هدف از این پژوهش، شناخت مهمترین موانع و تدوین راهبردهای برنامه درسی برای استفاده اساتید از شبکه اجتماعی درامر آموزش و یادگیری است. در این مطالعه از روش کیفی و شیوه تحلیل دادههای کیفی مبتنی بر نظریه زمینهای استفاده شد. نظریه زمینهای سه عنصر اصلی دارد که عبارتند از مفا چکیده کامل
هدف از این پژوهش، شناخت مهمترین موانع و تدوین راهبردهای برنامه درسی برای استفاده اساتید از شبکه اجتماعی درامر آموزش و یادگیری است. در این مطالعه از روش کیفی و شیوه تحلیل دادههای کیفی مبتنی بر نظریه زمینهای استفاده شد. نظریه زمینهای سه عنصر اصلی دارد که عبارتند از مفاهیم، مضامین و مقولات و محور اصلی روش نظریه زمینهای به شمار میرود. در این پژوهش 54 سند با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند به دقت مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و نکات کلیدی آنها یادداشت برداری شد. سپس بر اساس تشابهات، کدهایی به موارد مشابه اختصاص پیدا کرد و کدهای اختصاص داده شده در کشف مقولههای استنتاج شده استفاده گردید. با اتکا به منابع و اسناد، مقوله محوری تعیین و از طریق برقراری ارتباط میان مقوله محوری و مقولههای فرعی و مفاهیم مرتبط نظریه زمینهای تدوین و طراحی شد. بر مبنای نظریه که از اسناد و منابع نظری به دست آمد، مهمترین موانع به ترتیب اهمیت، نبود امکانات فنی مناسب، عدم زیر ساختهای آموزشی و شناخت ناکافی اساتید به دست آمد و مبتنی بر آن راهبردهای سه گانهای تدوین شد که از میان این راهبردها کسب مهارتهای فنی مهمترین راهبرد و برقراری تعامل پویا در تدریس و مهارتهای شناختی مرتبط با شبکه اجتماعی در اولویت دوم و سوم قرار داشت. در پرتو شناسایی موانع و راهبردهای به کار گیری شبکه اجتماعی در آموزش میتوان به بهبود مهارتهای تدریس و یادگیری دست یافت.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش بررسی ادراک دانشجویان علوم تربیتی از تدریس اساتید در دانشگاه است که بخشی از دادههای آن در این مقاله آورده شده است. روش مورد استفاده، روش تحقیق کیفی از نوع پدیدار شناسی بود و جمعآوری اطلاعات نیز با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته و به صورت گرو چکیده کامل
هدف از این پژوهش بررسی ادراک دانشجویان علوم تربیتی از تدریس اساتید در دانشگاه است که بخشی از دادههای آن در این مقاله آورده شده است. روش مورد استفاده، روش تحقیق کیفی از نوع پدیدار شناسی بود و جمعآوری اطلاعات نیز با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته و به صورت گروهی انجام شد. مدت زمان مصاحبهها از 50 تا 60دقیقه متغیر بود و تا رسیدن به اشباع اطلاعات ادامه داشت. شرکت کنندگان شامل دو گروه از دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان بودند که مجموعاً 23 نفررا تشکیل میدادند. مصاحبههای انجام شده با استفاده از دستگاه MP3 ضبط و سپس به منظور تجزیه و تحلیل بر روی کاغذ پیاده شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل محتوا، تحلیل شد. نتایج نشان داد که چالشهای تدریس اساتید شامل دو مؤلفه اصلی و پنج زیرمؤلفه است. مؤلفههای اصلی شامل ناکارآمدیهای فنی (شامل روش تدریس، مدیریت زمان) و ناکارآمدیهای حرفهای (شامل دانش، محتوا و ارزشیابی) بود.
