• فهرس المقالات Carbohydrate

      • حرية الوصول المقاله

        1 - شناسایی ترکیبات شیمیایی و مقدار کربوهیدرات های محلول در مان شکر تیغال (Trehala manna)
        فرزانه دریکوند مهرداد قوامی مصطفی قنادیان مسعود هنرور
        چکیدهمقدمه: یکی از چالش برانگیزترین مسائل در صنایع غذایی و دارویی، یافتن ساکاریدهای موثر و ایمن از منابع طبیعی، در مقایسه با نمونه های مصنوعی آن است که می توانند عوارض جانبی داشته باشند. در این راستا، مان شکر تیغال(Trehala manna) منبع امیدوار کننده ای در نظر گرفته شد که أکثر
        چکیدهمقدمه: یکی از چالش برانگیزترین مسائل در صنایع غذایی و دارویی، یافتن ساکاریدهای موثر و ایمن از منابع طبیعی، در مقایسه با نمونه های مصنوعی آن است که می توانند عوارض جانبی داشته باشند. در این راستا، مان شکر تیغال(Trehala manna) منبع امیدوار کننده ای در نظر گرفته شد که از اصلی ترین مانهای طبیعی تولید شده در طبیعت است و توسط برخی از گونه های شکر تیغال Echinopes در پاسخ به فعالیت حشرات تولید می شود.مواد و روش ها: نمونه‌های مان شکر تیغال از مناطق شیراز، جهرم، بنارویه، تهران، سبزوار و مهریز جمع‌آوری شد و دی ساکاریدهای محلول در آب و سایر اجزای شیمیایی آن تعیین شد.یافته ها: بیشترین درصد پروتئین (97/2% )، چربی (87/0 % )، رطوبت (83/۰ %)، فیبر (83/0 %) و خاکستر (5۱/3% ) به ترتیب مربوط به نمونه‌های جهرم، سبزوار، مهریز، جهرم، بنارویه بود. نمونه بنارویه دارای بیشترین نسبت ترهالوز (11/17 درصد) بود. اما نمونه شیراز دارای بیشترین میزان قند کل (115 میلی گرم در گرم) و قند محلول در آب (45 میلی گرم در گرم) در بین سایر نمونه ها بود. مقدار ساکارز، گلوکز و فروکتوز به ترتیب ۱/۴-۸/۲، ۶/۷- ۵/۴ و ۶/۴- ۱/۲ میلی گرم بر گرم بود. در همه موارد اختلاف معنی‌دار بود (05/0>p) .نتیجه گیری: منشأ مان های شکر تیغال در مناطق مختلف ایران بر ترکیبات شیمیایی آن به ‌ویژه ترهالوز تأثیر بسزایی داشت. در این راستا، مان شکر تیغال از منطقه بنارویه می تواند به عنوان منبع مناسب ترهالوز (17.11 درصد) برای مصارف صنعتی و تولید غذای کاربردی مورد استفاده قرار گیرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - مروری بر جایگاه فیبر در تغذیه، سلامت و کاربرد و روش‌های اصلاح آن در صنایع غذایی
        مروا حسینی پیمان رجایی
        امروزه اثرات سلامت بخش فیبر رژیمی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. فیبر رژیمی در مواد غذایی مانند میوه‌ها، سبزیجات و غلات وجود دارند و دارای کالری و چربی کمی هستند. فیبر کربوهیدراتی است که در بدن قابل تجزیه نیست و در دستگاه گوارش توسط آنزیم‎ها هضم نمی‌گردد. فیبرها شا أکثر
        امروزه اثرات سلامت بخش فیبر رژیمی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. فیبر رژیمی در مواد غذایی مانند میوه‌ها، سبزیجات و غلات وجود دارند و دارای کالری و چربی کمی هستند. فیبر کربوهیدراتی است که در بدن قابل تجزیه نیست و در دستگاه گوارش توسط آنزیم‎ها هضم نمی‌گردد. فیبرها شامل سلولز، همی‌سلولز، صمغ، مواد پکتیک و لیگنین هستند که به علت ظرفیت جذب گلوکز، ظرفیت جذب کلسترول، ظرفیت نگهداری روغن و کالری بسیار کم در کاهش و درمان بیماری‌هایی مانند چاقی، دیابت، انواع سرطان‌ها، بیماری‌های روده‌ای و بیماریهای قلبی عروقی موثر هستند. بسیاری از ضایعات صنایع غذایی مانند تفاله میوه‌ها، هسته خرما و سبوس غلات منابع مهم فیبر رژیمی می‎باشند که می‎توان از آن‌ها به عنوان پری‌بیوتیک برای رشد و تکثیر باکتری‌های مفید روده استفاده نمود. فیبرها بر اساس خصوصیات فیزیکی به دو دسته محلول و نامحلول در آب تقسیم می‌گرددند. فیبرهای نامحلول به علت طعم نامطلوب و عملکرد ضعیف مورد استفاده قرار نمی‌گیرند که به وسیله روش‌هایی مانند اصلاح فیزیکی، شیمیایی، آنزیمی و ترکیبی به فیبر محلول تبدیل می‌شوند. به دلیل هزینه پایین، زمان کوتاه، عملیات ساده و بدون تولید زباله سمی روش فیزیکی بیشترین کاربرد را دارد. در این مقاله به بررسی انواع فیبر، خواص درمانی و روش‌های اصلاح آن پرداخته شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - Statistical Modelling of a Preliminary Process for Depolymerisation of Cassava Non-starch Carbohydrate Using Organic Acids and Salt
        B. Daramola
        A preliminary study on statistical modelling of a process for depolymerisation of cassava non-starch carbohydrate using halide salt assisted phosphoric and pyruvic acids were accomplished. The effects of three independent variables namely; acid concentration, potassium أکثر
        A preliminary study on statistical modelling of a process for depolymerisation of cassava non-starch carbohydrate using halide salt assisted phosphoric and pyruvic acids were accomplished. The effects of three independent variables namely; acid concentration, potassium iodide salt and duration were studied using the central composite rotatable design on hydrolysis of the cassava non-starch carbohydrate. Hydrolysate marker, reducing sugar was evaluated as a measure of depolymerisation, consequently used as response in the study. Equations for predicting the response were developed and adequacy confirmed using analysis of variance and residual assessment. The predictive model provides the potentials of using phosphoric acid and pyruvic acid as depolymerisation agent for cassava non-starch carbohydrate in the presence of potassium iodide salt. This would open a new opportunity for depolymerisation of cassava non-starch carbohydrate that is usually used for low premium animal feed or left as dung resulting to environmental pollution. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - تأثیر مصرف مکمل‌های کربوهیدرات و کربوهیدرات-گلوتامین پس از تمرینات تناوبی شدید بر تغییرات اینترلوکین-6 و اینترلوکین-8 خون کشتی گیران جوان
