هدف این پژوهش، شناسایی راهبردهای آموزشی مؤثر در توسعه مهارتهای مورد نیاز دانشجویان مجازی برای بهرهگیری از آموزش درونشبکهای است. سؤال کلی پژوهش این است که راهبردهای آموزشی مؤثر در توسعه مهارتهای هفتگانه (دسترسی یا ، روشنبینی یا ، برقراری ارتباط یا ، تعهد یا ، همکا چکیده کامل
هدف این پژوهش، شناسایی راهبردهای آموزشی مؤثر در توسعه مهارتهای مورد نیاز دانشجویان مجازی برای بهرهگیری از آموزش درونشبکهای است. سؤال کلی پژوهش این است که راهبردهای آموزشی مؤثر در توسعه مهارتهای هفتگانه (دسترسی یا ، روشنبینی یا ، برقراری ارتباط یا ، تعهد یا ، همکاری یا ، تفکر یا و انعطافپذیری یا در فرایند آموزش درونشبکهای) مورد نیاز دانشجویان مجازی چیست؟ نظر پاسخگویان برحسب متغیرهای تعدیلکننده جنسیت، مدرک تحصیلی و وضعیت تأهل مقایسه شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه استادان رشته کامپیوتر دانشگاه آزاد اسلامی منطقه پنج کشور تشکیل میدهند. شیوه نمونهگیری تصادفی ساده است. ابزار پژوهش پرسشنامه محققساخته برگرفته از یافتههای پژوهشی رناام پالوف و کیثپرات بوده که دارای 7 حیطه و 29 گویه است و براساس آلفای کرونباخ ضریب اعتباری معادل 847/0 بهدست آمده است. یافتههای پژوهش نشان میدهند، از نظر پاسخگویان مهمترین راهبردهای آموزشی مؤثر در توسعه مهارتهای هفتگانه به ترتیب عبارتاند از: به کارگیری نوعی فناوری که از طریق آن میتوان اهداف یادگیری را تحقق بخشید، فراهم کردن جوّ گروهی مساعد که در آن فراگیر در جریان یادگیری احساس راحتی میکند، تشویق فراگیران به مشارکت در تهیه رهنمودهای درسی، نهادینهسازی مهارتهای مربوط به مدیریت زمان، مهیاسازی یک سایت درسی که دانشجویان تکالیف خود را به آن ارسال کرده و به یکدیگر بازخورد ارائه دهند، طرح سؤالاتی برای بحث که موجب تشویق تفکر و یکپارچگی مواد درسی میشود و استفاده از اینترنت بهعنوان ابزار و منبع درس و تشویق دانشجویان برای جستوجوی منابع در آن. بهطور کلی نتایج آزمون t در خصوص مقایسه نظر پاسخگویان برحسب وضعیت تأهل و سطح مدرک تحصیلی مختلف نشان میدهد که در ارتباط با تأثیر راهبردهای آموزشی در خصوص توسعه مهارتهای هفتگانه یاد شده، بین نظرها تفاوت معناداری وجود ندارد، ولی مقایسه نظر پاسخگویان زن و مرد نشان میدهد که در خصوص راهبردهای آموزشی مؤثر در توسعه مهارتهای هفتگانه، تفاوت معناداری بین آنها مشاهده میشود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر توسعۀ برنامههای درسی پاسخگوی ادراک شده در مدارس هوشمند است. جامعۀ آماری این پژوهش را کلیۀ معلمان مدارس هوشمند شهر تهران در سال تحصیلی 1390ـ 1388 تشکیل میدهد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است. روش نمونهگیری، خوشهای چند مرحلهای چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر توسعۀ برنامههای درسی پاسخگوی ادراک شده در مدارس هوشمند است. جامعۀ آماری این پژوهش را کلیۀ معلمان مدارس هوشمند شهر تهران در سال تحصیلی 1390ـ 1388 تشکیل میدهد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است. روش نمونهگیری، خوشهای چند مرحلهای بوده که در نهایت 360 نفر از معلمان بهطور تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق سه پرسشنامۀ محققساخته (یکی در خصوص عوامل مؤثر بر برنامههای درسی پاسخگوی ادراک شده، دیگری در خصوص مؤلفههای برنامههای درسی پاسخگوی ادراک شده و پرسشنامۀ دیگر در خصوص ایجاد انگیزۀ دانشآموزان