-
حرية الوصول المقاله
1 - ژئومیتولوژی، رویکردی نو در توسعه ژئومیتوتوریسم نواحی دره ای نمونه مورد مطالعه: دره اخلمد
معصومه توانگر نرگس تنهایی علی (آلن) فرقانیژئومیتولوژی بررسی رابطه بین عوارض ژئومورفولوژیک با فرهنگ شفاهی مناطق جغرافیایی است. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ژئومیتولوژی با جذب ژئوتوریست در دره اخلمد و معرفی آن به عنوان یک مقصد جدید گردشگری است. اخلمد از مهمترین مقاصد تفریحی در استانخراسانرضوی است. اما به دلیل وج أکثرژئومیتولوژی بررسی رابطه بین عوارض ژئومورفولوژیک با فرهنگ شفاهی مناطق جغرافیایی است. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ژئومیتولوژی با جذب ژئوتوریست در دره اخلمد و معرفی آن به عنوان یک مقصد جدید گردشگری است. اخلمد از مهمترین مقاصد تفریحی در استانخراسانرضوی است. اما به دلیل وجود عوارض خاص ژئومورفولوژیکی، افسانه های ریشه-داری در فرهنگ عامه منطقه شکل گرفته که برای عموم ناشناخته است و می تواند زمینهساز توسعه ژئومیتوتوریسم در این محدوده شود. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و کاربردی است و از تحلیل ترکیبی برای دستیابی به پاسخ سوالات پژوهش استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز با روشهای میدانی؛ مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شده و به کمک نرم افزار spss تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که اکثر گردشگران اخلمد، ساکن خراسان رضوی هستند. مهمترین انگیزه سفر آنها بازدید و گردشگری بوده و افرادی که پدیدههای ژئومیتولوژیک را دارای اهمیت و جذابیت می دانستند هزینه کرد بیشتری در سفر به اخلمد داشتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - روشِ هرمنوتیکی تیرومولَر (قدیس برجستة هندویی) در تفسیر اسطورههای پورانهای بر اساس کتاب تیرومَنتیرَم
ابوالفضل محمودی فاطمه لاجوردی پیمان صمیمییکی از ویژگیهای بارز متون کهن هندو، ارائة بسیاری از آموزهها و اعتقادات در شکل و قالبِ داستانهای نمادین و اسطورهایست. در بسیاری موارد در اثر گذر زمان معانی و محتوای اصلی این اسطورهها به دست فراموشی سپرده شده و بیشتر به شکل ظاهری آنها توجه شده است. در مواجهه با این ب أکثریکی از ویژگیهای بارز متون کهن هندو، ارائة بسیاری از آموزهها و اعتقادات در شکل و قالبِ داستانهای نمادین و اسطورهایست. در بسیاری موارد در اثر گذر زمان معانی و محتوای اصلی این اسطورهها به دست فراموشی سپرده شده و بیشتر به شکل ظاهری آنها توجه شده است. در مواجهه با این برداشتهای لفظی و سطحی، برخی صاحبنظران، فیلسوفان و عارفان هندو این اسطورهها را مجدد تفسیر و تاویل کردهاند. هرچند این شروح و تفسیرها با رویکردهای مختلف صورت گرفته است، اما همگی در تلاش هستند تا از حکایات و اسطورههای کهن برداشتی معناگرایانه و گاهی عقلانی ارائه دهند. تیرومولَر عارف و فیلسوف بزرگ هندو یکی از همین افراد است. تاثیرات فراوان او بر جریانهای فکری پس از خودش -به خصوص سنتهای شیواپرستی- بسیار پراهمیت است. با توجه به اهمیت این تاثیرگذاری، این نوشتار تلاش کرده است زندگی این قدیس و محتوای اثر مهم او کتاب تیرومَنتیرَم را بررسی کرده و سپس با انتخاب برخی از روایات و اسطورههای مندرج در این متن، رویکرد هرمنوتیکی او در تفسیرهایی که از اسطورههای پورانهای ارائه داده را مورد بررسی قرار دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - مرگ و سرنوشت روان در باور ساکنان بین النهرین باستان
محمود جعفری دهقی مهتاب صالحمردم بین النهرین نیز همچون سایر فرهنگهای جهان باستان به مرگ میاندیشیدند و دربارة زندگی پس از مرگ به گمانهزنی میپرداختند. ولی، آنچه توجه هر پژوهشگری را به هنگام مطالعۀ اسطورههای بین النهرینی به خود جلب میکند، هراس فراوان آنان از مرگ و سرنوشت روان، و متعاقب آن یأس و أکثرمردم بین النهرین نیز همچون سایر فرهنگهای جهان باستان به مرگ میاندیشیدند و دربارة زندگی پس از مرگ به گمانهزنی میپرداختند. ولی، آنچه توجه هر پژوهشگری را به هنگام مطالعۀ اسطورههای بین النهرینی به خود جلب میکند، هراس فراوان آنان از مرگ و سرنوشت روان، و متعاقب آن یأس و ناامیدی شدیدی است که بر تمامی اسطورههای این سرزمین کهن و پهناور سایه افکنده است. در این مقاله فلسفۀ مرگ و سرنوشت روان در باورهای ساکنان بین النهرین بررسی میشود و پیامدهای ترس و هراس از این پدیده بر جهانبینی و نوع زندگانی ساکنان این سرزمین واکاوی میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - فریدریش مکس مولر و علم ادیان
مهدی لک زاییمطالعات علمی ادیان از قرن 19 میلادی و با کوشش های مکس مولر 1 آغاز شد و به لحاظ ماهیت کاملاً باآنچه که دین داران و متکلمان دربارۀ دین خود آموختند و یا آموزش می دادند، تفاوت داشت . از مکس مولر بهعنوان بنیان گذار مطالعات علمی ادیان یا همان علم دین یاد می شود، اما در کنار ا أکثرمطالعات علمی ادیان از قرن 19 میلادی و با کوشش های مکس مولر 1 آغاز شد و به لحاظ ماهیت کاملاً باآنچه که دین داران و متکلمان دربارۀ دین خود آموختند و یا آموزش می دادند، تفاوت داشت . از مکس مولر بهعنوان بنیان گذار مطالعات علمی ادیان یا همان علم دین یاد می شود، اما در کنار او باید از کرنلیوس پترس تیلههم یاد کرد که کوشید رهیافتی متفاوت از متکلمان در زمینۀ پژوهش دربارۀ پدیدارهای دینی ارائه دهد .انجامید. علم دین رهیافتی که در نهایت به پیدایشاین مقاله بیشتر عهده دار بررسی نظریات و آثار مکس مولر است . او با تأکید بر رهیافت تجربی وغیرهنجاری در خصوص مطالعات ادیان، در صدد برآمد تا روش تطبیقی را در این حوزه به کار بندد . کاراصلی او بیشتر دربارۀ ادیان هند است . او متخصص در حوزۀ زبان و ادبیات سنسکریت و اسطوره شناسی بود .هر چند که نظریات بدیع او در حوزۀ اسطوره شناسی و تعمیم آن به حوزۀ ادیان با اقبال دین پژوهان مواجهنشد، اما او را به عنوان پدر علم دین و یکی از چهره های سرشناس این حوزه بر سر زبان ها انداخت . نظریاتعلمی- تجربی او دربارۀ اساطیر و پیدایش دین تا مدت ها ذهن محققان را به خود معطوف کرده بود . دیدگاهاو دربارۀ پیدایش دین هندویی از اسطوره به ویژه اسطوره شناسی خورشیدی موجب شد تا بسیاری از محققانعلیه نظریه های او موضع گیری کنند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - اسطوره در شعر نیما و نازک الملائکه پیشگامان شعر جدید پارسی و تازی
گوهر علمداری افسانه مرادیمقایسه ی ادبیات دو ملت که از نظر زبان و جغرافیای سیاسی با هم تفاوت دارند ، به کشف اندیشه ها و تحولات ادبی مشترک می انجامد و نشان می دهد دو شاعر علی رغم تفاوت زبانی تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و دارای چه شباهات و مشترکات روحی هستند .در راستای این نگرش ، اسطوره أکثرمقایسه ی ادبیات دو ملت که از نظر زبان و جغرافیای سیاسی با هم تفاوت دارند ، به کشف اندیشه ها و تحولات ادبی مشترک می انجامد و نشان می دهد دو شاعر علی رغم تفاوت زبانی تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و دارای چه شباهات و مشترکات روحی هستند .در راستای این نگرش ، اسطوره پردازی در آثار دو شاعر نوگرای پارسی و تازی – نیما و نازک الملائکه – مورد مقایسه قرار گرفت و روشن شد که آنان به دلیل خفقان سیاسی حاکم بر جامعه شان مجبور بودند برای طرح اندیشه های جدید و بیان مشکلات اجتماعی و سیاسی ، از اسطوره های کهن و نو بهره جسته و به خلق اسطوره ها و نمادهای جدیدی دست یازیدند و تحولی شگرف در شعر معاصر کشورشان به وجود آوردند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بررسی تطبیقی ساختار داستان ضحاک بر پایه رویکرد روانشناسی
منصوره مشایخیاساطیر هم از جهت ساختار و هم از جهت درونمایه دارای وجوه و معانی بسیاری هستند. یکی از اسطورههای حاضر در آئین باستان "ضحاک" است که صاحبنظران و منتقدان از دیدگاههای متفاوت آن را مورد بررسی قرار دادهاند. نگارنده این مقاله تحلیلی- پژوهشی بر این باور است که میتوان این داس أکثراساطیر هم از جهت ساختار و هم از جهت درونمایه دارای وجوه و معانی بسیاری هستند. یکی از اسطورههای حاضر در آئین باستان "ضحاک" است که صاحبنظران و منتقدان از دیدگاههای متفاوت آن را مورد بررسی قرار دادهاند. نگارنده این مقاله تحلیلی- پژوهشی بر این باور است که میتوان این داستان را از رویکرد روانشناسی مطابق با نظریه یونگ مورد بررسی و واکاوی قرار داد و نمادهای دیگر عناصر سازنده این داستان را نیز در کنار آن یافت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - تقابل اژدها با جانوران دیگر در اساطیر ایران و جهان
محمد عباسی زاده سیدمحمود سیدصادقیاژدها موجودی افسانه ای و عجیب که تقریباً به شکل سوسمار و یا مار غول پیکر تصویر شده و در تمامی اساطیر جهان نقش پررنگی دارد. این موجود اساطیری در فرهنگ تمام ملل به جز چین، نماد پلیدی و ناپاکی است که از دهانش آتش بیرون می جهد و دشمن انسان و موجودات دیگر است، و قصد دارد که أکثراژدها موجودی افسانه ای و عجیب که تقریباً به شکل سوسمار و یا مار غول پیکر تصویر شده و در تمامی اساطیر جهان نقش پررنگی دارد. این موجود اساطیری در فرهنگ تمام ملل به جز چین، نماد پلیدی و ناپاکی است که از دهانش آتش بیرون می جهد و دشمن انسان و موجودات دیگر است، و قصد دارد که انسان را از بین ببرد و جهان را نابود کند و در این نقش جنبه اهریمنی و دیوخویی آن بیشتر نمایان میشود. بر همین اساس، در افسانه ها و اساطیر جهان، قهرمانان و پهلوانان پیوسته با این حیوان بدسرشت، در نبرد هستند تا جهان را از وجود آن پاک کنند. حاصل پژوهش نشان میدهد که این حیوان بدسرشت و اهریمنی، نهتنها با قهرمانان نبرد می کند، بلکه با موجودات و جانوران دیگر هم رابطه خوبی ندارد و شواهد و تصاویر به جا مانده از گذشته حکایت از آن دارد که با حیوانات افسانه ای دیگر نظیر سیمرغ و شیر هم در حال نبرد بوده است. در تصاویر به جا مانده، حتی نبرد دو اژدها نیز دیده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تحلیل مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزباننامه
کبری جلیلی موخر حمیدرضا فرضی ابراهیم پوردرگاهیدرخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیینها و باورهای مردم نقش مهمّی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستانهای آن داشته مرزباننامه است. در أکثردرخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیینها و باورهای مردم نقش مهمّی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستانهای آن داشته مرزباننامه است. در این مقاله مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزباننامه مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نویسندگان بر این بوده است درخت در داستانهای مرزباننامه علاوه بر کارکرد ادبی، دارای کارکرد اساطیری و اعتقادی و آیینی است. مبتنی بر ایدة مذکور و با تحلیل محتوایی داستان ها این فرضیه اثبات شده است؛ با این توضیح که دَه ویژگی اساطیری دربارة درخت در مرزبان میتوان مشاهده کرد؛ از قبیل درخت کیهانی، اشراق (آگاهی بخشی)، شفادهی و درمانبخشی، ارتباط درخت با پریان، ارتباط با مار، نقش درخت در تعیین سرنوشت، پناهگاه بودن درخت، ارتباط درخت با نسبشناسی، پرستش درخت، سخنگویی درخت. کاربرد گستردۀ مفاهیم اساطیری درخت در مرزباننامه فرضیه تألیف شدن کتاب در عهد ساسانیان و در زمان انوشیروان ساسانی را تقویت میکند. به علاوه مقدس و محترم بودن درخت در نظر انسان ها و حضورش در زندگی آنها ناشی از نیاز انسان ها به درخت به عنوان منبع غذایی و دارویی بوده است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتابخانهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - گوشورون (بررسی سیمای تمثیلی و اساطیری گاو در شاهنامه ی فردوسی)
سید احمد حسینی کازرونی نعیمه متوسلی مرضیه ندافیحیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز أکثرحیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز یکی از نمودهای خاص حضور ایزدان بوده و سیمای اساطیری ویژه ای داشته است. شاهنامه به عنوان نامه ی نسل های ایرانی و سرو سایه فکن فرهنگ و ادبِ کهن بوم و بر ایران، توجه ویژه ای به اساطیر و باورهای ایرانی داشته است. در این جستار، سیمای تمثیلی و اساطیری گاو، در شاهنامه مورد بررسی قرار گرفته است که می توان در نتیجه، عنوان کرد که فردوسی در راستای پردازش حماسه ها و داستان های شاهنامه، از نقش اساطیری این حیوان، با چهره ای تمثیلی بهره برده و در واقع اسطوره را با تمثیل درآمیخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - تحلیل زیبایی شناسی سماع و موسیقی آفرینش در نگاه مولانا
سعید رضائی محمدرضا اسعد fatemeh Gharemaniموسیقی در اساطیر ملل مختلف، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این علم به مثابة یکی از بخشهای حکمت نظری، بواسطة همسانی در ادراکات شهودی و درونی، بعد متافیزیکی، خطاناپذیری و ...، با عرفان ادبی، پیوندی ناگسستنی دارد. بسط مفهومی موسیقی از همین جا نشأت گرفت که منجر به رهایی از أکثرموسیقی در اساطیر ملل مختلف، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این علم به مثابة یکی از بخشهای حکمت نظری، بواسطة همسانی در ادراکات شهودی و درونی، بعد متافیزیکی، خطاناپذیری و ...، با عرفان ادبی، پیوندی ناگسستنی دارد. بسط مفهومی موسیقی از همین جا نشأت گرفت که منجر به رهایی از فضای مونولوگ و تکبعدی و سوق یافتن به موسیقی روح کیهانی گردید که تدریجاً در عرفان نیز رسوخ کرد و قوت گرفت. ادراک از موسیقی که تجلی ساز سماع عارفانه بوده و رستاخیز عوالم و حالت های روحانی سالک است یک موسیقی افلاکی و کیهانی را نمایان شده وبعد شهودی پیدا می کند و مستقیما با عواطف و احساسات را درگیر می کند. مولوی نگاه بسیار زیبایی شناسانه ای از دریافت موسیقی دارد و چون در دریافت های باطنی در مرتبه بالایی از واردات قلبی بوده و به بیان دیگرنمادی از همه نظام ها و عرف ها و عادت ها را داراست ارتباط میان نگاه او و تفکراتش با موسیقی کیهانی این مهم را نمایان می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - اسطوره اژدها کشی در اوستا و متون حماسی
رضا اشرف زاده مهدخت شاه بدیع زادهاسطورۀ کشته شدن اژدها توسط گرشاسپ، یکی از نخستین روایات افسانۀ و حماسی اژدها کشی است که جنبههای اساطیری آن، در اوستا و هم در بسیاری از روایات متأخر حفظ شده است. بی گمان این کردار پهلوانی، منشاء شکلگیری بسیاری از افسانههای اژدها کشی در سنت حماسی ملی است و میتوان آن ر أکثراسطورۀ کشته شدن اژدها توسط گرشاسپ، یکی از نخستین روایات افسانۀ و حماسی اژدها کشی است که جنبههای اساطیری آن، در اوستا و هم در بسیاری از روایات متأخر حفظ شده است. بی گمان این کردار پهلوانی، منشاء شکلگیری بسیاری از افسانههای اژدها کشی در سنت حماسی ملی است و میتوان آن را کهن الگویی به شمار آورد که اژدها کشی دیگر شهر یاران و پهلوانان بر پایۀ آن ساخته و پرداخته شده است. هر چند این عمل پهلوانی در گذر از اسطوره به حماسه، به منظور انطباق هر چه بیشتر با جهان فکری و اندیشههای ایران عهد اسلامی، تغییراتی را پذیرا شده است، شالوده و بنیان اساطیری خود را همچنان حفظ کرده و بهصورت یک سنت پهلوانی تداوم یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - اصلیترین ویژگیهای شعری فرخی یزدی
محمود صادق زادهمحمد فرّخییزدی، یکی از چهرههای برتر ادبیّات سیاسی و از شاخۀ شاعران مردمی دورۀ مشروطیّت و پهلوی اوّل به شمار میرود. وی از قالبهای سنّتی برای مفاهیم آزادی، برابری و وطنخواهی بهره میبرد. هرچند شهرت اصلی وی در غزلیّات سیاسیاست، رباعیّات سیاسی فیالبداههاش نیز قابل ت أکثرمحمد فرّخییزدی، یکی از چهرههای برتر ادبیّات سیاسی و از شاخۀ شاعران مردمی دورۀ مشروطیّت و پهلوی اوّل به شمار میرود. وی از قالبهای سنّتی برای مفاهیم آزادی، برابری و وطنخواهی بهره میبرد. هرچند شهرت اصلی وی در غزلیّات سیاسیاست، رباعیّات سیاسی فیالبداههاش نیز قابل توجّه است.شیوۀ شاعری فرّخی در بیشتر موارد در محدودۀ سبک بازگشت، یعنی: شیوۀ مرسوم شاعران تا قرن هشتم، بهویژه سعدی است که گاه با چاشنی ویژگی شعردورۀ صفوی در میآمیزد. شعر فرّخی از لحاظ بیانی، دو نوع اصطلاحات و ترکیبات دارد: یکی، اصطلاحات و ترکیبات زبانی کلاسیک؛ دوم، اصطلاحات و ترکیبات جدید معنایی. هرچند، شعر دورۀ مشروطیّت به دلیل ضرورت پیامرسانی، چندان جایی برای صورخیال و آرایههای ادبی باقی نگذاشته بود، با اینحال در شعر فرّخی و بعضی دیگر از شاعران برتر این دوره، همچون: بهار و عشقی بهطورطبیعی و تحت تأثیر ذوق سرشارآنان آرایههای ادبی و صورخیال زیبایی به کار رفته است. بهجز اینها، اصلیترین ویژگیهای شعر فرّخی یزدی عبارت است از:شعر روزنامهای و قدرت طبع وی در بدیههسرایی، بیان اندیشههای آزادیخواهی، استبداد ستیزی، ناسیونالیستی، تجدّد طلبی و نوگرایی،جامعۀ اشتراکی، ادبیّات کارگری، ادبیّات زیرزمینی و مضامین پایداری،کاربرد اشارات اساطیری و باستانگرایی و شعر زندان که موارد یادشده با تجزیه و تحلیل اشعار دیوان و روزنامههای طوفان وی بررسی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - دگردیسی های قهرمان در شاهنامه
مصیب اشکیMythological hero as one of the components of ancient mythology has a significant role in shaping the evolution of the myth’s story. Heroes play a major role in Firdausi’s Shahname (Epic of the Kings) in which the most of the stories in this epic has been b أکثرMythological hero as one of the components of ancient mythology has a significant role in shaping the evolution of the myth’s story. Heroes play a major role in Firdausi’s Shahname (Epic of the Kings) in which the most of the stories in this epic has been borrowed from ancient mythological tales. This paper is based on Joseph Campbell the metamorphosis in which heroes in the Shahnameh are examined in terms of Campbell’s Hero’s metamorphosis or change including: The first human being and the hero, the hero infancy, the fighter hero, the lover hero, the dictator empire, the saver hero, and the departure of hero. Results show that metamorphosis or change of epic heroes in Shahname is compatible with Campbell’s theory to some extent, although; it does not match in some points like the lives of heroes which are not depicted from beginning to end. So, not whole life of the hero but some parts of it can be adapted to Campbell's model. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - مطالعة تطبیقی گناهان سهگانة قهرمانان اساطیری در دو اثر حماسی دارابنامة طرسوسی و اودیسة هومر«با تأکید بر کنش جنگاوری و سلحشوری در آراء اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل»
الناز محمدزاده محمدمهدی اسماعیلی شروین خمسهاسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهندة فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای أکثراسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهندة فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای موجود را با استناد به دین توضیح می دهد. گناه به منزلة کنش یا رفتار، مفهومی حائز اهمیت است؛ تا جایی که بدون درک ارتباط مفهوم و اثرات انگیزاننده اش نمیتوان رخدادهای فرهنگی مربوط به آن را درک کرد. داراب و اولیس بهعنوان قهرمانان اساطیری، شخصیت های فرهنگی به شمار می روند و موضوع گناه آن ها نیز به مثابه یک کنش در مقولة فرهنگ جای می گیرد. نظریة اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل با توجه به زمینه های فرهنگی یک اثر، علاوه بر کاوش معنای نهفته و ضمنی متن، به بافت اجتماعی/ فرهنگی نیز توجه دارد. یافته های این پژوهش که به شیوة توصیفی – تحلیلی انجام شده نشان می دهد که خط سیری از یک اسطوره و گناه او در دو تمدن ایران و یونان به وضوح مشخص است. درون مایه هایی همچون فریب از اهریمنان و شک در خالق، غرور و ادعای خدایی، رسیدن به قدرت و ترس از دست دادن حکومت، سرپیچی کردن از فرمان ایزدان و خدایان، کشتن موجودات و پهلوانان آیینی، بی احترامی به آتش و کاشتن تخم کینه در نهاد بشر، زمینه ساز بیشترین گناهان در میان ایران و جهان است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساختار ثابتی در اساطیر هندواروپایی وجود دارد؛ که در طی قرن ها، در این فرهنگ ها باقیمانده و بهرغم گستردگی جغرافیایی و اصلاحات ادیان مختلف، ردپای آن ها، همچنان پس از سال ها پیدا است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - اندیشههای رمانتیکی ژاله قائممقامی با تکیه بر مباحث اسطورهای