        لیلا غلامی ، زینب پیشدادی هادی قائدی مهران قهرمانی علی خازنی
        هدف: هدف از پژوهش حاضر تأثیر مصرف مکمل‌های کربوهیدرات و کربوهیدرات-گلوتامین پس از تمرینات تناوبی شدید بر تغییرات اینترلوکین-6 و اینترلوکین-8 خون کشتی گیران جوان بود. روش‌شناسی: هشت کشتی‌گیر جوان و سالم به طور داوطلبانه در این مطالعه متقاطع شرکت کردند. آزمودنی‌ها به طور أکثر
        هدف: هدف از پژوهش حاضر تأثیر مصرف مکمل‌های کربوهیدرات و کربوهیدرات-گلوتامین پس از تمرینات تناوبی شدید بر تغییرات اینترلوکین-6 و اینترلوکین-8 خون کشتی گیران جوان بود. روش‌شناسی: هشت کشتی‌گیر جوان و سالم به طور داوطلبانه در این مطالعه متقاطع شرکت کردند. آزمودنی‌ها به طور تصادفی و با الگوی دوسویه کور به دو گروه کربوهیدرات(CHO) و کربوهیدرات-گلوتامین(GLU+CHO) تقسیم شدند. پس از اولین خون‌گیری، آزمودنی‌ها یک دوره فعالیت‌های تناوبی شدید را انجام دادند. بلافاصله پس از فعالیت خون‌گیری دوم انجام گرفت، سپس آزمودنی‌ها 3 ساعت ریکاوری غیر فعال به همراه مصرف کربوهیدرات ( 2/1 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در ساعت به‌صورت محلول 15درصد) و یا مصرف کربوهیدرات-گلوتامین (به ترتیب 2/1 + 1/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در ساعت به‌صورت محلول 15درصد) داشتند. 3 و 24 ساعت پس از فعالیت مجدداً خون‌گیری صورت گرفت. پس از یک دوره بازیافت دو هفته‌ای، مراحل ذکر شده مجدداً با تعویض مکمل آزمودنی‌ها انجام پذیرفت. اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 پلاسمای خون به روش آنزیماتیک مورد اندازه‌گیری قرار گرفتند. یافته‌ها: نتایج حاصل اندازه‌گیری دوطرفه نشان دهنده تغییرات معنادار درون‌گروهی(اثر زمان) در سطوح اینترلوکین-6 و اینترلوکین-8 در مرحله استراحت، بلافاصله، 3 و 24 ساعت پس از فعالیت بود(0.05≥P)؛ اگرچه اختلاف معناداری بین-گروهی(اثر گروه) در شاخص‌های اندازه‌گیری بین دو گروه مصرف مکمل مشاهده نشد(0.05<P). نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد اضافه کردن گلوتامین به کربوهیدرات تأثیر معناداری در سطوح سیتوکین‌های اینترلوکین-6 و اینترلوکین-8 پلاسمای خون کشتی گیران جوان پس از فعالیت‌های تناوبی شدید نداشته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - اثر هدایت الکتریکی و نسبت جذبی سدیم آب آبیاری بر شاخصهای فیزیولوژیکی و عملکرد دو رقم کلزا (Brassica napus L.)
        فرزاد جلیلی
        اثر هدایت الکتریکی (EC) و نسبت جذبی سدیم (SAR) بر شاخص‌های فیزیولوژیکی و عملکرد دو رقم کلزا، طی پژوهشی به صورت گلدانی بررسی شد. عامل EC در سه سطح 35/0 (به عنوان شاهد)، 6 و 12 دسی زیمنس بر متر و عامل SAR در چهار سطح صفر، 6 ،12 و 18، که از منابع نمکی NaCl و CaCl2 تهیه شد أکثر
        اثر هدایت الکتریکی (EC) و نسبت جذبی سدیم (SAR) بر شاخص‌های فیزیولوژیکی و عملکرد دو رقم کلزا، طی پژوهشی به صورت گلدانی بررسی شد. عامل EC در سه سطح 35/0 (به عنوان شاهد)، 6 و 12 دسی زیمنس بر متر و عامل SAR در چهار سطح صفر، 6 ،12 و 18، که از منابع نمکی NaCl و CaCl2 تهیه شد و عامل سوم شامل دو رقم طلایه و اوکاپی بود. در این آزمایش صفات محتوای آب نسبی، قندهای محلول، پتانسیل آب برگ، میزان یون‌های سدیم، پتاسیم و کلسیم در ماده خشک، زیست توده و عملکرد دانه اندازه‌گیری شدند. نتایج نشان داد که اثر متقابل رقم و EC بر میزان تجمع سدیم، زیست‌توده و عملکرد دانه معنی‌دار بود. میزان کاهش عملکرد دانه با افزایش در مقدار EC در رقم اوکاپی کمتر بود، به‌طوری‌که در EC برابر 12 دسی‌زیمنس‌بر متر برای ارقام طلایه و اوکاپی به ترتیب 99/2 و 13/3 گرم به دست آمد. درخصوص سدیم، در هر دو رقم با افزایش EC، تجمع سدیم در ماده خشک افزایش یافت، با این حال، این تجمع در رقم اوکاپی بیش از رقم طلایه بود و این افزایش در 12EC= دسی‌زیمنس‌بر متر در رقم طلایه 44/4 درصد و در رقم اوکاپی 64/4 درصد برآورد شدند. اثر متقابل EC و SAR نیز نشان داد که با افزایش در سطوح فاکتورها، پتانسیل آب برگ، زیست‌توده و عملکرد دانه کاسته شدند، اما میزان قندهای محلول و سدیم افزایش یافتند. در خصوص عملکرد دانه، با افزایش SAR از تیمار EC1SAR1 به EC1SAR4 میزان کاهش 7 درصد بود، در حالی‌که از تیمار EC2SAR1به EC2SAR4 به 7/13 درصد و از تیمار EC3SAR1 به EC3SAR4 میزان کاهش به 25 درصد رسید. هرچند EC و SAR اثرات منفی بر شاخص‌های فیزیولوژیکی کلزا داشتند اما این اثرات به نوع رقم بستگی داشت، چنانکه رقم اوکاپی در شاخص‌های فیزیولوژیک نسبت به طلایه برتری داشت. همچنین، با افزایش سهم کلسیم در منبع ایجاد هدایت الکتریکی، از اثرات سوء شوری کاسته شد. بنابراین، در آب‌های بسیار شور بالا بودن میزان یون کلسیم نسبت به سدیم، برای استفاده در امر آبیاری بهتر خواهد بود تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - اثر محلول پاشی و مصرف خاکی نانوذرات کیتوزان بر برخی صفات فیزیولوژیک گیاه جو (Hordeum vulgare L.) تحت تنش خشکی
        فریده بهبودی زین العابدین طهماسبی سروستانی محمد زمان کسایی سیدعلی محمد مدرس ثانوی علی سروش زاده
        کیتوزان یک پلی ساکارید گلوزامین مشتق شده از کیتین است که به عنوان الیسیتور زیستی برای بهبود بخشیدن بیوسنتز متابولیست‎های ثانویه و به عنوان کود در کنترل آزادسازی ترکیبات شیمیایی سموم و تحریک جوانه‎زنی و رشد گیاه استفاده می‎شود. بنابراین، اثر نانوذرات کیتوزان أکثر