مدارس هوشمند) بوده است. روایی آنها به لحاظ محتوا تأمین شده و ضریب اعتبار آنها براساس آلفای کرونباخ به ترتیب معادل 93/0، 89/0 و 87/0 بهدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهند، از بین متغیرهای هفتگانۀ مورد مطالعه، توجه به تفاوتهای فردی (307/0)، توجه به یادگیری در حد تسلط (263/0)، و توجه به پژوهشمحوری (219/0)، به ترتیب بیشترین تأثیر کلی را بر برنامههای درسی پاسخگوی ادراک شده داشتهاند. براساس یافتههای به دست آمده از تحقیق 422/115= Chi-Square، 963/0=GFI، 921/0=AGFI، 000/0 =P-Value، 055/0 = RMSEA است. بر این اساس، برازش مدل مورد مطالعه در حد قابل قبول میباشد
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مؤثر بر توسعه ارتباط کارآمد ادراک شده توسط دانشآموزان مدارس هوشمند در برخورد با معلمان است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش را معلمان مدارس هوشمند نواحی نوزدهگانه شهر تهران در سال تحصیلی 90 ـ 1389 تشکیل میدهد. با عنایت به این که میزان و چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مؤثر بر توسعه ارتباط کارآمد ادراک شده توسط دانشآموزان مدارس هوشمند در برخورد با معلمان است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش را معلمان مدارس هوشمند نواحی نوزدهگانه شهر تهران در سال تحصیلی 90 ـ 1389 تشکیل میدهد. با عنایت به این که میزان و چگونگی تأثیر هریک از این عوامل با استفاده از مدل معادلات ساختاری و تحلیل عوامل صورت میگیرد، روش پژوهش از نوع همبستگی است. ابزار مورداستفاده در این پژوهش 3 پرسشنامه شامل پرسشنامه محقق ساخته مهارتهای پنجگانه ارتباطی برابر با ( 92/0 (α - تأثیرپذیری دانشآموزان از معلمان (89/-0 (αو پرسشنامه محقق ساخته ارتباط کارآمد ادراک شده در مدارس هوشمند ( 86/0 (α- است. برای تأمین روایی پرسشنامه، از نظرات متخصصان و استادان استفاده به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها، از روش همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داده است که اثر مستقیم تأثیرپذیری دانشآموزان از معلم بر توسعه ارتباط کارآمد ادراک شده توسط دانشآموزان (33/0) معنادار بوده است. اثر مستقیم ارتباط همدلیگرای ادراک شده (36/0) و اثر غیر مستقیم آن (12/0)، معنادار بوده است. اثر مستقیم ارتباط گشودهگرای ادراک شده (27/0) و اثر غیر مستقیم آن (16/0)، معنادار بوده است. اثر مستقیم ارتباط حمایتگرای ادراک شده (28/0) و اثر غیر مستقیم آن (07/0) معنادار بوده است. اثر مستقیم ارتباط مثبتگرای ادراک شده (56/0) و اثر غیر مسقیم آن (10/0) معنادار بوده است. اثر مستقیم ارتباط عادلانهگرای ادراک شده (31/0) و اثر غیر مستقیم آن از طریق تأثیرپذیری دانشآموزان از معلم برابر (07/0)، معنادار بوده است. بر اساس یافتههای به دست آمده از پژوهش، 325/224= Chi-Square،95/0=GFI، 85/0=AGFI ، 00576/0=P-Value ،381/0= RMSEA است. بنابراین، برازش مدل مورد مطالعه در حد قابل قبول است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین ابعاد پداگوژیکی اسلامی کردن برنامههای درسی دانشگاهی در حوزه علوم انسانی است. روش تحقیق، توصیفی ـ پیمایشی است. سؤال کلی پژوهش عبارت است از: ابعاد و مؤلفههای اصلی پداگوژی نظام برنامه درسی اسلامی کدامند و چه مدلی را میتوان برای اسلامی کردن نظام برن چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین ابعاد پداگوژیکی اسلامی کردن برنامههای درسی دانشگاهی در حوزه علوم انسانی است. روش تحقیق، توصیفی ـ پیمایشی است. سؤال کلی پژوهش عبارت است از: ابعاد و مؤلفههای اصلی پداگوژی نظام برنامه درسی اسلامی کدامند و چه مدلی را میتوان برای اسلامی کردن نظام برنامههای درسی ـ دانشگاهی ارائه کرد؟ جامعه آماری این پژوهش را کلیه ا حوزه و اساتید دانشگاههای اصفهان در حوزه علوم تربیتی و برنامه ریزی درسی در سال تحصیلی 1390 ـ 1389تشکیل دادهاند. در مجموع، تعداد 165 نفر برای تحقیق انتخاب شدند. برای تأمین روایی مدل از روایی صوری (استفاده از نظرات تعدادی از متخصصان برای اظهار نظر پیرامون شکل ظاهری پرسشنامه)، روایی محتوایی(استفاده از نظرات متخصصان برای اظهار نظر درباره انطباق پرسشنامه با اهداف پژوهش)، و روایی سازه (برای تعیین میزان انطباق پرسشنامه با سازههای تبیینی نظریههای مورد استفاده)، استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آمار (آزمون T تک نمونهای) و نیز آزمون تحلیل عامل جهت استخراج عوامل موجود مؤلفههای اصلی پرسشنامه ارزیابی مدل پیشنهادی استفاده شده است. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که زیر مؤلفههای ابعاد پداگوژی اسلامی کردن برنامههای درسی عبارتند از فلسفه و اهداف مدل (با ارزش ویژه 453/3)، مبانی نظر مدل (با ارزش ویژه786/3)، چارچوب ادراکی مدل پیشنهادی با زیر مؤلفههای ارزشهای یادگیری در نظام دینی ـ اسلامی (ارزش ویژه 348/4)، پژوهش محوری بر اساس منابع اسلامی (ارزش ویژه 674/4)، نهادینه سازی عادات و رفتارهای انسان گرایانه (ارزش ویژه 012/4)، بومی سازی تئوریهای برنامههای درسی بر اساس منابع اسلامی (ارزش ویژه 593/3)، رویکرد صلاحیت مداری (ارزش ویژه 328/3)، ایجاد وحدت بر اساس تعالیم اسلامی، تقویت روح معنوی (ارزش ویژه 243/4)، تقویت قوه تفکر و تعقل فراگیران (ارزش ویژه 268/4)، توسعه مسؤولیت پذیری فراگیران (ارزش ویژه 568/3)، مراحل اجرایی مدل پیشنهادی (ارزش ویژه 754/4)، نظام ارزشیابی از مدل پیشنهادی (ارزش ویژه 234/4). در نهایت مدل پیشنهادی پژوهش با (ارزش ویژه 963/4)، مقدار743/2 t = و سطح 001/0 P < معنادار است و مورد تأیید بالاتر از سطح متوسط از نظر پاسخگویان قرار گرفته است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین برنامه درسی پاسخگو و ارزشیابی کلاسی ادراک شده مبتنی بر میانجیگری درگیری تحصیلی بوده است. روش تحقیق حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان مدارس متوسطه هوشمند شهر اصفهان در سال تحصیلی 1391-1390 ( چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین برنامه درسی پاسخگو و ارزشیابی کلاسی ادراک شده مبتنی بر میانجیگری درگیری تحصیلی بوده است. روش تحقیق حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان مدارس متوسطه هوشمند شهر اصفهان در سال تحصیلی 1391-1390 ( تعداد 11368 نفر) تشکیل دادهاند. روش نمونهگیری، خوشهای چند مرحلهای تصادفی بوده که نهایتاً تعداد 372 نفر از دانشآموزان مدارس هوشمند، بر اساس فرمول نمونهگیری کوکران برای تحقیق انتخاب میشوند. برای جمعآوری اطلاعات از دو روش کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. ابزار تحقیق سه پرسشنامه محقق ساخته است: 1- پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی پاسخگو (شناختی، عاطفی، و روانی ـ حرکتی) (1391)، ( )86/0(p= 2- پرسشنامه محقق ساخته درگیری تحصیلی (1391)، ( 92/0=p ) و 3- پرسشنامه محقق ساخته ارزشیابی کلاسی ادراک شده است (1391)، ( 89/0=p ) که بر حسب 5 درجهای لیکرت تنظیم و درجه بندی میشوند. برای تأمین روایی پرسشنامهها به لحاظ محتوا از نظر متخصصان استفاده شده است. از نرم افزار SPSS نسخه 18 و نرم افزار لیزرل، از آزمونهای همبستگی، رگرسیون چندگانه گام به گام و مدل معادله ساختاری برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده به عمل آمده است. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد، بین برنامه درسی پاسخگو در ابعاد سه گانه (شناختی، عاطفی، و روانی ـ حرکتی) با ارزشیابی ادراک شده (تبحر محور و عملکرد محور)، رابطه معناداری وجود دارد. نیز یافتههای پژوهش نشان داد، اثرات غیر مستقیم برنامه درسی پاسخگو در بُعد شناختی (018/0)، برنامه درسی پاسخگو در بُعد عاطفی (023/0)، برنامه درسی پاسخگو در بُعد روانی ـ حرکتی (027/0) بوده است. همچنین نتایج نشان داد، مدل مورد مطالعه از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار بوده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین شیفتگی تحصیلی، خلاقیت تحصیلی و موفقیت تحصیلی با خودشکوفایی تحصیلی مبتنی بر میانجی گری جدیت تحصیلی بوده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه این تحقیق را کلیه دانش آموزان دوره متوسطه آموزش و پرورش شه چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین شیفتگی تحصیلی، خلاقیت تحصیلی و موفقیت تحصیلی با خودشکوفایی تحصیلی مبتنی بر میانجی گری جدیت تحصیلی بوده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه این تحقیق را کلیه دانش آموزان دوره متوسطه آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 92- 1391 به تعداد 142380نفر (61067 نفرپسر و 81313 نفردختر) تشکیل دادهاند .برای انتخاب نمونه از روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای استفاده شده است. بر اساس فرمول ذیل تعداد 382 نفر برای تحقیق به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مشتمل بر 5 نوع پرسشنامه بوده است:1-پرسشنامه خلاقیت عابدی مشتمل بر ابعاد سیالی، بسط، ابتکار و انعطافپذیری 2-پرسشنامه محقق ساخته شیفتگی تحصیلی مشتمل بر 4 بعد رغبت تحصیلی اظهار شده، رغبت تحصیلی ابراز شده، رغبت تحصیلی آزمون شده، رغبت تحصیلی فهرست شده 3-پرسشنامه محقق ساخته موفقیت تحصیلی مشتمل بر 3 بعد ورود تحصیلی، حین تحصیلی و فارغ التحصیلی 4-پرسشنامه محقق ساخته جدیت تحصیلی 5- پرسشنامه محقق ساخته خودشکوفایی تحصیلی. از آلفای کرونباخ برای بررسی اعتبار و از روایی صوری نیز برای بررسی روایی پرسشنامهها استفاده شد. به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد، بین شیفتگی تحصیلی، خلاقیت تحصیلی و موفقیت تحصیلی با خودشکوفایی تحصیلی، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. جدیت تحصیلی، رابطه بین عوامل سه گانه اثرگذار با خودشکوفایی تحصیلی را میانجی گری میکند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، الگوی تعیین عوامل مؤثر بر چابکی در تدریس بوده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعة آماری مورد مطالعة این پژوهش را همة دانشآموزان دورة دوم متوسطه آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل دادهاند. برای انتخاب نمونه از روش تصا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، الگوی تعیین عوامل مؤثر بر چابکی در تدریس بوده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعة آماری مورد مطالعة این پژوهش را همة دانشآموزان دورة دوم متوسطه آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل دادهاند. برای انتخاب نمونه از روش تصادفی خوشهای چندمرحلهای استفاده شده است و تعداد 382 نفر برای پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای عوامل مؤثر بر چابکی در تدریس (95/0= α)، توانمندسازی روانشناختی (91/0= α) و ادراک چابکی در تدریس (93/0= α) بوده است. