-
حرية الوصول المقاله
1 - سنجش کیفیت ابعاد زیست محیطی شهر مبتنی بر فضاهای شهری (مطالعه موردی: مقایسه محله فردوسی در منطقه12 و محله شهرک بوعلی در منطقه 2 تهران)
روجا بوداغی حمیدرضا صارمیبه نظر میسد افزایش اغتشاش بصری،، کیفیت نامناسب فضاهای شهری و آلودگیهای زیست محیطی که منجر به عدم حضور پویای شهروندان در فضای شهری شده است. از اینرو سنجش کیفیت ابعادزیست محیطی شهر به لحاظ برخوردای از فضای شهری را در جهت ارتقای فضاهای شهریمان انجام شده است. در این پژو أکثربه نظر میسد افزایش اغتشاش بصری،، کیفیت نامناسب فضاهای شهری و آلودگیهای زیست محیطی که منجر به عدم حضور پویای شهروندان در فضای شهری شده است. از اینرو سنجش کیفیت ابعادزیست محیطی شهر به لحاظ برخوردای از فضای شهری را در جهت ارتقای فضاهای شهریمان انجام شده است. در این پژوهش مفاهیم شهر، فضای شهری، کیفیت فضای شهری، ابعاد زیست محیطی شهر مورد توجه قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده جامعه آماری کلیه افراد 15 سال به بالا در دو منطقه محله فردوسی ر در منطقه12 وشهرک بوعلی در منطقه 2 تهران بوده که از میان آنان 380 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته 44 سوالی بوده، برای تجزیه و تحلیل از آزمون تی تک متغیره، تی مستقل و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافتهها نشان دادند ابعاد زیستمحیطی شهر تهران از دیدگاه پاسخ دهندگان ابعاد زیست محیطی در دو منطقه تفاوت معنی داری نشان ندادند. و همچنین یافتهها نشان داده بین ابعاد زیستمحیطی شهر و موفقیت فضای شهری ارتباط معنا داری وجود دارد و نیز نشان داده شده که مدیران شهری نتوانستند در بهبود کیفیت ابعاد زیست محیطی شهر و تهیه برنامههای توسعه کیفیت فضای شهری تاثیرمناسبی بگذارند. با بررسی یافتهها مشخص گردید افراد از ابعاد زیستمحیطی شهر در دو منطقه رضایت نداشتند هرچند میانگین پاسخهای شهرک بوعلی به دلیل رعایت نکات زیبایی شناسی بهتر بوده اما افراد در دو منطقه از عملکرد مدیران در ایجاد فضاهای شهری رضایت نداشتند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تحلیل تطبیقی سبکشناسی زبانی در رزم رستم با اشکبوس شاهنامه و رزم عمروعاص با علی (ع) علینامه
فرشاد اسکندری شرفی حسین صحراگرد حسن حیدریعلینامه نخستین حماسۀ دینی ادب فارسی، بازمانده از قرن پنجم هجری، است. سرایندۀ این منظومه، شاعری شیعی مذهب، متخلص به ربیع است که آن را در شرح مغازی امام علی (ع)، بهویژه جنگهای ایشان در جمل و صفین، و در مقابله با شاهنامه، سروده است. هدف پژوهش پیشرو که روشی توصیفی- تحلی أکثرعلینامه نخستین حماسۀ دینی ادب فارسی، بازمانده از قرن پنجم هجری، است. سرایندۀ این منظومه، شاعری شیعی مذهب، متخلص به ربیع است که آن را در شرح مغازی امام علی (ع)، بهویژه جنگهای ایشان در جمل و صفین، و در مقابله با شاهنامه، سروده است. هدف پژوهش پیشرو که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت میگیرد، مشخص نمودن میزان تأثیرپذیری این حماسۀ دینی کمتر شناخته شده، از عناصر سبکی شاهنامه فردوسی، در سطح زبانی است. رویکرد پژوهش تطبیقی است؛ به همین منظور ابتدا دو داستانِ رزم رستم با اشکبوس و رزم عمروعاص با علی (ع) از شاهنامه فردوسی و علینامه ربیع انتخاب و از نظر مختصات آوایی، لغوی و نحوی بررسی و با هم مقایسه شده است تا ویژگیهای مشترک و متمایز سبکی آنها در سطح زبانی مشخص و تحلیل آماری گردد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که علینامه اگر چه هفتاد سال پس از شاهنامه و در مقابله با آن سروده شده است؛ اما از نظر سبک زبانی تا حد فراوانی تحت تأثیر شاهنامه قرار گرفته است؛ بهگونهای که بسیاری از مختصات آوایی، لغوی و نحوی موجود در شاهنامه و سبک خراسانی در آن به کار رفته است. تأثیرپذیری فراوان علینامه از شاهنامه نشانگر این است که شاهنامه همواره بهعنوان اثری شاخص و صاحبسبک الهامبخش دیگر حماسهسرایان بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - بررسی تطبیقی کاربرد ابزار و آلات جنگی در نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی (نمونه موردی شاهنامه بایسنقری و خمسه نظامی با عنتره بن شداد شاعر و جنگجوی عرب)
فاطمه شرفی سید علی اکبر شریعتی فر علی عشقی سردهیتاریخ ایران همواره سرشار از منابع ادبی غنی است که به ابعاد مختلف از جمله رزم و بزم پرداخته اند. از جمله این کتاب ها نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی است و یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخش های مهمی از این کتابهای سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیین ها و أکثرتاریخ ایران همواره سرشار از منابع ادبی غنی است که به ابعاد مختلف از جمله رزم و بزم پرداخته اند. از جمله این کتاب ها نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی است و یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخش های مهمی از این کتابهای سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیین ها و فنون و ابزار های رزم است . از این رو پژوهش حاضر که در صدد بررسی تطبیق کاربرد ابزار و آلات جنگی در نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی (نمونه موردی شاهنامه بایسنقری و خمسه نظامی با عنتره بن شداد شاعر و جنگجوی عرب) است، پس از بسط فضای مفهومی موضوع تحقیق، به بررسی موضوع ابزار و آلات جنگی و کاربرد آنها خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این پژوهش، روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات در این مقاله، کتابخانه ای می باشد. یافته های این مقاله حاکی از آن است که در شاهنامه فردوسی به مانند دیگر سرایندگان، از کاربرد ابزار و آلات جنگی ابزار بهره برده، و در این راستا شجاعت و دلاوری را با عشق و دلدادگی در هم می آمیزدبا توجه به اسکندر نامه و دیگر آثار نظامی این حقیقت بر ما روشن است که نظامی آشنایی کامل با انواع سازهای بزمی ، رزمی و آلات جنگی داشته است. عنترة بن شداد از شاعران طراز اول عصر جاهلی و یکی از سرایندگان "معلقات" است سرودههای وی دارای ظرافت و زیبایی قابل توجهی است. بنابراین اشعار وی در سه سطح موسیقیایی، نحوی و معنایی می تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - بررسی تطبیقی کاربرد ادبی و نمادین عنصر رنگ در اشعار فردوسی طوسی و بشار بن برد
طاهر جعفری غلامرضا حیدری لیدا نامدار جواد طاهرییکی از مهمترین عناصر، در بروز خلاقیتهای هنری به کارگیری رنگ است. در واقع رنگ از عناصر ویژهای است که میتوان از طریق شناخت ویژگیها و تأثیرات آن، از بسیاری از رمزها پردهبرداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری دست یافت. شاعران به عنوان زیباشناسان جهان هستی، از رنگها در ت أکثریکی از مهمترین عناصر، در بروز خلاقیتهای هنری به کارگیری رنگ است. در واقع رنگ از عناصر ویژهای است که میتوان از طریق شناخت ویژگیها و تأثیرات آن، از بسیاری از رمزها پردهبرداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری دست یافت. شاعران به عنوان زیباشناسان جهان هستی، از رنگها در تصاویر شعری خود استفاده کردهاند و گاه از آن در تبیین مفاهیم بیان ناشدنی و فضای نمادین اشعار خود بهره بردهاند.در این پژوهشکه به روش کتابخانهای انجام شده است، ضمن ارائۀ شواهد شعری از اشعار فردوسی طوسی و بشاربن برد به عنوان شاعران مورد مطالعه که به نحوی از رنگها استفاده کردهاند، به تحلیل شگردها و چگونگی کاربرد ادبی، نمادین و بلاغی آنها از رنگ( خصوصاً از رنگ سیاه و سفید) در القای پیام به مخاطب پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که رنگهای سیاه و سفید در این اشعار فردوسی و بشاربن برد بسامد بالایی را نسبت به دیگر رنگها دارند. فردوسی و بشاربن برد، از ظرفیت عظیم رنگها، برای انتقال اندیشهها، مقاصد و پیـامهای خود در حوزههای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، دینی و سیاسی در فضای واقعی، کنایی، نمـادین و اسطورهای به مخاطبان خود، به خوبی بهره بردهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - «مرگ » از دیدگاه ابوالطیّب المتنبّی و ابوالقاسم فردوسی
سیدامیرمحمود انوار محمد فاتحینوشتار فراروی، جستاری است درباره مرگ، از نگاه دو سخ نسرای پراوازۀ تازی و پارسی،ابوالطیّب متنبّی و ابوالقاسم فردوسی. هر کدام از این دو حکیم فرزانه به فراخور اندیشه و بایسته های زمانه دورنمایی از مرگ به دست داده اند، و در واکاوی باورهای این دوسراینده برجسته و بلندآوازه، ف أکثرنوشتار فراروی، جستاری است درباره مرگ، از نگاه دو سخ نسرای پراوازۀ تازی و پارسی،ابوالطیّب متنبّی و ابوالقاسم فردوسی. هر کدام از این دو حکیم فرزانه به فراخور اندیشه و بایسته های زمانه دورنمایی از مرگ به دست داده اند، و در واکاوی باورهای این دوسراینده برجسته و بلندآوازه، فراروی مرگ با نمون ههای فراوانی از ه ماندیشی و ه مگرایی برم یخوریم. در جایگا ههایی نیز گونۀ نگرش شان با یکدیگر ناهمگون و دوگانه استو این دگرمانی بازم یگردد به هموار نبودن بستر بر پایۀ نگاه و خواسته و واداشت ههای پیرامونی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - نخستین شاعران تأثیرگذار در غرب(سعدی، خیام، فردوسی)
امیراسماعیل آذر مریم برزگرفرهنگ ایران از قرن یازدهم و دوازدهم میلادی توسط کشیشانی که برای ترویج مذهب به ایران آمده بودند به اروپا منتقل شد. از آن زمان ترجمه آثار فارسی به زبانهای اروپایی آغاز شد. معمولاً سه گروه به شرق سفر میکردند: اعضای هیأتهای سیاسی، مستشرقین و گردشگران که پس از بازگشت با ن أکثرفرهنگ ایران از قرن یازدهم و دوازدهم میلادی توسط کشیشانی که برای ترویج مذهب به ایران آمده بودند به اروپا منتقل شد. از آن زمان ترجمه آثار فارسی به زبانهای اروپایی آغاز شد. معمولاً سه گروه به شرق سفر میکردند: اعضای هیأتهای سیاسی، مستشرقین و گردشگران که پس از بازگشت با نوشتن سفرنامهها به معرفی ایران و فرهنگ آن همت میگماردند.. اولین شاعر فارسیزبان که مورد توجه اروپا قرار گرفت سعدی است. شاعرانی چون لافونتن، دوسنسه، ولتر، لوبایی و ... از او الهام پذیرفتند. خیام توسط ترجمه فیتز جرالد و نیکلا به اروپا معرفی شد. بوشور، ژان لاهور، و گوتیه متأثر از خیام آثار ادبی خود را خلق کردند. فردوسی با ترجمههای چمپیون، آتکینسون و ژول مول به اروپا شناسانده شد و شخصیتی چون ماتیو آرنولد با الهام از شاهنامه داستان سهراب و رستم را خلق نمود. بنابراین سه شاعر یادشده نخستین شاعرانی بودند که راه زبان و ادبیات فارسی را به اروپا باز کردند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - واکاوی گزارههای نیک و بد در شاهنامه، ادیان ایران باستان و اسلام
عبدالرضا دانشور وزیری سیداحمد حسینی کازرونی سیدمحمود سید صادقیشاهنامه فردوسی تنها منظومهای حماسی در توصیف جنگها و شرح حال شاهان و پهلوانان نیست؛ بلکه دربردارنده مفاهیم عمیق انسانی و اخلاقی نیز هست و از نظرگاه تعلیمی و حکمی درخور توجه و تحقیق است؛ از اساسیترین مفاهیم اخلاقی در شاهنامه، مفاهیم نیک و بد و کشاکش میان خیر و شر است. أکثرشاهنامه فردوسی تنها منظومهای حماسی در توصیف جنگها و شرح حال شاهان و پهلوانان نیست؛ بلکه دربردارنده مفاهیم عمیق انسانی و اخلاقی نیز هست و از نظرگاه تعلیمی و حکمی درخور توجه و تحقیق است؛ از اساسیترین مفاهیم اخلاقی در شاهنامه، مفاهیم نیک و بد و کشاکش میان خیر و شر است. در این مقاله کوشش شده است مفاهیم و اندیشههای نیک و بد در شاهنامه فردوسی تعیین، توصیف و بررسی گردد. لذا دریافتهایم که اندیشههای نیک و بد همچون رشتهای نامرئی و ناگسستنی، بخشهای مختلف شاهنامه را به هم پیوند داده است و اساس شاهنامه بر پایه تبیین خیر و شر و نیکی و بدی در عرصههای مختلف و براساس تکامل اندیشگانی انسانی و عبور از دورههای مختلف اسطوره به تاریخ است. روش تحقیق از نوع کتابخانهای و تحلیل محتوایی بوده و روش انتخاب موضوع به شکل خوشهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - "اغراق" در زبانِ حماسی فردوسی و متنبّی
حسن شوندی سامان خانی اسفند آبادچکیده جلوه های اغراق در نزد ملّت های مختلف با توجّه به شرایط فرهنگی و جغرافیایی و باورهای قومی متفاوت است در فرهنگ ایران و عرب اغراق بیشتر جنبه ی عینی دارد و غالباً در بزرگ نمایی های فیزیکی ظهور می یابد: کوه های بسیار بلند، چاه های عمیق، پهلوانان قد بلند، پرخوران سیری أکثرچکیده جلوه های اغراق در نزد ملّت های مختلف با توجّه به شرایط فرهنگی و جغرافیایی و باورهای قومی متفاوت است در فرهنگ ایران و عرب اغراق بیشتر جنبه ی عینی دارد و غالباً در بزرگ نمایی های فیزیکی ظهور می یابد: کوه های بسیار بلند، چاه های عمیق، پهلوانان قد بلند، پرخوران سیری ناپذیر و ... . وجه افتراق این دو نیز در بسامد بالای بکارگیری غلوّ مردود است؛ چرا که از دیر بازگفته اند که اگر ممدوح شاه بود هر چه می خواهی بگو؛ و لذا اغراق های شعر متنبّی که بیشتر در حوزه ی مدایح درباری بوده با همین مسئله مواجه است، یعنی با وجود هنر شاعری منحصر بفرد و بی نظیرِ شاعرش، دچار نقصان شده، عیب و نقصی که در شعر دوره های بعد از فردوسی نیز اندک اندک سبب انحطاط شعر فارسی گردید بنابراین؛ متنبّی بر خلاف فردوسی که دارای اغراق های مفاخره آمیز و پرقدرتی است، گاهی اوقات دچار گزافه گویی های بسیار شده است. انجام یک بررسی دقیق در زمینه ی اغراق های شاهنامه و یا اشعار متنبّی، مستلزم فراهم آوردن کتابی به اندازه دیوان شعر متنبّی و یا شاهنامه فردوسی است. در این مقاله تلاش بر آن بود تا مطالبی را برگزینیم که دارای ارزش هنری بیشتری بوده از ذکر نمونه های بی ارج و منزلت که تعبیر بر همان غلوّ مردود می شوند اجتناب گردد. امید است خواندن آن برای خواننده محترم خالی از لطف نباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - بررسی تطبیقی نیکسرشتان و بد سرشتان در بهشت گمشده و شاهنامه
کیان پیشکار نوشین ناصریآثار حماسی شناسنامه و هویت هر کشوری هستند و به جرأت میتوان گفت کشور بدون آثار حماسی سرزمینی است بیهویت. دو اثر حماسی عظیم در ادبیات جهان عبارتاند از شاهنامه حکیم فردوسی که بارها و بارها درباره آن نگاشتهاند و خواهند نگاشت و دیگری بهشت گمشده جان میلتون انگلیسی که گرچه أکثرآثار حماسی شناسنامه و هویت هر کشوری هستند و به جرأت میتوان گفت کشور بدون آثار حماسی سرزمینی است بیهویت. دو اثر حماسی عظیم در ادبیات جهان عبارتاند از شاهنامه حکیم فردوسی که بارها و بارها درباره آن نگاشتهاند و خواهند نگاشت و دیگری بهشت گمشده جان میلتون انگلیسی که گرچه به هیچ عنوان همشأن و همطراز شاهنامه فردوسی نیست و نخواهد بود اما جایگاهی در عرصه ادبیات جهانی دارد. در این بین شاهنامه و بهشت گمشده دارای مشخصات و ویژگیهای مشترکی هستند که به نظر میرسد تا کنون از بررسی آنها به صورت تطبیقی غفلت شده و جای دارد که مورد بررسی قرار بگیرد و آن تشابه نسبی شخصیتهای خوب و بد(نیک سرستان و بد سرشتان) آن آثار عظیم و فاخر میباشد. گرچه تفاوتهای بسیاری از نظر نگارش، درونمایهها، بنمایهها، زمینه و سلوک شخصیتها در این دو اثر حماسی کاملاً مشهود میباشد، اما با این وجود بررسی نقطه مشترک هردو نویسنده حماسی که تأکید بر جدایی شخصیتهای نیکسرشت و بدسرشت و تأثیر آنها بر زندگی جهانیان است بارز میباشد و این مقاله در صدد است تا این مطلب را از زوایهای دیگر بررسی نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - تطبیق دیباچه و بخش اساطیری و تاریخی شاهنامه با نهج البلاغه
زهرا دهمره قلعه نواز مقایسه شاهنامه با نهج البلاغه چنین به نظر می رسد که فردوسی در اشعار خویش معانی قرآن مجید و مضامین احادیث نبوی و اتمه معصومین به خصوص امام علی را به طرق گوناگون ایراد کرده است که هم بیانگر عقاید و مذهب اوست و هم نشان دهنده تسزط وی در فهم معانی و مفاهیم نهج البلاغه. د أکثراز مقایسه شاهنامه با نهج البلاغه چنین به نظر می رسد که فردوسی در اشعار خویش معانی قرآن مجید و مضامین احادیث نبوی و اتمه معصومین به خصوص امام علی را به طرق گوناگون ایراد کرده است که هم بیانگر عقاید و مذهب اوست و هم نشان دهنده تسزط وی در فهم معانی و مفاهیم نهج البلاغه. در این مقاله با مقایسه تطبیقی و بازتاب نهج البلاغه در شاهنامه پرداخته و به نمونه هایی از تاثیرات این شاعر از کلام امام علی اشاره شده است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - مرگ خود خواسته تراژیک در تراژدی سوفوکل و شاهنامه
عطاالله کوپالچکیده انسان‌ها تنها زمانب دست به خودکشی می‌زنند که احساس کنند زندگی دیگر ارزش ادامه دادن ندارد. در آنگاه که انگیزه مردن قوی تر از غریزه صیانت ذات گردد، انسان چنین می‌پندارد که دیگر هیچ راهی در برابرش وجود ندارد و از هر سو توسط نومیدی محاصره شده است. در ای أکثرچکیده انسان‌ها تنها زمانب دست به خودکشی می‌زنند که احساس کنند زندگی دیگر ارزش ادامه دادن ندارد. در آنگاه که انگیزه مردن قوی تر از غریزه صیانت ذات گردد، انسان چنین می‌پندارد که دیگر هیچ راهی در برابرش وجود ندارد و از هر سو توسط نومیدی محاصره شده است. در این صورت تمامی چیزهایی که زمانی ارزش‌های زندگیش بودند، بهای مادّی و معنوی خود را از دست می‌دهند.امروزه افسردگی و ناراحتی‌های روحی، اعتیاد، شکست در عشق و یا شکست در شغل و حرفه و همچنین اختلالات شخصیتی از دلایل اصلی خودکشی محسوب می‌شود.گروهی نیز از روی اعتراض به وضعیت موجود دست به انتحار می‌زنند. اما در میان آثار ادبی اروپایی به ویژه در یونان و روم باستان، تعداد خودکشی‌ها بسیار بالا است، و اغلب انگیزه‌هایی به کلی متفاوت از دنیای امروز دارند. در مجموعه ادب پارسی، تعداد کسانی که خودکشی کرده‌اند به تعداد انگشتان یک دست نمی‌رسد. مقاله حاضر مقایسه‌ای میان مرگ دو قهرمان و دو مرگ قهرمانی است. از یک سو آژاکس، سردار یونانی در نمایشنامه‌ای از سوفوکل و دیگری بهرام پسر گودرز، در شاهنامه فردوسی تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - بررسی تطبیقی مفهوم اژدها در شاهنامه با ادبیات جهان
مهسا سلیمیدنیای حماسه دنیای درهمآمیختهای از خوبیها و بدیهاست. دنیایی است که در آن نیروهای اهورایی با اهریمنان به پیکار برمیخیزند. قهرمانان حماسه سرتاسر زندگی خود را در مبارزه با زشتیها و پلشتیها صرف میکنند. هرگاه از شاهنامه فردوسی سخن به میان میآید، تصویر نبرد پهلوانان ب أکثردنیای حماسه دنیای درهمآمیختهای از خوبیها و بدیهاست. دنیایی است که در آن نیروهای اهورایی با اهریمنان به پیکار برمیخیزند. قهرمانان حماسه سرتاسر زندگی خود را در مبارزه با زشتیها و پلشتیها صرف میکنند. هرگاه از شاهنامه فردوسی سخن به میان میآید، تصویر نبرد پهلوانان با اژدها در ذهن نقش میبندد. سرگذشت زندگی ضحاک یا همان اژی دهاک نهایت تاریخ اساطیری ایران زمین است؛ سرگذشتی که در گذر زمان، بارها و بارها دگرگون شده و هر بار تکرار این اسطوره جذبه خاصی در متون اوستایی تا فارسی امروزی داشته است. یکی از ویژگیهای مهم هر حماسه خرق عادت در حوادث آن است؛ یعنی در لابهلای متون حماسی با حوادث، شخصیتها و موجوداتی برخورد میکنیم که خارق العادهاند. در عالم طبیعت یا وجود ظاهری و عینی ندارند یا ویژگیهایی که در حماسه از آن برخوردارند در عالم واقع عاری از آن هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - مقایسه تطبیقی متن و نگاره در شاهنامه صفوی W602 والترز(درآوردن رستم، بیژن را از چاه)
ناهید جعفری دهکردی سارا فرجی ابراهیم ترک زادهشاهنامه w602 والترز یکی از نسخ مصور عصر صفوی است که دارای نگارههایی از صحنههای بزم و رزم، سرگذشت شاهان و پهلوانان و داستانهای عاشقانه است. از جمله داستانهای عاشقانه سرگذشت بیژن و منیژه و گرفتاری بیژن به چاهاندرون میباشد. ظرافت و زیبایی این نقاشی نگارنده را بر آن د أکثرشاهنامه w602 والترز یکی از نسخ مصور عصر صفوی است که دارای نگارههایی از صحنههای بزم و رزم، سرگذشت شاهان و پهلوانان و داستانهای عاشقانه است. از جمله داستانهای عاشقانه سرگذشت بیژن و منیژه و گرفتاری بیژن به چاهاندرون میباشد. ظرافت و زیبایی این نقاشی نگارنده را بر آن داشت که تصویرآفرینی و پیوستگی آن را بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانهای، با متن شاهنامه تحلیل نماید و به این پرسشها پاسخ دهند که: الف) متن شاهنامه بر کار هنرمند تا چه اندازه تأثیرگذار بوده است؟ ب) هنرمند تا چه حدی خود را مجاز به اعمال سلیقه شخصی میدیده است؟ نگارندگان بر این فرض است که هنرمند در این مجلس و سایر نگارههای نسخه، اتکای صرف به متن شاهنامه نداشته و هنر خویش را تا حدی مستقل از متن به اجرا درآورده است. بررسیها نشان میدهد که از مجموع 24 ویژگی کلی، 10 مورد اشتراک و 14 مورد افتراق بین متن و تصویر دیده میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - ارتباط خرد و شادی در شاهنامه فردوسی و مطابقت آن با شعر چند شاعر فارسی و عربی زبان
منصوره مشایخیاز آنجا که اثر بزرگ ملی میهنمان با نام خداوند جان و خرد آغاز شده است، این آغاز زیبا ارزش و منزلت خرد را از جنبه های مختلف بیان می دارد. حکیم توانا و چیره دست با بینش و اندیشه ای ژرف، زندگی راستین را در صحنه های رزم می جوید و با معرفی و نشان دادن محاسن اخلاقی، و با برحذر أکثراز آنجا که اثر بزرگ ملی میهنمان با نام خداوند جان و خرد آغاز شده است، این آغاز زیبا ارزش و منزلت خرد را از جنبه های مختلف بیان می دارد. حکیم توانا و چیره دست با بینش و اندیشه ای ژرف، زندگی راستین را در صحنه های رزم می جوید و با معرفی و نشان دادن محاسن اخلاقی، و با برحذرداشتن انسان ها از رذایل اخلاقی، هدف والای شادزیستن را جست وجو می کند: جهان چون گذاری همیب گذرد خردمند مردم چرا غم خورد (20/6) در مقالة حاضر، پژوهشگر درصدد برآمده است ارتباط خرد و شادی را در شاهنامة فردوسی بررسی کند و نتایج حاصل از بررسی را با شعر چند شاعر فارسی و عربی زبان تطبیق دهد و درنهایت، نتیجة مشترک را بیان کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - بررسی تحلیلی نمادها و عناصر اسطورهای مشترک در شاهنامه و غزلیات شمس
آسیه قوامی فرهاد براتیموضوع غزلیات شمس، اﺛﺮﺟﺎودانه ﻣﻮﻻﻧـﺎ ﺟﻼل اﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ بلخی، بیان مضامین عارفانه و عشق آسمانی است. مولانا در خلال این غزلیات ناب، از نمادهای اسطوره ای نیز برای تبیین مضامین عرفانی و سایر مفاهیم شعری استفاده کرده است. در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیت ها، موجود أکثرموضوع غزلیات شمس، اﺛﺮﺟﺎودانه ﻣﻮﻻﻧـﺎ ﺟﻼل اﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ بلخی، بیان مضامین عارفانه و عشق آسمانی است. مولانا در خلال این غزلیات ناب، از نمادهای اسطوره ای نیز برای تبیین مضامین عرفانی و سایر مفاهیم شعری استفاده کرده است. در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیت ها، موجودات و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در غزلیات شمس داشته اند، پرداخته ایم. عناصر، موجودات و شخصیت های مورد بررسی در این مقاله عبارتاند از رستم، زال، کیقباد، سهراب، اسفندیار، ضحاک، کیکاووس، مانی، کیخسرو و موجودات افسانه ای همچون کوه قاف، هما، عنقا و سیمرغ که مهم ترین منبع آن ها، شاهنامه فردوسی است. نتیجه پژوهش این است که مولانا با استخراج عناصر اسطوره و حماسه از آثار گران سنگ حماسی از جمله شاهنامه فردوسی، از این عناصر در جهت تبیین هر چه بهتر مضامین و مفاهیم عرفانی در غزلیات شمس سود جسته است؛ تا جایی که پژوهشگران ادبیات عرفانی، آن را نمونه بارز و ارزشمند حماسه عرفانی دانسته اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - انسانگرایی فردوسی؛ احیای اندیشه ایرانشهری و پایان سکوت فرهنگ ایرانی
سهیلا لویمیهویت و شخصیت هر ملتی در پرتو فرهنگ غنی و مترقی آن نهفته است. بنابراین اگر بیگانه ای بخواهد ملتی را از نظر سیاسی اجتماعی زمین گیر کند، آسان ترین راهاش هجوم به فرهنگ آن ملت است، زیرا با هجوم فرهنگی، آن ملت استحاله فرهنگی میشود و هویت و شخصیت خود را از دست می دهد. جامعه أکثرهویت و شخصیت هر ملتی در پرتو فرهنگ غنی و مترقی آن نهفته است. بنابراین اگر بیگانه ای بخواهد ملتی را از نظر سیاسی اجتماعی زمین گیر کند، آسان ترین راهاش هجوم به فرهنگ آن ملت است، زیرا با هجوم فرهنگی، آن ملت استحاله فرهنگی میشود و هویت و شخصیت خود را از دست می دهد. جامعه شناسان فرهنگ را دارای سه جنبه شناختی، مادی(فنی) و سازمانی می دانند که جنبه شناختی عبارت است از باورداشت ها، اسطوره ها، ایدئولوژی ها، ارزش ها، رویکردها و دانش. فرهنگ را نیز، آداب و رسوم، عرف ها، قوانین و نقش هایی که با پایگاه های گوناگون یک فرهنگ همبسته اند تشکیل می دهند. از همین منظر شاهنامه اثری است که در عهد سامانی ایرانیان را به بازسازی افکار ملی و خودشناسی ساسانی هدایت کرد و ایرانیان را به احیای مقام و مرتبه انسان به منظور خودشناسی و استقلال ملی، دعوت نمود. استقلالی که ساسانیان را بر آن داشت تا مناطق تحت سیطره خود را ایرانشهر بخوانند. پژوهش حاضر با بررسی کوتاهی در تاریخ ایران بعد از حمله اعراب به گرایش فردوسی برای تنظیم اثری چون شاهنامه در احیای فرهنگ و هویت ایرانی پرداخته است، تا نوع خاصی از انسانگرایی(اومانیسم) که در آن انسان کنشگر اصلی است و جای اسطوره ها را میگیرد و در جدال با ابرانسان ها، برای برپایی داد و خیر و نیکی پیروز می گردد را آشکار سازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - تطبیق جدایی دین و سیاست از نگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی و سعدی شیرازی
نبی اله اراضی جمکرانی محمدرضا شریفی سعید خیرخواه برزکیاگرچه به اعتقاد برخی، ادبیات پارسی بعد از ورود اسلام به سرزمین ایران دو قرن سکوت را در پی داشت اما سیاست و اندیشه ایرانشهری همچنان روند حرکت خود را طی کرد. کسانی که امپراطوری ایران را به دست آوردند، با ساختار حکومتِ نو، آشنایی نداشته، لذا برای حکومت بر سرزمینهای در اخت أکثراگرچه به اعتقاد برخی، ادبیات پارسی بعد از ورود اسلام به سرزمین ایران دو قرن سکوت را در پی داشت اما سیاست و اندیشه ایرانشهری همچنان روند حرکت خود را طی کرد. کسانی که امپراطوری ایران را به دست آوردند، با ساختار حکومتِ نو، آشنایی نداشته، لذا برای حکومت بر سرزمینهای در اختیار، مجبور به بهره مندی از ساختار نظام سیاسی این امپراطوری بودند. آثاری که به عنوان سیاستنامه نوشته میشد، روش حکومت داری را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به حاکمان تازه وارد آموزش میداد. شاهنامه فردوسی را میتوان نمونهای از این سیاستنامهها دانست. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، جدایی یا پیوستگی دین از سیاست را از نگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی، به عنوان موضوعی پر چالش در عرصه سیاسی کشور بررسی کرده است. فردوسی دین و سیاست را دوتافته در هم طنیده میداند که پادشاهی بدون دینداری و دینداری بدون حمایت پادشاهی را غیر ممکن میداند؛ دین از نگاه شاهنامه همان اعمال نیک و بد نیاکان بشری به حساب میآید که معنای اسطوره را در پی دارد اما به صورت مستقیم به دلیل بار معنایی اسطوره این واژه در شاهنامه کاربرد ندارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - آتش و آریاییها؛ انعکاس آن در شاهنامه فردوسی
پیمان آقابیگیپور داریوش کاظمیآتش یکی از عناصر اربعه است که نقش آن در ساخت کیهان و پیدایش گیتی نزد قدما، بسیار مهم است. به همین دلیل فردوسی از این عنصر مقدس و باستانی، در شاهنامه بسیار مدد جسته است. هنگامی که سخن از آتش به میان می آید، باید به باورها و ایدئولوژی های باستانی و اساطیری نیز، حتماً توج أکثرآتش یکی از عناصر اربعه است که نقش آن در ساخت کیهان و پیدایش گیتی نزد قدما، بسیار مهم است. به همین دلیل فردوسی از این عنصر مقدس و باستانی، در شاهنامه بسیار مدد جسته است. هنگامی که سخن از آتش به میان می آید، باید به باورها و ایدئولوژی های باستانی و اساطیری نیز، حتماً توجه داشته باشیم. اگرچه آتش برای ساکنین جنوبی زمین و سرزمین های گرم و داغ مانند عربستان خیلی پدیده زیبا و ارزشمندی نمی باشد و شاید برای برخی از این اقوام به عنوان عذاب و ترسانیدن استفاده شده است اما برای قبایل و مردمان شمالی که روزگاری در یخبندان های طولانی زندگی می کرده اند، نعمتی ارزشمند محسوب می شود. تمامی این موارد باعث می شود که آتش رفته رفته در اندیشه اقوامی که در نیمکره شمالی زندگی می کردند، تقدّس و ارزش قدسی پیدا کند. پس از آن نیز در دوران تاریخی و حتی پس از اسلام نیز، در آثار شاعرانی همچون فردوسی، به عنوان عنصری مقدس و مورد استفاده در جشن ها و شادی ها، انعکاس پیدا کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - بررسی و تطبیق دین و دنیا و جلوههای آن از منظر شاهنامه و کشف الأسرار
سید خلیل باقریضرورت دین در عصر ما بیش از هر عصر دیگری احساس میشود و آدمیان گاه در اثر توجه بیش از حد به دنیا از آخرت دور ماندهاند و گاه در اثر رویکرد به سوی آخرت دنیای خود را تباه ساختهاند. در این مقاله کوشش بر این بوده است. طبق گفتههای شاهنامه فردوسی و کشف الأسرار میبدی به خصوصی أکثرضرورت دین در عصر ما بیش از هر عصر دیگری احساس میشود و آدمیان گاه در اثر توجه بیش از حد به دنیا از آخرت دور ماندهاند و گاه در اثر رویکرد به سوی آخرت دنیای خود را تباه ساختهاند. در این مقاله کوشش بر این بوده است. طبق گفتههای شاهنامه فردوسی و کشف الأسرار میبدی به خصوصیات دین و دنیا پی ببریم و این دو اثر گرانسنگ بدون هیچ گونه طرفداری و عناد مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و هدف تنها درک دقیق وکشف چهره واقعی دنیا در نظر این بزرگان بوده است. با توجه به وسعت ادبیات حماسی و عرفانی حق مطلب را ادا کردن کار سختی است. فردوسی و میبدی هر دو معتقدند به جهانی که همه چیزش چون باد در گذر است نبایستی دل بست. میبدی معتقد است مال و حیات و عمر طولانی از مظاهری است که انسان را از آخرت بازمیدارد ولی فردوسی میگوید دنیا آغازش گنج و پایانش رنج است و دنیایی را به تصویر میکشد که سراسر درس عبرت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - نگاه بینامتنیت حدیثی به اشعار ولایی شاهنامه
احمدرضا یلمهها مسلم رجبیبینامتنیت یکی از نگرشهای نوین در زمینه نقد ادبی است، و شالوده آن بر این اساس قرار گرفته که هیچ متنی خودبسنده و اصیل نیست؛ بلکه واگویهای از متون پیشیناش است. دیوان شعرا و کتب ادبا از این قاعده مستثنی نیستند. این پژوهش با هدف نمایاندن بینامتنیت حدیث در اشعار ولایی شاهن أکثربینامتنیت یکی از نگرشهای نوین در زمینه نقد ادبی است، و شالوده آن بر این اساس قرار گرفته که هیچ متنی خودبسنده و اصیل نیست؛ بلکه واگویهای از متون پیشیناش است. دیوان شعرا و کتب ادبا از این قاعده مستثنی نیستند. این پژوهش با هدف نمایاندن بینامتنیت حدیث در اشعار ولایی شاهنامه فردوسی، و بررسی چگونگی استفاده حکیم فرزانه طوس از روایات در شاهنامه صورت گرفته است، تا در پایان بتوان از پیوند شاهنامه حکیم طوس با احادیث حضرات معصومین علیهم السلام بیش از پیش آشنا شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - طراحی و تبیین مدل رهبری توزیعی درنظام آموزش عالی ( مطالعه: دانشگاه فردوسی مشهد)
هادی ترشیزی فاروجی مهدی زیرک حسین مومنی مهمویی علی حسین زادهاین پژوهش بر اساس یک مدل جامع و متمرکز، به بررسی وضعیت رهبری توزیعی و مولفههای آن در دانشگاه فردوسی مشهد میپردازد. این‎ ‎پژوهش‎ ‎بر‎ ‎حسب‎ ‎هدف‎ ‎توسعهای-کاربردی،‎ ‎براساس‎ ‎شیوه‎های‎ ‎گردآوری‎ أکثراین پژوهش بر اساس یک مدل جامع و متمرکز، به بررسی وضعیت رهبری توزیعی و مولفههای آن در دانشگاه فردوسی مشهد میپردازد. این‎ ‎پژوهش‎ ‎بر‎ ‎حسب‎ ‎هدف‎ ‎توسعهای-کاربردی،‎ ‎براساس‎ ‎شیوه‎های‎ ‎گردآوری‎ ‎دادهها‎ ‎توصیفی‎ ‎از‎ ‎نوع پیمایشی، و بر مبنای ماهیت دادهها پژوهشی آمیخته (کیفی- کمی) به شمار میآید. نمونه منتخب از بین اساتید (عضو هیئت علمی و حق التدریس) و کارکنانی انتخاب میشوند. برای سنجش روایی پژوهش پرسشنامه در اختیار 30 نفر از خبرگان دانشگاه فردوسی مشهد قرار گرفت، که خبرگان پایایی صوری پرسشنامه را مورد تایید قرار دادند. همچنین برای تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای این منظور پرسشنامه در اختیار 30 نفر از جامعه آماری بخش کمی قرار گرفت که با توجه به ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده پایایی پرسشنامه مورد تایید است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که فرهنگ سازمانی، تصمیم گیری مشارکتی، توسعه کارگروهی، جو اخلاقی، مأموریت چشم انداز و اهداف، اعتماد، حمایت همه جانبه و بهبود قابلیت رهبری از عوامل تاثیر گذار بر مدل رهبری توزیعی در نظام آموزش عالی در دانشگاه فردوسی مشهد میباشد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - سخنشناسی فرهنگ بنیاد سعدی در نقد نگرش او به فرهنگ ایران باستان
لیلا میری اصغر دادبهسعدی و اندیشههای او همواره مورد توجه منتقدان بوده است. یکی از جنبههای نقد که میتواند مخاطب را با اندیشهها و سرچشمههای تفکر سعدی آشنا کند نقد فرهنگ بنیاد است. سخنشناسی فرهنگ بنیاد بر مؤلفههای فرهنگی به کار رفته در متن با توجه به تاریخ پدید آمدن اثر توجه میکند. در أکثرسعدی و اندیشههای او همواره مورد توجه منتقدان بوده است. یکی از جنبههای نقد که میتواند مخاطب را با اندیشهها و سرچشمههای تفکر سعدی آشنا کند نقد فرهنگ بنیاد است. سخنشناسی فرهنگ بنیاد بر مؤلفههای فرهنگی به کار رفته در متن با توجه به تاریخ پدید آمدن اثر توجه میکند. در آثار سعدی سه آبشخور فکری میتوان یافت که هر سه قدرتمند و مؤثر هستند. یکی سرچشمههای ایران باستان و توجه سعدی به فرهنگ ایران پیش از اسلام است، دوم جریان حکمت اسلامی است که سعدی را تحت تأثیر متکلمان و حکیمان بزرگ جهان اسلام نظیر امام محمد غزالی قرار داده و سومین آبشخور اندیشه او را میتوان جریان عرفان ایرانی دانست که در کار تلطیف فضای زهدی و ایجاد جوّ شاعرانه در برخورد با مقولات اعتقادی است. سعدی در برخورداری از اندیشههای ایران پیش از اسلام بسیار تحت تأثیر فردوسی بوده است. در این تحقیق نشان دادهایم که سعدی چگونه نشانههای ایران باستان را در آثار خود به کار گرفته و در زمانهای که از نظر تاریخی توجه به آیینها و شخصیتهای ایران باستان نوعی کفر به شمار میآمده چگونه توانسته گفتمان جدیدی در ستایش از داد و خرد و شکوه ایران پیش از اسلام بیافریند. این پژوهش با اتکا به اصول نقد فرهنگی در پی آن است که بداند چرا در بین شاعران و هنرمندان قبل از قرن هفتم توجه سعدی بیش از همه به فردوسی بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - پژوهشی در بنیان های اساطیری و تاریخی کیانیان با توجه با شاهنامۀ فردوسی
منیژه فلاحی ملک محمد فرخ زاد عباسعلی وفاییدر عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسۀ ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاه أکثردر عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسۀ ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاهنامه با عنوان های: اسطوره ای، تاریخی و پهلوانی سخن گفت؛ براساس این نظر، دورۀ حکومت پیشدادیان اساطیری است امّا دربارۀ دورۀ حکومت کیانیان پژوهشگران اتفاق نظر ندارند. وجود عناصر اساطیری در داستان های مربوط به سلسلۀ کیانیان این پرسش را مطرح می کند که شاهان کیانی شخصیت های تاریخی دارند یا متعلق به اسطوره اند. در پاسخ به این پرسش پژوهشگرانی چون ویندشمان، اشپیگل، دارمستتر، لومل، ویکندر و دو مزیل با دید اسطوره گرایی بر این عقیده اند که کیانیان یا برخی از شاهان این سلسله به اسطوره تعلق دارند. وجود عناصر شگفت در داستان کیکاووس و کیخسرو بن مایۀ این تفکر است. گروه دیگر از پژوهندگان تاریخ گرا، چون هنینگ، مری بویس و کریستن سن کیانیان را پادشاهان ایران خاوری می دانند که در دوره ای تاریخی پیش از هخامنشیان حکومت کرده اند. ظهور و حضور زرتشت در دورۀ گشتاسب بن مایه این عقیده است. در جستار پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی، آراء و استدلال ها و شواهد این دو گروه پژوهندگان نقد و بررسی شده است نتایج این بررسی نشان می دهد نظریه تاریخ گرایان مستندتر و به واقعیت نزدیک تر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - بررسی و مقایسه تصاویر آتش در ادبیات حماسی و عرفانی با تأکید بر شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا
افشین وزیری علی محمد موذنیآتش یکی از عناصر بنیادی در پیدایش هستی و نیز مهمترین جلوة حیات در طبیعت برای انسان است. عنصر آتش از بدو زندگی تابهحال در میان تمام انسانها و آیینها دارای قداست و اهمیتی والا بوده است. این عنصر در افکار و سرودههای دو شاعر بزرگ زبان و ادبیات فارسی، یعنی فردوسی و مولا أکثرآتش یکی از عناصر بنیادی در پیدایش هستی و نیز مهمترین جلوة حیات در طبیعت برای انسان است. عنصر آتش از بدو زندگی تابهحال در میان تمام انسانها و آیینها دارای قداست و اهمیتی والا بوده است. این عنصر در افکار و سرودههای دو شاعر بزرگ زبان و ادبیات فارسی، یعنی فردوسی و مولانا نیز همواره از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و به اشکال مختلف در آثار آنان متجلی گردیده است. فردوسی آتش را آخشیج برتر عنوان نموده و در نظر او آتش سرچشمه ویژگیهای بنیادین دیگر از قبیل گرما، سرما، خشکی و تری است. ویژگیهای اساطیری آتش در شاهنامه مانند آتش آزمون و آتش تطهیر بسیار پررنگ و نمادین است. آتش در اشعار مولانا در قالبهای تمثیل، تلمیح، استعاره، نماد و غیره بهکاررفته است. آتش در اشعار مولانا در مصداق آتش حق و تجلیات وی، آتش انبیا، آتش عشق، آتش جهنم، آتش نفس و غیره به چشم میخورد که همگی برای تبیین معرفت، عشق و جلوههای آفرینش بهکاررفته است. در این مقاله به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی، تصاویر آتش در شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا موردبررسی قرارگرفته است. کارکردهای معرفت، عشق و پاککنندگی آتش عمدتاً تحت تأثیر اسطورهها بوده و ازلحاظ رویکرد نقاط مشترک زیادی با شاهنامه فردوسی دارد؛ اما در تحلیل رویکرد عارفانه شعر مولانا و تصاویر او از آتش درمییابیم که مجردّات فکری شاعر به طور رمزگونه بیان شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - واکاوی تطبیقی عناصر داستان در رزمنامۀ غنایی زال و رودابه و تراژدی نمادگرای پلهآس و ملیزاند
هانیه امینی معصومه خدادادی مهاباد اشرف چگینی چگینیبه دلیل پویا بودن ادبیات، همواره تأثیر اقتباس، ترکیب و بازآفرینی را میتوان در میان آثار ادبی دنیا جستوجو کرد. در این میان ادبیات تطبیقی ابزاری برای رسیدن به تأثیر و اقتباس میان ادبیات جهان است. تأثیر فردوسی در جهان بر همگان مبرهن است و در این میان اقتباس موریس مترلینک أکثربه دلیل پویا بودن ادبیات، همواره تأثیر اقتباس، ترکیب و بازآفرینی را میتوان در میان آثار ادبی دنیا جستوجو کرد. در این میان ادبیات تطبیقی ابزاری برای رسیدن به تأثیر و اقتباس میان ادبیات جهان است. تأثیر فردوسی در جهان بر همگان مبرهن است و در این میان اقتباس موریس مترلینک در نمایشنامۀ نمادگرای پلهآس و ملیزاند از داستان زال و رودابه فردوسی نمونهای از این تأثیرگذاری بر ادبیات جهان است. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی عناصر داستان مانند: طرح، درونمایه، زاویۀ دید، شخصیتها، زمان و مکان و نقش آن در تأثیرپذیری زنجیرۀ مشترک بنمایۀ داستانها و نتایج اخلاقی دو اثر ارزشمند زال و رودابه فردوسی و پلهآس و ملیزاند از مترلینک است. در این جستار به واکاوی تطبیقی عناصر داستان با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای پرداخته شده و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراق، به تحلیل و مقایسۀ این دو اثر حماسی- غنایی و نمایشنامۀ نمادگرا پرداخته میشود. همچنین به واکاوی همفکریهای ناخواسته بشری در خصوص عشق، ترس از مرگ و ماوراءالطبیعه میپردازیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هر دو اثر دارای ساختار داستانی پیوسته هستند که عناصر داستانی را به خوبی در پیشبرد داستان به کار گرفتهاند. همچنین طرح کلی این دو داستان به گونهایست که در موقعیت مکانی و محدوده زمانی خاصی جریان داشتهاند و دارای طرح و پیرنگی بسته و عناصر داستانی کاملا منسجم هستند اما در فضا و جو، دارای تفاوت هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - بررسی لحن فردوسی در دو داستان شاهنامۀ فردوسی (زال و رودابه) و (رستم و اسفندیار)
محبوبه حاجی پروانه روح الله هادیآنچه دربارۀ شاهنامه و شاهنامهسرایی در کتب مختلف ادبی بیان شدهاست، گویای برتری هنر حماسهسرایی فردوسی است. از جمله دلایلی که نشان برتری سخن فردوسی بر دیگر شاهنامهسرایان است، توجه به مسائل بلاغی، انسجام و هماهنگی طرح و وحدت لحن شاهنامه است. توجه به بلاغت و بهویژه هنر أکثرآنچه دربارۀ شاهنامه و شاهنامهسرایی در کتب مختلف ادبی بیان شدهاست، گویای برتری هنر حماسهسرایی فردوسی است. از جمله دلایلی که نشان برتری سخن فردوسی بر دیگر شاهنامهسرایان است، توجه به مسائل بلاغی، انسجام و هماهنگی طرح و وحدت لحن شاهنامه است. توجه به بلاغت و بهویژه هنر داستانسرایی، نکتهای است که از دید بیشتر مقلّدان فردوسی دور مانده است.این پژوهش بررسی گفتگوها و لحن فردوسی در دو داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار است و آنچه در نوع بررسی ما گفتنی است، این است که در شاهنامه در همه گفتگوها، اقتضای حال گوینده و مخاطب رعایت شده و با وجود تسلّط یک قالب، بحر و وزن مشخص، فردوسی در موضوعات و قصه های متفاوت، رعایت حال مخاطب کرده و باعث تناسب بین اندیشه و گفتگوها و ذهن خواننده است. در گفتار حاضر که به شیوۀ کتابخانه ای و با بهره گیری از فنون تحلیل و توصیف محتوا تهیه شده است، به مقایسۀ بلاغی داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار از دیدگاه لحن و گفتگو می پردازیم و به این نتیجه می رسیم که لحن فردوسی در دو داستان به ویژه در گفتگوهای آن ها مناسب با فضای داستان و اقتضای حال مخاطب است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - بررسی خواستگاری زنان از مردان در شاهنامۀ فردوسی با رویکرد روان شناختی کارل گوستا یونگ
