-
حرية الوصول المقاله
1 - بازنمایی مفهوم پادشاه اسلام در عهد ایلخانان: پژوهشی بر پایه غازاننامه نوری اژدری
سید ابوالفضل رضوی علی شهزادیغازاننامه اثر نورالدین محمد نوری اژدری، شاهنامه ای است که در سده هشتم هجری و به فرمان سلطان اویس جلایری سروده شده است. در این مقاله ضمن بررسی بازتاب اندیشه ها و انگاره های ایرانی و اسلامی در غازاننامه به طور ویژه چگونگی بازنمایی مفهوم پادشاه اسلام در این شاهنام أکثرغازاننامه اثر نورالدین محمد نوری اژدری، شاهنامه ای است که در سده هشتم هجری و به فرمان سلطان اویس جلایری سروده شده است. در این مقاله ضمن بررسی بازتاب اندیشه ها و انگاره های ایرانی و اسلامی در غازاننامه به طور ویژه چگونگی بازنمایی مفهوم پادشاه اسلام در این شاهنامه منظوم تبیین شده است. غازاننامه همانند دیگر شاهنامههای منظوم عصر ایلخانان، در قالب حماسه، بنمایههای اندیشه سیاسی ایرانشهری را حفظ کرده و با برجسته کردن جهتگیری دینی غازان و الگوپذیری اویس از وی، کارآمدی و ضرورت تداوم وحدت دین و دولت را در پرتو همنوایی پادشاهی و مسلمانی تشریح کردهاست. در این حماسه تاریخی غازان بهمثابه مجاهد و غازی اسلام معرفی شده؛ از همین روی به رغم آنکه اندیشه تداوم مفهوم ایران در غازاننامه، به روشنی قابل ردیابی است، اما در نظرگاه نوری اژدری غازان خان و اویس جلایری در وهله نخست پادشاه اسلام و سپس پادشاه ایران اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تبیین سبکهای مدیریت در شاهنامه فردوسی بر پایه نگرشهای اساطیری، حماسی و تاریخی
علیرضا غنچه ای رحمان غفاری مسعود احمدیزمینه: پیدایش سبکهای مدیریتی مبتنی بر ادبیات جهان، اهداف، عملکرد و اثربخشی حوزه منابع انسانی را دستخوش تحولات زیادی نموده است. مدیریت به دلیل نقشی که در اثربخشی فردی و گروهی ایفا میکند، عامل بسیار مهمی در مباحث مدیریت رفتار سازمانی در سازمان است. هدف: انواع مدیریت را أکثرزمینه: پیدایش سبکهای مدیریتی مبتنی بر ادبیات جهان، اهداف، عملکرد و اثربخشی حوزه منابع انسانی را دستخوش تحولات زیادی نموده است. مدیریت به دلیل نقشی که در اثربخشی فردی و گروهی ایفا میکند، عامل بسیار مهمی در مباحث مدیریت رفتار سازمانی در سازمان است. هدف: انواع مدیریت راههای مشخص تصمیمگیریها در امور تحت امر است. طرق مختلف مدیریت میتوانند بسته به عواملی تغییر کنند مانند فرهنگ جامعه، وظیفهای که از کار انتظار میرود، تفاوت نیروی کار، و شخصیت و تواناییهای رهبران. روشها: روش تحقیق روش تحلیل کیفی (تحلیل مضمون) و طرحهای پژوهشی توصیفی تحلیلی با ماهیت کاربردی، براساس تحقیق کتابخانهای گردآوری شده است. که نگاه به جنبه مدیریت در شاهنامه از نوآوری های این تحقیق بود. یافته ها: در فرایند بررسی صورت گرفته نشان داده شد که سبک مدیریتی نقشمدار، سبک مدیریتی توفیقمدار، سبک مدیریتی پدرسالارانه یا استثماری/اقتدار، سبک مدیریت حمایتی و مشارکتی، سبکهای اقتضایی مدیریت و انگیزش و سبک مدیریتی موقعیتی در شاهنامه بسیار بیشتر از دیگر سبکها مشهود بود. نتیجه گیری: فردوسی از مفاهیم فرهنگ کنترل، طراحی سازمانی، انگیزش، تصمیمگیری به اقتضای زمان و مکان بهره برده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تحلیل تطبیقی سبکشناسی زبانی در رزم رستم با اشکبوس شاهنامه و رزم عمروعاص با علی (ع) علینامه
فرشاد اسکندری شرفی حسین صحراگرد حسن حیدریعلینامه نخستین حماسۀ دینی ادب فارسی، بازمانده از قرن پنجم هجری، است. سرایندۀ این منظومه، شاعری شیعی مذهب، متخلص به ربیع است که آن را در شرح مغازی امام علی (ع)، بهویژه جنگهای ایشان در جمل و صفین، و در مقابله با شاهنامه، سروده است. هدف پژوهش پیشرو که روشی توصیفی- تحلی أکثرعلینامه نخستین حماسۀ دینی ادب فارسی، بازمانده از قرن پنجم هجری، است. سرایندۀ این منظومه، شاعری شیعی مذهب، متخلص به ربیع است که آن را در شرح مغازی امام علی (ع)، بهویژه جنگهای ایشان در جمل و صفین، و در مقابله با شاهنامه، سروده است. هدف پژوهش پیشرو که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت میگیرد، مشخص نمودن میزان تأثیرپذیری این حماسۀ دینی کمتر شناخته شده، از عناصر سبکی شاهنامه فردوسی، در سطح زبانی است. رویکرد پژوهش تطبیقی است؛ به همین منظور ابتدا دو داستانِ رزم رستم با اشکبوس و رزم عمروعاص با علی (ع) از شاهنامه فردوسی و علینامه ربیع انتخاب و از نظر مختصات آوایی، لغوی و نحوی بررسی و با هم مقایسه شده است تا ویژگیهای مشترک و متمایز سبکی آنها در سطح زبانی مشخص و تحلیل آماری گردد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که علینامه اگر چه هفتاد سال پس از شاهنامه و در مقابله با آن سروده شده است؛ اما از نظر سبک زبانی تا حد فراوانی تحت تأثیر شاهنامه قرار گرفته است؛ بهگونهای که بسیاری از مختصات آوایی، لغوی و نحوی موجود در شاهنامه و سبک خراسانی در آن به کار رفته است. تأثیرپذیری فراوان علینامه از شاهنامه نشانگر این است که شاهنامه همواره بهعنوان اثری شاخص و صاحبسبک الهامبخش دیگر حماسهسرایان بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - بررسی تطبیقی کاربرد ادبی و نمادین عنصر رنگ در اشعار فردوسی طوسی و بشار بن برد
طاهر جعفری غلامرضا حیدری لیدا نامدار جواد طاهرییکی از مهمترین عناصر، در بروز خلاقیتهای هنری به کارگیری رنگ است. در واقع رنگ از عناصر ویژهای است که میتوان از طریق شناخت ویژگیها و تأثیرات آن، از بسیاری از رمزها پردهبرداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری دست یافت. شاعران به عنوان زیباشناسان جهان هستی، از رنگها در ت أکثریکی از مهمترین عناصر، در بروز خلاقیتهای هنری به کارگیری رنگ است. در واقع رنگ از عناصر ویژهای است که میتوان از طریق شناخت ویژگیها و تأثیرات آن، از بسیاری از رمزها پردهبرداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری دست یافت. شاعران به عنوان زیباشناسان جهان هستی، از رنگها در تصاویر شعری خود استفاده کردهاند و گاه از آن در تبیین مفاهیم بیان ناشدنی و فضای نمادین اشعار خود بهره بردهاند.در این پژوهشکه به روش کتابخانهای انجام شده است، ضمن ارائۀ شواهد شعری از اشعار فردوسی طوسی و بشاربن برد به عنوان شاعران مورد مطالعه که به نحوی از رنگها استفاده کردهاند، به تحلیل شگردها و چگونگی کاربرد ادبی، نمادین و بلاغی آنها از رنگ( خصوصاً از رنگ سیاه و سفید) در القای پیام به مخاطب پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که رنگهای سیاه و سفید در این اشعار فردوسی و بشاربن برد بسامد بالایی را نسبت به دیگر رنگها دارند. فردوسی و بشاربن برد، از ظرفیت عظیم رنگها، برای انتقال اندیشهها، مقاصد و پیـامهای خود در حوزههای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، دینی و سیاسی در فضای واقعی، کنایی، نمـادین و اسطورهای به مخاطبان خود، به خوبی بهره بردهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - تحلیل دو داستان «همای و داراب» و «موسی و فرعون» بر پایه الگوی روایی گریماس
احسان اعوانیبا مطالعه در قرآن و شاهنامه فردوسی میتوان شباهتهایی بین شخصیتها و روایتهای آن دو یافت. یکی از مشهورترین مکتبهای روایت شناسی که در بررسی متون ادبی به کار میرود ساختارگرایی است. گریماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ نشان داد که همه عناصر شکل دهنده قصه قابل تجزیه، أکثربا مطالعه در قرآن و شاهنامه فردوسی میتوان شباهتهایی بین شخصیتها و روایتهای آن دو یافت. یکی از مشهورترین مکتبهای روایت شناسی که در بررسی متون ادبی به کار میرود ساختارگرایی است. گریماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ نشان داد که همه عناصر شکل دهنده قصه قابل تجزیه، تحلیل و دارای نقش مؤثر هستند. او با ارائه فرضیه مدل کنشی، نقش شخصیتها را در روایت مطرح میکند که با تمام روایتها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس در این پژوهش سعی بر آن است که ساختار روایتی داستانهای همای و داراب و موسی و فرعون به عنوان نمونهای از داستانهای شاهنامه و قرآن بر مبنای نظریه گریماس مورد مطالعه قرار گیرد. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که بر اساس الگوی گریماس، هر دو داستان، روایتی کامل میباشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - اودیسه و رستم و سهراب در بوته نقد تطبیقی
محسن ذوالفقاری کورش پرویزدو حماسه ی بزرگ ادبیات جهان یعنی حماسه ی هومری که شامل ایلیاد و اودیسه است و حماسه ی فردوسی یعنی شاهنامه، دارای وجوه افتراق و اشتراک بسیاری است که با توجّه به اهمیّت شخصیّت پردازی در حماسه، مقاله ی حاضر به نقد این دو حماسه از نظر شخصیّت پردازی اختصاص دارد. در بخش اوّل ب أکثردو حماسه ی بزرگ ادبیات جهان یعنی حماسه ی هومری که شامل ایلیاد و اودیسه است و حماسه ی فردوسی یعنی شاهنامه، دارای وجوه افتراق و اشتراک بسیاری است که با توجّه به اهمیّت شخصیّت پردازی در حماسه، مقاله ی حاضر به نقد این دو حماسه از نظر شخصیّت پردازی اختصاص دارد. در بخش اوّل به شیوه ی رفتار اجتماعی پهلوانان در دو حماسه که شباهتهای فراوانی به یکدیگر دارند ، پرداخته شده است. اهمیّت و تأثیر شخصیّت خدایان در حماسه ی یونانی و از طرفی وجود کاملاً متفاوت خدا در شاهنامه، بخش دوم را به خود اختصاص داده است. و در بخش سوم اهمیّت و نقش کلیدی زن در حماسه یونانی و از سوی دیگر نقش منفعل و کمرنگ زنان در شاهنامه، مطرح شده است. بخش چهارم را بررسی شخصیّت کودک در دو حماسه تشکیل داده است و در پنجمین بخش نقش خنیاگران و سرودخوانان دوره گرد در روند حوادث و رویدادهای این دو اثر مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - تطبیق شخصیت¬های حماسی انه¬اید ویرژیل با شاهنامه¬ فردوسی
سید ابراهیم آرمن خدیجه بهرامی رهنمارسالت خطیر ادبیات تطبیقی، تشریح خط سیر روابط و مناسبات میان ادبیات ملل جهان و ﺗﺄکید و توسعه مبادلات فکری، ادبی و فرهنگی است. پتانسیل و ظرفیت ادبی شاهنامه¬ فردوسی قابل سنجش با هر اثر حماسی است. از این رو، شاهنامه، اثر سترگ فردوسی که حماسه¬ای ملّی و طبیعی است با ا أکثررسالت خطیر ادبیات تطبیقی، تشریح خط سیر روابط و مناسبات میان ادبیات ملل جهان و ﺗﺄکید و توسعه مبادلات فکری، ادبی و فرهنگی است. پتانسیل و ظرفیت ادبی شاهنامه¬ فردوسی قابل سنجش با هر اثر حماسی است. از این رو، شاهنامه، اثر سترگ فردوسی که حماسه¬ای ملّی و طبیعی است با انه¬اید اثر ویرژیل که برترین نمونه¬ حماسه¬ کلاسیک مصنوع است، قابل سنجش و تطبیق است. بنابراین، هدف مقاله¬ حاضر سنجش و بررسی وجوه افتراق و اشتراک میان شخصیت¬های محوری و حماسی این دو اثر گران¬سنگ است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - «مرگ » از دیدگاه ابوالطیّب المتنبّی و ابوالقاسم فردوسی
سیدامیرمحمود انوار محمد فاتحینوشتار فراروی، جستاری است درباره مرگ، از نگاه دو سخ نسرای پراوازۀ تازی و پارسی،ابوالطیّب متنبّی و ابوالقاسم فردوسی. هر کدام از این دو حکیم فرزانه به فراخور اندیشه و بایسته های زمانه دورنمایی از مرگ به دست داده اند، و در واکاوی باورهای این دوسراینده برجسته و بلندآوازه، ف أکثرنوشتار فراروی، جستاری است درباره مرگ، از نگاه دو سخ نسرای پراوازۀ تازی و پارسی،ابوالطیّب متنبّی و ابوالقاسم فردوسی. هر کدام از این دو حکیم فرزانه به فراخور اندیشه و بایسته های زمانه دورنمایی از مرگ به دست داده اند، و در واکاوی باورهای این دوسراینده برجسته و بلندآوازه، فراروی مرگ با نمون ههای فراوانی از ه ماندیشی و ه مگرایی برم یخوریم. در جایگا ههایی نیز گونۀ نگرش شان با یکدیگر ناهمگون و دوگانه استو این دگرمانی بازم یگردد به هموار نبودن بستر بر پایۀ نگاه و خواسته و واداشت ههای پیرامونی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - نقد تطبیقی عنصر رنگ در ادیسه هومر و شاهنامه فردوسی
افسانه سراجی سیداحمد حسینی کازرونی سیدجعفر حمیدی علی پولادی ریشهریادبیات تطبیقی از پیوندهای کلی میان ادبیات جهان بحث میکند و با نفوذ در ابعاد متنوع ادب، عناصر اصیل هر ملت را بازگو مینماید، تا اهمیت عناصر بیگانه و خصوصیت ادبی مختص به هر ملت را بیابد. در باب رنگها به شکل تطبیقی، پیش از این گویا در دو حماسه هومر و شاهنامه فردوسی مقای أکثرادبیات تطبیقی از پیوندهای کلی میان ادبیات جهان بحث میکند و با نفوذ در ابعاد متنوع ادب، عناصر اصیل هر ملت را بازگو مینماید، تا اهمیت عناصر بیگانه و خصوصیت ادبی مختص به هر ملت را بیابد. در باب رنگها به شکل تطبیقی، پیش از این گویا در دو حماسه هومر و شاهنامه فردوسی مقایسه و تحلیلی صورت نگرفته است. بر همین بنا، در این پژوهش انواع رنگهای کاربرد یافته در دو حماسه به روش تطبیقی برای دریافت درجه شناخت و اهمیت رنگ در دو فرهنگ متفاوت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته، تا اهمیت و سهم کاربرد این عنصر زیربنایی(رنگ) در شکلگیری این دو حماسه در دو بعد زمانی و مکانی متفاوت شناسایی گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - مقایسۀ داستان فریدون با نمایشنامه «لیرشاه »
معصومه خدادادی مهاباد لیلا فاطمی کلشدر مقالۀ حاضر داستان فریدون و لیرشاه با توجه به عناصر داستانی هر یک، موردبررسی قرار گرفته است. منطق آشکاری که مقایسۀ این دو داستان را توجیه می کند تصمیم مشترکی است که دو پادشاه برای سرزمین خود می گیرند. در پی این تصمیمجدال ها و رویدادهایی رخ می دهد که فرجام هر یک از شخص أکثردر مقالۀ حاضر داستان فریدون و لیرشاه با توجه به عناصر داستانی هر یک، موردبررسی قرار گرفته است. منطق آشکاری که مقایسۀ این دو داستان را توجیه می کند تصمیم مشترکی است که دو پادشاه برای سرزمین خود می گیرند. در پی این تصمیمجدال ها و رویدادهایی رخ می دهد که فرجام هر یک از شخصیت های داستان را، که نکته قابل توجه و با اهمیت دو داستان است، نمایان می سازد. این بررسی مستقل از جنبه هایحماسی، اساطیری، تاریخی و دیدگاه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری ادبیات ملل از یک دیگراست. رویکرد ما در مقایسۀ دو داستان بر اساس طرح، شخصیت ها، رویدادها و نکاتبرجستۀ آنهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - ویژگیهای مشترک دو اثر حماسی ایران و آلمان
مهدی ممتحن کامبیز صفیئیحماسه شاید قدیمیترین ژانر و گونه روایی نباشد، اما به یقین مسلطترین ژانر در تمام دورههای باستان و سدههای میانی بوده است. حماسه و اسطوره در تمام فرهنگها و خرده فرهنگها، چه به صورت شفاهی و چه به صورت نوشتاری دیده میشود. حماسهها از اسطورهها تغذیه میکنند و در بعضی أکثرحماسه شاید قدیمیترین ژانر و گونه روایی نباشد، اما به یقین مسلطترین ژانر در تمام دورههای باستان و سدههای میانی بوده است. حماسه و اسطوره در تمام فرهنگها و خرده فرهنگها، چه به صورت شفاهی و چه به صورت نوشتاری دیده میشود. حماسهها از اسطورهها تغذیه میکنند و در بعضی فرهنگها ادامه آنها هستند. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی- اسطورهای است. این مسأله در مورد ادبیات حماسی ایران و آلمان نیز در شاهنامه و سرود نیبلونگن به خوبی قابل مشاهده است. هر دو اثر به لحاظ زبانی و فرهنگی زیرمجموعه زبانهای هندو-ژرمنی میباشند و در آنها عناصر مشترک فراوانی به چشم میخورد. در این جستار نگارندگان سعی دارند ابتدا به پیشینه تاریخی هر دو اثر پرداخته و سپس به شکل مفصل به بررسی و مقایسه اَبرقهرمان- پهلوان(رستم و زیگفرید)، جهانبین، تفاوت دیدگاه و نیز ویژگیهای مشترک حماسی این دو اثر جاودان در ادبیات حماسی ایران و آلمان بپردازند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - داستان رستم و سهراب در بررسی تطبیقی با تراژدی ارسطویی
مریم مجیدیادبیات نمایشی در کنار ادبیات روایی و حماسی، از شاخههای اصلی ادبیات محسوب میشود که از زمان ارسطو تا قرن هجدهم میلادی به دو ژانر اصلی تراژدی و کمدی تقسیم شد. داستان رستم و سهراب است که نمونهای از داستانهای حماسی و پهلوانی ایران است، شاخصههای تئاتری ارسطویی را در خود أکثرادبیات نمایشی در کنار ادبیات روایی و حماسی، از شاخههای اصلی ادبیات محسوب میشود که از زمان ارسطو تا قرن هجدهم میلادی به دو ژانر اصلی تراژدی و کمدی تقسیم شد. داستان رستم و سهراب است که نمونهای از داستانهای حماسی و پهلوانی ایران است، شاخصههای تئاتری ارسطویی را در خود جای داده است. این داستان بر پیرنگی استوار است که شالوده آن نمایش اراده شخصیت اصلی برای یافتن پدر در مناقشهای دراماتیک است. هدف فردوسی تزکیه احساس است که با برانگیختن حس همدردی در مخاطب، ایجاد میشود. این مقاله با استناد به مبانی تئاتر ارسطویی برگرفته از کتاب بوطیقا، به بررسی عناصر نمایشی در داستان رستم و سهراب میپردازد تا دیدگاه ارسطو در مورد ادبیات نمایشی مشخص گردد، آنگاه خواننده برداشتی جامع راجع به خصوصیات این نوع تئاتر و تأثیر آن در داستان مذکور پیدا کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - بررسی جهان بینی در دو اثر اسطوره ای حماسی شاهنامه و سرود نیبلونگن
مسعود سلامی کامبیز صفیئیاسطوره و حماسه به عنوان گونهای از فرهنگ عامه، پیش از ظهور ادبیاتپدید آمده و با ادبیات ملل ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده است. با وجود تفاوتهایفراوان بین انسان ها و فرهنگ ها، از نظراسطوره و حماسه شباهت های مشترکفراوانی بین آنها وجود دارد. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی اسطو أکثراسطوره و حماسه به عنوان گونهای از فرهنگ عامه، پیش از ظهور ادبیاتپدید آمده و با ادبیات ملل ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده است. با وجود تفاوتهایفراوان بین انسان ها و فرهنگ ها، از نظراسطوره و حماسه شباهت های مشترکفراوانی بین آنها وجود دارد. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی اسطوره -ایی است. این مسأله در مورد ادبیات ایران و آلمان نیز در شا هنامه و سرودنیبلونگن [Nibelungenlied] بهخوبی قابل مشاهده است. هردو اثر به لحاظزبانی و فرهنگی زیر مجموعه زبانهای هندو ژرمنی قرار دارند و در آنهاعناصر مشترک فراوانی به چشم میخورد. در این مقاله سعی می شود ابتداء بهمفاهیم و پیشینه تاریخی هردو اثر پرداخته شود و سپس به طور مفصل بهبررسی جهانبینی و تفاوت دیدگاه و ویژگیهای حماسی این دو اثر جاودان درادبیات حماسی ایران و آلمان نیز پرداخته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - تطبیق دیباچه و بخش اساطیری و تاریخی شاهنامه با نهج البلاغه
زهرا دهمره قلعه نواز مقایسه شاهنامه با نهج البلاغه چنین به نظر می رسد که فردوسی در اشعار خویش معانی قرآن مجید و مضامین احادیث نبوی و اتمه معصومین به خصوص امام علی را به طرق گوناگون ایراد کرده است که هم بیانگر عقاید و مذهب اوست و هم نشان دهنده تسزط وی در فهم معانی و مفاهیم نهج البلاغه. د أکثراز مقایسه شاهنامه با نهج البلاغه چنین به نظر می رسد که فردوسی در اشعار خویش معانی قرآن مجید و مضامین احادیث نبوی و اتمه معصومین به خصوص امام علی را به طرق گوناگون ایراد کرده است که هم بیانگر عقاید و مذهب اوست و هم نشان دهنده تسزط وی در فهم معانی و مفاهیم نهج البلاغه. در این مقاله با مقایسه تطبیقی و بازتاب نهج البلاغه در شاهنامه پرداخته و به نمونه هایی از تاثیرات این شاعر از کلام امام علی اشاره شده است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - بررسی تطبیقی بیوولف و شاهنامه از دیدگاه کهن الگوی سفر
داریوش حیاتیدر مقاله حاضر، سعی بر آن است تا ضمن معرفی خلاصهای از اهمیت اسطوره و تبیین مفهوم آن، به رابطه آن با حماسه پرداخته شود و سپس دو حماسه بزرگ جهان، شاهنامه و بیوولف(Beowulf) که پس از ایلیاد و ادیسه، سومین حماسه بزرگ غرب باستان و تنها حماسه انگلیسی مربوط به انگلوساکسونها اس أکثردر مقاله حاضر، سعی بر آن است تا ضمن معرفی خلاصهای از اهمیت اسطوره و تبیین مفهوم آن، به رابطه آن با حماسه پرداخته شود و سپس دو حماسه بزرگ جهان، شاهنامه و بیوولف(Beowulf) که پس از ایلیاد و ادیسه، سومین حماسه بزرگ غرب باستان و تنها حماسه انگلیسی مربوط به انگلوساکسونها است، از نظرکهن الگوی سفر، ویژگیهای قهرمان حماسی، دین و نگاه به زن با یکدیگر مطابقت داده شوند؛ هرچند که دو اثر فوق هر کدام مربوط به یک قوم با هویت، فرهنگ، تاریخ و تمدنی متفاوت هستند و طبعاً باید تفاوتهای آنها نسبت به شباهتهای آنها چشمگیرتر باشد؛ اما بررسی این دو، به خصوص در زمینه ویژگیهای قهرمان حماسی، کهن الگوی سفر و دیدگاههای دینی، نشانگر شباهتهای بسیار زیاد است؛ با این وجود علاوه بر شباهت با یکدیگر در نگاه به زن، تفاوتهای اندکی نیز دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - بررسی نیک و بد در دو داستان حضرت یوسف و ایرج
عبدالرضا دانشور وزیری سید احمد کازرونیبررسی تطبیقی داستان حضرت یوسف در قرآن مجید، و داستان ایرج در شاهنامه فردوسی بیانگر حاکمیت مفاهیم واحدی از نیکی و بدی بر اشخاص و حوادث این دو داستان، علیرغم همه تفاوتهای زمانی، مکانی و اجتماعی است. از جمله این مفاهیم که از حیث منطوق و مفهوم یکسان میباشند میتوان به حض أکثربررسی تطبیقی داستان حضرت یوسف در قرآن مجید، و داستان ایرج در شاهنامه فردوسی بیانگر حاکمیت مفاهیم واحدی از نیکی و بدی بر اشخاص و حوادث این دو داستان، علیرغم همه تفاوتهای زمانی، مکانی و اجتماعی است. از جمله این مفاهیم که از حیث منطوق و مفهوم یکسان میباشند میتوان به حضور پر رنگ حسادت ناشی از تبعیض پدران آنها بین برادران، و علاقه وافر آنها به فرزند کوچکتر(یوسف و ایرج) اشاره نمود. از وجوه افتراق این دو داستان میتوان به پایان آنها اشاره نمود؛ که اولی به پایانی خوش، و دیگری به سرانجامی تراژیک ختم میشود. هدف مقاله حاضر بررسی مفاهیم نیک و بد در داستان یوسف پیامبر و داستان ایرج است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - تأثیر شاهنامه فردوسی در آلمان
اسماعیل آذر مریم برزگرآلمانیها از قرن هفدهم با ادبیات فارسی آشنا شدند. نخستین هیأت سیاسی- اقتصادی در اواخر قرن شانزدهم از هولشتاین آلمان به دربار صفوی اعزام شد. در میان این هیأت، مترجمی به نام آدام اولئاریوس حضور داشت که در سفرنامه خود نامی از فردوسی نیاورده است. در همین قرن مدرسهای به نام أکثرآلمانیها از قرن هفدهم با ادبیات فارسی آشنا شدند. نخستین هیأت سیاسی- اقتصادی در اواخر قرن شانزدهم از هولشتاین آلمان به دربار صفوی اعزام شد. در میان این هیأت، مترجمی به نام آدام اولئاریوس حضور داشت که در سفرنامه خود نامی از فردوسی نیاورده است. در همین قرن مدرسهای به نام ألسنه شرقی در فرانسه شکل گرفت.در این مدرسه چهار زبان عربی، عبری، ترکی و فارسی تدریس میشد. علاقهمندان زبان فارسی در این مدرسه آن را آموختند. شخصیتهای نامور آلمانی مانند اشتیگلیش، کنتس آیدا هان هان و هاینریش هاینه تحت تأثیر شاهنامه آثار جدیدی پدید آوردند. مردم آلمان توسط همین آثار با ایران و شاهنامه فردوسی آشنا شدند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - بررسی تطبیقی یکی از داستانهای حماسی آسیای غربی با داستان «بیژن و منیژه»
ناهید جعفریانسان در طول تاریخ همواره در صدد شناخت از اندیشه ها و باورهای اقوام مختلف بوده است و درست به همین دلیل با توجه به همسایگی دو قوم دیرینه ترک و فارس، یک داستان حماسی عاشقانه با نام بامسی بیرک از شاهکار سرزمین ترکان با نام دده قورقوت؛ با داستان حماسی و عاشقانه بیژن و منیژه أکثرانسان در طول تاریخ همواره در صدد شناخت از اندیشه ها و باورهای اقوام مختلف بوده است و درست به همین دلیل با توجه به همسایگی دو قوم دیرینه ترک و فارس، یک داستان حماسی عاشقانه با نام بامسی بیرک از شاهکار سرزمین ترکان با نام دده قورقوت؛ با داستان حماسی و عاشقانه بیژن و منیژه از شاهنامه فردوسی با رویکرد مقایسه و تطبیق بین آنها، مد نظر بوده است. پژوهشگر در این مقاله توصیفی- تحلیلی کوشیده است که پیوستگی ها و ارتباطات متنی این دو داستان را که با یکدیگر تجانس ها و شباهت هایی که از آن جمله است: ملاقات با دختران سرزمین بیگانه و عشق ورزیدن به آنها، فرستادن ندیمان توسط دختران برای پیغام بری، رفتن بازرگانان برای رهایی قهرمانان داستان ها، حسد و تنگ نظری ضد قهرمانان، بخشیدن ضد قهرمانان توسط قهرمانان داستان، بازگشت قهرمانان به سرزمین آباء و اجدادی خود به مدد دختران سرزمین بیگانه، نکاح با دختران بعد از آزادی آنان و ... را تبیین و بررسی نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - مرگ خود خواسته تراژیک در تراژدی سوفوکل و شاهنامه
عطاالله کوپالچکیده انسان‌ها تنها زمانب دست به خودکشی می‌زنند که احساس کنند زندگی دیگر ارزش ادامه دادن ندارد. در آنگاه که انگیزه مردن قوی تر از غریزه صیانت ذات گردد، انسان چنین می‌پندارد که دیگر هیچ راهی در برابرش وجود ندارد و از هر سو توسط نومیدی محاصره شده است. در ای أکثرچکیده انسان‌ها تنها زمانب دست به خودکشی می‌زنند که احساس کنند زندگی دیگر ارزش ادامه دادن ندارد. در آنگاه که انگیزه مردن قوی تر از غریزه صیانت ذات گردد، انسان چنین می‌پندارد که دیگر هیچ راهی در برابرش وجود ندارد و از هر سو توسط نومیدی محاصره شده است. در این صورت تمامی چیزهایی که زمانی ارزش‌های زندگیش بودند، بهای مادّی و معنوی خود را از دست می‌دهند.امروزه افسردگی و ناراحتی‌های روحی، اعتیاد، شکست در عشق و یا شکست در شغل و حرفه و همچنین اختلالات شخصیتی از دلایل اصلی خودکشی محسوب می‌شود.گروهی نیز از روی اعتراض به وضعیت موجود دست به انتحار می‌زنند. اما در میان آثار ادبی اروپایی به ویژه در یونان و روم باستان، تعداد خودکشی‌ها بسیار بالا است، و اغلب انگیزه‌هایی به کلی متفاوت از دنیای امروز دارند. در مجموعه ادب پارسی، تعداد کسانی که خودکشی کرده‌اند به تعداد انگشتان یک دست نمی‌رسد. مقاله حاضر مقایسه‌ای میان مرگ دو قهرمان و دو مرگ قهرمانی است. از یک سو آژاکس، سردار یونانی در نمایشنامه‌ای از سوفوکل و دیگری بهرام پسر گودرز، در شاهنامه فردوسی تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - دو بانوی عشق مقایسة تحلیلی _ انتقادی شخصیّت و جایگاه «هلن» و «منیژه» در دو حماسة «ایلیاد» و «شاهنامه»
محمّدرضا نصر اصفهانی لیلا میرمجربیانحماسه‌های بزرگ ایران و یونان، شاهنامه و ایلیاد از جهات فراوانی قابل بررسی و مقایسه‌اند. از آن جمله جایگاه شخصیت زن در این دو کتاب و به ویژه هلن ملکة زیبایی و منیژه بانو فرد دلدادة بیژن. هلن به روایت هومر زیباترین زن جهان همسر منلاس است که دلدادة پاریس پسر شاه أکثرحماسه‌های بزرگ ایران و یونان، شاهنامه و ایلیاد از جهات فراوانی قابل بررسی و مقایسه‌اند. از آن جمله جایگاه شخصیت زن در این دو کتاب و به ویژه هلن ملکة زیبایی و منیژه بانو فرد دلدادة بیژن. هلن به روایت هومر زیباترین زن جهان همسر منلاس است که دلدادة پاریس پسر شاه پریام پادشاه تروا می‌شود و به همراه پاریس با دستبرد به خزانة پادشاهی به تروا می‌گریزد و زمینة جنگ طولانی و طاقت‌فرسای یونانیان با تروا را فراهم می‌سازد.منیژه اما با آنکه دختر شاه توران زمین است و با عشق خود به بیژن پهلوان ایرانی به همسری اودر می‌آید در پس گرفتاری همسر دلبندش در کنار او می‌ماند و برای رهایی همسر و معشوقش با رستم پهلوان نامدار ایرانی همکاری می‌کند.این دو بانو هر دو شاهزاده و عاشق پیشه‌اند ولی یکی همسر و فرزند را به سبب کامجویی با پاریس رها می‌کند و دیگری با رها کردن خانوادة شاهی خود از همسر محبوبش تا پای جان حمایت می‌کند و اسباب نجات او را فراهم می‌سازد. این نوشتار عهده‌دار بررسی ویژگیهای انسانی، اجتماعی و عاطفی این دو بانو در این دو حماسة جاوید است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - نگاهى تطبیقى به شاهنامة فردوسى و ایلیاد و ادیسه هومر
مهدى ممتحن روح الله مظفرىفردوسى از نامورترین حماسه سرایان دنیا و از افتخارات زبان فارسى است که در اشعارخود از تاریخ ایران باستان و اعتقادات و باورهاى کهن ایرانى بهره ها جسته و اثرى بزرگ با نام شاهنامه خلق کرده است.جستار حاضر، نگاهى تطبیقى به اثر جاودانة این شاعر پارسی گوی و حماسة هومر شاعرنابین أکثرفردوسى از نامورترین حماسه سرایان دنیا و از افتخارات زبان فارسى است که در اشعارخود از تاریخ ایران باستان و اعتقادات و باورهاى کهن ایرانى بهره ها جسته و اثرى بزرگ با نام شاهنامه خلق کرده است.جستار حاضر، نگاهى تطبیقى به اثر جاودانة این شاعر پارسی گوی و حماسة هومر شاعرنابیناى یونانى است. شاید در اولین نگاه، حماسى بودن این دو اثر نمایان تر باشد؛ امابا نگاهى عمی قتر، مى توان دیدگاه برابر و متفاوت میان آن دو را بررسی کرد، که همینمطلب، مدار اصلى این نوشتار است. در این مقاله سعى شده است در حدّ امکان، از تفاوت هایى که در اندیشة این دو شاعر دیدهمی شود، به ابعاد شخصیتى، نوع تفکّر و همّت آن دو پى برده و در این راستا نتیجه اىبى طرفانه گرفته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - بررسی تطبیقی مفهوم اژدها در شاهنامه با ادبیات جهان
مهسا سلیمیدنیای حماسه دنیای درهمآمیختهای از خوبیها و بدیهاست. دنیایی است که در آن نیروهای اهورایی با اهریمنان به پیکار برمیخیزند. قهرمانان حماسه سرتاسر زندگی خود را در مبارزه با زشتیها و پلشتیها صرف میکنند. هرگاه از شاهنامه فردوسی سخن به میان میآید، تصویر نبرد پهلوانان ب أکثردنیای حماسه دنیای درهمآمیختهای از خوبیها و بدیهاست. دنیایی است که در آن نیروهای اهورایی با اهریمنان به پیکار برمیخیزند. قهرمانان حماسه سرتاسر زندگی خود را در مبارزه با زشتیها و پلشتیها صرف میکنند. هرگاه از شاهنامه فردوسی سخن به میان میآید، تصویر نبرد پهلوانان با اژدها در ذهن نقش میبندد. سرگذشت زندگی ضحاک یا همان اژی دهاک نهایت تاریخ اساطیری ایران زمین است؛ سرگذشتی که در گذر زمان، بارها و بارها دگرگون شده و هر بار تکرار این اسطوره جذبه خاصی در متون اوستایی تا فارسی امروزی داشته است. یکی از ویژگیهای مهم هر حماسه خرق عادت در حوادث آن است؛ یعنی در لابهلای متون حماسی با حوادث، شخصیتها و موجوداتی برخورد میکنیم که خارق العادهاند. در عالم طبیعت یا وجود ظاهری و عینی ندارند یا ویژگیهایی که در حماسه از آن برخوردارند در عالم واقع عاری از آن هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - مقایسه تطبیقی متن و نگاره در شاهنامه صفوی W602 والترز(درآوردن رستم، بیژن را از چاه)
ناهید جعفری دهکردی سارا فرجی ابراهیم ترک زادهشاهنامه w602 والترز یکی از نسخ مصور عصر صفوی است که دارای نگارههایی از صحنههای بزم و رزم، سرگذشت شاهان و پهلوانان و داستانهای عاشقانه است. از جمله داستانهای عاشقانه سرگذشت بیژن و منیژه و گرفتاری بیژن به چاهاندرون میباشد. ظرافت و زیبایی این نقاشی نگارنده را بر آن د أکثرشاهنامه w602 والترز یکی از نسخ مصور عصر صفوی است که دارای نگارههایی از صحنههای بزم و رزم، سرگذشت شاهان و پهلوانان و داستانهای عاشقانه است. از جمله داستانهای عاشقانه سرگذشت بیژن و منیژه و گرفتاری بیژن به چاهاندرون میباشد. ظرافت و زیبایی این نقاشی نگارنده را بر آن داشت که تصویرآفرینی و پیوستگی آن را بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانهای، با متن شاهنامه تحلیل نماید و به این پرسشها پاسخ دهند که: الف) متن شاهنامه بر کار هنرمند تا چه اندازه تأثیرگذار بوده است؟ ب) هنرمند تا چه حدی خود را مجاز به اعمال سلیقه شخصی میدیده است؟ نگارندگان بر این فرض است که هنرمند در این مجلس و سایر نگارههای نسخه، اتکای صرف به متن شاهنامه نداشته و هنر خویش را تا حدی مستقل از متن به اجرا درآورده است. بررسیها نشان میدهد که از مجموع 24 ویژگی کلی، 10 مورد اشتراک و 14 مورد افتراق بین متن و تصویر دیده میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - ارتباط خرد و شادی در شاهنامه فردوسی و مطابقت آن با شعر چند شاعر فارسی و عربی زبان
منصوره مشایخیاز آنجا که اثر بزرگ ملی میهنمان با نام خداوند جان و خرد آغاز شده است، این آغاز زیبا ارزش و منزلت خرد را از جنبه های مختلف بیان می دارد. حکیم توانا و چیره دست با بینش و اندیشه ای ژرف، زندگی راستین را در صحنه های رزم می جوید و با معرفی و نشان دادن محاسن اخلاقی، و با برحذر أکثراز آنجا که اثر بزرگ ملی میهنمان با نام خداوند جان و خرد آغاز شده است، این آغاز زیبا ارزش و منزلت خرد را از جنبه های مختلف بیان می دارد. حکیم توانا و چیره دست با بینش و اندیشه ای ژرف، زندگی راستین را در صحنه های رزم می جوید و با معرفی و نشان دادن محاسن اخلاقی، و با برحذرداشتن انسان ها از رذایل اخلاقی، هدف والای شادزیستن را جست وجو می کند: جهان چون گذاری همیب گذرد خردمند مردم چرا غم خورد (20/6) در مقالة حاضر، پژوهشگر درصدد برآمده است ارتباط خرد و شادی را در شاهنامة فردوسی بررسی کند و نتایج حاصل از بررسی را با شعر چند شاعر فارسی و عربی زبان تطبیق دهد و درنهایت، نتیجة مشترک را بیان کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - بررسی تحلیلی نمادها و عناصر اسطورهای مشترک در شاهنامه و غزلیات شمس
آسیه قوامی فرهاد براتیموضوع غزلیات شمس، اﺛﺮﺟﺎودانه ﻣﻮﻻﻧـﺎ ﺟﻼل اﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ بلخی، بیان مضامین عارفانه و عشق آسمانی است. مولانا در خلال این غزلیات ناب، از نمادهای اسطوره ای نیز برای تبیین مضامین عرفانی و سایر مفاهیم شعری استفاده کرده است. در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیت ها، موجود أکثرموضوع غزلیات شمس، اﺛﺮﺟﺎودانه ﻣﻮﻻﻧـﺎ ﺟﻼل اﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ بلخی، بیان مضامین عارفانه و عشق آسمانی است. مولانا در خلال این غزلیات ناب، از نمادهای اسطوره ای نیز برای تبیین مضامین عرفانی و سایر مفاهیم شعری استفاده کرده است. در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیت ها، موجودات و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در غزلیات شمس داشته اند، پرداخته ایم. عناصر، موجودات و شخصیت های مورد بررسی در این مقاله عبارتاند از رستم، زال، کیقباد، سهراب، اسفندیار، ضحاک، کیکاووس، مانی، کیخسرو و موجودات افسانه ای همچون کوه قاف، هما، عنقا و سیمرغ که مهم ترین منبع آن ها، شاهنامه فردوسی است. نتیجه پژوهش این است که مولانا با استخراج عناصر اسطوره و حماسه از آثار گران سنگ حماسی از جمله شاهنامه فردوسی، از این عناصر در جهت تبیین هر چه بهتر مضامین و مفاهیم عرفانی در غزلیات شمس سود جسته است؛ تا جایی که پژوهشگران ادبیات عرفانی، آن را نمونه بارز و ارزشمند حماسه عرفانی دانسته اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - انسانگرایی فردوسی؛ احیای اندیشه ایرانشهری و پایان سکوت فرهنگ ایرانی
سهیلا لویمیهویت و شخصیت هر ملتی در پرتو فرهنگ غنی و مترقی آن نهفته است. بنابراین اگر بیگانه ای بخواهد ملتی را از نظر سیاسی اجتماعی زمین گیر کند، آسان ترین راهاش هجوم به فرهنگ آن ملت است، زیرا با هجوم فرهنگی، آن ملت استحاله فرهنگی میشود و هویت و شخصیت خود را از دست می دهد. جامعه أکثرهویت و شخصیت هر ملتی در پرتو فرهنگ غنی و مترقی آن نهفته است. بنابراین اگر بیگانه ای بخواهد ملتی را از نظر سیاسی اجتماعی زمین گیر کند، آسان ترین راهاش هجوم به فرهنگ آن ملت است، زیرا با هجوم فرهنگی، آن ملت استحاله فرهنگی میشود و هویت و شخصیت خود را از دست می دهد. جامعه شناسان فرهنگ را دارای سه جنبه شناختی، مادی(فنی) و سازمانی می دانند که جنبه شناختی عبارت است از باورداشت ها، اسطوره ها، ایدئولوژی ها، ارزش ها، رویکردها و دانش. فرهنگ را نیز، آداب و رسوم، عرف ها، قوانین و نقش هایی که با پایگاه های گوناگون یک فرهنگ همبسته اند تشکیل می دهند. از همین منظر شاهنامه اثری است که در عهد سامانی ایرانیان را به بازسازی افکار ملی و خودشناسی ساسانی هدایت کرد و ایرانیان را به احیای مقام و مرتبه انسان به منظور خودشناسی و استقلال ملی، دعوت نمود. استقلالی که ساسانیان را بر آن داشت تا مناطق تحت سیطره خود را ایرانشهر بخوانند. پژوهش حاضر با بررسی کوتاهی در تاریخ ایران بعد از حمله اعراب به گرایش فردوسی برای تنظیم اثری چون شاهنامه در احیای فرهنگ و هویت ایرانی پرداخته است، تا نوع خاصی از انسانگرایی(اومانیسم) که در آن انسان کنشگر اصلی است و جای اسطوره ها را میگیرد و در جدال با ابرانسان ها، برای برپایی داد و خیر و نیکی پیروز می گردد را آشکار سازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - بررسی تطبیقی شیوههای تعذیب و شکنجه در شاهنامه، ایلیاد و رامایانا
مریم محمّدزادهنوشتار حاضر با در نظر گرفتن این نکته که یکی از بهترین روش های تبیین هر مسألهای مقایسه آن با نمونه ای هم شأن و هم جنس است، بر اساس مکتب آمریکایی در مطالعات ادبیات تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، شیوه های تعذیب و شکنجه را در حماسه های سترگ شاهنامه، ایلیاد و رامایانا مورد أکثرنوشتار حاضر با در نظر گرفتن این نکته که یکی از بهترین روش های تبیین هر مسألهای مقایسه آن با نمونه ای هم شأن و هم جنس است، بر اساس مکتب آمریکایی در مطالعات ادبیات تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، شیوه های تعذیب و شکنجه را در حماسه های سترگ شاهنامه، ایلیاد و رامایانا مورد کاوش قرار داده تا ضمن بررسی چگونگی رویکرد سه اقلیم حماسه ساز جهان نسبت به این مقوله، به این پرسش پاسخ دهد که شکنجه اساساً برای چه مقاصد و انگیزه هایی به کار می رفته است؟ یافتهها نشان می دهد، اغلب شکنجه ها در غیاب نظام قضایی منسجم به عنوان روشی در مجازات، به قصد انتقام گیری و با انگیزه نابودی مخالف، صورت می گرفته است. پارهای از شیوه های شکنجه در این سه اثر، مشابه یا نزدیک به هم بوده؛ امّا در برخی موارد، شکنجه به جغرافیای خاصّی محدود بوده است. شاهنامه، بیش ترین و رامایانا، کم ترین بسامد شکنجه را به خود اختصاص داده اند. وحشتناک ترین و بیرحمانه ترین شکنجه ها از قبیل به سیخ کشیدن، سوراخ کردن شانه، شکم دریدن، بر خام دوختن، سوراخ کردن بینی، پی و پوست کندن و زنده به گور کردن، تنها در شاهنامه فردوسی بازتاب داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - بررسی انگیزههای جنگ در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر
صفر عبدالوند قاسم صحرایی علی حیدریادبیات تطبیقی، دانشی است که برخی آثار را با برخی آثار ادبی دیگر تطبیق میدهد یا ادبیات دو کشور یا چند کشور و معمولاً یک نوع ادبی را که در دو زبان مختلف پدید آمده است را با هم مقایسه میکند تا نقاط اشتراک و وجوه اختلاف فرهنگی آنها را آشکار نماید. بنابراین ادبیات تطبیقی، أکثرادبیات تطبیقی، دانشی است که برخی آثار را با برخی آثار ادبی دیگر تطبیق میدهد یا ادبیات دو کشور یا چند کشور و معمولاً یک نوع ادبی را که در دو زبان مختلف پدید آمده است را با هم مقایسه میکند تا نقاط اشتراک و وجوه اختلاف فرهنگی آنها را آشکار نماید. بنابراین ادبیات تطبیقی، چشم اندازی از افقهای رنگارنگ هنر و ادبیات است که میتواند زمینههای فرهنگی ملتهای گوناگون جهان را کشف کند و ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم آنها را با یکدیگر نشان دهد. از آنجا که همه ملتها خواسته یا ناخواسته از ادبیات یکدیگر الهام میگیرند، این ادبیات همواره همگانیتر و جهانیتر میشود. ادبیات شرق و ادبیات غرب مدام در حال تأثیر و تأثرند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی، نگاهی تازه به متون کهن حماسی ایران و یونان دارد که برخی انگیزههای جنگ، در متن شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر را نشان داده. کارکردهای اساطیر مشترک را در دو منظومه برجسته کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - تطبیق جدایی دین و سیاست از نگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی و سعدی شیرازی
نبی اله اراضی جمکرانی محمدرضا شریفی سعید خیرخواه برزکیاگرچه به اعتقاد برخی، ادبیات پارسی بعد از ورود اسلام به سرزمین ایران دو قرن سکوت را در پی داشت اما سیاست و اندیشه ایرانشهری همچنان روند حرکت خود را طی کرد. کسانی که امپراطوری ایران را به دست آوردند، با ساختار حکومتِ نو، آشنایی نداشته، لذا برای حکومت بر سرزمینهای در اخت أکثراگرچه به اعتقاد برخی، ادبیات پارسی بعد از ورود اسلام به سرزمین ایران دو قرن سکوت را در پی داشت اما سیاست و اندیشه ایرانشهری همچنان روند حرکت خود را طی کرد. کسانی که امپراطوری ایران را به دست آوردند، با ساختار حکومتِ نو، آشنایی نداشته، لذا برای حکومت بر سرزمینهای در اختیار، مجبور به بهره مندی از ساختار نظام سیاسی این امپراطوری بودند. آثاری که به عنوان سیاستنامه نوشته میشد، روش حکومت داری را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به حاکمان تازه وارد آموزش میداد. شاهنامه فردوسی را میتوان نمونهای از این سیاستنامهها دانست. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، جدایی یا پیوستگی دین از سیاست را از نگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی، به عنوان موضوعی پر چالش در عرصه سیاسی کشور بررسی کرده است. فردوسی دین و سیاست را دوتافته در هم طنیده میداند که پادشاهی بدون دینداری و دینداری بدون حمایت پادشاهی را غیر ممکن میداند؛ دین از نگاه شاهنامه همان اعمال نیک و بد نیاکان بشری به حساب میآید که معنای اسطوره را در پی دارد اما به صورت مستقیم به دلیل بار معنایی اسطوره این واژه در شاهنامه کاربرد ندارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - نقد و تحلیل فریبکاری در تاریخ بیهقی و شاهنامه
منصور مره یی حبیب الله جدید الاسلامی بهروز رومیانیفریب و نحوه رفتاری فریبکاران در دو کتاب شاهنامه و تاریخ بیهقی که از آثار وزین ادب و هنر فارسی هستند، به وضوح نمایان است. نیرنگ در بخشهای حماسی- اسطورهای و تاریخی شاهنامه به کار رفته است که به نظر می رسد در بخش حماسی آن با انگیزه و اهداف شخصی و انسانی و ملی، بیشترین کا أکثرفریب و نحوه رفتاری فریبکاران در دو کتاب شاهنامه و تاریخ بیهقی که از آثار وزین ادب و هنر فارسی هستند، به وضوح نمایان است. نیرنگ در بخشهای حماسی- اسطورهای و تاریخی شاهنامه به کار رفته است که به نظر می رسد در بخش حماسی آن با انگیزه و اهداف شخصی و انسانی و ملی، بیشترین کاربرد را دارد. بر خلاف معنای متعارف نیرنگ که مفهومی منفی دارد؛ در شاهنامه جنبهها و مفاهیم مثبت آن را می توان مشاهده کرد. آیا فریب بر اثر رفتار شخصیّت های بانفوذ سیاسی چون محمود، مسعود و بوسهل ... است که در دوره ای بر اریکه قدرت و هدایت جامعه تکیه زده، به حکمرانی پرداخته، به فریب روی آورده و توانسته اند از بروز آشوب جلوگیری کنند یا اینکه محمودیان با تضریب و فریب سبب عزل طرفداران مسعود شده و نوعی بی ثباتی و اضطراب را گسترش داده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - آتش و آریاییها؛ انعکاس آن در شاهنامه فردوسی
پیمان آقابیگیپور داریوش کاظمیآتش یکی از عناصر اربعه است که نقش آن در ساخت کیهان و پیدایش گیتی نزد قدما، بسیار مهم است. به همین دلیل فردوسی از این عنصر مقدس و باستانی، در شاهنامه بسیار مدد جسته است. هنگامی که سخن از آتش به میان می آید، باید به باورها و ایدئولوژی های باستانی و اساطیری نیز، حتماً توج أکثرآتش یکی از عناصر اربعه است که نقش آن در ساخت کیهان و پیدایش گیتی نزد قدما، بسیار مهم است. به همین دلیل فردوسی از این عنصر مقدس و باستانی، در شاهنامه بسیار مدد جسته است. هنگامی که سخن از آتش به میان می آید، باید به باورها و ایدئولوژی های باستانی و اساطیری نیز، حتماً توجه داشته باشیم. اگرچه آتش برای ساکنین جنوبی زمین و سرزمین های گرم و داغ مانند عربستان خیلی پدیده زیبا و ارزشمندی نمی باشد و شاید برای برخی از این اقوام به عنوان عذاب و ترسانیدن استفاده شده است اما برای قبایل و مردمان شمالی که روزگاری در یخبندان های طولانی زندگی می کرده اند، نعمتی ارزشمند محسوب می شود. تمامی این موارد باعث می شود که آتش رفته رفته در اندیشه اقوامی که در نیمکره شمالی زندگی می کردند، تقدّس و ارزش قدسی پیدا کند. پس از آن نیز در دوران تاریخی و حتی پس از اسلام نیز، در آثار شاعرانی همچون فردوسی، به عنوان عنصری مقدس و مورد استفاده در جشن ها و شادی ها، انعکاس پیدا کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - مقایسه ویژگیهای سبکی حماسههای ملی و دینی بر اساس شاهنامه و خاوراننامه
مجیدرضا خزاعی وفااغلب، شنیدن واژه "حماسه"، آثاری چون شاهنامه فردوسی را در اذهان تداعی میکند و پذیرفتن اینکه اثری چون خاوراننامه هم زیرمجموعه نوع ادبی- حماسی است، برای بسیاری از افراد دشوار است؛ چراکه شخصیت محوری اینگونه آثار شخصیتی واقعی، تاریخی و دینی است. حماسه نوعی از اشعار وصفی اس أکثراغلب، شنیدن واژه "حماسه"، آثاری چون شاهنامه فردوسی را در اذهان تداعی میکند و پذیرفتن اینکه اثری چون خاوراننامه هم زیرمجموعه نوع ادبی- حماسی است، برای بسیاری از افراد دشوار است؛ چراکه شخصیت محوری اینگونه آثار شخصیتی واقعی، تاریخی و دینی است. حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگیها و افتخارات و بزرگیهای قومی یا فردی باشد. حماسه دینی در کشورمان از روزگاران باستان تا کنون راه درازی را پیموده است. خاوراننامه از حماسههای دینی قدیم شیعه است که موضوع اصلی آن سفر و حملات حضرت علی(ع) به سرزمین خاوران به همراهی مالک اشتر و جنگ با قباد پادشاه خاورزمین و امرای دیگر مانند تهماسب شاه است. سعی بر این است که در وهله اول حماسه دینی تبیین شود، سپس به بررسی تحلیل محتوا و از طریق مقایسه، شاخصههای سبکی شاهنامه با خاوراننامه، بهتر روشن شود. بزرگترین و معتبرترین منظومه حماسی ملی شاهنامه فردوسی است. مقایسه سبک حماسه ملی با حماسه مذهبی با تکیه بر دو اثر فاخر منظوم شاهنامه و خاوراننامه عنوان و هدف اصلی پژوهش است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - آیین پذیرایی از مهمان در شاهنامه فردوسی و اودیسه هومر
اسفندیار نریمانیشاهنامه فردوسی و اودیسه هومر دو نمونه از کهنترین و نامآورترین حماسههای جهان و نمایشگر بسیاری از آیینهای ایرانیان و یونانیان باستان هستند. آیین پذیرایی و نکوداشت مهمان یکی از آیینهایی است که برگزاری شایسته و درست آن، در میان مردمان دو سرزمین بسیار مهم بوده است و اج أکثرشاهنامه فردوسی و اودیسه هومر دو نمونه از کهنترین و نامآورترین حماسههای جهان و نمایشگر بسیاری از آیینهای ایرانیان و یونانیان باستان هستند. آیین پذیرایی و نکوداشت مهمان یکی از آیینهایی است که برگزاری شایسته و درست آن، در میان مردمان دو سرزمین بسیار مهم بوده است و اجرای مراحل مختلف آن چون استقبال، شستن دستها، چیدن خوان، به گرمابه بردن، آماده کردن بستر، بدرقه و... با دقت و ظرافت صورت میگرفت. در شاهنامه مراحل مختلف پذیرایی از مهمان با خردهبینی، گستردگی و تشریفات بسیار برگزار میشود. در شاهنامه بسته به آنکه میزبان یا میهمان، پادشاه، شاهزاده یا پهلوان باشد، این آیین به گونهای دیگر بر پا میشود. این آیین در نزد یونانیان حتی جنبه سپند و مینوی داشته و با اساطیر و باورهای کهن آنان در پیوند بوده است. در این جستار ما با یادکرد نمونههایی از پنج داستان شاهنامه فردوسی(فریدون، منوچهر، سیاوش، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار) و نمونههایی از اودیسه به سنجش و بررسی چگونگی برگزاری این آیین در این دو اثر پرداختهایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - بررسی تطبیقی جایگاه دادخواهی در شاهنامه و سیاستنامه بر پایه آموزههای دینی
محمدرضا ابراهیمی مسعود سرحدی رقیه ابراهیمی زاد جویمیشناختن و شناساندن شاهنامه و سیاستنامه در زمینه دادخواهی و دادن رهنمود برای مقایسه تطبیقی سایر آثار ادبی و همچنین روشن کردن ابعاد ادبیات حماسی منظوم و مقایسه آن با آثار منثور بسیار حایز اهمیت است؛ چرا که سیاستنامه کتابی صرفاً تاریخی نیست، بلکه آرمانهای نویسنده را مخصوصا أکثرشناختن و شناساندن شاهنامه و سیاستنامه در زمینه دادخواهی و دادن رهنمود برای مقایسه تطبیقی سایر آثار ادبی و همچنین روشن کردن ابعاد ادبیات حماسی منظوم و مقایسه آن با آثار منثور بسیار حایز اهمیت است؛ چرا که سیاستنامه کتابی صرفاً تاریخی نیست، بلکه آرمانهای نویسنده را مخصوصاً در قالب تابلوی دادگری به ما ارائه میدهد. همچنین شاهنامه، فقط داستان جنگها و پیروزیهای رستم نیست، بلکه بیانگر آرمانها و باورهای یک ملت و زیباتر از همه دادخواهی و عدالتگری است. در همین راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه اطلاعات کتابخانهای تدوین یافته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد: فردوسی و نظام الملک در سراسر شاهنامه و سیاستنامه، زورمداران و مستبدّین روزگار را به دادخواهی دعوت و به اصل دادگری توجه دادند، منتها در شاهنامه، موضوع دادخواهی به تفصیل و جامع بررسی گردیده است، حال آنکه در سیاستنامه به موضوع دادخواهی به اجمال و اختصار اشاره شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - بررسی و تطبیق دین و دنیا و جلوههای آن از منظر شاهنامه و کشف الأسرار
سید خلیل باقریضرورت دین در عصر ما بیش از هر عصر دیگری احساس میشود و آدمیان گاه در اثر توجه بیش از حد به دنیا از آخرت دور ماندهاند و گاه در اثر رویکرد به سوی آخرت دنیای خود را تباه ساختهاند. در این مقاله کوشش بر این بوده است. طبق گفتههای شاهنامه فردوسی و کشف الأسرار میبدی به خصوصی أکثرضرورت دین در عصر ما بیش از هر عصر دیگری احساس میشود و آدمیان گاه در اثر توجه بیش از حد به دنیا از آخرت دور ماندهاند و گاه در اثر رویکرد به سوی آخرت دنیای خود را تباه ساختهاند. در این مقاله کوشش بر این بوده است. طبق گفتههای شاهنامه فردوسی و کشف الأسرار میبدی به خصوصیات دین و دنیا پی ببریم و این دو اثر گرانسنگ بدون هیچ گونه طرفداری و عناد مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و هدف تنها درک دقیق وکشف چهره واقعی دنیا در نظر این بزرگان بوده است. با توجه به وسعت ادبیات حماسی و عرفانی حق مطلب را ادا کردن کار سختی است. فردوسی و میبدی هر دو معتقدند به جهانی که همه چیزش چون باد در گذر است نبایستی دل بست. میبدی معتقد است مال و حیات و عمر طولانی از مظاهری است که انسان را از آخرت بازمیدارد ولی فردوسی میگوید دنیا آغازش گنج و پایانش رنج است و دنیایی را به تصویر میکشد که سراسر درس عبرت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - نگاه بینامتنیت حدیثی به اشعار ولایی شاهنامه
احمدرضا یلمهها مسلم رجبیبینامتنیت یکی از نگرشهای نوین در زمینه نقد ادبی است، و شالوده آن بر این اساس قرار گرفته که هیچ متنی خودبسنده و اصیل نیست؛ بلکه واگویهای از متون پیشیناش است. دیوان شعرا و کتب ادبا از این قاعده مستثنی نیستند. این پژوهش با هدف نمایاندن بینامتنیت حدیث در اشعار ولایی شاهن أکثربینامتنیت یکی از نگرشهای نوین در زمینه نقد ادبی است، و شالوده آن بر این اساس قرار گرفته که هیچ متنی خودبسنده و اصیل نیست؛ بلکه واگویهای از متون پیشیناش است. دیوان شعرا و کتب ادبا از این قاعده مستثنی نیستند. این پژوهش با هدف نمایاندن بینامتنیت حدیث در اشعار ولایی شاهنامه فردوسی، و بررسی چگونگی استفاده حکیم فرزانه طوس از روایات در شاهنامه صورت گرفته است، تا در پایان بتوان از پیوند شاهنامه حکیم طوس با احادیث حضرات معصومین علیهم السلام بیش از پیش آشنا شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - بازتاب هفت خان رستم، اسفندیار و دوازده خان هرکول
نگهدار شادکام سید احمد حسینی کازرونیاسطوره ها، حکایت های روزگار کهن و ماجرای ماقبل تاریخ هستند که بن مایه ای از حقیقت دارند و از طریق نقل، از پیشینیان به آیندگان منتقل شده اند. اقوام ایرانی و یونانی در گذشته به دلیل مبادلات فرهنگی، دارای اسطوره های نزدیک به هم و مشترک بوده اند. به همین دلیل است که أکثراسطوره ها، حکایت های روزگار کهن و ماجرای ماقبل تاریخ هستند که بن مایه ای از حقیقت دارند و از طریق نقل، از پیشینیان به آیندگان منتقل شده اند. اقوام ایرانی و یونانی در گذشته به دلیل مبادلات فرهنگی، دارای اسطوره های نزدیک به هم و مشترک بوده اند. به همین دلیل است که نسبت به پهلوانانی چون: رستم، اسفندیار در ایران، و هرکول در یونان، با نگاهی احترام آمیز و حتی تقدس می نگریسته اند. بخشی از اساطیر در اعداد نمود پیدا کرده اند از آن جمله: عدد هفت و دوازده، در شاهنامه فردوسی به هفت خان رستم و اسفندیار اشاره شده که مضمون های این حکایت ها، با دوازده خان هرکول می تواند مرتبط باشد. کنکاش در خانهای اساطیری، باعث کشف اشتراک های فرهنگی ایران و یونان می شود. اختلافات و اشتراکات میان آن ها، روند توسعه فرهنگی این ملت ها را تا حد زیادی روشن می کند. سه پهلوان اساطیری- رستم، اسفندیار و هرکول- دارای ظرفیت های فراطبیعی بوده اند. اشتراک عمل سه پهلوان، گزینش راه دشوار به جای راه سهل و آسان بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - پژوهشی در بنیان های اساطیری و تاریخی کیانیان با توجه با شاهنامۀ فردوسی
منیژه فلاحی ملک محمد فرخ زاد عباسعلی وفاییدر عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسۀ ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاه أکثردر عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسۀ ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاهنامه با عنوان های: اسطوره ای، تاریخی و پهلوانی سخن گفت؛ براساس این نظر، دورۀ حکومت پیشدادیان اساطیری است امّا دربارۀ دورۀ حکومت کیانیان پژوهشگران اتفاق نظر ندارند. وجود عناصر اساطیری در داستان های مربوط به سلسلۀ کیانیان این پرسش را مطرح می کند که شاهان کیانی شخصیت های تاریخی دارند یا متعلق به اسطوره اند. در پاسخ به این پرسش پژوهشگرانی چون ویندشمان، اشپیگل، دارمستتر، لومل، ویکندر و دو مزیل با دید اسطوره گرایی بر این عقیده اند که کیانیان یا برخی از شاهان این سلسله به اسطوره تعلق دارند. وجود عناصر شگفت در داستان کیکاووس و کیخسرو بن مایۀ این تفکر است. گروه دیگر از پژوهندگان تاریخ گرا، چون هنینگ، مری بویس و کریستن سن کیانیان را پادشاهان ایران خاوری می دانند که در دوره ای تاریخی پیش از هخامنشیان حکومت کرده اند. ظهور و حضور زرتشت در دورۀ گشتاسب بن مایه این عقیده است. در جستار پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی، آراء و استدلال ها و شواهد این دو گروه پژوهندگان نقد و بررسی شده است نتایج این بررسی نشان می دهد نظریه تاریخ گرایان مستندتر و به واقعیت نزدیک تر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - بررسی و مقایسه تصاویر آتش در ادبیات حماسی و عرفانی با تأکید بر شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا
افشین وزیری علی محمد موذنیآتش یکی از عناصر بنیادی در پیدایش هستی و نیز مهمترین جلوة حیات در طبیعت برای انسان است. عنصر آتش از بدو زندگی تابهحال در میان تمام انسانها و آیینها دارای قداست و اهمیتی والا بوده است. این عنصر در افکار و سرودههای دو شاعر بزرگ زبان و ادبیات فارسی، یعنی فردوسی و مولا أکثرآتش یکی از عناصر بنیادی در پیدایش هستی و نیز مهمترین جلوة حیات در طبیعت برای انسان است. عنصر آتش از بدو زندگی تابهحال در میان تمام انسانها و آیینها دارای قداست و اهمیتی والا بوده است. این عنصر در افکار و سرودههای دو شاعر بزرگ زبان و ادبیات فارسی، یعنی فردوسی و مولانا نیز همواره از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و به اشکال مختلف در آثار آنان متجلی گردیده است. فردوسی آتش را آخشیج برتر عنوان نموده و در نظر او آتش سرچشمه ویژگیهای بنیادین دیگر از قبیل گرما، سرما، خشکی و تری است. ویژگیهای اساطیری آتش در شاهنامه مانند آتش آزمون و آتش تطهیر بسیار پررنگ و نمادین است. آتش در اشعار مولانا در قالبهای تمثیل، تلمیح، استعاره، نماد و غیره بهکاررفته است. آتش در اشعار مولانا در مصداق آتش حق و تجلیات وی، آتش انبیا، آتش عشق، آتش جهنم، آتش نفس و غیره به چشم میخورد که همگی برای تبیین معرفت، عشق و جلوههای آفرینش بهکاررفته است. در این مقاله به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی، تصاویر آتش در شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا موردبررسی قرارگرفته است. کارکردهای معرفت، عشق و پاککنندگی آتش عمدتاً تحت تأثیر اسطورهها بوده و ازلحاظ رویکرد نقاط مشترک زیادی با شاهنامه فردوسی دارد؛ اما در تحلیل رویکرد عارفانه شعر مولانا و تصاویر او از آتش درمییابیم که مجردّات فکری شاعر به طور رمزگونه بیان شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - بررسی خواستگاری زنان از مردان در شاهنامۀ فردوسی با رویکرد روان شناختی کارل گوستا یونگ
مریم سعید علی عشقی سردهی سیدعلی اکبر شریعتی فر سعید روزبهانیدر شاهنامۀ فردوسی در آن چه مربوط به دورۀ پهلوانی و اساطیری است به خواستگاری دختران از پسران یا زنان از مردان برمیخوریم که با فرهنگ و عُرف امروز ما سازگاری ندارد، اما حقیقتی است از روزگار پهلوانی و آغاز پیدایش حکومت های نخستین که بر مدار کشاورزی و گله داری ونیاز به زمین أکثردر شاهنامۀ فردوسی در آن چه مربوط به دورۀ پهلوانی و اساطیری است به خواستگاری دختران از پسران یا زنان از مردان برمیخوریم که با فرهنگ و عُرف امروز ما سازگاری ندارد، اما حقیقتی است از روزگار پهلوانی و آغاز پیدایش حکومت های نخستین که بر مدار کشاورزی و گله داری ونیاز به زمین های آباد شکل گرفته اند. پهلوانان که تنومندی و نیرومندی ویژه دارند در جنگ ها و حکومت های نخستین مقامی والا پس از شاهان و گاه حتی برتر از شاهان قرار می گیرند؛ بنابراین دختر بزرگان و شاهزاده خانم ها آرزو دارند با پهلوانان ازدواج کنند تا دارای فرزندان سالم و نیرومند شوند که بعدها ارج خانوادگی را پاس بدارند. پژوهندگان این گفتار بر آن هستند با رویکرد روان شناختی کارل گوستا یونگ، روان شناس نامدار غربی، که بر مبنای آنیما و آنیموس در ناخودآگاه روان زنان و مردان وجود دارند و به صورت انگیزۀ درونی و بیرونی در خود آگاه پدیدار می شوند بپردازند و عملکردها و حوادث ناشی از شکل گیری آنیما و آنیموس را به دو صورت مثبت و منفی واکاوی نمایند. این پژوهش که به روش (توصیفی _ تحلیلی_ تطبیقی) انجام می گیرد نشان می دهد که انتخاب همسر در شاهنامه در دورۀ پهلوانی در ناخودآگاه روان شخصیت های داستان جای دارد که زنان می توانند نماد آنیمای مثبت و منفی موجود در روان انسان بوده و در سرنوشت شاهزادگان و پهلوانان مؤثر باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - بررسی انتقادی ضبط و شرح بیتهایی از شاهنامه
محمود رضایی دشت ارژنه محمد حسین کرمی شهلا آموزگارشاهنامه فردوسی بزرگترین و ارزشمندترین حماسۀ ملی ایران است که برخلاف ظاهر آسان نمایش، ژرفایی بسیار تودرتو و پیچیده دارد، طوری که با وجود شرح ها و گزارش های مکرر شاهنامه پژوهان، هنوز درباره بسیاری از بیت های آن اتفاق نظر وجود ندارد. در این جستار با روش توصیفی تحلیلی، أکثرشاهنامه فردوسی بزرگترین و ارزشمندترین حماسۀ ملی ایران است که برخلاف ظاهر آسان نمایش، ژرفایی بسیار تودرتو و پیچیده دارد، طوری که با وجود شرح ها و گزارش های مکرر شاهنامه پژوهان، هنوز درباره بسیاری از بیت های آن اتفاق نظر وجود ندارد. در این جستار با روش توصیفی تحلیلی، پس از واکاوی برخی از بیت های شاهنامه ویراسته جلال خالقی مطلق و طرح دیدگاه شاهنامه پژوهان دربارة هر بیت، روشن شد که گزارش برخی از بیت ها به سامان و مفهوم نیست که این ابهام یا از عدم توجه کافی به بافت متن ناشی شده و یا نارسایی گزارش بیت، ناشی از ضبط نادرست یا مغشوش یک واژه یا عبارت در بیت است. از این رو، هم به بررسی انتقادی ضبط برخی از بیت ها پرداخته شده و با توجه به قراین متعدد، نویسش موجه تری پیشنهاد شده است و هم پس از بررسی انتقادی گزارش برخی از ابیات و بازنمودن نارسایی این گزارش ها، کوشش شده که با توسل به منابع درون متنی و برون متنی، معنای درخورتری ارائه گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - بررسی تقابل ها در پنج داستان منتخب از بخش تاریخی شاهنامه (بهرام گور، خسرو انوشیروان، یزدگرد سوم، اردشیر بابکان، بهمن) بر مبنای رویکرد تقابل لویی استروس
زهرا ایرانمنشدر این مقاله به بررسی تقابل ها در پنج داستان منتخب از بخش تاریخی شاهنامه (بهرام گور، پادشاهی خسرو انوشیروان، یزدگرد سوم، اردشیر بابکان، بهمن) بر مبنای رویکرد تقابل لویی استروس پرداخته ایم. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر سندپژوهی و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. أکثردر این مقاله به بررسی تقابل ها در پنج داستان منتخب از بخش تاریخی شاهنامه (بهرام گور، پادشاهی خسرو انوشیروان، یزدگرد سوم، اردشیر بابکان، بهمن) بر مبنای رویکرد تقابل لویی استروس پرداخته ایم. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر سندپژوهی و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. بررسی تقابل در داستان های مورد بررسی نشان می دهد که عنصر تقابل در این داستان ها بسیار برجسته و پررنگ است و در واقع طرح هر کدام از این داستان های تاریخی بر مبنای تقابل است. نوع تقابل ها در این داستان ها به دلیل تاریخی بودن آن ها، عمدتا از نوع تقابل شخصیت های انسانی است. تقابل های دیگری نیز غیر از تقابل میان شخصیت های انسانی در این داستان ها دیده می شود، که از میان آن ها می توان به تقابل ایدئولوژی ها، عدالت و ظلم، فضایل و رذایل اخلاقی، تقابل صفات انسانی همچون جنگاوری و شجاعت با ضعف و ناتوانی، تقابل نژادی و قومی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. در مجموع، با اینکه داستان های منتخب، از نوع داستان های تاریخی هستند، اما مؤلفه های رویکرد و نظریة لوی استروس در آنها دیده می شود و انگیزۀ این شخصیت ها از تقابل، صرفا انگیزه های ذکر شده در کتب تاریخی نیست، بلکه آرمان ها و اهداف و همچنین تیپ شخصیتی و خصایل روانی آنها نیز در این تقابل ها تأثیر مستقیم گذاشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - تحلیل تطبیقی میان دو موجود اسطورهای سیمرغ و گارودا در دو اثر حماسی شاهنامه و مهابهارات
سارا عجلی احمد خاتمی ابوالقاسم اسماعیل پور مطلقحماسۀ کهن هندیان (مهابهارات) با حماسۀ برجسته و جهانی ایرانیان (شاهنامه) اشتراکاتی دارد که از تشابهات فرهنگی و تمدنی بین هندیان و ایرانیان حکایت میکند. پژوهش حاضر میکوشد تا این دو اثر حماسی و ماندگار را بکاود و دو موجود اسطورهای از این دو اثر را از منظر اسطورهای بازش أکثرحماسۀ کهن هندیان (مهابهارات) با حماسۀ برجسته و جهانی ایرانیان (شاهنامه) اشتراکاتی دارد که از تشابهات فرهنگی و تمدنی بین هندیان و ایرانیان حکایت میکند. پژوهش حاضر میکوشد تا این دو اثر حماسی و ماندگار را بکاود و دو موجود اسطورهای از این دو اثر را از منظر اسطورهای بازشناسد و وجوه اشتراک و افتراق آن ها را دریابد. نتایج این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی، درصدد پاسخ به اشتراکات و افتراقات در وجوه دو موجود اسطورهای از آثار مذکور و معیارهای نزدیکیِ بین این دو اثر است و نشان از این دارد که در میان شخصیتهای پرشمار این دو اثر حماسی، مشابهتهای میان سیمرغ و گارودا شایان توجه است. مشترکات و مشابهات این دو در زمینههای گوناگونی قابل بررسی هستند؛ از جمله: جایگاه ویژۀ آن دو میان پرندگان اسطورهای، شکل ظاهری، حضور یافتن به محض طلبیده شدن و زندگی بر فراز کوهی مقدس. از نتایج دیگر این تحقیق آن است که وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین این دو موجود اسطورهای وجود دارد؛ برای مثال تفاوت چشمگیری میان این دو پرندۀ اسطورهای یافت میشود: در سیمرغ تکیه بر دانایی و خردمندی اوست، اما گارودا دارای قدرت بدنی سرشار معرفی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - تحلیل کهن الگوی آنیما در شخصیت پیران ویسه
