-
حرية الوصول المقاله
1 - ویژگیهای ساختاری و نمادین توغ ایرانی
محمد مشهدی نوش آبادیتوغ عَلمی است که پس از ورود از ماوراءالنهر به ایران، در تشکیلات نظامی و سپس مجامع آیینی به ویژه آیینهای محرم به کار گرفته شد. ساختار و نیز دلالتهای محتوایی توغ در دوره صفوی، به اقتضای شرایط فرهنگی، دستخوش تغییر و از انواع اصیلش متمایز گشت. در این دوره توغ به شکل گیاهی أکثرتوغ عَلمی است که پس از ورود از ماوراءالنهر به ایران، در تشکیلات نظامی و سپس مجامع آیینی به ویژه آیینهای محرم به کار گرفته شد. ساختار و نیز دلالتهای محتوایی توغ در دوره صفوی، به اقتضای شرایط فرهنگی، دستخوش تغییر و از انواع اصیلش متمایز گشت. در این دوره توغ به شکل گیاهی تصویر شده که دو یا چندین اژدها آن را احاطه کرده است. همچنین از اواخر سده یازدهم به جای سرتوغ برنجینِ ضخیم، سرتوغ و تیغه نازک فولادی در آن به کار رفت و نقوش گل بوته به ظرافت بر آن مشبک کاری شد تا این که پس از گذشت چند دهه، کتیبههایی مزین به نقوش ظریف اسلیمی، جایگزین نقوش گل بوته شد. ساخت این گونه از توغ ها در ایران تا اوایل دوره قاجاری نیز ادامه داشت. این توغ ها که شاید بتوان آنها را توغ ایرانی نامید در واقع نماد عنصری نباتی است که مار یا اژدها از کنار آن برخاسته اند. این عنصر و نیز نماد در اساطیر خاستگاههای نخستینِ توغ نیز قابل ملاحظه است، چنان که در فرهنگ باستانی چین، مدیترانه و ایران فرهنگی، درخت- مار در کنار هم قرار گرفته است و با وجود نگاه دوگانه مثبت و منفی به نقش مار در ارتباط با درخت حیات، میتوان مار (اژدر) را عنصری دانست که درخت حیات را از آسیب آدمیان محافظت می کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - نشانهشناسی تبلیغات اخلاقی در سطح شهر تهران مطالعه موردی " جنگ، کار تا پیروزی... "
آرش طاهری افسانه مظفریتبلیغات محیطی، متون رسانهای فراگیر و مهمّی هستند که مخاطبان آنها تمام اقشار جامعه را در بر میگیرد. بههمینخاطر، گفتمان فرهنگی حاکمیّت میکوشد تا از ظرفیّت این رسانه پرنفوذ، بوسیله طراحی پیامهایی عمومی در قالب توصیههای اخلاقی، برای ایدئولوژیک ساختن محیطهای خنثای تر أکثرتبلیغات محیطی، متون رسانهای فراگیر و مهمّی هستند که مخاطبان آنها تمام اقشار جامعه را در بر میگیرد. بههمینخاطر، گفتمان فرهنگی حاکمیّت میکوشد تا از ظرفیّت این رسانه پرنفوذ، بوسیله طراحی پیامهایی عمومی در قالب توصیههای اخلاقی، برای ایدئولوژیک ساختن محیطهای خنثای ترددهای شهری شهروندان، استفاده نماید. استفاده بجا، از فضای خالی و مناسب شهری، میتواند تأثیر بسزایی در تثبیت گفتمان فرهنگی غالب در اذهان شهروندان داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل نحوه بهکارگیری "اسطورههای فرهنگی" در متن تبلیغات محیطی اخلاقی به نمایش درآمده در شهر تهران بوده است. در این پژوهش با استفاده از روش نشانهشناسی و از طریق تحلیل محورهای همنشینی/ جانشینی و همزمانی/ درزمانی در طراحی عناصر نشانهای تشکیلدهنده متن انتخابی، چگونگیهای خلق اسطورههای فرهنگی را از خلال تحلیل کارکرد مجموعه تبلیغات محیطی- اخلاقی "جنگ، کار تا پیروزی..."، بهعنوان یک نمونه موردی، مطالعه و ارزیابی میکنیم. یافتههای این پژوهش نشان داد که ترکیب عناصر نشانهای مختلف در قالب فنون متنوع طراحی تبلیغات محیطی اخلاقی بهمثابه متن رسانهای، در نمونههای انتخابی این پژوهش به خدمت خلق اسطورههای فرهنگی مرتبط با گفتمان غالب حاکمیّت در زمینه آرمانهای مذهبی-سیاسی انقلاب اسلامی، مقاومت و پایداری اجتماعی بر سر این اصول و آرمانها و تبلور اندیشه و روحیه معنویتگرایی قرار گرفته است. در نتیجهگیری این تحقیق آمده است که تبلیغات محیطی اخلاقی با استفاده از عناصر ساختاری تشکیلدهنده متن، گفتمانی مبتنی بر ارزشهای بومی و ملّی درجهت تثبیت اسطورههای فرهنگی خلق میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تحلیل رابطه بین اسطورههای پزشکی و ایدئولوژی سازمانی با نقش میانجی حماسه سازمانی در سازمان مأموریتمحور دانشگاه علوم پزشکی
اکبر بیات میثم لطیفی مرتضی مرادی علیرضا اسلامبولچیمقدمه: ایدئولوژی سازمانی در تمامی زمان ها از طریق انتشار رسوم و سنت ها و افسانه ها و حماسه ها و اسطوره ها توسعهیافته است؛ لذا پژوهش حاضر، باهدف بررسی رابطه بین اسطوره های پزشکی سازمانی و ایدئولوژی سازمانی با نقش میانجی حماسههای سازمانی در سازمان مأموریتمحور دانشگاه ع أکثرمقدمه: ایدئولوژی سازمانی در تمامی زمان ها از طریق انتشار رسوم و سنت ها و افسانه ها و حماسه ها و اسطوره ها توسعهیافته است؛ لذا پژوهش حاضر، باهدف بررسی رابطه بین اسطوره های پزشکی سازمانی و ایدئولوژی سازمانی با نقش میانجی حماسههای سازمانی در سازمان مأموریتمحور دانشگاه علوم پزشکی انجامشده است.روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانشگاه علوم پزشکی استان همدان به تعداد 3250 نفر بود؛ که از طریق جدول مورگان و برنامه G*Power درنهایت، تعداد 344 نفر با استفاده از روش نمونهگیری طبقه ای نسبی بهعنوان نمونه انتخاب شدند؛ و ابزارهای سنجش در این پژوهش مشتمل بر سه پرسشنامه محقق ساخته بود؛ که روایی و پایایی آنها بررسی و مورد تائید قرار گرفت. جهت تجزیهوتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری بر مبنا کوواریانس و نرم افزار لیزرل استفاده شد.یافتهها: نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که؛ اسطوره های پزشکی سازمانی با حماسه سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین رابطه بین اسطوره های پزشکی و ایدئولوژی سازمانی از طرق حماسه سازمانی میانجی گری میشود.نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، با افزایش توجه به اسطوره های پزشکی سازمانی و اسطورهسازی و افسانهسراییهای جدید که ایجاد حماسه های سازمانی را به دنبال خواهد داشت، گامی در تقویت و توسعه ایدئولوژی سازمانی قوی خواهد داشت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - سنجش دو قهرمان در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا (فریدون، تزه)
بهروز اتونیسنجیده و بَوَنده‌تر (= کاملتر) آن می‌نماید که ما در بحث‌های اسطوره‌شناختی سنجشی (= تطبیقی) به پهنة بَوَنده‌تر آن، یعنی نقد اسطوره‌شناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندیها و همسانیهای دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزار أکثرسنجیده و بَوَنده‌تر (= کاملتر) آن می‌نماید که ما در بحث‌های اسطوره‌شناختی سنجشی (= تطبیقی) به پهنة بَوَنده‌تر آن، یعنی نقد اسطوره‌شناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندیها و همسانیهای دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزارش آنها بپردازیم. این جُستار، دو قهرمان اسطوره‌های ایرانی و یونانی، فریدون و تزه را به دبستان نقد اسطوره‌شناختی ژرفا برده، و پس از سنجشی در میانة این دو قهرمان و رسیدن به پنج زینة (= مرحله) رشدِ همسان در آنها، هر کدام از این زینه‌های پنجگانة رشد را به ژرفی و گستردگی می‌گزارد و در فرجام، این پنج زینه را چونان کهن نمونه‌ای، نیز چونان ریختاری (= فرمولی) قهرمانساز می‌نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - اسطوره در شعر نیما و نازک الملائکه پیشگامان شعر جدید پارسی و تازی
گوهر علمداری افسانه مرادیمقایسه ی ادبیات دو ملت که از نظر زبان و جغرافیای سیاسی با هم تفاوت دارند ، به کشف اندیشه ها و تحولات ادبی مشترک می انجامد و نشان می دهد دو شاعر علی رغم تفاوت زبانی تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و دارای چه شباهات و مشترکات روحی هستند .در راستای این نگرش ، اسطوره أکثرمقایسه ی ادبیات دو ملت که از نظر زبان و جغرافیای سیاسی با هم تفاوت دارند ، به کشف اندیشه ها و تحولات ادبی مشترک می انجامد و نشان می دهد دو شاعر علی رغم تفاوت زبانی تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و دارای چه شباهات و مشترکات روحی هستند .در راستای این نگرش ، اسطوره پردازی در آثار دو شاعر نوگرای پارسی و تازی – نیما و نازک الملائکه – مورد مقایسه قرار گرفت و روشن شد که آنان به دلیل خفقان سیاسی حاکم بر جامعه شان مجبور بودند برای طرح اندیشه های جدید و بیان مشکلات اجتماعی و سیاسی ، از اسطوره های کهن و نو بهره جسته و به خلق اسطوره ها و نمادهای جدیدی دست یازیدند و تحولی شگرف در شعر معاصر کشورشان به وجود آوردند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بررسی تطبیقی بیوولف و شاهنامه از دیدگاه کهن الگوی سفر
داریوش حیاتیدر مقاله حاضر، سعی بر آن است تا ضمن معرفی خلاصهای از اهمیت اسطوره و تبیین مفهوم آن، به رابطه آن با حماسه پرداخته شود و سپس دو حماسه بزرگ جهان، شاهنامه و بیوولف(Beowulf) که پس از ایلیاد و ادیسه، سومین حماسه بزرگ غرب باستان و تنها حماسه انگلیسی مربوط به انگلوساکسونها اس أکثردر مقاله حاضر، سعی بر آن است تا ضمن معرفی خلاصهای از اهمیت اسطوره و تبیین مفهوم آن، به رابطه آن با حماسه پرداخته شود و سپس دو حماسه بزرگ جهان، شاهنامه و بیوولف(Beowulf) که پس از ایلیاد و ادیسه، سومین حماسه بزرگ غرب باستان و تنها حماسه انگلیسی مربوط به انگلوساکسونها است، از نظرکهن الگوی سفر، ویژگیهای قهرمان حماسی، دین و نگاه به زن با یکدیگر مطابقت داده شوند؛ هرچند که دو اثر فوق هر کدام مربوط به یک قوم با هویت، فرهنگ، تاریخ و تمدنی متفاوت هستند و طبعاً باید تفاوتهای آنها نسبت به شباهتهای آنها چشمگیرتر باشد؛ اما بررسی این دو، به خصوص در زمینه ویژگیهای قهرمان حماسی، کهن الگوی سفر و دیدگاههای دینی، نشانگر شباهتهای بسیار زیاد است؛ با این وجود علاوه بر شباهت با یکدیگر در نگاه به زن، تفاوتهای اندکی نیز دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - بررسی تطبیقی ساختار داستان ضحاک بر پایه رویکرد روانشناسی
منصوره مشایخیاساطیر هم از جهت ساختار و هم از جهت درونمایه دارای وجوه و معانی بسیاری هستند. یکی از اسطورههای حاضر در آئین باستان "ضحاک" است که صاحبنظران و منتقدان از دیدگاههای متفاوت آن را مورد بررسی قرار دادهاند. نگارنده این مقاله تحلیلی- پژوهشی بر این باور است که میتوان این داس أکثراساطیر هم از جهت ساختار و هم از جهت درونمایه دارای وجوه و معانی بسیاری هستند. یکی از اسطورههای حاضر در آئین باستان "ضحاک" است که صاحبنظران و منتقدان از دیدگاههای متفاوت آن را مورد بررسی قرار دادهاند. نگارنده این مقاله تحلیلی- پژوهشی بر این باور است که میتوان این داستان را از رویکرد روانشناسی مطابق با نظریه یونگ مورد بررسی و واکاوی قرار داد و نمادهای دیگر عناصر سازنده این داستان را نیز در کنار آن یافت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تحلیل مفاهیم اسطورهای و نمادین داستان «شاه حجاز و عجز بشر در مقابلۀ قضا و قدر» در بختیارنامه
صدیقه جلیلی حمیدرضا فرضی علی دهقاناز شیوههای ادامۀ حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، به ویژه قصههای عامیانه است؛ بختیارنامه یکی از این گونه داستانهاست که بازتاب دهندۀ اندیشههای اساطیری و آداب و رسوم آیینی گذشته است. در این مقاله مفاهیم اسطوره ای و نمادین باب دهم این کتاب با عنو أکثراز شیوههای ادامۀ حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، به ویژه قصههای عامیانه است؛ بختیارنامه یکی از این گونه داستانهاست که بازتاب دهندۀ اندیشههای اساطیری و آداب و رسوم آیینی گذشته است. در این مقاله مفاهیم اسطوره ای و نمادین باب دهم این کتاب با عنوان شاه حجاز و عجز بشر در مقابلۀ با قضا و قدر به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که در ژرف ساخت این داستان میتوان ردّپای مفاهیم اسطوره ای و نمادین را مشاهده کرد. که با تحلیل محتوای داستان، این فرضیه اثبات شده است. مفاهیم اساطیری و نمادین مانند آشناسازی، انزوا در مکان نمادین، مرگ و تولّد دوباره، آزمونهای سخت، شکنجه، راهنما، کوه، چاه، شیر،اعداد مقدس و... را می توان در داستان مذکور مشاهده کرد. علاوه بر این، سرنوشت پسر شاه حجاز، او را با کودکان طرد شده پیوند می دهد که پیشگویی کشتن پدر، رانده شدن، بزرگ شدن به وسیلۀ عیار و نهایتاً نبرد با پدر و رسیدن به تخت پادشاهی او کاملاً در ارتباط با سرنوشت این گونه کودکان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - تحلیل زیباییشناختی تقابلهای اسطورهای در آثار منظوم عطار
عطیه مشاهری فرد محمد ویسیآثار منظوم عطار سرشار از انواع تقابلهایی است که از سویی او را در القای مفاهیم عرفانی مورد نظرش یاری میرساند و از سوی دیگر در حکم عنصری تصویرساز، وجه زیباییشناختی شعر او را ارتقا میدهد. تقابلهای اسطورهای یکی از گونههای پربسامد تقابل در آثار عطار است. در این جستار أکثرآثار منظوم عطار سرشار از انواع تقابلهایی است که از سویی او را در القای مفاهیم عرفانی مورد نظرش یاری میرساند و از سوی دیگر در حکم عنصری تصویرساز، وجه زیباییشناختی شعر او را ارتقا میدهد. تقابلهای اسطورهای یکی از گونههای پربسامد تقابل در آثار عطار است. در این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر پایۀ دادههای کتابخانهای، پس از تبیین ارتباط میان اسطوره، زیباییشناسی و تقابل، با بررسی تقابلهای اسطورهای در آثار منظوم عطار، کوشش میشود به این پرسش پاسخ داده شود که تقابلهای اسطورهمدار در متون یادشده، از چه طریق و با چه سازکاری موجب ایجاد لذت زیباییشناختی در مخاطب میشود. هدف این پژوهش روشن ساختن جایگاه تقابلهای اسطورهای در بوطیقای شعر عطار و تبیین چرایی و چگونگی تأثیر زیباییشناختی تقابلهای اسطورهای در شعر اوست. نتایج این تحلیل نشان میدهد که از میان انواع عواملی که سببساز زیبایی یک شگرد ادبی هستند، ارزش زیباییشناختی تقابلهای اسطورهای در شعر عطار، بیش از هر چیز، برآمده از انواع عاطفهای است که به مخاطب منتقل میکنند. تقابلهای اسطورهای در شعر عطار از دو راه موجب انتقال عاطفه به مخاطب و بهتبع آن ایجاد لذت زیباییشناختی در او میشوند: 1- از راه بازنمایی و تمثیل؛ 2- از راه ایجاد حس یگانگی و وحدت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - زیباییشناسی چهرههای اسطورهای و حماسهای ایرانی در اشعار مولانا
فاطمه حجّهفروش مرتضی رزّاقپور رضا صادقی شهپراسطوره و چهرههای اسطورهای و حماسی، یکی از زمینههای مهم و ارزشمند فرهنگ اقوام مختلف است که به اشکال مختلفی پیوند بنیادین خود را با شعر حفظ نموده است. شاعران ایرانی با توجه به نوع نگرش خود به این چهرههای اسطورهای و ایرانی نظر داشتهاند. حضور این عناصر در اشعار مولوی أکثراسطوره و چهرههای اسطورهای و حماسی، یکی از زمینههای مهم و ارزشمند فرهنگ اقوام مختلف است که به اشکال مختلفی پیوند بنیادین خود را با شعر حفظ نموده است. شاعران ایرانی با توجه به نوع نگرش خود به این چهرههای اسطورهای و ایرانی نظر داشتهاند. حضور این عناصر در اشعار مولوی، بیانگر شکوفایی، استمرار و پویایی این اساطیر است. حال اگر عنصر تخیل نیز در اسطوره وارد شود، بدلیل ماهیت زیباییآفرین آن، بر جنبه زیباییشناسی اساطیر و حماسه‎ها میافزاید. به همین دلیل هدف از این پژوهش بررسی جنبۀ زیباییشناختی شخصیت‎ها و چهرههای اسطورهای و حماسی ایرانی در اشعار مولانا با تکیه بر مثنوی معنوی و دیوان شمس است. این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده و به کارکرد عرفانی اسطوره از دیدگاه جوزف کمبل نظر دارد. نتایج نشان میدهد که حضور این چهرههای اساطیری و حماسی بیانگر شناخت و دلبستگی مولانا نسبت به داستان‎های کهن، شخصیتهای اسطورهای و حماسهای شاهنامه است. همچنین از میان آرایه‎های ادبی، تلمیح، تشبیه و استعاره، عمده‎ترین صورخیالی است که سبب ادبیت اسطورهای سرودههای مولانا شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - ساختار رواییِ منطقالطّیر عطّار بر اساس نظریه «روایتهای اسطورهای» تودوروف