مریم سعید علی عشقی سردهی سیدعلی اکبر شریعتی فر سعید روزبهانیدر شاهنامۀ فردوسی در آن چه مربوط به دورۀ پهلوانی و اساطیری است به خواستگاری دختران از پسران یا زنان از مردان برمیخوریم که با فرهنگ و عُرف امروز ما سازگاری ندارد، اما حقیقتی است از روزگار پهلوانی و آغاز پیدایش حکومت های نخستین که بر مدار کشاورزی و گله داری ونیاز به زمین أکثردر شاهنامۀ فردوسی در آن چه مربوط به دورۀ پهلوانی و اساطیری است به خواستگاری دختران از پسران یا زنان از مردان برمیخوریم که با فرهنگ و عُرف امروز ما سازگاری ندارد، اما حقیقتی است از روزگار پهلوانی و آغاز پیدایش حکومت های نخستین که بر مدار کشاورزی و گله داری ونیاز به زمین های آباد شکل گرفته اند. پهلوانان که تنومندی و نیرومندی ویژه دارند در جنگ ها و حکومت های نخستین مقامی والا پس از شاهان و گاه حتی برتر از شاهان قرار می گیرند؛ بنابراین دختر بزرگان و شاهزاده خانم ها آرزو دارند با پهلوانان ازدواج کنند تا دارای فرزندان سالم و نیرومند شوند که بعدها ارج خانوادگی را پاس بدارند. پژوهندگان این گفتار بر آن هستند با رویکرد روان شناختی کارل گوستا یونگ، روان شناس نامدار غربی، که بر مبنای آنیما و آنیموس در ناخودآگاه روان زنان و مردان وجود دارند و به صورت انگیزۀ درونی و بیرونی در خود آگاه پدیدار می شوند بپردازند و عملکردها و حوادث ناشی از شکل گیری آنیما و آنیموس را به دو صورت مثبت و منفی واکاوی نمایند. این پژوهش که به روش (توصیفی _ تحلیلی_ تطبیقی) انجام می گیرد نشان می دهد که انتخاب همسر در شاهنامه در دورۀ پهلوانی در ناخودآگاه روان شخصیت های داستان جای دارد که زنان می توانند نماد آنیمای مثبت و منفی موجود در روان انسان بوده و در سرنوشت شاهزادگان و پهلوانان مؤثر باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - «من» غنایی و حماسی (مورد پژوهانه دیوان حافظ و شاهنامه فردوسی)
فرشته آهیخته احمد گلیشاخصه های سبکی ادبیات ملل در گونه های مختلف ادبی با زیرساخت های ویژه، پیکره های اصلی فرهنگ و ادبیات آ ن ها را بازتاب می دهد. در این میان،گونه های غنایی و حماسی در کنار دیگر انواع، جایگاهی خاص برای بازتاب احساسات و افکار نویسنده باز نگه داشته است.از آن جا که پدید أکثرشاخصه های سبکی ادبیات ملل در گونه های مختلف ادبی با زیرساخت های ویژه، پیکره های اصلی فرهنگ و ادبیات آ ن ها را بازتاب می دهد. در این میان،گونه های غنایی و حماسی در کنار دیگر انواع، جایگاهی خاص برای بازتاب احساسات و افکار نویسنده باز نگه داشته است.از آن جا که پدیدآورندگان این گونه از متن نوشته ها و حساسیت حضور نشست مؤلفان آن ها را در متن نمی توان انکار کرد، بررسی جایگاه مؤلف و تاثیر زاویۀ نشست او در متن می تواند نقطه های مبهم نوشته ها را آشکارکند. من غنایی یا ابراز شخصیت عاطفی نویسنده در متون غنا، بازنمودی از رمزواره هایی بی بدیل نگاه درونی مؤلف به موضوعات مختلف اطراف را به نمایش می گذارد. زیرساخت های من فردی و عاشقانه، من اجتماعی، من اخلاقی و ... هرکدام الگوبندی ذهن نویسنده را به مخاطب اعلام می کند و با روش غیرارادی، ذهنیت مؤلف را در جهت اقناع خواننده هدایت می کند. در متن های حماسی، مؤلف و حضور من فردی و خویشتن شاعرانۀ او هر چند به ظاهر چشمگیر نمی نمایاند، اما در ساخت های زیرین روایت پهلوانی و تاریخی متن، نقب زدن نویسنده به احساسات و هنجارهای درونی خویش را به صورت ارادی می توان دید. به گونه ای که اندیشه برترمنشانه و منگرایانۀ پهلوانان، جبهه گیری های ایشان در مقابله با قطب پلیدی ها و ناهنجاری ها، نازش به افتخارات ملی و نژادی در مقابل بیگانگان و... اعتبار اندیشه های ناسیونالیستی یک حماسه سرا را در پیوند با عواطف درونی او نشان می دهد. از آن جا که شاهنامۀ فردوسی و دیوان حافظ شیرازی، نمونۀ بکمال دو نوع گونۀ حماسی و غنایی ما محسوب می شوند، محقق سنجش حضورمن شاعرانه با بازنمود من ارادی حماسی را به گونۀ مقایسه ای در این دو نشان داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - بررسی و تحلیل نقش دلاله در داستان زال و رودابه از شاهنامۀ فردوسی با رویکرد به مؤلفه های مددکاری فردی
فرخ رو شهابی رضا اشرف زاده بتول فخر اسلامدر متون حماسی، دلاله یا میانجی زنی است که شخصیت های اصلی را در برابر مشکلات راهنمایی می کند و موجب رشد و تعالی آن ها در ابعاد جسمانی و روانی می شود. در دنیای امروز، این نقش برای مددکاران در زندگی روزمره تعریف شده است. وجه اصلی شباهت دلاله و مددکار، یاری رسانی به افرا أکثردر متون حماسی، دلاله یا میانجی زنی است که شخصیت های اصلی را در برابر مشکلات راهنمایی می کند و موجب رشد و تعالی آن ها در ابعاد جسمانی و روانی می شود. در دنیای امروز، این نقش برای مددکاران در زندگی روزمره تعریف شده است. وجه اصلی شباهت دلاله و مددکار، یاری رسانی به افراد نیازمند است. در این تحقیق که با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده، نقش دلاله در داستان زال و رودابه از شاهنامۀ فردوسی، با رویکرد به شخصیت سیندخت و مبانی نظری مددکاری فردی کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اصلی ترین رسالت سیندخت در داستان، تضمین پیوند میان زال و رودابه و فراهم آوردن بسترهای لازم برای زاده شدن رستم و جهت دهی به مسیر حماسه است. همچنین، او با شخصیت شناسی دقیق و آسیب شناسی مشکل و بحران پیش آمده، مانع از شکل گیری نبردی خونین میان ایرانیان و حکومت کابل شده است. در این داستان، بازخوانی خویشکاری های سیندخت، مبین حضور چشم گیر زنان در عرصه های سیاسی- اجتماعی (نقش فراجنسیتی و ورای هنجارهای موجود) و نیز، نقش آفرینی در مسائل عاشقانه (نقش سنتی) است. سیندخت نمایندۀ زنی پویا و تأثیرگذار در بهبود مناسبات بینا فردی و اجتماعی است. افزون بر سیندخت، زن نامه رسان هم در آغاز داستان، زال و رودابه را به هم نزدیک کرده و دل آن ها را به هم پیوند زده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - بررسی نقش ساختار و محتوای گفت وگو در داستان سیاوش
الهام آزاده رنجبر حسین بیات ناصرقلی سارلی بهادر باقریموضوع مقالۀ حاضر، بررسی و تحلیل عنصر داستانی گفت وگو، در داستان سیاوش است. این داستان با گفت وگوی طوس و گیو که مادر سیاوش را یافته اند، آغاز میشود و با گفت وگوی سیاوش با پیلسم برادر پیران که از او میخواهد پیامش را به پیران رساند، پایان میپذیرد. بنابراین داستان سی أکثرموضوع مقالۀ حاضر، بررسی و تحلیل عنصر داستانی گفت وگو، در داستان سیاوش است. این داستان با گفت وگوی طوس و گیو که مادر سیاوش را یافته اند، آغاز میشود و با گفت وگوی سیاوش با پیلسم برادر پیران که از او میخواهد پیامش را به پیران رساند، پایان میپذیرد. بنابراین داستان سیاوش اساساً گفت و گو محور است و تمام اطلاعاتی که قرار است داستان در اختیار خواننده بگذارد، از طریق گفت و گو به وی انتقال مییابد، گذشته از این گفت وگو، در پیوند با عنصرهای دیگر داستان، کارکردهای متفاوت خود را آشکار میکند. فردوسی با بهره گیری از آن، شخصیتهای داستان را توصیف و معرفی میکند. کنشهای داستانی و درگیریها و کشمکشها را نشان میدهد، اندیشههای آرمانگرایانۀ خویش را به گونه ای غیر مستقیم در اختیار مخاطب میگذارد. پدیدههای ذهنی را عینی میکند، به مسالۀ روان شناختی پیوند ذهنی و زبان اشاره کرده، در عمل نشان میدهد که در بررسی داستان نمیتوان و نباید کارکردهای گفت و گو را از قلم انداخت. دادههای این پژوهش از رهگذر مطالعات کتاب خانه ای فراهم آمده و پس از دسته بندی با بهره گیری از روش تحلیلی توصیف شده است. این پژوهش بیش از هر چیز نشان میدهد که فردوسی، در جایگاه داستان سرا، نه تنها عناصر داستان را میشناسد، بلکه بیش از آن از نحوه کارکرد آنها آگاهی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - تبیین و تحلیل مولفه های اجتماعی در شهنشاه نامه تبریزی و تطبیق آن با شاهنامۀ فردوسی
حمیده مقدس حسنعلی عباسپور اسفدن وحید رویانیمولفه های اجتماعی به عناصر یا اجزای تشکیل دهندۀ یک اجتماع اطلاق میشود که بدون داشتن آنها نمیتوان آن اجتماع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شاهنامه به عنوان اثری برآمده از میراث فرهنگی، تاریخی و اجتماعی حائز اهمیت است، غنای این اثر و اهمیت آن به حدی است که منظومهها أکثرمولفه های اجتماعی به عناصر یا اجزای تشکیل دهندۀ یک اجتماع اطلاق میشود که بدون داشتن آنها نمیتوان آن اجتماع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شاهنامه به عنوان اثری برآمده از میراث فرهنگی، تاریخی و اجتماعی حائز اهمیت است، غنای این اثر و اهمیت آن به حدی است که منظومههای حماسی و تاریخی بسیاری به تقلید از آن نوشته شده که شهنشاه نامه تبریزی نمونه ای از این موارد است. بررسی مولفههای اجتماعی دراین دو اثر نه تنها منجربه روشن شدن آیین زندگی از دوران حیات فردوسی تا پایان حکومت مغولان میگردد، بلکه شباهتها و تفاوتهای مولفههای اجتماعی را دراین دو اثر روشن میسازد. پیرامون این مبحث تاکنون پژوهشی انجام نشده است و موارد موجود تنها به بررسی برخی از مولفههای اجتماعی در شاهنامه پرداخته است. نگارنده در پی اثبات این فرضیه است که در این دو اثر پادشاه به عنوان قطب اصلی مملکت مطرح است، نتایج پژوهش نشان میدهد مردم در شاهنامه از آگاهی و بیداری برخوردارند و در روند سیاستهای کشور خود دخالت دارند اما در شهنشاه نامه مردم تسلیم به جبرو زورگویی میباشند و در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند، این امر حاکی از فضای خفقان آور حکومت مغولان در دوران سرایش شهنشاه نامه میباشد. علاوه براین شهنشاه نامه در مولفههایی نظیر آداب و رسوم، آداب جشن و سوگواری و برخی از آداب جنگ با شاهنامه مشابهت دارد، اما مولفههایی نظیر شیوة حکمرانی پادشاهان، عدالت اجتماعی و آگاهی عامه مردم در این دو کتاب متفاوت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - بررسی تحلیلی ضبط و گزارش برخی از ابیات بحث انگیز شاهنامه (از داستان بهمن تا یزدگرد شهریار)
حسین منصورنژاد محمود رضایی دشت ارژنهشاهنامۀ فردوسی، بزرگ ترین حماسۀ ملی ایران است که علی رغم روساخت ساده و زودیابش، متنی دشوار و دیریاب است و از همین رو با وجود شرح های متعدد و مقالات مستقل در تبیین برخی ابهامات آن، هنوز هم ضبط بسیاری از ابیات، مورد تردید است و هم گزارش شارحان دربارۀ برخی از بیت ها پذی أکثرشاهنامۀ فردوسی، بزرگ ترین حماسۀ ملی ایران است که علی رغم روساخت ساده و زودیابش، متنی دشوار و دیریاب است و از همین رو با وجود شرح های متعدد و مقالات مستقل در تبیین برخی ابهامات آن، هنوز هم ضبط بسیاری از ابیات، مورد تردید است و هم گزارش شارحان دربارۀ برخی از بیت ها پذیرفتنی نمی نماید. در این جستار، نگارندگان با واکاوی برخی از بیت های شاهنامۀ ویراستۀ جلال خالقی مطلق، دریافتند نارسایی ها و ابهاماتی که در شرح برخی از ابیات دیده می شود یا از عدم توجّه کافی به بافت متن ناشی شده و یا ناشی از ضبط نادرست بیت است. از این رو، در این جستار، ابتدا با تکیه بر متن شاهنامه و یاری گرفتن از ذهن و زبان فردوسی و سپس با غور در منابع برون متنی و مقایسه و نقد گزارش های شارحان در کتب و مقالات مرتبط، ضبط و گزارش چند بیت مورد بررسی انتقادی قرارگرفته و پس از بیان کاستی ها، نویسش، خوانش یا گزارش موجّه تر و درخورتری برای ابیات پیشنهاد شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - کاربست تطبیقی زمان روایت در لایۀ گفتمان در دو اثر روایی پلهآس و ملیزاند و زال و رودابه بر اساس نظریۀ ژرارژنت
هانیه امینی معصومه خدادادی مهاباد اشرف چگینیدرک رویدادها و درونمایۀ هر داستان با زمان روایتگری آن ارتباط تنگاتنگی دارد. ژنت به عنوان تأثیرگذارترین نظریهپرداز در خصوص زمان متن در نقد روایتشناختی، کشف جزئیات زمان روایی را میسّر میسازد. هدف این جستار، بررسی تطبیقی زمان روایی با تأکید بر نظریۀ جامع ژنت و سازوکارها أکثردرک رویدادها و درونمایۀ هر داستان با زمان روایتگری آن ارتباط تنگاتنگی دارد. ژنت به عنوان تأثیرگذارترین نظریهپرداز در خصوص زمان متن در نقد روایتشناختی، کشف جزئیات زمان روایی را میسّر میسازد. هدف این جستار، بررسی تطبیقی زمان روایی با تأکید بر نظریۀ جامع ژنت و سازوکارهای ساختاریابی او در دو روایت پلهآس و ملیزاند و زال و رودابه از سه منظر: ترتیب زمانی، دیرش و بسامد است تا قواعد عام زمان روایت و قانونمندیهای آن واکاوی گردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراقِ کاربستِ شگرد رواییِ زمان روایت، به واکاوی تطبیقی و تحلیل دو داستان میپردازد. ساختار روایی این دو اثر، از منظر ژنت، سامانبندی زمانیِ متفاوتی دارند. اثر روایی پلهآس و ملیزاند برخوردار از زمانمندی خطی منظمی است که به جنبۀ دراماتیک اثر، قدرت میبخشد اما در زال و رودابه شاهد برهم خوردن توالی زمانی رویدادها و گذشتهگوییها و آیندهگوییهای متعددی هستیم. بنابراین پلهآس و ملیزاند برخلاف زال و رودابه، فاقد زمان پریشی است و شگرد دیرش در زمان روایت در دو داستان، مبتنی بر صحنهپردازی است و فرم نمایشی، این دو اثر را، تبدیل به متونی پُر گفتوگو کرده است. علاوه بر این، بسامد نقل منفرد در دو روایت، وجه غالب است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - بررسی شخصیتهای نمادین داستان نبرد بزرگ کیخسرو با رویکرد روانشناختی کارل گوستاویونگ
تکتم نیازمند حمیدرضا سلیمانیان علی ساجدیشخصیت مجموعهای از صفات روانشناسی است و صفات روانشناسی ویژگیهایی هستند که تفاوتها و شباهتهای روان افراد با یکدیگر را بیان میکند. شاهنامۀ فردوسی از آثاری است که در آن به شخصّیت توجه فراوان شده است. آنچه فردوسی را از دیگر داستاننویسان متمایز میکند توجه به ویژگیه أکثرشخصیت مجموعهای از صفات روانشناسی است و صفات روانشناسی ویژگیهایی هستند که تفاوتها و شباهتهای روان افراد با یکدیگر را بیان میکند. شاهنامۀ فردوسی از آثاری است که در آن به شخصّیت توجه فراوان شده است. آنچه فردوسی را از دیگر داستاننویسان متمایز میکند توجه به ویژگیهای روانی و کنشی شخصّیتها متناسب با موضوع حماسه است. بهرهگیری خودآگاهانه از نمادها نشاندهندۀ یک کنش مربوط به روانشناسی بسیار مهم است و افزون بر آن انسان نمادهای ناخودآگاه و خودانگیخته را نیز میآفریند که اگر بخواهیم کارکرد ذهن بشر را بهتر بفهمیم ناگزیر باید به آن دستیابیم. این پژوهش به روش(توصیفی _تحلیلی_ تطبیقی) و استفاده از دادههای کتابخانهای تدوین یافته است. در این پژوهش برآنیم که با بهرهگیری از نظریۀ روانشناسی یونگ به تحلیل شخصیتهای نمادین داستان نبرد بزرگ کیخسرو بپردازیم و از آنجا که شاهنامه فردوسی حماسه ملی ایرانیان است و ریشه در ناخودآگاه قومی و ملی آنها دارد این ویژگی قابلیت مناسبی به آن میدهد که از دیدگاه یونگ تحلیل شود. میتوان مهمترین نتیجه پژوهش حاضر را چنین برشمرد: سایه، بخش شیطانی، ناسازگار و فرومایه روان انسان است. گرفتار شدن در تیرگیهای درون، به منزلۀ تحقق بخشیدن به سایه است و برای رهایی از سایه باید با تامل بر درون خویش، از ابعاد تیرۀ شخصیت خود باخبر شد که در فرآیند فردیتیافتگی (خودشکوفایی فرد) با آگاهی از خود واقعی تیرگیهای سایه کنار رود و فرد به خود واقعی برسد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - تحسر ها و تاثر های فردوسی از زمانه
حسین علی پاشا پاسندی مرتضی فغان رستمیدر فایل اصل مقاله موجود است.در فایل اصل مقاله موجود است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - نقد و بررسی انواع لحن در شاهنامه فردوسی
عارفه دهقانی منوچهر اکبریدر این مقاله، به بررسی لحنها و ابزارهای ایجاد لحن در شاهنامه پرداختهایم. این لحنها در زمانها و شرایط و مکانهای مختلف و در مواجهه با مخاطبهای مختلف و در جایگاههای مختلف، متمایز هستند. در این بررسی، به انواع لحنها رسیدیم؛ معمولا دو لحن، همزمان با هم به کار رفته و أکثردر این مقاله، به بررسی لحنها و ابزارهای ایجاد لحن در شاهنامه پرداختهایم. این لحنها در زمانها و شرایط و مکانهای مختلف و در مواجهه با مخاطبهای مختلف و در جایگاههای مختلف، متمایز هستند. در این بررسی، به انواع لحنها رسیدیم؛ معمولا دو لحن، همزمان با هم به کار رفته و گاهی نیز به بیش از دو لحن در یک گفتار برمیخوریم. گاهی گفتارِ یک شخصیت، با اینکه طولانی بود، تا آخر، تنها با یک یا دو لحن همراه بود. گاهی نیز گفتاری کوتاه بود ولی لحن تغییر میکرد؛ مثلا ابتدای گفتار، پرخاشگرانه بود ولی در ادامه، مهربانانه سخن میگفت و همین تغییرات بیشمار لحنها و انواع گوناگون آن در شاهنامه، سبب میشود که طولانی بودن ابیاتِ این شاهکار عظیم، ملال آور نشود و با هنر فردوسی، حتی گاهی مخاطب آن چنان تحت تاثیر لحن گفتار، قرار بگیرد که ناخودآگاه حالت چهره و نوع خواندنش تغییر کرده و با آن شخصیت همذات پنداری کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - تحلیل بوردیوییِ ذوق زیباییشناختی فردوسی
صبا پژمان فر احمد ذاکریدر این مقاله نظریۀ ساختارگرایی تکوینی بوردیو به کار گرفته شده است تا میزان تأثیر طبقۀ اجتماعی و میدان تولید فرهنگی در ذوق و قریحۀ زیبایی شناختی فردوسی سنجیده شود. اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جاست که سهم ویژگی های فردی فردوسی در منظوم کردن شاهنامه را بسنجیم. بنابر أکثردر این مقاله نظریۀ ساختارگرایی تکوینی بوردیو به کار گرفته شده است تا میزان تأثیر طبقۀ اجتماعی و میدان تولید فرهنگی در ذوق و قریحۀ زیبایی شناختی فردوسی سنجیده شود. اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جاست که سهم ویژگی های فردی فردوسی در منظوم کردن شاهنامه را بسنجیم. بنابراین بعد از تعریف و تحدید کلی نظریۀ بوردیو، در بخشی از این پژوهش به شناخت طبقۀ اجتماعی فردوسی پرداخته ایم و از آنجاکه فردوسی از طبقۀ دهقانان بوده و این طبقه ریشه در ایران دورۀ ساسانی داشته، طبقۀ دهقان را به طور کامل بررسی کرده ایم. در بخش دیگری ویژگی های میدان فرهنگی ایران قرن چهار و پنج را بررسی کرده ایم. بر اساس بررسی های صورت گرفته و با روش توصیفی ـ تحلیلی(کتابخانه ای) این نتیجه به دست آمد که قسمتی از ذوق زیبایی شناختی فردوسی به علت طبقۀ اجتماعی اوست و طبقۀ دهقان وی را در فراگیری آموزه هایی توانمند کرده است که در ذوق و قریحۀ او تأثیرگذار است. همچنین نقش عادت واره های او در میدان فرهنگی زمان مورد بحث، او را به سمت آموزه های ادبی و علمی ایران که نقش در هویت ایرانی دارد می کشاند و بنابراین کنشی (استراتژی ) در پیش می گیرد که همانا سرایش شاهنامه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی
نزهت نوحیمقاله حاضر در نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی ادبی به بررسی ویژگیهای این اثر سترگ و همخوانی آن با معیارهای جهان وطنانه ادبیات امروز دنیا میپردازد. بسیاری از نظریات جدید ملهم از تفکرات گذشتهاندلذا جهان وطنی ادبی در سیر تکوینی خود ما را به دو تئوری متقدم یعنی ادبی أکثرمقاله حاضر در نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی ادبی به بررسی ویژگیهای این اثر سترگ و همخوانی آن با معیارهای جهان وطنانه ادبیات امروز دنیا میپردازد. بسیاری از نظریات جدید ملهم از تفکرات گذشتهاندلذا جهان وطنی ادبی در سیر تکوینی خود ما را به دو تئوری متقدم یعنی ادبیات جهان و ادبیات تطبیقی رهنمون میسازد.که به مقتضای کنونی و شرایط خاص پیش روی ادبیات در عرصه دهکده جهانی به شکلی نوین باز مفهوم سازی و منجر به پدیده نوین جهان وطنی ادبی شدهاند. آزمونی نو برای آثار فاخر ادبیات همچون شاهنامه که بار دیگر جایگاه خود را در شاکله اساسی ادبیات جهان محکم سازند.شاهنامه حائز این توانایی است تاجایگاه خود را در معیّت شاهکارهای ماندگار ادبیات جهان حفظ کرده و درعرصه دهکده جهانی متناسب با معاییر جهان وطنی ادبی، مخاطبان را هوشمندانه به خویش خواند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - ارتباط موثّر؛ مهارتی سرنوشتساز در شاهنامه
مینا نبئی رضا فهیمیشخصیتها و ارتباطات آنها در شاهنامه اهمیت ویژهای دارند؛ در پژوهش حاضر با تکیه بر مهارت ارتباط موثر، که یکی از مهارتهای دهگانه زندگی در تعریف سازمان جهــانی بهداشت است، نمونههای ممتاز از ارتباطات انسانی شاهنامه، بهمنظور درک این مهارت و عوامل موثر در شکلگیری آن و ه أکثرشخصیتها و ارتباطات آنها در شاهنامه اهمیت ویژهای دارند؛ در پژوهش حاضر با تکیه بر مهارت ارتباط موثر، که یکی از مهارتهای دهگانه زندگی در تعریف سازمان جهــانی بهداشت است، نمونههای ممتاز از ارتباطات انسانی شاهنامه، بهمنظور درک این مهارت و عوامل موثر در شکلگیری آن و همچنین برای شناسایی موانعـی که یک ارتباط را، به بن بستهای ارتباطی و غمنامهای دردناک بدل میکند، مورد واکاوی و تحلیل روانشناسی قرار گرفته است. این که کدام ارتباط را میتوان موثر نامید ؛ نقش خرد در برقراری ارتباط موثر چیست و در سرزمین آرمانی ایران، با اینکه ارتباطات بر مبنای خرد شکل میگیرد، چگونه است که گاهی انسانهای نیک و خردمند قربانی میشوند؛ از موضوعات محوری این نوشتار است؛ و نتیجه شگفت آن که فردوسی، استاد توانمند آفرینش ارتباطات متنوع است و چنین بر میآید که هزار سال پیش، با اصول آخرین حلقه این علمِ به ظاهر نوین اروپایی، آشنا بوده است و به ظرافت، فرجام دو اتفاق مشابه را به تمایزِ ارتباط موثر یا ناموثر، متفاوت، رقم میزند. روش این مقاله، تحلیل محتوای کیفی و جامعه آماری آن، تمام ابیات شاهنامه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - تحلیل و تفسیر مقایسه موسیقی شعر در گشتاسب نامه دقیقی و فردوسی
مرتضی جعفریموسیقی شعر،ضرباهنگ اصلی ذات شعر است که درک زیبایی شعر را امکان پذیر می سازد. این مساله در شاهکارهای ادبی نشان از سبک خاص خالق اثر دارد که مورد توجه صاحب نظران و ادیبان قرار گرفته است. در این مقاله به منظور درک ظرافت های موسیقایی در شعر دو حماسه سرای بزرگ، بخش هایی از گش أکثرموسیقی شعر،ضرباهنگ اصلی ذات شعر است که درک زیبایی شعر را امکان پذیر می سازد. این مساله در شاهکارهای ادبی نشان از سبک خاص خالق اثر دارد که مورد توجه صاحب نظران و ادیبان قرار گرفته است. در این مقاله به منظور درک ظرافت های موسیقایی در شعر دو حماسه سرای بزرگ، بخش هایی از گشتاسب نامه سروده شده توسط دقیقی و بخشی از شاهنامه فردوسی، از نظر موسیقی شعر مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. منظور از موسیقی در این نوشتار پژوهشی معنای وسیع آن، یعنی فرم و ساخت است. برای بررسی دقیق تر موضوع، هر دو اثر از چهار منظر کلی یعنی: 1.موسیقی بیرونی یا عروض،2.موسیقی کناری یا قافیه و ردیف،3.موسیقی درونی یا آرایه های بیانی، بدیعی و ساختارهای زبانی4.موسیقی معنوی یا همان ساختارهای داستان پردازی و تصویرگری، بررسی شده اند. با ارائه آمارهای دقیق و تحلیل آن ها، به نظر می رسد ابیات فردوسی در هر چهار جنبه از انسجام، تنوع، گستردگی و ارزش ادبی بالاتری برخوردار است و از نظر قافیه و ردیف متنوع تر، موسیقایی تر و هنری تر از ابیات دقیقی است. در آرایه های ادبی، دقیقی بیشتر به ظاهر کلام و صنایع لفظی نظر دارد و فردوسی به عمق کلام، ارتباط های معنایی و آرایه های بیانی توجه کرده است. از حیث داستان پردازی، سخن دقیقی در قیاس با سخن فردوسی، مستقیم تر، مبهم تر و قدیمی تر است؛ اما فردوسی با روایتی واقعی تر، چند بعدی، مفصل تر و با ظرافت ادبی، جذابیت بیشتری ایجاد کرده است.روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی خواهد بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - قیام بهرام چوبین در شاهنام هی فردوسی
ایرج مهرکی اشرف عبدالاحدیدر نوشتار حاضر سعی شده است، گزارشی مختصر از قیام بهرام چوبین در شاهنامه داده شود و دیدگاه فردوسی دربارهی چگونگی این قیام مطرح گردد. علاوه بر استفاده از شاهنامهی فردوسی، نگاهی اجمالی به سایر منابع شده و مقایسهای بین آنها صورت گرفته است؛ و در این مقایسه نگاه خاص و منح أکثردر نوشتار حاضر سعی شده است، گزارشی مختصر از قیام بهرام چوبین در شاهنامه داده شود و دیدگاه فردوسی دربارهی چگونگی این قیام مطرح گردد. علاوه بر استفاده از شاهنامهی فردوسی، نگاهی اجمالی به سایر منابع شده و مقایسهای بین آنها صورت گرفته است؛ و در این مقایسه نگاه خاص و منحصر به فرد فردوسی در قیام بهرام چوبین بررسی میگردد، زیرا فردوسی در بخش تاریخی شاهنامه با رسیدن به این داستان، دوباره روحیهای حماسی به آن تنیده و توصیفات او از بهرام چوبین، یادآور قهرمانان بخش حماسی به خصوص رستم است. به همین سبب برخی گزارشها و دیدگاههای او با سایر موّرخین دربارهی این داستان متفاوت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - ویرانه نشین مینوی خجستگی و گجستگی جغد در آثار سرآمدان سبک های مختلف شعر فارسی
نعیمه متوسلی مرضیه ندافیفرهنگ هر ملتی از مجموعه‎ای باورها و اعتقادات شکل گرفته است که به مرور زمان پدید آمده و یا از فرهنگها و ملل دیگر وام گرفته شده‎اند. در باورهای مردم ایران نیز به تبع دیگر ملل جهان، اعتقاداتی وجود دارند که‎ یا ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی دارند و یا بر اثر تداخل أکثرفرهنگ هر ملتی از مجموعه‎ای باورها و اعتقادات شکل گرفته است که به مرور زمان پدید آمده و یا از فرهنگها و ملل دیگر وام گرفته شده‎اند. در باورهای مردم ایران نیز به تبع دیگر ملل جهان، اعتقاداتی وجود دارند که‎ یا ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی دارند و یا بر اثر تداخل اعتقادات ملل مختلف با فرهنگ ایرانی به وجود آمده‎اند. کشور ایران در سه دوره‎ی زمانی مختلف، مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته و علاوه بر ویرانی‎ها و تلفات مادی و جانی بسیار، از لحاظ فرهنگی نیز تحت تأثیر بوده به طوری که بسیاری از اعتقادات ملل مهاجم، در فرهنگ نژاده‎ی ایرانی وارد شده است. یکی از باورهای غیر ایرانی، اعتقاد به نحوست جغد و منفور شدن این پرنده‎ی زیباست که در فرهنگ اصیل ایرانی، نه تنها گجسته نیست، بلکه مینوی هم هست. در این پژوهش، پس از بیان مختصری در مورد فرهنگ ایرانی و فرهنگ های دخیل و نحوه‎ی ورود آن‎ها در میان باورهای مردم ایران، به جغد و خجستگی و گجستگی باورهای مرتبط با این پرنده پرداخته شده و تأثیر این باورها در شاهنامهی فردوسی، دیوان خاقانی، خمسهی نظامی، کلیات سعدی و دیوان صائب، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در پایان، نتیجهی این پژوهش، رسیدن به اصل و ریشه‎ی اعتقاد ایرانی نسبت به خجستگی این پرنده و میزان تأثیر فرهنگ های دخیل است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - خوارق عادات در بهیننامه فردوسی با تکیه بر صنعت ادبی اغراق
فاطمه صالحی احمد ذاکرینخستین و برترین ویژگی حماسههای طبیعی و ملی، اساطیری بودن است و ویژگی سرشتینه اساطیر، خارقالعادگی. بنابراین حماسهها از راه پیوند با اساطیر، و اساطیر از راه همبستگی با خوارق عادات، قداست پیدا میکنند. روایتگران حماسهها نیز برای برانگیختن توجه و احساسات مخاطبان خود به أکثرنخستین و برترین ویژگی حماسههای طبیعی و ملی، اساطیری بودن است و ویژگی سرشتینه اساطیر، خارقالعادگی. بنابراین حماسهها از راه پیوند با اساطیر، و اساطیر از راه همبستگی با خوارق عادات، قداست پیدا میکنند. روایتگران حماسهها نیز برای برانگیختن توجه و احساسات مخاطبان خود به رنگآمیزی و جلا دادن خوارق عادات و بزرگنمایی در حماسهها میپردازند. دانسته است که هر ملتی دوست دارد قهرمانان ملی خود را در مقام قداست و شکوهمندی ببیند، لذا به صنعت اغراق روی میآورد تا از این راه تعجب و شگفتی مخاطبان را برانگیزد و به آن ببالد. بزرگنمایی، ویژگی ذاتی شعر است و بهویژه در ادبیات حماسی با تمام گونهها رخ مینماید همچون: شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب شایان توجه خواهد بود که بدانیم سرایندگان متون حماسی، آفرینندگان حماسه و اساطیر آن نیستند بلکه هنر آفرینندگی خود را در پردازش و آرایش صحنهها و بزرگنمایی آنها به کار میگیرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - مرگ و بی مرگی در شعر حماسی و عرفانی
نادر افتخارزاده محمود صلواتیدر فایل اصل مقاله موجود استدر فایل اصل مقاله موجود است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
45 - مضامین مشترک و متفاوت شاهنامه با چند حماسۀ معروفِ جهان
فاطمه محسنی گردکوهی ویدا شیرکوندحماسه توصیف اعمال پهلوانی، مردانگی و افتخارات قومی یا فردی ملتهاست. از دیرباز تاکنون رابطۀ فرهنگی بین ملل مختلف وجود داشته است، با مطالعۀ حماسههای ملل گوناگون زمینههای مشترک زیادی میان این حماسهها میتوان مشاهده کرد. در نگاه نخست بسیاری از حماسههای ملی شبیه به نظر أکثرحماسه توصیف اعمال پهلوانی، مردانگی و افتخارات قومی یا فردی ملتهاست. از دیرباز تاکنون رابطۀ فرهنگی بین ملل مختلف وجود داشته است، با مطالعۀ حماسههای ملل گوناگون زمینههای مشترک زیادی میان این حماسهها میتوان مشاهده کرد. در نگاه نخست بسیاری از حماسههای ملی شبیه به نظر میرسند و حتی گاهی بسیار به هم نزدیکند و تفاوتها در مواردی جزئی در حوزههای فرهنگی و مذهبی به چشم میخورد. تفاوت میان حماسهها در حقیقت بازتاب اعتقادات و باور داشتهای مردم هر قوم است. مقالۀ حاضر به بررسی تطبیقی شاهنامۀ فردوسی بزرگترین اثر حماسی زبان فارسی با چند حماسۀ مشهور سایر اقوام از جمله ایلیاد و ادیسه، رامایانا، ایندره و کریشنا میپردازد. نگارنده با روش تحقیق (توصیفی- تحلیلی- مقایسهای) سعی کرده است با مقابله و مقایسۀ ساختار کلی قصهها، تشابه و تفاوت سایر حماسهها با شاهنامه را به بررسی بنهد و با رسم جداولِ مقایسهای زیرساختهای حماسهها و شخصیت قهرمانان حماسی آنها را به نمایش بگذارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
46 - دراسة حسن الختام فی قصیدة "زال وروذابة" الغنائیة للشاعر الإیرانی فردوسی
زینب تقی نژاد رضا اشرف زاده بتول فخراسلامقام هذا البحث بدراسة أسلوب حسن الختام أو الخاتمة فی القصیدة الغنائیة "زال" و"روذابة" للشاعر الإیرانی الشهیر فردوسی بدقة وتمعّن، موجّهاً هذا السؤال، لماذا اختار الشاعر الوصل لإنهاء قصة الحب؟ وما هی العوامل التی أثرت على هذا الاختیار؟ وللوصول إلى الإجابة، کان من الضرورة ب أکثرقام هذا البحث بدراسة أسلوب حسن الختام أو الخاتمة فی القصیدة الغنائیة "زال" و"روذابة" للشاعر الإیرانی الشهیر فردوسی بدقة وتمعّن، موجّهاً هذا السؤال، لماذا اختار الشاعر الوصل لإنهاء قصة الحب؟ وما هی العوامل التی أثرت على هذا الاختیار؟ وللوصول إلى الإجابة، کان من الضرورة بمکانٍ الالتفاتُ إلى العدید من القضایا مثل معتقدات الشاعر، والمعتقدات السائدة فی المجتمع، والبیئة والتقالید، وتأثیر الأساطیر والمعتقدات القدیمة فی نفوس الشعوب فی تلک الحقبة والمعاصرة، والشاعر نفسه، إلى جانب دراسة أسباب الوصل من جوانب متعددة، الاجتماعیة منها والسیاسیة والثقافیة والدینیة والأخلاقیة. ولقد قام هذا البحث، بعد تقدیم نبذة عن سیرة الشاعر وملخص القصة، بدراسة أسباب الوصل، معتمداً المنهج الوصفی والتحلیلی على أسلوب الدراسة المکتبیة. ومن بین النتائج التی توصّل إلیه هذا البحث، یمکن الإشارة إلى روح العاشق القتالیة للوصول إلى الحبیب، وجمال الحبیب والمحبوب، والمتاعب المستدیمة والحب النقی والمتبادل، وحب السلام الذی اتسم به الإیرانیون، واستمداد شخصیات القصة من المصادر الفکریة والروحیة، والزواج خارج التقالید القبلیة، وإزاحة التناقضات، وعوامل أخرى تؤدی إلى نتیجة هذه الأفعال وردودها إلى التغلب على المنافسین وإزالة الحواجز التی وقفت حاجزاً أمام الوصل. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
47 - تراجیدیة سیاوش والعبر التاریخیة
محمد نوید بازرگان سیدابراهیم آرمنیحظی متلقّو الآداب أثناء تطلعهم علی الأدب بقِیَم أخلاقیة سامیة وعِبَر تاریخیة یحتاج الإنسان لنیلها إلی سنوات بل عصور من التجارب وقد تکون حیاة الشخص ثمنا لما یناله من الخبرات التی تساعده علی سعادته بل علی إسعاد الآخرین أیضا.إن التراجیدیا أو المأساة بالرغم من إثارة الحزن أکثریحظی متلقّو الآداب أثناء تطلعهم علی الأدب بقِیَم أخلاقیة سامیة وعِبَر تاریخیة یحتاج الإنسان لنیلها إلی سنوات بل عصور من التجارب وقد تکون حیاة الشخص ثمنا لما یناله من الخبرات التی تساعده علی سعادته بل علی إسعاد الآخرین أیضا.إن التراجیدیا أو المأساة بالرغم من إثارة الحزن العمیق لدی المشاهد، تأخذه إلی قاعات التفکیر لیتجنب المهالک التی أودت بالبطل التراجیدی إلی الموت أو الهلاک. فمتلقی المسرحیة بعد رجوعه من المسرح یسرّه ما توصل إلیه من قیم کانت روح البطل ثمنا لها. یلقی هذا المقال نظرة عابرة إلی التراجیدیا ومدلولاتها فی الأدب الدرامی، ثم یتطرق إلی تراجیدیة سیاوش عند الشاعر الإیرانی العملاق الحکیم فردوسی فی ملحمته الشهیرة المعروفة بالشاهنامه، مشیرا إلی شخصیاتها البارزة وما تترکه من أثر علی نفس القارئ. هذا ویقدم المقال غایات فردوسی الأخلاقیة التی تترتب علی هذا الجزء من الشاهنامة. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
48 - گوشورون (بررسی سیمای تمثیلی و اساطیری گاو در شاهنامه ی فردوسی)
سید احمد حسینی کازرونی نعیمه متوسلی مرضیه ندافیحیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز أکثرحیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز یکی از نمودهای خاص حضور ایزدان بوده و سیمای اساطیری ویژه ای داشته است. شاهنامه به عنوان نامه ی نسل های ایرانی و سرو سایه فکن فرهنگ و ادبِ کهن بوم و بر ایران، توجه ویژه ای به اساطیر و باورهای ایرانی داشته است. در این جستار، سیمای تمثیلی و اساطیری گاو، در شاهنامه مورد بررسی قرار گرفته است که می توان در نتیجه، عنوان کرد که فردوسی در راستای پردازش حماسه ها و داستان های شاهنامه، از نقش اساطیری این حیوان، با چهره ای تمثیلی بهره برده و در واقع اسطوره را با تمثیل درآمیخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
49 - مفاهیم تمثیلی و نمادین مار در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامهی فردوسی، خمسهی نظامی و مثنوی مولوی)
حمید ایاز سهیلا موسوی سیرجانینماد علامت، اشاره، کلمه، یا چیزی است که یک ویژگی چنان در آن بارز باشد که بتوان آن را نمایندهی آن ویژگی دانست و هدف از کاربرد آن، انتقال پیامی ورای مفهوم ظاهری خود است. این پژوهش با روش کتابخانهای و شیوهی توصیفی ـ تحلیلی نوشته شده است و هدف آن بررسی تطبیقی مفاهیم تمثی أکثرنماد علامت، اشاره، کلمه، یا چیزی است که یک ویژگی چنان در آن بارز باشد که بتوان آن را نمایندهی آن ویژگی دانست و هدف از کاربرد آن، انتقال پیامی ورای مفهوم ظاهری خود است. این پژوهش با روش کتابخانهای و شیوهی توصیفی ـ تحلیلی نوشته شده است و هدف آن بررسی تطبیقی مفاهیم تمثیلی و نمادین مار در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامهی فردوسی، خمسهی نظامی و مثنوی مولوی) است. ابتدا مفاهیم تمثیلی و نمادین این جانور در حیطههای حماسه، غنا و عرفان بیان میشود. سپس درصد تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین در دو یا هر سه اثر و درصد کاربرد مفاهیم نمادین مار در هر اثر تعیین میگردد. نتیجهای که از این مقاله به دست آمده، این است که 5/37 درصد مفاهیم مار (فرومایگی، آزاررسانی و پیچش) در هر سه اثر و 5/37 درصد (قدرتمندی، پاسبانی و تاریکی) در دو اثر مطابقت دارند؛ 25 درصد مفاهیم نیز فقط در یکی از سه اثر به کار رفتهاند. نیز 5/12 درصد مفاهیم در حیطهی حماسی و 25 درصد مفاهیم در حوزهی عرفانی است. برای مار هیچ مفهومی در حوزهی غنایی نیامده است. 5/62 درصد مفاهیم در دیگرحیطهها میگنجند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
50 - جلوه های تمثیلی عشق تراژیک در شاهنامه
کریم حیاتی احمد ذاکریبیان تمثیلی از مفهوم عشق گویای آن است که انسان برای رسیدن به معشوق علاوه بر اراده خود با موانع بیرونی مواجه است که اجازه تصمیم گیری بر اساس خواسته ها و امیال خود را نمی دهد. به همین دلیل است که نتیجه داستان عاشقانه هرچه باشد، باز احساس ترحم و ترس که نماد اصلی تراژدی هست أکثربیان تمثیلی از مفهوم عشق گویای آن است که انسان برای رسیدن به معشوق علاوه بر اراده خود با موانع بیرونی مواجه است که اجازه تصمیم گیری بر اساس خواسته ها و امیال خود را نمی دهد. به همین دلیل است که نتیجه داستان عاشقانه هرچه باشد، باز احساس ترحم و ترس که نماد اصلی تراژدی هستند را در مخاطب ایجاد می کند. در ادبیات فارسی، شاهنامه فردوسی به عنوان مهمترین بیان تمثیلی از عشق تراژیک، در همه داستان های عاشقانه خود، تعلیم ایثار، وفاداری و از خودگذشتگی عاشق به نفع هویت ملی را برای مخاطب به تصویر می کشد. بر این اساس هدف مقاله حاضر آن است که جلوه های تمثیلی عشق و دلدادگی که به پایان تراژیک در در شاهنامه ختم می شود را، بررسی نماید. یافته های مقاله که با استفاده از منابع کتابخانه ای، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه نورتروپ فرای به دست آمده، گویای آن است که اکثر قهرمانان تمثیلی و اسطوره ای شاهنامه، به هنگام تصمیم گیری میان دوگانه عشق به معشوق یا دوستی هویت ملی، هدفی ورای عشق مجازی و عرفانی دارند، و آن از خودگذشتگی به نفع دیگری است که با روح حماسی حاکم بر این کتاب همخوانی دارد. به همین دلیل در اکثر داستان‎های عاشقانه شاهنامه تعلیم عشق و عاشقی، به گونه ای است که در صورت عدم همخوانی با روحیه حماسی حاکم بر این کتاب، به نتایج تراژیک ختم می شود که احساس ترحم، دوستی، محبت و از خودگذشتگی به نفع دیگری که میتواند ملیت، حقیقت و یا واقعیت باشد را در مخاطب ایجاد می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
51 - حضور حیوانات در شاهنامه با رویکردی به نقش تمثیلی و نمادین
بتول فخر اسلام رقیه مهماندوست کتلر محبوبه ضیاخدادادیان پروین دخت مشهوریکی از دلایل جذابیت داستانهای حماسی حضور حیوانات در شاهنامه با جلوه تمثیلی و نمادین، است. فردوسی با هنرمندی تمام توانسته از حیوانات در جهت افزایش بار محتوایی شاهنامه بهره بگیرد. البته لازم به ذکر است مقوله تمثیل در ادبیات دارای قدمت بسیاری است وایفای نقش توسط حیوانات د أکثریکی از دلایل جذابیت داستانهای حماسی حضور حیوانات در شاهنامه با جلوه تمثیلی و نمادین، است. فردوسی با هنرمندی تمام توانسته از حیوانات در جهت افزایش بار محتوایی شاهنامه بهره بگیرد. البته لازم به ذکر است مقوله تمثیل در ادبیات دارای قدمت بسیاری است وایفای نقش توسط حیوانات در فرهنگ ادبی ایران پررنگ بوده است. درچنین فرهنگی، داستان وتمثیل در زندگی انسان جاری و ساری بود و همواره به همین دلیل نوعی نقش پذیری اجتماعی و سیاسی وحتی تاریخی برای حیوانات لحاظ؛ که به گونههای مختلف تقسیم میشد. مانند تمثیل عرفانی، تمثیل حماسی، تمثیل سیاسی و... حیوانات انواع مختلفی دارند؛ برخی قهرمان وبرخی ضد قهرمان و در این بین شخصیتهایی که جنبه بینابین دارند یا خاکستریاند و یاخنثی وگاهی چندوجهی. حکیم فردوسی از این طریق توانسته است با پندار شخصیت بخشی به حیوانات، ضمن ایجاد شور و هیجان در داستان های شاهنامه، پیوند و همبستگی میان انسان وحیوانات را به هنر تمثیل به تصویر کشیده و در راستای تعالیم اخلاقی خود که با رنگی حماسی و اسطوره ای تظاهر مییابد به خوبی استفاده نماید. حیوانات شاهنامه هر یک به تنهایی به عنوان یک شاهد مثال تمثیلی، حاوی ماجراها و رخدادهای جذابی هستند که در این مقاله به شیوهء توصیفی به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
52 - بررسی و تحلیل کنش های سیمرغ در ارتباط با زال و رستم با رویکرد تمثیلی
محمدرضا فاطمی مقدم سقی فرشاد میرزایی مطلق مسعود سپه وندیسیمرغ یکی از شخصیّت های غیرانسانی در شاهنامۀ فردوسی است که می توان نگاهی تمثیلی به کنش های آن داشت. در شاهنامه به دو سیمرغ اهورایی و اهریمنی اشاره شده است که هدف پژوهش حاضر، بررسی کنشهای سیمرغ اهورایی در ارتباط با زال و رستم است. دربارۀ ضرورت تحقیق باید گفت که نگاهی به أکثرسیمرغ یکی از شخصیّت های غیرانسانی در شاهنامۀ فردوسی است که می توان نگاهی تمثیلی به کنش های آن داشت. در شاهنامه به دو سیمرغ اهورایی و اهریمنی اشاره شده است که هدف پژوهش حاضر، بررسی کنشهای سیمرغ اهورایی در ارتباط با زال و رستم است. دربارۀ ضرورت تحقیق باید گفت که نگاهی به زمینه های تمثیلی شاهنامه در رسیدن به ژرف ساخت لایه های فکری فردوسی تأثیری مطلوب دارد. سؤال اصلی تحقیق این است که سیمرغ در شاهنامه چه مصداق های تمثیلی دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که این پرنده در ماجرای نبرد رستم با اسفندیار، تمثیلی از حکیم و خردورز است و تهمتن را از شکست و مرگ می رهاند. همچنین، در ماجرای به دنیا آمدن رستم، سیمرغ تمثیلی از پزشک است و با اقدامات خود، زمینه های زایش پور زال را فراهم می آورد. افزون بر این، در داستان زاده شدن زال و طرد شدن از سوی پدرش، سیمرغ را باید تمثیلی از مادر و محافظ دانست. او نوزاد را پرورش می دهد و به نوعی، باعث تداوم جریان اصلی حماسۀ ایرانی (پیدایی رستم) می شود. تحقیق حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای تدوین شده است. همچنین، تاکنون در هیچ پژوهشی به صورت مستقل به ابعاد تمثیلی شخصیّت سیمرغ در شاهنامه اشاره ای نشده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
53 - تحلیل شخصیت های تمثیلی شاهنامه از منظر گفتمان انسان شناسانه فردوسی
سیده مریم (رودابه) موسوی ثوراله نورزی داودخانی علی محمد مؤذنی نصرالله زیرک گوشلوندانیشاهنامه فردوسی در نگاه اول شاید به قول محمود حدیث رستم و داستان همآوردی ها باشد اما اندکی آشنایی با بیان تمثیلی ـ اسطوره ای و گفتمانی که فردوسی در آن، شاهنامه را سروده، باعث پرسش هایی می شود: فردوسی از بیان تمثیلی در شاهنامه چگونه و چرا استفاده می کند؟ و آیا رستم به صور أکثرشاهنامه فردوسی در نگاه اول شاید به قول محمود حدیث رستم و داستان همآوردی ها باشد اما اندکی آشنایی با بیان تمثیلی ـ اسطوره ای و گفتمانی که فردوسی در آن، شاهنامه را سروده، باعث پرسش هایی می شود: فردوسی از بیان تمثیلی در شاهنامه چگونه و چرا استفاده می کند؟ و آیا رستم به صورت تمثیلی از منظر گفتمان انسان شناسی فردوسی می تواند نمونه ی اعلای یک هویت انسانی باشد که در روح جمعی و توانش فرهنگی جامعه ایران تأثیر داشته است ؟ یا این هویت انسانی به صورت تمثیل های متنوع در مجموعه ای از شخصیت های شاهنامه نمود یافته است؟ این پژوهش با هدف پاسخ به این سؤالات و فهم آنچه فردوسی رمز و معنای(تمثیل) شاهنامه گفته، انجام شد. شناخت معماری تمثیل های فردوسی که نشان دهنده ذهن و زبان اوست، ضروری می نماید. این پژوهش ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ـ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای، در ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮﯾﻪ تحلیل گفتمان انجام شد و یافته ها نشان داد که فردوسی با بیانی تمثیلی جهان بینی و اندیشۀ انسانشناسانۀ خود را به نصویر کشیده است. تمثیل های شاهنامه هویت انسان ایرانی ـ اسلامی را بیان کرده است، فردوسی در پردازش شخصیت های داستان های شاهنامه آگاهانه دو نوع شخصیت خیر و شر را مبتنی با گفتمان های دوره معرفی می کند. هر یک از شخصیت ها می توانند به صورت تمثیلی نموداری از چهره های منفی و مثبتی باشند که به سبب جهانبینی طبقاتی و روابط قدرت حاکم پدیدار شده اند. رستم و افراسیاب کلان تمثیل دو گروه از شخصیت های خوب و بد در گفتمان فردوسی هستند که زوایای دیگر آن در شخصیتهایی مانند ضحاک ماردوش، سیاوش، گردآفرید، سودابه، پیران ویسه و... نمودار می شود. تمثل نه تنها به متن شاهنامه مفهومی چندلایه و گسترده می بخشد بلکه آن را به متنی نشانه ای ـ نمادین بدل می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