مریم بیک خورمیزی دکتر هادی حیدری نیا دکتر محمود صادق زادهنقش سازندۀ اساطیر در شکل گیری بنیادهای فکری جوامع بشری و نیز ضرورت تعمق انسان در هریک از جلوههای آن در طول زندگی بهویژه عصر معاصر بر همگان مبرهن و روشن است. اگرچه عصر حاضر بهظاهر عاری از اسطورههاست، آنها در ذهن انسان امروزی نیز جایگاه خود را یافتهاند. شاعران در طر أکثرنقش سازندۀ اساطیر در شکل گیری بنیادهای فکری جوامع بشری و نیز ضرورت تعمق انسان در هریک از جلوههای آن در طول زندگی بهویژه عصر معاصر بر همگان مبرهن و روشن است. اگرچه عصر حاضر بهظاهر عاری از اسطورههاست، آنها در ذهن انسان امروزی نیز جایگاه خود را یافتهاند. شاعران در طرح و برجستهسازی اسطورهها، نقش پررنگتری نسبت به سایرین دارند. اسطوره و اسطورهسازی در شعر رمانتیک، جایگاه خاصی دارد، از میان مکاتب ادبی، مکتب رمانتیسیسم، اهمّیّت بیشتری به اسطورهها می دهد. تأثیر نگاه رمانتیک بر نوع و میزان توجه شاعران معاصر به اسطوره و چگونگی بهرهگیری آنها از روایتهای اسطورهای، از مسائل مهمی است که باید دربارة آن پژوهش شود. هدف این پژوهش تبیین نحوۀ بهکارگیری مبتکرانۀ اسطوره و اسطوره پردازی، بر محور اندیشۀ رمانتیک در شعر ژاله قائممقامی به روش توصیفی- تحلیلی است و نشان میدهد، کاربرد اسطورهها در شعر ژاله براساس مبانی نظری مکتب رمانتیسـم، قابل توجیه است. نتیجۀ پژوهش ناظر بر این است که ژاله، شاعر رمانتیک معاصر، در اشعارش بهرۀ زیادی از گونههای اسطورهای برده است؛ چنانکه اسطورهها به سه شکل بازآفرینی تغییر و تکرار، در اشعار وی نمود یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - تبین و تحلیل اسطوره ی آب در ایران باستان
فرزانه خوش اخلاق ورنوسفادرانی احمد کامرانی فر محمد کریم یوسف جمالیاساطیر روایاتی با رگه های واقعی هستند که بازگوکننده ی تلاش انسان برای گذراز مراحل سخت زندگی است . خلاقیت، جهان بینی، آرزوها، تکاپوی انسان برای حفظ خود ، در اساطیر انعکاس یافته است .از این رو شناخت اساطیر دریچه ای به روی شناخت اقوام است . مردم ایران از جمله اقوامی هستند أکثراساطیر روایاتی با رگه های واقعی هستند که بازگوکننده ی تلاش انسان برای گذراز مراحل سخت زندگی است . خلاقیت، جهان بینی، آرزوها، تکاپوی انسان برای حفظ خود ، در اساطیر انعکاس یافته است .از این رو شناخت اساطیر دریچه ای به روی شناخت اقوام است . مردم ایران از جمله اقوامی هستند که دارای تاریخ اسطوره ای مکتوب می باشند.آفرینش انسان برروی زمین داستانی است نامکرر چه با شکل گیری زمین و آسمان باشد چه با آفرینش نیروهای اولیهی طبیعت اما همگی پاسخ این سوالند که:" از کجا آمده ام ؟".از هنگامی که بشر پا برکره ی خاکی نهاد با طبیعت، برای رفع حوایج اولیه ی خود ، دست و پنجه نرم کرد . .آب چه نقشی در اسطوره های ایرانی ایفا می کندوچگونه توانسته در فرهنگ ایرانی -ازتولد تا مرگ – را بپیماید ودر امرشهریاری موثر واقع شود. عنصرآب دراساطیر ایرانی،ازنظر هدف جزء تحقیقات نظری وبه لحاظ ماهیت وروش کارجزء تحقیقات تاریخی است که به شیوه توصیفی تحلیلی به نگارش در آمده است.در واکاوی ارزش نفوذ ،آب درفرهنگ اساطیری ایرانی ،آب جزء ارکان آفرینش واز همراهان اورمزد در نبرد با اهریمن است.در گذرمردمان ازجهان فانی به جهان باقی ،در یافتن شهریاری فرهمندودر شناسایی پاکی و ناپاکی وحتی در فرهنگ اجتماعی نقشی قوی داردو متحول کنند ی تمدن ایرانی ست.در این مقاله به مطالبی همچون ،نماد آب در اسطوره های ایرانی،اهمیت آب از دید اساطیری-آفرینش،نبرد با اهریمن ،خویشکاری(وظیفه)، آیین،گاهنباره (جشن ها)،تأثیرآّب برحماسه های شهریاری و پهلوانی و فرهنگ جامعه باستانی،پرداخته ایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - Analysis and Consideration of Sociological Effect in Sasanian Period and its Relation with Symbolic Motifs in Sasanian art
Nafiseh Sedaghat Gholamali Hatam Ali Asghar Mirfatah Reza Shabani SamghabadiSince the Sassanid era, many reliefs and seals have left and by reviewing their designs, the mythical and religious attitudes of those people can be understood. The purpose of this article is to decode and interpret the symbolic paintings and to review and study the myt أکثرSince the Sassanid era, many reliefs and seals have left and by reviewing their designs, the mythical and religious attitudes of those people can be understood. The purpose of this article is to decode and interpret the symbolic paintings and to review and study the myths, concepts, and religious rituals of this period. The question is that what the divine and human origin of the symbolic paintings and myths on reliefs, and seals over the Sasanian period is? In this regard, historical and archaeological evidences have been matched with each other, and checked using a technique called "Iconology". The result is that the powerful influence of mythical and religious attitudes of Zoroastrianism religion can be observed in divine and human symbolic paintings and myths in this period. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - اسطورهکاوی "عاشقانۀ خسرو و شیرین" در متون ادبی-هنری ایران (با تاکید بر دوره معاصر)
مرضیه گلابگیر اصفهانی زهرا فناییروایتهای اسطورهای و اسطورۀ نامها در طول زمان متاثر از حوضچههای معنایی است که در آن تکوین مییابند. ازاینرو، یک متن در دورههای گوناگون دارای دلالتپردازیهای متفاوتی میشود. متنهای ادبی-هنری در بستر شکلگیریشان بهتر شناخته شده و مناسبتر رمزگشایی میشوند؛ این امر أکثرروایتهای اسطورهای و اسطورۀ نامها در طول زمان متاثر از حوضچههای معنایی است که در آن تکوین مییابند. ازاینرو، یک متن در دورههای گوناگون دارای دلالتپردازیهای متفاوتی میشود. متنهای ادبی-هنری در بستر شکلگیریشان بهتر شناخته شده و مناسبتر رمزگشایی میشوند؛ این امر شناخت کاملتری از الگووارۀ حاکم بر فرهنگ هر دوره را در پی دارد. عاشقانۀ خسرو و شیرین، در دورههای مختلف ایران تا دورۀ معاصر همواره مورد توجه قرار گرفته؛ نگارگران، شاعران و نویسندگان زیادی به آن پرداختهاند و یکی از پرکاربردترین اسطورههای متون ادبی-هنری به شمار میآید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر عوامل معاصر؛ زمان، فرهنگ جامعه و نوع نگرش خالق بر ارائۀ روایت به مطالعۀ بینامتنی و اسطورهکاوی این روایت در متون متفاوت دورۀ معاصر میپردازد. این پژوهش به شیوۀ توصیفی-تحلیلی به جستوجوی عوامل تاثیرگذار بر آثار معاصر و نحوۀ استفادۀ هنرمند از آنها برای پاسخ به این پرسش میپردازد: بستر زمان، فرهنگ معاصرِ جامعه و نوع نگرش آفریننده چه تاثیراتی بر نحوه ارائۀ روایت و استفاده از خردهروایتها ایجاد کرده است؟ نتایج نشان میدهد تحولات، وقایع، ارتباطات و تغییر جامعه بهطورِمستقیم بر نحوه تفکرِ آفریننده تاثیر گذاشته و خردهروایتهای جدیدی را در ارائه عاشقانۀ خسرو و شیرین در آثار معاصر ایران باعث شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - سنگ و کوه در اساطیر و «خسرو و شیرین» نظامی
معصومه محلوجی زاده حمید رضا شایگانفر مهرانگیز اوحدیکهنالکوی سنگ در ادب فارسی نماد نفوذناپذیری و سختی و کوه نماد پایداری و استقامت است. بنمایۀ چند وجهی سنگ، در فرهنگ و ادبیات هم جنبۀ مثبت دارد و هم جنبۀ منفی. هم باعث زایش است؛ هم عامل نابودی. این پژوهش با هدف بررسی کهنالگوی سنگ و کوه در اساطیر و در خسرو و شیرین نظامی أکثرکهنالکوی سنگ در ادب فارسی نماد نفوذناپذیری و سختی و کوه نماد پایداری و استقامت است. بنمایۀ چند وجهی سنگ، در فرهنگ و ادبیات هم جنبۀ مثبت دارد و هم جنبۀ منفی. هم باعث زایش است؛ هم عامل نابودی. این پژوهش با هدف بررسی کهنالگوی سنگ و کوه در اساطیر و در خسرو و شیرین نظامی و به شیوة توصیفی- تحلیلی به چگونگی کاربرد آنها میپردازد. مثالهایی از خسرو و شیرین نظامی با بررسی ریشۀ اساطیری آن مطرح میگردد. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات برگهنویسی از منابع کتابخانهای است. در این پژوهش مشخص شد که بسامد استفاده از واژۀ سنگ و کوه در منظومة خسرو و شیرین زیاد است. در این داستان واژۀ سنگ کاربرد فراوان و کلیدی دارد؛ هم در ساخت آرایههای ادبی و هم در بخشهای مختلف. بررسی و تحلیل نقش اسطورهای قهرمانان اصلی این داستان نیز بدون در نظر گرفتن دو عنصر سنگ و کوه کامل نیست؛ تولد رازآمیز شبدیز، زندگی شیرین در بنایی از سنگ با دسیسۀ زنان قصر خسرو، سنگ تراشی فرهاد برای ایجاد جوی شیر و رساندن نوشیدنی مطلوب شیرین به او و کندن کوه در عشق شیرین از این موارد است که جنبة اساطیری دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - تحلیل نشانه های رازآموزی و تشرّفِ آیینی و تعلیقِ آن در آوازهای خنیاگر بختیاری؛ بهمن مسعود بختیاری
مختار ابراهیمیاسطوره شناسی بیش از آن که شیوه ای در بررسی و تحلیل داستان ها و آیین های باستانی باشد، گونه ای مکتب فکری است که هستی و حضور انسان اسطوره ای را در متون توضیح می دهد، متونی که تا امروز نشانه هایی از آیین های اسطوره ای را در خود حفظ کرده اند. این که این نشانه ها کدامند و چ أکثراسطوره شناسی بیش از آن که شیوه ای در بررسی و تحلیل داستان ها و آیین های باستانی باشد، گونه ای مکتب فکری است که هستی و حضور انسان اسطوره ای را در متون توضیح می دهد، متونی که تا امروز نشانه هایی از آیین های اسطوره ای را در خود حفظ کرده اند. این که این نشانه ها کدامند و چگونه به سفر قهرمان اشاره می کنند، پرسش اصلی این مقاله است. آوازها و سروده های بختیاری در راستای فرهنگ ایرانی در طول حیات خود راهی دراز طی کرده اند تا امروز به دست ما رسیده اند. رازآموزی و تشرّف آیینی که در پژوهشهای اسطوره شناسان بزرگی مانند میرچا الیاده و جوزف کمپبل طرح شده اند، در آوازهای بختیاری با تفاوتهایی درخور تأمل، خود را نشان میدهند. در دیدگاه این دو اسطورهپژوه، رازآموزی از نظمی ساختاری حکایت میکند، در حالی که در خردهروایتهای سروده های بختیاری چنین نظمی آشکار نیست بلکه پژوهشگر باید نشانههای پراکندۀ رازآموزی و سفر قهرمان عاشق را دریابد و در کنار هم بچیند. وضعیت وجودی و تجربۀ زیستۀ عاشق در آوازهای خنیاگر بختیاری پیوسته دچار تعلیق و بیسرانجامی است و این تعلیق که گویی از ضمیر ناخودآگاه جمعی سرچشمه میگیرد، دغدغۀ اصلی قهرمان است. در این مقاله آوازها و سروده هایی که قابلیت و ظرفیت نقد اسطوره شناختی داشتند مورد تحلیل قرار گرفتند، اغلب این آوازها سرودۀ بهمن علاءالدین هستند جز چند مورد که بهمن علاء الدین آن ها را از فولکلور بختیاری گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - کارکرد مدحیِ اساطیر در شعر خاقانی
