این پژوهش بر آن است تا دریابد که آیا تفاوتی بین میزان یادگیری و یادداری حاصل از آموزش به طریق کلاس فناوری چندرسانهای، کلاس آزمایشگاهی، کلاس معکوس و کلاس سنتی در درس علوم پایة ششم ابتدایی وجود دارد. روش پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی است. جامعة آماری پژوهش، شامل تمامی د چکیده کامل
این پژوهش بر آن است تا دریابد که آیا تفاوتی بین میزان یادگیری و یادداری حاصل از آموزش به طریق کلاس فناوری چندرسانهای، کلاس آزمایشگاهی، کلاس معکوس و کلاس سنتی در درس علوم پایة ششم ابتدایی وجود دارد. روش پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی است. جامعة آماری پژوهش، شامل تمامی دانشآموزان مقطع ابتدایی به تعداد 8304 نفر در پایة ششم دبستانهای پسرانه در سال تحصیلی 96-95 در ناحیه 3 شهر کرج است. روش نمونهگیری بهصورت خوشه ای چندمرحلهای بوده است بدینصورت که ابتدا از مناطق چندگانه کرج ناحیه 3 بهصورت تصادفی انتخاب شد و آنگاه یک مدرسه در آن ناحیه بهصورت تصادفی انتخاب شده است. ابزار پژوهش از نوع آزمونهای چندگزینهای محققساخته که روایی آن 4 نفر از آموزگاران برتر کشوری تائید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد و اطلاعات با استفاده از نرمافزار آماری SPSS20 در دو بخش توصیفی و استنباطی تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد که روش آموزش معکوس تأثیر مثبت و معناداری بر یادگیری و یادداری دانشآموزان دارد؛ اما سایر روشهای آموزش کلاس آزمایشگاهی، کلاس چندرسانهای و کلاس سنتی تأثیری بر میزان یادگیری و یادداری دانشآموزان ندارند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر بارشناختی و فناوری واقعیت افزوده بر یادگیری و یادداری دانشآموزان رشتۀ تجربی پایۀ دوازدهم متوسطه در درس ریاضی 3 سال تحصیلی 98-97 است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با سه گروه یک گروه کنترل و دو گروه آزم چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر بارشناختی و فناوری واقعیت افزوده بر یادگیری و یادداری دانشآموزان رشتۀ تجربی پایۀ دوازدهم متوسطه در درس ریاضی 3 سال تحصیلی 98-97 است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با سه گروه یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشآموزان پایه دوازدهم رشته تجربی شهرستان گرگان به تعداد 726 دانشآموز است که حجم نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، از بین 22 دبیرستان شهرستان گرگان، بهطور تصادفی دبیرستان مصطفی خمینی انتخاب شد. سپس از بین رشتههای پایه دوازدهم این مدرسه، بهطور تصادفی رشته تجربی انتخاب شد که دارای 3 کلاس به تعداد 90 دانشآموز بود. از بین این دانشآموزان، آنان که دارای معدل بالای 17 بوده و از نظر انضباطی در سطح مطلوبی قرار داشتند. 60 دانشآموز بهعنوان نمونۀ پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون محقق ساخته 30 سؤالی با رعایت سطوح مختلف حیطۀ شناختی بلوم است که ضریب تمییز و دشواری تکتک سؤالات بررسی و مطلوب گزارش شد. بهمنظور ارزیابی رواییمحتوایی از دو ضریب نسبی رواییمحتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد که به ترتیب 60/0 و 86/0 به دست آمد نتایج پژوهش حاضر نشان داد که روشهای آموزش مبتنی بر بارشناختی و فناوری واقعیت افزوده تأثیر مثبت و معناداری بر یادگیری و یادداری دانشآموزان دارند و روش آموزش مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده نسبت به سایر روشهای آموزش مبتنی بر بارشناختی و روش سنتی تأثیر بیشتری بر یادگیری و یادداری دانشآموزان دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر تعامل بین دانشجو معلمان کارورز با مدیران مدارس و معلمان راهنما جهت پیشبرد اهداف کارورزی است. روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی با روش پدیدارشناسی و در بخش کمی، با استفاده از بکارگیری تکنیک معادلات ساختاری، تأثیر عوا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر تعامل بین دانشجو معلمان کارورز با مدیران مدارس و معلمان راهنما جهت پیشبرد اهداف کارورزی است. روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی با روش پدیدارشناسی و در بخش کمی، با استفاده از بکارگیری تکنیک معادلات ساختاری، تأثیر عوامل بررسی شد. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی خبرگان، دانشجومعلمان کارورز، مدیران مدارس و معلمان راهنما استان مازندران است. برای انتخاب حجم نمونه در بخش کیفی از نمونهگیری گلوله برفی استفاده شد و تعداد 22 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و در بخش کمی از روش نمونهگیری کمی استفاده شده و تعداد 135 خبره، معلم راهنما و مدیر و 303 دانشجومعلم به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی محقق ساخته بر اساس یافتههای حاصل از روش مضمون دپوی و گیتلین بر اساس طیف لیکرت 7 درجهای طراحی شد که مشتمل بر 11، 16، 13، 13، 13 و 10 گویه در زمینه عوامل فرهنگی- اجتماعی، ویژگیهای روانی- شخصیتی، زیرساختها و برنامهریزی آموزشی، مدیریت و برنامهریزی، رویکردها و راهبردهای آموزشی، دانش و آگاهی بود. یافتههای پژوهش نشان داد عوامل فرهنگی- اجتماعی، ویژگیهای روانی- شخصیتی، زیرساختها و برنامهریزی آموزشی، مدیریت و برنامهریزی، رویکردها و راهبردهای آموزشی، دانش و آگاهی بر تعامل بین دانشجو معلمان کارورز با مدیران مدارس و معلمان راهنما جهت پیشبرد اهداف کارورزی موثر میباشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در وضعیت موجود کیفیت زیرساختها و برنامهریزی آموزشی بیشترین و دانش و آگاهی کمترین رتبه را به خود اختصاص داده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بهبود کیفیت آموزش مجازی مبتنی بر تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی در آموزش های دوران کرونا بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر اجرا آمیخته بهم تنیده بود. روش پژوهش در بخش کیفی تحلیل مضمون و تحلیل محتوا بوده و روش پژوهش در بخش کمی چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بهبود کیفیت آموزش مجازی مبتنی بر تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی در آموزش های دوران کرونا بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر اجرا آمیخته بهم تنیده بود. روش پژوهش در بخش کیفی تحلیل مضمون و تحلیل محتوا بوده و روش پژوهش در بخش کمی پیمایشی بود. این پژوهش در بعد کیفی شامل معلمان خبره و کارشناس و متخصص تکنولوژی آموزشی و آموزش مجازی و در بخش کمی شامل تمامی معلمان ابتدایی مناطق 16 و 19 شهر تهران بودند. از این تعداد در بخش کیفی به روش نمونه گیری گوله برفی تعداد 22 نفر از معلمان خبره و کارشناس و متخصص تکنولوژی آموزشی و آموزش مجازی و در بخش کمی به روش نمونهگیری سیستماتیک تعداد 144 نفر از معلمان ابتدایی مناطق 16 و 19 شهر تهران به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر کدهای استخراج شده از مصاحبه ها با 90 سوال بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی (CFA) با رویکرد کوواریانس محوری به وسیلهی نرم افزار Lisrel8.8 و جهت بررسی سوالات و فرضیات پژوهش از آزمون تی تک نمونهای و آزمون رتبهبندی فریدمن به وسیله نرم افزار spss25 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های معلمان، دانش آموزان، ابعاد آموزشی، ساختار آموزش، محتوا و خانواده از مهم ترین مولفه های عوامل موثر بهبود کیفیت آموزش مجازی مبتنی بر تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی در آموزش های دوران کرونا هستند و مولفه ی محتوا با میانگین (3.77) و دانش آموزان با میانگین (3.16) در سطح کوچکتر از 01/0 به ترتیب بیشترین و کمترین نقش را در بهبود کیفیت آموزش مجازی مبتنی بر تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی در آموزشهای دوران کرونا داشتند.
پرونده مقاله