54 - تأملی در نقش تعلیمی داستانهای شاهنامه*
مریم رضایی بیگی علی سلیمیبا وجود این که شاهنامه فردوسی سراسر رزم و بزم و جوشش است، اما اشارات تعلیمی فراوانی، پیرامون عبرت گرفتن از دنیا در آن وجود دارد. این شاه کار سترگ، در قالب توصیف زندگانی شهریاران و پهلوانان، زیباترین و آموزنده ترین وصفها را دربارۀ مرگ و زندگانی بیان نموده است. این کتاب أکثربا وجود این که شاهنامه فردوسی سراسر رزم و بزم و جوشش است، اما اشارات تعلیمی فراوانی، پیرامون عبرت گرفتن از دنیا در آن وجود دارد. این شاه کار سترگ، در قالب توصیف زندگانی شهریاران و پهلوانان، زیباترین و آموزنده ترین وصفها را دربارۀ مرگ و زندگانی بیان نموده است. این کتاب، از سر تا به بُن، نفس گرم حکیمی را با خود دارد که با هنرمندی تمام، خردورزی ایرانیان را با باورهای اسلامی پیوند زده، ترکیبی متوازن از اندیشههای انسانی در امر تعلیم و تربیت خلق نموده است. در جای جای این اثر جاودان، شکوفایی و سپس پرپر شدن زندگی پادشاهان با دیده عبرت نگریسته شده است. حکیم توس، در لابلای شرح حال آنها، خوشی ها را با نا کامی ها در هم آمیخته است و از آنجا که نگرش او ملهم از بینش دینی است، مرگ برای او به منزله نردبان انتقال از جهان فانی به سرای باقی است. علاوه بر این، نگاه او به دنیا، به منزله دار مکافات، از ویژگیهای بارز اندیشه حاکم بر شاهنامه است و غالب قهرمانان او، در همین دنیا به سزای کردار خویش میرسند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
55 - تعلیم مدیریت زمان در شاهنامه فردوسی
هادی خدیور ناهید لطفیاندر زندگی فردی و اجتماعی، برای بهتر زیستن و برقراری روابط سالم اجتماعی و پیشرفت و تحّول، نیازمند راهکارها و الگوهایی هستیم تا به جانب موفقیت و کمال حرکت کنیم. متون کلاسیک ادبیات فارسی، با تأثیر برداری فراوان از فرهنگ ایرانی- اسلامی، بسیاری از این الگوها را در لابلای داست أکثردر زندگی فردی و اجتماعی، برای بهتر زیستن و برقراری روابط سالم اجتماعی و پیشرفت و تحّول، نیازمند راهکارها و الگوهایی هستیم تا به جانب موفقیت و کمال حرکت کنیم. متون کلاسیک ادبیات فارسی، با تأثیر برداری فراوان از فرهنگ ایرانی- اسلامی، بسیاری از این الگوها را در لابلای داستان ها و سخنان نغز عبرت آمیز ارائه کرده است که می تواند برای نسل امروز قابل تأویل و تأمل باشد. شاه نامه حکیم ابوالقاسم فردوسی از جمله متونی است که با پرداختن به ارزش های فرهنگی، تعلیمی - اجتماعی چون مدیریت زمان سعی در ترسیم جامعه ای آرمانی دارد که زمینه های رشد و تحّول را برای انسان فراهم می سازد. ما در این مقاله بسیاری از الگوها و راه کارهای تعلیمی را که جامعه شناسان و روان شناسان، برای مدیریت زمان مطرح می کنند در خلال داستان های شاه نامه جستجو می کنیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
56 - خردگرایی تعلیمی در شاه نامة حکیم توس*
مصطفی خدایاریشاهنامه بیتردید یکی از آثار گرانسنگ ادب پارسی و در ردیف بزرگترین تراویدههای ذهنی بشری، در قالب حماسه است. ستایش خرد در شاهنامه، چشمگیر است، چنانچه واژگان خرد، خردمندی، مفاهیم وتبعات معنایی آن را از شاهنامه بسترند با کالبدی بی جان روبرو خواهیم شد. هر محقق شاهنام أکثرشاهنامه بیتردید یکی از آثار گرانسنگ ادب پارسی و در ردیف بزرگترین تراویدههای ذهنی بشری، در قالب حماسه است. ستایش خرد در شاهنامه، چشمگیر است، چنانچه واژگان خرد، خردمندی، مفاهیم وتبعات معنایی آن را از شاهنامه بسترند با کالبدی بی جان روبرو خواهیم شد. هر محقق شاهنامه شناسی، زوایا و خبایای شاهنامه را عمیقاً کنکاش کند، در مییابد که همواره خرد تعلیمی، با معنویت ودین مداری هم آغوش است، از این رو در دیدگاه او، خردگرایی منهای دین مداری نکوهیده است. در این جستار، نگارنده با رویکردی تعلیمی، نخست به مفاهیم خردگرایی تعلیمی، تبعات و پیامدهای آن در شاهنامه پرداخته،آنگاه نشان داده است عنصر خرد و مفاهیم معنوی دیگر،همچون دین مداری و دانایی، در دستگاه اندیشة شاعر ازچه ژرفای معنایی تعلیمی برخوردار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
57 - سرچشمههای «شاهنامه» و تأثیرپذیری هنری و ادبی فردوسی از آن*
عبدالجبار رحمان اف مصطفی باباخانیشاهنامه شاهکار ادبی، تاریخی و ملّی است؛ ازاینرو تأثیرات آن بر فرهنگ و ادب ما غیر قابل انکار است. بیشک شاهنامه یکی از مهمترین آثاری است که در طول هزار سال تاریخ پر فراز و نشیب ایران در جهت حفظ میراث پرافتخار نیاکانمان و شناخت و اعتلای هویتهای ملّی، فرهنگی و زبا أکثرشاهنامه شاهکار ادبی، تاریخی و ملّی است؛ ازاینرو تأثیرات آن بر فرهنگ و ادب ما غیر قابل انکار است. بیشک شاهنامه یکی از مهمترین آثاری است که در طول هزار سال تاریخ پر فراز و نشیب ایران در جهت حفظ میراث پرافتخار نیاکانمان و شناخت و اعتلای هویتهای ملّی، فرهنگی و زبانی ما بیشترین تأثیر را به جا گذاشته است. راز ماندگاری و تأثیرگذاری آن یکی این است که فردوسی داستانها و روایتهای کهن ملّی را پایة کار خود قرار داده است و دیگر اینکه این داستانها را در زیباترین صورت هنری و ادبی ارائه کرده است. ازاینرو شاهنامهپژوهی در متن مطالعات ملّی قرار دارد. در این مقاله کوشش شده است تا نخست با معلوم کردن منبع و یا منابع و مآخذ فردوسی در سرودن شاهنامه، پیوند جنبههای هنری و ادبی شاهنامه را با سرچشمههایش دریابیم؛ سپس میزان امانتداری و وفاداری فردوسی به منبع یا منابع مورد استفادهاش و در عین حال خلاقیت هنری و ادبی او را مورد بررسی و پژوهش قرار دهیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
58 - تحلیل عرفانی عبودیت دادار، ستودن داد و زدودن بیداد در شاهنامه فردوسی
احمد امینی کامران پاشایی فخری خلیل حدیدیدر این مقاله، سعی شده است که با بررسی متن اصلی و نیز لایهها و زوایای درونی و برونی اثری سترگ به نام «شاهنامه» بر شناختی ولو نسبی و محدود از نوع تفکّر و بینش سرایندة آن (فردوسی) در سه بخش: عبودیت دادار، ستودن داد و زدودن بیداد دست یافت که این جانب از آن، به سرمایة معنوی أکثردر این مقاله، سعی شده است که با بررسی متن اصلی و نیز لایهها و زوایای درونی و برونی اثری سترگ به نام «شاهنامه» بر شناختی ولو نسبی و محدود از نوع تفکّر و بینش سرایندة آن (فردوسی) در سه بخش: عبودیت دادار، ستودن داد و زدودن بیداد دست یافت که این جانب از آن، به سرمایة معنوی انسانی تعبیر میکند و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوایی که استخراج و جمعآوری دادهها و در نهایت، استنتاج علمی و روشمند از مباحث است، بتوان این مهم را باز شناخت. پس از آن، دریافته شد که در بین این عناصر سهگانه، آنچنان لازمیّت و ملزومیّتی است که انفکاک آنها از یکدیگر، ناممکن که نامتصّور است؛ بدین معنی که پی آیند عبودیت دادار، ستودن داد و برآیند احراز این دو، ستیز با بیداد است؛ بدینسان باید اذعان داشت که در همان زمان، حکیم توس، در جستجوی جامعة آرمانی بوده، آن را طبیعی میدانسته است و این، در تطبیق با مصادیق قرآنی نیز امری فطری است و جوامع مدنی هم به تعبیری، آن را حقوق بشری مینامند که این پژوهش، درصدد شناخت و بازیابی این عناصر است که فرة ایزدی و فرهمندی، فراهم آورندة عزّت و سربلندی است و خودخواهی و ناسپاسمندی، پدیدآورندة ذلّت و دردمندی است. او هرگز ایرانی را، متعدّی به حقوق دیگران ندانسته است و این را میباید، متأثّر از عبودیت دادار دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
59 - بررسی و مقایسه تطبیقی ایجاز و اطناب در تاریخ طبری و شاهنامه فردوسی با تکیه بر روایت شاپور ذوالاکتاف
محمود رمضانی منیژه فلاحی رضا فهیمیپادشاهان ساسانی، دوره ای طولانی در ایران حکومت کرده اند و کتاب های تاریخی مختلفی در مورد آنها به رشته تحریر در آمده است. یکی از شاهان معروف این دوره، شاپور ذوالأکتاف است. وی، بیش از سایر شاهان این سلسله حکومت نموده و سیاست خارجی او از نظر سر و سامان دادن به ا أکثرپادشاهان ساسانی، دوره ای طولانی در ایران حکومت کرده اند و کتاب های تاریخی مختلفی در مورد آنها به رشته تحریر در آمده است. یکی از شاهان معروف این دوره، شاپور ذوالأکتاف است. وی، بیش از سایر شاهان این سلسله حکومت نموده و سیاست خارجی او از نظر سر و سامان دادن به اوضاع مرزها و بیرون راندن اعراب و رومیهای مهاجم، از اهمیت زیادی برخودار است. تاریخ طبری و شاهنامه فردوسی هر دو از جمله کتابهایی هستند که پیرامون دوره حکومت این شاه مطالبی را آوردهاند. در این پژوهش ضمن معرفی روش تاریخنگاری این دو مؤلف، شیوه روایت سرگذشت شاپور ذوالأکتاف نیز بیان میشود. طبری این دوره طولانی را با ایجاز بسیار بیان نموده و هیچ یک از حوادث را شرح و بسط نداده، اما فردوسی به شیوه داستانپردازی بخشهای مهم این سرگذشت را با بسط و گسترش سروده و از عناصر توصیف، گفتوگو، و صحنه استفاده کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
60 - زیبایی شناسی تصویرهای هنری در شاهنامه فردوسی
حسین عزیزپور معلم حسینعلی پاشا پاسندی سوزان جهانیانشاهنامه فردوسی آیینه تمامنمای تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی است که در آن با بیانی هنرمندانه به توصیف موقعیتها، اشخاص، گفتگوها، صحنهها و رویدادها پرداخته شده و تصاویری بدیع، جذّاب و زیبا پیش روی خواننده قرار گرفتهاست. اما این که فردوسی چگونه و با استفاده از چه شگردهایی چ أکثرشاهنامه فردوسی آیینه تمامنمای تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی است که در آن با بیانی هنرمندانه به توصیف موقعیتها، اشخاص، گفتگوها، صحنهها و رویدادها پرداخته شده و تصاویری بدیع، جذّاب و زیبا پیش روی خواننده قرار گرفتهاست. اما این که فردوسی چگونه و با استفاده از چه شگردهایی چنین تصویر زیبایی خلق کردهاست، موضوع اصلی این پژوهش قرار گرفته و سعی شده که راز زیبایی و جذّابیت تصویرآفرینیهای هنری فردوسی بزرگ در شاهنامه به ویژه از منظر بیانی و بدیعی مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانهای انجام شدهاست و نتایج پژوهش نشان میدهد که فردوسی با چیرهدستی کمنظیر خود - که حاکی از تسلّط شاعر بر روح زبان فارسی است – با استفاده از عنصر لحن و ترکیب استادانه آن با محتوا و بهره گیری از صورخیالی چون تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز، ترکیبسازیهای واجی و واژگانی و درآمیختن آن با آرایههای بدیعی از قبیل تکرار و واجآراییها، حسن تعلیل، اغراق، مراعات نظیر و... توانسته اوج تصاویر هنری را به نمایش بگذارد که در نوع خود بینظیر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
61 - بررسی جنبههای بلاغی نامههای شاهنامه با رویکرد جایگاه جملههای خبری و انشایی
زینت جهانی کیمیا تاج نیا اسماعیل اسلامیمعانی بهعنوان یکی از سه علم زیباشناسی سخن پارسی، جایگاه خاص و ممتازی در بلاغتِ سخن دارد و علوم و فنون بلاغی در شکلگیری زبان، نقـش مهمّـی دارند. با توجّه به قواعد و اصول علم معانی، نقش و اهمّیّت انواع جمله در انتقال مفاهیم، قابل بررسی است. این علم، انواع جمله را به خبر أکثرمعانی بهعنوان یکی از سه علم زیباشناسی سخن پارسی، جایگاه خاص و ممتازی در بلاغتِ سخن دارد و علوم و فنون بلاغی در شکلگیری زبان، نقـش مهمّـی دارند. با توجّه به قواعد و اصول علم معانی، نقش و اهمّیّت انواع جمله در انتقال مفاهیم، قابل بررسی است. این علم، انواع جمله را به خبر و انشا تقسیم و از نظر معانی ثانوی، مطالعه میکند. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته، نویسنده درصدد آن است تا به بررسی جنبههای بلاغی نامههای شاهنامه با رویکرد جایگاه جملههای خبری و انشایی بپردازد و به این نتیجه رسیده است که در منظومههای داستانی و حماسی فارسی، نقش و تعداد بسیاری نامه وجود دارد که قابل مقایسه با نامههای شاهنامۀ فردوسی نیست و تعداد دویست و پنجاه نامۀ به کار رفته در شاهنامه گواه این ادعاست. این نامهها بیشتر در دو بخش پهلوانی و تاریخی به کار رفتهاند و هدف فردوسی فقط انتقال اندیشه و خواست فرستندۀ آنها نیست؛ بلکه هر یک فرصتی هستند برای حکیم تا نوآوری و تنوع به کار آورد؛ گاه بخشهایی از داستان را از زبان نویسندۀ نامه، نقل میکند؛ گاه با بیان احساسات فرد از زبان خود او، شوری در سخن میافکند تا مجالی برای پرداخت شخصیت قهرمانان حماسه بیابد و بیآنکه حضورش، سایهای بر رویدادها بگسترد، تحلیلها و حتّی پیامهای خویش را به مخاطب میرساند و در یک کلام، نامهها آینۀ تمام نمای شاهنامهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
62 - بررسی مقایسهای تصویرآفرینی با جنگ ابزارها در بخش پهلوانی شاهنامۀ فردوسی و مثنوی وصف آلات جنگ میرزا محمد طاهر وحید قزوینی
محمدحسین تشکری بافقی فاطمه غفوری مهدی آباد پوران یوسفی پور کرمانیدر میان آثار ادبی از شاعران جهان، به سرودههایی برمیخوریم که از آنها به نام شاهکارهای ادبی جهان یاد میشود. شاهنامۀ فردوسی یکی از آنها است. یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخشهای مهمی از این کتاب سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیینها و فنون و ابزارهای رزم أکثردر میان آثار ادبی از شاعران جهان، به سرودههایی برمیخوریم که از آنها به نام شاهکارهای ادبی جهان یاد میشود. شاهنامۀ فردوسی یکی از آنها است. یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخشهای مهمی از این کتاب سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیینها و فنون و ابزارهای رزم است که تاکنون پژوهشی دربارۀ آن انجام نگرفته است. ابزارهای رزمی در آفرینش تصاویر هنری نقش مهمی دارند بهگونهای که در سراسر شاهنامه چه در توصیف صحنههای نبرد و رزم و چه در توصیف صحنههای بزم از آنها استفادهشده است. مثنویآلات جنگ، اثر وحید قزوینی یکی از شاعران قرن 11و12هجری است که دارای هشتصد بیت و در توصیف ابزارهای جنگی سروده شده است. این پژوهش درصدد آن است تا به شیوۀ توصیفی- تطبیقی به بررسی مقایسهای بین شاهنامه و مثنوی آلات جنگ میرزا محمد طاهر وحید قزوینی بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین تصویرآفرینی با جنگ ابزارها در بخش پهلوانی شاهنامۀ فردوسی و مثنوی وصف آلات جنگ میرزا طاهر قزوینی، تفاوت معناداری در نوع ابزارها، میدانهای جنگی، نگرش به ابزارآلات، صور خیال و... وجود دارد. ازآنجاکه تاکنون دربارۀ این مثنوی پژوهشی صورت نگرفته است نویسنده درصدد آن است تا ضمن معرّفی این شاعر به بررسی این اثر پرداخته و با شاهنامۀ فردوسی مقایسه و وجوه تشابه و تفاوت آنها را مشخّص نماید و میزان و چگونگی تأثیرپذیری این شاعر در وصف جنگ ابزارها از شاهنامۀ فردوسی را بیان نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
63 - نمادهای آیینی هوش وجودی در شاهنامه فردوسی
زهره حقیقی مبرهن محمدعلی داوودآبادی محمدرضا اسعدگفته می شود، توانایی بکارگیری نماد ها، یکی از بهترین شاخصه های رفتار هوشمندانه در انسان است(گاردنر،24:1999). نماد، با ضمیر خودآگاه و ناخودآکاه آدمی در ارتباط و سازنده زبان اسطوره و حماسه است؛ و زبان آثار اسطوره ای و حماسی نمادین و رازگونه می باشد. مذاهب بزرگ جهان، به من أکثرگفته می شود، توانایی بکارگیری نماد ها، یکی از بهترین شاخصه های رفتار هوشمندانه در انسان است(گاردنر،24:1999). نماد، با ضمیر خودآگاه و ناخودآکاه آدمی در ارتباط و سازنده زبان اسطوره و حماسه است؛ و زبان آثار اسطوره ای و حماسی نمادین و رازگونه می باشد. مذاهب بزرگ جهان، به منظور امکان گفتگو در خصوص درون مایه های وجودی با اعضای خود ، به خلق نمادهای آیینی پرداخته اند. سوال اصلی این پژوهش پاسخ به این پرسش است که نقش نمادها در بازآفرینی هوش وجودی در پیکره شاهنامه فردوسی چیست؟ در این مقاله که به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است، کوشش شده تا نمادهای آیینی در شاهنامه مشخص و استخراج شود؛ و در پایان می توان دید، هوش وجودی در پرتو نمادهایی چون باژو برسم گرفتن، شکار، ازدواج، دخمه سپاری و جشن و شراب به خوبی توسط حکیم بزرگ طوس بازنمایی شده است. تاکنون از منظر بررسی ارتباط میان نمادها و دامنه هوش های آدمی محل تامل و کاوش نبوده و اغلب پژوهش ها پیرامون بررسی نمادهای موجود در شاهنامه صورت گرفته است؛ از این روی پژوهش حاضر با این نگاه، برای نخستین بار صورت پذیرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
64 - جنبه های زیبایی شناختی اسطوره ( در ذهن و زبان مهدی اخوان ثالث («م ـ امید») )
محسن قربانزاده محمدرضا شاد منامن امیر آریان مهدی ماحوزیاخوان ثالث با درکی از تاریخ ایران باستان و شاهنامه فردوسی در حماسه ها و اسطوره ها و روایات اساطیری با ذهن و زبان خود و گاه از نظامی در بزم و از عطار و مولانا، سعدی و حافظ در عشق و عرفان بازسازی می کند. و از ناصرخسرو و اقبال و نیما در بیداری و شهاب الدین سهروردی در پیوند أکثراخوان ثالث با درکی از تاریخ ایران باستان و شاهنامه فردوسی در حماسه ها و اسطوره ها و روایات اساطیری با ذهن و زبان خود و گاه از نظامی در بزم و از عطار و مولانا، سعدی و حافظ در عشق و عرفان بازسازی می کند. و از ناصرخسرو و اقبال و نیما در بیداری و شهاب الدین سهروردی در پیوند با حکمت و عرفان یا اسطوره های ایران باستان با ادبیات خود اسطوره ها را به زیبایی روایت می کند. با استفاده از آثار اخوان و سایر منابع به این نتیجه رسیدیم که مهمترین هدف اخوان در آثارش بیداری اقشار جامعه بوده است. به سؤال اصلی پژوهش پاسخ داده شده است که زیباییشناسی در اسطورهشناسی اشعار، ذهن و زبان اخوان چه جایگاهی دارد؟ ما به این نتیجه رسیده ایم. اخوان در تاریخ باستان ایران بیشتر تحت تأثیر شاهنامه فردوسی بوده است، اما با اندیشه فردوسی ناب تفاوت ظریف و اساسی وجود دارد که فردوسی اسطورههایی نقل میکند اما در اعتقاد راسخ خود خللی وارد نمیکند. . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
65 - کنایه عنصری معنی آفرین در خسرو و شیرین فردوسی و نظامی
برات محمدی پروین فیض الله زاده خوییصور بلاغی از عناصر مهم معناسازی هستند که علاوه بر کارکردهای زبانی در پیآیند معنا تأثیر شگرفی دارند. فردوسی و نظامی چنان بافتی استوار از لفظ و معنی در هم تنیدهاند که از یک سوی در غنای زبانی و از سوی دیگر در تقویت معنی بسیار دارای اهمیّت است. کنایه یکی از صورتهای بیان أکثرصور بلاغی از عناصر مهم معناسازی هستند که علاوه بر کارکردهای زبانی در پیآیند معنا تأثیر شگرفی دارند. فردوسی و نظامی چنان بافتی استوار از لفظ و معنی در هم تنیدهاند که از یک سوی در غنای زبانی و از سوی دیگر در تقویت معنی بسیار دارای اهمیّت است. کنایه یکی از صورتهای بیان پوشیده و اسلوب هنری گفتار است و معمولاً در شعر شاعران از بسامد بالایی برخوردار است که سخن و شعر نظامی و فردوسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. هدف از نگارش این مقاله بررسی تطبیقی کنایه در خسرو و شیرین فردوسی و نظامی است. روش تحقیق به صورت توصیفی – کمی است. نتایج نشان میدهد که تعداد کنایات در خسرو و شیرین نظامی به مراتب بیشتر از کنایات خسرو و شیرین فردوسی است. کنایه از فعل و مصدر در کار نظامی بیشتر است و فردوسی بیشتر از کنایات اسم و صفت بهره گرفته است. بازتاب و بسامد کنایههای رمز، تلویح و تعریض در هر دو اثر کم است. در خسرو و شیرین نظامی این گونه کنایهها تا حدودی به کارگرفته شده ولی در بیان فردوسی اثری از آنها یافت نشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
66 - بررسی هنجارگریزی نحوی در دیالوگهای عاشقانه در داستان زال و رودابه
ماه منظر ملایی کیمیا تاج نیا نعمت اصفهانی عمرانگفتگو در آثار معروف و مشهور شاعران و نویسندگان پارسی از گذشته تاکنون به انحای مختلف، رواج داشته است. در شاهنامه، گفتگو بهطور کلّی به دو صورت، گفتگوی رودروی و دیگر گفتگوی دورادور صورت گرفته است که هرکدام از این نوع گفتگوها با اشخاص گوناگون و با اهداف و چشماندازهای خاصی أکثرگفتگو در آثار معروف و مشهور شاعران و نویسندگان پارسی از گذشته تاکنون به انحای مختلف، رواج داشته است. در شاهنامه، گفتگو بهطور کلّی به دو صورت، گفتگوی رودروی و دیگر گفتگوی دورادور صورت گرفته است که هرکدام از این نوع گفتگوها با اشخاص گوناگون و با اهداف و چشماندازهای خاصی انجام شده است. گفتگوهای هر داستان، بیانگر شخصیّتهای آن داستان است و از طریق گفتگوهاست که میتوان به زوایای پنهانِ شخصیّتهای حکایات دستیافت. داستان عشق زال به رودابه یکی از مهمترین داستانهای عاشقانه شاهنامۀ فردوسی است؛ زیرا حاصل این عشق به دنیا آمدن رستم، قهرمان بـزرگ شـاهنامه است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا هنجارگریزی نحوی را با نگرشی توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانهای در دیالوگهای عاشقانه در داستان زال و رودابه بررسی نماید. همچنین به بررسی نوآوری و هنجارگریزی در سطح نحوی آن بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که فردوسی در داستان زال و رودابه با استفاده از هنجارگریزی نحوی، زبان خود را از زبان هنجار، متمایز ساخته و بهنوعی باعث برجستهسازی در سرودۀ خود شده است. فردوسی در این نوع هنجارگریزی، ساختار حاکم بر زبان را بههمریخته و از امکانات دستوری زبان برای برجسته نمودن، بهره برده و درصدد آفرینش در این حوزه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
67 - بازتاب اصل میان در شاهنامۀ فردوسی ومثنوی مولوی
رضا ساریخانی قدمعلی سرامی عبدالحسین فرزادموضوع این نوشتار بازتاب اصل میان در شاهنامۀ ابوالقاسم فردوسی فردوسی و مثنوی مولانا جلالالدین است. پژوهندگان با روش توصیفی- تحلیلی نخست به بیان معنای میان به عنوان مایۀ پیوند و آفریننده و تفاوت آن با وسط و واسطه میپردازند سپس با ارائۀ نمونهها و تصاویری از آثار فوق نشا أکثرموضوع این نوشتار بازتاب اصل میان در شاهنامۀ ابوالقاسم فردوسی فردوسی و مثنوی مولانا جلالالدین است. پژوهندگان با روش توصیفی- تحلیلی نخست به بیان معنای میان به عنوان مایۀ پیوند و آفریننده و تفاوت آن با وسط و واسطه میپردازند سپس با ارائۀ نمونهها و تصاویری از آثار فوق نشان میدهند که در نقشاندیشی ایرانیان، گیتی و مردم (انسان)، تخمهای همبستۀ یک خوشهاند و همگی از یک بُنمایه برآمده و روییدهاند. بر این اساس میان، که مایۀ پیوند، تحوّل و دوستی است بی آنکه دیده شود به عنوان گنج مخفی درون و میان چیزها روان و مایۀ هستی و دوام آنهاست. بر بنیان این تصویر، ارج همۀ پدیدههای گیتی (خورشید، ماه، بامداد، غروب...) و انسان (نبی، شاه، پهلوان و ...) در این است که نه عامل جنگ، بریدن و جدایی که مایۀ پیوند، هماهنگی و آفریدن وحدت رنگارنگیها (تفاوت ها و تضادها) با هم و پیدایش زیبایی باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
68 - بررسی و نمود مؤلفههای اجتماعی در شاهنامه فردوسی
علی فرهادی غلامرضا جعفری نیا فاطمه کرم پورشاهنامه فردوسی آینه روشن و تمام نمایی از اصول، آداب، اندیشهها و تفکرات و جامع جمیع خصایص مدنی و اخلاقی و فرهنگی ایران باستان است. این اثر بی نظیر با پرداختن منطقی به داستانها و حکایات، به شخصیتها و بازیگران آن روح تازهای میبخشد. در اثنای توصیف صحنههای نبرد، نمودها أکثرشاهنامه فردوسی آینه روشن و تمام نمایی از اصول، آداب، اندیشهها و تفکرات و جامع جمیع خصایص مدنی و اخلاقی و فرهنگی ایران باستان است. این اثر بی نظیر با پرداختن منطقی به داستانها و حکایات، به شخصیتها و بازیگران آن روح تازهای میبخشد. در اثنای توصیف صحنههای نبرد، نمودهای اجتماعی را نیز مد نظر قرار داده است. هدف از این پژوهش بررسی و تبیین مؤلفههای اجتماعی در لابه لای اشعار نغز این شاعر بزرگ میباشد. این پژوهش بخش ابیات بخش پهلوانی را شامل میباشد. شاهنامه مورد استناد در این نوشتار، نسخه ای از شاهنامه است که توسط جـلال خـالقی مطلق (از سال 1366 تا 1386) در هشت دفتر گردآوری شده است. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر آن است میزان حضور مؤلفههای اجتماعی، 1200 بار است که در این میان، بیشترین فراوانی مروبوط به مؤلفهی اشاره به شاهان گذشته با 86 بار تکراربوده است و کمترین فراوانی مربوط به مؤلفه زبان با 7 بار تکرار بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
69 - بازتاب اسطوره در حماسههای ملی ایران و یونان با رویکرد به شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر
عباسعلی عبدالله زاده فرزاد عباسی بتول فخراسلام محبوبه ضیاخدادادیانشاهنامه فردوسی گنجینه عظیمیآز مضامین نو در قالب اسطوره و تاریخ است. این اثر سترگ تنها شرح وصف شاهان و جنگهای خانمانسوز وبیان سوزناک فرزندکشی نیست، بلکه بیش از همه آثار پیشین نشاندهنده نخستین مراحل خلقت و اندیشه تکامل تمدن ایرانی است. شاهنامه سرشار از تقابل اسطوره و أکثرشاهنامه فردوسی گنجینه عظیمیآز مضامین نو در قالب اسطوره و تاریخ است. این اثر سترگ تنها شرح وصف شاهان و جنگهای خانمانسوز وبیان سوزناک فرزندکشی نیست، بلکه بیش از همه آثار پیشین نشاندهنده نخستین مراحل خلقت و اندیشه تکامل تمدن ایرانی است. شاهنامه سرشار از تقابل اسطوره و افسانه با انسان است و در واقع روایتی است از موجودات عجیب و غریب، انسانهای قدرتمند و پهلوان، حیوانات و گیاهان خاص که همه نشاندهنده ساحت زیست اساطیری انسانی است. در این تحقیق با روش مطالعات کتابخانهای و توصیفی از مقالات و متون مختلف به بررسی اسطورههای شاهنامه و ایلیاد پرداخته شده و بازتاب آنها در حماسههای دو کشور مورد ارزیابی قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
70 - بررسی گفتمان خیر و شر در شاهنامه فردوسی
سکینه غلامپور دهکی حجت الله اسماعیل نیا گنجیشاهنامه فردوسی، بیگمان بزرگترین و برترین اثر حماسی جهان است در این اثر بزرگ، شرح زندگی و جنگهای حاکمان و آمال و آرزوهای انسانهای زیادی بیان شده است یکی از درون مایههایی که کمتر مورد توجّه خوانندگان این اثر فراملّی قرار گرفته، ستیز بین خیر و شر است که در قالب داستان أکثرشاهنامه فردوسی، بیگمان بزرگترین و برترین اثر حماسی جهان است در این اثر بزرگ، شرح زندگی و جنگهای حاکمان و آمال و آرزوهای انسانهای زیادی بیان شده است یکی از درون مایههایی که کمتر مورد توجّه خوانندگان این اثر فراملّی قرار گرفته، ستیز بین خیر و شر است که در قالب داستانهایی زیبا، ریخته شده است.این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی گفتمان خیر و شر در شاهنامة فردوسی به انجام رسیده است. که اعتقاد به وجود دو قطب اهورایی و اهریمنی، ریشه در باورهای اساطیری ایرانیان دارد و این عقیده در سرتاسر شاهنامه نیز انعکاس یافته است. در شاهنامه هر جا که نیروهای خیر، مانند فریدون و ایرج که نماد خرد و خیر هستند، حضور دارند، نیروهای تاریکی، مانند ضحاک و تور نیز، که نماد شرّ و نابخردی هستند، به ستیزه با آنان مشغولند. دیوها نماد ضدّ ارزشها، و قهرمانان نماد ارزشها هستند. این دو نیرو همواره در حال جدالند. نیروی شرّ به اندازة نیروی خیر تواناست، تا جایی که گاهگاهی غلبه با این نیروست؛ امّا سرانجام نیروی خیر بر شرّ سیطره مییابد. با وجود این، ستیز میان روشنایی و تاریکی هرگز پایانی نخواهد داشت، زیرا این ستیز، سبب تداوم هستی است و اگر چنان چه یکی از این دو نیرو به طور مطلق بر دیگری غلبه یابد، هستی پایان خواهد پذیرفت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
71 - تحلیل عنصر گفتوگو در داستان جنگ یازدهرخ شاهنامۀ فردوسی
محمّدرضا جمالی عباس خیرآبادی حمید رضا سلیمانیان محمود فیروزی مقدّمعناصر مهمّ داستان است که گفتوگو به پیشبرد عمل داستانی کمک میکند و به شناخت بهترِ شخصیّتهایداستان، یاری میرساند. بخش بزرگی از داستان جنگ یازدهرخ شاهنامۀ فردوسی، گفتوگوی شخصیّتهاست. نمونههایدر این داستان وجود دارد. در این پژوهش، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از داد أکثرعناصر مهمّ داستان است که گفتوگو به پیشبرد عمل داستانی کمک میکند و به شناخت بهترِ شخصیّتهایداستان، یاری میرساند. بخش بزرگی از داستان جنگ یازدهرخ شاهنامۀ فردوسی، گفتوگوی شخصیّتهاست. نمونههایدر این داستان وجود دارد. در این پژوهش، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از دادههای ، گفتوگو مختلفی ازدر داستان جنگ یازدهرخ شاهنامۀ فردوسی، تحلیل شده است. این تحلیل، با توجّه به ویژگیها گفتوگو کتابخانهای، عنصرو محتوای این گفتوگوها، صورت گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد، گفتوگوها در داستان جنگ یازدهرخ،ویژگیهایی دارد که این ویژگیها، یا حاصلِ عناصرِ ساختاری گفتوگوها، و یا حاصلِ برخی خصوصیّات داستانهای کهنادبیّات کلاسیک فارسی است. هم چنین محتوای گفتوگوی شخصیّتها در این داستان نیز در موضوعات مختلف قابل دسته-بندی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
72 - روانشناسی زبان و زبانشناسی روان در داستان رستم و سهراب
رضا اشرف زاده علی روحبخش مبصریهر اثر ادبی، در پهنة زبان شکل میگیرد و زبان، شبکهای از نشانههاست که دلالتهای متفاوتی دارد. در واقع اثر ادبی در متن اتّفاق میافتد ولی حوزۀ دلالتهای آن در کنشی با خارج از متن رخ میدهد. حوزههایی از جنس فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و .... هر واژهای در متن، از یک أکثرهر اثر ادبی، در پهنة زبان شکل میگیرد و زبان، شبکهای از نشانههاست که دلالتهای متفاوتی دارد. در واقع اثر ادبی در متن اتّفاق میافتد ولی حوزۀ دلالتهای آن در کنشی با خارج از متن رخ میدهد. حوزههایی از جنس فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و .... هر واژهای در متن، از یکسو با جهان بیرون و از سوی دیگر با ذهن انسان در کنش است. واژهها گاه آنچنان تنیده شده با ذهن هستند که ضمیر ناخودآگاه انسان میشوند و ناخودآگاهِ انسان، دغدغة علومی چون روانشناسی و زبانشناسی و در یک کلام، دغدغه فلسفة زیباییشناسی است.جایگاهی که میتوان در آن ناخودآگاه را تبیین کرد، بررسیِ نتیجة کنش و واکنشِ زبان و ذهن است. بههمین علّت زبانشناسی با رویکرد روانشناسی میتواند سهم مهمی در شناساندن یک اثر ادبی به جامعه و حتّی شناساندن اثر ادبی به خودِ نویسنده و مؤلّفِ آنرا داشته باشد. مهمترین دستاورد این پژوهش، بررسی و نقد لغزشهایزبانی در داستان رستم و سهرابِ حکیم ابوالقاسمفردوسی است که به این بهانه، برخی از ایمانهای قلبی و سرخوردگیهای اجتماعی این شاعر فرزانه و محجوبِ ایرانزمین، نمایان میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
73 - پژواک فرهنگ پیمان و پیمانداری در شاهنامه و متون اوستایی و پهلوی
حسین جلالیشاهنامه، آیینۀ تمامنمای فرهنگ، حکمت و اندیشۀ ایرانیان و تجلیگاه باورها، آیینها و رسوم اجتماعی آنان است که آن را میتوان با رویکردهای گوناگون واکاوید .این اثر سترگ، مهمترین سند بهجایمانده از فرهنگ منظوم ایران باستان است. از آنجا که آبشخور و اساس نظم شاهنامه، خداین أکثرشاهنامه، آیینۀ تمامنمای فرهنگ، حکمت و اندیشۀ ایرانیان و تجلیگاه باورها، آیینها و رسوم اجتماعی آنان است که آن را میتوان با رویکردهای گوناگون واکاوید .این اثر سترگ، مهمترین سند بهجایمانده از فرهنگ منظوم ایران باستان است. از آنجا که آبشخور و اساس نظم شاهنامه، خداینامهها، کارنامهها، روایات دینی، اوستا، متون پهلوی و حتی نگارهها بوده است، یقیناً نظمنامۀ باستان تحت تأثیر باورها و آیینهایی است که در این کتابها و مآخذ آمده و این باورها و آیینها یا ضمن داستانها یا به طور اشاره، در اثر گران سنگ استاد توس آمدهاست. در این پژوهش به بررسی پیمان و پیمانداری، بهعنوان یکی از باورهای ایران باستان، که به گونهای مشترک در شاهنامه، اوستا و متون پهلوی آمده، پرداخته شده و بر این نکته تأکید گردیده که شاهنامه، پژواک و پالودۀ فرهنگ ایران باستان و استوارترین سند هویت فرهنگی ایرانیان کهن است. مستندات آن، شواهد بسیاری است که در متون دیگرِ پیش از فردوسی و هم عصر او آمدهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
74 - بررسی تطبیقی شخصیت « سودابه » در «شاهنامه فردوسی » و «لیدی مکبث » در «مکبث شکسپیر
نگین حیدری زادهفردوسی شاعر نامدار ایرانی و شکسپیر شاعر و نویسنده بزرگ انگلیسی، به فاصلهتقریباً 600 سال خالق شاهکارهای برجسته و پر از رمز و راز شده اند که هردو نیز از شهرت و اعتبار جهانی برخوردارند. در آثار فرا ملی آن ها، احترام بهانسانیت و مردمی موج می زند. درهر دو اثرحماسه های قهرمان أکثرفردوسی شاعر نامدار ایرانی و شکسپیر شاعر و نویسنده بزرگ انگلیسی، به فاصلهتقریباً 600 سال خالق شاهکارهای برجسته و پر از رمز و راز شده اند که هردو نیز از شهرت و اعتبار جهانی برخوردارند. در آثار فرا ملی آن ها، احترام بهانسانیت و مردمی موج می زند. درهر دو اثرحماسه های قهرمانی و دلاوری زیادیوجود دارد.هدف از نوشتن این مقاله نشان دادن نقش زن در این دو اثر ادبی استکه انتخاب آن بدلیل شباهت های بین طینت این دو زن است از جمله : پلیدی،حیله گری وگستاخی آنان که تأثیر زیادی بر عملکرد همسرانشان داشته و موجبجنگ، خونریزی و قتل شده است ویا بدنبال خود مختاری و قدرت بوده اند.نگارنده در این مقاله سعی دارد وجوه تشابه و تمایز دو شخصیت سودابه درشاهنامه به عنوان زنی خیانت کار، حسود، انتقام جوو وسوسه گر و ازسویدیگر لیدی مکبث در یکی از تراژدی های شکسپیر به نام مکبث که داستان غمانگیزی است و در آن کینه، حسد، انتقام، خیانت، آزار تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
75 - تحلیل شخصیت و نقش زنان در داستان های شاهنامه
حسین علی نقیبررسی نقش زنان در شاهنامة فردوسی و بازتاب سیمای آنها در آن، جزو بحث هایی است که همیشه مورد مناقشة اهل فن و تحقیق بوده است. برخی معتقد به زن ستیزانه بودن شاهنامه هستند و برخی دیگر در پی رد این مدعا. هدف از انجام این پژوهش بررسی شخصیت، نقش و تأثیر زنان شاهنامه در داستان ه أکثربررسی نقش زنان در شاهنامة فردوسی و بازتاب سیمای آنها در آن، جزو بحث هایی است که همیشه مورد مناقشة اهل فن و تحقیق بوده است. برخی معتقد به زن ستیزانه بودن شاهنامه هستند و برخی دیگر در پی رد این مدعا. هدف از انجام این پژوهش بررسی شخصیت، نقش و تأثیر زنان شاهنامه در داستان های آن است. شخصیت هر یک از زنان شاهنامه منحصربه فرد و یکتاست؛ همچنان که نقش زنان در تمام داستان های شاهنامه یک شکل نیست و دارای تأثیرهای متفاوتی است و نقش آنان در هر دوره، چه اساطیری و چه پهلوانی و چه تاریخی بسامدهای گوناگونی دارد. بررسی شخصیت و نقش زنان در داستان های شاهنامه موجب می شود تا آنها را بهتر شناخته و کنش ها و واکنش های آنان، در راستای داستان ها به درستی مورد بررسی قرار داده شود. این مقاله ابتدا به دیدگاه حاکم بر فضای داستان های شاهنامه نسبت به زنان می پردازد. سپس نقش کلی زنان در شاهنامه را مورد بررسی قرار می دهد. در ادامه به تحلیل و بررسی نقش و شخصیت هر یک از زنان شاهنامه و تأثیر هر یک در روند داستان ها می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
76 - مدیریت تعارض میان فردی در شاهنامه
نازیلا یخدان ساز پروانه عادل زاده کامران پاشایی فخرییکی از محورهای اساسی و مهم رفتارسازمانی، تعارض میان افراد است که به دلایل متعدد از جمله اختلاف در احساسات، اهداف، خواسته ها و ارزشها ما بین افراد به وجود میآید که مدیریت تعارض، یکی از رویکردهای مهم رفتارسازمانی، در صدد کنترل و کاهش این تعارضات، راهکارهایی پیشنهاد می أکثریکی از محورهای اساسی و مهم رفتارسازمانی، تعارض میان افراد است که به دلایل متعدد از جمله اختلاف در احساسات، اهداف، خواسته ها و ارزشها ما بین افراد به وجود میآید که مدیریت تعارض، یکی از رویکردهای مهم رفتارسازمانی، در صدد کنترل و کاهش این تعارضات، راهکارهایی پیشنهاد میدهد. شاهنامه فردوسی، به عنوان اثر بیبدیل حماسی، اگر در چند خصیصه بارز خلاصه شود، مسلماً مهمترین خصیصه اش تضاد و کشمکش و تبعات مثبت و منفی حاصل از آن که به مثابه بنمایه ای عمیق، بر سراسر داستانهای این اثر هنری سایه افکنده است، خواهد بود. در این مقاله کوشیده ایم ابتدا تعارضات میانفردی موجود در شاهنامه را استخراج و با بازگشایی و انطباق این موارد با اصول و معیارهای علم مدیریت تعارض ، زمینه فراهم آمدن هدف مورد نظر را تسهیل نمائیم. در این مقاله به بررسی دیدگاههای مدیریتی فردوسی پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که فردوسی با تبحر خاص یک مدیر مدرن، با اصول و نمود این علم کاملاً آشناست و در صدد است تا بهترین تصمیمات را در موقعیتهای مختلف، اتخاذ و اجرایی کند و با احاطه کامل بر اوضاع حاکم، افراد را با توجه به نیازشان برانگیزد و در شرایط به ظاهر مشابه، تصمیمات متفاوت و متناسب بگیرد. هدف این تحقیق ، نشان دادن دیدگاههای در خور توجه و برجسته فردوسی و ارائه راهکار و شیوههای مبتنی بر کنترل و حل تضادها و تعارضات میانفردی پیشامده در شرایط گوناگون است که میتواند الگویی قابل ملاحظه برای مدیران امروزی باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
77 - پیوند فضای قدسی اساطیر ایران با مکانحماسی شاهنامه فردوسی
حامد بشیری زیرمانلو علیرضا مظفری تازه کندی عبدالناصر نظریانیمکان اساطیری یکی از ویژگیهای تأثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسیمیانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته میشود و به عنوان آفریدة خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد میشود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه أکثرمکان اساطیری یکی از ویژگیهای تأثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسیمیانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته میشود و به عنوان آفریدة خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد میشود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه، وارد متن شاهنامه شده است و برخی ویژگیهای خاص خود مانند: تقدس، پایداری، مورد رشک بودن و پاسداشته شدن از سوی بهدینان را به گونههای متفاوتی وارد متن حماسه کرده است. اثبات علمی این نکته که خونیرس همان مفهوم ایران در شاهنامه است؛ نیازمند معرفی مجموعة پیونددهندههای این دو مکان اساطیری و حماسی بود، بنابراین در این راستا برخی از پیونددهندهها، مانند: پهلوانان و اخلاق پهلوانی، دشمنان ایران، جادو ستیزی، خردگرایی ایرانیان و فره و فرهمندی بررسی و بازشناسی شدهاند. رویکرد مقالة حاضر در بحث اسطوره-شناسی برپایة مکتب پدیدارشناسی و نظریات میرچا الیاده بوده است و براساس اصول نظری این مکتب ارتباط مکانی اسطوره و حماسه تبیین شده است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
78 - ترجمۀ شاهنامه و تأثیر آن در آثار هوگو، لامارتین و کوپه
معصومه زندیشاهنامه یکی از بزرگترین آثارِِ حماسیِ ایران و جهان به شمار می رود. این اثر شگرف تأثیر بسیاری بر آثار شعرا و نویسندگانِ سایر ملل، خصوصاً ادبا و اندیشمندان فرانسوی نهاده است. این مقاله که مقاله ای توصیفی- تحلیلی است، نخست از ترجمه ی شاهنامه سخن می گوید، سپس به بررسی تأثیر أکثرشاهنامه یکی از بزرگترین آثارِِ حماسیِ ایران و جهان به شمار می رود. این اثر شگرف تأثیر بسیاری بر آثار شعرا و نویسندگانِ سایر ملل، خصوصاً ادبا و اندیشمندان فرانسوی نهاده است. این مقاله که مقاله ای توصیفی- تحلیلی است، نخست از ترجمه ی شاهنامه سخن می گوید، سپس به بررسی تأثیر آن در آثار هوگو، لامارتین و کوپه می پردازد. در میان شاهکارهای بسیارِ ادبیات فارسی، شاهنامه بیش از بقیه ی آثار مورد توجه و علاقه ی فرانسویان قرار گرفت. این علاقه به حدّی بود که خاورشناسان فرانسوی را به ترجمه ی این اثر وا داشت. لوئی لانگلس شرق شناسِ فرانسوی، اولین ادیبی بود که بخش هایی از شاهنامه را به فرانسه برگرداند. پس از لانگلس، ژاک دو والنبورگ، خاور شناس دیگری از کشور اتریش به ترجمه ی شاهنامه همّت گمارد. اما مرگ او در سال 1806 کار ترجمه را ناتمام گذاشت. ژول مُل تنها مترجمی بود که توانست پس از چهل سال تلاش کلّ شاهنامه را به فرانسه بر گرداند. ترجمۀ شاهنامه تحوّلی عمیق در آثار شعرا و نویسندگان فرانسه، خصوصاً شعرای مکتب رمانتیک و پارناس ایجاد کرد. هوگو افسانه ی قرون را سرود؛ و نیز بسیاری از ابیات شاهنامه را در شرقیّات خود آورد. لامارتین زندگیِ مردانِ بزرگ را پدید آورد و کوپه شعر دو قبر، یکی از معروف ترین اشعار مجموعه آثارش را سرود. انجام این پژوهش و پژوهش هایی از ین قبیل، به ما کمک می کند با دید و بینشی نو در آثار گذشتگانِ خود تأمل کنیم و عناصر مهّم و قابل بهره برداریِ ادبیات خود را باز شناسیم و نیز سخنوران بزرگِ کشور خود رادرآیینۀ ملل دیگر ببینیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
79 - تطبیق غنایی بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی و شاهنامۀ کردی الماسخان کندولهای
مصطفی رادمردشاهنامۀ فردوسی که از دیدگاه تقسیم بندی جهانی محتوا در حوزۀ حماسی قرار می گیرد خالی از جنبههای غنایی نیست، بدون تردید توجّه به شاهنامۀ فردوسی و بالتّبع شاهنامه سرایی در میان اقوام مختلف ایرانی بدان حد اهمّیّت دارد که به فکر بازسرایی داستان هایی از شاهنامه به زبان خود بر أکثرشاهنامۀ فردوسی که از دیدگاه تقسیم بندی جهانی محتوا در حوزۀ حماسی قرار می گیرد خالی از جنبههای غنایی نیست، بدون تردید توجّه به شاهنامۀ فردوسی و بالتّبع شاهنامه سرایی در میان اقوام مختلف ایرانی بدان حد اهمّیّت دارد که به فکر بازسرایی داستان هایی از شاهنامه به زبان خود برآمده اند، این انگیزه در میان قوم کرد به دلیل ویژگی های نزدیک زبانی و فرهنگی، جلوهای خاص دارد. در این پژوهش سعی شده است داستان بیژن و منیژه از شاهنامۀ کردی الماسخان کندوله ای که نمونه ای حماسی و به تقلید از بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی می باشد از دید غنایی و در دو حوزهی ابیات عاشقانه و احساسی - عاطفیاعتذار، خمریّه، درخواست، شکواییّه، طنز و ریشخند، مدح، مرثیه، مفاخره و هجو واکاوی گردد آنگاه با توجّه به مولّفه های فرهنگی دو زبان پارسی و کردی، علاوه بر بسامد موضوعات غنایی، وجوه اشتراک و افتراق آنها نیز مشخّص گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
80 - «تطبیق غنایی بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی و شاهنامۀ کردی الماسخان کندولهای»