رضا صادقی شهپراساطیر ایرانی و سامی در شعر خاقانی بازتاب گسترده و متنوعی دارند و غالباً در قصاید مدحی او دیده میشوند؛ بدین صورت که گاه ممدوح به شخصیتهای اساطیری تشبیه میشود و گاه بر آنها برتری مییابد. قدرت خارقالعاده و شکوه و بزرگی چهرههای اساطیری که موضوعی آشنا و ملموس در ذهن أکثراساطیر ایرانی و سامی در شعر خاقانی بازتاب گسترده و متنوعی دارند و غالباً در قصاید مدحی او دیده میشوند؛ بدین صورت که گاه ممدوح به شخصیتهای اساطیری تشبیه میشود و گاه بر آنها برتری مییابد. قدرت خارقالعاده و شکوه و بزرگی چهرههای اساطیری که موضوعی آشنا و ملموس در ذهن مخاطب بوده، سبب شده است که خاقانی در مقام مدح، ممدوح خود را با آن اسطورهها بسنجد یا بر آنها برتری دهد و گاهی هم آن اساطیر را در برابر ممدوح، کوچک بشمارد؛ این کار نه تنها دربارة اساطیر ایرانی بلکه در مواردی دربارة اسطورههای سامی و برخی عناصر اسلامی هم رخ داده و شاعر گاه تا حدّ ترک ادب شرعی نیز پیش رفته است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی با هدف تبیین نقش و کارکرد اساطیر در شعر خاقانی جمع آوری شده است. نتایج بررسیها نشان میدهد که خاقانی نه سر ستیز و مخالفت با اساطیر ایرانی دارد و نه به باورهای مذهبی و دینی بیاعتقاد است؛ بلکه شاعر در هر دو حالت ـ چه آنجا که تشبیه میکند و چه آنجا که ممدوح را برتری میدهد و به کوچک شمردن اسطورهها میپردازد ـ در پیِ رسیدن به مقاصد مدحی خود و اقناع ممدوح و جلب توجه مالی و معنوی اوست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - بررسی نمادها و کارکردهای کهنالگوی «دایره» با تأکید بر تفکّر اسطورهای و عرفانی
امیرحسین مدنیکهنالگوها مجموعهای از تصاویر، صور مثالی و تجربیات زیستی ـ روانی آدمیان را تشکیل میدهد که در قالب نماد و مضامین مشترک در اساطیر، ادیان و آیینها، عرفان و قصهها، نمود پیدا کرده است. از مهمترین این کهنالگوها، تصویر دایره است که از دیرباز، نمادها و کارکردهای مشترکی در أکثرکهنالگوها مجموعهای از تصاویر، صور مثالی و تجربیات زیستی ـ روانی آدمیان را تشکیل میدهد که در قالب نماد و مضامین مشترک در اساطیر، ادیان و آیینها، عرفان و قصهها، نمود پیدا کرده است. از مهمترین این کهنالگوها، تصویر دایره است که از دیرباز، نمادها و کارکردهای مشترکی در اسطوره و عرفان داشته است. از جمله نمادهای مربوط به کهنالگوی دایره میتوان به وحدت و تمامیّت، روح، خود، کمال، جلال و قدرت، قداست و تبرّک، بخت و طالع، دوستی و صمیمیّت، زمان و ابدیّت و کارکردهایی چون حفاظت و نگهبانی، تمایز دو فضای ناهمگون، درمان بخشی و تحرک، خودشناسی، تجلّی حقّ، تمثّل معارف الهی و حقایق ربّانی و اطوار هفتگانة قلب، اشاره کرد. این مقاله با رویکرد تطبیقی ـ تحلیلی، به برشمردن مهمترین نمادها و کارکردهای کهنالگوی دایره در اسطوره و عرفان و بیان خاستگاهها و وجوه مشترک آن کوشیده است اهمیت دایره، مرکز و حرکت دوری را در تفکر اسطورهای و باورهای دینی ـ عرفانی بیان کند همچنین وضوح نقش محوری این طرحوارة تصویری را در بیان موتیفهایی چون تجلّی، روند تکاملی عالم، قوس نزولی و صعودی، خلق مدام و هفتگانههای نمادین و مقدّس در حوزة عرفان و تصوّف آشکار تر کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - شباهتها و مشترکات آفرینش مردم در اساطیر ایرانی و سامی
ابراهیم واشقانی فراهانی سمیرا ملکیاسطوره از کهنترین و مهمترین ساختههای ذهن بشر است که بنا به اهمیت و تأثیر فوقالعادهاش، از دایرۀ ساخته بودن فراتر رفته و خود مبدل به سازندۀ زندگانی بشر شده است. اسطوره، روایتی نمادین از هستی است که به مسائل کلان و بنیادین از قبیل پیدایش جهان و اجزایش و سرانجامِ جهان أکثراسطوره از کهنترین و مهمترین ساختههای ذهن بشر است که بنا به اهمیت و تأثیر فوقالعادهاش، از دایرۀ ساخته بودن فراتر رفته و خود مبدل به سازندۀ زندگانی بشر شده است. اسطوره، روایتی نمادین از هستی است که به مسائل کلان و بنیادین از قبیل پیدایش جهان و اجزایش و سرانجامِ جهان میپردازد و به رغم نبود پشتوانۀ تاریخی و علمی، برای علاقهمندان حقیقتی قدسی، والا و قطعی است. یکی از مهمترین روایتهای اساطیری در همۀ اقوام و ملل، کیفیت پیدایش مردم است. این اسطوره در میان اغلب اقوام و ملل، با وجود تفاوتهای فکری، فرهنگی و دینیشان، شباهتها و اشتراکات بسیار دارد، از جمله آفرینش مردم در نظام اساطیری آریایی و بهویژه ایرانی، شباهتهای بسیار با روایت آفرینش مردم در میان سامینژادان دارد که برخی تجلّیات آن را در دو دین یهود و اسلام میتوان مشاهده کرد. در این مقاله به روش تحلیلی ـ توصیفی و بر اساس روایتهای موجود در منابع ایرانی و سامی به بررسی تطبیقی اسطورۀ آفرینش مردم در این دو نظام اساطیری پرداختهایم. این بررسی نشانگر شباهتهایی چشمگیر در آفرینش مردم در این دو نظام متفاوت است؛ بهویژه در گیاهواره انگاشتن انسان نخستین و از خاک دانستن منشأ او. این شباهتها گاه ناشی از تأثیر و تأثّر طبیعی اساطیر است و گاه نیز از باورهای بنیادین و مشترک بشر که حاصل مشترکات تجارب زیستی انسانها است، ناشی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - سرگذشت اومروس و اومریسم
سیروس شمیسا شوبانه صرافبدون شک یکی از مهمترین و قدیمیترین مکتبهای اسطورهشناسی اِوِمریسم است که اسطورهها را گزارشهای تحریفشدة رویدادهای تاریخی میشمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچۀ این مکتب را از زم أکثربدون شک یکی از مهمترین و قدیمیترین مکتبهای اسطورهشناسی اِوِمریسم است که اسطورهها را گزارشهای تحریفشدة رویدادهای تاریخی میشمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچۀ این مکتب را از زمان انتشار کتاب تاریخِ مقدس اومروس در 300 سال پیش از میلاد مسیح تا قرن 18 میلادی هنگامیکه به عنوان یک مکتب اسطورهشناسی تثبیت شد، مورد بررسی قرارداده و نشان دادهایم که چرا و چگونه دیدگاه اومروس به عنوان نظریهای مذهبی دربارۀ خدایان اساطیری به تدریج تبدیل به مکتبی در اسطورهشناسی مدرن شده است. در این راستا تلاش کردهایم از متون دست اول استفاده کنیم، از جمله بخشی از کتاب تاریخ مقدس اومروس را به فارسی برگرداندهایم. در نهایت کوشیدهایم بازتاب کتاب اومروس را در ادبیات فارسی بیابیم و نشان دادهایم که بخشی از حماسة کوشنامه را میتوان اقتباسی از این کتاب دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - زمان فراتاریخی در تجربه عرفانی حافظ
هاتف سیاه کوهیانتجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیالانگیز در غزلهای او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاهشمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحتهای مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. أکثرتجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیالانگیز در غزلهای او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاهشمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحتهای مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. با واکاوی معانی زمان ازل در شعر حافظ که حتی شعر خود را نیز میراثی از عهد الست یا زمان ازل میداند، میتوان بنمایههای اندیشة عرفانی وی را از زاویة اسطورهشناختی بازخوانی کرد. تصاویر رازآلود و اساطیری از زمان ازل که بیانگر وجهی زیباشناختی از رخدادهای شگفتانگیز اسطورهای همانند آغاز آفرینش آدم است، نشانگر حضور فراتاریخی شاعر در زمان بدایتها است. حافظ در شعر خود شخصیتهای شعرش را از مرز تاریخ و زمان ناسوتی فرا میگذراند و رنگ اسطوره به آنها میزند. زمان در شعر حافظ نه به عنوان پدیدهای آفاقی، بلکه ادراکی است که به تجربة درونی و روحی شاعر در ساحت اسطوره مرتبط میشود. در این نگرش اسطورهای، زمان تاریخی و فراتاریخی درهم میآمیزد و شاعر همچون واسطهای میان جهان غیب و جهان شهادت، از اعماق تجربههای درونی خود خبر میدهد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - مرور انتقادی نظریه اسطورهشناختی رنه ژرار
مسعود آلگونه جونقانیرنه ژرار، با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دیدگاههای مردمشناختی فریزر و اشتروس و در ضمن تعلّق خاطر به مکتب روانکاوی فرویدی یا همان روانکاوی متأخر فرانسوی، مبحثی را در باب تاریخ و فرهنگ مطرح میکند که آمیزۀ بدیعی از نقد ادبی، اسطورهشناسی، روانکاوی و دینپژوهی است. أکثررنه ژرار، با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دیدگاههای مردمشناختی فریزر و اشتروس و در ضمن تعلّق خاطر به مکتب روانکاوی فرویدی یا همان روانکاوی متأخر فرانسوی، مبحثی را در باب تاریخ و فرهنگ مطرح میکند که آمیزۀ بدیعی از نقد ادبی، اسطورهشناسی، روانکاوی و دینپژوهی است. او با طرح این موضوع که در هر اسطورهای میتوان ردّپای خشونتی واقعی را یافت که در گذر زمان تبدّل یافته و تغییر چهره داده است، در نهایت به نوعی نظامِ اسطورهشناختی اُهمریستی روی میآورد که به موجب آن، خشونتهای عینی تاریخی، برسازندۀ آیینها و اسطورههای اقوام تلقی میشوند. به این ترتیب، با خوانش متون، قرائن و نشانههایی را احصاء میکند که دالّ بر وجود میل محاکاتی در ساخت وجودی و روانی بشر و استمرار فراشدِ قربانی و بلاگردان در بنیادهای فرهنگی اقوام است. بر این اساس، مقالۀ پیشرو میکوشد با رویکردی تحلیلی ـ انتقادی ضمن بررسی خاستگاههای نظری اندیشۀ ژرار، استدلالهای وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این پژوهش نگارنده با تأکید بر جایگاه نظری ژرار مبنی بر قول به عدم اصالت آگاهی، موضع ضد دکارتی او را نسبت به سوژه، محل تأمل می‎داند و معتقد است آنچه ژرار به مثابۀ ساختارِ بنیادی فرهنگ مطرح میکند، از نوعی ناخودآگاهی کور و لجام گسیخته پیروی میکند که مبتنی بر نفیِ جایگاه خودآگاه و خودکار بودگی میل است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - بررسی تطبیقی اسطورههای گناه در شخصیّتهای اساطیری ایران و یونان
