تحلیل عرفانی عبودیت دادار، ستودن داد و زدودن بیداد در شاهنامه فردوسی
الموضوعات : عرفان اسلامیاحمد امینی 1 , کامران پاشایی فخری 2 , خلیل حدیدی 3
1 - دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
الکلمات المفتاحية: mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt, mso-tstyle-rowband-size:0, mso-style-priority:99, mso-pagination:widow-orphan, font-family:"Times New Roman", "serif", } >فردوسی, توحید, سرمایة معنوی, دادگری, تعهّدات, font-size:10.0pt, mso-para-margin:0in, mso-style-parent:"", mso-style-noshow:yes, mso-tstyle-colband-size:0, mso-para-margin-bottom:.0001pt,
ملخص المقالة :
در این مقاله، سعی شده است که با بررسی متن اصلی و نیز لایهها و زوایای درونی و برونی اثری سترگ به نام «شاهنامه» بر شناختی ولو نسبی و محدود از نوع تفکّر و بینش سرایندة آن (فردوسی) در سه بخش: عبودیت دادار، ستودن داد و زدودن بیداد دست یافت که این جانب از آن، به سرمایة معنوی انسانی تعبیر میکند و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوایی که استخراج و جمعآوری دادهها و در نهایت، استنتاج علمی و روشمند از مباحث است، بتوان این مهم را باز شناخت. پس از آن، دریافته شد که در بین این عناصر سهگانه، آنچنان لازمیّت و ملزومیّتی است که انفکاک آنها از یکدیگر، ناممکن که نامتصّور است؛ بدین معنی که پی آیند عبودیت دادار، ستودن داد و برآیند احراز این دو، ستیز با بیداد است؛ بدینسان باید اذعان داشت که در همان زمان، حکیم توس، در جستجوی جامعة آرمانی بوده، آن را طبیعی میدانسته است و این، در تطبیق با مصادیق قرآنی نیز امری فطری است و جوامع مدنی هم به تعبیری، آن را حقوق بشری مینامند که این پژوهش، درصدد شناخت و بازیابی این عناصر است که فرة ایزدی و فرهمندی، فراهم آورندة عزّت و سربلندی است و خودخواهی و ناسپاسمندی، پدیدآورندة ذلّت و دردمندی است. او هرگز ایرانی را، متعدّی به حقوق دیگران ندانسته است و این را میباید، متأثّر از عبودیت دادار دانست.