مصطفی رادمرد میرجلال الدین کزازی محمدعلی داودآبادی فراهانیشاهنامۀ فردوسی که از دیدگاه تقسیمبندی جهانی محتوا در حوزۀ حماسی قرار میگیرد خالی از جنبه های غنایی نیست، بدون تردید توجّه به شاهنامۀ فردوسی و بالتّبع شاهنامهسرایی در میان اقوام مختلف ایرانی بدان حد اهمّیّت دارد که به فکر بازسرایی داستانهایی از شاهنامه به زبان خود برآمده أکثرشاهنامۀ فردوسی که از دیدگاه تقسیمبندی جهانی محتوا در حوزۀ حماسی قرار میگیرد خالی از جنبه های غنایی نیست، بدون تردید توجّه به شاهنامۀ فردوسی و بالتّبع شاهنامهسرایی در میان اقوام مختلف ایرانی بدان حد اهمّیّت دارد که به فکر بازسرایی داستانهایی از شاهنامه به زبان خود برآمده اند، این انگیزه در میان قوم کرد به دلیل ویژگی های نزدیک زبانی و فرهنگی، جلوه ای خاص دارد. در این پژوهش سعی شدهاست داستان بیژن و منیژهاز شاهنامۀ کردی الماس خان کندوله ای که نمونه ای حماسی و به تقلید از بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی می باشد از دید غنایی و در دو حوز ه ی ابیات عاشقانه و احساسی - عاطفیاعتذار، خمریّه، درخواست، شکواییّه، طنز و ریشخند، مدح، مرثیه، مفاخره و هجو واکاوی گردد آنگاه با توجّه به مولّفه های فرهنگی دو زبان پارسی و کردی، علاوه بر بسامد موضوعات غنایی، وجوه اشتراک و افتراق آنها نیز مشخّص گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
81 - نگاهی به شاهنامه سرایی و رزمنامه سرایی در ادب کُردی و سنجش آن با شاهنامه فردوسی
سیدایوب نقشبندی میرجلالالدین کزازی محمدعلی داوودآبادی فراهانیشناخت حماسهها، نوعی باورشناختی و جامعه شناختی تاریخی را به همراه دارد که ما را بیشتر به آبشخورها و بنمایههای اصلی بسیاری از باورها و پنداشتههای گذشته نزدیک مینماید. مقاله حاضر، تلاشی است برای شناخت و معرفی منظومههایی که به نام شاهنامهها یا رزمنامههای کُردی، معل أکثرشناخت حماسهها، نوعی باورشناختی و جامعه شناختی تاریخی را به همراه دارد که ما را بیشتر به آبشخورها و بنمایههای اصلی بسیاری از باورها و پنداشتههای گذشته نزدیک مینماید. مقاله حاضر، تلاشی است برای شناخت و معرفی منظومههایی که به نام شاهنامهها یا رزمنامههای کُردی، معلوم و مشهورند. این منظومهها، قرنها در زیر لایههای گذشت زمان پنهان ماندهاند و اکنون، در عرصه روایات حماسی و پهلوانی کُردی و ایرانی، جایگاه خاصی برای جلوهگری پیدا نمودهاند. همچنین سعی شده است، سنجشی هر چند محدود، بین باورها و مفاهیم اسطورهای و حماسی شرق وغرب ایران که در شاهنامهی فردوسی و شاهنامههای کُردی نمایان و متجلّی است، انجام گیرد. شاهنامههای کُردی متنی اصیل و متعلق به حوزه فرهنگی زاگرس میباشد که به خاطر قرار نگرفتن در گفتمانهای رسمی و ادبی کشور تاکنون آن طور که لازم است مورد توجّه و بررسی قرار نگرفتهاند؛ لذا میتوان گفت، توجّه کافی به این شاهنامهها و رزمنامهها، به شناخت هر چه کاملتر و بیشتر حماسههای ملی خواهد انجامید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
82 - ابرش کیانی (بررسی جایگاه اسب در شاهنامهی فردوسی)
نعیمه متوسلیاسب، یکی از مشهورترین حیواناتی است که در زندگی و فرهنگ بشر – به ویژه در دوره ی باستان- از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و احترام بسیاری داشته است. در فرهنگ ایران باستان، اسب و ابزار مرتبط با آن، پابهپای انسان، رشد کرده و همواره می توانیم ردپای این حیوان را ببینیم. أکثراسب، یکی از مشهورترین حیواناتی است که در زندگی و فرهنگ بشر – به ویژه در دوره ی باستان- از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و احترام بسیاری داشته است. در فرهنگ ایران باستان، اسب و ابزار مرتبط با آن، پابهپای انسان، رشد کرده و همواره می توانیم ردپای این حیوان را ببینیم. در شاهنامه ی فردوسی، به سبب صبغه ی حماسی آن، چهره ی اسب، نمود خاصی دارد و فردوسی، با قدرت تمام، این حیوان فرخنده و خاص را در تصویرسازی های خود، جای داده است. در این جستار، اسب به عنوان یکی از موجودات مهم و تأثیرگذار در زندگی ایرانیان، مورد مطالعه قرار گرفته و سیمای این حیوان در شاهنامه ی فردوسی- به عنوان کتابی که ارتباط ویژه ای با گذشته و اساطیر ایران دارد- بررسی شده، که نتیجه ی آن، توجه حکیم توس به نقش و اعتبار این حیوان در نزد مردم ایران زمین و درک و دریافت خجستگی آن در نظر ایرانیان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
83 - گذار از حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی: تاملاتی در وجوه سیاسی حکمت اشراق
احمد بستانیمقاله حاضر به بررسی فهم سهروردی از شاهنامه فردوسی میپردازد. شاهنامه همواره بازتابدهنده هویت ایرانی و تداوم تاریخی آن در دوره اسلامی بوده است و تفاسیر و تعابیر مختلفی از حکایتها و شخصیتهای آن عرضه شده است. یکی از این مکاتب تفسیری حکمت اشراق سهروردی است که بهطور خاص أکثرمقاله حاضر به بررسی فهم سهروردی از شاهنامه فردوسی میپردازد. شاهنامه همواره بازتابدهنده هویت ایرانی و تداوم تاریخی آن در دوره اسلامی بوده است و تفاسیر و تعابیر مختلفی از حکایتها و شخصیتهای آن عرضه شده است. یکی از این مکاتب تفسیری حکمت اشراق سهروردی است که بهطور خاص در رسالههای فارسی او عرضه شده است. مقاله حاضر بر فهم و درک سهروردی از شاهنامه و مضامین آن متمرکز است و میکوشد وجوهی از آن را که به مباحث فلسفه سیاسی مرتبطاند، مورد تأکید قرار دهد. بیتردید هانری کربن مهمترین اندیشمندی بود که در دوران معاصر به نسبت حکمت اشراق و شاهنامه توجه کرده است. در این مقاله با بهرهگیری از برخی تأملات کربن در باب آنچه وی گذار از حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی خوانده است، میکوشیم وجوهی سیاسی از این گذار را در حکمت اشراقی و بهطور گستردهتر در تاریخ اندیشه اسلامی در ایران، مورد مطالعه قرار دهیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
84 - واکاوی فضایل و خصوصیّات اخلاقی مشترک در شاهنامه و اوستا
رحمت الله دبیر حمید طبسی ابوالقاسم رادفرمضامین اخلاقی و اجتماعی از مباحث اصلی در ادبیّات فارسی است و از گذشته تاکنون جلوه گاه نغزترین و ناب ترین معانی و مضامین اخلاقی و تعلیمی بوده است؛ بهگونهای که در هر دوره، بخش انبوهی از شعر فارسی به حکمت و موعظه اختصاص داشته است. ادبیّات تعلیمی از رایج ترین و کهنترین گ أکثرمضامین اخلاقی و اجتماعی از مباحث اصلی در ادبیّات فارسی است و از گذشته تاکنون جلوه گاه نغزترین و ناب ترین معانی و مضامین اخلاقی و تعلیمی بوده است؛ بهگونهای که در هر دوره، بخش انبوهی از شعر فارسی به حکمت و موعظه اختصاص داشته است. ادبیّات تعلیمی از رایج ترین و کهنترین گونه های ادبی در جهان است که آموزه های عقلانی و اخلاقی را به مخاطبان ارائه میکند تا با کاربست آن ها در زندگی به نیکبختی و سعادت برسد. در شاهنامه که اثری حماسی است، سخن از انسانهایی آرمانی به میان میآید که آراسته به صفات نیکوی انسانی هستند و پایبندی به اخلاق، بارزترین ویژگی زندگی آنان است. فردوسی که صاحب گفتاری پاک و آراسته بهراستی و درستی است، خود، به فضایل اخلاقی پایبند است و در داستانهای شاهنامه به بیان این ارزشها در زندگی آدمی میپردازد. اوستا نیز که اثری تعلیمی و اخلاقی است، پر از خوبیها و اندیشههای انسان دوستانه است؛ که در آن مضامین اخلاقی به انحای مختلف بیان شده است. این مقاله سعی دارد با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانهای خصوصیات اخلاقی مشترک در این دو اثر را بررسی کند؛ از بررسی و مقایسۀ این دو منبع، این نتیجه حاصل شد که شاهنامه ضمن تأثیرپذیری و جذب مؤلفه های فرهنگی دین مبین اسلام، تأثیرات فراوانی نیز از فرهنگ ایران پیش از اسلام گرفته، بسیاری از مؤلفه های فرهنگی آن را حفظ و ضبط کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
85 - بررسی تطبیقی مفهوم ماورایی «دیو» در شاهنامۀ فردوسی و حدیقۀ سنایی
رضا مرادیان دکترخورشید نوروزی دکترخدیجه بهرامی رهنماشاهنامه و حدیقۀ بهعنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاریاند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث میشود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورا أکثرشاهنامه و حدیقۀ بهعنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاریاند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث میشود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورایی و اندیشههای فراواقعی ریشههای آن را میتوان در باورهای اساطیری، اعتقادات دینی و سنتهای فکری زمانه و حتی اندیشههای عرفانی جستجو کرد. نمودهای عینی دیو بر پایۀ باورهای اساطیری است که گاه در خدمت نمادپردازی فردوسی قرار گرفته است. واژة دیو پیش از اسلام در فرهنگ ایرانی رایج بود و پس از ورود اسلام تغییر کرد و جای خود را به جن داد. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و با روش کتابخانهای است؛ مفهوم فرا طبیعی دیو در شاهنامۀ بهعنوان مهمترین اثر حماسی و حدیقهالحقیقه بهعنوان مقدّمترین اثر رسمی عرفانی با ذکر شواهد و قرائن و مقایسه بسامد آنها، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این جستار نشان میدهد که در شاهنامه، دیو جایگاه پیشین خود را از دست داده است و از اقتدار دیوان و تأثیری که در هستی داشته اند به شدت کاسته شده است و به جایگاه فروتری نزدیک شدهاند. در حالی که سنایی به صبغههای عرفانی آن تأکید مینماید؛ گاه آن را در معنای جن و گاه در معنای اهریمنِ درون به کار میگیرد؛ در مواردی نیز با معنای ابلیس، یکسان میپندارد و گاه با بهرهبرداری استعاری از آن پای تأویل و تفسیر را به این مفهوم باز میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
86 - بررسی مقایسۀ روایت شاهنامه از «پادشاهی بهمن تاآغاز اشکانیان» باکتب تاریخی مستقل
دکترعفت نجارنوبریفردوسی بزرگترین ستون زبان وادبیات فارسی ایران و شاهنامۀ نامی وی، یکی از بزرگترین کتب حماسی وادبی ایران وجهان است. شاهنامهای که در سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی دورنمای کلی دارد ودر دورۀ تاریخی نمود خود را از پادشاهی شاهان ایرانی نشان میدهد. یکی از بخشهای که مورد ب أکثرفردوسی بزرگترین ستون زبان وادبیات فارسی ایران و شاهنامۀ نامی وی، یکی از بزرگترین کتب حماسی وادبی ایران وجهان است. شاهنامهای که در سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی دورنمای کلی دارد ودر دورۀ تاریخی نمود خود را از پادشاهی شاهان ایرانی نشان میدهد. یکی از بخشهای که مورد بیمهری فردوسی پژوهان قرارگرفته است بخش تاریخی شاهنامه است که البته علت اصلی آن، کمتوجهی و بیمیلی فردوسی به ادامۀ روایتهاست. سؤال اصلی تحقیق این است که زبان وفردوسی در بیان معرّفی قهرمانان دورۀ تاریخی چگونه است؟ فردوسی در نگارش این بخش هم به روایتهای شفاهی بیشترتوجه دارد تا اصالت موضوعات و تواریخ مستقل. او براساس احساسات شاعرانه و میزان مطابقت شاهنامه با کتابهای تاریخی تا چه حد است؟ این مکتوب که با روش توصیفی -تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که با دیگران تفاوت دارد و شاید از افراطها و تفریطها در آن ابایی نداشته باشد و از طرف دیگر شخصیت ملیگرای فردوسی از منابع اصلی تاریخی کم بهره برده است. دراین پژوهش، روایت شاهنامه با بعضی کتب تاریخی مستقل چون تاریخ کامل ابن اثیر، مسعودی، ثعالبی، یعقوبی وفرهنگهای شاهنامه، دهخدا، معین و ... مقایسه شده است. اگرچه اختلاف روایت شاهنامه با کتب مذگور در وجود شخصیّتها، اسامی افراد، محلَ وقوع حوادث، تعداد پادشاهان و مدَت زمان پادشاهی آنان است، بیشتر با روایت ثعالبی مطابقت دارد. در عمدهترین شباهت میان کتب تاریخی با هم مطابقت داشتن کلَیت وقایع و داستان های این کتابهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
87 - مقایسة مضامین مشترک داستان گردآفرید با داستان حماسة بانری و فتح دهلی
دکترمحمود صادق زاده مریم داوریبررسی تطبیقی آثار ادبی، همواره، راز و رمزهایی را آشکار میسازد و این امکان را فراهم میآورد که وجوه مشترک و متفاوت، به ویژه اندیشههای گوناگون آثار با یکدیگر شناخته شوند. در بارة شاهنامۀ فردوسی و حماسههای قوم بلوچ، تاکنون پژوهشهای انجام شده، اما در زمینۀ بررسی تطبیقی أکثربررسی تطبیقی آثار ادبی، همواره، راز و رمزهایی را آشکار میسازد و این امکان را فراهم میآورد که وجوه مشترک و متفاوت، به ویژه اندیشههای گوناگون آثار با یکدیگر شناخته شوند. در بارة شاهنامۀ فردوسی و حماسههای قوم بلوچ، تاکنون پژوهشهای انجام شده، اما در زمینۀ بررسی تطبیقی مضامین مشترک گردآفرید از شاهنامه با داستان حماسة بلوچی به نام بانری و فتح دهلی پژوهش مستقلی صورت نگرفته است. در این جستار، بهشیوۀ توصیفی، تحلیلی، استنادی و مقایسهای کوشش شده تا با رویکردی تطبیقی، مهمترین بنمایهها و مضامین مشترک میان این دو داستان واکاوی و بررسی شود. ابتدا بهطورکوتاه به جایگاه حماسههای بلوچی اشاره و خلاصه ای از داستان گردآفرید و حماسۀ بانری و...آورده شده و سپس مضامین مشترک دو داستان، همچون: حضور فعال زنان، انتقامجویی، سرنوشت و تقدیر، صلح جویی، وجود اسب، جنگافزارها، تحقیر و طعنه و رجز خوانی تحلیل، مقایسه و بررسی شده است. بخشهای زیادی از ساختار موجود دو داستان به گونهای شگفت انگیز با یکدیگر شباهت دارند. شجاعت زنانه، انتقامجویی، کاربرد طنز و طعنه و تأثیر سرنوشت از مهمترین وجوه تشابه و نیز شیوههای رجزخوانی، مقاومت و مبارزه و سرانجام صلحجویی در حماسۀ بانری و حیلهجستن و ادامۀ نبرد تا پیروزی در داستان گردآفرید از مهمترین وجوه تفاوت دو داستان به شمار میرود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
88 - نقد و بررسی رابطه معماری و تأمین اجتماعی در شاهنامۀ فردوسی
عبداله شهریار رامین صادقی نژاد مریم محمدزادهرفاه و تأمین اجتماعی به عنوان یکی از مشخصه های جوامع متمدن و پیشرفته، مؤلفه ای است که امروزه در سیاست های کلان کشورهای جهان، جایگاه ارزنده ای دارد. روی کردی که در نظام های گذشته کم تر بروز و خودنمایی داشته است. به گواه مورّخان و محقّقان و با توجه به متن شاهنامه به عنوان أکثررفاه و تأمین اجتماعی به عنوان یکی از مشخصه های جوامع متمدن و پیشرفته، مؤلفه ای است که امروزه در سیاست های کلان کشورهای جهان، جایگاه ارزنده ای دارد. روی کردی که در نظام های گذشته کم تر بروز و خودنمایی داشته است. به گواه مورّخان و محقّقان و با توجه به متن شاهنامه به عنوان یکی از اصیل ترین متونی که ما را از اوضاع ایران قبل از اسلام آگاه می کند، پرداختن به مقولۀ رفاه و تأمین اجتماعی در صدر سیاست های کلان پادشاهان ایرانی قبل از اسلام از دورۀکیانیان تا ساسانیان بوده است. یکی از مهم ترین ابزارهای تأمین رفاه اجتماعی، بهبود شرایط صنعتی کشور است که به آبادانی و توسعۀ کشور و بهبود معیشت مردم می آنجامد. امری که علی رغم پر هزینه بودن به دلیل توجه پادشاهان به آسایش و رفاه مردم و تعمیم برخوداری و تأمین اجتماعی، بدان اهتمام شده است. از این رو این پژوهش با تکیه بر شاهنامۀ فردوسی به عنوان متنی تاریخی ـ ادبی به بررسی مصادیق صنعت و کاربرد انواع و گونه های آن در این اثر به منظور دست یابی به رفاه و تأمین اجتماعی پرداخته است. نتیجه نشان می دهد که پرداختن به امر صنعت که از سنگین ترین و پرهزینه ترین برنامه های کشوری است، همواره درشاهنامۀ فردوسی از طرف پادشاهان برای ارائۀ خدمات اجتماعی به عنوان ارکان رفاه و تأمین اجتماعی مورد توجه واقع شده است. روش به کار رفته در این پژوهش روش توصیفی ـ تحلیلی با تکیه بر پژوهش میان رشته ای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
89 - از طرد تا حذف شدن سیاوش از منظر نشانهشناسی فرهنگی در شاهنامه فردوسی
لیلا خزل دکتر فرهاد طهماسبی دکتر ساره زیرکنشانهشناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانهشناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه میدهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطۀ برخورد با اق أکثرنشانهشناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانهشناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه میدهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطۀ برخورد با اقوام مختلف در زمرۀ متون چند فرهنگی است. از این رو تلاش میشود، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از طرد تا حذف شدن سیاوش در شاهنامه از منظر نشانه شناسی فرهنگی و تبیین جایگاه او از نظر خود و دیگری بررسی گردد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا سیاوش در نزد خاندان خود نیز دیگری انگاشته میشود. و نیز هدف این پژوهش گسترش دامنۀ مطالعات نشانهشناسی فرهنگی و فراهم کردن ابزارهای تحلیلی و نظریه بنیاد در تحلیل متن است. نتایج تحقیق نشان میدهد که سیاوش نه تنها از دیدگاه تورانیان دیگری انگاشته شده؛ بلکه در درون کشور خود نیز از دیده نزدیکترین کس به او (پدرش) فردی مساله ساز است و باید از مرکز حکومت دور گردد. و به نوعی او خودی دیگری محسوب میشود تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
90 - تأثیر شاهنامه بر ادبیات مردم قزاقستان
دکترسیدمحمدباقر کمال الدینی سید شهابالدین کمال الدینیقزّاقها ریشه دارترین ملّت و صاحب بزرگترین سرزمین در میان ترکهای معاصر هستند. زبان قزّاقی همانند زبانهای قرقیزی، تاتاری و باشقیری به شاخة قبچاقی از گروه زبانهای ترکی مرکزی یا اورال- التای تعلق دارد و جزو گروه فرعی قبچاق- نوقای و با ترکی قرقیز وجوه مشترک زیادی دارد. أکثرقزّاقها ریشه دارترین ملّت و صاحب بزرگترین سرزمین در میان ترکهای معاصر هستند. زبان قزّاقی همانند زبانهای قرقیزی، تاتاری و باشقیری به شاخة قبچاقی از گروه زبانهای ترکی مرکزی یا اورال- التای تعلق دارد و جزو گروه فرعی قبچاق- نوقای و با ترکی قرقیز وجوه مشترک زیادی دارد. زبانهایی که با زبان قزّاقی پیوند و قرابت دارند یکی زبان نوقای و دیگری قاراقالپاق میباشد. تنوع گویشهای مردمی زبان قزاقی خیلی اندک است. شاهنامۀ فردوسی بر ادبیات همه کشورها و ملل، از جمله ادبیات قزاقی تأثیر گذاشته است. تاثیر شاهنامه بر شاعران و نویسندگان قزاقی در دو بخش قابل بررسی است؛ برخی از آنان به مضامین شاهنامه توجه کرده اند و برخی دیگر، داستان ها و شکل آن ها را تقلید کرده و به سرودن رستم نامه ها و شاهنامه های منثور پرداخته اند؛ زیرا شجاعت قهرمانان شاهنامه به آثار حماسی و سنت های شعری مردم قزاق شباهـت دارد؛ از این رو حکایت های روایی و مکتوب شاهنامه در میان قزاق ها از شهرت بالایی برخوردار است. این پژوهش میکوشد تا به بررسی ارتباط و تأثیر شاهنامۀ فردوسی بر ادبیات قزاقی از طریق معرفی چند تن از شاعران و نویسندگان قزاقی که به شاهنامه علاقه داشته اند بپردازد. مقاله به روش تحلیلی – توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
91 - بررسی و تحلیل مؤلّفههای هویّت ملّیِ جغرافیایی و فرهنگی در شاهنامۀ فردوسی با رویکرد به شخصیّت رستم
محمدرضا فاطمی مقدم سقی دکتر فرشاد میرزایی مطلق دکترمسعود سپه وندیشاهنامۀ فردوسی به دلیل بازآفرینی هویّت ملّی از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است. فرزانۀ طوس با تکیه بر عناصر و مفاهیم هویّت ساز، نقش محوری در پیوند دادن ایرانیان با پیشینۀ غنی فرهنگی خود داشته است. رستم یکی از شخصیّت های برجسته است که فردوسی با تکیه بر ویژگی های جسمانی و مع أکثرشاهنامۀ فردوسی به دلیل بازآفرینی هویّت ملّی از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است. فرزانۀ طوس با تکیه بر عناصر و مفاهیم هویّت ساز، نقش محوری در پیوند دادن ایرانیان با پیشینۀ غنی فرهنگی خود داشته است. رستم یکی از شخصیّت های برجسته است که فردوسی با تکیه بر ویژگی های جسمانی و معنوی او، بخش عمده ای از آراء هویّت ساز خود را تبیین کرده است. در این پژوهش، با روش توصیفی -تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، مؤلّفه های هویّت ملیِ جغرافیایی و فرهنگی که فردوسی از طریق به کارگیری شخصیّت رستم در شاهنامه به مخاطبان خود انتقال داده، بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رستم به عنوان مهم ترین شخصیّت شاهنامه در پیشبرد اهداف ملّی گرایانۀ فردوسی و ایجاد نوعی هویّت خواهی ایرانی بسیار مؤثّر بوده است. فردوسی، مفاهیم هویّت سازِ جغرافیایی همچون: ترسیم محدودۀ جغرافیایی کشور ایران؛ نگرش مثبت و تعلّق خاطر نسبت به آب و خاک؛ نگرش نسبت به جایگاه سرزمین ایران در سطح جهان و مرجع دانستن آن؛ آمادگی برای دفاع از آب و خاک در زمان خطر و تعرض به آن؛ علاقه مندی به یکپارچگی سرزمین در آینده و نیز، مفاهیم هویّت سازِ فرهنگی همچون: تربیت فرزند و احترام به میراث گذشتگان را با خلق رستم و بهره مندی از ظرفیّت های رویدادهایی که این شخصیّت تجربه کرده، در شاهنامه بازتاب داده و با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
92 - بررسی تطبیقی ارجمندی آیین مَیَزد در شاهنامۀ فردوسی و متون پهلوی ساسانی
فرزاد دولتخواه رامین صادقی نژاد رسول عبادیمهمان نوازی و پذیرایی از میهمان از ویژگی های مشخّص و نشانگر هویّت فردی و اجتماعی ایرانیان است. مَیَ زد (myazad) به معنای سور و سفرۀ پذیرایی از میهمان یا همان آیین خوان نهادن است. ارجمندی خوان گستردن برای میهمان، یکی از بارزترین نمودهای مهمان نوازی در میان ایرانیان باستا أکثرمهمان نوازی و پذیرایی از میهمان از ویژگی های مشخّص و نشانگر هویّت فردی و اجتماعی ایرانیان است. مَیَ زد (myazad) به معنای سور و سفرۀ پذیرایی از میهمان یا همان آیین خوان نهادن است. ارجمندی خوان گستردن برای میهمان، یکی از بارزترین نمودهای مهمان نوازی در میان ایرانیان باستان می باشد که در متون پهلوی ساسانی، بدان اشاره و در مورد چند و چون و ارجمندی آن، موضوعاتی عنوان شده است. از طرفی شاهنامۀ فردوسی، اثری گرانسنگ است که می توان در آن، بازتاب آیین های کهن و باستانی زرتشتیان از جمله خوان نهادن را به مطالعه نشست. در این نوشته، سعی کرده ایم با بررسی تطبیقی سنّت باستانی مَیَ زد در متون پهلوی و شاهنامۀ فردوسی، وجوه ارج داشت میهمان و ارجمندی این آیین باستانی را نشان دهیم. گُشاده رویی میزبان، قربانی کردن حیوان بهویژه گوسفند و برّه برای میهمان، پُختن دانه های گیاهی با شیر در هَرَکاره، انداختن نان بر سفره، آوردن شیر و سرکه بر سرخوان؛ فراخواندن مهمان بر سر خوان و همراهی با میهمان برای غذا خوردن، مهربانی کردن با میهمان، گرفتن بَرسَم به دست و خواندن باج (=واژ: باژ) یا همان نیایش در کنار آتش مقدّس، هنگام غذا خوردن، بستن دهان هنگام غذا خوردن و شُستن دست ها و خواندن زمزم بعد از خوردن غذا از نشانه های بارز بزرگ داشت مهمان در آیین باستانی مَیَ زد می باشد که در جای جای شاهنامه و متون پهلوی ساسانی بدانها اشاره شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
93 - شاهنامه نیاز اجتماعی و سیاسی عصر سامانیان
سارا اخروی جواد هرویچکیده:شاهنامه میراث فاخر شعر و تاریخ نگاری ایرانی است که می توان آن را،بازنویسی منظوم تاریخِ پیشینیان دانست. این اثر سترگ بیش از هر چیز، مشتمل بر روایات ملی تاریخ ایران و مبتنی بر روایات اساطیری است که از زمان های باستان گردآوری و در دوران سامانیان تنظیم یافته است. در ا أکثرچکیده:شاهنامه میراث فاخر شعر و تاریخ نگاری ایرانی است که می توان آن را،بازنویسی منظوم تاریخِ پیشینیان دانست. این اثر سترگ بیش از هر چیز، مشتمل بر روایات ملی تاریخ ایران و مبتنی بر روایات اساطیری است که از زمان های باستان گردآوری و در دوران سامانیان تنظیم یافته است. در این پژوهش، تلاش بر بررسیِ تحلیلی تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی عصر فردوسی بر آفرینش شاهنامه، برمبنایِ جریان فکری شاهنامه نویسی منثور از عصر ساسانی تا شاهنامه سرائی منظوم در دوره سامانی است. هدف فردوسی تعالی بخشیدن به هویت ایرانی در پیوند با گذشته ی ایران باستان است. او با زبانی روان و گویا، شور و شعور اجتماعی را مشتاقانه در جهت خردورزی و پاسداشت هویت سیاسی و اخلاقی بر می انگیزاند تا این روایات راستین تاریخی، در منظر عام باور شده و با حرارت حماسی محفوظ بماند.علل بروز و تداوم این جریان تاریخی به ویژه پرداختن فردوسی به میراث فرهنگی ایران باستان در قالب نظم شاهنامه، بیان مسئله در پژوهش حاضر می باشد. همانگونه که این تحقیق مترصد پاسخگوئی به این سوال اساسی است که شاهنامه را ثمرۀ کدام بستر فکری میتوان دانست و چه شرایط اجتماعی و سیاسی موجب سرایش آن شد ؟روش تحقیق در این مقاله، تحلیلی_ توصیفی و مبتنی بر روایات تاریخی است.کلید واژگان: خداینامه، شاهنامه سرایی، عصر سامانیان،فردوسی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
94 - شاهنامه فردوسی بازتاب گویایی از روزگار سامانیان
جواد هرویشاهنامه از جمله شاهکارهای ادبیات جهان تلقی میگردد که با گذشت هزار سال از نگارش آن هنوز سرلوحهی ادبیات حماسی ایران و جهان است. این اثر بازتاب ملی گرایی یا قوم پرستی نیست بلکه سرودهی روزگار فرهیختگی و برمحور خرد و برای مخاطبان خردمند است. لفافهی بیان متأثر از روزگار ز أکثرشاهنامه از جمله شاهکارهای ادبیات جهان تلقی میگردد که با گذشت هزار سال از نگارش آن هنوز سرلوحهی ادبیات حماسی ایران و جهان است. این اثر بازتاب ملی گرایی یا قوم پرستی نیست بلکه سرودهی روزگار فرهیختگی و برمحور خرد و برای مخاطبان خردمند است. لفافهی بیان متأثر از روزگار زمامداری خردمندان سامانی، و آهنگ بیان ومفاهیم مبتنی بر انسانیت و قومیت فرهیخته نهاده شده است، لذا برخلاف نظر بسیاری از نویسندگان که به غلط این شاهکار را محصول عصرترکان غزنوی بر میشمارند شالودهی سخن و مفاهیم این گنجینهی پرمایه، همگی سرچشمه از خراسان عهد سامانی دارد. در مقالهی حاضر ضمن تأیید نکات فوق تلاش میگردد تا این نکته نیز تبیین گردد که سهم کلام فردوسی تنها در روزگارانی میسر است که خردمندی بر فضای جامعه مستولی و فرزانگان زمامداری کنند. این همان چیزی است که شاهنامه به ضرورت آن سروده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
95 - جغرافیای تاریخی شاهنامه
جلیل پور حسن دارابیاعتقاد به تأثیر گذاری جغرافیا و عوامل اقلیمی و طبیعی بر شکلگیری جریانهای تاریخی از دیرباز در میان اندیشمندان و متفکرین علوم انسانی وجود داشته است. یکی از پیامدها و نتایج مهم این تفکر، شکلگیری تألیفات جدیدی در حوزه جغرافیای تاریخی بوده است که در این میان کتب ادبی به خص أکثراعتقاد به تأثیر گذاری جغرافیا و عوامل اقلیمی و طبیعی بر شکلگیری جریانهای تاریخی از دیرباز در میان اندیشمندان و متفکرین علوم انسانی وجود داشته است. یکی از پیامدها و نتایج مهم این تفکر، شکلگیری تألیفات جدیدی در حوزه جغرافیای تاریخی بوده است که در این میان کتب ادبی به خصوص دیوان اشعار که ضمن بیان حوادث تاریخی در آثارهای منظوم خود توجه خاصی به محل رخدادها و حوادث تاریخی داشتند از اهمیت ویژهای برخوردار میباشند. از آنجا که بسیاری از آثار منظوم زبان فارسی در بعد از اسلام، ریشه در تفکرات ملی و قومی ایران باستان داشتند، لذا، در این تألیفات توجه خاصی به عوامل قدرتمند حکومتهای ایران باستان، مخصوصاً از جنبه قلمرو و حدود جغرافیایی مبذول میشد. این متون ضمن پرداختن به حدود و موقعیت جغرافیایی مبذول میشد. این متون ضمن پرداختن به حدود و موقعیت جغرافیایی، به حوادث تاریخی شکل گرفته در مکانهای مختلف نیز توجه داشتند و از این طریق درصدد بیان تاریخ واقعی ایران بودند. در این میان، فردوسی و شاهکار وی یعنی شاهنامه ،از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
96 - دیپلماسی و سیاست خارجی در شاهنامه و تأثیر آن بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
محمد بیره علی اکبر امینی بیژن نیریشاهنامه همواره بستر مناسبی برای شناخت روح جمعی ایرانیان به شمار رفته است. هدف این تحقیق بررسی جایگاه دیپلماسی و سیاست خارجی در شاهنامه می باشد. سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که شاهنامه چگونه بر دیپلماسی و سیاست خارجی ایران در طول تاریخ تاثیرگذاشته است؟ فرضیه أکثرشاهنامه همواره بستر مناسبی برای شناخت روح جمعی ایرانیان به شمار رفته است. هدف این تحقیق بررسی جایگاه دیپلماسی و سیاست خارجی در شاهنامه می باشد. سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که شاهنامه چگونه بر دیپلماسی و سیاست خارجی ایران در طول تاریخ تاثیرگذاشته است؟ فرضیه اصلی مقاله این است که اصول انسانی و عدالت و صلح مولفه های اصلی مرتبط با دیپلماسی و سیاست خارجی در شاهنامه هستند که در سیاست غیرمداخله جویانه و مبتنی بر خواست صلح ایران در طی قرن ها تاثیر گذاشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با تاثیرپذیری از شاهنامه، ناخودآگاه سیاست خارجی ایرانی خواهان صلح و عدالت بوده و نگرش های فاشیستی و استکباری و توسعه طلبانه در سیاست خارجی را رد کرده است. مقاله حاضر از نوع توصیفی تاریخی است و داده های مورد نیاز از طریق مطالعه کتابخانه ای و فیش برداری گردآوری شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
97 - پیمان در شاهنامه: جامعهپذیری و تربیت سیاسی (مورد مطالعاتی: هفت بزم نوشیروان)
سعید روشن ضمیر علی اکبر امینیموضوع این مقاله جایگاه عهد و پیمان در شاهنامه است. پرسش اصلی مقاله این است که پیمان چه معنایی در شاهنامه دارد؟ فرضیۀ مقاله بر آن است که این مفهوم متناظر با مباحث جامعهپذیری سیاسی و تربیت سیاسی در اندیشۀ سیاسی کلاسیک طرح شده است. دامنۀ تحقیق به بزم هفتم از هفت مجلس انوش أکثرموضوع این مقاله جایگاه عهد و پیمان در شاهنامه است. پرسش اصلی مقاله این است که پیمان چه معنایی در شاهنامه دارد؟ فرضیۀ مقاله بر آن است که این مفهوم متناظر با مباحث جامعهپذیری سیاسی و تربیت سیاسی در اندیشۀ سیاسی کلاسیک طرح شده است. دامنۀ تحقیق به بزم هفتم از هفت مجلس انوشیروان و بزرگمهر محدود شده است. دادهها به صورت کتابخانهای جمع آوری شده است و روش تفسیری و مقایسهای رویکرد مقاله را شکل می دهد. نتایج مقاله نشان داده است که پیمان و وفای به پیمان مفهوم مرکزی در گفتوگوی بزم هفتم است که دیگر نظام معانی بر محوریت آن ساخته می شود. پیمان در معنای گونهای قرارداد اجتماعی بین شاه و مردم به کار رفته است و بزرگمهر می کوشد تا ارزش ها و هنجارها و فرهنگ سیاسی زمانه و ضرورت پاس داشتن بیعت با حاکم و نظم سیاسی مستقر را تبیین کند که شکلی از جامعه پذیری سیاسی و نهادینه کردن فرهنگ سیاسی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
98 - نقش نهادهای دینی و سیاسی در پایداری حکومتهادرشاهنامه و مقایسه آن با نظریات ماکس وبر
علیرضا مجیدیدر این مقاله تاثیر نهادهای دینی و سیاسی بر پایداری حکومت ها به عنوان یکی از مهمترین مولفه های حیات سیاسی و نیز از اصلی ترین عوامل اقتدار و پایداری حکومت ها مورد بررسی قرار می گیرد. در این بررسی به مقایسه نهادهای دینی و سیاسی مورد اشاره در شاهنامه و تاریخ ایرانشهری قدیم أکثردر این مقاله تاثیر نهادهای دینی و سیاسی بر پایداری حکومت ها به عنوان یکی از مهمترین مولفه های حیات سیاسی و نیز از اصلی ترین عوامل اقتدار و پایداری حکومت ها مورد بررسی قرار می گیرد. در این بررسی به مقایسه نهادهای دینی و سیاسی مورد اشاره در شاهنامه و تاریخ ایرانشهری قدیم و نیز نهادهای سیاسی موثر در پایداری حکومت ها از دیدگاه وبر یکی از مهمترین اندیشمندان غربی که نظریه ای منسجم و مهم در باب نهادهای سیاسی و عوامل اقتدار و پایداری حکومتها ارائه داده است پرداخته میشود. در این مقاله از روش تحلیل متن بهره برده شده است و نظریه لئو اشتراوس در باب بررسی متون کهن مورد توجه قرار گرفته است.نتیجه نظری این مقاله این است که نهادهای دینی و سیاسی در بقای حکومت ها نقش تعیین کنندهای دارد ولی بسته به سیاستهای کلان حکومت اثر آن در پایداری دولت ها متغیر است، یعنی نهادهای سیاسی در ارتباط با سیاست های کلان حکومت ها نقش ایفا می کنند. در یک حکومت ایدئولوژیک نهادهای سیاسی در اختیار صاحبان سلطه قرار دارد و از طریق آن نهادهای سیاسی، ایدئولوژی تداوم سلطه و به بیان دیگر پایداری حکومت را اعمال میکنند، دراین نوع حکومتها عموما تخصص فدای تعهد به ایدئولوژی میشود، در حالی که در حکومت های دموکراتیک نهادهای سیاسی، دربستر یک سیستم از پیش تعریف شده و سازمان یافته، در جهت اصلاح روشهای اداره خوب کشور، گردش نخبگان و بهبود زندگی شهروندان عمل میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
99 - بررسی روش شناسی زمینه ای گشتالت در رمزگشایی شکل چلیپا در مقبره فردوسی
میلاد خوش مرام امیر قهرمان پوریدر زمینه گرایی به ارزیابی و مطالعه نظام شکلگیری اثر در قالب کل (بافت پیرامونی) توجه میگردد. زیرا پیوند میان معماری و بافت پیرامونی آن همواره در زمینهی قابل تطبیق با اثر تفحص میگردد، به قسمی که از نظر مفهومی به کوبیسم و از نظر ادراکی و روششناسی به اصل شکل و زمینه استوار أکثردر زمینه گرایی به ارزیابی و مطالعه نظام شکلگیری اثر در قالب کل (بافت پیرامونی) توجه میگردد. زیرا پیوند میان معماری و بافت پیرامونی آن همواره در زمینهی قابل تطبیق با اثر تفحص میگردد، به قسمی که از نظر مفهومی به کوبیسم و از نظر ادراکی و روششناسی به اصل شکل و زمینه استوار است. همچنین ارتباط بین اثر و اجزای پیرامونی آن بهواسطه کلیتی پیوسته و در عین حال حفظ خصوصیات شخصی خود در نظام جزء به کل قابل تعریف میباشد. همچنین روششناسی زمینهای در قالب آمیختگی میان اثر و زمینه و همچنین پیادهسازی اثر در ساختار مولد و حلشدگی در آن از منظر ارتباط عناصر سازنده اثر با کلیت آن قابل تعریف میباشد؛ زیرا ارزیابی و بکارگیری آن در واژهای چون گشتالت ملهم گشته است که عاملی است بین عناصر در حال تغییر و ثابت که جایگاه ویژهای در خلق اثر معمارانه دارد. بر این اساس با توجه به طرح آرامگاه فردوسی که با اقتباس از نمونههای باستانی بر رویداد روحیه ناسیونالیسم ملی آن زمان طراحی گشته است، میتوان عناصری را شناسایی کرد که مبنای الگووارگی طرح چلیپا در چگونگی شکلگیری اثر میباشند. لذا در این جستار تلاش شده است بابهره از مدارک مکتوبی چون مقالات، کتب و... و استنتاج اولیه از آنها و سپس به تحلیل و توصیف مدارک ارزشمدار پرداخته و در قالب تحلیل و توصیف مدارک مزبور به نوعی استدلال قیاسی از منظر الگوی شکلگیری چلیپا در کلیت این مجموعه توجه شود که در این راستا با طرح پرسشی چون: چگونه میتوان به واسطه روششناسی زمینهای به رمزگشایی الگوی شکل چلیپا در مقابر ایرانی_ اسلامی اعم از؛ آرامگاه فردوسی پاسخ داد؟، بتوان از طریق عناصر سازنده پایهای چون نقطه تا حجم و شناسایی پیکرهبندی این الگواره در کلیت شکلگیری مقبره فردوسی از منظر روششناسی عناصر پایهای به زمینهگرایی کالبدی مجموعه پاسخ داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
100 - بررسی تأثیرپذیری خاقانی از شاهنامة فردوسی در مضامین مدح و مفاخره
حسین مسجدی امین قلی زادهشاهنامة فردوسی متنی است تأثیرگذار بر تمام ادبیات فارسی پس از خودکه حتی خاقانی شروانی ، با همة خلّاقیت هایی که در دیوانش هویداست و با تمام تلاشی که در گریز از آشکار شدن این تأثیرپذیری دارد، نتوانسته است بدون هیچ تأثیری از فردوسی بماند. به طوری که برای بررسی تمام جنبه های أکثرشاهنامة فردوسی متنی است تأثیرگذار بر تمام ادبیات فارسی پس از خودکه حتی خاقانی شروانی ، با همة خلّاقیت هایی که در دیوانش هویداست و با تمام تلاشی که در گریز از آشکار شدن این تأثیرپذیری دارد، نتوانسته است بدون هیچ تأثیری از فردوسی بماند. به طوری که برای بررسی تمام جنبه های تأثیرپذیری خاقانی از فردوسی رساله ای مفصّل و جداگانه نیاز است. در این مقاله تأثیر مضمونی شاهنامة فردوسی بر خاقانی ، تنها پیرامون دو دسته مضمونِ مدح و مفاخره بررسی شده است. خاقانی نیز همچون اکثر قصیده سرایان زبان فارسی، مقدار قابل توجهی از اشعارش را با هدف ستایش سروده است. در این دسته مضامین با ذکر شواهدی تأثیر سخن فردوسی را می توان بررسی و طبقه بندی کرد. بخش مهمی از شاهنامه حماسه است. در حماسه خودستایی ، به هر ریخت، جایگاه ویژه ای دارد. بنابراین شاهنامه بهترین آبشخور برای این دسته از مضامین است. خاقانی نیز که در مفاخره زبانزد است و مفاخرات او محل بحث هایی نیز بوده است، از تأثیر شاهنامه بر کنار نمانده است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
101 - جلوههای عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه فردوسی
علی چوبینه محمدجواد قاسمیسخن گفتن از عشق آن هم با آن دلانگیزی در نگاه اول، سهل و در چشم انداز دیگر کاری دشوار است که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها. دشوارتر از آن رو که پدیدهای نفسانی است که تا تجربه نشود، درک آن مشکل است و مهرانگیز از آن رو که پاکترین احساسات انسانی است. در اهمیتش باید أکثرسخن گفتن از عشق آن هم با آن دلانگیزی در نگاه اول، سهل و در چشم انداز دیگر کاری دشوار است که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها. دشوارتر از آن رو که پدیدهای نفسانی است که تا تجربه نشود، درک آن مشکل است و مهرانگیز از آن رو که پاکترین احساسات انسانی است. در اهمیتش باید گفت که عشق نیز حماسهای است که لطافت آن در منش و روح پهلوان تبلور مییابد. در این میان، شاهنامه کتابی است که از زندگی حرف میزند، بنابراین هرچه در زندگی هست، در این کتاب هم هست، از جمله عشق. در شاهنامه با عشق، به طور طبیعی روبرو هستیم؛ با مشارکت جسم و جان، هر جا زنی است و مردی، در آن غریزۀ ذاتی انسان تلطیف شده و با تمدّن آراسته گردیده و برجستهترین نمونۀ آن در بخش پهلوانی شاهنامه، دلدادگی زال و رودابه است. مقالۀ حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه و همچنین به بیان سختیها و مشکلات پیش روی آنان پرداخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
102 - تدبیر و چارهگری در شاهنامه فردوسی
امیرحسین حافظیشناخت خصایص و ویژگیهای ملل فرهیخته جهان از خلال آثار حماسی آنان، میتواند نقش عمدهای در بررسی فرآیند تکوین فرهنگی داشته باشد. طبیعی و به جا خواهد بود که بگوییم دستیابی به گوهران ناب و زلال دریای بیکران نامور نامۀ باستان، شاهنامه فردوسی، چهرهگشایی فرهنگ دیرپای ایران أکثرشناخت خصایص و ویژگیهای ملل فرهیخته جهان از خلال آثار حماسی آنان، میتواند نقش عمدهای در بررسی فرآیند تکوین فرهنگی داشته باشد. طبیعی و به جا خواهد بود که بگوییم دستیابی به گوهران ناب و زلال دریای بیکران نامور نامۀ باستان، شاهنامه فردوسی، چهرهگشایی فرهنگ دیرپای ایران زمین است. فرهنگ هر قوم بازتاب عواطف و احساسات، آیینها و نگرشها، دینها و باورها و سنن مردم آن قوم و دیار است، که عناصر و مؤلفههای فراوانی در سامان بخشیدن به آنها موثرند، از طریق این عوامل میتوان به وجود چارهگریها در شاهنامه برای رویارویی با تندخوییهای اهریمنانه و بهرهگیری از تدابیر شایسته در جهت ساختن جهانی نیکوتر و برتر اشاره کرد. این مقاله در پی آن است که با پژوهشی گذرا در گرامینامه سترگ حکیم بزرگوار توس راهی به سوی تدبیرها و دوراندیشیها بگشاید و با شناخت این تدابیر و چارهگریها، راز و رمزی دیگر را که در این اثر بزرگ حماسی وجود دارد آشکار سازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
103 - آیینهای سوگواری و مرثیه خوانی در شاهنامه ی فردوسی
اعظم نیک آبادی زینب باقریدر ایران باستان نیز همانند همهی ملتها مرثیهسرایی و عزاداری برای مردگان به شکلهای مختلف مرسوم بوده است. یکی از ارجمندترین منابع شناخت ما از آداب و رسوم ایرانیان کهن، کتاب ارزشمند شاهنامه است. فردوسی با استادی خاص خود آیینهای سوگواری را به تصویر کشیده است. سوگواران ب أکثردر ایران باستان نیز همانند همهی ملتها مرثیهسرایی و عزاداری برای مردگان به شکلهای مختلف مرسوم بوده است. یکی از ارجمندترین منابع شناخت ما از آداب و رسوم ایرانیان کهن، کتاب ارزشمند شاهنامه است. فردوسی با استادی خاص خود آیینهای سوگواری را به تصویر کشیده است. سوگواران به خاطر از دست رفتگان، بیقراری و مویه میکردند، بر خاک میافتادند، موی و روی خود را میکندند و جامه بر تن را چاک میزدند. آیینهای دیگری نیز چون یال و دم اسب را بریدن، زین را وارونه بر اسب نهادن، نیل بر اسب و پیل کشیدن، سراپرده و درختان را سوزاندن و...از آیینهای سوگواری در شاهنامه است. نوحه و زاری سوگواران، بر از دست رفتگان در شاهنامه شنیدنی است. بیان و پرداخت شاعرانهی این مرثیهها علاوه بر ارزش تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، دارای ارزش ادبی قراوانی نیز هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
104 - تحلیلی بر رابطۀ حکمروایی خوب شهری و عدالت اجتماعی در فضاهای شهری (مورد مطالعه: شهر فردوسیه – شهرستان شهریار)
میثم رضائی علی شمس الدینیامروزه مدیریت یکپارچه در فضاهای شهری،حکمروایی خوب شهری مدیران را می طلبد و تحقق این امر عدالت اجتماعی را در فضای شهری بوجود خواهد آورد و همچنین رضایت کامل در توزیع خدمات و امکانات شهری از مدیریت خوب شهری در فضاهای شهری می باشد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه حکمروایی خوب شهر أکثرامروزه مدیریت یکپارچه در فضاهای شهری،حکمروایی خوب شهری مدیران را می طلبد و تحقق این امر عدالت اجتماعی را در فضای شهری بوجود خواهد آورد و همچنین رضایت کامل در توزیع خدمات و امکانات شهری از مدیریت خوب شهری در فضاهای شهری می باشد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه حکمروایی خوب شهری و عدالت اجتماعی در شهر فردوسیه واقع در شهرستان شهریار با استفاده از معیارهایی همچون مشارکت،تساوی،اثربخشی،پاسخگویی و امنیت به عنوان متغیر مستقل پرداخته است و از میان این معیارها تاثیرگذارترین معیار را در ایجاد عدالت اجتماعی در شهر فردوسیه شناسایی خواهد نمود.نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی و تحلیلی از نوع رابطه ای و مقایسه ای است و برای این منظور از داده های حاصل از پرسشنامه استفده شده است.جامعه آماری،شامل ساکنان شهر فردوسیه با جمعیت 30577 نفر است که با استفاده از آزمون کوکران تعداد 384 پرسشنامه در سطح شهر فردوسیه توزیع و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS بررسی شدند. با توجه به سطح سنجش سؤالات، از آزمون همبستگی پیرسون و برای بررسی میزان تبیین متغیر تحقق عدالت اجتماعی از طریق متغیر مستقل(حکمروایی خوب شهری) از تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد.نتایج نشان می دهد حکمروایی خوب شهری با ضریب 0/712،همبستگی معناداری با میزان تحقق عدالت اجتماعی در شهر فردوسیه دارد و با افزایش میزان حکمروایی خوب شهری از نظر شهروندان، بر میزان تحقق عدالت اجتماعی در سطح شهر فردوسیه افزوده می شود و در کل 41/5 درصد از تحقق عدالت اجتماعی را متغیر های مستقل حکمروایی خوب شهری باعث می شوند و همچنین متغیر تساوی با ضریب رگرسیونی 0/497 بیشترین تاثیر را بر تحقق عدالت اجتماعی در شهر فردوسیه دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
105 - بررسی تطبیقی اصلاحات نظامی خسروانوشیروان در شاهنامه و منابع تاریخ نگارانه ی اسلامی
