تحقیق در مورد ابعاد مختلف پیشرفت تحصیلی همواره از امور مورد توجه پژوهشگران، کارشناسان تعلیم و تربیت و سازمانهای آموزشی بوده است. این پژوهش با استفاده از روش همبستگی و با هدف شناسایی متغیرهای پیشبینیکننده پیشرفت علوم و بر روی متغیرهای برونزای وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خ چکیده کامل
تحقیق در مورد ابعاد مختلف پیشرفت تحصیلی همواره از امور مورد توجه پژوهشگران، کارشناسان تعلیم و تربیت و سازمانهای آموزشی بوده است. این پژوهش با استفاده از روش همبستگی و با هدف شناسایی متغیرهای پیشبینیکننده پیشرفت علوم و بر روی متغیرهای برونزای وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانواده و جنسیت و متغیرهای درونزای واسطهای خودپندارۀ علوم و نگرش نسبت به علوم با استفاده از روش تحلیل مسیر صورت گرفته است. جامعۀ آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان ایرانی پایه سوم دوره راهنمایی در سال تحصیلی 82 ـ1381به تعداد 1510787 نفر تشکیل میداد. نمونه این مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای دو مرحلهای به تعداد 5413 نفر برآورد گردید. دادههای مورد استفاده در این پژوهش، دادههای تیمز 2003 دانشآموزان ایرانی و ابزار آن پرسشنامههای دانشآموزی بود. نتایج تحلیلها پایایی و روایی قابل قبولی را برای ابزار ارائه داد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که متغیر خودپنداره علوم دانشآموزان ایرانی بر پیشرفت علوم آنها اثری مستقیم و معنادار و بر نگرش نسبت به علوم اثری معکوس و معنادار داشته است. همچنین متغیر وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانواده بر خودپنداره علوم و نگرش نسبت به علوم و پیشرفت علوم اثری مستقیم و معنادار را نشان داده است. متغیر نگرش نسبت به علوم بر پیشرفت علوم اثری مستقیم و معنادار و متغیر جنسیت بر نگرش نسبت به علوم و خودپنداره علوم نیز اثری معنادار و مستقیم داشته است.
پرونده مقاله
در طی دو دهه گذشته، اغلب نظامهای آموزش عالی جهان کوششهایی برای انجام ارزیابی و بهبود کیفیت آموزش، پژوهش و عرضه خدمات تخصصی در سطح دانشگاه و نیز در سطح نظامهای آموزش عالی انجام دادهاند.کشورهایی که به کسب تجربه موفق در این زمینه نایل آمدهاند، به انجام ارزیابی مستمر پ چکیده کامل
در طی دو دهه گذشته، اغلب نظامهای آموزش عالی جهان کوششهایی برای انجام ارزیابی و بهبود کیفیت آموزش، پژوهش و عرضه خدمات تخصصی در سطح دانشگاه و نیز در سطح نظامهای آموزش عالی انجام دادهاند.کشورهایی که به کسب تجربه موفق در این زمینه نایل آمدهاند، به انجام ارزیابی مستمر پرداختهاند و از ارزیابی درونی بهعنوان رویکردی زیربنایی با هدف اشاعه فرهنگ کیفیت استفاده کردهاند. در ایران نیز اجرای طرحهای مربوط به ارزیابی مستمر از سال 1375 آغاز شد. پس از آن کوششهایی در انجام ارزیابی درونی در گروههای آموزشی دانشگاهی به عمل آمده است. در این راستا ارزیابی کیفیت دورههای دکتری نیز بهعلت نقش این دورهها در تربیت افراد متخصص و انجام پژوهش و تولید دانش، از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین امروزه ارزیابی کیفیت دورههای دکتری در نظامهای ارزیابی دانشگاهها مدنظر قرار میگیرد. این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی ـ تحلیلی است و برای انجام آن از ابزارهای کمی (پرسشنامه) بهره گرفته شده است. جامعه مورد مطالعه شامل: 1ـ مدیرگروه 2ـ اعضای هیأت علمی 3ـ دانشجویان دوره دکتری 4ـ دانشآموختگان و کارفرمایان است. با توجه به کوچک بودن جامعه مورد مطالعه و بهمنظور بررسی عمیق آن سرشماری کامل انجام شده است. در نهایت با توجه به دادههای بهدست آمده، میزان مطلوبیت هر یک از عوامل مورد ارزیابی به این ترتیب است: عامل اول ـ دانشجویان: مطلوب؛ عامل دوم ـ اعضای هیأت علمی: مطلوب؛ عامل سوم ـ برنامه درسی: نسبتاً مطلوب؛ عامل چهارم ـ منابع کالبدی: نسبتاً مطلوب؛ عامل پنجم ـ فرایند تدریس و یادگیری؛ نسبتاً مطلوب؛ عامل ششمـ دانشآموختگان: نسبتاً مطلوب؛ عامل هفتم ـ مدیریت گروه: مطلوب.
