پژوهش حاضر با هدف شناسایی دلالتهای برنامه درسی چندفرهنگی میشل فوکو و هنری ژیرو بر اصلاح و بازطراحی برنامه درسی دوره ابتدایی ایران انجام شد. روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی، حوزه پژوهشی کلیه منابع دیجیتال و چاپی مرتبط با موضوع، روش نمونهگیری هدفمند، ابزار پژوهش فرمهای فیش چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناسایی دلالتهای برنامه درسی چندفرهنگی میشل فوکو و هنری ژیرو بر اصلاح و بازطراحی برنامه درسی دوره ابتدایی ایران انجام شد. روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی، حوزه پژوهشی کلیه منابع دیجیتال و چاپی مرتبط با موضوع، روش نمونهگیری هدفمند، ابزار پژوهش فرمهای فیشبرداری، شیوه تجزیه؛ تحلیل محتوای کیفی و ارزیابی اعتبار یافتهها از طریق داوری تخصصی بود. یافتههای پژوهش نشان دادند که بر اساس آراء تربیتی فوکو و ژیرو میتوان مواردی همچون تجزیهوتحلیل دیالکتیکی تجارب روزمره، تعلیم و تربیت مرزی، تحقق عدالت تربیتی، کسب توانایی همزیستی، آگاهی انتقادی، پیشگیری و مقاومت در برابر بازتولید نابرابری اجتماعی، شنیدن و توجه کردن به صدای گروهها و نژادهای مختلف جامعه، رویگردانی از نخبهگرایی و حرکت در راستای توجه به فرهنگ عمومی، توجه به گفتمانهای اخلاقی و ... را در راستای سیاستگذاری اصلاحگرایانه و بازطراحی عناصر برنامه درسی دوره ابتدایی ایران مورد توجه قرار داد. محصول نهایی یا خروجی این نوع از برنامه درسی از نظر فردی به یادگیرندهای رشد یافته و از نظر اجتماعی به شهروندی فعال در سطح محلی، ملی و جهانی مبدل میشود.
پرونده مقاله
وجود تنوع نژادی، قومی، زبانی، فرهنگی، در کشورهای مختلف، نظامهای تربیتی آنها را متعهد نموده تا پاسخی درخور و شایسته به پدیده تنوع و تکثر جوامع خود بدهند و به نحوی شایسته در برنامة آموزشی مورد توجه واقع شوند. تربیت چندفرهنگی، رویکردی است که در پاسخ به تنوع و تکثر فرهنگی چکیده کامل
وجود تنوع نژادی، قومی، زبانی، فرهنگی، در کشورهای مختلف، نظامهای تربیتی آنها را متعهد نموده تا پاسخی درخور و شایسته به پدیده تنوع و تکثر جوامع خود بدهند و به نحوی شایسته در برنامة آموزشی مورد توجه واقع شوند. تربیت چندفرهنگی، رویکردی است که در پاسخ به تنوع و تکثر فرهنگی در یک جامعه و نظام تربیتی آن اتخاذ میشود. این مطالعه با هدف بررسی چیستی و دلایل توجه به برنامه درسی چند فرهنگی و شناسایی مؤلفههای آن انجام گرفت. روش پژوهش کیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از همة منابع در دسترس در حوزة تعلیموتربیت چندفرهنگی موجود در کتابخانه چاپی و الکترونیک (پایگاههای اطلاعات علمی معتبر) استفاده شد و با بهکارگیری نظام مقولهای قیاسی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتههای این پژوهش ضمن مشخص کردن ضرورتهای تعلیموتربیت چندفرهنگی (واقعیتهای اجتماعی جامعة ایران، منزلت و کرامت انسانی و لزوم احترام به فرهنگ همة انسانها، فقدان آموزش چندفرهنگی در نظام تربیتی کنونی، جهانیشدن و الزامات آموزشی ناشی از آن، ضرورتهای تربیتِ معلمان آشنا به آموزش چندفرهنگی) نشان داد که توجه به برنامة درسی چندفرهنگی در آموزش، در شرایط کنونی جهانی و ملی یک ضرورت اجتنابناپذیر است و در پایان مؤلفههای آموزش چندفرهنگی مورد شناسایی قرار گرفتند که بهطور خلاصه میتوان موارد زیر را اشاره نمود: آموزش ضد تبعیض نژادی، پذیرش تنوع و تکثر، همزیستی مسالمتآمیز با گروههای دیگر، رعایت عدالت تربیتی، انعطاف در برنامههای درسی، تنوع در استفاده از روشهای تدریس، تنوع در استفاده از مواد آموزشی، حق حفظ زبانهای اقلیت.
