-
حرية الوصول المقاله
1 - بررسی موضوع مهاجرت به تهران با استفاده از روش تحلیل لایه لایه علّی
علیاله قنبریموضوع جمعیت تهران و ورود مهاجران جدید به آن همواره یکی از مسائل دولتمردان، سیاستگذاران و برنامهریزان بوده است. به گونهای که از دهههای میانی سده حاضر این امر همواره یکی از دلمشغولیها بوده و موضوع را به عنوان تهدیدی برای مسائل اجتماعی، زیست محیطی، بهداشتی، آمادگی در ب أکثرموضوع جمعیت تهران و ورود مهاجران جدید به آن همواره یکی از مسائل دولتمردان، سیاستگذاران و برنامهریزان بوده است. به گونهای که از دهههای میانی سده حاضر این امر همواره یکی از دلمشغولیها بوده و موضوع را به عنوان تهدیدی برای مسائل اجتماعی، زیست محیطی، بهداشتی، آمادگی در برابر بحرانها و ... مورد توجه جدی قرار دادهاند. با این حال اقداماتی که تاکنون در جهت جلوگیری از افزایش جمعیت تهران صورت گرفته، نتوانسته است موفقیتی را بدست آورد و علیرغم همة فعالیتهای مذکور مشکل جمعیت و مهاجرپذیری تهران همواره وجود داشته است. در این مقاله با استفاده از تحلیل لایه لایه علّی به عنوان یک روش آیندهپژوهی جهت شکافتن لایههای مختلف که به موضوع افزایش مهاجرت به تهران دامن میزنند، سناریوهای مختلفی برای آینده در نظر گرفته میشود. در این راستا بر اساس تحلیلهای مربوط به لایههای پایینتر و با توجه به میزان عدم قطعیت و اهمیت، دو پیشران الگوی توسعه و جهتگیری فرهنگی شناسایی شده و براساس آنها سناریوهای مورد نظر طراحی گردیدند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - نظریه بینامتنیت بهمثابه رهیافت پژوهشی در مطالعات تاریخ اجتماعی مطالعه موردی: نقش و جایگاه علی بن ابیطالب(ع) در متون معماری(کتیبهها) و فتوتنامههای سدههای هفتم تا دهم ھ.
نسیم خلیلی مهدی فرهانی منفرداین مقاله با هدف مطالعه شخصیت اسطوره ای علی بن ابی طالب(ع) در سده های میانه تاریخ ایران و در گستره متداخلی از حوزه های معماری، ادبیات، فرهنگ عامه و تصوف نگاشته شده است. نویسنده با بهرهجستن از رویکرد نظریه ادبی بینامتنیت و مبتنی بر روش رولان بارت، متفکر فرانسوی، کوشیده أکثراین مقاله با هدف مطالعه شخصیت اسطوره ای علی بن ابی طالب(ع) در سده های میانه تاریخ ایران و در گستره متداخلی از حوزه های معماری، ادبیات، فرهنگ عامه و تصوف نگاشته شده است. نویسنده با بهرهجستن از رویکرد نظریه ادبی بینامتنیت و مبتنی بر روش رولان بارت، متفکر فرانسوی، کوشیده است نشان دهد چگونه وجهی اسطوره ای از این شخصیت مهم اسلامی در کنار شخصیت تاریخی ایشان ایجاد و در طول سده ها و از طریق شبکه فرهنگی درهم تنیدهای بازتولید شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - ویژگیهای ساختاری و نمادین توغ ایرانی
محمد مشهدی نوش آبادیتوغ عَلمی است که پس از ورود از ماوراءالنهر به ایران، در تشکیلات نظامی و سپس مجامع آیینی به ویژه آیینهای محرم به کار گرفته شد. ساختار و نیز دلالتهای محتوایی توغ در دوره صفوی، به اقتضای شرایط فرهنگی، دستخوش تغییر و از انواع اصیلش متمایز گشت. در این دوره توغ به شکل گیاهی أکثرتوغ عَلمی است که پس از ورود از ماوراءالنهر به ایران، در تشکیلات نظامی و سپس مجامع آیینی به ویژه آیینهای محرم به کار گرفته شد. ساختار و نیز دلالتهای محتوایی توغ در دوره صفوی، به اقتضای شرایط فرهنگی، دستخوش تغییر و از انواع اصیلش متمایز گشت. در این دوره توغ به شکل گیاهی تصویر شده که دو یا چندین اژدها آن را احاطه کرده است. همچنین از اواخر سده یازدهم به جای سرتوغ برنجینِ ضخیم، سرتوغ و تیغه نازک فولادی در آن به کار رفت و نقوش گل بوته به ظرافت بر آن مشبک کاری شد تا این که پس از گذشت چند دهه، کتیبههایی مزین به نقوش ظریف اسلیمی، جایگزین نقوش گل بوته شد. ساخت این گونه از توغ ها در ایران تا اوایل دوره قاجاری نیز ادامه داشت. این توغ ها که شاید بتوان آنها را توغ ایرانی نامید در واقع نماد عنصری نباتی است که مار یا اژدها از کنار آن برخاسته اند. این عنصر و نیز نماد در اساطیر خاستگاههای نخستینِ توغ نیز قابل ملاحظه است، چنان که در فرهنگ باستانی چین، مدیترانه و ایران فرهنگی، درخت- مار در کنار هم قرار گرفته است و با وجود نگاه دوگانه مثبت و منفی به نقش مار در ارتباط با درخت حیات، میتوان مار (اژدر) را عنصری دانست که درخت حیات را از آسیب آدمیان محافظت می کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - بررسی تطبیقی شعارها و برنامههای انتخاباتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 در محتوای روزنامههای کیهان، اعتماد، رسالت و شرق
محمدحسن اسدی طاری نسیم مجیدی قهرودی افسانه مظفری طهمورث شیریاین تحقیق با به منظور بررسی میزان راهیابی مطالب به صفحه اول، استفاده از عکس، طرح و کاریکاتور و ...، رویدادگرا یا موضوعگرا بودن موضوعات، شیوه تبلور نمادها در محتوای مطالب، موقعیت جغرافیایی مطالب منتشر شده و جهتگیری گزینشگران محتوا، شیوههای نمادسازی و اسطورهسازی، تأ أکثراین تحقیق با به منظور بررسی میزان راهیابی مطالب به صفحه اول، استفاده از عکس، طرح و کاریکاتور و ...، رویدادگرا یا موضوعگرا بودن موضوعات، شیوه تبلور نمادها در محتوای مطالب، موقعیت جغرافیایی مطالب منتشر شده و جهتگیری گزینشگران محتوا، شیوههای نمادسازی و اسطورهسازی، تأثیر مالکان و ناشران روزنامهها در جریانات سیاسی و مفاهیم برجسته شده و شیوههای گزینش اخبار و مطالب انتخابات در روزنامههای کیهان، اعتماد، رسالت و شرق پیرامون انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 صورت گرفته است.پژوهش مورد نظر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش ترکیبی (روش کمی و کیفی) میباشد. در روش کمی از تاکتیک تحلیل محتوا و در روش کیفی از تاکتیک مصاحبه استفاده میشود. همچنین جامعه آماری این تحقیق در سطح کمی مورد بررسی روزنامههای کیهان، اعتماد، شرق و رسالت است که در دوره 100 روزه از قبل از انتخابات ریاست جمهوری تا زمان تحلیف رییس جمهوری منتخب است و از آنجایی که حجم جامعه آماری با حجم نمونه برابر است، با شیوه تمام شماری کلیه شمارههای منتشر شده طی دوره زمانی مزبور (60 شماره) مورد مطالعه و بررسی قرار خواهد گرفت. برای این منظور دوره زمانی از اردیبهشت ماه سال 1396 و پس از زمان قطعی ثبت نام و مشخص شدن کاندیدای نهایی است و سپس مراحل برگزاری انتخابات و در پی آن تا زمان تحلیف رییس جمهوری منتخب در دهه مرداد ماه 1396 دوره زمانی یکصد روزه مزبور به شمار میرود.جامعه آماری این تحقیق در سطح کیفی 5 نفر از متخصصان علوم ارتباطات و روزنامهنگاران برجسته کشور میباشند که با بهرهگیری از ابزار پرسشنامه معکوس در روش تحلیل محتوا و از ابزار مصاحبه برای جمعآوری اطلاعات د ر راستای تحقیق انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که تفاوت معنیداری در میان روزنامههای مورد بررسی پیرامون راهیابی مطالب به صفحه اول، استفاده از عکس، طرح و کاریکاتور و ...، شیوه تبلور نمادها در محتوای مطالب، موقعیت جغرافیایی مطالب منتشر شده و جهتگیری گزینشگران محتوا وجود دارد. همچنین تفاوتی میان این روزنامه از جنبه رویدادگرا یا موضوعگرا بودن موضوعات مشاهده نشد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - نشانهشناسی تبلیغات اخلاقی در سطح شهر تهران مطالعه موردی " جنگ، کار تا پیروزی... "
آرش طاهری افسانه مظفریتبلیغات محیطی، متون رسانهای فراگیر و مهمّی هستند که مخاطبان آنها تمام اقشار جامعه را در بر میگیرد. بههمینخاطر، گفتمان فرهنگی حاکمیّت میکوشد تا از ظرفیّت این رسانه پرنفوذ، بوسیله طراحی پیامهایی عمومی در قالب توصیههای اخلاقی، برای ایدئولوژیک ساختن محیطهای خنثای تر أکثرتبلیغات محیطی، متون رسانهای فراگیر و مهمّی هستند که مخاطبان آنها تمام اقشار جامعه را در بر میگیرد. بههمینخاطر، گفتمان فرهنگی حاکمیّت میکوشد تا از ظرفیّت این رسانه پرنفوذ، بوسیله طراحی پیامهایی عمومی در قالب توصیههای اخلاقی، برای ایدئولوژیک ساختن محیطهای خنثای ترددهای شهری شهروندان، استفاده نماید. استفاده بجا، از فضای خالی و مناسب شهری، میتواند تأثیر بسزایی در تثبیت گفتمان فرهنگی غالب در اذهان شهروندان داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل نحوه بهکارگیری "اسطورههای فرهنگی" در متن تبلیغات محیطی اخلاقی به نمایش درآمده در شهر تهران بوده است. در این پژوهش با استفاده از روش نشانهشناسی و از طریق تحلیل محورهای همنشینی/ جانشینی و همزمانی/ درزمانی در طراحی عناصر نشانهای تشکیلدهنده متن انتخابی، چگونگیهای خلق اسطورههای فرهنگی را از خلال تحلیل کارکرد مجموعه تبلیغات محیطی- اخلاقی "جنگ، کار تا پیروزی..."، بهعنوان یک نمونه موردی، مطالعه و ارزیابی میکنیم. یافتههای این پژوهش نشان داد که ترکیب عناصر نشانهای مختلف در قالب فنون متنوع طراحی تبلیغات محیطی اخلاقی بهمثابه متن رسانهای، در نمونههای انتخابی این پژوهش به خدمت خلق اسطورههای فرهنگی مرتبط با گفتمان غالب حاکمیّت در زمینه آرمانهای مذهبی-سیاسی انقلاب اسلامی، مقاومت و پایداری اجتماعی بر سر این اصول و آرمانها و تبلور اندیشه و روحیه معنویتگرایی قرار گرفته است. در نتیجهگیری این تحقیق آمده است که تبلیغات محیطی اخلاقی با استفاده از عناصر ساختاری تشکیلدهنده متن، گفتمانی مبتنی بر ارزشهای بومی و ملّی درجهت تثبیت اسطورههای فرهنگی خلق میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - تحلیل رابطه بین اسطورههای پزشکی و ایدئولوژی سازمانی با نقش میانجی حماسه سازمانی در سازمان مأموریتمحور دانشگاه علوم پزشکی
اکبر بیات میثم لطیفی مرتضی مرادی علیرضا اسلامبولچیمقدمه: ایدئولوژی سازمانی در تمامی زمان ها از طریق انتشار رسوم و سنت ها و افسانه ها و حماسه ها و اسطوره ها توسعهیافته است؛ لذا پژوهش حاضر، باهدف بررسی رابطه بین اسطوره های پزشکی سازمانی و ایدئولوژی سازمانی با نقش میانجی حماسههای سازمانی در سازمان مأموریتمحور دانشگاه ع أکثرمقدمه: ایدئولوژی سازمانی در تمامی زمان ها از طریق انتشار رسوم و سنت ها و افسانه ها و حماسه ها و اسطوره ها توسعهیافته است؛ لذا پژوهش حاضر، باهدف بررسی رابطه بین اسطوره های پزشکی سازمانی و ایدئولوژی سازمانی با نقش میانجی حماسههای سازمانی در سازمان مأموریتمحور دانشگاه علوم پزشکی انجامشده است.روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانشگاه علوم پزشکی استان همدان به تعداد 3250 نفر بود؛ که از طریق جدول مورگان و برنامه G*Power درنهایت، تعداد 344 نفر با استفاده از روش نمونهگیری طبقه ای نسبی بهعنوان نمونه انتخاب شدند؛ و ابزارهای سنجش در این پژوهش مشتمل بر سه پرسشنامه محقق ساخته بود؛ که روایی و پایایی آنها بررسی و مورد تائید قرار گرفت. جهت تجزیهوتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری بر مبنا کوواریانس و نرم افزار لیزرل استفاده شد.یافتهها: نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که؛ اسطوره های پزشکی سازمانی با حماسه سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین رابطه بین اسطوره های پزشکی و ایدئولوژی سازمانی از طرق حماسه سازمانی میانجی گری میشود.نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، با افزایش توجه به اسطوره های پزشکی سازمانی و اسطورهسازی و افسانهسراییهای جدید که ایجاد حماسه های سازمانی را به دنبال خواهد داشت، گامی در تقویت و توسعه ایدئولوژی سازمانی قوی خواهد داشت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - ژئومیتولوژی، رویکردی نو در توسعه ژئومیتوتوریسم نواحی دره ای نمونه مورد مطالعه: دره اخلمد
معصومه توانگر نرگس تنهایی علی (آلن) فرقانیژئومیتولوژی بررسی رابطه بین عوارض ژئومورفولوژیک با فرهنگ شفاهی مناطق جغرافیایی است. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ژئومیتولوژی با جذب ژئوتوریست در دره اخلمد و معرفی آن به عنوان یک مقصد جدید گردشگری است. اخلمد از مهمترین مقاصد تفریحی در استانخراسانرضوی است. اما به دلیل وج أکثرژئومیتولوژی بررسی رابطه بین عوارض ژئومورفولوژیک با فرهنگ شفاهی مناطق جغرافیایی است. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ژئومیتولوژی با جذب ژئوتوریست در دره اخلمد و معرفی آن به عنوان یک مقصد جدید گردشگری است. اخلمد از مهمترین مقاصد تفریحی در استانخراسانرضوی است. اما به دلیل وجود عوارض خاص ژئومورفولوژیکی، افسانه های ریشه-داری در فرهنگ عامه منطقه شکل گرفته که برای عموم ناشناخته است و می تواند زمینهساز توسعه ژئومیتوتوریسم در این محدوده شود. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و کاربردی است و از تحلیل ترکیبی برای دستیابی به پاسخ سوالات پژوهش استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز با روشهای میدانی؛ مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شده و به کمک نرم افزار spss تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که اکثر گردشگران اخلمد، ساکن خراسان رضوی هستند. مهمترین انگیزه سفر آنها بازدید و گردشگری بوده و افرادی که پدیدههای ژئومیتولوژیک را دارای اهمیت و جذابیت می دانستند هزینه کرد بیشتری در سفر به اخلمد داشتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - روشِ هرمنوتیکی تیرومولَر (قدیس برجستة هندویی) در تفسیر اسطورههای پورانهای بر اساس کتاب تیرومَنتیرَم
ابوالفضل محمودی فاطمه لاجوردی پیمان صمیمییکی از ویژگیهای بارز متون کهن هندو، ارائة بسیاری از آموزهها و اعتقادات در شکل و قالبِ داستانهای نمادین و اسطورهایست. در بسیاری موارد در اثر گذر زمان معانی و محتوای اصلی این اسطورهها به دست فراموشی سپرده شده و بیشتر به شکل ظاهری آنها توجه شده است. در مواجهه با این ب أکثریکی از ویژگیهای بارز متون کهن هندو، ارائة بسیاری از آموزهها و اعتقادات در شکل و قالبِ داستانهای نمادین و اسطورهایست. در بسیاری موارد در اثر گذر زمان معانی و محتوای اصلی این اسطورهها به دست فراموشی سپرده شده و بیشتر به شکل ظاهری آنها توجه شده است. در مواجهه با این برداشتهای لفظی و سطحی، برخی صاحبنظران، فیلسوفان و عارفان هندو این اسطورهها را مجدد تفسیر و تاویل کردهاند. هرچند این شروح و تفسیرها با رویکردهای مختلف صورت گرفته است، اما همگی در تلاش هستند تا از حکایات و اسطورههای کهن برداشتی معناگرایانه و گاهی عقلانی ارائه دهند. تیرومولَر عارف و فیلسوف بزرگ هندو یکی از همین افراد است. تاثیرات فراوان او بر جریانهای فکری پس از خودش -به خصوص سنتهای شیواپرستی- بسیار پراهمیت است. با توجه به اهمیت این تاثیرگذاری، این نوشتار تلاش کرده است زندگی این قدیس و محتوای اثر مهم او کتاب تیرومَنتیرَم را بررسی کرده و سپس با انتخاب برخی از روایات و اسطورههای مندرج در این متن، رویکرد هرمنوتیکی او در تفسیرهایی که از اسطورههای پورانهای ارائه داده را مورد بررسی قرار دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - مرگ و سرنوشت روان در باور ساکنان بین النهرین باستان
محمود جعفری دهقی مهتاب صالحمردم بین النهرین نیز همچون سایر فرهنگهای جهان باستان به مرگ میاندیشیدند و دربارة زندگی پس از مرگ به گمانهزنی میپرداختند. ولی، آنچه توجه هر پژوهشگری را به هنگام مطالعۀ اسطورههای بین النهرینی به خود جلب میکند، هراس فراوان آنان از مرگ و سرنوشت روان، و متعاقب آن یأس و أکثرمردم بین النهرین نیز همچون سایر فرهنگهای جهان باستان به مرگ میاندیشیدند و دربارة زندگی پس از مرگ به گمانهزنی میپرداختند. ولی، آنچه توجه هر پژوهشگری را به هنگام مطالعۀ اسطورههای بین النهرینی به خود جلب میکند، هراس فراوان آنان از مرگ و سرنوشت روان، و متعاقب آن یأس و ناامیدی شدیدی است که بر تمامی اسطورههای این سرزمین کهن و پهناور سایه افکنده است. در این مقاله فلسفۀ مرگ و سرنوشت روان در باورهای ساکنان بین النهرین بررسی میشود و پیامدهای ترس و هراس از این پدیده بر جهانبینی و نوع زندگانی ساکنان این سرزمین واکاوی میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - دین و اسطوره: بررسی نظریۀ ارنست کاسیرر دربارۀ اسطوره
حسن جعفریدر فلسفه نئوکانتی ارنست کاسیرر تلاش برجسته ای را در دوران جدید، برای طراحی فلسفۀ اسطوره شناسیبهعنوان جزء مکمل فلسفۀ دین مییابیم. روشن ترین و جدیدترین تلقی او از اسطوره در جلد دوّم فلسفۀ صورنُمادین مطرح شده است . بر این اساس اسطوره همان صورت نُمادین است که یگانگی کلمه با أکثردر فلسفه نئوکانتی ارنست کاسیرر تلاش برجسته ای را در دوران جدید، برای طراحی فلسفۀ اسطوره شناسیبهعنوان جزء مکمل فلسفۀ دین مییابیم. روشن ترین و جدیدترین تلقی او از اسطوره در جلد دوّم فلسفۀ صورنُمادین مطرح شده است . بر این اساس اسطوره همان صورت نُمادین است که یگانگی کلمه با هستی و داّل بامدلول را حفظ می کند. با این همه، اسطوره همچنان خود را در ساختار مهم در حال تکوینی تثبیت می کند وزیربنای دین را با استفاده از نمادها و نشانه های محسوس شکل می دهد و آنها را این گونه می شناساند .بنابراین، اسطوره و دین، ترجمانِ گرایش بنیادی نسبت به تکوین نُمادین ب هشمار میآیند. به عبارت دیگر، آنها،اساس استعارهای را تشکیل میدهند که به طور همه جانبه، در تمام کارکرد نُمادپردازی استقرار دارد.در این مقاله، ماهیت اسطوره و خصوصیات اندیشه ای اسطوره- دینی و نقش زمان و مکان در روند تکاملاسطورهشناسی بررسی می شود و از ارتباط مستحکم اسطوره با زبان سخن به میان می آید و در پایان نی ز بهپیوند اسطوره و دین اشاره م یشود تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - بررسی «اعیان ثابته» با «کهنالگوها» در اندیشۀ ابنعربی و یونگ از منظر کارکردها
روشنک جهانی علی سنایی عظیم حمزئیان حبیب الله نادریاعیان ثابته و کهن الگوها دو اصطلاح بنیادی در دو نظام فکری متفاوت می باشند. ابن عربی با اصطلاح اعیان ثابته از منظر عرفان و یونگ نیز با اصطلاح کهن الگوها از منظر روان شناسی تحلیلی خصوصیات و کارکردهایی را برای آنها بیان کرده اند. هدف این مقاله، یافتن پاسخ پرسشی درباره ی ت أکثراعیان ثابته و کهن الگوها دو اصطلاح بنیادی در دو نظام فکری متفاوت می باشند. ابن عربی با اصطلاح اعیان ثابته از منظر عرفان و یونگ نیز با اصطلاح کهن الگوها از منظر روان شناسی تحلیلی خصوصیات و کارکردهایی را برای آنها بیان کرده اند. هدف این مقاله، یافتن پاسخ پرسشی درباره ی تفاوت ها و شباهت های خصوصیات و کارکردهای اعیان ثابته و کهن الگوها در دیدگاه ابن عربی و یونگ است. این پژوهش نظری که به روش کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد که هر دو متفکر قائل به وجود تصورات اوّلیه در قوۀ شناخت هستند و نفس/روان را همچون لوحی سپید نمی دانند. ابن عربی منشأ این تصورات را اعیان ثابته، معقولاتی در علم الهی، و دارای قابلیت وجودبخشی میداند که با تخیّل خلّاق تجلّی می یابند؛ ولی یونگ منشأ کهن الگوها از جمله کهن الگوی خود یا خدا را غریزه می داند و بازتاب این کهن الگوها را در نمادهای اساطیری و دینی جستجو میکند. بر این اساس، ابن عربی در نظام فکری اش به خدا و یونگ به انگارۀ خدا میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - اسطورههای آفرینش انسان در مصر و بینالنهرین
جواد فیروزی سمیه حقیقتاسطوره ها روایت های مقدسی هستند که از دوره های باستان به جا مانده اند. در این اسطورهها جهانبینی انسان گذشته بازتاب یافته است. یکی از مهمترین دغدغه ها این بوده که انسان چگونه و چرا آفریده شده است. از تمدن های مهم دوران باستان دو تمدن مصر و بین النهرین در محدوده زمانی أکثراسطوره ها روایت های مقدسی هستند که از دوره های باستان به جا مانده اند. در این اسطورهها جهانبینی انسان گذشته بازتاب یافته است. یکی از مهمترین دغدغه ها این بوده که انسان چگونه و چرا آفریده شده است. از تمدن های مهم دوران باستان دو تمدن مصر و بین النهرین در محدوده زمانی نزدیک به هم پدید آمده اند و در پیدایش اسطورهها و تحول و جابهجایی آنها نقش بسزایی داشتهاند. برای دانستن اندیشه مصریان در مورد آفرینش انسان، دو دسته متن در دست است، نوشتههای اهرام و تابوت نوشتهها که بر دیوارهای اهرام و کناره های تابوت ها بر جا ماندهاند. اساطیر بینالنهرین نیز بر روی لوحه های گلی و آثار هنری نوشته و نگهداری شده اند. بررسی اسطوره های مصر و بین النهرین و مشاهده تشابه ها و تفاوت های آنها، ما را با نگرش آن تمدن ها به آفرینش انسان و فرایند آن آشنا میسازد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - دین و اسطوره: بررسی فلسفی نظریه میرچا الیاده پیرامون اسطوره
حسن جعفرییکی از متخصصان برجسته در حوزۀ تاریخ ادیان میرچا الیاده است، که در دهه های اخیر درفرانسه و امریکا زندگی کرد . از آثار وی در می یابیم که اسطوره همیشه گزارشی از آفرینشاست و از چگونگی آفرینش و تکامل هستی سخن می گوید . هر چند اسطوره از نگاهاسطوره شناسان کارکردهای متعددی دارد أکثریکی از متخصصان برجسته در حوزۀ تاریخ ادیان میرچا الیاده است، که در دهه های اخیر درفرانسه و امریکا زندگی کرد . از آثار وی در می یابیم که اسطوره همیشه گزارشی از آفرینشاست و از چگونگی آفرینش و تکامل هستی سخن می گوید . هر چند اسطوره از نگاهاسطوره شناسان کارکردهای متعددی دارد، امّا مطابق نظر الیاده، اسطوره مبتنی برهستی شناسی است و تنها از حقایق، از اموری که واقعاً حادث شده اند و از اموری که کاملاًتجلّی یا فته اند، سخن می گوید. او بر این باور است که حقیقت همان امر مقدس است کهبه طور شاخصی حقیقی است و تحلیلی مبتنی بر تمایز میان مقدس و نامقدس ارائه می دهد.این مقاله، به نقطه نظرهای میرچا الیاده همراه با تنوّع حوزه های علمی که در برگیرندۀاسطوره شناسی، فلسفۀ دین و مطالعۀ دینی است، می پردازد، از ارتباط دین و اسطوره سخنمی گوید و در نهایت از ویژگی های اسطوره ای نمادین ادیان بحث می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - نسبت دین و اسطوره از منظر مکس مولر
عباس رحیمی قربان علمی ابوالقاسم اسماعیل پور مطلقپیوند دین و اسطوره در یک بستر علمی، راهی را گشوده است که بشر با گام نهادن در آن میتواند با مجموعهای از باورها آشنا شود و تا حدی، منشأ آنها را دریابد. این اتفاق از اواخر قرن هجدهم سرعت بیشتری به خود گرفت و با ظهور دانشمندان نام آشنایی در سدههای بعد، جنبههای پنهان اس أکثرپیوند دین و اسطوره در یک بستر علمی، راهی را گشوده است که بشر با گام نهادن در آن میتواند با مجموعهای از باورها آشنا شود و تا حدی، منشأ آنها را دریابد. این اتفاق از اواخر قرن هجدهم سرعت بیشتری به خود گرفت و با ظهور دانشمندان نام آشنایی در سدههای بعد، جنبههای پنهان اسطوره و دین بیشتر نمایان شد. بدون شک یکی از آن چهرههای نام آشنا، مکس مولر است. مولر از پیشگامان مطالعات علمی و تطبیقی دین و اسطوره در قرن نوزدهم و متأثر از فیلولوژی، ایدهآلیسم، پوزیتیویسم و باورهای شرقی به خصوص هند بود. او نظریههای قابل تأملی را در ارتباط با اسطوره و دین مطرح کرد که مورد توجه و نقد بسیاری از دانشمندانِ هم عصرش قرار گرفت. در این مقاله سعی شده است با توجه به جایگاه و نقش مکس مولر در مطالعات مربوط به اسطوره و دین، نسبت آن دو در نگاه مولر به شیوۀ توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار بگیرد. مکس مولر ریشۀ اسطوره را در نامگذاری پدیدههای طبیعی میدانست و معتقد بود دین (فرم دینی) با مقدّس شدنِ نام بوجود میآید، یعنی از دل اسطوره. او به امر نامتناهی باور داشت اما منشأ آن را طبیعت میدانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - انسان شناسی دین و نمادهای قدسی در اندیشه کلیفورد گیرتس
جواد فیروزییکی از بنیادی ترین مباحث در مطالعات دینی، مبحث ادیان ابتدایی است . پژوهش دربارهادیان ابتدایی از سده نوزدهم آغاز شد . رشته ای که مطالعه در این زمینه را عهده دارشدنام گرفت . این رشته به تدریج از مسئله انسان شناسی دین و سپس انسان شناسی فراتر رفت و برای شناخت دین و ریشه أکثریکی از بنیادی ترین مباحث در مطالعات دینی، مبحث ادیان ابتدایی است . پژوهش دربارهادیان ابتدایی از سده نوزدهم آغاز شد . رشته ای که مطالعه در این زمینه را عهده دارشدنام گرفت . این رشته به تدریج از مسئله انسان شناسی دین و سپس انسان شناسی فراتر رفت و برای شناخت دین و ریشه های آن به مطالعه فرهنگ جوامع روی خاستگاه آورد و ازآنجا که نمادها مهم ترین اجزاء فرهنگ هر جامعه را تشکیل می دهند شناختننمادهای هر جامعه را لازمه شناخت فرهنگ و دین آن جامعه دانست . مهم ترین دغدغه اینمقاله پاسخ گفتن به این پرسش است که انسان شناسی نمادین و تفسیری چیست و دین راچگونه تعریف و ارزیابی می کند. محدوده این پژوهش هم اندیشه های کلیفورد گیرتساست. او که از برج سته ترین صاحب نظران این رشته است دین را به صورت میدانی، در دوسرزمین متفاوت مطالعه کرده است : مراکش و اندونزی و در مهم ترین کتاب خود که دربارهتفسیر فرهنگ ها نوشته به تفسیر نمادهای دینی این دو جامعه می پردازد و معتقد است که ازخلال نمادها و مناسک دینی می توان به شناخت دین آن جامعه نایل آمد . گفتار حاضر،پژوهشی است در آراء گیرتس و دیدگاه او در این باره. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - نمادپردازی بلندی در اندیشة دینی
فاطمه لاجوردی حکیمه طالش بابایینماد یکی از ابزارهای شناخت و بنیادی ترین روش بیان است که موجب آشکار شدن مفاهیمیمی گردد که به شکل دیگری قابل بیان نیستند و به همین سبب درحوزة مفاهیم دینی کاربرد بسیاردارند. سنت های دینی بشر سرشار از اسطور ههاست و در این قلمرو تنها با زبان نمادین م یتواننمادی بلندی ، سخ أکثرنماد یکی از ابزارهای شناخت و بنیادی ترین روش بیان است که موجب آشکار شدن مفاهیمیمی گردد که به شکل دیگری قابل بیان نیستند و به همین سبب درحوزة مفاهیم دینی کاربرد بسیاردارند. سنت های دینی بشر سرشار از اسطور ههاست و در این قلمرو تنها با زبان نمادین م یتواننمادی بلندی ، سخن گفت و به عبارت دیگر نماد زبان اسطوره است. در حوزة نمادهای دینییکسان دانسته شده و ذهن انسان را ارزش است که از دوران بشر ابتدایی تاکنون همواره با نوعیبه مفاهیمی چون برتری، تعالی و الوهیت پیوند داده است. این مقاله در پی آن است که ضمنبررسی مفهوم نماد و نمادپردازی، کاربرد آن در حوزة دین و پیوند آن با اسطوره، به مفهوم نماد بلندی و مظاهر عمدة آن یعنی آسمان و کوه و نیز به مفهوم تعالی بپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - دین و تجربة امر قدسی از نگاه میرچا الیاده
مهدی لک زاییمیرچا الیاده(1907-1986م) یکی از مهم ترین دین پژوهان و سرشناس ترین محققان در زمینة اسطورهشناسی و نمادگرایی است. وی مجموعه آثار بدیعی پیرامون موضوعات دینی در زمینههایی چون یوگا و آیینهای شمنی، و ریختشناسی و الگوهای عام تجربة دینی پدید آورد. افزون بر این، الیاده نظراتی أکثرمیرچا الیاده(1907-1986م) یکی از مهم ترین دین پژوهان و سرشناس ترین محققان در زمینة اسطورهشناسی و نمادگرایی است. وی مجموعه آثار بدیعی پیرامون موضوعات دینی در زمینههایی چون یوگا و آیینهای شمنی، و ریختشناسی و الگوهای عام تجربة دینی پدید آورد. افزون بر این، الیاده نظراتی دربارة امر مقدس و کارکرد خاص دین دارد. به باور او، کار خاص دین و شعائر دینی چیزی جز افزایش مواجهة آدمی با امر قدسی نیست. عملکرد دین کمک به ظهور امر مقدس است که در ظرف طبیعت، مظاهر طبیعی و تاریخ رخ مینماید. انسان ابتدایی استعداد ویژهای در کشف امر قدسی در طبیعت داشت، چندان که از دیدگاه او جای جای طبیعت محل ظهور امر قدسی بهشمار میآمد. این در حالی است که قوم عبرانی ظهور امر قدسی را نه در طبیعت، بلکه در تاریخ مییافت. در این چشم انداز جدید، امر قدسی خود را در فراز و نشیبهای تاریخی بهتر مینمایاند و این مسأله پیامدهای قابل توجهی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - فریدریش مکس مولر و علم ادیان
مهدی لک زاییمطالعات علمی ادیان از قرن 19 میلادی و با کوشش های مکس مولر 1 آغاز شد و به لحاظ ماهیت کاملاً باآنچه که دین داران و متکلمان دربارۀ دین خود آموختند و یا آموزش می دادند، تفاوت داشت . از مکس مولر بهعنوان بنیان گذار مطالعات علمی ادیان یا همان علم دین یاد می شود، اما در کنار ا أکثرمطالعات علمی ادیان از قرن 19 میلادی و با کوشش های مکس مولر 1 آغاز شد و به لحاظ ماهیت کاملاً باآنچه که دین داران و متکلمان دربارۀ دین خود آموختند و یا آموزش می دادند، تفاوت داشت . از مکس مولر بهعنوان بنیان گذار مطالعات علمی ادیان یا همان علم دین یاد می شود، اما در کنار او باید از کرنلیوس پترس تیلههم یاد کرد که کوشید رهیافتی متفاوت از متکلمان در زمینۀ پژوهش دربارۀ پدیدارهای دینی ارائه دهد .انجامید. علم دین رهیافتی که در نهایت به پیدایشاین مقاله بیشتر عهده دار بررسی نظریات و آثار مکس مولر است . او با تأکید بر رهیافت تجربی وغیرهنجاری در خصوص مطالعات ادیان، در صدد برآمد تا روش تطبیقی را در این حوزه به کار بندد . کاراصلی او بیشتر دربارۀ ادیان هند است . او متخصص در حوزۀ زبان و ادبیات سنسکریت و اسطوره شناسی بود .هر چند که نظریات بدیع او در حوزۀ اسطوره شناسی و تعمیم آن به حوزۀ ادیان با اقبال دین پژوهان مواجهنشد، اما او را به عنوان پدر علم دین و یکی از چهره های سرشناس این حوزه بر سر زبان ها انداخت . نظریاتعلمی- تجربی او دربارۀ اساطیر و پیدایش دین تا مدت ها ذهن محققان را به خود معطوف کرده بود . دیدگاهاو دربارۀ پیدایش دین هندویی از اسطوره به ویژه اسطوره شناسی خورشیدی موجب شد تا بسیاری از محققانعلیه نظریه های او موضع گیری کنند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - بررسی تطبیقی گیاه تباری در اساطیر جهان
زهره سرمداز اسطوره آفرینش تا مرگ، گیاهان همواره جایگاه ویژه ای در اندیشه های بشر نخستین داشته اند. اهمیت گیاهان در تغذیه انسان، جان بخشی به طبیعت، ارتباط با ماورا و میل به کشف رازهای دنیای مادی از دلایل ارتباط بشر با طبیعت است. گیاهتباری و خداگیاهی از نشانههای قبایل توتمیزم اس أکثراز اسطوره آفرینش تا مرگ، گیاهان همواره جایگاه ویژه ای در اندیشه های بشر نخستین داشته اند. اهمیت گیاهان در تغذیه انسان، جان بخشی به طبیعت، ارتباط با ماورا و میل به کشف رازهای دنیای مادی از دلایل ارتباط بشر با طبیعت است. گیاهتباری و خداگیاهی از نشانههای قبایل توتمیزم است که افراد به دنبال درگیریهای ذهنی درباره پیدایش خلقت و جهان پس از مرگ، نسل خود را به حیوان و یا گیاهی نسبت میدادند. نگرش به چرخه طبیعت، مرگ و زایش دوباره گیاهان و رویش آنان در کنار جسدی که به خاک سپرده میشد، اساطیر خلقت از گیاه و خدا گیاهان را در ذهن بارورتر مینمود. هدف از این جستار بررسی خداگیاهی و گیاه تباری در اساطیر ملل و همچنین علت همسانی برخی از این اساطیر است زیرا پژوهش در اسطورههای بدوی به سبب ماهیت یکسان آنها باعث کشف اشتراکات فرهنگی در میان جوامع میگردد. روش پژوهش در این تحقیق تحلیلی- توصیفی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - بررسی تطبیقی تموز در ادبیات عرب با حاجی فیروز در ادبیات فارسی
زهرا علی یاری حسین شمس آبادی سبحان کاوسیحضور نمادین اسطوره و بازآفرینی آن در ادبیّات معاصر جهان، از جمله ادبیّات فارسی و عربی، سبب نوآوری و غنای ادبیّات گردیده است. بر اساس اهمیت و تاثیری که اسطوره ها در محتوا و اندیشه آثار ادبی دارند و لزوم بررسی تطبیقی این تاثیر در ادبیات ملل، در پژوهش حاضر با روش توصیفی-تح أکثرحضور نمادین اسطوره و بازآفرینی آن در ادبیّات معاصر جهان، از جمله ادبیّات فارسی و عربی، سبب نوآوری و غنای ادبیّات گردیده است. بر اساس اهمیت و تاثیری که اسطوره ها در محتوا و اندیشه آثار ادبی دارند و لزوم بررسی تطبیقی این تاثیر در ادبیات ملل، در پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به تبیین علل و شیوههای کاربست نمادین اسطوره تموز در فرهنگ و ادبیات عربی و اسطوره حاجی فیروز در فرهنگ و ادبیات فارسی می پردازیم. نتایج این تحقیق بیانگر آن است اسطوره تموز در ادبیات عربی، به صورت نمادین به کار رفته و حاکی از رستاخیز، تجددخواهی،امید و حیات دوباره است و شاعرانی چون خلیل حاوی، بیاتی، سیاب و.. بنابر اوضاع سیاسی و اجتماع حاکم بر جوامع عربی به صورت نمادین از آن بهره گرفتهاند. از سویی دیگر شخصیت اسطوره ای حاجی فیروز در اشعار شاعران معاصر فارسی به کار نرفته اما در تصنیفهای عامیانه، به عنوان نمادی از نوروز، نوزایی، دگرگونی، شادی، مبارزه منفی، و بازگشت دوباره جلوهگر شده است. علیرغم برخی شباهتا میان اسطوره تموزی و حاجی فیروز، به نظر میرسد بازخوانی متنهای مرتبط با دو موزی و شباهتهای بین او و حاجی فیروز برای هم ریشه دانستن این دو کافی نیست و نمیتوان تموز و حاجی فیروز را دارای ریشهای مشترک دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - بررسی تطبیقی کارکردهای اسطورۀ ققنوس در منطقالطیر عطار نیشابوری و اشعار ادونیس
آسیه بهبودی امیراسماعیل آذر حمیدرضا اردستانیحیوانات از هنگام شکلگیری جوامع بشری، نقش عمدهای را در زندگی اجتماعی انسان برعهده داشتهاند. حیوانات مهمترین پروراننده، یاریگر و دشمن انسانها بوده و بشر از گذشته تا کنون در فرهنگ، اسطوره، حماسه و تمام ژانرهای ادبی خود از آنان بهره گرفته است. مرغان اسطورهای از مهمتری أکثرحیوانات از هنگام شکلگیری جوامع بشری، نقش عمدهای را در زندگی اجتماعی انسان برعهده داشتهاند. حیوانات مهمترین پروراننده، یاریگر و دشمن انسانها بوده و بشر از گذشته تا کنون در فرهنگ، اسطوره، حماسه و تمام ژانرهای ادبی خود از آنان بهره گرفته است. مرغان اسطورهای از مهمترین حیوانات اساطیری و ققنوس یکی از شاخصترین پرندگان اساطیری است. مرغان اسطورهای از مهمترین حیوانات اساطیری هستند که در شعر فارسی و عربی حضوریافتهاند و ققنوس یکی از شاخصترین پرندگان اساطیری است که به سبب صفات برجستهای که در وجود این پرنده نهفته است، امکانات تأویلی بالقوه و متعددی را در اختیار ادبیات و شعر فارسی و عربی گذاشته است . نتایج تحقیق نشان میدهد که کارکردهای خاستگاه، خاکستر و زاده شدن، آوای ققنوس و میرایی از مهمترین کارکردهای اسطورۀ ققنوس در منطقالطیر عطار است. از مهمترین کارکردهای ققنوس در اشعار ادونیس نیز میتوان به نگرش شخصی در ابتدای راه به این اسطوره، درآمیختن و دگردیسی اسطورۀ ققنوس و بخشیدن جنبۀ اجتماعی به آن است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - بررسی تطبیقی جاودانگی در دنیای اساطیری سپهری و البیاتی
فتانه سمسار خیابانیان کامران پاشایی فخریانسان، از آغاز پیدایش برای درک و رسیدن به جاودانگی، تلاشهای بسیاری کرده است تا بر این خواسته فطری خود دست یازد. میل انسان به جاودانگی در قالب های مختلف هم چون اسطوره ها و ادبیات متجلی شده است به طوری که، آنان اولین دشمنان خود را دیوان و اهریمنان می پنداشته اند که مانع أکثرانسان، از آغاز پیدایش برای درک و رسیدن به جاودانگی، تلاشهای بسیاری کرده است تا بر این خواسته فطری خود دست یازد. میل انسان به جاودانگی در قالب های مختلف هم چون اسطوره ها و ادبیات متجلی شده است به طوری که، آنان اولین دشمنان خود را دیوان و اهریمنان می پنداشته اند که مانع آنان در رسیدن به جاودانگی است.از آنجاکه یکی از جنبه های مهم اهریمن و قوای او، مرگ آفرینی است؛ از این رو، تلاش برای راندن اهریمن، به نوعی، با مرگ گریزی و دست یافتن به زندگی ابدی، پیوند می خورد. شعرای ملیت های مختلف، جلوه هایی مانا از امتزاج اسطوره جاودانگی و شعر بر بیکران عرصه ادب آفریده اند که در این مقال، سهراب سپهری و عبدالوهاب البیاتی را برگزیدیم تا نظاره گر اشتراکات ذهنی و ذوقی این دو شاعر با دو ملیت متفاوت در این حوزه باشیم.خلود و مرگ گریزی در دو شاعر مذکور، مشترکا با توسل به عشق، طبیعت و فرازمانی و مکانی بودن متجلی می شود که تبیین آن، عمده مبحث این نوشتار خواهد بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - اندیشههای تعلیمی جهانی درافسانههای ازوپ و کلیلهودمنه
نعمت اصفهانی عمرانیکی از انواع چهارگانه ادبیات که از روزگاران کهن مورد تأکید و اتفاقنظر ملتهای صاحب فرهنگ و تمدن جهان بوده و هست، ادبیاتتعلیمی است. ادبیاتتعلیمی به نوعی از ادبیات گفته میشود که در آن خالق اثر با در مقابلْ قراردادن دو مفهوم خیر و شرّـ بهطورغیرمستقیمـ سعی دارد تا مض أکثریکی از انواع چهارگانه ادبیات که از روزگاران کهن مورد تأکید و اتفاقنظر ملتهای صاحب فرهنگ و تمدن جهان بوده و هست، ادبیاتتعلیمی است. ادبیاتتعلیمی به نوعی از ادبیات گفته میشود که در آن خالق اثر با در مقابلْ قراردادن دو مفهوم خیر و شرّـ بهطورغیرمستقیمـ سعی دارد تا مضامین اخلاقی و حکمی را، که در ادبیات کلاسیک جهان عموماً به زبان حیوانات (فابل) و در قالب پند و اندرز است، به دیگران آموزش دهد. در میان آثار تعلیمی جهان به زبان فابل، دو اثر به نامهای افسانههای ازوپ و کلیله و دمنه، که یکی متعلق به دنیای غرب و دیگری متعلق به جهان شرق است، بیش از آثار دیگر با مضامین اخلاقی و حکمی همراه است. برهمیناساس، نگارنده برآناست تا برخی از اصول اخلاقی افسانههای ازوپ و کلیله و دمنه را، که در تاریخ ادبیات جهان از جایگاه ارجمندی برخوردارند و در حوزه ادبیاتتعلیمی مورد تأکید بسیاری از اندیشمندان اخلاقگرا میباشند، نقد و بررسی نماید. شایان ذکر است که آموزههای تعلیمی دو اثر مذکور در عرصههای مختلف زندگی بیش از همه در مسائل دینی، اجتماعی و سیاسی نمود دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - بررسی تطبیقی اسطورۀ گاو در اساطیر ملل مختلف
سیدکریم سجادی راد صدیقه سجادی راددین و اساطیر هیچ ملتی را نمیتوان جدا از بافت تاریخی آن دریافت و اساطیر نمایندۀ پیشینۀ فرهنگی و عقاید و تفکرات ملل مختلف است. رابطۀ انسان و حیوانات، همچنین انسان و خدایان، در اساطیر و روایات کهن از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در این میان گاو به خاطر ویژگیها و مشخصهه أکثردین و اساطیر هیچ ملتی را نمیتوان جدا از بافت تاریخی آن دریافت و اساطیر نمایندۀ پیشینۀ فرهنگی و عقاید و تفکرات ملل مختلف است. رابطۀ انسان و حیوانات، همچنین انسان و خدایان، در اساطیر و روایات کهن از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در این میان گاو به خاطر ویژگیها و مشخصههای خاص، بیشتر مورد توجه بوده است. این نوشتار به بررسی موقعیت و جایگاه گاو در اساطیر و به دلایل اهمیت آن در اساطیر و فولکلور ایران و برخی ملل دیگر از جمله مصر، چین، یونان، هند و... پرداخته است؛ چراکه هرگاه یک اثر ادبی در کنار اثری دیگر مورد مقایسه قرار گیرد و هر یک از آنها در مقام مقایسه با دیگری مورد ارزیابی قرار گیرند، معنایی عمیقتر را به نمایش میگذارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - تحلیل مفهوم اسطوره در شعر بدر شاکر السیاب و احمد شاملو
محمدرضا شیرخانی کریم صیدی علیمحمد سهرابنژادزبان نمادین و اسطورهای در شعر معاصر جایگاهی در خور یافته است. اسطورهها بخشی از هویّت، تمدن و فرهنگ هر سرزمین به شمار می روند. بدر شاکر السیاب و احمد شاملو در شعر خود به اساطیر و افسانه ها توجّهی ویژه داشته اند. در این مقاله با بررسی اسطوره در شعر این دو شاعر، به این ن أکثرزبان نمادین و اسطورهای در شعر معاصر جایگاهی در خور یافته است. اسطورهها بخشی از هویّت، تمدن و فرهنگ هر سرزمین به شمار می روند. بدر شاکر السیاب و احمد شاملو در شعر خود به اساطیر و افسانه ها توجّهی ویژه داشته اند. در این مقاله با بررسی اسطوره در شعر این دو شاعر، به این نتیجه می رسیم که افزون بر گرایش این دو به بهره گیری از اسطوره، شیوه کاربرد اسطوره در شعر سیاب در دو سطح امید قطعی به تحوّل وضع موجود و ناامیدی شدید از آن متغیر است؛ در حالی که شاملو با استفاده از اساطیر و باز آفرینی آن ها با کلی نگری و مطلق گویی، با صدور حکم و استفاده از زبان فخیم و آرکائیک حماسی به شعرهایش رنگی از قدرت و استحکام می بخشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - فراخوانی میراث اسطورهای در اشعار نازک الملائکه و طاهره صفارزاده
معصومه نعمتی قزوینی لیلا جدیدیفراخوانی میراث در شعر معاصر عربی پدیدهای نوظهور است که مورد توجه شاعران بسیاری قرار گرفته، و نظریهپردازانی مثل علی عشری زاید و احسان عباس به تبیین اصول و عوامل بکارگیری آن پرداختهاند. فراخوانی هنری است که شاعر معاصر به واسطه آن اهداف خود را بیان مینماید و تجربههای أکثرفراخوانی میراث در شعر معاصر عربی پدیدهای نوظهور است که مورد توجه شاعران بسیاری قرار گرفته، و نظریهپردازانی مثل علی عشری زاید و احسان عباس به تبیین اصول و عوامل بکارگیری آن پرداختهاند. فراخوانی هنری است که شاعر معاصر به واسطه آن اهداف خود را بیان مینماید و تجربههای جدید شعری خویش را بازگو میکند. این پژوهش بر آن است از میان میراثهای بکاررفته در اشعار دو شاعر معاصر فارسی و عربی یعنی نازک الملائکه و طاهره صفارزاده به بررسی و تحلیل فراخوانی میراث اسطورهای بپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - سنجش دو قهرمان در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا (فریدون، تزه)
بهروز اتونیسنجیده و بَوَنده‌تر (= کاملتر) آن می‌نماید که ما در بحث‌های اسطوره‌شناختی سنجشی (= تطبیقی) به پهنة بَوَنده‌تر آن، یعنی نقد اسطوره‌شناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندیها و همسانیهای دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزار أکثرسنجیده و بَوَنده‌تر (= کاملتر) آن می‌نماید که ما در بحث‌های اسطوره‌شناختی سنجشی (= تطبیقی) به پهنة بَوَنده‌تر آن، یعنی نقد اسطوره‌شناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندیها و همسانیهای دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزارش آنها بپردازیم. این جُستار، دو قهرمان اسطوره‌های ایرانی و یونانی، فریدون و تزه را به دبستان نقد اسطوره‌شناختی ژرفا برده، و پس از سنجشی در میانة این دو قهرمان و رسیدن به پنج زینة (= مرحله) رشدِ همسان در آنها، هر کدام از این زینه‌های پنجگانة رشد را به ژرفی و گستردگی می‌گزارد و در فرجام، این پنج زینه را چونان کهن نمونه‌ای، نیز چونان ریختاری (= فرمولی) قهرمانساز می‌نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - بررسى تحلیلى تطبیقى سیاوش، اوزیریس و آتیس
محمود رضایی دشت ارژنهدر داستان شفقت برانگیز و در عین حال نغز سیاوش در شاهنامه، فقط روساخت داستانارائه شده، اما بقایایى از اصل اسطورة بارورانة او همچنان در شاهنامه نمایان است. سیاوش درواقع خداى نباتى و بارورى ایران بوده که درپى جابه جایى و شکست اسطوره،در هیئت یک شاهزاده به حماسة ملى راه یافت أکثردر داستان شفقت برانگیز و در عین حال نغز سیاوش در شاهنامه، فقط روساخت داستانارائه شده، اما بقایایى از اصل اسطورة بارورانة او همچنان در شاهنامه نمایان است. سیاوش درواقع خداى نباتى و بارورى ایران بوده که درپى جابه جایى و شکست اسطوره،در هیئت یک شاهزاده به حماسة ملى راه یافته است. در این جستار، ضمن بررسى تحلیلى تطبیقى سیاوش، اوزیریس و آتیس این نتیجه حاصل شد که خدایان مذکورخویشکارى هاى مشترکى داشته و در بسیارى از جهات هم گونند؛ به این ترتیب که هرسه خدا با طبیعت و سرسبزى آن رابطه اى مستقیم دارند، هرسه خدا الهه اى را (سودابه،ایزیس، سیبل) در کنار خود دارند که زمینه ساز مرگ و رستاخیز آنها (زمستان و بهار)مى شود و هر سال براى بارورى و سرسبزى بیشتر طبیعت، آیین مرگ و رستاخیز هر سهخدا در موسم سال نو برگزار مى شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - اسطوره در شعر نیما و نازک الملائکه پیشگامان شعر جدید پارسی و تازی
گوهر علمداری افسانه مرادیمقایسه ی ادبیات دو ملت که از نظر زبان و جغرافیای سیاسی با هم تفاوت دارند ، به کشف اندیشه ها و تحولات ادبی مشترک می انجامد و نشان می دهد دو شاعر علی رغم تفاوت زبانی تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و دارای چه شباهات و مشترکات روحی هستند .در راستای این نگرش ، اسطوره أکثرمقایسه ی ادبیات دو ملت که از نظر زبان و جغرافیای سیاسی با هم تفاوت دارند ، به کشف اندیشه ها و تحولات ادبی مشترک می انجامد و نشان می دهد دو شاعر علی رغم تفاوت زبانی تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و دارای چه شباهات و مشترکات روحی هستند .در راستای این نگرش ، اسطوره پردازی در آثار دو شاعر نوگرای پارسی و تازی – نیما و نازک الملائکه – مورد مقایسه قرار گرفت و روشن شد که آنان به دلیل خفقان سیاسی حاکم بر جامعه شان مجبور بودند برای طرح اندیشه های جدید و بیان مشکلات اجتماعی و سیاسی ، از اسطوره های کهن و نو بهره جسته و به خلق اسطوره ها و نمادهای جدیدی دست یازیدند و تحولی شگرف در شعر معاصر کشورشان به وجود آوردند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - بررسی جهان بینی در دو اثر اسطوره ای حماسی شاهنامه و سرود نیبلونگن
مسعود سلامی کامبیز صفیئیاسطوره و حماسه به عنوان گونهای از فرهنگ عامه، پیش از ظهور ادبیاتپدید آمده و با ادبیات ملل ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده است. با وجود تفاوتهایفراوان بین انسان ها و فرهنگ ها، از نظراسطوره و حماسه شباهت های مشترکفراوانی بین آنها وجود دارد. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی اسطو أکثراسطوره و حماسه به عنوان گونهای از فرهنگ عامه، پیش از ظهور ادبیاتپدید آمده و با ادبیات ملل ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده است. با وجود تفاوتهایفراوان بین انسان ها و فرهنگ ها، از نظراسطوره و حماسه شباهت های مشترکفراوانی بین آنها وجود دارد. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی اسطوره -ایی است. این مسأله در مورد ادبیات ایران و آلمان نیز در شا هنامه و سرودنیبلونگن [Nibelungenlied] بهخوبی قابل مشاهده است. هردو اثر به لحاظزبانی و فرهنگی زیر مجموعه زبانهای هندو ژرمنی قرار دارند و در آنهاعناصر مشترک فراوانی به چشم میخورد. در این مقاله سعی می شود ابتداء بهمفاهیم و پیشینه تاریخی هردو اثر پرداخته شود و سپس به طور مفصل بهبررسی جهانبینی و تفاوت دیدگاه و ویژگیهای حماسی این دو اثر جاودان درادبیات حماسی ایران و آلمان نیز پرداخته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - چنبر زمان
میرجلال الدین کزازیزبان شناسی سنجشی یکی از شاخه های زبان شناسی به شمار می رود. این دانش _ چنان که از نام ا ن برمی ا ید _ سنجش زبان های گوناگون است. از سویی، از شاخه ها و سویمندی ها در زبان شناسی سنجشی، معنی شناسی سنجشی است و ان _ از دید نگارنده _کاویدن و یافتن رشته ها و زنجیره های معنایی أکثرزبان شناسی سنجشی یکی از شاخه های زبان شناسی به شمار می رود. این دانش _ چنان که از نام ا ن برمی ا ید _ سنجش زبان های گوناگون است. از سویی، از شاخه ها و سویمندی ها در زبان شناسی سنجشی، معنی شناسی سنجشی است و ان _ از دید نگارنده _کاویدن و یافتن رشته ها و زنجیره های معنایی واژگان در دو زبان و شناساندن و نشان دادن و بازنمودن کار کرد معنی شناسی واژه در درازنای زمان است. نگاشته پیش رو، درا مدی است بر این شاخه از دانش و نمایاندن ا نچه در بند پیش گفته آمده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - واکاوی گزارههای نیک و بد در شاهنامه، ادیان ایران باستان و اسلام
عبدالرضا دانشور وزیری سیداحمد حسینی کازرونی سیدمحمود سید صادقیشاهنامه فردوسی تنها منظومهای حماسی در توصیف جنگها و شرح حال شاهان و پهلوانان نیست؛ بلکه دربردارنده مفاهیم عمیق انسانی و اخلاقی نیز هست و از نظرگاه تعلیمی و حکمی درخور توجه و تحقیق است؛ از اساسیترین مفاهیم اخلاقی در شاهنامه، مفاهیم نیک و بد و کشاکش میان خیر و شر است. أکثرشاهنامه فردوسی تنها منظومهای حماسی در توصیف جنگها و شرح حال شاهان و پهلوانان نیست؛ بلکه دربردارنده مفاهیم عمیق انسانی و اخلاقی نیز هست و از نظرگاه تعلیمی و حکمی درخور توجه و تحقیق است؛ از اساسیترین مفاهیم اخلاقی در شاهنامه، مفاهیم نیک و بد و کشاکش میان خیر و شر است. در این مقاله کوشش شده است مفاهیم و اندیشههای نیک و بد در شاهنامه فردوسی تعیین، توصیف و بررسی گردد. لذا دریافتهایم که اندیشههای نیک و بد همچون رشتهای نامرئی و ناگسستنی، بخشهای مختلف شاهنامه را به هم پیوند داده است و اساس شاهنامه بر پایه تبیین خیر و شر و نیکی و بدی در عرصههای مختلف و براساس تکامل اندیشگانی انسانی و عبور از دورههای مختلف اسطوره به تاریخ است. روش تحقیق از نوع کتابخانهای و تحلیل محتوایی بوده و روش انتخاب موضوع به شکل خوشهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - شهر بینشان در اندیشه عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث
اسحق رحمانی شیوا متحدشهر آرمانی نمایانگر حقیقتی است دستنیافتنی که از گذشتههای دور همواره در اندیشه انسان وجود داشته و پناهگاه او برای گذر از ناملایمات روزگار و تلخیهای هستی بوده است. این نامرادیها سبب شده که شاعران معاصر بکوشند در آثار خود دنیایی آرمانی و شایسته زیستن انسان بیافرینند. أکثرشهر آرمانی نمایانگر حقیقتی است دستنیافتنی که از گذشتههای دور همواره در اندیشه انسان وجود داشته و پناهگاه او برای گذر از ناملایمات روزگار و تلخیهای هستی بوده است. این نامرادیها سبب شده که شاعران معاصر بکوشند در آثار خود دنیایی آرمانی و شایسته زیستن انسان بیافرینند. در این آرمانشهرها کمال مطلوب، دستیابی به نظام و سامانی عقلانی و انسانی است که شر و فساد و سایر خویهای تباهکننده بدان راه نداشته باشند. پژوهش حاضر، به آفرینش آرمانشهر و متضاد آن پلیدشهر، در اندیشه دو شاعر معاصر ایرانی و عراقی، مهدی اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی، میپردازد. محیط یکسان زندگی دو شاعر، برداشت و واکنشی یکسان را از رویدادهای هستی برای دو شاعر در پی داشته است. اخوان و بیاتی هر دو نگاهی یکسان به پدیده آرمانشهر داشتهاند و در مقابلش پلیدشهر را نیز تصویر کردهاند، اما در پرداختن به این موضوعات تفاوتهایی نیز باهم دارند که این پژوهش به شرح این تفاوتها میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - اسطوره در آثار صادق هدایت و ادگار آلن پو بر اساس رویکرد بینامتنیت
محبوبه امتیازی غلامرضا هاتفی مجومردامروزه پیوند ادبیات تطبیقی و بینامتنیت دستاوردی جدید است که تحلیل اثر در چارچوب الگوها و روشهای آن آسان میشود. از مهمترین عوامل تحلیل در حوزه ادبیات تطبیقی بررسی شباهتها و تأثیرگذاری آثار بر یکدیگر و چگونگی تحقق یا انتقال یک موضوع و درونمایه است ولی خوانش بینامتنی أکثرامروزه پیوند ادبیات تطبیقی و بینامتنیت دستاوردی جدید است که تحلیل اثر در چارچوب الگوها و روشهای آن آسان میشود. از مهمترین عوامل تحلیل در حوزه ادبیات تطبیقی بررسی شباهتها و تأثیرگذاری آثار بر یکدیگر و چگونگی تحقق یا انتقال یک موضوع و درونمایه است ولی خوانش بینامتنی دغدغه فرارفتن از بررسی منابع مشابه و تأثیر و تأثر را دارد؛ متن بر پایه گفتمانی از پیش موجود بنا میشود و سپس آن گفتمان را از آن خود میکند و حتی موجب دگرگونی معنای متن محوری میشود. با توجّه به تأثیر اسطورهها بر یکدیگر، این پژوهش کوشیده است، تا به مقایسه اسطورههای آثار ادگارآلن پو و صادق هدایت بپردازد. هدف تحقیق حاضر بررسی بینامتنی اسطوره و کارکردهای آن در آثار این دو نویسنده شهیر امریکایی و ایرانی است. پرسش محوری پژوهش حاضر این است که چگونه میتوان با تکیه بر الگوی تحلیل بینامتنیت، نقش اسطورهها در آثار داستانی ادگار آلن پو و صادق هدایت را مورد بررسی قرار داد؟ یافتههای این تحقیق نشان داد که مشابهتهای اسطوره شناختی و کارکردهای مشترک بینامتنی در حوزه محتوا و مضامین و هم در حوزه ساختار و سبک، قابل مشاهده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - بررسی تطبیقی بیوولف و شاهنامه از دیدگاه کهن الگوی سفر
داریوش حیاتیدر مقاله حاضر، سعی بر آن است تا ضمن معرفی خلاصهای از اهمیت اسطوره و تبیین مفهوم آن، به رابطه آن با حماسه پرداخته شود و سپس دو حماسه بزرگ جهان، شاهنامه و بیوولف(Beowulf) که پس از ایلیاد و ادیسه، سومین حماسه بزرگ غرب باستان و تنها حماسه انگلیسی مربوط به انگلوساکسونها اس أکثردر مقاله حاضر، سعی بر آن است تا ضمن معرفی خلاصهای از اهمیت اسطوره و تبیین مفهوم آن، به رابطه آن با حماسه پرداخته شود و سپس دو حماسه بزرگ جهان، شاهنامه و بیوولف(Beowulf) که پس از ایلیاد و ادیسه، سومین حماسه بزرگ غرب باستان و تنها حماسه انگلیسی مربوط به انگلوساکسونها است، از نظرکهن الگوی سفر، ویژگیهای قهرمان حماسی، دین و نگاه به زن با یکدیگر مطابقت داده شوند؛ هرچند که دو اثر فوق هر کدام مربوط به یک قوم با هویت، فرهنگ، تاریخ و تمدنی متفاوت هستند و طبعاً باید تفاوتهای آنها نسبت به شباهتهای آنها چشمگیرتر باشد؛ اما بررسی این دو، به خصوص در زمینه ویژگیهای قهرمان حماسی، کهن الگوی سفر و دیدگاههای دینی، نشانگر شباهتهای بسیار زیاد است؛ با این وجود علاوه بر شباهت با یکدیگر در نگاه به زن، تفاوتهای اندکی نیز دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - بررسی تطبیقی اسطوره در شعر صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج
مریم قنبری کرمانشاهی صادق ابراهیمی کاوریمقایسه ادبیات دو ملت که از نظر زبان و فرهنگ و مسایل اجتماعی و ... با هم تفاوت دارند به کشف مشترکات و تفاوتهای بین دو ملت میانجامد و همین باعث میشود ما دریابیم که دو شاعر علیرغم تفاوت زبان و فرهنگ و اجتماعشان تا چه میزان در محتوا و مشترکات روحی شبیه هستند. در راستا أکثرمقایسه ادبیات دو ملت که از نظر زبان و فرهنگ و مسایل اجتماعی و ... با هم تفاوت دارند به کشف مشترکات و تفاوتهای بین دو ملت میانجامد و همین باعث میشود ما دریابیم که دو شاعر علیرغم تفاوت زبان و فرهنگ و اجتماعشان تا چه میزان در محتوا و مشترکات روحی شبیه هستند. در راستای این نگرش، اسطوره پردازی و استفاده از نماد در شعر دو شاعر تازی و پارسی- صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج- مورد بررسی قرار گرفت تا روشن شود که این دو شاعر به زعم وجود نظام مستبد و حکومت سیاسی خفقان آور چگونه از نماد و اسطوره در شعرهای خود استفاده کردند و با این عملکرد تحولی عظیم در شعر معاصر کشور خود ایجاد کردند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - اسطورههای مشترک در شعر شفیعی کدکنی و آدونیس
فاطمه میرزادهشفیعی کدکنی و ادونیس از شاعران معاصر نوگرا هستند که روحیات مشابه و زبان شعری نزدیک به یکدیگر دارند؛ هر دو در روستا و دامان طبعیت بزرگ شدهاند. هر دو درآغاز به شعر و ادبیات کلاسیک دلبستگی عمیق داشتند و به همان سبک شعر میسرودند و بعدها به شعر نو گرایش پیدا کردند. شفیعی ش أکثرشفیعی کدکنی و ادونیس از شاعران معاصر نوگرا هستند که روحیات مشابه و زبان شعری نزدیک به یکدیگر دارند؛ هر دو در روستا و دامان طبعیت بزرگ شدهاند. هر دو درآغاز به شعر و ادبیات کلاسیک دلبستگی عمیق داشتند و به همان سبک شعر میسرودند و بعدها به شعر نو گرایش پیدا کردند. شفیعی شاعر معاصر ایران و ادونیس شاعر معاصر عرب از قریحه و فطرت شاعری، در شعر خویش از دیدگاهی انسانی و اجتماعی سخن میگویند. اندیشهها و دریافتها و پدیدههای زیبای جهان شاعرانه خود را به صورتی دلکش و پر تأثیر در قالب نماد به ما عرضه میکنند. در مقاله حاضر تلاش میشود اسطورههای مشترک در شعر این دو شاعر نوپرداز و زبانآور بررسی شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - تطبیق نمادها در دو اسطوره نارنج و ترنج و آزیریس
زهرا یزدان پناه آسیه قوامیادبیات وقصههای عامیانه میتواند ترکیبی از عناصر مذهبی یا اسطورهای داشته باشد که به مسائل روزمره زندگی توجه نشان میدهد.مقال حاضر در پی بررسی مقابلهای و تطبیقی داستان کهن نارنج و ترنج ایرانی در دو نسخه روایی لارستان و الموت قزوین با اسطوره آزیریس مصری با محوریت خدایان أکثرادبیات وقصههای عامیانه میتواند ترکیبی از عناصر مذهبی یا اسطورهای داشته باشد که به مسائل روزمره زندگی توجه نشان میدهد.مقال حاضر در پی بررسی مقابلهای و تطبیقی داستان کهن نارنج و ترنج ایرانی در دو نسخه روایی لارستان و الموت قزوین با اسطوره آزیریس مصری با محوریت خدایان نباتی به صورت قهرمانان داستان، و نمادها در هر سه داستان است. برجستهترین نتایجی که از این پژوهش قابل توجه است عبارتاند از چگونگی زایش، مرگ و رستاخیز قهرمانان داستان، تجلی خدایان نباتی در گیاهان و باور به جاودانگی روح و در نهایت اهمیت پوشش گیاهی بهویژه درخت سدر(کُنار) در اسطوره عامیانه لارستانی و اسطوره آزیریس مصری. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - بررسی و مقایسه دو نماد فرهنگی شرق و غرب
گردآفرین محمّدی مهدی فاموریهمواره از میان شخصیت‌های داستانی بالیده در بستر فرهنگ و ادبیات‌های مختلف، چهره‌هایی وجود دارند که بنا بر برخی از خصایص منحصر به فرد، امکان فرا روی از بستر دراماتیک خویشتن و مبدل شدن به یکی از شخصیت‌های ممتاز تاریخ ذهنی افراد انسانی آن جامعه را می&zwn أکثرهمواره از میان شخصیت‌های داستانی بالیده در بستر فرهنگ و ادبیات‌های مختلف، چهره‌هایی وجود دارند که بنا بر برخی از خصایص منحصر به فرد، امکان فرا روی از بستر دراماتیک خویشتن و مبدل شدن به یکی از شخصیت‌های ممتاز تاریخ ذهنی افراد انسانی آن جامعه را می‌یابند و به تعبیری نیز می‌توان آنها را مجسمه‌های فرهنگی یا نمونه‌های ازلی ذهن آن جامعه نامید. فاوست، قهرمان نمایشنامه گوته و شیخ صنعان، قهرمان منطق‌الطیر عطار از اینگونه نمونه‌های ازلی ماندگار هستند که در این مقاله به عنوان دو نماد فکری و فرهنگی شرق و غرب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته‌اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - بررسی تطبیقی ساختار داستان ضحاک بر پایه رویکرد روانشناسی
منصوره مشایخیاساطیر هم از جهت ساختار و هم از جهت درونمایه دارای وجوه و معانی بسیاری هستند. یکی از اسطورههای حاضر در آئین باستان "ضحاک" است که صاحبنظران و منتقدان از دیدگاههای متفاوت آن را مورد بررسی قرار دادهاند. نگارنده این مقاله تحلیلی- پژوهشی بر این باور است که میتوان این داس أکثراساطیر هم از جهت ساختار و هم از جهت درونمایه دارای وجوه و معانی بسیاری هستند. یکی از اسطورههای حاضر در آئین باستان "ضحاک" است که صاحبنظران و منتقدان از دیدگاههای متفاوت آن را مورد بررسی قرار دادهاند. نگارنده این مقاله تحلیلی- پژوهشی بر این باور است که میتوان این داستان را از رویکرد روانشناسی مطابق با نظریه یونگ مورد بررسی و واکاوی قرار داد و نمادهای دیگر عناصر سازنده این داستان را نیز در کنار آن یافت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - بررسی تطبیقی بازآفرینی اسطوره ها در شعر معاصر
مهیار علوی مقدّم مریم ماسانیاسطوره ها که در اصل رویای جمعی و قومی انسان ها هستند از خلاقیت های قومی سرچشمه گرفته اند. شعر نیز برخاسته از نهان آدمی و به نوعی، بیانگر رؤیای جمعی یک قوم است. شعر و اسطوره در رؤیای شخصی و جمعی و کهن الگوها یکسان هستند. رؤیاهای در محدوده ای خاص، که در فرهنگ هر جامعه دید أکثراسطوره ها که در اصل رویای جمعی و قومی انسان ها هستند از خلاقیت های قومی سرچشمه گرفته اند. شعر نیز برخاسته از نهان آدمی و به نوعی، بیانگر رؤیای جمعی یک قوم است. شعر و اسطوره در رؤیای شخصی و جمعی و کهن الگوها یکسان هستند. رؤیاهای در محدوده ای خاص، که در فرهنگ هر جامعه دیده می شوند. حضور حماسه ها و پیوند تنگاتنگ آ نها با اسطوره ها، نشان آرمان خواهی جامعه ای است که اسطوره را آ یینه و بازتاب رؤیاهایش قرار داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - بررسی و تحلیل اسطوره هبوط در متون منثور عرفانی
مصطفی گرجی عفت نادری نژادمتون فارسی عرفانی، بهویژه متون متقدم منثور قرن پنجم و ششم به دلایل و عوامل گوناگون، بستری فراهم کردهاند که اسطوره گناه و هبوط آدم(ص) در کنار مؤلفههایی چون اختیار و اراده انسان، آگاهی و معرفت، آزادی و جبر، بیشترین بسامد را داشته باشد. در این مقاله، نویسنده ضمن بررسی أکثرمتون فارسی عرفانی، بهویژه متون متقدم منثور قرن پنجم و ششم به دلایل و عوامل گوناگون، بستری فراهم کردهاند که اسطوره گناه و هبوط آدم(ص) در کنار مؤلفههایی چون اختیار و اراده انسان، آگاهی و معرفت، آزادی و جبر، بیشترین بسامد را داشته باشد. در این مقاله، نویسنده ضمن بررسی مفهوم گناه و هبوط در چهار حوزه اصل واقعه هبوط، امکان هبوط، اهداف هبوط و نتایج هبوط، مهمترین اشتراکات و افتراقات اندیشه عارفانی چون احمد غزالی، عینالقضات همدانی و روزبهان بقلی را ضمن تطبیق، بررسی و تحلیل کرده است. حاصل سخن اینکه، در مجموعه متون منثور فارسی عرفانی بهویژه در دستگاه فکری عارفان یاد شده، مفهوم هبوط و گناه با توجه به ارکان چهارگانه آن، با رنگ و بویی اسطورهای و نمادین بازتاب یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - دو زن (مقایسه سودابه و زلیخا در داستان سیاوش (با نگرش فردوسی) و در داستان یوسف (به روایت قرآن)
مهدی ممتحن پریسا داوریدر یک نگاه کلی بین داستان پیامبران و اسطوره های ایرانی خصوصاً در کلیت ماجرا و اوج و نقطه عطف داستانها شباهت بسیاری وجود دارد. این شباهتها به هر دلیلی که به وجود آمده باشد تامل هر خواننده ای را به خود جلب می کند (البته در مقایسه این داستانها به اختلافهایی هم برخورد می کن أکثردر یک نگاه کلی بین داستان پیامبران و اسطوره های ایرانی خصوصاً در کلیت ماجرا و اوج و نقطه عطف داستانها شباهت بسیاری وجود دارد. این شباهتها به هر دلیلی که به وجود آمده باشد تامل هر خواننده ای را به خود جلب می کند (البته در مقایسه این داستانها به اختلافهایی هم برخورد می کنیم). یکی از داستانهای درخور مقایسه و توجه درین باره داستان یوسف و سیاوش است. شباهت میان این دو داستان جدا از ماجراها، کنشها، گفتگوها و تک گوییهای شخصیتهای هر یک با هم، خصوصاً از آن بابت که داستان سیاوش سروده فردوسی است و منظومه ای نیز به نام یوسف و زلیخا به فردوسی منسوب است یا به تاثیر از فردوسی سروده شده است ، بیشتر توجه ما را بر می انگیزد. البته مقایسه این دو با هم فرصت بسیاری می طلبد به همین دلیل ما درین مجال تنها به تحلیل دو شخصیت سودابه و زلیخا در مقایسه با هم و جایگاهشان در داستانهای یوسف و سیاوش خواهیم پرداخت زیرا یکی از موارد مهمی که این دو داستان را درخور مقایسه می کند، شخصیت و رفتار زنان آنست و چالب اینست که به رغم مشابهت بسیار سودابه و زلیخا ،تفاوتهای ظریفی میان این دو زن در داستان هست که قابل تاملست. برای نمونه، زلیخا پس از ناکام ماندن از یوسف دست به دسیسه گری نمیزند اما سودابه چون مراد خویش نمی یابد به هر حیله ای دست می یازد تا شخصیت سیاوش را تخریب کند و بر خلاف زلیخا هرگز به گناه خویش معترف نمیشود. در قیاس با سودابه،زلیخا پس از سالهای درازی که از رخ دادن ماجرای او با یوسف می گذرد هرگز زنی منفور و هوسباز (چون سودابه) معرفی نمی شود و تلاش مفسران برای ساختن پایانی خوش برای عشق زلیخا (جوان شدنش توسط یوسف و وصلتش با او) این را تایید می کندکه بدیهی است اگر عشق زلیخا از دید آنان هوس آلود بود ، هرگز به دنبال سهمی برای او درین عشق نبودند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - بررسی تطبیقی اساطیر پهلوانی در اشعار نیما یوشیج و احمد شاملو
مژگان ابراهیمی ایرج مهرکیپهلوانان اساطیری انسانوارههایی هستند که با ماجراهای خویش و شیوه زیستن خود، از هنجارهای مرسوم در جامعه فراتر میروند و به تجلیگاه ارزشهای آن جامعه تبدیل میشوند. یکی از موضوعات برجسته و متفاوت در اشعار کهن، اسطوره است که در شعر معاصر فارسی به نحو دیگری نمود پیدا کرده أکثرپهلوانان اساطیری انسانوارههایی هستند که با ماجراهای خویش و شیوه زیستن خود، از هنجارهای مرسوم در جامعه فراتر میروند و به تجلیگاه ارزشهای آن جامعه تبدیل میشوند. یکی از موضوعات برجسته و متفاوت در اشعار کهن، اسطوره است که در شعر معاصر فارسی به نحو دیگری نمود پیدا کرده است. این تحقیق با روش توصیفی، ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﻮاﻫﺪ درون ﻣﺘﻨﻲ و روش ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای به بررسی تطبیقی اساطیر پهلوانی، در اشعار نیما یوشیج و احمد شاملو میپردازد. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که اسطورههای پهلوانی در اشعار شاملو پررنگتر از نیما جلوه کرده و شاملو در شیوه کاربرد اسطورههای پهلوانی، به مفهوم انسانگرایی نظر داشته است. اسطورههای پهلوانی در اشعار آنها نهتنها به قدرت شاعران کهن نیست، بلکه از نظر سبک و روش اسطورهپردازی نیز متفاوت میباشد؛ این تفاوتها نیز ناشی از سبک خاص شاعری در دوره معاصر میباشد که اسطورههای پهلوانی و نحوه کاربرد آنان را تحت تأثیر خود قرار داده است. نقطه اشتراک اشعار آنها کاربرد اسطورههای یونانی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
45 - نقد و بررسی استبدادستیزی اسطورهای در شعر شاعران عراقی معاصر؛ سیاب و بیاتی
فاطمه دلیری هوشنگ زندی محمود شکیباز آنجا که اسطوره های باستانی با ظهورشان در شعر معاصر، جنبه ای جامعه شناختی به ادبیات داده اند؛ لذا خفقان سیاسی حاکم بر عراق، موجب شد تا اسطوره در شعر سیاب و بیاتی، از بسامد بالایی برخوردار باشد، چراکه آنان در سروده هایشان با زدن نقاب اسطوره های مختلف و دادن مضمون های ج أکثراز آنجا که اسطوره های باستانی با ظهورشان در شعر معاصر، جنبه ای جامعه شناختی به ادبیات داده اند؛ لذا خفقان سیاسی حاکم بر عراق، موجب شد تا اسطوره در شعر سیاب و بیاتی، از بسامد بالایی برخوردار باشد، چراکه آنان در سروده هایشان با زدن نقاب اسطوره های مختلف و دادن مضمون های جدید به آنها، در پی آن بودند تا به صورت رمزی و سمبلیک، ایده ها و آرمانهای خویش را ابراز نمایند و با آشنایی زدایی از چهره آنان، تجربه های معاصر خود را بر آنان حمل نمایند. در واقع این اسطوره ها به شکلهای گوناگون، آرزوها و انگیزه های آنان را نمودار می سازند. از آنجا که این دو شاعر وطن خواه، همواره از وضعیت نابسامان سیاسی و ظلم و جوری که بر مردمشان روا می شد، می نالیدند لذا شخصیت های اسطوره ای آنان، همگی دردی مشترک داشته و خواهان آزادی سیاسی و برقراری عدالت اجتماعی هستند. این پژوهش، تلاش نموده تا با مقایسه کارکرد استبداد ستیزی اسطوره ای در شعر سیاب و بیاتی، میزان موفقیت آنان را در بوته نقد و داوری عقل، قرار دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
46 - تطبیق الهامپذیری مهدی اخوان ثالث و عبدالوهاب بیاتی از اسطوره «سیزیف»
فاطمه دلیری هوشنگ زندی محمود شکیبیکی از مهمترین منابع الهامبخش شاعران معاصر فارسی و عربی اسطوره سیزیف است. در افسانههای یونان باستان، چنین آمده که سیزیف به خاطر سرپیچی و مخالفت با خدایان، محکوم شد و مجازات او این بود که سنگ بزرگی را از شیب تند کوهی تا قله آن بغلتاند و آنجا به حکم سرنوشتی محتوم، سنگ أکثریکی از مهمترین منابع الهامبخش شاعران معاصر فارسی و عربی اسطوره سیزیف است. در افسانههای یونان باستان، چنین آمده که سیزیف به خاطر سرپیچی و مخالفت با خدایان، محکوم شد و مجازات او این بود که سنگ بزرگی را از شیب تند کوهی تا قله آن بغلتاند و آنجا به حکم سرنوشتی محتوم، سنگ از دستش رها شده و برای همیشه مجبور به تکرار آن گردد. اما خوانشهای متفاوت ادیبان، از این اسطوره و زاویه دید فلسفی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان باعث الهامپذیریهای گوناگونی از آن شده است. این پژوهش، از میان شاعران معاصری که خوانش سیاسی از این اسطوره داشتهاند. شعر مهدی اخوان ثالث، شاعر برجسته ایرانی، و عبدالوهّاب بیاتی، شاعر نامدار عراقی را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و در پی آن است تا پاسخگوی مسائل زیر باشد: چرا اخوان ثالث و بیاتی از این اسطوره، خوانش سیاسی داشتهاند؟ این دو شاعر، برای بیان اهداف خویش، این اسطوره را با چه عناصر دیگری همراه کردهاند؟ آیا این دو شاعر در کاربرد سیاسی خود از این اسطوره، از یکدیگر متأثر شدهاند؟ تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
47 - بررسی تحلیلی نمادها و عناصر اسطورهای مشترک در شاهنامه و غزلیات شمس
آسیه قوامی فرهاد براتیموضوع غزلیات شمس، اﺛﺮﺟﺎودانه ﻣﻮﻻﻧـﺎ ﺟﻼل اﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ بلخی، بیان مضامین عارفانه و عشق آسمانی است. مولانا در خلال این غزلیات ناب، از نمادهای اسطوره ای نیز برای تبیین مضامین عرفانی و سایر مفاهیم شعری استفاده کرده است. در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیت ها، موجود أکثرموضوع غزلیات شمس، اﺛﺮﺟﺎودانه ﻣﻮﻻﻧـﺎ ﺟﻼل اﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ بلخی، بیان مضامین عارفانه و عشق آسمانی است. مولانا در خلال این غزلیات ناب، از نمادهای اسطوره ای نیز برای تبیین مضامین عرفانی و سایر مفاهیم شعری استفاده کرده است. در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیت ها، موجودات و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در غزلیات شمس داشته اند، پرداخته ایم. عناصر، موجودات و شخصیت های مورد بررسی در این مقاله عبارتاند از رستم، زال، کیقباد، سهراب، اسفندیار، ضحاک، کیکاووس، مانی، کیخسرو و موجودات افسانه ای همچون کوه قاف، هما، عنقا و سیمرغ که مهم ترین منبع آن ها، شاهنامه فردوسی است. نتیجه پژوهش این است که مولانا با استخراج عناصر اسطوره و حماسه از آثار گران سنگ حماسی از جمله شاهنامه فردوسی، از این عناصر در جهت تبیین هر چه بهتر مضامین و مفاهیم عرفانی در غزلیات شمس سود جسته است؛ تا جایی که پژوهشگران ادبیات عرفانی، آن را نمونه بارز و ارزشمند حماسه عرفانی دانسته اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
48 - تقابل اژدها با جانوران دیگر در اساطیر ایران و جهان
محمد عباسی زاده سیدمحمود سیدصادقیاژدها موجودی افسانه ای و عجیب که تقریباً به شکل سوسمار و یا مار غول پیکر تصویر شده و در تمامی اساطیر جهان نقش پررنگی دارد. این موجود اساطیری در فرهنگ تمام ملل به جز چین، نماد پلیدی و ناپاکی است که از دهانش آتش بیرون می جهد و دشمن انسان و موجودات دیگر است، و قصد دارد که أکثراژدها موجودی افسانه ای و عجیب که تقریباً به شکل سوسمار و یا مار غول پیکر تصویر شده و در تمامی اساطیر جهان نقش پررنگی دارد. این موجود اساطیری در فرهنگ تمام ملل به جز چین، نماد پلیدی و ناپاکی است که از دهانش آتش بیرون می جهد و دشمن انسان و موجودات دیگر است، و قصد دارد که انسان را از بین ببرد و جهان را نابود کند و در این نقش جنبه اهریمنی و دیوخویی آن بیشتر نمایان میشود. بر همین اساس، در افسانه ها و اساطیر جهان، قهرمانان و پهلوانان پیوسته با این حیوان بدسرشت، در نبرد هستند تا جهان را از وجود آن پاک کنند. حاصل پژوهش نشان میدهد که این حیوان بدسرشت و اهریمنی، نهتنها با قهرمانان نبرد می کند، بلکه با موجودات و جانوران دیگر هم رابطه خوبی ندارد و شواهد و تصاویر به جا مانده از گذشته حکایت از آن دارد که با حیوانات افسانه ای دیگر نظیر سیمرغ و شیر هم در حال نبرد بوده است. در تصاویر به جا مانده، حتی نبرد دو اژدها نیز دیده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
49 - بررسی تطبیقی «توحید و توکّل» در رساله قشیریه با طبقات الصّوفیة خواجه عبدالله انصاری
مهرنوش منصوری میمندیدر این مقاله اصطلاحات عرفانی توحید و توکل در رساله قشیریه به شیوه تطبیقی با کتاب طبقات الصّوفیة خواجه عبدالله انصاری مورد بررسی قرار گرفته است. خواجه عبدالله بر خلاف قشیری باب خاصی را به هیچ کدام از این اصطلاحات اختصاص نداده است، بلکه در مجالس وعظ خود به مقتضای کلام به أکثردر این مقاله اصطلاحات عرفانی توحید و توکل در رساله قشیریه به شیوه تطبیقی با کتاب طبقات الصّوفیة خواجه عبدالله انصاری مورد بررسی قرار گرفته است. خواجه عبدالله بر خلاف قشیری باب خاصی را به هیچ کدام از این اصطلاحات اختصاص نداده است، بلکه در مجالس وعظ خود به مقتضای کلام به پارهای از مفاهیم عرفانی پرداخته است. سخنان همه صوفیان درباره توحید نشان از اقرار آنها به یگانگی خداوند است. قشیری خود نیز مستقیماً به این موضوع صحّه میگذارد و خواجه عبدالله در تعریف توحید بر آن است که توحید من فرد در میان نباشد و تنها سخن از اویی باشد و بس. قشیری و خواجه عبدالله در باب توکّل سخنان سایر صوفیان را نقل میکنند. بی گمان این دو درباره توکّل با سخنان صوفیانی که از آنان به عنوان سند استفاده میکنند، همرأی هستند. قشیری و خواجه عبدالله علاوه برتشریح منازل سلوک، به بیان سخنان بزرگان تصوف در این زمینه اهتمام ورزیدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
50 - بررسی انگیزههای جنگ در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر
صفر عبدالوند قاسم صحرایی علی حیدریادبیات تطبیقی، دانشی است که برخی آثار را با برخی آثار ادبی دیگر تطبیق میدهد یا ادبیات دو کشور یا چند کشور و معمولاً یک نوع ادبی را که در دو زبان مختلف پدید آمده است را با هم مقایسه میکند تا نقاط اشتراک و وجوه اختلاف فرهنگی آنها را آشکار نماید. بنابراین ادبیات تطبیقی، أکثرادبیات تطبیقی، دانشی است که برخی آثار را با برخی آثار ادبی دیگر تطبیق میدهد یا ادبیات دو کشور یا چند کشور و معمولاً یک نوع ادبی را که در دو زبان مختلف پدید آمده است را با هم مقایسه میکند تا نقاط اشتراک و وجوه اختلاف فرهنگی آنها را آشکار نماید. بنابراین ادبیات تطبیقی، چشم اندازی از افقهای رنگارنگ هنر و ادبیات است که میتواند زمینههای فرهنگی ملتهای گوناگون جهان را کشف کند و ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم آنها را با یکدیگر نشان دهد. از آنجا که همه ملتها خواسته یا ناخواسته از ادبیات یکدیگر الهام میگیرند، این ادبیات همواره همگانیتر و جهانیتر میشود. ادبیات شرق و ادبیات غرب مدام در حال تأثیر و تأثرند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی، نگاهی تازه به متون کهن حماسی ایران و یونان دارد که برخی انگیزههای جنگ، در متن شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر را نشان داده. کارکردهای اساطیر مشترک را در دو منظومه برجسته کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
51 - اشتراکات شعر مقاومت سمیح القاسم و حسین اسرافیلی
کتایون فلاحی مسعود باوانپوری سهیلا کاظم علیلوسمیح القاسم و حسین اسرافیلی از شاعران برجسته مقاومت فلسطین و ایران هستند که در اشعار مقاومت خود دارای مضامین مشترکی میباشند؛ هر دو در مورد وطن خود اشعار زیادی سروده و از اسطوره و نماد و رمز در اشعار مقاومت خود استفاده کردهاند. اسرافیلی و القاسم از اسطوره عنقاء در اشعا أکثرسمیح القاسم و حسین اسرافیلی از شاعران برجسته مقاومت فلسطین و ایران هستند که در اشعار مقاومت خود دارای مضامین مشترکی میباشند؛ هر دو در مورد وطن خود اشعار زیادی سروده و از اسطوره و نماد و رمز در اشعار مقاومت خود استفاده کردهاند. اسرافیلی و القاسم از اسطوره عنقاء در اشعار خود بهره برده و هر دو خود را متعهد و ملزم دانسته اند که وظیفه خویش را در زمینه مقاومت به نحو احسن ادا کنند. نویسندگان جستار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بهرهگیری از مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشعار مقاومت دو شاعر را با هم مقایسه کرده و وجوه اشتراک این دو شاعر را بررسی کردهاند. دو شاعر سنگ را نماد مقاومت فلسطین میدانند و هر دو از این نماد در اشعار خود بهره بردهاند. شعر مقاومت دو شاعر، دعوتکننده به صلابت و استقامت، انسجام و فشردگی صفوف و بسیج نیروهای ملّی و جهان علیه دشمن پلید و اعلام جنایت او می باشد؛ ادبایی که با پایداری در برابر توطئه دشمن پلید و عدم پذیرش شکست، تا آخرین رمق مبارزه علیه ظلم و فساد را پیشه خویش نمودند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
52 - نقد و تحلیل فریبکاری در تاریخ بیهقی و شاهنامه
منصور مره یی حبیب الله جدید الاسلامی بهروز رومیانیفریب و نحوه رفتاری فریبکاران در دو کتاب شاهنامه و تاریخ بیهقی که از آثار وزین ادب و هنر فارسی هستند، به وضوح نمایان است. نیرنگ در بخشهای حماسی- اسطورهای و تاریخی شاهنامه به کار رفته است که به نظر می رسد در بخش حماسی آن با انگیزه و اهداف شخصی و انسانی و ملی، بیشترین کا أکثرفریب و نحوه رفتاری فریبکاران در دو کتاب شاهنامه و تاریخ بیهقی که از آثار وزین ادب و هنر فارسی هستند، به وضوح نمایان است. نیرنگ در بخشهای حماسی- اسطورهای و تاریخی شاهنامه به کار رفته است که به نظر می رسد در بخش حماسی آن با انگیزه و اهداف شخصی و انسانی و ملی، بیشترین کاربرد را دارد. بر خلاف معنای متعارف نیرنگ که مفهومی منفی دارد؛ در شاهنامه جنبهها و مفاهیم مثبت آن را می توان مشاهده کرد. آیا فریب بر اثر رفتار شخصیّت های بانفوذ سیاسی چون محمود، مسعود و بوسهل ... است که در دوره ای بر اریکه قدرت و هدایت جامعه تکیه زده، به حکمرانی پرداخته، به فریب روی آورده و توانسته اند از بروز آشوب جلوگیری کنند یا اینکه محمودیان با تضریب و فریب سبب عزل طرفداران مسعود شده و نوعی بی ثباتی و اضطراب را گسترش داده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
53 - جایگاه و نقش اسطورهها در حکمت خسروانی؛ با تأکید بر حکمت اشراقی، شاهنامه و مرصاد العباد
سعیده نیازی محمدرضا زمان احمدی شاهرخ حکمتحکمت خسروانی منشوری بی بدیل و میراثی عظیم از آموزههای ایران باستان است که گسترهای فراگیر از حکمت و فلسفه، شعر و ادبیات و حتی عرفان و تصوف را در یک قاب به نمایش میگذارد. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه آرای سه اندیشمند بزرگ ایرانی فردوسی حکیم، شیخ اشراق و نجم الدین ر أکثرحکمت خسروانی منشوری بی بدیل و میراثی عظیم از آموزههای ایران باستان است که گسترهای فراگیر از حکمت و فلسفه، شعر و ادبیات و حتی عرفان و تصوف را در یک قاب به نمایش میگذارد. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه آرای سه اندیشمند بزرگ ایرانی فردوسی حکیم، شیخ اشراق و نجم الدین رازی به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که اسطورههای جاودان حکمت خسروانی در اندیشههای شیخ اشراق، شاهنامه فردوسی و مرصاد العباد نجم الدین رازی چگونه بیان شده است؟ روش انجام تحقیق حاضر مطالعه کتابخانهای و به شیوه توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. این مهم میراث هزاران ساله ایرانیان برای نهادینه سازی عشق، نور، نیکی و زیبایی است. از جمله نتایج مهم این پژوهش عبارتاند از اسطورهها از شاهنامه فردوسی تا حکمة الاشراق سهروردی همواره حامل پیام و نشانگانی عرفانی و پهلوانی هستند و بسیاری از آنها برآمده از حکمت دیرپای حکمای فهلوی است. این قهرمانان آرمانی، با پیروزی بر پلیدیها و سیاهیها جلوه آشکار تقابل جاویدان خیر و شر هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
54 - مطالعه تطبیقی قوه خیال در اسطوره گیلگمش و افسانه اسکندر بر طبق نظریه یونگ
سمیه رسولی پور عطیه یوزباشیذهن انسان از سرآغاز پیدایش بشر همواره تصوراتی را در ذهن پرورانده است که وجود خارجی نداشته و فقط در درون یک فرد یا افرادی به وجود آمده است. اسطورهها تاریخ نیستند اما از نظر ارزش فرهنگی و ذخایر معنوی موجود در آنها دست کمی از تاریخ ندارند. در دوران معاصر دانشمندان و فلاس أکثرذهن انسان از سرآغاز پیدایش بشر همواره تصوراتی را در ذهن پرورانده است که وجود خارجی نداشته و فقط در درون یک فرد یا افرادی به وجود آمده است. اسطورهها تاریخ نیستند اما از نظر ارزش فرهنگی و ذخایر معنوی موجود در آنها دست کمی از تاریخ ندارند. در دوران معاصر دانشمندان و فلاسفه به کاوش در اسطورههای عهد باستان پرداختند و حلقههای دیگری نیز به این زنجیره اضافه شد. اساطیر بهترین گزینه برای ظهور تخیلات بودند. نقش تخیل در زمینههای پیدایش تصاویر و نمادهای تخیلی در اساطیر با نگاهی به اسطوره گیلگمش و افسانه اسکندر در این تحقیق بررسی شد. پژوهش حاضر به منظور جایگاه خیال از دیدگاه یونگ در اسطوره گیلگمش و افسانه اسکندر انجام شد. بدین منظور از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شد و اطلاعات ضرورت تحقیق با استفاده از روشهای کتابخانهای و اینترنتی جمعآوری گردید. از مهمترین یافتهها و نتایج حاصله توجه به نظریه کارل گوستاو یونگ است که با اهمیت دادن به رؤیاها و تخیلات به کلید اسطورهشناسی رسید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
55 - بررسی تطبیقی تراژدی سیاوش در ایران و آراگِقِتسیک و شامیرام در ارمنستان
آسیه ذبیح نیا عمران نجمه کریمی نژاددینداری، در بسیاری از ملتها، با پرستش طبیعت آغاز شد. بعدها گرایش به پرستش طبیعت با آیینها و مراسم نمادینی همراه گردید. آیین مرگ و رستاخیز گیاهی نیز از این گونه آیینهاست که در دوره مادرسالاری و فرهنگ کشاورزی شکل گرفت. انسان کشاورز اعتقاد داشت با برپایی هر ساله این أکثردینداری، در بسیاری از ملتها، با پرستش طبیعت آغاز شد. بعدها گرایش به پرستش طبیعت با آیینها و مراسم نمادینی همراه گردید. آیین مرگ و رستاخیز گیاهی نیز از این گونه آیینهاست که در دوره مادرسالاری و فرهنگ کشاورزی شکل گرفت. انسان کشاورز اعتقاد داشت با برپایی هر ساله این آیین، محصولاتاش فراوان و پربرکت میشوند. این پژوهش مبتنی بر ابزار کتابخانهای، آیین مرگ و رستاخیز گیاهی را در ایران و ارمنستان بررسی میکند و وجوه اشتراک و تفاوتهای آن را در هر دو کشور با توجه به خویشکاریهای ایزدان و ایزدبانوان تجزیه و تحلیل میکند. با توجه به اینکه ایران و ارمنستان از همسایگان دیرین یکدیگر در طول تاریخ بودهاند اشتراکات فرهنگی بسیاری دارند؛ علاوه بر آن، پس از سقوط دولت آشور، بخشهایی از ارمنستان، از زمان حکومت مادها تا زمان حکومت قاجاریه، تحت سلطه ایران بوده و این سلطه طولانی مدت باعث شده است ارمنیها به اساطیر ایرانی گرایش یابند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
56 - بازتابهایی از کتاب مقدس در اشعار سهراب سپهری
مریم حقیسهراب سپهری(1307-1359) از شاعران برجسته معاصر است که در کنار دین اسلام، با سایر ادیان نیز آشنایی داشته است و همین آشنایی، شعر او را سرشار از تلمیحات متعدد و متنوع کرده است. بررسی تلمیحات در اشعار سپهری، نشان دهنده آشنایی او با ادیان مختلف است. این آشنایی را می توان مرهو أکثرسهراب سپهری(1307-1359) از شاعران برجسته معاصر است که در کنار دین اسلام، با سایر ادیان نیز آشنایی داشته است و همین آشنایی، شعر او را سرشار از تلمیحات متعدد و متنوع کرده است. بررسی تلمیحات در اشعار سپهری، نشان دهنده آشنایی او با ادیان مختلف است. این آشنایی را می توان مرهون مطالعات مداوم او در این خصوص و نیز مسافرت های فراوان او به کشورهای مختلف دانست. یکی از خاستگاه های عمده تلمیحات در شعر سپهری، کتاب مقدس عهد عتیق(تورات) و عهد جدید(انجیل) است. بسامد این تلمیحات در مجموعه های نخستین، اندک است و به تدریج افزونی می یابد. بیشترین تلمیحات به کتاب مقدس در مجموعه های مسافر و حجم سبز آمده است. تلمیحات به تورات نسبت به تلمیحات به انجیل، بسامد بیشتری دارد. اغلب این تلمیحات، تلمیحاتی مضمر و با وابسته های اندک هستند. بیشترین بازتاب کتاب مقدس در اشعار سپهری، مربوط به داستان آدم و حوّا و خوردن میوه ممنوعه است. هدف از این مقاله که به روش اسنادی و تحلیل محتوا انجام گرفته است، بررسی و تحلیل تلمیحات به کتاب مقدس در هشت کتاب سهراب سپهری است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
57 - بررسی و تحلیل وجوه فضل در تفسیرهای عرفانی
مکرم محمدنیا کلیمانی حسین مرادی زنجانی محمد حسین صائنی فرهاد ادریسیفضل، واژه و اصطلاحی دینی- قرآنی و نیز یکی از صفات خداوند است. مفسران و راویان بسیاری به ابعاد گوناگون این مفهوم اشاره کردهاند و بر اساس آیات قرآن، کیفیت و نحوه بهره مندی از آن را برشمردهاند. در این بین، مفسران عرفانی که نمود فضل الهی را همسو با مسلک صوفیانه خود دیدها أکثرفضل، واژه و اصطلاحی دینی- قرآنی و نیز یکی از صفات خداوند است. مفسران و راویان بسیاری به ابعاد گوناگون این مفهوم اشاره کردهاند و بر اساس آیات قرآن، کیفیت و نحوه بهره مندی از آن را برشمردهاند. در این بین، مفسران عرفانی که نمود فضل الهی را همسو با مسلک صوفیانه خود دیدهاند، بحثهای متعددی را بر اساس کتاب الله مطرح نمودهاند. در این تحقیق، با عنایت به روش توصیفی- تحلیلی، کاربست وجوه فضل در تفسیرهای عرفانی و آراء مفسران، بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که مهمترین وجوه فضل الهی در این آثار عبارتاند از 1. برتری دادن که شامل زیربخشهایی چون برتری دادن انسان به دیگر موجودات؛ برتری دادن پیامبران بر دیگر موجودات؛ برتری دادن قوم یهود بر دیگر قومها و برتری مجاهدان بر ترککنندگان جهاد میشود 2. رزق و روزی 3. نعمتهای الهی 4. پاداش الهی که مهمترین آن، رضوان الهی است و 5. توبه. در نگاه مفسران، فضل الهی بر عدل الهی ارجحیت دارد که مبین پیشی گرفتن شفقت حق تعالی بر قهریت اوست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