نصرت اله احمدی فرد علی حیدری مسعود سپهوندیاسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکلدهندۀ فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. گناه نخستین و مشابهت آن در اعمال و رفتار اساطیر جهان به گونه ای است که أکثراسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکلدهندۀ فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع است. بعضی از اسطورهشناسان آن را دینِ تمدنهای اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی میدانند. گناه نخستین و مشابهت آن در اعمال و رفتار اساطیر جهان به گونه ای است که پژوهشگران آن را در سابقۀ تاریخی اساطیر جستوجو میکنند، گاهی آنقدر زیانبار است که در سرنوشت ملتها تأثیری شگرف میگذارد. ارتکاب شخصیّتهایی به نخستین گناه، گاه خواسته و ارادی است، گاه ناخواسته و غیرارادی که این نیز بیانگر جنبههای فراطبیعی اساطیری است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی اسطورۀ گناه در اساطیر ایران و یونان پرداخته است. هدف از آن نشاندادن انگیزههای نخستین گناه در ایران و یونان و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیّتهای اساطیری، حماسی ایران و یونان است. نتایج پژوهش نشان میدهد که علیرغم افتراقات بنیادی در شخصیّتهای اساطیری ایران و یونان، عواملی چون شک و تردید، غرور، دخالت اهریمن و نیروهای پلید و نیز رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیشترین بسامد در ارتکاب به گناه نخستین را دارند. برخلاف ایران، در یونان، خدایان در به وجود آمدن گناه نخستین دخالتهای آشکاری دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - بررسی تطبیقی بوراندخت و آتنا، الهگان جنگآوری در دارابنامه و اودیسه
گلرخ سادات غنی مصطفی گرجی ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق فاطمه کوپاپژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهانشمول را در پی خواهد داشت. اسطورهها، افسانهها و حماسههای ملل هندواروپایی بازتاب جهانبینی مشترکی هستند که میتوان آن را در لابهلای متون ادبی رصد کرد. یکی از درونمایههای مهم این قلمرو، زنان و أکثرپژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهانشمول را در پی خواهد داشت. اسطورهها، افسانهها و حماسههای ملل هندواروپایی بازتاب جهانبینی مشترکی هستند که میتوان آن را در لابهلای متون ادبی رصد کرد. یکی از درونمایههای مهم این قلمرو، زنان و ویژگیهای خاص ایشان، در خلال قرنها دگرگونی، در اعتقادات و آئینهای اسطورهای است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی اسطورهای و روشی تطبیقی، به قیاس نقش زنان در دو حماسۀ اودیسه و دارابنامۀ طرسوسی بپردازد. در این بررسی، کارکردهای برجستۀ شخصیتهای اصلی زن در این دو اثر و شباهتهای ایشان شمرده شده است. نگارنده برای بررسی این شباهتها، پس از برشمردن ویژگیها و خویشکاریهای آتنا الهۀ جنگاوری و خردورزی یونانی، و بوراندخت پهلوانبانوی خارقالعادة دارابنامه، اثبات میکند که بوراندخت، بازآفرینی متأخر آناهیتا، الهۀ ایرانی است که با آتنای یونانی، همعرض و همسان است. این نوع همسانی و اینهمانی در بستر حماسههای دو فرهنگ مختلف، نشانگر ریشهها و خاستگاههای یکسان اساطیر در ادبیّات ملل است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - تحلیل اسطورهشناختی درام گاو اثر غلامحسین ساعدی، با تکیه بر جایگاه کهنالگویی گاو در اساطیر ایرانی
صدرالدین طاهریدر اندیشة فرهنگهای جانمندانگار، جانور برگزیده، نمایندة نیرویی ازلی است که برای کفارة گناهان یا برکتبخشی باید قربانی گردد. گاه انسان برگزیده و جانور برگزیده در قربانگاه جانشین یکدیگر میگردند. این قربانیِ جانشین، در ادیان ابراهیمی اغلب شتر یا گوسفند است، اما نگاهی به ا أکثردر اندیشة فرهنگهای جانمندانگار، جانور برگزیده، نمایندة نیرویی ازلی است که برای کفارة گناهان یا برکتبخشی باید قربانی گردد. گاه انسان برگزیده و جانور برگزیده در قربانگاه جانشین یکدیگر میگردند. این قربانیِ جانشین، در ادیان ابراهیمی اغلب شتر یا گوسفند است، اما نگاهی به انگارههای مرتبت با گاو در باورهای پیش از اسلام ایران، آشکار میسازد که قربانی برگزیده برای ایرانیان باستان گاو بوده است که در سیمایی کهنالگویی با قربانی شدن خود سبب برکت یافتن طبیعت میگردد. هدف این پژوهش تاریخی با روش توصیفی ـ تحلیلی و توسعهای که دادههای کیفی آن به شیوة اسنادی گردآوری شدهاند، پیجویی ریشههای اساطیری درام گاو اثر غلامحسین ساعدی با رویکرد اسطورهشناسی تطبیقی است. نتیجه پژوهش آشکار میسازد که کنشگران اساطیری این روایت عبارتند از: شمن (مشاسلام)، راهبهها (ننه خانم و ننه فاطمه)، قوای اهریمنی (راهزنان پوروسی)، قربانی جانوری (گاو)، و قربانی انسانی (مشحسن). پس از مرگ گاو، مشحسن جانشین او میگردد و در نهایت او نیز دچار مرگی همسان گاو میشود تا مرز میان دو قربانی انسانی و جانوری از میان برداشته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - تحلیل اسطورهشناختی گوهر زرتشت بر پایۀ داستان تولد او در دینکرد هفتم و گزیدههای زادسپرم
سامان قاسمی فیروزآبادیدر دینکرد هفتم و گزیدههای زادسپرم، داستانهایی افسانهوار از تولد زرتشت، پیامبر ایرانی، نقل شده است. در هر دو این داستانها، نقش مهم و اساسی در پذیرش و انتقال فرّه پیامبری، بیش از پدر، برعهدة مادر زرتشت است. پژوهش حاضر برای تحلیل این نقش، مبتنی بر این پیشفرضها است: أکثردر دینکرد هفتم و گزیدههای زادسپرم، داستانهایی افسانهوار از تولد زرتشت، پیامبر ایرانی، نقل شده است. در هر دو این داستانها، نقش مهم و اساسی در پذیرش و انتقال فرّه پیامبری، بیش از پدر، برعهدة مادر زرتشت است. پژوهش حاضر برای تحلیل این نقش، مبتنی بر این پیشفرضها است: در اندیشۀ ایرانی، خویشکاری هرکس معلول گوهر وجودی او است؛ همچنین در اندیشۀ پیش از زرتشتی ایران، عمل قهرمانی در شکست تاریکی و راندن او از کیهان اهورایی، ویژۀ گوهر پهلوانی است. زرتشت، اسطورۀ جدیدی به نام مرد پرهیزگار را میسازد که از گوهر موبدی است؛ اما کارکرد قهرمان را در راندن و شکست تاریکی بر عهده دارد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ اسطورهشناختی، درصدد نشان دادن اسطورة قهرمان، یکی از مبانی فرهنگ ایران باستان، با تأکید بر گوهر پهلوانی است. با بررسی داستان تولد زرتشت در دینکرد هفتم و گزیدههای زادسپرم به این نتیجه میرسیم که گوهر پهلوانی، چنان در اندیشۀ ایرانی ریشه دارد که زرتشتیان به رغم آموزههای پیامبر خویش، آن را برای زرتشت نیز در نظر گرفتهاند تا نقش او را در راندن اهریمن از کیهان اهورایی باورپذیرتر سازند. گوهر پهلوانی که یک گوهر دوگانه و حاصل ترکیب نور و تاریکی است، در ذات اشو زرتشت با ترکیب گوهر اهورامزدا و دوغدو، مادر زرتشت، تأمین میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - بررسی تحلیلی جایگاه زن درروایتهای قصه چلگیس براساس بنمایههای اساطیری
سکینه مرادی محمد حسین کرمیقصۀ چلگیس یکی از قصههای مشهور و زبانزد در ادبیات عامیانه است. در روایتهای گوناگون این قصه، عناصر مشترکی مانند توصیف شخصیّت چلگیس با مشخصههای تکرارشونده، بنمایۀ نبرد قهرمان با اژدها، سرزمینهای بیآب و قحطیزده، وجهی نمادین و اساطیری به قصه میدهد. هدف این پژوهش د أکثرقصۀ چلگیس یکی از قصههای مشهور و زبانزد در ادبیات عامیانه است. در روایتهای گوناگون این قصه، عناصر مشترکی مانند توصیف شخصیّت چلگیس با مشخصههای تکرارشونده، بنمایۀ نبرد قهرمان با اژدها، سرزمینهای بیآب و قحطیزده، وجهی نمادین و اساطیری به قصه میدهد. هدف این پژوهش دریافت نقش و جایگاه زن در جامعه با روش تحلیلی ـ توصیفی، در روایتهای گوناگون قصۀ چلگیس در مجموعه فرهنگ افسانههای مردم ایران با توجه به ژرفساخت اساطیری قصه میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد با توجه به پیشینۀ مادرسالاری و پرستش ایزدبانوان در ایران، شخصیّت چلگیس میتواند تجسمی از ایزدبانو آناهیتا، ایزدبانوی آب در باور و اساطیر ایرانی باشد. همچنین همنشینی بنمایههای اساطیری مرتبط با کنش شخصیت اصلی زن و مرد در ساختار پیوسته قصه، بیانگر برجستهسازی کنشها و قدرت مردانه، تفویض خویشکاری زنانه به مردان، انفعال شخصیّت زن و تثبیت جایگاه زن به عنوان یک همسر مطیع است. با این رویکرد قصة چلگیس فضایی در حال گذار از افول باورهای مادرسالاری و شکلگیری جامعهای پدرسالار را ترسیم میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - خوانش نشانههای اسطورهای رمان ولی دیوانهوار اثر شیوا ارسطویی
نرگس باقریاسطورهها همواره پیوند عمیقی با ادبیات داشتهاند و میتوانند علاوه بر معنا، بر فرم و ساختار صوری اثر، تأثیر بگذارند. بررسی و تحلیل مناسبات اسطورهای یک متن ادبی نقش مهمی در تبیین و دریافت معانی و مفاهیم آن دارد. هدف از پژوهش حاضر خوانش نشانههای اسطورهای رمان ولی دیوان أکثراسطورهها همواره پیوند عمیقی با ادبیات داشتهاند و میتوانند علاوه بر معنا، بر فرم و ساختار صوری اثر، تأثیر بگذارند. بررسی و تحلیل مناسبات اسطورهای یک متن ادبی نقش مهمی در تبیین و دریافت معانی و مفاهیم آن دارد. هدف از پژوهش حاضر خوانش نشانههای اسطورهای رمان ولی دیوانهوار نوشتۀ شیوا ارسطویی به روش تحلیلی ـ توصیفی است. نتایج بررسی این رمان بر مبنای خوانش اسطورهای نشان میدهد که معانی و حتی فرم رمان از اسطوره تأثیر پذیرفته و احضار اسطورۀ شیوا به متن رمان، علاوه بر کمک به گسترش مفاهیم رمان، در فرم و پیشبرد روایت نقش داشته است؛ یعنی زنی که در دایرة ساعت میرقصد، با حرکت خود ریتم رمان را تنظیم میکند و مشخص میسازد که کدام ماجرا در چه زمانی روایت شود. همچنین رمزگانهای مختلفی همچون نامها (شیوا، خدای سهسر هندی...)، مکانها (آبانبار، جعبة پاندورا، پالمیر...) و مفاهیمی چون مرگ و نوشتن در این رمان به عنوان واحدهای معناداری از یک گفتمان اسطورهای هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - اسطورهشناختی چگونگی و چراییِ سفر قهرمان در کارنامة اردشیر بابکان