فاطمه محمودیاین مقاله با بررسی نمونهوار حکایات منطقالطّیر عطّار نیشابوری بر مبنای نظریه روایتهای اسطورهای تودوروف بر آن است تا این کتاب را در زمره آثاری در آورد که به بیان تودوروف دارای ویژگیهای روایات اسطورهایاند. از جمله این ویژگیها میتوان به اصل علیت بیواسطه، کنشهای غ أکثراین مقاله با بررسی نمونهوار حکایات منطقالطّیر عطّار نیشابوری بر مبنای نظریه روایتهای اسطورهای تودوروف بر آن است تا این کتاب را در زمره آثاری در آورد که به بیان تودوروف دارای ویژگیهای روایات اسطورهایاند. از جمله این ویژگیها میتوان به اصل علیت بیواسطه، کنشهای غیر متعدی، جهانبینی مطلق و زمان و مکان فرضی اشاره کرد. این متن مؤلفههای روایت اسطورهای را در ساختار کلی منطقالطّیر جستجو میکند و میتواند مقدمهای برای بررسی دیگر آثار عرفانی باشد که دارای مؤلفههای داستانی هستند و قابلیت پردازش و تفسیر روایی دارند. روش تحقیق در این مقاله توصیفی – تحلیلی و بر پایۀ منابع کتابخانهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - تحلیل بنمایۀ اسطورهای کوه آتشفشان در چهار منظومۀ غنایی همای و همایون، گل و نوروز، جمشید و خورشید و مهر و ماه
سمانه عباسی حسن طباطبایی عصمت اسماعیلیبنمایههای اسطورهای نامیرا و ماندگار، با ویژگی انعطافپذیری خود و با معانی گسترده، عمیق و شگرفی که در خود دارند، به مقتضای خصوصیات فکری و اجتماعی ادوار مختلف و همچنین متناسب با مضمون روایات گوناگون همواره در این روایات حضور مییابند و به جریانیافتن باورهایی که پایه و أکثربنمایههای اسطورهای نامیرا و ماندگار، با ویژگی انعطافپذیری خود و با معانی گسترده، عمیق و شگرفی که در خود دارند، به مقتضای خصوصیات فکری و اجتماعی ادوار مختلف و همچنین متناسب با مضمون روایات گوناگون همواره در این روایات حضور مییابند و به جریانیافتن باورهایی که پایه و اساس شکلگیری آنها محسوب میشوند، تداوم میبخشند. یکی از این بنمایههای ماندگار کوه آتشفشان است که چون اژدها یا اهریمنی جلوه میکند و مبارزۀ شخصیت اصلی روایت با آن در راستای اثبات شجاعت و لیاقت او برای رسیدن به مقصود و همچنین برکتبخشی برای دیگران تعبیر میشود. این بنمایۀ کهن، که قدمتش به اساطیر آریایی میرسد، فقط در روایات حماسی حضور نیافته است، بلکه نمونههای جابهجاشدۀ آن را میتوان در برخی از منظومههای غنایی نیز مشاهده کرد. در این مقاله، به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی بنمایۀ اسطورهای کوه آتشفشان در چهار منظومۀ غنایی همای و همایون، گل و نوروز، جمشید و خورشید و مهر و ماه و همچنین شباهت و تفاوت آن با روایات حماسی پرداخته میشود و جریان پویای اساطیر در متونی غیر از حماسهها اثبات میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - تحلیل سفرهمای به چین در منظومۀ همای و همایون خواجوی کرمانی بر اساس نظریۀ کهن الگوی «سفرقهرمان» جوزف کمبل
پروانه فریدونی مرتضی رزاقپورهنر و ادبیّات در اسطورهشناسی کمبل جایگاه ویژهای دارند و از مهمترین پیکرههای مطالعاتی محسوب میشوند. تکاسطوره از روشهای اسطورهشناختی در حیطۀ ادبیّات و هنر است هم در ساحت خلق هم در ساحت درک. منتقدان برای درک آثاری که از این راه خلق شدهاند به تکاسطوره رویمیآورند أکثرهنر و ادبیّات در اسطورهشناسی کمبل جایگاه ویژهای دارند و از مهمترین پیکرههای مطالعاتی محسوب میشوند. تکاسطوره از روشهای اسطورهشناختی در حیطۀ ادبیّات و هنر است هم در ساحت خلق هم در ساحت درک. منتقدان برای درک آثاری که از این راه خلق شدهاند به تکاسطوره رویمیآورند. کمبل بیش از هر هنر دیگر با ادبیات درگیر بودهاست. کهن الگوی سفر قهرمان کمبل بر سه خط کلّی روایتی جدایی، تشرّف و بازگشت همراه با هفده زیر مجموعه تبیین شدهاست که در پایان زمینهساز تکامل روحی- روانی قهرمان است. این پژوهش به صورت تحلیلی – تطبیقی و در جامعۀ آماری منظومۀ همای وهمایون صورت پذیرفتهاست و به تحلیل سفر همای به چین بر اساس نظریۀ سفرقهرمان جوزف کمبل پرداختهاست و برایند پژوهش این است که سفر همای تا حدّ زیادی مطابق بر سفر قهرمان کمبل بودهاست و قهرمان در پایان سفر به تکامل روحی- روانی و خودشناسی و کسب هویّت رسیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - شیوههای نقد زن سالارانه و کارکرد آن در آثار ادبی، با تکیه بر حماسههای اسطورهای
بهروز آتونیاین جستار، بر آن است که شیوههای نقد زن سالارانه را در پهنهی ادب ، به دست دهد؛ از همین روی پس از یاد کرد تاریخچهای از فمینیسم، نشان میدهد که یک منتقد، در دبستانِ(= مکتب) نقد زن سالارانه بایستی با یک اثر ادبی به چه شیوه و هنجاری برخورد کند. نیز، برای بهتر نشان دادن رو أکثراین جستار، بر آن است که شیوههای نقد زن سالارانه را در پهنهی ادب ، به دست دهد؛ از همین روی پس از یاد کرد تاریخچهای از فمینیسم، نشان میدهد که یک منتقد، در دبستانِ(= مکتب) نقد زن سالارانه بایستی با یک اثر ادبی به چه شیوه و هنجاری برخورد کند. نیز، برای بهتر نشان دادن روش نقد زن سالارانه (= فمینیستی) با کند و کاو در سه اثر حماسی: شاهنامه، گرشاسبنامه و بهمن نامه، به بررسی زنان در این سه شاهکارِ بیچون میپردازد؛ به سخنی دیگر، زنانِ این سه اثر را به دبستان نقد زن سالارانه برده و میگزارد. در پایان نیز ، برای نشان دادن آسیب شناسی زن سالارانه، چونان درآمدی بر نقد زن سالارانه، به نشان دادن فرودستی زنان در اسطورهی آفرینش ایرانی میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - مطالعة تطبیقی گناهان سهگانة قهرمانان اساطیری در دو اثر حماسی دارابنامة طرسوسی و اودیسة هومر«با تأکید بر کنش جنگاوری و سلحشوری در آراء اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل»
الناز محمدزاده محمدمهدی اسماعیلی شروین خمسهاسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهندة فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای أکثراسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهندة فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای موجود را با استناد به دین توضیح می دهد. گناه به منزلة کنش یا رفتار، مفهومی حائز اهمیت است؛ تا جایی که بدون درک ارتباط مفهوم و اثرات انگیزاننده اش نمیتوان رخدادهای فرهنگی مربوط به آن را درک کرد. داراب و اولیس بهعنوان قهرمانان اساطیری، شخصیت های فرهنگی به شمار می روند و موضوع گناه آن ها نیز به مثابه یک کنش در مقولة فرهنگ جای می گیرد. نظریة اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل با توجه به زمینه های فرهنگی یک اثر، علاوه بر کاوش معنای نهفته و ضمنی متن، به بافت اجتماعی/ فرهنگی نیز توجه دارد. یافته های این پژوهش که به شیوة توصیفی – تحلیلی انجام شده نشان می دهد که خط سیری از یک اسطوره و گناه او در دو تمدن ایران و یونان به وضوح مشخص است. درون مایه هایی همچون فریب از اهریمنان و شک در خالق، غرور و ادعای خدایی، رسیدن به قدرت و ترس از دست دادن حکومت، سرپیچی کردن از فرمان ایزدان و خدایان، کشتن موجودات و پهلوانان آیینی، بی احترامی به آتش و کاشتن تخم کینه در نهاد بشر، زمینه ساز بیشترین گناهان در میان ایران و جهان است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساختار ثابتی در اساطیر هندواروپایی وجود دارد؛ که در طی قرن ها، در این فرهنگ ها باقیمانده و بهرغم گستردگی جغرافیایی و اصلاحات ادیان مختلف، ردپای آن ها، همچنان پس از سال ها پیدا است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - اندیشههای رمانتیکی ژاله قائممقامی با تکیه بر مباحث اسطورهای
مریم بیک خورمیزی دکتر هادی حیدری نیا دکتر محمود صادق زادهنقش سازندۀ اساطیر در شکل گیری بنیادهای فکری جوامع بشری و نیز ضرورت تعمق انسان در هریک از جلوههای آن در طول زندگی بهویژه عصر معاصر بر همگان مبرهن و روشن است. اگرچه عصر حاضر بهظاهر عاری از اسطورههاست، آنها در ذهن انسان امروزی نیز جایگاه خود را یافتهاند. شاعران در طر أکثرنقش سازندۀ اساطیر در شکل گیری بنیادهای فکری جوامع بشری و نیز ضرورت تعمق انسان در هریک از جلوههای آن در طول زندگی بهویژه عصر معاصر بر همگان مبرهن و روشن است. اگرچه عصر حاضر بهظاهر عاری از اسطورههاست، آنها در ذهن انسان امروزی نیز جایگاه خود را یافتهاند. شاعران در طرح و برجستهسازی اسطورهها، نقش پررنگتری نسبت به سایرین دارند. اسطوره و اسطورهسازی در شعر رمانتیک، جایگاه خاصی دارد، از میان مکاتب ادبی، مکتب رمانتیسیسم، اهمّیّت بیشتری به اسطورهها می دهد. تأثیر نگاه رمانتیک بر نوع و میزان توجه شاعران معاصر به اسطوره و چگونگی بهرهگیری آنها از روایتهای اسطورهای، از مسائل مهمی است که باید دربارة آن پژوهش شود. هدف این پژوهش تبیین نحوۀ بهکارگیری مبتکرانۀ اسطوره و اسطوره پردازی، بر محور اندیشۀ رمانتیک در شعر ژاله قائممقامی به روش توصیفی- تحلیلی است و نشان میدهد، کاربرد اسطورهها در شعر ژاله براساس مبانی نظری مکتب رمانتیسـم، قابل توجیه است. نتیجۀ پژوهش ناظر بر این است که ژاله، شاعر رمانتیک معاصر، در اشعارش بهرۀ زیادی از گونههای اسطورهای برده است؛ چنانکه اسطورهها به سه شکل بازآفرینی تغییر و تکرار، در اشعار وی نمود یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - بررسی و تحلیل اسطورۀ پدرکُشی در شاهنامه و اساطیر جهان
نصرت اله احمدی فرد، دکتر علی حیدری دکتر مسعود سپه وندیاسطوره یکی از عناصر شکلدهندهی فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع بشری بوده است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. اساطیر ملل مختلف جهان با همدیگر همسانی و مشابهاتی دارند. قرار گرفتن اساطیر در مقابل یکدیگر و نبرد س أکثراسطوره یکی از عناصر شکلدهندهی فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع بشری بوده است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. اساطیر ملل مختلف جهان با همدیگر همسانی و مشابهاتی دارند. قرار گرفتن اساطیر در مقابل یکدیگر و نبرد سخت و صعب آنان با همدیگر در داستانهایی که امروزه به ما منتقل شده، با تفاسیر متعدد و متفاوتی روبه روست. در شاهنامه فردوسی، شخصیتهای اسطوره ای هم دارای اعتباری ویژه هستند و هم در کتب اوستا و پهلوی جنبۀ فرا طبیعی دارند. این مقاله با پرداختن به اسطوره نخستین پدرکشی در شاهنامه میخواهد نشان دهد، اتفاقات منجر به پدرکشی در میان اساطیر شاهنامه و جهان زوایای پیدا و پنهان زیادی دارد، هرچند پدرکشی اساطیر را باید یکی از جنبههای فرا طبیعی آنان دانست. با کنکاش در انگیزه های پدرکُشی و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیتهای اساطیری، حماسی و تاریخی ایران و جهان به نظر می رسد که رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیشترین بسامد است. خدایان در پدرکشی های جهان غرب دخالتهای آشکاری دارند ولی در جهان شرق این پدیده به دلیل تقدس پدر به ندرت اتفاق افتاده است. همچنین از دلایل دیگر می توان به جادو، عشق، تحریکات مادرانه و عمدی و غیرعمدی بودن پدرکشی ها اشاره کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - تلازم و تقابل واقعیت اسطورهای و کرامات عرفانی در ادیان ابراهیمی
ناصر امیرمحمدی نعمت اصفهانی عمران حمید طبسیسه دین بزرگ ابراهیمی جزء شریعتشان و قوانین منبعث از آن به میانجی کتب مقدس در اجتماع نفوذ یافته و از سلوک عارفانه ای سخن گفته و به پاداش و سزای اخروی در پی تزکیۀ نفس، نیل به حقیقت الهی و وصال او پرداخته اند. به این اعتبار، تصوف و عرفان پیش از شکل گیری گونۀ اسلامی اش د أکثرسه دین بزرگ ابراهیمی جزء شریعتشان و قوانین منبعث از آن به میانجی کتب مقدس در اجتماع نفوذ یافته و از سلوک عارفانه ای سخن گفته و به پاداش و سزای اخروی در پی تزکیۀ نفس، نیل به حقیقت الهی و وصال او پرداخته اند. به این اعتبار، تصوف و عرفان پیش از شکل گیری گونۀ اسلامی اش در دین یهود و مسیحیت نیز پیشینه ای قابلتأمل دارد.؛ از مهمترین موارد مشترک در هر سه رویکرد عرفانی، مفهوم کرامت است. با این حال مطالعۀ خاستگاه شناسانه و هم چنین پدیدارشناختی کرامات عرفانی در هر سه دین ابراهیمی نشان می دهد که تا چه اندازه این رویدادها با اسطوره در تناظر بوده اند. جستار حاضر با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی می کوشد با مطالعۀ شکل گیری تاریخی مفهوم کرامات و بررسی مهمترین اسطوره های دینی، رابطۀ برخی از این رویدادها را با آنچه در اندیشۀ اسطوره شناسان بزرگ واقعیت اسطوره ای خوانده شده، آشکار ساخته و شناسایی کند. نتایج تحقیق نشان می دهد که کرامت در عرفان یهودی در عین حال که با جادو پیوند می خورد، الگوهای اسطوره ای مصر باستان را دنبال می کند؛ حال آن که این امر در عرفان مسیحی بر اساس نوعی مشاهده به دست می آید و منبع اصلی کرامات خود مسیح است. در عرفان اسلامی کرامات همپای معجزه است که بهجای رسول، در اینجا به ولی یا عارف الهی تعلق دارد و نتیجۀ تزکیۀ نفس است؛ اما نتیجه ای طبعی و بعضاً قهری است و از این رو دارای فضیلتی در مقام ابزار یا هدف نیست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - شناسایی و مقایسه میزان شناخت و علاقهمندی دانشآموزان به اساطیر باستانی و معاصر
مهران صمدی فاطمه سادات رضویپژوهش حاضر باهدف شناسایی و مقایسه میزان شناخت و علاقه مندی نسل جوان به اساطیر باستانی و معاصر و هم چنین چهره های دفاع مقدس ملی و بومی انجام گرفته است. نمونه این پژوهش از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانش آموزان مدارس ناحیه 2 تبریز انتخاب گردیده است. حجم نم أکثرپژوهش حاضر باهدف شناسایی و مقایسه میزان شناخت و علاقه مندی نسل جوان به اساطیر باستانی و معاصر و هم چنین چهره های دفاع مقدس ملی و بومی انجام گرفته است. نمونه این پژوهش از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانش آموزان مدارس ناحیه 2 تبریز انتخاب گردیده است. حجم نمونه آماری مطابق جدول مورگان 364 نفر تعیین شد. پژوهشگر برای جلوگیری از افت تعداد پرسشنامه، تعداد435 پرسشنامه دربین افراد نمونه مورد مطالعه توزیع کرده و پس از حذف پرسشنامه های ناقص 365 پرسشنامه را مورد بررسی قرار داد. روش جمع آوری اطلاعات به شکل میدانی و از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش میزان آشنایی بااساطیر و پرسشنامه استاندارد دین داری گلاک و استارک برای سنجش میزان دین داری می باشد. نتایج نشان داد که بین میزان آشنایی دانش آموزان با اساطیر باستانی و معاصر و چهره های دفاع مقدس ملی و بومی تفاوت معنی داری وجود دارد. هم چنین نتایج نشان می دهد ارتباط معنی داری بین میزان تعلق مذهبی دانش آموزان و میزان آشنایی آنان با هریک از اساطیر و چهره - های دفاع مقدس وجود دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - اسطورهکاوی "عاشقانۀ خسرو و شیرین" در متون ادبی-هنری ایران (با تاکید بر دوره معاصر)
مرضیه گلابگیر اصفهانی زهرا فناییروایتهای اسطورهای و اسطورۀ نامها در طول زمان متاثر از حوضچههای معنایی است که در آن تکوین مییابند. ازاینرو، یک متن در دورههای گوناگون دارای دلالتپردازیهای متفاوتی میشود. متنهای ادبی-هنری در بستر شکلگیریشان بهتر شناخته شده و مناسبتر رمزگشایی میشوند؛ این امر أکثرروایتهای اسطورهای و اسطورۀ نامها در طول زمان متاثر از حوضچههای معنایی است که در آن تکوین مییابند. ازاینرو، یک متن در دورههای گوناگون دارای دلالتپردازیهای متفاوتی میشود. متنهای ادبی-هنری در بستر شکلگیریشان بهتر شناخته شده و مناسبتر رمزگشایی میشوند؛ این امر شناخت کاملتری از الگووارۀ حاکم بر فرهنگ هر دوره را در پی دارد. عاشقانۀ خسرو و شیرین، در دورههای مختلف ایران تا دورۀ معاصر همواره مورد توجه قرار گرفته؛ نگارگران، شاعران و نویسندگان زیادی به آن پرداختهاند و یکی از پرکاربردترین اسطورههای متون ادبی-هنری به شمار میآید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر عوامل معاصر؛ زمان، فرهنگ جامعه و نوع نگرش خالق بر ارائۀ روایت به مطالعۀ بینامتنی و اسطورهکاوی این روایت در متون متفاوت دورۀ معاصر میپردازد. این پژوهش به شیوۀ توصیفی-تحلیلی به جستوجوی عوامل تاثیرگذار بر آثار معاصر و نحوۀ استفادۀ هنرمند از آنها برای پاسخ به این پرسش میپردازد: بستر زمان، فرهنگ معاصرِ جامعه و نوع نگرش آفریننده چه تاثیراتی بر نحوه ارائۀ روایت و استفاده از خردهروایتها ایجاد کرده است؟ نتایج نشان میدهد تحولات، وقایع، ارتباطات و تغییر جامعه بهطورِمستقیم بر نحوه تفکرِ آفریننده تاثیر گذاشته و خردهروایتهای جدیدی را در ارائه عاشقانۀ خسرو و شیرین در آثار معاصر ایران باعث شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - نقد تطبیقی "أحلام شهرزاد" اثر طه حسین و نمایشنامۀ "سرّ شهرزاد" اثر علی احمد باکثیر