58 - مسرحیات بهرام البیضاوی بین التاریخ والأدبینِ العربی والفارسی
فاضل عباس زاده مهرداد آقائیبهرام البیضاوی کاتب لأفضل المسرحيات وشخصیة لامعة فی النثر الفارسی ومخرج مسرحي وسینمائي ومحب للثقافة الإیرانیة وحضارتها، حیث استخدم مکنزة الأساطیر وأدب الفولکور والأدب الشعبی والأدب الشفوي بأحسن الوجوه فی مسرحیاته. مسرحياته ذات أهمية کبيرة بسبب العديد من التضمینات التي ق أکثربهرام البیضاوی کاتب لأفضل المسرحيات وشخصیة لامعة فی النثر الفارسی ومخرج مسرحي وسینمائي ومحب للثقافة الإیرانیة وحضارتها، حیث استخدم مکنزة الأساطیر وأدب الفولکور والأدب الشعبی والأدب الشفوي بأحسن الوجوه فی مسرحیاته. مسرحياته ذات أهمية کبيرة بسبب العديد من التضمینات التي قام بها من هذه المکنزات القديمة. يمکن القول إن البیضاوي بدوره یستمر طريقة الفردوسي في إعادة قراءة التاريخ والأساطير والملحمات وإعادة صياغتها، وقد ألهم مسرحياته، سواء في شکل المسرحيات أو في شکل السيناريوهات، من المصادر القديمة. یحاول هذا المقال تصنيف الجذور الرئيسة للمسرحية مع البیضاوي من خلال طريقة نقد موجهة للقراءة بطريقة وصفية تحليلية، من أجل الختام بملخص مناسب لمصادر مسرحية المؤلف والمعالجة الخاصة للمؤلف ونهج التعامل مع هذه الجذور. تظهر النتيجة أن بهرام البیضاوي لا يتعامل مع فترة محددة من التاريخ، ولکن في أعماله يمکن رؤية العديد من التضمینات التاريخية مثل التاريخ الأسطوري والملحمة وعاشوراء وتاريخ إيران قبل الإسلام وبعده. وفي معظم هذه القراءات، ربط أعماله بالتيارات والأفکار المعاصرة. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
59 - التأثیر المتبادل بین اللغتین الفارسیة و العربیة
علی اوسط ابراهیمیبحثت فى هذه المقالة عن تأثیر احدى اللغتین الفارسیة و العربیة فى الاخری و صلة الشعبین قبل الاسلام و بعده بینهما: و بعثت حول الصلات الاجتماعیة والسیاسیّة وأسلوب الحکومة، وتلک الآثار الأدبیة التی تدور حول مواضیع و معان مشترکة، وتلک المفردات التی انتقلت من احدی اللغتین الى أکثربحثت فى هذه المقالة عن تأثیر احدى اللغتین الفارسیة و العربیة فى الاخری و صلة الشعبین قبل الاسلام و بعده بینهما: و بعثت حول الصلات الاجتماعیة والسیاسیّة وأسلوب الحکومة، وتلک الآثار الأدبیة التی تدور حول مواضیع و معان مشترکة، وتلک المفردات التی انتقلت من احدی اللغتین الى الأخری و کیف تسلط الضّخاک العربی علی بلاد ایران وکیفیّة عزله من الحکومة من ناحیة کاوة الحدّاد وأفویدونغ،کما بحثت فی اتّصال زال بن سام مع رودابة السیدة العربیة، و هى بنت مهراب ملک کابل الذى کان من سلالة الضحاک الیمنی زواجه، و ولادة رستم بطل الشاهنامة، وکما جاءت فیها خلاصة قصة سابوم الفارسی مع نضیرة العربیة التی تتّصل بالواقع من التخیل اأسطور فی، و تسرّب انعکاسه الی الشعر العربی و یدل على أنه کان رجلا عجباٌ، و نظم الشعراء فیه أشعاراٌ کثیرة. وقد ذکرت الحیرة و تاریخ بنائها وکیفیّة التبادل اللغوی و الأدبی التّی نریها من ناحیة الحکام و تابعی الملوک الایرانیین. و تطرح أخبار بهرام جوم مع النعمان بن المنذم مربّیه، و العلاقات السیاسیّة والتجاریّة و المبادلات اللغویّة و الثقافّیة التی کانت بین هذین الشعبین. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
60 - دلالات الصورة الرمزیة فی أشعار رزوق فرج رزوق(دراسة وتحلیل)
مریم رحمتی ترکاشوند أشرف مانع فرهودإنّ رزوق فرج رزوق أحد الشعراء العراقیین فی القرن العشرین، کان من أحد الأشخاص الّذین أسهموا فی تأسیس رابطة إخوان عبقر؛ تلک الرابطة الّتی تسعی إلی تقریب بین الأدبین الحدیث و القدیم و تمثیل مدرسة الشعر العراقی الحدیث وکان ممّن معه الشاعرة نازک الملائکة والشاعر بدر شاکر الس أکثرإنّ رزوق فرج رزوق أحد الشعراء العراقیین فی القرن العشرین، کان من أحد الأشخاص الّذین أسهموا فی تأسیس رابطة إخوان عبقر؛ تلک الرابطة الّتی تسعی إلی تقریب بین الأدبین الحدیث و القدیم و تمثیل مدرسة الشعر العراقی الحدیث وکان ممّن معه الشاعرة نازک الملائکة والشاعر بدر شاکر السیاب. است خدم الشاعر فی أشعاره، تقنیة الرمز فی رسم کثیر من صوره الشعریة لإلقاء ما یریده وإیصال مقصوده إلی متلقّیه واتّخذ الرمز عنده مسالک شتّی منها التاریخی والدینی والأسطوری والطبیعی. من هذا المنطلق کرّسنا جهودنا فی هذا المقال لرصد الصورة الشعریة بشکل عام لأنّها تعتبر المفتاح للدخول إلی الرمز ثمّ الرمز بأنواعه المختلفة عند رزوق فرج رزوق بوصفه جانباً من جوانب الصورة الشعریة لدیه اعتماداً علی المنهج الوصفی - التحلیلی هدفا لاستقصاء الصور الشعریة(الرمزیة) لدی الشاعر والوقوف علی جمالها ومعرفة الصور الجدیدة التی أبدعها الشاعر وإبراز شخصیته للباحثین والمساهمة فی تعزیز مکانة اللغة العربیة وآدابها لدی الأجیال اللاحقة. من أهمّ النتائج التی حقّقها هذا البحث هو أنّ لدی الشاعر توجها جدیدا فی صیاغة الرمز الشعری هو ناتج عن تنوّع مصادر ثقافته مما أتاحت له التمیز فی اختیار بعض الرموز کالرمز التاریخی والأسطوری وکذلک وجدنا الشاعر یعطی جزءً من ذاتیته وشخصیته محاولا مزجها مع هذا الرمز مستخرجا صورا حیة مختلفة عما کانت علیه. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
61 - توظیف الرموز الأسطوریة فی شعر خلیل الحاوی؛"بیادر الجوع" أنموذجاً
روح اله نصیریما إن تذکر الحرکة الشعریة للنصف الثانی من القرن العشرین حتی یذکر خلیل حاوی فی طلیعة البارزین من روّادها. یبدو أنَّ حاوی بحکم ثقافته الفلسفیة المعمّقة لا یمکنه أن یرضی لشعره بأقل من أن یکون فتحاً فی باب الإدراک الإنسانی، ولا یمکنه أیضاً أن یرضی للشعر بأقل من أن یکون فتحا أکثرما إن تذکر الحرکة الشعریة للنصف الثانی من القرن العشرین حتی یذکر خلیل حاوی فی طلیعة البارزین من روّادها. یبدو أنَّ حاوی بحکم ثقافته الفلسفیة المعمّقة لا یمکنه أن یرضی لشعره بأقل من أن یکون فتحاً فی باب الإدراک الإنسانی، ولا یمکنه أیضاً أن یرضی للشعر بأقل من أن یکون فتحاً مستمراً فی باب الرؤیا والأداء التعبیری. أما الرمز الأسطوری لا یأتی فی دیوان بیادر الجوع خطفاً بل یأتی متأنیاً تغرزه ثنایا القصیدة، وتشکل منه بأناة وتبصر فکری إطاراً وخطوطاً ولوناً فی اللوحة التی تشکل منها القصیدة. لهذا یعنی هذا البحث مستخدماً الأسلوب الوصفی - التحلیلی بدراسة توظیف الرموز الأسطوریة فی دیوان بیادر الجوع. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
62 - جمالیات استدعاء الشخصیات التراثیة فی قصائد علی فودة
فاطمة جمشیدی حسین کیانیاستهدفت هذه المقالة دراسة جمالیة إحضار الشخصیّات التراثیة فی عناوین القصائد عند الشاعر علی فودة(1946–1982م)، کما درسَت مدی ربط تجارب هذه الشخصیات بتجارب علی فودة النفسیة والاجتماعیة والسیاسیة فی حیاته الواقعیة، إضافة إلی استخدامه عنصرین هامّین لجمالیة إحضار هذه ال أکثراستهدفت هذه المقالة دراسة جمالیة إحضار الشخصیّات التراثیة فی عناوین القصائد عند الشاعر علی فودة(1946–1982م)، کما درسَت مدی ربط تجارب هذه الشخصیات بتجارب علی فودة النفسیة والاجتماعیة والسیاسیة فی حیاته الواقعیة، إضافة إلی استخدامه عنصرین هامّین لجمالیة إحضار هذه الشخصیّات؛ هما الرمز والقناع. قد أوحت النتائج أنّ الشاعر تأثّر بالشخصیّات التراثیة بما فیها الدینیة(النبی عیسی وبلال الحبشی) والأسطوریة(کلیوبترا والسندباد) والأدبیة(الصعاﻟﻴﻚ وعروة بن الورد)، وقام باستدعائها للتأثیر علی المتلقّین إضافة، إلی بیان تجاربه بصورة مثیرة، وبعمله هذا جعل قصائده أشدّ فاعلیة وأکثر قدرةً علی التأثیر فی المتلقّین، وحصلت کلّ هذه النتائج عبر المنهج التحلیلی بصورة کیفیة اعتماداً علی مجموعة من المصادر والمراجع المتنوّعة کالأدبیة والسیاسیة والنفسیة والاجتماعیة. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
63 - تجلیات الحب والمرأة فی أشعار نزار قبانی
محمد هادی مرادی پیام کریمیالملخص یُعرف نزار قبانی فی أوساط شعراء العرب بشاعر الحب والمرأة. إن هاتین الکلمتین فی معجم نزار تخرجان من إطار التعاریف والقیود, إنه حاول جاهدا للبحث عن هذه المعشوقة الخلابة فی هذا الوادی لکنه لم یعرف سبیلا لها بید أنه فتح أبوابا. والمرأة فی أشعار شاعرنا تتجلی فی حالات أکثرالملخص یُعرف نزار قبانی فی أوساط شعراء العرب بشاعر الحب والمرأة. إن هاتین الکلمتین فی معجم نزار تخرجان من إطار التعاریف والقیود, إنه حاول جاهدا للبحث عن هذه المعشوقة الخلابة فی هذا الوادی لکنه لم یعرف سبیلا لها بید أنه فتح أبوابا. والمرأة فی أشعار شاعرنا تتجلی فی حالات وصور متعددة تظهر تارة فی هیئة موجود یمکنک لمسه، وتتجلی تارة أخری فی هیئة المعشوقة المثالیة والمقدسة التی تستحق الحب والعشق؛ فإنّ العشق یتمظهر فی معان متنوعة کاللذة الجسمانیة، والتملک، والتمتع، وفوق الملکیة، والانتحار، وممارسة الموت، والخلود، والقفز، و... إلخ، بحیث لا یمکن أن نحصر فکر نزار المضطرب الذی یتجلی فی معنى خاص من الحب. وما یمکننا قوله هو إن نزارا کان یحمل علی جسده ألم المجتمع، وهذا ما یتجلی بوضوح فی أشعاره. إنه یطرق کل الأبواب حتى یبیّن هذه القضیة، ومن ثَمَّ یجد حلولا لها. حاولنا فی هذه العجالة أن نتطرّق إلى هذا الموضوع بشکل وجیز. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
64 - التناص الأسطوری فی شعر أمل دنقل
حسین میرزائی سیدابراهیم آرمنتعتبر قضیة التناص الأدبی قضیة حدیثة عرف قدیماً باسم التضمین، وظهر المفهوم الحدیث لهذه الظاهرة الأدبیة علی ید الباحثة جولیا کریستیفا التی طورت المفهوم عن مفهوم الحواریة أو الصوت المتعدد الذی اجترحه الناقد والمفکر الروسی میخائیل باختین.ثم اتسع مفهوم التناص وأصبح بمثابة ظا أکثرتعتبر قضیة التناص الأدبی قضیة حدیثة عرف قدیماً باسم التضمین، وظهر المفهوم الحدیث لهذه الظاهرة الأدبیة علی ید الباحثة جولیا کریستیفا التی طورت المفهوم عن مفهوم الحواریة أو الصوت المتعدد الذی اجترحه الناقد والمفکر الروسی میخائیل باختین.ثم اتسع مفهوم التناص وأصبح بمثابة ظاهرة نقدیة جدیدة وجدیرة بالدراسة والاهتمام، وشاعت فی الأدب الغربی ولاحقاً انتقل الاهتمام بتقنیة التناص إلی الأدب العربی مع جملة ما انتقل إلی الأدب العربی فی ظواهر أدبیة ونقدیة عربیة ضمن الاحتکاک الثقافی. وإذا ما انتقلنا إلی جذور هذا المفهوم فی الأدب العربی نجد أنه مصطلح جدید لظاهرة أدبیة ونقدیة قدیمة. ومن جملة الأدباء الذین استفادوا کثیرا من هذه الظاهرة هو أمل دنقل الذی یشکل التناص فی شعره عنصراً أساسیاً ومؤثراً، إذ یوظف التناص الأسطوری ویبرز من خلال هذا التوظیف لتبین وقائع عصره.تحاول هذه المقالة أن تقوم بدراسة قضیة التناص والتناص الأسطوری وفاعلیته فی شعر الشاعر. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
65 - النحو وحکایۀ نشأته
مهدی ممتحنیذهب بعض اللغویین إلی أنّ الکلمۀ فی اللغۀ العربیۀ وضعت فی أولّ أمرها علی هجاء واحد، وتصرف المتکلمون فیها تصرفا یختلف باختلاف البلاد، والقبائل والبیئات، فکان لکلّ زیادۀ، أو حذف، أو قلب، أو إبدال فکرۀ خاصۀ، وفریق آخر أخذ یقول: أن الکلمۀ وضعت فی أول نشوءها علی ثلاثه أحرف أ أکثریذهب بعض اللغویین إلی أنّ الکلمۀ فی اللغۀ العربیۀ وضعت فی أولّ أمرها علی هجاء واحد، وتصرف المتکلمون فیها تصرفا یختلف باختلاف البلاد، والقبائل والبیئات، فکان لکلّ زیادۀ، أو حذف، أو قلب، أو إبدال فکرۀ خاصۀ، وفریق آخر أخذ یقول: أن الکلمۀ وضعت فی أول نشوءها علی ثلاثه أحرف أو أکثر، ولذلک کثرت اللغات، والألحان حول ذلک، إلی أن بلغت هذه اللغۀ حتی الیوم عمراً مدیداً یجوز أن نسمّیه بالکهولۀ، لأنّ مئات السنین قد مرّت علیها، وأهم ما یعمر فی هذه اللسان، أصول کلمها، وتراکیب حروفها، وأوزانها أو صیغها حتی أصبحت اللغۀ فی حرز حریز من القوۀ، والمناعۀ، ومقارعۀ أعدائها. وأصبحت حکایۀ ظهور النحو فی هذه اللغۀ مشکوکۀ، فهل النحو مدون من قبل شخص خاص أم ألف علی مرور الزمن؟ تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
66 - تحلیل مفاهیم اسطورهای و نمادین داستان «شاه حجاز و عجز بشر در مقابلۀ قضا و قدر» در بختیارنامه
صدیقه جلیلی حمیدرضا فرضی علی دهقاناز شیوههای ادامۀ حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، به ویژه قصههای عامیانه است؛ بختیارنامه یکی از این گونه داستانهاست که بازتاب دهندۀ اندیشههای اساطیری و آداب و رسوم آیینی گذشته است. در این مقاله مفاهیم اسطوره ای و نمادین باب دهم این کتاب با عنو أکثراز شیوههای ادامۀ حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، به ویژه قصههای عامیانه است؛ بختیارنامه یکی از این گونه داستانهاست که بازتاب دهندۀ اندیشههای اساطیری و آداب و رسوم آیینی گذشته است. در این مقاله مفاهیم اسطوره ای و نمادین باب دهم این کتاب با عنوان شاه حجاز و عجز بشر در مقابلۀ با قضا و قدر به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که در ژرف ساخت این داستان میتوان ردّپای مفاهیم اسطوره ای و نمادین را مشاهده کرد. که با تحلیل محتوای داستان، این فرضیه اثبات شده است. مفاهیم اساطیری و نمادین مانند آشناسازی، انزوا در مکان نمادین، مرگ و تولّد دوباره، آزمونهای سخت، شکنجه، راهنما، کوه، چاه، شیر،اعداد مقدس و... را می توان در داستان مذکور مشاهده کرد. علاوه بر این، سرنوشت پسر شاه حجاز، او را با کودکان طرد شده پیوند می دهد که پیشگویی کشتن پدر، رانده شدن، بزرگ شدن به وسیلۀ عیار و نهایتاً نبرد با پدر و رسیدن به تخت پادشاهی او کاملاً در ارتباط با سرنوشت این گونه کودکان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
67 - بازتاب هفت خان رستم، اسفندیار و دوازده خان هرکول
نگهدار شادکام سید احمد حسینی کازرونیاسطوره ها، حکایت های روزگار کهن و ماجرای ماقبل تاریخ هستند که بن مایه ای از حقیقت دارند و از طریق نقل، از پیشینیان به آیندگان منتقل شده اند. اقوام ایرانی و یونانی در گذشته به دلیل مبادلات فرهنگی، دارای اسطوره های نزدیک به هم و مشترک بوده اند. به همین دلیل است که أکثراسطوره ها، حکایت های روزگار کهن و ماجرای ماقبل تاریخ هستند که بن مایه ای از حقیقت دارند و از طریق نقل، از پیشینیان به آیندگان منتقل شده اند. اقوام ایرانی و یونانی در گذشته به دلیل مبادلات فرهنگی، دارای اسطوره های نزدیک به هم و مشترک بوده اند. به همین دلیل است که نسبت به پهلوانانی چون: رستم، اسفندیار در ایران، و هرکول در یونان، با نگاهی احترام آمیز و حتی تقدس می نگریسته اند. بخشی از اساطیر در اعداد نمود پیدا کرده اند از آن جمله: عدد هفت و دوازده، در شاهنامه فردوسی به هفت خان رستم و اسفندیار اشاره شده که مضمون های این حکایت ها، با دوازده خان هرکول می تواند مرتبط باشد. کنکاش در خانهای اساطیری، باعث کشف اشتراک های فرهنگی ایران و یونان می شود. اختلافات و اشتراکات میان آن ها، روند توسعه فرهنگی این ملت ها را تا حد زیادی روشن می کند. سه پهلوان اساطیری- رستم، اسفندیار و هرکول- دارای ظرفیت های فراطبیعی بوده اند. اشتراک عمل سه پهلوان، گزینش راه دشوار به جای راه سهل و آسان بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
68 - پژوهشی در بنیان های اساطیری و تاریخی کیانیان با توجه با شاهنامۀ فردوسی
منیژه فلاحی ملک محمد فرخ زاد عباسعلی وفاییدر عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسۀ ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاه أکثردر عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسۀ ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاهنامه با عنوان های: اسطوره ای، تاریخی و پهلوانی سخن گفت؛ براساس این نظر، دورۀ حکومت پیشدادیان اساطیری است امّا دربارۀ دورۀ حکومت کیانیان پژوهشگران اتفاق نظر ندارند. وجود عناصر اساطیری در داستان های مربوط به سلسلۀ کیانیان این پرسش را مطرح می کند که شاهان کیانی شخصیت های تاریخی دارند یا متعلق به اسطوره اند. در پاسخ به این پرسش پژوهشگرانی چون ویندشمان، اشپیگل، دارمستتر، لومل، ویکندر و دو مزیل با دید اسطوره گرایی بر این عقیده اند که کیانیان یا برخی از شاهان این سلسله به اسطوره تعلق دارند. وجود عناصر شگفت در داستان کیکاووس و کیخسرو بن مایۀ این تفکر است. گروه دیگر از پژوهندگان تاریخ گرا، چون هنینگ، مری بویس و کریستن سن کیانیان را پادشاهان ایران خاوری می دانند که در دوره ای تاریخی پیش از هخامنشیان حکومت کرده اند. ظهور و حضور زرتشت در دورۀ گشتاسب بن مایه این عقیده است. در جستار پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی، آراء و استدلال ها و شواهد این دو گروه پژوهندگان نقد و بررسی شده است نتایج این بررسی نشان می دهد نظریه تاریخ گرایان مستندتر و به واقعیت نزدیک تر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
69 - تحلیل کهن الگوی سفر قهرمان در منظومۀ «گل و نوروز» براساس الگوی جوزف کمبل
محمد پاشایی مهترلو ابراهیم اقبالی رشید اسدیجوزف کمبل با بررسی داستان های اساطیری مختلف از گوشه و کنار جهان، کهن الگوی سفر قهرمان را مطرح می کند. او معتقد است در تمامی این داستان ها سفر قهرمان تابع الگویی ثابت است. در پژوهش حاضر این الگو در کنار کهن الگوهای دیگری چون سایه، پیر فرزانه، آنیما و سایر نمادهای اساط أکثرجوزف کمبل با بررسی داستان های اساطیری مختلف از گوشه و کنار جهان، کهن الگوی سفر قهرمان را مطرح می کند. او معتقد است در تمامی این داستان ها سفر قهرمان تابع الگویی ثابت است. در پژوهش حاضر این الگو در کنار کهن الگوهای دیگری چون سایه، پیر فرزانه، آنیما و سایر نمادهای اساطیری در منظومۀ گل و نوروز بررسی می شود. بررسی و تحلیل منظومۀ گل و نوروز براساس این الگو خوانش نوینی از این روایت غنایی به دست می دهد. سفر نوروز اگرچه در ظاهر سفری برای رسیدن به معشوق است ولی در باطن سفری دینی محسوب می شود. نوروز پس از رسیدن به گل، او را که بر دین مسیحیت است، با آیین محمدی به کابین خود درمی آورد و پس از پشت سر گذاشتن پرده های جهالت، به جامعه خود بازمی گردد. طی این طریق به قهرمان چهره ای کیهانی می دهد، به نحوی که جامعه او را با آغوش باز استقبال می کند. جاودانگی نوروز مدیون ارزش هایی است که بعد از بازگشت به جامعه تزریق می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
70 - تحلیل تطبیقی میان دو موجود اسطورهای سیمرغ و گارودا در دو اثر حماسی شاهنامه و مهابهارات
سارا عجلی احمد خاتمی ابوالقاسم اسماعیل پور مطلقحماسۀ کهن هندیان (مهابهارات) با حماسۀ برجسته و جهانی ایرانیان (شاهنامه) اشتراکاتی دارد که از تشابهات فرهنگی و تمدنی بین هندیان و ایرانیان حکایت میکند. پژوهش حاضر میکوشد تا این دو اثر حماسی و ماندگار را بکاود و دو موجود اسطورهای از این دو اثر را از منظر اسطورهای بازش أکثرحماسۀ کهن هندیان (مهابهارات) با حماسۀ برجسته و جهانی ایرانیان (شاهنامه) اشتراکاتی دارد که از تشابهات فرهنگی و تمدنی بین هندیان و ایرانیان حکایت میکند. پژوهش حاضر میکوشد تا این دو اثر حماسی و ماندگار را بکاود و دو موجود اسطورهای از این دو اثر را از منظر اسطورهای بازشناسد و وجوه اشتراک و افتراق آن ها را دریابد. نتایج این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی، درصدد پاسخ به اشتراکات و افتراقات در وجوه دو موجود اسطورهای از آثار مذکور و معیارهای نزدیکیِ بین این دو اثر است و نشان از این دارد که در میان شخصیتهای پرشمار این دو اثر حماسی، مشابهتهای میان سیمرغ و گارودا شایان توجه است. مشترکات و مشابهات این دو در زمینههای گوناگونی قابل بررسی هستند؛ از جمله: جایگاه ویژۀ آن دو میان پرندگان اسطورهای، شکل ظاهری، حضور یافتن به محض طلبیده شدن و زندگی بر فراز کوهی مقدس. از نتایج دیگر این تحقیق آن است که وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین این دو موجود اسطورهای وجود دارد؛ برای مثال تفاوت چشمگیری میان این دو پرندۀ اسطورهای یافت میشود: در سیمرغ تکیه بر دانایی و خردمندی اوست، اما گارودا دارای قدرت بدنی سرشار معرفی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
71 - پیرهزن گرگ باشد؛ معرفی ضربالمثلی فراموش شده در هفتپیکر و بررسی ابعاد اسطورهشناختی و فولکلوریک آن
سعید کریمی قرهباباضربالمثلها از غنای فرهنگی ملتها حکایت دارند. بسیاری از این مَثَلها در غبار زمان از یاد رفتهاند و ما از خودِ آن مثل و نیز از ریشهها و زمینههای تکوین آن آگاه نیستیم. این جُستار به معرفی ضربالمثلی فراموش شده در بیتی از هفتپیکر میپردازد. پیرهزن گرگ باشد، عبارتی ا أکثرضربالمثلها از غنای فرهنگی ملتها حکایت دارند. بسیاری از این مَثَلها در غبار زمان از یاد رفتهاند و ما از خودِ آن مثل و نیز از ریشهها و زمینههای تکوین آن آگاه نیستیم. این جُستار به معرفی ضربالمثلی فراموش شده در بیتی از هفتپیکر میپردازد. پیرهزن گرگ باشد، عبارتی است که به گمان ما در عصر نظامی به عنوان یک ضربالمثل کاربرد داشتهاست. احتمالاً این ضربالمثل از زبان ترکی، کردی و یا از زبان آذری وارد ادبیات فارسی شدهاست. تحقیق کتابخانهای حاضر که به شیوه کیفی و توصیفی انجام شده قصد دارد تا ابعاد اسطورهشناختی و فولکلوریک این مَثَل را بررسی نماید. تشبیه پیرزن به گرگ در ادبیات فارسی سابقه دارد. پیرزن و گرگ هر دو در فرهنگ، باورها و اعتقادات عامه ملل و اقوامِ جهان نمادی از مرگ، شیطان و دنیا محسوب میشوند و نیز هر دو با برف، جادوگری، میل جنسی و ماه پیوستاری معنایی برقرار میکنند. ما در این مقاله به برخی از این اشتراکات اشاره کرده و هالههای معنایی مشترک میان پیرزن و گرگ را توضیح دادهایم. گرگ در ادبیات نماد حیلهگری و مکاری است. به نظر میرسد انگیزه اصلی در همانند دانستن پیرزنان با گرگ بسیاردانی، کارکشتگی و حیلهگری آنان باشد. پیرزنان از آنجا که آگاه به مسائل و رموز زندگی زناشوییاند، توانستهاند در هیئت و حرفه محتالگی و دلالی محبت نقش مهمی در مناسبات اجتماعی دوران گذشته ایفا کنند و با هر ترفندی که ممکن بوده، مردان و زنانِ کامجو را به وصال یکدیگر برسانند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
72 - تحلیل بن مایه های اساطیری در آثار سه گانۀ ابوتراب خسروی
پوران علیزاده پروانه عادلزاده کامران پاشایی فخریاسطوره و نقش آن در تشکیل بنیان فکری جوامع بشری و ارتباط آن با هنر و ادبیات بر کسی پوشیده نیست. ادبیات از عوامل حیات ملتها و جاودانگی آن‎هاست. بازتاب این اسطورهها و باورهای کهن اقوام در آثار نویسندگان و شاعران دیده میشود. ابوتراب خسروی از نویسندگان معاصر ایرانی اس أکثراسطوره و نقش آن در تشکیل بنیان فکری جوامع بشری و ارتباط آن با هنر و ادبیات بر کسی پوشیده نیست. ادبیات از عوامل حیات ملتها و جاودانگی آن‎هاست. بازتاب این اسطورهها و باورهای کهن اقوام در آثار نویسندگان و شاعران دیده میشود. ابوتراب خسروی از نویسندگان معاصر ایرانی است که علاقهمندی او به اسطوره ها و متون مقدس و ادبیات عرفانی و مضامین اساطیری و عرفانی در آثار سه گانه اش به وضوح دیده میشود. آثار خسروی از مضامین سورﺋﺎﻝ با مختصّات رمان پسامدرن برخوردار است. مفاهیمی مثل هستی، کلمه و کتابت، جاودانگی، مرگ، عشق، انسانشناسی موضوعات پایه ای تألیفات اوست. این پژوهش با هدف تحلیل بن مایه های اساطیری، سه رمان ابوتراب خسروی؛ یعنی اسفار کاتبان، رود راوی و ملکان عذاب، را مورد بررسی قرار میدهد. شیوۀ کار توصیفی-تحلیلی است و نتایج نشان می دهد که ابوتراب خسروی با رویکرد انسانشناسی از دو منبع اسطوره و عرفان، رمانهایش را خلق میکند. وی با استفاده از بنمایه های اساطیر دوران ابتدایی و ادبیات عرفانی و اساطیر دینی، آثار سه گانه اش را با رویکرد شرح روایت تکوین عالم و شناخت ماهیت انسان و شیطان آفریده است. اهداف و آرمان های او در راستای تعالیبخشی و جاودانگی انسان است؛ پرتاب انسان به زمان بیزمانی و روزگار مقدس نخستین و فراسوی تاریخ است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
73 - مقایسۀ خویشکاریهای کاوۀ آهنگر با گبریاس (اوگبارو)
بهنام گرجی مسعود فروزنده علی محمدی آسیابادی اسماعیل صادقی ده چشمه ایاسطورۀ کاوۀ آهنگر در شاهنامه دارای نشانهها، اعمال و کنشهایی مخصوص به خود است که خویشکاریهای اسطورهای این شخصیت را شامل میشوند. این خویشکاریها با توجه به شباهت کلی داستان ضحاک و فریدون - که کاوۀ آهنگر نیز در آن حضور موثر دارد – با روایت تاریخی جریان فتح بابل أکثراسطورۀ کاوۀ آهنگر در شاهنامه دارای نشانهها، اعمال و کنشهایی مخصوص به خود است که خویشکاریهای اسطورهای این شخصیت را شامل میشوند. این خویشکاریها با توجه به شباهت کلی داستان ضحاک و فریدون - که کاوۀ آهنگر نیز در آن حضور موثر دارد – با روایت تاریخی جریان فتح بابل به قلم هرودوت، گزنفون و کستیاس، در تاریخ هخامنشیان، یاد آور نشانهها، اعمال و کنشهای گبریاس/ اوگبارو، هم پیمان کوروش هخامنشی است. هدف از این مقاله بررسی و مقایسۀ مهم ترین خویشکاریهای کاوۀ آهنگر در روایت شاهنامه از زمان پیدایی او در داستان ضحاک و فریدون با گبریاس/ اوگبارو، هم پیمان کوروش هخامنشی در جریان فتح بابل با توجه به اسناد و گزارشهای موجود تاریخی است. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی _تطبیقی بر پایۀ دادههای کتابخانهای است که در پی اثبات وجود همانندی در خویشکاریهای شخصیتی در اسطوره با مصداقی در تاریخ است و نتیجۀ این تطبیق باز تعریف شخصیت کاوۀ آهنگر و برخی از خویشکاریهای او در شاهنامه خواهد بود. مثلا آهنگری او میتواند در صورت توجه به منابع تاریخی و دینی بجای پیشه به عنوان لقب نیز بررسی گردد. همچنین این قیاس کمک خواهد کرد عوامانه و الحاقی پنداشتن کاوۀ آهنگر از سوی برخی اسطوره پژوهان چون آرتور کریستین سن، مهرداد بهار، ذبیح الله صفا و دیگران مورد تردید قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
74 - تحلیل اساطیری ـ روانشناختی رنگ و نقوش درفشها درشاهنامه
یدالله نصراللهی عاطفه جنگلیاز مسائل و موضوعات تامل برانگیز مربوط به شاهنامه، بحث نقش درفشها و رنگ آنهاست؛ این که هرکدام از پهلوانان و شاهان در شاهنامه برای بیان هویت و شخصیت خود نقش و رنگ خاصی در درفش داشته اند؛ معنی یا تاویل و یا رمز و راز این درفشها در چیست؟ و چگونه میتوان به مذاق امروزی آ أکثراز مسائل و موضوعات تامل برانگیز مربوط به شاهنامه، بحث نقش درفشها و رنگ آنهاست؛ این که هرکدام از پهلوانان و شاهان در شاهنامه برای بیان هویت و شخصیت خود نقش و رنگ خاصی در درفش داشته اند؛ معنی یا تاویل و یا رمز و راز این درفشها در چیست؟ و چگونه میتوان به مذاق امروزی آنها را تحلیل کرد؟ به نظر میرسد که انتخاب رنگ خاص درفش، با ویژگیهای روحی و روانی هر پهلوان یا شخص، ارتباط دارد. رنگهای اصلی در شاهنامه، رنگ بنفش، سرخ و زرد است. این تأکید برای این سه رنگ، می تواند نشان دهندۀ این امر باشد که انتخاب رنگ درفشها بر سبیل تصادف نبوده است. این رنگها در پس پردۀ الفاظ به معانی و اعتقاداتی اشاره میکنند که تأمل دربارۀ، مارا به باورهای دینی و اساطیری مربوط به اهورامزدا، میترا، آناهیتا، دین زردشتی و دیگر عناصر باستانی رهنمون می سازد. شخصیت پهلوانان شاهنامه، بارنگ درفش آنها مطابقت دارد؛ رنگ و نقش درفش رستم و بیژن، مرتبط است با ایزد ستارۀ بهرام که نماد قدرت است و عشق ورزی . رنگ درفش و تحلیل روانشناسی آنها، پس زمینههای اعتقادی توتم، ناخودآگاه و خصوصیات شخصی پهلوانان را در شاهنامه نشان میدهد. روش تحقیق این مقاله به شیوۀ توصیفی، تحلیلی و تطبیق آن با نظریات نوین علم روانشناسی رنگهاست و شیوۀ گردآوری مطالب آن، اسنادی، فیش نویسی و کتابخانه ای بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
75 - مطالعۀ تطبیقی آزمون های قهرمانان اساطیری در حماسه های ملل مختلف «مطالعۀ موردی: اساطیر ایرانی، یونانی و هندی»
سمیه تقی زاده ثمرین ابوالقاسم رادفر علی رضا شعبانلو فرانک جهانگردقهرمانان اساطیری در متون حماسی ملل مختلف در قالب ها و اشکال گوناگون بروز می کنند؛ اما اغلب سرگذشت یکسانی دارند و مراحل مشابهی را پشت سر می گذارند. آزمون و روایتهای وابسته به کلیدواژة آزمون، یکی از موضوعات مشترک بسیاری از اساطیر جهان است و معمولاً این موضوع از نقاط أکثرقهرمانان اساطیری در متون حماسی ملل مختلف در قالب ها و اشکال گوناگون بروز می کنند؛ اما اغلب سرگذشت یکسانی دارند و مراحل مشابهی را پشت سر می گذارند. آزمون و روایتهای وابسته به کلیدواژة آزمون، یکی از موضوعات مشترک بسیاری از اساطیر جهان است و معمولاً این موضوع از نقاط عطف روایات و از مهمترین بسترهای انگیزشی قهرمان برای کنش آغازین روایت ها است. آزمونهای اساطیری با اهداف گوناگونی به اجرا درمیآمدهاند و نه تنها خاص پهلوانان و قهرمانان؛ بلکه در جاهایی از اساطیر اختصاص به خدایان داشتهاند. مسیر قهرمانی شخصیتهای درخشان اسطورهای از گذرگاه آزمون و در بوتة امتحان قوای جسمانی و روحانی میگذرد. آزمون یکی از آیینهایی است که در میان تمامی اسطورههای ملل وجود داشته است و تاریخی به دیرینگی خود اسطوره دارد. آزمونشوندگان که اکثراً از طبقة پهلوانان در اساطیر میباشند گاه بهصورت کاملاً دلخواه و اختیاری همچون رستم و اسفندیار، اقدام به پذیرش آزمون میکنند، گاه همچون هرکول و اولیس از سر اجبار تن به آزمون میدهند و سیلی از دخالت نیروهای مافوق طبیعی آنها را از آزمونی به آزمونی دیگر میکشاند. آزمونها گاه پذیرفته نمیشود و آزمون دهنده مجبور است بهجای آزمون پذیرفتهنشده آزمونی دیگر را از سر بگذراند. پهلوانان که آزمونشوندگان بیچونوچرای اساطیرند، هرکدام بدون استثنا به آزمون پاکی و بیگناهی مبتلا میشوند، از جمله رستم، اسفندیار و اولیس در مصاف زن جادو، گیلگمش در مصاف ایشتر و هرکول در مصاف هیپولیت و زنان آمازونی. پهلوانان آنجا که پای آزمون سنجش توانایی در میان است و باید زور بازوی خود را نشان دهند، متناسب با دشواریها و سختیهای آزمون تلاش میکنند و با موفقیت از آنها گذر میکنند. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که مطالعۀ تطبیقی آزمون های اساطیر در حماسه های ملل مختلف، از چه شباهت ها و تفاوت هایی بین آن ها حکایت می کند؟ تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
76 - بررسی مسایل زنان از منظر اسطوره، در رمان طوبی و معنای شب
زهرا رفیعی سید محمود سید صادقی شمس الحاجیه اردلانیرمان طوبی و معنای شب، بازخوانی چند دهه از تاریخ ایران است، که پیچیده شده در فضایی وهم آلود و اسطوره ای با قهرمانی به نام طوبی دارد. او که نامش نیز نمادین است، در جوار پدری دانشمند به نام ادیب پرورش می یابد. این رمان شاخص ترین اثر داستانی شهرنوش پارسی پور است که در اوج ا أکثررمان طوبی و معنای شب، بازخوانی چند دهه از تاریخ ایران است، که پیچیده شده در فضایی وهم آلود و اسطوره ای با قهرمانی به نام طوبی دارد. او که نامش نیز نمادین است، در جوار پدری دانشمند به نام ادیب پرورش می یابد. این رمان شاخص ترین اثر داستانی شهرنوش پارسی پور است که در اوج انقلاب مشروطه و حوادث پس از آن تا رسیدن به دورۀ پهلوی است. نویسنده در این رمان، زندگی زنی را به تصویر می کشد که علی رغم وجود تمام محدودیت های آن زمان برای زنان، توانسته است در سایۀ تعالیم مردان آگاه، تمام زندگی خود را مصروف رسیدن به حقیقت کند. آنچه بررسی، این رمان را، درخور اهمیت می کند، این است که محوریت داستان بر اساس شخصیت طوبی به عنوان نمونۀ برجستۀ زنان هم عصر خود است؛ اما زنان دیگر رمان، اغلب یا از نوع و نمونۀ افراد عقب مانده یا جاهلی هستند که در آنها هیچ قدرتی برای جذب دیده نمی شود، یا زنانی هستند متجدد، که طوبی بخاطر بینش سنتی خود، از آنها روی گردان است. این اثر با ایجاد فضایی وهم آلود و با استفاده از مضامینی مانند اسطوره، نماد و آرکی تایپ، نشان می دهد که استعداد آفرینندگی زنان، در صورت قرار گرفتن در کنار قدرت مردان، می تواند باعث نجات بشر از تیرگی ها شود. این مقاله برآن است تا ضمن بررسی کارکرد کهن الگوها به ویژه آنیموس در قهرمان، به باورهای نمادین و اسطوره ای بپردازد و از این رهگذار به این سؤال پاسخ دهد که چگونه می توان با مطالعۀ ریشه های فکری و فرهنگی، ستیزه های جنسیتی را پایان بخشید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
77 - تقابل های دو گانه در ساختار شعر خاقانی شروانی
سیاوش مرادی محمد رضا قاریتوسعه تصویر و خیال پردازی در شعر منوط به استفاده از همه ظرفیتهای زبان است ؛یکی از از ابزارهای تولید و توسعه تصاویر، توجه به روح تقابلی واژگان در فرهنگ و زبان است.براساس نظریه تقابلی زبان ، ذهن در مواجه با یک مدلول از تصور شهرت یکی به تصور شهرت دیگری منتقل می شود.بنابرای أکثرتوسعه تصویر و خیال پردازی در شعر منوط به استفاده از همه ظرفیتهای زبان است ؛یکی از از ابزارهای تولید و توسعه تصاویر، توجه به روح تقابلی واژگان در فرهنگ و زبان است.براساس نظریه تقابلی زبان ، ذهن در مواجه با یک مدلول از تصور شهرت یکی به تصور شهرت دیگری منتقل می شود.بنابراین رابطه بین کلمات و اصطلاحات و نشانه ها در یک سیستم و ساختار زبانی آشکار می گردد.اشعار خاقانی در اغلب موارد با شبکه ای از تصاویر متعدد که با بهره مندی از علوم و فنون مختلف حاصل آمده ، در هم تنیده شده است. رابطه تقابلی یکی از موارد اصلی این شبکه است که در محور افقی شعر خاقانی بسیار نیرومند عمل می کند. این الگوی ساختاری در شعر خاقانی در حوزه های مختلف بررسی و طبقه شده است ؛ تا بدین وسیله راهی به دنیای ذهن و تفکّر شعری خاقانی گشوده گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
78 - بررسی تطبیقی - تحلیلی اسطورة زال و رودابه با اسطورههای ایرانی و مصری
مریم محمودی احمد خادمیدر لایة پنهانی اسطورة زال و رودابه، مانند اساطیر هم سان مصری و ایرانی آن، بیانی نمادین نهفته است. زال و سیمرغ، معادل خورشیدند و نماد خدا- قهرمان غول آسا. رودابه مظهر ایزدان مرتبط با آب و ماه و نماد ناخودآگاهی و بی تمایزی اولیه است. هر سه شخصیت، مانند نمونه های ازلی شان أکثردر لایة پنهانی اسطورة زال و رودابه، مانند اساطیر هم سان مصری و ایرانی آن، بیانی نمادین نهفته است. زال و سیمرغ، معادل خورشیدند و نماد خدا- قهرمان غول آسا. رودابه مظهر ایزدان مرتبط با آب و ماه و نماد ناخودآگاهی و بی تمایزی اولیه است. هر سه شخصیت، مانند نمونه های ازلی شان جاودانه می شوند. اسطورة زال و رودابه سرشار از دوگانگی هایی است که میل به اتحاد و تعالی دارند و برای نمونه، می توان از استحالة شخصیتی زال برای گریز از دوگانگی و بدل شدن به نیرویی اهورایی با زیستن در جوار سیمرغ- خدا؛ و میل رودابه که یین، منفعل و مونث است برای پیوستن به زال که یانگ و فعّال و مذکّراست، نام برد. در این مقاله اسطورة زال و رودابه با اسطوره های کهن تر ایرانی و مصری که به جهات گوناگون، ارتباط ساختاری و مفهومی دارند تطبیق داده شده است تا با اشراف بر وجه تمثیلی این اسطوره های همسان، تحلیلی کهن الگویی و نمادین از آن ارائه شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
79 - تحلیل و تفسیر اسطورۀ قهرمان در کلیدر دولتآبادی بر اساس نظریۀ جوزف کمپبل
ریحانه فرامرزی کفاش علی عشقی سردهی حسن دلبری ابوالقاسم امیراحمدیاسطوره حاصل تفکر، اعتقاد و اندیشۀ بشر و یکی از عناصر اصلی سازندۀ فرهنگ و هویت ملل است. جوزف کمپل اسطوره شناس آمریکایی، برای تمام اساطیر جهان الگو و ساختاری یگانه ارایه میدهد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی، تحلیلی و مروری و بر مبنای الگوی کمپبل به این نتیجه رسیده است که رم أکثراسطوره حاصل تفکر، اعتقاد و اندیشۀ بشر و یکی از عناصر اصلی سازندۀ فرهنگ و هویت ملل است. جوزف کمپل اسطوره شناس آمریکایی، برای تمام اساطیر جهان الگو و ساختاری یگانه ارایه میدهد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی، تحلیلی و مروری و بر مبنای الگوی کمپبل به این نتیجه رسیده است که رمان کلیدر با زیرساخت حماسی ساختاری مشابه با الگوی جهانی اسطورۀ قهرمان دارد. الگویی که بر مبنای آن گل‎محمد قهرمان کلیدر قهرمان انسانی است که دوباره متولد میشود و با گذر از سه مرحلۀ عزیمت، آیین تشرف و بازگشت به شیوۀ خاص خود به مرتبۀ شهود، ادراک تقدس و به مرتبۀ اسطورۀ قهرمان نزدیک میشود. دولتآبادی از ظرفیت اسطورۀ قهرمان در روایتپردازی و انسجام ساختاری و همچنین خلق معانی جدید در رفتار چون ردّ دعوت استفاده کرده است. با توجه به نوع کارکرد اسطورۀ قهرمان در کلیدر میتوان گفت این اثر از رویکرد سطحی و تلمیحی به اسطورههای گذشته گذر کرده است و به بازپردازی و بازآفرینی آنها رسیده است و توانسته است یک الگوی منطبق با زمان ارایه دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
80 - نقد اُسطور های دو رُمان مَلَکوت و یَکُلیا
فاطمه حیدری سامان خانی اسفندآباداز نظر علم روانشناسی آرزوهای واپسزدهی نویسنده ورویاهای نافرجام روزانه، میتوانند در آثار هنریِ نویسنده تحقّق بیابند؛ اینگونه آثار سمبلیک و نمادین سخن میگویند و از اُسطورهها بهره می برند. اُسطورهها هنگام بازسازی، به اقتضای زمانه، معانی جدیدی مییابند و تعبیر مضامی أکثراز نظر علم روانشناسی آرزوهای واپسزدهی نویسنده ورویاهای نافرجام روزانه، میتوانند در آثار هنریِ نویسنده تحقّق بیابند؛ اینگونه آثار سمبلیک و نمادین سخن میگویند و از اُسطورهها بهره می برند. اُسطورهها هنگام بازسازی، به اقتضای زمانه، معانی جدیدی مییابند و تعبیر مضامین مختلف زندگی را عهدهدار میشوند و به طور کلّی رنگ عواطف و آرزوهای حاکم بر محیط روشنفکری را میگیرند. هر نسل، اُسطورهها را بنا به نیازها، باورها و انگیزشهای ایدئولوژیک خود دریافت و تأویل میکند؛ پرداختن نویسندگان پس از کودتای 28 مرداد نیز به عوامل محدود کنندهای چون جنگ، رنج، گناه و مرگ حاکی از آن است که فرد یا اجتماع، یک بحران وجودی بنیادین را تجربه میکند. در داستانهای اُسطورهای همچون "ملکوت" و "یَکُلیا و تنهایی او" یادآوری فکر مرگ که در هرلحظه از زندگی، حضور دارد سعادت و شادی زندگی اشخاص را نابود می کند. بهرام صادقی و تقی مدرسی به شیوهی سورئالیستها در زندگی روزمره و درهرجریان عادی، عامل خرق عادت را جستجو میکنند و اُمور غریب و مافوق طبیعی را آشنا و در دسترس بشرمیگذارند. در دنیای وهم آمیز ایشان، عجیبترین حوادث، عادی و طبیعی مینماید. اختناق حاکم برجامعه و فردگرایی، نویسندگانِ روشنفکرِ این دو رُمان را به بیمسئولیّتی و لذّتجویی فرا میخواند و با دادن جنبهای اُسطورهای به دردهایی که نتیجهی وضعیت اجتماعی- تاریخی خاصی است به آنها کلّیت میبخشند، آنها را در جامهی اُسطوره میپیچند و دردهای ازلی و ابدی بشر میپندارند. یکی از زمینههای متنوع نقد اُسطورهای، بر اساس کاربرد آن، نقد کهن الگویی است؛ در این نوع نقد، اثر ادبی به پیش نمونه یا ژرف ساخت کهن الگویی تأویل میشود. در این مقاله دو رُمان مذکور، با رویکرد نقد کهن الگویی بررسی میگردند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
81 - بررسی و تحلیل آیین نیایش در متون حماسی به روایت شاهنامه فردوسی
مهدی رضایی نصرالله دشتیحماسه های ملی جایگاه تجلی باورها، فرهنگ و رسوم کهن یک قوم می باشند که براساس اسطوره ها و آیین ها خلق شده اند. آیین ها برای آن که کارکرد اجتماعی خود را از دست ندهند و در گذر زمان فراموش نشوند با باورهای اساطیری مقدس پیوند می یابند. آثار برجستة حماسی نظیر شاهنامه، مهابهار أکثرحماسه های ملی جایگاه تجلی باورها، فرهنگ و رسوم کهن یک قوم می باشند که براساس اسطوره ها و آیین ها خلق شده اند. آیین ها برای آن که کارکرد اجتماعی خود را از دست ندهند و در گذر زمان فراموش نشوند با باورهای اساطیری مقدس پیوند می یابند. آثار برجستة حماسی نظیر شاهنامه، مهابهاراتا، ایلیاد و ... از مهم ترین سرچشمة آگاهی ما از آداب و سنت های گذشتة اقوام ایران، هند و یونان است. این اقوام که خاستگاه یکسانی داشته اند پس از مهاجرت و سُکنی گزیدن در مناطق جدید، بسیاری از باورها و آیین های مشترک خود را حفظ کرده اند. آیین نیایش که میراث مشترک مذهبی بسیاری از اقوام است و پیشینه ای همزاد آفرینش آدمی دارد، بخش مهمی از آثار حماسی را تشکیل می دهد. بسامد بالای این آیین در مراسم عبادی هر قوم نشان دهندۀ ارزش و اهمیت این آیین نزد آن قوم می باشد. در ساختار نیایش های اقوام باورمند هند و اروپایی اشتراکات بسیاری وجود دارد که از مهمترین آن می توان به قربانی کردن، سر و تن شستن، دست به سوی آسمان بلند کردن و ...اشاره کرد. منشأ و سرچشمۀ این آداب مشترک، کهن الگوها و همچنین باورهای اساطیری مشترک این اقوام و پایبندی آن ها به سنت های گذشته می باشد. با این حال گذشتِ زمان، شرایط محیطی و تحولات مذهبی سبب به وجود آمدن تعدادی از آداب خاص در ساختار نیایش های هر کدام از آن ها گردیده است. در این جستار با مقایسۀ ساختار نیایش ها، آداب و الگوهای مشترک و پیوند این آداب را با باورهای اساطیری اقوام هند و اروپایی نشان می دهیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
82 - عروج و رجعت عیسی از منظر اسطوره و عرفان
حسین محمدی مبارز اصغر دادبه عبدالرضا مدرس زادهعیسیبنمریم، زندگی شگرفی دارد که نقش عرفانی و اسطوره ای مسیح در عروج و رجعت برای وصل به اصل خویش، از کهن الگوهای گردونۀ مقدس(ماندالا) است. در این جستار، عروج و رجعت، با هدف الگو پذیری انسان از زندگی زاهدانه مسیح به روش توصیفی- تحلیلی، تبیین، شده است. همچنین با نگاهی اس أکثرعیسیبنمریم، زندگی شگرفی دارد که نقش عرفانی و اسطوره ای مسیح در عروج و رجعت برای وصل به اصل خویش، از کهن الگوهای گردونۀ مقدس(ماندالا) است. در این جستار، عروج و رجعت، با هدف الگو پذیری انسان از زندگی زاهدانه مسیح به روش توصیفی- تحلیلی، تبیین، شده است. همچنین با نگاهی اساطیری(اسطوره دایره، اسطوره انسان کامل، اسطوره نوزایی، اسطوره آب و...) و با بینشی عرفانی، رجعت گذر از تاریکی جسم دانسته شده که در قوص صعود، نفس در تلاش برای اتصال به عالم نور، خود را از حصار ظلمت (مغرب تن)می رهاند و پله پله خویشتن را با راهنمایی انسان کامل و الگوپذیری از مسیح، مجرد گونه، به انوار ایزدی ( مشرق جان) و به یقین که منزل اول و آخر سالک است، می رساند تا از آبِ حیات عشق بنوشد. این پژوهش، راز عروج را دست یابی به جاودانگی معرفی می کند و جایگاهِ جاودانگی (عشق) را نیز با پیروی از عقل(پیرِخردمند) می شناساند که این سفر روحانی از همان مبدأ تنها در سایه درد، آغاز و طلب می شود و در فرجام به رجعت و قرب (مبدأ/ مقصد)می انجامد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
83 - تفسیر و تحلیل اندیشه حماسی در ایران (شاهنامه) و اسکاندیناوی (حماسۀ اسکاندیناوی)
رویا گنجه علی محمد موذنیفارغ از مسئلۀ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آثار دو سرزمین، میتوان بابی را گشود در موضوعی خاص که از جهت محتوا در آنها وجوه اشتراکی وجود دارد و آن را دستمایۀ قیاس یک موضوع، یک گرایش و یک محتوای ویژۀ مشترک در دو سرزمین مختلف قرار داد. مسئلۀ رویینتنی از نکات پر اهمیت و پر بسام أکثرفارغ از مسئلۀ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آثار دو سرزمین، میتوان بابی را گشود در موضوعی خاص که از جهت محتوا در آنها وجوه اشتراکی وجود دارد و آن را دستمایۀ قیاس یک موضوع، یک گرایش و یک محتوای ویژۀ مشترک در دو سرزمین مختلف قرار داد. مسئلۀ رویینتنی از نکات پر اهمیت و پر بسامد در تاریخ ادب و اعتقادات سرزمینهای مختلف است که رویی جانب تاریخ و رویی جانب تخیل بشر روزگار پیشین دارد. در این پژوهش بنا داریم تا به بررسی اندیشۀ حماسی ایران و اسکاندیناوی و مشهورترین تجلی این اندیشه در آثار حماسی این دو قوم پرداخته و به بیان وجوه اشتراک و سنجش برتریها و کاستیهای این آثار در مقابل یکدیگر بپردازیم تا به این بهانه، این دو اثر در قابی مشترک به نمایش درآیند و به این واسطه نکاتی چند در باب هر یک با نگاهی دقیقتر آشکار گردد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
84 - « م . امید » بررسى و تحلیل شعر و نثر مهدى اخوان ثالث
مینا حفیظیدر فایل اصل مقاله موجود است.در فایل اصل مقاله موجود است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
85 - تحلیل انگاره اسطورهای پیکرگردانی در افسانه های عامیانه آذربایجان
حمیده حرمتی الهام آذربرزینیکی از راه های شناخت باور ها و عقاید هر ملتی، بررسی نماد ها و نهادهای اسطوره ای آن ملت ها است که از ژرفای ذهن و ضمیرشان سرچشمه گرفته و در تاریخ و هنر و ادبیات آنان جاری و باقی گشته اند. از مهمترین راه های بقای اساطیر کهن می توان به تغییر شکل یافتن آنان به صورت قصه ها و أکثریکی از راه های شناخت باور ها و عقاید هر ملتی، بررسی نماد ها و نهادهای اسطوره ای آن ملت ها است که از ژرفای ذهن و ضمیرشان سرچشمه گرفته و در تاریخ و هنر و ادبیات آنان جاری و باقی گشته اند. از مهمترین راه های بقای اساطیر کهن می توان به تغییر شکل یافتن آنان به صورت قصه ها و داستان های عامیانه اشاره نمود که با کارکرد فرهنگی خود به حیات انگاره های اساطیری به عنوان پیکره ای زنده و پویا مدد رسان هستند. معنی واژه های اسطوره و افسانه در ایران و جهان اغلب با هم درهم آمیختهشدهاند. قصه صورت تضعیفشده مضمونی قوی تر یعنی اسطوره است، آن هنگام که اسطوره در مرحله ای از تاریخ خود، با از دست دادن بخشی از تقدسش به شکل قصه و داستان هایی که دوره به دوره محل انعکاس اندیشه های گوناگون، کلمات جدید، آیین ها و مناسک و آداب تازه تر میشوند، چهره بدل مینماید. مطالعه این داستانها در ژرفساخت، ما را با بستر اسطورهای این افسانهها آشنا میسازد. افسانه های آذربایجان از جنبه برخورداری از نمونه ها برای انگاره پیکر گردانی از غنای قابلتوجهی برخوردارند چنانچه پژوهش حاضر بر می نماید در افسانههای آذربایجان انواع پیکر گردانیها، پیکر گردانی انسان به حیوان و انسان به انسان و انسان به گیاه و جماد و بالعکس و نیز استحاله های دیو و پری و دیگر موجودات عجیب و افسانهای بهخوبی قابل مشاهده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
86 - تاریخچه ی پوشاک در دوره ی پش ضحاکی
فاطمه محسنی گرد کوهیپوشاک از ابتدایی ترین احتیاجاتِ بشر است. اهمیت عمده ی پوشاک برای انسان، از نمود آن در کهن ترین اساطیرِ ملل دریافتنی است. در این مقاله به پیداییِ پوشاک در میان اقوام ایرانی و تحول و دگرگونی آن خواهیم پرداخت. در ابتدا با نگره ای تاریخی، نخستین نمودهای پوشیدنی ها در اساطیر أکثرپوشاک از ابتدایی ترین احتیاجاتِ بشر است. اهمیت عمده ی پوشاک برای انسان، از نمود آن در کهن ترین اساطیرِ ملل دریافتنی است. در این مقاله به پیداییِ پوشاک در میان اقوام ایرانی و تحول و دگرگونی آن خواهیم پرداخت. در ابتدا با نگره ای تاریخی، نخستین نمودهای پوشیدنی ها در اساطیر ایرانی باز جست میشود و سپس تنوع و گونه گونیِ کاربردِ آن در ساحت های مختلف زندگی قوم ایرانی نشان داده می شود. اساسِ این پژوهش بر دوره ی اساطیری اقوام ایرانی، از آغاز پیشدادیان تا به قدرت رسیدن ضحاک استوار است و بازتابِ جنبه های آیینی و اجتماعی استفاده از پوشاک را در متون ادبی و تاریخی و اساطیری که به این دوره پرداخته اند، نمایان می کند. در همین راستا، ابتدا گاهان به عنوان کهن ترین متنِ ایرانی بررسی و سپس به متون اوستایی متأخر و روایات دوره ی میانه و اسلامی پرداخته می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
87 - بررسی کارکرد اسطورههای حماسی و تاریخی در قصاید شهریار
مهدی نوروز رضا جلیلییکی از مهم ترین عناصر ادبی در توضیح و تبیین منظومه های فکری یک شاعر، اسطوره است. غالباً شاعران برجسته اسطوره ساز هستند و به کمک این عنصر، بسیاری از داشته های فکری خود را عینیت می بخشند. حضور و بروز اسطوره در شعر شاعران فارسی زبان از سابقه ی دور و درازی برخوردار است که ا أکثریکی از مهم ترین عناصر ادبی در توضیح و تبیین منظومه های فکری یک شاعر، اسطوره است. غالباً شاعران برجسته اسطوره ساز هستند و به کمک این عنصر، بسیاری از داشته های فکری خود را عینیت می بخشند. حضور و بروز اسطوره در شعر شاعران فارسی زبان از سابقه ی دور و درازی برخوردار است که این امر، با توجه به پیشینه ی غنی سرزمین ایران بدیهی می نماید. در این بین، شهریار عنایت ویژه ای به این عنصر سودمند داشته است. در جستار پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی، کارکرد اسطوره های حماسی و تاریخی در آیینه ی قصاید این شاعر بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مهم ترین اسطوره ها عبارتند از: اسکندر، جمشید، خسرو و شیرین که عمدتاً کارکردی تعلیمی، ستایشی و توصیفی، تاریخی و در نهایت، زیبایی شناسی دارند. کارکرد عرفانی هم، تنها در یک مورد و در بخش مربوط به اسکندر دیده شد که این امر، با مسلک عرفانی شهریار در غزلیات همخوانی ندارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
88 - بررسی مفهوم انقلاب در داستان ضحاک با نظریهی گلدمن
صبا پژمان فر مجید سرمدیایران کشوری کهن و متمدن بوده است و با کمی ‎دقت در متون حماسی آن که بن مایه‎های فکری کهن دارند و اسطوره‎ها‎ را در خود جای داده‎اند می‎توانیم ردپای بسیاری از پدیده‎های اجتماعی را که در جوامع کهن – نه فقط جوامع مدرن- هم وجود داشته‎اند أکثرایران کشوری کهن و متمدن بوده است و با کمی ‎دقت در متون حماسی آن که بن مایه‎های فکری کهن دارند و اسطوره‎ها‎ را در خود جای داده‎اند می‎توانیم ردپای بسیاری از پدیده‎های اجتماعی را که در جوامع کهن – نه فقط جوامع مدرن- هم وجود داشته‎اند بیابیم و از این طریق ادعا کنیم که با جامعه روبرو بوده ایم. به ویژه جامعه‎ای که هویت در آن شکل گرفته بوده و احساسات ملی مردمانش از آن حمایت می‎کرده است. ادبیات تولید شده در‎ یک جامعه به بهترین شکل، نوع‎ اند‎یشه‎ای را که برخاسته از اوضاع اجتماعی‎ یک جامعه است می‎نمایاند. از جمله‎ی مهم ترین پدیده‎ها‎ی اجتماعی موجود، پدیده‎ی اجتماعی انقلاب – به مفهوم مدرن آن نه شورش و قیام- است که در داستان پادشاهی ضحاک رخ نشان می‎دهد. از آنجا که داستان ضحاک و کاوه اسطوره ای است پس با رویارویی با پدیده‎ها‎ی اجتماعی در متون ادبی موجود می‎توانیم نتیجه بگیریم که حداقل در ‎اند‎یشه‎ی ایرانی – از آنجا که اساطیر آنقدر کهن هستند که نمی‎توان برای آن داده‎ی اجتماعی ‎یافت- که خاستگاه اساطیر است این مفاهیم وجود داشتهاند.در این جستار هدف بر این است که با بررسی داستان ضحاک و قیام کاوه بر اساس ساختارگرایی تکوینی گلدمن بتوانیم ثابت کنیم که پدیده‎ی اجتماعی انقلاب در ایران باستان وجود داشته است و این بسیار کهن‎تر از زمانی است که انقلاب‎ها‎ی اجتماعی به ثبت رسیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
89 - خوارق عادات در بهیننامه فردوسی با تکیه بر صنعت ادبی اغراق
فاطمه صالحی احمد ذاکرینخستین و برترین ویژگی حماسههای طبیعی و ملی، اساطیری بودن است و ویژگی سرشتینه اساطیر، خارقالعادگی. بنابراین حماسهها از راه پیوند با اساطیر، و اساطیر از راه همبستگی با خوارق عادات، قداست پیدا میکنند. روایتگران حماسهها نیز برای برانگیختن توجه و احساسات مخاطبان خود به أکثرنخستین و برترین ویژگی حماسههای طبیعی و ملی، اساطیری بودن است و ویژگی سرشتینه اساطیر، خارقالعادگی. بنابراین حماسهها از راه پیوند با اساطیر، و اساطیر از راه همبستگی با خوارق عادات، قداست پیدا میکنند. روایتگران حماسهها نیز برای برانگیختن توجه و احساسات مخاطبان خود به رنگآمیزی و جلا دادن خوارق عادات و بزرگنمایی در حماسهها میپردازند. دانسته است که هر ملتی دوست دارد قهرمانان ملی خود را در مقام قداست و شکوهمندی ببیند، لذا به صنعت اغراق روی میآورد تا از این راه تعجب و شگفتی مخاطبان را برانگیزد و به آن ببالد. بزرگنمایی، ویژگی ذاتی شعر است و بهویژه در ادبیات حماسی با تمام گونهها رخ مینماید همچون: شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب شایان توجه خواهد بود که بدانیم سرایندگان متون حماسی، آفرینندگان حماسه و اساطیر آن نیستند بلکه هنر آفرینندگی خود را در پردازش و آرایش صحنهها و بزرگنمایی آنها به کار میگیرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
90 - خواب و خوابگزاری در شاهنامه
احمد ذاکری مینا گلستانیدر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
91 - تفسیر و تحلیل گیاهان نمادین و اساطیری در حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه سنائی غزنوی
فضل اله جهان آرا سید محمود سید صادقی جواد کبوتریدر میان آثار سنایی غزنوی حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه از تمایز و تشخص قابل توجهی برخوردار است؛ زیرا در قالب داستان های آن، مجموعه ای از رمزها، نمادها و کاربردهای آنها به مخاطب ارائه می شود. حدیقه الحقیقه از منظومه هایی است؛ که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده اس أکثردر میان آثار سنایی غزنوی حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه از تمایز و تشخص قابل توجهی برخوردار است؛ زیرا در قالب داستان های آن، مجموعه ای از رمزها، نمادها و کاربردهای آنها به مخاطب ارائه می شود. حدیقه الحقیقه از منظومه هایی است؛ که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده است. سنایی با سرودن این منظومه ، باب تازه ای را در سرایش منظومه های عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفه العراقین و مخزن الاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند، و سال ها بعد، عطّار و مولانا سرایش مثنوی های عرفانی را به اوج تکامل رساندند. در میان این نمادها، کاربرد عناصر نباتی به ویژه گیاهان قابل تأمل و توجه می باشد. برخی از این گیاهان نمادهایی هستند؛ که نه تنها به این اثر منتسب می باشند؛ که تجلی آنها میان سایر ملل به وفور قابل مشاهده است. نگارندگان در این مقاله به بررسی کاربرد و نماد تعدادی از گیاهان پرداخته اند. نتیجة حاصل شده بدین صورت است؛ که سنایی در مثنوی حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه نیز مانند سایر آثارش برای بیان هر چه بهتر مضامین و مفاهیم از عناصر نمادی و اسطوره ای استفاده کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
92 - بررسى پدیده هاى اسطوره اى در بهمن نامه
ایرج مهرکی لیلا خزلدر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
93 - تحلیل مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزباننامه
کبری جلیلی موخر حمیدرضا فرضی ابراهیم پوردرگاهیدرخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیینها و باورهای مردم نقش مهمّی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستانهای آن داشته مرزباننامه است. در أکثردرخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیینها و باورهای مردم نقش مهمّی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستانهای آن داشته مرزباننامه است. در این مقاله مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزباننامه مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نویسندگان بر این بوده است درخت در داستانهای مرزباننامه علاوه بر کارکرد ادبی، دارای کارکرد اساطیری و اعتقادی و آیینی است. مبتنی بر ایدة مذکور و با تحلیل محتوایی داستان ها این فرضیه اثبات شده است؛ با این توضیح که دَه ویژگی اساطیری دربارة درخت در مرزبان میتوان مشاهده کرد؛ از قبیل درخت کیهانی، اشراق (آگاهی بخشی)، شفادهی و درمانبخشی، ارتباط درخت با پریان، ارتباط با مار، نقش درخت در تعیین سرنوشت، پناهگاه بودن درخت، ارتباط درخت با نسبشناسی، پرستش درخت، سخنگویی درخت. کاربرد گستردۀ مفاهیم اساطیری درخت در مرزباننامه فرضیه تألیف شدن کتاب در عهد ساسانیان و در زمان انوشیروان ساسانی را تقویت میکند. به علاوه مقدس و محترم بودن درخت در نظر انسان ها و حضورش در زندگی آنها ناشی از نیاز انسان ها به درخت به عنوان منبع غذایی و دارویی بوده است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتابخانهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
94 - گذر از نه بیشة شهریارنامه بر اساس نظریة تک اسطورة جوزف کمپبل
مرضیه مشعلیان لیلا هاشمیانجوزف کمپبل(1904-1987م.) اسطوره شناس آمریکایی بود که در زمینة اسطوره شناسی و مذهب مطالعات وسیعی انجام داد. سفر قهرمان الگویی است که نخستین بار توسط جوزف کمپبل در کتاب قهرمان هزارچهره مطرح شد. وی با توجه به شباهت های ساختاری اسطوره ها، الگویی واحد برای تمام داستان ها ت أکثرجوزف کمپبل(1904-1987م.) اسطوره شناس آمریکایی بود که در زمینة اسطوره شناسی و مذهب مطالعات وسیعی انجام داد. سفر قهرمان الگویی است که نخستین بار توسط جوزف کمپبل در کتاب قهرمان هزارچهره مطرح شد. وی با توجه به شباهت های ساختاری اسطوره ها، الگویی واحد برای تمام داستان ها ترسیم کرده است. این الگو اگرچه از لحاظ تفاوت فرهنگ ها و زمان ها دچار تغییر و تحول می شود، اما اساس و بنیاد آن همواره ثابت است. بر پایة نظریة تک اسطورة کمپبل قهرمان به دنبال دعوتی، از جامعة خویش جدا می شود و با بهره گیری از آموزه ها پای در سفر می نهد و مراحلی همچون ندای پیک، رد دعوت، قبول دعوت، راهنما، گذر از آستانه، امداد، آزمون، پاداش، اکسیر و بازگشت را پشت سر می گذارد. منظومة شهریارنامه عثمان مختاری نمونه ای کامل از مراحل اسطوره ای سفر قهرمان جوزف کمپبل را به تصویر می کشد. قهرمان این منظومه، ضمن پشت سر گذاشتن موانع و آزمون ها، به منزلة نماد اراده و قدرت یک ملت قدم در راه سرزمینی دیگر می گذارد تا با پیروزی بر موجودات اهریمنی، چیرگی اندیشة ایرانی را بر دیگر ملت ها و باورها نشان دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
95 - تحلیل اسطورۀ خاک در اندیشۀ خیام نیشابوری
حسین آریاندر مقالۀ حاضر کوشیدهایم میان حکمت خیام و اسطورهاندیشی او رابطهای برقرار کنیم. زیرا دریافتهایم که انتخاب شعر برای بیان اندیشههای او، با توجه به رابطه شعر و اسطوره، انتخابی آگاهانه بوده است. چرا که نشانههای بسیاری نظیر زمان اساطیری، دور و دایرۀ میخواری، از خاک بر آ أکثردر مقالۀ حاضر کوشیدهایم میان حکمت خیام و اسطورهاندیشی او رابطهای برقرار کنیم. زیرا دریافتهایم که انتخاب شعر برای بیان اندیشههای او، با توجه به رابطه شعر و اسطوره، انتخابی آگاهانه بوده است. چرا که نشانههای بسیاری نظیر زمان اساطیری، دور و دایرۀ میخواری، از خاک بر آمدن گل و سبزه و خاک شدن آنها، کوزه و کوزهگری، مشاهدۀ اعضای آدمیان رفته در ذرّات غبار معلّق در هوا و نظایر اینها بر اسطورهاندیشی او دلالت دارد و بیان بینش اساطیری جز از رهگذر ادبیات و به ویژه شعر ممکن نیست، از این گذشته با توجه به نشانههایی که همه با خاکـ ارتباط دارند، این نکته هم برجسته میشود که طبع خیام خاکی است و مطابق نظر اسطورهشناسان که برای هر هنرورز، نویسنده و شاعر عنصری از میان عناصر اربعه برمیگزینند، ما عنصر خیام را خاک دانسته و کوشیدهایم با تکیه بر نشانههایی که از رباعیات او استخراج کردهایم، این مدعا را قابل قبول سازیم. بنابراین روش تحقیق در این مقاله کیفی و توصیفی بوده و اطلاعات مربوط به آن با شیوۀ کتابخانهای فراهم آمده است. هدف نویسندگان بیشتر اثبات اسطورهاندیشی خیام با تکیه بر خاک بوده، نتایج به دست آمده گرایش خیام را به این عنصر زایا نشان میدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
96 - تقنیة الإحالة لاستدعاء أسطورة المسیح فی الشعر العربی المعاصر (من خلال نصوص لمجموعة من الشعراء الرواد العرب)
معصومه مهدوی سید بابک فرزانه لیلا قاسمی حاجی آبادیتشابک الشعر العربی المعاصر مع الأسطورة بالشکل الذی یمکن اعتبار توظیف الأسطورة أحد أهم ظواهره الفنیة بروزا. وقد أضفى هذا الاتجاه الأسطوری سمة أسلوبیة بارزة إلى ثراء الشعر العربی المعاصر والتعبیر عن مضامینه الدلالیة والقدرة فی تصویر معانیه، ما فتح آفاقا جدیدة للشعراء. ولم أکثرتشابک الشعر العربی المعاصر مع الأسطورة بالشکل الذی یمکن اعتبار توظیف الأسطورة أحد أهم ظواهره الفنیة بروزا. وقد أضفى هذا الاتجاه الأسطوری سمة أسلوبیة بارزة إلى ثراء الشعر العربی المعاصر والتعبیر عن مضامینه الدلالیة والقدرة فی تصویر معانیه، ما فتح آفاقا جدیدة للشعراء. ولم یستعن الشعراء العرب المعاصرون بالأسطورة واقتباس الهیکل الأسطوری بهیئته الأساسیة فحسب، وإنما قاموا بإحداث تغییرات فی جوانب الأسطورة المختلفة وتحویلها إلى أشکال متنوعة بغیة تطبیقها مع الأوضاع الراهنة فی عصرهم لتکون متسایرة مع أفکارهم وأهدافهم. وهذا التحریف ـ إن صح التعبیر ـ یشمل جمیع أنواع الأسطورة. یسعى هذا البحث معتمدا منهج الوصف التحلیلی، إلى تحلیل أهداف وتقنیات الإحالة الأسطوریة من خلال الکشف عن استدعاء الشعراء المعاصرین العرب لأسطورة المسیح ومعالجة عناصرها. واستنادا إلى نتائج البحث، تتضمن الإحالة فی أسطورة المسیح التی استدعاها الشعراء فی شعرهم، معظم الروایات الإنجیلیة. کذلک سلوک المسیح ومصیره وأسطورة لعازر وأسطورة المجوس، هی رکائز تعدّ من أهم مکوّنات هذه الأسطورة التی خضعت بشکل أو آخر للإحالة. یعتبر تحویل الشخصیات واستعارة وظائفها واستضافة عناصر إلى عنصر الأسطورة وبناء أسطورة جدیدة فی ظل المزج بین الأساطیر ما تلائم حاجة الشاعر التعبیریة، هی من أبرز أسالیب وتقنیات الإحالة الأسطوریة. إضافة إلى ذلک، فإن الإحالة التی وظّفها الشعراء فی الأسطورة المسیحیة، هی على الأرجح ذات دوافع سیاسیة واجتماعیة کالیأس والقلق النابعین عن تبعات الأوضاع السیاسیة والاجتماعیة المتردیة حینئذ. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
97 - قراءة لروایة "أسطورة النداهة" لأحمد خالد توفیق فی ضوء المنهج البنیوی التکوینی لغولدمان
رضا میرزائی علیرضا شیخییعتبر النقد الاجتماعی محاولة لإبراز العلاقة بین المجتمع والأدب، فهناک علاقة متبادلة بین الأثر الأدبی وبین المجتمع من حیث التأثیر والتأثر. "أحمد خالد توفیق" من رواد أدب الخوف فی الأدب العربی. إنّه کتب فی التسعینات من القرن الماضی مجموعة ضخمة سمیت "ماوراء الطبیعة" فی هذا أکثریعتبر النقد الاجتماعی محاولة لإبراز العلاقة بین المجتمع والأدب، فهناک علاقة متبادلة بین الأثر الأدبی وبین المجتمع من حیث التأثیر والتأثر. "أحمد خالد توفیق" من رواد أدب الخوف فی الأدب العربی. إنّه کتب فی التسعینات من القرن الماضی مجموعة ضخمة سمیت "ماوراء الطبیعة" فی هذا المجال. ومن الناحیة الاجتماعیة، اهتمّ توفیق فی مجموعة ماوراء الطبیعة خاصة فی روایته "أسطورة النداهة" ببعض القضایا الاجتماعیة المتعلقة بالأریاف المصریة فی القرن الماضی بصبغة من الرعب. ومن هذا المنطلق یرمی هذا المقال إلی قراءة أحداث الروایة اعتماداً علی المنهج البنیوی التکوینی النقدی لغولدمان مستخدماً الوصف والتّحلیل لمناقشة الموضوع هادفًا الکشف عن معرفة الجوانب الاجتماعیة المکنونة فیها. سعى غولدمان فی طریقته النقدیة لإقامة علاقة ذات مغزى بین الشکل الأدبی وأهم جوانب الحیاة الاجتماعیة. ومن أهمّ النتائج الّتی توصّلنا إلیها فی دراستنا هذه، أنّ الروائی أحمد خالد توفیق یبحث فی روایته عن سرّ تخلّف المصریین وکیفیة مواجهتهم بالعلوم فی عصر تقدم العلوم البشریة ویعتقد أنّ أهمّ المشاکل الاجتماعیة فی الأریاف المصریة وهی القضایا المتعلقة بالفقر والعادات الخرافیة والحرمان من التعلیم. فعلی الرغم أن روایة أسطورة النداهة هی روایة خیالیة ولکن تعالج مشاکل المجتمع المصری الریفی فی التسعینات، بما فی ذلک وجود ظاهرة الخرافة فی الأریاف المصریة، والفقر، والحرمان، ومخاوف تکنولوجیا، وما إلى ذلک وهذا ینطبق علیه الکثیر من المکونات وعناصر المنهج البنیوی التکوینی لغولدمان. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
98 - فلسفة الوجود من منظور شعر سهراب سبهری؛ أسطورة النور والظلام (مقاربة فلسفیة لماهیّة الشعر)
زهرا خاتمی کاشانی محمدرضا قاریإن سرّ الخلق ونشأة الکون قاد الإنسان إلى عالم الأساطیر للعثور على الإجابة المطلوبة. یقسم الباحثون، أساطیر الخلق إلى فئتین عامتین. أساطیر "علم الکونیات" أو "الکونیة" التی تصف بشکل رمزی خلق العالم وأساطیر "الأصل" التی ترکز على أصل ونشأة وظهور النباتات والحیوانات والبشر وم أکثرإن سرّ الخلق ونشأة الکون قاد الإنسان إلى عالم الأساطیر للعثور على الإجابة المطلوبة. یقسم الباحثون، أساطیر الخلق إلى فئتین عامتین. أساطیر "علم الکونیات" أو "الکونیة" التی تصف بشکل رمزی خلق العالم وأساطیر "الأصل" التی ترکز على أصل ونشأة وظهور النباتات والحیوانات والبشر وما إلى ذلک ... ومن أکثر الأساطیر الکونیة شهرةً عالمیاً هی أسطورة "النور" و"الظلام" والتی لها صلة خاصة بالأدب الصوفی والعرفانی. یعتبر سهراب سبهری شاعرا عرفانیا یحضر وقائع وأحداث الخلق فی شعره. ففی الشهود العرفانی للفئة الأولى، یلتفت الشاعر إلى کل من "الأسطورة الکونیة" و"أسطورة الأصل" معاً، ولکن فی الفئة الأخرى نواجه "أسطورة الأصل" فقط. یقوم هذا البحث بدراسة "هشت کتاب" (ثمانیة کتب) لسهراب سپهری، معتمداً المنهج الوصفی التحلیلی. کما تناول البحث الشهود العرفانی لسبهری من منظور النقد الأسطوری القائم على أسطورة النور والظلام، لیتمکّن من الإجابة على بعض الأسئلة التی یطرحها الباحثون فی مجال الوجود والکون والخلق. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
99 - توظيف لغة الجسد وغايتها في أشعار الحب عند بدر شاکر السياب
عبدالاحد غیبی مهین حاجی زاده شهلا حیدریالعلاقات الإنسانية لاتتوقف عند حدود الکلمات المنطوقة، بل تتعداها باستخدام الحرکات الجسدية. وهناک تتفق لغةُ الجسد مع اللغة المنطوقة لنقل المعنی التعبيري فتفردت هذه اللغة بهذا المهام حيث أخذت الدراسة هذه تغور بلغة الجسد في الأبيات التي ترکها بدر شاکر السياب، وحاولت الکشف أکثرالعلاقات الإنسانية لاتتوقف عند حدود الکلمات المنطوقة، بل تتعداها باستخدام الحرکات الجسدية. وهناک تتفق لغةُ الجسد مع اللغة المنطوقة لنقل المعنی التعبيري فتفردت هذه اللغة بهذا المهام حيث أخذت الدراسة هذه تغور بلغة الجسد في الأبيات التي ترکها بدر شاکر السياب، وحاولت الکشف عن مدی غاية هذه اللغة في أشعار الحب عنده معتمدة علی المنهج التوصيفي التحليلي. اختيرت الأمثلة الشعرية من ديوانه "أزهار وأساطير" الذي احتوی علی نسبة کبيرة من تغنيات الحب لهذا الشاعر العراقي. بما أنَّ لغة الجسد بحد ذاتها متشعبة الفروع، فأخذ الباحثون منها ستة تقسيمات: لغة العيون، ولغة اليدين، ولغة الوجه، ولغة الشفاه، ولغتا العِطر والشَعر کترکيز يلائم أشعار الحب عند السياب. استنتج البحث أنَّ لغة الشاعر في هذا المجال، کانت غالباً ما تترجم ملکات الجسد، وکأنها إلهام لقصائده؛ کانت لغة العيون عنده بمثابة السحر والجمال، ولغة اليدين التي لها أکثر استخداماً في ديوانه،کأنَّما کان الشاعر يستکمل عباراته بحرکة اليد حتی يعبر عن شعوره، ولغة الشفاه فکانت هذه اللغة المستخدمة في أبياته مکبوتة بتعابير عتابية، ولغة الوجه عند الشاعر فاضحة فشت له أسرار الوجوه التي ازدحمت في عالم خياله. وإنّ هناک تناسقاً وترابطاً وثيقاً بين لغة العِطر ولغة الشَّعر وتضافر إحداهما مع الأخری حيث ينقص المعنی في کلتا اللغتين إذا اعتُبرتا کلغتين منفصلتين: لغة العطر تفشي سر الجنون المخبوء في خصلات لغة الشعر، کضفائر معطرة مسترسلة من أعلی قصائد الشاعر. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
100 - دراسة أسلوبية لقصيدة "يا ست الدنيا يا بيروت" لنزار قباني
مریم اکبری موسی آبادیلدراسة النص الأدبي مناهج نقدية متعددة کلٌّ يقارب النص من ناحية خاصة والنص هو الذي يدعو الناقد إلی اختيار المنهج لأنّ کل نص رغم إمکانية دراسته بالمناهج المختلفة إلّا أنّ مقاربته تتناسب مع منهج أکثر. الأسلوبية منهج داخلي يرکّز علی دراسة بنية النص، فالنص هو الوسيلة والهدف أکثرلدراسة النص الأدبي مناهج نقدية متعددة کلٌّ يقارب النص من ناحية خاصة والنص هو الذي يدعو الناقد إلی اختيار المنهج لأنّ کل نص رغم إمکانية دراسته بالمناهج المختلفة إلّا أنّ مقاربته تتناسب مع منهج أکثر. الأسلوبية منهج داخلي يرکّز علی دراسة بنية النص، فالنص هو الوسيلة والهدف في نفس الوقت. ورغم وجهات النظر المتعددة في مجال الدراسة الأسلوبية إلّا أنها تصل في النهاية إلی دراسة البنية التي تتألّف من مستويات وإن وجدت فروق في تصنيف المستويات إلّا أن الأهم عبارة عن: المستوی الصوتي، والمستوی الترکيبي والمستوی الدلالي. والأسلوبية بوصفها فرعاً من اللسانيات التي تری اللغة نظاماً من الرموز والعلاقات، تری النص نظاماً بنيوياً متشکّلاً من الأجزاء التي ترتبط بعضها ببعض. في الدراسة الأسلوبية لقصيدة نزار وصلنا إلی أنّ خيارات الشاعر في مجال الصوت والترکيب والدلالة ذات إيحاء دلالي وجمالي. والشاعر تمکّن من امتلاك أسلوبه الخاص بميزاته الفريدة التي تظهر في اختيار الأصوات والبحر العروضي، ثم في اختيار الأساليب الإنشائية والحقول الدلالية، وأخيرا في تجلّي رؤيته من خلال الرموز الأساطيرية. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
101 - النموذج الأولي للكائنات الشيطانية في ديوان إقبال اللاهوري الفارسي (تحليل أسطوری بناءً على نظرية يونغ)
جواد خلج نسترن صفاریالعلامة إقبال اللاهوري مفكّر وفيلسوف معاصر. يمثل الجزء الرئيس من ديوانه الفارسي أفكاره وآراءه ولقد انعكست أفكاره في ديوانه بشكل جلي، وبما أن هذه القصائد كتبت في الغالب من وجهة نظر فلسفية وصوفية وتركزت على رؤيته للإنسان المثالي أو الكامل، لذلك لم يتم دراسة هذه القصائد من أکثرالعلامة إقبال اللاهوري مفكّر وفيلسوف معاصر. يمثل الجزء الرئيس من ديوانه الفارسي أفكاره وآراءه ولقد انعكست أفكاره في ديوانه بشكل جلي، وبما أن هذه القصائد كتبت في الغالب من وجهة نظر فلسفية وصوفية وتركزت على رؤيته للإنسان المثالي أو الكامل، لذلك لم يتم دراسة هذه القصائد من زاوية المنهج الأسطوري الأصلي أو توظيف النماذج الأولية من قبل الباحثين. يسعى هذا البحث، باستخدام أسلوب النقد والتحليل النصي، إلى التحليل الوظيفي في خلق المعاني والدلالات للكائنات الشيطانية في هذه القصائد بناءً على نظرية يونغ. النقطة المشتركة بين وجهة نظر يونغ النفسية ونظرة إقبال اللاهوري الفلسفية الصوفية، هي العلاقة بين نمطي "الذات" و"الظل" في ضمير اللاوعي الجماعي مع العقل الواعي من خلال عملية التفرد والذاتية. في هذا البحث يتم دراسة العلاقة بين النماذج الأصلية بعملية التفرد من خلال تحليل جذور هذه النماذج البدائية في العقل اللاواعي الفردي والعقل اللاواعي الجماعي وفي البنية النفسية للإنسان، وتقدم أمثلة عديدة عليها. توصل هذا البحث إلى العلاقة المهمة بين النموذج الأصلي للظل أو النصف المظلم والسمات البغيضة لشخصيتنا مع الكائنات الشيطانية وإبليس والتنانين والعفاريت وكل ما هو مشمئز لنا. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
102 - دراسة مناهج توظیف الأساطير في شعر فوزية أبي خالد
مسلم خزلی مینا پیرزادنیاتعتبر الأساطير الذاكرة التاريخية للبشرية، والتي تحتوي على العديد من المكونات الثقافية والاجتماعية والأيديولوجية لمختلف الدول. وبما أن الأساطير ترتبط ارتباطًا وثيقًا بالأدب، فهي أداة مناسبة لدی الشاعر يعطي باستخدامها لوناً رمزياً على قصيدته ونقل موضوعه إلى الجمهور بلغة م أکثرتعتبر الأساطير الذاكرة التاريخية للبشرية، والتي تحتوي على العديد من المكونات الثقافية والاجتماعية والأيديولوجية لمختلف الدول. وبما أن الأساطير ترتبط ارتباطًا وثيقًا بالأدب، فهي أداة مناسبة لدی الشاعر يعطي باستخدامها لوناً رمزياً على قصيدته ونقل موضوعه إلى الجمهور بلغة مخفية وأدبية. فوزية أبوخالد من الشعراء المبتكرين في الأدب العربي، ولديها، بسبب دراساتها المكثفة في المصادر غير العربية، الكثير من المعلومات عن تاريخ وثقافة البلدان الأسطورية الأخرى، وبمهارتها وإبداعها تستخدم جميع الأنواع من الأساطير لخلق أسلوب أدبي متميز وجديد في شعرها. تحاول هذه الدراسة استقصاء أساليب استحضار الأساطير في شعر أبي خالد بالاعتماد على المنهج الوصفي التحليلي، وبتقديم معلومات إحصائية تبين مدى استخدام الأساطير في شعر هذه الشاعرة. بناءً على ما توصل إليه البحث، استخدمت أبوخالد ثلاثة طرق من أجل توظیف الأساطیر في شعرها: تكرار السرد، وتغيير السرد، وإعادة تکوین الأسطورة، ومن خلال الجمع بين التقليد والحداثة، فقد خطت خطوة کبیرة نحو التحديث وإبداع لغتها الشعرية المميزة وبهذا الأسلوب تعبر عن أفكارها حول قضايا العالم العربي ومكانة المرأة ومفاهيم مثل الحب والوطنية والحرية. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
103 - الأسطورة والرمز وتوظیفهما فی منظومة بانوگشسبنامه
محمود طاووسی خدیجة بهرامیرهنماتکشف الأساطیر عن الحلقات الخفیة للاوعی الجماعی عند البشر، وهی تحمل فیطیاتها الکثیر من المفاهیم الرمزیة والمفعمة بالأسرار عند کل أمة. إنّ منظومة بانوگشسب نامه منظومة أسطوریة یشاهد القارئ فیها ألواناً من التوظیف الأسطوری للنماذج العلیامن المرأة البطلة والمقاتلة. ویشیر تقر أکثرتکشف الأساطیر عن الحلقات الخفیة للاوعی الجماعی عند البشر، وهی تحمل فیطیاتها الکثیر من المفاهیم الرمزیة والمفعمة بالأسرار عند کل أمة. إنّ منظومة بانوگشسب نامه منظومة أسطوریة یشاهد القارئ فیها ألواناً من التوظیف الأسطوری للنماذج العلیامن المرأة البطلة والمقاتلة. ویشیر تقریر اعتماد المرأة علی ذاتها فی المنظومة إلی فترة ازدهار دور المرأة فی عصر الزراعة، العصر الذی یدعی عصر زعامة المرأة. تحاول المرأة فی هذه المنظومة البدیعة أن تعبر عن قدراتها وماهیتها. وبناء علی ما تقدم، تسعی هذه المقالة إلی إظهار شخصیة بانوگشسب فی هذه المنظومة وتسلیط الضوء علی توظیفات أسطوریة أخری، مثل: التحول الجسدی الذی یعدّ من القضایا المهمة فی هذه المنظومة، کما تدرس موضوع رمزیة الماء من خلال إطار نظری یحاول تحلیل التوظیفات الأسطوریة المذکورة أعلاه. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
104 - بررسی جلوهها و مضامین تمثیلی اسب در دیوان وحشی بافقی
ندا یانسیکی از انواع مهم ادبی تمثیل است که همواره مورد توجه شاعران و سخنوران بوده است، زیرا اندیشهها، هویت و فرهنگ ملتها را بیان میکند. شاعران و نویسندگان از رویکرد تمثیلی حیوانات برای بیان اهداف خود بهره بردهاند. وحشی بافقی با استفاده از تمثیل سعی در انتقال پیام به مخاطب د أکثریکی از انواع مهم ادبی تمثیل است که همواره مورد توجه شاعران و سخنوران بوده است، زیرا اندیشهها، هویت و فرهنگ ملتها را بیان میکند. شاعران و نویسندگان از رویکرد تمثیلی حیوانات برای بیان اهداف خود بهره بردهاند. وحشی بافقی با استفاده از تمثیل سعی در انتقال پیام به مخاطب دارد. هدف پژوهش این است که با دقت تمام به بررسی مصداقها و جلوههای تمثیلی اسب در دیوان وحشی بافقی پرداخته شود. این مقاله به شیوه کتابخانهای و از طریق فیشبرداری به شیوه توصیفی – تحلیلی در دیوان وحشی بافقی صورت گرفته است و تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که اسب در دیوان وحشی بافقی چه نقش و جایگاه تمثیلی و نمادینی دارد؟ نتایج حاصل نشان میدهد شاعر به کمک واژة اسب، تمثیل به داستان عشق فرهاد و شیرین و خسرو و شیرین کرده است. علاوه برآن تمثیل به داستان عروج پیامبر عظیمالشان به عرش اعلی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
105 - گوشورون (بررسی سیمای تمثیلی و اساطیری گاو در شاهنامه ی فردوسی)
سید احمد حسینی کازرونی نعیمه متوسلی مرضیه ندافیحیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز أکثرحیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز یکی از نمودهای خاص حضور ایزدان بوده و سیمای اساطیری ویژه ای داشته است. شاهنامه به عنوان نامه ی نسل های ایرانی و سرو سایه فکن فرهنگ و ادبِ کهن بوم و بر ایران، توجه ویژه ای به اساطیر و باورهای ایرانی داشته است. در این جستار، سیمای تمثیلی و اساطیری گاو، در شاهنامه مورد بررسی قرار گرفته است که می توان در نتیجه، عنوان کرد که فردوسی در راستای پردازش حماسه ها و داستان های شاهنامه، از نقش اساطیری این حیوان، با چهره ای تمثیلی بهره برده و در واقع اسطوره را با تمثیل درآمیخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
106 - حماسه در شعر رودکی
علی اصغر بابا صفریبدون تردید، قرن چهارم یعنی دورۀ حکومت سامانیان را باید نقطۀ اوج تمدّن ایرانی ، اسلامی دانست. در این برهه از تاریخ ایران، به دلیل فراهم شدن شرایط سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... علوم و فنون مختلف پیشرفت چشمگیری پیدا می کند و به تبع آن، شعر و ادبیّات فارسی نیز تحت تأثیر أکثربدون تردید، قرن چهارم یعنی دورۀ حکومت سامانیان را باید نقطۀ اوج تمدّن ایرانی ، اسلامی دانست. در این برهه از تاریخ ایران، به دلیل فراهم شدن شرایط سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... علوم و فنون مختلف پیشرفت چشمگیری پیدا می کند و به تبع آن، شعر و ادبیّات فارسی نیز تحت تأثیر این فضا قرار می گیرد. یکی از موضوعات مهمّی که در ادبیّات این عصر مورد توجّه واقع می شود، حماسه و حماسه سرایی است. برجسته ترین شاعر این دوره، رودکی است، اگر چه سروده های وی در دایرۀ ادبیّات غنایی و بعضا تعلیمی جای می گیرد، امّا اندکی تأمّل در شعر او نشان می دهد که وی از داستان ها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانسته است این مسأله را در شعر خود بازتاب دهد. جدا از این، شعر رودکی نشان دهندۀ فضا و حال و هوای حماسی است که بر جامعۀ آن روزگار سایه افکنده بود. رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه بهره برده و بدین وسیله به شعر خود صلابت و فخامت ویژه ای بخشیده است. در این مقاله، جلوه های حماسه در شعر رودکی در زیر پنج عنوان کلّی تقسیم بندی و تبیین شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
107 - رویکرد تمثیلی مهرورزی و خشم در افسانه سیاه گالش
حبیب اله غلام دوست علی محمد موذنی جهاندوست سبزعلی پور ثورالله نوروزییکی از پر رمز و رازترین باورها در بین مردم دامدار گیلان، اعتقاد به افسانهای به نام سیاه گالش است که در گذر زمان با واقعیت و خیال درهم آمیخته وجایگاه خاصی در شکل گیریِ هویتِ فرهنگی آنان پیدا نموده است. قهرمان این افسانه در پندار مردم به سبب نامیرایی و قدرت برکت بخشی آن أکثریکی از پر رمز و رازترین باورها در بین مردم دامدار گیلان، اعتقاد به افسانهای به نام سیاه گالش است که در گذر زمان با واقعیت و خیال درهم آمیخته وجایگاه خاصی در شکل گیریِ هویتِ فرهنگی آنان پیدا نموده است. قهرمان این افسانه در پندار مردم به سبب نامیرایی و قدرت برکت بخشی آن همسان اولیاءِ دین بوده، روایات متفاوتی از کنشهای وی در امر نظم بخشیدن به قوانین شکار وتولید مواد لبنی و حفظ محیط زیست نقل میکنند. برهمین اساس پس از گفتاری کوتاه در تبیین هویت اصلی این افسانة زنده و فعال با بیان وجوه افتراق واشتراکات روایتیِ آن در مناطق مختلف گیلان و نیز به جهت دریافت پاسخهای کاربردی نقش تمثیل در روایتهای گوناکون آن و این که آیا اصولاً تمثیل میتواند در باز پروری افکار شنوند گان نقش مفیدی داشته باشد و یا درنظم بخشیدن به اجرای قوانین اجتماعی در جامعة دامداری مؤثر عمل نماید؟، درصورت وجود پاسخ مثبت میزان این اثر بخشی چقدر میتواند باشد و نیز با بیان مطالبی کوتاه و مختصر در باره شناخت و چیستیِ تمثیل در علم بلاغت، به بررسی رویکرد تمثیلی مهر و خشم که از جمله عناصر تشکیل دهندةِ اصلیِ شخصیتِ سیاه گالش محسوب شده و نیز از اهداف این پژوهش که تا کنون هیچگونه تحقیقی درباره آن صورت نپذیرفته و کاملاً بکر و منحصر بفرد میباشد، با روش توصیفی تحلیلی پرداخته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
108 - بررسی تمثیل های حماسی و اسطوره ای در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید)
مهران عالی ونددر این مقاله، تمثیلهای حماسی و اسطوره ای به کاررفته در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید) و اهداف و شیوه های کاربرد آن ها در این سروده ها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیل های حماسی و اسطوره ای را چگونه و با چه هدف هایی أکثردر این مقاله، تمثیلهای حماسی و اسطوره ای به کاررفته در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید) و اهداف و شیوه های کاربرد آن ها در این سروده ها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیل های حماسی و اسطوره ای را چگونه و با چه هدف هایی در سروده های خویش به کار گرفته و این اشاره ها و تناسب های ذهنی چه تأثیری در پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر شاعر داشته است. بدین منظور، این مفاهیم اسطوره ای و اشاره های داستانی را در سه بخش تمثیلهای حماسی و اسطوره ای ایرانی، اشاره ها و تلمیحات اسلامی و اشاره های داستانی غربی، دسته بندی و بررسی نموده ایم که در این میان، تمثیل های حماسی و اسطوره های ایرانی سهم بسیار چشم گیری در سروده های شاعر داشته است. این تمثیلهای حماسی و اساطیری با اهداف گوناگون در شعر اخوان ثالث به کار رفته است؛ شاعر برای پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر خود و اغلب برای بیان مفاهیم انسانی و مسائل اجتماعی روزگار خویش از آن ها بهره گرفته است. بهره گیری از این تمثیلهای حماسی و اسطوره ای، زبان و بیان شعری او را نیز تشخّص و ویژگی بخشیده و بر قدرت تأثیر و القای آن افزوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
109 - بررسی و نقد تمثیلهای حماسی و اسطورهای در شعر محمد بیابانی
سیده فاطمه مهدوی مرتضوی سیّد احمد حسینی کازرونی عبداله رضاییمحمد بیابانی یکی از شاعران نوپرداز معاصر به مقولة تمثیل نگاهی ویژه دارد و در اشعار خود کوشیده است تا با استفاده از عناصر بیانی به ویژه تمثیل برحسن تأثیر و زیبایی کلام خود بیفزاید. از این رو، در این پژوهش که به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، تمثیلهای حماسی و اسطوره أکثرمحمد بیابانی یکی از شاعران نوپرداز معاصر به مقولة تمثیل نگاهی ویژه دارد و در اشعار خود کوشیده است تا با استفاده از عناصر بیانی به ویژه تمثیل برحسن تأثیر و زیبایی کلام خود بیفزاید. از این رو، در این پژوهش که به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، تمثیلهای حماسی و اسطورهای به کاررفته در سرودههای بیابانی و اهداف و شیوههای کاربرد آنها در این سرودهها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیلهای حماسی و اسطورهای را چگونه و با چه هدفهایی در سرودههای خویش به کار گرفته و این اشارهها و تناسبهای ذهنی چه تأثیری در پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر شاعر داشته است. بدین منظور، این مفاهیم اسطورهای و اشارههای داستانی را در سه بخش تمثیلهای حماسی و اسطورهای ایرانی، اشارات و تلمیحات اسلامی، دسته بندی و بررسی نمودهایم که در این میان، تمثیلهای حماسی و اسطورههای ایرانی سهم بسیار چشمگیری در سرودههای شاعر داشته است. این تمثیلهای حماسی و اساطیری با اهداف گوناگون در شعر بیابانی به کار رفته است؛ شاعر برای پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر خود و اغلب برای بیان مفاهیم و مسائل سیاسی و اجتماعی روزگار خویش از آنها بهره گرفته است. بهره گیری از این تمثیلهای حماسی و اسطورهای، زبان و بیان شعری او را نیز تشخّص و ویژگی بخشیده و بر قدرت تأثیر و القای آن افزوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
110 - بازتاب نقش تمثیلی موجودات فراطبیعی در اسطوره و شاه نامه
نگهدار شادکام سیّد احمد حسینی کازرونیاسطوره، تعریف دقیق، جامع و مانعی ندارد. صاحب نظران تعریف های متفاوتی از آن ارایه کرده اند، اما چون در گذشته کتابت و نوشتار وجود نداشته، به طریق نقل، سینه به سینه از پدران به فرزندان منتقل شده است. اسطوره جلوه ای نمادین و تمثیلی از ارزش ها و باورهای یک فرهنگ است و ریشه د أکثراسطوره، تعریف دقیق، جامع و مانعی ندارد. صاحب نظران تعریف های متفاوتی از آن ارایه کرده اند، اما چون در گذشته کتابت و نوشتار وجود نداشته، به طریق نقل، سینه به سینه از پدران به فرزندان منتقل شده است. اسطوره جلوه ای نمادین و تمثیلی از ارزش ها و باورهای یک فرهنگ است و ریشه در اندیشه ی ماورایی دارد که اعمال و ارزش های پهلوانی یک قوم را برای تبیین جهان بازگو می کند. از دیرباز تاکنون اسطوره ها در ذهن و زبان مردم یک سرزمین جای گاهی ویژه داشته و مردم بر این باور بوده اند که داشتن اساطیر، سند بزرگی و برتری آنان بر همسایگان و رقیبان بوده است. در حکایت های شاه نامه و اساطیر، ظهور نقش تمثیلی و نمادین بسیاری از موجودات صاحب شعور و اراده محرز است. این موجودات از نظر خلقت با انسان یکسان هستند. اما آن چه آن ها را متمایز می کند نمودشان است. در اساطیر پیش به ویژه شاه نامه: رخش، سمیرغ، اژدها و ... نمود شخصیتی دارند؛ یعنی پهلوانان با آنان سخن می گویند. آن ها گاه راه را به پهلوان نشان می دهند و زمانی آنان را از رفتن به راهی باز می دارند. فردوسی با پندار آرایه ی تشخیص و تمثیل، زیباترین صور خیال را در شاه نامه به تصویر کشیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