پرونده مقاله
این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تربیت جنسی در برنامه درسی دوره راهنمایی تحصیلی برای پسران و واکاوی برنامه درسی مغفول در این دوره انجام شده است. در این راستا برای بررسی وضع موجود برنامه درسی تربیت جنسی دانشآموزان پسر دوره راهنمایی تحصیلی در قلمرو مورد پژوهش؛ از مصاحبه نیم چکیده کامل
این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تربیت جنسی در برنامه درسی دوره راهنمایی تحصیلی برای پسران و واکاوی برنامه درسی مغفول در این دوره انجام شده است. در این راستا برای بررسی وضع موجود برنامه درسی تربیت جنسی دانشآموزان پسر دوره راهنمایی تحصیلی در قلمرو مورد پژوهش؛ از مصاحبه نیمه ساختار یافته و واکاوی اسناد موجود در مدارس و نواحی آموزش و پرورش بهره گیری شد. نتایج به دست آمده از این سؤال حاکی از آن بود که اقدامات آموزش و پرورش پاسخگوی نیازهای دانش آموزان در این دوره نبوده و توجهی کافی در فرایند تربیت جنسی دانشآموزان نشده است. برای بررسی قلمروهای موضوعی دارای ضرورت برای تربیت جنسی دانشآموزان مورد بررسی، از مرور پژوهشهای مربوط و استخراج نظر متخصصان انجام شد. در این راستا پس از حصول موضوعات مهم مندرج در منابع علمی، پرسشنامهای محقق ساخته تدوین و در اختیار تعدادی از اعضای هیات علمی گروههای علوم تربیتی، روانشناسی و مشاوره دانشگاههای اصفهان و شاهد قرار گرفت تا میزان اهمیت قلمروهای موضوعی موجود در پرسشنامه را تعیین نمایند. در راستای تعیین برنامه درسی مغفول در تربیت جنسی دانشآموزان در قلمرو مورد پژوهش نیز به مقایسه وضع موجود و وضع مطلوب پرداخته شد که مشخص گردید بسیاری از قلمروهای موضوعی مورد غفلت واقع شده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش روحیه پژوهشگری کودکان دوره پیش دبستانی به انجام رسید. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی از نوع پس آزمون محض همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 12نفر دانشآموز دوره پیش دبستانی یک مهد کودک در چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش روحیه پژوهشگری کودکان دوره پیش دبستانی به انجام رسید. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی از نوع پس آزمون محض همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 12نفر دانشآموز دوره پیش دبستانی یک مهد کودک در شهر تهران بود که نمونه آماری (6 نفر) به صورت هدفمند به عنوان گروه آزمایشی انتخاب شدند. گروه آزمایشی به مدت 15 جلسه تحت آموزش فلسفه به کودکان قرار گرفتند و جلسه آخر کلاس گروه آزمایشی و گروه کنترل فیلمبرداری شد و فیلم این دو گروه در اختیار 5 کارشناس قرار گرفت تا از طریق مشاهده فیلمها به پرسشنامه مورد نظر (فهرست درجه بندی رفتار کودکان (روحیه پژوهشگری) پاسخ دهند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از روشهای آمار توصیفی (جدول توزیع فراوانی، نمایش هندسی توزیع فراوانی، شاخصهای مرکزی و پراکندگی) مورد توصیف قرار گرفت و برای آزمون فرضیههای پژوهش از آزمون پارامتری t مربوط به دو گروه مستقل (به دلیل فاصلهای بودن مقیاس اندازهگیری، بهنجار بودن توزیع، وجود دو گروه مستقل) و آزمون بی پارامتری U من وایت نی (به دلیل بهنجار نبودن توزیع فراوانی) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش فلسفه به کود کان بر پرورش بعد شناختی (کنجکاوی، پرسشگری، استدلال کردن، تفکر انتقادی، خلاقیت، علاقه به آزمایش و تجربه) و بعد عاطفی (علاقه به نظم و ترتیب، اشتیاق، مشارکت جویی، استقلال رای، اعتماد به نفس، ابراز وجود) روحیه پژوهشگری کودکان دوره پیش دبستانی تأثیر دارد و به طور کلی اجرای این برنامه بر پرورش روحیه پژوهشگری این کودکان تأثیر گذار بوده است .
