-
حرية الوصول المقاله
1 - بررسی شاخص خشکسالی مبتنی بر تصاویر ماهواره ای و رابطه آن با کاهش سطح زیر کشت برنج مطالعه موردی: (استان غماص، عراق)
علی نیک عهد واثق احمد المطلک علی ابراهیمیمقدمه: با استفاده از شاخصهای مبتنی بر سنجش از دور میتوان خشکسالی را از طریق آثاری که بر گیاهان زراعی دارد مطالعه کرد و نتایج دقیقتر و مؤثرتری دریافت. شرایط شدید خشکسالی در کل کشور عراق سبب شده است جوامع کشاورز برای دهمین سال متوالی شاهد کاهش برداشت برنج ، سبزیجات و م أکثرمقدمه: با استفاده از شاخصهای مبتنی بر سنجش از دور میتوان خشکسالی را از طریق آثاری که بر گیاهان زراعی دارد مطالعه کرد و نتایج دقیقتر و مؤثرتری دریافت. شرایط شدید خشکسالی در کل کشور عراق سبب شده است جوامع کشاورز برای دهمین سال متوالی شاهد کاهش برداشت برنج ، سبزیجات و میوه باشند. بنابراین کشاورزان مجبورند سطح زمینهایی زیر کشت را کاهش دهند که این امر موجب کاهش سطح درآمد و محصولات آنها میباشد. استان غماص در کشور عراق یکی از مناطقی است که دارای زمینهای کشت برنج میباشد و دچار خشکسالی شده است. لذا این پژوهش به بررسی روند تغییرات پوشش سطح زیرکشت برنج در این استان و رابطه آن با دمای سطح زمین به منظور بررسی خشکسالی پرداخته است مواد و روشها: در این پژوهش جهت مطالعه روند تغییرات پوشش گیاهی از شاخص پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI) مربوط به سنجنده مودیس استفاده شد. دادههای ماهوارهای سنجنده مودیس برای منطقه مورد مطالعه طی سالهای 2010 تا 2022 تهیه و گردآوری شدند. در ادامه از سه شاخص سنجش از دوری NDVI، شاخص وضعیت پوشش گیاهی (VCI) و شاخص دمای سطح زمین (LST) به منظور بررسی سطح زیر کشت برنج و نیز دمای سطح زمین و شدت خشکسالی استفاده گردید. نتایج و بحث: بر اساس نتایج به دست آمده سطح زیر کشت محصولات کشاورزی طی این دوره در منطقه مورد مطالعه افزایش یافته است بطوریکه در سال 2010 مساحت سطح زیر کشت بر اساس شاخصهای VCI و NDVI به ترتیب 11875 هکتار و 10337 هکتار میباشدکه در سال 2022 به ترتیب به 14775 هکتار و 13275 هکتار افزایش یافت. نتایج نشان داد که بر اساس شاخص NDVI پوشش گیاهی با شیبی ملایم روندی افزایشی را طی این دوره داشته درصورتیکه بر اساس شاخص LST دمای سطح زمین طی این دوره کاهش یافته است. این موضوع نشاندهنده آن است که با افزایش پوشش گیاهی، دمای سطح زمین کاهش یافته است. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که بر اساس شاخص NDVI پوشش گیاهی روندی افزایشی را طی این دوره داشته درصورتیکه بر اساس شاخص LST دمای سطح زمین طی این دوره کاهش یافته است. این نشان میدهد که با افزایش پوشش گیاهی، دمای سطح زمین کاهش یافته است. بااین حال، بر اساس شاخص VCI، منطقه مورد مطالعه در وضعیت غیرخشکسالی میباشد. لذا با توجه به نتایج بدست آمده افزایش پوشش گیاهی بر اساس NDVI و افزایش شاخص VCI و مقایسه ان با دمای منطقه مورد نظر ، نشان از کاهش دمای سطح زمین در طی این 10سال دارد. هر چه دمای سطح زمین کاهش یابد، نشاندهنده افزایش پوشش گیاهی و سطح زیر کشت برنج میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - آشکارسازی تغییرات پوشش آب حوضهی زایندهرود با استفاده از سنجش از دور
پانته آ لطفی مژگان احمدی ندوشن علی اصغر بسالت پورآب به عنوان یکی از اساسیترین نيازهای زندگي در حال حاضر برای ادامه حیات و گستردگي موارد استفاده در مسائل شرب، كشاورزي، صنعت، اقتصادي - اجتماعي و امنيتي - سياسي ما را شامل میشود. با توجه به اهمیت این موضوع، مدیریت و بهرهبرداری اصولی از منابع آب به یکی از موضوعات مهم جه أکثرآب به عنوان یکی از اساسیترین نيازهای زندگي در حال حاضر برای ادامه حیات و گستردگي موارد استفاده در مسائل شرب، كشاورزي، صنعت، اقتصادي - اجتماعي و امنيتي - سياسي ما را شامل میشود. با توجه به اهمیت این موضوع، مدیریت و بهرهبرداری اصولی از منابع آب به یکی از موضوعات مهم جهانی تبدیل شده است. تکنیک سنجش از دور امروزه در کشاورزي کاربردهاي فراوانی از جمله تعیین سطح زیرکشت و پیشبینی عملکرد محصول دارد، در این پژوهش، ارزیابی روش تشخیص پهنهها، سطوح آبی و رودخانهها با شاخص آب تفاضلی نرمال شده با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 9 در بازه زمانی 1401-1363 جهت تفکیک پوشش آب استفاده شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که روند محسوسی در کاهش سطح آب در نقاط موردنظر مشاهده میشود که می¬تواند ارتباط مستقیمی با برداشت آب برای مصارف کشاورزی در نقاط مختلف مسیر وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، مقدار آبی که شاخص NDWI در هر ایستگاه نشان میدهد تفاوت معنی¬داری با سایر ایستگاهها دارد که نمایانگر استحصال آب معنی¬دار آب در تمام نقاط رودخانه زاینده¬رود است. بنابراین در مطالعه حاضر مشخص شد که شاخص آب تفاضلی نرمال شده به راحتی قادر به استخراج آب از تصاویر ماهوارهای بوده است و شاخص مناسبی برای پیشبینی وضعیت حوضه زایندهرود است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - بررسی قابلیت تصاویر ماهوارهای Sentinel-2A در بستر Google Earth Engine برای تهیه نقشه پوشش زمین
ناصر احمدی ثانینقشه پوشش زمین، پراکنش مکانی چشماندازهای مختلف کشاورزی، منابع طبیعی، آب و منابع انسانساخت را نشان میدهد و بهعنوان یک ابزار مهم برای مدیریت و کاهش ریسک در مسایل چالشبرانگیز مانند خشکسالی و اثرات آن، امنیت غذایی، کنترل سیل و برنامهریزی شهری ارزشمند است. بهمنظور غلب أکثرنقشه پوشش زمین، پراکنش مکانی چشماندازهای مختلف کشاورزی، منابع طبیعی، آب و منابع انسانساخت را نشان میدهد و بهعنوان یک ابزار مهم برای مدیریت و کاهش ریسک در مسایل چالشبرانگیز مانند خشکسالی و اثرات آن، امنیت غذایی، کنترل سیل و برنامهریزی شهری ارزشمند است. بهمنظور غلبه بر محدودیتهای کار میدانی در تهیه نقشه پوشش زمین، استفاده از تصاویر ماهوارهای بهدلیل دارا بودن دادههای وسیع، چندطیفی و بهروز مناسب به نظر میرسد. در منطقه مورد مطالعه، وجود پدیدههای ناهمگن مکانی نیز طبقهبندی پدیدهها را با مشکل مواجه میسازد. هدف اصلی این پژوهش، تهیه نقشه پوشش زمین با وضوح بالا با کاربرد تصاویر Sentinel-2A در بستر Google Earth Engine است. در این رابطه، سه الگوریتم طبقهبندی جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و درخت تصمیم مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. شاخصهای متعدد با استفاده از روشهای تبدیل و نسبتگیری طیفی تهیه شد. صحت نقشههای حاصل از طبقهبندی در مقایسه با نقشههای مرجع زمینی ارزیابی شد. در رابطه با ارزیابی تک باندها، بهترین صحت کلی برابر 49 درصد با کاربرد شاخص CVI به دست آمد. بهترین صحت کلی و ضریب کاپا بهترتیب برابر 86 درصد و 0/82 توسط الگوریتم جنگل تصادفی حاصل شد. بنابراین ضمن تاکید بر مزایای GEE شامل دسترسی آسان به دادهها و قابلیت پردازش و مقایسه سریع آنها، میتوان ادعا نمود که تصاویر Sentinel-2A برای تهیه نقشه پوشش زمین از لحاظ هزینه، زمان و دقت، کارآیی بالایی دارد و این نقشه میتواند برای مدیریت و برنامهریزی منابع مختلف طبیعی و انسان ساخت در راستای توسعه پایدار بسیار مفید واقع گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - ارزیابی تناسب توزیع مکانی پارکهای شهری تبریز از منظر حوزه نفوذ با استفاده از سنجشازدور و GIS
شبنم اکبری امید رفیعیاناز منظر برنامهریزی و مدیریت شهری، معیار پراکنش پارکها، به لحاظ دامنه نفوذ و برخورداری مناطق اطراف آنها از مزایای آن، از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف اصلی این پژوهش تعیین و ارزیابی حوزه نفوذ هر یک از انواع پارکهای شهری تبریز است. نقشه پارکهای شهری بر اساس بهنگام أکثراز منظر برنامهریزی و مدیریت شهری، معیار پراکنش پارکها، به لحاظ دامنه نفوذ و برخورداری مناطق اطراف آنها از مزایای آن، از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف اصلی این پژوهش تعیین و ارزیابی حوزه نفوذ هر یک از انواع پارکهای شهری تبریز است. نقشه پارکهای شهری بر اساس بهنگامسازی نقشه کاربری اراضی مستخرج از طرح تفصیلی تبریز به وسیله تصویر ماهوارهای و بازدیدهای میدانی به روش تلفیقی تولید شد. سپس نقشه انواع پارکهای شهری تبریز بر حسب مساحتشان در 5 دسته پارکهای همسایگی، محلهای، ناحیهای، منطقهای و فراشهری تهیه و شعاع نفوذ هر کدام از پارکها با مبنا قرار دادن تحقیقات داخلی در محیط GIS با اعمال بافر تولید شد. نتایج نشان داد که هیچ کدام از ده منطقه شهرداری تبریز از نظر پوشش حوزه نفوذ پارکهای "همسایگی" مطلوب نیستند و نیاز به توسعه این نوع از پارکها در کل شهر جدی است. مناطق 1 و 2 و 8 از نظر پوشش حوزه نفوذ پارکهای "ناحیهای" در وضع مطلوبی قرار دارند. اکثر مناطق به جز 9 و 5 تحت پوشش حوزه نفوذ پارکهای "منطقهای" قرار دارند. پارکهای "فراشهری"، تقریبا تمامی سطح مناطق دهگانه تبریز را پوشش میدهند و منطقه1 از نظر قرار گرفتن در حوزه نفوز تمام انواع پارکها در بهترین وضعیت قرار دارد. از نظر کارکردهای اجتماعی و روانی پارکها، هر چند وجود پارکهای بزرگ برای جلب جمعیت عظیم محلی و گردشگران لازم است، اما نباید تاثیر بهسزای پارکهای کوچک محلهای را علاوه بر کارکردهای اکولوژیکی در سرگرمی خانوادهها و در نهایت افزایش نشاط اجتماعی نادیده گرفت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - ارزیابی مقایسهای تصاویر لندست8 و سنتینل2 برای تهیه نقشه وقوع آتش سوزی در ارسباران
امید رفیعیان خلیل ولی زاده کامران محمدابراهیم رمضانی سجاد مشیریجنگل ارزشمند ارسباران اکوسیستمی پیچیده و پویا است که همواره در معرض آتش سوزیهای گسترده بوده است. هدف تحقیق حاضر بهرهگیری از فناوری سنجشاز دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی و قابلیتهای فنی سامانه گوگلارثانجین به منظور تهیه نقشه وقوع آتش سوزی در مراتع و أکثرجنگل ارزشمند ارسباران اکوسیستمی پیچیده و پویا است که همواره در معرض آتش سوزیهای گسترده بوده است. هدف تحقیق حاضر بهرهگیری از فناوری سنجشاز دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی و قابلیتهای فنی سامانه گوگلارثانجین به منظور تهیه نقشه وقوع آتش سوزی در مراتع و جنگلهای ارسباران بود. به منظور انتخاب روش و نوع ماهواره مناسب از بین سنتینل2 و لندست8 از شاخص جداپذیری استفاده شد. بر این اساس، از بین شاخصهای مختلف شناسایی آتش سوزی، شاخص تفاضلی RdNBR برای تهیه نقشه نهایی 9 سال اخیر و تجمعی آتش سوزی انتخاب شد. در ارزیابی صحت نقشه حاصل به صورت کمی، 84 درصد نقاط واقعی آتش سوزی ثبت شده توسط اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان آذربایجان شرقی در فاصله 200 متری پلیگونهای آتش سوزی مستخرج از تصاویر ماهوارهای قرار گرفتند که نشان دهنده صحت بالای نقشه آتش سوزی بود. بازدید میدانی نیز تطابق خوبی بین مناطق آتش سوزی منتج از پردازش تصاویر ماهوارهای با وضعیت موجود منطقه نشان داد. تحقیق حاضر پتانسیل بالای این دو ماهواره و نیز توانایی و امکانات فوقالعاده سامانه گوگلارثانجین در تامین حجم عظیم دادههای دورسنجی و پردازشهای پیشرفته بر روی آنها برای تهیه نقشههای وقوع آتش سوزی را نشان داد. مزایای لندست8 نسبت به سنتینل2، داشتن باند حرارتی و سری زمانی بیشتر است. قدرت مکانی و رادیومتری هر دو تقریبا مشابه است و نقیصه فاصله زمانی زیاد تصاویر تکراری در لندست8 با ترکیب آن با تصاویر لندست9 تا حد زیادی جبران خواهد شد. در نهایت همسو با نتایج تحقیقات مشابه، لندست8 در مجموع به سنتینل2 ارجحیت دارد. با توجه به فقدان دادههای مکانی دقیق، صحیح و هممقیاس از منطقه ارسباران، ایجاد یک پایگاه اطلاعات مکانی یکپارچه و بزرگمقیاس پیشنهاد میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بررسی تغییرات مکانی - زمانی سرسبزی جنگلهای بلوط زاگرس در واکنش به خشکسالی
محدثه قنبری مطلق مسعود کیادلیری منصور حلیمیتغییرات آب و هوایی که در ایران عمدتا به صورت تشدید دورههای خشکسالی و افزایش دما تظاهر کرده است، می تواند تاثیرات عمیقی در اکوسیستمهای جنگلی زاگرس در غرب ایران داشته باشد. در این مطالعه، روند خشکسالی (با شاخص PDSI) و اثرات آن بر پویایی زمانی- مکانی شاخص سبزینگی EVI م أکثرتغییرات آب و هوایی که در ایران عمدتا به صورت تشدید دورههای خشکسالی و افزایش دما تظاهر کرده است، می تواند تاثیرات عمیقی در اکوسیستمهای جنگلی زاگرس در غرب ایران داشته باشد. در این مطالعه، روند خشکسالی (با شاخص PDSI) و اثرات آن بر پویایی زمانی- مکانی شاخص سبزینگی EVI محصول سنجنده MODIS از طریق بررسی رابطه همبستگی در دوره آماری 2000 تا 2020 در جنگلهای بلوط زاگرس در استان کهگیلویه و بویراحمد بررسی گردید. برای تعیین مقدار آستانه سبزینگی شاخص از نمونهبرداری در 20 نقطه در جنگلهای استان و مقادیر شاخص EVI در این مناطق استفاده شد. نتایج نشان داد مقدار آستانه سبزینگی شاخص EVI در این جنگلها در ماه خرداد حداکثر بوده است. از میزان شاخص سبزینگی و از مساحت جنگلهای بلوط استان در دوره مطالعه کاسته شده است. سبزینگی پیک جنگلهای بلوط استان حساسیت معنیداری به تغییر در بارش و خشکسالی در اواخر دوره سرد سال و فصل بهار داشت. فازهای منفی شاخصهای خشکسالی کاملا منطبق بر دورههای افت سبزینگی بوده است. شاخص EVI، به عنوان شاخص سبزینگی جنگلی حساسیت بالایی را به شاخص خشکسالی PDSI نشان داده است. شاخص PDSI نیز توانسته است 0/74 از تغییرات فضایی EVI را در سه ماه فروردین، اردیبهشت و خرداد تبیین نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - ارائه روشی در زمینه آشکارسازی اهداف در تصاویر ماهوارهای با استفاده از یادگیری عمیق و با رویکرد سنجش از دور و GIS
نادر بیرانوند مهدی کیخایی رویین ممانیآشکارسازی و شناسایی خودکار عوارض موجود در مناطق مختلف جغرافیایی با دقت بالا با توجه به اهداف گوناگون اعم از مدیریت شهری، اهداف نظامی و غیره از مسائل اساسی در شناخت پدیدههای سطح محسوب میگردد. تکنیکهای سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی (GIS) به همراه تصاویر اخذ شده از أکثرآشکارسازی و شناسایی خودکار عوارض موجود در مناطق مختلف جغرافیایی با دقت بالا با توجه به اهداف گوناگون اعم از مدیریت شهری، اهداف نظامی و غیره از مسائل اساسی در شناخت پدیدههای سطح محسوب میگردد. تکنیکهای سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی (GIS) به همراه تصاویر اخذ شده از سنجندههای ماهوارهای با تلفیق الگوریتمهای یادگیری عمیق نمایانسازی عوارض موجود در تصاویر را به خوبی ارتقاء داده است. در این پژوهش به ارائه روشی نو در تلفیق همزمان لایههای CNN و Pooling موجود در الگوریتم مورد استفاده پرداخته شده که در نهایت منجر به کاهش چشمگیر زمان آموزش شبکه با استفاده از دادههای جامع آموزشی با دقت بالا و در عین حال حجم زیاد گردید. در این تحقیق با بهرهگیری از آموزش شبکه به وسیله دادههای آموزشی به آشکارسازی کشتیهای موجود در تصاویر ماهوارهای با ایجاد یک شبکه تماماً کانولوشنال FCN پرداخته شدهاست. جهت ارزیابی عملکرد و دقت الگوریتم استفاده شده در یافتن و آشکارسازی کشتیهای موجود در تصاویر ماهوارهای، با اعمال این الگوریتم آشکارساز بر روی چندین تصویر ماهوارهای دیگر از معیارهای ارزیابی Precision، Recall و F1-Score استفاده شد که مقادیر آنها به ترتیب برابر با %100، % 61/97 و % 83/98 بودهاست که نمایانگر دقت و قابل اعتماد بودن الگوریتم میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - بررسی تاثیر پخش سیلاب در آبخوان بر وضعیت کشاورزی و سطح سفره های آب زیر زمینی مناطق پایین دست حوضه آبخیز تسوج با استفاده ازGISو تصـاویر ماهواره ای
حسین سعادتی مقصود خیامیکی از راه های مهم برای مقابله با خطر سیلاب، خشکسالی و کم آبی، پخش سیلاب در آبخوان است. این تحقیق، به منظور ارزیابی طرح پخش سیلاب در محدوده پائین دست ایستگاه آبخوان تسوج واقع در شمال دریاچه ارومیه و حوضه های آبخیز مشرف به شهر تسوج و روستاهای انگشتجان و امستجان انجام شد. أکثریکی از راه های مهم برای مقابله با خطر سیلاب، خشکسالی و کم آبی، پخش سیلاب در آبخوان است. این تحقیق، به منظور ارزیابی طرح پخش سیلاب در محدوده پائین دست ایستگاه آبخوان تسوج واقع در شمال دریاچه ارومیه و حوضه های آبخیز مشرف به شهر تسوج و روستاهای انگشتجان و امستجان انجام شد. این ایستگاه در سال 1376 تاًسیس گردیده است. بارش متوسط سالانه حوضه 362.3 میلیمتر و تبخیر و تعرق متوسط سالانه 5/989 میلیمتر است. مساحت حوزه آبخیز در بالا دست ایستگاه هیدرومتری 5590 هکتار و مساحت عرصه پیشنهادی پخش سیلاب 3000 هکتار می باشد. اهداف مورد نظر در این تحقیق بررسی اثرات پخش سیلاب بر افزایش میزان کمیت پوشش گیاهی و تغذیه سفره های آب زیرزمینی در ایستگاه پخش سیلاب تسوج می باشد. برای اندازه گیری تغییرات سطح اراضی کشاورزی و پوشش گیاهی پائین دسـت ایـستگاه از دو تصویر ماهـوارهای لندست TM (1992)، ETM2002 و 2006 و نرم افزار های مربوطه استـفاده شده است. تفسـیر تصـاویر به روش هیبرید یا تفسیر چشمی بر روی صفحه مانیتور انجام شد. نتایج حاصل از بررسی های تصاویر ماهواره ای نشان داد که میزان پوشش گیاهی در طول سال های بهره برداری از 18 % در قبل از بهره برداری از پروژه آبخوانداری به 43/34 % در سال 1384 افزایش یافته است. میزان درصد خاک بدون پوشش نیز در طول نه سال روند کاهشی را نشان داد. بررسی تغییرات سطح سفره آبهای زیرزمینی اراضی پائین دست با استفاده از نقشههایپیزومتری چاههای منطقه نشان می دهد که علیرغم خشکسالیهای اخیر، افـت قـابل ملاحظـهای مشاهده نشده و از سوی دیگر افزایش نسبی نیز در آبدهی چاه های منطقه ایجاد شده است. افزایش پتانسیل آبی منطقه و به تبع آن افزایش نسبی در سطح اراضی کشاورزی از آثار مستقیم احداث ایستگاه آبخوان بوده و لازم است که برای بررسی های اقتصادی به آثار غیر مستقیم احداث ایستگاه نیز پرداخته شود. بررسی هیدروگراف واحد دشت تسوج نشان دهنده 10 متر افت آب زیرزمینی در طول سال های 73 تا 80 می باشد. ولی بعد از سال 1380 یعنی بعد از آب گیری پروژه پخش سیلاب، سطح آب زیرزمینی افت نکرده و در حال تعادل بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - بررسی تطبیقی تغییرات مبلمان سبز شهر شیراز و چشم انداز ژئومورفولوژیک آن طی سالهای (1393-1355) با استفاده از GIS & RS
میثم جمالی ابراهیم مقیمی زین العابدین جعفرپورنقش و اهمیت فضای سبز در زندگی شهری امری اجتناب ناپذیر، محسوب می شود. به طوری که ارزش واهمیت فضای سبز شهری تا آنجاست که کارشناسان آن رابه عنوان ریه تنفسی شهرها نام نهاده اند. امروزه سنجش ازدور مانند عکسهای هوایی وتصاویر ماهوارهای برای درک تغییرات محیطی اهمیت پیدا کرده أکثرنقش و اهمیت فضای سبز در زندگی شهری امری اجتناب ناپذیر، محسوب می شود. به طوری که ارزش واهمیت فضای سبز شهری تا آنجاست که کارشناسان آن رابه عنوان ریه تنفسی شهرها نام نهاده اند. امروزه سنجش ازدور مانند عکسهای هوایی وتصاویر ماهوارهای برای درک تغییرات محیطی اهمیت پیدا کرده است. تحلیل تغییرات با استفاده از این منابع به شدت به تصویر برداری مکرر بستگی دارد. دراین تحقیق به بررسی روند تغییرات فضای سبزوژئومورفولوژیک شیراز در طی دوره آماری 38 ساله (1393-1355) مورد ارزیابی قرار می گیرد. برای انجام این پژوهش ازشاخص پوشش گیاهی (NDVI) بر روی تصاویر ماهواره لندست (8، 1) و سنجنده (ETM+, MSS) درنرم افزار ENVI4.8 مورد پردازش قرارگرفت. و نقشههای تغییرات فضای سبزوچشم اندازژئومورفولوژیکی شهر شیرازدردوره مذکوردرمحیط GIS تهیه گردید. نتایج تحقیق نشان می دهدکه فضای سبزشهری شیرازدر طی دوره مورد مطالعه بیش از 17/61 درصدکاهش داشته است. وسرانه فضای سبز آن حدود 11/57 متر مربع در سال 1355 به 10 متر مربع در سال 1393 تغییر یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - « پهنه بندی دمای سطح شهر اهواز با استفاده از تصاویر حرارتی سنجنده ETM »
فریده عظیمیدر این تحقیق تلاش شدهاست تا با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای روشی برای تعیین دمای سطحی مناطق موجود در محدوده طرح جامع شهر اهواز ارائه گردد. بدین منظور پس از انجام عملیات پیشپردازش برروی تصاویر و اصلاح و برطرف کردن اختلالات و اعوجاجات موجود در تصویر، برای تعیین أکثردر این تحقیق تلاش شدهاست تا با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای روشی برای تعیین دمای سطحی مناطق موجود در محدوده طرح جامع شهر اهواز ارائه گردد. بدین منظور پس از انجام عملیات پیشپردازش برروی تصاویر و اصلاح و برطرف کردن اختلالات و اعوجاجات موجود در تصویر، برای تعیین نوع کاربری از روش طبقهبندی نظارتشده استفاده گردید. برای تعیین درجه حرارت سطحی از باند 6 سنجده ETM سال 2002 استفاده گردید. بدین منظور پس از اعمال روابط مربوطه و تصحیحات مربوط به نوع کاربری، نقشه دمائی منطقه تهیه شده و به پنج طبقه کیفی دمائی تقسیم گردید. بر این اساس مشخص گردید که منطقه 8 شهرداری اهواز به دلیل واقع شدن کارخانجات عظیم فولاد خوزستان بالاترین دمای سطحی را به میزان 39 درجه سانتیگراد و منطقه 5 که بالاترین میزان فضای سبز را در بین مناطق هشتگانه دارد پائینترین میزان درجه حرارت را به میزان 7/32 درجه داراست. با محاسبه دمای کاربریهای موجود نیز مشخص شد که کاربری آب و فضای سبز بترتیب به میزان 3/24 و 1/30 کمترین و کاربری صنعتی و بایربترتیب به میزان 6/39 و 1/38 درجه سانتیگراد بالاترین دمای سطحی را دارند. که این بیانگر رابطه مستقیم بین نوع کاربری ومیزان دمای سطحی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - اهمیت سنجش از دور (Remote Sensing) در امور مطالعاتی و آموزش جغرافیایی
ناصر اقبالی حیدر لطفیعلم سنجش از دور به صورت های متفاوتی تعبیر شده است ولی با توجه به جمع بندی تعاریف می توان آن را علم و هنر کسب اطلاعات در مورد اجسام، اراضی یا پدیده های مختلف به کمک جمع آوری اطلاعات از آن ها بدون تماس با آن معرفی نمود(زبیری،محمود، 1375). در یک سیستم سنجش از دور، کار دری أکثرعلم سنجش از دور به صورت های متفاوتی تعبیر شده است ولی با توجه به جمع بندی تعاریف می توان آن را علم و هنر کسب اطلاعات در مورد اجسام، اراضی یا پدیده های مختلف به کمک جمع آوری اطلاعات از آن ها بدون تماس با آن معرفی نمود(زبیری،محمود، 1375). در یک سیستم سنجش از دور، کار دریافت، ثبت و ضبط اطلاعات از طریق سنجده های تعبیه شده در سکوهایی صورت می گیرد که این سکوها ممکن است طیف وسیعی از انواع هواپیما، هلی کوپتر، ماهواره، ایستگاه فضایی و غیره را در برگیرد ولی به لحاظ کمی و کیفی ماهواره ها از اصلی ترین سکوها در سنجش از دور به شمار می روند. یکی از مزایای دور سنجی این است که در برخی از مناطق زمین که امکان دسترسی به آنها دشوار بوده و یا در موقعیت های خطرناک قرار دارند، مورد استفاده هستند، همچنین حسگرهای ماهواره ای و هواپیماها برای تحقیق درباره مناطق قطبی زمین،اتمسفر بالائی، آتش سوزی و جنگل ها و فعالیتهای آتشفشانی، اقیانوس های مناطق دور و بیابان ها که امکان دسترسی انسان به آنها دشوار می باشد، مورد استفاده قرار می گیرند. در واقع دور سنجی علم و هنر بدست آوردن اطلاعات از فاصله دور، یعنی کسب اطلاعات درباره اشیاء و پدیده ها بدون داشتن تماس فیزیکی با آنهاست(سازمان نقشه برداری،ص38). در این مقاله سعی بر آن است پس از مروری بر فناوری سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، نقش، کاربرد و ارزیابی اثرات این دو را، در امور مطالعاتی مربوط به جغرافیا بکار گرفت تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - بررسی عوامل مؤثر بر ویژگی های ژئومورفولوژیکی و گسترش اشکال فرسایشی با استفاده از RS و GIS (مطالعه موردی حوضه میرده چراغ ویس کردستان)
محسن رنجبر فاضل ایرانمنشویژگی های ژئومورفولوژی پایه و اساس بررسی های منابع طبیعی حوزه های آبخیز به شمار می رود. زیرا این ویژگی ها تحت تأثیر عوامل زیادی مانند اقلیم، خاک، هیدرولوژی، اکولوژی، زمین شناسی و غیره قرار دارند که می توانند اشکال فرسایشی را بوجود بیاورند. بدون شک اشکال فرسایشی نیز متنا أکثرویژگی های ژئومورفولوژی پایه و اساس بررسی های منابع طبیعی حوزه های آبخیز به شمار می رود. زیرا این ویژگی ها تحت تأثیر عوامل زیادی مانند اقلیم، خاک، هیدرولوژی، اکولوژی، زمین شناسی و غیره قرار دارند که می توانند اشکال فرسایشی را بوجود بیاورند. بدون شک اشکال فرسایشی نیز متناسب با خصوصیات و ویژگیهای ژئومورفولوژی توسعه خواهند یافت. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از داده های سنجش از دور و GIS و با یک روش ترکیب نگر عوامل مؤثر بر ویژگی های ژئومورفولوژیکی و اشکال فرسایشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند در این رابطه ابتدا با استفاده از نقشه های توپوگرافی محدوده مورد مطالعه مشخص گردید. سپس کلیه لایه های اطلاعاتی مورد نیاز مانندزمین شناسی، شیب، نقشه کاربری و قابلیت اراضی و غیره رقومی گردیدند. از تصاویر سنجنده ETM+ ماهواره ای لندست سال 2002 نیز پس از پردازش های لازم برای تفکیک واحدها و تیپ های ژئومورفولوژی و همچنین تفسیر اشکال فرسایشی استفاده شد. نتایج نشان داد، سیمای ژئومورفولوژی منطقه مورد مطالعه بر اساس مشخصات ارتفاعی، شیب و تظاهرات شکل شناسی عوارض زمین به ترتیب به واحدهای کوهستان(1)، تپه ماهور(2)و نهشته های رودخانه ای(3) قابل تفکیک هستند. در مجموع 8 رخساره مشخص گردید که از این میان، رخساره توده سنگی با پوشش مواد منفصل از واحد کوهستان با تیپ دامنه منظم با مساحتی معادل 04/74 هکتار(45 درصد از کل مساحت حوضه) بیشترین سطح را به خود اختصاص داده است. از بین اشکال فرسایشی، فرسایش سطحی به نحو چشمگیری در منطقه وجود دارد که به صورت لکه های پراکنده و سفید رنگی که فاقد پوشش گیاهی و یا با پوشش گیاهی ضعیف است، در سمت هایی از ارتفاعات منطقه قابل مشاهده است. علاوه بر عوامل طبیعی، عوامل انسانی مانند وضعیت معیشتی و دامپروری می توانند در گسترش چنین اشکالی مؤثر واقع شوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - برآورد آب مصرفی کشاورزی دهستان سودلانه با استفاده از الگوریتم برآورد تبخیر و تعرق SEBAL
حسین کریمی طرقبه پرویز کردوانی مسعود مهدویعمده ترین مصرف کننده منابع آب کشور، بخش کشاورزی است،درنتیجه بیشترین حجم تلفات آب نیز مربوط به این بخش می باشد. لذا یکی از مهمترین فرایند های تلفات آب کشاورزی مربوط به تبخیر - تعرق واقعی است. در این تحقیق با استفاده از الگوریتم SEBAL و سنجنده MODIS میزان تبخیر - تعرق واق أکثرعمده ترین مصرف کننده منابع آب کشور، بخش کشاورزی است،درنتیجه بیشترین حجم تلفات آب نیز مربوط به این بخش می باشد. لذا یکی از مهمترین فرایند های تلفات آب کشاورزی مربوط به تبخیر - تعرق واقعی است. در این تحقیق با استفاده از الگوریتم SEBAL و سنجنده MODIS میزان تبخیر - تعرق واقعی دهستان سودلانه شهرستان قوچان در سال 2011 مورد ارزیابی قرار گرفته است نتایج ماهانه نشان می دهد بیشترین مقدار تبخیر - تعرق مربوط به ماه های April, June, May بوده است که به ترتیب با میانگین ۲۶ ، ۲۱و۱۷ میلی متر در صدر قرار گرفته است.بالا بودن مقادر تبخیر - تعرق در فصل بهار با توجه به نقشه کاربری اراضی این منطقه که کشت دیم را غالب میداند قابل توجیه است.میانگین تبخیر - تعرق واقعی سالانه دهستان سودلانه در این سال برابر با ۲۶۰ میلی متر محاسبه شده است .که حداکثر آن معادل ۶۴۴ میلی متر مربوط به مناطق شرقی دهستان (مانندروستاهای ددانلو و دیزادیز)بوده و حداقل آن که معادل ۱۰۲میلی متربوده است، مربوط به مناطق مرکزی و غربی دهستان (مانند روستاهای داودلی و دولو)می باشد .نتایج این مطالعه با داده های زمینی دهستان سودلانه، از وجود همبستگی معنیداری دلالت دارد. بدین معنی که کمینه تبخیر -تعرق واقعی روستاهای مرکزی وغربی دهستان تا ۱۰۲ میلیمتر بوده است که با میزان افزایش چاههای احداثی خشک شده ومیزان بالای مهاجرت این روستاها(بویژه روستای دولو)رابطه مستقیم داشته است. همچنین مطالعه همزمان نگارنده با موضوع، اولویت بندی مکانی الزام به مدیریت منابع آب روستاهای دهستان سودلانه، این همبستگی را تایید مینماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - تغییرات کاربری اراضی جنوبغرب تهران با استفاده از تکنیک سنجش از دور و زنجیره مارکوف
فائزه رجب زادهبررسی تغییرات کاربری اراضی نیازمند استفاده از روشهای سریع و فنون نوین می باشد. استفاده از سیستم سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی و تلفیق آنها با داده های زمینی اطلاعات دقیق و بهتری را در خصوص تصمیمگیری های چند جانبه ارائه مینمایند. در این پژوهش به منظور بررسی ر أکثربررسی تغییرات کاربری اراضی نیازمند استفاده از روشهای سریع و فنون نوین می باشد. استفاده از سیستم سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی و تلفیق آنها با داده های زمینی اطلاعات دقیق و بهتری را در خصوص تصمیمگیری های چند جانبه ارائه مینمایند. در این پژوهش به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر مربوط به ماهواره لندست 2 سنجنده MSS ژوئن سال 1975، ماهواره لندست 7 سنجنده ETM+ سال 2002 و ماهواره لندست 8 سنجنده OLI ژوئن سال 2013 نسبت به تهیه نقشه های کاربری اراضی و بررسی تغییرات کاربری در طی دوره 38 ساله در محیط نرم افزار ENVI اقدام گردید. سپس با تهیه تصویر ماهواره لندست 5 سنجنده TM مربوط به ژوئن سال 1991 میلادی و تولید نقشه کاربری اراضی آن به همراه نقشه کاربری اراضی دو سال 2002 و 2013 تغییرات کاربری اراضی در سال 2024 پیشبینی شد. نتایج تغییرات کاربری در 38 ساله گذشته حاکی از کاهش 12 درصدی (9/7060 هکتار) باغات منطقه و افزایش 7 و 5 درصدی سطوح مناطق مسکونی و اراضی کشاورزی می باشد. همچنین، پیشبینی تغییرات کاربری 11 سال آتی نیز نشان دهنده کاهش 2 درصدی باغات منطقه نسبت به وضعیت فعلی بوده، در حالیکه سطح اراضی کشاورزی روند تقریبا ثابتی خواهد داشت و کاربری مسکونی با رشد 2 درصدی همراه خواهد بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - کاربرد تصاویر ماهوارهای و فنآوری سنجش از دور برای تخمین عملکرد برنج
حدیث یاقوتی ابراهیم پذیرا پذیرا ابراهیم امیری محمدحسن مسیح آبادیبرنج اصلیترین محصول استانهای شمالی ایران بهشمار میرود. نظارت بر تولید سالانه و سطح زیر کشت برنج به عنوان محصولی راهبردی، نقش بسزایی دربرنامه ریزیهای کشاورزی دارد. امروزه میتوان با تکیه بر فنآوری سنجش از دور و شاخصهای پوشش گیاهی روشهای مدیریتی را بهبود بخشید. پژوهش حاضر أکثربرنج اصلیترین محصول استانهای شمالی ایران بهشمار میرود. نظارت بر تولید سالانه و سطح زیر کشت برنج به عنوان محصولی راهبردی، نقش بسزایی دربرنامه ریزیهای کشاورزی دارد. امروزه میتوان با تکیه بر فنآوری سنجش از دور و شاخصهای پوشش گیاهی روشهای مدیریتی را بهبود بخشید. پژوهش حاضر باهدف برقراری رابطه رگرسیونی بین عملکرد ارقام محلی و پرمحصول برنج در سال 1391 ( 2012 م( و شاخصهای NDVI ، SAVI ، DVI و RVI مستخرج از تصاویرماهواره لندست 7، در شالیزارهای شهرستان شفت، انجام گرفته است. بیشترین همبستگی بین عملکرد تولیدی و شاخصها در مرحله گلدهی برنج دیده شد و از میانشاخصهای مذکور، NDVI مناسبترین شاخص برای برآورد عملکرد ارقام محلی و پرمحصول برنج در منطقه معرفی میشود. معیارهای آماری نشان از توانایی خوبمدل در شبیهسازی دارد. شاخص کارائی مدلسازی ) EF ( برای ارقام محلی و پرمحصول، در سال زراعی 1392 ( 2013 م( به ترتیب معادل با 60 / 0 و 41 / 0 بود؛ کهبیانگر کارآمدی بالای مدل در پیشبینی قابل قبول درصد کاهش عملکرد محصول میباشد. نتایج طراحی مدل حاکی از آن است که میزان عملکرد شبیهسازی شده،برازش خوبی با مقادیر مشاهده شده دارد. نتایج آزمون آماری، نشان میدهد تفاوت معنیداری بین مقادیر مشاهده شده و شبیهسازی شده وجود ندارد ) P>0.05 (. مقدارضریب تبیین 70 / 0 و 66 / 0 بین عملکرد واقعی و برآورد شده میتواند ناشی از تغییر شرایط کاشت و مدیریت زراعی، آفات و امراض گیاهی، وضعیت آب و هوایی منطقهو بسیاری از متغیرهای محیطی باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - آشکارسازی ماهیت هواویزهای جوی با استفاده از مدل WRF-Chem و دادههای سنجش از دور(مطالعه موردی: غرب و جنوب غرب ایران)
مرتضی میری راضیه پیله وران مهران لشنی زند علی اکبر نوروزیهدف مطالعه حاضر، شبیهسازی اندازه ذرات گرد و غبار جوی به منظور آشکارسازی چشمههای گسیل آنها به مناطق غرب و جنوب غرب ایران میباشد. در این راستا از روشهای مدلسازی عددی و سنجش از دوری برای رخدادهای شدید ژوئیه 2008 و 2009 استفاده شد. دادههای مورد استفاده شامل کدهای هواش أکثرهدف مطالعه حاضر، شبیهسازی اندازه ذرات گرد و غبار جوی به منظور آشکارسازی چشمههای گسیل آنها به مناطق غرب و جنوب غرب ایران میباشد. در این راستا از روشهای مدلسازی عددی و سنجش از دوری برای رخدادهای شدید ژوئیه 2008 و 2009 استفاده شد. دادههای مورد استفاده شامل کدهای هواشناسی و میزان دید افقی ایستگاههای سینوپتیک، محصول AOD سنجنده مودیس و دادههای NCEP/NFL برای اجرای مدل WRF Chem است. نتایج بررسی اندازه ذرات معلق جو روی تصاویر ماهوارهای نشان داد که ذرات موجود در جو اندزهای کمتر از یک میکرومتر دارند که این اندازه بیانگر ماهیت گرد و خاکی بودن آنها در جو مناطق غرب و جنوب غرب ایران طی دورههای مورد مطالعه است. بر طبق خروجی مدل عددی WRF-Chem در هر دو رویداد گرد و غبار، مناطق واقع در شمال غرب کشور عراق (مرز بین عراق و سوریه)، مناطق شرقی سوریه و مناطق شرقی عراق (هورالعظیم) به عنوان چشمههای اصلی گسیل ذرات گرد و خاک برای منطقه مورد مطالعه، شناسایی شدند. گرد و غبارهای منشاء گرفته از این مناطق در یک راستای شمال غربی جنوب شرقی و با گستردگی مکانی و زمانی قابل توجه (تداوم بیش از 3 روز و گسترش مکانی بیش از 3 استان) مناطق غربی و جنوب غربی ایران را تحت تاثیر قرار میدهند. براساس نتایج بدست آمده از این پژوهش، تصاویر AOD سنجنده مودیس و شبیهسازیهای مدل WRF Chem برای شناخت ویژگیها و مناطق منشاء گرد و غبارهای شدید ورودی به منطقه غرب و جنوب غرب ایران از کارایی قابل قبولی برخوردار میباشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - بررسی کاربرد شاخص جدید خشکسالی کشاورزی بر مبنای رطوبت خاک و شاخص پوشش گیاهی اصلاح شده به کمک داده های سنجش از دور ماهواره های SMAP و TERRA
علی اکبر کرموند سید عباس حسینی احمد شرافتیزمینه و هدف: در روش های اندازه گیری عوامل اثرگذار بر پدیده خشکسالی به صورت میدانی همواره چالش تفکیک مکانی و پیوستگی زمانی و همچنین نیاز به حضور نیروی انسانی کنترل کننده مطرح است. اما به علت توانایی سنجش از دور در اندازه گیری داده های خشکسالی در وسعت تمام سطح کره زمین و أکثرزمینه و هدف: در روش های اندازه گیری عوامل اثرگذار بر پدیده خشکسالی به صورت میدانی همواره چالش تفکیک مکانی و پیوستگی زمانی و همچنین نیاز به حضور نیروی انسانی کنترل کننده مطرح است. اما به علت توانایی سنجش از دور در اندازه گیری داده های خشکسالی در وسعت تمام سطح کره زمین و با قدرت تفکیک مکانی و زمانی قابل قبول، امروزه استفاده از سنجش از دور در کنترل و رصد خشکسالی بیش از پیش گسترش یافته است و به ابزاری قدرتمند در دست کارشناسان تبدیل شده است. در این پژوهش با استفاده از داده های سنجش از دور بر مبنای دو مؤلفه رطوبت خاک سطحی و شاخص پوشش گیاهی اصلاح شده (EVI)، شاخص خشکسالی کشاورزی جدیدی به نام (SMADIN) پیشنهاد شده است.روش پژوهش: در راستای هدف تولید شاخص خشکسالی بر مبنای رطوبت خاک، از داده های رطوبت خاکِ مربوط به اندازه گیری های تا عمق 5 سانتیمتری به روش سنجش از دور ماهواره SMAP ، موسوم به داده های رطوبت خاک سطحی استفاده شد. این داده ها پیش از استفاده، با داده های روزانه رطوبت خاک میدانی تهیه شده توسط سازمان هواشناسی کشور در بازه 250 روزه اعتبار سنجی شده است. خطای مرحله اعتبار سنجی به روش خطای جذرِ میانگینِ مربعات بین داده های ماهواره ای اندازه گیری های روزانه انجام شد. بعلاوه شاخص EVI از روش محاسبه برخط داده های اندازه گیری ماهواره TERRA و سنجنده MODIS بدست آمده است. در نهایت به روش تحلیلی، رابطه شاخص خشکسالی بر اساس رطوبت خاک سطحی پیشنهاد شده است. جهت مقایسه عملکرد این شاخص در شرایط آب و هوایی مختلف دو منطقه نمونه که یکی نماینده آب و هوای خشک و دیگری نماینده آب و هوای مرطوب بودند انتخاب شد. ماتریسِ همبستگی به روش پیرسون برای شاخص خشکسالی کشاورزی SMADIN در مقابل شاخص سلامت پوشش گیاهی VHI رسم گردید و در خصوص نتایج بحث و بررسی انجام شد.یافته ها: نتایج اعتبارسنجی نشان داد که رطوبت خاک اندازه گیری شده به روش میدانی در مناطق با کاربری اراضی مشابه در مقابل اندازه گیری سنجش از دور، دارای میانگین خطا جذر میانگین مربعات m^3/m^3 05/0 بوده است. نتایج تحقیق نیز نشان می دهد شاخص خشکسالی کشاورزی جدید در مقابل شاخص VHI، در منطقه با آب و هوای مرطوب تا میزان 96% و در منطقه خشک 98% همبستگی دارد. بعلاوه مقایسه 5 ساله سری زمانی SMADIN و VHI در منطقه مورد در اوج ها و کمینه ها و فراز و فرودها همزمانی دیده می شود.نتایج: در این پژوهش یک شاخص خشکسالی کشاورزی بر مبنای رطوبت خاک پیشنهاد شد. به اعتقاد نویسندگان این پژوهش در سال های اخیر که عمر ارائه داده های ماهواره SMAP بیشتر از 7 سال شده است، امکان استفاده از این شاخص در مطالعات آتی وجود دارد. با در نظر گرفتن خطای احتمالی داده های SMAP و TERRA در تامین ورودی های شاخص خشکسالی، پیشنهاد می شود این شاخص در مطالعات آتی در مناطق خشک مانند مناطق مرکزی و جنوبی کشور بیشتر استفاده گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - ارزیابی واکنش هیدرولوژیکی حوضه آبریز کیوی چای به تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل SWAT
شیرین مهدویان بتول زینالی برومند صلاحیزمینه و هدف: تغییر کاربری اراضی بهصورت مستقیم بر روی مؤلفههای هیدرولوژیکی و منابع آبی تأثیرگذار است و نقش مهمی در تشدید خطرات احتمالی همچون خشکسالی و سیلاب دارد. لذا بررسی اثرات کاربری اراضی بر مؤلفههای آبی همچون رواناب امری ضروری است. ازاینرو در این مطالعه، وضعیت ر أکثرزمینه و هدف: تغییر کاربری اراضی بهصورت مستقیم بر روی مؤلفههای هیدرولوژیکی و منابع آبی تأثیرگذار است و نقش مهمی در تشدید خطرات احتمالی همچون خشکسالی و سیلاب دارد. لذا بررسی اثرات کاربری اراضی بر مؤلفههای آبی همچون رواناب امری ضروری است. ازاینرو در این مطالعه، وضعیت رواناب حوضه کیوی چای، یکی از مهمترین حوضههای استان اردبیل، از نظر محیط زیستی در شرایط تغییر کاربری اراضی با استفاده از مدل SWAT مورد بررسی قرار گرفت.روش پژوهش: برای پردازش، طبقهبندی و تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای ArcGIS10.1،Envi5.1 و Ecognition استفاده شد. همچنین از روش مبتنی بر مدلهای انتقال تابشی چون FLAASH بهعنوان بهترین روش برای تصحیح اتمسفری استفاده شد. برای سگمنت سازی از الگوریتم Multiresolution و برای طبقهبندی از الگوریتم نزدیکترین همسایگی استفاده شد. سپس نمونههای تعلیمی از سطح منطقه با استفاده از بازدیدهای میدانی و تصاویر ماهواره Google Earth جمعآوری شد و برای ارزیابی صحت و دقت طبقهبندی بکار رفت. در انتها از روش تشخیص تغییراتThematic) change dynamic (در Envi5 برای شناسایی تغییراتی که طی سالها اتفاق افتاده بود، استفاده شد. برای بررسی تأثیر تغییرات کاربری اراضی روی رواناب حوضه نیز از مدل هیدرولوژیکیSWAT استفاده شد. بعد از استخراج پارامترهای مؤثر در حوضه خروجی مدل با نرمافزار SWAT-CUP و الگوریتم SUFI-2واسنجی و اعتبارسنجی شد. برای ارزیابی نتایج این مرحله از شاخصهای نش - ساتکلیف و ضریب تعیین استفاده شد.یافتهها: در این پژوهش، پس از اعمال طبقهبندی اراضـی به روش شیءگرا، نقشه کاربری اراضی در هفت کـلاس؛ کشاورزی دیم، کشاورزی آبی، باغ، جنگل، مسکونی، مرتع و آب تهیه گردید. در نقشه کاربری اراضی حوضه، پوشش مرتع، طبقه غالب کاربری زمین است؛ بااینحال، کاهش قابلتوجه از 18/1224 کیلومترمربع به 59/1046 کیلومترمربع بین سالهای 1987 و 2019 مشاهدهشده است. مقادیربدست آمده برای شاخصهای R-Factor,P-Factor,R2,NS در دوره واسنجی به ترتیب برای ایستگاه آبگرم (69/0، 71/0، 47/0، 53/0) و برای ایستگاه فیروزآباد (64/0، 67/0، 3/0، 32/0) و در دوره اعتبارسنجی برای ایستگاه آبگرم به ترتیب (56/0، 62/0، 0، 09/0) و برای ایستگاه فیروزآباد (51/0، 53/0، 0، 13/0) است. برایناساس نتایج بهدستآمده در مرحله واسنجی و اعتبارسنجی قابلقبول ارزیابی شد. ارزیابی پاسخ مدل SWAT به کاربری زمین نیز نشان داد در مقیاس سالانه نشان می دهد که میزان جریان در ایستگاه فیروزآباد از 08/3 به 81/2 مترمکعب بر ثانیه (77/8- درصد) و در ایستگاه آبگرم از 11/1 به 96/0 مترمکعب بر ثانیه (51/13-) کاهشیافته است که علت آن را میتوان ناشی از تغییرات کاربری اراضی بخصوص تغییر در کاربری مراتع و تبدیل آن به زراعت دیم و باغات و جنگلها دانست.نتایج: روند تغییرات کاربری اراضی حوضه بین سالهای 1987 تا 2019 درکاربری های کشاورزی دیم، مرتع وپهنه های آبی با روند کاهشی و در کاربریهای کشاورزی آبی، باغ، جنگل و مسکونی با روند افزایشی همراه بوده است. بالابودن مقدار برازش معیارهای بکار رفته در ارزیابی مدل بیانگر این است که مدل قابلیت خوبی در شبیهسازی رواناب حوضه دارد. همچنین مدل اجرا شده برای کاربریهای مختلف زمین نشان داد که جریان حوضه در هر دو ایستگاه هیدرومتری با تغییر کاربری اراضی در اکثرماهها در کوتاه مدت افزایش و در میانگین درازمدت کاهش مییابد. تداوم تغییر کاربری زمین در حال تبدیلشدن به یک تهدید جدی برای حوضههای آبریز است. تغییر کاربری اراضی باید در حوضههای آبریز کنترل شود و اقداماتی برای تثبیت تغییر کاربری زمین انجام شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - ارزیابی پویایی فضای سبز شهری با استفاده از تکنیک سنجش از راه دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر اردبیل)
عطا غفاری گیلانده صغری پورنصرت علی عزیزی بهرام ایمانیزمینه و هدف: شهرنشینی سریع و ساختوسازهای بیرویه سرآغاز بسیاری از مشکلات زیستمحیطی در زمین و بهویژه در محدوده شهرها قلمداد میشود. امروزه نقش عملکردی و ساختاری فضاهای سبز در بهبود اکوسیستمهای شهری مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. از این رو با توجه به نقش فضاهای سبز أکثرزمینه و هدف: شهرنشینی سریع و ساختوسازهای بیرویه سرآغاز بسیاری از مشکلات زیستمحیطی در زمین و بهویژه در محدوده شهرها قلمداد میشود. امروزه نقش عملکردی و ساختاری فضاهای سبز در بهبود اکوسیستمهای شهری مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. از این رو با توجه به نقش فضاهای سبز بهعنوان یکی از مهمترین کلاسهای کاربری اراضی در اکوسیستم شهری، مطالعه تغییرات آن گامی مهم در امر بهبود اکوسیستمهای انسان غالب است. لذا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی پویایی فضای سبز شهری با استفاده از تکنیک سنجش از راه دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی در شهر اردبیل انجام گرفته است.روش بررسی: در این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی سنجشازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی به بررسی تغییرات زمانی- مکانی فضای سبز شهری باهدف ارزیابی شدت و الگوی تغییرات در شهر اردبیل پرداخته شده است. در راستای دستیابی به هدف یاد شده از تصاویر سنجنده های TM-1987، ETM+-2000 و OLI- 2014 مربوط به ماهواره Landsat استفاده گردید.یافتهها: یافتهها بیانگر این واقعیت است که فضاهای سبز در شهر اردبیل طی دورههای موردبررسی بهشدت روند کاهشی داشته بهطوریکه در 27 سال اخیر حدود 1507 هکتار از فضاهای سبز منطقه به زیرساخت و ساز رفتهاند و تنها حدود 8 درصد از شهر را فضای سبز در برگرفته است.نتیجهگیری: نتایج حاکی از تغییرات شدید در فضای سبز شهر اردبیل میباشد. از این رو به منظور جلوگیری از تخریب و از بین رفتن بیشتر فضای سبز شهری در کنار بهبود آن در این شهر بایستی سیاستهای موجود مورد بازبینی قرار گرفته و در راستای احیای فضاهای سبز قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - استفاده از سنجش از دور در ارزیابی و آشکارسازی تغییرات پوششگیاهی (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده مالهگاله (ملهگاله))
غلامرضا سبزقبائی محمدجواد احسان دوست سیده سولماز دشتی عاطفه میر فریبا هدایت زادهزمینه و هدف: تکنیک سنجش از دور به دلیل ویژگیهای خاص خود در ارایه سریع و ارزان اطلاعات پایه از اهمیت ویژهای برخوردار است. سنجش از دور امروزه در مسایل مهمی مثل ساخت نقشههای مناطق و تصمیمگیریهای درست کاربرد دارد. هدف از انجام این مطالعه آشکارسازی تغییرات پوشش گیاهی من أکثرزمینه و هدف: تکنیک سنجش از دور به دلیل ویژگیهای خاص خود در ارایه سریع و ارزان اطلاعات پایه از اهمیت ویژهای برخوردار است. سنجش از دور امروزه در مسایل مهمی مثل ساخت نقشههای مناطق و تصمیمگیریهای درست کاربرد دارد. هدف از انجام این مطالعه آشکارسازی تغییرات پوشش گیاهی منطقه حفاظت شده مله گاله بوده است. روش بررسی: در پژوهش حاضر از تصاویر ماهوارهای لندست 7 سنجنده ETM+، سال های 2000 و 2010 استفاده شد و به بررسی تغییرات پوشش گیاهی با استفاده از نرم افزار TerrSet بدون در نظر گرفتن باغات و زمین های کشاورزی منطقه حفاظت شده ماله گاله پرداخته شده است. در این مطالعه، پس از تهیه تصاویر ماهواره ای لندست ETM+ برای دو سال 2000 و 2010 و انجام تصحیحات هندسی لازم بر روی آن ها، جهت استخراج پارامتر پوشش گیاهی، از نقشه اولیه حاصل از بارزسازی تصاویر استفاده شد. سپس با در نظر گرفتن نقشه کاربری اراضی منطقه و نقشه طبقه بندی شده حاصل از شاخص NDVI و با در نظر گرفتن پارامتر حداکثر احتمال، نقشه واقعیت زمینی مربوط به دو سال 2000 و 2010 تهیه شد. در نهایت با انجام روش تفاضل دو تصویر، میزان و چگونگی تغییرات نسبت به هم بررسی گردید. یافته ها: کمیت تغییرات در سالهای 2000 و 2010 بررسی شد و مشخص گردید که در فاصله 10 سال، سطح پوشش گیاهی حفاظتی از 5/5278 هکتار به 25/25211 هکتار افزایش پیدا کرده و با روش تفاضل بین نقشه های نهایی، مشخص شد که تراکم پوشش گیاهی منطقه به میزان مساحت 17/181 هکتار کاسته شده، پوشش گیاهی 48/3417 هکتار از منطقه بدون تغییر بوده و در 59/21739 هکتار از منطقه پوشش گیاهی رشد داشته است. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که تصاویر ماهواره ای مجهز به سنجنده ETM+ از قابلیت لازم جهت استخراج پوشش گیاهی به خصوص پوشش گیاهی مناطق جنگلی برخوردار بوده است. در بازه زمانی ده ساله تقریبا نزدیک به زمانی که منطقه حفاظت شده ماله گاله در فهرست مناطق چهارگانه حفاظت محیط زیست ایران قرار گرفته است تا سال 2010 پوشش گیاهی حفاظتی این منطقه افزایش پیدا کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - برآورد و بررسی سرانه پارکها و فضای سبز شهر خمین با استفاده از سنجش از دور و تصاویر ماهوارهای
مهشاد باقری امیر انصاری آزاده کاظمی محمود بیات سحر حیدری مستعلی فاطمه احمدلوزمینه و هدف: فضای سبز شهری نقش بسیار مهمی در پایداری شهر داشته و بررسی و تعیین سرانه فضای سبز از عناصر اصلی برنامه ریزی و مدیریت یک شهر است. بدین منظور در مطالعه حاضر به برآورد سرانه فضای سبز شهر خمین اقدام شده است. روش بررسی: به منظور بررسی سرانه پارک ها و فضای سبز از أکثرزمینه و هدف: فضای سبز شهری نقش بسیار مهمی در پایداری شهر داشته و بررسی و تعیین سرانه فضای سبز از عناصر اصلی برنامه ریزی و مدیریت یک شهر است. بدین منظور در مطالعه حاضر به برآورد سرانه فضای سبز شهر خمین اقدام شده است. روش بررسی: به منظور بررسی سرانه پارک ها و فضای سبز از سنجش از دورو تصاویر ماهواره ای استفاده شد.در سال 1398، به این منظور ابتدا با استفاده از تصاویر Sentinel2 نقشه کاربری سرزمین در چهار کلاس شامل: اراضی بایر، سکونتگاه، پارک شهری و اراضی کشاورزی تهیه و لایه پارک شهری استخراج و بالایه نواحی چهار گانه شهر خمین تلفیق و سرانه فضای سبز هر ناحیه محاسبه شد. یافته ها: بررسی وضعیت سرانه با استفاده از رویکرد سنجش از دور نشان از کمبود شدید فضای سبز شهری در این شهر می دهد، به ویژه ناحیه 3 در جنوب شرقی شهر با سرانه 66/1 متر مربع، که علاوه بر داشتن پایین ترین میزان سرانه فضای سبز، دارای توزیع نامناسب و نامتوازن آن هم می باشد و بیشترین سرانه هم 43/3 در ناحیه 1 بود. نواحی 2 و 4 هم به ترتیب دارای سرانه ای معادل 22/3 و 27/3 متر مربع بود. بحث و نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد سرانه فضای سبز این شهر نسبت به استانداردها به شدت پایین بوده و نیازمند توجه خاص تصمیم گیران جهت افزایش و گسترش فضای سبز در این شهر است تا در آینده ای نزدیک تحلیل کامل و جامعی از فضای سبز این منطقه و دلایل کمبود آن ارائه شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - تعیین نقشه کاربری اراضی با استفاده از سنجندهETM+ (مطالعه موردی حوزه آبخیز هندودر)
رضوان داودپور حمید ترنج زرزمینه و هدف: رشد سریع جمعیت سبب استفاده بیش از حد ظرفیت و فشار مضاعف بر منابع طبیعی شده که در نتیجه آن تغییرات سریع کاربری اراضی اتفاق افتاده است. بنابراین شناخت سریع و دقیق انواع پوشش زمین می تواند نقش مؤثری در برنامه ریزی و مدیریت داشته باشد. داده های ماهواره ای به د أکثرزمینه و هدف: رشد سریع جمعیت سبب استفاده بیش از حد ظرفیت و فشار مضاعف بر منابع طبیعی شده که در نتیجه آن تغییرات سریع کاربری اراضی اتفاق افتاده است. بنابراین شناخت سریع و دقیق انواع پوشش زمین می تواند نقش مؤثری در برنامه ریزی و مدیریت داشته باشد. داده های ماهواره ای به دلیل دید وسیع و یکپارچه، در برگرفتن بخش عمده ای از طیف الکترومغناطیسی و به روز بودن تصاویر برای تهیه نقشه های کاربری اراضی مناسب می باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقشه کاربری اراضی با استفاده از سنجندهETM+ (مطالعه موردی حوزه آبخیز هندودر) انجام گرفته است. روش بررسی: از تصاویر ماهواره ای لندست 7 برای تعیین پوشش و کاربری اراضی حوزه آبخیز هندودر استان مرکزی استفاده شد. برداشت موقعیت انواع کاربری و پوشش اراضی از سطح حوزه مورد نظر با نقاط تست و کنترل با استفاده ازGPS انجام گرفت. طبقه بندی به روش نظارت شده و با چهار الگوریتم مختلف طبقه بندی که شامل حداکثر احتمال، حداقل فاصله تا میانگین،Minimum Mahalanobis Distance و متوازی السطوح بر روی گروه های سه باندی صورت گرفت. یافته ها: جهت انتخاب بهترین گروه سه باندی از روش محاسبه حد شاخص مطلوبیت (OIF) برای باند های اصلی، شاخص ها و تجزیه مؤلفه ها استفاده شد. تصاویر ماهواره ای با استفاده از الگوریتم های طبقه بندی نظارت شده و اعمال نمونه های برداشتی از سطح منطقه، طبقه بندی گردید. از بین الگوریتم ها، الگوریتم طبقه بندی حداکثر احتمال دارای نتایج بهتری از انواع پوشش و کاربری های اراضی بر روی تصاویر بود. بحث و نتیجه گیری: بهترین نتیجه طبقه بندی در مقایسه با نقشه واقعیت زمینی، با استفاده از مجموعه باند های b1، b4 و b7 با دقت کلی25/81 درصد در الگوریتم طبقه بندی حداکثر احتمال به دست آمد که بیانگر قابلیت و کارایی نسبتاً خوب داده های ETM+ در تهیه نقشه نهایی کاربری اراضی می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - تحلیل تغییرات فضای سبز شهر گرگان با استفاده از متریکهای سیمای سرزمین
بی بی سارا داز عطا غفاری گیلانده علی عزیزیزمینه و هدف: شهرنشینی سریع به همراه تغییرات زیاد در پوشش اراضی، باعث اختلال در ساختار و عملکردهای زیست محیطی مرتبط با فضاهای سبز شهری شده است. شناسایی و درک این تغییرات برای بهبود وضعیت در هر مکانی امری لازم و اجتناب ناپذیرمی باشد. بر همین اساس هدف از این مطالعه بررسی ت أکثرزمینه و هدف: شهرنشینی سریع به همراه تغییرات زیاد در پوشش اراضی، باعث اختلال در ساختار و عملکردهای زیست محیطی مرتبط با فضاهای سبز شهری شده است. شناسایی و درک این تغییرات برای بهبود وضعیت در هر مکانی امری لازم و اجتناب ناپذیرمی باشد. بر همین اساس هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فضای سبز شهر گرگان با استفاده از متریک های سیمای سرزمین و به کارگیری تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی می باشد. روش بررسی: در این پژوهش جهت تهیه نقشه های کاربری/پوشش اراضی شهر گرگان از تصاویر سنجنده های ماهواره های لندست متعلق به سال های 1987، 2001 و 2014 استفاده شده است. به طوری که پس از انجام عملیات پیش پردازش، طبقه بندی تصاویر به روش طبقه بندی نظارت شده با به کارگیری الگوریتم حداکثر احتمال انجام گرفت و نقشه های مورد نظر در سه کلاس اراضی ساخته شده، فضای سبز و سایر کاربری ها تهیه گردید. سپس جهت بررسی روند تغییرات لکه های سبز شهری از متریک های مساحت طبقه، تعداد لکه، میانگین اندازه لکه، میانگین شکل لکه و تراکم حاشیه استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از بررسی تغییرات زمانی فضای سبز شهر گرگان نشان داد که بین سال های 1987 تا 2014 مقدار زیادی از اراضی سبز به ویژه اراضی کشاورزی و جنگلی کاهش یافته و بر میزان اراضی ساخته شده اضافه شده است. به طوری که طی این 27 سال اراضی ساخته شده با میزان 86/15 کیلومترمربع روند افزایشی و در مقابل فضای سبز با مقدار 53/6 کیلومتر مربع روند کاهشی را داشته اند. همچنین بررسی و تحلیل متریک های سیمای سرزمین نیز حاکی از کاهش تعداد و اندازه لکه های سبز همراه با تکه تکه شدن و از هم گسیختگی آن ها می باشد. بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی روند تغییرات پوشش اراضی طی 27 سال نشان داد که فضاهای سبز به میزان قابل توجهی همراه با تکه تکه شدن، روند کاهشی را داشته است. بنابراین به کارگیری رویکردهای جدید اکولوژیک در کنار سایر روش های مطالعات فضاهای سبز در برنامه ریزی های شهری ضروری می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - بررسی قابلیت انتقال کاربری اراضی و پوشش زمین با استفاده از روشهای رویه یادگیری بر مبنای نمونه وزنی مشابهت، رگرسیون لجستیک و ژئومد (مطالعه موردی: حوزه بسطام شهرستان سلسله)
سهیلا ناصری راد حامد نقوی جواد سوسنی سیداحمدرضا نورالدینی ساسان وفاییزمینه و هدف: ارزیابی و برآورد قابلیت انتقال با صحت بالا، یک گام مهم در روند مدلسازی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین است. هدف از این پژوهش، بررسی قابلیت تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین با استفاده از روشهای رویه یادگیری بر مبنای نمونه وزنی مشابهت، رگرسیون ل أکثرزمینه و هدف: ارزیابی و برآورد قابلیت انتقال با صحت بالا، یک گام مهم در روند مدلسازی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین است. هدف از این پژوهش، بررسی قابلیت تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین با استفاده از روشهای رویه یادگیری بر مبنای نمونه وزنی مشابهت، رگرسیون لجستیک و ژئومد است. روش بررسی: نقشههای کاربری اراضی و پوشش زمین مربوط به یک دوره زمانی 30 ساله (1364 تا1394) با استفاده از تصاویر ماهوارههای لندست 5 و 8 تهیه شد. مدلسازی قابلیت انتقال کاربری اراضی و پوشش زمین با استفاده از روشهای رویه یادگیری بر مبنای نمونه وزنی مشابهت، رگرسیون لجستیک و ژئومد و متغیرهای تاثیرگذار در روند تغییرات صورت گرفت. میزان صحت نتایج به دست آمده از مدلها با استفاده از نقشه واقعیت زمینی تعیین شد. مراحل اجرایی این پژوهش در بازه زمانی سالهای 1395 تا 1396 انجام شد. یافتهها: میزان ضریب کاپا برای روشهای رویه یادگیری بر مبنای نمونه وزنی مشابهت، رگرسیون لجستیک و ژئومد به ترتیب 84/0، 76/0 و 67/0 محاسبه شد. بررسی نقشههای پیشبینی شده برای سال 1409 با استفاده از روش رویه یادگیری بر مبنای نمونه وزنی مشابهت و زنجیره مارکوف نشان داد که مساحت مناطق مسکونی، باغات و اراضی کشاورزی روند افزایشی و مساحت اراضی بایر، جنگلها، مراتع و منابع آبی روند کاهشی خواهند داشت. بحث و نتیجهگیری: در نهایت نتایج حاکی از دقت نسبتاً بالای سه روش در برآورد قابلیت تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین است پاما با توجه به ضرایب کاپای به دست آمده، دقت روش رویه یادگیری بر مبنای نمونه وزنی مشابهت بیشتر از دو روش دیگر بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - واکاوی همدیدی-دورکاوی رخداد توفان گرد و خاک استان هرمزگان (آذرماه 1395)
وحید سلامتی هرمزی مجتبی حمزه نژاد کمال امیدوار مهدی حسین پورزمینه و هدف: پدیده گرد و غبار از جمله تغییرات اقلیمی و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی است که در چند سال اخیر از سیرطبیعی خود خارج شده و شاهد تعدد وقوع آن در منطقه خاورمیانه می باشیم. هدف از این پژوهش بررسی همدیدی و دورکاوی توفان گرد و خاک استان هرمزگان می باشد. روش بررس أکثرزمینه و هدف: پدیده گرد و غبار از جمله تغییرات اقلیمی و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی است که در چند سال اخیر از سیرطبیعی خود خارج شده و شاهد تعدد وقوع آن در منطقه خاورمیانه می باشیم. هدف از این پژوهش بررسی همدیدی و دورکاوی توفان گرد و خاک استان هرمزگان می باشد. روش بررسی: با روش ترکیبی همدید- دورکاوی، شرایط موثر بر توفان گرد و خاک در استان هرمزگان در آذرماه 1395بررسی شده است. یافته ها: پس از بررسی دید افقی و سمت و سرعت باد در ایستگاههای سطح زمین، دادههای بازکاوی سطوح مختلف اتمسفر از سایت سازمان ملی اقیانوسی و جوی (نوا) اخذ و به منظور بررسی شرایط همدید و ترسیم نقشههای سطح زمین و سطوح فوقانی در محیط نرمافزار گردس استفاده شد. در ادامه با استفاده از تصاویر ماهواره مودیس(آکوا) پدیده گرد و غبار آشکار سازی شد. بحث و نتیجه گیری: در شرایطی که فرابار سیبری جهت غربیتر پیدا کند، نفوذ و گسترش زبانههای آن به سمت جنوب ایران باعث تضاد حرارتی حدود 35 درجه سلسیوس شده و افزایش گرادیان فشار را بین مناطق شمال شرقی و جنوب ایران به دنبال دارد. بادهای برخاسته از فرابار سیبری به دلیل عبور از روی چشمه های گرد و غبار (شرق و مرکز ایران و بیابان های اطراف استان هرمزگان) سبب گردیده که گرد و خاک از روی مناطق مذکور برخاسته و وارد استان هرمزگان گردد. تصاویر دورکاوی، مسیر حرکت گرد و خاک را منطبق بر جریان هوا در منطقه تایید می کند و نشان می دهد که حتی این پدیده به دریای عمان و خلیج فارس کشیده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - تلفیق دادههای زمینی و ماهوارهای برای پهنهبندی خشکسالی (مطالعه موردی: دشت ملایر)
احمد اسدی می آبادی داوود اخضری حمید نوریزمینه و هدف: یکی از مهمترین پیامدهای خشکسالی، کاهش تراکم پوشش گیاهی است. با کاهش پوشش گیاهی، شرایط محیطی برای بروز مشکلات مختلف نظیر فرسایش خاک، افزایش میزان رواناب سطحی و خطر بروز سیل فراهم میشود. بر این اساس، ارزیابی اثرات خشکسالی بر روی پوشش گیاهی از اهمیت زیادی أکثرزمینه و هدف: یکی از مهمترین پیامدهای خشکسالی، کاهش تراکم پوشش گیاهی است. با کاهش پوشش گیاهی، شرایط محیطی برای بروز مشکلات مختلف نظیر فرسایش خاک، افزایش میزان رواناب سطحی و خطر بروز سیل فراهم میشود. بر این اساس، ارزیابی اثرات خشکسالی بر روی پوشش گیاهی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف تحقیق حاضر این است که با استفاده از نمایه تأثیر خشکسالی (IDI)، امکان بهرهگیری از دادههای تلفیقی زمینی و ماهوارهای در منطقه مورد مطالعه سنجیده شود.روش بررسی: در این پژوهش شاخصی به نام نمایه تأثیر خشکسالی (IDI) استفاده شده است که بیانگر تأثیرات درازمدت شرایط اقلیمی منطقه مطالعاتی، بر وضعیت پوشش گیاهی آن منطقه است. در این مطالعه نمایه IDI با تلفیق دادههای ایستگاههای هواشناسی دشت ملایر برای تهیة نقشههای بارندگی و دمای دشت (آمار ۵ ایستگاه سینوپتیک موجود در داخل و خارج منطقه موردمطالعه، با مقیاس 20 ساله) و یک سری از دادههای ماهوارهای سنجنده لندستOLI، TM و ETM+ برای تهیه نقشة پوشش گیاهی NDVI (مشتمل بر 6 تصویر در ماه مه و سالهای 2000، 2002، 2007، 2009، 2013 و 2015 میلادی) محاسبه و سپس پهنهبندی شد. پژوهش حاضر در اردیبهشت سال 1398 انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد ارتباط خوبی بین دادههای تلفیقی (IDI) و شاخص بارش استاندارد شده (SPI) برقرار است که نشاندهندة کارایی بالای دادههای تلفیقی است. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین میانگین شاخص SPI و IDI همبستگی بالایی برابر با 963/0 در سطح معنیداری 01/0P< وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: تاکنون برای مطالعه خشکسالیها از دادههای زمینی و ماهوارهای بهوفور استفادهشده است، اما شاخصی که از تلفیق این دادهها بهدستآمده باشد کمتر موردتوجه محققان قرارگرفته است، بنابراین هدف و نوآوری این تحقیق این است که با استفاده از نمایه تأثیر خشکسالی (IDI)، امکان بهرهگیری از دادههای تلفیقی زمینی و ماهوارهای در منطقه موردمطالعه سنجیده شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - پایش تغییرات پوشش اراضی با استفاده از سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز خوجین خلخال)
مهسا صفری پور داریوش ناصریزمینه و هدف: مطالعه میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته می تواند در برنامه ریزی و استفادة بهینه از منابع و کنترل و مهار تغییرات غیر اصولی در آینده گام مهمی باشد و از آنجا که این تغییرات در سطوح وسیع و گسترده اتفاق می افتد، تکنولوژی سنجش از دور می تواند ابزاری ض أکثرزمینه و هدف: مطالعه میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته می تواند در برنامه ریزی و استفادة بهینه از منابع و کنترل و مهار تغییرات غیر اصولی در آینده گام مهمی باشد و از آنجا که این تغییرات در سطوح وسیع و گسترده اتفاق می افتد، تکنولوژی سنجش از دور می تواند ابزاری ضروری و ارزش مند جهت پایش تغییرات باشد. هدف از تحقیق حاضر، پایش تغییرات پوشش اراضی در حوضه آبخیز خوجین خلخال در جنوب استان اردبیل با تکنیک سنجش از دور می باشد. روش بررسی: ابتدا تصاویر ماهواره لندست مربوط به تیر ماه سال های 1365، 1380 و 1395 تهیه و پس از تصحیح هندسی و ارتفاعی، طبقه بندی تصاویر به روش نظارت شده یا خوارزمیک حداکثر احتمال انجام پذیرفت. به منظور افزایش دقت طبقه بندی تصاویر نیز از شاخص NDVI، لایه مدل رقومی ارتفاعی و لایه شیب استفاده شد و دقت طبقه بندی نیز با شاخص کاپا و صحت کلی بررسی گردید. یافته ها: بر اساس نتایج در دوره اول (1380-1365) 36/22 درصد، در دوره دوم (1395-1380) 73/20 و در دوره آخر یعنی (1395-1365) 08/28 درصد از منطقه دچار تغییر کاربری شده است که در هر سه دوره، تبدیل کاربری مرتع به زراعت دیم بیش ترین تغییرات را دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده این امر است که علی رغم بالا بودن قدرت تصاویر لندست در تهیه نقشه کاربری اراضی، می توان با استفاده از شاخص ها و لایه های جانبی نظیر NDVI، ارتفاع و درصد شیب، قدرت تفکیک کاربری ها از یکدیگر را بهبود بخشید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - مروری بر روش های آشکارسازی دوبعدی و سه بعدی تغییرات ساختمان مبتنی بر دادههای سنجش از دور