پرونده مقاله
هدف اصلی این پژوهش شناسایی عناصر اصلی برنامه درسی تربیت شهروند جهانی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران است. روش پژوهش در این مطالعه، روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. جامعة آماری این پژوهش شامل معلمان، متخصصان و اساتید صاحبنظر در زمینة شهروندی جهانی بودند که بهصورت ه چکیده کامل
هدف اصلی این پژوهش شناسایی عناصر اصلی برنامه درسی تربیت شهروند جهانی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران است. روش پژوهش در این مطالعه، روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. جامعة آماری این پژوهش شامل معلمان، متخصصان و اساتید صاحبنظر در زمینة شهروندی جهانی بودند که بهصورت هدفمند و از روش گلوله برفی انتخاب شدند. انتخاب افراد نمونه تا اشباع نظری دادهها ادامه پیدا کرد. درمجموع با 34 نفر که شامل 18 معلم و 16 متخصص و عضو هیئتعلمی دانشگاه بودند، مصاحبه به عمل آمد. بهمنظور تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه از روش کیفی گرانهیم و لوندمن استفاده شد. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختارمند در طی مراحل کدگذاری مورد تحلیل قرار گرفت که در قالب 9 مقوله کلی شامل: ضرورت و نیاز؛ اهداف؛ محتوا؛ روشهای یاددهی-یادگیری؛ نقش معلم؛ ارزشیابی؛ مواد و منابع؛ فضا و زمان ارائه شدهاند. همچنین برای تأمین روایی و پایایی از روش لینکلن و گوبا با استفاده از چهار معیار موثق بودن و اعتبار، انتقالپذیری، اطمینانپذیری و تأییدپذیری جهت ارزیابی، استفاده شد. در پایان نیز کاربرد روش فبک در تربیت شهروند جهانی بررسی و نهایتاً پیشنهاداتی در راستای توسعه برنامه ارائه شده است.
پرونده مقاله
هدف این مطالعه ارائة راهکارهای اعتلای شایستگیهای حرفهای معلمان و تعیین اثربخشی آنهاست. بدین منظور از ترکیبی از پژوهشهای کمی و کیفی استفاده شد. راهکارها از طریق مطالعه منابع معتبر داخلی و خارجی و بررسی نظرات صاحبنظران، استخراج و در چهار دسته بر اساس معماری برنامهدر چکیده کامل
هدف این مطالعه ارائة راهکارهای اعتلای شایستگیهای حرفهای معلمان و تعیین اثربخشی آنهاست. بدین منظور از ترکیبی از پژوهشهای کمی و کیفی استفاده شد. راهکارها از طریق مطالعه منابع معتبر داخلی و خارجی و بررسی نظرات صاحبنظران، استخراج و در چهار دسته بر اساس معماری برنامهدرسی تربیتِ معلم ایران و تحت چهار عنوان شامل شایستگیهای معطوف به دانش موضوعی، شایستگیهای معطوف به دانش تربیتی، شایستگیهای معطوف به عمل تربیتی موضوعی و شایستگیهای معطوف به دانش عمومی طبقهبندی شدند. نظرات چهار گروه استادان دانشکدههای علوم تربیتی، استادان تربیتمعلم، معلمان خبره و دانشجومعلمان در خصوص وضعیت و اولویت اثربخشی راهکارها، جمعآوری و تحلیل شد. میانگین امتیازات راهکارها، از نظر همه گروههای پاسخگو در همه موارد (بهاستثناء دو مورد) یکسان بوده است. این نتایج نشان میدهد که نوعی مشابهت (دستکم بر اساس تحلیل آماری)، بین نظرات متخصصان (استادان دانشگاهها) و ذینفعان (معلمان و دانشجو معلمان) دربارة راهکارهای شناساییشده وجود دارد. این موضوع همسویی عرصههای نظر و عمل را نشان میدهد که موجب سهولت بیشتر برنامهریزی رشد حرفهای معلمان میگردد. همچنین راهکارهای کسب شایستگیهای معطوف به دانش موضوعی با کسب