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عناصر برنامه درسی کلاین در افت تحصیلی درس ریاضی سال اول متوسطه از دیدگاه شرکای برنامه درسی با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامهای برای 368 دانشآموز و 120 دبیر ریاضی پایه اول دبیرستانهای شهر تهران و مصاح چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عناصر برنامه درسی کلاین در افت تحصیلی درس ریاضی سال اول متوسطه از دیدگاه شرکای برنامه درسی با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامهای برای 368 دانشآموز و 120 دبیر ریاضی پایه اول دبیرستانهای شهر تهران و مصاحبهای با 15 کارشناس برنامه ریزی درسی و تألیف کتاب ریاضی سال اول متوسطه جمعآوری شدند. تحلیل دادههای کمی از طریق آزمونهای t تک نمونهای، t دو گروه مستقل و فریدمن و تحلیل دادههای کیفی به وسیله کدبندی استقرایی انجام شد. نتایج بررسی نشان داد که از نظر هر سه گروه، همه عناصر نه گانه برنامه درسی کلاین بر افت تحصیلی ریاضی دانشآموزان مؤثرند. از نظر دبیران فعالیتهای یادگیری، راهبردهای یاددهی ـ یادگیری، مواد و منابع آموزشی و زمان آموزش و از نظر دانشآموزان، زمان آموزش، ارزشیابی، فعالیتهای یادگیری، و راهبردهای یاددهی ـ یادگیری در اولویتهای اول تا چهارم قرار گرفتند. از لحاظ تأثیر عناصر مواد و منابع آموزشی، فضای آموزش و گروهبندی دانشآموزان بر افت تحصیلی ریاضی، بین نظر دبیران و دانشآموزان تفاوت معناداری دیده نشد ولی بین نظر آنها درباره تأثیر عناصر اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی ـ یادگیری، فعالیتهای یادگیری، زمان و ارزشیابی بر افت تحصیلی ریاضی تفاوت معنادار بود.
پرونده مقاله
تحقیق حاضر به مقایسه عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر دوزبانه و تک زبانه دوره ابتدایی پرداخته است. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی دخترانه و پسرانه مجتمع آموزشی معرفت شهرستا چکیده کامل
تحقیق حاضر به مقایسه عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر دوزبانه و تک زبانه دوره ابتدایی پرداخته است. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی دخترانه و پسرانه مجتمع آموزشی معرفت شهرستان بابلسر به تعداد 152 نفر تشکیل میدهند. حجم نمونه پژوهش برابر با جامعه آماری است. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج (2004) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینک و مورگان استفاده شده است. نتایج حاصل از دادههای پرسشنامه ها نشان میدهد که از بین عوامل عملکرد تحصیلی تنها در عامل برنامه ریزی، تفاوت معناداری بین دانشآموزان دختر دوزبانه و تک زبانه وجود دارد؛ و در بین عوامل خودکارآمدی تحصیلی در عامل استعداد تحصیلی، بین دانشآموزان دختر دوزبانه و تک زبانه تفاوت معنادار است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر که پژوهشی توصیفی ـ پیمایشی است، شناسایی باورهای معلمان شهر شیراز پیرامون میزان ارزشمندی جهتگیریهای برنامه درسی بود. بدین منظور، از بین معلمان شاغل در مدارس این شهر در سال تحصیلی 91-1390 نمونهای به حجم 368 نفر با روش نمونهگیری طبقهای انتخاب و از طریق چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر که پژوهشی توصیفی ـ پیمایشی است، شناسایی باورهای معلمان شهر شیراز پیرامون میزان ارزشمندی جهتگیریهای برنامه درسی بود. بدین منظور، از بین معلمان شاغل در مدارس این شهر در سال تحصیلی 91-1390 نمونهای به حجم 368 نفر با روش نمونهگیری طبقهای انتخاب و از طریق پرسشنامه جهتگیریهای برنامه درسی که روایی و پایایی آن محاسبه و تأیید گردیده بود، مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای تجریه و تحلیل دادههای حاصله از روشهای آماری تی تکنمونهای، تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر، تحلیل واریانس چند متغیره و آزمونهای تعقیبی بونفرونی و شفه استفاده گردید. یافتهها نشان داد که معلمان بر این باورند که هر شش جهتگیری برنامه درسی دارای ارزش زیادی بوده و در این بین، جهتگیری رفتاری باارزشترین جهتگیری در برنامه درسی قلمداد گردید. همچنین، مشخص شد که بین باورهای معلمان دورههای مختلف تحصیلی در باب میزان ارزشمندی جهتگیریهای برنامه درسی تفاوت معناداری وجود دارد، در حالی که بین باورهای معلمان با سوابق خدمتی مختلف و نیز معلمان مرد و زن در زمینه این تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، ارزیابی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده وآموخته شده درس علوم تجربی سال دوم راهنمایی شهرستان نیریز در سال تحصیلی 92 ـ 1391 بوده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق پیماشی است. به منظور اجرای پژوهش که مبتنی برنگرش سنجی مدیران، دبیران و دانشآموزان در چکیده کامل