پرونده مقاله
این پژوهش میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان و ارتباط آن را با موفقیت تحصیلی و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی، دوره و رشته تحصیلی بررسی کرده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و در حوزه مقایسه پسرویدادی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دان چکیده کامل
این پژوهش میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان و ارتباط آن را با موفقیت تحصیلی و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی، دوره و رشته تحصیلی بررسی کرده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و در حوزه مقایسه پسرویدادی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دوره کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در سال تحصیلی 86 ـ85 تشکیل دادهاند که به روش تصادفی طبقهای و از طریق فرمول انتخاب حجم نمونه تعداد 250 نفر برگزیده شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه تفکر خلاق پیتر هانی است که برخی مشخصات جمعیتشناختی به آن اضافه گردید. دادههای این پژوهش در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t همبسته، t مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون توکی و ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که دانشجویان به میزان متوسط از تفکر خلاق بهرهمند هستند. همچنین بین میزان استفاده از تفکر خلاق و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی و رشته تحصیلی دانشجویان ارتباط معناداری وجود ندارد، در صورتی که بین میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان دورههای (مقاطع) تحصیلی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. براساس نتایج آزمون توکی، اختلاف بین تفکر خلاق دانشجویان دوره کاردانی با کارشناسی ارشد و کارشناسی با کارشناسی ارشد در سطح 05/0≥P معنادار بوده است. تفکر خلاق در دانشجویان دوره کارشناسی ارشد بیشتر و در دانشجویان دوره کاردانی کمتر مشاهده گردید.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش بررسی «رابطه بین منابع قدرت مدیران و نوع فرهنگ سازمانی در مدارس متوسطه و راهنمایی شهرستان خمین بود. عوامل قدرت مورد مطالعه عبارت بود از: قانونی، پاداش، اجبار، تخصصی و مرجعیت و نوع فرهنگ سازمانی ثبات، مشارکتی، انعطافپذیری و رسالتی. روش تحقیق از نوع توصیفی چکیده کامل
هدف این پژوهش بررسی «رابطه بین منابع قدرت مدیران و نوع فرهنگ سازمانی در مدارس متوسطه و راهنمایی شهرستان خمین بود. عوامل قدرت مورد مطالعه عبارت بود از: قانونی، پاداش، اجبار، تخصصی و مرجعیت و نوع فرهنگ سازمانی ثبات، مشارکتی، انعطافپذیری و رسالتی. روش تحقیق از نوع توصیفی ـ همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان راهنمایی و دبیران (290 نفر) شهرستان خمین در سال 88 ـ87 تشکیل میدادند که با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم 120 نفر بهعنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل دو پرسشنامه محققساختۀ منابع قدرت با 21 سؤال بستهپاسخ و پرسشنامه فرهنگ سازمانی با 30 سؤال بستهپاسخ تدوین گردید. روایی پرسشنامهها با بهرهگیری از نظر آزمودنیها و متخصصان صاحبنظر و پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 87/0 و 96/0 بهدست آمد. تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون ضریب همبستگی کانونی استفاده شد. یافتهها نشان داد که بین قدرت قانونی با فرهنگ سازمانی ثبات و مشارکتی رابطه وجود دارد، در صورتی که بین قدرت قانونی با فرهنگ انعطافپذیری و رسالتی رابطهای وجود ندارد. همچنین بین قدرت پاداش، تخصص و مرجعیت با تمام انواع فرهنگ سازمانی رابطه معنادار وجود داشت.