میانگین 84/15 بالاترین قابلیت و راهکارهای کسب شایستگیهای معطوف به عمل تربیتی موضوعی با کسب میانگین 52/95 دارای کمترین قابلیت هستند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین قدرت تبیین مؤلفههای بهدستآمده در برنامه درسی دانشجو میباشد. این مطالعه از حیث نوع بنیادی، از حیث رویکرد، توصیفی و از نوع طرحهای آمیخته اکتشافی است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مصاحبه بازپاسخ با هشت نفر از صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین قدرت تبیین مؤلفههای بهدستآمده در برنامه درسی دانشجو میباشد. این مطالعه از حیث نوع بنیادی، از حیث رویکرد، توصیفی و از نوع طرحهای آمیخته اکتشافی است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مصاحبه بازپاسخ با هشت نفر از صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت در دانشگاه تهران در بخش کیفی؛ و پرسشنامة استخراج شده از نتایج مصاحبه در بخش کمی است که در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی بهمنظور تأیید و رتبهبندی مؤلفههای مربوط به ویژگیهای دانشجویان اجرا شد. در بخش کیفی بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روش سه مرحلهای اشتراوس و کوربن (1990) و در بخش کمی از تحلیل ساختار تأییدی و آزمون فریدمن استفاده شد. بر اساس 100 مشاهده جمعآوری شده، چارچوب نظری با استفاده از نرمافزار AMOS مورد آزمون قرار گرفت. با توجه به نرمال نبودن دادهها، از روش GLS جهت برآورد پارامترها استفاده گردید. درمجموع چهار مؤلفه محوری از مصاحبههای انجام گرفته به دست آمدند که عبارتاند از: ویژگیهای برنامهدرسی دانشجو؛ عناصر اصلی آن شامل دانشجو، استاد و سازمان؛ مراحل شکلگیری شامل عوامل زمینهای و عوامل محرک؛ و موانع و چالشهای شکلگیری این برنامهدرسی.
پرونده مقاله
هدف کلی پژوهش، بررسی چارچوب مفهومی ساخت بستة آموزشی بازیهای شناختی و عصب روانشناختی برای کودکان نارساخوان از طریق مؤلفههای شناختی و عصب روانشناختی نارساخوانی است. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس همة پژوهشهای انجام گرفته از سال 2001 تا سال 2017 در داخل و خارج چکیده کامل
هدف کلی پژوهش، بررسی چارچوب مفهومی ساخت بستة آموزشی بازیهای شناختی و عصب روانشناختی برای کودکان نارساخوان از طریق مؤلفههای شناختی و عصب روانشناختی نارساخوانی است. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس همة پژوهشهای انجام گرفته از سال 2001 تا سال 2017 در داخل و خارج از کشور مورد بررسی قرار گرفت. دادهها به روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرمافزار Nvivo بررسی شدند.تحلیل دادهها، 8 مضمون سازماندهنده شامل: نقایص شناختی- ادراکی، نقص در مهارتهای حافظه، نقص در توجه، نقص در پردازش واجشناختی، نقص در انسجام مرکزی، نقص در سرعت نامیدن و پردازش، نقص در مهارتهای حرکتی و نقص در کارکردهای اجرایی را آشکار ساخت، همچنین 38 مضمون پایه نیز برای ساخت بستة آموزشی بازیهای شناختی و عصب روانشناختی برای کودکان نارساخوان معرفی گردیده است. بهمنظور روایی و مناسب بودن مضامین مدل پیشنهادی، پرسشنامهای طراحی و بین خبرگانی که دانش و تبحر در حوزة اختلالات یادگیری داشتند توزیع گردید و پایایی کدگذاری با استفاده از روش هولستی مورد تأیید قرار گرفت.