هدف این پژوهش، ارزیابی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده وآموخته شده درس علوم تجربی سال دوم راهنمایی شهرستان نیریز در سال تحصیلی 92 ـ 1391 بوده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق پیماشی است. به منظور اجرای پژوهش که مبتنی برنگرش سنجی مدیران، دبیران و دانشآموزان در مورد برنامههای درسی قصد شده، اجرا شده وآموخته شده بود، سه مقیاس محقق ساخته، برحسب گروه مدیران، دبیران و دانشآموزان طراحی و استفاده گردید. روایی و پایایی هر سه مقیاس با روش روایی صوری و آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور گردآوری دادهها، نمونه آماری مربوط به برنامه درسی اجرا شده (مدیر و دبیر) و برنامه درسی آموخته شده (دانشآموز)، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای و تصادفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل آماری دادهها نشان داد که بین دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود دارد؛ بین دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی آموخته شده انطباق وجود ندارد؛ بین برنامه درسی اجرا شده و برنامه درسی آموخته شده انطباق وجود ندارد. همچنین، بین متغیر محتوا در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود ندارد. بین متغیر فعالیتهای یاددهی ـ یادگیری در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود ندارد و بین مؤلفه ارزشیابی در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش شناسایی اثربخشی روش تدریس تفکر استقرایی بر سطوح یادگیری (یادآوری، فهمیدن، کاربستن) دانشآموزان پسر پایه دوم متوسطه شهر همدان در درس زیست شناسی بود. طرح پژوهشی مورد استفاد از نوع آزمایشی(چهارگروهی سولومون) بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان پسر پایه دو چکیده کامل
هدف پژوهش شناسایی اثربخشی روش تدریس تفکر استقرایی بر سطوح یادگیری (یادآوری، فهمیدن، کاربستن) دانشآموزان پسر پایه دوم متوسطه شهر همدان در درس زیست شناسی بود. طرح پژوهشی مورد استفاد از نوع آزمایشی(چهارگروهی سولومون) بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان پسر پایه دوم مقطع متوسطه دبیرستانهای روزانه و دولتی شهر همدان و روش نمونهگیری از نوع خوشهای است. در این طرح از پرسشنامه محقق ساخته پیشرفت تحصیلی 30 سؤالی از نوع چهار گزینهای (با روایی محتوایی) استفاده شد که 10 سؤال اول آزمون را یادآوری (میزان یادگیری) و 20 سؤال بعد آزمون پیشرفت تحصیلی را فهمیدن و کاربستن (عمق یادگیری) اندازهگیری میکرد. در طرح آزمایشی 80 نفر از دانشآموزان به صورت تصادفی در چهار گروه (دوگروه کنترل و دو گروه آزمایشی) 20 نفری قرار گرفتند. در ابتدا از آزمودنیها با استفاده از آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی پیش آزمون به عمل آمد. طرح آزمایشی طی 7 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشی از هر چهار گروه پس آزمون (آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی) به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در تمامی فرضیهها از تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره (مانووا) استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش به روش تفکر استقرایی بر میزان یادگیری (سطح یادآوری) دانشآموزان معنادار بود. ولی به کارگیری این روش تدریس بر عمق یادگیری (سطوح فهمیدن و کاربستن) معنادار نبود. بنابراین روش تدریس تفکر استقرایی میزان یادگیری دانشآموزان را در درس زیستشناسی افزایش میدهد اما نمیتواند عمق یادگیری آنان را ارتقا دهد.