پرونده مقاله
بیمارستان نقش بسزایی در استرداد سلامتی مردم برعهده دارد، بنابراین نوع فرهنگ سازمانی و میزان بلوغ سازمانی موجود در این مراکز از اهمیت بالایی برخوردار است و با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین فرهنگ سازمانی، بلوغ سازمانی کارکنان بیمارستانهای وابسته به چکیده کامل
بیمارستان نقش بسزایی در استرداد سلامتی مردم برعهده دارد، بنابراین نوع فرهنگ سازمانی و میزان بلوغ سازمانی موجود در این مراکز از اهمیت بالایی برخوردار است و با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین فرهنگ سازمانی، بلوغ سازمانی کارکنان بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علومپزشکی اصفهان در سال 87 ـ1386 صورت گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بیمارستانهای دانشگاهی شهر اصفهان (11 بیمارستان) میباشد که براساس روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای 360 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از 2 پرسشنامه (فرهنگ سازمانی و بلوغ سازمانی) جمعآوری شد و تجزیه و تحلیل دادهها نیز با استفاده از نرمافزار SPSS صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که 5 بیمارستان دارای فرهنگ میانه و 6 بیمارستان دیگر دارای فرهنگ ضعیف بودند. همچنین سطح بلوغ سازمانی بیمارستانهای دانشگاهی شهر اصفهان نیز متوسط است. همچنین بین فرهنگ سازمانی و بلوغ سازمانی رابطه معناداری مشاهده شد. با توجه به نتایج بهدست آمده، مدیران بیمارستانها باید با ایجاد تغییراتی در فرهنگ سازمانی در افزایش میزان بلوغ سازمانی تلاش نمایند.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش بررسی مقایسهای کاربست مؤلفههای مدیریت استراتژیک (راهبردی) در دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان است. پژوهش از نوع توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 755 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان است که با استفاده از نمونه چکیده کامل
هدف از این پژوهش بررسی مقایسهای کاربست مؤلفههای مدیریت استراتژیک (راهبردی) در دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان است. پژوهش از نوع توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 755 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان است که با استفاده از نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم تعداد 248 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی (88 ـ1387) بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه محققساخته است که مدیریت استراتژیک را در پنج بعد 1ـ توجه به امکانات، محدودیتها و پیامدهای آموزشی 2ـ تبادل اطلاعات میان مدیران و اعضای هیأت علمی 3ـ توجه به فرایندها برای توانمندسازی دانشگاه بهمنظور تشخیص و اولویتبندی راهبردها 4ـ مراقبت و اطمینان نسبت به توجه اعضای هیأت علمی به امور استراتژیک 5ـ کنترل بر اجرای راهبردهای آموزشی با 44 گویه ارزیابی میکند. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ به میزان 98/0 بهدست آمد. در سطح آمار توصیفی از فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون t تکمتغیره و یا t مستقل، t2 هتلینگ و آزمون t زوجی (همبسته) و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که از این 5 مؤلفه میزان توجه به مؤلفههای اول، سوم، چهارم و پنجم بیش از حد متوسط بوده است، ولی میزان توجه به مؤلفه دوم پایینتر از حد متوسط بوده است. بین میزان کاربست مؤلفهها از نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان و دانشگاه خوراسگان تفاوت وجود دارد، یعنی دانشگاه خوراسگان توجه بیشتری به امکانات، محدودیتها و پیامدهای آموزشی داشته است و همچنین دانشگاه خوراسگان بر اجرای راهبردهای آموزشی کنترل بیشتری داشته است. نتایج نشان داد که بین مؤلفههای مدیریت استراتژیک از نظر اعضای هیأت علمی زن و مرد و با توجه به سابقه خدمت تفاوت وجود دارد، ولی بین نظرات اعضای هیأت علمی برحسب مرتبه علمی و رشته تحصیلی آنها تفاوتی وجود ندارد.