امیرحسین رسول نیا سکینه ناروئی پورمیراث فرهنگی گذشته نقطۀ عطف بسیاری از داستان های معاصر عربی به شمار می رود که ادبا تحت تأثیر شرایط حاکم بر جامعه در آثار خویش بهره می گیرند تا از رهگذر آن، ضمن ایجاد ارتباط میان گذشته و حال به بیان غیرمستقیم اوضاع جامعۀ خویش بپردازند. یکی از شیوه های بیان میراث فرهنگی أکثرمیراث فرهنگی گذشته نقطۀ عطف بسیاری از داستان های معاصر عربی به شمار می رود که ادبا تحت تأثیر شرایط حاکم بر جامعه در آثار خویش بهره می گیرند تا از رهگذر آن، ضمن ایجاد ارتباط میان گذشته و حال به بیان غیرمستقیم اوضاع جامعۀ خویش بپردازند. یکی از شیوه های بیان میراث فرهنگی گذشته بهره گیری از تکنیک اشتراک عینی است. جستار پیش روی با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی رمان أحلام شهرزاد اثر طه حسین و نمایشنامۀ سرّ شهرزاد اثر علی احمد باکثیر براساس مؤلفه های اشتراک عینی می پردازد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که ادیبان مذکور بهمنظور تصویرسازی اجتماعی به این شگرد ادبی تکنیک گرایش پیدا کردند و با کاربست آن در فضای داستانی خویش بهطور غیرمستقیم از آرمانشهر و آزادی اجتماعی در وطن عربی سخن به میان می آورند و با دخالت دادن شخصیت شهرزاد، آن را معادل خویش و طلایه دار نهضت رنسانس فکری در عصر خود معرفی می کنند . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - فیل و بنمایههای اسطورهای ـ حماسی و آیینی آن در منظومههای حماسی ایران
مریم رضائی اول ابراهیم استاجیشاهنامة فردوسی اثری گرانسنگ در ادب حماسی ایران و مجموعهای از فرهنگها و باورهای قوم ایرانی از دورترین زمانها تا دورة فردوسی است. در شاهنامه همچنانکه فردوسی به ظاهر روایتگر داستان شاهان و پهلوانان ایرانی از دوران اساطیری تا تاریخی است، با مجموعهای از باورها، فرهنگ أکثرشاهنامة فردوسی اثری گرانسنگ در ادب حماسی ایران و مجموعهای از فرهنگها و باورهای قوم ایرانی از دورترین زمانها تا دورة فردوسی است. در شاهنامه همچنانکه فردوسی به ظاهر روایتگر داستان شاهان و پهلوانان ایرانی از دوران اساطیری تا تاریخی است، با مجموعهای از باورها، فرهنگها و آیینهای مختلف نیز روبهرو هستیم که نقشآفرین آنها، پهلوانان، شاهان، عناصر مختلف طبیعی و جانوران هستند. فیل از جملة این جانوران است که در قسمتهای مختلف شاهنامه دیده میشود؛ از آنجا که همة بنمایههای اسطورهای ـ حماسی و آیینی مرتبط با این حیوان در شاهنامهذکر نشده است، برای رسیدن به جامعیتی کلی دربارة این حیوان ناگزیر در کنار شاهنامه به بررسی دیگر منظومههای حماسی ایران که پس از شاهنامه و متاثر از آن سروده شدهاند نیز پرداختهایم. در این پژوهش نویسندگان با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی بنمایههای مرتبط با فیل در شاهنامهو ده منظومة حماسی (بانوگشسبنامه، برزونامه، بهمننامه، جهانگیرنامه، سامنامه، شهریارنامه، فرامرزنامه، کک کوهزاد، کوشنامه و گرشاسپنامه) پرداخته و مهمترین بنمایههای مرتبط با این حیوان را استخراج، طبقهبندی و تحلیل نمودهاند. از مهمترین این بنمایهها میتوان به: اهورایی ـ اهریمنی بودن، توتم فیل، فیلاوژنی پهلوان، پیکرینگی به سیمای فیل، حضور در سپاه، نقش آن در بازیها، تعبیر خواب و... اشاره کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - پیکرگردانی و گشت اسطورهای در رمان چاه بابل اثر رضا قاسمی
حسین طاهری ویدا دستمالچیرمان چاه بابل اثر رضا قاسمی بنمایهای اساطیری دارد؛ داستان بر پایۀ روایت سامی ماجرای هبوط دو فرشتۀ مذکر به نام هاروت و ماروت و دلباختگیشان به زنی به نام زهره (ناهید) نوشته شده است، نمایش پیکرگردانی این سه، و چگونگی انتقال خویشکاری هر کدام در رمان، هدف این جستار است، أکثررمان چاه بابل اثر رضا قاسمی بنمایهای اساطیری دارد؛ داستان بر پایۀ روایت سامی ماجرای هبوط دو فرشتۀ مذکر به نام هاروت و ماروت و دلباختگیشان به زنی به نام زهره (ناهید) نوشته شده است، نمایش پیکرگردانی این سه، و چگونگی انتقال خویشکاری هر کدام در رمان، هدف این جستار است، که با روش توصیفی ـ تحلیلی، پیشینۀ هبوط فرشتگان و ارتباط آنها را با الهههای هندی و ایرانی باستان نشان میدهد. در این راستا بررسی پیکرگردانی آناهیتا، هئورتات و امرتات و ارتباط هر یک با الهۀ هندی سرسوتی، و دوقلوهای اشوین حائز اهمیت است. نتایج پژوهش نشان میدهد که زمان، مکان و شخصیت در رمان، تثلیثی و سهگانه است. در تثلیث شخصیت، گشت اسطورهای هاروت و ماروت در پیکر دو مرد و شمایل زهره در پیکر یک زن رخ مینماید؛ مندو، کمال و فیلیسا نقش محوری این تبدیل را بر عهده دارند. تکرار، تناسخ و دگردیسی در سه زمان مختلف (عصرقاجار، زمان انقلاب و دوران معاصر)، در توازی روایات سهگانۀ رمان در سه مکان (روسیه، ایران، فرانسه) بازنمایندۀ مسألۀ پیکرگردانی و گشت اساطیری و مؤید تکرار الگوهای رفتاری ازلی ـ ابدی در میان انسانهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - پلنگ در باورهای اسطورهای منطقه سمنان (بر اساس افسانههای عامیانه منطقه پرور و شهمیرزاد)
ندا ایمانی خوشخو عصمت اسماعیلیافسانههای عامیانه، در مرز میان خیال و واقعیت، هممرز با جهان اسطوره و همسایه با جهان حقیقی هستند. مضامین مشترک میان افسانههای عامیانه، حاکی از اشتراک بنمایههای اسطورهای آنها است. تحلیل رمزها و نشانههای افسانهها و اسطورهها به درک سیر فرهنگی و عوامل شکلگیری آنها أکثرافسانههای عامیانه، در مرز میان خیال و واقعیت، هممرز با جهان اسطوره و همسایه با جهان حقیقی هستند. مضامین مشترک میان افسانههای عامیانه، حاکی از اشتراک بنمایههای اسطورهای آنها است. تحلیل رمزها و نشانههای افسانهها و اسطورهها به درک سیر فرهنگی و عوامل شکلگیری آنها یاری میرساند. در این مقاله کوشیدهایم با تحلیل یکی از نشانههای رمزی در افسانه ـ اسطورههای منطقة سمنان، به واکاوی یک نشانة مشترک در اسطورههای شرقی بپردازیم. عنصر پلنگ در دو افسانة روایتشده در منطقة شهمیرزاد و پرور (در استان سمنان)، شباهتهای معنا داری به رمز پلنگ در قصههای مربوط به ایزدبانوان دارد. پلنگ در این افسانهها با دور شدن از خوی طبیعی و وحشی خود و یافتن نقش نگهبانی و همراهی توأم با رمز و راز، در کنار شخصیت اصلی روایت که یک زن است، قرار میگیرد. این افسانهها باورهای اسطورهای مردمان مناطق مورد بررسی، دربارة این حیوان را بیان میکنند. با توجه به ارتباط میان پلنگ و ایزدبانوان در اسطورهها، پلنگ میتواند در افسانة مربوط به پرور، نماد و رمزی از یک ایزدبانو و در افسانة رایج در شهمیرزاد، هم نمادی از یک ایزدبانو و هم نمادی از نگهبان و ملازم ایزدبانو باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - فرآیند فردیّتیابی همای در منظومه همای و همایون بر اساس نظریه تفرّد یونگ
مرتضی بالار حمیدرضا فرضی رستم امانیامروزه از مهمترین و پرکاربردترین روشهای نقد ادبی معاصر، نقد کهنالگویی یا نقد اسطورهای است، که به بررسی ماهیّت و ویژگی و کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. نقد بر مبنای اسطوره از بحثهای یونگ سرچشمه گرفته است و با استعانت از آرای او انجام میشود. در این مقا أکثرامروزه از مهمترین و پرکاربردترین روشهای نقد ادبی معاصر، نقد کهنالگویی یا نقد اسطورهای است، که به بررسی ماهیّت و ویژگی و کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. نقد بر مبنای اسطوره از بحثهای یونگ سرچشمه گرفته است و با استعانت از آرای او انجام میشود. در این مقاله سعی شده است منظومة همای و همایون خواجوی کرمانی بر اساس نظریة تفرّد یونگ مورد نقد و بررسی قرار گیرد، به این صورت که همای قهرمان داستان، برای رسیدن به همایون سفر خود را به سوی سرزمین چین آغاز میکند. سفر قهرمان داستان به سوی چین نمادی از جستوجوی وی در خودشناسی و روند فردیّت روانی است، که اساس داستان این منظومه را پیریزی میکند؛ قهرمان داستان که در آغاز شاهزادهای جوان و بیتجربه بود با فعال شدن کهنالگوی آنیما و ارسال فراخوان پیوستگی و یگانگی به قلمرو خودآگاه روان قهرمان، روند فردیّتیابی وی آغاز میشود و با هدایت پیرخردمند و گذر از مشکلات و سایههای درون و انعطافپذیری پرسونا، بین خودآگاه و ناخودآگاهاش هماهنگی ایجاد شده و در نهایت فرآیند فردیّت و خودشناسی را با موفقیت به پایان میرساند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - شیوۀ برخورد فردوسی با نظام اساطیری
مسعود آلگونه لیلا میرمجربیانفردوسی در روایتِ شاهنامه با یک مسئلة مهم مواجه شده است؛ آن هم طرز تلقیِ عصرِ وی از اساطیر است. گویی عصری که فردوسی در آن میزیست یکی از شکوفاترین دورانِ خردورزی در ایران زمین محسوب میشود. با این تصور، شیوۀ مواجهه فردوسی با اساطیری که یکسره از بندِ قواعدِ خرد آزاد و رها أکثرفردوسی در روایتِ شاهنامه با یک مسئلة مهم مواجه شده است؛ آن هم طرز تلقیِ عصرِ وی از اساطیر است. گویی عصری که فردوسی در آن میزیست یکی از شکوفاترین دورانِ خردورزی در ایران زمین محسوب میشود. با این تصور، شیوۀ مواجهه فردوسی با اساطیری که یکسره از بندِ قواعدِ خرد آزاد و رها هستند چگونه میتوانست صورت گرفته باشد. بدیهی است که فردوسی در گرانیگاه دو دنیای متفاوت از هم واقع شده بود: دنیایِ بیرونی خردورزِ قرنِ چهارم و دنیای درونی خردگریزِ اساطیر. گره زدن این دو دنیا به یکدیگر کار سترگی است که میبایست در شاهنامه صورت پذیرفته باشد. این پژوهش به این مسئله میپردازد که شاهنامه چه امکانات و شیوههایی را برای برخورد با نظام اساطیری به کار بسته است. به همین منظور پس از تفکیک اشکالِ متفاوت تفسیر اسطورهها به تفسیر تمثیلی، تفسیر نامگرایانه، تفسیر اوهمریستی، و تفسیر فیزیکی با بررسی متن شاهنامه ـ به صورت استقرای ناقص ـ میکوشیم پاسخی درخور برای این پرسش فراهم آوریم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - سرگذشت اومروس و اومریسم
سیروس شمیسا شوبانه صرافبدون شک یکی از مهمترین و قدیمیترین مکتبهای اسطورهشناسی اِوِمریسم است که اسطورهها را گزارشهای تحریفشدة رویدادهای تاریخی میشمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچۀ این مکتب را از زم أکثربدون شک یکی از مهمترین و قدیمیترین مکتبهای اسطورهشناسی اِوِمریسم است که اسطورهها را گزارشهای تحریفشدة رویدادهای تاریخی میشمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچۀ این مکتب را از زمان انتشار کتاب تاریخِ مقدس اومروس در 300 سال پیش از میلاد مسیح تا قرن 18 میلادی هنگامیکه به عنوان یک مکتب اسطورهشناسی تثبیت شد، مورد بررسی قرارداده و نشان دادهایم که چرا و چگونه دیدگاه اومروس به عنوان نظریهای مذهبی دربارۀ خدایان اساطیری به تدریج تبدیل به مکتبی در اسطورهشناسی مدرن شده است. در این راستا تلاش کردهایم از متون دست اول استفاده کنیم، از جمله بخشی از کتاب تاریخ مقدس اومروس را به فارسی برگرداندهایم. در نهایت کوشیدهایم بازتاب کتاب اومروس را در ادبیات فارسی بیابیم و نشان دادهایم که بخشی از حماسة کوشنامه را میتوان اقتباسی از این کتاب دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - مرور انتقادی نظریه اسطورهشناختی رنه ژرار
مسعود آلگونه جونقانیرنه ژرار، با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دیدگاههای مردمشناختی فریزر و اشتروس و در ضمن تعلّق خاطر به مکتب روانکاوی فرویدی یا همان روانکاوی متأخر فرانسوی، مبحثی را در باب تاریخ و فرهنگ مطرح میکند که آمیزۀ بدیعی از نقد ادبی، اسطورهشناسی، روانکاوی و دینپژوهی است. أکثررنه ژرار، با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دیدگاههای مردمشناختی فریزر و اشتروس و در ضمن تعلّق خاطر به مکتب روانکاوی فرویدی یا همان روانکاوی متأخر فرانسوی، مبحثی را در باب تاریخ و فرهنگ مطرح میکند که آمیزۀ بدیعی از نقد ادبی، اسطورهشناسی، روانکاوی و دینپژوهی است. او با طرح این موضوع که در هر اسطورهای میتوان ردّپای خشونتی واقعی را یافت که در گذر زمان تبدّل یافته و تغییر چهره داده است، در نهایت به نوعی نظامِ اسطورهشناختی اُهمریستی روی میآورد که به موجب آن، خشونتهای عینی تاریخی، برسازندۀ آیینها و اسطورههای اقوام تلقی میشوند. به این ترتیب، با خوانش متون، قرائن و نشانههایی را احصاء میکند که دالّ بر وجود میل محاکاتی در ساخت وجودی و روانی بشر و استمرار فراشدِ قربانی و بلاگردان در بنیادهای فرهنگی اقوام است. بر این اساس، مقالۀ پیشرو میکوشد با رویکردی تحلیلی ـ انتقادی ضمن بررسی خاستگاههای نظری اندیشۀ ژرار، استدلالهای وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این پژوهش نگارنده با تأکید بر جایگاه نظری ژرار مبنی بر قول به عدم اصالت آگاهی، موضع ضد دکارتی او را نسبت به سوژه، محل تأمل می‎داند و معتقد است آنچه ژرار به مثابۀ ساختارِ بنیادی فرهنگ مطرح میکند، از نوعی ناخودآگاهی کور و لجام گسیخته پیروی میکند که مبتنی بر نفیِ جایگاه خودآگاه و خودکار بودگی میل است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - مقایسه کهنالگوی مرگ و نوزایی در آثار شفیعیکدکنی و بدیع صقور
غلامرضا پیروز پری ناز باقریکهنالگوها از اعماق ناخودآگاه جمعی بشر نشأت میگیرند و این امر موجب شده در ذهن و روان بشر اسطورهای فراتر از مرزهای جغرافیایی، جریان و سریان پیدا کند. در مقالة پیش رو سعی شده است بر اساس روش تحلیلی ـ تطبیقی، کهنالگوی مرگ و نوزایی در دو مجموعة فارسی و عربی معاصر، بگذار أکثرکهنالگوها از اعماق ناخودآگاه جمعی بشر نشأت میگیرند و این امر موجب شده در ذهن و روان بشر اسطورهای فراتر از مرزهای جغرافیایی، جریان و سریان پیدا کند. در مقالة پیش رو سعی شده است بر اساس روش تحلیلی ـ تطبیقی، کهنالگوی مرگ و نوزایی در دو مجموعة فارسی و عربی معاصر، بگذار کبوتر بخوابد سرودة بدیع صقور، شاعر سوری و مجموعة در ستایش کبوترها از شفیعیکدکنی نقد و بررسی گردد. رهاورد این جستار تبیین شباهتها و برخی تمایزات قابل تأمّل در موضوع کهنالگوی مرگ و نوزایی در دو اثر مذکور است. موضوع مرگ و نوزایی در این دو مجموعه به سه شکل قابل ردیابی است؛ الف: رویکرد شاعر به موضوع مرگ بیشتر از توجه وی به مفهوم نوزایی است. ب: مرگ و نوزایی به شکل متعادل رخ مینماید. ج: میزان توجه به مفهوم نوزایی بیش از توجه به موضوع مرگ است. مهمترین نتایج این پژوهش عبارتند از: بیشتر شعرهای این دو مجموعه بر تعادل میان موضوع مرگ و نوزایی استوار هستند؛ البته توجه به مرگ در شعر بدیع صقور چشمگیرتر است و شفیعیکدکنی در اشعارش بر موضوع نوزایی تأکید میورزد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - بررسی بنمایههای اساطیری در افسانۀ سیستانی نهنگ بور و شهزاده
سید مهدی رحیمی علی اکبر سامخانیانی ابراهیم محمدی محمد فاطمی منشداستان نهنگ بور و شهزاده از لحاظ بنمایهها و ریشههای اساطیری غنی است و میتوان بسیاری از بازنمودهای اسطورهای، علیالخصوص اسطورههای سکایی، یونانی، چینی و هندی را در آن مشاهده کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی بنمایههای اساطیری مطرح در این داستان همچو أکثرداستان نهنگ بور و شهزاده از لحاظ بنمایهها و ریشههای اساطیری غنی است و میتوان بسیاری از بازنمودهای اسطورهای، علیالخصوص اسطورههای سکایی، یونانی، چینی و هندی را در آن مشاهده کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی بنمایههای اساطیری مطرح در این داستان همچون خونخوردن، اژدهاکشی، آفرودیت، بنمایة عدد سه، گذر قهرمان از آب به همراه اسب، آزار نرساندن آتش به پاکان و رسیدن به جاودانگی، بیمرگی و پیروزی مرگ بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که داستان نهنگ بور و شهزاده به عنوان یکی از داستانهای عامیانۀ سیستانی، از لحاظ بنمایههای اساطیری از غنای بسیاری برخوردار است و این امر به نوبۀ خود، لزوم توجه بیشتر به فرهنگ بومی و داستانهای عامیانۀ سرزمین سیستان را نشان میدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - خشونت در مجالس رزم با تأکید بر نگارههای اسطورهای دوالیستی نگارگری ایران از منظر اسلاوی ژیژک (خشونت اسطورهای)