پرونده مقاله
این تحقیق با هدف استنباط درک معلمان از تدریس مؤثر صورت گرفته است تا زوایا و ابعاد آن را بهتر روشن سازد. تدریسی که با شیوههایی فراوانی صورت میگیرد و تنوع این شیوهها به حدی است که واقعاً نمیتوان تدریس را در روشهای کاملاً مشخصی تبیین کرد. تدریسی که هنرمندانه است و به چکیده کامل
این تحقیق با هدف استنباط درک معلمان از تدریس مؤثر صورت گرفته است تا زوایا و ابعاد آن را بهتر روشن سازد. تدریسی که با شیوههایی فراوانی صورت میگیرد و تنوع این شیوهها به حدی است که واقعاً نمیتوان تدریس را در روشهای کاملاً مشخصی تبیین کرد. تدریسی که هنرمندانه است و به همین جهت نمیتوان به نسخه واحدی از تدریس مؤثر دست پیدا کرد. روش تحقیق حاضر، تحقیقی کیفی و از نوع پدیدار شناسی است که به همین منظور از بین فرهنگیان دارای تجارب کافی در آموزش و پرورش استان گیلان، تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات 38 نفر از آنها به شیوه نمونهگیری هدفمند، مورد انتخاب و مصاحبه قرار گرفتند. گفتگوها با کسب اجازه از افراد ضبط و روی کاغذ پیاده شد و با استفاده از روش کلایزی، جملات و عبارات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بررسی نشان داد که 10مفهوم اصلی را میتوان از تدریس مؤثر استخراج کردکه عبارتند از: انگیزه شیوه تدریس بیان ابزارهای به کار رفته طرح مشخص، ممتاز بودن، فرآورده، واکنش فراگیران، انسجام، تفکر.