پریسا بهادرپور احمد کامرانی فر فریناز هوشیارشاهنامه بالاتر از یک شاهکارِ ادبی - اسطورهای، یادگار تأثیرگذار تاریخنگاری به ویژه تاریخ عصر ساسانی است که با رعایت امانتداری و وفاداری و پایبندی تاریخِ سلسله مورد نظر را با ذکر جزییاتِ رویدادهای آن به نظم کشیده است. روایت این اثر از اصلاحات نظامی خسروانوشیروان (۵۷۹ أکثرشاهنامه بالاتر از یک شاهکارِ ادبی - اسطورهای، یادگار تأثیرگذار تاریخنگاری به ویژه تاریخ عصر ساسانی است که با رعایت امانتداری و وفاداری و پایبندی تاریخِ سلسله مورد نظر را با ذکر جزییاتِ رویدادهای آن به نظم کشیده است. روایت این اثر از اصلاحات نظامی خسروانوشیروان (۵۷۹ - ۵۳۱ م) بسیار مهم است و منابع تاریخ نگارانه ی اسلامی نیز که از جایگاه مهمی به دلیل دسترسی به پارهای متون و سرچشمههای اصیل این دوره برخوردارند به آن پرداختهاند. بسیاری از دادههای آن متون درباره اصلاحات انوشیروان در شاهنامه وجود دارد و برخی دادهها را تنها فردوسی گزارش کرده است. هدف این مقاله، تحلیل اصلاحات نظامی انوشیروان و بررسی ارزش دادهها و جزییات تاریخی شاهنامه و سنجش تطبیقی آن با سایر منابع تاریخ نگارانه ی اسلامی و همچنین بیان وجه افتراق و اشتراک آنها با تکیه بر رویکرد فردوسی میباشد که با استفاده از روش کتابخانهای به صورت توصیفی – تحلیلی موضوع مورد نظر تحلیل و تبیین قرارگرفته است. نتایج این پژوهش میتواند مقام شاهنامه را در متون تاریخی برای ساسانی پژوهان شفافتر و معتبرتر سازد و برای سایر تحقیقات نیز در این زمینه مفید و ارزشمند واقع گردد و در مجامع علمی- پژوهشی، گروه تاریخ، ادبیات و... مورد استفاده مخاطبان قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
106 - اشکانیان و شاهنامه
داریوش نظریابوالقاسم فردوسی یکی از مهم ترین شاعران ایرانی است که در سال 319 هجری قمری در طابران توس بدنیا آمد. به دلیل اینکه در این زمان ایران زیر سلطه بیگانگان بود، فردوسی بخاطر علاقه ملی به فکر نظم شاهنامه و گردآوری تاریخ ایرانیان در عصر باستان می افتد. شاهنامه به دو بخش اساطیری أکثرابوالقاسم فردوسی یکی از مهم ترین شاعران ایرانی است که در سال 319 هجری قمری در طابران توس بدنیا آمد. به دلیل اینکه در این زمان ایران زیر سلطه بیگانگان بود، فردوسی بخاطر علاقه ملی به فکر نظم شاهنامه و گردآوری تاریخ ایرانیان در عصر باستان می افتد. شاهنامه به دو بخش اساطیری و تاریخی تقسیم می شود. با وجود اینکه فردوسی در شاهنامه ابیات زیادی را به اساطیر ایرانی و به خصوص دوره ساسانی اختصاص داده است ولی فقط 20 بیت در مورد اشکانیان سروده است. خود فردوسی نیز در پایان این چند بیت بیان می دارد که از اشکانیان فقط نامی شنیده و در نوشته های تاریخی و غیر تاریخی از آنها ذکری نشنیده است. در این مقاله به علت توجه کم فردوسی به دوره اشکانی که طولانی ترین مدت زمامداری را در تاریخ ایران داشته اند اشاره می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
107 - اندیشة انتقادی دورة باستان با تأکید بر شاهنامة فردوسی
علی آسمد جونقانیاندیشة سیاسی از جمله موضوعات مطرح در ادب فارسی است که از دیرباز در شعر فارسی تجلی و نمود و بروز داشته است. جلوههای گوناگون تفکّر انتقادی _ سیاسی بهخصوص در داستانهای باستانی و بخشهای اسطوره‎ای، حماسی و تاریخی شاهنامه پیوند اندامواری با معمّای شخصیت شاعر دارد. ا أکثراندیشة سیاسی از جمله موضوعات مطرح در ادب فارسی است که از دیرباز در شعر فارسی تجلی و نمود و بروز داشته است. جلوههای گوناگون تفکّر انتقادی _ سیاسی بهخصوص در داستانهای باستانی و بخشهای اسطوره‎ای، حماسی و تاریخی شاهنامه پیوند اندامواری با معمّای شخصیت شاعر دارد. این مقاله درصدد آن است تا با روش نمونه‎گیری تصادفی‎، اندیشة انتقادی حاکم در دورة باستان و رفتار حاکمان را در نمایش قدرت، سلطه و نابرابری اجتماعی بررسی نماید. تنوع محتوای سیاسی و درونمایههای انتقادی این حماسة بزرگ از حیث رفتارهای صاحبان قدرت و حاکمان با زیردستان و روشهای بیدادگری آنان با عالمان، وزیران، موبدان، رقیبان، رعایا و حتی دشمنان که به شکلهای مختلف نمود یافته؛ بیانگر گفتمان سیاسی حاکم در دورة باستان است و بهعنوان سند تاریخی وسیله‎ای برای شناخت اوضاع و احوال اجتماعی برای نسلهای همزمان و پس از خود است. ضمن آنکه فردوسی بخش عمده‎ای از شاهنامة خود را صرف حماسه نموده؛ ولی این بررسی نشان میدهد بهرغم داعیههای دادگری و عدالت، زیادهخواهی، تعدی و ظلم، انتقامجویی، تطمیع و تهدید، انحصارگرایی، کشتن صاحبان خرد، دروغ و دهها روش نکوهیدة دیگر، تفکر غالب در دورة باستان بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
108 - کارکرد تمثیلی و کهنالگویی آب در نزد لائوتسه و فردوسی
شهرام تقی پور بابک عباسی شهلا اسلامیپژوهش حاضر با این رویکرد که موضوع نگاه انسان به چیستی و کیستی خود در جهان هستی، موضوعی پایاننپذیرفته در تاریخ تفکر آدمی است و مسائلی از قبیل زیستمحیط و افزایش جمعیت، موضوع رابطه انسان با طبیعت و بازنگری رهیافتهای پیشین را بیش از پیش ملزم به خوانش کرده است، ضمن بررسی أکثرپژوهش حاضر با این رویکرد که موضوع نگاه انسان به چیستی و کیستی خود در جهان هستی، موضوعی پایاننپذیرفته در تاریخ تفکر آدمی است و مسائلی از قبیل زیستمحیط و افزایش جمعیت، موضوع رابطه انسان با طبیعت و بازنگری رهیافتهای پیشین را بیش از پیش ملزم به خوانش کرده است، ضمن بررسی اندیشههای دو اندیشمند در کتابهای شاهنامه و دائودهجینگ و معنای استعاره و تمثیل با کهنالگو و همچنین جایگاه موضوع آب در اندیشه بشری و بهویژه فرهنگهای ایران و چین، یعنی لائوتسه از چین و فردوسی از ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بررسیهای ما گویای آن است که در نزد لائوتسه، طبیعت محوریت داشته و در نزد فردوسی، انسان محوریت داشته است. لائوتسه به زبان تمثیل و استعاره و فردوسی به زبان کهنالگوها، به طبیعت بهعنوان جزو لاینفک تفکر و نگاه انسان به خویش مینگریستند. لائوتسه میگفت انسان باید طبیعت را بهمثابه آموزگار خود قرار دهد و فردوسی میگفت که انسان بایستی طبیعت را مهار کرده و بهعنوان سکوی صعود خود در نظر گیرد. هر دوی اینها، بهروزی انسان و نگهبانی طبیعت را در اندیشه داشتند؛ اما راه رسیدن به آنها را متفاوت میدیدند. پرسش و پاسخی که هنوز هم معتبر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
109 - تأثیرپذیری سعدی در بوستان از شاهنامۀ فردوسی
محمد حجتدر جستار پیش رو، با نگاهی ویژه، مقایسه‎ای میان بوستان سعدی با شاهنامۀ فردوسی صورت گرفته است. بدین‎صورت که نگارنده، با تأمّل در جزئیات کلام سعدی شیرازی در بوستان، تأثیری ویژه را در لایه‎های درونی ابیات آن با شاهنامۀ فردوسی ملاحظه کرده، این مقوله را، عرصه‎ أکثردر جستار پیش رو، با نگاهی ویژه، مقایسه‎ای میان بوستان سعدی با شاهنامۀ فردوسی صورت گرفته است. بدین‎صورت که نگارنده، با تأمّل در جزئیات کلام سعدی شیرازی در بوستان، تأثیری ویژه را در لایه‎های درونی ابیات آن با شاهنامۀ فردوسی ملاحظه کرده، این مقوله را، عرصه‎ای تازه در شناخت بهتر بوستان سعدی یافته است. از این روی بر آن شده، با مطالعه در اثر این شاعر و مقایسۀ اشعاری از آن با شاهنامه، نشانه‎هایی را که هدف نگارنده را راستی‎آزمایی می‎نماید، استخراج کند. بی‎گمان از آنجا که تحقیق و پژوهش پیش رو، به شکلی که در ادامه از نظر خواهد گذشت، برای اولینبار دربارۀ سعدی و اثر وی و مقایسۀ آن با شاهنامه صورت گرفته، حاوی نتایجی است که (از منظر نگارنده) بهنوعی خاص از تأثیرپذیری بهوسیله سعدی منجر می‎شود؛ امری که می‎توان آن را ناشی از اندیشه و جهان‎بینی دو شاعر دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
110 - نگاهی به کارکردهای پیشوند "فرو" و "فرود" در شاهنامة فردوسی
احمد رحیم خانی سامانییکی از انواع تکواژهای وابسته، پیشوند اشتقاقی "فرو" و "فرود" است که هم در ساخت افعال پیشوندی و هم در ساختِ واژههایی چون قید و صفت، کاربردهای بسیاری دارند. نگارنده در این مقاله، به بررسی کارکردهای معناشناسانة این دو پیشوند در شاهنامه و نقش آنها در واژهسازیها أکثریکی از انواع تکواژهای وابسته، پیشوند اشتقاقی "فرو" و "فرود" است که هم در ساخت افعال پیشوندی و هم در ساختِ واژههایی چون قید و صفت، کاربردهای بسیاری دارند. نگارنده در این مقاله، به بررسی کارکردهای معناشناسانة این دو پیشوند در شاهنامه و نقش آنها در واژهسازیها و واژهگزینیهای فردوسی میپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش، نشان میدهد که فردوسی، ضمن بهرهگیری از این پیشوند مطابق آنچه میتوان آن را سبک دورهای نامید، کوشیدهاست تا علاوه بر نهایت بهرهگیری از این امکان زبانی، معانی گوناگون حاصل از توانِ معناسازیِ این پیشوندها را نیز، مدّ نظر داشتهباشد، به گونهای که از مجموع تعداد واژههای ساختهشده با این پیشوندها که در فرهنگهای لغت ضبط شده، تقریباً نزدیک به نیمی از آنها در شاهنامة فردوسی نیز به کار رفتهاست. از دیگر نتایج قابل توجّهِ این مقاله، مقایسة ابیات مربوط به سخن دقیقی در بخش پادشاهی گشتاسپ و شاهنامة فردوسی در به کارگیری این دو پیشوند با یکدیگر است، به این ترتیب که در مقام مقایسه، فردوسی بیش از دوبرابرِ دقیقی از پیشوند "فرو" بهره بردهاست، در حالی که دقیقی در کاربرد پیشوند "فرود" حدود چهار و نیم برابرِ فردوسی از این پیشوند، استفاده کردهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
111 - کنش و منش شاهان اساطیری؛ الگویی تربیتی در شاهنامه و متون تاریخی
محمدرضا حاجی آقا باباییتوجه به کنشها و ویژگیهای اخلاقی شاهان اساطیری یکی از موضوعات مهم مطرح در شاهنامه و متون تاریخی است. پدیدآورندگان این متون کوشیدهاند پادشاهان را الگوهای برتر رفتاری معرفی کنند تا بتوانند از این طریق اندکی از تندی رفتار حاکمان روزگار خویش بکاهند و ایشان را بهگونهای أکثرتوجه به کنشها و ویژگیهای اخلاقی شاهان اساطیری یکی از موضوعات مهم مطرح در شاهنامه و متون تاریخی است. پدیدآورندگان این متون کوشیدهاند پادشاهان را الگوهای برتر رفتاری معرفی کنند تا بتوانند از این طریق اندکی از تندی رفتار حاکمان روزگار خویش بکاهند و ایشان را بهگونهای غیرمستقیم آموزش دهند؛ یا با بیان شباهت میان رفتار ایشان و پادشاهان اساطیری، جایگاه والایی برای حاکمان روزگار خود پدید آورند و از مزایای بیشتری بهرهمند شوند. با بررسی متنهای تاریخی میبینیم که تاریخنگاران، روزگاران گذشته را دورانی مطلوب و بهدور از هرگونه زشتی و ناروایی پنداشتهاند؛ ازاینرو درپی ارائة الگویی مثالی و تقلیدپذیر از اخلاق و رفتار پادشاهان اساطیری برآمدهاند؛ الگویی که اگر دیگر حاکمان از آن پیروی کنند، جامعهای آرمانی شکل میگیرد. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، بخش اساطیری شاهنامه و برخی متون تاریخی بررسی میشود که به زندگی شاهان اساطیری پرداختهاند. بیشتر مطالبی که در این آثار دربارة پادشاهان اساطیری و رفتار ایشان بیان شده است، مربوطبه رفتار مهربانانة ایشان با زیردستان و تأکید ویژه بر عدالتگستری و جلوگیری از ستم بر مردمان است. توجه به دینداری پادشاهان و نقش ایشان در هدایت مردمان بهسوی جامعهای آرمانی نیز اهمیت بارزی در این متون دارد؛ جامعهای که در آن از ظلم و ستم خبری نیست و مردم در آرامش و آسایش به سر میبرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
112 - پژواک فرهنگ آزرم و ادب در شاهنامه و متون پهلوی
عطا محمد رادمنش حسین جلالیشاهنامه، آیینة تمامنمای فرهنگ، حکمت و اندیشة ایرانیان و تجلیگاه باورها، آداب و رسوم اجتماعی آنان است که آن را میتوان با رویکردهای گوناگون واکاوید.این اثر سترگ مهمترین سند به جای مانده از فرهنگ منظوم ایران باستان است. فردوسی که ستایشگر باورهای فرهنگی از جمله آزرم و ا أکثرشاهنامه، آیینة تمامنمای فرهنگ، حکمت و اندیشة ایرانیان و تجلیگاه باورها، آداب و رسوم اجتماعی آنان است که آن را میتوان با رویکردهای گوناگون واکاوید.این اثر سترگ مهمترین سند به جای مانده از فرهنگ منظوم ایران باستان است. فردوسی که ستایشگر باورهای فرهنگی از جمله آزرم و ادب است، آن را زیبندة زنان میشمارد و در موارد بسیار مردان را نیز بدان میستاید. بیگمان استاد توس در پرداختن به فرهنگ ایران کهن، برخوردار از منابع و مآخذی خود بوده است. او در پراهمیت جلوه دادن این شاخص فرهنگی به آثار پهلوی پیشِ رو، نظر داشته است؛ ازجملة آنها باید از رسالههایی چون: دینکرد، مینوی خرد، ارداویرافنامه، اندرزنامة بزرگمهر، اندرز آذرپادمارسفندان و...نام برد. در این پژوهش کوشیده میشود به بررسی جایگاه رفیع آزرم و ادب در فرهنگ ایران باستان از دیدگاه شاهنامه و متون پهلوی پرداخته شود و بر این نکته تأکید گردد که فردوسی در پرداختن به این موضوع صرف نظر از علقهها و باورهای فرهنگی خویش تحت تأثیر متون پهلوی بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
113 - تحلیل تطبیقی آیین کشورداری در شاهنامه و تِلِماک
احمد رنجبر بهناز شکوریشاهنامۀ حکیم فردوسی از آثار حماسی طراز اول در ادب فارسی است و با آثار برجستۀ ادب جهانی میتواند برابری کند. این کتاب حاوی اطلاعات مهمی از آغاز آفرینش تا زمان مؤلف است و میتوان موضوعات فراوانی از آن را با آثار مشهور و برتر ادب جهانی مقایسه و بررسی کرد. یکی از آثار معروف أکثرشاهنامۀ حکیم فردوسی از آثار حماسی طراز اول در ادب فارسی است و با آثار برجستۀ ادب جهانی میتواند برابری کند. این کتاب حاوی اطلاعات مهمی از آغاز آفرینش تا زمان مؤلف است و میتوان موضوعات فراوانی از آن را با آثار مشهور و برتر ادب جهانی مقایسه و بررسی کرد. یکی از آثار معروف جهان، تلماک اثر فِنلون فرانسوی است که کتابی حماسیتعلیمی شمرده میشود. در شاهنامه نیز افزون بر حماسه، میتوان تعالیم و آموزههای اخلاقی بسیاری را مشاهده کرد. ازاینرو، میتوان موضوعات مشترکی را در تطبیق دو اثر شاهنامه و تلماک جست. یکی از موضوعات مشترک در دو بخش حماسی و تعلیمی، آیین کشورداری است که در هر دو اثر جلوۀ خاصی دارد. مهمترین پرسش مطرح در این جستار این است که کدامیک از دو اثر، در بُعد اخلاقی و تعلیمی غنیتر است؟ بدین نتایج رسیدهایم که اولاً هرچند شاهنامه و تلماک در موضوع کشورداری، در هر دو زمینۀ حماسه و تعلیم سخنان مشترکی دارند، میتوان برتری شاهنامه را در هر دو حوزه بر تلماک مشاهده کرد. ثانیاً آیین کشورداری در شاهنامه معمولاً بر اصول و مبانی دینی استوار است، درحالیکه در تلماک دین در کشورداری مطرح نیست. ثالثاً آیین کشورداری در شاهنامه معمولاً در قالب سفارشی از شاهان پیشین برای شاهان پسین است و جنبۀ حماسی و حکم و اجبار در آن بیش از تلماک است که در قالب گفتوگوی دوسویه بین مانتور و تلماک با جنبۀ تعلیمی ارائه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
114 - مظاهر انحطاط اخلاقی پادشاهان در شاهنامۀ فردوسی
علی آسمند جونقانییکی از محوریترین پایههای تفکر فردوسی در کنار حماسه، تعلیم است؛ چنانکه میتوان شاهنامه را کتاب تعلیم و اخلاق‎ورزی ارباب سلوکِ ملوک خواند. بدیها و نیکیها در محتوای شعر این شاعر، نمود ویژهای دارد. بهجرئت میتوان یکی از اهداف حماسۀ فردوسی را بیان راستی و ناراستی أکثریکی از محوریترین پایههای تفکر فردوسی در کنار حماسه، تعلیم است؛ چنانکه میتوان شاهنامه را کتاب تعلیم و اخلاق‎ورزی ارباب سلوکِ ملوک خواند. بدیها و نیکیها در محتوای شعر این شاعر، نمود ویژهای دارد. بهجرئت میتوان یکی از اهداف حماسۀ فردوسی را بیان راستی و ناراستی و زشتی و پلیدی و خوبی و بدی دانست. بررسی ابعاد مختلف شاهنامه از جمله فضای اعتراضی، انتقادی و اندرزی در برابر رفتار پادشاهان، سبب شناخت بیشتر محتوای این اثر میشود. این جستار سعی دارد با مطالعۀ کتابخانهای، مظاهر رذایل اخلاقی و ناهنجاریهای معمول در رفتار پادشاهان را بهصورت توصیفیتحلیلی بررسی کند. از نتایج این پژوهش آن است که در دورههای مختلف، برخی پادشاهان دچار انحطاط اخلاقی شده و این رذایل اخلاقی به شکلهای مختلف از جمله غرور، نامردمی، زیادهخواهی، جاهطلبی، خشم، شهوت، ناپاکدینی، بدگمانی، استبداد رأی، دروغگویی، قتل، تهدید و ارعاب، پادشاهکشی و دهها خصلت زشت دیگر، در رفتار آنان جلوهگر شده است. نتیجۀ این ناراستیها عواقب وخیمی همچون ناخشنودی، فقر و فلاکت، از بین رفتن برکت، بدنامی، نابودی مُلک، ویرانی و شورش عمومی برای جامعه در پی داشته و در نهایت به سقوط حکومت منجر شده است. این رفتارها که از متن داستانهای شاهنامه استخراج شده، فضای اعتراضیـ انتقادی را در شاهنامه حاکم ساخته و با اندرزها و پندها در پایان داستانها باعث زیرساخت تعلیمی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
115 - نشانه شناسی تعلیم و تربیت در داستان زال و رودابه
اسحاق طغیانی سید مرتضی هاشمی خدایار مختاریتعلیم و تربیت انسانها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و ر أکثرتعلیم و تربیت انسانها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و رودابه برجسته شده است. در این جستار، نویسندگان برآنند تا با ذکر نمونه هایی، نشانههایی از انواع تعلیم و تربیت عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی را بر اساس زبان نشانه بر پایة نظریات بارت، لوی استروس، کالر، دوسوسور و اکو تحلیل کنند و تعالیم انسانی و جهانی را از این داستان استخراج و تبیین نمایند. نتایج این مطالعه نشان می دهد داستان در تربیت عاطفی و اجتماعی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داراست و انواع دیگر آن در حد تعادل است و با علم نشانه شناسی نیز از نظر ابیاتِ نشانه دار و بی نشانه سازگار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
116 - پیوند داد و شاهی در شاهنامه و چالشهای آن
پریسا داورییکی از پایههای تفکر فردوسی و از پرکاربردترین کلمات و مفاهیم در شاهنامه، داد است؛ چنانکه برخی شاهنامه را حماسۀ داد نامیدهاند. داد از دید فردوسی بهگونهای کلی در طبیعت و زندگی جریان دارد تا آنجا که او مرگ را که پیچیدهترین و رمزآلودترین مسئلۀ هستی است، از داد روزگار أکثریکی از پایههای تفکر فردوسی و از پرکاربردترین کلمات و مفاهیم در شاهنامه، داد است؛ چنانکه برخی شاهنامه را حماسۀ داد نامیدهاند. داد از دید فردوسی بهگونهای کلی در طبیعت و زندگی جریان دارد تا آنجا که او مرگ را که پیچیدهترین و رمزآلودترین مسئلۀ هستی است، از داد روزگار میداند. فردوسی بین داد با شادی، آرامش، امنیت و آبادی و بیداد با ناخشنودی، ناآرامی و ویرانی رابطهای اساسی میبیند. با وجود آنکه او داد را وظیفۀ همه میداند، در این کتاب پیوند بسیار برجستهای میان داد و شاهی وجود دارد؛ چنانکه دادگری برجستهترین خصوصیت اغلب شاهان شاهنامه و مانیفیست همۀ آنان هنگام بر تخت نشستن است. این مقاله به ارتباط داد با حکومتگران شاهنامه به شیوۀ توصیفی و تحلیلی میپردازد. از نتایج این پژوهش آن است که معیار داد و بیداد در شاهنامه در دورههای مختلف متفاوت است؛ برای مثال گاه داد با ملاک دین سنجیده میشود، ولی عموماً در دورههای مختلف، معیار داد خود شاهان هستند چه بهلحاظ روانشناسی، همه خود را بر حق میدانند. داد در شاهنامه (بهویژه با معیارهای امروز و بهخصوص در بخش اسطورهای شاهنامه) گاه مفهومی پر از پارادوکس و مطلب بسیار چالشبرانگیزی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
117 - بررسی فلسفة اخلاق در شاهنامة فردوسی براساس نظریة امر الهی
هاجر امیری کله جوبی عیسی نجفی خلیل بیگ زادهنظریة امر الهی از نظریه های کهن فلسفة اخلاق و بحث در رابطة دین و اخلاق است و پیشینة آن به مناظرة سقراط و اوثیفرن بازمی گردد. در عصر کنونی بحران معنویّت، اخلاق و حقوق انسان ها و نیز مسئلة جهانی شدن و استحالة فرهنگ ها و چالش هویّت ملت ها، گفتمان غالب و دغدغة مهم بشر است؛ أکثرنظریة امر الهی از نظریه های کهن فلسفة اخلاق و بحث در رابطة دین و اخلاق است و پیشینة آن به مناظرة سقراط و اوثیفرن بازمی گردد. در عصر کنونی بحران معنویّت، اخلاق و حقوق انسان ها و نیز مسئلة جهانی شدن و استحالة فرهنگ ها و چالش هویّت ملت ها، گفتمان غالب و دغدغة مهم بشر است؛ درنتیجه بار دیگر به دین و اخلاق توجه جدی می شود و لزوم التفات به نظریه های بومی و سازگار با فرهنگ جامعه اهمیت می یابد. می توان تقریرهای مختلف نظریة امر الهی را در آرا و اندیشه های فلاسفه و حکمای دوران مختلف جست وجو و بررسی کرد؛ بنابراین این پژوهش با روش تحلیلی ـ تطبیقی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای، ضمن واکاوی ایدئولوژی فلسفی فردوسی در حوزة دین و اخلاق و بررسی نتایج عملی آن در تبیین جایگاه و حقوق انسان در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و... به مقایسة افکار او با تقریرهای نظریة امر الهی می پردازد؛ نیز با معرفی فردوسی در جایگاه یک نظریه پرداز بزرگ فلسفة اخلاق و فلسفة سیاسی با دیدگاه خرد الهی و حیات اخلاقی خدامحور، می توان تفکر او را تقریری تازه از نظریة امر الهی به شمار آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
118 - بررسی تطبیقی ویژگیهای اخلاقی و مهارتهای رفتاری شاهپدر از دیدگاه فردوسی و فِنلون
بهناز شکوری احمد رنجبردر این پژوهش سعی شده ویژگیهای اخلاقی و مهارتهای رفتاری شاهپدر با توجه به دیدگاه فردوسی و فنلون تعریف شود. شاهپدر الگویی صحیح از خصوصیات رفتاری خردمندانه و بالغ یک پادشاه است؛ پادشاهی که پدر ملت خود است و مردمش را همچون فرزندان خود دوست دارد. ویژگیهای اخلاقی شاهپدر أکثردر این پژوهش سعی شده ویژگیهای اخلاقی و مهارتهای رفتاری شاهپدر با توجه به دیدگاه فردوسی و فنلون تعریف شود. شاهپدر الگویی صحیح از خصوصیات رفتاری خردمندانه و بالغ یک پادشاه است؛ پادشاهی که پدر ملت خود است و مردمش را همچون فرزندان خود دوست دارد. ویژگیهای اخلاقی شاهپدر مردم دوستی، خدمتگزاری و پارسایی است و مهارتهای رفتاری او شناخت ذات انسانها، تشخیص فرهیختگان از بیمایگان و تمییز خیرخواهان از فریبکاران است. شاهپدر توانایی پیشبینی خطر را دارد و آیندهنگر است. فنلون و فردوسی بر آن هستند که پیشگیری از عیبها و کژیهای اخلاقی یک پادشاه به پیشرفت یک حکومت ایدئال کمک میکند و خصوصیات اخلاقی فرمانروا بر رفتار مردم آن سرزمین تأثیرگذار است. با بررسی تطبیقی نظریات این دو نویسندۀ گرانسنگ ایران و فرانسه، به این نتیجه رسیدیم که فردوسی و فنلون با اعتقاد به گرهخوردگی فضیلت اخلاقی و حکومتداری، کمر همت به آموزش و تربیت شاهزادگان و پادشاهان بستهاند تا الگویی از یک انسان اندیشمند با رفتار برتر را به بشریت ارائه دهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
119 - واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریۀ اخلاقفضیلت ارسطو
زینت جهانی کیمیا تاج نیا اسماعیل اسلامیادب حماسی در تربیت اخلاقی جامعه، نقش مهمی بر عهده دارد و شاهنامۀ حکیم فردوسی، بزرگترین حماسۀ ملی ایران و جهان، در پرورش فضایل اخلاقی ـ بهویژه در بین ایرانیان ـ همواره نقشآفرین بوده است. یکی از این فضایل، خرد و خردورزی است. نمودهای فضیلت خردورزی در شاهنامه، ذیل دو عنو أکثرادب حماسی در تربیت اخلاقی جامعه، نقش مهمی بر عهده دارد و شاهنامۀ حکیم فردوسی، بزرگترین حماسۀ ملی ایران و جهان، در پرورش فضایل اخلاقی ـ بهویژه در بین ایرانیان ـ همواره نقشآفرین بوده است. یکی از این فضایل، خرد و خردورزی است. نمودهای فضیلت خردورزی در شاهنامه، ذیل دو عنوان تقسیم شده است: خرد فطری و غریزی؛ خرد اکتسابی. برای شرح و تبیین این دو خرد، از چارچوبی فلسفی و تئوریک استفاده شد که نظریۀ فضیلت اخلاقی ارسطو یا سهگانۀ دانش و عاطفه و اراده است؛ برای هرکدام از مواردِ سهگانه نیز شاهد و مثال از شاهنامه نقل شده است. نگارنده در این پژوهش بهشیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و روش کتابخانهای به واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریۀ فضیلت ارسطو میپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مفهوم خرد و خردورزی در هر دو حیطۀ بیانشده در شاهنامه به کار رفته است؛ بدین معنا که فردوسی در تعالیم اخلاقی و تعلیمی خود با آگاهی دادن، ایجاد انگیزه و نمود خرد و خردورزی، زمینه را در عمل برای ترویج و پرورش خردورزی، بهمثابۀ کنشی اخلاقی، فراهم کرده است و کار او در این باره مبنایی فلسفی و تربیتی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
120 - بررسی تطبیقی اشعار تعلیمی فردوسی و حافظ
احمدرضا یلمه هاشعر تعلیمی، شعری است که هدف اصلی سراینده، آموزش حکمت و اخلاق، همچنین تشریح و تبیین مسایل و اندیشههای مذهبی، تربیتی، فلسفی و مضامین پندگونه باشد. بیان آموزههای اخلاقی و حکمی در شعر فارسی از اوایل سدة چهارم هجری آغاز شد و به تدریج در بیشتر قالب های شعری جلوهگری نمود. ا أکثرشعر تعلیمی، شعری است که هدف اصلی سراینده، آموزش حکمت و اخلاق، همچنین تشریح و تبیین مسایل و اندیشههای مذهبی، تربیتی، فلسفی و مضامین پندگونه باشد. بیان آموزههای اخلاقی و حکمی در شعر فارسی از اوایل سدة چهارم هجری آغاز شد و به تدریج در بیشتر قالب های شعری جلوهگری نمود. اشعار تعلیمی گاه به صورت جداگانه و مستقل است؛ همانند منظومهها و داستان هایی که منحصراً به آموزههای تعلیمی میپردازد و گاه در دیگر آثار ادبی پراکنده است. شاهنامه فردوسی و دیوان حافظ از لحاظ اشتمال و احتوا بر مفاهیم و مضامین پندگونه از بینظیرترین آثار ادبی است که علاوه بر جنبة حماسی و غنایی همواره از دیرباز، به عنوان مرام نامه و دستورنامة زندگی مورد توجه خواص و عوام بوده است. نکتهای که اساس این پژوهش بر آن استوار است نوع بیان مضامین اخلاقی و اندیشههای حکمی و پندگونة این دو شاعر بلندآوازه است. لحن و بیان یکی رویکردی تفصیلی دارد و آن دیگری شیوة مختصرگویی را در پیش گرفته است؛ کلام یکی صریح و روشن و دیگری مرموز و طنزآلود و مبهم؛ شیوهها و گونههای متفاوت و مجزایی که این پژوهش سعی دارد به ارائة نمونههایی از آن بپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
121 - مقایسه آموزههای تعلیمی در شاهنامه فردوسی با بوستان سعدی
نجمه نظری آذر اسدیادبیات تعلیمی بخشی گسترده از ادبیات کهن فارسی را شامل می شود. اگر چه شاهنامه اثری حماسی به شمار میرود اما فردوسی در جای جای این اثر ارزشمند، از هر فرصتی برای بیان آموزههای تعلیمی استفاده کرده است، به ویژه در صحنههای حساس و در پایان داستانها حضور آشکار فردوسی و بیان أکثرادبیات تعلیمی بخشی گسترده از ادبیات کهن فارسی را شامل می شود. اگر چه شاهنامه اثری حماسی به شمار میرود اما فردوسی در جای جای این اثر ارزشمند، از هر فرصتی برای بیان آموزههای تعلیمی استفاده کرده است، به ویژه در صحنههای حساس و در پایان داستانها حضور آشکار فردوسی و بیان آموزههای اخلاقی قابل توجه است. توصیههای فردوسی به خردورزی، نام خواهی، دوری از آز، دادگری، رعایت اعتدال و... در حوزه زندگی شخصی و اجتماع، بیانگر توجه فردوسی به ادب تعلیمی است. دو قرن بعد سعدی به عنوان یک مصلح اجتماعی، بوستان را درحوزه ادبیات عرفانی و تعلیمی سرود. سعدی با توجه به مقتضیات جامعه ایرانی و به ویژه اوضاع زمانه خود در بوستان به مسائلی چون احسان، تواضع، دادگری، رعایت اعتدال، نام خواهی، اغتنام فرصت، نفی آز و... پرداخته است. مقایسه آموزههای تعلیمی فردوسی با سعدی بیانگر شباهتها و تفاوتهایی در نگاه این دو شاعراست. تفاوتها غالباً برخاسته از شرایط زمانی و اوضاع ایران در آن روزگار است که ازآن جمله میتوان به تأثیر قرنها تسلط بیگانگان، رواج عرفان و تفکر اشعری وکم رنگ شدن روحیه حماسی در روزگار سعدی اشاره کرد. در این مقاله به مقایسه آموزههای تعلیمی در شاهنامه فردوسی با بوستان سعدی پرداختهایم و شباهتها و تفاوتهای موجود میان آموزههای تعلیمی این دو شاعر فرزانه را مورد بررسی قراردادهایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
122 - مقایسۀ تطبیقی تعلیم و تربیت در شاهنامۀ فردوسی و ایلیاد و ادیسۀ هومر
الهام شاهوردی مسعود سپه وندیتعلیم و تربیت یکی از بنیادیترین اصول در تمامی فرهنگهای بشری و پلکانی برای عروج به عالم انسانی است و هدف عمدۀ پیامبران و مصلحان اجتماعی چیزی جز تعلیم فضایل تربیتی و پرورش خصائل نیک انسانی نبوده است. از منابع مهم تعلیم و تربیت آثار فاخر ادبی، منظومههای شاهنامۀ فردوسی و أکثرتعلیم و تربیت یکی از بنیادیترین اصول در تمامی فرهنگهای بشری و پلکانی برای عروج به عالم انسانی است و هدف عمدۀ پیامبران و مصلحان اجتماعی چیزی جز تعلیم فضایل تربیتی و پرورش خصائل نیک انسانی نبوده است. از منابع مهم تعلیم و تربیت آثار فاخر ادبی، منظومههای شاهنامۀ فردوسی و ایلیاد و ادیسۀ هومر هستند که پر از نکتهها و دستورالعملهای تعلیمی و تربیتیاند و تاکنون کمتر به آنها پرداخته شده است. ازاینرو با مطالعۀ کتابخانهای این آثار میتوان ضمن شناخت مؤلفههای تربیتی دو فرهنگ ایرانی و یونانی به این مهم دست یافت که مهمترین دغدغههای تربیتی هریک از این فرهنگها کداماند؟ و چگونه میتوان با شناخت و تدوین، تشریح و تفسیر آنها نسل امروز را به آموختن و تبعیت از این اصول نیک اخلاقی سوق داد. مقایسۀ تطبیقی آثار مورد اشاره بیانگر این واقعیت است که مؤلفههای تربیتی مانند نرمخویی، رایزنی و... در این دو فرهنگ علاوه بر اینکه نقاط مشترک بسیاری دارند، برای تأمین سعادت نوع بشر چه در گذشته و چه امروز نیز بسیار کارساز و راهگشا هستند و در حماسۀ هومر این مؤلفهها در مراحل اولیۀ تکامل اندیشۀ بشری هستند درحالیکه حماسۀ فردوسی در این زمینه بسیار کاملتر و پختهتر است و وضوح و شفافیت مؤلفههای تربیتی در آن بسیار بیشتر از حماسۀ هومر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
123 - بنیان تعلیم شاهان در برسازی زندگی فردوسی
رقیه صدرایی مهری بهفرشاهنامۀ فردوسی را به سبب تنوع مقولاتِ تعلیمبخشی، قدرت و غنای مباحث تعلیمی و اشکالِ گوناگونِ تعلیمِ گسترده در لایههای پیدا و پنهانِ متن، اگر در زمرۀ ادبیات تعلیمی به شمار آوریم، راه اغراق نپیمودهایم. شاهنامه پرحجمترین و قدیمیترین میراثبَرِ اندرزنامههای ایران باستا أکثرشاهنامۀ فردوسی را به سبب تنوع مقولاتِ تعلیمبخشی، قدرت و غنای مباحث تعلیمی و اشکالِ گوناگونِ تعلیمِ گسترده در لایههای پیدا و پنهانِ متن، اگر در زمرۀ ادبیات تعلیمی به شمار آوریم، راه اغراق نپیمودهایم. شاهنامه پرحجمترین و قدیمیترین میراثبَرِ اندرزنامههای ایران باستان در بابِ سلوکِ ملوک است و به چند معنا پایهگذار تعلیم پادشاهان، ترغیب آنان به نیکوروشی و تحصیل نیکنامی و تحذیرشان از بدکرداری و بدنامی است. این اثر نه فقط در متنِ خودش مبادیِ تعلیم به رأس قدرت را پایه میگذارد، که حتی زندگینامۀ ساختهشده برای مؤلفش مشابهسازیِ مبادیِ تعلیمیِ این متن و تأویلی تعلیمی برای آن است. زندگی برسازیشدۀ فردوسی در متون، محصول گفتگویِ متونِ بعد از فردوسی با شاهنامهاند و از همان عناصر تعلیم به رأس قدرت برخوردارند. هم شاهنامه و هم زندگینامۀ برسازیشدۀ فردوسی، دستمایه و درسنامۀ تعلیم در متون تعلیمی بودهاند و گفتمان اخلاقگرای تاریخ، از حیث نصیحة الملوک از گفتگوی شاهنامه با زندگیِ مؤلفش و گفتگوی این دو با متون تعلیمی دیگر شکل گرفته است. در این جستار بنا به روششناسی هرمنوتیک در واکاوی و تحلیل متون، به زندگینامۀ برسازیشدۀ فردوسی از بُعد تبعات و نتایج تعلیمی آن برای تاریخ نگریسته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
124 - بازتاب برخی اندرزها و اندیشه های پیشینیان در منظومة برزونامۀ کهن
سجاد رحمتیان عصمت خوئینی عفت نقابی عسگر عسگری حسنکلوبرزونامه اثری حماسی است که شمس الدین محمد کوسج در قرن هشتم هجری، آن را به تقلید از شاهنامۀ فردوسی و در ادامۀ آن سرود. این منظومه به سرگذشت برزو، پسر سهراب و شرح دلاوری ها و پهلوانی های وی می پردازد. در این پژوهش ـ که به برزونامه اختصاص دارد ـ کوشیده شده است تا با روش تو أکثربرزونامه اثری حماسی است که شمس الدین محمد کوسج در قرن هشتم هجری، آن را به تقلید از شاهنامۀ فردوسی و در ادامۀ آن سرود. این منظومه به سرگذشت برزو، پسر سهراب و شرح دلاوری ها و پهلوانی های وی می پردازد. در این پژوهش ـ که به برزونامه اختصاص دارد ـ کوشیده شده است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای نشان داده شود که سرایندۀ برزونامه، علاوه بر تقلید شیوه و سبک فردوسی در حماسه سرایی، از برخی ریزه کاری های او تقلید کرده است؛ از آن جمله آوردن و نقل اندرز و پند در لابه لای مطالب مختلف است. از مهم ترین یافته های این پژوهش نیز می توان به تأثیرپذیری فراوان و توجه برانگیز برزونامه از اندرزها و پندهای شاهنامه، به ویژه بسامد بالای مضامینی مانند چگونگی رسم و آیین چرخ و اندرزهای مرتبط با آن اشاره کرد؛ اندرزهایی که خود تاحدّ بسیاری تحت تأثیر اندیشه های کهن و اندرزهای متون پهلوی قرار دارد؛ البته گاهی تأثیر اندرزهای شاعران و نویسندگانی مانند نظامی و عنصرالمعالی کیکاوس نیز دیده می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
125 - انتقام و انگیزههای آن در شاهنامۀ فردوسی و ایلیاد و اودیسۀ هومر
مریم محمدزادهانتقام که امروزه نوعی ناهنجاری اخلاقی و عدالت بدوی به شمار میرود، از جمله پندارهای حاکم بر آثار حماسی است که در ایلیاد و اودیسۀ هومر، همانند حلقههای ارتباطی، حوادث را منطقی و پیوسته کرده و در هر سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی شاهنامه، امری بسیار مهم و واجد قداست ت أکثرانتقام که امروزه نوعی ناهنجاری اخلاقی و عدالت بدوی به شمار میرود، از جمله پندارهای حاکم بر آثار حماسی است که در ایلیاد و اودیسۀ هومر، همانند حلقههای ارتباطی، حوادث را منطقی و پیوسته کرده و در هر سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی شاهنامه، امری بسیار مهم و واجد قداست تلقی شده است. با توجه به اینکه یکی از بهترین روشهای تبیین هر مسئلهای، مقایسۀ آن با نمونهای همشأن و همجنس است، نوشتار حاضر با هدف بررسی رویکرد اقلیمهای حماسهساز ایران و یونان در خصوص انتقام، اقسام انتقام و انگیزههای شکلگیری آن را در حماسههای مذکور بررسی کرده تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا انتقام از بنمایههای شاخص آثار حماسی و اصلاساسی و قابل احترام بوده است؟ یافتههای تحقیق که به روشتوصیفیتحلیلی انجام شده، نشان میدهد که انتقامهای مقدس در این آثار، انتقامهایی اجتماعی هستند که در غیاب هنجارهای قانون رسمی کشور، در قالب قصاص و مجازات خطاکاران به وقوع پیوسته است. این انتقامها که صورت ابتدایی کیفر و مجازات عمومی به شمار میروند، در شاهنامه، بیشترین و در اودیسه، کمترین فراوانی را دارند و بهدلیل برخورداری از جنبۀ تأدیبی و تأمینی، ضمن جلوگیری از گسترش فساد و ناامنی در جامعه، ضامن اجرای عدالت و حیات افراد بودهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
126 - بررسی میزان استفاده از شیوه نامه ونکوور در نحوه استناد دهی پروپزال نویسی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
زهرا رضازادههدف: میزان آشنایی و استفاده دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد از شیوهنامه ونکوور در نحوه استناد دهی پروپوزال نویسی به تفکیک گرایش های موجود (علوم پایه ، پاتوبیولوژی، علوم درمانگاهی ، بهداشت و مواد غذایی) است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف أکثرهدف: میزان آشنایی و استفاده دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد از شیوهنامه ونکوور در نحوه استناد دهی پروپوزال نویسی به تفکیک گرایش های موجود (علوم پایه ، پاتوبیولوژی، علوم درمانگاهی ، بهداشت و مواد غذایی) است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به شیوه پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود. نمونه پژوهش شامل 265 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد / دکتری عمومی و دکتری تخصصی دانشکده دامپزشکی که با روش نمونهگیری طبقهای غیر نسبتی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار اس پی اس اس و مینی تب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: بین میزان آشنایی دانشجویان تحصیلات تکمیلی از عناصر مرتبط با نحوه استناد دهی پروپوزال نویسی شیوهنامه ونکوور در گرایشهای تحصیلی مختلف دانشکده دامپزشکی(علوم پایه، پاتوبیولوژی، علوم درمانگاهی، بهداشت و مواد غذایی) تفاوت معناداری وجود دارد. بین میزان آشنایی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده دامپزشکی از عناصر مرتبط با نحوه استناد دهی پروپوزال نویسی شیوهنامه ونکوور در مقاطع تحصیلی ارشد / دکترا عمومی و دکتری تخصصی تفاوت معناداری وجود دارد. بین میزان استفاده دانشجویان تحصیلات تکمیلی از عناصر مرتبط با نحوه استناد دهی پروپوزال نویسی شیوهنامه ونکوور در گرایش های تحصیلی مختلف (علوم پایه،پاتوبیولوژی،علوم درمانگاهی، بهداشت و مواد غذایی) تفاوت معناداری وجود دارد. بین میزان استفاده دانشجویان تحصیلات تکمیلی از عناصر مرتبط با نحوه استناد دهی پروپوزال نویسی بر اساس شیوهنامه ونکوور در مقاطع تحصیلی ارشد / دکترا عمومی و دکتری تخصصی تفاوت معناداری وجود دارد.نتیجه گیری : دانشجویان تحصیلات تکمیلی از عناصر شیوهنامه استفاده مطلوب داشته باشند، اما نمره میانگین آنان حاکی از آن است که ایشان در استفاده از عناصر شیوهنامه از وضعیت مطلوبی برخوردار نبودند. نتایج این پژوهش میتواند منجر به آگاهی گروههای علمی و مسئولان کتابخانه نسبت به سطح کیفی پایاننامهها از نظر نگارش علمی شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
127 - تحلیل جایگاه جهرم در شاهنامة فردوسی در مقایسه با تواریخ اسلامی، فرهنگ و روایات محلی
فاطمه تسلیم جهرمیدر شاهنامة فردوسی و بهویژه در بخش تاریخی آن، اسامی مکانها و نامجایهای بسیاری از جمله شهر جهرم آمده است. بنای شهر جهرم در سرزمین پارس را به چهرههایی اسطورهای چون بهمن پسر اسفندیار نسبت دادهاند؛ قهرمانانی چون: بُناک، مهرک نوشزاد و دختر مهرک، بهرام گور و باربُد، أکثردر شاهنامة فردوسی و بهویژه در بخش تاریخی آن، اسامی مکانها و نامجایهای بسیاری از جمله شهر جهرم آمده است. بنای شهر جهرم در سرزمین پارس را به چهرههایی اسطورهای چون بهمن پسر اسفندیار نسبت دادهاند؛ قهرمانانی چون: بُناک، مهرک نوشزاد و دختر مهرک، بهرام گور و باربُد، از چهرههای معروف شهر جهرم در شاهنامه، روایات عامیانه و برخی تواریخ اولیه اسلامی هستند. نام جهرم در نسخ مختلف شاهنامه بین ۸ تا ۱۷بار تکرار شده و محل وقوع برخی از اتفاقات مهم این حماسة ملی است. هدف از پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، تأیید اصیلبودن نام جهرم در شاهنامه و تحلیل جایگاه استراتژیک و نظامی در گذشتة تاریخی و اساطیری آن است. بر اساس یافتههای این پژوهش، وجود قوای نظامی، وجود قلعهها و ولیعهدنشینی این شهر از دلایل تکرار نام آن در شاهنامه است. روایات ملی و شخصیتهای شاهنامه در فرهنگ محلی جهرم به صورت نامگذاری بر اماکن جغرافیایی چون: قلعة مهرک و شاپورآباد، بازآفرینی روایات شاهنامه، نامهای خانوادگی و... حفظ شدهاند. باقیماندن نامها یا شهرتهای خانوادگی مرتبط با پهلوانان و خاندان شاهی در شاهنامه، بناها و نامجایها به نام شاهان و پهلوانان از دیگر نشانههای تاریخ حماسی این شهر در روزگار حاضر است. دادههای محلی این مقاله نیز به کمک پژوهشهای میدانی جمعآوری شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
128 - ارزشهای نسبشناسی خِرد نباتی و رُستن «گیاه کین» در شاهنامه بر مبنای نقد کهنالگویی (مورد کاوی: اسطورۀ سیاوش و کیخسرو)
پگاه محمودی ندا منزویرویکرد نقد اسطورهای، اسطورهشناختی یا کهنالگویی، رویکردی میان رشتهای است که بستری انسانشناختی دارد. کاربرد روش نقد کهنالگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به دلیل وجود ژرفساخت کهنالگویی و شالودههای عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسط أکثررویکرد نقد اسطورهای، اسطورهشناختی یا کهنالگویی، رویکردی میان رشتهای است که بستری انسانشناختی دارد. کاربرد روش نقد کهنالگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به دلیل وجود ژرفساخت کهنالگویی و شالودههای عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسطورهها در شاهنامۀ فردوسی و برخی آثار حماسی دیگر بسیار پررنگ است. غلبۀ نقش ناخودآگاه جمعی در این خزائن سترگ اسطورهای و عرفانی، بنمایههایی چون تکرار رفتارهای کیهانی، آیینها، خدایان و عناصر فرا طبیعی، همهوهمه بهویژه شاهنامۀ را متنی مستعد برای واکاوی عناصر کهنالگویی ساخته است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل ارتباط کهن الگویی گیاه و انسان در اساطیر با تکیه به داستان سیاوش و کیخسرو میباشد. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهره گیری از نقد کهنالگویی از منظر یونگ به واکاوی رموز کهنالگویی و نقد اسطوره ای ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی با محوریت داستان سیاوش میپردازد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که گیاه کین که از خون سیاوش میروید نمادی از کهن الگوی خرد و تبار گیاهی بشر است که در وجود کیخسرو تجلّی مییابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
129 - نمودها و خویشکاری فرّه در اقتباسهای محمّدرضا یوسفی از شاهنامه با رویکرد بومگرا
زهرا پارساپور فاطمه محمدزادهفرّه یکی از مفاهیم اسطورهای است که رابطة انسان و طبیعت را به خوبی نمایان میکند. این نیروی اَهورایی که به باور انسانهای دورة اسطوره، در همة موجودات (انسان و حیوان) سَرَیان دارد، سبب به کمال رساندن خویشکاریهای خود میشود.در شاهنامة فردوسی این نیرو گاهی با نمادهای جان أکثرفرّه یکی از مفاهیم اسطورهای است که رابطة انسان و طبیعت را به خوبی نمایان میکند. این نیروی اَهورایی که به باور انسانهای دورة اسطوره، در همة موجودات (انسان و حیوان) سَرَیان دارد، سبب به کمال رساندن خویشکاریهای خود میشود.در شاهنامة فردوسی این نیرو گاهی با نمادهای جانوری همراه است و همگامی انسان و طبیعت را در دورة اسطورهای در جهت برقراری نظم و نجات طبیعت از سلطة ضدّ طبیعت آشکار میسازد. مقالة حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به کنشگریهای فرّه با نمودهای جانوری پرنده (سپیدا) و برّه (فرهان) در ایجاد نظم، نجات انسان و طبیعت از تسلّط ضدّ طبیعت (دیوان، خشکسالی، سرمای سخت و...) با اقتباس محمّدرضا یوسفی از شاهنامة فردوسی برای کودکان و نوجوانان میپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد که یوسفی با رویکردی زیستمحورانه، نمادهای جانوری فرّه را در ساحتی اسطورهای برای مخاطبان خود بازنمایی کرده است. بنابراین، فرّه در این آثار بخشی از طبیعت است که با مقابله با شرور و برگرداندن نظم گیتی، همزمان به بقای انسان و ناانسان یاری میرساند. نقش فرّه بعدها در ادوار تاریخی تغییر مییابد و در خدمت نظم سیاسی و اجتماعی قرار میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
130 - تحلیل مضمونی چند نمونه از نگارههای «گذر سیاوش بر آتش» در شاهنامه فردوسی