سارا السادات نوری اشرف السادات موسوی لررزم در باور ایرانیان قدمت بسیاری دارد و مبارزه همیشه از مهمترین چالشهای پیشروی قهرمانان ایرانی بوده است. این مبارزه ابتدا با درگیری دائمی خیر و شرّ مطرح میگردد و سپس به صورتهای متفاوت در دورههای مختلف هنر ایران، بازنمود پیدا میکند. اسلاوی ژیژک، متفکر معاصر غربی، أکثررزم در باور ایرانیان قدمت بسیاری دارد و مبارزه همیشه از مهمترین چالشهای پیشروی قهرمانان ایرانی بوده است. این مبارزه ابتدا با درگیری دائمی خیر و شرّ مطرح میگردد و سپس به صورتهای متفاوت در دورههای مختلف هنر ایران، بازنمود پیدا میکند. اسلاوی ژیژک، متفکر معاصر غربی، در کتابها و مقالات خود به مبحث خشونت پرداخته و سویههای پنهان آن را افشاء کرده است. پژوهش پیشرو با روش تحلیلی ـ تطبیقی، درصدد است بررسی کند که در نگارگری ایران، خشونت چگونه و با چه مفاهیمی (دوالیستی) تصویر شده است و سپس با بررسی دیدگاه ژیژک در باب خشونت (خشونت اسطورهای) گفتار وی را با نگارههای اسطورهای ایران تطبیق دهد. این مقاله، سه نمونه از نگارههای شاهنامۀ فردوسی را با نظریۀ خشونت اسطورهای تطبیق داده و میزان انطباق گفتار اسلاوی ژیژک و والتر بنیامین دربارۀ خشونت را بررسی کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که این نظریه قابلیت مطالعۀ تطبیقی با نگارههای ایرانی را دارد و میتواند روشی برای نقد هنری ایران باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - بررسی بازتاب باورهای آئین میترایی در افسانههای لری
سودابه کشاورزی زرین تاج واردیمیترائیسم یا مهرپرستی یکی از کهنترین آئینهای جهان است که پرستش آن به دوران ماقبل زرتشت برمیگردد. میترا خداوند پیمان و روشنایی است که با بینظمی، خشکسالی، نافرمانی و دروغ مخالف است و به جنگاوری مشهور است. به دلیل ویژگیهای خاص این ایزد، آئین میترایی در مناطق زیادی رو أکثرمیترائیسم یا مهرپرستی یکی از کهنترین آئینهای جهان است که پرستش آن به دوران ماقبل زرتشت برمیگردد. میترا خداوند پیمان و روشنایی است که با بینظمی، خشکسالی، نافرمانی و دروغ مخالف است و به جنگاوری مشهور است. به دلیل ویژگیهای خاص این ایزد، آئین میترایی در مناطق زیادی رواج یافت. با توجّه به اینکه افسانه بازماندۀ روایتهای مقدّس اسطورهای است که ریشه در برخی از اعتقادات آئینی دارد، در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی بازتاب باورهای آئین میترایی در افسانههای لری پرداخته میشود. بستر پژوهشی مقاله افسانههایی است که به زبان فارسی در استانهای لرنشینِ چهار محال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد گردآوری شدهاند. هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل رد پای باورهای میترایی و کارکردهای آن در افسانههای لری است. خواننده با مطالعۀ این مقاله درمییابد که بعضی از باورهای اسطورهای و دینی مربوط به آئین میترایی، با حفظ کارکرد خود و برخی دیگر با دگردیسیهایی، در افسانههای لری ریشه دوانیده است. باورهای مربوط به چگونگی تولد، جنگاوری و بارورکنندگی ایزد مهر و نیز باورهایی که در این آئین پیرامون پدیدههای خورشید، خروس، کلاغ، عقاب، سرباز، آتش، عدد هفت و گاو وجود دارد، از این دستهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - هویّت اسطورهگونه سمک عیّار؛ بررسی تطبیقی سمک عیّار با دو اسطوره هندو ـ ایرانی، ایندرا و مهر
لیلا مختاری نیا فرزانه یوسف قنبریبسیاری از خدایان اساطیری، از جهان اسطورهها بیرون آمده و در حماسه‎ها به صورت پهلوانانی نامی و یا شاهانی بزرگ نشان داده شدهاند. یکی از آن پهلوانان حماسی، سمک، در داستان منثور حماسی ـ پهلوانی سمکِ عیّار است. این پهلوان با داشتن برخی ویژگیهای اساطیری، همچون ایزدان ا أکثربسیاری از خدایان اساطیری، از جهان اسطورهها بیرون آمده و در حماسه‎ها به صورت پهلوانانی نامی و یا شاهانی بزرگ نشان داده شدهاند. یکی از آن پهلوانان حماسی، سمک، در داستان منثور حماسی ـ پهلوانی سمکِ عیّار است. این پهلوان با داشتن برخی ویژگیهای اساطیری، همچون ایزدان اسطورهای، ایندرا و مهر، پنداشته میشود. از جمله ویژگیهای اساطیری سمک، میتوان به این موارد اشاره کرد: آزاد ساختن مادینگان شهریاران از چنگال ربایندگان اهریمنی، داشتن پیوندی ناگسستنی با خورشیدشاه، نابودکنندة دیوان و پریان و همراهیِ مداوم با مادینهای که تجلیگر خدای بانوان است. بر اساس این فرضیه، نگارندگان این جستار با رویکردی تحلیلی ـ تطبیقی و با توجّه به متون مقدس هندو ـ ایرانی، ریگودا و اوستا، و اندیشههای اسطورهپژوهانی همچون مهرداد بهار کوشیدهاند خویشکاریهای این دو ایزد را با کارکردهای این پهلوان حماسی مقایسه و تطبیق دهند و این فرضیه را به اثبات برسانند. حاصل پژوهش حاضر نشان میدهد که سَمَک، پهلوان برجستة حماسة منثور سمک عیّار، برآیند و ادغامی از دو فرهنگ اسطورهای هندو ـ ایرانی است که در ریختی نو پیکرگردانی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - نقد اسطورهشناختی حکایت شیخ صنعان در منطقالطیر عطار نیشابوری بر مبنای نظریه مناسکگذار
مسعود حسنی فرهاد درودگریان علی پدرام میرزایی ایوب مرادیمناسکگذار به آیینهایی نظیر تولد، بلوغ، تشرّف، مرگ و... در جوامع کهن اطلاق میشود که ساختاری اسطورهای دارند. نظریهپردازان مناسکگذار بر این باورند که ساختار اسطورهای این مناسک از الگویی واحد پیروی میکند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطابقت ساختار اسطورهای مناسکگذار أکثرمناسکگذار به آیینهایی نظیر تولد، بلوغ، تشرّف، مرگ و... در جوامع کهن اطلاق میشود که ساختاری اسطورهای دارند. نظریهپردازان مناسکگذار بر این باورند که ساختار اسطورهای این مناسک از الگویی واحد پیروی میکند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطابقت ساختار اسطورهای مناسکگذار با سیر و سلوک صوفیانة شیخ صنعان در منطقالطیر عطار با روش تحلیلی ـ توصیفی است. پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت آئینی تصوف، ضمن تأویل روانکاوانة هر یک از مراحل گذار عرفانی شیخ صنعان، نشان میدهد ساختار روایی حکایت با الگوی چهار مرحلهای نظریة مناسکگذار (گسست، بحران، جبران و پیوند دوباره) همخوانی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - بررسی و تحلیل آیینهای سنتی سیستان و چند مضمون اساطیری آنها
محمد فاطمی منشآیین ها بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ و گذشتۀ اقوام مختلف ایرانی بهویژه اهالی سرزمین سیستان به شمار می آیند که با توجه به مذهب، باورها و عقاید قومی و قبیله ای، به شکلی خاص، نمودار گردیده است. درواقع، مردمان سیستان، با توجه به ویژگی های اسطوره شناختی، مردم شناختی، تاریخی و أکثرآیین ها بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ و گذشتۀ اقوام مختلف ایرانی بهویژه اهالی سرزمین سیستان به شمار می آیند که با توجه به مذهب، باورها و عقاید قومی و قبیله ای، به شکلی خاص، نمودار گردیده است. درواقع، مردمان سیستان، با توجه به ویژگی های اسطوره شناختی، مردم شناختی، تاریخی و روان شناختی که دارند، دارای آیین هایی هستند که آنها را نسبت به سایر اقوام دیگر ایرانی متمایز می کند.آیین هایی که با توجه به صبغۀ کهنی که این مردمان دارند، در داستان های این سرزمین نیز نمایان گردیده و زمینه را برای بررسی و تحلیل های گوناگون ادبی فراهم کرده است. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با توجه به امکاناتی که نقد اسطوره ای در اختیار ما قرار می دهد، به بررسی و پژوهش در آیین های موجود در داستان های حوزۀ فرهنگی سیستان و تحلیل مضامین آنها بپردازد. بررسی ها نشان می دهد که داستانهای سیستانی، حاوی آیین های مختلفی است که از مهم ترین آنها آیین خونخوردن، اوشیدر، ازدواج با خویشان، جادوگری و سوگواری است که بسیاری از آنها تحتتأثیر فرهنگ باستانی ایرانی و زرتشتی و همچنین آداب و مناسک اقوام کهنی همچون سکاها در داستان ها ایجاد شده و در میان مردمان ناحیۀ سیستان رواج یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - نقد اسطوره ای رمان طوبی و معنای شب
خدیجه بهرامی رهنمانقد اسطورهای ابزاری کارآمد برای بررسی اندیشههای نخستین، رویدادهای تاریخی و آرمانهای بشر در تاریخ است و به وسیلة آن میتوان، به علل خویشکاریهای انسانهای باستان دست یافت. رمان طوبی و معنای شب، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزههای مختلف از جمله نقد اسطورهای را دارد. أکثرنقد اسطورهای ابزاری کارآمد برای بررسی اندیشههای نخستین، رویدادهای تاریخی و آرمانهای بشر در تاریخ است و به وسیلة آن میتوان، به علل خویشکاریهای انسانهای باستان دست یافت. رمان طوبی و معنای شب، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزههای مختلف از جمله نقد اسطورهای را دارد. هدف پژوهش بررسی و تبیین مولّفههای نقد اسطورهای در رمان طوبی و معنای شب با روش توصیفی ـ تحلیلی میباشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رابطة معنادار و مستقیمی میان ارتباط زنان با عناصر طبیعت در این رمان وجود دارد که به خویشکاریهای اسطورهای زنان جهت و معنا بخشیده است؛ به گونهای که با استفاده از مفاهیم سمبلیک و کهنالگویی آب، میتوان قرارگرفتن مونس در کنار سرچشمه و لیلا در کنار حوض آب را که به ترتیب خواهان دستیابی به باروری و فرایند تفرّد هستند، تبیین کرد. همچنین میتوان به تأثیرپذیری رمان طوبی و معنای شب از حماسة گیلگمش اشاره کرد؛ زیرا هر دو با زدودن سایههای ضمیر خود و با استفاده از کهنالگوی سفر، در پی دستیابی به خویشتن و کمال هستند که یونگ بر آن تأکید دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - خوانش نشانههای اسطورهای رمان ولی دیوانهوار اثر شیوا ارسطویی
نرگس باقریاسطورهها همواره پیوند عمیقی با ادبیات داشتهاند و میتوانند علاوه بر معنا، بر فرم و ساختار صوری اثر، تأثیر بگذارند. بررسی و تحلیل مناسبات اسطورهای یک متن ادبی نقش مهمی در تبیین و دریافت معانی و مفاهیم آن دارد. هدف از پژوهش حاضر خوانش نشانههای اسطورهای رمان ولی دیوان أکثراسطورهها همواره پیوند عمیقی با ادبیات داشتهاند و میتوانند علاوه بر معنا، بر فرم و ساختار صوری اثر، تأثیر بگذارند. بررسی و تحلیل مناسبات اسطورهای یک متن ادبی نقش مهمی در تبیین و دریافت معانی و مفاهیم آن دارد. هدف از پژوهش حاضر خوانش نشانههای اسطورهای رمان ولی دیوانهوار نوشتۀ شیوا ارسطویی به روش تحلیلی ـ توصیفی است. نتایج بررسی این رمان بر مبنای خوانش اسطورهای نشان میدهد که معانی و حتی فرم رمان از اسطوره تأثیر پذیرفته و احضار اسطورۀ شیوا به متن رمان، علاوه بر کمک به گسترش مفاهیم رمان، در فرم و پیشبرد روایت نقش داشته است؛ یعنی زنی که در دایرة ساعت میرقصد، با حرکت خود ریتم رمان را تنظیم میکند و مشخص میسازد که کدام ماجرا در چه زمانی روایت شود. همچنین رمزگانهای مختلفی همچون نامها (شیوا، خدای سهسر هندی...)، مکانها (آبانبار، جعبة پاندورا، پالمیر...) و مفاهیمی چون مرگ و نوشتن در این رمان به عنوان واحدهای معناداری از یک گفتمان اسطورهای هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - تحلیل اسطورهکاوی عشق در فرهنگ گیلان (مطالعه موردی: روایت رعنا)
زهرا مهدی پور مقدم بهمن نامور مطلقعشق، بیانگر عمیقترین نوع ارتباط بین انسانهاست و همواره میتواند صورتهای متفاوتی به خود بگیرد. بر این اساس، تمامی انسانها در رابطة عاشقانه از یک الگوی واحد عاطفی پیروی نمیکنند؛ گاه ممکن است دست به خشونت و یا مجازات دیگری بزنند. اسطورۀ رعنا در منطقۀ گیل أکثرعشق، بیانگر عمیقترین نوع ارتباط بین انسانهاست و همواره میتواند صورتهای متفاوتی به خود بگیرد. بر این اساس، تمامی انسانها در رابطة عاشقانه از یک الگوی واحد عاطفی پیروی نمیکنند؛ گاه ممکن است دست به خشونت و یا مجازات دیگری بزنند. اسطورۀ رعنا در منطقۀ گیلان، پیدایش گونهای عشق و دلدادگی و سرنوشت نافرجام در نظام اربابرعیتی حاکم بر جامعه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیل محتوا، و با رویکرد اسطورهکاوی و بررسی روایت، درصدد توضیح عناصر تأثیرگذار بازنگری اسطورة عاشقانه رعنا است؛ همچنین هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد گوناگون روایت اسطورهای و شرایط گفتمانی، پیرامتنی و فرامتنی آن است.برای شناخت بهتر رمزگانهای موجود در روایت، اسطورهکاوی میکوشد با تأکید بر روانکاوی و جامعهکاوی علاوه بر مطالعة متن، به مطالعۀ فرهنگ و گفتمانهای حاکم بر اثر نیز بپردازد. نتایج پژوهش بیان میکند که، روابط انسانی، بهویژه عاطفی میتواند بیانگر وضعیت تکاملی یک جامعه باشد و اگر جامعهای بخواهد هویت زیباییشناسی بومی خود را حراست نماید، راهی جز شناخت گذشتۀ خویش و توجه به اسطورههای بومی خود ندارد؛ زیرا، اسطورهها الگوهای رفتاری و کرداری افراد جامعه تلقی میشوند و در بیشتر موارد، تأثیرگذاری آنها به صورت ناخودآگاه انجام میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - رواناسطورهشناسی داستان کودکانۀ «بوقی که خروسک گرفته بود»: بر اساس نظریۀ فرایند تفرد
امیرحسین زنجانبر ایوب مرادییونگ روانکاوی را باستانشناسی در بستر گونههای انسانی میداند. از همینرو اصطلاح کهنالگو (آرکیتایپ) که زیربنای نظریۀ فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژۀ باستانشناسی (آرکیولوژی) و گونهشناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهنالگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم أکثریونگ روانکاوی را باستانشناسی در بستر گونههای انسانی میداند. از همینرو اصطلاح کهنالگو (آرکیتایپ) که زیربنای نظریۀ فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژۀ باستانشناسی (آرکیولوژی) و گونهشناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهنالگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم و نیرومند است. این کهنالگو متشکل از زنجیرۀ کهنالگوهایی همچون سایه، نقاب، پیر خردمند، آنیما و خویشتن است. غایت فرایند تفرّد چیزی جز یکپارچهسازی آگاهانۀ تمام حلقههای این زنجیرۀ کهنالگویی نیست. در همین راستا، پژوهش پیشِرو با روش تحلیلی ـ توصیفی در پی بازشناسی زنجیرۀ کهنالگوهای تفرّد و چگونگی فرایند یکپارچه شدن آنها است. از آنجا که در خوانش یونگیِ کتابهای کودک ایرانی، نشانههای تصویری همواره مغفول واقع شدهاند؛ کتاب تصویری بوقی که خروسک گرفته بود برای موضوع پژوهش اختیار شده است. کتاب مذکور اثر حامد حبیبی و به تصویرگری علیرضا گلدوزیان است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد: شناخت شکافهای میان خودآگاه و ناخودآگاه و پذیرش بخش تاریکِ وجود، لازمۀ شکلگیری هویت یکپارچۀ انسان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - تحلیل شخصیتها مفاهیم اساطیری و انواع آن در رمان سمفونی مردگان
سهیلا شیخلو حمیدرضا اردستانی رستمی اسماعیل آذربه کار بردن عناصر و مضامین اسطورهای ـ کهنالگویی، یکی از مفاهیم و مؤلفههای موجود در رمانهای فارسی است. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، مؤلفههای اسطورهای در رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شود. کاربرد اسطوره در رمان حاضر ممکن است با قص أکثربه کار بردن عناصر و مضامین اسطورهای ـ کهنالگویی، یکی از مفاهیم و مؤلفههای موجود در رمانهای فارسی است. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، مؤلفههای اسطورهای در رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شود. کاربرد اسطوره در رمان حاضر ممکن است با قصد قبلی نویسنده و یا با توجّه به کهنالگوهای نخستین بشر، به صورت غیرارادی در رمان آورده شده باشد که نشانگر آگاهی نویسنده از اسطورهها و نمادهای ایران و جهان، فرهنگ دینی، ملی و قومی است. صرف نظر از درونمایۀ اصلی رمان که قتل و برادرکشی است و با اسطوره هابیل و قابیل پرورانده شده، معروفی برای درک رمان خود از اسطورههای مختلفی استفاده کرده است که آنها را میتوان به سه دستۀ اساطیر شاهنامهای (سیاوش، ایرج، بیژن و منیژه و...)، حیوانات اساطیری (ققنوس، کلاغ، گرگ، پروانه، ماهی) و مفاهیم اسطورهای (آفرینش، دوگانهنگری، پالایش، ماندالا، گیاهپیکری و...) تقسیم کرد. نظر به گسترده و وسیع بودن این مفاهیم، در این پژوهش، تنها به مفاهیمی که در پژوهشهای دیگر، کمتر به آنها پرداخته شده است، توجّه میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - پدیدارشناسی قهرمان، در حمزهنامه