111 - سـایـة بـال همــا*
مریم السادات رنجبر فاطمه کازرانیبنا به روایت اسطوره ها، هما مرغی فرخنده فال و پیک سعادت بوده و هر کس زیر سایة او قرار میگرفته، دولتمند و صاحب سعادت می شده است. این مرغ به دلیل استخوان خواری و بی آزاری، همواره مورد اشارة شعرا بوده است. هرچند صائب، این مضامین را در شعر خویش آورده، اما طبق شیوة معمول شا أکثربنا به روایت اسطوره ها، هما مرغی فرخنده فال و پیک سعادت بوده و هر کس زیر سایة او قرار میگرفته، دولتمند و صاحب سعادت می شده است. این مرغ به دلیل استخوان خواری و بی آزاری، همواره مورد اشارة شعرا بوده است. هرچند صائب، این مضامین را در شعر خویش آورده، اما طبق شیوة معمول شاعران این عصر، از آرایهها و صناعات ادبی همچون کنایه، تمثیل و تشبیه استفاده می کند و با هنجارشکنی، چهره ای متفاوت از هما ارائه می دهد. او سایة زودگذر و تیرة هما را دلیلی بر ناپایداری دولت و اصلی مهم در عدم دلبستگی به آن میداند. تصویری که صائب از این مرغ ارائه داده، هما را موجودی زمینی و ملموس ساخته است. همچنین به اعتقاد او دلیل فرخندگی این مرغ اسطورهای، تواضع و فروتنی و دلیل شهرت وی قناعت او به پارهای استخوان بوده است. بنا براین، صائب خواستار این نیست که در زیر سایة بال هما قرار گیرد، چون سعادت را امری ذاتی میداند نه اکتسابی. صائب از این مرغ اسطوره ای برای وصف طبیعت و آوردن تمثیلهای گوناگون و توصیف موضوعات پیش پا افتاده و عادی استفاده کرده است، که در این مقاله به آنها اشاره شده، از جنبههای مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
112 - Cognitive Neuroscience of Foreign Language Education: Myths and Realities
Ali NouriThis paper summarizes the educational implications of current research on cognitive neuroscience for foreign-language learning to provide an overview of myths and realities in this appealing area of research. Although the potential benefits of neuroscientific research i أکثرThis paper summarizes the educational implications of current research on cognitive neuroscience for foreign-language learning to provide an overview of myths and realities in this appealing area of research. Although the potential benefits of neuroscientific research into language acquisition are great, there are a number of popular myths that none of which are supported by scientific evidence. In this paper, three prominent examples of these myths are introduced and discussed how they are based on misinterpretation and misapplication from neuroscience research. The first pervasive example of such misconception is the prevalent belief of being the certain critical periods for learning a second language. It implies that the opportunity to acquire foreign languages is lost forever by missing these biological windows. In fact, however, extensive research shows that there are sensitive periods, but not critical periods, during which an individual can acquire certain aspects of language with greater ease than at other times. Another example of myths is a false conclusion implies that exposing children to a foreign language too early interrupts knowledge of their first language. The reality is that learning a second language not only improves language abilities in the first language, but also positively affects reading abilities and general literacy in school. Like the other myths, there is also a popular conception about ability to learn second language during sleep. It is demonstrated that previously acquired memories are consolidated and new association are learned during sleep, but learning a foreign language requires conscious effort and available data do not support this hypothesis that second language acquire during sleep. The main conclusion arising from this argument is that, while our understanding of the neural bases of language learning is continually evolving, our interpretation of the implications of these findings for foreign language teaching and learning should also continually evolve. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
113 - واکاوی اسطوره ای و نقد اشعار عرفانیِ فقیر بصیرالدین شیرازی بر اساس رویکرد پُست زیست محیطی در هنر (بررسی موردی کتابِ وحیدنامه)
رهام امیرپور امرائی محمدرضا شریف زاده ابوالفضل داودی رکن آبادی پژمان دادخواههمواره یکی از نکته های مهمی که در رویکردهای هنری امروزه کاربرد بسیار یافته است، نقدِ زیست محیطی می باشد که پژوهشگران در این حیطه کوشیده اند تا از ظواهرِ طبیعت و هنر در تاریخ به جست وجویِ اشتراکاتی خصوصا با نمودهایِ بیرونی بپردازند که برای بازسازیها علمی و جِدی با هم مُ أکثرهمواره یکی از نکته های مهمی که در رویکردهای هنری امروزه کاربرد بسیار یافته است، نقدِ زیست محیطی می باشد که پژوهشگران در این حیطه کوشیده اند تا از ظواهرِ طبیعت و هنر در تاریخ به جست وجویِ اشتراکاتی خصوصا با نمودهایِ بیرونی بپردازند که برای بازسازیها علمی و جِدی با هم مُیسر میباشند؛ به طور مثال، در این راستا اگر در شعری کهن از یک شاعر فرضاً درباره یکی از اُستان های ایران شعری بیان شده که آنجا پوشش گیاهیِ خاصی داشته و امروزه این پوشش گیاهی کم شده است، با این روشِ بیرونپِی ابتدا میتوان مقدارش را در زمان معاصر؛ تطبیقِ نزدیک داد و سپس به این مسئله پِی بُرد که اگر این مهم (به فرض درخت کاج) اکنون در آنجا کم شده است؛ دلیلِ وقوعِ سیلِ زیادِ این استان می باشد یا بلعکس چرا در فلان منطقه طبع شاعری کم شده است؟ ولی از آنجایی که انسان (به ویژه شرقی) امیال و حالاتی اَنْفُسی/درونی دارد نگارنده در این تحقیق به رویکردی تازه تر دست یافت تا ببینیم از بررسی این بازسازیِ محیطی که حال به در درون هر فرد با ساختاری مجزا مربوط است، تئوری نو چگونه دادههایی در بَر خواهد داشت؛ همچنین از بخشهای نسبتاً فرعی در این مقاله، با این رویکردها: شناخت شناسیِ جدید با واکاوی اشعاری از بصیری شیرازی است که نشان می دهد، ادبیات مِهرپرستی در دورانِ معاصر به چه جلوه¬هایی سوق یافته و اصطلاحاً چه تناسبی با درونیات بشر دارد. شیوه پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و با دیدِ کیفی-کاربردی تحاصل و گردآوریِ منابع نیز از روش کتابخانهای و میدانی است، هدف این تحقیق آن است که با چنین بررسی و پژوهشی، جوّ هنرهای زیبا، فارغ از شعار؛ جنبۀ کاربردی تری به خود گیرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
114 - «مولانا و تشیع در غزلیات شمس»
تورج عقدایی نازلی عقداییهدف مقاله حاضرنشان دادن میزان علاقه مولانا به برخی عنصرهای مذهب تشیع است . اگر چه به رغم ادعای برخی از مسلمانان شیعی مذهب نمی توان او را شیعی دانست . نشانه هایی که از غزلیات شمس و دیگر آثار او یافتهایم، حکایت از آن دارد که این شاعر عارف به علی(ع) نه به مثابه خلیفه چه أکثرهدف مقاله حاضرنشان دادن میزان علاقه مولانا به برخی عنصرهای مذهب تشیع است . اگر چه به رغم ادعای برخی از مسلمانان شیعی مذهب نمی توان او را شیعی دانست . نشانه هایی که از غزلیات شمس و دیگر آثار او یافتهایم، حکایت از آن دارد که این شاعر عارف به علی(ع) نه به مثابه خلیفه چهارم مسلمین؛ بلکه بسی فراتر از این به دلیل فضل و ویژگیهای اخلاقی این انسان کامل، عشق میورزد و به همین دلیل به آن چه با وی در پیوند است، گاه به صورت حقیقت و گاه به شکل نمادین اشاره می کند . از این گذشته ، مولانا به امام حسین (ع) و کربلا و شهادت ، هم در برخی از غزلیات خویش توجه نشان داده است. نکته دیگری که در این مقاله بدان پرداخته شده ، نوع تأثیرپذیری مولانا از این مقولههای آیینی است . زیرا در بسیاری از اشارتهای او میتوان دریافت که او نه آگاهانه و با دریافت تاریخی ، بلکه غالباً به گونه یی نا آگاهانه و بارویکردی اسطورهیی به این مسایل نگاه می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
115 - کارکرد عرفانی عناصر اسطورهای، دینی و ملّی در غزلهای صائب تبریزی
شهربانو بابایی عبداله طلوعی آذر فاطمه مدرسیمضمون پردازی از هنرهای برجستۀ شعر دورۀ صفوی و به ویژه صائب تبریزی است. استفاده از عناصر اساطیری، مذهبی و ملّی نیز در این میان ضمن یاری رساندن به مضمون سازی و خلق مضامین جدید، گاه برداشت های عرفانی صائب را از این عناصر بازتاب می دهد. این مقاله سعی دارد با شیوۀ تحلیلی- تو أکثرمضمون پردازی از هنرهای برجستۀ شعر دورۀ صفوی و به ویژه صائب تبریزی است. استفاده از عناصر اساطیری، مذهبی و ملّی نیز در این میان ضمن یاری رساندن به مضمون سازی و خلق مضامین جدید، گاه برداشت های عرفانی صائب را از این عناصر بازتاب می دهد. این مقاله سعی دارد با شیوۀ تحلیلی- توصیفی، این عناصر و نحوۀ استفاده صائب از آن ها را بررسی نماید. ابتدا با یک تقسیم بندی این موارد در سه دستۀ کلّی اساطیری، مذهبی و ملّی جای داده شد و سپس با بررسی اشعار صائب، نحوۀ استفادۀ وی از این عناصر در بیان مضامین عرفانی چون طلب، عشق، استغنا، توحید (وحدت)، فنا و مضامین مرتبط با این مفاهیم با ذکر مثال های شعری بررسی گردید. نتیجۀ این بررسی نشان می دهد که صائب در مضمون سازی از این عناصر، گاه اشارات عرفانی ظریفی را در اشعارش مطرح ساخته و در این میان سهم اساطیر مذهبی (شامل عناصر اسلامی که منبع آن بی‎شک قرآن کریم بوده ) از سایر عناصر بیشتر و برجسته تر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
116 - رموز اسطورهای اعداد در عرفان ( باتوجّهبه متون برگزیدۀ نثر عرفانی تا قرن هفتم هجری قمری )
کورش گودرزی سید محسن حسینی محمّدرضا روزبهبازتاب و تأثیر اسطوره در زمینه های گوناگون زندگی انسان پسا اساطیری، امری واضح و آشکار و تأیید شده است. به نظر می رسد عرفان نیز یکی از مقوله هایی است که گاه تحت تجلّی و تأثیر اسطوره قرار گرفته است. یکی از این تجلّی ها را می توان در کارکرد مختلف اعداد و رازناکی آنان در مت أکثربازتاب و تأثیر اسطوره در زمینه های گوناگون زندگی انسان پسا اساطیری، امری واضح و آشکار و تأیید شده است. به نظر می رسد عرفان نیز یکی از مقوله هایی است که گاه تحت تجلّی و تأثیر اسطوره قرار گرفته است. یکی از این تجلّی ها را می توان در کارکرد مختلف اعداد و رازناکی آنان در متون اساطیری و عرفانی پیگیری کرد. در این مقاله به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی، تجلّی و بازتاب محسوس و نامحسوس کارکردهای اعداد مقدّس اسطوره ای در متون برگزیدۀ نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم ه.ق بررسی شده است. البتّه این تشابهات هرگز دلیل تأثیرپذیری صرف و آگاهانۀ عرفان از اساطیر نیست، زیرا این تجلّی ها در زمینه های دیگر اندیشه های جامعۀ بشری نیز مشاهده می شود و مورد واکاوی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاضر، حاکی از آن است که گروهی از اعداد، از جمله: یک، دو، سه، چهار و هفت با مضرب هایشان( چهل، هفتاد و... )، پنج، شش، دوازده و هزار، خودآگاه یا ناخودآگاه با توجّه به ضمیر مشترک جمعی انسان ها، میان دو مقولۀ اسطوره و عرفان مشترک بوده، کارکردهایی مانند: وحدت و یگانگی، کثرت و فراوانی، تکامل، تقدّس و رازناکی دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
117 - (تجلی عناصر اسطورۀ جاودانگی و چارۀ مرگ در متون نثر عارفانه)
ندا حاجنوروزی محمدرضا حسنی جلیلیان سیدمحسن حسینیعکس العمل های فطری و عاطفی آدمی در مقابل هراس از نیستی، از دورۀ اساطیر تاکنون به اشکال مختلف پدیدار شده است. بخشی از این عکس العمل ها به صورت روایات اسطوره ای و برخی به شکل آموزه ها و باورهای اعتقادی حول مفهوم جاودانگی متجلی شده است. دقت در روایات و باور های شکل گرفته أکثرعکس العمل های فطری و عاطفی آدمی در مقابل هراس از نیستی، از دورۀ اساطیر تاکنون به اشکال مختلف پدیدار شده است. بخشی از این عکس العمل ها به صورت روایات اسطوره ای و برخی به شکل آموزه ها و باورهای اعتقادی حول مفهوم جاودانگی متجلی شده است. دقت در روایات و باور های شکل گرفته از این موضوع نشان می دهد که آرزوی خلود در این جهان، موجب شکل گیری مضامینی همچون: دست یافتن به آب حیات، رسیدن به درخت زندگی، ، تناسخ و پیکرگردانی، رویین تنی و اژدهاکشی شده است؛ اما تسلیم و پذیرش این حقیقت که حیات جاودان در جهان فانی، مقدور نیست، بشر را واداشته عطش خود به جاودانگی را با خلق مضامینی همچون: ماندگاری نام، نسل، باقیات صالحات مادی و معنوی و از همه مهم تر انتقال و عروج به سرزمین بی مرگی، فروبنشاند. در نهایت فطری ترین پاسخ بشر، یعنی رستاخیز و بازگشت به خاستگاه نخستین و حیات جاودانة پس از مرگ در ادیان مطرح شده است. مسئله این پژوهش راه حل اختصاصی عارفان برای غلبه بر این هراس و چگونگی تجلی مضامین آن در متون نثر عرفانی است. بررسی توصیفی تحلیلی برخی از متون منثور عرفانی تا قرن هفتم نشان می دهد عارفان مسلمان نیز همراه با سیر تفکر بشری از نمادهای و روایات جاودانگی متأثر بوده اند؛ اما گروهی از عارفان، با تلقی خاص از داستان خروج آدم (ع) از بهشت، ازدست رفتن جاودانگی را ناشی از طلب جاودانگی فرض کرده و رسیدن به خلود واقعی را در گرو فنا دانسته اند. آنان معتقدند برای رسیدن به خلود راستین باید از زمان ازلی و ابدی هم گذشت و با فنای محض در خالق زمان، محو و گم بودۀ پاینده شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
118 - رمزگشایی کهنالگوها، عناصر اساطیری و شخصیتهای عرفانی در سرودههای مهدی اخوان ثالث
رحمان فلاحیمقدّم یوسف نیک روز محمود حیدریبه نظرمیرسد اسطوره و عرفان در نگاه نخست دو مقولۀ جدا و متفاوت در حیطۀ علوم انسانی می باشند؛ درحالی که با بررسی آن ها از منظری که در این مقاله فراروی خواننده باز میشود، این دو نه تنها از هم جدا نیستند؛ بلکه میتوان گفت عرفان دنباله و تکملۀ اسطوره است. در این پژوهش نویس أکثربه نظرمیرسد اسطوره و عرفان در نگاه نخست دو مقولۀ جدا و متفاوت در حیطۀ علوم انسانی می باشند؛ درحالی که با بررسی آن ها از منظری که در این مقاله فراروی خواننده باز میشود، این دو نه تنها از هم جدا نیستند؛ بلکه میتوان گفت عرفان دنباله و تکملۀ اسطوره است. در این پژوهش نویسنده درصدد است تا به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانهای به بررسی عناصر اسطورهای و شخصیتها و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در شعر اخوان دارند، بپردازد. همچنین علاوه بر شخصیتها و نمادهای اسطوره ای ملی، شخصیت های اسطوره ای دینی و عرفانی نیز که اخوان آنها را درجهت بیان مفاهیم خود آورده، موردبررسی قرارگیرد. نتیجۀ حاصل از پژوهش این است که اخوان در اشعار خود، برای بیان هرچه بهتر مضامین و مفاهیم شعری خود، از عناصر اسطوره و حماسه استفاده کرده است، این عناصر اسطورهای از یکسو با اساطیر ایرانی و از سوی دیگر با عرفان ایرانی – اسلامی در هم آمیخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
119 - تجلی اشارات عرفانی و اسطورهای در سرودههای محمد بیابانی
سیده فاطمه مهدوی مرتضوی سید احمد حسینی کازرونی عبدالله رضاییشعر فارسی متأثر از پشتوانههای تاریخی، عرفانی و اسطورهای است. تأثیر این عناصر را در اشعار شاعران معاصر، بیش از دورههای دیگر میتوان دید و دلیل آن مردمی بودن شعر امروز است. شعر و اسطوره جدایی ناپذیرند و اسطوره سبب بارور شدن واژه ها و شکوفایی شعر می شود. در قرآن کریم، ب أکثرشعر فارسی متأثر از پشتوانههای تاریخی، عرفانی و اسطورهای است. تأثیر این عناصر را در اشعار شاعران معاصر، بیش از دورههای دیگر میتوان دید و دلیل آن مردمی بودن شعر امروز است. شعر و اسطوره جدایی ناپذیرند و اسطوره سبب بارور شدن واژه ها و شکوفایی شعر می شود. در قرآن کریم، بخش زیادی از مفاهیم در قالب نماد و تمثیل بیان شده است. وجود این تمثیلها در حقیقت نزدیک کنندة هر چه بیشتر مفهوم به ذهن مخاطب است. داستانهای عرفانی نیز که غالباً صورتی تمثیلی یا تأویلی دارند، از این سبک قرآن بهویژه در تأویل داستانهای قرآنی بهره بردهاند. معروفترین داستانهای رمزی در قرآن کریم، داستان پیامبران است که شاعران در آثار خویش به اشارات آن توجه کرده اند و بهطور صریح یا غیرصریح به رمزگشایی از آن پرداختهاند. هدف اصلی این مقاله، پژوهش پیرامون تجلّی اشارات عرفانی و اسطورهای در آثار محمد بیابانی است. بیابانی در آثارش در عین هنجار گریزی و سنّت شکنی، رگههایی از عرفان را دخیل می سازد. با همۀ اصالت و نجابت و سنّت ایرانی بودن، اشعار وی رنگ و بوی تجدد و مرزشکنی و تازگی به خود می گیرد و مفاهیم، مضامین و پیام هایش حتی با درونمایههای عرفانی رنگ تازگی دارد. این مقاله به روش پژوهشی، توصیفی-تحلیلی، به درونمایههای عرفانی اشعار بیابانی میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
120 - نمادشناسی« باز» در نقد اسطورهای– کهنالگویی در ادبیّات عرفانی (مطالعه موردی: منطقالطّیرعطّار و مثنوی مولانا )
نسرین قدمگاهی رضا اشرفزاده مهیار علویمقدمدر اسطورههای آفرینش بسیاری از اقوام بشری، آفرینش با "کلمه" و "سخن" آغاز میشود.اسطوره-کهن الگوها هم چون لوحفشرده گاه، نگرشبشر را از آغاز تا بیزمان و بیمکان همراهی میکنند. در اینمیان، پرندگان جایگاه وسیعی در نمادپردازی کهنالگوها دارند. کهن الگوی باز که با خورشید أکثردر اسطورههای آفرینش بسیاری از اقوام بشری، آفرینش با "کلمه" و "سخن" آغاز میشود.اسطوره-کهن الگوها هم چون لوحفشرده گاه، نگرشبشر را از آغاز تا بیزمان و بیمکان همراهی میکنند. در اینمیان، پرندگان جایگاه وسیعی در نمادپردازی کهنالگوها دارند. کهن الگوی باز که با خورشید ارتباط دارد، مورد تّوجه عطار و مولانا قرارگرفته است و رمزی از حرکت انسان از نفس گیاهی و حیوانی به شاخص انسانی تا پرواز به عالم قدس و سیر در لامکان است. در بررسی های به عمل آمده: عطار در نماد باز به دو بُعد خیر و شر توجّه دارد و به شناخت انسان از ماهیّت خود میپردازد و میخواهد انسان خود را از دلبستگی به مردار دنیا رهاکند و سپس در مرحلۀ بالاتر از همدمی با شاهان و جاه و مقام دلکنده، او را تا رسیدن به سیمرغ همراهی میکند. مولانا با نگرش به اسطوره-کهن الگو و شیوۀ پردازش داستان های عطار، در نگرش عرفانی بُعد انسانکامل را درتکمیلسفرمرغان به طور نمادین ذکرمیکند و نمونههایی از باز- انسان کامل ارائه میدهد. انسان کامل در نظر مولانا؛ نخست شامل انسانهای هم دوره او چون شمس تبریزی، حسام الدین چلبی وسپس اسطورههای دینی اند که از حقیقت محمدی سرچشمه میگیرند مانند علی (ع). در این روش با ذکر شواهد به روش کتابخانهای- فیش برداری به گونه استقرایی(جزء به کل) پرداختهایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
121 - چگونگی مضمونآفرینیهای صائب با سیمرغ اساطیری و عرفانی
ساغر سلمانی نژاد مهرآبادیسیمرغ پرندهای اساطیری است که از گذشتههای دور تاکنون در حوزه تفکر، تمدن، فرهنگ و اندیشۀ ایرانیان بال و پر گشوده و در اشکال گوناگون خود را به نمایش گذاشته است. قدیمیترین متن حاوی اسطورۀ سیمرغ، اوستاست و در حوزۀ زبان و ادبیات فارسی، شاهنامه از مهم ترین مجالهای ظهور سیم أکثرسیمرغ پرندهای اساطیری است که از گذشتههای دور تاکنون در حوزه تفکر، تمدن، فرهنگ و اندیشۀ ایرانیان بال و پر گشوده و در اشکال گوناگون خود را به نمایش گذاشته است. قدیمیترین متن حاوی اسطورۀ سیمرغ، اوستاست و در حوزۀ زبان و ادبیات فارسی، شاهنامه از مهم ترین مجالهای ظهور سیمرغ است و در قرن ششم، سیمرغ در حیطۀ ادبیات عرفانی نیز تجلی مییابد. این پرند ۀ اساطیری در هر دوره با نقش و رنگ متناسب آن زمان بروز و ظهور داشته است. سبک هندی سبک مضمون آفرینی با ایدههای گذشته است و صائب تبریزی از بزرگترین شاعران این سبک به شمار میرود که در دوره رکود عرفان، به مضامین عرفانی بسیاری توجه نشان داده است.در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، برآنیم تا چگونگی بروز و ظهور سیمرغ اساطیری- حماسی و سیمرغ عرفانی را در شعر صائب بررسی کنیم. بنابراین سؤال موردنظر این است که با توجه به تلاشهای گوناگون صائب برای مخالفخوانی و مضمونآفرینی در حوزه های مختلف، وی از سیمرغ چگونه برای مضمونسازی استفاده کرده است و بیشتر در چه حوزه و برای بیان چه مفاهیمی از این پرنده اساطیری بهره گرفته است؟پژوهش نشان میدهد که صائب علاوه بر بهرهگیری از داستان سیمرغ اساطیری در شاهنامه، از سیمرغ عرفانی در منطقالطیر نیز بهره گرفته است و ابهت، جلال و شکوه سیمرغ، عنصری برگرفته از هر دو حیطۀ حماسی و عرفانی است که در شعر صائب به زیبایی استفاده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
122 - بررسی نمودها و کارکردهای موسیقی آفرینش در اندیشة عارفان
سعید رضائی محمدرضا اسعد فاطمه قهرمانیتمامی افسانه های موجود در باب موسیقی نظیر هرمس، فیثاغورث، آپولون و ... بر پیدایش اسطوره ای موسیقی حکایت دارند. بر پایة این افسانه ها، گونه ای موسیقی کیهانی، با بُعدی متافیزیکی، وجوددارد که از دیدگاه متفکران هندی، هیچ گونه بدعتی را در آن راه نیست و یا با بسطی مفهومی بوسی أکثرتمامی افسانه های موجود در باب موسیقی نظیر هرمس، فیثاغورث، آپولون و ... بر پیدایش اسطوره ای موسیقی حکایت دارند. بر پایة این افسانه ها، گونه ای موسیقی کیهانی، با بُعدی متافیزیکی، وجوددارد که از دیدگاه متفکران هندی، هیچ گونه بدعتی را در آن راه نیست و یا با بسطی مفهومی بوسیلة نوافلاطونیانی چون بوئیثوس، همة موسیقی های عالم، بازتاب یک موسیقی کیهانی همتراز هستند. از این دیدگاه با رهایی موسیقی از فضایی یک سویه و مونولوگ، تمامی موجودات از روح بشریِ همپایه ای برخوردارند که درنتیجة آن، نغمه های ملکوتی و آسمانی در آن ها جاری و ساری است. با توجه به پیوستگی هایی که بین گسترة عرفان اسلامی و علم موسیقی وجوددارد، در بررسی صورت گرفته در باب کارکردهای موسیقی کیهانی در متون مختلف عرفانی، مشاهده شد که موسیقی کیهانی در مباحثی چون عهد الست(تداعی کلام حق با شنیدن هر نغمه و سازی)، آسمانی و فرعی بودن سماع به دلیل کشش های ربانی، جاری بودن موسیقی کیهانی در همة موجودات و برخورداری از آن به تناسب ظرفیت و حالات درونی، زمینه سازی شهود حقایق ملکوتی به وسیلة موسیقی این جهانی و... نمود برجسته ای داشته است. بررسی پیش رو، به شیوة توصیفی- تحلیلی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
123 - تحلیل زیباییشناختی تقابلهای اسطورهای در آثار منظوم عطار
عطیه مشاهری فرد محمد ویسیآثار منظوم عطار سرشار از انواع تقابلهایی است که از سویی او را در القای مفاهیم عرفانی مورد نظرش یاری میرساند و از سوی دیگر در حکم عنصری تصویرساز، وجه زیباییشناختی شعر او را ارتقا میدهد. تقابلهای اسطورهای یکی از گونههای پربسامد تقابل در آثار عطار است. در این جستار أکثرآثار منظوم عطار سرشار از انواع تقابلهایی است که از سویی او را در القای مفاهیم عرفانی مورد نظرش یاری میرساند و از سوی دیگر در حکم عنصری تصویرساز، وجه زیباییشناختی شعر او را ارتقا میدهد. تقابلهای اسطورهای یکی از گونههای پربسامد تقابل در آثار عطار است. در این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر پایۀ دادههای کتابخانهای، پس از تبیین ارتباط میان اسطوره، زیباییشناسی و تقابل، با بررسی تقابلهای اسطورهای در آثار منظوم عطار، کوشش میشود به این پرسش پاسخ داده شود که تقابلهای اسطورهمدار در متون یادشده، از چه طریق و با چه سازکاری موجب ایجاد لذت زیباییشناختی در مخاطب میشود. هدف این پژوهش روشن ساختن جایگاه تقابلهای اسطورهای در بوطیقای شعر عطار و تبیین چرایی و چگونگی تأثیر زیباییشناختی تقابلهای اسطورهای در شعر اوست. نتایج این تحلیل نشان میدهد که از میان انواع عواملی که سببساز زیبایی یک شگرد ادبی هستند، ارزش زیباییشناختی تقابلهای اسطورهای در شعر عطار، بیش از هر چیز، برآمده از انواع عاطفهای است که به مخاطب منتقل میکنند. تقابلهای اسطورهای در شعر عطار از دو راه موجب انتقال عاطفه به مخاطب و بهتبع آن ایجاد لذت زیباییشناختی در او میشوند: 1- از راه بازنمایی و تمثیل؛ 2- از راه ایجاد حس یگانگی و وحدت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
124 - جایگاه پنج تمهید فرمالیستی در پرورش فرم روایی بخش اساطیری شاهنامه
میترا بیغمی مریم جعفری غلامعباس ذاکریبررسی فرمالیستی شاهنامه فردوسی که به ندرت انجام شده، ابعاد تازهای را درباره ساز و کار شکل-گیری این اثر سترگ آشکار میکند. فرمالیستها کاشف تمهیدات و صناعات ادبی نبودند بلکه تأثیرات اصیل، محوری و سازندۀ آنها را در آثار بزرگ نشان میدادند. شاهنامه عرصه مناسبی برای ردیابی أکثربررسی فرمالیستی شاهنامه فردوسی که به ندرت انجام شده، ابعاد تازهای را درباره ساز و کار شکل-گیری این اثر سترگ آشکار میکند. فرمالیستها کاشف تمهیدات و صناعات ادبی نبودند بلکه تأثیرات اصیل، محوری و سازندۀ آنها را در آثار بزرگ نشان میدادند. شاهنامه عرصه مناسبی برای ردیابی این صناعات است و اساساً تکیه بر تمهیدات فرمالیستی است که آن را نسبت به رقبایش در ژانر حماسی بیبدیل میسازد. در بخش نخست یا همان اسطورهای شاهنامه کاربرد بسیاری از صناعات فرمالیستی همچون بخشهای دیگر به چشم میآید اما به دلیل اهمیت خاستگاهی، روایی و پایهای این بخش، برخی تمهیدات فرمالیستی از سوی فردوسی در ساختِ روایی آن بکار گرفته شدهاند. جستار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تحلیل و شناسایی پنج شاخص فرمالیستی بکار رفته در روایت این بخش از شاهنامه پرداخته است. نتیجه حاکی از آن است که استفاده مؤکّد از ظرفیت نمادها، استفاده از قیدهای فعلی به منظور ایجاد گزارههای منفرد با ادبیت بالا، استفاده از آشناییزدایی و برجستهسازی در تناسب با غرابت فضای بخش اسطورهای، بسامد بالای استعاره و کنایه و نهایتاً شخصیتپردازی روایی که حاکی از ایجاد استقلال روابط و مناسبات در فضای اسطورهای است از مهمترین عواملی هستند که روایت بخش نخست شاهنامه را قوام بخشیده و جذابیت لازم برای وفادار ساختن مخاطب به پیگیری ادامه داستان را ایجاد میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
125 - جنبه های زیبایی شناختی اسطوره ( در ذهن و زبان مهدی اخوان ثالث («م ـ امید») )
محسن قربانزاده محمدرضا شاد منامن امیر آریان مهدی ماحوزیاخوان ثالث با درکی از تاریخ ایران باستان و شاهنامه فردوسی در حماسه ها و اسطوره ها و روایات اساطیری با ذهن و زبان خود و گاه از نظامی در بزم و از عطار و مولانا، سعدی و حافظ در عشق و عرفان بازسازی می کند. و از ناصرخسرو و اقبال و نیما در بیداری و شهاب الدین سهروردی در پیوند أکثراخوان ثالث با درکی از تاریخ ایران باستان و شاهنامه فردوسی در حماسه ها و اسطوره ها و روایات اساطیری با ذهن و زبان خود و گاه از نظامی در بزم و از عطار و مولانا، سعدی و حافظ در عشق و عرفان بازسازی می کند. و از ناصرخسرو و اقبال و نیما در بیداری و شهاب الدین سهروردی در پیوند با حکمت و عرفان یا اسطوره های ایران باستان با ادبیات خود اسطوره ها را به زیبایی روایت می کند. با استفاده از آثار اخوان و سایر منابع به این نتیجه رسیدیم که مهمترین هدف اخوان در آثارش بیداری اقشار جامعه بوده است. به سؤال اصلی پژوهش پاسخ داده شده است که زیباییشناسی در اسطورهشناسی اشعار، ذهن و زبان اخوان چه جایگاهی دارد؟ ما به این نتیجه رسیده ایم. اخوان در تاریخ باستان ایران بیشتر تحت تأثیر شاهنامه فردوسی بوده است، اما با اندیشه فردوسی ناب تفاوت ظریف و اساسی وجود دارد که فردوسی اسطورههایی نقل میکند اما در اعتقاد راسخ خود خللی وارد نمیکند. . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
126 - تحلیل زیبایی شناسی سماع و موسیقی آفرینش در نگاه مولانا
سعید رضائی محمدرضا اسعد fatemeh Gharemaniموسیقی در اساطیر ملل مختلف، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این علم به مثابة یکی از بخشهای حکمت نظری، بواسطة همسانی در ادراکات شهودی و درونی، بعد متافیزیکی، خطاناپذیری و ...، با عرفان ادبی، پیوندی ناگسستنی دارد. بسط مفهومی موسیقی از همین جا نشأت گرفت که منجر به رهایی از أکثرموسیقی در اساطیر ملل مختلف، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این علم به مثابة یکی از بخشهای حکمت نظری، بواسطة همسانی در ادراکات شهودی و درونی، بعد متافیزیکی، خطاناپذیری و ...، با عرفان ادبی، پیوندی ناگسستنی دارد. بسط مفهومی موسیقی از همین جا نشأت گرفت که منجر به رهایی از فضای مونولوگ و تکبعدی و سوق یافتن به موسیقی روح کیهانی گردید که تدریجاً در عرفان نیز رسوخ کرد و قوت گرفت. ادراک از موسیقی که تجلی ساز سماع عارفانه بوده و رستاخیز عوالم و حالت های روحانی سالک است یک موسیقی افلاکی و کیهانی را نمایان شده وبعد شهودی پیدا می کند و مستقیما با عواطف و احساسات را درگیر می کند. مولوی نگاه بسیار زیبایی شناسانه ای از دریافت موسیقی دارد و چون در دریافت های باطنی در مرتبه بالایی از واردات قلبی بوده و به بیان دیگرنمادی از همه نظام ها و عرف ها و عادت ها را داراست ارتباط میان نگاه او و تفکراتش با موسیقی کیهانی این مهم را نمایان می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
127 - زیباییشناسی چهرههای اسطورهای و حماسهای ایرانی در اشعار مولانا
فاطمه حجّهفروش مرتضی رزّاقپور رضا صادقی شهپراسطوره و چهرههای اسطورهای و حماسی، یکی از زمینههای مهم و ارزشمند فرهنگ اقوام مختلف است که به اشکال مختلفی پیوند بنیادین خود را با شعر حفظ نموده است. شاعران ایرانی با توجه به نوع نگرش خود به این چهرههای اسطورهای و ایرانی نظر داشتهاند. حضور این عناصر در اشعار مولوی أکثراسطوره و چهرههای اسطورهای و حماسی، یکی از زمینههای مهم و ارزشمند فرهنگ اقوام مختلف است که به اشکال مختلفی پیوند بنیادین خود را با شعر حفظ نموده است. شاعران ایرانی با توجه به نوع نگرش خود به این چهرههای اسطورهای و ایرانی نظر داشتهاند. حضور این عناصر در اشعار مولوی، بیانگر شکوفایی، استمرار و پویایی این اساطیر است. حال اگر عنصر تخیل نیز در اسطوره وارد شود، بدلیل ماهیت زیباییآفرین آن، بر جنبه زیباییشناسی اساطیر و حماسه‎ها میافزاید. به همین دلیل هدف از این پژوهش بررسی جنبۀ زیباییشناختی شخصیت‎ها و چهرههای اسطورهای و حماسی ایرانی در اشعار مولانا با تکیه بر مثنوی معنوی و دیوان شمس است. این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده و به کارکرد عرفانی اسطوره از دیدگاه جوزف کمبل نظر دارد. نتایج نشان میدهد که حضور این چهرههای اساطیری و حماسی بیانگر شناخت و دلبستگی مولانا نسبت به داستان‎های کهن، شخصیتهای اسطورهای و حماسهای شاهنامه است. همچنین از میان آرایه‎های ادبی، تلمیح، تشبیه و استعاره، عمده‎ترین صورخیالی است که سبب ادبیت اسطورهای سرودههای مولانا شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
128 - بررسی زیباشناختی نوستالژی در اشعار ابوالقاسم لاهوتی
کبری سامانینوستالژی یا غم غربت از جمله مباحثی است که در سالیان اخیر وارد حوزۀ ادبیات شده است. کمتر شاعر یا نویسنده ای است که از این ویژگی در امان مانده باشد. هنگامی که انسان در زندگی فردی یا اجتماعی خود با مشکلاتی روبه رو می شود، ممکن است با پناه بردن به گذشته درد خود را التیام بخ أکثرنوستالژی یا غم غربت از جمله مباحثی است که در سالیان اخیر وارد حوزۀ ادبیات شده است. کمتر شاعر یا نویسنده ای است که از این ویژگی در امان مانده باشد. هنگامی که انسان در زندگی فردی یا اجتماعی خود با مشکلاتی روبه رو می شود، ممکن است با پناه بردن به گذشته درد خود را التیام بخشد. این همان نوستالژی است که در زبان فارسی می تواند معادل غم غربت یا تاسه ترجمه شود و در شعر مشروطه نمونه های آن بسیار یافت می شود. نوستالژی در معنای اصلی خود بر دوری از وطن تکیه دارد؛ اما حسرت بازگشت به بهشت از دست رفته، ستایش ایران باستان، مفاخر قومی و اسطوره ها را نیز دربرمی گیرد. در این پژوهش نویسنده در صدد است تا به بررسی زیباشناختی نوستالژی در اشعار ابوالقاسم لاهوتی بپردازد. شاعری که رغم تفکرات حزبی خود، از این ویژگی روانی که به ناخودآگاه قومی او باز میگردد در امان نمانده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
129 - اسطوره اژدها کشی در اوستا و متون حماسی
رضا اشرف زاده مهدخت شاه بدیع زادهاسطورۀ کشته شدن اژدها توسط گرشاسپ، یکی از نخستین روایات افسانۀ و حماسی اژدها کشی است که جنبههای اساطیری آن، در اوستا و هم در بسیاری از روایات متأخر حفظ شده است. بی گمان این کردار پهلوانی، منشاء شکلگیری بسیاری از افسانههای اژدها کشی در سنت حماسی ملی است و میتوان آن ر أکثراسطورۀ کشته شدن اژدها توسط گرشاسپ، یکی از نخستین روایات افسانۀ و حماسی اژدها کشی است که جنبههای اساطیری آن، در اوستا و هم در بسیاری از روایات متأخر حفظ شده است. بی گمان این کردار پهلوانی، منشاء شکلگیری بسیاری از افسانههای اژدها کشی در سنت حماسی ملی است و میتوان آن را کهن الگویی به شمار آورد که اژدها کشی دیگر شهر یاران و پهلوانان بر پایۀ آن ساخته و پرداخته شده است. هر چند این عمل پهلوانی در گذر از اسطوره به حماسه، به منظور انطباق هر چه بیشتر با جهان فکری و اندیشههای ایران عهد اسلامی، تغییراتی را پذیرا شده است، شالوده و بنیان اساطیری خود را همچنان حفظ کرده و بهصورت یک سنت پهلوانی تداوم یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
130 - بررسی وجوه اشتراک و افتراق جمشید و یمه در شاهنامه و اوستا
زهره سرمدجمشید یکی از ایزدان کهن هندوایرانی است که در وداها، اوستا و شاهنامه به صورتهای مختلف نمودار شده است. این شخصیّت کهن اساطیری در تحول تدریجی خود از عالم اسطوره وارد جرگة حماسه شده و از مرتبة خدایی نزول کرده و بهصورت یکی از شاهان بزرگ در اوستا و شاهنامه درآمده است. داستا أکثرجمشید یکی از ایزدان کهن هندوایرانی است که در وداها، اوستا و شاهنامه به صورتهای مختلف نمودار شده است. این شخصیّت کهن اساطیری در تحول تدریجی خود از عالم اسطوره وارد جرگة حماسه شده و از مرتبة خدایی نزول کرده و بهصورت یکی از شاهان بزرگ در اوستا و شاهنامه درآمده است. داستان زندگی جمشید در اوستا، به اصل اسطورهای خود نزدیکتر است و در شاهنامه، بهواسطة تأثیر ناقلان مسلمان، تفکّرات دینی و مذهبی خود شاعر، هماهنگی با خرد و اعتقاد جامعه، از صبغة حماسی بیشتری برخوردار است. با بررسی ابعاد شخصیّتی جمشید در وداها، اوستا و شاهنامه میتوان به نحوة تحوّل و وجوه اشتراک و افتراق او در آثار مذکور پی برد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
131 - اسطورۀ سیاوش در شعر معاصر فارسی
رضا اشرف زاده حمیدرضا نویدی مهراساطیر ریشه در باورها و اعتقادهای بشر دارند و با جلوهها و جنبههای گوناگون زندگی او پیوند یافتهاند. از اینرو، میتوانند موضوع پژوهشهایی ژرف در آثار هنری و ادبی قرار گیرند و رخدادهای تاریخی و اجتماعی و حتی سیاسی روزگارانِ بسیار دور را پدیدار سازند. با بهرهگیری از اس أکثراساطیر ریشه در باورها و اعتقادهای بشر دارند و با جلوهها و جنبههای گوناگون زندگی او پیوند یافتهاند. از اینرو، میتوانند موضوع پژوهشهایی ژرف در آثار هنری و ادبی قرار گیرند و رخدادهای تاریخی و اجتماعی و حتی سیاسی روزگارانِ بسیار دور را پدیدار سازند. با بهرهگیری از اساطیر میتوان رفتارهای اجتماعی، فرهنگی و روانی ملتها را تجزیه و تحلیل کرد. اسطورهها محدود به زمان و مکان نیستند؛ بیکرانه و ناپیدایند و تبلور خرد جمعی در جوامع به شمار میروند. اسطوره در کنار افسانه، حماسه و فرهنگ، یکی از عناصر شکل دهندۀ فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع است. شاعران معاصر، اساطیر را همسو با جهتگیریهای فکری و سیاسی و اجتماعی خویش برگزیدند و آنها را به نوعی امروزی کردند. آنان اسطورههایی را برگزیدند تا بهتر بتوانند به مدد آنها موقعیت حیات اکثریت جامعه را تحکیم ببخشند. شاعران معاصر از جنبههای مختلف به اسطورۀ سیاوش پرداختهاند و کارکردهای گوناگونی را ـ اعم از سیاسی، اجتماعی، عاطفی و....ـ در مضمونسازیهای خود مدنظر قرار دادهاند. در پژوهش حاضر با نگرشی تحلیلی، به تبیین جایگاه و کارکرد اسطوره سیاوش در شعر معاصر پرداخته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
132 - اثربخشی قصه خوانی داستان های اساطیری همراه با ایفای نقش بر قضاوت اخلاقی و خوداثربخشی دانش آموزان دختر
مهتاب بهمنش سحر صفرزادههدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی قصه خوانی داستان های اساطیری همراه با ایفای نقش بر قضاوت اخلاقی و خوداثربخشی در دانش آموزان دختر مقطع سوم دبستان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع سوم دبستان شهر اهواز در سال تحصیلی 99-1398 بود. 18 دانش آموز دختر ب أکثرهدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی قصه خوانی داستان های اساطیری همراه با ایفای نقش بر قضاوت اخلاقی و خوداثربخشی در دانش آموزان دختر مقطع سوم دبستان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع سوم دبستان شهر اهواز در سال تحصیلی 99-1398 بود. 18 دانش آموز دختر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه قضاوت اخلاقی دورﮔﺎﻧﺪاﺳﻴﻨﻬﺎ و میراوارما (1998) و پرسشنامه خوداثرمندی کـودکان و نـوجوانان موریس (2001) استفاده شد. مداخله آموزشی برای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش کوواریانس چند متغیری و کوواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که قصه خوانی داستان های اساطیری همراه با ایفای نقش بر قضاوت اخلاقی و خوداثربخشی در دانش آموزان دختر مقطع سوم دبستان اثربخش است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
133 - زن، فرهنگ، دو واژه
سیده سعیده سنجریتراوشهایی که از فکر بشر در طی زمان از دیر باز برای ارتقا و اعتلای ساختار اخلاقی و اجتماعی به وجود می آید فرهنگ است. هر فردی نشان دهندة جزیی از جامعه است که با پیروی از کردارهای خاصی که منجر به نظم می شود، ارزشها، اعتقادها و باورهای یک جامعه را تأمین می کند. رفتارها و کر أکثرتراوشهایی که از فکر بشر در طی زمان از دیر باز برای ارتقا و اعتلای ساختار اخلاقی و اجتماعی به وجود می آید فرهنگ است. هر فردی نشان دهندة جزیی از جامعه است که با پیروی از کردارهای خاصی که منجر به نظم می شود، ارزشها، اعتقادها و باورهای یک جامعه را تأمین می کند. رفتارها و کردارهای فردی که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و به تدریج مطابق ارزشهای معیار، جامعه آن را صیقل داده و به صورت فرهنگ حاکم میشود. در خالل پاره ای از این ارزشها زن و مقام وی و نگرش نیاکان ما جزء در تاریخ فرهنگ این مرز و بوم از حرمت و اعتبار واالیی برخوردار بوده اند. ّ مراتبی هستند در خور توجه جهت بررسی و آگاهی های فرهنگی و اینکه زنان این ارزشمندی و اعتبار را می توان در متنها و داستان های کهن مشاهده نمود که در بر دارندة نگرش و فرهنگی گذشتگان در این امر می باشد. زن بـــه معـــنی: زایـــش اســت که بهصــــورت واژههـــای چون کهن متون درvadhu، nāiṝi، nārig، vantav، wad، wa/∂δ، zan پهلوی، اوستایی، سغدی، سنسکریت به کار رفته است. به زن القابی چون در زبان فارسی میانه که واژة به معنی بانو است داده شده است. در زبان سغدی به معنی بانو، خانم، همسر، ملکه و شهبانو است. در این مقاله نگارنده از آغاز آفرینش انسان مطالبی را ارائه می کند و زن را که نمونه ای از خلقت هستی است به عنوان جزیی از فرهنگ با همة نمادینه های نیکی و بدی در ادوار کهن مورد بررسی قرار می دهد. در این مقاله نگارنده از آغاز آفرینش انسان مطالبی را ارائه می کند و زن را که نمونه ای از خلقت هستی است به عنوان جزیی از فرهنگ با همة نمادینه تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
134 - نگاهی به زنان حماسی و اسطوره ای ایرانی و یونانی
مریم بخنوه سهیلا زرین جوی الوارهر چند در هر موضوعی نقش و تاثیر زن بی اهمیت نبوده است اما از آن جهت که رویکرد اسطوره ها و حماسه ها نشان بر یکسویه بودن نقش و تاثیر مرد در رویدادها بوده است؛ از این سوی می بایست با نگاهی ژرفکاوانه به این موضوع پرداخت. در ساختار هر اسطوره ای زن دارای موجودیتی خاص و گاه بع أکثرهر چند در هر موضوعی نقش و تاثیر زن بی اهمیت نبوده است اما از آن جهت که رویکرد اسطوره ها و حماسه ها نشان بر یکسویه بودن نقش و تاثیر مرد در رویدادها بوده است؛ از این سوی می بایست با نگاهی ژرفکاوانه به این موضوع پرداخت. در ساختار هر اسطوره ای زن دارای موجودیتی خاص و گاه بعنوان ایزدبانو مورد احترام وستایش قرار می گرفته است؛ که اطاعت از این نوع زن الزامی بوده است.تا آنجا که گاه موجب رخدادهای مهم و تاثیر گذار در ملت ها و حکو مت ها شده است.در این مقاله به بررسی نقش زن در اسطوره های حماسی و تطبیق زنان اسطوره ای و حماسی ایران با یونان پرداخته شد و میزان تاثیر پذیری زن درحماسه ها مورد کاوش قرار گرفت. و این نتیجه گرفته شد : زن ، در حماسه های ایرانی بر خلاف آنچه در حما سه های اروپایی مورد ارزیابی قرار گرفته است ، دارای ارزشمندی و وفادار به اصالت نژادی خود بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
135 - اسطوره وارگی مفاهیم زنانه در شعر طاهره صفارزاده
نسرین گبانچی عیسی داراب پورشعر یکی از پهناورترین عرصه های تجلّی اسطوره ها و نمادهای زنانه است. در ادبیات معاصر، طاهره صفارزاده در راستای برآورده شدن آرمان های آزادی خواهانه ی خود، از وجود زن برای بارور ساختن سروده هایش بهره برده است. وی زن را نمادی از زایندگی و پرورندگی انسان ها دانسته است؛ به هم أکثرشعر یکی از پهناورترین عرصه های تجلّی اسطوره ها و نمادهای زنانه است. در ادبیات معاصر، طاهره صفارزاده در راستای برآورده شدن آرمان های آزادی خواهانه ی خود، از وجود زن برای بارور ساختن سروده هایش بهره برده است. وی زن را نمادی از زایندگی و پرورندگی انسان ها دانسته است؛ به همین دلیل در بیش تر شعرهایش برای او، بُعد اسطوره ای و الهه وار قائل شده است. در این پژوهش مفاهیم آفرینش زن، زنانگی، عشق و احساسات زن و زبان زنانه ی صفارزاده مورد واکاوی قرار گرفته اند. جاودانگی و تکامل وجود اسطوره ای زن درجامه ی الهه هایی همانند مادر اعظم و آناهیتا نمود یافته است. افزون بر این، نمادهای زنانه ی طبیعت همچون زمین(خاک)، آفتاب و ماه و مسأله ی تقدس زنان (مادر مثالی) در چهره ی مادر نیک و مادر دهشتناک مورد بررسی قرار گرفته است؛ هرچند تأثیر ایزدبانوی مادر اعظم، آناهیتا، مادر- زمین و کهن الگوی مادر نیک در سروده های صفارزاده، آشکارتر از دیگر مفاهیم زنانه و اسطوره ای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
136 - تحلیل رؤیای جریره و کتایون در شاهنامه با تکیه بر نظریات یونگ
معصومه رمضانیاسطوره روایت گر سرگذشتی مقدس و مینوی است و رؤیا پدیدة طبیعی ناخودآگاهی است که در خودآگاه تجلی می یابد. اسطوره و رؤیا باهم درپیوندند؛ آن دو بهره مند از زبانی نمادین و نیازمند به تعبیراند. این جستار برآن است تا رؤیای جریره و کتایون را در شاهنامة فردوسی با تکیه بر نظر أکثراسطوره روایت گر سرگذشتی مقدس و مینوی است و رؤیا پدیدة طبیعی ناخودآگاهی است که در خودآگاه تجلی می یابد. اسطوره و رؤیا باهم درپیوندند؛ آن دو بهره مند از زبانی نمادین و نیازمند به تعبیراند. این جستار برآن است تا رؤیای جریره و کتایون را در شاهنامة فردوسی با تکیه بر نظریات یونگ مورد بررسی قرار دهد. با بررسی و تحلیل رؤیاها در می یابیم؛ رؤیاها در برگیرندة تصاویر کهن الگویی از ناخودآگاه جمعی اند و در پیشبرد داستان های شاهنامه نقش بسزایی دارند. رؤیای جریره، رؤیایی بزرگ است که باتوجه به سرشت جمعی- اسطوره ای خود مرگ و نابودی ساکنان کلات را به دنبال دارد. ولیکن رؤیای بزرگ کتایون، نوید بخش جشن و سروری است که در عالم خودآگاه با ازدواج کتایون و گُشتاسپ به وقوع می پیوندد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
137 - ابرانسان از دیدگاه نیچه و تأثیر اساطیر یونان بر اندیشههای او
سیران شریعتی لطیفه سلامت باویل سید ایوب نقشبندیجایگاه اسطوره و نقش آن در شکلگیری ادیان، فرهنگ، تمدن و سنن هر ملتی انکارناپذیر است و در این حیطه، اساطیر یونان باستان به علت نقش محوری انسان و تأثیراتی که بعدها بر ادیان، فلاسفه، مکاتب ادبی و فلسفی از خود برجای گذاشته بسیار چشمگیر است. فردریش ویلهم نیچه در مقام یک فیلس أکثرجایگاه اسطوره و نقش آن در شکلگیری ادیان، فرهنگ، تمدن و سنن هر ملتی انکارناپذیر است و در این حیطه، اساطیر یونان باستان به علت نقش محوری انسان و تأثیراتی که بعدها بر ادیان، فلاسفه، مکاتب ادبی و فلسفی از خود برجای گذاشته بسیار چشمگیر است. فردریش ویلهم نیچه در مقام یک فیلسوف همواره فرهنگ و اساطیر یونان را ستایش نموده و در بیشتر آثارش از اسطورههای یونان یاد کرده و ویژگیهای آنان را ستوده است، همچنین ایدههایی همچون ابرانسان و بازگشت جاودان را مطرح کرده است. شاید کسانی که با نیچه آشنایی دارند، بیشتر او را با ایده‎ی ابرانسان بشناسند. با توجه به مطالعات انجام شده به نظر میرسد شباهتهایی میان اساطیر یونان باستان (نسل سوم اسطیر یونان یعنی پهلوانان)، اصول اومانیسم (طبیعت گرایی، نسبی بودن ارزشها در انسان، خردگرایی) و مفهوم ابرانسان نیچه وجود دارد. این پژوهش برآن است تا به تعریفی جامع از ابرانسان نیچه و یا انسان کامل و برتر از دیدگاه او برسد، سپس با بهرهگیری از اصول اومانیسم، تأثیرپذیری نیچه از اساطیر یونان را مورد بررسی قرار دهد. کلید واژه ها: اومانیسم، ابرانسان، اساطیر یونان، نیچه تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
138 - پیوند فضای قدسی اساطیر ایران با مکانحماسی شاهنامه فردوسی
حامد بشیری زیرمانلو علیرضا مظفری تازه کندی عبدالناصر نظریانیمکان اساطیری یکی از ویژگیهای تأثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسیمیانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته میشود و به عنوان آفریدة خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد میشود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه أکثرمکان اساطیری یکی از ویژگیهای تأثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسیمیانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته میشود و به عنوان آفریدة خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد میشود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه، وارد متن شاهنامه شده است و برخی ویژگیهای خاص خود مانند: تقدس، پایداری، مورد رشک بودن و پاسداشته شدن از سوی بهدینان را به گونههای متفاوتی وارد متن حماسه کرده است. اثبات علمی این نکته که خونیرس همان مفهوم ایران در شاهنامه است؛ نیازمند معرفی مجموعة پیونددهندههای این دو مکان اساطیری و حماسی بود، بنابراین در این راستا برخی از پیونددهندهها، مانند: پهلوانان و اخلاق پهلوانی، دشمنان ایران، جادو ستیزی، خردگرایی ایرانیان و فره و فرهمندی بررسی و بازشناسی شدهاند. رویکرد مقالة حاضر در بحث اسطوره-شناسی برپایة مکتب پدیدارشناسی و نظریات میرچا الیاده بوده است و براساس اصول نظری این مکتب ارتباط مکانی اسطوره و حماسه تبیین شده است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
139 - بررسی ادبیات عامیانه کوردی
جمال احمدی آرزو برومندیپژوهش حاضر به ادبیات عامیانه کردی میپردازد. ادبیات عامیانه، آن بخش از متون نظم و نثری است که به صورت مکتوب و یا شفاهی در میان مردم عامی نسل به نسل و سینه به سینه به آیندگان رسیده و حامل افکار و باورها و احساسات و تخیّلات و پندها و سرگرمیها و ... است. این گونهی ادبی ن أکثرپژوهش حاضر به ادبیات عامیانه کردی میپردازد. ادبیات عامیانه، آن بخش از متون نظم و نثری است که به صورت مکتوب و یا شفاهی در میان مردم عامی نسل به نسل و سینه به سینه به آیندگان رسیده و حامل افکار و باورها و احساسات و تخیّلات و پندها و سرگرمیها و ... است. این گونهی ادبی نشان دهندۀ روح تپندۀ ملتها در طول قرون بوده و همواره منشأ ادبیات رسمی و منشیانه بوده است. با این تفاوت که اگر ادبیات رسمی نتواند به خوبی فرهنگ مردم را نشان دهد، ادبیات عوام به خوبی از عهدۀ آن بر میآید و در لابه لای گونههای ادب عوام روح منتشر ملت هویدا میشود. این پژوهش که به صورت کتابخانهای و با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده، درپی شناساندن مجمل و مختصر ادبیات عامیانه کردی است. به همین منظور تلاش شده با استفاده از منابع مورد اعتماد، توصیف موجز و معتبری از آن به دست داده شود. همچنین پژوهشِ حاضر این نتیجه را میدهد که همۀ انواع ادب عامه، محل خوبی برای مطالعه و بررسی فرهنگها، باورها، شادیها، غمها، افکار و اخلاق مردمانِ کرد در گذشتههای دور تا امروز است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
140 - تحلیل بنمایۀ اسطورهای کوه آتشفشان در چهار منظومۀ غنایی همای و همایون، گل و نوروز، جمشید و خورشید و مهر و ماه
سمانه عباسی حسن طباطبایی عصمت اسماعیلیبنمایههای اسطورهای نامیرا و ماندگار، با ویژگی انعطافپذیری خود و با معانی گسترده، عمیق و شگرفی که در خود دارند، به مقتضای خصوصیات فکری و اجتماعی ادوار مختلف و همچنین متناسب با مضمون روایات گوناگون همواره در این روایات حضور مییابند و به جریانیافتن باورهایی که پایه و أکثربنمایههای اسطورهای نامیرا و ماندگار، با ویژگی انعطافپذیری خود و با معانی گسترده، عمیق و شگرفی که در خود دارند، به مقتضای خصوصیات فکری و اجتماعی ادوار مختلف و همچنین متناسب با مضمون روایات گوناگون همواره در این روایات حضور مییابند و به جریانیافتن باورهایی که پایه و اساس شکلگیری آنها محسوب میشوند، تداوم میبخشند. یکی از این بنمایههای ماندگار کوه آتشفشان است که چون اژدها یا اهریمنی جلوه میکند و مبارزۀ شخصیت اصلی روایت با آن در راستای اثبات شجاعت و لیاقت او برای رسیدن به مقصود و همچنین برکتبخشی برای دیگران تعبیر میشود. این بنمایۀ کهن، که قدمتش به اساطیر آریایی میرسد، فقط در روایات حماسی حضور نیافته است، بلکه نمونههای جابهجاشدۀ آن را میتوان در برخی از منظومههای غنایی نیز مشاهده کرد. در این مقاله، به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی بنمایۀ اسطورهای کوه آتشفشان در چهار منظومۀ غنایی همای و همایون، گل و نوروز، جمشید و خورشید و مهر و ماه و همچنین شباهت و تفاوت آن با روایات حماسی پرداخته میشود و جریان پویای اساطیر در متونی غیر از حماسهها اثبات میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
141 - ترامتنیت در شعر شاملو: نواندیشی در کاربرد مضامین کهن الگوها و اسطوره های ادبیات ایران و جهان در شعر «رُکسانا»
سیدرضا ابراهیمیاشعار احساسی احمد شاملو بر خلاف اشعار اجتماعی او که دغدغهها و اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه را بیان می کند، به بیان احساسات و احوالات شخصی وی میپردازد. در این دسته از اشعار می توان تأثیرپذیری و بهره گیری از کهن الگوها، روایتهای مرسوم و اسطورههای ادبیات ایران و جهان را م أکثراشعار احساسی احمد شاملو بر خلاف اشعار اجتماعی او که دغدغهها و اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه را بیان می کند، به بیان احساسات و احوالات شخصی وی میپردازد. در این دسته از اشعار می توان تأثیرپذیری و بهره گیری از کهن الگوها، روایتهای مرسوم و اسطورههای ادبیات ایران و جهان را مشاهده کرد که در درجه اول شعر را متأثر از ادبیات شرق و غرب نشان می دهد ولی مبتنی بر نوگرآیی، آشنایی زدایی و خلق فضای فراواقعی (سئورال) و وهم انگیز است که نشان می دهد که شاعر چگونه با چیره دستی و با ذهنیتی نو اندیش و خلاقانه از فضای سنتی ادبیات کلاسیک فاصله گرفته و فضا و مضامین جدیدی را خلق نموده است. در این جستار سعی شده با بهره گیری از نظریات ژرار ژنت پیرامون نقد بینامتنی (ترامتنی) شعر بلند رُکسانا از لحاظ تأثیرپذیری شاعر از کهن الگوها و روایتهای متون ادب فارسی و جهان و چگونگی خلق فضا و مفاهیم جدید مورد نقد و بررسی قرار گیرد و تأثیرپذیری و سپس خلق نوآورانه فضا، مضامین، ساختار شعری، و روایتهای جدیدی که به بیان احساسات وی ختم می شود با رویکردهای پنج گانه ژنت تطبیق و بررسی شود. این تحقیق با مطالعه روابط ترامتنی در شعر رُکسانا سعی دارد دریچه جدیدی به خوانش و شناخت جهان بینی اندیشه های شعری در اشعار احساسی احمد شاملو بگشاید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
142 - اصلیترین ویژگیهای شعری فرخی یزدی
محمود صادق زادهمحمد فرّخییزدی، یکی از چهرههای برتر ادبیّات سیاسی و از شاخۀ شاعران مردمی دورۀ مشروطیّت و پهلوی اوّل به شمار میرود. وی از قالبهای سنّتی برای مفاهیم آزادی، برابری و وطنخواهی بهره میبرد. هرچند شهرت اصلی وی در غزلیّات سیاسیاست، رباعیّات سیاسی فیالبداههاش نیز قابل ت أکثرمحمد فرّخییزدی، یکی از چهرههای برتر ادبیّات سیاسی و از شاخۀ شاعران مردمی دورۀ مشروطیّت و پهلوی اوّل به شمار میرود. وی از قالبهای سنّتی برای مفاهیم آزادی، برابری و وطنخواهی بهره میبرد. هرچند شهرت اصلی وی در غزلیّات سیاسیاست، رباعیّات سیاسی فیالبداههاش نیز قابل توجّه است.شیوۀ شاعری فرّخی در بیشتر موارد در محدودۀ سبک بازگشت، یعنی: شیوۀ مرسوم شاعران تا قرن هشتم، بهویژه سعدی است که گاه با چاشنی ویژگی شعردورۀ صفوی در میآمیزد. شعر فرّخی از لحاظ بیانی، دو نوع اصطلاحات و ترکیبات دارد: یکی، اصطلاحات و ترکیبات زبانی کلاسیک؛ دوم، اصطلاحات و ترکیبات جدید معنایی. هرچند، شعر دورۀ مشروطیّت به دلیل ضرورت پیامرسانی، چندان جایی برای صورخیال و آرایههای ادبی باقی نگذاشته بود، با اینحال در شعر فرّخی و بعضی دیگر از شاعران برتر این دوره، همچون: بهار و عشقی بهطورطبیعی و تحت تأثیر ذوق سرشارآنان آرایههای ادبی و صورخیال زیبایی به کار رفته است. بهجز اینها، اصلیترین ویژگیهای شعر فرّخی یزدی عبارت است از:شعر روزنامهای و قدرت طبع وی در بدیههسرایی، بیان اندیشههای آزادیخواهی، استبداد ستیزی، ناسیونالیستی، تجدّد طلبی و نوگرایی،جامعۀ اشتراکی، ادبیّات کارگری، ادبیّات زیرزمینی و مضامین پایداری،کاربرد اشارات اساطیری و باستانگرایی و شعر زندان که موارد یادشده با تجزیه و تحلیل اشعار دیوان و روزنامههای طوفان وی بررسی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
143 - تحلیل سفرهمای به چین در منظومۀ همای و همایون خواجوی کرمانی بر اساس نظریۀ کهن الگوی «سفرقهرمان» جوزف کمبل
پروانه فریدونی مرتضی رزاقپورهنر و ادبیّات در اسطورهشناسی کمبل جایگاه ویژهای دارند و از مهمترین پیکرههای مطالعاتی محسوب میشوند. تکاسطوره از روشهای اسطورهشناختی در حیطۀ ادبیّات و هنر است هم در ساحت خلق هم در ساحت درک. منتقدان برای درک آثاری که از این راه خلق شدهاند به تکاسطوره رویمیآورند أکثرهنر و ادبیّات در اسطورهشناسی کمبل جایگاه ویژهای دارند و از مهمترین پیکرههای مطالعاتی محسوب میشوند. تکاسطوره از روشهای اسطورهشناختی در حیطۀ ادبیّات و هنر است هم در ساحت خلق هم در ساحت درک. منتقدان برای درک آثاری که از این راه خلق شدهاند به تکاسطوره رویمیآورند. کمبل بیش از هر هنر دیگر با ادبیات درگیر بودهاست. کهن الگوی سفر قهرمان کمبل بر سه خط کلّی روایتی جدایی، تشرّف و بازگشت همراه با هفده زیر مجموعه تبیین شدهاست که در پایان زمینهساز تکامل روحی- روانی قهرمان است. این پژوهش به صورت تحلیلی – تطبیقی و در جامعۀ آماری منظومۀ همای وهمایون صورت پذیرفتهاست و به تحلیل سفر همای به چین بر اساس نظریۀ سفرقهرمان جوزف کمبل پرداختهاست و برایند پژوهش این است که سفر همای تا حدّ زیادی مطابق بر سفر قهرمان کمبل بودهاست و قهرمان در پایان سفر به تکامل روحی- روانی و خودشناسی و کسب هویّت رسیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
144 - خوانش اسطوره شناختی شعر «باد ما را خواهد بُرد» از دیدگاه نورتروپ فرای
سیدرضا ابراهیمینورتروپ فرای در کتاب کالبدشکافی نقد استدلال می کند که تمام گونه های ادبی از اسطوره سرچشمه می گیرند؛ بهخصوص اسطورۀ زندگی قهرمان و دوره های زندگی او که فرای آنرا با فصول سال تبین می نماید. از نظر فرای فصول سال بازنمون میتوسها سا کهن الگوهایی است که بیانگر کمدی، تراژد أکثرنورتروپ فرای در کتاب کالبدشکافی نقد استدلال می کند که تمام گونه های ادبی از اسطوره سرچشمه می گیرند؛ بهخصوص اسطورۀ زندگی قهرمان و دوره های زندگی او که فرای آنرا با فصول سال تبین می نماید. از نظر فرای فصول سال بازنمون میتوسها سا کهن الگوهایی است که بیانگر کمدی، تراژدی، رمانس و هزل است. منتقدان مجموعه تولدى دیگر فروغ فرخزاد را تجلى دوره تکامل فکرى و شعرى وی مى دانند که با فاصله زیادی از اشعار نخستین او؛ عمق نگاه و اندیشه ای ژرف به جهان هستی پیدا می کند. یکی از اشعار شایان توجه در مجموعه تولدى دیگر شعر باد ما را خواهد بُرد است. این تحقیق سعی دارد با استفاده از خوانش کهن الگویی و به ویژه آرای نورتورپ فرای، تحول در بینش و اندیشه ای که شعر ارایه می کند را در کهن الگوهایی جستجو کند که با مفاهیمی از فصول سال بیان شده اند. یافته ها نشان می دهد سوژه شعر با عبور از میتوس عاشقانه و رمانس زندگی خود و ورود به ساحت میتوس زمستان به درک و آگاهی و تجربیاتی جدید دست می یابد و به بیانی متفکرانه از مفهوم عشق می سد. این تحول را می توان در تحول مفهوم عشق یافت که از مفهومی جسمانی، گذرا و همراه با ویرانی و سرما، به ساحتی آسمانی و جاودانه گذر می کند که آرامش بخش، گرم و حیاتبخش است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
145 - دگردیسی های قهرمان در شاهنامه
مصیب اشکیMythological hero as one of the components of ancient mythology has a significant role in shaping the evolution of the myth’s story. Heroes play a major role in Firdausi’s Shahname (Epic of the Kings) in which the most of the stories in this epic has been b أکثرMythological hero as one of the components of ancient mythology has a significant role in shaping the evolution of the myth’s story. Heroes play a major role in Firdausi’s Shahname (Epic of the Kings) in which the most of the stories in this epic has been borrowed from ancient mythological tales. This paper is based on Joseph Campbell the metamorphosis in which heroes in the Shahnameh are examined in terms of Campbell’s Hero’s metamorphosis or change including: The first human being and the hero, the hero infancy, the fighter hero, the lover hero, the dictator empire, the saver hero, and the departure of hero. Results show that metamorphosis or change of epic heroes in Shahname is compatible with Campbell’s theory to some extent, although; it does not match in some points like the lives of heroes which are not depicted from beginning to end. So, not whole life of the hero but some parts of it can be adapted to Campbell's model. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
146 - کاربرد نمادین نام ها و باورهای آیینی - اسطورهای در شعر سیاوش کسرایی
حسن حیدری فاطمه فرزانهبا این که ادبیات معاصر ایران، پا به پای تحولات اجتماعی به پیش رفته و مضمون بارز آن، پیش آمدهای اجتماعی و سیاسی است؛ اما عده ای از شاعران هم عصر ما، باوجود هم گامی با پدیده های جامعه از میراث گران سنگ پیشینیان، غافل نمانده اند و در شعر خویش به گونه های مختلف از آن بهره ب أکثربا این که ادبیات معاصر ایران، پا به پای تحولات اجتماعی به پیش رفته و مضمون بارز آن، پیش آمدهای اجتماعی و سیاسی است؛ اما عده ای از شاعران هم عصر ما، باوجود هم گامی با پدیده های جامعه از میراث گران سنگ پیشینیان، غافل نمانده اند و در شعر خویش به گونه های مختلف از آن بهره برده اند. سیاوش کسرایی یکی از سخن سرایان معاصر ماست که به ادبیات سنتی ایران، به ویژه شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، نظر داشته و همواره با دیدی احترامآمیز و درخور ستایش به این اثر جاودانه نگریسته و به آن، دل بستگی خاصی داشته است. کسرایی در شعر خود به شکل بارزی از شخصیت های اسطوره ای و حماسی، استفاده کرده و در بیشتر موارد با توجه به پیشینه ی داستان، به صورت نمادین، آن را جلوه گر ساخته است. وی در چند اثر به بازآفرینی اسطوره های کهن پرداخته که مهم ترین آن منظومه ی "مهره ی سرخ" است. این پژوهش، بازتاب نمادین شخصیت های اسطوره ای را در مجموعه ی اشعار سیاوش کسرایی مورد بررسی قرار داده و می خواهد به این پرسش ها پاسخ بدهد که هدف کسرایی از بازآفرینی اسطوره ها چه بوده است و دیگر این که کدام یک از شخصیت های حماسی در شعر وی، نمود بیشتری داشته و نماد و نماینده ی چه کسانی است. نتیجه این که: کسرایی با هدف بیان عقاید و مرام های خود، به بازآفرینی اسطوره های ملی پرداخته است. وی از میان همه ی شخصیت های اسطوره ای، به "سیاوش" و "سهراب" توجه ویژه ای داشته است و آنان را به صورت نمادی برای جوانان مبارز و رزمنده در نظر گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
147 - بررسی آرکی تایپ های حماسه ی گیلگمش ازمنظر یونگ
فاطمه خداکرمیThe Myth of Gilgamesh as a universal epic and an existential literary work is the story of the human mind, his endeavors and sufferings and consequently his submission to life after death. The main theme of this mythological tale is the two contrasting concepts of deat أکثرThe Myth of Gilgamesh as a universal epic and an existential literary work is the story of the human mind, his endeavors and sufferings and consequently his submission to life after death. The main theme of this mythological tale is the two contrasting concepts of death and immortality, and the exemplary endeavors of the epic´s hero for discovering the plant of life and immortality. In this oldest epic tale two natural incidents of “The Storm”, (The Noah´s storm), and “Seven Years of Hunger”, (The story of Joseph) are mentioned which have been indicated by Quran and Old Testament. In the present paper efforts have been made to view the concept of death and the secret of immortality of soul with a mythological approach and from the point view of Carl Custav Yung, the Swiss Psychologist´s way of analyzing mythological forms of “Dream”. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
148 - جا به جایی اسطورة آفرینش به صورت خلقت عددی در اسرائیلیات
تیمور مالمیر نرگس فرات یزدیاسرائیلیات از موضوعاتی است که در حوزة فرهنگ اسلامی از جایگاه مهمّ و قابل تأمّلی برخوردار است و در بسیاری از تفاسیر قرآن کریم راه یافته است. در این مقاله به بررسی پیوند خلقت عددی اسرائیلیات با اسطورة آفرینش پرداختهایم. در این بررسی روشن شده که اسطوره به شکلهای مختلف أکثراسرائیلیات از موضوعاتی است که در حوزة فرهنگ اسلامی از جایگاه مهمّ و قابل تأمّلی برخوردار است و در بسیاری از تفاسیر قرآن کریم راه یافته است. در این مقاله به بررسی پیوند خلقت عددی اسرائیلیات با اسطورة آفرینش پرداختهایم. در این بررسی روشن شده که اسطوره به شکلهای مختلف در روایتهای دیگر تغییر شکل مییابد در مواردی که این روایتهای تغییر شکل یافته، از زبان راویانی نقل شده که غالباً پرورش یهودی داشتهاند با نام اسرائیلیات مشهور شده است، در حالیکه همین روایتها سابقة قبل از یهود دارد و جزو اندیشههای تورات و یهود محسوب نمیشود. در نتیجة این پژوهش، از برخی تلاشها در اثبات صدق حقیقی یا اسلامی بودن این روایتها جلوگیری میشود همچنانکه زمینة انکار مطلق آنها نیز برطرف میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
149 - حماسه ی آرش کمانگیر در شعر سیاوش کسرایی
ایوب مرادیArash storyas Epic and majestic nostalgiaisa clear exampleof Iranianancient culture that showschangethedestinyof anationbydedication ofaperson.Archer Arash poetry,Poemsof SiavashKasrayi is are-creation of this national epic. Thispoemshould beconsideredthe firstmodernep أکثرArash storyas Epic and majestic nostalgiaisa clear exampleof Iranianancient culture that showschangethedestinyof anationbydedication ofaperson.Archer Arash poetry,Poemsof SiavashKasrayi is are-creation of this national epic. Thispoemshould beconsideredthe firstmodernepic poemthatiswritten inthenew style. Kasrayi wears eyefromthe historicaltruthof thisstoryandmakesits epic more than historicalfacts. He also has tried to portray symbolically social and political spaceof the country inthe thirties by usinglinguistictechniques. Archer Arashlyricissongful ofthehopethatwaswritten in spacefull ofdespairafterthe coup of30th of August. Kasrayiwho is inspired by Savior emersion, knows Arashappearance, hopeof everyone inthe world. Inthis article with deliberationin Archer Arash poem, we tried to answerthefollowingtwo questions:1-Whichcapacitiesareusedforre-inventionthe myth ofArcher Arash and Strengthenaspects ofits epic?2- How much poethas beensuccessful Inorderto portrayaspects ofathletics? تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
150 - بررسی کهن الگوها در داستان «هزارویک شب» نجیب محفوظ
کامران قدوسی گیتی کاوه باغ بهادرانیمفاهیم مشترکی که از اجداد بشر نسل به نسل منتقل شده اند و در ژرفای ضمیر نا خودآگاه قرار گرفته اند، کهن الگو ها هستند ،مفاهیمی که جهانی هستند و ریشه ای چند میلیون ساله دارند. گرایش های ارثی مشترکی که انسان در موقعیت های گوناگون از خود نشان می دهد. نقد کهن الگویی یکی از ره أکثرمفاهیم مشترکی که از اجداد بشر نسل به نسل منتقل شده اند و در ژرفای ضمیر نا خودآگاه قرار گرفته اند، کهن الگو ها هستند ،مفاهیمی که جهانی هستند و ریشه ای چند میلیون ساله دارند. گرایش های ارثی مشترکی که انسان در موقعیت های گوناگون از خود نشان می دهد. نقد کهن الگویی یکی از رهیافت های اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی کهن الگو ها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد . هزار و یک شب هم چون بسیاری از آثارادبی جهان جلوه گاهی است که کهن نمونه ها را به شیوه های نمادین منعکس می کند. دراین مقاله حکایت ها و روایت های این مجموعه از دیدگاه نقد کهن الگویی، بررسی و بر اساس کهن الگو های شاخص این اثر (آنیما، آنیموس، سایه، نقاب، عشق، جن و دیو، شیطان، قهرمان، جدال خیر و شر، خود و خویشتن، خداانگاری) تحلیل شده است. بررسی موردی حاضر درباره ی داستان های این مجموعه نشان دهنده ی قابلیت های بالای این اثر در حیطه ی ناخود آگاه روان آدمی است. بر اساس یافته های پژوهش نجیب محفوظ به دور از محدودیت های زمانی و مکانی، میراث مشترک ادبی وفرهنگی را مورد تأیید قرار داده و ثابت کرده است که به یاری این کهن الگو ها در صحنه های هزار و یک شب به صورت جزئی و بازتاب آن در رفتار مخاطب به طور کلی می توان پرواز روح آدمی از آوردگاه جدال خیر و شر تا آسمان نیکی ها و رستگاری ها را نظاره گر بود، زیرا که در نهایت با برتری نیروهای خیر گره داستان گشوده می شود وشر راهی جز به نیستی ندارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
151 - بررسی اشتراکات ساختاری داستان ضحاک شاهنامه با حکایت «شیر و خرگوش» کلیلهودمنه و داستان هندی «بهیم سین و باکه» مهابهاراتا
طیبه رحمانی سهیلا موسوی سیرجانی عبدالحسین فرزادحضور حیوانات در زندگی انسان باعث شده که این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت اندیشه های انسان قرار گیرد. کلیلهودمنه یکی از آثاری است که حیوانات در آن ایفای نقش کردهاند. با توجه به فرهنگ غنی و سابقه تمدن کهن، ایران و هند، اسطورههای یکسان با بن أکثرحضور حیوانات در زندگی انسان باعث شده که این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت اندیشه های انسان قرار گیرد. کلیلهودمنه یکی از آثاری است که حیوانات در آن ایفای نقش کردهاند. با توجه به فرهنگ غنی و سابقه تمدن کهن، ایران و هند، اسطورههای یکسان با بنمایۀ اصلی مشترک در این دو فرهنگ دیده می شود. اسطورهها نهتنها ازلحاظ محتوا، ازلحاظ ساختار نیز با یکدیگر شباهت بسیار دارند. در این پژوهش با شیوۀ توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانهای، ریشهها و نمادهای مشترک در داستان ضحاک با حکایت شیر و خرگوش کلیلهودمنه و بهیم سین و باکه مهابهاراتا ازنظر اسطورهشناسی مقایسه و موارد مشترک مورد تحلیل و رمزگشایی قرارگرفته است. در این مقاله، ریشههای حکایت شیر و خرگوش با حکایت بهیما و باکه (مهابهاراته) و فریدون و ضحاک (شاهنامه) در اساطیر هندی و ایرانی جستجو و مورد تحلیل و رمزگشایی قرارگرفته است. وجه تشابه آنها در این است که یک ظالم قدرتمند (پادشاه یا دیو)، برای سیر کردن خود هرروز عده ای از ساکنان (شهر/ جنگل) را می کشد؛ ساکنان شهر/ جنگل، هرروز یک یا دو نفر را برای او می فرستند تا به دیگران آسیب نرساند و سرانجام یکی از طعمه های ظالم موجب مرگ و نابودی او می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
152 - بررسی بنمایهها و حوادث اسطورهای و کهن الگوهای مرتبط با معشوق در منظومۀ غنایی ویس و رامین
پیمان نیکنامی پوران یوسفی پور کرمانی فاطمه غفوری مهدی آباداسطوره ها، داستان های راست و مقدّس اند که در دوران ازلی، متناسب با شرایط جامعه در دورانهای مختلف، به گونه ای نمادین و تخیّلی به انحای گوناگون رواج می یابند؛ بنابراین می توان آثار و علائم بنمایه های اسطورهای را علاوه بر متون حماسی و دینی، در منظومه های غنایی نیز مشاهد أکثراسطوره ها، داستان های راست و مقدّس اند که در دوران ازلی، متناسب با شرایط جامعه در دورانهای مختلف، به گونه ای نمادین و تخیّلی به انحای گوناگون رواج می یابند؛ بنابراین می توان آثار و علائم بنمایه های اسطورهای را علاوه بر متون حماسی و دینی، در منظومه های غنایی نیز مشاهده نمود. یکی از منظومههای عاشقانۀ قرن پنجم، منظومۀ ویس و رامین اثر فخرالدّین اسعد گرگانی است که سرشار از بنمایههای اسطورهای است. نویسنده در این پژوهش به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانهای درصدد آن است تا به بررسی بنمایهها و حوادث اسطورهای مرتبط با معشوق با نظر به ویژگی تطبیقپذیری، تکرارشوندگی و معناافزایی در روند داستان بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که کدامیک از بنمایه های اساطیری توانسته اند در منظومۀ عاشقانۀ ویس و رامین، مرتبط با معشوق، مجال حضور و تجلّی یابند؟ و چگونه این بنمایه ها با توجّه به محتوا و ساختار ویژۀ منظومۀ ویس و رامین، تحوّل یافته اند؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که در روایت و پیرنگ داستان ویس و رامین و یا الگوی حوادث به رویدادها و حوادث اساطیری همچون همچون آیین وصال، بالارفتن از مکانی خاص، باکره بودن، پایین آمدن از مکانی خاص، آزمون تشرّف و سحر و جادو و مفاهیمی که با باورها و آیینهای اساطیری پیوند دارند و در شکلگیری رویدادها نقش مؤثری ایفا نمودهاند؛ اشاره شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
153 - مقایسۀ تطبیقی مردان اهورایی در شاهنامه و اوستا با تکیه بر خاندان پادشاهی
زینت جهانی کیمیا تاج نیا اسماعیل اسلامیکوشش فردوسی بر این بوده که با نگهداری نام پهلوانان و شهریاران باستانی، آنها را با زبان حماسه به پیش چشم بکشد. فردوسی از روی دلبستگی ملی، درونمایههای اسطورهای و هویت ایرانی را که در خطر فراموشی قرار گرفته بود، به حماسه تبدیل و وارد شاهنامه کرد. شاهنامه چکیدۀ فرهنگ، أکثرکوشش فردوسی بر این بوده که با نگهداری نام پهلوانان و شهریاران باستانی، آنها را با زبان حماسه به پیش چشم بکشد. فردوسی از روی دلبستگی ملی، درونمایههای اسطورهای و هویت ایرانی را که در خطر فراموشی قرار گرفته بود، به حماسه تبدیل و وارد شاهنامه کرد. شاهنامه چکیدۀ فرهنگ، دین، آداب و رسوم و آرزوهای ملتی در گذر سدهها و هزارهها و تأثیر عمیق باورهای دینی، رویدادهای تاریخی و رسوم فرهنگی در تمامی ادوار تاریخی و اجتماعی آن آشکار است. عشقها و نفرتها، پیروزیها و شکستها، غمها و شادیها، خوشیها و ناخوشیها، جنگها، ستیزهها و آشتیها، همه و همه در حافظۀ جمعی یک ملت رسوب و تهنشین و دستمایۀ آفرینش اثری شدهاند که بنمایۀ آن، رویارویی و نبرد اهورا و اهریمن، زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنی و ستیز پیوسته نیکان و بدان در پهنۀ هستی و حماسه است. در شاهنامه و اوستا ما با دو نوع از مردان اهورایی و اهریمنی مواجه میشویم. البته عدهای از مردان در این دو اثر، چهرههای متفاوت از یکدیگر دارند و در یکی اهورایی و در دیگری اهریمنی هستند و یا تعیین اهورایی و اهریمنی بودنشان دشوار است. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و روش کتابخانهای تنظیم شده است، نویسنده به مقایسه تطبیقی مردان اهورایی در شاهنامه و اوستا با تکیه بر خاندان پادشاهی پرداخته است. در این بررسی مشخص گردید که پادشاهان اشاره شده در شاهنامه و اوستا بهجز گشتاسپ، همگی یکسان هستند و دید کلی فردوسی در شاهنامه نسبت به او با بیانات اوستا متفاوت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
154 - مطالعة تطبیقی گناهان سهگانة قهرمانان اساطیری در دو اثر حماسی دارابنامة طرسوسی و اودیسة هومر«با تأکید بر کنش جنگاوری و سلحشوری در آراء اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل»
الناز محمدزاده محمدمهدی اسماعیلی شروین خمسهاسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهندة فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای أکثراسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهندة فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای موجود را با استناد به دین توضیح می دهد. گناه به منزلة کنش یا رفتار، مفهومی حائز اهمیت است؛ تا جایی که بدون درک ارتباط مفهوم و اثرات انگیزاننده اش نمیتوان رخدادهای فرهنگی مربوط به آن را درک کرد. داراب و اولیس بهعنوان قهرمانان اساطیری، شخصیت های فرهنگی به شمار می روند و موضوع گناه آن ها نیز به مثابه یک کنش در مقولة فرهنگ جای می گیرد. نظریة اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل با توجه به زمینه های فرهنگی یک اثر، علاوه بر کاوش معنای نهفته و ضمنی متن، به بافت اجتماعی/ فرهنگی نیز توجه دارد. یافته های این پژوهش که به شیوة توصیفی – تحلیلی انجام شده نشان می دهد که خط سیری از یک اسطوره و گناه او در دو تمدن ایران و یونان به وضوح مشخص است. درون مایه هایی همچون فریب از اهریمنان و شک در خالق، غرور و ادعای خدایی، رسیدن به قدرت و ترس از دست دادن حکومت، سرپیچی کردن از فرمان ایزدان و خدایان، کشتن موجودات و پهلوانان آیینی، بی احترامی به آتش و کاشتن تخم کینه در نهاد بشر، زمینه ساز بیشترین گناهان در میان ایران و جهان است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساختار ثابتی در اساطیر هندواروپایی وجود دارد؛ که در طی قرن ها، در این فرهنگ ها باقیمانده و بهرغم گستردگی جغرافیایی و اصلاحات ادیان مختلف، ردپای آن ها، همچنان پس از سال ها پیدا است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
155 - ایدئولوژیهای پنهان در قصهها و افسانههای عامیانۀ کرمان از منظرسبکشناسی انتقادی
حلما محمودی امجزی دکتر ابوالقاسم رادفر دکترحمید طبسیافسانههای عامیانه در تمام جهان، به عنوان یک پشتوانۀ عظیم فرهنگی و یکی از زیر مجموعههای فرهنگ عامه در جوامع مختلف، محسوب میشوند؛ به همین دلیل، اندیشمندان زیادی در گردآوری و حفظ این میراث گرانبها، تلاش کردهاند. در ایران، فرهنگ بومی، زیربنای اندیشههای بزرگی است که اد أکثرافسانههای عامیانه در تمام جهان، به عنوان یک پشتوانۀ عظیم فرهنگی و یکی از زیر مجموعههای فرهنگ عامه در جوامع مختلف، محسوب میشوند؛ به همین دلیل، اندیشمندان زیادی در گردآوری و حفظ این میراث گرانبها، تلاش کردهاند. در ایران، فرهنگ بومی، زیربنای اندیشههای بزرگی است که ادب این سرزمین، مرهون آن است. استان کرمان، بخش عظیمی از این فرهنگ را در سینۀ تاریخی خود ذخیره کرده است. کرمان، با توجّه به وسعت و قدمت تاریخی چند هزار سالۀ خود، خاستگاه بخش عظیمی از فرهنگ عامه محسوب میشود؛ فرهنگ غنی و پرباری که خاص این منطقه بوده و گنجینهای گرانبها از آداب و رسوم نسلهای گذشته به حساب میآید. در پژوهش حاضر، نویسنده با روش توصیفی – تحلیلی، درصدد آن است تا به بررسی ایدئولوژیهای نهفته در داستانها و افسانههای بومی معاصر کرمان بپردازد و پنج ایدئولوژی بخت و اقبال، سفر، ستم پذیری، ازدواج و نابودی رقیب در افسانهها را تحلیل و بررسی نماید. این پژوهش در پی نشان دادن آن است که خالقان افسانهها چگونه به بیان اندیشههای خود پرداختهاند و خوانندگان و شنوندگان قصّه تا چه حد، تحت سیطرۀ ایدئولوژی حاکم بر اسطورهها و افسانهها قرارگرفته، ناخودآگاه رفتارهای اجتماعیشان، شـــکل میگیرد. نتیجۀ اینکه، ایدئولوژی، بهصورت اعتراض شخصیّتهای قصّه به وضع موجود و بیان آرزوها و رؤیاهای آنها، بازتاب مییابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
156 - اندیشههای رمانتیکی ژاله قائممقامی با تکیه بر مباحث اسطورهای
مریم بیک خورمیزی دکتر هادی حیدری نیا دکتر محمود صادق زادهنقش سازندۀ اساطیر در شکل گیری بنیادهای فکری جوامع بشری و نیز ضرورت تعمق انسان در هریک از جلوههای آن در طول زندگی بهویژه عصر معاصر بر همگان مبرهن و روشن است. اگرچه عصر حاضر بهظاهر عاری از اسطورههاست، آنها در ذهن انسان امروزی نیز جایگاه خود را یافتهاند. شاعران در طر أکثرنقش سازندۀ اساطیر در شکل گیری بنیادهای فکری جوامع بشری و نیز ضرورت تعمق انسان در هریک از جلوههای آن در طول زندگی بهویژه عصر معاصر بر همگان مبرهن و روشن است. اگرچه عصر حاضر بهظاهر عاری از اسطورههاست، آنها در ذهن انسان امروزی نیز جایگاه خود را یافتهاند. شاعران در طرح و برجستهسازی اسطورهها، نقش پررنگتری نسبت به سایرین دارند. اسطوره و اسطورهسازی در شعر رمانتیک، جایگاه خاصی دارد، از میان مکاتب ادبی، مکتب رمانتیسیسم، اهمّیّت بیشتری به اسطورهها می دهد. تأثیر نگاه رمانتیک بر نوع و میزان توجه شاعران معاصر به اسطوره و چگونگی بهرهگیری آنها از روایتهای اسطورهای، از مسائل مهمی است که باید دربارة آن پژوهش شود. هدف این پژوهش تبیین نحوۀ بهکارگیری مبتکرانۀ اسطوره و اسطوره پردازی، بر محور اندیشۀ رمانتیک در شعر ژاله قائممقامی به روش توصیفی- تحلیلی است و نشان میدهد، کاربرد اسطورهها در شعر ژاله براساس مبانی نظری مکتب رمانتیسـم، قابل توجیه است. نتیجۀ پژوهش ناظر بر این است که ژاله، شاعر رمانتیک معاصر، در اشعارش بهرۀ زیادی از گونههای اسطورهای برده است؛ چنانکه اسطورهها به سه شکل بازآفرینی تغییر و تکرار، در اشعار وی نمود یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
157 - جاندارانگاری و رویکرد اساطیری در شعر ده شاعر کودک و نوجوان
عباس باقی نژاد برات محمدیتخیلِ بی مرز و دنیای عاطفی کودکان، زمینۀ آفرینشِ فضاها و موجوداتی را برای آنان فراهم می سازد که به مولودِ ذهنِ انسان اسطوره ساز در اعصار کهن یا آن چه در جهان اساطیر آفریده شده، بی شباهت نیست. این قابلیتِ کودکانه همواره مورد توجه و استفادۀ شاعران کودک و نوجوان قرار گرفت أکثرتخیلِ بی مرز و دنیای عاطفی کودکان، زمینۀ آفرینشِ فضاها و موجوداتی را برای آنان فراهم می سازد که به مولودِ ذهنِ انسان اسطوره ساز در اعصار کهن یا آن چه در جهان اساطیر آفریده شده، بی شباهت نیست. این قابلیتِ کودکانه همواره مورد توجه و استفادۀ شاعران کودک و نوجوان قرار گرفته و آنان با بهره گیری از شگرد جاندارانگاری به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه به ترسیم برآیندهای مشترکِ ذهنیت کودکان و دنیای اساطیر پرداخته اند. ماحصل این رویکرد، تکوین گونه ای از جاندارانگاری مبتنی بر ذهنیت اسطوره ای در شعر کودک است که در این پژوهش تلاش شده ابعاد و اشکال آن با تکیه بر آثار ده شاعر به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، بررسی و تشریح گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعران در این زمینه تعلق عاطفی کودکان به طبیعت را مد نظر دارند و با تأثیرپذیری ناخودآگاه از الگوی اسطوره آفرینی و انسان انگارانۀ کهن، از شگرد جاندارانگاری به گونه ای خاص و در سطح تخیل کودکانه بهره می گیرند؛ بدین واسطه، امکان می یابند پدیده ها و مظاهرِ طبیعت را در موقعیت موجودات ذی روح و جاندار، ظاهر نمایند و زمینۀ بازشناخت عاطفیِ عناصر طبیعت و اشیا را برای مخاطبان کودک فراهم سازند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
158 - بررسی و تحلیل اسطورۀ پدرکُشی در شاهنامه و اساطیر جهان
نصرت اله احمدی فرد، دکتر علی حیدری دکتر مسعود سپه وندیاسطوره یکی از عناصر شکلدهندهی فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع بشری بوده است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. اساطیر ملل مختلف جهان با همدیگر همسانی و مشابهاتی دارند. قرار گرفتن اساطیر در مقابل یکدیگر و نبرد س أکثراسطوره یکی از عناصر شکلدهندهی فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع بشری بوده است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. اساطیر ملل مختلف جهان با همدیگر همسانی و مشابهاتی دارند. قرار گرفتن اساطیر در مقابل یکدیگر و نبرد سخت و صعب آنان با همدیگر در داستانهایی که امروزه به ما منتقل شده، با تفاسیر متعدد و متفاوتی روبه روست. در شاهنامه فردوسی، شخصیتهای اسطوره ای هم دارای اعتباری ویژه هستند و هم در کتب اوستا و پهلوی جنبۀ فرا طبیعی دارند. این مقاله با پرداختن به اسطوره نخستین پدرکشی در شاهنامه میخواهد نشان دهد، اتفاقات منجر به پدرکشی در میان اساطیر شاهنامه و جهان زوایای پیدا و پنهان زیادی دارد، هرچند پدرکشی اساطیر را باید یکی از جنبههای فرا طبیعی آنان دانست. با کنکاش در انگیزه های پدرکُشی و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیتهای اساطیری، حماسی و تاریخی ایران و جهان به نظر می رسد که رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیشترین بسامد است. خدایان در پدرکشی های جهان غرب دخالتهای آشکاری دارند ولی در جهان شرق این پدیده به دلیل تقدس پدر به ندرت اتفاق افتاده است. همچنین از دلایل دیگر می توان به جادو، عشق، تحریکات مادرانه و عمدی و غیرعمدی بودن پدرکشی ها اشاره کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
159 - بررسی حکایت «پسر بازرگان روم و شهر خاموشان» از کتاب هشت بهشت امیرخسرو دهلوی بر اساس الگوی تک اسطورۀ سفر قهرمان جوزف کمپبل
محبوبه پورآقا دکتررامین صادقی نژاد دکترمریم محمدزادهجوزف کمپبل، اسطورهشناس آمریکایی، براساس آرای کارل گوستاو یونگ، به بررسی سفرهای قهرمان در فرهنگهای مختلف پرداخته و در کتاب قهرمان هزار چهره، الگویی برای این سفرها ارائه کرده است. این الگو، قابلیّتهای فراوانی برای تجزیه و تحلیل آثار ادبی دارد. کتاب هشت بهشت امیر خسرو د أکثرجوزف کمپبل، اسطورهشناس آمریکایی، براساس آرای کارل گوستاو یونگ، به بررسی سفرهای قهرمان در فرهنگهای مختلف پرداخته و در کتاب قهرمان هزار چهره، الگویی برای این سفرها ارائه کرده است. این الگو، قابلیّتهای فراوانی برای تجزیه و تحلیل آثار ادبی دارد. کتاب هشت بهشت امیر خسرو دهلوی یکی از آثاری است که میتواند با الگوی جوزف کمپبل، مورد تطبیق قرار گیرد. پژوهش پیش رو براساس این الگو به بررسی حکایت پسر بازرگان روم و شهر خاموشان در کتاب هشت بهشت امیر خسرو دهلوی پرداخته است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد بجز دو مؤلّفۀ ملاقات با خدا بانو یا باز پس گرفتن نشاط دورۀ کودکی که پیش تر از مرحلۀ گام نهادن قهرمان در جادۀ آزمون ها، در بخش تشرّف آمده و مرحلۀ رسیدن کمک از خارج که قبل از مرحلۀ عبور از آستان بازگشت به دنیای عادّی در بخش بازگشت، ارائه شده -که از نظر کمپل محتمل است- تمام مؤلفههای این داستان با الگوی پیشنهادی جوزف کمبپل، مطابقت کامل دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