مختار ابراهیمیکارنامة اردشیر بابکان از متنهای مهم اسطورهای و حماسی در ادبیات پهلوی، در پی اسطورهسازی و برساختن قهرمانِ بنیانگذار دولت ساسانی است. اینکه چرا و چگونه این متن به مقابله با گفتمان رقیب اشکانی رفته و سعی در پیروزی گفتمان خود داشته، پرسش اصلی این پژوهش است. فرضیة مهم أکثرکارنامة اردشیر بابکان از متنهای مهم اسطورهای و حماسی در ادبیات پهلوی، در پی اسطورهسازی و برساختن قهرمانِ بنیانگذار دولت ساسانی است. اینکه چرا و چگونه این متن به مقابله با گفتمان رقیب اشکانی رفته و سعی در پیروزی گفتمان خود داشته، پرسش اصلی این پژوهش است. فرضیة مهم پژوهش، این است که نیروهای انسانی و طبیعی و فراطبیعی در این روایت با هماهنگی به برساخت و استوار داشتِ گفتمانی دستیافتهاند که گونهای دیگر از اندیشه و به تبع آن نوعی از زندگی را به نمایش میگذارند. قهرمان در روایت کارنامه، هم با تلاشها و کوششهای خود و یارانش و هم به یاری شخصیتهای دیگر که از صفّ رقیب جذب میکند، به نبردی پیگیر دست مییازد. این پژوهش با نگاهی اسطورهشناختی، با توجه به مراحل سفر قهرمان از دیدگاه جوزف کمپبل، به تطابق و هماهنگی نیروهای تأثیرگذار راهِ پیچیدۀ پیروزی اشاره میکند. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی در پی رسیدن به چرایی سفر قهرمان است. بیان رهایی کشور از پراکندگی، هدف پژوهش و توضیح چگونگی رسیدن به انسجام شهریاری در ایرانشهر، نتیجه روایت کارنامه اردشیر بابکان بوده است. هر یک از شخصیتهای کارنامه به گونهای نقش خود را در راه بازگرداندن ایرانشهر به یگانگی ملی بازی میکنند و یادآور نقش رهایی رهندگان اسطورهای در اساطیر ایرانی میشوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - تحلیل و بررسی نگره تطبیقی چهرة هادیان ارواح در آیینه اساطیر
شهین قاسمی معصومه میرآبیکی از مباحث مهم در اساطیر ملل، داشتن باورهای متفاوتی از نحوه ورود و هدایت ارواح به جهان پسین است. اعتقاد به جاودانگی، دین، فرهنگ و چگونگی اندیشیدن مردم در اساطیر مختلف سبب شده است تا دنیایی برای خود تصور کنند که با توجه به کردار و اعمالشان، هادی در آن نقش فرستندة ارواح أکثریکی از مباحث مهم در اساطیر ملل، داشتن باورهای متفاوتی از نحوه ورود و هدایت ارواح به جهان پسین است. اعتقاد به جاودانگی، دین، فرهنگ و چگونگی اندیشیدن مردم در اساطیر مختلف سبب شده است تا دنیایی برای خود تصور کنند که با توجه به کردار و اعمالشان، هادی در آن نقش فرستندة ارواح مردگان به جایگاه ابدیشان دارد. در این پژوهش با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی به انواع هادیان ارواح و رابطه هادی با جنسیت متوفی، برهة زمانی همراهی روح از لحظه جدایی روح از بدن تا پایان رسیدن به جایگاه ابدیش و چهره ارواح در اساطیر ایران و جهان پرداخته شده است تا مردم به درک عمیق از زندگی پس از مرگ و کاهش ترس و اضطراب و رسیدن به آرامش در کردار و اخلاق نفسانی خود در گذر این جهان برسند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که نحوة عملکرد هادیان روح بر اساس میزان خوبی یا بدی اعمال متوفی ارزیابی میشود و نقش هادی در هر اسطوره متفاوت از اساطیر دیگر کشورهاست و اعتقادات هر کشوری تأثیر بسیار زیادی در نشان دادن چهرة هادی و نحوة برخورد با شخص متوفی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - رواناسطورهشناسی داستان کودکانۀ «بوقی که خروسک گرفته بود»: بر اساس نظریۀ فرایند تفرد
امیرحسین زنجانبر ایوب مرادییونگ روانکاوی را باستانشناسی در بستر گونههای انسانی میداند. از همینرو اصطلاح کهنالگو (آرکیتایپ) که زیربنای نظریۀ فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژۀ باستانشناسی (آرکیولوژی) و گونهشناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهنالگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم أکثریونگ روانکاوی را باستانشناسی در بستر گونههای انسانی میداند. از همینرو اصطلاح کهنالگو (آرکیتایپ) که زیربنای نظریۀ فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژۀ باستانشناسی (آرکیولوژی) و گونهشناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهنالگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم و نیرومند است. این کهنالگو متشکل از زنجیرۀ کهنالگوهایی همچون سایه، نقاب، پیر خردمند، آنیما و خویشتن است. غایت فرایند تفرّد چیزی جز یکپارچهسازی آگاهانۀ تمام حلقههای این زنجیرۀ کهنالگویی نیست. در همین راستا، پژوهش پیشِرو با روش تحلیلی ـ توصیفی در پی بازشناسی زنجیرۀ کهنالگوهای تفرّد و چگونگی فرایند یکپارچه شدن آنها است. از آنجا که در خوانش یونگیِ کتابهای کودک ایرانی، نشانههای تصویری همواره مغفول واقع شدهاند؛ کتاب تصویری بوقی که خروسک گرفته بود برای موضوع پژوهش اختیار شده است. کتاب مذکور اثر حامد حبیبی و به تصویرگری علیرضا گلدوزیان است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد: شناخت شکافهای میان خودآگاه و ناخودآگاه و پذیرش بخش تاریکِ وجود، لازمۀ شکلگیری هویت یکپارچۀ انسان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - تطبیق داستان نوجوان درخت و بچه مردم با اسطوره مدوسا بر اساس نظریه اضطراب اختگی
امیرحسین زنجانبرفروید اسطوره ها را نیز همچون رؤیاها وجه نمادین شدۀ آرزوهای جنسیِ سرکوب شده و نتیجۀ اضطراب اختگی می داند و در همین راستا، خوانشی روان اسطوره شناختی از کهن الگوی سر مدوسا ارائه می دهد. او آثار هنری مختلف را بر اساس نظریۀ اضطراب اختگی واکاوی می کند و معتقد است: داستانِ روا أکثرفروید اسطوره ها را نیز همچون رؤیاها وجه نمادین شدۀ آرزوهای جنسیِ سرکوب شده و نتیجۀ اضطراب اختگی می داند و در همین راستا، خوانشی روان اسطوره شناختی از کهن الگوی سر مدوسا ارائه می دهد. او آثار هنری مختلف را بر اساس نظریۀ اضطراب اختگی واکاوی می کند و معتقد است: داستانِ روان شناختی، همچون سایکوبیوگرافی (شرح حال بیمار روان رنجور)، قابل خوانش روانکاوانه است. از آنجا که داستان کوتاه بچّۀ مردم و درخت، در تعریف داستان روان شناختی صدق می کند؛ لذا خوانش روانکاوانۀ درون مایۀ این داستان با خوانش روانکاوانۀ اسطورۀ مدوسا، مقایسه شده است. هدف از مقایسۀ مذکور نشان دادن آن است که هم اسطوره ها و هم داستان های کودک و نوجوان معاصر، چیزی جز فرافکنی روان اسطوره های درونی انسان نیستند. مقالۀ حاضر در پی پاسخ گویی به چگونگی بازنمایی اضطراب اختگی در داستان مذکور و اسطورۀ مدوسا است. در همین راستا، پژوهش پیش رو با روش تحلیلی ـ توصیفی نخست داستان مذکور را رمزگشایی، سپس با بازتفسیری فرویدی، درون مایۀ آن داستان را با ویژگی های روان اسطوره ای مدوسا مقایسه می کند. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد که تصویرِ دورۀ روانی ـ جنسیِ فالیک (به عنوان یکی از چهار پندار خیالیِ نخستین) در طول تاریخ، از اسطوره های برساختۀ انسان های بدوی تا داستان های معاصر کودک و نوجوان، همواره بازنمودی مستمر داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - مفهوم نمادین «مرکز» با مطالعۀ تطبیقی نظریات الیاده و یونگ
مرضیه ثابت اقلیدی محمدتقی پیرباباییمرکز از جمله موضوعات بنیادین در توضیح و فهم جهان هستی و پدیدهها است. بسیاری از هستیشناسان مبانی خود را با اتکاء به تلقی خود از این مفهوم تبیین میکنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی درصدد بررسی مفهوم نمادینِ مرکز با تکیه بر نظریات دو اسطورهشناس برجسته، میرچا الیا أکثرمرکز از جمله موضوعات بنیادین در توضیح و فهم جهان هستی و پدیدهها است. بسیاری از هستیشناسان مبانی خود را با اتکاء به تلقی خود از این مفهوم تبیین میکنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی درصدد بررسی مفهوم نمادینِ مرکز با تکیه بر نظریات دو اسطورهشناس برجسته، میرچا الیاده و گوستاو یونگ است. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که مفهوم نمادین مرکز در نگاه میرچا الیاده و گوستاو یونگ چه بوده و نمود آن در جهان خارج کدام است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا تلقی این دو اندیشمند از جهان، انسان و رابطۀ جهان و انسان بررسی و سپس مفهوم مرکز در نظام معرفتیشان تبیین شده و در نهایت با توجه به نگاه نمادگرایانۀ آنها، نمادهای این مفهوم در جهان خارج نیز معرفی شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، الیاده مرکز را نقطۀ شروع آفرینش میداند که در آن نقطه مراتب مختلف هستی به یکدیگر مرتبط و متصل میشوند. وی ستون کیهانی را به عنوان نماد این مفهوم معرفی میکند. یونگ حقیقت را در روان انسان جستوجو و کهنالگوی خویشتن را به عنوان مرکز روان و ماندالا را به عنوان نماد این کهنالگو در جهان خارج معرفی میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - تحلیل تطبیقی کنشهای سهگانة شخصیتهای اساطیری در ساختار روایی «اودیسة هومر» و «دارابنامة طرسوسی» بر مبنای نظریة اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل
الناز محمدزاده محمدمهدی اسماعیلی شروین خمسهپژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی تلاش میکند با تکیه بر نظریة اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنشهای شخصیتهای اساطیری اودیسة هومر و دارابنامة طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنشهای شخصیتهای اساطیری در دارابنامه و اودیسه تا چه میزان با نظر أکثرپژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی تلاش میکند با تکیه بر نظریة اسطورهشناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنشهای شخصیتهای اساطیری اودیسة هومر و دارابنامة طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنشهای شخصیتهای اساطیری در دارابنامه و اودیسه تا چه میزان با نظریة کنشهای سهگانة دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آنها کدام است؟ یافتهها حاکی از آن است که شخصیتهای اصلی این دو اثر؛ یعنی داراب و اسکندر را میتوان با اولیس در یک طبقهبندی قرار داد. بررسی کنشهای داراب و اولیس نشان میدهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، مؤید ویژگیهای هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زادة خدایان (زئوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فّرهایزدی است. هوشمندی و حیلهگری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته میشود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیتها از جمله طمروسیه و بوراندخت با پنلوپ نیز با تفاوتهای جزیی مظهر پاکدامنی هستند. تأکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در دارابنامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - رواناسطوره شناسی در ادبیات نمایشی (مطالعۀ موردی؛ اسطورهسنجی بهرام بیضایی با روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران)