مهری تلخابیشاهنامه، ریشه در اندیشه ها و باورهای کهن دارد و از آبشخوری به نام ناخودآگاه جمعی بهره مند است. در این مقاله، بر روی کهن الگوی آنیما تامل شده و شخصیت پیران ویسه، از این منظر، تحلیل شده است. سوال اصلی این مقاله، آن است که در اثر بزرگی چون شاهنامه، چگونه به کهن الگوی أکثرشاهنامه، ریشه در اندیشه ها و باورهای کهن دارد و از آبشخوری به نام ناخودآگاه جمعی بهره مند است. در این مقاله، بر روی کهن الگوی آنیما تامل شده و شخصیت پیران ویسه، از این منظر، تحلیل شده است. سوال اصلی این مقاله، آن است که در اثر بزرگی چون شاهنامه، چگونه به کهن الگوی آنیما جان دمیده شده است؟ این مقاله، بر پایۀ نظریۀ یونگ ، بر آن است که نشان دهد ، مردان، هم زمان، واجد صفات زنانه نیز هستند اما اغلب اوقات، عوامل مختلفی که در جامعه پذیری مردان موثرند، مانع از بروز آنیما در روان مردان می گردد. با وجود این، در شاهنامه، در مواردی، زن درون یا آنیما در مردان، به صورت خلق و خو و رفتار های خاص زنانه ظاهر می شود و شخصیتی متعادل تر و کار آمدتر وتوانمندتر از خود به جا می گذارد. این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است و در پایان، به این نتیجه می رسد که توجه به جنبه ها و نداهای درون، در زن و مرد، منجر به رشد و شکوفایی شخصیت آدمی می گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
45 - موجودات و جانوران فراطبیعی در شاهنامه و مقایسه آن با حماسۀ گیلگمش
علی فکوری جویباری رضا فرصتی جویباری ناهید اکبرینیروهای فراطبیعی، نیروهای ویژهای را گویند که در انسان ها، جانوران و حتی در اشیاء به صورت بالقوه وجود دارد و در شرایطی خاص، اعمالی غیر قابل باور را به ظهور میرساند که ریشه باور به وجود این نیروها را در زمانهای باستان باید جست. در اسطورههای کهن این موجودات ماوراءطبیع أکثرنیروهای فراطبیعی، نیروهای ویژهای را گویند که در انسان ها، جانوران و حتی در اشیاء به صورت بالقوه وجود دارد و در شرایطی خاص، اعمالی غیر قابل باور را به ظهور میرساند که ریشه باور به وجود این نیروها را در زمانهای باستان باید جست. در اسطورههای کهن این موجودات ماوراءطبیعی ناتوانی‎ها و کاستی‎های شاهان و پهلوانان را در نیل به هدف جبران میکنند. اعتقاد به این نیروها را در آثار کهن و ارزشمند ادبی همچون گیلگمش، شاهنامه، رامایانا، ایلیاد و اودیسه میتوان مشاهده نمود، از این رو جستار حاضر به بررسی موجودات فراطبیعی در دو حماسه کهن ارزشمند؛ یعنی شاهنامه و گیلگمش اختصاص یافته است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و نگارندگان در پی آنند که تأثیر نیروهای فراطبیعی در کدام حماسه، مشهودتر است؟ نتایج بررسی نشان میدهد که موجودات و جانداران فراطبیعی در شاهنامه از نظر تنوع، نقش و کارکرد بر حماسه گیلگمش برتری دارد، به گونه‎ای که برخی بعضی از این موجودات و جانوران در روند حماسی و ملی اثر، نقشی اساسی و پراهمیتی ایفا نمودهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
46 - بررسی ارزش های اجتماعی زنان شاهنامه فردوسی با رویکرد جامعه شناختی امیل دورکیم
مریم سعید علی عشقی سردهی سیدعلی اکبر شریعتی فر سعید روزبهانیآشنایی با رفتار و منش زنان یک امری جمعی و نیازمند فهم جامعهشناختی است. دورکیم نظریه همبستگی را از طریق نمودهای وجدان جمعی مطرح و ادعا می کند که با تراکم مادّی و اخلاقی، جامعه بشرّی مراحل تکامل خود را به سوی پیشرفت و تکثرگرایی طی میکنند. تعارض هویّتی، حالتی فردی اما ا أکثرآشنایی با رفتار و منش زنان یک امری جمعی و نیازمند فهم جامعهشناختی است. دورکیم نظریه همبستگی را از طریق نمودهای وجدان جمعی مطرح و ادعا می کند که با تراکم مادّی و اخلاقی، جامعه بشرّی مراحل تکامل خود را به سوی پیشرفت و تکثرگرایی طی میکنند. تعارض هویّتی، حالتی فردی اما انعکاسی از حیات جمعی ارزشهای ساختاری-اجتماعی و بازتابدهندۀ مسائل جمعی است. هدف از انجام این نوشتار بررسی ارزش های اجتماعی در رفتار و منش زنان شاهنامه فردوسی با رویکرد جامعه شناختی امیل دورکیم می باشد که با نظر به هویّت اجتماعی زنان، ازدواج و حجاب نگاشته شده است. روش پژوهش در این نوشتار از نوع (توصیفی -تحلیلی –تطبیقی) است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که زنان در شاهنامه فردوسی براساس هویّت زنانه خویش در مقاطع مختلف زندگی نقش های متفاوتی را ایفا میکنند. برخی از دیدگاه های فردوسی که در اشعارش منعکس شده با دیدگاه دورکیم همسو بوده که هر دو، زن و مرد را یکسان در نظر می گیرند. بر طبق نظریۀ همبستگی اجتماعی و همسویی آن با شاهنامه می توان گفت که عوامل اجتماعی از جمله تحصیلات، طبقه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه های جمعی و خردگرایی با ازدواج زود هنگام و یا ازدواج بی پایه مانند: ازدواج با محارم رابطۀ معکوسی دارند. همچنین عواملی چون سنتّی بودن خانواده، بی اعتمادی به خانواده پدری و نابرابریهای جنسیتی با ازدواج زود هنگام و بی پایه رابطه مستقیم دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
47 - «من» غنایی و حماسی (مورد پژوهانه دیوان حافظ و شاهنامه فردوسی)
فرشته آهیخته احمد گلیشاخصه های سبکی ادبیات ملل در گونه های مختلف ادبی با زیرساخت های ویژه، پیکره های اصلی فرهنگ و ادبیات آ ن ها را بازتاب می دهد. در این میان،گونه های غنایی و حماسی در کنار دیگر انواع، جایگاهی خاص برای بازتاب احساسات و افکار نویسنده باز نگه داشته است.از آن جا که پدید أکثرشاخصه های سبکی ادبیات ملل در گونه های مختلف ادبی با زیرساخت های ویژه، پیکره های اصلی فرهنگ و ادبیات آ ن ها را بازتاب می دهد. در این میان،گونه های غنایی و حماسی در کنار دیگر انواع، جایگاهی خاص برای بازتاب احساسات و افکار نویسنده باز نگه داشته است.از آن جا که پدیدآورندگان این گونه از متن نوشته ها و حساسیت حضور نشست مؤلفان آن ها را در متن نمی توان انکار کرد، بررسی جایگاه مؤلف و تاثیر زاویۀ نشست او در متن می تواند نقطه های مبهم نوشته ها را آشکارکند. من غنایی یا ابراز شخصیت عاطفی نویسنده در متون غنا، بازنمودی از رمزواره هایی بی بدیل نگاه درونی مؤلف به موضوعات مختلف اطراف را به نمایش می گذارد. زیرساخت های من فردی و عاشقانه، من اجتماعی، من اخلاقی و ... هرکدام الگوبندی ذهن نویسنده را به مخاطب اعلام می کند و با روش غیرارادی، ذهنیت مؤلف را در جهت اقناع خواننده هدایت می کند. در متن های حماسی، مؤلف و حضور من فردی و خویشتن شاعرانۀ او هر چند به ظاهر چشمگیر نمی نمایاند، اما در ساخت های زیرین روایت پهلوانی و تاریخی متن، نقب زدن نویسنده به احساسات و هنجارهای درونی خویش را به صورت ارادی می توان دید. به گونه ای که اندیشه برترمنشانه و منگرایانۀ پهلوانان، جبهه گیری های ایشان در مقابله با قطب پلیدی ها و ناهنجاری ها، نازش به افتخارات ملی و نژادی در مقابل بیگانگان و... اعتبار اندیشه های ناسیونالیستی یک حماسه سرا را در پیوند با عواطف درونی او نشان می دهد. از آن جا که شاهنامۀ فردوسی و دیوان حافظ شیرازی، نمونۀ بکمال دو نوع گونۀ حماسی و غنایی ما محسوب می شوند، محقق سنجش حضورمن شاعرانه با بازنمود من ارادی حماسی را به گونۀ مقایسه ای در این دو نشان داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
48 - بررسی و تحلیل نقش دلاله در داستان زال و رودابه از شاهنامۀ فردوسی با رویکرد به مؤلفه های مددکاری فردی
فرخ رو شهابی رضا اشرف زاده بتول فخر اسلامدر متون حماسی، دلاله یا میانجی زنی است که شخصیت های اصلی را در برابر مشکلات راهنمایی می کند و موجب رشد و تعالی آن ها در ابعاد جسمانی و روانی می شود. در دنیای امروز، این نقش برای مددکاران در زندگی روزمره تعریف شده است. وجه اصلی شباهت دلاله و مددکار، یاری رسانی به افرا أکثردر متون حماسی، دلاله یا میانجی زنی است که شخصیت های اصلی را در برابر مشکلات راهنمایی می کند و موجب رشد و تعالی آن ها در ابعاد جسمانی و روانی می شود. در دنیای امروز، این نقش برای مددکاران در زندگی روزمره تعریف شده است. وجه اصلی شباهت دلاله و مددکار، یاری رسانی به افراد نیازمند است. در این تحقیق که با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده، نقش دلاله در داستان زال و رودابه از شاهنامۀ فردوسی، با رویکرد به شخصیت سیندخت و مبانی نظری مددکاری فردی کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اصلی ترین رسالت سیندخت در داستان، تضمین پیوند میان زال و رودابه و فراهم آوردن بسترهای لازم برای زاده شدن رستم و جهت دهی به مسیر حماسه است. همچنین، او با شخصیت شناسی دقیق و آسیب شناسی مشکل و بحران پیش آمده، مانع از شکل گیری نبردی خونین میان ایرانیان و حکومت کابل شده است. در این داستان، بازخوانی خویشکاری های سیندخت، مبین حضور چشم گیر زنان در عرصه های سیاسی- اجتماعی (نقش فراجنسیتی و ورای هنجارهای موجود) و نیز، نقش آفرینی در مسائل عاشقانه (نقش سنتی) است. سیندخت نمایندۀ زنی پویا و تأثیرگذار در بهبود مناسبات بینا فردی و اجتماعی است. افزون بر سیندخت، زن نامه رسان هم در آغاز داستان، زال و رودابه را به هم نزدیک کرده و دل آن ها را به هم پیوند زده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
49 - جنبش های اجتماعی شهروندان در شاهنامه (بررسی موردی قیام کاوۀ آهنگر و گردن فرازی بندوی و گستهم)
رسول رستمی محمدرضا راشد محصل مجیدرضا خزائی وفاشهروند و شهروندی، اصطلاحاتی نسبتاً نوظهور در پهنۀ مطالعات جامعه شناسی و علوم سیاسی است. شهروند همواره در یک رابطۀ دوسویه تعریف شده است؛ او فردی است که از سویی برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر، در برابر قانون موضوعه، وظایفی دارد. جنبش های اجتماعی، بر کوششی أکثرشهروند و شهروندی، اصطلاحاتی نسبتاً نوظهور در پهنۀ مطالعات جامعه شناسی و علوم سیاسی است. شهروند همواره در یک رابطۀ دوسویه تعریف شده است؛ او فردی است که از سویی برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر، در برابر قانون موضوعه، وظایفی دارد. جنبش های اجتماعی، بر کوششی جمعی ناظر است که طی آن افراد به آرمان های از پیش تعیین شده می رسند. جنبش های اجتماعی با اهدافی مشخص و توسط نهادهایی غیر رسمی صورت می گیرند. البته در شاهنامه، واژۀ شهروند نیامده است. فردوسی گاه از واژۀ شهری در مقابل سپاهی برای متمایز کردن غیر نظامیان از نظامیان سود جسته است اما واژۀ ایرانیان طبق شواهدی که در تحقیق به دست آمده است و نیز براساس تعریف شهروند در فرهنگ های جامعه شناسی و علوم سیاسی بر شهروندان ایرانی در شاهنامه اطلاق شده است. دو جنبش منتخب (یکی از بخش حماسی شاهنامه و دیگری از بخش تاریخی آن) بر حضور پررنگ و مشارکت همه جانبۀ شهروندان ایرانی در جنبش های اجتماعی جهت تحقق عدالت و دادگری گواه است. این تحقیق به روش تحلیلی و توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی انجام شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
50 - تبیین و تحلیل مولفه های اجتماعی در شهنشاه نامه تبریزی و تطبیق آن با شاهنامۀ فردوسی
حمیده مقدس حسنعلی عباسپور اسفدن وحید رویانیمولفه های اجتماعی به عناصر یا اجزای تشکیل دهندۀ یک اجتماع اطلاق میشود که بدون داشتن آنها نمیتوان آن اجتماع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شاهنامه به عنوان اثری برآمده از میراث فرهنگی، تاریخی و اجتماعی حائز اهمیت است، غنای این اثر و اهمیت آن به حدی است که منظومهها أکثرمولفه های اجتماعی به عناصر یا اجزای تشکیل دهندۀ یک اجتماع اطلاق میشود که بدون داشتن آنها نمیتوان آن اجتماع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شاهنامه به عنوان اثری برآمده از میراث فرهنگی، تاریخی و اجتماعی حائز اهمیت است، غنای این اثر و اهمیت آن به حدی است که منظومههای حماسی و تاریخی بسیاری به تقلید از آن نوشته شده که شهنشاه نامه تبریزی نمونه ای از این موارد است. بررسی مولفههای اجتماعی دراین دو اثر نه تنها منجربه روشن شدن آیین زندگی از دوران حیات فردوسی تا پایان حکومت مغولان میگردد، بلکه شباهتها و تفاوتهای مولفههای اجتماعی را دراین دو اثر روشن میسازد. پیرامون این مبحث تاکنون پژوهشی انجام نشده است و موارد موجود تنها به بررسی برخی از مولفههای اجتماعی در شاهنامه پرداخته است. نگارنده در پی اثبات این فرضیه است که در این دو اثر پادشاه به عنوان قطب اصلی مملکت مطرح است، نتایج پژوهش نشان میدهد مردم در شاهنامه از آگاهی و بیداری برخوردارند و در روند سیاستهای کشور خود دخالت دارند اما در شهنشاه نامه مردم تسلیم به جبرو زورگویی میباشند و در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند، این امر حاکی از فضای خفقان آور حکومت مغولان در دوران سرایش شهنشاه نامه میباشد. علاوه براین شهنشاه نامه در مولفههایی نظیر آداب و رسوم، آداب جشن و سوگواری و برخی از آداب جنگ با شاهنامه مشابهت دارد، اما مولفههایی نظیر شیوة حکمرانی پادشاهان، عدالت اجتماعی و آگاهی عامه مردم در این دو کتاب متفاوت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
51 - واکاوی مسائل زنان شاهنامه در خانوادههای مادرسرپرست
پشنگ دلاوری مهدی کارگر خسرو جلیلی کهنه شهری بهرام خوشنودیدر شاهنامه فردوسی خانوادههای زیادی به همراه فرزندان خود حضور دارند که برخی از آنها به دلیل نبود پدر، جزو خانوادههای مادرسرپرست بهشمار میروند. حضور این خانوادهها در داستانهای شاهنامه، علیرغم اسطورهای، پهلوانی و یا تاریخی بودن آنها، زمینهای مناسب برای مطالعات م أکثردر شاهنامه فردوسی خانوادههای زیادی به همراه فرزندان خود حضور دارند که برخی از آنها به دلیل نبود پدر، جزو خانوادههای مادرسرپرست بهشمار میروند. حضور این خانوادهها در داستانهای شاهنامه، علیرغم اسطورهای، پهلوانی و یا تاریخی بودن آنها، زمینهای مناسب برای مطالعات میانرشتهای جهت شناسایی و ریشهیابی مسائل و مشکلات اینگونه خانوادهها فراهم ساخته است. پژوهش حاضر با شناسایی این فرصت، سعی کرده است با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل دادهها به روش توصیف فراوانی و فراوانی درصدی از نوع تاریخی، ضمن معرفی خانوادههای مادرسرپرست در شاهنامه به این پرسش که چه تعداد از خانوادههای مادرسرپرست در زندگی با شکست مواجه شدهاند و علل و عوامل این شکست چه بودهاست، پاسخ دهد. نتیجۀ این بررسی نشان داد تعداد خانوادههای مادرسرپرست در شاهنامه با فراوانی 76/11%، با گزارشی که مرکز آمار ایران در سال 1390 از تعداد خانوادههای مادرسرپرست ارائه داده (12%) نزدیکی معناداری دارد. همچنین مشخص شد خانوادههایی که توسط پدر طرد و یا ترک شده بودند بیشتر از خانوادههایی که با مرگ پدر مواجه شده بودند دچار آسیب شدهاند. از عوامل دیگر شکست در خانوادههای مادر سرپرست، ازدواج مجدد مادر و فرزندآوری او از همسر دوم و نیز نبودن مادر در کنار فرزند و عدم حمایت او از فرزند شناسایی شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
52 - بررسی تحلیلی ضبط و گزارش برخی از ابیات بحث انگیز شاهنامه (از داستان بهمن تا یزدگرد شهریار)
حسین منصورنژاد محمود رضایی دشت ارژنهشاهنامۀ فردوسی، بزرگ ترین حماسۀ ملی ایران است که علی رغم روساخت ساده و زودیابش، متنی دشوار و دیریاب است و از همین رو با وجود شرح های متعدد و مقالات مستقل در تبیین برخی ابهامات آن، هنوز هم ضبط بسیاری از ابیات، مورد تردید است و هم گزارش شارحان دربارۀ برخی از بیت ها پذی أکثرشاهنامۀ فردوسی، بزرگ ترین حماسۀ ملی ایران است که علی رغم روساخت ساده و زودیابش، متنی دشوار و دیریاب است و از همین رو با وجود شرح های متعدد و مقالات مستقل در تبیین برخی ابهامات آن، هنوز هم ضبط بسیاری از ابیات، مورد تردید است و هم گزارش شارحان دربارۀ برخی از بیت ها پذیرفتنی نمی نماید. در این جستار، نگارندگان با واکاوی برخی از بیت های شاهنامۀ ویراستۀ جلال خالقی مطلق، دریافتند نارسایی ها و ابهاماتی که در شرح برخی از ابیات دیده می شود یا از عدم توجّه کافی به بافت متن ناشی شده و یا ناشی از ضبط نادرست بیت است. از این رو، در این جستار، ابتدا با تکیه بر متن شاهنامه و یاری گرفتن از ذهن و زبان فردوسی و سپس با غور در منابع برون متنی و مقایسه و نقد گزارش های شارحان در کتب و مقالات مرتبط، ضبط و گزارش چند بیت مورد بررسی انتقادی قرارگرفته و پس از بیان کاستی ها، نویسش، خوانش یا گزارش موجّه تر و درخورتری برای ابیات پیشنهاد شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
53 - بررسی شخصیتهای نمادین داستان نبرد بزرگ کیخسرو با رویکرد روانشناختی کارل گوستاویونگ
تکتم نیازمند حمیدرضا سلیمانیان علی ساجدیشخصیت مجموعهای از صفات روانشناسی است و صفات روانشناسی ویژگیهایی هستند که تفاوتها و شباهتهای روان افراد با یکدیگر را بیان میکند. شاهنامۀ فردوسی از آثاری است که در آن به شخصّیت توجه فراوان شده است. آنچه فردوسی را از دیگر داستاننویسان متمایز میکند توجه به ویژگیه أکثرشخصیت مجموعهای از صفات روانشناسی است و صفات روانشناسی ویژگیهایی هستند که تفاوتها و شباهتهای روان افراد با یکدیگر را بیان میکند. شاهنامۀ فردوسی از آثاری است که در آن به شخصّیت توجه فراوان شده است. آنچه فردوسی را از دیگر داستاننویسان متمایز میکند توجه به ویژگیهای روانی و کنشی شخصّیتها متناسب با موضوع حماسه است. بهرهگیری خودآگاهانه از نمادها نشاندهندۀ یک کنش مربوط به روانشناسی بسیار مهم است و افزون بر آن انسان نمادهای ناخودآگاه و خودانگیخته را نیز میآفریند که اگر بخواهیم کارکرد ذهن بشر را بهتر بفهمیم ناگزیر باید به آن دستیابیم. این پژوهش به روش(توصیفی _تحلیلی_ تطبیقی) و استفاده از دادههای کتابخانهای تدوین یافته است. در این پژوهش برآنیم که با بهرهگیری از نظریۀ روانشناسی یونگ به تحلیل شخصیتهای نمادین داستان نبرد بزرگ کیخسرو بپردازیم و از آنجا که شاهنامه فردوسی حماسه ملی ایرانیان است و ریشه در ناخودآگاه قومی و ملی آنها دارد این ویژگی قابلیت مناسبی به آن میدهد که از دیدگاه یونگ تحلیل شود. میتوان مهمترین نتیجه پژوهش حاضر را چنین برشمرد: سایه، بخش شیطانی، ناسازگار و فرومایه روان انسان است. گرفتار شدن در تیرگیهای درون، به منزلۀ تحقق بخشیدن به سایه است و برای رهایی از سایه باید با تامل بر درون خویش، از ابعاد تیرۀ شخصیت خود باخبر شد که در فرآیند فردیتیافتگی (خودشکوفایی فرد) با آگاهی از خود واقعی تیرگیهای سایه کنار رود و فرد به خود واقعی برسد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
54 - چهره ى زن در اسطوره و تاریخ براساس محتواى شاهنامه و تاریخ بیهقى
هادی خدیور راحله انصافی سروردر فایل اصل مقاله موجود است.در فایل اصل مقاله موجود است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
55 - بیان غیر صریح در شاهنامه فردوسی مبتنی بر نظریه ی معنا شناسی کاترین کربرات
اکرم رحمانیکاترین کربرات، زبان شناس مشهور فرانسوی، در یکی از آثار ارزشمند خود با عنوان بیان غیر صریح ، بحثی را در مورد ارتباطات کلامی مطرح میکند که سرآغاز مطالعات بعدی در زمینۀ معنا شناسی، زبان شناسی و به ویژه علم ارتباطات قرار میگیرد.از نظر وی، امکان ایجاد بیان صریح بسیار کمتر أکثرکاترین کربرات، زبان شناس مشهور فرانسوی، در یکی از آثار ارزشمند خود با عنوان بیان غیر صریح ، بحثی را در مورد ارتباطات کلامی مطرح میکند که سرآغاز مطالعات بعدی در زمینۀ معنا شناسی، زبان شناسی و به ویژه علم ارتباطات قرار میگیرد.از نظر وی، امکان ایجاد بیان صریح بسیار کمتر است و اغلب ارتباطات کلامی روزمرۀ ما صریح نیست و اصولاً مابیشتر با بیان خود،نیات باطنی و ارادۀ پنهانی خود را به طور غیر صریح در گزاره میگنجانیم.بنابراین، همواره در گزاره، حضور ناگفتهها بر گفتهها میچربد و حجم و وسعت آنها نسبت به گفتهها یا بیان صریح در گزاره بسیار گسترده تر است.بیان چنین گزارههایی مخاطب را وادار میکند تا در بارۀ کم و کیف آنها فکر گند و به رمز گشایی بپردازد.هدف از این پژوهش، بررسی بیان غیر صریح در شاهنامة فردوسی بر اساس نظریة معناشناسی کربرات و تجزیه و تحلیل این نوع بیان در این شاهکار بزرگ حماسی است.نتایج به دست آمده نشان دهندۀ آن است که: در شاهنامة فردوسی به وفور از بیان غیر صریح به شیوه ای زیبا و رسا و منطبق با اصول و قواعد معناشناسی زبان استفاده شده و فردوسی در به کارگیری زبان و عوامل فرا زبانی، بسیار موفق بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
56 - پیوند دادگری و شادی، و نقش آن در کاهش آسیبهای فردی و اجتماعی در شاهنامه
حمیده شریفی سید محمود سید صادقیدر این پژوهش پژوهنده، پیوند داد و بیداد با شادی و ارتباط آن با آسیب ها در داستان های شاهنامه را مورد بررسی قرار داده و نتیجه می گیرد که در جهان هستی نخستین شادی رسان ایزد یکتاست و انسان، برگزیده و نمایندۀ تمام و کمال مخلوقات، باید صفات ایزد از جمله صفت دادگری را داشته ب أکثردر این پژوهش پژوهنده، پیوند داد و بیداد با شادی و ارتباط آن با آسیب ها در داستان های شاهنامه را مورد بررسی قرار داده و نتیجه می گیرد که در جهان هستی نخستین شادی رسان ایزد یکتاست و انسان، برگزیده و نمایندۀ تمام و کمال مخلوقات، باید صفات ایزد از جمله صفت دادگری را داشته باشد. داد در جایگاه تکوین عدل الهی مربوط به روح و درون است و بنابراین دیدگاه، انسان باید نخست داد را در وجود خود برقرار سازد چرا که همه آفرینش به وسیله نظم و سامانی که انسان به آن میدهد، منظم و به سامان و دور از آسیب، میچرخد و سعادت انسان را در پی دارد، در غیر این صورت تمام قاعده و نظم جهان به هم میخورد و حکومت غم و اهریمن بر شادی پیروز میشود و انواع آسیب ها پراکنده می شود . تحقق داد در یک جامعه که زندگی افراد به هم وابسته است و سود و زیان مشترک دارند، تنها راه تضمین زندگی آرام، رو به پیشرفت، موفق و ایدهآل و دور از هرگونه آسیب برای افراد است، چرا که به هر میزان دادگری در جامعه کمتر و بیدادگری بیشتر باشد، جلوههای اهریمنی و ظلم و تجاوز وآسیب و هر چه که شادی و روشناییها و جلوههای اهورایی را تهدید میکند بیشتر و در نتیجه شادمانیها کم و نابود میشود و حکومت غم و اهریمن وآسیب زا، بر حکومت شادی پیروز میشود و سعادت انسان به خطر افگنده میشود مانند جامعۀ ضحاک. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
57 - بررسی ساختار تراژیک داستان رستم و اسفندیار
تورج عقدایی خدیجه بهرامی رهنمادر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
58 - مقایسۀ تطبیقی داستان فریدون در شاهنامه با داستان های قرآن
فرحناز حسینی احمد ذاکریدر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
59 - نقد و بررسی انواع لحن در شاهنامه فردوسی
عارفه دهقانی منوچهر اکبریدر این مقاله، به بررسی لحنها و ابزارهای ایجاد لحن در شاهنامه پرداختهایم. این لحنها در زمانها و شرایط و مکانهای مختلف و در مواجهه با مخاطبهای مختلف و در جایگاههای مختلف، متمایز هستند. در این بررسی، به انواع لحنها رسیدیم؛ معمولا دو لحن، همزمان با هم به کار رفته و أکثردر این مقاله، به بررسی لحنها و ابزارهای ایجاد لحن در شاهنامه پرداختهایم. این لحنها در زمانها و شرایط و مکانهای مختلف و در مواجهه با مخاطبهای مختلف و در جایگاههای مختلف، متمایز هستند. در این بررسی، به انواع لحنها رسیدیم؛ معمولا دو لحن، همزمان با هم به کار رفته و گاهی نیز به بیش از دو لحن در یک گفتار برمیخوریم. گاهی گفتارِ یک شخصیت، با اینکه طولانی بود، تا آخر، تنها با یک یا دو لحن همراه بود. گاهی نیز گفتاری کوتاه بود ولی لحن تغییر میکرد؛ مثلا ابتدای گفتار، پرخاشگرانه بود ولی در ادامه، مهربانانه سخن میگفت و همین تغییرات بیشمار لحنها و انواع گوناگون آن در شاهنامه، سبب میشود که طولانی بودن ابیاتِ این شاهکار عظیم، ملال آور نشود و با هنر فردوسی، حتی گاهی مخاطب آن چنان تحت تاثیر لحن گفتار، قرار بگیرد که ناخودآگاه حالت چهره و نوع خواندنش تغییر کرده و با آن شخصیت همذات پنداری کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
60 - بررسی تطبیقی - تحلیلی اسطورة زال و رودابه با اسطورههای ایرانی و مصری
مریم محمودی احمد خادمیدر لایة پنهانی اسطورة زال و رودابه، مانند اساطیر هم سان مصری و ایرانی آن، بیانی نمادین نهفته است. زال و سیمرغ، معادل خورشیدند و نماد خدا- قهرمان غول آسا. رودابه مظهر ایزدان مرتبط با آب و ماه و نماد ناخودآگاهی و بی تمایزی اولیه است. هر سه شخصیت، مانند نمونه های ازلی شان أکثردر لایة پنهانی اسطورة زال و رودابه، مانند اساطیر هم سان مصری و ایرانی آن، بیانی نمادین نهفته است. زال و سیمرغ، معادل خورشیدند و نماد خدا- قهرمان غول آسا. رودابه مظهر ایزدان مرتبط با آب و ماه و نماد ناخودآگاهی و بی تمایزی اولیه است. هر سه شخصیت، مانند نمونه های ازلی شان جاودانه می شوند. اسطورة زال و رودابه سرشار از دوگانگی هایی است که میل به اتحاد و تعالی دارند و برای نمونه، می توان از استحالة شخصیتی زال برای گریز از دوگانگی و بدل شدن به نیرویی اهورایی با زیستن در جوار سیمرغ- خدا؛ و میل رودابه که یین، منفعل و مونث است برای پیوستن به زال که یانگ و فعّال و مذکّراست، نام برد. در این مقاله اسطورة زال و رودابه با اسطوره های کهن تر ایرانی و مصری که به جهات گوناگون، ارتباط ساختاری و مفهومی دارند تطبیق داده شده است تا با اشراف بر وجه تمثیلی این اسطوره های همسان، تحلیلی کهن الگویی و نمادین از آن ارائه شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
61 - بررسى کنایات شاهنامه در بخش تاریخى
هادی خدیور ملوک شفیعى اقدمدر فایل اصل مقاله موجود است.در فایل اصل مقاله موجود است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
62 - تأملی بر «سخن » در شاهنام هی فردوسی
تورج عقداییموضوع مقالهی حاضر بررسی سخن در شاهنامهی فردوسی است. به کارگیری واژهی سخن در مفاهیم مختلف و با بسامدی بالا، یادآور اهمیّت گفتن به مثابه یکی از اضلاع مثلث پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک در شاهنامه است. زیرا فردوسی کاخ بلند نظم خویش را بر شالودهی این مثلث بنیاد نهاد أکثرموضوع مقالهی حاضر بررسی سخن در شاهنامهی فردوسی است. به کارگیری واژهی سخن در مفاهیم مختلف و با بسامدی بالا، یادآور اهمیّت گفتن به مثابه یکی از اضلاع مثلث پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک در شاهنامه است. زیرا فردوسی کاخ بلند نظم خویش را بر شالودهی این مثلث بنیاد نهاد تا تصویری روشن از زندگی شایسته و بایستهی آدمی، در سایه این سه مقولهی بنیادین زندگی،تصویر نماید. فردوسی بیش از دو هزار بار از واژهی سخن به صورتهای بسیط، مشتق و مرکب، در معانی حقیقی و مجازی و همراه با ملایمات و ملازمات آن، در جای جای شاهنامه، استفاده کرده است. نگارنده کوشیده است، پس از بررسی تمامی موارد استعمال آن، نگاه فردوسی را به این دال که فصل ممیّز انسان از حیوان است، با تحلیل و توصیف مدلولهایش، نشان دهد تا تبیین جایگاه آن، در اندیشهی پر دامنهی و جهان بینی حکیم توس، امکانپذیر گردد. اگر چه پژوهشهایی مشابه میتواند نقش و جایگاه هر واژه را در ساختار اثر سترگ این حکیم فرزانه نشان دهد، بی گمان واژهی سخن برای بررسیهایی از این دست اهمیت بیشتری دارد.زیرا سخن نه تنها یگانه ابزار بیان اواست؛ بلکه با تمام شئون و مراتب آگاهی و خرد و دانش و بینش او پیوندی ناگسستنی دارد.گذشته از این بررسی سخن در کلام فردوسی نحوهی کاربرد این واژهی کلیدی را آشکار میسازد و بدین ترتیب اولاً افق فکری فردوسی را به نمایش میگذارد و ثانیاً نشان میدهد که چهگونه شخصیتهای شاهنامه، با سخن گفتن، پرده از رازهای درون خویش برمیگیرند و در نزد مخاطب محبوب یا مطرود میشوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
63 - شخصیت پردازی در داستان فرود
مهسا کمارج میثم مهاجردر فایل اصل مقاله موجود می باشددر فایل اصل مقاله موجود می باشد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
64 - شفق اهورایی اهریمنی اسفندیار تحلیل داستان رستم و اسفندیار در شاهنامه فردوسی
محمّدرضا کیوانفر پروانه عادل زاده کامران پاشایی فخریجنگ بین خصلت های اهورایی و اهریمنی و دو بنی بودن قهرمانان خیر و شر در داستان های مختلف شاهنامه همواره مورد نظر پژوهندگان بوده است. اما آنچه مایۀ شگفتی است این است که این بار این دوگانگی بیشتر در سوابق و گفتار و کردار یک قهرمان تجلی یافته است، بطوریکه نمیشود او را اهور أکثرجنگ بین خصلت های اهورایی و اهریمنی و دو بنی بودن قهرمانان خیر و شر در داستان های مختلف شاهنامه همواره مورد نظر پژوهندگان بوده است. اما آنچه مایۀ شگفتی است این است که این بار این دوگانگی بیشتر در سوابق و گفتار و کردار یک قهرمان تجلی یافته است، بطوریکه نمیشود او را اهورایی مطلق نامید و نه او را اهریمنی و دوزخی و بدرگ مطلق قلمداد کرد بلکه نوعی کشاکش و ستیز در گفتار و کردار یک پرسوناژ به نام اسفندیار در این داستان به چشم میخورد. در این جستار طولی سعی وافر پژوهنده با روش توصیفی و تحلیلی و تفسیری و کتابخانهای بر آن بوده است که آیا او سمبل راستی و اهورایی است؟ یا او نماد اهریمنی است؟ در هیچ کدام از این مواضع نمیشود به ضرس قاطع نظر داد این داستان به سبک رآلیستی از یک واقعهی تاریخی حماسی قبل از تاریخ نوشته شده است که قهرمان آن به طور ناآگاهانهای در یک تلقی غلط به دین باوری زمانۀ خود دال بر پیرو راستین پیامبر (زرتشت) بودن پدرش گشتاسب دچار و گرفتار شده است در نتیجه درخواستهای چند لایة رستم با او حاصلی مطلوب در برقراری صلح ندارند بجز جنگ نا خواسته و این موضع اسفندیار تا اواخر داستان دال بر اصرار بر صلح رستم و ابرام بر جنگ اسفندیار تا برقراری جنگ ادامه دارد. ویژگیهای اسفندیار هم در سیاهه نمودن کارهایی که کرده است و در رجز خوانیها خود او به آنها اشاره میکند که آن اعمال در طول داستان توسط پشوتن و سیمرغ و زال و رستم هم تأیید میشوند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
65 - فرایند فردیّت سیاوش
تورج عقداییفرایند فردیّت یکی از اصطلاحات یونگ و به معنی طی مراحل و مراتب رشد برای تحقق خویشتن است. سیاوش یکی از رهیافتگانی است که برای تحققّ خویشتن خویش و رهایی جامعه و انسان از تباهی، از نثار جان خویش در راه اهدافش دریغ نورزید. او در چارچوب یک تقابل جهانی، بر تناقض درون غلبه می أکثرفرایند فردیّت یکی از اصطلاحات یونگ و به معنی طی مراحل و مراتب رشد برای تحقق خویشتن است. سیاوش یکی از رهیافتگانی است که برای تحققّ خویشتن خویش و رهایی جامعه و انسان از تباهی، از نثار جان خویش در راه اهدافش دریغ نورزید. او در چارچوب یک تقابل جهانی، بر تناقض درون غلبه مییابد. مقالهی حاضر شرح فرایند فردیّتیافتگی سیاوش و بازنمود سیر کمالی او از زادن تا مرگ است. این سیر برای طالبان سلامت نفس از چنان اهمیتی برخوردار است که از تاریخ به فرا تاریخ افکنده میشود و به اسطورهیی ماندگار تبدیل میگردد تا همهی آدمیان، فارغ از قید زمان و مکان، به او تأسی جویند. سیاوش مثل یوسف قرآن، زیباست. این زیبایی نه تنها در ظاهر او که در باطنش نیز وجود دارد و جسم او مثل روحش پاک است. به همین دلیل حیطهی زندگیش را به ماورا گسترش میدهد. سفر میکند تا جهان تاریک ناخودآگاهی را بشناسد و آن را زیر فرمان خود درآورد. در این سفر با آنیمای خود برخورد میکند و بخش عاطفی وجود خویش را آشکار میسازد. وقتی فرایند خودشناسی و خودسازی سیاوش به اوج میرسد، برای آن که ارجمندی خود را حفظ کند، شهادت به سراغش میآید و جاودانهاش میکند. در این پژوهش اطلاعات به روش کتابخانهیی گرد آمده و با روش تحلیلی، توصیف شده است. متن داستان سیاوش از مجموعهی دبیر سیاقی انتخاب شده و شمارههای داخل پرانتزها به این متن ارجاع میدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
66 - نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی
نزهت نوحیمقاله حاضر در نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی ادبی به بررسی ویژگیهای این اثر سترگ و همخوانی آن با معیارهای جهان وطنانه ادبیات امروز دنیا میپردازد. بسیاری از نظریات جدید ملهم از تفکرات گذشتهاندلذا جهان وطنی ادبی در سیر تکوینی خود ما را به دو تئوری متقدم یعنی ادبی أکثرمقاله حاضر در نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی ادبی به بررسی ویژگیهای این اثر سترگ و همخوانی آن با معیارهای جهان وطنانه ادبیات امروز دنیا میپردازد. بسیاری از نظریات جدید ملهم از تفکرات گذشتهاندلذا جهان وطنی ادبی در سیر تکوینی خود ما را به دو تئوری متقدم یعنی ادبیات جهان و ادبیات تطبیقی رهنمون میسازد.که به مقتضای کنونی و شرایط خاص پیش روی ادبیات در عرصه دهکده جهانی به شکلی نوین باز مفهوم سازی و منجر به پدیده نوین جهان وطنی ادبی شدهاند. آزمونی نو برای آثار فاخر ادبیات همچون شاهنامه که بار دیگر جایگاه خود را در شاکله اساسی ادبیات جهان محکم سازند.شاهنامه حائز این توانایی است تاجایگاه خود را در معیّت شاهکارهای ماندگار ادبیات جهان حفظ کرده و درعرصه دهکده جهانی متناسب با معاییر جهان وطنی ادبی، مخاطبان را هوشمندانه به خویش خواند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
67 - ارتباط موثّر؛ مهارتی سرنوشتساز در شاهنامه
مینا نبئی رضا فهیمیشخصیتها و ارتباطات آنها در شاهنامه اهمیت ویژهای دارند؛ در پژوهش حاضر با تکیه بر مهارت ارتباط موثر، که یکی از مهارتهای دهگانه زندگی در تعریف سازمان جهــانی بهداشت است، نمونههای ممتاز از ارتباطات انسانی شاهنامه، بهمنظور درک این مهارت و عوامل موثر در شکلگیری آن و ه أکثرشخصیتها و ارتباطات آنها در شاهنامه اهمیت ویژهای دارند؛ در پژوهش حاضر با تکیه بر مهارت ارتباط موثر، که یکی از مهارتهای دهگانه زندگی در تعریف سازمان جهــانی بهداشت است، نمونههای ممتاز از ارتباطات انسانی شاهنامه، بهمنظور درک این مهارت و عوامل موثر در شکلگیری آن و همچنین برای شناسایی موانعـی که یک ارتباط را، به بن بستهای ارتباطی و غمنامهای دردناک بدل میکند، مورد واکاوی و تحلیل روانشناسی قرار گرفته است. این که کدام ارتباط را میتوان موثر نامید ؛ نقش خرد در برقراری ارتباط موثر چیست و در سرزمین آرمانی ایران، با اینکه ارتباطات بر مبنای خرد شکل میگیرد، چگونه است که گاهی انسانهای نیک و خردمند قربانی میشوند؛ از موضوعات محوری این نوشتار است؛ و نتیجه شگفت آن که فردوسی، استاد توانمند آفرینش ارتباطات متنوع است و چنین بر میآید که هزار سال پیش، با اصول آخرین حلقه این علمِ به ظاهر نوین اروپایی، آشنا بوده است و به ظرافت، فرجام دو اتفاق مشابه را به تمایزِ ارتباط موثر یا ناموثر، متفاوت، رقم میزند. روش این مقاله، تحلیل محتوای کیفی و جامعه آماری آن، تمام ابیات شاهنامه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
68 - آز و نیاز در شاهنامه و آیین مزدیسنا
سارا عجلی ایرج مهرکیدر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
69 - ریخت شناسى قص هى ضحاک در شاهنامه و راوانا در رامایانا (جدال خیر و شر)
الیاس نورائی صغری باوندپوردر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
70 - پژوهشی در قلمروی جغرافیایی کیانیان و شاهنامه
ملکمحمد فرخ زاد منیژه فلاحییشت نوزدهم اوستا ، زامیاد یشت ، که به کیان یشت نیز شهرت دارد مهم‎ترین سند در پژوهش‎های قوم شناسی و مقوله‎ بنیاد جغرافیایی تاریخ ایران محسوب می‎شود . براساس این یشت آغاز شهریاری کیانیان ( کیقباد ، کیکاووس ، کیخسرو ، کی‎لهراسب ، کی‎گشتاسب ) و حکوم أکثریشت نوزدهم اوستا ، زامیاد یشت ، که به کیان یشت نیز شهرت دارد مهم‎ترین سند در پژوهش‎های قوم شناسی و مقوله‎ بنیاد جغرافیایی تاریخ ایران محسوب می‎شود . براساس این یشت آغاز شهریاری کیانیان ( کیقباد ، کیکاووس ، کیخسرو ، کی‎لهراسب ، کی‎گشتاسب ) و حکومت موفق آنان با کنار رودخانه‎هایی که به هیرمند منتهی می‎شود و دریاچه‎ی کیانسیه (‎هامون ) را در سیستان تشکیل می‎دهند ، پیوند دارد . قراین دیگری نظیر حضور زرتشت در دورة کی گشتاسب در ایران خاوری ( در بلخ ) و قرابت زبان گاثه‎های اوستا با لهجة شمال شرقی و نیز استقرار شاهان کیانی از جمله کیکاووس و کی لهراسب در بلخ بنا بر روایات مورخان دورة اسلامی ‎و شاهنامة فردوسی، همچنین ساخت بناهایی نظیر گنگ دژ در توران زمین توسط سیاوش و نیز بنای آتشکده کرکویه در سیستان توسط کیخسرو شواهدی در تاَیید این عقیده است که محیط استعمال واژة کی ، یعنی قلمرو حکومت کیانیان از دورترین نقاط شمال شرقی تا جنوب شرقی در سیستان بوده است . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
71 - «اخلاق زناشویی» در شاهنامه فردوسی و بررسی ریشههای آن در متون کهن
محمد نوید بازرگان مریم خادم ازغدیدر این مقاله که به موضوع اخلاق زناشویی در شاهنامهی فردوسی و متون پیش از آن پرداخته شده، کوشش گردیده است با آوردن شواهدی از اوستا، متون میانه و نیز شاهنامه و نقل قول برخی صاحبنظران در این باره، میزان تأکید این متون بر مقولات اخلاقی نظیر سازگاری، راستمنشی، مهرورزی، نی أکثردر این مقاله که به موضوع اخلاق زناشویی در شاهنامهی فردوسی و متون پیش از آن پرداخته شده، کوشش گردیده است با آوردن شواهدی از اوستا، متون میانه و نیز شاهنامه و نقل قول برخی صاحبنظران در این باره، میزان تأکید این متون بر مقولات اخلاقی نظیر سازگاری، راستمنشی، مهرورزی، نیکرفتاری، وفاداری، تعهّد، رعایت احترم متقابل، پاکدامنی، پرهیزگاری، بیریایی و ... در زندگی زناشویی، مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
72 - تحلیل و تفسیر مقایسه موسیقی شعر در گشتاسب نامه دقیقی و فردوسی
مرتضی جعفریموسیقی شعر،ضرباهنگ اصلی ذات شعر است که درک زیبایی شعر را امکان پذیر می سازد. این مساله در شاهکارهای ادبی نشان از سبک خاص خالق اثر دارد که مورد توجه صاحب نظران و ادیبان قرار گرفته است. در این مقاله به منظور درک ظرافت های موسیقایی در شعر دو حماسه سرای بزرگ، بخش هایی از گش أکثرموسیقی شعر،ضرباهنگ اصلی ذات شعر است که درک زیبایی شعر را امکان پذیر می سازد. این مساله در شاهکارهای ادبی نشان از سبک خاص خالق اثر دارد که مورد توجه صاحب نظران و ادیبان قرار گرفته است. در این مقاله به منظور درک ظرافت های موسیقایی در شعر دو حماسه سرای بزرگ، بخش هایی از گشتاسب نامه سروده شده توسط دقیقی و بخشی از شاهنامه فردوسی، از نظر موسیقی شعر مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. منظور از موسیقی در این نوشتار پژوهشی معنای وسیع آن، یعنی فرم و ساخت است. برای بررسی دقیق تر موضوع، هر دو اثر از چهار منظر کلی یعنی: 1.موسیقی بیرونی یا عروض،2.موسیقی کناری یا قافیه و ردیف،3.موسیقی درونی یا آرایه های بیانی، بدیعی و ساختارهای زبانی4.موسیقی معنوی یا همان ساختارهای داستان پردازی و تصویرگری، بررسی شده اند. با ارائه آمارهای دقیق و تحلیل آن ها، به نظر می رسد ابیات فردوسی در هر چهار جنبه از انسجام، تنوع، گستردگی و ارزش ادبی بالاتری برخوردار است و از نظر قافیه و ردیف متنوع تر، موسیقایی تر و هنری تر از ابیات دقیقی است. در آرایه های ادبی، دقیقی بیشتر به ظاهر کلام و صنایع لفظی نظر دارد و فردوسی به عمق کلام، ارتباط های معنایی و آرایه های بیانی توجه کرده است. از حیث داستان پردازی، سخن دقیقی در قیاس با سخن فردوسی، مستقیم تر، مبهم تر و قدیمی تر است؛ اما فردوسی با روایتی واقعی تر، چند بعدی، مفصل تر و با ظرافت ادبی، جذابیت بیشتری ایجاد کرده است.روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی خواهد بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
73 - بررسی مفهوم انقلاب در داستان ضحاک با نظریهی گلدمن
صبا پژمان فر مجید سرمدیایران کشوری کهن و متمدن بوده است و با کمی ‎دقت در متون حماسی آن که بن مایه‎های فکری کهن دارند و اسطوره‎ها‎ را در خود جای داده‎اند می‎توانیم ردپای بسیاری از پدیده‎های اجتماعی را که در جوامع کهن – نه فقط جوامع مدرن- هم وجود داشته‎اند أکثرایران کشوری کهن و متمدن بوده است و با کمی ‎دقت در متون حماسی آن که بن مایه‎های فکری کهن دارند و اسطوره‎ها‎ را در خود جای داده‎اند می‎توانیم ردپای بسیاری از پدیده‎های اجتماعی را که در جوامع کهن – نه فقط جوامع مدرن- هم وجود داشته‎اند بیابیم و از این طریق ادعا کنیم که با جامعه روبرو بوده ایم. به ویژه جامعه‎ای که هویت در آن شکل گرفته بوده و احساسات ملی مردمانش از آن حمایت می‎کرده است. ادبیات تولید شده در‎ یک جامعه به بهترین شکل، نوع‎ اند‎یشه‎ای را که برخاسته از اوضاع اجتماعی‎ یک جامعه است می‎نمایاند. از جمله‎ی مهم ترین پدیده‎ها‎ی اجتماعی موجود، پدیده‎ی اجتماعی انقلاب – به مفهوم مدرن آن نه شورش و قیام- است که در داستان پادشاهی ضحاک رخ نشان می‎دهد. از آنجا که داستان ضحاک و کاوه اسطوره ای است پس با رویارویی با پدیده‎ها‎ی اجتماعی در متون ادبی موجود می‎توانیم نتیجه بگیریم که حداقل در ‎اند‎یشه‎ی ایرانی – از آنجا که اساطیر آنقدر کهن هستند که نمی‎توان برای آن داده‎ی اجتماعی ‎یافت- که خاستگاه اساطیر است این مفاهیم وجود داشتهاند.در این جستار هدف بر این است که با بررسی داستان ضحاک و قیام کاوه بر اساس ساختارگرایی تکوینی گلدمن بتوانیم ثابت کنیم که پدیده‎ی اجتماعی انقلاب در ایران باستان وجود داشته است و این بسیار کهن‎تر از زمانی است که انقلاب‎ها‎ی اجتماعی به ثبت رسیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
74 - قیام بهرام چوبین در شاهنام هی فردوسی
ایرج مهرکی اشرف عبدالاحدیدر نوشتار حاضر سعی شده است، گزارشی مختصر از قیام بهرام چوبین در شاهنامه داده شود و دیدگاه فردوسی دربارهی چگونگی این قیام مطرح گردد. علاوه بر استفاده از شاهنامهی فردوسی، نگاهی اجمالی به سایر منابع شده و مقایسهای بین آنها صورت گرفته است؛ و در این مقایسه نگاه خاص و منح أکثردر نوشتار حاضر سعی شده است، گزارشی مختصر از قیام بهرام چوبین در شاهنامه داده شود و دیدگاه فردوسی دربارهی چگونگی این قیام مطرح گردد. علاوه بر استفاده از شاهنامهی فردوسی، نگاهی اجمالی به سایر منابع شده و مقایسهای بین آنها صورت گرفته است؛ و در این مقایسه نگاه خاص و منحصر به فرد فردوسی در قیام بهرام چوبین بررسی میگردد، زیرا فردوسی در بخش تاریخی شاهنامه با رسیدن به این داستان، دوباره روحیهای حماسی به آن تنیده و توصیفات او از بهرام چوبین، یادآور قهرمانان بخش حماسی به خصوص رستم است. به همین سبب برخی گزارشها و دیدگاههای او با سایر موّرخین دربارهی این داستان متفاوت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
75 - تحلیل نقش های زبانی در اسطورۀ زال بر اساس نظریۀ ارتباطی یاکوبسن
زهرا ابویسانی بتول فخر اسلامفردوسی در بهیننامۀ باستان، در پیکرۀ داستانهای مدون از اسطورهها سخن رانده است. در بسیاری موارد، رمز و تمثیل نیز چشمنوازانه در مفهوم اساطیری گنجانده شده است. داستان زال از پررمز و رازترین آنهاست که بیانی متفاوت برای ابلاغ پند و پیامهای فرهنگی دارد. این پژوهش، ضمن تحل أکثرفردوسی در بهیننامۀ باستان، در پیکرۀ داستانهای مدون از اسطورهها سخن رانده است. در بسیاری موارد، رمز و تمثیل نیز چشمنوازانه در مفهوم اساطیری گنجانده شده است. داستان زال از پررمز و رازترین آنهاست که بیانی متفاوت برای ابلاغ پند و پیامهای فرهنگی دارد. این پژوهش، ضمن تحلیل نقشهای زبانی و عناصر ارتباطی، یعنی زبان، پیام، مخاطب و فرستنده، بر اساس الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بازکاوی رمزها و نمادها میپردازد. بر این اساس، تمرکز بر نقش فرازبانی است. میزان تأثیر نقشهای زبانی بر خوانندگان و بسامد هر کدام از آنها، شناسایی رمزها و تمثیلهای گنجانده شده در داستان زال، درک و دریافت مفاهیم انتزاعی که به صورت غیرمستقیم بیان شده است، از اهداف پژوهش است. نتایج بررسی نشان می دهد نقش های زبانی، ابزاری کارآمد برای درک معانی ثانویه و تأویل زبان نمادین اسطوره است و نیز، معیاری برای طبقه بندی آثار تمثیلی و نمادین در بستر حماسه به شمار می رود. همچنین، شیوۀ مناسب برای پی بردن به میزان تأثیرگذاری پیام های رمزی، ترغیبی و ... بر خوانندگان. در پایان باید اذعان داشت زیبایی شناسی داستان های حماسی و اسطوره ای در سایۀ نظریۀ مذکور بیش از پیش هویدا می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
76 - تأسی پسر از پدر (رستم و زال در شاهنامهی فردوسی) از نگاه نقد کهن الگویی
بهاره یزدانیان امیری محمود طاووسی امیرحسین ماحوزینقد کهن الگویی بنابر آن چه که کارل گوستاو یونگ، روان شناس سوئیسی مطرح می کند و تکیّه ی اصلی تمامی مباحث خود قرارمی دهد، با تکیّه بر ناخودآگاه جمعی مطرح می شود. وی چند کهن الگو از جمله؛ پیر خرد، خود، آنیما و آنیموس، سایه با ذکر مصادیقی در ارتباط با انواع آن معرّفی می ک أکثرنقد کهن الگویی بنابر آن چه که کارل گوستاو یونگ، روان شناس سوئیسی مطرح می کند و تکیّه ی اصلی تمامی مباحث خود قرارمی دهد، با تکیّه بر ناخودآگاه جمعی مطرح می شود. وی چند کهن الگو از جمله؛ پیر خرد، خود، آنیما و آنیموس، سایه با ذکر مصادیقی در ارتباط با انواع آن معرّفی می کند. در فرهنگ اساطیری ما، شاهنامه ی فردوسی شاخص ترین اثر مکتوب برای معرّفی اساطیر و کنکاش در جنبه های گوناگون ایشان بنابر آرای صاحب نظران در تمامی علوم به شمارمی رود. این نوشتار به میزان و دلایل تأثیرگذاری زال بر رستم و هم چنین در مقابل، تأثیرپذیری رستم از پدر، با توجّه به خاستگاه اسطوره ای ایشان در تاریخ اساطیری ادبیات فارسی بر مبنای شاهنامه ی فردوسی، از نگرش نقد کهن الگویی می پردازد. خواهیم دید که کهن الگو های سفر قهرمان، پیر خرد، سایه و خود، بیش از سایر صورت های مثالی در پدر و پسر مؤثّر بوده اند. در این زمینه، به خصوص هیچ پیشینه ای وجود ندارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
77 - خیانت در شاهنامه (با نگاهی به دو داستان رستم و شغاد و سیاوش و سودابه)
انسیه معماریاندر فایل اصل مقاله موجود است.در فایل اصل مقاله موجود است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
78 - نقد تقابل شخصیت ها در مجموعه های «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از این اوستا» اخوان ثالث
شیرزاد طایفیهنرمندان، اندیشه ها و آرمان های خود را در قالب آثار هنری خود بیان می کنند. تقابل شخصیت ها و چگونگی و چرایی آن در انتقال پیام هنرمند به مخاطب، نقش مهمی دارد؛ زیرا قرار گرفتن ویژگی های شخصیتی و فردی متفاوت و گاه متضاد در کنار یکدیگر، سبب برجسته سازی آن ها و تأثیرگذاری بیش أکثرهنرمندان، اندیشه ها و آرمان های خود را در قالب آثار هنری خود بیان می کنند. تقابل شخصیت ها و چگونگی و چرایی آن در انتقال پیام هنرمند به مخاطب، نقش مهمی دارد؛ زیرا قرار گرفتن ویژگی های شخصیتی و فردی متفاوت و گاه متضاد در کنار یکدیگر، سبب برجسته سازی آن ها و تأثیرگذاری بیشتر می شود. در پژوهش پیش رو به روش استقرایی- تحلیلی به نقد تقابل شخصیت ها در مجموعه اشعار زمستان، آخر شاهنامه و از این اوستای مهدی اخوان ثالث در دو زمینۀ محتوایی و ساختاری پرداخته ایم. دستاورد پژوهش، گویای این است که اخوان ثالث در بازنمایی شخصیت ها، به خصوص شخصیت های اصلی به گونه ای تأثیرگذار، آن ها را در مقابل شخصیت های کاملاً متفاوت می آورد، و نیز گاهی یک شخصیت را در ابعاد متفاوتی می نمایاند. شاعر در استفاده از این تقابل، به دنبال ابلاغ پیام های مستقیم و نمادین، تبیین رسالت شاعری و اجتماعی، بیان آرمان های خرد و کلان، و در نهایت بازگویی چه گونگی و چرایی صف آرایی اندیشه ها است. پژوهش در چنین زمینه هایی، ضمن گشودن دریچۀ جدیدی به روی مخاطب اثر هنری، وی را با زوایای اندیشه های شاعر آشنا می کند، می تواند مدخلی برای شناخت بخشی از مؤلّفه های فرهنگ و هنر و اندیشۀ جامعه باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
79 - بررسی آغاز بندی 10 منظومه ی حماسی
فرهاد محمدی احمد ذاکریدر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
80 - روایت انتقاد طنزآمیز برادری دارا و اسکندر
معصومه زندیه تیمور مالمیراسکندر به سبب ویرانی و کشتار و غارتهایش، در منابع قدیم ایرانی ملعون و گجسته خوانده شده اما در منابع متأخر تحتِ تأثیر افسانهها و خیال پردازیهای یونانی، از او به نیکی و بزرگی یاد شده و شخصیتی مثبت یافته است. محققان عمدتاً تردید ندارند که شخصیت اسکندر در شاهنامه منفی أکثراسکندر به سبب ویرانی و کشتار و غارتهایش، در منابع قدیم ایرانی ملعون و گجسته خوانده شده اما در منابع متأخر تحتِ تأثیر افسانهها و خیال پردازیهای یونانی، از او به نیکی و بزرگی یاد شده و شخصیتی مثبت یافته است. محققان عمدتاً تردید ندارند که شخصیت اسکندر در شاهنامه منفی است اما وجود دو مسئله را با این شخصیت منفی در تناقض دیدهاند: یکی روایت برادری دارا و اسکندر و دیگری نقل مفصّل سرگذشت وی، تا جایی که تصور کردهاند این نقل مفصّل، دلالتی بر مقبولیّت و چهرۀ مثبت یافتن اسکندر است. در مقالۀ حاضر براساس روش ساختارگرایی نشان دادهایم نسبت برادری دارا و اسکندر نه برای جبران شکست و حفظ غرور ملی، بلکه یک طنز گزنده نسبت به عملکرد ناشایست حاکمانی بوده که با بیتدبیری یا خودفروختگی، راه را برای تجاوز بیگانه هموار میکردهاند. نقل مفصّل داستان اسکندر در شاهنامه نیز به علت سرسلسلۀ سلوکیهبودن اسکندر با دورۀ حکومت نسبتاً طولانی در تاریخ ایران است و دلالتی بر نگاه مثبت به اسکندر نمیکند چون در ضمن آن مطالبی گنجانده شده که حاوی نوعی اعتراض و انتقاد نسبت به نژاد و تبار اوست و افسانههایی را نقشبرآب میکند که برای تثبیت اسکندر و جانشینان وی درست شده است. دادههای پژوهش به شیوة کتابخانهای گرد آمده و با روش توصیفی- تحلیلی پردازش شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
81 - بررسی نمونه هایی از خاموشی زنان در ادب پارسی
عطاالله کوپالدر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
82 - یگانگی و دوگانگی در شاهنامه و آیین مزدیسنا
ایرج مهرکی سارا عجلیدر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
83 - مضامین مشترک و متفاوت شاهنامه با چند حماسۀ معروفِ جهان
فاطمه محسنی گردکوهی ویدا شیرکوندحماسه توصیف اعمال پهلوانی، مردانگی و افتخارات قومی یا فردی ملتهاست. از دیرباز تاکنون رابطۀ فرهنگی بین ملل مختلف وجود داشته است، با مطالعۀ حماسههای ملل گوناگون زمینههای مشترک زیادی میان این حماسهها میتوان مشاهده کرد. در نگاه نخست بسیاری از حماسههای ملی شبیه به نظر أکثرحماسه توصیف اعمال پهلوانی، مردانگی و افتخارات قومی یا فردی ملتهاست. از دیرباز تاکنون رابطۀ فرهنگی بین ملل مختلف وجود داشته است، با مطالعۀ حماسههای ملل گوناگون زمینههای مشترک زیادی میان این حماسهها میتوان مشاهده کرد. در نگاه نخست بسیاری از حماسههای ملی شبیه به نظر میرسند و حتی گاهی بسیار به هم نزدیکند و تفاوتها در مواردی جزئی در حوزههای فرهنگی و مذهبی به چشم میخورد. تفاوت میان حماسهها در حقیقت بازتاب اعتقادات و باور داشتهای مردم هر قوم است. مقالۀ حاضر به بررسی تطبیقی شاهنامۀ فردوسی بزرگترین اثر حماسی زبان فارسی با چند حماسۀ مشهور سایر اقوام از جمله ایلیاد و ادیسه، رامایانا، ایندره و کریشنا میپردازد. نگارنده با روش تحقیق (توصیفی- تحلیلی- مقایسهای) سعی کرده است با مقابله و مقایسۀ ساختار کلی قصهها، تشابه و تفاوت سایر حماسهها با شاهنامه را به بررسی بنهد و با رسم جداولِ مقایسهای زیرساختهای حماسهها و شخصیت قهرمانان حماسی آنها را به نمایش بگذارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
84 - رد پای سوگند آیینی یادگار زریران در شاهنامه (پژوهشی پیرامون بیتی از داستان رستم و اسفندیار)
نسترن صفاریبا بررسی رفتار کلی انسان باستان با این شگفتی رو به رو می شویم، که تنها، عملی مقدس و سپندینه می شود که به طریقی با حقیقتی که فراتر از خود آن ها است، شریک و انباز شود و به همین واسطه بی درنگ این اعمال مانا و جاوید شده و از هستی سرشار می گردند؛ از این رو این اعمال در ن أکثربا بررسی رفتار کلی انسان باستان با این شگفتی رو به رو می شویم، که تنها، عملی مقدس و سپندینه می شود که به طریقی با حقیقتی که فراتر از خود آن ها است، شریک و انباز شود و به همین واسطه بی درنگ این اعمال مانا و جاوید شده و از هستی سرشار می گردند؛ از این رو این اعمال در نظر مردمان کهن جلوه گاهی قدسی یافته و یادگار کرداری ازلی می شوند، چرا که از زمان تاریخی فناپذیر جدا شده و به زمان بی زمانی مثالی و باقی می پیوندد. بنابراین ارزش اعمال انسان بستگی به این دارد که چقدر این اعمال با کرداری آغازین ارتباط داشته باشد. سوگند نیز یکی از اعمال آیینی است که در خاطرة ازلی انسان تبدیل به نمونه ای کهن شده است. وفای به عهد و پیمان در تاریخ مینوی بشر سابقه ای طولانی دارد و به آن روز باز می گردد که خداوند از انسان عهد گرفت، پیمانی که زنجیر وفای به آن تا ابد بر گردن انسان ها نهاده شد. قسم یا سوگند، آیینی است که می توان برای اثبات یک ادعا و یا برای رد اتهام و یا قبول انجام تعهدی در آینده باشد که برای ادای آن نیاز به مراسم آیینی است. بر این اساس می توان مراسم آیینی را نوع خاصی از گفتار و اعمال منظم (تکرارشونده) دانست، که از آموزه های خاطرات ازلی و ماورایی بشر سرچشمه می گیرد. این اعمال برای بیان احساسات دینی و مذهبی به کار گرفته می شود و به دلیل قدمت زیادی که دارند در بیشتر موارد با حماسه، اسطوره و سنت یک جامعه پیوند می خورند. حاصل این پژوهش که به روش تحلیل متن از نوع توصیفی-کتابخانه ای با شیوة مقابله ای و قیاسی است، نشان می دهد که برای سوگند آیینی موجود در متن کهن یادگار زریران، می توان نمونة مشابهی در شاهنامه (ادبیات فارسی دورة نو) یافت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
85 - رستم بین بطل فی المذهب البرغماتی ونقیض البطل فی الفلسفة المثالیة؛ دراسة فی اتجاه الفلسفة البرغماتیة
سیده مریم میرحسینی فاطمه حیدریالبرغماتیة هی أحدث الاتجاهات الفلسفیة فی العالم. وهی تلقی نظرة خاصة على مکوّنات الیوتوبیا البشریة وتقترح مبدأ العمل على أساس الاستنتاجات، وبعبارة أخرى، محاولة العمل للوصول إلى منفعة حقیقیة. تنظر هذه الفلسفة إلى قضایا مثل العدالة والقانون والأخلاق بنظرة مغایرة للفلسفة ال أکثرالبرغماتیة هی أحدث الاتجاهات الفلسفیة فی العالم. وهی تلقی نظرة خاصة على مکوّنات الیوتوبیا البشریة وتقترح مبدأ العمل على أساس الاستنتاجات، وبعبارة أخرى، محاولة العمل للوصول إلى منفعة حقیقیة. تنظر هذه الفلسفة إلى قضایا مثل العدالة والقانون والأخلاق بنظرة مغایرة للفلسفة القدیمة. تعدّ رائعة فردوسی "الشاهنامه"، باعتبارها کتاباً ملحمیاً، انعکاساً متعالیاً لثقافة أمة ونموذجاً رائعا لطقوسها، وبالتالی یمکن أن تکون ذا أهمیة کبیرة لمنظّری الفلسفة البراغماتیة. وبنظرة موازیة على المجتمع الأسطوری للشاهنامه وتحلیل سلوک الشخصیات فیها؛ مثل رستم وأبطال الشاهنامه الآخرین على أساس هذه المؤشرات، تظهر العلاقة بین یوتوبیا فردوسی والفلسفة البراغماتیة. قامت الباحثتان بعد تقدیم الفلسفة البراغماتیة والنظریات المختلفة حولها، بالمقارنة بین المجتمع المثالی للشاهنامه والیوتوبیا البراغماتیة، وقد اعتمد البحث المنهج الوصفی التحلیلی، مستنداً إلى أبحاث المکتبات وتجمیع المصادر المترجمة المکتوبة المتعلقة بالفلسفة البراغماتیة. وفی هذا المقطع، مع إلقاء نظرة خاصة على شخصیة رستم کرمز أسطوری وممثل إیرانی فی الشاهنامه، نجد أن أفعال رستم وأبطال الشاهامنه الآخرین أخذ الجانب العملی البرغماتی، وقد أثرت هذه الأفعال فی ترسیخ أهدافهم وتنمیة مجتمعهم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
86 - دراسة عن النصية المتفرعة في قصتي "نوشزاد" و"اسفنديار" (مع التركيز على الموت ومشهد الموت)
حسنيه نخعي محمود حسن آبادی محمد علی محمودیاستنادا إلى منظور النصية المتفرعة، فمن الممكن البحث عن تأثيرات ضمنية لعمل أدبي في أي عمل أدبي آخر، ويمكن مقارنة كل نص بنصوص مماثلة. لهذا السبب، يحظى مفهوم النص التشعبي بمكانة خاصة في مجال التحليل المقارن للنصوص. تتمتع بعض قصص "الشاهنامة" لأبي القاسم فردوسي أيضاً بإمكاني أکثراستنادا إلى منظور النصية المتفرعة، فمن الممكن البحث عن تأثيرات ضمنية لعمل أدبي في أي عمل أدبي آخر، ويمكن مقارنة كل نص بنصوص مماثلة. لهذا السبب، يحظى مفهوم النص التشعبي بمكانة خاصة في مجال التحليل المقارن للنصوص. تتمتع بعض قصص "الشاهنامة" لأبي القاسم فردوسي أيضاً بإمكانية خاصة في مجال التحليل من وجهة نظر النص التشعبي، بما في ذلك قصة "نوشزاد"، ابن خسرو أنوشيروان، والتي تشبه إلى حد بعيد قصة "إسفنديار"، المحارب الشهير من الشاهنامة. لذلك، حاولنا في هذا البحث شرح جوانب تأثر فردوسي في كتابة قصة نوشزاد بقصة اسفنديار باستخدام المنهج الوصفي التحليلي. على الرغم من أن قصة إسفنديار كذريعة في هذا البحث لها حجم أكبر من قصة نوشزاد كنص ما بعد، إلا أن هذه القضية مقبولة من وجهة نظر نظرية جينيه عن النص الغائب. تشير نتائج البحث إلى أن أهم جوانب تأثّر النص الحاضر بالنص الغائب، والتي تشير إلى تشابه القصص التي تمّت دراستها في هذا البحث، هي: السمات المشتركة لشخصيات القصتين، عناصر القصة نفسها (السجن، التدين، السعي وراء السلطة، إلخ)، الموت والصور المتعلقة بالموت، النهايات المتماثلة لإسفنديار ونوشزاد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
87 - تراجیدیة سیاوش والعبر التاریخیة
محمد نوید بازرگان سیدابراهیم آرمنیحظی متلقّو الآداب أثناء تطلعهم علی الأدب بقِیَم أخلاقیة سامیة وعِبَر تاریخیة یحتاج الإنسان لنیلها إلی سنوات بل عصور من التجارب وقد تکون حیاة الشخص ثمنا لما یناله من الخبرات التی تساعده علی سعادته بل علی إسعاد الآخرین أیضا.إن التراجیدیا أو المأساة بالرغم من إثارة الحزن أکثریحظی متلقّو الآداب أثناء تطلعهم علی الأدب بقِیَم أخلاقیة سامیة وعِبَر تاریخیة یحتاج الإنسان لنیلها إلی سنوات بل عصور من التجارب وقد تکون حیاة الشخص ثمنا لما یناله من الخبرات التی تساعده علی سعادته بل علی إسعاد الآخرین أیضا.إن التراجیدیا أو المأساة بالرغم من إثارة الحزن العمیق لدی المشاهد، تأخذه إلی قاعات التفکیر لیتجنب المهالک التی أودت بالبطل التراجیدی إلی الموت أو الهلاک. فمتلقی المسرحیة بعد رجوعه من المسرح یسرّه ما توصل إلیه من قیم کانت روح البطل ثمنا لها. یلقی هذا المقال نظرة عابرة إلی التراجیدیا ومدلولاتها فی الأدب الدرامی، ثم یتطرق إلی تراجیدیة سیاوش عند الشاعر الإیرانی العملاق الحکیم فردوسی فی ملحمته الشهیرة المعروفة بالشاهنامه، مشیرا إلی شخصیاتها البارزة وما تترکه من أثر علی نفس القارئ. هذا ویقدم المقال غایات فردوسی الأخلاقیة التی تترتب علی هذا الجزء من الشاهنامة. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
88 - بررسی شگردهای ادبیات روایی در «رزمنامه ی رستم و اشکبوس» (با محوریت گفت وگو)
مسعود سرحدیرزمنامه ی رستم و اشکبوس یک اثر برجسته در حوزه ی ادبیات روایی و از بهترین نبردهای پهلوانی پردازش یافته در شاهنامه است. بسیاری از ویژگی های آثار روایی در این نبرد دیده می شود. یکی از این ویژگی ها گفت وگو یا دیالوگ است که از عناصر مهم و دشوار در متون روایی محسوب می شود. أکثررزمنامه ی رستم و اشکبوس یک اثر برجسته در حوزه ی ادبیات روایی و از بهترین نبردهای پهلوانی پردازش یافته در شاهنامه است. بسیاری از ویژگی های آثار روایی در این نبرد دیده می شود. یکی از این ویژگی ها گفت وگو یا دیالوگ است که از عناصر مهم و دشوار در متون روایی محسوب می شود. فردوسی این حماسه ی کوتاه را بیشتر بر اساس گفت وگو بنا نهاده است. او با گفتمان تخاطبیِ طنزآلودی که بین قهرمان و ضد قهرمان رد و بدل می کند داستان را طوری پیش می برد که ضمن تقویت پیرنگ و تعلیق در مخاطب، به آکسیون (عمل داستانی)، گره افکنی، اوج، فرود و پایان ماجرا سوق پیدا کند. در این نوشتار بهره های فردوسی از شگرد گفت وگو، همراه با نیم نگاهی به لحن و شخصیت پردازی، مورد بررسی قرار می گیرد تا هنر نمایش پردازی (دراماتیک) فردوسی بیشتر آشکار شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
89 - گوشورون (بررسی سیمای تمثیلی و اساطیری گاو در شاهنامه ی فردوسی)
سید احمد حسینی کازرونی نعیمه متوسلی مرضیه ندافیحیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز أکثرحیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز یکی از نمودهای خاص حضور ایزدان بوده و سیمای اساطیری ویژه ای داشته است. شاهنامه به عنوان نامه ی نسل های ایرانی و سرو سایه فکن فرهنگ و ادبِ کهن بوم و بر ایران، توجه ویژه ای به اساطیر و باورهای ایرانی داشته است. در این جستار، سیمای تمثیلی و اساطیری گاو، در شاهنامه مورد بررسی قرار گرفته است که می توان در نتیجه، عنوان کرد که فردوسی در راستای پردازش حماسه ها و داستان های شاهنامه، از نقش اساطیری این حیوان، با چهره ای تمثیلی بهره برده و در واقع اسطوره را با تمثیل درآمیخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
90 - بررسی نقش های زبانی داستان «اردشیر و هفتواد» از شاهنامۀ فردوسی (با رویکرد تمثیلی و بر پایۀ نظریۀ ارتباط کلامی یاکوبسن)
زهرا ابویسانی بتول فخراسلام پروین دخت مشهور مهدی نوروززبان مجموعه ای از نشانه ها، دال ها و مدلول هاست که در انسجامی خاص، زمینه ساز آفرینش ادبی و ارائه دهندۀ افکار بدیع می شود. فردوسی در پهنۀ حماسه در برخی از داستان های شاهنامه از جمله داستان اردشیر و کرم هفتواد با زبان اسطوره، رمز و تمثیل سخن می راند که این، ویژگی خوانشی م أکثرزبان مجموعه ای از نشانه ها، دال ها و مدلول هاست که در انسجامی خاص، زمینه ساز آفرینش ادبی و ارائه دهندۀ افکار بدیع می شود. فردوسی در پهنۀ حماسه در برخی از داستان های شاهنامه از جمله داستان اردشیر و کرم هفتواد با زبان اسطوره، رمز و تمثیل سخن می راند که این، ویژگی خوانشی متفاوت و چندلایه از آن پدید آورده است. این پژوهش، ضمن تحلیل نقش های زبانی و عناصر ارتباطی بر پایۀ الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بررسی رمزها و نمادهای نهفته در داستان می پردازد. به جهت وجود تمثیل های رمزی در داستان مذکور، اساس کار، بر نقش فرازبانی است. از اهداف مهم این پژوهش، درک و دریافت پیام های انتزاعی و شناخت معانی ثانویۀ تاریخی، اجتماعی و سیاسی است که به صورت تمثیل و رمز آورده شده است. همچنین، شناخت و دسته بندی جدید آثار تمثیلی، نمادین و نوع ادب تعلیمی که در بستر حماسه در ضمن داستان های تاریخی گنجانده شده است. در پایان درمی یابیم که نقش های زبانی یاکوبسن شیوه ای تحلیلی و توصیفی مناسب برای انتقال مفاهیم ارزشمند تعلیمی، رمزی و بازتاب پیامهای ارجاعی، عاطفی و هم دلی به شمار میرود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
91 - جلوه های تمثیلی عشق تراژیک در شاهنامه
کریم حیاتی احمد ذاکریبیان تمثیلی از مفهوم عشق گویای آن است که انسان برای رسیدن به معشوق علاوه بر اراده خود با موانع بیرونی مواجه است که اجازه تصمیم گیری بر اساس خواسته ها و امیال خود را نمی دهد. به همین دلیل است که نتیجه داستان عاشقانه هرچه باشد، باز احساس ترحم و ترس که نماد اصلی تراژدی هست أکثربیان تمثیلی از مفهوم عشق گویای آن است که انسان برای رسیدن به معشوق علاوه بر اراده خود با موانع بیرونی مواجه است که اجازه تصمیم گیری بر اساس خواسته ها و امیال خود را نمی دهد. به همین دلیل است که نتیجه داستان عاشقانه هرچه باشد، باز احساس ترحم و ترس که نماد اصلی تراژدی هستند را در مخاطب ایجاد می کند. در ادبیات فارسی، شاهنامه فردوسی به عنوان مهمترین بیان تمثیلی از عشق تراژیک، در همه داستان های عاشقانه خود، تعلیم ایثار، وفاداری و از خودگذشتگی عاشق به نفع هویت ملی را برای مخاطب به تصویر می کشد. بر این اساس هدف مقاله حاضر آن است که جلوه های تمثیلی عشق و دلدادگی که به پایان تراژیک در در شاهنامه ختم می شود را، بررسی نماید. یافته های مقاله که با استفاده از منابع کتابخانه ای، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه نورتروپ فرای به دست آمده، گویای آن است که اکثر قهرمانان تمثیلی و اسطوره ای شاهنامه، به هنگام تصمیم گیری میان دوگانه عشق به معشوق یا دوستی هویت ملی، هدفی ورای عشق مجازی و عرفانی دارند، و آن از خودگذشتگی به نفع دیگری است که با روح حماسی حاکم بر این کتاب همخوانی دارد. به همین دلیل در اکثر داستان‎های عاشقانه شاهنامه تعلیم عشق و عاشقی، به گونه ای است که در صورت عدم همخوانی با روحیه حماسی حاکم بر این کتاب، به نتایج تراژیک ختم می شود که احساس ترحم، دوستی، محبت و از خودگذشتگی به نفع دیگری که میتواند ملیت، حقیقت و یا واقعیت باشد را در مخاطب ایجاد می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