سعید زاویه ایرج داداشی آمنه مافی تبارنقاش ایرانی داستان را تنها تصویرسازی نمیکرد بلکه بنمایه، جوهر و مفهوم داستان را تأویل و با روحی معنوی به تصـویر میکشید تا با هنر خود، همگان را از درک آن بهرهمند سازد. با این نگاه، ویژگیهای تصویری، واقعیت را آشکارا بازتاب نمیدهـند؛ بلکه به کار معناسازی مشغولاند و أکثرنقاش ایرانی داستان را تنها تصویرسازی نمیکرد بلکه بنمایه، جوهر و مفهوم داستان را تأویل و با روحی معنوی به تصـویر میکشید تا با هنر خود، همگان را از درک آن بهرهمند سازد. با این نگاه، ویژگیهای تصویری، واقعیت را آشکارا بازتاب نمیدهـند؛ بلکه به کار معناسازی مشغولاند و دستیابی به حقیقت آنها، خالی از دشـواری نخواهد بود. اما متأسفانه تاکنون توجه زیادی به نگارگری ایران، از نظر معنای عرفانی، فلسفی و درونی این هنر نشده و بیشتر تحقیقات، به شرح عناصر صوری و مباحث تاریخی معطوف گردیده است. از اینرو، مقالۀ توصیفی ـ تحلیلیِ پیشِرو، کوششی است در رفع این نقیصه در قبال چند نمونه از نگارههای گذر سیاوش بر آتش به روایت شاهنـامه فردوسی. اصلی که دریافت آن، علل حجم عظیـم نگاره¬های تصویرشده با موضوعیت این داستان را توجیه میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
131 - مقایسه جایگاه زن در شاهنامة فردوسی با ایلیاد و اودیسه هومر
حجت عباسی حسینعلی قبادیشاهکار حماسی شاهنامه، اثری است برآمده از مواریث اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایران باستان که در آمیزش با جهانبینی توحیدی حکیم ابوالقاسم فردوسی همچون آیینهای تمامنما، گویای بینش و منش ایرانیان بوده و از این رهگذر همواره از مراجع ایران و ایرانیشناسی قرار گرفته است که به ن أکثرشاهکار حماسی شاهنامه، اثری است برآمده از مواریث اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایران باستان که در آمیزش با جهانبینی توحیدی حکیم ابوالقاسم فردوسی همچون آیینهای تمامنما، گویای بینش و منش ایرانیان بوده و از این رهگذر همواره از مراجع ایران و ایرانیشناسی قرار گرفته است که به ناگزیر همچون هر منبع و مأخذ دیگر از گزند سهو و خبط مخاطبان و محققان مصون نمانده است؛ گاه متهم به پان ایرانیسم و ترکستیزی و گاه مظنون به جبرگرایی محض و زرتشتیگری؛ اما تازهتر از همه، اتهام زنستیزی است (خلافِ اتهامات و ابهامات پیشین که لااقل از پارهای توجیهات و دستاویزهایِ هرچند ظاهربینانه برخوردار است) که نه تنها پشتوانهای جز غرضورزی ندارد، بلکه عکس آن، یعنی زنستایی (چنانکه پس از این خواهیم دید) صادق است و خود از نقاط قوت حماسة ملی ایرانیان است.در این راستا، جستار حاضر میکوشد جایگاه و نقش زن را در شاهنامه فردوسی با استناد به پیشینة اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایرانزمین واکاوی نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
132 - بررسی و مقایسه سبک حماسهسرایی ایلیاد و شاهنامه از منظر تعهد ادبی
حسینعلی قبادی سعید بزرگ بیگدلی حجت عباسیایلیاد هومر به عنوان اثری که تأثیری کلان بر جامعة خویش نهاده است، از اولین آثاری است که از منظر رسالت و تعهد به آزمون نهاده شد. شاهنامه فردوسی نیز محصول ضرورت و رسالتی است که تاریخ بر دوش شاعر نهاده است. پژوهشِ پیشرو در پی آن است که نشان دهد داوری یک اثر ادبی از نظر رس أکثرایلیاد هومر به عنوان اثری که تأثیری کلان بر جامعة خویش نهاده است، از اولین آثاری است که از منظر رسالت و تعهد به آزمون نهاده شد. شاهنامه فردوسی نیز محصول ضرورت و رسالتی است که تاریخ بر دوش شاعر نهاده است. پژوهشِ پیشرو در پی آن است که نشان دهد داوری یک اثر ادبی از نظر رسالت و تعهد، مستلزم در نظر داشتن دو عامل اساسی است: شرایط عصر و بینش ادیب که البته خواه ناخواه از اوضاع زمانه خود متأثر است. از این رهگذر درمییابیم یک اثر ادبی بنا بر ضرورتهای تاریخ و مقتضیات اجتماع وقت چیزی غیر از آنچه هست، نمیتواند باشد. تبیین تأثیر و کارکرد رویکردهایی که دو شاعر از منظر تعهد ادبی در سبک داستانسرایی خود در پیش گرفتهاند، مقصد دیگر این پژوهش است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
133 - بررسی کهنالگوی انسان نخستین و نمودهای آن در بخش پیشدادی شاهنامة فردوسی بر مبنای اسطورهشناسی تحلیلی
فرزاد قائمیآفرینش نخستین نمونة انسانی- انسان مثالی نخستین- از مهمترین مراحل کهنالگوی آفرینش در فرهنگهای مختلف بشری است. نمونة بنیادین انسان نخستین، الگویی کهن است که در شکل انسان غولآسا یا خداگونه یا جفت اولیه پدیدار میشود. هدف این جستار، تشریح نمودها و کیفیتهای اسطورهشناخت أکثرآفرینش نخستین نمونة انسانی- انسان مثالی نخستین- از مهمترین مراحل کهنالگوی آفرینش در فرهنگهای مختلف بشری است. نمونة بنیادین انسان نخستین، الگویی کهن است که در شکل انسان غولآسا یا خداگونه یا جفت اولیه پدیدار میشود. هدف این جستار، تشریح نمودها و کیفیتهای اسطورهشناختی کهنالگوی انسان نخستین در فرهنگهای اساطیری و اساطیر ایران باستان، به ویژه در بخش پیشدادی شاهنامة فردوسی است. روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیلها، اسطورهشناسی تحلیلی است. از این دیدگاه سه شاخصة اصلی کهنالگوی انسان نخستین، ابتدا خاستگاه لاهوتی، سپس داشتن نمونة همزاد و بالاخره خویشکاری تمدنسازی و ایفای نقش قهرمان فرهنگی در تاریخ نمادین یک قوم است. در شاهنامه، این خویشکاریهای سهگانه بین مجموعهای از شاهان پیشدادی که هر کدام میتوانند نمونهای از نخستین انسان به شمار آیند، توزیع شده است که در این جستار، با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، نمودهای هر یک از این خویشکاریها در مورد کیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید، فریدون و منوچهر بررسی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
134 - مقایسة خرد در شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر اساس زبانشناسی متن
مهدی رضایی سید هاشم خاتمیخرد و خردگرایی از مفاهیم و بنمایههای کلیدی و بنیادین شاهنامه است. مسلماًشاهنامه به واسطة اخذ روایات تاریخی از متون ایرانی قبل از اسلام و شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامهها و روایات شفاهی مقتبس از موبدان و دیگر مورخان آگاه به علوم زرتشتی، تا حدی از اندیشههای اوستایی أکثرخرد و خردگرایی از مفاهیم و بنمایههای کلیدی و بنیادین شاهنامه است. مسلماًشاهنامه به واسطة اخذ روایات تاریخی از متون ایرانی قبل از اسلام و شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامهها و روایات شفاهی مقتبس از موبدان و دیگر مورخان آگاه به علوم زرتشتی، تا حدی از اندیشههای اوستایی و زرتشتی اثر پذیرفته است و مسلماًفردوسی نیز متأثر از عقاید دینی خویش بوده است؛ هرچند تأثیر دیگر نحلههای فکری و اجتماعی بر وی نیز نمیتواند دور از انتظار باشد. در این مقاله با شیوة زبانشناسی متنبه مقایسة ابیات شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر مبنای ارتباط اجزای کلام با یکدیگر در محور همنشینی پرداختهایم. پس از بررسی مشخص شد که بخش عمدهای از جنبههای خرد در شاهنامه هماهنگ با و متأثر از متون ایرانی قبل از اسلام است و بخشهای دیگری در شاهنامه دیده میشود که در منابع ایرانی وجود ندارد که مسلماً از نبوغ فردوسی یا متأثر از فرهنگهای دیگر است و همچنین جنبههایی از خرد در متون ایرانی پیش از اسلام قابل مشاهده است که در شاهنامه ذکر نشده است. این موضوع تا حدی نشان از خردگرایی منحصربهفرد فردوسی است که مشخص میکند خردگرایی در شاهنامه تقلید صرف از یک منبع و مأخذ نیست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
135 - کارکردهای عناصر حماسی و اساطیری شاهنامه در دیوان و حدیقهالحقیقه سنایی
ابوالقاسم قوام زهره هاشمیدر ادبیات کلاسیک فارسی از سنایی به عنوان یکی از نخستین حلقههای نوآوری و گسترش درونمایه شعری در جهات مختلف مدحی، عرفانی و خصوصاً تعلیمی و حکمی نام میبرند. او در پرتو بینش عرفانی و اخلاقی، نگرشی نو به مضامین و عناصر مختلف شعر- اعم از غنایی، حماسی و غیره- داشته است. در أکثردر ادبیات کلاسیک فارسی از سنایی به عنوان یکی از نخستین حلقههای نوآوری و گسترش درونمایه شعری در جهات مختلف مدحی، عرفانی و خصوصاً تعلیمی و حکمی نام میبرند. او در پرتو بینش عرفانی و اخلاقی، نگرشی نو به مضامین و عناصر مختلف شعر- اعم از غنایی، حماسی و غیره- داشته است. در این جستار برآنیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که سنایی چگونه عناصر حماسی و اساطیری شاهنامه را در حدیقهالحقیقه و دیوانش به کار گرفته است و شیوه نگرش وی به این عناصر چگونه بوده است؟ نگارندگان پس از مطالعه اشعار و استخراج این عناصر دریافتند که سنایی از آنها در چهار محور عمده زیباییشناسی، تعلیمی، عرفانی و ستایشی بهره برده است و میزان کاربرد این عناصر به ترتیب کمیّت عبارت بوده از: ستایشی، تعلیمی، زیباییشناسی و عرفانی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
136 - پیوند اسطوره و عرفان؛ برداشتهای عرفانی سهروردی از شاهنامه فردوسی
الیاس نوراییسهروردی از جمله عارفان علاقهمند به حکمت ایران باستان است که در آثار خود به عناصر و شخصیّتهای اساطیری ایران بسیار اشاره کرده است. وی از برخی از شخصیّتهای اساطیری، مانند سیمرغ، زال، رستم و اسفندیار و سرگذشت آنان برداشتهای عرفانی کرده و هر یک را نمادی برای بیان حقایق ف أکثرسهروردی از جمله عارفان علاقهمند به حکمت ایران باستان است که در آثار خود به عناصر و شخصیّتهای اساطیری ایران بسیار اشاره کرده است. وی از برخی از شخصیّتهای اساطیری، مانند سیمرغ، زال، رستم و اسفندیار و سرگذشت آنان برداشتهای عرفانی کرده و هر یک را نمادی برای بیان حقایق فلسفی و عرفانی خود قرار داده است. در نوشتار حاضر به بررسی مفهوم خورنه (فّر)، ارتباط آن با نور محمّدی و سکینه، و یکی شدن این دو مفهوم در اندیشههای سهروردی پرداخته شده است؛ همچنین برخی شخصیّتها و عناصر حماسی و اساطیری که در آثار رمزی سهروردی صورت عرفانی به خود گرفتهاند و سرگذشت آنها تأویلها و تفسیرهایی به همراه داشته است، بررسی شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
137 - بررسی نقش شهبانوهای ایرانی و انیرانی در ساختار فرمانروایی بر پایة شاهنامة فردوسی
اسماعیل خیرآبادی سپیده سپهری سیده ماندانا هاشمی اصفهانمهمترین بنمایة محوری در کلّ شاهنامه، شخصیت شاه است که از دو خاستگاه تاریخ و اسطوره منبعث شده است. عناصری که در شکلگیری حکومت پادشاهان در شاهنامه مؤثر بودهاند، عبارتند از: فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت)، ثروت و سیاست، قدرت وداشتن پشتوانه وپایگاه اجتماعی. از پنجاه و چه أکثرمهمترین بنمایة محوری در کلّ شاهنامه، شخصیت شاه است که از دو خاستگاه تاریخ و اسطوره منبعث شده است. عناصری که در شکلگیری حکومت پادشاهان در شاهنامه مؤثر بودهاند، عبارتند از: فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت)، ثروت و سیاست، قدرت وداشتن پشتوانه وپایگاه اجتماعی. از پنجاه و چهار پادشاه در شاهنامه، سه نفر زن و بقیه مرد بوده اند. زنان شاهنامه نقش کلیدی در حکومت دارند زیرا از طریق وراثت، ناقل خون پادشاهیاند و در امور کشوری (حکومت) و لشکری نقش بسزایی ایفا میکنند. آنان گاه به عنوان مادر و زنِ پادشاه و گاه به عنوان ملکه و شهبانو ظاهر میشوند. این جستار با روش تحلیلی - توصیفی به بررسی حکومت و پایههای فرمانروایی شهبانوهای ایرانی و انیرانی و مقایسة میان جهانداری پادشاهان مرد با شهبانوها پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سه شهبانوی ایرانی(همای چهرآزاد، پوران دخت وآزرم دخت) از طریق فرّه شاهی به حکومت رسیده اند و مشروعیت حکومتشان بر پایۀ داد و دهش بوده است به غیر از همای که برپایۀ بیدارگری وقدرت منفی بود و دو شهبانوی انیرانی(قیدافه و مادر تلخند وگو) زنانی با درایت وخردمند بوده اند که با ویژگی های شاهانه و حماسی ایرانی بر تخت نشسته اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
138 - شاهنامه امین نظیرهای معاصر بر شاهنامه فردوسی
زهرا قنبرعلی باغنی شهین اوجاق علیزادهشاهنامه از دیرباز به عنوان یک شاهکار حماسی مورد استقبال بسیاری از شاعران و نویسندگان قرار گرفته است و بیشترین نظیره ،گزیده ، منتخب و ترجمه از این اثر به یادگار مانده است. در دوران معاصر پروفسور سید حسن امین با بازآفرینی شاهنامه در هفت مجلد که به مدت سی سال به طول انجام أکثرشاهنامه از دیرباز به عنوان یک شاهکار حماسی مورد استقبال بسیاری از شاعران و نویسندگان قرار گرفته است و بیشترین نظیره ،گزیده ، منتخب و ترجمه از این اثر به یادگار مانده است. در دوران معاصر پروفسور سید حسن امین با بازآفرینی شاهنامه در هفت مجلد که به مدت سی سال به طول انجامیده است، یکی از نظیره های ماندگار تاریخ معاصر را به تصویر کشیده است. هدف از این جستار بررسی ویژگی های نظیره گویی در شاهنامه امین براساس شاهنامه فردوسی است. زیرا این نظیره علاوه بر مشابهت هایی که با شاهنامه فردوسی دارد، نویسنده مطالبی را در تکمیل بخش های تاریخی شاهنامه فردوسی به رشته تحریر کشیده است. این پژوهش با روشی تحلیلی- توصیفی به معرفی و نحوه نظیره گویی در سه بنیاد تاریخی، پهلوانی و دینی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاهنامه امین نظیره و اقتباسی از شاهنامه فردوسی به روایت امروزی است که هر دو نویسنده سی سال برای آن وقت صرف کرده اند. با این تفاوت که در شاهنامه امین به ادامه تاریخ بعد از اسلام تا تاریخ دوره معاصر به سبک فردوسی پرداخته است. هم چنین پروفسور امین در این شاهنامه معتقد است که فردوسی در شاهنامه به تاریخ مستند ایران باستان نپرداخته است. با توجه به بررسی های به عمل آمده آن چه که فردوسی از دید داستان به آن پرداخته، همان تاریخ بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
139 - تحلیل اجتماعی سیاسی وصیّت نامه های شاهنامه
احمد حسنی رنجبرشاهنامۀ فردوسی به شکل گسترده و منسجم مسائل گوناگون اجتماعی را در بردارد که برخی از این مسائل در وصیّت نامۀ شاهان مشهود است . فردوسی با سرودن وصیّت نامه های فرمان روایان به دو مسأله مهم اشاره دارد : 1 – فضایل اخلاق 2 – رذایل اخلاق در اکثر وصیّت نامه ها، پادشا أکثرشاهنامۀ فردوسی به شکل گسترده و منسجم مسائل گوناگون اجتماعی را در بردارد که برخی از این مسائل در وصیّت نامۀ شاهان مشهود است . فردوسی با سرودن وصیّت نامه های فرمان روایان به دو مسأله مهم اشاره دارد : 1 – فضایل اخلاق 2 – رذایل اخلاق در اکثر وصیّت نامه ها، پادشاهان به جانشینان خود توصیه می کنند که هنگام فرمان روایی فضایل اخلاقی را مورد توجه قرار دهند و از رذایل بپرهیزند . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
140 - تحلیل شخصیت رستم در نبرد با سهراب
مریم صادقیرستم همواره در شاهنامه به دلیل عملکردها ی مثبت خود مورد ستایش ایرانیان وتورانیان قرار گرفته است اما او در نبرد با سهراب، خصائل منفی و عملکردهای نادرستی دارد. این پژوهش با روش تحلیل محتوایی، شخصیت رستم را از دیدگاه روانشناسی در چهار بعد: بی مسئولیتی، هراس، ضعف قدرت و شخص أکثررستم همواره در شاهنامه به دلیل عملکردها ی مثبت خود مورد ستایش ایرانیان وتورانیان قرار گرفته است اما او در نبرد با سهراب، خصائل منفی و عملکردهای نادرستی دارد. این پژوهش با روش تحلیل محتوایی، شخصیت رستم را از دیدگاه روانشناسی در چهار بعد: بی مسئولیتی، هراس، ضعف قدرت و شخصیت و خلاف گویی، بررسی نموده و در پی اثبات دو نکته است: نخست آنکه لازم نبود رستم با تلاشی تصنعی، هویت خود را از سهراب پنهان کند زیرا سهراب در هر صورت، دشمن ایران و ایرانی بود و باید بر دست رستم ، حتی اگر فرزند رستم هم بود، کشته می شد زیرا در غیر این صورت سرزمین آرمانی ایران، نابود می شد. بنابراین به نظر می رسد که بر خلاف نظر فردوسی، تقدیر در این ماجرا، نقشی نداشته است و رستم باید انتظارات ایرانیان را مبنی بر پیروزی بر دشمن، برآورده می ساخت؛ ا و نمی توانست به گونه ای دیگر عمل نماید. دیگرآنکه هجیر و پس از او رستم، در این نبرد، سهراب را با سخنان خلاف واقع فریفتند و سهراب هم به دلیل زودباوری و صداقت خود، در دام نیرنگ رستم گرفتار و کشته شد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
141 - فردوسی و زُروانیه بررسی تأثیرپذیری فردوسی از آیین زُروانی
محمدعلی گذشتی حمیدرضا اردستانی رستمیفردوسی و شاهنامة او را می توان حاصل دو فرهنگ یا آبشخور فکری دانست؛ یک سوی فرهنگِ ایرانی و دیگر سوی فرهنگ اسلامی . هنگامی که او آهنگ سرودن شاهنامه را در سر می پرورانده، نزدیک به چهارصد سال از ورود اسلام به ایران گذشته است و بی گمان اندیشه های اسلامی بر او تأثیر و نفوذ دا أکثرفردوسی و شاهنامة او را می توان حاصل دو فرهنگ یا آبشخور فکری دانست؛ یک سوی فرهنگِ ایرانی و دیگر سوی فرهنگ اسلامی . هنگامی که او آهنگ سرودن شاهنامه را در سر می پرورانده، نزدیک به چهارصد سال از ورود اسلام به ایران گذشته است و بی گمان اندیشه های اسلامی بر او تأثیر و نفوذ داشته است. به جز تفکرات اسلامی، باورهای ادیان کهن و آدابِ باستانی، قطعاً بر فردوسی و اثر او تأثیر گذاشته است. در این فرصت تلاش بر آن است که نفوذِ کیش زُروانی از ادیان باستانی را بر فردوسی و شاهنامه پیش کشیم و تصویرهای زروانی در شاهنامه و ناخودآگاه ذهنِ شاعر را به نمایش گذاریم. می توان گفت: مسایلی چون اعتقاد به حاکمیت دراز مدتِ شرّ در هستی، تقدیرگرایی فردوسی، ستیزه گری با زنان و نوع ارتباط دین و شاهی در شاهنامه، از تأثیر زروانیه بر بخش ناهشیار یا احتمالاً هشیار ذهن شاعر برخاسته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
142 - بررسی تقابل(رویارویی) مهر و کین در شاهنامه فردوسی
احمد حسنی رنجبراز نکات ارزشمند شاهنامة فردوسی استفادة به جا و مناسب از دو واژۀ مهر و کین است، کاربرد این دو واژه به قدری زیبا در لابلای داستان های شاهنامه جلوه گر شده که شاید بتوان گفت فردوسی تحت تأثیر دو واژة قهر و لطف از صفات الهی بوده و گویا با توجه به ماهیّت داستان ها، قهر و لطف ب أکثراز نکات ارزشمند شاهنامة فردوسی استفادة به جا و مناسب از دو واژۀ مهر و کین است، کاربرد این دو واژه به قدری زیبا در لابلای داستان های شاهنامه جلوه گر شده که شاید بتوان گفت فردوسی تحت تأثیر دو واژة قهر و لطف از صفات الهی بوده و گویا با توجه به ماهیّت داستان ها، قهر و لطف به کین و مهر در شاهنامه تبدیل گردیده و تقابل آن دو، مورد عنایت این شخصیت بزرگ حماسه سرا قرار گرفته است. در این مقاله تلاش می شود همبری و برابری مهر و کین و تناسب بین آن دو در شاهنامه مطالعه و تجزیه و تحلیل گردد، و درصورت لزوم تأثّر فردوسی از آیات قرآن مجید و روایات و احادیث در کار برد این دو واژه بیان شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
143 - بررسی مقایسه ای داستان اسکندر در شاهنامه با داستان ذوالقرنین در قرآن مجید
احمد حسنی رنجبرداستان اسکندر استاد توس یکی از داستان های پر جاذبة شاهنامه است که فردوسی در لباس داستان، بسیاری از نکات اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و دینی را در آن مطرح می کند و بخشی از سفرهای اسکندر را با سفرهای سه گانه ذوالقرنین در قرآن مجید ( بدون ذکر نام قرآن) هم آهنگ می نماید، اگر چه أکثرداستان اسکندر استاد توس یکی از داستان های پر جاذبة شاهنامه است که فردوسی در لباس داستان، بسیاری از نکات اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و دینی را در آن مطرح می کند و بخشی از سفرهای اسکندر را با سفرهای سه گانه ذوالقرنین در قرآن مجید ( بدون ذکر نام قرآن) هم آهنگ می نماید، اگر چه همة داستان های شاهنامه در اوج زیبایی است، اما داستان اسکندر حال و هوای ویژة خود را دارد، در این مقاله کوشش می شود، این داستان به اجمال و با عنایت به مطالب اخلاقی و اجتماعی آن بررسی شود و با داستان ذوالقرنین در سورة کهف قرآن مجید مقایسه گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
144 - اندیشه های اخلاقی و تربیتی فردوسی در شاهنامه و مقایسه آن با نظریه های اخلاقی و تربیتی خواجه نصیر طوسی در اخلاق ناصری
یدالله بهمنی مطلقفردوسی از شاعران بزرگ زبان فارسی است که در جای جای شاهنامه به نقل مسائل اخلاقی و تربیتی پرداخته است. گستردگی موضوع در شاهنامه نشان می دهد فردوسی بطور غیر مستقیم به تبین مبانی تربیتی پرداخته که در تعلیم و تربیت اسلامی مورد توجه بوده است. برای روشن شدن مطلب مبانی تربیتی ف أکثرفردوسی از شاعران بزرگ زبان فارسی است که در جای جای شاهنامه به نقل مسائل اخلاقی و تربیتی پرداخته است. گستردگی موضوع در شاهنامه نشان می دهد فردوسی بطور غیر مستقیم به تبین مبانی تربیتی پرداخته که در تعلیم و تربیت اسلامی مورد توجه بوده است. برای روشن شدن مطلب مبانی تربیتی فردوسی در شاهنامه را با نظریه ی تربیتی خواجه نصیر در اخلاق ناصری که از کتب پایه در علم اخلاق محسوب می شود مقایسه می کنیم. بین اندیشه های تربیتی فردوسی و نظریه ی خواجه نصیر تقارن بسیار است لیکن به دلیل این که فردوسی شاهنامه را به قصد تدوین اخلاق و تربیت علمی بنا ننهاده بلکه به اقتضای موضوع به طرح مبانی تربیتی مورد نظر خود پرداخته، تفاوتهایی هم دیده می شود. این تفاوتها تا حدودی به نوع بیان و زبان آن ها مربوط است و تا حدودی به مواردی از انواع فضایل و رذایل منوط است که خواجه به دلیل پرداختن مستقیم به موضوع به آن ها اشاره کرده امّا موقعیّت کلام فردوسی پرداختن به آن ها را اقتضا نکرده است. فردوسی کمتر به مقوله ی استعدادها و تفاوت های فردی پرداخته در حالی که خواجه نصیر این موضوع را یکی از مهمترین مسائل تربیتی می داند. در این مقاله فضایل اخلاقی از قبیل حکمت، شجاعت، عفت، عدالت و برخی از زیر مجموعه های آن ها؛ و رذایل اخلاقی از قبیل جهل، شره، جور، جبن و برخی از زیر مجموعه های آن ها از دیدگاه فردوسی بر پایه ی نظریه ی تربیتی خواجه نصیر طوسی مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
145 - تحلیل مبانی اندیشههای خرد گرایی در شاهنامه فردوسی
مریم صادقی گیویخرد گرایی مهم ترین اندیشه ی فردوسی در شاهنامه است ؛ فردوسی ، خرد را مهم ترین ملاک در راهبرد ها و راهکارهای زندگی انسان می داند و بر آن است که وجه ممیزه ی انسان در آفرینش ، خرد است و بر همین اساس نیز شخصیت و عملکرد شاهان و پهلوانان ایرانی را تبیین و ارزیابی می نماید .فرد أکثرخرد گرایی مهم ترین اندیشه ی فردوسی در شاهنامه است ؛ فردوسی ، خرد را مهم ترین ملاک در راهبرد ها و راهکارهای زندگی انسان می داند و بر آن است که وجه ممیزه ی انسان در آفرینش ، خرد است و بر همین اساس نیز شخصیت و عملکرد شاهان و پهلوانان ایرانی را تبیین و ارزیابی می نماید .فردوسی ، شاهنامه را در قرن چهارم با هدف تبیین اندیشه های سیاسی و اجتماعی جامعه ی ایران پیش از اسلام ، می سراید و خرد را عامل تکمیل و تعیین کننده ی اعمال قدرت و مشروعیت سلطنت می داند . درقرن چهارم، با سیاست های نسبتا تساهل آمیز سامانیان و ایجاد شرایط نسبی رفاهمندانهی اجتماعی و اقتصادی، خرد گرایی به اوج می رسد و شاهنامه ی فردوسی به عنوان خردنامه ی ایرانی ، آفریده می شود . مهمترین عوامل تثبیت اندیشه ی خرد ورزی، تحکیم اندیشههای اعتزالی و گرایش به حکمت و فلسفه و انسان گرایی برای تبیین عقلانی اصول دین اسلام و گسترش آن در این قرن است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
146 - بازتاب اندیشههای فردوسی در دعاهای شاهنامه
احمد رنجبرشاهنامة فردوسی همچون دائره¬المعارفی مسائل گوناگون اجتماعی، اخلاقی، دینی، سیاسی و ... را در بر دارد،یکی از این موضوع ها دعاهایی است که در جای جایِ داستان¬های کتابِ موردِ بحث به گونه¬ای زیبا تعبیه شده است، می دانیم که سابقة تاریخی دعا به پیدایش بشر می رسد، و م أکثرشاهنامة فردوسی همچون دائره¬المعارفی مسائل گوناگون اجتماعی، اخلاقی، دینی، سیاسی و ... را در بر دارد،یکی از این موضوع ها دعاهایی است که در جای جایِ داستان¬های کتابِ موردِ بحث به گونه¬ای زیبا تعبیه شده است، می دانیم که سابقة تاریخی دعا به پیدایش بشر می رسد، و می توان از لابلای دعاهای نقل شده به طرز تفکر و شیوة زیستن انسان در دوره های گوناگون پی برد، حتی با بررسی دقیق دعاها امکان آگاهی از وضعیت طبیعی و زیست محیطی هر زمانی وجود دارد، و از این طریق می توان به حالات روحی و روانی افراد جامعه در هر دوره آشنایی یافت. زیرا این کتاب دارای سبک ادبی خاصی است و سبک هر دوره از حکومت¬های موجود در شاهنامه ویژگی خود را دارد که بادوره های دیگر متفاوت است. و دعاها بیانگر نکات بسیاری از نیکی ها و حقیقت ها یا بدی ها و ناراستی هاست. درون مایه مقالة پیشِ رو گوشه¬ای از دعاهای متنوع شاهنامه را در اختیار دوستداران ادب پارسی قرار می دهد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
147 - آسیبشناسی پژوهشهای فردوسیشناسی (از سال 1357 تا سال 1387)
زهرا قربانی پوردر این مقاله پژوهشهای فردوسیشناسی (از سال 1357 تا سال 1387) در سه بخش توسعهای، بنیادی و کاربردی از رویکرد آسیبشناسی مورد واکاوی قرار گرفته است. فردوسی تنها شاعر حماسی ایران است که همواره محور عمدۀ بسیاری از پژوهشهای ادبی قرار گرفته است و قرنهاست که دربارۀ شاهنامه أکثردر این مقاله پژوهشهای فردوسیشناسی (از سال 1357 تا سال 1387) در سه بخش توسعهای، بنیادی و کاربردی از رویکرد آسیبشناسی مورد واکاوی قرار گرفته است. فردوسی تنها شاعر حماسی ایران است که همواره محور عمدۀ بسیاری از پژوهشهای ادبی قرار گرفته است و قرنهاست که دربارۀ شاهنامه آثار ذوقی، فکری و تحلیلی نوشته می شود؛ قسمت عمدۀ این پژوهشها در قرن معاصر انجام شده است و منتقدان شاهنامه را از ابعاد گوناگون زبانشناختی، جامعهشناختی، سیاست، روانشناختی و ... بررسی کردهاند؛ این مقاله بر آن است تا به آسیبشناسی این پژوهشها بپردازد. روش پژوهش کمی و کیفی است. دستاوردهای این پژوهش، نشاندهندۀ آن است که مهمترین آسیبها و نقصهای تألیفات فردوسیشناسی، عبارت است از: 1- عدم توجه به تمام نسخهها. 2- عدم توجه به پیشینۀ تحقیقات. 3- عدم توجه به جزئیات. 4- تقلیدگرایی و انتقادگریزی. 5- رویکردهای تکرار گرایانه. 6- اصالت رویکردهای درونمتن گرایانه. 7- اهداف تقلیلگرایانه. 8- رویکردهای یکسونگرانه. 9- عدم رعایت موازین علمی. 10- اطلاعاتمداری به جای تحلیلمداری. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
148 - سیمای خرد در سبک خراسانی (رودکی،فردوسی،ناصرخسرو،خیام)
معصومه پورجعفرچلیکدانیخردگرایی یا Rationalism یا اصالت عقل ایده واندیشه ای است که بر پایه ی استدلال وتجربه مبتنی است . خواه استدلال قیاسی وخواه استدلال استقرایی باشد . عنصر خرد عنصری است که وجه تمایز آدمی از سایر جانداران زمین است وعلم که زائیده ی همین عنصر است ، سبب برتری آدمی شده است. در ا أکثرخردگرایی یا Rationalism یا اصالت عقل ایده واندیشه ای است که بر پایه ی استدلال وتجربه مبتنی است . خواه استدلال قیاسی وخواه استدلال استقرایی باشد . عنصر خرد عنصری است که وجه تمایز آدمی از سایر جانداران زمین است وعلم که زائیده ی همین عنصر است ، سبب برتری آدمی شده است. در این نوشتار هدف بررسی جایگاه این عنصر در شعر عده ای از شاعران سبک خراسانی است . خرد گرایی در برابر طبیعت گرایی در ادبیات جایگاه ویژه ای دارد.در سبک خراسانی عنصر " غالب " طبیعت گرایی است و شاعران این سبک عمدتا وصفی دقیق از طبیعت را ارائه داده اند و همانند نقاشی آن را وصف کرده اند و در واقع هدفشان از سرودن شعر وصف طبیعت بوده است اما از این میان عده ای نیز پا را از طبیعت فراتر نهاده و تاملات ذهنی خود را در شعر مطرح ساخته اند و طبیعت گرایی را وسیله ای برای خرد گرایی قرار داده اند مانند رودکی ، فردوسی ، ناصر خسرو و خیام. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
149 - دیالکتیک و عناصر بنیادین اندیشه های سیاسی فردوسی
علی اکبر امینی عقیل گودرزیچکیده شاهنامه کتاب نبرد بین خوبی و بدی است که از آئین مزدائی و اندیشه ایران پیش از اسلام مایه گرفته است. در دوره اساطیری و پهلوانی تا پایان پادشاهی کیانیان، این نبرد به نحو روشن و مداوم دنبال می شود. جهان بینی شاهنامه، دفاع خوبی در برابر بدی است. این دفاع به نحو بی اما أکثرچکیده شاهنامه کتاب نبرد بین خوبی و بدی است که از آئین مزدائی و اندیشه ایران پیش از اسلام مایه گرفته است. در دوره اساطیری و پهلوانی تا پایان پادشاهی کیانیان، این نبرد به نحو روشن و مداوم دنبال می شود. جهان بینی شاهنامه، دفاع خوبی در برابر بدی است. این دفاع به نحو بی امان تا سر حد جان، و با دادن قربانی های بی شمار ادامه می یابد. محتوای شاهنامه اسطوره و داستان و تاریخ است به طوری که چهره ها و نهادها و اندیشه ها در قالب دو شکل خوب و بد رفتاری با یکدیگر مقایسه می گردند.این مقاله مروری بردیالکتیک و عناصر بنیادین اندیشه های سیاسی فردوسی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
150 - بازتاب رئالیسم جادویی در هفتخان رستم
زهرا قدسی بتول فخراسلام مهدی نوروز اکبر شعبانیچکیده رئالیسم جادویی اگرچه سبکی نو در داستاننویسی محسوب میشود، امّا در ایران سابقهای هزار ساله دارد و در آثار ادبی ما ریشه دوانده است. بدون تردید گنجینة وسیع اساطیر که در دنیای منطق گریز شاهنامه انعکاس یافته، میتواند سهم بزرگی در اثبات این موضوع باشد. فردوسی واقع أکثرچکیده رئالیسم جادویی اگرچه سبکی نو در داستاننویسی محسوب میشود، امّا در ایران سابقهای هزار ساله دارد و در آثار ادبی ما ریشه دوانده است. بدون تردید گنجینة وسیع اساطیر که در دنیای منطق گریز شاهنامه انعکاس یافته، میتواند سهم بزرگی در اثبات این موضوع باشد. فردوسی واقعگرایی است که با بهرهمندی از بن مایههای رئالیسم جادویی داستانهایی چون هفتخان را خلق کرده است، او واقعیّت روزگارش را در بستر حوادثی فرامنطقی طرح میکند تا دریچهای از معرفت را به سوی خوانندگان خود بگشاید. این پژوهش بر آن است که به روش توصیفی - تحلیلی به بررسی بنمایههای رئالیسم جادویی بپردازد، با رسیدن به این هدف که جادو طیف گستردهای از اساطیر و باورهای باستانی را در داستان هفت خان انعکاس میدهد. در عین حال از واقعیّتی به نام شورش در برابر آزمونهای دشوار زندگی سخن میگوید. پس تلاش میشود با واکاوی بنمایههای رئالیسم جادویی در هفتخان به ارتباط این پیوند همّت گمارد. برآیند پژوهش، گواه آن است که هفت خان رستم با هفت آیین مهر گره خورده و با بهرهگیری از عنصر خیال، این اثر حماسی خیالانگیز مینماید و همین ویژگی بر رئالیسم جادویی تأکید میکند. سراسر هفت خان بازتاب اندیشههای یونگ است. نکتة آخر این که روند داستان بر خرد سیاسی ایران باستان که در آن پادشاه رکن اساسی است، پافشاری میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
151 - بررسی آیینها و آلات بزم در شاهنامه
فاطمه شرفی سید علی اکبر شریعتی فر علی عشقی سردهیچکیده پژوهش حاضر درصدد بررسی آیینها و آلات بزم در شاهنامه است. از این منظر پس از بسط فضای مفهومی موضوع، به بررسی آیینها و آلات بزم خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این پژوهش، روشتحقیق، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای است. یافتههای ت أکثرچکیده پژوهش حاضر درصدد بررسی آیینها و آلات بزم در شاهنامه است. از این منظر پس از بسط فضای مفهومی موضوع، به بررسی آیینها و آلات بزم خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این پژوهش، روشتحقیق، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای است. یافتههای تحقیق حکایت از آن دارند که اولاً، در شاهنامه فردوسی از جنگها و مبارزات پهـلوانان سخن به میان آمده است که در میان این ابیات با فزونی آیینها و آلات بزم روبهرو میشویم، ثانیاً فردوسی از هنر بزم خود برای پروراندن داستـانهای حماسی خود به نحو احسن استفاد نمودهاند که در میان شاعران معاصر و شاعران بعد از خود کمنظیر وحتّی بینظیر است، ثالثاً؛ موسیقی بزم شاهنامه نسبت به موسیقی رزم آن- با توجّه به موضوع رزمی شاهنامه- از بسامد پایینی برخوردار است، با این حال سازهای بزمی و رزمی همسو با هم در جای جای شاهنامه مشاهده میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
152 - بررسی هویّت زنان شاهنامه فردوسی با دیدگاه فمینیستی سیمون دوبووار
مریم سعید علی عشقی سردهی سیّدعلیاکبر شریعتیفر سعید روزبهانیشاهنامه شاهکار ارزشمند فردوسی، بازتاب ارزش های فرهنگی و هویّت ملّی ایران است. زنان در شاهنامه فردوسی براساس هویّت زنانه خویش در مقاطع مختلف زندگی نقش های متفاوتی را ایفا میکنند. سیمون دوبووار، نویسندۀ فمنیست فرانسوی دهۀ هفتاد، در کتاب جنس دوّم زنان را دارای قابلیّت های أکثرشاهنامه شاهکار ارزشمند فردوسی، بازتاب ارزش های فرهنگی و هویّت ملّی ایران است. زنان در شاهنامه فردوسی براساس هویّت زنانه خویش در مقاطع مختلف زندگی نقش های متفاوتی را ایفا میکنند. سیمون دوبووار، نویسندۀ فمنیست فرانسوی دهۀ هفتاد، در کتاب جنس دوّم زنان را دارای قابلیّت های فکری و یادگیری برابر با مردان می داند که نباید آنها را صرفاً براساس برداشتی ثابت از زنانگی قضاوت کرد. هدف از این جستار بررسی نگاه فردوسی به زنان شاهنامه و تحلیل آن با دیدگاه فمنیستی سیمون دوبووار است. این پژوهش که به روش (توصیفی- تحلیلی- تطبیقی) انجام میگیرد نشان می دهد که سیمون دووبوار جوامع زنان را جنس دوّم میداند و زنان باید نقش همسری و مادری را کنار بگذارند تا بتوانند با مردان رقابت کنند. نمونه های بارز از کوچک و فرودست شمردن زنان در برابر مردان، طبیعتی که دووبوار وجود و ماهیّت آن را مورد انتقاد قرار داده است. طبیعتی منحصر به زنان که آنان را غیر قابل اعتماد میسازد، در اشعار فردوسی مشهود است. برخی سرودههای فردوسی زن را کمعقل و جنس دوّم برمیشمرد که نباید در امور کارها با او به مشورت پرداخت. اشعار فردوسی نشاندهندۀ فرهنگ و نظام مردسالار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
153 - بررسی سیمای دنیا در شاهنامۀ فردوسی بر اساس ادبیّات تبلیغی
مهرانه غلامی داودی ابراهیم ابراهیمتبارچکیده شاهنامه از شاهکارهای ادبیّات تعلیمی ایران به شمار می آید که با مطالعۀ آن می توان با جغرافیا، تاریخ، فلسفه، ادبیّات، دین و فرهنگِ سرزمین کهنِ ایران آشنا شد. سرایندۀ آن، عالِم به تمام امور است که جلوه های متفاوت از ادبیّات حماسی، غنایی و تعلیمی را به نمایش می گذار أکثرچکیده شاهنامه از شاهکارهای ادبیّات تعلیمی ایران به شمار می آید که با مطالعۀ آن می توان با جغرافیا، تاریخ، فلسفه، ادبیّات، دین و فرهنگِ سرزمین کهنِ ایران آشنا شد. سرایندۀ آن، عالِم به تمام امور است که جلوه های متفاوت از ادبیّات حماسی، غنایی و تعلیمی را به نمایش می گذارد. بررسی ارزشهای شاهنامه از ابعاد مختلف سبب می شود که بیشتر به عظمت و شکوهِ این اثرِ سترگ پی ببریم. استاد اخلاق، با توجّه به فرهنگِ غنیِ کهنِ ایران زمین و تعالیمِ دین پاک و زلال اسلام، آموزه های جامع و فراگیری را برایِ مردمِ جهان فراهم نموده است. این مقاله سعی دارد به روش تحلیل محتوا، به بررسی و واکاوی تصویر دنیا بر اساس ادبیّات تبلیغی در شاهنامۀ فردوسی بپردازد تا نشان دهد شاعر چگونه به تبلیغ اندیشه های دینی خویش پرداخته است. نتیجه بیانگر این است که فردوسی در مورد دنیا و جلوه های متفاوت آن به طور کامل نظر بر تعالیم دین اسلام دارد و به گونه ای هنری به تبلیغ مبانی این دین مبارک می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
154 - تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین گاو در آثار حماسی، غنایی و عرفانی
حمید ایاز رضا کشتگرنماد یک شگرد بیانی است که معنا و مفهوم وسیعی دارد و به جای اشاره مستقیم موضوعی، آن را غیر مستقیم و به واسطه موضوعی دیگر ، با شیوه تمثیل بیان می کند. هدف این مقاله – که با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - تطبیقی نوشته شده - بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی «گاو» در آثار حما أکثرنماد یک شگرد بیانی است که معنا و مفهوم وسیعی دارد و به جای اشاره مستقیم موضوعی، آن را غیر مستقیم و به واسطه موضوعی دیگر ، با شیوه تمثیل بیان می کند. هدف این مقاله – که با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - تطبیقی نوشته شده - بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی «گاو» در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه¬ی نظامی و مثنوی مولوی) است و می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهد : در اوستا و متون پهلوی در مورد گاو چه نگرشی وجود دارد؟ گاو در هریک از آثار مورد بررسی در چه مفاهیم نمادین و تمثیلی به کار رفته است؟ کدام مفهوم مایه حماسی، کدام غنایی و کدام مایه عرفانی دارد؟ نماد، تمثیل، گاو، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، خمسه نظامی تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
155 - تقابل و تعامل با دیگری در شاهنامه فردوسی از منظر نشانه شناسی فرهنگی (از گیومرت تا فریدون)
فرهاد طهماسبیتقابل و تعامل با دیگری در فردوسی از منظر نشانه شناسی فرهنگی (از گیومرت تا فریدون) فرهاد طهماسبی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 2/11/1397 تاریخ پذیرش: 30/4/1398 چکیده این مقاله موضوع تق أکثرتقابل و تعامل با دیگری در فردوسی از منظر نشانه شناسی فرهنگی (از گیومرت تا فریدون) فرهاد طهماسبی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 2/11/1397 تاریخ پذیرش: 30/4/1398 چکیده این مقاله موضوع تقابل و تعامل فرهنگی را از منظر نشانه شناسی فرهنگی، در بخش اساطیری، مورد بررسی قرار می دهد. در ابتدا مفاهیمی هم‎ چون خود و دیگری، طرد و جذب، آرامش و آشوب و سپهر فرهنگی که از مفاهیم بنیادین نشانه شناسی فرهنگی به شمار می آیند، به کوتاهی توضیح داده می شود. سپس با تکیه بر متن، مصادیق این مفاهیم، تحلیل و تشریح می گردد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و برمبنای نظریه های نشانه شناسی فرهنگی است و نتایج نشان می دهد که بنابر متن فردوسی، فرهنگ ایرانی بنابه دلایل گوناگون، فرهنگی پذیرا بوده و در شرایط مختلف با دیگران نه فقط تقابل بل که تعامل هم داشته و از قدرت جذب و ترکیب قابل توجهی برخوردار بوده است، اما همواره به ثبات و تکرار چرخه وار بر مبنای سپهر فرهنگی نهادینه شده در آن، روی خوش نشان داده و از تغییر بنیادین روی گردان بوده است. کلیدواژه ها: خود و دیگری، تعامل و تقابل، مرکز و حاشیه، جذب و طرد، شاهنامۀ فردوسی. * . farhad.tahmasbi@yahoo.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
156 - ارائه شاخص های مطلوب بازنویسی و داستان گزینی آثار حماسی در ادبیات کودک و نوجوان با تاکید بر شاهنامه فردوسی
پریا انصاری عبدالحسین فرزادگفتار پیش رو، نتیجۀ پژوهش کتاب خانهای است که به منظور ارتقای کیفیت متون بازنویسیشده از آثار حماسی با تأکید بر مشخّصههای رشد ادراکی، عاطفی و اجتماعی برای کودک و نوجوان صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف، در گام نخست مبانی نظری بازنویسی آثار حماسی ادبیات کودک و ن أکثرگفتار پیش رو، نتیجۀ پژوهش کتاب خانهای است که به منظور ارتقای کیفیت متون بازنویسیشده از آثار حماسی با تأکید بر مشخّصههای رشد ادراکی، عاطفی و اجتماعی برای کودک و نوجوان صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف، در گام نخست مبانی نظری بازنویسی آثار حماسی ادبیات کودک و نوجوان ارائه و تاریخچۀ مختصری از آثار بازنویسی شده در عرصۀ ملّی با تأکید بر شاهنامه فردوسی بررسی شده است. سپس مشخّصههای رشد کودک در سنین مختلف طبقهبندی شده و براساس آن قواعد عمومی و تخصصی بازنویسی آثار کهن حماسی ارزیابی شده است. بر مبنای این ارزیابی، شاخصهای مطلوب داستان گزینی و بازنویسی آثار حماسی سازگار با قابلیتهای ذهنی و توانمندیهای مختلف ادراکی مخاطبان کودک و نوجوان در سنین مختلف جمعبندی و پیشنهاد شده است. در پایان، نمونههایی از این شاخصهای مطلوب در مقایسه با بازنویسی های ناکارآمد از داستانهای شاهنامه فردوسی به منظور ارائه مصداقهای کاربردی آورده شده است. پژوهش حاضر شیوهای علمی برای ارائه شاخصهای مطلوب و انتخاب داستان هایمناسب در سایر انواع ادبی نیز هست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
157 - بررسی آسیبشناسی مقالات عرصۀ فردوسی و شاهنامه در سالهای 1380تا1385
زهرا سعادتیفر ابوالقاسم قوام محمدجعفر یاحقیشاهنامهپژوهی در دهۀ هشتاد نسبت به سالهای پیشین، شتاب بیشتری داشته و مقالههای فراوانی با رویکردهای نوین در مجلّات این دوره به چاپ رسیده است. اما با توجّه به روند چشمگیر مقالات در عرصۀ فردوسی و شاهنامه طی سالهای1380تا 1385 منتشر شدهاند، شناخت کاستیهای ساختاری و مح أکثرشاهنامهپژوهی در دهۀ هشتاد نسبت به سالهای پیشین، شتاب بیشتری داشته و مقالههای فراوانی با رویکردهای نوین در مجلّات این دوره به چاپ رسیده است. اما با توجّه به روند چشمگیر مقالات در عرصۀ فردوسی و شاهنامه طی سالهای1380تا 1385 منتشر شدهاند، شناخت کاستیهای ساختاری و محتوایی در برخی مقالات مرتبط با شاهنامهپژوهی، بسیار پراهمّیّت است و نقد و آسیبشناسی چنین آثاری، ضروری مینماید. آفتهایی در مقالات حوزۀ فردوسی و شاهنامه بین سالهای1380تا1385بهچشم میخورد که پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، پارهای از آنها را با شیوه گردآوری کتابخانهای، نقد و ارزیابی میکند، آفتهای چون؛ ناهماهنگی عنوان مقاله با محتوا، ارجاع به چاپهای نامعتبر شاهنامه و بیتوجّهی به منابع اصلی و پیشینۀ پژوهش، سطحی بودن و گرایش به توصیف، تکرار مطالب، علمی و روشمند نبودن مقالههای انتقادی، کاربرد زبان نامناسب، تحمیل معنا به متن و عیوب ساختاری مقالات در پژوهش پیشرو بررسی شدهاست. چنانچه اصلاحاتی از کاستیها و بیدقّتیها (ساختاری و محتوایی) برای دور ماندن مقالاتِ حوزۀ شاهنامه در زمینۀ انتشار اجرا گردد، نشانه خوبی برای رشد کیفی مقالههای آتی است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
158 - بررسی نام و لقب فرایین/شهربراز در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی
زاگرس زندبررسی نام و لقب فرایین/شهربراز در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی زاگرس زند* دکتری تاریخ ایران باستان از دانش گاه تهران، گروه تاریخ، دانش کدۀ علوم انسانی، دانش گاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران تاریخ دریافت: 11/10/1397 تاریخ پذیرش: 6/6/1398 چکیده در بخش ساسا أکثربررسی نام و لقب فرایین/شهربراز در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی زاگرس زند* دکتری تاریخ ایران باستان از دانش گاه تهران، گروه تاریخ، دانش کدۀ علوم انسانی، دانش گاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران تاریخ دریافت: 11/10/1397 تاریخ پذیرش: 6/6/1398 چکیده در بخش ساسانیان شاهنامۀ فردوسی از شخصیت های تاریخیِ بسیاری نام برده شده که در دیگر منابع با ریخت های گوناگون و گاه تحریف شده ثبـت شده اند یا القاب و عنوان های رسمیِ آنان به جای نامِ آن ها نشسته است. گاه میزان تفاوت بسیار بوده است و می تواند پژوهش گر را در ریشه شناسی، یافتن معنای نام و تبارشناسی آن شخصیت گم راه کند و به خطاهای بزرگ تر علمی بیانجامد. برخی نام /لقب های به کار رفته در شاهنامه یگانه است و در دیگر منابع دیده نمی شود. نام/لقب شهربراز در هیچ یک از منابع تاریخی فـرایین نیست و ایـن نـام/لقب تنـها در شاهنامه ثبت شده است. این جستار بـه ریشه شناسی و سنجش این نام/لقب ها در منابع گوناگون می پردازد و برای این کار، این شخصیت و نام، عناوین و القاب او در منابع کهن پهلوی، فارسی، عربی، سریانی، ارمنی و یونانی ردیابی، واکاوی و سنجش شده و دربارۀ چراییِ ثبت فرایین از سوی فردوسی و میزان درستی یا تحریف آن و نقش فردوسی، منبع او، کاتبان و ویراستان در این تغییرات بحث شده است. گراز و فرایین در شاهنامه یک شخص هستند و هر دوی این نام ها در منبع شاهنامه وجود داشته و فردوسی هر دو را با کمی تغییر به کار برده است. * . zagros.zand@gmail.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
159 - خاقانی شروانی در شعر خود از روایت کدام شاهنامه بهره برده است؟
کامران ارژنگی محمد جعفر یاحقیخاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سدۀ ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنا أکثرخاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سدۀ ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنامه نیستند و مشخّصاً در شاهنامۀ فردوسی وجود ندارند یا به گونه ای دیگر روایت شده اند. نگارندگانِ این سطور، این فرض را مطرح می کنند که ممکن است خاقانی افزون بر شاهنامۀ فردوسی، به شاهنامه ای دیگر نیز دست رسی داشته و از آن بهره گرفته باشد. شواهد شعری نشان می دهد که تلمیحات شاهنامه ای در اشعار شاعران سده های پنجم و ششم هجری قمری، به داستان هایی از شاهنامه اشاره دارد که متفاوت است از آن چه در شاهنامۀ فردوسی می بینیم و گویا اشارات شاهنامه ایِ شعر آنان، در برخی موارد، از مآخذی دیگر سرچشمه می گیرد. در این مقاله با بررسی شواهدِ شاهنامه ایِ شعر خاقانی و مطابقت آن ها با منابع حماسی پیشین و همچنین روایات حماسی موجود در تواریخ کهن فارسی، این نتیجه به دست آمده است که این شاعر به غیر از شاهنامۀ فردوسی، شاهنامههایی دیگر را نیز در دست داشته و با بررسی دقیق ترِ این شواهد می توان این فرض را مطرح کرد که وی بیشترْ تحت تأثیر شاهنامۀ مسعودی مروزی بوده است. در این پژوهش، این شواهد مطرح و بررسی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
160 - بررسی علل جامعه شناختی فروپاشی حکومت جمشید براساس نظریه ابن خلدون
پرنوش پژوهششاهنامه بیانکنندۀ تاریخ و سرنوشت ایران زمین است. به همین علت ترجمان معتبری از پیشینۀ فرهنگی ملت ایران محسوب میشود. از همین روی از مهمترین مباحثی که میتوان در آن یافت، نگرش جامعه شناختی فردوسی است. در قسمت اسطورهای شاهنامه سیر زندگی اجتماعی بسیار شبیه به روندی است ک أکثرشاهنامه بیانکنندۀ تاریخ و سرنوشت ایران زمین است. به همین علت ترجمان معتبری از پیشینۀ فرهنگی ملت ایران محسوب میشود. از همین روی از مهمترین مباحثی که میتوان در آن یافت، نگرش جامعه شناختی فردوسی است. در قسمت اسطورهای شاهنامه سیر زندگی اجتماعی بسیار شبیه به روندی است که در نظریات اجتماعی مطرح است، یکی از نظریههای مشهور، متعلق به ابنخلدون است. ابنخلدون یکی از چهرههای شاخص در تاریخ نظریۀ اجتماعی است. از میان مفاهیمی که وی ابداع کرده است مفهوم عصبیت و مراحل پنجگانۀ سیر حکومتها از مهمترینها است. در این مقاله برآنیم تا بر مبنای نظریۀ ابنخلدون به بررسی حکومت جمشید، پادشاه پیشدادی و خردمندی که به همه هنرها دست یافته و بر همه کارها توانا شد، بپردازیم. هدف این مقاله بررسی علت سقوط حکومت جمشید در شاهنامه براساس نظریۀ جامعهشناسی ابنخلدون است. پیشفرض اصلی این پژوهش این است که نظریۀ ابنخلدون بر تمام ابعاد حکومت جمشید قابل تطبیق است. در جهت تحقق این هدف پس از بیان مقدمهای کوتاه، جامعهشناسی در ادبیات بهصورت موجز بیان شده و سپس به بیان مفهوم عصبیت و مراحل پنجگانۀ سیر حکومتها از تأسیس تا واژگونی پرداخته شده است. آنگاه دوران سلطنت جمشید براساس مراحل پنجگانه مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه میرسیم که اگرچه در دورة فردوسی علم جامعهشناسی به صورت امروزی وجود نداشته ولی نظریههای جامعهشناسی در حماسۀ او بازسازی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
161 - تعارض میان فردی در داستان «لهراسپ و گشتاسپ» با تکیه بر نظریات علم مدیریت تعارض
نازیلا یخدانساز پروانه عادل زاده کامران پاشایی فخریانسانها برای برقراری ارتباط و تعامل با همدیگر ناگزیر از داشتن رفتارها و اعمالی هستند که تفاوتهای ذاتی و بعضاً اکتسابی این رفتارها، تعارضات میان آنها را اجتنابناپذیر میسازد. تعارض از تقابل دو خواسته و گاه دو فکر بروز میکند؛ بدین معنی که دو یا چند نفر از افراد به د أکثرانسانها برای برقراری ارتباط و تعامل با همدیگر ناگزیر از داشتن رفتارها و اعمالی هستند که تفاوتهای ذاتی و بعضاً اکتسابی این رفتارها، تعارضات میان آنها را اجتنابناپذیر میسازد. تعارض از تقابل دو خواسته و گاه دو فکر بروز میکند؛ بدین معنی که دو یا چند نفر از افراد به دلیل اختلاف در نیازها، خواستهها، اهداف و ارزشها در مقابل یکدیگر قرار میگیرند. ازاینرو تفاوتها، خطرات و انگیزههای متمایز از یکدیگر در افراد، بافت سازمانی را از تعارضهای سازمانی اجتنابناپذیر میکند. مدیریت تعارض یکی از رویکردهای مهم رفتار سازمانی درصدد کنترل و کاهش این تعارضات است. ادبیات نمود رفتارهای متقابل آدمی است. تعارضها و تناقضها در آثار ادبی رخ مینمایند و گاه راهکارهای مدیریت این تعارضات نیز در قالب داستان و حکایت بیان میشود. شاهنامه فردوسی بهعنوان اثری گرانسنگ و بیبدیل حماسی، اگر در چند خصیصه بارز خلاصه شود مسلماً مهمترین خصیصهاش تضاد و کشمکش و تبعات مثبت و منفی حاصل از آن خواهد بود که بهعنوان بنمایهای ژرف بر سراسر داستانهای این اثر هنری، سایه افکنده است. در این مقاله توصیفی ــ تحلیلی، سعی شده است تعارضات میان فردی داستان گشتاسپ و لهراسپ تحلیل شود. هدفِ نویسندگان در این تحقیق، نشان دادن دیدگاههای درخور توجه و برجستۀ فردوسی و ارائه راهکار و شیوههای مبتنی بر کنترل و حل تضادها و تعارضات میان فردی پیشآمده در شرایط گوناگون است که میتواند الگویی قابل ملاحظه برای مدیران امروزی باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
162 - تحلیل شخصیتپردازی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریۀ زندگیِ اصیلِ مارتین هایدگر
سیّد آریا قریشیچکیده یکی از مهمترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوۀ تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخداده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یکدیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر میرسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبهروییم و ن أکثرچکیده یکی از مهمترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوۀ تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخداده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یکدیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر میرسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبهروییم و نه با سوءتفاهمی از آن دست که در داستان رستم و سهراب اتفاق افتاد. به همین دلیل، ویژگیهایی که این دو شخصیت را رودرروی هم قرار داده، از اهمیتی ویژه برخوردار میشود بهطوریکه تحلیل تفاوتهای بنیادینِ دو شخصیتِ رستم و اسفندیار، یکی از راههای کشف علل تأثیرگذاری این داستان به شمار میرود. برای رسیدن به این هدف، پیش از هر چیز نیاز است که با پیدا کردن معیاری مناسب، راهی برای طبقهبندیِ ویژگیهای رفتاریِ دو شخصیت اصلیِ این داستان به دست بیاوریم. در پژوهشِ پیشِ رو، کوشش شده تا بر اساس آرایی که مارتین هایدگر در مورد ریشههای شکلگیری زندگی اصیل و تفاوتهای آن با زندگی غیر اصیل مطرح کرده، تفاوتهای بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان رستم و اسفندیار بررسی شده و نقش این تفاوتها در مسیر حرکت داستان و به سرانجام رساندنِ آن موردتوجه قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تحلیل شخصیتپردازی در داستانِ رستم و اسفندیار بر اساس نظریۀ هایدگر، نهتنها میتواند ما را به درکی روشنتر از ریشههای اختلاف میان این دو شخصیت برساند؛ بلکه برخی از رفتارهای بهظاهر متعارضِ اسفندیار را هم توجیه کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
163 - خویشکاری و ناخویشکاریِ شاهانِ شاهنامه
فاطمه قایینی کریم آبادی حسن بساکچکیده شاهنامۀ فردوسی، یکی از آثار بزرگ ادب پارسی است که با اجتماع، حکومت و سیاست زمان خود ارتباطی تنگاتنگ دارد. نوع حکومت در شاهنامه پادشاهی و بنیاد و اصول آن بر گرفته از اندیشۀ ایران شهری است. پایه و اساس حاکمیّت درشاهنامه، پادشاه است و تزلزل او، ویرانی کل حکو أکثرچکیده شاهنامۀ فردوسی، یکی از آثار بزرگ ادب پارسی است که با اجتماع، حکومت و سیاست زمان خود ارتباطی تنگاتنگ دارد. نوع حکومت در شاهنامه پادشاهی و بنیاد و اصول آن بر گرفته از اندیشۀ ایران شهری است. پایه و اساس حاکمیّت درشاهنامه، پادشاه است و تزلزل او، ویرانی کل حکومت و قلمرو آن محسوب می شود. ایران شهر آرمانی فردوسی نیز نمود حکومتی با پادشاهی دادگر، خردمند و فره مند است. فردوسی در شاهنامه علاوه بر داشتن نگاه جهانی و آرمانی، با نگاهی آسیب شناسانه، آفت های قدرت و ناخویش کاری شاهان را همانند فروگذاشتن خردورزی، دادگـری و شکیبایی که در نهایت بـه خروج از قانون اشه می انجامد، تبیین کرده است. نویسندگان در این مقاله که به شیوۀتوصیفی و تحلیل محتوا و با بهره گیری ازمتن شاهنامۀ فردوسی به انجام رسیده است، علاوه بر خویش کاری شاهان و حکومت در شاهنامه، با نگاه آسیب شناسی قدرت، به نقد و تحلیل داستان جمشید- به عنوان نخستین الگوی یک پادشاه خویشکار و ناخویش کار- پرداخته اند و به نتایجی چند دست یافته اند، از جمله این که هستۀ اصلی خویشکاری را فره مندی تشکیل می دهد و شاه فره مند شاهی خردمند و دادگراست. خویش کاری شاهان باید برگرفته از پادشاه و نظام آفرینش باشد و نـاخویش کـاری شاه نـه تـنها موجب آسیب رساندن به اساس شاهی و حاکمیت و ملت؛ بل که نوعی بی احترامی به آفرینش و در نهایت موجب آشفتگی و ویرانی کشور می گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
164 - مطالعۀ تطبیقی روایاتی از تدفین اقوام سکایی در شاهنامه با آثار تدفینی گورستان خرمآباد مشگینشهر
رضا رضالو یحیی آیرملو قاسم مهرآور گیگلومطالعۀ تطبیقی روایاتی از تدفین اقوام سکایی در شاهنامه با آثار تدفینی گورستان خرم آباد مشگین شهر قاسم مهرآور گیگلو* دانش جوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. رضا رضالو** دانش یار گروه باستان شناسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. ( أکثرمطالعۀ تطبیقی روایاتی از تدفین اقوام سکایی در شاهنامه با آثار تدفینی گورستان خرم آباد مشگین شهر قاسم مهرآور گیگلو* دانش جوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. رضا رضالو** دانش یار گروه باستان شناسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. (نویسندۀ مسؤول). یحیا آیرملو *** دکتری باستان شناسی، دانش گاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. تاریخ دریافت: 16/11/1395 تاریخ پذیرش: 20/9/1398 چکیده شاهنامۀ فردوسی را می توان به عنوان یکی از منابع ارزش مند در مورد آداب، رسوم و آیین های مختلف جوامع کهن ساکن در سرزمین مان به شمار آورد. یکی از این آیین ها، مراسمی است که پیرامون مرگ شاهان و پهلوانان بزرگ در مورد آن ها سخن به میان آمده است. بر اساس پژوهش های انجام گرفته، از آن جایی که برخی از پهلوانان و شاهانی که فردوسی در مورد آن ها سخن به میان آورده، از تیرۀ اقوام سکایی بودند، بر همین اساس، در این پژوهش با توجه به اشاراتی که در مورد مرگ این پهلوانان و شاهان صورت گرفته، به بررسی تطبیقی چگونگی تدفین این افراد با نمونه ای نادر و نویافته از این گونه تدفین ها در ایران پرداخته شده است. تدفین های اقوام سکایی گورستان خرم آبـاد مشگین شهر استان اردبیل که به تازگی مورد کاوش علمی باستان شناسان قرار گرفته است، تا حدودی بسیار با سروده های فردوسی در مورد تدفین پهلوانان سکایی مطابقت دارد. چگونگی برپایی آرام گاه های باشکوه پهلوانان سکایی که فردوسی آن ها را توصیف نموده است، می توان با یـافته های گورهای سلطنتی گورستان خرم آبـاد مشگین شهر متصوّر شد. در هر دو زمینه، در کنار ویژگی آرام گاه ها، به وجود اسب در کنار افراد مدفون اهمیتی ویژه داده شده است. * . mehravar_g@yahoo.com ** . reza_rezaloo@yahoo.com *** . yahya_ayramloo@yahoo.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
165 - حماسه ایرانی در فرانسه
سینا فروزش مریم برزگرچکیده شاهنامۀ فردوسی با گزارش ویلیام جونز و ترجمه بخش هایی از آن به شعر لاتین و نثر فرانسوی تا حدی در غرب شناخته شد و پس از آن شخصیت هایی چون لوئی لانگلس، ارنست رنان، ژان ژاک آمپر، نولدکه اعلام کردند که حماسۀ ملی ایرانیان برترین حماسه جهان است. چگونگی نفوذ شاهنامه فرد أکثرچکیده شاهنامۀ فردوسی با گزارش ویلیام جونز و ترجمه بخش هایی از آن به شعر لاتین و نثر فرانسوی تا حدی در غرب شناخته شد و پس از آن شخصیت هایی چون لوئی لانگلس، ارنست رنان، ژان ژاک آمپر، نولدکه اعلام کردند که حماسۀ ملی ایرانیان برترین حماسه جهان است. چگونگی نفوذ شاهنامه فردوسی در فرانسه و میزان تأثیرپذیری فرانسویان از داستان های شاهنامه مسأله اصلی پژوهش است که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. از قرن هجدهم و پس از انقلاب کبیر فرانسه، در ادبیات فرانسه نهضت بی مرزی در ادبیات شکل گرفت که توجه آنان را به آثار ادبی دیگر ملل معطوف ساخت. با گسترش شرق شناسی در اروپا روند نهضت ترجمه سرعت گـرفت. اولین ترجمه ها از بخش هایی از شاهنامه توسط لوئی لانگلس، دو والنبورگ و بیانکی انجام گرفت، اما ترجمه و تصحیح انتقادی ژول مول از شاهنامه فردوسی که چهل سال به طول انجامید و در سال ۱۸۷۷.م در هفت جلد منتشر گردید. پس از این ترجمه نویسندگان فرانسوی چون آلفرد دلوو، موریس مترلینگ، نولدکه نقدها و تحقیقاتی پیرامون شاهنامه انجام دادند که باعث تأثیرپذیری شاعران فرانسوی چون آبل بونار، ویکتور هوگو، فرانسوا کوپه، پل فور، آندره ژید از شاهنامه گردید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
166 - مقاله تحلیل بوردیویی میدان تولید ادبی شاهنامه و عادت وارۀ فردوسی
صبا پژمان فر احمد ذاکری سیدحسین نبویچکیده در این پژوهش نظریۀ ساختارگرای تکوینی بوردیو به کار گرفته شد تا هم میزان تأثیر میدان تولید ادبی قرن چهارم به عنوان ابژکتیو و هم میزان تأثیر منش فردوسی به عنوان سوبژکتیو در سروده شدن مهم ترین حماسۀ ملی ایران سنجیده شود. پس از بررسی میدان مذکور و سنجش سرمایه های اقت أکثرچکیده در این پژوهش نظریۀ ساختارگرای تکوینی بوردیو به کار گرفته شد تا هم میزان تأثیر میدان تولید ادبی قرن چهارم به عنوان ابژکتیو و هم میزان تأثیر منش فردوسی به عنوان سوبژکتیو در سروده شدن مهم ترین حماسۀ ملی ایران سنجیده شود. پس از بررسی میدان مذکور و سنجش سرمایه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین مؤثر در عادت وارۀ فردوسی، این نتیجه به دست آمد که رابطۀ دیالکتیکی میدان تولید ادبی قرن چهارم که در رابطه با میدان سیاست حکومت سامانی قرار دارد و عادت وارۀ کنش گر، فردوسی را به سمت دفاع از آموزه های مبتذل نکشانده، بل که وی به منظوم ساختن روایت های ملی ایران اقدام کرده است. در این گفتار که به روش توصیفی ـ تحلیلی فراهم آمد، استراتژی فردوسی تحت تأثیر عادت وارۀ جمعی موجود در زمان خود است که از ساختار سیاسی سامانیان برآمده و عادت وارۀ فردی او، تحت تأثیر سرمایۀ نمادین و سرمایۀ فرهنگی او و طبقۀ دهقان است و وی را واداشته است که به حفظ زبان فارسی و هویت ملی ایرانی گرایش یابد. هم چنین به اثبات رسید که پشتوانۀ سیاسی و اقتصادی تولید اثر ادبی، شاهنامۀ فردوسی، ابومنصور عبدالرزاق توسی و هم راهان او بوده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
167 - «دینِ خُرَّم» در سخنِ فردوسی و پیوندِ آن با کیشِ اسماعیلیِ شاعر
حمیدرضا اردستانی رستمیچکیده دربارۀ ترکیبِ دینِ خُرّم در مصراعی از دیباچۀ داستانِ سیاوخشِ شاهنامه، سخن بسیار گفته اند. نگارنده نیز در جستارِ پیشِ رو، تعبیر و تأویلِ خویش را از این سخن بازگفته است. به باورِ نویسندۀ این جستار، با توجّه به این که فردوسی از اسماعیلیان بوده است و بیش ترِ این گروه أکثرچکیده دربارۀ ترکیبِ دینِ خُرّم در مصراعی از دیباچۀ داستانِ سیاوخشِ شاهنامه، سخن بسیار گفته اند. نگارنده نیز در جستارِ پیشِ رو، تعبیر و تأویلِ خویش را از این سخن بازگفته است. به باورِ نویسندۀ این جستار، با توجّه به این که فردوسی از اسماعیلیان بوده است و بیش ترِ این گروهِ باطنی در ایران، پیش از مسلمان شُدَن، بر باورِ خُرّم دینی بودند و خُرّم دینانْ در پیِ استقلالِ ایران از تازیان برآمدند، فردوسی نیز در بیتِ موردِ نظر، خود را شیفتۀ عمل کردِ سیاسی و فرهنگیِ این گروه و پی رَوی کنندۀ راهِ آنان می داند که در پیِ متابعت از ایشان در ایران دوستی، شاهنامه را سروده است تا این درختِ برومند، بارِ خود را بر همۀ ایرانیان بپراکَنَد و آنان را بهره مند سازد. گذشته از این، در دیباچۀ داستانِ سیاوخش، فردوسی از موبدی سخن می گوید کـه این موبد، همه را به سَخُن گویی، خردمندی، نکوخویی، نرم گویی، توجّه به دست آوردِ کـردار و جهانِ دیـگر سفارش می کند. با تـوجّه به متنی کـه از شخصی اسماعیلی مذهب (که پیش از آن خُرّم دین بوده) به جا مانده است و تطبیقِ آن با کلامِ موبد در شعرِ فردوسی، این موبدْ نیز باید شخصیّتی خُرّم دینی بوده باشد. برخی اندیشه هایِ مانوی نیز در سخنِ موبد هست که آن نیز پیوندِ او را با اندیشه هایِ خُرّم دینی نشان می دهد؛ زیرا ریشۀ اندیشه هایِ خُرّم دینی در کیشِ مزدکیان بوده است و آنان نیز در باورهایِ مذهبی، با مانویان پیوند داشته اند؛ پس با توجّه به مذهبِ اسماعیلیِ فردوسی و پیوندِ اسماعیلیّه بـا خُرّم دینان و همین طور وجودِ سخنانِ موبد با درون مایه هایِ خُرّم دینی، می توان بر آن شد که ماندن بر دینِ خُرّم در سخنِ فردوسی، احتمالاً تأییدِ برخی باورهایِ دینیِ خُرّم دینان (آن چه متناسب با عقایدِ اسماعیلیّه بوده است) و به ویژه پی رَوی از روی کردِ فرهنگیِ آنان است که به سراییدنِ شاهنامه انجامیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
168 - روایتی از خاندان جمشیدی تا ظهور فریدون
حمیدرضا خوارزمیچکیدهاسطوره ها روایتگر داستان های آغازین بشر هستند و در مرحلۀ جدیدتر که انسان از اندیشه های بدوی به سمت زندگی تازه تری حرکت می کند، دیگر با پرسش های آغازین روبه رو نیست، بلکه با حماسه به نیازهای تازۀ خود پاسخ می دهد. در حماسه روایت منطقی تری را از داستان ها شاهد أکثرچکیدهاسطوره ها روایتگر داستان های آغازین بشر هستند و در مرحلۀ جدیدتر که انسان از اندیشه های بدوی به سمت زندگی تازه تری حرکت می کند، دیگر با پرسش های آغازین روبه رو نیست، بلکه با حماسه به نیازهای تازۀ خود پاسخ می دهد. در حماسه روایت منطقی تری را از داستان ها شاهد هستیم. شاهنامۀ فردوسی به عنوان میراث مکتوبی از اسطوره های ایرانی، در قالب جدیدترِ حماسه، بازگوکنندۀ روایت هایی است که در کتاب های حماسی و اسطوره ای دیگر سینه به سینه نقل شده است. در این بین بعد از بیان منطقی سرگذشت قهرمانان به مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید، گسست فرمانروایی در حاکمیت اهوراییان به وجود می آید می آید و ضحاک فسار سلطنت را به دست می گیرد و بعد با ظهور فریدون، ضحاک، از صف قدرت بیرون می رود. در این دورۀ هزارسالۀ حاکمیت ضحاک وارونه خوی، سرگذشت خاندان جمشیدی، ظهور و بروز خانوادۀ فریدون و نسبت آنها با جمشیدیان روشن نیست. نگارنده با تکیه بر آثار حماسی و تاریخی دیگر، بخصوص کوش نامه، در پی آن است که این روایت را بازگو نماید. حاصل این پژوهش این است که جمشید پس از آواره شدن در هندوستان و زابلستان، با دختر خاقان و دختر شاه زابل ازدواج می کند و از یک شاخه، خاندان رستم و از شاخۀ دیگر خاندان فریدون به وجود می آیند. این پژوهش بنیادی است که به شکل توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
169 - نویافتههای داستان سیاوش در خلال روایت کُردی الماسخان کندولهای
زهرا جمشیدی عباس محمدیانچکیده شکوه و گیرایی داستان های شاهنامۀ فردوسی موجب شده تا همواره مورد توجه شاعران محلی باشد. شاعران کُردزبان نیز از این قاعده جدا نیستند و بارها به ترجمه یا بازآفرینی داستان های شاهنامه پرداخته اند. یکی از نمونههای این تأثیرپذیری، منظومۀ سیاوش نامه اثر ارزش مند الماس أکثرچکیده شکوه و گیرایی داستان های شاهنامۀ فردوسی موجب شده تا همواره مورد توجه شاعران محلی باشد. شاعران کُردزبان نیز از این قاعده جدا نیستند و بارها به ترجمه یا بازآفرینی داستان های شاهنامه پرداخته اند. یکی از نمونههای این تأثیرپذیری، منظومۀ سیاوش نامه اثر ارزش مند الماس خان کندوله ای به زبان کردی گورانی است که به پی روی از داستان سیاوش سروده شده است. شاعر کُرد کوشیده است تا از ترجمه و تقلید محض دوری کند و به فکر خلاقیت ادبی هم باشد. جهت نیل به این هدف، داستان سیاوش را با تفصیل و ذکر جزئیاتی بیشتر بیان کرده است تا منظومه ای دیگر بیافریند؛ به همین دلیل نسبت به داستان سیاوش در شاهنامه، روابط علت و معلولی دقیق تر و طرح و پیرنگی مستحکم تر در آن دیده می شود؛ از این رو میتواند همچون کلیدی در حلّ برخی از ابهامات داستان سیاوش در شاهنامه بسیار راه گشا باشد و به پارهای از پرسش هایی که تاکنون دربارۀ این داستان بیجواب مانده اند، پاسخی درخور دهد. نگارندگان این مقاله کوشیده اند تا ضمن معرفی الماس خان کندولهای، احوال و آثار او، با روش تطبیقی ـ تحلیلی، نقاط اختلاف سیاوش نامۀ کردی و داستان سیاوش در شاهنامه را از نظر روایت، محتوا و رخ دادهای داستان واکاوی کنند و برای برخی از کنش ها و وقایع داستانی، تحلیلهای اسطورهشناختی شایسته ای ارائه دهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
170 - بررسی اضطراب تاثیر اسدی توسی از شاهنامه فردوسی بر اساس دیدگاه هارولد بلوم
وحید مبارکچکیده در میان پیروان شاهنامه و فردوسی، گرشاسبنامۀ اسدی طوسی جای گاهی ویژه دارد. اسدی با رفتن به آذربایجان و قرار گرفتن در جوّ مساعد آنجا، به تکمیل کار شاهنامه و فردوسی دست یازید و مثلِ نظامی، به سرودن بخشهای سروده نشده روایات ملّی در شاهنامه، روی آورد. تکمیل کار پیش أکثرچکیده در میان پیروان شاهنامه و فردوسی، گرشاسبنامۀ اسدی طوسی جای گاهی ویژه دارد. اسدی با رفتن به آذربایجان و قرار گرفتن در جوّ مساعد آنجا، به تکمیل کار شاهنامه و فردوسی دست یازید و مثلِ نظامی، به سرودن بخشهای سروده نشده روایات ملّی در شاهنامه، روی آورد. تکمیل کار پیشینیان، اغلب با دلهرۀ تاثیر و تقلید از آن ها هم راه است و شاعران می کوشند خود را از زیر سایۀ شاعر پیشین به در آورند. این پژوهش در صدد است کوشش و بیش متنیتی را که اسدی برای خارج شدن از حوزۀ تاثیر شکل، زبان و اندیشه های پیش متن (شاهنامه) انجام داده است، بر اساس دیدگاه هارولد بلوم، مشخص کند. یافته ها نشان می دهد که اسدی به دلیل اضطراب تاثیر، خواسته است متفاوت از شاهنامه باشد و از سیطرۀ آن بگریزد. وی با واردکردن برهمن به جای موبد و پرسش های جهان بینانه ای که گرشاسب، در مورد آفرینش هستی و خلقت انسان از او می کند، و با روی آوردن به اطناب و وصفهای زیبا و استوار و حاکم کردن دیدگاه و فلسفهای متفاوت با اندیشه های کهن ایرانی در مساله مهم دادگری در حکومت و دادپیشگی شاهان، و گزیدن کارکردهایی نمایشی چون خودنمایی و اظهار قدرت در رزمها و قرار دادن صحنه ها و میدان های متعدد رزم دریایی و اژدهاکشی های مکرر ... و مهم تر از همه، نسبت دادن توان مندی هایی چون آزمودن جهان پهلوان به وسیلة ضحاک (اژی دهاک) و قراردادن داستان در روزگار و زیر نظر اژدهایی مردمخوار و پدرکش چون ضحاک، این اثر را متفاوت از شاهنامه کرده است؛ اما، نشانه های وابستگی متعددی، حتا در تکرار مصراع ها و ابیات، از تاثیر شاهنامه بر گرشاسب نامه هویدا است و اسدی در دیالکتیک وابستگی به/ گریز از زبان شاعرانۀ پیشین، هم وابسته به شاهنامه و هم در گریز از آن بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
171 - بازخوانی و تحلیل ساختاری قیامهای شاهنامه
علی آسمند جونقانییکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی در حماسۀ فردوسی، قیامها و خیزشهای مختلفی است که به دلیل رفتار ناشایست و ظالمانۀ پادشاهان اتفاق افتاده است. فردوسی در خلال داستان پادشاهان ستم‎کارِ ایران باستان این قیامها را در اثر گرانسنگ خود ثبت کرده است. این قیامها و خیزشها أکثریکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی در حماسۀ فردوسی، قیامها و خیزشهای مختلفی است که به دلیل رفتار ناشایست و ظالمانۀ پادشاهان اتفاق افتاده است. فردوسی در خلال داستان پادشاهان ستم‎کارِ ایران باستان این قیامها را در اثر گرانسنگ خود ثبت کرده است. این قیامها و خیزشها با انگیزههای گوناگونی در جامعۀ ایران اتفاق افتاده است. در این جستار با هدف تحلیل ساختاری قیامهای شاهنامه، ضمن شناسایی پادشاهانی غیر فرهمند که علیه آنان قیامهایی صورت گرفته، دلایل پرداختن فردوسی به قیام‎، ضد شاهان را - در شاهنامه که در ظاهر کتاب شاهان است - بازنمایی کرده ایم. سپس با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی به روش توصیفی – تحلیلی اقداماتی را که منجر به قیام و شورش شده بررسی و چگونگی قیامها و خیزشها علیه پادشاهان و نحوۀ مقابله و اقدامات قیامکنندگان را بهعنوان یکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی از منظر قدرت تصویرسازی و شاعرانه فردوسی مورد تجزیهوتحلیل قرار داده‎ایم. نتایج بهدستآمده در هر قیام نشان میدهد عواملی مختلف در به وجود آمدن قیامها دخیل بوده است و بیشتر این قیامها به نابودی حاکمان انجامیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
172 - نظام مالیاتی و سیاستهای وامدهی در شاهنامه فردوسی
سمیه ارشادیمالیات ها در شاهنامه به عنوان مهم ترین منابع درآمدی از شاخصه های اساسی در تأمین بودجه های نظامی، مخارج سپاهیان و سایر هزینه های دولت به شمار می آیند و ضامن حفظ و بقای ساختار امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشورند. بهترین مشوق های مالیاتی در شاهنامه، تمرکز بر دریافت های اصول أکثرمالیات ها در شاهنامه به عنوان مهم ترین منابع درآمدی از شاخصه های اساسی در تأمین بودجه های نظامی، مخارج سپاهیان و سایر هزینه های دولت به شمار می آیند و ضامن حفظ و بقای ساختار امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشورند. بهترین مشوق های مالیاتی در شاهنامه، تمرکز بر دریافت های اصولی و عادلانه مالیات ها از مردم است؛ از این روی، بخش مهمی از قوانین و سیاست های پیش گیرانه شاهان به ساختارهای مالیاتی و همچنین تلاش آنان در جهت حذف یا کاهش موانع و چالش های فراروی اخذ مالیات (به ویژه بی عدالتی در دریافتهای مالیاتی) مربوط می شود؛ با این وصف، چارچوب های نظام مالیاتی شاهنامه، در کنار سیاست های وام دهی که موجب ثبات اقتصادی، گردش مالی و پولی و توزیع عادلانه درآمدها می گردند اهمیتی دوچندان می یابند.در پژوهش حاضر، افزون بر نگاهی به سیاست گذاری های مالیاتی و نمودهای وام دهی در شاهنامه به بررسی جنبه های حقوقی، قانونی و جزایی ناشی از رسم دریافت مالیات پرداخته شده تا اهمیت هرچه بیش تر گزارش شاهنامه در زمینه اقتصاد و قوانین مالیاتی در دورۀ ساسانی و پیش از آن به اثبات رسد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که جدای از معافیت ها و بخشودگی های مالیاتی (اسکندر، اردشیر، بهرام گور و پیروز یزدگرد)، گماردن بازرسان قضایی برای آگاهی از شرایط مناطق گرفتار فقر و بخشودگی خراج ایشان (اردشیر)، و اعطای وام (بهرام گور) که همگی پیش از قباد انجام می شوند، اصلاحات بنیادین مالیاتی و اقتصادی انوشیروان، پیرو اندیشه های پدر، افزون بر تلاش در جهت سازمان دهی مالیاتی از طریق مساحت کردن زمین ها، تعیین ترتیب زمانی معین در پرداخت ها، شاخص گذاری دقیق نرخهای مالیاتی، معافیت های مالیاتی، قسط بندی، فرصت دهی برای وصول مالیات های عقبافتاده، گماردن مأموران مخفی و اطلاعاتی، نظارت شخصی، ایجاد دفاتر دولتی و تدوین نسخه های دقیق و قانونی و نیز تعیین مجازات های بسیار شدید، گامی در جهت تحقق عدالت مالیاتی و شفافیت دقیق آن برای دولت محسوب می گردد که در نهایت، هم به سود مردم و هم شاه و کشور تمام می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
173 - نقش قدرت و وراثت در تعیین جانشینان پادشاهان در شاهنامه
اسماعیل خیرآبادی سپیده سپهری ماندانا هاشمیاصفهانشاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهانداری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بی‎دادگران درس عبرت میدهد و آنان را از بادافره گناهان و ستمهایشان آگاه میسازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکلگیری حکومتها را ا أکثرشاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهانداری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بی‎دادگران درس عبرت میدهد و آنان را از بادافره گناهان و ستمهایشان آگاه میسازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکلگیری حکومتها را از ابعاد گوناگون نظیر فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت و گردش و انتقال خون در نسل پادشاهی)، قدرت و داشتن پشتوانه و پایگاه اجتماعی به عنوان نقشهای مؤثّر در ایجاد حکومتها، بهویژه بررسی تقابل قدرت و وراثت را در بیش از پنجاه پادشاه مورد بررسی قرار دهیم. محور اصلی پایههای حکومت در شاهنامه، قدرت و انواع تجلیّات آن است. به بیاندیگر، شاهنامه نبردِ قدرتهاست؛ یعنی نبرد داد و بی‎داد است. در شاهنامه بنا به عقاید بعضی از قبایل، بسیار تأکید شده است که زنان، چه در جای‎گاه پادشاهی و چه بهعنوان ملکه، ناقل وراثت و خون پادشاهی و قدرت در ساختار فرمان‎رواییاند که رگههایی از رسم کهن مادرسالاری را در آن میتوان دید و در این مورد، زن بیشتر در نقش مادر، دختر یا خواهر، عامل انتقال وراثت بوده است مانند ازدواج ضحّاک با خواهران جمشید، داستان سیاوش و داستان مخالفت سرو، پادشاه یمن، با ازدواج دخترانش با پسران فریدون. نگارندگان به روش تحلیلی و تطبیقی به بررسی و تطبیق دورههای پادشاهی و تقابل قدرت و وراثت به عنوان یکی از پایههای حکومت آنان پرداختهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
174 - تحلیل زبان زنان در هشت داستان شاهنامۀ فردوسی و مقایسۀ آن با هشت داستان از مثنوی مولانا (بر پایۀ چندزبانی باختین)
لیلا میرزایی عبدالحسین فرزاد امیر حسین ماحوزیشاهنامۀ فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزۀ داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در ای أکثرشاهنامۀ فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزۀ داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در این مقوله جای نمی دهد؛ مسألۀ پژوهش حاضر آن است که در صورت وجود لایه های زبانی در این دو اثر داستانی منظوم، میزان بهره مندی هر یک از چندزبانی چقدر بوده و این ویژگی چه تأثیری بر آن ها داشته است. در این پژوهش، بررسی زبان زنان هشت داستان از مثنوی معنوی و هشت داستان از شاهنامۀ فردوسی از دیدگاه چندزبانی نشان داده است که برخی از گونه های زبانی باختین در زبان تعدادی از این زنان یافت می شود، اما زنان شاهنامه بیش تر از زنان مثنوی از این ویژگی برخوردارند و فردوسی بیش تر از مولانا از چندزبانی در شخصیت پردازی زنان داستان ها بهره برده است. هم چنین این بررسی، تفاوت دیدگاه این دو شاعر بزرگ و خاست گاه داستان ها را دربارۀ زن نمایان می کند؛ زن در شاهنامه شخصیتی گفت وگو محور است، اما در مثنوی بیش تر سکوت می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
175 - همآوردیِ آن دو: تنآوردگیِ جانمایههایی همگون در کالبدِ دو روایت: رستم و اسپندیار و مکبث
داوود خزاییدنیای مکبث دنیای وحش بومی[1] است که در آن وسوسه در انتظار کسانی است که به وسوسه گراینده اند. این نمایشنامه، تراژدیِ ترس و وحشت و کشتار و خشونت و جنایت و فراتر از همه نیستی است. همه چیز تند روی می دهد، اما سرعت در کنار کندی قرار میگیرد تا بر ساختار متضاد نمایشنام أکثردنیای مکبث دنیای وحش بومی[1] است که در آن وسوسه در انتظار کسانی است که به وسوسه گراینده اند. این نمایشنامه، تراژدیِ ترس و وحشت و کشتار و خشونت و جنایت و فراتر از همه نیستی است. همه چیز تند روی می دهد، اما سرعت در کنار کندی قرار میگیرد تا بر ساختار متضاد نمایشنامه تأکید شود. شخصیت های اصلی در طول نمایش تغییر می کنند و در مراحل مختلف از سطوح زبانی مختلف بهره می برند. دنیای آنها ترسیم شده است؛ ایده های اخلاقی، سیاسی و مذهبی بازنموده می شود. جاه طلبی، دلیری، ترس، شر، بیدادگری، انزوا، و نومیدی به روشنی نشان داده شده است. در این پژوهش، جان مایه هایِ اصلیِ تن آورده در رستم واسپندیار ـ بزرگترین داستان حماسی شاهنامه ـ و مکبث مانند فرّ و دو کالبد پادشاه، مفهوم زمان، بسامانی در برابر نابسامانی، افول دوران قهرمانی، رویین تنی، عبث ناکی و عناصر ماوراء طبیعی به بحث کشیده شده و با هم سنجیده شده است.[1] Wilderness تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
176 - حماسه درون، مولوی، فردوسی و انسان معاصر
حمیدرضا دیبائی خو اسماعیل آذر مریم برزگرمدرنیته، در پی رنسانس و روشنگری در قرون هفدهم و هجدهم پدید آمد و بر زندگی انسان معاصر تأثیر فراوان گذاشت. انسان امروز سعادت خود را بیرون از خویش جستوجو میکند و به دنیای درون بیتوجه است. حماسة درون یا نفس با نگرش دینی و ساحت فلسفه مفاهیم خاص مییابد. از نظر فلسفی، نفس به أکثرمدرنیته، در پی رنسانس و روشنگری در قرون هفدهم و هجدهم پدید آمد و بر زندگی انسان معاصر تأثیر فراوان گذاشت. انسان امروز سعادت خود را بیرون از خویش جستوجو میکند و به دنیای درون بیتوجه است. حماسة درون یا نفس با نگرش دینی و ساحت فلسفه مفاهیم خاص مییابد. از نظر فلسفی، نفس به جسم و از منظر جوهری مستقل و قائمبهذات است. نفس و درون یک چیز است، گاهی تعلق به بدن و گاهی جنبة جوهری آن منظور است. از منظر دین، نوری از انوار الهی که تابشگاه آن خداوند و فرودگاه آن کالبد انسانی است. نفس را میتوان به روان و درون تعبیر کرد که با تمام پیچیدگیهایش انسان مدرن را بر سر دو راهی سنت و مدرنیته قرار داده و این دوگانگی، سبب تشتت او گشته، صنعت هم به جای دستگیری، دستاندازش شده است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی سعی در یافتن وجوه مشترک مربوط به درون و روان آدمی در منظومة حماسی شاهنامه فردوسی و منظومة عرفانی مثنوی مولانا دارد تا چگونگی تقابل انسان معاصر با سنت و پیشینة دور و دراز خود با دنیای مدرن را بیان کند. درون در متون حماسی عرفانی به دل، قلب، روح، روان و جان تعبیر میگردد. فردوسی از روان به جای درون نام میبرد. به زعم مولوی انسان معاصر از طریق نبرد با نفس یا درون خود میتواند حماسهای بیافریند و با سفر از جهان ماده به عالم معنا راهی به روی خود بگشاید. حال آنکه فردوسی روان آدمی را وسیله خرد و خوشحالی او میداند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
177 - زمینهها و نشانههای آشنایی سیمین بهبهانی با شاهنامۀ فردوسی و چگونگی تأثیرپذیری از آن
قدرت اله ضرونیبعضی از متون کلاسیک به مثابۀ اَبَرمتنها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایۀ خود را بر سر دیگر متنها گستردهاند. شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتنهاست که نشانههای حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حم أکثربعضی از متون کلاسیک به مثابۀ اَبَرمتنها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایۀ خود را بر سر دیگر متنها گستردهاند. شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتنهاست که نشانههای حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حماسی و چه غیرحماسی قابل ردیابی است. در روزگار معاصر نیز شاعران به مناسبتهای مختلف، از داستانها، شخصیتها، اسطورهها و دیگر ابعاد و جنبههای شاهنامه تأثیر پذیرفتهاند. سیمین بهبهانی یکی از شاعرانی است که با آگاهی نسبتاً خوبی که از شاهنامه و جهان داستانی آن دارد، توانسته است تعاملات بینامتنی گستردهای با شاهنامه ایجاد کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن بودهایم تا زمینه های آشنایی و میزان بهرهگیری سیمین و کیفیت و چگونگی این بهرهگیریها از شاهنامه را تحلیل و بررسی کنیم. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که سیمین بهبهانی به خاطر رشد و بالیدن در خانواده ای علمی و مطالعات شخصی، شناخت نسبتاً وسیعی از داستانها و شخصیتهای اثرگذار شاهنامه داشته و توانسته است در مواضع مختلف برای برانگیختن حس ایراندوستی مردم و نیز یادکرد شکوه پهلوانان و حوادث کهن از داستانهای شاهنامه بهره گیرد. پناه بردن به شاهنامه و قهرمانان آن در جستوجوی یافتن نجاتدهنده، استفاده از ابعاد تغزلی و نیز ترسیم فضای سیاسی- اجتماعی روزگار معاصر، عوامل دیگری است که سیمین را به سمت استفاده از داستانهای شاهنامه، سوق داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
178 - کَرز (karz) واژهای از گویش خراسان در شاهنامه؟ (طرح مسأله و اقتراح)
سجّاد آیدنلومصراع شب تیره و گُرزهای گران در شاهنامه دو بار از زبان رستم تکرار شده است. بخش دومِ این مصراع در نسخههای شاهنامه کرزهای کران نوشته شده است و تقریباً همۀ چاپکنندگان و مصحّحانِ این متن آن را گُرزهای گران خواندهاند که ترکیبی آشنا و پرکاربرد در سخن فردوسی است. یکی از مص أکثرمصراع شب تیره و گُرزهای گران در شاهنامه دو بار از زبان رستم تکرار شده است. بخش دومِ این مصراع در نسخههای شاهنامه کرزهای کران نوشته شده است و تقریباً همۀ چاپکنندگان و مصحّحانِ این متن آن را گُرزهای گران خواندهاند که ترکیبی آشنا و پرکاربرد در سخن فردوسی است. یکی از مصحّحانِ شاهنامه در چاپ خویش این ترکیب را به کُرزههای گران تصحیحِ قیاسی کرده و کُرزه را در معنای کشتزار ناظر بر خوید و سبزهزارِ مذکور در هفتخانِ رستم دانستهاند. نگارنده با استفاده از دقّت و توجّهِ این مصحّح و رعایتِ نهایتِ احتیاط و احتمالِ علمی، صورتِ کَرزهای گران را پیشنهاد کرده و به اقتراحِ صاحبنظران گذاشته است. کَرز (karz) از واژههای گویشیِ خراسان (متداول در قاین) و در معنای شکافِ بزرگ در کوه است و کَرزهای گران به معنیِ گودالها و شکافهایِ صعبالعبورِ کوهها میتواند به گذشتن رستم از ناهمواریها و مَغاکها و کوههای مازندران در داستان هفتخان اشاره داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
179 - سنّت قصهپردازی و نقش گوسانها در نقل روایتهای پهلوانی
محمدرضا راشدمحصلچکیده وجود نام‌های مشترک و روایت‌های همانند در اوستا و حماسه‌های هند نشان از قدمت داستان‌های اساطیری و حماسی ایران - حدّاقّل از زمان همراهی و همزیستی اقوام هند و ایرانی، یعنی بیش از دو هزار سال پیش از میلاد مسیح - دارد. برخی نشانه‌ها از نوع جان أکثرچکیده وجود نام‌های مشترک و روایت‌های همانند در اوستا و حماسه‌های هند نشان از قدمت داستان‌های اساطیری و حماسی ایران - حدّاقّل از زمان همراهی و همزیستی اقوام هند و ایرانی، یعنی بیش از دو هزار سال پیش از میلاد مسیح - دارد. برخی نشانه‌ها از نوع جانوران شگفت، پرندگان خارق‌العاده و روایت‌های مختلف از اسطورة دموزی واینانا، نماینده مشترکاتی با اقوام هند و اروپایی و ساکنان بین‌النهرین است. اشاره‌های هرودوت، کتزیاس و گزنفون در کتاب‌ها و گزارش‌های خارس میتیلینی بارسالار اسکندر حکایت دارد که داستان‌های دینی، پهلوانی و غنایی در مراکز فرهنگی و گنجینه‌های شاهان ایرانی نگهداری شده است. این اشاره‌ها، بیان‌گر آنست که قصه‌پردازی و توجه به آن همزاد عمر آدمیست، بویژه که این قصه‌پردازی‌ها در میان اقوام ایرانی بیش‌تر با آواز و حرکات نمایشی همراه بوده است. روایت‌هایی دیگر چون داستان رستم و سهراب و به آسمان رفتن کاوس نیز نشان از نقلهایی دارد که گوسان‌های قصه‌پرداز در مناطق مختلف شاید با اندکی تغییر، غالباً قصّه‌ها را به صورت منظوم و با آواز می‌خوانده‌اند. این روایت‌ها که بیشتر تمثیل‌های غنایی پهلوانی است. در شاهنامه نیز در داستان خسروپرویز و باربد نمونه‌هایی دارد. گوسان‌ها با این که از میان تودة مردم برخاسته و بیشتر برای آنها روایت‌پردازی می‌کرده‌اند، در میان برجستگان و حکومت‌گران هم از موقعیتی خاص برخوردار بوده و غالباً به مجالس آنان رفت و آمد داشته‌اند. در این گفتار کوشش شده است تا به اهمیت این روایت‌گران بدیهه‌سرا اشاره شود و مقام و موقعیّت آنان در جامعه مشخّص گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
180 - تحلیل بیتی از رستم و سهراب بر مبنای روایت نقّالان و شاهنامة کُردی
جلیل آهنگر نژاد علی حیدریچکیده داستان رستم و سهراب فردوسی یکی از مشهورترین داستان های حماسی جهان است. این داستان با همة زیبایی و ارزش هنری و ادبی، از سهوهای هنری و داستانی برکنار نمانده است. این سهوها خواه از منابع فردوسی، خود فردوسی یا نساخان شاهنامه بوده باشد، تفاوتی ندارد. در این مقاله مشخ أکثرچکیده داستان رستم و سهراب فردوسی یکی از مشهورترین داستان های حماسی جهان است. این داستان با همة زیبایی و ارزش هنری و ادبی، از سهوهای هنری و داستانی برکنار نمانده است. این سهوها خواه از منابع فردوسی، خود فردوسی یا نساخان شاهنامه بوده باشد، تفاوتی ندارد. در این مقاله مشخصاً به نحوة پرسش سهراب از مادرش تهمینه، دربارة اصل و نسب خود، پرداخته شده است. سهراب بدون مقدّمه و درنهایت خشم، نام پدرش را از مادر می پرسد و با بی شرمی او را به قتل تهدید می کند. در نسخ مختلف شاهنامه جواب قانع کننده ای برای این پرسش نیامده است. امّا در روایت نقّالان و شاهنامة کُردی به بایستگی، دلیل اصلی این سؤال مطرح شده است. زور و توانایی فوق العادة سهراب در بین هم سالان، باعث می شود که هم بستری یک شبه و نامرسوم رستم و تهمینه را بهانه کنند و او را مولودی نامشروع بخوانند، سهراب از این انتساب به خشم میآید و با عصبانیّت و تهدید، راز تولّد خود را از مادر جویا می شود. کلیدواژهها رستم، سهراب، فردوسی، روایت نقّالان، شاهنامة کُردی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