بهروز عوض پور الهام ابراهیمی ناغانیپژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطورهسنجی نویسنده یا الگوی اسطورهایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سهگانۀ اسطورهشن أکثرپژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطورهسنجی نویسنده یا الگوی اسطورهایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سهگانۀ اسطورهشناسی، با تکیه بر متن و تدقیق در مهمترین اثر هنرمند و تشخیص خردهاسطورۀ کانونی آثار وی به انجام رسید. روانسنجی با تکیه توأمان بر متن و فرامتن (ردیابی خردهاسطورۀ یافتشده در دیگر آثار نویسنده، زندگی شخصی ـ حرفهای هنرمند و تشخیص عقدۀ شخصی نویسنده) و کنار همگذاری مجموعۀ یافتهها، به کشف اسطورۀ شخصی و فراشخصی هنرمند نائل میشود. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که خردهاسطورۀ کانونی آثار بیضایی عبارت است از: برخوانی گذشته برای ساخت آینده، ستیز با ستم و جهل و هر آنچه مانع باروری مام میهن باشد، و در صورت لزوم قربان شدن برای نیل به این باروری و بر همین سیاق، زندگی در برابر مرگ، و زنانگی در حکم منشأ زندگی. عقدۀ شخصی وی نیز تثبیتشدگی و توقف در گذار از ساحت خیالی به ساحت نمادین ژاک لکان و اسطورۀ شخصی او ایزدبانو آناهیتا است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - بیدل دهلوی و اسطورههای ایرانی
محمد حکیم آذرقرن یازدهم هجری دوران افول اسطورههای ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرنها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته میشود، ولی از اسطورههای ملی به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دار أکثرقرن یازدهم هجری دوران افول اسطورههای ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرنها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته میشود، ولی از اسطورههای ملی به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخة ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخة هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخة هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطورههای ایرانی، در سایة یک جبر فلسفی ـ تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسیزبان بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - فلز و قداست آن در اساطیر ملی و متون دینی
ناصر نیکوبخت هیبتاالله اکبری گندمانی علیرضا محمدی کلهسردر اساطیر ایران، فلز قداست و اهمیت بسیاری دارد. پیشینیان، این گوهر را با آسمان پیوند داده و برای آن اصلی آسمانی قائل شدهاند؛ چنانکه گاه دیوارة آسمان را نیز از جنس فلز پنداشتهاند. فلز به دلیل برخورداری از این پیشینه، عنصری اهریمنستیز است. در نمونههایی از اساطیر و داس أکثردر اساطیر ایران، فلز قداست و اهمیت بسیاری دارد. پیشینیان، این گوهر را با آسمان پیوند داده و برای آن اصلی آسمانی قائل شدهاند؛ چنانکه گاه دیوارة آسمان را نیز از جنس فلز پنداشتهاند. فلز به دلیل برخورداری از این پیشینه، عنصری اهریمنستیز است. در نمونههایی از اساطیر و داستانوارههای ایرانی، فلز همچون وسیلهای برای به بندکشیدن و یا کشتن نیروهای اهریمنی و پلشتی به کار رفته است. از اینرو، فلز همواره با جاودانگی و بیمرگی نیز پیوند داشته است؛ چنانکه در حوادث پایان جهان، این عنصر، آفرینش اورمزد را از اهریمن و جلوههای او پاک میکند و با نابود کردن اهریمن و مرگ، با جاودانگی پیوند مییابد.در این مقاله، پس از بررسی قداست و تأثیر و کارکرد فلز از جنبهها و لایههای گوناگون، سعی شده است پیوندهای معنایی و اسطورهای این گوهر، تا حد امکان آشکار شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - اژدها در اسطورهها وفرهنگ ایران و چین
راضیه نایب زاده صمد سامانیاناسطورهها جلوههایی از فرهنگ یک ملت و به تعبیری، خاستگاه هنر و ادبیات هستند. درواقع، فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی ریشه در اسطورههای آن ملت دارد. وقتی سخن از اسطوره به میان میآید، در باور همگان، موجودات عجیب اسطورهای از جمله اژدها نمایان میشوند.اژدها در بسیاری از باور أکثراسطورهها جلوههایی از فرهنگ یک ملت و به تعبیری، خاستگاه هنر و ادبیات هستند. درواقع، فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی ریشه در اسطورههای آن ملت دارد. وقتی سخن از اسطوره به میان میآید، در باور همگان، موجودات عجیب اسطورهای از جمله اژدها نمایان میشوند.اژدها در بسیاری از باورهایاسطورهای و فرهنگی چینیان حضوری جدی دارد. هدف نگارندگان این نوشتار بررسی جایگاه و مفاهیم اژدها در اسطورههای ایران و چین و در داستانهای عامیانه دو ملت است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات تطبیقی است. این پژوهش نشان میدهد که بهجز موارد نادر اشتراک، در اسطورههای ایرانی، اژدها در مقابل پهلوانان اسطورهای قرار میگیرد و پیروزی قهرمان منوط به کشتن اژدها است، اما در اسطورههای چین، در نهایت، اژدها رام میشود و صلحی بین قهرمان و اژدها به وجود میآید. اژدها در فرهنگ و باورهای عامیانه ایران باز همان سیر اهریمنی خود را میپیماید، در مقابل در فرهنگ چین اژدها جایگاه ویژهو مثبتی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - ناپدیدشدگان در عرصة ادبیات (رمزگشایی از راز ناپدید شدن برخی قهرمانان در پایان داستانها)
لیلا ولی زاده پاشا مهدی نیکمنشناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّتهای داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونههایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آنها به این نتیجه میرسد که در ادبیات سایر ملّتها نیز نمونههایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یاف أکثرناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّتهای داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونههایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آنها به این نتیجه میرسد که در ادبیات سایر ملّتها نیز نمونههایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یافت میشود و نتیجة دیگر آنکه باورداشت اصل ناپدیدی در همة ادوار بشری، حتّی دورة متاخّر نیز در میان همة اقوام وجود دارد. بنابراین، قدم بعدی یافتن دلیل این همسانی است که، به فرضیة ریشة مشترک در ادبیات جهان قوت میبخشد. نگارنده با بررسی راز ناپدید شدن قهرمانان، در شش محور و با پاسخ به این سؤالات که ناپدیدشدگان آثار ادبی، چه کسانی هستند، چه ویژگیهایی دارند؟ چرا ناپدید شدند؟ و چه ارتباطی میان ناپدیدشدگان با مکانی که ناپدیدی در آن صورت گرفته مثل کوه و غار و ... وجود دارد؟ سعی دارد به گونهای پرده از این راز بردارد. از آنجایی که کهنالگوهای قهرمان، زمان، سفر، جاودانگی، مرگ و تولد دوباره، بازگشت و ... قابلیت انطباق با موضوع این پژوهش را دارد، هدف، بررسی ناپدید شدن قهرمانان بر اساس روش نقد کهنالگویی است که به مناسبت از نظریات یونگ، الیاده و کمبل نیز استفاده شده است . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - بررسی علّت تحولات نخستین انسان از یمه تا کیومرث، در اسطورههای زردشتی
فاطمه وفایی ابوالقاسم اسماعیل‏پوراسطورههای زردشتی مثل تمام اسطورهها از دورهای به دورۀ دیگر دستخوش تغییر و تحولاتیشده اند. این تغییرات به دلایل متعددیصورت گرفته است؛ ازجمله تغییر ساختار اجتماعی، شیوه های تولیدی و نوع ادارۀ حکومت. این عوامل در ارتباطی دوسویه با باورهای دینی قرار دارند؛ یعنی هم از آنها أکثراسطورههای زردشتی مثل تمام اسطورهها از دورهای به دورۀ دیگر دستخوش تغییر و تحولاتیشده اند. این تغییرات به دلایل متعددیصورت گرفته است؛ ازجمله تغییر ساختار اجتماعی، شیوه های تولیدی و نوع ادارۀ حکومت. این عوامل در ارتباطی دوسویه با باورهای دینی قرار دارند؛ یعنی هم از آنها تأثیر گرفتهاند و هم بر آنها تأثیرگذاشته اند. اسطورۀ نخستین انسان نیزکه بخشی از اسطورۀ آفرینش است، تغییر یافته است. پس از سکونت بخشی از قوم آریایی در نجد ایران، جامعۀ ایرانی شکل گرفت. به تدریج این قوم دستخوش تغییراتیشد و به این ترتیب، اسطورۀ ایرانی بنا به نیازهای جدید جامعۀ ایرانی و با توجه به شرایط جدید با این تغییرات سازگار شد. یمۀ آریایی(نخستین انسان) نقش مهم شاه نخستین و سپس شاه آرمانی را بر عهده گرفت و برخی از ویژگی های نخستین انسانییمه به مهمترین چهرۀ اسطوره ای زردشتی،یعنی نخستین انسان بدل شد. پژوهش حاضر به بررسی این دگرگونی می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
45 - نقد و بررسی میتوپیا(اسطوره سازی ) در شعر شاعران معاصر
منیره احمد سلطانیدراین مقاله از انواع نشانه ها و تصویر آفرینی در شعر نو از دیدگاه اسطوره سازی ونیز نوعی آفرینش تصویرگرانه از طریق صنایع و شکل های مرسوم ادبی مانند تشبیه و استعاره و.... سخن به میان آمده است،به بیان دیگر نوعی استفاده ی از واژه ها است، که از یک سو معنی واژه را در همان معنی أکثردراین مقاله از انواع نشانه ها و تصویر آفرینی در شعر نو از دیدگاه اسطوره سازی ونیز نوعی آفرینش تصویرگرانه از طریق صنایع و شکل های مرسوم ادبی مانند تشبیه و استعاره و.... سخن به میان آمده است،به بیان دیگر نوعی استفاده ی از واژه ها است، که از یک سو معنی واژه را در همان معنی قاموسی خود حفظ می کند و از سوی دیگر در حکم نشانه ای برای اتصال به تداعی های جنسیتی، قومی، فرهنگی و تارو پود احساسی ما از گذشته زندگی ماست. تعاریف علم بیان از چـهار عنصـر صـور خیال ) تشبیه ،استعاره ،مجاز ، کنایه ) تشکیل شده است اما واژه ها و انتخاب آنان در جایگاه خاص جمله و در بافت ذهنی شعر به صورت نشانه و علامتی برای مخاطب او را هر چه بیشتر به سوی بیان ناممکن برخی احساسات هدایت می کند . برای تبیین این رویکرد، نخست تعاریفی از اسطوره و تفاوت آن با اسطوره سازی مطرح شده است؛ سپس به نشانه در شعرشاعران معاصراشاره رفته است، شاعرانی که به نوعی افزون بر تصاویر خیال مرسوم، واژه هایشان به همراه نوعی کُد (رمز)مخصوص است که تنها برای مخاطب خاص قابل دریافت است. نمونه هایی که ازشعر شاعران معاصرکه میان هرکدام فاصله زمانی زیادی وجود دارد ازجمله احمد شاملو، فروغ فرخ زاد(قبل از انقلاب) و دُرّه دادجو(پس از انقلاب) در این پژوهش آمده است بسیار راه گشا است،سر انجام اینکه شاعران می توانند در کنار تصاویری که خلق می کنند با واژه های گزینشی خود،مجموعه ای ازکد(رمز)های بینامتنیت را نیز به کارگیرند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