92 - حضور حیوانات در شاهنامه با رویکردی به نقش تمثیلی و نمادین
بتول فخر اسلام رقیه مهماندوست کتلر محبوبه ضیاخدادادیان پروین دخت مشهوریکی از دلایل جذابیت داستانهای حماسی حضور حیوانات در شاهنامه با جلوه تمثیلی و نمادین، است. فردوسی با هنرمندی تمام توانسته از حیوانات در جهت افزایش بار محتوایی شاهنامه بهره بگیرد. البته لازم به ذکر است مقوله تمثیل در ادبیات دارای قدمت بسیاری است وایفای نقش توسط حیوانات د أکثریکی از دلایل جذابیت داستانهای حماسی حضور حیوانات در شاهنامه با جلوه تمثیلی و نمادین، است. فردوسی با هنرمندی تمام توانسته از حیوانات در جهت افزایش بار محتوایی شاهنامه بهره بگیرد. البته لازم به ذکر است مقوله تمثیل در ادبیات دارای قدمت بسیاری است وایفای نقش توسط حیوانات در فرهنگ ادبی ایران پررنگ بوده است. درچنین فرهنگی، داستان وتمثیل در زندگی انسان جاری و ساری بود و همواره به همین دلیل نوعی نقش پذیری اجتماعی و سیاسی وحتی تاریخی برای حیوانات لحاظ؛ که به گونههای مختلف تقسیم میشد. مانند تمثیل عرفانی، تمثیل حماسی، تمثیل سیاسی و... حیوانات انواع مختلفی دارند؛ برخی قهرمان وبرخی ضد قهرمان و در این بین شخصیتهایی که جنبه بینابین دارند یا خاکستریاند و یاخنثی وگاهی چندوجهی. حکیم فردوسی از این طریق توانسته است با پندار شخصیت بخشی به حیوانات، ضمن ایجاد شور و هیجان در داستان های شاهنامه، پیوند و همبستگی میان انسان وحیوانات را به هنر تمثیل به تصویر کشیده و در راستای تعالیم اخلاقی خود که با رنگی حماسی و اسطوره ای تظاهر مییابد به خوبی استفاده نماید. حیوانات شاهنامه هر یک به تنهایی به عنوان یک شاهد مثال تمثیلی، حاوی ماجراها و رخدادهای جذابی هستند که در این مقاله به شیوهء توصیفی به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
93 - بررسی و تحلیل کنش های سیمرغ در ارتباط با زال و رستم با رویکرد تمثیلی
محمدرضا فاطمی مقدم سقی فرشاد میرزایی مطلق مسعود سپه وندیسیمرغ یکی از شخصیّت های غیرانسانی در شاهنامۀ فردوسی است که می توان نگاهی تمثیلی به کنش های آن داشت. در شاهنامه به دو سیمرغ اهورایی و اهریمنی اشاره شده است که هدف پژوهش حاضر، بررسی کنشهای سیمرغ اهورایی در ارتباط با زال و رستم است. دربارۀ ضرورت تحقیق باید گفت که نگاهی به أکثرسیمرغ یکی از شخصیّت های غیرانسانی در شاهنامۀ فردوسی است که می توان نگاهی تمثیلی به کنش های آن داشت. در شاهنامه به دو سیمرغ اهورایی و اهریمنی اشاره شده است که هدف پژوهش حاضر، بررسی کنشهای سیمرغ اهورایی در ارتباط با زال و رستم است. دربارۀ ضرورت تحقیق باید گفت که نگاهی به زمینه های تمثیلی شاهنامه در رسیدن به ژرف ساخت لایه های فکری فردوسی تأثیری مطلوب دارد. سؤال اصلی تحقیق این است که سیمرغ در شاهنامه چه مصداق های تمثیلی دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که این پرنده در ماجرای نبرد رستم با اسفندیار، تمثیلی از حکیم و خردورز است و تهمتن را از شکست و مرگ می رهاند. همچنین، در ماجرای به دنیا آمدن رستم، سیمرغ تمثیلی از پزشک است و با اقدامات خود، زمینه های زایش پور زال را فراهم می آورد. افزون بر این، در داستان زاده شدن زال و طرد شدن از سوی پدرش، سیمرغ را باید تمثیلی از مادر و محافظ دانست. او نوزاد را پرورش می دهد و به نوعی، باعث تداوم جریان اصلی حماسۀ ایرانی (پیدایی رستم) می شود. تحقیق حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای تدوین شده است. همچنین، تاکنون در هیچ پژوهشی به صورت مستقل به ابعاد تمثیلی شخصیّت سیمرغ در شاهنامه اشاره ای نشده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
94 - تطور بیان تمثیل در داستان رستم و سهراب شاهنامه حکیم فردوسی
محمد رضا کیوانفر پروانه عادلزاده کامران پاشاییدر نگاه طولی ومطالعه ی مکرر در داستان رستم و سهراب ونظر به اهمیت این داستان از شاهنامهی فخیم فردوسی حکیم انجام این مهم پژوهشی لازم آمد که انواع تمثیل در جوف این داستان معین و متبین وتفسیر و آشکار گردند. پژوهنده پس از مطالعۀ طولی اثر با دیدگاه فنی و لفظی به این نتیجه رس أکثردر نگاه طولی ومطالعه ی مکرر در داستان رستم و سهراب ونظر به اهمیت این داستان از شاهنامهی فخیم فردوسی حکیم انجام این مهم پژوهشی لازم آمد که انواع تمثیل در جوف این داستان معین و متبین وتفسیر و آشکار گردند. پژوهنده پس از مطالعۀ طولی اثر با دیدگاه فنی و لفظی به این نتیجه رسیده است که داستان رستم وسهراب که از دیالوگهای طولانی میان قهرمانان تشکیل شده، تابلویی از صنایع بدیعی، بیانی و زیباشناختی مخصوصاً در زمینهی تمثیل به شکلهای گوناگون در بستری از کاربردهای استعاری آنیمیسم و فورگراندیک، (کاربرد همهی صنایع بدیعی وبیانی برای بهتر بیان کردن اثر ادبی در داستانهای شاه نامه در این داستان مشهود است) و تشبیه، کنایه، مجاز، حسآمیزی، لف و نشر و ارسالالمثل است. آنچه در این داستان بروز وحضور بیشتری دارد گونههای مختلف اغراق مبالغه وتبلیغ است البته در داستانهای دیگر شا هنامه هم حضور این صنایع جزو شاکلهی اصلی داستانهای حماسی شاهنامه هست ونیز تشبهات مرکب توصیفی برگرفته از مشهودات از نوع حسی به حسی آمیزی به وفور کاربرد دارد که در داستانهای دیگر شاهنامه به این کثرت وگستردگی نیست. ضرورت این تحقیق فهم و درک بهتر تمثیلهای بکار رفته در داستان رستم و سهراب برای پژوهندگان با بهره بردن از صنایع بدیعی و بیانی بمنظور درک بهتر محتوایی این رزمنامه شاهنامه است. این جستار بصورت کتابخانهای و توصیفی-تحلیلی و با توجه به ابیات شاهنامه فردوسی حکیم در طول داستان رستم وسهراب صورت پذیرفته است و هدف تنوع این کاربردهای گسترده نشانۀ پرورده بودن مطلب و عمق بخشیدن به آن در بازخوانیهای مکرری است که فردوسی حکیم در مدت بیش از سی سال از سال 369 تا 402 انجام داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
95 - تأملی در داستان و شخصیتهای نمادین و تمثیلی شاهنامه
جعفر هواسیشاهنامه تنها شناسنامهی زبان فارسی نیست بلکه در واقع آیینهی آیین و اندیشه و پسند و آرمان ایران و ایرانی است، نامهای نامور که بیش از یک هزاره تماشاگه راز فرهنگ ماست. شاهنامه خردنامه است و خدای نامه. زشتی و درشتی و پلشتی را در قالب داستانها و در هیئت و شخصیتهای ضحاکه أکثرشاهنامه تنها شناسنامهی زبان فارسی نیست بلکه در واقع آیینهی آیین و اندیشه و پسند و آرمان ایران و ایرانی است، نامهای نامور که بیش از یک هزاره تماشاگه راز فرهنگ ماست. شاهنامه خردنامه است و خدای نامه. زشتی و درشتی و پلشتی را در قالب داستانها و در هیئت و شخصیتهای ضحاکها و افراسیابها و دیوان تخطئه میکند و خوبی و خرد و روشنی و درستی را تمثیل وار در سیمای فریدونها و رستمها و مردان و زنان بزرگ فرا چشم و دل میگذارد. نویسنده در این مقاله کوشیده است تا حدی نمادها و سمبلها و تمثیلهایی از این کتاب سترگ را جلوی چشم خواننده مجسم کند. برای تحقق این اهداف در این تحقیق از روش کتابخانهای استفاده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
96 - تمثیل آتش و اشتراکات آن در شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا
افشین وزیری علی محمد مؤذنی محمد رضا شاد منامن اعظم رضاییاستفاده از تمثیل به عنوان یکی از مهمترین و اساسی ترین صناعات بلاغی در میان شاعران زبان و ادبیات فارسی امری مرسوم و معمول است. اکثر تمثیلات بهکاررفته شده در آثار شاعران ریشه در اسطوره و دین دارند. فردوسی و مولانا که جایگاه شعر فارسی را در حماسه و عرفان به رفیع ترین نقطه أکثراستفاده از تمثیل به عنوان یکی از مهمترین و اساسی ترین صناعات بلاغی در میان شاعران زبان و ادبیات فارسی امری مرسوم و معمول است. اکثر تمثیلات بهکاررفته شده در آثار شاعران ریشه در اسطوره و دین دارند. فردوسی و مولانا که جایگاه شعر فارسی را در حماسه و عرفان به رفیع ترین نقطه ممکن متعالی رسانده اند، بیشترین استفاده را از تمثیل در جهت القای مجردات ذهنی خویش بر فکر و اندیشه مخاطب به کار برده اند. استفاده از تمثیل آتش یکی از شاخص ترین و بیشترین تمثیلات استفاده شده در شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا میباشد. با وجود تفاوت های ماهوی و ساختاری در ادبیات حماسی و عرفانی، اشتراکات موضوعی تمثیل آتش در اشعار هر دو شاعر به چشم می خورد که با وجود همانندی در موضوع به لحاظ مضمون متفاوتند. در مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، اشتراکات موضوعی و تفاوت های نگرشی دو شاعر بلند آوازه مورد بحث و بررسی قرار گرفته تا با نتیجه گیری از یافته ها میزان تاثیرپذیری دو شاعر از اسطوره و دین و نیز سیر تصاویر آتش از اسطوره تا عرفان مشخص گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
97 - تطور بیان تمثیل در رستم و اسفندیار حکیم فردوسی
محمد رضا کیوانفر پروانه عادلزاده کامران پاشاییدر نگاه نخست به داستان رستم و اسفندیار و با توجه به واو تقابلی که بین آن دو هست انتظار میرود که سراسر داستان جنگ و چکاچک شمشیر و هیاهو و غوغای مقابله باشد و پرسش این است که بیان فردوسی فنی و هنری و آمیخته با ایماژهای تمثیلی و لفظی و بیانی بوده است یا خیر؟ پژوهندگان پس أکثردر نگاه نخست به داستان رستم و اسفندیار و با توجه به واو تقابلی که بین آن دو هست انتظار میرود که سراسر داستان جنگ و چکاچک شمشیر و هیاهو و غوغای مقابله باشد و پرسش این است که بیان فردوسی فنی و هنری و آمیخته با ایماژهای تمثیلی و لفظی و بیانی بوده است یا خیر؟ پژوهندگان پس از مطالعۀ طولی اثر با دیدگاه فنی و لفظی به این نتیجه رسیدهاند که داستان رستم و اسفندیار که از دیالوگهای طولانی میان دو قهرمان تشکیل شده، تابلویی از صنایع بدیعی بیانی و زیباشناختی مخصوصاً در زمینۀ تمثیل به شکلهای گوناگون در بستری از کاربردهای استعاری آنیمیسم و فورگراندیک، تشبیهی، کنایه، مجاز، حسآمیزی، لف و نشر و ارسالالمثل است. به شکلی که بیشتر به مشقی برای بیان زیباییشناسی ادبی شبیه است تا یک متن حماسی که به دلیل داشتن محتوای خبر بسیار بزرگ میتواند ساده و بیپیرایه باشد. ضرورت این تحقیق فهم و درک بهتر تمثیلهای بکار رفته در داستان رستم و اسفندیار برای محققان با بهره بردن از صنایع بدیعی و بیانی بمنظور درک بهتر محتوایی رزمنامه است و تحقیق بصورت کتابخانهای و توصیفی-تحلیلی و با توجه به ابیات شاهنامه فردوسی حکیم صورت پذیرفته است و این نشانۀ پرورده بودن مطلب و عمق بخشیدن به آن در بازخوانیهای مکرری است که ابوالقاسم فردوسی در مدت بیش از سی سال از سال 369 تا 402 انجام داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
98 - بازتاب نقش تمثیلی موجودات فراطبیعی در اسطوره و شاه نامه
نگهدار شادکام سیّد احمد حسینی کازرونیاسطوره، تعریف دقیق، جامع و مانعی ندارد. صاحب نظران تعریف های متفاوتی از آن ارایه کرده اند، اما چون در گذشته کتابت و نوشتار وجود نداشته، به طریق نقل، سینه به سینه از پدران به فرزندان منتقل شده است. اسطوره جلوه ای نمادین و تمثیلی از ارزش ها و باورهای یک فرهنگ است و ریشه د أکثراسطوره، تعریف دقیق، جامع و مانعی ندارد. صاحب نظران تعریف های متفاوتی از آن ارایه کرده اند، اما چون در گذشته کتابت و نوشتار وجود نداشته، به طریق نقل، سینه به سینه از پدران به فرزندان منتقل شده است. اسطوره جلوه ای نمادین و تمثیلی از ارزش ها و باورهای یک فرهنگ است و ریشه در اندیشه ی ماورایی دارد که اعمال و ارزش های پهلوانی یک قوم را برای تبیین جهان بازگو می کند. از دیرباز تاکنون اسطوره ها در ذهن و زبان مردم یک سرزمین جای گاهی ویژه داشته و مردم بر این باور بوده اند که داشتن اساطیر، سند بزرگی و برتری آنان بر همسایگان و رقیبان بوده است. در حکایت های شاه نامه و اساطیر، ظهور نقش تمثیلی و نمادین بسیاری از موجودات صاحب شعور و اراده محرز است. این موجودات از نظر خلقت با انسان یکسان هستند. اما آن چه آن ها را متمایز می کند نمودشان است. در اساطیر پیش به ویژه شاه نامه: رخش، سمیرغ، اژدها و ... نمود شخصیتی دارند؛ یعنی پهلوانان با آنان سخن می گویند. آن ها گاه راه را به پهلوان نشان می دهند و زمانی آنان را از رفتن به راهی باز می دارند. فردوسی با پندار آرایه ی تشخیص و تمثیل، زیباترین صور خیال را در شاه نامه به تصویر کشیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
99 - نقش تمثیلی حیوانات در روند داستان های شاهنامه
فاضل عباس زاده مهدی جباریحیوانات با ایفای نقش تمثیلی و نمادین غیر از اینکه، موجب غنای محتوا و جذابیّت داستان ها می شوند، شاعران و نویسندگان از رویکرد تمثیلی نقش آنها، بیشتر برای تحقق اهداف تعلیمی و اخلاقی سود می جویند حکیم فردوسی از این رهگذر توانسته است با پندار شخصیت بخشی به حیوانات، ضمن ایجا أکثرحیوانات با ایفای نقش تمثیلی و نمادین غیر از اینکه، موجب غنای محتوا و جذابیّت داستان ها می شوند، شاعران و نویسندگان از رویکرد تمثیلی نقش آنها، بیشتر برای تحقق اهداف تعلیمی و اخلاقی سود می جویند حکیم فردوسی از این رهگذر توانسته است با پندار شخصیت بخشی به حیوانات، ضمن ایجاد شورانگیزی در داستان های شاهنامه، پیوند و همبستگی میان انسان نخستین وحیوانات را به هنر تمثیل به تصویر کشیده و در راستای تعالیم اخلاقی خود که با رنگی حماسی و اسطوره ای تظاهر مییابد به خوبی استفاده نماید. در این مقاله حیوانات نقش آفرین در شاهنامه به سه گروه اهورایی، اهریمنی و اهورایی – اهریمنی تقسیم شدهاند و نقش تمثیلی آن ها با ذکر شواهد مورد بررسی قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
100 - تحلیل شخصیت های تمثیلی شاهنامه از منظر گفتمان انسان شناسانه فردوسی
سیده مریم (رودابه) موسوی ثوراله نورزی داودخانی علی محمد مؤذنی نصرالله زیرک گوشلوندانیشاهنامه فردوسی در نگاه اول شاید به قول محمود حدیث رستم و داستان همآوردی ها باشد اما اندکی آشنایی با بیان تمثیلی ـ اسطوره ای و گفتمانی که فردوسی در آن، شاهنامه را سروده، باعث پرسش هایی می شود: فردوسی از بیان تمثیلی در شاهنامه چگونه و چرا استفاده می کند؟ و آیا رستم به صور أکثرشاهنامه فردوسی در نگاه اول شاید به قول محمود حدیث رستم و داستان همآوردی ها باشد اما اندکی آشنایی با بیان تمثیلی ـ اسطوره ای و گفتمانی که فردوسی در آن، شاهنامه را سروده، باعث پرسش هایی می شود: فردوسی از بیان تمثیلی در شاهنامه چگونه و چرا استفاده می کند؟ و آیا رستم به صورت تمثیلی از منظر گفتمان انسان شناسی فردوسی می تواند نمونه ی اعلای یک هویت انسانی باشد که در روح جمعی و توانش فرهنگی جامعه ایران تأثیر داشته است ؟ یا این هویت انسانی به صورت تمثیل های متنوع در مجموعه ای از شخصیت های شاهنامه نمود یافته است؟ این پژوهش با هدف پاسخ به این سؤالات و فهم آنچه فردوسی رمز و معنای(تمثیل) شاهنامه گفته، انجام شد. شناخت معماری تمثیل های فردوسی که نشان دهنده ذهن و زبان اوست، ضروری می نماید. این پژوهش ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ـ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای، در ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮﯾﻪ تحلیل گفتمان انجام شد و یافته ها نشان داد که فردوسی با بیانی تمثیلی جهان بینی و اندیشۀ انسانشناسانۀ خود را به نصویر کشیده است. تمثیل های شاهنامه هویت انسان ایرانی ـ اسلامی را بیان کرده است، فردوسی در پردازش شخصیت های داستان های شاهنامه آگاهانه دو نوع شخصیت خیر و شر را مبتنی با گفتمان های دوره معرفی می کند. هر یک از شخصیت ها می توانند به صورت تمثیلی نموداری از چهره های منفی و مثبتی باشند که به سبب جهانبینی طبقاتی و روابط قدرت حاکم پدیدار شده اند. رستم و افراسیاب کلان تمثیل دو گروه از شخصیت های خوب و بد در گفتمان فردوسی هستند که زوایای دیگر آن در شخصیتهایی مانند ضحاک ماردوش، سیاوش، گردآفرید، سودابه، پیران ویسه و... نمودار می شود. تمثل نه تنها به متن شاهنامه مفهومی چندلایه و گسترده می بخشد بلکه آن را به متنی نشانه ای ـ نمادین بدل می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
101 - تأملی در نقش تعلیمی داستانهای شاهنامه*
مریم رضایی بیگی علی سلیمیبا وجود این که شاهنامه فردوسی سراسر رزم و بزم و جوشش است، اما اشارات تعلیمی فراوانی، پیرامون عبرت گرفتن از دنیا در آن وجود دارد. این شاه کار سترگ، در قالب توصیف زندگانی شهریاران و پهلوانان، زیباترین و آموزنده ترین وصفها را دربارۀ مرگ و زندگانی بیان نموده است. این کتاب أکثربا وجود این که شاهنامه فردوسی سراسر رزم و بزم و جوشش است، اما اشارات تعلیمی فراوانی، پیرامون عبرت گرفتن از دنیا در آن وجود دارد. این شاه کار سترگ، در قالب توصیف زندگانی شهریاران و پهلوانان، زیباترین و آموزنده ترین وصفها را دربارۀ مرگ و زندگانی بیان نموده است. این کتاب، از سر تا به بُن، نفس گرم حکیمی را با خود دارد که با هنرمندی تمام، خردورزی ایرانیان را با باورهای اسلامی پیوند زده، ترکیبی متوازن از اندیشههای انسانی در امر تعلیم و تربیت خلق نموده است. در جای جای این اثر جاودان، شکوفایی و سپس پرپر شدن زندگی پادشاهان با دیده عبرت نگریسته شده است. حکیم توس، در لابلای شرح حال آنها، خوشی ها را با نا کامی ها در هم آمیخته است و از آنجا که نگرش او ملهم از بینش دینی است، مرگ برای او به منزله نردبان انتقال از جهان فانی به سرای باقی است. علاوه بر این، نگاه او به دنیا، به منزله دار مکافات، از ویژگیهای بارز اندیشه حاکم بر شاهنامه است و غالب قهرمانان او، در همین دنیا به سزای کردار خویش میرسند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
102 - تعلیم مدیریت زمان در شاهنامه فردوسی
هادی خدیور ناهید لطفیاندر زندگی فردی و اجتماعی، برای بهتر زیستن و برقراری روابط سالم اجتماعی و پیشرفت و تحّول، نیازمند راهکارها و الگوهایی هستیم تا به جانب موفقیت و کمال حرکت کنیم. متون کلاسیک ادبیات فارسی، با تأثیر برداری فراوان از فرهنگ ایرانی- اسلامی، بسیاری از این الگوها را در لابلای داست أکثردر زندگی فردی و اجتماعی، برای بهتر زیستن و برقراری روابط سالم اجتماعی و پیشرفت و تحّول، نیازمند راهکارها و الگوهایی هستیم تا به جانب موفقیت و کمال حرکت کنیم. متون کلاسیک ادبیات فارسی، با تأثیر برداری فراوان از فرهنگ ایرانی- اسلامی، بسیاری از این الگوها را در لابلای داستان ها و سخنان نغز عبرت آمیز ارائه کرده است که می تواند برای نسل امروز قابل تأویل و تأمل باشد. شاه نامه حکیم ابوالقاسم فردوسی از جمله متونی است که با پرداختن به ارزش های فرهنگی، تعلیمی - اجتماعی چون مدیریت زمان سعی در ترسیم جامعه ای آرمانی دارد که زمینه های رشد و تحّول را برای انسان فراهم می سازد. ما در این مقاله بسیاری از الگوها و راه کارهای تعلیمی را که جامعه شناسان و روان شناسان، برای مدیریت زمان مطرح می کنند در خلال داستان های شاه نامه جستجو می کنیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
103 - مطالعة دعا و نیایش در شاهنامه فردوسی
شمس الحاجیه اردلانیفلسفۀ آفرینشِ انسان، بندگی، عبادت و عبودیت است و شرط اجابت دعا، شناخت نسبی خداوند و توجه نسبی به دعا است؛ هر توجهی به سوی خدا، هرارتباط قلبی بادستگاه الوهیت دعا و عبادت است. قوی ترین نحوۀ برقراری ارتباط انسان با خالق در دعا نمودار می گردد نیایش به معنای مناجات نزد فردوس أکثرفلسفۀ آفرینشِ انسان، بندگی، عبادت و عبودیت است و شرط اجابت دعا، شناخت نسبی خداوند و توجه نسبی به دعا است؛ هر توجهی به سوی خدا، هرارتباط قلبی بادستگاه الوهیت دعا و عبادت است. قوی ترین نحوۀ برقراری ارتباط انسان با خالق در دعا نمودار می گردد نیایش به معنای مناجات نزد فردوسی شاید بیش از سایر شاعران کاربرد داشته باشد، اشخاص شاهنامه در تنگنا پس از تطهیر، در خلوت پیشانی بر درگاه باری تعالی سائیده، با تضرع خواهان بازگشایی گره از مشکلات خود می گردند و گاه بدون اندیشیدن به خواسته ای، با خدای خود خلوت گزیده، ابراز بندگی می کنند. در شاهنامه در پایان بعضی دعاها تصریح به استجابت دعا شده است. دعا در شاهنامه از نظر محتوایی دارای تنوع است. این مقاله کنکاشی است در شاهنامه از منظر نیایش های آن که با هدف شناخت خداشناسی در شاهنامه صورت گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
104 - سرچشمههای «شاهنامه» و تأثیرپذیری هنری و ادبی فردوسی از آن*
عبدالجبار رحمان اف مصطفی باباخانیشاهنامه شاهکار ادبی، تاریخی و ملّی است؛ ازاینرو تأثیرات آن بر فرهنگ و ادب ما غیر قابل انکار است. بیشک شاهنامه یکی از مهمترین آثاری است که در طول هزار سال تاریخ پر فراز و نشیب ایران در جهت حفظ میراث پرافتخار نیاکانمان و شناخت و اعتلای هویتهای ملّی، فرهنگی و زبا أکثرشاهنامه شاهکار ادبی، تاریخی و ملّی است؛ ازاینرو تأثیرات آن بر فرهنگ و ادب ما غیر قابل انکار است. بیشک شاهنامه یکی از مهمترین آثاری است که در طول هزار سال تاریخ پر فراز و نشیب ایران در جهت حفظ میراث پرافتخار نیاکانمان و شناخت و اعتلای هویتهای ملّی، فرهنگی و زبانی ما بیشترین تأثیر را به جا گذاشته است. راز ماندگاری و تأثیرگذاری آن یکی این است که فردوسی داستانها و روایتهای کهن ملّی را پایة کار خود قرار داده است و دیگر اینکه این داستانها را در زیباترین صورت هنری و ادبی ارائه کرده است. ازاینرو شاهنامهپژوهی در متن مطالعات ملّی قرار دارد. در این مقاله کوشش شده است تا نخست با معلوم کردن منبع و یا منابع و مآخذ فردوسی در سرودن شاهنامه، پیوند جنبههای هنری و ادبی شاهنامه را با سرچشمههایش دریابیم؛ سپس میزان امانتداری و وفاداری فردوسی به منبع یا منابع مورد استفادهاش و در عین حال خلاقیت هنری و ادبی او را مورد بررسی و پژوهش قرار دهیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
105 - بررسی حضورحکمرانان مغول به هیئت اسکندر در شاهنامه بزرگ ایلخانی
سید محمود حسینی ده میری ابوالفضل داوودی رکن آبادی سید رحمان مرتضوی بابا حیدری شاپور بهیانسلسله ایلخانان مغول از سال 650 تا 736 هجری قمری به طول انجامید و دورهای را در هنر ایران گشود که در آن تأثیرات هنر شرق دور به خوبی دیده میشود. شاهنامه بزرگ ایلخانی یکی از دستاوردهای هنری دوره مغول است که در این شاهنامه ویژگیهای بارز هنری دوره ایلخانان شکوفا شد. در این أکثرسلسله ایلخانان مغول از سال 650 تا 736 هجری قمری به طول انجامید و دورهای را در هنر ایران گشود که در آن تأثیرات هنر شرق دور به خوبی دیده میشود. شاهنامه بزرگ ایلخانی یکی از دستاوردهای هنری دوره مغول است که در این شاهنامه ویژگیهای بارز هنری دوره ایلخانان شکوفا شد. در این شاهنامه عواملی همچون تأثیرات سیاسی و اجتماعی به خوبی رویت میشود و بازتاب چنین تأثیراتی در نگارههای آن، با نمایش صحنههای سیاسی و اجتماعی؛ موقعیت ایلخانان را در دوره اقتدارشان بیان نموده است. در این میان پرداختن به داستان اسکندر در این نسخه به دفعات دیده میشود و تعداد دوازده نگاره به موضوع اسکندر در موقعیتهای متفاوت میپردازد. هدف این مقاله بررسی تلاش مغولان برای دستیابی به مشروعیت و محبوبیت در بین ایرانیان، با به تصویر کشیدن خود در هیأت اسکندر، در نگارههای شاهنامه بزرگ ایلخانی است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانهای صورت گرفته است و در پی پاسخ به این سوال اصلی است که: مغولان از به تصویر کشیدن اسکندر در شاهنامه چه هدفی را دنبال میکنند؟ و علت حضور حکمرانان مغول در هیئت اسکندر چیست؟ بررسیهای صورت گرفته بر روی موضوعات این نگارهها نشان میدهد که مغولان با قرار دادن خود در هیئت اسکندر قصد ایجاد اینهمانی در ذهن ایرانیان را داشتند تا چهره پادشاهانی همچون اسکندر و پادشاهان ایران باستان، به مقبولیت و محبوبیت آنها کمک کنند. مشروعیت طلبی در این نگارهها با انتخاب رویدادهای تاریخی و تطبیق آنها با داستانهای دسته دوم شاهنامه صورت گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
106 - سیمای عرفانی پهلوانان در چندی از روایتهای شاهنامه
لیلا احمدی نصر علی عشقی سردهی سعید روزبهانیبر این باوریم که شاهنامة فردوسی، یکی از شاهکارهای عمدة ادبیات جهان است که نه تنها ایرانیان بلکه اغلب محققان منصف در عرصة ادبیات جهانی به ارزش و عظمت آن معترفند و در این اثر سترگ، ما با پهلوانانی با سیمای عرفانی مواجهیم به طوری که شاهنامه جلوهگاه تمام نمای انسان آرمانی- أکثربر این باوریم که شاهنامة فردوسی، یکی از شاهکارهای عمدة ادبیات جهان است که نه تنها ایرانیان بلکه اغلب محققان منصف در عرصة ادبیات جهانی به ارزش و عظمت آن معترفند و در این اثر سترگ، ما با پهلوانانی با سیمای عرفانی مواجهیم به طوری که شاهنامه جلوهگاه تمام نمای انسان آرمانی- عرفانی در سه حوزة اجتماعی، فردی و عرفانی است. بر این اساس در این پژوهش با اذعان به این نکته که فردوسی به هیچ وجه اصطلاح انسان کامل و یا ایده آل و آرمانی را صراحتاً در شاهنامه مطرح نکرده است، با تکیه بر چندی از روایتهای شاهنامه و شخصیتهای ایدآل آنها به معرفی سجایای عرفانی پهلوانان ایرانی و انیرانی میپردازیم. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که فردوسی به موضوعات متعددی به عنوان ابعاد عرفانی پهلوانان اشاره کرده است و ویژگیهای انسان عرفانی در این اثر در سه حوزه: رابطه انسان با خدا (اخلاق عرفانی)، رابطه انسان با خود (اخلاق فردی) و رابطه انسان با خلقت (اخلاق اجتماعی) نمود یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
107 - تجلی عرفانی خدایان ودایی در اوستا و شاهنامه
زهره سرمددست یابی به معرفت، مهمترین هدفِ تلاش های فلسفی، هنری و عرفانی دنیای دیروز و امروز بشر است که آگاهی از این حقیقت و رسیدن به آن، اگرچه متفاوت و دارای جلوه های گوناگون است، و هرچند گاه به مدد عقل، گاه به نیروی وحی و گاه با خیال انگیزی و تخیل انجام می پذیرد؛ اما می توان هم أکثردست یابی به معرفت، مهمترین هدفِ تلاش های فلسفی، هنری و عرفانی دنیای دیروز و امروز بشر است که آگاهی از این حقیقت و رسیدن به آن، اگرچه متفاوت و دارای جلوه های گوناگون است، و هرچند گاه به مدد عقل، گاه به نیروی وحی و گاه با خیال انگیزی و تخیل انجام می پذیرد؛ اما می توان همسانی ها و اشتراکات فراوانی بین آن ها یافت. در این پژوهش، هدف بررسی اندیشه های عرفانی در دو اثری است که، ظاهراً با عرفان در تناقض اند اما تحقیقات دربارۀ آن ها نشان داده است که، علی رغم تناقضات ظاهری، مشابهات و اشتراکات بسیاری در رسیدن به معرفت دارند. شاهنامه یک اثر عرفانی نیست اما، خاستگاه عرفان، فطرت خداجوی انسان است و هیچ دلی پیدا نمیشود که در آن نشانی از تمایلات و تفکرات عرفانی نباشد. تعدادی از شخصیت های اساطیری و حماسی شاهنامه ،خدایان نغمه های مذهبی ریگ ودا هستند؛ که پس از ظهور اشوزردشت و رواج یکتاپرستی، به صورت ایزدان و شاهان، در نخستین اثر حماسی یعنی اوستا جلوه گر شدند و پس از اسلام، به صورت شاهان و پهلوانان بزرگ شاهنامه درآمدند؛ در سرگذشت این مردان و نیز در برخی دیگر از داستان های شاهنامه به مباحثی برمی خوریم که در اثنای آن، شعر فردوسی بیشتر شبیه یک منظومه تمثیلی عرفانی می شود. در این تحقیق سعی بر آن است که ضمن معرفی این شخصیت ها به پیشینۀ اسطوره ها و تحول ایشان از وداها تا اوستا و شاهنامه و تحلیل عرفانی هریک اشاره شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
108 - بررسی و مقایسه تطبیقی ایجاز و اطناب در تاریخ طبری و شاهنامه فردوسی با تکیه بر روایت شاپور ذوالاکتاف
محمود رمضانی منیژه فلاحی رضا فهیمیپادشاهان ساسانی، دوره ای طولانی در ایران حکومت کرده اند و کتاب های تاریخی مختلفی در مورد آنها به رشته تحریر در آمده است. یکی از شاهان معروف این دوره، شاپور ذوالأکتاف است. وی، بیش از سایر شاهان این سلسله حکومت نموده و سیاست خارجی او از نظر سر و سامان دادن به ا أکثرپادشاهان ساسانی، دوره ای طولانی در ایران حکومت کرده اند و کتاب های تاریخی مختلفی در مورد آنها به رشته تحریر در آمده است. یکی از شاهان معروف این دوره، شاپور ذوالأکتاف است. وی، بیش از سایر شاهان این سلسله حکومت نموده و سیاست خارجی او از نظر سر و سامان دادن به اوضاع مرزها و بیرون راندن اعراب و رومیهای مهاجم، از اهمیت زیادی برخودار است. تاریخ طبری و شاهنامه فردوسی هر دو از جمله کتابهایی هستند که پیرامون دوره حکومت این شاه مطالبی را آوردهاند. در این پژوهش ضمن معرفی روش تاریخنگاری این دو مؤلف، شیوه روایت سرگذشت شاپور ذوالأکتاف نیز بیان میشود. طبری این دوره طولانی را با ایجاز بسیار بیان نموده و هیچ یک از حوادث را شرح و بسط نداده، اما فردوسی به شیوه داستانپردازی بخشهای مهم این سرگذشت را با بسط و گسترش سروده و از عناصر توصیف، گفتوگو، و صحنه استفاده کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
109 - جایگاه صور خیال در توصیف عناصر انسانی شاهنامه
حسین عزیزپور معلم حسینعلی پاشاپاسندی سوزان جهانیانتوصیف و تصویرآفرینی از مهم‎ترین تواناییهای شاعر در خلق یک اثر منظوم به شمار میآید؛ زیرا او این کار را با استفاده از اندوختههای ذهنی و علمی خود و بکاربردن امکانات زبانی و بیانی انجام میدهد. شاهنامۀ فردوسی از جمله منظومه‎هایی است که از این منظر جایگاه رفیعی دا أکثرتوصیف و تصویرآفرینی از مهم‎ترین تواناییهای شاعر در خلق یک اثر منظوم به شمار میآید؛ زیرا او این کار را با استفاده از اندوختههای ذهنی و علمی خود و بکاربردن امکانات زبانی و بیانی انجام میدهد. شاهنامۀ فردوسی از جمله منظومه‎هایی است که از این منظر جایگاه رفیعی دارد. حکیم طوس در نهایت هنرمندی با استفاده از صور خیال و آرایههای بدیعی موقعیّتها، اشخاص، گفتگوها، صحنهها و رویدادها، را توصیف نموده و تصاویر بدیع، جذّاب و ماندگاری خلق نموده است. در این جستار سعی بر این است که جایگاه صور خیال در توصیف عناصر انسانی شاهنامه که اعضا و اندام‎های بدن، ویژگیهای ظاهری انسانها را شامل میشود، مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانهای گردآوری شده است. مطالعه بر روی صورخیال توصیفات عناصر انسانی شاهنامه حاکی از این است که فردوسی با استفادۀ هنرمندانه و خلّاقانه از تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز، به ویژه تشبیه به بهترین نحو به توصیف شخصیتها پرداخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
110 - زیبایی شناسی تصویرهای هنری در شاهنامه فردوسی
حسین عزیزپور معلم حسینعلی پاشا پاسندی سوزان جهانیانشاهنامه فردوسی آیینه تمامنمای تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی است که در آن با بیانی هنرمندانه به توصیف موقعیتها، اشخاص، گفتگوها، صحنهها و رویدادها پرداخته شده و تصاویری بدیع، جذّاب و زیبا پیش روی خواننده قرار گرفتهاست. اما این که فردوسی چگونه و با استفاده از چه شگردهایی چ أکثرشاهنامه فردوسی آیینه تمامنمای تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی است که در آن با بیانی هنرمندانه به توصیف موقعیتها، اشخاص، گفتگوها، صحنهها و رویدادها پرداخته شده و تصاویری بدیع، جذّاب و زیبا پیش روی خواننده قرار گرفتهاست. اما این که فردوسی چگونه و با استفاده از چه شگردهایی چنین تصویر زیبایی خلق کردهاست، موضوع اصلی این پژوهش قرار گرفته و سعی شده که راز زیبایی و جذّابیت تصویرآفرینیهای هنری فردوسی بزرگ در شاهنامه به ویژه از منظر بیانی و بدیعی مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانهای انجام شدهاست و نتایج پژوهش نشان میدهد که فردوسی با چیرهدستی کمنظیر خود - که حاکی از تسلّط شاعر بر روح زبان فارسی است – با استفاده از عنصر لحن و ترکیب استادانه آن با محتوا و بهره گیری از صورخیالی چون تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز، ترکیبسازیهای واجی و واژگانی و درآمیختن آن با آرایههای بدیعی از قبیل تکرار و واجآراییها، حسن تعلیل، اغراق، مراعات نظیر و... توانسته اوج تصاویر هنری را به نمایش بگذارد که در نوع خود بینظیر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
111 - بررسی جنبههای بلاغی نامههای شاهنامه با رویکرد جایگاه جملههای خبری و انشایی
زینت جهانی کیمیا تاج نیا اسماعیل اسلامیمعانی بهعنوان یکی از سه علم زیباشناسی سخن پارسی، جایگاه خاص و ممتازی در بلاغتِ سخن دارد و علوم و فنون بلاغی در شکلگیری زبان، نقـش مهمّـی دارند. با توجّه به قواعد و اصول علم معانی، نقش و اهمّیّت انواع جمله در انتقال مفاهیم، قابل بررسی است. این علم، انواع جمله را به خبر أکثرمعانی بهعنوان یکی از سه علم زیباشناسی سخن پارسی، جایگاه خاص و ممتازی در بلاغتِ سخن دارد و علوم و فنون بلاغی در شکلگیری زبان، نقـش مهمّـی دارند. با توجّه به قواعد و اصول علم معانی، نقش و اهمّیّت انواع جمله در انتقال مفاهیم، قابل بررسی است. این علم، انواع جمله را به خبر و انشا تقسیم و از نظر معانی ثانوی، مطالعه میکند. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته، نویسنده درصدد آن است تا به بررسی جنبههای بلاغی نامههای شاهنامه با رویکرد جایگاه جملههای خبری و انشایی بپردازد و به این نتیجه رسیده است که در منظومههای داستانی و حماسی فارسی، نقش و تعداد بسیاری نامه وجود دارد که قابل مقایسه با نامههای شاهنامۀ فردوسی نیست و تعداد دویست و پنجاه نامۀ به کار رفته در شاهنامه گواه این ادعاست. این نامهها بیشتر در دو بخش پهلوانی و تاریخی به کار رفتهاند و هدف فردوسی فقط انتقال اندیشه و خواست فرستندۀ آنها نیست؛ بلکه هر یک فرصتی هستند برای حکیم تا نوآوری و تنوع به کار آورد؛ گاه بخشهایی از داستان را از زبان نویسندۀ نامه، نقل میکند؛ گاه با بیان احساسات فرد از زبان خود او، شوری در سخن میافکند تا مجالی برای پرداخت شخصیت قهرمانان حماسه بیابد و بیآنکه حضورش، سایهای بر رویدادها بگسترد، تحلیلها و حتّی پیامهای خویش را به مخاطب میرساند و در یک کلام، نامهها آینۀ تمام نمای شاهنامهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
112 - بررسی مقایسهای تصویرآفرینی با جنگ ابزارها در بخش پهلوانی شاهنامۀ فردوسی و مثنوی وصف آلات جنگ میرزا محمد طاهر وحید قزوینی
محمدحسین تشکری بافقی فاطمه غفوری مهدی آباد پوران یوسفی پور کرمانیدر میان آثار ادبی از شاعران جهان، به سرودههایی برمیخوریم که از آنها به نام شاهکارهای ادبی جهان یاد میشود. شاهنامۀ فردوسی یکی از آنها است. یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخشهای مهمی از این کتاب سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیینها و فنون و ابزارهای رزم أکثردر میان آثار ادبی از شاعران جهان، به سرودههایی برمیخوریم که از آنها به نام شاهکارهای ادبی جهان یاد میشود. شاهنامۀ فردوسی یکی از آنها است. یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخشهای مهمی از این کتاب سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیینها و فنون و ابزارهای رزم است که تاکنون پژوهشی دربارۀ آن انجام نگرفته است. ابزارهای رزمی در آفرینش تصاویر هنری نقش مهمی دارند بهگونهای که در سراسر شاهنامه چه در توصیف صحنههای نبرد و رزم و چه در توصیف صحنههای بزم از آنها استفادهشده است. مثنویآلات جنگ، اثر وحید قزوینی یکی از شاعران قرن 11و12هجری است که دارای هشتصد بیت و در توصیف ابزارهای جنگی سروده شده است. این پژوهش درصدد آن است تا به شیوۀ توصیفی- تطبیقی به بررسی مقایسهای بین شاهنامه و مثنوی آلات جنگ میرزا محمد طاهر وحید قزوینی بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین تصویرآفرینی با جنگ ابزارها در بخش پهلوانی شاهنامۀ فردوسی و مثنوی وصف آلات جنگ میرزا طاهر قزوینی، تفاوت معناداری در نوع ابزارها، میدانهای جنگی، نگرش به ابزارآلات، صور خیال و... وجود دارد. ازآنجاکه تاکنون دربارۀ این مثنوی پژوهشی صورت نگرفته است نویسنده درصدد آن است تا ضمن معرّفی این شاعر به بررسی این اثر پرداخته و با شاهنامۀ فردوسی مقایسه و وجوه تشابه و تفاوت آنها را مشخّص نماید و میزان و چگونگی تأثیرپذیری این شاعر در وصف جنگ ابزارها از شاهنامۀ فردوسی را بیان نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
113 - جایگاه پنج تمهید فرمالیستی در پرورش فرم روایی بخش اساطیری شاهنامه
میترا بیغمی مریم جعفری غلامعباس ذاکریبررسی فرمالیستی شاهنامه فردوسی که به ندرت انجام شده، ابعاد تازهای را درباره ساز و کار شکل-گیری این اثر سترگ آشکار میکند. فرمالیستها کاشف تمهیدات و صناعات ادبی نبودند بلکه تأثیرات اصیل، محوری و سازندۀ آنها را در آثار بزرگ نشان میدادند. شاهنامه عرصه مناسبی برای ردیابی أکثربررسی فرمالیستی شاهنامه فردوسی که به ندرت انجام شده، ابعاد تازهای را درباره ساز و کار شکل-گیری این اثر سترگ آشکار میکند. فرمالیستها کاشف تمهیدات و صناعات ادبی نبودند بلکه تأثیرات اصیل، محوری و سازندۀ آنها را در آثار بزرگ نشان میدادند. شاهنامه عرصه مناسبی برای ردیابی این صناعات است و اساساً تکیه بر تمهیدات فرمالیستی است که آن را نسبت به رقبایش در ژانر حماسی بیبدیل میسازد. در بخش نخست یا همان اسطورهای شاهنامه کاربرد بسیاری از صناعات فرمالیستی همچون بخشهای دیگر به چشم میآید اما به دلیل اهمیت خاستگاهی، روایی و پایهای این بخش، برخی تمهیدات فرمالیستی از سوی فردوسی در ساختِ روایی آن بکار گرفته شدهاند. جستار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تحلیل و شناسایی پنج شاخص فرمالیستی بکار رفته در روایت این بخش از شاهنامه پرداخته است. نتیجه حاکی از آن است که استفاده مؤکّد از ظرفیت نمادها، استفاده از قیدهای فعلی به منظور ایجاد گزارههای منفرد با ادبیت بالا، استفاده از آشناییزدایی و برجستهسازی در تناسب با غرابت فضای بخش اسطورهای، بسامد بالای استعاره و کنایه و نهایتاً شخصیتپردازی روایی که حاکی از ایجاد استقلال روابط و مناسبات در فضای اسطورهای است از مهمترین عواملی هستند که روایت بخش نخست شاهنامه را قوام بخشیده و جذابیت لازم برای وفادار ساختن مخاطب به پیگیری ادامه داستان را ایجاد میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
114 - نمادهای آیینی هوش وجودی در شاهنامه فردوسی
زهره حقیقی مبرهن محمدعلی داوودآبادی محمدرضا اسعدگفته می شود، توانایی بکارگیری نماد ها، یکی از بهترین شاخصه های رفتار هوشمندانه در انسان است(گاردنر،24:1999). نماد، با ضمیر خودآگاه و ناخودآکاه آدمی در ارتباط و سازنده زبان اسطوره و حماسه است؛ و زبان آثار اسطوره ای و حماسی نمادین و رازگونه می باشد. مذاهب بزرگ جهان، به من أکثرگفته می شود، توانایی بکارگیری نماد ها، یکی از بهترین شاخصه های رفتار هوشمندانه در انسان است(گاردنر،24:1999). نماد، با ضمیر خودآگاه و ناخودآکاه آدمی در ارتباط و سازنده زبان اسطوره و حماسه است؛ و زبان آثار اسطوره ای و حماسی نمادین و رازگونه می باشد. مذاهب بزرگ جهان، به منظور امکان گفتگو در خصوص درون مایه های وجودی با اعضای خود ، به خلق نمادهای آیینی پرداخته اند. سوال اصلی این پژوهش پاسخ به این پرسش است که نقش نمادها در بازآفرینی هوش وجودی در پیکره شاهنامه فردوسی چیست؟ در این مقاله که به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است، کوشش شده تا نمادهای آیینی در شاهنامه مشخص و استخراج شود؛ و در پایان می توان دید، هوش وجودی در پرتو نمادهایی چون باژو برسم گرفتن، شکار، ازدواج، دخمه سپاری و جشن و شراب به خوبی توسط حکیم بزرگ طوس بازنمایی شده است. تاکنون از منظر بررسی ارتباط میان نمادها و دامنه هوش های آدمی محل تامل و کاوش نبوده و اغلب پژوهش ها پیرامون بررسی نمادهای موجود در شاهنامه صورت گرفته است؛ از این روی پژوهش حاضر با این نگاه، برای نخستین بار صورت پذیرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
115 - تحلیل نگاره های تمثیلی عبدالصمد در شاهنامه»
عفت محمدی نیر طهوریتمثیل یکی از برجسته ترین اسلوب بلاغی در ادب فارسی ایران و می توان گفت تمثیل شیوه ای از داستان گویی و روایت نیز شمرده می شود که مضمونی غیر داستانی را با پوششی از عناصر داستانی دربرمی گیرد و شکلی روایی به آن می دهد. عبدالصمد شیرازی معروف به عبدالصمد شیرین قلم، نقاش قرن شا أکثرتمثیل یکی از برجسته ترین اسلوب بلاغی در ادب فارسی ایران و می توان گفت تمثیل شیوه ای از داستان گویی و روایت نیز شمرده می شود که مضمونی غیر داستانی را با پوششی از عناصر داستانی دربرمی گیرد و شکلی روایی به آن می دهد. عبدالصمد شیرازی معروف به عبدالصمد شیرین قلم، نقاش قرن شانزدهم میلادی اهل ایران از پایهگذاران مکتب نگارگری گورکانی بود. نقاشی های عبدالصمد که در آغاز مستقیماً بهره گرفته و برگرفته از سنت های نقاشی ایرانی و مکتب تبریز بود، به مرور به سمت نوعی رئالیسم میل کرده است و آثار متأخر وی از رویکرد واقعگرایانه پرتوانی حکایت دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل نگاره های تمثیلی عبدالصمد در شاهنامه می باشد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی و تعدادی از نگاره هایی که در سبک ایران و هند می باشد مورد مطالعه قرارگرفته است. نتایج نشان داد با وجود هنرمندانی چون عبدالصمد، مکتب گورکانی ابداع و به بلوغ و شکوفایی رسید، هم چنین با بررسی نگاره ها می توان گفت عبدالصمد تنها در نقش یک تصویرگر صرف متن ظاهر نشده و با توجه به برداشت ذهنی و حال و هوای خود با استفاده از تمثیل به نقش آفرینی پرداخته و قوانین و سنت های خاص نقاشی را در نظرگرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
116 - بررسی تلمیحات دینی- اسلامی شمس الدین کاشانی در منظومه شهنامه چنگیزی
سید محسن جمالی زاده خورشید قنبری ننیز مجید حاجی زاده عسکریتلمیح یکی از صنایع ادبی میباشد که شاعران از دیرباز به جهت جذابیت و سندیت بخشیدن به اثر خود از آن استفاده میکردهاند. تلمیح به معنی اشاره به داستان، آیات، روایات و ... در شعر است فرد خواننده درصورتی می تواند به درک این تلمیحات برسد که آگاهی از این داستان ها، آیات، روایا أکثرتلمیح یکی از صنایع ادبی میباشد که شاعران از دیرباز به جهت جذابیت و سندیت بخشیدن به اثر خود از آن استفاده میکردهاند. تلمیح به معنی اشاره به داستان، آیات، روایات و ... در شعر است فرد خواننده درصورتی می تواند به درک این تلمیحات برسد که آگاهی از این داستان ها، آیات، روایات و ... داشته باشد. درغیر اینصورت در نظر فرد خواننده شعر بی معنی و مفهوم جلوه میکند. یکی از این شاعران شمس الدین کاشانی منظومه سرای عصر مغول می باشد که به واسطه شرایط دینی حاکم بر آن دوران از تلمیحات اسلامی در اثر خود یعنی شهنامه چنگیزی بهره برده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تلمیحات دینی- اسلامی در اثر شمس الدین کاشانی است. روش تحقیق، کتابخانهای و به روش تحلیلی- توصیفی است. بررسی های حاصل از پژوهش نشان داد که شمس الدین کاشانی از تلمیحات دینی- اسلامی یعنی آیات، روایات و داستان ها به طور زیرکانه و متبحرانه از این صنعت در اثر خود سود جسته که این امر دال بر عقاید دینی- اسلامی شاعر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
117 - بررسی هنجارگریزی نحوی در دیالوگهای عاشقانه در داستان زال و رودابه
ماه منظر ملایی کیمیا تاج نیا نعمت اصفهانی عمرانگفتگو در آثار معروف و مشهور شاعران و نویسندگان پارسی از گذشته تاکنون به انحای مختلف، رواج داشته است. در شاهنامه، گفتگو بهطور کلّی به دو صورت، گفتگوی رودروی و دیگر گفتگوی دورادور صورت گرفته است که هرکدام از این نوع گفتگوها با اشخاص گوناگون و با اهداف و چشماندازهای خاصی أکثرگفتگو در آثار معروف و مشهور شاعران و نویسندگان پارسی از گذشته تاکنون به انحای مختلف، رواج داشته است. در شاهنامه، گفتگو بهطور کلّی به دو صورت، گفتگوی رودروی و دیگر گفتگوی دورادور صورت گرفته است که هرکدام از این نوع گفتگوها با اشخاص گوناگون و با اهداف و چشماندازهای خاصی انجام شده است. گفتگوهای هر داستان، بیانگر شخصیّتهای آن داستان است و از طریق گفتگوهاست که میتوان به زوایای پنهانِ شخصیّتهای حکایات دستیافت. داستان عشق زال به رودابه یکی از مهمترین داستانهای عاشقانه شاهنامۀ فردوسی است؛ زیرا حاصل این عشق به دنیا آمدن رستم، قهرمان بـزرگ شـاهنامه است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا هنجارگریزی نحوی را با نگرشی توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانهای در دیالوگهای عاشقانه در داستان زال و رودابه بررسی نماید. همچنین به بررسی نوآوری و هنجارگریزی در سطح نحوی آن بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که فردوسی در داستان زال و رودابه با استفاده از هنجارگریزی نحوی، زبان خود را از زبان هنجار، متمایز ساخته و بهنوعی باعث برجستهسازی در سرودۀ خود شده است. فردوسی در این نوع هنجارگریزی، ساختار حاکم بر زبان را بههمریخته و از امکانات دستوری زبان برای برجسته نمودن، بهره برده و درصدد آفرینش در این حوزه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
118 - رودهـا در شـاهنامه
مریم جعفری رضا اشرف زادهرودها در شاهنامه، مکانهایی شاخص و ممتازند که میتوان به بررسی آنها پرداخت، زیرا چونان قهرمانان صاحب شخصیتاند و فراتر از ویژگیهای نوعی به خاصههای فردی آراستهاند. آنها در هالهای از اسطوره فرورفتهاند و رخدادهای اساطیری است که آنها را رازناک کردهاند. این رودها أکثررودها در شاهنامه، مکانهایی شاخص و ممتازند که میتوان به بررسی آنها پرداخت، زیرا چونان قهرمانان صاحب شخصیتاند و فراتر از ویژگیهای نوعی به خاصههای فردی آراستهاند. آنها در هالهای از اسطوره فرورفتهاند و رخدادهای اساطیری است که آنها را رازناک کردهاند. این رودها با آبهای جادوییشان بر پهنة اسطورهها گسترده شدهاند و اینها همه نمایش رودی مینیاتوری و مجردند که ویژگی آنان جریان همیشگی و طغیان گاهگاهی است. در این نوشتار از میان رودهای مذکور در شاهنامه، به بررسی رودهایی که در آنها رویدادهایی وقوع میپذیرد همچون: اروندرود، کاسه رود، فرات، جیحون، سنبار، هیرمند و... پرداختهایم تا امانتداری فردوسی ونمونهای از ارزش جغرافیایی و اسطورهای شاهنامه را نشان داده باشیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
119 - بررسی وجوه اشتراک و افتراق جمشید و یمه در شاهنامه و اوستا
زهره سرمدجمشید یکی از ایزدان کهن هندوایرانی است که در وداها، اوستا و شاهنامه به صورتهای مختلف نمودار شده است. این شخصیّت کهن اساطیری در تحول تدریجی خود از عالم اسطوره وارد جرگة حماسه شده و از مرتبة خدایی نزول کرده و بهصورت یکی از شاهان بزرگ در اوستا و شاهنامه درآمده است. داستا أکثرجمشید یکی از ایزدان کهن هندوایرانی است که در وداها، اوستا و شاهنامه به صورتهای مختلف نمودار شده است. این شخصیّت کهن اساطیری در تحول تدریجی خود از عالم اسطوره وارد جرگة حماسه شده و از مرتبة خدایی نزول کرده و بهصورت یکی از شاهان بزرگ در اوستا و شاهنامه درآمده است. داستان زندگی جمشید در اوستا، به اصل اسطورهای خود نزدیکتر است و در شاهنامه، بهواسطة تأثیر ناقلان مسلمان، تفکّرات دینی و مذهبی خود شاعر، هماهنگی با خرد و اعتقاد جامعه، از صبغة حماسی بیشتری برخوردار است. با بررسی ابعاد شخصیّتی جمشید در وداها، اوستا و شاهنامه میتوان به نحوة تحوّل و وجوه اشتراک و افتراق او در آثار مذکور پی برد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
120 - پژواک فرهنگ پیمان و پیمانداری در شاهنامه و متون اوستایی و پهلوی
حسین جلالیشاهنامه، آیینۀ تمامنمای فرهنگ، حکمت و اندیشۀ ایرانیان و تجلیگاه باورها، آیینها و رسوم اجتماعی آنان است که آن را میتوان با رویکردهای گوناگون واکاوید .این اثر سترگ، مهمترین سند بهجایمانده از فرهنگ منظوم ایران باستان است. از آنجا که آبشخور و اساس نظم شاهنامه، خداین أکثرشاهنامه، آیینۀ تمامنمای فرهنگ، حکمت و اندیشۀ ایرانیان و تجلیگاه باورها، آیینها و رسوم اجتماعی آنان است که آن را میتوان با رویکردهای گوناگون واکاوید .این اثر سترگ، مهمترین سند بهجایمانده از فرهنگ منظوم ایران باستان است. از آنجا که آبشخور و اساس نظم شاهنامه، خداینامهها، کارنامهها، روایات دینی، اوستا، متون پهلوی و حتی نگارهها بوده است، یقیناً نظمنامۀ باستان تحت تأثیر باورها و آیینهایی است که در این کتابها و مآخذ آمده و این باورها و آیینها یا ضمن داستانها یا به طور اشاره، در اثر گران سنگ استاد توس آمدهاست. در این پژوهش به بررسی پیمان و پیمانداری، بهعنوان یکی از باورهای ایران باستان، که به گونهای مشترک در شاهنامه، اوستا و متون پهلوی آمده، پرداخته شده و بر این نکته تأکید گردیده که شاهنامه، پژواک و پالودۀ فرهنگ ایران باستان و استوارترین سند هویت فرهنگی ایرانیان کهن است. مستندات آن، شواهد بسیاری است که در متون دیگرِ پیش از فردوسی و هم عصر او آمدهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
121 - Determination of the Environmental Design Factors Contributing to Children’s Creativity Based on the Concepts of Shahnameh
Hassan Rezaei Ali Kazemi Sude Farrokhfar Sare FarrokhfarResearch on creativity, especially the ways of increasing it in children, has grown exponentially. While most of these studies have focused on different aspects of how and why the external factors are influencing people’s creativity level, including children; stud أکثرResearch on creativity, especially the ways of increasing it in children, has grown exponentially. While most of these studies have focused on different aspects of how and why the external factors are influencing people’s creativity level, including children; study on local concepts and elements can be considered as a new attempt in this framework. The present research is aimed at emphasizing on the local concepts and elements affecting growth and improvement of children’s creativity level, recognizing the identity and mythological dimensions of the Shahnameh and the concepts and elements that can be inferred from it. The central question of the present research is that what aspects of environmental design can create meaningful links between the identity and mythological aspects of Shahnameh and the level of creativity of children? Theoretical studies show that the eight components of colour, painting, natural elements, geometry, signs and symbols, story, security and movements that have been used in Shahnameh can affect the factors that are influenced on the formation and growth of creativity, including motivation, imagination, personality and skills. Accordingly, after codifying the conceptual model, the theoretical findings were gathered in the form of a field-studied (questionnaire) in the statistical population of the research (parents and educators of Ramsar kindergartens) and analysed. This research is a correlation study and its field findings are analyzed through factor analysis in SPSS software. The results of this study show that the use of the environmental factors inferred from Shahnameh affect children's creativity development through their impact on different indicators of creativity such as imagination, motivation, personality and skills. In addition, from the eight elements used in Shahnameh, just movement, story, painting and geometric forms and signs and symbols have significant influence on children's creativity level. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
122 - تبیین جایگاه زن در روایتهای ازدواج شاهنامه تهماسبی با تکیه بر تحلیل بینامتنیت متن و نگاره
شهره دوستی فرزانه فرخ فر آرمان یعقوب پورهدف پژوهش حاضر تبیین جایگاه زن در روایتهای ازدواج شاهنامه تهماسبی با تکیه بر تحلیل بینامتنیت متن و نگاره در ایرانزمین بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمام نگارههای شاهنامۀ تهماسبی می باشند. نمونه پژوهش را 29 نگاره تشکیل میدهند که در تمام آنها زنان نقش مهم و کلیدی بر عهد أکثرهدف پژوهش حاضر تبیین جایگاه زن در روایتهای ازدواج شاهنامه تهماسبی با تکیه بر تحلیل بینامتنیت متن و نگاره در ایرانزمین بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمام نگارههای شاهنامۀ تهماسبی می باشند. نمونه پژوهش را 29 نگاره تشکیل میدهند که در تمام آنها زنان نقش مهم و کلیدی بر عهده دارند. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانهای ـ اسنادی، مشاهده و خوانش بینامتنیت نگارهها و تحلیل عناصر بصری موجود در آثار منتخب بود. دادهها با استفاده از مطالعات بینارشتهای و روش تحلیل محتوا ارزیابی شدند. نتایج یافتهها نشانگر این است که جایگاه زن در روایتهای ازدواج شاهنامه، ریشه در باورهای اسطورهای ایرانیان دارد و از این حیث، دارای اعتبار ویژهای است؛ چرا که در ساختار اسطورهای شاهنامة فردوسی امانت داری و پای بندی به اصول متون اولیه کاملا واضح و هویداست؛ لیکن در تصویرسازی نگارههای شاهنامة تهماسبی به طور آشکار، اختلافاتی با متن دیده میشود که منشا این اختلافات، فرهنگ حاکم بر جامعة صفوی و اعتقادات جامعة مردسالار آن دوره است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
123 - شخصیت حماسی همای چهرزاد در شاهنامه
فاطمه حاجی رحیمیهدف ازپژوهش حاضر، بررسی شخصیّت حماسی همای چهرزاددخت بهمن درشاهنامۀ فردوسی است.جامعه مورد تحلیل زنان شاهنامه مانند: ارنواز ، شهرنازوهمای دخترگشتاسب می‎باشد. نمونه موردبررسی شخصیت همای چهرزاد است. طرح پژوهش، روش توصیفی-تحلیلی است که بابررسی اساطیر متأخر،بخش‎های فر أکثرهدف ازپژوهش حاضر، بررسی شخصیّت حماسی همای چهرزاددخت بهمن درشاهنامۀ فردوسی است.جامعه مورد تحلیل زنان شاهنامه مانند: ارنواز ، شهرنازوهمای دخترگشتاسب می‎باشد. نمونه موردبررسی شخصیت همای چهرزاد است. طرح پژوهش، روش توصیفی-تحلیلی است که بابررسی اساطیر متأخر،بخش‎های فراموش شدۀاسطورۀ مادر اردویسورآناهیتا کنار هم می‎گذاردوبه تحلیل آن اساطیر دست می‎یابد. برای جمع‎آوری داده ها از روش کتابخانه‎ای و فیش‎برداری استفاده شد. نتایج نشان داد که: در هر قومی، اسطوره‎ مادر وجود دارد که به نشانۀ وجدانِ فرهنگی قوم، ثابت می‎ماند و محو نشدنی است. این اساطیر، منشأ و الگوی پیدایش اسطوره‎های پس از خود هستند. اغلب موارد خودِ اسطورۀ مادر یا بخشی از عناصر سازندۀ آن بنابه دلایلی و در گذر زمان کم رنگ شده اند؛ اما این اساطیر به‎طور کامل از بین نمی‎روند، بلکه در طول تاریخ از حافظۀ ناخودآگاه جمعی در ضمن روایت‎های دیگر اساطیری بازآفرینی و بازسازی می‎شوند. و به این نتیجه می‎رسد که احتمالاً شخصیّت اساطیری ایزدبانوی آب و باروری، اردویسوراناهیتا، در عصر حماسهها، بر اثر دو عامل اصلی و بدیهی در تحّول اساطیر؛ اسطوره‎پیرایی و عامل شکستگی، صفات و خویش کاری‎های خود را در چند شخصیّت کِهتر زمینی توزیع و پراکنده کرده و سرانجام ویژگیهای ماورایی و خدایی را فرونهاده است و در یکی از جلوههای خود به‎صورت همای چهرزاد درآمده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
124 - آیین های سوگواری در حماسه با تأکید بر سوگواری زنان (بر اساس شاهنامه)
صبا بیوک زادهمطالعه و بررسی آئین های سوگ در شاهنامه نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و واقعیت های تاریخی درباره سوگ شباهت های بسیاری هست و آن رسوم هنوز هم در قسمت هایی از کشور باقی مانده است. در این مقاله سعی شده تا آئین های سوگ در حماسه را مطرح کرده و نشان داده شود که تا أکثرمطالعه و بررسی آئین های سوگ در شاهنامه نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و واقعیت های تاریخی درباره سوگ شباهت های بسیاری هست و آن رسوم هنوز هم در قسمت هایی از کشور باقی مانده است. در این مقاله سعی شده تا آئین های سوگ در حماسه را مطرح کرده و نشان داده شود که تا چه میزان این رسوم ها را بانوان اجرا می کردند، اساس کار بر پایه شاهنامه است که منبع اصلی در این موارد به شمار می رود. در بررسی آئین ها، مطلبی که مستقلاً به آن پرداخت شده مراسم سیاوشان و مرگ سیاوش است، چرا که بسیاری از آئین های سوگواری از بعد مرگ سیاوش، چون اصلی در تمام مراسم ها پذیرفته و اجرا شده و حتی تاکنون بیشتر این رسم ها اجرا می شود، به این جهت قبل از توضیح آئین ها، مسأله سیاوشان و اصول عزاداری سیاوش بررسی شده، آنگاه به تک تک آئین ها پرداخته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
125 - تحلیل شخصیت و نقش زنان در داستان های شاهنامه
حسین علی نقیبررسی نقش زنان در شاهنامة فردوسی و بازتاب سیمای آنها در آن، جزو بحث هایی است که همیشه مورد مناقشة اهل فن و تحقیق بوده است. برخی معتقد به زن ستیزانه بودن شاهنامه هستند و برخی دیگر در پی رد این مدعا. هدف از انجام این پژوهش بررسی شخصیت، نقش و تأثیر زنان شاهنامه در داستان ه أکثربررسی نقش زنان در شاهنامة فردوسی و بازتاب سیمای آنها در آن، جزو بحث هایی است که همیشه مورد مناقشة اهل فن و تحقیق بوده است. برخی معتقد به زن ستیزانه بودن شاهنامه هستند و برخی دیگر در پی رد این مدعا. هدف از انجام این پژوهش بررسی شخصیت، نقش و تأثیر زنان شاهنامه در داستان های آن است. شخصیت هر یک از زنان شاهنامه منحصربه فرد و یکتاست؛ همچنان که نقش زنان در تمام داستان های شاهنامه یک شکل نیست و دارای تأثیرهای متفاوتی است و نقش آنان در هر دوره، چه اساطیری و چه پهلوانی و چه تاریخی بسامدهای گوناگونی دارد. بررسی شخصیت و نقش زنان در داستان های شاهنامه موجب می شود تا آنها را بهتر شناخته و کنش ها و واکنش های آنان، در راستای داستان ها به درستی مورد بررسی قرار داده شود. این مقاله ابتدا به دیدگاه حاکم بر فضای داستان های شاهنامه نسبت به زنان می پردازد. سپس نقش کلی زنان در شاهنامه را مورد بررسی قرار می دهد. در ادامه به تحلیل و بررسی نقش و شخصیت هر یک از زنان شاهنامه و تأثیر هر یک در روند داستان ها می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
126 - دو زن (بررسی تطبیقی داستان سودابه و سو-دا-گی بر اساس شاهنامه و فن گش نی نایی)
ساره تربیت سید احمد حسینی کازرونی مریم پرهیزکاری داوود یحیاییهدف این پژوهش بررسی تطبیقی داستان سودابه در شاهنامه و سو-دا-گی در کتاب فنگ شن ین ایی بود. بررسی ها نشان داد که اشتراکات فراوانی در ساختار کلّی دو داستان وجود دارد. ضمن اینکه شباهت های بسیار زیادی نیز میان شخصیت های دو اثر (سودابه و سو-دا-گی، سیاووش و این-جائو، کاووس و أکثرهدف این پژوهش بررسی تطبیقی داستان سودابه در شاهنامه و سو-دا-گی در کتاب فنگ شن ین ایی بود. بررسی ها نشان داد که اشتراکات فراوانی در ساختار کلّی دو داستان وجود دارد. ضمن اینکه شباهت های بسیار زیادی نیز میان شخصیت های دو اثر (سودابه و سو-دا-گی، سیاووش و این-جائو، کاووس و جو-وانگ) از نظر محیط زندگی و پرورش، خصوصیات ظاهری، ویژگی های اخلاقی، سرگذشت ها و سرنوشت نهایی شان دیده میشود. در تبیین دلایل وجود نقاط مشترک و گاه یکسان در دو داستان، بالاتر از تأثیر و تاثّرات فرهنگی میان ملت ایران و چین، باید به ناخودآگاه جمعی بشر استناد کرد زیرا شالوده ی اصلی این دو داستان بر اساس کهن الگوی عشق ممنوع به ناپسری بنا شده و تمام اتفاقات حول این محور شکل گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
127 - تحلیل ازدواج در شاهنامه فردوسی
سیده سعیده سنجریهدف ازاین پژوهش بررسی نقش و جایگاه زنان بعنوان عامل موثر در ازدواج و تشکیل خانواده در شاهنامه فردوسی بود. رویکرد اجتماعی قصه ها ی شاهنامه نشانگرآن بود که تشکیل خانواده ،خارج از اصول پدرسالاری صورت می گرفت .بعبارتی سازمان دهندگان امور اجتماعی خانواده زنان بودند نه مردان أکثرهدف ازاین پژوهش بررسی نقش و جایگاه زنان بعنوان عامل موثر در ازدواج و تشکیل خانواده در شاهنامه فردوسی بود. رویکرد اجتماعی قصه ها ی شاهنامه نشانگرآن بود که تشکیل خانواده ،خارج از اصول پدرسالاری صورت می گرفت .بعبارتی سازمان دهندگان امور اجتماعی خانواده زنان بودند نه مردان .در حالیکه در رویکرد اسطوره شناسی، الگوی مرد مداری حاکم بوده است.چنانکه در جای جای شاهنامه سخن از دلیری و شجاعت مردانی است که همواره پیروز میدان رزم بوده اند. .دیدگاه فرهنگی شاهنامه به امر ازدواج، نشانگر آن بود که اغلب ازدواج ها مبتنی بر انتخاب همسراز اقوام و قبایل بیگانه است و در همه آنها نشانه هایی از اهمیت و اعتبار زن دیده می شد و تاکید بر این نکته که زنان عهده دار نظم بخشی به امور فرزندان به ویژه ازدواج بوده اند.نکته دیگر آنکه فردوسی در شاهنامه برای برجسته کردن شخصیت های پهلوانی خود ،نوعی گرایش و دلبستگی به انتخاب همسراز طایفه ی بیگانه را درآغاز قصه های رزمی و پهلوانی خود که با روند عاشقانه همراه بود ، نشان داده است. نتایج حاصل از تحلیل با بهره گیری ازابیات شاهنامه و داستانهایی از آن بعنوان شاهد مثال به دست آمد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
128 - تحلیل رؤیای جریره و کتایون در شاهنامه با تکیه بر نظریات یونگ
معصومه رمضانیاسطوره روایت گر سرگذشتی مقدس و مینوی است و رؤیا پدیدة طبیعی ناخودآگاهی است که در خودآگاه تجلی می یابد. اسطوره و رؤیا باهم درپیوندند؛ آن دو بهره مند از زبانی نمادین و نیازمند به تعبیراند. این جستار برآن است تا رؤیای جریره و کتایون را در شاهنامة فردوسی با تکیه بر نظر أکثراسطوره روایت گر سرگذشتی مقدس و مینوی است و رؤیا پدیدة طبیعی ناخودآگاهی است که در خودآگاه تجلی می یابد. اسطوره و رؤیا باهم درپیوندند؛ آن دو بهره مند از زبانی نمادین و نیازمند به تعبیراند. این جستار برآن است تا رؤیای جریره و کتایون را در شاهنامة فردوسی با تکیه بر نظریات یونگ مورد بررسی قرار دهد. با بررسی و تحلیل رؤیاها در می یابیم؛ رؤیاها در برگیرندة تصاویر کهن الگویی از ناخودآگاه جمعی اند و در پیشبرد داستان های شاهنامه نقش بسزایی دارند. رؤیای جریره، رؤیایی بزرگ است که باتوجه به سرشت جمعی- اسطوره ای خود مرگ و نابودی ساکنان کلات را به دنبال دارد. ولیکن رؤیای بزرگ کتایون، نوید بخش جشن و سروری است که در عالم خودآگاه با ازدواج کتایون و گُشتاسپ به وقوع می پیوندد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
129 - مدیریت تعارض میان فردی در شاهنامه