علیرضا صیادنژاد فاطمه نمازیاسطوره، زبانی برای بیان احساسات و خواستهای جمعی هر ملتی است که از الگوهای واحد و مشترکی پیروی میکنند. حمزهنامه، یکی از اسطورههای ایرانی ـ اسلامی است که در قالب متنی ادبی ارائه شده تا خواستههای درونی جامعة اسلامی را با بهرهگیری از فرهنگ ایرانی با زبانی نمادین بی أکثراسطوره، زبانی برای بیان احساسات و خواستهای جمعی هر ملتی است که از الگوهای واحد و مشترکی پیروی میکنند. حمزهنامه، یکی از اسطورههای ایرانی ـ اسلامی است که در قالب متنی ادبی ارائه شده تا خواستههای درونی جامعة اسلامی را با بهرهگیری از فرهنگ ایرانی با زبانی نمادین بیان نماید. در این متن ادبی، کهنالگوی قهرمان که ریشه در روان انسانی دارد، در قالب شخصیت تاریخی حمزهابنعبدالمطلب تجلی یافته است تا حقایق پنهان در روان جامعه را به زبان بیاورد. پژوهش حاضر به منظور یافتن عوامل و نیازهای جامعة اسلامی قرن هشتم، تلاش دارد تا با بهرهگیری از مبانی روانشناسی و جامعهشناسی عصر حاضر و دیدگاههای اسطورهپژوهانی همچون میرچا الیاده و جوزفکمبل، با رویکردی تاریخی ـ تطبیقی، این متن ادبی را بازخوانی، تحلیل و به گونهای پدیدارشناسی نماید. حاصل چنین پژوهشی، رسیدن به این حقیقت است که به دلیل تنوع فرهنگی، ملی و اقلیمی جامعة اسلامی آن دوره، تهدید انسجام درونی جامعه بسیار زیاد است؛ ضمیر ناخودآگاه جامعه اسلامی ـ ایرانی برای حل این مشکل، لباسهای فاخر فرهنگ ایرانی را بر تن قهرمانی سامینژاد با خُلق و خُوی اسلامی میکند تا بقای خود را تضمین نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - تحلیل تطبیقی مراحل سفر اسطورهای قهرمان و مقامات سفر عرفانی سالک در ادبیّات انگلیسی (برمبنای الگوی پیرسون ـ مار و الگوی عطار)
محمود افروزسفر (اسطورهای/عرفانی)، از مفاهیمی است که نویسندگان بزرگ ادبیات داستانی به آن پرداختهاند. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی دو الگوی سفر در ادبیات ایران و جهان از منظر اسطوره و عرفان میپردازد. در الگوی پیرسون ـ مار، به دوازده مرحله از منازل سفر اسطورهای قهرمان اشاره شده است أکثرسفر (اسطورهای/عرفانی)، از مفاهیمی است که نویسندگان بزرگ ادبیات داستانی به آن پرداختهاند. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی دو الگوی سفر در ادبیات ایران و جهان از منظر اسطوره و عرفان میپردازد. در الگوی پیرسون ـ مار، به دوازده مرحله از منازل سفر اسطورهای قهرمان اشاره شده است: معصوم، یتیم، جنگجو، حامی، جستجوگر، عاشق، نابودگر، آفرینشگر، حاکم، جادوگر، فرزانه و دلقک. در منطقالطّیر، اثر برجستة عطّار نیشابوری، به هفت وادی یا همان مراحل سفر عرفانی یا سلوک اشاره شده است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا. هدف اصلی مقاله حاضر تطبیق مراحل دو الگوی مذکور از رهگذر بررسی یک رمان سفرمحور، به قلم جانبانیان (1678) و در زمره آثار کلاسیک مسیحی است. قهرمان داستان سالکی به نام ترسا است که از ویرانشهر راهی شهر آسمانی میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که، دلیل اصلی همانندی میان مقامات سلوک در منطقالطیر و سیر و سلوک زائر، پیشزمینۀ مذهبی این دو اثر است. همچنین مشخص شد هر چند، میان مراحل سفر در دو الگوی عطار و پیرسون ـ مار به دلیل اختلاف در تعداد منازل، تناظر یکبهیک وجود ندارد، اما از آنجا که اثر مذکور سفری اسطورهای ـ عرفانی است، مقامات ترسا در قالب تحلیلِ تطبیقی هر دو چارچوب قرار میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - مطالعه مقایسهای ساختارهای ماهوی اسطوره، در جهان سنت و پس از ظهور مدرنیته (بر اساس آرای اسطورهشناسان سده بیستم)
مهسا مختاری نیما ولی بیگ مرجان خانمحمدیمدرنیته با تفکر علمی، خردگرایی و خاطرهزدایی بر نگرش اساطیری تاثیر ویژهای گذاشت. در این پژوهش به تحلیل اثر ورود مدرنیته بر مفاهیم ساختاری ـ شناختی اسطوره بر اساس آرای اسطورهشناسان مطرح قرن بیستم و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و اسنادی و به روش مقایسهای پرداخته م أکثرمدرنیته با تفکر علمی، خردگرایی و خاطرهزدایی بر نگرش اساطیری تاثیر ویژهای گذاشت. در این پژوهش به تحلیل اثر ورود مدرنیته بر مفاهیم ساختاری ـ شناختی اسطوره بر اساس آرای اسطورهشناسان مطرح قرن بیستم و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و اسنادی و به روش مقایسهای پرداخته میشود. در متن پیش رو جنبه دینی، تاریخی، هنری و ادبی، زمانی و مکانی، فلسفی، علمی و ... اسطورهها قبل از ظهور مدرنیته و پس از آن، با هدف ایجاد شناخت از اثرات ورود مدرنیته، مقایسه شده است و چگونگی و چرایی تفاوتها و همانندیها در مفاهیم ساختاری ـ شناختی اسطوره در قبل و بعد از ظهور مدرنیته مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد تغییر در نگرش در مفاهیم ساختاری اسطوره مانند مفاهیم زمانی، مکانی، علمی و فلسفی و ... در آغاز مدرنیته، باعث کمرنگشدن نقش اسطورهها در شروع مدرنیته شده است. با این حال پس از افول مدرنیته نگاه علمی با گسترش خود توانست نگرش اساطیری را نیز در خود بگنجاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - تطبیق داستان نوجوان درخت و بچه مردم با اسطوره مدوسا بر اساس نظریه اضطراب اختگی
امیرحسین زنجانبرفروید اسطوره ها را نیز همچون رؤیاها وجه نمادین شدۀ آرزوهای جنسیِ سرکوب شده و نتیجۀ اضطراب اختگی می داند و در همین راستا، خوانشی روان اسطوره شناختی از کهن الگوی سر مدوسا ارائه می دهد. او آثار هنری مختلف را بر اساس نظریۀ اضطراب اختگی واکاوی می کند و معتقد است: داستانِ روا أکثرفروید اسطوره ها را نیز همچون رؤیاها وجه نمادین شدۀ آرزوهای جنسیِ سرکوب شده و نتیجۀ اضطراب اختگی می داند و در همین راستا، خوانشی روان اسطوره شناختی از کهن الگوی سر مدوسا ارائه می دهد. او آثار هنری مختلف را بر اساس نظریۀ اضطراب اختگی واکاوی می کند و معتقد است: داستانِ روان شناختی، همچون سایکوبیوگرافی (شرح حال بیمار روان رنجور)، قابل خوانش روانکاوانه است. از آنجا که داستان کوتاه بچّۀ مردم و درخت، در تعریف داستان روان شناختی صدق می کند؛ لذا خوانش روانکاوانۀ درون مایۀ این داستان با خوانش روانکاوانۀ اسطورۀ مدوسا، مقایسه شده است. هدف از مقایسۀ مذکور نشان دادن آن است که هم اسطوره ها و هم داستان های کودک و نوجوان معاصر، چیزی جز فرافکنی روان اسطوره های درونی انسان نیستند. مقالۀ حاضر در پی پاسخ گویی به چگونگی بازنمایی اضطراب اختگی در داستان مذکور و اسطورۀ مدوسا است. در همین راستا، پژوهش پیش رو با روش تحلیلی ـ توصیفی نخست داستان مذکور را رمزگشایی، سپس با بازتفسیری فرویدی، درون مایۀ آن داستان را با ویژگی های روان اسطوره ای مدوسا مقایسه می کند. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد که تصویرِ دورۀ روانی ـ جنسیِ فالیک (به عنوان یکی از چهار پندار خیالیِ نخستین) در طول تاریخ، از اسطوره های برساختۀ انسان های بدوی تا داستان های معاصر کودک و نوجوان، همواره بازنمودی مستمر داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
45 - مفهوم نمادین «مرکز» با مطالعۀ تطبیقی نظریات الیاده و یونگ
مرضیه ثابت اقلیدی محمدتقی پیرباباییمرکز از جمله موضوعات بنیادین در توضیح و فهم جهان هستی و پدیدهها است. بسیاری از هستیشناسان مبانی خود را با اتکاء به تلقی خود از این مفهوم تبیین میکنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی درصدد بررسی مفهوم نمادینِ مرکز با تکیه بر نظریات دو اسطورهشناس برجسته، میرچا الیا أکثرمرکز از جمله موضوعات بنیادین در توضیح و فهم جهان هستی و پدیدهها است. بسیاری از هستیشناسان مبانی خود را با اتکاء به تلقی خود از این مفهوم تبیین میکنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی درصدد بررسی مفهوم نمادینِ مرکز با تکیه بر نظریات دو اسطورهشناس برجسته، میرچا الیاده و گوستاو یونگ است. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که مفهوم نمادین مرکز در نگاه میرچا الیاده و گوستاو یونگ چه بوده و نمود آن در جهان خارج کدام است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا تلقی این دو اندیشمند از جهان، انسان و رابطۀ جهان و انسان بررسی و سپس مفهوم مرکز در نظام معرفتیشان تبیین شده و در نهایت با توجه به نگاه نمادگرایانۀ آنها، نمادهای این مفهوم در جهان خارج نیز معرفی شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، الیاده مرکز را نقطۀ شروع آفرینش میداند که در آن نقطه مراتب مختلف هستی به یکدیگر مرتبط و متصل میشوند. وی ستون کیهانی را به عنوان نماد این مفهوم معرفی میکند. یونگ حقیقت را در روان انسان جستوجو و کهنالگوی خویشتن را به عنوان مرکز روان و ماندالا را به عنوان نماد این کهنالگو در جهان خارج معرفی میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
46 - تحلیل بنمایههای اسطورهای داستان «بانوی باغ» شهریار مندنیپور
رقیه محمودی وند بختیاری پروانه عادل زاده کامران پاشایی فخریداستان کوتاه بانوی باغ از هفت ناخدای مندنیپور، شرح دیدگاهی پدرسالارانه دربارة زن و جامعهای است که در آن زندگی میکند. وی برای بیان دیدگاههای خود از جامعه و سرزمینش از زبان نماد و بنمایههای اساطیری ـ در فضای بوفکوری و وهمناک ـ استمداد میجوید. این مقاله میکوشد با أکثرداستان کوتاه بانوی باغ از هفت ناخدای مندنیپور، شرح دیدگاهی پدرسالارانه دربارة زن و جامعهای است که در آن زندگی میکند. وی برای بیان دیدگاههای خود از جامعه و سرزمینش از زبان نماد و بنمایههای اساطیری ـ در فضای بوفکوری و وهمناک ـ استمداد میجوید. این مقاله میکوشد با دیدگاه اسطورهای و روش توصیفی ـ تحلیلی پاسخ دهد که نویسنده از کدام بنمایهها و روایات اسطورهای برای تفهیم بهتر داستان بهره جسته است؟ وآیا این بنمایهها در تار و پود داستان فرو رفتهاند یا صرفاً به صورتی نمادین حضور دارند؟ مندنیپور برای توضیح مرگِ زیبایی و پیشرفت، عدم تغییر و نرسیدن به آمال در سرزمینش، از اسطورۀ سفر به جهان زیرین، مرگِ ایزد گیاهی سخن میگوید و از نمادهای مربوط به دوران برزیگری ـ چاه، گُل و... ـ نام میبرد؛ عامل نابودی را دیو مینامد و تقابلی بین ایزدبانوی برزیگری و خدای آریاییان ایجاد میکند. نویسنده با آگاهی از تکرار اساطیر در زمان مقدّس تبیین میکند که در هر زمان قهرمانی سعی در تغییری شگرف دارد و در نهایت به آن ایدهآل نمیرسد، چراکه افراد، حقیقت، زیبایی و تغییر را در پدیدۀ خاصی میجویند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
47 - تحلیل تطبیقی کنشهای سهگانة شخصیتهای اساطیری در ساختار روایی «اودیسة هومر» و «دارابنامة طرسوسی» بر مبنای نظریة اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل
الناز محمدزاده محمدمهدی اسماعیلی شروین خمسهپژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی تلاش میکند با تکیه بر نظریة اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنشهای شخصیتهای اساطیری اودیسة هومر و دارابنامة طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنشهای شخصیتهای اساطیری در دارابنامه و اودیسه تا چه میزان با نظر أکثرپژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی تلاش میکند با تکیه بر نظریة اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنشهای شخصیتهای اساطیری اودیسة هومر و دارابنامة طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنشهای شخصیتهای اساطیری در دارابنامه و اودیسه تا چه میزان با نظریة کنشهای سهگانة دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آنها کدام است؟ یافتهها حاکی از آن است که شخصیتهای اصلی این دو اثر؛ یعنی داراب و اسکندر را میتوان با اولیس در یک طبقهبندی قرار داد. بررسی کنشهای داراب و اولیس نشان میدهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، مؤید ویژگیهای هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زادة خدایان (زئوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فّرهایزدی است. هوشمندی و حیلهگری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته میشود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیتها از جمله طمروسیه و بوراندخت با پنلوپ نیز با تفاوتهای جزیی مظهر پاکدامنی هستند. تأکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در دارابنامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
48 - ارزشهای نسبشناسی خِرد نباتی و رُستن «گیاه کین» در شاهنامه بر مبنای نقد کهنالگویی (مورد کاوی: اسطورۀ سیاوش و کیخسرو)
پگاه محمودی ندا منزویرویکرد نقد اسطورهای، اسطورهشناختی یا کهنالگویی، رویکردی میان رشتهای است که بستری انسانشناختی دارد. کاربرد روش نقد کهنالگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به دلیل وجود ژرفساخت کهنالگویی و شالودههای عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسط أکثررویکرد نقد اسطورهای، اسطورهشناختی یا کهنالگویی، رویکردی میان رشتهای است که بستری انسانشناختی دارد. کاربرد روش نقد کهنالگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به دلیل وجود ژرفساخت کهنالگویی و شالودههای عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسطورهها در شاهنامۀ فردوسی و برخی آثار حماسی دیگر بسیار پررنگ است. غلبۀ نقش ناخودآگاه جمعی در این خزائن سترگ اسطورهای و عرفانی، بنمایههایی چون تکرار رفتارهای کیهانی، آیینها، خدایان و عناصر فرا طبیعی، همهوهمه بهویژه شاهنامۀ را متنی مستعد برای واکاوی عناصر کهنالگویی ساخته است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل ارتباط کهن الگویی گیاه و انسان در اساطیر با تکیه به داستان سیاوش و کیخسرو میباشد. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهره گیری از نقد کهنالگویی از منظر یونگ به واکاوی رموز کهنالگویی و نقد اسطوره ای ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی با محوریت داستان سیاوش میپردازد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که گیاه کین که از خون سیاوش میروید نمادی از کهن الگوی خرد و تبار گیاهی بشر است که در وجود کیخسرو تجلّی مییابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
49 - رواناسطوره شناسی در ادبیات نمایشی (مطالعۀ موردی؛ اسطورهسنجی بهرام بیضایی با روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران)
بهروز عوض پور الهام ابراهیمی ناغانیپژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطورهسنجی نویسنده یا الگوی اسطورهایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سهگانۀ اسطورهشن أکثرپژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطورهسنجی نویسنده یا الگوی اسطورهایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سهگانۀ اسطورهشناسی، با تکیه بر متن و تدقیق در مهمترین اثر هنرمند و تشخیص خردهاسطورۀ کانونی آثار وی به انجام رسید. روانسنجی با تکیه توأمان بر متن و فرامتن (ردیابی خردهاسطورۀ یافتشده در دیگر آثار نویسنده، زندگی شخصی ـ حرفهای هنرمند و تشخیص عقدۀ شخصی نویسنده) و کنار همگذاری مجموعۀ یافتهها، به کشف اسطورۀ شخصی و فراشخصی هنرمند نائل میشود. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که خردهاسطورۀ کانونی آثار بیضایی عبارت است از: برخوانی گذشته برای ساخت آینده، ستیز با ستم و جهل و هر آنچه مانع باروری مام میهن باشد، و در صورت لزوم قربان شدن برای نیل به این باروری و بر همین سیاق، زندگی در برابر مرگ، و زنانگی در حکم منشأ زندگی. عقدۀ شخصی وی نیز تثبیتشدگی و توقف در گذار از ساحت خیالی به ساحت نمادین ژاک لکان و اسطورۀ شخصی او ایزدبانو آناهیتا است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
50 - واکاوی و تحلیل باورهای اساطیری موجود در داستان ها و افسانه های سیستانی