شراره حسینی فاطمه طبیب محمودیزمینه و هدف: در مواجهه با ساختمان ها و ابنیه شهری، توسعه پایدار شهر و لزوم به هنگام نگه داشتن مدلهای سهبعدی آن نیاز به پایش مداوم تغییرات رخ داده در سطح زمین دارد. بنابراین، آشکارسازی تغییرات کاربری و یا پوشش زمین با استفاده از دادههای سنجش از دور چندزمانه برای أکثرزمینه و هدف: در مواجهه با ساختمان ها و ابنیه شهری، توسعه پایدار شهر و لزوم به هنگام نگه داشتن مدلهای سهبعدی آن نیاز به پایش مداوم تغییرات رخ داده در سطح زمین دارد. بنابراین، آشکارسازی تغییرات کاربری و یا پوشش زمین با استفاده از دادههای سنجش از دور چندزمانه برای درک روابط پویا بین پدیدههای انسانی و طبیعی به منظور تصمیمگیری صحیح و به تبع آن تسهیل مدیریت شهری و بحران و استفاده بهینه از منابع، بسیار حائز اهمیت است. هدف از انجام این مطالعه مروری، پاسخ به این سوال است که آیا پیشرفت های صورت گرفته در روش های آشکارسازی تغییرات ساختمان ها و تبدیل آنها از روش های دوبعدی به روش های سه بعدی توانسته چالش های مطرح در این زمینه را پاسخ دهد و زمینه های تحقیقاتی آتی برای بهبود نتایج روش های سه بعدی آشکارسازی تغییرات چیست؟ روش بررسی: در این مقاله، مروری کلی بر دسته بندی انواع روش های مطرح در آشکارسازی تغییرات عوارض شهری با تاکید بر عارضه ساختمان انجام شده است. پیشرفت های موجود در تسهیل دستیابی به داده های سه بعدی موجب شده روش های آشکارسازی سه بعدی تغییرات با دو مفهوم مقایسه هندسی و آنالیز هندسی-طیفی مورد توجه تحقیقاتی قرار گیرند. یافته ها: با توجه به مطالعات صورت گرفته در زمینه آشکارسازی دوبعدی تغییرات با استفاده از روشهای مختلف، دقت نتایج وابسته به پارهای از عوامل نظیر قدرت تفکیک مکانی و رادیومتریکی داده های سنجش از دور ورودی، رفتار پدیدهها در منطقه مورد مطالعه و چرخه تغییرات طبیعی در آنها، تکنیکهای به کار رفته در شناسایی تغییرات، تجربه و مهارت عامل خبره و ... میباشد. امروزه به دادههای سهبعدی دسترسی آسانتری داریم. آشکارسازی سه بعدی تغییرات با استفاده از داده های سنجش از دور افزونهای از تحقیقات بسیار کلاسیک و در عین حال رایج است که در آن از اطلاعات سهبعدی در فرآیند تشخیص تغییر استفاده میشود. نتیجه گیری: در بررسی الگوریتم آشکارسازی دو بعدی و سه بعدی تغییرات، این نتیجه به دست می آید که در اکثر موارد، روشهای آشکارسازی سه بعدی تغییرات به شدت به دو موضوع اساسی متکی هستند: 1) استفاده از الگوریتم های پیشرفته تناظریابی تصاویر برای تولید دادههای سهبعدی؛ 2) تکنیکهای استخراج و یادگیری ماشین سطح بالا براساس دادههای هندسی و طیفی. بنابراین، جدا از الگوریتم آشکارسازی تغییر، توسعه تکنیکهای آشکارسازی سه بعدی تغییرات بستگی به تلاش تحقیقاتی در این دو جنبه دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - تهیه نقشه کاربری اراضی با طبقهبندی شیء پایه با تصاویر ماهوارهای با قدرت تفکیک بالای WorldView 2
یوسف تقی ملایی عبدالعلی کرمشاهی سیدیوسف عرفانی فرد مهدی حیدریزمینه و هدف: نقشه های پوشش اراضی، داده های مهمی برای ارزیابی زیست محیطی هستند. در این مطالعه، دقت تهیه نقشه کاربری اراضی منطقه هفت برم شیراز با الگوریتم شیء پایه برروی تصاویر ماهواره ای WorldView 2 سال 2015میلادی بررسی شده است.روش بررسی: در این مطالعه از تصاویر WorldVie أکثرزمینه و هدف: نقشه های پوشش اراضی، داده های مهمی برای ارزیابی زیست محیطی هستند. در این مطالعه، دقت تهیه نقشه کاربری اراضی منطقه هفت برم شیراز با الگوریتم شیء پایه برروی تصاویر ماهواره ای WorldView 2 سال 2015میلادی بررسی شده است.روش بررسی: در این مطالعه از تصاویر WorldView 2 در جنگل های اطراف شیراز استفاده شده است که می تواند نقشه های پوشش گیاهی را با جزئیات زیاد تهیه کند. روش آنالیز تهیه نقشه، روش شیء پایه با درخت تصمیم می باشد. فرآیند کار شامل: قطعه بندی، انتخاب و استخراج عارضه های مدنظر شامل 9کلاس با شاخص های طیفی، طبقه بندی سلسله مراتبی شیء پایه و ایجاد درخت تصمیم برای طبقه بندی تصویر و در نهایت طبقه بندی و ارزیابی صحت آن می باشد.یافته ها: نتایج نشان داد که کلاس های طبقه بندی موفق بوده اند و صحت کلی 45/87 درصد بود. بیشترین صحت طبقه بندی در صحت تولیدکننده برای کلاس های آب، جنگل، محصول، ساختمان بود. بالاترین صحت مربوط به آب است (100درصد).بحث و نتیجه گیری : درختان دست کاشت و جنگل های طبیعی با روش شی پایه تشخیص داده شدند. باندهای اضافی ساحلی، امکان تشخیص اراضی بایر را از سایر پوشش گیاهی فراهم می نمایند. فاصله تا درخت و سایه نقش مهمی در تشخیص ساختمان ها دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - پایش تغییرات سی ساله پوشش اراضی با استفاده از سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS (مطالعه موردی: حوضه آبخیز قره سو، اردبیل)
فرشته نامدار شهلا محمودی اباذر اسمعلی عوری ابراهیم پذیرازمینه و هدف: مطالعه میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته می تواند در برنامه ریزی جهت استفادة بهینه از آن و کنترل و مهار تغییرات غیر اصولی در آینده گام مهمی به شمار آید. از آنجا که این تغییرات در سطوح وسیع و گسترده اتفاق می افتد، تکنولوژی سنجش از دور ابزاری ضروری أکثرزمینه و هدف: مطالعه میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته می تواند در برنامه ریزی جهت استفادة بهینه از آن و کنترل و مهار تغییرات غیر اصولی در آینده گام مهمی به شمار آید. از آنجا که این تغییرات در سطوح وسیع و گسترده اتفاق می افتد، تکنولوژی سنجش از دور ابزاری ضروری و ارزشمند جهت پایش تغییرات می باشد. هدف از تحقیق حاضر، پایش تغییرات پوشش اراضی در حوضه آبخیز قره سو در استان اردبیل با تکنیک سنجش از دور است. روش بررسی: دراین تحقیق تغییرات پوشش اراضی طی سی سال از سال 1365 الی 1395 مورد پایش قرار گرفت.ابتدا تصاویر ماهواره لندست مربوط به ماه جولای سال های 1985، 2000 و 2015 تهیه و پس از تصحیح هندسی و ارتفاعی، طبقه بندی تصاویر به روش نظارت شده با متد حداکثر احتمال انجام پذیرفت. به منظور افزایش دقت طبقه بندی از شاخص NDVI، DEM و لایه شیب استفاده شد و دقت طبقه بندی با شاخص کاپا و صحت کلی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج در دوره اول (1380-1365) 43/20 درصد، در دوره دوم (1395-1380) 426/41 درصد و در سی سال (1395-1365) 99/27 درصد از منطقه دچار تغییر کاربری شده است که در هر سه دوره تغییرات کاربری زراعت دیم بیشترین مقدار را دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده این امر است که علیرغم بالا بودن قدرت تصاویر ماهواره لندست در تهیه نقشه کاربری اراضی، می توان با استفاده از شاخص ها و لایه های جانبی نظیر NDVI، ارتفاع و درصد شیب قدرت تفکیک کاربری ها از یکدیگر را بهبود بخشید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - واکاوی تغییر و تحولات مورفودینامیک لندفرمها و بستر رودخانه کالشور درمحدوده منطقه حفاظتشده شیراحمد سبزوار با دیدگاه محیط زیستی
ابراهیم تقوی مقدم الهه اکبری علی اکبر احسان زادهزمینه و هدف: آگاهی از ویژگیهای مورفودینامیک سیستمهای رودخانه ای، لندفرم های ژئومورفولوژیکی و چگونگی تحول آن به عنوان یکی از حیاتیترین عناصر تشکیلدهنده سطح زمین در بسیاری از مطالعات و طرح ها از جمله بحث مهار سیلاب ها ، مطالعات آبخیزداری، هیدرولو‍ژی و محیط زیستی أکثرزمینه و هدف: آگاهی از ویژگیهای مورفودینامیک سیستمهای رودخانه ای، لندفرم های ژئومورفولوژیکی و چگونگی تحول آن به عنوان یکی از حیاتیترین عناصر تشکیلدهنده سطح زمین در بسیاری از مطالعات و طرح ها از جمله بحث مهار سیلاب ها ، مطالعات آبخیزداری، هیدرولو‍ژی و محیط زیستی از نیازهای اساسی برای برنامهریزان محیطی و منطقه است. این تحقیق با هدف ارزیابی تغییرات در لندفرمها و بستر رودخانه کال شور سبزوار در محدوده منطقه حفاظت شده شیر احمد سبزوار با تاکید بر ملاحظات محیط زیستی می باشد. روش بررسی: در این تحقیق از نقشههای توپوگرافی و تصاویر ماهواره ای لندست سال های 1988-2015 استفادهشده است. سپس با افزایش وضوح و تباین در تصاویر ماهوارهای، بستر رودخانه کالشور تعیین و تغییرات رخ داده در دوره 27 ساله تحقیق مشخص شد، سپس با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال نقشه لندفرم و کاربریها برای سال های تحقیق تولید و تغییرات رخداده در هر عرصه مشخص و مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: محاسبات نشان می دهد طول رودخانه کال شور در محدوده مذکور به میزان8/1 کیلومتر کوتاهتر و تعداد پیچانرودها کم تر و شعاع دایره مماس بر هر پیچانرود بیشتر شدهاست که حاکی از تبدیل الگوی پیچانرودی به شریانی است. نقشه لندفرمهای تغییریافته با روش حداکثر احتمال و دقت 3/84 و ضریب کاپا 78/0 تولید شد. پس از ارزیابی مشخص شد 5/31 کیلومتر مربع از حجم تپههای ماسهای کاهش و تبدیل به نیزارها و جنگلهای گز و تاغ شدهاست. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان دهنده تغیرات وسیعی به خصوص در حجم تپههای ماسهای و پوششگیاهی منطقه است. بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی دشت سبزوار و ورود پساب تصفیه خانه فاضلاب به رودخانه از یک سو به نفع چشم انداز طبیعی منطقه بوده و از سوی دیگر باعث آلوده شدن منابع آب و خاک و تاثیر سوء بر حیات جانوری منطقه حفاظت شده شیراحمد داشته است لذا نیازمند تدوین برنامه راهبردی ویژه در راستای حفظ میراث طبیعی و توسعه پایدار می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - مقایسه الگوریتمهای شبکه عصبی مصنوعی و حداکثر احتمال در آشکارسازی تغییرات جنگل
پروین باقری فر رضا بصیری شهرام یوسفی خانقاه حمیدرضا پورخباززمینه و هدف: فن آوری سنجشازدور در دنیای پیشرفته امروزی به عنوان یکی از مهم ترین و عمده ترین منابع داده های مکانی و موضوعی قلمداد می شود. در این مقاله هدف مقایسه دو روش جهت آشکار سازی تغییرات جنگل با استفاده از تصاویر ماهواره لندست می باشد. بدین منظور از تصاویر سال 1369 أکثرزمینه و هدف: فن آوری سنجشازدور در دنیای پیشرفته امروزی به عنوان یکی از مهم ترین و عمده ترین منابع داده های مکانی و موضوعی قلمداد می شود. در این مقاله هدف مقایسه دو روش جهت آشکار سازی تغییرات جنگل با استفاده از تصاویر ماهواره لندست می باشد. بدین منظور از تصاویر سال 1369 سنجنده TM ماهواره لندست و هم چنین تصاویر سال 1390 سنجنده ETM+ این ماهواره استفاده شده است. روش بررسی: در طبقه بندی تصاویر، از روش طبقه بندی نظارتشده و الگوریتم حداکثر احتمال و شبکه عصبی مصنوعی به شیوه پرسپترون چندلایه استفاده گردید. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی در مقایسه با حداکثر احتمال صحت کلی و ضریب کاپای بالاتری در هر دو تصویر (TM و ETM+) نشان داده است. پس از طبقه بندی، نقشه های استخراجشده از تصاویر TM و ETM+ به منظور آشکارسازی تغییرات روی هم گذاری شدند و نقشه تغییرات به دست آمد. بحث و نتیجه گیری: نتیجه نهایی تحقیق نشان میدهد که استفاده از داده های لندست همراه با داده های حاصل از آماربرداری قابلیت تهیه نقشه تغییرات جنگل را در منطقه موردمطالعه دارا می باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - برآورد رسوبات معلق با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور در سواحل شمال-غربی خلیجفارس
هیوا علمیزاده خسرو فاضل پورزمینه و هدف: در این مقاله با هدف برآورد رسوبات معلق با استفاده از تکنیک های سنجش از دور در سواحل شمال غربی خلیجفارس، از دو شاخص SS[1] و TSS[2]استفاده شده است. دادههای مورد استفاده در این تحقیق از دادههای سنجنده مودیس با استفاده از ماهواره آکوا گردآوری شده است. روش أکثرزمینه و هدف: در این مقاله با هدف برآورد رسوبات معلق با استفاده از تکنیک های سنجش از دور در سواحل شمال غربی خلیجفارس، از دو شاخص SS[1] و TSS[2]استفاده شده است. دادههای مورد استفاده در این تحقیق از دادههای سنجنده مودیس با استفاده از ماهواره آکوا گردآوری شده است. روش بررسی: جهت شناسایی و تعیین رسوبات معلق، با شناساندن متغیرها، دادههای مورد نیاز از تصاویر استخراج و تصحیح رادیومتریک و اتمسفری بر اساس برنامهنویسی در نرم افزار MATLAB کد نویسی شده است، بدین صورت که تصویر ماهوارهای با فرمت HDF به برنامه وارد می گردد، سپس در بخش Modis_Swach_Type_L1B ، با تغییر و شناساندن متغیرها، خروجی ماتریس حاوی اطلاعات دریافت می گردد. در نهایت با وارد نمودن فایل ماتریس و اعمال فیلترهای متناسب به نرمافزار ArcGIS نقشه نهایی و میزان آن در نقاط مورد نظر حاصل شده است. یافته ها: نتایج RMSE برای هر مدل نشان میدهد که با روش رگرسیون ترکیبی با استفاده از تصاویر ماهوارهای با به کارگیری باندهای500 متری و با به دست آوردن ضریب تعیین بالاتری (82/0= ) و نیز کمترین RMSE ( RMSE=0.88 mg/l)، استفاده از باندهای 500 متری و 250 متری) برای ترسیم نقشه رسوبات معلق در خلیجفارس مناسبتر میباشد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشاندهندهی رابطهی خطی بسیار بالایی بین متغیر وابسته (دادههای میدانی TSSو SS) و دادههای باندهای 1 تا 7 و زاویه سنجنده (بسته به الگوریتم و مدل استفادهشده) بهعنوان متغیرهای مستقل میباشد و مشاهده گردید بین دادههای میدانی و دادههای استخراجی از تصاویر ماهوارهای رابطه معناداری وجود دارد. این موارد پتانسیل تکنیک سنجش از دور برای سنجش و بررسی پارامترهای دریایی را نشان میدهند. [1]- suspended solid [2]- total suspended sediment تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - بررسی تغییرات کیفی فضای سبز شهر تهران از سال 1369 تا 1385 (مطالعه موردی: منطقه 5 شهرداری تهران)
منا سرودی سید علی جوزیزمینه و هدف: پوشش گیاهی نقش مهمی در محیط زیست شهری دارا می باشد که با توجه به توسعه فیزیکی روزافزون شهرها و افزایش جمعیت شهرنشینان، بررسی تغییرات آن ضروری می نماید. در این میان، استفاده از فناوری سنجش از دور به عنوان ابزار مهمی در بررسی تغییرات شناخته شده است. روش بررس أکثرزمینه و هدف: پوشش گیاهی نقش مهمی در محیط زیست شهری دارا می باشد که با توجه به توسعه فیزیکی روزافزون شهرها و افزایش جمعیت شهرنشینان، بررسی تغییرات آن ضروری می نماید. در این میان، استفاده از فناوری سنجش از دور به عنوان ابزار مهمی در بررسی تغییرات شناخته شده است. روش بررسی: در این مطالعه، با هدف بررسی تغییرات کیفی پوشش گیاهی منطقه 5 شهرداری تهران، از شاخص NDVI و تصاویر TM و IRS متعلق به سال های 1369 و 1385 استفاده و نقشه های پوشش گیاهی منطقه با تاکید بر درجات مختلف سرسبزی تهیه گردید. یافته ها: آمارهای به دست آمده نشان می دهد که در بازه زمانی مورد مطالعه از وسعت اراضی تحت پوشش گیاهان با درجه سرسبزی متوسط و خوب به ترتیب به میزان 27/684 و 22/23 هکتار کاسته و بر وسعت اراضی تحت پوشش گیاهان با درجه سرسبزی ضعیف به میزان 43/299 هکتار افزوده شده است. لازم به ذکر است که به منظور بررسی تبدیل کلاس های درجات مختلف سرسبزی پوشش گیاهی، تکنیک بررسی تغییرات پس از طبقه بندی اجرا گردید تا رویه تغییرات کیفی دقیق تر بررسی گردد. نتایج به دست آمده نشان می دهد در بازه زمانی مورد مطالعه، 48/186و 9/0 هکتار از وسعت اراضی بدون پوشش گیاهی به ترتیب به اراضی تحت پوشش با درجه سرسبزی ضعیف و متوسط تبدیل شده است و این در حالی است که به ترتیب 58/419، 86/175 هکتار از اراضی تحت پوشش گیاهی با درجه سرسبزی ضعیف، متوسط به اراضی فاقد پوشش تبدیل شده اند. نتیجه گیری: در این میان، ناحیه 2 منطقه 5 شهرداری تهران در مقایسه با 6 ناحیه دیگر منطقه، با بیش ترین مقدار افزایش وسعت اراضی فاقد پوشش گیاهی، بیش ترین مقدار کاهش وسعت اراضی تحت پوشش گیاهان با درجه سرسبزی خوب و متوسط، شاهد حداکثر تغییرات در فاصله سال های 1369 و 1385 بوده است. یکسان بودن میزان افزایش وسعت اراضی بدون پوشش و میزان کاهش وسعت پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه به مقدار 06/408 هکتار، حاکی از تغییر کاربری صورت گرفته در اراضی منطقه می باشد که این امر با توجه به رشد شهرسازی و نقش پوشش گیاهی در محیط زیست شهری، توجه ویژه ای را برای نظارت بر تغییرات کاربری اراضی شهری طلب می نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - بررسی روند تغییرات کاربری اراضی در حوزهی آبخیز دشت ماهیدشت با استفاده از تصاویر سنجش از دور
سمیره صی محمدی محسن توکلی کیومرث زرافشانی حسین مهدی زاده فرزاد امیریدر این مطالعه جهت بررسی روند تغییرات کاربری اراضی در حوزه آبخیز دشت ماهیدشت ابتدا انواع کاربری های اراضی موجود در منطقه توسط تصاویر ماهواره ای و نقشه ی کاربری سال های گذشته تهیه و سپس درصد تغییرات سطح هر یک از کاربری ها محاسبه شد. تصاویر ماهواره ای اخذ شده از ماهواره لن أکثردر این مطالعه جهت بررسی روند تغییرات کاربری اراضی در حوزه آبخیز دشت ماهیدشت ابتدا انواع کاربری های اراضی موجود در منطقه توسط تصاویر ماهواره ای و نقشه ی کاربری سال های گذشته تهیه و سپس درصد تغییرات سطح هر یک از کاربری ها محاسبه شد. تصاویر ماهواره ای اخذ شده از ماهواره لندست 8و 7و 5 و برای سه دوره زمانی (1987، 2000، 2016) بود که از مراجع بین المللی تهیه شد. کلیه تصحیحات نقشه ها در محیط نرم افزارهایENVI 5.3 و ARC GIS 10.2 انجام شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در دوره اول مطالعه (سال 1987) بیشترین وسعت کاربری اراضی مربوط به اراضی دیم با مساحت 63/1558 کیلومتر مربع و کمترین وسعت مربوط به اراضی مسکونی با مساحت 77/15 کیلومتر مربع بوده است. همچنین در دوره ی دوم (1987-2000) بیشترین وسعت کاربری اراضی مربوط به اراضی دیم با مساحت 74/1465کیلومتر مربع و کمترین وسعت مربوط به اراضی مسکونی با مساحت 44/19 کیلومتر مربع بوده است. در حالی که در دوره ی سوم (2000- 2016) بیشترین وسعت کاربری اراضی ابتدا مربوط به اراضی آبی با مساحت 60/1054 کیلومتر مربع و سپس مربوط به اراضی بدون پوشش با وسعت 62/1050 کیلومتر مربع و کمترین وسعت مربوط به اراضی مسکونی با مساحت 51/22 کیلومتر مربع بوده است. طی دوره 2000 تا 2016 بیشترین تغییر مربوط به اراضی دیم به آبی بوده است و همچنین مساحت اراضی بدون پوشش و اراضی مسکونی نیز افزایش چشمگیری داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - یک مدل فیزیکی مقیاس پذیر مبتنی بر سنجش از دور در برآورد عملکرد محصول مزارع برنج
احسان آسمار محمد حسن وحید نیا مجتبی رضایی ابراهیم امیریزمینه و هدف: گیاه برنج یکی از مهمترین محصولات استراتژیکی در کشور ایران محسوب میشود. از دیگر سو، کشاورزی طیف گسترده ای از امکانات و در عین حال مشکلات زیست محیطی را ایجاد میکند. درنتیجه، تحقیقاتی که به تولید و توسعه پایدار در این حیطه کمک کنند، حائز اهمیت هستند. هدف اص أکثرزمینه و هدف: گیاه برنج یکی از مهمترین محصولات استراتژیکی در کشور ایران محسوب میشود. از دیگر سو، کشاورزی طیف گسترده ای از امکانات و در عین حال مشکلات زیست محیطی را ایجاد میکند. درنتیجه، تحقیقاتی که به تولید و توسعه پایدار در این حیطه کمک کنند، حائز اهمیت هستند. هدف اصلی از این پژوهش طراحی و توسعه مدل مقیاس پذیر عملکرد برنج مبتنی بر سنجش از دور و پردازش داده های ماهواره ای است.روش بررسی: در این مطالعه، از چندین تصویر مختلف، موجود در سامانه گوگل ارث انجین (Google Earth Engine) برای تخمین عملکرد برنج در مقیاس های مختلف زمانی (فصول رشد مختلف) و مکانی (وضوح 30 متر تا مقیاس های منطقه ای) استفاده شد. سپس یک مدل کارایی استفاده از نور (LUE) مبتنی بر سنجش از دور را اجرا نموده و در آن تنشهای محیطی غیرزنده را وارد نمودیم. این مدل فیزیکی در برابر دادههای عملکرد اندازهگیری شده زمینی، در سالهای زراعی 1395، 1396 و 1398 در 691 مزرعه برنج در استان گیلان ارزیابی شد.یافته ها: نتایج، همبستگی مثبت و تطابق قابل توجهی بین مقادیر محاسباتی و مشاهداتی نشان داد، بطوریکه در سالهای زراعی مورد مطالعه، میانگین ضریب همبستگی (R) و شاخص توافق (d) برابر با55/0 بدست آمد. میانگین RMSE برابر با 500 کیلوگرم در هکتار، میانگین MAE برابر با 440 کیلوگرم در هکتار، و میانگین NRMSE برابر با 0.12، حاکی از دقت مناسب مدل در برآورد عملکرد محصول در این مکانها و سالهاست. مدل ارائه شده، تغییرپذیری مناسب مقادیر عملکرد را در مقیاس مزرعه نشان داد.بحث و نتیجه گیری: بهرهگیری از سنجش از دور در محیط GEE به عنوان ابزاری مفید جهت تخمین عملکرد محصول در مقیاسهای مختلف زمانی و مکانی، مورد تایید قرار گرفت. مدل حاضر میتواند در طیف وسیعی از کاربردها مانند مدیریت کشاورزی و بیمه محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی شهراردبیل با استفاده از تکنولوژی RS و GIS
میر مسعود خیرخواه زرکش فرهاد حسین زاده آزاداز آنجایی که اراضی کشاورزی منطقه دشتی اردبیل ازارزش بسیار زیادی به لحاظ تامین مواد غذایی دارد و باید سیاست های استفاده مناسب از کاربری ها در این عرصه به خوبی مدیریت گردد. لزوم تعیین روند و نرخ تبدیل پوشش اراضی برای برنامه ریزان توسعه به منظور برقراری نظام نامه استفاده ا أکثراز آنجایی که اراضی کشاورزی منطقه دشتی اردبیل ازارزش بسیار زیادی به لحاظ تامین مواد غذایی دارد و باید سیاست های استفاده مناسب از کاربری ها در این عرصه به خوبی مدیریت گردد. لزوم تعیین روند و نرخ تبدیل پوشش اراضی برای برنامه ریزان توسعه به منظور برقراری نظام نامه استفاده از زمین ضروری است. به این منظور اطلاعات پویای زمانی سنجش از راه دور می تواند نقش مهم و موثر برای پایش و تجزیه و تحلیل تغییرات کاربری با استفاده از تکنیک های آشکارسازی رقومی تغییرات که فرایند تعیین یا توصیف تغییرات درنوع پوشش اراضی و وضعیت استفاده زمین براساس اطلاعات تصاویر چند دوره زمانی است، داشته باشد. فرض اساسی در استفاده از داده های دورکاوی در این مطالعات بر این پایه است که می توان روند صعودی و نزولی تغییرات بین دو یا چند تاریخ را شناسایی و در سال های مختلف مورد تعقیب و پایش قرار داده و روابط متقابل میان پارامترهای طبیعی و اجتماعی و اقتصادی را کشف نمود. در این بخش از روش و متدلوژی سنجش از دور بر مبنای تصاویر ماهواره ای موجود و در دسترس با توجه به تکنیک های طبقه بندی نظارت شده بیش ترین شباهت برای شناخت تغییر کاربری اراضی در محدوده توسعه یافته شهر اردبیل استفاده شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - طبقهبندی و ارزیابی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست (مطالعه موردی: دشت ری)
پگاه محمدپور رضا ارجمندی امیر حسام حسنی جمال قدوسیزمینه وهدف: تغییرات کاربری اراضی دراثرفعالیت های انسانی یکی ازموضوعات مهم دربرنامه ریزی های منطقه ایی وتوسعه ایی می باشد. عدم توجه به تغییرات کاربری اراضی درچنددهه اخیر مشکلات محیط زیستی فراوانی ازقیبل آلودگی منابع آب، خاک و...را بوجودآورده است. برهمین اساس بررسی وتجزیه أکثرزمینه وهدف: تغییرات کاربری اراضی دراثرفعالیت های انسانی یکی ازموضوعات مهم دربرنامه ریزی های منطقه ایی وتوسعه ایی می باشد. عدم توجه به تغییرات کاربری اراضی درچنددهه اخیر مشکلات محیط زیستی فراوانی ازقیبل آلودگی منابع آب، خاک و...را بوجودآورده است. برهمین اساس بررسی وتجزیه وتحلیل کاربری اراضی درمقیاس های مختلف باهدف توسعه پایداردرمدیریت صحیح محیط زیست ومنابع طبیعی امری ضروری می باشد. سنجش ازدور وسیستم اطلاعات جغرافیایی، امکانات لازم وکافی راجهت استخراج وبه روزرسانی نقشه های کاربری اراضی وتعیین مقدار آنها در اختیار کاربران قرارمی دهد این پژوهش با هدف بررسی تغییرات تبدیل کاربری ها با استفاده از فن آوری سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای برای چهار دوره زمانی 3 ساله، از سال 1387 تا 1399 در سطح دشت ری انجام شده است. روش بررسی: جهت تهیه نقشه های کاربری اراضی سال های مورد مطالعه از تصاویر ماهواره ای TM و OLI ماهواره های لندست 5 و 8 استفاده شد سپس طبقه بندی تصاویر ماهواره ای پس از انجام تصحیحات مورد نیاز با استفاده از 54 نقطه تعلیمی که معرف کاربری های مختلف در منطقه بودند از طریق برداشت های میدانی با دستگاه GPS به صورت تصادفی و به گونه ای که این نمونه ها سطح منطقه تحقیق را پوشش دهند انجام پذیرفت. در مرحله بعد تصاویر ماهواره ای به روش طبقه بندی نظارت شده و با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال همسایگی باصحت کلی39/87 تا 78/95 درصد و ضریب کاپا 85 تا 93درصد در چهارکلاس کاربری، طبقه بندی گردیدند. سپس نقشه های کاربری اراضی بایکدیگرمورد مقایسه قرارگرفتند. یافته ها: براساس تجزیه و تحلیل های صورت گرفته مشخص شد دربازه زمانی موردمطالعه07/26 کیلومترمربع ازاراضی بایراین محدوده به اراضی کشاورزی، صنعتی ومسکونی تغییرکاربری داده است درنتیجه مساحت اراضی بایردر طول سال های مورد مطالعه روند کاهشی و سایر کاربری ها روند افزایشی را طی نموده است، بطوریکه وسعت اراضی با کاربری کشاورزی، صنعتی ومسکونی به ترتیب به میزان 66/14 کیلومترمربع، 77/9 کیلومترمربع،64/1 کیلومترمربع، افزایش یافته است. بحث ونتیجه گیری: نتایج تحقیق انجام شده گویای این مطلب است که مهم ترین عامل تغییرات کاربری اراضی درمنطقه، فعالیت های انسانی است که موجب تغییرات بسیاری در کاربری اراضی شده است، تجزیه وتحلیل مساحت این کاربری ها نشان داد که سطح اراضی کشاورزی افزایش چشمگیری پیداکرده که عمدتا این افزایش نتیجه تبدیل کاربری بایربه کشاورزی می باشد. درنهایت نتایج این مطالعه گویای این است که تلفیق فن های سنجش ازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی در اجرای مدل های ارزیابی تغییرات مکانی - زمانی کاربری اراضی، به منظور آگاهی از نوع و درصد کاربری اراضی و میزان تغییرات آن ها، بسیار کارآمد می باشد و به عنوان یک پارامتر مدیریتی می تواند برنامه ریزان بخش های مختلف اجرایی را در پایش و مدیریت محیط زیست یاری نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - تهیه نقشه پوشش اراضی شهرستان اسلامشهر با استفاده از الگوریتمهای حداکثر احتمال و فازی سال 2015
ساناز شفیعی مرضیه علی خواه اصل محمد رضوانیاطلاعات پوشش و کاربری اراضی، برای بسیاری از فعالیتهای برنامهریزی و مدیریت سرزمین ازجمله آمایش سرزمین دارای اهمیت است. امروزه تصاویر ماهوارهای و تکنیکهای سنجش از دور بهترین وسیله برای استخراج نقشه پوشش و کاربری اراضی به عنوان نقشههای پایه در آمایش سرزمین میباشد. بر أکثراطلاعات پوشش و کاربری اراضی، برای بسیاری از فعالیتهای برنامهریزی و مدیریت سرزمین ازجمله آمایش سرزمین دارای اهمیت است. امروزه تصاویر ماهوارهای و تکنیکهای سنجش از دور بهترین وسیله برای استخراج نقشه پوشش و کاربری اراضی به عنوان نقشههای پایه در آمایش سرزمین میباشد. بر این اساس هدف اصلی این تحقیق مقایسه دو روش حداکثر احتمال و فازی جهت استخراج نقشه پوشش و کاربری اراضی شهرستان اسلامشهر با استفاده از تصاویر سنجنده OLI ماهواره لندست برای سال 2015 است. برای نیل به این هدف ابتدا با اعمال پیشپردازشهای لازم، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهرهگیری از الگوریتمهای حداکثر احتمال و فازی نقشههای موضوعی پوشش و کاربری اراضی در پنج طبقه انسان ساخت، اراضی بایر، اراضی کشاورزی، باغات- فضای سبز شهری و جاده تهیه شد و سپس دقت طبقهبندی این دو روش با استفاده از تعیین دقت کلی مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، در هر دو روش کاربری انسان ساخت دارای بیشترین میزان مساحت و جاده کمترین میزان را دارا میباشد و نتایج حاصل از ارزیابی دقت نشان داده است که طبقهبندی با روش الگوریتم حداکثر احتمال با دقت کلی 10/88 درصد و ضریب کاپا 84/0 نسبت به طبقهبندی با روش فازی با دقت کلی 83/87 و ضریب کاپا 83/0 از دقت بیشتری برخوردار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - بررسی و کمی سازی تغییرات سنجههای سیمای سرزمین با استفاده از سنجش از دور و شاخصهای تنوع زیستی (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده دز)
آتوسا سلیمانی مجید حجتیامروزه به دلیل عدم استفاده منطقی از سرزمین، تبدیل، تغییر پوشش و کاربری زمین در سرزمین ها روند رو به رشدی داشته است. بررسی و کمی سازی این تغییرات می تواند در برنامه ریزی و مدیریت پایدار سرزمین ضروری باشد، لذا در این مطالعه از سنجه های سیمای سرزمین به عنوان ابزارهایی کمی أکثرامروزه به دلیل عدم استفاده منطقی از سرزمین، تبدیل، تغییر پوشش و کاربری زمین در سرزمین ها روند رو به رشدی داشته است. بررسی و کمی سازی این تغییرات می تواند در برنامه ریزی و مدیریت پایدار سرزمین ضروری باشد، لذا در این مطالعه از سنجه های سیمای سرزمین به عنوان ابزارهایی کمی ساز برای بررسی تغییرات و وضعیت سرزمین استفاده شده است. سنجه های مورد بررسی از نوع توزیع مکانی و ترکیب بندی لکه ها می باشد. منطقه حفاظت شده دز واقع در استان خوزستان نیز به عنوان مطالعه موردی این تحقیق انتخاب شده است. به منظور تهیه نقشه های پوشش سرزمین و تحلیل تغییرات، به ترتیب، تصاویر ماهواره لندست 7 مربوط به سنجنده TM و تصاویر ماهواره لندست 8 مربوط به سنجنده ETM+ و متریک های تعداد لکه، تراکم لکه، تراکم حاشیه، بزرگ ترین لکه، شکل سیمای سرزمین، کل حاشیه و شاخص های تنوع گونه ای و یکنواختی گونه ای شانون و سیمپسون و برای تجزیه و تحلیل سنجه ها در سطح کلاس از نرم افزار Fragstats 4.2 و Envi استفاده شده است. نتایج بررسی و مقایسه سنجه ها نشان داد که وسعت اراضی دارای پوشش گیاهی در منطقه کاهش یافته، درحالی که اراضی خاکی روند افزایشی دارد. کاهش وسعت پوشش گیاهی و افزایش اراضی خاکی بیان گر تخریب پوشش طبیعی منطقه طی سال های مورد مطالعه می باشد. همچنین کاهش سنجه های تعداد لکه و سنجه تراکم لکه و افزایش سنجه تراکم حاشیه نشان از افزایش تخریب پوشش های طبیعی این منطقه حفاظت شده و افزایش مرز مشترک با کاربری های اطراف خود دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - روشی برای بخش بندی تصاویر سنجش از دور با استفاده از الگوریتم Watershed و خوشه بندی Fuzzy C-Means
محسن حامد فاطمه حاجیانیدر تقسیم بندی پیکسل های تصویر سنجش از دور با استفاده از بخش بندی Watershed، مرزهای تصویر به خوبی آشکار نمی شوند. در این مقاله، یک الگوریتم خوشه بندی تصویر بر اساس بخش بندی Watershed و خوشه بندی Fuzzy C-Means ارائه شده است. روش کار به این صورت است که در ابتدا از الگوریتم أکثردر تقسیم بندی پیکسل های تصویر سنجش از دور با استفاده از بخش بندی Watershed، مرزهای تصویر به خوبی آشکار نمی شوند. در این مقاله، یک الگوریتم خوشه بندی تصویر بر اساس بخش بندی Watershed و خوشه بندی Fuzzy C-Means ارائه شده است. روش کار به این صورت است که در ابتدا از الگوریتم Watershed برای بخش بندی تصویر حاصل از مجموع مشتق تصویر با تصویر اصلی استفاده می شود. مشتق گرفتن از تصویر موجب می شود مرزهای تصویر به خوبی آشکار شده و رویهم افتادگی بین مرزها رخ ندهد. پس از بخش بندی، برای ترکیب نواحی مشابه حاصل، از خوشه بندی Fuzzy C-Means استفاده می شود. در نهایت، به منظور بهبود نتایج خوشه بندی، یک ماتریس تقسیم بندی جدید نیز برای هر ناحیه از تصویر، با توجه به ویژگی های نواحی همسایه ی آن محاسبه می شود. با توجه به اینکه تصاویر سنجش از دور شامل یک سطح نویز بالا هستند، الگوریتم پیشنهادی در مقایسه با الگوریتم Watershed رایج، توانایی بیشتری در مقابله با نویز دارد و لبه های تصویر بهتر نمایان می شوند. نتایج آزمایش روش پیشنهادی بر روی یک نمونه تصویر سنجش از دور، عملی بودن و کارایی الگوریتم پیشنهادی را نشان می دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - روشی برای بخش بندی تصاویر سنجش از دور با استفاده از الگوریتم Watershed و خوشه بندی Fuzzy C-Means
ابراهیم علی بابایی روح اله آقاجانیدر تقسیم بندی پیکسل های تصویر سنجش از دور با استفاده از بخش بندی Watershed، مرزهای تصویر به خوبی آشکار نمی شوند. در این مقاله، یک الگوریتم خوشه بندی تصویر بر اساس بخش بندی Watershed و خوشه بندی Fuzzy C-Means ارائه شده است. روش کار به این صورت است که در ابتدا از الگوریتم أکثردر تقسیم بندی پیکسل های تصویر سنجش از دور با استفاده از بخش بندی Watershed، مرزهای تصویر به خوبی آشکار نمی شوند. در این مقاله، یک الگوریتم خوشه بندی تصویر بر اساس بخش بندی Watershed و خوشه بندی Fuzzy C-Means ارائه شده است. روش کار به این صورت است که در ابتدا از الگوریتم Watershed برای بخش بندی تصویر حاصل از مجموع مشتق تصویر با تصویر اصلی استفاده میشود. مشتق گرفتن از تصویر موجب میشود مرزهای تصویر به خوبی آشکار شده و رویهم افتادگی بین مرزها رخ ندهد. پس از بخش بندی، برای ترکیب نواحی مشابه حاصل، از خوشه بندی Fuzzy C-Means استفاده میشود. در نهایت، به منظور بهبود نتایج خوشه بندی، یک ماتریس تقسیم بندی جدید نیز برای هر ناحیه از تصویر، با توجه به ویژگیهای نواحی همسایهی آن محاسبه میشود. با توجه به اینکه تصاویر سنجش از دور شامل یک سطح نویز بالا هستند، الگوریتم پیشنهادی در مقایسه با الگوریتم Watershed رایج، توانایی بیشتری در مقابله با نویز دارد و لبه های تصویر بهتر نمایان میشوند. نتایج آزمایش روش پیشنهادی بر روی یک نمونه تصویر سنجش از دور، عملی بودن و کارایی الگوریتم پیشنهادی را نشان میدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - محاسبه خصوصیات فیزیکی برف با استفاده از تکنیک تداخل سنجی تفاضلی راداری و تصاویر سنجنده ترا سارایکس باند (TerraSAR-X) و مودیس (MODIS)
سید علی الحسینی المدرسی جواد حاتمی علی سرکارگرذخیره برف در حوزههای کوهستانی از منابع آب مهم است. طبق بررسیهای انجام شده حدود 60 درصد آبهای سطحی و 57 درصد آبهای زیرزمینی کشور در مناطق برفگیر جریان دارند. در سالهای اخیر اهمیت و کاربردهای دادههای روزنه ترکیبی راداری (SAR) با توجه به مزیتهای عمدهای نسبت به سا أکثرذخیره برف در حوزههای کوهستانی از منابع آب مهم است. طبق بررسیهای انجام شده حدود 60 درصد آبهای سطحی و 57 درصد آبهای زیرزمینی کشور در مناطق برفگیر جریان دارند. در سالهای اخیر اهمیت و کاربردهای دادههای روزنه ترکیبی راداری (SAR) با توجه به مزیتهای عمدهای نسبت به سایر سیستمهای سنجش از دور دارند رو به فزونی بوده است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از تولیدات ماهواره مودیس (MODIS) و الگوریتم Snow map نقشه سطح پوشش برف و سپس با استفاده از دوازده تصویر راداری سنجنده TerraSAR-X و تکنیک راداری تداخل سنجی (DInSAR) به گونهای که ابتدا یک تصویر به عنوان تصویر پایه و بقیه تصاویر نسبت به تصویر اول تداخل سنجی انجام شد سپس بین مناطقی که پوشش برف بود مقدار جا به جای بدست آمده آن ها نشاندهنده تغییرات عمق برف است و در مرحله بعد نقشه عمق برف و نقشه حجم برف مهرماه 1391 تا اردیبهشت 1392 استخراج شد. با استفاده از رگرسیون خطی بین نقشه عمق برف که از تکنیک تداخل سنجی تولید شده و داده های عمق آب معادل برف که از ایستگاههای زمینی برداشت شده بودند نقشه عمق آب معادل برف تولید شد که نتایج بیان گر دقت کلی 3/91 درصد و ضریب کاپای 45/84 نقشه سطح برف و نقشه عمق برف با ضریب تعمیم 85 درصد و RMSe برابر 78/2 است برای محاسبه عمق آب معادل برف با استفاده از همبستگی بین دادههای عمق برف مستخرج از DInSAR و دادههای زمینی عمق آب معادل برف یک رابطه خطی با ضریب تعمیم 77/0 و RMSe برابر 97/2 محاسبه شد که این نتیجه که از لحاظ آمار در سطح 99 درصد معنیدار بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - مقایسة برآورد دمای سطح زمین در روش های تک باندی و چند باندی با استفاده از تصویر لندست 8
پروانه عسگرزاده علی درویشی بلورانی حسینعلی بهرامی سعید حمزهدمای سطح زمین (LST)، پارامتری کلیدی در مطالعات محیطی، بخصوص پایش خشکسالی است. با توجه به محدودیتهای زمینی تخمین LST در مقیاسهای بزرگ، سنجش از دور حرارتی روشی مناسب است. هدف از این تحقیق، تخمین و مقایسه دمای سطح زمین، در روشهای تک باندی و چند باندی با استفاده از لندست أکثردمای سطح زمین (LST)، پارامتری کلیدی در مطالعات محیطی، بخصوص پایش خشکسالی است. با توجه به محدودیتهای زمینی تخمین LST در مقیاسهای بزرگ، سنجش از دور حرارتی روشی مناسب است. هدف از این تحقیق، تخمین و مقایسه دمای سطح زمین، در روشهای تک باندی و چند باندی با استفاده از لندست 8 است. دادههای زمینی لازم از ایستگاههای هواشناسی فارابی (خوزستان) و کرج (البرز) همزمان با عبور ماهواره در تاریخهای مورد نظر، اخذ گردید. توان تشعشعی و آب بخار موجود در اتمسفر، ورودیهای روشهای تک و چند باندی این پژوهش میباشند. پس از تصحیحات، پردازش و محاسبات لازم، LST برآورد گردید. از شاخصهای آماری جذر میانگین مربعات (RMSE)، متوسط خطای مطلق (MAE) و ضریب تبیین (R2) جهت ارزیابی صحت نتایج استفاده شد. نتیجه این تحقیق نشان دهنده R2 بالای 9/0 در مقایسه با مشاهدات زمینی است. بالاترین دقت در روش تک باندی (باند 10) با بررسی MAE به میزان 04/1 و 98/0 درجه در ایستگاههای کرج و سپس فارابی، همچنین کمترین و بیشترین RMSE در روشهای تک باندی (باند 10) و سپس چند باندی (ترکیب دو باند 10 و 11) مشاهده گردید. شرایط منطقه مطالعاتی از نظر دما، پوشش منطقه و آب بخار موجود در اتمسفر در نتایج و انتخاب باند حرارتی مناسب اثرگذار است که توجه به این شرایط در تخمین LST به ویژه در روشهای چند باندی پیشنهاد میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
45 - تخمین غلظت کلروفیل-آ با استفاده از دادههای میدانی و پردازش تصاویر ماهوارهای سنتینل-2 و لندست-8 (مطالعه موردی: خور تیاب)
مصطفی مهدوی فرد خلیل ولیزاده کامران احسان عطازادهخورها یکی از مهمترین منابع طبیعی ساحلی محسوب میشوند. نظارت بر کلروفیل- آ (Chl-a) که رنگدانه فیتوپلانکتون آبهای اقیانوسی و ساحلی است میتواند با استفاده از فناوری نوین سنجش از دور اندازهگیری و ارزیابی شود. وجود طول موجهای آبی، سبز و قرمز در ماهوارههای مشاهدات اقیان أکثرخورها یکی از مهمترین منابع طبیعی ساحلی محسوب میشوند. نظارت بر کلروفیل- آ (Chl-a) که رنگدانه فیتوپلانکتون آبهای اقیانوسی و ساحلی است میتواند با استفاده از فناوری نوین سنجش از دور اندازهگیری و ارزیابی شود. وجود طول موجهای آبی، سبز و قرمز در ماهوارههای مشاهدات اقیانوسی همواره راه را برای نظارت بر رنگ اقیانوسها هموار نموده است. هدف از این پژوهش استفاده از الگوریتمهای بیو اپتیکی OC2 و OC3 و از دادههای ماهوارهای Sentinel-2 Multi-Spectral Instrument و Landsat-8 OLI در فروردین سال 1398 به منظور تخمین غلظت کلروفیل- آ در منطقه خور تیاب است. جهت ایجاد همبستگی و ارزیابی نتایج از دادههای میدانی نمونهبرداری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که الگوریتم OC2 در ماهوارههای لندست-8 و سنتینل-2 به ترتیب دارای بیشترین مقدار ضریب تعیین (R2) معادل با 0.91 و 0.64 بود و همچنین مقدار خطای ریشه میانگین مربعات (RMSe) به ترتیب در تصاویر ماهوارهای معادل با 0.13 و 0.33 بود. این نتایج بیانگر دقت بالای الگوریتم OC2 در تصاویر ماهوارهای مورد استفاده است و بهعنوان مناسبترین الگوریتم برای تهیه نقشه غلظت کلروفیل- آ منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
46 - مقایسة قابلیت معیارهای پیوسته و گسسته در ارزیابی تکه تکه شدگی سیمای اراضی جنگلی گرگان
احسان رحیمی عبدالرسول سلمان ماهینی ستار سلطانیانبوم شناسی سیمای سرزمین عمدتاً مبتنی بر الگوی لکه، راهرو و پس زمینه است. اگرچه این الگو در مطالعات بوم شناسی سیمای سرزمین بسیار کارآمد و موفق عمل کرده است، اما عقیده بر این است که این الگو نمی تواند نمایش صحیحی از ناهمگنی پیوسته ارائه دهد. همین عامل موجب شده تا برخی از م أکثربوم شناسی سیمای سرزمین عمدتاً مبتنی بر الگوی لکه، راهرو و پس زمینه است. اگرچه این الگو در مطالعات بوم شناسی سیمای سرزمین بسیار کارآمد و موفق عمل کرده است، اما عقیده بر این است که این الگو نمی تواند نمایش صحیحی از ناهمگنی پیوسته ارائه دهد. همین عامل موجب شده تا برخی از محققین این رشته در پی یافتن شاخص های جدیدی باشند که به وسیله آنها بتوان سیمای سرزمین را در چارچوبی پیوسته مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. هدف از این مطالعه، مقایسة قابلیت معیارهای پیوسته و گسسته در ارزیابی تکه تکه شدگی سیمای اراضی جنگلی گرگان با استفاده از تکنیک پنجره متحرک است. به این منظور ابتدا تصویر ماهواره اسپات در سال 1389 با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال طبقه بندی گردید سپس از تصویر ماهواره لندست در سال 1389شاخص پوشش گیاهی NDVI تهیه گردید. تکنیک پنجره متحرک در اندازه پنجره های 60، 90، 150 و 300 متر بر روی شاخص پوشش گیاهی و نقشه طبقه بندی شده با انتخاب شش معیار درصد سیمای سرزمین، جداشدگی، شاخص بزرگترین لکه، اندازه مؤثر شبکه، شاخص تجمع و شاخص شکل سیمای سرزمین در سطح کلاس بکار گرفته شد. به منظور مقایسه همبستگی میان تصاویر خروجی هر یک از این معیارها، از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. نتایج مقایسات آماری در اندازه پنجره های مختلف نشان داد که با افزایش اندازه پنجره مقادیر همبستگی تمامی معیارها افزایش می یابد، به طوری که بیش ترین مقدار همبستگی در اندازه پنجره 300 متر و در معیارهای درصد سیمای سرزمین و جداشدگی دیده می شود. تمامی معیارها در اندازه پنجره 60 متر کمترین مقادیر همبستگی را از خود نشان دادند و در این میان شاخص شکل سیمای سرزمین با 33/0 درصد دارای کمترین مقدار همبستگی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
47 - پایش تغییرات سطح پوشش جنگل های حوزه سیاه مزگی استان گیلان با استفاده از تصاویر لندست
سید آرمین هاشمی سید رضا فاطمی طلب حمیده کاوسی کلاشمی مرتضی معدنی پور کرمانشاهیدر طول دهههای اخیر جنگلهای خزری توسط دخالتهای انسانی مورد تعرض قرار گرفتهاند. دسترسی آسان، فراوانی و تنوع محصولات جنگلی با ارزش منجر به افزایش تراکم جمعیت، ایجاد مناطق مسکونی جدید و فعالیتهای جنگلزدایی شده است. آشکار ساختن تغییرات یکی از روشهای اساسی در مدیریت و أکثردر طول دهههای اخیر جنگلهای خزری توسط دخالتهای انسانی مورد تعرض قرار گرفتهاند. دسترسی آسان، فراوانی و تنوع محصولات جنگلی با ارزش منجر به افزایش تراکم جمعیت، ایجاد مناطق مسکونی جدید و فعالیتهای جنگلزدایی شده است. آشکار ساختن تغییرات یکی از روشهای اساسی در مدیریت و ارزیابی منابع طبیعی است. هدف از این مطالعه پایش تغییرات سطح جنگلهای سیاه مزگی در دو مقطع زمانی (2000 و 2015)، با استفاده از تصاویر لندست +ETM سال 2000 و OLI سال 2015 است. به منظور تهیه نقشه وضعیت گستره جنگل در سالهای 2000 و 2015، تصاویر با استفاده از 20 نقطه کنترل زمینی که به صورت تصادفی از سرتاسر حوزه برداشت، و با نقشه های توپوگرافی منطقه تصحیح هندسی گردید. پس از انتخاب بهترین مجموعه باندی با استفاده از شاخص فاصله باتاچاریا، طبقهبندی تصاویر با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی انجام گرفت. نتایج طبقهبندی به روش شبکه عصبی در تصاویر سال 2000 و 2015 در حوزه سیاه مزگی نشان داد که صحت کلی به ترتیب 75/95% و 96/95% است. همچنین مساحت اراضی جنگل طی سالهای 2000 تا 2015 به اندازه 55/213 هکتار کاهش داشته است. همچنین مراتع متراکم نیز کاهش چشمگیری داشته اما در این بازه زمانی بر وسعت زراعت دیم و مراتع نیمه متراکم به میزان 95/169 و 6/9 هکتار افزوده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
48 - آشکارسازی روند تغییرات کاربری اراضی تالاب هورالعظیم با استفاده از تکنیک سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی
سرور مکرونی غلامرضا سبزقبایی شهرام یوسفی خانقاه ستار سلطانیانبه منظور حفاظت معقول و خردمندانه از تالاب ها و همچنین شناخت تغییرات در ویژگی های آنها که می تواند ناشی از عوامل طبیعی و یا فعالیت های انسانی باشد، می توان از فنون سنجش از دور و تجزیه و تحلیل تصاویر ماهواره ای استفاده کرد. هدف این تحقیق پایش تغییرات کاربری اراضی در محدو أکثربه منظور حفاظت معقول و خردمندانه از تالاب ها و همچنین شناخت تغییرات در ویژگی های آنها که می تواند ناشی از عوامل طبیعی و یا فعالیت های انسانی باشد، می توان از فنون سنجش از دور و تجزیه و تحلیل تصاویر ماهواره ای استفاده کرد. هدف این تحقیق پایش تغییرات کاربری اراضی در محدوده تالاب هورالعظیم با استفاده از تصاویر لندست +ETM (سال 1382) و OLI (سال 1393) است. پس از انجام تصحیحات هندسی و اتمسفری، با استفاده از روش حداکثر احتمال و مقایسه بعد از طبقه بندی تغییرات پوشش/کاربری اراضی محدوده مورد بررسی قرار گرفت. ضریب کاپا برای نقشه سال 1382 و 1393 به ترتیب 91/0 و 89/0 به دست آمد. نقشه طبقه بندی سال 1393 نشان داد که سطح تالاب هورالعظیم از 84300 به 45500 هکتار کاهش داشته است. نتایج پایش تغییرات نشان می دهد که در طول دوره مطالعه به وسعت کاربری های مسکونی، مرتع اضافه شده و از سطح تالاب و اراضی کشاورزی کاسته شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که داده های سنجش از دور، به دلیل قابل تکرار بودن و دید وسیع و یکپارچه، می توانند نقش اساسی در بررسی تغییرات و مدیریت تطبیقی تالاب ها از جمله تالاب هورالظیم داشته باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
49 - بازسازی سری های زمانی داده های ماهواره ای دمای سطح زمین با استفاده از الگوریتم تجزیه و تحلیل هارمونیک سری های زمانی (HANTS)
حمیدرضا غفاریان مالمیری هادی زارع خورمیزیدمای سطح زمین (LST) یکی از پارامترهای اساسی در مبادله انرژی بین زمین و اتمسفر است. در بسیاری از علوم مختلف از جمله اقلیمشناسی، هیدرولوژی، کشاورزی، اکولوژی، بهداشت عمومی و علوم زیستمحیطی استفاده از سری های زمانی LST کاربرد فراوان دارد. اما سری های زمانی داده های ماهوار أکثردمای سطح زمین (LST) یکی از پارامترهای اساسی در مبادله انرژی بین زمین و اتمسفر است. در بسیاری از علوم مختلف از جمله اقلیمشناسی، هیدرولوژی، کشاورزی، اکولوژی، بهداشت عمومی و علوم زیستمحیطی استفاده از سری های زمانی LST کاربرد فراوان دارد. اما سری های زمانی داده های ماهواره ای معمولاً دارای داده های ناقص، از دست رفته و یا غیر قابل قبول هستند که این به دلیل حضور ابرها در تصاویر، وجود ذرات گرد و غبار در اتمسفر، عدم کارایی الگوریتم های بکار رفته در محاسبه داده ها و بعضاً عملکرد نادرست سنجنده است. در این مطالعه به منظور رفع مشکل داده های از دست رفته و دور افتاده از الگوریتم تجزیه و تحلیل هارمونیک سری های زمانی (HANTS) استفاده شد. همچنین در این مطالعه از محصول LST سنجنده MODIS سال 2015 MOD11A1 که دارای قدرت تفکیک مکانی یک کیلومتر و قدرت تفکیک زمانی روزانه و همچنین حاوی اطلاعات دمای سطح زمین در زمان روز و شب است، استفاده گردید. منطقه مطالعاتی شامل یک فریم تصویر در سیستم شبکه بندی سینوسی MODIS با شماره افقی 22 و عمودی 5 (h22v05) است. ارزیابی نتایج کیفیت داده ها نشان می دهد به طور میانگین در سری زمانی تصاویر LST مورد استفاده در زمان روز و شب به ترتیب 8/36 و 6/35 درصد داده ها توسط پوشش ابر از دست رفته است. ارزیابی نتایج الگوریتم HANTS در بازسازی تصاویر بدون پوشش ابر نشان می دهد خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) بین داده های اصلی و بازسازی شده در سری زمانی LST مورد مطالعه در زمان روز و شب به ترتیب 87/3 و 68/2 درجه کلوین است. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان می دهد که الگوریتم HANTS به طور مؤثری می تواند در رفع مشکل داده های از دست رفته و داده های دور افتاده و همچنین ارتقا کیفیت داده ها در سری های زمانی LST سنجنده MODIS مورد استفاده قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
50 - بررسی شاخصها و تهیۀ نقشه شوری خاک با استفاده از دادههای سنجش از دور (مطالعۀ موردی: دلتای آجیچای)
مجید پیشنماز احمدی محمد حسین رضائی مقدم بختیار فیضی زادهخاک یک منبع تجدیدناپذیر و پویا بوده که با مدیریت و کاربری ناصحیح اراضی، مستعد تخریب می گردد. شوری یکی از عوامل مهم تخریب اراضی در مناطق خشک و نیمهخشک است. شناسایی و پهنهبندی خاکهای شور غالباً، به دلیل تغییرپذیری زمانی و مکانی آن و نیاز به نمونهبرداری و کارهای آزمایش أکثرخاک یک منبع تجدیدناپذیر و پویا بوده که با مدیریت و کاربری ناصحیح اراضی، مستعد تخریب می گردد. شوری یکی از عوامل مهم تخریب اراضی در مناطق خشک و نیمهخشک است. شناسایی و پهنهبندی خاکهای شور غالباً، به دلیل تغییرپذیری زمانی و مکانی آن و نیاز به نمونهبرداری و کارهای آزمایشگاهی مشکل است. در سال های اخیر فناوری سنجش از دور، به علت توانایی در شناسایی پدیده ها همواره مورد توجه متخصصین بوده است. اطلاعات به دست آمده از تصاویر ماهواره ای کمک زیادی به مطالعه پدیده های مختلف می کند و می تواند در تشخیص تغییرات پدیده ها بسیار راهگشا باشد. منطقۀ مورد مطالعه دلتای آجی چای که در منطقه غرب شهر تبریز و شرق دریاچه ارومیه واقع است، انتخاب گردید که از لحاظ کشاورزی و اکولوژیکی حائز اهمیت است. در این پژوهش با استفاده از داده های زمینی و تصاویر سنجنده OLI ماهواره لندست مربوط به سال 2015 و نمونهبرداری در 14 و 15 مرداد 1394، به بررسی و ارزیابی شاخص های شوری خاک پرداخته شد. با استفاده از آنالیز سطح معنیداری و میزان همبستگی بین خروجی مدل ها و داده های زمینی بهترین شاخص انتخاب و نقشه شوری خاک بر اساس بهترین شاخص استخراج شد. از بین شاخص های مورد مطالعه، شاخص SIT دارای بیشترین همبستگی بوده (97%) و به عنوان بهترین شاخص برای مطالعه شوری خاک برای منطقه مورد مطالعه است که نقشه خاک از روی این شاخص استخراج شد. شاخص SI2 با 52% کمترین همبستگی را بین شاخص ها به عنوان نامناسب ترین شاخص مشخص شد. در منطقه مورد مطالعه بیشترین مساحت مربوط به کلاس بسیار شور که شامل 42 درصد از کل منطقه مورد مطالعه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
51 - ارزیابی شوری خاک در شرق اصفهان بر پایه دادههای سنجنده OLI و تجزیه و تحلیل عوارض توپوگرافی
خلیل حبشی حمیدرضا کریم زاده سعید پورمنافیتحقیق حاضر با هدف بهبود دقت ارزیابی شوری خاک با استفاده از تصویر ماهواره ای لندست سنجنده OLI مربوط به تاریخ 5 خرداد 1394 و پارامترهای توپوگرافی در منطقه شرق اصفهان انجام شد. داده های زمینی با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی از 29 سایت نمونه برداری از عمق 30-0 سانتی أکثرتحقیق حاضر با هدف بهبود دقت ارزیابی شوری خاک با استفاده از تصویر ماهواره ای لندست سنجنده OLI مربوط به تاریخ 5 خرداد 1394 و پارامترهای توپوگرافی در منطقه شرق اصفهان انجام شد. داده های زمینی با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی از 29 سایت نمونه برداری از عمق 30-0 سانتیمتر در نیمه دوم اردیبهشت 1394 جمع آوری شد. شاخص های طیفی مانند باندهای سنجنده OLI، شاخص های شوری 1SI، 2SI و 3SI، شاخص های خاک SBI و SCI، شاخص های پوشش گیاهی NDVI و RVI با انجام پردازش ها و محاسبات لازم از تصویر زمین مرجع شده به دست آمدند. عوارض توپوگرافی شامل درصد شیب، جهت شیب و ارتفاع از سطح دریا از مدل رقومی ارتفاع (DEM) منطقه استخراج شدند. سپس مدل برآورد شوری با استفاده از رگرسیون خطی به روش گام به گام تهیه شد. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیونی نشان داد که در سطح آماری 99 درصد همبستگی معنی داری بین EC نمونه های خاک سطحی، ارتفاع از سطح دریا و باند 4 وجود دارد (68/0=2R). نقشه شوری بهدستآمده از مدل رگرسیونی نشان می دهد که میزان شوری در منطقه بسیار بالاست بهطوریکه بیش از 70 درصد از مساحت منطقه دارای غلظت نمک بیش از 60 دسی زیمنس بر متر است. در نهایت اعتبار مدل با استفاده از 20 درصد نمونه ها ارزیابی شد. نتایج نشان داد که مدل می تواند با RMSE برابر با 54/6 دسی زیمنس بر متر شوری خاک را برآورد کند. بر اساس نتایج پژوهش، نتیجه گیری می شود که استفاده از پارامتر ارتفاع از سطح دریا در کنار داده های ماهواره ای در مطالعات شوری خاک منطقه مطالعاتی سودمند بوده و سبب بهبود دقت ارزیابی می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
52 - مقایسۀ دقت طبقهبندی سری زمانی تصاویر لندست در پایش تغییرات کاربری اراضی
احمد عظیمی نجارکلایی علی اکبر جمالی زین العابدین حسینیدر این تحقیق، سه روش طبقهبندی شبکه عصبی مصنوعی، حداکثر احتمال و حداقل فاصله جهت تحلیل تغییرات کاربری اراضی، طی سالهای 1989 تا 2015 در سه سنجنده ماهواره لندست در منطقه ساری مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. پس از تصحیحات هندسی و اتمسفری، تصاویر سال 1989، 2002 و 2015، ت أکثردر این تحقیق، سه روش طبقهبندی شبکه عصبی مصنوعی، حداکثر احتمال و حداقل فاصله جهت تحلیل تغییرات کاربری اراضی، طی سالهای 1989 تا 2015 در سه سنجنده ماهواره لندست در منطقه ساری مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. پس از تصحیحات هندسی و اتمسفری، تصاویر سال 1989، 2002 و 2015، تحت سه الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی، حداکثر احتمال و حداقل فاصله در پنج کلاس کاربری طبقهبندی شدند. پس از ارزیابی صحت روشها، مقدار کاپای حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی و حداقل فاصله برای سال 1989 به ترتیب 92%،87% و 65% و سال 2002 به ترتیب 89%، 87% و 60% و سال 2015 به ترتیب 91%، 90% و 73% برآورد شد. که نشاندهنده برتری روش حداکثر احتمال در مقایسه با دو روش دیگر در سال 1989 بود. همچنین نتایج حاصل از بررسی تغییرات کاربری اراضی در کل دوره موردبررسی (سالهای 1989 تا 2015)، نشان داد که مناطق انسانساخت و زراعت آبی به ترتیب 3615 و 575 هکتار افزایش داشتهاند ولی مناطق بایر، باغ و جنگل به ترتیب 1791، 1127 و 1272 هکتار روند رو به کاهشی را داشتهاند با توجه به نتایج گرفتهشده، دو روش حداکثر احتمال و شبکه عصبی برای طبقهبندی کاربری اراضی مناسب بود، اما روش حداکثر احتمال با اختلاف 5 درصد در سال 1989 و 2 درصد در سال 2002 و 1 درصد در سال 2015 در ضریب کاپا نسبت به روش شبکه عصبی بهتر بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
53 - برآورد تبخیر-تعرق پتانسیل در منطقه فریمان با استفاده از روش پریستلی-تیلور و تکنیک سنجش از دور
مصیب مقبلی دامنه سیدحسین ثنایی نژادتبخیر و تعرق یکی از مولفههای مهم در بحث بیلان آب میباشد که با روشهای متعددی اندازهگیری و برآورد می گردد. ازآنجاکه این روشها عمدتاً شامل اندازهگیری به صورت نقطهای بوده و نیازمند دادههای اندازهگیری شده زمینی زیادی میباشند، دارای محدودیت هستند. در این پژوهش، مقا أکثرتبخیر و تعرق یکی از مولفههای مهم در بحث بیلان آب میباشد که با روشهای متعددی اندازهگیری و برآورد می گردد. ازآنجاکه این روشها عمدتاً شامل اندازهگیری به صورت نقطهای بوده و نیازمند دادههای اندازهگیری شده زمینی زیادی میباشند، دارای محدودیت هستند. در این پژوهش، مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل با استفاده از روش پریستلی- تیلور و تکنیک سنجش از دور در منطقه فریمان در استان خراسان رضوی، برای 8 روز در سالهای 1393 و 1394 و 1395 با استفاده از تصاویر سنجنده لندست 8 تخمین زده شد. جهت تعیین صحت برآورد بدست آمده، نتایج این مطالعه با روش فائو پنمن- مانتیث (روش مرجع برای تخمین تبخیر و تعرق پتانسیل) مقایسه گردید. مقایسه نتایج بدست آمده از روش پریستلی- تیلور با روش فائو پنمن- مانتیث نشان میدهد که ضریب تبیین 0.91 (R2) و همچنین خطای جذر میانگین مربعات 0.78 (RMSE)، میلی متر در روز میباشد. این نتایج بیانگر دقت بالای روش پریستلی- تیلور در تخمین مقدار تبخیرو تعرق پتانسیل در اقلیم نیمه خشک میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
54 - شناسایی و تفکیک رخساره های ژئومورفولوژی منطقه سبزوار با استفاده از سنجشازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی
اسماعیل سیلاخوری مجید اونقچشم اندازهای ژئومورفولوژی پایه و اساس بررسی های منابع طبیعی حوزه های آبخیز به شمار می رود. زیرا که این مناظر تحت تأثیر عوامل بسیاری مانند آبوهوا، خاک، هیدرولوژی، محیط زیست، زمینشناسی و غیره هستند. در این پژوهش، منطقه سبزوار با روند ژئومورفولوژیکی متنوع از کوهستان أکثرچشم اندازهای ژئومورفولوژی پایه و اساس بررسی های منابع طبیعی حوزه های آبخیز به شمار می رود. زیرا که این مناظر تحت تأثیر عوامل بسیاری مانند آبوهوا، خاک، هیدرولوژی، محیط زیست، زمینشناسی و غیره هستند. در این پژوهش، منطقه سبزوار با روند ژئومورفولوژیکی متنوع از کوهستان تا پلایا انتخاب گردید تا با استفاده از سنجشازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی رخساره ای ژئومورفولوژی آن شناسایی و تفکیک گردد. برای این منظور از تلفیق دو روش رویهم گذاری لایه ها و تفسیر بصری واحدهای فتومورفیک استفاده شد. درروش روی همگذاری لایه ها نقشه های شیب، ارتفاع و زمین شناسی تهیه و طبقه بندی شد. در بخش تفسیر بصری، تصاویر ماهواره ای لندست 5 سنجنده TM مورداستفاده قرار گرفت. پس از پیش پردازش تصاویر، تکنیک های تحلیل مؤلفه های اصلی، شاخص OIF، تصاویر کاذبرنگی، روش هیستوگرام متعادل شده و شاخص NDVI مورداستفاده قرار گرفت تا با تفسیر بصری، واحدهای فتومورفیک تفکیک گردند. درنهایت 4 واحد، 10 تیپ و 96 رخساره (در 261 تکرار) تفکیک شد. بررسی آماری با استفاده از آزمون مربع کای نشان داد که بین مساحت واحدها، تیپ ها و رخساره های بیابانزایی تفاوت معنی دار در سطح اطمینان 99 درصد مشاهده می شود که نشان دهنده تفکیک فضایی مناسب منطقه است. واحد دشت سر (50.97%)، تیپ دشت سر پایینی (25.97%) و رخساره مخروط افکنه با فرسایش آبراهه ای (375.43 ha) بیشترین پراکنش فضایی را در منطقه به خود اختصاص دادند. درنهایت می توان گفت روش روی همگذاری لایه ها برای مناطق بیابانی ناتوان است و استفاده تلفیقی از تفسیر بصری واحدهای فتومورفیک می تواند این نقیصه را برطرف کرده و دقت نقشه خروجی را افزایش دهد. نقشه مذکور، جهت تهیه و اجرای طرح های مربوط به تعیین قابلیت اراضی، منابع طبیعی و مقابله با بیابانزایی می تواند مورداستفاده قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
55 - تحلیل مکانی گردوغبار استان خوزستان به کمک تصاویر ماهواره ای
محمد دانیالی بایرامعلی محمدنژاد نعمت الله کریمیدر سال های اخیر، طوفان های گردوغبار یکی از مهمترین چالش های آلودگی هوای استان خوزستان بوده است. با توجه به پژوهش های مختلفی که تاکنون انجام پذیرفته است، کشورهای عراق و سوریه بهعنوان منشأ اصلی گردوغبارهای رسیده به خوزستان گزارش می گردد که بیانگر لزوم مطالعه پایش مکانی أکثردر سال های اخیر، طوفان های گردوغبار یکی از مهمترین چالش های آلودگی هوای استان خوزستان بوده است. با توجه به پژوهش های مختلفی که تاکنون انجام پذیرفته است، کشورهای عراق و سوریه بهعنوان منشأ اصلی گردوغبارهای رسیده به خوزستان گزارش می گردد که بیانگر لزوم مطالعه پایش مکانی گردوغبارهای این منطقه می باشد. در این تحقیق، با استفاده از شاخص عمق اپتیکی اخذشده از تصاویر سنجنده MODIS، روند تغییرات سالانه گردوغبار استان خوزستان از ماه مارس سال 2000 تا پایان 2016 تعیین گردید. تغییرات اصلی شاخص گردوغباری خوزستان در سال های 2005، 2009 و 2015، بهعنوان شاخص بررسی روند تغییرات مکانی گردوغبار منطقه غرب ایران انتخاب گردید. نتایج نشان داد که شاخص های گردوغباری منطقه غرب ایران در سال 2005 شباهت زیادی با سال 2015 داشته است. بااینوجود در سال 2015 از فعالیت کانون های گردوغباری بخش هایی از شرق و شمال کشور عراق (شمال دریاچه تارتار) کاسته شده و بر فعالیت کانون هایی واقع در داخل و جنوب کشور کویت و شمال شرقی عربستان افزودهشده است. همچنین فعالیت کانون های گردوغباری مناطقی در شمال غربی عراق و شرق سوریه در سال 2009 بهطور موقت افزایش داشته است که منجر به بالا رفتن شاخص های گردوغباری استان خوزستان طی آن سال گردید. در کنار تغییرات فعالیت کانون های خارجی، افزایش فعالیت کانونی در جنوب شرق اهواز هم در سال 2015 در مقایسه با سال های 2005 و 2009 افزایش داشته که با توجه به مجاورت با شهر اهواز می تواند نقش قابلتوجهی در بحران های گردوغباری سال های اخیر استان خوزستان داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
56 - ارزیابی تأثیر توسعه شهری و تغییرات پوشش اراضی بر دمای سطح زمین در شهر شهرکرد
عطاالله ابراهیمی الهام کیانی سلمیتغییر کاربری اراضی و افزایش مناطق شهری، تأثیر قابلتوجهی بر دمای سطح زمین دارد. ازآنجاکه توسعه شهری در حال حاضر یکی از پدیدههای مهم درزمینه افزایش گرمای جهانی است، با توسعه سریع فناوری ماهوارهای و سنجشازدور میتوان به بررسی تغییرات دمای مناطق شهری در کمترین زمان ممکن أکثرتغییر کاربری اراضی و افزایش مناطق شهری، تأثیر قابلتوجهی بر دمای سطح زمین دارد. ازآنجاکه توسعه شهری در حال حاضر یکی از پدیدههای مهم درزمینه افزایش گرمای جهانی است، با توسعه سریع فناوری ماهوارهای و سنجشازدور میتوان به بررسی تغییرات دمای مناطق شهری در کمترین زمان ممکن پرداخت. هدف از این مطالعه، بررسی توسعه شهری و جزایر گرمایی شهری (UHI) در شهرکرد با استفاده از دادههای سنجشازدور است. در این مطالعه، با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 7 و 8، شاخص نسبت گیاهی (RVI) و شاخص پوشش گیاهی نرمال (NDVI) و دمای سطح زمین (LST)، با استفاده از باندهای چند طیفی و حرارتی برآورد شد. نقشه کاربری اراضی نیز با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال در نرمافزار TerrSet تهیه گردید. ضریب کاپا کل در سال 1382 و 1395 به ترتیب معادل 0.82 و 0.93 برآورد شد. با مقایسه دو شاخص گیاهی (RVI و NDVI) و دمای سطح زمین در طی دوره 13 ساله (1382 تا 1395) مشخص گردید که با توسعه شهری مقدار دمای سطح زمین برابر 2.21 درجه سانتیگراد (از 40.69 به 42.90 درجه سانتیگراد) افزایشیافته است. نتایج نشان داد که همبستگی شاخص NDVI با نقشه دمای سطح زمین منفی ولی با شاخص RVI مثبت است. همچنین هر دو شاخص NDVI و RVI در محدوده فضای سبز با LST رابطه معنی داری تری را در مقایسه با اراضی شهری و اراضی لخت دارند. با توجه به نقش پوشش گیاهی در تعدیل شرایط دمایی توصیه گردید، توسعه فضای سبز همزمان با توسعه شهری، افزایش یابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
57 - پایش تغییرات زمانی- مکانی شاخصهای مؤثر بیابانزایی مناطق خشک جنوب خراسان رضوی
سرور داوری علیرضا راشکی مرتضی اکبری علیاصغر طالبانفردبیابانزایی یکی از پیچیدهترین تهدیدهای محیطزیست با اثرات منفی اقتصادی- اجتماعی است که باگذشت زمان نقش فزایندهای درشدت تخریب زمین دارد. هدف از این تحقیق پایش تغییرات مکانی و زمانی عوامل مؤثر در بیابانزایی مناطق جنوبی استان خراسان رضوی است. دادههای اولیه شامل پارامتر أکثربیابانزایی یکی از پیچیدهترین تهدیدهای محیطزیست با اثرات منفی اقتصادی- اجتماعی است که باگذشت زمان نقش فزایندهای درشدت تخریب زمین دارد. هدف از این تحقیق پایش تغییرات مکانی و زمانی عوامل مؤثر در بیابانزایی مناطق جنوبی استان خراسان رضوی است. دادههای اولیه شامل پارامترهای اقلیمی، پوششگیاهی، زمینشناسی، خاکشناسی، آبهای زیرزمینی و سطحی، کشاورزی و اطلاعات اقتصادی-اجتماعی پس از جمعآوری، به محیط GIS معرفی و نقشه واحدکاری ژئوبیوفاسیس تهیه شد. سپس با استفاده از مدل ایرانی IMDPA شدت بیابانزایی محاسبه و عوامل مؤثر در بیابانزایی منطقه تعیین گردید. ارزیابی تغییرات زمانی و مکانی معیارها و شاخصهای مؤثر نیز بر اساس دادهها، نقشههای موجود، نظرات کارشناسی و بررسی تصاویر ماهوارهای انجام شد. نتایج ارزیابی شدت خطر بیابانزایی با مدل IMDPA نشان داد که منطقه در دو کلاس متوسط و شدید به ترتیب به مقدار 22 و 77 درصد قرار دارد. پایش دورهای شاخصهای مؤثر بیابانزایی نیز نشان داد که کمبود بارش در مدت 25 سال گذشته 1388-1363، باعث افزایش خشکی و خشکسالی در تمامی منطقه شده است. بررسی تغییرات کاربری اراضی نیز در مدت 10 سال 1390-1380، بیانگر کاهش 6 درصدی سطح اراضی مرتعی و افزایش سطح اراضی کشاورزی بوده که دلیل اصلی آن افزایش 1.5 درصدی نرخ رشد جمعیت در مدت سالهای 1390-1365 میباشد. برداشت بیشازحد از سفرههای آب زیرزمینی نیز باعث افت 10 درصد سطح آب در چاهها شده که نتیجه آن افزایش شوری در اراضی و همچنین تشدید فرسایش بادی در بیش از 93 درصد منطقه بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