نازیلا یخدان ساز پروانه عادل زاده کامران پاشایی فخرییکی از محورهای اساسی و مهم رفتارسازمانی، تعارض میان افراد است که به دلایل متعدد از جمله اختلاف در احساسات، اهداف، خواسته ها و ارزشها ما بین افراد به وجود میآید که مدیریت تعارض، یکی از رویکردهای مهم رفتارسازمانی، در صدد کنترل و کاهش این تعارضات، راهکارهایی پیشنهاد می أکثریکی از محورهای اساسی و مهم رفتارسازمانی، تعارض میان افراد است که به دلایل متعدد از جمله اختلاف در احساسات، اهداف، خواسته ها و ارزشها ما بین افراد به وجود میآید که مدیریت تعارض، یکی از رویکردهای مهم رفتارسازمانی، در صدد کنترل و کاهش این تعارضات، راهکارهایی پیشنهاد میدهد. شاهنامه فردوسی، به عنوان اثر بیبدیل حماسی، اگر در چند خصیصه بارز خلاصه شود، مسلماً مهمترین خصیصه اش تضاد و کشمکش و تبعات مثبت و منفی حاصل از آن که به مثابه بنمایه ای عمیق، بر سراسر داستانهای این اثر هنری سایه افکنده است، خواهد بود. در این مقاله کوشیده ایم ابتدا تعارضات میانفردی موجود در شاهنامه را استخراج و با بازگشایی و انطباق این موارد با اصول و معیارهای علم مدیریت تعارض ، زمینه فراهم آمدن هدف مورد نظر را تسهیل نمائیم. در این مقاله به بررسی دیدگاههای مدیریتی فردوسی پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که فردوسی با تبحر خاص یک مدیر مدرن، با اصول و نمود این علم کاملاً آشناست و در صدد است تا بهترین تصمیمات را در موقعیتهای مختلف، اتخاذ و اجرایی کند و با احاطه کامل بر اوضاع حاکم، افراد را با توجه به نیازشان برانگیزد و در شرایط به ظاهر مشابه، تصمیمات متفاوت و متناسب بگیرد. هدف این تحقیق ، نشان دادن دیدگاههای در خور توجه و برجسته فردوسی و ارائه راهکار و شیوههای مبتنی بر کنترل و حل تضادها و تعارضات میانفردی پیشامده در شرایط گوناگون است که میتواند الگویی قابل ملاحظه برای مدیران امروزی باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
130 - پیوند فضای قدسی اساطیر ایران با مکانحماسی شاهنامه فردوسی
حامد بشیری زیرمانلو علیرضا مظفری تازه کندی عبدالناصر نظریانیمکان اساطیری یکی از ویژگیهای تأثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسیمیانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته میشود و به عنوان آفریدة خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد میشود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه أکثرمکان اساطیری یکی از ویژگیهای تأثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسیمیانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته میشود و به عنوان آفریدة خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد میشود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه، وارد متن شاهنامه شده است و برخی ویژگیهای خاص خود مانند: تقدس، پایداری، مورد رشک بودن و پاسداشته شدن از سوی بهدینان را به گونههای متفاوتی وارد متن حماسه کرده است. اثبات علمی این نکته که خونیرس همان مفهوم ایران در شاهنامه است؛ نیازمند معرفی مجموعة پیونددهندههای این دو مکان اساطیری و حماسی بود، بنابراین در این راستا برخی از پیونددهندهها، مانند: پهلوانان و اخلاق پهلوانی، دشمنان ایران، جادو ستیزی، خردگرایی ایرانیان و فره و فرهمندی بررسی و بازشناسی شدهاند. رویکرد مقالة حاضر در بحث اسطوره-شناسی برپایة مکتب پدیدارشناسی و نظریات میرچا الیاده بوده است و براساس اصول نظری این مکتب ارتباط مکانی اسطوره و حماسه تبیین شده است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
131 - «بررسی و تحلیل اختلال شخصیت «نارسیسیم» در جمشید با توجه به متن شاهنامه»
زینب باقری محمد علی داودابادیمطالعهی روانشناسی آثار ادبی، این امکان را به خواننده میدهد که از زاویهای جدید به بررسی و بازبینی اثر ادبی بپردازد. شاهنامه مهمترین و معتبرترین سند اسطورهای، حماسی، تاریخی ایرانی است. در این جستار نویسنده کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی یکی از شخصیتهای أکثرمطالعهی روانشناسی آثار ادبی، این امکان را به خواننده میدهد که از زاویهای جدید به بررسی و بازبینی اثر ادبی بپردازد. شاهنامه مهمترین و معتبرترین سند اسطورهای، حماسی، تاریخی ایرانی است. در این جستار نویسنده کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی یکی از شخصیتهای این اثر بزرگ را از دیدگاه روانشناسی مورد ارزیابی قرار دهد. این مقاله مدعی است از دیدگاه روانشناختی جمشید، یکی از قهرمانان شاهنامه در نقش شاه - موبد به خاطر دغدغهی تامین نیازهای زیستی و روانی محق است، او را باهوشترین فرد شاهنامه بدانیم. هوش سرشار او در درک موقعیت، انطباق با محیط و رفتار هوشمندانه برای حل مساله، باعث تحول زندگی انسان بدوی شد. اما افزایش رفاه اجتماعی توام با احترام مردم، این توهّم را در او ایجاد کرد که بینظیر است. باور خودکارآمدی بر انعطاف شخصی او تاثیر گذاشت. احساس خود ارزشی عظیم و اعتماد به نفس کاذب او را دچار اختلال شخصیت خودشیفتگی کرد. مغرورانه به خودانگارهی خود نگریست. با نخوت خود را فردی آرمانی دانست. تا اینکه به بادافره ناسپاسی بر یزدان، به فجیعترین مرگ شاهنامه جان سپرد. با استناد به کتاب معتبر DSM-5 و تطبیق ویژگیهای نهگانهی بیان شده در مورد افراد دارای اختلال نارسیسم میتوان اثبات نمود جمشید، شاه- موبد ایرانی، به این اختلال روانی دچار بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
132 - نگاهی به بازتاب بنیانهای کیش آناهیتا در داستان بیژن و منیژه
مسعود پاکدلاین جستار به بررسی بنیانهای کیش آناهیتا در داستان بیژن و منیژه میپردازد. بنیانهای کیش آناهیتا همانند: حیات و زایندگی، تقدس و برکت، سلطه و قدرت و... . در داستان بیژن و منیژه که رشتهای باریک و نامرئی از اسطوره و داستان را داراست، دیده میشود. آناهیتا (ایزد بانوی آب) د أکثراین جستار به بررسی بنیانهای کیش آناهیتا در داستان بیژن و منیژه میپردازد. بنیانهای کیش آناهیتا همانند: حیات و زایندگی، تقدس و برکت، سلطه و قدرت و... . در داستان بیژن و منیژه که رشتهای باریک و نامرئی از اسطوره و داستان را داراست، دیده میشود. آناهیتا (ایزد بانوی آب) در سراسر ایران کهن، فرشتة پاکی و طهارت است. آناهیتا در اسطورۀ آفرینش زرتشت و فرزند وعده دادهشدۀ زرتشت نقشآفرینی کرده است و نماد عفت و پاکدامنی زنانه است. قدرت و تسلط دارد و فاعل و کنشگر است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در داستان بیژن و منیژه، نقش منیژه بازنمایی عملکردهای آناهیتاست. او عاشق و دلباخته است. روحیۀ زنانهاش در داستان جریان دارد، ناجی بیژن است، آب و غذا به بیژن میرساند و موجب رهایی بیژن گشته است. هبوط بیژن در چاه موجب وصال او میگردد؛ زیرا بیژن باید مرارت و سختی ببیند تا شایستة وصال منیژه شود. از همین روی، ویژگیهای ایزد بانوی آناهیتا در او جلوهگر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
133 - مقایسة تطبیقی شاهنامة فردوسی با سیاست نامه خواجه نظام الملک، در زمینه دادخواهی
محمدرضا ابراهیمی مسعود سرحدی رقیه ابراهیمی زاداصلی ترین رهاورد تحلیل در ادبیّات تطبیقی میان دو اثر وجود یک ایده با زوایای مختلف و مشترک، علی رغم تفاوت های زمانی،مکانی و فرهنگی است.تحلیل اندیشة زروانی و اسلامی حکیم نامدار طوس، به عنوان یک حماسه پرداز جامع الاطراف و تطبیق دیدگاه او، با دانشمند و سیاستمدار مسلمان خواج أکثراصلی ترین رهاورد تحلیل در ادبیّات تطبیقی میان دو اثر وجود یک ایده با زوایای مختلف و مشترک، علی رغم تفاوت های زمانی،مکانی و فرهنگی است.تحلیل اندیشة زروانی و اسلامی حکیم نامدار طوس، به عنوان یک حماسه پرداز جامع الاطراف و تطبیق دیدگاه او، با دانشمند و سیاستمدار مسلمان خواجه نظام الملک طوسی در زمینه دادخواهی و روشن کردن زوایا و خفایای اندیشۀ این دو بزرگ، حائز اهمّیّت فراوان است. نظر به اینکه، شاهنامه فردوسی، بیانگر آرمان گرایی و باور یک ملت در زمینۀ دادخواهی و عدالت است، در تطبیق این اثر با سیاست نامۀ خواجه نظام الملک، می توان گفت رهیافت و راهبرد این دو چهرۀ نامدار ادب فارسی، در آثار مذکور، دعوت مستبدّین و زورمداران روزگار به دادخواهی بوده است. مبحث دادخواهی در شاهنامه فردوسی، به عنوان یکی از اصلی تیرین و محوری ترین مباحث و در سیاست نامه به طور خلاصه تر و به اجمال بیان شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
134 - ساختار سیاسی شاهنامه در اندیشه سیاسی مکتب فرانکفورت
ماندانا علیمی سارا جاویدمظفریبراساس چارچوب نظری هابرماس، از نسبت اندیشه و سیاست در سیر تاریخ اندیشۀ سیاسی غرب، اندیشه و سیاست در دوره کلاسیک و در سنت ارسطویی حول مفهوم سعادت با هم عجین میشوند؛ زیرا اندیشه، سعادت را تعریف میکند و سیاست در خدمت تحقق مفهوم سعادت، قرار میگیرد. حال آنکه در اندیشه سیا أکثربراساس چارچوب نظری هابرماس، از نسبت اندیشه و سیاست در سیر تاریخ اندیشۀ سیاسی غرب، اندیشه و سیاست در دوره کلاسیک و در سنت ارسطویی حول مفهوم سعادت با هم عجین میشوند؛ زیرا اندیشه، سعادت را تعریف میکند و سیاست در خدمت تحقق مفهوم سعادت، قرار میگیرد. حال آنکه در اندیشه سیاست مُدرن و در سنت هابزی، اخلاق و سیاست از هم جدا میشوند. در حقیقت هدف ساختار سیاسی شاهنامه، سعادتمند کردن شهروندان و همچنین زمینهای برای ایجاد امنیت و تحقق رفاه میباشد؛ با این توصیف، طبق چارچوب نظریه هابرماس، مقاله حاضر بر این نظر است که در اندیشه متفکران مکتب فرانکفورت، اندیشه و سیاست همانند سنت کلاسیک، میتواند مفهوم رفاه در جهت مذهبی و علم سعادت، عدالت، امنیت و کمک به نیازمندان را به وجود آورد که همان اخلاق فضیلت است؛ اندیشههای سیاسی که مورد علاقه ماکیاولی و نظم اجتماعی که مورد نظر مور است، با توجه به زندگی فضیلت-مندانه شهروندان توضیح داده نمیشوند. مسئله این متفکران مدرن برخلاف متفکران کلاسیک، نه پرسش از شرایط اخلاقیِ زندگی خیر، بلکه پرسش دربارۀ شرایط واقعی بقاست که مورد نظر مور است. با این توضیح میتوان حد فاصل میان عقلانیت ارتباطی در تقابل با عقلانیت ابزاری را طبق نظر فرانکفورت در ساختار سیاسی شاهنامه بررسی نمود که این مکتب ما را به وفاق اجتماعی میرساند و رسیدن به رهایی از تعلقات دنیایی را همان خرد عینی میداند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
135 - تحلیل جنبه های شخصی تپردازی پسران فریدون با توجه به نظریات آدلر
معصومه محمدنژاد یدالله طالشیادبیات به دلیل ماهیت و حوزة گستردهاش با دیگر رشتههای علوم انسانی از جمله روانشناسی تناسب موضوعی دارد و قابلیت انجام پژوهشهای بینرشتهای را داراست. شاهنامه از آثار مهم ادبیات فارسی است که آفریدگارش، فردوسی در توصیف شخصیتهای کلیدی آن به گونهای تصویرپردازی کرده که ب أکثرادبیات به دلیل ماهیت و حوزة گستردهاش با دیگر رشتههای علوم انسانی از جمله روانشناسی تناسب موضوعی دارد و قابلیت انجام پژوهشهای بینرشتهای را داراست. شاهنامه از آثار مهم ادبیات فارسی است که آفریدگارش، فردوسی در توصیف شخصیتهای کلیدی آن به گونهای تصویرپردازی کرده که با تحلیلهای روانشناختی میتوان به لایههای پنهان روانی و شخصیتی ایشان دست یافت. این امر حاکی از نگاه دقیق شاعر به روان آدمی است. از جمله این شخصیتها میتوان به پسران فریدون اشاره کرد که فردوسی به ارائة نشانهها، توصیف رفتارها و علل انگیزشی آنان میپردازد. سؤال اصلی تحقیق این است که چه عواملی در شکل گیری عقدۀ حقارت در شخصیت سلم و تور نقش داشته اند؟ تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی شخصیّت سلم و تور در شاهنامه را از دیدگاه نظریّۀ عقدۀ حقارت آدلر، مورد بررسی قرار می دهد. در میان شخصیتهای داستان فریدون، تور و سلم ضد قهرمان هستند که در این مقاله علّت روانشناختی رفتار آنان در عقدة حقارت فرض شده است. بنابر گزارش فردوسی میتوان علل پیدایش اختلال روانی را در تور و سلم نسبت به ایرج در این موارد دانست: ناخرسندی از بهرة خویش، دلگیری از پدر، تبعید از محل تولد و موطن و آوازة ایرج در میان سپاهیان. همچنین برخی از ویژگیهای رفتاری در تور و سلم هست که منجر به برادرکشی میشود: در بند آز و طمع بودن یا زیاده خواهی، خشم، نفرت، رشک و حسادت، تکبّر، هراس و... . با بررسی این توصیفها و نشانه ها و مقایسة آنها، می توان نتیجه گرفت اختلال روانی تور و سلم منجر به قتل ایرج میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
136 - «دادارگرایی و بسآمدی روشمند آن، در دورهی اساطیری و پهلوانی شاهنامهی فردوسی»
احمد امینی کامران پاشایی فخری خلیل حدیدیدر این مقاله، سعی شده است، با بررسی مفاهیم مختلف دادار و واژههای مترادف و مشابه آن در شاهنامهی فردوسی ـ با همهی رازمندی آن ـ بتوان، به اندیشهی حقیقی این حکم ورجاوند، دربارهی گرایش به خداوند، تا حدودی پی برد؛ این که او اندیشهی توحیدی را چگونه دیده، ترسیم کرده است؟ أکثردر این مقاله، سعی شده است، با بررسی مفاهیم مختلف دادار و واژههای مترادف و مشابه آن در شاهنامهی فردوسی ـ با همهی رازمندی آن ـ بتوان، به اندیشهی حقیقی این حکم ورجاوند، دربارهی گرایش به خداوند، تا حدودی پی برد؛ این که او اندیشهی توحیدی را چگونه دیده، ترسیم کرده است؟ لذا، پس از تأمّل درابیات این اثر سترگ ـ بخش اساطیری و پهلوانی ـ دریافتم که این نگرش، به تمامی، وجود او را فراگرفته، بر این باور است که این ویژگی بارز، از سویی، مایهی سعادت و سلامت انسان و از دیگر سو، ناهی وابستگی به هر آنچه، بجز یزدان است که سرپیچی از آن، پدید آورندهی تیرهروزی و رنج فراوان است. فرهّی ایزدی و فرهمندی، فراهم آورندهی عزّت و سربلندی است و خودخواهی و ناسپاسمندی، پدیدآورندهی ذلّت و دردمندی است؛ در نگاه وی، فطرت انسان، خدایی است، پس ایرانیان باستان، هرگز ناموحّد نبودهاند. بدینسان فردوسی، جستجوی جامعهی آرمانی برآمده از بینش یکتاپرستی را، سرمایهی معنوی انسان نامیده، جز آن را برنتابیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
137 - دگردیسی های قهرمان در شاهنامه
مصیب اشکیMythological hero as one of the components of ancient mythology has a significant role in shaping the evolution of the myth’s story. Heroes play a major role in Firdausi’s Shahname (Epic of the Kings) in which the most of the stories in this epic has been b أکثرMythological hero as one of the components of ancient mythology has a significant role in shaping the evolution of the myth’s story. Heroes play a major role in Firdausi’s Shahname (Epic of the Kings) in which the most of the stories in this epic has been borrowed from ancient mythological tales. This paper is based on Joseph Campbell the metamorphosis in which heroes in the Shahnameh are examined in terms of Campbell’s Hero’s metamorphosis or change including: The first human being and the hero, the hero infancy, the fighter hero, the lover hero, the dictator empire, the saver hero, and the departure of hero. Results show that metamorphosis or change of epic heroes in Shahname is compatible with Campbell’s theory to some extent, although; it does not match in some points like the lives of heroes which are not depicted from beginning to end. So, not whole life of the hero but some parts of it can be adapted to Campbell's model. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
138 - کاربرد نمادین نام ها و باورهای آیینی - اسطورهای در شعر سیاوش کسرایی
حسن حیدری فاطمه فرزانهبا این که ادبیات معاصر ایران، پا به پای تحولات اجتماعی به پیش رفته و مضمون بارز آن، پیش آمدهای اجتماعی و سیاسی است؛ اما عده ای از شاعران هم عصر ما، باوجود هم گامی با پدیده های جامعه از میراث گران سنگ پیشینیان، غافل نمانده اند و در شعر خویش به گونه های مختلف از آن بهره ب أکثربا این که ادبیات معاصر ایران، پا به پای تحولات اجتماعی به پیش رفته و مضمون بارز آن، پیش آمدهای اجتماعی و سیاسی است؛ اما عده ای از شاعران هم عصر ما، باوجود هم گامی با پدیده های جامعه از میراث گران سنگ پیشینیان، غافل نمانده اند و در شعر خویش به گونه های مختلف از آن بهره برده اند. سیاوش کسرایی یکی از سخن سرایان معاصر ماست که به ادبیات سنتی ایران، به ویژه شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، نظر داشته و همواره با دیدی احترامآمیز و درخور ستایش به این اثر جاودانه نگریسته و به آن، دل بستگی خاصی داشته است. کسرایی در شعر خود به شکل بارزی از شخصیت های اسطوره ای و حماسی، استفاده کرده و در بیشتر موارد با توجه به پیشینه ی داستان، به صورت نمادین، آن را جلوه گر ساخته است. وی در چند اثر به بازآفرینی اسطوره های کهن پرداخته که مهم ترین آن منظومه ی "مهره ی سرخ" است. این پژوهش، بازتاب نمادین شخصیت های اسطوره ای را در مجموعه ی اشعار سیاوش کسرایی مورد بررسی قرار داده و می خواهد به این پرسش ها پاسخ بدهد که هدف کسرایی از بازآفرینی اسطوره ها چه بوده است و دیگر این که کدام یک از شخصیت های حماسی در شعر وی، نمود بیشتری داشته و نماد و نماینده ی چه کسانی است. نتیجه این که: کسرایی با هدف بیان عقاید و مرام های خود، به بازآفرینی اسطوره های ملی پرداخته است. وی از میان همه ی شخصیت های اسطوره ای، به "سیاوش" و "سهراب" توجه ویژه ای داشته است و آنان را به صورت نمادی برای جوانان مبارز و رزمنده در نظر گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
139 - ترجمۀ شاهنامه و تأثیر آن در آثار هوگو، لامارتین و کوپه
معصومه زندیشاهنامه یکی از بزرگترین آثارِِ حماسیِ ایران و جهان به شمار می رود. این اثر شگرف تأثیر بسیاری بر آثار شعرا و نویسندگانِ سایر ملل، خصوصاً ادبا و اندیشمندان فرانسوی نهاده است. این مقاله که مقاله ای توصیفی- تحلیلی است، نخست از ترجمه ی شاهنامه سخن می گوید، سپس به بررسی تأثیر أکثرشاهنامه یکی از بزرگترین آثارِِ حماسیِ ایران و جهان به شمار می رود. این اثر شگرف تأثیر بسیاری بر آثار شعرا و نویسندگانِ سایر ملل، خصوصاً ادبا و اندیشمندان فرانسوی نهاده است. این مقاله که مقاله ای توصیفی- تحلیلی است، نخست از ترجمه ی شاهنامه سخن می گوید، سپس به بررسی تأثیر آن در آثار هوگو، لامارتین و کوپه می پردازد. در میان شاهکارهای بسیارِ ادبیات فارسی، شاهنامه بیش از بقیه ی آثار مورد توجه و علاقه ی فرانسویان قرار گرفت. این علاقه به حدّی بود که خاورشناسان فرانسوی را به ترجمه ی این اثر وا داشت. لوئی لانگلس شرق شناسِ فرانسوی، اولین ادیبی بود که بخش هایی از شاهنامه را به فرانسه برگرداند. پس از لانگلس، ژاک دو والنبورگ، خاور شناس دیگری از کشور اتریش به ترجمه ی شاهنامه همّت گمارد. اما مرگ او در سال 1806 کار ترجمه را ناتمام گذاشت. ژول مُل تنها مترجمی بود که توانست پس از چهل سال تلاش کلّ شاهنامه را به فرانسه بر گرداند. ترجمۀ شاهنامه تحوّلی عمیق در آثار شعرا و نویسندگان فرانسه، خصوصاً شعرای مکتب رمانتیک و پارناس ایجاد کرد. هوگو افسانه ی قرون را سرود؛ و نیز بسیاری از ابیات شاهنامه را در شرقیّات خود آورد. لامارتین زندگیِ مردانِ بزرگ را پدید آورد و کوپه شعر دو قبر، یکی از معروف ترین اشعار مجموعه آثارش را سرود. انجام این پژوهش و پژوهش هایی از ین قبیل، به ما کمک می کند با دید و بینشی نو در آثار گذشتگانِ خود تأمل کنیم و عناصر مهّم و قابل بهره برداریِ ادبیات خود را باز شناسیم و نیز سخنوران بزرگِ کشور خود رادرآیینۀ ملل دیگر ببینیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
140 - تطبیق غنایی بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی و شاهنامۀ کردی الماسخان کندولهای
مصطفی رادمردشاهنامۀ فردوسی که از دیدگاه تقسیم بندی جهانی محتوا در حوزۀ حماسی قرار می گیرد خالی از جنبههای غنایی نیست، بدون تردید توجّه به شاهنامۀ فردوسی و بالتّبع شاهنامه سرایی در میان اقوام مختلف ایرانی بدان حد اهمّیّت دارد که به فکر بازسرایی داستان هایی از شاهنامه به زبان خود بر أکثرشاهنامۀ فردوسی که از دیدگاه تقسیم بندی جهانی محتوا در حوزۀ حماسی قرار می گیرد خالی از جنبههای غنایی نیست، بدون تردید توجّه به شاهنامۀ فردوسی و بالتّبع شاهنامه سرایی در میان اقوام مختلف ایرانی بدان حد اهمّیّت دارد که به فکر بازسرایی داستان هایی از شاهنامه به زبان خود برآمده اند، این انگیزه در میان قوم کرد به دلیل ویژگی های نزدیک زبانی و فرهنگی، جلوهای خاص دارد. در این پژوهش سعی شده است داستان بیژن و منیژه از شاهنامۀ کردی الماسخان کندوله ای که نمونه ای حماسی و به تقلید از بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی می باشد از دید غنایی و در دو حوزهی ابیات عاشقانه و احساسی - عاطفیاعتذار، خمریّه، درخواست، شکواییّه، طنز و ریشخند، مدح، مرثیه، مفاخره و هجو واکاوی گردد آنگاه با توجّه به مولّفه های فرهنگی دو زبان پارسی و کردی، علاوه بر بسامد موضوعات غنایی، وجوه اشتراک و افتراق آنها نیز مشخّص گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
141 - «تطبیق غنایی بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی و شاهنامۀ کردی الماسخان کندولهای»
مصطفی رادمرد میرجلال الدین کزازی محمدعلی داودآبادی فراهانیشاهنامۀ فردوسی که از دیدگاه تقسیمبندی جهانی محتوا در حوزۀ حماسی قرار میگیرد خالی از جنبه های غنایی نیست، بدون تردید توجّه به شاهنامۀ فردوسی و بالتّبع شاهنامهسرایی در میان اقوام مختلف ایرانی بدان حد اهمّیّت دارد که به فکر بازسرایی داستانهایی از شاهنامه به زبان خود برآمده أکثرشاهنامۀ فردوسی که از دیدگاه تقسیمبندی جهانی محتوا در حوزۀ حماسی قرار میگیرد خالی از جنبه های غنایی نیست، بدون تردید توجّه به شاهنامۀ فردوسی و بالتّبع شاهنامهسرایی در میان اقوام مختلف ایرانی بدان حد اهمّیّت دارد که به فکر بازسرایی داستانهایی از شاهنامه به زبان خود برآمده اند، این انگیزه در میان قوم کرد به دلیل ویژگی های نزدیک زبانی و فرهنگی، جلوه ای خاص دارد. در این پژوهش سعی شدهاست داستان بیژن و منیژهاز شاهنامۀ کردی الماس خان کندوله ای که نمونه ای حماسی و به تقلید از بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی می باشد از دید غنایی و در دو حوز ه ی ابیات عاشقانه و احساسی - عاطفیاعتذار، خمریّه، درخواست، شکواییّه، طنز و ریشخند، مدح، مرثیه، مفاخره و هجو واکاوی گردد آنگاه با توجّه به مولّفه های فرهنگی دو زبان پارسی و کردی، علاوه بر بسامد موضوعات غنایی، وجوه اشتراک و افتراق آنها نیز مشخّص گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
142 - تأثیر حماسهی ملّی در نامگذاری پدیدههای جغرافیایی شهرستان قروه
تیمور مالمیر خالد سلطانیوجود قومیتهای مختلف و تنوّع فرهنگی در ایران، یک فرصت است که باعث غنای بیشتر و استواری فرهنگی و نشاط جامعه میشود در عین حال، بیگانگان در پی آن بوده و هستند که از این تعدّد و تنوع برای ایجاد رخنه در ارکان هویّت و وحدت ملی استفاده کنند. شاهنامه ی فردوسی با توجه به غنا و أکثروجود قومیتهای مختلف و تنوّع فرهنگی در ایران، یک فرصت است که باعث غنای بیشتر و استواری فرهنگی و نشاط جامعه میشود در عین حال، بیگانگان در پی آن بوده و هستند که از این تعدّد و تنوع برای ایجاد رخنه در ارکان هویّت و وحدت ملی استفاده کنند. شاهنامه ی فردوسی با توجه به غنا و استحکامی که دارد میتواند به عنوان یک رکن مهم در ایجاد وحدت ملی، همچون گذشته، کارآمدی خود را نشان دهد. برای تبیین اهمیّت شاهنامه در ایجاد و گسترش همگرایی ملی، به بررسی تأثیر شاهنامه در نام گذاری پدیدههای جغرافیایی شهرستان قروه با چهار نقطه ی شهری و 137 روستا پرداختهایم. این پژوهش، با ثبت و ضبط نامهای جغرافیایی متأثّر از شاهنامه، از محو و فراموشی سرمایههای وحدت ملی جلوگیری میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
143 - واکاوی فضایل و خصوصیّات اخلاقی مشترک در شاهنامه و اوستا
رحمت الله دبیر حمید طبسی ابوالقاسم رادفرمضامین اخلاقی و اجتماعی از مباحث اصلی در ادبیّات فارسی است و از گذشته تاکنون جلوه گاه نغزترین و ناب ترین معانی و مضامین اخلاقی و تعلیمی بوده است؛ بهگونهای که در هر دوره، بخش انبوهی از شعر فارسی به حکمت و موعظه اختصاص داشته است. ادبیّات تعلیمی از رایج ترین و کهنترین گ أکثرمضامین اخلاقی و اجتماعی از مباحث اصلی در ادبیّات فارسی است و از گذشته تاکنون جلوه گاه نغزترین و ناب ترین معانی و مضامین اخلاقی و تعلیمی بوده است؛ بهگونهای که در هر دوره، بخش انبوهی از شعر فارسی به حکمت و موعظه اختصاص داشته است. ادبیّات تعلیمی از رایج ترین و کهنترین گونه های ادبی در جهان است که آموزه های عقلانی و اخلاقی را به مخاطبان ارائه میکند تا با کاربست آن ها در زندگی به نیکبختی و سعادت برسد. در شاهنامه که اثری حماسی است، سخن از انسانهایی آرمانی به میان میآید که آراسته به صفات نیکوی انسانی هستند و پایبندی به اخلاق، بارزترین ویژگی زندگی آنان است. فردوسی که صاحب گفتاری پاک و آراسته بهراستی و درستی است، خود، به فضایل اخلاقی پایبند است و در داستانهای شاهنامه به بیان این ارزشها در زندگی آدمی میپردازد. اوستا نیز که اثری تعلیمی و اخلاقی است، پر از خوبیها و اندیشههای انسان دوستانه است؛ که در آن مضامین اخلاقی به انحای مختلف بیان شده است. این مقاله سعی دارد با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانهای خصوصیات اخلاقی مشترک در این دو اثر را بررسی کند؛ از بررسی و مقایسۀ این دو منبع، این نتیجه حاصل شد که شاهنامه ضمن تأثیرپذیری و جذب مؤلفه های فرهنگی دین مبین اسلام، تأثیرات فراوانی نیز از فرهنگ ایران پیش از اسلام گرفته، بسیاری از مؤلفه های فرهنگی آن را حفظ و ضبط کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
144 - بررسی تطبیقی مفهوم ماورایی «دیو» در شاهنامۀ فردوسی و حدیقۀ سنایی
رضا مرادیان دکترخورشید نوروزی دکترخدیجه بهرامی رهنماشاهنامه و حدیقۀ بهعنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاریاند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث میشود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورا أکثرشاهنامه و حدیقۀ بهعنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاریاند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث میشود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورایی و اندیشههای فراواقعی ریشههای آن را میتوان در باورهای اساطیری، اعتقادات دینی و سنتهای فکری زمانه و حتی اندیشههای عرفانی جستجو کرد. نمودهای عینی دیو بر پایۀ باورهای اساطیری است که گاه در خدمت نمادپردازی فردوسی قرار گرفته است. واژة دیو پیش از اسلام در فرهنگ ایرانی رایج بود و پس از ورود اسلام تغییر کرد و جای خود را به جن داد. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و با روش کتابخانهای است؛ مفهوم فرا طبیعی دیو در شاهنامۀ بهعنوان مهمترین اثر حماسی و حدیقهالحقیقه بهعنوان مقدّمترین اثر رسمی عرفانی با ذکر شواهد و قرائن و مقایسه بسامد آنها، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این جستار نشان میدهد که در شاهنامه، دیو جایگاه پیشین خود را از دست داده است و از اقتدار دیوان و تأثیری که در هستی داشته اند به شدت کاسته شده است و به جایگاه فروتری نزدیک شدهاند. در حالی که سنایی به صبغههای عرفانی آن تأکید مینماید؛ گاه آن را در معنای جن و گاه در معنای اهریمنِ درون به کار میگیرد؛ در مواردی نیز با معنای ابلیس، یکسان میپندارد و گاه با بهرهبرداری استعاری از آن پای تأویل و تفسیر را به این مفهوم باز میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
145 - بررسی مقایسۀ روایت شاهنامه از «پادشاهی بهمن تاآغاز اشکانیان» باکتب تاریخی مستقل
دکترعفت نجارنوبریفردوسی بزرگترین ستون زبان وادبیات فارسی ایران و شاهنامۀ نامی وی، یکی از بزرگترین کتب حماسی وادبی ایران وجهان است. شاهنامهای که در سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی دورنمای کلی دارد ودر دورۀ تاریخی نمود خود را از پادشاهی شاهان ایرانی نشان میدهد. یکی از بخشهای که مورد ب أکثرفردوسی بزرگترین ستون زبان وادبیات فارسی ایران و شاهنامۀ نامی وی، یکی از بزرگترین کتب حماسی وادبی ایران وجهان است. شاهنامهای که در سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی دورنمای کلی دارد ودر دورۀ تاریخی نمود خود را از پادشاهی شاهان ایرانی نشان میدهد. یکی از بخشهای که مورد بیمهری فردوسی پژوهان قرارگرفته است بخش تاریخی شاهنامه است که البته علت اصلی آن، کمتوجهی و بیمیلی فردوسی به ادامۀ روایتهاست. سؤال اصلی تحقیق این است که زبان وفردوسی در بیان معرّفی قهرمانان دورۀ تاریخی چگونه است؟ فردوسی در نگارش این بخش هم به روایتهای شفاهی بیشترتوجه دارد تا اصالت موضوعات و تواریخ مستقل. او براساس احساسات شاعرانه و میزان مطابقت شاهنامه با کتابهای تاریخی تا چه حد است؟ این مکتوب که با روش توصیفی -تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که با دیگران تفاوت دارد و شاید از افراطها و تفریطها در آن ابایی نداشته باشد و از طرف دیگر شخصیت ملیگرای فردوسی از منابع اصلی تاریخی کم بهره برده است. دراین پژوهش، روایت شاهنامه با بعضی کتب تاریخی مستقل چون تاریخ کامل ابن اثیر، مسعودی، ثعالبی، یعقوبی وفرهنگهای شاهنامه، دهخدا، معین و ... مقایسه شده است. اگرچه اختلاف روایت شاهنامه با کتب مذگور در وجود شخصیّتها، اسامی افراد، محلَ وقوع حوادث، تعداد پادشاهان و مدَت زمان پادشاهی آنان است، بیشتر با روایت ثعالبی مطابقت دارد. در عمدهترین شباهت میان کتب تاریخی با هم مطابقت داشتن کلَیت وقایع و داستان های این کتابهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
146 - مقایسۀ تطبیقی مردان اهورایی در شاهنامه و اوستا با تکیه بر خاندان پادشاهی
زینت جهانی کیمیا تاج نیا اسماعیل اسلامیکوشش فردوسی بر این بوده که با نگهداری نام پهلوانان و شهریاران باستانی، آنها را با زبان حماسه به پیش چشم بکشد. فردوسی از روی دلبستگی ملی، درونمایههای اسطورهای و هویت ایرانی را که در خطر فراموشی قرار گرفته بود، به حماسه تبدیل و وارد شاهنامه کرد. شاهنامه چکیدۀ فرهنگ، أکثرکوشش فردوسی بر این بوده که با نگهداری نام پهلوانان و شهریاران باستانی، آنها را با زبان حماسه به پیش چشم بکشد. فردوسی از روی دلبستگی ملی، درونمایههای اسطورهای و هویت ایرانی را که در خطر فراموشی قرار گرفته بود، به حماسه تبدیل و وارد شاهنامه کرد. شاهنامه چکیدۀ فرهنگ، دین، آداب و رسوم و آرزوهای ملتی در گذر سدهها و هزارهها و تأثیر عمیق باورهای دینی، رویدادهای تاریخی و رسوم فرهنگی در تمامی ادوار تاریخی و اجتماعی آن آشکار است. عشقها و نفرتها، پیروزیها و شکستها، غمها و شادیها، خوشیها و ناخوشیها، جنگها، ستیزهها و آشتیها، همه و همه در حافظۀ جمعی یک ملت رسوب و تهنشین و دستمایۀ آفرینش اثری شدهاند که بنمایۀ آن، رویارویی و نبرد اهورا و اهریمن، زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنی و ستیز پیوسته نیکان و بدان در پهنۀ هستی و حماسه است. در شاهنامه و اوستا ما با دو نوع از مردان اهورایی و اهریمنی مواجه میشویم. البته عدهای از مردان در این دو اثر، چهرههای متفاوت از یکدیگر دارند و در یکی اهورایی و در دیگری اهریمنی هستند و یا تعیین اهورایی و اهریمنی بودنشان دشوار است. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و روش کتابخانهای تنظیم شده است، نویسنده به مقایسه تطبیقی مردان اهورایی در شاهنامه و اوستا با تکیه بر خاندان پادشاهی پرداخته است. در این بررسی مشخص گردید که پادشاهان اشاره شده در شاهنامه و اوستا بهجز گشتاسپ، همگی یکسان هستند و دید کلی فردوسی در شاهنامه نسبت به او با بیانات اوستا متفاوت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
147 - مقایسة مضامین مشترک داستان گردآفرید با داستان حماسة بانری و فتح دهلی
دکترمحمود صادق زاده مریم داوریبررسی تطبیقی آثار ادبی، همواره، راز و رمزهایی را آشکار میسازد و این امکان را فراهم میآورد که وجوه مشترک و متفاوت، به ویژه اندیشههای گوناگون آثار با یکدیگر شناخته شوند. در بارة شاهنامۀ فردوسی و حماسههای قوم بلوچ، تاکنون پژوهشهای انجام شده، اما در زمینۀ بررسی تطبیقی أکثربررسی تطبیقی آثار ادبی، همواره، راز و رمزهایی را آشکار میسازد و این امکان را فراهم میآورد که وجوه مشترک و متفاوت، به ویژه اندیشههای گوناگون آثار با یکدیگر شناخته شوند. در بارة شاهنامۀ فردوسی و حماسههای قوم بلوچ، تاکنون پژوهشهای انجام شده، اما در زمینۀ بررسی تطبیقی مضامین مشترک گردآفرید از شاهنامه با داستان حماسة بلوچی به نام بانری و فتح دهلی پژوهش مستقلی صورت نگرفته است. در این جستار، بهشیوۀ توصیفی، تحلیلی، استنادی و مقایسهای کوشش شده تا با رویکردی تطبیقی، مهمترین بنمایهها و مضامین مشترک میان این دو داستان واکاوی و بررسی شود. ابتدا بهطورکوتاه به جایگاه حماسههای بلوچی اشاره و خلاصه ای از داستان گردآفرید و حماسۀ بانری و...آورده شده و سپس مضامین مشترک دو داستان، همچون: حضور فعال زنان، انتقامجویی، سرنوشت و تقدیر، صلح جویی، وجود اسب، جنگافزارها، تحقیر و طعنه و رجز خوانی تحلیل، مقایسه و بررسی شده است. بخشهای زیادی از ساختار موجود دو داستان به گونهای شگفت انگیز با یکدیگر شباهت دارند. شجاعت زنانه، انتقامجویی، کاربرد طنز و طعنه و تأثیر سرنوشت از مهمترین وجوه تشابه و نیز شیوههای رجزخوانی، مقاومت و مبارزه و سرانجام صلحجویی در حماسۀ بانری و حیلهجستن و ادامۀ نبرد تا پیروزی در داستان گردآفرید از مهمترین وجوه تفاوت دو داستان به شمار میرود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
148 - تطبیق و تحلیل داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ در رمان «زنی با موهای قرمز» اثر اورهان پاموک
سمیرا جمالی قطلو ناصر علیزاده خیاط آرش مشفقیاورهان پاموک نویسندۀ رمان زنی با موهای قرمز در روایت رمان بهصورت پرتکرار و پردامنه به داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ پرداخته است. این رمان نویسِ معاصر ترک علاوه بر نقل کلیت داستانها، با بازآفرینی موضوعی، توصیف و تحلیل درون مایهها، انگیزهها و جزئیات داستان رست أکثراورهان پاموک نویسندۀ رمان زنی با موهای قرمز در روایت رمان بهصورت پرتکرار و پردامنه به داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ پرداخته است. این رمان نویسِ معاصر ترک علاوه بر نقل کلیت داستانها، با بازآفرینی موضوعی، توصیف و تحلیل درون مایهها، انگیزهها و جزئیات داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ این پرسش را در ذهن متبلور میکند که نویسنده با استفاده از درونمایههای این دو داستان چه هدفی را پیگیری میکند؟ در این پژوهش، کیفیت و هدف بهره مندی پاموک از دو اسطوره متعلق به دو تمدن کهن با درونمایۀ روابط پدر و پسر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد، نویسنده در این رمان کهنالگوی پدرکشی و کهن الگوی پسرکشی برآمده از داستانهای اسطورهای غرب و شرق را در تقابل با هم مقایسه کرده است. پاموک خواسته و توانسته نشان دهد فرهنگ ترکیه همانند موقعیت مکانیاش پلی میان شرق و غرب است و با وجود اینکه در جامعۀ کنونی ترکیه به علل مختلف داستانها فراموش شدهاند؛ امّا مفاهیم و نمود فرهنگی آنها زنده و فعّال هستند. در واقع ابتکار عمل پاموک در زنی با موهای قرمز این است که نویسنده بهصورت هدفمند با بهرهمندی از آثار ادبی کهن، رمانی پستمدرن آفریده و بدین وسیله توانسته تفسیری نمادین از فرهنگ و روان شناسی ملی جامعۀ خود ارائه کند. در پژوهش حاضر جمعآوری دادهها به شیوة کتاب خانهای صورت گرفته و روش این مقاله توصیفی ـ تحلیلی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
149 - خوانش روایت منظوم ایرج سروده فردوسی با رویکرد نشانه - معنا شناسی
مرضیه زارع دکتر مجید سرمدی سهیلا صادقیتولیدات زبانی تابع فرایندی پیچیده هستند که عوامل نشانه- معنایی بسیاری در آن دخیل هستند. یکی از ابعاد نشانه- معنا شناسی فرایند تنشی است. در فرآیند تنشی، بین عناصر نشانه - معنایی، رابطه ای به وجود میآید که معنا از کمرنگترین تا پر رنگترین شکل آن، در نوسان است. این فرای أکثرتولیدات زبانی تابع فرایندی پیچیده هستند که عوامل نشانه- معنایی بسیاری در آن دخیل هستند. یکی از ابعاد نشانه- معنا شناسی فرایند تنشی است. در فرآیند تنشی، بین عناصر نشانه - معنایی، رابطه ای به وجود میآید که معنا از کمرنگترین تا پر رنگترین شکل آن، در نوسان است. این فرایند، گفتمان را به سوی نوعی نظام ارزشی هدایت می کند و ما را با معنای تولید شده مواجه می سازد. پرسش پژوهش این است که عوامل نشانه- معناشناسی چگونه فرایند شکلگیری معنا را در روایت منظوم ایرج بهوجود آورده اند؟ آیا با عبور از مربع معنایی اثر، میتوان به خوانشی باز و سیال از متن دست یافت؟ هدف این پژوهش، بررسی ساختار کلی روایت منظوم ایرج و تبیین عوامل گفتمانی، مربع معنایی و تنشی، افعال موثر در روند روایت، و مکان مندی و زمان مندی معنا در اثر فوق بوده است. در این روایت، معنا هم به واسطه کنش و هم بهواسطه ی شوش تحقق می یابد. داستان بیش از یک زنجیره دارد و در انتهای زنجیره ی نخست، فرایند روایی جدیدی آغاز می شود. روند حرکت کنشگر در اینجا منجر به تولید ارزش های اسطوره ای، آرمانی و اخلاقی شده است. ایرج، کنشگری آرمانخواه است که در راه پاسداشت آیین برادری، بی هیچ تعلق خاطری به قدرت، و بی هیچ سپاه و ابزار جنگی به دیدار برادران می رود و فدای آرمان خود می شود. به بیان دیگر شهریار جوان، از گستره ی حیات مادی خود می کاهد تا گستره ی زندگی معنوی اش، وسیع و جاودانه شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
150 - تحلیل گفتار شخصیّتهای زن و مرد در داستان پادشاهی گشتاسپ بر اساس نظریۀ گفتار جان سرل
ماه منظر ملایی کیمیا تاج نیا نعمت اصفهانی عمرانگفتوگو از مهمترین شگردها در حوزۀ ادبیات داستانی به شمار میرود و نویسنده در پژوهش پیش رو به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانهای، با هدف تبیین گفتار شخصیّتهای زن و مرد در داستان پادشاهی گشتاسپ در شاهنامه بر اساس نظریۀ کنش گفتار جان سرل، نظریهپرداز معاصر فلسف أکثرگفتوگو از مهمترین شگردها در حوزۀ ادبیات داستانی به شمار میرود و نویسنده در پژوهش پیش رو به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانهای، با هدف تبیین گفتار شخصیّتهای زن و مرد در داستان پادشاهی گشتاسپ در شاهنامه بر اساس نظریۀ کنش گفتار جان سرل، نظریهپرداز معاصر فلسفۀ زبان و ذهن، درصدد روشن نمودن این مطلب است که شخصیّتهای زن و مرد داستان پادشاهی گشتاسپ، هنگام گفتگو با توجّه به جایگاه خود و مخاطب از کدام کنش گفتاری و به چه منظوری استفاده کردهاند؟ در نظریۀ کنش گفتار جان سرل، کلام به پنج کنش اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی تقسیم میشود که با توجّه به وجه فعل به کار رفته در کلام و نیز نحوۀ استفاده از جایگزین، شاخص ها و همچنین کاربرد مستقیم و غیرمستقیم کنش ها میتوان، توانایی گوینده را بر تأثیرگذاری بر مخاطب سنجید. بر اساس این نظریه، جملات خبری تنها جملات اصلی و معنیدار زبان نمی باشد و ارزش صدق و کذب همۀ جملات ممکن نیست؛ زیرا هدف فردوسی از بیان جملات کنشی، توصیف عمل خود است نه توصیف یک وضعیت. نتایج حاصل از این پژوهش، حاکی از آن است که زنان در داستان گشتاسپ به دلیل نداشتن قدرت، بیشتر از کنش های گفتاری ترغیبی استفاده می کنند و کنش های اظهاری و عاطفی به کار برده شده نیز بیشتر در راستای ترغیب مخاطب هستند تا بدین وسیله به گونۀ غیرمستقیم، دیگران (بویژه مردان و شوهران)را برای رسیدن به خواسته های خود، ترغیب و تشویق کنند. همچنین، از کنش های اعلامی و تعهدی که نیاز به کنشگری مستقیم فرد دارد، کمتر استفاده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
151 - نقد و بررسی رابطه معماری و تأمین اجتماعی در شاهنامۀ فردوسی
عبداله شهریار رامین صادقی نژاد مریم محمدزادهرفاه و تأمین اجتماعی به عنوان یکی از مشخصه های جوامع متمدن و پیشرفته، مؤلفه ای است که امروزه در سیاست های کلان کشورهای جهان، جایگاه ارزنده ای دارد. روی کردی که در نظام های گذشته کم تر بروز و خودنمایی داشته است. به گواه مورّخان و محقّقان و با توجه به متن شاهنامه به عنوان أکثررفاه و تأمین اجتماعی به عنوان یکی از مشخصه های جوامع متمدن و پیشرفته، مؤلفه ای است که امروزه در سیاست های کلان کشورهای جهان، جایگاه ارزنده ای دارد. روی کردی که در نظام های گذشته کم تر بروز و خودنمایی داشته است. به گواه مورّخان و محقّقان و با توجه به متن شاهنامه به عنوان یکی از اصیل ترین متونی که ما را از اوضاع ایران قبل از اسلام آگاه می کند، پرداختن به مقولۀ رفاه و تأمین اجتماعی در صدر سیاست های کلان پادشاهان ایرانی قبل از اسلام از دورۀکیانیان تا ساسانیان بوده است. یکی از مهم ترین ابزارهای تأمین رفاه اجتماعی، بهبود شرایط صنعتی کشور است که به آبادانی و توسعۀ کشور و بهبود معیشت مردم می آنجامد. امری که علی رغم پر هزینه بودن به دلیل توجه پادشاهان به آسایش و رفاه مردم و تعمیم برخوداری و تأمین اجتماعی، بدان اهتمام شده است. از این رو این پژوهش با تکیه بر شاهنامۀ فردوسی به عنوان متنی تاریخی ـ ادبی به بررسی مصادیق صنعت و کاربرد انواع و گونه های آن در این اثر به منظور دست یابی به رفاه و تأمین اجتماعی پرداخته است. نتیجه نشان می دهد که پرداختن به امر صنعت که از سنگین ترین و پرهزینه ترین برنامه های کشوری است، همواره درشاهنامۀ فردوسی از طرف پادشاهان برای ارائۀ خدمات اجتماعی به عنوان ارکان رفاه و تأمین اجتماعی مورد توجه واقع شده است. روش به کار رفته در این پژوهش روش توصیفی ـ تحلیلی با تکیه بر پژوهش میان رشته ای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
152 - از طرد تا حذف شدن سیاوش از منظر نشانهشناسی فرهنگی در شاهنامه فردوسی
لیلا خزل دکتر فرهاد طهماسبی دکتر ساره زیرکنشانهشناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانهشناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه میدهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطۀ برخورد با اق أکثرنشانهشناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانهشناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه میدهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطۀ برخورد با اقوام مختلف در زمرۀ متون چند فرهنگی است. از این رو تلاش میشود، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از طرد تا حذف شدن سیاوش در شاهنامه از منظر نشانه شناسی فرهنگی و تبیین جایگاه او از نظر خود و دیگری بررسی گردد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا سیاوش در نزد خاندان خود نیز دیگری انگاشته میشود. و نیز هدف این پژوهش گسترش دامنۀ مطالعات نشانهشناسی فرهنگی و فراهم کردن ابزارهای تحلیلی و نظریه بنیاد در تحلیل متن است. نتایج تحقیق نشان میدهد که سیاوش نه تنها از دیدگاه تورانیان دیگری انگاشته شده؛ بلکه در درون کشور خود نیز از دیده نزدیکترین کس به او (پدرش) فردی مساله ساز است و باید از مرکز حکومت دور گردد. و به نوعی او خودی دیگری محسوب میشود تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
153 - تأثیر شاهنامه بر ادبیات مردم قزاقستان
دکترسیدمحمدباقر کمال الدینی سید شهابالدین کمال الدینیقزّاقها ریشه دارترین ملّت و صاحب بزرگترین سرزمین در میان ترکهای معاصر هستند. زبان قزّاقی همانند زبانهای قرقیزی، تاتاری و باشقیری به شاخة قبچاقی از گروه زبانهای ترکی مرکزی یا اورال- التای تعلق دارد و جزو گروه فرعی قبچاق- نوقای و با ترکی قرقیز وجوه مشترک زیادی دارد. أکثرقزّاقها ریشه دارترین ملّت و صاحب بزرگترین سرزمین در میان ترکهای معاصر هستند. زبان قزّاقی همانند زبانهای قرقیزی، تاتاری و باشقیری به شاخة قبچاقی از گروه زبانهای ترکی مرکزی یا اورال- التای تعلق دارد و جزو گروه فرعی قبچاق- نوقای و با ترکی قرقیز وجوه مشترک زیادی دارد. زبانهایی که با زبان قزّاقی پیوند و قرابت دارند یکی زبان نوقای و دیگری قاراقالپاق میباشد. تنوع گویشهای مردمی زبان قزاقی خیلی اندک است. شاهنامۀ فردوسی بر ادبیات همه کشورها و ملل، از جمله ادبیات قزاقی تأثیر گذاشته است. تاثیر شاهنامه بر شاعران و نویسندگان قزاقی در دو بخش قابل بررسی است؛ برخی از آنان به مضامین شاهنامه توجه کرده اند و برخی دیگر، داستان ها و شکل آن ها را تقلید کرده و به سرودن رستم نامه ها و شاهنامه های منثور پرداخته اند؛ زیرا شجاعت قهرمانان شاهنامه به آثار حماسی و سنت های شعری مردم قزاق شباهـت دارد؛ از این رو حکایت های روایی و مکتوب شاهنامه در میان قزاق ها از شهرت بالایی برخوردار است. این پژوهش میکوشد تا به بررسی ارتباط و تأثیر شاهنامۀ فردوسی بر ادبیات قزاقی از طریق معرفی چند تن از شاعران و نویسندگان قزاقی که به شاهنامه علاقه داشته اند بپردازد. مقاله به روش تحلیلی – توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
154 - بررسی و تحلیل مؤلّفههای هویّت ملّیِ جغرافیایی و فرهنگی در شاهنامۀ فردوسی با رویکرد به شخصیّت رستم
محمدرضا فاطمی مقدم سقی دکتر فرشاد میرزایی مطلق دکترمسعود سپه وندیشاهنامۀ فردوسی به دلیل بازآفرینی هویّت ملّی از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است. فرزانۀ طوس با تکیه بر عناصر و مفاهیم هویّت ساز، نقش محوری در پیوند دادن ایرانیان با پیشینۀ غنی فرهنگی خود داشته است. رستم یکی از شخصیّت های برجسته است که فردوسی با تکیه بر ویژگی های جسمانی و مع أکثرشاهنامۀ فردوسی به دلیل بازآفرینی هویّت ملّی از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است. فرزانۀ طوس با تکیه بر عناصر و مفاهیم هویّت ساز، نقش محوری در پیوند دادن ایرانیان با پیشینۀ غنی فرهنگی خود داشته است. رستم یکی از شخصیّت های برجسته است که فردوسی با تکیه بر ویژگی های جسمانی و معنوی او، بخش عمده ای از آراء هویّت ساز خود را تبیین کرده است. در این پژوهش، با روش توصیفی -تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، مؤلّفه های هویّت ملیِ جغرافیایی و فرهنگی که فردوسی از طریق به کارگیری شخصیّت رستم در شاهنامه به مخاطبان خود انتقال داده، بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رستم به عنوان مهم ترین شخصیّت شاهنامه در پیشبرد اهداف ملّی گرایانۀ فردوسی و ایجاد نوعی هویّت خواهی ایرانی بسیار مؤثّر بوده است. فردوسی، مفاهیم هویّت سازِ جغرافیایی همچون: ترسیم محدودۀ جغرافیایی کشور ایران؛ نگرش مثبت و تعلّق خاطر نسبت به آب و خاک؛ نگرش نسبت به جایگاه سرزمین ایران در سطح جهان و مرجع دانستن آن؛ آمادگی برای دفاع از آب و خاک در زمان خطر و تعرض به آن؛ علاقه مندی به یکپارچگی سرزمین در آینده و نیز، مفاهیم هویّت سازِ فرهنگی همچون: تربیت فرزند و احترام به میراث گذشتگان را با خلق رستم و بهره مندی از ظرفیّت های رویدادهایی که این شخصیّت تجربه کرده، در شاهنامه بازتاب داده و با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
155 - بررسی و تحلیل اسطورۀ پدرکُشی در شاهنامه و اساطیر جهان
نصرت اله احمدی فرد، دکتر علی حیدری دکتر مسعود سپه وندیاسطوره یکی از عناصر شکلدهندهی فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع بشری بوده است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. اساطیر ملل مختلف جهان با همدیگر همسانی و مشابهاتی دارند. قرار گرفتن اساطیر در مقابل یکدیگر و نبرد س أکثراسطوره یکی از عناصر شکلدهندهی فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع بشری بوده است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. اساطیر ملل مختلف جهان با همدیگر همسانی و مشابهاتی دارند. قرار گرفتن اساطیر در مقابل یکدیگر و نبرد سخت و صعب آنان با همدیگر در داستانهایی که امروزه به ما منتقل شده، با تفاسیر متعدد و متفاوتی روبه روست. در شاهنامه فردوسی، شخصیتهای اسطوره ای هم دارای اعتباری ویژه هستند و هم در کتب اوستا و پهلوی جنبۀ فرا طبیعی دارند. این مقاله با پرداختن به اسطوره نخستین پدرکشی در شاهنامه میخواهد نشان دهد، اتفاقات منجر به پدرکشی در میان اساطیر شاهنامه و جهان زوایای پیدا و پنهان زیادی دارد، هرچند پدرکشی اساطیر را باید یکی از جنبههای فرا طبیعی آنان دانست. با کنکاش در انگیزه های پدرکُشی و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیتهای اساطیری، حماسی و تاریخی ایران و جهان به نظر می رسد که رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیشترین بسامد است. خدایان در پدرکشی های جهان غرب دخالتهای آشکاری دارند ولی در جهان شرق این پدیده به دلیل تقدس پدر به ندرت اتفاق افتاده است. همچنین از دلایل دیگر می توان به جادو، عشق، تحریکات مادرانه و عمدی و غیرعمدی بودن پدرکشی ها اشاره کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
156 - نگرشی تطبیقی به رمز و راز دولتمندی و شادخواریها در شاهنامه و هفت پیکر
لیلا ساعی ناصر ناصری شهریار حسن زادهدر بررسی تطبیقی و تحلیل گرانة شادخواری های شهریاران دولتمند در شاهنامه و هفت پیکر پی می بریم که آنان چگونه با به کارگیری آیین های ملّی و باورها و کهنالگوهای باستانی و دستورات دینی چون نیک اندیشی و نیکوکاری، روز به روز بر حکومت خویش رونق و دوام می بخشیدند و با داد و دهش أکثردر بررسی تطبیقی و تحلیل گرانة شادخواری های شهریاران دولتمند در شاهنامه و هفت پیکر پی می بریم که آنان چگونه با به کارگیری آیین های ملّی و باورها و کهنالگوهای باستانی و دستورات دینی چون نیک اندیشی و نیکوکاری، روز به روز بر حکومت خویش رونق و دوام می بخشیدند و با داد و دهش و بخشش و گستردن خوان به عامة مردم و برپایی جشن های مردمی و ملّی و دینی بر شادخواری و بهره مندی خود و مردم از موهبت های ایزدی می افزودند. پادشاهانی که دولت پایدار و عمر پربار داشتند، پروردگار خویش را بامدادان و شامگاهان ستایش کرده و خردمندان و روحانیون و اخترشناسان را ارج می نهادند و در انجام و فرجام امور خطیر با آنان مشورت می نمودند. نتایج تحقیق نشان می دهد عناصری چون داشتن فرّة ایزدی و خوش چهره بودن حاکمان، برخورداری از توانایی جسمانی و دلاوری، پگهخیزی، نیایش، نیک اندیشی، بهره گیری از موسیقی، از عوامل دولتمندی و شادخواری های شهریاران ایران بوده است که در برخی موارد فردوسی و در پاره ای مسائل نیز نظامی نگاه عمیق تری به آن ها داشته اند و در صفحات این مقاله با ذکر نمونه های متعدد بررسی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
157 - نقش نهادهای دینی و سیاسی در پایداری حکومتهادرشاهنامه و مقایسه آن با نظریات ماکس وبر
علیرضا مجیدیدر این مقاله تاثیر نهادهای دینی و سیاسی بر پایداری حکومت ها به عنوان یکی از مهمترین مولفه های حیات سیاسی و نیز از اصلی ترین عوامل اقتدار و پایداری حکومت ها مورد بررسی قرار می گیرد. در این بررسی به مقایسه نهادهای دینی و سیاسی مورد اشاره در شاهنامه و تاریخ ایرانشهری قدیم أکثردر این مقاله تاثیر نهادهای دینی و سیاسی بر پایداری حکومت ها به عنوان یکی از مهمترین مولفه های حیات سیاسی و نیز از اصلی ترین عوامل اقتدار و پایداری حکومت ها مورد بررسی قرار می گیرد. در این بررسی به مقایسه نهادهای دینی و سیاسی مورد اشاره در شاهنامه و تاریخ ایرانشهری قدیم و نیز نهادهای سیاسی موثر در پایداری حکومت ها از دیدگاه وبر یکی از مهمترین اندیشمندان غربی که نظریه ای منسجم و مهم در باب نهادهای سیاسی و عوامل اقتدار و پایداری حکومتها ارائه داده است پرداخته میشود. در این مقاله از روش تحلیل متن بهره برده شده است و نظریه لئو اشتراوس در باب بررسی متون کهن مورد توجه قرار گرفته است.نتیجه نظری این مقاله این است که نهادهای دینی و سیاسی در بقای حکومت ها نقش تعیین کنندهای دارد ولی بسته به سیاستهای کلان حکومت اثر آن در پایداری دولت ها متغیر است، یعنی نهادهای سیاسی در ارتباط با سیاست های کلان حکومت ها نقش ایفا می کنند. در یک حکومت ایدئولوژیک نهادهای سیاسی در اختیار صاحبان سلطه قرار دارد و از طریق آن نهادهای سیاسی، ایدئولوژی تداوم سلطه و به بیان دیگر پایداری حکومت را اعمال میکنند، دراین نوع حکومتها عموما تخصص فدای تعهد به ایدئولوژی میشود، در حالی که در حکومت های دموکراتیک نهادهای سیاسی، دربستر یک سیستم از پیش تعریف شده و سازمان یافته، در جهت اصلاح روشهای اداره خوب کشور، گردش نخبگان و بهبود زندگی شهروندان عمل میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
158 - بررسی عشق درادبیات غنایی و حماسی با تکیه بر دو اثر «شاهنامه» فردوسی و «پلنگینهپوش» روستاولی
آیدا حیاتی مهر فریدون طهماسبیتجلی عشق در آثار حماسی باعث پیوندی گسستناپذیر ودلنشین میان حماسه و تغزل میگردد. شاهنامه فردوسی و پلنگینهپوش روستاولی از شمار آثاریست که حماسه و غنا در آنها نیک درهم تنیده شده است. عشق، در این دو اثر، جایگاه والایی دارد. در پلنگینهپوش، عشق و موضوعات عاشقانه بسامد با أکثرتجلی عشق در آثار حماسی باعث پیوندی گسستناپذیر ودلنشین میان حماسه و تغزل میگردد. شاهنامه فردوسی و پلنگینهپوش روستاولی از شمار آثاریست که حماسه و غنا در آنها نیک درهم تنیده شده است. عشق، در این دو اثر، جایگاه والایی دارد. در پلنگینهپوش، عشق و موضوعات عاشقانه بسامد بالایی دارد و داستان بر محور عشق و حماسه میگردد. به گونهای که گاهی داستان با عشق شروع میشود، با عشق ادامه پیدا میکند و با عشق به پایان میرسد. در شاهنامه هم در بسیاری از داستانها، عشقی که در خدمت حماسه باشد دیده میشود. این مقاله در صدد است ویژگیهای محتوایی عشق و حماسه را در این دو اثر بزرگ از ادبیات دو ملت ایران و گرجستان به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای مورد بررسی قرار دهد. هدف این پژوهش آناست که نشان دهد، یک اثر ادبی بستر مناسبی برای طرح مسائل متعددی است که منجر به تنوع موضوع میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
159 - بررسی نیاز عشق در شخصیّت تهمینه و سودابه براساس نظریه آبراهام مزلو
فخری زارعی سیدکاظم موسوی علی محمدی آسیابادیآثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روانشناختی واقع میشوند و بستر مناسبی برای این پژوهشها به شمار میآیند. ویژگی برخی از آثار، ارائة تصویری از انسان خودشکوفاست. انسانگرایی از جریانهای تأثیرگذار در روانشناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن أکثرآثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روانشناختی واقع میشوند و بستر مناسبی برای این پژوهشها به شمار میآیند. ویژگی برخی از آثار، ارائة تصویری از انسان خودشکوفاست. انسانگرایی از جریانهای تأثیرگذار در روانشناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن بهشمارمیآید. مزلو، از پیشگامان انسانگرایی، الگویی ارائه میدهد که در آن نیازهای اساسی را در پنج سطح طبقهبندی میکند. این الگو در بعضی از آثار مانند شاهنامه که ماهیتی انسانمحور دارد، قابل بررسی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بررسی عشق در شخصیت تهمینه و سودابه، براساس نظریة مزلو است که میتواند رهنمونی در بررسی دیگر شخصیتها، برای شناسایی انسان خودشکوفا باشد. از اینرو این دو شخصیت، براساس شاخصهای هرم مزلو سنجیده میشوند. با بررسی این دو شخصیت، تهمینه، الگوی افراد خودشکوفا و سودابه نمونة ناشکوفایی شخصیت معرفی میگردد و دلایل آن مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج این تحقیق نشان میدهد، شخصیتهای حماسی تا چه حد به رشد انسانی دست یافته و چه اندازه با الگوهای شخصیت رشدیافتة حوزة روانشناسی، منطبق هستند. در میان شخصیتهای شاهنامه، تهمینه از معاشیق داستانهای حماسی ـ غنایی است و میتوان شاهد ویژگیهای افراد خودشکوفا در رفتار او بود. عشق، موضوع مشترک داستانهای غنایی و نیازهای نظریة مزلو، تهمینه را تا خودشکوفایی پیش میبرد و باعث رشد او میشود. در تقابل با تهمینه، سودابه را میتوان مورد توجه قرارداد؛ بررسی شخصیت سودابه بیانگر ناکامی او در تأمین نیازها و گذر نکردن از پایینترین سطوح آن است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
160 - ساز و کار درآمیختن دو عنصر فرمالیستی آشناییزدایی و برجستهسازی در دو داستان غنایی شاهنامه (زال و رودابه، بیژن و منیژه)
میترا بیغمی مریم جعفری غلامعباس ذاکریتأکید نظری فرمالیستها بر ادبیّت و تمهیدات ادبی به کاررفته در متن، اگرچه نافی اهمیت محتوا نیست، نشاندهندۀ نقاط محوریای است که به واسطۀ آنها متن ادبی از آثار دیگر جدا میشود. مقالۀ حاضر میکوشد به بررسی کاربردهای دو آرایۀ اصلی فرمالیستی در دو داستان شاهنامه فردوسی بپر أکثرتأکید نظری فرمالیستها بر ادبیّت و تمهیدات ادبی به کاررفته در متن، اگرچه نافی اهمیت محتوا نیست، نشاندهندۀ نقاط محوریای است که به واسطۀ آنها متن ادبی از آثار دیگر جدا میشود. مقالۀ حاضر میکوشد به بررسی کاربردهای دو آرایۀ اصلی فرمالیستی در دو داستان شاهنامه فردوسی بپردازد. انتساب شاهنامه به ژانر حماسی هیچگاه محل تردید نبوده، اما این بدان معنا نیست که متنی با چنین وسعت که واجد ویژگیهای محتوایی گوناگونی است، عاری از مضامین غنایی باشد. در میان این داستانها تمرکز این جستار بر زال و رودابه و بیژن و منیژه است. هدف کشف و سپس تلفیق دو عنصر فرمالیستیِ مهم آشناییزدایی و برجستهسازی در آنهاست. مرادِ فرمالیستها از اوّلی ایجاد تغییری اساسی در روند خودکار و متعارف زبان است و در دومی ایجاد وقفهای شوکآور. با وجود اینکه استفاده از آرایههای فرمالیستی هم به شکل بدیع سنتی و هم در قالب تمهیداتی که بعدها مورد توجه نظریهپردازان واقع شد، در سراسر شاهنامه دیده میشود، در داستانهای غنایی مذکور بسامد استفاده از آنها بالاتر است. نتایج بحث نشان میدهد استفاده از چنین تمهیداتی قدرت جذابیت و ادبیت متن را در جهت جنبههای غنایی بسیار بالا میبرد. درآمیختن هر دو شگرد در روایات مذکور بیانگر نگاه هوشمندانۀ فردوسی به این مسأله و ظرفیتهای آن بوده است. استفاده از واژگان نامأنوس، استفاده از الف اطلاق در پایان مصراعها، اغراق، آشناییزدایی مفهومی و واژگانی و برجستهسازی روایی، مهمترین مصداقهای فرمالیستی بهکارگرفته شده در این دو منظومهاند. همچنین، هرچند بار غنایی این دو داستان غالب بوده، به دلیل حضور آنها در بستر اثری حماسی، برخی واژگان و صناعات حماسی نیز با روایت آن درآمیخته که به واسطۀ تقویت آشناییزدایی و برجستهسازی در آنها، تفاوتی میان آنها با سایر داستانهای شاهنامه ایجاد میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
161 - عشق و خودآئینی در جهان حماسه بر پایۀ مقایسۀ دو شخصیت رستم شاهنامۀ فردوسی و آشیل ایلیاد هومر
ماری افتخارزادهدر این مقاله، به تشریح جایگاه عشق و خودآئینی (استقلال شخصیت)، بهمنزلۀ دو رانۀ روانشناختی و درعینحال اخلاقی بنیادی هستی بشر، در جهان حماسه خواهیم پرداخت. در جهان حماسه، در مقایسه با عشق، خودآئینی در شالودة هستی قهرمان حماسه قرار دارد؛ بهعبارتی، در حماسه ها، محور اصلی أکثردر این مقاله، به تشریح جایگاه عشق و خودآئینی (استقلال شخصیت)، بهمنزلۀ دو رانۀ روانشناختی و درعینحال اخلاقی بنیادی هستی بشر، در جهان حماسه خواهیم پرداخت. در جهان حماسه، در مقایسه با عشق، خودآئینی در شالودة هستی قهرمان حماسه قرار دارد؛ بهعبارتی، در حماسه ها، محور اصلی هستیِ قهرمان میل به خودآئینی است و عشق، هرچند پرشور و سوزان، صرفاً تابع آن است. در واقع، در چنین فضایی عشق صرفاً دستاویزی برای حفظ خودآئینی قهرمان است و مرجعیتی بیش از این ندارد. بدین منظور، با روش توصیفی-تحلیلی در ابتدا بر اساس آرای امانوئل کانت در فلسفۀ اخلاق، تعریفی اجمالی از اصل خودآئینی در برابر اصل دیگرآئینی به دست خواهیم داد. سپس، با مقایسۀ دو قهرمان اصلی دو حماسۀ بزرگ تاریخ بشر، یعنی رستم در شاهنامۀ فردوسی و آشیل در ایلیاد هومر، تشریح خواهیم کرد که چگونه محور در دنیای حماسه خودآئینی است و عشق مادون آن محسوب میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
162 - بررسی تطبیقی اصلاحات نظامی خسروانوشیروان در شاهنامه و منابع تاریخ نگارانه ی اسلامی
پریسا بهادرپور احمد کامرانی فر فریناز هوشیارشاهنامه بالاتر از یک شاهکارِ ادبی - اسطورهای، یادگار تأثیرگذار تاریخنگاری به ویژه تاریخ عصر ساسانی است که با رعایت امانتداری و وفاداری و پایبندی تاریخِ سلسله مورد نظر را با ذکر جزییاتِ رویدادهای آن به نظم کشیده است. روایت این اثر از اصلاحات نظامی خسروانوشیروان (۵۷۹ أکثرشاهنامه بالاتر از یک شاهکارِ ادبی - اسطورهای، یادگار تأثیرگذار تاریخنگاری به ویژه تاریخ عصر ساسانی است که با رعایت امانتداری و وفاداری و پایبندی تاریخِ سلسله مورد نظر را با ذکر جزییاتِ رویدادهای آن به نظم کشیده است. روایت این اثر از اصلاحات نظامی خسروانوشیروان (۵۷۹ - ۵۳۱ م) بسیار مهم است و منابع تاریخ نگارانه ی اسلامی نیز که از جایگاه مهمی به دلیل دسترسی به پارهای متون و سرچشمههای اصیل این دوره برخوردارند به آن پرداختهاند. بسیاری از دادههای آن متون درباره اصلاحات انوشیروان در شاهنامه وجود دارد و برخی دادهها را تنها فردوسی گزارش کرده است. هدف این مقاله، تحلیل اصلاحات نظامی انوشیروان و بررسی ارزش دادهها و جزییات تاریخی شاهنامه و سنجش تطبیقی آن با سایر منابع تاریخ نگارانه ی اسلامی و همچنین بیان وجه افتراق و اشتراک آنها با تکیه بر رویکرد فردوسی میباشد که با استفاده از روش کتابخانهای به صورت توصیفی – تحلیلی موضوع مورد نظر تحلیل و تبیین قرارگرفته است. نتایج این پژوهش میتواند مقام شاهنامه را در متون تاریخی برای ساسانی پژوهان شفافتر و معتبرتر سازد و برای سایر تحقیقات نیز در این زمینه مفید و ارزشمند واقع گردد و در مجامع علمی- پژوهشی، گروه تاریخ، ادبیات و... مورد استفاده مخاطبان قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
163 - بررسی اندیشههای محوری در دیوان ملّا زلفعلی بختیاری
حمزه محمدی ده چشمه فرزاد محمدیدر دورۀ مشروطه و پس از آن، شاعران زیادی در سرزمین بختیاری پای در عرصۀ شعر و ادب نهادهاند که بسیاری از آنان ضمن تسلّط بر زبان و ادبیّات فارسی معیار و سرودن اشعار خود به زبان فارسی، آثاری نیز با گویش بختیاری ارائه نمودهاند و در این میان، تعدادی از شاعران بختیاری نیز به أکثردر دورۀ مشروطه و پس از آن، شاعران زیادی در سرزمین بختیاری پای در عرصۀ شعر و ادب نهادهاند که بسیاری از آنان ضمن تسلّط بر زبان و ادبیّات فارسی معیار و سرودن اشعار خود به زبان فارسی، آثاری نیز با گویش بختیاری ارائه نمودهاند و در این میان، تعدادی از شاعران بختیاری نیز به صورت ویژه به سرودن اشعار خود به گویش بختیاری پرداختهاند. از پیشگامان برجسته و مشهور شعر بختیاری در این دوران، میتوان از مُلا زُلفعلی بختیاری نام برد که آثار او سرآغاز تحوّل بزرگی در شعر گویشی بختیاری معاصر به شمار میرود. ملّا زُلفعلی بختیاری از پیشروان شعر گویشی بختیاری، پیش از دارابافسر است.اشعار وی با واژههای اصیل بختیاری، بیانگر تبحّر و اِشراف فراوانی است که وی به گویش بختیاری داشته است. از ملّا زُلفعلی دو اثر مهم و تعدادی اشعار پراکنده بر جای مانده است؛ معراجنامه و حدیث کساء که نشان از قدرت شاعری و توانایی این شاعر در گویش بختیاری دارد. معراجنامه را در شرح معراج پیامبراکرم(ص) و جانبداری از لُرهای بختیاری و منظومۀ حدیث کساء را در ستایش خاندان نبوّت و امامت سروده است. با توجّه به اهمیّت ملّا زُلفعلی در سرودن شعر گویشی (بختیاری) و نشان دادن جایگاه او در این زمینه، این مقاله به معرّفی شاعر و بررسی اندیشههای محوری شعرش میپردازد. این تحقیق، به روش توصیفی - تحلیلی و بر پایۀ منابع کتابخانهای نگارش یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
164 - مقایسه ی برخی آیین های سوگواری مردم کرمانشاه با آیین های سوگواری در شاهنامه
غلامرضا سالمیان خلیل کهریزیایرانیان از دیرباز برای انجام کارهای گوناگون، آیین ها و روشهای ویژهای داشته اند که امروزه بیشتر آنها فراموش شده است. نشانی از این آیین های فراموش شده را می توان در برخی از روستاها و شهرهایی که هنوز بر پایهی شیوه های کهن زندگی می کنند، بازیافت. پرسش بنیادین این نوش أکثرایرانیان از دیرباز برای انجام کارهای گوناگون، آیین ها و روشهای ویژهای داشته اند که امروزه بیشتر آنها فراموش شده است. نشانی از این آیین های فراموش شده را می توان در برخی از روستاها و شهرهایی که هنوز بر پایهی شیوه های کهن زندگی می کنند، بازیافت. پرسش بنیادین این نوشتار آن است که آیا میتوان همسانیای میان آیینهای شاهنامه با آنچه امروز در استان کرمانشاه برگزار میشود، بازجُست؟ بر این پایه با جستار در سه آیین مردمان روستاهای کرمانشاه که در سوگِ درگذشتگان انجام می دهند و با یادکرد شواهدی از اشعار محلّی که به زبان کردی کرمانشاهی سروده شده است، به بررسی تطبیقی این اعمال با سه نمونه از آیین های سوگواری در شاهنامه که از آن ها با عنوان خروش مغانی، بستن زنّارخونین و گیسو بریدن یاد شده است، پرداخته ایم. نتیجهی پژوهش، نشاندهندهی نزدیکی شگفتانگیز آیینهای کهن ایرانی و سنّتهای سوگواری کرمانشاهیان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