پرونده مقاله
توانمندسازی در مدیریت راهکار مهمی برای تغییر است که با هدف بهبود توانایی فردی و سازمانی اجرا میشود. بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت توانمندسازها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان براساس الگوی سرآمد سازمانی بوده است. این پژوهش کاربردی و چکیده کامل
توانمندسازی در مدیریت راهکار مهمی برای تغییر است که با هدف بهبود توانایی فردی و سازمانی اجرا میشود. بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت توانمندسازها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان براساس الگوی سرآمد سازمانی بوده است. این پژوهش کاربردی و از دسته مطالعات توصیفی بوده که بهصورت مقطعی انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل32 نفر از مدیران ستادی و معاونان آنها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1386 بود که بهصورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه الگوی سرآمد سازمانی با 26 گویه بود که ضریب پایایی آن 97/0 بهدست آمد. دادههای پژوهش براساس 5 معیار مربوط به توانمندسازها جمعآوری شد، سپس تحلیل داده در سطح آمار توصیفی انجام گرفت و در نهایت با استفاده از نرمافزار SPSS و نرمافزار سرآمد سازمانی امتیاز هر کدام از عناصر مربوط به حوزه توانمندسازها براساس منطق رادار محاسبه شد. یافتهها نشان داد که مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در زمینه معیارهای رهبری (60 درصد)، خطمشی و استراتژی (80 درصد)، کارکنان (60 درصد)، منابع و شرکاء (50 درصد) و فرآیندها (60 درصد) امتیاز و در مجموع از نظر معیار توانمندسازها، 238 امتیاز را به خود اختصاص داده است.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در سازمانهای آموزشی به روش پیمایشی اجرا گردید. جامعه آماری کلیه مدیران، معاونان و معلمان واحدهای آموزشی شهر تهران، در سال تحصیلی 84 ـ83 به تعداد 95905 نفر و نمونه آماری 1094 نفر با استفاده از جدول تعیین حجم ن چکیده کامل
این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در سازمانهای آموزشی به روش پیمایشی اجرا گردید. جامعه آماری کلیه مدیران، معاونان و معلمان واحدهای آموزشی شهر تهران، در سال تحصیلی 84 ـ83 به تعداد 95905 نفر و نمونه آماری 1094 نفر با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان با روش تصادفی طبقهای انتخاب شده است. بهعنوان ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه محققساخته دارای 26 سؤال پنج گزینهای با استفاده از مقیاس لیکرت تهیه گردید. روایی پرسشنامه را 20 نفر از صاحبنظران بررسی و پایایی آن هم از طریق آلفای کرونباخ محاسبه و ضریب پایایی 87/0 بهدست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده از آمار توصیفی (توزیع فراوانی، درصد پاسخ آزمودنیها و میانگین) استفاده شده است. در بخش آمار استنباطی با توجه به اینکه مقیاس اندازهگیری پرسشنامه رتبهای است، برای آزمون هر یک از سؤالات پرسشنامه، بهصورت جداگانه از آزمون خیدو استفاده شده و با ادغام سؤالات مربوط به هر یک از فرضیههای تحقیق (سؤالات پژوهش)، امکان ارتقای مقیاس اندازهگیری به سطح فاصلهای را فراهم نمود. بنابراین برای مقایسه نظر مدیران، معاونان و معلمان دورههای تحصیلی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که مهمترین راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در سازمانهای آموزشی عبارتاند از: 1) در بعد بسترسازی نظام مشارکت، شامل آگاهی و اطلاع کارکنان از مفاهیم، فلسفه و اهداف نظام مشارکت، تشویق و ترغیب کارکنان به وارد شدن به نظام مشارکت از سوی مدیران، ایجاد و توسعه اعتماد بین مدیریت و کارکنان 2) در بعد نظامدهی به مشارکت، شامل تدوین ضوابط و آییننامه اجرایی نظام مشارکت واحدهای آموزشی. ارائه آموزشهای لازم برای مجریان و دستاندرکاران نظام مشارکت 3) در بعد تکامل تدریجی نظام مشارکت، شامل شروع داوطلبانه نظام مشارکت، شروع نظام مشارکت از پیشنهادها بهعنوان سادهترین شکل مشارکت داوطلبانه، احیای حس خودباوری و اعتماد بهنفس در کارکنان و... 4) در بعد اداره نظام مشارکت، شامل داشتن اختیارات کافی مدیران برای جلب مشارکت معلمان، شفاف و روشن بودن فرایند تصمیمگیری در واحدهای آموزشی، برقراری روابط حسنه بین مدیران و کارکنان و معلمان و...
پرونده مقاله