        کیتوزان یک پلی ساکارید گلوزامین مشتق شده از کیتین است که به عنوان الیسیتور زیستی برای بهبود بخشیدن بیوسنتز متابولیست‎های ثانویه و به عنوان کود در کنترل آزادسازی ترکیبات شیمیایی سموم و تحریک جوانه‎زنی و رشد گیاه استفاده می‎شود. بنابراین، اثر نانوذرات کیتوزان بر گیاه جو تحت تنش خشکی آخر فصل، پژوهشی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در شرایط گلدانی مورد بررسی قرار گرفت. فاکتورهای آزمایش شـامل غلظت نانـوذرات در 4 سطح (0، 30، 60 و 90 پی پی ام)، روش مصرف در 2 سطح (محلول پاشی و خاک مصرف) و رژیم آبیاری در 2 سطح (آبیاری کافی و قطع آبیاری 15 روز بعد از گرده افشانی) بودند. برای انجام آزمایش پس از کاشت بذور جو، محلول نانوذرات کیتوزان آماده شده در سه مرحله رشدی گیاه (پنجه دهی، ساقه دهی و سنبله دهی) به صورت خاک مصرف و محلول پاشی مصرف گردیدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی به طور معنی داری میزان کاروتنوئید، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، فتوسنتز، هدایت روزنه ای، تعرق، عملکرد دانه و بیوماس را کاهش و میزان کربوهیدرات محلول، گلوگز، ساکارز، فروکتوز، غلظت CO2 زیر روزنه (Ci) و کارآیی مصرف آب فتوسنتزی (WUE) را افزایش داد. همچنین، مصرف نانوذرات کیتوزان در هر دو رژیم آبیاری، موجب افزایش معنی‎دار کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و گلوکز شد. مصرف 60 و 90 پی‎پی‎ام نانوذرات کیتوزان موجب افزایش معنی‎دار عملکرد دانه نسبت به شاهد شد. در بیشتر صفات مورد مطالعه، تفاوت معنی‎دار بین دو روش مصرف نانوذرات مشاهده نشد. در مجموع، کاربرد نانوذرات کیتوزان موجب کاهش اثرات مضر تنش خشکی و بهبود رشد و عملکرد گیاه جو گردید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - تاثیر غلظت‌های نمک طعام بر برخی ویژگی‌های مورفولوژیک و فیزیولوژیک سه گونه سالیکورنیا (Salicornia spp.) در شرایط کشت بدون خاک
        بهروز طیبی احمد قنبری
        به منظور مقایسه پاسخ های مورفولوژیک و فیزیولوژیک سه گونه سالیکورنیا به غلظت های کلرید سدیم، آزمایشی به صورت گلخانه ای انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل پنج غلظت نمک کلرید سدیم (5، 100، 200، 400 و 600 میلی مول بر لیتر) و سه گونه سالیکورنیا (Salicornia persica، S. perspolit أکثر
        به منظور مقایسه پاسخ های مورفولوژیک و فیزیولوژیک سه گونه سالیکورنیا به غلظت های کلرید سدیم، آزمایشی به صورت گلخانه ای انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل پنج غلظت نمک کلرید سدیم (5، 100، 200، 400 و 600 میلی مول بر لیتر) و سه گونه سالیکورنیا (Salicornia persica، S. perspolitanaوS. bigelovii) بودند. نتایج نشان داد که اثرات ساده شوری و گونه بر صفات پرولین، گلیسین بتائین، کربوهیدرات ها، کلروفیل a وb، محتوای نسبی آب، پتـانسیل اسمزی در شـاخسار، وزن خشک و وزن تر معنی دار بودند. همچنین، برهمکنش شوری و گونه بر صفات پرولین، گلیسین بتائین، کربوهیدرات ها، کلروفیل a وb، پتانسیل اسمزی شاخسار، وزن خشک و وزن تر معنی ‌دار معنی دار شد. غلظت کربوهیدرات ها تا 400 میلی مول 70 تا 80 درصد افزایش و در 600 میلی مول بین 5 % تا 13% کاهش یافت. افزایش غلظت نمک تا 600 میلی مول باعث افزایش غلظت پرولین و گلیسین بتائین شد. پتانسیل اسمزی نیز با افزایش سطوح شوری از 3 تا 4 برابر منفی‌تر شد. محتوای کلروفیل های a و b تا 600 میلی مول کاهش یافتند. همچنین، در غلظت 200 میلی مول نمک در هر 3 گونه، وزن تر و وزن خشک به طور معنی دار، 2 تا 3 برابر نسبت به شاهد افزایش و در 600 میلی مول نمک وزن تر و وزن خشک حدود 60% تا 65% کاهش پیدا کردند. در مجموع، نتایج نشان داد که با افزایش غلظت نمک در محیط ریشه، هر سه گونه با تجمع پرولین و گلیسین بتائین و از طریق کاهش پتانسیل اسمزی، در غلظت های بالای نمک زنده ماندند. گونه S. bigelovii در 600 میلی مول نمک بیشترین تجمع سدیم و کمترین تجمع عناصر پتاسیم، کلسیم و منیزیم را داشت. از طرف دیگر گونه S. perspolitana در 600 میلی مول نمک بیشترین تجمع عناصر پتاسیم، کلسیم و منیزیم را داشته و از نظر تجمع اسمولیت ها در سطوح شوری نسبت به سایر گونه ها برتری نشان داد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - اثر محلول پاشی نانو دی اکسید تیتانیوم و سالیسیلیک اسید بر برخی ویژگی های بیوشیمیایی و تولید دانه ذرت سینگل کراس 704 تحت رژیم های آبیاری
        فائزه شرقی ابراهیم خلیلوند بهروزیار
        به‌منظور بررسی اثر محلول پاشی نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم و سالیسیلیک اسید بر برخی از ویژگی های بیوشیمیایی و تولید دانه ذرت هیبرید سینگل کراس 704 تحت رژیم های آبیاری، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی د أکثر
        به‌منظور بررسی اثر محلول پاشی نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم و سالیسیلیک اسید بر برخی از ویژگی های بیوشیمیایی و تولید دانه ذرت هیبرید سینگل کراس 704 تحت رژیم های آبیاری، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال زراعی 1397-1396 به اجرا در آمد. عامل اصلی تنش کمبود آب در سه سطح 50، 75 و 100 درصـد رطوبت قابل دسترس و ترکیب فاکتوریلی کاربـرد نانو دی اکسید تیتانیوم (n-TiO2) (در سه سطح صفر، 01/0 و 03/0 درصد) و سالیسیلیک اسید (SA) (در دو سطح صفر و نیم درصد) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. بیشترین فعالیت آنزیم پراکسیداز، پلی فنل اکسیداز و کمترین فعالیت مالون دی آلدئید در اثر محلول پاشی با 5/0 درصد SA در شرایط آبیاری 50 درصد رطوبت قابل دسترس بود. محلول پاشی با 01/0 درصد TiO2بیشترین فعالیت آنزیم پراکسیداز و کمترین فعالیت مالون دی