ژیلبر دوران و نقد اسطورهای (پیکره مطالعاتی: رمان قلب سگی اثر میخاییل بولگاکف)
الموضوعات :بهروز عوض پور 1 , بهمن نامور مطلق 2
1 - دانش آموخته کارشناسی ارشد پژوهش هنر دانشگاه هنر تبریز
2 - دانشیار زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه شیهد بهشتی
الکلمات المفتاحية: ژیلبر دوران, اسطورهسنجی, اسطورهکاوی, قلب سگی, میخاییل بولگاکوف,
ملخص المقالة :
در این نوشتار به تبیین و تعریف دو روش اسطورهسنجی و اسطورهکاوی پرداختهایم. تدقیق در این روشها ما را بدان رهنمون شد که روش نقادی اسطورهسنجی به طور کلی روشی است که قصد دارد با شناسایی کوچکترین واحدهای معنادار از گفتمانهای اسطورهای در یک اثر ادبی و هنری، و نیز بررسی روابط میان آنها با یکدیگر، به ساختاری طبیعی از اسطورهای کلان ـ یک سر اسطوره ـ در آن اثر دست یابد که با چند و چون زندگی شخصی مؤلف اثر نیز به طور مستقیم در ارتباط است و از این بابت منتقد را در نقد آن اثر یاری میکند. اسطورهکاوی که بیشاز نقد در پی تحلیل آثار ادبی و هنری است، در واقع در طول روش اسطورهسنجی قرار دارد و عبارت است از کاربرد همان روش در میدانی گستردهتر به همراه تمامی متون اجتماعی، فرهنگی، تاریخی موثر در خلق و حتی خوانش آن اثر. همچنین برای آشنایی با چند و چون کاربرد این روشها در ادامه تلاش شد تا رمان قلب سگی میخاییل بولگاکوف به طور همزمان از طریق هر دو روش نقد و تحلیل شود.