160 - تلازم و تقابل واقعیت اسطورهای و کرامات عرفانی در ادیان ابراهیمی
ناصر امیرمحمدی نعمت اصفهانی عمران حمید طبسیسه دین بزرگ ابراهیمی جزء شریعتشان و قوانین منبعث از آن به میانجی کتب مقدس در اجتماع نفوذ یافته و از سلوک عارفانه ای سخن گفته و به پاداش و سزای اخروی در پی تزکیۀ نفس، نیل به حقیقت الهی و وصال او پرداخته اند. به این اعتبار، تصوف و عرفان پیش از شکل گیری گونۀ اسلامی اش د أکثرسه دین بزرگ ابراهیمی جزء شریعتشان و قوانین منبعث از آن به میانجی کتب مقدس در اجتماع نفوذ یافته و از سلوک عارفانه ای سخن گفته و به پاداش و سزای اخروی در پی تزکیۀ نفس، نیل به حقیقت الهی و وصال او پرداخته اند. به این اعتبار، تصوف و عرفان پیش از شکل گیری گونۀ اسلامی اش در دین یهود و مسیحیت نیز پیشینه ای قابلتأمل دارد.؛ از مهمترین موارد مشترک در هر سه رویکرد عرفانی، مفهوم کرامت است. با این حال مطالعۀ خاستگاه شناسانه و هم چنین پدیدارشناختی کرامات عرفانی در هر سه دین ابراهیمی نشان می دهد که تا چه اندازه این رویدادها با اسطوره در تناظر بوده اند. جستار حاضر با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی می کوشد با مطالعۀ شکل گیری تاریخی مفهوم کرامات و بررسی مهمترین اسطوره های دینی، رابطۀ برخی از این رویدادها را با آنچه در اندیشۀ اسطوره شناسان بزرگ واقعیت اسطوره ای خوانده شده، آشکار ساخته و شناسایی کند. نتایج تحقیق نشان می دهد که کرامت در عرفان یهودی در عین حال که با جادو پیوند می خورد، الگوهای اسطوره ای مصر باستان را دنبال می کند؛ حال آن که این امر در عرفان مسیحی بر اساس نوعی مشاهده به دست می آید و منبع اصلی کرامات خود مسیح است. در عرفان اسلامی کرامات همپای معجزه است که بهجای رسول، در اینجا به ولی یا عارف الهی تعلق دارد و نتیجۀ تزکیۀ نفس است؛ اما نتیجه ای طبعی و بعضاً قهری است و از این رو دارای فضیلتی در مقام ابزار یا هدف نیست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
161 - Analysis of the mythological story "Malik Mohammad, Malik Ahmad and Malik Jamshid" based on Joseph Campbell's theory
Marjan Aliakbarzadeh zehtabStories are rooted in the cultural beliefs of every nation, especially the mythological stories that originated from the ethnic and national unconscious according to Jung. The objective of the present study was to analyze the Azeri story "Malik Mohammad, Malik Ahmad and أکثرStories are rooted in the cultural beliefs of every nation, especially the mythological stories that originated from the ethnic and national unconscious according to Jung. The objective of the present study was to analyze the Azeri story "Malik Mohammad, Malik Ahmad and Malik Jamshid" based on Joseph Campbell's hero journey's theory (1987-1904). The significance of this study is the cultural and mythological importance of folk tales and Campbell's theory. This study was conducted as interdisciplinary by descriptive-analytical method. The question is; How do the stages of the above story match Campbell's hero journey? What are the most important mythological symbols of this story? Hypothesis Given the mythological nature of this story, although not all stages of the hero journey can be applied, it definitely has many stages, and many mythological symbols can be found and analyzed. Some of the study results; due to the Oedipus complex in the hero (Malik Mohammad), instead of him reaching unity with the father with the help of the goddess, the father of the earth (the king) is in love with the mother, and he, with the connivance of the goddess, prevented the two from reaching each other. Therefore, the stage of his oneness with the father is not complete. Also, this folk tale, with its simple plot, lacks stages of the hero's refusal of the return, magic flight and rescue from without to bring the hero back, and the hero simply returns to society. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
162 - The interpretation of Dumuzid’s dream from perspective of Jung’spsychology
Mandana Mahmoodi Bita Sodaei rouhollah Yosefi ZoshkMythological themes reflecting the worldview and ideology of ancient societies have various applications. One of the applications is for rituals, which have a symbolic dimension. As if these themes are repeated in different societies, they are classified as archetypes. أکثرMythological themes reflecting the worldview and ideology of ancient societies have various applications. One of the applications is for rituals, which have a symbolic dimension. As if these themes are repeated in different societies, they are classified as archetypes. The archetype is derived from Jung's psychological theories, which is revealed in the form of a symbol in the context of myth, epic, and dream. Since dream and myth are the same in nature and structure, this study investigated Dumuzid's dream to find out the origin of mythological rituals in the third millennium BC in Mesopotamia. This study was conducted by a descriptive analytical method using Jung's archetypal approach based on library studies, the results of which showed a relationship between the myth of Dumuzid and rituals of Mesopotamia society, and the story of vegetation gods connected with the rituals of spring and fertility in nature as the source of collective mourning ceremonies and celebrations held every year in their memory. In fact, the rituals are cultural phenomena left over from the agricultural and prehistoric times in ancient societies. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
163 - بررسی «فره کیانی» اصطلاحی در فرهنگ ایران باستان و شرحی بر سلسله کیانیان
سارا سید خلیل اللهی محسن ابوالقاسمیفره یکی از نمادهای قدرت ایزدی و همانند فروغ و هدیهای الهی است که در وجود هر انسانی و موجودی به امانت گذاشته شده است و برای صاحبش، زندگی طولانی، قدرت و دارایی بههمراه میآورد. فر کیانی وجه شاهی فره است و به بخش متأخر گاهشمار افسانهای زرتشت تعلق دارد. در مفهومی انتزا أکثرفره یکی از نمادهای قدرت ایزدی و همانند فروغ و هدیهای الهی است که در وجود هر انسانی و موجودی به امانت گذاشته شده است و برای صاحبش، زندگی طولانی، قدرت و دارایی بههمراه میآورد. فر کیانی وجه شاهی فره است و به بخش متأخر گاهشمار افسانهای زرتشت تعلق دارد. در مفهومی انتزاعیتر، بهمثابۀ یک تفکر، فره میتواند نیرویی وابسته به هستی یا نیروی الهی باشد که از جهان نامحسوس برخاسته و در این گیتی، جاری شده است که از طریق آن، کارهای خوب انجام و بخت خوب نیز تضمین میشود. آنچه در این پژوهش به شیوۀ توصیفی- تحلیلی بررسی میشود، مفهوم واژۀ فره در فارسی و اوستا، دلایل اهمیت فر کیانی، مختصری دربارۀ سلسلۀ کیانیان، اسطورههای ایرانی که فره قهرمان آن است و داستانهای ملی مرتبط با آن، چهرههای مادی و معنوی فر کیانی و بازیافتههای باستانشناسی درخصوص فره است تا درنتیجه به این پرسشها پاسخ داده شود که به چه دلیل فر کیانی دارای چنین جایگاه ویژهای است و آیا میتوان داستانهای ملی ایران و فر کیانی را با یکدیگر مرتبط دانست یا خیر. برآیند تحقیق نشاندهندۀ آن است که با تأمل در متن اوستایی زامیادیشت بهنیکی میتوان دریافت که بنابه دلایل اسمی، تاریخی و جغرافیایی، دینی و مذهبی، ملی و اسطورهای، فر کیانی دارای چنین جایگاه مهمی است. همچنین، قهرمانان اصلی برخی از داستانهای دلنشین ملی ایران از فر کیانی بهره جستهاند و برخی از مطالبی که فردوسی بزرگ در شاهنامه بیان کرده است، ریشه در زامیادیشت اوستا دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
164 - تبین و تحلیل اسطوره ی آب در ایران باستان
فرزانه خوش اخلاق ورنوسفادرانی احمد کامرانی فر محمد کریم یوسف جمالیاساطیر روایاتی با رگه های واقعی هستند که بازگوکننده ی تلاش انسان برای گذراز مراحل سخت زندگی است . خلاقیت، جهان بینی، آرزوها، تکاپوی انسان برای حفظ خود ، در اساطیر انعکاس یافته است .از این رو شناخت اساطیر دریچه ای به روی شناخت اقوام است . مردم ایران از جمله اقوامی هستند أکثراساطیر روایاتی با رگه های واقعی هستند که بازگوکننده ی تلاش انسان برای گذراز مراحل سخت زندگی است . خلاقیت، جهان بینی، آرزوها، تکاپوی انسان برای حفظ خود ، در اساطیر انعکاس یافته است .از این رو شناخت اساطیر دریچه ای به روی شناخت اقوام است . مردم ایران از جمله اقوامی هستند که دارای تاریخ اسطوره ای مکتوب می باشند.آفرینش انسان برروی زمین داستانی است نامکرر چه با شکل گیری زمین و آسمان باشد چه با آفرینش نیروهای اولیهی طبیعت اما همگی پاسخ این سوالند که:" از کجا آمده ام ؟".از هنگامی که بشر پا برکره ی خاکی نهاد با طبیعت، برای رفع حوایج اولیه ی خود ، دست و پنجه نرم کرد . .آب چه نقشی در اسطوره های ایرانی ایفا می کندوچگونه توانسته در فرهنگ ایرانی -ازتولد تا مرگ – را بپیماید ودر امرشهریاری موثر واقع شود. عنصرآب دراساطیر ایرانی،ازنظر هدف جزء تحقیقات نظری وبه لحاظ ماهیت وروش کارجزء تحقیقات تاریخی است که به شیوه توصیفی تحلیلی به نگارش در آمده است.در واکاوی ارزش نفوذ ،آب درفرهنگ اساطیری ایرانی ،آب جزء ارکان آفرینش واز همراهان اورمزد در نبرد با اهریمن است.در گذرمردمان ازجهان فانی به جهان باقی ،در یافتن شهریاری فرهمندودر شناسایی پاکی و ناپاکی وحتی در فرهنگ اجتماعی نقشی قوی داردو متحول کنند ی تمدن ایرانی ست.در این مقاله به مطالبی همچون ،نماد آب در اسطوره های ایرانی،اهمیت آب از دید اساطیری-آفرینش،نبرد با اهریمن ،خویشکاری(وظیفه)، آیین،گاهنباره (جشن ها)،تأثیرآّب برحماسه های شهریاری و پهلوانی و فرهنگ جامعه باستانی،پرداخته ایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
165 - سیر تاریخی تکامل مفاهیم اسطوره و کهنالگوهای داستانی (مطالعه موردی: آثار ماری اِندیای)
سمانه قدرت آبادی کریم حیاتی آشتیانیمقالۀ حاضر، پس از ارائۀ مقدمهای از چگونگی پیدایش اسطوره، در پاسخ به سوالهایی همچون اینکه چرا در آثار ماری اِندیای اسطوره در کنار واقعیت روزمره قرار میگیرد و دلایل تغییر اسطورهها در آثار وی چیست، به بررسی ویژگیهای اساسی آن میپردازد. ماری اِندیای نویسندۀ آگاه و توان أکثرمقالۀ حاضر، پس از ارائۀ مقدمهای از چگونگی پیدایش اسطوره، در پاسخ به سوالهایی همچون اینکه چرا در آثار ماری اِندیای اسطوره در کنار واقعیت روزمره قرار میگیرد و دلایل تغییر اسطورهها در آثار وی چیست، به بررسی ویژگیهای اساسی آن میپردازد. ماری اِندیای نویسندۀ آگاه و توانمند معاصر فرانسوی با نگاهی نو به اسطورههای داستانی پرداخته است. او راه حل معضلات جامعه را در شناخت کهن الگوهای جمعی و اسطورههای نهفته در حکایات و روایتها میداند. اِندیای با یافتن اسطورههای تکرار شونده در داستانها و آثارش، ریشۀ مشکلات اجتماعی را یافته و میداند تا زمانی که این مسائل درمان نشوند، در جستجوی ناجی رمزگشای خویش، همچنان نسل به نسل در دل حکایات و روایتها تکرار می شوند. در اینجا قصد داریم با بررسی کهن الگوهای نهفته در اسطورههای داستانی، نشان دهیم که چگونه میتوان موفق به شناسایی الگوهای ثابت تکرار شوندۀ مسائل و مشکلات بشری شد، همانا که ادبیات نیرویی برای صعود، رفع موانع و معضلات بشری است. در این پژوهش با روش تحلیلی متنیـتوصیفی، برخی جنبههای ناپیدا و درونی شخصیتهای داستانی اِندیای را از خلال نظریههای اسطوره شناسی مورد بررسی قرار دادهایم. نقش ادبیات در پویایی، شکوفایی، رشد و حتی سقوط یک جامعه انکارناپذیر است. اسطوره همان کهن الگوی نهفته در خرد جمعی یک جامعه است که دارای روایت و حکایت است و هدف ما از این پژوهش شناخت نقش اسطورهشناسی و از آن مهمتر نقش درمانیای میباشد که ادبیات میتواند به لطف علم اسطوره شناسی در جامعه امروزی ایفا کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
166 - زیگورات؛ سازه ی تمثیلی از تاریخ یا اسطوره
محمد تقی فاضلیاز دوران کهن بشر به این حقیقت پی برده بود که کوهستان نقش مهمی در تولید آب و باران دارد و منابع آب و تراوش آنها بصورت چشمه در کوهها به وفور یافت می شد. آب چنانکه می دانیم پیوند تنگاتنگی با شکل گیری تمدن ها داشته است. نطفه ی شکل گیری و جایگاه ویژه ی کوه و کوهستان در ذهن ب أکثراز دوران کهن بشر به این حقیقت پی برده بود که کوهستان نقش مهمی در تولید آب و باران دارد و منابع آب و تراوش آنها بصورت چشمه در کوهها به وفور یافت می شد. آب چنانکه می دانیم پیوند تنگاتنگی با شکل گیری تمدن ها داشته است. نطفه ی شکل گیری و جایگاه ویژه ی کوه و کوهستان در ذهن بشر گذشته را باید در این امر جستجو کرد. علاوه بر این پناهگاههای سنگی متعدد و غار های مسکونی که از رهگذر فعالیت های باستان شناسی شناخته شده همه در کوهها و کوهستان جای داشته اند. از این نکته نیز نباید غافل شد که ابزار سنگی بشر پارینه، سنگ است و منبع سنگ، کوه. کوه در اندیشه های اساطیری جایگاه خدایان است، در یونان بلندترین کوه المپ (olympe) بود که زیارتگاه زئوس خدای خدایان در این کوه قرار داشت. در واقع می توان گفت که پناه جستن خدایان به کوه و تولید مثل آنان در کوه و اقامتشان بر کوه از قدیم نمایانگر اهمیت و تقدس کوه بوده است. اما در سرزمین سومر و بابل در جنوب بین النهرین، به دلیل اینکه کوه مهمی وجود نداشت عبادتگاههـای خود را کوه آسـا می ساختند، از جمله برج بابل را که شبیه کوه بود. در واقع زیگورات ها و اهرام و معابد چندین طبقه ی بلند در همه جا نمادی از کوه بوده اند و این پربیراه نیز نخواهد بود زیرا همانگونه که پس از ابداع خط و کتابت هیچ نشانه و حرفی بی جهت و از روی تفنن بکار نمی رفت پیش از آن نیز هیچ تصویری و حتی هیچ خطی بر سفالینه ها، مهرها، صخره ی کوههـا و دیواره ی غارها نیز از روی تفنن و صرفاً برای تزئین نقش نمی بسته است. در این میان شیوه ی معماری نیز حکمتی داشته و در پس آن معنایی نهفته بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
167 - شناسایی و مقایسه میزان شناخت و علاقهمندی دانشآموزان به اساطیر باستانی و معاصر
مهران صمدی فاطمه سادات رضویپژوهش حاضر باهدف شناسایی و مقایسه میزان شناخت و علاقه مندی نسل جوان به اساطیر باستانی و معاصر و هم چنین چهره های دفاع مقدس ملی و بومی انجام گرفته است. نمونه این پژوهش از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانش آموزان مدارس ناحیه 2 تبریز انتخاب گردیده است. حجم نم أکثرپژوهش حاضر باهدف شناسایی و مقایسه میزان شناخت و علاقه مندی نسل جوان به اساطیر باستانی و معاصر و هم چنین چهره های دفاع مقدس ملی و بومی انجام گرفته است. نمونه این پژوهش از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانش آموزان مدارس ناحیه 2 تبریز انتخاب گردیده است. حجم نمونه آماری مطابق جدول مورگان 364 نفر تعیین شد. پژوهشگر برای جلوگیری از افت تعداد پرسشنامه، تعداد435 پرسشنامه دربین افراد نمونه مورد مطالعه توزیع کرده و پس از حذف پرسشنامه های ناقص 365 پرسشنامه را مورد بررسی قرار داد. روش جمع آوری اطلاعات به شکل میدانی و از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش میزان آشنایی بااساطیر و پرسشنامه استاندارد دین داری گلاک و استارک برای سنجش میزان دین داری می باشد. نتایج نشان داد که بین میزان آشنایی دانش آموزان با اساطیر باستانی و معاصر و چهره های دفاع مقدس ملی و بومی تفاوت معنی داری وجود دارد. هم چنین نتایج نشان می دهد ارتباط معنی داری بین میزان تعلق مذهبی دانش آموزان و میزان آشنایی آنان با هریک از اساطیر و چهره - های دفاع مقدس وجود دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
168 - Analysis and Consideration of Sociological Effect in Sasanian Period and its Relation with Symbolic Motifs in Sasanian art
Nafiseh Sedaghat Gholamali Hatam Ali Asghar Mirfatah Reza Shabani SamghabadiSince the Sassanid era, many reliefs and seals have left and by reviewing their designs, the mythical and religious attitudes of those people can be understood. The purpose of this article is to decode and interpret the symbolic paintings and to review and study the myt أکثرSince the Sassanid era, many reliefs and seals have left and by reviewing their designs, the mythical and religious attitudes of those people can be understood. The purpose of this article is to decode and interpret the symbolic paintings and to review and study the myths, concepts, and religious rituals of this period. The question is that what the divine and human origin of the symbolic paintings and myths on reliefs, and seals over the Sasanian period is? In this regard, historical and archaeological evidences have been matched with each other, and checked using a technique called "Iconology". The result is that the powerful influence of mythical and religious attitudes of Zoroastrianism religion can be observed in divine and human symbolic paintings and myths in this period. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
169 - تحلیل ویژگیهای امیدبخشی اسطورۀ آرش کمانگیر با نگاهی به اصل امیدِ ارنست بلوخ
فریده داودی مقدماسطورههای اقوام گوناگون سرشار از مفاهیم ژرف و ارزشمندی است که روایتگر عمیقترین کششها و حالات درونی انسانی است. این اسطورهها در عین اشتمال بر امور غیرواقع، بیانگر حقایقی نهفته در ورای آنهاست که در جلوههایی پنهان و آشکار خویشتن را باز مینمایانند. از جملۀ این حقایق، أکثراسطورههای اقوام گوناگون سرشار از مفاهیم ژرف و ارزشمندی است که روایتگر عمیقترین کششها و حالات درونی انسانی است. این اسطورهها در عین اشتمال بر امور غیرواقع، بیانگر حقایقی نهفته در ورای آنهاست که در جلوههایی پنهان و آشکار خویشتن را باز مینمایانند. از جملۀ این حقایق، میل و امید انسان به داشتن جهانی والا و زیباست که در کنشهای قهرمانهای اساطیر و دیگر موضوعهایی چون عشق و جاودانگی نمود مییابد. آرش کمانگیر از اسطورههای کهن ایرانی است که بیشتر با مضمون میهنپرستی و جانبازی قهرمان در راه وطن گره خورده است و شاعران بسیاری به شکل تلمیحی یا آشکار و مستقل به بازگویی آن دست یازیدهاند که میتوان گفت مفصلترین و زیباترین آنها شعر آرش کمانگیر سیاوش کسرایی است. در این پژوهش به تحلیل یکی از مفاهیم اساسی این شعر که ناظر به امیدبخشی و رسیدن به گسترۀ والاتر و زندگی پربارتر است، پرداخته میشود. موضوع امید و درک آرمانشهر انسانی از موضوعاتی است که ارنست بلوخ -فیلسوف و ادیب آلمانی که معروف به فیلسوف امید است- بدان پرداخته است. در نهایت این نتیجه به دست آمد که مفاهیم طرح شده در شعر آرش کمانگیر همسو با آرای بلوخ، در بافتی شاعرانه و باورپذیر از سوی مخاطبان قرار دارد و آرمانشهر ارنست بلوخ همان بهار (روایتگویی عمو نوروز) و جهان روشن و امیدوارانۀ کسرایی است. امیدوار بودن یعنی نپذیرفتن واقعیت موجود و گذر از آن که بلوخ مطرح میکند، در شعر آرش کمانگیر با قدرتِ بسیار جریان دارد. گذار از واقعیتِ وحشتناک هستیسوز با ترسیم روزگاری که عشق و امید و زیبایی و لبخند به فراموشی سپرده شده است، با باور به نیروی پهلوانی که نه در جسم، بلکه در جان آدمی است، همگی بیانگر این معناهای عمیق هستند که در کل شعر تکرار میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
170 - اسطورهکاوی "عاشقانۀ خسرو و شیرین" در متون ادبی-هنری ایران (با تاکید بر دوره معاصر)
مرضیه گلابگیر اصفهانی زهرا فناییروایتهای اسطورهای و اسطورۀ نامها در طول زمان متاثر از حوضچههای معنایی است که در آن تکوین مییابند. ازاینرو، یک متن در دورههای گوناگون دارای دلالتپردازیهای متفاوتی میشود. متنهای ادبی-هنری در بستر شکلگیریشان بهتر شناخته شده و مناسبتر رمزگشایی میشوند؛ این امر أکثرروایتهای اسطورهای و اسطورۀ نامها در طول زمان متاثر از حوضچههای معنایی است که در آن تکوین مییابند. ازاینرو، یک متن در دورههای گوناگون دارای دلالتپردازیهای متفاوتی میشود. متنهای ادبی-هنری در بستر شکلگیریشان بهتر شناخته شده و مناسبتر رمزگشایی میشوند؛ این امر شناخت کاملتری از الگووارۀ حاکم بر فرهنگ هر دوره را در پی دارد. عاشقانۀ خسرو و شیرین، در دورههای مختلف ایران تا دورۀ معاصر همواره مورد توجه قرار گرفته؛ نگارگران، شاعران و نویسندگان زیادی به آن پرداختهاند و یکی از پرکاربردترین اسطورههای متون ادبی-هنری به شمار میآید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر عوامل معاصر؛ زمان، فرهنگ جامعه و نوع نگرش خالق بر ارائۀ روایت به مطالعۀ بینامتنی و اسطورهکاوی این روایت در متون متفاوت دورۀ معاصر میپردازد. این پژوهش به شیوۀ توصیفی-تحلیلی به جستوجوی عوامل تاثیرگذار بر آثار معاصر و نحوۀ استفادۀ هنرمند از آنها برای پاسخ به این پرسش میپردازد: بستر زمان، فرهنگ معاصرِ جامعه و نوع نگرش آفریننده چه تاثیراتی بر نحوه ارائۀ روایت و استفاده از خردهروایتها ایجاد کرده است؟ نتایج نشان میدهد تحولات، وقایع، ارتباطات و تغییر جامعه بهطورِمستقیم بر نحوه تفکرِ آفریننده تاثیر گذاشته و خردهروایتهای جدیدی را در ارائه عاشقانۀ خسرو و شیرین در آثار معاصر ایران باعث شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
171 - سنگ و کوه در اساطیر و «خسرو و شیرین» نظامی
معصومه محلوجی زاده حمید رضا شایگانفر مهرانگیز اوحدیکهنالکوی سنگ در ادب فارسی نماد نفوذناپذیری و سختی و کوه نماد پایداری و استقامت است. بنمایۀ چند وجهی سنگ، در فرهنگ و ادبیات هم جنبۀ مثبت دارد و هم جنبۀ منفی. هم باعث زایش است؛ هم عامل نابودی. این پژوهش با هدف بررسی کهنالگوی سنگ و کوه در اساطیر و در خسرو و شیرین نظامی أکثرکهنالکوی سنگ در ادب فارسی نماد نفوذناپذیری و سختی و کوه نماد پایداری و استقامت است. بنمایۀ چند وجهی سنگ، در فرهنگ و ادبیات هم جنبۀ مثبت دارد و هم جنبۀ منفی. هم باعث زایش است؛ هم عامل نابودی. این پژوهش با هدف بررسی کهنالگوی سنگ و کوه در اساطیر و در خسرو و شیرین نظامی و به شیوة توصیفی- تحلیلی به چگونگی کاربرد آنها میپردازد. مثالهایی از خسرو و شیرین نظامی با بررسی ریشۀ اساطیری آن مطرح میگردد. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات برگهنویسی از منابع کتابخانهای است. در این پژوهش مشخص شد که بسامد استفاده از واژۀ سنگ و کوه در منظومة خسرو و شیرین زیاد است. در این داستان واژۀ سنگ کاربرد فراوان و کلیدی دارد؛ هم در ساخت آرایههای ادبی و هم در بخشهای مختلف. بررسی و تحلیل نقش اسطورهای قهرمانان اصلی این داستان نیز بدون در نظر گرفتن دو عنصر سنگ و کوه کامل نیست؛ تولد رازآمیز شبدیز، زندگی شیرین در بنایی از سنگ با دسیسۀ زنان قصر خسرو، سنگ تراشی فرهاد برای ایجاد جوی شیر و رساندن نوشیدنی مطلوب شیرین به او و کندن کوه در عشق شیرین از این موارد است که جنبة اساطیری دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
172 - بررسی چگونگی تأثیرگذاری اسطوره خورشید بر جانوران مرتبط با این اسطوره در دوره ایران باستان
معصومه رهنما هراتبر محمد کریم یوسف جمالی فیض اله بوشاسب گوشه احمد کامرانی فردر این تحقیق چگونگی تاثیرگذاری اسطوره خورشید بر جانوران مرتبط با این اسطوره در دوره ایران باستان مورد بررسی قرار می گیرد. سوال اساسی که در این خصوص مطرح و مورد بررسی قرار گرفته این است که تاثیر گذاری اسطوره خورشید بر جانوران مرتبط با این اسطوره چگونه بوده و چه عواملی در أکثردر این تحقیق چگونگی تاثیرگذاری اسطوره خورشید بر جانوران مرتبط با این اسطوره در دوره ایران باستان مورد بررسی قرار می گیرد. سوال اساسی که در این خصوص مطرح و مورد بررسی قرار گرفته این است که تاثیر گذاری اسطوره خورشید بر جانوران مرتبط با این اسطوره چگونه بوده و چه عواملی در این امر دخیل بوده است ؟ این تحقیق تاریخی و روش گرد آوری مطالب کتابخانه ای بوده و شیوه ی تدوین و نگارش مقاله توصیفی - تحلیلی بوده است . نتایج تحقیق حاکی ست که اسطوره خورشید، نمادی از سلطنت بوده و جانوران مرتبط با این اسطوره نیز نشان دهنده همین امر بوده که قدرت و سلطنت و پیروزی روشنی بر تاریکی و نور و زندگی، بن مایه خورشیدی بودن جانوران را حکایت می کند که در کنار مذاهب مختلف ایران باستان در تعیین اثرگذاری اسطوره خورشید در قبال جانوران خورشیدی و سلطنتی نقش مهمی را ایفا می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
173 - کهنالگوهای آفرینش در اسطوره مشی و مشیانه و نمونههای آن در اسطورههای دیگر جوامع
سیدمهدی حبیبی شکوه السادات اعرابی هاشمی سهیلا ترابی فارسانیمضامین اسطورهای که در جوامع مختلف مشترک و تکرار شونده میباشند، کهنالگو نامیده میشوند. این کهنالگوها در اسطورههای سراسر جهان مشاهده میشوند، اسطوره آفرینش مشی و مشیانه از این امر مستثنی نمیباشد. از آنجا که اسطوره و تاریخ در هم تداخل دارند، با تحلیل کهنالگوهای موج أکثرمضامین اسطورهای که در جوامع مختلف مشترک و تکرار شونده میباشند، کهنالگو نامیده میشوند. این کهنالگوها در اسطورههای سراسر جهان مشاهده میشوند، اسطوره آفرینش مشی و مشیانه از این امر مستثنی نمیباشد. از آنجا که اسطوره و تاریخ در هم تداخل دارند، با تحلیل کهنالگوهای موجود در اسطوره آفرینش مشی و مشیانه و تطبیق آن با دیگر روایات خلقت، میتوان به برخی از اسرار تاریخ دست یافت. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای تحلیلی بر پایه دادههای کتابخانه-ای میباشد. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل کهنالگوهای آفرینش، در اسطوره مشی و مشیانه با تطبیق نمونههای آن در اسطورههای دیگر جوامع، برای فهم بهتر این اسطوره میباشد. نتایج به دست آمده حکایت از آن دارد که در اسطوره آفرینش مشی و مشیانه نقش آفرینی کهنالگوهایی همچون؛ انسان غول آسا یا خداگونه نخستین، جفت نخستین، زمین مادر، گیاه پیکری و گیاه زایشی و ... مشاهده میشود. روش پژوهش از نوع روشهای توصیفی، تحلیلی بر پایه دادههای کتابخانهای میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
174 - ششه دالو نمادی از الهۀ آب و ایزد باران
امین احمدی بیرگانیایرانیان باستان، عناصر مفید و سودمند را که به نحوی در زندگی مؤثر بوده است مقدّس داشته و ایزدی را نگهبان آن میدانستند. پس از آتش، آب برای ایرانیان مقدسترین عنصر بوده است. آناهیتا ایزد و فرشتۀ موکل آن و تیشتر ایزد نگهبان باران و فرشتۀ روزی و رزق است. با وجود تمام تغییر أکثرایرانیان باستان، عناصر مفید و سودمند را که به نحوی در زندگی مؤثر بوده است مقدّس داشته و ایزدی را نگهبان آن میدانستند. پس از آتش، آب برای ایرانیان مقدسترین عنصر بوده است. آناهیتا ایزد و فرشتۀ موکل آن و تیشتر ایزد نگهبان باران و فرشتۀ روزی و رزق است. با وجود تمام تغییر و تحولات در این گذار، آنچه همواره پایدار مانده است، روح معنایی آنهاست؛ تقابل نیکی و بدی یا خیر و شرّ به عنوان یک بنمایۀ کهن و اصیل اسطورهای در قالب نبرد تیشتر در برابر دیو اپوش حضور پررنگی دارد. بررسیهای میدانی در مناطقی که هنوز بکر و دست نخورده باقی ماندهاند، نشان میدهد که باورهای اساطیری پس از قرنها همچنان زندهاند و با اندکی تغییر و تحول به حیات خود ادامه میدهند. این باورها گاه چنان با زندگی مردم آمیختهاند که بر همۀ ارکان آن تأثیر میگذارند؛ به گونهای که جداکردن و گاه تشخیص آنها بسیار دشوار است. قوم بختیاری یکی از منابع غنی اسطورهها و باورهای کهن ایرانی است که پیوندی عمیق و مانا با اسطورهها و باورهای ساکنان سرزمین ایران و حتی بینالنهرین دارد. شَشَه دالو آیینی است که طی قرنهای متمادی، سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده است و یکی از اسطورههای این قوم، مرتبط با آب و بارندگی است. رمزهایی از ایزدان آناهیتا و تیشتر را به وضوح میتوان در آیین ششه دالو در قوم بختیاری مشاهده کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
175 - تحلیل شخصیت پری در قصههای محلی فارس (موردپژوهی: قصههای تیله مار، دختر ماه و ستاره و دختر نارنج و ترنج)
عاطفه امیری فرشید سادات شریفیقصههای پریان، قصههایی است که در آنها حوادث و ماجراهایی غیرعادی اتفاق میافتد. در این قصهها قهرمان که معمولاً دختری فقیر و برخوردار از زیبایی و نیکویی است، به دنبال ماجراهایی که در قصه برایش اتفاق میافتد به دلیل سیرت نیکو و نیک اندیشی از ویژگیهایی بهره مند میشود و أکثرقصههای پریان، قصههایی است که در آنها حوادث و ماجراهایی غیرعادی اتفاق میافتد. در این قصهها قهرمان که معمولاً دختری فقیر و برخوردار از زیبایی و نیکویی است، به دنبال ماجراهایی که در قصه برایش اتفاق میافتد به دلیل سیرت نیکو و نیک اندیشی از ویژگیهایی بهره مند میشود و در پایان قصه با شاهزاده ازدواج میکند. این قصهها قرن هاست که سینه به سینه نقل شده و در دورۀ معاصر محققان و پژوهندگان ادبیات عامیانه آنها را گرد آورده و برای تحلیل در دسترس پژوهشگران قرار دادهاند.در این مقاله سه قصه با بن مایههای مشترک از قصههای پریان در منطقۀ فارس انتخاب شده اند. دختران این قصهها قهرمانان پیش برندۀ قصه و دارای ویژگیهای پریگونگی اند؛ برخی از خویشکاریهای پریان را پذیرفته و در قصهها به صورت نمادین و یا با جایگشتهایی نشان داده شده اند. در سطح دوم قصه میتوان این شخصیتهای پریگونه را همان ایزدبانوان باروری و زایش در جوامع کهن کشاورزی دانست. هدف مقاله رسیدن به الگوی مشترک میان سه قصه است. این سه قصه دارای بنمایههای مشترکی هستند و به این علت که به یک منطقه (استان فارس) تعلق دارند،گمان میرود که پارههای پراکندۀ یک اسطورۀ قدیمی، یعنی همان ایزدبانوی باروری و زایش را به طور نمادین در چند قصه نشان میدهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
176 - شخصیت اسطورهای نخل در باورها و داستانهای جنوب (بوشهر و فارس)
ثریا آقایی برزآباد مهدی فاموری محمد رضا معصومیمحیط جغرافیایی و اقلیم هر منطقه از عوامل مهم در شکلدهی باورها و افسانههای بومی آن منطقه است. در بینش اسطورهای و عرفانی، همۀ موجودات جاندار بوده و قوۀ ادراک دارند. در آثار داستاننویسان جنوب، عناصر طبیعت بهعنوان شخصیتهای بازمانده از اساطیر کهن، در فضاسازی و پیشبرد ج أکثرمحیط جغرافیایی و اقلیم هر منطقه از عوامل مهم در شکلدهی باورها و افسانههای بومی آن منطقه است. در بینش اسطورهای و عرفانی، همۀ موجودات جاندار بوده و قوۀ ادراک دارند. در آثار داستاننویسان جنوب، عناصر طبیعت بهعنوان شخصیتهای بازمانده از اساطیر کهن، در فضاسازی و پیشبرد جریان داستان نقش دارند. نخل یکی از این عناصر طبیعی است که نقش عمدهای در برخی از این داستانها دارد. پژوهش حاضربا رویکردی توصیفی- تحلیلی این آثار را بررسی میکند: رمان من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم از محمدرضا صفدری؛ داستان پاس عطش از علی صالحی؛ رمان ساربان سرگردان از سیمین دانشور؛ داستان حنای سوخته از شهلا پروینروح، داستان سنگهای شیطان از منیرو روانی پور و داستان برگ هیچ درختی از صمد طاهری. نیز کوشش شده است با برشمردن صفات انسانوارۀ نخل در این داستانها، شواهدی نزدیک به کارکردهای این صفات، از متون اساطیری ارائه گردد. حاصل این پژوهش،شناخت حالات مختلف انسانوارگی درخت نخل در ادبیات و باورهای مردم جنوب است. نخل در این داستان ها ویژگی های منحصربه فردی دارد که این درخت را بیشتر به آدمیان شبیه می کند تا گیاهان. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
177 - تحلیل نشانه های رازآموزی و تشرّفِ آیینی و تعلیقِ آن در آوازهای خنیاگر بختیاری؛ بهمن مسعود بختیاری
مختار ابراهیمیاسطوره شناسی بیش از آن که شیوه ای در بررسی و تحلیل داستان ها و آیین های باستانی باشد، گونه ای مکتب فکری است که هستی و حضور انسان اسطوره ای را در متون توضیح می دهد، متونی که تا امروز نشانه هایی از آیین های اسطوره ای را در خود حفظ کرده اند. این که این نشانه ها کدامند و چ أکثراسطوره شناسی بیش از آن که شیوه ای در بررسی و تحلیل داستان ها و آیین های باستانی باشد، گونه ای مکتب فکری است که هستی و حضور انسان اسطوره ای را در متون توضیح می دهد، متونی که تا امروز نشانه هایی از آیین های اسطوره ای را در خود حفظ کرده اند. این که این نشانه ها کدامند و چگونه به سفر قهرمان اشاره می کنند، پرسش اصلی این مقاله است. آوازها و سروده های بختیاری در راستای فرهنگ ایرانی در طول حیات خود راهی دراز طی کرده اند تا امروز به دست ما رسیده اند. رازآموزی و تشرّف آیینی که در پژوهشهای اسطوره شناسان بزرگی مانند میرچا الیاده و جوزف کمپبل طرح شده اند، در آوازهای بختیاری با تفاوتهایی درخور تأمل، خود را نشان میدهند. در دیدگاه این دو اسطورهپژوه، رازآموزی از نظمی ساختاری حکایت میکند، در حالی که در خردهروایتهای سروده های بختیاری چنین نظمی آشکار نیست بلکه پژوهشگر باید نشانههای پراکندۀ رازآموزی و سفر قهرمان عاشق را دریابد و در کنار هم بچیند. وضعیت وجودی و تجربۀ زیستۀ عاشق در آوازهای خنیاگر بختیاری پیوسته دچار تعلیق و بیسرانجامی است و این تعلیق که گویی از ضمیر ناخودآگاه جمعی سرچشمه میگیرد، دغدغۀ اصلی قهرمان است. در این مقاله آوازها و سروده هایی که قابلیت و ظرفیت نقد اسطوره شناختی داشتند مورد تحلیل قرار گرفتند، اغلب این آوازها سرودۀ بهمن علاءالدین هستند جز چند مورد که بهمن علاء الدین آن ها را از فولکلور بختیاری گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
178 - بن مایه های اساطیری در منتخبی از قصههای بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد
فرشته روستا محمدرضا معصومی جلیل نظریبنمایههای اساطیری در قصههای عامیانۀ مردم بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد نمود بارزی دارند. در این پژوهش و با توجه به اهمیت موضوع و جایگاه فرهنگ و ادبیات عامه در پژوهشها، به بررسی و تحلیل بنمایههای اساطیری در منتخبی از قصههای عامیانۀ مکتوب در بین مردم بختیاری و کهگ أکثربنمایههای اساطیری در قصههای عامیانۀ مردم بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد نمود بارزی دارند. در این پژوهش و با توجه به اهمیت موضوع و جایگاه فرهنگ و ادبیات عامه در پژوهشها، به بررسی و تحلیل بنمایههای اساطیری در منتخبی از قصههای عامیانۀ مکتوب در بین مردم بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد پرداخته شده است. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایۀ مطالعات کتابخانهای و به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. در این پژوهش، سی قصه از قصههای محلی این اقوام؛ از جمله اُوسانههای لردگان، افسانههای چهارمحال و بختیاری، افسانههای بختیاری، بخارای من ایل من و طنز و حماسۀ بویراحمدی انتخاب گردیده و بررسی و تحلیل شده است. نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد که مهمترین بنمایههای اساطیری در این قصهها، موضوعاتی چون حضور دیوان و پریان، اسب بالدار، کوه، پیکرگردانی انسان به حیوان، توصیف، موجودات خارقالعاده و ... است. همچنین بسیاری از بنمایههای اساطیری رایج در قصههای این اقوام، بازمانده از اساطیر ایران باستان است که نمونههای مشابهی نیز در شاهنامۀ فردوسی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
179 - بررسی توصیفی، ساختاری و محتوایی افسانۀ دختر جولاه
اصغر شهبازیافسانههای عامّه یکی از گونههای ادب داستانی عامّهاند. در همین راستا، افسانۀ دختر جولاه، یکی از افسانههای مردم چهارمحالوبختیاری به زبان فارسی گفتاری رایج در روستای گیشنگان است که با این روایت تاکنون ثبت و تحلیل نشدهاست. نگارنده در این مقاله با معرفی و گزارش کامل افس أکثرافسانههای عامّه یکی از گونههای ادب داستانی عامّهاند. در همین راستا، افسانۀ دختر جولاه، یکی از افسانههای مردم چهارمحالوبختیاری به زبان فارسی گفتاری رایج در روستای گیشنگان است که با این روایت تاکنون ثبت و تحلیل نشدهاست. نگارنده در این مقاله با معرفی و گزارش کامل افسانه، آن را از منظر عناصر داستان و افسانه کاویده و در نهایت آن را بر اساس الگوی ریختشناسی قصهها (الگوی پراپ) بررسی کردهاست. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوا) و روش گردآوری دادهها از نوع میدانی است و بهطور خلاصه مشخصشده که این روایت از افسانۀ دختر جولاه، روایتی متفاوت با روایتهای ذیل تیپ g879 است که مارزلف بررسی کردهاست. این افسانه، از منظر عناصر داستان، قوی است؛ کنشها همانند اغلب افسانهها، بیرونی، متنوع و گوناگوناند؛ زاویۀ دید، سوم شخص مفرد؛ و راوی، دانای کل است. شخصیتها متنوعاند، اما اغلب بینام و نشان؛ مقدمهچینی، گرهافکنی، اوج، گرهگشایی و فرود، در نهایت اختصار تنظیم شدهاند. زمینۀ خرق عادت در آن قوی است. تصادف و تقدیر بهخوبی نمایان است و یکی از مضامین اصلی آن، تقدیرباوری است. تقابلهای دوگانه در قالب شاه و فقیر، بدجنس و نیکاندیش، دروغگو و راستگو ترسیم شدهاند. حوادث در عین فشردگی، همانند بسیاری از افسانهها، استقلال دارند و تشابه بنمایهها در این افسانه در قالب وجود سیمرغ، دیو، خوابِ دیو، تبدیلشدن به سنگ، ناپدیدشدن، داروی شگفتانگیز و... رخ مینماید. این افسانه بر اساس الگوی پراپ هم بررسی و مشخصشده که اغلب خویشکاریها را دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
180 - بررسی مضامین عرفانی در داستان «اصلی و کرم» بر مبنای روایتهای ایران و ترکیه
سکینه رسمی عاتکه رسمیاسطوره، بیانی پر رمز و راز است که در تمامی ادوار تاریخ بشری در پیوند با انسان به وجود میآید، میبالد، تغییر و تحوّل مییابد و با تنوّع و گونههای مختلف دیده میشود. اسطورهها با دربرگرفتن مضامین فرازمانی و فرامکانی، انواع مختلف و متنوعی دارند که از آن میان میتوان به ا أکثراسطوره، بیانی پر رمز و راز است که در تمامی ادوار تاریخ بشری در پیوند با انسان به وجود میآید، میبالد، تغییر و تحوّل مییابد و با تنوّع و گونههای مختلف دیده میشود. اسطورهها با دربرگرفتن مضامین فرازمانی و فرامکانی، انواع مختلف و متنوعی دارند که از آن میان میتوان به اسطورههای تولّد، قهرمان، خلقت، عشق و ازدواج، مرگ، حرص و آز، نیکی و همچنین اسطورههای طبیعت اشاره کرد. اسطورۀ قهرمان یکی از مهمترین اسطورههاست که در بین ملل مختلف و در زمانهای مختلف نمود یافته است. داستان سلوک قهرمانانی که غرور خویش را در هم شکسته و با گذر از عشق مجازی، عشق حقیقی را دریافت کردهاند، از مضمون مایههای مشترک آثار ادبی جهان است که در قالب اسطوره روی می نماید. این امر در روایتهای مختلف داستان اصلی و کرم، نمود برجستهای دارد. قهرمانان داستان همچون ققنوس در آتش میسوزند تا با فنای خویش، بقا را تجربه کنند. این مقاله بر مبنای مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی که با نگرش فرامرزی، وجوه مشترک برآمده از روح مشترک بشری را در آثار ادبی مورد بررسی قرار می دهد، مضامین عرفانی در داستان اصلی و کرم را بر اساس روایتهای ایران و ترکیه، تبیین می کند تا ضمن مشخص کردن روابط ادبی ایران و ترکیه، نمود عرفان در داستانهای عاشیقلار را روشن سازد. براساس دستاوردهای این تحقیق، عناصر درویش یاریگر، بوتا، عشق، دختر ترسا، پیر خرد، سفر، سختی راه عشق، گذر از عشق مجازی، فنا و دستیابی به حقیقت اصیل، صرف نظر از تفاوتهای جزئی، مضامین مشترک این روایتهاست که بخشی به خاطر کهن الگوهاست و بخشی از تأثیر و تأثّر ناشی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
181 - بررسی تطبیقی وتحلیلی ایزدبانو(مادر خداها )در اساطیر ایران و یونان باستان
محمدتقی فاضلیاساطیر در دوران باستان از اهمیت ویژه‎ای برخوردار بودند.زیرا اسطوره، به دین و فرهنگ و ادبیات ملی هر قومی هویت می‎بخشد. ایزد بانو و الهه‎ها در باورها و اعتقادات مردم باستان اهمیت والایی داشتند. بیشتر این خدایان و ایزدان زن بودند و به آن‎ها ایزد بانو یا ماد أکثراساطیر در دوران باستان از اهمیت ویژه‎ای برخوردار بودند.زیرا اسطوره، به دین و فرهنگ و ادبیات ملی هر قومی هویت می‎بخشد. ایزد بانو و الهه‎ها در باورها و اعتقادات مردم باستان اهمیت والایی داشتند. بیشتر این خدایان و ایزدان زن بودند و به آن‎ها ایزد بانو یا مادر خدا می‎گفتند .اعتقاد به قدرت باروری و تنازع بقا زنان، در نمادها و افسانه‎ها تجلی یافته است. اما در دوره‎های بعد مقام زن از مادر خدایی به همسر خدایی و مقامی بعد از ایزد مذکر قرار می‎گیرد و کم‎کم از صحنه‎های اجتماعی به درون خانه‎ها کشیده می‎شود. در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟـﻪ ﺗـﻼش ﺑـﺮ اﻳـﻦ اﺳـﺖ ﺑـﺮ اﺳﺎس ﻣﻨﺎﺑﻊ اوﺳﺘﺎﻳﻲ و ﭘﻬﻠﻮی و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻓﺎرﺳﻲ و ﻋﺮﺑﻲ ولاتین باروش تاریخی ،تطبیق وتحلیل ایزدبانوها بخصوص درفرهنگ اسطوره ی ایران ویونان موردبررسی قراربگیرد.یافته های پژوهش نشان می دهد که زن درفرهنگ اساطیری مردم کشورهای ایران و یونان مقام و منزلت والایی داشته است و به عنوان مادر خدا در بین مردم پرستش می‎شد وبر این باور، معابد و پرستشگاه‎هایی را به خود اختصاص داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
182 - اسطوره دریا در داستانهای بوشهر
ثریا آقایی برزآباد مهدی فاموری محمدرضا معصومیفرهنگها و باورهای هر منطقه برخاسته از شرایط اقلیمی و جغرافیایی خاص آن منطقه است. دریا از اساطیر مهم در باورهای مردم جنوب، ازجمله بوشهر است. در آثار داستاننویسان بوشهر، دریا بهعنوان شخصیت محوری، نقش عمدهای در شکلگیری برخی داستانها داشته است. در این مقاله کوشیده ایم أکثرفرهنگها و باورهای هر منطقه برخاسته از شرایط اقلیمی و جغرافیایی خاص آن منطقه است. دریا از اساطیر مهم در باورهای مردم جنوب، ازجمله بوشهر است. در آثار داستاننویسان بوشهر، دریا بهعنوان شخصیت محوری، نقش عمدهای در شکلگیری برخی داستانها داشته است. در این مقاله کوشیده ایم نقش و کارکردهای اسطوره ای دریا را در برخی آثار داستانی منطقه بوشهر، با هدفِ ردیابی حضور و ظهور تاریخی اسطوره دریا و تطور آن در ذهن و زبان مردم بوشهر، به روش تحلیلی و توصیفی بررسی کنیم. نتایج نشان می دهد در قصه های بوشهر، انسان وارگی دریا با همۀ صفات مثبت و منفی، اصلی ترین فرم نمود است. کینه توزی، مهربانی، عاشق پیشگی، خودبینی و... از صفات این اسطوره در این داستان هاست. در این داستانها، شواهدی نزدیک به کارکردهای انسانواره دریا از متون اساطیری نیز حاصل و ذکر گردیده است. توجه به اسطورهها و بازآفرینی و هماهنگ کردن آنها با فرهنگ و نیازهای امروز علاوه بر تقویت نظام بنیادین فرهنگی، پاسخگوی ارزشها و خواستههای معنوی ما نیز خواهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
183 - بررسیِ اسطورههای مشترکِ ولادت مجدد یا آشناسازی و مقایسه آن با اوستا
معصومه محلوجی زاده مهابادی حمیدرضا شایگان فر مهرانگیز اوحدیآیینهای آشناسازی (تشرف) که فرد را برای گذار از یک مرحله زندگی و ورود به مرحله دیگر آماده میکنند؛ همه اسطورهشناختیاند. این آیینها شامل ابعاد جسمانی و روحی و روانی میشود و با آداب و رسومی همراه است که قصد دارد به فرد کمک کند تا با نقش و مسئولیت تازه خود در اجتماع کن أکثرآیینهای آشناسازی (تشرف) که فرد را برای گذار از یک مرحله زندگی و ورود به مرحله دیگر آماده میکنند؛ همه اسطورهشناختیاند. این آیینها شامل ابعاد جسمانی و روحی و روانی میشود و با آداب و رسومی همراه است که قصد دارد به فرد کمک کند تا با نقش و مسئولیت تازه خود در اجتماع کنار بیاید. در تمامی ادیان، رسوم مختلفی برای مرحله گذار وجود دارد؛ که در راستای رشد فردی یا پذیرش موقعیت جدید است. این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانهای است و با شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده، به تحلیل آیینهای آشناسازی (تشرف) در فرهنگهای مختلف میپردازد. با بررسی انواع مراسمِ مذکور از قبیل بلوغ، سفر، مرگ روحانی، قربانی و... در اوستا و مقایسه آنها با نمونههای جهانی مشخص شد، مراحل گذار در تمامی مسلکها و مشربهای دینی و غیردینی وجود دارد و تحلیل آنها بیانکننده نکات مشترک با دیگر فرهنگهاست تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
184 - نقد تطبیقی فراخوانی شخصیت اسطوره اُدیپ در شعر معاصر فلسطین (با تکیه بر دو سروده محمود درویش و سمیح القاسم)
علی نجفی ایوکی الهام صفرییکی از شاخص های شعر معاصر عربی، بازتاب میراث ادبی در آن است که در این میان، اسطوره های کهن جایگاه قابلتوجهی را به خود اختصاص داده است؛ بهگونهای که شاعران در دفترهای شعری خود برای بیان خواسته ها و دل مشغولی های سیاسی - اجتماعی و با هدف اصالت بخشی به اثر ادبی خویش و خر أکثریکی از شاخص های شعر معاصر عربی، بازتاب میراث ادبی در آن است که در این میان، اسطوره های کهن جایگاه قابلتوجهی را به خود اختصاص داده است؛ بهگونهای که شاعران در دفترهای شعری خود برای بیان خواسته ها و دل مشغولی های سیاسی - اجتماعی و با هدف اصالت بخشی به اثر ادبی خویش و خروج از غنائی گری از آن یاری جسته اند. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی چگونگی حضور شخصیت اسطوره ای اُدیپ و شیوه های فراخوانی و کاربرد آن را در شعر معاصر عربی از سوی دو شاعر نامدار فلسطین، محمود درویش (2008- 1941) و سمیح القاسم (2014- 1939) مورد تحلیل و نقد قرار دهد و در فرجام، با الهام از الگوی آمریکایی در ادبیات تطبیقی، به نقد تطبیقی شیوه شاعران در الهام گیری از اسطوره یادشده بپردازد. چنین استنباط می شود که نامبردگان از اسطوره یادشده خوانشی سیاسی- اجتماعی داشته اند و برای القای مفاهیم ذهنی خود به مخاطب کوشیده اند با بهره گیری از این شخصیت کهن و همچنین با دخالت دهی گونه های مختلف ادبی به ترسیم دغدغه های شخصی و غیرشخصی خود بپردازند و از رهگذر آن، شرایط ناهمساز و ناهمگون محیط پیرامون را به چالش بکشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
185 - کنش و منش شاهان اساطیری؛ الگویی تربیتی در شاهنامه و متون تاریخی
محمدرضا حاجی آقا باباییتوجه به کنشها و ویژگیهای اخلاقی شاهان اساطیری یکی از موضوعات مهم مطرح در شاهنامه و متون تاریخی است. پدیدآورندگان این متون کوشیدهاند پادشاهان را الگوهای برتر رفتاری معرفی کنند تا بتوانند از این طریق اندکی از تندی رفتار حاکمان روزگار خویش بکاهند و ایشان را بهگونهای أکثرتوجه به کنشها و ویژگیهای اخلاقی شاهان اساطیری یکی از موضوعات مهم مطرح در شاهنامه و متون تاریخی است. پدیدآورندگان این متون کوشیدهاند پادشاهان را الگوهای برتر رفتاری معرفی کنند تا بتوانند از این طریق اندکی از تندی رفتار حاکمان روزگار خویش بکاهند و ایشان را بهگونهای غیرمستقیم آموزش دهند؛ یا با بیان شباهت میان رفتار ایشان و پادشاهان اساطیری، جایگاه والایی برای حاکمان روزگار خود پدید آورند و از مزایای بیشتری بهرهمند شوند. با بررسی متنهای تاریخی میبینیم که تاریخنگاران، روزگاران گذشته را دورانی مطلوب و بهدور از هرگونه زشتی و ناروایی پنداشتهاند؛ ازاینرو درپی ارائة الگویی مثالی و تقلیدپذیر از اخلاق و رفتار پادشاهان اساطیری برآمدهاند؛ الگویی که اگر دیگر حاکمان از آن پیروی کنند، جامعهای آرمانی شکل میگیرد. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، بخش اساطیری شاهنامه و برخی متون تاریخی بررسی میشود که به زندگی شاهان اساطیری پرداختهاند. بیشتر مطالبی که در این آثار دربارة پادشاهان اساطیری و رفتار ایشان بیان شده است، مربوطبه رفتار مهربانانة ایشان با زیردستان و تأکید ویژه بر عدالتگستری و جلوگیری از ستم بر مردمان است. توجه به دینداری پادشاهان و نقش ایشان در هدایت مردمان بهسوی جامعهای آرمانی نیز اهمیت بارزی در این متون دارد؛ جامعهای که در آن از ظلم و ستم خبری نیست و مردم در آرامش و آسایش به سر میبرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
186 - کارکردهای تعلیمی اسطوره در مثنوی مولوی
فروغ صهبا حسین پریزادآموزههای اخلاقی و تعلیمی یکی از گستردهترین مفاهیم و مقاصد شعر فارسی است و شاعران برای تأیید، تثبیت و پروراندن این آموزهها از پشتوانههای مختلفی بهره بردهاند. هدف این مقاله بررسی کارکردهای تعلیمی باورهای اسطورهای در مثنوی معنوی است که در دو حوزه باورها و موجودات اسط أکثرآموزههای اخلاقی و تعلیمی یکی از گستردهترین مفاهیم و مقاصد شعر فارسی است و شاعران برای تأیید، تثبیت و پروراندن این آموزهها از پشتوانههای مختلفی بهره بردهاند. هدف این مقاله بررسی کارکردهای تعلیمی باورهای اسطورهای در مثنوی معنوی است که در دو حوزه باورها و موجودات اسطورهای، چگونگی بهرهگیری مولوی از آنها و ویژگیها و نحوه کاربردشان در راستای ادبیات تعلیمی بررسی شده است. در مثنوی مولوی، عرصه اسطوره در راستای مقاصد تعلیمی و اخلاقی بسیار گسترده است. مولوی از ویژگی های رفتارها و باورهای اسطورهای مانند جادو و انواع آن، کوبیدن بر طبل هنگام ماهگرفتگی و... برای تبیین گزارههایی مانند نکوهش نفس و دنیادوستی و پرهیز از فریبخوردن از آنها و بیدار شدن از خواب غفلت استفاده کرده است. در حوزه موجودات اسطورهای نیز جن و پری و غول از پربسامدترین موجودات در مثنوی محسوب میشوند که مولوی از آنها نیز در راستای اهداف تعلیمی و برای بیان گزارههای اخلاقی مانند اعتماد نکردن به هر چیز و دعوت به هوشیاری و ضرورت تقویت بینش درونی بهره گرفته است. بهرهبرداری تعلیمی از اسطورهها علاوه بر عمق و ژرفا بخشیدن به این اثر، آن را از یکنواختی موجود در متون اخلاقی و تعلیمی نجات میدهد. ذهنیت تعلیمی مولوی توانسته است که از این حوزه فکری بشر در راستای مقاصد تعلیمی با خلاقیت و مهارت بهره ببرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
187 - نشانه شناسی تعلیم و تربیت در داستان زال و رودابه
اسحاق طغیانی سید مرتضی هاشمی خدایار مختاریتعلیم و تربیت انسانها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و ر أکثرتعلیم و تربیت انسانها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و رودابه برجسته شده است. در این جستار، نویسندگان برآنند تا با ذکر نمونه هایی، نشانههایی از انواع تعلیم و تربیت عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی را بر اساس زبان نشانه بر پایة نظریات بارت، لوی استروس، کالر، دوسوسور و اکو تحلیل کنند و تعالیم انسانی و جهانی را از این داستان استخراج و تبیین نمایند. نتایج این مطالعه نشان می دهد داستان در تربیت عاطفی و اجتماعی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داراست و انواع دیگر آن در حد تعادل است و با علم نشانه شناسی نیز از نظر ابیاتِ نشانه دار و بی نشانه سازگار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
188 - مقایسۀ سیاوش، انسان آرمانی شاهنامه با نوح، انسان کامل تورات
مهدی رضازاده قزاآن سیروس شمیسا عبدالرضا مدرس زاده یونس حمامی لاله زارسیاوش و نوح(ع) در شاهنامه و تورات، همسان و همروزگار نیستند اما هر دو از یک ویژگی مشترک برخوردارند؛ یعنی کامل و آرمانیاند، دو شاخصۀ قدسی و مینوی که همواره مطلوب بشر کمالطلب بوده است. کمالطلبی، گاه در قامت سیاوش، انسان آرمانی شاهنامۀ فردوسی، و در روایتی اسطورهای و حم أکثرسیاوش و نوح(ع) در شاهنامه و تورات، همسان و همروزگار نیستند اما هر دو از یک ویژگی مشترک برخوردارند؛ یعنی کامل و آرمانیاند، دو شاخصۀ قدسی و مینوی که همواره مطلوب بشر کمالطلب بوده است. کمالطلبی، گاه در قامت سیاوش، انسان آرمانی شاهنامۀ فردوسی، و در روایتی اسطورهای و حماسی ترسیم میشود و گاه در قالب نوح، انسان کامل تورات و ضمن روایتی تاریخیمذهبی ظهور و بروز مییابد. معیارهایی که شاهنامه بهعنوان منبعی سرشار از نکتههای اخلاقی و تربیتی از انسان آرمانی ارائه میدهد، با شاخصههای انسان کامل تورات بهعنوان متنی تاریخیمذهبی، چندان تفاوتی ندارند؛ زیرا فردوسی بهعنوان حکیمی خردورز تلاش میکند چهرهای الهی و جاودانه از سیاوش ارائه دهد که هم با دیدگاه اسطورهای منطبق باشد و هم از نظر مذهبی قابل پذیرش و مقبول؛ بر همین مبنا، داستان سیاوش با وجود نقل در متون مهری و مزدیسنی پیش از شاهنامه، همواره مورد توجه ایرانیان مسلمان نیز بوده است. با مقایسۀ سیاوش و نوح(ع) و واکاوی برخی از ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی و تعلیمی دو انسان اسطورهای و دینی، دریافت میشود که وجه مشترک هر دو، اخلاق و معیارهای تربیتی و آموزههای تعلیمی است و ارزشها و ملاکهای ارزشی در تورات و شاهنامه بسیار به هم نزدیکاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
189 - لزوم نقش کهن الگوی پیرخردمند در تعلیم بشر
محمد بارانی فاطمه تیموری فتحیآثار نظامی به دلیل پیچیدگیهای معنایی و زبانی، همواره از متـون باز و تاویلپذیر به شمار آمده و دربارهی آن از منظرهای گوناگون سخنرفته است. نقد کهنالگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روانشناختی است که در دهههای اخیر همچون مطالعات میانرشتهای دیگر رونق و روایی یافتهاست أکثرآثار نظامی به دلیل پیچیدگیهای معنایی و زبانی، همواره از متـون باز و تاویلپذیر به شمار آمده و دربارهی آن از منظرهای گوناگون سخنرفته است. نقد کهنالگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روانشناختی است که در دهههای اخیر همچون مطالعات میانرشتهای دیگر رونق و روایی یافتهاست. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهنالگویی در نهاد انسانها میپردازد، از جهتی نشاندهندهی جهانیبودن پیام انسانی و احساسات شاعر است؛ از طرفی هم یکی از ارکان استوار ماندگاری و جاودانگی یک اثر در مشرق زمین، تاکید بر اصول و آموزههای پندگونه و اخلاقی است که هدف اصلی سراینده در شعرهای تعلیمی، آموزش حکمت و اخلاق، هم چنین تشریح و تبیین مسایل و اندیشههای تربیتی، فلسفی و مضامین عبرتآموزاست، میباشد. حکیم نظامیگنجوی نیز منظومهی اسکندرنامه را جلوهگاه اندیشهها، اصولاعتقادی، اخلاقی و فلسفی خویش قرارمیدهد و ارزندهترین مفاهیم بشردوستانه را در اشعار خود از زبان قهرمان و پیرخردمند به تصویرمیکشد. او که متفکّری آرمانگراست، شخصیت اسطورهای قهرمان داستانش یعنی اسکندر را به کمک راهنماییهای پیردانا تا حد یک انسان آرمانی بالا میبرد؛ انسانیکه با ویژگیهای رفتاریاش هر لحظه در فرآیندفردیت کمالی به کمالات قبلی او افزوده میگردد. در این پژوهش با دید مکتب روانکاوییونگ وازمنظرکهنالگویی به اسکندرنامهی نظامی نگریستهشده و به شخصیت پررنگ و تکرارشوندهی پیرخردمند و نقش او در نکات تعلیمی پرداخته شدهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
190 - بازنمایی آموزههای تعلیمی کودکان در افسانههای لافونتن
خلیل بیگ زاده عطا الماسیآموزههای تعلیمی- اخلاقی از مؤلفههای مهم آثار ادبای بزرگ هستند که در شکلگیری صحیح مبانی تعلیمی- اخلاقی در جوامع انسانی نقش اساسی ایفا میکنند. ژاندو لافونتن از شاعران کلاسیک قرن هفدهم فرانسه ادبیات تعلیمی را محدود به تلقین و تبلیغ نصایح خشک نکرد و مسائل گوناگون تعلیم أکثرآموزههای تعلیمی- اخلاقی از مؤلفههای مهم آثار ادبای بزرگ هستند که در شکلگیری صحیح مبانی تعلیمی- اخلاقی در جوامع انسانی نقش اساسی ایفا میکنند. ژاندو لافونتن از شاعران کلاسیک قرن هفدهم فرانسه ادبیات تعلیمی را محدود به تلقین و تبلیغ نصایح خشک نکرد و مسائل گوناگون تعلیمی- اخلاقی را حسب شرایط مخاطب ارزیابی نمود و آن چه را در نگاهش سدّ راه تکامل جامعه انسانی بود، در قالب افسانه بازنمایی کرد تا به مخاطبانش (کودکان) عرضه کند. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی برای تبیین اندیشههای تعلیمی- اخلاقی لافونتن در مجموعة افسانههایش انجام شدهاست تا به مخاطب بنمایاند، گونههای آموزههای تعلیمی در افسانههای لافونتن کدامند؟ و رویکرد وی در بیان این آموزهها چگونه است؟ بررسیها نشان میدهد، لافونتن اندیشههای تعلیمی- اخلاقی خود را مانند علمآموزی، دعوت به کار و تلاش، نکوهش تملق، نهی خودپسندی، دعوت به نرمخویی و ملایمت، نوع‎دوستی و دیگرگزینی در قالب فابلها و پارابلهای داستانی- تخیّلی تبیین کردهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
191 - فیل و بنمایههای اسطورهای ـ حماسی و آیینی آن در منظومههای حماسی ایران
مریم رضائی اول ابراهیم استاجیشاهنامة فردوسی اثری گرانسنگ در ادب حماسی ایران و مجموعهای از فرهنگها و باورهای قوم ایرانی از دورترین زمانها تا دورة فردوسی است. در شاهنامه همچنانکه فردوسی به ظاهر روایتگر داستان شاهان و پهلوانان ایرانی از دوران اساطیری تا تاریخی است، با مجموعهای از باورها، فرهنگ أکثرشاهنامة فردوسی اثری گرانسنگ در ادب حماسی ایران و مجموعهای از فرهنگها و باورهای قوم ایرانی از دورترین زمانها تا دورة فردوسی است. در شاهنامه همچنانکه فردوسی به ظاهر روایتگر داستان شاهان و پهلوانان ایرانی از دوران اساطیری تا تاریخی است، با مجموعهای از باورها، فرهنگها و آیینهای مختلف نیز روبهرو هستیم که نقشآفرین آنها، پهلوانان، شاهان، عناصر مختلف طبیعی و جانوران هستند. فیل از جملة این جانوران است که در قسمتهای مختلف شاهنامه دیده میشود؛ از آنجا که همة بنمایههای اسطورهای ـ حماسی و آیینی مرتبط با این حیوان در شاهنامهذکر نشده است، برای رسیدن به جامعیتی کلی دربارة این حیوان ناگزیر در کنار شاهنامه به بررسی دیگر منظومههای حماسی ایران که پس از شاهنامه و متاثر از آن سروده شدهاند نیز پرداختهایم. در این پژوهش نویسندگان با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی بنمایههای مرتبط با فیل در شاهنامهو ده منظومة حماسی (بانوگشسبنامه، برزونامه، بهمننامه، جهانگیرنامه، سامنامه، شهریارنامه، فرامرزنامه، کک کوهزاد، کوشنامه و گرشاسپنامه) پرداخته و مهمترین بنمایههای مرتبط با این حیوان را استخراج، طبقهبندی و تحلیل نمودهاند. از مهمترین این بنمایهها میتوان به: اهورایی ـ اهریمنی بودن، توتم فیل، فیلاوژنی پهلوان، پیکرینگی به سیمای فیل، حضور در سپاه، نقش آن در بازیها، تعبیر خواب و... اشاره کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
192 - اسطوره خون (بررسی برخی کارکردهای وابسته به خون و نمود آن در شاهنامه)
حسن حیدری مژگان صادق پور مبارکهزندگی آدمی با اسطوره و آیین عجین شده است؛ اشتراک در مفاهیمی چون رنج، شادی، جنگ، صلح، عشق و سایر عواطف، روزنهای به سوی یک حس مشترک میگشاید که دلیلی برای روی آوردن انسانهای تنها، به جمع میشود و به اسطوره و آیین آنها معنا میبخشد. خون، بخشی از وجود زیستی آدمی و حیات س أکثرزندگی آدمی با اسطوره و آیین عجین شده است؛ اشتراک در مفاهیمی چون رنج، شادی، جنگ، صلح، عشق و سایر عواطف، روزنهای به سوی یک حس مشترک میگشاید که دلیلی برای روی آوردن انسانهای تنها، به جمع میشود و به اسطوره و آیین آنها معنا میبخشد. خون، بخشی از وجود زیستی آدمی و حیات سیال اوست که از پیکر فرد فراتر رفته، به میان افراد رسیده، بخشی از حس مشترک آدمیان را تشکیل داده و به نوبة خود منشأ بسیاری از اسطورهها و آیینهای کهن در زندگی فردی و اجتماعی بشر شده است. اسطورة خون در میان ملتهای مختلف به صورتهای گوناگون نمود یافته است. در میان اقوام ایرانی، اسطورههای مربوط به آن متنوع است که بخشی از آنها در پیکر حماسة ملی ایران بروز و ظهور پیدا کرده است. ریختن خون و نوشیدن آن از جمله موارد تلفیق آیین و اسطوره است که در شاهنامه دیده میشود. این پژوهش با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی همراه با شواهدی از فرهنگهای مختلف به بررسی اسطورة خون و کارکردهای آیینی آن، با توجه به داستانهای شاهنامه پرداخته است. نتیجه تحقیق نشان میدهد که این اسطوره عمدتاً به صورتهای بلاگردانی، دفع شرّ، کینخواهی، سوگواری، حیات و نیروی دوباره، کارکردی آیینی یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
193 - گونهشناسی منشاء مرگ در اساطیر جهان
سید سعید رضا منتظری حسین صابری ورزنهاسطورهها که به نحوی حکایتِ ورود عناصر مینوی (خیر یا شرّ) به ساحت انسانی هستند، مضامین متفاوتی را به تصویر میکشند و سخنان بسیاری را میتوان از آنها استنباط کرد. در این میان، اسطورههایی وجود دارد که به منشاء اموری همچون منشاء جهان، منشاء انسان، منشاء داروها، منشاء گیا أکثراسطورهها که به نحوی حکایتِ ورود عناصر مینوی (خیر یا شرّ) به ساحت انسانی هستند، مضامین متفاوتی را به تصویر میکشند و سخنان بسیاری را میتوان از آنها استنباط کرد. در این میان، اسطورههایی وجود دارد که به منشاء اموری همچون منشاء جهان، منشاء انسان، منشاء داروها، منشاء گیاهان و منشاء حیوانات و... میپردازند، مرگ نیز بخشی از این سنخ را به خود اختصاص میدهد. اسطورههای منشاء مرگ دارای انواع گوناگون و لایههای متفاوتی هستند و در میان فرهنگهای مختلف میتوان نشانههایی از آنها را یافت. از این جهت، تحقیق در گونهشناسی چنین اسطورههایی میتواند راه را برای تحلیل دقیقتر اسطورههای ملل هموارتر سازد و هدف از این تحقیق نیز رسیدن به گونهشناسی اسطورههای منشاء مرگ در اساطیر اقوام و ملل مختلف است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکردی تطبیقی نشان دهندة آن است که این اسطورهها به دو نوع انسانمدار (انسان آگاهانه یا ناآگاهانه موجب ورود مرگ به زندگی میشود) و غیرانسانمدار (موجودی غیرانسانی موجب چنین رخدادی میگردد) تقسیم میشوند که هر یک از این دو گونه نیز دارای تقسیمات متفاوتی هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
194 - تحلیل نشانه ـ معناشناختی کارکرد گفتمانی مقاومت اسطورهای در داستان سیاوش
ابراهیم کنعانیدر مقاومت اسطورهای، حضوری متمرکز شکل میگیرد که قدرتی درونیشده دارد و سوژه در نقش کنشگر گفتمانی عمل میکند. سیاوش (سوژۀ گفتمانی)، یکی از محوریترین شخصیتهای شاهنامه است که توانسته به چنین حضوری دست یابد؛ بدین ترتیب، او تصویر منسجمی از حضور ارائه داده که وجهی استعلای أکثردر مقاومت اسطورهای، حضوری متمرکز شکل میگیرد که قدرتی درونیشده دارد و سوژه در نقش کنشگر گفتمانی عمل میکند. سیاوش (سوژۀ گفتمانی)، یکی از محوریترین شخصیتهای شاهنامه است که توانسته به چنین حضوری دست یابد؛ بدین ترتیب، او تصویر منسجمی از حضور ارائه داده که وجهی استعلایی مییابد. این حضور، سوژه را به عنوان نماد هویتبخشی در مرکز ثقل گفتمان قرار میدهد. سوژۀ رقیب نیز حضور خود را در ارتباط با او تنظیم میکند و در تعامل دوسویه و یا در رابطهای تنشی با او قرار میگیرد. این تقابل و تعامل در قالب دو کلانروایت مقاومت و مماشات بروز مییابد. پرسش اصلی این است که مقاومت اسطورهای و به تبع آن مماشات و ممارست گفتمانی در داستان سیاوش، چگونه و در قالب چه گفتمانهایی تحقق یافته است. در واقع، هدف اصلی پژوهش پیشِ رو، تحلیل نشانه ـ معناشناختی چگونگی تحقق مقاومت اسطورهای و تأثیر آن در شکلدهی به هویت و ارزش است. پژوهشِ حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی نشان دهندة آن است که سوژه با راهبردهای مقاومت اسطورهای مانند فشارهای و گسترهای، اتیکی، زایشی و پدیدارشناختی، از ارزش وفای به عهد و درستی دفاع میکند. سوژة رقیب نیز با صفآرایی در مقابلش، قصد دارد تا او را به مماشات وادارد؛ اما سوژه ممارست میکند و به حضور خود وجهی پدیداری و هستیمحور میبخشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
195 - کارکرد مدحیِ اساطیر در شعر خاقانی
رضا صادقی شهپراساطیر ایرانی و سامی در شعر خاقانی بازتاب گسترده و متنوعی دارند و غالباً در قصاید مدحی او دیده میشوند؛ بدین صورت که گاه ممدوح به شخصیتهای اساطیری تشبیه میشود و گاه بر آنها برتری مییابد. قدرت خارقالعاده و شکوه و بزرگی چهرههای اساطیری که موضوعی آشنا و ملموس در ذهن أکثراساطیر ایرانی و سامی در شعر خاقانی بازتاب گسترده و متنوعی دارند و غالباً در قصاید مدحی او دیده میشوند؛ بدین صورت که گاه ممدوح به شخصیتهای اساطیری تشبیه میشود و گاه بر آنها برتری مییابد. قدرت خارقالعاده و شکوه و بزرگی چهرههای اساطیری که موضوعی آشنا و ملموس در ذهن مخاطب بوده، سبب شده است که خاقانی در مقام مدح، ممدوح خود را با آن اسطورهها بسنجد یا بر آنها برتری دهد و گاهی هم آن اساطیر را در برابر ممدوح، کوچک بشمارد؛ این کار نه تنها دربارة اساطیر ایرانی بلکه در مواردی دربارة اسطورههای سامی و برخی عناصر اسلامی هم رخ داده و شاعر گاه تا حدّ ترک ادب شرعی نیز پیش رفته است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی با هدف تبیین نقش و کارکرد اساطیر در شعر خاقانی جمع آوری شده است. نتایج بررسیها نشان میدهد که خاقانی نه سر ستیز و مخالفت با اساطیر ایرانی دارد و نه به باورهای مذهبی و دینی بیاعتقاد است؛ بلکه شاعر در هر دو حالت ـ چه آنجا که تشبیه میکند و چه آنجا که ممدوح را برتری میدهد و به کوچک شمردن اسطورهها میپردازد ـ در پیِ رسیدن به مقاصد مدحی خود و اقناع ممدوح و جلب توجه مالی و معنوی اوست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
196 - پیکرگردانی و گشت اسطورهای در رمان چاه بابل اثر رضا قاسمی
حسین طاهری ویدا دستمالچیرمان چاه بابل اثر رضا قاسمی بنمایهای اساطیری دارد؛ داستان بر پایۀ روایت سامی ماجرای هبوط دو فرشتۀ مذکر به نام هاروت و ماروت و دلباختگیشان به زنی به نام زهره (ناهید) نوشته شده است، نمایش پیکرگردانی این سه، و چگونگی انتقال خویشکاری هر کدام در رمان، هدف این جستار است، أکثررمان چاه بابل اثر رضا قاسمی بنمایهای اساطیری دارد؛ داستان بر پایۀ روایت سامی ماجرای هبوط دو فرشتۀ مذکر به نام هاروت و ماروت و دلباختگیشان به زنی به نام زهره (ناهید) نوشته شده است، نمایش پیکرگردانی این سه، و چگونگی انتقال خویشکاری هر کدام در رمان، هدف این جستار است، که با روش توصیفی ـ تحلیلی، پیشینۀ هبوط فرشتگان و ارتباط آنها را با الهههای هندی و ایرانی باستان نشان میدهد. در این راستا بررسی پیکرگردانی آناهیتا، هئورتات و امرتات و ارتباط هر یک با الهۀ هندی سرسوتی، و دوقلوهای اشوین حائز اهمیت است. نتایج پژوهش نشان میدهد که زمان، مکان و شخصیت در رمان، تثلیثی و سهگانه است. در تثلیث شخصیت، گشت اسطورهای هاروت و ماروت در پیکر دو مرد و شمایل زهره در پیکر یک زن رخ مینماید؛ مندو، کمال و فیلیسا نقش محوری این تبدیل را بر عهده دارند. تکرار، تناسخ و دگردیسی در سه زمان مختلف (عصرقاجار، زمان انقلاب و دوران معاصر)، در توازی روایات سهگانۀ رمان در سه مکان (روسیه، ایران، فرانسه) بازنمایندۀ مسألۀ پیکرگردانی و گشت اساطیری و مؤید تکرار الگوهای رفتاری ازلی ـ ابدی در میان انسانهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
197 - نقش اسطورۀ باروری در شکلگیری تراژدی پسرکشی
حسن حیدری حمید غلامییکی از مضامین درخور تأمل در جهان اسطوره و حماسه، پسرکشی است. شاهنامه فردوسی و برخی از داستانهای حماسی اسطورهای از آثاری محسوب میشوند که صورت مفصل این آیین شرقی را دستمایة برخی از داستانهای مشهور خود کردهاند. در داستان رستم و سهراب، سیاوش و به نوعی در داستان رستم و أکثریکی از مضامین درخور تأمل در جهان اسطوره و حماسه، پسرکشی است. شاهنامه فردوسی و برخی از داستانهای حماسی اسطورهای از آثاری محسوب میشوند که صورت مفصل این آیین شرقی را دستمایة برخی از داستانهای مشهور خود کردهاند. در داستان رستم و سهراب، سیاوش و به نوعی در داستان رستم و اسفندیار، شاهد مرگ فرزند به دست پدر هستیم. در این جستار عاملی مطرح شده که میتواند عامل اصلی شکلگیری تراژدی در این داستانها فرض شود. بر اساس اسطورههای باروری و آفرینش، رسالت اصلی والدین تداوم و بقای نسل است؛ با کشته شدن پسر به دست پدر، حلقة اصلی تداوم نسل به دست پدر از بین میرود و سبب میشود که پدر نتواند رسالت اصلی خود، یعنی پرورش فرزند را به انجام برساند. این واقعه داستان را در حد تراژدی اعتلا میبخشد حال آنکه در روایات پدرکشی، لفظ تراژدی کمتر به کار برده شده زیرا پدر، تکلیف اسطورهای خود را به پایان رسانده است و مرگ او از دیدگاه اسطورهای چندان مورد اعتنا نیست. این مقاله با روش تحلیلی ـ استنادی ساختارهای مشترکی را که سبب وقوع تراژدی پسرکشی شده با اسطورة باروری پیوند داده و آن را به عنوان مهمترین عامل شکلگیری تراژدی در این داستانها معرفی میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
198 - شباهت ساختاری داستان سوسن رامشگر در برزونامه با اسطوره آفرینش در بندهش
جبار نصیری اسحاق طغیانینیمة پایانی منظومة حماسی برزونامه، اثر عطاءبن یعقوب ناکوک رازی، برگرفته از ماجرای مبارزة سوسن رامشگر با پهلوانان ایرانی است که به سبب ساختار نسبتاً مستقل آن، داستانی مجزا و منفصل معرفی شده است. به نظر محققان این حماسه همانند سایر حماسههای ملی، در زیرساخت روایتگر اساطی أکثرنیمة پایانی منظومة حماسی برزونامه، اثر عطاءبن یعقوب ناکوک رازی، برگرفته از ماجرای مبارزة سوسن رامشگر با پهلوانان ایرانی است که به سبب ساختار نسبتاً مستقل آن، داستانی مجزا و منفصل معرفی شده است. به نظر محققان این حماسه همانند سایر حماسههای ملی، در زیرساخت روایتگر اساطیر کهن ایرانی قرار گرفته است. از نظر خوانش اسطورهای، اسطورة آفرینش در بندهش، از طریق دو عنصر کنش و شخصیت، در ساختار این اثر باز روایتشده، ساختاری مشابه با ساختار این اسطوره را در منظومة حماسی شکل داده است، به همین دلیل به نظر میرسد میتوان با مقایسه و بررسی ساختار اسطورة باز روایتشده با ساختار حماسه، دربارة الحاقی بودن یا نبودن ابیات و داستانهای این منظومه به داوری پرداخت؛ بدین شیوه که با مرجع قرار دادن متن اسطوره و ساختار آن، دربارة اصالت قسمتهای حذف شده یا افزوده شدة ساختار حماسه، اظهار نظر کرد. بر اساس این شیوه به نظر میرسد برخلاف نظر برخی از محققان، داستان سوسن رامشگر در حماسة برزونامه با توجه به بازتاب اسطورة آفرینش بندهش در ساختار آن نه تنها الحاقی نبوده بلکه جزو پیکرة اصلی داستان حماسی است. نیمة پایانی منظومة حماسی برزونامه، اثر عطاءبن یعقوب ناکوک رازی، برگرفته از ماجرای مبارزة سوسن رامشگر با پهلوانان ایرانی است که به سبب ساختار نسبتاً مستقل آن، داستانی مجزا و منفصل معرفی شده است. به نظر محققان این حماسه همانند سایر حماسههای ملی، در زیرساخت روایتگر اساطیر کهن ایرانی قرار گرفته است. از نظر خوانش اسطورهای، اسطورة آفرینش در بندهش، از طریق دو عنصر کنش و شخصیت، در ساختار این اثر باز روایتشده، ساختاری مشابه با ساختار این اسطوره را در منظومة حماسی شکل داده است، به همین دلیل به نظر میرسد میتوان با مقایسه و بررسی ساختار اسطورة باز روایتشده با ساختار حماسه، دربارة الحاقی بودن یا نبودن ابیات و داستانهای این منظومه به داوری پرداخت؛ بدین شیوه که با مرجع قرار دادن متن اسطوره و ساختار آن، دربارة اصالت قسمتهای حذف شده یا افزوده شدة ساختار حماسه، اظهار نظر کرد. بر اساس این شیوه به نظر میرسد برخلاف نظر برخی از محققان، داستان سوسن رامشگر در حماسة برزونامه با توجه به بازتاب اسطورة آفرینش بندهش در ساختار آن نه تنها الحاقی نبوده بلکه جزو پیکرة اصلی داستان حماسی است. کلیدواژهها: ساختار، داستان سوسن رامشگر، برزونامه، اسطورة آفرینش، بندهش. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
199 - ظرفیتها و محدودیتهای اسطورهپردازی در رمان جنگ
محمد علیجانی محمد آهیاسطوره و اسطورهپردازی از تمهیداتی اساسی است که مناسبت قابل توجهی با پدیدۀ جنگ دارد و نویسندگان جنگ با توسل بدان میتوانند آثار ادبی ماندگاری خلق کنند. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، ظرفیتها و محدودیتهای اسطورهپردازی در رمانهای جنگ بررسی شده است. نگارندگان با أکثراسطوره و اسطورهپردازی از تمهیداتی اساسی است که مناسبت قابل توجهی با پدیدۀ جنگ دارد و نویسندگان جنگ با توسل بدان میتوانند آثار ادبی ماندگاری خلق کنند. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، ظرفیتها و محدودیتهای اسطورهپردازی در رمانهای جنگ بررسی شده است. نگارندگان با تأمل در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی و... مسلط در دوران جنگ، به کشف و واکاوی بسترها و موانع اسطورهپردازی در رمانهای جنگ پرداختهاند. مطالعات انجام شده نشان میدهد، ظرفیتهایی مانند تأثیرپذیری و الگوبرداری جنگ از انقلاب اسلامی و تأثیر انقلاب در به کارگیری اسطوره، تأثیر دین در خلق و بازپیدایی اسطورهها، شباهت ساختار روایت انقلاب و جنگ با ساختار کلان پایۀ اسطورۀ ایرانی؛ یعنی تقابل خیر و شر و...، میتوانستند محل توجه نویسندگان برای خلق رمانهای اسطورهای ماندگار باشند؛ از سوی دیگر، محدودیتهایی مثل نگاه تکساحتی و احساس استغنای بسیاری از نویسندگان نسبت به شناخت اساطیر ایران و اساطیر دیگر ملل، و همچنین عواملی از این دست، در گرایش نویسندگان جنگ به اسطوره موانعی به وجود آورده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
200 - دگردیسی اسطورة آفرینشِ مهری در عرفانِ ایرانی- اسلامی (با تکیه بر اشعارِ مولوی)
عبدالله واثق عباسی یعقوب فولادییکی از اصلیترین جایگاههای بازتولید اسطورهها، نحلههای فرهنگی ـ اعتقادی در بسترِ دین و فرهنگِ جدید است. در این گرایشهای فرهنگی نو، بازتولیدِ اسطوره گاه آگاهانه است و گاه ناآگاهانه؛ گاه به صورت مستقیم و با همان شکل است و گاه با جرح و تعدیل و به شکلهای مختلف که معمولا أکثریکی از اصلیترین جایگاههای بازتولید اسطورهها، نحلههای فرهنگی ـ اعتقادی در بسترِ دین و فرهنگِ جدید است. در این گرایشهای فرهنگی نو، بازتولیدِ اسطوره گاه آگاهانه است و گاه ناآگاهانه؛ گاه به صورت مستقیم و با همان شکل است و گاه با جرح و تعدیل و به شکلهای مختلف که معمولاً برای ادامة حیاتِ خود به لایههای ژرفترِ فرهنگِ جدید پناه میبرد. این پژوهش با روشِ تطبیقی ـ تحلیلی بر آن است تا چگونگی دگردیسی و بازتولیدِ اسطورة آفرینشِ مهری (میتراییسم) را در عرفانِ ایرانی ـ اسلامی نشاندهد. به نظر میرسد اسطورة آفرینشِ مهری از طریق لایههای نهانِ فرهنگی، در عرفانِ ایرانی ـ اسلامی تبلور یافته است و به شکلِ کشتنِ گاوِ نفس و گاوِ تن در عرصة عرفان حیاتِ خود را در کالبَدی جدید ادامه میدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
201 - بررسی نمادها و کارکردهای کهنالگوی «دایره» با تأکید بر تفکّر اسطورهای و عرفانی
امیرحسین مدنیکهنالگوها مجموعهای از تصاویر، صور مثالی و تجربیات زیستی ـ روانی آدمیان را تشکیل میدهد که در قالب نماد و مضامین مشترک در اساطیر، ادیان و آیینها، عرفان و قصهها، نمود پیدا کرده است. از مهمترین این کهنالگوها، تصویر دایره است که از دیرباز، نمادها و کارکردهای مشترکی در أکثرکهنالگوها مجموعهای از تصاویر، صور مثالی و تجربیات زیستی ـ روانی آدمیان را تشکیل میدهد که در قالب نماد و مضامین مشترک در اساطیر، ادیان و آیینها، عرفان و قصهها، نمود پیدا کرده است. از مهمترین این کهنالگوها، تصویر دایره است که از دیرباز، نمادها و کارکردهای مشترکی در اسطوره و عرفان داشته است. از جمله نمادهای مربوط به کهنالگوی دایره میتوان به وحدت و تمامیّت، روح، خود، کمال، جلال و قدرت، قداست و تبرّک، بخت و طالع، دوستی و صمیمیّت، زمان و ابدیّت و کارکردهایی چون حفاظت و نگهبانی، تمایز دو فضای ناهمگون، درمان بخشی و تحرک، خودشناسی، تجلّی حقّ، تمثّل معارف الهی و حقایق ربّانی و اطوار هفتگانة قلب، اشاره کرد. این مقاله با رویکرد تطبیقی ـ تحلیلی، به برشمردن مهمترین نمادها و کارکردهای کهنالگوی دایره در اسطوره و عرفان و بیان خاستگاهها و وجوه مشترک آن کوشیده است اهمیت دایره، مرکز و حرکت دوری را در تفکر اسطورهای و باورهای دینی ـ عرفانی بیان کند همچنین وضوح نقش محوری این طرحوارة تصویری را در بیان موتیفهایی چون تجلّی، روند تکاملی عالم، قوس نزولی و صعودی، خلق مدام و هفتگانههای نمادین و مقدّس در حوزة عرفان و تصوّف آشکار تر کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
202 - اتحاد تقابلهای دوگانه در سایۀ «تبدّل» و «تساوی» در مثنوی الهینامه عطار
سبیکه اسفندیار محمود حسن آبادی مریم شعبانزادهتقابلهای دوگانه به عنوان یکی از مؤلفههای اساسی در نقد متون معاصر مطرح شده است؛ اما کاربرد آن را میتوان در آثار کلاسیک زبان فارسی نیز مشاهده کرد. عطار در مثنوی الهینامه معتقد است هیچ معنایی در مسیر طریقت بدون عنصر متقابل به کمال و حقیقت نمیرسد؛ به همین دلیل از آغاز أکثرتقابلهای دوگانه به عنوان یکی از مؤلفههای اساسی در نقد متون معاصر مطرح شده است؛ اما کاربرد آن را میتوان در آثار کلاسیک زبان فارسی نیز مشاهده کرد. عطار در مثنوی الهینامه معتقد است هیچ معنایی در مسیر طریقت بدون عنصر متقابل به کمال و حقیقت نمیرسد؛ به همین دلیل از آغاز تا انجام طریقت، سالک را در دریایی از تقابلهای دوگانه سرگشته میکند و راه رهایی در رساندن همۀ تقابلها به سرمنشأ وحدت را نیروی تبدّل و تساوی میداند. بیشتر تقابلهایی که عطار به کار میگیرد، با تبدّل پیوند میخورند تا با تغییر ماهیّتِ عناصر متقابل، با یکدیگر یکی شوند یا از مثبت به منفی و بالعکس بدل یابند. عطار در این گردش تبدّلی، تکاملی را میجوید که محتاج ژرفنگری و فراتر رفتن از سطح جهان مادّی است. از اینرو در این مقاله با رویکرد تحلیلی ـ توصیفی سعی شده است که فارغ از برداشتهای غربی، در پرتو تقابلهای دوگانه با رویکرد تبدّل و تساوی، اندیشههای وحدانی عطار در جهت اتحاد عناصر تبیین گردد؛ این تحقیق در صدد یافتن واژههای متضاد و طبقهبندی کمّی تقابلهای دوگانه نیست، بلکه مفاهیم و عناصری را میجوید که در ورای تضاد ظاهری، در مسیر تکامل انسان به سوی وحدت حرکت میکنند و سبب تعالی انسان میشوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
203 - جاودانگی و نامیرایی در اسطورههای شاملو
ناصر ناصری تازه شهری لعیا یوسفیاغلب شاعران و نویسندگان برجسته برای جاودانه کردن آثارشان از انواع اسطورهها بهره میگیرند و با همانند کردن قهرمانان خود به قهرمانان اسطورهای، نه تنها پیوند و پلی ما بین زمان حال و گذشته ایجاد میکنند بلکه قهرمانان خود را جاودانه میگردانند. در میان شاعران معاصر شاملو ب أکثراغلب شاعران و نویسندگان برجسته برای جاودانه کردن آثارشان از انواع اسطورهها بهره میگیرند و با همانند کردن قهرمانان خود به قهرمانان اسطورهای، نه تنها پیوند و پلی ما بین زمان حال و گذشته ایجاد میکنند بلکه قهرمانان خود را جاودانه میگردانند. در میان شاعران معاصر شاملو به سبب داشتن روحیه مبارزهجویی بیشتر به اسطوره روی آورده است و بسامد بالای کاربرد انواع اسطورههای ملّی و میهنی و حتّی جهانی، او را به شاعر اسطورهسازِ جهانی معروف کرده است. او در اسطورههایش نه تنها از شخصیّتهای قهرمانی بلکه از اسطورههای حیوانی، گیاهی، عناصر طبیعی و آیینی برای بیان آرمانهایش بهره جسته است. هر چند جاودانگی از صفات همه اسطورهها است امّا ویژگی بارز اسطورههای شاملو حیات مجدّد و تولّد دوباره آنها است. در تفکّر اسطورهای او مرگ جسمانی قهرمان، حیات ابدی و جاودانی به همراه دارد تا آن حد که شاملو کلام و اشعارش را بعد از مرگ جسمانی خود، تولّد دوباره اسطوره شاملو و شاملوها میداند. بنابراین، مقصود شاملو از به کار بردن اسطوره، جاودانگی و حیاتبخشی به قهرمانان خود است. در این مقاله به تحلیل نمونههایی از اسطورههای شاملو پرداخته میشود که شاعر با آوردن آنها انگیزه رویش و تولّد دوباره را اراده کرده است تا آن حد که حیاتشان را در مرگشان میداند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
204 - اسطورۀ قربانی در آثار «بهرام بیضایی»
رقیه وهابی دریاکناری مریم حسینیآیین قربانی از کهنترین آیینهایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسانها در تمامی اعصار تلاش کردهاند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودیشان را جلب نموده، از خشمشان در امان باشند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل اسطورۀ قربانی در فیلمنامه أکثرآیین قربانی از کهنترین آیینهایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسانها در تمامی اعصار تلاش کردهاند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودیشان را جلب نموده، از خشمشان در امان باشند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل اسطورۀ قربانی در فیلمنامهها و نمایشنامههای بهرام بیضایی است. وی با شناخت گستردهای که از اسطورهها دارد، در نگارش آثار ادبی خود از انواع آنها بهره میبرد. او در نگاشتههایش، به دو شیوه از اسطورۀ قربانی استفاده میکند. نخست، در خلال داستان به شکل صریح به اجرای این آیین، آن هم به اشکال گوناگون و برای اهداف مختلف پرداخته است. دوم، نمایشنامهها یا فیلمنامههایی آفریده که در دل روایت، قهرمان ـ قربانی را جای دادهاند. البته این نویسندۀ خلاق گاهی از هر دو شیوه، استفاده میکند. در این بررسی، نمایشنامۀ فتحنامۀ کلات و فیلمنامههای قصههای میرکفنپوش، زمین، طلحک و دیگران و طومار شیخ شرزین تحلیل شدهاند. نتیجة این بررسی نشان میدهد بیضایی از انواع قربانی، در بخشِ مناسک قربانی استفاده کرده است: پیشکشهای خونی ـ انسانی؛ پیشکشهای خونی ـ حیوانی و پیشکشهای غیرخونی، از نوع آشامیدنیها. بیضایی از سه نوع هدف قربانی در روایتهایش بهره برده است: کفارهای، توسلی و شکرگزاری. شیوۀ دوم یعنی قهرمان ـ قربانی نیز در آثار او چشمگیر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
205 - کاربرد اسطوره در سرودههای محمد قیسی
عزت ملاابراهیمی حشمت پروینمحمد قیسی شاعر نوپرداز فلسطینی است که با استفاده از زبان سمبلیک و اسطورهای توانسته حضوری فعال در عرصههای مقاومت این کشور داشته باشد. البته در این راه میراث کهن عربی و فرهنگ و تمدن اقوام ملل مختلف، منبع الهام شاعر بودهاند. وی افزون بر استفاده از اسطورههای بابلی، بین أکثرمحمد قیسی شاعر نوپرداز فلسطینی است که با استفاده از زبان سمبلیک و اسطورهای توانسته حضوری فعال در عرصههای مقاومت این کشور داشته باشد. البته در این راه میراث کهن عربی و فرهنگ و تمدن اقوام ملل مختلف، منبع الهام شاعر بودهاند. وی افزون بر استفاده از اسطورههای بابلی، بینالنهرینی و یونانی، به اسطورههای کنعانی و عربی نیز توجه وافری داشته است. نگارندگان در این پژوهش که به شیوة توصیفی ـ تحلیلی تدوین شده است، نخست از اسطوره و خاستگاه تاریخی آن و انگیزههایی که سبب توجه شاعران فلسطینی به اسطورهپردازی شده، به اختصار سخن به میان آوردهاند. سپس انواع اسطورههای به کار رفته در شعر محمد قیسی را تبیین و تحلیل کردهاند. از یافتههای تحقیق برمیآید که شاعر از هر پدیده موروثی و اسطورهای اعم از مکانی، زمانی، انسانی و دینی برای ترسیم شور و شوق ملی، عشق به وطن و بازگشت به میهن، بهره برده و توانسته سخنگوی صادقی برای بیان آلام، آرمانها و اندیشههای خود یا هموطنانش در داخل و خارج از سرزمینهای اشغالی فلسطین باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
206 - خوانش کُهنالگویی در داستانهای ژان ـ ماری گوستاو لوکلِزیو: «بیابان، جوینده طلا و کتابِ گریز»
وحید نژادمحمد مرضیه بلیغیقوة خیال و داستانپردازی یکی از ابزارهای بیان معمّاهای تاریخی و زیستیِ بشر است. ارتباط ادبیات و اسطوره از بدو خیالپردازیِ انسان بیوقفه خود را از لحظه آفرینشهای ادبی نشان داده است. نوشتههای مستند و داستانی، پدیدههای تاریخی و اسطورهای را بازسازی میکنند و بررسی مفاه أکثرقوة خیال و داستانپردازی یکی از ابزارهای بیان معمّاهای تاریخی و زیستیِ بشر است. ارتباط ادبیات و اسطوره از بدو خیالپردازیِ انسان بیوقفه خود را از لحظه آفرینشهای ادبی نشان داده است. نوشتههای مستند و داستانی، پدیدههای تاریخی و اسطورهای را بازسازی میکنند و بررسی مفاهیم روانشناختی را در خود به تحلیل میطلبند. بسترهای تخیلی و واقعگرای نویسندگان قرن بیستم از جمله گوستاو لوکلزیو حامل اَشکال ادراکی و تاریخی بوده که به گونهای جمعی قابل دستیابی هستند. لوکلزیو با بازخوانیِ برخی از کهنالگوهای مطروحه توسط یونگ همچون پرسونا، آنیما، آنیموس، بازگشت به خویشتن، تولد، پیرِ دانا، سایه و گریز بخش زیادی از نوشتههای خود را بر روی ناخودآگاه جمعی و اسطورهها قرار داد. او توانست عمیقترین لایههای دیرین و اسطورههای نهفته روان بشری را در کنار عناصر فردی و طبیعی در عالم داستانی و تخیلی به تصویر بکشد. فرآیند فردیت و حرکت شخصیتهای داستانی وی نیز در کنار همین تصاویر ابتدایی و اسطورهای شکل میگیرد. از اینرو ساختار روایی و داستانی وی، نمود یک نظام نمادین روانی است که در بطن تاریخ و اسطوره تعریف میشود. شناساییِ همین صور ارثی و بیزمان در سازههای داستانی مؤلف مذکور همراه با آراء یونگ از اهداف این مقاله خواهد بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