58 - شناسایی شواهدی بر وجود گنبد نمکی مدفون و جدید در ناحیه زاگرس با استفاده از روش تداخلسنجی تصاویر راداری سنتینل-1 و ایسار
علی مهرابیگنبدهای نمکی یکی از زیباترین پدیده های طبیعی است. باوجود رخنمون یافتن تعداد زیادی گنبد نمکی در ناحیه زاگرس، هنوز بسیاری از آنها مدفون می باشند. به دلیل تکتونیک فعال زاگرس، روند حرکتی و صعودی گنبدهای نمکی متوقف نشده و ادامه دارد. در این تحقیق با استفاده از روش تداخل سنج أکثرگنبدهای نمکی یکی از زیباترین پدیده های طبیعی است. باوجود رخنمون یافتن تعداد زیادی گنبد نمکی در ناحیه زاگرس، هنوز بسیاری از آنها مدفون می باشند. به دلیل تکتونیک فعال زاگرس، روند حرکتی و صعودی گنبدهای نمکی متوقف نشده و ادامه دارد. در این تحقیق با استفاده از روش تداخل سنجی راداری و باهدف پایش تغییرات پوسته زمین در ناحیه زاگرس، یکی از گنبدهای نمکی احتمالی در حال صعود مورد شناسایی قرار گرفت. بدین منظور از تصاویر راداری ایسار (ASAR) مربوط به سال های 2007 و 2012 و سنتینل-1 (SENTINEL-1) مربوط به سال های 2014 و 2017 استفاده شد. جهت تعیین میزان تغییرات پوسته زمین ضمن انجام فرایند واپیچش فاز بر روی تصاویر، تداخل نگاشت هر یک از تصاویر استخراج شد. با توجه به نتایج بهدستآمده از تحلیل تصاویر ایسار نرخ رشد گنبد نمکی مذکور بین سالهای 2007 تا 2012 به میزان 1.6 سانتیمتر در سال بوده است. طبق تصاویر تداخلنگاشت بهدستآمده از تصاویر سنتینل-1 سرعت صعود این گنبد نمکی در بین سالهای 2014 تا 2017 افزایشیافته و به 2.9 سانتیمتر در سال رسیده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که گنبد نمکی احتمالی، فعال بوده و درنتیجه به دلیل اهمیت گنبدهای نمکی در زمینه های مختلف منابع طبیعی به ویژه در تشکیل مخازن نفتی در منطقه زاگرس، و همچنین در جهت شناسایی بیشتر و دقیقتر موضوع، لازم است تا مطالعات ژئوفیزیکی ویژهای در این محل انجام پذیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
59 - کمی سازی تأثیر پارامترهای سطحی و شرایط اقلیمی بر دمای سطح زمین با استفاده از داده های انعکاسی و حرارتی سنجشازدور
نعیم میجانی سعید حمزه محمد کریمی فیروزجاییدمای سـطح زمین (LST) برای انواع وسیعی از مطالعات علمی اقلیم شناسـی، هیدرولوژی، منابع طبیعی و غیره مورد نیاز است. پارامترهای مختلفی ازجمله جنس مواد تشکیل دهنده سطح، شرایط توپوگرافی، شرایط محیطی و میزان تابش رسیده به سطح بر LST تأثیرگذار هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر، أکثردمای سـطح زمین (LST) برای انواع وسیعی از مطالعات علمی اقلیم شناسـی، هیدرولوژی، منابع طبیعی و غیره مورد نیاز است. پارامترهای مختلفی ازجمله جنس مواد تشکیل دهنده سطح، شرایط توپوگرافی، شرایط محیطی و میزان تابش رسیده به سطح بر LST تأثیرگذار هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تغییرات توپوگرافی، شرایط اقلیمی و تابش ورودی بر LST با استفاده از داده های انعکاسی و حرارتی سنجشازدور است. در این پژوهش از مجموعه داده های انعکاسی و حرارتی ماهواره لندست 8، مدل رقومی ارتفاعی ASTER، محصول بخارآب مودیس (MOD07) برای تاریخ 2 مرداد 1397 و نقشه توپوگرافی و اقلیمی منطقه جنوب استان کرمان استفاده شد. برای محاسبه LST از روش تک کاناله و جهت محاسبه تابش طولموج کوتاه و بلند ورودی به سطح، از روش ارائهشده در الگوریتم بیلان انرژی سبال استفاده شد. ارتباط بین LST با متغیر های مستقل ازجمله ارتفاع، شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی و تابش ورودی به سطح با استفاده از تحلیل های آماری بررسیشد. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین LST و هر یک از پارامترهای مستقل بیشتر از 0.7 می باشد. همچنین با بررسی های آماری، معنادار بودن نتایج ارتباط بین LST و پارامترهای توپوگرافی، شاخص اختلاف پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI) و تابش ورودی در سطح 95 درصد معنادار بود. نتایج بررسی LST در شرایط اقلیمی فراخشک، خشک، نیمهخشک، مدیترانه ای، نیمه مرطوب و مرطوب بیانگر این است که اقلیم های با دمای بالاتر نسبت به اقلیم های با دمای پایین تر دارای میانگین ارتفاع و NDVI پایین تر و دارای میانگین تابش طولموج بلند ورودی به سطح بالاتری هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
60 - تأثیر تغییرات محیطی تالاب میقان بر دمای سطح زمین نواحی پیرامونی با استفاده از داده های ماهواره لندست
سعید محمودی بهروز ساری صراف مجید رضایی بنفشه هاشم رستم زادهتالاب ها یکی از مهمترین پهنه های آبی مؤثر در تعدیل شرایط آب و هوایی نواحی پیرامونی و همچنین یکی از شکننده ترین پدیده های طبیعی به شمار می رود. بنابراین پایش تغییرات محیط پیرامونی تالاب ها بسیار اهمیت دارد. هدف از این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی، شاخص بهنجار أکثرتالاب ها یکی از مهمترین پهنه های آبی مؤثر در تعدیل شرایط آب و هوایی نواحی پیرامونی و همچنین یکی از شکننده ترین پدیده های طبیعی به شمار می رود. بنابراین پایش تغییرات محیط پیرامونی تالاب ها بسیار اهمیت دارد. هدف از این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی، شاخص بهنجار شده پوشش گیاهی و الگوهای دمایی سطح زمین در نواحی پیرامونی تالاب میقان با استفاده از داده های چند زمانه سنجنده TM ماهواره لندست در تاریخ های 30 اردیبهشتماه سال 1381 و 5 خردادماه سال 1389 است. برای استخراج تغییرات کاربری اراضی از روش طبقه بندی نظارتشده با اعمال الگوریتم حداکثر شباهت استفاده شد. نتایج دقت طبقهبندی تصاویر با استفاده از شاخص کاپا برای تصویر سال 1381 و 1389 به ترتیب، 99.13% و 98.93% با ضریب کاپا 98 و 97 بود. نتایج تغییرات کاربری اراضی نشان داد که زمین های بایر افزایش 100 کیلومترمربع و در مقابل نواحی با پوشش گیاهی 84 کیلومترمربع کاهش داشت. میانگین شاخص بهنجار شده پوشش گیاهی با تغییر محسوسی مواجه نبوده است و بیشینه و کمینه این شاخص در سال 1381 صفر و 0.52- و در سال 1389، 0.05- و 0.58- بود. طبقات دمایی گرمتر در الگوی دمایی منطقه در سال 1389 نسبت به سال 1381 گسترش بیشتری داشت. میزان دمای کمینه، میانگین و بیشینه در حریم ده کیلومتر پیرامونی تالاب میقان در سال 1381 به ترتیب 16.72، 27.35 و 36.4 درجه سانتی گراد با انحراف معیار 3.2، این مقادیر در سال 1389 به 15.5، 29.8 و 37 درجه سانتی گراد با انحراف معیار 3.5 است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
61 - ارزیابی قابلیت طبقهبندی نظارت شده تصاویر ماهوارهای لندست-8 و سنتینل-A2 در تعیین محدوده و سطح زیر کشت ارقام پسته
هادی زارع خورمیزی حمیدرضا غفاریان مالمیری مراد مرتاضفن آوری سنجش از دور یکی از ابزارهای کارآمد برای پایش، مطالعه و تعیین سطح زیر کشت محصولات کشاورزی و باغی بویژه در سطوح وسیع می باشد. برنامه ریزان، مجریان و کشاورزان با آگاهی از نوع رقم و سطح زیر کشت محصولات کشاورزی می توانند سیاست های مدیریتی و اجرایی مناسبی اتخاذ نم أکثرفن آوری سنجش از دور یکی از ابزارهای کارآمد برای پایش، مطالعه و تعیین سطح زیر کشت محصولات کشاورزی و باغی بویژه در سطوح وسیع می باشد. برنامه ریزان، مجریان و کشاورزان با آگاهی از نوع رقم و سطح زیر کشت محصولات کشاورزی می توانند سیاست های مدیریتی و اجرایی مناسبی اتخاذ نمایند. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی قابلیت طبقه بندی نظارت شده تصاویر ماهواره ای چند باندی لندست-8 و سنتینل-A2 در تعیین محدوده، سطح زیر کشت و نوع رقم چهار نوع پسته اکبری، کله قوچی، احمد آقایی و فندوقی در یک مزرعه مطالعاتی در استان یزد می باشد. دقت چهار الگوریتم طبقه بندی متوازی السطوح، کمترین فاصله، فاصله ماهالانوبیس و بیشترین تشابه و همچنین بهترین زمان در تفکیک ارقام پسته مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج، الگوریتم حداکثر تشابه در طبقه بندی تصویری در تاریخ 22 خرداد 1397 ماهواره لندست-8 با دقت نهایی و ضریب کاپای به ترتیب 76.8 درصد و 0.67 از بالاترین دقت و الگوریتم طبقه بندی متوازی السطوح به ترتیب با دقت نهایی و ضریب کاپای 7/64 و 47/0 از کمترین دقت برخوردار بود. همچنین بر اساس نتایج، بهترین زمان برای تفکیک ارقام پسته مورد بررسی اواخر خرداد می باشد. به طوری که ضریب کاپای طبقه بندی با الگوریتم حداکثر تشابه در تصویر تاریخ 22 خرداد 1397 ماهواره لندست، 0.67 و به ترتیب در تاریخ های 23 تیر، 24 مرداد و 25 شهریور 0.64، 0.63 و 0.63 بدست آمد. دقت نهایی و ضریب کاپای طبقه بندی با استفاده از الگوریتم حداکثر تشابه در تصویر تاریخ 24 خرداد 1397 ماهواره سنتینل-A2 به ترتیب 80 درصد و 0.71 بدست آمد. با انجام عمل فیلتر میانه با اندازه پنجره سه در سه بر روی تصویر طبقه بندی شده سنتیل-A2 میزان دقت نهایی و ضریب کاپا به ترتیب به 82.6 و 0.75 افزایش یافت. دقت نهایی و ضریب کاپای طبقه بندی و تفکیک ارقام پسته در تصاویر سنتینل-A2 نسبت به تصاویر لندست 8 بالاتر بود. در مجموع بر اساس نتایج، تکینک های طبقه بندی سنجش از دور و نیز تصاویر ماهواره ای چند باندی، از قابلیت مناسبی برای نقشه برداری کشاورزی و باغی برخوردار می باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
62 - مدلسازی جنگلزدایی با شبکه عصبی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (جنگلهای اطراف خرمآباد)
حسن محمودزاده مجید عزیزمرادیدر این تحقیق، با استفاده از تصاویر TM و OLI لندست تغییرات رویداده در جنگلهای اطراف شهر خرمآباد بین سالهای 1365 تا 1397 موردبررسی قرار گرفت. بدین منظور پس از انجام تصحیحات هندسی و اتمسفری، تصاویر با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال در پنج کلاس با دقت کلی 95 درصد و ض أکثردر این تحقیق، با استفاده از تصاویر TM و OLI لندست تغییرات رویداده در جنگلهای اطراف شهر خرمآباد بین سالهای 1365 تا 1397 موردبررسی قرار گرفت. بدین منظور پس از انجام تصحیحات هندسی و اتمسفری، تصاویر با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال در پنج کلاس با دقت کلی 95 درصد و ضریب کاپا 0.94 طبقهبندی شدند. با روی همگذاری تصاویر مقدار جنگلهای از بین رفته (34 کیلومترمربع) مشخص و بهعنوان متغیر وابسته برای ورود به شبکه عصبی پرسپترون چندلایه آماده شد. در محیط GIS عوامل مؤثر در روند جنگلزدایی (متغیرهای مستقل) آماده شد و سپس با استفاده از پرسپترون چندلایه روند جنگلزدایی بین سالهای موردمطالعه مشخص شد. با مدل ساز تغییرات زمین، تغییرات کاربری اراضی استخراج شد که بیشترین تغییر، جنگل به اراضی بایر است و درنهایت پیشبینی جنگلزدایی برای 10، 20 و 30 سال آینده صورت گرفت، که نشاندهنده کاهش %4.6 برای سال 1407، %7.7 برای سال 1417 و %9.3 برای سال 1427 بود. نتایج حاصله از آزمون شبکه با مشارکت همه متغیرها با توجه به میانگین مربعات خطا با مقدار 0.13 نشاندهنده این است که مدلسازی حاصل از پرسپترون چندلایه دارای صحت مناسبی بوده و همچنین با استفاده از منحنی مشخصه عملکرد ROC سیستم مقدار واقعی جنگلزدایی در مقابل نتیجه حاصل از مدل پرسپترون چندلایه قرار گرفت، که با مقدار سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد سیستم برابر با 0.88 نشاندهنده صحت بالای مدل پرسپترون چندلایه بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
63 - کاربرد مدل متریک برای برآورد تبخیر-تعرق واقعی ماهانه حوزه آبخیز ونک با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس
مریم رضائی هدی قاسمیه خدایار عبدالهیپیشینه و هدف امروزه بهمنظور استفاده منطقی آب برای محصولات کشاورزی نیاز به درک و شناخت دقیق فرآیند تبخیر-تعرق وجود دارد. تبخیر-تعرق یکی از مهمترین مؤلفههای بیلان آب است و ازاینرو یک متغیر کلیدی برای مدیریت بهینه منابع آب به شمار میآید. هدف از انجام پژوهش حاضر برآورد أکثرپیشینه و هدف امروزه بهمنظور استفاده منطقی آب برای محصولات کشاورزی نیاز به درک و شناخت دقیق فرآیند تبخیر-تعرق وجود دارد. تبخیر-تعرق یکی از مهمترین مؤلفههای بیلان آب است و ازاینرو یک متغیر کلیدی برای مدیریت بهینه منابع آب به شمار میآید. هدف از انجام پژوهش حاضر برآورد و تجزیهوتحلیل توزیع مکانی و زمانی تبخیر-تعرق واقعی در مقیاس زمانی ماهانه با استفاده از مدل متریک و مشاهدات ماهواره مودیس در حوزه آبخیز ونک و بررسی صحت نتایج متریک با الگوریتم بیلان انرژی سطحی برای زمین، سبال (SEBAL) است. مواد و روش هاروش های زیادی برای تخمین دقیق تبخیر-تعرق نقطهای وجود دارد، ازجمله لایسیمترهای وزنی (Weighing lysimeter)، روش نسبت بوون (Bowen ratio technique) و روش ادی کوواریانس (Eddy covariance). نقطهضعف روشهای ذکرشده این است که، این روشها فقط تبخیر-تعرق را برای یک مکان خاص برآورد میکنند و قادر به برآورد تبخیر-تعرق منطقهای نیستند. مدل متریک توسط آلن و همکاران در سال 2007 بر اساس مدل شناختهشده سبال (باستیانسن، 1998)، ارائه گردیده است. مدل متریک، یک روش مبتنی بر سنجشازدور است که تبخیر-تعرق واقعی را بهعنوان باقیمانده معادله بیلان انرژی سطح برآورد میکند. در پژوهش حاضر، توزیع مکانی و زمانی تبخیر-تعرق واقعی حوضه ونک از آوریل تا نوامبر 2013 و 2014، با استفاده از مدل متریک برآورد شد و با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس، امکان استفاده از متریک، موردبررسی قرار گرفت. حوزه آبخیز ونک در قسمت جنوبشرقی حوزه کارون شمالی قرارگرفته است و ازلحاظ جغرافیایی بین استانهای چهارمحال و بختیاری و اصفهان قرارگرفته است. 60 تصویر سنجنده مودیس مربوط به شاخص سطح برگ (MOD15A2)، دمای سطح زمین (MOD11A2) و بازتاب سطحی (MOD09A1)، با فواصل زمانی هشتروزه استخراج گردید. تصاویر ذکرشده از وبسایت USGS دانلود گردید و سیستم مختصات تصاویر از حالت سینوسی به متریک (UTM) تبدیل شدند. فاکتور مقیاس مربوط به تصاویر LAI و LST و بازتاب سطحی به ترتیب 0.1، 0.02 و 0.0001 است. شروع تخمین تبخیر-تعرق در مدل متریک با معادله بیلان انرژی، است. مجموعه دادهها شامل مشاهدات مودیس و دادههای هواشناسی ایستگاههای موجود در حوزه و اطراف آن بهمنظور محاسبه شارهای انرژی سطحی لحظهای شامل؛ شار تابش خالص، شار گرمای خاک و شارگرمای محسوس در فن پردازش است. تبخیر-تعرق، در لحظه تصویر برای هر پیکسل، از تقسیم مقادیر شار گرمای نهان (LE) بر گرمای نهان تبخیر و چگالی آب، محاسبه شد.نتایج و بحث در طول این تحقیق، حد بالایی تبخیر-تعرق، افزایش تدریجی از آوریل تا جولای را در هر دو سال 2013 و 2014 نشان داد. با توجه به نتایج بهدستآمده، حداکثر میزان تبخیر-تعرق واقعی در سالهای 2013 و 2014 برای ماه جولای به ترتیب 244 و 263 میلیمتر در ماه بهدستآمد. بهطورکلی نتایج بهدستآمده از این مقاله میتواند به شناخت بهتر تغییرات تبخیر-تعرق منطقهای کمک کند. مقایسه توزیعهای مکانیAET، LAIوLST ، در منطقه مطالعاتی نتایج نشان داد که توزیع مکانیAET تحت تأثیر دو عاملLAI وLST ، قرارگرفته است که از آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه دو متغیرLAI وLST با تبخیر-تعرق واقعی استفاده شد. نتایج بهدستآمده، نواحی با پوشش گیاهی متراکم و دمای سطح زمین پایین دارای مقادیر بالای تبخیر-تعرق بوده و مناطق دارای دمای سطح بالا و پوشش گیاهی پراکنده و کم از مقدار تبخیر-تعرق کمیبرخوردارند.نتایج نشان داد که روند تغییرات میانگین دمای ماهانه، همسو با تبخیر-تعرق واقعی است، در مورد میانگین آلبیدو و شار تابش خالص نیز روند مشابهی دیده شد. لازم به ذکر است که عدم وجود اندازهگیریهای زمینی برای مقایسه آنها با مقادیر تبخیر-تعرق مدل، یک محدودیت بالقوه از پژوهش حاضر است. بااینحال، رویکرد پیشنهادی، ارزیابی برآوردهای تبخیر-تعرق بهدستآمده از مدل متریک با برآوردهای تبخیر-تعرق حاصل از مدل سبال، (بهعنوان روش استاندارد) است، که رویکردی است که بهطور گسترده برای مقابله با چنین محدودیتهایی استفاده میشود. در گام دوم تجزیهوتحلیل، در پژوهش حاضر، مقادیر برآوردی تبخیر-تعرق ماهانه با استفاده از معادلات متریک در مقابل سبال برای حوزه ونک در سال 2014، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج مدل سبال بهعنوان مرجعی برای مقایسه نتایج بهدستآمده از مدل متریک مورداستفاده قرار گرفت. بررسی آماری بهمنظور تعیین اختلاف بین تبخیر-تعرق ماهانه استخراجشده از متریک در مقابل تبخیر-تعرق ماهانه استخراجشده از سبال صورت گرفت. از معیارهای ارزیابی ضریب نش-ساتکلیف (NS; Nash-Sutcliffe coefficient)، ضریب تبیینCoefficient of Determination و میانگین خطای مطلق (MAE; Mean Absolute Error)، استفاده شد. مقادیر بالای ضرایب R2و نش-ساتکلیف و مقادیر پایین MAE نشان داد که مدل متریک در بیشتر ماهها با مدل سبال، ارتباط نزدیکی دارد. مقادیر تبخیر-تعرق ماهانه برآورد شده توسط مدل متریک در مقابل مقادیر تبخیر-تعرق ماهانه تخمین زدهشده از مدل سبال، از آوریل تا نوامبر 2014 برای حوزه ونک ارزیابی و مقایسه گردید. بر اساس نتایج کلی نشان می دهد که پراکندگی برآوردها در یک حد قابلقبول است. در سال 2014، توافق خوبی بین مدلهای متریک و سبال وجود داشت (R2 =0.96-0.99، NSE=0.93-0.99و MAE=1.3-7.53).در سال 2014، نتایج دیگر نشان داد که در هر دو مدل، حد بالایی تبخیر-تعرق، افزایش تدریجی از آوریل تا جولای را نشان داد.نتیجه گیری با توجه به نتایج بهدستآمده، نواحی دارای شاخص پوشش گیاهی بالا (LAI) و دمای سطح زمین پایین نسبت به سایر نواحی که دارای شاخص پوشش گیاهی پایین و دمای سطح زمین بالا هستند از میزان تبخیر-تعرق بیشتری برخوردارند. روند تغییرات سری زمانی شاخص LAI و تبخیر-تعرق در این پژوهش، با روند تغییرات پارامترهای مذکور در تحقیقی که توسط ریزگونزانلس و همکاران (2019) با استفاده از مدل متریک در داکوتا بررسیشده بود، مطابقت داشت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
64 - بررسی تغییرات مؤلفه های فنولوژی پوشش گیاهی ایران در پاسخ به تغییرات اقلیمی با استفاده از NDVI سنجنده AVHRR در دوره زمانی 1982 تا 2018
هادی زارع خورمیزی حمیدرضا غفاریان مالمیریپیشینه و هدف تغییرات آب و هوایی تأثیر منفی بر تولید محصولات کشاورزی و سیستم های زیست محیطی کشور های مختلف داشته است. فنولوژی پوشش گیاهی زمان وقوع رخدادهای تکرارپذیر گیاهان را در رابطه با عوامل زنده و غیرزنده توصیف می کند. فنولوژی یکی از حساس ترین شاخص های زیستی برا أکثرپیشینه و هدف تغییرات آب و هوایی تأثیر منفی بر تولید محصولات کشاورزی و سیستم های زیست محیطی کشور های مختلف داشته است. فنولوژی پوشش گیاهی زمان وقوع رخدادهای تکرارپذیر گیاهان را در رابطه با عوامل زنده و غیرزنده توصیف می کند. فنولوژی یکی از حساس ترین شاخص های زیستی برای بررسی تأثیر گرمایش جهانی بر اکوسیستم های زمینی است، زیرا نشاندهنده تبادل انرژی، کربن و بخارآب بین سطوح پایین جو و بیوسفر است. تغییرات در فنولوژی گونه های گیاهی می تواند طیف گسترده ای از تأثیرات را در فرآیندهای زیست محیطی و کشاورزی به همراه داشته باشد. دو رویکرد متداول برای نظارت بر فنولوژی پوشش های گیاهی وجود دارد. اولین رویکرد که در بسیاری از مطالعات قبلی فنولوژی استفادهشده است، مبتنی بر مطالعات میدانی و ثبت تغییرات سالانه رخدادهای فنولوژی در پاسخ به متغیرهای محیطی است. این رویکرد برای مقیاس های کوچک با تعداد سایت های برداشت زمینی محدود مناسب است و برای مطالعات در مقیاس وسیع نهتنها کارا و دقیق نیست بلکه هزینهبر و در برخی مناطق غیر ممکن است. دومین رویکرد استفاده از فن آوری سنجشازدور است. تاکنون تغییرات مؤلفههای فنولوژی پوشش گیاهی ایران در پاسخ به تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی موردبررسی قرار نگرفته است. هدف از مطالعه، تعیین تغییرات هرکدام از مؤلفههای فنولوژی پوشش های گیاهی با استفاده ازسریهای زمانی NDVI سنجنده AVHRR است.مواد و روش هادر این مطالعه از محصول NDVI روزانه سنجنده AVHRR باقدرت تفکیک مکانی 0.05 در 0.05 درجه بانام AVH13C1 استفاده شد. به منظور بررسی تغییرات مؤلفههای فنولوژی پوشش های گیاهی ایران از چهار سری زمانی یکساله مربوط به سال های زمان گذشته (1982-1985) و زمان حال (2015-2018) استفاده شد. استخراج مؤلفههای فنولوژی ازسریهای زمانی شاخص های پوشش گیاهی در ابتدا نیازمند یک سیگنال رشد پیوسته و بدون داده های ازدسترفته و دورافتاده است. برای بازسازی داده های ازدسترفته و دورافتاده در منحنی رشد از الگوریتم HANTS استفاده شد. به منظور استخراج مؤلفههای مختلف فنولوژی از نرمافزارTimesat استفاده شد. پارامترهای زمان شروع فصل رشد، زمان پایان فصل رشد، ارزش پایه، زمان وسط فصل رشد، حداکثر ارزش، دامنه فصل رشد، ارزش در نقطه شروع فصل رشد، نرخ افزایش در دوره شروع رشد و نرخ کاهش در دوره پایان رشد با استفاده از Timesat در هر سری زمانی یکساله استخراج شد و سپس میانگین چهارساله مقادیر این پارامتر ها در سری های زمانی گذشته با سری های زمانی حال مقایسه شد.نتایج و بحثمقایسه میانگین چهارساله مؤلفههای فنولوژی زمان شروع فصل رشد، پایان فصل رشد، طول فصل رشد و زمان وسط فصل رشد در سطح کل ایران نشان داد این شاخص ها به ترتیب به میزان 12، 19، 7، 13 روز کاهشیافته است. تغییرات این مؤلفهها در مناطق پست با ارتفاع کمتر از 1500 متر با مناطق مرتفع که شامل سلسله جبال البرز و زاگرس است؛ کاملاً متفاوت است. بهطوریکه زمان پایان فصل رشد، طول فصل رشد و زمان وسط فصل رشد در ارتفاعات البرز و زاگرس تقریباً از ارتفاع 1500 متر به بالا به ترتیب بهطور میانگین به میزان 38، 46 و 19 روز کاهشیافته است. در مناطق پست در حاشیه خلیجفارس و دریای خزر مؤلفه های فنولوژی زمان پایان فصل رشد و طول فصل رشد تقریباً به ترتیب به میزان 40 و 44 روز افزایشیافته است. طولانی شدن فصل رشد به عوامل مختلف اقلیمی بهویژه گرم شدن کره زمین ناشی از افزایش گازهای گلخانه ای و یا در دسترس بودن آب نسبت دادهشده است. در ایران در اکثر مناطق زمان شروع فصل رشد بهویژه در ارتفاعات البرز و زاگرس که دما عامل محدودکننده در شروع رشد است، کاهشیافته است. همچنین زمان پایان فصل رشد و طول فصل رشد و زمان وسط فصل رشد نیز کاهشیافته است. این امر نشاندهنده این است که در مناطق خشک و نیمه خشک مانند ایران در مراحل میانی و پایانی رشد گیاهی، رطوبت و بارندگی عامل محدودکننده برای رشد است. در مناطقی مانند حاشیه خلیجفارس و دریای خزر که رطوبت کمتر عامل محدودکننده بوده است، زمان پایان فصل رشد و طول فصل رشد نیز افزایشیافته است. بر اساس نتایج مؤلفههای فنولوژی نظیر دامنه فصل رشد، حداکثر میزان رشد، ارزش پایه، ارزش در نقطه شروع رشد، نسبت افزایش در شروع فصل رشد و نسبت کاهش در پایان فصل رشد در ارتفاعات البرز و زاگرس افزایشیافته است و در سایر مناطق که عموماً مناطق با ارتفاع کمتر از 1500 را شامل می شود این مؤلفه کاهشیافته است. به نظر می رسد در مناطق خشک و نیمهخشک، فراوانی موج گرما می تواند تبخیر و تعرق گیاه را نیز افزایش دهد که سبب کمبود رطوبت در خاک می شود. بنابراین در ارتفاعات که در ابتدای فصل رویش دما عامل کنترلکننده است، افزایش دما در سری های زمانی جدید منجر به افزایش رشد گیاهان و قابلیت تولید اکوسیستم شده و پارامترهای فنولوژی نظیر دامنه فصل رشد، حداکثر میزان رشد، ارزش پایه و ارزش در نقطه شروع رشد افزایشیافته است. اما در مناطق پست و دشتی و همچنین در اواخر دوره رشد گیاهی در ارتفاعات، افزایش دما منجر به افزایش تبخیر و تعرق شده و دامنه فصل رشد، حداکثر میزان رشد، ارزش پایه و ارزش در نقطه شروع رشد را کاهش داده است.نتیجه گیری تغییرات پارامترهای فنولوژی نظیر زمان شروع فصل رشد، زمان پایان فصل رشد و طول فصل رشد می تواند تأثیر منفی بر تولید محصولات کشاورزی و سیستم های زیستمحیطی کشور داشته است. شروع زودتر فصل رشد در سری های زمانی سال های اخیر نسبت به 35 سال گذشته می تواند تهدید مهمی برای تولید محصولات کشاورزی و باغی باشد، زیرا سرما و یخبندان از مهمترین پارامترهای اقلیمی در زمینه اقلیم کشاورزی است که آسیب های ناشی از آنها، امکان تولید بسیاری از محصولات کشاورزی و باغی را در مناطق آسیبپذیر کاهش می دهد. بهطورکلی نتایج پژوهش حاضر یک زنجیره وقایع بههمپیوسته، ناشی از تغییرات اقلیمی و افزایش دما را در مؤلفههای مختلف فنولوژی در ارتفاعات البرز و زاگرس و همچنین در مناطق پست و دشتی بهویژه در حاشیه خلیجفارس و دریای خزر نشان می دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
65 - بررسی روند تغییرات زمانی و مکانی ذرات معلق جو با استفاده از شاخص عمق اپتیکی آئروسلها در جنوب شرق ایران
مریم میراکبری زهره ابراهیمی خوسفیپیشینه و هدف شاخص عمق اپتیکی آئروسل یکی از پرکاربردترین شاخصها جهت بررسی وضعیت آلودگی هوای مناطق مختلف بهویژه مناطق خشک و بیابانی است. مناطق خشک و نیمهخشک از منابع اصلی ذرات گردوغبار معلق در جو هستند. ایران به دلیل قرار گرفتن در منطقه خشک و نیمهخشک در طول سال با توف أکثرپیشینه و هدف شاخص عمق اپتیکی آئروسل یکی از پرکاربردترین شاخصها جهت بررسی وضعیت آلودگی هوای مناطق مختلف بهویژه مناطق خشک و بیابانی است. مناطق خشک و نیمهخشک از منابع اصلی ذرات گردوغبار معلق در جو هستند. ایران به دلیل قرار گرفتن در منطقه خشک و نیمهخشک در طول سال با توفانهای گردوغبار متعددی مواجه است، که خسارات زیست محیطی و اقتصادی-اجتماعی جبرانناپذیری را به مناطق مختلفی از کشور وارد کرده است. یکی از این مناطق، منطقه جنوب شرق کشور است که به دلیل وزش بادهای 120 روزه در نیمی از سال (اوایل بهار تا اواخر تابستان) تحت تأثیر توفانهای گردوغبار قرار میگیرند و هرساله حجم زیادی از ذرات شن و گردوغبار از این طریق، وارد جو میشود. لذا بررسی و پایش تغییرات زمانی و مکانی ذرات معلق موجود در جو که گردوغبار نیز بخش عمدهای از ذرات معلق در این مناطق است، در این منطقه از کشور حائز اهمیت است. درواقع اطلاع از تغییرات زمانی و مکانی ذرات معلق میتواند در ارائه راهکارهای مناسب جهت کاهش خسارات ناشی از این ذرات مفید باشد. در این مطالعه به دلیل کمبود ایستگاههای اندازهگیری زمینی ذرات معلق، مشخصه عمق اپتیکی آئروسل ها بر اساس محصول عمق اپتیکی آئروسل (AOD) سنجنده مودیس طی دوره آماری 18 ساله (1380- 1397) جهت پایش و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی غلظت آئروسلها در نواحی جنوب شرق ایران مورد استفاده قرار گرفت. تغییرات زمانی AOD در مقیاسهای زمانی ماهانه، فصلی و سالانه، بر اساس آزمون روند من- کندال پیش سفید شده تعیین گردید.مواد و روش هابرای انجام تحقیق حاضر از دادههای روزانه AOD متعلق به سطح 4 سنجنده مودیس استفادهشده است. با توجه به اینکه دوره زمانی مورد بررسی 18 ساله است (1397-1380)، در مجموع 6570 فریم از محصولات روزانه AOD سنجنده مودیس برای بازه زمانی 1380 تا 1397 به فرمت NetCDF از آرشیو USGS دریافت شد. دادههای اخذشده AOD با کدنویسی در محیط برنامه Matlab برای 13 ایستگاه سینوپتیک موجود در منطقه مطالعاتی استخراج شدند. جهت اعتبارسنجی داده های AOD سنجنده مودیس، از دادههای غلظت ذرات معلق کوچکتر از 10 میکرومتر (PM10) که در ایستگاههای پایش آلاینده ها به ثبت میرسد، استفاده شد. در مرحله بعد، بهمنظور بررسی تغییرات زمانی و مکانی غلظت آئروسلها، نقشههای پهنهبندی شده AOD با استفاده از میانگین مقادیر استخراجشده طی دوره آماری، به روش وزن دهی فاصله معکوس (IDW) تهیه شدند. در این روش هر ایستگاه یا نقطه اندازهگیری دارای تأثیر محلی است که با افزایش فاصله کاهش مییابد، به طوری که مکان های نزدیک به نقطه اندازهگیری وزن بیشتری خواهند داشت. در گام بعدی، روند تغییرات زمانی آنها در مقیاسهای زمانی مختلف با استفاده از روش من-کندال پیش سفید شده مورد بررسی قرار گرفت.نتایج و بحث نتایج حاصل از اعتبارسنجی AOD حاکی از وجود ارتباط قوی و معنی دار، بین عمق اپتیکی ذرات معلق سنجنده مودیس (AOD) و غلظت ذرات معلق (PM10) در سطح اطمینان 95درصد آماری است. لذا میتوان اینگونه استنباط کرد که دادههای AOD از دقت قابل قبولی برای بررسی و تحلیل تغییرات ذرات معلق جو در منطقه مطالعاتی برخوردار هستند. توزیع مکانی AOD در سطح منطقه مطالعاتی طی سالهای 1380 تا 13973 نشان داد نواحی غربی و مرکزی (ایستگاههای کرمان، بافت، سیرجان، رفسنجان) کمترین میزان AOD را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که نواحی شمال شرقی، شرق و جنوبی (استان سیستان بلوچستان) تحت تأثیر غلظت بالاتری از ذرات معلق قرارگرفتهاند. میزان AOD در دوره آماری بین 0.14 تا 0.53 متغیر بوده است که به ترتیب در سالهای 1395 و 1382وقوع یافته است. بررسی تغییرات زمانی AOD در مقیاس سالانه نشان داد میزان مواد معلق جو در سالهای 1380، 1382، 1387، 1388 و 1391 در منطقه مطالعاتی به بالاترین مقدار رسیده است که ایستگاههای زابل، زهک، زاهدان، خاش و ایرانشهر به ترتیب بیشترین مقدار AOD را در دوره آماری دارا میباشند. مقادیر میانگین AOD فصلی نشان داد که در تابستان و بهار، غلظت مواد معلق به بیشترین حد رسیده درحالیکه در پائیز و زمستان این مقدار به حداقل رسیده است. همچنین تغییرات افزایشی ذرات معلق جو از فروردینماه شروعشده در تیر به حداکثر مقدار رسیده و سپس از مرداد تغییرات کاهشی دارد. روند تغییرات میزان AOD در مقیاس سالانه بر اساس آزمون من- کندال نشان داد در اکثر ایستگاههای محدوده مطالعاتی بهاستثنای رفسنجان دارای روند کاهشی بوده، که تنها در ایستگاههای زاهدان، زهک، زابل، سراوان و بم در سطح 5 درصد کاهشی و معنیدار بوده است. مقادیر آماره آزمون من- کندال AOD در مقیاس ماهانه نشان داد ماههای اردیبهشت، خرداد، تیر و مهر به ترتیب دارای بیشترین فراوانی روند معنیدار طی دوره آماری در منطقه مطالعاتی میباشند. روند ماهانه AOD نیز حاکی از تغییرات کاهشی غلظت مواد معلق طی دوره آماری است. بهطوریکه در ماههای اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، آبان و اسفند طی دوره آماری در اکثر ایستگاههای منطقه مطالعاتی غلظت مواد معلق روند کاهشی داشته است. نتایج بررسی روند تغییرات فصلی AOD نیز حاکی از روند کاهشی غلظت مواد معلق جو بهویژه در فصول تابستان و بهار است. در فصل پائیز فقط برای ایستگاه کرمان ، تغییرات AOD دارای روند افزایشی بوده است.نتیجه گیری یکی از منابع اطلاعاتی موجود برای دسترسی به عمق اپتیکی آئروسلها، سنجنده مودیس است. بر اساس نتایج تحقیق حاضر رابطه قابل قبولی میان محصول AOD سنجند مودیس و دادههای PM10 اندازهگیری شده در ایستگاههای زمینی برقرار است. نتایج تحقیق نشان داد میانگین AOD در مقیاس سالانه بین 0.14 تا 0.53 متغیر است که بالاترین مقدار AOD در سال 1382 و حداقل مقدار آن در سال 1395 اتفاق افتاده است. بررسی روند سالانه AOD نشان داد در اکثر ایستگاههای منطقه مطالعاتی غلظت مواد معلق سیر نزولی دارد. سیر نزولی میزان ذرات معلق جو میتواند به دلیل کاهش وقایع گردوغبار ناشی از افزایش سطح پوشش گیاهی در منطقه باشد. مقادیر میانگین ماهانه و فصلی AOD نشان داد غلظت ذرات معلق طی پائیز و زمستان در ماههای آبان، آذر، دی و بهمن دارای حداقل مقدار و تابستان و بهار در ماههای تیر، خرداد و اردیبهشت دارای حداکثر مقدار است. این در حالی است که روند تغییرات زمانی AOD در مقیاس فصلی و ماهانه نیز در اکثر ایستگاههای منطقه مطالعاتی طی دوره آماری، کاهشی است. بهطورکلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد ناحیه غربی منطقه مطالعاتی که در استان کرمان واقعشده است با غلظت کمتری از ذرات معلق نسبت به نواحی شرقی واقع در استان سیستان بلوچستان، طی دوره آماری مواجهه بوده است. بهطورکلی، کاهش مقادیر مربوط به غلظت آئروسلها در برخی از مناطق موردبررسی در این پژوهش میتواند بیانگر بهبود کیفیت هوای این مناطق باشد. به نظر میرسد اعمال روشهای اجرائی و مدیریتی مناسب در این منطقه از کشور که در سالهای اخیر موردتوجه بسیاری از مدیران و تصمیمگیرندگان بوده است، توانسته نقش بسزایی در کاهش آلودگی غلظت هواویزها در این منطقه از کشور داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
66 - تحلیل تغییرات کاربری/پوشش اراضی استان اردبیل با استفاده از سنجههای سیمای سرزمین
آزاد کاکه ممی مهدی معمری اردوان قربانی سحر غفاریپیشینه و هدف ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین منجر به ایجاد درک صحیحی از نحوه تعامل انسان و محیطزیست میشود. سنجههای سیمای سرزمین میتوانند به عنوان اساس مقایسه سناریوهای متفاوت سیمای سرزمین، یا شناخت تغییر و تحولات سیمای سرزمین در طی زمان باشند. استفاده أکثرپیشینه و هدف ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین منجر به ایجاد درک صحیحی از نحوه تعامل انسان و محیطزیست میشود. سنجههای سیمای سرزمین میتوانند به عنوان اساس مقایسه سناریوهای متفاوت سیمای سرزمین، یا شناخت تغییر و تحولات سیمای سرزمین در طی زمان باشند. استفاده از سنجههای سیمای سرزمین، ضمن صرفهجویی در زمان، ارزیابی زیستمحیطی پیامد فعالیتهای انسانی را به صورت تجمعی در کوتاه ترین زمان امکانپذیر میسازد. افزایش جمعیت در دهههای اخیر، پتانسیل بالای منطقه برای کشاورزی، افزایش سطح توقعات و تقاضای بیشتر برای کسب درآمد، پایین بودن نرخ اشتغال، مطرحشدن منطقه از نظر گردشگری، توسعه راههای ارتباطی و همچنین تصمیمهای نادرست در سالهای اخیر موجب تغییرات کاربری متعددی در سطح استان اردبیل شده است. با توجه به اهمیت اکولوژیکی منطقه، به نظر میرسد پژوهش تجزیهوتحلیل ارتباط سنجههای سیمای سرزمین با تغییرات کاربری/پوشش اراضی استان اردبیل در بازه زمانی سالهای 1987 تا 2015 راهی برای کمی کردن اثر این تغییرات بر سیمای سرزمین است.مواد و روش هادر این پژوهش از دادههای سنجنده TM لندست 5 (سال 1987) و سنجنده OLI لندست 8 (سال 2015) در یک بازه زمانی 28 ساله برای ارزیابی روند تغییرات کاربری/پوشش زمین استان اردبیل استفاده شد. به منظور ارزیابی صحت و اصلاح هندسی نقشههای کاربری/پوشش اراضی از نقشههای توپوگرافی 1:25000 سازمان نقشه برداری کشور استفاده شد. پس از تهیه نقشههای تغییرات کاربری/پوشش اراضی، سنجههای مربوط به کاربری/پوشش اراضی در سطح کلاس با استفاده از نرمافزار FRAGSTATS استخراج شدند. بهمنظور پرهیز از تولید اطلاعات اضافی، بر اساس مرور منابع و دانش کارشناسی، و با توجه به تناسب سنجهها با هدف مطالعه و توجه به همبستگی بین مفهوم آنها، مجموعهای سنجههای سیمای سرزمین مناسب و مرتبط با تغییرات کاربری/پوشش اراضی استخراج شد. سنجههای مساحت کلاس، درصد از سیمای سرزمین، تعداد لکه، میانگین اندازه لکه، تراکم حاشیه، بزرگترین لکه، حاشیه کل و تراکم لکه محاسبه و ارتباط آنها با تغییرات کاربری/پوشش به روش مقایسهای روند تجزیهوتحلیل شد.نتایج و بحث بیشترین تغییر در میانگین مساحت کاربری/پوشش و اندازه لکه در بازه زمانی 1987 تا 2015 (به ترتیب 75186 و 1164.35 هکتار) مربوط به مرتع با روند کاهشی است. با افزایش جمعیت طی سالهای اخیر و در نتیجه فاصله کم نقاط شهری و روستایی از همدیگر، ساخت و سازههای کم تراکم، توسعه شبکه حمل و نقل و رشد نواری یا خطی سبب شده که اندازه لکه کاربریهای انسانساخت در طول بازه زمانی موردمطالعه افزایش یابد. همچنین به منظور تأمین نیازهای معیشتی با توجه به پتانسیل اقلیمی منطقه شاهد افزایش اراضی کشاورزی با تغییر اراضی مرتعی در سراسر منطقه به خصوص در شمال (شهرستانهای پارسآباد و بیلهسوار) و جنوب (شهرستان خلخال) استان اردبیل هستیم، که موجب کاهش درصد مرتع (از 58.17 به 53.89 درصد) شده است. در واقع روند تغییر مراتع به سمت تکهتکه شدن است که سبب کاهش متوسط اندازه لکه و به عبارتی کاهش پایداری مراتع میشود. از سوی دیگر کاربری انسانساخت به طرز بسیار ناهمگون و نامناسبی در استان اردبیل گسترشیافته است که باعث افزایش مرز مشترک با لکههای طبیعی و در نتیجه افزایش نفوذ در لکههای طبیعی (جنگل و مرتع) و تخریب بیشتر آنها شده است. افزایش سنجه مساحت، بزرگترین لکه، حاشیه کل، تراکم لکه و تعداد لکههای پهنههای آبی در بازه زمانی 1987 تا 2015 به دلیل افزایش سدهای جدیدالاحداث در این دوره است. افزایش تقاضا و تمایل به تولید بیشتر و از سوی دیگر دسترسی به منابع آبی در این بازه زمانی، موجب تغییر مرتع به کشاورزی (زراعت آبی) و در نتیجه توسعه سطوح کشاورزی در منطقه شده است. از سوی دیگر با افزایش منابع آبی در استان بیشترین کاهش در بزرگترین اندازه لکه در بازه زمانی موردمطالعه در زراعت دیم اتفاق افتاده است. ارزیابی تعداد لکه نشان داد که بیشترین تغییر در طول بازه زمانی 1987 تا 2015 مربوط به کلاس زراعت دیم با روند افزایشی (2651 لکه) بوده است که با توجه به افزایش جمعیت در دهههای اخیر، پتانسیل بالای منطقه برای کشاورزی و افزایش سطح توقعات و تقاضای بیشتر برای کسب درآمد بوده که این افزایش بیانگر خردشدگی و وجود اختلال در سرزمین است که در نتیجه سبب کاهش اراضی جنگلی و مرتعی و افزایش اراضی کشاورزی شده است. بیشترین تغییر در تراکم حاشیه در بازه زمانی 1987 تا 2015 مربوط به مرتع با روند افزایشی (11.78 متر در هکتار) و کمترین تغییر در تراکم حاشیه مربوط به جنگل با روند افزایشی (0.06 متر در هکتار) است. مقایسه تراکم حاشیه نشان داد که گسترش اراضی انسانساخت و افزایش کاربریهای کشاورزی (زراعت دیم و آبی)، سبب افزایش تراکم حاشیه لکههای مرتعی شده است و حالت تکهتکه بیشتری را نسبت به سایر کاربریها داشته است. افزایش سطح کشاورزی در اثر پیوسته شدن لکهها به یکدیگر موجب کاهش سنجه تعداد لکه و افزایش سنجه متوسط اندازه لکه در اثر کاهش تکهتکه شدگی شده است. از افزایش تعداد لکهها در بازه زمانی موردمطالعه (از 20065 به 23802 لکه) میتوان نتیجه گرفت که در اثر دخل و تصرف انسان گرایش سیمای سرزمین در استان اردبیل به سمت ساختار ریزدانه است و تعداد لکههای انسانساخت مصنوعی و نیمهطبیعی افزایشیافته که منجر به کاهش اراضی جنگلی و مرتعی شده است. نتایج نشان داد که اراضی مسکونی و زراعی (کشت دیم و آبی) در بازه زمانی موردمطالعه روند تغییرات کاملاً همسو داشته درصورتیکه روند معکوس با اراضی جنگلی و مرتعی دارد که میتواند ناشی از اثر مستقیم و شدت تأثیر حضور انسان در تعیین الگوی پراکنش مکانی انواع کاربری/پوشش اراضی باشد.نتیجه گیری با توجه به رشد کنترل نشده اراضی مسکونی و زراعی (دیم و آبی) در سالهای اخیر، برای جلوگیری از تخریب بیشتر و همچنین حفظ اراضی جنگلی و مرتعی پیشنهاد میشود آمایش سرزمین بر مبنای عناصر ساختاری و مفاهیم سیمای سرزمین انجام شود. تغییر در ساختار سیمای سرزمین در کاربریهای با درجات متفاوت صورت گرفته است و کمّی کردن این تغییرات با استفاده از سنجههای سیمای سرزمین از مواردی است که میتواند به تجزیهوتحلیل الگوی تغییرات مکانی کمک نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
67 - استخراج شاخص رطوبت سطحی خاک (TVDI) با استفاده از نمودار پراکندگی دما/ پوشش گیاهی و تصاویر مودیس
صلاح شاه مرادی حمیدرضا غفاریان مالمیری محمد امینیپیشینه و هدف رطوبت خاک به عنوان یک پارامتر مهم در کنترل بسیاری از فرآیندهای سیستم آب و هوایی، یکی از پارامترهای بنیادی محیط زیست و تاثیر مستقیم آن بر زندگی گیاهی، جانوری و میکرواورگانیسمها، اهمیت آن در چرخه جهانی آب، انرژی و کربن، تبادلات انرژی بین هوا و خاک، چرخه آبی أکثرپیشینه و هدف رطوبت خاک به عنوان یک پارامتر مهم در کنترل بسیاری از فرآیندهای سیستم آب و هوایی، یکی از پارامترهای بنیادی محیط زیست و تاثیر مستقیم آن بر زندگی گیاهی، جانوری و میکرواورگانیسمها، اهمیت آن در چرخه جهانی آب، انرژی و کربن، تبادلات انرژی بین هوا و خاک، چرخه آبی طبیعت (به ویژه در توزیع باران بین رواناب سطحی و نفوذ) و مدیریت منابع آب و خاک شناخته می شود. رطوبت خاک در فرآیندهای تعاملی بین جو و زمین و تغییرات جهانی اقلیم نقش مهمی ایفا می کند. روش های مثلثی و ذوزنقه ای با ترکیب داده های حرارتی و مرئی، از جمله روشهای پرکاربرد در تعیین میزان رطوبت سطحی خاک میباشند. هدف از انجام این تحقیق برآورد رطوبت سطحی خاک، با شاخص خشکی دما و پوشش گیاهی (TVDI)، به روش مثلثی جنوب استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخص دمای سطح زمین (LST) و شاخص پوشش گیاهی (NDVI)، طی سال های 2010 ، 2014 و 2018، است.مواد و روش ها مطالعه حاضر با استفاده از تصاویر سری زمانی سنجنده مودیس، شاخص نرمالشده تفاضل پوشش گیاهی (NDVI) و شاخص تغییرات دمای سطح زمین (LST)، برای برآورد شاخص رطوبت سطحی (شاخص خشکی دما و پوشش گیاهی، TVDI)، در سه بازه زمانی شامل؛ بازه زمانی اول 11 دی 1388 تا 9 دی 1389، بازه زمانی دوم 11 دی 1392 تا 9 دی 1393 و بازه زمانی سوم 11 دی 1396 تا 9 دی 1397 انجام شد. در هر بازه زمانی 12 تصویر در روز 15 ام هر ماه مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برآورد رطوبت سطحی به دو روش یکی برقرار کردن رابطه رگرسیونی و برداشتن حداقل دما و روش دوم برقرار کردن رابطه رگرسیونی و پایین پیکسل ها انجام شد. برای ارزیابی دقت این دو روش از همبستگی رگرسیونی بین نتایج حاصل از این روشها با نمونه زمینی رطوبت سطحی خاک مربوط به جهاد کشاورزی (30 نقطه) در عمق 5 تا 15 سانتی متر استفاده شد. علت انتخاب کردن این سه سال به دلیل تفاوت بارندگی زیاد در بعضی ماه های سال های مورد مطالعه است. این تحقیق که با استفاده از تصاویر مودیس برای بررسی میزان رطوبت سطحی خاک، در جنوب استان آذربایجان غربی در بخشی از منطقه غرب ایران با استفاده از روش مثلثی به دو صورت متفاوت انجام شد.نتایج و بحث نمودار مثلث تبخیری متشکل از شاخص پوشش گیاهی و دمای سطح زمین از 11دی ماه 1388 تا 9 دی ماه 1389 تغییرات دمای زیادی رخ داده است. همین تغییراتی دمای سطح زمین باعث شده است، که نمودارها تغییرات زیادی داشته باشند. در سال 1388 طبق نمودار، حداکثر دما مردادماه و حداقل آن دی ماه و حداکثر پوشش گیاهی در اردیبهشت ماه و حداقل آن آذرماه بوده است. در سال 1392، حداکثر دما در مردادماه و حداقل آن دی ماه و حداکثر پوشش گیاهی در اردیبهشت ماه و حداقل آن دی ماه و همچنین این سال نسبت به سال 1388 نسبتاً گرمتر و خشک تر بوده است. نمودار مثلث تبخیری در سال 1398 نسبت به دو سال دیگر مورد مطالعه هم میزان بارش بیشتر بوده و هم میزان پوشش گیاهی و با توجه به گراف ها در این سال حداکثر دما در تیرماه و حداقل آن دی ماه و حداکثر پوشش گیاهی در اردیبهشت ماه و حداقل آن در دی ماه است. میزان رطوبت سطحی خاک در سال 1388 برای منطقه غرب کشور ایران که حداکثر میزان رطوبت در اردیبهشت ماه و حداقل آن در مردادماه است. در بیشتر نقشه های شاخص رطوبتی در سال 1388، حداکثر رطوبت در غرب و حداقل آن در جنوب منطقه است. نتایج نقشه های شاخص رطوبتی در سال 1392 در این سال نسبت به سال های دیگر مورد مطالعه نسبتاً خشکتر بوده است. سال 1392 از بارش و پوشش گیاهی کمی برخوردار است. تغییرات رطوبت در این سال نسبت به سال 1388 کمتر می باشد. حداکثر و حداقل رطوبت در سال 1392 بین 0 تا 0.6 است. حداکثر رطوبت خردادماه و حداقل آن مردادماه می باشد. نقشه های شاخص رطوبتی TVDI سال 1396 در این سال نسبت به دو سال دیگر مورد مطالعه میزان شاخص رطوبتی بیشتر داشته است. در سال 1396 بارش زیاد باعث شده، که پوشش گیاهی افزایش و دمای سطح زمین کاهش یافته و این مسئله باعث افزایش میزان شاخص رطوبتی نسبت به سال 1388 و 1392 شده است. در سال 1396 میزان پوشش گیاهی تا حد 0.89 می رسد. اما در سال های دیگر مورد مطالعه تا 0.7 بوده است. در این سال، بیشترین میزان رطوبت مربوط به اردیبهشت ماه و کمترین آن در مردادماه قرار دارد. حداکثر رطوبت در طول این سال در غرب و کمترین مقدار آن جنوب است. نتایج شاخص خشکی دما و پوشش گیاهی (TVDI) برای سال های 1388، 1392 و 1396 با استفاده از روش دوم نتایج کلی این روش شبیه به روش اول می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده از میزان دقت دو تا روش، دقت روش اول بهتر و در کل ساده تر از روش دوم می باشد. در سال 1396 در اردیبهشت ماه با توجه به روش اول مقدار 0.66=R2و با توجه به روش دوم مقدار 0.41=R2است.نتیجه گیری برآورد رطوبت خاک سطحی برای مدیریت بهینه منابع آب و خاک ضروری است. رطوبت خاک سطحی، متغیری مهم در چرخه آبی طبیعت است که نقش مهمی در تعادل جهانی آب و انرژی به واسطه تاثیر بر فرآیندهای هیدرولوژیک، اکولوژیک و هواشناسی دارد. بررسی دو تا روش مورد استفاده حاکی از آن می باشد که روش اول که به طور کلی در این تحقیق نیز مورد استفاده قرار گرفته بود با توجه به نتایج دقت تصاویر نسبت به داده های زمینی دقت بالاتری برخوردار است. در سال 1388 اردیبهشت ماه و مردادماه با توجه به روش اول مقدار R2 به ترتیب 0.61 و 0.57 است. در سال 1388 مقدار R2 با توجه به داده های زمینی و استفاده از روش دوم در اردیبهشت ماه و مردادماه به ترتیب 0.43 و 0.47 می باشد. همچنین، در سال 1396 مقدارR2با استفاده از روش اول در اردیبهشت ماه 0.66 است. در سال 1396 مقدارR2با استفاده از روش دوم در اردیبهشت ماه 0.41 است. نتایج به دست آمده از مدل برآورد شاخص رطوبتی سطحی خاک در این پژوهش نشان داد که این مدل قادر به برآورد مقدار رطوبت خاک در پهنه های وسیع جغرافیایی با دقت قابل قبول است.http://dorl.net/dor/20.1001.1.26767082.1400.12.1.3.4 تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
68 - طبقهبندی مهمترین عوامل طیفی مستخرج از تصاویر لندست 8 در تبیین کربن آلی خاک سطحی مراتع نیمه استپی با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی
سعیده ناطقی رستم خلیفه زاده مهشید سوری مرتضی خداقلیپیشینه و هدف کربن آلی خاک در اکوسیستم های مرتعی از کارکردهای متنوعی همچون افزایش حاصلخیزی خاک، کنترل فرسایش، افزایش نفوذپذیری آب در خاک و کاهش اثرات گازهای گلخانه ای برخوردار است. ازاینرو یک شاخص کلیدی در تعیین سلامت خاک محسوب می شود که تمامی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی أکثرپیشینه و هدف کربن آلی خاک در اکوسیستم های مرتعی از کارکردهای متنوعی همچون افزایش حاصلخیزی خاک، کنترل فرسایش، افزایش نفوذپذیری آب در خاک و کاهش اثرات گازهای گلخانه ای برخوردار است. ازاینرو یک شاخص کلیدی در تعیین سلامت خاک محسوب می شود که تمامی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک را تحت تأثیر خود قرار می دهد. وسعت زیاد مراتع کشور، استفاده از روش های سنتی در برآورد کربن آلی خاک را با چالش جدی مواجه می کند. در چنین شرایطی استفاده از قابلیت های دورسنجی می تواند بهعنوان گزینه ای مناسب برای پایش کربن آلی خاک مراتع کشور مطرح باشد. پژوهش حاضر باهدف تعیین مهمترین عوامل طیفی تأثیرگذار بر کربن آلی در افق سطحی خاک در دو مرتع ییلاقی انجام شد.مواد و روش هاپژوهش حاضر در دو مرتع ییلاقی لزور و آساران انجام شد. مرتع لزور به مساحت 8150 هکتار و ارتفاع متوسط 2875 متر در محدودة طول های شرقی 52.514 تا 52.694 درجه و عرض های شمالی 35.855 تا 35.934درجه در استان تهران و مرتع آساران به مساحت 5642 هکتار و ارتفاع متوسط 2465 متر در محدودة طول های شرقی 53.265 تا 53.392درجه و عرض های شمالی 35.804 تا 35.882درجه در استان سمنان واقعشده است. در این تحقیق از اطلاعات سنجندة OLI ماهواره لندست 8 استفاده شد. پس از انجام عملیات پیش پردازش تصاویر ماهواره ای مناطق موردمطالعه، لایه های اطلاعاتی بازتابش بالای اتمسفر باندهای 2 تا 7 همراه با متغیرهای آلبیدوی سطح، شاخص رس، شاخص کربنات، شاخص اندازه ذرات، NDVI، شاخص های روشنایی، سبزینگی و رطوبت تبدیل تسلدکپ محاسبه شد. در هر یک از مناطق موردنظر، با استفاده از نقشه مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، نقشه های شیب، جهت و طبقات ارتفاعی تهیه شد و از تلفیق سه لایه اخیر با یکدیگر، نقشه واحدهای همگن نمونه برداری حاصل گردید. نمونه برداری از خاک، با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی طبقهبندیشده انجام شد. بدینصورت که، در هر یک از واحدهای همگن با توجه به سطح آن، به شیوه تصادفی، چند نمونه خاک از عمق صفر تا 20 سانتی متری برداشت شد و میزان کربن آلی نمونه ها با استفاده از روش والکلی- بلاک اندازه گیری شد.نتایج و بحثنتایج این تحقیق نشان داد متغیرهای طیفی مقادیر بازتابش بالای اتمسفر باندهای 2 تا 7 همراه با متغیرهای آلبیدوی سطح، شاخص رس، NDVI، شاخص های روشنایی، سبزینگی و رطوبت تبدیل تسلدکپ، همبستگی معنی داری با کربن آلی خاکدارند (0.01>p). همچنین نتایج تحلیل عاملی به روش تجزیة مؤلفه های اصلی (PCA) با مقادیر ویژه بزرگتر از یک نشان داد کل واریانس تجمعی تبیین شده بوسیلة 12 متغیر مذکور، برابر91.74درصد است که این میزان واریانس بوسیلة دو عامل توضیح داده شد. عامل اول (رنگ خاک)، 76.6 درصد واریانس و عامل دوم (پوشش گیاهی و بافت خاک)، 15.14 درصد واریانس را تبیین کردند.نتیجه گیری نتایج این پژوهش مؤید وجود ارتباط معنی دار کربن آلی خاک سطحی با عوامل طیفی مستخرج از داده های سنجندة OLI لندست 8 در مراتع نیمه استپی موردمطالعه است. با توجه به وسعت زیاد مراتع ایران، استفاده از روش های سنتی در برآورد کربن آلی خاک به دلیل نیاز بهصرف وقت و هزینه زیاد، امکان پذیر نیست و در چنین شرایطی استفاده از قابلیت های دورسنجی می تواند بهعنوان گزینه ای مناسب برای پایش کربن آلی خاک مراتع کشور مطرح باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
69 - ارزشیابی پیامدهای رشد شهری بر خدمت اکوسیستمی ذخیره کربن (مطالعه موردی: زیر حوزه های آبریز شهر کرج)
ساره السادات سجادی قائم مقامی رومینا سیاح نیا نغمه مبرقعی دینان مجید مخدوم فرخندهپیشینه و هدفدر دهه های اخیر، اکوسیستم های طبیعی به دلیل رشد روزافزون جمعیت و افزایش تقاضا به منظور فراهم نمودن امکانات لازم برای تأمین رفاه بشر دستخوش تغییرات اساسی شده است. ازآنجاییکه این تغییرات عموماً با تخریب محیط همراه است، همواره باید نگران خسارات وارد بر اکوس أکثرپیشینه و هدفدر دهه های اخیر، اکوسیستم های طبیعی به دلیل رشد روزافزون جمعیت و افزایش تقاضا به منظور فراهم نمودن امکانات لازم برای تأمین رفاه بشر دستخوش تغییرات اساسی شده است. ازآنجاییکه این تغییرات عموماً با تخریب محیط همراه است، همواره باید نگران خسارات وارد بر اکوسیستمی بود که خود پشتیبان حیات بشر می باشد. بنابراین نگهداری و حفاظت از اکوسیستم ها برای دستیابی به تعادل، توازن و هماهنگی بین جامعه انسانی و اکوسیستم و خدمات کارکردی آن ها حیاتی می باشد. خدمات اکوسیستمی پتانسل این را دارد که به عنوان ابزار اصلی برای سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها در سطح جهانی، ملی، منطقه ای و محلی در نظر گرفته شود. با استفاده از خدمات اکوسیستمی، برنامه های کاربردی متعددی را از جمله مدیریت پایدار منابع طبیعی، بهینه سازی استفاده از زمین، حفاظت محیط زیست، حفاظت و بازسازی طبیعت، برنامه ریزی سیمای سرزمین، راه حل های طبیعت پایه، حفاظت آب و هوا، کاهش خطر بلایا، آموزش محیط زیست و تحقیقات پیرامونی، می توان به دنبال داشت. بااینحال ارتباط بین فرایندها و عملکردهای اکوسیستمی و رفاه بشر پیچیده بوده و می بایست بهمنظور ارزیابی این ارتباطات و ارزشگذاری منافع یک رویکرد چندجانبه و پیشگیرانه اتخاذ کرد. هدف از این پژوهش، بررسی روند تغییرات خدمات اکوسیستمی در روند رشد و توسعه شهری، ارزشگذاری خدمات اکوسیستمی و پیامدهای رشد شهری بر خدمت اکوسیستمی ذخیره کربن در محدوده مطالعاتی زیر حوزه های آبریز شهر کرج در دوره زمانی (قبل و پس از توسعه بیرویه) است.مواد و روش ها نقشه سازی خدمات اکوسیستمی ابزاری کارآمد برای بهبود برنامهریزی سرزمین و کاربری اراضی است. ارزشگذاری این خدمات می تواند عاملی مؤثر و روشی امیدوارکننده در تبیین ارتباط بین خدمات، جامعه و اقتصاد بوده و در سیستم هزینه-منفعت سیاست گذاری ها جهت احیا و مدیریت محیط زیست نقش مؤثری داشته باشد. در این مطالعه، به بررسی خدمت ذخیره کربن در سه زیر حوزه آبریز استان البرز، کرج، هشتگرد و اشتهارد پرداخته شد. از آن جایی که منطقه مورد مطالعه، تقریباً دو سوم فضای استان را در بر می گیرد، لذا در بررسی ویژگی های منطقه مورد مطالعه همان ویژگی های استان البرز ذکر شده است. در راستای این پژوهش، ابتدا نقشه های کاربری اراضی محدوده مطالعاتی با استفاده از نرم افزارهای ترست و سامانه اطلاعات جغرافیایی و تصاویر ماهواره لندست (تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست 5 سال 1988، سنجنده +ETM ماهواره لندست 8 سال 2018) و روش طبقهبندی نظارتشده برای دو دوره زمانی 1988 و 2018 در چهار طبقه پوشش گیاهی، فضای انسان ساخت، محیط آبی و فضای ساخته نشده تهیه شد. پس از تهیه نقشه کاربری اراضی صحت نقشهها با استفاده از نرمافزار گوگل ارث و بازدید میدانی موردبررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از نقشه کاربری اراضی، نقشه خدمت اکوسیستمی ذخیره کربن با استفاده از نرم افزار اینوست استخراج و درنهایت با استفاده از اطلاعات میزان کربن خاک، کربن روی زمین، زیرزمین و بافت مرده ارزشگذاری شد.نتایج و بحث نتایج حاکی از آن بود که بیشترین تغییرات در نقشههای کاربری اراضی متعلق به فضای ساخته نشده و فضای انسانساخت است که به ترتیب کاهش 16 درصدی و افزایش 11 درصدی را نشان میدهد. در خصوص خدمت ذخیره کربن نیز، با توجه به نقشه های بدست آمده در دوسال، در بخش مرکزی منطقه که شاهد رشد زمین های کشاورزی بوده است، مقدار ذخیره کربن نیز افزایش یافته است. حداکثر ذخیره کربن، با سهم حدودی 78377470 تن در هکتار در سال 1988 و 72618450 تن در هکتار در سال 2018، متعلق به حوضه تهران کرج بوده وکمترین با سهم حدودی 36078497 تن در هکتار در سال 1988 و 34606913 تن در هکتار در سال 2018، متعلق به اشتهارد است. درمجموع ارزش از حدود 14163 میلیارد ریال در تن بر هکتار از سال 1988 به حدود 13163 میلیارد ریال در سال 2018 رسیده است که در جهت منفی پیش رفته است. اگرچه در مکان های مختلف میزان ذخیره کربن متفاوت بوده و تغییر کرده است، مقدار حداکثری ذخیره کربن در طول این مدت بدون تغییر بوده است؛ چراکه فضای ساخته نشده همچنان وجود دارد.نتیجه گیریاستفاده از ارزشگذاری خدمات اکوسیستم لزوماً به معنی کاهش ارزش خدمت در روند توسعه نیست، بلکه بدین معنا است که با استفاده از این رهیافت می توان برای بهبود برنامهریزی توسعه برای حفظ و بهبود کیفیت اکوسیستم استفاده کرد. درواقع می توان گفت که این رهیافت میتواند بهعنوان یک حلقه واسط برای پیوند دادن بخشهای انسانشناختی و بخش بومشناختی تحت یک چارچوب برنامهای و مدیریتی واحد مورداستفاده قرار گیرد.http://dorl.net/dor/20.1001.1.26767082.1400.12.1.2.3 تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
70 - ارزیابی میزان تغییرات کمی منابع آب سطحی متأثر از زلزله سرپل ذهاب با استفاده از دادههای ماهوارهای
امجد ملکی علی خزایی علی عبدالملکیپیشینه و هدف زلزله علاوه بر اثرهای مخرب بر سازههایی که به دست انسان ساخته شده اند، بر منابع آب های سطحی نیز اثرات متفاوت دارد. همواره رخداد زلزلهها بسته به شدت، زمان، جهت و عمق آن، باعث افزایش یا کاهش دبی آب می شود. حتی ممکن است باعث جریان یافتن آب چشمهای شود که سا أکثرپیشینه و هدف زلزله علاوه بر اثرهای مخرب بر سازههایی که به دست انسان ساخته شده اند، بر منابع آب های سطحی نیز اثرات متفاوت دارد. همواره رخداد زلزلهها بسته به شدت، زمان، جهت و عمق آن، باعث افزایش یا کاهش دبی آب می شود. حتی ممکن است باعث جریان یافتن آب چشمهای شود که سالیان سال خشک شده است. استفاده از فن آوری سنجش ازدور در علوم مختلف زمین به دلیل پوشش وسیع تصاویر ماهواره ای، بهنگام بودن تصاویر و هزینه پایین آن نسبت به روش های زمینی بسیار متداول است. همچنین از قابلیت های مهم و منحصربه فرد داده های رقومی ماهواره ای، دارا بودن قدرت تفکیک زمانی، مکانی، طیفی و رادیومتریک می باشد. از آنجایی که در برخی موارد اطلاعات بدست آمده از یک سنجنده به تنهایی پاسخگوی نیازهای مورد نظر نیست. علیرغم اینکه داده های چند طیفی اپتیک اطلاعات غنی طیفی را از عوارض مختلف به ما می دهد، اما به طور قابل توجهی تحت تاثیر عوامل محیطی مانند دود، مه، ابر و میزان نور خورشید قرار می گیرد. برخلاف سنجنده های اپتیک، داده های رادار با روزنه مجازی (SAR) با مستقل بودن از شرایط آب و هوایی و تابشی مختلف و هم چنین حساسیت پراکنش سیگنال های آن به پارامتر های تارگت همانند ساختار (شکل، جهت گیری، اندازه)، میزان زبری و میزان رطوبت عوارض می توانند اطلاعات بیش تری را از منطقه مورد مطالعه فراهم آورد اما از سوی، تصاویر راداری نمی توانند جزئیات و لبه اشیاء را به وضوح مشخص کنند. بنابراین ترکیب خصوصیات مختلف از تصاویر اپتیک و داده های راداری با استفاده از تکنیک های تلفیق تصویر، می تواند یک دید کامل تر از تارگت مورد نظر نمایش داده و دقت و اعتمادپذیری بالاتری برای نتیجه های بدست آمده از این روش ارائه دهد. بنابراین درتحقیق حاضرجهت نیل به هدف فوق با استفاده از داده های ماهواره ای و روش ترکیب تصاویر، دیتاها به گونه ای یکسان سازی گردیده که بتوانند درکنار همدیگردرقالب یک دیتاست برای پردازش ها مورد استفاده قرار گیرند.مواد و روش ها از روش ترکیب تصاویر ماهواره ای تغییرات کمی منابع آب سطحی متاثرازلزله شهرستان سرپل ذهاب در بازه زمانی 7 روزه 11/11/2017 تا 17/11/2017 با استفاده از داده های راداری (S_1A-IW-SLC)، با بیس لاین مکانی 100 متر و داده های اپتیکی لندست 8 (OLI)، و با اعمال تکنیک های سنجشازدور و شاخص های تشخیص تغییرات منابع آب از جمله شاخص نرمال شده تفاضل پوشش گیاهی (NDVI) و شاخص اصلاح شده اختلاف آب نرمال شده (MNDWI) در محیط نرمافزار انوی ENVI و سپس تجزیهوتحلیل در محیط نرمافزار ArcGIS بهدستآمده است.نتایج و بحث بررسی نتایج تغییرات کمی منابع آب های سطحی نشان می دهد که در بازده زمانی 7 روزه بعد از رخداد زلزله در محدوده مورد مطالعه بیشترین میزان تغییرات کمی(بصورت کاهشی) در سدهای (تنگه حمام و سد گیلان غرب) اتفاق افتاده است. بگونه ای که سد تنگه حمام دچار کاهشی به مقدار 0.13 مترمربع و سد گیلان غرب کاهشی به مقدار 0.07 مترمربع بوده. همچنین تغییرات کمی بصورت افزایشی در سطح (سراب گرم سرپل ذهاب (منبع آب شرب منطقه)، رودخانه سیروان و مسیل ها)، اتفاق افتاده و در مجموع به مقدار 7523421 مترمربع تغییرات در سطح منابع آب های سطحی منطقه مورد مطالعه بعد از رخداد زلزله وجود داشته است.نتیجه گیری رخداد زلزله باعث افزایش خروج آب های زیرزمینی و کم شدن حجم سطح سدهای منطقه و تغذیه رودخانههای سطحی منطقه ازجمله(رودخانه سیروان) و درنهایت موجب تلف شدن آب گردیده و در بعضی از مکانها باعث خشک شدن چشمه ها و لطمه زدن به شرایط نرمال زندگی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
71 - بررسی اثر آتش سوزی در مراتع بر تغییرات کربن آلی خاک با استفاده از شاخص های مبتنی بر سنجشازدور
سمیه ساعتی زارعی بهناز عطائیانپیشینه و هدف مراتع جزء آن دسته از زیست بوم های طبیعی هستند که بخش مهمی از ذخایر کربن خاک را به خود اختصاص داده اند و علاوه بر آن بهعنوان ذخیره ژنتیکی بسیار متنوعی، تضمین کننده پویایی اکوسیستم می باشند. آتش سوزی یک عامل طبیعی در مراتع به شمار می رود که طی آن اکثر پوشش أکثرپیشینه و هدف مراتع جزء آن دسته از زیست بوم های طبیعی هستند که بخش مهمی از ذخایر کربن خاک را به خود اختصاص داده اند و علاوه بر آن بهعنوان ذخیره ژنتیکی بسیار متنوعی، تضمین کننده پویایی اکوسیستم می باشند. آتش سوزی یک عامل طبیعی در مراتع به شمار می رود که طی آن اکثر پوشش های طبیعی موجود می سوزند. بررسی اثرات مثبت و منفی آتش سوزی بر اکوسیستم بهویژه بر خصوصیات خاک محققین را بر آن داشته تا به دنبال روش های جایگزینی، بهجای روش های مستقیم و میدانی که عموماً بسیار پرهزینه و وقت گیر هستند، باشند. ازجمله روش ها و فناوری های نوینی که در زمینه منابع طبیعی بسیار پرکاربرد و مفید هستند می توان به سنجشازدور اشاره کرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر کوتاه مدت آتشسوزی بر ذخیره کربن آلی، اسیدیته و هدایت الکتریکی خاک مراتع در منطقه گنبد همدان و بررسی قابلیت سنجش از دور در برآورد غیرمستقیم کربن خاک سطحی در مراتع نیمه خشک پس از وقوع آتش سوزی است.مواد و روش هادر این تحقیق از هر سایت 20 نمونه خاک از عمق 0-10 سانتی متری (درمجموع 40 نمونه) برداشت شد و با دستگاه GPS مختصات تک تک نقاط نمونه برداری ثبت گردید. نمونهبرداری ها در فاصله 15 الی 20 روز پس از وقوع آتش سوزی در اوایل مهرماه انجام پذیرفت. نمونه ها پس از انتقال به آزمایشگاه جهت اندازه گیری میزان کربن آلی خاک مورداستفاده قرار گرفتند. سپس ارتباط آماری بین مناطق شاهد با مناطق دچار آتشسوزی با آزمون t مستقل موردبررسی و تجزیهوتحلیل قرار گرفت. همچنین برآورد غیرمستقیم میزان کربن آلی خاک سطحی در دو سایت شاهد و دچار آتشسوزی شده و بررسی روند تغییرات آن ها با استفاده از سنجشازدور تصاویر ماهواره ای مورد ارزیابی قرار گرفت. به همین منظور پس از انجام پردازش های لازم بر رویدادههای ماهواره ای، مقادیر متناظر بازتاب طیفی هر پیکسل با نقاط نمونه برداری در طولموجها و شاخص های طیفی مختلف استخراج، و میزان همبستگی و ارتباط رگرسیونی هر یک از آن ها با میزان کربن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج و بحث نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که در بین تمام شاخص ها طیفی تنها شاخص HI با کربن آلی خاک در کوتاه مدت و در منطقه شاهد همبستگی داشته است. همچنین در بین تمام شاخص ها، شاخص های BI، NDBI، NDVI، SAVI، VCI و VHI با مقدار EC در سایت شاهد همبستگی داشتند. در سایت شاهد بین اکثر شاخص های طیفی و EC خاک همبستگی معنی داری وجود داشت که پس از آتش سوزی این همبستگی در سایت آتش سوزی از بین رفته بود. در مورد همبستگی بین pH و شاخص های طیفی مشاهده گردید بین برخی از شاخص های طیفی و pH همبستگی به وجود آمده است. درواقع می توان نتیجه گرفت که آتشسوزی باعث تغییر بزرگی در میزان انعکاس و انتشار امواج از سطح خاک گردیده است به گونه ای که در سایت شاهد شاخص ها با EC همبستگی داشتند اما در سایت آتش سوزی همبستگی بین شاخص ها و EC بهطور کامل از بین رفته است و در عوض بین شاخص ها و pH همبستگی ایجاد گردیده است. همچنین هیچیک از شاخص های طیفی در فروردین 1396 در سایت شاهد با SOC همبستگی مثبت یا منفی معنی داری نداشتند و نتایج بیانگر این موضوع بود که پس از گذشت شش ماه از وقوع آتش سوزی تغییرات کربن خاک بهگونهای نبوده است که بتوان با شاخص های طیفی روند آن را بررسی کرد. در مقایسه نتایج مهر 1395 با نتایج فروردین 1396 در سایت شاهد مشخص گردید که پس از گذشت شش ماه شاخص NBR همبستگی معنی داری با میزان EC پیدا کرده است اما شاخص های BI و VHI همبستگی خود را ازدست داده اند. با توجه به بحث صورت گرفته در مورد شاخص NBR و حضور باند SWIR2 در آن به نظر می رسد باگذشت شش ماه از وقوع آتشسوزی، در سایت شاهد تغییراتی به وجود آمده که منجر به ایجاد همبستگی بین این شاخص و EC خاک گردیده است. ازآنجاکه مقدار انرژی بازتابی از سطح زمین به عوامل متعددی نظیر رطوبت خاک، تغییر محتوی ماده آلی خاک و پوشش سطح وابسته است لذا باید تأثیر این عوامل را در فصل رویش بر روی بازتاب خاک مدنظر قرارداد. عدم تغییر این نتایج پس از گذشت شش ماه می تواند این موضوع را به اثبات برساند که اثرات مثبت و منفی آتش سوزی در دوره ای کوتاهمدت در حد شش ماه از بین نرفته و زمان طولانی تری برای بازگشت شرایط به حالت طبیعی نیاز است.نتیجهگیری مطابق با بررسی های صورت گرفته مشخص گردید که ذخیره کربن آلی خاک در مراتع آتش سوزی شده با مراتع شاهد دارای تفاوت معنیداری نیست. تغییر شکل و تثبیت مواد آلی خاک در اثر آتش توسط محققین زیادی مورد بررسی و توجه قرارگرفته است اما تبدیل و دگرگونی ماده آلی خاک در اثر آتشسوزی، اغلب منجر به نتایج ناهمگون و متفاوتی گردیده است. مشخصشده است در عمق 20-10 سانتی متری آتش سوزی تأثیری در میزان کربن آلی خاک نداشته است اما محققین دیگری مشخص کردند 6 ماه پس از آتشسوزی در خاک های سوخته در مقایسه با خاک های شاهد میزان کربن افزایش داشته است. مشخصشده است که سه ماه پس از آتش سوزی درصد کربن آلی خاک به صورت معنی داری کاهش داشته است. همچنین در بررسی دیگری بر روی اثر آتشسوزی بر کربن آلی خاک مشخصشده است که در منطقه دچار آتش سوزی نسبت به منطقه شاهد در یک سال و دو سال پس از آتش سوزی میزان کربن آلی خاک کاهش معنی داری داشته است. ازآنجاکه اثر آتش سوزی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بهشدت تحت تأثیر شدت آتش سوزی، رطوبت خاک، اقلیم و پوشش گیاهی است. لذا تمام این عوامل منجر به حصول نتایج متفاوت در بررسی تأثیر آتش سوزی بر کربن آلی خاک گردیده است. با توجه به شرایط محیطی، اقلیم، شیب منطقه، بافت و ساختمان خاک و عوامل مرتبط با آتش سوزی نظیر شدت و مدت آن، مقدار کربن خاک تغییر کرده است. برای مثال در صورت وقوع آتشسوزی متوسط شرایط برای رویش مجدد پوشش گیاهی سریع تر فراهم گردیده است اما در صورت وقوع آتش سوزی های شدید به طور کلی تمام لایه آلی سطح خاک از بین رفته است و به مرور کربن کاهش داشته است. همچنین در بررسی همبستگی بین شاخص های طیفی و کربن آلی خاک مشخص گردید تنها شاخص HI با کربن آلی خاک در سایت شاهد معنی دار بوده است اما در سایت دچار آتشسوزی هیچ گونه همبستگی مشاهده نشده است. این امر را می توان به بررسی طیف طولموج های مرئی آبی و سبز در رابطه ریاضی این شاخص بررسی کرد، زیرا تنها در این شاخص از طیف طول موج سبز و آبی استفاده گردیده است. با توجه به نتایج سایر محققین به نظر می رسد تخمین کربن آلی خاک با استفاده از سنجش از دور دارای پیچیدگی های خاصی است. ازآنجاکه کربن آلی خاک با بیشترین تأثیر خود را بر روی رنگ خاک می گذارد، لذا اگر مقدار آن کم باشد با استفاده از سنجش از دور امکان تخمین آن ضعیف است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