محمد فاطمی منشباورهای اساطیری، مجموعه دیدگاه هایی هستند که عمری به درازای تاریخ بشر دارند و سرچشمۀ بسیاری از آداب و سنّت هایی می باشند که انسان امروزی، تعاملات و روابط خود را با سایرین، براساس آن تنظیم نموده است. این باورهای اساطیری که از لحاظ مردم شناختی، بسیار اهمیّت دارند، در بسیا أکثرباورهای اساطیری، مجموعه دیدگاه هایی هستند که عمری به درازای تاریخ بشر دارند و سرچشمۀ بسیاری از آداب و سنّت هایی می باشند که انسان امروزی، تعاملات و روابط خود را با سایرین، براساس آن تنظیم نموده است. این باورهای اساطیری که از لحاظ مردم شناختی، بسیار اهمیّت دارند، در بسیاری از عرصه های جامعه شناختی، هنری و ادبی متجلّی شده اند و می توان به راحتی، نشانه های آنها را در میان پدیده های مختلف انسانی یافت. از جمله عرصه هایی که یکی از اصلی ترین تجلّی گاه های باورهای اساطیری می باشد، افسانه ها و داستان های بومی و محلی است؛ عناصری که با توجه به ارتباط تنگاتنگی که با اسطوره ها دارند، نیازمند توجهی جدّی می باشند؛ مسئله ای که در این پژوهش نیز مورد توجه قرار گرفته و براساس آن نگارنده کوشیده است تا به روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی و تحلیل باورهای اساطیری در داستان ها و افسانه های سیستانی بپردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که باورهایی همچون اعتقاد به ثنویّت و ستیز ناسازها، تقدّس و قداست خواب و رؤیا، فرّه ایزدی، باور به آرمانشهر و تقدّس استخوان مردگان، از جمله مهم ترین معتقدات اساطیری موجود در داستان ها و افسانه های سیستانی به شمار می آیند که خود حاصل پیوند ناگسستنی مردمان سیستان با فرهنگ کهن ایران باستان و همچنین فرهنگ سکایی می باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
51 - تأثیر روابط بینامتنی رمان سووشون در جلب مشارکت مخاطب در جریان خوانش متن
اسماعیل بنی اردلان شاهرخ امیریان دوستبینامتنیت ژنی نوع شناخته شدهای از انواع بینامتنیت محسوب میشود. از منظر ژنی، روابط بینامتنی در دو نوع حقیقی (قوی) و تکلایه (ضعیف)، در متنها قابل تمییز است و زمانی از بینامتنیت حقیقی سخن به میان میآید که ارتباط دو متن فراتر از ارتباط واژگانی و مناسبات صوری باشد، در أکثربینامتنیت ژنی نوع شناخته شدهای از انواع بینامتنیت محسوب میشود. از منظر ژنی، روابط بینامتنی در دو نوع حقیقی (قوی) و تکلایه (ضعیف)، در متنها قابل تمییز است و زمانی از بینامتنیت حقیقی سخن به میان میآید که ارتباط دو متن فراتر از ارتباط واژگانی و مناسبات صوری باشد، در غیر این صورت بینامتنیت قوی حاصل نمیشود. بینامتنیت ژنی مطالعه عمیق روابط متنها در سطوح مختلف اعم از صوری و مضمونی را مؤثر در واکاوی نوع، گونه و میزان سطح بینامتنیت میداند. از سوی دیگر بارت، تفسیری از بینامتنیت ژنی را در جریان خوانش و جلب مشارکت مخاطب بهکار بسته و بر این اساس متنها را خواندنی و نوشتاری تعبیر میکند، چنانکه متن، نخست مخاطب منفعل و در نوع دوم مخاطب فعال را پرورانده و جلب میکند. از دیدگاه بارت کاربرد این دو نوع بینامتنیت، تعیینکننده در خوانش متن است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و تحلیل دادهها به روش تحلیلی ـ تطبیقی است. جستار از نظریة بینامتنیت ضعیف ژنی و تفسیر نظری متن خواندنی در چالش بینامتنیت قوی بارت بهره خواهد برد. نتیجه مطالعه نشان میدهد رویکرد بینامتنی قوی، نقش مؤثر و کارایی در تبدیل متن رمان سووشون به یک متن خواندنیِ طالب خوانندة منفعل ایفا کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
52 - نقد اسطورهشناختی ژرفا، بر بنیاد کهننمونة مادینه روان
بهروز اتونیکهننمونهها، با تصویرهای کهننمونهای مانند کوه و اعداد و درونمایههای کهننمونهای چونان آفرینش و مرگ همسان نیست و به گمان نهانپژوه سوئیسی، کارل گوستاو یونگ، کهننمونهها، سازندة نمایهها و درونمایههای کهننمونهای است. پنج کهننمونة خود، سایه، نرینه روان (= آنیمو أکثرکهننمونهها، با تصویرهای کهننمونهای مانند کوه و اعداد و درونمایههای کهننمونهای چونان آفرینش و مرگ همسان نیست و به گمان نهانپژوه سوئیسی، کارل گوستاو یونگ، کهننمونهها، سازندة نمایهها و درونمایههای کهننمونهای است. پنج کهننمونة خود، سایه، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهننمونههای برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسههای اسطورهای، بُنیادین و بیبَدیل مینماید. در کتابهای نقد ادبی، این کهننمونهها در زیر دبستانهای نقد اسطورهشناختی و روانشناختی میآید و در اندازة تعریف، پایان مییابد و هیچگونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطورهشناختی بهدست داده نمیشود. ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهننمونهها، نامزد به مادینهروان را میگزاریم و کارکرد آن را در حماسههای اسطورهای، فرارویِ منتقدان ادبی مینهیم و به رمزگشاییهای نوی در حماسههای اسطورهای، چونان شاهنامه دست مییابیم.در پایان، آنچه بایستة گفت مینماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهننمونة مادینهروان، بیپیشینه و نوآیین است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
53 - نگارة ماندالا، ریختار ساخت اسطوره، حماسة اسطورهای و عرفان
بهروز اَتونیماندالا، دایرههای تو در تو و درهم تنیدهای است که از دایرهای مهین آغاز، و به دایرهای کهین به فرجام میآید و این دایرههای تو در تو دست کم برای فراهم آمدن حواس (تمرکز حواس) و دست بالا برای نشان دادن مرکز روان، یعنی خود بهکار برده میشود. این نگارة آن سری و جادویی، در أکثرماندالا، دایرههای تو در تو و درهم تنیدهای است که از دایرهای مهین آغاز، و به دایرهای کهین به فرجام میآید و این دایرههای تو در تو دست کم برای فراهم آمدن حواس (تمرکز حواس) و دست بالا برای نشان دادن مرکز روان، یعنی خود بهکار برده میشود. این نگارة آن سری و جادویی، در باور ما، ریختار (= فرمول) ساخت اسطوره، حماسة اسطورهای و عرفان است، و حتی با نگاهی فراگیر، ریختارِ ساخت همه هستی است که ما در این جُستار با پیش کشیدن کهننمونهای نامزد به خود و پیوند دادن آن با نگارة ماندالا، بحثهایی دربارة رویا، مرکز در اسطوره، کارکرد آیینها، سفر هفتخوانی قهرمان و زینههای (=مراحل) هفتگانة رازوری را با نگاهی نو فراروی میگسترانیم تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
54 - دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا بر بنیاد کهننمونة نرینه روان (= آنیموس)
بهروز اتونیپنج کهننمونة "خود"، "سایه"، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهننمونههای برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسههای اسطورهای بُنیادین و بیبَدیل مینماید.در کتابهای نقد ا أکثرپنج کهننمونة "خود"، "سایه"، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهننمونههای برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسههای اسطورهای بُنیادین و بیبَدیل مینماید.در کتابهای نقد ادبی این کهننمونهها در زیر دبستانهای نقد اسطورهشناختی و روانشناختی میآید و در اندازة شناختگی (= تعریف) پایان میآید و هیچگونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطورهشناختی بهدست داده نمیشود.ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهننمونهها نامزد به نرینهروان (= آنیموس) را میگزاریم و کارکرد آن را در حماسههای اسطورهای فراروی منتقدان ادبی مینهیم.در پایان، آنچه بایستة گفت مینماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهننمونة نرینهروان (= آنیموس) بیپیشینه و نوآیین است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
55 - بیدل دهلوی و اسطورههای ایرانی
محمد حکیم آذرقرن یازدهم هجری دوران افول اسطورههای ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرنها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته میشود، ولی از اسطورههای ملی به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دار أکثرقرن یازدهم هجری دوران افول اسطورههای ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرنها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته میشود، ولی از اسطورههای ملی به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخة ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخة هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخة هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطورههای ایرانی، در سایة یک جبر فلسفی ـ تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسیزبان بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
56 - شناسایی و تحلیل فصول چهارگانه در شاهنامهنگاری بر اساس نظریۀ میتوس نورتروپ فرای
ساناز اسدی نادیا معقولینقد اسطورهای رویکردی، میان رشتهای بر پایة انسانشناختی، روانشناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن است که به تأویل اثر و بنمایههای موجود در آن میپردازد. این مقاله با روش تحلیلی ـ تطبیقی و رویکرد نقد اسطورهای، به تفسیر و تحلیل نگارههای شاهنامة شاملو بر اساس الگوهای ساخت أکثرنقد اسطورهای رویکردی، میان رشتهای بر پایة انسانشناختی، روانشناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن است که به تأویل اثر و بنمایههای موجود در آن میپردازد. این مقاله با روش تحلیلی ـ تطبیقی و رویکرد نقد اسطورهای، به تفسیر و تحلیل نگارههای شاهنامة شاملو بر اساس الگوهای ساختارگرایانه نورتروپ فرای، پرداخته است. کمبود پژوهشهای اسطورهای در آثار هنری، ضرورت این تحقیق را نمایان میکند. بیشتر این تحقیقات در زمینة ادبیات و متون ادبی شاهنامه بوده و تا کنون پژوهشی با استفاده از نظریات فرای بر روی آثار هنری صورت نگرفته است. هدف این پژوهش، شناسایی نمادها و کهنالگوهای موجود در نگارههای شاهنامة شاملو و قرار دادن آن در نظریۀ میتوس فرای، بر اساس روش نقد اسطورهای است و از این میان، هشت نگارة مرتبط با جنگ بزرگ کیخسرو تحلیل شده است. نتایج بدست آمده نشان از آن دارد که در روایت جنگ بزرگ کیخسرو، بیشترین نزدیکی را در چرخة فصول با میتوس رمانس و کمدی و کمترین ارتباط را با گونة تراژدی و هزل دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
57 - مضامین اساطیری در کردة یکم رامیشت
رحمان بختیارییشتها بخشی از ادبیات اوستایی را تشکیل میدهد. پانزدهمین یشت اوستا، رام یشت نام دارد که یشتی است در ستایش ایزد ویو که یکی از ایزدان کهن قوم هند و ایرانی است و آن را همان ایزد باد میشمارند. بخشی از این یشت از یشتهای کهن است. مضمون این یشت مطالب بسیار کهن اساطیری است از أکثریشتها بخشی از ادبیات اوستایی را تشکیل میدهد. پانزدهمین یشت اوستا، رام یشت نام دارد که یشتی است در ستایش ایزد ویو که یکی از ایزدان کهن قوم هند و ایرانی است و آن را همان ایزد باد میشمارند. بخشی از این یشت از یشتهای کهن است. مضمون این یشت مطالب بسیار کهن اساطیری است از جمله اسطوره گرشاسب و پهلوانی او.کرده (بخش) نخست این یشت از پیچیدگیهای واژگانی و نحوی خاصی برخوردار است و مطالبی اساطیری مربوط به دوران پیشدادی در این یشت آمده که همه در پیوند با اسطوره ویو و گرشاسب است. در این مقاله به بررسی و توصیف این بخش از این یشت پرداخته شده است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
58 - اسطورههای ایرانی؛ برآیند دگرگونیهای اجتماعی و جغرافیایی
حمیدرضا اردستانی رستمیاز جمله دیدگاههای مهم درباره اسطوره دیـدگاهِ امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، است. دورکیم معتقد است که اسطورهها ازلی نیستند، بلکه تابع عوامل تاریخی و به تبعِ آن، عوامل اجتماعی و جغرافیایی هستند. این دیدگاه درباره اسطورههای ایرانی نیز درست به نظر میرسد؛ از این رو، أکثراز جمله دیدگاههای مهم درباره اسطوره دیـدگاهِ امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، است. دورکیم معتقد است که اسطورهها ازلی نیستند، بلکه تابع عوامل تاریخی و به تبعِ آن، عوامل اجتماعی و جغرافیایی هستند. این دیدگاه درباره اسطورههای ایرانی نیز درست به نظر میرسد؛ از این رو، در این جستار اسطورههای ایرانی از این منظر بررسی شدهاند. بر این اساس، باور به نخست از خاک بودن وجود انسان و آسمان در اسطورههای ایرانی ممکن است روایتی بازمانده از عصر حجر، از فلز بودن آن دو، اسطورهای بهجامانده از دوره آهن، و باور به روییدن دو شاخه ریواس از نطفه گیومرت، اسطورهای باقیمانده از زندگی کشاورزی اقوام هندواروپایی باشد. نظام مردسالارانه نیز اسطورههای خود را ساخته است؛ به این معنی که ایزد نرینهای چون زروان، زاینده اورمزد و اهریمن است و این خویشکاری زنان را از آنان گرفته است؛ همچنین از آنجا که سرمای شدیدی بر سرزمین نخست آریاییان حاکم بوده است، به باور ایرانیان، برخلاف اورمزد که آتشینمزاج و مقدّس است، اهریمن برخاسته از آنجا و خود از جنس سرما است. کوچ آریاییها و گریز آنان از سرما در وندیداد در داستان جمشید تجلّی یافته است. اسطوره تیشتر و ستیز او با دیو اپوش، دیو زندانیکننده آبها، برآیندِ خشکسالی در ایران است. وضعیت ایزدان نیز ناشی از اوضاع سیاسی بوده است؛ چنانکه اورمزد در هنگام تمرکز قدرت سیاسی در دوره ساسانی، تبدیل به خدای برتر مطلق میشود، درحالیکه در حکومت ملوکالطّوایفی پارتی که پادشاه قدرت مطلق نیست، اورمزد چنین جایگاهی ندارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
59 - بنمایههای اسطورهای حکایت خیر و شرّ در هفتپیکرنظامی
سید احمد پارسابسیاری از باورها و آیینهای باستانی ملل مختلف در حکایتها و افسانههای کهن آنان تجلّییافتهاند. هدف پژوهش حاضر بررسی بنمایههای اسطورهای حکایت خیر و شرّ در هفتپیکر نظامی گنجهای و پیوند آن با شاهنامه فردوسی است. در این راستا، با روش توصیفی و کتابخانهای و تحلیل محتوا أکثربسیاری از باورها و آیینهای باستانی ملل مختلف در حکایتها و افسانههای کهن آنان تجلّییافتهاند. هدف پژوهش حاضر بررسی بنمایههای اسطورهای حکایت خیر و شرّ در هفتپیکر نظامی گنجهای و پیوند آن با شاهنامه فردوسی است. در این راستا، با روش توصیفی و کتابخانهای و تحلیل محتوا، ارتباط حکایت خیر و شرّ در هفتپیکر با داستان کاوه و ضحاک در شاهنامه و پیوند این دو با یکی از باورهای بنیادین آریاییان، یعنی باور به اصل خوبی و بدی –کهبرخاستهازنبرداهریمنوهرمزددراسطورهآفرینشاست–بررسیشدهاست. این پژوهش نشان میدهد که حکایت خیر و شرّ از داستان کاوه و ضحاک تأثیر پذیرفته است؛ به گونهای که حتّی در برخی از موارد میتوان این حکایت را مکمّل داستان شاهنامه به شمار آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
60 - بررسی تحلیلی و تطبیقی نخستین زیستگاه و هبوط انسان در کتاب مقدس با دیگراسطورههای خاورمیانه
حسن حیدری علی بهاریآدمیان از دیرباز، خاستگاه و گوهر خود را برتر از عالم مادی موجود میدانستهاند. اعتقاد به این باور که نیاکان بشر جایگاهی بهشتی داشته و در نتیجه گناه، به این خاکدان درافتادهاند، در غالب اسطورهها و ادیان کهن بازتاب دارد و یکی از عناصر اصلی انسانشناسی ادیان قدیم و زنده أکثرآدمیان از دیرباز، خاستگاه و گوهر خود را برتر از عالم مادی موجود میدانستهاند. اعتقاد به این باور که نیاکان بشر جایگاهی بهشتی داشته و در نتیجه گناه، به این خاکدان درافتادهاند، در غالب اسطورهها و ادیان کهن بازتاب دارد و یکی از عناصر اصلی انسانشناسی ادیان قدیم و زنده را تشکیل میدهد. این مقاله به مرور و تحلیل داستان آفرینش، ویژگیهای نخستین زیستگاه آدم و حوا (عدن) و علت هبوط آنان در کتاب مقدس میپردازد و آنها را با باورهای اسطورههای کهنتر خاورمیانه، از جمله اسطورههای بینالنهرین، ایران و مصر مقایسه میکند؛ همچنین رهیافتهای روانشناسانه و اسطورهای اندیشمندانی چون کمبل، فروید،یونگ،تیلیش و جانگری در تفسیر اسطورههای هبوط بیان میشوند. این بررسی تطبیقی نشان میدهد که در کتاب مقدس و اسطورههای بینالنهرین عناصر و نمادهای مار، درخت، زن، گناه، هبوط (اخراج) از پردیس و اجتناب خدا/خدایان از شراکت انسان در اوصاف الوهیت، بهویژه دارا بودن علم، قدرت و حیات جاودان نقش مهم و مشابهی داشتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
61 - رویکردی انتقادی به انگارههای کهنالگویی زنان در آثار غزاله علیزاده