46 - تحلیل داستان بیژن و منیژه بر اساس اسطوره باروری
کبری جلیلی مؤخر حمیدرضا فرضی ابراهیم پوردرگاهیچکیدهیکی از شیوههای ادامه حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، بویژه قصههای عامیانه است. در این میان برخی داستانها بیانگر اسطورههای مربوط به طبیعت (باروری) هستند؛ اهمیت این اسطورهها به حدّی است که جیمز فریزر از آنها به عنوان یکی از پایههای بنیادی أکثرچکیدهیکی از شیوههای ادامه حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، بویژه قصههای عامیانه است. در این میان برخی داستانها بیانگر اسطورههای مربوط به طبیعت (باروری) هستند؛ اهمیت این اسطورهها به حدّی است که جیمز فریزر از آنها به عنوان یکی از پایههای بنیادین همه اساطیر و مهرداد بهار به عنوان یکی از ارکان اصلی اسطورهها یاد میکنند. اسطورههای طبیعت (باروری)، اسطورههایی هستند که به شیوههای گوناگون با مرگ و رستاخیز طبیعت در پیوند هستند. در ادبیات فارسی، در ژرف ساخت برخی داستانها میتوان ردّ پای اساطیر مربوط به طبیعت و آیینهای باروری را مشاهده کرد که در این مقاله، داستان بیژن و منیژه بر این اساس و به روش تحلیل محتوایی بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که در ژرف ساخت این داستان میتوان ردّ پای عناصر اسطورههای طبیعت و آیینهای باروری را مشاهده کرد. براساس این فرضیه و با تحلیل محتوای این داستان، قابل تطبیق بودن آن با اسطورة طبیعت و آیینهای باروری اثبات شده است؛ به گونهای که در این داستان مرگ و رستاخیز طبیعت را که به صورت نمادین در وجود قهرمان نمود یافته است میتوان مشاهده کرد. علاوه بر این، عناصر نمادین و کهن الگویی دیگری در این متن وجود دارد که در ارتباط با مضمون اصلی (اسطورههای طبیعت و باروری) هستند و بر این اساس تحلیل شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
47 - اسطورۀ آماتراسو، پیشروی اندیشۀ ایرانی و هندوایرانی در فرهنگ ژاپنی
ابراهیم واشقانی فراهانیاسطورۀ آماتِراسو، پیشرَویِ اندیشۀ ایرانی و هندوایرانی در فرهنگ ژاپنی ابراهیم واشقانی فراهانی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه پیام نور، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 23/9/1396 تاریخ پذیرش: 25/3/1398 چکیده روشنایی بیهیچ گفتوگویی، مهمترین ایزد در اس أکثراسطورۀ آماتِراسو، پیشرَویِ اندیشۀ ایرانی و هندوایرانی در فرهنگ ژاپنی ابراهیم واشقانی فراهانی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه پیام نور، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 23/9/1396 تاریخ پذیرش: 25/3/1398 چکیده روشنایی بیهیچ گفتوگویی، مهمترین ایزد در اساطیر هندواروپاییان است و چرخۀ بستن و گشودن روشنایی و تاریکی، مهمترین مضمون در اساطیر این مردمان است. مردمان هندوایرانی نیز به سان دیگر هندواروپاییان، سرگذشت روشنایی را بنیاد اساطیر خویش نهادند. آفرینش، باروری، آبفزایی، پیروزی و دیگر اجزای هستی در باورهای آنان، اجراهای دیگرگون اسطورۀ روشنایی است. ایزد روشنایی در اساطیر ژاپنی نیز جای گاهی بنیادین دارد. آماتِراسو، ایزدبانوی روشنایی در ژاپن، بهسان ایزدان روشنایی آریایی، ایزد باروری و مایۀ خرّمی کشتزارهاست و خاندان پادشاهی از نژاد اویند. داستان زندگانی او نیز توسعهیافتۀ چرخۀ بستن و گشودن روشنایی و تاریکی است و مشترکات سرگذشت او با اسطورۀ ایزدان روشنایی هندوایرانی، بیش از آن است که اتفاقی انگاشته شود. پیش از این، جوانبی از ورود و تأثیر اساطیر آریایی به فرهنگ ژاپن، کاویده و معرفی شده است و در این مقاله نیز با روش توصیفی ـ تحلیلی، مشترکات اساطیر ایرانی و هندوایرانی با اساطیر ژاپنی در حوزۀ ایزدان روشنایی بازنموده میشود. نتایج این بررسی، گویای آن است که با توجّه به پیشینۀ تأثیر فرهنگ ایرانی بر فرهنگ ژاپنی، اسطورۀ آماتِراسو در باورهای ژاپنی، ریشۀ هندوایرانی دارد. نیز قرنها پس از ورود این اسطوره به فرهنگ ژاپن، هم زمان با موج تازۀ ورود عناصر ایرانی به ژاپن در نیمۀ قرن هفتم میلادی، امپراتوران ژاپن با الگوگیری از نظریۀ تبار ایزدی شاهان ایرانی، اسطورۀ آماتِراسو را برای تبیین تبار ایزدی خویش به کار گرفتند. * . vasheghani1353@gmail.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
48 - آسیب شناسی مبانی و بنیان های ِاسطوره پژوهی در ایران در حوزة مطالعات متن شناختی، کارکرد گرایی و نظریه پژوهی
فرهاد فروزان کیا مهیار علوی مقدم زهرا جمشیدی ابراهیم استاجیآسیب شناسی اسطوره پژوهی در ایران، درچارچوبِ مطالعات متن شناختی، کارکرد گرایی و نظریه پژوهی، فرآیند اسطوره پژوهی را در ایران، بارورتر می سازد. اسطوره پژوهی درایران– با خاستگاه دانشگاهی و یا غیر دانشگاهی – به دور از نظام طبقه بندی جهانی و در نگاهی جزیره وار، ب أکثرآسیب شناسی اسطوره پژوهی در ایران، درچارچوبِ مطالعات متن شناختی، کارکرد گرایی و نظریه پژوهی، فرآیند اسطوره پژوهی را در ایران، بارورتر می سازد. اسطوره پژوهی درایران– با خاستگاه دانشگاهی و یا غیر دانشگاهی – به دور از نظام طبقه بندی جهانی و در نگاهی جزیره وار، بیشتر به تک نگاری اساطیر ایران و پژوهش های متن شناختی پرداخته است. در این پژوهش، تمایزی بیناسطوره شناسی بر پایة مکتب های این حوزه در غرب و نظریه پژوهی بااسطوره پژوهی رایج در میان پژوهشگران ایرانی قایل می شویم که با این مکتب ها، نظریه ها وکارکردهای اسطوره شناسی کم و بیش ناآشنایند. اسطوره پژوهی درایران، از آفت های گوناگونی در این حوزه رنج می برد ازجمله: تمرکز بر متن به جای ژرف ساخت اساطیری، روایت پردازی و صرفِ شارح بودن، آشنایی اندک با مکتب های اسطوره شناسی، نگاه جزیی گرا، روش مند نبودن اسطوره پژوهی، آشنایی اندک با مطالعات میان رشته ای، رویکرد اثبات گرا به جای فرااثبات گرا، کاستی های ناشی از ترجمه متنهای اسطوره شناسی غربی، بی توجهی به نقش سیّال اساطیر، کم توجّهی به هدف های اسطوره شناسی، بی توجّهی به خوانش اسطوره های ایرانی در طبقه بندی منسجم جهانی، کم توجّهی به کارکرد اساطیر در کاربَست علوم دیگر، یکسان انگاری قلمرو تاریخ و اسطوره و نبودِ رشتة تخصصی اسطوره شناسی در دانشگاه های ایران. نویسندگان در این مقاله میکوشند به آسیب شناسی اسطوره پژوهی درایران بپردازند و شماری از این آفت ها و کاستی ها را برشمارند و راهکارهایی در زدودن این آفت ها بهدست دهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
49 - ساختار حماسه ملی ایران بر مبنای نظریه ژرژ دومزیل
سامان قاسمی فیروزآبادیدر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند أکثردر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند که حماسهی ملی ایران داستانهای پراکنده نیست بلکه از یک ساختار کلی که به دورهی هندواروپایی بازمیگردد، پیروی میکند. بدین منظور پژوهش حاضر بر دو بنیان نظری استوار است: 1- طبق نظریهی ژرژ دومزیل، کیهان هندواروپایی دارای نظم طبقاتی است. 2- به گفته بهمن سرکاراتی حماسه ملی ایران بر اساس طول عمر محدود جهان و رویارویی نیروهای خیر و شر به سه دوره تقسیم میشود. این مطالعه نشان می دهد که در دورهی نخست، نظم اهورایی به شکل نظام طبقاتی نمود مییابد که به موجب آن سه گروه کارکردی مذکور در اندیشهی دومزیل به ترتیب با سلطنت هوشنگ، تهمورث و جمشید شکل میگیرند و در دورهی دوم، کام اهریمن به صورت بر هم خوردن نظام طبقاتی متجلی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
50 - شباهت اساطیر گنوستیکها و مانویان با مرصادالعباد نجمالدین رازی
سیامک نادریمرصادالعباد اثری عرفانی است که از امهات آثار منثور زبان فارسی بشمار میرود و نظایر آن در میان کتب صوفیانه انگشتشمار است. به اعتراف خود نویسنده، او هنگام تحریر اول و دوم این اثر سی سال آوارگی در محیط آسیای صغیر و مصر و روم را پشت سر گذارده که این محیط به زعم تاریخنگارا أکثرمرصادالعباد اثری عرفانی است که از امهات آثار منثور زبان فارسی بشمار میرود و نظایر آن در میان کتب صوفیانه انگشتشمار است. به اعتراف خود نویسنده، او هنگام تحریر اول و دوم این اثر سی سال آوارگی در محیط آسیای صغیر و مصر و روم را پشت سر گذارده که این محیط به زعم تاریخنگاران و پژوهشگران مولد و پایگاه اندیشهها و اساطیر مانویان و گنوستیکها بوده که با توجه به آنچه در مرصادالعباد میبینیم، دور از ذهن نمینماید که نجمالدین رازی در این محیط با اساطیر ایشان آشنا گردیده باشد؛ چنان که خود بطور دایم در مرصادالعباد به آشنایی با تفکرات ایشان و فرقههای زیر مجموعة ایشان از جمله اسماعیلیه، اباحیه، ملاحده و تناسخیه اشاره میکند. برطبق همین امر، این مقاله در صدد برآمده که شباهت برخی چهارچوبهای داستانی مرصادالعباد را با اساطیر مانویان و گنوستیکها نشان دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
51 - اسطورهشناسی ساختاری، طرحی کارآمد برای تبیین اسطورههای هند و ایرانی تحلیل نمونه: داستان جمشید
لیلا حق‌پرستبر اساس دیدگاه اسطوره‌شناسی ساختاری، اسطوره‌ها از طریق عناصر میانجیی که ارائه می‌کند، می‌کوشد تضادّی را از میان بردارد که میان جفت‌های متقابل برقرار است. عناصر میانجی مزبور در مسیر این تقابل، پیوسته در رفت و آمد است و می‌کوشد از طریق مبارزه أکثربر اساس دیدگاه اسطوره‌شناسی ساختاری، اسطوره‌ها از طریق عناصر میانجیی که ارائه می‌کند، می‌کوشد تضادّی را از میان بردارد که میان جفت‌های متقابل برقرار است. عناصر میانجی مزبور در مسیر این تقابل، پیوسته در رفت و آمد است و می‌کوشد از طریق مبارزه و یا آمیختگی با یک سو یا هر دو سوی تقابل، راه وحدتی بیابد تا تضادّ موجود را خنثی یا دست‌کم کم‌رنگ‌تر کند. در این نوشته به معرّفی نظریۀ ساختاری لوی‌استروس در تحلیل اسطوره خواهیم پرداخت و با تحلیل نمونه‌وار داستان جمشید، میزان کاربرد نظریه را در بررسی اسطوره‌های ایرانی نشان خواهیم داد. بر این اساس، یمه/جم اسطوره‌ای است که برای بیان کوشش ذهن هندوایرانی در رفع تقابل مرگ و زندگی شکل گرفته است و پس از رفت و برگشت در دو سوی تقابل؛ یعنی تعارض میان اصل میرایی انسان و آرزوی دست‌یابی به زندگانی جاویدان، اگرچه نمی‌تواند تناقض موجود را بتمامی از میان بردارد، در نهایت به تجسّمی آمیخته از هر دو مفهوم مرگ و زندگی بدل می‌شود که آن را مرگ زنده نامیده‌ایم. تفاصيل المقالة