72 - طبقه بندی پوشش گیاهی بر اساس شاخص تالابی با استفاده از طبقه بندی شئگرا تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: تالاب انزلی)
مریم حقیقی خمامی محمد جواد تجدد مکرم روانبخش فریبرز جمالزاد فلاحپیشینه و هدف در طول سالیان اخیر تحقیقات زیادی در تالاب انزلی بهعنوان یکی از مهمترین تالاب های عضو کنوانسیون رامسر انجام گرفته است. که با توجه به ماهیت و موقعیت جغرافیایی تالاب از هزینه بالایی برخوردار بوده است. نیاز به شناسایی، طبقه بندی، آشکارسازی، پیش بینی و پیش أکثرپیشینه و هدف در طول سالیان اخیر تحقیقات زیادی در تالاب انزلی بهعنوان یکی از مهمترین تالاب های عضو کنوانسیون رامسر انجام گرفته است. که با توجه به ماهیت و موقعیت جغرافیایی تالاب از هزینه بالایی برخوردار بوده است. نیاز به شناسایی، طبقه بندی، آشکارسازی، پیش بینی و پیشرفت تکنولوژی این امکان را داده تا با هزینه ای بهمراتب کمتر بتوانیم با داده های سنجش از دور و با استفاده از قابلیت هایی چون سهل الوصول بودن، دقت بالا، پوشش وسیع و قابل تکراری بودن ازنظر زمانی و مکانی و استخراج اطلاعات در زمان نسبتاً کم، محیط های طبیعی را با دقت و سرعت بیشتری بررسی کنیم زیرا یکی از مهم ترین مشکلاتی که در مسئله بررسی تغییرات پوشش گیاهی وجود دارد عدم وجود اطلاعات مکاندار دقیق منطقه در طول زمان است. تصاویر ماهواره ای و فناوری سنجش از دور این امکان را فراهم می کند تا با اتکا به اطلاعات تولیدی از آن به برنامه بهتری جهت مدیریت محیطزیست دست یافت. در اﻳﻦ مطالعه طبقه بندی پوشش گیاهی تالاب انزلی با استفاده از تکنیک طبقه بندی ﺷﺊﮔﺮا تصویر ماهواره ﻟﻨﺪﺳﺖ با نمونه برداری زمینی و بر پایه شاخص تالابی گیاهان و همچنین میزان ترکم پوشش گیاهی با تهیه نقشه شاخص پوشش گیاهی (NDVI) مورد بررسی و تجزیه و تحلیل ﻗﺮار ﮔﺮفت. از نقشه های طبقه بندی پوشش گیاهی تالاب می توان در تشخیص میزان و نوع پوشش و برنامه ریزی جهت حفظ و احیا تالاب بهره جست.مواد و روش هادر این مطالعه که تهیه نقشه طبقه بندی پوشش گیاهی بر اساس شاخص تالابی بهعنوان یکی از معیارهای موردنیاز مرزبندی اکولوژیکی تالاب، مدنظر است. ابتدا محدوده های کلی پوشش گیاهی تالاب در ساحل و پیرامون آن شناسایی شد. سپس داده های پوشش گیاهی گونه های آبزی تالاب از مناطق مختلف آبی تالابی در پلات های 0.25 مترمربعی و در محدوده حاشیه خشکی از گونه های خشکی زی حاشیه تالاب به کمک پلات های 1 متر مربعی برداشت شد. در مجموع 42 پلات طی بهار و تابستان 1398 برداشت شد. پس از تهیه تصاویر موردنیاز، آماده سازی آن ها شامل تصحیحات هندسی، اتمسفری، رادیومتریکی و بارزسازی تصویر با استفاده از نرمافزارENVI انجام شد. تصویر ماهواره لندست (Landsat) 8 تیرماه 98 با قدرت تفکیک مکانی 30 متر جهت طبقه بندی پوشش گیاهی و تهیه نقشه شاخص پوشش گیاهی (NDVI) و تصویر ماهواره سنتینل-2 (Sentinel-2) تیرماه 98 به دلیل قدرت تفکیک زمینی 10 متر جهت تلفیق با داده لندست 8 به عنوان داده کمکی در طبقه بندی تصویر مورد استفاده قرار گرفت. ادغام این دو تصویر با حفظ مقادیر طیفی تصویر چند طیفی باعث بهبود قدرت تفکیک مکانی تصویر حاصله میگردد. عملیات طبقه بندی شیء گرا به منظور تفکیک و طبقه بندی بهتر تصویر لندست 8 تلفیق شده با استفاده از نقاط تعلیمی حاصل از نمونه برداری زمینی انجام شد. ارزیابی صحت طبقه بندی با استفاده از نمونه های آزمایشی به عنوان نقاط واقعیت کنترل زمینی، برای هر کلاس بهصورت تصادفی انجام و ماتریس خطای طبقه بندی استخراج گردید.نتایج و بحث ابتدا گیاهان غالب و نماینده وضعیت تالابی آن ها به کمک نمونه گیری در منطقه شناسایی شدند. با محاسبه درصد نسبی پوشش گیاهان غالب در محل نمونه گیری و با توجه به فهرست گونه های گیاهی شناسایی شده و شناسایی شاخص تالابی آنها، گروه های گیاهی تالابی و غیر تالابی تفکیک گردیدند. در مجموع از طبقه بندی گونه های پلات ها (42 قطعه نمونه) تعداد 180 گونه گیاهی در 124 جنس و 48 تیره شناسایی شد. همچنین چهار گروه گیاهان اجباری تالاب (OBL)، گیاهان اختیاری و اجباری تالاب (OBL & FACW)، گیاهان اختیاری خشکی و اختیاری تالاب (FACU & FACW) و گیاهان اختیاری تالاب (FACW) تفکیک گردیدند. تهیه نقشه طبقه بندی پوشش گیاهی از طریق تلفیق نمونه برداری زمینی و طبقه بندی شیء گرا تصویر سنجنده OLI ماهواره لندست سال 98 تلفیق شده است. صحت نقشه های طبقه بندی شده بر اساس مقادیر آمار کاپا و صحت کلی مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان دقت کلی 88.62 درصد و میزان ضریب کاپا برابر با 84 درصد به دست آمد. بر اساس نتایج خروجی طبقه بندی تصویر گروه گیاهان اجباری تالاب در حاشیه پهنه های آبی تالاب (حاشیه تالاب غرب و سرخانکل)، گروه گیاهان اختیاری تالاب بیشتر در حاشیه خشکی تالاب و بهطور عمده در جنوب غربی تالاب (تالاب سیاه کشیم) و پناهگاه حیات وحش چوکام در بخش شرقی تالاب، گروه گیاهان اختیاری و اجباری تالاب با پراکنش کمتر به طور یکنواخت در کل گروه گیاهان اختیاری خشکی و اختیاری تالاب در بخش کوچکی از محدوده و محدوده تالاب در منطقه چوکام، شمال و شمال غرب تالاب مشاهده گردید. بررسی درصد تراکم پوشش گیاهی در سطح تالاب با شاخص NDVI، توزیع پوشش متراکم گیاهی در نواحی مختلف تالاب و محدود شدن سطح آب بستر تالاب را نشان میدهد.نتیجه گیری نتایج بررسی تصاویر ماهواره ای و طبقه بندی آن ها با توجه به نمونه های زمینی نشان می دهد که گسترش و پراکندگی گیاهان اجباری تالاب (OBL) محدود به پهنههای آبی تالاب است، به طوری که بیشترین پراکنش این گیاهان مربوط به پهنه آبی تالاب غرب و سرخانکل می شود. گسترش گونه های اختیاری تالاب (FACW) در پهنه های خشکی تالاب است که نشان از خشک شدن بیشتر مناطق تالاب در قسمت سیاه کشیم (جنوب غربی) و چوکام (شرق) است. طبقه بندی تصاویر ماهواره ای و درصد حضور هر یک از گروه ها در آن نشان داد که گروه اراضی کشاورزی (با سطح حضور 23.9 درصد) و گروه گونه های اختیاری تالاب (FACW) (با سطح حضور 23.6 درصد و غالباٌ گونه های نی، توسکا، بید) بالاترین درصد گروه های طبقه بندی پوشش محدوده تالاب انزلی را به خود اختصاص دادهاند. این امر ضمن بیان حضور بیشتر گونه های اختیاری تالاب در مقایسه با گونه های اجباری تالاب (OBL) (با سطح حضور 10.1 درصد) و سطح اشغال اراضی زراعی، به روشنی خشک شدن تالاب را نشان می دهد. درصد پوشش گیاهی در سطح تالاب نیز با شاخص پوشش گیاهی (NDVI) بررسی گردید که بیشترین آن متعلق به پوشش گیاهی متراکم است. با توجه به اینکه تصویر ماهواره ای مربوط به فصل تابستان است، نشانگر توزیع پوشش گیاهی در نواحی مختلف تالاب و سطح آب بستر تالاب است که نشان از کاهش میزان سطوح آبی تالاب دارد. بررسی پوشش های گیاهی و تغییرات اکولوژیک آن ها بهصورت دوره ای، اطلاعات مفیدی از تغییرات منابع آبی و اکولوژیک تالاب جهت برنامه ریزی در حفظ و نگهداری آن به عنوان یک اکوسیستم مهم در منطقه در اختیار مدیریان و برنامه ریزان قرار می دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
73 - برآورد تبخیر تعرق واقعی در باغات پسته با استفاده از الگوریتم سبال و مقایسه آن در سه سیستم آبیاری مختلف
سهیل رادیومپیشینه و هدف طی صدسال گذشته، حدود 90 درصد از سرانه آب تجدید پذیر کشور کاهش یافته است. از منابع آب تجدیدشونده کشور حدود 90 درصد آن به بخش کشاورزی اختصاص دارد. با افزایش سطح زیر کشت باغات پسته و افزایش تقاضا برای آب ازیکطرف و محدودتر شدن منابع آبی در منطقه، عدم تعادل بی أکثرپیشینه و هدف طی صدسال گذشته، حدود 90 درصد از سرانه آب تجدید پذیر کشور کاهش یافته است. از منابع آب تجدیدشونده کشور حدود 90 درصد آن به بخش کشاورزی اختصاص دارد. با افزایش سطح زیر کشت باغات پسته و افزایش تقاضا برای آب ازیکطرف و محدودتر شدن منابع آبی در منطقه، عدم تعادل بین عرضه و تقاضای آب بهشدت در حال افزایش است. در این راستا، مهمترین گام پیشگیری از هدر رفت آب، توزیع یکنواخت آب در سطح مزرعه، آبیاری بهینه و متناسب با نیاز آبی گیاه در هر مرحله از رشد است. حدود 99 درصد آب جذبشده توسط گیاه صرف پدیده تبخیر و تعرق می گردد. لذا، شناخت این پدیده و برآورد دقیق آن می تواند در تعیین نیاز آبی گیاهان نقش بسزایی داشته باشد. اندازه گیری تبخیر تعرق واقعی پوشش گیاهی، خارج از شرایط آزمایشگاهی دشوار است. روش های تجربی زیادی برای برآورد تبخیر تعرق واقعی و پتانسیل با استفاده از داده های هواشناسی و اقلیمی به وجود آمده است. اما اکثر این روشها تنها قادر به برآورد تبخیر تعرق پتانسیل می باشند و مقدار واقعی تبخیر تعرق را برآورد نمی نمایند. در مقابل، روشهای مبتنی بر سنجشازدور ایجاد شده است که راه حل مناسبی برای برآورد تبخیر تعرق واقعی در سطح پوشش گیاهی می باشند. تصاویر ماهوارهای با قابلیت پوشش سراسری و دید تکراری، امکان پایش تبخیر تعرق را در سطح مزارع و در طول دوره رویش گیاه فراهم آورده اند. تحقیقات مختلفی در داخل و خارج از کشور در زمینه برآورد تبخیر تعرق واقعی اراضی کشاورزی با استفاده از تصاویر ماهواره ای انجامشده است، که حاکی از دقت قابل قبول این روش بوده است. اما عمده این تحقیقات در مربوط به مزارع کشاورزی است و تحقیقات قابلتوجهی در زمینۀ برآورد تبخیر تعرق در سطح باغ انجامنشده است. پوشش گیاهی در سطح مزارع در مقایسه با باغات یکدست و همگن است، بنابراین برآورد شاخص پوشش گیاهی که از ورودی های مدل سبال است در مزارع کشاورزی ساده تر از باغات انجام میگیرد که می تواند بر دقت نهایی تأثیر گذار باشد. بنابراین هدف اصلی این تحقیق برآورد مقدار تبخیر تعرق در سطح باغات با استفاده از الگوریتم سبال و ارزیابی دقت برآورد است. علاوه بر این در این تحقیق، از اندازهگیری روش مستقیم بیلان آبی با استفاده از داده های سنسورهای رطوبت خاک موجود در قسمت های مختلف باغ، برای ارزیابی دقت استفاده شده است. استفاده از این روش قابلیت اطمینان به نتایج و ارزیابی دقت انجامشده را افزایش می دهد.مواد و روش هاتحقیق حاضر در باغات پسته شهرستان زرندیه استان مرکزی انجام شده است. باغ ها دارای سیستمهای آبیاری غرقابی، قطره ای رو سطحی و قطره ای زیرسطحی بوده اند. تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از دو روش بیلان آبی و الگوریتم سبال برآورد شده است. از داده های هواشناسی ایستگاه سینوپتیک فرودگاه امام او تصاویر ماهواره ای لندست 8 برای برآورد تبخیر تعرق به کمک الگوریتم سبال استفاده شده است. تبخیر و تعرق واقعی در زمان های گذر ماهواره در طول فصل رشد برآورد شده است. برای انتخاب پیکسل های سرد و گرم در الگوریتم سبال، از روش نیمه اتوماتیک پیشنهادشده توسط اولمدو استفاده شد که استفاده از نظر کاربر را در انتخاب پیکسل های سرد و گرم به حداقل می رساند. برای ارزیابی دقت نتایج برآورد تبخیر و تعرق، از اطلاعات سنسورهای رطوبت خاک موجود در سطح باغ استفاده شده است. تعداد 28 سنسور رطوبت خاک را در بخش های مختلف باغ اندازه گیری می نمایند. با استفاده از مقادیر رطوبت خاک سنسورها، مقدار تبخیر تعرق واقعی با استفاده از روش بیلان آبی برآورد شد و بهعنوان مقدار مرجع مورداستفاده قرار گرفت.نتایج و بحث مقایسه نتایج حاصل از الگوریتم سبال و روش بیلان آبی نشان داد که الگوریتم سبال توانسته است با خطای RMS 0.57 مقدار تبخیر تعرق واقعی را در قسمتهای مختلف باغ برآورد نماید. علاوه بر این همبستگی بین مقادیر برآورد شده توسط دو روش برابر 0.82 بوده است که نشاندهنده قابلیت مناسب الگوریتم سبال در برآورد مقادیر تبخیر و تعرق است. همبستگی بین مقدار تبخیر و تعرق واقعی برآورد شده از مدل سبال و تبخیر و تعرق مرجع برابر 0.76 به دستآمده است. تغییرات مقدار تبخیر و تعرق در قسمت های مختلف باغ و نیز باغ های دارای سیستم های آبیاری مختلف غرقابی، قطرهای رو سطحی و قطرهای زیرسطحی بررسیشده است. نتایج نشان داده است، باغ دارای آبیاری زیرسطحی به طور متوسط کمترین میزان تبخیر تعرق را در تاریخهای مختلف از خود نشان داده است. با توجه به آنکه تبخیر تعرق معادل مجموع مقدار تبخیر از سطح خاک و تعرق از سطح گیاه است می توان، این مقدار کاهش را به کاهش تبخیر از سطح خاک نسبت داد. علاوه بر این، در همه تاریخ ها ناهمسانی تبخیر تعرق در قسمت های مختلف باغ های دارای سیستم آبیاری یکسان قابلمشاهده است. بهعنوان نمونه در باغ با روش آبیاری غرقابی، بخش هایی از باغ تبخیر تعرق پایینی نشان می دهند که می تواند ناشی از عدم تسطیح سطح باغ و عدم دریافت رطوبت مناسب در این نواحی باشد. بدیهی است همین مقدار رطوبت در سایر بخش های باغ تجمع نموده و از طریق نفوذ عمقی از دسترس خارج می گردد. این توزیع غیریکنواخت در باغ با روش آبیاری رو سطحی نیز مشاهده می شود. به عنوان نمونه بخش میانی باغ دارای آبیاری رو سطحی همواره مقدار تبخیر تعرق بالاتری را نشان می دهد که می تواند نشان دهنده هدر رفت آب در این بخش از باغ، ناشی از عملکرد بیش از نیاز نازلهای رطوبت باشد. برای ارزیابی بهتر اختلاف تبخیر تعرق در روش های مختلف آبیاری، مقدار متوسط، حداقل، حداکثر و انحراف معیار مقادیر تبخیر تعرق در باغ های مربوط به سه سیستم آبیاری مختلف محاسبه شده است. نتایج نشان داد در تمام تاریخ ها مقادیر دامنه تغییرات و انحراف معیار تبخیر تعرق در سیستم آبیاری غرقابی بیشتر از سایر روشها بوده است که به خوبی نشان دهنده عدم آبیاری یکنواخت در سطح باغ است.نتیجه گیری نتایج تحقیق حاکی از دقت مناسب الگوریتم سبال در برآورد تبخیر تعرق واقعی باغات بوده است. به طوری که در مقایسه با روش بیلان آبی همبستگی 0.82 و خطای 0.57 داشته است. علاوه بر این، مقایسه وضعیت رطوبت در قسمت های مختلف باغ و نیز باغ های دارای سیستم آبیاری مختلف نشان داده است که با استفاده از برآورد تبخیر و تعرق به کمک تصاویر ماهواره ای میتوان اطلاعات مناسبی از نحوه توزیع رطوبت در سطح باغ دست یافت. این داده ها، اطلاعات ارزشمندی در خصوص مدیریت بهینه منابع آب و افزایش کارایی آبیاری فراهم می نماید. با استفاده از روش های آبیاری زیرسطحی می توان به صورت مؤثری هدر رفت آب آبیاری ناشی از تبخیر از سطح خاک را کاهش داد. نتایج تحقیق نشان داده است که در مناطقی که دسترسی به اطلاعات سنسورهای رطوبت خاک و یا روشهای اندازه گیری مستقیم تبخیر و تعرق وجود ندارد، استفاده از الگوریتم سبال و روش های سنجش از دور میتواند اطلاعات مناسبی را جهت مدیریت بهینه منابع آبی فراهم نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
74 - شناسایی و اعتبارسنجی مناطق بالقوه خطر سیلاب با استفاده از تکنیک آنالیز تصمیم گیری چند معیاره (MCDA) و پردازش داده های راداری سنتینل1
علی مهرابی محسن پورخسروانی فریبا پورزارعی جلال آبادیامروزه به دلیل تغییرات آب و هوایی و رخداد بارندگیهای سیلآسا، مخاطره سیلاب یکی از معظلات مهم در مناطق خشک محسوب میشود. شهرستان زرند در استان کرمان یکی از این مناطق محسوب میشود که متاثر از این پدیده، متحمل صدمات زیادی در بخشهای زیربنایی و کشاورزی شده است. هدف از این أکثرامروزه به دلیل تغییرات آب و هوایی و رخداد بارندگیهای سیلآسا، مخاطره سیلاب یکی از معظلات مهم در مناطق خشک محسوب میشود. شهرستان زرند در استان کرمان یکی از این مناطق محسوب میشود که متاثر از این پدیده، متحمل صدمات زیادی در بخشهای زیربنایی و کشاورزی شده است. هدف از این پژوهش شناسایی و تعیین مناطق بالقوه خطر سیلاب با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و GIS است. در این راستا از هشت معیار جهت تهیه شاخص خطر سیلاب استفاده شد، این پارامترها شامل معیار جریان تجمعی، قابلیت تخلیه، ارتفاع، فاصله از آبراهه، پوشش زمین، ضریب رواناب، شیب و زمین شناسی میشود. لایههای مذکور در محیط GIS پس از تشکیل ماتریس مقایسات زوجی بر اساس روش Fuzzy-AHP وزندهی و تلفیق شدند. سرانجام، با توجه به شاخص خطر سیلاب (FHI) نقشه خطر سیلاب مربوط به منطقه مورد مطالعه تهیه شد. نتایج حاصله نشان میدهد که در حدود 5 درصد از محدوده مورد مطالعه را خطر بسیار بالا (18800 هکتار)، 23 درصد خطر بالا (94100 هکتار)، 44 درصد خطر متوسط (179700 هکتار)، 22 درصد خطر کم (88200 هکتار) و 6 درصد بسیار کم (23100 هکتار)، تشکیل می-دهد. محدودههای خطر بالا و خیلی بالا بیشتر در دشت و محدودههای کشاورزی واقع شدهاند. نتایج حاصل نشان می دهد که علاوه بر زمین های کشاورزی بسیاری از مناطق مسکونی به ویژه در روستاها در معرض خطر سیلاب قرار دارند. به منظور اعتبارسنجی نقشه خطر سیلاب ایجاد شده، از نقشه مناطق سیلزده حاصل از روش حد آستانه استفاده شد. مقایسه این دو نشان می دهد که حدود 32 و 49 درصد از مساحت کل مناطق سیلزده به ترتیب در طبقات با خطر بالا و خطر بسیار بالا قرار دارد. نتایج حاصل نشان داد که استفاده از روش تحلیل چند معیاره مبتنی بر GIS میتواند به طور موثر در تجزیه و تحلیل خطر سیلاب کارآمد باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
75 - ارزیابی شاخص های مبتنی بر سنجش از دور در پایش خشکسالی شهرستان نی ریز
محمد شعبانیپیشینه و هدف اطلاع از میزان و شدت خشکسالی در یک منطقه و برنامه ریزی جهت کاهش اثرات آن یکی از مهم ترین اصول مبارزه با خشکسالی است. پایش و مدیریت خشکسالی در یک منطقه با استفاده از داده های سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای به عنوان یک ابزار مناسب در پایش زمانی و مکانی خش أکثرپیشینه و هدف اطلاع از میزان و شدت خشکسالی در یک منطقه و برنامه ریزی جهت کاهش اثرات آن یکی از مهم ترین اصول مبارزه با خشکسالی است. پایش و مدیریت خشکسالی در یک منطقه با استفاده از داده های سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای به عنوان یک ابزار مناسب در پایش زمانی و مکانی خشکسالی کشاورزی می باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی کارآیی داده های سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای در پهنه بندی خشکسالی کشاورزی در سالهای 1379 تا 1400 در شهرستان نی ریز است. برای این منظور سه شاخص وضعیت پوشش گیاهی (VCI)، شاخص وضعیت دمایی (TCI) و شاخص سلامت پوشش گیاهی (VHI) از روی تصاویر ماهواره ای مودیس برای برای دوره زمانی مورد نظر استخراج و نتایج حاصل از این شاخص ها با مقادیر شاخص بارش استاندارد (SPI)، در دوره های زمانی 1، 3 6، 9، 12، 18، 24 و 48 ماهه مقایسه گردید.مواد و روش ها منطقه مورد مطالعه در این تحقیق شهرستان نی ریز واقع در جنوب شرق استان فارس با وسعت 10787 کیلومتر مربع و جزء یکی از زیرحوزههای آبخیز دریاچه بختگان محسوب می گردد. متوسط ارتفاع منطقه 1798 متر، حداکثر ارتفاع منطقه 3235 متر و حداقل ارتفاع 1476 متر از سطح دریا می باشد. متوسط بارندگی، درجه حرارت و تبخیر و تعرق سالانه حوزه به ترتیب 204.8 میلیمتر، 19 درجه سانتیگراد و 1058.3 میلیمتر میباشد. در این تحقیق از داده های بارندگی ایستگاه سینوپتیک نی ریز در طول دوره آماری 22 ساله (1400-1379) برای محاسبه شاخص بارش استاندارد (Standardized Precipitation Index, SPI) در دوره های زمانی 1، 3، 6، 9، 12، 18، 24 و 48 ماهه استفاده شد. سپس 3 شاخص مبتنی بر تصاویر ماهواره ای شامل شاخص وضعیت پوشش گیاهی (Vegetation Condition Index, VCI)، شاخص وضعیت دمایی (Temperature Condition Index, TCI) و شاخص سلامت گیاه (Vegetation, VHI Healthy Index) از روی داده های سنجده مودیس برای ماه اردیبهشت ماه از سال 2008 تا 2021 استخراج و با مقادیر شاخص بارش استاندارد (SPI) در دوره های زمانی 1، 3 6، 9، 12، 18، 24 و 48 ماهه بر اساس ضریب همبستگی پیرسون مقایسه گردید. در نهایت مناسب ترین شاخص خشکسالی مبتنی بر تصاویر ماهواره ای از بین شاخص ها انتخاب و درصد طبقات خشکسالی بر اساس شاخص منتخب در منطقه مورد مطالعه مشخص شد.نتایج و بحث محاسبه مقادیر شاخص SPI با استفاده از نرم افزار شاخص های خشکسالی (Drought Indices Package, DIP) در دوره های زمانی 1، 3، 6، 9، 12، 18، 24 و 48 ماهه در دوره آماری 1400-1379 نشان داد که روند منحنی ها در بعضی سال ها کاهشی و در بعضی سال ها افزایشی و در اغلب سال ها تقریباً نرمال بوده است. بطور میانگین درصد وقوع خشکسالی ها و ترسالی ها بر اساس شاخص SPI در دوره های زمانی مختلف در طول دوره آماری 68 درصد در شرایط نرمال، 18 درصد در شرایط ترسالی و 16 درصد در شرایط خشکسالی قرار دارد. نتایج حاصل از محاسبه شاخص SPI در دوره های زمانی مختلف بر اساس داده های ایستگاه های سینوپتیک و داده های سنجش از دور مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بدین منظور مقادیر حاصل از تمامی شاخص های مبتنی بر تصاویر ماهواره ای شامل VCI، TCI و VHI استخراج و اقدام به مقایسه و بررسی ضریب همبستگی آن ها با شاخص زمینی SPI در دوره های زمانی 1، 3، 6، 9، 12، 18، 24 و 48 گردید. مقادیر شاخص VCI در سال 1387 دارای کمترین مقدار (1/32 درصد) و در سال 1399 دارای بیشترین مقدار (41.3 درصد) در طول اردیبهشت ماه می باشد. بنابراین بر اساس مقدار شاخص VCI در طول دوره آماری در سال 1387 شرایط خشکسالی شدید در منطقه حاکم بوده و در سال 1399 پوشش گیاهی مطلوب تر و شرایط ترسالی بر منطقه حاکم بوده است. نتایج به دست آمده از شاخص SPI در دوره های زمانی مختلف نیز موید این نکته است که شدیدترین خشکسالی و ترسالی در طول دوره آماری مورد مطالعه به ترتیب در دو سال 1387 و 1399 در منطقه رخ داده است. علاوه بر این شاخص VCI بیشترین همبستگی با شاخص SPI در دوره های زمانی مختلف دارد و با همه دوره های زمانی SPI رابطه معنی داری دارد. شاخص TCI همبستگی معنی دار با هیچ یک از دوره های زمانی ندارد و رابطه همبستگی ضعیفی با شاخص SPI در دوره های زمانی مختلف دارد. علاوه بر این شاخص VHI تنها با دوره های زمانی یک، سه، شش و دوازده ماهه همبستگی معنی دار در سطح پنج درصد دارد و میزان همبستگی آن با شاخص SPI در دوره های زمانی مختلف به مراتب کمتر از شاخص VCI است. توزیع مکانی شدت خشکسالی براساس مقادیر شاخص های مورد مطالعه در اردیبهشت ماه 1387 نشان داد که قسمت های شرقی منطقه که در ارتفاعات پایین نیز قرار دارد بیشتر تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفته است. بررسی مساحت تحت تاثیر طبقات خشکسالی بر اساس شاخص TCI در سال 1387 نشان داد که در منطقه مورد مطالعه خشکسالی بسیار شدید و شدید وجود ندارد، 11درصد منطقه دچار خشکسالی متوسط، 22 درصد سطح دچار خشکسالی خفیف و 67 درصد نیز فاقد خشکسالی می باشد. بر اساس شاخص VCI در تاریخ مورد نظرسطح خشکسالی بسیار شدید 0.14 درصد، شدید 0.33 درصد، متوسط 17 درصد، خفیف 77 درصد و فاقد خشکسالی 6 درصد است. همچنین بر اساس شاخص VHI خشکسالی بسیار شدید و شدید و خفیف در منطقه مورد مطالعه وجود ندارد و فقط 9 درصد سطح منطقه دچار خشکسالی متوسط و 91 درصد نیز فاقد خشکسالی می باشد. توزیع مکانی شدت خشکسالی بر اساس مقادیر شاخص های مورد مطالعه در اردیبهشت ماه 1399 نشان می دهد که در منطقه مورد مطالعه بر اساس شاخص TCI در تاریخ مورد نظر خشکسالی بسیار شدید و شدید وجود ندارد و 5 درصد سطح منطقه دارای خشکسالی متوسط، 22 درصد خشکسالی خفیف و 73 درصد نیز فاقد خشکسالی می باشد. بر اساس شاخص VCI در تاریخ مورد نظر درصد خشکسالی بسیار شدید 0.5 درصد، شدید 0.8 درصد، متوسط 5 درصد، خفیف 31 درصد و فاقد خشکسالی 62 درصد است. همچنین بر اساس شاخص VHI در اردیبهشت ماه 99 مقدار 0.2 درصد سطح منطقه دارای خشکسالی متوسط، 30 درصد دارای خشکسالی خفیف و 69 درصد نیز فاقد خشکسالی است بر اساس این شاخص خشکسالی بسیار شدید و شدید در منطقه وجود ندارد.نتیجه گیری پدیده خشکسالی یکی از مهم ترین بلایای طبیعی است که هرساله میلیون ها نفر از جمعیت جهان و قسمت های عظیمی از آن را مورد حمله خود قرار می دهد. این پدیده که به صورت آرام شروع و ماهیتی خزنده دارد می تواند باعث ایجاد خسارت های فراوان در بخش های کشاورزی و منابع طبیعی و محیط زیست گردد. اطلاع از نحوه وقوع و تهیه نقشه های شدت خشکسالی بر اساس روش های نوین و جدید تاثیر بسیار مثبت و جدی در مدیریت خشکسالی در یک منطقه دارد. یکی از روش های جدید و پرکاربرد در پایش زمانی و مکانی خشکسالی استفاده از شاخص های خشکسالی مبتنی بر تصاویر ماهواره ای است که اخیرا نیز در مباحث مربوط به خشکسالی از آن استفاده می شود. نتایج حاصل از تحلیل شاخص SPI نشان داد که در اکثر دوره های زمانی شدیدترین خشکسالی و ترسالی در طول دوره مورد مطالعه به ترتیب در سال های 1387 و 1399 رخ داده است. همچنین نتایج نشان داد که شاخص TCI همبستگی معنی دار با هیچ یک از دوره های زمانی ندارد و همبستگی ضعیفی با شاخص SPI در دوره های زمانی مختلف دارد. شاخص VHI با دوره های زمانی یک، سه، شش و دوازده ماهه همبستگی معنی دار در سطح پنج درصد دارد و همبستگی آن با شاخص SPI در دوره های زمانی مختلف کمتر از شاخص VCI است. مقدار شاخص VCI در سال 1387 دارای کمترین مقدار (32.1 درصد) و در سال 1399 دارای بیشترین مقدار (41.3 درصد) در طول ماه اردیبهشت بوده است که با نتایج به دست آمده از شاخص SPI در منطقه مطابقت دارد. از طرفی این شاخص بیشترین همبستگی با شاخص SPI در دوره های زمانی مختلف دارد که همبستگی آن در سطح یک درصد معنی دار است و به عنوان شاخص ماهواره ای مناسب جهت پایش زمانی و مکانی خشکسالی در شهرستان نی ریز انتخاب می گردد. مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق با نتایج تحقیقات دیگر محققان، نشان از دقت بسیار خوب شاخص های سنجش از دور در پایش خشکسالی دارد. بنابراین استفاده از فن آوری سنجش از دور در پایش خشکسالی در مناطقی که فاقد ایستگاه های هواشناسی یا دارای ایستگاه های هواشناسی با تراکم کم یا به صورت پراکنده هستند پیشنهاد می گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
76 - شناسایی مناطق کارست و میزان گسترش آن با استفاده از سنجشازدور و سیستماطلاعاتجغرافیایی در حوضۀ آبریز ظالم رود ساری در مازندران، ایران
محمدعلی قلی نتاج ملکشاه داود جهانی سیدرمضان موسوی نادر کهنسال قدیم وند سیدحمید وزیریپیشینه و هدف سیمای مرکبی از همه ناهمواریها، اشکال، فضای خالی و پدیدههایی که در اثر خورندگی آب در سطح و در زیر سطح زمین در سازندهای زمینشناسی قابلحل مختلف ایجاد میشوند را کارست گفته که تقریباً 15 درصد از سنگهای رخنمون یافته جهان را در برگرفتهاند. علیرغم اهمیت منا أکثرپیشینه و هدف سیمای مرکبی از همه ناهمواریها، اشکال، فضای خالی و پدیدههایی که در اثر خورندگی آب در سطح و در زیر سطح زمین در سازندهای زمینشناسی قابلحل مختلف ایجاد میشوند را کارست گفته که تقریباً 15 درصد از سنگهای رخنمون یافته جهان را در برگرفتهاند. علیرغم اهمیت مناطق کارستی در ادوار گذشته، امروزه، مطالعه، شناسایی، تحلیل مکانی و مدیریت این مناطق، موردتوجه جدی زمین شناسان، هیدرولوژیستها، هیدروژئولوژیست ها، اکوتوریست ها، ژئوتوریست ها و زیستمحیطی در مقیاسهای گوناگون است. از طرفی با توجه به برخی از شرایط ویژه مانند بحران آب و یافتن نقاط دارای ذخایر آبی پایدار و یا مناطق مناسب جهت احداث سدها و سایر سازههای با ریسک کم و ضریب اطمینان بالا، شناسایی مناطق کارستی از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین پدیده کارست در ابعاد گوناگون، از دیدگاه زمینشناسی و ژئومورفولوژی نیز دارای جایگاه ویژهای است، زیرا علل و چگونگی فرآیندها و اشکال انحلالی و گسترش آنها بر سنگها و کانیها دارای اهمیت بسیار بالایی است. شرق مازندران بهویژه در محدوده موردمطالعه، ازلحاظ زمینشناسی یکی از مناطق دارای پتانسیل فرآیند کارستی بوده و با توجه به شرایط محیطی بهخصوص وضعیت پوشش گیاهی و راههای دسترسی، کمتر موردمطالعه قرارگرفته است. بر این اساس، این مطالعه، بهمنظور شناسایی مناطق کارستی و میزان گسترش آنها با استفاده از روش سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی در حوضۀ ظالم رود ساری در استان مازندران در شمال ایران متمرکز است.مواد و روشها بهمنظور شناسایی مناطق کارستی و ویژگیهای فیزیکوشیمیایی آبخوانهای موجود، ابتدا لازم بود مناطق کارستی شناسایی و سپس وضعیت فیزیکوشیمیایی آن ارزیابی میگردید. در گام نخست، با استفاده از دادههای ماهوارهای لندست Landsat، استر ASTER و SRTM، نقشههای زمینشناسی، اطلاعات آبوهوایی و بازدیدهای میدانی، عوامل مؤثر بر کارستی شدن که شامل نوع سنگ، خطوارهها نظیر گسلها و شکستگیها، پوشش گیاهی، آبوهوا، وضعیت آبراههها و شیب توپوگرافی هستند، استخراج شدهاند. قابلذکر است که در این گام، برای به دست آوردن نتیجه بهتر، از منطق فازی و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شده است. در گام دوم، بهمنظور بررسی وضعیت فیزیکوشیمیایی آبخوان، پارامترهای شیمیایی برخی از چشمهها، مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته و پارامترهای انحلالی، ضرایب اشباعی، منشأ مواد شیمیایی محلول در آب و سیستم کلی جریان در آبخوانهای موجود مشخص شده است. در این مطالعه، تعیین ترکیب و پراکندگی سنگی، بر اساس بازدیدهای میدانی و به کمک نقشههای زمینشناسی یکصد هزارم بهشهر و ساری که زمین مرجع شدهاند، انجام شده است. برای استخراج خطوارههای ناشی از شکستگیها، از سه روش دستی، خودکار و نیمه اتوماتیک استفاده شده است. در روش دستی، با اعمال فیلترهای High Pass، PCA و ترکیب رنگی دادههای ماهوارهای لندست-8، خطوارهها بارزسازی و استخراج شدهاند. در روش اتوماتیک، از الگوریتم Segment Tracing Algorithm (STA) در نرمافزار PCI، کمک گرفته شده است. در الگوریتم STA، پیکسلهای خطی بر اساس اختلاف درجه خاکستری شناسایی و سپس بر اساس پارامترهای RADI، GTHR، LTHR، FTHR، ATHR و DTHR به بردار تبدیل گردیدهاند. جهت تشخیص و استخراج وضعیت پوشش گیاهی، از شاخص Normalized Difference Vegetation Index (NDVI) بر روی دادههای سنجنده OLI از ماهواره لندست-8، کمک گرفته شده است. آبراههها، با کمک اکستنشن ArcHydro در GIS شناسایی گردیدند. برای تولید DEM موردنیاز، از تکنیکهای فتوگرامتری بر روی تصاویر زوج استریو سنجنده ASTER در نرمافزار Idrisi و بر اساس متغیرهای پارامتری توجیههای داخلی و خارجی (External and Internal Orientation) سنجنده و نقاط کنترلی زمینی (Ground Control Points, GCPs) انجام شده است. شیب توپوگرافی منطقه به کمک DEM و بر اساس درجه در محیط نرمافزاری GIS محاسبه و نقشه آن تهیه شده است. بر اساس دادههای آب هوایی اداره کل هواشناسی استان مازندران، وضعیت آبوهوایی بهصورت منحنیهای همدما، هم بارش و هم تبخیر مشخص و نوع آبوهوا نیز، از روش De Marton تعیین شده است.نتایج و بحث حاصل فعالیتهای فوق، تولید نقشههای سنگشناسی، تراکم و فاصله از خطوارههای حاصل از شکستگی، تراکم و فاصله از آبراههها، شیب توپوگرافی، هم بارش و پوشش گیاهی بوده است. با توجه به معیارهای متفاوت بکار رفته در نقشههای تولیدشده و وجود نیاز به معیاری واحد و قابلمقایسه و متناسب برای تلفیق لایههای اطلاعاتی، از منطق فازی کمک گرفته شده است. در این حالت، کلیه لایهها با مرز غیرقطعی بهجز لیتولوژی که دارای مرز قطعی بوده و تابع منطق بولین است، فازی سازی شدهاند و در ادامه در GIS، بهصورت لایههای فازی سازی شده استخراج گردیدهاند. از طرفی، چون وزن و ضریب اثربخشی عوامل هشتگانه مؤثر در وقوع پدیده کارست یکسان نیستند، برای تعیین ارجحیت و اولویتبندی این عوامل، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است و میزان مشارکت و به عبارتی وزن هر یک از معیارها با ضریب ناسازگاری کمتر از یک درصد در نرمافزار Expert Choice 12 محاسبه شده است. درنهایت، با روش ترکیب خطی وزندار (WLC)، لایههای رستری فازی شده بر اساس وزن مؤثر آنها، با عملگر تجمعی توافقی (Compromise Operator) یا گاما تلفیق شده و نقشه پراکندگی پدیده کارست با ضریب احتمال متفاوت در محدوده موردمطالعه استخراج گردید. در گام بعدی، بهمنظور بررسی وضعیت فیزیکوشیمیایی آبخوانها و ارزیابی پدیده کارست، تعداد 18 چشمه با دبی مساوی و بیشتر از سه لیتر بر ثانیه انتخاب و به کمک نرمافزارهای SPPS، RockWorks2016 و PHREEQC2.6 مورد ارزیابی قرارگرفتهاند و ضمن استخراج جداول و نمودارهای هیدروژئوشیمیایی، شاخص اشباعی کانیهای متعدد نیز، محاسبه گردیدهاند.نتیجه گیری نتایج این تحقیق نشان میدهد که پدیده کارست، در بخش مرکزی دارای بیشترین گسترش بوده و خطوارههای حاصل از شکستگیها، بیشترین نقش را در تشکیل این پدیده داشتهاند. تیپ آب این چشمهها، بیکربنات کلسیک- منیزیک بوده و براساس نمودار گیپس، نقش سنگهای تشکیلدهنده آبخوان در تعیین ترکیب شیمیایی آب، بسیار واضح است. همچنین، با توجه به شاخصهای اشباعی کانیها، نوع جریان در مخازن آبهای زیرزمینی، بهصورت افشان و افشان- مجرایی است. بر اساس این تحقیق، بهرهگیری از فنآوری نوین سنجشازدور و GIS، موجب افزایش دقت و سرعت و کاهش هزینه در مطالعات کارستی بههمراه دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
77 - مقایسه برآورد کربن آلی خاک با استفاده از طیفسنجی فروسرخ نزدیک و تصاویر ماهوارهای در کاربریهای کشاورزی و جنگل در منطقه گیان، استان همدان
سهیلاسادات هاشمی پری ناز عبدلیدر این مطالعه ارتباط بین انعکاس طیفی کربن آلی خاک از ماهوارهای لندست 8 و طیفسنجی فروسرخ، در 48 نمونه خاک در کاربریهای کشاورزی و جنگل بکر در دشت گیان نهاوند، استان همدان، مورد بررسی قرار گرفت. نمونههای خاک از عمق 0 تا 30 سانتیمتری بهطور تصادفی جمعآوری شدند. آنالیز أکثردر این مطالعه ارتباط بین انعکاس طیفی کربن آلی خاک از ماهوارهای لندست 8 و طیفسنجی فروسرخ، در 48 نمونه خاک در کاربریهای کشاورزی و جنگل بکر در دشت گیان نهاوند، استان همدان، مورد بررسی قرار گرفت. نمونههای خاک از عمق 0 تا 30 سانتیمتری بهطور تصادفی جمعآوری شدند. آنالیز همبستگی بین باندهای اصلی، باندهای ترکیبی، شاخصهای گیاهی و ترکیب شاخصها با میزان کربن آلی خاک انجام گرفت. همچنین آنالیز طیفی خاک با کمک دستگاه طیفسنج در طول موج 350 تا 2500 نانومتر انجام شد. پس از ثبت طیفها پیشپردازش آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در روش سنجش از دور تنها باند 11، با میزان کربن آلی خاک در اراضی کشاورزی همبستگی مثبت معنیداری در سطح 5 درصد دارد. همچنین نسبت باند 7 به باند 8، همبستگی مثبت معنیداری با کربن آلی خاک در سطح 1 درصد داشت. سه شاخص گیاهی NDVI، DVI و RAI، با کربن آلی خاک در سطح 5 درصد همبستگی معنیداری نشان دادند. همبستگی بین کربن آلی محاسبه شده در آزمایشگاه با تصاویر ماهوارهای در کاربری کشاورزی برابر 36/0 R2 = بود. در حالیکه همبستگی کربن آلی با تصاویر ماهوارهای برای کل نقاط مورد مطالعه برابر 32/0 R2= بدست آمد. در روش طیفسنجی بالاترین همبستگی در طول موجهای 1404، 1907 و 2216 نانومتری مشاهده شد. در بین مدلهای برازش داده شده به کمک رگرسیون چندتایی، مدل گام به گام بهترین مدل برای تخمین کربن آلی پیشنهاد شد. بهطور کلی اگر تعداد نمونهها خیلی کم باشد، روش آزمایشگاهی مناسب بوده، اما اگر نمونهها زیاد باشد، روش طیفسنجی برای صرف زمان و هزینه مناسب است. در ایران بدلیل قیمت بالای روش طیفسنجی، روش سنجش از دور برای تخمین پیشنهاد میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
78 - مدل سازی ذخیره کربن روی زمینی با استفاده از تصاویر ماهواره های Sentinel 1,2 و روابط پارامتریک و ناپارامتریک (مطالعه موردی: جنگل های سری سه سنگده)
سید مهدی رضایی سنگدهی اصغر فلاح هومن لطیفی نسترن نظریانیدر پژوهش پیشرو هدف؛ یافتن مدلهای آماری و تجربی مناسب جهت برآورد ذخیره کربن روی زمینی به کمک تلفیق دادههای طیفی و راداری سنجنده ماهوارههای Sentinel 1, 2 در قسمتی از جنگلهای سری سه سنگده است. در این راستا تعداد 150 قطعه نمونه دایرهای به روش تصادفی -منظم به مساحت 10 أکثردر پژوهش پیشرو هدف؛ یافتن مدلهای آماری و تجربی مناسب جهت برآورد ذخیره کربن روی زمینی به کمک تلفیق دادههای طیفی و راداری سنجنده ماهوارههای Sentinel 1, 2 در قسمتی از جنگلهای سری سه سنگده است. در این راستا تعداد 150 قطعه نمونه دایرهای به روش تصادفی -منظم به مساحت 10 آری انتخاب شد. در هر قطعه نمونه مشخصههای نوع گونه، ارتفاع کل درختان و قطر برابرسینه درختان با بیش از 5/7 سانتیمتر ثبت شد. سپس چگالی تمام گونههای موجود در قطعات نمونه در آزمایشگاه تعیین شد. بعد از آن میزان زیتوده در سطح قطعات نمونه بر اساس مدل جهانی فائو و مقدار ذخیره کربن روی زمینی نیز با اعمال ضریب محاسبه گردید. بر روی تصاویر راداری و طیفی عملیات مختلف پیشپردازش و پردازشهای لازم اعمال شد. سپس ارزشهای رقومی متناظر با قطعات نمونه زمینی از باندهای طیفی استخراج و بهعنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شد. مدلسازی با روشهای ناپارامتری جنگل تصادفی، ماشینبردار پشتیبان، نزدیکترین همسایه و روش پارامتری رگرسیون خطی چندگانه انجام گرفت. نتایج نشان داد به طور متوسط میانگین زیتوده روی زمینی 07/469 تن در هکتار و ذخیره کربن 53/234 تن در هکتار به دست آمد. همچنین بیشترین همبستگی بین باندهای اصلی و مصنوعی با دو مشخصه مورد بررسی مربوط به باند مادون قرمز نزدیک حاصل شد. نتایج اعتبارسنجی مدلسازی تلفیق دادههای نوری و راداری ماهوارههای Sentinel 1, 2 با زیتوده و ذخیره کربن رویزمینی نشان داد؛ روش جنگل تصادفی نسبت به دیگر پارامترهای مورد بررسی با درصد مجذور میانگین مربعات خطا و درصد اریبی بهترتیب برای مشخصههای زیتوده و ذخیره کربن (79/32 و 24/2-) و (79/30 و 01/0-) در مدلسازی عملکرد بهتری داشته است. بهطور کلی نتایج حاصل از اعتبارسنجی بهدست آمده نشان داد استفاده از روشهای جنگل تصادفی و تصاویر ماهوارههای Sentinel 1, 2 عملکرد مناسبی در برآورد مشخصههای زیتوده و ذخیره کربن را نداشت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
79 - پایش خشکسالی کشاورزی با استفاده از شاخص سنجش از دوری وضعیت تبخیر تعرق در حوزه آبخیز جراحی
مائده بهی فر عطاالله عبدالهی مجید کیاورز مقدم قاسم عزیزیخشکسالی از مهمترین مخاطرات طبیعی کشور است که اثرات مخرب زیستمحیطی و اقتصادی فراوانی دارد. عوامل مختلفی بر بروز خشکسالی تأثیر دارند و شاخصهای متنوعی برای پایش آن ارائهشده است. تاکنون تحقیقات اندکی به استفاده از دادههای تبخیر تعرق ماهوارهای برای مطالعه خشکسالی پرداخ أکثرخشکسالی از مهمترین مخاطرات طبیعی کشور است که اثرات مخرب زیستمحیطی و اقتصادی فراوانی دارد. عوامل مختلفی بر بروز خشکسالی تأثیر دارند و شاخصهای متنوعی برای پایش آن ارائهشده است. تاکنون تحقیقات اندکی به استفاده از دادههای تبخیر تعرق ماهوارهای برای مطالعه خشکسالی پرداختهاند. در این تحقیق از شاخصهای سنجشازدوری وضعیت پوشش گیاهی، وضعیت دما و وضعیت تبخیر تعرق برای مطالعه خشکسالی در حوزه آبخیز جراحی و زهره استفاده شد. شاخصهای سنجشازدوری خشکسالی بهصورت ماهانه با استفاده از محصولات سنجنده مادیس در سالهای 1378 تا 1396 محاسبه شدند. برای ارزیابی شاخصهای سنجشازدوری از شاخص ایستگاهی بارش استانداردشده ششماهه استفادهشده است. نتایج تحقیق نشان داد شاخص وضعیت تبخیر تعرق بالاترین همبستگی را با شاخص بارش استانداردشده ششماهه داشت و بهعنوان مناسبترین شاخص در نظر گرفته شد. مقدار ضریب همبستگی این شاخص 57/0- و مقدار ریشه میانگین مربعات خطا معادل 47/0 بوده است. با استفاده از شاخصهای سنجشازدوری، نقشه درجات شدت خشکسالی در شش کلاس خشکسالی فرین، شدید، متوسط، خفیف، نزدیک به نرمال و بدون خشکسالی برای سالهای 1387، 1388 و 1395 که منطقه مطالعه تحت تأثیر خشکسالی قرار داشت، تهیه شد. نتایج ارزیابی مکانی نشان داد، بخش میانی حوزه که دارای زیستگاههای حفاظتشده با اهمیت اکولوژیک است، آسیبپذیرترین بخش حوزه حین خشکسالی بوده است و در بازه مطالعات، بیش از 10 ماه خشکسالی فرین را تجربه کرده است. در دوره موردبررسی، بخش ساحلی کمترین شدت خشکسالی را شاهد بوده است. بااینوجود، طی سالهای مختلف پهنه تالابی حوزه که جزو زیستگاههای حفاظتشده آبی محسوب میگردد، با کاهش سطح روبرو شده است. نتایج تحقیق نشان داد، در مقایسه با سایر شاخصها، استفاده از دادههای تبخیر تعرق ماهوارهای میتواند ابزار مناسبی برای پایش خشکسالی در مناطق گرم و با پوشش گیاهی پراکنده نظیر ایران فراهم نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
80 - شاخص احتمال آسیبپذیری پوشش گیاهی: روشی جهت تعیین خطر بیابانزایی
اسماعیل حیدری علمدارلو پویان دهقان رحیمآبادی حسن خسروی جواد رفیعی حسن برآبادیتعیین خطر بیابانزایی راهکار مناسبی جهت اولویتبندی یک محدوده برای مدیریت و کنترل بیابانزایی است. یک عامل تعیین کننده خطر بیابانزایی، استفاده از شاخص احتمال آسیب پذیری پوشش گیاهی (PVVI) است. جهت انجام این کار، در این تحقیق از شاخصهای LST و شاخص EVI به ترتیب از محصولا أکثرتعیین خطر بیابانزایی راهکار مناسبی جهت اولویتبندی یک محدوده برای مدیریت و کنترل بیابانزایی است. یک عامل تعیین کننده خطر بیابانزایی، استفاده از شاخص احتمال آسیب پذیری پوشش گیاهی (PVVI) است. جهت انجام این کار، در این تحقیق از شاخصهای LST و شاخص EVI به ترتیب از محصولات MOD11A2 و MOD13A2 سنجنده MODIS جهت برآورد شاخصهای TCI و VCI به منظور برآورد شاخص VHI در استان یزد و در بازه زمانی 2001 تا 2019 استفاده شد. شاخص VHI که شدت خشکسالی پوشش گیاهی را نشان میدهد در پنج کلاس طبقهبندی شد. سپس درصد احتمال وقوع هریک از طبقات محاسبه و در وزن هر طبقه که بر اساس شدت خشکسالی عددی بین صفر تا 4 بود ضرب شد و در نهایت با جمع مقادیر به دست آمده برای هر طبقه، شاخص احتمال آسیب پذیری پوشش گیاهی محاسبه گردید. نتایج نشان داد که به طور کلی در مناطق غربی، شرقی و بخشهای جنوبی استان یزد احتمال خطر تخریب پوشش گیاهی و در نتیجه بیابانزایی بیشتر از مناطق دیگر است. بیشترین احتمال وقوع کلاس بدون خشکسالی مربوط به شهرستان ابرکوه (34/68=VHI) و کمترین مقدار آن مربوط به شهرستان اردکان (59/53=VHI) است. شهرستان ابرکوه با 03/14 درصد کمترین و شهرستان اردکان با 02/46 درصد بیشرین مساحت را در کلاس زیاد شاخص PVVI را دارند. همچنین نواحی کویری و اراضی بدون پوشش مانند کفه ابرکوه در کلاس خطر بیابانزایی کم قرار گرفت که دلیل آن میتواند عدم توانایی اکولوژیکی این منطقه در احیا شدن باشد. به طور کلی ارزیابی نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که شاخص PVVI، توانایی این را دارد که بیابانهای واقعی را ازز مناطقی که دارای احتمال خطر بیابانزایی هستند، تفکیک کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
81 - ارزیابی کارایی استفاده از تغییرات خرد اقلیم در تفکیک پوشش اراضی در مقایسه با برخی از روشهای طبقهبندی نظارتشده در محیطهای شهری خشک
نجمه ستاری ملیحه عرفانی فاطمه جهانی شکیبتفکیک بین اراضی بایر و ساخت و ساز شده از یکی از مهمترین مسائل در تهیه نقشه کاربری اراضی/ پوشش اراضی در اقلیمهای خشک و نیمهخشک است. در این راستا پژوهشگران بسیاری سعی در افزایش دقت طبقهبندی از طریق به کارگیری روشهای مختلف داشتهاند که دنبال کردن برخی از روشها پی أکثرتفکیک بین اراضی بایر و ساخت و ساز شده از یکی از مهمترین مسائل در تهیه نقشه کاربری اراضی/ پوشش اراضی در اقلیمهای خشک و نیمهخشک است. در این راستا پژوهشگران بسیاری سعی در افزایش دقت طبقهبندی از طریق به کارگیری روشهای مختلف داشتهاند که دنبال کردن برخی از روشها پیچیده و زمانبر است. از این رو مقاله حاضر با هدف به کارگیری تغییرات خرد اقلیم از طریق اجرای الگوریتم پهنهبندی محلی اقلیم ( LCZ ) در شناسایی کاربری اراضی با تاکید بر تفکیک مناطق ساخت و ساز شده در یکی از شهرهای خشک ایران انجام شد و کارایی روش با بررسی صحت طبقهبندی در مقایسه با روشهای مختلف نظارت شده شامل حداکثر احتمال، حداقل فاصله، فیشر، KNN، Artmapفازی، شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان مقایسه گردید. منطقه مورد مطالعه شهر زاهدان بوده که دارای رشد مناطق ساخت و ساز شده بسیار چشمگیری در دهههای گذشته است. به این منظور از چهار دوره از تصاویر ماهواره لندست هشت سال 2020 استفاده شد. نمونههای تعلیمی از گوگل ارث استخراج شد و صحتسنجی نتایج طبقهبندیها به کمک 218 نقطه تصادفی انجام شد. نتایج صحتسنجی نشان داد که استفاده از الگوریتم LCZ با صحت کلی و ضریب کاپای 33/96 درصد و 95/0 بالاترین و پس از آن روشهای ماشین بردار پشتیبان و فیشر با صحت کلی 61/87 و 03/83 و ضریب کاپای 82/0 و 75/0 قرار دارند. از اینرو برای مطالعات کاربری اراضی/پوشش اراضی روش LCZ که خرد اقلیمهای محلی را در نظر میگیرد، پیشنهاد میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
82 - بررسی آب قابل بارش جو در شرایط گردوغبار با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: جنوب غربی ایران)
طاهره انصافی مقدم طاهر صفرراددر حالی که تاثیر گازهای گلخانه ای نیروگاه ها، خودروها و سایر ذرات معلق انسان ساخت بر کیفیت هوا و بهداشت عمومی به خوبی شناخته شده، تاثیر آنها بر آب و هوا به طور کامل شناخته نشده است. دانشمندان نشان داده اند که ذرات معلق در هوا می تواند چه به طور مستقیم، از طریق بازتابش ا أکثردر حالی که تاثیر گازهای گلخانه ای نیروگاه ها، خودروها و سایر ذرات معلق انسان ساخت بر کیفیت هوا و بهداشت عمومی به خوبی شناخته شده، تاثیر آنها بر آب و هوا به طور کامل شناخته نشده است. دانشمندان نشان داده اند که ذرات معلق در هوا می تواند چه به طور مستقیم، از طریق بازتابش انرژی خورشیدی به آسمان، چه به طور غیر مستقیم، با افزایش بازتاب ابرها، درجه حرارت سطح زمین را کاهش دهد. ذرات معلق گردوغبار به ویژه در مناطق شهری و صنعتی، به عنوان عامل کاهنده بارندگی و نزولات آسمانی عمل می کند. ریزگردهای بزرگ (بزرگتر از1 میکرون) می توانند بارندگی را افزایش دهند. اما ذرات بسیار ریز گردوغبار در سطوح فوقانی جو می تواند به سرکوب بارش های فراوان بیانجامد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط ظرفیت آب قابل بارش جوی با وقایع گردوغبار در جنوب غربی ایران طی دوره (1986 - 2016) انجام شده است. این مقاله، با استفاده از داده های طبقه بندی شده محصول مد 06(MOD06) سنجنده مادیس(MODIS) تاثیر گردوغبار بر بارش را مورد بررسی قرار داد. نتایج این تحقیق با بررسی داده های سنجش از دور از جمله مقادیر آب قابل بارش و رخداد گردوغبار جو در برخی موارد انتخابی، نشان داد در مقطعی از زمان که گردوغبار به مقدار بالایی می رسد، میزان آب قابل بارش که نشانگر پتانسیل و توانایی رخداد بارش است، به طور قابل توجهی کاهش می یابد. نتایج این تحقیق نشان داد یکی از اثرات رخدادهای گردوغبار در جنوب غربی ایران، نقصان بارش بوده و گردوغبار می تواند به طور قابل توجهی به عنوان عامل کاهنده یا سرکوب کننده میزان بارندگی در منطقه عمل کند. کارایی بالای محصول مد 06(MOD06) در اثبات اثر کاهش دهندگی گردوغبار بر آب قابل بارش جو در منطقه جنوب غربی ایران، در این تحقیق اثبات گردیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
83 - پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از روش مقایسه پس از طبقهبندی تصاویر ماهواره لندست (مطالعة موردی: اراضی شهر تهران)
پیمان حیدریان کاظم رنگزن سعید ملکی ایوب تقی زادهاطلاع از نسبت کاربری های اراضی و نحوة تغییرات آن در گذر زمان یکی از مهم ترین موارد در برنامه ریزی و مدیریت اراضی است. با آگاهی از نسبت تغییرات کاربری ها در گذر زمان می توان نحوة تغییرات در آینده را پیش بینی نمود و اقداماتی پیشگیرانه و مقتضی انجام داد. هدف از این تحقیق، أکثراطلاع از نسبت کاربری های اراضی و نحوة تغییرات آن در گذر زمان یکی از مهم ترین موارد در برنامه ریزی و مدیریت اراضی است. با آگاهی از نسبت تغییرات کاربری ها در گذر زمان می توان نحوة تغییرات در آینده را پیش بینی نمود و اقداماتی پیشگیرانه و مقتضی انجام داد. هدف از این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی کلان شهر تهران در بازة زمانی (1385-1374) است. نقشه های کاربری اراضی برای سال های مورد نظر از تصاویر ماهواره لندست استخراج شد و با استفاده از داده های اتوکد سازمان نقشه برداری و نقشه های موجود اصلاح شدند. برای صحت سنجی نقشه ها، با استفاده از ماتریس خطا، ضریب کاپای 88% به دست آمد و آشکارسازی تغییرات با روش مقایسه پس از طبقه بندی انجام شد. نتایج آشکارسازی تغییرات با ضریب کاپای 91% و ضریب کرامر 88% نشان می دهد که افزایش مساحت در مناطق ساخته شده (68/4603 هکتار)، پارک ها (7/650 هکتار) و سطوح آبی (32/22 هکتار) و همچنین کاهش مساحت در زمین باز (47/4561 هکتار) و پوشش گیاهی (23/715 هکتار) رخ داده است. با توجه به نتایج، بیشترین تغییرات مناطق ساخته شده، در غرب شهر تهران صورت گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
84 - مقایسة روش های شبکه عصبی مصنوعی، ماشین بردار پشتیبان و شیءگرا در استخراج کاربری و پوشش اراضی از تصاویر لندست 8
فرنوش اسلمی اردوان قربانی بهروز سبحانی محسن پناهندهتهیة نقشه کاربری/پوشش اراضی، برای برنامه ریزی و مدیریت مکانی ضروری است. امروزه تصاویر ماهوره ای و تکنیک های سنجش از دور،به دلیل فرآهم آوردن داده های بهنگام و قابلیت بالای آنالیز تصاویر، کاربرد گسترده ای در تمامی بخش ها از جمله بخش های کشاورزی و منابع طبیعی دارند. در پژو أکثرتهیة نقشه کاربری/پوشش اراضی، برای برنامه ریزی و مدیریت مکانی ضروری است. امروزه تصاویر ماهوره ای و تکنیک های سنجش از دور،به دلیل فرآهم آوردن داده های بهنگام و قابلیت بالای آنالیز تصاویر، کاربرد گسترده ای در تمامی بخش ها از جمله بخش های کشاورزی و منابع طبیعی دارند. در پژوهش حاضر طبقه بندی کننده های شبکه عصبی مصنوعی، ماشین بردار پشتیبان و شیءگرا جهت تهیه نقشةکاربری/پوشش اراضی شهرستان های اردبیل، نیر و نمین مورد ارزیابی قرار گرفت. تصویر سنجندة (OLI) Operational Land Imager لندست 8 (سال 2013) پس از تصحیحات هندسی و توپوگرافیکی تحت این الگوریتم ها قرار گرفته و به 9 طبقة کاربری و پوشش اراضی شامل پهنه های آبی، زراعت آبی، زراعت دیم، چمنزار، برونزدگی سنگی، جنگل، مرتع، عرصه های مسکونی و انسان ساخت و فرودگاه طبقه بندی شد. پس از ارزیابی صحت، صحت کلی برای نقشة حاصل از شبکه عصبی مصنوعی، ماشین بردار پشتیبان و شیءگرا به ترتیب برابر با 91/89، 68/85 و37/94 درصد و مقدار کاپای آن ها به ترتیب 88/0، 82/0 و 93/0 برآورد شد که نشان دهنده برتری روش شیءگرا در مقایسه با دو روش دیگر است. هر سه روش توانستند صحتی قابل قبول برای نقشه ها ی کاربری/پوشش اراضی ارائه دهند. در کل، سه روش طبقه بندی پیشرفته، در منطقة ناهمگن با تغییرات ارتفاعی بیش از 3600 متر با استفاده از نسل جدید تصاویر سنجنده لندست 8 آزمون و مناسب ترین روش تهیه نقشة کاربری/پوشش اراضی معرفی شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
85 - پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تکنیک سنجش از دور (مطالعة موردی: شهرستان شهریار)
زهره داودی منظم علی حاجی نژاد محسن عباس نیا سیما پورهاشمیعدم تعادل فضایی و توسعه فیزیکی ناموزون در گستره مناطق به ویژه در محدودة شهرهای بزرگ، باعث شده پایش تغییرات کاربری زمین و هدایت آن در راستای کاهش آثار سوء در کوتاه مدت و بلند مدت اصلی ترین دغدغه سیاست گذاران و برنامه ریزان باشد. هدف از این تحقیق، پایش تغییرات کاربری ارا أکثرعدم تعادل فضایی و توسعه فیزیکی ناموزون در گستره مناطق به ویژه در محدودة شهرهای بزرگ، باعث شده پایش تغییرات کاربری زمین و هدایت آن در راستای کاهش آثار سوء در کوتاه مدت و بلند مدت اصلی ترین دغدغه سیاست گذاران و برنامه ریزان باشد. هدف از این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی زراعی شهرستان شهریار با سه روش حداکثر احتمال (MLC)، شبکه عصبی (NNC) و ماشین بردار پشتیبان (SVM)، طی بازة زمانی (1366- 1388) با استفاده از داده های رقومی لندست است. نتایج تحقیق نشان داد که توسعه شهری منطقة طی دورة 22 ساله، روندی افزایشی ولی اراضی کشاورزی روندی کاهشی داشته است. تغییرات کاربری کشاورزی با روش های ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی و حداکثر احتمال، نشان داد که این کاربری به ترتیب به میزان 37، 26 و 25% کاهش داشته است. همچنین نتایج روش های ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی به ترتیب نشان دهنده افزایش 57 و 41 درصدی کاربری های شهری بوده، در حالی که روش حداکثر احتمال، کاهش 4 درصدی این کاربری را نشان می دهد، که نشان دهنده ضعف برآوردهای محاسباتی این روش می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
86 - بررسی تأثیر عوامل جغرافیایی بر حرارت سطحی زمین با استفاده از تصاویر ماهوارهای در مخروط آتشفشان تفتان
شهرام بهرامی الهه اکبری عاطفه دورانبرآورد دمای سطح زمین در پهنه وسیع از طریق سنجش از دور، نقصان پایش آن را در ایستگاههای محدود هواشناسی رفع می کند. الگوریتم توازن انرژی سطح زمین (سبال)، در اکثر نقاط دنیا برای برآورد دما در سطح مورد استفاده قرار گرفته است. هدف این تحقیق، به دست آوردن دمای سطح زمین و بررس أکثربرآورد دمای سطح زمین در پهنه وسیع از طریق سنجش از دور، نقصان پایش آن را در ایستگاههای محدود هواشناسی رفع می کند. الگوریتم توازن انرژی سطح زمین (سبال)، در اکثر نقاط دنیا برای برآورد دما در سطح مورد استفاده قرار گرفته است. هدف این تحقیق، به دست آوردن دمای سطح زمین و بررسی ارتباط آن با عوامل جغرافیایی نظیر ارتفاع، جهات جغرافیایی، لیتولوژی و مورفومتری برخی از لندفرمها در مخروط آتشفشانی تفتان می باشد. بنابراین، با اعمال الگوریتم سبال بر تصویر ماهوارهای +ETM سال 2001، نقشه حرارتی منطقه تهیه شد. برای اجرای این روش، رادیانس حرارتی تصحیح شده، گسیلمندی سطحی در باند حرارتی، رادیانس طیفی، بازتابندگی در هر باند و آلبیدوی سطحی نیز محاسبه گردید. نقشه خط الرأسها و خط القعرها بر اساس روش بررسی منحنی میزانهای منطقه از طریق نقشه توپوگرافی و گوگل ارث تهیه شد. نقشه آبراههها، مدل رقومی ارتفاع، جهات جغرافیایی و زمینشناسی، رقومی و تولید گردید. با انطباق و همپوشانی نقشههای مذکور با نقشه دمای سطح زمین و استفاده از تحلیل Zonal Statistic، دمای سطح زمین در هر طبقه ارتفاعی، جهت جغرافیایی، سازند و لندفرمهای خاص به دست آمده است. نتایج نشان می دهد که در طبقات ارتفاعی بالاتر، دمای سطح زمین کاهش یافته و در میزان دمای سطحی مخروط، جهات جغرافیایی نقش بسیار مهمی را ایفا مینمایند. به طوری که کمترین میانگین دما در جهت غربی و بیشترین میانگین دما در جهت شرقی به چشم میخورد. همچنین، سازندها و لندفرم هایی که کمترین و بیشترین دما را دارا هستند نیز در این جهات قرار دارند. بنابراین با در نظر گرفتن شرایط دمایی در جهات جغرافیایی و سازندهای مختلف، میتوان به کاشت محصولات کشاورزی سازگار و برنامهریزی محیطی مناسب اقدام نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
87 - الگوهای مکانی- زمانی تغییرات سیمای سرزمین و توسعه شهری (مطالعة موردی: گرگان)
حمیدرضا کامیاب عبدالرسول سلمان ماهینیسیمای سرزمین پارچینی از عناصر مختلف در یک بستر غالب کاربری- پوشش سرزمین است که در سال های اخیر بر کمّی کردن آن تأکید زیادی شده است. عناصر سیمای سرزمین متفاوتند که در این مطالعه مناطق شهری به عنوان لکه های شهری و جهت شناسایی تغییرات استفاده شده است. هر منطقه شهری به عنوا أکثرسیمای سرزمین پارچینی از عناصر مختلف در یک بستر غالب کاربری- پوشش سرزمین است که در سال های اخیر بر کمّی کردن آن تأکید زیادی شده است. عناصر سیمای سرزمین متفاوتند که در این مطالعه مناطق شهری به عنوان لکه های شهری و جهت شناسایی تغییرات استفاده شده است. هر منطقه شهری به عنوان لکه ای از سیمای سرزمین منطقه مورد مطالعه قرار گرفته است. در این خصوص، الگوهای لکه های شهری شهر گرگان در سال های 1987 و 2001 با استفاده از معیارهای مرتبط با تعداد لکه ها، همسایگی و مجاورت لکه ها با هم و شکل لکه های شهری مقایسه گردید. جهت انجام این کار، مناطق شهری به عنوان لکه شهری در نرم افزار Fragstats وارد شده و از لحاظ معیارهای مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسی نشان داد که در طول دوره 14 ساله، الگوی توسعه شهری در شهر گرگان به سمت ایجاد لکه های بزرگ تر با اشکال ساده تر و با پیچیدگی کمتر سوق پیدا کرده است. به عبارتی، رشد شهری در مسیر مناطق یا لکه های شهری گذشته بوده است. این نتیجه در بررسی مکانی لکه های بزرگ (مجموعه ای از مناطق شهری پیوسته به هم) نیز قابل مشاهده است که در آن، دو لکه بزرگ سال 1987 به واسطه رشد مناطق شهری بین آن ها به هم متصل شده و یک لکه بزرگ تر را ایجاد نمودند. علی رغم گرایش رشد شهری به سمت مناطق گذشته و نهایتاً ایجاد لکه های شهری نزدیک به هم، مشاهده گردید که این لکه ها دارای توزیع یکنواخت در کل منطقه نیستند و دارای شکلی پراکنده اند. این نتیجه از افزایش 1/2 برابری لکه های شهری طی این دوره نیز قابل استنتاج است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
88 - برآورد تابش کل لحظه ای طول موج کوتاه خورشید با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس (مطالعة موردی: مناطق مرکزی ایران)
اسماعیل تازیک عبدالعلی رضایی علی آبکار سیدکاظم علویپناه زهرا جهانتاب علیرضا رحمتیاستفاده از انرژیهای نو به ویژه تابش امروزه به عنوان یکی از مهم ترین منابع تولید انرژی محسوب میشود. لذا مطالعه انرژی خورشیدی از اهمیت زیادی برخوردار است. با این حال که خورشید یک منبع عظیم انرژی است، اما برونداد انرژی آن در سطح زمین به طور یکسان عمل نمیکند، به این صور أکثراستفاده از انرژیهای نو به ویژه تابش امروزه به عنوان یکی از مهم ترین منابع تولید انرژی محسوب میشود. لذا مطالعه انرژی خورشیدی از اهمیت زیادی برخوردار است. با این حال که خورشید یک منبع عظیم انرژی است، اما برونداد انرژی آن در سطح زمین به طور یکسان عمل نمیکند، به این صورت که میزان تابش انرژی خورشیدی در نقاط مختلف جهان متغییر بوده و در عرضهای جغرافیایی پایین بیشتر است. بنابراین شناخت مکانهای مناسب جهت بکارگیری انرژی خورشیدی الزامی میباشد. بهترین و دقیق ترین روش برای اندازهگیری این پارامتر استفاده از دستگاههای تابشسنجی میباشد، اما امکان استفاده از این ایستگاهها به دلیل شرایط مختلف طبیعی و اقتصادی وجود ندارد. از طرف دیگر این دستگاه ها مقدار تابش را به صوت نقطهای تا شعاع محدودی برآورد میکنند. در سالهای اخیر با استفاده از تصاویر ماهوارهای تا حدودی این مشکلات برطرف گردیده است. لذا در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهوارهای سنجنده مودیس و با استفاده از روش تبدیل آلبدوی باریک باند به پهن باند، میزان تابش کل لحظهای موج کوتاه خورشیدی در مناطق مرکزی ایران متشکل از استان های قم، اصفهان، تهران و سمنان برآورد شده است. به منظور تحلیل نتایج به دست آمده از سه شاخص آماری ضریب تبیین، جذر میانگین مربع خطا و مقدار متوسط خطا استفاده شد. در نهایت میزان جذر میانگین مربع خطا حدود 42 وات بر متر مربع و میزان متوسط خطا در حدود 75/40 وات بر متر مربع به دست آمد که بیانگر دقت بالای روش مورد استفاده در برآورد تابش میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
89 - ارزیابی الگوریتم های طبقه بندی نظارت شده غیرپارامتریک در تهیة نقشه پوشش زمین با استفاده از تصاویر لندست 8
وحید میرزایی زاده مریم نیک نژاد جعفر اولادی قادیکلاییهدف از این تحقیق ارزیابی کارایی سه الگوریتم ماشین بردار پشتیبان، درخت تصمیم گیری و شبکه عصبی مصنوعی فازی آرتمپ جهت تهیة نقشه پوشش زمین حوزه آبخیز ارکواز با استفاده از تصویر سنجنده OLI ماهواره لندست 8 (سال 1393) است. پس از تصحیح هندسی تصاویر و پیش پردازش های صورت گرفته، أکثرهدف از این تحقیق ارزیابی کارایی سه الگوریتم ماشین بردار پشتیبان، درخت تصمیم گیری و شبکه عصبی مصنوعی فازی آرتمپ جهت تهیة نقشه پوشش زمین حوزه آبخیز ارکواز با استفاده از تصویر سنجنده OLI ماهواره لندست 8 (سال 1393) است. پس از تصحیح هندسی تصاویر و پیش پردازش های صورت گرفته، اقدام به تعیین نمونه های تعلیمی مربوط به طبقات پوشش زمین برای انجام عملیات طبقه بندی شد و ارزیابی تفکیک پذیری نمونه ها در هر کدام از طبقات پوشش زمین با استفاده از شاخص آماری واگرایی تعیین شد. به منظور ارزیابی صحت نتایج طبقه بندی هر کدام از الگوریتم ها، نقشه واقعیت زمینی با استفاده از روش سیستماتیک به ابعاد 550 متری طراحی و نوع پوشش زمینی آن ها در محل نمونه ها مشخص گردید. در نهایت، کارایی روش های طبقه بندی با استفاده از معیارهای صحت کلی، ضریب کاپا، صحت تولید کننده و صحت کاربر مورد بررسی قرار گرفت. مقایسة صحت های کلی و ضریب کاپای کسب شده برای سه طبقه بندی کننده با مجموعه باندی مناسب در مقایسه با نقشة واقعیت زمینی نشان داد که طبقه بندی کننده ماشین بردار پشتیبان با مقدار صحت کلی 26/91% و ضریب کاپای 8731/0 نتایج مطلوب تری نسبت به سایر الگوریتم ها دارد. نتایج همچنین نشان داد که تفکیک و طبقه بندی اراضی جنگلی از سایر طبقات کاربری منطقه با صحت بالا صورت گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
90 - تحلیل ارتباط پوشش گیاهی بر وقوع تعداد گرد و غبار استان خراسان رضوی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور
سیما پورهاشمی مهدی بروغنی محمد علی زنگنه اسدی ابوالقاسم امیراحمدیپدیده گرد و غبار یکی از مخاطرات اقلیمی مهم در مناطق خشک و نیمه خشک جهان می باشد که زیان های جانی و مالی برای انسان به همراه دارد. در دهه های اخیر به دلیل خشکسالیهای طولانی مدت در ایران، تعداد وقوع گرد و غبارها افزایش یافته و شهرها و روستاهای زیادی را تحت تأثیر قرار داد أکثرپدیده گرد و غبار یکی از مخاطرات اقلیمی مهم در مناطق خشک و نیمه خشک جهان می باشد که زیان های جانی و مالی برای انسان به همراه دارد. در دهه های اخیر به دلیل خشکسالیهای طولانی مدت در ایران، تعداد وقوع گرد و غبارها افزایش یافته و شهرها و روستاهای زیادی را تحت تأثیر قرار داده است . یکی از مناطقی که با توجه به شرایط آب و هوایی و ویژگی های طبیعی (نزدیکی به کویرها)، از این پدیده اقلیمی متأثر است استان خراسان رضوی می باشد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر پوشش گیاهی و ارتباط آن با وقوع گرد و غبار استان خراسان رضوی طی دوره مطالعه 2004 تا 2013 با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و شاخص تأثیر پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI) است. برای انجام تحقیق، دادههای روزهای گرد و غبار در ایستگاه های سینوپتیک استان برای دوره مورد مطالعه از سازمان هواشناسی دریافت و فراوانی روزهای گرد و غبار هر ایستگاه در ماه ها و فصول مختلف استخراج گردید. با استفاده از روش کریجینگ معمولی در سیستم اطلاعات جغرافیایی، روزهای گرد و غبار در سطح استان پهنه بندی گردید. نقشه پوشش گیاهی منطقه، با استفاده از تصاویر سنجنده MODIS در محیط 4.8®ENVI تهیه گردید. نتایج نشان داد که تعداد وقوع گرد و غبار با پراکنش پوشش گیاهی ارتباط نزدیکی دارد و با کاهش پوشش گیاهی، بر تعداد وقوع گرد و غبار افزوده می شود. نتایج حاکی از آن است که تعداد وقوع گرد و غبار در سال های اخیر نسبت به گذشته افزایش داشته است و سال های 2008 و 2005 به ترتیب دارای بیشترین و کمترین تعداد گرد و غبار در طول دوره مورد مطالعه میباشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
91 - مقایسة مقایر برآوردی آلبیدوی سطحی به دست آمده از تصاویر لندست و مودیس
میرمسعود خیرخواه زرکش عادل محبوبیان همایون حصادیآلبیدو بر اساس الگوریتم سیبل (SEBAL) به دو روش قدیمی و جدید برآورد می گردد. در روش جدید که از سال 2004 مورد استفاده قرار گرفت، روند محاسبات براساس مدل های تجربی جدید پایه گذاری شد. برای تعیین آلبیدوی اجسام روی سطح زمین، در مقیاس وسیع و با در نظر گرفتن توپوگرافی های مختل أکثرآلبیدو بر اساس الگوریتم سیبل (SEBAL) به دو روش قدیمی و جدید برآورد می گردد. در روش جدید که از سال 2004 مورد استفاده قرار گرفت، روند محاسبات براساس مدل های تجربی جدید پایه گذاری شد. برای تعیین آلبیدوی اجسام روی سطح زمین، در مقیاس وسیع و با در نظر گرفتن توپوگرافی های مختلف سطح زمین، امکان اندازه گیری زمینی مقادیر آلبیدوی اجسام وجود نداشته، لذا به ناچار از روش های سنجش از دور برای استفاده می گردد. در این تحقیق آلبیدوی سطحی با استفاده از تصاویر سنجنده لندست (+ETM) و مودیس (MODIS) محاسبه شده و اقدام به مقایسه مقادیر برآوردی توسط دو سنجنده در کاربری های مختلف اراضی شده است. برای انجام محاسبات مربوط به آلبیدو، از نرمافزار ERDAS Imagine® 9.1 و ArcGIS® 10.1 استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مقدار میانگین آلبیدو در کاربری زراعت فعال، در تصویر لندست و مودیس، به ترتیب مقدار 186/0 و 344/0 را نشان می دهد، که کمترین مقدار را بین انواع کاربری ها دارا بوده و در کاربری مسیل ، مقدار 242/0 را نشان می دهد که در بین کاربری های ذکر شده بیشترین مقدار می باشد. همچنین مقدار آلبیدو در کاربری اراضی زراعی آیش در تصویر لندست و مودیس، به ترتیب دارای مقادیر حداقل 088/0 و 274/0 و نیز 374/0 و 464/0 می باشند. با نتایج مقادیر آلبیدوی به دست آمده از کاربری های مختلف می توان تفاوت انرژی دریافتی خالص در هر یک از سطوح مختلف کاربری اراضی را تعیین نمود که این آیتم به نوبه خود یکی از فاکتورهای تعیین تبخیر و تعرق با استفاده از الگوریتم های سنجش از دور می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
92 - بررسی غلظت عناصر سنگین مس، روی و آرسنیک خاک با استفاده از RS و GIS (مطالعة موردی: حوزه آبخیز کبودرآهنگ، رزن و خونجین- تلخاب در استان همدان)
لقمان خداکرمی علیرضا سفیانیان الهه محمدی توفیق نوراله میرغفاریهدف از این تحفیق بررسی اثر آلودگی های غیرنقطه ای کشاورزی بر میزان غلظت فلزات سنگین مس، روی و آرسنیک و تهیه نقشه پتانسیل آلودگی خاک به این عناصر با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، زمین آمار و سنجش از دور است. با استفاده از روش نمونهبرداری سیستماتیک- تصادفی طبقه بندی أکثرهدف از این تحفیق بررسی اثر آلودگی های غیرنقطه ای کشاورزی بر میزان غلظت فلزات سنگین مس، روی و آرسنیک و تهیه نقشه پتانسیل آلودگی خاک به این عناصر با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، زمین آمار و سنجش از دور است. با استفاده از روش نمونهبرداری سیستماتیک- تصادفی طبقه بندی شده 135 نمونه خاک سطحی (20-0 سانتیمتری) از منطقه ای به وسعت 7262 کیلومتر مربع جمع آوری و غلظت کل عناصر، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل pH و ماده آلی برای کلیه نمونه ها اندازهگیری شد. برای پهنه بندی غلظت فلزات سنگین ابتدا با کمک آنالیز همبستگی مکانی، مناسبترین روش پهنه بندی با استفاده از توابع MAE و MBE انتخاب گردید. سپس نقشه پهنه بندی غلظت فلزات سنگین روی و مس با استفاده از روش کریجینگ معمولی و مدل نمایی و فلز آرسنیک با استفاده از روش کریجینگ معمولی و مدل کروی تهیه شد. همچنین برای بررسی تجزیه و تحلیل نقشه های توزیع غلظت فلزات از نقشه های کاربری اراضی، زمین شناسی و نقشه برآورد غلظت زمینه فلزات سنگین استفاده شد. نقشه کاربری اراضی با استفاده از سری زمانی تصاویر ماهواره ای AWIFS و اعمال طبقه بندی فازی و با کاپای 88/0 و دقت 90% تهیه گردید. تجزیه و تحلیل نقشه پهنه بندی فلزات سنگین نشان داد که عناصر مس و روی منشأ زمین شناسی و کشاورزی دارند و عنصر آرسنیک از مواد مادری منشأ می گیرد ولی فعالیتهای کشاورزی به دلیل مصرف بیش از حد کودهای شیمیایی میتواند باعث افزایش هر چه بیشتر این عناصر در خاک شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
93 - تهیة نقشه زون های لرزه ای گستره اصفهان با استفاده از داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی
مجتبی رحیمی شهید فریبا کارگران نیما رحیمیاصفهان یکی از شهرهای مهم کشور از نظر اقتصادی، صنعتی، تاریخی و گردشگری می باشد. به علت اهمیت این شهر مطالعات لرزه خیزی و شناسایی گسل های فعال در این منطقه ضروری است. در این مطالعه وضعیت لرزه زمین ساخت و خطر زمین لرزه در نقشه 1:250000 چهارگوش شهر اصفهان مورد بررسی قرار گر أکثراصفهان یکی از شهرهای مهم کشور از نظر اقتصادی، صنعتی، تاریخی و گردشگری می باشد. به علت اهمیت این شهر مطالعات لرزه خیزی و شناسایی گسل های فعال در این منطقه ضروری است. در این مطالعه وضعیت لرزه زمین ساخت و خطر زمین لرزه در نقشه 1:250000 چهارگوش شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. گسترة مورد مطالعه از طرف شمال شرق به طرف جنوب غرب شامل زون ایران مرکزی، زون سنندج – سیرجان و زون زاگرس مرتفع می باشد. به کمک تصاویر ماهواره ای، اطلاعات زمین لرزه های تاریخی و دستگاهی، نقشه های زمین شناسی، تکتونیکی و نقشه مغناطیس هوایی، گسل های بنیادی و فعال منطقه مشخص گردید و لرزه خیزی ناحیه مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به اطلاعات موجود، نقشه لرزه زمین ساخت منطقه تهیه گردید که چهار زون لرزه ای در آن مشخص شد. نتایج نشان داد که لرزه خیزی منطقه از جهت شمال شرق بهطرف جنوب غرب افزایش می یابد. تحلیل خطر لرزه ای گستره مورد مطالعه با استفاده از روش گوتنبرگ – ریشتر احتمال رخداد زمین لرزه های با بزرگی 5/5 تا 6 ریشتر را در منطقه در 100 سال آینده 100%، زمین لرزه های با بزرگی 5/6 ریشتر را 84% و زمین لرزه های با بزرگی 7 ریشتر را 46% پیش بینی کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
94 - ارزیابی بارش در مقیاسهای روزانه، ماهانه و سالانه با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعة موردی: حوزة مرزی غرب ایران)
غزاله مددی سعید حمزه علی اکبر نوروزیمتغیر بارش نقش بسیار مهمی در مطالعات هیدرومتئورولوژی و کشاورزی دارد. بنابراین اندازهگیری و تخمین بارندگی در سطح منطقه ای به ما کمک میکند تا درک درستی از آب و چرخه انرژی بدست آوریم. با توجه به تغییرپذیری زیاد کمیت بارش در مکان و زمان، پایش آن در مقیاسهای منطقه ای به أکثرمتغیر بارش نقش بسیار مهمی در مطالعات هیدرومتئورولوژی و کشاورزی دارد. بنابراین اندازهگیری و تخمین بارندگی در سطح منطقه ای به ما کمک میکند تا درک درستی از آب و چرخه انرژی بدست آوریم. با توجه به تغییرپذیری زیاد کمیت بارش در مکان و زمان، پایش آن در مقیاسهای منطقه ای به وسیله ایستگاههای زمینی بسیار دشوار می باشد. از اینرو استفاده از تصاویر ماهوارهای با تفکیک مکانی بالا توصیه می شود. اما لازم است قبل از استفاده از این دادهها، دقت زمانی و مکانی آن ها ارزیابی شود. هدف از این تحقیق، ارزیابی قابلیت داده های ماهوارة TRMM در برآورد بارش روزانه، ماهانه و سالانه در مقیاس مکانی 25/0× 25/0 درجه، برای دوره آماری 2012-2000 میلادی و مقایسه آن با دادههای بارش در 30 ایستگاه هواشناسی (سینوپتیک و کلیماتولوژی) در حوزه مرزی غرب ایران بوده است. با بررسی تغییرات میزان بارش در دوره آماری فوق، سری زمانی و مکانی ضریب همبستگی پیرسون برای مقیاسهای زمانی روزانه، ماهانه و سالانه محاسبه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که همبستگی معنیداری در سطح پنج درصد بین دادههای بارش زمینی و ماهوارهای در مقیاسهای ماهانه و سالانه وجود دارد. با استفاده از نتایج بدست آمده، ارتباط بین داده های ماهانه بارش حاصل از تصویر ماهوارهای و دادههای مشاهدهای در ایستگاهها با استفاده از دو روش رگرسیون خطی و رگرسیون غیرخطی برای هر سال بررسی شد. همچنین با کمک آمارههای اعتبارسنجی، اعتبار مدلهای مورد استفاده تعیین گردید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
95 - برآورد تبخیر و تعرق با استفاده از سنجش از دور، شبکه های عصبی مصنوعی و مقایسه نتایج آن با روش پنمن- مانتیث- فائو در باغات مرکبات شمال خوزستان
عزیز عظیمی کاظم رنگزن مصطفی کابلی زاده محمد خرمیانتبخیر و تعرق یکی از مهمترین عوامل اتلاف آب می باشد. تبخیر و تعرق یک پدیده پیچیده ای است که به عوامل و داده های زیادی بستگی دارد، بنابراین برآورد دقیق میزان تبخیر و تعرق، بسیار مشکل و پرهزینه می باشد. هدف از این مطالعه برآورد تبخیر و تعرق با استفاده از الگوریتم توازن انر أکثرتبخیر و تعرق یکی از مهمترین عوامل اتلاف آب می باشد. تبخیر و تعرق یک پدیده پیچیده ای است که به عوامل و داده های زیادی بستگی دارد، بنابراین برآورد دقیق میزان تبخیر و تعرق، بسیار مشکل و پرهزینه می باشد. هدف از این مطالعه برآورد تبخیر و تعرق با استفاده از الگوریتم توازن انرژی سطحی برای زمین (سبال) و همچنین ارزیابی عملکرد شبکه های عصبی مصنوعی در برآورد تبخیر و تعرق می باشد. جهت محاسبه میزان سبال تبخیر و تعرق، روش الگوریتم سبال بوسیله تصاویر ماهواره ای مورد استفاده قرار گردید. در این تحقیق از چهار تصویر لندست 8 استفاده شد که مقایسه نتایج بدست آمده از دو روش، سنجش از دور و معادله پنمن- مانتیث- فائو، نشان میدهد که میانگین مربعات خطا (MSE) 54/1 و میانگین خطای مطلق (MAE) 04/1 میلیمتر در روز میباشد. برای حل پیچیدگی فرآیند تبخیر، از شبکههای عصبی مصنوعی برای پیش بینی تبخیر از تشت بر اساس دادههای هواشناسی استفاده گردید. در این تحقیق شبکه پرسپترون با الگوریتم پس انتشار خطا برای آموزش آن استفاده شد. برای آموزش شبکه از داده های اقلیمی روزانة 13 ساله ایستگاه صفی آباد دزفول استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبات نشان داد بهترین شبکه، شبکهای با همه ورودیها، با یک لایه پنهان و 28 نرون در لایه میانی میباشد. نتایج پیاده سازی این شبکه نشان دهنده، شاخص های آماری معیارهای میانگین مربعات خطا (MSE) 0032/0، میانگین خطای مطلق (MAE) 0445/0 و ضریب تبین (R2) 9609/0 میباشد. مقایسه نتایج بدست آمده از روش شبکه های عصبی مصنوعی با روش پنمن- مانتیث- فائو نشان میدهد که میانگین مربعات خطا (MSE) 11/1 و میانگین خطای مطلق (MAE) 52/0 میلی متر در روز میباشد. این نتایج، بیانگرعملکرد بهتر شبکههای عصبی مصنوعی نسبت به روش سنجش از دور در برآورد میزان تبخیر و تعرق میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
96 - مدل سازی تغییرات پوشش اراضی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و زنجیرة مارکف (مطالعة موردی: سواحل میانی استان بوشهر)
مهدی غلامعلی فرد محسن میرزایی شریف جورابیان شوشتریاراضی ساحلی استان بوشهر به علت موقعیت ویژه در صادرات و واردات دریایی، وجود ذخایر نفت و گاز، کشاورزی، وجود نیروگاه هستهای، شرایط مناسب صید و صیادی و جاذبه های گردشگری از اهمیت راهبردی و اقتصادی بالایی برخوردار است. از این رو می بایست از روش های نوین جهت پایش و مدل سازی أکثراراضی ساحلی استان بوشهر به علت موقعیت ویژه در صادرات و واردات دریایی، وجود ذخایر نفت و گاز، کشاورزی، وجود نیروگاه هستهای، شرایط مناسب صید و صیادی و جاذبه های گردشگری از اهمیت راهبردی و اقتصادی بالایی برخوردار است. از این رو می بایست از روش های نوین جهت پایش و مدل سازی تغییرات در این مناطق استفاده نمود. هدف از این مطالعه، پایش و مدل سازی تغییرات کاربری اراضی در یک دوره 23 ساله (1367-1390) با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و زنجیره مارکف در محیط اکستنشن مدل ساز تغییرات اراضی (LCM) می باشد. بدین منظور از هفت متغیر، سه زیرمدل و دوره واسنجی 1379-1384 جهت مدل سازی تغییرات کاربری اراضی سال 1390 استفاده گردید. پس از ارزیابی صحت مدل با استفاده از آماره کاپا، نقشه پوشش اراضی سال 1395 با استفاده از دوره واسنجی 1390-1384 پیش بینی شد. نتایج نشان داد که در طول دوره مطالعه، تغییرات شدید از اراضی باز به اراضی کشاورزی و رهاسازی زمین های کشاورزی در منطقه مشاهده گردید. از سال 1367 تا 1384 به میزان 76/19715 هکتار به وسعت اراضی کشاورزی افزوده شده و بین سال های 1384 تا 1390 تنها 48/14% از کاربری کشاورزی بدون تغییر مانده است و وسعت زیادی از کشاورزی رهاسازی شده است. از دیگر نتایج این تحقیقی توسعه زیاد کاربری شهری (33/17760 هکتار) است. در این مطالعه LCM توانست 76/0 از تغییرات را بدرستی پیش بینی نماید. به طوری که در سال 1395 به میزان 12000 هکتار افزایش وسعت در توسعه شهری منطقه پیش بینی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
97 - بررسی تغییرات زیست محیطی با استفاده از سنجش از دور و شاخص کیفیت آب (مطالعة موردی: تالاب بین المللی شادگان)
لیلا رحیمی بلوچی آزاده زرع کار بهرام ملک محمدیهدف از انجام این تحقیق بررسی و مقایسه تغییرات تالاب بین المللی شادگان طی دو دهه گذشته است. بدین منظور روند تغییرات تالاب بین المللی شادگان و پدیده های مختلف مرتبط آن با استفاده از تصاویر ماهواره لندست از محدوده مطالعاتی و پردازش آن ها در محیط نرم افزار ENVI®4.8 به ک أکثرهدف از انجام این تحقیق بررسی و مقایسه تغییرات تالاب بین المللی شادگان طی دو دهه گذشته است. بدین منظور روند تغییرات تالاب بین المللی شادگان و پدیده های مختلف مرتبط آن با استفاده از تصاویر ماهواره لندست از محدوده مطالعاتی و پردازش آن ها در محیط نرم افزار ENVI®4.8 به کمک روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم شباهت طی یک دورة زمانی 20 ساله (1990-2011) بررسی گردید. برای تعیین علت تغییرات رخ داده در تالاب، کیفیت آب ورودی به تالاب به کمک شاخص ارزیابی ریسک و آسیب پذیری آلودگی منابع آب (WRASTIC)، در مقیاس حوزه آبریز تالاب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق، کاهش 6 درصدی مساحت تالاب شادگان در طی این سال ها و کاهش مساحت بخش های آبی و خاکی (اراضی بایر و گل و لای) تالاب به میزان 61/1796 کیلومتر مربع (71/25%) و افزایش مساحت پوشش گیاهی تالاب به میزان 7/1796 (9%) را نشان می دهد. پوشش گیاهی در تالاب به سرعت رو به افزایش بوده که نشان از آلودگی آب، افزایش پدیده تغذیه گرایی و از بین رفتن زودهنگام این تالاب بین المللی دارد. نتیجه محاسبه شاخص WRASTIC نشان دهنده تأثیر زیاد اجزاء حوزه آبریز تالاب شادگان در ایجاد آلودگی آب تالاب می باشد. با توجه به سیر تحولات ناخوشایند تالاب شادگان ادامه روند شرایط کنونی می تواند موجودیت و یکپارچگی تالاب شادگان را با خطر جبران ناپذیری مواجه نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
98 - منشاء یابی گرد و غبار غرب و جنوب غرب ایران و تحلیل سینوپتیکی آن با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی
محمد فلاح ززولی علیرضا وفایی نژاد میرمسعود خیرخواه زرکش فریبرز احمدی دهکاءپدیده گرد و غبار یکی از مهمترین چالش های زیست محیطی اخیر در غرب و جنوب غرب ایران می باشد. برای تشخیص پدیده گرد و غبار نیاز به تصاویری با تکرار در شبانه روز، پوشش وسیع و باندهای طیفی زیاد است از این حیث تصاویر مربوط به سنجنده مادیس مناسب می باشد. هدف از این تحقیق، شناسای أکثرپدیده گرد و غبار یکی از مهمترین چالش های زیست محیطی اخیر در غرب و جنوب غرب ایران می باشد. برای تشخیص پدیده گرد و غبار نیاز به تصاویری با تکرار در شبانه روز، پوشش وسیع و باندهای طیفی زیاد است از این حیث تصاویر مربوط به سنجنده مادیس مناسب می باشد. هدف از این تحقیق، شناسایی منشاءهای تولید کننده گرد و غبار ورودی به این منطقه در سال 2011 با استفاده از باندهای مرئی و باندهای حرارتی سنجنده مادیس و با بکارگیری شاخص اکرمن و تحلیل سینوپتیکی برای شناسایی چگونگی حرکت گرد و غبار از منشاء به داخل ایران با استفاده از داده های سینوپتیکی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکالی، فشار تراز دریا و نقشه های جهت جریان باد 500 و 1000 هکتوپاسکالی می باشد. در نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی و ابزار تحلیل مکانی نمایش حرکت آن از منشاء تا داخل ایران رهگیری شد. نتایج نشان داد که منشاء پدیده های گرد و غبار ورودی به غرب و جنوب غرب کشور از سوریه و عراق و بخشی از عربستان سعودی می باشد، که عمده ترین منشاء گرد و غبار شمال عراق و مرز عراق و سوریه می باشد. تلفیق نتایج حاصله از بارزسازی گرد و غبار و نقشه های سینوپتیکی، یافتن منشاء و نحوة انتقال گرد و غبار را بهینه کرده و پیش بینی مناسب تری برای مسیر حرکت گرد و غبار فراهم می نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
99 - مقایسة الگوریتم های مختلف طبقهبندی تصاویر ماهواره ای در تهیة نقشة کاربری اراضی (مطالعة موردی: شهرستان نور)
صالح یوسفی مهدی تازه سمیه میرزایی حمید رضا مرادی شهلا توانگرنقشة کاربری اراضی یکی از فاکتور های اساسی در مطالعات منابع طبیعی و مدیریت محیط زیست می باشد. اغلب تهیة نقشة کاربری اراضی یک منطقه یکی از پر هزینه ترین بخش های پروژه های زیست محیطی و منابع طبیعی است. داده های ماهواره ای یکی از سریع ترین و کم هزینه ترین روش های در اختیار أکثرنقشة کاربری اراضی یکی از فاکتور های اساسی در مطالعات منابع طبیعی و مدیریت محیط زیست می باشد. اغلب تهیة نقشة کاربری اراضی یک منطقه یکی از پر هزینه ترین بخش های پروژه های زیست محیطی و منابع طبیعی است. داده های ماهواره ای یکی از سریع ترین و کم هزینه ترین روش های در اختیار محققان جهت تهیة نقشة کاربری اراضی می باشد. در سال های اخیر محققان از روش های مختلفی نقشه کاربری اراضی را با استفاده از این داده ها تهیة کرده اند. روش های مختلفی جهت طبقه بندی تصاویر ماهواره ای وجود دارد. هر یک از روش ها دارای معایب و مزایایی می باشند. تحقیق حاضر با هدف تعیین بهترین روش طبقه بندی تصاویر سنجنده ETM+ از بین 9 روش طبقه بندی نظارت شده جهت استخراج نقشه کاربری اراضی شهر نور صورت گرفت. نتایج نشان داد که روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان با میانگین ضرایب کلی و کاپا به ترتیب 94/90 درصد و 9503/0 نسبت به روش های دیگر دارای دقت بالاتری است. اولویت دقت روش های 9 گانه به ترتیب به صورت، ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی، فاصله ماهالانویی، حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین، نقشه زاویة طیفی، واگرایی اطلاعات طیفی، سطوح موازی و در نهایت روش کدهای باینری می باشد. از نتایج تحقیق حاضر می توان با استفاده از روش صحیح طبقهبندی، نقشه کاربری اراضی را با دقت بالاتری استخراج نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
100 - تهیة نقشه کربنات کلسیم معادل و مقدار رس خاک سطحی با استفاده از روشهای زمین آماری(مطالعة موردی: پارک چیتگر، تهران)
ابراهیم محمودآبادی علیرضا کریمی کارویهدر دهههای اخیر، روشهای سنجش از دور بهدلیل کاهش هزینههای در مطالعات شناسایی خاک، به فراوانی مورد استفاده قرار گرفتهاند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه دو روش سنجش از دور و زمینآمار به منظور تخمین و تهیة نقشه مقادیر رس و کربنات کلسیم معادل خاک سطحی در پارک جنگلی چیتگر به أکثردر دهههای اخیر، روشهای سنجش از دور بهدلیل کاهش هزینههای در مطالعات شناسایی خاک، به فراوانی مورد استفاده قرار گرفتهاند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه دو روش سنجش از دور و زمینآمار به منظور تخمین و تهیة نقشه مقادیر رس و کربنات کلسیم معادل خاک سطحی در پارک جنگلی چیتگر به مساحت 665 هکتار صورت گرفت. بدین منظور تعداد 116 نمونه سطحی (20-0 سانتی متری) به صورت شبکه منظم و با فاصله250 متر از عمق 20-0 سانتیمتری خاک برداشته شد. برای مدلسازی از دو روش زمینآماری کریجینگ و وزندهی معکوس فاصله و دو تکنیک سنجش از دور آنالیز مادون قرمز نزدیک و برداشت پیوسته استفاده شد. نتایج حاصل از ارزیابی تقاطعی نشان داد که دقت روش کریجینگ در تخمین مقادیر رس و کربنات کلسیم مناسب بود. استفاده از روش مادون قرمز نزدیک برای تخمین و تهیة نقشه کربنات کلسیم معادل به دلیل همبستگی پایین با باندهای این سنجنده مناسب ارزیابی نشد، اما این روش برای تخمین و تهیة نقشه مقدار رس (52/0=R2) مناسب بود. روش برداشت پیوسته برای هیچ کدام از متغیرهای مقدار رس و کربنات کلسیم از دقت لازم برخوردار نبود. بر اساس ضریب کاپا و صحت کلی نقشه های تولیدی، روش کریجینگ دقت بیشتری نسبت به روش سنجش از دور نشان داد. اگرچه، دقت مناسب روشهای زمینآماری به دلیل استفاده از دادههای اصلی دور از انتظار نیست، ولی دقت قابل قبول روش مادون قرمز نزدیک برای مدل سازی مقدار رس، با توجه به هزینه کمتر روشهای سنجش از دور میتواند مورد توجه قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
101 - بررسی تأثیر جنگل کاری شهری در مناطق خشک بر میزان کربن ترسیب شده در خاک با استفاده از فناوری سنجش از دور
بهنوش عباس نژاد سید جمال الدین خواجه الدیندر این تحقیق، به منظور بررسی تأثیر جنگل کاری شهری در مناطق خشک کشور بر میزان کربن ترسیب شده در خاک از تصویر ماهواره Quick Bird استفاده گردید. در بازدیدهای میدانی نمونه های خاک از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری برداشت شده و میزان کربن آلی خاک اندازه گیری شد. ضمن بررسی ضر أکثردر این تحقیق، به منظور بررسی تأثیر جنگل کاری شهری در مناطق خشک کشور بر میزان کربن ترسیب شده در خاک از تصویر ماهواره Quick Bird استفاده گردید. در بازدیدهای میدانی نمونه های خاک از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری برداشت شده و میزان کربن آلی خاک اندازه گیری شد. ضمن بررسی ضرایب همبستگی بین باندها و شاخص های گیاهی با نتایج به دست آمده از آنالیز داده های مکانی و بررسی داده ها با روش رگرسیون، بهترین مدل برازش شده جهت تهیة نقشه کربن ترسیب شده در خاک، به دست آمد. آنالیزهای صحت سنجی نشان می دهد که نقشه های تهیه شده از دقت و صحت بالایی برخوردار بوده و به خوبی واقعیت های زمینی را نشان می دهند. با بررسی نقشه ها تهیه شده مشخص گردید که جنگل کاری در اراضی بایر منطقه خشک اصفهان سبب افزایش ترسیب کربن در خاک شده است. همچنین میزان ترسیب کربن در لایه های سطحی خاک بسیار زیاد تر بوده و با افزایش عمق کاهش می یابد. میزان ترسیب کربن خاک بسته به نوع گونه های کاشته شده متفاوت است و ترسیب کربن خاک در مناطقی که گونه های سوزنی برگ کشت شده اند، بیشتر از مناطق پهن برگان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
102 - پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعة موردی: شهرستان اردبیل)
مرضیه مسیبی محسن ملکیافزایش روزافزون جمعیت، توسعه پدیده شهرنشینی و نیاز به تأمین مناطق جدید مسکونی و منابع غذایی برای انسان ها باعث تشدید روند تغییر کاربری اراضی در نقاط مختلف جهان شده است. هدف این مقاله بررسی روند تغییر کاربری اراضی در 25 سال اخیر در شهرستان اردبیل می باشد. در این تحقیق، ا أکثرافزایش روزافزون جمعیت، توسعه پدیده شهرنشینی و نیاز به تأمین مناطق جدید مسکونی و منابع غذایی برای انسان ها باعث تشدید روند تغییر کاربری اراضی در نقاط مختلف جهان شده است. هدف این مقاله بررسی روند تغییر کاربری اراضی در 25 سال اخیر در شهرستان اردبیل می باشد. در این تحقیق، از سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور و روش های آماری، تغییر سطح کاربری های اراضی مختلف براساس تفسیر تصاویر ماهواره ای لندست در سه دوره زمانی 1366، 1377 و 1390 بررسی گردید. پس از انجام تصحیحات هندسی و اتمسفری، محدودة مورد نظر با استفاده از نقشه های رقومی زمین مرجع شد. سپس نقاط تعلیمی برای هر یک از طبقات کاربری به تعداد کافی و با پراکنش مناسب اخذ گردید و با استفاده از طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال تشابه بهترین ترکیب باندی انتخاب و نقشه کاربری اراضی منطقه برای سال های 1366، 1377 و 1390 تهیه شد. با استفاده از آزمون صحت کلی و آماره کاپا صحت نقشه های تولیدی تعیین گردید. نتایج نشان داد که سطح کاربری های زراعت آبی، باغات، مناطق مسکونی، صنعتی و نیز اراضی بایر در فاصله سال های 1366 تا 1390 افزایش یافته و در مقابل سطح کاربری های جنگل، مرتع و اراضی دیم روندی کاهشی داشتهاند. به طوری که در دوره 1366 تا 1377 سطح اراضی مرتعی 20/10% و سطح جنگل ها 5/0% کاهش یافته است. سطح اراضی دیم 62/5%، سطح اراضی زراعی آبی 8/1% و اراضی بایر 8/1% افزایش یافت. در دوره 1377 تا 1390 سطح اراضی مرتعی 9/7%، سطح اراضی دیم 52/11% و سطح جنگل ها 69/3% کاهش یافته است. سطح اراضی زراعی آبی 2/1% و اراضی بایر 7/17% افزایش یافته است. ضریب کاپا برای نقشههای سال های 1987، 1998 و 2010 به ترتیب 81/0، 87/0 و 89/0 بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
103 - مقایسة میزان کارآیی سه روش رایج طبقه بندی نظارت شده داده های ماهواره ای در مطالعة پوشش گیاهی
امیر احمدپور کریم سلیمانی مریم شکری جمشید قربانیاستفاده از فناوری های نوینی همچون سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت مطالعه اکوسیستم های گیاهی و به خصوص تهیة نقشه های زمین پوشش، مستلزم شناخت کارآیی این ابزار و نیز شناسایی بهترین روش های کاربرد آن ها می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسة میزان کارآیی سه روش أکثراستفاده از فناوری های نوینی همچون سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت مطالعه اکوسیستم های گیاهی و به خصوص تهیة نقشه های زمین پوشش، مستلزم شناخت کارآیی این ابزار و نیز شناسایی بهترین روش های کاربرد آن ها می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسة میزان کارآیی سه روش رایج طبقه بندی نظارت شده داده های ماهواره ای (روش حداقل فاصله از میانگین، روش متوازی السطوح و روش حداکثر احتمال) در تشخیص گروه های گیاهی منطقه حفاظت شده گلول و سرانی (استان خراسان شمالی) می باشد. بدین منظور 143 نمونه تعلیمی از مناطقی که تا شعاع حداقل 30 متری ترکیب همگنی از گونه های گیاهی را نشان می دادند جمع آوری و مختصات آن ها به وسیله دستگاه GPS ثبت و به محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی منتقل شد. داده های ماهواره ای شامل تصاویر ماهواره های +Landsat ETM و IRS LISS III بود که هر یک با استفاده از نرم افزار ENVI 4.2 آماده سازی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و میزان کارآیی هر روش طبقه بندی با محاسبه دو شاخص صحت کلی (Overall Accuracy) و ضریب کاپا (Kappa Coefficient) بررسی گردید. نتایج نشان دادند که در بین روش های بکار برده شده، روش حداکثر احتمال بیشترین میزان دقت را در طبقه بندی هر دو گروه داده های ماهواره ای دارد (35/90، 19/82=OA و 878/0، 772/0=KA) و در مقابل روش متوازی السطوح نیز کمترین میزان دقت را در طبقه بندی گروه های گیاهی در منطقة مورد مطالعه داشت (09/67، 76/58 =OA و 593/0، 478/0=KA). این نتایج نشان می دهد که برداشت نمونه های تعلیمی کافی از طبقات موجود در طبیعت و بررسی میزان احتمال تعلق هر یک از پیکسل های تصاویر ماهواره ای به این طبقات، به خوبی می تواند در طبقه بندی گروه های گیاهی موجود در منطقه مفید واقع شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
104 - بررسی عملکرد الگوریتم های طبقه بندی کاربری اراضی با استفاده از تکنیکهای ادغام تصاویر (مطالعة موردی: زیرحوزه بهشت آباد)
آرش فاضلی فارسانی رضا قضاوی محمدرضا فرزانهطی چند دهة اخیر، تغییر کاربری اراضی تحت اثر عوامل محیطی و انسانی سبب بروز اثرات جدی بر محیط زیست، اقتصاد و اجتماع شده است، بنابراین داشتن اطلاع از نوع استفاده از اراضی و تغییرات آن در طی زمان از موارد مهم در برنامه ریزی و سیاست گذاری در کشور است. یکی از کاربردهای تکنیک أکثرطی چند دهة اخیر، تغییر کاربری اراضی تحت اثر عوامل محیطی و انسانی سبب بروز اثرات جدی بر محیط زیست، اقتصاد و اجتماع شده است، بنابراین داشتن اطلاع از نوع استفاده از اراضی و تغییرات آن در طی زمان از موارد مهم در برنامه ریزی و سیاست گذاری در کشور است. یکی از کاربردهای تکنیک تلفیق تصاویر ارائه یک طبقه بندی دقیق تر میباشد که به عنوان ابزاری نوین در استخراج اطلاعات مکانی مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از ادغام داده ها افزایش کیفیت و محتوای اطلاعات موجود در هر یک از دادههای اولیه است تا به این وسیله بتوان به استنتاجهای ویژهای دست یافت. در این تحقیق با استفاده از داده های سنجنده OLI ماهواره لندست 8 و استفاده از قابلیتهای سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، به کمک تکنیک های ادغام تصاویر و معیارهای ارزیابی صحت، عملکرد الگوریتم های طبقه بندی کاربری اراضی مورد مطالعه که شامل ماشین بردار پشتیبان، بیشترین شباهت و شبکه عصبی میباشد، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از ارزیابی کیفیت تصاویر ادغام شده نشان میدهد که تکنیک Gram-Schmidt بیشترین دقت را در حفظ بیشتر دادههای اولیه و بارزسازی بهتر تصاویر نسبت به سه روش مورد مطالعه دارد. با توجه به طبقه بندی صورت گرفته بر روی این تصاویر، روش Maximum Likelihood بیشترین تأثیر را در افزایش دقت طبقهبندی بر روی الگوریتمهای Gram-Schmidt و PC_Sharpened داشته است. به طور کلی افزایش دقت طبقهبندی کاربری اراضی با لحاظ تکنیکهای ادغام تصاویر نسبت به طبقهبندی صورت گرفته بر روی دادههای چندطیفی اولیه مشاهده میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
105 - Investigation of alterations and lineaments in Rashid-Abad mineral area (N Zanjan, NW Iran), Using integration of Remote Sensing and Aeromagnetic data
Mahsa Seyyedi Mohammad Lotfi Arash Gourabjeripour Afshin Ashja ArdalanIn this research, remote sensing and aeromagnetic data sets were integrated to investigate structural features and alteration zones of Rashid-Abad mining area. This area is located approximately 45 km north of Zanjan, in the Alborz (western)-Azerbijan zone, NW Iran. For أکثرIn this research, remote sensing and aeromagnetic data sets were integrated to investigate structural features and alteration zones of Rashid-Abad mining area. This area is located approximately 45 km north of Zanjan, in the Alborz (western)-Azerbijan zone, NW Iran. For this reason, two main lineaments with the E-W and NW-SE trends were detected using a sun-angle filter of OLI data and, analytic signal (AS) and first-order vertical derivative (FVD) techniques of aeromagnetic data. The other lineaments with other trends in the area are controlled by the same two major lineaments. In order to identify alterations, the methods of band ratio (BR) in ETM+ and OLI, false-color composite (FCC), relative absorption band depth (RBD), and spectral angle mapper (SAM) in ASTER image processing were used in the study area. The results showed the presence of iron oxide, argillic, phyllic, propylitic, and silicic alterations. Also, the area’s aeromagnetic response to different alteration regions was investigated by matching aeromagnetic anomalies with alteration zones. In addition, it was concluded that, iron oxide alterations with negative magnetic anomalies, phyllic alterations with moderate positive magnetic anomalies, and also argillic and silicic alterations with moderate to increasing positive magnetic anomalies were associated. Also, propylitic alterations did not show a significant relationship with magnetic values. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
106 - Surface runoff estimation of Wadi Ba Al-Arid watershed North East Libya, using SCS-CN ,GIS and RS data
Salah HamadThe aim of this study is to estimate runoff in Wadi Ba Al Arid watershed for a period of ten years 2009-2018 by Soil Conservation Service Curve Number (SCS-CN) method in combination with the GIS techniques using remote sensing data. The used data are the daily rainfall أکثرThe aim of this study is to estimate runoff in Wadi Ba Al Arid watershed for a period of ten years 2009-2018 by Soil Conservation Service Curve Number (SCS-CN) method in combination with the GIS techniques using remote sensing data. The used data are the daily rainfall data from NASA Prediction of Worldwide Energy Resource (POWER), digital elevation data (DEM) from ALOS PALSAR RTC , satellite imagery from the European Space Agency (ESA) Sentinel, and soil data represented in soil maps of a scale 1: 50,000 and some local studies carried out by several Libyan institutions. The overall area of the watershed is about 136.4 km2 and perimeter107.3 Km. The watershed upstream and downstream is well recognized due to the topographical difference as a result of the tectonic geology. Soil maps were processed and classified into hydrologic soil groups (HSG), where the dominant HSG in the study area are C and D. The Landcover/Land use (LULC) was classified into five classes (forest, shrubs, agriculture, barren land) and built up. The HSG and LULC layers were intersected and the CN values and the weighted curve number for each Antecedent Moisture (AMC) condition were assigned. Furthermore, the runoff depth was estimated and the average runoff volume for ten years during 2009–2018 in the study area was estimated by 1.67 Mm3 which represents 4.6 % of the observed average annual rainfall as 264.3 mm during 2009-2018. The rainfall-runoff relationship has shown a strong correlation with the value of 0.75. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
107 - Extracting clay minerals with emphasis on Bentonite in Eastern Iran, using Landsat 8 and ASTER images
Saeed Saadat Maliheh Ghoorchi Rahim DabiriThe prospecting area is located in the eastern part of Iran. Aster and Landsat 8 satellite images were processed with different spectral analyses techniques to detect the clay representing the alteration zones, with emphasis on bentonite occurrences in the study area. B أکثرThe prospecting area is located in the eastern part of Iran. Aster and Landsat 8 satellite images were processed with different spectral analyses techniques to detect the clay representing the alteration zones, with emphasis on bentonite occurrences in the study area. Band ratio (BR), Spectral Angle Mapper (SAM), Mixture Tuned Matched Filtering (MTMF), Principal Component Analysis (PCA), Spectral Feature Fitting (SFF), and Least Square Fit (LS-Fit) techniques were performed to show the promising areas for clay mineral. Band ratios of 6/7, 6/5, and 4/2 from Landsat 8 OLI imagery and 4/6, 5/6, 5/8, from ASTER were used to enhance clay alterations. The results obtained from the supervised classification using the SAM algorithm for minerals from US Geological Survey spectral library (USGS) have been compared with the results of Jet Propulsion Laboratory (JPL) spectral library. The Sequential Maximum Angle Convex Cone (SMACC) algorithm also performed to detect same minerals. Comparing the different analyzing satellite image based on ASTER data indicate all methods generate relatively similar results for clay mineral. Although all methods generate relatively similar results, the SAM method seems to be the best fit with geological evidences to generate reliable promising areas for clay mineral in this area. Based on this study, around 100 km2 of the total studied area was selected as suitable for more exploration and ground survey. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
108 - Using remote sensing data and GIS to evaluate air pollution and their relationship with land cover and land use in Baghdad City
B. Mohammed Hashim M. Abdullah SultanThe research used the satellite image (Landsat 7 ETM ) within the thermal infrared sixth band (TIR6) and geographic information system (GIS) to determine the air pollution and its relationship with the land cover (LC) and land use (LU) of Baghdad city. Concentration of أکثرThe research used the satellite image (Landsat 7 ETM ) within the thermal infrared sixth band (TIR6) and geographic information system (GIS) to determine the air pollution and its relationship with the land cover (LC) and land use (LU) of Baghdad city. Concentration of total suspended particles (TSP), lead (Pb), carbon oxides (CO, CO2), and sulphur dioxide (SO2) were obtained from 22 ground measuring stations, where the stations are classified into industrial, commercial and residential and are distributed within the city of Baghdad. The digital number (DN) corresponding to the sites of groundtruth stations for measuring air pollutants was converted to the values of the spectral radiation (Lr), brightness temperature sensor (T) and land surface temperature (LST) of the satellite image (Landsat 7 ETM +) within TIR6. The results indicated a significant correlation between air pollutants and satellite image data have also shown results of the spatial analyst air pollutants and the satellite image data by using GIS and supervised classification results. They show a relationship between the concentration of air pollutants and land surface temperature with the land cover and land use classification (LC, LU) for Baghdad city. The results of the research gives evidence of a link between air pollutants derived from the measurement stations of ground and satellite data within the range of Thermal IR. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
109 - Identification of Groundwater Potential Zones in Moalleman, Iran by Remote Sensing and Index Overlay Technique in GIS
Shayan Ghodratabadi Faranak FeiziWater plays a vital role in the development of activities in an area. The surface water resources are inadequate to fulfill the water demand. Productivity through groundwater is quite high as compared to surface water, but groundwater resources have not yet been properl أکثرWater plays a vital role in the development of activities in an area. The surface water resources are inadequate to fulfill the water demand. Productivity through groundwater is quite high as compared to surface water, but groundwater resources have not yet been properly exploited. Keeping this view, the present study attempts to select and delineate various groundwater potential zones for the assessment of groundwater availability in Moalleman, using the remote sensing and GIS technique. Satellite images such as Landsat 8, Aster and SRTM DEM data have been used in the present study to prepare various thematic maps for the study area, such as geology, geomorphology, soil hydrological group, land use/land cover, and drainage maps. According to the relative contribution of each of these maps towards groundwater potential, the weight of each thematic map has been selected. Furthermore, within each thematic map ranking has been made for each of the features. All the thematic maps have been registered with one another through integrated step-by-step using the normalized aggregation method in GIS for computing groundwater potential index. Based on this final weight and ranking, the groundwater potential zones have been delineated. Thus from the present study it has been observed that an integrated approach involving remote sensing and GIS technique can be successfully used in identifying potential groundwater zones in the study area. Five categories of groundwater potential zones: excellent, very good, good, moderate and poor have been demarcated. Major portions of the study area have “good” or “moderate” prospects, while a few scattered areas have poor prospects. The excellent potential areas are mainly concentrated along the shore line. This groundwater potential information is useful to effectively identify suitable locations to extract water. Lastly, the final map has been overlaid with the map of springs and qanats for comparison and rolling as a checkpoint. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
110 - Urban sprawl trend analysis using statistical and remote sensing approach Case Study: Mashhad City
susan shirvani moghadam sanaz saeidi mofradUrban sprawl is a significant challenge in urban areas and considered as the most influential drivers of landuse and land cover change associated with growth of populations and economy. Iran's cities have been facedwith the urban sprawl phenomenon, especially since the أکثرUrban sprawl is a significant challenge in urban areas and considered as the most influential drivers of landuse and land cover change associated with growth of populations and economy. Iran's cities have been facedwith the urban sprawl phenomenon, especially since the 1970s. More recently, scientific studies have beenproved negative impacts of urban sprawl in Iran's cities including the destruction of landscapes and naturalresources around the city and coastal areas. Mashhad is a metropolis which has faced urban sprawl in recentdecades. The present study aims to generate an urban sprawl model using statistical and remote sensingapproach by the integration of geographic information system (GIS) in Mashhad city, northeastern Iran.For this purpose, various temporal LANDSAT satellite datasets were used to map land use/land covercharacteristics and to evaluate built-up growth in Mashhad in 1996, 2006 and 2016. Maximum likelihoodclassification method (MLC) mapped the land cover for the Mashhad using Landsat TM datasets. Theability of MLC in minimizing misclassification errors by allowing variable weight specifications during theclassification process and use of training data made it a suitable method for this study. After MLC proses,Shannon’s Entropy based on the land use classification result is used to measure urban sprawl. Resultsindicated a significant increase of urban built-up area during the last two decades. During the two timeperiods of this study the Shannon entropy increased in all of the two time periods that showing the City ofMashhad continue to have a problem with urban sprawl. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
111 - Discussion Reasons loss of Bamdzh wetland area with attention to the drought and the techniques of remote sensing
سمانه عبدویس فاطمه ذاکری حسینیBamdzh wetland of Khuzestan Province is at downstream of Shavvr River. Its area is approximately 4 hectares. Due to the loss of wetland area, especially in recent decades, this study investigated the effects of a five-year drought (2007-2012) in the Shavvr region and th أکثرBamdzh wetland of Khuzestan Province is at downstream of Shavvr River. Its area is approximately 4 hectares. Due to the loss of wetland area, especially in recent decades, this study investigated the effects of a five-year drought (2007-2012) in the Shavvr region and the pond ultimately. Also the comparison between the satellite images and remote sensing technique has been used and was estimated water level variations and vegetation zones of the pond for years 1991, 2002, 2008, 2012. The results of precipitation, discharge and wetland area in the above durations have reduction 40, 10, and 35 percentage respectively. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
112 - Investigation of the effect of climate change on runoff curve number by using GIS and RS (case study: Mansourabad and Navroud watersheds)
مصطفی یعقوب زاده بهروز اعتباری علی شهیدی علی محمد نوفرستیApplication of gepraphic information system and image processing in evaluation of surface runoff of a watershed in recent years has increased greatly. In the study , the runoff curve number map was prepared using geographic information system (GIS)and Landsat Sattelite أکثرApplication of gepraphic information system and image processing in evaluation of surface runoff of a watershed in recent years has increased greatly. In the study , the runoff curve number map was prepared using geographic information system (GIS)and Landsat Sattelite Images (ETM+)for two watersheds of Mansourabad in southern Khorasan province and Navroud in Gilan province based on the factors of hydrologic soil group, land use, land cover and hydrologic conditions. The land cover map was perpared by NDVI index and watersheds were classified by three classes of good, fair and weak sitation vegetation in Mansourabad watershed but for Navrood watershed, Vegetation had three classes of excellent, good and moderate. Land use map of this watersheds was prepared from Landsat Sattelite Images and Soil Hydrologic Group addition to soil, slope and Landuse, geology maps plus filed investigations. From Coalition of GIS shape files and SCS tables, runoff curve number map was extrcated for both watersheds. In evaluation of accuracy of Curve Number, maximum flood discharge in both two watersheds was simulated by HEC-HMS model and compared with observed data. Low errorr discrepancy between simulated and observed dischrge showed that curve number for both basins was calculated with high accurcy. So results showed that weithing runoff curve number in MansoorAbad basin is highly greater than Navrood basin, that this parameter can cause destructive floods during hight intensity events. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
113 - پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی (مطالعه موردی: دشت رومشگان)
سلمان سوری سیامک بهاروند وهاب امیریآب زیرزمینی یکی از منابع مهم تامین آب شیرین مورد نیاز انسان است. از آنجا که منابع آب سطحی در بسیاری از مناطق کشور محدود است، آبهای زیرزمینی به عنوان مناسبترین منبع در دسترس، جهت تامین آب مورد نیاز این مناطق به حساب میآید. امروزه استفاده از سنجش از دور (RS) و سیستم اط أکثرآب زیرزمینی یکی از منابع مهم تامین آب شیرین مورد نیاز انسان است. از آنجا که منابع آب سطحی در بسیاری از مناطق کشور محدود است، آبهای زیرزمینی به عنوان مناسبترین منبع در دسترس، جهت تامین آب مورد نیاز این مناطق به حساب میآید. امروزه استفاده از سنجش از دور (RS) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تبدیل به یکی از ابزارهای قدرتمند و مقرون به صرفه جهت شناسایی و اکتشاف منابع آب زیرزمینی قابل دسترس شده است. این تحقیق با هدف مشخص کردن مناطق با پتانسیل بالای آب زیرزمینی در دشت رومشگان با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی، سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام گردیده است. بدین منظور با توجه به اطلاعات و دادههای زمینشناسی، هیدرولوژی، ساختاری، توپوگرافی، تصاویر ماهوارهای ETM+ و بازدید میدانی، نقشههای لیتولوژی، ضخامت آبرفت، کاربریاراضی، طبقات ارتفاعی، شیب، تراکم آبراهه، تراکم گسل، دما و بارندگی در محیط نرمافزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به روش فازی تهیه شده است. این نقشهها با استفاده از مقایسه زوجی به روش سلسله مراتبی وزندهی گردید. با اعمال وزن محاسبه شده هر معیار، نقشه عوامل با توجه به اهمیت آن در پتانسیل یابی آب زیرزمینی تهیه و سپس نقشه نهایی پتانسیل آب زیرزمینی با همپوشانی به روش سلسله مراتبی فازی تهیه گردیده است. نتایج به دست آمده از پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی نشان میدهد به ترتیب 37/7، 12/10، 25/22، 46/20 و 79/39 درصد از مساحت منطقه در پهنههای با پتانسیل خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
114 - پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش بخش مرکزی شهرستان سمیرم
مجتبی رحیمی شهید نیما رحیمیزمین لغزش از جمله بلایای طبیعی به شمار می رود که هر ساله خسارت جانی و مالی فراوانی را به همراه دارد. امروزه با پیشرفت علم و فنّاوری، زمینه های مناسبی برای شناخت و کاهش این خطرات طبیعی فراهم شده است. در این راستا می توان اطلاعات جغرافیایی را همگام با ابزار پشتیبانی تصمیم أکثرزمین لغزش از جمله بلایای طبیعی به شمار می رود که هر ساله خسارت جانی و مالی فراوانی را به همراه دارد. امروزه با پیشرفت علم و فنّاوری، زمینه های مناسبی برای شناخت و کاهش این خطرات طبیعی فراهم شده است. در این راستا می توان اطلاعات جغرافیایی را همگام با ابزار پشتیبانی تصمیم به منظور ارزیابی خطر وقوع زمین لغزش به کار برد. لذا این پژوهش بهمنظور بررسی میزان تأثیر عوامل مختلف در ایجاد پدیده زمین لغزش و پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در بخش مرکزی شهرستان سمیرم انجام گرفت. برای این هدف با بهکارگیری روش تحلیلسلسله مراتبی عوامل موردبررسی بهصورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از عوامل که مبین میزانتأثیر آن ها است محاسبه شده است. با توجه به مقادیر کمی وزن هر یک از عوامل، نقشه وزنی هرعامل تهیه و در نهایت اقدام به تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از لایه های وزنی وضریب وزنی مربوط به هر یک از عوامل شده است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است کهروش تحلیل سلسله مراتبی به دلیل استوار بودن بر مبنای مقایسه های زوجی موجب سهولت و دقتدر انجام محاسبه های لازم و ارائه نتایج به دلیل دخالت دادن تعداد زیادی از عوامل در مقایسه باسایر روش های پهنه بندی خطر زمین لغزش است. نتایج نشان داد که در مدل تحلیل سلسله مراتبیحدود 98/40 درصد حوضه در پهنه های با خطر بالا و خیلی بالا قرار می گیرد. همچنین جنس مواد و شیب بهعنوان مهم ترین عوامل مؤثر در وقوع لغزش در منطقه مشخص گردید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
115 - بررس یم ی زان تغییرات یخچال طبیعی یخار دماوند با استفاده از RSوGI
سعیده فخاری فتح االله نادری پرویز ضیائیان فیروزآبادیامروزه یخچال های طبیعی به عنوان یکی از منابع اصلی تأم نی کننده آب های سطحی محسوب می شوند. فناوری سـنجش از دور بـهعنوان یکی از ابزارهای قوی و مهم می تواند ما را در زمینه شناسایی و برآورد وسعت میدان های پوشیده شده از یخ و برف بـه ویـژهدر نقاط صعب العبور کوهستانی یاری رسان أکثرامروزه یخچال های طبیعی به عنوان یکی از منابع اصلی تأم نی کننده آب های سطحی محسوب می شوند. فناوری سـنجش از دور بـهعنوان یکی از ابزارهای قوی و مهم می تواند ما را در زمینه شناسایی و برآورد وسعت میدان های پوشیده شده از یخ و برف بـه ویـژهدر نقاط صعب العبور کوهستانی یاری رساند. به هم لیدل نی در ا نی تحق قی سعی شد تا میزان تغییرات مورفودینـام کی ی یخچـال یخـاردماوند با استفاده از ا نی فناوری مشخص گردد. داده های مورد استفاده در ا نی تحق قی شامل نقشه های توپوگرافی و زمـ نی شناسـ و یتصاو ری ماهواره ای Landsatبا هشت باند، IRS ،TM ،ETMو LissIIیم باشند. سپس به منظور آمـاده سـاز یـ ا ی ن تصـاو ریابتدا به صورت رادیومتری و سپس به صورت هندسی مورد تصح حی قرار گرفتند. در مرحلـه بعـد تغییـرات مورفودینـامیکی یخچـالمورد بررسی قرار گرفت که برای بازیابی و کشف این تغییرات از الگوریتم محاسبه شدت تغییرات با استفاده از تفریق باندهای متناظربر روی تصاویر به منظور تحلیل مؤلفه های اصلی ) (PCAاستفاده گرد دی و در نهایت برای ارزیابی شـدت تغییـرات از منطـق فـازیاستفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که مساحت یخچال یخار نسبت به گذشته در حال کـاهش اسـت و مقـدار آن 1/8کیلـومتر مربـعاندازه گ ری ی شد که دلایل اصلی آن کاهش تغذیه یخچال و حرارت ناشی از خروج دود از دهانه آتشفشان دماوند می باشد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
116 - بررسی تغییرات کاربری اراضی در حوضه آبخیز سد تاجیار با استفاده از نرمافزار Erdas
میرمهرداد میرسنجری نفیسه رضاپورآشکار ساختنتغییراتیکیازنیازهایاساسیدرمدیریتوارزیابیمنابعطبیعیاست؛بنابرایننقشه تغییراتکاربریراکهنتیجهفرایندآشکارسازیتغییراتمیباشد،میتوانبر اساستصاویرچند زمانهسنجشازدورتهیهکرد. هدف این پژوهش طبقهبندی تصاویر سد تاجیار در سه سال مختلف برای پی بردن به میزان تغییر اراضی ب أکثرآشکار ساختنتغییراتیکیازنیازهایاساسیدرمدیریتوارزیابیمنابعطبیعیاست؛بنابرایننقشه تغییراتکاربریراکهنتیجهفرایندآشکارسازیتغییراتمیباشد،میتوانبر اساستصاویرچند زمانهسنجشازدورتهیهکرد. هدف این پژوهش طبقهبندی تصاویر سد تاجیار در سه سال مختلف برای پی بردن به میزان تغییر اراضی بایر و اراضی دارای پوشش گیاهی است.فنهایسنجشازدوربهترین وسیلهبرایاستخراجنقشهکاربریاراضیمیباشد. در این پژوهش تغییرات کاربری اراضی در حوضه آبخیز سد با استفاده از طبقهبندی نظارتشده در نرمافزار Erdas موردبررسی قرارگرفته است. حوضه آبخیز سد تاجیار با مساحت 10898 هکتار در استان آذربایجانشرقی و شهرستان سراب قرارگرفته است. در منطقه موردمطالعه سه تصویر از ماهواره لند ست که مربوط به سالهای 1996 و 2006 و 2015 هست مورد طبقهبندی قرار گرفت. نتایج نشاندهنده این است 2007 هکتار از اراضی دارای پوشش گیاهی کاسته شده و به بایر اضافهشده است. اینتغییر کاربریبهعلتفعالیتهایکشاورزیشدید،شخموشیارغیراصولیصورتگرفتهاست. تأثیرجریانهایهواییسردشمالغربکشور موجبگشتهتااینمنطقهدارایاقلیمنیمهخشکسردباشد. با توجه به محدودیت فوقالذکر و حالت خودمصرفی محصولات کشاورزی و عدم توجه به قابلیت زمینهای زراعی، انجام کشاورزی در مناطقی که قابلیت بالقوه برای انجام این فعالیت را ندارند سبب کاسته شدن از پوشش گیاهی مرغوب گردیده است. طبقهبندی نظارتشده در این روش با دقت کلی 87% انجام گرفت که در سطح قابلقبول هست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
117 - بررسی تغییرات کاربری اراضی کشاورزی حوزه تالاب پریشان و ارتباط آن با سطوح آب زیرزمینی و بارندگی
بهمن خدابنده لو محمدعلی عباسی آزیتا زندکاربریزمینیکیازمهمترینعواملیاستکهانسانازطریقآنمحیطزیستراتحتتأثیرقرارمیدهد. تغییرات پوشش و کاربری زمین آثار مستقیمی در تغییرات اقلیمی دارند و همچنین بین تغییر اقلیم و تغییر پوشش زمین ارتباط متقابل و پیچیدهای وجود دارد. لذا پایش تغییرات کاربری اراضی جهت مدیریت و ارائه أکثرکاربریزمینیکیازمهمترینعواملیاستکهانسانازطریقآنمحیطزیستراتحتتأثیرقرارمیدهد. تغییرات پوشش و کاربری زمین آثار مستقیمی در تغییرات اقلیمی دارند و همچنین بین تغییر اقلیم و تغییر پوشش زمین ارتباط متقابل و پیچیدهای وجود دارد. لذا پایش تغییرات کاربری اراضی جهت مدیریت و ارائه چشماندازها از اهمیت ویژهای برخوردار است. امروزهکاربردسنجشازدوروسامانهاطلاعاتجغرافیایی،بهویژهدربرخوردباچندیندادهجغرافیاییوتفسیر منطقهگستردهسطحزمینبهطوروسیعیرایجشدهاست. بهاینترتیب دادههایسنجشازدورمیتوانندبهعنوانجایگزینیمناسببرایدادههایثبتنشدهومربوطبهگذشتهمانند دادههایکاربریاراضیوتغییراتآندردورههایزمانیمختلفمورداستفادهقرارگیردوبهعنواناطلاعاتپایه برایدیگرمطالعاتبهکاررود. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات کاربری اراضی کشاورزی در محدوده آبریز تالاب پریشان از سال 1990 تا 2015 با استفاده از تکنیک سنجشازدور و بررسی ارتباط بین این تغییرات با سطح آب زیرزمینی و بارش است. نتایج مطالعات نشان داد که سطح اراضی کشاورزی از سال 1990 تا 2015 به میزان 1371 هکتار افزایش داشته است و در همین حال سطح آبهای زیرزمینی 72/14 متر پایین رفته است. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که تغییرات مساحت اراضی کشاورزی با سطح آبهای زیرزمینی رابطه معکوس و معناداری دارند و افزایش مساحت زمینهای کشاورزی منجر به تخلیه بیشتر آبهای زیرزمینی و پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
118 - مدل سازی ژئوشیمیایی در بررسی آلودگی زیست محیطی عناصر سنگین با تاکید بر Cu-Pb با استفاده از دور سنجی در جنوب کاشان
مهران فرهمندیان علی قاسمی سهراب افشاری مهدی شبانکارهمنطقه جنوب کاشان از دیدگاه زمین ساختاری بخشی از زون ارومیه-دختر محسوب می شود.سنگهای آتشفشانی ائوسن در این ناحیه تحت تاثیر سیالات تاخیری ناشی از توده های گرانودیوریتی الیگومیوسن قرار گرفته و باعث دگرسانیهای آرژیلیک،سریسیتیک،پروپیایتیک،کالک سیلیکاته و سیایسی شدن در سنگهای أکثرمنطقه جنوب کاشان از دیدگاه زمین ساختاری بخشی از زون ارومیه-دختر محسوب می شود.سنگهای آتشفشانی ائوسن در این ناحیه تحت تاثیر سیالات تاخیری ناشی از توده های گرانودیوریتی الیگومیوسن قرار گرفته و باعث دگرسانیهای آرژیلیک،سریسیتیک،پروپیایتیک،کالک سیلیکاته و سیایسی شدن در سنگهای ائوسن گردیده است.بر اساس نتایج تجزیه خوشه ای بر روی نمونه ها،عناصر مورد بررسی را به دو گروه Cu-Co-Cd و Pb-Zn-As می توان تفکیک نمود.توزیع فلزات گروه اول انطباق نسبتا خوبی با زون دگرسانی آرژیلیک و گروه دوم با سنگهای اسکارنی دارد.کمینه و بیشینه غلظت عناصر As,Zn,Cd,Pb,Cu و Co در نمونه ها به ترتیب بین(459-1.5)(623-1)(<2.97)(413-14)(21-0.5)(17-1.5) میلی گرم بر کیلو گرم میباشد.بنابر استانداردهای موجود ،غلظت CUو Pb بیش از حد طبیعی است.محاسبات هاله مرکب ضربی ،مبین همبستگی بالای آلودگی مس و سرب با دگرسانی آرژیلیک و به مقدار کمتر دگرسانی کالک سیلیکاته است.تخمین به روش کریجینگ نشان دهنده بالاترین توزیع غلظت CUو Pb به صورت لکه هایی در قسمت جنوبی منطقه بر روی سنگ بستر آذرین می باشد.بنابر داده های موجود در این پژوهش،منشا آلودگی cuو pb توده گرانودیوریتی بوده و دگر سانی گرمابی سیالات برخاسته از این توده سبب افزایش غلظت عناصر فوق شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
119 - Using Remote Sensing to determination of relationship between vegetation indices and vegetation percentage (case study: Darab plain in Fars province, Iran)
marzieh mokarram Alireza MahmudiVegetation Indices (VIs) obtained from remote sensing (RS) based canopies are quitesimple and effective algorithms for quantitative and qualitative evaluations ofvegetation cover, vigor, and growth dynamics, among other applications .In the studyfor modeling and estimat أکثرVegetation Indices (VIs) obtained from remote sensing (RS) based canopies are quitesimple and effective algorithms for quantitative and qualitative evaluations ofvegetation cover, vigor, and growth dynamics, among other applications .In the studyfor modeling and estimated of density and percentage vegetation value of ArtemisiaHerba alba was used Green Difference Vegetation Index (GDVI), NormalizedDifference Vegetation Index (NDVI), Optimized Soil Adjusted Vegetation Index(OSAVI), Soil Adjusted Vegetation Index (SAVI) by Landsat 8 ETM+ bandsvegetation in the Fathabad of Darab plain, Iran in 2015 years. By software ENVIpreprocessing, processing, geometric and atmospheric corrections were performed,and then vegetation index for the study area was calculated. Also ArcGIS 10.2software for mapping of area vegetation was applied. Then relationship betweenVegetation Indices and density and vegetation value of Artemisia herba alba wasdetermined. The results show that with increasing of percentage and density ofvegetation, the value of vegetation indices increase. Finally, in order to determinationof suitable elevation of growing of Artemisia herba alba was determined relationshipbetween elevation and percentage of vegetation. The results show that the bestelevation for growing of Artemisia herba alba was 1767 to 1782.. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
120 - Detecting Spatial-Temporal Changes in Land Use Using Satellite Data in Haraz Basin