207 - پلنگ در باورهای اسطورهای منطقه سمنان (بر اساس افسانههای عامیانه منطقه پرور و شهمیرزاد)
ندا ایمانی خوشخو عصمت اسماعیلیافسانههای عامیانه، در مرز میان خیال و واقعیت، هممرز با جهان اسطوره و همسایه با جهان حقیقی هستند. مضامین مشترک میان افسانههای عامیانه، حاکی از اشتراک بنمایههای اسطورهای آنها است. تحلیل رمزها و نشانههای افسانهها و اسطورهها به درک سیر فرهنگی و عوامل شکلگیری آنها أکثرافسانههای عامیانه، در مرز میان خیال و واقعیت، هممرز با جهان اسطوره و همسایه با جهان حقیقی هستند. مضامین مشترک میان افسانههای عامیانه، حاکی از اشتراک بنمایههای اسطورهای آنها است. تحلیل رمزها و نشانههای افسانهها و اسطورهها به درک سیر فرهنگی و عوامل شکلگیری آنها یاری میرساند. در این مقاله کوشیدهایم با تحلیل یکی از نشانههای رمزی در افسانه ـ اسطورههای منطقة سمنان، به واکاوی یک نشانة مشترک در اسطورههای شرقی بپردازیم. عنصر پلنگ در دو افسانة روایتشده در منطقة شهمیرزاد و پرور (در استان سمنان)، شباهتهای معنا داری به رمز پلنگ در قصههای مربوط به ایزدبانوان دارد. پلنگ در این افسانهها با دور شدن از خوی طبیعی و وحشی خود و یافتن نقش نگهبانی و همراهی توأم با رمز و راز، در کنار شخصیت اصلی روایت که یک زن است، قرار میگیرد. این افسانهها باورهای اسطورهای مردمان مناطق مورد بررسی، دربارة این حیوان را بیان میکنند. با توجه به ارتباط میان پلنگ و ایزدبانوان در اسطورهها، پلنگ میتواند در افسانة مربوط به پرور، نماد و رمزی از یک ایزدبانو و در افسانة رایج در شهمیرزاد، هم نمادی از یک ایزدبانو و هم نمادی از نگهبان و ملازم ایزدبانو باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
208 - فرآیند فردیّتیابی همای در منظومه همای و همایون بر اساس نظریه تفرّد یونگ
مرتضی بالار حمیدرضا فرضی رستم امانیامروزه از مهمترین و پرکاربردترین روشهای نقد ادبی معاصر، نقد کهنالگویی یا نقد اسطورهای است، که به بررسی ماهیّت و ویژگی و کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. نقد بر مبنای اسطوره از بحثهای یونگ سرچشمه گرفته است و با استعانت از آرای او انجام میشود. در این مقا أکثرامروزه از مهمترین و پرکاربردترین روشهای نقد ادبی معاصر، نقد کهنالگویی یا نقد اسطورهای است، که به بررسی ماهیّت و ویژگی و کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. نقد بر مبنای اسطوره از بحثهای یونگ سرچشمه گرفته است و با استعانت از آرای او انجام میشود. در این مقاله سعی شده است منظومة همای و همایون خواجوی کرمانی بر اساس نظریة تفرّد یونگ مورد نقد و بررسی قرار گیرد، به این صورت که همای قهرمان داستان، برای رسیدن به همایون سفر خود را به سوی سرزمین چین آغاز میکند. سفر قهرمان داستان به سوی چین نمادی از جستوجوی وی در خودشناسی و روند فردیّت روانی است، که اساس داستان این منظومه را پیریزی میکند؛ قهرمان داستان که در آغاز شاهزادهای جوان و بیتجربه بود با فعال شدن کهنالگوی آنیما و ارسال فراخوان پیوستگی و یگانگی به قلمرو خودآگاه روان قهرمان، روند فردیّتیابی وی آغاز میشود و با هدایت پیرخردمند و گذر از مشکلات و سایههای درون و انعطافپذیری پرسونا، بین خودآگاه و ناخودآگاهاش هماهنگی ایجاد شده و در نهایت فرآیند فردیّت و خودشناسی را با موفقیت به پایان میرساند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
209 - شیوۀ برخورد فردوسی با نظام اساطیری
مسعود آلگونه لیلا میرمجربیانفردوسی در روایتِ شاهنامه با یک مسئلة مهم مواجه شده است؛ آن هم طرز تلقیِ عصرِ وی از اساطیر است. گویی عصری که فردوسی در آن میزیست یکی از شکوفاترین دورانِ خردورزی در ایران زمین محسوب میشود. با این تصور، شیوۀ مواجهه فردوسی با اساطیری که یکسره از بندِ قواعدِ خرد آزاد و رها أکثرفردوسی در روایتِ شاهنامه با یک مسئلة مهم مواجه شده است؛ آن هم طرز تلقیِ عصرِ وی از اساطیر است. گویی عصری که فردوسی در آن میزیست یکی از شکوفاترین دورانِ خردورزی در ایران زمین محسوب میشود. با این تصور، شیوۀ مواجهه فردوسی با اساطیری که یکسره از بندِ قواعدِ خرد آزاد و رها هستند چگونه میتوانست صورت گرفته باشد. بدیهی است که فردوسی در گرانیگاه دو دنیای متفاوت از هم واقع شده بود: دنیایِ بیرونی خردورزِ قرنِ چهارم و دنیای درونی خردگریزِ اساطیر. گره زدن این دو دنیا به یکدیگر کار سترگی است که میبایست در شاهنامه صورت پذیرفته باشد. این پژوهش به این مسئله میپردازد که شاهنامه چه امکانات و شیوههایی را برای برخورد با نظام اساطیری به کار بسته است. به همین منظور پس از تفکیک اشکالِ متفاوت تفسیر اسطورهها به تفسیر تمثیلی، تفسیر نامگرایانه، تفسیر اوهمریستی، و تفسیر فیزیکی با بررسی متن شاهنامه ـ به صورت استقرای ناقص ـ میکوشیم پاسخی درخور برای این پرسش فراهم آوریم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
210 - شباهتها و مشترکات آفرینش مردم در اساطیر ایرانی و سامی
ابراهیم واشقانی فراهانی سمیرا ملکیاسطوره از کهنترین و مهمترین ساختههای ذهن بشر است که بنا به اهمیت و تأثیر فوقالعادهاش، از دایرۀ ساخته بودن فراتر رفته و خود مبدل به سازندۀ زندگانی بشر شده است. اسطوره، روایتی نمادین از هستی است که به مسائل کلان و بنیادین از قبیل پیدایش جهان و اجزایش و سرانجامِ جهان أکثراسطوره از کهنترین و مهمترین ساختههای ذهن بشر است که بنا به اهمیت و تأثیر فوقالعادهاش، از دایرۀ ساخته بودن فراتر رفته و خود مبدل به سازندۀ زندگانی بشر شده است. اسطوره، روایتی نمادین از هستی است که به مسائل کلان و بنیادین از قبیل پیدایش جهان و اجزایش و سرانجامِ جهان میپردازد و به رغم نبود پشتوانۀ تاریخی و علمی، برای علاقهمندان حقیقتی قدسی، والا و قطعی است. یکی از مهمترین روایتهای اساطیری در همۀ اقوام و ملل، کیفیت پیدایش مردم است. این اسطوره در میان اغلب اقوام و ملل، با وجود تفاوتهای فکری، فرهنگی و دینیشان، شباهتها و اشتراکات بسیار دارد، از جمله آفرینش مردم در نظام اساطیری آریایی و بهویژه ایرانی، شباهتهای بسیار با روایت آفرینش مردم در میان سامینژادان دارد که برخی تجلّیات آن را در دو دین یهود و اسلام میتوان مشاهده کرد. در این مقاله به روش تحلیلی ـ توصیفی و بر اساس روایتهای موجود در منابع ایرانی و سامی به بررسی تطبیقی اسطورۀ آفرینش مردم در این دو نظام اساطیری پرداختهایم. این بررسی نشانگر شباهتهایی چشمگیر در آفرینش مردم در این دو نظام متفاوت است؛ بهویژه در گیاهواره انگاشتن انسان نخستین و از خاک دانستن منشأ او. این شباهتها گاه ناشی از تأثیر و تأثّر طبیعی اساطیر است و گاه نیز از باورهای بنیادین و مشترک بشر که حاصل مشترکات تجارب زیستی انسانها است، ناشی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
211 - مطالعه و تحلیل کهنالگوهای آنیما و آنیموس در اسطوره ماه نزد ملل مختلف
عاطفه فندرسکی فاطمه اکبرینحلههای فکری گوناگون، راههای متفاوتی را برای مطالعة اساطیر پیشنهاد میکنند. یونگ از پیشگامان روانشناسی، اعماق مفاهیم ناخودآگاهی جمعی و کهنالگوها را پیش روی مینهد. آنیما نیمة زنانه در وجود مردان و آنیموس نیمة مردانه در وجود زنان، از کهنالگوهای شاخص یونگ در جستوج أکثرنحلههای فکری گوناگون، راههای متفاوتی را برای مطالعة اساطیر پیشنهاد میکنند. یونگ از پیشگامان روانشناسی، اعماق مفاهیم ناخودآگاهی جمعی و کهنالگوها را پیش روی مینهد. آنیما نیمة زنانه در وجود مردان و آنیموس نیمة مردانه در وجود زنان، از کهنالگوهای شاخص یونگ در جستوجوی ناخودآگاه بشریت هستند که از ابعاد مثبت، منفی و مراحل انکشاف خاص خود برخوردار هستند. این نحلههای فکری قسمت عمدهای از ضمیر ناخودآگاه خود را از طریق اسطورهها جلوهگر میسازند؛ ماه به شکل نمادین و روایتهای اسطورهای آن نزد ملل مختلف، بستر مناسبی برای جستوجوی این بخش از ناخودآگاه و کهنالگوها است. در این پژوهش، بررسی روایتها و شناسایی روابط کهنالگویی، اشتراکات فراوان ملل را نشان میدهد و از سرشت دو گانة ماه رازگشایی میکند، همچنین اتحاد اضداد را ـ در این اسطوره ـ به اثبات میرساند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
212 - اسطوره در متل کودکان (با نگاهی به متل دویدم و دویدم)
حافظ حاتمی نغمه شکرانهاسطورهها یا همان سلوک و مذاهب منسوخ اقوام و ملّتها ـ که خواب و خیالگونه در ذهن و رفتار ناخودآگاه فردی و جمعی حاضرند ـ پیوندهایی عمیق و دیرپا با ادبیات و هنر دارند. در حقیقت، اسطوره ادبیاتی است غیر تاریخی که در انواع ادبی؛ یعنی شفاهی و مکتوب، سرودهها و نوشتهها، حما أکثراسطورهها یا همان سلوک و مذاهب منسوخ اقوام و ملّتها ـ که خواب و خیالگونه در ذهن و رفتار ناخودآگاه فردی و جمعی حاضرند ـ پیوندهایی عمیق و دیرپا با ادبیات و هنر دارند. در حقیقت، اسطوره ادبیاتی است غیر تاریخی که در انواع ادبی؛ یعنی شفاهی و مکتوب، سرودهها و نوشتهها، حماسهها و مانند آن به چشم میخورد. ادبیات کودک و نوجوان نیز از شاخ و برگهای انبوه و در هم تنیده و در عین حال استواری است که ریشه در فرهنگ و ادبیات عامّه دارد. ردّ پای گذر اسطوره از گذرگاه این بخشِ ادبیات، در پیکرة ترانهها، متلها، حکایات و قصّهها عمیق و ماندگار است. متلها با درونمایههای لطیف و سرگرمکننده به شعر و یا نثرِ خوشآهنگ، بخشی از این ادبیات خوانده میشوند. در این پژوهش اسنادی ـ کتابخانهای برای نشان دادن وابستگی میان اسطوره و ادبیات کودک و نوجوان، به بررسی و تحلیل متل دویدم و دویدم و عناصر اساطیری آن پرداخته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
213 - تحلیل عناصر آشوب ازلی
علیرضا شعبانلواساطیر از دیدگاهی، روایتهایی مقدّس دربارة مبدأ و مقصد جهان و توجیه امور مهم هستیاند. در اساطیر ملل با آنکه دیدگاههای ظاهراً متفاوتی دربارة چگونگی و مبدأ و مادّة آفرینش وجود دارد امّا این دیدگاهها در ژرفساخت، بسیار مشابه و حتی یکساناند. این داستانها بر مبنای الگوی أکثراساطیر از دیدگاهی، روایتهایی مقدّس دربارة مبدأ و مقصد جهان و توجیه امور مهم هستیاند. در اساطیر ملل با آنکه دیدگاههای ظاهراً متفاوتی دربارة چگونگی و مبدأ و مادّة آفرینش وجود دارد امّا این دیدگاهها در ژرفساخت، بسیار مشابه و حتی یکساناند. این داستانها بر مبنای الگویی کهن پرداخته شدهاند؛ بدین گونه که قبل از آفرینش، فقط آشوب و نابسامانی است و دیگر هیچ. از دلِ این آشوب، نخستین موجود پیدا میشود و دیگر چیزها نیز از آن آفریده میشوند. چرخة پیدایش آشوب و تبدیل آن به نظم همواره در زندگی عینی و ذهنی بشر در جریان است و در داستانها به صورت اژدها یا دیو، نمادینه شده است. با پیدایش دیو و اژدها سامان هستی از میان میرود امّا با کشته شدن آن، موانع برقراری نظم بر طرف میشود و اوضاع نخستین یعنی آرامش باز میآید. در پژوهشِ تطبیقی و تحلیلی اساطیرِ برخی ملل، مشخص شد که فرایندِ پیدایشِ آشوب و انتقال از آن به نظم، عملی روانی و شناختی است و به دلیل اشتراک قوای شناختی انسانها، اسطورههای بسیاری در میان ملل گوناگون یافت میشود که از لحاظ بنمایه و هدف و کارکرد یکسان و تنها از لحاظ بیان متفاوتاند از جمله اسطورة آشوب. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
214 - سرگذشت اومروس و اومریسم
سیروس شمیسا شوبانه صرافبدون شک یکی از مهمترین و قدیمیترین مکتبهای اسطورهشناسی اِوِمریسم است که اسطورهها را گزارشهای تحریفشدة رویدادهای تاریخی میشمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچۀ این مکتب را از زم أکثربدون شک یکی از مهمترین و قدیمیترین مکتبهای اسطورهشناسی اِوِمریسم است که اسطورهها را گزارشهای تحریفشدة رویدادهای تاریخی میشمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچۀ این مکتب را از زمان انتشار کتاب تاریخِ مقدس اومروس در 300 سال پیش از میلاد مسیح تا قرن 18 میلادی هنگامیکه به عنوان یک مکتب اسطورهشناسی تثبیت شد، مورد بررسی قرارداده و نشان دادهایم که چرا و چگونه دیدگاه اومروس به عنوان نظریهای مذهبی دربارۀ خدایان اساطیری به تدریج تبدیل به مکتبی در اسطورهشناسی مدرن شده است. در این راستا تلاش کردهایم از متون دست اول استفاده کنیم، از جمله بخشی از کتاب تاریخ مقدس اومروس را به فارسی برگرداندهایم. در نهایت کوشیدهایم بازتاب کتاب اومروس را در ادبیات فارسی بیابیم و نشان دادهایم که بخشی از حماسة کوشنامه را میتوان اقتباسی از این کتاب دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
215 - مطالعه تطبیقی در اساطیر ایران و شرق دور (اسطوره سیاوش ایران و کوتان اوتونایِ قوم آینو با رویکرد جوزف کمبل)
سعید اخوانی فتانه محمودیتلقی امروزی انسان نسبت به اساطیر حاکی از این است که اسطوره، امری فراتر از افسانه است. پاسخ انسان به سؤالهایی که در دوران پیش از علم و فلسفه با آن مواجه شده است را میتوان در اسطورهها باز یافت. از مسائل مطرح شده در خصوص اسطوره، شباهت آنها در میان اقوام و تمدنهای مخت أکثرتلقی امروزی انسان نسبت به اساطیر حاکی از این است که اسطوره، امری فراتر از افسانه است. پاسخ انسان به سؤالهایی که در دوران پیش از علم و فلسفه با آن مواجه شده است را میتوان در اسطورهها باز یافت. از مسائل مطرح شده در خصوص اسطوره، شباهت آنها در میان اقوام و تمدنهای مختلف است. حال این سوال مطرح میشود که علت تشابه اسطورههای اقوام غیرمرتبط با هم چیست؟ این مقاله با روش تحلیلی ـ تطبیقی برای نشان دادن این موضوع، اسطورة سیاوش ایران و حماسة کوتان اوتونای، متعلق به قوم آینو (ساکنین دوران سنگی جزایر ژاپن) را بررسی کرده است. الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل، به عنوان رویکرد نظری و مراحل سهگانة آن به عنوان متغیر این مطالعة تطبیقی به کار گرفته شده است. این پژوهش نشان میدهد که انسان دوران اسطورهای صرف نظر از بستر مکانی ـ زبانی متمایز دارای بنیانهای معرفتشناسی و هستیشناسی مشترکی بودهاند که در اسطورهها بازنمایی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
216 - بررسی رابطه خودکامگی و آزادی در اسطوره سیاسی آنتیگونه سوفوکلس
پریچهره شاهسوند بغدادی حامد عمویی الهام حسینخانیاندیشة سیاسی یونان باستان ریشه در اسطورههای این تمدن دارد. حرکت فیلسوفان یونانی، بهویژه در آتن، از جهان اسطوره به عقلگرایی به دنبال دگرگونیها و تحولات این جامعه به وجود آمده است. در برخی دولتشهرهای یونان (در همین دوره)، حکومت پادشاهی و اشرافی به دموکراسی تبدیل و در أکثراندیشة سیاسی یونان باستان ریشه در اسطورههای این تمدن دارد. حرکت فیلسوفان یونانی، بهویژه در آتن، از جهان اسطوره به عقلگرایی به دنبال دگرگونیها و تحولات این جامعه به وجود آمده است. در برخی دولتشهرهای یونان (در همین دوره)، حکومت پادشاهی و اشرافی به دموکراسی تبدیل و در برخی دیگر، مبدل به دیکتاتوری شده است. با توجه به این تحولات، اسطورهها بهویژه در زمینة سیاسی تحول اساسی یافته و نوع تراژدی اسطورة سیاسی، در شکل تئاتر سیاسی در همین دورۀ تحول جامعه یونانی، به وجود آمده است. اسطورة سیاسی آنتیگونه، از مهمترین این تراژدیها است که نبرد میان آزادی و خودکامگی را نشان میدهد و پیامدهای تراژیک آن را برای بقای دولتشهر، مردم و شخص حاکم روشن میسازد. این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی، تلاش میکند این نبرد را بر اساس تحولات سیاسی و اجتماعی دولتشهر آتن و جهان یونانی بررسی نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
217 - بررسی جایگاه و نقش عصا در اساطیر و ادیان
علی حیدری محمدرضا حسنی جلیلیان علی نوری مریم یاراحمدیعصا از عناصر مهم اساطیری و فرهنگی است که علاوه بر کارکردهای طبیعی و اولیه، در اسطورهها و ادیان مختلف حضور گستردهای داشته است. روزگاری ابزاری ساده برای انجام کارهای روزمره بود؛ اما به مرور زمان، کارکردهای اساسی و بنیادینی در زندگی مردم یافته است و در دورههای بعد، متنا أکثرعصا از عناصر مهم اساطیری و فرهنگی است که علاوه بر کارکردهای طبیعی و اولیه، در اسطورهها و ادیان مختلف حضور گستردهای داشته است. روزگاری ابزاری ساده برای انجام کارهای روزمره بود؛ اما به مرور زمان، کارکردهای اساسی و بنیادینی در زندگی مردم یافته است و در دورههای بعد، متناسب با رشد عقلی بشر، به شکلی نمادین ظهور پیدا کرده است. نقشهای نمادین عصا در ادوار مختلف اساطیری و دینی تغییر شکل داده، گاه بر اثر این دگرگونیها، ارتباط و پیوند ظاهری خود را با فلسفۀ وجودی خویش قطع کرده، به شکل و شیوهای متفاوت جلوهگر شده است. از طرف دیگر، همگام با پیشرفتهای مادی بشر، بخشی از کارکردهای عصا به ابزارهای به نسبت پیشرفتهتری مانند نیزه، کمان، شمشیر و سلاحهای نوین واگذار شده است. در این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی حضور عصا و اشکال گوناگون آن در دوران اساطیری و حماسی، در پیوند با خدایان، پادشاهان و پهلوانان، همراه با بازتاب آن در ادیان بررسی و نقشهای مختلف نمادین عصا و علل تغییرات تدریجی آن تبیین شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
218 - زمان فراتاریخی در تجربه عرفانی حافظ
هاتف سیاه کوهیانتجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیالانگیز در غزلهای او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاهشمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحتهای مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. أکثرتجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیالانگیز در غزلهای او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاهشمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحتهای مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. با واکاوی معانی زمان ازل در شعر حافظ که حتی شعر خود را نیز میراثی از عهد الست یا زمان ازل میداند، میتوان بنمایههای اندیشة عرفانی وی را از زاویة اسطورهشناختی بازخوانی کرد. تصاویر رازآلود و اساطیری از زمان ازل که بیانگر وجهی زیباشناختی از رخدادهای شگفتانگیز اسطورهای همانند آغاز آفرینش آدم است، نشانگر حضور فراتاریخی شاعر در زمان بدایتها است. حافظ در شعر خود شخصیتهای شعرش را از مرز تاریخ و زمان ناسوتی فرا میگذراند و رنگ اسطوره به آنها میزند. زمان در شعر حافظ نه به عنوان پدیدهای آفاقی، بلکه ادراکی است که به تجربة درونی و روحی شاعر در ساحت اسطوره مرتبط میشود. در این نگرش اسطورهای، زمان تاریخی و فراتاریخی درهم میآمیزد و شاعر همچون واسطهای میان جهان غیب و جهان شهادت، از اعماق تجربههای درونی خود خبر میدهد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
219 - دو خوانش جدید بر پایۀ خوانشهای شیعی هانری کوربن از روایات اساطیری
ویدا دستمالچیهانری کوربن دین پژوه، شیعه شناس و فیلسوف برجستۀ فرانسوی در مطالعات تطبیقی متعددش توانست ارتباط فلسفی و عرفانی بین فلسفۀ خسروانی ایران باستان با روایات اسلام شیعی و فلسفۀ اشراق مطرح کند. وی با بررسی بر روی آثار سهروردی و ابن سینا نه تنها به بن مایه های فلسفۀ خسروانی دست أکثرهانری کوربن دین پژوه، شیعه شناس و فیلسوف برجستۀ فرانسوی در مطالعات تطبیقی متعددش توانست ارتباط فلسفی و عرفانی بین فلسفۀ خسروانی ایران باستان با روایات اسلام شیعی و فلسفۀ اشراق مطرح کند. وی با بررسی بر روی آثار سهروردی و ابن سینا نه تنها به بن مایه های فلسفۀ خسروانی دست پیدا کرد، بلکه به سرچشمه های اصلی فلسفۀ خسروانی، حکمت مزدایی، روایات اساطیری و متون مربوط یه آیین زردشتی نیز توجه داشت، و همچنین مسألۀ شباهت و انطباق این تعالیم را با روایات اسلام ایرانی به طور جدی پیگیری کرد. در این پژوهش آن بخش از مطالعات و پژوهش های هانری کوربن که حکایت های نمادین عرفانی یا روایات شیعی، معادلی مشابه در فلسفۀ خسروانی یا روایات اساطیری و آیین مزدایی دارد، مورد نظر است. از میان موارد ارزشمندی که کوربن به تطبیق آن در دو تفکر اسلام شیعی و حکمت باستانی پرداخته است، جای دارد به دو موردِ فراموش شده؛ یکی ماجرای ادامۀ نسل و پادشاهی فریدون و ایرج از طریق فرزند دخترش، منوچهر، و دیگری در اختیار داشتن بانویی آسمانی، اسپندارمذ، آب و زمین بپردازیم؛ اولی مشابه ادامۀ نسل و امامت و ولایت پیامبر اسلام(ص) از طریق فرزند دخترش، و دومی مشابه مهریۀ شفاهی حضرت فاطمه(س) (آب در کابین داشتن) اوست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
220 - مرور انتقادی نظریه اسطورهشناختی رنه ژرار
مسعود آلگونه جونقانیرنه ژرار، با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دیدگاههای مردمشناختی فریزر و اشتروس و در ضمن تعلّق خاطر به مکتب روانکاوی فرویدی یا همان روانکاوی متأخر فرانسوی، مبحثی را در باب تاریخ و فرهنگ مطرح میکند که آمیزۀ بدیعی از نقد ادبی، اسطورهشناسی، روانکاوی و دینپژوهی است. أکثررنه ژرار، با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دیدگاههای مردمشناختی فریزر و اشتروس و در ضمن تعلّق خاطر به مکتب روانکاوی فرویدی یا همان روانکاوی متأخر فرانسوی، مبحثی را در باب تاریخ و فرهنگ مطرح میکند که آمیزۀ بدیعی از نقد ادبی، اسطورهشناسی، روانکاوی و دینپژوهی است. او با طرح این موضوع که در هر اسطورهای میتوان ردّپای خشونتی واقعی را یافت که در گذر زمان تبدّل یافته و تغییر چهره داده است، در نهایت به نوعی نظامِ اسطورهشناختی اُهمریستی روی میآورد که به موجب آن، خشونتهای عینی تاریخی، برسازندۀ آیینها و اسطورههای اقوام تلقی میشوند. به این ترتیب، با خوانش متون، قرائن و نشانههایی را احصاء میکند که دالّ بر وجود میل محاکاتی در ساخت وجودی و روانی بشر و استمرار فراشدِ قربانی و بلاگردان در بنیادهای فرهنگی اقوام است. بر این اساس، مقالۀ پیشرو میکوشد با رویکردی تحلیلی ـ انتقادی ضمن بررسی خاستگاههای نظری اندیشۀ ژرار، استدلالهای وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این پژوهش نگارنده با تأکید بر جایگاه نظری ژرار مبنی بر قول به عدم اصالت آگاهی، موضع ضد دکارتی او را نسبت به سوژه، محل تأمل می‎داند و معتقد است آنچه ژرار به مثابۀ ساختارِ بنیادی فرهنگ مطرح میکند، از نوعی ناخودآگاهی کور و لجام گسیخته پیروی میکند که مبتنی بر نفیِ جایگاه خودآگاه و خودکار بودگی میل است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
221 - دگردیسی اسطورهها در سرودههای بدر شاکر السیّاب
معصومه مهدوی سید بابک فرزانه لیلا قاسمی حاجی آبادیباززایی، بازآفرینی و دگردیسی اسطوره، از شیوههای استفادۀ شاعران معاصر از اسطوره است؛ بدین معنا که شاعران، متناسب با مقتضیات زمانه و مضامین مد نظر خویش، به تغییر در جزء یا اجزایی از یک اسطوره و دخل و تصرّف در آن میپردازند. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، ض أکثرباززایی، بازآفرینی و دگردیسی اسطوره، از شیوههای استفادۀ شاعران معاصر از اسطوره است؛ بدین معنا که شاعران، متناسب با مقتضیات زمانه و مضامین مد نظر خویش، به تغییر در جزء یا اجزایی از یک اسطوره و دخل و تصرّف در آن میپردازند. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن نشان دادن اسطورههای دگردیسی شده و شیوههای این دگردیسی در اشعار سیّاب، به بررسی زمینهها و اهدافی میپردازد که موجب دگرگونی اسطورهها در سرودههای این شاعر شدهاند. با توجّه به پیشگامی سیّاب در شعر آزاد عرب و بهرهگیری فراوان او از اسطورهها، این بررسی میتواند علاوه بر نمایاندن جنبههای جدیدی از رویکرد شاعری سیّاب، بخش مهمّی از شیوهها و دلایل دگردیسی اسطورهها را در شعر معاصر عرب نشان دهد. نتایج این پژوهش دخل و تصرّف سیّاب در اسطورهها، انواع گوناگون اسطورهها، اعمّ از ملّی، یونانی و دینی بودن آنها را نشان میدهد؛ همچنین افزودن عناصری به اصل اسطوره، تغییر ماهیّت و کارکرد شخصیّتهای اسطورهای و نیز تغییر در اجزای مختلف اسطوره بهویژه در پایانبندی آن، از عمدهترین شیوههای دگردیسی اسطورهها در سرودههای سیّاب است. انطباق هرچه بیشتر اسطورهها با وضعیّت عصر حاضر، اندیشهها و اغراض شاعر و نیازهای سیاسی ـ اجتماعی را نیز باید از مهمترین اهداف سیّاب در دگردیسی اسطورهها دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
222 - بررسی تطبیقی اسطورههای گناه در شخصیّتهای اساطیری ایران و یونان
نصرت اله احمدی فرد علی حیدری مسعود سپهوندیاسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکلدهندۀ فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. گناه نخستین و مشابهت آن در اعمال و رفتار اساطیر جهان به گونه ای است که أکثراسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکلدهندۀ فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. گناه نخستین و مشابهت آن در اعمال و رفتار اساطیر جهان به گونه ای است که پژوهشگران آن را در سابقۀ تاریخی اساطیر جستوجو میکنند، گاهی آنقدر زیانبار است که در سرنوشت ملتها تأثیری شگرف میگذارد. ارتکاب شخصیّتهایی به نخستین گناه، گاه خواسته و ارادی است، گاه ناخواسته و غیرارادی که این نیز بیانگر جنبههای فراطبیعی اساطیری است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی اسطورۀ گناه در اساطیر ایران و یونان پرداخته است. هدف از آن نشاندادن انگیزههای نخستین گناه در ایران و یونان و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیّتهای اساطیری، حماسی ایران و یونان است. نتایج پژوهش نشان میدهد که علیرغم افتراقات بنیادی در شخصیّتهای اساطیری ایران و یونان، عواملی چون شک و تردید، غرور، دخالت اهریمن و نیروهای پلید و نیز رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیشترین بسامد در ارتکاب به گناه نخستین را دارند. برخلاف ایران، در یونان، خدایان در به وجود آمدن گناه نخستین دخالتهای آشکاری دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
223 - مقایسه کهنالگوی مرگ و نوزایی در آثار شفیعیکدکنی و بدیع صقور
غلامرضا پیروز پری ناز باقریکهنالگوها از اعماق ناخودآگاه جمعی بشر نشأت میگیرند و این امر موجب شده در ذهن و روان بشر اسطورهای فراتر از مرزهای جغرافیایی، جریان و سریان پیدا کند. در مقالة پیش رو سعی شده است بر اساس روش تحلیلی ـ تطبیقی، کهنالگوی مرگ و نوزایی در دو مجموعة فارسی و عربی معاصر، بگذار أکثرکهنالگوها از اعماق ناخودآگاه جمعی بشر نشأت میگیرند و این امر موجب شده در ذهن و روان بشر اسطورهای فراتر از مرزهای جغرافیایی، جریان و سریان پیدا کند. در مقالة پیش رو سعی شده است بر اساس روش تحلیلی ـ تطبیقی، کهنالگوی مرگ و نوزایی در دو مجموعة فارسی و عربی معاصر، بگذار کبوتر بخوابد سرودة بدیع صقور، شاعر سوری و مجموعة در ستایش کبوترها از شفیعیکدکنی نقد و بررسی گردد. رهاورد این جستار تبیین شباهتها و برخی تمایزات قابل تأمّل در موضوع کهنالگوی مرگ و نوزایی در دو اثر مذکور است. موضوع مرگ و نوزایی در این دو مجموعه به سه شکل قابل ردیابی است؛ الف: رویکرد شاعر به موضوع مرگ بیشتر از توجه وی به مفهوم نوزایی است. ب: مرگ و نوزایی به شکل متعادل رخ مینماید. ج: میزان توجه به مفهوم نوزایی بیش از توجه به موضوع مرگ است. مهمترین نتایج این پژوهش عبارتند از: بیشتر شعرهای این دو مجموعه بر تعادل میان موضوع مرگ و نوزایی استوار هستند؛ البته توجه به مرگ در شعر بدیع صقور چشمگیرتر است و شفیعیکدکنی در اشعارش بر موضوع نوزایی تأکید میورزد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
224 - همانندی خویشکاری المپ نشینان یونان و آفریدگان اهورا مزدا در سه هزار سال نخستین آفرینش
نسرین اصلانیاسطوره واکنشی است از ناتوانی های انسان در مقابله با درماندگی ها و ضعف های او. عناصر و شخصیت های اسطوره ریشه در واقعیت هایی دارند که در طی زمان تغییر و تحول می یابند و همان گونه که فرهنگ ها با هم آمیخته می شوند؛ اسطوره ها نیز با هم می آمیزند و اسطوره های جدید می سازند و أکثراسطوره واکنشی است از ناتوانی های انسان در مقابله با درماندگی ها و ضعف های او. عناصر و شخصیت های اسطوره ریشه در واقعیت هایی دارند که در طی زمان تغییر و تحول می یابند و همان گونه که فرهنگ ها با هم آمیخته می شوند؛ اسطوره ها نیز با هم می آمیزند و اسطوره های جدید می سازند و گاهی اسطوره ها در سرزمین های مختلف با نام های متفاوت و خویشکاری یکسان ظهور می یابند. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی ـ تطبیقی است بر پایه داده های کتابخانهای، که با هدف اثبات وجود همانندی در خویشکاری اساطیر ایران و یونان و نیز بیان علت آن نگاشته شده است. در این پژوهش، با توجه به یافته های به دست آمده از خویشکاری اسطورههای دو سرزمین یونان و ایران، تطبیق آن ها با یکدیگر و اثبات وجود تشابه در وظایف آن ها؛ فرضیه یکسانی تفکر نوع بشر در هزاره های آغازین بررسی می شود و در بخش نتیجهگیری بیان میگردد که از آنجا که اسطوره حاصل تفکر بشر و برگرفته از سرشت آدمی است؛ بدیهی است که تشابهاتی میان اسطوره های سرزمین های مختلف دیده شود، هر چند که نام و توصیف مردم این سرزمین ها از یک پدیده فرازمینی، متفاوت از هم باشد و نیز تفاوتهای موجود میان اسطوره ها را می توان متأثر از شرایط اجتماعی هر سرزمین در زمان خلق آن اسطوره دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
225 - بررسی پیشینه اساطیر بینالنهرینی و هندی در منظومه غنایی گل و نوروز خواجوی کرمانی
سمانه عباسی سیدحسن طباطبایی عصمت اسماعیلیخواجوی کرمانی، از شعرای بزرگ قرن هشتم هجری، منظومة گل و نوروز را، که به گفتۀ خود به لفظ هندی بوده است و داستانپردازان بابل آن را ترتیب دادهاند، به درخواست معشوقی میسراید و به حامی خود تقدیم میکند. با وجود اینکه این منظومه شباهتهای بسیاری به خسرو و شیرین نظامی دارد، أکثرخواجوی کرمانی، از شعرای بزرگ قرن هشتم هجری، منظومة گل و نوروز را، که به گفتۀ خود به لفظ هندی بوده است و داستانپردازان بابل آن را ترتیب دادهاند، به درخواست معشوقی میسراید و به حامی خود تقدیم میکند. با وجود اینکه این منظومه شباهتهای بسیاری به خسرو و شیرین نظامی دارد، به دلیل وجود چند داستان فرعی عاشقانه، آرایههای ادبی بسیار و مضامین حماسی، رزمی و عرفانی به اثری منحصربهفرد تبدیل شده است. اما در کنار آن، با استناد به گفتۀ خود خواجو، میتوان شاهد حضور باورها و روایات اساطیری دو سرزمین هند و بابل در این منظومه نیز بود؛ دو سرزمینی که تأثیر فرهنگ و عقاید و اساطیرشان بر باورها و روایات اساطیری، مذهبی و حماسی ایران به اثبات رسیده است. در این مقاله، با نظر به گفتۀ خواجو و چنین تأثیری، با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی پیشینۀ اسطورهای گل و نوروز پرداخته شده است و ارتباط آن با روایت اسطورهای ایندرای هندی و آبها یا گاوهای دربند اهریمن و از سوی دیگر با ایزدبانوی برکتبخش بینالنهرینی و همسر او مشخص شده و صحت گفتۀ خواجو و حضور مضامین اساطیری، در روایات عاشقانه نیز به اثبات رسیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
226 - بررسی بنمایههای اساطیری در افسانۀ سیستانی نهنگ بور و شهزاده
سید مهدی رحیمی علی اکبر سامخانیانی ابراهیم محمدی محمد فاطمی منشداستان نهنگ بور و شهزاده از لحاظ بنمایهها و ریشههای اساطیری غنی است و میتوان بسیاری از بازنمودهای اسطورهای، علیالخصوص اسطورههای سکایی، یونانی، چینی و هندی را در آن مشاهده کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی بنمایههای اساطیری مطرح در این داستان همچو أکثرداستان نهنگ بور و شهزاده از لحاظ بنمایهها و ریشههای اساطیری غنی است و میتوان بسیاری از بازنمودهای اسطورهای، علیالخصوص اسطورههای سکایی، یونانی، چینی و هندی را در آن مشاهده کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی بنمایههای اساطیری مطرح در این داستان همچون خونخوردن، اژدهاکشی، آفرودیت، بنمایة عدد سه، گذر قهرمان از آب به همراه اسب، آزار نرساندن آتش به پاکان و رسیدن به جاودانگی، بیمرگی و پیروزی مرگ بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که داستان نهنگ بور و شهزاده به عنوان یکی از داستانهای عامیانۀ سیستانی، از لحاظ بنمایههای اساطیری از غنای بسیاری برخوردار است و این امر به نوبۀ خود، لزوم توجه بیشتر به فرهنگ بومی و داستانهای عامیانۀ سرزمین سیستان را نشان میدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
227 - سیر تحول ایزد وای از اسطوره به کیکاووس در حماسه
اقدس فاتحی حسن شهریاریاشراف بر پیشینة اساطیری شخصیتهای حماسی، در تحلیل کارکردهای آنان در آثار ادبی کمک قابل توجهی خواهد کرد. مطالعة خویشکاریهای ایزد وای و وجود برخی تشابهات میان این ایزد و کاووس شاهنامه سبب گردید تا به مقایسة تطبیقی میان این دو شخصیت اساطیری بپردازیم. کاووس شاهنامه، از بزر أکثراشراف بر پیشینة اساطیری شخصیتهای حماسی، در تحلیل کارکردهای آنان در آثار ادبی کمک قابل توجهی خواهد کرد. مطالعة خویشکاریهای ایزد وای و وجود برخی تشابهات میان این ایزد و کاووس شاهنامه سبب گردید تا به مقایسة تطبیقی میان این دو شخصیت اساطیری بپردازیم. کاووس شاهنامه، از بزرگترین پادشاهان حماسی ایران و برخوردار از پیشینهای اساطیری است. وای نیز، ایزد باد و هواست که بر فضای تهی میان آسمان و زمین حکمرانی میکند. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی به این نتایج که عبارتند از تشابه در شخصیت متلوّن و ابهامانگیز، فرّهمندی، جادو ـ پزشکی، جنگاوری، پیک مرگ و سرشت بادی، مکان زندگی و پدر نخستین انسان بودن است، دست یافته. هر چند اختلافات جزیی در میان آنها دیده میشود، اما وجود اینگونه همسانیها میان این دو شخصیت اساطیری و بررسی و مطالعة سیر تحوّل و تنزّل ایزدان اساطیری به عالم حماسه، ما را بر این داشت که گمان کنیم کاووس شاهنامه صورت تحوّلیافته و انسانی وایو، ایزد باد و هوا است که در حماسه ملی ما؛ شاهنامه با حفظ مهمترین خویشکاریهای خود در قالب پادشاهی حماسی نمایان گشته است. هدف از انجام چنین پژوهشی بیشک نمایاندن پیشینة ایزدی کیکاووس و تأثیر در رفتار و کردار حماسی و شخصیت چندی بعدی او در شاهنامه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
228 - بررسی تطبیقی بوراندخت و آتنا، الهگان جنگآوری در دارابنامه و اودیسه
گلرخ سادات غنی مصطفی گرجی ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق فاطمه کوپاپژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهانشمول را در پی خواهد داشت. اسطورهها، افسانهها و حماسههای ملل هندواروپایی بازتاب جهانبینی مشترکی هستند که میتوان آن را در لابهلای متون ادبی رصد کرد. یکی از درونمایههای مهم این قلمرو، زنان و أکثرپژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهانشمول را در پی خواهد داشت. اسطورهها، افسانهها و حماسههای ملل هندواروپایی بازتاب جهانبینی مشترکی هستند که میتوان آن را در لابهلای متون ادبی رصد کرد. یکی از درونمایههای مهم این قلمرو، زنان و ویژگیهای خاص ایشان، در خلال قرنها دگرگونی، در اعتقادات و آئینهای اسطورهای است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی اسطورهای و روشی تطبیقی، به قیاس نقش زنان در دو حماسۀ اودیسه و دارابنامۀ طرسوسی بپردازد. در این بررسی، کارکردهای برجستۀ شخصیتهای اصلی زن در این دو اثر و شباهتهای ایشان شمرده شده است. نگارنده برای بررسی این شباهتها، پس از برشمردن ویژگیها و خویشکاریهای آتنا الهۀ جنگاوری و خردورزی یونانی، و بوراندخت پهلوانبانوی خارقالعادة دارابنامه، اثبات میکند که بوراندخت، بازآفرینی متأخر آناهیتا، الهۀ ایرانی است که با آتنای یونانی، همعرض و همسان است. این نوع همسانی و اینهمانی در بستر حماسههای دو فرهنگ مختلف، نشانگر ریشهها و خاستگاههای یکسان اساطیر در ادبیّات ملل است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
229 - خشونت در مجالس رزم با تأکید بر نگارههای اسطورهای دوالیستی نگارگری ایران از منظر اسلاوی ژیژک (خشونت اسطورهای)
سارا السادات نوری اشرف السادات موسوی لررزم در باور ایرانیان قدمت بسیاری دارد و مبارزه همیشه از مهمترین چالشهای پیشروی قهرمانان ایرانی بوده است. این مبارزه ابتدا با درگیری دائمی خیر و شرّ مطرح میگردد و سپس به صورتهای متفاوت در دورههای مختلف هنر ایران، بازنمود پیدا میکند. اسلاوی ژیژک، متفکر معاصر غربی، أکثررزم در باور ایرانیان قدمت بسیاری دارد و مبارزه همیشه از مهمترین چالشهای پیشروی قهرمانان ایرانی بوده است. این مبارزه ابتدا با درگیری دائمی خیر و شرّ مطرح میگردد و سپس به صورتهای متفاوت در دورههای مختلف هنر ایران، بازنمود پیدا میکند. اسلاوی ژیژک، متفکر معاصر غربی، در کتابها و مقالات خود به مبحث خشونت پرداخته و سویههای پنهان آن را افشاء کرده است. پژوهش پیشرو با روش تحلیلی ـ تطبیقی، درصدد است بررسی کند که در نگارگری ایران، خشونت چگونه و با چه مفاهیمی (دوالیستی) تصویر شده است و سپس با بررسی دیدگاه ژیژک در باب خشونت (خشونت اسطورهای) گفتار وی را با نگارههای اسطورهای ایران تطبیق دهد. این مقاله، سه نمونه از نگارههای شاهنامۀ فردوسی را با نظریۀ خشونت اسطورهای تطبیق داده و میزان انطباق گفتار اسلاوی ژیژک و والتر بنیامین دربارۀ خشونت را بررسی کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که این نظریه قابلیت مطالعۀ تطبیقی با نگارههای ایرانی را دارد و میتواند روشی برای نقد هنری ایران باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
230 - بررسی بازتاب باورهای آئین میترایی در افسانههای لری
سودابه کشاورزی زرین تاج واردیمیترائیسم یا مهرپرستی یکی از کهنترین آئینهای جهان است که پرستش آن به دوران ماقبل زرتشت برمیگردد. میترا خداوند پیمان و روشنایی است که با بینظمی، خشکسالی، نافرمانی و دروغ مخالف است و به جنگاوری مشهور است. به دلیل ویژگیهای خاص این ایزد، آئین میترایی در مناطق زیادی رو أکثرمیترائیسم یا مهرپرستی یکی از کهنترین آئینهای جهان است که پرستش آن به دوران ماقبل زرتشت برمیگردد. میترا خداوند پیمان و روشنایی است که با بینظمی، خشکسالی، نافرمانی و دروغ مخالف است و به جنگاوری مشهور است. به دلیل ویژگیهای خاص این ایزد، آئین میترایی در مناطق زیادی رواج یافت. با توجّه به اینکه افسانه بازماندۀ روایتهای مقدّس اسطورهای است که ریشه در برخی از اعتقادات آئینی دارد، در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی بازتاب باورهای آئین میترایی در افسانههای لری پرداخته میشود. بستر پژوهشی مقاله افسانههایی است که به زبان فارسی در استانهای لرنشینِ چهار محال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد گردآوری شدهاند. هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل رد پای باورهای میترایی و کارکردهای آن در افسانههای لری است. خواننده با مطالعۀ این مقاله درمییابد که بعضی از باورهای اسطورهای و دینی مربوط به آئین میترایی، با حفظ کارکرد خود و برخی دیگر با دگردیسیهایی، در افسانههای لری ریشه دوانیده است. باورهای مربوط به چگونگی تولد، جنگاوری و بارورکنندگی ایزد مهر و نیز باورهایی که در این آئین پیرامون پدیدههای خورشید، خروس، کلاغ، عقاب، سرباز، آتش، عدد هفت و گاو وجود دارد، از این دستهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
231 - بررسی تطبیقی فضای پساآخرالزمانی در رمان جاده اثر کورمک مککارتی، اسطورة جام مقدّس و پادشاه ماهیگیر
هدا شب رنگرمان جاده اثر کورمک مککارتی، آکنده از فضایی پساآخرالزمانی و خاکستری است. آثار این نویسنده با واقعیت عجین شدهاند؛ اما فضای این داستان دهشتناک و متفاوت از دیگر آثارش است. پس از خواندن این رمان، هراسی در دل مخاطبان میافتد که چه بر سر دنیا میآید و این سوال مطرح میشود أکثررمان جاده اثر کورمک مککارتی، آکنده از فضایی پساآخرالزمانی و خاکستری است. آثار این نویسنده با واقعیت عجین شدهاند؛ اما فضای این داستان دهشتناک و متفاوت از دیگر آثارش است. پس از خواندن این رمان، هراسی در دل مخاطبان میافتد که چه بر سر دنیا میآید و این سوال مطرح میشود که آیا راهی برای نجات انسان در این عصر پساآخرالزمانی رعبانگیز وجود دارد؟ مککارتی وقایعی را توصیف میکند که معتقد است سرنوشت محتوم بشری است. او سفر پدر و پسری را روایت میکند که در دنیای بعد از تمدن، برای بقا دست و پا میزنند. مقالة حاضر با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی، با هدف اثبات وجود همانندی در رمان پسامدرن جاده و اسطورههای کهنِ جام مقدّس و پادشاه ماهیگیر نگاشته شده است. در این پژوهش، تنها بر خصوصیات پسامدرن جاده تاکید نشده، بلکه بر اسطورههایی معطوف است که کهنتر و مهمتر هستند. در دنیای پسامدرن که سراسر ویران گشته، راه رستگاری بشر، رجعت به اسطورهها و تعالییافتن او است. جهانی که بر اساس سود و مصلحت فردی بنا شده محکوم به فنا است. نتیجه تحقیق نشان میدهد که تنها راه نجات بشر بنای اصول اخلاقی جدید، فارغ از مصلحتاندیشی بر پایة اصالت سودآوری است. در واقع پادزهر این جهان سودازده، چیزی جز رحمکردن به دیگران نیست؛ به عبارت دیگر، بشر برای ادامة بقا، نیازمند مهربانی، عشق و شفقت بدون حسابگری است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
232 - تحلیل اسطورهشناختی درام گاو اثر غلامحسین ساعدی، با تکیه بر جایگاه کهنالگویی گاو در اساطیر ایرانی
صدرالدین طاهریدر اندیشة فرهنگهای جانمندانگار، جانور برگزیده، نمایندة نیرویی ازلی است که برای کفارة گناهان یا برکتبخشی باید قربانی گردد. گاه انسان برگزیده و جانور برگزیده در قربانگاه جانشین یکدیگر میگردند. این قربانیِ جانشین، در ادیان ابراهیمی اغلب شتر یا گوسفند است، اما نگاهی به ا أکثردر اندیشة فرهنگهای جانمندانگار، جانور برگزیده، نمایندة نیرویی ازلی است که برای کفارة گناهان یا برکتبخشی باید قربانی گردد. گاه انسان برگزیده و جانور برگزیده در قربانگاه جانشین یکدیگر میگردند. این قربانیِ جانشین، در ادیان ابراهیمی اغلب شتر یا گوسفند است، اما نگاهی به انگارههای مرتبت با گاو در باورهای پیش از اسلام ایران، آشکار میسازد که قربانی برگزیده برای ایرانیان باستان گاو بوده است که در سیمایی کهنالگویی با قربانی شدن خود سبب برکت یافتن طبیعت میگردد. هدف این پژوهش تاریخی با روش توصیفی ـ تحلیلی و توسعهای که دادههای کیفی آن به شیوة اسنادی گردآوری شدهاند، پیجویی ریشههای اساطیری درام گاو اثر غلامحسین ساعدی با رویکرد اسطورهشناسی تطبیقی است. نتیجه پژوهش آشکار میسازد که کنشگران اساطیری این روایت عبارتند از: شمن (مشاسلام)، راهبهها (ننه خانم و ننه فاطمه)، قوای اهریمنی (راهزنان پوروسی)، قربانی جانوری (گاو)، و قربانی انسانی (مشحسن). پس از مرگ گاو، مشحسن جانشین او میگردد و در نهایت او نیز دچار مرگی همسان گاو میشود تا مرز میان دو قربانی انسانی و جانوری از میان برداشته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
233 - تحلیل کارکرد اسطورهای معدنالدرر شمسالدین محمد مرشدی، براساس نظریة جوزف کمپبل
رامین محرمی ثریا کریمی مهین پناهیبسیاری از مضامین معدنالدرر منطبق با مفاهیم اساطیری است و باورهای اساطیری نقش بارزی در شکلگیری مطالب این تذکرة عرفانی دارد. این پژوهش به روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی تجربة عرفانی و مراحل سیر و سلوک شیخ حاجی ناصرالدین عمر مرشدی بر مبنای نظریة جوزف کمپبل پرداخته است. هدف أکثربسیاری از مضامین معدنالدرر منطبق با مفاهیم اساطیری است و باورهای اساطیری نقش بارزی در شکلگیری مطالب این تذکرة عرفانی دارد. این پژوهش به روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی تجربة عرفانی و مراحل سیر و سلوک شیخ حاجی ناصرالدین عمر مرشدی بر مبنای نظریة جوزف کمپبل پرداخته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان سنخیّت مضامین معدنالدرر با نظریة جوزف کمپبل و موارد انطباق عرفان با اسطوره است. نتایج تحقیق نشان میدهد که قداست اسطورهای قهرمان معدنالدرر، همانند ایزدان و دیرینهالگوها است. مطابق با نظریة تکاسطورة کمپبل، سفر قهرمان معدنالدرر در سه مرحلة: عزیمت، تشرف و بازگشت قابل تبیین است. شیخ مرشدی به عنوای قهرمان جستجوگر برای تحقق فردانیت، سفر انفسی خود را با ندای آهو آغاز، و با گذر از آستان و خروج از زهدان غار، تولدی دوباره را تجربه میکند و با گذراندن آیین تشرف و بازگشت، به تجلّی مقدّس دست مییابد. در پایان سفر انفسی، قهرمان به مقامی فراتر از تضادها دست مییابد و خداوند در همه چیز برای او متجلی میشود. شیخ مرشدی در تجربة عرفانی خود، الگوهای اساطیری را تکرار میکند. بسیاری از حکایتهای معدنالدرر با مؤلفههای سفر قهرمان کمپبل همخوانی دارد و تنها در برخی از مؤلفهها جابهجایی دیده میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
234 - تحلیل اسطورهشناختیـ تطبیقی نماد غار و بررسی نمودهای آن در شعر منوچهر آتشی با تکیه بر دیدگاههای میرچا الیاده
علی صادقی منش مهیار علوی مقدّمبررسی اسطورهشناختی ـ تطبیقی غار به عنوانِ یک نماد کهن، از سویی میتواند جنبههایی کمتر شناخته شده از کارکردهای این نماد را آشکار سازد و از دیگر سو امکان درک دقیقتر چراییِ به کار بستن این نماد را فراهم میکند. نگارندگان با روش تحلیلی ـ تطبیقی در بررسی اسطورهشناختی نمو أکثربررسی اسطورهشناختی ـ تطبیقی غار به عنوانِ یک نماد کهن، از سویی میتواند جنبههایی کمتر شناخته شده از کارکردهای این نماد را آشکار سازد و از دیگر سو امکان درک دقیقتر چراییِ به کار بستن این نماد را فراهم میکند. نگارندگان با روش تحلیلی ـ تطبیقی در بررسی اسطورهشناختی نمودهای غار و کارکردهای آن در متون مختلف، کوشیدهاند به یک دستهبندی جامع و مانع از نمودهای غار دست یابند. همچنین بر پایۀ این دستهبندی چهار کارکرد برای این نماد تعریف و تبیین کردهاند که عبارتند از: 1. زهدان زمین ـ مادر؛ 2. دنیای درون و ناخودآگاه؛ 3. جایگاهِ نمادین آیین تشرف؛ 4. دنیا. بر پایۀ این دستهبندی جدید، امکان بررسی نمودهای اسطورهای نماد غار در شعر منوچهر آتشی، با تکیه بر تمایزها و تعاریف هر کارکرد، فراهم گردید؛ بررسی این نماد در شعر نو پارسی از جمله این شاعر نوپرداز، از سویی نشاندهندۀ میزان نفوذ شیوۀ تفکر اسطورهای در ذهن بشر مدرن است و از دیگرسو میتواند پربسامدترین کارکردهای بازمانده از این نماد در شعر این شاعر نو سرای فارسی را آشکار سازد. بررسیِ شعر منوچهر آتشی نشان از آن دارد که کارکردهای نمادین غار که در پیوند با دنیای درون و ناخودآگاه و نیز نوزایی و تجدد هستند، در سرودههای وی با بسامد افزونتری قابل مشاهده هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
235 - فرامتنیت و چگونگی تغییر شکل و بازسازی چهرههای اسطورهای اورفه و اوریدیس در رمان مِرکور نوشتهی اَمِلی نوتومب
فاطمه السادات طباطبایی کریم حیاتی آشتیانییکی از ویژگیهای پست مدرن رمانهای اَمِلی نوتومب، استفاده از اسطوره است و یکی از اسطورههایی که رمانهای این نویسنده و خصوصاً مرکور را تحتالشعاع قرار میدهد، اورفه و اوریدیس است. اَمِلی نوتومب از این اسطوره الهام میگیرد، تغییراتی اساسی در آن میدهد و آن را با نگاه فمی أکثریکی از ویژگیهای پست مدرن رمانهای اَمِلی نوتومب، استفاده از اسطوره است و یکی از اسطورههایی که رمانهای این نویسنده و خصوصاً مرکور را تحتالشعاع قرار میدهد، اورفه و اوریدیس است. اَمِلی نوتومب از این اسطوره الهام میگیرد، تغییراتی اساسی در آن میدهد و آن را با نگاه فمینیستی خود بازنویسی میکند. در این رمان، برخلاف اسطورة اورفه و اوریدیس، نقش زن بر مرد ارجحیت دارد و حرف اول را میزند. در این پژوهش، سعی بر آن است تا با روش تحلیلی ـ تطبیقی چگونگی این تغییرات و تکنیکهای استفاده شده را شرح دهیم. سیستم ارتباطی که این اسطوره و رمان مِرکور را به هم پیوند میدهد فرامتنیت نام دارد. همچنین سعی خواهیم کرد تک اسطورههای اصلی سازندة تصویر اوریدیس، دوگانگی شخصیتهای زن، دوگانگی ساختار رمان و همچنین واژگونی نقشها را به تفصیل توضیح دهیم. شخصیتهای اَدِل و اَزِل مسیرهای مختلفی را طی میکنند و دو تصویر متفاوت از اوریدیس به نمایش میگذارند. در واقع، این تغییرات که به علت استقلال و ابهام شخصیت زن رمان به کمک فرایند دوگانگی در تصویر اوریدیس به وجود میآید باعث میشود نویسنده نسخة جدیدی از اسطورة اورفه و اوریدیس ارائه دهد که در آن زن بر مرد برتری دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
236 - بررسی آیین قربانی در رمان بیوهکشی (با تکیه بر رویکرد میرچا الیاده)
هدی عربزاده مهرآسا رحمانیمفهوم قربانی از محوریترین مباحث رمان بیوهکشی است که به انسجام و توالی روایت، کمک شایانی میکند. اسطورهشناسان مختلفی به بررسی موضوع قربانی در فرهنگ اقوام مختلف پرداختهاند که از آن جمله میتوان به میرچا الیاده اشاره کرد که قربانیکردن را برابر با فعل آفرینش و لازمة حی أکثرمفهوم قربانی از محوریترین مباحث رمان بیوهکشی است که به انسجام و توالی روایت، کمک شایانی میکند. اسطورهشناسان مختلفی به بررسی موضوع قربانی در فرهنگ اقوام مختلف پرداختهاند که از آن جمله میتوان به میرچا الیاده اشاره کرد که قربانیکردن را برابر با فعل آفرینش و لازمة حیات میداند. وی معتقد است هیچ چیز بدون فدا شدن یا قربانی کردن، آفریده نمیشود. داستان بیوهکشی را میتوان نمونهای معاصر از آیین قربانی به شمار آورد. در بیوهکشی، توالی قربانیشدن هفت پسر حضرتقلی و قربانیکردن بره به جای دختر باکره، نمونهای از تفکر اسطورهای آیین قربانی را تداعی میکند. در بررسی حاضر، نگارندگان با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی ابتدا به جمعآوری و تنظیم نظریات عمدة میرچا الیاده دربارة مفاهیمی چون اسطورة آفرینش، قربانی و کمال آغازین پرداختهاند و سپس عناصر آیین قربانی در روایت بیوهکشی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند تا ضمن تبیین نظرات الیاده، میزان انطباق آن با روایت بیوهکشی را نیز مورد ارزیابی قرار دهند. نتیجة بدست آمده در این پژوهش به روشنشدن این موضوع انجامید، که روایت بیوهکشی تجّلی جدال میان اسطورههای آفرینش و باروری است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
237 - تحلیل اسطورهشناختی گوهر زرتشت بر پایۀ داستان تولد او در دینکرد هفتم و گزیدههای زادسپرم
سامان قاسمی فیروزآبادیدر دینکرد هفتم و گزیدههای زادسپرم، داستانهایی افسانهوار از تولد زرتشت، پیامبر ایرانی، نقل شده است. در هر دو این داستانها، نقش مهم و اساسی در پذیرش و انتقال فرّه پیامبری، بیش از پدر، برعهدة مادر زرتشت است. پژوهش حاضر برای تحلیل این نقش، مبتنی بر این پیشفرضها است: أکثردر دینکرد هفتم و گزیدههای زادسپرم، داستانهایی افسانهوار از تولد زرتشت، پیامبر ایرانی، نقل شده است. در هر دو این داستانها، نقش مهم و اساسی در پذیرش و انتقال فرّه پیامبری، بیش از پدر، برعهدة مادر زرتشت است. پژوهش حاضر برای تحلیل این نقش، مبتنی بر این پیشفرضها است: در اندیشۀ ایرانی، خویشکاری هرکس معلول گوهر وجودی او است؛ همچنین در اندیشۀ پیش از زرتشتی ایران، عمل قهرمانی در شکست تاریکی و راندن او از کیهان اهورایی، ویژۀ گوهر پهلوانی است. زرتشت، اسطورۀ جدیدی به نام مرد پرهیزگار را میسازد که از گوهر موبدی است؛ اما کارکرد قهرمان را در راندن و شکست تاریکی بر عهده دارد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ اسطورهشناختی، درصدد نشان دادن اسطورة قهرمان، یکی از مبانی فرهنگ ایران باستان، با تأکید بر گوهر پهلوانی است. با بررسی داستان تولد زرتشت در دینکرد هفتم و گزیدههای زادسپرم به این نتیجه میرسیم که گوهر پهلوانی، چنان در اندیشۀ ایرانی ریشه دارد که زرتشتیان به رغم آموزههای پیامبر خویش، آن را برای زرتشت نیز در نظر گرفتهاند تا نقش او را در راندن اهریمن از کیهان اهورایی باورپذیرتر سازند. گوهر پهلوانی که یک گوهر دوگانه و حاصل ترکیب نور و تاریکی است، در ذات اشو زرتشت با ترکیب گوهر اهورامزدا و دوغدو، مادر زرتشت، تأمین میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
238 - هویّت اسطورهگونه سمک عیّار؛ بررسی تطبیقی سمک عیّار با دو اسطوره هندو ـ ایرانی، ایندرا و مهر
لیلا مختاری نیا فرزانه یوسف قنبریبسیاری از خدایان اساطیری، از جهان اسطورهها بیرون آمده و در حماسه‎ها به صورت پهلوانانی نامی و یا شاهانی بزرگ نشان داده شدهاند. یکی از آن پهلوانان حماسی، سمک، در داستان منثور حماسی ـ پهلوانی سمکِ عیّار است. این پهلوان با داشتن برخی ویژگیهای اساطیری، همچون ایزدان ا أکثربسیاری از خدایان اساطیری، از جهان اسطورهها بیرون آمده و در حماسه‎ها به صورت پهلوانانی نامی و یا شاهانی بزرگ نشان داده شدهاند. یکی از آن پهلوانان حماسی، سمک، در داستان منثور حماسی ـ پهلوانی سمکِ عیّار است. این پهلوان با داشتن برخی ویژگیهای اساطیری، همچون ایزدان اسطورهای، ایندرا و مهر، پنداشته میشود. از جمله ویژگیهای اساطیری سمک، میتوان به این موارد اشاره کرد: آزاد ساختن مادینگان شهریاران از چنگال ربایندگان اهریمنی، داشتن پیوندی ناگسستنی با خورشیدشاه، نابودکنندة دیوان و پریان و همراهیِ مداوم با مادینهای که تجلیگر خدای بانوان است. بر اساس این فرضیه، نگارندگان این جستار با رویکردی تحلیلی ـ تطبیقی و با توجّه به متون مقدس هندو ـ ایرانی، ریگودا و اوستا، و اندیشههای اسطورهپژوهانی همچون مهرداد بهار کوشیدهاند خویشکاریهای این دو ایزد را با کارکردهای این پهلوان حماسی مقایسه و تطبیق دهند و این فرضیه را به اثبات برسانند. حاصل پژوهش حاضر نشان میدهد که سَمَک، پهلوان برجستة حماسة منثور سمک عیّار، برآیند و ادغامی از دو فرهنگ اسطورهای هندو ـ ایرانی است که در ریختی نو پیکرگردانی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
239 - تأثیر مبانی فکری ابوالعلاء معری و خیّام بر سبک زندگی متعارض آنها (با رویکرد فلسفه و اسطورهشناسی)
ریحانه السادات موسوی طاهره چال دره کتایون فلاحیابوالعلاء معری و عمر خیام از شاعران برجستة زبان و ادبیات عربی و فارسی هستند که زمینههای تشابه فکری این دو شاعر نامی، بستر پژوهشهای بسیاری بوده است. در این مقاله از تأثیر فلسفه، شعر و اسطوره بر سبک زندگی و زیست متعارض ابوالعلاء معری و عمر خیام سخن رفته است. پژوهش حاضر أکثرابوالعلاء معری و عمر خیام از شاعران برجستة زبان و ادبیات عربی و فارسی هستند که زمینههای تشابه فکری این دو شاعر نامی، بستر پژوهشهای بسیاری بوده است. در این مقاله از تأثیر فلسفه، شعر و اسطوره بر سبک زندگی و زیست متعارض ابوالعلاء معری و عمر خیام سخن رفته است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ تطبیقی ، در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به اشتراکات فراوان میان معری و خیام، چرا این دو شاعر سبک زیست کاملاً متفاوتی را برگزیدهاند؟ علت و یا علل این تفاوت سبک زندگی در چیست؟ آیا میتوان گفت این تفاوت برایند تغذیۀ تفکر این دو شاعر از خاستگاه و آبشخورهای متمایز فکری ایشان است؟ همچنین تلاش شده است تا با استناد به نظر افلاطون و کاسیرر، خاستگاه بدبینیهای معری و خوشبینیهای خیام بررسی شود. حاصل نتایج به دست آمده حاکی از آن است که به رغم اشتراکات فراوان میان معری و خیام، بدبینی و ناشاد زیستن معری، برخاسته از هویت شاعرانه و تفکر اسطورهای این شاعر است؛ در حالیکه منشأ خوشبینی، زندگی شاد و امیدوارانۀ عمر خیام نشأت گرفته از جهانبینی فلسفی و حکیمانة وی میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
240 - نقد اسطورهشناختی حکایت شیخ صنعان در منطقالطیر عطار نیشابوری بر مبنای نظریه مناسکگذار
مسعود حسنی فرهاد درودگریان علی پدرام میرزایی ایوب مرادیمناسکگذار به آیینهایی نظیر تولد، بلوغ، تشرّف، مرگ و... در جوامع کهن اطلاق میشود که ساختاری اسطورهای دارند. نظریهپردازان مناسکگذار بر این باورند که ساختار اسطورهای این مناسک از الگویی واحد پیروی میکند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطابقت ساختار اسطورهای مناسکگذار أکثرمناسکگذار به آیینهایی نظیر تولد، بلوغ، تشرّف، مرگ و... در جوامع کهن اطلاق میشود که ساختاری اسطورهای دارند. نظریهپردازان مناسکگذار بر این باورند که ساختار اسطورهای این مناسک از الگویی واحد پیروی میکند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطابقت ساختار اسطورهای مناسکگذار با سیر و سلوک صوفیانة شیخ صنعان در منطقالطیر عطار با روش تحلیلی ـ توصیفی است. پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت آئینی تصوف، ضمن تأویل روانکاوانة هر یک از مراحل گذار عرفانی شیخ صنعان، نشان میدهد ساختار روایی حکایت با الگوی چهار مرحلهای نظریة مناسکگذار (گسست، بحران، جبران و پیوند دوباره) همخوانی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
241 - بررسی و تحلیل آیینهای سنتی سیستان و چند مضمون اساطیری آنها
محمد فاطمی منشآیین ها بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ و گذشتۀ اقوام مختلف ایرانی بهویژه اهالی سرزمین سیستان به شمار می آیند که با توجه به مذهب، باورها و عقاید قومی و قبیله ای، به شکلی خاص، نمودار گردیده است. درواقع، مردمان سیستان، با توجه به ویژگی های اسطوره شناختی، مردم شناختی، تاریخی و أکثرآیین ها بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ و گذشتۀ اقوام مختلف ایرانی بهویژه اهالی سرزمین سیستان به شمار می آیند که با توجه به مذهب، باورها و عقاید قومی و قبیله ای، به شکلی خاص، نمودار گردیده است. درواقع، مردمان سیستان، با توجه به ویژگی های اسطوره شناختی، مردم شناختی، تاریخی و روان شناختی که دارند، دارای آیین هایی هستند که آنها را نسبت به سایر اقوام دیگر ایرانی متمایز می کند.آیین هایی که با توجه به صبغۀ کهنی که این مردمان دارند، در داستان های این سرزمین نیز نمایان گردیده و زمینه را برای بررسی و تحلیل های گوناگون ادبی فراهم کرده است. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با توجه به امکاناتی که نقد اسطوره ای در اختیار ما قرار می دهد، به بررسی و پژوهش در آیین های موجود در داستان های حوزۀ فرهنگی سیستان و تحلیل مضامین آنها بپردازد. بررسی ها نشان می دهد که داستانهای سیستانی، حاوی آیین های مختلفی است که از مهم ترین آنها آیین خونخوردن، اوشیدر، ازدواج با خویشان، جادوگری و سوگواری است که بسیاری از آنها تحتتأثیر فرهنگ باستانی ایرانی و زرتشتی و همچنین آداب و مناسک اقوام کهنی همچون سکاها در داستان ها ایجاد شده و در میان مردمان ناحیۀ سیستان رواج یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
242 - بررسی تحلیلی جایگاه زن درروایتهای قصه چلگیس براساس بنمایههای اساطیری
سکینه مرادی محمد حسین کرمیقصۀ چلگیس یکی از قصههای مشهور و زبانزد در ادبیات عامیانه است. در روایتهای گوناگون این قصه، عناصر مشترکی مانند توصیف شخصیّت چلگیس با مشخصههای تکرارشونده، بنمایۀ نبرد قهرمان با اژدها، سرزمینهای بیآب و قحطیزده، وجهی نمادین و اساطیری به قصه میدهد. هدف این پژوهش د أکثرقصۀ چلگیس یکی از قصههای مشهور و زبانزد در ادبیات عامیانه است. در روایتهای گوناگون این قصه، عناصر مشترکی مانند توصیف شخصیّت چلگیس با مشخصههای تکرارشونده، بنمایۀ نبرد قهرمان با اژدها، سرزمینهای بیآب و قحطیزده، وجهی نمادین و اساطیری به قصه میدهد. هدف این پژوهش دریافت نقش و جایگاه زن در جامعه با روش تحلیلی ـ توصیفی، در روایتهای گوناگون قصۀ چلگیس در مجموعه فرهنگ افسانههای مردم ایران با توجه به ژرفساخت اساطیری قصه میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد با توجه به پیشینۀ مادرسالاری و پرستش ایزدبانوان در ایران، شخصیّت چلگیس میتواند تجسمی از ایزدبانو آناهیتا، ایزدبانوی آب در باور و اساطیر ایرانی باشد. همچنین همنشینی بنمایههای اساطیری مرتبط با کنش شخصیت اصلی زن و مرد در ساختار پیوسته قصه، بیانگر برجستهسازی کنشها و قدرت مردانه، تفویض خویشکاری زنانه به مردان، انفعال شخصیّت زن و تثبیت جایگاه زن به عنوان یک همسر مطیع است. با این رویکرد قصة چلگیس فضایی در حال گذار از افول باورهای مادرسالاری و شکلگیری جامعهای پدرسالار را ترسیم میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
243 - نقد اسطوره ای رمان طوبی و معنای شب
خدیجه بهرامی رهنمانقد اسطورهای ابزاری کارآمد برای بررسی اندیشههای نخستین، رویدادهای تاریخی و آرمانهای بشر در تاریخ است و به وسیلة آن میتوان، به علل خویشکاریهای انسانهای باستان دست یافت. رمان طوبی و معنای شب، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزههای مختلف از جمله نقد اسطورهای را دارد. أکثرنقد اسطورهای ابزاری کارآمد برای بررسی اندیشههای نخستین، رویدادهای تاریخی و آرمانهای بشر در تاریخ است و به وسیلة آن میتوان، به علل خویشکاریهای انسانهای باستان دست یافت. رمان طوبی و معنای شب، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزههای مختلف از جمله نقد اسطورهای را دارد. هدف پژوهش بررسی و تبیین مولّفههای نقد اسطورهای در رمان طوبی و معنای شب با روش توصیفی ـ تحلیلی میباشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رابطة معنادار و مستقیمی میان ارتباط زنان با عناصر طبیعت در این رمان وجود دارد که به خویشکاریهای اسطورهای زنان جهت و معنا بخشیده است؛ به گونهای که با استفاده از مفاهیم سمبلیک و کهنالگویی آب، میتوان قرارگرفتن مونس در کنار سرچشمه و لیلا در کنار حوض آب را که به ترتیب خواهان دستیابی به باروری و فرایند تفرّد هستند، تبیین کرد. همچنین میتوان به تأثیرپذیری رمان طوبی و معنای شب از حماسة گیلگمش اشاره کرد؛ زیرا هر دو با زدودن سایههای ضمیر خود و با استفاده از کهنالگوی سفر، در پی دستیابی به خویشتن و کمال هستند که یونگ بر آن تأکید دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
244 - خوانش نشانههای اسطورهای رمان ولی دیوانهوار اثر شیوا ارسطویی
نرگس باقریاسطورهها همواره پیوند عمیقی با ادبیات داشتهاند و میتوانند علاوه بر معنا، بر فرم و ساختار صوری اثر، تأثیر بگذارند. بررسی و تحلیل مناسبات اسطورهای یک متن ادبی نقش مهمی در تبیین و دریافت معانی و مفاهیم آن دارد. هدف از پژوهش حاضر خوانش نشانههای اسطورهای رمان ولی دیوان أکثراسطورهها همواره پیوند عمیقی با ادبیات داشتهاند و میتوانند علاوه بر معنا، بر فرم و ساختار صوری اثر، تأثیر بگذارند. بررسی و تحلیل مناسبات اسطورهای یک متن ادبی نقش مهمی در تبیین و دریافت معانی و مفاهیم آن دارد. هدف از پژوهش حاضر خوانش نشانههای اسطورهای رمان ولی دیوانهوار نوشتۀ شیوا ارسطویی به روش تحلیلی ـ توصیفی است. نتایج بررسی این رمان بر مبنای خوانش اسطورهای نشان میدهد که معانی و حتی فرم رمان از اسطوره تأثیر پذیرفته و احضار اسطورۀ شیوا به متن رمان، علاوه بر کمک به گسترش مفاهیم رمان، در فرم و پیشبرد روایت نقش داشته است؛ یعنی زنی که در دایرة ساعت میرقصد، با حرکت خود ریتم رمان را تنظیم میکند و مشخص میسازد که کدام ماجرا در چه زمانی روایت شود. همچنین رمزگانهای مختلفی همچون نامها (شیوا، خدای سهسر هندی...)، مکانها (آبانبار، جعبة پاندورا، پالمیر...) و مفاهیمی چون مرگ و نوشتن در این رمان به عنوان واحدهای معناداری از یک گفتمان اسطورهای هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
245 - بررسی تطبیقی عنصر آتش در اساطیر ایران و ویتنام
الهام رستاد ناصر نیکوبخت فونگ وو تی تانهآتش یکی از عناصر مهم و پر رمز و راز هستی است که میتوان گفت تمدن بشری از زمان کشف آن آغاز گردید. بازتاب اندیشة بشر در زمینة چگونگی کشف آتش و میزان اهمیت و جایگاهش در میان اسطورههای به جامانده از اقوام مختلف قابل مشاهده است. ارزش و جایگاه مهم آتش در اسطورههای ایران و و أکثرآتش یکی از عناصر مهم و پر رمز و راز هستی است که میتوان گفت تمدن بشری از زمان کشف آن آغاز گردید. بازتاب اندیشة بشر در زمینة چگونگی کشف آتش و میزان اهمیت و جایگاهش در میان اسطورههای به جامانده از اقوام مختلف قابل مشاهده است. ارزش و جایگاه مهم آتش در اسطورههای ایران و ویتنام و شباهت برخی آیینهای دو کشور در تقدیس و ستایش آن نشان میدهد که وجوه فرهنگی مشترکی بین دو ملت وجود دارد. هدف از این پژوهش با روش توصیفی ـ تطبیقی، شناخت بیشتر و بهتر اسطورههای دو کشور ایران و ویتنام به ویژه آتش است و تلاش شده است تا از طریق واکاوی اسطورههای دو کشور، روایتهای مربوط به عنصر آتش بررسی شود. نتایج پژوهش با توجه به دستهبندی و تطبیق اسطورههای کشف آتش، ایزدان، کارکردها و آیینها، شباهتهایی فرهنگی را میان دو کشور نشان میدهد، چنانکه جشن رقص آتش در ویتنام مشابه چهارشنبهسوری و جشن آذرگان در ایران است؛ همچنین در اساطیر دو کشور آتش نماد پیروزی بر دشمن و دوزخ مجازات گناهکاران بیان شده است. تفاوت روایتهای اسطورهای ایران و ویتنام بیشتر در زمینة چگونگی کشف آتش و ایزدان است که در پژوهش حاضر به آنها اشاره شده است . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
246 - تحلیل جایگاه جهرم در شاهنامة فردوسی در مقایسه با تواریخ اسلامی، فرهنگ و روایات محلی
فاطمه تسلیم جهرمیدر شاهنامة فردوسی و بهویژه در بخش تاریخی آن، اسامی مکانها و نامجایهای بسیاری از جمله شهر جهرم آمده است. بنای شهر جهرم در سرزمین پارس را به چهرههایی اسطورهای چون بهمن پسر اسفندیار نسبت دادهاند؛ قهرمانانی چون: بُناک، مهرک نوشزاد و دختر مهرک، بهرام گور و باربُد، أکثردر شاهنامة فردوسی و بهویژه در بخش تاریخی آن، اسامی مکانها و نامجایهای بسیاری از جمله شهر جهرم آمده است. بنای شهر جهرم در سرزمین پارس را به چهرههایی اسطورهای چون بهمن پسر اسفندیار نسبت دادهاند؛ قهرمانانی چون: بُناک، مهرک نوشزاد و دختر مهرک، بهرام گور و باربُد، از چهرههای معروف شهر جهرم در شاهنامه، روایات عامیانه و برخی تواریخ اولیه اسلامی هستند. نام جهرم در نسخ مختلف شاهنامه بین ۸ تا ۱۷بار تکرار شده و محل وقوع برخی از اتفاقات مهم این حماسة ملی است. هدف از پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، تأیید اصیلبودن نام جهرم در شاهنامه و تحلیل جایگاه استراتژیک و نظامی در گذشتة تاریخی و اساطیری آن است. بر اساس یافتههای این پژوهش، وجود قوای نظامی، وجود قلعهها و ولیعهدنشینی این شهر از دلایل تکرار نام آن در شاهنامه است. روایات ملی و شخصیتهای شاهنامه در فرهنگ محلی جهرم به صورت نامگذاری بر اماکن جغرافیایی چون: قلعة مهرک و شاپورآباد، بازآفرینی روایات شاهنامه، نامهای خانوادگی و... حفظ شدهاند. باقیماندن نامها یا شهرتهای خانوادگی مرتبط با پهلوانان و خاندان شاهی در شاهنامه، بناها و نامجایها به نام شاهان و پهلوانان از دیگر نشانههای تاریخ حماسی این شهر در روزگار حاضر است. دادههای محلی این مقاله نیز به کمک پژوهشهای میدانی جمعآوری شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
247 - تحلیل اسطورهکاوی عشق در فرهنگ گیلان (مطالعه موردی: روایت رعنا)
زهرا مهدی پور مقدم بهمن نامور مطلقعشق، بیانگر عمیقترین نوع ارتباط بین انسانهاست و همواره میتواند صورتهای متفاوتی به خود بگیرد. بر این اساس، تمامی انسانها در رابطة عاشقانه از یک الگوی واحد عاطفی پیروی نمیکنند؛ گاه ممکن است دست به خشونت و یا مجازات دیگری بزنند. اسطورۀ رعنا در منطقۀ گیل أکثرعشق، بیانگر عمیقترین نوع ارتباط بین انسانهاست و همواره میتواند صورتهای متفاوتی به خود بگیرد. بر این اساس، تمامی انسانها در رابطة عاشقانه از یک الگوی واحد عاطفی پیروی نمیکنند؛ گاه ممکن است دست به خشونت و یا مجازات دیگری بزنند. اسطورۀ رعنا در منطقۀ گیلان، پیدایش گونهای عشق و دلدادگی و سرنوشت نافرجام در نظام اربابرعیتی حاکم بر جامعه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیل محتوا، و با رویکرد اسطورهکاوی و بررسی روایت، درصدد توضیح عناصر تأثیرگذار بازنگری اسطورة عاشقانه رعنا است؛ همچنین هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد گوناگون روایت اسطورهای و شرایط گفتمانی، پیرامتنی و فرامتنی آن است.برای شناخت بهتر رمزگانهای موجود در روایت، اسطورهکاوی میکوشد با تأکید بر روانکاوی و جامعهکاوی علاوه بر مطالعة متن، به مطالعۀ فرهنگ و گفتمانهای حاکم بر اثر نیز بپردازد. نتایج پژوهش بیان میکند که، روابط انسانی، بهویژه عاطفی میتواند بیانگر وضعیت تکاملی یک جامعه باشد و اگر جامعهای بخواهد هویت زیباییشناسی بومی خود را حراست نماید، راهی جز شناخت گذشتۀ خویش و توجه به اسطورههای بومی خود ندارد؛ زیرا، اسطورهها الگوهای رفتاری و کرداری افراد جامعه تلقی میشوند و در بیشتر موارد، تأثیرگذاری آنها به صورت ناخودآگاه انجام میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
248 - اسطورهشناختی چگونگی و چراییِ سفر قهرمان در کارنامة اردشیر بابکان
مختار ابراهیمیکارنامة اردشیر بابکان از متنهای مهم اسطورهای و حماسی در ادبیات پهلوی، در پی اسطورهسازی و برساختن قهرمانِ بنیانگذار دولت ساسانی است. اینکه چرا و چگونه این متن به مقابله با گفتمان رقیب اشکانی رفته و سعی در پیروزی گفتمان خود داشته، پرسش اصلی این پژوهش است. فرضیة مهم أکثرکارنامة اردشیر بابکان از متنهای مهم اسطورهای و حماسی در ادبیات پهلوی، در پی اسطورهسازی و برساختن قهرمانِ بنیانگذار دولت ساسانی است. اینکه چرا و چگونه این متن به مقابله با گفتمان رقیب اشکانی رفته و سعی در پیروزی گفتمان خود داشته، پرسش اصلی این پژوهش است. فرضیة مهم پژوهش، این است که نیروهای انسانی و طبیعی و فراطبیعی در این روایت با هماهنگی به برساخت و استوار داشتِ گفتمانی دستیافتهاند که گونهای دیگر از اندیشه و به تبع آن نوعی از زندگی را به نمایش میگذارند. قهرمان در روایت کارنامه، هم با تلاشها و کوششهای خود و یارانش و هم به یاری شخصیتهای دیگر که از صفّ رقیب جذب میکند، به نبردی پیگیر دست مییازد. این پژوهش با نگاهی اسطورهشناختی، با توجه به مراحل سفر قهرمان از دیدگاه جوزف کمپبل، به تطابق و هماهنگی نیروهای تأثیرگذار راهِ پیچیدۀ پیروزی اشاره میکند. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی در پی رسیدن به چرایی سفر قهرمان است. بیان رهایی کشور از پراکندگی، هدف پژوهش و توضیح چگونگی رسیدن به انسجام شهریاری در ایرانشهر، نتیجه روایت کارنامه اردشیر بابکان بوده است. هر یک از شخصیتهای کارنامه به گونهای نقش خود را در راه بازگرداندن ایرانشهر به یگانگی ملی بازی میکنند و یادآور نقش رهایی رهندگان اسطورهای در اساطیر ایرانی میشوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
249 - واکاوی اسطورهشناختی رمان «من و عجیب و غریب» (با تکیه بر نمادهای مادینه و فرایند بلوغ نوجوان)
سارا چالاکرمان من و عجیب و غریب اثری است در ژانر فانتزی که برای ردۀ سنی نوجوان نوشته شده است. عناصر و شخصیتهای موجود در این رمان از الگوهایی اسطورهای تأثیر پذیرفتهاند. در واقع گونۀ فانتزی در این اثر از نوع فانتزی اسطورهای است و بنیانی ژرف در پی اجزای آن نهفته است. پژوهش حاضر أکثررمان من و عجیب و غریب اثری است در ژانر فانتزی که برای ردۀ سنی نوجوان نوشته شده است. عناصر و شخصیتهای موجود در این رمان از الگوهایی اسطورهای تأثیر پذیرفتهاند. در واقع گونۀ فانتزی در این اثر از نوع فانتزی اسطورهای است و بنیانی ژرف در پی اجزای آن نهفته است. پژوهش حاضر به شیوۀ تحلیلی ـ تطبیقی و نقد اسطورهای در نظر دارد به تحلیل و کاوش نهانگرایانۀ رازها و مفاهیم اسطورهای موجود در داستان بپردازد. شخصیت نوجوان داستان در مرحلۀ بلوغ قرار دارد و وظیفهای به او محوّل شده است که برای انجام آن، وارد سرزمینی ناشناخته میشود. نتایج نشان دهندة آن است که مناسک و رفتارهای بنیادینی که لازمۀ عبور از مرحلۀ کودکی به جوانی است، در این داستان نمادینه شده است. عبور از این مقطع و انجام مأموریتی حیاتی که همانا کشف دانۀ زندگی و بازگرداندن حیات به سرزمین باستان است، خویشکاری او در سیر این بلوغ به شمار میرود. شخصیتهای زن، درختی ساکن در سرزمین باستان، متأثر از کهنالگوی قداست درختان هستند. شخصیت پری رودخانه که نگهبان آب است، از ایزدبانوبان مقدّس ادوار کهن بهره جسته است. عناصری چون صدف، اشک جزو نمادهای باروری و مادینه به شمار میروند. همچنین هیولای گرسنگی به عنوان عنصر شرّ خاستگاهی اسطورهای دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
250 - بازتاب بازماندههای اسطورهها در قصّههای مشدیگَلینخانم
خداداد معتضدکیانی قربانعلی ابراهیمی مهرداد چترایی عزیزآبادیقصّههای مشدیگَلین خانم نوشتة الول ساتن، شامل 110 قصّه از قصّههای عامیانة مردم ایران است. هدف این پژوهش، نشان دادن بازتاب بازماندههای اسطورهها در برخی از این قصّهها و همچنین تطبیق این اسطورهها با شاهنامه و کتابهای اسطورهای است. در این قصّهها، سخنی از زال و سی أکثرقصّههای مشدیگَلین خانم نوشتة الول ساتن، شامل 110 قصّه از قصّههای عامیانة مردم ایران است. هدف این پژوهش، نشان دادن بازتاب بازماندههای اسطورهها در برخی از این قصّهها و همچنین تطبیق این اسطورهها با شاهنامه و کتابهای اسطورهای است. در این قصّهها، سخنی از زال و سیمرغ نیست، ولی قهرمان را پرندهای پرورشمی د هد و کرّة دریایی و اسب با کندن چند تار از یال خود و دادن به قهرمان داستان، او را یاری میرسانند. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی نشان میدهد که برخی از قصّههای عامیانه، شکسته شدۀ اسطورهها هستند که با گذشت زمان در قصّهها و افسانهها بازتاب یافتهاند. ورود اسطورهها در قصّهها و افسانههای عامیانه سبب بقای آنها شده است. ممکن است محتوای قصّههای مشدی گلین خانم، تمام جنبههای اسطوره را دربرنگیرد، اما به صورت پارههای گسسته از یک یا چند اسطوره و یا وقایع شاهنامه الگو گرفته باشد. نگارندگان در این پژوهش با واکاوی ابعاد برخی از قصّههای مشدیگلینخانم، تأثیر اسطورهها را در برخی از این قصّهها بررسی کرده و چگونگی دگردیسی آنها را تبیین نمودهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
251 - تحلیل اسطورهشناختی داستان بهرام و آزاده براساس نظریۀ میتوس پاییز نورتروپ فرای؛ بستر مطالعاتی سفالینه منقوش
یعقوب طالبی بهمن نامور مطلقیکی از رویکردهای مهم در نقد ادبی معاصر، رویکرد کهن الگویی است. مهمترین نظریهپرداز نقد کهنالگویی، نورتروپ فرای، بر آن است که کهنالگوهای اسطورهای، در انواع متون ادبی پدیدار میشوند و در جهان ادبی، چهار میتوس بنیادین که برابر با چهار فصل، در چرخۀ جهان طبیعت هستند، چها أکثریکی از رویکردهای مهم در نقد ادبی معاصر، رویکرد کهن الگویی است. مهمترین نظریهپرداز نقد کهنالگویی، نورتروپ فرای، بر آن است که کهنالگوهای اسطورهای، در انواع متون ادبی پدیدار میشوند و در جهان ادبی، چهار میتوس بنیادین که برابر با چهار فصل، در چرخۀ جهان طبیعت هستند، چهار ژانر اصلی در ادبیات؛ یعنی کمدی (بهار)، رُمانس (تابستان)، تراژدی (پاییز) و طنز (زمستان) را دربرمیگیرند. بنا به نظریۀ فرای، کانون تراژدی، قهرمانی است که در حیات خود شش مرحله را از معصومیت نخستین تا سقوط فرجامین طی میکند و در نهایت با قربانی شدنش، تعادل و آرامش بر محیط حاکم میشود. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی به بررسی نقوش کاسهای مینایی متعلق به دوران ایلخانی پرداخته و این داستان بهرام و آزاده را مطابق روایت شاهنامۀ فردوسی به تصویر کشیده است. هدف این پژوهش و نتیجه تحلیل این نقوش بر مبنای نقد کهنالگویی نورتروپ فرای نشان میدهد که روایت تصویری مذکور در قالب میتوس پاییز و ژانر تراژدی شکل گرفته است تا پیام سیاسی و اجتماعی ویژهای را در قالب این داستان تصویری و ادبی به مخاطبانش، چه در دوران پیش از اسلام و چه پس از آن منتقل کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
252 - بازتاب اندیشة آفرینش بنی در شاهنامة فردوسی و مثنوی مولوی
رضا ساریخانی قدمعلی سرّامی عبدالحسین فرزاداز کلیدیترین مباحث در ادب حماسی و عرفانی بهویژه در شاهنامه و مثنوی، جلوههای نوع دوستی انسان است. در این آثار، خاستگاه متفاوت آفرینش و خلقت، تصاویر متفاوتی از انسان و جلوههای نوع دوستیش پدید آورده است که بر ضروری بودن این کاوش صحّه میگذارد. پژوهش حاضر به روش تحلیلی أکثراز کلیدیترین مباحث در ادب حماسی و عرفانی بهویژه در شاهنامه و مثنوی، جلوههای نوع دوستی انسان است. در این آثار، خاستگاه متفاوت آفرینش و خلقت، تصاویر متفاوتی از انسان و جلوههای نوع دوستیش پدید آورده است که بر ضروری بودن این کاوش صحّه میگذارد. پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ توصیفی میکوشد به بازتاب اندیشة آفرینش بنی در شاهنامه و مثنوی بپردازد. در تصویر آفرینش، بنی از آمیزشِ نیروهای مخفی در یک بن، گیتی و انسان پدید میآید.یافتههای پژوهش نشان میدهد که مهر و پیوند، هدف نهایی زندگی انسانهایی است که خود را آفریدهء مهر و آمیزش میدانند. فردوسی و مولوی نیز با چنین مهری در اشعارشان، سعی در آفرینش ایرانی تازه دارند؛ ایرانی که گوهرش مردمی و جهانی است. این مردمی بودن، به فرد و جامعه، بی آن که شخصیّتشان را بگیرد و یا بزداید، معنا و جان میدهد و مردمی بودن جهانی، تنوّع و هماهنگی همگان را میپسندد و میپرورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
253 - زمینههای شکلگیری اسکندر ذوالقرنین در سراسطوره اسلامی
جواد هداوند بهمن نامور مطلق اسماعیل آذرروایت اسکندر از مهمترین و مبهمترین الگوهای اسطورهای تاریخ و فرهنگ ایران است که در سه حوزة یونانی، ایرانی و اسلامی تحت تأثیر جریانات کلانمعرفتی (سراسطوره) با تغییرات گستردهای مواجه شده و شکل جدیدی گرفته است. کارکرد اساطیر در سراسطورة اسلامی، با وام گرفتن از اساطیر أکثرروایت اسکندر از مهمترین و مبهمترین الگوهای اسطورهای تاریخ و فرهنگ ایران است که در سه حوزة یونانی، ایرانی و اسلامی تحت تأثیر جریانات کلانمعرفتی (سراسطوره) با تغییرات گستردهای مواجه شده و شکل جدیدی گرفته است. کارکرد اساطیر در سراسطورة اسلامی، با وام گرفتن از اساطیر سرزمینهای جدید به منظور تبیین و تأیید مفاهیم و آموزههای دینی از استراتژیهای کارآمد فرهنگی مسلمانان است. نتایج پژوهش نشان میدهد که فقر باورها و الگوهای اساطیری اعراب دورة پیشاسلامی، شکلگیری نهضت ترجمه در سدههای نخستین و پیدایش امواج جریان دوم هلنیسمی و نیز اسطورهوارگی نهفته در رفتار اسکندر، زمینههای لازم را برای این هویتیابی، فراهم آورد و در اندک مدّتی در تفاسیر قرآنی، اسکندر با عنوان ذوالقرنین معرفی گردید. واماسطورة اسکندر، اگرچه در آغاز سراسطورة اسلامی، مفهومسازی ناب و خالصی نداشت ولی آرامآرام، ویژگیهای خاصی گرفت و به واسطة رمزگانهای عموماً مذهبی، در قرون میانی به مفهومی متمایز و مستقل رسید؛ هرچند با تغییراتی، به عنوان رویکرد غالب در اسکندرشناسی تاکنون تداوم یافته است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ تطبیقی و سراسطورهکاوی و نگاهی مضمونی به موضوع، زمینههای اصلی توجّه مسلمانان به موضوع اسکندر و متغیرهای مؤثر در صورتبندی جدید این داستان را در قالب سراسطورة اسلامی بررسی و تبیین مینماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
254 - تحلیل و بررسی نگره تطبیقی چهرة هادیان ارواح در آیینه اساطیر
شهین قاسمی معصومه میرآبیکی از مباحث مهم در اساطیر ملل، داشتن باورهای متفاوتی از نحوه ورود و هدایت ارواح به جهان پسین است. اعتقاد به جاودانگی، دین، فرهنگ و چگونگی اندیشیدن مردم در اساطیر مختلف سبب شده است تا دنیایی برای خود تصور کنند که با توجه به کردار و اعمالشان، هادی در آن نقش فرستندة ارواح أکثریکی از مباحث مهم در اساطیر ملل، داشتن باورهای متفاوتی از نحوه ورود و هدایت ارواح به جهان پسین است. اعتقاد به جاودانگی، دین، فرهنگ و چگونگی اندیشیدن مردم در اساطیر مختلف سبب شده است تا دنیایی برای خود تصور کنند که با توجه به کردار و اعمالشان، هادی در آن نقش فرستندة ارواح مردگان به جایگاه ابدیشان دارد. در این پژوهش با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی به انواع هادیان ارواح و رابطه هادی با جنسیت متوفی، برهة زمانی همراهی روح از لحظه جدایی روح از بدن تا پایان رسیدن به جایگاه ابدیش و چهره ارواح در اساطیر ایران و جهان پرداخته شده است تا مردم به درک عمیق از زندگی پس از مرگ و کاهش ترس و اضطراب و رسیدن به آرامش در کردار و اخلاق نفسانی خود در گذر این جهان برسند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که نحوة عملکرد هادیان روح بر اساس میزان خوبی یا بدی اعمال متوفی ارزیابی میشود و نقش هادی در هر اسطوره متفاوت از اساطیر دیگر کشورهاست و اعتقادات هر کشوری تأثیر بسیار زیادی در نشان دادن چهرة هادی و نحوة برخورد با شخص متوفی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
255 - مام خاک در اساطیر و باور ملل و جایگاه آن در شواهدی از آثار سنایی غزنوی
لیلا مطیع شیرازی محمد هادی خالق زاده محمد رضا معصومیخاک نماد سردی و تجدید حیات است؛ مردگان به زیرخاک میروند تا تجدید حیات کرده و به صورتی نو ظاهر شوند، به تعبیری زمین، مادر هستی و خاک بستری برای باروری و حیات بشر است. سنایی غزنوی به شهادت شمار زیادی از ابیات دیوان و نیز مثنوی حدیقهاش با فرهنگ باستانی ایران به خوبی آ أکثرخاک نماد سردی و تجدید حیات است؛ مردگان به زیرخاک میروند تا تجدید حیات کرده و به صورتی نو ظاهر شوند، به تعبیری زمین، مادر هستی و خاک بستری برای باروری و حیات بشر است. سنایی غزنوی به شهادت شمار زیادی از ابیات دیوان و نیز مثنوی حدیقهاش با فرهنگ باستانی ایران به خوبی آشنایی داشته وعناصر و مضامین اساطیری در شعر او نمودهای مختلفی دارد. این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی محتوا، بر آن است تا رد پای اساطیری مام خاک را در شواهدی از آثار سنایی غزنوی بررسی کند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که سنایی به خوبی توانسته است با بهرهگیری از سرچشمة غنی اساطیر ایرانی و فرهنگ اسلامی، اسطورۀ حیات و آفرینش از خاک را در آثارش نشان دهد؛ همچنین وی به ارتباط، تضاد و وحدت عناصر چهارگانه از جمله خاک با عناصر دیگر و مزاج آنها آگاهی کامل داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
256 - رواناسطورهشناسی داستان کودکانۀ «بوقی که خروسک گرفته بود»: بر اساس نظریۀ فرایند تفرد
امیرحسین زنجانبر ایوب مرادییونگ روانکاوی را باستانشناسی در بستر گونههای انسانی میداند. از همینرو اصطلاح کهنالگو (آرکیتایپ) که زیربنای نظریۀ فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژۀ باستانشناسی (آرکیولوژی) و گونهشناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهنالگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم أکثریونگ روانکاوی را باستانشناسی در بستر گونههای انسانی میداند. از همینرو اصطلاح کهنالگو (آرکیتایپ) که زیربنای نظریۀ فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژۀ باستانشناسی (آرکیولوژی) و گونهشناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهنالگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم و نیرومند است. این کهنالگو متشکل از زنجیرۀ کهنالگوهایی همچون سایه، نقاب، پیر خردمند، آنیما و خویشتن است. غایت فرایند تفرّد چیزی جز یکپارچهسازی آگاهانۀ تمام حلقههای این زنجیرۀ کهنالگویی نیست. در همین راستا، پژوهش پیشِرو با روش تحلیلی ـ توصیفی در پی بازشناسی زنجیرۀ کهنالگوهای تفرّد و چگونگی فرایند یکپارچه شدن آنها است. از آنجا که در خوانش یونگیِ کتابهای کودک ایرانی، نشانههای تصویری همواره مغفول واقع شدهاند؛ کتاب تصویری بوقی که خروسک گرفته بود برای موضوع پژوهش اختیار شده است. کتاب مذکور اثر حامد حبیبی و به تصویرگری علیرضا گلدوزیان است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد: شناخت شکافهای میان خودآگاه و ناخودآگاه و پذیرش بخش تاریکِ وجود، لازمۀ شکلگیری هویت یکپارچۀ انسان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
257 - مطالعۀ تطبیقی آراء کریستیان بوبن و سهروردی در هستانشناسی آفرینش