165 - Hyperbole in translation: A case study of the English translations of the tragedy of Rustam and Sohrab
Amir Gharib Akbar Afghari Helen Ouliaei NiaThe diversity among the languages and the variation in cultures throughout the world make the process of translating so difficult a task that there are a few successful translators in each country.Among the problematic factors concerning translation such as form, meanin أکثرThe diversity among the languages and the variation in cultures throughout the world make the process of translating so difficult a task that there are a few successful translators in each country.Among the problematic factors concerning translation such as form, meaning, style, implicatures, proverbs, idioms, etc., this article will focus on the figurative language of hyperbole. Therefore, the present paper was conducted to explore 1) if hyperbolic expressions are similar in English and Persian i.e., if an equivalent can easily be found for them 2) if there is any semantic-oriented loss concerning hyperbole in translation. For this purpose, some excerpts of the English translation of Rustam and Sohrab were chosen to be compared with the original text abundant in hyperbolic expressions. The result obtained through comparative study are as follows: a) hyperbole may not be problematic in translation of Rustam and Sohrab into English, b) hyperbolic expressions may mostly translatable from Persian into English. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
166 - تحلیلی نو در طبقهبندی شخصیتهای داستان گشتاسپ بر مبنای الگوی شاخص و وضعیت رحیمخانی سامانی
شکوه فورجانی زاده محبوبه خراسانی مرتضی رشیدیشخصیت محوری ترین عنصر هر داستان به شمار می آید و یکی از راههای درک صحیح داستان شناخت درست شخصیت است. شاهنامه فردوسی، بزرگ ترین اثر حماسی ادب فارسی نگاهی ژرف و عمیق به رویدادها و شخصیت های گوناگون دارد و با توجه به زمان و مکان نامحدود، حوادث و رویدادهای فراوانی را ترسیم أکثرشخصیت محوری ترین عنصر هر داستان به شمار می آید و یکی از راههای درک صحیح داستان شناخت درست شخصیت است. شاهنامه فردوسی، بزرگ ترین اثر حماسی ادب فارسی نگاهی ژرف و عمیق به رویدادها و شخصیت های گوناگون دارد و با توجه به زمان و مکان نامحدود، حوادث و رویدادهای فراوانی را ترسیم کرده است. این پژوهش بر آن است، از دیدگاهی متفاوت با استفاده از الگوی شاخص و وضعیت الگوی نویافته و ابداعی رحیمخانی سامانی در رساله دکتری خویش به راهنمایی محمد حکیم آذر به بررسی شخصیت های داستان گشتاسپ بر مبنای توصیف دقیق و استقرای تام شخصیت بدون توجه به روایت و ساختار داستان بپردازد. نتایج حاصل از یک سو کارآیی و سنجش الگوی شاخص و وضعیت را مشخص نموده است و از سویی دیگر، پژوهشی متفاوت در زمینه شخصیت شناسی شاهنامه فردوسی در ساختار شاخص های نام، بوم، نوع، جنس، سن، طبقه، باور، خُلق و فرجام با وضعیت های متفاوت به جامعه ادبی ارائه می نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
167 - سیاوش شخصیتی خودشکوفا( بر اساس نظریه آبراهام مزلو)
محمد نامداری مهدی رضاییچکیده: در قرن بیستم میلادی مکاتب روانشناختی بسیاری ظهور کردند که به جنبه های مختلف روان آدمی پرداختند و به نتایج شگفت انگیزی دست یافتند. یکی از این مکاتب روانشناختی که برخلاف مکاتب روانی دیگر به جنبه های مثبت و روشن زندگی انسان پرداخته، روانشناسی انسانگرای آبراهام مز أکثرچکیده: در قرن بیستم میلادی مکاتب روانشناختی بسیاری ظهور کردند که به جنبه های مختلف روان آدمی پرداختند و به نتایج شگفت انگیزی دست یافتند. یکی از این مکاتب روانشناختی که برخلاف مکاتب روانی دیگر به جنبه های مثبت و روشن زندگی انسان پرداخته، روانشناسی انسانگرای آبراهام مزلوی آمریکایی است. او تحقیقات خود را بر روی سالم ترین افراد جامعه انجام داد و به این نتیجه رسید که درصد کمی از افراد جامعه هستند که اگر تمام نیازهای جسمی و روانی آن ها فراهم باشد به خودشکوفایی و کمال مطلوب خواهند رسید. شخصیت های بزرگ و انسان های متعالی بسیاری در شاهنامه فردوسی هستند که مصداق بارز انسانهای کامل و رشدیافته طرح و الگوی آبراهام مزلو بشمار می روند. یکی از این شخصیت ها سیاوش فرزند کی کاووس است که جزو عزیزترین پهلوانان شاهنامه است. در این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و به کمک منابع کتابخانه ای ابتدا به مولفه های سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو پرداخته ایم، سپس با بررسی اجمالی شخصیت سیاوش در شاهنامه فردوسی بر اساس مولفه های ارائه شده توسط مزلو درباره افراد خودشکوفا به این نتیجه رسیدیم که سیاوش با توجه به اخلاق، رفتار و تصمیماتی که در مواجهه با اتفاقات زندگی خود گرفته است مانند: پذیرش خود و دیگران، داشتن استقلال وحریم خصوصی، درک درست از واقعیت، قدرشناسی نسبت به پدیده های اطراف، روابط میان فردی قوی، حس همدردی و نوعدوستی، تجربه های متعالی وعارفانه، مقاومت در برابر فرهنگ پذیری، می تواند جزو نمونه های بارز افراد خودشکوفا و خواستاران تحقق خود بشمار رود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
168 - تحلیل کنشهای اخلاقی و تعلیمیِ کتایون و هما در شاهنامۀ فردوسی، بر اساس نظریۀ خودشکوفایی مزلو
افسانه رخشانی حمید طبسی حبیب الله جدید الاسلامیدر نظریۀ اخلاقی خودشکوفایی مزلو، برخی صفات نیک و پسندیده، به عنوان الگوهای برتر اخلاقی، برای شکل گیری یک زندگی ایده آل و آرمانی ارائه شده است که بصورت بالقوه در همه افراد وجود دارد.پرداختن به ابعاد اخلاقی و تعلیمیِ اشخاص مختلف در شاهنامه، یکی از موضوعات ادبی قابل توجّه أکثردر نظریۀ اخلاقی خودشکوفایی مزلو، برخی صفات نیک و پسندیده، به عنوان الگوهای برتر اخلاقی، برای شکل گیری یک زندگی ایده آل و آرمانی ارائه شده است که بصورت بالقوه در همه افراد وجود دارد.پرداختن به ابعاد اخلاقی و تعلیمیِ اشخاص مختلف در شاهنامه، یکی از موضوعات ادبی قابل توجّه است که در تحقیقهای متعددی به آن پرداخته شده و با توجّه به نظریۀ خودشکوفایی مزلو، الگوهای برتر اخلاقی و تعلیمی دو تن از بانوان خاندان گشتاسپی در اشعار شاهنامه که سند و کارنامة فرهنگی و تاریخی ملّت ایران است و در هرم اخلاقی این نظریه وجود دارد، شناسایی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی چنین نتیجه ای را نشان میدهد که در شاهنامه، کردارهای آموزندۀ بعضی از زنان در رویدادها، از جمله عوامل منحصر بهفرد و تأثیرگذار بوده که از نیازهای اصلی در استحکام بنیان خانواده است و با نظریه های روز دنیا، علی الخصوص نظریۀ مزلو همخوانی دارد؛ به عنوان مثال همانطورکه در شخصیت کتایون دختر قیصر روم میبینیم، در جریانات مختلف، نقش خلّاق و سازنده ای دارد و نمونهای بارز از گذشت و ایثار و عشق است که پایبند به همسر بوده، نه در بند زر و مال دنیا؛ همچنین حضور اخلاقمدارانۀ زن را در اجرای امر عظیم عدالت و سخاوت، میتوان در شخصیت هُما، همسر بهمن مشاهده کرد. خصایص ذکر شده از عناصر اصلی هرم خودشکوفاییِ اخلاقی مزلو است که باعث پیدایش جریانهای معناسازِ اخلاقی وآموزنده در حوزۀ ادب فارسی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
169 - نکات تعلیمی در منظومههای حماسی با تکیه بر مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی (شاهنامۀ عارف)
مریم السادات خبوشانی احمدرضا یلمه هاادبیات تعلیمی گونهای از ادبیات فارسی است که دربرگیرندۀ تعالیم اخلاقی و آموزشدهندۀ آن است. این گونۀ ادبی که از دیرباز مورد توجه بزرگان ادبیات فارسی بوده، با اندرزنامههایی که بازمانده از ایران باستان و دورۀ ساسانی است، آغاز شده و با آثار شاعرانی چون فردوسی، سنایی، سعدی أکثرادبیات تعلیمی گونهای از ادبیات فارسی است که دربرگیرندۀ تعالیم اخلاقی و آموزشدهندۀ آن است. این گونۀ ادبی که از دیرباز مورد توجه بزرگان ادبیات فارسی بوده، با اندرزنامههایی که بازمانده از ایران باستان و دورۀ ساسانی است، آغاز شده و با آثار شاعرانی چون فردوسی، سنایی، سعدی و... ادامه یافته است. در میان انواع ادبی، حماسه نیز این تعالیم را در خود دارد و در ادامۀ این مبحث، آثاری همچون مثنوی شنهشاهنامۀ سلیمانی که اثری حماسی و دربرگیرندۀ تعالیم اخلاقی است، خودنمایی میکند. در این اثر که از فتحالله عارف از شعرای سدۀ دهم هجری است، مواردی یافت میشود که نگارندگان را بر آن میدارد تا دربارۀ ادبیات تعلیمی در این اثر دست به پژوهش بزنند. با طرح این پرسشها که دستهبندی ادبیات تعلیمی در ادب فارسی چگونه است و شاخصههای ادبیات تعلیمی در مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی کدام است، پس از بررسیها مواردی همچون ستایش خرد و خردمندی، حمد خدا، شنیدن پند پیران و احترام به والدین، اطاعت محض از پادشاهان، نکوهش جهانسپنجی، نکوهش رذایل اخلاقی، دادگری و احسان پادشاهان، یاد مرگ کردن، تأثیرپذیری از آیات و احادیث مورد توجه قرار گرفت و تحلیل شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
170 - کنش و منش شاهان اساطیری؛ الگویی تربیتی در شاهنامه و متون تاریخی
محمدرضا حاجی آقا باباییتوجه به کنشها و ویژگیهای اخلاقی شاهان اساطیری یکی از موضوعات مهم مطرح در شاهنامه و متون تاریخی است. پدیدآورندگان این متون کوشیدهاند پادشاهان را الگوهای برتر رفتاری معرفی کنند تا بتوانند از این طریق اندکی از تندی رفتار حاکمان روزگار خویش بکاهند و ایشان را بهگونهای أکثرتوجه به کنشها و ویژگیهای اخلاقی شاهان اساطیری یکی از موضوعات مهم مطرح در شاهنامه و متون تاریخی است. پدیدآورندگان این متون کوشیدهاند پادشاهان را الگوهای برتر رفتاری معرفی کنند تا بتوانند از این طریق اندکی از تندی رفتار حاکمان روزگار خویش بکاهند و ایشان را بهگونهای غیرمستقیم آموزش دهند؛ یا با بیان شباهت میان رفتار ایشان و پادشاهان اساطیری، جایگاه والایی برای حاکمان روزگار خود پدید آورند و از مزایای بیشتری بهرهمند شوند. با بررسی متنهای تاریخی میبینیم که تاریخنگاران، روزگاران گذشته را دورانی مطلوب و بهدور از هرگونه زشتی و ناروایی پنداشتهاند؛ ازاینرو درپی ارائة الگویی مثالی و تقلیدپذیر از اخلاق و رفتار پادشاهان اساطیری برآمدهاند؛ الگویی که اگر دیگر حاکمان از آن پیروی کنند، جامعهای آرمانی شکل میگیرد. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، بخش اساطیری شاهنامه و برخی متون تاریخی بررسی میشود که به زندگی شاهان اساطیری پرداختهاند. بیشتر مطالبی که در این آثار دربارة پادشاهان اساطیری و رفتار ایشان بیان شده است، مربوطبه رفتار مهربانانة ایشان با زیردستان و تأکید ویژه بر عدالتگستری و جلوگیری از ستم بر مردمان است. توجه به دینداری پادشاهان و نقش ایشان در هدایت مردمان بهسوی جامعهای آرمانی نیز اهمیت بارزی در این متون دارد؛ جامعهای که در آن از ظلم و ستم خبری نیست و مردم در آرامش و آسایش به سر میبرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
171 - پژواک فرهنگ آزرم و ادب در شاهنامه و متون پهلوی
عطا محمد رادمنش حسین جلالیشاهنامه، آیینة تمامنمای فرهنگ، حکمت و اندیشة ایرانیان و تجلیگاه باورها، آداب و رسوم اجتماعی آنان است که آن را میتوان با رویکردهای گوناگون واکاوید.این اثر سترگ مهمترین سند به جای مانده از فرهنگ منظوم ایران باستان است. فردوسی که ستایشگر باورهای فرهنگی از جمله آزرم و ا أکثرشاهنامه، آیینة تمامنمای فرهنگ، حکمت و اندیشة ایرانیان و تجلیگاه باورها، آداب و رسوم اجتماعی آنان است که آن را میتوان با رویکردهای گوناگون واکاوید.این اثر سترگ مهمترین سند به جای مانده از فرهنگ منظوم ایران باستان است. فردوسی که ستایشگر باورهای فرهنگی از جمله آزرم و ادب است، آن را زیبندة زنان میشمارد و در موارد بسیار مردان را نیز بدان میستاید. بیگمان استاد توس در پرداختن به فرهنگ ایران کهن، برخوردار از منابع و مآخذی خود بوده است. او در پراهمیت جلوه دادن این شاخص فرهنگی به آثار پهلوی پیشِ رو، نظر داشته است؛ ازجملة آنها باید از رسالههایی چون: دینکرد، مینوی خرد، ارداویرافنامه، اندرزنامة بزرگمهر، اندرز آذرپادمارسفندان و...نام برد. در این پژوهش کوشیده میشود به بررسی جایگاه رفیع آزرم و ادب در فرهنگ ایران باستان از دیدگاه شاهنامه و متون پهلوی پرداخته شود و بر این نکته تأکید گردد که فردوسی در پرداختن به این موضوع صرف نظر از علقهها و باورهای فرهنگی خویش تحت تأثیر متون پهلوی بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
172 - بازتاب ادب تعلیمی در اساطیر کهن با نظر به داستان زال و سیمرغ و ماجراهای تِلِماک
احمد رنجبر بهناز شکوریاساطیر و نقش آن در تربیت، سابقهای به قدمت تاریخ کهن دارد. اساطیر کهن در لفافهای از ماجراهای عبرتآموز، راه را برای زندگی درست و عاقلانه هموار میکنند. ادبیات تعلیمی از آبشخور داستانها و اساطیر گرفته شده است. مجموعههای حماسیـ اسطورهای از مهمترین اسوههای ادب تعلی أکثراساطیر و نقش آن در تربیت، سابقهای به قدمت تاریخ کهن دارد. اساطیر کهن در لفافهای از ماجراهای عبرتآموز، راه را برای زندگی درست و عاقلانه هموار میکنند. ادبیات تعلیمی از آبشخور داستانها و اساطیر گرفته شده است. مجموعههای حماسیـ اسطورهای از مهمترین اسوههای ادب تعلیمی هستند. در این میان، داستان زال و سیمرغ با وجود تقابلهای فراوان از دید ادب تعلیمی با دیگر داستانهای حماسی بهویژه ماجراهای تلماک نوشتۀ فُرانسوا فنلون قابل مقایسه و قیاس است. مانتُور در ماجراهای تلماک و سیمرغ در داستان زال، هر دو موجودی اسطورهای، دارای خرد ایزدی و تعلیمدهنده هستند. مانتور تلماک را که روزی بهجای پدر قهرمانش، اُولیس، بر اریکۀ قدرت در سرزمین ایتاک خواهد نشست تعلیم میدهد و سیمرغ زال را که روزی بهجای پدر پهلوانش، سام، حاکمیت سیستان را بر عهده خواهد گرفت، میپرورد. هر دو اثر حماسی رویدادهای خود را در بستری از ادبیات تعلیمی پیش بردهاند. با توجه به نقشی که اسطورهها در این دو شاهکار حماسی ایفا میکنند، بر این بنا استوار است که خدایان اساطیری به لطف خرد ایزدی خود، در خصوص پرورش معنوی انسانها دارای خویشکاری هستند. جستار حاضر با روش توصیفیتحلیلی و رویکردی تطبیقی به بررسی و بازتاب ادب تعلیمی در شناخت اسطورهها پرداخته است. نتیجۀ این پژوهش حاکی از این است که ویژگی مشترک بنیادین در هر دو اثر، بازتاب خردورزی بهمنظور خودسازی و رشد معنویت درونی است، با این تفاوت که در داستان زال و سیمرغ، بیشتر به جنبۀ حماسی و در تلماک، بیشتر به آیین حکومتداری پرداخته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
173 - رازداری در داستان های عاشقانة شاهنامه (شاخصة مهم ادب تعلیمی)
حسین آقاحسینی ناهید نصرآزادانیرعایت مرزهای اخلاق انسانی، یکی از برجسته ترین خصوصیات شاعران بزرگ ادب فارسی است. خلق آثار ارزشمندی همچون شاهنامه در کنار ارزش های ادبی آن که در اوج زیبایی است به دلیل رعایت اصول اخلاقی بیشترین تأثیر را در برانگیختن خصایل انسانی در مخاطبان خویش داشته است. یکی از مهمترین أکثررعایت مرزهای اخلاق انسانی، یکی از برجسته ترین خصوصیات شاعران بزرگ ادب فارسی است. خلق آثار ارزشمندی همچون شاهنامه در کنار ارزش های ادبی آن که در اوج زیبایی است به دلیل رعایت اصول اخلاقی بیشترین تأثیر را در برانگیختن خصایل انسانی در مخاطبان خویش داشته است. یکی از مهمترین این خصایل، رازداری و کتمان سرّ است که در بسیاری از داستانهای شاهنامه از جمله داستان های عاشقانه در دو گونة رازداری ممدوح و مذموم دیده می شود. فردوسی با حفظ تعهد به تعلیم اخلاق رازداری، به بیان ماجرای عشق، در گیرودارهای قومی، نژادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی در جامعة نیمه تاریخی و نیمه افسانه ای داستان ها پرداخته است. این آموزه گاه به شکل پند و نصیحت و گاه در عمل و عکس العمل شخصیت ها همراه با بسیاری از ظرایف و نکات، اوج و فرود می یابد. بررسی رازداری در داستان های عاشقانة شاهنامه با توجه به ویژگی ها و عناصر برجسته ای مانند حماسه، عشق، پهلوانی، آیین سوگند و امثال آن اهمیت دارد. بررسی این داستانها برای اثبات عوامل تأثیرگذار در گسترش تعلیم رازداری و شناخت نقش عناصر اصلی داستان عاشقانه در رازداریهای ممدوح یا مذموم و همچنین بررسی تأثیر بن مایه های حماسی و عشق، در پایداری و یا ضعف رازداری اهمیت دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
174 - نشانه شناسی تعلیم و تربیت در داستان زال و رودابه
اسحاق طغیانی سید مرتضی هاشمی خدایار مختاریتعلیم و تربیت انسانها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و ر أکثرتعلیم و تربیت انسانها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و رودابه برجسته شده است. در این جستار، نویسندگان برآنند تا با ذکر نمونه هایی، نشانههایی از انواع تعلیم و تربیت عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی را بر اساس زبان نشانه بر پایة نظریات بارت، لوی استروس، کالر، دوسوسور و اکو تحلیل کنند و تعالیم انسانی و جهانی را از این داستان استخراج و تبیین نمایند. نتایج این مطالعه نشان می دهد داستان در تربیت عاطفی و اجتماعی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داراست و انواع دیگر آن در حد تعادل است و با علم نشانه شناسی نیز از نظر ابیاتِ نشانه دار و بی نشانه سازگار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
175 - حکمتهای تعلیمی مشترک در شاهنامة فردوسی و نهجالبلاغه
عبدالعلی اویسی کهخاشاهنامة فردوسی مجموعهای دلپذیر از معارف ارزندة بشری است. دامنة این معارف آنچنان گسترده است که این اثر بزرگ را از زمرة آثار حماسی محض فراتر برده و آن را به دایرةالمعارفی از اخلاق، علم و دانش، تعلیم و تربیت، عدل و داد تبدیل کرده است. با اندک تأملی در شاهنامه، تأثیر تعلیم أکثرشاهنامة فردوسی مجموعهای دلپذیر از معارف ارزندة بشری است. دامنة این معارف آنچنان گسترده است که این اثر بزرگ را از زمرة آثار حماسی محض فراتر برده و آن را به دایرةالمعارفی از اخلاق، علم و دانش، تعلیم و تربیت، عدل و داد تبدیل کرده است. با اندک تأملی در شاهنامه، تأثیر تعلیمات ادیان الهی را در آن در مییابیم اما آنچه در این زمینه بیشتر جلوهگری میکند، پیوند بسیار عمیق شاهنامه با مبانی اسلام و بهرهمندی از قرآن و کلام امامان معصوم است. خطبهها، نامهها و کلمات قصار نهجالبلاغه نیز دریای جوشانی از علم، فضل، تعلیم و تربیت و معارف ارزندة بشری است. در این مقاله سعی برآن است تا نکات تعلیمی مشترک در شاهنامة فردوسی و نهجالبلاغة امام علی(ع)مورد بررسی قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
176 - تأثیر کواکب در پیشگویی های شاهنامه
حسین منصوریان سرخگریه لیلا توکل رادپیشگویی و خبر دادن از امور پوشیده، در اساطیر و داستان های حماسی جهان امری رایج است و هیچ یک از حماسه های ملی اقوام را از آن خالی نمی یابیم. شاهنامه به عنوان اثری حماسی و گنجینه ای نامتناهی درپ‍‍ژوهش اعتقادات، امیال و اندیشه های انسان، سرشار از این گونه راز پژوه أکثرپیشگویی و خبر دادن از امور پوشیده، در اساطیر و داستان های حماسی جهان امری رایج است و هیچ یک از حماسه های ملی اقوام را از آن خالی نمی یابیم. شاهنامه به عنوان اثری حماسی و گنجینه ای نامتناهی درپ‍‍ژوهش اعتقادات، امیال و اندیشه های انسان، سرشار از این گونه راز پژوهی ها و شگردها در جهت گشایش داستان هایش است که حقیقتاً درخور تأمل است. از میان انواع پیشگویی های مثبت و منفی در شاهنامه، اختر شناسی علاوه بر، برخورداری از دقت در بیان جزئیات، در شکل گیری رویدادهای آن جایگاه ویژه ای را ایفا می کند، قهرمان شاهنامه همواره در تلاش است تا رفتار سایرین را پیش بینی نماید و از راز کیهان پرده بردارد. فردوسی به عنوان شاعری حماسه سرا تحت تأثیر این نوع نگرش و تفکر، بخشهایی از شاهنامه را در این زمینه پدید آورده است؛ به گونه ای که در همة داستانهایش حضور اخترشناسان و ادوات آن ها را برای بازگویی آینده شاهدیم. مقالة حاضر به منظور بررسی اثر کواکب و تحلیل آن بر پیشگویی های شاهنامه و شناخت زیر ساخت ها و جوانب این تأثیرات بر پیشگویی هاست، که به روش توصیفی و تحلیلی از شاهنامه فردوسی استخراج و با استفاده از منابع گوناگون نگاشته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
177 - مقایسه آموزههای تعلیمی در شاهنامه فردوسی با بوستان سعدی
نجمه نظری آذر اسدیادبیات تعلیمی بخشی گسترده از ادبیات کهن فارسی را شامل می شود. اگر چه شاهنامه اثری حماسی به شمار میرود اما فردوسی در جای جای این اثر ارزشمند، از هر فرصتی برای بیان آموزههای تعلیمی استفاده کرده است، به ویژه در صحنههای حساس و در پایان داستانها حضور آشکار فردوسی و بیان أکثرادبیات تعلیمی بخشی گسترده از ادبیات کهن فارسی را شامل می شود. اگر چه شاهنامه اثری حماسی به شمار میرود اما فردوسی در جای جای این اثر ارزشمند، از هر فرصتی برای بیان آموزههای تعلیمی استفاده کرده است، به ویژه در صحنههای حساس و در پایان داستانها حضور آشکار فردوسی و بیان آموزههای اخلاقی قابل توجه است. توصیههای فردوسی به خردورزی، نام خواهی، دوری از آز، دادگری، رعایت اعتدال و... در حوزه زندگی شخصی و اجتماع، بیانگر توجه فردوسی به ادب تعلیمی است. دو قرن بعد سعدی به عنوان یک مصلح اجتماعی، بوستان را درحوزه ادبیات عرفانی و تعلیمی سرود. سعدی با توجه به مقتضیات جامعه ایرانی و به ویژه اوضاع زمانه خود در بوستان به مسائلی چون احسان، تواضع، دادگری، رعایت اعتدال، نام خواهی، اغتنام فرصت، نفی آز و... پرداخته است. مقایسه آموزههای تعلیمی فردوسی با سعدی بیانگر شباهتها و تفاوتهایی در نگاه این دو شاعراست. تفاوتها غالباً برخاسته از شرایط زمانی و اوضاع ایران در آن روزگار است که ازآن جمله میتوان به تأثیر قرنها تسلط بیگانگان، رواج عرفان و تفکر اشعری وکم رنگ شدن روحیه حماسی در روزگار سعدی اشاره کرد. در این مقاله به مقایسه آموزههای تعلیمی در شاهنامه فردوسی با بوستان سعدی پرداختهایم و شباهتها و تفاوتهای موجود میان آموزههای تعلیمی این دو شاعر فرزانه را مورد بررسی قراردادهایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
178 - Analysis of a Few Words in Shahnameh: East and Northwest Iranian
Roghayeh Karimzadeh NaghshinehPersian, a southwest-origin language, comprises various Parthian and Northwestern dialects as well asnumerous loanwords adopted from East Iranian languages, specifically Sogdian. Loanwords are anatural phenomenon in all languages. They are the product of ethnic mixture أکثرPersian, a southwest-origin language, comprises various Parthian and Northwestern dialects as well asnumerous loanwords adopted from East Iranian languages, specifically Sogdian. Loanwords are anatural phenomenon in all languages. They are the product of ethnic mixture and cultural intercoursesbetween different folks. In addition to tribal contact between Sogdians and Parthians, the advent ofsuperdialect and literature account for the entrance of East and Northwest words in the Persianlanguage.Shahnameh has left behind a compilation of ancient-origin East and Northwest vocabularyin Modern Persian some of which have fallen out of use with time. These now-obsolete words couldmerely be found in dictionaries, formal texts, and reference books. They are archaic words and rarelyused. Employing synchrony, diachronic, and comparative methods, this paper dissects the morphology ofthe following words: East Iranian Āvāza (fame), FaƔfūr (the emperor of China), Tāl ō māl (to getscattered), SitēƔ (mountain peak, straight, high, firm), Faž (agony, pain, impurity), RāƔ (plain, slopeof a mountain and also mountain), ČuƔd (owl), Zēvar (ornament, decoration), āƔāz idan, ĀƔāz (tostart), Butfōz (chin, snout), Sangsār (stoning), Rež (desire), žiƔār (scream, loud voice), kās (pig), yāfa(idle talk, backbiting), ĀruƔda (wild, terrifying, violent), Pasečīdan./PasēIJīdan (to get ready, to prepare),lanIJ (to take out, bring out), Alfanĵidan (to stockpile, to combine, to obtain or achieve).Northwest Iranian Āžīr, -Žāla,- Žerf,- žiyān, - Bahr,- Sipihr, - Hužīr, - Herbod,- Zafar,- Barzan, -Zam,- Burz,- Andarz,- Taham,- Sipenj, - Sipāh, - yala, - yāra, - yawa, - yazidan. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
179 - Strategies Available for Translating Persian Epic Poetry: A Case of Shahnameh
Rasoul Firouzi Salar Manafi AnariThis study tried to find the strategies applied in three English translations of the Battle of Rostam and Esfandiyar. To this aim, the source text (ST) was analyzed verse by verse with each verse being compared with its English translations to determine what procedures أکثرThis study tried to find the strategies applied in three English translations of the Battle of Rostam and Esfandiyar. To this aim, the source text (ST) was analyzed verse by verse with each verse being compared with its English translations to determine what procedures the translators had used to render the source text. Subsequently, the frequency of usage for each procedure was measured to answer the research ques- tions. Michele Jones’s fourfold classification of poetry translation strategies and Reiss and Vermeer’s skopos theory were used as the frameworks of this study; Jones introduces literal, approximation, adapta- tion, and imitation strategies, ranging from literal which is very faithful to the original form, to imitation that is very free and has little in common with the original. The analyses showed that, regardless of imita- tion not used in this corpus, the translators of this study had mostly rendered the ST using approximation, with adaptation being the least frequently used method. Translators' paratextual materials, including their fore- and afterwords, were used as the sources for identifying the reason for the application of each strat- egy. Moreover, we have concluded that, according to skopos theory, translators use different strategies according to the different functions target texts (TT) will have in the target context. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
180 - تحلیلی روانشناسانه از داستان سیاوش بر مبنای الگوی ساختار ذهن فروید
محمدرضا روزبه کیانوش دانیاریآرای فروید در حوزۀ روانکاوی تأثیری شگرف بر هنر و ادبیات نهاد و موجب ظهور نقد روانشناسانه شد. نظریههای ناخودآگاه فردی و ساختار ذهن و روان انسان از برجسته ترین دستاوردهای فکری این متفکر بود. بر اساس این نظریه ها، ساختار ذهن انسان دارای سه بخش عمده است: نهاد، من و فرامن. أکثرآرای فروید در حوزۀ روانکاوی تأثیری شگرف بر هنر و ادبیات نهاد و موجب ظهور نقد روانشناسانه شد. نظریههای ناخودآگاه فردی و ساختار ذهن و روان انسان از برجسته ترین دستاوردهای فکری این متفکر بود. بر اساس این نظریه ها، ساختار ذهن انسان دارای سه بخش عمده است: نهاد، من و فرامن. هرکدام از این بخش ها نیز مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. شخصیت های اصلی داستان سیاوش قابلیت انطباق با این سه بخش را دارند و کنش های این سه می تواند از منظری تأویلی، معرّف کارکردهای اجزای ساختار ذهن باشد؛ سودابه مظهر نهاد، سیاوش معرّف فرامن و کاووس نمایندۀ من. از منظری دیگر می توان گرسیوز را معادل نهاد، سیاوش را مظهر فرامن و افراسیاب (و در بُعدی دیگر پیران) را نماینده من به شمار آورد. این پژوهش به تحلیل داستان سیاوش بر مبنای این رویکرد اختصاص دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
181 - مقایسة خرد در شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر اساس زبانشناسی متن
مهدی رضایی سید هاشم خاتمیخرد و خردگرایی از مفاهیم و بنمایههای کلیدی و بنیادین شاهنامه است. مسلماًشاهنامه به واسطة اخذ روایات تاریخی از متون ایرانی قبل از اسلام و شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامهها و روایات شفاهی مقتبس از موبدان و دیگر مورخان آگاه به علوم زرتشتی، تا حدی از اندیشههای اوستایی أکثرخرد و خردگرایی از مفاهیم و بنمایههای کلیدی و بنیادین شاهنامه است. مسلماًشاهنامه به واسطة اخذ روایات تاریخی از متون ایرانی قبل از اسلام و شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامهها و روایات شفاهی مقتبس از موبدان و دیگر مورخان آگاه به علوم زرتشتی، تا حدی از اندیشههای اوستایی و زرتشتی اثر پذیرفته است و مسلماًفردوسی نیز متأثر از عقاید دینی خویش بوده است؛ هرچند تأثیر دیگر نحلههای فکری و اجتماعی بر وی نیز نمیتواند دور از انتظار باشد. در این مقاله با شیوة زبانشناسی متنبه مقایسة ابیات شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر مبنای ارتباط اجزای کلام با یکدیگر در محور همنشینی پرداختهایم. پس از بررسی مشخص شد که بخش عمدهای از جنبههای خرد در شاهنامه هماهنگ با و متأثر از متون ایرانی قبل از اسلام است و بخشهای دیگری در شاهنامه دیده میشود که در منابع ایرانی وجود ندارد که مسلماً از نبوغ فردوسی یا متأثر از فرهنگهای دیگر است و همچنین جنبههایی از خرد در متون ایرانی پیش از اسلام قابل مشاهده است که در شاهنامه ذکر نشده است. این موضوع تا حدی نشان از خردگرایی منحصربهفرد فردوسی است که مشخص میکند خردگرایی در شاهنامه تقلید صرف از یک منبع و مأخذ نیست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
182 - تحلیل توتم خرس در ایران باستان
غلامرضا سالمیان خلیل کهریزیتوتمیسم که اعتقاد به تقدّس حیوان یا گاه گیاهی خاص است، یکی از باورهای اقوام ابتدایی است که میتوان رگههایی از آن را در بین ایرانیان نیز یافت. در این میان یکی از منابع کهن و معتبر ایرانی که میتوان با کمک آن اطّلاعات بسیاری دربارة فرهنگ، دین، آداب و رسوم، اعتقادات، باور أکثرتوتمیسم که اعتقاد به تقدّس حیوان یا گاه گیاهی خاص است، یکی از باورهای اقوام ابتدایی است که میتوان رگههایی از آن را در بین ایرانیان نیز یافت. در این میان یکی از منابع کهن و معتبر ایرانی که میتوان با کمک آن اطّلاعات بسیاری دربارة فرهنگ، دین، آداب و رسوم، اعتقادات، باورها و بسیاری از ویژگیهای دیگر ایرانیان و سایر اقوام در آن یافت، شاهنامۀ فردوسی است. برای به دست آوردن این اطّلاعات باید پوسته و روساخت شاهنامه را شکافت و ژرفای آن را کاوید و بازنمود. ما در این جستار، پس از بررسی ریشهشناسانۀ نام آرش، تیرانداز معروف ایرانی و پیشنهاد معنای خرس برای این نام و همچنین با بررسی نژاد کسانی که در شاهنامه نام آنها آرش است، پی بردیم که این نام در اصل پارتی است و بخش دوم واژۀ سیاوش نیز با آن در ارتباط است. سپس برپایۀ نظریّات اسمی در توتمیسم به این انگاره رسیدیم که خرسمیتوانسته است توتم پارتها باشد و ریشۀ پنداشتنخرس در بندهش به عنوان یکی از بیست و پنج گونۀ مردمان را باید در این باور پارتی جستوجو کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
183 - بررسی نقش شهبانوهای ایرانی و انیرانی در ساختار فرمانروایی بر پایة شاهنامة فردوسی
اسماعیل خیرآبادی سپیده سپهری سیده ماندانا هاشمی اصفهانمهمترین بنمایة محوری در کلّ شاهنامه، شخصیت شاه است که از دو خاستگاه تاریخ و اسطوره منبعث شده است. عناصری که در شکلگیری حکومت پادشاهان در شاهنامه مؤثر بودهاند، عبارتند از: فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت)، ثروت و سیاست، قدرت وداشتن پشتوانه وپایگاه اجتماعی. از پنجاه و چه أکثرمهمترین بنمایة محوری در کلّ شاهنامه، شخصیت شاه است که از دو خاستگاه تاریخ و اسطوره منبعث شده است. عناصری که در شکلگیری حکومت پادشاهان در شاهنامه مؤثر بودهاند، عبارتند از: فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت)، ثروت و سیاست، قدرت وداشتن پشتوانه وپایگاه اجتماعی. از پنجاه و چهار پادشاه در شاهنامه، سه نفر زن و بقیه مرد بوده اند. زنان شاهنامه نقش کلیدی در حکومت دارند زیرا از طریق وراثت، ناقل خون پادشاهیاند و در امور کشوری (حکومت) و لشکری نقش بسزایی ایفا میکنند. آنان گاه به عنوان مادر و زنِ پادشاه و گاه به عنوان ملکه و شهبانو ظاهر میشوند. این جستار با روش تحلیلی - توصیفی به بررسی حکومت و پایههای فرمانروایی شهبانوهای ایرانی و انیرانی و مقایسة میان جهانداری پادشاهان مرد با شهبانوها پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سه شهبانوی ایرانی(همای چهرآزاد، پوران دخت وآزرم دخت) از طریق فرّه شاهی به حکومت رسیده اند و مشروعیت حکومتشان بر پایۀ داد و دهش بوده است به غیر از همای که برپایۀ بیدارگری وقدرت منفی بود و دو شهبانوی انیرانی(قیدافه و مادر تلخند وگو) زنانی با درایت وخردمند بوده اند که با ویژگی های شاهانه و حماسی ایرانی بر تخت نشسته اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
184 - شاهنامه امین نظیرهای معاصر بر شاهنامه فردوسی
زهرا قنبرعلی باغنی شهین اوجاق علیزادهشاهنامه از دیرباز به عنوان یک شاهکار حماسی مورد استقبال بسیاری از شاعران و نویسندگان قرار گرفته است و بیشترین نظیره ،گزیده ، منتخب و ترجمه از این اثر به یادگار مانده است. در دوران معاصر پروفسور سید حسن امین با بازآفرینی شاهنامه در هفت مجلد که به مدت سی سال به طول انجام أکثرشاهنامه از دیرباز به عنوان یک شاهکار حماسی مورد استقبال بسیاری از شاعران و نویسندگان قرار گرفته است و بیشترین نظیره ،گزیده ، منتخب و ترجمه از این اثر به یادگار مانده است. در دوران معاصر پروفسور سید حسن امین با بازآفرینی شاهنامه در هفت مجلد که به مدت سی سال به طول انجامیده است، یکی از نظیره های ماندگار تاریخ معاصر را به تصویر کشیده است. هدف از این جستار بررسی ویژگی های نظیره گویی در شاهنامه امین براساس شاهنامه فردوسی است. زیرا این نظیره علاوه بر مشابهت هایی که با شاهنامه فردوسی دارد، نویسنده مطالبی را در تکمیل بخش های تاریخی شاهنامه فردوسی به رشته تحریر کشیده است. این پژوهش با روشی تحلیلی- توصیفی به معرفی و نحوه نظیره گویی در سه بنیاد تاریخی، پهلوانی و دینی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاهنامه امین نظیره و اقتباسی از شاهنامه فردوسی به روایت امروزی است که هر دو نویسنده سی سال برای آن وقت صرف کرده اند. با این تفاوت که در شاهنامه امین به ادامه تاریخ بعد از اسلام تا تاریخ دوره معاصر به سبک فردوسی پرداخته است. هم چنین پروفسور امین در این شاهنامه معتقد است که فردوسی در شاهنامه به تاریخ مستند ایران باستان نپرداخته است. با توجه به بررسی های به عمل آمده آن چه که فردوسی از دید داستان به آن پرداخته، همان تاریخ بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
185 - اسطوره کوه و نخستین زن کوهنورد شاهنامه
احمد خیالی خطیبی دلارام بغدادیاین پژوهش به منظور شناخت اسطوره کوه و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است . همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان ، ایزدان و قربانگاه عابدان برای ایزدان بر بلندای کوه های آشکار بوده و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندی أکثراین پژوهش به منظور شناخت اسطوره کوه و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است . همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان ، ایزدان و قربانگاه عابدان برای ایزدان بر بلندای کوه های آشکار بوده و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندیشه از درهای آسمان به جهان علوی تلقی می گردیده است. فردوسی بزرگترین شاعر حماسه سرا و اسطوره پرداز ایران زمین، این مطلب را به نحوی زیبا در اشعارش متجلی می نماید. آنچه نگارندگان در پی دست یافتن به آن هستند ، توجه به اساطیر زن در شاهنامه است . شاهنامه فردوسی علاوه بر اینکه یکی از برجسته ترین حماسه های منظوم جهان است ؛ بزرگترین و قدیمی ترین منبع کوهگردی ، شناسایی اساطیر کوهنورد و کوه آشنا در ایران به شمار می رود و به راستی که خود یک کتابخانه ی کوهنوردی است ؛ در سیر داستان پادشاهی فریدون و فرانک مادر او به خوبی می توان کوهپیما بودن فرانک را مورد ارزیابی قرارداد همچنین نگارندگان کوشیده اند که با ذکر تشابهاتی در نماد پردازی معنوی کوه و زن ، آنها را با شواهد عقلی و نقلی به اثبات برساند . روش تحقیق در این پژوهش از نوع کتابخانه ای بوده و گفتار حاضر به روش تحلیلی و توصیفی ارائه گردیده است . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
186 - ایزد بهرام از روایت دینی تا حماسۀ ملّی (مطالعۀ موردی اوستا و شاهنامه)
زیبا اسماعیلیچکیده ایزد بهرام، ایزدی بزرگ و قدرتمند در آیین مزدیسنا و ایزدی کهن و بسیار محبوب در میان آریاییهاست که در اوستا در ده کالبد مختلف جلوه میکند. با وجود حضور عمیق در روایتهای دینی و محبوبیّت عمومی در میان مردم، در حماسههای ملّی ظهور محسوسی ندارد. در این تحقیق به روش أکثرچکیده ایزد بهرام، ایزدی بزرگ و قدرتمند در آیین مزدیسنا و ایزدی کهن و بسیار محبوب در میان آریاییهاست که در اوستا در ده کالبد مختلف جلوه میکند. با وجود حضور عمیق در روایتهای دینی و محبوبیّت عمومی در میان مردم، در حماسههای ملّی ظهور محسوسی ندارد. در این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی به این مسأله پرداخته میشود که ایزد بهرام در روایتهای دینی (با تکیه بر اوستا) و روایتهای ملّی (با تکیه بر حماسه فردوسی) با چه هیأتی حضور مییابد. نتایج بررسی ها نشان داد که ایزد بهرام در حماسۀ فردوسی با کالبد میش و پرندۀ وارغن جلوه میکند و به دلیل آمیختگی اسطورۀ وارغن و سیمرغ، در شاهنامه، سیمرغ به جای وارغن معرّفی میشود. خصوصیّت ویژۀ پرهای وارغنی که ایزد بهرام در او حلول کرده باشد، با اوست که خجستگی و برخورداری از نیرویی شگفتانگیز است. بهبود زخمها، پیشگویی و آگاه بودن از اسرار آفرینش مرتبط با جایگاه ایزدی اوست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
187 - بررسی و تحلیل ادبی و روانپزشکی اختلال روانتنی «فریدون» در شاهنامه
زینب باقری محمدعلی داودآبادی علی سرور یعقوبیچکیده اندوه فریدون در مرگ جگرگوشه اش، ایرج، فراتر از اندوه یک مرد سوگوار بود و افسردگی ناشی از این ضربه، هولناک تر از آن بود که او بتواند هوشیارانه آن را بپذیرد. به طوری که به طور ناگهانی بینایی خود را از دست میدهد. این مقاله قصد دارد به شیوۀ توصیفی- تحلیلی با تکیه بر أکثرچکیده اندوه فریدون در مرگ جگرگوشه اش، ایرج، فراتر از اندوه یک مرد سوگوار بود و افسردگی ناشی از این ضربه، هولناک تر از آن بود که او بتواند هوشیارانه آن را بپذیرد. به طوری که به طور ناگهانی بینایی خود را از دست میدهد. این مقاله قصد دارد به شیوۀ توصیفی- تحلیلی با تکیه بر نظریات علمی روان پزشکان به تبیین و توجیه اختلال روان تنی فریدون در شاهنامه بپردازد.روان پزشکان معتقدند به دنبال تجربه ای تنش زا ممکن است، اختلالاتی در سیستم بدن به وجود آید که کاملاً ناگهانی بروز می کنند و در قالب اصول علم پزشکی نمی توان آن ها را توجیه نمود. اختلالات روان تنی معمولاً به دنبال تجربه ای تلخ دیده می شوند و بدون علّت جسمی آشکار در قالب علایم جسمی ظاهر می گردند و شناسایی یک عامل ارگانیک که بیماری فرد را تبیین کند، مشکل و یا گاه غیرممکن است. شرایط ناخوشایند روحی، گاه باعث می شوند عضوی از اعضا بدن تحت تأثیر قرار گیرد و دیگر قادر به انجام فعالیّت های عادی نباشد و با اختلال کارکردی، واکنش نشان دهد و این همان اتّفاقی بود که برای فریدون در سوگ ایرج افتاد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
188 - بررسی آیینها و آلات بزم در شاهنامه
فاطمه شرفی سید علی اکبر شریعتی فر علی عشقی سردهیچکیده پژوهش حاضر درصدد بررسی آیینها و آلات بزم در شاهنامه است. از این منظر پس از بسط فضای مفهومی موضوع، به بررسی آیینها و آلات بزم خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این پژوهش، روشتحقیق، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای است. یافتههای ت أکثرچکیده پژوهش حاضر درصدد بررسی آیینها و آلات بزم در شاهنامه است. از این منظر پس از بسط فضای مفهومی موضوع، به بررسی آیینها و آلات بزم خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این پژوهش، روشتحقیق، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای است. یافتههای تحقیق حکایت از آن دارند که اولاً، در شاهنامه فردوسی از جنگها و مبارزات پهـلوانان سخن به میان آمده است که در میان این ابیات با فزونی آیینها و آلات بزم روبهرو میشویم، ثانیاً فردوسی از هنر بزم خود برای پروراندن داستـانهای حماسی خود به نحو احسن استفاد نمودهاند که در میان شاعران معاصر و شاعران بعد از خود کمنظیر وحتّی بینظیر است، ثالثاً؛ موسیقی بزم شاهنامه نسبت به موسیقی رزم آن- با توجّه به موضوع رزمی شاهنامه- از بسامد پایینی برخوردار است، با این حال سازهای بزمی و رزمی همسو با هم در جای جای شاهنامه مشاهده میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
189 - بررسی هویّت زنان شاهنامه فردوسی با دیدگاه فمینیستی سیمون دوبووار
مریم سعید علی عشقی سردهی سیّدعلیاکبر شریعتیفر سعید روزبهانیشاهنامه شاهکار ارزشمند فردوسی، بازتاب ارزش های فرهنگی و هویّت ملّی ایران است. زنان در شاهنامه فردوسی براساس هویّت زنانه خویش در مقاطع مختلف زندگی نقش های متفاوتی را ایفا میکنند. سیمون دوبووار، نویسندۀ فمنیست فرانسوی دهۀ هفتاد، در کتاب جنس دوّم زنان را دارای قابلیّت های أکثرشاهنامه شاهکار ارزشمند فردوسی، بازتاب ارزش های فرهنگی و هویّت ملّی ایران است. زنان در شاهنامه فردوسی براساس هویّت زنانه خویش در مقاطع مختلف زندگی نقش های متفاوتی را ایفا میکنند. سیمون دوبووار، نویسندۀ فمنیست فرانسوی دهۀ هفتاد، در کتاب جنس دوّم زنان را دارای قابلیّت های فکری و یادگیری برابر با مردان می داند که نباید آنها را صرفاً براساس برداشتی ثابت از زنانگی قضاوت کرد. هدف از این جستار بررسی نگاه فردوسی به زنان شاهنامه و تحلیل آن با دیدگاه فمنیستی سیمون دوبووار است. این پژوهش که به روش (توصیفی- تحلیلی- تطبیقی) انجام میگیرد نشان می دهد که سیمون دووبوار جوامع زنان را جنس دوّم میداند و زنان باید نقش همسری و مادری را کنار بگذارند تا بتوانند با مردان رقابت کنند. نمونه های بارز از کوچک و فرودست شمردن زنان در برابر مردان، طبیعتی که دووبوار وجود و ماهیّت آن را مورد انتقاد قرار داده است. طبیعتی منحصر به زنان که آنان را غیر قابل اعتماد میسازد، در اشعار فردوسی مشهود است. برخی سرودههای فردوسی زن را کمعقل و جنس دوّم برمیشمرد که نباید در امور کارها با او به مشورت پرداخت. اشعار فردوسی نشاندهندۀ فرهنگ و نظام مردسالار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
190 - بررسی شاخصههای تراژیکی داستان رستم فرّخزاد در نبرد قادسیّه بر مبنای شاهنامة فردوسی
نرگس اصغری گوار علی رمضانیچکیده در این نوشته سعی شده است ماجرای جنگ قادسیّه در شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار گیرد تا ویژگیها و شاخصههای تراژیکی آن آشکار شود. طرز روایت فردوسی از این واقعه، متفاوت با کتب تاریخی چون تاریخ طبری و تاریخ یعقوبی است. او با لحنی حماسی و وطن پرستانه به نقل داستان می أکثرچکیده در این نوشته سعی شده است ماجرای جنگ قادسیّه در شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار گیرد تا ویژگیها و شاخصههای تراژیکی آن آشکار شود. طرز روایت فردوسی از این واقعه، متفاوت با کتب تاریخی چون تاریخ طبری و تاریخ یعقوبی است. او با لحنی حماسی و وطن پرستانه به نقل داستان میپردازد و از این رو، عناصر تراژدی ساز همچون: براعت استهلال یا پیش درآمد غمانگیز، پیشگویی، نقش تقدیر، عنصر شخصیّت، تضادّ و کشمکش و در نهایت فاجعه، در ساختار داستان قابل مشاهده میباشد. با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی میتوان چنین نتیجه گرفت که فردوسی با استفاده از عوامل مذکور، وجه تراژیکی به نبرد قادسیّه بخشیده و بنمایههای مناسب، این امکان را فراهم میکند که داستان مذکور را به عنوان آخرین تراژدی سروده شده در شاهنامه محسوب کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
191 - «کیفیت هنری سازههای بلاغی، در اثری نویافته از فتحالله عارف»
محمدرضا امیرخانی دهبالایی احمدرضا یلمههاچکیده آنچه موضوع این پژوهش است، بررسی و تعیین کیفیّت کاربرد شگردهای علوم معانی، بیان و بدیع و نقد آنها در اثری نویافته از فتح الله عارف، شاعر قرن دهم و شاهنامهچی دربار سلیمان قانونی است. از ویژگیهایی که یک اثر ادبی را از دیگر آثار متمایز می کند، نوع بهرهگیری از ساز أکثرچکیده آنچه موضوع این پژوهش است، بررسی و تعیین کیفیّت کاربرد شگردهای علوم معانی، بیان و بدیع و نقد آنها در اثری نویافته از فتح الله عارف، شاعر قرن دهم و شاهنامهچی دربار سلیمان قانونی است. از ویژگیهایی که یک اثر ادبی را از دیگر آثار متمایز می کند، نوع بهرهگیری از سازههای بلاغی است که توسّط نویسنده به شکل های گوناگون به تصویر کشیده می شود. با توجّه به نوع حماسی این منظومه، عارف میکوشد شعرش را از سرودههای دیگر شاعران بویژه شاهنامۀ فردوسی ممتاز و یا اثری همتراز آن خلق کند. در مباحث بلاغی گاه با توفیق همراه بوده و گاه به درازدامنی انجامیده است. برجستهترین شگردهای بلاغی عارف در این اثر، بیان حسّی در توصیف صحنهها و انتخاب مشبهٌبه از فضایی متفاوت است. عارف در یک بیت ضمن طرح عبارات کنایی، به شکل غیرمنتظرهای از دیگر ویژگی ممدوح و موصوف پرده برمیدارد. بیان همراه با تحکّم و استفهام در چکیدۀ براعت استهلال، از شگردهای بارز و موفّق اوست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
192 - تقسیم قلمرو پادشاهی فریدون در شاهنامه؛ احساسی و انفعالی یا منطقی و عقلانی
خداویردی عباس زادهچکیده شاهنامة فردوسی از وجود زنان نامدار و کاردان خالی نیست؛ زمانی که به نوعی در تحوّلات سیاسی و اجتماعی کشورشان نقشی پررنگ داشتهاند. از جملة زنان پرنفوذ و خوش بیان شاهنامه که در کتب و مقالات نام و یادی از زبان آوری و تأثیر کلامش نشده، ارنواز، مادر ایرج و همسر فریدون أکثرچکیده شاهنامة فردوسی از وجود زنان نامدار و کاردان خالی نیست؛ زمانی که به نوعی در تحوّلات سیاسی و اجتماعی کشورشان نقشی پررنگ داشتهاند. از جملة زنان پرنفوذ و خوش بیان شاهنامه که در کتب و مقالات نام و یادی از زبان آوری و تأثیر کلامش نشده، ارنواز، مادر ایرج و همسر فریدون است. اگر چه فریدون در تقسیم قلمرو خویش، دلایل گزینش ایرج بر ایران را بر میشمارد ولی نکتهای نغز و باریک، ناگفته و تاریک مانده است و آن تأثیر نفوذ کلام ارنواز چیره زبان بر فریدون کامران است. نگارنده در این جستار، بصورت تحلیلی به اثبات زبان آوری ارنواز و نفوذ وی در تقسیم قلمرو فریدون میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
193 - مقایسة دو شخصیّت عرفانی در شاهنامه و مهابهاراتا
صفیه موسوی فاطمه مدرسیچکیده در کتاب دینی اوستا و مهابهاراتا که کتاب اعتقادات و باورهای ایرانیان و هندوان است، روایتها و اسمهای مشترک زیادی وجود دارد که نشان از یک گذشتة کاملاً مشترک تاریخی در باورهای دو ملّت هند وایران در هزاران سال پیش دارد. دو کتاب بزرگ شاهنامه و مهابهاراتا نیز، صرف نظ أکثرچکیده در کتاب دینی اوستا و مهابهاراتا که کتاب اعتقادات و باورهای ایرانیان و هندوان است، روایتها و اسمهای مشترک زیادی وجود دارد که نشان از یک گذشتة کاملاً مشترک تاریخی در باورهای دو ملّت هند وایران در هزاران سال پیش دارد. دو کتاب بزرگ شاهنامه و مهابهاراتا نیز، صرف نظر از تفاوتهای تقریباً جزئی، نمودی از اشتراکات فرهنگی و ملّی و مذهبی این دو ملّت فرهیخته هستند. شخصیّتهای ملّی، عرفانی و مذهبی زیادی با ویژگی های مشترک در این دو مجموعه به چشم می خورند. یکی از آنها کیخسرو در شاهنامه است که سرنوشت و ویژگی های اخلاقی عرفانی او قابل مقایسه با سکدیو، شخصیّت عرفانی مهابهاراتا است. تفاوتهای اندک این دو داستان در شخصیّت مادران آنها و نحوة تولّدشان است. نیز اینکه کیخسرو به همراه یاران به سفر می رود امّا سکدیو تنهایی این سفر را طی می کند. در داستان ایرانی همة یاران و مردم از کیخسرو می خواهند به این سفر پایانی نرود امّا در داستان هندی فقط پدر سکدیو است که از او خواهش می کند، نرود. در ضمن مادران این دو شخصیّت کمی وضعیّت متفاوتی دارند. دراین مقاله نکات مشترک وتفاوتهای این دو شخصیّت بیان می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
194 - نمود آتش در شاهنامه و باورهای مردم
مهین مسرتچکیده در آیین مزدیسنا، هرچه که آفریدة اهورا مزداست، پاک و مقدّس تلقّی میشد. آتش نیز مثل بسیاری دیگر از آفریدههای سودمند، در نظر ایرانیانِ قدیم، محترم و با ارزش شمرده شده است. برای پی بردن به پیشینة تقدّس آتش در نظر ایرانیان، بهتر است که متونِ کهنِ ایرانی را- که او أکثرچکیده در آیین مزدیسنا، هرچه که آفریدة اهورا مزداست، پاک و مقدّس تلقّی میشد. آتش نیز مثل بسیاری دیگر از آفریدههای سودمند، در نظر ایرانیانِ قدیم، محترم و با ارزش شمرده شده است. برای پی بردن به پیشینة تقدّس آتش در نظر ایرانیان، بهتر است که متونِ کهنِ ایرانی را- که اوستا در رأس آنها قرار دارد– مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. چون برخی از آیینها و باورهای کهن ایرانی در شاهنامه منعکس شده، استفادة فردوسی از منابع قدیم نه به صورت مستقیم بلکه به واسطة ترجمة خدای نامه و آثار مدّون قبلی بوده است، در این پژوهش، با هدفِ آشنایی با اصل و منشأ روایات شاهنامه و شناخت تغییر و تحوّلاتی که به مرورِ زمان، در آنها روی داده، مطالعة تطبیقی صورت گرفته، نحوة انعکاس آیینهای مرتبط با آتش و وجوه تفاوت و تشابهِ مندرجاتِ شاهنامه و اوستا نشان داده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
195 - مقایسه چهره رستم در «رستمنامه» و «شاهنامه» بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت
رحمن مکوندیژرار ژنت پیوندهای موجود میان متون ادبی را زیر واژه کلی ترامتنیت قرار میدهد. یکی از این پیوندها پیوند بیش متنی است. در پیوند بیش متنی، متن دوم برگرفته از متن نخست است تا آنجا که اگر متن نخست نباشد متن دوم نیز شکل نمیگیرد. پژوهش حاضر بر این فرضیه استوار است که پیوند میا أکثرژرار ژنت پیوندهای موجود میان متون ادبی را زیر واژه کلی ترامتنیت قرار میدهد. یکی از این پیوندها پیوند بیش متنی است. در پیوند بیش متنی، متن دوم برگرفته از متن نخست است تا آنجا که اگر متن نخست نباشد متن دوم نیز شکل نمیگیرد. پژوهش حاضر بر این فرضیه استوار است که پیوند میان «رستمنامه» و شاهنامه پیوندی بیش متنی است. با این همه به نوشته ژنت، حتی هنگامیکه پیوند دو اثر بیش متنی است، خالق اثر دوم دست به ایجاد بسط، تعمیم و دگرگونی در اثر نخست میزند. نتایج پژوهش حاضر که پژوهشی توصیفی- تحلیلی است، نشان میدهد که بهار در «رستمنامه» دست به این دگرگونی زده است و از تقلید محض خودداری کرده است. در نتیجه، رستمنامه بهار اثری اصیل است که در آن دغدغههای سیاسی و فرهنگی زمانه شاعر بازتاب یافتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
196 - تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین گاو در آثار حماسی، غنایی و عرفانی
حمید ایاز رضا کشتگرنماد یک شگرد بیانی است که معنا و مفهوم وسیعی دارد و به جای اشاره مستقیم موضوعی، آن را غیر مستقیم و به واسطه موضوعی دیگر ، با شیوه تمثیل بیان می کند. هدف این مقاله – که با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - تطبیقی نوشته شده - بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی «گاو» در آثار حما أکثرنماد یک شگرد بیانی است که معنا و مفهوم وسیعی دارد و به جای اشاره مستقیم موضوعی، آن را غیر مستقیم و به واسطه موضوعی دیگر ، با شیوه تمثیل بیان می کند. هدف این مقاله – که با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - تطبیقی نوشته شده - بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی «گاو» در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه¬ی نظامی و مثنوی مولوی) است و می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهد : در اوستا و متون پهلوی در مورد گاو چه نگرشی وجود دارد؟ گاو در هریک از آثار مورد بررسی در چه مفاهیم نمادین و تمثیلی به کار رفته است؟ کدام مفهوم مایه حماسی، کدام غنایی و کدام مایه عرفانی دارد؟ نماد، تمثیل، گاو، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، خمسه نظامی تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
197 - بررسی شخصیت سودابه با نظریه هیجان خواهی ماروین زاکرمن
وجیهه ترکمانی باراندوزیبررسی شخصیت سودابه با نظریۀ هیجان خواهی ماروین زاکرمن وجیهه ترکمانی باراندوزی* استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی واحد چالوس، دانش گاه آزاد اسلامی، واحد چالوس، ایران. تاریخ دریافت: 2/1/1397 تاریخ پذیرش: 15/12/1397 چکیده شاهنامه حکیمفردوسی (411 - 329 ه.ق) با توجّه به ب أکثربررسی شخصیت سودابه با نظریۀ هیجان خواهی ماروین زاکرمن وجیهه ترکمانی باراندوزی* استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی واحد چالوس، دانش گاه آزاد اسلامی، واحد چالوس، ایران. تاریخ دریافت: 2/1/1397 تاریخ پذیرش: 15/12/1397 چکیده شاهنامه حکیمفردوسی (411 - 329 ه.ق) با توجّه به برخورداری از ظرفیت های مناسب جهت بررسی با نظریه ها و دیدگاه های علمی معاصر، انعکاس دهنده خصوصیات روانی و اخلاقی انسان در هر عصری است که به طرزی ماهرانه به تصویر درآمده است. شخصیت سودابه در شاهنامه نیز به دلیل ساختار و درون مایۀ کنش گرایانه، این قابلیت را دارد که با نظریه های روان شناسانه نقد و تحلیل گردد و نتایج آن در کنترل و واکنش های مبتنی بر هیجان طلبی انسان امروزی مورد استفاده قرار گیرد. هیجان خواهی یکی ازنظریه های ماروین زاکرمن (1978)،از روان شناسانمعاصر است. این نظریهدربردارندۀ یکی از چند صفت بنیادی تعیین کنندۀ ماهیّت انسان است.در این مقاله، ویژگی های شخصیّتی سودابه با نظریۀ هیجان خواهی ماروین زاکرمن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد هر چهار مؤلفۀ نظریۀ هیجان خواهی زاکرمن در کنش و رفتارهای نامتعارف سودابه از ماجراجویی، خودمحوری و خطرپذیری در نحوۀ انتخاب هم سر در هاماوران گرفته تا جست وجوی تجربۀ حسی تازه، اجتناب از یک نواختی و اقدام به رفتارهای بازداری شده در قصر شاه ایران، نمود دارد. * . torkamani.vajihe@gmail.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
198 - بررسی تشبیهات اساطیری در توصیف طبیعت در سبک خراسانی و عراقی
محمد خشکاب علی عشقی سردهی ابوالقاسم امیر احمدیبررسی تشبیهات اساطیری در توصیف مظاهر طبیعتدر سبک خراسانی و عراقی محمد خشکاب* دانش جوی دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران. علی عشقی سردهی** دانش یارگروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایر أکثربررسی تشبیهات اساطیری در توصیف مظاهر طبیعتدر سبک خراسانی و عراقی محمد خشکاب* دانش جوی دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران. علی عشقی سردهی** دانش یارگروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران (نویسندۀ مسؤول). ابوالقاسم امیراحمدی*** دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سبزوار، دانش گاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران. تاریخ دریافت: 28/2/1397 تاریخ پذیرش: 2/7/1397 چکیده کم تر اثر ادبی را میتوان یافت که بر حسب نیاز خویش از خوان شاهنامه بهرهای نبرده باشد. از میان کارکردهای مختلف اشارات شاهنامهای در موضوعاتی چون: مدح، تبیین مسائل حکمی و تعلیمی، پیوند با عرفان، مضامین غنایی و تغزلگونه، ساخت تمثیل، ترکیب سازیهای بلاغی و...کارکرد آن در توصیف مظاهر طبیعت جلوه ای خاص یافته است. در این میان شعرا در قلمرو ادبی از تشبیهات اساطیری و حماسی در تصویرسازیهای طبیعت گرایانۀ خود بهره بردهاند. یکی از طرق وصف طبیعت، مشبهٌبه قراردادن هر یک از اشارات اساطیری و حماسی در مقابل مظاهر طبیعت است. عناصر رنگ، سپاهی، اشرافی و شکل هندسی بهترین وجوه تشابه مظاهر طبیعت با قهرمانان حماسی قرار میگیرد. الگوپذیری از اعمال و کردار بارز قهرمانان، اشارۀ صریح به اصل داستان، استفاده از تقابلهای دوگانه و فضا سازی (براعت استهلال) از ویژگی های این نوع توصیفات به شمار میآید. تصاویر مادر در تشبیهات اساطیری در سبک خراسانی ساده، ابتکاری و دارای اصالت است و نتیجۀ احساس طبیعی و مستقیم شاعر از طبیعت است، امّا در سبک عراقی این نوع تشبیهات به هم راه عاطفه ای رقیق تر، با ایهام و پیچیدگی و بازی با کلمات تقلید، تکرار و تلفیق می شود. در این مقاله قصد داریم به بررسی تشبیهات اساطیری در توصیف هر یک از مظاهر طبیعت در شعر برخی از شاعران سبک خراسانی و عراقی بپردازیم. * . Mohammad.Khoshkab@iaus.ac.ir ** . eshghi@iaus.ac.ir *** . amirahmadi@iaus.ac.ir تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
199 - بازخوانیِ اجتماعیِ اسطورۀ کیومرث با تکیه بر میدان فرهنگیِ ایران
علی ضیاءالدّینی دشتخاکی مه دخت پورخالقی چترودیبازخوانیِ اجتماعیِ اسطورۀ کیومرث با تکیه بر میدان فرهنگیِ ایران علی ضیاءالدّینی دشتخاکی* دانش جوی دورۀ دکتری زبان وادبیات فارسی، دانش گاه فردوسی مشهد، ایران. مه دخت پورخالقی چترودی ** استاد دانش گاه فردوسی مشهد (نویسندۀ مسؤول) تاریخ دریافت: 14/8/1396 تاریخ پذیرش أکثربازخوانیِ اجتماعیِ اسطورۀ کیومرث با تکیه بر میدان فرهنگیِ ایران علی ضیاءالدّینی دشتخاکی* دانش جوی دورۀ دکتری زبان وادبیات فارسی، دانش گاه فردوسی مشهد، ایران. مه دخت پورخالقی چترودی ** استاد دانش گاه فردوسی مشهد (نویسندۀ مسؤول) تاریخ دریافت: 14/8/1396 تاریخ پذیرش: 15/11/1396 چکیده اسطوره با مسائل اجتماعی رابطه ای تنگاتنگ دارد. بازخوانی اجتماعی این رابطه، نیازمند پشتوانه ای نظری است که بتواند رابطۀ بین متن و میدان را تبیینکند. رابطۀ ادبیّات و جامعه بر اساس شاخص های جامعه شناختیِ میدان فرهنگی تبیین می شود چراکه میدان فرهنگی، عرصۀ آفرینش های فرهنگی و از جمله آفرینش های ادبی است که در آن نیروهای مختلف، عامل ایجاد یک کنشِ فرهنگی می شوند. در این جستار، اسطورۀ کیومرث را با تکیه بر میدانِ فرهنگی ایران و با شیوۀ سندکاوی و تحلیل محتوا بررسی کرده و نتایج زیر را بهدستآورده ایم: از آنجا که داستانهای اساطیری در شاهنامۀ فردوسی، در زمان تاریخی پرداخته شده است، پرداختن به اساطیر، نـوعی بازگشت هدف مند به اسطوره است که وجه غالبش، وجه اجتماعی آن است؛ وجود روایتهای متعدّد از داستان کیومرث در میدان فرهنگی و گـزینش خاصّ فردوسی از روایتها، بیان گر نوعی خودآگاهی اجتماعی است که با میدان اجتماعی ایران روزگار فردوسی ارتباط دارد؛ در سازههای متنی اسطورۀ کیومرث در شاهنامه، مواردی وجود دارد که وجه دینی، عادتوارههای اجتماعی و تأثیرپذیری فردوسی از جریانهای اجتماعی و میدان قدرت را نشان میدهد. * . aliziairan@yahoo.com ** . mahdokhtpourkhaleghi@gmail.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
200 - تقابل و تعامل با دیگری در شاهنامه فردوسی از منظر نشانه شناسی فرهنگی (از گیومرت تا فریدون)
فرهاد طهماسبیتقابل و تعامل با دیگری در فردوسی از منظر نشانه شناسی فرهنگی (از گیومرت تا فریدون) فرهاد طهماسبی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 2/11/1397 تاریخ پذیرش: 30/4/1398 چکیده این مقاله موضوع تق أکثرتقابل و تعامل با دیگری در فردوسی از منظر نشانه شناسی فرهنگی (از گیومرت تا فریدون) فرهاد طهماسبی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 2/11/1397 تاریخ پذیرش: 30/4/1398 چکیده این مقاله موضوع تقابل و تعامل فرهنگی را از منظر نشانه شناسی فرهنگی، در بخش اساطیری، مورد بررسی قرار می دهد. در ابتدا مفاهیمی هم‎ چون خود و دیگری، طرد و جذب، آرامش و آشوب و سپهر فرهنگی که از مفاهیم بنیادین نشانه شناسی فرهنگی به شمار می آیند، به کوتاهی توضیح داده می شود. سپس با تکیه بر متن، مصادیق این مفاهیم، تحلیل و تشریح می گردد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و برمبنای نظریه های نشانه شناسی فرهنگی است و نتایج نشان می دهد که بنابر متن فردوسی، فرهنگ ایرانی بنابه دلایل گوناگون، فرهنگی پذیرا بوده و در شرایط مختلف با دیگران نه فقط تقابل بل که تعامل هم داشته و از قدرت جذب و ترکیب قابل توجهی برخوردار بوده است، اما همواره به ثبات و تکرار چرخه وار بر مبنای سپهر فرهنگی نهادینه شده در آن، روی خوش نشان داده و از تغییر بنیادین روی گردان بوده است. کلیدواژه ها: خود و دیگری، تعامل و تقابل، مرکز و حاشیه، جذب و طرد، شاهنامۀ فردوسی. * . farhad.tahmasbi@yahoo.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
201 - ارائه شاخص های مطلوب بازنویسی و داستان گزینی آثار حماسی در ادبیات کودک و نوجوان با تاکید بر شاهنامه فردوسی
پریا انصاری عبدالحسین فرزادگفتار پیش رو، نتیجۀ پژوهش کتاب خانهای است که به منظور ارتقای کیفیت متون بازنویسیشده از آثار حماسی با تأکید بر مشخّصههای رشد ادراکی، عاطفی و اجتماعی برای کودک و نوجوان صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف، در گام نخست مبانی نظری بازنویسی آثار حماسی ادبیات کودک و ن أکثرگفتار پیش رو، نتیجۀ پژوهش کتاب خانهای است که به منظور ارتقای کیفیت متون بازنویسیشده از آثار حماسی با تأکید بر مشخّصههای رشد ادراکی، عاطفی و اجتماعی برای کودک و نوجوان صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف، در گام نخست مبانی نظری بازنویسی آثار حماسی ادبیات کودک و نوجوان ارائه و تاریخچۀ مختصری از آثار بازنویسی شده در عرصۀ ملّی با تأکید بر شاهنامه فردوسی بررسی شده است. سپس مشخّصههای رشد کودک در سنین مختلف طبقهبندی شده و براساس آن قواعد عمومی و تخصصی بازنویسی آثار کهن حماسی ارزیابی شده است. بر مبنای این ارزیابی، شاخصهای مطلوب داستان گزینی و بازنویسی آثار حماسی سازگار با قابلیتهای ذهنی و توانمندیهای مختلف ادراکی مخاطبان کودک و نوجوان در سنین مختلف جمعبندی و پیشنهاد شده است. در پایان، نمونههایی از این شاخصهای مطلوب در مقایسه با بازنویسی های ناکارآمد از داستانهای شاهنامه فردوسی به منظور ارائه مصداقهای کاربردی آورده شده است. پژوهش حاضر شیوهای علمی برای ارائه شاخصهای مطلوب و انتخاب داستان هایمناسب در سایر انواع ادبی نیز هست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
202 - «مطالعۀ آئین ازدواج در دو حماسه جهانی شاهنامه و رامایانا»
