اگر سازمانی نتواند برای مشتریان خود ارزشآفرینی کند به مرور از ذهن و زبان مشتریان، خارج و از صحنه بازار محو میشود. مهمترین وجه مشتریمداری، ارزشآفرینی است. خلق ارزش برای مشتری و شکلگیری مزیت رقابتی برای سازمان متناظر با یکدیگر هستند و هرگاه اولی حاصل شود، دومی نیز در چکیده کامل
اگر سازمانی نتواند برای مشتریان خود ارزشآفرینی کند به مرور از ذهن و زبان مشتریان، خارج و از صحنه بازار محو میشود. مهمترین وجه مشتریمداری، ارزشآفرینی است. خلق ارزش برای مشتری و شکلگیری مزیت رقابتی برای سازمان متناظر با یکدیگر هستند و هرگاه اولی حاصل شود، دومی نیز در پی خواهد بود. با توجه به چالشهای پیشرو در صنایع تولیدی و آسیبپذیری بسیاری از واحدهای صنعتی بواسطه عدم بهرهمندی از مزیت رقابتی در عرصه تجارت جهانی، توجه به نقش برند و ارزشآفرینی برند از ضرورت و اهمیت ویژهای برخوردار میشود. هدف از این پژوهش طراحی مدل تبیین شاخصهای ارزشآفرینی برند در صنعت نساجی ایران است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع کیفی می‎باشد. تکنیک مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل دادهها نیز، روش مبتنی بر تئوری داده بنیاد تعیین شد. در این بخش ابتدا اطلاعات و دادهها بصورت کدهای باز از طریق مصاحبههای تخصصی با خبرگان دانشگاه و صنعت جمعآوری گردید، سپس از طریق برقراری ارتباط بین مقولات خرد و کلان، دادههای تحقیق طبقهبندی و پالایش شد و در نهایت اعتبارسنجی و ویرایش نهایی شد. در الگوی پیشنهادی ابعاد ارزشآفرینی چهار بعد مشتری، رقبا، سازمان و جامعه ارائه شدند.
پرونده مقاله
امروزه واژه تجربه مشتری به یکی از واژههای رایج در ادبیات کسب و کار تبدیل شده است و بسیاری از شرکتها برآنند با بهبود آن، به مزیت رقابتی مناسبی نسبت به سایر رقبای خود دست یابند. هدف از این پژوهش بررسی عوامل تأثیرگذار بر مدیریت تجربه مشتری در حوزه خدمات بانکی می‎باشد چکیده کامل
امروزه واژه تجربه مشتری به یکی از واژههای رایج در ادبیات کسب و کار تبدیل شده است و بسیاری از شرکتها برآنند با بهبود آن، به مزیت رقابتی مناسبی نسبت به سایر رقبای خود دست یابند. هدف از این پژوهش بررسی عوامل تأثیرگذار بر مدیریت تجربه مشتری در حوزه خدمات بانکی می‎باشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع کمی است. تکنیک مورد استفاده برای گردآوری دادهها از روش میدانی و ابزار مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده است که روایی آن توسط اساتید خبره و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 90٪ به دست آمده است. نمونه آماری از مشتریان بانک مسکن کرمانشاه و با استفاده از فرمول کوکران برای جوامع نامعلوم به تعداد 384 نفر انتخاب شد. تجزیه و تحلیل دادهها نیز، با استفاده از نرم افزارهای Spss و Amos صورت گرفت. نتایج حاصل از تحلیل دادهها حاکی از آن است که تداعی از تبلیغات دارای تأثیر 95٪ برعوامل انتظاری، وعدههای برند دارای تأثیر 90٪ بر عوامل انتظاری، توصیههای شفاهی دارای تأثیر 65٪ برعوامل انتظاری، عوامل انسانی دارای تأثیر 84٪ بر عوامل ادراکی، عوامل ساختاری دارای تأثیر 68٪ بر عوامل ادراکی، عوامل فیزیکی دارای تأثیر تأثیر 97٪ بر عوامل ادراکی، پشتیبانی دارای تأثیر42٪ بر عوامل مراقبتی، حل مسائل دارای تأثیر 37٪ بر عوامل مراقبتی، مراقبت از مشتری دارای تأثیر 39٪ بر عوامل مراقبتی، عوامل انتظاری دارای تأثیر 43٪ بر مدیریت تجربه مشتری، عوامل ادراکی دارای تأثیر 51٪ بر مدیریت تجربه مشتری و در نهایت عوامل مراقبتی دارای تأثیر 38٪ بر مدیریت تجربه مشتری میباشد.
پرونده مقاله