آلدئید را به خود اختصاص داد. در شرایط کاربرد و عدم کاربرد SA، محلول پاشی با 01/0 درصد TiO2تاثیر مثبتی بر فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز داشت. محلول پاشی با 01/0 درصد TiO2و 5/0 درصد SA تحت رطوبت 50 درصد رطوبت قابل دسترس نیز بیشترین مقدار کربوهیدرات های محلول و پرولین را داشت. بر اساس نتـایج با افزایش سطح تنش کمبود آب فعالیت آنزیم گایاکول پراکسیداز نیـز افزایش یافت به طوری که در آبیاری 50 درصد رطوبت قابل دسترس بیشترین فعالیت این آنزیم مشاهده شد. با توجه به نقش صفات مورد مطالعه در همکاری با یکدیگر در ممانعت از تولید گونه های فعال اکسیژن و کاهش اثرات مخرب تنش کمبود آب، کابرد سالیسیلیک اسید و نانو دی اکسید تیتانیوم با افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز، پلی فنل اکسیداز، مقدار کربوهیدرات های محلول، پرولین همزمان با کاهش میزان مالون دی آلدئید موجب کاهش اثرات منفی تنش کمبود آب گردید. با توجه به این که نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم و اسید سالیسیلیک بر آنزیم های تاثیرگذار بر فیزیولوژی گیاه اثرات مثبتی داشتند از این رو میزان تولید دانه ذرت نسبت به شاهد و شرایط کم آبیاری افزایش قابل ملاحظه ای نشان داد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - ارزیابی فعالیت‌های فتوسنتزی، میزان کربوهیدرات‌ها، پرولین و اسانس ریحان (.Ocimum basilicum L) تحت الیسیتور نانوبتاسیکلودکسترین
        آزاده لونی سارا سعادتمند حسین لاری یزدی علیرضا ایرانبخش
        القای نانوذرات مهندسی شده به گیاهان دارویی باعث ایجاد مقاومت، بالا بردن عملکرد کمّی و کیفی و مواد موثره در آنها می‌شود. در این پژوهش‌ نانوذرات-β سیکلودکسترین (β-CDNPS) سنتز شدند. مشخصات نانوذرات با طیف UV-VIS، میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) و پراکندگی نوردینام أکثر
        القای نانوذرات مهندسی شده به گیاهان دارویی باعث ایجاد مقاومت، بالا بردن عملکرد کمّی و کیفی و مواد موثره در آنها می‌شود. در این پژوهش‌ نانوذرات-β سیکلودکسترین (β-CDNPS) سنتز شدند. مشخصات نانوذرات با طیف UV-VIS، میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) و پراکندگی نوردینامیکی (DLS) تعیین شد. سپس‌ غلظت‌های مختلف β-CDNPs شامل صفر، 10، 50 و 100 میلی‌گرم بر لیتر را برای محلول پاشی قسمت‌های هوایی ریحانOcimum basilicum رقم کشکنی لوءلوء به کار برده شد. آنالیز اسانس با استفاده از GC-MS انجام گرفت. مقدار رنگیزه ‎های کلروفیلی و اسانس ریحان در مقایسه با شاهد تفاوت معنی‎ داری (P≤%5) داشت. یافته‌ها حاکی از کاهش معنی‌دار (P≤%5) مقدارفلورسانس کمینه (Fo) در تیمار ppm50 نسبت به کنترل و دو سطح ppm 10 و 100 از نانوبتاسیکلودکسترین بود. ماکزیمم مقدار کلروفیل b در تیمار ppm100 مشاهده شد. سطحppm 50 باعث افزایش معنی‌دار (P≤%5) فلورسانس بیشینه، فلورسانس متغیر (Fv)، کارآیی فتوشیمیایی فتوسیستم P نسبت به شاهد شد. محلول‌پاشیβ-CDNPS ، موجب تغییراتی درتبادلات گازی ریحان شد. قندهای محلول و پرولین برگ و ریشه ریحان در تیمار ppm50 افزایش معنی‌داری (P≤%5) نسبت به شاهد داشت. به طوری که قند نامحلول در برگ و ریشه روند معکوس را نشان داد. غلظت فنیل‌پروپانوئیدها و ترپنوئیدها‌ی ریحان درمقایسه با شاهد تفاوت معنی‌داری (P≤%5) داشت. القای نانوذرات β-CDNPS در مسیر بیوسنتز متابولیت‌های ثانویه موجب بهره وری از گیاه می‌شود. گیاه ریحان تحت تیمارهای نانوبتاسیکلودکسترین با رفتاری وابسته به غلظت موجب افزایش عملکرد در واحد سطح شد. بنابراین،‌ محلول پاشی در غلظت مناسب می‌تواند به عنوان یک القا کننده ضمن تحریک، موجب حفظ و نگهداری مواد موثره در ریحان شود و محتوای اسانس را برای غذا و دارو افزایش دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - تاثیر تغذیه با جیره کاربردی بر فراسنجه‌های رشد، ضریب تبدیل غذایی و آنزیم‌های روده‌ای بچه ماهیان سفید دریای خزر (Rutilus frisii)
        جواد رضوانی
        این مطالعه به منظور بررسی اثرات جیره های کاربردی مختلف حاوی سطوح مختلف کربوهیدرات و چربی بر عملکرد رشد، ضریب تبدیل غذا و سطح آنزیم های روده ای بچه ماهیان سفید دریای خزر (Rutilus frissi) طراحی شد. ماهی ها با وزن اولیه 25/0 ± 32/1 گرم (میانگین ± انحراف معیار أکثر
        این مطالعه به منظور بررسی اثرات جیره های کاربردی مختلف حاوی سطوح مختلف کربوهیدرات و چربی بر عملکرد رشد، ضریب تبدیل غذا و سطح آنزیم های روده ای بچه ماهیان سفید دریای خزر (Rutilus frissi) طراحی شد. ماهی ها با وزن اولیه 25/0 ± 32/1 گرم (میانگین ± انحراف معیار) با پنج جیره (سه تکرار) دارای انرژی و پروتئین یکسان و درصدهای مختلف چربی (23، 21، 19، 17 و 15 درصد) کربوهیدرات (5، 10، 15، 20 و 25 درصد) به مدت ده هفته و چهار وعده در روز بر اساس اشتها غذادهی شدند. نتایج نشان داد بکارگیری کربوهیدرات تا سطح 25 و چربی تا سطح 15 درصد باعث افزایش برخی از شاخص های رشد از جمله وزن نهایی، افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه شده است. نتایج آنزیم های روده ای نشان داد که فعالیت این آنزیم های بطور معناداری تحت تاثیر سطوح مختلف کربوهیدرات و چربی قرار گرفتند و کمترین فعالیت برای الکالین فسفاتاز و N آمینوپپتیداز در بچه ماهیان تغذیه شده با سطح 25 درصد کربوهیدرات و 15 درصد چربی مشاهده شده است. نتایج این مطالعه نشان دهنده این است که افزایش سطح کربوهیدرات از 5 تا 25 درصد و کاهش سطح چربی از 23 تا 15 درصد اثر منفی بر فراسنجه های رشد بچه ماهیان سفید نداشت. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - اثر کاربرد ترکیبی روغن ‌ولک، کلسیم و پتاسیم بر زمان شکوفایی و فیزیولوژی تحمل به سرمای جوانه انگور (Vitis vinifera L.)