ندا رجبی حمید رضا شایگانفر مهر انگیز اوحدیازدواج از موضوعات بحثبرانگیز در آثار حماسی جهان است. ازدواج در آثار حماسی دارای فرجامی خوش و گاهاً غمانگیز است که موجب شورش، جنگ و خونریزی، نابودی پادشاهان میگردد. ازدواج سنگ بنای هر جامعهای است که تأمین کننده نیازهای روانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی انسان است و در ع أکثرازدواج از موضوعات بحثبرانگیز در آثار حماسی جهان است. ازدواج در آثار حماسی دارای فرجامی خوش و گاهاً غمانگیز است که موجب شورش، جنگ و خونریزی، نابودی پادشاهان میگردد. ازدواج سنگ بنای هر جامعهای است که تأمین کننده نیازهای روانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی انسان است و در عین حال یک پدیده فرهنگی است که نزد هر ملّتی رنگ خاصّی به خود گرفته است. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بررسی بنمایهها و آیین ازدواج در شاهنامه و رامایانا پرداخته است. با توجّه به اهمیّت نتیجۀ اسطورهها و حماسهها در دنیای کنونی و انتقال آداب و رسوم و فرهنگ هر جامعهای، ضرورت این پژوهش احساس شد. حاصل از این پژوهش دستیابی به بنمایههای همانند آزمون ازدواج، آداب و رسوم ازدواج، پیشگامی و آزادی دختر در ازدواج و برون مرز همسری است. در شاهنامه بسامد برون مرز همسری بیشتر از رامایانا مشهود است که همین امر باعث سفر و جستجوی پهلوانان شده است. در واقع آئین ازدواج در ایران با توجه به نوع آن موقّتی یا پایدار بودن آن شامل رسومات مختلفی است. و در فرهنگ مردم هند بیشتر با آئینهای مذهبی همراه است. به طور کلی بنمایهها و اساس اولیه ازدواج در شاهنامه و رامایانا دارای وجوه مشترک و متفاوتی است که در میان آن برون مرز همسری و آزمون ازدواج دارای اشتراکات فراوانی در این دو فرهنگ است. هر دو فرهنگ تلاش داشتهاند تا هدف از سفرهای پهلوانان خود را توجیه کنند و از جانب دیگر بر انتخاب همسر توسط زن اصرار داشتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
203 - شیوهای نو در ارزیابیِ خویشاوندی و دگرسانیِ دستنویسها
علی نورصبحی محمدجعفر یاحقیتصحیح، از جملۀ اساسیترین و مهمترین پژوهشها در حوزۀ متنشناسی است. در فرایند تصحیح، ارزیابی دستنویسهای متن و تعیین خویشاوندی آنها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. مصححان جهت تعیین ارزش دستنویسها و ارزیابی خویشاوندی آنها، تمام یا بخشهایی از نسخ را از نظر ویژگیها أکثرتصحیح، از جملۀ اساسیترین و مهمترین پژوهشها در حوزۀ متنشناسی است. در فرایند تصحیح، ارزیابی دستنویسهای متن و تعیین خویشاوندی آنها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. مصححان جهت تعیین ارزش دستنویسها و ارزیابی خویشاوندی آنها، تمام یا بخشهایی از نسخ را از نظر ویژگیهای زبانی، نحوی و ادبی با یکدیگر میسنجند. ارزیابی و بررسی دستنویسهای آثاری چون شاهنامه، گلستان و دیوان حافظ به سبب وفور استنساخ از این متون و حجم بالای اثری چون شاهنامه، دشوارتر از دیگر آثار زبان فارسی است. این مقاله، بر آن است تا با معرفی برنامهای آماری در محیط اکسل (Excel) روشی نو جهت ارزیابی دقیق میزان شباهت دستنویسها در واحد مصراع ارائه دهد. بدین منظور، شرط شناسایی شباهت دستنویسها توسط برنامه این است که کلیۀ اجزای زبانی و نحوی یک مصراع در دو یا چند نسخه دقیقا یکسان باشد. همچنین از رهگذر سنجش میزان شباهت ضبطهای دستنویسها به وسیلۀ این برنامه میتوان به فرهنگی از دگرسانی ضبطهای متن دست یافت. در این نوشتار برای معرفی هرچه بهتر شیوۀ نوین ارزیابیِ خویشاوندی و دگرسانی دستنویسها، نمونهوار، بخشهایی از شاهنامه (ابیات آغازین شاهنامه و بخشی از داستان رستم و سهراب) را از دستنویسها و چاپهای مختلف اثر به محک آزمون گذاشتهایم تا کارایی برنامه را در عمل نشان دهیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
204 - تحلیل رابطة بینامتنی تاریخنوشتههای محلّی و شاهنامه
فرشته محمدزاده محمّدجعفر یاحقی بهمن نامور مطلق جواد عبّاسیچکیده ارتباط وپیوند بینامتنی مهم ترین اصل در شکل گیری متن های جدید است. از این رو متن ها، هرچند از رشته های مختلف، همواره از هم تأثیر پذیرفته و میان آن ها رابطة بینامتنی بوده است. بر این مبنا مسألة پژوهش حاضر، این است که تاریخ نوشته های محلّی چه رابطه ای با شاهنامه به أکثرچکیده ارتباط وپیوند بینامتنی مهم ترین اصل در شکل گیری متن های جدید است. از این رو متن ها، هرچند از رشته های مختلف، همواره از هم تأثیر پذیرفته و میان آن ها رابطة بینامتنی بوده است. بر این مبنا مسألة پژوهش حاضر، این است که تاریخ نوشته های محلّی چه رابطه ای با شاهنامه به منزلة پیش متن خود داشته و چگونه و به چه میزانی با این متن مسلّط ادبی پیوند یافته است. به منظور دست یابی به پاسخ این مسأله، از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت که کامل ترین نظریّه در مطالعه و شناخت روابط میان متون است، استفاده می کنیم. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتاب خانه ای است. بررسی و تحلیل داده های متنی، این نتیجه را بر ما روشن کرد که تاریخ نگاران محلّی با بسامد جالبِ توجّهی از چهار گونة بینامتنی نقل قول، ارجاع، تلمیح و سرقت متنی در متون تاریخی بهره برده و بدین صورت پیش متن شاهنامه پاسخ گوی مناسبی برای انتظارات، انگیزه ها و اهداف تاریخ نگاران محلّی بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
205 - نقد اسطوره ای نمادِ «پری و باد» در «شاهنامۀ فردوسی» و رمان «پریباد» نوشتۀ «محمدعلی علومی»
آذر دانشگر معصومه زارع کهننقد اسطورهای از آن نظر که با زمینههای متنوع و گوناگونی مانند: مردمشناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روانشناسی جمعی و روانشناسی یونگ و مطالعات کهنالگویی، مرتبط است؛ رویکردی میان رشتهای به حساب میآید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانههای کهنالگویی م أکثرنقد اسطورهای از آن نظر که با زمینههای متنوع و گوناگونی مانند: مردمشناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روانشناسی جمعی و روانشناسی یونگ و مطالعات کهنالگویی، مرتبط است؛ رویکردی میان رشتهای به حساب میآید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانههای کهنالگویی موجود در متن میپردازد که خودآگاه یا ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی، مؤثر بودهاند. با توجه به کاربرد این شیوه در شناخت ارزشهای ناخودآگاهانۀ متن و تحلیل سطوح نمادین آن، به نظر میرسد متونی که حاوی نشانههای اسطورهای هستند؛ برای تحلیل با این شیوه، قابلیت بیشتری دارند. از جملۀ این متون، رمان پریباد نوشتۀ محمدعلی علومی است. این رمان، سرشار از بنمایههای اسطورهایست که مؤلف آن، خودآگاه یا ناخودآگاه به آن توجه کرده است. محقق در این مقاله بر آن است تا با روشی تحلیلی به بررسی اسطورههای شاخص این رمان همچون اسطورۀ پری و باد و تطبیق آن با شاهنامۀ فردوسی بپردازد. بررسیهای حاصل از تحقیق نشان میدهد که این مفاهیم در شاهنامه بهعنوان پیشمتن، بیان شده است و نویسندۀ رمان سعی در خوانش دوبارۀ این اسطورهها در رمان پریباد دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
206 - اسطورۀ پدر و پسر در رمان پدر بی جان و داستان رستم و سهراب از دید روانشناسی فروید
احمدرضا سرمدی امیرعلی نجومیانهدف از نگارش مقاله حاضر بررسی اسطورۀ پدر و پسر از دیدگاه فروید در رمان پدر بی جان اثر دانلد بارتلمی و مقایسۀ آن با داستان رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی است. برای نیل به این منظور، نویسنده این مقاله از رویکرد زیگموند فروید دربارۀ عقدۀ ادیپ در تحلیل رابطۀ پدر و پسر در ا أکثرهدف از نگارش مقاله حاضر بررسی اسطورۀ پدر و پسر از دیدگاه فروید در رمان پدر بی جان اثر دانلد بارتلمی و مقایسۀ آن با داستان رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی است. برای نیل به این منظور، نویسنده این مقاله از رویکرد زیگموند فروید دربارۀ عقدۀ ادیپ در تحلیل رابطۀ پدر و پسر در این دو داستان سود جسته است. این رابطه در دل خانواده شکل میگیرد که در رمان بارتلمی بهخوبی ترسیم شده است. ابتدا به معرفی دانلد بارتلمی پرداخته میشود. سپس عقدۀ ادیپ در دید فروید معرفی میگردد تا بنیان نظری پژوهش فراهم شود. آنگاه، این مفهوم در رمان پدر بی جان و داستان رستم و سهراب ارائه میگردد که در نهایت با بررسی هردو اثر از دید روانشناسیِ فروید مورد مطالعه قرار میگیرد. نویسنده در این مقاله بر آن است تا با تمرکز بر اسطورۀ پدر و پسر از منظر روانشناسی فروید، ماهیّت این اسطوره را با تکیه بر متن رمان و شاهنامه به تصویر کِشد. این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و روش مطالعه نیز کتابخانهای. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
207 - روایت ملی هویت و مؤلفه های آن در منظومه های حماسی عصر قاجار
حامد مهراد محمدجعفر یاحقیحماسههای پس از شاهنامه زیر سایة سنگین این اثر، کمتر طرف توجّه پژوهشگران قرار گرفتهاند. این کمتوجّهی، در مورد ادبیات عصر قاجار و حماسههای این دوره، به بیتوجّهی پهلو میزند. در این دوره، تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری رخ داد که در شکلگیری حوادث بعدی تأثیرگذا أکثرحماسههای پس از شاهنامه زیر سایة سنگین این اثر، کمتر طرف توجّه پژوهشگران قرار گرفتهاند. این کمتوجّهی، در مورد ادبیات عصر قاجار و حماسههای این دوره، به بیتوجّهی پهلو میزند. در این دوره، تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری رخ داد که در شکلگیری حوادث بعدی تأثیرگذار بود. یکی از تحولات فکری و فرهنگی مهم این زمان، به زایش شیوه و اسلوب خاصی در حماسهسرایی مربوط است. در پایان این دوره، که از لحاظ سبکشناسی سنتی، مقارن با مکتب بازگشت ادبی، و از حیث تحولات اجتماعی، همزمان با رویداد مشروطه است، شاهد ظهورِ گونهای از منظومههای تاریخی هستیم که به پیروی از شاهنامۀ فردوسی سروده شدهاند اما نهتنها تقلید صرف از آن نیستند، بلکه در فرم و محتوا بنایی نو پیافکندهاند؛ تا آنجاکه روایت هویتی مد نظر سرایندگان آنها، در دیدگاه، تفاوتهایی با شاهنامه دارد. پژوهش پیشِ رو، از این منظر به جستوجو در آثار برگزیده میپردازد و بر آن است که روایت هویتی در حماسههای این دوره، مفهومی ایدئولوژیک و تابع قدرتهای حاکم است و معنای آن همراه با تغییر نهاد حامی این آثار، تغییر میکند. این منظومهها، که از یک سو محل برخورد اندیشههای نوگرایانه با باورهای دینی و از دیگر سو محل تصادم گفتمانهای ملّیگرایانه با گرایشهای جهانوطنی هستند، با گزینش یا آمیختن بخشهایی از تاریخ (واقعی و اساطیری) به نفع حامیان خود، واقعهنگاری تاریخی را به روایت ادبی تبدیل میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
208 - تجلی کارکردهای ایزدبانو اَشی در زنان شاهنامه
زهرا جمشیدیاَشی، یکی از مهمترین ایزدبانوان اسطورهای ایران است. در متونی همچون اوستا، یشتها و یسنها از اَشی با صفات مختلفی از جمله، ثروتبخشی به یاران و ایرانیان (ارتباط با ثروت و برکت)، یاریرساندن به دوستان، آوردن اسب و برکت از سرزمینهای بیگانه برای ایرانیان، ارتباط با زنان أکثراَشی، یکی از مهمترین ایزدبانوان اسطورهای ایران است. در متونی همچون اوستا، یشتها و یسنها از اَشی با صفات مختلفی از جمله، ثروتبخشی به یاران و ایرانیان (ارتباط با ثروت و برکت)، یاریرساندن به دوستان، آوردن اسب و برکت از سرزمینهای بیگانه برای ایرانیان، ارتباط با زنان و تأثیر بر زنان یاد شده است. ازآنجاکه شاهنامه زیرساختی اسطورهای دارد، میتوان شاهد تجلی کارکردها و خصلتهای شخصیتهای اسطورهای در برخی از شخصیتهای داستانهای شاهنامه بود. از جملۀ این موارد میتوان به تجلی کارکردهای ایزدبانو اَشی در عملکرد زنان برجسته و تأثیرگذار شاهنامه اشاره کرد. ازاینرو، پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفیـتحلیلی، کردار زنانی از جمله فرانک، فرنگیس، جریره، همای چهرآزاد، کنیزک رومی و بوراندخت را با کارکردها و خصلتهای برجستۀ ایزدبانو اَشی بررسی و مقایسه کند. برایند پژوهش حاضر نشان میدهد که کردار این زنان، تکرار اعمال و خویشکاریهای اَشی است؛ در واقع، این زنان تکرار چهرۀ اسطورهای اَشی در متن حماسی شاهنامه هستند. با تأمل بر ویژگیهای زنان نامبرده، مشخص میشود که در میان کردارهای مختلف اَشی، صفت ثروت و برکتبخشی اصلیترین صفتی است که به این زنان رسیده است و اغلب این ثروتبخشی و یاریگری زنان در ارتباط با پادشاهی و بهقدرترسیدن برخی از شهریاران و پهلوانان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
209 - بررسی نگارههای گذر سیاوش از آتش بر اساس نظریۀ بیشمتنی ژرار ژنت
فاطمه ماه وانطبق نظریۀ بیش متنیّت ژنت، شاهنامه یک پیش متن است و نگاره های شاهنامه که بر مبنای آن تولید شده و برای روایت متنیِ شاهنامه یک روایت تصویری خلق کرده است، بیش متن به شمار می آید. حال پرسش این است که بیش متن نگاره ها در چه مواردی مطابق با پیش متن شاهنامه بوده و در چه مواردی أکثرطبق نظریۀ بیش متنیّت ژنت، شاهنامه یک پیش متن است و نگاره های شاهنامه که بر مبنای آن تولید شده و برای روایت متنیِ شاهنامه یک روایت تصویری خلق کرده است، بیش متن به شمار می آید. حال پرسش این است که بیش متن نگاره ها در چه مواردی مطابق با پیش متن شاهنامه بوده و در چه مواردی دچار تراگونی و تغییر شده است؟ برای پاسخ به این پرسش به خوانش تطبیقی و بینانشانه ای متن و تصویر می پردازیم. به این منظور روایت گذر سیاوش از آتش را که یکی از پربسامدترین مجالس در سنّت نگارگری ایرانی است، انتخاب می کنیم. به این ترتیب، پژوهش پیشِ رو به نقش روابط بینامتنی در تولید اثر توجه دارد و بر آن است تا با روی کرد بینامتنی چگونگی گشتار (انتقال) روایت متنی به روایت تصویری را بررسی و تبیین کند. پرسش های تحقیق به این شرح است: از نظرگاه روابط بینامتنی، نگارۀ گذر سیاوش از آتش چه میزان ارجاع های صریح به متن دارد؟ با توجّه به روابط بینامتنی، روایت تصویری تا چه حد دچار تغییر شده و تا چه حد یک سان و بدون تغییر باقی مانده است؟ روش پژوهش به این شرح است که نخست با بیان روایت متنی به تأویل و نمادشناسی عناصر اصلی می پردازیم و سپس با روی کرد تطبیقی روایت تصویری نگارگران را بررسی می کنیم. پس از آن نگاره ها را با روی کرد بیش متنیّت ژنت از دو منظر گشتار همان گونی و تراگونی تحلیل می کنیم. هدف تحقیق ارائۀ نمونه ای عملی برای تبیین کارکرد نظریۀ بیش متنیّت در پیکرۀ مطالعاتی هنر ایرانی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
210 - بررسی آسیبشناسی مقالات عرصۀ فردوسی و شاهنامه در سالهای 1380تا1385
زهرا سعادتیفر ابوالقاسم قوام محمدجعفر یاحقیشاهنامهپژوهی در دهۀ هشتاد نسبت به سالهای پیشین، شتاب بیشتری داشته و مقالههای فراوانی با رویکردهای نوین در مجلّات این دوره به چاپ رسیده است. اما با توجّه به روند چشمگیر مقالات در عرصۀ فردوسی و شاهنامه طی سالهای1380تا 1385 منتشر شدهاند، شناخت کاستیهای ساختاری و مح أکثرشاهنامهپژوهی در دهۀ هشتاد نسبت به سالهای پیشین، شتاب بیشتری داشته و مقالههای فراوانی با رویکردهای نوین در مجلّات این دوره به چاپ رسیده است. اما با توجّه به روند چشمگیر مقالات در عرصۀ فردوسی و شاهنامه طی سالهای1380تا 1385 منتشر شدهاند، شناخت کاستیهای ساختاری و محتوایی در برخی مقالات مرتبط با شاهنامهپژوهی، بسیار پراهمّیّت است و نقد و آسیبشناسی چنین آثاری، ضروری مینماید. آفتهایی در مقالات حوزۀ فردوسی و شاهنامه بین سالهای1380تا1385بهچشم میخورد که پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، پارهای از آنها را با شیوه گردآوری کتابخانهای، نقد و ارزیابی میکند، آفتهای چون؛ ناهماهنگی عنوان مقاله با محتوا، ارجاع به چاپهای نامعتبر شاهنامه و بیتوجّهی به منابع اصلی و پیشینۀ پژوهش، سطحی بودن و گرایش به توصیف، تکرار مطالب، علمی و روشمند نبودن مقالههای انتقادی، کاربرد زبان نامناسب، تحمیل معنا به متن و عیوب ساختاری مقالات در پژوهش پیشرو بررسی شدهاست. چنانچه اصلاحاتی از کاستیها و بیدقّتیها (ساختاری و محتوایی) برای دور ماندن مقالاتِ حوزۀ شاهنامه در زمینۀ انتشار اجرا گردد، نشانه خوبی برای رشد کیفی مقالههای آتی است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
211 - ردیابی فرهنگ دخالت والدین و نقش آنها در ازدواج فرزندان در شاهنامۀ فردوسی
پشنگ دلاوری مهدی کارگر خسرو جلیلی کهنه شهری بهرام خوشنودیبحث در بارۀ فرهنگ دخالت والدین و نقش مثبت یا منفی آنها در ازدواج فرزندان، با توجه به آخرین آمار سازمان ثبت احوال کشور، در سال 1398، مبنی بر منجر شدن بیش از 30% ازدواجها به طلاق، یکی از مباحث مهم جامعهشناسی خانواده به شمار میرود؛ بنابراین هرگونه پژوهشی در این زمینه ک أکثربحث در بارۀ فرهنگ دخالت والدین و نقش مثبت یا منفی آنها در ازدواج فرزندان، با توجه به آخرین آمار سازمان ثبت احوال کشور، در سال 1398، مبنی بر منجر شدن بیش از 30% ازدواجها به طلاق، یکی از مباحث مهم جامعهشناسی خانواده به شمار میرود؛ بنابراین هرگونه پژوهشی در این زمینه که بتواند به نوعی در ریشه یابی علل و عوامل ناموفق بودن درصد بالایی از ازدواجها به مسؤولین و یا پژوهشگران حوزۀ خانواده، در پیشگیری یا کاهش وقوع پدیدۀ طلاق یاری کند، میتواند قابل اعتنا باشد؛ لذا پژوهش حاضر با توجه به اهمیت موضوع، یکی از قدیمیترین منابع ادبی ایران، یعنی شاهنامۀ فردوسی را، که مدلهای مختلفی از ازدواج فرزندان را در بطن خود جای داده به عنوان جامعۀ آماری انتخاب کرد و مسألۀ نقش والدین در ازدواج فرزندان را با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل دادهها به روش توصیف فراوانی و فراوانی درصدی از نوع تاریخی، در این اثر مورد مطالعه قرار داد. نتیجۀ این پژوهش نشان داد در تمامی 21 ازدواجی که فرزندان دارای پدر بودند، پدران در ازدواج فرزندنشان نقش داشتند در حالیکه مادران فقط در سه مورد از ازدواج فرزندانشان نقش ایفا کردهاند. همچنین مشخص شد بیش از 60% درصد ازدواجها تحمیلی بود و در همۀ ازدواجهای تحمیلی پدر عامل اجبار شناخته شد. 93% ازدواجهای تحمیلی اختصاص به دختران داشت و بیش از 80% ازدواجهای تحمیلی که نتیجۀ آن در شاهنامه گزارش شده، ناموفق بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
212 - تصاویر برساخته از مرگ یزدگرد، رستم فرخ زاد و ماهویه در کشاکش گفتمان ها
مختار ابراهیمی عباس عشیری لیوسینگارند گان در این پژوهش بر آن هستند که با پیش کشیدن مرگ یزدگرد، ماهویه و رستم فرّخ زاد در شاهنامه و سنجش آن با منابع تاریخی پیش از آن، هم دوره و پس از آن، به بررسی عناصر ایدئولوژیک و جهت دار در آن ها بپردازند. با این بررسی نقش نویسنده و گزاره ها در مناسبات قدرت معین می أکثرنگارند گان در این پژوهش بر آن هستند که با پیش کشیدن مرگ یزدگرد، ماهویه و رستم فرّخ زاد در شاهنامه و سنجش آن با منابع تاریخی پیش از آن، هم دوره و پس از آن، به بررسی عناصر ایدئولوژیک و جهت دار در آن ها بپردازند. با این بررسی نقش نویسنده و گزاره ها در مناسبات قدرت معین می شود. به شکلی که هم خودِ نویسنده و شاعر و هم خودِ اثر به مثابه کرداری اجتماعی، برساختۀ مناسبات قدرت و تخاصمات اجتماعی و سیاسی آن دوره بر سر تثبیت گفتمان و معنای وابسته به آن هستند. این امر منجر به قطبی شدن گزاره های به کار رفته توسط نویسنده و شاعر می شود. نویسنده این قطبی شدن ها را بر روی بستری از غیرسازی ، برجسته سازی و حاشیه رانی انجام می دهد. با وجود این، نباید در پی صدق و کذب بودن این روایت ها باشیم؛ بلکه باید آن ها را به عنوان متن های ایدئولوژیک مورد توجه قرار داد. ما از راه برخورد و رویارویی این عوامل، هوّیت متفاوت روایت ها و گزاره های ایدئولوژیک این افراد و آثار را به شکلی عقلانی و اخلاقی درک و دریافت می کنیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
213 - بررسی نام و لقب فرایین/شهربراز در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی
زاگرس زندبررسی نام و لقب فرایین/شهربراز در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی زاگرس زند* دکتری تاریخ ایران باستان از دانش گاه تهران، گروه تاریخ، دانش کدۀ علوم انسانی، دانش گاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران تاریخ دریافت: 11/10/1397 تاریخ پذیرش: 6/6/1398 چکیده در بخش ساسا أکثربررسی نام و لقب فرایین/شهربراز در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی زاگرس زند* دکتری تاریخ ایران باستان از دانش گاه تهران، گروه تاریخ، دانش کدۀ علوم انسانی، دانش گاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران تاریخ دریافت: 11/10/1397 تاریخ پذیرش: 6/6/1398 چکیده در بخش ساسانیان شاهنامۀ فردوسی از شخصیت های تاریخیِ بسیاری نام برده شده که در دیگر منابع با ریخت های گوناگون و گاه تحریف شده ثبـت شده اند یا القاب و عنوان های رسمیِ آنان به جای نامِ آن ها نشسته است. گاه میزان تفاوت بسیار بوده است و می تواند پژوهش گر را در ریشه شناسی، یافتن معنای نام و تبارشناسی آن شخصیت گم راه کند و به خطاهای بزرگ تر علمی بیانجامد. برخی نام /لقب های به کار رفته در شاهنامه یگانه است و در دیگر منابع دیده نمی شود. نام/لقب شهربراز در هیچ یک از منابع تاریخی فـرایین نیست و ایـن نـام/لقب تنـها در شاهنامه ثبت شده است. این جستار بـه ریشه شناسی و سنجش این نام/لقب ها در منابع گوناگون می پردازد و برای این کار، این شخصیت و نام، عناوین و القاب او در منابع کهن پهلوی، فارسی، عربی، سریانی، ارمنی و یونانی ردیابی، واکاوی و سنجش شده و دربارۀ چراییِ ثبت فرایین از سوی فردوسی و میزان درستی یا تحریف آن و نقش فردوسی، منبع او، کاتبان و ویراستان در این تغییرات بحث شده است. گراز و فرایین در شاهنامه یک شخص هستند و هر دوی این نام ها در منبع شاهنامه وجود داشته و فردوسی هر دو را با کمی تغییر به کار برده است. * . zagros.zand@gmail.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
214 - خاقانی شروانی در شعر خود از روایت کدام شاهنامه بهره برده است؟
کامران ارژنگی محمد جعفر یاحقیخاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سدۀ ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنا أکثرخاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سدۀ ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنامه نیستند و مشخّصاً در شاهنامۀ فردوسی وجود ندارند یا به گونه ای دیگر روایت شده اند. نگارندگانِ این سطور، این فرض را مطرح می کنند که ممکن است خاقانی افزون بر شاهنامۀ فردوسی، به شاهنامه ای دیگر نیز دست رسی داشته و از آن بهره گرفته باشد. شواهد شعری نشان می دهد که تلمیحات شاهنامه ای در اشعار شاعران سده های پنجم و ششم هجری قمری، به داستان هایی از شاهنامه اشاره دارد که متفاوت است از آن چه در شاهنامۀ فردوسی می بینیم و گویا اشارات شاهنامه ایِ شعر آنان، در برخی موارد، از مآخذی دیگر سرچشمه می گیرد. در این مقاله با بررسی شواهدِ شاهنامه ایِ شعر خاقانی و مطابقت آن ها با منابع حماسی پیشین و همچنین روایات حماسی موجود در تواریخ کهن فارسی، این نتیجه به دست آمده است که این شاعر به غیر از شاهنامۀ فردوسی، شاهنامههایی دیگر را نیز در دست داشته و با بررسی دقیق ترِ این شواهد می توان این فرض را مطرح کرد که وی بیشترْ تحت تأثیر شاهنامۀ مسعودی مروزی بوده است. در این پژوهش، این شواهد مطرح و بررسی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
215 - بررسی پسوندهای صفت ساز در شاهکار حماسی فردوسی
اعظم قطبی زاده مریم طاووسیچکیده پیشوندها و پسوندها از مهمترین واژههایی است که در ساخت لغات جدید، زبانشناسان را یاری میکند که در ساخت اسم، صفت و قید نقشی بسیار اساسی و باارزش ایفا میکند و بهعنوان یکی از عناصر مهم در واژهسازی زبان فارسی، بخشی مهم از این بار سنگین را با شایستگی تمام بر دوش م أکثرچکیده پیشوندها و پسوندها از مهمترین واژههایی است که در ساخت لغات جدید، زبانشناسان را یاری میکند که در ساخت اسم، صفت و قید نقشی بسیار اساسی و باارزش ایفا میکند و بهعنوان یکی از عناصر مهم در واژهسازی زبان فارسی، بخشی مهم از این بار سنگین را با شایستگی تمام بر دوش میکشد و در زمان بسیار کوتاه با ساختن هزاران واژۀ تخصصی و علمی، از یکسو، واژگان زبان فارسی را بیشاز پیش غنی میسازد و از سوی دیگر با ایجاد سدی محکم، زبان فارسی را از هجوم اصطلاحات بیگانه تا حدودی مصون نگه میدارد. بررسی پسوندهای صفتساز در شاهنامه فردوسی که خزانۀ لغت و گنجینه فصاحت زبان فارسی است، برای کلمهسازی صحیح صفت و معین کردن قالبهای تاریخی کلمهسازی صفت بسیار ضروری مینماید. پژوهنده در پژوهش پیش رو نشان میدهد که فردوسی در کلمهسازی صفت از پسوندها بسیار ماهرانه استفاده کرده است و از قریب به 26 پسوند صفتسازی بهره برده است که از آنها معانی بسیار گوناگونی افاده گردیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
216 - تاریخ ذهنیت و مطالعات شاهنامه
مصطفی آرزومند لیالکل سید علی قاسم زادهچکیدهتاریخ ذهنیت از روشهای نو در تاریخنگاری است که برای شناخت ذهنیت عامه و کشف روح زمانه برای رسیدن به آنچه تاریخ کامل مینامد، تلاش میکند. منابع زبانی، ادبی و هنری سرشار از اطلاعاتی است که ذهنیت ملتها را میتوان از میان آنها شناخت. در این میان شاهکارهای ادبی، با أکثرچکیدهتاریخ ذهنیت از روشهای نو در تاریخنگاری است که برای شناخت ذهنیت عامه و کشف روح زمانه برای رسیدن به آنچه تاریخ کامل مینامد، تلاش میکند. منابع زبانی، ادبی و هنری سرشار از اطلاعاتی است که ذهنیت ملتها را میتوان از میان آنها شناخت. در این میان شاهکارهای ادبی، با سطح نفوذ و گستردگی زیاد در ذهنیت ملت ها از اهمیتی ویژه برخوردارند. نقش شاهنامه در تاریخ ذهنیت ایرانی و شکل گیری و استمرار هویت ملی، در میان آثار ادبی فارسی و هنرهای وابسته به آن کم نظیر است. واکاوی نشانه های تاریخی و فرهنگی آن موضوعی مغفول در پژوهش های مشترک ادبی و تاریخی است و این جستار برای دست یابی به هدف یادشده با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین و تحلیل نشانههای تأثیر شاهنامه بر ذهنیت ایرانی پرداختهاست. از نتایج تحقیق برمی آید که با توجه به استمرار تأثیر شاهنامه بر ذهنیت ایرانی که در تاریخ ادبیات و هنر و مشربهای فکری قشرهای مختلف اجتماع ایرانی آشکار است، نظریۀ تاریخ ذهنیت میتواند در شناخت و معرفی الگوهای فکری ایرانی متأثر از شاهنامه راهگشا باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
217 - جستاری در شیوۀ استفادۀ فردوسی از منابع بر اساس مقایسۀ داستان همای و دارا در شاهنامه، غررالسّیر و نهایة الارب
حامد صافیجستاری در شیوۀ استفادۀ فردوسی از منابع بر اساس مقایسۀ داستان همای و دارا در شاهنامه، غررالسّیر و نهایه الارب حامد صافی* دانش آموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه فردوسی مشهد، ایران. تاریخ دریافت: 20/1/1397 تاریخ پذیرش: 19/2/1397 چکیده ماجرای آبستن شدن همای أکثرجستاری در شیوۀ استفادۀ فردوسی از منابع بر اساس مقایسۀ داستان همای و دارا در شاهنامه، غررالسّیر و نهایه الارب حامد صافی* دانش آموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه فردوسی مشهد، ایران. تاریخ دریافت: 20/1/1397 تاریخ پذیرش: 19/2/1397 چکیده ماجرای آبستن شدن همای از پدرش بهمن در شاهنامۀ فردوسی بخش پایانی داستان پادشاهی بهمن اسفندیار است. بر اساس روایت فردوسی بهمن بر اساس تعالیم دین پهلوی (زرتشتی) همای را آبستن میکند و او را ولیعهد خود میسازد و دستور میدهد که فرزندی که از او زاییده میشود، پادشاه آینده باشد. ساسان، فرزند بهمن، که این رُخ داد را میبیند از شهر خارج میشود و به نیشابور میرود. در همان شهر ازدواج میکند و فرزندش را نیز ساسان نام مینهد. در نهایه الارب نیز روایتی مشابه همین آمده است. بر اساس روایت ثعالبی نیز بهمن، خمای را به زنی میستاند و خمای از او آبستن میشود. پس از مرگ بهمن، خمای به پادشاهی میرسد. مقایسۀ روایت فردوسی از ایـن داستان با روایت ثعالبی و نویسندۀ نهایه الارب حاکی از آن است که روایت این سه متن خاست گاهی مشترک دارد. از سوی دیگر تفاوت موجود در روایت شاهنامه و دو متن دیگر به شیوۀ روایت گری فردوسی و نحوۀ استفادۀ او از منابعش بازمیگردد. بر این اساس، شیوۀ استفادۀ فردوسی از منابعش التقاطی است. فردوسی با تلفیق دو روایت، داستان را به شیوهای روایت میکند که داستانیتر و نمایشیتر باشد. در واقع فردوسی هر پی رفت را از یک منبع برمیگیرد و برای استحکام پی رفتها، روی دادهایی را به داستان میافزاید. * . hamed19s2003@yahoo.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
218 - «اثرپذیری ساختاری ـ روایی رابرت ساثی در منظومۀ حماسی «ثعلبۀ ویرانگر» از شاهنامۀ فردوسی»
نجیمه آزادی امیر اسماعیل آذر فرهاد طهماسبیچکیدهروبرتو ساثی شاعر و تاریخ دان شرق شناس قرن نوزدهم انگلستان در آثارش تحت تأثیر ادبیات فارسی و اسلامی قرارداشت. نمود این اثرپذیری در حماسۀ رزمی و اساطیری ثعلبۀ ویرانگر که تلفیقی از آموزه های دین اسلام و آموزه های دین زرتشت به شمارمی آید، بیش از سایر آثار وی مشهود است. أکثرچکیدهروبرتو ساثی شاعر و تاریخ دان شرق شناس قرن نوزدهم انگلستان در آثارش تحت تأثیر ادبیات فارسی و اسلامی قرارداشت. نمود این اثرپذیری در حماسۀ رزمی و اساطیری ثعلبۀ ویرانگر که تلفیقی از آموزه های دین اسلام و آموزه های دین زرتشت به شمارمی آید، بیش از سایر آثار وی مشهود است. در این جستار پس از ترجمه و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و تطبیق، روشن می گردد که این منظومۀ انگلیسی با شاهنامۀ فردوسی همانندی های متعددی دارد که ذیل دو محور ساختاری-روایی و در طرح و هستۀ اصلی داستان مورد واکاوی قرارمی گیرد. در پارۀ نخست مؤلفه هایی مانند پیروی از نظام دو بُنی متأثر از آیین اوستایی و زروانی در دو دستۀ اهورایی مانند سیمرغ و اهریمنی چون ضحاک، و هم چنین توجه به مقولۀ زمان و مکان، جنگ و نبرد، طلسم و جادو، ابزار قدرت و امتناع از مباشرت با زنان مورد توجه بوده و مشابهت های آن با شاهنامۀ فردوسی منتج می شود. در انطباق مؤلفۀ دوم نیز دستاورد این است که طرح و هستۀ اصلی داستان ثعلبه، الگو گرفته از قصۀ بالیدن فریدون و قیام او علیه ضحاک در شاهنامۀ فردوسی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
219 - روایت شاهنامه از گفتمان قدرت در داستان بهرام چوبینه و خسروپرویز
مهدی رضایی لیلا اکبریچکیده روایت خیزش بهرام چوبین علیه سلطه دو تن از پادشاهان بزرگ ساسانی یعنی هرمز و پسرش خسروپرویز، تنها نمونهای از مواردی متعدد است که فردوسی از سرشت سیریناپذیر آدمی برای ارضای غریزه قدرتطلبی و ستیز پیوستۀ او در جهت دستیابی به قدرت مطلقه حکایت میکند. رابطه بهرام با ش أکثرچکیده روایت خیزش بهرام چوبین علیه سلطه دو تن از پادشاهان بزرگ ساسانی یعنی هرمز و پسرش خسروپرویز، تنها نمونهای از مواردی متعدد است که فردوسی از سرشت سیریناپذیر آدمی برای ارضای غریزه قدرتطلبی و ستیز پیوستۀ او در جهت دستیابی به قدرت مطلقه حکایت میکند. رابطه بهرام با شاهان ساسانی از طولانیترین تعاملهای میان شاه و پهلوان است که بخشی بزرگ از آن به مجادلۀ پرشور میان بهرام و خسرو اختصاص یافته است. واکاوی گفتوگوی آنان شیوه ای شایسته است جهت تحلیل مناسبات قدرت در دربار سیاسی ایران. ضرورت انتساب به تبار پادشاهان، بزرگان و پهلوانان از یک سو و لزوم مقبولیت ملی و مردمی از سویی دیگر در کسب حاکمیت مشروع، نوع خاصی از گفتمان را میان خسرو و بهرام رقم زده است که در نوع خود در شاهنامه بینظیر است؛ به ویژه آن که تاریخ نیز بر آن صحّه میگذارد. در مقالۀ حاضر ضمن سودجستن از برخی مؤلّفههای کاربردشناسی زبان، به ارتباط تنگاتنگ دو نوع ویژۀ زبان یعنی قدرت و ایدئولوژی پرداختهایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
220 - تحلیل شخصیتپردازی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریۀ زندگیِ اصیلِ مارتین هایدگر
سیّد آریا قریشیچکیده یکی از مهمترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوۀ تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخداده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یکدیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر میرسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبهروییم و ن أکثرچکیده یکی از مهمترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوۀ تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخداده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یکدیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر میرسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبهروییم و نه با سوءتفاهمی از آن دست که در داستان رستم و سهراب اتفاق افتاد. به همین دلیل، ویژگیهایی که این دو شخصیت را رودرروی هم قرار داده، از اهمیتی ویژه برخوردار میشود بهطوریکه تحلیل تفاوتهای بنیادینِ دو شخصیتِ رستم و اسفندیار، یکی از راههای کشف علل تأثیرگذاری این داستان به شمار میرود. برای رسیدن به این هدف، پیش از هر چیز نیاز است که با پیدا کردن معیاری مناسب، راهی برای طبقهبندیِ ویژگیهای رفتاریِ دو شخصیت اصلیِ این داستان به دست بیاوریم. در پژوهشِ پیشِ رو، کوشش شده تا بر اساس آرایی که مارتین هایدگر در مورد ریشههای شکلگیری زندگی اصیل و تفاوتهای آن با زندگی غیر اصیل مطرح کرده، تفاوتهای بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان رستم و اسفندیار بررسی شده و نقش این تفاوتها در مسیر حرکت داستان و به سرانجام رساندنِ آن موردتوجه قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تحلیل شخصیتپردازی در داستانِ رستم و اسفندیار بر اساس نظریۀ هایدگر، نهتنها میتواند ما را به درکی روشنتر از ریشههای اختلاف میان این دو شخصیت برساند؛ بلکه برخی از رفتارهای بهظاهر متعارضِ اسفندیار را هم توجیه کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
221 - تحلیل رفتار متقابل در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه اریک برن
روزا واعظی ساره زیرکچکیده تحلیل رفتار متقابل (بهاختصار TA)، یکی از نظریههای مطرح در روان شناسی نوین است که به موضوع ساماندهی رفتار در ارتباطات انسانی میپردازد. کاربرد این نظریه در تحلیل داستانها میتواند راه کاری علمی و مؤثر برای بهرهگیری از آثار گرانسنگ ادبی باشد. از آنجاکه داستا أکثرچکیده تحلیل رفتار متقابل (بهاختصار TA)، یکی از نظریههای مطرح در روان شناسی نوین است که به موضوع ساماندهی رفتار در ارتباطات انسانی میپردازد. کاربرد این نظریه در تحلیل داستانها میتواند راه کاری علمی و مؤثر برای بهرهگیری از آثار گرانسنگ ادبی باشد. از آنجاکه داستانهای شاهنامه مضامین و موقعیتهای مربوط به روابط انسانی را بهخوبی انعکاس داده است، جای آن دارد که از منظر این نظریه نیز به آن نگریسته شود. در این پژوهش، داستان رستم و اسفندیار از شاهنامۀ فردوسی در چارچوب روش توصیفی-تحلیلی و با سود جستن از رویکرد TA مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که دلیل شکستِ روابط و شکلگیری پایان غمانگیز در این ماجرا، وجود آسیبِ آلودگی در ساختار روانی اسفندیار و نیز مهارها و سوقدهندههای موجود در پیشنویس زندگی او بوده است که عدم استقلال و ضعف در تصمیمگیری وی و نهایتاً پایان تراژیک داستان را در پی داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
222 - بنجیدن مصدری کهن و متروک در شاهنامه
سجاد آیدنلوبَنجیدن مصدری کهن و متروک در شاهنامه سجاد آیدِنلو* دانش یارِ دانش گاهِ پیام نور، مرکز اورمیّه، ایران. تاریخ دریافت: 14/12/1397 تاریخ پذیرش: 6/6/1398 چکیده در داستان بهرام گـور و لنبک آب کـش پس از این کـه لنبـک به پذیرایی از بهرام می ایستد بیتی است که بر اسا أکثربَنجیدن مصدری کهن و متروک در شاهنامه سجاد آیدِنلو* دانش یارِ دانش گاهِ پیام نور، مرکز اورمیّه، ایران. تاریخ دریافت: 14/12/1397 تاریخ پذیرش: 6/6/1398 چکیده در داستان بهرام گـور و لنبک آب کـش پس از این کـه لنبـک به پذیرایی از بهرام می ایستد بیتی است که بر اساس آن: برید آن که لنبک بدو داد شاه ببنچید/ ببخشید/ بپیچید/ بخندید و بنهاد بر پیش گاه با توجّه به ضبط نسخه های شاهنامه و یکی دو قرینۀ دیگر، احتمالاً صورت درستِ فعلِ مصراعِ دوم ببَنجید است. این فعل از مصدر بَنجیدن به معنای تقسیم کردن، بریدن و خُرد کردن است و مادّۀ مضارعی که برای ساختن این مصدر جعلی/ ثانوی به کار رفته است، شاید مادّۀ مضارعِ دومِ مصدرِ بَختَنِ پهلوی باشد. با این احتمال بَنج از ریشۀ *baj- به معنای تقسیم کردن و بخشش است و معنی بیت با تصحیحِ قیاسیِ ببنجید چنین خواهد بود: بهرام غذایی را که لنبک به او داد به دو یا چند بخش تقسیم کرد و روی میز نهاد. * . aydenloo@gmail.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
223 - خویشکاری و ناخویشکاریِ شاهانِ شاهنامه
فاطمه قایینی کریم آبادی حسن بساکچکیده شاهنامۀ فردوسی، یکی از آثار بزرگ ادب پارسی است که با اجتماع، حکومت و سیاست زمان خود ارتباطی تنگاتنگ دارد. نوع حکومت در شاهنامه پادشاهی و بنیاد و اصول آن بر گرفته از اندیشۀ ایران شهری است. پایه و اساس حاکمیّت درشاهنامه، پادشاه است و تزلزل او، ویرانی کل حکو أکثرچکیده شاهنامۀ فردوسی، یکی از آثار بزرگ ادب پارسی است که با اجتماع، حکومت و سیاست زمان خود ارتباطی تنگاتنگ دارد. نوع حکومت در شاهنامه پادشاهی و بنیاد و اصول آن بر گرفته از اندیشۀ ایران شهری است. پایه و اساس حاکمیّت درشاهنامه، پادشاه است و تزلزل او، ویرانی کل حکومت و قلمرو آن محسوب می شود. ایران شهر آرمانی فردوسی نیز نمود حکومتی با پادشاهی دادگر، خردمند و فره مند است. فردوسی در شاهنامه علاوه بر داشتن نگاه جهانی و آرمانی، با نگاهی آسیب شناسانه، آفت های قدرت و ناخویش کاری شاهان را همانند فروگذاشتن خردورزی، دادگـری و شکیبایی که در نهایت بـه خروج از قانون اشه می انجامد، تبیین کرده است. نویسندگان در این مقاله که به شیوۀتوصیفی و تحلیل محتوا و با بهره گیری ازمتن شاهنامۀ فردوسی به انجام رسیده است، علاوه بر خویش کاری شاهان و حکومت در شاهنامه، با نگاه آسیب شناسی قدرت، به نقد و تحلیل داستان جمشید- به عنوان نخستین الگوی یک پادشاه خویشکار و ناخویش کار- پرداخته اند و به نتایجی چند دست یافته اند، از جمله این که هستۀ اصلی خویشکاری را فره مندی تشکیل می دهد و شاه فره مند شاهی خردمند و دادگراست. خویش کاری شاهان باید برگرفته از پادشاه و نظام آفرینش باشد و نـاخویش کـاری شاه نـه تـنها موجب آسیب رساندن به اساس شاهی و حاکمیت و ملت؛ بل که نوعی بی احترامی به آفرینش و در نهایت موجب آشفتگی و ویرانی کشور می گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
224 - مطالعۀ تطبیقی روایاتی از تدفین اقوام سکایی در شاهنامه با آثار تدفینی گورستان خرمآباد مشگینشهر
رضا رضالو یحیی آیرملو قاسم مهرآور گیگلومطالعۀ تطبیقی روایاتی از تدفین اقوام سکایی در شاهنامه با آثار تدفینی گورستان خرم آباد مشگین شهر قاسم مهرآور گیگلو* دانش جوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. رضا رضالو** دانش یار گروه باستان شناسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. ( أکثرمطالعۀ تطبیقی روایاتی از تدفین اقوام سکایی در شاهنامه با آثار تدفینی گورستان خرم آباد مشگین شهر قاسم مهرآور گیگلو* دانش جوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. رضا رضالو** دانش یار گروه باستان شناسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. (نویسندۀ مسؤول). یحیا آیرملو *** دکتری باستان شناسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. تاریخ دریافت: 16/11/1395 تاریخ پذیرش: 20/9/1398 چکیده شاهنامۀ فردوسی را می توان به عنوان یکی از منابع ارزش مند در مورد آداب، رسوم و آیین های مختلف جوامع کهن ساکن در سرزمین مان به شمار آورد. یکی از این آیین ها، مراسمی است که پیرامون مرگ شاهان و پهلوانان بزرگ در مورد آن ها سخن به میان آمده است. بر اساس پژوهش های انجام گرفته، از آن جایی که برخی از پهلوانان و شاهانی که فردوسی در مورد آن ها سخن به میان آورده، از تیرۀ اقوام سکایی بودند، بر همین اساس، در این پژوهش با توجه به اشاراتی که در مورد مرگ این پهلوانان و شاهان صورت گرفته، به بررسی تطبیقی چگونگی تدفین این افراد با نمونه ای نادر و نویافته از این گونه تدفین ها در ایران پرداخته شده است. تدفین های اقوام سکایی گورستان خرم آبـاد مشگین شهر استان اردبیل که به تازگی مورد کاوش علمی باستان شناسان قرار گرفته است، تا حدودی بسیار با سروده های فردوسی در مورد تدفین پهلوانان سکایی مطابقت دارد. چگونگی برپایی آرام گاه های باشکوه پهلوانان سکایی که فردوسی آن ها را توصیف نموده است، می توان با یـافته های گورهای سلطنتی گورستان خرم آبـاد مشگین شهر متصوّر شد. در هر دو زمینه، در کنار ویژگی آرام گاه ها، به وجود اسب در کنار افراد مدفون اهمیتی ویژه داده شده است. * . mehravar_g@yahoo.com ** . reza_rezaloo@yahoo.com *** . yahya_ayramloo@yahoo.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
225 - حماسه ایرانی در فرانسه
سینا فروزش مریم برزگرچکیده شاهنامۀ فردوسی با گزارش ویلیام جونز و ترجمه بخش هایی از آن به شعر لاتین و نثر فرانسوی تا حدی در غرب شناخته شد و پس از آن شخصیت هایی چون لوئی لانگلس، ارنست رنان، ژان ژاک آمپر، نولدکه اعلام کردند که حماسۀ ملی ایرانیان برترین حماسه جهان است. چگونگی نفوذ شاهنامه فرد أکثرچکیده شاهنامۀ فردوسی با گزارش ویلیام جونز و ترجمه بخش هایی از آن به شعر لاتین و نثر فرانسوی تا حدی در غرب شناخته شد و پس از آن شخصیت هایی چون لوئی لانگلس، ارنست رنان، ژان ژاک آمپر، نولدکه اعلام کردند که حماسۀ ملی ایرانیان برترین حماسه جهان است. چگونگی نفوذ شاهنامه فردوسی در فرانسه و میزان تأثیرپذیری فرانسویان از داستان های شاهنامه مسأله اصلی پژوهش است که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. از قرن هجدهم و پس از انقلاب کبیر فرانسه، در ادبیات فرانسه نهضت بی مرزی در ادبیات شکل گرفت که توجه آنان را به آثار ادبی دیگر ملل معطوف ساخت. با گسترش شرق شناسی در اروپا روند نهضت ترجمه سرعت گـرفت. اولین ترجمه ها از بخش هایی از شاهنامه توسط لوئی لانگلس، دو والنبورگ و بیانکی انجام گرفت، اما ترجمه و تصحیح انتقادی ژول مول از شاهنامه فردوسی که چهل سال به طول انجامید و در سال ۱۸۷۷.م در هفت جلد منتشر گردید. پس از این ترجمه نویسندگان فرانسوی چون آلفرد دلوو، موریس مترلینگ، نولدکه نقدها و تحقیقاتی پیرامون شاهنامه انجام دادند که باعث تأثیرپذیری شاعران فرانسوی چون آبل بونار، ویکتور هوگو، فرانسوا کوپه، پل فور، آندره ژید از شاهنامه گردید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
226 - تحلیل تطبیقی سهراب در شاهنامه و ببهروواهن در مهابهارات
سارا عجلی احمد خاتمی ابوالقاسم اسماعیلپورچکیده سهراب یکی از شخصیتهای اسطورهای حماسۀ ملی ایرانیان، شاهنامه، از وجوه متعدد، شباهتهای فراوان با ببهروواهن، شخصیت حماسۀ مهابهارات دارد. مشترکات و مشابهات این دو در زمینههای گوناگونی قابل بررسی است. ریشۀ مشترک نام هر دو شخصیت، نسبنامۀ خانوادگی، سرگذشت مشابه، داست أکثرچکیده سهراب یکی از شخصیتهای اسطورهای حماسۀ ملی ایرانیان، شاهنامه، از وجوه متعدد، شباهتهای فراوان با ببهروواهن، شخصیت حماسۀ مهابهارات دارد. مشترکات و مشابهات این دو در زمینههای گوناگونی قابل بررسی است. ریشۀ مشترک نام هر دو شخصیت، نسبنامۀ خانوادگی، سرگذشت مشابه، داستان ازدواج پدر و مادر این دو با نکات و جزئیات مشابه، اقامت هردو نزد خانوادۀ مادری و به دور از پدر، نقش یک اسب ویژه در پیشبرد داستان، رویارویی با پدر در میدان نبرد پس از سالیان بسیار، نقش نیروهای فراطبیعی در داستان، کشته شدن یکی از طرفین جنگ در آوردگاه و کوشش برای به دست آوردن نوشدارو، از شاخصترین اشتراکات این دو شخصیت حماسی ایران و هندوستان بهشمار میآیند. با این حال با بررسی ژرف و دقیق سرگذشت سهراب و داستان ببهروواهن، به وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین دو شخصیت دست مییابیم که حتا گاه مسیر دو داستان را به طور کلی از یک دیگر متمایز میکند و سرنوشتهای کاملاً متفاوتی را برای این دو شخصیت رقم میزند. نویسندگان در این پژوهش درصدد هستند تا با بهرهگیری از شیوۀ تطبیقی، وجوه اشتراک و افتراق میان این دو شخصیت را بررسی کنند و به این پرسش پاسخ دهند که مبانی اشتراک و اختلاف مهابهارات و شاهنامه در داستانهای مربوط به این دو شخصیت کدام است؟ تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
227 - توصیف و بررسی پوشاک رستم در شاهنامه دستنویس 953ه.ق پاریس
نفیسه زمانی فرزانه فرخفرچکیده رستم یکی از اسطورههای نام دار شاهنامۀ فردوسی است که به لقب پلنگینه پوش نیز شهرت دارد. فردوسی در شاهنامه، خفتانی به نام ببر بیان بر تن رستم میکند و در کنار آن در روایات حماسی غرب ایران نیز کلاهی از پوست سر دیو سفید (کلاه کله پلنگی) بر سر رستم مینهند. بدینسان أکثرچکیده رستم یکی از اسطورههای نام دار شاهنامۀ فردوسی است که به لقب پلنگینه پوش نیز شهرت دارد. فردوسی در شاهنامه، خفتانی به نام ببر بیان بر تن رستم میکند و در کنار آن در روایات حماسی غرب ایران نیز کلاهی از پوست سر دیو سفید (کلاه کله پلنگی) بر سر رستم مینهند. بدینسان ببر بیان و کلاه کله پلنگی نماد تصویری رستم میشود که در اکثر نگارههای نسخ مصور از شاهنامه، شناسنامۀ تصویری وی است. در میان نسخ مصور، نسخۀ شاهنامۀ دست نویس953هـ.ق پاریس متعلق به مکتب دوم تبریز و قزوین عصر صفوی به جهت داشتن تصاویری واضح از پوشاک، منبعی مناسب برای پژوهش در این حوزه است. از آنجا که نمادهای فرهنگی اسطورهها در آثار هنری بازنمود پیدا میکنند، این پژوهش گامی در جهت شناسایی و ریشهیابی نمادهای یاد شده است و از اینرو میزان پای بندی به نمادهای اسطورهای در نگارههای تاریخی را میتوان سنجید. پرسشِ پژوهش این است: نگارگر نسخۀ 953 هـ.ق پاریس از پوشاک تا چه میزان در نمایش رستم به عنوان یک اسطوره ـحماسه استفاده کرده است؟ با توجه به مطالعات و بررسیهای صورت گرفته، نگارگر نسخۀ 953 هـ.ق پاریس، با آگاهی از متن شاهنامه و تحت تأثیر نگارگری روایی، در ترسیم رستم به هنگام نبرد، از پوشاک در جهت القای اسطورهوار بودن این شخصیت بهره برده و هم چنین به الگویِ مرسوم زمان خود (صفوی) نیز وفادار بوده است. نویسنده در پژوهش انجام شده بر این نکته اذعان دارد که هنرمند قرن دهم هجری، به جهت وجود بسترهای مناسب علمی و هنری و دست رسی به نسخ مصور قرون ماقبل خود، چنان پرورانده شده که در هنرنمایی، با درایت و به طور آگاهانه از پوشاک در جهت نمایش بهتر قدرت و نیروی خارقالعاده رستم در شاهنامۀ953 هـ .ق بهره برده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
228 - مقاله تحلیل بوردیویی میدان تولید ادبی شاهنامه و عادت وارۀ فردوسی
صبا پژمان فر احمد ذاکری سیدحسین نبویچکیده در این پژوهش نظریۀ ساختارگرای تکوینی بوردیو به کار گرفته شد تا هم میزان تأثیر میدان تولید ادبی قرن چهارم به عنوان ابژکتیو و هم میزان تأثیر منش فردوسی به عنوان سوبژکتیو در سروده شدن مهم ترین حماسۀ ملی ایران سنجیده شود. پس از بررسی میدان مذکور و سنجش سرمایه های اقت أکثرچکیده در این پژوهش نظریۀ ساختارگرای تکوینی بوردیو به کار گرفته شد تا هم میزان تأثیر میدان تولید ادبی قرن چهارم به عنوان ابژکتیو و هم میزان تأثیر منش فردوسی به عنوان سوبژکتیو در سروده شدن مهم ترین حماسۀ ملی ایران سنجیده شود. پس از بررسی میدان مذکور و سنجش سرمایه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین مؤثر در عادت وارۀ فردوسی، این نتیجه به دست آمد که رابطۀ دیالکتیکی میدان تولید ادبی قرن چهارم که در رابطه با میدان سیاست حکومت سامانی قرار دارد و عادت وارۀ کنش گر، فردوسی را به سمت دفاع از آموزه های مبتذل نکشانده، بل که وی به منظوم ساختن روایت های ملی ایران اقدام کرده است. در این گفتار که به روش توصیفی ـ تحلیلی فراهم آمد، استراتژی فردوسی تحت تأثیر عادت وارۀ جمعی موجود در زمان خود است که از ساختار سیاسی سامانیان برآمده و عادت وارۀ فردی او، تحت تأثیر سرمایۀ نمادین و سرمایۀ فرهنگی او و طبقۀ دهقان است و وی را واداشته است که به حفظ زبان فارسی و هویت ملی ایرانی گرایش یابد. هم چنین به اثبات رسید که پشتوانۀ سیاسی و اقتصادی تولید اثر ادبی، شاهنامۀ فردوسی، ابومنصور عبدالرزاق توسی و هم راهان او بوده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
229 - تعبیر رؤیای سیاوش در شاهنامه از دیدگاه خوابگزاری سنتی و روانشناسی یونگ
سیده زهرا صابری نیکو میرجلال الدین کزازی موسی پرنیانچکیده یکی از مشترکات بین ادبیات و روانشناسی بحث رؤیا و خوابگزاری است که مهمترین یکسانی این دو در زبان نمادین شان است. در آثار متعدد ادبی و تاریخی ملل و اقوام مختلف، روایت رؤیاهایی را میبینیم که توسط خوابگزارانی تفسیر و تعبیر شده و بهوقوع پیوستهاند. شاهنامه نی أکثرچکیده یکی از مشترکات بین ادبیات و روانشناسی بحث رؤیا و خوابگزاری است که مهمترین یکسانی این دو در زبان نمادین شان است. در آثار متعدد ادبی و تاریخی ملل و اقوام مختلف، روایت رؤیاهایی را میبینیم که توسط خوابگزارانی تفسیر و تعبیر شده و بهوقوع پیوستهاند. شاهنامه نیز به عنوان یک اثر ادبی، خالی از این مقوله نیست و امر خوابگزاری، یکی از موارد تکرار شونده در این کتاب است. تا جایی که میتوان از آن به عنوان یک بنمایه یاد کرد. این رؤیاها گاهی عیناً به وقوع میپیوندد، گاهی نیمی نمادین و نیمی حقیقی و گاه تماماً نمادین است. در این جستار، تعبیر رؤیای سیاوش در شاهنامه، از دو منظر خوابگزاری سنتی و مباحث ناخوداگاه فردی و جمعی یونگ مورد بررسی قرار گرفته و با تعبیر مد نظر روایت داستانی مقایسه شده است. روش تحقیق در این مقاله، تحلیل و مقایسه است یعنی در بخش خوابگزاری سنتی، تعبیر تکتک نمادهای آمده در رؤیا براساس کتابهای تعبیر خواب ایرانی و اسلامی گزارش میشود، اما در بخش تحلیل روانشناسی رؤیا، ابتدا با در نظر گرفتن زندگی، شخصیت و روحیات سیاوش و با نگاهی به روش تداعی آزاد یونگ، نمادهای رؤیای او تحلیل و در بخش پایانی نیز شباهتهای ساختاری این رؤیا با اسطورهای کهن بررسی شده است. نتیجه اینکه نمادها در این رؤیا بهگونهای کامل و بسامان پرداخته شده و کنار هم قرار گرفتهاند که در هر دو رویکرد تعبیر سنتی و کاوش روانشناختی، به پاسخی منطبق با روند طبیعی این داستان در شاهنامه میرسیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
230 - تحلیل بومفمینیستی مویههای زنانه در شاهنامه (مطالعة موردی: تهمینه، فریگیس و کتایون)
هستی قادری سُهی قادری سُهی مهیار علوی مقدم ابراهیم استاجی علی تسنیمیچکیده بحرانهای زیستمحیطی دوران معاصر، بشر را به جستوجوی راه حلهای بنیادین برای گذار از این بحرانها و پیامدهای آن واداشته است. بومفمینیسم به عنوان روی کردی برآمده از فمینیسم با اندیشههای زیستبومگرایانه، سعی در تغییر اندیشههایی دارد که صرفاً در پی مدیریت پی أکثرچکیده بحرانهای زیستمحیطی دوران معاصر، بشر را به جستوجوی راه حلهای بنیادین برای گذار از این بحرانها و پیامدهای آن واداشته است. بومفمینیسم به عنوان روی کردی برآمده از فمینیسم با اندیشههای زیستبومگرایانه، سعی در تغییر اندیشههایی دارد که صرفاً در پی مدیریت پی آمدهای بحران محیط زیست است. بومفمینیستها اندیشههای توسعهطلبانۀ بیحد و حصر مردان را از دلایل اصلی تخریب محیط زیست میدانند و در پیِ آن هستند که جای گاه زنان را در جامعه با مردان برابر سازند و مردان را از اندیشههای سلطهجویانه برحذر دارند. روابط زنان با طبیعت، ارتباط بین سلطه بر زن و طبیعت و نقش زنان در حل مشکلات اکولوژیکی، مبانی اساسی بوم فمینیسم هستند. شاهنامۀ فردوسی به عنوان یک اثر حماسی، تأثیراتی بسزا در اندیشه و فرهنگ ایرانیان داشته است و بررسی آن با تکیه بر اندیشههای بومفمینستی میتواند راه بر باشد. در این مقاله، با تکیه بر منابع کتابخانهای و روش تحلیلیـ توصیفی، به بررسی بومفمینیستی سوگواریها و مویههای زنان (تهمینه، فریگیس و کتایون) در شاهنامه پرداختهایم. حاصل این پژوهش آن است که این سوگواریها در قریب به اتفاق موارد راهکاری است زنانه، برای ایستادن در برابر توسعهطلبی مردان؛ توسعهطلبیهایی که با جنگ و تخریب محیط زیست پیوندی تنگاتنگ دارد و از این نظر با گمانههای بومفمینیستها همخوان و همسو است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
231 - تحلیل فقدان بنمایۀ خویشاوندکشی مؤنث در شاهنامۀ فردوسی برپایۀ جایگاه زن در اساطیر ایران
زهرا جمشیدی سید محمد آرتایکی از شگرفترین بنمایههای اساطیریـحماسی، بنمایة خویشاوندکشی یا موضوع همخونکشی است. در این میان، میتوان به موارد فراوانی از شواهد پدرکشی، پسرکشی و برادرکشی در شاهنامۀ فردوسی اشاره کرد، امّا در این اثر سترگ نمونهای از مادرکشی، خواهرکشی و دخترکشی وجود ندارد. نگار أکثریکی از شگرفترین بنمایههای اساطیریـحماسی، بنمایة خویشاوندکشی یا موضوع همخونکشی است. در این میان، میتوان به موارد فراوانی از شواهد پدرکشی، پسرکشی و برادرکشی در شاهنامۀ فردوسی اشاره کرد، امّا در این اثر سترگ نمونهای از مادرکشی، خواهرکشی و دخترکشی وجود ندارد. نگارندگان این جستار با روش توصیفیـتحلیلی و با عنایت به شواهد علمی و تاریخی در اساطیر ایران به بررسی علل فقدان خویشاوندکشی مؤنث در شاهنامۀ فردوسی پرداخته و دلایلی را برای نبودن این بنمایۀ اسطورهای در شاهنامه ذکر کردهاند. یافتهها نشان میدهد برای این امر، دلایل متعدّدی وجود دارد که از آن جمله میتوان به قدرت الههها در ایران و رسوخ تقدّس آنان در اعماقِ قلب و اعتقادات ملّت باستانی ایران (چون زنان صورت زمینی الههها قلمداد میشدند)، وجود حکومتهای مادرتبار و مادرسالار پیش از آمدن آریاییها به ایران، کارکرد زن در زندگی کشاورزی، قداست زمین، نقش زن در زایندگی، برکتبخشی، تأثیر زنان در انتقال قدرت و سلطنت و... اشاره کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
232 - روایتی از خاندان جمشیدی تا ظهور فریدون
حمیدرضا خوارزمیچکیدهاسطوره ها روایتگر داستان های آغازین بشر هستند و در مرحلۀ جدیدتر که انسان از اندیشه های بدوی به سمت زندگی تازه تری حرکت می کند، دیگر با پرسش های آغازین روبه رو نیست، بلکه با حماسه به نیازهای تازۀ خود پاسخ می دهد. در حماسه روایت منطقی تری را از داستان ها شاهد أکثرچکیدهاسطوره ها روایتگر داستان های آغازین بشر هستند و در مرحلۀ جدیدتر که انسان از اندیشه های بدوی به سمت زندگی تازه تری حرکت می کند، دیگر با پرسش های آغازین روبه رو نیست، بلکه با حماسه به نیازهای تازۀ خود پاسخ می دهد. در حماسه روایت منطقی تری را از داستان ها شاهد هستیم. شاهنامۀ فردوسی به عنوان میراث مکتوبی از اسطوره های ایرانی، در قالب جدیدترِ حماسه، بازگوکنندۀ روایت هایی است که در کتاب های حماسی و اسطوره ای دیگر سینه به سینه نقل شده است. در این بین بعد از بیان منطقی سرگذشت قهرمانان به مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید، گسست فرمانروایی در حاکمیت اهوراییان به وجود می آید می آید و ضحاک فسار سلطنت را به دست می گیرد و بعد با ظهور فریدون، ضحاک، از صف قدرت بیرون می رود. در این دورۀ هزارسالۀ حاکمیت ضحاک وارونه خوی، سرگذشت خاندان جمشیدی، ظهور و بروز خانوادۀ فریدون و نسبت آنها با جمشیدیان روشن نیست. نگارنده با تکیه بر آثار حماسی و تاریخی دیگر، بخصوص کوش نامه، در پی آن است که این روایت را بازگو نماید. حاصل این پژوهش این است که جمشید پس از آواره شدن در هندوستان و زابلستان، با دختر خاقان و دختر شاه زابل ازدواج می کند و از یک شاخه، خاندان رستم و از شاخۀ دیگر خاندان فریدون به وجود می آیند. این پژوهش بنیادی است که به شکل توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
233 - نویافتههای داستان سیاوش در خلال روایت کُردی الماسخان کندولهای
زهرا جمشیدی عباس محمدیانچکیده شکوه و گیرایی داستان های شاهنامۀ فردوسی موجب شده تا همواره مورد توجه شاعران محلی باشد. شاعران کُردزبان نیز از این قاعده جدا نیستند و بارها به ترجمه یا بازآفرینی داستان های شاهنامه پرداخته اند. یکی از نمونههای این تأثیرپذیری، منظومۀ سیاوش نامه اثر ارزش مند الماس أکثرچکیده شکوه و گیرایی داستان های شاهنامۀ فردوسی موجب شده تا همواره مورد توجه شاعران محلی باشد. شاعران کُردزبان نیز از این قاعده جدا نیستند و بارها به ترجمه یا بازآفرینی داستان های شاهنامه پرداخته اند. یکی از نمونههای این تأثیرپذیری، منظومۀ سیاوش نامه اثر ارزش مند الماس خان کندوله ای به زبان کردی گورانی است که به پی روی از داستان سیاوش سروده شده است. شاعر کُرد کوشیده است تا از ترجمه و تقلید محض دوری کند و به فکر خلاقیت ادبی هم باشد. جهت نیل به این هدف، داستان سیاوش را با تفصیل و ذکر جزئیاتی بیشتر بیان کرده است تا منظومه ای دیگر بیافریند؛ به همین دلیل نسبت به داستان سیاوش در شاهنامه، روابط علت و معلولی دقیق تر و طرح و پیرنگی مستحکم تر در آن دیده می شود؛ از این رو میتواند همچون کلیدی در حلّ برخی از ابهامات داستان سیاوش در شاهنامه بسیار راه گشا باشد و به پارهای از پرسش هایی که تاکنون دربارۀ این داستان بیجواب مانده اند، پاسخی درخور دهد. نگارندگان این مقاله کوشیده اند تا ضمن معرفی الماس خان کندولهای، احوال و آثار او، با روش تطبیقی ـ تحلیلی، نقاط اختلاف سیاوش نامۀ کردی و داستان سیاوش در شاهنامه را از نظر روایت، محتوا و رخ دادهای داستان واکاوی کنند و برای برخی از کنش ها و وقایع داستانی، تحلیلهای اسطورهشناختی شایسته ای ارائه دهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
234 - بررسی اضطراب تاثیر اسدی توسی از شاهنامه فردوسی بر اساس دیدگاه هارولد بلوم
وحید مبارکچکیده در میان پیروان شاهنامه و فردوسی، گرشاسبنامۀ اسدی طوسی جای گاهی ویژه دارد. اسدی با رفتن به آذربایجان و قرار گرفتن در جوّ مساعد آنجا، به تکمیل کار شاهنامه و فردوسی دست یازید و مثلِ نظامی، به سرودن بخشهای سروده نشده روایات ملّی در شاهنامه، روی آورد. تکمیل کار پیش أکثرچکیده در میان پیروان شاهنامه و فردوسی، گرشاسبنامۀ اسدی طوسی جای گاهی ویژه دارد. اسدی با رفتن به آذربایجان و قرار گرفتن در جوّ مساعد آنجا، به تکمیل کار شاهنامه و فردوسی دست یازید و مثلِ نظامی، به سرودن بخشهای سروده نشده روایات ملّی در شاهنامه، روی آورد. تکمیل کار پیشینیان، اغلب با دلهرۀ تاثیر و تقلید از آن ها هم راه است و شاعران می کوشند خود را از زیر سایۀ شاعر پیشین به در آورند. این پژوهش در صدد است کوشش و بیش متنیتی را که اسدی برای خارج شدن از حوزۀ تاثیر شکل، زبان و اندیشه های پیش متن (شاهنامه) انجام داده است، بر اساس دیدگاه هارولد بلوم، مشخص کند. یافته ها نشان می دهد که اسدی به دلیل اضطراب تاثیر، خواسته است متفاوت از شاهنامه باشد و از سیطرۀ آن بگریزد. وی با واردکردن برهمن به جای موبد و پرسش های جهان بینانه ای که گرشاسب، در مورد آفرینش هستی و خلقت انسان از او می کند، و با روی آوردن به اطناب و وصفهای زیبا و استوار و حاکم کردن دیدگاه و فلسفهای متفاوت با اندیشه های کهن ایرانی در مساله مهم دادگری در حکومت و دادپیشگی شاهان، و گزیدن کارکردهایی نمایشی چون خودنمایی و اظهار قدرت در رزمها و قرار دادن صحنه ها و میدان های متعدد رزم دریایی و اژدهاکشی های مکرر ... و مهم تر از همه، نسبت دادن توان مندی هایی چون آزمودن جهان پهلوان به وسیلة ضحاک (اژی دهاک) و قراردادن داستان در روزگار و زیر نظر اژدهایی مردمخوار و پدرکش چون ضحاک، این اثر را متفاوت از شاهنامه کرده است؛ اما، نشانه های وابستگی متعددی، حتا در تکرار مصراع ها و ابیات، از تاثیر شاهنامه بر گرشاسب نامه هویدا است و اسدی در دیالکتیک وابستگی به/ گریز از زبان شاعرانۀ پیشین، هم وابسته به شاهنامه و هم در گریز از آن بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
235 - پیامبر ایرانی در متون تاریخی و پهلوانی
رضا غفوریچکیدهزردشت پیامبر ایران باستان یکی از بزرگترین و پرآوازهترین قهرمانان تاریخ است. در بخشهایی از اوستا و متون مذهبی فارسی میانه، اشاراتی به زردشت و روابطش با گُشتاسپ میشود . بر پایۀ این دسته متون زردشت پس از پشت سر گذاشتن برخی حوادث، به نزد گشتاسپ رفت و او را به دین خ أکثرچکیدهزردشت پیامبر ایران باستان یکی از بزرگترین و پرآوازهترین قهرمانان تاریخ است. در بخشهایی از اوستا و متون مذهبی فارسی میانه، اشاراتی به زردشت و روابطش با گُشتاسپ میشود . بر پایۀ این دسته متون زردشت پس از پشت سر گذاشتن برخی حوادث، به نزد گشتاسپ رفت و او را به دین خود فراخواند. شاه ایران پس از دیدن معجزات زردشت و با وساطت فرشتگان زردشتی، به مذهب جدید گرایید. گرایش گشتاسپ به دین زردشت تبعاتی نیز در پی داشت که مهمترین آن نبرد او با ارجاسپ بود. روایات یاد شده با دخل و تصرّفاتی چند، در شاهنامه و برخی متون تاریخی نیز آمده است. نکتۀ در خور توجّه این که مورّخان اسلامی دو دیدگاه متفاوت و متضاد نسبت به زردشت داشتهاند. برخی از آنها زردشت را پیامبر الهی و یا حکیم خوانده و پس از ذکر معجزاتی از او، دربارۀ ارزش کتابش سخن گفته امّا برخی دیگر زردشت را نه تنها پیامبر ایران بلکه فردی از بنیاسراییل خواندهاند که پس از خیانت به یکی از پیامبران آن قوم، مذهب باطل خود را پدید آورد و با فریب دادن گشتاسپ، موجبات خونریزیهای بسیاری را فراهم ساخت.در این مقاله نخست به بررسی روایات مربوط به سرگذشت زردشت با گشتاسپ در منابع یاد شده میپردازیم سپس به مهمترین دلایل رویکرد منفی مورّخان به پیامبر ایرانی اشاره میکنیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
236 - یمن درگزارش شاهنامه از عملیات انتقامی شاپور دوم
فرزین غفوریچکیده:شکست نرسی از روم و مرگ زودهنگام جانشینش، هرمز دوم، باعث شد تا اعراب در زمان خردسالی شاپور دوم حملههای غارتگرانهای به غرب و جنوب ایران داشته باشند و حتی مهاجمان از قصری در حومۀ تیسفون یکی از شاهدختهای بلندپایۀ ساسانی را ربودند. از سوی دیگر یمن که به موازات هاماو أکثرچکیده:شکست نرسی از روم و مرگ زودهنگام جانشینش، هرمز دوم، باعث شد تا اعراب در زمان خردسالی شاپور دوم حملههای غارتگرانهای به غرب و جنوب ایران داشته باشند و حتی مهاجمان از قصری در حومۀ تیسفون یکی از شاهدختهای بلندپایۀ ساسانی را ربودند. از سوی دیگر یمن که به موازات هاماوران در شاهنامه به کار رفته است در بخش ساسانی شاهنامه به وضوح به حیره اطلاق شده است و این مطلب در پادشاهی یزدگرد یکم در شاهنامه کاملاً مشهود است. در پادشاهی شاپور دوم در شاهنامه نیز یمن به حیره اشاره دارد. در حالی که مورّخان اوایل دورة اسلامی مانند طبری و بلعمی از وضع حیره پیش از عملیات انتقامی شاپور و درگیرودار آن غفلت کردهاند، در واقع گزارش شاهنامه حاوی این اطلاع مهم است که این عملیات ابتدا متوجه حیره بود و سپس برضد قبایل عربی که در حمله به ایران دست داشتند. بررسی گورنبشتۀ نماره و رویدادهای سیاسی روم مقارن با حملۀ انتقامی شاپور، درستی گزارش شاهنامه را تأیید میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
237 - هخامنشیان در شاهنامه و روایات ملی