معصومه احمدی صدیقه شرکت مقدمبرداشتهای اسطورهای از آفرینش، منعکسکنندۀ ذهنیت انسان از هستی و خلقت است که اغلب، هدف از آنها رفع ابهام از مرحلۀ پیش از آفرینش و خود آفرینش است. کریستین بوبن در آثار ادبی ـ عرفانی خود گاه با زبانی توصیفی، گاه ادبی و استعاری، به هستانشناسی آفرینش پرداخته است. بینش أکثربرداشتهای اسطورهای از آفرینش، منعکسکنندۀ ذهنیت انسان از هستی و خلقت است که اغلب، هدف از آنها رفع ابهام از مرحلۀ پیش از آفرینش و خود آفرینش است. کریستین بوبن در آثار ادبی ـ عرفانی خود گاه با زبانی توصیفی، گاه ادبی و استعاری، به هستانشناسی آفرینش پرداخته است. بینش او به نظام هستی، تشابه قابل توجهی با آراء سهروردی پیرامون انوار قاهره و انوار مدبره دارد؛ بوبن نیز عواملی ماورایی همچون نور الهی و فرشتگان را در کنار عوامل دیگر، مؤثر در خلقت طبیعت و مدیریت آنها میبیند. هدف از این جستار با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی بازخوانی عمقیتر آثار ادبی ـ عرفانی بوبن و شناخت بهتر جهانبینی او در تطبیق با فلسفۀ اشراقی سهروردی است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کریستین بوبن با نوعی خودآگاهیِ اشراقی و با نگاهی بوطیقایی ـ عرفانی، اسطورۀ آفرینش را در تداوم همیشگی با وجه خدا و یا به عبارت ما، مصداق بارز کل یومٍ هُو فی شَأن میبیند. در آثار وی این اسطوره، زایشی زنجیروار و جاویدان از هستی را در ارتباط نزدیک با ابدیتی نورانی ترسیم میکند. بوبن همانند سهروردی نور را مبنای وجود و عامل تداوم آن میبیند، که از نظر ما نوعی نگاه شِبه اشراقی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
258 - تحلیل شخصیتها مفاهیم اساطیری و انواع آن در رمان سمفونی مردگان
سهیلا شیخلو حمیدرضا اردستانی رستمی اسماعیل آذربه کار بردن عناصر و مضامین اسطورهای ـ کهنالگویی، یکی از مفاهیم و مؤلفههای موجود در رمانهای فارسی است. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، مؤلفههای اسطورهای در رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شود. کاربرد اسطوره در رمان حاضر ممکن است با قص أکثربه کار بردن عناصر و مضامین اسطورهای ـ کهنالگویی، یکی از مفاهیم و مؤلفههای موجود در رمانهای فارسی است. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، مؤلفههای اسطورهای در رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شود. کاربرد اسطوره در رمان حاضر ممکن است با قصد قبلی نویسنده و یا با توجّه به کهنالگوهای نخستین بشر، به صورت غیرارادی در رمان آورده شده باشد که نشانگر آگاهی نویسنده از اسطورهها و نمادهای ایران و جهان، فرهنگ دینی، ملی و قومی است. صرف نظر از درونمایۀ اصلی رمان که قتل و برادرکشی است و با اسطوره هابیل و قابیل پرورانده شده، معروفی برای درک رمان خود از اسطورههای مختلفی استفاده کرده است که آنها را میتوان به سه دستۀ اساطیر شاهنامهای (سیاوش، ایرج، بیژن و منیژه و...)، حیوانات اساطیری (ققنوس، کلاغ، گرگ، پروانه، ماهی) و مفاهیم اسطورهای (آفرینش، دوگانهنگری، پالایش، ماندالا، گیاهپیکری و...) تقسیم کرد. نظر به گسترده و وسیع بودن این مفاهیم، در این پژوهش، تنها به مفاهیمی که در پژوهشهای دیگر، کمتر به آنها پرداخته شده است، توجّه میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
259 - پدیدارشناسی قهرمان، در حمزهنامه
علیرضا صیادنژاد فاطمه نمازیاسطوره، زبانی برای بیان احساسات و خواستهای جمعی هر ملتی است که از الگوهای واحد و مشترکی پیروی میکنند. حمزهنامه، یکی از اسطورههای ایرانی ـ اسلامی است که در قالب متنی ادبی ارائه شده تا خواستههای درونی جامعة اسلامی را با بهرهگیری از فرهنگ ایرانی با زبانی نمادین بی أکثراسطوره، زبانی برای بیان احساسات و خواستهای جمعی هر ملتی است که از الگوهای واحد و مشترکی پیروی میکنند. حمزهنامه، یکی از اسطورههای ایرانی ـ اسلامی است که در قالب متنی ادبی ارائه شده تا خواستههای درونی جامعة اسلامی را با بهرهگیری از فرهنگ ایرانی با زبانی نمادین بیان نماید. در این متن ادبی، کهنالگوی قهرمان که ریشه در روان انسانی دارد، در قالب شخصیت تاریخی حمزهابنعبدالمطلب تجلی یافته است تا حقایق پنهان در روان جامعه را به زبان بیاورد. پژوهش حاضر به منظور یافتن عوامل و نیازهای جامعة اسلامی قرن هشتم، تلاش دارد تا با بهرهگیری از مبانی روانشناسی و جامعهشناسی عصر حاضر و دیدگاههای اسطورهپژوهانی همچون میرچا الیاده و جوزفکمبل، با رویکردی تاریخی ـ تطبیقی، این متن ادبی را بازخوانی، تحلیل و به گونهای پدیدارشناسی نماید. حاصل چنین پژوهشی، رسیدن به این حقیقت است که به دلیل تنوع فرهنگی، ملی و اقلیمی جامعة اسلامی آن دوره، تهدید انسجام درونی جامعه بسیار زیاد است؛ ضمیر ناخودآگاه جامعه اسلامی ـ ایرانی برای حل این مشکل، لباسهای فاخر فرهنگ ایرانی را بر تن قهرمانی سامینژاد با خُلق و خُوی اسلامی میکند تا بقای خود را تضمین نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
260 - بررسی عناصر و بنمایههای اسطورهای و حماسی در ضربالمثلهای رایج استان فارس
میثم زارع زهرا ریاحی زمینضربالمثلها بخش بزرگی از فرهنگ یک قوم را تشکیل میدهند و آیینۀ تمامنمای اندیشه، ذوق، آداب و رسوم و عادات جامعه محسوب میشوند.لازم به ذکر است که اسطوره ها و باورهای اسطورهای در ساخت مثلها دخیل هستند؛ زیرا مثلها به عنوان قسمت مهمی از فرهنگ عامه نه تنها ریشه در تاری أکثرضربالمثلها بخش بزرگی از فرهنگ یک قوم را تشکیل میدهند و آیینۀ تمامنمای اندیشه، ذوق، آداب و رسوم و عادات جامعه محسوب میشوند.لازم به ذکر است که اسطوره ها و باورهای اسطورهای در ساخت مثلها دخیل هستند؛ زیرا مثلها به عنوان قسمت مهمی از فرهنگ عامه نه تنها ریشه در تاریخ بلکه ریشه در اساطیر و مذاهب کهن نیز دارند. هدف از این پژوهش به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی، بررسی عناصر و بن مایه های حماسی و باورهای اسطورهای انعکاس یافته در مثل های استان فارس از جمله شخصیت های شاهنامه و باورهای اسطورهایِ اژدها، سیمرغ، آب، آتش، خروس، دختر و اعداد است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بدون برقرار ساختن پیوند میان ضربالمثل و اسطوره نمیتوان به معنای روشنی دست یافت. بن مایه های اساطیری موجود در ضرب المثل های استان فارس در برگیرندۀ مفاهیمی غنی همچون قدرت، زیبایی، اصل و نسب، آگاهی، بخت و اقبال، پاکی و... است. همچنین مشخص شد که مهم ترین شخصیت حماسی که در ضربالمثلها بازتاب یافته، شخصیت رستم است؛شایان ذکر است روایت نقّالان در ساخت مثل ها تاثیر گذار بوده است. درونمایة بسیاری از این ضربالمثلها، متأثر از باورها و آیینهای گذشته است. برخی از این باورها، پس از آمدن اسلام و فرهنگ اسلامی به ایران، رنگ اسلامی به خود گرفته اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
261 - تحلیل تطبیقی مراحل سفر اسطورهای قهرمان و مقامات سفر عرفانی سالک در ادبیّات انگلیسی (برمبنای الگوی پیرسون ـ مار و الگوی عطار)
محمود افروزسفر (اسطورهای/عرفانی)، از مفاهیمی است که نویسندگان بزرگ ادبیات داستانی به آن پرداختهاند. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی دو الگوی سفر در ادبیات ایران و جهان از منظر اسطوره و عرفان میپردازد. در الگوی پیرسون ـ مار، به دوازده مرحله از منازل سفر اسطورهای قهرمان اشاره شده است أکثرسفر (اسطورهای/عرفانی)، از مفاهیمی است که نویسندگان بزرگ ادبیات داستانی به آن پرداختهاند. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی دو الگوی سفر در ادبیات ایران و جهان از منظر اسطوره و عرفان میپردازد. در الگوی پیرسون ـ مار، به دوازده مرحله از منازل سفر اسطورهای قهرمان اشاره شده است: معصوم، یتیم، جنگجو، حامی، جستجوگر، عاشق، نابودگر، آفرینشگر، حاکم، جادوگر، فرزانه و دلقک. در منطقالطّیر، اثر برجستة عطّار نیشابوری، به هفت وادی یا همان مراحل سفر عرفانی یا سلوک اشاره شده است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا. هدف اصلی مقاله حاضر تطبیق مراحل دو الگوی مذکور از رهگذر بررسی یک رمان سفرمحور، به قلم جانبانیان (1678) و در زمره آثار کلاسیک مسیحی است. قهرمان داستان سالکی به نام ترسا است که از ویرانشهر راهی شهر آسمانی میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که، دلیل اصلی همانندی میان مقامات سلوک در منطقالطیر و سیر و سلوک زائر، پیشزمینۀ مذهبی این دو اثر است. همچنین مشخص شد هر چند، میان مراحل سفر در دو الگوی عطار و پیرسون ـ مار به دلیل اختلاف در تعداد منازل، تناظر یکبهیک وجود ندارد، اما از آنجا که اثر مذکور سفری اسطورهای ـ عرفانی است، مقامات ترسا در قالب تحلیلِ تطبیقی هر دو چارچوب قرار میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
262 - تحلیل بنمایههای اسطورهای حماسة گوراوغلی ترکمن
عبدالله واثق عباسی بایرام مراد مرادیحماسة گوراوغلی ترکمن از جمله آثاری است که ردّ پای اساطیر کهن در آن وجود دارد. از آنجا که آثار حماسی، پیوندی ناگسستنی با اساطیر دارند، واکاوی درونمایههای اساطیری در این اثر، دور از ذهن نیست. اساطیر در بطن و متن حماسه قرار دارند و این امر ناشی از باور و فرهنگ یک قوم به أکثرحماسة گوراوغلی ترکمن از جمله آثاری است که ردّ پای اساطیر کهن در آن وجود دارد. از آنجا که آثار حماسی، پیوندی ناگسستنی با اساطیر دارند، واکاوی درونمایههای اساطیری در این اثر، دور از ذهن نیست. اساطیر در بطن و متن حماسه قرار دارند و این امر ناشی از باور و فرهنگ یک قوم به آیینی ویژه است. در این مقاله بنمایههای اساطیری در حماسة گوراوغلی ترکمن با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بازتاب بنمایههای اساطیری کهن از جمله اسطورة تولد عجیب پهلوان (از گور بیرون آمدن)، راهنما یا پیر دانا، نبرد با اژدها (اژدهاکشی)، فیلاوژنی، گذر از آب به همراه اسب، اسب دریایی گوراوغلی (قیرآت)، وجود پریان و جادو در این حماسه چشمگیر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
263 - چگونگی دگردیسی نمادهای اساطیری «خون، گیاه و گیسو» در رمانهای معاصر (مطالعه موردی سووشون، حیرانی و منِ او)
طاهره کوچکیان خاور قربانیپژوهش حاضر چگونگی بازتولید نمادهای اساطیری خون، گیاه و گیسو را در ارتباط با اسطورة شهیدشونده به شکل تلفیقی در رمانهای معاصر بررسی میکند. برای دستیابی به این هدف، نخست به منظور شناسایی اصالت نحوة تلفیق، آنها را در داستانِ سیاوش شاهنامه بررسی و سپس با توجه به میزان مط أکثرپژوهش حاضر چگونگی بازتولید نمادهای اساطیری خون، گیاه و گیسو را در ارتباط با اسطورة شهیدشونده به شکل تلفیقی در رمانهای معاصر بررسی میکند. برای دستیابی به این هدف، نخست به منظور شناسایی اصالت نحوة تلفیق، آنها را در داستانِ سیاوش شاهنامه بررسی و سپس با توجه به میزان مطابقت، شیوه و دلیل دگردیسی این نمادهای اساطیری را در سه رمان معاصر با داستان سیاوش در شاهنامه تحلیل نموده است. جامعۀ آماری تحقیق، متون اساطیری و چند رمانِ معاصر و نمونۀ تحقیق، داستان سیاوش در شاهنامه و سه رمان سووشون، حیرانی و منِ او است که با روش نمونهگیری هدفمند انتخابشدهاند. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی بر آن است این نمادهای اساطیری متأثر از خط فرهنگی، عناصر و مناسبات درونی خود در رمان تغییر کرده و بازتولید شده اند. نتایج ضمن تأیید باززایی این مثلث نمادین در ادبیات داستانی معاصر و بررسی روند تحولِ آن، بر آن است که ساختار آن با وجود تفاوت در زمینه باززایی(زمان، مکان و موقعیّت) ثابت مانده است، امّا اجزاء، زمینه و کارکرد شخصیّتی و معنایی آن دچار دگردیسی شده است و دال محور شناخت آن با توجه به سه عنصر تغییر، شکستگی، دگرگونی و ادغام بازتولید شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
264 - مطالعه مقایسهای ساختارهای ماهوی اسطوره، در جهان سنت و پس از ظهور مدرنیته (بر اساس آرای اسطورهشناسان سده بیستم)
مهسا مختاری نیما ولی بیگ مرجان خانمحمدیمدرنیته با تفکر علمی، خردگرایی و خاطرهزدایی بر نگرش اساطیری تاثیر ویژهای گذاشت. در این پژوهش به تحلیل اثر ورود مدرنیته بر مفاهیم ساختاری ـ شناختی اسطوره بر اساس آرای اسطورهشناسان مطرح قرن بیستم و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و اسنادی و به روش مقایسهای پرداخته م أکثرمدرنیته با تفکر علمی، خردگرایی و خاطرهزدایی بر نگرش اساطیری تاثیر ویژهای گذاشت. در این پژوهش به تحلیل اثر ورود مدرنیته بر مفاهیم ساختاری ـ شناختی اسطوره بر اساس آرای اسطورهشناسان مطرح قرن بیستم و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و اسنادی و به روش مقایسهای پرداخته میشود. در متن پیش رو جنبه دینی، تاریخی، هنری و ادبی، زمانی و مکانی، فلسفی، علمی و ... اسطورهها قبل از ظهور مدرنیته و پس از آن، با هدف ایجاد شناخت از اثرات ورود مدرنیته، مقایسه شده است و چگونگی و چرایی تفاوتها و همانندیها در مفاهیم ساختاری ـ شناختی اسطوره در قبل و بعد از ظهور مدرنیته مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد تغییر در نگرش در مفاهیم ساختاری اسطوره مانند مفاهیم زمانی، مکانی، علمی و فلسفی و ... در آغاز مدرنیته، باعث کمرنگشدن نقش اسطورهها در شروع مدرنیته شده است. با این حال پس از افول مدرنیته نگاه علمی با گسترش خود توانست نگرش اساطیری را نیز در خود بگنجاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
265 - تطبیق داستان نوجوان درخت و بچه مردم با اسطوره مدوسا بر اساس نظریه اضطراب اختگی
امیرحسین زنجانبرفروید اسطوره ها را نیز همچون رؤیاها وجه نمادین شدۀ آرزوهای جنسیِ سرکوب شده و نتیجۀ اضطراب اختگی می داند و در همین راستا، خوانشی روان اسطوره شناختی از کهن الگوی سر مدوسا ارائه می دهد. او آثار هنری مختلف را بر اساس نظریۀ اضطراب اختگی واکاوی می کند و معتقد است: داستانِ روا أکثرفروید اسطوره ها را نیز همچون رؤیاها وجه نمادین شدۀ آرزوهای جنسیِ سرکوب شده و نتیجۀ اضطراب اختگی می داند و در همین راستا، خوانشی روان اسطوره شناختی از کهن الگوی سر مدوسا ارائه می دهد. او آثار هنری مختلف را بر اساس نظریۀ اضطراب اختگی واکاوی می کند و معتقد است: داستانِ روان شناختی، همچون سایکوبیوگرافی (شرح حال بیمار روان رنجور)، قابل خوانش روانکاوانه است. از آنجا که داستان کوتاه بچّۀ مردم و درخت، در تعریف داستان روان شناختی صدق می کند؛ لذا خوانش روانکاوانۀ درون مایۀ این داستان با خوانش روانکاوانۀ اسطورۀ مدوسا، مقایسه شده است. هدف از مقایسۀ مذکور نشان دادن آن است که هم اسطوره ها و هم داستان های کودک و نوجوان معاصر، چیزی جز فرافکنی روان اسطوره های درونی انسان نیستند. مقالۀ حاضر در پی پاسخ گویی به چگونگی بازنمایی اضطراب اختگی در داستان مذکور و اسطورۀ مدوسا است. در همین راستا، پژوهش پیش رو با روش تحلیلی ـ توصیفی نخست داستان مذکور را رمزگشایی، سپس با بازتفسیری فرویدی، درون مایۀ آن داستان را با ویژگی های روان اسطوره ای مدوسا مقایسه می کند. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد که تصویرِ دورۀ روانی ـ جنسیِ فالیک (به عنوان یکی از چهار پندار خیالیِ نخستین) در طول تاریخ، از اسطوره های برساختۀ انسان های بدوی تا داستان های معاصر کودک و نوجوان، همواره بازنمودی مستمر داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
266 - تحلیل منظومة مانلی نیمایوشیج بر پایة نقد کهنالگویی یونگ
ناهید تیرانداز ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق عبدالحسین فرزاداین پژوهش به تحلیل منظومة مانلی نیمایوشیج بر پایة نقد کهنالگویی یونگ میپردازد. نقد کهنالگویی (اسطورهای)، از رویکردهای نوین در حوزة نقد ادبی معاصر است که با دیدگاه روانشناسانه به اسطورهها، ماهیت کهنالگوها را کشف میکند و نقش آنها را در آثار ادبی نشان میدهد. از ا أکثراین پژوهش به تحلیل منظومة مانلی نیمایوشیج بر پایة نقد کهنالگویی یونگ میپردازد. نقد کهنالگویی (اسطورهای)، از رویکردهای نوین در حوزة نقد ادبی معاصر است که با دیدگاه روانشناسانه به اسطورهها، ماهیت کهنالگوها را کشف میکند و نقش آنها را در آثار ادبی نشان میدهد. از این رو بحث اسطوره و کهنالگو در ادبیات معاصر(شعر)، به نوعی با بحث روانشناسی (بر پایة نظر یونگ) گره خورده است. در این منظومه، مانلی نمودی از اسطورهقهرمان است که طی یک سفر درونشناختی، با گذر از من به خود، موفق به فردیتیابی میشود، و در سایة این دگرگونی از دیگران ممتاز میگردد؛ همچنین کردار مانلی با مراحلی از الگوی قهرمان شامل کاوش و نوآموزی تطبیق داده میشود. کهنالگوهای مرگ و باززایی، پیر دانا و نماد آب، در ارتباط با اسطورهقهرمان در منظومه مانلی معنا مییابند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مانلی شخصیت اصلی منظومه، فردی از طبقة فروتر جامعه است که با تدابیر پیر دانا در این سفر، به شناخت درستی از خویش میرسد و هماهنگ با طبیعت، به دامن جامعه باز میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
267 - تحلیل ساختار «آزمونِ» پهلوان بر مبنای نظریۀ اسطوره ـ آیین
سلمان رحیمی فاطمه حاجی رحیمینظریۀ اسطوره ـ آیین، نظریهای است مبتنی بر زمینۀ انسانشناختی که حیاتِ اسطوره را معطوف به وجود آیین میداند. مطابق برداشت این مکتب، هر اسطوره‎ای تفسیر یک مناسکِ مذهبی و روایت شفاهی یک آیین پنداشته می‎شود. این آیین‎ها در گذر زمان و با انتقال به متون حماسی، کا أکثرنظریۀ اسطوره ـ آیین، نظریهای است مبتنی بر زمینۀ انسانشناختی که حیاتِ اسطوره را معطوف به وجود آیین میداند. مطابق برداشت این مکتب، هر اسطوره‎ای تفسیر یک مناسکِ مذهبی و روایت شفاهی یک آیین پنداشته می‎شود. این آیین‎ها در گذر زمان و با انتقال به متون حماسی، کارکرد تکرار ارزش‎های کهنالگویی را نمایندگی میکنند. ضرورت انجام این پژوهش بیان این نکته است: آزمون پهلوان که از نمونه‎های بارز بازنمایی و تکرار اساطیر است و راهی را برای بازگشت دوبارۀ بشر به زمان و مکان ازلی باز میکند؛ حجم بسیاری از حماسه‎های جهان را می‎سازد و پهلوان با شناخت اصل و منشأ در آیین‎های رازآموزی، توانا می‎شود. پژوهش حاضر برپایۀ نظریة اسطوره ـ آیین و با روش تحلیلی ـ تطبیقی انجام شده است. تبلور آیینِ آزمودنِ پهلوان در منظومه‎های حماسی پس از اسلام، توجیه و گزارش یک آیین دینی است که چگونگی بنیان نهادن آن آیین را که در زمان دیرین توسط خدایان و پهلوانان معمول شده بود، بازگو می کند. بررسی نمونه‎های حماسی این آزمون افزون‎ بر آشکار کردن چند و چون برگزاری و گونه‎های مختلف آن، قابلیّت طبقه‎بندی آزمون‎ها را نیز فراهم می‎آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
268 - مفهوم نمادین «مرکز» با مطالعۀ تطبیقی نظریات الیاده و یونگ
مرضیه ثابت اقلیدی محمدتقی پیرباباییمرکز از جمله موضوعات بنیادین در توضیح و فهم جهان هستی و پدیدهها است. بسیاری از هستیشناسان مبانی خود را با اتکاء به تلقی خود از این مفهوم تبیین میکنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی درصدد بررسی مفهوم نمادینِ مرکز با تکیه بر نظریات دو اسطورهشناس برجسته، میرچا الیا أکثرمرکز از جمله موضوعات بنیادین در توضیح و فهم جهان هستی و پدیدهها است. بسیاری از هستیشناسان مبانی خود را با اتکاء به تلقی خود از این مفهوم تبیین میکنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی درصدد بررسی مفهوم نمادینِ مرکز با تکیه بر نظریات دو اسطورهشناس برجسته، میرچا الیاده و گوستاو یونگ است. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که مفهوم نمادین مرکز در نگاه میرچا الیاده و گوستاو یونگ چه بوده و نمود آن در جهان خارج کدام است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا تلقی این دو اندیشمند از جهان، انسان و رابطۀ جهان و انسان بررسی و سپس مفهوم مرکز در نظام معرفتیشان تبیین شده و در نهایت با توجه به نگاه نمادگرایانۀ آنها، نمادهای این مفهوم در جهان خارج نیز معرفی شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، الیاده مرکز را نقطۀ شروع آفرینش میداند که در آن نقطه مراتب مختلف هستی به یکدیگر مرتبط و متصل میشوند. وی ستون کیهانی را به عنوان نماد این مفهوم معرفی میکند. یونگ حقیقت را در روان انسان جستوجو و کهنالگوی خویشتن را به عنوان مرکز روان و ماندالا را به عنوان نماد این کهنالگو در جهان خارج معرفی میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
269 - تحلیل بنمایههای اسطورهای داستان «بانوی باغ» شهریار مندنیپور
رقیه محمودی وند بختیاری پروانه عادل زاده کامران پاشایی فخریداستان کوتاه بانوی باغ از هفت ناخدای مندنیپور، شرح دیدگاهی پدرسالارانه دربارة زن و جامعهای است که در آن زندگی میکند. وی برای بیان دیدگاههای خود از جامعه و سرزمینش از زبان نماد و بنمایههای اساطیری ـ در فضای بوفکوری و وهمناک ـ استمداد میجوید. این مقاله میکوشد با أکثرداستان کوتاه بانوی باغ از هفت ناخدای مندنیپور، شرح دیدگاهی پدرسالارانه دربارة زن و جامعهای است که در آن زندگی میکند. وی برای بیان دیدگاههای خود از جامعه و سرزمینش از زبان نماد و بنمایههای اساطیری ـ در فضای بوفکوری و وهمناک ـ استمداد میجوید. این مقاله میکوشد با دیدگاه اسطورهای و روش توصیفی ـ تحلیلی پاسخ دهد که نویسنده از کدام بنمایهها و روایات اسطورهای برای تفهیم بهتر داستان بهره جسته است؟ وآیا این بنمایهها در تار و پود داستان فرو رفتهاند یا صرفاً به صورتی نمادین حضور دارند؟ مندنیپور برای توضیح مرگِ زیبایی و پیشرفت، عدم تغییر و نرسیدن به آمال در سرزمینش، از اسطورۀ سفر به جهان زیرین، مرگِ ایزد گیاهی سخن میگوید و از نمادهای مربوط به دوران برزیگری ـ چاه، گُل و... ـ نام میبرد؛ عامل نابودی را دیو مینامد و تقابلی بین ایزدبانوی برزیگری و خدای آریاییان ایجاد میکند. نویسنده با آگاهی از تکرار اساطیر در زمان مقدّس تبیین میکند که در هر زمان قهرمانی سعی در تغییری شگرف دارد و در نهایت به آن ایدهآل نمیرسد، چراکه افراد، حقیقت، زیبایی و تغییر را در پدیدۀ خاصی میجویند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
270 - تحول در کارکرد اسطوره و حماسه در کتابهای تاریخی عهد مغول و ایلخانی (با تکیه بر تاریخ جهانگشای جوینی، جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله و تاریخ وصاف)
حسن شهریاریشرایط سیاسی و اجتماعی عهد مغول-ایلخانی با حضور گسترده اساطیر و حماسههای ایرانی در کتابهای تاریخی این عهد پیوند دارد. اهداف متفاوت مورخان سبب تحول در کارکرد اسطوره و حماسه شده است. ازاینرو بررسی تحول در کاربرد اسطوره و حماسه در این منابع و شناخت ظرفیتهای آن ضروری است أکثرشرایط سیاسی و اجتماعی عهد مغول-ایلخانی با حضور گسترده اساطیر و حماسههای ایرانی در کتابهای تاریخی این عهد پیوند دارد. اهداف متفاوت مورخان سبب تحول در کارکرد اسطوره و حماسه شده است. ازاینرو بررسی تحول در کاربرد اسطوره و حماسه در این منابع و شناخت ظرفیتهای آن ضروری است. پژوهش حاضر با روش کتابخانهای و توصیفی-تحلیلی به نتایج زیر دست یافته است: 1. جوینی با الهام از شاهنامه، در پی خلق حماسهای منثور بوده و برای تحقق اندیشههای مغولستیزانه و ایرانگرایانه خویش از شخصیتها و فضای حماسی بهره برده است. او با زیرکی به تشبیه خوارزمشاهیان به ایرانیان و مغولان به تورانیان، تاریخ را بر مبنای حماسه تأویل کرده و به بازآفرینی نبردهای حماسی ایرانیان پرداخته است. 2. رشیدالدین فضلالله جایگاه بسزایی در آشنایی بیگانگان با مفاهیم و اندیشههای ایرانشهری دارد. او در پی بسترسازی برای بازآفرینی اندیشههای سیاسی ایران باستان از جمله شاه و ایرانشهر است. 3. وصاف با بیان شیوه حکمرانی شاهان اساطیری و تاریخی ایران درصدد فرهنگپذیری و کاهش بدخویی مغولان و ایلخانان است تا از آنان شاهانی با آیین ایرانی تربیت کند. همچنین، وصاف اسطوره و حماسه را برای تفاخر به هنر نویسندگی خویش به خدمت گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
271 - تحلیل تطبیقی کنشهای سهگانة شخصیتهای اساطیری در ساختار روایی «اودیسة هومر» و «دارابنامة طرسوسی» بر مبنای نظریة اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل
الناز محمدزاده محمدمهدی اسماعیلی شروین خمسهپژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی تلاش میکند با تکیه بر نظریة اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنشهای شخصیتهای اساطیری اودیسة هومر و دارابنامة طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنشهای شخصیتهای اساطیری در دارابنامه و اودیسه تا چه میزان با نظر أکثرپژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی تلاش میکند با تکیه بر نظریة اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنشهای شخصیتهای اساطیری اودیسة هومر و دارابنامة طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنشهای شخصیتهای اساطیری در دارابنامه و اودیسه تا چه میزان با نظریة کنشهای سهگانة دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آنها کدام است؟ یافتهها حاکی از آن است که شخصیتهای اصلی این دو اثر؛ یعنی داراب و اسکندر را میتوان با اولیس در یک طبقهبندی قرار داد. بررسی کنشهای داراب و اولیس نشان میدهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، مؤید ویژگیهای هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زادة خدایان (زئوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فّرهایزدی است. هوشمندی و حیلهگری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته میشود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیتها از جمله طمروسیه و بوراندخت با پنلوپ نیز با تفاوتهای جزیی مظهر پاکدامنی هستند. تأکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در دارابنامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
272 - تحلیل مردمشناسی اساطیری و دینی آیینهای وَر در جنوب کرمان
یوسف فاریابی معصومه برسموَر یک آزمایش ایزدی یا داوری ایزدی بوده است که در دین مزدیسنا از سوی داوران برای اثبات راستگویی یا حقانیت شخصی اجرا می شده است. آیین وَر، تنها ویژه ایرانیان نبوده بلکه در اروپا تا سده های میانه رواج داشته است. در فرهنگ اساطیری و دینی جنوب کرمان از گذشته تا امروز برای أکثروَر یک آزمایش ایزدی یا داوری ایزدی بوده است که در دین مزدیسنا از سوی داوران برای اثبات راستگویی یا حقانیت شخصی اجرا می شده است. آیین وَر، تنها ویژه ایرانیان نبوده بلکه در اروپا تا سده های میانه رواج داشته است. در فرهنگ اساطیری و دینی جنوب کرمان از گذشته تا امروز برای اثبات راستگویی و حقانیت خود از آیین وَر، به شیوه های مختلف نظیر لقمه نویسی، تخته گردون، کاسه گردون، قسم چار و غیره بهره برده اند. هدف پژوهش حاضر معرفی و شناخت کارکرد آیین های وَر و شیوه اجرای آن در این منطقه است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی، با گرداوری اطلاعات اسنادی و مصاحبه با افراد بومی آن منطقه است. نتایج پژوهش نشان میدهد که آیین های وَر، در فرهنگ عامه ریشه حماسی و تاریخی دارد و سرمنشأ آن را می توان در متون حماسی دینی و اساطیری نظیر شاهنامه و اوستا پیدا کرد که در گذر زمان همانند سایر آیین ها دچار تغیر و تحول شده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
273 - ارزشهای نسبشناسی خِرد نباتی و رُستن «گیاه کین» در شاهنامه بر مبنای نقد کهنالگویی (مورد کاوی: اسطورۀ سیاوش و کیخسرو)
پگاه محمودی ندا منزویرویکرد نقد اسطورهای، اسطورهشناختی یا کهنالگویی، رویکردی میان رشتهای است که بستری انسانشناختی دارد. کاربرد روش نقد کهنالگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به دلیل وجود ژرفساخت کهنالگویی و شالودههای عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسط أکثررویکرد نقد اسطورهای، اسطورهشناختی یا کهنالگویی، رویکردی میان رشتهای است که بستری انسانشناختی دارد. کاربرد روش نقد کهنالگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به دلیل وجود ژرفساخت کهنالگویی و شالودههای عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسطورهها در شاهنامۀ فردوسی و برخی آثار حماسی دیگر بسیار پررنگ است. غلبۀ نقش ناخودآگاه جمعی در این خزائن سترگ اسطورهای و عرفانی، بنمایههایی چون تکرار رفتارهای کیهانی، آیینها، خدایان و عناصر فرا طبیعی، همهوهمه بهویژه شاهنامۀ را متنی مستعد برای واکاوی عناصر کهنالگویی ساخته است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل ارتباط کهن الگویی گیاه و انسان در اساطیر با تکیه به داستان سیاوش و کیخسرو میباشد. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهره گیری از نقد کهنالگویی از منظر یونگ به واکاوی رموز کهنالگویی و نقد اسطوره ای ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی با محوریت داستان سیاوش میپردازد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که گیاه کین که از خون سیاوش میروید نمادی از کهن الگوی خرد و تبار گیاهی بشر است که در وجود کیخسرو تجلّی مییابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
274 - خوانشهای اسطورهای از «ماه» در شعر بدر شاکر السیاب
بهرعلی رضائی محسن سیفیپدیدههایی طبیعی مانند ماه که هم در بردارندة ذائقه شعری و هم دارای نشانههای اسطورهایی هستند، میتوانند در روند تصویرسازی اجتماعی ـ سیاسی شاعران معاصر نقشی اساسی داشته باشند؛ لذا خوانش هدفمند این تصویرسازیهای اسطورهای، که بر اساس کهنالگوییهایی که در ناخودآگاه شاعر أکثرپدیدههایی طبیعی مانند ماه که هم در بردارندة ذائقه شعری و هم دارای نشانههای اسطورهایی هستند، میتوانند در روند تصویرسازی اجتماعی ـ سیاسی شاعران معاصر نقشی اساسی داشته باشند؛ لذا خوانش هدفمند این تصویرسازیهای اسطورهای، که بر اساس کهنالگوییهایی که در ناخودآگاه شاعر نقش بسته، ضرورتی انکارناپذیر است. از همین رو، تصویرسازی از ماه برای شاعران، روشنگر نوع تفکر آنها و بیان عقایدشان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دلالتهای تصویری از روایت اسطورهای ماه در اشعار سیاب میپردازد. لفظ قمر 83 مرتبه، لفظ بدر3 مرتبه و لفظ هلال 5 مرتبه در این اشعار تکرار شده است. این تعدد تکرار، حکایت از اهمیت خوانش اسطورهای ماه، نزد این شاعر معاصر است. اگر در مقام بیان گزیدهای از نتایج این پژوهش باشیم، میتوانیم به تصویرسازیهای اجتماعی ـ سیاسی ماه که بازگو کنندة جلوه اعتراض به نظام حاکم بر جامعه عراق است، اشاره کرد؛ این مهم در به کارگیری سیاب از اسطورة ماه و تحلیل کهنالگویی آنیموس (جلوه مردانه) و آنیما نمایان شده است. نمود بارز کهنالگویی آنیموس، خردورزی و راهنمایی و جلوه آنیمایی آن، نامیرایی و شور اشتیاق است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
275 - رواناسطوره شناسی در ادبیات نمایشی (مطالعۀ موردی؛ اسطورهسنجی بهرام بیضایی با روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران)
بهروز عوض پور الهام ابراهیمی ناغانیپژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطورهسنجی نویسنده یا الگوی اسطورهایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سهگانۀ اسطورهشن أکثرپژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطورهسنجی نویسنده یا الگوی اسطورهایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سهگانۀ اسطورهشناسی، با تکیه بر متن و تدقیق در مهمترین اثر هنرمند و تشخیص خردهاسطورۀ کانونی آثار وی به انجام رسید. روانسنجی با تکیه توأمان بر متن و فرامتن (ردیابی خردهاسطورۀ یافتشده در دیگر آثار نویسنده، زندگی شخصی ـ حرفهای هنرمند و تشخیص عقدۀ شخصی نویسنده) و کنار همگذاری مجموعۀ یافتهها، به کشف اسطورۀ شخصی و فراشخصی هنرمند نائل میشود. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که خردهاسطورۀ کانونی آثار بیضایی عبارت است از: برخوانی گذشته برای ساخت آینده، ستیز با ستم و جهل و هر آنچه مانع باروری مام میهن باشد، و در صورت لزوم قربان شدن برای نیل به این باروری و بر همین سیاق، زندگی در برابر مرگ، و زنانگی در حکم منشأ زندگی. عقدۀ شخصی وی نیز تثبیتشدگی و توقف در گذار از ساحت خیالی به ساحت نمادین ژاک لکان و اسطورۀ شخصی او ایزدبانو آناهیتا است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
276 - واکاوی اشتراکات آیین سوگ سیاوش ایرانی با آیینهای دیونیسیا و آدونیای یونانی
الهام خداوندگاری سید هاشم حسینیاز دیرباز فرهنگ، باور و نوع نگرش جوامع مختلف توسط آیینها بازتاب داده شده است. میتوان گفت بخش چشمگیری از اساطیر جهان به آیینهای باروری اختصاص دارد که در قالب مرگ و رستاخیز طبیعت تجسم یافته است و در قالب مَرگِ یک ایزد و حیات دوبارة او به نمایش درمیآید. سیاوشان، آیین أکثراز دیرباز فرهنگ، باور و نوع نگرش جوامع مختلف توسط آیینها بازتاب داده شده است. میتوان گفت بخش چشمگیری از اساطیر جهان به آیینهای باروری اختصاص دارد که در قالب مرگ و رستاخیز طبیعت تجسم یافته است و در قالب مَرگِ یک ایزد و حیات دوبارة او به نمایش درمیآید. سیاوشان، آیین سوگ سیاوش، اسطورة خوشنام ایرانی و جشن حیات دوبارة او در کالبد گیاهی و فرزندش کیخسرو است که مرگ و باززایی ایزد/قهرمان شهیدشونده را همچون چرخة زمان و تحول طبیعت نشان میدهد. دیونیسیا و آدونیا، جشنوارههای آیینی پرستش دیونیزوس و یادبود آدونیس در اساطیر یونان است که به عنوان ایزدان بارورکننده، مناسکی در مرگ و رستاخیزشان برپا میشده است. شناسایی وجوه اشتراک آیین سیاوشان با آیینهای دیونیسیا و آدونیا از اهداف پژوهش حاضر است. در این راستا ابتدا با روش تحلیلی ـ تطبیقی، هر سه آیین بررسی و سپس اشتراکات میان آنها شناسایی و تحلیل میشود. مهمترین دلیل انتخاب آیینهای مذکور، با وجود تفاوتهای فرهنگی و فواصل جغرافیایی، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری اساطیر جهان بر یکدیگر است. بنابر یافتههای تحقیق، از مهمترین اشتراکات سه آیین یادشده، تکرار سالیانة مراسم سوگ و جشن رستاخیز است که با مناسکی همچون شمایلگردانی، اعطای قربانی، موسیقی و سوگسرود با محوریت زنان همراه بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
277 - واکاوی و تحلیل باورهای اساطیری موجود در داستان ها و افسانه های سیستانی
محمد فاطمی منشباورهای اساطیری، مجموعه دیدگاه هایی هستند که عمری به درازای تاریخ بشر دارند و سرچشمۀ بسیاری از آداب و سنّت هایی می باشند که انسان امروزی، تعاملات و روابط خود را با سایرین، براساس آن تنظیم نموده است. این باورهای اساطیری که از لحاظ مردم شناختی، بسیار اهمیّت دارند، در بسیا أکثرباورهای اساطیری، مجموعه دیدگاه هایی هستند که عمری به درازای تاریخ بشر دارند و سرچشمۀ بسیاری از آداب و سنّت هایی می باشند که انسان امروزی، تعاملات و روابط خود را با سایرین، براساس آن تنظیم نموده است. این باورهای اساطیری که از لحاظ مردم شناختی، بسیار اهمیّت دارند، در بسیاری از عرصه های جامعه شناختی، هنری و ادبی متجلّی شده اند و می توان به راحتی، نشانه های آنها را در میان پدیده های مختلف انسانی یافت. از جمله عرصه هایی که یکی از اصلی ترین تجلّی گاه های باورهای اساطیری می باشد، افسانه ها و داستان های بومی و محلی است؛ عناصری که با توجه به ارتباط تنگاتنگی که با اسطوره ها دارند، نیازمند توجهی جدّی می باشند؛ مسئله ای که در این پژوهش نیز مورد توجه قرار گرفته و براساس آن نگارنده کوشیده است تا به روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی و تحلیل باورهای اساطیری در داستان ها و افسانه های سیستانی بپردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که باورهایی همچون اعتقاد به ثنویّت و ستیز ناسازها، تقدّس و قداست خواب و رؤیا، فرّه ایزدی، باور به آرمانشهر و تقدّس استخوان مردگان، از جمله مهم ترین معتقدات اساطیری موجود در داستان ها و افسانه های سیستانی به شمار می آیند که خود حاصل پیوند ناگسستنی مردمان سیستان با فرهنگ کهن ایران باستان و همچنین فرهنگ سکایی می باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
278 - تحلیل بنمایههای اسطورهای و آیینیِ بیتی از منوچهری «عروس غریق در بن دریای چین»
زهرا زارعی حمیدرضا خوارزمیبرخی از ابیات شعرا به آیین اسطورهای خاصی دلالت دارند که تنها با تحلیل بنمایههای آن آیین میتوان به درک درست و دقیقی از مفهوم بیت، دست یافت. در این پژوهش با تحلیل بیتی از منوچهری، شاعر قصیده¬پرداز سدۀ پنجم هجری: (گشت نگارین تذرو پنهان در کشتزار/ همچو عروسی غریق در بن أکثربرخی از ابیات شعرا به آیین اسطورهای خاصی دلالت دارند که تنها با تحلیل بنمایههای آن آیین میتوان به درک درست و دقیقی از مفهوم بیت، دست یافت. در این پژوهش با تحلیل بیتی از منوچهری، شاعر قصیده¬پرداز سدۀ پنجم هجری: (گشت نگارین تذرو پنهان در کشتزار/ همچو عروسی غریق در بن دریای چین) در پی آن هستیم که به ریشه¬های تاریخی آیین به کار رفته در مصراع دوم اشاره نماییم. برای دستیابی به این هدف، نگارندگان در این جستار کوشیدهاند تا با استفاده از نظریههای حوزۀ اسطورهشناسی و مراجعه به اسطورههای گوناگون با روش توصیفی- تحلیلی به هدف یاد شده پاسخ دهند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در دورهای از چین، دختران بنا به دلایلی مثل زندگی¬بخشی و پیشگیری از طغیان رودخانه، با چهره و لباسهای آراسته، در رودخانه قربانی میشدند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
279 - خوانش اسطورة آرش بر اساس نظریة «اسطورهشناسی خورشید» ماکس مولر
فاطمه شکیبایی مهیار علوی مقدّم محمود فیروزی مقدمپژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی به خوانش و تحلیل اسطورة آرش کمانگير، بر اساس دیدگاه اسطورهشناسی خورشید ماکس مولر پرداخته است. ماکس مولر از بنیانگذاران اسطورهشناسی تطبیقی است که با بررسی اقوام گوناگون در حوزههای انسانشناسی تطبیقی، فیلولوژیتطبیقی و دینشناسی تطبیقی أکثرپژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی به خوانش و تحلیل اسطورة آرش کمانگير، بر اساس دیدگاه اسطورهشناسی خورشید ماکس مولر پرداخته است. ماکس مولر از بنیانگذاران اسطورهشناسی تطبیقی است که با بررسی اقوام گوناگون در حوزههای انسانشناسی تطبیقی، فیلولوژیتطبیقی و دینشناسی تطبیقی به اسطورهشناسیتطبیقی درحوزة طبیعت پرداخته است. وی اسطورهشناسی تطبیقی را محور اصلی تفکّر و تخیّل اقوام هندواروپایی میداند. ماکس مولر با طرح نظریة «بیماری زبانی» معتقد است که اسطورهها، جز یک صورت کهن از زبان نیستند که با فیلولوژی تطبیقی اسطورهای مانند آرش، میتوان به واکاوی آن پرداخت؛ چراکه اسطورهشناسی از یک نوع بیماری زبانی ناشی میشود که موجب از دست رفتن شفافیت اوّلیه از واژهها میشود. با توجّه به دیدگاه مولر میتوان گفت که خدایان و قهرمانان اسطورهای، صرفاً نامهایی برای پدیدههای طبیعی بودهاند؛ نامهایی که به تدریج از هیبت و تکریم برخوردار شده و درپسِ کاربرد زبانی پنهان مانده و به دور از درک مستقیم با گذر زمان به اشتباه تفسیر گردیده و تشخّص یافته و الهه و یا قهرمانی اسطورهای انگاشته شدهاند؛ اسطورۀ آرش از این قاعده مستثنا نیست. برپایة اسطورهشناسی خورشیدی ماکس مولر، جاودانگی، تطهیرکنندگی، تندتازی و مرزبانی، ازجمله ویژگیهای مشترک اسطورة خورشید و اسطورة آرش است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
280 - بازخوانی اسطورههای برجسته در شعر معد جبوری
عزت ملاابراهیمی علی اکبر رئیسیکاربست اسطوره و میراث سنتی از شاخصه¬های بارز شعر معاصر عربی به شمار میرود. شاعر معاصر برای القای مفاهیم موردنظر خود به شیوة غیرمستقیم و با عدول از معیارهای رایج زبانی، از اسطوره بهره می¬گیرد تا بتواند تجربة معاصر خود را بیان کند. در این راستا معد جبوری، شاعر معاصر عراق أکثرکاربست اسطوره و میراث سنتی از شاخصه¬های بارز شعر معاصر عربی به شمار میرود. شاعر معاصر برای القای مفاهیم موردنظر خود به شیوة غیرمستقیم و با عدول از معیارهای رایج زبانی، از اسطوره بهره می¬گیرد تا بتواند تجربة معاصر خود را بیان کند. در این راستا معد جبوری، شاعر معاصر عراقی، نیز برای زیباسازی شعر و بیان اندیشه خود از میراث اساطیری الهام گرفته است تا آرمانها و دغدغههای مردم عراق و جهان عرب را فریاد زند. شاعر با درک فضای حساس زمانه، درصدد آگاهیبخشی به ملتهای مسلمان است تا بتوانند به این آرمانها دست یابند. نگارندگان در این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی و با هدف بیان دغدغههای شاعر در عرصههای سیاسی و اجتماعی، در پی یافتن مهمترین دلالتهای معنایی اسطوره در شعر معد جبوری برآمدهاند. یافته¬های پژوهش حکایت از آن دارد که جبوری با الهام از میراث اساطیری از گونه¬های متنوع هنجارگریزی در راستای معناآفرینی و برجسته-سازی متن بهره برده است. این اسطورهها به شکلهای گوناگون از آرزوها، اشتیاقها و دغدغههای شاعر خبر میدهد. شخصیتهای اسطورهای در شعر جبوری همگی دغدغههای سیاسی و اجتماعی دارند و از درد مشترکی مینالند. گذشته از این خواهان استقلال و آزادی سیاسی عراق و برقراری عدالت اجتماعی در این کشور هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
281 - مکانهای اسطورهای در طومارهای نقالی
سلمان رحیمی زهرا غلامییکی از بنمایههای اساطیری که بشر همواره با آن ارتباطی فرامادی داشته است، مکان است. پذیرفتن نقش اسطورهای بعضی مکانها و قداست آنها، مضمونی است که در روایتهای اساطیری، حماسی و نقالی دیده میشود و به صورت کوه، غار، چاه، چشمه، دخمه، دژ، باغ، مکان طلسمشده و... نمود یاف أکثریکی از بنمایههای اساطیری که بشر همواره با آن ارتباطی فرامادی داشته است، مکان است. پذیرفتن نقش اسطورهای بعضی مکانها و قداست آنها، مضمونی است که در روایتهای اساطیری، حماسی و نقالی دیده میشود و به صورت کوه، غار، چاه، چشمه، دخمه، دژ، باغ، مکان طلسمشده و... نمود یافته است. در باور اساطیری، مکان با آنچه در محیط کیهانی و مادی تعریف شده، متفاوت است و اشیا و پدیدههای مادی و دنیوی به امور ماورایی و قدسی تبدیل میشوند و قهرمان با قرار گرفتن در مکان اسطورهای، به بلوغ و تکامل میرسد و به تحول روحی و نیز جاودانگی دست مییابد. هدف این پژوهش معرفی مکانهای اسطورهای و واکاوی کارکرد و کیفیت آنها در روایات طومارهای نقالی است و کوشش شده با مطالعه در روایات حماسی شاهنامه و طومارها، نمونههایی از بنمایههای مهم مکانهای اسطورهای بررسی و تحلیل شود. در این راستا، به تحلیل کیفیت اسطورهای مکانها در طومارها پرداخته شد. کوه بهدلیل جایگاه بلند و نزدیکیاش به آسمان، از مقدسترین مکانهاست و دیگر مکانهای اساطیری و مقدس چون چشمه، قلعه، دخمه و باغ نیز اغلب بر فراز کوهها هستند. شیوة پژوهش در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
282 - تأثیر روابط بینامتنی رمان سووشون در جلب مشارکت مخاطب در جریان خوانش متن
اسماعیل بنی اردلان شاهرخ امیریان دوستبینامتنیت ژنی نوع شناخته شدهای از انواع بینامتنیت محسوب میشود. از منظر ژنی، روابط بینامتنی در دو نوع حقیقی (قوی) و تکلایه (ضعیف)، در متنها قابل تمییز است و زمانی از بینامتنیت حقیقی سخن به میان میآید که ارتباط دو متن فراتر از ارتباط واژگانی و مناسبات صوری باشد، در أکثربینامتنیت ژنی نوع شناخته شدهای از انواع بینامتنیت محسوب میشود. از منظر ژنی، روابط بینامتنی در دو نوع حقیقی (قوی) و تکلایه (ضعیف)، در متنها قابل تمییز است و زمانی از بینامتنیت حقیقی سخن به میان میآید که ارتباط دو متن فراتر از ارتباط واژگانی و مناسبات صوری باشد، در غیر این صورت بینامتنیت قوی حاصل نمیشود. بینامتنیت ژنی مطالعه عمیق روابط متنها در سطوح مختلف اعم از صوری و مضمونی را مؤثر در واکاوی نوع، گونه و میزان سطح بینامتنیت میداند. از سوی دیگر بارت، تفسیری از بینامتنیت ژنی را در جریان خوانش و جلب مشارکت مخاطب بهکار بسته و بر این اساس متنها را خواندنی و نوشتاری تعبیر میکند، چنانکه متن، نخست مخاطب منفعل و در نوع دوم مخاطب فعال را پرورانده و جلب میکند. از دیدگاه بارت کاربرد این دو نوع بینامتنیت، تعیینکننده در خوانش متن است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و تحلیل دادهها به روش تحلیلی ـ تطبیقی است. جستار از نظریة بینامتنیت ضعیف ژنی و تفسیر نظری متن خواندنی در چالش بینامتنیت قوی بارت بهره خواهد برد. نتیجه مطالعه نشان میدهد رویکرد بینامتنی قوی، نقش مؤثر و کارایی در تبدیل متن رمان سووشون به یک متن خواندنیِ طالب خوانندة منفعل ایفا کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
283 - بررسی تطبیقی اهریمنان خشکی در شاهنامه فردوسی و حماسه رامایانا
نیما ادهمدو ملت ایران و هند سابقه مشترک قومی و نژادی دارند و در طول زمان از یکدیگر بسیار تأثیر پذیرفتهاند. این اشتراکات و تأثیرپذیریها در آثار ادبی دو ملت نیز بازتاب یافته است. پژوهش پیش رو با فرض وجود مضامینی مشترک میان شاهنامه فردوسی و حماسه رامایانا، به مقایسه تطبیقی دو شخ أکثردو ملت ایران و هند سابقه مشترک قومی و نژادی دارند و در طول زمان از یکدیگر بسیار تأثیر پذیرفتهاند. این اشتراکات و تأثیرپذیریها در آثار ادبی دو ملت نیز بازتاب یافته است. پژوهش پیش رو با فرض وجود مضامینی مشترک میان شاهنامه فردوسی و حماسه رامایانا، به مقایسه تطبیقی دو شخصیت منفی کلیدی شاهنامه، ضحاک و افراسیاب، با راوانا، شخصیت منفی حماسه رامایانا، پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی از وجود اهریمنان خشکی و کمآبی در این دو حماسه است؛ علاوه بر آن، کارکردهای مشابهی که میان این شخصیتها دیده میشود، از ماهیت یکسان، اما تحولیافته اساطیر موجود در شاهنامه و رامایانا حکایت میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
284 - اسطورهها، زندگان جاوید (به بهانة نقد اسطورهشناختی آسمانخراش میلاد)
بهروز اَتونیما، خام و یاوه میاندیشیم اگر بر آن سر باشیم که اسطورهها در همان روزگار کُهن و اسطورهای، به زیر خاک فرورفتهاند؛ و در سایههای دامنگسترِ تاریخ و گَردهای گیتینَورد هَزارهها گم آمدهاند؛ چرا که امروزه، آفرینش هر اثر هنری، بر بنیاد اسطورهها، لیک به فرماندهی کهن نمونه أکثرما، خام و یاوه میاندیشیم اگر بر آن سر باشیم که اسطورهها در همان روزگار کُهن و اسطورهای، به زیر خاک فرورفتهاند؛ و در سایههای دامنگسترِ تاریخ و گَردهای گیتینَورد هَزارهها گم آمدهاند؛ چرا که امروزه، آفرینش هر اثر هنری، بر بنیاد اسطورهها، لیک به فرماندهی کهن نمونهها، ناخواسته، به سامان میرسد؛ و آسمانخراش میلاد، یکی از آنهاست.این جُستار، آسمانخراش میلاد را بهانه و بستری قرار داده است تا به بحثهای اسطورهشناختی بپردازد؛ و دو نماد کوه ـ غار و دایره را در فرهنگ نازشخیز ایرانی و نامة ورجاوند شاهنامه بکاود و بررسد؛ و در اثنای اینکار، روش نقد اسطورهشناختی را، در کردار، بیاموزد. همچنین، این جُستار، از نمای بیرونی آسمانخراش میلاد، نقدی اسطورهشناسانه را بر آن پی میریزد و بدنة اصلی ستونی (= عمودی)، و ساختمان گویوار فرازین آسمانخراش، و گَردان بودنِ خوانسرایِ (= رستوران) آن را بر بنیاد کهننمونههای کوه ـ غار و دایره رمزگشایی میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
285 - نقد اسطورهشناختی ژرفا، بر بنیاد کهننمونة مادینه روان
بهروز اتونیکهننمونهها، با تصویرهای کهننمونهای مانند کوه و اعداد و درونمایههای کهننمونهای چونان آفرینش و مرگ همسان نیست و به گمان نهانپژوه سوئیسی، کارل گوستاو یونگ، کهننمونهها، سازندة نمایهها و درونمایههای کهننمونهای است. پنج کهننمونة خود، سایه، نرینه روان (= آنیمو أکثرکهننمونهها، با تصویرهای کهننمونهای مانند کوه و اعداد و درونمایههای کهننمونهای چونان آفرینش و مرگ همسان نیست و به گمان نهانپژوه سوئیسی، کارل گوستاو یونگ، کهننمونهها، سازندة نمایهها و درونمایههای کهننمونهای است. پنج کهننمونة خود، سایه، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهننمونههای برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسههای اسطورهای، بُنیادین و بیبَدیل مینماید. در کتابهای نقد ادبی، این کهننمونهها در زیر دبستانهای نقد اسطورهشناختی و روانشناختی میآید و در اندازة تعریف، پایان مییابد و هیچگونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطورهشناختی بهدست داده نمیشود. ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهننمونهها، نامزد به مادینهروان را میگزاریم و کارکرد آن را در حماسههای اسطورهای، فرارویِ منتقدان ادبی مینهیم و به رمزگشاییهای نوی در حماسههای اسطورهای، چونان شاهنامه دست مییابیم.در پایان، آنچه بایستة گفت مینماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهننمونة مادینهروان، بیپیشینه و نوآیین است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
286 - دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا بر بنیاد کهننمونة نرینه روان (= آنیموس)
بهروز اتونیپنج کهننمونة "خود"، "سایه"، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهننمونههای برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسههای اسطورهای بُنیادین و بیبَدیل مینماید.در کتابهای نقد ا أکثرپنج کهننمونة "خود"، "سایه"، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهننمونههای برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسههای اسطورهای بُنیادین و بیبَدیل مینماید.در کتابهای نقد ادبی این کهننمونهها در زیر دبستانهای نقد اسطورهشناختی و روانشناختی میآید و در اندازة شناختگی (= تعریف) پایان میآید و هیچگونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطورهشناختی بهدست داده نمیشود.ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهننمونهها نامزد به نرینهروان (= آنیموس) را میگزاریم و کارکرد آن را در حماسههای اسطورهای فراروی منتقدان ادبی مینهیم.در پایان، آنچه بایستة گفت مینماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهننمونة نرینهروان (= آنیموس) بیپیشینه و نوآیین است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
287 - کارکرد کهنالگوها در شعر کلاسیک و معاصر فارسی در پرتو رویکرد ساختاری به اشعار شاملو(1)
ابوالفضل حرّیاسطوره، یا از طریق صور خیال یا از طریق تصاویر کهنالگویی در اثر ادبی بروز مییابد. ابتدا، تعاریفی از اسطوره و تصویر کهنالگویی و رابطة میان آن دو ارایه میشود. سپس، در پرتو بررسی نمونههایی از اشعار کهن و نو، نقش و جایگاه اسطوره در ساختار کلی شعر و در محور افقی و عمودی أکثراسطوره، یا از طریق صور خیال یا از طریق تصاویر کهنالگویی در اثر ادبی بروز مییابد. ابتدا، تعاریفی از اسطوره و تصویر کهنالگویی و رابطة میان آن دو ارایه میشود. سپس، در پرتو بررسی نمونههایی از اشعار کهن و نو، نقش و جایگاه اسطوره در ساختار کلی شعر و در محور افقی و عمودی خیال تبیین میشود. آنگاه در بخش اصلی مقاله، تجلی اسطوره به واسطة تصاویر کهنالگویی بررسی و به این نیز پرداخته میشود که اسطوره راهنمای فهم کهنالگوهاست. خودآگاهی، ناخودآگاهی و ناخودآگاه جمعی و کهنالگو از دیدگاه یونگ نیز بررسی و برخی از این کهنالگوها در اشعار شاملو تبیین میشود. نتیجه این است که کهنالگوها در قالب پیکره، نوعی اسطوره میآفرینند و اسطورهها از یک سو، در نقش ماما، اندیشههای نوزاد شاعر را متولد میکنند و از سوی دیگر، جزئی جداییناپذیر از کلیّت انداموارِ سازگان شعر نیز به شمار میآیند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
288 - خْرَفْسْتَران در اندیشه ایرانیان براساس اوستا، متون پهلوی، و شاهنامه
حمید ایاز احمد طحانخْرَفْسْتَران موجودات زیانباری مانند اژدها، مار، مور، کژدم، موش، شیر و... هستند که اهریمن آنها را بر ضد جهان نیک آفریده است. در اوستا و متون پهلوی دستورهایی درباره مبارزه با این موجودات اهریمنی و از میان بردن آنها داده شده است. تأثیر فردوسی و شاهنامه بر فرهنگ و زبان ای أکثرخْرَفْسْتَران موجودات زیانباری مانند اژدها، مار، مور، کژدم، موش، شیر و... هستند که اهریمن آنها را بر ضد جهان نیک آفریده است. در اوستا و متون پهلوی دستورهایی درباره مبارزه با این موجودات اهریمنی و از میان بردن آنها داده شده است. تأثیر فردوسی و شاهنامه بر فرهنگ و زبان ایرانی روشن است، امّا آنچه ضروری مینماید، آشکار کردن این نکته است که اندیشههای او و نگرشش درباره جانوران تا چه اندازه از این متون تأثیر پذیرفته است. نگارندگان در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و مقایسه آن دسته از موجوداتی میپردازند که در متون دینی زرتشتیان خْرَفْسْتَر به شمار آمدهاند و در شاهنامه هم از آنها نام برده شده است. این پژوهش نشان می دهد که در شاهنامه نه واژه خرفستر به کار رفته و نه به اهریمنی بودن جانوری اشاره شده است، امّا گاهی نگرش فردوسی در مورد زیانمند بودن برخی موجودات با آنچه در اوستا و متون پهلوی در این زمینه آمده، مشابه است و گاهی هم با آنها مغایرتهایی دارد. در پایان هر مبحث، به مفاهیم نمادین این جانوران در اسطوره های ملل دیگر نیز اشاره شده و اختلاف دیدگاه یا تشابهات آنها با اوستا، متون پهلوی، و شاهنامه نموده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
289 - کارکرد اسطورهها در اشعار سهراب سپهری
شمسالحاجیه اردلانیمطالعه و بررسی اسطوره ها یکی از راه های شناخت فرهنگ، اندیشه، باورها و اعتقادات، و تاریخ تمدن ملّت ها است؛ علاوه بر این، این بررسی ها دسترسی به ریشة برخی از آداب و الگوهایی را که هنوز در زندگی بشر کارکرد دارند، امکان پذیر می سازد. برخی از نویسندگان و شاعران در دورۀ معاصر أکثرمطالعه و بررسی اسطوره ها یکی از راه های شناخت فرهنگ، اندیشه، باورها و اعتقادات، و تاریخ تمدن ملّت ها است؛ علاوه بر این، این بررسی ها دسترسی به ریشة برخی از آداب و الگوهایی را که هنوز در زندگی بشر کارکرد دارند، امکان پذیر می سازد. برخی از نویسندگان و شاعران در دورۀ معاصر نیز اسطوره ها را به منظور القای پیام، دست مایۀ کار خود قرار داده اند؛ چراکه این کار موجبِ نفوذ، غنا و هویت اثر خواهدگشت. در این پژوهش، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، کارکرد اسطوره ها در شعر سهراب سپهری نشان داده شده است.سپهریدر قلمرو هستی شناسی گام نهاده و فراتر از مضمون های اجتماعی با نقب زنی به جهان اسطوره ها، به دودمان و تبار انسان نظر افکنده است. وی رکود و استبداد زمانه خود را برنتافته و با انطباق اسطوره ها بر جامعه، اوضاع جامعۀ را با اعتراض هوشمندانه نشان داده است؛ از این رو، اشعارش نشان دهنده عصیان او در برابر تاریخ روزگار است و آرزوها و نیازهای مادی و معنوی انسان معاصر را بازتاب می دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
290 - بررسی چگونگی و چرایی نگاه متفاوت شاعران سبک اصفهانی به عناصر اسطورهای
مراد اسماعیلیاسطوره درتمام ادوار وسبکهای شعر فارسی، براساس نطام فکری و اندیشگی هردوره، جلوهگاهِ جهانبینی مردمان آن عصربوده است و با اشکال وکارکردهای متفاوت ی در شعروارد شده است. درقرن دهم هجری،باروی کارآمدن دولت صفوی،تحولی اساسی در جامعه ایران وبه تبع آن در تمام حوزههای فکری وهن أکثراسطوره درتمام ادوار وسبکهای شعر فارسی، براساس نطام فکری و اندیشگی هردوره، جلوهگاهِ جهانبینی مردمان آن عصربوده است و با اشکال وکارکردهای متفاوت ی در شعروارد شده است. درقرن دهم هجری،باروی کارآمدن دولت صفوی،تحولی اساسی در جامعه ایران وبه تبع آن در تمام حوزههای فکری وهنری آن رویداد. در این دوره،سبکی درشعرفارسی شکل گرفت که باسبکهای قبل از آن دارای تمایزاتی آشکار بودوشعرفارسی چه از لحاظ صوری و چه معنایی دگرگون شد. یکی ازعناصری که بیشترین دگرگونی در آن حاصل شد،نحوه به کارگرفته شدن اسطورهها در شعر شاعران این عصر است؛که با دورههای پیشین تمایز آشکار دارد.در توضیح این امربایدگفت،که شاعران سبک هندی اسطورههایی چون خضر،آب حیات و مسیح را ـکه بیشترین بسامد را در اشعار عرفانی دارند ـ با نگاهی غیرقدسی به کار بردهاند. امری که دلیل اصلی آنرا باید توجه شاعرعصرصفوی به زمین و واقعیات این جهانی و به تعبیری زمینی شدن شعر این دوره دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
291 - «مرغ شُو» در باورهای کهن مردم جنوب کرمان
حمید جعفری قریه فاطمه احمدی زاده‏ کهنیکی از پر رمزورازترین باورهای عامیانۀ مردم جنوب کرمان در گذشتهاعتقاد به پرنده ای به نام مرغ شُو بوده است. مردم این ناحیه می پنداشتد که این مرغ رنگ زرد طلایی دارد، قادر است اندازۀ خود را تغییر دهد، به طور معمول در شب ظاهر می شود، و با مکیدن خون نوزاد سبب مرگ او می شود. د أکثریکی از پر رمزورازترین باورهای عامیانۀ مردم جنوب کرمان در گذشتهاعتقاد به پرنده ای به نام مرغ شُو بوده است. مردم این ناحیه می پنداشتد که این مرغ رنگ زرد طلایی دارد، قادر است اندازۀ خود را تغییر دهد، به طور معمول در شب ظاهر می شود، و با مکیدن خون نوزاد سبب مرگ او می شود. داستان های مربوط به مرغ شُو در گذر زمان، با واقعیت و خیال درهم آمیخته اند و این پرنده که به گونه ای با موجودات اساطیریپیوند دارد، در باور مردم، به مرغی شگرف و هراسناک تبدیل شده است. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، به معرفی این پرنده و ردیابی آن در اسطوره های سایر ملل بپردازند. حاصل آنکه این مرغ اساطیری بخشی از بن مایه های داستان سیمرغ، موجودی به نام خون آشام، مرغ کَمَک، گارودا در اسطوره های هندی، و استیمفالی در یونان، و لیلیت یا لیلیتو در اسطوره های بین النهرین را با خود همراه دارد. خون آشام بودن مرغ شو و مرگ آفرینی آن نیز با ناشناخته بودن برخی از بیماری ها برای مردم گذشته در پیوند است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
292 - بیدل دهلوی و اسطورههای ایرانی
محمد حکیم آذرقرن یازدهم هجری دوران افول اسطورههای ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرنها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته میشود، ولی از اسطورههای ملی به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دار أکثرقرن یازدهم هجری دوران افول اسطورههای ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرنها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته میشود، ولی از اسطورههای ملی به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخة ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخة هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخة هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطورههای ایرانی، در سایة یک جبر فلسفی ـ تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسیزبان بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
293 - مطالعه کاشینگارههای قاجاری خانههای شیراز از منظر سراسطورهشناسی
عفت السادات افضل طوسی گلناز سلاحی لادن سلاحیهنر دورة قاجار از لحاظ محتوا و ماده، همچنین موضوع و نحوة اجرا دارای ویژگیهای متمایز و منحصر به فردی است. یکی از محصولات هنری در خور تأمل عصر قاجار، کاشینگارههای فضاهای خصوصی و نیمهخصوصی کاخها و خانههای اعیان و اشراف است که استفاده از آن بهویژه در دورة ناصری اوج گ أکثرهنر دورة قاجار از لحاظ محتوا و ماده، همچنین موضوع و نحوة اجرا دارای ویژگیهای متمایز و منحصر به فردی است. یکی از محصولات هنری در خور تأمل عصر قاجار، کاشینگارههای فضاهای خصوصی و نیمهخصوصی کاخها و خانههای اعیان و اشراف است که استفاده از آن بهویژه در دورة ناصری اوج گرفت. این کاشینگارهها نمایانگر علایق و سلایق دوران خود هستند و از لحاظ نحوة پرداخت به مضامین و شیوة اجرا و بیان در نقشمایهها خصوصیات شایان توجهی دارند؛ به نحوی که با بررسی آنها شاهد حضور هویت ایرانی، اسلامی و فرنگی به طور همزمان هستیم. درک این موضوع نیازمند شناخت مفهوم سراسطورهها و عملکرد همزمان اسطورههای چندگانه در فضای معناشناختی فرهنگ و هنر دورة قاجار است. این مقاله به تبیین مفهوم سراسطوره و بررسی سراسطورههای غالب در فرهنگ و هنر دورة قاجار با استناد به مجموعهای بیبدیل از اسناد تصویری، یعنی کاشیهای آرایندة خانههای به جا مانده از دورة قاجار در شیراز و مطالعة تحلیلی برخی از این کاشینگارههای پر شمار، پرداخته است. هدف این پژوهش معرفی و ارائة مستندات تصویری است که نظریة معاصر سراسطورهها را تشریح میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
294 - بازتاب پارهای از عناصر اساطیری در همای و همایون
منا احمدی احمد خاتمیخواجوی کرمانی از نامآورترین شاعران ادب فارسی که لحن زیبا و کلام دلنشین او گیرایی و جاذبة فراوانی دارد. از زیباترین آثار وی مثنوی همای و همایون است که شاعر در سرودن آن از شیوة نظامی گنجویپیروی کرده است. وی تلاش کرده است تا در خلال ذکر داستانی عاشقانه، با پرداختن به اسطو أکثرخواجوی کرمانی از نامآورترین شاعران ادب فارسی که لحن زیبا و کلام دلنشین او گیرایی و جاذبة فراوانی دارد. از زیباترین آثار وی مثنوی همای و همایون است که شاعر در سرودن آن از شیوة نظامی گنجویپیروی کرده است. وی تلاش کرده است تا در خلال ذکر داستانی عاشقانه، با پرداختن به اسطورهها ـ به عنوان عوامل تمدنساز و پشتوانة فرهنگی یک قوم ـ در حفظ و بقای فرهنگ و تمدن ایرانی گامی مؤثر بردارد. در این مقاله با روش تحلیلی ـ تطبیقی برآنیم تا با بررسی تطبیقی پارهای از نکات اساطیری موجود در این اثر با اساطیر بینالنهرین، هند، چین و یونان به میزان توجه خواجو به نکات اساطیری در این منظومه بپرداریم، و همچنین از میان انواع گوناگون اسطورهها، دریابیم خواجو از کدام یک بهرة بیشتری برده است. آنچه مسلم است این است که خواجوی کرمانی پس از نظامی گنجوی، بیشتر از شاعران ادب غنایی در آثارش بهویژه در همای و همایون از اسطورهها بهره برده است؛ و در بین انواع گوناگون اسطورهها، به اساطیر مرتبط با نیروها و موجودات فراطبیعی، آیینها و رسومات اساطیری، مکانهای اساطیری، آفرینش کیهانی و آفرینش اهریمنی بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
295 - بهرهبرداری از عناصر پرکاربرد اسطورهای شاهان و پهلوانان ایران باستان در شعر شاعران برجستة مشروطه
غلامرضا رحیمی رحمان ذبیحی سمیه عباس زادهیکی از ویژگیهای شعر دورة مشروطه، بهرهبرداری شاعران از عناصر اسطورهای است. شاعران با اشاره به نام و وقایع زندگی شاهان و پهلوانان ایران باستان، کوشیدهاند مخاطبان خویش را به تحرک وادارند. هر چند شاعران برجستة عصر مشروطیت کمابیش به این امر توجه داشتهاند، اما شیوة برخور أکثریکی از ویژگیهای شعر دورة مشروطه، بهرهبرداری شاعران از عناصر اسطورهای است. شاعران با اشاره به نام و وقایع زندگی شاهان و پهلوانان ایران باستان، کوشیدهاند مخاطبان خویش را به تحرک وادارند. هر چند شاعران برجستة عصر مشروطیت کمابیش به این امر توجه داشتهاند، اما شیوة برخورد آنها با عناصر اسطورهای یکسان نیست. در این میان، شاعرانی چون ادیبالممالک و بهار با برداشتی کلاسیکگونه و معتدل در معرفی اساطیر ایرانی و استفاده از آنها برای آگاهی مردم از شرایط نابسامان دورة مشروطه، کوشیده و شعرایی چون عارف قزوینی، نسیم شمال و میرزاده عشقی بنا بر اقتضای اجتماع دوران خود به صورت افراطی اساطیر را وسیلة بیان مسائل وطنی و اوضاع آشفتة عصر خویش قرار دادهاند. برخی مضامین اسطورهای در شعر این دوره صورت کلیشهای دارد و پیوند معناداری با جریانات سیاسی ـ اجتماعی عصر مشروطه ندارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
296 - اسطورههای ایرانی؛ برآیند دگرگونیهای اجتماعی و جغرافیایی
حمیدرضا اردستانی رستمیاز جمله دیدگاههای مهم درباره اسطوره دیـدگاهِ امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، است. دورکیم معتقد است که اسطورهها ازلی نیستند، بلکه تابع عوامل تاریخی و به تبعِ آن، عوامل اجتماعی و جغرافیایی هستند. این دیدگاه درباره اسطورههای ایرانی نیز درست به نظر میرسد؛ از این رو، أکثراز جمله دیدگاههای مهم درباره اسطوره دیـدگاهِ امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، است. دورکیم معتقد است که اسطورهها ازلی نیستند، بلکه تابع عوامل تاریخی و به تبعِ آن، عوامل اجتماعی و جغرافیایی هستند. این دیدگاه درباره اسطورههای ایرانی نیز درست به نظر میرسد؛ از این رو، در این جستار اسطورههای ایرانی از این منظر بررسی شدهاند. بر این اساس، باور به نخست از خاک بودن وجود انسان و آسمان در اسطورههای ایرانی ممکن است روایتی بازمانده از عصر حجر، از فلز بودن آن دو، اسطورهای بهجامانده از دوره آهن، و باور به روییدن دو شاخه ریواس از نطفه گیومرت، اسطورهای باقیمانده از زندگی کشاورزی اقوام هندواروپایی باشد. نظام مردسالارانه نیز اسطورههای خود را ساخته است؛ به این معنی که ایزد نرینهای چون زروان، زاینده اورمزد و اهریمن است و این خویشکاری زنان را از آنان گرفته است؛ همچنین از آنجا که سرمای شدیدی بر سرزمین نخست آریاییان حاکم بوده است، به باور ایرانیان، برخلاف اورمزد که آتشینمزاج و مقدّس است، اهریمن برخاسته از آنجا و خود از جنس سرما است. کوچ آریاییها و گریز آنان از سرما در وندیداد در داستان جمشید تجلّی یافته است. اسطوره تیشتر و ستیز او با دیو اپوش، دیو زندانیکننده آبها، برآیندِ خشکسالی در ایران است. وضعیت ایزدان نیز ناشی از اوضاع سیاسی بوده است؛ چنانکه اورمزد در هنگام تمرکز قدرت سیاسی در دوره ساسانی، تبدیل به خدای برتر مطلق میشود، درحالیکه در حکومت ملوکالطّوایفی پارتی که پادشاه قدرت مطلق نیست، اورمزد چنین جایگاهی ندارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
297 - بررسی و طبقهبندی انگارة اساطیری «درخت– مرد» در قصههای عامیانة هرمزگان
زهرا انصاری عاطفه جمالی بدریه زارعیدر این مقاله به منظور نشان دادن اهمیت بازخوانی ادب عامه بهمثابه گنجینهای سرشار از باورها و نمادهای کهن و اساطیری بهطورعام وقصههای عامیانه هرمزگان بهطور خاص،انگاره اسطورهای درخت- مرد در قصههای عامیانه هرمزگان بررسی و با اشاره به نمودهای متنوع این باور، صورتهای مس أکثردر این مقاله به منظور نشان دادن اهمیت بازخوانی ادب عامه بهمثابه گنجینهای سرشار از باورها و نمادهای کهن و اساطیری بهطورعام وقصههای عامیانه هرمزگان بهطور خاص،انگاره اسطورهای درخت- مرد در قصههای عامیانه هرمزگان بررسی و با اشاره به نمودهای متنوع این باور، صورتهای مستقیم و غیر مستقیم آن در قصهها دستهبندی و تحلیل شده است. این پژوهش نشان میدهد که در قصههای عامیانه هرمزگان انگاره اسطورهای درخت- مردنسبت به انگاره اسطورهای درخت– زنازبسامدبسیار بالاتری برخوردار است و معمولاً به یکی از اشکال چهارگانه ازدواج دختر با درخت، بارور شدن زن به وسیله درخت، باور به حضور دیویا جن مذکر در درخت، وپیکرگردانی درخت-مرد و مرد-درخت نمود مییابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
298 - بررسی مقایسه ای رمان به هادس خوش آمدید و اسطوره پرسفونه براساس نظریه بینامتنیت
افسانه حسن زاده دستجردینویسندگان متون ادبی گاه متون دیگر، شخصیتهای داستانی دیگر و حتی کل یک پیکره داستانی را دستمایه کار خود قرار میدهند. یکی از این آبشخورهای داستانی اسطورهها هستند که همواره به اشکال مختلف در آیینها، باورها، قصهها و حتی داستانها بازتاب یافتهاند. ازجمله این اسطورهها ا أکثرنویسندگان متون ادبی گاه متون دیگر، شخصیتهای داستانی دیگر و حتی کل یک پیکره داستانی را دستمایه کار خود قرار میدهند. یکی از این آبشخورهای داستانی اسطورهها هستند که همواره به اشکال مختلف در آیینها، باورها، قصهها و حتی داستانها بازتاب یافتهاند. ازجمله این اسطورهها اسطوره یونانی پرسفونه و رفتن او به قلمرو هادس، خدای جهان زیرین، است که یکی از اسطورههای مرگ و رستاخیز است و حالتی سفرگونه دارد. شخصیت اصلی رمان به هادس خوش آمدید اثر بلقیس سلیمانی نیز مانند پرسفونه سفری را در پیش میگیرد و حوادثی را از سر میگذراند که سرانجام، او را به دنیای زیرین میرساند. هدف ما در این جستار این بوده است که با روش تحلیلی مبتنی بر نظریه بینامتنیت که ژولیا کریستوا براساس آرای باختین مبنی بر منطق گفتوگوی متنها و پیوندهای بینامتنی میان متون ادبی آن را مطرح کرد، جایگاه و نحوه حضور و بازآفرینی این اسطوره در رمان به هادس خوش آمدید رابررسی کنیم. حاصل پژوهش ما این است که اسطوره پرسفونه و هادس در حکم پیش متنی برای رمان به هادس خوش آمدید است و بر آفرینش این رمان تأثیر گذاشته است؛ هم در ساختار رمان و هم در شخصیت های آن؛ از این رو، زوایایی پنهان از این رمان در پیوند با اسطوره مذکور بهتر فهمیده می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
299 - بنمایههای اسطورهای حکایت خیر و شرّ در هفتپیکرنظامی
سید احمد پارسابسیاری از باورها و آیینهای باستانی ملل مختلف در حکایتها و افسانههای کهن آنان تجلّییافتهاند. هدف پژوهش حاضر بررسی بنمایههای اسطورهای حکایت خیر و شرّ در هفتپیکر نظامی گنجهای و پیوند آن با شاهنامه فردوسی است. در این راستا، با روش توصیفی و کتابخانهای و تحلیل محتوا أکثربسیاری از باورها و آیینهای باستانی ملل مختلف در حکایتها و افسانههای کهن آنان تجلّییافتهاند. هدف پژوهش حاضر بررسی بنمایههای اسطورهای حکایت خیر و شرّ در هفتپیکر نظامی گنجهای و پیوند آن با شاهنامه فردوسی است. در این راستا، با روش توصیفی و کتابخانهای و تحلیل محتوا، ارتباط حکایت خیر و شرّ در هفتپیکر با داستان کاوه و ضحاک در شاهنامه و پیوند این دو با یکی از باورهای بنیادین آریاییان، یعنی باور به اصل خوبی و بدی –کهبرخاستهازنبرداهریمنوهرمزددراسطورهآفرینشاست–بررسیشدهاست. این پژوهش نشان میدهد که حکایت خیر و شرّ از داستان کاوه و ضحاک تأثیر پذیرفته است؛ به گونهای که حتّی در برخی از موارد میتوان این حکایت را مکمّل داستان شاهنامه به شمار آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
300 - بررسی نقشمایههای مشترک در اسطورههای برادرکشی
سیدامیر جهادی حسینیبرادرآزاری و برادرکشی در شمار کهن الگوهایی است که سابقه ای به درازای عمر بشر دارد و پیشینه آن به ادیان و اسطوره های مربوط به آغاز آفرینش بازمی گردد. در این کهن الگو، حس رقابت و حسادت میان برادران به علل گوناگونی ازجمله توجه بیش از حدّ پدر به یک برادر، یا دستیابی او به ی أکثربرادرآزاری و برادرکشی در شمار کهن الگوهایی است که سابقه ای به درازای عمر بشر دارد و پیشینه آن به ادیان و اسطوره های مربوط به آغاز آفرینش بازمی گردد. در این کهن الگو، حس رقابت و حسادت میان برادران به علل گوناگونی ازجمله توجه بیش از حدّ پدر به یک برادر، یا دستیابی او به یک موقعیت ممتاز برانگیخته می شود. داستان های اسطوره ای با مضمون برادرکشی در آثار ملل مختلف دیده می شود. مقایسة این آثار وجوه اشتراک و شباهت آنها را آشکار می کند و نشان می دهد که بیشتر این داستان ها نقش ویژه های مشابهی دارند که در اغلب اسطوره های مرتبط نمود یافته اند. گونة دیگر برادرکشی، برادرکشی های تاریخی است که آن هم از اعصار کهن در تاریخ و ادب ملل گوناگون به وقوع پیوسته است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که مضمون برادرکشی در اسطوره های ملل مختلف در چه اشکالی نمود یافته است؟ برای پاسخ به این پرسش، با روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا نمونه های کهن الگوی برادرکشی در اسطوره های سرزمین های گوناگون را ذکر کرده ایم و سپس به بیان نقش مایه های مشترک در بین این اسطوره ها پرداخته ایم و آنها را به لحاظ ساختاری تحلیل کرده ایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
301 - بررسی تطبیقی ور جم در اساطیر ایرانی و طوفان نوح در تورات
جواد ترابپور میر جلالالدین کزّازیدر اسطوره های رستاخیزی ویرانی و آبادانی جهان امری ناگزیر مینماید. همانگونه که جهان در آغاز از جفتی اوّلیّه تکثیر شد، در اساطیر پایان جهان نیز سخن از جفتی در میان است که جهانِ نو را از تخمه خود پر خواهند کرد. با توجّه به اینکه در بینش اسطورهای، واقعیّت عبارت است از عم أکثردر اسطوره های رستاخیزی ویرانی و آبادانی جهان امری ناگزیر مینماید. همانگونه که جهان در آغاز از جفتی اوّلیّه تکثیر شد، در اساطیر پایان جهان نیز سخن از جفتی در میان است که جهانِ نو را از تخمه خود پر خواهند کرد. با توجّه به اینکه در بینش اسطورهای، واقعیّت عبارت است از عمل تقلید از یک نمونه مینوی یا ازلی، این جفتهای نرینه و مادینه عمل آفرینشِ زوج نخستین را تجدید و تکرار میکنند. از دیگر سو عمل آفرینشِ کیهان و انسان تنها در مرکز که سرچشمه هر واقعیت و نیروی زندگانی است، رخ میدهد. حادثه طوفان نوح در روایت تورات و ماجرای ور جمکرد در اساطیر ایرانی در زمره اساطیر رستاخیزی به شمار میروند؛ کشتی نوح و ور جم نمادهایی از مرکز(فضای قدسی) قلمداد میشوند که ورود بدانها معادل با مرگ آیینی انسان قدیم و تولد انسان نو است؛ این بازگشت به آغـاز، نیروهای قـدسی را که نخست بار در مرکز ظهـور کـرده بودند، فعال میسازد و جامعه انسانی را به همان وضعیت نخست خود، یعنی پاکی و خلوص باز می گرداند. در این جستار اسطوره ور جم در اساطیر ایرانی و طوفان نوح به روایت تورات از دید نمادشناسی با هم سنجیده شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
302 - تحلیل ساختار رمان چراغ ها را من خاموش میکنم، بر اساس کهن الگوی سفر قهرمان
افسانه حسن زاده دستجردییکی از ماندگارترین کهنالگوهای موجود در ادبیات مکتوب و شفاهی، کهنالگوی سفر قهرمان است که جوزف کمبل مبتنی بر آرای یونگ درباره کهنالگوی قهرمان، آن را مطرح کرد. به عقیده کریستوفر وُگلر، بسیاری از فیلم ها و داستان های سراسر جهان نیز از این الگوی جهانشمول قصهها و اسطوره أکثریکی از ماندگارترین کهنالگوهای موجود در ادبیات مکتوب و شفاهی، کهنالگوی سفر قهرمان است که جوزف کمبل مبتنی بر آرای یونگ درباره کهنالگوی قهرمان، آن را مطرح کرد. به عقیده کریستوفر وُگلر، بسیاری از فیلم ها و داستان های سراسر جهان نیز از این الگوی جهانشمول قصهها و اسطورهها برخوردار هستند؛ به عبارت دیگر، در برخی از داستانها و فیلمها و اسطورهها و قصهها عناصر ساختاری مشترکی یافت میشود و با تحلیلی جزئیتر میتوان مراحل کهن الگوی سفر قهرمان را در این آثار دید. مراحل کهن الگوی سفر قهرمان را در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم نیز می توان مشاهده کرد که با کاوش در سازکار درونی این رمان آشکار می شود. شخصیت اصلی این رمان، مانند قهرمانان اساطیری سفری به دنیای درون و ذهن در پیش میگیرد و در پایان با اکسیر آگاهی و شناخت خود، به زندگی زناشویی و روابطش با اطرافیان بازمیگردد. پژوهش حاضر به تحلیل این رمان از این منظر اختصاص دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
303 - مقایسة جاودانگی در اساطیر زرتّشتی و سامی
مهدی رضایی حشمت ا... آذرمکانترس از مرگ، چون کابوسی وحشتناک، همیشه لذت و آرامش بشر را مکدر و خواب خوش وی را پریشان کرده است و شاید بتوان از آن به عنوان کهنترین ترس بشر یاد کرد که خود منشأ پیدایش دیدگاههای فلسفی و اسطورهای فراوانی در طول تاریخ بشریت شده است. از جمله تلاشهای مهم، اما گذرای انسان أکثرترس از مرگ، چون کابوسی وحشتناک، همیشه لذت و آرامش بشر را مکدر و خواب خوش وی را پریشان کرده است و شاید بتوان از آن به عنوان کهنترین ترس بشر یاد کرد که خود منشأ پیدایش دیدگاههای فلسفی و اسطورهای فراوانی در طول تاریخ بشریت شده است. از جمله تلاشهای مهم، اما گذرای انسان در طول تاریخ برای کاستن از تلخی این حقیقت مهلک، پردازش داستانهایی بوده است که امروزه از آن به عنوان اساطیر جاودانگی نام میبریم. در سراسر نقاط جهان کهنه و نو، شاهد چنین داستانهای مقدسی هستیم که هر کدام بازگوکنندة زمینههای فرهنگی و آمال پردازندگان خود هستند. در این مقاله کوشش بر این است تا اساطیر جاودانگی ایران و بینالنهرین و اقوام سامی با توجه به خویشکاری شخصیتهای نامیرا، معرفی و تجزیه و تحلیل شود. از میان اساطیر ایرانی به کسانی چون پشوتن، توس، گرشاسب، ... و از شخصیتهای اساطیری سامی به اوتانپیش تیم، اخنوخ، ایلیا و ... اشاره خواهد شد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
304 - بررسی جلوههای اساطیری در اسرارالتوحید
سارا چالاک ایوب مرادیاسطورهها برخاسته از کردارها و باورهایی هستند که روزگاری برای انسانها مقدس بوده و با حیات دنیوی و روحانیشان ارتباط جداییناپذیر داشتهاند. این اعمال و اعتقادات طی سدهها و هزارهها در فرهنگهای مختلف به اشکال گوناگون حفظ شدهاند و گاه به صورت اصلی و گاه با از دست دادن أکثراسطورهها برخاسته از کردارها و باورهایی هستند که روزگاری برای انسانها مقدس بوده و با حیات دنیوی و روحانیشان ارتباط جداییناپذیر داشتهاند. این اعمال و اعتقادات طی سدهها و هزارهها در فرهنگهای مختلف به اشکال گوناگون حفظ شدهاند و گاه به صورت اصلی و گاه با از دست دادن معنای نخستین خود و یافتن معنایی جدید، در آثار ادبی بازتاب یافتهاند. کتاب اسرارالتوحید یکی از متون عرفانی است که برخی از اعتقادات اسطوره ای در آن منعکس شده و منبع خوبی برای یافتن اینگونه باورها است. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با توجه به آرای اسطورهپژوهانی چون میرچا الیاده، کارل گوستاو یونگ، و جیمز فریزر برخی از این تفکرات و رفتارها از جمله موضوعاتی چون تشرّف، افسونهای شباهت و مجاورت، پیر، عدد هفت، ستردن مو، و نماد حلقه در این اثر بررسی شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
305 - بررسی تحلیلی و تطبیقی نخستین زیستگاه و هبوط انسان در کتاب مقدس با دیگراسطورههای خاورمیانه
حسن حیدری علی بهاریآدمیان از دیرباز، خاستگاه و گوهر خود را برتر از عالم مادی موجود میدانستهاند. اعتقاد به این باور که نیاکان بشر جایگاهی بهشتی داشته و در نتیجه گناه، به این خاکدان درافتادهاند، در غالب اسطورهها و ادیان کهن بازتاب دارد و یکی از عناصر اصلی انسانشناسی ادیان قدیم و زنده أکثرآدمیان از دیرباز، خاستگاه و گوهر خود را برتر از عالم مادی موجود میدانستهاند. اعتقاد به این باور که نیاکان بشر جایگاهی بهشتی داشته و در نتیجه گناه، به این خاکدان درافتادهاند، در غالب اسطورهها و ادیان کهن بازتاب دارد و یکی از عناصر اصلی انسانشناسی ادیان قدیم و زنده را تشکیل میدهد. این مقاله به مرور و تحلیل داستان آفرینش، ویژگیهای نخستین زیستگاه آدم و حوا (عدن) و علت هبوط آنان در کتاب مقدس میپردازد و آنها را با باورهای اسطورههای کهنتر خاورمیانه، از جمله اسطورههای بینالنهرین، ایران و مصر مقایسه میکند؛ همچنین رهیافتهای روانشناسانه و اسطورهای اندیشمندانی چون کمبل، فروید،یونگ،تیلیش و جانگری در تفسیر اسطورههای هبوط بیان میشوند. این بررسی تطبیقی نشان میدهد که در کتاب مقدس و اسطورههای بینالنهرین عناصر و نمادهای مار، درخت، زن، گناه، هبوط (اخراج) از پردیس و اجتناب خدا/خدایان از شراکت انسان در اوصاف الوهیت، بهویژه دارا بودن علم، قدرت و حیات جاودان نقش مهم و مشابهی داشتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
306 - تکوین و تحول قهرمانان در گذر از اسطوره به حماسه
حمیدرضا خوارزمی محمدرضا صرفی محمود مدبری عنایت الله شریف پوراسطورهها همیشه به یک حال نمیمانند، بلکه با گذر زمان برخی از آنها با شکل جدیدتر به صورت داستانهای حماسی نمودار میشوند. در این تغییر و تبدیل، دگرگونیهایی در داستان اسطورهای صورت میپذیرد. دلایل گوناگونی برای تبدیل اسطوره به حماسه وجود دارد و داستانها در طی تحوّل خو أکثراسطورهها همیشه به یک حال نمیمانند، بلکه با گذر زمان برخی از آنها با شکل جدیدتر به صورت داستانهای حماسی نمودار میشوند. در این تغییر و تبدیل، دگرگونیهایی در داستان اسطورهای صورت میپذیرد. دلایل گوناگونی برای تبدیل اسطوره به حماسه وجود دارد و داستانها در طی تحوّل خود به جابهجایی، شکستگی، قلب، حذف و ... دچار میگردند. در ورود اسطوره به حماسه، قهرمانها هم از این تغییر به کنار نمیمانند. در این جستار نگارندگان با بررسی الگوهای اسطورهای و حماسی، این تغییر و تبدیلها را بررسی کردهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
307 - بررسی خاستگاه اسطورهای نام در گستره ادبیات حماسی
محمود رضایی دشت ارژنهنام پوشی یا افشای نام یکی از بن مایه های برجسته در ادبیات حماسی است. هدف ما در این جستار بررسی نام از این منظر در شاهنامه فردوسی، منظومه های پهلوانی، و طومارهای نقالی است. بدین منظور این آثار با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا واکاوی شده اند. حاصل آنکه پهلوانان در رویاروی أکثرنام پوشی یا افشای نام یکی از بن مایه های برجسته در ادبیات حماسی است. هدف ما در این جستار بررسی نام از این منظر در شاهنامه فردوسی، منظومه های پهلوانی، و طومارهای نقالی است. بدین منظور این آثار با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا واکاوی شده اند. حاصل آنکه پهلوانان در رویارویی با دشمن چهار شیوه را در پیش می گیرند؛ در بیست وپنج مورد بی محابا و آشکارا نام خود را فاش می کنند، در پنج مورد با نامی جعلی با دشمن رویاروی می شوند، در یک مورد تنها به لقب یا کنیه خود اشاره می کنند، و در نُه مورد از افشای نام و کنیه خود پرهیز می کنند. با اینکه این چهار شیوه در ظاهر تناقض آمیز می نماید، همه خاستگاهی اسطوره ای و آیینی دارند و نه تنها نقیض یکدیگر نیستند، بلکه نشان دهنده جایگاه خطیر نام در باور پیشینیان هستند؛ در گذشته عده ای چنین می اندیشیدند که نام بخشی حیاتی از وجود هر فرد است و در صورت فاش شدن آن نزد دشمن، طلسم می شوند و دشمن بر آن ها چیره می شود؛ بنابراین، از افشای نام پرهیز می کردند، یا با نامی جعلی با دشمن رویارو می شدند؛ گروهی معتقد بودند که اگر نام دشمنان را بر زبان برانند، دشمنان جانی دوباره می یابند و به یورش بر آن ها برانگیخته می شوند و از این رو، گاه اگر دشمن نام پهلوان را بر زبان نمی آورد، پهلوان خود پیش دستی می کرد و با فریاد کشیدن نامش، دشمنان را مرعوب می کرد؛ وجه سوم اینکه کنیه یا لقب برخلاف نام، جزء حیاتی وجود پهلوان به شمار نمی آمد و می توانستند در مقابل دشمن، با پرهیز از افشای نام، به کنیه یا لقب خود اشاره کنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
308 - تحلیل ژرف ساخت اسطورهای آثار مهسا محبعلی با تکیه بر رمان نفرین خاکستری
علی تسلیمی فرزانه مونساناسطوره نحوة تلقی بشر اعصار کهن از پدیدههاست؛ بیانی است که ژرفساخت آن حقیقت و روساخت آن داستان است. اسطورهپرداز معاصر بر پایة ایدئولوژی خود و بر اساس شرایط اجتماعی ـ تاریخی دورة خویش به تجدید حیات اسطوره دست میزند و این زندگی تازة اسطوره در اثر ادبی، محصول نگاه فلس أکثراسطوره نحوة تلقی بشر اعصار کهن از پدیدههاست؛ بیانی است که ژرفساخت آن حقیقت و روساخت آن داستان است. اسطورهپرداز معاصر بر پایة ایدئولوژی خود و بر اساس شرایط اجتماعی ـ تاریخی دورة خویش به تجدید حیات اسطوره دست میزند و این زندگی تازة اسطوره در اثر ادبی، محصول نگاه فلسفی ـ اجتماعی اوست. نویسندة معاصر برای نشان دادن دیدگاههای خود از اسامی نمادین و کهنالگوها استفاده میکند تا بتواند به معنای ضمنی و دیدگاه شخصی خود تجسم عینی ببخشد. مهسا محبعلی از جمله زنان داستان نویس معاصر است که در داستانهای خود اسطوره را در خدمت روایت و مقاصد معناشناختی و زنانة خود قرار داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر نظریههای روانکاوی اساطیر، در پی تحلیل چگونگی و دلایل بازآفرینی مضامین اسطورهای در آثار وی است. از میان آثار محبعلی نفرین خاکستری رمانی است که فضاسازی، مضمونسازی و شخصیتپردازی آن را تنها با نگاهی اسطورهشناختی میتوان تبیین کرد. در این رمان، محبعلی از فضای تهران معاصر و با بهانه قرار دادن بیماری روانی و مسئله روانکاوی، نقبی به گذشته میزند و از این طریق پیکرة رمانش را از زبان شخصیت محوری داستان بنا مینهد. نویسنده در جستوجو و دفاع از هویت و حقوق زن از کهنالگوها و اسطورهها بهره میجوید تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
309 - رویکردی انتقادی به انگارههای کهنالگویی زنان در آثار غزاله علیزاده
نرگس باقری مصطفی موسوی رادویژگیهای مشترک زیادی تعدادی از شخصیتهای زن در داستانهای غزاله علیزاده را شاخص و قابل توجه کرده و از آنها انگارههایی اسطورهاییا شبهاسطورهای ساخته است؛ ویژگیهای مثبت و منفی شیطانیا فرشته بودن، کودک یا پیر بودن همزمان، برخورداری از قدرت جادوی زنانه، فرزانگی روحانی، أکثرویژگیهای مشترک زیادی تعدادی از شخصیتهای زن در داستانهای غزاله علیزاده را شاخص و قابل توجه کرده و از آنها انگارههایی اسطورهاییا شبهاسطورهای ساخته است؛ ویژگیهای مثبت و منفی شیطانیا فرشته بودن، کودک یا پیر بودن همزمان، برخورداری از قدرت جادوی زنانه، فرزانگی روحانی، مظهر الهام و ارضای معنوی بودن و دیگر ویژگیهایی که برای انگارههای کهنالگویی ذکر شده است. از آنجا که بین نقد اسطورهای و شیوۀ روانشناختی ارتباط کاملاً نزدیکی وجود داردو کهنالگوها همچون غرایز، بر رفتار انسان تأثیرمیگذارند و به شکلگیری شخصیت کمک میکنند و هر دوی اینها با انگیزههای زیربنایی رفتار انسان سر و کار دارند، در این مقاله با رویکردی انتقادی به تحلیل ویژگیهای شخصیتهایزن در آثار علیزادهپرداخته شده است.این پژوهش نشان میدهد که خلق تصاویریکسویه، رمزآلودگی و ناشناختگی، و نابهنجاری در پیوند بین واقعیت و رؤیا در خلق چهره زنان از جمله پیامدهای توجه نویسنده به نشانههای اسطورهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