        عباس صابری روح الله کریمی
        به‌منظور بررسی اثر محلول پاشی کلسیم، پتاسیم و روغن ولک به صورت تلفیقی و جداگانه بر زمان شکوفایی جوانه و شاخص های فیزیولوژیکی تحمل به سرما در انگور بی دانه سفید، آزمایشی به‌ صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1396 در یک تاکستان20 ساله واقع در روستای عباس‌ أکثر
        به‌منظور بررسی اثر محلول پاشی کلسیم، پتاسیم و روغن ولک به صورت تلفیقی و جداگانه بر زمان شکوفایی جوانه و شاخص های فیزیولوژیکی تحمل به سرما در انگور بی دانه سفید، آزمایشی به‌ صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1396 در یک تاکستان20 ساله واقع در روستای عباس‌آباد از توابع شهرستان خنداب استان مرکزی انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل شاهد، روغن ولک، روغن ولک+ کلسیم، روغن ولک+ پتاسیم، پتاسیم، کلسیم، کلسیم + پتاسیم و ولک + کلسیم+ پتاسیم بود. تاک ها با روغن ولک (یک درصد) کلسیم (دو درصد) و پتاسیم (سه درصد) در اواخر اسفند طی دو مرحله نوک پنبه ای و یک هفته بعد محلول پاشی شدند. تیمار ترکیبی ولک + کلسیم + پتاسیم منجر به تاخیر در باز شدن جوانه ها به مدت 5 روز در مقایسه با تاک های شاهد شد. بیشترین غلظت کربوهیدرات، فنل کل و پروتئین محلول در تاک های تیمار شده با ترکیب کلسیم + پتاسیم بدست آمد و کمترین این ترکیبات مربوط به تیمار ولک به تنهایی و شاهد بود. همچنین بیشترین میزان کلروفیلa ، b، کاروتنوئیدها و کلروفیل کل از تیمار ترکیبی کلسیم + پتاسیم و کمترین این رنگیزه ها در تیمار ولک مشاهده شد. بالاترین محتوای آب نسبی، نشت یونی و پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء نیز در تاک های شاهد مشاهده شد. با توجه به نتایج این پژوهش، برای اجتناب از سرمای دیررس بهاره در تاکستان ها تلفیق محلول پاشی روغن ولک + کلسیم + پتاسیم در باغات انگور مناسب تشخیص داده شد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - بررسی تغییرات ترکیبات کربوهیدراتی، فنلی و فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی در حذف خواب جوانه‌های جانبی گردوی ایرانی (Juglans regia L.) تحت تیمارهای مختلف سرمادهی
        ژیلا قلی زاده حمیدرضا صادقی پور احمد عبدل زاده خدایار همتی
        هدف از این پژوهش مطالعه اثر تیمار ساعات مختلف سرمادهی بر حذف خواب جوانه‌های جانبی گردو، متابولیسم کربوهیدرات‌ها، محتوای ترکیبات فنلی و فعالیت پراکسیداز محلول، دیواره‌ای و پلی‌فنل اکسیداز بود. در این راستا شاخه‌های یک‌ساله درختان 10 ساله‌ روستای زیارت (از توابع شهرستان گ أکثر
        هدف از این پژوهش مطالعه اثر تیمار ساعات مختلف سرمادهی بر حذف خواب جوانه‌های جانبی گردو، متابولیسم کربوهیدرات‌ها، محتوای ترکیبات فنلی و فعالیت پراکسیداز محلول، دیواره‌ای و پلی‌فنل اکسیداز بود. در این راستا شاخه‌های یک‌ساله درختان 10 ساله‌ روستای زیارت (از توابع شهرستان گرگان)، پس از خزان برگ‌ها به‌صورت تصادفی جمع‌آوری و به قطعات 9 سانتی‌متری حاوی یک جوانه جانبی تقسیم و در دمای 1±4 درجه سانتی‌گراد تحت زمان‌های مختلف (0، 700، 1400 ساعت) قرار گرفتند و سپس در شرایط القایی شکوفایی جوانه (2±25 درجه سانتی‌گراد، فتوپریود 12 ساعت نور 12 ساعت تاریکی و شدت نور سفید فلورسانت µ mol m-2 s-120) واقع شدند. نتایج نشان داد که تیمارهای 700 و 1400 ساعت سرمادهی، درصد و سرعت حذف خواب را در جوانه‌های جانبی گردوی ایرانی در مقایسه با شاهد به شکل معنی‌داری افزایش و زمان آغاز شکوفایی را کاهش داد. همچنین سرمادهی سبب تجزیه نشاسته و قندهای غیراحیایی و افزایش قندهای احیایی شد که با افزایش درصد حذف خواب جوانه ارتباط مثبت و معنی‌داری داشت. محتوای فنل‌ها، فعالیت آنزیم‌های پراکسیداز محلول و دیواره‌ای تا 700 ساعت و فعالیت آنزیم پلی‌فنل اکسیداز تا 1400 ساعت سرمادهی نسبت به شاهد افزایش یافت. با توجه به نتایج بدست آمده به نظر می‌رسد در ساعات طولانی تر سرما دهی افزایش قندهای احیایی انرژی مورد نیاز جهت حذف خواب جوانه را تامین کرده و افزایش فنل کل و فعالیت پراکسیداز محلول و دیواره‌ای منجر به کاهش تنش اکسیداتیو و ایجاد تحمل سرما شد. به علاوه، افزایش فعالیت پلی فنل اکسیداز، نیز حذف فنل‌های بازدارنده و ساخت فنل‌های آنتی‌اکسیداتیو را در پی داشت که در نهایت این فرایندها به موازات هم منجر به حذف خواب در ساعات بالای سرما دهی جوانه‌های گردوی ایرانی شدند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - تجزیه فیتوشیمیایی اندام‌های مختلف گیاه‌ خودرو ریواس (Rheum ribes) در مرحله گل‌دهی (مطالعه موردی ارتفاعات روستای کاریزک از توابع شهرستان کاشمر)
        ابراهیم غلامعلی پور علمداری فاطمه مکاری جواد بیات کوهسار
        آزمایشی به‌منظور تجزیه فیتوشیمیایی ترکیبات گیاه‌ هرز خودرو ریواس (Rheumribes) در مرحله فنولوژیکی گل‌دهی در آزمایشگاه علوم علف‌های‌هرز دانشگاه گنبدکاووس در سال 1394 انجام شد. نمونه‌های گیاهی ریواس از ارتفاعات اطراف روستای کاریزک از توابع شهرستان کاشمر جمع‌آوری شد. پس از أکثر
        آزمایشی به‌منظور تجزیه فیتوشیمیایی ترکیبات گیاه‌ هرز خودرو ریواس (Rheumribes) در مرحله فنولوژیکی گل‌دهی در آزمایشگاه علوم علف‌های‌هرز دانشگاه گنبدکاووس در سال 1394 انجام شد. نمونه‌های گیاهی ریواس از ارتفاعات اطراف روستای کاریزک از توابع شهرستان کاشمر جمع‌آوری شد. پس از شناسایی گونه گیاه ریواس اندام‌های مختلف به‌ تفکیک ساقه، برگ و گل ‌آذین از یکدیگر جدا، خشک و نهایتاً پودر گردید. سپس مقادیر ترکیبات شیمیایی نظیر میزان ماده ‌آلی، خاکستر خام، پروتئین ‌خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی، نشاسته و کربوهیدرات‌های محلول و میزان فنل ‌کل در اندام‌های مورد بررسی و مخلوطی از اندام‌ها براساس روش‌های استاندارد فیتوشیمیایی مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس بیانگر اختلاف معنی‌داری میان اندام‌های مختلف گیاه ریواس از لحاظ صفات فیتوشیمیایی مورد بررسی بود. براساس نتایج، بیش‌ترین درصد معنی‌دار ماده ‌آلی، خاکستر خام، پروتئین‌ خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی به‌ترتیب مربوط به اندام گل ‌آذین، دو اندام ساقه و برگ، برگ و گل ‌آذین، ساقه و گل‌آذین بود. بیش‌ترین میزان نشاسته و کربوهیدرات‌های محلول به‌ترتیب مربوط به ساقه و دو اندام برگ و مخلوطی از اندام‌ها بود. مطالعه حاضر هم‌چنین نشان داد که بیش‌ترین میزان معنی‌دار فنل ‌کل مربوط به اندام گل ‌آذین و مخلوطی از اندام‌ها بود. در حالی‌که کم‌ترین میزان فنل ‌کل در اندام ساقه مشاهده شد. به‌طورکلی نتایج نشان داد که میزان ترکیبات فیتوشیمیایی مورد اندازه‌گیری در اندام‌های مختلف ریواس، متنوع بود. بنابراین با توجه به زیست توده تولیدی بالای گیاه هرز خودرو ریواس و نقش ترکیبات فنلی به‌همراه میزان مناسبی از برخی متابولیت‌های اولیه، بهینه‌سازی روشی مناسب جهت استخراج این ترکیبات ضروری به‌نظر می‌رسد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - بررسی اثر شدت‌های برداشت مختلف و مراحل فنولوژیکی بر تغییرات ذخایر کربوهیدرات‌های محلول در دو گونه Halocnemum strobilaceum و Halostachys caspica (مطالعه موردی: مراتع شهرستان گمیشان واقع در شمال غرب استان گلستان)