امین بابادی آرزو رسولی(طالقانی)چکیده از آنجا که اثری از هخامنشیان در شاهنامه و بالطبع در خدای نامۀ عصر ساسانی نیست، از ابتدای شکل گیری مطالعات بر دودمان ساسانی، همواره بحث بر این بوده که آیا ساسانیان از هخامنشیان آگاهی داشته اند یا خیر. برخی چون نولدکه، ممزن و یارشاطر نافی این آگاهی بودهاند و برخی أکثرچکیده از آنجا که اثری از هخامنشیان در شاهنامه و بالطبع در خدای نامۀ عصر ساسانی نیست، از ابتدای شکل گیری مطالعات بر دودمان ساسانی، همواره بحث بر این بوده که آیا ساسانیان از هخامنشیان آگاهی داشته اند یا خیر. برخی چون نولدکه، ممزن و یارشاطر نافی این آگاهی بودهاند و برخی دیگر چون فرای، شهبازی و زرین کوب با جدیت بر این یادسپاری تأکید دارند. برخی دیگر چون دریایی نیز با اخذ رویکردی میانه عقیده دارند که ساسانیان آگاهانه یاد هخامنشیان را نادیده گرفته اند تا خود را به کیانیان که دودمان کهن ایران شرقی بودند، نسبت دهند. برخی شواهد و مدارک نشان می دهد که ساسانیان نخستین یقیناً از وجود هخامنشیان آگاه بودند و خود را به آنان منتسب می کردند و ساسانیان پسین آگاهانه با دست برد در تاریخ و دگرگون سازی شخصیت ها با اهداف سیاسی و دینی، چهره های هخامنشی را بنابر صلاح دید خود تا حدودی دگرگون ساختند. بااینحال، هخامنشیان با گرفتن هویت و چهره ای جدید، در تاریخنگاری ساسانی پابرجا ماندند و به دوران اسلامی راه یافتند. این تحریفات در تاریخ ایران کاملاً آگاهانه از سوی ساسانیان صورت گرفته است و اکنون می توان با بررسی شواهد به میزان و علت این دگرگونی ها پی برد. مقالۀ پیش رو در پی اثبات وجود چهره های برجستۀ هخامنشی چون کوروش و داریوش در تاریخ نگاری نوین ساسانی–اسلامی است. لذا مسألۀ اساسی پژوهش حاضر یافتن دلیل تحریف تاریخ هخامنشیان از سوی ساسانیان و بازیابی آثار وجود هخامنشیان در منابع دوران ساسانی است که نیازمند پژوهش در تاریخ فکری ساسانیان با رویکردی اندیشهگرایانه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
238 - گذری از حماسه به فیلمنامه(با محوریت داستان رستم و اسفندیار)
آناهیتا متمنی هنگامه آشوری بهرام پروین گنابادیچکیده داستان فصل مشترک میان ادبیات و بسیاری از هنرهاست. هنرهایی چون تئاتر، سینما و حتی نقاشی و موسیقی؛ اما داستان برای تبدیلشدن به فیلم نامه باید دارای ویژگی هایی باشد که ابتدایی ترین آن تصویری بودن داستان ادبی مورد نظر است؛ زیرا تصویر برآمده از وصف شاعر یا نویسنده جان أکثرچکیده داستان فصل مشترک میان ادبیات و بسیاری از هنرهاست. هنرهایی چون تئاتر، سینما و حتی نقاشی و موسیقی؛ اما داستان برای تبدیلشدن به فیلم نامه باید دارای ویژگی هایی باشد که ابتدایی ترین آن تصویری بودن داستان ادبی مورد نظر است؛ زیرا تصویر برآمده از وصف شاعر یا نویسنده جان دار ترین عنصری است که بیننده را به درک موقعیت مکانی و زمانی می رساند. ازاینرو در مقالة حاضر با گزینش روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است بـا تمـرکز بر عناصر تصویر و داستان که از مهم ترین عوامل ساختاری در شکل گیریِ فیلم نامه است، از آمادگی و قابلیت داستان های شاهنامه در برگردان به قالب فیلم نامة داستانی سخن گفته شود. بدین منظور با تعریف کلیاتی چون تصویر (اعم از حماسی و سینمایی)، داستان و فیلم نامه بحث را آغاز کرده و در ادامه با طبقه بندی و شرح ساختار داستانی فیلم نامه که بیش تر مبتنی بر عناصر تصویری و داستانی چون صحنه، شخصیت، پیرنگ، مضمون، و گفتوگو است، بحث را پی گرفته و در این میان با نشان دادن نمونه هایی از داستان رستم و اسفندیار شاهنامه و تطبیق ساختار داستانیِ آن با ساختار فیلم نامه و آوردن نمونه هایی از تصویرسازی در این داستان، پژوهش به سرانجام می رسد. نتیجة حاصل از پژوهش نشان می دهد شاهنامۀ فردوسی و به طور اخص داستان رستم و اسفندیار به دلیل توصیفات فردوسی که بر مبنای ویژگیهای حماسه سروده شده است توانایی هم راهی با رسانة سینما را دارد. ازاینرو شاهنامه برای تبدیل به فیلم نامة سینمایی ممکن است از منظر تصویر، صحنهپردازی و شخصیت پردازی مورد بررسی قرار بگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
239 - تحلیل داستان رستم و سهراب در شاهنامه و پویانماییِ کیانوش دالوند بر اساس الگوی اقتباسِ ریچارد کریوولن
فریبا شمسی محبوبه خراسانی شهرزاد نیازیچکیده از داستان رستم و سهراب، به دلیل بهره مندی از عناصر دراماتیک و جذّابیت های داستانی، تاکنون نمایش نامه، اُپرا و فیلم نامه هایی بسیار اقتباس شده است. این داستان از برجسته ترین و تأملبرانگیزترین داستان های شاهنامه است کـه در آن پدر و پسر بهحکم سرنوشت، در بـرابـر یک أکثرچکیده از داستان رستم و سهراب، به دلیل بهره مندی از عناصر دراماتیک و جذّابیت های داستانی، تاکنون نمایش نامه، اُپرا و فیلم نامه هایی بسیار اقتباس شده است. این داستان از برجسته ترین و تأملبرانگیزترین داستان های شاهنامه است کـه در آن پدر و پسر بهحکم سرنوشت، در بـرابـر یک دیگر قرار می گیرند. یکی از این اقتباس ها، پویانمایی رستم و سهراب به کارگردانی کیانوش دالوند در سال ١٣٩٢ است. ازآنجاکه ساخت پویانمایی در کشور ما نـوپاست و نیـاز بـه زیرساخت هایی دارد که به اعتقاد نویسندگانِ این جستار مهم ترین آن فیلم نامه است؛ لذا بر آن شدیم تا فیلم نامۀ این پویانمایی را با معیارهای کتاب چگونه از هر چیزی فیلم نامه اقتباس کنیم؟ اثر ریچارد کریوولن که مهم ترین مرجع نگارش فیلم نامه های اقتباسی است، مقایسه کنیم تا به هدف این پژوهش که کمک به نگارش اصولی و یافتن لغزش های فیلم نامه های اقتباسی از آثار کهن ادبیات این مرزوبوم است، بر اساس نمونۀ موردی حاضر دست یابیم. از این منظر با مقایسۀ اصل داستان در شاهنامه و پویانمایی، این نتیجه به دست آمده است که متن شاهنامه منطبق با الگوی ساختاری- محتوایی کریوولن است؛ ولی فیلم نامۀ پویانمایی اقتباسی، کم و کاستی هایی دارد که عبارت است از: نپرداختن به تبیین نوع اقتباس، در نظر نگرفتن روح داستان، تغییر ناگهانی پایان داستان بدون فراهم آمدن زمینه های آن از پیش، تغییر درون مایۀ اثر، عدم معرفی آفرینندۀ داستان. ضمن این که با این دگرگونی، اثر را از ژانر اصلی حماسی-تراژدی خود خارج کرده، باعث ایجاد شبهۀ نوعی تحریف در داستانی چنین محبوب شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
240 - بازخوانی و تحلیل ساختاری قیامهای شاهنامه
علی آسمند جونقانییکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی در حماسۀ فردوسی، قیامها و خیزشهای مختلفی است که به دلیل رفتار ناشایست و ظالمانۀ پادشاهان اتفاق افتاده است. فردوسی در خلال داستان پادشاهان ستم‎کارِ ایران باستان این قیامها را در اثر گرانسنگ خود ثبت کرده است. این قیامها و خیزشها أکثریکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی در حماسۀ فردوسی، قیامها و خیزشهای مختلفی است که به دلیل رفتار ناشایست و ظالمانۀ پادشاهان اتفاق افتاده است. فردوسی در خلال داستان پادشاهان ستم‎کارِ ایران باستان این قیامها را در اثر گرانسنگ خود ثبت کرده است. این قیامها و خیزشها با انگیزههای گوناگونی در جامعۀ ایران اتفاق افتاده است. در این جستار با هدف تحلیل ساختاری قیامهای شاهنامه، ضمن شناسایی پادشاهانی غیر فرهمند که علیه آنان قیامهایی صورت گرفته، دلایل پرداختن فردوسی به قیام‎، ضد شاهان را - در شاهنامه که در ظاهر کتاب شاهان است - بازنمایی کرده ایم. سپس با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی به روش توصیفی – تحلیلی اقداماتی را که منجر به قیام و شورش شده بررسی و چگونگی قیامها و خیزشها علیه پادشاهان و نحوۀ مقابله و اقدامات قیامکنندگان را بهعنوان یکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی از منظر قدرت تصویرسازی و شاعرانه فردوسی مورد تجزیهوتحلیل قرار داده‎ایم. نتایج بهدستآمده در هر قیام نشان میدهد عواملی مختلف در به وجود آمدن قیامها دخیل بوده است و بیشتر این قیامها به نابودی حاکمان انجامیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
241 - نظام مالیاتی و سیاستهای وامدهی در شاهنامه فردوسی
سمیه ارشادیمالیات ها در شاهنامه به عنوان مهم ترین منابع درآمدی از شاخصه های اساسی در تأمین بودجه های نظامی، مخارج سپاهیان و سایر هزینه های دولت به شمار می آیند و ضامن حفظ و بقای ساختار امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشورند. بهترین مشوق های مالیاتی در شاهنامه، تمرکز بر دریافت های اصول أکثرمالیات ها در شاهنامه به عنوان مهم ترین منابع درآمدی از شاخصه های اساسی در تأمین بودجه های نظامی، مخارج سپاهیان و سایر هزینه های دولت به شمار می آیند و ضامن حفظ و بقای ساختار امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشورند. بهترین مشوق های مالیاتی در شاهنامه، تمرکز بر دریافت های اصولی و عادلانه مالیات ها از مردم است؛ از این روی، بخش مهمی از قوانین و سیاست های پیش گیرانه شاهان به ساختارهای مالیاتی و همچنین تلاش آنان در جهت حذف یا کاهش موانع و چالش های فراروی اخذ مالیات (به ویژه بی عدالتی در دریافتهای مالیاتی) مربوط می شود؛ با این وصف، چارچوب های نظام مالیاتی شاهنامه، در کنار سیاست های وام دهی که موجب ثبات اقتصادی، گردش مالی و پولی و توزیع عادلانه درآمدها می گردند اهمیتی دوچندان می یابند.در پژوهش حاضر، افزون بر نگاهی به سیاست گذاری های مالیاتی و نمودهای وام دهی در شاهنامه به بررسی جنبه های حقوقی، قانونی و جزایی ناشی از رسم دریافت مالیات پرداخته شده تا اهمیت هرچه بیش تر گزارش شاهنامه در زمینه اقتصاد و قوانین مالیاتی در دورۀ ساسانی و پیش از آن به اثبات رسد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که جدای از معافیت ها و بخشودگی های مالیاتی (اسکندر، اردشیر، بهرام گور و پیروز یزدگرد)، گماردن بازرسان قضایی برای آگاهی از شرایط مناطق گرفتار فقر و بخشودگی خراج ایشان (اردشیر)، و اعطای وام (بهرام گور) که همگی پیش از قباد انجام می شوند، اصلاحات بنیادین مالیاتی و اقتصادی انوشیروان، پیرو اندیشه های پدر، افزون بر تلاش در جهت سازمان دهی مالیاتی از طریق مساحت کردن زمین ها، تعیین ترتیب زمانی معین در پرداخت ها، شاخص گذاری دقیق نرخهای مالیاتی، معافیت های مالیاتی، قسط بندی، فرصت دهی برای وصول مالیات های عقبافتاده، گماردن مأموران مخفی و اطلاعاتی، نظارت شخصی، ایجاد دفاتر دولتی و تدوین نسخه های دقیق و قانونی و نیز تعیین مجازات های بسیار شدید، گامی در جهت تحقق عدالت مالیاتی و شفافیت دقیق آن برای دولت محسوب می گردد که در نهایت، هم به سود مردم و هم شاه و کشور تمام می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
242 - اسفندیار؛ مناقشۀ تحقق یا عدم تحقق فردیّت در شخصیت او
محمود اسکندریاسفندیار شاهنامه، یکی از چهرههای مهم تاریخ اسطورهای و حماسی ایران است. پیچیدگی شخصیت او بستر مناسبی برای تفسیر و نظریهپردازی پیرامون این شخصیت، کنش و رفتار او به وجود آورده است. در این مقاله میکوشیم با استفاده از نظریات یونگ به بررسی هفتخوان اسفندیار و مناقشۀ فردی أکثراسفندیار شاهنامه، یکی از چهرههای مهم تاریخ اسطورهای و حماسی ایران است. پیچیدگی شخصیت او بستر مناسبی برای تفسیر و نظریهپردازی پیرامون این شخصیت، کنش و رفتار او به وجود آورده است. در این مقاله میکوشیم با استفاده از نظریات یونگ به بررسی هفتخوان اسفندیار و مناقشۀ فردیّتیافتگی در شخصیت او بپردازیم و تحقیقاتی را که سعی کردهاند گذر این شخصیت اسطورهای از هفتخوان را به مثابه فردیتیافتگی وی تلقّی نمایند، به چالش بکشیم. میدانیم استفاده از نظریات تحلیلی جدید در بررسی متون حماسی میتواند زوایای تازهای از آنها را پیشاروی محققان باز کند. از نکات مهم در حیات پهلوانی اسفندیار مسئلۀ هفتخوان است که تحلیلهای مختلفی را به دنبال داشته است. پژوهشهای انجام شده در این باب، با تکیه بر نظریات یونگ، در قیاس با هفتخوان رستم غالباً به نقطۀ واحدی نظر دارند و آن، اینکه اسفندیار نیز مانند ابرقهرمان اسطورهای ایران با عبور از هفتخوان توانسته به فردیّت و کمال دست یابد. در حالی که مرحلۀ بازگشت این پهلوان از هفت خوان و به ویژه کنشهای مهم و تأثیرگذار او در مراحل پایانی عمر، خلاف نتایج تحقیقات اخیر را اثبات میکند. ما در گفتار حاضر با استناد به همان رویکرد یونگی که پژوهشهای پیشین بر آن استوارند، نشان خواهیم داد که فرایند فردیّت و کمال به دلیل یکی شدن اسفندیار با کهن الگوی نقاب و تسلط سایه بر شخصیت او، برای وی محقق نشده است و صِرف عبور از هفتخوان، مدعای این تحقیقات را مبنی بر دستیابی اسفندیار به فردیّت، تأیید نمیکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
243 - نقش قدرت و وراثت در تعیین جانشینان پادشاهان در شاهنامه
اسماعیل خیرآبادی سپیده سپهری ماندانا هاشمیاصفهانشاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهانداری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بی‎دادگران درس عبرت میدهد و آنان را از بادافره گناهان و ستمهایشان آگاه میسازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکلگیری حکومتها را ا أکثرشاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهانداری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بی‎دادگران درس عبرت میدهد و آنان را از بادافره گناهان و ستمهایشان آگاه میسازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکلگیری حکومتها را از ابعاد گوناگون نظیر فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت و گردش و انتقال خون در نسل پادشاهی)، قدرت و داشتن پشتوانه و پایگاه اجتماعی به عنوان نقشهای مؤثّر در ایجاد حکومتها، بهویژه بررسی تقابل قدرت و وراثت را در بیش از پنجاه پادشاه مورد بررسی قرار دهیم. محور اصلی پایههای حکومت در شاهنامه، قدرت و انواع تجلیّات آن است. به بیاندیگر، شاهنامه نبردِ قدرتهاست؛ یعنی نبرد داد و بی‎داد است. در شاهنامه بنا به عقاید بعضی از قبایل، بسیار تأکید شده است که زنان، چه در جای‎گاه پادشاهی و چه بهعنوان ملکه، ناقل وراثت و خون پادشاهی و قدرت در ساختار فرمان‎رواییاند که رگههایی از رسم کهن مادرسالاری را در آن میتوان دید و در این مورد، زن بیشتر در نقش مادر، دختر یا خواهر، عامل انتقال وراثت بوده است مانند ازدواج ضحّاک با خواهران جمشید، داستان سیاوش و داستان مخالفت سرو، پادشاه یمن، با ازدواج دخترانش با پسران فریدون. نگارندگان به روش تحلیلی و تطبیقی به بررسی و تطبیق دورههای پادشاهی و تقابل قدرت و وراثت به عنوان یکی از پایههای حکومت آنان پرداختهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
244 - تحلیل زبان زنان در هشت داستان شاهنامۀ فردوسی و مقایسۀ آن با هشت داستان از مثنوی مولانا (بر پایۀ چندزبانی باختین)
لیلا میرزایی عبدالحسین فرزاد امیر حسین ماحوزیشاهنامۀ فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزۀ داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در ای أکثرشاهنامۀ فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزۀ داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در این مقوله جای نمی دهد؛ مسألۀ پژوهش حاضر آن است که در صورت وجود لایه های زبانی در این دو اثر داستانی منظوم، میزان بهره مندی هر یک از چندزبانی چقدر بوده و این ویژگی چه تأثیری بر آن ها داشته است. در این پژوهش، بررسی زبان زنان هشت داستان از مثنوی معنوی و هشت داستان از شاهنامۀ فردوسی از دیدگاه چندزبانی نشان داده است که برخی از گونه های زبانی باختین در زبان تعدادی از این زنان یافت می شود، اما زنان شاهنامه بیش تر از زنان مثنوی از این ویژگی برخوردارند و فردوسی بیش تر از مولانا از چندزبانی در شخصیت پردازی زنان داستان ها بهره برده است. هم چنین این بررسی، تفاوت دیدگاه این دو شاعر بزرگ و خاست گاه داستان ها را دربارۀ زن نمایان می کند؛ زن در شاهنامه شخصیتی گفت وگو محور است، اما در مثنوی بیش تر سکوت می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
245 - بررسی ظرفیتهای داستانهای واقعگرای شاهنامه برای ارائه به کودکان
فاطمه فرزین محمود طاووسی مریم جلالی مهدی ماحوزیشاهنامۀ فردوسی به دلیل داشتن داستان های جذّاب، همواره نظر بسیاری از نویسندگان کودک و نوجوان را به خود جلب کرده است.کودک از منظر شناختی و داشتن ویژگی های منحصر به گروه سنّی خود، نیازهای مختص به خویش را در دریافت منابع علمی و حتّی داستانی دارد. به همین دلیل، مقالة حاضر أکثرشاهنامۀ فردوسی به دلیل داشتن داستان های جذّاب، همواره نظر بسیاری از نویسندگان کودک و نوجوان را به خود جلب کرده است.کودک از منظر شناختی و داشتن ویژگی های منحصر به گروه سنّی خود، نیازهای مختص به خویش را در دریافت منابع علمی و حتّی داستانی دارد. به همین دلیل، مقالة حاضر که به شیوة توصیفی و تحلیلی نگاشته شده و روش گردآوری اطّلاعات آن بر پایة مطالعات کتاب خانه ای بوده، می کوشد تا با توجّه به شرایط سنّی کودک، ظرفیت های برخی داستان های واقع گرای شاهنامه را که شامل موضوعات رزمی، تاریخی، اجتماعی، عاشقانه، عارفانه و اخلاقی می شود، مورد بررسی قرار دهد تا بتوان با شگردهایی چون بازنویسی، بازآفرینی، بازنگری و غیره، متن کهن شاهنامه را برای این گروه مناسب سازی کرد. داستان های واقع گرای شاهنامه در صورت مناسب سازی، زمانی می تواند نظر کودکان را جلب کند که با زندگی معمول آنان در ارتباط باشد. به علاوه آن دسته از داستان ها که شرح حال یک یا چند شخصیت قهرمان است، به دلیل داشتن محتوایی ماجراجویانه و نزدیک به زندگی بشری، الگویی را در اختیار کودکان قرار می دهد که از ذهن آن ها دور نیست. هم چنین وجود شخصیت های کودک در داستان های واقع گرای شاهنامه به دلیل ایجاد حسّ هم‎ذات‎پنداری در مخاطب، می تواند یکی از عوامل مهم در افزایش ظرفیت های داستانی برای جذب کودکان باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
246 - بررسی دستورزبان روایت در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریۀ آلژیرداس گریماس
محبوبه زمانی بروجنی اصغر رضاپوریانتحلیل ساختاری آثار ادبی به دلیل بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی حاکم بر آنها، به درک و دریافت شایستهتر آثار ادبی منجر میشود و با کمک نتایج حاصل از این تحلیلها میتوان به شگردهای خلق آثار مختلف دست یافت و الگوهای مناسب تحلیل هر اثر را کشف کرد. یکی از روشهای تحلیل أکثرتحلیل ساختاری آثار ادبی به دلیل بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی حاکم بر آنها، به درک و دریافت شایستهتر آثار ادبی منجر میشود و با کمک نتایج حاصل از این تحلیلها میتوان به شگردهای خلق آثار مختلف دست یافت و الگوهای مناسب تحلیل هر اثر را کشف کرد. یکی از روشهای تحلیل ساختاری آثار ادبی، الگوی روایی آلژیرداس گریماس است. کاربرد فرایندها و الگوهای روایتشناسی و نشانه – معناشناسی گریماس در شناسایی ساختار کلی روایت و همچنین تحلیل متون منثور و منظوم فارسی امری ضروری به نظر میرسد و میتوان در متون مختلف با نگاهی نقادانه در پی اثبات یا رد این الگوها در جریان تولید معنا نتایج قابل ملاحظهای ارائه داد. بسیاری از داستانهای شاهنامه بر اساس نظریۀ گریماس بررسی شدهاند. شماری از این داستانها، در برگیرندۀ جلوههای جادو و جادوگری هستند و در این زمینه نیز مطالعات فراوانی صورتگرفته؛ اما تا کنون پژوهشی در خصوص دستور زبان روایت جادو و جادوگری در شاهنامه انجام نشده. هدف از این پژوهش، بررسی ساختار طرح و تحلیل الگوهای کنشی و شناخت سازوکارها و عناصر شکلگیری تولید معنا در روایت جادو و جادوگری در داستان رستم و اسفندیار و بررسی چگونگی تأثیر جادو بر ساختارهای این روایت است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد آنجا که پای کنشگران غیرانسانی (جادویی) به داستانهای شاهنامه باز میشود، این کنشگرها نقشی اصلی در شکلگیری و پیشبرد روایت ایفا میکنند و کنشگران انسانی را به حاشیه میرانند و در حقیقت یک دستورزبان ویژه برای آثار حاوی جادو، خلق میکنند. کشف و شناخت این دستورزبان خاص و ویژگیهای منحصر به فرد سبک نویسنده، میتواند محققین را یاری کند تا بتوانند سره یا ناسره بودن برخی از آنچه به صاحب اثر نسبت داده شدهاست را ثابت کنند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
247 - درآمدی بر درونمایههای مطلوب آئینه اسکندری برای اقتباس سینمایی
مریم اسمعلی پور محسن هاشمی علیرضا پورشبانانآئینه اسکندری امیرخسرو دهلوی یکی از متون ادبیات کلاسیک فارسی است که در ترکیبی از خیال و تاریخ و خلاقیت شاعر، وجوهی از شخصیت اسکندر را در قالب ماجراهای مختلف و با تمرکز بر درونمایه‎های گوناگون برای مخاطب قابل لمس نموده است. با توجه به آنکه این اثر با بهره گیری از پشت أکثرآئینه اسکندری امیرخسرو دهلوی یکی از متون ادبیات کلاسیک فارسی است که در ترکیبی از خیال و تاریخ و خلاقیت شاعر، وجوهی از شخصیت اسکندر را در قالب ماجراهای مختلف و با تمرکز بر درونمایه‎های گوناگون برای مخاطب قابل لمس نموده است. با توجه به آنکه این اثر با بهره گیری از پشتوانۀ هنری و ادبی متون پیش از خود منظوم شده، از ظرفیت های بیانی مطلوبی برخوردار است و می توان با تمرکز بر تنوع درونمایه ها و ساختار ارائۀ تصویری آنها، از این قابلیت برای تولید نسخۀ سینمایی استفادۀ مناسب نمود. این مهم زمانی اهمیت پیدا میکند که شاهد هستیم در دو فیلم مهم اقتباسی اسکندر (2004) و الکساندر کبیر(1956) هیچیک از این درونمایهها دیده نمیشود. بر این اساس در مقالۀ پیش رو هدف این است تا به روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که با تأکید بر کدام درونمایه ها در این اثر می توان قابلیت های اقتباسی این متن را مطلوب ارزیابی نمود به گونهای که بسیار متفاوت از فیلم-های اقتباسی باشد. از این منظر، باید گفت درونمایه هایی چون نقش فعال زنان در عشق و حماسه، ارتباط با ماورا و علوم جدید با توجه به تکرار در تاریخ سینما از موارد مطلوب برای تصویرسازی در این متن است و درونمایۀجست وجو در ظرف بیانی سفر در کنار نقش منجی نمای اسکندر و قدرت برتری و استیلاجویی نظامی و فرهنگی ارائه شده از این شخصیت در خلال ماجراهای گوناگون، آئینه اسکندری را به اثری با درونمایه های پرمخاطب و مناسب برای اقتباس تبدیل کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
248 - باز هم دربارۀ مازندرانِ شاهنامه نبرد ایران و مازندران (مشرق و مغرب)، زمینۀ اصلی حماسههای فارسی
کامران ارژنگیموضوع غالب حماسههای فارسی پس از شاهنامۀ فردوسی، شرح نبردهای ایران و مازندران است. در این میان، ظاهراً شاهنامۀ فردوسی یک استثناست که نبردهای عمدۀ ایرانیان را با تورانیان توصیف کرده است. دربارۀ اینکه چرا نبردِ اصلی شاهنامۀ فردوسی بین ایران و توران است، سخنانی گفته شده، أکثرموضوع غالب حماسههای فارسی پس از شاهنامۀ فردوسی، شرح نبردهای ایران و مازندران است. در این میان، ظاهراً شاهنامۀ فردوسی یک استثناست که نبردهای عمدۀ ایرانیان را با تورانیان توصیف کرده است. دربارۀ اینکه چرا نبردِ اصلی شاهنامۀ فردوسی بین ایران و توران است، سخنانی گفته شده، امّا در این تحقیق، بحث اصلی بر سر حماسههای غیر از شاهنامۀ فردوسی است. هرچند جغرافیای حماسی، کاملاً متفاوت از جغرافیای واقعی است و جغرافیای داستانی، یک جغرافیای روانی/ سمبلیک است که به جز در مورد اسامی، ربطی به جغرافیای واقعی ندارد، امّا بررسی همین جغرافیای داستانی، ما را به این نتیجه میرساند که مازندران در شاهنامه، باید در حدود مغرب واقع شده باشد. مقالۀ حاضر، بر اساس شواهدی که از متون مختلف جمعآوری کرده، نشان میدهد که در عمدۀ متون حماسی فارسی، به جز شاهنامۀ فردوسی، نبرد اصلی ایرانیان، با مازندرانیان است و در این میان، تورانیان نقش عمدهای ندارند. بر اساس شواهدی که از این متون برمیآید، مازندران در حدود مغرب قرار دارد که در ادبیّات حماسی ایران، نماد تاریکی است که در برابر نور (ایران) قرار میگیرد و بنابراین، مازندران نمیتواند در سرزمین هند (شرق) قرار داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
249 - معرفی و بررسی منظومۀ حماسی جنگ خراسان: منظومهای حماسی-تاریخی به پیروی از شاهنامۀ فردوسی در عصر قاجار
حامد مهرادچکیده:منظومۀ جنگ خراسان حماسهای تاریخی و متعلق به نیمۀ دوم سدۀ سیزدهم هجری است که شاعری ناشناس با تخلص محتاج آن را به پیروی از شاهنامۀ فردوسی سروده است. او در این منظومه وقایع مربوط به فتنۀ سالار یا واقعۀ سالار را که در دوران حکومت ناصرالدینشاه قاجار از خراسان آغاز شد أکثرچکیده:منظومۀ جنگ خراسان حماسهای تاریخی و متعلق به نیمۀ دوم سدۀ سیزدهم هجری است که شاعری ناشناس با تخلص محتاج آن را به پیروی از شاهنامۀ فردوسی سروده است. او در این منظومه وقایع مربوط به فتنۀ سالار یا واقعۀ سالار را که در دوران حکومت ناصرالدینشاه قاجار از خراسان آغاز شد و حکومت مرکزی را درگیر کرد، در بحر متقارب به نظم کشیده است. این مقاله ابتدا به معرفی و بررسی منظومۀ حماسی-تاریخی جنگ خراسان پرداخته و سپس با تحلیل مؤلفههای متنی و فرامتنی آن نشان میدهد که برای تبیین مفاهیم شکلدهنده به هویت ایرانی در عصر قاجار و ادوار متنهی به دورۀ معاصر، در کنار نگاه باستانگرایانۀ افراطی –که فقط بهخاطر تأثیر گفتمان مسلط بر عصر قاجار بیشتر شنیده شده است- میتوان به انگارههای هویت ایرانی جدید از خلال بررسی منظومههای حماسی متعلق به ادوار اخیر توجه کرد؛ امری که در مطالعات فرهنگی معاصر از آن غفلت شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
250 - ساختار حماسه ملی ایران بر مبنای نظریه ژرژ دومزیل
سامان قاسمی فیروزآبادیدر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند أکثردر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند که حماسهی ملی ایران داستانهای پراکنده نیست بلکه از یک ساختار کلی که به دورهی هندواروپایی بازمیگردد، پیروی میکند. بدین منظور پژوهش حاضر بر دو بنیان نظری استوار است: 1- طبق نظریهی ژرژ دومزیل، کیهان هندواروپایی دارای نظم طبقاتی است. 2- به گفته بهمن سرکاراتی حماسه ملی ایران بر اساس طول عمر محدود جهان و رویارویی نیروهای خیر و شر به سه دوره تقسیم میشود. این مطالعه نشان می دهد که در دورهی نخست، نظم اهورایی به شکل نظام طبقاتی نمود مییابد که به موجب آن سه گروه کارکردی مذکور در اندیشهی دومزیل به ترتیب با سلطنت هوشنگ، تهمورث و جمشید شکل میگیرند و در دورهی دوم، کام اهریمن به صورت بر هم خوردن نظام طبقاتی متجلی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
251 - معرفی و نقد دراسات فیالشاهنامه
آرمان کوهستانیانگرچه سدههاست، مترجمان و پژوهشگران بیگانه نیز پیرامون شاهنامه دست به قلم میبرند ولی کنگرۀ هزارۀ فردوسی بود که در سال ۱۳۱۳ خورشیدی، شاهنامه را کانون پژوهشهای جهانی گردانید. دراسات فیالشاهنامه، گستردهترین پژوهش جهان عرب دربارۀ شاهکار فردوسی، یکی از آن تلاشهاست. طه أکثرگرچه سدههاست، مترجمان و پژوهشگران بیگانه نیز پیرامون شاهنامه دست به قلم میبرند ولی کنگرۀ هزارۀ فردوسی بود که در سال ۱۳۱۳ خورشیدی، شاهنامه را کانون پژوهشهای جهانی گردانید. دراسات فیالشاهنامه، گستردهترین پژوهش جهان عرب دربارۀ شاهکار فردوسی، یکی از آن تلاشهاست. طه ندا این کتاب پر برگ را نزدیک به بیست سال پس از آن کنگره در دو بخش و پانزده فصل به نگارش درآورد. شوربختانه اثر یاد شده تا کنون در ایران، ناشناخته مانده است. از این روی، پس از خوانش سراسر کتاب، تلاش میکنیم، با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی، کوتاه آن را شناسانده و برجستگیها و کاستیهایش را به خوانندگان، نشان دهیم تا از جایگاه کتاب، آگاه شوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
252 - شاهنامه بینافرهنگی: بررسی نسخه مصوّر شاهنامه بزرگ ایلخانی
فاطمه ماه وانشاهنامه بزرگ ایلخانی یکی از شاهکارهای عصر مغول و مکتب تبریز است. این نسخه مصوّر به خوبی روایت شاهان ایلخانی و ارتباطات فرهنگی و هنری آن روزگار را با زبان تصویر بیان میکند. این شاهکار ایلخانی از دست حوادث روزگار مصون نمانده و به خاطر طمع صاحبانش شیرازه آن گسسته شده است، أکثرشاهنامه بزرگ ایلخانی یکی از شاهکارهای عصر مغول و مکتب تبریز است. این نسخه مصوّر به خوبی روایت شاهان ایلخانی و ارتباطات فرهنگی و هنری آن روزگار را با زبان تصویر بیان میکند. این شاهکار ایلخانی از دست حوادث روزگار مصون نمانده و به خاطر طمع صاحبانش شیرازه آن گسسته شده است، اما همان اوراق برجای مانده به خوبی اوج هنر ایلخانی را به نمایش میگذارد. این پژوهش نگارههای این نسخه را از منظر شاخصههای تصویری بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه هنر ایران و شرق دور در این نسخه با هم گره خورده است. این پیوند در نمایش چهرههای چینی – مغولی و شیوه تصویرگری طبیعت (درخت، کوه و ابر) مشهود است. علاوه بر این شاخصههای تصویری دیگر این نسخه نظیر نمادپردازی فرهمندی شاهان، شیوه تصویرگری صحنههای نبرد و سوگنگاری نیز بررسی میشود. در برخی موارد نیز نگارههای این نسخه با نسخه جامع التواریخ که هر دو در یک دوره و یک سبک به تصویر درآمدهاند قیاس میشود. حاصل بررسی نشان میدهد که در نگارههای شاهنامه بزرگ ایلخانی اسلوب هنری فرهنگهای مختلف با هم درآمیخته است: از سویی تأثیرپذیری از نقاشی چینی در چهرهپردازی و منظرهسازی به چشم میخورد، از سوی دیگر فرهنگ مغولی بر نگارهها غلبه دارد، علاوه بر این بنمایه نگارهها در تصاویر ایران باستان ریشه دارد، حتّی این تأثیرپذیری تا فرهنگهای دوردست نظیر هنر بیزانس هم پیش رفته است. از این رو میتوان این نسخه را شاهنامهای بینافرهنگی دانست که چندین سنّت فرهنگی (مغول، چین، ایران باستان، بیزانس) را در یک نسخه واحد تلفیق کردهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
253 - بررسی انتقادی برخی از پژوهشها و اظهارنظرها دربارة شاهنشاهنامة صبا
رضا زرین کمر رضا ستاریشاهنشاهنامه، منظومهای حماسی از فتحعلی خان صبا است که تاریخ ایران در دورة سلطنت فتحعلی شاه قاجار را دستمایة آفرینش اثری ادبی قرار داده است. البته دامنة تاریخی اثر از سقوط اصفهان تا اواخر دورة اول جنگهای ایران و روس را در بر میگیرد. این منظومة طولانی، به رغم اهمیت، تا أکثرشاهنشاهنامه، منظومهای حماسی از فتحعلی خان صبا است که تاریخ ایران در دورة سلطنت فتحعلی شاه قاجار را دستمایة آفرینش اثری ادبی قرار داده است. البته دامنة تاریخی اثر از سقوط اصفهان تا اواخر دورة اول جنگهای ایران و روس را در بر میگیرد. این منظومة طولانی، به رغم اهمیت، تا کنون چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. نقدهای نوشته شده بر شاهنشاهنامه، کمتر به کل اثر نظر داشتند و به نظر میرسد، بیشتر نویسندگان آن به طور کامل متن این منظومه را نخواندهاند. این نقدها بیشتر براساس متن گزیدة منظومه نوشته شده و به این علت دچار خطاهای فاحش محتوایی و تاریخی شدهاند. این مقاله، به مطالعة حدود بیست پژوهش انجام شده در صد سال اخیر، دربارة شاهنشاهنامه پرداخته و کوشیده است تا با بررسی اشکالات و خطاهای آن متون، نقدهای شاهنشاهنامه را نقد کند. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که عمدة نقدها، بدون توجه به کل اثر و نکات تاریخی مرتبط با آن، اشتباهاتی مرتکب شده و این اشتباهات از طریق نقدهای هر عصر، به نقدهای دوران سپسین راه یافتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
254 - همانند سنجی شخصیّت پردازی بانوان در شاهنامه فردوسی و قصص قرآن کریم
سیّد امیر سیّد جعفری سیّد محمّد حسینیشخصیّت پردازی بانوی ایرانی در داستانها و شعرها و نمایشنامهها هنگامی مانا و پایا خواهد بود که از تراث فرهنگ ایرانی- اسلامی بهره برده باشد. در این راستا، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که در شخصیّت پردازی بانوان در قصص قرآن کریم و داستانهای شاهنامه فردوسی از چه ز أکثرشخصیّت پردازی بانوی ایرانی در داستانها و شعرها و نمایشنامهها هنگامی مانا و پایا خواهد بود که از تراث فرهنگ ایرانی- اسلامی بهره برده باشد. در این راستا، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که در شخصیّت پردازی بانوان در قصص قرآن کریم و داستانهای شاهنامه فردوسی از چه زمینهها و عواملی استفاده شده است؟ بر این اساس، با به کارگیری نظرگاه تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی در متون مذکور، چنین نتیجه گیری شده است که شخصیّت بانوان به دو دستهی بانوان نیک اندیش و بداندیش تقسیم شده است. بانوی نیک اندیش به ظواهر مادیّات و اولویّت آن متمایل نمیباشد و همچنین بر پیروی از آئینها و سنتها و اهمیّت نهاد خانواده به ویژه نقش همسر و پدر تأکید میکند. در مقابل، بانوی بداندیش دارای شخصیتی است که فقط به مادیّات و ظواهر آن تمرکز دارد و از این رهگذر، به خانواده و سنت و آئین متعهد و پای بند نمیباشد. در نهایت، شخصیّت پردازی بانوان در متون مذکور بر اساس درون مایه دوگانه مادیّ گرایی و معنویت گرایی قابل بحث هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
255 - زمینهها و نشانههای آشنایی سیمین بهبهانی با شاهنامۀ فردوسی و چگونگی تأثیرپذیری از آن
قدرت اله ضرونیبعضی از متون کلاسیک به مثابۀ اَبَرمتنها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایۀ خود را بر سر دیگر متنها گستردهاند. شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتنهاست که نشانههای حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حم أکثربعضی از متون کلاسیک به مثابۀ اَبَرمتنها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایۀ خود را بر سر دیگر متنها گستردهاند. شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتنهاست که نشانههای حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حماسی و چه غیرحماسی قابل ردیابی است. در روزگار معاصر نیز شاعران به مناسبتهای مختلف، از داستانها، شخصیتها، اسطورهها و دیگر ابعاد و جنبههای شاهنامه تأثیر پذیرفتهاند. سیمین بهبهانی یکی از شاعرانی است که با آگاهی نسبتاً خوبی که از شاهنامه و جهان داستانی آن دارد، توانسته است تعاملات بینامتنی گستردهای با شاهنامه ایجاد کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن بودهایم تا زمینه های آشنایی و میزان بهرهگیری سیمین و کیفیت و چگونگی این بهرهگیریها از شاهنامه را تحلیل و بررسی کنیم. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که سیمین بهبهانی به خاطر رشد و بالیدن در خانواده ای علمی و مطالعات شخصی، شناخت نسبتاً وسیعی از داستانها و شخصیتهای اثرگذار شاهنامه داشته و توانسته است در مواضع مختلف برای برانگیختن حس ایراندوستی مردم و نیز یادکرد شکوه پهلوانان و حوادث کهن از داستانهای شاهنامه بهره گیرد. پناه بردن به شاهنامه و قهرمانان آن در جستوجوی یافتن نجاتدهنده، استفاده از ابعاد تغزلی و نیز ترسیم فضای سیاسی- اجتماعی روزگار معاصر، عوامل دیگری است که سیمین را به سمت استفاده از داستانهای شاهنامه، سوق داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
256 - بررسی شورش بهرام چوبینه و فرار خسروپرویز به روم در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی
حمیده پروانداستان شورش بهرام چوبینه و فرار خسروپرویز به روم، در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی به تفصیل بیان شدهاست. در منابع فارسی و عربی مسیر فرار خسرو به روم و حوداثی که او در آنجا از سر میگذراند، به اجمال بیان شدهاست و مورخان دربارة این بخش از پادشاهی او اتفاق نظر ندارد؛ علاو أکثرداستان شورش بهرام چوبینه و فرار خسروپرویز به روم، در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی به تفصیل بیان شدهاست. در منابع فارسی و عربی مسیر فرار خسرو به روم و حوداثی که او در آنجا از سر میگذراند، به اجمال بیان شدهاست و مورخان دربارة این بخش از پادشاهی او اتفاق نظر ندارد؛ علاوه بر منابع فارسی و عربی، به این داستان در منابع بیزانسی، ارمنی و سریانی نیز اشاره شدهاست. در این پژوهش که به روش توصیفیتحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانهای انجام شده، به بررسی این داستان، در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی و مقایسة آنها با یکدیگر، پرداخته شدهاست. با بررسی منابع مختلف روشن شد، منبع فردوسی که به واسطة شاهنامة ابومنصوری به خداینامه میرسد، مفصلترین تحریر خداینامه بودهاست؛ چراکه فردوسی و پس از او مؤلف نهایهالارب، کاملترین و دقیقترین روایت را از این داستان بیان میکنند. روایت فردوسی در بیان این داستان، آنچنان دقیق است که میتوان از شاهنامه به عنوان یک مأخذ تاریخی در تحقیقات مربوط به ساسانیان بهره برد. در منابع بیزانسی و ارمنی، تاریخ تئوفیلاکت و اخبار سعرت، نزدیکترین روایت را به شاهنامه دارند؛ با توجه به مشابهت بسیار این منابع با یکدیگر و از آنجا که برخی از مؤلفان مأخذ خود را بیان میکنند، با کنار هم قراردادن این داستانها و روایات دیگری نظیر آن، ممکن است بتوان از آنها در رسیدن به شناخت تازهای از خداینامه بهره برد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
257 - کَرز (karz) واژهای از گویش خراسان در شاهنامه؟ (طرح مسأله و اقتراح)
سجّاد آیدنلومصراع شب تیره و گُرزهای گران در شاهنامه دو بار از زبان رستم تکرار شده است. بخش دومِ این مصراع در نسخههای شاهنامه کرزهای کران نوشته شده است و تقریباً همۀ چاپکنندگان و مصحّحانِ این متن آن را گُرزهای گران خواندهاند که ترکیبی آشنا و پرکاربرد در سخن فردوسی است. یکی از مص أکثرمصراع شب تیره و گُرزهای گران در شاهنامه دو بار از زبان رستم تکرار شده است. بخش دومِ این مصراع در نسخههای شاهنامه کرزهای کران نوشته شده است و تقریباً همۀ چاپکنندگان و مصحّحانِ این متن آن را گُرزهای گران خواندهاند که ترکیبی آشنا و پرکاربرد در سخن فردوسی است. یکی از مصحّحانِ شاهنامه در چاپ خویش این ترکیب را به کُرزههای گران تصحیحِ قیاسی کرده و کُرزه را در معنای کشتزار ناظر بر خوید و سبزهزارِ مذکور در هفتخانِ رستم دانستهاند. نگارنده با استفاده از دقّت و توجّهِ این مصحّح و رعایتِ نهایتِ احتیاط و احتمالِ علمی، صورتِ کَرزهای گران را پیشنهاد کرده و به اقتراحِ صاحبنظران گذاشته است. کَرز (karz) از واژههای گویشیِ خراسان (متداول در قاین) و در معنای شکافِ بزرگ در کوه است و کَرزهای گران به معنیِ گودالها و شکافهایِ صعبالعبورِ کوهها میتواند به گذشتن رستم از ناهمواریها و مَغاکها و کوههای مازندران در داستان هفتخان اشاره داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
258 - رخش یا دخش؟ (بررسی صورتنگاشت یک لغت در نسخههای شاهنامه)
سجاد آیدنلودر این مقاله کوشش شده است تا مبتنی بر رویکردی تحلیلی – مقایسه‌ای ‌اختلاف صورت‌نگاشته‌های دو واژة رخش و دخش در فعل مرکب رخش / دخش‌کردن به معنای تیره و سیاه کردن در چهار بیت شاهنامة فردوسی واکاوی، مقایسه و شرح شود. بنابراین، در مسیر شرح و پر أکثردر این مقاله کوشش شده است تا مبتنی بر رویکردی تحلیلی – مقایسه‌ای ‌اختلاف صورت‌نگاشته‌های دو واژة رخش و دخش در فعل مرکب رخش / دخش‌کردن به معنای تیره و سیاه کردن در چهار بیت شاهنامة فردوسی واکاوی، مقایسه و شرح شود. بنابراین، در مسیر شرح و پردازش مباحث نوشتار، به بررسی جایگاه صرفی و معنایی این واژگان، در چارچوب رویکرد مقایسه‌ای به نسخه‌های مورد بررسی شاهنامه پرداخته‌ایم. نتایج پژوهش از جمله گویای آن است که رخش و رخش کردن در فرهنگ‌ها و متون فارسی به معنای سیاه و تیره کردن دیده نمی‌شود و اشتقاق واژه نیز دقیقاً متضادّ این معناست، امّا ریشه شناسی‌‌های پیشنهاد شده برای دخش معنای سیاهی را برای آن تأیید می‌کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
259 - سنّت قصهپردازی و نقش گوسانها در نقل روایتهای پهلوانی
محمدرضا راشدمحصلچکیده وجود نام‌های مشترک و روایت‌های همانند در اوستا و حماسه‌های هند نشان از قدمت داستان‌های اساطیری و حماسی ایران - حدّاقّل از زمان همراهی و همزیستی اقوام هند و ایرانی، یعنی بیش از دو هزار سال پیش از میلاد مسیح - دارد. برخی نشانه‌ها از نوع جان أکثرچکیده وجود نام‌های مشترک و روایت‌های همانند در اوستا و حماسه‌های هند نشان از قدمت داستان‌های اساطیری و حماسی ایران - حدّاقّل از زمان همراهی و همزیستی اقوام هند و ایرانی، یعنی بیش از دو هزار سال پیش از میلاد مسیح - دارد. برخی نشانه‌ها از نوع جانوران شگفت، پرندگان خارق‌العاده و روایت‌های مختلف از اسطورة دموزی واینانا، نماینده مشترکاتی با اقوام هند و اروپایی و ساکنان بین‌النهرین است. اشاره‌های هرودوت، کتزیاس و گزنفون در کتاب‌ها و گزارش‌های خارس میتیلینی بارسالار اسکندر حکایت دارد که داستان‌های دینی، پهلوانی و غنایی در مراکز فرهنگی و گنجینه‌های شاهان ایرانی نگهداری شده است. این اشاره‌ها، بیان‌گر آنست که قصه‌پردازی و توجه به آن همزاد عمر آدمیست، بویژه که این قصه‌پردازی‌ها در میان اقوام ایرانی بیش‌تر با آواز و حرکات نمایشی همراه بوده است. روایت‌هایی دیگر چون داستان رستم و سهراب و به آسمان رفتن کاوس نیز نشان از نقلهایی دارد که گوسان‌های قصه‌پرداز در مناطق مختلف شاید با اندکی تغییر، غالباً قصّه‌ها را به صورت منظوم و با آواز می‌خوانده‌اند. این روایت‌ها که بیشتر تمثیل‌های غنایی پهلوانی است. در شاهنامه نیز در داستان خسروپرویز و باربد نمونه‌هایی دارد. گوسان‌ها با این که از میان تودة مردم برخاسته و بیشتر برای آنها روایت‌پردازی می‌کرده‌اند، در میان برجستگان و حکومت‌گران هم از موقعیتی خاص برخوردار بوده و غالباً به مجالس آنان رفت و آمد داشته‌اند. در این گفتار کوشش شده است تا به اهمیت این روایت‌گران بدیهه‌سرا اشاره شود و مقام و موقعیّت آنان در جامعه مشخّص گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
260 - چند نکته و بنمایۀ داستانیِ حماسیاساطیری در یک طومارِ نقّالیِ کهنِ ترکی
سجاد آیدنلویکی از طومارهایِ نقّالیِ نسبتاً کهن و ناشناخته کتابی است به نام کلیّات شاهنامۀ فیلسوف شهیر حکیم ابوالقاسم فردوسی که در سال (1339 ه.ش) در تبریز چاپ شده است. این متن به نثر ترکی است و داستان های آن از پادشاهی گیومرث تا دو روایتِ بابک و ساسان و اردشیر و کرم هفتواد از دورۀ أکثریکی از طومارهایِ نقّالیِ نسبتاً کهن و ناشناخته کتابی است به نام کلیّات شاهنامۀ فیلسوف شهیر حکیم ابوالقاسم فردوسی که در سال (1339 ه.ش) در تبریز چاپ شده است. این متن به نثر ترکی است و داستان های آن از پادشاهی گیومرث تا دو روایتِ بابک و ساسان و اردشیر و کرم هفتواد از دورۀ ساسانیان را شامل می شود. مأخذِ فارسیِ دستِکم دو روایتِ این طومار مربوط به عصر صفوی است و زمانِ گردآوری و ترجمۀ باز دستِ کم دو داستانش، پایانِ روزگار افشاریان و آغاز عهد زندیّه است و از این روی آن را باید از طومارهایِ کهنِ نقّالی بشمار آورد. به دلیلِ این قدمت و نیز جامعیّتِ داستانیِ آن، برخی نکات و اشاراتِ مهمِّ حماسی اساطیری در این طومار وجود دارد که در جستار پیشِ رو به بررسی آن پرداخته ایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
261 - تحلیل بیتی از رستم و سهراب بر مبنای روایت نقّالان و شاهنامة کُردی
جلیل آهنگر نژاد علی حیدریچکیده داستان رستم و سهراب فردوسی یکی از مشهورترین داستان های حماسی جهان است. این داستان با همة زیبایی و ارزش هنری و ادبی، از سهوهای هنری و داستانی برکنار نمانده است. این سهوها خواه از منابع فردوسی، خود فردوسی یا نساخان شاهنامه بوده باشد، تفاوتی ندارد. در این مقاله مشخ أکثرچکیده داستان رستم و سهراب فردوسی یکی از مشهورترین داستان های حماسی جهان است. این داستان با همة زیبایی و ارزش هنری و ادبی، از سهوهای هنری و داستانی برکنار نمانده است. این سهوها خواه از منابع فردوسی، خود فردوسی یا نساخان شاهنامه بوده باشد، تفاوتی ندارد. در این مقاله مشخصاً به نحوة پرسش سهراب از مادرش تهمینه، دربارة اصل و نسب خود، پرداخته شده است. سهراب بدون مقدّمه و درنهایت خشم، نام پدرش را از مادر می پرسد و با بی شرمی او را به قتل تهدید می کند. در نسخ مختلف شاهنامه جواب قانع کننده ای برای این پرسش نیامده است. امّا در روایت نقّالان و شاهنامة کُردی به بایستگی، دلیل اصلی این سؤال مطرح شده است. زور و توانایی فوق العادة سهراب در بین هم سالان، باعث می شود که هم بستری یک شبه و نامرسوم رستم و تهمینه را بهانه کنند و او را مولودی نامشروع بخوانند، سهراب از این انتساب به خشم میآید و با عصبانیّت و تهدید، راز تولّد خود را از مادر جویا می شود. کلیدواژهها رستم، سهراب، فردوسی، روایت نقّالان، شاهنامة کُردی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
262 - بررسی و تحلیل عاشقانههای حماسههای ملّی ایران با رویکرد نظریّۀ بینامتنینگری (با تأکید بر شاهنامه، سامنامه، برزونامه، گرشاسپنامه، بانوگشسبنامه)
کمالالدین آرخی محمود عباسی عبدالعلی اویسیکهخاچکیده عاشقانه ها بخشی جدایی ناپذیر از حماسه های ملّی ایران بشمار می روند. با توجّه به این که حماسه هایِ پس از شاهنامه متأثّر از آن بوده اند، بسیاری از ویژگی های غنایی شاهنامه در آن ها یافت می شود. در این مقاله کوشش می شود با روی کرد نظریّۀ بینامتنینگری این وی أکثرچکیده عاشقانه ها بخشی جدایی ناپذیر از حماسه های ملّی ایران بشمار می روند. با توجّه به این که حماسه هایِ پس از شاهنامه متأثّر از آن بوده اند، بسیاری از ویژگی های غنایی شاهنامه در آن ها یافت می شود. در این مقاله کوشش می شود با روی کرد نظریّۀ بینامتنینگری این ویژگی ها بررسی شود. بینامتنی ها به لفظی، موضوعی و محتوایی تقسیم می شود. این مقاله با روش توصیف و تحلیل محتوایی و کتاب خانه ای، حماسه ها را از منظر بینامتنی محتوایی بررسی می کند. نتایج این بررسی ها بیان کنندۀ آن است که موضوعهایی همانندِ عاشقی از راه شنیدن، نقش میانجی ها در عشق، پیش گامی زنان در ابراز عشق، نقش موبدان و منجّمان و ... به صورت بینامتنی در اغلب عاشقانه ها بکار رفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
263 - ماه هاماوران یا شاه هاماوران؟
سجاد آیدنلودر داستان رستم و اسفندیار کتایون برای این که مانعِ رفتنِ پسرش اسفندیار به سیستان و رویارویی با رستم بشود خدمات و پهلوانی های رستم را یادآوری می کند و از جمله می گوید: همان ماه هاماوران را بکشت/نیارست گفتن کس او را درشت در این بیت منظور از ترکیب ماه هاماوران سودابه است و أکثردر داستان رستم و اسفندیار کتایون برای این که مانعِ رفتنِ پسرش اسفندیار به سیستان و رویارویی با رستم بشود خدمات و پهلوانی های رستم را یادآوری می کند و از جمله می گوید: همان ماه هاماوران را بکشت/نیارست گفتن کس او را درشت در این بیت منظور از ترکیب ماه هاماوران سودابه است و با این که فقط در یک نسخه (لندن/ بریتانیا 675 ه.ق) آمده در همۀ چاپ های معتبر و نیمه معتبرِ شاهنامه انتخاب شده است، امّا نگاشتۀ بیش ترِ دست نویس ها، شـاه هاماوران است کـه فقـط در بعضی چاپ های سنگی و کم اعتبارترِ شاهنامه دیده می شود. چون در گزارش نبرد هاماوران در شاهنامه، شاه هاماوران از رستم زنهار می خواهد و به دست او کشته نمی شود مصحّحان، وجهِ شاه هاماوران را نادرست انگاشته و رها کرده اند، در حالی که بررسیِ منابعِ متعدّدِ فارسی و عربی نشان می دهد که از داستان جنگ هاماوران چند روایت (حدّاقل سه گزارش) مختلف وجود دارد که در بعضی از آن هـا شاه هـامـاوران زنده می ماند و در برخی دیگر به دست رستم کشته می شود. مأخذِ اشارۀ بیتِ مذکور دستۀ دوم از روایاتِ مربوط به عاقبت کار پادشاه هاماوران و مستند بر مآخذ اصیل و حتّا کهن تر از شاهنامه است که اتّفاقاً در بیتی دیگر از داستان رستم و اسفندیار هم بازتاب یافته است. بر این اساس ضبط شاه هاماوران که بِظاهر نادرست می نماید به لحاظِ داستانی معتبر است و از نظر ضوابط تصحیح متن نیز به دلیلِ استناد بر اکثر نسخ و دشوارتر بودن نسبت به وجه ماه هاماوران باید در متنِ نهاییِ شاهنامه بیاید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
264 - بنیادهای اساطیری و حماسی داستان دیوان مازندران در شاهنامه
آرش اکبری مفاخراین مقاله به شناسایی بنیادهای اساطیری و حماسی داستان دیوان مازندران در شاهنامه با توجه به پیشینة آنها در متون اوستایی، پهلوی، سغدی و ... می پردازد. نخستین سرچشمه های اساطیری و حماسی دیوان مازندران در متون اوستایی و پهلوی است. در این متون دیوان مازندران در دو ساختار مینو أکثراین مقاله به شناسایی بنیادهای اساطیری و حماسی داستان دیوان مازندران در شاهنامه با توجه به پیشینة آنها در متون اوستایی، پهلوی، سغدی و ... می پردازد. نخستین سرچشمه های اساطیری و حماسی دیوان مازندران در متون اوستایی و پهلوی است. در این متون دیوان مازندران در دو ساختار مینوی و انسان گونه ظاهر شده و در برابر اهورامزدا، ایزدان و انسان ها قرار می گیرند. اما داستانی مستقل در کتاب نهم دینکرد آمده که چارچوب حماسی داستان دیوان مازندران را بوجود آورده است. در این داستان دیوان مازندران انسان هایی غول پیکرند که در برابر فریدون قرار می گیرند و این روایت به گزارش نخست کوش نامه منتقل می شود. انسان های غول پیکر در گزارش دینکرد و کوش نامه با گذر از داستان های نریمان و دیوان مغرب، سام و نره دیوان مازندران و رستم نامة سغدی دارای گوهر اهریمنی شده و به دیوانی از تبار اهریمن با نیروهای جادویی و کردارهای فرابشری دگرگون می شوند. در پایان داستان دیوان مازندران پس از اسطوره زدایی به گزارش دوم کوش نامه انتقال می یابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
265 - بازکاوی بنمایهها و ساختار داستانهای «نبرد رستم با اکواندیو» و «نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ»
سعید شهروییگرشاسپ بزرگ ترین پهلوان اسطوره ای ایران است و رستم نیز جهان پهلوان شاهنامه است. یکی از شگفت ترین و رازآمیزترین دشمنان گرشاسپ، دیوی است گَنْدَرْوَ نام که پهلوان پس از رنج بسیار، او را در کنار دریای فراخ کرت از پای درمی آورد. اکوان دیو نیز از رازآمیزترین دشمنان رستم است أکثرگرشاسپ بزرگ ترین پهلوان اسطوره ای ایران است و رستم نیز جهان پهلوان شاهنامه است. یکی از شگفت ترین و رازآمیزترین دشمنان گرشاسپ، دیوی است گَنْدَرْوَ نام که پهلوان پس از رنج بسیار، او را در کنار دریای فراخ کرت از پای درمی آورد. اکوان دیو نیز از رازآمیزترین دشمنان رستم است که تهمتن با کوشش بسیار، سرانجام او را در نزدیکی دریایی از پای می افکند. در این جستار، با روش توصیفی تحلیلی، دو داستان نبرد رستم با اکوان دیو و نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ، از دید بن مایه و ساختار سنجیده می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو داستان، در ساختار و روند کارکردهای نیروهای دوسویه و نیز از دید ژرف ساخت های اسطوره ای حماسی، به گونه ای شگفت همسانند. روند ساختاری دو داستان و آرمان ها یا کهن الگوهای رفتاری دو پهلوان، این انگاره را سامان می دهد که گویی داستان نبرد رستم با اکوان دیو، گونه ای دیگر از داستان نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ است و یا هر دو داستان از یک سرچشمهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
266 - «سرپرستی» و «فرزندخواندگی» در شاهنامۀ فردوسی با استناد بر کنوانسیون حقوق کودک (1989)
سمیه ارشادی احمد ذاکریچکیده سرپرستی و فرزندخواندگی یک رابطه حقوقی با ویژگی ها و شرایطی خاص است که با توجّه به سابقۀ تاریخی و نگرش ویژه به آن در ایران باستان، نمونه هایی گوناگون از آن در شاهنامه دیده می شود. هدف نگارنده در این پژوهش بررسی ابعاد گوناگون حقوق این کودکان در شاهنامه و تحلیل آن ب أکثرچکیده سرپرستی و فرزندخواندگی یک رابطه حقوقی با ویژگی ها و شرایطی خاص است که با توجّه به سابقۀ تاریخی و نگرش ویژه به آن در ایران باستان، نمونه هایی گوناگون از آن در شاهنامه دیده می شود. هدف نگارنده در این پژوهش بررسی ابعاد گوناگون حقوق این کودکان در شاهنامه و تحلیل آن بر مبنای مواد و بندهای کنوانسیون حقوق کودک است. این سند، نخستین پیمان نامۀ بین المللی جهت حمایت از حقوق کودکان است که با تأکید بر منافع عالیه کودک، همان حقوق و مزایای فرزند طبیعی را برای کودکان تحت تکفّل و فرزندخوانده مقرر داشته است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که سرپرستی ها و فرزندخواندگی های شاهنامه تنها ریشه در عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داشته و به هیچعنوان جنبۀ اجبار اقتصادی در آن ها دیده نمی شود؛ از سویی، این امر تنها مختص جنبۀ تربیتی کودکان بوده و بحث بهره مندی از مزایای مالکیتی سرپرست در آن مطرح نیست و برخلاف عمل کرد ضعیف برخی خانواده ها، توجّه همه جانبه سرپرستان به حقوق این کودکان، بویژه کارکرد عاطفی در آن انکارناپذیر است. کلیدواژهها سرپرستی، فرزندخواندگی، کنوانسیون حقوق کودک، کودک، شاهنامۀ فردوسی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
267 - تأثیر سرودهای پهلوانی در شکل¬گیری داستانهای حماسی فارسی
فرزاد قائمیشالودة قصه‌های حماسی را در میان اقوام مختلف بشری، سرودها و روایت‌های شفاهی پراکنده‌ای دانسته‌اند که توسط راویان و سرایندگان دوره گرد، سینه به سینه نقل شده است. این روایت‌ها گاهی همراه با موسیقی و حرکت‌های نمایشی و آیینی برای مردم و اشراف بو أکثرشالودة قصه‌های حماسی را در میان اقوام مختلف بشری، سرودها و روایت‌های شفاهی پراکنده‌ای دانسته‌اند که توسط راویان و سرایندگان دوره گرد، سینه به سینه نقل شده است. این روایت‌ها گاهی همراه با موسیقی و حرکت‌های نمایشی و آیینی برای مردم و اشراف بوده که در حین روایت دستخوش دگرگونی‌های بنیادین نیز می‌شده است. در این جستار، ابتدا به نظریات پژوهشگران دربارة سرودهای شفاهی و راویان آنها در میان ملل مختلف جهان و نقش این اشعار در شکل‌گیری آثار حماسی بزرگ پرداخته شده، سپس شواهدی دربارة پیشینة شفاهی این روایت‌ها در ایران باستان و نقش اجتماعی و هنری گوسان‌های پارتی که اصلی‌ترین سهم را در تحقق این جریان عهده‌دار بودند، ارائه شده است. در نهایت سنت کتابت این روایت‌های شفاهی که در عصر ساسانی اوج گرفته، مورد بررسی قرار گرفته است، جریانی که تداوم آن در عصر اسلامی، در قالب ترجمة این آثار به عربی و فارسی و بازآفرینی شاعرانة آنها توسط شاعران ایرانی، نهضت شاهنامه سرایی در ایران خاوری و متعاقباً گنجینة غنی ادبیات حماسی فارسی را تشکیل داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
268 - «خویدوده» در شواهد تاریخی و بررسی آن در بخش تاریخی شاهنامة فردوسی
مریم خادم ازغدی محمدنوید بازرگان محمود طاووسیرسم خویدوده، از جمله مباحث مناقشه برانگیز و پرتکراری است که سال‌هاست در میان پژوهش‌گران در عرصه تاریخ ایران پیش از اسلام و دین زرتشت رایج است و پیرامون آن، بررسی‌های مختلفی صورت گرفته است. در این مقاله، مجموعه شواهدی را که به این رسم، اشاراتی مستقیم یا غی أکثررسم خویدوده، از جمله مباحث مناقشه برانگیز و پرتکراری است که سال‌هاست در میان پژوهش‌گران در عرصه تاریخ ایران پیش از اسلام و دین زرتشت رایج است و پیرامون آن، بررسی‌های مختلفی صورت گرفته است. در این مقاله، مجموعه شواهدی را که به این رسم، اشاراتی مستقیم یا غیرمستقیم کرده‌اند، از متون مختلف گرد آورده‌ایم. این بررسی، پس از بحثی ریشه شناختی در ریشه‌یابی کلمه خویدوده، به ترتیب، شواهدی از ازدواج با محارم را در میان ایزدان و اساطیر در بین‌النهرین و ایران باستان، شواهدی از ازدواج با محارم در ایران از خلال آثار مورّخان یونانی، شواهدی از ازدواج با محارم در متون میانه زرتشتی و سپس شواهدی از این آیین را در متون دوران اسلامی پی می‌گیرد و مواردی را نیز در کتاب شاه‌نامة فردوسی که می‌تواند مؤیّدی بر این آیین باشد، بیان می‌کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
269 - معرّفی منظومة تمُرنامه، حماسهای تاریخی به تقلید از شاهنامۀ فردوسی و اسکندرنامة نظامی
محمّدمصطفا رسالتپناهی سیّد محمّد راستگوفرچکیده هاتفی جامی خواهرزادة عبدالرّحمان جامی و از شاعران توانای دورة تیموریست که در همة فنون شاعری بویژه مثنویهای داستانی توانایی و مهارت داشته و به پیروی از نظامی چند منظومة داستانی به نامهای لیلی و مجنون، شیرین و خسرو، هفت منظر و تَمُرنامه پدید آورده است. وی اواخر ع أکثرچکیده هاتفی جامی خواهرزادة عبدالرّحمان جامی و از شاعران توانای دورة تیموریست که در همة فنون شاعری بویژه مثنویهای داستانی توانایی و مهارت داشته و به پیروی از نظامی چند منظومة داستانی به نامهای لیلی و مجنون، شیرین و خسرو، هفت منظر و تَمُرنامه پدید آورده است. وی اواخر عمر منظومهای حماسی به نام شاهنامه در فتوحات شاه اسماعیل صفوی سرود که ناتمام ماند. علاوه بر مثنویهای یادشده، از هاتفی دیوان شعری در دست است. تَمُرنامه مهمترین و بهترین اثر اوست که حماسهایست تاریخی در گزارش زندگی، جنگها، دلیریها، کشورگشاییها و ویرانگریها و خونریزیهای تیمور. هاتفی این منظومه را بر بنیاد ظفرنامة شرفالدّین علی یزدی سروده است و چنانکه هم خود او گفته و هم مقایسة این دو متن نشان میدهد، به ظفرنامه کاملاً وفادار بوده و جز پارهای تعبیرهای شاعرانه که لازمة نظم است، چیزی بر متن نیفزوده، بلکه گاه چیزهایی از آن کاسته است. هاتفی در ساخت و پرداخت این اثر حماسی از یک سو شاهنامة فردوسی و از دیگر سو اسکندرنامة نظامی را سرمشق ساخته است. پارهای از شگردهای بلاغی آن بیش تر از شاهنامه و نیز ساختار کلّی کتاب از اسکندرنامه اثر پذیرفته است. تَمُرنامه افزون بر ارزش ادبی که دارد از لحاظ تاریخی نیز درخور توجّه است و منبعی موثّق است در شرح حال تیمور و کشورگشاییهای وی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
270 - آب و افراسیاب
محمدنوید بازرگانتاکنون پیرامون شخیصت افراسیاب ـ سردار نامدار تورانی ـ که در آثار حماسی این سرزمین در جرگة پراهمیتترین شخصیتهای اهریمنی بشمار میرود، سخن بسیار رفته است. این پژوهش تلاش دارد تا ضمن بررسی آثار مذهبی کهن، متون میانه و متون دوره اسلامی براساس ترتیب تاریخی به ریشهیابی اس أکثرتاکنون پیرامون شخیصت افراسیاب ـ سردار نامدار تورانی ـ که در آثار حماسی این سرزمین در جرگة پراهمیتترین شخصیتهای اهریمنی بشمار میرود، سخن بسیار رفته است. این پژوهش تلاش دارد تا ضمن بررسی آثار مذهبی کهن، متون میانه و متون دوره اسلامی براساس ترتیب تاریخی به ریشهیابی اسطورهای این شخصیت دست یابد و حدس دانشمند فرانسوی benevenist را که گفته بود افراسیاب احتمالاً تالی دیو خشکسالی (اپهئوشا) است، با بدست دادن شواهدی متنوع از متون فوق اثبات کند. در این مسیر تلاش شده است تا ژرف ساخت اسطورة آرش نیز که با آب و باران مرتبط است مورد بررسی و ریشهشناسی قرار گیرد و نقش او را در عقبنشینی افراسیاب روشن سازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
271 - طرحی در هندسه تراژدی با تکیه بر تراژدی سیاوش در شاهنامة فردوسی
محمدنوید بازرگانارسطو دربارة فن شعر، انواع آن و اهدافی که از هر یک انتظار می رود سخنانی دقیق ابراز کرده است که امروزه علیرغم باورهای متنوع و متفاوت در این قلمرو، هم چنان از اهمیت و ارزشی والا برخوردار است. یکی از مباحثی که او با تکیه و تمرکز بسیار بدان پرداخته است، مقولة تراژدی است. د أکثرارسطو دربارة فن شعر، انواع آن و اهدافی که از هر یک انتظار می رود سخنانی دقیق ابراز کرده است که امروزه علیرغم باورهای متنوع و متفاوت در این قلمرو، هم چنان از اهمیت و ارزشی والا برخوردار است. یکی از مباحثی که او با تکیه و تمرکز بسیار بدان پرداخته است، مقولة تراژدی است. در نگاه او تراژدی در فضایی سرشار از هم دردی و هراس که حاصلش پالایش از احساسات منفی و تزکیة نفس است بانجام می رسد. در این مقاله در مورد سایر دستاوردهای داستان با تکیه بر داستان سیاوش در شاه نامه سخن به میان خواهد آمد و نیز ساختاری سه گانه که در بسیاری از تراژدی های مشهور جهان به تکرار آمده است معرفی خواهد شد. در پایان نیز نتایج بدست آمده از ساختار و هندسة متداول در تراژدی ها مورد بحث قرار خواهد گرفت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
272 - پرواز یک اسطوره از حماسه تا عرفان مقایسۀ داستان آب حیات، خضر و اسکندر در خوانش حماسی فردوسی در شاهنامه و خوانش عرفانی عطار در الاهینامه
امیرحسین ماحوزی مهری امینیثانیچکیده آرزوی بیمرگی و داشتن عمر جاوید از آغازِ زیستِ انسان بر پهنۀ هستی وجود داشته است. اهمیّت این موضوع تا بدانجاست که در کهنترین متن ادبیِ جهان، گیلگمش، دربارۀ این آرزو سخن گفته شده است. داستان اسکندر و خضر و جستوجوی آنان برای یافتنِ آبِ زندگی نیز این مضمون را أکثرچکیده آرزوی بیمرگی و داشتن عمر جاوید از آغازِ زیستِ انسان بر پهنۀ هستی وجود داشته است. اهمیّت این موضوع تا بدانجاست که در کهنترین متن ادبیِ جهان، گیلگمش، دربارۀ این آرزو سخن گفته شده است. داستان اسکندر و خضر و جستوجوی آنان برای یافتنِ آبِ زندگی نیز این مضمون را در برداشته است. البتّه در متنهای مختلفِ ادبی، با توجّه به گونۀ آن اثر، این داستان جلوهها و خوانشهای متفاوت داشته است. نگارندگان در این پژوهش به بررسی خوانشِ حماسی در شاهنامۀ فردوسی و خوانشِ عرفانی در الاهینامۀ عطّار پرداختهاند و تفاوتهای آن را برشمردهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
273 - - نقش الگوهای گفتوگویی و نظام نوبتگیری در رزمنامۀ رستم و اسفندیار
اشرف شیبانی اقدمبر پایۀ فرایند نوبتگیری که یکی از حوزههای مطالعاتی سبکشناسی کاربردگراست، کیفیّت آغاز مکالمهها، کمیّت و تعداد نوبتهای دو سوی مکالمه، زمان و طول نوبت هر فرد، جهتدهی موضوع گفتوگو از طرف شرکت کنندگان در مکالمه و در عینِ حال تأثیر هر یک از موارد یادشده در میزان چیرگی أکثربر پایۀ فرایند نوبتگیری که یکی از حوزههای مطالعاتی سبکشناسی کاربردگراست، کیفیّت آغاز مکالمهها، کمیّت و تعداد نوبتهای دو سوی مکالمه، زمان و طول نوبت هر فرد، جهتدهی موضوع گفتوگو از طرف شرکت کنندگان در مکالمه و در عینِ حال تأثیر هر یک از موارد یادشده در میزان چیرگی و قدرت افراد در تنظیم موضوع صحبت و غیره بررسی میشود. هدف کلّی در این مقاله، مطالعۀ کنشهای گفتاری براساس نظام نوبتگیری و خطاب در رزم نامۀ رستم و اسفندیار است. از نتایج پژوهش چنین برمیآید که کنش و واکنشهای نوبتگیری در این روایت حماسی با ادبیات تحلیلی مکالمه انطباق دارد. بنظر میرسد افزون بر تأثیر راوی در نحوۀ پیش بُرد داستان، شخصیّت قدرت مند و غالب این دو چهرۀ حماسی در ارزیابی و پیشبینی پایان اثر نقشی جالبِ توجّه دارد. در گفتوگوها، ترتیب نوبت و نوع خطابها از سوی هر یک از این دو، متأثّر از جنبههای موقعیّت شاهی و پهلوانی است، چنان که راوی نیز غالباً با توجّه به این وجوه، خطابهایی را که نشاندهندۀ قدرت جسمی است برای رستم و آن چه بر قدرتِ معنوی و فرّۀ ایزدی دلالت دارد، برای اسفندیار برمیگزیند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
274 - نظام تقابلهای زبانی مهمترین عامل شکلگیری معنا در روایت ضحاک و فریدونِ شاهنامه
رضا رفایی قدیمی مشهد ابوالقاسم ابوالقاسم قوامتقابل های زبانی یکی از مهم ترین شاخص های آفرینش معنا در هر نظام گفتمانی بشمار می رود. نگارندگان در این پژوهش، تقابل های زبانی را مهم ترین عامل آفرینش معنا در روایت فریدون و ضحاکِ شاهنامه می دانند و به این منظور، در این داستان، در تحلیلی نشانه- معناشناختی چگونگی شکل گیری أکثرتقابل های زبانی یکی از مهم ترین شاخص های آفرینش معنا در هر نظام گفتمانی بشمار می رود. نگارندگان در این پژوهش، تقابل های زبانی را مهم ترین عامل آفرینش معنا در روایت فریدون و ضحاکِ شاهنامه می دانند و به این منظور، در این داستان، در تحلیلی نشانه- معناشناختی چگونگی شکل گیری معنا بر اساس تقابل ها را بررسی می کنند. در این پژوهش، نشان خواهیم داد که تقابل ها در چه سطحی و با چه کیفیتی، در شکل گیری نظام معنایی داستان ضحاک و فریدون مؤثر است. پس از بررسی ابعاد مختلف تقابل ها در روایت، خواهیم دید که تقابل های زبانی را که گفتهپرداز بکار میبرد، در حقیقت رمزی است بر بنیان فرهنگ و تاریخ و ارتباط مخاطب با ساختار روایی متن که مستلزم آگاهی او از بستر فرهنگی و تاریخی روایت است. دستاورد دیگر این پژوهش، نمایان ساختن چگونگی کارکرد تقابل شخصیت های مهم روایت در روند شکلگیری آن است. کارکرد تقابلی شخصیت های تأثیرگذار در روند داستان، به دو شکل نمود یافته است: در ارتباط با خود و در ارتباط با دیگر شخصیت ها. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