Naser Ahmadi Sani karim Solaimani Lida RazaghniaIn recent decades, rapid and incorrect changes in land use have been associated withconsequences such as natural resources degradation and environmental pollution.Detecting land use changes is a suitable technique for natural resource management.The goal of this researc أکثرIn recent decades, rapid and incorrect changes in land use have been associated withconsequences such as natural resources degradation and environmental pollution.Detecting land use changes is a suitable technique for natural resource management.The goal of this research is to study the land use change in Haraz Basin with an area of677000 hectares in 15 years (1996 & 2011) using Landsat data. After making thenecessary corrections and preparing the indices, the image classification into nineclasses was by supervised classification and Maximum Likelihood algorithm. Finally,the changes were extracted by Post classification comparison. The results showed thatduring the 15 years there was a 27.5% change in land use of the area. These changesare related to conversion of rangelands to bare lands and dry farming ones; and alsoconverting the dense forest to sparse forest, horticulture, farming lands, and residentialareas. These changes can be due to an increase in population and human activities,which result in increasing demands for natural sources and converting them intofarming lands, horticulture, residential and industrial areas. These land use changesalong with climate changes are an alarm for the Haraz Basin status in the future. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
121 - Assessment of Remotely Sensed Indices to Estimate Soil Salinity
Naser Ahmadi Sani mohammad khanyaghmaSoil Salinization is one of the oldest environmental problems and one of the mainpaths to desertification. Access to information in the shortest time and at low cost isthe major factor influencing decision making. The satellite imagery providesinformation data on salini أکثرSoil Salinization is one of the oldest environmental problems and one of the mainpaths to desertification. Access to information in the shortest time and at low cost isthe major factor influencing decision making. The satellite imagery providesinformation data on salinity and also offers large amount of data that can be analyzedand processed to understand several indices based on the type of the sensor used. Inthis research, the capability of different indices derived from IRS-P6 data wasevaluated to identify saline soils in Mahabad County. The quality of the satelliteimages was first evaluated and no noticeable radiometric and geometric distortion wasdetected. The Ortho-rectification of the image was performed using the satelliteephemeris data, digital elevation model, and ground control points. The RMS errorwas less than a pixel. In this study, the correlation between the bands and used indices,including Salinity1, Salinity2, Salinity3, PCA1 (B2, B3), PCA1 (B4, B5), PCA1 (B1,B2, B3, B4, B5), Fusion (Pan and B2), Fusion (Pan and B3) and Fusion (Pan and B4)with EC were investigated. The highest correlation was related to the Fusion (Pan andB2) with a coefficient 0.76 and the lowest correlation was related to B4 with acoefficient 0.2. The results showed that the indices have a high ability for modeling,mapping and estimating the soil salinity. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
122 - Inventory of Single Oak Trees Using Object- Based Method on WorldView-2 Satellite Images and on Earth
yousef taghi mollaei Abdolali Karamshahi Seyyed Yousef ErfanifardRemote sensing provides data types and useful resources for forest mapping. Today,one of the most commonly used application in forestry is the identification of singletree and tree species compassion using object-based analysis and classification ofsatellite or aerial i أکثرRemote sensing provides data types and useful resources for forest mapping. Today,one of the most commonly used application in forestry is the identification of singletree and tree species compassion using object-based analysis and classification ofsatellite or aerial images. Forest data, which is derived from remote sensing methods,mainly focuses on the mass i.e. parts of the forest that are largely homogeneous, inparticular, interconnected) and plot-level data. Haft-Barm Lake is the case study whichis located in Fars province, representing closed forest in which oak is the valuablespecies. High Resolution Satellite Imagery of WV-2 has been used in this study. Inthis study, A UAV equipped with a compact digital camera has been used calibratedand modified to record not only the visual but also the near infrared reflection (NIR) ofpossibly infested oaks. The present study evaluated the estimation of forest parametersby focusing on single tree extraction using Object-Based method of classification witha complex matrix evaluation and AUC method with the help of the 4th UAV phantombird image in two distinct regions. The object-based classification has the highest andbest accuracy in estimating single-tree parameters. Object-Based classification methodis a useful method to identify Oak tree Zagros Mountains forest. This study confirmsthat using WV-2 data one can extract the parameters of single trees in the forest. An overall Kappa Index of Agreement (KIA) of 0.97 and 0.96 for each study site has been achieved. It is also concluded that while UAV has the potential to provide flexible and feasible solutions for forest mapping, some issues related to image quality still need to be addressed in order to improve the classification performance. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
123 - Monitoring and Analysis of Land Use Changes Using Satellite Images and Remote Sensing (Case Study: Sabzevar City)
Amin Mohammadi Dehcheshmeh Razieh MirfazlullahRemote sensing is one of the effective tools to study the process of land use change on a large scale and in a short time. In this research, the aim is to monitor and analyze land use changes using satellite images and remote sensing from 2010 to 2020 in Sabzevar city w أکثرRemote sensing is one of the effective tools to study the process of land use change on a large scale and in a short time. In this research, the aim is to monitor and analyze land use changes using satellite images and remote sensing from 2010 to 2020 in Sabzevar city with Landsat images. For research, preprocessing included atmospheric correction and radiometric and geometric correction. A total of 200 ground control points were collected to classify and evaluate the accuracy of the classification with the maximum probability classification algorithm in the ground visit. The classification results showed that the forest area in 2010 was equal to 68980.21 hectares, which with the change of use and its conversion to residential use, barren and rainfed agriculture in 2020 reached 66044.99 hectares, ie 2935.22 hectares, its area has decreased. Residential use with its growth in 2010 to 2020 has increased from 2855.89 to 4563.98, ie 1708.09 hectares. Land use changes in semi-dense rangeland have also decreased from 167164.89 to 153287.68 hectares, i.e. 13877.21. Kappa coefficient and overall accuracy in 2020 were 98.42 and 97.84, respectively, which was the highest value compared to previous years. In this study, it can be recommended that the government increase the vegetation of the land to protect pasture and forest uses against further changes, and to compensate for these changes, to plant fast-growing forests. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
124 - Inventory of Single Oak Trees Using Object-Based Method on WorldView-2 Satellite Images and Earth
yousef taghi mollaei abdolali karamshahi Seyyed Yousef ErfanifardRemote sensing provides data types and useful resources for forest mapping. Today, one of the mostcommonly used application in forestry is the identification of single tree and tree species compassionusing object-based analysis and classification of satellite or aerial أکثرRemote sensing provides data types and useful resources for forest mapping. Today, one of the mostcommonly used application in forestry is the identification of single tree and tree species compassionusing object-based analysis and classification of satellite or aerial images. Forest data, which is derivedfrom remote sensing methods, mainly focuses on the mass i.e. parts of the forest that are largelyhomogeneous, in particular, interconnected) and plot-level data. Haft-Barm Lake is the case study whichis located in Fars province, representing closed forest in which oak is the valuable species. HighResolution Satellite Imagery of WV-2 has been used in this study. In this study, A UAV equipped with acompact digital camera has been used calibrated and modified to record not only the visual but also thenear infrared reflection (NIR) of possibly infested oaks. The present study evaluated the estimation offorest parameters by focusing on single tree extraction using Object-Based method of classification with acomplex matrix evaluation and AUC method with the help of the 4th UAV phantom bird image in twodistinct regions. The object-based classification has the highest and best accuracy in estimating single-treeparameters. Object-Based classification method is a useful method to identify Oak tree Zagros Mountainsforest. This study confirms that using WV-2 data one can extract the parameters of single trees in theforest. An overall Kappa Index of Agreement (KIA) of 0.97 and 0.96 for each study site has beenachieved. It is also concluded that while UAV has the potential to provide flexible and feasible solutionsfor forest mapping, some issues related to image quality still need to be addressed in order to improve theclassification performance. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
125 - Optimum Route election for Oil and Ga Transmission Lines Using Remote Sensing and GIS Integration
Abbas Khani Amir Shahrokh AminiOne of the most important developmental procedures for the implementation of oil and gas transmission projects is through pipelines. Route selection is a crucial step in the planning of transmission lines. In this regard, to choose applicable and optimal route is likely أکثرOne of the most important developmental procedures for the implementation of oil and gas transmission projects is through pipelines. Route selection is a crucial step in the planning of transmission lines. In this regard, to choose applicable and optimal route is likely to be complicated. Many factors need to be taken into consideration hence this is a very important stage in the transmission lines project. Using remote sensing (RS) and geographic information systems (GIS), new valves for routing will be unlocked and the costs of inaccuracies and inappropriate plans will be significantly reduced. The first modeling stage for planning and routing is defining the factors that determine the route of transmission of oil pipelines. There are diverse effective factors in determining the route to the transmission pipeline projects. Also, the proportion of the impact of each of these factors must be identified. The weight of the factors, is determined by various methods. These factors include roads, rivers, landslides, faults, gradients of land, soil science, land use, geology, recreational areas and protected areas. Finally, the cost of transfer plan for each pixel is designed using the multi-criteria decision making model and the AHP method in the GIS environment. Using this map, a cumulative cost map for the origin and destination is designed. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
126 - Detection, Recognition and Tracking Cars from UAV Based implementation of MobileNet- Single Shot Detection deep neural network on the embedded system By Using Remote Sensing Techniques
Mohammadjavad NateghiTracking targets from the ground is difficult due to natural and artificial barriers, and in some cases, such as car detection, is dangerous, therefore, identifying targets using remote sensing is obvious. To achieve the purpose, the desired camera is installed on the u أکثرTracking targets from the ground is difficult due to natural and artificial barriers, and in some cases, such as car detection, is dangerous, therefore, identifying targets using remote sensing is obvious. To achieve the purpose, the desired camera is installed on the unmanned aerial vehicle (UAV). with images processing on captured images from the camera, the system has used can identify the vehicle using aerial images and follow it if it is necessary. An important issue to this matt تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
127 - Comparison of MODIS, SEVIRI and INSAT-3D Land Surface Temperature (LST)
Mehdi Ghlamnia Salman Ahmadi Reza Khandan Seyed kazem Alavipanah Ali Darvishi Boloorani Saeid HamzeheThe accuracy of retrieved LST from satellites is of great importance. Among different LST validation methods, a cross-calibration procedure is highly cost-effective and applicable. The IndianNationalSatellite-3D series (INSAT-3D) and Meteosat Second Generation (MSG) are أکثرThe accuracy of retrieved LST from satellites is of great importance. Among different LST validation methods, a cross-calibration procedure is highly cost-effective and applicable. The IndianNationalSatellite-3D series (INSAT-3D) and Meteosat Second Generation (MSG) are two geostationary satellites that which provide LST products with high temporal resolution. Considering MODIS as the reference (polar orbit that is onboard Aqua and Terra satellites), the comparison of the LST products of these geostationary satellites was evaluated from 4th March to 1st September 2015. For this purpose mean LST ratios were calculated for both MODIS-Imager (from INSAT-D) and MODIS-SEVIRI. Then the behavior of their mean LST ratio was analyzed for the exciting four major land covers and five elevation classes in the study area. The results showed that Imager data underestimated and overestimated the LST in comparison to MODIS data during the day and night time respectively. The SEVIRI LSTs underestimated the LST in both day and night time in comparison with MODIS products. In order to model the discrepancies between MODIS-Imager and MODIS-SEVIRI, for each land cover a multilinear regression model was fitted based on slope, aspect, azimuth, and View Zenith Angle (VZA). The results showed that barren, Shrub, grass, and cereal crops had low RMSEs in model fitting, respectively. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
128 - Investigation of subsidence in oil fields due to extraction of hydrocarbons by InSAR (Case study: Ilam province)
Shirin Imani Zahra AziziThe phenomenon of subsidence as one of the geomorphic dangers has sustained a critical stage in some districts of the country in recent years. The frequent and sudden subsidence of the earth's surface is a phenomenon that happens under the effects of natural and artific أکثرThe phenomenon of subsidence as one of the geomorphic dangers has sustained a critical stage in some districts of the country in recent years. The frequent and sudden subsidence of the earth's surface is a phenomenon that happens under the effects of natural and artificial developments, gradual subsidence has a slow process and mainly takes place as the results of the extraction of liquids (water and oil) inside the earth. The continuation of subsidence in the long term can create irreparable damage to buildings, roads, bridges, pipelines and transmission lines. There are different methods, such as precise alignment, utilization of GPS (Global Positioning System) and remote sensing technology to monitor subsidence. The use of remote sensing technology in different earth sciences is very common because of the wide coverage of satellite images, the timeliness of the images and its low cost in comparison to terrestrial methods. One of the applications of radar interferometry is to display and control the displacements of the earth's crust due to factors such as earthquakes, landslides, and subsidence. The district studied in this research is an oil field located in the south of Ilam province. To meet the purpose of the study, the ALOS Palsar satellite image was used in the period from 2007 to 2010, as well as the DEM of the area that was prepared earlier, to monitor the subsidence phenomenon. SARSCAPE software was used in ENVI 4.8 platform to process the images, and by creating an interferogram and performing filtering operations, the average amount of subsidence was assigned as 3.4 cm per year. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
129 - Evaluation of Local Climate Zone Model in Monitoring Land Use Changes with Emphasis on Physical Growth (Study Area: Tehran)
Seyed aghil Ebrahimi Seyed Ali Almodaresi Farhad HamzehLand use change and land cover are considered as one of the important and effective factors on global environmental change, so understanding and predicting the causes, processes and consequences of land use change has become a major challenge on the planet. Today, remot أکثرLand use change and land cover are considered as one of the important and effective factors on global environmental change, so understanding and predicting the causes, processes and consequences of land use change has become a major challenge on the planet. Today, remote sensing technology and GIS are used effectively to identify and quantify land use change and its effects on the environment. The physical development of cities and the expansion of its dimensions is one of the important factors in urban land change that has many environmental, economic and social consequences. In the past few decades, the city of Tehran has faced numerous urban growth and development and surrounding towns, which has caused extensive changes in the urban lands of Tehran and surrounding areas. In this study, the trend of land use changes in Tehran in the past few decades has been studied. In the present study, using Landsat 8 satellite images, the change and transformation of lands in Tehran from 2013 to 2020 was monitored. Images were pre-processed and classified according to the LCZ model in 17 classes. Then, they were classified in SEGA GIS software and analyzed by image difference and post-classification methods. The results of image processing and classification show that urban lands are constantly growing and barren lands are increasing on a very small and slow scale. Also, land with dense vegetation has decreased from 2013 to 2020, which in itself can cause serious damage to urban planning for city managers. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
130 - Application of remote sensing in the hydrotectonic Analysis of Groundwater, West of Yazd, Central Iran
Behrouz Dehghan Manshadi Abbas Charchi Manouchehr ChitsazanThe faults and fractures play crucial roles in conducting groundwater flow and providing high recharge zones for aquifers. The hard rock formations are exposed on the ground surface of the west of Yazd Province in Iran and build a reliable groundwater source for consump أکثرThe faults and fractures play crucial roles in conducting groundwater flow and providing high recharge zones for aquifers. The hard rock formations are exposed on the ground surface of the west of Yazd Province in Iran and build a reliable groundwater source for consumption. This study aims to provide a hydro-tectonic conceptual model of the region using remote sensing techniques and GIS. The geological map, groundwater resource data, geophysical reports, hydrogeological reports, and Landsat ETM satellite images are collected and evaluated by field visits. The lineaments densities of the area have been extracted and projected on various maps. The results demonstrate that the likelihood of groundwater flow is correlated positively with the region's main geological structures and groundwater resource availability. Finally, to conclude, the hydrotectonics model of the area consists of several distinctive and non-distinctive aquifers because of the presence of hydrogeological and tectonic barriers, water-conducting passages, and even neutral fractures. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
131 - Selecting Remotely Sensed Images Radiometric Calibration Site (Case Study: Tehran Province)
Mohammad Javad Khodam Abbas Bashiri Hasan Hasani Moghaddam Seyyed Mohammad Afghahi Hasan TabarsiRadiometric errors are the most common errors of data acquired by remote sensing sensors. Correction of this type of error requires knowledge about the atmospheric conditions during imaging of the sensor. The aim of this study is to select an ideal location for the cons أکثرRadiometric errors are the most common errors of data acquired by remote sensing sensors. Correction of this type of error requires knowledge about the atmospheric conditions during imaging of the sensor. The aim of this study is to select an ideal location for the construction of a radiometric calibration site. Tehran province was selected as a case study to conduct research in a pilot environment. Based on the studies performed on the CEOS standards in site selection as well as the criteria observed in Cal Val sites, 14 parameters were selected as important and necessary parameters for calibration site selection. The data used in this research include two categories of satellite data and GIS layers. After applying the preprocessing on the data and obtaining the weight of each layers, suitable places were obtained for the construction of the calibration site between 2012 to 2019 years. Due to the importance of the consistency of the selected place during different years, the places that were always suitable between the evaluated years, were selected. The results of the research show an ideal location in the western region of Tehran for site construction, which has been selected very well suitable in terms of all criteria. In addition to developing the appropriate location for the calibration site uses, instruments such as san-photometer and goniometer were also developed to be installed on the site to provide services to multispectral and hyperspectral sensors. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
132 - Investigation of the Percentage of Vegetation Changes Using Satellite Images (A Khuzestan Region Study)
Sara Shirzad Babak Maghsoudi Damavandi Hamed PiriIn general, from ancient times to the present, there are various methods for collecting location-based data, including astronomical observations, photogrammetry, mapping and remote sensing. Remote sensing is one of the data collection methods in which it has the least a أکثرIn general, from ancient times to the present, there are various methods for collecting location-based data, including astronomical observations, photogrammetry, mapping and remote sensing. Remote sensing is one of the data collection methods in which it has the least amount of direct contact with the objects and features being measured and unlike other methods in which human factors play a role in collecting and interpreting terrestrial data, in remote sensing method the task of collecting information will be the responsibility of the sensors. Due to the over-exploitation of natural resources, the landscape is constantly changing and monitoring these changes as well as updating maps is costly and time consuming, so many developed countries now have to prepare maps in Different levels use satellite data. The factors studied in this research include 1 preparation of land cover maps and land use of a part of Khuzestan lands. 2 Evaluation of bio-ecological potential in agricultural development of the study area by weighted overlap method. With regard to collecting information, studying the obtained maps and calculations, determining the criteria, final weights and classification of layers in determining the potential of the region for agricultural use, the amount of changes in agricultural areas between 2014 and 2016 was determined. According to calculations, it is about twelve percent, which according to the changes that have taken place are very significant and show the intensity of the changes in recent years. Loss of vegetation is a factor in increasing wind speed and destroying soil texture and structure. It is also a cause of dust, the result of which can be seen in recent years. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
133 - Study of Vegetation Status and Determination of Drought Intensity through Vegetation Indices Using Satellite Images
Ehsan FouladvandKnowledge of the quantitative and qualitative characteristics of changes in environmental planning, land- use planning and sustainable development is of great importance and today, the use of vegetation maps is one of the key pillars in information production for macro أکثرKnowledge of the quantitative and qualitative characteristics of changes in environmental planning, land- use planning and sustainable development is of great importance and today, the use of vegetation maps is one of the key pillars in information production for macro and micro- planning, and vegetation considered as one of the most important components of any ecosystem. Determining the percentage of vegetation in order to understand the interactions between the Earth and the atmosphere, its effect on climate, soil erosion, drought surveying, and natural resource management is essential. Since most of the methods proposed to assess drought conditions so far estimate drought indices based on stationary data at one point, researchers were looking for a way to better achieve regional estimates in order to better manage the damage caused by this gradual phenomenon. Therefore, in this research, remote sensing and Landsat 8 satellite imagery techniques and Infrared Percentage Vegetation (IPVI), Normalized Difference Vegetation Index (NDVI), Weighted Difference Vegetation Index (WDVI), Soil Adjusted Vegetation Index (SAVI), Optimized Soil Adjusted Vegetation Index (OSAVI) and Modified Soil Adjusted Index (MSAVI) were used to calculate the percentage of vegetation and the Modified Perpendicular Drought Index (MPDI) was used to estimate regional drought. After preparing the drought map, the areas which were in mild, moderate and severe drought in terms of severity, were well classified. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
134 - Optimum pattern to identify flooded areas using remote sensing techniques (Houiza)
seyede Razieh Keshavarz Seyed Aghil Ebrahimi Jalal Bayati Ali Hasan AbadiSeveral methods have been developed to represent flood-related hazards using ground-based measurements. Satellite remote sensing data have been used for flood assessment due to their spatial resolution and capacity to provide information for areas with poor access or la أکثرSeveral methods have been developed to represent flood-related hazards using ground-based measurements. Satellite remote sensing data have been used for flood assessment due to their spatial resolution and capacity to provide information for areas with poor access or lack of ground measurements. Identifying flood prone areas is one of the basic strategies in planning to reduce the destructive effects of floods. Flood is considered as one of the events that causes damage to human societies. Therefore, the importance of estimating the damages caused by flood and determining its extent in planning to reduce these damages and determining high risk points is very important. For this purpose, the OLI sensor images of Landest 8 satellite, before and after the flood of April 2018 in Khuzestan, Hoyze region, were used. Then NDWI water index was used for identification and SVM (Support Vector Machine) method was used for classification and it was found that before the flood there were 36999.99 hectares of water areas in the region and after the flood this amount reached 274279.95 hectares. The results show that the south and south-west parts are in a very severe situation and the central and south-eastern parts are in a severe flood risk situation, which are among the most prone to flood areas in the province. Also, the monitoring of flood maps in Khuzestan province shows that there is a perfect match between the flood zone map and the recent flood. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
135 - Investigating and Monitoring Land Use Changes Using Geographic Information System, Remote Sensing Technique and Supervised Classification Methods (Case Study: Swadkoh City)
Razyeh Shaban Mirfazlolah Amin Mohamadi deh CheshmehInvestigation and analysis of land use changes was done using remote sensing and GIS techniques with supervised classification methods. The selected images from the years 2000 and 2022 were taken by the Landsat satellite. Necessary pre-processing of the images was done أکثرInvestigation and analysis of land use changes was done using remote sensing and GIS techniques with supervised classification methods. The selected images from the years 2000 and 2022 were taken by the Landsat satellite. Necessary pre-processing of the images was done and then the best band combination was selected. The best band combinations of 2000 and 2022 were selected as 245 and 467, respectively, using the OIF index. The area changes from 2000 to 2022, in the support vector machine method, the uses of dense pasture, poor pasture, agriculture, residential, forest have had area changes of 9580.53, 34267.49, 237.2, 1603.41, 26527.57 hectares. Therefore, the use of dense pasture and forest has decreased by 5.87% and 16.25%, and other uses have increased. The area changes from 2000 to 2022, in the neural network method, the uses of dense pasture, poor pasture, agriculture, residential, forest have had area changes of 6021.05, 33869.57, 360.79, 1492.16, 29701.47 hectares. Therefore, the use of dense pasture and forest has decreased by 3.69% and 18.20%, and the use of poor pasture has increased by 20.75%, agriculture by 0.22%, and residential by 0.91%. In the assessment of classification accuracy, kappa coefficient and overall accuracy in the support vector machine method in 2000 were 0.84 and 0.87 and in 2022, 0.86 and 0.88 were obtained. Kappa coefficient and overall accuracy were obtained in 2000, 0.94 and 0.95 and in 2022, 0.96 and 0.97 in the neural network method. Therefore, the neural network method has higher accuracy. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
136 - Land Subsidence analysis in the Adjacency of Gas Pipelines Based on Radar Interferometry (A Case Study in Centeral Iran)
Mohammad Tajobian Seyede Razieh KeshavarzThe land subsidence phenomenon as a geomorphic hazard has reached to a critical level in some parts of central Iran recently. The gradual and sudden land subsidence is influenced by natural and artificial parameters. The gradual land subsidence has a slow pace mainly du أکثرThe land subsidence phenomenon as a geomorphic hazard has reached to a critical level in some parts of central Iran recently. The gradual and sudden land subsidence is influenced by natural and artificial parameters. The gradual land subsidence has a slow pace mainly due to the overextraction of underground water or oil resources. The continued land subsidence can, in the long period, deliver irreversible damages to buildings, roads, bridges and pipelines. The application of remote sensing technology in earth survey is very common due to the wide coverage of satellite imagery, the timeliness of images and its lower required budgets versus ground-based methods. One of the applications of remote sensing is to control the movement of the ground surface due to various factors such as earthquakes, landslides and land subsidences. In this research, two satellite images of SENTINEL1 from 2015 to 2017 and DEM of the mentioned region have been used. Special software was used for processing images by forming an interferogram and performing filtration, consequently the land subsidence was determined at this time interval. Investigations confirmed that the excessive use of underground water resources has led ro substantial amounts of land subsidence in Yazd province. Interferograms resulting from the processing of radar images showed the occurrence of land subsidence within the neighbourhood of gas distribution and transmission pipelines in specific at an average of 8 to 10 cm around several cities, in specific Ardakan and Meybod تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
137 - The use of Aster satellite images and SVM technique in zoning and prioritizing worn-out urban fabric against earthquakes (Case example of Region 3 of Kerman city)
Maryam Nohesara Malihe Zakeriyan Seyed Ali Almodaresi Mostafa Khabazi Mohamad Hosin SaraiEarthquake is one of the basic natural calamities of today's era, which always happens in a very short period of time and sometimes has irreparable results. Today, the vulnerability of cities and especially old and worn-out structures to earthquakes is a global issue fa أکثرEarthquake is one of the basic natural calamities of today's era, which always happens in a very short period of time and sometimes has irreparable results. Today, the vulnerability of cities and especially old and worn-out structures to earthquakes is a global issue facing experts in various fields. This situation has been manifested in a more serious way in countries with risky natural structures, including Iran, during the past decades. As a result, although it is not possible to prevent an earthquake, it is possible to reduce the damage caused by it. The experience of earthquakes in recent decades has shown that a major part of the damages caused by earthquakes can be due to the lack of proper knowledge of vulnerable points, in fact, for proper knowledge and evaluation, study and sufficient background of information is required. And reliable knowledge is required. Since the city of Kerman is located in the tectonic zone of central Iran and has large and deep faults and fractures from the geological point of view, as well as the existence of unsuitable materials for buildings and houses, dilapidated residential units, high age Buildings, inappropriate accesses and winding passages in the areas of worn-out fabric can be the source of huge crises, severe damages and casualties, therefore, due to the vulnerability of the city and especially the worn-out fabric against earthquakes, in this research First, by using the ASTER satellite images of 2007, the worn-out textures of Kerman city were identified. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
138 - Spatial modelling of thermal islands according to the effect of environmental factors (Tehran city)
Ebad Noorifar Azita Rajabi Masoumeh HadavandIn recent decades, the city of Tehran has experienced vast changes in its various levels with the increase in population and various activities and infrastructures related to it, and these human activities and changes in land use on an urban scale lead to an increase in أکثرIn recent decades, the city of Tehran has experienced vast changes in its various levels with the increase in population and various activities and infrastructures related to it, and these human activities and changes in land use on an urban scale lead to an increase in temperature and the formation of urban heat islands. has been This issue has become one of the serious challenges and has occupied the minds of the scientific community. Considering the importance of the topic, the purpose of this research was to model thermal islands according to the environmental factors of Tehran city. The research conducted is based on a quantitative, descriptive-analytical method. First, Landsat 5 and 8 satellite images were obtained to calculate the surface temperature of the earth using TM, OLI, TIRS sensors from the United States Earth Science Base, related to the summer season of 2010 and 2021, identification of high-risk and low-risk urban heat island clusters from the global Moran test (spatial Moran autocorrelation) and local Moran (hot spot and cold spot analysis) were performed. After ensuring that the spatial distribution pattern of urban heat island is clustered, high-risk and low-risk clusters of urban heat island were identified. According to the spatial distribution pattern of high-risk and low-risk clusters, the possible influencing factors such as height, slope, direction, solar radiation, traffic density, etc., were investigated and analyzed. In the ordinary least squares (OLS) model, the three independent variables of height, vegetation and construction density had the greatest influence in the model. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
139 - شناسایی مناطق زمین گرمایی با بررسی تغییرات پوشش گیاهی تحت تنش و استرس با استفاده از سنجنده های ETM+ و ASTER (مطالعه موردی: شهرستان خوی)
تاج الدین کرمی کمال رسولی وحید عیسی زاده اسماعیل عیسی زادهسنجش از دور حرارتی، بهعنوان شاخهای از علم سنجشازدور نقش مهمی در مطالعات محیطزیست ایفا میکند. سنجشازدور حرارتی یکی از روشهای نوین و کمهزینه در مقابل پیمایشهای زمینی، آنهم در مناطق دورافتاده است که در کوتاهترین زمان اطلاعات ارزشمندی از منطقه موردمطالعه در اختیا أکثرسنجش از دور حرارتی، بهعنوان شاخهای از علم سنجشازدور نقش مهمی در مطالعات محیطزیست ایفا میکند. سنجشازدور حرارتی یکی از روشهای نوین و کمهزینه در مقابل پیمایشهای زمینی، آنهم در مناطق دورافتاده است که در کوتاهترین زمان اطلاعات ارزشمندی از منطقه موردمطالعه در اختیار محققان و پژوهشگران قرار میدهد. تهیه نقشه دمای سطح زمین برای شناسایی مناطق مستعد زمینگرمایی و تنش و استرس گیاهی با بهکارگیری باند مادونقرمز حرارتی امکانپذیر است. که زمینه را برای مطالعات اکتشافی بیشتر فراهم میآورد. در این تحقیق با استفاده از سنجنده های ETM+ و ASTER به نقشهبرداری ناهنجاریهای پوشش گیاهی با استفاده از شاخص NDVI شهرستان خوی پرداخته شد و تغییرات فصلی گیاه موردبررسی قرار گرفت. دو مجموعه داده که یکی در اوایل تابستان 2002 و دیگری در اواخر تابستان و در پاییز 2002، از دادههای لندست 7 تهیه شد. با محاسبه LST برای سنجنده ETM+ در این بررسی تغییرات فراتر از تغییرات عادی فصلی را بهعنوان ناهنجاری گرمایی در نظر گرفته شد. همچنین با محاسبه دمای سطح زمین توسط داده ASTER به تظاهرات سطحی این ناهنجاریها در زیرپوشش گیاهی متراکم پی پرده شد. برای اعتبارسنجی LST محاسبهشده توسط سنجنده ASTER از تصاویر سنجنده MODIS استفاده شد و با استفاده از آن میزان NDVI و ALI مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد شناسایی مناطق زمینگرمایی همبستگی مکانی مناسبی با تنش و استرس گیاهی در شهرستان خوی دارد. سنجنده های ETM+ و ASTER به دلیل قدرت تفکیک بالایی که در باند مادونقرمز حرارتی دارند، به ترتیب 60 متر و 90 متری که سنجنده های مناسبی برای محاسبه دمای سطح زمین و تشخیص آنومالی حرارتی هستند. بنابراین روش تفاضل تصاویر در این پژوهش روش مناسبی نبوده و نتایج خوبی به نمایش نگذاشت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
140 - شناسایی کانی های هماتیت و مگنتیت با استفاده از داده های طیفی سنجنده های مختلف (سه سنجنده ) و قابلیت سنجی آنها در تشخیص کانی ها(مطالعه موردی : استان آذربایجان شرقی )
مریم بیاتی خطیبی محمود سورغالی سمانه باقریبا توجه به جایگاه زمین شناسی و تنوع رخدادهای گوناگون در شمال غرب ایران، استان آذربایجان شرقی دارای پتانسیل بالایی در رابطه با کانی سازی آهن می باشد. هدف مطالعه حاضر، شناسایی کانی های هماتیت و مگنتیت در منطقه مورد مطالعه شامل محدوده ای مابین شهرستان های تبریز، شبستر، هری أکثربا توجه به جایگاه زمین شناسی و تنوع رخدادهای گوناگون در شمال غرب ایران، استان آذربایجان شرقی دارای پتانسیل بالایی در رابطه با کانی سازی آهن می باشد. هدف مطالعه حاضر، شناسایی کانی های هماتیت و مگنتیت در منطقه مورد مطالعه شامل محدوده ای مابین شهرستان های تبریز، شبستر، هریس و ورزقان می باشد. در این پژوهش از داده های چند طیفی سنجنده OLI ماهواره 8 Landsat ، سنجنده ASTER ماهواره TERRA ، ماهواره Sentinel-2 و همچنین داده های ابرطیفی سنجنده Hyperion به منظور پایش کانی های هماتیت و مگنتیت و نقشه های زمین شناسی موجود به منظور صحت سنجی استفاده شده است. در این بررسی به منظور شناسایی کانی های هماتیت و مگنتیت از داده های طیفی چند طیفی و برای اخذ داده ها از داده های مربوط به طیف زمانی مختلف این سنجنده ها بهره گیری شده است.برای کلیه داده های اخذ شده ،عملیات پیش پردازش، شامل تصحیحات اتمسفری و رادیومتریک در محیط نرم افزار ENVI5.3 انجام شده است. روش های مورد استفاده در این پژوهش ،شامل روش های شاخص محور( عملیات نسبت باندی) و طیف محور SID) ،MF ، SFF ، LSU ) می باشد.با عنایت به سابقه زمین شناسی استان آذربایجان شرقی ،نتایج حاصل از این دو روش نمایانگر وجود دو کانی هماتیت و مگنتیت در محدوده مطالعاتی بود که مقایسه نتایج نشان داد که داده های چند طیفی سنجنده ASTER دارای قابلیت بالایی در تفکیک و شناسایی دو کانی مورد مطالعه هستند. از آنجایی که دسترسی به داده های ابرطیفی هایپریون دارای محدودیت می باشد و همچنین مساحت محدودی را نسبت به داده های چند طیفی پوشش می دهد می توان نتیجه گرفت داده های ASTER نسبت به سایر منابع داده های طیفی دارای مزیت و کارایی بیشتری در مطالعات کانی شناسی می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
141 - پایش تغییرات کاربری زمین در شهر شهمیرزاد با استفاده از داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی
امیر کمالی فردبه منظور بررسی توسعه یافتن شهری و تغییرات کاربری اراضی در دوره های بعدی ، ما نیز با استفاده از داده های سنجش ازدور و تصاویر ماهواره لندست و با مطالعات میدانی و کتابخانه ای نقشه های کاربری اراضی شهر شهمیرزاد را به دست آوردیم ،برای رسیدن به این مهم از نرم افزار های ENVI 5 أکثربه منظور بررسی توسعه یافتن شهری و تغییرات کاربری اراضی در دوره های بعدی ، ما نیز با استفاده از داده های سنجش ازدور و تصاویر ماهواره لندست و با مطالعات میدانی و کتابخانه ای نقشه های کاربری اراضی شهر شهمیرزاد را به دست آوردیم ،برای رسیدن به این مهم از نرم افزار های ENVI 5.3,ARC.GIS10.5 وTerrset استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با گذشت زمان در طی سالهای مورد مطالعه از مساحت کاربری های باغی و زراعی، و زمین بایر کاسته شده و کاربری های مسکونی و انسان ساز افزایش یافته اند .مساحت کاربری باغی و زراعی در سال 1999 برابر 3830317 متر مربع بوده که در سال 2009 به مقدار2855094 متر مربع و در سال 2019 به 2429144 متر مربع رسیده است است که روند کاهشی را دنبال می کند . همچنین اراضی مسکونی و انسان ساخت در سال 1999 مساحتی برابر 360623 متر مربع ،در سال 2009 برابر 1264976 متر مربع و در سال 2019 مقدار 2495357 متر مربع داشته که نشان دهنده روند به شدت افزایشی می باشد. با استفاده از آشکار سازی تغییرات مشخص گردید بیشترین تبدیل کاربری ها در سال 1999 تا 2009 مربوط به تبدیل اراضی باغی و زراعی به زمین های بایر با حدود 20درصد تغییر و در بازه زمانی سالهای 2009 تا 2019 مربوط به تبدیل اراضی باغی و زراعی به اراضی مسکونی با حدود 16 درصد می باشد. بررسی نتایج حاصل از آشکار سازی نشان می دهد در بازه زمانی 10 سال اول حدود 20 درصد از اراضی باغی به زمین های بایر و در بازه 10 سال دوم حدود 7 درصد از اراضی بایر به اراضی مسکونی و انسان ساخت تبدیل شده است. . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
142 - ارزیابی دورسنجی اثرات کاربری اراضی بر گرادیان دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر لندست: مطالعه موردی: حوضه آبخیز خارستان
عباسعلی ولی ابوالفضل رنجبر مرضیه مکرم فریده تاری پناهعوامل متعددی بر گرادیان دمای سطح زمین تاثیر گذارند در این میان یکی از عوامل متاثر از فعالیتهای انسانی تغییرات کاربری اراضی است که می-تواند منجر به تغییرات دمایی سطح زمین شود. تغییرات دمایی سطح زمین کلیمای طبیعی منطقه را متاثر میسازد لذا درک تغییرات و بیلان آن در شناخت أکثرعوامل متعددی بر گرادیان دمای سطح زمین تاثیر گذارند در این میان یکی از عوامل متاثر از فعالیتهای انسانی تغییرات کاربری اراضی است که می-تواند منجر به تغییرات دمایی سطح زمین شود. تغییرات دمایی سطح زمین کلیمای طبیعی منطقه را متاثر میسازد لذا درک تغییرات و بیلان آن در شناخت اثرات غیر مستقیم دخالت انسان در اکوسیستمها و مدیریت آن ضروری است. تحقیق حاضر بررسی کاربری اراضی، خصوصیات دمای سطح زمین در هر کاربری و همچنین همبستگی بین تغییرات دمای سطح زمین و شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) است. در این مطالعه به منطور بررسی کاربری اراضی، دمای سطح زمین و NDVI از تصاویر ماهواره لندست 5 (TM) در 1990، 2010 و ETM7 2000 و 8OLI برای 2017 استفاده شد. کاربری اراضی با استفاده از روش طبقه بندی نطارت شده بررسی شد. نتایج نشان داد مقدار دمای سطح زمین در هر کاربری متفاوت و بیشترین مقدار آن در اراضی دارای خاک لخت و مناطق مسکونی و کمترین در اراضی باغی مشاهده شد. تفاوت دمای سطح در میان مناطق مسکونی و دارای پوشش گیاهی در سالهای 1990، 2000، 2010 و 2017 به ترتیب 58/3 ، 27/2، 02/3 و12/2 درجه سانتیگراد بود. همچنین تفاوت دما بین مناطق دارای خاک لخت و دارای پوشش گیاهی در این چهار دوره به ترتیب به 3/3 ، 8/0، 08/1 و 38/2 درجه سانتیگراد بود. در این پژوهش رابطه بین NDVI و دمای سطح زمین نشان دهنده همبستگی منفی بود، به طوری که مناطق با NDVI کم نسبت به مناطق با NDVI بالا دمای بیشتری داشتند. رابطه بین تغییرات پوشش گیاهی با تغییرات دمای سطح زمین نشان داد که بین این دو پارامتر همبستگی معنی داری (R=0.63) وجود دارد. بنابراین می توان بیان داشت که کاربریهای اراضی با پوشش گیاهی بیشتر دمای کمتری نسبت به کاربری با پوشش کمتر دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
143 - بررسی و پیشبینی تغییرات مکانی و زمانی کاربری اراضی شهر جدید هشتگرد با تلفیق دادههای سنجش از دوری و مدل سلولهای خودکار مارکوف
سارا سوخته زاریتغییرات کاربری اراضی در اثر گسترش فیزیکی شهر در اکثر شهرهای ایران به قدری سریع است، که برنامهریزان و مدیران شهری با توام ساختن فرایند برنامهریزی در این مناطق با توسعه داینامیک و پیچیده آن روبرو هستند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر هشتگر أکثرتغییرات کاربری اراضی در اثر گسترش فیزیکی شهر در اکثر شهرهای ایران به قدری سریع است، که برنامهریزان و مدیران شهری با توام ساختن فرایند برنامهریزی در این مناطق با توسعه داینامیک و پیچیده آن روبرو هستند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر هشتگرد طی 19 سال گذشته و پیشبینی روند تغییرات کاربری اراضی برای آینده میباشد. در پژوهش حاضر از تصاویر چند زمانه لندست استفاده شده است. با استفاده از الگوریتم طبقهبندی ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم بررسی تغییرات کراستب، روند تغییرات کاربری اراضی طی 19 سال گذشته ارزیابی گردید. همچنین، با استفاده از مدل پیشبینی سلولهای خودکار-مارکوف روند تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر برای آینده پیشبینی شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر گسترش بیرویه شهر طی 19 سال گذشته میباشد. به طوری که اراضی ساخته شده با رشد 56/736 درصدی خود باعث تخریب بیش از حد اراضی کشاورزی و بایر در حاشیه شهر شده است. بررسیها نشان میدهد که با افزایش فاصله از اراضی ساخته شده میزان تغییرات کاربری اراضی کاهش چشمگیری داشته است. بررسی تغییرات حادث شده در کاربریهای اراضی نشان داد که 16/564 هکتار از اراضی بایر به کاربری مسکونی تبدیل شده است. پیشبینی تغییرات کاربری اراضی برای سالهای 2028 و 2038 نشان داد که افزایش مساحت کاربری مسکونی همچنان ادامه خواهد داشت. که این امر ضرورت توجه ویژه برنامهریزان و مدیران شهری به موضوع گسترش شهری و پیامدهای آن در منطقه را نمایان میسازد. در نهایت ارزیابی دقت مدل سلولهای خودکار نشان داد که درصد اختلاف مساحت طبقات طبقات کمتر از 8 درصد است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
144 - بررسی اثرات احداث سد در توسعه فیزیکی و تغییرات مناطق بالا دست و پایین دست سد با استفاده از سنجش از دور(مطالعه موردی : سد 15 خرداد قم)
احمد رجبیتاکنون مطالعات زیادی در زمینه شناسایی و آشکارسازی تغییرات پوشش وکاربری اراضی انجام گرفته است. پایش بهینه های پوشش زمین از ضرورت های اجتناب ناپذیر در مدیریت منابع طبیعی است. باتوجه به شواهد و آثار تغییر اقلیم در منطقه و روند کاهشی و افزایشی برخی از پوشش ها و کاربری ها می أکثرتاکنون مطالعات زیادی در زمینه شناسایی و آشکارسازی تغییرات پوشش وکاربری اراضی انجام گرفته است. پایش بهینه های پوشش زمین از ضرورت های اجتناب ناپذیر در مدیریت منابع طبیعی است. باتوجه به شواهد و آثار تغییر اقلیم در منطقه و روند کاهشی و افزایشی برخی از پوشش ها و کاربری ها می تواند در اولویت بندی راهکارهای حفاظتی و پهنه بندی عرصه ها موثر باشد. برای رسیدن به توسعه پایدار می بایست فاکتورهایی مانند منابع زمینی، محیط، جمعیت، اقتصاد و اجتماع را درنظر داشت. هر نوع توسعه با هردرجه ای از کمیت یا کیفیت، آثار زیست محیطی ویژه ای را به دنبال دارد(1). سدسازی با گذر زمان تغییراتی در پوشش- کاربری اراضی در محدوده ی سدها به وجود آورده است که در این پژوهش هدف ما آشکارسازی این تغییرات است. لذا برای آشکارسازی تغییرات پوشش - کاربردی منطقه بالا دست و پایین دست سد 15 خرداد در فاصله زمانی 1990- 2019 ابتدا با استفاده از تصاویر Googel Earth به بررسی تغییرات به شکل بصری پرداخته، سپس با استفاده از تصاویر لندست 5(تصویر سال 1990) قبل از احداث سد و لندست 8(تصویر سال 2019) بعد از احداث و آبگیری سد با استفاده از نرم افزار ENVI به بررسی آشکارسازی تغییرات به صورت بصری و خودکار پرداخته و نتایج حاصل از بررسی تغییرات تصاویر به شکل خودکار و طبقهبندی در دو کلاس تغییر کرده و تغییر نکرده به دقت 86.38% بدست آمد و بر اساس طبقه بندی در سه کلاس تغییر نکرده و تغییر کرده (افزایش یافته و کاهش یافته) به دقت 85.51% دست یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
145 - تعیین مقدار کربن آلی کل با استفاده از تصویر ماهواره ای و مدل شبکه عصبی مصنوعی(منطقه مورد مطالعه: کوه میش شهرستان گچساران)
کامران مجردمقدار کربن آلی کل موجود در سنگ منشاء منابع هیدروکربن یکی از پارامتر های حائز اهمیت در ارزیابی آن است. بنابراین لازم است تا با روشی خصوصیات سنگ منشاء برآورد گردد. برای برآورد خصوصیات سنگ منشاء روشهای مختلفی وجود دارد. یکی از ابتداییترین روشها استفاده از روش سنتی است ک أکثرمقدار کربن آلی کل موجود در سنگ منشاء منابع هیدروکربن یکی از پارامتر های حائز اهمیت در ارزیابی آن است. بنابراین لازم است تا با روشی خصوصیات سنگ منشاء برآورد گردد. برای برآورد خصوصیات سنگ منشاء روشهای مختلفی وجود دارد. یکی از ابتداییترین روشها استفاده از روش سنتی است که بسیار هزینهبر و زمانبر میباشد، لذا محققان به دنبال روشهای کاراتر میباشند. با توجه به پتانسیل بالای سنجش از دور و محدودههای طیفی VIR,VNIR این امکان فراهم تا خصوصیات سنگ منشاء را در سطح وسیعتری و با هزینه کمتر برآورد نمود. روشهای کمی و کیفی مختلفی جهت ایجاد ارتباط بین مقدار غلظت عناصر سنگ منشاء و طیف حاصل از دادههای سنجش از دور موجود میباشد. که در این تحقیق سعی در برآورد مقدار غلظت کربن آلی کل سنگ منشاء با استفاده از تصویرسنجنده OLI لندست 8 و با بهرهگیری از مدل شبکه عصبی مصنوعیMLP شده است.بدین منظور باند 5 محدوده طیفی(885/0-845/0) با ضریب همبستگی پیرسون 62/0 بهترین ورودی برای شبکه عصبی انتخاب شده است. شبکه عصبی مصنوعی با تعداد 5 نورون در لایه مخفی با 79/0R2= و0081/0 RMSE= برای تهیه نقشه کربن آلی کل انتخاب گردید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
146 - پیشبینی تغییرات ساخت و ساز شهری با استفاده از تصاویر ماهوارهای مبتنی بر مدل سلولهای خودکار مارکوف (مطالعه موردی شهر ساری)
سحاب بیدگلی کاشانی مهران فدوی ولیالله عزیزیفربه موازات افزایش روزافزون جمعیت شهرنشین، میزان ساخت و ساز در فضای شهر توسعه یافته است. توسعه ساخت و ساز در فضای افقی و بدون توجه به محدودیتهای موجود منجر به بروز مشکلات محیطی، اقتصادی و حقوقی برای شهروندان شده است. دستیابی به میزان، شدت و جهت توسعه ساخت وساز از گذشته ت أکثربه موازات افزایش روزافزون جمعیت شهرنشین، میزان ساخت و ساز در فضای شهر توسعه یافته است. توسعه ساخت و ساز در فضای افقی و بدون توجه به محدودیتهای موجود منجر به بروز مشکلات محیطی، اقتصادی و حقوقی برای شهروندان شده است. دستیابی به میزان، شدت و جهت توسعه ساخت وساز از گذشته تا کنون و پیشبینی وضعیت ساخت و ساز در آینده، نخستین گام در جهت مدیریت علمی و عملی توسعه فیزیکی ساخت و ساز شهری، و برنامهریزی و ارائه راهکارهای مناسب به منظور ایجاد تناسب مابین تخصیص مکانی-فضایی ساخت و ساز و انواع ملاحظات حقوقی، اقتصادی و محیطی میباشد. دادهها و اطلاعات مستخرج از تصاویر ماهوارهای ضمن نمایش تغییرات تاریخی ساخت و ساز شهری، به عنوان دادههای ورودی اصلی، لازم و ضروری برای مدلهای پیشبینی وضعیت آن در آینده مورد استفاده قرار میگیرند. در این تحقیق تصاویر ماهوارهای سنجنده های TM، ETM+ و OLI ماهواره لندست در بازه های زمانی 2007-1997 میلادی و 2017-2007 میلادی مربوط به شهر ساری مورد استفاده قرار گرفت. بعد از انجام تصحیحات هندسی، نقشههای محدوده شهر تهیه شد. سپس با استفاده از پارامترهای مؤثر در تغییرات ساخت وساز شهری، با استفاده از مدل سلولهای خودکار مارکوف، میزان دقت شبیهسازی های انجامشده موردبررسی قرار گرفت. نهایتاً برای صحت سنجی، نقشه های شبیهسازیشده و نقشه واقعیت زمین با یکدیگر تطابق داده شدند. شبیهسازی روند توسعه ساخت و ساز در سال 2027 با استفاده از مدل سی ای مارکوف نشان داد که در صورت ادامه تجویزهای مدیریتی موجود، این محدوده از مساحت 90/4617 هکتار در سال 2017 به 44/4357 هکتار در سال 2027 کاهش خواهد یافت. لیکن بررسی نقشههای تغییرات و نقشههای پایداری نشان داد که در بازه زمانی 2017 الی 2027 میلادی پهنههای جدیدی تحت ساخت و ساز قرار میگیرند که پیش از این عمدتاً کاربری کشاورزی و بایر داشتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
147 - بررسی قطعیت داده های سنجش ازدور در مدل های برآورد منابع آب ناشی از ذوب برف
اسلام گله بان مهرنگ دوستی رضایی فرهاد نصیریسد شهرچای یکی از منابع اصلی تأمین آب شرب و کشاورزی شهر ارومیه می باشد. ذخایر برفی این حوضه منبع تامین آب راهبردی برای کشاورزی حوضه می باشد که با افزایش دما به صورت رواناب در پایین دست حوضه مورد بهره برداری قرا میگیرد. لذا اطلاع از ذخایر برفی و رواناب ناشی از آن در طول أکثرسد شهرچای یکی از منابع اصلی تأمین آب شرب و کشاورزی شهر ارومیه می باشد. ذخایر برفی این حوضه منبع تامین آب راهبردی برای کشاورزی حوضه می باشد که با افزایش دما به صورت رواناب در پایین دست حوضه مورد بهره برداری قرا میگیرد. لذا اطلاع از ذخایر برفی و رواناب ناشی از آن در طول سال در مدیریت منابع آب حوضه اهمیت ویژهای را دارا می باشد. روش های مختلفی برای برآورد رواناب ناشی از ذوب برف وجود دارد که معمولا به صورت ترکیبی از دادههای هواشناسی و سنجش از دور استفاده می کنند که در این پژوهش از دادههای پوشش برف سنجنده(MODIS)، مجموعه دادههای تحلیل مجدد ERA-LAND و پایگاه داده بارش GPM که تماماً محصولات سنجش از دوری می باشد به عنوان ورودی مدل رواناب ذوب برف (SRM) استفاده گردید. و رواناب ناشی از ذوب برف در حوضه آبریز سد شهر چای با استفاده از تصاویر و محصولات ماهواره ای در سال آبی 1398 به صورت روزانه برآورد شد و خروجیهای مدل بر اساس دادههای روزانه دبی رودخانه اندازهگیری شده توسط ایستگاه برده سور اعتبارسنجی شد. نتایج نشان می دهد که SRM در حوضه مورد مطالعه با ضریب تعیین (R2) بالای 8/0 و درصد خطای حجمی2.21- از عملکرد خوبی برخودار بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
148 - ارزیابی زیست محیطی بیابان زایی در حوضه آبخیز شهراصفهان با استفاده از مدل مدالوس و داده های سنجش از راه دور
محمدابراهیم عفیفی خلیل علی نژاد مرضیه موغلیتخریب سرزمین یک فرایند جهانی است که در نهایت منجر به کاهش حاصلخیزی خاک می شود و اگر مفهوم آن را نوعی ناپایداری و عدم تعادل در رابطه بین انسان و محیط قلمداد کنیم، باید پذیرفت که بخش اعظمی از جهان و کشور ایران با این مشکل زیست محیطی روبرو است. مقابله با پدیده تخریب سرزمین أکثرتخریب سرزمین یک فرایند جهانی است که در نهایت منجر به کاهش حاصلخیزی خاک می شود و اگر مفهوم آن را نوعی ناپایداری و عدم تعادل در رابطه بین انسان و محیط قلمداد کنیم، باید پذیرفت که بخش اعظمی از جهان و کشور ایران با این مشکل زیست محیطی روبرو است. مقابله با پدیده تخریب سرزمین و بیابان زایی نیازمند ارزیابی وپایش نوع وشدت تخریب اراضی، تعیین دلایل تخریب صورت گرفته و اتخاذ اقدامات لازم برای مواجهه با مشکل پیش آمده و نیز بررسی صحت انجلام پروژه های مزبور است . فناوری سنجش از دور نقش بسیار ارزنده ای در ارزیابی و پایش تخریب سرزمین و بیابان زایی در مقیاس های محلی، منطقه ای و جهانی دارد و سبب ایجاد رویکرد جدیدی در مطالعات مربوط به ارزیابی و پایش بیابان زایی گردیده است . در این مطالعه سعی شد با استفاده از داده های سنجش از دور و مدل مدالوس به ارزیابی بیابان زایی حوزه آبخیز شهر اصفهان پرداخته شود. درگام اول، بر اساس وضعیت منطقه، شش معیار اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، آب زیرزمینی و مدیریت و سیاست برای ارزیابی میزان تخریب، مدنظر قرار گرفت. شاخص ها بر اساس میزان تأثیرشان بر فرایند تخریب، کمّی و به هر کدام از آن ها طبق روش فازی امتیازی بین 5/0 تا 1 داده شد و در مقیاس پیکسل مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که 4 درصد از سطح منطقه در رده خفیف،10 درصد منطقه در رده متوسط و 86 درصد منطقه در رده شدیدبیابان زایی قرار دارد . از نظر حساسیت محدوده به تخریب، 4% از مساحت کل محدوده در طبقه بالقوه، 22% در طبقه شکننده A، %50 در طبقه شکنندهB، %20 در طبقه شکنندهC و 3% در طبقه بحرانی قرار دارد. بنابراین حدود 92% از مساحت منطقه در طبقه شکننده قرار دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