        مجید شریفی راد غلامعلی حشمتی محمد باقر باقریه نجار
        در مطالعه حاضر به بررسی تغییرات ذخایر کربوهیدرات محلول در گونه‌های Halocnemum strobilaceum و Halostachys caspica در شدت‌های برداشت مختلف (صفر، 25، 50 و 75 درصد) و مراحل مختلف رشد فنولوژیکی (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در اندام‌های هوایی (ساقه) و زیرزمینی (ریشه) پرداخته ش أکثر
        در مطالعه حاضر به بررسی تغییرات ذخایر کربوهیدرات محلول در گونه‌های Halocnemum strobilaceum و Halostachys caspica در شدت‌های برداشت مختلف (صفر، 25، 50 و 75 درصد) و مراحل مختلف رشد فنولوژیکی (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در اندام‌های هوایی (ساقه) و زیرزمینی (ریشه) پرداخته شد. براساس نتایج بدست آمده اثر تیمارهای شدت برداشت بر مقدار ذخایر کربوهیدرات محلول در هر دو گونه معنی دار بود. در هر دو گونه شاهد بیش‌ترین مقدار کربوهیدرات را دارا بود و با افزایش شدت برداشت به‌طور معنی داری از مقدار ذخایر کربوهیدرات محلول کاسته شد. لذا با توجه به اثرات منفی سطوح برداشت 50 و 75 درصد بر مقدار ذخایر کربوهیدرات گونه‌ها، سطح برداشت 25 درصد را می‌توان به‌عنوان سطح برداشت مجاز گونه‌ها در نظر گرفت. همچنین نتایج نشان داد اثر مرحله رویشی و نوع اندام گیاه بر مقدار ذخایر کربوهیدرات محلول دو گونه معنی‌دار بود. طبق نتایج بدست آمده گونه‌های مورد مطالعه از نظر میزان کل ذخایر کربوهیدرات محلول (اندام هوایی+ ریشه) تفاوت معنی‌داری با هم داشتند. در هر دو گونه با پیشرفت مراحل رشد، میزان کل ذخایر کربوهیدرات‌های محلول به‌طور معنی‌داری افزایش نشان داد. بنابراین می‌توان مرحله بذردهی را بهترین زمان چرای دام در گونه‌های مورد مطالعه در نظر گرفت. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        15 - بررسی اثر کاربرد سطوح مختلف تفاله زیتون (Olea europaea L.) بر عملکرد سه رقم برنج (Oryza sativa L.) در شرایط آب و هوایی خوزستان
        آزاده نیرومند سید منصور سیدنژاد فرشاد ابراهیم پور عبدالعلی گیلانی غلامرضا بخشی خانیکی
        این مطالعه با هدف بررسی اثر تفاله حاصل از روغن کشی زیتون (Olea europaea L.) بر برخی صفات فیزیولوژیکی و عملکرد دانه سه رقم برنج (Oryza sativa L.) انجام گرفت. آزمایش در شرایط گلدانی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. کشت سه رقم مختلف گیاه برن أکثر
        این مطالعه با هدف بررسی اثر تفاله حاصل از روغن کشی زیتون (Olea europaea L.) بر برخی صفات فیزیولوژیکی و عملکرد دانه سه رقم برنج (Oryza sativa L.) انجام گرفت. آزمایش در شرایط گلدانی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. کشت سه رقم مختلف گیاه برنج چمپا، دانیال و عنبوری قرمز در خاک‌هایی که با نسبت‌های w/w 1،3،5،7 درصد از تفاله میوه زیتون مخلوط شده بودند، در محیط باز قرار گرفتند. پس از رشد و رسیدگی کامل برنج محتوای کربوهیدرات‌های محلول دانه، پرولین اندام هوایی، میانگین وزن خوشه، میانگین تعداد دانه‌های خوشه، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، عملکرد دانه و زیست توده اندازه گیری شد. مقدار عناصرپتاسیم، فسفر، نیتروژن و روی موجود در تیمارهای مختلف تفاله نیز مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد تفاله منجر به افزایش معنی‌دار در میزان شاخص‌های رشد گیاهان مورد مطالعه نسبت به شاهد گردید. از بین تیمارهای بررسی شده، در نسبت 5 درصد، شاخص‌های رشد افزایش یافتند. علت احتمالی این امر می تواند وجود عناصر موثر بر رشد گیاه در تفاله زیتون باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        16 - ارزیابی فعالیت آنتی‌اکسیدانی و خصوصیات بیوشیمیایی گیاه دارویی شنبلیله (Trigonella foenum- graecum L.) در واکنش به سولفات آهن و بیوپتاس تحت تنش خشکی
        محمد حسین امینی فرد حمیرا قادری زه حسن بیات علیرضا صمدزاده
        به‌منظور ارزیابی فعالیت آنتی‌اکسیدانی و خصوصیات بیوشیمیایی شنبلیله در واکنش به سولفات آهن و بیوپتاس تحت شرایط تنش خشکی، آزمایشی، به صورت صورت کرت های خرد شده در قالب فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی انجام شد. تیمارها شامل: تنش خشکی (شامل آبیاری نرمال به عنوان عدم ت أکثر
        به‌منظور ارزیابی فعالیت آنتی‌اکسیدانی و خصوصیات بیوشیمیایی شنبلیله در واکنش به سولفات آهن و بیوپتاس تحت شرایط تنش خشکی، آزمایشی، به صورت صورت کرت های خرد شده در قالب فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی انجام شد. تیمارها شامل: تنش خشکی (شامل آبیاری نرمال به عنوان عدم تنش و قطع آبیاری در اوایل گلدهی و میوه‌دهی به‌مدت 14 روز به عنوان تنش خشکی) به‌عنوان عامل اصلی و تیمار‌های کودی بیوپتاس (0 و 5 کیلوگرم در هکتار) و سولفات آهن (0 و 5/1 در هزار) به عنوان عوامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی، بیوپتاس و سولفات آهن و برهمکنش آنها بر میزان صفات آنتوسیانین، ترکیبات فنولی و فلاونوئیدی معنی‌دار گردید، بطوریکه بالاترین میزان آنتوسیانین شنبلیله از تیمار‌های 5 کیلوگرم بیوپتاس و 5/1 در هزار سولفات آهن در شرایط تنش خشکی و کمترین میزان آنها در شاهد و تحت شرایط تنش بدست آمد. همچنین در شرایط تنش خشکی، ترکیبات فنولی و فلاونوئیدی شنبلیله افزایش یافت، بطوری‌که بیشترین میزان