پرونده مقاله
هدف این مطالعه بررسی دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوای معلمان ابتدایی و ارتباط آن با توانایی حل مسائل کسرهای ریاضی دانشآموزان بود؛ بنابراین 256 معلم پایه پنجم و ششم ابتدایی بهصورت تصادفی انتخاب شدند و ابزار سنجش دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوا روی آنها اجرا شد. همزمان چکیده کامل
هدف این مطالعه بررسی دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوای معلمان ابتدایی و ارتباط آن با توانایی حل مسائل کسرهای ریاضی دانشآموزان بود؛ بنابراین 256 معلم پایه پنجم و ششم ابتدایی بهصورت تصادفی انتخاب شدند و ابزار سنجش دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوا روی آنها اجرا شد. همزمان ابزار سنجش توانایی حل مسائل کسر نیز روی 5179 دانشآموز همان معلمان اجرا شد. نتایج نشان داد: 1) معلمان مدارس ابتدایی فاقد دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوای مناسب و کافی درزمینة کسرهای ریاضی میباشند. 2) توانایی حل مسائل کسر دانشآموزان بخصوص روی مسائل مفهومی ضعیف است. 3) بین دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوا با توانایی حل مسئله کسر دانشآموزان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. 4) تحلیل ساختار میانگینها، بین معلمان زن و مرد نشان داد که گرچه میانگین دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوای معلمان مرد از معلمان زن اندکی بالاتر است، اما تفاوت معنیداری بین آنها وجود ندارد. 5) مشخص شد که بین دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوا با شاخصهای سابقه تدریس و مدرک تحصیلی معلمها همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج این مطالعه لزوم توجه ویژه به بازنگری در دورههای آموزش پیش از خدمت و ضمن خدمت معلمان را مورد تأکید قرار میدهد.
پرونده مقاله
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش به روش بازی برپیشرفت تحصیلی درس زبان انگلیسی و مهارت ابراز وجود زبانآموزان ۸ تا ۱۲ ساله است. جامعة آماری این پژوهش شامل دو آموزشگاه زبان واقع در غرب تهران بود که بیشترین سطوح (ترم) آموزشی زبان را برای کودکان ۸ تا ۱۲ ساله در ترم چکیده کامل
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش به روش بازی برپیشرفت تحصیلی درس زبان انگلیسی و مهارت ابراز وجود زبانآموزان ۸ تا ۱۲ ساله است. جامعة آماری این پژوهش شامل دو آموزشگاه زبان واقع در غرب تهران بود که بیشترین سطوح (ترم) آموزشی زبان را برای کودکان ۸ تا ۱۲ ساله در ترم پاییز ۱۳۹۰ ارائه میکردند. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. افراد مراجعهکننده به آموزشگاههای پیشگفته بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند (در هر گروه 22 نفر). برای جمعآوری دادهها در این پژوهشاز آزمون پایانترم زبان موجود در آموزشگاه و پرسشنامه ابراز وجود (AI)، استفاده شده است. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادههای آماری از آزمون t مستقل، استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش به روش بازی بر پیشرفت تحصیلی درس زبان انگلیسی و ابراز وجود زبانآموزان 8 تا 12 ساله تأثیر دارد.
