هدف این مطالعه، ارائه الگوی جایگاه یابی مجدد برند شرکتهای فعال در صنعت برق بود. به این منظور با رویکرد پژوهش کیفی و ابزار فراترکیب که شامل گامهای هفت گانهای است، به ارزیابی و تحلیل نظاممند نتایج و یافتههای پژوهش پیشین پرداخته شده است. در این روش با جستجوی کلیدواژه چکیده کامل
هدف این مطالعه، ارائه الگوی جایگاه یابی مجدد برند شرکتهای فعال در صنعت برق بود. به این منظور با رویکرد پژوهش کیفی و ابزار فراترکیب که شامل گامهای هفت گانهای است، به ارزیابی و تحلیل نظاممند نتایج و یافتههای پژوهش پیشین پرداخته شده است. در این روش با جستجوی کلیدواژه جایگاه یابی مجدد برند در پایگاههای اطلاعاتی گوناگون، در ابتدا 2349 مطالعه در بازه زمانی سالهای ۲۰12 تا ۲۰22 میلادی و ۱۳91 تا ۱401 خورشیدی یافت شد. از 2349 اثر یافت شده، 1657 اثر از نظر عنوان، 384 اثر از نظر چکیده و 246 اثر از نظر متن با هدف و سوالات تحقیق حاضر همخوانی نداشتند؛ بنابراین این اثار کنار گذاشته شدند و تنها 62 اثر که در زمینه جایگاه یابی مجدد برند بودند و هم از نظر عنوان و هم از نظر محتوا با هدف و سوالات پژوهش حاضر همراستا بودند، برای تحلیل به روش فراترکیب و ارائه الگوی جایگاه یابی مجدد برند انتخاب شدند. با مطالعه و بررسی دقیق منابع نهایی شده، از هر کدام از منابع، مولفهها و شاخصهای جایگاه یابی مجدد برند شرکتهای فعال در صنعت برق استخراج شد که عبارتند از توان مالی، کیفیت، قیمت، تحویل، سرویس، بازاریابی، رضایت مشتری و مدیریت منابع انسانی. در مجموع الگوی جایگاه یابی مجدد برند شرکتهای فعال در صنعت برق در قالب 8 مولفه و 71 شاخص شناسایی و طبقه بندی شد
پرونده مقاله
در ایران صنعت غذا با مشکلات پس از تولید مواجه است که به نظر می رسد به دلیل به کارگیری استراتژی نادرست در زمینهبازاریابی و تبلیغات و هم چنین کم توجهی و بی توجهی به ارزش های ناشی از نام تجاری معتبر و کم توجهی به دیدگاه مشتریاست. حوزه ارتباطات بازاریابی یکپارچه هنوز هم به چکیده کامل
در ایران صنعت غذا با مشکلات پس از تولید مواجه است که به نظر می رسد به دلیل به کارگیری استراتژی نادرست در زمینهبازاریابی و تبلیغات و هم چنین کم توجهی و بی توجهی به ارزش های ناشی از نام تجاری معتبر و کم توجهی به دیدگاه مشتریاست. حوزه ارتباطات بازاریابی یکپارچه هنوز هم به عنوان یک رشته جوان دیده می شود. IMCمی تواند به عنوان استراتژی هماهنگ کننده تبلیغات، فروش شخصی، ارتقای فروش، روابط عمومی، بازاریابی مستقیم و دیگر فعالیت های تبلیغاتی تعریفشده و هدف آن فراهم کردن نظم و ترتیب، ثبات و حداکثر کردن تاثیر ارتباطات می باشد. در این مقاله سعی شده ضمن آشنایی و شناسایی ابزارهای ارتباطات بازاریابی یکپارچه در صنایع غذایی، مناسب ترین کانال انتخاب شود. عناصر تشکیل دهنده اجزایمدل ارتباطات بازاریابی یکپارچه در قالب آمیخته ترفیع عمدتا دارای ماهیتی تصادفی، پویا، مبهم، نادقیق، کیفی و فازی بوده. با توجه به موضوع و هدفی که این تحقیق دنبال می کند و از آن جایی که غالبا مدیران ترجیحات و نظرات خود را به صورت اصطلاحات زبانی به جای مقادیر عددی بیان می کنند، روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی (F-AHP) مناسب ترین روش تجزیه و تحلیل داده ها شناخته شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق حاکی از آن است که در بین ابزارهای IMC ، تبلیغات بالاترین رتبه را در میان سایر ابزارهای IMCدر صنایع غذایی دارد و در اولویت بندی گزینه ها در بین کانال های تبلیغاتی رسانه های تبلیغاتی مانند رادیو و تلویزیون، در بین کانال های پیشبرد فروش برگزاری مسابقات، قرعه کشی ها و ارائه جوایز، در بین کانال های بازاریابی مستقیم بازاریابی با کاتالوگ و در بین کانال های روابط عمومی وقایع و رویدادهای مختلف، موثرترین ابزارهای ارتباطی در صنایع غذایی به شمار می آیند.
پرونده مقاله