ترکیبات فلاونوییدی شنبلیله در شرایط تنش خشکی و از تیمار‌های 5 کیلوگرم بیوپتاس و 5/1 در هزار سولفات آهن حاصل گردید. اثر متقابل تنش خشکی و سولفات آهن هم بر فعالیت آنتی‌اکسیدانی گیاه معنی‌دار شد، بطوری‌که بیشترین میزان فعالیت آنتی‌اکسیدانی با میزان 8/62 درصد در شرایط تنش خشکی و تیمار سولفات آهن 5/1درهزار مشاهده گردید. همچنین بیشترین مقدار قندهای محلول شنبلیله در تنش خشکی و در تیمار 5 کیلوگرم بیوپتاس و کمترین مقدار این صفت در شرایط عدم تنش بدست آمد. نتایج نیز نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل کل شنبلیله در شرایط عدم تنش خشکی و درتیمارهای کودی 5 کیلوگرم بیوپتاس و سولفات آهن 5/1 درهزار بدست آمد. بر اساس نتایج این آزمایش، استفاده از تنش خشکی، نقش موثری در افزایش محتوی فنلی، فلاونییدها، آنتوسیانین و قند‌های محلول شنبلیله داشت و همچنین کاربرد کود زیستی بیوپتاس و سولفات آهن، صفات بیوشیمیایی شنبلیله را بهبود بخشید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        17 - بررسی اثر اندازه میوه و موقعیت آن روی تاج درخت بر ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی، کربوهیدرات و ترکیبات زیست فعال پرتقال تامسون ناول (Citrus sinensis cv. Thomson Navel)
        سمیه رضایی جواد فتاحی مقدم پروانه راهداری بابک باباخانی محمود اسدی
        میوه مرکبات سرشار از ترکیبات زیست‌فعال متعدد و مفیدی شامل ویتامین ث، ترکیبات فنلی، انواع فلاوونوئیدها، کاروتنوئیدها و قندها هستند که ارزش غذایی و آنتی اکسیدانی بالایی دارند. موقعیت میوه روی تاج پوششی درخت و اندازه میوه تأثیر بسزایی در کیفیت و کمیت این ترکیبات در مرکبات أکثر
        میوه مرکبات سرشار از ترکیبات زیست‌فعال متعدد و مفیدی شامل ویتامین ث، ترکیبات فنلی، انواع فلاوونوئیدها، کاروتنوئیدها و قندها هستند که ارزش غذایی و آنتی اکسیدانی بالایی دارند. موقعیت میوه روی تاج پوششی درخت و اندازه میوه تأثیر بسزایی در کیفیت و کمیت این ترکیبات در مرکبات دارد. به همین منظور این پژوهش با هدف بررسی میزان تأثیر موقعیت میوه روی تاج درخت و اندازه میوه بر خصوصیات مورفوفیزیولوژی و بیوشیمیایی میوه پرتقال تامسون ناول (Citrus sinensis cv. Thomson Navel) انجام شد. در آزمایش اول میوه ها با اندازه متوسط و یکنواخت از دو موقعیت داخل و خارج تاج درخت برداشت شدند و در آزمایش دوم میوه ها پس از برداشت به سه اندازه کوچک، متوسط و بزرگ گروه بندی شدند. سپس وزن، حجم، طول و عرض میوه، رنگ پوست، ضخامت پوست، میزان عصاره، درصد ماده خشک، TA، TSS، TSS/TA، کلروفیل و کاروتنوئید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی، میزان فنل کل، ویتامین ث، قند کل و قندهای احیاکننده به طور جداگانه در پوست و گوشت میوه ارزیابی و هم چنین ارزیابی حسی نیز انجام شد. نتایج نشان داد که میوه های برداشت شده از خارج تاج درخت سطح بالاتری را در شاخص های حجم میوه، ضخامت پوست،TSS/TA ، میزان a*، CCI، ظرفیت آنتی اکسیدانی پوست و قند کل پوست دارا بودند و در مقابل، میزان TA، L*، C، h° و b* در میوه های داخل تاج بالاتر بود. هم‌چنین نتایج نشان داد که اندازه میوه بر شاخص های فیزیکی میوه، میزان CCI و h°، میزان عصاره و درصد ماده خشک تأثیر معنی داری داشت اما این میوه ها در صفات کیفی و شیمیایی تفاوت معنی‌داری را نشان ندادند. به‌طورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که میوه پرتقال با موقعیت خارج از تاج و اندازه بزرگ افزایش معنی داری در محتوای عصاره، میزان حجم واقعی، میانگین قطر میوه، عطر، طعم و شیرینی در مقایسه با موقعیت داخل تاج با اندازه کوچک دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        18 - ارزیابی اثرات محلول پاشی اسید سالیسیلیک و نانو کلات آهن بر برخی خصوصیات بیوشیمیایی و مورفوفیزیولوژیکی بنفشه معطر (odorata L. Viola)
        اسماء حسنوند لیلا فهمیده فاطمه بیدرنامنی
        به منظور ارزیابی تأثیر غلظت‌های مختلف اسید سالیسیلیک و نانو کلات آهن بر میزان موسیلاژ، کربوهیدرات ها و برخی صفات مورفوفیزیولوژیکی گیاه بنفشه معطر، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. پس از کشت بذرها در گلدان، تیمارهای آزمایشی أکثر
        به منظور ارزیابی تأثیر غلظت‌های مختلف اسید سالیسیلیک و نانو کلات آهن بر میزان موسیلاژ، کربوهیدرات ها و برخی صفات مورفوفیزیولوژیکی گیاه بنفشه معطر، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. پس از کشت بذرها در گلدان، تیمارهای آزمایشی شامل محلول پاشی اسید سالسیلیک (در سه سطح صفر (شاهد)، 75/0 و 5/1 میلی‌گرم در لیتر) و نانو کلات آهن (در دو سطح صفر (شاهد) و 1 گرم در لیتر) در مرحله گیاهچه ای اعمال شد. نتایج حاصله نشان داد که بیشترین مقادیر کاروتنوئیدها، کلروفیل a، b و کل، پروتئین و فعالیت کاتالاز در گیاهان محلول پاشی شده با 5/1 میلی‌گرم در لیتر اسید سالسیلیک حاصل شد و همچنین بیشترین مقدار عناصر معدنی سدیم، مس، موسیلاژ و وزن‌تر بوته هم در تیمار محلول پاشی یک گرم در لیتر نانو کلات وجود داشت. سایر نتایج نیز مشخص ساخت که بیشترین مقدار کربوهیدرات در محلول پاشی تیمار 5/1 میلی‌گرم در لیتر اسید سالسیلیک و یک گرم در لیتر نانو کلات آهن بدست آمد. در این مطالعه افزایش 12 و 19 درصدی ارتفاع در بوته های محلول پاشی با اسید سالسیلیک (5/1 میلی‌گرم در لیتر) و نانو کلات آهن (1 گرم در لیتر) نسبت به شاهد مشاهده شد. بر اساس نتایج حاصله می توان تیمار اسید سالسیلیک و نانو کلات آهن را به منظور افزایش خصوصیات رشدی و داروئی این گیاه پیشنهاد نمود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        19 - بررسی برخی صفات فیزیومورفولوژیکی توده‌های مختلف خرفه ( Portulaca oleracea L) تحت شرایط تنش خشکی
        الهام عزیزی یونس رضاپور جغال منصوره کرمانی علی معصومی
        گیاه خرفه (Portulaca Oleracea L.) از گیاهان دارویی ارزشمند مناطق گرم و خشک است. با توجه به این که تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل محدودکننده تولید محصولات کشاورزی در این مناطق است، تحقیقی با هدف ارزیابی تحمل توده‌های مختلف گیاه دارویی خرفه به تنش خشکی، در بهار سال 1395 در أکثر