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از آزمونهای همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه گامبهگام و مدل معادله ساختاری استفاده به عمل آمده است. بهطور کلی یافتههای پژوهش نشان داد، بین بهرهگیری از انعطافپذیری در تدریس، مهارتهای مدیریت زمان و بهرهگیری از مهارتهای خلاق در فراگیران با توسعه تدریس چابکی ادراک شده در سطح 05/0>P رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد، توانمندسازی شناختی، رابطة بین بهرهگیری از مهارتهای مدیریت زمان و انعطافپذیری در تدریس و بهرهگیری از مهارتهای خلاقیت در تدریس فراگیران را با توسعة تدریس چابکی ادراک شده در سطح 05/0>P، میانجیگری میکند. نتایج نشان داد، الگوی مورد مطالعه در این پژوهش از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار بوده است.
پرونده مقاله
هدف تحقیق حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاس تدریس محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی با رویکرد کارآفرینی بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی نمونه کشوری به تعداد 376 نفر در طی سالهای 1401-1395 بوده است چکیده کامل
هدف تحقیق حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاس تدریس محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی با رویکرد کارآفرینی بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی نمونه کشوری به تعداد 376 نفر در طی سالهای 1401-1395 بوده است. شیوه نمونه گیری تصادفی ساده بوده که بر اساس فرمول کوکران تعداد112 نفر برای تحقیق انتخاب شدند. پس از کسب فهرستی از مؤلفه های تدریس محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی با رویکرد کارآفرینی بر اساس مطالعه ی مقالات منتشر شده در پایگاههای معتبر علمی در رابطه با آموزش کارآفرینی و از طریق پرسشنامه باز ، داده های اولیه فراهم شد . به منظور بررسی روایی پرسش نامه از روایی محتوایی و روایی سازه و نیز برای تعیین آیتم های مقیاس تدریس محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی با رویکرد کارآفرینی ، از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از روش تحلیل مولفه اصلی با چرخش واریماکس، جهت بررسی میزان تطابق و نام گذاری عوامل استخراجی، استفاده گردید ک ه8 عامل استخراج گردید. ضریب پایایی و همسانی درونی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس های آشکار سازی وجوه پنهان محتوا برابر 96/0 ، خلق ایده های مبتنی بر یادگیری محتوا برابر 93/0 ، توسعه واحدهای معنایی برابر 95/0 ، نقد محتوا برابر 87/0 بازسازی محتوا برابر 95/0، تبلور سازی محتوا برابر 93/0، جبران محتوای مغفول برابر 94/0 ، بارشناختی برابر با 92/0 محاسبه گردید. یافته ها نشان داد که پرسشنامه حاضر، می تواند برای سنجش تدریس محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی با رویکرد کارآفرینی ، ابزار مناسبی باشد.
پرونده مقاله