هدف پژوهش: اینستاگرام به عنوان یک شبکه اجتماعی توانمند که انبوهی از کاربران را به خود جلب کرده است به عنوان کانونی برای فعالیتهای تجاری کسبوکارها تبدیل شده است. موفقیت فعالیتهای کسبوکارها در این عرضه نیازمند الگویی فراگیر و کاربردی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف چکیده کامل
هدف پژوهش: اینستاگرام به عنوان یک شبکه اجتماعی توانمند که انبوهی از کاربران را به خود جلب کرده است به عنوان کانونی برای فعالیتهای تجاری کسبوکارها تبدیل شده است. موفقیت فعالیتهای کسبوکارها در این عرضه نیازمند الگویی فراگیر و کاربردی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ارتباط برند-مشتری در شبکه اجتماعی اینستاگرام صورت گرفته است.
روش پژوهش: مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه بنیادی و از منظر شیوه و بازه زمانی گردآوری دادهها یک پژوهش پیمایشی- مقطعی است. از منظر رویکرد تحلیلی نیز از رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شده است. ابزار اصلی گردآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه است. جامعه آماری شامل خبرگان نظری (اساتید مدیریت بازاریابی) و خبرگان تجربی (مدیران حوزه برندهای آرایشی-بهداشتی) است. نمونهگیری به روش غیراحتمالی و به صورت هدفمند صورت گرفته است.
یافتههای پژوهش: یافتههای پژوهش نشان میدهد استراتژی بازاریابی شبکههای اجتماعی از طریق بازاریابی تأثیرگذار بر کیفیت خدمات برند تأثیر گذاشته و منجر به آگاهی از برند و بهبود شخصیت برند نزد مشتریان میشود. این عوامل در نهایت از طریق اثرگذاری بر عملکرد برند موجب ایجاد ارزش برند نزد مشتریان شده و به جایگاهیابی برندهای آرایشی-بهداشتی در اینستاگرام ختم میشوند.
محدودیت ها و کاربردهای مدیرتی پژوهش: خلاء تحقیقات بومی در این زمینه و ناآشنایی فعالان اینستاگرام با مفاهیم علمی مدیریت بازاریابی و برند از محدودیتهای اصلی این پژوهش بوده است. در سایه دستاوردهای این پژوهش به مدیران صنعت آرایشی و بهداشتی پیشنهاد میشود با استفاده از راهبردهای برندسازی در شبکههای اجتماعی در جهت بهبود جایگاه برند خود در شبکه اجتماعی اقدام کنند.
پرونده مقاله
امروزه تبلیغات به عنوان یکی از استراتژی‌های بازاریابی تاثیری شگرف بر رفتار مصرف‌ کنندگان و چگونگی انتخاب آن ها دارد و بدین ترتیب نقش مهم و جایگاه برجسته‌ای در ارتقای فروش موفق محصولات یک سازمان کسب نموده است. لذا محققان در تحقیقات خود تلاش می نمایند تا ام چکیده کامل
امروزه تبلیغات به عنوان یکی از استراتژی‌های بازاریابی تاثیری شگرف بر رفتار مصرف‌ کنندگان و چگونگی انتخاب آن ها دارد و بدین ترتیب نقش مهم و جایگاه برجسته‌ای در ارتقای فروش موفق محصولات یک سازمان کسب نموده است. لذا محققان در تحقیقات خود تلاش می نمایند تا امکان بهره‌مندی سازمان‌ها از این استراتژی را ممکن سازند. از این ‌رو محقق در پژوهش حاضر، درصدد است تا انواع تبلیغات رسانه‌ای موثر بر رفتار خرید خریدارن خودروی سواری را شناسایی و اولویت‌بندی نماید. این پژوهش، به روش توصیفی- پیمایشی و نتایج آن کاربردی است. مبنای جمع‌آوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه‌ای و تحقیق میدانی از شهروندان تهرانی است. روایی پرسشنامه توسط صاحب‌نظران تایید گردید و پایایی آن نیز توسط روش آلفای کرونباخ معادل935/0 محاسبه شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تی‌استیودنت و شفه تحلیل شده و تمام فرضیات تایید گردیدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که انواع تبلیغات دیداری، شنیداری و نوشتاری بر رفتارخریداران خودروی سواری تاثیر دارد و تاثیر آن ها بر رفتار خریداران، دارای اولویت‌های متفاوت می‌باشد. بر مبنای نتایج به دست آمده به مدیران توصیه شده است که هر یک از انواع تبلیغات را با محتوای مناسب به بخش متناسب بازار اختصاص داده و از این تصور که نوعی از تبلیغات در این صنعت کاربرد ندارد، پرهیز نمایند.
پرونده مقاله
وفاداری مشتریان به یک برند، به اعتمادی که آن ها از آن برند پیدا می کنند وابسته است. حال اعتماد مشتریان به برند خود نیز از برآورده شدن قول ها و وعده هایی که صاحبان برند می دهند تاثیر می پذیرد. با توجه به اهمیت این موضوع این پژوهش به بررسی تاثیر جو سازمانی بر تحقق قول برن چکیده کامل
وفاداری مشتریان به یک برند، به اعتمادی که آن ها از آن برند پیدا می کنند وابسته است. حال اعتماد مشتریان به برند خود نیز از برآورده شدن قول ها و وعده هایی که صاحبان برند می دهند تاثیر می پذیرد. با توجه به اهمیت این موضوع این پژوهش به بررسی تاثیر جو سازمانی بر تحقق قول برند می پردازد. هدف از این پژوهش شناسایی متغیرهای تاثیرگذار جو سازمانی بر تحقق وعده هایی است که صاحبان برند به مشتریان خود می دهند. جامعه آماری این پژوهش را کارمندان بانک مسکن استان البرز تشکیل می دهند که به صورت تصادفی از بین آن ها افرادی به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد موجود استفاده شده است. تجزیه و تحلیل این داده ها نیز از طریق آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه صورت پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد تعهد سازمانی، میزان پاداش دریافتی کارکنان، کار گروهی در سازمان، ساختار سازمانی و ارتباطات سازمانی با تحقق وعده های برند رابطه معناداری دارند و از این بین سه متغیر تعهد سازمانی، میزان پاداش دریافتی و ارتباطات سازمانی معیار ورود به معادله رگرسیون تحقق قول برند را دارند که می توانند بر روی این متغیر به طور مستقیم تاثیر بگذارند.
پرونده مقاله