310 - شکلشناسی سه داستان از گرشاسبنامه بر بنیاد نظریه پراپ
فاطمه کوپا نوشین رفیعی سخاییاین نوشتار، تحلیل حکایاتی از گرشاسبنامه با به کارگیری روش ریختشناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریة ریخت شناسی در نوع ادبی اسطوره بهشمار میرود. بسیاری از اجزا و کنشهای بررسی شده در روایات گرشاسبنامه با روایتشناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی أکثراین نوشتار، تحلیل حکایاتی از گرشاسبنامه با به کارگیری روش ریختشناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریة ریخت شناسی در نوع ادبی اسطوره بهشمار میرود. بسیاری از اجزا و کنشهای بررسی شده در روایات گرشاسبنامه با روایتشناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی ساختار حکایات، همگونیهایی در زیر ظاهر آشفته و گوناگون آنها نمایان میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
311 - ضحاک و بینالنهرین
علیرضا مظفری علی اصغر زارعیضحاک یکی از مهمترین و مبهمترین شخصیتهای اسطورهای ایران است که پژوهشگران در مورد نژاد و جنبههای نمادین شخصیت وی سخنها راندهاند، ولی از نسبت او به سرزمینِ مارهای مقدس، یعنی بینالنهرین چندان سخنی نگفتهاند. این جستار بنیاد اسطوره ضحاک را بیرون از الگوی هند و اروپای أکثرضحاک یکی از مهمترین و مبهمترین شخصیتهای اسطورهای ایران است که پژوهشگران در مورد نژاد و جنبههای نمادین شخصیت وی سخنها راندهاند، ولی از نسبت او به سرزمینِ مارهای مقدس، یعنی بینالنهرین چندان سخنی نگفتهاند. این جستار بنیاد اسطوره ضحاک را بیرون از الگوی هند و اروپایی، در سرزمین بینالنهرین جستوجو میکند و نشان میدهد که این اسطوره، از بینالنهرین آغاز شده و در گذر زمان با اسطورههای هند و ایرانی آمیخته شده و هاله هولناکی از رمز و رازها و شگفتیها آن را در برگرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
312 - بررسی کهنالگوی سایه و انطباق آن با نفس در مثنویهای عطار
سعید قشقاییآرکیتایپ (کهنالگو) مهمترین اصطلاح مکتب روانکاوی کارل گوستاویونگ، روانپزشک سوئیسی، (1875-1961 میلادی)، است و شامل تصاویر کهن و افکار غریزی است که در ناخودآگاه جمعی مشترک انسانها وجود دارد. این صور ازلی به شیوهای نمادین در رویا و اسطوره خود را آشکار میکنند. با توجه أکثرآرکیتایپ (کهنالگو) مهمترین اصطلاح مکتب روانکاوی کارل گوستاویونگ، روانپزشک سوئیسی، (1875-1961 میلادی)، است و شامل تصاویر کهن و افکار غریزی است که در ناخودآگاه جمعی مشترک انسانها وجود دارد. این صور ازلی به شیوهای نمادین در رویا و اسطوره خود را آشکار میکنند. با توجه به اینکه آثار حماسی و عرفانی با ناخودآگاه در ارتباط هستند، پس این آثار جایگاه مناسبی برای تجلی کهنالگوها است.از آنجا که مثنویهای عطار در زمرۀ آثار شگرف عرفانی است، میتوان در آن به بررسی کهنالگوهای مختلف پرداخت. در پژوهشِ پیشِ رو، کهنالگوی سایه (Shadow) و انطباق آن با نفس در مثنویهای عطار ـ منطقالطیر، اسرارنامه، مصیبتنامه، الهینامه ـ بررسی و تحلیل شده است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
313 - بازتاب اسطوره آفرینش آیین زروانی در داستان اکوان دیو
علیرضا شعبانلوداستانِ جنگ رستم با اکوان دیو، یکی از حماسههای بسیار رازناک و خِردآشوبِ شاهنامه است که فردوسی با آگاهی کامل از این امر، نخستین کسی است که کوشیده تا رمز و راز آن را بگشاید. پژوهندگان اساطیر شاهنامه، تمام همت خود را تنها بر شناخت اکوان و تطبیق آن با یکی از شخصیتهای اساط أکثرداستانِ جنگ رستم با اکوان دیو، یکی از حماسههای بسیار رازناک و خِردآشوبِ شاهنامه است که فردوسی با آگاهی کامل از این امر، نخستین کسی است که کوشیده تا رمز و راز آن را بگشاید. پژوهندگان اساطیر شاهنامه، تمام همت خود را تنها بر شناخت اکوان و تطبیق آن با یکی از شخصیتهای اساطیری مانند ایزد وای، ارزوشمنه (arezuşamana) و اکومنه (akumana) گمارده و به دیگر جنبههای این داستان نپرداختهاند. نگارنده بر این باور است که داستان رستم و اکوان از روی روایات دینی به ویژه اسطورة آفرینش زروانی، ساخته شده و بیشتر بازتاباننده و تکرارکنندة عمل خلقت است. کیخسرو و افراسیاب در نقش اهورامزدا و اهریمن ظاهر شدهاند و رستم و اکوان نیز به ترتیب نمایندۀ بهمن و اکومنه هستند. این داستان بیانکنندة سه هزاره سوم از زمان کرانمند است که دوران آمیزش خوبی و بدی، و جنگ نهایی میان نیروهای اهورامزدا با نیروهای اهریمن است. اکوان نمونة آشوب و نابسامانی جهانی است که رستم با کشتن آن، جهان را از آشفتگی و بدی میرهاند و کار خلقت را تکرار میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
314 - اسطوره آفرینش از نگاه اسماعیلیه و اصطلاحات آن
غلامرضا دهبداندیشههای اسماعیلیان درباره آفرینشبا توصیفی اسطورهای آغاز میشود و بعدها با بهکارگیری شیوه و زبان فیثاغورسیان، نوافلاطونیان، اصحاب قبالا و اخوانالصفا، به صورت آمیختهای از اعداد رازآمیز، نظریه مُثُل و موازیسازیهای متعدد بین پدیدههای طبیعی و برابرهای آسمانی آنها أکثراندیشههای اسماعیلیان درباره آفرینشبا توصیفی اسطورهای آغاز میشود و بعدها با بهکارگیری شیوه و زبان فیثاغورسیان، نوافلاطونیان، اصحاب قبالا و اخوانالصفا، به صورت آمیختهای از اعداد رازآمیز، نظریه مُثُل و موازیسازیهای متعدد بین پدیدههای طبیعی و برابرهای آسمانی آنها و سپس یافتن برابرهای آن در دین که مؤید باورهای دینی آنها و حقانیت چهرههای اعتقادیشان است، شکل میگیرد. در این شیوه، مفهوم حدّ یک اصطلاح کلیدی و شامل حدّهای دوگانه، پنجگانه و هفتگانه است. بیشتر از همه حدّهای پنجگانه برای توجیه و توصیف آفرینش به کار گرفته شدهاند. پژوهش حاضر به بررسی آرای اسماعیلیان و دیدگاه ناصرخسرو درباره اسطوره آفرینش اختصاص دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
315 - تحلیل داستان شیخ صنعان بر پایه نظریه تک اسطوره جوزف کمپبل
محمد ریحانی راحله عبداله زاده برزوبرپایه نظریه تک اسطورة جوزف کمپبل، قهرمان به دنبال دعوتی آیینی، از جامعة خویش جدا میشود و با بهرهگیری از آموزهها، پای در راه سفر مینهد. در سرزمینی ناآشنا تحت تعلیم نیروهایی آیینی قرار میگیرد، آیین تشرف را میآموزد، و برای اصلاح به سوی جامعة خویش بازمیگردد. این س أکثربرپایه نظریه تک اسطورة جوزف کمپبل، قهرمان به دنبال دعوتی آیینی، از جامعة خویش جدا میشود و با بهرهگیری از آموزهها، پای در راه سفر مینهد. در سرزمینی ناآشنا تحت تعلیم نیروهایی آیینی قرار میگیرد، آیین تشرف را میآموزد، و برای اصلاح به سوی جامعة خویش بازمیگردد. این سفر با نمادها و نشانههایی در قالب کهن الگوها نمودار میشود و مصداقی از برخورد خودآگاه و ناخودآگاه در نظریة یونگ است. هدف این پژوهش تحلیل داستان شیخ صنعان با به کارگیری این نظریه و نمادهای مورد نظر یونگ و نظریه تک اسطوره کمپبل به روش توصیفی است. شیخ صنعان که نماد خودآگاه است، به ندای شبانة پیک ناخودآگاه، از سرزمین و مردم خویش جدا می شود و در غرب که نمادی از سرزمین ناشناختة ناخودآگاه است، تحت تعلیم آنیمای وجود قرار میگیرد تا شایستة آشتی با ناخودآگاه روان گردد. دختر که نمادی از آنیمای شیخ است، عشق و ظرایف آن را به او می آموزد و شیخ علم و ایمان را که ره توشه عالم خودآگاه به حساب میآید، به دختر وامیگذارد. در این سفر، چهارصد مرید نیز که از عناصر خودآگاه هستند، تسلیم ارادة ناخودآگاه میشوند. بازگشت شیخ از سفر روم به مکه منطبق است با مرحله فردیت، کمال، و بازگشت قهرمان در نظریه کمپبل. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
316 - بررسی آیین شمنی و سایر جادوها در داستان «رستم و اسفندیار»
مریم امینی پور احمد ابومحبوبجادو و آیینهای مربوط به آن، موضوعی است که همواره از جنبههای گوناگون مورد توجه انسان بوده است. در شاهکارهای ادبی از جمله شاهنامه فردوسی نیز، این موضوع به چشم میخورد. هدف این پژوهش، بررسی جادوها و آیینهای جادویی در داستان رستم و اسفندیار است. بدین منظور، کوشیده شده اس أکثرجادو و آیینهای مربوط به آن، موضوعی است که همواره از جنبههای گوناگون مورد توجه انسان بوده است. در شاهکارهای ادبی از جمله شاهنامه فردوسی نیز، این موضوع به چشم میخورد. هدف این پژوهش، بررسی جادوها و آیینهای جادویی در داستان رستم و اسفندیار است. بدین منظور، کوشیده شده است تا با روش کتابخانهای و تحلیل محتوا، ضمن بررسی و تحلیل جادوهای این داستان و آیینهای مربوط (مانند آیین شمنی و شمنیسم، جادو درمانی، سلاح جادویی، رویینتنی و شکست طلسم آن و سایر جادوها)، به بررسی تطبیقی این موارد در دنیای واقعی و نیز مقایسه آنها با اساطیر اقوام دیگر پرداخته شود. سپس، علل رویکرد بشر به امور جادویی و ماوراءالطبیعه و همچنین، میزان تاثیر قدرتهای جادویی در جاودانگی یا فناپذیری دارندگان چنین قدرتهایی مورد بررسی قرار گرفته است. حاصل آنکه وجوه مشترکی میان جادوها و آیینهای جادویی در این داستان با جامعه ایران باستان و سایر تمدنهای باستانی و نیز، شباهتهایی میان اسطورههای داستان با برخی از اساطیر اقوام دیگر به چشم میخورد. دیگر آنکه از عمدهترین دلایل توجه و گرایش بشر به جادو و قدرتهای ماورایی و خلق قهرمانان اسطورهای، غلبه او بر ناتوانی خویش در مقابله با رنجها و سختیهای زندگی و دستیابی به بزرگترین آرزویش، یعنی حیات جاودانه است. همچنین درمییابیم تحقّق این آرزو حتی در مورد اسطورههای ساخته ذهن بشر نیز علیرغم داشتن قدرتهای جادویی و نامیرایی، امکانپذیر نیست و سرانجام آنها شکست و مرگ است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
317 - بررسی کهنالگوی انسان نخستین و نمودهای آن در بخش پیشدادی شاهنامة فردوسی بر مبنای اسطورهشناسی تحلیلی
فرزاد قائمیآفرینش نخستین نمونة انسانی- انسان مثالی نخستین- از مهمترین مراحل کهنالگوی آفرینش در فرهنگهای مختلف بشری است. نمونة بنیادین انسان نخستین، الگویی کهن است که در شکل انسان غولآسا یا خداگونه یا جفت اولیه پدیدار میشود. هدف این جستار، تشریح نمودها و کیفیتهای اسطورهشناخت أکثرآفرینش نخستین نمونة انسانی- انسان مثالی نخستین- از مهمترین مراحل کهنالگوی آفرینش در فرهنگهای مختلف بشری است. نمونة بنیادین انسان نخستین، الگویی کهن است که در شکل انسان غولآسا یا خداگونه یا جفت اولیه پدیدار میشود. هدف این جستار، تشریح نمودها و کیفیتهای اسطورهشناختی کهنالگوی انسان نخستین در فرهنگهای اساطیری و اساطیر ایران باستان، به ویژه در بخش پیشدادی شاهنامة فردوسی است. روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیلها، اسطورهشناسی تحلیلی است. از این دیدگاه سه شاخصة اصلی کهنالگوی انسان نخستین، ابتدا خاستگاه لاهوتی، سپس داشتن نمونة همزاد و بالاخره خویشکاری تمدنسازی و ایفای نقش قهرمان فرهنگی در تاریخ نمادین یک قوم است. در شاهنامه، این خویشکاریهای سهگانه بین مجموعهای از شاهان پیشدادی که هر کدام میتوانند نمونهای از نخستین انسان به شمار آیند، توزیع شده است که در این جستار، با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، نمودهای هر یک از این خویشکاریها در مورد کیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید، فریدون و منوچهر بررسی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
318 - تحلیل اسطوره دوشیزه- مادر
محمدرضا حسنی جلیلیان علی حیدری بهجت بیرانونددر اساطیر ملل اسطورهای جهانی دیده میشود که در این نوشته اسطورۀ دوشیزه- مادر نامیده شده است. این اسطوره گزارشگر تولد قهرمانی مذکر از مادری باکره است. بارداری مادر به شیوهای غیرمعمول و با اراده یا دخالت خدایان آسمانی صورت میگیرد. دوشیزه- مادر و دوشیزهزاده، هر دو با ط أکثردر اساطیر ملل اسطورهای جهانی دیده میشود که در این نوشته اسطورۀ دوشیزه- مادر نامیده شده است. این اسطوره گزارشگر تولد قهرمانی مذکر از مادری باکره است. بارداری مادر به شیوهای غیرمعمول و با اراده یا دخالت خدایان آسمانی صورت میگیرد. دوشیزه- مادر و دوشیزهزاده، هر دو با طبیعت و مظاهر آن همچون زمین، آب و روییدنیها ارتباط مستقیم دارند. به نظر میرسد ارتباط ارکان اسطوره با مظاهر طبیعت، بازماندۀ باور انسان عصر مادرشاهی به زایایی زن و زمین و تناسب باروری و زایش این دو بوده باشد. نیز نقش خدایان آسمانی در تولد قهرمان مذکر و فنای مادر در این واقعه، بیانی از گذر مرحله مادر شاهی و تمایل انسان برای انتساب خود به خدایان آسمانی است. مقاله حاضر ضمن گزارش این اسطوره در فرهنگهای مختلف، برای اثبات این فرضیه تلاش میکند که اسطوره مزبور روایتگر گذر از مرحله مادرشاهی به پدرسالاری و انتقال قدرت به مردان و گرایش به خدایان آسمانی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
319 - ژرفساخت اسطورهای پدرسالاری در ازدواجهای ایرانیان با نیرانیان در شاهنامه
رضا ستاری مرضیه حقیقیپیوند مردان ایرانی با زنان نیرانی یکی از رایج ترین نوع ازدواج ها در شاهنامه است که به ویژه در بخش پهلوانی بسامد بسیار بالایی دارد. در شاهنامه، پادشاهان و یلان برجسته ایرانی با زنانی غیرایرانی و عموماً تورانی ازدواج می کنند. از این ازدواج ها با عنوان ازدواج برون همسری، ی أکثرپیوند مردان ایرانی با زنان نیرانی یکی از رایج ترین نوع ازدواج ها در شاهنامه است که به ویژه در بخش پهلوانی بسامد بسیار بالایی دارد. در شاهنامه، پادشاهان و یلان برجسته ایرانی با زنانی غیرایرانی و عموماً تورانی ازدواج می کنند. از این ازدواج ها با عنوان ازدواج برون همسری، یا ازدواج برون قبیله ای یاد می شود. در نمادشناسی باستانیِ شاهنامه، ایران سرزمین مقدّس و اهورایی، و توران، سرزمین آلودگی ها و نیروهای اهریمنی، است. از سوی دیگر، در باورشناسی باستانی، زنان کانون های آمیختگی و وابستگی به زمین هستند و در مقابل، مردان، موجوداتی اهورایی، آسمانی و فارغ از آلودگی های زمینی به شمار می آیند. اسطوره های کهن ایران، بنابر سابقه طولانی تسلّط فرهنگ پدرسالاری، دارای ژرف ساختی مردکانون هستند؛ از این رو، در روند دگرگونی اسطوره ها به حماسه ملّی، مفاهیم و برداشت های زن ستیزانه را نیز به حماسه افزوده اند. در این پژوهش علاوه بر بررسی ژرف ساخت اسطوره ای این پیوندها، مؤلّفه های پدرسالاری در آنها بازکاوی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
320 - بررسی تطبیقی علل بازآفرینی اسطوره در شعر معاصر ایران و «رویای مکزیکی» اثر لوکلهزیو
امیر بانو کریمی مهناز رضاییاسطوره یکی از اصطلاحات بسیار مهم در مباحث ادبی امروز است. ادبیات و اسطوره در پیوند تنگاتنگ با هم قرار دارند. شعر و اسطوره نیز میتوانند با زبان نمادین با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند. در روزگار ما و در عصری که بشر همه چیز را به دیدة تعقل مینگرد، دیگر اساطیر مجال پیدایش أکثراسطوره یکی از اصطلاحات بسیار مهم در مباحث ادبی امروز است. ادبیات و اسطوره در پیوند تنگاتنگ با هم قرار دارند. شعر و اسطوره نیز میتوانند با زبان نمادین با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند. در روزگار ما و در عصری که بشر همه چیز را به دیدة تعقل مینگرد، دیگر اساطیر مجال پیدایش نمییابند، ادبیات معاصر دیگر اسطورهای را خلق نمیکند، بلکه بیشتر به بازآفرینی اسطورههای شناختهشده میپردازد. با شناخت اسطوره، میتوان به معنا و کارکرد آن در ادبیات معاصر پی برد. مقالة پیش رو در نظر دارد عناصر اسطورهای را نزد شاعران معاصر ایرانی و بهطور خاص در اشعار مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری و احمد شاملو و همچنین در کتاب رویای مکزیکی اثر ژان ـ ماری گوستاو لوکلهزیو، نویسندة معاصر فرانسوی، بازشناخته و با اشاره به دیدگاههای مشترک این نویسندگان دربارة اسطوره، به بررسی و مقایسة علل بازآفرینی اساطیر در ادبیات معاصر بپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
321 - فلز و قداست آن در اساطیر ملی و متون دینی
ناصر نیکوبخت هیبتاالله اکبری گندمانی علیرضا محمدی کلهسردر اساطیر ایران، فلز قداست و اهمیت بسیاری دارد. پیشینیان، این گوهر را با آسمان پیوند داده و برای آن اصلی آسمانی قائل شدهاند؛ چنانکه گاه دیوارة آسمان را نیز از جنس فلز پنداشتهاند. فلز به دلیل برخورداری از این پیشینه، عنصری اهریمنستیز است. در نمونههایی از اساطیر و داس أکثردر اساطیر ایران، فلز قداست و اهمیت بسیاری دارد. پیشینیان، این گوهر را با آسمان پیوند داده و برای آن اصلی آسمانی قائل شدهاند؛ چنانکه گاه دیوارة آسمان را نیز از جنس فلز پنداشتهاند. فلز به دلیل برخورداری از این پیشینه، عنصری اهریمنستیز است. در نمونههایی از اساطیر و داستانوارههای ایرانی، فلز همچون وسیلهای برای به بندکشیدن و یا کشتن نیروهای اهریمنی و پلشتی به کار رفته است. از اینرو، فلز همواره با جاودانگی و بیمرگی نیز پیوند داشته است؛ چنانکه در حوادث پایان جهان، این عنصر، آفرینش اورمزد را از اهریمن و جلوههای او پاک میکند و با نابود کردن اهریمن و مرگ، با جاودانگی پیوند مییابد.در این مقاله، پس از بررسی قداست و تأثیر و کارکرد فلز از جنبهها و لایههای گوناگون، سعی شده است پیوندهای معنایی و اسطورهای این گوهر، تا حد امکان آشکار شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
322 - بررسی تطبیقی دو آیین میترایی و ایزدی
مصطفی دماوندی سامان رحمان زادهآیین میتراآیینی بانفوذ و مؤثر در تاریخ ادیان و آیینهای جهان بوده است. آیین ایزدی نیز آیینی محلّی در منطقهای کوچک از کردستان است که تحت تأثیر آیینهای مختلف، از جمله آیین میترا قرار گرفته است. پرسش اصلی این مقاله این است که آیین میترا بیشتر بر چه بخشهایی از آیین ایزد أکثرآیین میتراآیینی بانفوذ و مؤثر در تاریخ ادیان و آیینهای جهان بوده است. آیین ایزدی نیز آیینی محلّی در منطقهای کوچک از کردستان است که تحت تأثیر آیینهای مختلف، از جمله آیین میترا قرار گرفته است. پرسش اصلی این مقاله این است که آیین میترا بیشتر بر چه بخشهایی از آیین ایزدی تأثیر نهاده است. به منظور پاسخ گفتن به این پرسش با روش اسنادی و با بررسی نظریّات محققان دربارة دو آیین، جنبههای تشابه آنها استخراج شده است. بر این اساس، در چهار بخش مناسک، باورها، اساطیر و جشنهاتطبیق و همسانی مشاهده میشود و در بخش تاریخ و جغرافیا نیز بررسی اشتراکات نیازمند تحقیقات بیشتراست؛ در قسمت مناسک دینی، در نماز، روزه و حج (ضیافت همگانی) و در بخش باورها، در رازآمیزی، درجات هفتگانةسلوک،تثلیث خدایان و نقش اهریمن در هردو آیین همسانی وجود دارد. در بحث اساطیر نیز در تولّد میترا و یزیدبن مسافر و توتمهایی مانند خروس، گاو، مار، سگ و عقرب اشتراکاتیدیدهمیشود. دو جشن مهرگان و میلاد میترا نیز با جشن همگانی و بلنده برابر هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
323 - نقش اسطوره و جنسیت (نقش زن) در سینمای بهرام بیضایی
اکبر شامیان ساروکلایی مریم افشارساختار و کارکرد اسطوره در آثار بهرام بیضایی گاه دگرگونیهایی مییابد. نمونه آن، تغییر کلیشه قهرمان در برخی فیلمهای او است. اسطوره قهرمان و سفر او، همواره مورد توجه اسطورهشناسان بوده است؛ براساس دیدگاه و الگوی جوزف کمبل، قهرمان مرد مراحل دهگانهای را در سفر رو به کمال أکثرساختار و کارکرد اسطوره در آثار بهرام بیضایی گاه دگرگونیهایی مییابد. نمونه آن، تغییر کلیشه قهرمان در برخی فیلمهای او است. اسطوره قهرمان و سفر او، همواره مورد توجه اسطورهشناسان بوده است؛ براساس دیدگاه و الگوی جوزف کمبل، قهرمان مرد مراحل دهگانهای را در سفر رو به کمال خود طی میکند. اما، بیضایی با تنزل قهرمانان مرد و توجه به نقشآفرینی قهرمانان زن، به تغییر کارکردهای سنتی این اسطوره متناسب با اوضاع زمانه دست زده است. رعنا در فیلم غریبه و مه، زن آسیابان در مرگ یزدگرد، تارا در چریکه تارا، خانم بزرگ و ماهرخ در مسافران و گلرخ در سگکشی، ضمن سفر پیش رویشان، با دانایی، آزمون و نجاتبخشی به قهرمان اسطورهای بدل شدهاند. این امر به پررنگ شدن نقش اسطوره و جنسیت در سینمای او انجامیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
324 - نگرش اسطورهای به «گاو» در ادبیات کهن عربی
باقر قربانی زرینیکی از موضوعات مشترک در میان اساطیر اقوام مختلف، تقدّسبخشی به حیوانات از جمله گاو است. گاو به عنوان نخستین جانور اساطیری از اهمیّت ویژهای در میان ملل گوناگون از جمله اعراب برخوردار بوده و نقش و جایگاه آن در آثار ادبی آنها بازتاب یافته است. در اشعار کهن عربی با اتخاذ ر أکثریکی از موضوعات مشترک در میان اساطیر اقوام مختلف، تقدّسبخشی به حیوانات از جمله گاو است. گاو به عنوان نخستین جانور اساطیری از اهمیّت ویژهای در میان ملل گوناگون از جمله اعراب برخوردار بوده و نقش و جایگاه آن در آثار ادبی آنها بازتاب یافته است. در اشعار کهن عربی با اتخاذ رویکرد اسطورهای، میتوان تفسیری نو از جایگاه این حیوان عرضه کرد. نبرد میان گاو وحشی و سگهای شکاری، گاو و بارانزایی و ارتباط میان گاو و جنّ از موضوعات این پژوهش است که در پرتو این رویکرد تحلیل و تفسیر شدهاند. تطابق ادبیات عربی و ادبیات دیگر ملل در حوزۀ اساطیر نیز از دیگر بخشهای این نوشتار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
325 - بررسی تطبیقی نمادینگی عناصر طبیعت در شاهنامه
رحیم کوشش امیررضا کفاشیاسطورة طبیعت، نماد دوران پیش از دانش و صنعت، و نشان مشخّص روزگارانِ باستان است. طبیعت همواره در پیدایش تحولات مذهبی مردمانِ باستان و به ویژه آریاییهای ساکن ایران و هند، نقشی بیبدیل داشته است. اعتقاد به قوای طبیعت به مرور زمان در میان آریاییها، بهصورت اعتقاد به خدایا أکثراسطورة طبیعت، نماد دوران پیش از دانش و صنعت، و نشان مشخّص روزگارانِ باستان است. طبیعت همواره در پیدایش تحولات مذهبی مردمانِ باستان و به ویژه آریاییهای ساکن ایران و هند، نقشی بیبدیل داشته است. اعتقاد به قوای طبیعت به مرور زمان در میان آریاییها، بهصورت اعتقاد به خدایان مختلف در آمد و کم کم برای عناصری چون خورشید، ماه، ستارگان و باد، علائمی را اختراع کردند و آنها را قوای خدایی نامیدند. اهمیت چهار عنصر آب و آتش و باد و خاک ـ بارزترین مظاهر طبیعت ـ از آن نظر بوده که بنابر کهنترین عقاید و باورهای پیشین، این عناصر نمایندة پاکی و سرچشمة زندگی در هستی بودهاند. تعمق در شاهنامه مؤیّد تأثیرپذیری فردوسی و غور و تفحص وی در متون کهن ایران باستان و ملل دیگری چون هند، چین و یونان ـ که وجوه اشتراک اساطیریِ بسیاری با ما دارند ـ است. عناصر طبیعت در شاهنامه، بنیانی اساطیری و هویتی منحصر به فرد دارند و صاحب روح هستند که در جای جای داستان، یاریگر قهرمان حماسهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
326 - اسطوره و بازتاب آن در روانشناسی زنان و علت رویکرد منفی ایزدبانوان و زنان حماسه ساز
نسرین سعیدی نرگس محمدی بدراسطوره حقیقت ذهنی بشر نخستین است که بازتاب دهنده آرمانها و آرزوهای وی بوده است و تا زمان کنونی هم در اشکال مختلف بازتاب یافته است. بعد آرمانخواهانهای که در اسطورهها متجلی است سبب میشود که قهرمان از صورت موجود بشری عادی خارج شود و به صورت ایزدان و موجودات قدرتمند تج أکثراسطوره حقیقت ذهنی بشر نخستین است که بازتاب دهنده آرمانها و آرزوهای وی بوده است و تا زمان کنونی هم در اشکال مختلف بازتاب یافته است. بعد آرمانخواهانهای که در اسطورهها متجلی است سبب میشود که قهرمان از صورت موجود بشری عادی خارج شود و به صورت ایزدان و موجودات قدرتمند تجلی پیدا کند. در درون هر زن کهنالگوی خدابانویی نهفته است که خلق و خو و رفتار او را جهت میدهد و مظهر آرمانهای او است. پژوهش حاضر که با روش تحلیلی – توصیفی و مطالعه کتابخانهای سامان یافته است، تلاش میکند از منظر کاوش اسطورههای مادرشاهی، کهنالگوهای مؤثر در رفتار زنان قهرمان را بازنماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
327 - کارکردهای عناصر حماسی و اساطیری شاهنامه در دیوان و حدیقهالحقیقه سنایی
ابوالقاسم قوام زهره هاشمیدر ادبیات کلاسیک فارسی از سنایی به عنوان یکی از نخستین حلقههای نوآوری و گسترش درونمایه شعری در جهات مختلف مدحی، عرفانی و خصوصاً تعلیمی و حکمی نام میبرند. او در پرتو بینش عرفانی و اخلاقی، نگرشی نو به مضامین و عناصر مختلف شعر- اعم از غنایی، حماسی و غیره- داشته است. در أکثردر ادبیات کلاسیک فارسی از سنایی به عنوان یکی از نخستین حلقههای نوآوری و گسترش درونمایه شعری در جهات مختلف مدحی، عرفانی و خصوصاً تعلیمی و حکمی نام میبرند. او در پرتو بینش عرفانی و اخلاقی، نگرشی نو به مضامین و عناصر مختلف شعر- اعم از غنایی، حماسی و غیره- داشته است. در این جستار برآنیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که سنایی چگونه عناصر حماسی و اساطیری شاهنامه را در حدیقهالحقیقه و دیوانش به کار گرفته است و شیوه نگرش وی به این عناصر چگونه بوده است؟ نگارندگان پس از مطالعه اشعار و استخراج این عناصر دریافتند که سنایی از آنها در چهار محور عمده زیباییشناسی، تعلیمی، عرفانی و ستایشی بهره برده است و میزان کاربرد این عناصر به ترتیب کمیّت عبارت بوده از: ستایشی، تعلیمی، زیباییشناسی و عرفانی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
328 - بررسی بازتاب نزاع سیمرغ و اژدها در قالیهای ایرانی با تکیه بر اسطورهها و متون ادبی
زهرا عسگری فریده داوودی مقدمنقوش قالیهای ایرانی، حاوی روایاتی نمادین است که با الهام از اسطورههای ملی در متن و حاشیۀ قالیها به زیبایی به تصویر کشیده شدهاند. نزاع سیمرغ و اژدها یکی از این نقوش است که به شکل گرفتوگیر و در هیئت تقابل، رخ نموده است. بازتابهای نمادین هر یک از این دو اسطوره شامل ش أکثرنقوش قالیهای ایرانی، حاوی روایاتی نمادین است که با الهام از اسطورههای ملی در متن و حاشیۀ قالیها به زیبایی به تصویر کشیده شدهاند. نزاع سیمرغ و اژدها یکی از این نقوش است که به شکل گرفتوگیر و در هیئت تقابل، رخ نموده است. بازتابهای نمادین هر یک از این دو اسطوره شامل شاخصههایی چون نمادهای اهورایی و اهریمنی، نیکی و شر، زمین و آسمان، مرگ و زندگی و روح و نفس است که با الویّتبخشی به اسطورههای بومی و در نظرگرفتن مواردی چون تکرار، بسامد و اصالت در این پژوهش مورد بررسی و واکاوی قرار میگیرند. یافتههای پژوهش ناظر بر این است که ریشة اصلی این نزاع، بیانگر مفهوم خیر و شر برخاسته از تقابل اهورایی و اهریمنی این دو اسطوره و تأثیر رویکرد آیینی در شکلگیری این نزاع است. نزاعی که در آن، اهریمن با نماد مار و اژدها در حال ستیز با آیین تازهای به نام مهر با نماد سیمرغ است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
329 - بررسی و تحلیل کیفیّت پوشاک در آیینهای اساطیری و عرفانی
سیّد محسن حسینی مؤخر حجّت گودرزی کورش گودرزیاسطوره از جهات گوناگون در زندگی انسان پس از عصر اساطیری، تجلی یافته و در آن اثر نهاده است. در این مقاله تلاش شده است تا علاوه بر شناخت مختصر اسطوره و آیینهای اساطیری و عرفانی، به یافتن تجلّی و تأثیر و ردّپاهای محسوس و نامحسوس یکی از این آیینها یعنی پوشاک، در البسة عرف أکثراسطوره از جهات گوناگون در زندگی انسان پس از عصر اساطیری، تجلی یافته و در آن اثر نهاده است. در این مقاله تلاش شده است تا علاوه بر شناخت مختصر اسطوره و آیینهای اساطیری و عرفانی، به یافتن تجلّی و تأثیر و ردّپاهای محسوس و نامحسوس یکی از این آیینها یعنی پوشاک، در البسة عرفانی مندرج در برگزیدهء نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری پرداخته شود. در این پژوهش، پوشاک به عنوان یکی از تجلّیهای آیینی بررسی شده است که در اسطوره و متون عرفانی، کارکردی تقریباً مشترک یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
330 - بررسی عناصر مشترک در شاهنامه و سرودنیبلونگن
کامبیز صفیئیحماسه شاید قدیمی ترین گونه روایی نباشد، اما به یقین، مسلط ترین گونه در تمام دوره های باستان و سده های میانی بوده است. حماسه و اسطوره در تمام فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها، چه به صورت شفاهی و چه به صورت نوشتاری، دیده می شود. حماسه از اسطوره تغذیه می کند و در بعضی فرهنگ ها اد أکثرحماسه شاید قدیمی ترین گونه روایی نباشد، اما به یقین، مسلط ترین گونه در تمام دوره های باستان و سده های میانی بوده است. حماسه و اسطوره در تمام فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها، چه به صورت شفاهی و چه به صورت نوشتاری، دیده می شود. حماسه از اسطوره تغذیه می کند و در بعضی فرهنگ ها ادامه آن است. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی- اسطوره ای است. این عناصر در دو اثر برجسته در ادبیات ایران و آلمان، شاهنامه و سرود نیبلونگن، نیزبه روشنی دیده می شود؛ عناصر مشترکی چون پهلوانان اسطوره ای، وجود حیوانات مافوق طبیعی، جنگ و نبرد و کین خواهی و... . در این جستار، نگارنده ضمن بیان پیشینه تاریخی هر دو اثر، به طور مفصل، به بررسی و مقایسه اَبرقهرمان- پهلوان (رستم و زیگفرید)، جهانبینی، تفاوت دیدگاه، ویژگیهای مشترک حماسی و تاریخی، و مضمون های مشترک این دو اثر جاودان در ادبیات حماسی ایران و آلمان پرداخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
331 - نمادهای اسطورهای در سایه نور عرفانی در هفتپیکر نظامی
عباس خائفی بهاره هوشیار کلویرهفتپیکر متنی سرشار از آموزهها، اسطورهها، آیینها و حکمتهای کهن است؛ حکمتهایی که در پوشش رمز و نماد، معنایی روحانی برای عروج انسان و ناشناختگی مرگ در خود دارند. در این جستار، نمادهای این اثر به لحاظ اسطورهای یا عرفانی بودن بررسی میشوند. این نمادها نشانههایی از دو أکثرهفتپیکر متنی سرشار از آموزهها، اسطورهها، آیینها و حکمتهای کهن است؛ حکمتهایی که در پوشش رمز و نماد، معنایی روحانی برای عروج انسان و ناشناختگی مرگ در خود دارند. در این جستار، نمادهای این اثر به لحاظ اسطورهای یا عرفانی بودن بررسی میشوند. این نمادها نشانههایی از دوران تکامل اسطوره و حضور آن در حماسههای عرفانی هستند؛ همچنین شخصیت بهرام از این منظر تحلیل میشود. این شخصیت پیش از هفت داستان میانی، از چند راهنمای بیرونی و درونی یاری میگیرد تا پذیرای آزمون خودشناسی (غار نخست) شود و پس از گذر از پوشش نور نادیدنی (گنبدهای میانی) با عروج به گنبد هشتم (غار پایانی) با طیف نوری "نورٌ علی نور" به جاودانگی روحی برسد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
332 - مطالعه تطبیقی رویکرد کهنالگویی سه اسطوره رویینتن (اسفندیار، آشیل و زیگفرید)
علی صالحی ابوالقاسم دادوراندیشۀ رویینتنی، که ریشهای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیبناپذیری و بیمرگی است، به انحای گوناگون در میان اسطورههای ملل مختلف نمود یافته است. سه اسطورۀ رویینتنی، یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویینتنان از تواتر بیشتر و ج أکثراندیشۀ رویینتنی، که ریشهای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیبناپذیری و بیمرگی است، به انحای گوناگون در میان اسطورههای ملل مختلف نمود یافته است. سه اسطورۀ رویینتنی، یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویینتنان از تواتر بیشتر و جامعتری برخوردارند و رویینتنی به عنوان یک انگاره کهنالگویی در روایت هر سه اسطوره قابل بحث و مطالعه است. از آنجا که بسیاری ازپژوهشگران شباهتهای میان این سه اسطوره را ناشی از نظریۀ کهنالگویی یونگ دانستهاند، تلاش شده است در این پژوهش میزان صحت و سقم موضوع بررسی شود. روش تحقیق در این پژوهش، اسنادی و کتابخانهای است. این مطالعه، با هدف شناسایی ریشههای مشترک این اسطورههای رویینتن، از منظر نظریه کهنالگوها به بررسی نقاط اشتراک و افتراق میان آنها و میزان اثرپذیری این سه اسطوره از یکدیگر پرداخته است و با رویکرد کهنالگویی در مطالعه تطبیقی میان اسفندیار، آشیل و زیگفرید، به این سؤال پاسخ میدهد که چه ریشههای مشترک و یا متمایزی را میتوان در مطالعه این سه اسطوره رویینتن یافت و تا چه میزان شباهتهای موجود میان این سه اسطوره را میتوان با نظریۀ کهنالگویی توجیه کرد. از مهمترین نتایج این پژوهش، تقویت نظریۀ تاثیرپذیری فردوسی از هومر در خلق اسطورۀ اسفندیار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
333 - بررسی اسطوره شناختی جایگاه ایزدبانوان در جهان فکری- معنوی ایرانیان باستان
سیده‏ آمنه میرخوشخو عبدالرحمن عالمایزدبانوان در زمره ایزدان تأثیرگذار و معنابخش در زندگی مردم روزگار باستان بوده اند. آن ها نه تنها در بیشتر تمدن های باستانی همچون یونان، بین النهرین و... مورد توجه بوده اند، بلکه به طور خاص، با اندیشه ایرانیان باستان ارتباط داشته اند؛ از این رو، درک جهان معنوی باستان بد أکثرایزدبانوان در زمره ایزدان تأثیرگذار و معنابخش در زندگی مردم روزگار باستان بوده اند. آن ها نه تنها در بیشتر تمدن های باستانی همچون یونان، بین النهرین و... مورد توجه بوده اند، بلکه به طور خاص، با اندیشه ایرانیان باستان ارتباط داشته اند؛ از این رو، درک جهان معنوی باستان بدون توجه به زنانگیِ آشکار این الهگان نارسا و ناقص خواهد بود. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند با به کارگیری روش تحلیل محتوا با نظر به منابع تاریخی و اسطوره ای به بررسی دوره مادرسالاری و پرستش ایزدبانوان، جایگاه زن در اسطوره خلقت، و اسطوره های مادینه اهورایی بپردازند. به نظر می رسد که پرستش ایزدبانوان از نظر تاریخی و قوم شناسی همزمان با عصر مادرسالاری و یا مرکزیت گروه بر مدار مادر- زن بوده است. همزمانی این دو در زمانی پیش تر و بسیار جلوتر از عصر پدرسالاری گواهی است بر اینکه ایزدان تأثیرگذار در گذشته مؤنث بوده اند، اما به مرور، در جریان تحولات اجتماعی و تحت تأثیر انتقال قدرت از زنان- مادران به مردان- پدران از نقش آن ها کاسته شده است و با عبور از عصر مادرسالاری، اهمیت معنوی و ایزدگونگی خود را نیز از دست دادند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
334 - تحلیل ساختاری – اسطورهای حکایت غلام و بازرگان در مرزباننامه
نسرین علی اکبری میثم روستاییدر این مقاله بر اساس رویکرد نقد ساختارگرایی حکایت غلام و بازرگان از باب دوم مرزباننامه تحلیل شده است. در این تحلیل بر اساس شیوه پراپ در ریختشناسی قصههای پریان، به دو بنمایه سفر و بازگشت از سفر توجه شده است. این دو بنمایه که در اثر پراپ یکی از سی و یک خویشکاری قهرما أکثردر این مقاله بر اساس رویکرد نقد ساختارگرایی حکایت غلام و بازرگان از باب دوم مرزباننامه تحلیل شده است. در این تحلیل بر اساس شیوه پراپ در ریختشناسی قصههای پریان، به دو بنمایه سفر و بازگشت از سفر توجه شده است. این دو بنمایه که در اثر پراپ یکی از سی و یک خویشکاری قهرمان محسوب میشوند، با کهنالگوی اسطورهای آشناسازی و میر نوروزی، تطبیق داده شدهاند. در این مطابقه عناصر سازنده اسطوره و حکایت با همدیگر مقایسه شده، ظرفیت تأویلپذیری اسطورهای این حکایت و برابری آن با دو بنمایه اسطورهای نشان داده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
335 - بازخوانی منظومة ثئوگونی هسیودس در پرتو قاعدة«الواحد»
مهتاب مبینی امین شاهوردیدر این پژوهش به بررسی بنیاد یکی از قواعد مشهور فلسفة اسلامی در منظومةثئوگونی هسیودس پرداخته شده است؛ برای پیگیری این امر، نخست چارچوبهای ممکنی که به بررسی چنین امری اختصاص دارند، مورد پژوهش قرار گرفتهاند و از میان آنها دیدگاهی که نه بر انفکاک قطعی و تاریخی اندیشة اسطو أکثردر این پژوهش به بررسی بنیاد یکی از قواعد مشهور فلسفة اسلامی در منظومةثئوگونی هسیودس پرداخته شده است؛ برای پیگیری این امر، نخست چارچوبهای ممکنی که به بررسی چنین امری اختصاص دارند، مورد پژوهش قرار گرفتهاند و از میان آنها دیدگاهی که نه بر انفکاک قطعی و تاریخی اندیشة اسطورهای از اندیشة فلسفی، بلکه بر تداوم و تطور آنها رأی داده است، به عنوان منظری متناسبتر انتخاب شده است. در بخش دوم این پژوهش بر اساس چنین رویکردی به توضیح اجمالی قاعدة الواحد پرداخته شده و با استفاده از این قاعده به بررسی منظومةثئوگونی اقدام شده است. درک ابتدایی قاعدة علیت، سنخیت میان علت و معلول، فروکاهش کثرت به وحدت در این منظومه را میتوان در تبارشناسی خدایان، رابطه والد و فرزند و شباهتهای آنها و بکرزایی بازشناخت. از این منظر مفاهیم فلسفی مذکور و مشابههای آنها در اسطوره ثئوگونی را میتوان در پرتو قاعدة الواحد چونان غایتی متحد کننده، مورد بازخوانی قرار داد و بساطت و نامتعین بودن علت نخستین را به خوبی مشاهده کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
336 - بررسی ریشهشناختی دریاهای اساطیری در بندهش ایرانی
حسین نجاری زهرا محجوبدریا یکی از پدیدههایی است که در اسطوره های ملل مختلف جایگاه ویژهای دارد. دریاهای اساطیری گاه به لحاظ نام، با دریاهای امروزی قابل مقایسه هستند، اما به لحاظ جغرافیایی، موقعیتی کاملاً متفاوت دارند. بندهش ایرانی یکی از بزرگترین آثار به زبان فارسی میانه است که دربردارنده أکثردریا یکی از پدیدههایی است که در اسطوره های ملل مختلف جایگاه ویژهای دارد. دریاهای اساطیری گاه به لحاظ نام، با دریاهای امروزی قابل مقایسه هستند، اما به لحاظ جغرافیایی، موقعیتی کاملاً متفاوت دارند. بندهش ایرانی یکی از بزرگترین آثار به زبان فارسی میانه است که دربردارنده شمار فراوانی از نامهای جغرافیایی اسطورهای است. هدف ما در این پژوهش بررسی دریاهای اساطیری در این اثر است. بدین منظور، با روش توصیفی – تحلیلی کوشیدهایم نامهای دریاها را در این اثر با توجه به اصول علمی، هم از دیدگاه ریشهشناختی و هم اسطورهشناختی واکاوی کنیم و آنها را با دریاهای طبیعی تطبیق دهیم. نتیجه آنکه دریاهای اساطیری اغلب در جنوب و در کنار دریای فراخکرد قرار دارند که گاه با توجه به نکات اسطورهای موجود و ویژگیهای کنونی دریاها، قابل انطباق با جغرافیای طبیعی هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
337 - تحلیل اسطورهای رمان سووشون با نگاه به تأثیر کودتای 28 مرداد1332 در بازتاب اسطورهها
محمد علیجانی حسینعلی قبادی سعید بزرگ بیگدلیاسطورهها در طول تاریخ همواره از رخدادهای سیاسی - اجتماعی تأثیر میپذیرند و در برابر آنها واکنش نشان میدهند. در حوزه داستاننویسی معاصر یکی از اصلیترین حوادثی که بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و ادبی تأثیر عمیقی گذاشت، واقعه کودتای 28 مرداد است. این حادثه باعث اجت أکثراسطورهها در طول تاریخ همواره از رخدادهای سیاسی - اجتماعی تأثیر میپذیرند و در برابر آنها واکنش نشان میدهند. در حوزه داستاننویسی معاصر یکی از اصلیترین حوادثی که بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و ادبی تأثیر عمیقی گذاشت، واقعه کودتای 28 مرداد است. این حادثه باعث اجتناب نویسندگان از بیان انتقادی صریح و پناه بردن به درون و بهرهگیری از زبان مبهم، نمادین و اسطورهای در انعکاس مسائل جامعه و جهتگیری اذهان تودهی مردم و روشنفکران گردید. داستان سووشون یکی از برجستهترین داستانهایی است که با بهرهگیری از اساطیر ملی و دینی انعکاس دهنده وضعیت اجتماعی و فکری مردم ایران در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد در گفتمان مخالف حکومت و بیگانه بوده است. نویسنده با بازآفرینی شخصیتها، روایات و فضاهای اسطورهای در تناسب با موقعیت خاص زمانی و تلفیق هنرمندانه روایات اسلامی و ایرانی شاهکاری کمنظیر در عرصه داستاننویسی فارسی پدید آورده است. مقاله حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و چارچوب نظری نقد اسطورهای به تحلیل ادبیت اسطورهای و چگونگی بازتاب اسطوره در این اثر ادبی متأثر از حادثه کودتای 28 مرداد میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
338 - تحلیل اسطورهای رمان درد سیاوش با نگاه به تأثیر کودتای 28 مرداد1332 در بازتاب اسطورهها
حسینعلی قبادی سعید بزرگ بیگدلی محمد علیجانیاسطورهها در طول تاریخ، هم از حوادث سیاسی - اجتماعی تأثیر میپذیرند و هم بر آنها تأثیر مینهند. در تاریخ معاصر ایران، کودتای 28 مرداد 1332 یکی از اصلیترین حوادث تأثیرگذار بر ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود که موجب شد نویسندگان حوزه ادبیات و داستاننویسی به اسطوره أکثراسطورهها در طول تاریخ، هم از حوادث سیاسی - اجتماعی تأثیر میپذیرند و هم بر آنها تأثیر مینهند. در تاریخ معاصر ایران، کودتای 28 مرداد 1332 یکی از اصلیترین حوادث تأثیرگذار بر ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود که موجب شد نویسندگان حوزه ادبیات و داستاننویسی به اسطوره ها گرایش یابند؛ اسطورههایی که بازتاب دهنده ناخودآگاه جمعی مردم ایران در سال های بعد از کودتاهستند. رمان درد سیاوش اثر اسماعیل فصیح یکی از شاخصترین داستانهایی است که نمایانگر جریان اسطورهگرایی در آن سال ها است. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و چارچوب نظری نقد اسطورهای، به تحلیل ادبیت اسطورهای و چگونگی بازتاب اسطوره در این اثر می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که نویسنده رمان با توجه به نوع شخصیت و تیپ فکریاش و همچنین متناسب با موقعیت خاص زمانی، به بازآفرینی شخصیتها، روایات و فضاهای اسطورهای کهن با تکیه بر روایت اسطورهای داستان سیاوش از شاهنامه دست زده است. هدف وی از انتخاب زمان مرگ سیاوش، قهرمان داستان، در 28 مرداد 1332 این بوده است که هم او را با مصدق همانند کند و هم با ارجاع به اسطوره سیاوش، قهرمانکشی ایرانیها را نشان دهد؛ به عبارتی دیگر، فضای داستان را وسعت بخشد و آن را با کل تاریخ ایران مطابقت دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
339 - اسطوره و قصههای عامیانه
فرزانه مظفریانقصههای عامیانه جلوهگاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم شکل میگیرد. درواقع سرچشمه این قصهها باورها و آیینهای آغازین انسانهاست. باتوجه به اینکه اسطورهها نیز جزیی از فرهنگ هر ملت بهشمار میآیند، بنابراین یکی از عناصر سازنده این قصهها، اسطورهها هست أکثرقصههای عامیانه جلوهگاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم شکل میگیرد. درواقع سرچشمه این قصهها باورها و آیینهای آغازین انسانهاست. باتوجه به اینکه اسطورهها نیز جزیی از فرهنگ هر ملت بهشمار میآیند، بنابراین یکی از عناصر سازنده این قصهها، اسطورهها هستند و باید گفت هر کدام به نوعی از یک ریشه تغذیه میشوند، اما با سمت و سویی متفاوت.قصههای عامیانه ایرانی از کهنترین تا متأخرترینشان، از قصههای جن و پری گرفته تا رمانس و داستانهای عیاری همگی سرشار از باورهای اسطورهایاند.نوشتارِ پیشرو بر آن است که در قصههای عامیانه ایرانی رگههای اسطورهای را بازنگری و بررسی نماید تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
340 - بررسی برخی مضامین پدیدآورندۀ میلِ جاودانگی با رویکردی اسطورهشناختی
مجید منصوری حمید غلامینامیرایی و سیالیّت اسطورهها باعث شده است که آنها همواره در ناخودآگاه انسانها در طول اعصار تداوم یابند ویکی از اجزای جداییناپذیر زندگی آدمی محسوب شوند؛ به گونهای که تداوم زندگی بشر از لحاظ معناشناختی بدون حضور اسطورهها غیرممکن به نظر میرسد؛ زیرا اسطورهها همواره پا أکثرنامیرایی و سیالیّت اسطورهها باعث شده است که آنها همواره در ناخودآگاه انسانها در طول اعصار تداوم یابند ویکی از اجزای جداییناپذیر زندگی آدمی محسوب شوند؛ به گونهای که تداوم زندگی بشر از لحاظ معناشناختی بدون حضور اسطورهها غیرممکن به نظر میرسد؛ زیرا اسطورهها همواره پاسخی شگرف، برای یکی از بنیادیترین بحرانهای انسان در تمام ادوار، یعنی میل به جاودانگی بودهاند. این پژوهش مضامین اصلی پدیدآورندة میل به جاودانگی و دلیل تقارن و استفاده از ساختارهای یکسان در آیینها و اقوام مختلف، برای رهایی از زمان و مکان و نیل به جاودانگی را با روشی تحلیلی- استنادی بررسی میکند. اسطورههایی همچون بازگشت ازلی، اسطورۀ باروری، رستاخیز، بازگشت به دوران کودکی، بازگشت به وحدت و اسطورۀ نویسنده شدن، از جمله بنمایههای اسطورهای هستند که گریزگاهی به جاودانگی در بطن آنها وجود دارد و به دلیل کارکرد مشترک ذهن اسطورهای (ناخودآگاه جمعی) ساختار شکلگیری مضامین نامبرده تقریباً یکسان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
341 - درختان اساطیری در افسانههای هفتپیکر نظامی
زهرا نصر اصفهانی مریم ایلبیگینظامی برجستهترین شاعر ادبیات کلاسیک فارسی در حوزه منظومههای غنایی است که پنجگنج او از شهرت و اهمیّت خاصی برخوردار است. در میان منظومههای پنجگانۀ او، هفتپیکر تمایز و تشخّص ویژهای دارد؛ زیرا در قالب افسانههای آن، مجموعهای از اسطورهها، رمزها، و نمادها به مخاطب ار أکثرنظامی برجستهترین شاعر ادبیات کلاسیک فارسی در حوزه منظومههای غنایی است که پنجگنج او از شهرت و اهمیّت خاصی برخوردار است. در میان منظومههای پنجگانۀ او، هفتپیکر تمایز و تشخّص ویژهای دارد؛ زیرا در قالب افسانههای آن، مجموعهای از اسطورهها، رمزها، و نمادها به مخاطب ارائه شده است. در هرکدام از شخصیّتها، اقلیمها، سیّارات، گنبدها، و رنگهای توصیف شده در این افسانهها رمز یا نشانهای اسطورهای نهفته است. در میان این نمادها و اسطورهها، عناصر نباتی بهویژه درختان بسیار قابل توجه هستند. برخی از این عناصر نمادهایی هستند که به این اثر اختصاص ندارند و جلوههای آنها را میتوان در اسطورههای سایر ملل نیز مشاهده کرد. نگارندگان در این مقاله که به روش اسنادی و کتابخانهای نوشته شده است، کوشیدهاند با نگاهی دیگرگونه به افسانههای هفتپیکر، درختان نمادین توصیف شده در آنها را بررسی کنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
342 - بررسی و تحلیل تجلّی زمان و مکان مقدّس اساطیری در عرفان (با توجّه به متون برگزیده، نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری)
کورش گودرزی سید محسن حسینی مؤخر محمدرضا روزبهدر این مقاله تلاش شده است تا ضمن تعریف و تبیین وجوه تشابه و تفاوت اسطوره و آیین و عرفان، تجلّی و تأثیر و ردّپای محسوس و نامحسوس زمان و مکان مقدّس اساطیری و آیینهای مربوط به هر یک در برگزیده نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد. با توجه به أکثردر این مقاله تلاش شده است تا ضمن تعریف و تبیین وجوه تشابه و تفاوت اسطوره و آیین و عرفان، تجلّی و تأثیر و ردّپای محسوس و نامحسوس زمان و مکان مقدّس اساطیری و آیینهای مربوط به هر یک در برگزیده نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد. با توجه به برخی بنیادهای مشترک اسطوره و عرفان در آفاق تاریخ تفکّر بشر، و در پرتو ضمیر ناخودآگاه مشترک وی، زمان و مکان قدسی و آیینی نیز به مثابه دو مقوله مشترک بین اسطوره و عرفان، کارکردهایی مشابه و مشترک یافتهاند که این تشابه و اشتراکات در متون عرفانی ادوار گوناگون، تجلّی یافتهاند. کارکردهایی از قبیل ترک دنیا، شهود حق، ادبدانی، بازگشت به زمان ومکان ازلی،احساس آرامش، تزکیه، درک حضورخدایان وطلب خواستهها. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
343 - تبلورشیطان اسطورهای در ملکوت بهرام صادقی
اسحاق طغیانی محمد چهارمحالیشیطان همواره در قصهها،داستانها،اسطورههاوادیان نماد کامل شر در مقابل خیر است و در آفرینش آثار ادبی گذشته و حال سهم بسزایی داشته است. این نماد در ادبیات داستانی معاصر نیز در چند رمان و داستان معروف تبلور یافته است؛ از جمله شخصیت اصلی داستان بلند ملکوت اثر بهرام صادقی، أکثرشیطان همواره در قصهها،داستانها،اسطورههاوادیان نماد کامل شر در مقابل خیر است و در آفرینش آثار ادبی گذشته و حال سهم بسزایی داشته است. این نماد در ادبیات داستانی معاصر نیز در چند رمان و داستان معروف تبلور یافته است؛ از جمله شخصیت اصلی داستان بلند ملکوت اثر بهرام صادقی، مبتنی بر این نماد پرداخته شده است. اعمال دکتر حاتم و شخصیت پلید او در این داستان، بهوضوحویژگیهای برجسته شیطان را نمودار ساخته است. در این گفتار،شخصیت دکتر حاتم براساس این ویژگیها از منظر اسطوره و تا حدودی از نظرگاه دینی و ادبیتحلیل و در پایان به دلایل کاربرد این اسطوره و دیگر اسطورههادرداستانباتوجهبهذهنیت نویسنده اشاره شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
344 - اژدها در اسطورهها وفرهنگ ایران و چین
راضیه نایب زاده صمد سامانیاناسطورهها جلوههایی از فرهنگ یک ملت و به تعبیری، خاستگاه هنر و ادبیات هستند. درواقع، فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی ریشه در اسطورههای آن ملت دارد. وقتی سخن از اسطوره به میان میآید، در باور همگان، موجودات عجیب اسطورهای از جمله اژدها نمایان میشوند.اژدها در بسیاری از باور أکثراسطورهها جلوههایی از فرهنگ یک ملت و به تعبیری، خاستگاه هنر و ادبیات هستند. درواقع، فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی ریشه در اسطورههای آن ملت دارد. وقتی سخن از اسطوره به میان میآید، در باور همگان، موجودات عجیب اسطورهای از جمله اژدها نمایان میشوند.اژدها در بسیاری از باورهایاسطورهای و فرهنگی چینیان حضوری جدی دارد. هدف نگارندگان این نوشتار بررسی جایگاه و مفاهیم اژدها در اسطورههای ایران و چین و در داستانهای عامیانه دو ملت است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات تطبیقی است. این پژوهش نشان میدهد که بهجز موارد نادر اشتراک، در اسطورههای ایرانی، اژدها در مقابل پهلوانان اسطورهای قرار میگیرد و پیروزی قهرمان منوط به کشتن اژدها است، اما در اسطورههای چین، در نهایت، اژدها رام میشود و صلحی بین قهرمان و اژدها به وجود میآید. اژدها در فرهنگ و باورهای عامیانه ایران باز همان سیر اهریمنی خود را میپیماید، در مقابل در فرهنگ چین اژدها جایگاه ویژهو مثبتی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
345 - اسطوره غیبت دختر
محمد مشهدی نوش آبادییکی از اسطورههای مربوط به مکانهای زیارتی در حوزه فرهنگ ایرانی اسطوره غیبت دختر در چشمه و یا چاه است که عمدتاً در باورهای عامیانه بازتاب دارد.شاید برخی داستانهای ایرانی،از جمله داستان ربایش شهرناز و ارنواز، دختران جمشید به دست ضحاک و آزادی آنها به دست فریدون و همچنین أکثریکی از اسطورههای مربوط به مکانهای زیارتی در حوزه فرهنگ ایرانی اسطوره غیبت دختر در چشمه و یا چاه است که عمدتاً در باورهای عامیانه بازتاب دارد.شاید برخی داستانهای ایرانی،از جمله داستان ربایش شهرناز و ارنواز، دختران جمشید به دست ضحاک و آزادی آنها به دست فریدون و همچنین ماجرای غیبت کیخسرو در چشمه، پیشینهای برای اسطوره غیبت دختر باشد. برخی نیز ربایش دختر و یا گاو در فرهنگ آریایی را با فقدان باران مربوط میدانند. در بررسیهایی که به صورت میدانی و کتابخانهای انجام گرفت معلوم شد که این اسطوره بر پنج رکن استوار است که عبارتند از: غیبت دختر در محل مورد توجه، مکان غیبت که معمولاً در ارتباط با عناصر مربوط به آب مانند چشمه و یا چاه است، وجود عنصر شر که دختر به خاطر خلاصی از دست آنان غایب شده است، رؤیایی که از طریق آن ماجرای غیبت و قداست محل گوشزد میشود و توجه به قداست محل و برگزاری آیینهای زیارت. مکانهای مربوط با این اسطورهشامل تمام پیرانگاههای زرتشتی و تعدادقابل توجهی از موقعیتهای زیارتی اسلامی بهویژه موقعیتهای قدمگاهی است. در بررسی و تحلیل عناصر اسطوره، به ارتباط آن با موقعیت چشمه و آب، سنگ و صخره مقدس، شرارت نیروی اهریمنی و تازش بر نیروی قدسی، طلسم شدن آب و برکت و مسأله فقدان آب دقت شده است و با توجه به شواهد متعدد ارتباط این اسطوره با ناهید به اثبات رسیده است. با توجه به اینکه این اسطوره از طریق خواب ظاهر میشود،در پایان تحلیلی روانشناختی از آن ارائه شده است. در نتیجه میتوان گفت که فقدان عنصر آب در چاهها و چشمههای اعجابانگیز که به غیبت ناهید در آن مربوط بوده است، در دوران اسلامی به غیبت دختر یکی از اولیا تغییر کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
346 - تحلیل روانشناسی اسطوره قهرمان و رویینتنی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریههای آدلر و رادن
یدالله نصراللهی عاطفه جنگلیعلم روانشناسی و شاخههایش ابزاری است که میتوان با کمک آن بسیاری از رفتارهای انسان امروزی یا انسان در بستر تاریخ را بررسی کرد. با استمداد از این علم میتوان به زوایای پیچیدة ذهن شخصیتهای داستانی پی برد و دربارة روانشناسی فردی آنها به طرح نظریه پرداخت. مقالة حاضر سعی أکثرعلم روانشناسی و شاخههایش ابزاری است که میتوان با کمک آن بسیاری از رفتارهای انسان امروزی یا انسان در بستر تاریخ را بررسی کرد. با استمداد از این علم میتوان به زوایای پیچیدة ذهن شخصیتهای داستانی پی برد و دربارة روانشناسی فردی آنها به طرح نظریه پرداخت. مقالة حاضر سعی دارد با کمک تحلیل روانشناسی، ظاهر و ژرفای روان دو پهلوان نامی شاهنامه (رستم و اسفندیار) را به صورت توصیفی و تحلیلی گزارش کند. هر دو پهلوان، اسطوره قهرمانی هستند که برای ستیز با طبیعت و عوامل مختلف آن به کارکردهای خارقالعاده مجهز میشوند. آدلر بر آن است ساخت و پرداخت این اسطوره قهرمانها را میتوان جبران نوعی حقارت بشر در مقابل جبر طبیعت و محیط دانست و عبور هر دو پهلوان از موانع دشوار محیطی و طبیعی را نیز به این مسئله مربوط کرد. رادن در تحول اسطورة قهرمان، 4 دوره را از هم متمایز میکند. طبق تحقیق او اسطورة رستم و اسفندیار را میتوان تحول دورة دوقلوها نامید. بحث دیگر مربوط به اسطوره قهرمان اسفندیار و پایان غمبار اوست که به عقدة کمبود محبت اسفندیار مربوط میشود. با استناد به شاهنامه این مطلب اثبات شده است که بیبهرگی از محبت پدر و خویشاوندان اسفندیار او را به ورطة نیستی میکشاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
347 - نقد اسطورهشناختی نمایشنامه «دلی بای و آهو» اثر عباس معروفی
محمد علی محمودی کمال الدین ارخیدر مقاله حاضر به بررسی اسطورهشناختی نمایشنامه دلی بای و آهو، اثر عباس معروفی پرداختهایم. گمان ما بر این است که معروفی برای نیل به شناختی عمیقتر از فرهنگ و ارزشهای قوم ترکمن، این نمایشنامه را بر بنیاد اسطورههای این قوم پدید آورده است و بدون کشف و تحلیل این اسطورهها أکثردر مقاله حاضر به بررسی اسطورهشناختی نمایشنامه دلی بای و آهو، اثر عباس معروفی پرداختهایم. گمان ما بر این است که معروفی برای نیل به شناختی عمیقتر از فرهنگ و ارزشهای قوم ترکمن، این نمایشنامه را بر بنیاد اسطورههای این قوم پدید آورده است و بدون کشف و تحلیل این اسطورهها توفیقی در ورود به ژرفای اثر نخواهیم داشت؛ لذا مسأله اصلی ما در این مقاله این است که این نمایشنامه تا چه اندازه و چگونه از اسطورههای ترکمنی برای انتقال پیام خود بهره برده است. از این رو پس از معرفی اجمالی اسطورهها و نمایشنامه دلی بای و آهو به استخراج، بررسی و تحلیل اسطورههای موجود در نمایشنامه پرداختهایم. نتایج به دست آمده نشان میدهد که نویسنده، طرح این نمایشنامه را با استفاده از اساطیر، باورها و آداب و رسوم ترکمنی پیریزی کرده است. بیشتر اساطیر این نمایشنامه مربوط به دوران قبل از اسلام ترکمنها است؛ دورانی که آنها معتقد به آیین شامانیسم بودند. اندیشه اساسی که در سراسر اثر بازتاب دارد، باور اساطیری مربوط به روح مرده و تاثیر آن در زندگی بشر است؛ از دیگر اسطورهها و باورهای اساطیری موجود در اثر میتوان به باورهای شامانیستی، نظیر اعتقاد به آسمان، پرستش ارواح نیاکان و پرستش طبیعت (کوه، ماه و...) اشاره کرد. روش این پژوهش توصیفی_ تحلیلی و متکی بر مطالعات کتابخانهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
348 - ناپدیدشدگان در عرصة ادبیات (رمزگشایی از راز ناپدید شدن برخی قهرمانان در پایان داستانها)
لیلا ولی زاده پاشا مهدی نیکمنشناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّتهای داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونههایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آنها به این نتیجه میرسد که در ادبیات سایر ملّتها نیز نمونههایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یاف أکثرناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّتهای داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونههایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آنها به این نتیجه میرسد که در ادبیات سایر ملّتها نیز نمونههایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یافت میشود و نتیجة دیگر آنکه باورداشت اصل ناپدیدی در همة ادوار بشری، حتّی دورة متاخّر نیز در میان همة اقوام وجود دارد. بنابراین، قدم بعدی یافتن دلیل این همسانی است که، به فرضیة ریشة مشترک در ادبیات جهان قوت میبخشد. نگارنده با بررسی راز ناپدید شدن قهرمانان، در شش محور و با پاسخ به این سؤالات که ناپدیدشدگان آثار ادبی، چه کسانی هستند، چه ویژگیهایی دارند؟ چرا ناپدید شدند؟ و چه ارتباطی میان ناپدیدشدگان با مکانی که ناپدیدی در آن صورت گرفته مثل کوه و غار و ... وجود دارد؟ سعی دارد به گونهای پرده از این راز بردارد. از آنجایی که کهنالگوهای قهرمان، زمان، سفر، جاودانگی، مرگ و تولد دوباره، بازگشت و ... قابلیت انطباق با موضوع این پژوهش را دارد، هدف، بررسی ناپدید شدن قهرمانان بر اساس روش نقد کهنالگویی است که به مناسبت از نظریات یونگ، الیاده و کمبل نیز استفاده شده است . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
349 - تحلیل عناصر حماسی در گرشاسبنامه
محتشم محمدی نصرالله دشتیگرشاسبنامه منظومهای حماسی است که حکیم اسدی طوسی در آن جنگاوریها و دلاوریهای گرشاسب را به نظم کشیده است. گرشاسب یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخشهای مهمی از ادبیات اسطورهای و حماسی به توصیف اعمال او و فرزندانش (نریمان، سام، زال، رستم، فرامرز و...) اختصاص أکثرگرشاسبنامه منظومهای حماسی است که حکیم اسدی طوسی در آن جنگاوریها و دلاوریهای گرشاسب را به نظم کشیده است. گرشاسب یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخشهای مهمی از ادبیات اسطورهای و حماسی به توصیف اعمال او و فرزندانش (نریمان، سام، زال، رستم، فرامرز و...) اختصاص دارد. چهار عنصر (داستانی بودن، قهرمانی بودن، ملی بودن و خرق عادت) زمینهساز یک داستان حماسی هستند. قوت و ضعف هر یک از این ویژگیها در برجستگی و شهرت یک اثر حماسی تأثیر بسزایی دارد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که اگرچه گرشاسبنامه در زمینههای خرق عادت و داستانی بودن قوی است، ضعف و سستی در دو زمینه قهرمانی و ملی سبب شده است که این اثر حماسی در میان عامه ایرانیان چندان مورد قبول واقع نشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
350 - بررسی علّت تحولات نخستین انسان از یمه تا کیومرث، در اسطورههای زردشتی
فاطمه وفایی ابوالقاسم اسماعیل‏پوراسطورههای زردشتی مثل تمام اسطورهها از دورهای به دورۀ دیگر دستخوش تغییر و تحولاتیشده اند. این تغییرات به دلایل متعددیصورت گرفته است؛ ازجمله تغییر ساختار اجتماعی، شیوه های تولیدی و نوع ادارۀ حکومت. این عوامل در ارتباطی دوسویه با باورهای دینی قرار دارند؛ یعنی هم از آنها أکثراسطورههای زردشتی مثل تمام اسطورهها از دورهای به دورۀ دیگر دستخوش تغییر و تحولاتیشده اند. این تغییرات به دلایل متعددیصورت گرفته است؛ ازجمله تغییر ساختار اجتماعی، شیوه های تولیدی و نوع ادارۀ حکومت. این عوامل در ارتباطی دوسویه با باورهای دینی قرار دارند؛ یعنی هم از آنها تأثیر گرفتهاند و هم بر آنها تأثیرگذاشته اند. اسطورۀ نخستین انسان نیزکه بخشی از اسطورۀ آفرینش است، تغییر یافته است. پس از سکونت بخشی از قوم آریایی در نجد ایران، جامعۀ ایرانی شکل گرفت. به تدریج این قوم دستخوش تغییراتیشد و به این ترتیب، اسطورۀ ایرانی بنا به نیازهای جدید جامعۀ ایرانی و با توجه به شرایط جدید با این تغییرات سازگار شد. یمۀ آریایی(نخستین انسان) نقش مهم شاه نخستین و سپس شاه آرمانی را بر عهده گرفت و برخی از ویژگی های نخستین انسانییمه به مهمترین چهرۀ اسطوره ای زردشتی،یعنی نخستین انسان بدل شد. پژوهش حاضر به بررسی این دگرگونی می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
351 - بهرام از اسطوره تا تاریخ (جستاری در ویژگیهای مشابه یک نام مشترک)
هوشنگ محمدی افشاراغلب نامهای مشترک در اساطیر کهن دارای سرانجام و تقدیر مشابه و متأثر از نمونۀ ازلی و کهنالگوی واحد هستند. نمونۀ این نامها در اسطورههای ایرانی و حماسۀ ملّی ایران فراوان به چشم میخورد. از جمله نامهای بسیار پربسآمد که هم جنبۀ اسطورهای و آئینی دارد، هم حماسی، نام بهرام أکثراغلب نامهای مشترک در اساطیر کهن دارای سرانجام و تقدیر مشابه و متأثر از نمونۀ ازلی و کهنالگوی واحد هستند. نمونۀ این نامها در اسطورههای ایرانی و حماسۀ ملّی ایران فراوان به چشم میخورد. از جمله نامهای بسیار پربسآمد که هم جنبۀ اسطورهای و آئینی دارد، هم حماسی، نام بهرام است که در فرهنگ آریایی و تاریخ ایران باستان دارای خویشکاریهایی چون، خدای جنگ، ایزد پیروزی، موعود، منجی، شاه و پهلوان زیناوند و ارتشتار و پیروزمند است. در این جستار که به شیوۀ توصیفی و تحلیلی نوشته شده است، تلاش شده است شخصیت بهرامهای مشهور در بستر اساطیر ایرانی و حماسۀ ملّی ایران، بیشتر شناسایی شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و اثبات گردد که مصادیق این نام در اساطیر و تاریخ ایران، تقریباً دارای ویژگیها، خویشکاریها و تقدیر و سرنوشت مشابه هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
352 - اسطورة فریدون، نمادها، بنمایهها و تحولات آن
شهناز ولیپور هفشجانیدر این مقاله اسطورة فریدون و تغییر و تحولات آن در گذر زمان و زمینههای مختلف دینی با توجه به منابع قبل و بعد از اسلام بررسی شده استوضمن مقایسة فریدونو کارهای او با بعضی از شخصیتهای اسطورهای ودایی و آیین میترا و ارتباط آنها با نمادهای باروری، نشان داده میشود کهکارویژ أکثردر این مقاله اسطورة فریدون و تغییر و تحولات آن در گذر زمان و زمینههای مختلف دینی با توجه به منابع قبل و بعد از اسلام بررسی شده استوضمن مقایسة فریدونو کارهای او با بعضی از شخصیتهای اسطورهای ودایی و آیین میترا و ارتباط آنها با نمادهای باروری، نشان داده میشود کهکارویژة اینپهلوان اژدهاکش اوستا، کارویژة خدایان باروری و بارندگی است.در متون بعد ازاسلام گرچه فریدون کارویژه و چهرة خدایی خود را تا حد زیادی از دست داده است و به پادشاهی با قوای فوق طبیعی تنزل یافته است، همچنان بنمایههای اساطیریو قوای فوق طبیعی جایگاه خود را در این اسطورة تحریف شده، حفظ کردهاند و نشاندهندة ارتباط پنهانیآن با جهان پر رمز و راز اساطیریاند که از جملة آنها است: رازآموزی، گذر از آزمونهای دشوار برای اثبات قابلیتها، ارتباط رازآمیز اسم با ذات هر فرد، بهره داشتن از سحر و جادو و وضع جشنها و آیینهایی که غالباً با دربرداشتن عناصر نمادینی چون گاو به زایندگی و حاصلخیزی مربوط میشوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
353 - تحلیل داستان کوتاه شهری چون بهشت اثر سیمین دانشور
مهوش قویمی شهرزاد لاجوردیشهری چون بهشت داستان کوتاهی از یک مجموعه داستان با همین عنوان به قلم سیمین دانشور است. در این مقاله سعی نگارندگان براین امر استوار است که با بهره جستن از نظریه های بزرگان ساختارگرا و روایت شناسی چون ولادیمیرپروپ[1]، تزوتان تودورف[2] ، ژرار ژنت[3] و نورتراپ فرای[4] که بر أکثرشهری چون بهشت داستان کوتاهی از یک مجموعه داستان با همین عنوان به قلم سیمین دانشور است. در این مقاله سعی نگارندگان براین امر استوار است که با بهره جستن از نظریه های بزرگان ساختارگرا و روایت شناسی چون ولادیمیرپروپ[1]، تزوتان تودورف[2] ، ژرار ژنت[3] و نورتراپ فرای[4] که بر بعد روایی متون ادبی متمرکز است ، با رویکرد نقد ساختارگرایانه به تجزیه وتحلیل این داستان کوتاه بپردازد. بنابراین در این راستا به بررسی پیشگویه[5] ،عناصر پیرامتنی[6]، پسین گویه[7]، وپیرنگ[8] آن می پردازیم.هم چنین از شگردهایی که نویسنده از آن بهره جسته تا در خواننده شوق خواندن و ادامه ی داستان را زنده سازد سخن به میان می آوریم و از حوزه ی واژگانی و معانی برای نیل به درونمایه های اصلی داستان با توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن و نیز تصویرزن در جامعه که نویسنده در ذهن خواننده متبادر می سازد،بهره می جوییم. زن در حکم راوی یا شنونده ی داستان ، آرزوهای شیرین و حقوق اجتماعی خود را که در زندگی واقعی از آن محروم است و نیز مشکلات اجتماعی و فرهنگی که با آن همواره دست به گریبان بوده وهست با توسل به داستان پردازی در شخصیت قهرمان های زن قصه متجلی می سازد. [1]- Vladimir Propp [2]- Tzvetan Todorov [3]- Gérard Genette [4]- Northrop Frye [5]- Incipit [6]- Paratextes [7]- clôture [8]- Plot تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
354 - اسطوره کوه و نخستین زن کوهنورد شاهنامه
احمد خیالی خطیبی دلارام بغدادیاین پژوهش به منظور شناخت اسطوره کوه و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است . همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان ، ایزدان و قربانگاه عابدان برای ایزدان بر بلندای کوه های آشکار بوده و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندی أکثراین پژوهش به منظور شناخت اسطوره کوه و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است . همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان ، ایزدان و قربانگاه عابدان برای ایزدان بر بلندای کوه های آشکار بوده و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندیشه از درهای آسمان به جهان علوی تلقی می گردیده است. فردوسی بزرگترین شاعر حماسه سرا و اسطوره پرداز ایران زمین، این مطلب را به نحوی زیبا در اشعارش متجلی می نماید. آنچه نگارندگان در پی دست یافتن به آن هستند ، توجه به اساطیر زن در شاهنامه است . شاهنامه فردوسی علاوه بر اینکه یکی از برجسته ترین حماسه های منظوم جهان است ؛ بزرگترین و قدیمی ترین منبع کوهگردی ، شناسایی اساطیر کوهنورد و کوه آشنا در ایران به شمار می رود و به راستی که خود یک کتابخانه ی کوهنوردی است ؛ در سیر داستان پادشاهی فریدون و فرانک مادر او به خوبی می توان کوهپیما بودن فرانک را مورد ارزیابی قرارداد همچنین نگارندگان کوشیده اند که با ذکر تشابهاتی در نماد پردازی معنوی کوه و زن ، آنها را با شواهد عقلی و نقلی به اثبات برساند . روش تحقیق در این پژوهش از نوع کتابخانه ای بوده و گفتار حاضر به روش تحلیلی و توصیفی ارائه گردیده است . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
355 - نامیرایی وجهان پس از مرگ از دیدگاه ادبیات حماسی با نگاهی بر داستان گیل گمش
فاطمه خداکرمیبا آغاز زندگی، مرگ، بعنوان قانون هستی و حقیقت لاینفک حیات بشری، بر زندگی انسان ها سایه می افکند. به قول هایدگر هستی انسان آغشته به نیستی است. ترس و نگرانی از گذر زمان و به پایان رسیدن زندگی دنیوی همواره دغدغۀ اصلی بشر بوده است. رهایی از مرگ و یافتن آب حیات و گیاه جوانی أکثربا آغاز زندگی، مرگ، بعنوان قانون هستی و حقیقت لاینفک حیات بشری، بر زندگی انسان ها سایه می افکند. به قول هایدگر هستی انسان آغشته به نیستی است. ترس و نگرانی از گذر زمان و به پایان رسیدن زندگی دنیوی همواره دغدغۀ اصلی بشر بوده است. رهایی از مرگ و یافتن آب حیات و گیاه جوانی برای نامیرا شدن بن مایۀ خلق اسطورههای جهانی شدهاند. یکی از مسائل مطرح شده در اساطیرجهانی، تلاش بشر برای رهایی از رنج و ناکامی و رسیدن به روئین تنی و نامیرایی است. حماسۀ گیل گمش با قدمتی چهارهزار ساله، یکی از جامعترین و زیباترین آثار ادبیات سومری و بابلی است که به عنوان یک حماسه جهانی و یک اثر اگزیستاشیالیستی بشری، روایت گر تکامل "انکیدو" و در نهایت تن دادن "گیل گمش" به حیات اخروی است. کانون این افسانۀ اساطیری هراس از مرگ و تحمل رنجهای بسیار برای یافتن گیاه جوانی است. قهرمان این کهنترین حماسۀ بشری، به مانند سایر قهرمانان جاودانه جوی، در جستجوی راز جاودانگی و نامیرایی است. مقاله حاضر با روش تحلیلی- توصیفی ضمن پرداختن به تلاش نافرجام قهرمان داستان برای نامیراشدن و آگاهی از حقیقت زندگی، به فلسفۀ جاودانگی و بقا روح و عالم پس از مرگ از منظر اسطوره می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
356 - مطالعه نمونه های جاندار انگاری در اسطوره ها و ادبیات ایران
حماسه طحانی درّه دادجو توکلیجاندارانگاری و روح بخشی به همه موجودات غیر انسانی حالتی است که از روزگاران کهن در ذهن بشر وجود داشته و دلایل مختلفی همچون ترس از طبیعت و جهان ناشناخته ( فتیشیزم) و یا احترام و علاقه به همراهی با برخی از مظاهر طبیعی ( توتمیسم) برای این اندیشه بیان شده که در هر حال همه گو أکثرجاندارانگاری و روح بخشی به همه موجودات غیر انسانی حالتی است که از روزگاران کهن در ذهن بشر وجود داشته و دلایل مختلفی همچون ترس از طبیعت و جهان ناشناخته ( فتیشیزم) و یا احترام و علاقه به همراهی با برخی از مظاهر طبیعی ( توتمیسم) برای این اندیشه بیان شده که در هر حال همه گویای نوعی " هم ذات پنداری" هستند زیرا انسان همیشه در صدد بوده که تنهایی خود را با روح بخشیدن به دیگر موجودات جبران کند. این مقاله با روش توصیفی– تحلیلی و بر پایه داده های کتابخانه ای گردآوری شده است و به بررسی ریشه های جاندار انگاری و نیز به حضور این اندیشه در اساطیر کهن جهان و سپس ایران باستان و ادبیات کلاسیک و معاصر، با ذکر نمونه هایی می پردازد تا از این طریق وجود ناخودآگاه این نیاز بشر به همراه بودن با همه مظاهر هستی که گاه در قالب نظم و گاه در قالب نثر نمود پیدا کرده است، اثبات شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
357 - نقد و بررسی میتوپیا(اسطوره سازی ) در شعر شاعران معاصر
منیره احمد سلطانیدراین مقاله از انواع نشانه ها و تصویر آفرینی در شعر نو از دیدگاه اسطوره سازی ونیز نوعی آفرینش تصویرگرانه از طریق صنایع و شکل های مرسوم ادبی مانند تشبیه و استعاره و.... سخن به میان آمده است،به بیان دیگر نوعی استفاده ی از واژه ها است، که از یک سو معنی واژه را در همان معنی أکثردراین مقاله از انواع نشانه ها و تصویر آفرینی در شعر نو از دیدگاه اسطوره سازی ونیز نوعی آفرینش تصویرگرانه از طریق صنایع و شکل های مرسوم ادبی مانند تشبیه و استعاره و.... سخن به میان آمده است،به بیان دیگر نوعی استفاده ی از واژه ها است، که از یک سو معنی واژه را در همان معنی قاموسی خود حفظ می کند و از سوی دیگر در حکم نشانه ای برای اتصال به تداعی های جنسیتی، قومی، فرهنگی و تارو پود احساسی ما از گذشته زندگی ماست. تعاریف علم بیان از چـهار عنصـر صـور خیال ) تشبیه ،استعاره ،مجاز ، کنایه ) تشکیل شده است اما واژه ها و انتخاب آنان در جایگاه خاص جمله و در بافت ذهنی شعر به صورت نشانه و علامتی برای مخاطب او را هر چه بیشتر به سوی بیان ناممکن برخی احساسات هدایت می کند . برای تبیین این رویکرد، نخست تعاریفی از اسطوره و تفاوت آن با اسطوره سازی مطرح شده است؛ سپس به نشانه در شعرشاعران معاصراشاره رفته است، شاعرانی که به نوعی افزون بر تصاویر خیال مرسوم، واژه هایشان به همراه نوعی کُد (رمز)مخصوص است که تنها برای مخاطب خاص قابل دریافت است. نمونه هایی که ازشعر شاعران معاصرکه میان هرکدام فاصله زمانی زیادی وجود دارد ازجمله احمد شاملو، فروغ فرخ زاد(قبل از انقلاب) و دُرّه دادجو(پس از انقلاب) در این پژوهش آمده است بسیار راه گشا است،سر انجام اینکه شاعران می توانند در کنار تصاویری که خلق می کنند با واژه های گزینشی خود،مجموعه ای ازکد(رمز)های بینامتنیت را نیز به کارگیرند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
358 - «بررسی چگونگی بهکارگیری آرایه تلمیح در شعر خاقانی و معرفی نوآوری او در این حوزه»
اکبر حسین پور مسلم احمدیدر این نوشته سعی شده است چگونگی بهکارگیری تلمیح از نظر معنا و مفهوم، و ساختار در قصاید خاقانی بررسی گردد. نتیجه این کاوش به ما نشان میدهد او علاوه بر بهرهگیری از تلمیح مانند سایر شاعران، کوشید تا براساس بنیادیترین تفکر خود؛ یعنی نوجویی و نوآوری با این آرایه رفتار نم أکثردر این نوشته سعی شده است چگونگی بهکارگیری تلمیح از نظر معنا و مفهوم، و ساختار در قصاید خاقانی بررسی گردد. نتیجه این کاوش به ما نشان میدهد او علاوه بر بهرهگیری از تلمیح مانند سایر شاعران، کوشید تا براساس بنیادیترین تفکر خود؛ یعنی نوجویی و نوآوری با این آرایه رفتار نماید تا جایی که این عملکرد منجر به ساختارشکنی در روابط عناصر تلمیح گردید. بازسازی مجدد و آفرینش روایتی جدید از همان تلمیح در آثار او نه تنها موجب گسترش بیشتر معنا شد بلکه ابهامی هنری را نیز با خود به همراه آورد که در لایه های به هم پیچیده صناعات ادبی به کار رفته در قصائد او به وضوح قابل درک است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
359 - لایهبندی دستگاهِ شناختیِ «آگاهی اسطورهای» از منظر ارنست کاسیرر برمبنای شاخصههای «ثابت بودن»، «بنیادین بودن» و «گسترۀ نفوذ»
مجیدرضا مقنی پور اشکان رحمانیکاسیر به مانند کانت، تنها مسیر شناختِ انسانی را از راه فرمهایی از مفاهیم ذهنی و انتزاعی که در واقع ابزارهای شناختی انسان هستند، میدانست؛ اما از سویی دیگر وی عمیقاً معتقد بود که این فرمها تنها به الگوهای عقلانی محدود نیستند، بلکه فرمها و الگوهای غیرعقلانی نیز در فرآی أکثرکاسیر به مانند کانت، تنها مسیر شناختِ انسانی را از راه فرمهایی از مفاهیم ذهنی و انتزاعی که در واقع ابزارهای شناختی انسان هستند، میدانست؛ اما از سویی دیگر وی عمیقاً معتقد بود که این فرمها تنها به الگوهای عقلانی محدود نیستند، بلکه فرمها و الگوهای غیرعقلانی نیز در فرآیندِ معرفتِ انسانی نقش دارند، چرا که منطقِ آگاهیبخشِ انسانی، پیوسته عقلانی نبوده است و حواس و عواطف نیز در شکلبخشی صورتهای شناختی او دخیل بودهاند. در این میان وی اسطوره را به عنوان یکی از ابتداییترین فرمهای شناختی انسان به ما عرضه می-دارد و به معرفی ویژگیها و محتواهای این فرم از معرفتِ انسانی میپردازد. هدف اصلی این مقاله، تفکیک و لایهبندی محتواهای معرفی شده توسط کاسیر از این شکل معرفتی بر پایۀ سه شاخصۀ ثابت بودن، بنیادین بودن و گسترۀ نفوذ آنها بر دیگر محتواها میباشد. در نتایج این پژوهش که بر پایۀ بازخوانی دقیق اندیشههای کاسیرر در این خصوص انجام گرفت، محتواهای دستگاهِ شناختی آگاهی اسطورهای در قالب پنج لایۀ تقابل بنیادین، قوانین، واسطهها، مقولات ویژه و ادراکات از یکدیگر تفکیک گردید؛ بر این اساس تمامی این محتواها بر پایۀ تقابل بنیادین مقدس/ نامقدس که هستۀ مرکزی این آگاهی را اشغال کرده است، شکل مییابند؛ همچنین این محتواها بر پایۀ میزان نزدیکی با هستۀ مرکزیِ این دستگاه شناختی، دارای ثبات بیشتر و نیز تاثیرگذاریِ گستردهتری بر لایههای بیرونی و پس از خود هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
360 - بررسی اندیشههای تلفیقی در آثار مهدی اخوانثالث
فاطمه حاجی رحیمی حسن شهریاریچکیده اندیشههای تلفیقی در شعر، با هر زمینهای، اساساً از پیچیدهترین فرآوردههای تخیّل شاعرانه است و البتّه به‎سببِ گستردگیِ مفاهیم و بارمعنایی که، اندیشه دارد، تأویل آنها مخاطب را در مسیر نگاه و کیفیّتِ عواطفِ شاعر، هدایت میکند. شعرِ اخوان ‎ثالث، بهعنوان أکثرچکیده اندیشههای تلفیقی در شعر، با هر زمینهای، اساساً از پیچیدهترین فرآوردههای تخیّل شاعرانه است و البتّه به‎سببِ گستردگیِ مفاهیم و بارمعنایی که، اندیشه دارد، تأویل آنها مخاطب را در مسیر نگاه و کیفیّتِ عواطفِ شاعر، هدایت میکند. شعرِ اخوان ‎ثالث، بهعنوان شاعرِ برجستۀ معاصر و صاحب‎سبک تلفیق و ترکیبی از سنّتهای ادبی پیشینیان با زبان و اندیشههای نوآورانهای ا‎ست که برای نخستین ‎بار در شعر فارسی عرضه میشوند. احاطۀ وسیع اخوان به میراثِ ادبِ فارسی، این مجال را برایش فراهم کرده است که اندیشههایش را هرچه زیباتر، در شعر خود بگنجاند. نویسندگان این مقاله در پژوهش حاضر که مطابق با روش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی حاصل شده است، به بررسی اندیشه‎های تلفیقی در آثار اخوان میپردازند. ازجمله نتایج حاصل از پژوهش در شعر اخوان که در سه سطح زبانی، ادبی و فکری انجام یافته است عبارتند از: تلفیقی از زبان کهن و عامیانه با زبان نو و ادیبانه، تلفیقی از حماسه و غزل، تلفیقی از ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام، تلفیقی از ادیان و مذاهب مختلف و تلفیقی از شعرنیمایی با شعرکلاسیک که این شاعر توانسته است با نمادگرایی و دیدگاه نوین خود سبکی تازه را در عرصه شعر و ادب این سرزمین به‎وجود آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
361 - اسطورۀ باروری و اشارات اسطورهای در کلیدر
آرش مشفقی حبیب حسن نژادچکیده الگوی باروری از الگوهای تکرار شونده و اساسی در اسطورههای جهان است که روایتگر داستان عشق ایزدبانوی آب (عشق و باروری) به خدای گیاهی و به دنبال آن، مرگ و باززایی خدای گیاهی است. به باور جرج فریزر (George Frazer)، این الگوی مشترک که مظهر رویش هر سالۀ گیاهان در بهار أکثرچکیده الگوی باروری از الگوهای تکرار شونده و اساسی در اسطورههای جهان است که روایتگر داستان عشق ایزدبانوی آب (عشق و باروری) به خدای گیاهی و به دنبال آن، مرگ و باززایی خدای گیاهی است. به باور جرج فریزر (George Frazer)، این الگوی مشترک که مظهر رویش هر سالۀ گیاهان در بهار، پژمردگی در خشکسالی تابستان و رستاخیز دوبارۀ آنهاست، به صور گوناگون در متون اسطورهای و حماسی تبلور مییابد. کلیدر، رمان حماسه و عشق، اثر محمود دولت آبادی، یکی از آثار برتر ادبیّات داستانی است که در زیر ساخت خود، روایتگر اسطورۀ باروری است که بر چهار کنش عصیان، مرگ، باروری و باززایی استوار است. شخصیّتهای نامیرای کلیدر همچون قهرمانان اسطورهای ـ حماسی نظیر اوزیریس، آتیس و سیاوش، خدایان ستم را به مبارزه میطلبند ، آگاهانه و بر سرِ آرمان به پیشواز مرگ میروند، میمیرند و بار دیگر به زندگی برمیگردند، اندیشه و افکار جامعه را متحوّل میسازند وخون خیزش و قیام را در رگهای جامعه به جوش میآورند و زایش و رویشی دوباره را رقم میزنند. علاوه بر این، نویسنده در این اثر اشارات بینامتنی به اسطورۀ قربانی داشته که به شکل کهن الگوی فرزندکشی، برادرکشی و جوان کشی نمود یافته است؛ اساسیترین اسطورهای که قوام بخش اسطورۀ باروری به شمار میرود. همچنین به تقابل نیروی خیر و شرّ یا ثنویّت، مهمّترین ویژگی اسطورههای ایرانی پرداخته؛ و از مکان اسطورهای چاه که طبعاً دارای پیشینهای کهن است، به سود ادبیّات نوین و متناسب با زمان حال در رمان بهره میجوید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
362 - بررسی تطبیقی اسطورههای ایرانی و سامی در دیوان انوری
لیلا رحیمی مهروان مهدی شریفیانچکیده اسطوره (Mythe)، خاطرات ازلی، باورها و اعتقادات قومی و ملّی است که شاعر به یاری آن، جهان پیرامون را توصیف می کند و بدین وسیله، جهانی نو، خیالی و آرمانی می آفریند. تصویرسازی با عناصر اساطیری، در سروده های سدۀ ششم و هفتم، که حماسه سرایی به دلایل گوناگون، جایگاه رفی أکثرچکیده اسطوره (Mythe)، خاطرات ازلی، باورها و اعتقادات قومی و ملّی است که شاعر به یاری آن، جهان پیرامون را توصیف می کند و بدین وسیله، جهانی نو، خیالی و آرمانی می آفریند. تصویرسازی با عناصر اساطیری، در سروده های سدۀ ششم و هفتم، که حماسه سرایی به دلایل گوناگون، جایگاه رفیع خود را از دست داده، بسیار پررنگ است. انوری، شاعر پرآوازۀ عصر سلجوقی، در مقام ترکیب و تلفیق اساطیر همگون ایرانی و سامی و با استفادۀ تلمیحی و تمثیلی، از این اسطوره ها، در مدح ممدوحان، بسیار سودجسته و مدح را به اعلی علّیین کشانده است. در مقالۀ حاضر، به شیوۀ تحلیلی– توصیفی، چگونگی بهره گیری انوری از اسطوره های ملّی، قومی و مذهبی به عنوان سِت ِ(Set) ادبی، برای تزیین کلام و اثربخشی بر ممدوح، مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
363 - بررسی اشارات حماسی و اساطیری در شعر عبّاس باقری
ثمر میری عبداله واثق عباسیچکیده پایه و اساس روایت های حماسی همان روایت های اسطوره ای است که در گذر زمان تغییر پذیرفته و در تاریخی زمانبند زیسته اند و سرانجام توسّط شاعری توانمند به گونة شعر در آمده است. اسطوره تشریح نمادین از نیازهای ژرف روانی در منابع باستانی به شمار می آید که دقّت و تأمّل در أکثرچکیده پایه و اساس روایت های حماسی همان روایت های اسطوره ای است که در گذر زمان تغییر پذیرفته و در تاریخی زمانبند زیسته اند و سرانجام توسّط شاعری توانمند به گونة شعر در آمده است. اسطوره تشریح نمادین از نیازهای ژرف روانی در منابع باستانی به شمار می آید که دقّت و تأمّل در این دیدگاه ها، نشان می دهد که علی رغم اشتراک اساطیر در بن مایه های فکری، اسطوره ها امری شخصی نیستند بلکه توده ای از فرایندهای روانی و به هم پیچیده و گره خورده هستند. هدف از مقالة حاضر با عنوان بررسی اشارات حماسی و اساطیری در شعر عبّاس باقری، شناخت هر چه بیشتر کاربرد عناصر اساطیری و حماسی در اشعار شاعر معاصر به شیوة توصیفی- تحلیلی میباشد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که باقری در اشعار خود توجّه ویژه به اسطوره و حماسه نشان داده است و تخیّل، پیوندی ناگسستنی با اسطوره و حماسه در شعر وی دارد. او مقصود خود را از اشارات حماسی و اساطیری به صورت کنایه، رمز، نماد، تشبیه، استعاره، تلمیح بیان نموده است. این عناصر بیشتر در قالب تلمیح به چهره های اساطیری و حماسی چون رستم، زال و ...، جانورانی مانند سیمرغ، باورها و آیین هایی چون نوشدارو، موجوداتی مانند اهورا و عناصر طبیعی اساطیری مثل گز و هامون انعکاس یافته است. شاعر از این عناصر صرفاً برای زیباسازی کلام خود استفاده نکرده بلکه دردها و مشکلات جامعة خود را که مردم به آن گرفتار هستند در اشعارش منعکس نموده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
364 - بررسی بسامد اوزان بحور و ساختار قوافی در نسخة خطّی عقودالجواهر احمد داعی
عبداله قاسمی زهرا خسروی و مکانیچکیده امروزه بررسی اوزان اشعار فارسی و عربی، با تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیبهای گوناگون آن با وجود چاپهای پاکیزه و منقّح از دواوین شعر فارسی و عربی امری ضروری و مفید به نظر میرسد. آسیای صغیر به ویژه در دورة عثمانی که مرکز نضج زبان و ادب فارسی در دربار پادشاهان ب أکثرچکیده امروزه بررسی اوزان اشعار فارسی و عربی، با تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیبهای گوناگون آن با وجود چاپهای پاکیزه و منقّح از دواوین شعر فارسی و عربی امری ضروری و مفید به نظر میرسد. آسیای صغیر به ویژه در دورة عثمانی که مرکز نضج زبان و ادب فارسی در دربار پادشاهان بود، بستر مناسبی برای پرورش شعرا و آثار ارزشمند ادبی آنان محسوب می شد. احمد داعی با عقود الجواهر یکی از پیشتازان نصاب سرایی در این عصر محسوب میشود که با اشراف بر لغات فارسی و عربی با سرودن پنجاه و یک قطعه در 653 بیت نوآوری خاصّی در اوزان عروضی با تلفیق و پیوند سخنان حکمی و ضربالمثلها بوجود آورده است. وی در کنار آموزش زبان عربی و معانی لغات و واژگان ثقیل عربی اهداف دیگری چون؛ نگاه مبتکرانه به اوزان شعر و تعلیم پندهای اخلاقی و حکمی نیز داشته است. این مقاله به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی اوزان به این سؤال پاسخ میدهد که احمد داعی در عقودالجواهر از نظر علم عروض در چه جایگاهی قرار دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
365 - بررسی عناصر اساطیری در آثار غنایی امیرخسرو دهلوی