275 - ریختشناسی «هفتخوان رستم از شاهنامۀ فردوسی» بر اساس نظریۀ ولادیمیر پراپ
حمیدرضا فرضی فرناز فخیمی فاریابیریخت‌شناسی قصه‌های عامیانه در سال 1928م. توسط فرمالیست روسی ولادیمیر پراپ آغاز شد. اساس کار وی بر پایۀ اعمال شخصیّت‌های قصه نهاده شده‌ و در سال‌های اخیر، یکی از شیوه‌های رایج در تحلیل ساختاری قصه‌ها بوده‌است. در این مقاله، هفت&zwn أکثرریخت‌شناسی قصه‌های عامیانه در سال 1928م. توسط فرمالیست روسی ولادیمیر پراپ آغاز شد. اساس کار وی بر پایۀ اعمال شخصیّت‌های قصه نهاده شده‌ و در سال‌های اخیر، یکی از شیوه‌های رایج در تحلیل ساختاری قصه‌ها بوده‌است. در این مقاله، هفت‌خوان رستم که از جمله قصه‌های پرماجرای شاهنامۀ فردوسی بشمار می‌رود و موضوع آن یاری رساندن رستم به کیکاووس برای رهایی از بند دیو سپید است، مورد بررسی قرارگرفته‌ است. برای این منظور ابتدا مقدمه‌ای دربارۀ تعریف و تبیین ریخت‌شناسی، پیشینۀ تحقیق و معرّفی هفت‌خوان رستم مطرح شده، سپس قصه بر اساس الگوی پراپ مانند: وضعیت آغازین، غیبت، کسب خبر و . . . مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت فرم داستانی شامل: پی‌رنگ، زاویۀ دید، زمان و مکان و . .. بررسی شده است. این پژوهش بیان‌گر این است که هفت‌خوان رستم تا حدودی زیاد دارای ویژگی‌های قصه‌های عامیانه است و الگوی ساختاری موافق با الگوی پراپ نیز در آن دیده می‌شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
276 - نامدهی در شخصیّتپردازی: فتنه یا آزاده؟
سمیرا بامشکیچکیده فردوسی و نظامی هر دو داستان بهرامگور و کنیزش را در شکارگاه روایت کردهاند. در این پژوهش به چگونگی فرآیند اسمگذاریِ متفاوتِ یک شخصیّتِ واحد در این دو روایت پرداخته میشود. بررسی شخصیّتپردازی با تمرکز بر مقولة فرآیند نامدهیِ شخصیّتها نکتهایست که در پژوهشها کم أکثرچکیده فردوسی و نظامی هر دو داستان بهرامگور و کنیزش را در شکارگاه روایت کردهاند. در این پژوهش به چگونگی فرآیند اسمگذاریِ متفاوتِ یک شخصیّتِ واحد در این دو روایت پرداخته میشود. بررسی شخصیّتپردازی با تمرکز بر مقولة فرآیند نامدهیِ شخصیّتها نکتهایست که در پژوهشها کمتر بدان توجّه شده است و نگارنده در این مقاله بر آن تمرکز میکند. نام کنیزکِ بهرام در روایتِ فردوسی آزاده و در روایت نظامی فتنه است. پرسشِ اصلی نگارنده در این پژوهش عبارت است از اینکه در این داستان شخصیّتپردازی از طریق نامهای تمثیلی (نمادین) چگونه تقویّت میشود؟ برای تحلیل این امر، بررسی چگونگیِ شخصیّتپردازی و کانونسازی ضروریست. طبق نتیجة بدست آمده، نامگذاریها با ژانرهایِ این روایتها کاملاً متناسب و هماهنگ است. بهعبارت دیگر، تفاوت میان دیدگاه و انگیزههای فردوسی و نظامی که به خلق ژانرهای متفاوت نیز میانجامد، سبب روایتگری و بالتّبع نامگذاریهایِ متفاوت دو شاعر در داستانی یگانه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
277 - رستم در حماسههای گورانی
آرش اکبری مفاخرچکیده رستم برجستهترین پهلوان ملی در حماسههای ایرانی است. نام رستم در اوستا و دینکرد نیامده، امّا در چند متن پهلوی اشارهای گذرا به نام وی شدهاست که افزودگی برخی از آنها روشن است. داستانهای رستم در دوران اشکانی و ساسانی ــ بویژه پایان دوران ساسانی ــ از شهرت برخور أکثرچکیده رستم برجستهترین پهلوان ملی در حماسههای ایرانی است. نام رستم در اوستا و دینکرد نیامده، امّا در چند متن پهلوی اشارهای گذرا به نام وی شدهاست که افزودگی برخی از آنها روشن است. داستانهای رستم در دوران اشکانی و ساسانی ــ بویژه پایان دوران ساسانی ــ از شهرت برخوردار بوده و در انتقال به دوران اسلامی در دو شاخة شرقی با محوریّت زبان فارسی (- ایران خاوری) و شاخة غربی با محوریّت زبان گورانی (- ایران باختری) گسترش یافتهاست. بررسی نقش و جایگاه رستم در ایران باختری موضوع این مقاله است. در سدههای 4-5 ق.شاهنامة پیروزان در شاخۀ غربی شامل تاریخ اساطیری ایران از کیومرث تا بهمن با داستانهای فراوانی از رستم بودهاست. شاهنامه/ گردنامةلارجانی نیز در همدان به پیرو شاهنامة پیروزان فراهم آمدهاست. در حماسههای گورانی به شاهنامهای منثور اشاره شده که گویا شاهنامة پیروزان بودهاست. احتمالاً سرچشمة حماسههای گورانی به همین شاهنامه و روایتهای گردنامة لارجانی یا منابع آنها بازمیگردد. حماسههای گورانی دورة کامل زندگی رستم از تولّد تا مرگ وی را در بردارند. علاوه بر داستانهای رستم در شاهنامۀ فردوسی، روایات افزوده بر شاهنامه، حماسههای پس از شاهنامه، روایتهای نقّالی و گفتاری داستانهای ویژهای از رستم همانند رستم و زنون و رستم و زردهنگ آمده که تنها روایت گورانی آن موجود است. کلیدواژهها رستم، شاهنامه، زبان گورانی، شاهنامهسرایی، رستمنامه. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
278 - حماسۀ ایرانی و کتابِ غولانِ مانوی
پرادز اُکتور پشِروو حمیدرضا اردستانی رستمیدر این جستار به بررسیِ پیوند میانِ سنّتِ حماسیِ کهنِ ایرانی و کتابِ غولانِ مانی پرداخته ام: روایتِ حماسی اسطوره ای و داستان هایِ پُرآوازۀ گذشته دربارۀ سرچشمۀ جهان و انسان، تا اندازه ای در اسطورۀ مانی و مبلّغانِ مانوی گنجانده شده و با سنّت هایِ اسطوره ای و در پیوند با أکثردر این جستار به بررسیِ پیوند میانِ سنّتِ حماسیِ کهنِ ایرانی و کتابِ غولانِ مانی پرداخته ام: روایتِ حماسی اسطوره ای و داستان هایِ پُرآوازۀ گذشته دربارۀ سرچشمۀ جهان و انسان، تا اندازه ای در اسطورۀ مانی و مبلّغانِ مانوی گنجانده شده و با سنّت هایِ اسطوره ای و در پیوند با کتابِ مقدّس دربارۀ غولان و طوفان برآمیخته است. مانیْ اسطوره هایِ ایرانی را دگرگون کرده است تا با روایتِ خویش از پیدایشِ گیتی هم آهنگی یابد. همۀ قطعه هایِ ادبیِ بازمانده از مانی که دربردارندۀ اشاره هایی به سنّتِ حماسیِ ایران است، برایِ آسانیِ کار در این جا گرد آمده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
279 - منابع و شیوۀ کار فردوسی در داستان اردشیر بابکان
حامد صافی فرزاد قائمی مهدخت پورخالقیچترودی سمیرا بامشکیمسألۀ منابع فردوسی در سرودن شاهنامه و شیوۀ کار او یکی از چالشهای اساسی در شاهنامهپژوهیست. گروهی بر پایۀ همانندی برخی از عنوان های داستانهای یادشده در مقدّمۀ بازمانده از شاهنامۀ ابومنصوری، این کتاب را یگانه منبع فردوسی دانستهاند. برخی دیگر معتقدند که فردوسی در کنار ش أکثرمسألۀ منابع فردوسی در سرودن شاهنامه و شیوۀ کار او یکی از چالشهای اساسی در شاهنامهپژوهیست. گروهی بر پایۀ همانندی برخی از عنوان های داستانهای یادشده در مقدّمۀ بازمانده از شاهنامۀ ابومنصوری، این کتاب را یگانه منبع فردوسی دانستهاند. برخی دیگر معتقدند که فردوسی در کنار شاهنامۀ ابومنصوری از منابعی دیگر نیز استفاده کرده است. دلیل اصلی این گروه از پژوهش گران آن است که از آن جایی که منبع مشترک و اصلی فردوسی و ثعالبی همین شاهنامۀ ابومنصوریست، بخشهایی از شاهنامه مانند بیژن و منیژه و هفت خان رستم که در کتاب غررالسّیر ثعالبی نیامده، قطعاً از منبعی دیگر گرفته شده است. این درحالیست که اگرچه مسألۀ استفادۀ ثعالبی از شاهنامۀ ابومنصوری به دلیل اذعان نویسندۀ غررالسّیر اثبات پذیر است، به دلیل از میانرفتنِ شاهنامۀ ابومنصوری نمیتوان بدرستی مشخّص کرد که ثعالبی دقیقاً در کدام داستان از این شاهنامه استفاده کرده است. تجزیۀ چهار روایت از داستان اردشیر بابکان از چهار متن و مقایسه با روایت شاهنامۀ فردوسی حاکی از آن است که فردوسی ضمن بهرهگیری از منبعی مکتوب، به صورت التقاطی از منابع متعدّد در تدوین داستان اردشیر بابکان استفاده کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
280 - شخصیّت مرزی سودابه در شاهنامه فردوسی
نسرین داودنیا نسرین داودنیا جلیل تجلیل جلیل تجلیل ناصر سراج خرمیداستان‌های شاهنامه – اثر ملی و حماسی ارزش‌مند ایران - بویژه در بخش‌های اسطوره‌ای و پهلوانی دارای معانی عمیق و شگرف است. یکی از زمینه‌هایی که می‌تواند بستری مناسب برای پژوهش در شاهنامه باشد و آثار و نتایجی سودمند بدست دهد، بستر نقد و ت أکثرداستان‌های شاهنامه – اثر ملی و حماسی ارزش‌مند ایران - بویژه در بخش‌های اسطوره‌ای و پهلوانی دارای معانی عمیق و شگرف است. یکی از زمینه‌هایی که می‌تواند بستری مناسب برای پژوهش در شاهنامه باشد و آثار و نتایجی سودمند بدست دهد، بستر نقد و تحلیل شخصیّت‌های شاهنامه است. شخصیّت‌هایی که در شاهنامه نقش‌آفرینی می‌کنند، هر کدام می‌تواند نماد بشر امروزی باشد. تحلیل و نقد کردارها و رفتارهای آنان در روند داستان‌ها همه به نوعی مشکلات و گرفتاری‌های انسان امروزی را بتصویر کشیده، که هر روزه با آن‌ها دست بگریبان است. پژوهش حاضر بر آنست که اختلال شخصیّت مرزی را در شخصیّت سودابه - نامادری سیاوش و همسر کیکاووس -مورد نقد و تحلیل قرار دهد. در ابتدا ضروری است مقدمه‌ای پیرامون شخصیّت، اختلال شخصیّت و ویژگی‌های شخصیّت مرزی بیان شود و سپس صفات و کردارهای سودابه با شخصیّت‌های مرزی مطابقت داده شود. از ملاک‌هایی که برای تشخیص اختلال شخصیّت مرزی در کتاب DSM-IV آمده، سودابه با پنج مورد هم‌خوانی دارد که عبارت است از: کوشش‌های مهارگسسته برای اجتناب از طرد یا رهاشدگی واقعی یا خیالی، تکان‌شوری، حرکات بیان‌گر تهدید و خود آسیب زنی مکرر، روابط بی‌ثبات و شدید و انتقام جویی. البته سودابه جز این ملاک‌ها، ویژگی‌هایی چون دروغ گویی، مکر و حیله، تهمت زدن و پلیدی نیز دارد که همۀ این کردارها به دنبال تغییری است که در خودانگارۀ او رخ داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
281 - سبک تاریخنویسی شاهنامه فردوسی
زاگرس زندبرخی شاهنامه را به دلیل منظوم یا حماسی بودن و یا وجود بخش‌های اسطوره‌ای، متنی تاریخی ندانسته یا دست کم ارزش تاریخیش را کم‌رنگ انگاشته‌اند. این جستار به دنبال یافتن پاسخ پرسش‌هایی دربارة سبک و شیوة تاریخ‌نویسی شاهنامه، شناخت ویژگی‌های ت أکثربرخی شاهنامه را به دلیل منظوم یا حماسی بودن و یا وجود بخش‌های اسطوره‌ای، متنی تاریخی ندانسته یا دست کم ارزش تاریخیش را کم‌رنگ انگاشته‌اند. این جستار به دنبال یافتن پاسخ پرسش‌هایی دربارة سبک و شیوة تاریخ‌نویسی شاهنامه، شناخت ویژگی‌های تاریخ نگارانة آن و نشان دادن ارزش و جایگاه آن در روند تاریخ‌نویسی ایرانی است. در این مقاله پس از نگاهی به تاریخ‌نویسی ایران باستان و سده‌های نخستین اسلامی، ویژگی‌های سبک تاریخ‌نویسی شاهنامه بررسی شده است و می‌توان آن را ادامه دهندة راهی کهن در تاریخ‌نویسی دانست. روش کار چنین است که پس از واکاوی عناصر و درون‌مایه‌های تاریخ نگارانة متن، دلایل و نشانه‌های اهداف و انگیزه‌های تاریخ نگارانة فردوسی با آوردن گواه‌هایی از متن شاهنامه در 6 دسته بخش‌بندی شده‌ است. سویه‌های شاعرانه، داستانی و اسطوره‌ای متن، و نیز اهداف اخلاقی و خویشکاری ملی/ هویتی فردوسی، لطمه‌ای به سویة تاریخی رخ‌دادها و اعتبار آنها وارد نساخته است. براساس این یافته‌ها می‌توان دریافت که شاهنامه افزون بر دارا بودن ویژگی‌های تاریخ‌نویسی ایران باستان و نوزایی آن، این شیوه را به اوج نیرومندی و کارایی رسانده و از این رو تأثیری بسیار بر تاریخ‌های پس از خود نیز داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
282 - بررسی دامنۀ تأثیرگذاری شاهنامه بر پژوهشهای خاورشناسان انگلیسی (رهیافتی تطبیقی بر بنیان ترامتنیّت ژرار ژنت)
مینا بهنامچکیده در این مقاله با استفاده از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت، گسترة تأثیرگذاری شاهنامه بهعنوان اثری ملّی- میهنی بر پژوهشهای خاورشناسان انگلیسی تحلیل و بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد از مجموع 65 اثر بررسیشده که متأثّر از شاهنامة فردوسی نگاشته یا ترجمه شده ا أکثرچکیده در این مقاله با استفاده از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت، گسترة تأثیرگذاری شاهنامه بهعنوان اثری ملّی- میهنی بر پژوهشهای خاورشناسان انگلیسی تحلیل و بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد از مجموع 65 اثر بررسیشده که متأثّر از شاهنامة فردوسی نگاشته یا ترجمه شده است، 16 مورد با رویکرد تقلیدی یا همانگونگی آفریده شده و 47 مورد با رویکرد دگرگونگی و تغییر تألیف شده است. این تغییرات شامل افزایش، کاهش، حذف، گسترش، جابهجایی و ترکیب است که بهدلایلی مختلف پژوهشهای بررسی شده را از پایبندی بر اصل متن دور کرده است. از میان شصت و پنج اثری که از خاورشناسان انگلیسی بررسی شده 5% با افزایش، 38% با کاهش، 3% با حذف، 50% با گسترش، 5% ترکیبی تألیف یا سروده شده است. در این دگرگونگیها هیچگونه جابهجایی صورت نگرفته است. بر همین پایه میتوان آثار بررسیشده را دستهبندی کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
283 - طوس زرّینه کفش
غبدالله واثق عباسی محمد رضا عبدیسپهسالار زرّینه کفش، طوس نوذر، ازشاه زادگان رنج دیدۀ کهن نامۀ باستان است که عمری کمر به خدمت شاهان بلند آوازۀ کیانی چون کی کاووس و کی خسرو می بندد. او که از خاندان بزرگ نوذری و از جاودانان دین زردشتی است، در روز رستاخیز به یاری سوشیانس برمی خیزد و آغازگر جنگ آخرالزّمان أکثرسپهسالار زرّینه کفش، طوس نوذر، ازشاه زادگان رنج دیدۀ کهن نامۀ باستان است که عمری کمر به خدمت شاهان بلند آوازۀ کیانی چون کی کاووس و کی خسرو می بندد. او که از خاندان بزرگ نوذری و از جاودانان دین زردشتی است، در روز رستاخیز به یاری سوشیانس برمی خیزد و آغازگر جنگ آخرالزّمان است. از میان یک صدوپنجاه پهلوان و شاه و شخصیّت گوناگونِ نیمۀ نخست شاهنامه، اگرچه طوس از پهلوانان جریان ساز و اصلی و در مرکز نهاد شاهی پهلوانی قراردارد، به دلیل تنوّع خصلت ها و کنش های شخصّیتیش، کم تر مورد تحقیق پژوهش گران قرار گرفته و غالباً به عنوان چهره ای تندخو، کم خرد و خود پسند معرّفی شده است. در این جستار می کوشیم ضمن اشاره به تاریخچه و معانی لقب زرّینه کفش با نگاهی گذرا به هستی شناسی اسطوره ای طوس در اوستا و متن های پهلوی و سیر هستی او در حماسۀ ملّی، تفاوت ها و تضادهای شخصّیت اساطیری و حماسی، سپهسالار زرّینه کفش دورۀ پهلوانی حماسۀ ملّی ایران، بیش از پیش بررسی شود تا از این ره گذر، شناختی تازه تر از او بدست داده شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
284 - اخلاق جنگ در متون ادبی و حماسی فارسی
محمد جعفر محلاتیمقاله ای که ملاحظه می فرمایید، گزیده ای مختصر از فصل پنجم کتابی است که تحت عنوان اخلاق جنگ در فرهنگهای اسلامی با نگرشی تطبیقی و منتقدانه: Ethics of war in muslim culture: A critical and comparatives perspective به قلم دکتر محمدجعفر محلاتی تنظیم شده است و کتاب آن توسط دا أکثرمقاله ای که ملاحظه می فرمایید، گزیده ای مختصر از فصل پنجم کتابی است که تحت عنوان اخلاق جنگ در فرهنگهای اسلامی با نگرشی تطبیقی و منتقدانه: Ethics of war in muslim culture: A critical and comparatives perspective به قلم دکتر محمدجعفر محلاتی تنظیم شده است و کتاب آن توسط دانشگاه هاروارد در دست انتشار است. این مقاله ضمن کاوش در فرهنگ ایرانی – اسلامی در جستجوی ریشه های فکری مبانی است که امروزه به صورت مقررات بین المللیِ انسان دوستانه در عرصه جنگ به عنوان یک دستاوردِ حقوق بشری مورد پذیرش عموم قرار گرفته است. نویسنده تلاش می کند ضمن اشاره به نوشته هایی حقوقی در اولین قرون اسلامی و سپس تمرکز بر فرهنگ پیش از اسلام، اوستا و نیز شاهکار فردوسی – شاهنامه – همچنین مثنوی مولوی نشان دهد که فرهنگ ایرانی در بنیاد، مفهوم اخلاق در عرصة جنگ را – اعم از دلایل شروع، کیفیت اداره و ادامه – با ظرافتی خاصّ مورد توجه قرار داده و آموزه هایی را در جهت تمایلات انسان دوستانه و ارج نهادن بر کرامت های انسانی به یمان آورده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
285 - نگاهی تازه به بیتهایی از شاهنامۀ فردوسی
محمود عالیپور حسین آقاحسینیشاهنامه، حماسۀ بزرگ ادب فارسی، همواره توجّه بسیاری را به خود جلب کرده و دربارۀ آن فراوان نوشتهاند. شرح بیتهای دشوار یا بیتهایی نیز که بر سر فهم آن اختلاف بوده است، توجّه صاحبنظران را به خود معطوف داشته است. گاهی بیتی ساده بنظر میرسد و ظاهراً بر سر آن اختلاف دیدگاهی أکثرشاهنامه، حماسۀ بزرگ ادب فارسی، همواره توجّه بسیاری را به خود جلب کرده و دربارۀ آن فراوان نوشتهاند. شرح بیتهای دشوار یا بیتهایی نیز که بر سر فهم آن اختلاف بوده است، توجّه صاحبنظران را به خود معطوف داشته است. گاهی بیتی ساده بنظر میرسد و ظاهراً بر سر آن اختلاف دیدگاهی دیده نمیشود، امّا با دقّتِ نظر میتوان دریافت که از این گونه بیتها نتیجهای مطلوبتر و روشنتر میتوان استنباط کرد که از جملة آن دو بیت زیر است: همه خواسته گیو را داد شاه ابی تیغ تو تاج روشن مباد بدو گفت کای نامدار سپاه چنین باد و بیبت برهمن مباد معنی این دو بیت که در داستان کی خسرو آمده است، تقریباً در همة شرحها یکسان است. بیشتر شارحان صرفاً به محور افقی داستان توجّه و از دیگر جنبهها غفلت کردهاند. به همین دلیل در شرح و فهم بیت کاستیهایی دیده میشود که در این پژوهش سعی شده است شرحهای گوناگون بررسی و نقد شود، سپس با توجّه به محور عمودی داستان معنیِ تازه از آن بدست داده شود. آن چه در این پژوهش مطرح شده این است که در این بیتها برخلاف نظر برخی شارحان و شاهنامهپژوهان، گیو است که به مانند دیگر پهلوانان به ستایش کی خسرو پرداخته است و بنا بر شواهد نام دار سپاه در بیت اوّل کیخسرو است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
286 - بازتاب شاهنامۀ فردوسی در غزلهای حسین منزوی
محمد رضا صالحی مازندرانی قدرت الله ضرونیشاهنامه، اثر ابوالقاسم فردوسی، همواره سند و هویّت قوم ایرانی شمرده می شده است. در طول دوران هزار سالۀ پس از سرایش شاهنامه، بیش تر شاعران و نویسندگان ادب فارسی، ضمن پذیرش آن به عنوان مهم ترین منبع و مأخذ داستان های حماسی و اسطوره ای ایران، هرگاه نگاه و توجّهی به اسطوره ه أکثرشاهنامه، اثر ابوالقاسم فردوسی، همواره سند و هویّت قوم ایرانی شمرده می شده است. در طول دوران هزار سالۀ پس از سرایش شاهنامه، بیش تر شاعران و نویسندگان ادب فارسی، ضمن پذیرش آن به عنوان مهم ترین منبع و مأخذ داستان های حماسی و اسطوره ای ایران، هرگاه نگاه و توجّهی به اسطوره ها و داستان های پیش از خود داشته اند، از بُن مایه های حماسی و زمینه های تلمیحی این اثر بهره هایی بسیار برده اند. از آن جاکه شاهنامۀ فردوسی، اثری حماسی و ملّیست، انتظار معمول آن است که این اثر و درونمایه های آن، بیش تر در گونۀ وابستة خود، یعنی حماسه، بر ادبیات پس از خویش تأثیر بگذارد، امّا نکتۀ جالبِ توجّه این است که بازتاب و حضور این اثر در قالب غزل که قالبی عاشقانه و گونه ای متفاوت با حماسه است، بسیار گسترده و فراتر از انتظار است. در این پژوهش با بررسی غزل های حسین منزوی، به عنوان یکی از شاخص ترین غزل سرایان روزگار معاصر، به این نتیجه دست یافته ایم که شاهنامۀ فردوسی با آن که متنی حماسی و ملّیست، به دلیل پیوندها و گره خوردگی های عمیق با تمدّن و فرهنگ ایرانی و نیز توانایی سراینده اش در خلق شاه کاری ادبی، توانسته است بر تمامی حوزه های شعر فارسی، حتّا ساحت تغزّلی و عاشقانه اش، تأثیراتی عمیق و پای دار بر جای بگذارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
287 - بنمایههای تفکر و فلسفة زروانی در شاهنامة فردوسی
معصومه کریمیانبشر، از دیرباز در جست وجوی سرچشمة حیات خویش و مبدأ آفرینش جهان بوده و با تعمق در عالم هستی، سعی در گشودن راز دهر داشته است. پس از ظهور زرتشت در ایران و پیدایش آیین مزدایی، هم واره اهورامزدا و اهریمن به عنوان دو مبدأ برای کاینات و آفرینندة خیر و شر تلقی می شدند. لیکن شوا أکثربشر، از دیرباز در جست وجوی سرچشمة حیات خویش و مبدأ آفرینش جهان بوده و با تعمق در عالم هستی، سعی در گشودن راز دهر داشته است. پس از ظهور زرتشت در ایران و پیدایش آیین مزدایی، هم واره اهورامزدا و اهریمن به عنوان دو مبدأ برای کاینات و آفرینندة خیر و شر تلقی می شدند. لیکن شواهد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد پیش از اعتقاد به ثنویّت در میان ایرانیان، اندیشة یکتاپرستی (بر مبنای اصالت زمان) نیز ذهن ایرانیان وحدت طلب را مشغول داشته است. اعتقاد به زروان (خدای زمان) پیامدهایی بی شمار داشت که بیش از همه اعتقاد به سرنوشت، بخت و سهم از پیش تعیین شده، تا قرن ها اندیشة ایرانی را تحت سلطة خود داشت. این تفکر در میان شاعران، اندیش مندان و نیز فلاسفه و متکلمان ایرانی نفوذ کرد. از این میان، فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایرانی، هم چون دیگران از این سرچشمة فکری مستثنی نبوده است و فرض آن وجود دارد که جبرگرایی در شاه نامة فردوسی پیش از همه، ریشه در زروانی گری دارد. در این جستار ابتدا گذری خواهیم داشت بر اندیشه و فلسفة زروانیسم در ایران باستان و قبل و بعد از زرتشت، سپس با ذکر شواهدی از اثر ماندگار حماسی ایران ـ شاه نامه ـ به بن مایه های فلسفة زروانی در این اثر اشاره خواهیم کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
288 - بازشناسی دستنویس شاهنامة کوچک دوم
حجت توسلی محمد فشارکی محمدنوید بازرگاندست‌نویس مصوّر شاهنامه، موسوم به شاهنامۀکوچک دوم، نسخه‌ای، پراکنده و ناقص از شاهنامۀ فردوسی است که بر اساس برگ‌های مصوّر موجود ازآن و نیز 3 دست‌نویس مشابه دیگر به سدۀ 8 هجری قمری و کتابت در بغداد منسوب شده است؛ و بر همین اساس به عنوان اولین دست‌ أکثردست‌نویس مصوّر شاهنامه، موسوم به شاهنامۀکوچک دوم، نسخه‌ای، پراکنده و ناقص از شاهنامۀ فردوسی است که بر اساس برگ‌های مصوّر موجود ازآن و نیز 3 دست‌نویس مشابه دیگر به سدۀ 8 هجری قمری و کتابت در بغداد منسوب شده است؛ و بر همین اساس به عنوان اولین دست‌نویس مصوّر شاهنامه تا به امروز محسوب می‌شود. از این دست‌نویس 285 برگ در قالب میکروفیلم موجود بوده که متشکل از51 برگ مصوّر و 234 برگ غیر مصوّر است. مطابق بازسازی رایانه‌ای که بر روی این دست‌نویس انجام پذیرفته، بنظر می‌رسد که این دست‌نویس در اصل از یک ساختار 2جلدی در 602 صفحه، معادل 301 یا 302 برگ و حدود 49700 بیت تشکیل شده باشد، که از این تعداد صفحات حدود 280 صفحه در جلد اول و 302 صفحه نیز در جلد دوم آن برآورد می‌شود. بر همین اساس با توجه به برابری تقریبی میزان افتادگى و افزودگى ابیات دست‌نویس شاهنامۀ کوچک دوم با دست‌نویس ناقص شاهنامۀ کتابخانۀ ملى فلورانس، (614 ه. ق) این دست‌نویس می‌تواند مکمل دست‌نویس فلورانس محسوب گردد. اساس این مقاله با توجه به پراکندگی برگ‌ها و ناشناخته بودن در محافل علمی داخل ایران، بر پایۀ شناخت و معرفی این دست‌نویس استوار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
289 - روایتی دیگر از نبرد بهمن و فرامرز (بر پایۀ بهمن و فرامرزِ سیّد نوشاد ابوالوفایی)
رحمان مشتاق مهر احمد گلی سید آرمان حسینی آب‌باریکیشاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی و نیز سایر منظومه های پهلوانی ایران‌زمین، پیوسته مورد توجّه سرایندگان کُردزبان بوده است. یکی از این داستان های پهلوانی که در شاهنامۀ فرزانۀ توس باختصار آمده و بعدها در ادبیات فارسی و نیز کُردی به‌صورت منظومه ای مستقل سروده شده، م أکثرشاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی و نیز سایر منظومه های پهلوانی ایران‌زمین، پیوسته مورد توجّه سرایندگان کُردزبان بوده است. یکی از این داستان های پهلوانی که در شاهنامۀ فرزانۀ توس باختصار آمده و بعدها در ادبیات فارسی و نیز کُردی به‌صورت منظومه ای مستقل سروده شده، ماجرای به تخت نشستن بهمن و نبرد و درگیری او با خاندان رستم است. شاعر توانای کُرد، سیّد نوشاد ابوالوفایی نیز نبرد بهمن و فرامرز را به فارسی (بحر متقارب) منظوم ساخته است. نگارندگان در این جستار می‌کوشند ابتدا داستان به تخت نشستن بهمن و حمله به سیستان در شاهنامۀ فردوسی را بیان کنند، سپس منظومۀ بهمن و فرامرز سرودۀ سیّد نوشاد ابوالوفایی را از جهت روایت، محتوا و وقایع داستان بررسی کنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
290 - بررسی اهمیت اسب در اساطیر ایران و سایر ملل و بازتاب آن در شاهنامۀ فردوسی
سیده صدیقه سجادی‌راد سید کریم سجادی‌راداسطوره‌ها روایت باورهای اقوم گذشته دربارة خود، خدا، عالم هستی و مابعد الطبیعه به زبان رمز و در قالب داستان است؛ در حقیقت اسطوره‌ها برای توجیه آیین‌ها، رسوم و قاعده‌های اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی پدید آمده‌ است و هدف اسطوره‌شناسی کشف اندیشة ن أکثراسطوره‌ها روایت باورهای اقوم گذشته دربارة خود، خدا، عالم هستی و مابعد الطبیعه به زبان رمز و در قالب داستان است؛ در حقیقت اسطوره‌ها برای توجیه آیین‌ها، رسوم و قاعده‌های اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی پدید آمده‌ است و هدف اسطوره‌شناسی کشف اندیشة نهفته در اساطیر است که زیر بنای فرهنگ و روحیات هر قوم محسوب می‌شود؛ کشف و پی بردن به روحیات و ذهنیات مردمی که خواست و آرزو و بیم و امیدشان را به زبان رمز در روایات اساطیری باز گفته‌اند. اسطوره‌ها سرشار از تصاویر حیوان‌هایی است که روزگاری انسان بوده‌اند. یکی از عناصر مهم در اسطوره‌ها، فقدان حد و مرزهای مشخص میان انسان و حیوان است. رابطة انسان و حیوانات، و نیز انسان و خدایان در گذشتة دور، در اساطیر و روایات کهن از اهمیتی خاص برخوردار است، در این میان اسب به خاطر ویژگی‌ها و مشخصه‌های خاص، در اساطیر از اهمیت بسیار برخوردار است. این نوشتار به بررسی موقعیت و جایگاه اسب در اساطیر و برخی ملل دیگر از جمله مصر، چین، یونان، هند و.. . پرداخته است. زیرا هر گاه یک اثر ادبی در کنار اثری دیگر مورد مقایسه قرار گیرد و هر یک از آن‌ها در مقام مقایسه با دیگری مورد ارزیابی باشد، معنایی عمیق‌تر را بنمایش می‌گذارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
291 - هوم عابد در شاهنامه و ریشههای اسطورهای آن
محمدنوید بازرگان مریم تراب پرورهوم یا هئومه که در فرهنگ ودائی سئوما نام دارد، گیاهی پررمز و راز است که خود را در جایگاه خدایان و ایزدان در پهنه اساطیر هند و ایرانی جای داده است. ردپای این ایزدگیاه، در کهن‌ترین آثار مکتوب نظیر وداها و نیز اوستا، تا ادبیات دوره میانه و سپس شاه‌نامه فردوسی بچش أکثرهوم یا هئومه که در فرهنگ ودائی سئوما نام دارد، گیاهی پررمز و راز است که خود را در جایگاه خدایان و ایزدان در پهنه اساطیر هند و ایرانی جای داده است. ردپای این ایزدگیاه، در کهن‌ترین آثار مکتوب نظیر وداها و نیز اوستا، تا ادبیات دوره میانه و سپس شاه‌نامه فردوسی بچشم می‌خورد. هم اکنون نیز جایگاه این گیاه و افشره مقدس آن در آیین‌‌های دینی زرتشتیان، یادگاری از پیشینه درخشان و فراتاریخی آن است. این پژوهش به بررسی ریشه‌های فرهنگی این گیاه از اعصار دور تا زمان حاضر می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه در یک انتقال از قلمرو اسطوره به حماسه، دگرگونی‌هایی جالب توجه یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
292 - تحلیل کیفیت بیداری قهرمان درون در شخصیت سیاوش و کیخسرو با تکیه بر نظریة پیرسون -کیمار
محمد جواد عصاریان سید علی قاسم زاده محمد حسین سرداغیبی‌گمان شاهنامة فردوسی متنی است که نظام اخلاقی-انسانی آن، حصار جغرافیایی و نژادی را برداشته و بدان خاصیتی جهانی و فرازمانی- فرامکانی بخشیده است. از نشانه‌های این ادعا، ظرفیت کم‌نظیر شاهنامه و شخصیت‌های آن با نمادهای جهانی و کهن‌الگوهای شخصیتی ان أکثربی‌گمان شاهنامة فردوسی متنی است که نظام اخلاقی-انسانی آن، حصار جغرافیایی و نژادی را برداشته و بدان خاصیتی جهانی و فرازمانی- فرامکانی بخشیده است. از نشانه‌های این ادعا، ظرفیت کم‌نظیر شاهنامه و شخصیت‌های آن با نمادهای جهانی و کهن‌الگوهای شخصیتی انسان‌هاست. این پژوهش به شیوة توصیفی-تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری تحلیل روان‌شناختی-کهن‌الگویی کارول.اس. پیرسون و هیو کی‌مار در نظریة بیداری قهرمان درون و در بستر نظریة سفر قهرمان جوزف کمپل تلاش کرده ‌است به اثبات این فرضیه در داستان زندگی سیاوش وکی‌خسرو در شاهنامه بپردازد. از نتایج کاربردی این نظریات برمی‌آید که داستان زندگی سیاوش و کی‌خسرو از کهن‌الگوی یتیم و نهادینه شدن آن در وجود آن‌ها آغاز می‌شود و با وجود تلّون و تبدّلی که ناشی از تحول در شخصیت و موقعیت زندگی آن‌هاست، این کهن‌الگو تقریبا در وجود سیاوش به گونه‌ای نمادین با مرگ به تکامل می‌رسد و نمود بیرونی و عینی این دگردیسی تکاملی و بیداری یا بازگشت در وجود کی‌خسرو با بروز کهن‌الگوی فرزانه در او به بیداری درون منجر می‌شود. بنابراین فرایند شخصیت‌سازی فردوسی از سیاوش تا کی‌خسرو هم از نظر چرخة مرگ و حیات (خدای نباتی و شهیدشونده در وجود سیاوش تا الهة باروری و حیات در وجود کی‌خسرو) و هم از نظر کیفیت سفرقهرمان مکمل یک‌دیگر‌ است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
293 - بازخوانی شاهنامه در گذر از اسطوره به قصه (بهرهای برای کودکان امروز)
رقیه شیبانی فراین مقاله به بررسی چگونگی استفاده از شاهنامه برای کودکان امروز بر پایة تفکر نظری شاهنامه در گذر از اسطوره به قصه می پردازد. بنیاد شاهنامه که دوره ای از تاریخ اساطیری ایران را دربردارد، بر بستری از اسطوره های ایرانی فراهم آمده است. این اسطوره‌ها با گذشت روزگار به ت أکثراین مقاله به بررسی چگونگی استفاده از شاهنامه برای کودکان امروز بر پایة تفکر نظری شاهنامه در گذر از اسطوره به قصه می پردازد. بنیاد شاهنامه که دوره ای از تاریخ اساطیری ایران را دربردارد، بر بستری از اسطوره های ایرانی فراهم آمده است. این اسطوره‌ها با گذشت روزگار به تمثیل‌هایی در شاهنامه دگرگون شده و ویژگی های مثبت و منفی خود را در رمزها، رازها، نمادها و پیام های داستان ها بجا گذاشته است که برخی از این آموزه‌های اسطوره‌ای، با دنیای کودکان همخوانی ندارد. بنابراین بهتر است برای انتقال شاهنامه به کودکان ویژگی های منفی اسطوره را از نقطه نظر فرهنگ کودک، از داستان های این کتاب کنار گذاشته، آن را با ویژگی های مثبت قصه جایگزین نمود و برش های داستانی را در ساختار داستان کوتاه به شیوه ای هنری و ادبی با زبانی ساده و گویا به کودکان عرضه کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
294 - ساختار منسجم آغاز حکومت در شاهنامه فردوسی
فاطمه امامیچکیده شاهنامه در عین تعدد و گستردگی منابع، بهصورتی منظم ومنسجم در یک کلّ یگانه و یکپارچه سروده شده است. انعکاس این انسجام و یکپارچگی را در پنجاه دوره حکومتی در کلّ اثر میتوان مشاهده کرد. دورههای پادشاهی از ساختاری همآهنگ و مشترک برخوردار است. محقق با این فرض که أکثرچکیده شاهنامه در عین تعدد و گستردگی منابع، بهصورتی منظم ومنسجم در یک کلّ یگانه و یکپارچه سروده شده است. انعکاس این انسجام و یکپارچگی را در پنجاه دوره حکومتی در کلّ اثر میتوان مشاهده کرد. دورههای پادشاهی از ساختاری همآهنگ و مشترک برخوردار است. محقق با این فرض که آغاز حکومت در شاهنامه دارای ساختاری یکپارچه و یکسان است بهروش تحلیلی و تطبیقی به بررسی و تطبیق این دورههای پادشاهی پرداخته است. برآیند حاصل از پژوهش نشان میدهد که ساختار آغاز حکومتها در شاهنامه از هشت الگوی مشترک پیروی میکند. سعی فردوسی در اثر پایبندی و استواری به این الگوهاست. گویا این شیوه برای بیان تفکّر اصلی شاهنامه بهصورت خط یا رشتهای در خلال اثر کشیده شده و موقعیّتهای مهم را بههم پیوند داده است. این الگوها عبارتاند از:1- بر تخت نشستن پادشاه؛ 2- مجلسآراستن؛ 3- سخنرانیکردن؛ 4- منشور حکومت پادشاه؛ با نام یزدان آغازکردن؛ 5- فرّه ایزدی داشتن؛ 6- آفرین خواندن بزرگان پادشاه را؛ 7- مدّت حکومت پادشاه. کلید واژهها فردوسی، شاهنامه، ساختار منسجم، آغازحکومت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
295 - گذشته زشوّال ده با چهار تأملی در یک بیت تاریخ¬دار شاهنامه
اکبر نحویفردوسی در آغاز داستان اشکانیان می گوید: محمود خراج یک سال را به نیم کاهش داد و خبر آن در چهارده شوّال به طوس رسید و مردم محمود را دعا کردند. کاستن از خراج در چه سالی و علت آن چه بوده است؟ استاد تقی زاده صدور این فرمان را به مناسبت قحط و غلای خراسان در سال 401 دانسته است أکثرفردوسی در آغاز داستان اشکانیان می گوید: محمود خراج یک سال را به نیم کاهش داد و خبر آن در چهارده شوّال به طوس رسید و مردم محمود را دعا کردند. کاستن از خراج در چه سالی و علت آن چه بوده است؟ استاد تقی زاده صدور این فرمان را به مناسبت قحط و غلای خراسان در سال 401 دانسته است، امّا دکتر زریاب خویی برآن بوده است که محمود خراج سال 400 را کاهش داده بود و انگیزة آن غنایمی فراوان بوده است که محمود پس از فتح قلعة بهیم نگر در آن سال بدست آورد. دکتر امیدسالار که سال400 را مستند به قول دکتر زریاب برای تاریخ فتح بهیم نگر پذیرفته‌اند، در یادداشت های شاهنامه این دو نظر را با یکدیگر تلفیق کرده،‌ تباینی میان آن دو ندیده اند. چون این موضوع به تاریخ نظم نهایی شاهنامه ارتباط می‌یابد. در این مقاله پس از بحث و بررسی، نتیجه گیری شده است که فتح قلعة مزبور در اوایل ذی‌قعدۀ 399 یعنی حدود 24 ماه پیش از بروز قحطی خراسان در شوّال 401 پایان گرفته بود. بنابراین نمی توانسته است انگیزه ای برای کاهش خراج در آن سال بوده باشد. کاهش خراج سال 400 نیز بنابر دلایلی پذیرفتنی نیست، بلکه فقط نظر استاد تقی زاده درست است و قرینه ای بیرون از متن شاهنامه نیز آن را تأیید می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
296 - منشور سلطنت و خطبة پادشاهان ایران باستان (با تأمّلی در شاهنامه، تاریخ طبری، غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم)
مریم محمدزاده علی رمضانی رسول عبادیاز مطالعة منابع دوران اسلامی مانند تاریخ طبری، غررالسیر بویژه مطابقت آن‌ها با شاهنامة فردوسی آشکار می شود که شهریاران ایران باستان در هنگام تاج گذاری سخن رانی می کردند و خطبه می خواندند . اصل پهلوی این خطبه ها در دست نیست؛ اما بواسطة نقل خلاصه یا بخش هایی از آن أکثراز مطالعة منابع دوران اسلامی مانند تاریخ طبری، غررالسیر بویژه مطابقت آن‌ها با شاهنامة فردوسی آشکار می شود که شهریاران ایران باستان در هنگام تاج گذاری سخن رانی می کردند و خطبه می خواندند . اصل پهلوی این خطبه ها در دست نیست؛ اما بواسطة نقل خلاصه یا بخش هایی از آن‌ها در منابع عربی و فارسی مربوط به تاریخ ایران، بویژه شاهنامه می توان عناصر تشکیل دهندة آن‌ها را تعیین کرد . از این رو، در این پژوهش با تکیه بر شاهنامة فردوسی و مطابقت دادن آن با تاریخ طبری و غررالسیر، به بررسی محتوا و محورهای اصلی این خطبه ها می پردازیم تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
297 - بررسی گفتمان روایی در شاهنامة فردوسی
ذوالفقار علامی آرزو حیدریشاهنامۀ فردوسی دارای ظرفیّت های علمی جالب توجّهی در حوزۀ روایت شناسی و دستور زبان روایت است. آن چه در پی می آید، بررسی یک گونۀ روایی به عنوان گفتمان روایی در شاهنامه است که راوی پس از روایت، به یک باره از جهان داستان خارج می شود و روی سخن را به سوی خواننده می گرداند و ب أکثرشاهنامۀ فردوسی دارای ظرفیّت های علمی جالب توجّهی در حوزۀ روایت شناسی و دستور زبان روایت است. آن چه در پی می آید، بررسی یک گونۀ روایی به عنوان گفتمان روایی در شاهنامه است که راوی پس از روایت، به یک باره از جهان داستان خارج می شود و روی سخن را به سوی خواننده می گرداند و با او به گفت وگو و مخاطبه می نشیند. اتّخاذ این شیوۀ روایی، معمولاً در پایان هر داستان، بر محور اغراض بلاغی و مقاصد گفتمانی معیّن بنا شده است و در القای حسِّ باور پذیری داستان مؤثّر است و حضور خواننده را به طور برجسته در قاب تصویر قرار می دهد. در این فضای ترسیم شده می توان کارکرد ارتباطی و عاطفی گفتمان روایی را بویژه با تغییر زمان از گذشته به حال ملاحظه کرد. همچنین روی کرد روایت شناختی این نوع زاویۀ دید، انتقال عواطف، ایدؤلوژی، حالت های ذهنی و ایجاد حس و درگیری عاطفی مستقیم راوی با خواننده است. حالات ذهنی و دیدگاههای ایدؤلوژیکی نویسنده با فرجام کنش ها و روی دادها، ارتباط مستقیم و منطقی دارد و به نوعی نویسنده به نقد و قضاوت اعمال و رفتار کنش گران می پردازد و باورهای فکری خود را ابراز می دارد و خواننده نیز ناخودآگاه همان برداشتی را اتّخاذ می کند که نویسنده ابراز داشته است و قضاوت او را می پذیرد. هدف نگارنده در مقالۀ پیشِ رو، ضمن تأکید بر اهمّیّت این گونۀ روایی، تشریح و تبیین مقاصد راوی در گفت وگوی مستقیم با مخاطب است که بر پایۀ نقد روایی و آرای روایت شناسان ساختارگرا چون ولت انجام گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
298 - بررسی نمادهای تصویری «فَرّ» (با تأکید بر نگارههای شاهنامه)
فاطمه ماه‌وان محمد جعفر یاحقی محمد جعفر یاحقی فرزاد قائمینقش مایه های نگاشته شده در نگاره های شاهنامه، از سویی در پیوند با نظام نشانه‌های متنی است و از سوی دیگر از تبار نظام نشانه های تصویری. نمونه ای از این نظام دوگانة تصویری- متنی، در مفهوم مینوی فَرّ و نقش مایه های تصویری آن بچشم می خورد. در نظام متنی، فرّة کیانی نشان أکثرنقش مایه های نگاشته شده در نگاره های شاهنامه، از سویی در پیوند با نظام نشانه‌های متنی است و از سوی دیگر از تبار نظام نشانه های تصویری. نمونه ای از این نظام دوگانة تصویری- متنی، در مفهوم مینوی فَرّ و نقش مایه های تصویری آن بچشم می خورد. در نظام متنی، فرّة کیانی نشان دهندة مشروعیّت شاه است. در پژوهش های انجام شده دربارة فرّ، پژوهش‌گران عموماً به توصیف مفهوم فَرّ و چگونگی کاربرد آن در شاهنامه و متون کهن پرداخته اند. تأکید این آثار، بیش‌تر بر جنبة معنایی فَرّ است. نویسندگان در پژوهش حاضر سعی دارند تا از روی‌کردی دیگر، بر بررسی مفهوم فرّه بپردازند. آنان مفهوم فَرّ را در میان نقش ها و نگاره ها جست‌وجو می کنند تا دریابند تصویرگران چگونه این مفهوم را به نقش کشیده اند؟ نویسندگان این جستار در جست‌وجوی نمادهای تصویری فَرّ از لابه لای نگاره‌های شاهنامه، سنگ نگاره ها و نقش درفش ها هستند. به این منظور، علاوه بر منابع متنی، از نگاره ها نیز به مثابۀ منابع تصویری بهره می گیرند. بررسی نگاره ها نشان می دهد که فرّ، در قالب سه نقش مایة نور، پرنده و سریر نمود یافته است. این سه نقش مایه هریک نمودهایی مختلف دارند که در این پژوهش به بررسی آن ها خواهیم پرداخت. هدف در این جستار، یافتن نمادهای فرّه از طریق کندوکاو در منابع تصویری است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
299 - بررسی رابطة زشتی و ویرانگری در شاهنامة فردوسی
علی حیدری سعید امامیچکیده شاهنامۀ فردوسی دربردارندۀ باورها، اعتقادات و اندیشههای مردمان ایران است و می توان هویت ایرانی را در آن بخوبی جستوجو کرد. یکی از مسایل با اهمیّت، رابطۀ زشترویی و ویرانگری در شاهنامه است. از آن جا که این باور در شاهنامه بارها آمده است، نمیتوان بسادگی از آن گذش أکثرچکیده شاهنامۀ فردوسی دربردارندۀ باورها، اعتقادات و اندیشههای مردمان ایران است و می توان هویت ایرانی را در آن بخوبی جستوجو کرد. یکی از مسایل با اهمیّت، رابطۀ زشترویی و ویرانگری در شاهنامه است. از آن جا که این باور در شاهنامه بارها آمده است، نمیتوان بسادگی از آن گذشت. با توجّه به اهمیّت این موضوع، در این مقاله سعی شده است ابتدا ژرف ساخت این رابطه بیان گردد، سپس بازتاب آن در شاهنامه بررسی شود. توأم بودن زشتی و ویرانگری، ریشه در دینها و کیشهای مختلف ایران باستان دارد، زیرا وقتی اهریمنِ تیره و بدبو، در جایگاه خالق موجودات معرّفی می شود - آن هم موجودات موذی و مضر- به تبع آن، هر آنچه زشتی، بدی، نقص، کژی و کاستیست، به او بازمیگردد. بنابراین چون اهریمن ویرانگر است، مخلوق او نیز ویرانگر است. این بن مایه در شاهنامه بارها آمده است و در همه جا افراد زشت روی، اهریمنی و ویرانگر شناسانده شده اند. این اندیشه آن چنان در شاهنامه عمیق است که در بسیاری از موارد ویرانگران نیز زشت رو و اهریمنی معرّفی شده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
300 - روایتهای شفاهی داستان گشتاسب در شاهنامه فردوسی (روایتهای ایرانی و غیر ایرانی)
پگاه خدیشداستان سفر گشتاسب به روم و ازدواجش با کتایون قیصر در شاهنامه فردوسی، یکی از داستان‌هایی است که با قوّت بسیار در فرهنگ شفاهی ایرانیان به حیات ادبی خویش ادامه داده است. بدرستی روشن نیست که فردوسی این داستان را از کدام مآخذ نقل کرده است، ولی تقریباً در تمام کتاب‌ أکثرداستان سفر گشتاسب به روم و ازدواجش با کتایون قیصر در شاهنامه فردوسی، یکی از داستان‌هایی است که با قوّت بسیار در فرهنگ شفاهی ایرانیان به حیات ادبی خویش ادامه داده است. بدرستی روشن نیست که فردوسی این داستان را از کدام مآخذ نقل کرده است، ولی تقریباً در تمام کتاب‌های تاریخ عمومی که پس از شاهنامه به زبان فارسی نوشته شده، به این داستان اشاره شده است. آنچه که امروزه با روایت‌های گوناگون میان اقوام ایرانی در این خصوص وجود دارد، داستانی است که با نام کره دریایی مشهور است و در فهرست تیپ‌های بین‌المللی قصه‌ها با تیپ 314 طبقه‌بندی شده است. این قصه گرچه تفاوت‌هایی با روایت شاهنامه فردوسی دارد، بسیاری از ویژگی‌های ساختاری و معنایی آن را در خود حفظ کرده است. از آنجا که قدیم‌ترین روایت‌های مکتوب بین‌المللی این قصه به قرن دوازدهم میلادی باز می‌گردد، روایت فردوسی را باید مقدّم بر آنها دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
301 - تحلیل چگونگی بازتاب گونههای بینامتنی با شاهنامه در تاریخنوشتههای سلسلهای برمبنای بینامتنیّت ژرار ژنت
فرشته محمدزاده محمد جعفر یاحقی بهمن نامور مطلق جواد عبّاسیبینامتنیّت مبتنی بر پیوند یک متن با متن های دیگر است. این متن ها می تواند از دو شاخة متفاوت، امّا وابسته به یک فرهنگ باشد، چنان که شاهنامه و متن های تاریخی سلسله ای این گونه است. به این صورت که پیوند و ارتباط بسیاری میان پیش متن شاهنامه و تاریخ نوشته های سلسله ای در طول أکثربینامتنیّت مبتنی بر پیوند یک متن با متن های دیگر است. این متن ها می تواند از دو شاخة متفاوت، امّا وابسته به یک فرهنگ باشد، چنان که شاهنامه و متن های تاریخی سلسله ای این گونه است. به این صورت که پیوند و ارتباط بسیاری میان پیش متن شاهنامه و تاریخ نوشته های سلسله ای در طول ادوار متمادی ایجاد شده است. از این رو، مسألۀ پژوهش این است که ارتباط بینامتنی میان شاهنامه و تاریخ نوشته های سلسله ای از سدة ششم تا میانة سدة هشتم هجری چگونه است؟ بدین منظور از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت که یک نظریّة کامل در این باره است، بهره می بریم. هدف اصلی در این جستار، دست یابی به انواع هم حضوری ها و روابط بینامتنی متن های تاریخی سلسله ای در بازة زمانی موردِ نظر و شاهنامه است. روش پژوهش، تطبیقی و مبتنی بر توصیف و تحلیل داده ها است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تاریخ نویسان سلسله ای مبتنی بر نگرش های تاریخی و شیوة تاریخ نویسی خود، با آگاهی کامل، شاهنامه را در جهت پاسخگویی به انتظارات خود و مخاطبان خود برگزیده اند و در این راستا به ترتیب بیشترین تا کم ترین از چهار گونة بینامتنی نقل قول، تلمیح، سرقت ادبی و ارجاع بهره برده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
302 - شاهنامه عصر صفوی کابل و بازنمایی درون مایههای آن
محمود طاووسیهنوز با وجود اینکه صدها دست‌نویس شاهنامة حکیم توس مورد بررسی و تحقیق صاحب‌نظران قرار گرفته است، باز گه گاه و از روی اتفاق پرده از رخسار حجله‌نشینانی تنها مانده و فراموش شده برداشته می‌شود و مشتاقان هنر و دوست‌داران و ادیبان یا هنرمندانی را که ان أکثرهنوز با وجود اینکه صدها دست‌نویس شاهنامة حکیم توس مورد بررسی و تحقیق صاحب‌نظران قرار گرفته است، باز گه گاه و از روی اتفاق پرده از رخسار حجله‌نشینانی تنها مانده و فراموش شده برداشته می‌شود و مشتاقان هنر و دوست‌داران و ادیبان یا هنرمندانی را که انتظار ندارند چنین اتفاقی رخ دهد، در حیرت فرو می‌برد. یکی از این دست آثار، شاهنامه‌ای کامل، مصور و مذهّب با خوش‌نویسی بسیار زیباست که در سال 1044 هجری قمری در دارالسلطنة قزوین به دست توانای خوش‌نویسی به نام عبدالرزاق قزوینی و با هنرمندی نگارگرانی چیره دست فراهم آمده که تا کنون کسی از آن آگاهی نداشته است. این دست‌نویس ارزشمند و گران‌قدر اکنون در آرشیو ملی کابل افغانستان نگه‌داری می‌شود و تا کنون به جامعة ادبی و هنری معرفی نشده است. در این نوشته کوشش می‌شود که تا حدّ مقدور به معرّفی این اثر هنری برای نخستین بار پرداخته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
303 - بررسی عنصر تقدیرگرایی در شاهنامه فردوسی و حماسههای مذهبی
زهرا فرج‌نژاد فرهنگ محمدنوید بازرگانتقدیرگرایی (فاتالیسم) یکی از ویژگی‌های جوامع سنتی شرقی و اعتقادی است که طبق آن، سرنوشت انسان از قبل مقدر شده و تمامی امور براساس مقدرات رخ می‌دهد و جای‌گاهی برای انتخاب و اختیار انسان وجود ندارد. در این مقاله، پس از ریشه‌یابی عنصر تقدیرگرایی در ایران أکثرتقدیرگرایی (فاتالیسم) یکی از ویژگی‌های جوامع سنتی شرقی و اعتقادی است که طبق آن، سرنوشت انسان از قبل مقدر شده و تمامی امور براساس مقدرات رخ می‌دهد و جای‌گاهی برای انتخاب و اختیار انسان وجود ندارد. در این مقاله، پس از ریشه‌یابی عنصر تقدیرگرایی در ایران، نشانه‌های آن، از جمله: ستاره‌پرستی و اخترشناسی، بخت، نذر و صدقه و اعتقاد به نیروهای ماوراءالطبیعی، در شاه‌نامه و چهار اثر حماسۀ مذهبی دیگر (علی‌نامه، حملۀ حیدری باذل مشهدی، حملۀ حیدری راجی کرمانی و تازیان‌نامه؛ خلاصۀ خاوران‌نامه) مورد بحث و بررسی قرار گرفته، مشخص گردید که پیش‌گویی از طریق منجمان در شاهنامه، بیش‌تر از آثار حماسی - مذهبی، و برعکس پیش‌گویی از طریق الهامات الاهی و وحی و هاتف ماوراءالطبیعی در آثار مذهبی بیش‌تر از شاهنامه است. همچنین اعتقاد به بخت و اقبال در شاهنامه پررنگ‌تر از آثار حماسی - مذهبی است. در میان حماسه‌های مذهبی مورد مطالعه، خاوران‌نامه از نظر اسطوره‌ای به شاهنامه نزدیک تر است. در مراتب بعد از آن، به ترتیب حملة حیدری راجی کرمانی، حملة حیدری باذل مشهدی، و علی‌نامه قرار می‌گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
304 - ضحّاک در کورۀ سراسکند نگاهی به روایت داستان ضحّاک ماردوش در منطقة هشترود و تأثیر آن در نامگذاری مناطق جغرافیایی
عبدالله ولیپور سید غلامرضا غیبیشاهنامۀ فردوسی از همان سال هایی که این اثر آفریده شد، معتبرترین سند هویّت و خصلت های قومی و عامل تقویّت روحی مردم ایران شناخته شده است. این منظومه از آغاز سرایش، در گروه ها و طبقات مختلف مردم ما اثر عمیق و جاویدان نهاده و بسی داستان ها و باورها را پدید آورده است. اغلب د أکثرشاهنامۀ فردوسی از همان سال هایی که این اثر آفریده شد، معتبرترین سند هویّت و خصلت های قومی و عامل تقویّت روحی مردم ایران شناخته شده است. این منظومه از آغاز سرایش، در گروه ها و طبقات مختلف مردم ما اثر عمیق و جاویدان نهاده و بسی داستان ها و باورها را پدید آورده است. اغلب داستان های آن، روایت های شفاهی گوناگون در میان عامّة مردم این سرزمین داشته است و آنان با قومیّت ها و گویش های مختلف و با روایت های متعدّد و گوناگون، دل بستگی ویژۀ خود را به این اثر ارزش مند نشان داده اند. داستان ضحّاکِ ماردوش یکی از این داستان هاییست که روایت هایی متعدّد و متفاوت در میان عامّة مردم دارد. نگارندگان مقالۀ حاضر برآنند در این جستار، روایتی از داستان ضحّاک را در شهرستان هشترود، تحلیل و بررسی کنند [1]. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
305 - تحلیل آماری پایگاه اجتماعی زنان شاهنامه
سمیه بخشنده زحمتیزنان نیمی از پیکرة هر اجتماع را در همة ادوار تشکیل میدهند که در مورد مقام آنان و جایگاه و پایگاه اجتماعی در همه حوزهها اعم از علوم مختلف روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی، ارتباطات و... از جمله حوزة ادبیات همچنان جای مطالعه و بررسی وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف شن أکثرزنان نیمی از پیکرة هر اجتماع را در همة ادوار تشکیل میدهند که در مورد مقام آنان و جایگاه و پایگاه اجتماعی در همه حوزهها اعم از علوم مختلف روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی، ارتباطات و... از جمله حوزة ادبیات همچنان جای مطالعه و بررسی وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف شناخت پایگاه اجتماعی زنان شاهنامه تلاشی آکادمیک است برای پاسخ به پرسشهای زیر: ـ زنان عصر ساسانی در اثر ماندگار شاهنامه چه پایگاه اجتماعی داشتهاند؟ ـ کدام زنان از پایگاه اجتماعیی بالاتر برخوردار بودهاند؟ ـ دیدگاه فردوسی (شاعر بنام عرصة ادبیات) به عنوان مرد جامعة مردسالارانة قرن 4 و 5 به مقام زن و جایگاه او چگونه بوده است؟ جامعة آماری در پژوهش حاضر شامل همه زنان شاهنامه، اعم از زنان بنام و نقشآفرین و اثرگذار، زنان کمتأثیر با نقشآفرینی اندک و کمرنگ، ایزدبانوها و نیز زنان جادوست. جهت دقت افزون تحقیق و نیز ارائة مطالعة علمی نو، از میان جمعیت آماری، دو گروه زنان ایرانی و غیرایرانی، به عنوان نمونة آماری انتخاب شدهاند. (تاکنون پژوهشی در حوزة ادبیات بویژه در زمینة موضوعات شاهنامه و جایگاه زن با این نمونة آماری، انجام نشده است.) مقولة پایگاه اجتماعی به عنوان تنها متغیر پژوهش با دو مؤلفة اعتبار اجتماعی ـ مشورتخواهی مورد مطالعه و بررسی در خصوص نمونة آماری، قرار گرفته است. پس از گردآوری مطالعات و دادهها از طریق اسنادی ـ کتابخانهای، یافتههای حاصل با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا مورد ارزیابی و تحلیل و تفسیر قرار گرفته است و در پایان، محقق به یک نتیجهگیری نهایی دست یافته است و آن اینکه: هر دو گروه زنان ایرانی و غیر ایرانی با وجود جامعة مردسالار عصر ساسانی در قرن 4 و 5 هجری دارای پایگاه اجتماعیی نسبتاً خوب و بالا بودهاند، با ذکر این نکته که: زنان با ملیتهای غیرایرانی در مقولة پایگاه اجتماعی در مرتبهای بالاتر نسبت به زنان ایرانی قرار داشتند و از پایگاه اجتماعیی بالاتر برخوردار بودهاند. کوتاه سخن آنکه؛ زنان شاهنامة فردوسی دارای پایگاه اجتماعیی بالا و مناسب بودهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
306 - تحلیل تراژدیهای شاهنامة فردوسی بر پایة افسانة مضمون ارسطو
پیمان ریحانینیا خلیل بیگزادهارسطو تراژدی را به اجزایی ششگانه تقسیم کرده است و افسانة مضمون (پیرنگ) از اهمّ آنهاست که پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی همگونی جالب توجّهی با آن دارد. این پژوهش با هدف تبیین پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی بر پایة دیدگاه ارسطو با رویکردی توصیفی-تحلیلی انجام شده أکثرارسطو تراژدی را به اجزایی ششگانه تقسیم کرده است و افسانة مضمون (پیرنگ) از اهمّ آنهاست که پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی همگونی جالب توجّهی با آن دارد. این پژوهش با هدف تبیین پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی بر پایة دیدگاه ارسطو با رویکردی توصیفی-تحلیلی انجام شده و نشان داده است که پیرنگ تراژدیهای شاهنامه غالباً با عنصر پیرنگ ارسطویی و اجزای آن: بازشناخت، دگرگونی و واقعة دردانگیز همخوانی دارد، چنان که روابط علّی و معلولی رخدادهای تراژدیها، وجود بازشناخت و دگرگونی در آنها و واقعة دردانگیز سرنوشت قهرمان، خواننده را به خواندن چندین بارة تراژدیهای شاهنامه ترغیب میکند. بنابراین، راز ماندگاری و جذابیت تراژدیهای شاهنامة فردوسی ریشه در پیرنگِ محکم و استوار آنها دارد که با الگوی ارسطو تا حدود زیادی منطبق است، اگر چه رویکرد ناهمگونی پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی با الگوی پیرنگِ ارسطویی در بخشی از ساختار روایی مانند پیشگویی آغاز آنها و غلبة سرنوشت و تقدیر فرجامین در این تراژدیها وجود دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
307 - از واژه تا گواژه
حمیدرضا قربانی فاطمه جمالییکی از مهم‌ترین ابعاد مبارزة پهلوانان و جنگجویان شاهنامه، گواژه زنی و رجز خوانی‌‌هایی است که در قالب نوعی جنگ نرم مطرح می‌شود. پهلوانان در بیش‌تر مبارزات تن به تن با بیان ویژگی‌های پهلوانانه و جنگجویانة خود، در برابر حریف، او را به استهزا م أکثریکی از مهم‌ترین ابعاد مبارزة پهلوانان و جنگجویان شاهنامه، گواژه زنی و رجز خوانی‌‌هایی است که در قالب نوعی جنگ نرم مطرح می‌شود. پهلوانان در بیش‌تر مبارزات تن به تن با بیان ویژگی‌های پهلوانانه و جنگجویانة خود، در برابر حریف، او را به استهزا می‌گیرند. این جدال کلامیِ هم‌راه با تحقیر و تمسخر گاهی خود شخص و گاه خانواده و نژاد او را در بر می‌گیرد. نکتة مهم آن‌که؛ فردوسی با مهارت خاص و با شگردهای متعدد و متنوع واژه‌ها را در قالب ابیات منظم کرده و با لحنی استهزا آمیز و گواژه آلود بر زبان پهلوان جاری می‌سازد. کمتر پهلوانی در شاهنامه دیده می‌شود که به گواژه زنی نپردازد. در این میان رستم نقشی شاخص در گواژه زنی حریفان دارد و تا حدی به شرافت و اصالت خود پایبند است که کم‌ترین توهین را برنمی تابد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل ابعاد مختلف ساخت و محتوای گواژه زنی‌ها در بخش پهلوانی شاهنامه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
308 - مازندران و البرز در شاهنامه
بهجت نجیبی فینیشاهنامة فردوسی به عنوان مدرکی مستند، دال بر وطندوستی و عظمت و قدمت تاریخی ایرانیان، هنوز هم نه تنها برای ما ایرانیان، که برای همه جهانیان که در عرصة ادبیات جهان، نکتههایی نغز و رازها و رمزهایی هیجانانگیز دارد که از رهگذر تحلیلهای بایسته، شایسته است گشوده آید. یکی أکثرشاهنامة فردوسی به عنوان مدرکی مستند، دال بر وطندوستی و عظمت و قدمت تاریخی ایرانیان، هنوز هم نه تنها برای ما ایرانیان، که برای همه جهانیان که در عرصة ادبیات جهان، نکتههایی نغز و رازها و رمزهایی هیجانانگیز دارد که از رهگذر تحلیلهای بایسته، شایسته است گشوده آید. یکی از این مسائل، گسترة جغرافیایی است که در شاهنامه از آن سخن بمیان آمده است. در این باب، پژوهشگران شاهنامه پیوسته خواهان پاسخگویی به این پرسش هستند که مازندران و البرز در این اثر جاویدان به کدام منطقة جغرافیایی گفته میشده است. آیا این دو منطقه در کشور پهناور ایران قرار دارد، یا در جایی غیر از ایران واقع شده است؟ در این مقاله به مدد کتابهای کهن جغرافیایی و نوشتههای پژوهشگران معاصر در این باب، سعی شده است به این پرسشها، پاسخی درخور داده شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
309 - پساساختگرایی در شاهنامة فردوسی (با تأکید بر مرگ بهرام)
رویا سیدالشهداییدر این مقاله برآنیم که با بررسی زیباشناسانة مرگ یکی از شخصیتهای حماسة فردوسی، گوشهای از قابلیت پویایی و تأویل این اثر را تصویر کنیم. بنیاد اسطورهای ـ تاریخی متون حماسی در ظاهر آنان را به سوی تفسیرناپذیری سوق میدهد، در حالی که بافت داستانهای شاهنامه به گونهای است ک أکثردر این مقاله برآنیم که با بررسی زیباشناسانة مرگ یکی از شخصیتهای حماسة فردوسی، گوشهای از قابلیت پویایی و تأویل این اثر را تصویر کنیم. بنیاد اسطورهای ـ تاریخی متون حماسی در ظاهر آنان را به سوی تفسیرناپذیری سوق میدهد، در حالی که بافت داستانهای شاهنامه به گونهای است که متن را به شدت تأویلی مینماید. حماسة فردوسی بافتی پارادوکسی دارد: از سویی در آن نشانههایی است که به نحوی اساسی اصیل و واقعی همچون مشخصههایی منسجم و متناسب و نظاممند موجودیت دارد و از سوی دیگر تأویل و تفسیر در آن متوقف نمیشود و بشدّت بافتزدا و معناساز و سرشار از ابهام است، پیوسته میکوشد فاقد بافت قطعی بماند، غیرتاریخی و غیرمکانی جلوه کند و برخود جاودانگی ببخشد. گزینش مرگ بهرام و جلوة زیباشناسانة مرگ این قهرمان حماسی مناسبتی است در بیان ویژگی شگرف حماسة فردوسی که با وجود گرایش به ساختار پیوسته، خصلتی پساساختگرایانه دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
310 - شیوههای شخصیتپردازی در شاهنامۀ فردوسی
یوسف نیک‌روز محمد هادی احمدیانیشخصیت به هم‌راه پیرنگ محوری‌ترین و مهم‌ترین عناصر داستانی بشمار می‌آید. عنصر شخصیت در ادبیات داستانی قدیم و جدید عنصری ثابت و با اهمیت بوده، و سنگ بنای اثر ادبی را تشکیل می‌دهد. در بیان اهمیت شخصیت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیت وجود ند أکثرشخصیت به هم‌راه پیرنگ محوری‌ترین و مهم‌ترین عناصر داستانی بشمار می‌آید. عنصر شخصیت در ادبیات داستانی قدیم و جدید عنصری ثابت و با اهمیت بوده، و سنگ بنای اثر ادبی را تشکیل می‌دهد. در بیان اهمیت شخصیت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیت وجود نداشته باشد، ماجرایی اتفّاق نخواهد افتاد. شخصیت‌ها در متون داستانی به دو روش مستقیم و غیر مستقیم پردازش می‌شوند. شاهنامۀ فردوسی را نیز می‌توان اثری داستانی بحساب آورد. فردوسی نسبت به عنصر شخصیت همانند دیگر عناصر داستان، ژرف نگری و دقتی بسیار داشته است. شخصیت‌پردازی عاملیست که به وسیلۀ آن می‌توان ویژگی‌ها، روحیات، افکار و دیگر خصوصیات شخصیت را برای خواننده روشن کرد. لذا نویسنده کوشیده است نحوۀ نگرش فردوسی به شخصیت‌ها و شیوه‌های شخصیت‌پردازی وی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
311 - بررسی بازتاب اعتقاد به استویهاد یا دیو مرگ در شاهنامه
اردشیر سنچولی جدیددیوها و مخلوقات اهریمنی بخشی جدایی ناپذیر از اساطیر و باورهای ایرانیان باستان را تشکیل می دهند، در واقع پیشینیان ما برای هر کدام از رذیلت ها و پدیده های شر، قائل به دیوی خاص بودند و آشکار شدن هریک از این عناصر شرور و ویران گر را به آن دیوها نسبت می دادند. از جمله پدیده أکثردیوها و مخلوقات اهریمنی بخشی جدایی ناپذیر از اساطیر و باورهای ایرانیان باستان را تشکیل می دهند، در واقع پیشینیان ما برای هر کدام از رذیلت ها و پدیده های شر، قائل به دیوی خاص بودند و آشکار شدن هریک از این عناصر شرور و ویران گر را به آن دیوها نسبت می دادند. از جمله پدیده هایی که ایرانیان برای آن دیوی خاص قائل بودند، پدیدۀ مرگ است؛ پدیده ای که آن را به استویهاد یا دیو مرگ منسوب می کردند. این باور هرچند پس از ورود اسلام در نزد ایرانیان کم رنگ گردید، اما بازتاب آن را می توان در برخی از آثار از جمله شاهنامه بخوبی مشاهده کرد؛ آن گونه که برخی از تصاویر و استعاره هایی که فردوسی در شاهنامه برای مفهوم مرگ بکار برده است، تأثیر بسیار او را در این مسأله آشکار می کند. بر همین اساس در این پژوهش قصد داریم تا با مطابقت تصاویر مربوط به مرگ در شاهنامه با آن چه در مورد استویهاد یا دیو مرگ آمده است، بازتاب این اسطوره و این باور را که در قبل از اسلام در دین زرتشتی وجود داشته است، نشان دهیم و به اثبات این نکته بپردازیم که فردوسی در خلق این تصاویر به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تأثیر باور به این دیو قرار داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
312 - تحلیل نشانهشناختی سبک سه نگارۀ شاهنامۀ فردوسی با عنوان «کشتن بهرام گور، اژدها را»
آناهیتا مقبلی بهناز پیامنیچکیده نشانهشناسی به مطالعة نظام های نشانه ای در زندگی اجتماعی می پردازد. نظریّههای نشانه شناختی در زمینة تحلیل آثار هنری و تصویری نیز کارآمد است. نشانهشناسی در تحلیل متن بصری و سبک آثار هنری به گسترة معناهای متن نزدیک میشود. آفرینش هنری، عینیّت بخشیدن به زیباییست و أکثرچکیده نشانهشناسی به مطالعة نظام های نشانه ای در زندگی اجتماعی می پردازد. نظریّههای نشانه شناختی در زمینة تحلیل آثار هنری و تصویری نیز کارآمد است. نشانهشناسی در تحلیل متن بصری و سبک آثار هنری به گسترة معناهای متن نزدیک میشود. آفرینش هنری، عینیّت بخشیدن به زیباییست و در نگاه نگارگر ایرانی قلمرو زیبایی با عالم مثال قرین است. فضا در نگارگری ایرانی نمودیست از فضای ملکوتی و هنرمند در بیان آن از زبان واقع گرایانه استفاده نمیکند، بلکه زبان او، زبان نماد و نشانه است. مطالعة تطبیقی سه نگاره با عنوان مشترک کشتن بهرام گور، اژدها را از سه شاهنامة سلطان ابوسعید (مورّخ 730هـ.ق)، شاهنامة مکتب شیراز (مورّخ 771هـ.ق محفوظ در موزة توپقاپیسرای استانبول) و شاهنامه ای مربوط به مکتب مشهد- قزوین (مورّخ 988هـ.ق) از منظر نشانه شناسی و سبک هنری آن از اهداف نگارندگان در مقاله است. نویسندگان، در آغاز به بحث عالم خیال و تأثیر و بازتاب آن در این نگاره ها میپردازند، سپس نشانه های نمادین، نمایه ای و شمایلی را در دو نگاره بررسی و در خلال پژوهش، معنیهایی ضمنی اژدها و بن مایة اژدهاکشی را تحلیل کردهاند. همچنین شخصیّت بهرام در اسطوره و تاریخ تبیین شده است. این پژوهش تطبیقی و توصیفی - تحلیلیست. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد گرچه نگارگر در تصویر کردنِ اصل شعر وفادار است، در عین حال تابع صرفِ متن نبوده است، بلکه با انتخاب فرازی از شعر و درآمیختن آن با خیال و ارزش های عرفی و هنری در برهة تاریخی خود، روایت تصویری خلّاقانة خود را از این مضمونها ارائه می دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
313 - ارنواز و شهرناز پژوهشی در ریشهیابی دو نام در شاهنامة فردوسی
پریا زوارهئیانشخصیت ارنواز و شهرناز، خواهران رشک برانگیز جمشید در شاهنامة فردوسی ریشههایی کهن و اساطیری در کتاب بزرگ دینی ایران باستان ـ اوستا ـ دارد. هر چند پنج نسک باقیمانده از بیست و یک نسک پیشین، اطلاعاتی اندک دربارة این دو شاه بانوی اصیل و نژاده عرضه میدارد اما با در کنار هم أکثرشخصیت ارنواز و شهرناز، خواهران رشک برانگیز جمشید در شاهنامة فردوسی ریشههایی کهن و اساطیری در کتاب بزرگ دینی ایران باستان ـ اوستا ـ دارد. هر چند پنج نسک باقیمانده از بیست و یک نسک پیشین، اطلاعاتی اندک دربارة این دو شاه بانوی اصیل و نژاده عرضه میدارد اما با در کنار هم نهادن آنچه در اوستا و ترجمههای عربی از متون میانه در دست است و نیز اشارات کوتاه اما پر رمز و راز فردوسی حکیم میتوان تصویری روشنتر از آنان و نقش مؤثر هر یک در بنیادگذاری نسلهایی متفاوت بدست داد. این مقاله تلاش دارد ضمن پرتوافکندن بر این تصویر، گذری نیز بر نقش کلیدی زن در شاهنامه حکیم توس داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
314 - تحلیل استراتژیک کشته شدن رستم در شاهنامه با رویکرد نظریه بازیها
مجید اسحاقی هادی ضیاییدر این مقاله، یک تحلیل استراتژیک برای کشته شدن رستم در شاهنامه با رویکرد نظریه بازیها ارائه شده است. در نگاه اول، استراتژی حکیم فردوسی استخراج میشود که با کشته شدن رستم در شاهنامه نمیخواهد به شاعران قرنهای آینده سواری رایگان بدهد. بازی فردوسی و شاعران آینده یک بازی أکثردر این مقاله، یک تحلیل استراتژیک برای کشته شدن رستم در شاهنامه با رویکرد نظریه بازیها ارائه شده است. در نگاه اول، استراتژی حکیم فردوسی استخراج میشود که با کشته شدن رستم در شاهنامه نمیخواهد به شاعران قرنهای آینده سواری رایگان بدهد. بازی فردوسی و شاعران آینده یک بازی ترتیبی ایستای اکید میباشد که با استفاده از جدول اطلس نظریه بازیهای 2×2 مدل سازی میشود. در نگاه دوم، بازی شغاد و رستم با استفاده از مدل بازیهای استراتژیک، پس از طراحی استراتژیهای بازیکنان، عایدیهای آنان در موقعیتهای مختلف با توجه به محیط بازی محاسبه و تحلیل شده است. این بازی 2×2 یکی از بازیهای ترتیبی ایستا اکید و بازی هژمونی میباشد. با توجه به جدول این بازی، بازیکن P_1 (شغاد) که برای فریب بازیکن P_2 (رستم) از شرایط بازی استفاده میکند و بازی را طوری پیاده سازی کرد تا به خواسته خود برسد. یکی از مهم ترین نتایج این مقاله، اثبات ژرف اندیشی تفکر راهبردی فردوسی است که به عنوان یک استراتژیست مطرح و بررسی شده است. تفاصيل المقالة