149 - پیامدهای زیست محیطی، سیاسی و امنیتی خشک شدن دریاچه ارومیه با استفاده از سنجش از راه دور بر پادگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در حوضه دریاچه ارومیه
وحید عیسی زاده جواد اسحاقیدر این تحقیق هدف پیامدهایمحیط زیستی، سیاسی و امنیتی خشک شدن دریاچه ارومیه با استفاده از سنجش از دور بر پادگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در حوضه دریاچه ارومیه میباشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، در زمره تحقیق کاربردی بوده و از نظر ماهیت و روش تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی أکثردر این تحقیق هدف پیامدهایمحیط زیستی، سیاسی و امنیتی خشک شدن دریاچه ارومیه با استفاده از سنجش از دور بر پادگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در حوضه دریاچه ارومیه میباشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، در زمره تحقیق کاربردی بوده و از نظر ماهیت و روش تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی - پیمایشی است. برای پایش ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه از تصاویر ماهوارهای سنتینل 5، مادیس و لندست 8 برای سال 2000 تا 2022 از سامانه گوگل ارث انجین استفاده شده است. در این تحقیق از توصیفها و تحلیلهای فضایی موجود در سیستم اطلاعات جغرافیایی (سامانه GEE و نرم افزار Arc Gis 10.8.1) بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که پیامدهای امنیتی ریزگردها در دو پادگان مهاباد و سقزاز نظر بعد دفاعی و امنیتی را در سال 2015 نشان میدهد عبارتست از: افزایش میزان ترددهای غیر مجاز، به وجود آمدن روزنههای امنیتی، اختلال در تردد نیروی انسانی گشت زن، کاهش میدان دید بخصوص در مواقع ایجاد باد و توان دید بانی، اختلال در آماده باش و پشتیبانی و اختلال در شبکههای مخابراتی مهمترین پیامدهای امنیتی دفاعی بحران ریزگردها میباشد. در سال 2022 میزان پراکندگی مکانی ریز گردهای نمکی فقط بر یک پادگان پراکنده نشده است و بیشتر پادگانهای ارتش در منطقه تحت تاثیر ریزگردهای نمکی دریاچه قرار گرفتهاند و در همین سال بیشترین میزان ریزگردهای نمکی بر پادگانهای ارومیه، شکاری تبریز، قوشچی، سقز و مهاباد پراکنده شده است. پیامدهای امنیتی ریزگردها در کل منطقه از نظر بعد دفاعی و امنیتی و سیاسی نشان میدهد که این ریزگردها باعث اختلافات قومی – مذهبی بین اقوام ترک و کرد، افزایش نارضایتی عمومی، کاهش همبستگی اجتماعی شهروندان با دولت، افزایش اعتراضات خیابانی و شورشهای شهری در منطقه، تحریک قومیتها و نارضایتی بیشتر، افزایش جرائم امنیتی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
150 - بررسی توزیع زمانی- مکانی عمق اپتیکی ذرات معلق هوا(AOD) بر استان خوزستان با استفاده از تکنیک سنجش از دور(R.S)
پروانه مشکی زاده ندا اورک جعفر مرشدیمطالعه گرد و غبار بیابان رسوبگذاری از جمله موضوعاتی است که اهمیتی در پژوهشهای مربوط به زیست محیطی جهانی میباشد؛ به همین دلیل باعث شده است که توزیع گردو غبارها برای گردوغبارهای با تغییر پذیری زمانی و مکانی شدید، به طور منظم مورد پایش قرار گیرد. در این پژوهش به مقایسه أکثرمطالعه گرد و غبار بیابان رسوبگذاری از جمله موضوعاتی است که اهمیتی در پژوهشهای مربوط به زیست محیطی جهانی میباشد؛ به همین دلیل باعث شده است که توزیع گردو غبارها برای گردوغبارهای با تغییر پذیری زمانی و مکانی شدید، به طور منظم مورد پایش قرار گیرد. در این پژوهش به مقایسه و بررسی روشهای مختلف بارزسازی ذرات طوفان گرد و غبار موثر بر استان خوزستان پرداخته شده است.به دلیل ویژگیهای خاص تصاویر سنجنده مودیس در شناسایی و منشأیابی طوفانهای گرد وغبار از این تصاویر در این مطالعه استفاده گردید. ابتدا دادههای ماهوارهای یا تصاویر ماهوارهای تهیه شد. تصاویر ماهوارهای مورد استفاده تصاویر سنجنده مودیس میباشد. به منظور شناسایی منشأ دقیق گرد وغبار بایستی تصاویر مربوط به چند روز قبل و چند روز پس از مشاهده طوفان گرد و غبار تهیه گردید.. نقشههای گرفته شده از ماهواره آکو و ترا نشان دادند که تغییرات مکانی AOD از روند خاصی پیروی میکند و بر این اساس تغییرات ذرات معلق هوا در شهرستانهای غربی خوزستان بیشتر میباشد. بر اساس نتایج این مطالعه بیشترین و کمترین میانگین شاخص AOD تقریبا در همه شهرستانها به ترتیب در فصول تابستان و پائیز مشاهده شده است. اهواز در طی دوره زمانی مذکور میانگین بالای عمق اپتیکی ذرات معلق هوا (22/0±78/0) را تجربه کرده است. نقشههای توزیع AOD در هر چهار فصل در سال 2013 نشان دادند که با پیشروی از شهرستانهای شمال شرقی به سمت جنوب غربی، مقدار AOD افزایش مییابد. همچنین باپیشروی به سمت مرکز استان مقدار شاخص AOD در هر چهار فصل کاهش مییابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
151 - بررسی روند تغییرات رشد و گسترش کالبدی شهر رشت و ارزیابی تغییرات کاربری اراضی زمین های اطراف آن با تصاویر ماهواره ای
ایثار نورایی صفت سجاد نظری سعید کریمیگسترش بدون برنامه ریزی مناطق شهری مشکلات زیست محیطی عدیدهای از قبیل: آلودگی منابع آب،کاهش فضای سبز، افزایش آلودگی هوا و ... را بوجود آورده است. از این رو پایش تغییرات در مناطق شهری و بررسی تغییرات کاربری اراضی در مطالعات برنامه ریزی شهری و توسعه پایدار مهم می باشد. این أکثرگسترش بدون برنامه ریزی مناطق شهری مشکلات زیست محیطی عدیدهای از قبیل: آلودگی منابع آب،کاهش فضای سبز، افزایش آلودگی هوا و ... را بوجود آورده است. از این رو پایش تغییرات در مناطق شهری و بررسی تغییرات کاربری اراضی در مطالعات برنامه ریزی شهری و توسعه پایدار مهم می باشد. این مطالعه با هدف بررسی رشد شهر رشت و شناسایی تغییرات کاربری اراضی برای تصمیمات آتی، با استفاده از تصاویر ماهواره ای بین سال های 1986 تا 2014 صورت گرفته است. بدین منظور با استفاده از تصاویر لندست (1986-2000-2014) و استفاده از تکنیک طبقه بندی حداکثر احتمال و بارزسازی تغییرات به روش مقایسه پس از طبقه بندی، گسترش شهر و تغییرات کاربری اراضی در دوره بررسی شد. سپس با استفاده از آمارکلاسیک میزان گسترش شهر و تغییرات کاربری اراضی و جهات اصلی گسترش شهر محاسبه گردید. بر اساس نتایج این مطالعه از سال 1986 تا 2014 حدود 3188 هکتار به وسعت مناطق شهری اضافه شده که برای این گسترش 3153 هکتار از باغات و اراضی کشاورزی، و 35 هکتار از شالیزار ها تخریب شده است. در این بین حدود 170 هکتار از باغات و اراضی کشاورزی به شالیزار و 108 هکتار از شالیزارها به باغات و اراضی کشاورزی تغییر کاربری داده است. بررسی گسترش شهر در جهات مختلف نیز گویای این بود که بیشترین رشد در جهت شمال و شمال شرق و جنوب و جنوب غرب صورت گرفته است. رشد شهر به زبانه های مثلثی شکل در اطراف شهر گویای نقش راه های اصلی در گسترش شهر رشت می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
152 - شبیه سازی رشد و توسعه کالبدی شهرها با بکارگیری مدل سلولهای خودکار فازی(FCA) مطالعه موردی: شهر اهواز
سعید زنگنه شهرکی مرتضی امیدی پور یوسف تازش آتنا معین مهراستفاده از مدلهای کمی برای شبیهسازی رشد و توسعه فیزیکی شهرها به واسطه وجود عوامل مختلف و پیچیدگی ذاتی محیط شهری همواره با چالشها و عدم قطعیتهایی همراه است.پژوهش حاضر مدلی از توسعه شهری را بر مبنای اصول سلولهای خودکار و رهیافت منطق فازی ارائه نموده است.دراین راستا اب أکثراستفاده از مدلهای کمی برای شبیهسازی رشد و توسعه فیزیکی شهرها به واسطه وجود عوامل مختلف و پیچیدگی ذاتی محیط شهری همواره با چالشها و عدم قطعیتهایی همراه است.پژوهش حاضر مدلی از توسعه شهری را بر مبنای اصول سلولهای خودکار و رهیافت منطق فازی ارائه نموده است.دراین راستا ابتدا مهمترین شاخصهای مؤثر بر رشدشهری و ساختار شبکهای شاخصها باروش دیماتل بدست آمده،سپس باکمک ساختار تهیه شده وزن هر شاخص با روش فرآیند تحلیل شبکه (ANP) محاسبه شده است.برای شبیهسازی رشد شهری در محدوده مورد مطالعه(شهر اهواز) برای سال 2020 از 3 تصویر ماهوارهای مربوط به سالهای 2003، 2007 و 2013 استفاده شده است.بعد از انجام عملیات پیشپردازش، طبقهبندی تصاویر برای هر سه دوره باروش حداکثر شباهت صورت گرفته است.برای بررسی صحت نقشهها در دو مرحله از شاخص کاپا استفاده شده،ابتدا نقشههای سالهای مبدا طبقهبندی و صحت آنها با واقعیت بررسی شد و پس آن برای شبیهسازی نقشه سالهای دیگراقدام شده است و مجددا صحت ارزیابی شده است.از آنجا که میزان صحت مدل برای دورههای دارای نقشه واقعیت قابل قبول ارزیابی شد، بنابراین برای شبیهسازی رشد شهری سال 2020 مدل رگرسیون خطی و ماتریس احتمالات تبدیل مورد استفاده قرار گرفته است.نتایج تحقیق نشان دهنده صحت قابل قبول مدل ارائه شده میباشد.همچنین مدل بکارگرفته شده در شبیهسازی شهری از واقع بینی بیشتری نسبت به مدل کلاسیک CA برخوردار بوده است.درسطح محدوده مورد مطالعه نیز نتایج گواه آن است که رشد و توسعه شهر اهواز در دورههای مختلف درجهت خاصی توسعه نیافته بلکه کاملا جسته و گریخته و درتمامی جهات صورت گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
153 - ارزیابی زیست محیطی کاربری اراضی به علت ریزگردها در سه دهه گذشته با استفاده از تکنیک سنجش از دور و مدل CA مارکوف مطالعه موردی شهر اهواز
یحی عبدالکریم نیسی محمد ابراهیم عفیفی مرضیه موغلییکی از مشکلات زیستمحیطی، شاخص آلودگی هواست که مهمترین شاخص آن، حجم ذرات معلق موجود در جوّ است و در شهرهای جنوبی و غربی کشور در سالهای اخیر افزایش محسوسی یافته است. تحقیق حاضر باهدف، پایش تغییرات کاربری اراضی به علت ریز گردها در سه دهه گذشته با استفاده از سنجشازدور و أکثریکی از مشکلات زیستمحیطی، شاخص آلودگی هواست که مهمترین شاخص آن، حجم ذرات معلق موجود در جوّ است و در شهرهای جنوبی و غربی کشور در سالهای اخیر افزایش محسوسی یافته است. تحقیق حاضر باهدف، پایش تغییرات کاربری اراضی به علت ریز گردها در سه دهه گذشته با استفاده از سنجشازدور و CA-Markov در شهر اهواز انجام شد. روش تحقیق تحلیلی_میدانی بود. پس از انجام مطالعات اولیه و تهیه تصاویر ماهوارهای مناسب، با مقادیر مختلف نمونههای تعلیمی و با توجه به برداشتهای زمینی، تحلیل و ارزیابی شد. تصاویر مورداستفاده، به ترتیب تصاویر ماهواره لندست 7 ، 5 و 8 سالهای 2000، 2010 و 2020 بوده است. طبقهبندی به روش شبکه عصبی مصنوعی انجام و میزان صحت طبقهبندی ارزیابی و با استفاده از مدل CA-Markov نقشه پیشبینی محدوده مطالعاتی آماده شد. نتایج طبقهبندی نشان داد اراضی ساختهشده سال 2000 از 34/10637 به 76/10925 هکتار در سال 2010 رسیده و 42/288 هکتار مساحت آن افزایشیافته است. فضای سبز در سال‎های 2000 تا 2010 از 41/1275 هکتار به 99/1279 رسیده یعنی 4/58 هکتار افزایش مساحت داشته که علت آن کاشت درختان دست کاشت در طی این سالها جهت مقابله با ریز گردها بوده است. این تغییرات از سال 2010 تا 2020 روند کاهشی داشته و تغییرات مساحت آن از 99/1279 هکتار به 49/1120 رسیده یعنی 50/159 کاهش مساحت داشته است. نتایج نشان میدهد رشد و توسعه مناطق مسکونی اهواز و تبدیل فضای سبز به مسکونی همواره مثبت بوده است بهطوریکه نقشه پیشبینی سال 2030 نیز گویای این مطلب است و پیشبینی شد مساحت اراضی ساختهشده در سال 2030 به 84/12744 هکتار برسد. ضریب کاپا در سالهای 2000 تا 2010 و 2020 به ترتیب 87/91، 29/93 و 40/95 به دست آمد. نتایج حاصل، نشان از بالا بودن ضریب کاپا و دقت کلی در تصاویر جدیدتر میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
154 - ارزیابی رابطه ی کاربری، پوشش اراضی و گسترش شهر با طبقات دمایی شهری با استفاده از تصاویر چند زمانه TM و شاخص NDVI (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)
محمد ابراهیم عفیفیتوسعه بدون برنامه شهرها و ازدیاد جمعیت موجب بروز معضلات جوامع شهری شده است. از جمله پدیده جزایر حرارتی که نتیجه افزایش دمای غیر عادی شهر نسبت به حومه آن است. در این مقاله، وضعیت جزیره حرارتی شهر کرمانشاه از لحاظ تغییرات مکانی- زمانی مورد بررسی قرار گرفت. هدف از انتخاب ک أکثرتوسعه بدون برنامه شهرها و ازدیاد جمعیت موجب بروز معضلات جوامع شهری شده است. از جمله پدیده جزایر حرارتی که نتیجه افزایش دمای غیر عادی شهر نسبت به حومه آن است. در این مقاله، وضعیت جزیره حرارتی شهر کرمانشاه از لحاظ تغییرات مکانی- زمانی مورد بررسی قرار گرفت. هدف از انتخاب کرمانشاه اهمیت آن از لحاظ موقعیت مکانی، همچنین عدم مطالعه در زمینه جزیره حرارتی در این شهر می باشد. دادهها روشها و شاخصهای مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از تصاویر چند زمانه لندست 5 باندهای 4 و 5 و مادون قرمز حرارتی با قدرت تفکیک 30 و 120 متر و لندست 8 باندهای 10 و 11 با قدرت تفکیک 30 و 100 متر (TM1992،1998،2007،2011 و OLI/TIRS 2016) و شاخص حد آستانه NDVI و قانون پلانک برای تصاویر TMو الگوریتم دو پنجره تصاویر OLI/TIRS، دمای سطح زمین استخراج شد. سپس دمای سطح زمین نرمال گردید و رابطه آن با کسر پوشش و تغییرات کاربری زمین بررسی شد. منطقه به پنچ طبقه بسیار خنک تا بسیار گرم طبقه بندی شد و مساحت مربوط به هر طبقه محاسبه و تغییرات آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که جزایر حرارتی شهر کرمانشاه با ساخت و ساز و کاربری اراضی رابطه مستقیم دارد. بطوریکه در دوره زمانی مورد مطالعه (2016-1992) با تبدیل 3800 هکتار از اراضی کشاورزی و بایر منطقه به مناطق ساخته شده شهری وسعت شهر حدودا دو برابر شده است. همچنین مشخص شد کاربری بایر کانون اصلی جزایر حرارتی شهر کرمانشاه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
155 - تبیین رابطه جزایر حرارتی شهری و تعدادی از عوامل مورفولوژی شهر با استفاده از سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر اهواز)
الهه عظیمی رضا اکبری محسن آرمینجزیرهی حرارتی شهری (UHI)، بیانگر نقش انسان در تغییر محیط زیست است که ممکن است وضعیتی شدید و غیرقابل برگشت از تغییرات اقلیمی و محیطی برای شهروندان ایجاد کند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه جزایر حرارتی شهری و عوامل مورفولوژی شهری شامل کاربری اراضی، شیب و ارتفاع از سطح در أکثرجزیرهی حرارتی شهری (UHI)، بیانگر نقش انسان در تغییر محیط زیست است که ممکن است وضعیتی شدید و غیرقابل برگشت از تغییرات اقلیمی و محیطی برای شهروندان ایجاد کند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه جزایر حرارتی شهری و عوامل مورفولوژی شهری شامل کاربری اراضی، شیب و ارتفاع از سطح دریا با استفاده از سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در شهر اهواز است. برای این منظور نقشه کاربری اراضی به روش حداکثر احتمال در مناطق 8 گانه شهر اهواز و نقشههای ارتفاع از سطح دریا و شیب در محیط نرمافزار Arc Map تهیه شد. برای ارزیابی صحت طبقهبندی نقشه کاربری اراضی، خطای تصویر طبقهبندی شده با یک تصویر مرجع حاوی تعدادی نقاط کنترل زمینی مقایسه گردید. نقشه دمای سطح زمین با استفاده از الگوریتم پنجره مجزا روی مجموعه دادههای ماهواره لندست 8 در محیط نرمافزار ENVI تهیه شد. نتایج نشان داد که نقشه کاربری ارضی تهیه شده دارای ضریب کاپای 86 درصد و صحت و اعتباری مطلوب میباشد. در بخش تحلیل رابطه بین کاربری اراضی و جزایر حرارتی، نتایج حاکی از آن است که منطقه هشت شهر اهواز با میانگین دمای 3/43 و منطقه چهار با میانگین دمای 6/32 به ترتیب بیشترین و کمترین دما را به خود اختصاص دادند. با مقایسه درصد طبقات کاربری در مناطق هشت و چهار شهر اهواز میتوان گفت که کاربری صنعتی باعث افزایش میانگین دمای مناطق شهری و کاربری فضای سبز باعث کاهش میانگین دمای مناطق شهری خواهد شد. مناطق با شیب صفر تا 5/1 درصد دارای میانگین دمای 34 درجه و مناطق با شیب 10 تا 37 درصد دارای میانگین دمای 41 درجه سانتی گراد هستند. در مناطق شهری دارای ارتفاع پایینتر از سطح دریا و مناطق شهری با ارتفاع 64 تا 80 متر از سطح دریا میانگین دمای به ترتیب 34 و 41 درجه سانتیگراد است. با توجه به تغییرات کم شیب و ارتفاع از سطح دریا در شهر اهواز و اینکه بخش زیادی از شهر در مناطق مسطح و کم ارتفاع قرار دارد، میتوان گفت وجود صنایع حرارتزا میتواند عامل اصلی افزایش دمای سطحی شهر اهواز باشد که به عنوان یک راهکار در راستای برنامهریزی شهری باید صنایع مذکور به مرور زمان به خارج از شهر منتقل شوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
156 - مدلسازی تغییرات کاربری اراضی و پیشبینیهای آینده با استفاده از شبیه-سازی CA-ANN در حوضه آبخیز 25 شنرود سیاهکل
رقیه جهدیدر این مطالعه، روندهای مکانی–زمانی پویایی کاربری اراضی برای دوره 1401-1380 با استفاده از داده سنجش از دور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبقهبندی تصویر بر اساس سه طبقه عمده کاربری اراضی یعنی جنگل، مناطق انسانساز (کشاورزی و ساخته شده) و سایر مناطق طبیعی (اراضی لخت أکثردر این مطالعه، روندهای مکانی–زمانی پویایی کاربری اراضی برای دوره 1401-1380 با استفاده از داده سنجش از دور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبقهبندی تصویر بر اساس سه طبقه عمده کاربری اراضی یعنی جنگل، مناطق انسانساز (کشاورزی و ساخته شده) و سایر مناطق طبیعی (اراضی لخت، علفزار، جنگلکاری، درختچهزار، نواحی آبی و اراضی جنگلی) انجام شد. نقشههای تغییرات کاربری اراضی منطقه در دوره 1401-1380 نشان میدهند که مناطق انسانساز 3/9 درصد افزایش یافتهاند. در مقابل، جنگل و سایر مناطق طبیعی به ترتیب 1/7 درصد و 2/2 درصد کاهش یافتند. علاوه بر این، تکنیک شبکه عصبی مصنوعی-اتوماتای سلولی (CA-ANN) برای پیشبینی تغییرات کاربری اراضی در دوره 1422-1401 استفاده شد. درصد صحت برای شبیهسازی 91 درصد و مقدار کاپا کلی 86/0 بود. بهطور مشابه با نقشههای طبقهبندی شده در دوره 1401-1380، نقشههای پیشبینی شده در دوره 1422-1401 روند افزایشی را در مناطق انسانساز به میزان 7/4 درصد و روند کاهشی در جنگل و سایر مناطق طبیعی بهترتیب به میزان 3/4 درصد و 4/0 درصد نشان میدهد. در این کار، مدلهای رگرسیونی حداقل مربعات معمولی (OLS) برای پیشبینی تغییرات کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه به عنوان تابعی از متغیرهای توصیفی [ارتفاع، شیب و متغیرهای مجاورت مانند فاصله تا مرکز شهر، جادهها، روستاها و آبراههها] اجرا شد. نتایج مدل های OLS عملکرد نسبتاً خوبی را برای پیشینی تغییرات کاربری اراضی با مقدار R2 بیشتر از 5/0 نشان داد. این نتایج دانش مهمی را ارائه میکند که میتواند به توسعه برنامهریزی و مدیریت پایدار آینده کمک کند و همچنین به مدیران در تصمیمگیری آگاهانه برای بهبود شرایط محیطزیستی و اکولوژیکی کمک کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
157 - بررﺳﯽ روﻧﺪ تغییرات ﮐﺎرﺑﺮی اراﺿﯽ ﺷﻬﺮ ﻋﺴﻠﻮﯾﻪ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎی 1989 ﺗﺎ 2019 میلادی و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ تغییرات ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺳﻨﺠﺶ از دور و ﻣﺪﻟﻬﺎی CA-Markov و LCM
بهروز سعدین محمد ابراهیم عفیفیﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺎرﺑﺮی اراﺿﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻠﻲ ﭘﺎﻳﻪ در ﺗﻐﻴﻴﺮات زﻳﺴﺖﻣﺤﻴﻄﻲ ﻋﻤﻞ ﻛﺮده و ﺑﻪ ﻳﻚ ﺧﻄﺮ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎزﺑﻴﻨﻲ اﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮات از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﻣﺎﻫﻮارهای و ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ و ارزﻳﺎﺑﻲ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ آﻧﻬﺎ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺪﻟﺴﺎزی ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰان ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ و ﻣﺪﻳﺮان ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺮای ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ أکثرﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺎرﺑﺮی اراﺿﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻠﻲ ﭘﺎﻳﻪ در ﺗﻐﻴﻴﺮات زﻳﺴﺖﻣﺤﻴﻄﻲ ﻋﻤﻞ ﻛﺮده و ﺑﻪ ﻳﻚ ﺧﻄﺮ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎزﺑﻴﻨﻲ اﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮات از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﻣﺎﻫﻮارهای و ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ و ارزﻳﺎﺑﻲ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ آﻧﻬﺎ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺪﻟﺴﺎزی ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰان ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ و ﻣﺪﻳﺮان ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺮای ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت آﮔﺎﻫﺎﻧﻪﺗﺮ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ. ﻫﺪف اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺑﺎزﺑﻴﻨﻲ، ﻣﺪﻟﺴﺎزی و ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻛﺎرﺑﺮی اراﺿﻲ در دوره 30 ﺳﺎﻟﻪ (1989تا 2019) ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺪل زﻧﺠﻴﺮة ﻣﺎرﻛﻮف- LCM در ﻣﻨﻄﻘﻪ عسلویه میباشد اﺳﺖ. ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﻧﻘﺸﻪﻫﺎی ﻛﺎرﺑﺮی اراﺿﻲ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﺳﻨﺠﻨﺪه +ETM و TM و OLIﻣﺎﻫﻮاره ﻟﻨﺪﺳﺖ در ﺳﻪ دوره زﻣﺎﻧﻲ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺳﺎلﻫﺎی (2019-2009-1989) ﺗﻬﻴﻪ ﮔﺮدﻳﺪ. ﺳﭙﺲ ﺻﺤﺖﺳﻨﺠﻲ ﻧﻘﺸﻪﻫﺎ و آﺷﻜﺎرﺳﺎزی ﺗﻐﻴﻴﺮات اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. با استفاده از طبقه بندی شبکه عصبی و همچنین به کارگیری مدل پیش بینی تغییرات کاربری (Land Change Modeler) LCMمارکوف و رویکرد مدلساز تغییر کاربری اراضی انجام شده است. ﻧﺘﺎﻳﺞ آﺷﻜﺎرﺳﺎزی ﺗﻐﻴﻴﺮات دوره اول ﺑﺎ ﺿﺮﻳﺐ ﻛﺎﭘﺎی 97 % و دوره دوم 2019-2009 ﺑﺎ ﺿﺮﻳﺐ ﻛﺎﭘﺎی 94% ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮﻳﻦتغییرات ﻣﺴﺎﺣﺖ در ﻧﺎﺣﻴﻪ آب و ﺑﻴﺶﺗﺮﻳﻦ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﺴﺎﺣﺖ در ﻧﺎﺣﻴﻪ پوشش گیاهی رخ داده اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻛﺎﻟﻴﺒﺮه ﻛﺮدن ﻣﺪل زﻧﺠﻴﺮة ﻣﺎرﻛﻮف، ﻧﻘﺸﻪ ﻛﺎرﺑﺮی ﺳﺎل 2013 ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪ و ﻣﺎﺗﺮﻳﺲ ﺧﻄﺎی ﺑﻴﻦ ﻧﻘﺸﻪ ﺣﺎﺻﻞ از ﻣﺪلﺳﺎزی و ﻧﻘﺸﻪ ﻛﺎرﺑﺮی ﻣﺮﺟﻊ ﺳﺎل 2019، ﺿﺮﻳﺐ ﻛﺎﭘﺎی 93% ﺑﺪﺳﺖ داد ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﺪل ﺳﺎزی ﻧﻴﺮوی اﻧﺘﻘﺎل ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺷﺒﻜﻪ ﻋﺼﺒﻲ ﻣﺼﻨﻮﻋﻲ در ﺑﻴﺸﺘﺮ زﻳﺮ ﻣﺪلﻫﺎ ﺻﺤﺖ ﺑﺎﻻﻳﻲ را 60 ﺗﺎ 93 درﺻﺪ ﻧﺸﺎن داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
158 - پیشبینی تغییرات مورفولوژی رودخانه سفید رود با استفاده از Arc GIS
عقیل مددی طیبه بابایی اولم علیرضا قدرتیبا توجه به رویدادهای سیل بهویژه برای سکونتگاهها پیرامون رودخانهها، عدم اطلاع صحیح از تغییرات متوالی بستر رودخانه و جابجایی آن در سالهای آتی یکی از مسایل مهم علمی آبخیزداری میباشد از اینرو به دلیل اطلاعات ناکافی از رفتار رودخانهها، سکونتگاههای حاشیه رودخانههای م أکثربا توجه به رویدادهای سیل بهویژه برای سکونتگاهها پیرامون رودخانهها، عدم اطلاع صحیح از تغییرات متوالی بستر رودخانه و جابجایی آن در سالهای آتی یکی از مسایل مهم علمی آبخیزداری میباشد از اینرو به دلیل اطلاعات ناکافی از رفتار رودخانهها، سکونتگاههای حاشیه رودخانههای مناطق ساحلی دائماً دچار آسیب هستند. محدوده مورد بررسی این تتحقیق از مرز کنیک کوهستان تا جلگه میباشد. هدف از این پژوهش پیشبینی تغییرات مورفولوژی رودخانه (عرض کانال و اندازهگیری پیچانرودی و ضریب خمیدگی رودخانه) در مناطق ساحلی شمال کشور از طریق روشهای تلفیقی سنجش از دور با مدل سلولهای اتوماتیک وزنجیره مارکوف است. سفیدرود به عنوان بزرگترین و مهمترین رودخانه سواحل جنوب دریای خزر نقش مهمی در زندگی، فعالیتها و سرمایههای انسانی منطقه دارد. عوامل مورفولوژیک رودخانه و محیطهای پیرامون آن و پیشبینی شرایط آینده میتواند در برنامهریزی و آمایش دشتهای ساحلی موثر و ضروری واقع شود. در این پژوهش از تصاویر ماهوارهای لندست 5، 7 و 8 سالهای، 2002،1987 و 2018، همراه با دادههای تغییرات تراز دریای خزر و دبی سفیدرود، بررسیهای میدانی و نرم افزارهای Envi 5.3، ArcGIS 10.4.1 و Idrisi TerrSet به عنوان ابزار تحقیق بهره گرفته شد. ابتدا مقادیر احتمال تبدیل کاربری اراضی در سال 2018 بر مبنای مدل تلفیقی زنجیره مارکوف و سلولهای خودکار بهدست آمد. نتایج نشان داد که مدل تلفیقی، دارای دقت و صحت بالایی جهت پیشبینی الگوی آینده است. سپس با توجه به دقت و صحت خروجی مدل، نقشه پیشبینی کاربری اراضی و مورفولوژی رودخانه برای سال 2030 تهیه شد. با برازش دو نقشه سال 2018 و پیشبینی 2030 تغییرات محتمل در محیط رودخانه بهدست آمد و در چهار محدوده مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت با استفاده از دادههای تغییرات تراز دریای خزر و دبی سالانه رودخانه سفیدرود، روند تغییرات و پیشبینی مدل، مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین احتمال تغییرات بر اثر تاسیسات ساخت انسان میباشد. فرایندهای فرسایشی، تغییر پیچانرودی و سیلگیری در حد فاصل سد سنگر تا روستای لومان بصورت جابجایی جانبی کانال و تشدید پیچانرودی، روستای کیسم و شهر آستانه اشرفیه و آزادسرا تا لیچاه بصورت سیلگیری تاسیسات انسانی و در محدوده کیاشهر، تالاب بوجاق و دلتای سفیدرود بصورت تغییر موقعیت مصب و جابجایی به غرب کانال رودخانه میباشد، با توجه به نتایج بررسی مقطع عرضی کانال رودخانه در سه دوره 1987، 2002 و 2018، روند کاهشی عرض کانال رخ داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
159 - ریزمقیاس نمایی بارش ماهواره ای با در نظر گرفتن رابطه مکانی ناهمگن بین بارش و متغیرهای محیطی
آرمان عبدالهی پور حسن احمدی بابک امین نژادمحصولات بارش ماهواره ای، یکی از منابع تخمین بارندگی می باشند. با این وجود، برای استفاده در مناطق محلی، و یا برای پارامترسازی مدل های هواشناسی و هیدرولوژیکی در مقیاس های حوضه ای؛ رزولوشن مکانی آنها اغلب درشت است. بنابراین، در این تحقیق یک روش ریزمقیاس نمایی- کالیبراسیون أکثرمحصولات بارش ماهواره ای، یکی از منابع تخمین بارندگی می باشند. با این وجود، برای استفاده در مناطق محلی، و یا برای پارامترسازی مدل های هواشناسی و هیدرولوژیکی در مقیاس های حوضه ای؛ رزولوشن مکانی آنها اغلب درشت است. بنابراین، در این تحقیق یک روش ریزمقیاس نمایی- کالیبراسیون برای تخمین های ماهواره ای مأموریت اندازه گیری بارش جهانی (GPM؛ رزولوشن مکانی 1/0 درجه) از تاریخ 01/04/2014 تا 31/03/2015 به مدت یک سال، با در نظر گرفتن ناهمگنی مکانی در رابطه بین بارش و متغیرهای محیطی، با استفاده از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی مختلط (MGWR) برای استان گلستان، توسعه داده شد. در دستیابی به داده های بارش بهبود یافته با رزولوشن مکانی یک کیلومتر در مقیاس سالانه، نتایج نشان داد که (1) با روش پیشنهادی نه تنها رزولوشن مکانی بهبود یافت، بلکه دقت نیز افزایش پیدا کرد؛ (2) داده های بارش ریز مقیاس شده و کالیبره شده (CC= 0.74, bias= 0.23) عملکرد بهتری از داده های اصلی (CC= 0.58, bias= 0.35) در برابر مشاهدات زمینی داشتند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
160 - ارزیابی و مقایسه میزان برآورد تبخیر و تعرق گیاه گندم با استفاده از الگوریتم سبال و روش پنمن – مانتیث در منطقه چاه نیمه های سیستان و بلوچستان
احمد رئیسی غلامعلی مظفری حمیدرضا غفاریان مالمیریبرآوردمیزان آب مصرفی گیاه یا تبخیر و تعرق برای مدیریت و برنامهریزی منابع آب و کشاورزی، توازن هیدرولوژیکی و همچنین تخمین تقریبی عملکرد محصول ضرورت دارد. روشهای مختلفی برای تعیین تبخیر و تعرق در مقیاسهای کوچک با استفاده از اندازهگیریهای میدانی مانند لایسیمتر وجود دار أکثربرآوردمیزان آب مصرفی گیاه یا تبخیر و تعرق برای مدیریت و برنامهریزی منابع آب و کشاورزی، توازن هیدرولوژیکی و همچنین تخمین تقریبی عملکرد محصول ضرورت دارد. روشهای مختلفی برای تعیین تبخیر و تعرق در مقیاسهای کوچک با استفاده از اندازهگیریهای میدانی مانند لایسیمتر وجود دارد که از دقت بالایی برخوردار هستند، اما در این تحقیق از روشهای مبتنی بر دورسنجی و استفاده از تصاویر ماهوارهای استفاده شده است. بنابراین در این تحقیق از تصاویر ماهواره لندست 8 برای سالهای 1396 و 1398 استفاده شده و نتایج به دست آمده از روش مبتنی بر سنجش از دور (سبال) با دادههای اندازهگیری شده در ایستگاه هواشناسی زهک به منظور برآورد تبخیر و تعرق با استفاده از روش فائو-پنمن-مانتیث مقایسه شد. با استفاده از شاخصهای آماری مانند خطای نسبی و ضریب تبیین به بررسی توانایی و عملکرد الگوریتم سبال پرداخته شد. مقایسه نتایج نشان داد تبخیر و تعرق به دست آمده به روش سبال دارای مطابقت قابل قبولی با تبخیر و تعرق برآورد شده از روش پنمن مانتیث است و اختلاف معنی داری بین دو روش محاسبه شده وجود ندارد. بدین صورت که مقادیر شاخصهای آماری در سال-های 1396 و 1398 برای ضریب تعیین به ترتیب برابر 82/0 و 95/0، برای ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) به ترتیب دارای مقادیر 15/2 و 27/1 و همچنین میانگین خطای مطلق(MAE) به ترتیب دارای مقادیر49/1 و11/1 و در نهایت متوسط خطای اریب(MBE) به ترتیب دارای مقادیر 27/0 و 09/0 می باشد، نتایج حاکی از دقت قابل قبول الگوریتم سبال در برآورد تبخیر و تعرق واقعی میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
161 - مدلسازی حرکت ماسه های روان با استفاده ازتصاویر ماهواره ای لندست وشبکه عصبی مصنوعی (منطقه مورد مطالعه: دشت لوت)
علیرضا رضایی مرضیه موغلیجهت تهیه مدل ارتفاع رقومی منطقه، از روش رقومی کردن خطوط تراز موجود در نقشه های توپوگرافی و سپس میان یابی کردن آنها استفاده شده است. بدین ترتیب که ابتدا نقشه های توپوگرافی 1:50000 منطقه توسط نرم افزار GIS تبدیل به TIN شد و آنگاه از نقشه TIN تهیه شده گردید و سپس DEM منطقه أکثرجهت تهیه مدل ارتفاع رقومی منطقه، از روش رقومی کردن خطوط تراز موجود در نقشه های توپوگرافی و سپس میان یابی کردن آنها استفاده شده است. بدین ترتیب که ابتدا نقشه های توپوگرافی 1:50000 منطقه توسط نرم افزار GIS تبدیل به TIN شد و آنگاه از نقشه TIN تهیه شده گردید و سپس DEM منطقه تهیه گردید. تصحیحات و پردازش های لازم روی تصاویر انجام شد. برای مدل شبکه های عصبی مصنوعی از جعبه ابزار شبکه عصبی مصنوعی از نرم افزار spss16 استفاده شده است. جابجایی تپه های ماسه ای با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی و مدل های رگرسیونی مدل سازی شد. در یک فرآیند مدلسازی اعم از آماری یا شبکههای عصبی مصنوعی، داده ها معمولا به دو قسمت تقسیم می شوند. یک قسمت برای آموزش یا کالیبره کردن یا واسنجی مدل و قسمت دیگر برای آزمون یا صحت سنجی مدل می باشد. نتایج نشان داد سنجش از دور، شبکه های عصبی مصنوعی و مدل های رگرسیونی دارای قابلیت خوبی برای مدل سازی جابجایی تپه های ماسه ای می باشند. در این تحقیق از تکنولوژی سنجش از دور در مطالعه و مانیتورینگ مرفولوژی تپه های شن روان فعال و منشایابی آن در منطقه استفاده گردیده که جهت تهیه نقشه های ژئومرفولوژی کواترنر، بهبود نقشه زمین شناسی، تفکیک انواع شن در دشت لوت و بالاخره بارزسازی ارتباط بین مناطق برداشت و رسوب مورد استفاده قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
162 - بررسی تغییرات و پیش بینی وضعیت آتی پوشش گیاهی منطقه دشت فهله استان فارس با تأکید بر ویژگیهای آب و هوایی
محمد جواد بهی محمد حسین مختاری غلامحسین مرادی محمد علی صارمی نائینیهدف از بررسی حاضر ارزیابی تغییرات زمانی و مکانی پوشش گیاهی در منطقه ملا فهله فیروزآباد استان فارس است. داده های شاخص استاندارد پوشش گیاهی ماهواره های لندست 5، 7 و 8 و داده های بارش و شاخص پالمر که به صورت محصول سنجش از دور در دسترس است در بازه زمانی 1992 تا 2020 و از پر أکثرهدف از بررسی حاضر ارزیابی تغییرات زمانی و مکانی پوشش گیاهی در منطقه ملا فهله فیروزآباد استان فارس است. داده های شاخص استاندارد پوشش گیاهی ماهواره های لندست 5، 7 و 8 و داده های بارش و شاخص پالمر که به صورت محصول سنجش از دور در دسترس است در بازه زمانی 1992 تا 2020 و از پردازنده گوگل ارث انجین استخراج شدند. به منظور پیش بینی تغییرات پوشش گیاهی در آینده از روش زنجیره مارکف استفاده شد. با استفاده از داده های سال های 1992 و 2002 ابتدا مدل برای سال 2020 اجرا شد و به دلیل مناسب بودن نتایج (شاخص کاپا 75 درصد)، پیش بینی برای سال 2030 صورت گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از روند رو به بهبود پوشش گیاهی در منطقه است به شکلی که پوشش متراکم از 4 درصد در دوره ابتدایی به 19 درصد افزایش خواهد یافت. نتایج این بررسی می تواند به مدیران مراتع منطقه در بهره برداری بهتر از منابع طبیعی منطقه کمک کرده و مانع از تخریب این اکوسیستم شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
163 - پهنه بندی و اولویت بندی بافت حوزه 6 شهر کرمان در برابر زلزله با استفاده از تکنیک های سنجش از دور
مریم نوحه سرا ملیحه ذاکریان سید علی المدرسی مصطفی خبازی محمد حسین سراییامروزه آسیبپذیری شهرها و به خصوص بافتهای قدیمی و فرسوده در برابر زلزله، به عنوان مسئله مهمی پیش روی متخصصان مخاطرات محیطی قرار گرفته است. طبق گزارش سازمان ملل در سال 2003 میلادی کشور ایران در بین کشورهای جهان رتبه نخست را در تعداد زلزلههای با شدت 5.5 ریشتری دارد و جز أکثرامروزه آسیبپذیری شهرها و به خصوص بافتهای قدیمی و فرسوده در برابر زلزله، به عنوان مسئله مهمی پیش روی متخصصان مخاطرات محیطی قرار گرفته است. طبق گزارش سازمان ملل در سال 2003 میلادی کشور ایران در بین کشورهای جهان رتبه نخست را در تعداد زلزلههای با شدت 5.5 ریشتری دارد و جز ده کشور بلاخیز و ششمین کشور زلزلهخیز دنیا است، کمربند زلزله 90 درصد از خاک کشور ما را دربرگرفته است و در این میان شهر کرمان به لحاظ قـرارگیـری در زون تکتونیکی ایران مرکزی و دارا بودن گسلها و شکستگیهای بزرگ و عمیق از نظر زمینشناختی میتوانـد منشاء بحرانهای عظیم، خسارات و تلفات شدید باشد؛ لذا در این پژوهش ابتدا با استفاده از تصاویر ماهوارهای ASTER سال 2007 به شناسایی بافتهای فرسوده شهر کرمان با استفاده از SVM پرداخته شد.در این بررسی با ضریب کاپای 76 درصد برای تمامی طبقات تعیین شده و ضریب کاپای 59 درصد بافت فرسوده شهر کرمان شناسایی گردید. نتایج نشان داد که روش طبقهبندی ماشین-بردار پشتیبان توانایی تشخیص نزدیک به 75 درصد از بافت فرسوده محدوده را دارا می باشد و روش SVMدر شناسایی حوزه شِش بافت فرسوده شهری بسیار مناسب عمل کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
164 - آشکارسازی روند تغییرات دریاچهها با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی[GIS] و سنجش از دور[RS]مطالعه موردی: دریاچه تکتونیکی زریوار
موسی عابدینی افشین ستوده پورآشکارسازی تغییرات با استفاده از داده های سنجش از دور در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران قرارگرفته است. هدف از این تحقیق آشکارسازی تغییرات فیزیکی تالاب زریوار در یک دوره 57 ساله با استفاده از تصاویر ماهواره ای و نقشه توپوگرافی و بررسی علل تغییرات بود. أکثرآشکارسازی تغییرات با استفاده از داده های سنجش از دور در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران قرارگرفته است. هدف از این تحقیق آشکارسازی تغییرات فیزیکی تالاب زریوار در یک دوره 57 ساله با استفاده از تصاویر ماهواره ای و نقشه توپوگرافی و بررسی علل تغییرات بود. بدین منظور بعد از پردازش تصاویر ماهواره ای روند تغییرات آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از سال 1392 تا 1335 زمین های کشاورزی به طور چشمگیری کاهش و اراضی جنگلی افزایش را نشان می دهد.آشکارسازی تغییرات در سه دوره زمانی 1335 شمسی و(1381)2002 میلادی و (1392)2013میلادی حاکی از کاهش دریاچه از 1297 هکتار در سال1335 شمسی به 882 هکتار در سال 2013 میلادی است. در ادامه به تحلیل عوامل مهم از جمله تاثیر کاهش بارندگی، استفاده بی رویه از منابع آب، حفر بی رویه چاه های مجاز و غیرمجاز، افزایش تبخیر سطحی و..، در این بازه زمانی پرداخته شد و جهت جلوگیری از کاهش بیشتر وسعت دریاچه و میزان آب راهکارهایی ارائه گردید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
165 - کاربرد محصولات سنجش از دور در شناسایی نواحی بحرانی ناشی از دماهای فرین ماهانه در ایران
محمد رضایی الهام قاسمی فر یوسف قویدل رحیمیپاسخ به این سوال که در شرایط فرین دمایی ایران، به طور دقیق، نواحی بسیارگرم و بسیار سرد چه مناطقیهستند، به دلیل نبود و عدم توزیع یکنواخت ایستگاه های اندازه گیری دما کار دشواری است. امروزه داده های ماهواره ای به دلیل وضوح مکانی بالا و پوشش تمامی مناطق، می توانند مکمل پژوه أکثرپاسخ به این سوال که در شرایط فرین دمایی ایران، به طور دقیق، نواحی بسیارگرم و بسیار سرد چه مناطقیهستند، به دلیل نبود و عدم توزیع یکنواخت ایستگاه های اندازه گیری دما کار دشواری است. امروزه داده های ماهواره ای به دلیل وضوح مکانی بالا و پوشش تمامی مناطق، می توانند مکمل پژوهش های قبل باشند. هدف اصلی این پژوهش تعیین نواحی فرین دمایی ایران در بازه زمانی ماهانه می باشد. مقادیر استاندارد شده ی داده های میانگین دمای ماهانه 81 ایستگاه سینوپتیک ایران، در دوره آماری 1986تا 2014 نشان می دهند که ژانویه 2008 و ژوئیه 2010 تعداد زیادی از ایستگاه ها در گستره ی ایران دارای ناهنجاری شدید دمایی بوده اند. به منظور تعیین نواحی فرین دمایی، محصولات سطح دوم دمای ماهانه سطح زمین سنجنده مودیس ماهواره ترا، مورد استفاده قرار داده شده اند. جهت طبقه بندی نواحی، از تحلیل خوشه ای وارد استفاده گردید. با برش دندروگرام در مرحله ی اول و راستی آزمایی آن با آزمون تحلیل واریانس، 13 ناحیه مجزا برای ژوئیه 2010 و 6 ناحیه برای ژانویه 2008 مشخص گردید. طی ژوئیه 2010، بیابان لوت به عنوان داغ ترین و سواحل جنوبی دریای خزر به عنوان خنک ترین منطقه، و طی ژانویه 2008 شمال غرب ایران سردترین و بیابان لوت و سواحل دریای عمان مطبوع ترین مناطق ایران به لحاظ دمایی شناخته شدند. با توجه به نبود ایستگاه سینوپتیک در بیابان لوت و مشخص نشدن آن به عنوان یک پهنه مجزا در مطالعات قبل، ارزش دادههای سنجش از دور در تهیه نقشه ی دمایی بارز گردید. همچنین داده های سنجنده مودیس نقش ناهمواری ها را در نقشه دما به خوبی نشان می دهد. بنابراین با در دسترس بودن دادههای ماهواره ای، نقشه دمایی که توان نمایش اثر ناهمواریها را نداشته باشد، ارزش چندانی ندارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
166 - تعیین عامل کاربری با استفاده از شاخصهای سنجش از دور با استفاده از مدل EPM در حوضه سراب سدّ تاریک رودبار گیلان
علی محمدی ترکاشوند رضا بیات نصراله مؤلایی هشتجین سمیه جعفرییکی از معضلات مهم مدیریت آّبخیزها در کشور فقدان اطّلاعات و آمار میباشد. با توّجه به نبودایستگاههای رسوبسنجی در اکثر خروجیهای حوزههای آبخیز کشور و عدم کفایت دادهها،مدلهای تجربی میتوانند از ابزارهای مناسب برای تولید این لایه اطّلاعاتی مهم باشند. ازمدلهای تجربی مورد استفاد أکثریکی از معضلات مهم مدیریت آّبخیزها در کشور فقدان اطّلاعات و آمار میباشد. با توّجه به نبودایستگاههای رسوبسنجی در اکثر خروجیهای حوزههای آبخیز کشور و عدم کفایت دادهها،مدلهای تجربی میتوانند از ابزارهای مناسب برای تولید این لایه اطّلاعاتی مهم باشند. ازمدلهای تجربی مورد استفاده مدل EPM است، لذا استفاده از این مدل در برآورد فرسایش ورسوبدهی حوزههای آبخیز بدون آمار، با هزینهها و مشکلات زیادی در تأمین اطّلاعات روبرواست. در مدل EPM ، عامل کاربری جزو عواملی وجود دارد که امکان تهیّه آنها از طریق سنجشاز دور وجود دارد و میتوان آنها را با دقّت و صحّت خوب و با هزینه کمتر محاسبه کرد. حوضهسراب سد تاریک در غرب شهر رودبار، به عنوان حوزه مطالعاتی در نظر گرفته شد. مساحت2339 هکتار و با میانگین ارتفاع 33912 متر )حداقل 311 متر و حداکثر 9019 متر( / حوضه 3است. مدل رقومی ارتفاع ) DEM ( راداری حاصل از ماهواره SRTM تهیّه و از آن نقشههای موردنیاز و اطّلاعات پایه تهیّه گردید. نقشه کاربری حوضه بر اساس تفسیر چشمی تصاویر Google Earth سال و بازدید صحرایی تهیّه شد. سپس عامل کاربری مدل EPM بر اساس روشمرسوم )بازدید صحرایی و جدول مربوطه( و میانگین نظر حداقل 0 کارشناس باتجربه برای هرواحد کاربری تعیین گردید. تعدادی از شاخصهای سنجش از دور مرتبط با کاربری مثل NDVI ،PVI ، SAVI و MSAV روی تصویر ماهوارهای +ETM مربوط به سال 9333 استخراج شدند. بهکمک نرم افزار، میانگین شاخصهای سنجش از دوری مذکور برای هر واحد کاربری، استخراجو محاسبه شد و با استفاده از رگرسیون خطی، رابطه بین عامل کاربری مدل و شاخصهایسنجش از دور بررسی، تعیین و تحلیل گردیدند. در مرحله بعد سایر عوامل مدل بر اساسروش مرسوم تعیین و برآورد فرسایش حوضه انجام شد. برآورد مجدد فرسایش حوضه بااستفاده از همه عوامل قبل و با استفاده از شاخص مناسبتر حاصل از تصویر ماهوارهای تکرارشد. بهترین رابطه بین شاخص پوشش گیاهی VI و عامل کاربری مدل بدست آمد که ضریب تبیین 0/793داشت تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
167 - آشکارسازی و روند انتقال سری زمانی پوشش زمین با استفاده از GIS و فناوری سنجش از دور در مناطق پیراشهری (مطالعه موردی: بخش کجور)
یوسف درویشی محمد عینعلی امینه انجم شعاعرشد روزافزون جمعیت و در پی آن گسترش افقی روستاها منجر به تغییرات کاربری اراضی بهویژه در مناطق حفاظتی شده که تخریب عرصه های طبیعی را در پی داشته است. جهت استفاده بهینه از زمین، آگاهی از تغییرات کاربری اراضی و نوع استفاده انسان از سرزمین ضروری به نظر میرسد که این امر با أکثررشد روزافزون جمعیت و در پی آن گسترش افقی روستاها منجر به تغییرات کاربری اراضی بهویژه در مناطق حفاظتی شده که تخریب عرصه های طبیعی را در پی داشته است. جهت استفاده بهینه از زمین، آگاهی از تغییرات کاربری اراضی و نوع استفاده انسان از سرزمین ضروری به نظر میرسد که این امر با آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی میسر میگردد. لذا به منظور حفاظت از این منطقه، نه تنها شناخت مناسب از عوامل انسانی، بلکه نقش عوامل طبیعی از جمله پوشش گیاهی بسیار با اهمیت می باشد. در تحقیق حاضر از تصاویر ماهواره لندست در 7 دوره زمانی استفاده شد. به منظور بررسی و تحلیل تغییرات پوشش گیاهی در منطقه مورد مطالعه از شاخص های EVI,DVI و NDVI بهره گرفته شد. در مطالعه حاضر، بر اساس اهداف مدلسازی، بررسی تغییرات پوشش جنگل در محدوده ی مورد مطالعه با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست(4،5 و 8) برای سالهای 1985، 1990، 1995 ، 2000، 2010، 2015 و 2017 انجام شده است. تصاویر رنگی کاذب سنجنده OLI مورد استفاده به باند پانکروماتیک با 20 نقطه کنترل زمینی و با رعایت RMSe مناسب (28/0) زمین مرجع شد سپس تصاویر سنجندههای MSS و TM به روش تصویر به تصویر با RMSe کمتر از 5/0 زمین مرجع شدند. در همین راستا اجرای مدل سازی پتانسیل انتقال با الگوریتم رویه یادگیری بر مبنای پرسپترون چند لایه (Multilayer Perceptron) و پیش بینی تغییرات برای بهترین مدل با استفاده از زنجیره مارکف انجام شد. سپس برای ارزیابی صحت مدل سازی با آماره های Hit، Misses و False alarm استفاده گردید. نتایج حاصل از بررسی شاخص های پوشش گیاهی بیانگر بهبود وضعیت پوشش در بازه مورد بررسی بودند. نتایج حاصل از بررسی شاخص های پوشش گیاهی بیانگر بهبود وضعیت پوشش در بازه مورد بررسی بودند. بررسی کاربری اراضی نیز گویای این مطلب بود که با روند فعلی از مساحت اراضی فاقد پوشش کاسته شده و به مساحت طبقه پوشش مرتع و پوشش جنگل افزوده خواهد شد. بنابراین بهبود شرایط پوشش را می توان به اعمال عملیات حفاظتی نسبت داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
168 - استفاده از تصاویر ماهواره ای Aster و تکنیک SVM در پهنه بندی و اولویت بندی بافت فرسوده شهری در برابر زلزله ( نمونه موردی حوزه 5 شهر کرمان)
مریم نوحه سرا ملیحه ذاکریان سید علی المدرسی مصطفی خبازی محمد حسین سراییکشور ایران جز ده کشور بلاخیز و ششمین کشور زلزله خیز دنیا است. شهر کرمان نیز بعنوان مرکز پهناورترین استان کشور با دارا بودن بافت فرسوده شهری فراوان از این قاعده مستثنی نیست. شهر کرمان در حاشیه شمالی دشت کرمان بهصورت یک فروزمین(گرابن) فشاری همراه با گسل های متعدد در مرز أکثرکشور ایران جز ده کشور بلاخیز و ششمین کشور زلزله خیز دنیا است. شهر کرمان نیز بعنوان مرکز پهناورترین استان کشور با دارا بودن بافت فرسوده شهری فراوان از این قاعده مستثنی نیست. شهر کرمان در حاشیه شمالی دشت کرمان بهصورت یک فروزمین(گرابن) فشاری همراه با گسل های متعدد در مرز کوه و دشت و مناطق نزدیک شهر قرار گرفته است که برخی از آنها می توانند موجب بروز زلزله هایی حتی قوی تر از 7 ریشتر شوند. از سوی دیگر بافت فرسوده شهری نیز مزید برعلت شده است. امروزه آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله، به عنوان مسئله مهمی پیش روی متخصصان مخاطرات محیطی قرار گرفته است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASTER سال 2007 به شناسایی بافت های فرسوده شهر کرمان با استفاده از SVM پرداخته شد. در این بررسی با ضریب کاپای 76 درصد برای تمامی طبقات تعیین شده و ضریب کاپای 59 درصد بافت فرسوده شهر کرمان شناسایی گردید. نتایج نشان داد که روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان توانایی تشخیص نزدیک به 45 درصد از بافت فرسوده محدوده را دارا بوده است. این شناسایی نشان داد که روش ماشین بردار پشتیبان در شناسایی حوزه پنج بافت فرسوده شهری نتوانسته چندان مناسب عمل کند در نتیجه، با بررسی میدانی و تطبیق تصاویرگوگل ارث منطقه با نقاط کنترلی موجود در بافت فرسوده مشخص گردید به دلیل وجود زمین های بایر زیاد در این حوزه و شباهت طیفی زمین بایر با بافت فرسوده، روش ماشین بردار پشتیبان نتوانسته شناسایی مناسبی را ارائه دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
169 - پیش بینی رﺷﺪ و ﺗﻮﺳﻌﻪ شهرستان بندرگز ﺑﺎ استفاده از ﻣﺪل اتوماتای سلولیﻓﺎزى (FCA)
علیرضا دنیائیﻣﺪلﻫﺎى ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ اتوماتای سلولی(CA) از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺪلهاﻳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ در آنها ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺗﺒﺪﻳﻞ در ﺣﺎﻟﺘﻰ ﻏﻴﺮﻣﻨﻌﻄﻒ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻰﮔﺮدﻧﺪ. ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻣﻨﻄﻖ ﻓﺎزى ﺑﺎ ﻣﺪل اتوماتای سلولیﻛﻼﺳﻴﻚ اﻣﻜﺎن مدلسازی ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزى توسعه ﺷﻬﺮى را از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﺎ درﺟﺎت ﻋﻀﻮﻳﺖ ﻓﺎزى ﻓﺮا أکثرﻣﺪلﻫﺎى ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ اتوماتای سلولی(CA) از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺪلهاﻳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ در آنها ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺗﺒﺪﻳﻞ در ﺣﺎﻟﺘﻰ ﻏﻴﺮﻣﻨﻌﻄﻒ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻰﮔﺮدﻧﺪ. ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻣﻨﻄﻖ ﻓﺎزى ﺑﺎ ﻣﺪل اتوماتای سلولیﻛﻼﺳﻴﻚ اﻣﻜﺎن مدلسازی ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزى توسعه ﺷﻬﺮى را از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﺎ درﺟﺎت ﻋﻀﻮﻳﺖ ﻓﺎزى ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﻰﺳﺎزد. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﺪﻟﻰ از ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺷﻬﺮى را ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎى اﺻﻮل اتوماتای سلولی و ﻣﻨﻄﻖ ﻓﺎزى اراﺋﻪ مینماید. در اﻳﻦ راﺳﺘﺎ اﺑﺘﺪا ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎى ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ توسعه ﺷﻬﺮى و ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺷﺒﻜﻪاى ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ ﺑﺎ روش دﻳﻤﺎﺗﻞ بهدﺳﺖ آﻣﺪ، ﺳﭙﺲ وزن ﻫﺮ ﺷﺎﺧﺺ ﺑﺎ روش ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﺒﻜﻪ (ANP) ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪ. ﺑﺮاى ﺷﺒﻴﻪ ﺳﺎزى توسعه ﺷﻬﺮى در ﻣﺤﺪوده ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ (شهرستان بندرگز) ﺑﺮاى ﺳﺎل2100 از ٣ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻣﺎﻫﻮارهاى ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺳﺎلﻫﺎى 2012، 2014 و 2019 اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑﻌﺪ از اﻧﺠﺎم ﻋﻤﻠﻴﺎت ﭘﻴﺶﭘﺮدازش، ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪى ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﺑﺮاى ﻫﺮ ﺳﻪ دوره ﺑﺎ روش ﺣﺪاﻛﺜﺮ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓت. ﺑﺮاى ﺑﺮرﺳﻰ ﺻﺤﺖ ﻧﻘﺸﻪﻫﺎ در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ از ﺷﺎﺧﺺ ﻛﺎﭘﺎ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ، اﺑﺘﺪا ﻧﻘﺸﻪﻫﺎى ﺳﺎلﻫﺎى ﻣﺒﺪا ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪى و ﺻﺤﺖ آنها ﺑﺎ واﻗﻌﻴﺖ ﺑﺮرﺳﻰ ﺷﺪ، سپس ﺑﺮاى ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزى ﻧﻘﺸﻪ ﺳﺎلﻫﺎى دﻳﮕﺮ اﻗﺪام ﺷﺪ و ﻣﺠﺪدا ﺻﺤﺖ عملیات مورد ارزیابی قرار گرفت. از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻣﻴﺰان ﺻﺤﺖ ﻣﺪل ﺑﺮاى دورهﻫﺎى داراى ﻧﻘﺸﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل ارزﻳﺎﺑﻰ ﺷﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﺮاى ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزى توسعه ﺷﻬﺮى ﺳﺎل2100 ﻣﺪل رﮔﺮﺳﻴﻮن ﺧﻄﻰ و ﻣﺎﺗﺮﻳﺲ اﺣﺘﻤﺎﻻت ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓت. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻧﺸﺎن داد که ﻣﺪل اراﺋﻪ ﺷﺪه ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل بوده بهطوریکه در ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزى ﺷﻬﺮى ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺪل ﻛﻼﺳﻴﻚ CA بهتر عمل مینماید. همچنین رﺷﺪ و ﺗﻮﺳﻌﻪ شهرستان بندرگز در دورهﻫﺎى ﻣﺨﺘﻠﻒ بیشتر در ﺟﻬﺖهای شرقی و غربی ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
170 - ارزیابی وضعیت بیابانزایی در دشت شهربابک با استفاده از مدل مدالوس و دادههای سنجش از دور
محمد ابراهیم عفیفی وحید سهرابیمسئله تحقیق: تخریب سرزمین یک فرایند جهانی است که در نهایت منجر به کاهش حاصلخیزی خاک میشود و اگر مفهوم آن را نوعی ناپایداری و عدم تعادل در رابطه بین انسان و محیط قلمداد کنیم، باید پذیرفت که بخش اعظمی از جهان و کشور ایران با این مشکل زیستمحیطی روبرو است. مقابله با پدیده أکثرمسئله تحقیق: تخریب سرزمین یک فرایند جهانی است که در نهایت منجر به کاهش حاصلخیزی خاک میشود و اگر مفهوم آن را نوعی ناپایداری و عدم تعادل در رابطه بین انسان و محیط قلمداد کنیم، باید پذیرفت که بخش اعظمی از جهان و کشور ایران با این مشکل زیستمحیطی روبرو است. مقابله با پدیده تخریب سرزمین و بیابانزایی نیازمند ارزیابی و پایش نوع و شدت تخریب اراضی، تعیین دلایل تخریب صورتگرفته و اتخاذ اقدامات لازم برای مواجهه با مشکل پیشآمده و نیز بررسی صحت انجام پروژههای مزبور است .هدف ارزیابی بیابانزایی دشت شهربابک میباشد. فناوری سنجشازدور نقش بسیار ارزندهای در ارزیابی و پایش تخریب سرزمین و بیابانزایی در مقیاسهای محلی، منطقهای و جهانی دارد و سبب ایجاد رویکرد جدیدی در مطالعات مربوط به ارزیابی و پایش بیابانزایی گردیده است . باتوجهبه اهمیت مسئله تخریب، در این مطالعه سعی شد با استفاده از دادههای سنجشازدور و مدل مدالوس به ارزیابی بیابانزایی حوزه آبخیز شهربابک پرداخته شود. در گام اول، بر اساس وضعیت منطقه، شش معیار اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، آب زیرزمینی و مدیریت و سیاست برای ارزیابی میزان تخریب، مدنظر قرار گرفت. شاخصها بر اساس میزان تأثیرشان بر فرایند تخریب، کمّی و به هرکدام از آنها طبق روش فازی امتیازی بین 5/0 تا 1 داده شد و در مقیاس پیکسل مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که 4 درصد از سطح منطقه در رده خفیف،10 درصد منطقه در رده متوسط و 86 درصد منطقه در رده شدید بیابان زایی قرار دارد. از نظر حساسیت محدوده به تخریب، 4% از مساحت کل محدوده در طبقه بالقوه، 22% در طبقه شکننده A، %50 در طبقه شکننده B، %20 در طبقه شکننده C و 3% در طبقه بحرانی قرار دارد؛ بنابراین حدود 92% از مساحت منطقه در طبقه شکننده قرار دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
171 - بررسی سازگاری گیاهان مناطق بیابانی نسبت به تغییرات بارندگی با استفاده از شاخص گیاهی NDVI (مطالعه موردی: دشت اردکان-عقدا)
منیرالسادات طباطبایی زاده فاطمه هادیان سید زین العابدین حسینی جلال برخورداری حسن خسرویپایش خشکسالی یکی از مهمترین برنامههای مدیریت به حساب می آید، اما هزینههای اقتصادی، وسعت عرصههای طبیعی و صعبالعبور بودن مناطق مختلف از عواملی هستند که پایش مناطق را با مشکل مواجه می سازند بنابراین امروزه از تصاویر ماهواره ای به عنوان یکی از سریعترین و کم هزینه ترین ر أکثرپایش خشکسالی یکی از مهمترین برنامههای مدیریت به حساب می آید، اما هزینههای اقتصادی، وسعت عرصههای طبیعی و صعبالعبور بودن مناطق مختلف از عواملی هستند که پایش مناطق را با مشکل مواجه می سازند بنابراین امروزه از تصاویر ماهواره ای به عنوان یکی از سریعترین و کم هزینه ترین روشها جهت پایش و مدیریت مناطق مورد استفاده قرار میگیرد. در این مطالعه از تصاویر ماهواره ای نوآ و مقادیر بارندگی فصلی و سالانه از سال 1982 تا 2005 استفاده شد و تاثیر بارندگی بر پوشش گیاهی بخشی از استان یزد (منطقه اردکان- عقدا) مورد مطالعه قرار گرفت، برای محاسبه میزان بارش در هر تیپ گیاهی 92 نقشه بارش با استفاده از آمار هواشناسی و پهنهبندیStance Weighting Interpolation) ) تهیه شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که در منطقه مورد مطالعه شاخص های گیاهی NDVIو بارندگی به تنهایی قادر به توصیف پوشش گیاهی منطقه نخواهد بود که این امر ضرورت استفاده از روشهای رگرسیون چند متغیره با کمک سایر عوامل اقلیمی را نشان می دهد علاوه بر این به دلیل همبستگی بسیار پایین بین بارندگی و شاخص NDVI، بیانگر این است که این شاخص کارایی لازم را در پایش این منطقه ندارد بهتر است از شاخصهای گیاهی و تصاویر ماهوارهای با دقت بیشتر استفاده شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
172 - پایش تغییرات پوشش گیاهی استان گلستان و مجموعه تالابهای بین المللی (آلما گل، آلاگل و آجیگل) و دلایل آن بر اساس تحلیل دو زمانه NDVI
آزیتا مهرانی برهان ریاضی سید احمد میر باقری نعمت الله خراسانیشناخت اکوسیستم مرتعی اولین گام در مدیریت این منابع و تعیین برنامههای آمایش سرزمین و توسعه پایدار است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات کیفی پوشش گیاهی محدوده تالابهای بین المللی استان گلستان است. در این تحقیق از باندهای ماهواره لندست سنجندههایTM و OLI در طی سالهای آ أکثرشناخت اکوسیستم مرتعی اولین گام در مدیریت این منابع و تعیین برنامههای آمایش سرزمین و توسعه پایدار است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات کیفی پوشش گیاهی محدوده تالابهای بین المللی استان گلستان است. در این تحقیق از باندهای ماهواره لندست سنجندههایTM و OLI در طی سالهای آماری (2018-1988) استفاده شد. در نرمافزار ENVI5.3 تصحیح هندسی وپیش پردازشهای اولیه و برای تصحیحات اتمسفری از الگوریتم FLASH استفاده شد. برای بالابردن دقت طبقهبندی ، با استفاده از نرم افزارTERSET نقشه NDVIاستخراج و 4 کلاس اراضی با پوشش (عالی، بسیار خوب، خوب و ضعیف)به دست آمد.سپس از تکنیک CROSSTAB میزان تغییرات پوشش گیاهی در طی سالهای مطالعاتی محاسبه شد. نتایج نشان دهنده بیشترین افزایش مساحت در اراضی با پوشش گیاهی بسیار خوب از93/1540 به 99/2842 کیلومتر مربع وبیشترین کاهش مساحت در اراضی با پوشش خوب از 46/1329 به 94/68 کیلومتر مربع است. در این فاصله منطقه مورد مطالعه دستخوش تغییرات بود که بیشترین کاهش، شامل تخریب کلاس با پوشش خوب از 94/31 به 66/1 درصد و تبدیل آن به سایر کاربر یها بود. همچنین 46/13 کیلومتر مربع پوشش خوب به پوشش ضعیف تبدیل شده است که اطراف تالابها ، قسمتهای سنگلاخی و مناطق روستایی را شامل میشود. پوشش خوب که بیشترین کاهش مساحت رانشان داد، اراضی مرتعی را در بر می گیرد..تغییرات کلاس با پوشش خوب حاکی از کاهش مساحت در پوشش گیاهی ودر نتیجه افزایش دمادر منطقه است. نتایج نشان داد که NDVI معیار مناسبی برای ارزیابی و پایش تغییرات پوشش گیاهی و مدیریت صحیح در مراتع است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
173 - استفاده از تکنیکهای پردازش شیءپایه در مدلسازی تغییرات پوشش و کاربری اراضی حاصل از رشد شهری در محدوده شهر مراغه
بختیار فیضی زاده علیرضا طاهریکاربری اراضی می تواند به عنوان مفهومی ترکیبی از نظر فیزیکی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اطلاعاتی از هر کشوری مورد توجه قرار گیرد. در حقیقت نقشه های کاربری اراضی دربرگیرندۀ روش استفاده از سطح زمین برای نیازهای مختلف انسانی هستند. با توجه به اینکه آگاهی از الگوهای کاربری ا أکثرکاربری اراضی می تواند به عنوان مفهومی ترکیبی از نظر فیزیکی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اطلاعاتی از هر کشوری مورد توجه قرار گیرد. در حقیقت نقشه های کاربری اراضی دربرگیرندۀ روش استفاده از سطح زمین برای نیازهای مختلف انسانی هستند. با توجه به اینکه آگاهی از الگوهای کاربری اراضی و تغییرات آن در طول زمان، پیشنیازی برای استفاده مطلوب از سرمایۀ ملّی است، از این رو استخراج نقشه های کاربری اراضی و تغییرات مربوط به آنها به عنوان مهم ترین هدف در مدیریت اراضی می توانند مورد توجه قرار گیرند. در حال حاضر استفاده از فنآوری سنجش ازدور، بهترین وسیله در استخراج نقشه های مربوط به کاربری هاست. در این تحقیق با پردازش رقومی تصاویر سنجنده HDR ماهواره SPOT مربوط به سال 2005.م و همچنین تصاویر سنجنده AVNIR ماهواره AlOS مربوط به سال 2011.م نقشههای کاربری اراضی منطقه مورد مطالعه بر مبنای روش های پردازش شیءگرای تصاویر ماهواره ای استخراج شد. در این ارتباط مرحله پیش پردازش، بر روی تصاویر اعمال شد و در مرحله پردازش، بعد از آشکارسازی تصاویر براساس الگوریتم های شیءگرا طبقه بندی گردید. در این راستا در فرایند طبقه بندی از قابلیت تابع نزدیکترین همسایه و نیز الگوریتم طبقه بندی سلسله مراتبی بر مبنای روش پردازش شیءگرای تصاویر ماهواره ای و در محیط نرمافزار دانش پایه eCognition استفاده شده و طبقه بندی پس از طی مراحل مختلف پیاده گردید. برای ارزیابی نتایج نسبت به استخراج پارامترهای ارزیابی دقت اقدام شده و دقت نقشه کاربری اراضی برای تصویر سال 2005 معادل 84 و برای تصویر سال 2011 معادل 81 درصد برآورد شد. نتایج تحقیق حاضر برای برنامه ریزان و تصمیمگیران در راستای ارزیابی تغییرات کاربری اراضی و برنامه ریزی برای توسعه منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
174 - تطبیق تصاویر سنجش از دور با استفاده از آشکارساز SURF بهبود یافته و توصیفگر BRISK نامتغیر با جهت در محیط شبیهساز توابع تبدیل مستوی
فاطمه خلیلی فربد رزازی ابوالفضل حسینیاز جمله مشکلات موجود در انطباق تصاویر سنجش از دور این است که تصاویر توسط سنسورهای متنوع و در زمانهای مختلف و با زاویه های انحراف متنوع گرفته شدهاند. برای حل این مشکل الگوریتمهایی برای بهبود انطباق پیشنهاد شدهاند. یکی از متداولترین روشها، استفاده از الگوریتم SURF ( أکثراز جمله مشکلات موجود در انطباق تصاویر سنجش از دور این است که تصاویر توسط سنسورهای متنوع و در زمانهای مختلف و با زاویه های انحراف متنوع گرفته شدهاند. برای حل این مشکل الگوریتمهایی برای بهبود انطباق پیشنهاد شدهاند. یکی از متداولترین روشها، استفاده از الگوریتم SURF (ویژگی های مقاوم سریع) است که نسبت به تغییر مقیاس، چرخش، تغییر روشنایی و نویز تا حدودی مقاوم و به زاویه انحراف تصاویر تا حدود 45 درجه پاسخگو است. اما روی همافتادگی و نزدیکی نقاط کلیدی استخراج شده در این الگوریتم زیاد است و عملاً توزیع پذیری مکانی مناسبی از نقاط کلیدی را ارائه نمی‎دهد. این پژوهش به دنبال روشهایی است که نسبت به پارامترهای تابع تبدیل آفین مقاوم باشد. در مقاله حاضر از محیط شبیهساز IMAS (انطباق تصویر با شبیهساز توابع تبدیل مستوی) که توزیعپذیری مناسبی از نقاط کلیدی را پیشنهاد و به اختلاف زاویه بیشتری نسبت به SURF پاسخگوست، استفاده شده است. برای یافتن مرزها و لبههایی با وضوح بیشتر در تصویر از فیلتر مورفولوژی استفاده شده و برای آشکارسازی نقاط کلیدی، ایده جرم تصویر به کاربرده شده است که جهت اصلی نقاط ویژگی را مشخص و چرخشهای تغییر ناپذیر را توصیف میکند. در بخش توصیفگر از توصیفگر RBRISK (نقاط کلیدی دودویی مقیاس پذیر مقاوم و تغییرناپذیر در برابر دوران) که نسبت به دوران پایدار است، استفاده شده است. نتایج عملی آزمایش‎ها نشان دهنده آن است که روش پیشنهادی در تصاویر ماهواره میزان انطباق را تا حدود 10 درصد بهبود بخشیده و از سرعت اجرای مناسبی در کاربردهای آنلاین برخوردار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
175 - Strategies for monitoring environmental changes: monitoring and predicting land-use land-cover (LULC) change (Case study: South Pars special economic zone, Iran)
