واکاوی فضایل و خصوصیّات اخلاقی مشترک در شاهنامه و اوستا
الموضوعات : جستار نامه: ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی)رحمت الله دبیر 1 , حمید طبسی 2 , ابوالقاسم رادفر 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد جیرفت، دانشگاه آزاد اسلامی، جیرفت، ایران.
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد جیرفت، دانشگاه آزاد اسلامی، جیرفت، ایران
3 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی.
الکلمات المفتاحية: شاهنامه, فردوسی, اوستا, مضامین مشترک, صفات اخلاقی,
ملخص المقالة :
مضامین اخلاقی و اجتماعی از مباحث اصلی در ادبیّات فارسی است و از گذشته تاکنون جلوه گاه نغزترین و ناب ترین معانی و مضامین اخلاقی و تعلیمی بوده است؛ بهگونهای که در هر دوره، بخش انبوهی از شعر فارسی به حکمت و موعظه اختصاص داشته است. ادبیّات تعلیمی از رایج ترین و کهنترین گونه های ادبی در جهان است که آموزه های عقلانی و اخلاقی را به مخاطبان ارائه میکند تا با کاربست آن ها در زندگی به نیکبختی و سعادت برسد. در شاهنامه که اثری حماسی است، سخن از انسانهایی آرمانی به میان میآید که آراسته به صفات نیکوی انسانی هستند و پایبندی به اخلاق، بارزترین ویژگی زندگی آنان است. فردوسی که صاحب گفتاری پاک و آراسته بهراستی و درستی است، خود، به فضایل اخلاقی پایبند است و در داستانهای شاهنامه به بیان این ارزشها در زندگی آدمی میپردازد. اوستا نیز که اثری تعلیمی و اخلاقی است، پر از خوبیها و اندیشههای انسان دوستانه است؛ که در آن مضامین اخلاقی به انحای مختلف بیان شده است. این مقاله سعی دارد با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانهای خصوصیات اخلاقی مشترک در این دو اثر را بررسی کند؛ از بررسی و مقایسۀ این دو منبع، این نتیجه حاصل شد که شاهنامه ضمن تأثیرپذیری و جذب مؤلفه های فرهنگی دین مبین اسلام، تأثیرات فراوانی نیز از فرهنگ ایران پیش از اسلام گرفته، بسیاری از مؤلفه های فرهنگی آن را حفظ و ضبط کرده است.
_||_