نرگس باقری مصطفی موسوی رادویژگیهای مشترک زیادی تعدادی از شخصیتهای زن در داستانهای غزاله علیزاده را شاخص و قابل توجه کرده و از آنها انگارههایی اسطورهاییا شبهاسطورهای ساخته است؛ ویژگیهای مثبت و منفی شیطانیا فرشته بودن، کودک یا پیر بودن همزمان، برخورداری از قدرت جادوی زنانه، فرزانگی روحانی، أکثرویژگیهای مشترک زیادی تعدادی از شخصیتهای زن در داستانهای غزاله علیزاده را شاخص و قابل توجه کرده و از آنها انگارههایی اسطورهاییا شبهاسطورهای ساخته است؛ ویژگیهای مثبت و منفی شیطانیا فرشته بودن، کودک یا پیر بودن همزمان، برخورداری از قدرت جادوی زنانه، فرزانگی روحانی، مظهر الهام و ارضای معنوی بودن و دیگر ویژگیهایی که برای انگارههای کهنالگویی ذکر شده است. از آنجا که بین نقد اسطورهای و شیوۀ روانشناختی ارتباط کاملاً نزدیکی وجود داردو کهنالگوها همچون غرایز، بر رفتار انسان تأثیرمیگذارند و به شکلگیری شخصیت کمک میکنند و هر دوی اینها با انگیزههای زیربنایی رفتار انسان سر و کار دارند، در این مقاله با رویکردی انتقادی به تحلیل ویژگیهای شخصیتهایزن در آثار علیزادهپرداخته شده است.این پژوهش نشان میدهد که خلق تصاویریکسویه، رمزآلودگی و ناشناختگی، و نابهنجاری در پیوند بین واقعیت و رؤیا در خلق چهره زنان از جمله پیامدهای توجه نویسنده به نشانههای اسطورهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
62 - شکلشناسی سه داستان از گرشاسبنامه بر بنیاد نظریه پراپ
فاطمه کوپا نوشین رفیعی سخاییاین نوشتار، تحلیل حکایاتی از گرشاسبنامه با به کارگیری روش ریختشناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریة ریخت شناسی در نوع ادبی اسطوره بهشمار میرود. بسیاری از اجزا و کنشهای بررسی شده در روایات گرشاسبنامه با روایتشناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی أکثراین نوشتار، تحلیل حکایاتی از گرشاسبنامه با به کارگیری روش ریختشناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریة ریخت شناسی در نوع ادبی اسطوره بهشمار میرود. بسیاری از اجزا و کنشهای بررسی شده در روایات گرشاسبنامه با روایتشناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی ساختار حکایات، همگونیهایی در زیر ظاهر آشفته و گوناگون آنها نمایان میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
63 - اسطوره و ادبیات مدرن
محمود طاووسی آمنه درودگربررسی نقش و جایگاه اسطورهها در ادبیات مدرن و رویکرد تأملبرانگیز نویسندگان مدرنیست به بینش اسطورهای، در عصر و زمانهای که بیشک استیلای دانش در تمامی عرصههای تفکر و حیات، بیاعتباری مطلق چنین بینشی را گریزناپذیر مینماید، موضوعی است که محل تأمل مقالة پیشرو بهشمار م أکثربررسی نقش و جایگاه اسطورهها در ادبیات مدرن و رویکرد تأملبرانگیز نویسندگان مدرنیست به بینش اسطورهای، در عصر و زمانهای که بیشک استیلای دانش در تمامی عرصههای تفکر و حیات، بیاعتباری مطلق چنین بینشی را گریزناپذیر مینماید، موضوعی است که محل تأمل مقالة پیشرو بهشمار میرود. بر مبنای رهیافت حاصل از این پژوهش، از جمله مهمترین دلایل حضور اسطورههای کهن در پیکرة آثار ادبی مدرن را میتوان در موارد ذیل تبیین نمود: ماهیت مشترک اسطورهها و تجارب بشری، تسری پیچیدگیهای زندگی مدرن بر پیکرة آثار ادبی به یاری اسطورهها، اعادة نظم در جهان اثر به مدد نظامهای اسطورهای، برساختن قهرمانی مدرن در برابر قهرمان اسطورهای کلاسیک، تغییر نگرش انسان عصر مدرنیسم نسبت به ماهیت اسطورهها و بازنگری و نقد برخی از ابعاد اسطورههای کلاسیک. پژوهشِ پیشِ رو به منظور دستیابی به نتایجِ یادشده، از شیوة توصیفی ـ تحلیلی و اتکا بر مطالعات کتابخانهای بهره برده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
64 - نگرش اسطورهای به «گاو» در ادبیات کهن عربی
باقر قربانی زرینیکی از موضوعات مشترک در میان اساطیر اقوام مختلف، تقدّسبخشی به حیوانات از جمله گاو است. گاو به عنوان نخستین جانور اساطیری از اهمیّت ویژهای در میان ملل گوناگون از جمله اعراب برخوردار بوده و نقش و جایگاه آن در آثار ادبی آنها بازتاب یافته است. در اشعار کهن عربی با اتخاذ ر أکثریکی از موضوعات مشترک در میان اساطیر اقوام مختلف، تقدّسبخشی به حیوانات از جمله گاو است. گاو به عنوان نخستین جانور اساطیری از اهمیّت ویژهای در میان ملل گوناگون از جمله اعراب برخوردار بوده و نقش و جایگاه آن در آثار ادبی آنها بازتاب یافته است. در اشعار کهن عربی با اتخاذ رویکرد اسطورهای، میتوان تفسیری نو از جایگاه این حیوان عرضه کرد. نبرد میان گاو وحشی و سگهای شکاری، گاو و بارانزایی و ارتباط میان گاو و جنّ از موضوعات این پژوهش است که در پرتو این رویکرد تحلیل و تفسیر شدهاند. تطابق ادبیات عربی و ادبیات دیگر ملل در حوزۀ اساطیر نیز از دیگر بخشهای این نوشتار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
65 - بررسی و تحلیل کیفیّت پوشاک در آیینهای اساطیری و عرفانی
سیّد محسن حسینی مؤخر حجّت گودرزی کورش گودرزیاسطوره از جهات گوناگون در زندگی انسان پس از عصر اساطیری، تجلی یافته و در آن اثر نهاده است. در این مقاله تلاش شده است تا علاوه بر شناخت مختصر اسطوره و آیینهای اساطیری و عرفانی، به یافتن تجلّی و تأثیر و ردّپاهای محسوس و نامحسوس یکی از این آیینها یعنی پوشاک، در البسة عرف أکثراسطوره از جهات گوناگون در زندگی انسان پس از عصر اساطیری، تجلی یافته و در آن اثر نهاده است. در این مقاله تلاش شده است تا علاوه بر شناخت مختصر اسطوره و آیینهای اساطیری و عرفانی، به یافتن تجلّی و تأثیر و ردّپاهای محسوس و نامحسوس یکی از این آیینها یعنی پوشاک، در البسة عرفانی مندرج در برگزیدهء نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری پرداخته شود. در این پژوهش، پوشاک به عنوان یکی از تجلّیهای آیینی بررسی شده است که در اسطوره و متون عرفانی، کارکردی تقریباً مشترک یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
66 - تحلیل اسطورهای رمان سووشون با نگاه به تأثیر کودتای 28 مرداد1332 در بازتاب اسطورهها
محمد علیجانی حسینعلی قبادی سعید بزرگ بیگدلیاسطورهها در طول تاریخ همواره از رخدادهای سیاسی - اجتماعی تأثیر میپذیرند و در برابر آنها واکنش نشان میدهند. در حوزه داستاننویسی معاصر یکی از اصلیترین حوادثی که بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و ادبی تأثیر عمیقی گذاشت، واقعه کودتای 28 مرداد است. این حادثه باعث اجت أکثراسطورهها در طول تاریخ همواره از رخدادهای سیاسی - اجتماعی تأثیر میپذیرند و در برابر آنها واکنش نشان میدهند. در حوزه داستاننویسی معاصر یکی از اصلیترین حوادثی که بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و ادبی تأثیر عمیقی گذاشت، واقعه کودتای 28 مرداد است. این حادثه باعث اجتناب نویسندگان از بیان انتقادی صریح و پناه بردن به درون و بهرهگیری از زبان مبهم، نمادین و اسطورهای در انعکاس مسائل جامعه و جهتگیری اذهان تودهی مردم و روشنفکران گردید. داستان سووشون یکی از برجستهترین داستانهایی است که با بهرهگیری از اساطیر ملی و دینی انعکاس دهنده وضعیت اجتماعی و فکری مردم ایران در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد در گفتمان مخالف حکومت و بیگانه بوده است. نویسنده با بازآفرینی شخصیتها، روایات و فضاهای اسطورهای در تناسب با موقعیت خاص زمانی و تلفیق هنرمندانه روایات اسلامی و ایرانی شاهکاری کمنظیر در عرصه داستاننویسی فارسی پدید آورده است. مقاله حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و چارچوب نظری نقد اسطورهای به تحلیل ادبیت اسطورهای و چگونگی بازتاب اسطوره در این اثر ادبی متأثر از حادثه کودتای 28 مرداد میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
67 - ژیلبر دوران و نقد اسطورهای (پیکره مطالعاتی: رمان قلب سگی اثر میخاییل بولگاکف)
بهروز عوض پور بهمن نامور مطلقدر این نوشتار به تبیین و تعریف دو روش اسطورهسنجی و اسطورهکاوی پرداختهایم. تدقیق در این روشها ما را بدان رهنمون شد که روش نقادی اسطورهسنجی به طور کلی روشی است که قصد دارد با شناسایی کوچکترین واحدهای معنادار از گفتمانهای اسطورهای در یک اثر ادبی و هنری، و نیز برر أکثردر این نوشتار به تبیین و تعریف دو روش اسطورهسنجی و اسطورهکاوی پرداختهایم. تدقیق در این روشها ما را بدان رهنمون شد که روش نقادی اسطورهسنجی به طور کلی روشی است که قصد دارد با شناسایی کوچکترین واحدهای معنادار از گفتمانهای اسطورهای در یک اثر ادبی و هنری، و نیز بررسی روابط میان آنها با یکدیگر، به ساختاری طبیعی از اسطورهای کلان ـ یک سر اسطوره ـ در آن اثر دست یابد که با چند و چون زندگی شخصی مؤلف اثر نیز به طور مستقیم در ارتباط است و از این بابت منتقد را در نقد آن اثر یاری میکند. اسطورهکاوی که بیشاز نقد در پی تحلیل آثار ادبی و هنری است، در واقع در طول روش اسطورهسنجی قرار دارد و عبارت است از کاربرد همان روش در میدانی گستردهتر به همراه تمامی متون اجتماعی، فرهنگی، تاریخی موثر در خلق و حتی خوانش آن اثر. همچنین برای آشنایی با چند و چون کاربرد این روشها در ادامه تلاش شد تا رمان قلب سگی میخاییل بولگاکوف به طور همزمان از طریق هر دو روش نقد و تحلیل شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
68 - تحلیل اسطورهای رمان درد سیاوش با نگاه به تأثیر کودتای 28 مرداد1332 در بازتاب اسطورهها
حسینعلی قبادی سعید بزرگ بیگدلی محمد علیجانیاسطورهها در طول تاریخ، هم از حوادث سیاسی - اجتماعی تأثیر میپذیرند و هم بر آنها تأثیر مینهند. در تاریخ معاصر ایران، کودتای 28 مرداد 1332 یکی از اصلیترین حوادث تأثیرگذار بر ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود که موجب شد نویسندگان حوزه ادبیات و داستاننویسی به اسطوره أکثراسطورهها در طول تاریخ، هم از حوادث سیاسی - اجتماعی تأثیر میپذیرند و هم بر آنها تأثیر مینهند. در تاریخ معاصر ایران، کودتای 28 مرداد 1332 یکی از اصلیترین حوادث تأثیرگذار بر ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود که موجب شد نویسندگان حوزه ادبیات و داستاننویسی به اسطوره ها گرایش یابند؛ اسطورههایی که بازتاب دهنده ناخودآگاه جمعی مردم ایران در سال های بعد از کودتاهستند. رمان درد سیاوش اثر اسماعیل فصیح یکی از شاخصترین داستانهایی است که نمایانگر جریان اسطورهگرایی در آن سال ها است. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و چارچوب نظری نقد اسطورهای، به تحلیل ادبیت اسطورهای و چگونگی بازتاب اسطوره در این اثر می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که نویسنده رمان با توجه به نوع شخصیت و تیپ فکریاش و همچنین متناسب با موقعیت خاص زمانی، به بازآفرینی شخصیتها، روایات و فضاهای اسطورهای کهن با تکیه بر روایت اسطورهای داستان سیاوش از شاهنامه دست زده است. هدف وی از انتخاب زمان مرگ سیاوش، قهرمان داستان، در 28 مرداد 1332 این بوده است که هم او را با مصدق همانند کند و هم با ارجاع به اسطوره سیاوش، قهرمانکشی ایرانیها را نشان دهد؛ به عبارتی دیگر، فضای داستان را وسعت بخشد و آن را با کل تاریخ ایران مطابقت دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
69 - بررسی برخی مضامین پدیدآورندۀ میلِ جاودانگی با رویکردی اسطورهشناختی
مجید منصوری حمید غلامینامیرایی و سیالیّت اسطورهها باعث شده است که آنها همواره در ناخودآگاه انسانها در طول اعصار تداوم یابند ویکی از اجزای جداییناپذیر زندگی آدمی محسوب شوند؛ به گونهای که تداوم زندگی بشر از لحاظ معناشناختی بدون حضور اسطورهها غیرممکن به نظر میرسد؛ زیرا اسطورهها همواره پا أکثرنامیرایی و سیالیّت اسطورهها باعث شده است که آنها همواره در ناخودآگاه انسانها در طول اعصار تداوم یابند ویکی از اجزای جداییناپذیر زندگی آدمی محسوب شوند؛ به گونهای که تداوم زندگی بشر از لحاظ معناشناختی بدون حضور اسطورهها غیرممکن به نظر میرسد؛ زیرا اسطورهها همواره پاسخی شگرف، برای یکی از بنیادیترین بحرانهای انسان در تمام ادوار، یعنی میل به جاودانگی بودهاند. این پژوهش مضامین اصلی پدیدآورندة میل به جاودانگی و دلیل تقارن و استفاده از ساختارهای یکسان در آیینها و اقوام مختلف، برای رهایی از زمان و مکان و نیل به جاودانگی را با روشی تحلیلی- استنادی بررسی میکند. اسطورههایی همچون بازگشت ازلی، اسطورۀ باروری، رستاخیز، بازگشت به دوران کودکی، بازگشت به وحدت و اسطورۀ نویسنده شدن، از جمله بنمایههای اسطورهای هستند که گریزگاهی به جاودانگی در بطن آنها وجود دارد و به دلیل کارکرد مشترک ذهن اسطورهای (ناخودآگاه جمعی) ساختار شکلگیری مضامین نامبرده تقریباً یکسان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
70 - اژدها در اسطورهها وفرهنگ ایران و چین
راضیه نایب زاده صمد سامانیاناسطورهها جلوههایی از فرهنگ یک ملت و به تعبیری، خاستگاه هنر و ادبیات هستند. درواقع، فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی ریشه در اسطورههای آن ملت دارد. وقتی سخن از اسطوره به میان میآید، در باور همگان، موجودات عجیب اسطورهای از جمله اژدها نمایان میشوند.اژدها در بسیاری از باور أکثراسطورهها جلوههایی از فرهنگ یک ملت و به تعبیری، خاستگاه هنر و ادبیات هستند. درواقع، فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی ریشه در اسطورههای آن ملت دارد. وقتی سخن از اسطوره به میان میآید، در باور همگان، موجودات عجیب اسطورهای از جمله اژدها نمایان میشوند.اژدها در بسیاری از باورهایاسطورهای و فرهنگی چینیان حضوری جدی دارد. هدف نگارندگان این نوشتار بررسی جایگاه و مفاهیم اژدها در اسطورههای ایران و چین و در داستانهای عامیانه دو ملت است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات تطبیقی است. این پژوهش نشان میدهد که بهجز موارد نادر اشتراک، در اسطورههای ایرانی، اژدها در مقابل پهلوانان اسطورهای قرار میگیرد و پیروزی قهرمان منوط به کشتن اژدها است، اما در اسطورههای چین، در نهایت، اژدها رام میشود و صلحی بین قهرمان و اژدها به وجود میآید. اژدها در فرهنگ و باورهای عامیانه ایران باز همان سیر اهریمنی خود را میپیماید، در مقابل در فرهنگ چین اژدها جایگاه ویژهو مثبتی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
71 - تحلیل روانشناسی اسطوره قهرمان و رویینتنی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریههای آدلر و رادن
یدالله نصراللهی عاطفه جنگلیعلم روانشناسی و شاخههایش ابزاری است که میتوان با کمک آن بسیاری از رفتارهای انسان امروزی یا انسان در بستر تاریخ را بررسی کرد. با استمداد از این علم میتوان به زوایای پیچیدة ذهن شخصیتهای داستانی پی برد و دربارة روانشناسی فردی آنها به طرح نظریه پرداخت. مقالة حاضر سعی أکثرعلم روانشناسی و شاخههایش ابزاری است که میتوان با کمک آن بسیاری از رفتارهای انسان امروزی یا انسان در بستر تاریخ را بررسی کرد. با استمداد از این علم میتوان به زوایای پیچیدة ذهن شخصیتهای داستانی پی برد و دربارة روانشناسی فردی آنها به طرح نظریه پرداخت. مقالة حاضر سعی دارد با کمک تحلیل روانشناسی، ظاهر و ژرفای روان دو پهلوان نامی شاهنامه (رستم و اسفندیار) را به صورت توصیفی و تحلیلی گزارش کند. هر دو پهلوان، اسطوره قهرمانی هستند که برای ستیز با طبیعت و عوامل مختلف آن به کارکردهای خارقالعاده مجهز میشوند. آدلر بر آن است ساخت و پرداخت این اسطوره قهرمانها را میتوان جبران نوعی حقارت بشر در مقابل جبر طبیعت و محیط دانست و عبور هر دو پهلوان از موانع دشوار محیطی و طبیعی را نیز به این مسئله مربوط کرد. رادن در تحول اسطورة قهرمان، 4 دوره را از هم متمایز میکند. طبق تحقیق او اسطورة رستم و اسفندیار را میتوان تحول دورة دوقلوها نامید. بحث دیگر مربوط به اسطوره قهرمان اسفندیار و پایان غمبار اوست که به عقدة کمبود محبت اسفندیار مربوط میشود. با استناد به شاهنامه این مطلب اثبات شده است که بیبهرگی از محبت پدر و خویشاوندان اسفندیار او را به ورطة نیستی میکشاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
72 - ناپدیدشدگان در عرصة ادبیات (رمزگشایی از راز ناپدید شدن برخی قهرمانان در پایان داستانها)