Sadegh Mokhtarisabet Afsaneh ShahriariBackground and objective:In recent years, the importance of modeling and predicting land-use/land-cover (LULC) changes for regional planning and environmental management has grown significantly. This study aims to discover and predict LULC changes in the South Pars' spe أکثرBackground and objective:In recent years, the importance of modeling and predicting land-use/land-cover (LULC) changes for regional planning and environmental management has grown significantly. This study aims to discover and predict LULC changes in the South Pars' special economic zone over a 20-year period.Materials and methods:In this study, geographic information system (GIS) and a remote sensing technique (RS) were used to classify satellite imagery and the land change modeler (LCM) for monitoring LULC changes. The CA-Markov model was also used to predict LULC changes. The input data of our model were satellite images from TM sensor (Thematic Mapper) for 1998, and 2008 and OLI sensor (Operation Land Imager) for 2018, and this led us to predict LULC changes for 2028.Results and conclusion:Monitoring the results indicated that the area of the built-up areas was increased by 21.2533 km2 (0.81%) during this period, and the largest reduction area was related to the Bare land with 15,298 KM2 (-1.174%). prediction of LULC changes for 2028 revealed that the area of the Built-up areas is doubled and its area will reach 48.65 KM2 (56%). Water bodies and bare land areas will decrease by 113.13 km2 (-19%) to 165.96 km2 (-12%) respectively. Vegetation cover will increase to 23.24 km2 (65%). These results showed that the study area is susceptible to changes due to environmental and human factors that should be considered in urban and environmental planning. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
176 - Comparison of development trends of Tehran and Isfahan cities and its effects on vegetation, climate and air pollution using GEE, Giovanni
Mahdieh RezaeyanBackground and objective: Population growth and industrialization of cities have led to the rapid growth of urbanization and development of cities. Today, the evaluation of urban physical development using modern remote sensing techniques can provide basic information t أکثرBackground and objective: Population growth and industrialization of cities have led to the rapid growth of urbanization and development of cities. Today, the evaluation of urban physical development using modern remote sensing techniques can provide basic information to planners. The purpose of this study is to investigate the trend of urban development and its effects on changes in vegetation, temperature, rainfall, and air pollution in the two metropolises of Tehran and Isfahan.Materials and methods: In this study, two systems Google Earth Engine (GEE) and Giovanni have been used to analyze indicators such as temperature, vegetation, humidity, and precipitation. NDVI maps and diagrams of two cities in 5- and 10-year periods were produced from MODIS satellite (2000 to 2021) and Landsat 8 (2013 to 2021).Results and conclusion: Urban development and population growth in Tehran have led to an increase in heat islands (LST) and temperature in the region, which has a direct effect on the reduction of snow and rain and, as a result, the reduction of runoff, vegetation, and soil moisture. Due to the development of industrial towns and residential constructions around Isfahan, destructive environmental effects related to vegetation, weather, and pollution in Mashhad, and the increase in urbanization and industry have led to a decrease in the level of vegetation and NDVI in this area. This conclusion was obtained that the obtained results confirm that the development of the cities of Tehran and Isfahan has destructive environmental effects on the weather and vegetation in all directions. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
177 - A review of forest biomass estimation and modeling methods by remote sensing
Razieh Hadavand Sadegh Mokhtarisabet Reza Abedzadegan AbdiBackground and objective:Detailed evaluation of biomass using Remote Sensing and Geographic Information systems is very important to manage the forest and its role as a carbon source and climate change. Ground sensing data have made a big change in compiling and exploit أکثرBackground and objective:Detailed evaluation of biomass using Remote Sensing and Geographic Information systems is very important to manage the forest and its role as a carbon source and climate change. Ground sensing data have made a big change in compiling and exploiting information about forest biomass, But non-local equations and the use of different radar and optical images, and also huge expenses have caused ambiguities in the accurate estimation of biomass. This study aims to investigate the capabilities of different remote sensing data for modeling and estimating forest biomass.Materials and methods:Today, by using the conducted research and also by examining the conducted methods, it is possible to have an accurate assessment of biomass estimation, which brings the lowest cost and the highest efficiency. In this study, the challenges of the forest biome were investigated by reading numerous domestic and international articles and also with the opinion of natural resources experts in Iran.Results and conclusion:After reviewing the opinions of experts, all the solutions and challenges of the existing methods for estimating and modeling the forest biomass, it was concluded that to increase the accuracy and reduce the costs, the use of remote sensing capabilities can be useful in the assessment of the forest biomass. Decision makers and managers, especially in the natural resources area, can use remote sensing capabilities to prevent crises and monitor forests.Materials and methods: Today, by using the conducted research and also by examining the conducted methods, it is possible to have an accurate assessment of biomass estimation, which brings the lowest cost and the highest efficiency. In this study, the challenges of the forest biome were investigated by reading numerous domestic and international articles and also with the opinion of natural resources experts in Iran.Results and conclusion: After reviewing the opinions of experts, all the solutions and challenges of the existing methods for estimating and modeling the forest biomass, it was concluded that to increase the accuracy and reduce the costs, the use of remote sensing capabilities can be useful in the assessment of the forest biomass. Decision makers and managers, especially in the natural resources area, can use remote sensing capabilities to prevent crises and monitor forests. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
178 - ارزیابی و تحلیل توسعه فیزیکی و تغییرات کاربری اراضی شهر پارسآباد مغان با استفاده از دادههای سنجشازدور
محمد رضا پورمحمدی مهدی موذنی بهمن هادیلیرشد شهری تصادفی منجر به توسعه شهری و تغییرات کاربری اراضی میشود. تغییرات کاربری اراضی در مناطق شهری بهطورمعمول بازتاب توسعه اقتصادی و رشد جمعیت می باشد. شهر پارسآباد نیز بهعنوان یک شهر نوبنیاد در سالهای اخیر توسعه فیزیکی زیادی پیداکرده است. این توسعه باعث تغییر در أکثررشد شهری تصادفی منجر به توسعه شهری و تغییرات کاربری اراضی میشود. تغییرات کاربری اراضی در مناطق شهری بهطورمعمول بازتاب توسعه اقتصادی و رشد جمعیت می باشد. شهر پارسآباد نیز بهعنوان یک شهر نوبنیاد در سالهای اخیر توسعه فیزیکی زیادی پیداکرده است. این توسعه باعث تغییر در کاربری اراضی شهر و اراضی پیرامون شهر شده است. روشتحقیقحاضر توصیفی–تحلیلی،روشجمعآوریاطلاعاتروشاسنادیومیدانی،ابزارمورداستفاده جهت تجزیه و تحلیل در این تحقیق نیز نرمافزارهای Envi 5، Idrisi Selva، Arc GIS 10.1 میباشد.در این تحقیق بهمنظور تحلیل توسعه شهری و تغییرات کاربری اراضی در طی دورههای مختلف از دادههای سنجشازدور و تصاویر ماهوارهای لندست، سنجندهTM سال 1368، لندست سنجندهETM+سال 1381، لندست 8سال 1394 استفاده شده است. برای تحلیل تغییرات از تابع Crosstabدر محیط نرمافزار IdrisiSelva استفادهشده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که مساحت اراضی ساختهشده شهری، از 278 هکتار در سال 1368 به 560 هکتار در سال 1381 و 820 هکتار در سال 1394 رسیده است که این میزان توسعه شهری به ضرر کاربریهای دیگر بخصوص کاربری اراضی بایر و مزارع بوده است، بهطوری که مساحت کاربری اراضی بایر از 1059 هکتار در سال 1368 به 192 هکتار در سال 1394 کاهش پیداکرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
179 - کاربرد شبکه عصبی مصنوعی وCellular Automata در مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر بوانات
مرضیه موغلیمقدمه: امروزه به دلیل ارزش بالای زمین و محدودیت منابع طبیعی در شهر بوانات پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در این شهر از اهمیت بسزائی برخوردار است.هدف پژوهش: تعیین میزان توانائی در مدلسازی پدیده های مکان یابی در شهر بوانات یکی از اهداف اصلی تحقیق می باشد. روش شناسی: با ت أکثرمقدمه: امروزه به دلیل ارزش بالای زمین و محدودیت منابع طبیعی در شهر بوانات پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در این شهر از اهمیت بسزائی برخوردار است.هدف پژوهش: تعیین میزان توانائی در مدلسازی پدیده های مکان یابی در شهر بوانات یکی از اهداف اصلی تحقیق می باشد. روش شناسی: با توجه به کاربردی و توسعه ای بودن در این تحقیق از شبکه های عصبی مصنوعی برای کالیبراسیون مدل برای فاکتورهای مؤثر در شهر بوانات استفاده شده و از نرم افزار پردازش تصویر ENVI و Arc GIS بهره گرفته شده است.روش شناسی: با توجه به کاربردی و توسعه ای بودن در این تحقیق از شبکه های عصبی مصنوعی برای کالیبراسیون مدل برای فاکتورهای مؤثر در شهر بوانات استفاده شده و از نرم افزار پردازش تصویر ENVI و Arc GIS بهره گرفته شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهرستان بوانات واقع در 240 کیلومتری شهر شیراز به مساحت 2/4992 کیلومترمربع می باشد که در موقعیت 46/30 درجه شمالی و 67/53 درجه شرقی قرار گرفته است.یافته ها: در طراحی مدلسازی رشد شهری در بوانات در بین سال های 2003 تا 2018 با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی مشاهده شد که به دو دلیل عمده مدل مذکور جهت پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر بوانات مناسب می باشد که دلیل اول آن میزان توانائی مدل CA و دلیل دوم دست یابی به مدلی برای تغییر و گسترش شهری با تغییر در کاربری اراضی شهری می باشد.نتیجه گیری: پس از بررسی یافته ها مشخص گردید که شبکه راه ها یکی از مهمترین عوامل در رشد و گسترش شهر بوانات بوده و علاوه بر آن درصد شیب زمین از پارامترهای مؤثر در مدلسازی شهر بوانات می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
180 - ارزیابی رابطه بین برنامه ریزی کاربری زمین و شکل گیری جزایر حرارتی شهری (مطالعه موردی: شهر مشگین شهر)
هوشنگ سرور پوران کرباسی موسی واعظیمقدمه: رشد جمعیت و توسعه شهری سبب شده تا بخش زیادی از زمینهای شهری بهخصوص اراضی کشاورزی و باغات بهصورت کاربریهای مسکونی، صنعتی، شبکه حملونقل مورداستفاده قرار گیرند. این تغییرات کاربری منجر به افزایش آلودگی و تخریب محیطزیست و از همه مهم تر افزایش دمای سطح زمین شده أکثرمقدمه: رشد جمعیت و توسعه شهری سبب شده تا بخش زیادی از زمینهای شهری بهخصوص اراضی کشاورزی و باغات بهصورت کاربریهای مسکونی، صنعتی، شبکه حملونقل مورداستفاده قرار گیرند. این تغییرات کاربری منجر به افزایش آلودگی و تخریب محیطزیست و از همه مهم تر افزایش دمای سطح زمین شده است.هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین کاربری زمین و جزایر حرارتی در مشگین شهر در سه مقطع زمانی 1984، 1999 و 2020 می باشد.روششناسی تحقیق: روش پژوهش از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت تحقیقی است. برای دستیابی به هدف پژوهش پس از پردازش رادیو متریکی و اتمسفری تصاویر، دمای سطح زمین (LST) و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) محاسبه گردید. سپس با استفاده از روش ماتریس خطا میزان صحت و دقت کاپا برای نقشه های تولیدی ارزیابی گردید.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر مشگین شهر می باشد.یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که، نقشه های حاصل از جزیره گرمایی نشان داد در سال 1984 حداقل دما 22 و حداکثر دما 43 درجه سانتیگراد بوده درحالیکه این وضعیت در سال 2020 با افزایش روبرو بوده و حداقل دما 29 و حداکثر دما 63 درجه سانتیگراد رسیده است.نتایج: دمای سطح زمین با تغییرات کاربری اراضی نشاندهنده این بوده که بالاترین دمای سطح زمین مربوط به اراضی ساختوسازهای شهری است و این مسئله نتیجه کاهش پوشش گیاهی و افزایش سطوح نفوذناپذیر بوده است. همچنین بررسی تغییرات توزیع مکانی دمای سطح زمین و جزیره حرارتی نشان داد با از بین رفتن پوشش گیاهی داخل و اطراف شهر طبقه دمایی خنک، جای خود را به طبقه دمایی گرم داده است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
181 - Evaluation of Land Cover Changes Ysing Remote Sensing Technique (Case study: Hableh Rood Subwatershed of Shahrabad Basin)
Khadijeh Abolfathi Marzieh Alikhah-Asl Mohammad Rezvani Mohammad NamdarThe growing population and increasing socio-economic necessities creates a pressure on land use/land cover. Nowadays, land use change detection using remote sensing data provides quantitative and timely information for management and evaluation of natural resources. Thi أکثرThe growing population and increasing socio-economic necessities creates a pressure on land use/land cover. Nowadays, land use change detection using remote sensing data provides quantitative and timely information for management and evaluation of natural resources. This study investigates the land use changes in part of Hableh Rood Watershed of Iran using Landsat 7 and 8 (Sensor ETM+ and OLI) images between 2001 and 2013. Supervised classification was used for classification of Landsat images. Four land use classes were delineated including rangeland, irrigated farming and plantations land, and dry farming lands,urban. Visual interpretation, expert knowledge of the study area and ground truth information accumulated with field works to assess the accuracy of the classification results. Overall accuracy of 2001 and 2013 image classification was 81.48 (Kappa coefficient: 0.7340) and 87.04 (Kappa coefficient: 0.7841), respectively. The results showed considerable land cover changes for the given study area. Land cover change detection showed that in a period of 12 years, 277.57 hectares of dry farming lands and 340 hectares of dense range have been lost. But, 341 hectares for low dense range, 280 hectares for semi dense range and 1.4 hectares for urban areas, have been added in area. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
182 - Extraction and analysis of lineaments in west Alborz area using SRTM 90m data and GIS
Godratolah Farhoudi Jafar Rahnamarad Mohammad TayebiMorphological analysis of topographic features, especially lineaments, has been used in tectonic and structural studies for a long time. These studies are considered to be the basis of tectonic analysis. Detecting and enhancing these features in an area like the western أکثرMorphological analysis of topographic features, especially lineaments, has been used in tectonic and structural studies for a long time. These studies are considered to be the basis of tectonic analysis. Detecting and enhancing these features in an area like the western part of the Alborz, which is covered by vegetation, was done by use of SRTM 90 m data. To extract lineaments we used various image processing and enhancement techniques on images and three different approaches including manual, semi-automatic and automatic lineament extraction were adopted. Then the lineament layers, obtained from these methods were overlaid to produce a final lineament map. In this way we were able to detect and enhance lineaments and prepare density and intersection maps using GIS software, which enabled us to provide a good view of the structural geology of the area. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
183 - Spatial Association of Mineralization and Fractures in Meiduk Porphyry Copper Mine
Ali Mehrabi Reza Derakhshani Jafar RahnamaradTo provide guides for exploration of porphyry copper mineralization at a district scale, we examine the spatial association between known copper deposits and strike-slip faults/fractures in south central Iranian volcanic belt. The spatial associations between the porphy أکثرTo provide guides for exploration of porphyry copper mineralization at a district scale, we examine the spatial association between known copper deposits and strike-slip faults/fractures in south central Iranian volcanic belt. The spatial associations between the porphyry copper deposits and strike-slip faults/fractures are quantified using weights of evidence modeling. The porphyry copper occurrences are associated spatially with strike slip faults/fractures within distances of 1 km. In addition, based on these observations local strike slip faults/fractures related to regional strike slip faults systems are the most important foci for emplacement of copper-bearing porphyritic intrusions in the study area. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
184 - Analysis of Tectonic Activity using Morphotectonic Indices (Case study: Kesmat Basin, Lorestan Province, Iran)
Siamak BaharvandRivers are sensitive to tectonic movements, and there is a close relationship between river landforms and tectonic movements. Morphotectonic indices are used as an instrument to identify new and active structures of these movements. Kesmat catchment is a sub-basin of De أکثرRivers are sensitive to tectonic movements, and there is a close relationship between river landforms and tectonic movements. Morphotectonic indices are used as an instrument to identify new and active structures of these movements. Kesmat catchment is a sub-basin of Dez River, which is located in Lorestan Province with a surface area of 34.33 square kilometers. The aim of this study was to analyze the tectonic activity of Kesmat Basin using topographic map and digital elevation model in the environment of remote sensing software and GIS. In this study, four morphotectonic indices including Stream Length-gradient Index (SL), Index of Drainage Basin Shape (BS), River Sinuosity Index (S) and Drainage Basin Asymmetry Factor (AF) were used, and the results of their analysis were expressed as Index of Active Tectonics (IAT). Based on the findings, the values of 207, 1.09, 1.27 and 66 were obtained for SL, BS,S and AF indices, respectively. The index of active tectonics (IAT) shows that the region has moderate tectonic activity. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
185 - Assessment of Drought Severity Using Vegetation Temperature Condition Index (VTCI) and Terra/MODIS Satellite Data in Rangelands of Markazi Province, Iran
Ali Akbar Damavandi Mohammad Rahimi Mohammad Reza Yazdani Ali Akbar NorooziThe drought caused a series of effects on many sectors of economy, especially natural resources. During two last decades, Iran has suffered from several severe to extreme agricultural droughts which caused significant decreases in rangeland and agriculture yields. This أکثرThe drought caused a series of effects on many sectors of economy, especially natural resources. During two last decades, Iran has suffered from several severe to extreme agricultural droughts which caused significant decreases in rangeland and agriculture yields. This paper discusses the detection of agricultural drought severity over the rangelands of Markazi Province between 2000 and 2014 using remotely sensed data. Vegetation Temperature Condition Index (VTCI) is a near-real time drought assessment and monitoring approach which have been developed using Terra-MODIS normalized difference vegetation index (NDVI) and Land Surface Temperature (LST) products. VTCI is defined as the ratio of LST differences among pixels with a specific NDVI value in a sufficiently large study area. VTCI has capability of drought stress classification which therein lower VTCI is for drought and higher one for wet conditions. The ground-measured precipitation data from the synoptic stations of Markazi Province are used to validate the VTCI drought monitoring approach (11 stations). For this objective, after the calculation of Standardized Precipitation Index ) SPI) with different periods and VTCI month of July during 2000 to 2014 (warm and cold edges from NDVI and LST scatter gram extracted), linear regression analysis between VTCI (15 maps) and SPI 1, 3,6,9,12,18 months were surveyed and finally, the best map was extracted. Based on the statistical analysis, higher correlations were found for July 2006 (R2 =0.73 for warm edge and R2=0.86 for cold edge) and the best linear correlation was created for SPI-18 month in July. Results showed that within VTCI classified map, moderate and low drought classes constituted most area of studied region. Also, the results showed that VTCI is closely related not only to recent rainfall events but also to past rainfall amount (18 month) indicating that VTCI is a better and near-real time drought monitoring approach for rangelands. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
186 - Determination of Best Supervised Classification Algorithm for Land Use Maps using Satellite Images (Case Study: Baft, Kerman Province, Iran)
Sedigheh MohamadiAccording to the fundamental goal of remote sensing technology, the image classification of desired sensors can be introduced as the most important part of satellite image interpretation. There exist various algorithms in relation to the supervised land use classificati أکثرAccording to the fundamental goal of remote sensing technology, the image classification of desired sensors can be introduced as the most important part of satellite image interpretation. There exist various algorithms in relation to the supervised land use classification that the most pertinent one should be determined. Therefore, this study has been conducted to determine the best and most suitable method of supervised classification for preparing the land use maps involving no grazing, heavy and moderate grazing rangelands, ploughed rangelands for harvesting licorice roots and dry land and fallow lands in Baft, Kerman province, Iran. After being assured of accuracy and lack of geometric and radiometric errors, the images of Landsat and ETM+ sensors achieved on 3 July 2014 have been used. A variety of algorithms involving Mahalanobis distance, Minimum distance, Parallelepiped, Neural network, Binary encoding and Maximum likelihood was investigated based on field data which were obtained simultaneously. These algorithms were compared with respect to error matrix indices, Kappa coefficient, total accuracy, user accuracy and producer accuracy of maps using ENVI 4,5. The results indicated that the Maximum likelihood algorithm with Kappa coefficient and total accuracy of map estimated as 0.969 and 97.77% were regarded as the best supervised classification algorithm in order to prepare the land use maps. Mahalanobis distance algorithm had a low ability for recognizing two types of dry land and fallow land uses concerning the extracted maps. According to the findings, various land use maps as rangelands under three grazing intensities and ploughed rangelands to harvest the licorice roots provided by the means of algorithms related to neural networks were not of sufficient accuracy. The highest Kappa coefficient of Neural network algorithms was estimated as 0.5 and attributed to the algorithm of multilayer perceptron neural network with the logistic activation function and one hidden layer. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
187 - Efficiency of Spectral Indices Derived from Landsat-8 Images of Maharloo Lake and Its Surrounding Rangelands
Hamid Reza Matinfar Vahid ZandieMaharloo Lake is one of the salty lakes located in the southeast of Fars province, Iran. Presence of salt domes has a significant role in its salinity. Magnesium-sodium chloride and sodium sulfate are dominant salts of the lake. Due to the drying up of lake, widespread أکثرMaharloo Lake is one of the salty lakes located in the southeast of Fars province, Iran. Presence of salt domes has a significant role in its salinity. Magnesium-sodium chloride and sodium sulfate are dominant salts of the lake. Due to the drying up of lake, widespread lands surrounding the area are exposed to secondary salinity. It seems necessary to investigate the changes to find salinity level in order to predict the changes of vegetation and its margin uses. The purpose of the study was to evaluate the spectral indices derived from the images of Landsat8 sensors in detection of salty levels of the Maharloo Lake. In this study, Landsat8 imagery was used to obtain salinity indicators in the salt lake. Fourteen salinity indices have been calculated using the ENVI. The results showed that the indices of BI, SI, SI1, SI2, SI3, VSSI, YSI and SR could detect the area covered by salt crust on the lake and then, isolate and separate it from the rest of reflection spectrum. However, MSI and NDBI indicators were unsuccessful in detection of salt crust. NDVI and COSRI indicators used in plant detection could not detect the salt crust and just identified the typical vegetation. Finally, I2 and NDSI indicators also partially with low accuracy succeeded to detect some salinity areas and had no satisfactory performance. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
188 - Drought Monitoring Using Vegetation Indices and MODIS Data (Case Study: Isfahan Province, Iran)
Mahtab Safari Shad Alireza Ildoromi Davoud AkhzariDrought is a major problematic phenomenon mostly for semi-arid areas of Iran. During drought periods, reduction in vegetation levels causes such problems as soil erosion, surface runoff, flood risk, etc. Therefore, the assessment of drought effects on plant covers is th أکثرDrought is a major problematic phenomenon mostly for semi-arid areas of Iran. During drought periods, reduction in vegetation levels causes such problems as soil erosion, surface runoff, flood risk, etc. Therefore, the assessment of drought effects on plant covers is the most important issue. This research was conducted in 2015 using the extracted vegetation indices from Moderate Resolution Imaging Spectroradiometer (MODIS) sensor data during 2000-2008. In Esfahan province, monthly rainfall data from 25 stations were used to derive the Standardized Precipitation Index (SPI) at 3 month scale, March to September. SPI was used to validate three index results in drought estimation. The result of calculating SPI showed that droughts occurred in 2000, 2001 and 2008. The result of Pearson correlations between SPI and Vegetation Indices showed thatthe highest correlation was related to VCI index and the lowest correlation was related to TCI index. The result of NDVI index in 2000, 2001 and 2008 indicated that the poor vegetation cover was increasingly occurred. Based on the results of this study, it can be concluded that the NDVI and VCI indices concerning MODIS sensor can be a good alternative for estimating the drought with respect to meteorological indices and consequently can give a better idea on drought conditions in the study area. It was shown that remote sensing data can be practically useful in analyzing the drought events in Esfahan province. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
189 - Application of Satellite Data and Data Mining Algorithms in Estimating Coverage Percent (Case study: Nadoushan Rangelands, Ardakan Plain, Yazd, Iran)
Zinab Mirshekari Majid Sadeghinia Saeideh Kalantari Maryam AsadiAssessing and monitoring rangelands in arid regions are important and essential tasks in order to manage the desired regions. Nowadays, satellite images are used as an approximately economical and fast way to study the vegetation in a variety of scales. This research ai أکثرAssessing and monitoring rangelands in arid regions are important and essential tasks in order to manage the desired regions. Nowadays, satellite images are used as an approximately economical and fast way to study the vegetation in a variety of scales. This research aims to estimate the coverage percent using the digital data given by ETM+ Landsat satellite. In late May and early June 2018, the vegetation was measured in Ardakan plain, Yazd province, Iran. Information was obtained by 320 plots in 40 transects and also, the satellite images in terms of sampling time were downloaded and processed in USGS website. 16 indices involving NDVI, NIR, MSI, SS, IR1, MIRV1, NVI, TVI, RAI, SAVI, LWC, PD322, PD321, PD312, PD311 and IR2 were estimated. Through estimating the indices and extracting the values in order to conduct index-based predictions, six data mining models of Artificial Neural Network (ANN), the K Nearest Neighbor (KNN), Gaussian Process (GP), Linear Regression (LR), Support Vector Machine (SVM) and Decision Tree (DT M5) have been applied. Model assessment results indicated high vegetation estimate efficiency based on the indices but the model KNN with Root Mean Square Error (RMSE= 2.520) and Coefficient of determination (R2= 0.94) and (RMSE= 2.872 and R2= 0.96) had the highest accuracy in the training and data sets, respectively. As well, to determine the weight and importance of parameters, and to estimate the coverage percent, the weighing process were conducted based on support vector machine. Weighing results indicated that the KNN model and the Simple Subtraction (SS) index had higher weight and importance in terms of vegetation percent. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
190 - Soil Salinity Mapping Based on ETM+ Data in Arid Rangeland, Iran (Case Study: Damghan Region, Iran)
Mitra Shirazi Ali Akbar DamavandiSoil salinity has concerned people in arid and semi-arid rangelands. One of the most essential cases in relation to information for natural resource managers is preparation of soil salinity maps. Developing such maps, using traditional methods spends a lot of time and c أکثرSoil salinity has concerned people in arid and semi-arid rangelands. One of the most essential cases in relation to information for natural resource managers is preparation of soil salinity maps. Developing such maps, using traditional methods spends a lot of time and costs. Satellite data have broadened and integrated our vision for this purpose. This study was conducted in order to develop a model for providing a salinity map using ETM+ satellite data collected in 2012 and salinity values in Damghan rangelands, Iran. The geometric and atmospheric correction of satellite images was carried out. Necessary processing such as fusion of multispectral bands with panchromatic bands, tasseled cap transformation, the analysis of Principal Components Analysis (PCA), and rationing for composite bands creation were also performed. A total number of 114 surface soil sample points with the depth of 0-15 cm were taken through a random sampling method and their Electrical Conductivity (EC) was measured. Different bands extracted spectral values for each sample and the relation between spectral values (i.e. main bands, Tasseled Cap bands, and soil and vegetation index) with EC values of the samples was investigated. Using PCA analysis, the variables were categorized into four principle components to develop soil EC map according to the highest correlation. Results revealed that there was the highest correlation between PCA1 and variables of blue, green, red bands (R=0.7), Tasseled cap 1, 2, 4 (R=0.68) and indicators SI1, SI2, SI3 (R=0.7), GVI, BI (R=0.68), INT1, INT2, MND, WDVI (R=0.7). In PCA2, the variables of NIR,OSAVI, NDVI, SAVI, VNIR1 and TVI had a significant correlation with PCA2. Finally, using stepwise regression, three models were developed to determine soil salinity maps according to the utilized independent variables. Results showed that Landsat ETM+ images are good tools to estimate salinity maps of arid rangelands. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
191 - Assessment of Land Use Changes in Miandoab Rangelands by GIS and AHP
Nafiseh Rezapour Andabili Mahsa SafaripourEcological capability assessment of a land as one of the most important steps in line with sustainable development was conducted based on identifying and pre-designed criteria, following assessment of the land’s assets and its latent power. In the present study, w أکثرEcological capability assessment of a land as one of the most important steps in line with sustainable development was conducted based on identifying and pre-designed criteria, following assessment of the land’s assets and its latent power. In the present study, which was conducted in 2019, in order to reveal the changes in the region during ten years, evaluateing the ecological potential of the regionwas done for rangeland use using the main criteria: soil science, lithology, topography, climate, vegetation, water level, road fault, flood zones and land use using AHP (Analytical Hierarchy Process) method and digitization of information in GIS environment. Then, in order to reveal the changes in the region, and the study of multi-time remote sensing images in 3.5 Envi software were done. Findings indicate that the highest potential of the region is for rangeland use (33.6%)The study of land use changes shows an increase of two uses of rangeland (+6.8%) and vegetation of trees and shrubs (+13.9%). Kappa coefficient and total accuracy of the classified images for 2009 are 0.98 and 98.66 and for 2019, they are 0.86 and 88.88. Therefore, considering the importance and priority of rangeland use in this region in order to achieve sustainable development, special attention should be paid to economicization of rangelands so that in addition to conserving water, soil and vegetation, we can see more grazing management. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
192 - Drought Monitoring Using MODIS Land Surface Temperature and Normalized Difference Vegetation Index Products in Semi-Arid Areas of Iran
Elham Rafiei Sardooi Ali Azareh Hadi Eskandari Damaneh Hamed Skandari DamanehReduction in vegetation cover and increasing land surface temperature are the most important consequences of drought which leads to land degradation. Therefore, the evaluation of drought effects on vegetation cover and its relationship with land surface temperature is v أکثرReduction in vegetation cover and increasing land surface temperature are the most important consequences of drought which leads to land degradation. Therefore, the evaluation of drought effects on vegetation cover and its relationship with land surface temperature is very important. To that end, the objective of this study was to evaluate the relationship among vegetation cover, drought and land surface temperature in the north-west of Iran during 2001-2014. The annual (12 months) Standardized Precipitation Index (SPI) was calculated using monthly precipitation time series from 26 meteorological stations in the study area. Then, the interpolated maps of drought were produced using the Kriging method in the GIS environment. The Normalized Difference Vegetation Index (NDVI) and Land Surface Temperature (LST) index were calculated from 2001-2014 using MODIS satellite images. Then, the Pearson correlation coefficient (R) was calculated to investigate the relationship among NDVI, LST and SPI. According to the results, the changes trend of mean NDVI was similar to drought trends over the years (2001-2014) and the NDVI values have experienced its greatest reduction in 2008 (NDVI=0.087). The results also showed that LST values had a significant inverse relationship with SPI and NDVI indices (P<0.05). So, Land Surface Temperature (LST) was the highest (LST=22.3) where SPI and NDVI were the lowest (SPI=0.04 and NDVI=0.087) and there was the most severe drought in these conditions. Therefore, mean NDVI and LST could be suitable alternatives for climate indicators in the monitoring and evaluation of drought events in semi-arid areas. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
193 - Estimation of Evapotranspiration of Rangeland Cover Using SEBAL Algorithm in Robat Mahidasht Region, Kermanshah, Iran
Homaion Hesadi Abdoulkarim Behnia Ali Mohammd Akhoond-Ali Seyed Mahmoud Kashefi Pour Peyman Daneshkar Arasteh Ali Reza KarimiRangelands are the most important plant ecosystems in Iran that have multiple and vital roles in economic stability and food security in the country. In recent decades, with increasing population, increasing forage consumption, climate change and rainfall fluctuations, أکثرRangelands are the most important plant ecosystems in Iran that have multiple and vital roles in economic stability and food security in the country. In recent decades, with increasing population, increasing forage consumption, climate change and rainfall fluctuations, most of the country's pastures have been destroyed or faced with a degradation trend. Therefore, in order to strengthen this vital ecosystem in the country, rangeland management components have a special priority and importance. One of the main components of rangeland management is the study on the water requirement of rangeland plants. The water required by the plant is equivalent to its evapotranspiration. Estimation of evapotranspiration using meteorological station data can be done at different time intervals; But determining its spatial distribution on a large scale is not possible. Remote sensing techniques and evapotranspiration estimation algorithms based on the surface energy balance of the earth are among the methods that are able to produce maps with appropriate temporal and spatial coverage. In this study, 4 images of LANDSAT 5 processed (from June to July of 2010), and evapotranspiration of the Mahidasht region, Kermansh province, Iran were estimated. Then, Sentinel 2 images were used to identify the existing rangelands in the Robat Mahidasht region by Maximum Likelihood classification method. The evapotranspiration of the rangelands was obtained uing Surface Energy Balance Algorithm for Land (SEBAL) maps. Based on the results, it was observed that the difference of estimating the actual evapotranspiration between the SEBAL algorithm and lysimetric measurements was a maximum value of 9.7%, which is acceptable. The coefficient of determination between SEBAL and lysimetric data was (R2=0.99) and mean absolute difference was 0.53 mm/day. The estimated evapotranspiration rates of rangeland cover at the four Landsat imaging dates were 2.1, 3.46, 3.4, and 3.44 mm/day. Also, the results showed less rangeland evapotranspiration than other coverings like forest and agriculture, which is due to the dryness of the topsoil profile and shallow depth of most of the rangeland plants, especially annuals species. It was concluded that SEBAL algorithm is a suitable method for estimating the evapotranspiration of rangeland cover with acceptable accuracy. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
194 - Remote Sensing Monitoring of Vegetation Area and Species Diversity over Fifteen Years in Sirjan Salt Lake, Iran
Reza Atighi Abbas Ahmadi Javad Varvani Hamid Toranjzar Nourollah AbdiThis study was aimed to investigate the changes in surface and vegetation cover of the Sirjan Salt Playa (SSP) located in Kerman, Iran using Remote Sensing (RS) data. The ASTER data from 2002, 2008, and 2013 were used as the main tool. Also, using the Normalized Differe أکثرThis study was aimed to investigate the changes in surface and vegetation cover of the Sirjan Salt Playa (SSP) located in Kerman, Iran using Remote Sensing (RS) data. The ASTER data from 2002, 2008, and 2013 were used as the main tool. Also, using the Normalized Difference Vegetation Index (NDVI) on satellite data, the vegetation area and species diversity were determined. The research technique was correlation and comparison methods, and data analyses were made using SPSS and Edrisi software. Result showed that RS systems, in some ways, have a very good ability to study developments in desert areas. Based on the results of 15 years evaluation, the area of SSP was changed in different years and the vegetation area was changed in each period compared to the previous period, but vegetation diversity was not changed in this area. After extracting the vegetation map using NDVI index, considering the mean and standard deviation in satellite images of each period, the vegetation of the study area was divided into four classes of good, average, very poor and no vegetation. Also, the results showed that the area of good vegetation cover was 19278 ha in 2002, which increased to 22971 ha in 2008 and decreased by 20499 ha in 2013 compared to 2008. The medium vegetation class comprised 104985 ha of the land in 2002, which increased to 136128 and 108340 ha in 2008 and 2013, respectively. The kappa coefficient obtained from the comparison of the vegetation map using NDVI index and land cover map for 2002, 2008, and 2013 were 0.81, 0.83, and 0.84, respectively, which gave higher values than the SAVI vegetation index. Generally, the study suggested using other indices as NDVI and Soil-Adjusted Vegetation Index (SAVI) indices in arid lands and playa margins, with very poor vegetation cover. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
195 - The use of modified and unmodified digital cameras to monitor small-scale savannah rangeland vegetation.
Thabang MaphangaSavannah rangelands provide a significant source of income for rural communities, which use them to manufacture a variety of products. Traditionally, rangeland managers used visual and/or physical monitoring methods that were time-consuming, labour-intensive, and expens أکثرSavannah rangelands provide a significant source of income for rural communities, which use them to manufacture a variety of products. Traditionally, rangeland managers used visual and/or physical monitoring methods that were time-consuming, labour-intensive, and expensive. The applicability of these methods to assessing rangeland vegetation remains largely unknown. Photographs taken digitally can be analysed qualitatively or statistically, and analysis can focus on individual species or integrate data from the entire field of view into a community or canopy-level picture. This technique attempts to bridge the gap between ground-based observations and satellite remote sensing. What motivated the review of this digital camera is that the system has proven to be inexpensive in other studies and because images can be analyzed either quantitatively or qualitatively, and the analysis can focus on individual species or integrate across the field of view or canopy-level perspective. Digital cameras were discovered to be scientific instruments capable of accurately estimating and measuring vegetation parameters only recently in crop sciences, where they are used to detect flowering success or track phenological stages in monospecific crop stands. By reducing the labour-intensive nature of monitoring at the field scale with camera-based remote sensing, these effective applications demonstrate the vast potential of camera-based remote sensing. Digital Image Analysis (DIA) offers a more continuous method of capturing data, storing and transferring it electronically to a computer, and processing it with image-analysis software. The number of data that can be collected each day at a given time is limited as opposed to visual estimations. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
196 - Estimation of Vegetation and Land Use Changes Using Remote Sensing Techniques and Geographical Information System (Case Study: Roodab Plain, Sabzevar City)
Ali Ariapour Abolghasem Dadrasi Sabzevar Sara ToloeeLand use may be regarded as one of the most important factors affecting theenvironment with respect to human activities. So far, destroying the rangelands andchanging them into the waste lands and poor rangelands has been proposed as the mostsignificant variations of la أکثرLand use may be regarded as one of the most important factors affecting theenvironment with respect to human activities. So far, destroying the rangelands andchanging them into the waste lands and poor rangelands has been proposed as the mostsignificant variations of land use done by human beings. This paper has been conducted toevaluate the variations of vegetation percentage and land uses in Barabad-Darook villagewith the area of 1522.99 km2 in Sabzevar city during 1987-2007. Thus, using satellitebasedimages of TM and ETM+, the most appropriate band composition has been selectedand a mapping of vegetation cover and land use was provided through maximumlikelihood algorithms to correct the errors of geometer and radiometer highlights. At last,the accuracy of extracted maps was to be determined by the means of overall accuracy testand Kappa coefficient in order to achieve the validation of research process. Resultsindicate that waste lands have been increased from 84.75 to 89.49 and third-ratedrangelands have been reduced from 6.85 to 4.14 percent. On the other hand, first-ratedrangelands were reduced from 0.03 to 0.01 percent which covers 5170791.45 m2 of totalarea in the district. Also, the results show that irrigated agricultural lands are to bedecreased from 6.53 to 0.07 percent. In total, due to improper exploitations of regionalwater resources and vegetation cover, land uses have been changed into fallow and wastelands leading to the decrease in the percentage cover of high quality rangelands. Researchfindings demonstrate that considering the accepted accuracy, new remote sensingtechnology can be applied to exactly estimate the area changes of land use and vegetation. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
197 - Detection of Land Use Changes for Thirty Years Using Remote Sensing and GIS (Case Study: Ardestan Area)
Masoud Nasri Alireza Sarsangi Hassan YeganehDue to the increase of changes in the land uses mainly resulting from humaninterferences, monitoring the changes and evaluating their trend and environmental effectsfor future planning and management are essential. In the present study, an attempt is madeto observe the أکثرDue to the increase of changes in the land uses mainly resulting from humaninterferences, monitoring the changes and evaluating their trend and environmental effectsfor future planning and management are essential. In the present study, an attempt is madeto observe the changes which had occurred in Ardestan area during a period of 30 yearsusing some satellite images. Different kinds of data for every year in three time intervals of1976, 1990 and 2006 were retrieved from the images; then, using LMM model and GISsoftware, the rate of changes for each piece of data was calculated. Different methods ofclassification were tested. In this study, four classes of land uses were gained for each year.The results show that for 30 years, the area of residential zones had increased from 313.9to 528.3 ha and the area of agricultural lands had decreased from 440.6 to 346.3 ha. Also,considering the changes of the area, almost 31% of the total area of the region hadundergone some changes during the studied period which is a symptom of maninterference. Studies have also shown that changes of rangeland into residential lands hadoccupied the maximum area during last 30 years. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
198 - Identification of Invasive Species Using Remote Sensing and Vegetation Indices, (Case Study: Vazroud Rangelands, Iran)
Mohadeseh Amiri Karim Solaimani Reza Tamartash Mirhassan MiryaghoubzadehBiological invasions form a major threat to the provision of ecosystems productsand services and can affect ecosystems across a wide spectrum of bioclimatic conditions.Therefore, it is important to systematically monitor the spread of species over broad regions. Ithas l أکثرBiological invasions form a major threat to the provision of ecosystems productsand services and can affect ecosystems across a wide spectrum of bioclimatic conditions.Therefore, it is important to systematically monitor the spread of species over broad regions. Ithas long been recognized that remote sensing and geographical information system couldcontribute to this capacity. This paper aims to investigate the efficiency of Landsat TM imagesin identifying and classifying invasive species Cirsium arvense and Stachys byzanthina inVazroud rangelands of Iran. For optimizing results, the Cos(t) model was used for atmosphericcorrection on the image. Then multiple vegetation indices, by extracting the digital mean ofpixels related to training samples of the corrected image, were calculated. A supervisedalgorithm using minimum distance of mean was used as a classification technique forevaluation against ground truth map. The results indicated that NDVI, Ratio, RVI, TVI andNRVI were the most suitable indices for the discrimination of Cirsium arvense species. Thebest indices for the Stachys byzanthina species were DVI, NDVI, PVI 1, PVI 2, RVI andWDVI. Of all the indices analyzed, DVI and WDVI were able to discriminate both species butwith varying degrees of separation. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
199 - Analysis of urban sprawl and its role in the trend of green space changes Case study: City of Yazd
Heydar Salehi Abolfazl meshkini hosein shokripur dizaj saeid NajafiPhysical urban growth has the most significant impact on the vegetation of surrounding areas; the assessment and analysis of these changes are essential in geography and use different mechanisms. Here, remote sensing is the main technology for assessing expansion and th أکثرPhysical urban growth has the most significant impact on the vegetation of surrounding areas; the assessment and analysis of these changes are essential in geography and use different mechanisms. Here, remote sensing is the main technology for assessing expansion and the rate of change of land cover. Accordingly, the present study has been conducted with the aim of evaluating the physical growth of the city of Yazd in the years 1986–2016 and its impact on the trend of urban green space changes through the use of satellite images. This is an exploratory-descriptive research and it is cognitive in terms of the objective. To achieve this objective, the data from remote sensing and geographic information systems are used. The calculation of the trend of physical growth changes indicates that the city area was 3,118.25 hectares in 1986 and it increased to 15,232.47 hectares during a 30-year period; 52 percent of the urban growth was related to the horizontal and sprawl growth of the city. Assessment of the NDVI index showed that the density of vegetation had a tangible decreasing trend so that the sum of good and excellent vegetation was equal to 2,419 hectares in 1986; in 2016, the vegetation decreased to only 1,601 hectares. The maximum decrease in vegetation exactly corresponds with the maximum physical urban growth in the northwestern and the southeastern parts of the city such that the results of the research showed about 818 hectares of vegetation and gardens became constructed lands between 1986 and 2016 تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
200 - شناسایی و تفکیک مزارع برنج با استفاده از روش نیمه خودکار در شمال ایران
علی اکبر نوروزی مجتبی صانعی زهرا رزقیبرنج به عنوان یکی از غلات اصلی جهان و ایران همواره از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. نظارت بر محصولات کشاورزی نقش بسیار مهمی در تأمین مواد غذایی مورد نیاز جهانی دارد. بهطور کلی به منظور تخمین تولیدات محصول، اطلاعاتی مانند مساحت و میزان تولید در واحد سطح حائز اهمیت ا أکثربرنج به عنوان یکی از غلات اصلی جهان و ایران همواره از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. نظارت بر محصولات کشاورزی نقش بسیار مهمی در تأمین مواد غذایی مورد نیاز جهانی دارد. بهطور کلی به منظور تخمین تولیدات محصول، اطلاعاتی مانند مساحت و میزان تولید در واحد سطح حائز اهمیت است. فناوری سنجش از دور میتواند اطلاعاتی با ارزش و به موقع درباره توزیع محصول، سطح زیر کشت و پتانسیل تولید در اختیار تصمیمگیران در بخش کشاورزی قرار دهد. جداسازی بهوسیله اپراتور با انجام عملیات میدانی یا جداسازی چشمی بسیار هزینهبر و همراه با خطاهای انسانی است. افزون بر این با توجه به امکان تغییر کاربری زمین همواره نیاز به کنترل مرز شالیزارها وجود دارد. ازاینرو هدف اصلی تحقیق حاضر جداسازی مزارع برنج با روش خودکار در استان گیلان میباشد. در همین راستا با استفاده از تصاویر ماهواره Landsat 8 و شاخص رطوبت خاک (LSWI) و شاخص نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) روشی کاملاً خودکار برای تشخیص شالیزارها به کار گرفته شد. بر اساس این روش ابتدا با استفاده از ویژگی پرآب بودن شالیزار در دوران ابتدایی نشا این مناطق با استفاده از آستانههای مشخص تشخیص داده شدند. سپس با استفاده از تصویر دیگری در دوران برداشت، عوارض ناخواسته دیگر مانند تالابها و آبهای دائم و جنگلهای مرطوب حذف گردید. ارزیابی نهایی روش ارائهشده با مرزهای ترسیمی اپراتور حاصل از تصاویر GEOEye صورت گرفت. نتایج ارزیابی نشانگر تطابق 90% روش به کار گرفتهشده میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
201 - Harnessing the Power of Thermal Imaging and Infrared Sensing for Advancements in Ecophysiology
محمدرضا نصیریObjective: The purpose of this study is to explore the potential of thermal imaging and infrared sensing techniques in understanding various physiological and ecophysiological processes in plants. By utilizing these non-invasive tools, researchers aim to gain insights i أکثرObjective: The purpose of this study is to explore the potential of thermal imaging and infrared sensing techniques in understanding various physiological and ecophysiological processes in plants. By utilizing these non-invasive tools, researchers aim to gain insights into plant responses to environmental factors, stress conditions, and overall plant health. Materials and Methods: A review of existing literature on the use of thermal imaging and infrared sensing in plant physiology and ecophysiology was conducted. The review examined experimental studies, observational approaches, and technological advancements in the field. Discussions on sensor selection, data acquisition techniques, and data analysis methods were also included. Results and Discussion : Thermal imaging and infrared sensing have become valuable tools in plant physiology and ecophysiology research, allowing for measurement and analysis of various plant parameters non-destructively. These techniques enable researchers to study plant responses to changing environmental conditions, including stress responses such as drought, heat, and disease, as well as assessing the efficiency of management practices. Conclusions: This study offers a thorough review of the use of thermal imaging and infrared sensing in plant physiology and ecophysiology. By analyzing existing literature, the study examines the methodologies, findings, and potential benefits of these techniques in studying plant responses to environmental factors. The findings can be a useful tool for researchers, shaping future research and aiding in the advancement of sustainable plant management practices. تفاصيل المقالة