پریسا غلامزاده نیکجو ایوب کوشان رستم امانیچکیده عناصر اساطیری و حماسی به حدّی در ادب فارسی ریشه دوانیدهاند که حتّی در آثار غنایی و حکمی- عرفانی نیز بازتاب یافتهاند که وجود این عناصر در آثار غنایی موضوع بحث ما در این مقاله است هدف ما در این مقاله استخراج و توضیح عناصر اساطیری بازتاب یافته در آثار غنایی امیرخسر أکثرچکیده عناصر اساطیری و حماسی به حدّی در ادب فارسی ریشه دوانیدهاند که حتّی در آثار غنایی و حکمی- عرفانی نیز بازتاب یافتهاند که وجود این عناصر در آثار غنایی موضوع بحث ما در این مقاله است هدف ما در این مقاله استخراج و توضیح عناصر اساطیری بازتاب یافته در آثار غنایی امیرخسرو میباشد و هدف موضوع نشان دادن وجود عناصر اساطیری و حماسی و اهمّیّت آناندر آثار غنایی در منظومههای امیرخسرو دهلوی است که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. پیشینة این پژوهش عبارتند است از: بازتاب آیینها در دیوان امیرخسرو دهلوی، بررسی عناصر فرهنگ عامّه در دیوان امیرخسرو دهلوی، اعجاز خسروی امیر خسرو دهلوی. نوع تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش تجزیه و تحقیق دادهها، تحلیل محتوایی و استدلال منطقی است و روش کار استخراج ابیات مرتبط با موضوع و مستندسازی آنها و ارائه تحلیل برای هر کدام است و نتایج کلّی به دست آمده عبارت است از: عناصر اساطیری و حماسی در آثار غنایی ادب فارسی در منظومههای امیرخسرو دهلوی بازتاب فراوانی داشتهاند از آن میان بیشترین عنصر اساطیری و حماسی بازتاب یافته آب حیوان، مجنون، یوسف، اسکندر، خضرنبی، نوروز و کمترین عناصر اساطیری و حماسی بازتاب یافته سیمرغ، زال زر، یعقوب، رستم، دارا است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
366 - بررسی جایگاه اساطیری گل بنفشه در ویس و رامین بر پایه اساطیر یونانی
معصومه نظری ایوب کوشان مهین مسرتچکیده گلها و گیاهان، به صورت نمادهایی همواره تجسّم و تبلور رازهای ناخودآگاه فردی و جمعی هر قوم و تمدّنی بودهاند و نمادهای نابِ طبیعی هستند که از قدیم الایّام از وجههای قدسی و روحانی برخوردار بودهاند. در واقع گلها اغلب به صورت الگوی ازلی روح و یک مرکز روحی عرضه می أکثرچکیده گلها و گیاهان، به صورت نمادهایی همواره تجسّم و تبلور رازهای ناخودآگاه فردی و جمعی هر قوم و تمدّنی بودهاند و نمادهای نابِ طبیعی هستند که از قدیم الایّام از وجههای قدسی و روحانی برخوردار بودهاند. در واقع گلها اغلب به صورت الگوی ازلی روح و یک مرکز روحی عرضه میشدند و بیانگر عوالم درونی و عواطف ناگفتة انسان به شمار میآمدند. یکی از این گلهای پُر رمز و راز، گل بنفشه میباشد که در اساطیر یونانی دست آفریدۀ خدای عشق است. در این پژوهش برآنیم تا جایگاه اساطیری گل بنفشه در منظومۀ ویس و رامین را به عنوان نماد عشق و وفاداری، مورد بررسی قرار دهیم. هدف ما در این پژوهش، بررسی و تبیین جایگاه اساطیری گل بنفشه و پاسخ به این سؤال است که ارادة معنای مذکور از کدام اساطیر نشأت گرفته است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده یعنی ابتدا جایگاه اساطیری گل بنفشه مورد بررسی قرار گرفته و بعداً به کاربرد نمادین آن در ویس و رامین پرداخته شده است. از نتایج به دست آمده میتوان به تأثیر اساطیر یونانی بر ادبیّات ایران دورۀ اشکانیان اشاره کرد و تبیین این امر که گل بنفشه در این برهه از ادبیّات فارسی به عنوان نماد وفاداری به کار رفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
367 - بررسی نمادها و آیینهای آشناسازی در منظومة بانو گشسبنامه
نسیم پریزاد حمیدرضا فرضی رستم امانی آستمالچکیده آشناسازی (پاگشایی، تشرّف، گذار، نوآموزی و سرسپاری) عبارت از آیینها و مراسم و مناسکی است که در راستای ایجاد تغییر و تحوّل در زندگی فرد انجام میگیرد و از آن به مرگ (از بین بردن جهالت و نادانی و وضع کفرآمیز کودکی) و تولّد دوباره (تعالی روحی و استعلای حیات) تعبیر م أکثرچکیده آشناسازی (پاگشایی، تشرّف، گذار، نوآموزی و سرسپاری) عبارت از آیینها و مراسم و مناسکی است که در راستای ایجاد تغییر و تحوّل در زندگی فرد انجام میگیرد و از آن به مرگ (از بین بردن جهالت و نادانی و وضع کفرآمیز کودکی) و تولّد دوباره (تعالی روحی و استعلای حیات) تعبیر میشود. با توجّه به اعتقاد برخی از محقّقان از جمله میرچاالیاده که اسطورهها و قصّههای پریان را سرچشمه گرفته از آیینهای آشناسازی و دیگر آیینهای گذار یا بیان نمادین آن آیینها میدانند. در این مقاله داستان بانوگشسپ نامه به عنوان یک اثر حماسی و اساطیری از این دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نگارندگان بر این بوده است که این داستان، آیینها و مراسم آشناسازی (پاگشایی) را در خود نمودار میسازد. مبتنی بر ایده مذکور و با تحلیل محتوایی داستان، قابل تطبیق بودن این داستان با مراسم آشناسازی اثبات شده است؛ همة اجزا و مراحل مراسم آشناسازی از قبیل انزوا، جداسازی، بردن نوآموز به بیشه (بیابان)،آزمون سخت و ... را میتوان در داستان مذکور مشاهده کرد. افزون بر این عناصر نمادین و کهن الگوهای دیگری نیز در متن وجود دارد که در ارتباط با مضمون اصلی (آشناسازی) هستند و بر این اساس تحلیل شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
368 - بررسی بازنویسی و بازآفرینی تلمیحات اساطیری- تاریخی پیش از اسلام در دیوان خاقانی و پنجگنج نظامی
ملیحه متغیر عطا محمد رادمنش مرتضی رشیدی آشجردیچکیده نظامی و خاقانی به عنوان دو شاعر شاخص سبک آذربایجانی به سبب علاقة ممدوحان به شاهان اساطیری و تاریخی و دلبستگی شخصی به داستانهای کهن ایران باستان به صورت چشمگیری از تلمیحات اساطیری- تاریخی ایرانی پیش از اسلام در اشعار خویش استفاده کردهاند. در این مقاله، به منظ أکثرچکیده نظامی و خاقانی به عنوان دو شاعر شاخص سبک آذربایجانی به سبب علاقة ممدوحان به شاهان اساطیری و تاریخی و دلبستگی شخصی به داستانهای کهن ایران باستان به صورت چشمگیری از تلمیحات اساطیری- تاریخی ایرانی پیش از اسلام در اشعار خویش استفاده کردهاند. در این مقاله، به منظور نشاندادن این امر، به بررسی و تحلیل چگونگی به کارگیری تلمیحات اساطیری- تاریخی ایرانی پیش از اسلام در دیوان خاقانی و پنجگنج نظامی و مقایسة دخل و تصرّفات هر یک از آنها در تلمیحات پرداخته شده است. نگارندگان در این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده است، مشخّص کردهاند که خاقانی با هنرنمایی خاصّ خویش که در قالب ترکیبات واژگانی یا زیباییشناسی ادبی یا دقت در مضامین ابیات ایجاد کرده، در هفت مورد به بازنویسی تلمیحات دیوانش دست زده است و از طرفی، نظامی نیز داستانهای شیرین، فرهاد و بهرام گور را نسبت به آثار پیش از خود به نوعی بازآفرینی کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
369 - بررسی نماد موجودات افسانهای و اساطیری در دیوان شوکت بخارایی
محمد بهرامی اصل ایوب کوشان حمیدرضا فرضیچکیده نماد در قلمرو ادب فارسی، مخصوصاً شعر از قدمتی چندین صد ساله برخوردار است و معادل واژة سمبل گرفته شده است. یکی از شاخصترین تجلیّات نماد در شعر فارسی در وجود موجودات افسانهای و اساطیری نمود پیدا کرده است که نگاهی سمبلیک و نشانه مدارانه به آنها را رقم زده است و أکثرچکیده نماد در قلمرو ادب فارسی، مخصوصاً شعر از قدمتی چندین صد ساله برخوردار است و معادل واژة سمبل گرفته شده است. یکی از شاخصترین تجلیّات نماد در شعر فارسی در وجود موجودات افسانهای و اساطیری نمود پیدا کرده است که نگاهی سمبلیک و نشانه مدارانه به آنها را رقم زده است و تجلّی این نماد در کلّیّات اشعار شوکت بخارایی به دلیل استفاده او از این نمادها برای بیان مکنونات رمزآلود قلبی و دقایق عرفانی شعر خود، از بسامد بالایی برخوردار است، و با عنایت به اینکه 114 بیت در خصوص موجودات افسانهای و اساطیری در شعر شوکت آمده است، احتمال عمدی بودن این ویژگی و خصیصه حتّی به عنوان ویژگی خاصّ تقویت میشود و چون تا به حال آن گونه که لازم است در دیوان شعر شاعری به این موضوع پرداخت نشده است؛ لذا شعر او را مورد کندوکاو قرار داده و صحت و سقم این موضوع را در این مقاله نمایاندهایم. باشد که این مقاله مقدّمهای برای نگرش اهل فضل وادب به این موضوع از زاویة دیدی نو و دیوان شاعر بزرگی دیگر از این مرز و بوم باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
370 - حماسه در اشعار سیّداشرفالدّین گیلانی (نسیم شمال)
محمدعلی محمودآبادی علی اصغر باباصفریچکیده با بررسی و مرور گنجینه هزار ساله شعر و ادب فارسی به روشنی درمییابیم که شاعر یا نویسنده متأثّر از اوضاع فردی و اجتماعی خویش به یکی از انواع ادبی (ادب حماسی، تعلیمی و غنایی) ضمن بیان ارزشهای اخلاقی و اجتماعی در حقیقت نوعی آرمان خواهی را به خواننده فریاد میدهد. أکثرچکیده با بررسی و مرور گنجینه هزار ساله شعر و ادب فارسی به روشنی درمییابیم که شاعر یا نویسنده متأثّر از اوضاع فردی و اجتماعی خویش به یکی از انواع ادبی (ادب حماسی، تعلیمی و غنایی) ضمن بیان ارزشهای اخلاقی و اجتماعی در حقیقت نوعی آرمان خواهی را به خواننده فریاد میدهد. نسیم شمال یکی از نمایندگان برجسته شعر عصر مشروطه ایران است. هر چند اشعار او از نظر ادبی، انسجام و پختگی لازم را ندارند، ولی سادگی و صمیّمت زبانی و نیز صداقت و آزادگی گوینده آنها باعث میشد، در میان مردم تأثیر قابل توجّهی داشته باشند. بنابر این تحقیق در مضامین حماسی شعر این شاعر اهمّیّت دارد و بسیار ضروری مینماید. در این پژوهش برآن هستیم جلوههای حماسه، دلاوری و مقاومت را در اشعار سیّداشرف الدّین گیلانی بررسی کنیم و با بررسی اشعارش به این نتیجه دست یافتیم که نسیم شمال نگاهش به اسطورههای ایران باستان افراطی بوده و با استفاده از داستانها و اسطورههای برجستۀ ایران باستان، مفاهیم و موضوعات جدید را همراه با احساسات عمیق وطنی، برای رسیدن به اهداف آزادی خواهانه بیان داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
371 - تحلیل داستان بیژن و منیژه بر اساس اسطوره باروری
کبری جلیلی مؤخر حمیدرضا فرضی ابراهیم پوردرگاهیچکیدهیکی از شیوههای ادامه حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، بویژه قصههای عامیانه است. در این میان برخی داستانها بیانگر اسطورههای مربوط به طبیعت (باروری) هستند؛ اهمیت این اسطورهها به حدّی است که جیمز فریزر از آنها به عنوان یکی از پایههای بنیادی أکثرچکیدهیکی از شیوههای ادامه حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، بویژه قصههای عامیانه است. در این میان برخی داستانها بیانگر اسطورههای مربوط به طبیعت (باروری) هستند؛ اهمیت این اسطورهها به حدّی است که جیمز فریزر از آنها به عنوان یکی از پایههای بنیادین همه اساطیر و مهرداد بهار به عنوان یکی از ارکان اصلی اسطورهها یاد میکنند. اسطورههای طبیعت (باروری)، اسطورههایی هستند که به شیوههای گوناگون با مرگ و رستاخیز طبیعت در پیوند هستند. در ادبیات فارسی، در ژرف ساخت برخی داستانها میتوان ردّ پای اساطیر مربوط به طبیعت و آیینهای باروری را مشاهده کرد که در این مقاله، داستان بیژن و منیژه بر این اساس و به روش تحلیل محتوایی بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که در ژرف ساخت این داستان میتوان ردّ پای عناصر اسطورههای طبیعت و آیینهای باروری را مشاهده کرد. براساس این فرضیه و با تحلیل محتوای این داستان، قابل تطبیق بودن آن با اسطورة طبیعت و آیینهای باروری اثبات شده است؛ به گونهای که در این داستان مرگ و رستاخیز طبیعت را که به صورت نمادین در وجود قهرمان نمود یافته است میتوان مشاهده کرد. علاوه بر این، عناصر نمادین و کهن الگویی دیگری در این متن وجود دارد که در ارتباط با مضمون اصلی (اسطورههای طبیعت و باروری) هستند و بر این اساس تحلیل شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
372 - حماسه در اشعار ابوالقاسم عارف قزوینی
اشرف محمودآبادی علی اصغر باباصفریچکیده مطالعه در حوزۀ ادبیّات حماسی، در بن مایهها و درون مایههای ملّت و تاریخ آنها در زمینههای گوناگون، از اهمّیّت ویژهای برخوردار است. به طوری که پرده از اندیشه، باور و فرهنگ حاکم بر دوران برمیدارد. ابوالقاسم عارف قزوینی، از جملۀ شاعران ادبیّات معاصر ایران است أکثرچکیده مطالعه در حوزۀ ادبیّات حماسی، در بن مایهها و درون مایههای ملّت و تاریخ آنها در زمینههای گوناگون، از اهمّیّت ویژهای برخوردار است. به طوری که پرده از اندیشه، باور و فرهنگ حاکم بر دوران برمیدارد. ابوالقاسم عارف قزوینی، از جملۀ شاعران ادبیّات معاصر ایران است که مضامین حماسی در سرودههای سیاسی- اجتماعی وی به وضوح مشاهده میشود. او یکی از شاعران ردیف اوّل شعر مشروطیّت است که در زمینۀ شعر و ترانههای ملّی و حماسی به عنوان شاعر ممتاز دوران خود، شناخته میشود. در این پژوهش میکوشیم که با روش توصیفی- تحلیلی جلوههای حماسه را در اشعار عارف قزوینی بررسی کنیم و به این سؤال پاسخ دهیم که ویژگی شعری این شاعر در حوزۀ پایداری و حماسه چیست؟ عارف قزوینی، مطرحترین شاعر تصنیف ساز دورة مشروطه، که به عنوان شاعر و سرایندۀ شعر حماسی و ادبیّات پایداری شناخته شده است و با زبانی ساده و گاهی صریح در اشعار خود، به بسیاری از مؤلّفههای ادبیّات حماسی اشاره کرده است، و مهمّترین آنها دفاع از وطن، استعمار ستیزی، دعوت به اتّحاد و پرهیز از تفرقه، شکایت از ستم حکمرانان، دعوت به بیداری امّت اسلامی و دیگر موضوعهای سیاسی- اجتماعی است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
373 - اسطورههای فرهنگساز (پیوند اسطورهها با شخصیتهای مذهبی در شعر منقبت)
اسماعیل آذر طه هاشمیشعر منقبت یکی از رایجترین انواع شعر فارسی است که تاریخ هزار ساله دارد. شاعران منقبتگوی معاصر در مقایسه با پیشینیان خود چه در قالب و چه در محتوا تغییراتی پدید آوردهاند. ما در مجموعة شعرهای منقبت به ترکیبهایی برمیخوریم که با اسطورههای ایرانی پیوند خوردهاند. برای نم أکثرشعر منقبت یکی از رایجترین انواع شعر فارسی است که تاریخ هزار ساله دارد. شاعران منقبتگوی معاصر در مقایسه با پیشینیان خود چه در قالب و چه در محتوا تغییراتی پدید آوردهاند. ما در مجموعة شعرهای منقبت به ترکیبهایی برمیخوریم که با اسطورههای ایرانی پیوند خوردهاند. برای نمونه واژة شاه در ترکیبات: شاه مردان علی، شاه ولایت، شاه نجف و یا واژة مهر با نام حضرت علی (ع) مانند مهرعلی این ترکیبها طی قرون متمادی به وجود آمده است. ایرانیان بهعلت توجه به اساطیر خود و نیز عشق و علاقهای که به امامان و بزرگان دینی دارند، بهطور تدریجی اساطیر را با نام شخصیتهای دینی پیوند دادهاند. وجود واژههایی مانند هور، خور و خورشید که دارای زمینههای وسیع در یشتها هستند در قالب صفات مدحی بهخصوص برای حضرت امام علی (ع) بهکار رفتهاند. علت امتزاج این اسطورهها با شخصیتهای مذهبی به این علت است که مردم آنچه را دوست میداشتند و در ضمیر تاریخی آنها بود، بر شخصیتهای مورد نظرشان اطلاق میکردند. اثبات این پدیده، موضوع تحقیق حاضر است و نتیجة آن پاسخ به سؤال مسئله. این تغییرات در ابعاد گوناگون از جمله اسطوره به وجود آمده و بهدلیل کارآمدهای رمزی و رازگونه در شعر معاصر بهصورت یک پدیدة فرهنگی ظاهر شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
374 - نقش شاعران در بحران هویت ملی
اسماعیل آذروقتی خیزش مشروطه شکل گرفت، استعمار بر این اندیشه بود تا در دین و چیستی هویت ملی ایرانی شکاف ایجاد کند. به همین دلیل غرب نفوذ خود را توسعه داد و ایرانی ها با فرهنگ گذشته خود فاصله گرفتند. خیزش ملی هم که پشتوانه استواری جز گروهی از علمای مسلمان نداشت منتج به یک بحران هویت أکثروقتی خیزش مشروطه شکل گرفت، استعمار بر این اندیشه بود تا در دین و چیستی هویت ملی ایرانی شکاف ایجاد کند. به همین دلیل غرب نفوذ خود را توسعه داد و ایرانی ها با فرهنگ گذشته خود فاصله گرفتند. خیزش ملی هم که پشتوانه استواری جز گروهی از علمای مسلمان نداشت منتج به یک بحران هویتی شد. محصول این بحران یک دوگانه نگری بود. مردم از یک سو جذب فرهنگ غرب و پیشرفت های آن شده بودند و از سوی دیگر نگاهشان به آداب و سنن گذشته شان بود. نیروهای پسااستعماری که در مستعمره های آزاد شده جریان هائی را به راه انداخته بودند. همچنین به بحران های موجود دامن می زدند. در چنین فضایی خاصه در اواخر حکومت قاجار، یأس و دلزدگی می رفت تا در همه شئون زندگی مردم رسوخ کنند. این بود که شاعران با هنر شاعری خود در زدودن این یأس و بیداری و بازگفت مردم به هویت ملی نقش قابل توجهی داشتند و همین یاس و دلزدگی میرفت تا در همه شئونات ملی تأثیر سوء بگذارد. به همین دلیل شاعران این دوره با هنر شاعری خود در زدودن یأس و بیداری و بازگشت مردم به هویت ملی سهم به سزائی را ایفا کردند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
375 - بررسی تشبیهات اساطیری در توصیف طبیعت در سبک خراسانی و عراقی
محمد خشکاب علی عشقی سردهی ابوالقاسم امیر احمدیبررسی تشبیهات اساطیری در توصیف مظاهر طبیعتدر سبک خراسانی و عراقی محمد خشکاب* دانش جوی دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران. علی عشقی سردهی** دانش یارگروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایر أکثربررسی تشبیهات اساطیری در توصیف مظاهر طبیعتدر سبک خراسانی و عراقی محمد خشکاب* دانش جوی دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران. علی عشقی سردهی** دانش یارگروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران (نویسندۀ مسؤول). ابوالقاسم امیراحمدی*** دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران. تاریخ دریافت: 28/2/1397 تاریخ پذیرش: 2/7/1397 چکیده کم تر اثر ادبی را میتوان یافت که بر حسب نیاز خویش از خوان شاهنامه بهرهای نبرده باشد. از میان کارکردهای مختلف اشارات شاهنامهای در موضوعاتی چون: مدح، تبیین مسائل حکمی و تعلیمی، پیوند با عرفان، مضامین غنایی و تغزلگونه، ساخت تمثیل، ترکیب سازیهای بلاغی و...کارکرد آن در توصیف مظاهر طبیعت جلوه ای خاص یافته است. در این میان شعرا در قلمرو ادبی از تشبیهات اساطیری و حماسی در تصویرسازیهای طبیعت گرایانۀ خود بهره بردهاند. یکی از طرق وصف طبیعت، مشبهٌبه قراردادن هر یک از اشارات اساطیری و حماسی در مقابل مظاهر طبیعت است. عناصر رنگ، سپاهی، اشرافی و شکل هندسی بهترین وجوه تشابه مظاهر طبیعت با قهرمانان حماسی قرار میگیرد. الگوپذیری از اعمال و کردار بارز قهرمانان، اشارۀ صریح به اصل داستان، استفاده از تقابلهای دوگانه و فضا سازی (براعت استهلال) از ویژگی های این نوع توصیفات به شمار میآید. تصاویر مادر در تشبیهات اساطیری در سبک خراسانی ساده، ابتکاری و دارای اصالت است و نتیجۀ احساس طبیعی و مستقیم شاعر از طبیعت است، امّا در سبک عراقی این نوع تشبیهات به هم راه عاطفه ای رقیق تر، با ایهام و پیچیدگی و بازی با کلمات تقلید، تکرار و تلفیق می شود. در این مقاله قصد داریم به بررسی تشبیهات اساطیری در توصیف هر یک از مظاهر طبیعت در شعر برخی از شاعران سبک خراسانی و عراقی بپردازیم. * . Mohammad.Khoshkab@iaus.ac.ir ** . eshghi@iaus.ac.ir *** . amirahmadi@iaus.ac.ir تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
376 - بازخوانیِ اجتماعیِ اسطورۀ کیومرث با تکیه بر میدان فرهنگیِ ایران
علی ضیاءالدّینی دشتخاکی مه دخت پورخالقی چترودیبازخوانیِ اجتماعیِ اسطورۀ کیومرث با تکیه بر میدان فرهنگیِ ایران علی ضیاءالدّینی دشتخاکی* دانش جوی دورۀ دکتری زبان وادبیات فارسی، دانش گاه فردوسی مشهد، ایران. مه دخت پورخالقی چترودی ** استاد دانش گاه فردوسی مشهد (نویسندۀ مسؤول) تاریخ دریافت: 14/8/1396 تاریخ پذیرش أکثربازخوانیِ اجتماعیِ اسطورۀ کیومرث با تکیه بر میدان فرهنگیِ ایران علی ضیاءالدّینی دشتخاکی* دانش جوی دورۀ دکتری زبان وادبیات فارسی، دانش گاه فردوسی مشهد، ایران. مه دخت پورخالقی چترودی ** استاد دانش گاه فردوسی مشهد (نویسندۀ مسؤول) تاریخ دریافت: 14/8/1396 تاریخ پذیرش: 15/11/1396 چکیده اسطوره با مسائل اجتماعی رابطه ای تنگاتنگ دارد. بازخوانی اجتماعی این رابطه، نیازمند پشتوانه ای نظری است که بتواند رابطۀ بین متن و میدان را تبیینکند. رابطۀ ادبیّات و جامعه بر اساس شاخص های جامعه شناختیِ میدان فرهنگی تبیین می شود چراکه میدان فرهنگی، عرصۀ آفرینش های فرهنگی و از جمله آفرینش های ادبی است که در آن نیروهای مختلف، عامل ایجاد یک کنشِ فرهنگی می شوند. در این جستار، اسطورۀ کیومرث را با تکیه بر میدانِ فرهنگی ایران و با شیوۀ سندکاوی و تحلیل محتوا بررسی کرده و نتایج زیر را بهدستآورده ایم: از آنجا که داستانهای اساطیری در شاهنامۀ فردوسی، در زمان تاریخی پرداخته شده است، پرداختن به اساطیر، نـوعی بازگشت هدف مند به اسطوره است که وجه غالبش، وجه اجتماعی آن است؛ وجود روایتهای متعدّد از داستان کیومرث در میدان فرهنگی و گـزینش خاصّ فردوسی از روایتها، بیان گر نوعی خودآگاهی اجتماعی است که با میدان اجتماعی ایران روزگار فردوسی ارتباط دارد؛ در سازههای متنی اسطورۀ کیومرث در شاهنامه، مواردی وجود دارد که وجه دینی، عادتوارههای اجتماعی و تأثیرپذیری فردوسی از جریانهای اجتماعی و میدان قدرت را نشان میدهد. * . aliziairan@yahoo.com ** . mahdokhtpourkhaleghi@gmail.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
377 - اسطورۀ آماتراسو، پیشروی اندیشۀ ایرانی و هندوایرانی در فرهنگ ژاپنی
ابراهیم واشقانی فراهانیاسطورۀ آماتِراسو، پیشرَویِ اندیشۀ ایرانی و هندوایرانی در فرهنگ ژاپنی ابراهیم واشقانی فراهانی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه پیام نور، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 23/9/1396 تاریخ پذیرش: 25/3/1398 چکیده روشنایی بیهیچ گفتوگویی، مهمترین ایزد در اس أکثراسطورۀ آماتِراسو، پیشرَویِ اندیشۀ ایرانی و هندوایرانی در فرهنگ ژاپنی ابراهیم واشقانی فراهانی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه پیام نور، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 23/9/1396 تاریخ پذیرش: 25/3/1398 چکیده روشنایی بیهیچ گفتوگویی، مهمترین ایزد در اساطیر هندواروپاییان است و چرخۀ بستن و گشودن روشنایی و تاریکی، مهمترین مضمون در اساطیر این مردمان است. مردمان هندوایرانی نیز به سان دیگر هندواروپاییان، سرگذشت روشنایی را بنیاد اساطیر خویش نهادند. آفرینش، باروری، آبفزایی، پیروزی و دیگر اجزای هستی در باورهای آنان، اجراهای دیگرگون اسطورۀ روشنایی است. ایزد روشنایی در اساطیر ژاپنی نیز جای گاهی بنیادین دارد. آماتِراسو، ایزدبانوی روشنایی در ژاپن، بهسان ایزدان روشنایی آریایی، ایزد باروری و مایۀ خرّمی کشتزارهاست و خاندان پادشاهی از نژاد اویند. داستان زندگانی او نیز توسعهیافتۀ چرخۀ بستن و گشودن روشنایی و تاریکی است و مشترکات سرگذشت او با اسطورۀ ایزدان روشنایی هندوایرانی، بیش از آن است که اتفاقی انگاشته شود. پیش از این، جوانبی از ورود و تأثیر اساطیر آریایی به فرهنگ ژاپن، کاویده و معرفی شده است و در این مقاله نیز با روش توصیفی ـ تحلیلی، مشترکات اساطیر ایرانی و هندوایرانی با اساطیر ژاپنی در حوزۀ ایزدان روشنایی بازنموده میشود. نتایج این بررسی، گویای آن است که با توجّه به پیشینۀ تأثیر فرهنگ ایرانی بر فرهنگ ژاپنی، اسطورۀ آماتِراسو در باورهای ژاپنی، ریشۀ هندوایرانی دارد. نیز قرنها پس از ورود این اسطوره به فرهنگ ژاپن، هم زمان با موج تازۀ ورود عناصر ایرانی به ژاپن در نیمۀ قرن هفتم میلادی، امپراتوران ژاپن با الگوگیری از نظریۀ تبار ایزدی شاهان ایرانی، اسطورۀ آماتِراسو را برای تبیین تبار ایزدی خویش به کار گرفتند. * . vasheghani1353@gmail.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
378 - بررسی ساختار پیمان ها در آثار حماسی و پیوند آن با باورهای اسطوره ای و دینی
نصرالله دشتی مهدی رضائیعهد و پیمان یکی از عناصر مذهبی و اجتماعی و اساس انضباط در جوامع ابتدایی است که مراعات آن سبب همبستگی اقوام اولیه میشود و به عقیدۀ آنان پیمانشکنی گناهی نابخشودنی و برهم زنندۀ نظم اخلاقی بوده است. میترا از ایزدان بزرگ اقوام هند و اروپایی است که همراه با ورونه کار حفا أکثرعهد و پیمان یکی از عناصر مذهبی و اجتماعی و اساس انضباط در جوامع ابتدایی است که مراعات آن سبب همبستگی اقوام اولیه میشود و به عقیدۀ آنان پیمانشکنی گناهی نابخشودنی و برهم زنندۀ نظم اخلاقی بوده است. میترا از ایزدان بزرگ اقوام هند و اروپایی است که همراه با ورونه کار حفاظت از پیمانها را بر عهده دارد. این ایزد وارد هر سرزمینی که میشود با خدایان آن سرزمین امتزاج مییابد و تقدس خود را حفظ میکند. پیمان که نزد اقوام هند و اروپایی دارای تقدس و جایگاهی والا است، بخشی مهم از آثار حماسی و اساطیری آنها را تشکیل میدهد و سرنوشت تعدادی از حوادث مهم و قهرمانان داستانهای حماسی را تعیین میکند. در این جستار ساختار و اجزای مشترک انواع پیمانها را در آثار حماسی، تاریخی و اسطورهای ایران، هند و یونان بررسی و مقایسه میکنیم. نتایج به دست آمده نشان میدهدکه آدابی مانند قربانی کردن، جرعهافشانی، حضور شاهد و حضور دو عنصر مقدس آب و آتش و فشردن دست در هنگام پیمان بستن، اجزای مشترک پیمانها بوده است. سپس با در کنار هم قراردادن همین آداب و عناصر مشترک به الگوهایی یک سان و نزدیک به هم میرسیم که در بیشتر پیمانها رعایت میشود. مقایسۀ این الگوها و آداب مشترک با باورهای اساطیری و دینی اقوام هند و اروپایی مشخص میسازد که ساختار پیمانها با ساختار و باورهای آیین میترائیسم (ایزد پیمان) پیوندی بسیار نزدیک دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
379 - بررسی باورهای عامیانه و اساطیری در روایتی نقّالی از داستان رستم و اسفندیار
عظیم جبّاره ناصروچکیده داستان رستم و اسفندیار یکی از داستانهای زیبا و دلکش شاهنامه است که در میان عامهی مردم نیز بازتاب گستردهای داشته است. این تراژدی از دیرباز در نواحی مختلف ایران رواج داشته و گاه دچار دگرگونیها و تحریفهایی نیز شده است. یکی از مناطقی که این داستان از دیرباز در آ أکثرچکیده داستان رستم و اسفندیار یکی از داستانهای زیبا و دلکش شاهنامه است که در میان عامهی مردم نیز بازتاب گستردهای داشته است. این تراژدی از دیرباز در نواحی مختلف ایران رواج داشته و گاه دچار دگرگونیها و تحریفهایی نیز شده است. یکی از مناطقی که این داستان از دیرباز در آن رواج داشته است، منطقهی کهن کوهمره سرخی است. این داستان نیز مانند بسیاری دیگر از روایتها از ذهن و خاطر مردم این دیار فراموش شده است و تنها به وسیلهی مسنترین و معروفترین نقّال این منطقه- علی حسین عالی نژاد، آخرین بازماندهی نقّالان و راویان منطقه- روایت میشود. روایت نقّالی داستان رستم و اسفندیار در این منطقه، آمیزشی از حماسه و باورهای عامیانه و اساطیری بومیان منطقه است. بررسیهای نگارنده در روایت-های حماسی موجود در این منطقه و به ویژه روایت اخیر نشاندهندهی این نکته است که نقالان و راویان کوشیدهاند با وارد کردن باورها و عناصر بومی و اساطیری رایج در میان مردم، پذیرش این روایتها را برای همگان بیشتر کنند. واکاوی آن افزون ب داستان رستم و اسفندیار یکی از داستان های زیبا و دل کش شاهنامه است که در میان عامۀ مردم نیز بازتاب گسترده ای داشته است. این تراژدی از دیرباز در نواحی مختلف ایران رواج داشته و گاه دچار دگرگونی ها و تحریف هایی نیز شده است. یکی از مناطقی که این داستان از دیرباز در آن رواج داشته است، منطقۀ کهن کوهمره سرخی است. این داستان نیز مانند بسیاری دیگر از روایت ها از ذهن و خاطر مردم این دیار فراموش شده است و تنها به وسیلۀ مسن ترین و معروف ترین نقّال این منطقه، علی حسین عالی نژاد، آخرین بازماندۀ نقّالان و راویان منطقه، روایت می شود. روایت نقّالی داستان رستم و اسفندیـار در این منطقه، آمیزشی از حماسه و بـاورهای عامیانه و اساطیری بـومیان منطقه است. بررسی های نگارنده در روایت های حماسی موجود در این منطقه و بویژه روایت اخیر نشان دهندۀ این نکته است که نقالان و راویان کوشیده اند با وارد کردن باورها و عناصر بومی و اساطیری رایج در میان مردم، پذیرش این روایت ها را بـرای همگان بیش تر کنند. واکاوی آن افزون بر ثبت روایتی که پیش از این در هیچ مأخذی ثبت و بررسی نشده است، بخشی از بـاورهای اساطیری مردم این منطقه را نشـان می دهد. یافته های این پژوهش در بخش های زیر آمده است: الف)- خلاصۀ روایت نقالی؛ ب)- بررسی و تحلیل روایت در چند بخش: 1- تولد اسفندیار؛ 2- اسطورۀ باروری؛ 3- ایزدان شهید شونده؛ 4- باور به اجنه. ر ثبت روایتی که پیش از این در هیچ مأخذی ثبت و بررسی نشده است، بخشی از باورهای اساطیری مردم این منطقه را نشان میدهد. یافتههای این پژوهش در بخشهای زیر آمده است: الف)- خلاصهی روایت نقالی؛ ب)- بررسی و تحلیل روایت در چند بخش: 1- تولد اسفندیار؛ 2- اسطورهی باروری؛ 3- ایزدان شهید شونده؛ 4- باور به اجنه. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
380 - نقد اسطوره ای نمادِ «پری و باد» در «شاهنامۀ فردوسی» و رمان «پریباد» نوشتۀ «محمدعلی علومی»
آذر دانشگر معصومه زارع کهننقد اسطورهای از آن نظر که با زمینههای متنوع و گوناگونی مانند: مردمشناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روانشناسی جمعی و روانشناسی یونگ و مطالعات کهنالگویی، مرتبط است؛ رویکردی میان رشتهای به حساب میآید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانههای کهنالگویی م أکثرنقد اسطورهای از آن نظر که با زمینههای متنوع و گوناگونی مانند: مردمشناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روانشناسی جمعی و روانشناسی یونگ و مطالعات کهنالگویی، مرتبط است؛ رویکردی میان رشتهای به حساب میآید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانههای کهنالگویی موجود در متن میپردازد که خودآگاه یا ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی، مؤثر بودهاند. با توجه به کاربرد این شیوه در شناخت ارزشهای ناخودآگاهانۀ متن و تحلیل سطوح نمادین آن، به نظر میرسد متونی که حاوی نشانههای اسطورهای هستند؛ برای تحلیل با این شیوه، قابلیت بیشتری دارند. از جملۀ این متون، رمان پریباد نوشتۀ محمدعلی علومی است. این رمان، سرشار از بنمایههای اسطورهایست که مؤلف آن، خودآگاه یا ناخودآگاه به آن توجه کرده است. محقق در این مقاله بر آن است تا با روشی تحلیلی به بررسی اسطورههای شاخص این رمان همچون اسطورۀ پری و باد و تطبیق آن با شاهنامۀ فردوسی بپردازد. بررسیهای حاصل از تحقیق نشان میدهد که این مفاهیم در شاهنامه بهعنوان پیشمتن، بیان شده است و نویسندۀ رمان سعی در خوانش دوبارۀ این اسطورهها در رمان پریباد دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
381 - تجلی کارکردهای ایزدبانو اَشی در زنان شاهنامه
زهرا جمشیدیاَشی، یکی از مهمترین ایزدبانوان اسطورهای ایران است. در متونی همچون اوستا، یشتها و یسنها از اَشی با صفات مختلفی از جمله، ثروتبخشی به یاران و ایرانیان (ارتباط با ثروت و برکت)، یاریرساندن به دوستان، آوردن اسب و برکت از سرزمینهای بیگانه برای ایرانیان، ارتباط با زنان أکثراَشی، یکی از مهمترین ایزدبانوان اسطورهای ایران است. در متونی همچون اوستا، یشتها و یسنها از اَشی با صفات مختلفی از جمله، ثروتبخشی به یاران و ایرانیان (ارتباط با ثروت و برکت)، یاریرساندن به دوستان، آوردن اسب و برکت از سرزمینهای بیگانه برای ایرانیان، ارتباط با زنان و تأثیر بر زنان یاد شده است. ازآنجاکه شاهنامه زیرساختی اسطورهای دارد، میتوان شاهد تجلی کارکردها و خصلتهای شخصیتهای اسطورهای در برخی از شخصیتهای داستانهای شاهنامه بود. از جملۀ این موارد میتوان به تجلی کارکردهای ایزدبانو اَشی در عملکرد زنان برجسته و تأثیرگذار شاهنامه اشاره کرد. ازاینرو، پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفیـتحلیلی، کردار زنانی از جمله فرانک، فرنگیس، جریره، همای چهرآزاد، کنیزک رومی و بوراندخت را با کارکردها و خصلتهای برجستۀ ایزدبانو اَشی بررسی و مقایسه کند. برایند پژوهش حاضر نشان میدهد که کردار این زنان، تکرار اعمال و خویشکاریهای اَشی است؛ در واقع، این زنان تکرار چهرۀ اسطورهای اَشی در متن حماسی شاهنامه هستند. با تأمل بر ویژگیهای زنان نامبرده، مشخص میشود که در میان کردارهای مختلف اَشی، صفت ثروت و برکتبخشی اصلیترین صفتی است که به این زنان رسیده است و اغلب این ثروتبخشی و یاریگری زنان در ارتباط با پادشاهی و بهقدرترسیدن برخی از شهریاران و پهلوانان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
382 - تطبیق حکایت هبوط در دو حماسهی شاهنامهی فردوسی و بهشت گمشدهی میلتون
شکر اله پورالخاص چیمن فتحیپردازجان میلتون در اثر حماسی خود، بهشت گمشده، به بیان و توصیف حکایت هبوط در داستان هبوط ابلیس، هبوط آدم و هبوط روح مسیح در کالبدی خاکی پرداخته است. در توصیفات و تعاریف میلتون علاوه بر جنبههای متفاوت هبوط، گاهی دیدگاه شاعر را در بیان لزوم و پیامدهای هبوط بشر همچون عشق أکثرپردازجان میلتون در اثر حماسی خود، بهشت گمشده، به بیان و توصیف حکایت هبوط در داستان هبوط ابلیس، هبوط آدم و هبوط روح مسیح در کالبدی خاکی پرداخته است. در توصیفات و تعاریف میلتون علاوه بر جنبههای متفاوت هبوط، گاهی دیدگاه شاعر را در بیان لزوم و پیامدهای هبوط بشر همچون عشق، مرگ، برافروختن شعلۀ شهوت و نیاز به توبه و تضرّع و همچنین عظمت هبوط روح آسمانی مسیح را در جسمی زمینی و تأثیر آن در رستگاری و جاودانگی نهایی بشر، میتوان دید. در شاهنامۀ فردوسینیز هبوط، گاه معنوی و گاه عینی است؛ گاه متوجه شاهان و پهلوانان و گاه در پیوند با قلمرو های آنان و سرزمین های اساطیری و تاریخی است. افزون بر آن، این حماسۀ ملّی، ریشه در اساطیر و باورهای اساطیری ایرانیان دارد. داستان آفرینش و نبرد بزرگ اساطیری میان دو قطب اهورامزدا و اهریمن یا خیر و شرّ (همچون نبرد میان خدا و شیطان در برخی از ادیان زندۀ دنیا) که بنیاد این باورهای کهن را تشکیل می دهد، و نیز درونمایه های اصلی برخی از داستان ها و شخصیتپردازی قهرمانان آنها همچون تهمورث، جمشید و کاووس به گونه ای آشکار یا نمادین در بردارندۀ معانی آشکار و نهان هبوط است. این پژوهش به بررسی جنبه های گوناگون هبوط در این دو اثر حماسی می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
383 - بررسی تحلیلی تطبیقی اسطورههای پرواز ( کیکاووس، نمرود، ووئی،ایکاروس و اتنه )
محمود رضایی دشت ارژنه حمیده پروانپرواز به آسمان یکی از آرزوهای دیرینة بشر بوده که در اسطورهها به زیبایی تبلور یافته است. در این جستار به واکاوی پنج اسطوره (کیکاووس در روایات ایرانی، نمرود در روایـات سامی، ووئی در روایـات چینی، ایـکاروس در روایات یونانی و اتنـه در روایات بین النّهرینی) که وجه غالب آن أکثرپرواز به آسمان یکی از آرزوهای دیرینة بشر بوده که در اسطورهها به زیبایی تبلور یافته است. در این جستار به واکاوی پنج اسطوره (کیکاووس در روایات ایرانی، نمرود در روایـات سامی، ووئی در روایـات چینی، ایـکاروس در روایات یونانی و اتنـه در روایات بین النّهرینی) که وجه غالب آن ها پرواز است، پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی همگونی های این روایات با یکدیگر و پاسخ به این پرسش است که آیا ممکن است همگونی های شگرف برخی از این روایات، دال بر تأثیر و تأثّر برخی ازاین روایات از یکدیگر باشد یا کنش برخی از شخصیّتهای یاد شده به دیگری نسبت داده شده باشد؟ با بررسی این پنج روایت روشن شد که داستانهای کیکاووس، نمرود و اتنه بیش ترین همگونی را با یکدیگر دارند و در واقع گویی به سبب همسانی برخی حوادث زمان پادشاهی کیکاووس و نمرود، داستان پرواز کیکاووس به نمرود نسبت داده شده است؛ هرچند قدمت روایت اتنه، نسبت به دیگر روایات بیش تر و امکان تأثّر دیگر روایات از آن قوی تر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
384 - تحلیل و بررسی نبرد با اژدها از اسطوره و حماسه تا شعر آیینی ( با تأکید بر روایت کشتن اژدها در مهد توسط حضرت علی علیه السلام)
رضا شجری الهام عربشاهی کاشیچکیده نبرد با اژدها یکی از مهیجترین ماجراهایی است که در تاریخ اساطیری و پهلوانی، همواره کانون توجه بوده و رفتهرفته به اشعار آیینی نیز راه یافته است؛ بهگونهای که گاه برای قهرمانان دینی نیز نبرد با اژدها و کشتن آن، یکی از افتخارات مهم قلم داد می شده است؛ چنانکه بسیار أکثرچکیده نبرد با اژدها یکی از مهیجترین ماجراهایی است که در تاریخ اساطیری و پهلوانی، همواره کانون توجه بوده و رفتهرفته به اشعار آیینی نیز راه یافته است؛ بهگونهای که گاه برای قهرمانان دینی نیز نبرد با اژدها و کشتن آن، یکی از افتخارات مهم قلم داد می شده است؛ چنانکه بسیاری از شاعران آیینی از سدۀ هفتم تا به امروز به ماجرای کشتن اژدها در مهد توسط حضرت علی (ع) اشاره کرده اند. قدیمی ترین منبع روایی این قصّه، مناقب ابن شهرآشوب در سدۀ ششم هجری است؛ اما در دیگر منابع و متون معتبر شیعه و سنی مانند شواهد التنزیل حسکانی و مناقب خوارزمی و مناقب علی بن ابیطالب (ع) الجلابی الشافعی به این داستان اشاره نشده است. در این پژوهش، سعی شده تا علاوه بر توجه به سیر تاریخی این داستان و حضور پررنگ اژدها در داستانهای اساطیری-حماسی به تحلیل و بررسی داستان نبرد با اژدها در مهد توسط حضرت علی (ع) و دلایل رشد چشم گیر آن در شعر آیینی هم پرداخته شود. البـته شهـرت داستـان نبرد با اژدها در حوزۀ ادیان الهی می تواند بحثی سمبولیک باشد و اژدها نماد همان دشمنان بیرونی (اهریمن، دشمنان دین و...) و درونی (نفس) باشد که تمام قدیسان دینی توانستهاند بر این دشمن چیره شوند و در مورد حضرت علی (ع) هم میتواند علاوه بر دشمن درونی شامل دشمنان بیرونی هم باشد. این داستان به سبب داشتن قالب حماسی و مفاخره آمیز، نهتنها در طول تاریخ بشریت، بلکه در حوزۀ شعر آیینی هم بسیار مورد اقبال قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
385 - تحلیلی اسطورهای از دلیل غلبۀ بیژن بر فرود
حمیدرضا خوارزمیچ چکیده داستان های حماسی که سرچشمه ای از داستان های اسطوره ای هر کشوری است، مبناهایی در آن وجود دارد که تنها با بازشکافی شکل اسطوره ای و شکافتن بن مایه های آن می توان به راز و رمز آن پی برد. در این پژوهش، در پی پاسخ به این پرسش هستیم که هنگام لشکرکشی ایرانیان به تورا أکثرچ چکیده داستان های حماسی که سرچشمه ای از داستان های اسطوره ای هر کشوری است، مبناهایی در آن وجود دارد که تنها با بازشکافی شکل اسطوره ای و شکافتن بن مایه های آن می توان به راز و رمز آن پی برد. در این پژوهش، در پی پاسخ به این پرسش هستیم که هنگام لشکرکشی ایرانیان به توران زمین برای کین خواهی سیاوش و مواجهه با فرود، فرزند سیاوش، با وجود حملۀ چند پهلوان ایرانی به فرود، چرا بیژن از بین آنان موفق به غلبه و سیطره بر فرود شد؟ آیا می توان کشته شدن قهرمان به دست خانوادۀ خود را با این فرضیه اثبات کرد؟ نگارنده در پی آن است تا با استفاده از الگوهای اسطوره ای و مراجعه به اسطوره ها و قصه های عامۀ گوناگون، با روش توصیفی ـ تحلیلی، به پرسش های یادشده پاسخ دهد. مطابق فرضیۀ مدِّ نظر، تنها سلاح کارگر بر افراد در برخی داستان ها، ابزارهای خانوادگی آنان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
386 - تحلیل فقدان بنمایۀ خویشاوندکشی مؤنث در شاهنامۀ فردوسی برپایۀ جایگاه زن در اساطیر ایران
زهرا جمشیدی سید محمد آرتایکی از شگرفترین بنمایههای اساطیریـحماسی، بنمایة خویشاوندکشی یا موضوع همخونکشی است. در این میان، میتوان به موارد فراوانی از شواهد پدرکشی، پسرکشی و برادرکشی در شاهنامۀ فردوسی اشاره کرد، امّا در این اثر سترگ نمونهای از مادرکشی، خواهرکشی و دخترکشی وجود ندارد. نگار أکثریکی از شگرفترین بنمایههای اساطیریـحماسی، بنمایة خویشاوندکشی یا موضوع همخونکشی است. در این میان، میتوان به موارد فراوانی از شواهد پدرکشی، پسرکشی و برادرکشی در شاهنامۀ فردوسی اشاره کرد، امّا در این اثر سترگ نمونهای از مادرکشی، خواهرکشی و دخترکشی وجود ندارد. نگارندگان این جستار با روش توصیفیـتحلیلی و با عنایت به شواهد علمی و تاریخی در اساطیر ایران به بررسی علل فقدان خویشاوندکشی مؤنث در شاهنامۀ فردوسی پرداخته و دلایلی را برای نبودن این بنمایۀ اسطورهای در شاهنامه ذکر کردهاند. یافتهها نشان میدهد برای این امر، دلایل متعدّدی وجود دارد که از آن جمله میتوان به قدرت الههها در ایران و رسوخ تقدّس آنان در اعماقِ قلب و اعتقادات ملّت باستانی ایران (چون زنان صورت زمینی الههها قلمداد میشدند)، وجود حکومتهای مادرتبار و مادرسالار پیش از آمدن آریاییها به ایران، کارکرد زن در زندگی کشاورزی، قداست زمین، نقش زن در زایندگی، برکتبخشی، تأثیر زنان در انتقال قدرت و سلطنت و... اشاره کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
387 - آسیب شناسی مبانی و بنیان های ِاسطوره پژوهی در ایران در حوزة مطالعات متن شناختی، کارکرد گرایی و نظریه پژوهی
فرهاد فروزان کیا مهیار علوی مقدم زهرا جمشیدی ابراهیم استاجیآسیب شناسی اسطوره پژوهی در ایران، درچارچوبِ مطالعات متن شناختی، کارکرد گرایی و نظریه پژوهی، فرآیند اسطوره پژوهی را در ایران، بارورتر می سازد. اسطوره پژوهی درایران– با خاستگاه دانشگاهی و یا غیر دانشگاهی – به دور از نظام طبقه بندی جهانی و در نگاهی جزیره وار، ب أکثرآسیب شناسی اسطوره پژوهی در ایران، درچارچوبِ مطالعات متن شناختی، کارکرد گرایی و نظریه پژوهی، فرآیند اسطوره پژوهی را در ایران، بارورتر می سازد. اسطوره پژوهی درایران– با خاستگاه دانشگاهی و یا غیر دانشگاهی – به دور از نظام طبقه بندی جهانی و در نگاهی جزیره وار، بیشتر به تک نگاری اساطیر ایران و پژوهش های متن شناختی پرداخته است. در این پژوهش، تمایزی بیناسطوره شناسی بر پایة مکتب های این حوزه در غرب و نظریه پژوهی بااسطوره پژوهی رایج در میان پژوهشگران ایرانی قایل می شویم که با این مکتب ها، نظریه ها وکارکردهای اسطوره شناسی کم و بیش ناآشنایند. اسطوره پژوهی درایران، از آفت های گوناگونی در این حوزه رنج می برد ازجمله: تمرکز بر متن به جای ژرف ساخت اساطیری، روایت پردازی و صرفِ شارح بودن، آشنایی اندک با مکتب های اسطوره شناسی، نگاه جزیی گرا، روش مند نبودن اسطوره پژوهی، آشنایی اندک با مطالعات میان رشته ای، رویکرد اثبات گرا به جای فرااثبات گرا، کاستی های ناشی از ترجمه متنهای اسطوره شناسی غربی، بی توجهی به نقش سیّال اساطیر، کم توجّهی به هدف های اسطوره شناسی، بی توجّهی به خوانش اسطوره های ایرانی در طبقه بندی منسجم جهانی، کم توجّهی به کارکرد اساطیر در کاربَست علوم دیگر، یکسان انگاری قلمرو تاریخ و اسطوره و نبودِ رشتة تخصصی اسطوره شناسی در دانشگاه های ایران. نویسندگان در این مقاله میکوشند به آسیب شناسی اسطوره پژوهی درایران بپردازند و شماری از این آفت ها و کاستی ها را برشمارند و راهکارهایی در زدودن این آفت ها بهدست دهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
388 - بنمایههای اساطیری آتش در اوستا و بندهشن و بازتاب آن در ادبیات فارسی
معصومه محلوجی زاده مهابادی حمیدرضا شایگان فر مهرانگیز اوحدیآتش یکی از چهار آخشیج (عنصر) است که با کشف آن جهشی در شیوۀ زندگی انسان ها پدید آمد. این عنصر در میان تمام ملل دنیا همواره مورد احترام بوده است. عده ای آن را مورد پرستش قرار داده اند و مردمانی در اجرای مراسم آیینی از آن استفاده کرده اند. آتش ازگذشته های دور تا امروز از م أکثرآتش یکی از چهار آخشیج (عنصر) است که با کشف آن جهشی در شیوۀ زندگی انسان ها پدید آمد. این عنصر در میان تمام ملل دنیا همواره مورد احترام بوده است. عده ای آن را مورد پرستش قرار داده اند و مردمانی در اجرای مراسم آیینی از آن استفاده کرده اند. آتش ازگذشته های دور تا امروز از مراسم عزا تا جشن ها، با حالت نمادین دوگانه به گونه های مختلف در زندگی بشر، حضوری پررنگ داشته است. امروزه شمع همان نقش روشن گری آتش را ایفا می کند چه در مراسم جشن و شادی و چه در مراسم سوگواری؛ و درعین تعارض محیطی، نوعی آرامش را تداعی می کند و استفاده از آن در دنیا رایج است. تمام تمدن های بنام دنیا داستان های مختلفی برای پیدایش آتش دارند و نکتۀ مشترک در تمامی اساطیر جهانی این است که کشف آتش به عنوان نقطۀ عطفی در زندگی بشر، همیشه مورد احترام بوده است. در این پژوهش به شیوۀ تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتاب‎خانه ای، جایگاه عنصر آتش در اوستا و بندهشن بررسی و تضاد و تعارض در نماد این عنصر تحلیل شده است. آتش در شعر شاعران با ایجاد حسی دوگانه و حتی چندگانه، دست مایۀ سرودن اشعاری دل پذیر شده که با پیشینۀ مفهوم انواع آتش در اوستا و بندهشن شباهت دارد و می توان ریشۀ آن را در این دو کتاب مشاهده کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
389 - ساختار حماسه ملی ایران بر مبنای نظریه ژرژ دومزیل
سامان قاسمی فیروزآبادیدر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند أکثردر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند که حماسهی ملی ایران داستانهای پراکنده نیست بلکه از یک ساختار کلی که به دورهی هندواروپایی بازمیگردد، پیروی میکند. بدین منظور پژوهش حاضر بر دو بنیان نظری استوار است: 1- طبق نظریهی ژرژ دومزیل، کیهان هندواروپایی دارای نظم طبقاتی است. 2- به گفته بهمن سرکاراتی حماسه ملی ایران بر اساس طول عمر محدود جهان و رویارویی نیروهای خیر و شر به سه دوره تقسیم میشود. این مطالعه نشان می دهد که در دورهی نخست، نظم اهورایی به شکل نظام طبقاتی نمود مییابد که به موجب آن سه گروه کارکردی مذکور در اندیشهی دومزیل به ترتیب با سلطنت هوشنگ، تهمورث و جمشید شکل میگیرند و در دورهی دوم، کام اهریمن به صورت بر هم خوردن نظام طبقاتی متجلی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
390 - بازخوانی سیر دگردیسی اسطوره اسب در گذر از حماسه به عرفان
زهرا عسگری سیدعلی قاسم زادهاسب به عنوان توتم ایرانیان، اسطورهای است که در متون آیینی- ادبی ادوار مختلف، حضوری چشمگیر داشته، اسطورهای پرتکرار محسوب میشود. اسب به دلیل بهرهمندی از طبیعتی دوگانه، در اساطیر و همچنین آموزههای عرفانی، هم سمبل و نمادی از مضامین اهورایی و هم اهریمنی است که به دلیل أکثراسب به عنوان توتم ایرانیان، اسطورهای است که در متون آیینی- ادبی ادوار مختلف، حضوری چشمگیر داشته، اسطورهای پرتکرار محسوب میشود. اسب به دلیل بهرهمندی از طبیعتی دوگانه، در اساطیر و همچنین آموزههای عرفانی، هم سمبل و نمادی از مضامین اهورایی و هم اهریمنی است که به دلیل محبوبیت آن در میان اقوام ایرانی، بیشتر به عنوان اسطورهای نیک و مینوی شناخته میشود. این مقاله با روش تحلیل- محتوا در پی بررسی سیر دگردیسی اسطورۀ اسب در گذر از عصر حماسی به دورۀ عرفانی است که نتایج پژوهش نشان میدهد اسب در متون حماسی و پهلوانی، دارای نقش و جایگاه ویژهای است که نیمۀپنهان و تکمیلکنندۀ پهلوانان محسوب میشود و یاریگر آنان در تمام مراحل زندگی است. پس از گذر از عصر حماسی، اسب همچنان در متون عرفانی، نمادی از مضامین عالی است؛ اما به دلیل داشتن طبیعت سرکش، به عنوان نمادی از نفس نیز به کار رفته است؛ اما همین نفس، چون اسبی تعلیمپذیر، قابلیت رام شدن دارد که میتوان با ریاضت و تمرین، آن را مطیع و رام ساخت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
391 - بررسی تأثیر روایتهای اسطورهای بر تابآوریِ شهرها
علی صادقی منشروایتهای اسطورهای برآیند تجارب بشر از رویارویی با چالشها و مسائلی هستند که بر زندگی او تأثیر گذاشته و یکی از این مسائل، تابآوری شهرهاست. شهرهایی که تمدّنهای کهن را در خود جایدادهاند، بیش از آن که برای تابآوری، متّکی بر سازوکارهای اقتصادی، مدیریّتی یا مهندسی باش أکثرروایتهای اسطورهای برآیند تجارب بشر از رویارویی با چالشها و مسائلی هستند که بر زندگی او تأثیر گذاشته و یکی از این مسائل، تابآوری شهرهاست. شهرهایی که تمدّنهای کهن را در خود جایدادهاند، بیش از آن که برای تابآوری، متّکی بر سازوکارهای اقتصادی، مدیریّتی یا مهندسی باشند، متّکی بر بینشی اساطیری بودند. پژوهش پیش رو با روش توصیفیـتحلیلی میکوشد با بهرهگیری از نظریات اسطورهشناختی میرچا الیاده، کارل گوستاو یونگ و ژیلبر دوران، به تبیین پیوند روایتهای اسطورهای با بهسازی و بازسازی شهرها بپردازد. نتیجه و برآیند این پژوهش آن است که روایتهای اساطیری به سبب ریشهدار بودن تصاویر کهنالگوییشان در ضمیر ناخودآگاه جمعی، همدلی و همراهی افزونتری میان بیشینۀ مردم ایجاد میکنند؛ از سویی همسانی و همسوییهایی میان شهرسازی و روایتگری اسطورهها وجود دارد که توجّه به آن میتواند موجب تقویّت هویّت یک شهر و درونیسازی تمایل به بهسازی و بازسازی آن گردد. سه روشِ ممتاز کردن فضای قدسی شهر از فضای بیرونی که تمدّنهای کهن به یاری آن تابآوری شهرهای خود را افزایش میدادند، عبارت بود از: الف) ساخت حصار نمادین، ب) آیینها و ج) تطبیق جایگاههای نمادین اساطیری با شهر؛ هنوز هم میتوان از این رویکردها برای افزایش تابآوری شهرها بهره برد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
392 - نرگس و نرسه
شروین وکیلینریوسنگ یکی از ایزدان کهن ایرانی است که در جهان زرتشتی به عنوان فرشتهای نیرومند قد برافراشت و در اساطیر مانوی نیز موقعیت مرکزی خویش را تثبیت کرد. زوال شهرت و اهمیت یک ایزد یا درخشیدن و اهمیت یافتنش معمولاً با دگردیسیهایی در نظام فرهنگی همراه است و به تحولی در ساختار أکثرنریوسنگ یکی از ایزدان کهن ایرانی است که در جهان زرتشتی به عنوان فرشتهای نیرومند قد برافراشت و در اساطیر مانوی نیز موقعیت مرکزی خویش را تثبیت کرد. زوال شهرت و اهمیت یک ایزد یا درخشیدن و اهمیت یافتنش معمولاً با دگردیسیهایی در نظام فرهنگی همراه است و به تحولی در ساختار و روابط جفتهای متضاد معنایی (جم) مرکزی تعیین کنندة آن نظام فرهنگی باز میگردد. این مقاله بر آن است تا مسیر تحول ایزد نریوسنگ را در مقاطع مختلف زمانی در ایران و در سایر فرهنگهای همسایة ایران زمین ـ مانند یونانیان و رومیان ـ بررسی و تحلیل نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
393 - بررسی تطبیقی گارودای هندی و سیمرغِ مینیاتورهای ایرانی (عهد صفوی)
زهرا محسنی ابوالقاسم دادور سید علی اصغر میر فتاحچکیده ایران و هند، از دیرباز دو تمدن کهن و غنی محسوب می‌شود که خاست‌گاه‌های مشترک فرهنگی‌شان باعث شده تا نمادها، نشانه‌ها و رمز‌هایی هم‌سان برای نسل‌ها و عصرهای پس از خویش، بجای گذارد. بررسی این اشتراکات فرهنگی و تمدّنی به مدد جست أکثرچکیده ایران و هند، از دیرباز دو تمدن کهن و غنی محسوب می‌شود که خاست‌گاه‌های مشترک فرهنگی‌شان باعث شده تا نمادها، نشانه‌ها و رمز‌هایی هم‌سان برای نسل‌ها و عصرهای پس از خویش، بجای گذارد. بررسی این اشتراکات فرهنگی و تمدّنی به مدد جستار در نمادهای بجا مانده از آن اعصار طلایی، هر جوینده‌ای را به رازهایی نهفته در بطن تاریخ هدایت می‌کند. در نقاشی‌‌های ایران پس از اسلام، تصویر پرنده‌ای دیده می‌شود که از چشم‌انداز زیبایی‌‌شناختی، پرنده‌ای عظیم با بال‌های فراخ و رنگ‌های نیکو در میان عناصر طبیعت است. این پرنده که سیمرغ نامیده می‌شود، بی‌شک از مهم‌ترین بن‌مایه‌های اسطوره‌هاست که در شعر و ادب و فرهنگ گذشتۀ ما تجلّی بارز یافته است. گارودا در سنت ادبی - اساطیری هند همانند سیمرغ در فرهنگ ایران به شهریارپرندگان مشهور است؛ پرنده‌ایست از خدایان حیوانی، تند پروازتر از باد و مرکوب ویشنو که از احترامی بسیار نزد هندوان برخوردار است. نقش سیمرغ و گارودا از جمله زیباترین نقوشی است که به طرزی بسیار استادانه در تزیین بسیاری از آثار هنر اسلامی دوره صفوی، بویژه نگارگری کار شده‌ است. این مقاله سعی دارد به بیان نمادین نقش سیمرغ و گارودا که در آثار نگارگری دوره صفوی تجسم یافته، بپردازد. بدین منظور در ابتدا گارودای هندی به همراه مشخصات آن و پس از آن، سیمرغِ مینیاتورهای ایرانی(عهد صفوی) به روش توصیفی مورد مطالعه قرار گرفته و در نهایت، برای تطبیق با یک‌دیگر سنجیده شده‌اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
394 - چند نکته و بنمایۀ داستانیِ حماسیاساطیری در یک طومارِ نقّالیِ کهنِ ترکی
سجاد آیدنلویکی از طومارهایِ نقّالیِ نسبتاً کهن و ناشناخته کتابی است به نام کلیّات شاهنامۀ فیلسوف شهیر حکیم ابوالقاسم فردوسی که در سال (1339 ه.ش) در تبریز چاپ شده است. این متن به نثر ترکی است و داستان های آن از پادشاهی گیومرث تا دو روایتِ بابک و ساسان و اردشیر و کرم هفتواد از دورۀ أکثریکی از طومارهایِ نقّالیِ نسبتاً کهن و ناشناخته کتابی است به نام کلیّات شاهنامۀ فیلسوف شهیر حکیم ابوالقاسم فردوسی که در سال (1339 ه.ش) در تبریز چاپ شده است. این متن به نثر ترکی است و داستان های آن از پادشاهی گیومرث تا دو روایتِ بابک و ساسان و اردشیر و کرم هفتواد از دورۀ ساسانیان را شامل می شود. مأخذِ فارسیِ دستِکم دو روایتِ این طومار مربوط به عصر صفوی است و زمانِ گردآوری و ترجمۀ باز دستِ کم دو داستانش، پایانِ روزگار افشاریان و آغاز عهد زندیّه است و از این روی آن را باید از طومارهایِ کهنِ نقّالی بشمار آورد. به دلیلِ این قدمت و نیز جامعیّتِ داستانیِ آن، برخی نکات و اشاراتِ مهمِّ حماسی اساطیری در این طومار وجود دارد که در جستار پیشِ رو به بررسی آن پرداخته ایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
395 - جای گاه تشبیهات تلمیحی در ساختار غنایی شعر استاد حمیدی شیرازی
مصطفی عرفانی مهدی ماحوزیمهدی حمیدی شیرازی در میان شاعران سنتگرای معاصر در حوزة ادب غنایی، در فرم و ساختار و در معنا و محتوا، سبکی خاص ومنحصر بفرد دارد. در تمامی آثار وی ـ بویژه اشک معشوق ـ همة عناصر زبانی، آرایههای ادبی، وزن، موسیقی شعر، واژگان، ترکیبات، تصاویر، فرم و ساختار در خدمت عنصر عاط أکثرمهدی حمیدی شیرازی در میان شاعران سنتگرای معاصر در حوزة ادب غنایی، در فرم و ساختار و در معنا و محتوا، سبکی خاص ومنحصر بفرد دارد. در تمامی آثار وی ـ بویژه اشک معشوق ـ همة عناصر زبانی، آرایههای ادبی، وزن، موسیقی شعر، واژگان، ترکیبات، تصاویر، فرم و ساختار در خدمت عنصر عاطفه قرار دارد. در این جستار سعی شده است، یکی از شیوههای ساختاری و تصویرسازی وی، که بهرهگیری از تشبیهات تلمیحی از جمله: اساطیری، حماسی، دینی، عاشقانه و تاریخی، مورد بررسی قرار گیرد. وی از عناصر اساطیری، مذهبی، عاشقانه و تاریخی برای ابراز احساسات عاشقانة خویش در عاطفیترین ساختار بهره میگیرد و علاوه بر، برجستهسازی تصویری، با دمجان بخش خود، آنها را جانی تازه بخشیده است. پیوند مناسب میان این عناصر تشبیهی، تلمیحی و جریان عشق میان او و محبوب؛ از ویژگیهای اصلی شعر اوست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
396 - بنیادهای اساطیری و حماسی داستان دیوان مازندران در شاهنامه
آرش اکبری مفاخراین مقاله به شناسایی بنیادهای اساطیری و حماسی داستان دیوان مازندران در شاهنامه با توجه به پیشینة آنها در متون اوستایی، پهلوی، سغدی و ... می پردازد. نخستین سرچشمه های اساطیری و حماسی دیوان مازندران در متون اوستایی و پهلوی است. در این متون دیوان مازندران در دو ساختار مینو أکثراین مقاله به شناسایی بنیادهای اساطیری و حماسی داستان دیوان مازندران در شاهنامه با توجه به پیشینة آنها در متون اوستایی، پهلوی، سغدی و ... می پردازد. نخستین سرچشمه های اساطیری و حماسی دیوان مازندران در متون اوستایی و پهلوی است. در این متون دیوان مازندران در دو ساختار مینوی و انسان گونه ظاهر شده و در برابر اهورامزدا، ایزدان و انسان ها قرار می گیرند. اما داستانی مستقل در کتاب نهم دینکرد آمده که چارچوب حماسی داستان دیوان مازندران را بوجود آورده است. در این داستان دیوان مازندران انسان هایی غول پیکرند که در برابر فریدون قرار می گیرند و این روایت به گزارش نخست کوش نامه منتقل می شود. انسان های غول پیکر در گزارش دینکرد و کوش نامه با گذر از داستان های نریمان و دیوان مغرب، سام و نره دیوان مازندران و رستم نامة سغدی دارای گوهر اهریمنی شده و به دیوانی از تبار اهریمن با نیروهای جادویی و کردارهای فرابشری دگرگون می شوند. در پایان داستان دیوان مازندران پس از اسطوره زدایی به گزارش دوم کوش نامه انتقال می یابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
397 - سوگند در شاهنامه و ارتباط اساطیری آن با آب و آتش
دریا حیدریشاهنامه فردوسی، اثر ماندگار ایرانی و اصیلی است که آیین‌ها و فرهنگ ایران کهن را در خود نگاه داشته است. هر کدام از آن‌ آیین‌ها قابل بررسی است. یکی از این آیین‌ها، آیین سوگند خوردن است که امروزه نیز از آن استفاده می‌شود و در جای جای شاهنامه به آن پ أکثرشاهنامه فردوسی، اثر ماندگار ایرانی و اصیلی است که آیین‌ها و فرهنگ ایران کهن را در خود نگاه داشته است. هر کدام از آن‌ آیین‌ها قابل بررسی است. یکی از این آیین‌ها، آیین سوگند خوردن است که امروزه نیز از آن استفاده می‌شود و در جای جای شاهنامه به آن پرداخته شده است. بنابراین در این مقاله سوگند و باورهای کهن مرتبط با آن و بازتاب آن در شاهنامۀ فردوسی و نیز ارتباط اساطیری آن با دو عنصر آب و آتش بررسی می‌شود. سوگند واژه‌ای فارسی است و معادل آن در عربی قسم و یمین است. دکتر معین در حاشیه برهان قاطع پس از واژۀ سوکه آورده است. سوگند به فتح اول و سوم در اوستا saokatevant (گوگرد مند) یعنی دارای گوگرد است. در ایران باستان و محاکمه‌های مبهم و پیچیده، دو طرف دعوی را مورد آزمایشی به نام سوگند قرار می‌دادند. سوگند قسمی از وَر (آزمایش‌های ایزدی در ایران باستان) است. سوگند داروی سمّی است که به صورت شربتی (آمیخته و محلول) در آب به متهم می‌خوراندند؛ اگر بی‌گناه بود به او گزندی نمی‌رسید و حقانیت او ثابت می‌شد و اگر گناه‌کار بود، هلاک می‌شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
398 - بازشناسی خداینامه به روایت ابن مُقَفَّع
رقیه شیبانیخدای نامه یکی از آثار برجستۀ ادبیات ایرانی به زبان پهلوی در موضوع تاریخ اساطیری- داستانی ایران باستان است که متأسّفانه هیچ نوشته ای از آن به زبان اصلی باقی نمانده است. خدای نامه را می‌توان یک نوع ادبی پنداشت که روایت های گوناگونی(دهقانی، موبدی و پهلوانی) از آن موج أکثرخدای نامه یکی از آثار برجستۀ ادبیات ایرانی به زبان پهلوی در موضوع تاریخ اساطیری- داستانی ایران باستان است که متأسّفانه هیچ نوشته ای از آن به زبان اصلی باقی نمانده است. خدای نامه را می‌توان یک نوع ادبی پنداشت که روایت های گوناگونی(دهقانی، موبدی و پهلوانی) از آن موجود بوده است. عبدالله بن مقفّع این کتاب را در قرن دوم ه.ق با عنوان سیرالملوک به عربی ترجمه کرد که پاره های پراکنده ای ازآن در برخی متون عربی باقی مانده است. بازشناسی و بازسازی این روایت ها رؤیای دست یابی به سیرالملوک و به پیرو آن خدای نامه را تاحدودی محقّق می سازد. این مقاله به بررسی این رویکرد با توجه به متون عربی بویژه نهایه الارب فی اخبارالفرس و العرب می پردازد که بخش عمده ای از سیرالملوک ابن مقفّع را در سپهر زمانی پادشاهی گشتاسپ تا خسروپرویز در خود دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
399 - حماسۀ ایرانی و کتابِ غولانِ مانوی
پرادز اُکتور پشِروو حمیدرضا اردستانی رستمیدر این جستار به بررسیِ پیوند میانِ سنّتِ حماسیِ کهنِ ایرانی و کتابِ غولانِ مانی پرداخته ام: روایتِ حماسی اسطوره ای و داستان هایِ پُرآوازۀ گذشته دربارۀ سرچشمۀ جهان و انسان، تا اندازه ای در اسطورۀ مانی و مبلّغانِ مانوی گنجانده شده و با سنّت هایِ اسطوره ای و در پیوند با أکثردر این جستار به بررسیِ پیوند میانِ سنّتِ حماسیِ کهنِ ایرانی و کتابِ غولانِ مانی پرداخته ام: روایتِ حماسی اسطوره ای و داستان هایِ پُرآوازۀ گذشته دربارۀ سرچشمۀ جهان و انسان، تا اندازه ای در اسطورۀ مانی و مبلّغانِ مانوی گنجانده شده و با سنّت هایِ اسطوره ای و در پیوند با کتابِ مقدّس دربارۀ غولان و طوفان برآمیخته است. مانیْ اسطوره هایِ ایرانی را دگرگون کرده است تا با روایتِ خویش از پیدایشِ گیتی هم آهنگی یابد. همۀ قطعه هایِ ادبیِ بازمانده از مانی که دربردارندۀ اشاره هایی به سنّتِ حماسیِ ایران است، برایِ آسانیِ کار در این جا گرد آمده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
400 - تخیّل شیر در رزم فردوسی و بزم نظامی (داستان بهرامگور در شاهنامه و هفتپیکر)
مریم سعیدی امیرحسین ماحوزی شهین اوجاق علیزادهداستان برداشتن تاج از میان دو شیر یکی از روایتهای نمادین است که در اثر جاوید حکیم فردوسی و حکیم نظامی با شباهتهای فراوان و تفاوتی اندک نقش بسته است. در این مقاله با بهرهگیری از نظریۀ ژیلبر دوران به بررسی کارکرد تخیّل شیر در دو منظومۀ شاهنامۀ فردوسی و هفتپیکر نظامی پ أکثرداستان برداشتن تاج از میان دو شیر یکی از روایتهای نمادین است که در اثر جاوید حکیم فردوسی و حکیم نظامی با شباهتهای فراوان و تفاوتی اندک نقش بسته است. در این مقاله با بهرهگیری از نظریۀ ژیلبر دوران به بررسی کارکرد تخیّل شیر در دو منظومۀ شاهنامۀ فردوسی و هفتپیکر نظامی پرداخته شده است. نگاه ژیلبر دوران به اسطوره نگاهی ویژه است و کارکردی متفاوت دارد. از نظر او اسطورهها مهمّترین تجّلی تخیّل است و تخیّل نیز از تصاویر نمادین تشکیل شده است. در این جستار با استفاده از منظومهها و ساختارهایی که ژیلبر دوران، نظریهپرداز بزرگ معاصر، ترتیب داده، تصاویر نمادین داستان برداشتن تاج از میان دو شیر و همچنین چگونگی تخیّلی که موجب بوجود آمدن این تصاویر در ذهن سرایندگان شده، شرح شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
401 - طوس زرّینه کفش
غبدالله واثق عباسی محمد رضا عبدیسپهسالار زرّینه کفش، طوس نوذر، ازشاه زادگان رنج دیدۀ کهن نامۀ باستان است که عمری کمر به خدمت شاهان بلند آوازۀ کیانی چون کی کاووس و کی خسرو می بندد. او که از خاندان بزرگ نوذری و از جاودانان دین زردشتی است، در روز رستاخیز به یاری سوشیانس برمی خیزد و آغازگر جنگ آخرالزّمان أکثرسپهسالار زرّینه کفش، طوس نوذر، ازشاه زادگان رنج دیدۀ کهن نامۀ باستان است که عمری کمر به خدمت شاهان بلند آوازۀ کیانی چون کی کاووس و کی خسرو می بندد. او که از خاندان بزرگ نوذری و از جاودانان دین زردشتی است، در روز رستاخیز به یاری سوشیانس برمی خیزد و آغازگر جنگ آخرالزّمان است. از میان یک صدوپنجاه پهلوان و شاه و شخصیّت گوناگونِ نیمۀ نخست شاهنامه، اگرچه طوس از پهلوانان جریان ساز و اصلی و در مرکز نهاد شاهی پهلوانی قراردارد، به دلیل تنوّع خصلت ها و کنش های شخصّیتیش، کم تر مورد تحقیق پژوهش گران قرار گرفته و غالباً به عنوان چهره ای تندخو، کم خرد و خود پسند معرّفی شده است. در این جستار می کوشیم ضمن اشاره به تاریخچه و معانی لقب زرّینه کفش با نگاهی گذرا به هستی شناسی اسطوره ای طوس در اوستا و متن های پهلوی و سیر هستی او در حماسۀ ملّی، تفاوت ها و تضادهای شخصّیت اساطیری و حماسی، سپهسالار زرّینه کفش دورۀ پهلوانی حماسۀ ملّی ایران، بیش از پیش بررسی شود تا از این ره گذر، شناختی تازه تر از او بدست داده شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
402 - ازدواج مقدس
ایرج مهرکی آرش غفرانیکیومرث در متون اسطوره‌ای ایران به عنوان نخستین انسان، نخستین پیامبر و نخستین پادشاه معرفی شده است. در متون فارسی و عربی بجا مانده از سده‌های نخستین پس از اسلام، اغلب کیومرث به عنوان نخستین پادشاه معرفی شده است. بنظر می‌رسد این وجه از شخصیت کیومرث بازماندة أکثرکیومرث در متون اسطوره‌ای ایران به عنوان نخستین انسان، نخستین پیامبر و نخستین پادشاه معرفی شده است. در متون فارسی و عربی بجا مانده از سده‌های نخستین پس از اسلام، اغلب کیومرث به عنوان نخستین پادشاه معرفی شده است. بنظر می‌رسد این وجه از شخصیت کیومرث بازماندة روایت‌ها و خدای نامه‌های غیر رسمی و غیر حکومتی پیش از اسلام بوده باشد که بیش‌تر در مناطق شرقی فلات ایران رواج داشته است و نسخه‌ای از آن در دسترس ما نیست. هم‌چنین در کتاب‌های دینی زرتشتی بجا مانده از سده‌های پایانی حکومت ساسانی و سده‌های آغازین پس از اسلام که به زبان پهلوی نگاشته شده است، کیومرث در هیأت نخستین انسانی معرفی می‌شود که آفریدة اهورامزداست و با پذیرش دین مزدیسنی از جانب او، سبب رستگاری نوع بشر می‌شود. اما باید توجه داشت که تمام این روایت‌ها محصول تفکر موبدان و نویسندگان رسمی عهد ساسانیست. روایات پهلوانی شرق ایران نیز که کیومرث را به عنوان نخستین پادشاه سلسلة پیشدادی معرفی می‌کند نیز به زمانی دورتر از روایات موبدان غرب ایران مربوط نمی‌شود. حال این سوال پیش می‌آید که آیا این روایات در زمان‌های پیش‌تر نیز به همین صورت بوده‌اند؟ آیا کیومرث در زمان‌های پیش‌تر نیز به عنوان نخستین انسان آفریدة اهورامزدا معرفی می‌شده است؟ این مقاله تلاش دارد که نظریه‌ای را مطرح کند که در آن کیومرث بخشی از کهن الگوی اساطیری ازدواج مقدس خدای آسمان و ایزدبانوی زمین است که باعث رویش گیاهان یا زایش انسان‌ها از دل زمین می‌شود و به اعتقاد ما کیومرث در این اسطورة کهن، نام نطفة خدای آسمانیست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
403 - بررسی اهمیت اسب در اساطیر ایران و سایر ملل و بازتاب آن در شاهنامۀ فردوسی
سیده صدیقه سجادی‌راد سید کریم سجادی‌راداسطوره‌ها روایت باورهای اقوم گذشته دربارة خود، خدا، عالم هستی و مابعد الطبیعه به زبان رمز و در قالب داستان است؛ در حقیقت اسطوره‌ها برای توجیه آیین‌ها، رسوم و قاعده‌های اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی پدید آمده‌ است و هدف اسطوره‌شناسی کشف اندیشة ن أکثراسطوره‌ها روایت باورهای اقوم گذشته دربارة خود، خدا، عالم هستی و مابعد الطبیعه به زبان رمز و در قالب داستان است؛ در حقیقت اسطوره‌ها برای توجیه آیین‌ها، رسوم و قاعده‌های اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی پدید آمده‌ است و هدف اسطوره‌شناسی کشف اندیشة نهفته در اساطیر است که زیر بنای فرهنگ و روحیات هر قوم محسوب می‌شود؛ کشف و پی بردن به روحیات و ذهنیات مردمی که خواست و آرزو و بیم و امیدشان را به زبان رمز در روایات اساطیری باز گفته‌اند. اسطوره‌ها سرشار از تصاویر حیوان‌هایی است که روزگاری انسان بوده‌اند. یکی از عناصر مهم در اسطوره‌ها، فقدان حد و مرزهای مشخص میان انسان و حیوان است. رابطة انسان و حیوانات، و نیز انسان و خدایان در گذشتة دور، در اساطیر و روایات کهن از اهمیتی خاص برخوردار است، در این میان اسب به خاطر ویژگی‌ها و مشخصه‌های خاص، در اساطیر از اهمیت بسیار برخوردار است. این نوشتار به بررسی موقعیت و جایگاه اسب در اساطیر و برخی ملل دیگر از جمله مصر، چین، یونان، هند و.. . پرداخته است. زیرا هر گاه یک اثر ادبی در کنار اثری دیگر مورد مقایسه قرار گیرد و هر یک از آن‌ها در مقام مقایسه با دیگری مورد ارزیابی باشد، معنایی عمیق‌تر را بنمایش می‌گذارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
404 - شباهت اساطیر گنوستیکها و مانویان با مرصادالعباد نجمالدین رازی
سیامک نادریمرصادالعباد اثری عرفانی است که از امهات آثار منثور زبان فارسی بشمار میرود و نظایر آن در میان کتب صوفیانه انگشتشمار است. به اعتراف خود نویسنده، او هنگام تحریر اول و دوم این اثر سی سال آوارگی در محیط آسیای صغیر و مصر و روم را پشت سر گذارده که این محیط به زعم تاریخنگارا أکثرمرصادالعباد اثری عرفانی است که از امهات آثار منثور زبان فارسی بشمار میرود و نظایر آن در میان کتب صوفیانه انگشتشمار است. به اعتراف خود نویسنده، او هنگام تحریر اول و دوم این اثر سی سال آوارگی در محیط آسیای صغیر و مصر و روم را پشت سر گذارده که این محیط به زعم تاریخنگاران و پژوهشگران مولد و پایگاه اندیشهها و اساطیر مانویان و گنوستیکها بوده که با توجه به آنچه در مرصادالعباد میبینیم، دور از ذهن نمینماید که نجمالدین رازی در این محیط با اساطیر ایشان آشنا گردیده باشد؛ چنان که خود بطور دایم در مرصادالعباد به آشنایی با تفکرات ایشان و فرقههای زیر مجموعة ایشان از جمله اسماعیلیه، اباحیه، ملاحده و تناسخیه اشاره میکند. برطبق همین امر، این مقاله در صدد برآمده که شباهت برخی چهارچوبهای داستانی مرصادالعباد را با اساطیر مانویان و گنوستیکها نشان دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
405 - جایگاه بابِل در باورهای اسطورهای ایرانی و نمود آن در ادب فارسی
نجم الدّین جبّاریایرانشهر، نام عام سرزمینهای ایرانزمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهورهمزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتابهای جغرافیایی دورۀ اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجۀ چنین نگرشی، ایرانشهر را همچون یک مرکز برای جهان کهن میا أکثرایرانشهر، نام عام سرزمینهای ایرانزمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهورهمزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتابهای جغرافیایی دورۀ اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجۀ چنین نگرشی، ایرانشهر را همچون یک مرکز برای جهان کهن میانگارد که تقدّس دارد و باید از دست‎اندازی اهریمنان مصون ماند. از سویی دیگر، بابل تمدّنی بزرگ و اثرگذار در بینالنّهرین بود که پس از سومریان سر برآورد و بسیاری از تمدّنهای خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپا را بویژه در باورهای نجومی متأثّر کرد. با تسخیر بابل از سوی کورش هخامنشی و افزودنش به ایران، این سرزمین، همواره بخشی از ایرانشهر بشمار میآمده که این وضعیّت در متون جغرافیایی اسلامی هم انعکاس یافته است. با توجّه به این انتساب، بابل هم باید مانند ایران سرزمینی سپند باشد، امّا در باور ایرانیان، همین بابل خاست گاه جادوان و اهریمنان و قلمروِ برای آنان انگاشته شده و پارهای از مصائب ایران نیز از آنجا خاسته و این برخلاف همۀ انگارههای خوبی است که دربارۀ ایران شهر وجود دارد. در این جستار به شیوهای توصیفی تحلیلی گفته شده که چون بابل در غرب جغرافیای اسطورهای ایران قرار گرفته، غروبجای خورشید است. چنین وضعیتی، طبق باورهای مهرپرستی، برای سرزمینهای غربی و از جمله بابل شومی به هم راه آورده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
406 - بازخوانی شاهنامه در گذر از اسطوره به قصه (بهرهای برای کودکان امروز)
رقیه شیبانی فراین مقاله به بررسی چگونگی استفاده از شاهنامه برای کودکان امروز بر پایة تفکر نظری شاهنامه در گذر از اسطوره به قصه می پردازد. بنیاد شاهنامه که دوره ای از تاریخ اساطیری ایران را دربردارد، بر بستری از اسطوره های ایرانی فراهم آمده است. این اسطوره‌ها با گذشت روزگار به ت أکثراین مقاله به بررسی چگونگی استفاده از شاهنامه برای کودکان امروز بر پایة تفکر نظری شاهنامه در گذر از اسطوره به قصه می پردازد. بنیاد شاهنامه که دوره ای از تاریخ اساطیری ایران را دربردارد، بر بستری از اسطوره های ایرانی فراهم آمده است. این اسطوره‌ها با گذشت روزگار به تمثیل‌هایی در شاهنامه دگرگون شده و ویژگی های مثبت و منفی خود را در رمزها، رازها، نمادها و پیام های داستان ها بجا گذاشته است که برخی از این آموزه‌های اسطوره‌ای، با دنیای کودکان همخوانی ندارد. بنابراین بهتر است برای انتقال شاهنامه به کودکان ویژگی های منفی اسطوره را از نقطه نظر فرهنگ کودک، از داستان های این کتاب کنار گذاشته، آن را با ویژگی های مثبت قصه جایگزین نمود و برش های داستانی را در ساختار داستان کوتاه به شیوه ای هنری و ادبی با زبانی ساده و گویا به کودکان عرضه کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
407 - تحلیل تراژدیهای شاهنامة فردوسی بر پایة افسانة مضمون ارسطو
پیمان ریحانینیا خلیل بیگزادهارسطو تراژدی را به اجزایی ششگانه تقسیم کرده است و افسانة مضمون (پیرنگ) از اهمّ آنهاست که پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی همگونی جالب توجّهی با آن دارد. این پژوهش با هدف تبیین پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی بر پایة دیدگاه ارسطو با رویکردی توصیفی-تحلیلی انجام شده أکثرارسطو تراژدی را به اجزایی ششگانه تقسیم کرده است و افسانة مضمون (پیرنگ) از اهمّ آنهاست که پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی همگونی جالب توجّهی با آن دارد. این پژوهش با هدف تبیین پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی بر پایة دیدگاه ارسطو با رویکردی توصیفی-تحلیلی انجام شده و نشان داده است که پیرنگ تراژدیهای شاهنامه غالباً با عنصر پیرنگ ارسطویی و اجزای آن: بازشناخت، دگرگونی و واقعة دردانگیز همخوانی دارد، چنان که روابط علّی و معلولی رخدادهای تراژدیها، وجود بازشناخت و دگرگونی در آنها و واقعة دردانگیز سرنوشت قهرمان، خواننده را به خواندن چندین بارة تراژدیهای شاهنامه ترغیب میکند. بنابراین، راز ماندگاری و جذابیت تراژدیهای شاهنامة فردوسی ریشه در پیرنگِ محکم و استوار آنها دارد که با الگوی ارسطو تا حدود زیادی منطبق است، اگر چه رویکرد ناهمگونی پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی با الگوی پیرنگِ ارسطویی در بخشی از ساختار روایی مانند پیشگویی آغاز آنها و غلبة سرنوشت و تقدیر فرجامین در این تراژدیها وجود دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
408 - نمادشناسی رؤیای بزرگ ضحّاک و افراسیاب در شاهنامۀ فردوسی
معصومه رمضانیچکیده اسطوره روایتیست که به مردم در فهم جریانهای معمول روانی و راه های رشد انسان در مسیر زندگی کمک می کند. رؤیا نیز پدیدۀ طبیعی و برون فکنی خاصِّ ناخودآگاه است که در خودآگاه ظهور می یابد. اسطوره و رؤیا دارای زبانیست که با شناخت نماد ها به رمز و راز آن ها پیخواهیم بُرد أکثرچکیده اسطوره روایتیست که به مردم در فهم جریانهای معمول روانی و راه های رشد انسان در مسیر زندگی کمک می کند. رؤیا نیز پدیدۀ طبیعی و برون فکنی خاصِّ ناخودآگاه است که در خودآگاه ظهور می یابد. اسطوره و رؤیا دارای زبانیست که با شناخت نماد ها به رمز و راز آن ها پیخواهیم بُرد. بر مبنای این پژوهش، شاهنامۀ فردوسی در برگیرندۀ رؤیاهایی با سرشت جمعی- اسطوره ایست که با زبانی نمادین شخصیّت ِ رؤیابین را از رخدادهایی آگاه می سازد که در آینده رخ خواهد داد تا چارهای بیندیشد و از وقوع آن در عالم خودآگاه پیش گیری کند. رؤیای ضحّاک و افراسیاب، دو پادشاه اهریمنی شاهنامه، رؤیاهایی بزرگ و دربرگیرندۀ تصویرهای کهن الگویی ناخودآگاه جمعیست. رؤیای هراسناک ضحّاک بیان گر نابودی او بهدست فریدونِ قهرمان است که با قیام کاوۀ آهنگر در عالم خودآگاه بوقوع می پیوندد و فریدون، به فرمان سروش او را در کوهِ دماوند زندانی می کند. رؤیای رازآمیز افراسیابِ پیمان شکن نیز پیامدش مرگ و نابودی اوست، به این معنا که پس از سال ها جنگ و خون ریزی به کین سیاوش، کیخسرو به زندگی اهریمنِ پیمان شکن پایان می بخشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
409 - اسطورهشناسی ساختاری، طرحی کارآمد برای تبیین اسطورههای هند و ایرانی تحلیل نمونه: داستان جمشید
لیلا حق‌پرستبر اساس دیدگاه اسطوره‌شناسی ساختاری، اسطوره‌ها از طریق عناصر میانجیی که ارائه می‌کند، می‌کوشد تضادّی را از میان بردارد که میان جفت‌های متقابل برقرار است. عناصر میانجی مزبور در مسیر این تقابل، پیوسته در رفت و آمد است و می‌کوشد از طریق مبارزه أکثربر اساس دیدگاه اسطوره‌شناسی ساختاری، اسطوره‌ها از طریق عناصر میانجیی که ارائه می‌کند، می‌کوشد تضادّی را از میان بردارد که میان جفت‌های متقابل برقرار است. عناصر میانجی مزبور در مسیر این تقابل، پیوسته در رفت و آمد است و می‌کوشد از طریق مبارزه و یا آمیختگی با یک سو یا هر دو سوی تقابل، راه وحدتی بیابد تا تضادّ موجود را خنثی یا دست‌کم کم‌رنگ‌تر کند. در این نوشته به معرّفی نظریۀ ساختاری لوی‌استروس در تحلیل اسطوره خواهیم پرداخت و با تحلیل نمونه‌وار داستان جمشید، میزان کاربرد نظریه را در بررسی اسطوره‌های ایرانی نشان خواهیم داد. بر این اساس، یمه/جم اسطوره‌ای است که برای بیان کوشش ذهن هندوایرانی در رفع تقابل مرگ و زندگی شکل گرفته است و پس از رفت و برگشت در دو سوی تقابل؛ یعنی تعارض میان اصل میرایی انسان و آرزوی دست‌یابی به زندگانی جاویدان، اگرچه نمی‌تواند تناقض موجود را بتمامی از میان بردارد، در نهایت به تجسّمی آمیخته از هر دو مفهوم مرگ و زندگی بدل می‌شود که آن را مرگ زنده نامیده‌ایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
410 - مازندران و البرز در شاهنامه
بهجت نجیبی فینیشاهنامة فردوسی به عنوان مدرکی مستند، دال بر وطندوستی و عظمت و قدمت تاریخی ایرانیان، هنوز هم نه تنها برای ما ایرانیان، که برای همه جهانیان که در عرصة ادبیات جهان، نکتههایی نغز و رازها و رمزهایی هیجانانگیز دارد که از رهگذر تحلیلهای بایسته، شایسته است گشوده آید. یکی أکثرشاهنامة فردوسی به عنوان مدرکی مستند، دال بر وطندوستی و عظمت و قدمت تاریخی ایرانیان، هنوز هم نه تنها برای ما ایرانیان، که برای همه جهانیان که در عرصة ادبیات جهان، نکتههایی نغز و رازها و رمزهایی هیجانانگیز دارد که از رهگذر تحلیلهای بایسته، شایسته است گشوده آید. یکی از این مسائل، گسترة جغرافیایی است که در شاهنامه از آن سخن بمیان آمده است. در این باب، پژوهشگران شاهنامه پیوسته خواهان پاسخگویی به این پرسش هستند که مازندران و البرز در این اثر جاویدان به کدام منطقة جغرافیایی گفته میشده است. آیا این دو منطقه در کشور پهناور ایران قرار دارد، یا در جایی غیر از ایران واقع شده است؟ در این مقاله به مدد کتابهای کهن جغرافیایی و نوشتههای پژوهشگران معاصر در این باب، سعی شده است به این پرسشها، پاسخی درخور داده شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
411 - خوانش حماسۀ نو در عاشقانههای مهدی اخوانثالث
رسول معصومی شهین اوجاق علی زادهچکیده اخوانثالث شاعری است که به حق لقب حماسهسرای نوپرداز در کنار شاعرانی چون شاملو و سیاوش کسرایی را به خود اختصاص داده است. زبان حماسی او خاصّ خودش میباشد که تلفیقی از حماسه کهنه و نو است و نشان از تسلّط او بر متون نظم و نثر قدیم و جدید دارد. در این مقاله آثار او د أکثرچکیده اخوانثالث شاعری است که به حق لقب حماسهسرای نوپرداز در کنار شاعرانی چون شاملو و سیاوش کسرایی را به خود اختصاص داده است. زبان حماسی او خاصّ خودش میباشد که تلفیقی از حماسه کهنه و نو است و نشان از تسلّط او بر متون نظم و نثر قدیم و جدید دارد. در این مقاله آثار او در شش بخش واژگان و ترکیبها، ساختار، صحنه و فضاسازی، زینتها، روحیهسازی و لحن و اسطوره و شانزده قسمت بهگزینی واژگان و اصطلاحات، ترکیبهای وصفی و اضافی، آغاز و پایان، ساختار کهن دستوری، عشق و مبالغه، فضاسازی، تضادّ و تناقض، وزن و ردیف، تناسب لفظ و معنا، خردورزی، گروهبندی جمعی، ستیزهجویی اهریمن و اهورا، روایتگرایی، قهرمانپروری و شهادت پیروزمندانه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل توصیفی قرار گرفته و به این نتیجه رسیده است که مهدی اخوان ثالث نهتنها شاعری حماسهسرا، بلکه شاعری با ویژگیهای خاصّ حماسۀ نو میباشد. بعضی از آثار او مانند: آدمک، خوانهشتم، آنگاه پس از تندر، قصّۀ شهر سنگستان، کتیبه و باغ من حاکی از تسلّط او بر حماسهسرایی میباشد. کلید واژهها اخوانثالث، حماسۀ نو ، ساختار، زینت، اسطوره. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
412 - شهرسب، مرداس و ضحاک شکستگیِ شخصیّتِ شهرسب در مرداس و ضحاک
حمیدرضا اردستانی رستمییکی از عوامل تحوّل در اسطوره‌های ایرانی – آن چنان که مهرداد بهار می‌گوید- در کنارِ ورودِ عناصرِ بیگانه، ادغام و دگرگونی، عاملِ شکستگی است. در اسطوره‌ها گاهی واقعه یا شخصیّتی به فراموشی سپرده می‌شود، لیکن آن، در ریختِ پاره‌ها و اجزایِ پراکن أکثریکی از عوامل تحوّل در اسطوره‌های ایرانی – آن چنان که مهرداد بهار می‌گوید- در کنارِ ورودِ عناصرِ بیگانه، ادغام و دگرگونی، عاملِ شکستگی است. در اسطوره‌ها گاهی واقعه یا شخصیّتی به فراموشی سپرده می‌شود، لیکن آن، در ریختِ پاره‌ها و اجزایِ پراکنده، در موقعیت و مکانی دیگر پدیدار می‌گردد. شهرسب، وزیرِ طهمورث یکی از این شخصیّت‌هاست که دچار شکستگی و به دو شکلِ مرداس و ضحاک در زمانی دیگر آشکار می‌شود. امّا چه دلایلی می‌توان یافت که این شکستگیِ شخصیّتی در شاهنامه را نشان دهد؟ پاسخ این پرسش را می‌توان درخلق و خو و معنایِ نامِ شهرسب یافت. ویژگیی که به طور صریح در شاهنامه، دربارة شهرسب مطرح شده، برپای داشتن نماز در شب و روزه داشتن در روز است. ویژگی دیگر، در نامِ شهرسب و معنایِ آن - یعنی سلطه بر اسب - نهفته است. این دوگانه صنعت – عبادت خداوند و مهارت در اسب سواری- که دریگانه‌ای چون شهرسب گرد آمده، پس از چندی از هم جدا می‌شود و هر یک به کسی می‌رسد و شخصیّتی را شکل می‌دهد؛ نماز کردن و روزه داشتن ویژگیِ مرداس می‌شود و بر اسب سوار شدن و توانایی در اسب سواری به ضحاک می‌رسد. این نکته را نیز بیاد بسپاریم که در مجمل التواریخ و القصص، اگر چه وزیرِ طهمورث، ارونداسب نام دارد، ولی ضحاک فرزند او معرفی شده و این دلیلی دیگر در پیوند آن‌هاست. در تاریخ طبری نیز قوم ضحاک بر شریعت صابئان دانسته شده، که البته عقایدِ صابئان به خلق و خوی شهرسب نزدیک است و پیوند او با ضحاک و بویژه مرداس را آشکار می‌کند و نیز، همسانیِ مقرّ بوذاسف/ شهرسب و ضحاک را که گاهی هند و گاهی بابل است، می‌توان دید. همچنین شهرسب/ بوذاسف دارای نژاد کلدانی است که پیوندِ نژادی او با ضحاک و مرداس تازی را نمایان می‌کند و فراخواندن به بت‌پرستی از دیگر اشتراکات و تشابهاتی است که دربارة این دو در متونِ مختلف دیده می‌شود که همة این شواهد به ارتباط این سه شخصیّت دلالت دارد؛ در حالی که در شاهنامه و دیگر متونِ تاریخی – به جز مجمل التواریخ- به پیوندِ نسبی و نژادیِ ضحاک، مرداس و وزیرِ طهمورث اشاره نشده است. پژوهش پیشِ رو – که دستاورد مطالعه در شاهنامه و برخی متون نگاشته شدة مورخانِ دورة اسلامی است- به دنبالِ اثباتِ این پیوند، که در اثرِ شکستگیِ شخصیّت اسطوره‌ای شهرسب حاصل شده، شکل گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
413 - کُهن الگویِ پرورشِ شخصیّتهای اساطیری توسّط حیوانات و موجودات اسطوره ای (در حماسهها و روایات ایرانی و غیر ایرانی)
نرگس محمّدی بدر یحیا نورالدّینی اقدمدر میان کهـن الگوهای اساطیری ـ با وجودِ تمام پیچیدگی‌ها و گوناگونی ـ نوعی هم‌خوانی و نزدیکی در بُن‌مایه‌های اصلی دیده می‌شود که بررسی تطبیقیِ این روایات را ممکن می‌کند. در میان این کهن‌الگوها، موضوع پرورشِ برخی از شخصیّت‌های اساطی أکثردر میان کهـن الگوهای اساطیری ـ با وجودِ تمام پیچیدگی‌ها و گوناگونی ـ نوعی هم‌خوانی و نزدیکی در بُن‌مایه‌های اصلی دیده می‌شود که بررسی تطبیقیِ این روایات را ممکن می‌کند. در میان این کهن‌الگوها، موضوع پرورشِ برخی از شخصیّت‌های اساطیری توسّط حیوانات و موجوداتِ اسطوره‌ای، جای‌گاه و اهمّیّتی ویژه‌ دارد. بررسیِ دقیق روایات اساطیری، مشخّص می‌سازد که در آغاز، انسان و حیوانات با هم و چون هم می‌زیستند و چه بسا بسیاری از خدایانِ نخستین، سرشتی انسانی ـ حیوانی داشته‌اند. در این میان، در بسیاری از روایات، انسان‌ها و پرسوناژهای اسطوره‌ای، توسّط برخی حیواناتِ برگزیده، پرورش یافته‌اند و در اثر همین پرورندگی، سرشتِ نیک یا بدِ آن حیوانات، در زندگیِ مادّیِ پرورش یافتگانِ آن‌ها، ظهور و بروز کرده است. گستردگیِ این روایات تا به حدّی است که تشابهاتِ آن را از اساطیر شرقِ دور تا اسطوره‌های غربی شاهد هستیم. در این میان تکوین شخصیّت افراد به واسطة تأثیر پردامنة حیوانات پراهمّیّت است. موضوعِ مقالة حاضر اگرچه به شکلِ محدود، در کتاب‌هایی هم‌چون فرهنگ اساطیر یونان و رم در ذیل مداخلِ پاریس و روملوس، شاهنامه در داستان فریدون و زال، فرهنگِ اساطیرِ یونانی در داستان پرورشِ اسکندر و نظایرِ آن‌ها، بازتاب یافته و به نقشِ حیوانات در پرورشِ این شخصیّت‌ها اشاره شده است، امّا با احصایی که نگارنده بعمل آورد، اثری دیده نشد که به شکلی مستقل، جوانبِ مختلفِ پرورشِ شخصیّت‌های اساطیری توسّطِ حیوانات را در اساطیرِ مللِ مختلف بررسی کند. پژوهـش حاضر، با درکِ چنین ضرورتی، در پی آن است تا با نگرشی تطبیقی، این روایاتِ اسطوره‌ای را بررسی کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
414 - بررسی اسطورهشناختی افسانۀ «سارای» در آذربایجان
جهاندوست سبزعلیپوراسطورۀ باروری یکی از انواع اسطورهها است. در این اسطوره خدای باروری، محافظ حاصلخیزی و ناظر بر اعمال بارداری است و مسئولیت کشت و زرع و نیز فواید و عواید کشاورزی بر عهدۀ اوست. بعضی از اسطورههای به شکل افسانه خود را تا امروز به نوعی حفظ کردهاند. در آذربایجان، بهویژه د أکثراسطورۀ باروری یکی از انواع اسطورهها است. در این اسطوره خدای باروری، محافظ حاصلخیزی و ناظر بر اعمال بارداری است و مسئولیت کشت و زرع و نیز فواید و عواید کشاورزی بر عهدۀ اوست. بعضی از اسطورههای به شکل افسانه خود را تا امروز به نوعی حفظ کردهاند. در آذربایجان، بهویژه در مُغان و اردبیل، افسانهای به نام سارای وجود دارد. در این افسانه سارای دل در گرو مِهر جوانی دارد ولی خان ظالم آن محل، عاشق سارای میشود. سارای برای جلوگیری از بیوفایی و خیانت، وسط راه منزل خان، خودش را از روی اسب سفید عروسی به رود ارس انداخته، کشته میشود. نشانههای موجود در این داستان نشان میدهد که سارای ممکن است در آغاز یک ایزدبانو بوده و سپس در طی زمان، به صورت یک داستان عاشقانه بین مردم باقی مانده باشد. در این پژوهش سارای با شواهدی از دو نمونۀ مصری و یونانی و اسطورۀ باروری عروس گولی در گیلان و نیز رپیهوین و سیاوش مقایسه شده است. تفاصيل المقالة