پرونده مقاله
افزایش نگرانی در مسائل مختلف زیستمحیطی و نیاز به پاسخگویی به جوامع جهانی، کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات را در نظامهای آموزشی و دانشگاهی به یک برنامه و جریان آموزشی فعال تبدیل کرد؛ اما مقدم بر کاربرد آن، باید عاملهای مؤثر بر پذیرش و استفاده از این پدیده شناسایی شون چکیده کامل
افزایش نگرانی در مسائل مختلف زیستمحیطی و نیاز به پاسخگویی به جوامع جهانی، کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات را در نظامهای آموزشی و دانشگاهی به یک برنامه و جریان آموزشی فعال تبدیل کرد؛ اما مقدم بر کاربرد آن، باید عاملهای مؤثر بر پذیرش و استفاده از این پدیده شناسایی شوند. این پژوهش به بررسی ارائه آموزشهای زیستمحیطی از طریق فناوری تلفن همراه با روش پژوهش، توصیفی از نوع تحقیقات مبتنی بر پیشبینی میپردازد. جامعة آماری شامل دانشآموزان شهر تهران در سال تحصیلی 1394 به تعداد 2422905 نفر است که با روش نمونهگیری خوشهای طبقهای تصادفی با انتساب متناسب، منطقه 12 انتخاب شد از بین مدارس این منطقه دانشآموزان پایه نهم بهصورت تصادفی به تعداد 350 نفر برای بررسی انتخاب گردید. برای گردآوری دادههای این پژوهش درزمینة پذیرش یادگیری سیار از پرسشنامة تدوین شدة چئون و همکارانش استفاده گردید. روایی پرسشنامه با نظرات متخصصان و صاحبنظران مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شده است که این مقدار برای متغیرهای پژوهش بیش از 7/0 به دست آمد که نشاندهنده پایایی درونی مطلوب پرسشنامه است. تحلیل دادهها با نرمافزارهای آماری SPSS و LISREL نسخه 8/8 انجام گرفت. یافتههای حاصل از تحلیل مسیر در پژوهش هنجار ذهنی، نگرش و قصد رفتاری نقش معناداری در تمایل دانشآموزان به استفاده از فناوری آموزش سیار در یادگیری آموزش محیطزیست را نشان دادند.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، مقایسه تأثیر آموزش بهداشت از طریق بحث گروهی در رسانههای اجتماعی و بحث در کلاس، بر آگاهی، نگرش و رفتار بهداشتی دانشآموزان نوجوان بود. روش پژوهش، تجربی بود و از طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه استفاده شد. بدین منظور ۴۰ دانشآموز دختر دوره اول متوسطه ش چکیده کامل
هدف این پژوهش، مقایسه تأثیر آموزش بهداشت از طریق بحث گروهی در رسانههای اجتماعی و بحث در کلاس، بر آگاهی، نگرش و رفتار بهداشتی دانشآموزان نوجوان بود. روش پژوهش، تجربی بود و از طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه استفاده شد. بدین منظور ۴۰ دانشآموز دختر دوره اول متوسطه شهر آبادان با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و با روش تخصیص تصادفی در گروههای آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه (۵ جلسه آموزش به شیوة توضیحی در کلاس و 5 جلسه بحث گروهی از طریق رسانه اجتماعی) دریافت کرد. به گروه گواه آموزش نیز 10 جلسه (5 جلسه به شیوة توضیحی در کلاس و 5 جلسه بحث حضوری در کلاس) آموزش ارائه شد. ابزار اندازهگیری، آزمون و پرسشنامه محقق ساخته بود. قبل از اجرا، از روایی و پایایی پرسشنامه اطمینان حاصل شد. ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسهای آگاهی، نگرش و رفتار بهداشتی به ترتیب 73/0، 81/0 و 90/0 به دست آمد. دادهها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) تحلیل شد. نتایج نشان داد نمرات آگاهی، نگرش و رفتار بهداشتی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پسآزمون با کنترل پیشآزمون تفاوت معنیداری دارد. بر اساس یافته پژوهش میتوان گفت بحث گروهی از طریق رسانه اجتماعی در مقایسه با بحث کلاسی مؤثرتر بوده است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، تأثیر شیوه تدریس پژوهشمحور بر تفکر نقادانه دانشجویان کارشناسی ارشد رشته برنامهریزی آموزشی دانشگاه آزاد واحد ساری است. این پژوهش از نظر روش گردآوری دادهها نیمه آزمایشی و از نظر هدف کاربردی میباشد. جامعة آماری، تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد رشته برنامه چکیده کامل