181 - بررسی و تحلیل عاشقانههای حماسههای ملّی ایران با رویکرد نظریّۀ بینامتنینگری (با تأکید بر شاهنامه، سامنامه، برزونامه، گرشاسپنامه، بانوگشسبنامه)
کمالالدین آرخی محمود عباسی عبدالعلی اویسیکهخاچکیده عاشقانه ها بخشی جدایی ناپذیر از حماسه های ملّی ایران بشمار می روند. با توجّه به این که حماسه هایِ پس از شاهنامه متأثّر از آن بوده اند، بسیاری از ویژگی های غنایی شاهنامه در آن ها یافت می شود. در این مقاله کوشش می شود با روی کرد نظریّۀ بینامتنینگری این وی أکثرچکیده عاشقانه ها بخشی جدایی ناپذیر از حماسه های ملّی ایران بشمار می روند. با توجّه به این که حماسه هایِ پس از شاهنامه متأثّر از آن بوده اند، بسیاری از ویژگی های غنایی شاهنامه در آن ها یافت می شود. در این مقاله کوشش می شود با روی کرد نظریّۀ بینامتنینگری این ویژگی ها بررسی شود. بینامتنی ها به لفظی، موضوعی و محتوایی تقسیم می شود. این مقاله با روش توصیف و تحلیل محتوایی و کتاب خانه ای، حماسه ها را از منظر بینامتنی محتوایی بررسی می کند. نتایج این بررسی ها بیان کنندۀ آن است که موضوعهایی همانندِ عاشقی از راه شنیدن، نقش میانجی ها در عشق، پیش گامی زنان در ابراز عشق، نقش موبدان و منجّمان و ... به صورت بینامتنی در اغلب عاشقانه ها بکار رفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
182 - «سرپرستی» و «فرزندخواندگی» در شاهنامۀ فردوسی با استناد بر کنوانسیون حقوق کودک (1989)
سمیه ارشادی احمد ذاکریچکیده سرپرستی و فرزندخواندگی یک رابطه حقوقی با ویژگی ها و شرایطی خاص است که با توجّه به سابقۀ تاریخی و نگرش ویژه به آن در ایران باستان، نمونه هایی گوناگون از آن در شاهنامه دیده می شود. هدف نگارنده در این پژوهش بررسی ابعاد گوناگون حقوق این کودکان در شاهنامه و تحلیل آن ب أکثرچکیده سرپرستی و فرزندخواندگی یک رابطه حقوقی با ویژگی ها و شرایطی خاص است که با توجّه به سابقۀ تاریخی و نگرش ویژه به آن در ایران باستان، نمونه هایی گوناگون از آن در شاهنامه دیده می شود. هدف نگارنده در این پژوهش بررسی ابعاد گوناگون حقوق این کودکان در شاهنامه و تحلیل آن بر مبنای مواد و بندهای کنوانسیون حقوق کودک است. این سند، نخستین پیمان نامۀ بین المللی جهت حمایت از حقوق کودکان است که با تأکید بر منافع عالیه کودک، همان حقوق و مزایای فرزند طبیعی را برای کودکان تحت تکفّل و فرزندخوانده مقرر داشته است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که سرپرستی ها و فرزندخواندگی های شاهنامه تنها ریشه در عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داشته و به هیچعنوان جنبۀ اجبار اقتصادی در آن ها دیده نمی شود؛ از سویی، این امر تنها مختص جنبۀ تربیتی کودکان بوده و بحث بهره مندی از مزایای مالکیتی سرپرست در آن مطرح نیست و برخلاف عمل کرد ضعیف برخی خانواده ها، توجّه همه جانبه سرپرستان به حقوق این کودکان، بویژه کارکرد عاطفی در آن انکارناپذیر است. کلیدواژهها سرپرستی، فرزندخواندگی، کنوانسیون حقوق کودک، کودک، شاهنامۀ فردوسی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
183 - «خویدوده» در شواهد تاریخی و بررسی آن در بخش تاریخی شاهنامة فردوسی
مریم خادم ازغدی محمدنوید بازرگان محمود طاووسیرسم خویدوده، از جمله مباحث مناقشه برانگیز و پرتکراری است که سال‌هاست در میان پژوهش‌گران در عرصه تاریخ ایران پیش از اسلام و دین زرتشت رایج است و پیرامون آن، بررسی‌های مختلفی صورت گرفته است. در این مقاله، مجموعه شواهدی را که به این رسم، اشاراتی مستقیم یا غی أکثررسم خویدوده، از جمله مباحث مناقشه برانگیز و پرتکراری است که سال‌هاست در میان پژوهش‌گران در عرصه تاریخ ایران پیش از اسلام و دین زرتشت رایج است و پیرامون آن، بررسی‌های مختلفی صورت گرفته است. در این مقاله، مجموعه شواهدی را که به این رسم، اشاراتی مستقیم یا غیرمستقیم کرده‌اند، از متون مختلف گرد آورده‌ایم. این بررسی، پس از بحثی ریشه شناختی در ریشه‌یابی کلمه خویدوده، به ترتیب، شواهدی از ازدواج با محارم را در میان ایزدان و اساطیر در بین‌النهرین و ایران باستان، شواهدی از ازدواج با محارم در ایران از خلال آثار مورّخان یونانی، شواهدی از ازدواج با محارم در متون میانه زرتشتی و سپس شواهدی از این آیین را در متون دوران اسلامی پی می‌گیرد و مواردی را نیز در کتاب شاه‌نامة فردوسی که می‌تواند مؤیّدی بر این آیین باشد، بیان می‌کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
184 - معرّفی منظومة تمُرنامه، حماسهای تاریخی به تقلید از شاهنامۀ فردوسی و اسکندرنامة نظامی
محمّدمصطفا رسالتپناهی سیّد محمّد راستگوفرچکیده هاتفی جامی خواهرزادة عبدالرّحمان جامی و از شاعران توانای دورة تیموریست که در همة فنون شاعری بویژه مثنویهای داستانی توانایی و مهارت داشته و به پیروی از نظامی چند منظومة داستانی به نامهای لیلی و مجنون، شیرین و خسرو، هفت منظر و تَمُرنامه پدید آورده است. وی اواخر ع أکثرچکیده هاتفی جامی خواهرزادة عبدالرّحمان جامی و از شاعران توانای دورة تیموریست که در همة فنون شاعری بویژه مثنویهای داستانی توانایی و مهارت داشته و به پیروی از نظامی چند منظومة داستانی به نامهای لیلی و مجنون، شیرین و خسرو، هفت منظر و تَمُرنامه پدید آورده است. وی اواخر عمر منظومهای حماسی به نام شاهنامه در فتوحات شاه اسماعیل صفوی سرود که ناتمام ماند. علاوه بر مثنویهای یادشده، از هاتفی دیوان شعری در دست است. تَمُرنامه مهمترین و بهترین اثر اوست که حماسهایست تاریخی در گزارش زندگی، جنگها، دلیریها، کشورگشاییها و ویرانگریها و خونریزیهای تیمور. هاتفی این منظومه را بر بنیاد ظفرنامة شرفالدّین علی یزدی سروده است و چنانکه هم خود او گفته و هم مقایسة این دو متن نشان میدهد، به ظفرنامه کاملاً وفادار بوده و جز پارهای تعبیرهای شاعرانه که لازمة نظم است، چیزی بر متن نیفزوده، بلکه گاه چیزهایی از آن کاسته است. هاتفی در ساخت و پرداخت این اثر حماسی از یک سو شاهنامة فردوسی و از دیگر سو اسکندرنامة نظامی را سرمشق ساخته است. پارهای از شگردهای بلاغی آن بیش تر از شاهنامه و نیز ساختار کلّی کتاب از اسکندرنامه اثر پذیرفته است. تَمُرنامه افزون بر ارزش ادبی که دارد از لحاظ تاریخی نیز درخور توجّه است و منبعی موثّق است در شرح حال تیمور و کشورگشاییهای وی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
185 - آب و افراسیاب
محمدنوید بازرگانتاکنون پیرامون شخیصت افراسیاب ـ سردار نامدار تورانی ـ که در آثار حماسی این سرزمین در جرگة پراهمیتترین شخصیتهای اهریمنی بشمار میرود، سخن بسیار رفته است. این پژوهش تلاش دارد تا ضمن بررسی آثار مذهبی کهن، متون میانه و متون دوره اسلامی براساس ترتیب تاریخی به ریشهیابی اس أکثرتاکنون پیرامون شخیصت افراسیاب ـ سردار نامدار تورانی ـ که در آثار حماسی این سرزمین در جرگة پراهمیتترین شخصیتهای اهریمنی بشمار میرود، سخن بسیار رفته است. این پژوهش تلاش دارد تا ضمن بررسی آثار مذهبی کهن، متون میانه و متون دوره اسلامی براساس ترتیب تاریخی به ریشهیابی اسطورهای این شخصیت دست یابد و حدس دانشمند فرانسوی benevenist را که گفته بود افراسیاب احتمالاً تالی دیو خشکسالی (اپهئوشا) است، با بدست دادن شواهدی متنوع از متون فوق اثبات کند. در این مسیر تلاش شده است تا ژرف ساخت اسطورة آرش نیز که با آب و باران مرتبط است مورد بررسی و ریشهشناسی قرار گیرد و نقش او را در عقبنشینی افراسیاب روشن سازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
186 - پرواز یک اسطوره از حماسه تا عرفان مقایسۀ داستان آب حیات، خضر و اسکندر در خوانش حماسی فردوسی در شاهنامه و خوانش عرفانی عطار در الاهینامه
امیرحسین ماحوزی مهری امینیثانیچکیده آرزوی بیمرگی و داشتن عمر جاوید از آغازِ زیستِ انسان بر پهنۀ هستی وجود داشته است. اهمیّت این موضوع تا بدانجاست که در کهنترین متن ادبیِ جهان، گیلگمش، دربارۀ این آرزو سخن گفته شده است. داستان اسکندر و خضر و جستوجوی آنان برای یافتنِ آبِ زندگی نیز این مضمون را أکثرچکیده آرزوی بیمرگی و داشتن عمر جاوید از آغازِ زیستِ انسان بر پهنۀ هستی وجود داشته است. اهمیّت این موضوع تا بدانجاست که در کهنترین متن ادبیِ جهان، گیلگمش، دربارۀ این آرزو سخن گفته شده است. داستان اسکندر و خضر و جستوجوی آنان برای یافتنِ آبِ زندگی نیز این مضمون را در برداشته است. البتّه در متنهای مختلفِ ادبی، با توجّه به گونۀ آن اثر، این داستان جلوهها و خوانشهای متفاوت داشته است. نگارندگان در این پژوهش به بررسی خوانشِ حماسی در شاهنامۀ فردوسی و خوانشِ عرفانی در الاهینامۀ عطّار پرداختهاند و تفاوتهای آن را برشمردهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
187 - - نقش الگوهای گفتوگویی و نظام نوبتگیری در رزمنامۀ رستم و اسفندیار
اشرف شیبانی اقدمبر پایۀ فرایند نوبتگیری که یکی از حوزههای مطالعاتی سبکشناسی کاربردگراست، کیفیّت آغاز مکالمهها، کمیّت و تعداد نوبتهای دو سوی مکالمه، زمان و طول نوبت هر فرد، جهتدهی موضوع گفتوگو از طرف شرکت کنندگان در مکالمه و در عینِ حال تأثیر هر یک از موارد یادشده در میزان چیرگی أکثربر پایۀ فرایند نوبتگیری که یکی از حوزههای مطالعاتی سبکشناسی کاربردگراست، کیفیّت آغاز مکالمهها، کمیّت و تعداد نوبتهای دو سوی مکالمه، زمان و طول نوبت هر فرد، جهتدهی موضوع گفتوگو از طرف شرکت کنندگان در مکالمه و در عینِ حال تأثیر هر یک از موارد یادشده در میزان چیرگی و قدرت افراد در تنظیم موضوع صحبت و غیره بررسی میشود. هدف کلّی در این مقاله، مطالعۀ کنشهای گفتاری براساس نظام نوبتگیری و خطاب در رزم نامۀ رستم و اسفندیار است. از نتایج پژوهش چنین برمیآید که کنش و واکنشهای نوبتگیری در این روایت حماسی با ادبیات تحلیلی مکالمه انطباق دارد. بنظر میرسد افزون بر تأثیر راوی در نحوۀ پیش بُرد داستان، شخصیّت قدرت مند و غالب این دو چهرۀ حماسی در ارزیابی و پیشبینی پایان اثر نقشی جالبِ توجّه دارد. در گفتوگوها، ترتیب نوبت و نوع خطابها از سوی هر یک از این دو، متأثّر از جنبههای موقعیّت شاهی و پهلوانی است، چنان که راوی نیز غالباً با توجّه به این وجوه، خطابهایی را که نشاندهندۀ قدرت جسمی است برای رستم و آن چه بر قدرتِ معنوی و فرّۀ ایزدی دلالت دارد، برای اسفندیار برمیگزیند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
188 - منابع و شیوۀ کار فردوسی در داستان اردشیر بابکان
حامد صافی فرزاد قائمی مهدخت پورخالقیچترودی سمیرا بامشکیمسألۀ منابع فردوسی در سرودن شاهنامه و شیوۀ کار او یکی از چالشهای اساسی در شاهنامهپژوهیست. گروهی بر پایۀ همانندی برخی از عنوان های داستانهای یادشده در مقدّمۀ بازمانده از شاهنامۀ ابومنصوری، این کتاب را یگانه منبع فردوسی دانستهاند. برخی دیگر معتقدند که فردوسی در کنار ش أکثرمسألۀ منابع فردوسی در سرودن شاهنامه و شیوۀ کار او یکی از چالشهای اساسی در شاهنامهپژوهیست. گروهی بر پایۀ همانندی برخی از عنوان های داستانهای یادشده در مقدّمۀ بازمانده از شاهنامۀ ابومنصوری، این کتاب را یگانه منبع فردوسی دانستهاند. برخی دیگر معتقدند که فردوسی در کنار شاهنامۀ ابومنصوری از منابعی دیگر نیز استفاده کرده است. دلیل اصلی این گروه از پژوهش گران آن است که از آن جایی که منبع مشترک و اصلی فردوسی و ثعالبی همین شاهنامۀ ابومنصوریست، بخشهایی از شاهنامه مانند بیژن و منیژه و هفت خان رستم که در کتاب غررالسّیر ثعالبی نیامده، قطعاً از منبعی دیگر گرفته شده است. این درحالیست که اگرچه مسألۀ استفادۀ ثعالبی از شاهنامۀ ابومنصوری به دلیل اذعان نویسندۀ غررالسّیر اثبات پذیر است، به دلیل از میانرفتنِ شاهنامۀ ابومنصوری نمیتوان بدرستی مشخّص کرد که ثعالبی دقیقاً در کدام داستان از این شاهنامه استفاده کرده است. تجزیۀ چهار روایت از داستان اردشیر بابکان از چهار متن و مقایسه با روایت شاهنامۀ فردوسی حاکی از آن است که فردوسی ضمن بهرهگیری از منبعی مکتوب، به صورت التقاطی از منابع متعدّد در تدوین داستان اردشیر بابکان استفاده کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
189 - سبک تاریخنویسی شاهنامه فردوسی
زاگرس زندبرخی شاهنامه را به دلیل منظوم یا حماسی بودن و یا وجود بخش‌های اسطوره‌ای، متنی تاریخی ندانسته یا دست کم ارزش تاریخیش را کم‌رنگ انگاشته‌اند. این جستار به دنبال یافتن پاسخ پرسش‌هایی دربارة سبک و شیوة تاریخ‌نویسی شاهنامه، شناخت ویژگی‌های ت أکثربرخی شاهنامه را به دلیل منظوم یا حماسی بودن و یا وجود بخش‌های اسطوره‌ای، متنی تاریخی ندانسته یا دست کم ارزش تاریخیش را کم‌رنگ انگاشته‌اند. این جستار به دنبال یافتن پاسخ پرسش‌هایی دربارة سبک و شیوة تاریخ‌نویسی شاهنامه، شناخت ویژگی‌های تاریخ نگارانة آن و نشان دادن ارزش و جایگاه آن در روند تاریخ‌نویسی ایرانی است. در این مقاله پس از نگاهی به تاریخ‌نویسی ایران باستان و سده‌های نخستین اسلامی، ویژگی‌های سبک تاریخ‌نویسی شاهنامه بررسی شده است و می‌توان آن را ادامه دهندة راهی کهن در تاریخ‌نویسی دانست. روش کار چنین است که پس از واکاوی عناصر و درون‌مایه‌های تاریخ نگارانة متن، دلایل و نشانه‌های اهداف و انگیزه‌های تاریخ نگارانة فردوسی با آوردن گواه‌هایی از متن شاهنامه در 6 دسته بخش‌بندی شده‌ است. سویه‌های شاعرانه، داستانی و اسطوره‌ای متن، و نیز اهداف اخلاقی و خویشکاری ملی/ هویتی فردوسی، لطمه‌ای به سویة تاریخی رخ‌دادها و اعتبار آنها وارد نساخته است. براساس این یافته‌ها می‌توان دریافت که شاهنامه افزون بر دارا بودن ویژگی‌های تاریخ‌نویسی ایران باستان و نوزایی آن، این شیوه را به اوج نیرومندی و کارایی رسانده و از این رو تأثیری بسیار بر تاریخ‌های پس از خود نیز داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
190 - بررسی دامنۀ تأثیرگذاری شاهنامه بر پژوهشهای خاورشناسان انگلیسی (رهیافتی تطبیقی بر بنیان ترامتنیّت ژرار ژنت)
مینا بهنامچکیده در این مقاله با استفاده از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت، گسترة تأثیرگذاری شاهنامه بهعنوان اثری ملّی- میهنی بر پژوهشهای خاورشناسان انگلیسی تحلیل و بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد از مجموع 65 اثر بررسیشده که متأثّر از شاهنامة فردوسی نگاشته یا ترجمه شده ا أکثرچکیده در این مقاله با استفاده از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت، گسترة تأثیرگذاری شاهنامه بهعنوان اثری ملّی- میهنی بر پژوهشهای خاورشناسان انگلیسی تحلیل و بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد از مجموع 65 اثر بررسیشده که متأثّر از شاهنامة فردوسی نگاشته یا ترجمه شده است، 16 مورد با رویکرد تقلیدی یا همانگونگی آفریده شده و 47 مورد با رویکرد دگرگونگی و تغییر تألیف شده است. این تغییرات شامل افزایش، کاهش، حذف، گسترش، جابهجایی و ترکیب است که بهدلایلی مختلف پژوهشهای بررسی شده را از پایبندی بر اصل متن دور کرده است. از میان شصت و پنج اثری که از خاورشناسان انگلیسی بررسی شده 5% با افزایش، 38% با کاهش، 3% با حذف، 50% با گسترش، 5% ترکیبی تألیف یا سروده شده است. در این دگرگونگیها هیچگونه جابهجایی صورت نگرفته است. بر همین پایه میتوان آثار بررسیشده را دستهبندی کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
191 - نگاهی تازه به بیتهایی از شاهنامۀ فردوسی
محمود عالیپور حسین آقاحسینیشاهنامه، حماسۀ بزرگ ادب فارسی، همواره توجّه بسیاری را به خود جلب کرده و دربارۀ آن فراوان نوشتهاند. شرح بیتهای دشوار یا بیتهایی نیز که بر سر فهم آن اختلاف بوده است، توجّه صاحبنظران را به خود معطوف داشته است. گاهی بیتی ساده بنظر میرسد و ظاهراً بر سر آن اختلاف دیدگاهی أکثرشاهنامه، حماسۀ بزرگ ادب فارسی، همواره توجّه بسیاری را به خود جلب کرده و دربارۀ آن فراوان نوشتهاند. شرح بیتهای دشوار یا بیتهایی نیز که بر سر فهم آن اختلاف بوده است، توجّه صاحبنظران را به خود معطوف داشته است. گاهی بیتی ساده بنظر میرسد و ظاهراً بر سر آن اختلاف دیدگاهی دیده نمیشود، امّا با دقّتِ نظر میتوان دریافت که از این گونه بیتها نتیجهای مطلوبتر و روشنتر میتوان استنباط کرد که از جملة آن دو بیت زیر است: همه خواسته گیو را داد شاه ابی تیغ تو تاج روشن مباد بدو گفت کای نامدار سپاه چنین باد و بیبت برهمن مباد معنی این دو بیت که در داستان کی خسرو آمده است، تقریباً در همة شرحها یکسان است. بیشتر شارحان صرفاً به محور افقی داستان توجّه و از دیگر جنبهها غفلت کردهاند. به همین دلیل در شرح و فهم بیت کاستیهایی دیده میشود که در این پژوهش سعی شده است شرحهای گوناگون بررسی و نقد شود، سپس با توجّه به محور عمودی داستان معنیِ تازه از آن بدست داده شود. آن چه در این پژوهش مطرح شده این است که در این بیتها برخلاف نظر برخی شارحان و شاهنامهپژوهان، گیو است که به مانند دیگر پهلوانان به ستایش کی خسرو پرداخته است و بنا بر شواهد نام دار سپاه در بیت اوّل کیخسرو است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
192 - بازتاب شاهنامۀ فردوسی در غزلهای حسین منزوی
محمد رضا صالحی مازندرانی قدرت الله ضرونیشاهنامه، اثر ابوالقاسم فردوسی، همواره سند و هویّت قوم ایرانی شمرده می شده است. در طول دوران هزار سالۀ پس از سرایش شاهنامه، بیش تر شاعران و نویسندگان ادب فارسی، ضمن پذیرش آن به عنوان مهم ترین منبع و مأخذ داستان های حماسی و اسطوره ای ایران، هرگاه نگاه و توجّهی به اسطوره ه أکثرشاهنامه، اثر ابوالقاسم فردوسی، همواره سند و هویّت قوم ایرانی شمرده می شده است. در طول دوران هزار سالۀ پس از سرایش شاهنامه، بیش تر شاعران و نویسندگان ادب فارسی، ضمن پذیرش آن به عنوان مهم ترین منبع و مأخذ داستان های حماسی و اسطوره ای ایران، هرگاه نگاه و توجّهی به اسطوره ها و داستان های پیش از خود داشته اند، از بُن مایه های حماسی و زمینه های تلمیحی این اثر بهره هایی بسیار برده اند. از آن جاکه شاهنامۀ فردوسی، اثری حماسی و ملّیست، انتظار معمول آن است که این اثر و درونمایه های آن، بیش تر در گونۀ وابستة خود، یعنی حماسه، بر ادبیات پس از خویش تأثیر بگذارد، امّا نکتۀ جالبِ توجّه این است که بازتاب و حضور این اثر در قالب غزل که قالبی عاشقانه و گونه ای متفاوت با حماسه است، بسیار گسترده و فراتر از انتظار است. در این پژوهش با بررسی غزل های حسین منزوی، به عنوان یکی از شاخص ترین غزل سرایان روزگار معاصر، به این نتیجه دست یافته ایم که شاهنامۀ فردوسی با آن که متنی حماسی و ملّیست، به دلیل پیوندها و گره خوردگی های عمیق با تمدّن و فرهنگ ایرانی و نیز توانایی سراینده اش در خلق شاه کاری ادبی، توانسته است بر تمامی حوزه های شعر فارسی، حتّا ساحت تغزّلی و عاشقانه اش، تأثیراتی عمیق و پای دار بر جای بگذارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
193 - بنمایههای تفکر و فلسفة زروانی در شاهنامة فردوسی
معصومه کریمیانبشر، از دیرباز در جست وجوی سرچشمة حیات خویش و مبدأ آفرینش جهان بوده و با تعمق در عالم هستی، سعی در گشودن راز دهر داشته است. پس از ظهور زرتشت در ایران و پیدایش آیین مزدایی، هم واره اهورامزدا و اهریمن به عنوان دو مبدأ برای کاینات و آفرینندة خیر و شر تلقی می شدند. لیکن شوا أکثربشر، از دیرباز در جست وجوی سرچشمة حیات خویش و مبدأ آفرینش جهان بوده و با تعمق در عالم هستی، سعی در گشودن راز دهر داشته است. پس از ظهور زرتشت در ایران و پیدایش آیین مزدایی، هم واره اهورامزدا و اهریمن به عنوان دو مبدأ برای کاینات و آفرینندة خیر و شر تلقی می شدند. لیکن شواهد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد پیش از اعتقاد به ثنویّت در میان ایرانیان، اندیشة یکتاپرستی (بر مبنای اصالت زمان) نیز ذهن ایرانیان وحدت طلب را مشغول داشته است. اعتقاد به زروان (خدای زمان) پیامدهایی بی شمار داشت که بیش از همه اعتقاد به سرنوشت، بخت و سهم از پیش تعیین شده، تا قرن ها اندیشة ایرانی را تحت سلطة خود داشت. این تفکر در میان شاعران، اندیش مندان و نیز فلاسفه و متکلمان ایرانی نفوذ کرد. از این میان، فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایرانی، هم چون دیگران از این سرچشمة فکری مستثنی نبوده است و فرض آن وجود دارد که جبرگرایی در شاه نامة فردوسی پیش از همه، ریشه در زروانی گری دارد. در این جستار ابتدا گذری خواهیم داشت بر اندیشه و فلسفة زروانیسم در ایران باستان و قبل و بعد از زرتشت، سپس با ذکر شواهدی از اثر ماندگار حماسی ایران ـ شاه نامه ـ به بن مایه های فلسفة زروانی در این اثر اشاره خواهیم کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
194 - روایتی دیگر از نبرد بهمن و فرامرز (بر پایۀ بهمن و فرامرزِ سیّد نوشاد ابوالوفایی)
رحمان مشتاق مهر احمد گلی سید آرمان حسینی آب‌باریکیشاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی و نیز سایر منظومه های پهلوانی ایران‌زمین، پیوسته مورد توجّه سرایندگان کُردزبان بوده است. یکی از این داستان های پهلوانی که در شاهنامۀ فرزانۀ توس باختصار آمده و بعدها در ادبیات فارسی و نیز کُردی به‌صورت منظومه ای مستقل سروده شده، م أکثرشاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی و نیز سایر منظومه های پهلوانی ایران‌زمین، پیوسته مورد توجّه سرایندگان کُردزبان بوده است. یکی از این داستان های پهلوانی که در شاهنامۀ فرزانۀ توس باختصار آمده و بعدها در ادبیات فارسی و نیز کُردی به‌صورت منظومه ای مستقل سروده شده، ماجرای به تخت نشستن بهمن و نبرد و درگیری او با خاندان رستم است. شاعر توانای کُرد، سیّد نوشاد ابوالوفایی نیز نبرد بهمن و فرامرز را به فارسی (بحر متقارب) منظوم ساخته است. نگارندگان در این جستار می‌کوشند ابتدا داستان به تخت نشستن بهمن و حمله به سیستان در شاهنامۀ فردوسی را بیان کنند، سپس منظومۀ بهمن و فرامرز سرودۀ سیّد نوشاد ابوالوفایی را از جهت روایت، محتوا و وقایع داستان بررسی کنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
195 - تحلیل کیفیت بیداری قهرمان درون در شخصیت سیاوش و کیخسرو با تکیه بر نظریة پیرسون -کیمار
محمد جواد عصاریان سید علی قاسم زاده محمد حسین سرداغیبی‌گمان شاهنامة فردوسی متنی است که نظام اخلاقی-انسانی آن، حصار جغرافیایی و نژادی را برداشته و بدان خاصیتی جهانی و فرازمانی- فرامکانی بخشیده است. از نشانه‌های این ادعا، ظرفیت کم‌نظیر شاهنامه و شخصیت‌های آن با نمادهای جهانی و کهن‌الگوهای شخصیتی ان أکثربی‌گمان شاهنامة فردوسی متنی است که نظام اخلاقی-انسانی آن، حصار جغرافیایی و نژادی را برداشته و بدان خاصیتی جهانی و فرازمانی- فرامکانی بخشیده است. از نشانه‌های این ادعا، ظرفیت کم‌نظیر شاهنامه و شخصیت‌های آن با نمادهای جهانی و کهن‌الگوهای شخصیتی انسان‌هاست. این پژوهش به شیوة توصیفی-تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری تحلیل روان‌شناختی-کهن‌الگویی کارول.اس. پیرسون و هیو کی‌مار در نظریة بیداری قهرمان درون و در بستر نظریة سفر قهرمان جوزف کمپل تلاش کرده ‌است به اثبات این فرضیه در داستان زندگی سیاوش وکی‌خسرو در شاهنامه بپردازد. از نتایج کاربردی این نظریات برمی‌آید که داستان زندگی سیاوش و کی‌خسرو از کهن‌الگوی یتیم و نهادینه شدن آن در وجود آن‌ها آغاز می‌شود و با وجود تلّون و تبدّلی که ناشی از تحول در شخصیت و موقعیت زندگی آن‌هاست، این کهن‌الگو تقریبا در وجود سیاوش به گونه‌ای نمادین با مرگ به تکامل می‌رسد و نمود بیرونی و عینی این دگردیسی تکاملی و بیداری یا بازگشت در وجود کی‌خسرو با بروز کهن‌الگوی فرزانه در او به بیداری درون منجر می‌شود. بنابراین فرایند شخصیت‌سازی فردوسی از سیاوش تا کی‌خسرو هم از نظر چرخة مرگ و حیات (خدای نباتی و شهیدشونده در وجود سیاوش تا الهة باروری و حیات در وجود کی‌خسرو) و هم از نظر کیفیت سفرقهرمان مکمل یک‌دیگر‌ است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
196 - ساختار منسجم آغاز حکومت در شاهنامه فردوسی
فاطمه امامیچکیده شاهنامه در عین تعدد و گستردگی منابع، بهصورتی منظم ومنسجم در یک کلّ یگانه و یکپارچه سروده شده است. انعکاس این انسجام و یکپارچگی را در پنجاه دوره حکومتی در کلّ اثر میتوان مشاهده کرد. دورههای پادشاهی از ساختاری همآهنگ و مشترک برخوردار است. محقق با این فرض که أکثرچکیده شاهنامه در عین تعدد و گستردگی منابع، بهصورتی منظم ومنسجم در یک کلّ یگانه و یکپارچه سروده شده است. انعکاس این انسجام و یکپارچگی را در پنجاه دوره حکومتی در کلّ اثر میتوان مشاهده کرد. دورههای پادشاهی از ساختاری همآهنگ و مشترک برخوردار است. محقق با این فرض که آغاز حکومت در شاهنامه دارای ساختاری یکپارچه و یکسان است بهروش تحلیلی و تطبیقی به بررسی و تطبیق این دورههای پادشاهی پرداخته است. برآیند حاصل از پژوهش نشان میدهد که ساختار آغاز حکومتها در شاهنامه از هشت الگوی مشترک پیروی میکند. سعی فردوسی در اثر پایبندی و استواری به این الگوهاست. گویا این شیوه برای بیان تفکّر اصلی شاهنامه بهصورت خط یا رشتهای در خلال اثر کشیده شده و موقعیّتهای مهم را بههم پیوند داده است. این الگوها عبارتاند از:1- بر تخت نشستن پادشاه؛ 2- مجلسآراستن؛ 3- سخنرانیکردن؛ 4- منشور حکومت پادشاه؛ با نام یزدان آغازکردن؛ 5- فرّه ایزدی داشتن؛ 6- آفرین خواندن بزرگان پادشاه را؛ 7- مدّت حکومت پادشاه. کلید واژهها فردوسی، شاهنامه، ساختار منسجم، آغازحکومت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
197 - گذشته زشوّال ده با چهار تأملی در یک بیت تاریخ¬دار شاهنامه
اکبر نحویفردوسی در آغاز داستان اشکانیان می گوید: محمود خراج یک سال را به نیم کاهش داد و خبر آن در چهارده شوّال به طوس رسید و مردم محمود را دعا کردند. کاستن از خراج در چه سالی و علت آن چه بوده است؟ استاد تقی زاده صدور این فرمان را به مناسبت قحط و غلای خراسان در سال 401 دانسته است أکثرفردوسی در آغاز داستان اشکانیان می گوید: محمود خراج یک سال را به نیم کاهش داد و خبر آن در چهارده شوّال به طوس رسید و مردم محمود را دعا کردند. کاستن از خراج در چه سالی و علت آن چه بوده است؟ استاد تقی زاده صدور این فرمان را به مناسبت قحط و غلای خراسان در سال 401 دانسته است، امّا دکتر زریاب خویی برآن بوده است که محمود خراج سال 400 را کاهش داده بود و انگیزة آن غنایمی فراوان بوده است که محمود پس از فتح قلعة بهیم نگر در آن سال بدست آورد. دکتر امیدسالار که سال400 را مستند به قول دکتر زریاب برای تاریخ فتح بهیم نگر پذیرفته‌اند، در یادداشت های شاهنامه این دو نظر را با یکدیگر تلفیق کرده،‌ تباینی میان آن دو ندیده اند. چون این موضوع به تاریخ نظم نهایی شاهنامه ارتباط می‌یابد. در این مقاله پس از بحث و بررسی، نتیجه گیری شده است که فتح قلعة مزبور در اوایل ذی‌قعدۀ 399 یعنی حدود 24 ماه پیش از بروز قحطی خراسان در شوّال 401 پایان گرفته بود. بنابراین نمی توانسته است انگیزه ای برای کاهش خراج در آن سال بوده باشد. کاهش خراج سال 400 نیز بنابر دلایلی پذیرفتنی نیست، بلکه فقط نظر استاد تقی زاده درست است و قرینه ای بیرون از متن شاهنامه نیز آن را تأیید می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
198 - بررسی رابطة زشتی و ویرانگری در شاهنامة فردوسی
علی حیدری سعید امامیچکیده شاهنامۀ فردوسی دربردارندۀ باورها، اعتقادات و اندیشههای مردمان ایران است و می توان هویت ایرانی را در آن بخوبی جستوجو کرد. یکی از مسایل با اهمیّت، رابطۀ زشترویی و ویرانگری در شاهنامه است. از آن جا که این باور در شاهنامه بارها آمده است، نمیتوان بسادگی از آن گذش أکثرچکیده شاهنامۀ فردوسی دربردارندۀ باورها، اعتقادات و اندیشههای مردمان ایران است و می توان هویت ایرانی را در آن بخوبی جستوجو کرد. یکی از مسایل با اهمیّت، رابطۀ زشترویی و ویرانگری در شاهنامه است. از آن جا که این باور در شاهنامه بارها آمده است، نمیتوان بسادگی از آن گذشت. با توجّه به اهمیّت این موضوع، در این مقاله سعی شده است ابتدا ژرف ساخت این رابطه بیان گردد، سپس بازتاب آن در شاهنامه بررسی شود. توأم بودن زشتی و ویرانگری، ریشه در دینها و کیشهای مختلف ایران باستان دارد، زیرا وقتی اهریمنِ تیره و بدبو، در جایگاه خالق موجودات معرّفی می شود - آن هم موجودات موذی و مضر- به تبع آن، هر آنچه زشتی، بدی، نقص، کژی و کاستیست، به او بازمیگردد. بنابراین چون اهریمن ویرانگر است، مخلوق او نیز ویرانگر است. این بن مایه در شاهنامه بارها آمده است و در همه جا افراد زشت روی، اهریمنی و ویرانگر شناسانده شده اند. این اندیشه آن چنان در شاهنامه عمیق است که در بسیاری از موارد ویرانگران نیز زشت رو و اهریمنی معرّفی شده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
199 - متنشناسی و معرفی کتاب حماسی اسکندرنامۀ ناصری
حمیدرضا خوارزمی وحید قنبری ننیزاسکندر مقدونی که بعد از ویرانی و به آتش کشیدن سرزمین پارسیان، در ذهن و زبان ایرانیان، دارای صورت گجسته ای بود، بعد از ورود اسلام به ایران و با تفسیر ذوالقرنین به اسکندر مقدونی در سورۀ کهف آیات 83 تا 98، چهره ای خجسته به خود می گیرد و ایرانیان کتاب های منظوم و منثور أکثراسکندر مقدونی که بعد از ویرانی و به آتش کشیدن سرزمین پارسیان، در ذهن و زبان ایرانیان، دارای صورت گجسته ای بود، بعد از ورود اسلام به ایران و با تفسیر ذوالقرنین به اسکندر مقدونی در سورۀ کهف آیات 83 تا 98، چهره ای خجسته به خود می گیرد و ایرانیان کتاب های منظوم و منثور بسیاری راجع به او می نگارند. هر کتاب با توجه به منبع مورد استفاده، به جنبه های گوناگون زندگیش پرداخته است. کتاب اسکندرنامه، سرودۀ ناصری کرمانی هم گوشه هایی از زندگی اسکندر را مورد توجه قرار داده، که در این مقاله ضمن آشنایی با متن کتاب یادشده، به سبک و شیوۀ شاعری ناصری پرداخته خواهد شد. او در سرودن این کتاب، به مانند بسیاری از مقلّدان نظامی، بِشدّت تحت تأثیر کلام و تصاویر نظامی گنجوی بوده است و برخلاف کتاب های حماسی، از بحر خفیف برای سرودن این اثر بهره جسته است. نکته هایی جدید هم در مقایسه با اسکندرنامه هـای دیگر بِچشم می خورد که از جمله می توان به سوزاندن تخت جمشید به وسوسۀ معشوق اشاره کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
200 - روایتهای شفاهی داستان گشتاسب در شاهنامه فردوسی (روایتهای ایرانی و غیر ایرانی)
پگاه خدیشداستان سفر گشتاسب به روم و ازدواجش با کتایون قیصر در شاهنامه فردوسی، یکی از داستان‌هایی است که با قوّت بسیار در فرهنگ شفاهی ایرانیان به حیات ادبی خویش ادامه داده است. بدرستی روشن نیست که فردوسی این داستان را از کدام مآخذ نقل کرده است، ولی تقریباً در تمام کتاب‌ أکثرداستان سفر گشتاسب به روم و ازدواجش با کتایون قیصر در شاهنامه فردوسی، یکی از داستان‌هایی است که با قوّت بسیار در فرهنگ شفاهی ایرانیان به حیات ادبی خویش ادامه داده است. بدرستی روشن نیست که فردوسی این داستان را از کدام مآخذ نقل کرده است، ولی تقریباً در تمام کتاب‌های تاریخ عمومی که پس از شاهنامه به زبان فارسی نوشته شده، به این داستان اشاره شده است. آنچه که امروزه با روایت‌های گوناگون میان اقوام ایرانی در این خصوص وجود دارد، داستانی است که با نام کره دریایی مشهور است و در فهرست تیپ‌های بین‌المللی قصه‌ها با تیپ 314 طبقه‌بندی شده است. این قصه گرچه تفاوت‌هایی با روایت شاهنامه فردوسی دارد، بسیاری از ویژگی‌های ساختاری و معنایی آن را در خود حفظ کرده است. از آنجا که قدیم‌ترین روایت‌های مکتوب بین‌المللی این قصه به قرن دوازدهم میلادی باز می‌گردد، روایت فردوسی را باید مقدّم بر آنها دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
201 - تحلیل چگونگی بازتاب گونههای بینامتنی با شاهنامه در تاریخنوشتههای سلسلهای برمبنای بینامتنیّت ژرار ژنت
فرشته محمدزاده محمد جعفر یاحقی بهمن نامور مطلق جواد عبّاسیبینامتنیّت مبتنی بر پیوند یک متن با متن های دیگر است. این متن ها می تواند از دو شاخة متفاوت، امّا وابسته به یک فرهنگ باشد، چنان که شاهنامه و متن های تاریخی سلسله ای این گونه است. به این صورت که پیوند و ارتباط بسیاری میان پیش متن شاهنامه و تاریخ نوشته های سلسله ای در طول أکثربینامتنیّت مبتنی بر پیوند یک متن با متن های دیگر است. این متن ها می تواند از دو شاخة متفاوت، امّا وابسته به یک فرهنگ باشد، چنان که شاهنامه و متن های تاریخی سلسله ای این گونه است. به این صورت که پیوند و ارتباط بسیاری میان پیش متن شاهنامه و تاریخ نوشته های سلسله ای در طول ادوار متمادی ایجاد شده است. از این رو، مسألۀ پژوهش این است که ارتباط بینامتنی میان شاهنامه و تاریخ نوشته های سلسله ای از سدة ششم تا میانة سدة هشتم هجری چگونه است؟ بدین منظور از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت که یک نظریّة کامل در این باره است، بهره می بریم. هدف اصلی در این جستار، دست یابی به انواع هم حضوری ها و روابط بینامتنی متن های تاریخی سلسله ای در بازة زمانی موردِ نظر و شاهنامه است. روش پژوهش، تطبیقی و مبتنی بر توصیف و تحلیل داده ها است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تاریخ نویسان سلسله ای مبتنی بر نگرش های تاریخی و شیوة تاریخ نویسی خود، با آگاهی کامل، شاهنامه را در جهت پاسخگویی به انتظارات خود و مخاطبان خود برگزیده اند و در این راستا به ترتیب بیشترین تا کم ترین از چهار گونة بینامتنی نقل قول، تلمیح، سرقت ادبی و ارجاع بهره برده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
202 - تحلیل تراژدیهای شاهنامة فردوسی بر پایة افسانة مضمون ارسطو
پیمان ریحانینیا خلیل بیگزادهارسطو تراژدی را به اجزایی ششگانه تقسیم کرده است و افسانة مضمون (پیرنگ) از اهمّ آنهاست که پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی همگونی جالب توجّهی با آن دارد. این پژوهش با هدف تبیین پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی بر پایة دیدگاه ارسطو با رویکردی توصیفی-تحلیلی انجام شده أکثرارسطو تراژدی را به اجزایی ششگانه تقسیم کرده است و افسانة مضمون (پیرنگ) از اهمّ آنهاست که پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی همگونی جالب توجّهی با آن دارد. این پژوهش با هدف تبیین پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی بر پایة دیدگاه ارسطو با رویکردی توصیفی-تحلیلی انجام شده و نشان داده است که پیرنگ تراژدیهای شاهنامه غالباً با عنصر پیرنگ ارسطویی و اجزای آن: بازشناخت، دگرگونی و واقعة دردانگیز همخوانی دارد، چنان که روابط علّی و معلولی رخدادهای تراژدیها، وجود بازشناخت و دگرگونی در آنها و واقعة دردانگیز سرنوشت قهرمان، خواننده را به خواندن چندین بارة تراژدیهای شاهنامه ترغیب میکند. بنابراین، راز ماندگاری و جذابیت تراژدیهای شاهنامة فردوسی ریشه در پیرنگِ محکم و استوار آنها دارد که با الگوی ارسطو تا حدود زیادی منطبق است، اگر چه رویکرد ناهمگونی پیرنگ تراژدیهای شاهنامة فردوسی با الگوی پیرنگِ ارسطویی در بخشی از ساختار روایی مانند پیشگویی آغاز آنها و غلبة سرنوشت و تقدیر فرجامین در این تراژدیها وجود دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
203 - مازندران و البرز در شاهنامه
بهجت نجیبی فینیشاهنامة فردوسی به عنوان مدرکی مستند، دال بر وطندوستی و عظمت و قدمت تاریخی ایرانیان، هنوز هم نه تنها برای ما ایرانیان، که برای همه جهانیان که در عرصة ادبیات جهان، نکتههایی نغز و رازها و رمزهایی هیجانانگیز دارد که از رهگذر تحلیلهای بایسته، شایسته است گشوده آید. یکی أکثرشاهنامة فردوسی به عنوان مدرکی مستند، دال بر وطندوستی و عظمت و قدمت تاریخی ایرانیان، هنوز هم نه تنها برای ما ایرانیان، که برای همه جهانیان که در عرصة ادبیات جهان، نکتههایی نغز و رازها و رمزهایی هیجانانگیز دارد که از رهگذر تحلیلهای بایسته، شایسته است گشوده آید. یکی از این مسائل، گسترة جغرافیایی است که در شاهنامه از آن سخن بمیان آمده است. در این باب، پژوهشگران شاهنامه پیوسته خواهان پاسخگویی به این پرسش هستند که مازندران و البرز در این اثر جاویدان به کدام منطقة جغرافیایی گفته میشده است. آیا این دو منطقه در کشور پهناور ایران قرار دارد، یا در جایی غیر از ایران واقع شده است؟ در این مقاله به مدد کتابهای کهن جغرافیایی و نوشتههای پژوهشگران معاصر در این باب، سعی شده است به این پرسشها، پاسخی درخور داده شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
204 - پساساختگرایی در شاهنامة فردوسی (با تأکید بر مرگ بهرام)
رویا سیدالشهداییدر این مقاله برآنیم که با بررسی زیباشناسانة مرگ یکی از شخصیتهای حماسة فردوسی، گوشهای از قابلیت پویایی و تأویل این اثر را تصویر کنیم. بنیاد اسطورهای ـ تاریخی متون حماسی در ظاهر آنان را به سوی تفسیرناپذیری سوق میدهد، در حالی که بافت داستانهای شاهنامه به گونهای است ک أکثردر این مقاله برآنیم که با بررسی زیباشناسانة مرگ یکی از شخصیتهای حماسة فردوسی، گوشهای از قابلیت پویایی و تأویل این اثر را تصویر کنیم. بنیاد اسطورهای ـ تاریخی متون حماسی در ظاهر آنان را به سوی تفسیرناپذیری سوق میدهد، در حالی که بافت داستانهای شاهنامه به گونهای است که متن را به شدت تأویلی مینماید. حماسة فردوسی بافتی پارادوکسی دارد: از سویی در آن نشانههایی است که به نحوی اساسی اصیل و واقعی همچون مشخصههایی منسجم و متناسب و نظاممند موجودیت دارد و از سوی دیگر تأویل و تفسیر در آن متوقف نمیشود و بشدّت بافتزدا و معناساز و سرشار از ابهام است، پیوسته میکوشد فاقد بافت قطعی بماند، غیرتاریخی و غیرمکانی جلوه کند و برخود جاودانگی ببخشد. گزینش مرگ بهرام و جلوة زیباشناسانة مرگ این قهرمان حماسی مناسبتی است در بیان ویژگی شگرف حماسة فردوسی که با وجود گرایش به ساختار پیوسته، خصلتی پساساختگرایانه دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
205 - شیوههای شخصیتپردازی در شاهنامۀ فردوسی
یوسف نیک‌روز محمد هادی احمدیانیشخصیت به هم‌راه پیرنگ محوری‌ترین و مهم‌ترین عناصر داستانی بشمار می‌آید. عنصر شخصیت در ادبیات داستانی قدیم و جدید عنصری ثابت و با اهمیت بوده، و سنگ بنای اثر ادبی را تشکیل می‌دهد. در بیان اهمیت شخصیت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیت وجود ند أکثرشخصیت به هم‌راه پیرنگ محوری‌ترین و مهم‌ترین عناصر داستانی بشمار می‌آید. عنصر شخصیت در ادبیات داستانی قدیم و جدید عنصری ثابت و با اهمیت بوده، و سنگ بنای اثر ادبی را تشکیل می‌دهد. در بیان اهمیت شخصیت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیت وجود نداشته باشد، ماجرایی اتفّاق نخواهد افتاد. شخصیت‌ها در متون داستانی به دو روش مستقیم و غیر مستقیم پردازش می‌شوند. شاهنامۀ فردوسی را نیز می‌توان اثری داستانی بحساب آورد. فردوسی نسبت به عنصر شخصیت همانند دیگر عناصر داستان، ژرف نگری و دقتی بسیار داشته است. شخصیت‌پردازی عاملیست که به وسیلۀ آن می‌توان ویژگی‌ها، روحیات، افکار و دیگر خصوصیات شخصیت را برای خواننده روشن کرد. لذا نویسنده کوشیده است نحوۀ نگرش فردوسی به شخصیت‌ها و شیوه‌های شخصیت‌پردازی وی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
206 - مقایسة منظومه های خسرو و شیرین فردوسی و نظامی
مسعود پاکدلداستان خسرو و شیرین در دو منظومة متفاوت آمده است. سرایندة یکی از منظومهها حماسه ساز است و در پهنة رزم میدان دار و سرایندة منظومة دیگر پیاله گردان ساحت بزم است. فردوسی حماسه سراست، امّا این منظومة عاشقانة مختصر با حماسة بی مانند او بی تناسب نیست. نظامی داستان سراست و دا أکثرداستان خسرو و شیرین در دو منظومة متفاوت آمده است. سرایندة یکی از منظومهها حماسه ساز است و در پهنة رزم میدان دار و سرایندة منظومة دیگر پیاله گردان ساحت بزم است. فردوسی حماسه سراست، امّا این منظومة عاشقانة مختصر با حماسة بی مانند او بی تناسب نیست. نظامی داستان سراست و دارای تجربة عشق، و با استادی شگرفی منظومة عاشقانهای مفصّل را بتصویر کشیده است. نخست خلاصهای از هر دو منظومه ارائه میگردد، سپس با مقایسة آنها وجوه اشتراک و اختلاف نمایانده میشود. با نیم نگاهی به تاریخ طبری به عنوان منبعی قدیمی و معتبر و مقایسة آن با منظومهها، پای بندی سرایندگان به روایات تاریخی ارزیابی میگردد. علّت اختلاف نیز ناشی از همین تفاوت روش روایی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
207 - ارنواز و شهرناز پژوهشی در ریشهیابی دو نام در شاهنامة فردوسی
پریا زوارهئیانشخصیت ارنواز و شهرناز، خواهران رشک برانگیز جمشید در شاهنامة فردوسی ریشههایی کهن و اساطیری در کتاب بزرگ دینی ایران باستان ـ اوستا ـ دارد. هر چند پنج نسک باقیمانده از بیست و یک نسک پیشین، اطلاعاتی اندک دربارة این دو شاه بانوی اصیل و نژاده عرضه میدارد اما با در کنار هم أکثرشخصیت ارنواز و شهرناز، خواهران رشک برانگیز جمشید در شاهنامة فردوسی ریشههایی کهن و اساطیری در کتاب بزرگ دینی ایران باستان ـ اوستا ـ دارد. هر چند پنج نسک باقیمانده از بیست و یک نسک پیشین، اطلاعاتی اندک دربارة این دو شاه بانوی اصیل و نژاده عرضه میدارد اما با در کنار هم نهادن آنچه در اوستا و ترجمههای عربی از متون میانه در دست است و نیز اشارات کوتاه اما پر رمز و راز فردوسی حکیم میتوان تصویری روشنتر از آنان و نقش مؤثر هر یک در بنیادگذاری نسلهایی متفاوت بدست داد. این مقاله تلاش دارد ضمن پرتوافکندن بر این تصویر، گذری نیز بر نقش کلیدی زن در شاهنامه حکیم توس داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
208 - تحلیل استراتژیک کشته شدن رستم در شاهنامه با رویکرد نظریه بازیها
مجید اسحاقی هادی ضیاییدر این مقاله، یک تحلیل استراتژیک برای کشته شدن رستم در شاهنامه با رویکرد نظریه بازیها ارائه شده است. در نگاه اول، استراتژی حکیم فردوسی استخراج میشود که با کشته شدن رستم در شاهنامه نمیخواهد به شاعران قرنهای آینده سواری رایگان بدهد. بازی فردوسی و شاعران آینده یک بازی أکثردر این مقاله، یک تحلیل استراتژیک برای کشته شدن رستم در شاهنامه با رویکرد نظریه بازیها ارائه شده است. در نگاه اول، استراتژی حکیم فردوسی استخراج میشود که با کشته شدن رستم در شاهنامه نمیخواهد به شاعران قرنهای آینده سواری رایگان بدهد. بازی فردوسی و شاعران آینده یک بازی ترتیبی ایستای اکید میباشد که با استفاده از جدول اطلس نظریه بازیهای 2×2 مدل سازی میشود. در نگاه دوم، بازی شغاد و رستم با استفاده از مدل بازیهای استراتژیک، پس از طراحی استراتژیهای بازیکنان، عایدیهای آنان در موقعیتهای مختلف با توجه به محیط بازی محاسبه و تحلیل شده است. این بازی 2×2 یکی از بازیهای ترتیبی ایستا اکید و بازی هژمونی میباشد. با توجه به جدول این بازی، بازیکن P_1 (شغاد) که برای فریب بازیکن P_2 (رستم) از شرایط بازی استفاده میکند و بازی را طوری پیاده سازی کرد تا به خواسته خود برسد. یکی از مهم ترین نتایج این مقاله، اثبات ژرف اندیشی تفکر راهبردی فردوسی است که به عنوان یک استراتژیست مطرح و بررسی شده است. تفاصيل المقالة