لیلا ولی زاده پاشا مهدی نیکمنشناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّتهای داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونههایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آنها به این نتیجه میرسد که در ادبیات سایر ملّتها نیز نمونههایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یاف أکثرناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّتهای داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونههایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آنها به این نتیجه میرسد که در ادبیات سایر ملّتها نیز نمونههایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یافت میشود و نتیجة دیگر آنکه باورداشت اصل ناپدیدی در همة ادوار بشری، حتّی دورة متاخّر نیز در میان همة اقوام وجود دارد. بنابراین، قدم بعدی یافتن دلیل این همسانی است که، به فرضیة ریشة مشترک در ادبیات جهان قوت میبخشد. نگارنده با بررسی راز ناپدید شدن قهرمانان، در شش محور و با پاسخ به این سؤالات که ناپدیدشدگان آثار ادبی، چه کسانی هستند، چه ویژگیهایی دارند؟ چرا ناپدید شدند؟ و چه ارتباطی میان ناپدیدشدگان با مکانی که ناپدیدی در آن صورت گرفته مثل کوه و غار و ... وجود دارد؟ سعی دارد به گونهای پرده از این راز بردارد. از آنجایی که کهنالگوهای قهرمان، زمان، سفر، جاودانگی، مرگ و تولد دوباره، بازگشت و ... قابلیت انطباق با موضوع این پژوهش را دارد، هدف، بررسی ناپدید شدن قهرمانان بر اساس روش نقد کهنالگویی است که به مناسبت از نظریات یونگ، الیاده و کمبل نیز استفاده شده است . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
73 - بینش اساطیری در آثار منیرو روانیپور
فرزانه مونسان عباس خائفی علی تسلیمی محمد علی خزانه دارلواسطوره یکی از عناصر عمده ساماندهی زبان و معنای داستانهای معاصر استو در دنیای جدید و در عصر خردگرایی نیز مانند زمان گذشته در ذهن و زبان انسان حضوری تأثیرگذار دارد. روانیپور یکی از نویسندگان مطرح اقلیم جنوب کشور است که بنا بر زمینه ذوقی و اندیشگانی خود از اسطورهها است أکثراسطوره یکی از عناصر عمده ساماندهی زبان و معنای داستانهای معاصر استو در دنیای جدید و در عصر خردگرایی نیز مانند زمان گذشته در ذهن و زبان انسان حضوری تأثیرگذار دارد. روانیپور یکی از نویسندگان مطرح اقلیم جنوب کشور است که بنا بر زمینه ذوقی و اندیشگانی خود از اسطورهها استفاده کرده است. در این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسشها بودیم که آیا اسطورهپردازی جزو خصیصههای سبکی روانیپور محسوب میشود؟ و اسطورهها در آثار وی چه کارکردی دارند؟ این نتیجه به دست آمد که آثار منیرو روانیپور از لحاظ محتوایی دو حوزه متفاوت را در برمیگیرد و نوع و شکل اسطورههای به کار گرفته شده در این دو حوزه متفاوت است. در آثار نخستین که عناصر بومی و اعتقادات مردم جنوب کشور به تصویر کشیده شده است، اسطورهسازی از ابزار مهم نویسنده در فضاسازی و شخصیتپردازی است و ویژگی سبکی وی محسوب میشود. در هر دو دسته از آثار، مهمترین کارکرد اسطوره هویتسازی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
74 - اسطورة فریدون، نمادها، بنمایهها و تحولات آن
شهناز ولیپور هفشجانیدر این مقاله اسطورة فریدون و تغییر و تحولات آن در گذر زمان و زمینههای مختلف دینی با توجه به منابع قبل و بعد از اسلام بررسی شده استوضمن مقایسة فریدونو کارهای او با بعضی از شخصیتهای اسطورهای ودایی و آیین میترا و ارتباط آنها با نمادهای باروری، نشان داده میشود کهکارویژ أکثردر این مقاله اسطورة فریدون و تغییر و تحولات آن در گذر زمان و زمینههای مختلف دینی با توجه به منابع قبل و بعد از اسلام بررسی شده استوضمن مقایسة فریدونو کارهای او با بعضی از شخصیتهای اسطورهای ودایی و آیین میترا و ارتباط آنها با نمادهای باروری، نشان داده میشود کهکارویژة اینپهلوان اژدهاکش اوستا، کارویژة خدایان باروری و بارندگی است.در متون بعد ازاسلام گرچه فریدون کارویژه و چهرة خدایی خود را تا حد زیادی از دست داده است و به پادشاهی با قوای فوق طبیعی تنزل یافته است، همچنان بنمایههای اساطیریو قوای فوق طبیعی جایگاه خود را در این اسطورة تحریف شده، حفظ کردهاند و نشاندهندة ارتباط پنهانیآن با جهان پر رمز و راز اساطیریاند که از جملة آنها است: رازآموزی، گذر از آزمونهای دشوار برای اثبات قابلیتها، ارتباط رازآمیز اسم با ذات هر فرد، بهره داشتن از سحر و جادو و وضع جشنها و آیینهایی که غالباً با دربرداشتن عناصر نمادینی چون گاو به زایندگی و حاصلخیزی مربوط میشوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
75 - بررسی نمادها و آیینهای آشناسازی در منظومة بانو گشسبنامه
نسیم پریزاد حمیدرضا فرضی رستم امانی آستمالچکیده آشناسازی (پاگشایی، تشرّف، گذار، نوآموزی و سرسپاری) عبارت از آیینها و مراسم و مناسکی است که در راستای ایجاد تغییر و تحوّل در زندگی فرد انجام میگیرد و از آن به مرگ (از بین بردن جهالت و نادانی و وضع کفرآمیز کودکی) و تولّد دوباره (تعالی روحی و استعلای حیات) تعبیر م أکثرچکیده آشناسازی (پاگشایی، تشرّف، گذار، نوآموزی و سرسپاری) عبارت از آیینها و مراسم و مناسکی است که در راستای ایجاد تغییر و تحوّل در زندگی فرد انجام میگیرد و از آن به مرگ (از بین بردن جهالت و نادانی و وضع کفرآمیز کودکی) و تولّد دوباره (تعالی روحی و استعلای حیات) تعبیر میشود. با توجّه به اعتقاد برخی از محقّقان از جمله میرچاالیاده که اسطورهها و قصّههای پریان را سرچشمه گرفته از آیینهای آشناسازی و دیگر آیینهای گذار یا بیان نمادین آن آیینها میدانند. در این مقاله داستان بانوگشسپ نامه به عنوان یک اثر حماسی و اساطیری از این دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نگارندگان بر این بوده است که این داستان، آیینها و مراسم آشناسازی (پاگشایی) را در خود نمودار میسازد. مبتنی بر ایده مذکور و با تحلیل محتوایی داستان، قابل تطبیق بودن این داستان با مراسم آشناسازی اثبات شده است؛ همة اجزا و مراحل مراسم آشناسازی از قبیل انزوا، جداسازی، بردن نوآموز به بیشه (بیابان)،آزمون سخت و ... را میتوان در داستان مذکور مشاهده کرد. افزون بر این عناصر نمادین و کهن الگوهای دیگری نیز در متن وجود دارد که در ارتباط با مضمون اصلی (آشناسازی) هستند و بر این اساس تحلیل شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
76 - تحلیل داستان بیژن و منیژه بر اساس اسطوره باروری
کبری جلیلی مؤخر حمیدرضا فرضی ابراهیم پوردرگاهیچکیدهیکی از شیوههای ادامه حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، بویژه قصههای عامیانه است. در این میان برخی داستانها بیانگر اسطورههای مربوط به طبیعت (باروری) هستند؛ اهمیت این اسطورهها به حدّی است که جیمز فریزر از آنها به عنوان یکی از پایههای بنیادی أکثرچکیدهیکی از شیوههای ادامه حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، بویژه قصههای عامیانه است. در این میان برخی داستانها بیانگر اسطورههای مربوط به طبیعت (باروری) هستند؛ اهمیت این اسطورهها به حدّی است که جیمز فریزر از آنها به عنوان یکی از پایههای بنیادین همه اساطیر و مهرداد بهار به عنوان یکی از ارکان اصلی اسطورهها یاد میکنند. اسطورههای طبیعت (باروری)، اسطورههایی هستند که به شیوههای گوناگون با مرگ و رستاخیز طبیعت در پیوند هستند. در ادبیات فارسی، در ژرف ساخت برخی داستانها میتوان ردّ پای اساطیر مربوط به طبیعت و آیینهای باروری را مشاهده کرد که در این مقاله، داستان بیژن و منیژه بر این اساس و به روش تحلیل محتوایی بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که در ژرف ساخت این داستان میتوان ردّ پای عناصر اسطورههای طبیعت و آیینهای باروری را مشاهده کرد. براساس این فرضیه و با تحلیل محتوای این داستان، قابل تطبیق بودن آن با اسطورة طبیعت و آیینهای باروری اثبات شده است؛ به گونهای که در این داستان مرگ و رستاخیز طبیعت را که به صورت نمادین در وجود قهرمان نمود یافته است میتوان مشاهده کرد. علاوه بر این، عناصر نمادین و کهن الگویی دیگری در این متن وجود دارد که در ارتباط با مضمون اصلی (اسطورههای طبیعت و باروری) هستند و بر این اساس تحلیل شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
77 - نمودهای فراداستان در مجموعه داستان شرق بنفشه اثر شهریار مندنیپور
فاطمه جباری امیری محسن ایزدیار فاطمه قهرمانیفراداستان از نمودهای پست مدرنیسم است که در رمان نویسی امروز رواج یافته است. این نوع رمان ترکیبی از نوگرایی و اسطورهگرایی و به نوعی بازگشت به پیش از مدرنیسم است که در آن تلفیقی از مدرنیته و سنّت را میبینیم. در این سبک، نویسنده به نوعی داستان‎های پیشین را به شکلی دی أکثرفراداستان از نمودهای پست مدرنیسم است که در رمان نویسی امروز رواج یافته است. این نوع رمان ترکیبی از نوگرایی و اسطورهگرایی و به نوعی بازگشت به پیش از مدرنیسم است که در آن تلفیقی از مدرنیته و سنّت را میبینیم. در این سبک، نویسنده به نوعی داستان‎های پیشین را به شکلی دیگر بازآفرینی می کند. در این پژوهش با هدف به دست دادن نمودهای فراداستانی در داستان کوتاه معاصر، بر مبنای ویژگیهای فراداستان و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مجموعه داستان شرق بنفشه اثر شهریار مندنیپور، پرداخته شد و نگارنده به نتیجه رسید که مندنیپور در داستانهای کوتاه این مجموعه، بیشتر عنصر عدم قطعیّت و گسستگی طرح و بینامتنیّت را دخالت داده است، امّا عناصر دیگری چون: دخالت راوی در داستان، اسطورهگرایی، عدم روال خطّی نیز از ویژگیهای اوست که موجب شده داستانها دارای ابهاماتی باشد که برای فهم آنها نیاز به چینش پازلهای پراکنده داستان است. حضور شخصیّتهای تاریخی در این داستانها که موجب بینامتنیّت شده و زبان داستان را به سبک گذشتگان تغییر داده است. از این رو سنّت و مدرنیسم با هم تلفیق شده و از ورای آنها نگاه نویسنده به دنیا و نظرات وی به شکلی تازه مطرح میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
78 - ساختار حماسه ملی ایران بر مبنای نظریه ژرژ دومزیل
سامان قاسمی فیروزآبادیدر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند أکثردر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند که حماسهی ملی ایران داستانهای پراکنده نیست بلکه از یک ساختار کلی که به دورهی هندواروپایی بازمیگردد، پیروی میکند. بدین منظور پژوهش حاضر بر دو بنیان نظری استوار است: 1- طبق نظریهی ژرژ دومزیل، کیهان هندواروپایی دارای نظم طبقاتی است. 2- به گفته بهمن سرکاراتی حماسه ملی ایران بر اساس طول عمر محدود جهان و رویارویی نیروهای خیر و شر به سه دوره تقسیم میشود. این مطالعه نشان می دهد که در دورهی نخست، نظم اهورایی به شکل نظام طبقاتی نمود مییابد که به موجب آن سه گروه کارکردی مذکور در اندیشهی دومزیل به ترتیب با سلطنت هوشنگ، تهمورث و جمشید شکل میگیرند و در دورهی دوم، کام اهریمن به صورت بر هم خوردن نظام طبقاتی متجلی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
79 - بررسی تأثیر روایتهای اسطورهای بر تابآوریِ شهرها
علی صادقی منشروایتهای اسطورهای برآیند تجارب بشر از رویارویی با چالشها و مسائلی هستند که بر زندگی او تأثیر گذاشته و یکی از این مسائل، تابآوری شهرهاست. شهرهایی که تمدّنهای کهن را در خود جایدادهاند، بیش از آن که برای تابآوری، متّکی بر سازوکارهای اقتصادی، مدیریّتی یا مهندسی باش أکثرروایتهای اسطورهای برآیند تجارب بشر از رویارویی با چالشها و مسائلی هستند که بر زندگی او تأثیر گذاشته و یکی از این مسائل، تابآوری شهرهاست. شهرهایی که تمدّنهای کهن را در خود جایدادهاند، بیش از آن که برای تابآوری، متّکی بر سازوکارهای اقتصادی، مدیریّتی یا مهندسی باشند، متّکی بر بینشی اساطیری بودند. پژوهش پیش رو با روش توصیفیـتحلیلی میکوشد با بهرهگیری از نظریات اسطورهشناختی میرچا الیاده، کارل گوستاو یونگ و ژیلبر دوران، به تبیین پیوند روایتهای اسطورهای با بهسازی و بازسازی شهرها بپردازد. نتیجه و برآیند این پژوهش آن است که روایتهای اساطیری به سبب ریشهدار بودن تصاویر کهنالگوییشان در ضمیر ناخودآگاه جمعی، همدلی و همراهی افزونتری میان بیشینۀ مردم ایجاد میکنند؛ از سویی همسانی و همسوییهایی میان شهرسازی و روایتگری اسطورهها وجود دارد که توجّه به آن میتواند موجب تقویّت هویّت یک شهر و درونیسازی تمایل به بهسازی و بازسازی آن گردد. سه روشِ ممتاز کردن فضای قدسی شهر از فضای بیرونی که تمدّنهای کهن به یاری آن تابآوری شهرهای خود را افزایش میدادند، عبارت بود از: الف) ساخت حصار نمادین، ب) آیینها و ج) تطبیق جایگاههای نمادین اساطیری با شهر؛ هنوز هم میتوان از این رویکردها برای افزایش تابآوری شهرها بهره برد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
80 - جایگاه بابِل در باورهای اسطورهای ایرانی و نمود آن در ادب فارسی
نجم الدّین جبّاریایرانشهر، نام عام سرزمینهای ایرانزمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهورهمزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتابهای جغرافیایی دورۀ اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجۀ چنین نگرشی، ایرانشهر را همچون یک مرکز برای جهان کهن میا أکثرایرانشهر، نام عام سرزمینهای ایرانزمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهورهمزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتابهای جغرافیایی دورۀ اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجۀ چنین نگرشی، ایرانشهر را همچون یک مرکز برای جهان کهن میانگارد که تقدّس دارد و باید از دست‎اندازی اهریمنان مصون ماند. از سویی دیگر، بابل تمدّنی بزرگ و اثرگذار در بینالنّهرین بود که پس از سومریان سر برآورد و بسیاری از تمدّنهای خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپا را بویژه در باورهای نجومی متأثّر کرد. با تسخیر بابل از سوی کورش هخامنشی و افزودنش به ایران، این سرزمین، همواره بخشی از ایرانشهر بشمار میآمده که این وضعیّت در متون جغرافیایی اسلامی هم انعکاس یافته است. با توجّه به این انتساب، بابل هم باید مانند ایران سرزمینی سپند باشد، امّا در باور ایرانیان، همین بابل خاست گاه جادوان و اهریمنان و قلمروِ برای آنان انگاشته شده و پارهای از مصائب ایران نیز از آنجا خاسته و این برخلاف همۀ انگارههای خوبی است که دربارۀ ایران شهر وجود دارد. در این جستار به شیوهای توصیفی تحلیلی گفته شده که چون بابل در غرب جغرافیای اسطورهای ایران قرار گرفته، غروبجای خورشید است. چنین وضعیتی، طبق باورهای مهرپرستی، برای سرزمینهای غربی و از جمله بابل شومی به هم راه آورده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
81 - اسطورهشناسی ساختاری، طرحی کارآمد برای تبیین اسطورههای هند و ایرانی تحلیل نمونه: داستان جمشید
لیلا حق‌پرستبر اساس دیدگاه اسطوره‌شناسی ساختاری، اسطوره‌ها از طریق عناصر میانجیی که ارائه می‌کند، می‌کوشد تضادّی را از میان بردارد که میان جفت‌های متقابل برقرار است. عناصر میانجی مزبور در مسیر این تقابل، پیوسته در رفت و آمد است و می‌کوشد از طریق مبارزه أکثربر اساس دیدگاه اسطوره‌شناسی ساختاری، اسطوره‌ها از طریق عناصر میانجیی که ارائه می‌کند، می‌کوشد تضادّی را از میان بردارد که میان جفت‌های متقابل برقرار است. عناصر میانجی مزبور در مسیر این تقابل، پیوسته در رفت و آمد است و می‌کوشد از طریق مبارزه و یا آمیختگی با یک سو یا هر دو سوی تقابل، راه وحدتی بیابد تا تضادّ موجود را خنثی یا دست‌کم کم‌رنگ‌تر کند. در این نوشته به معرّفی نظریۀ ساختاری لوی‌استروس در تحلیل اسطوره خواهیم پرداخت و با تحلیل نمونه‌وار داستان جمشید، میزان کاربرد نظریه را در بررسی اسطوره‌های ایرانی نشان خواهیم داد. بر این اساس، یمه/جم اسطوره‌ای است که برای بیان کوشش ذهن هندوایرانی در رفع تقابل مرگ و زندگی شکل گرفته است و پس از رفت و برگشت در دو سوی تقابل؛ یعنی تعارض میان اصل میرایی انسان و آرزوی دست‌یابی به زندگانی جاویدان، اگرچه نمی‌تواند تناقض موجود را بتمامی از میان بردارد، در نهایت به تجسّمی آمیخته از هر دو مفهوم مرگ و زندگی بدل می‌شود که آن را مرگ زنده نامیده‌ایم. تفاصيل المقالة