هدف این پژوهش، تأثیر شیوه تدریس پژوهشمحور بر تفکر نقادانه دانشجویان کارشناسی ارشد رشته برنامهریزی آموزشی دانشگاه آزاد واحد ساری است. این پژوهش از نظر روش گردآوری دادهها نیمه آزمایشی و از نظر هدف کاربردی میباشد. جامعة آماری، تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد رشته برنامهریزی آموزشی دانشگاه آزاد واحد ساری میباشند که تعداد آنها برابر با 210 نفر است. روش نمونهگیری تصادفی ساده میباشد. در این پژوهش از پرسشنامه آزمون استاندارد مهارتهای تفکر انتقادی California form b (CCTST-B)(1990) استفاده شده است. بهمنظور تعیین روایی محتوایی و صوری، پرسشنامه مورد بررسی چند تن از متخصصین و متجربین و اساتید راهنما و مشاور قرار گرفت که همگی بر روا بودن پرسشنامه برای انجام پژوهش تأکید داشتند. بهمنظور اطمینان بیشتر از پایا بودن آنها، تعداد 30 پرسشنامه قبل از اجرای نهایی، بهطور تصادفی اجرا گردید و ضریب آلفا کرونباخ آن 78/0 برآورد شده است. لازم به ذکر است واحد درسی روش تدریس پیشرفته در برنامه هفتگی دانشگاه آزاد واحد ساری بهصورت یک روز در هفته برگزار میگردید. در جلسه اول اجرای پرسشنامههای مهارت تفکر انتقادی فرم ب و خلاقیت کامکاری بهعنوان پیشآزمون در هر دو کلاس آزمایش و شاهد (گواه) اجرا گردید د.ر طی مدت اجرا تدریس پژوهشمحور (با تأکید بر استفاده از روش تدریس کاوشگری) بهعنوان متغیر مستقل، محقق بهطور کامل با استاد مورد نظر در ارتباط بوده و در کلاس آزمایش حضور داشتند و هنگام رویارویی مشکل راهنماییهای لازم را ارائه میکرد و سپس در پایان جلسه هشتم همان پرسشنامهها بهعنوان پسآزمون در هر دو کلاس آزمایش و شاهد (گواه) اجرا گردید. در این تحقیق از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین و انحراف معیار متغیرهای تحقیق و نشان دادن فراوانی و نمودارهای مربوط به آن و همچنین از آمار استنباطی بهمنظور بررسی فرضیههای تحقیق استفاده میگردد. نتایج نشان داده است که تدریس پژوهش محور بر متغیر تفکر نقادانه مؤثر بوده است. همچنین تدریس پژوهش محور در بین مؤلفههای تفکر نقادانه (مهارتهای تفسیری، مهارتهای ارزشیابی، مهارتها استنباطی، مهارتهای قیاسی و مهارتهای استقرایی)، فقط بر مؤلفه مهارتهای تفسیری تأثیر نداشته است و بر دیگر مؤلفهها تأثیری داشته است.
پرونده مقاله
اهمالکاری تحصیلی یکی از پدیدههای رایج در بین دانشآموزان است. عوامل متعددی با این پدیده ارتباط دارند. پژوهش فعلی با هدف طراحی الگوی مفهومی اهمالکاری تحصیلی بر اساس تجارب بیواسطة دانشآموزان درگیر این پدیده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و نظریه زمینهای بود. مشارک چکیده کامل
اهمالکاری تحصیلی یکی از پدیدههای رایج در بین دانشآموزان است. عوامل متعددی با این پدیده ارتباط دارند. پژوهش فعلی با هدف طراحی الگوی مفهومی اهمالکاری تحصیلی بر اساس تجارب بیواسطة دانشآموزان درگیر این پدیده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و نظریه زمینهای بود. مشارکتکنندگان در پژوهش 30 نفر از دانشآموزان دورة دوم متوسطه نواحی پنجگانه شهر تبریز بودند که بهروش نمونهگیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمهسازمانیافته استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس الگوی Corbin و Straus صورت گرفت. نتایج پژوهش 33 مضمون فرعی و 12 مضمون اصلی را مشخص ساخت. طبقة مرکزی استخراج شده از مضامین، نگرش ابزاری به یادگیری بود. مضامین مطابق الگوی پارادایمی در حیطههای زمینه، فرایند و پیامد جای گرفتند. با ترسیم ماتریس شرطی- پیامدی و الگوی مفهومی پژوهش، مؤلفههای مرتبط با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان و چگونگی تعامل آنها با یکدیگر مشخص گردید. حاصل کلی مطالعه حاضر این بود که نگرش ابزاری به یادگیری نقش حلقة رابط بین عوامل زمینهای و فرایند را ایفا میکند. عوامل زمینهای بهواسطة نگرش ابزاری به یادگیری و همچنین عوامل فرایندی ضعف در برنامهریزی، ضعف در مدیریت زمان و ذهنآگاهی پایین به تأخیر در انجام تکلیف میانجامند. تعلل در انجام تکلیف دارای پیامدهای تحصیلی و عاطفی است.
پرونده مقاله