پرونده مقاله
پژوهش حـاضر، با هـدف تحلیل محتوای کتاب آموزش مهارتهایی برای زندگی پایه پنجم دوره ابتدایی، بر اساس اصول انتخاب محتوای برنامهریزی درسی و ارائه راهکارهای اصلاحی، از نظر صاحب نظران برنامه ریزی درسی صورت گرفته است. روش پژوهش، توصیفی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق س چکیده کامل
پژوهش حـاضر، با هـدف تحلیل محتوای کتاب آموزش مهارتهایی برای زندگی پایه پنجم دوره ابتدایی، بر اساس اصول انتخاب محتوای برنامهریزی درسی و ارائه راهکارهای اصلاحی، از نظر صاحب نظران برنامه ریزی درسی صورت گرفته است. روش پژوهش، توصیفی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته شامل 30 سؤال بسته پاسخ و 3 سؤال باز پاسخ بوده که همراه با کتاب مذکور، در اختیار صاحب نظران برنامهریزی درسی که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، قرار داده شد. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها، حاکی از آن است که، صاحب نظران برنامه درسی معتقدند: اصول اهمیت، اعتبار، سودمندی، قابلیت یادگیری، علاقه فراگیران و توجه به ساختار دانش در حد زیاد و اصل انعطاف پذیری در حد متوسط، در انتخاب محتوای کتاب مذکور، رعایت شده است. تحلیل استنباطی دادهها با استفاده از آزمون t تک نمونهای، حاکی از آن است که، به نظر صاحب نظران برنامه درسی، رعایت اصول اهمیت، اعتبار، سودمندی، علاقه، توجه به ساختار دانش و قابلیت یادگیری به لحاظ آماری، معنادار بوده و رعایت اصل انعطاف پذیری در انتخاب محتوای کتاب مذکور، معنادار نبوده است. همچنین تحلیل سؤالات باز پاسخ، حاکی از آن بود که به نظر صاحب نظران برنامه درسی، 9 موضوع باید به محتوای کتاب اضافه شود که عمدهترین آن، روش ارتباط مناسب ذکر گردید، همچنین 3 موضوع باید از محتوای کتاب حذف شوند که عمدهترین آن، غم و اندوه و خشم است و از 7 موضوعی که باید مورد تأکید بیشتر قرار بگیرد، حل مسأله، دارای بیشترین فراوانی، بوده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، در مرحله اول تهیه ابزاری مناسب برای ارزشیابی از واحد درسی بوده است. ادبیات تحقیق نشان میدهد ابزار ارزشیابی از واحد درسی باید مؤلفههای الف) مواردی که به دانشجویان در یادگیری کمک میکند، شامل شرایط یادگیری، منابع یادگیری، خدمات حمایتی و کیفیت تدریس؛ ب) س چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، در مرحله اول تهیه ابزاری مناسب برای ارزشیابی از واحد درسی بوده است. ادبیات تحقیق نشان میدهد ابزار ارزشیابی از واحد درسی باید مؤلفههای الف) مواردی که به دانشجویان در یادگیری کمک میکند، شامل شرایط یادگیری، منابع یادگیری، خدمات حمایتی و کیفیت تدریس؛ ب) سطح انگیزه و میزان درگیری دانشجویان با تکالیف یادگیری و ج) رضایت کلی دانشجویان از درس را مورد سنجش قرار دهد. در مرحله دوم، اجرای ابزار تهیه شده به منظور ارزشیابی واحد درسی روشهای استفاده از منابع یادگیری بوده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجو معلمان دوره کارشناسی ناپیوسته رشته آموزش ابتدایی مرکز آموزش عالی شهید رجایی دانشگاه فرهنگیان اصفهان بوده است. ابزار مذکور پرسشنامهای محقق ساخته شامل 10 سؤال بسته پاسخ در مقیاس لیکرت در مورد ویژگیهایی شامل اهداف یادگیری، تجربیات یادگیری، منابع یادگیری، تکالیف یادگیری، بازخوردهای آموزشی، حجم فعالیتها، کیفیت تدریس، انگیزه، تفکر و رضایت کلی و دو سؤال باز پاسخ در مورد بهبود درس مورد نظر بوده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط پنج تن از اعضای هیأت علمی تعیین گردید. برای تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب مربوطه 92/0محاسبه شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد بین میانگینهای دو گروه دانشجومعلمان با سابقه کم و زیاد در ده ویژگی واحد درسی مورد نظر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین میانگینهای دو گروه نشان میدهد دانشجویان در هر دو گروه بالاترین اهمیت را برای ارائه بازخوردهای آموزشی قائل هستند. به منظور تحلیل سؤالات بازپاسخ از روش مقولهبندی استفاده شد همچنین، راهکارهای بهبود تدریس در سه مقوله شامل: موارد مربوط به مدرس، واحد درسی و دانشجو طبقهبندی گردید
پرونده مقاله