        گیاه خرفه (Portulaca Oleracea L.) از گیاهان دارویی ارزشمند مناطق گرم و خشک است. با توجه به این که تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل محدودکننده تولید محصولات کشاورزی در این مناطق است، تحقیقی با هدف ارزیابی تحمل توده‌های مختلف گیاه دارویی خرفه به تنش خشکی، در بهار سال 1395 در گلخانه دانشگاه پیام نور شهرستان درگز اجرا شد. این آزمایش، بصورت فاکتوریل درقالب طرح کاملاً تصادفی، با چهار سطح تنش خشکی (حد ظرفیت زراعی، 75 درصد ظرفیت زراعی، 50 درصد ظرفیت زراعی و 25 درصد ظرفیت زراعی) و 5 توده بومی خرفه (قم، کلات، سبزوار، یزد، گچساران) با سه تکرارانجام شد. صفات مورد بررسی شامل محتوای آب نسبی برگ، ضریب ثبات غشاء، میزان رنگدانه‌های فتوسنتزی، ضریب ثبات کلروفیل (سنجش میزان کلروفیل‌ها وکاروتنوئیدها)، میزان پرولین، میزان کربوهیدرات محلول برگی، وزن تروخشک به تفکیک اندام‌های ریشه، برگ، ساقه، قطرتاج خرفه، تعداد برگ، تعداد انشعابات و ارتفاع بوته در دو مرحله رشد رویشی و زایشی بودند. نتایج آزمایش نشان داد که افزایش تنش خشکی سبب کاهش مقدار نسبی آب گیاه، شاخص پایداری غشاء سلول و افزایش معنی داری در شاخص کلروفیل برگ، مقدارکاروتنوئیدها، پرولین و کربوهیدرات‌های توده‌های مختلف خرفه گردید. ارقام گچساران و یزد تحت شرایط تنش رطوبتی از شاخص پایداری غشاء بالاتر، محتوای آب نسبی برگ کمتر و عدد کلروفیل متر پائین تری برخوردار بودند. همچنین در بین توده‌های مورد بررسی، توده‌های قم و کلات برتری معنی داری نسبت به توده‌های سبزوار، یزد و گچساران از نظر انباشت پرولین و کربوهیدرات‌های محلول نشان دادند. با افزایش تنش خشکی، وزن تر و خشک ریشه، برگ و ساقه در مراحل رویشی و زایشی کاهش یافت، به‌طوری که بیشترین مقدار این صفات، به‌ترتیب درسطوح 100 و 75 درصد ظرفیت زراعی و کمترین مقدار این پارامترها در آبیاری تحت شرایط 25 درصد ظرفیت زراعی حاصل گردید. بنابراین طبق نتایج به‌دست آمده از این پژوهش، بترتیب دو توده قم وکلات در مقایسه با سایرتوده‌ها ازحساسیت کمتری نسبت به تنش خشـکی برخوردار بودند و بـه‌عنوان توده‌های متحمل به خشکی انتخـاب شـدند. تـوده‌های گچساران، یزد و سبزوار نیز به‌دلیل داشتن عکس العمل نسبتاً ضعیف در برابر تنش خشکی در بیشتر صفات اندازه گیری شده، به‌عنوان توده‌های حسـاس به تنش خشکی ارزیابی شدند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        20 - ارزیابی تحمل به تنش یخ زدگی گیاه پوششی فیلا (Phyla lanceolata) تحت تاثیر برخی مالچ‌های آلی در شرایط کنترل شده
        مریم کمالی یحیی سلاح ورزی جعفر نباتی
        به منظور بررسی اثر تنش یخ زدگی در گیاه پوششی فیلا، تحت تاثیر برخی مالچ‌های آلی، این آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در دانشکده ی کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا گردید. پنج سطح دمای یخ زدگی (0، 5-، 10-، 15- و 20- درجه سانتیگراد) و سه نوع أکثر
        به منظور بررسی اثر تنش یخ زدگی در گیاه پوششی فیلا، تحت تاثیر برخی مالچ‌های آلی، این آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در دانشکده ی کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا گردید. پنج سطح دمای یخ زدگی (0، 5-، 10-، 15- و 20- درجه سانتیگراد) و سه نوع مالچ (دامی، سوزنی برگ و سبوس) تیمارهای این آزمایش بودند. جهت ارزیابی تحمل به دماهای یخ زدگی صفاتی چون درصد نشت الکترولیت‌ها، مقدار کربوهیدرات محلول و پرولین برگی، تعداد برگ، سطح برگ و وزن خشک بوته در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد اثرات ساده و متقابل مالچ و دما صفات مورفولوژیکی اندازه گیری شده، میزان نشت الکترولیت، محتوای نسبی آب برگ گیاه فیلا، عدد اسپد و مقدار رنگدانه‌های فتوسنتزی (کلروفیل a، b و کل) معنی دار شد. تمام مالچ‌های آلی به کار رفته در این پژوهش منجر به افزایش وزن خشک بخش هوایی و ریشه گیاه فیلا در دوره رشد پس از تنش یخبندان شد. به‌طوری‌که با کاربرد سه مالچ سبوس، سوزنی برگ و دامی وزن خشک هوایی از 15/2 گرم در شرایط عدم استفاده از مالچ به 72/2، 13/3 و 19/3 گرم در هر بوته و وزن خشک ریشه از 50/1 گرم به 90/1، 23/2 و 19/2 گرم در هر بوته رسید. بیشترین نشت الکترولیت سلول‌های برگی (80%) در دمای 20- درجه و گیاهان تحت تیمار مالچ سبوس و بیشترین محتوای نسبی آب برگ (55%) در دمای 0 درجه و گیاهان تحت تیمار مالچ سوزنی برگ بود. همچنین مقدار کلروفیل کل در شرایط استفاده از مالچ کود دامی 11/0 میلی گرم بیشتر از شاهد بود. به طور کلی در بین مالچ‌های استفاده شده مالچ کود دامی تاثیر بیشتری بر بهبود اثرات ناشی از یخبندان بر صفات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه داشت. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        21 - اثر محلول‌پاشی اسیدسالیسیلیک‌ و کودهای زیستی بر عملکرد و برخی صفات بیوشیمیای ریحان(Ocimum basilicum L.) در شرایط تنش کم‌آبی
        احمد افکاری
        به‌منظور بررسی اثر محلول‌پاشی سالیسیلیک‌اسید و کودهای زیستی بر عملکرد و برخی صفات بیوشیمیای ریحان در شرایط تنش کم‌آبی، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1398 در شهرستان هوراند از توابع استان آذربایجان‌شرقی انجام شد. تیمار أکثر
        به‌منظور بررسی اثر محلول‌پاشی سالیسیلیک‌اسید و کودهای زیستی بر عملکرد و برخی صفات بیوشیمیای ریحان در شرایط تنش کم‌آبی، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1398 در شهرستان هوراند از توابع استان آذربایجان‌شرقی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح تنش خشکی (70، 140 و 210 میلی‌متر تبخیر از تشتک تبخیرکلاس A) فاکتور دوم شامل تلقیح بذر با باکتری‌ها در 5 سطح (عدم تلقیح به‌عنوان شاهد، تلقیح با ازوتوباکتر، سودوموناس، آزوسپریلیوم و کاربرد همزمان ازوتوباکتر، سودوموناس و آزوسپریلیوم) و فاکتور سوم شامل محلول‌پاشی با سالیسیلیک‌اسید در چهار سطح (عدم مصرف، 5/0، 1 و 5/1 میلی‌مولار) بود. نتایج نشان داد که اثرات اصلی تنش خشکی، کودهای زیستی و محلول‌پاشی سالیسیلیک‌اسید بر کلیه صفات مورد مطالعه معنی‌دار بود. فعالیت آنزیم‌های سوپر‌اکسید دیسموتاز، کاتالاز و کارآیی فتوشیمیایی فتوسیستم II تحت تأثیر ترکیب تیماری تنش خشکی در کودهای زیستی، تنش خشکی در سالیسیلیک‌اسید در سطح احتمال پنج درصد معنی‌دار شد. با اعمال تنش کم‌آبی، پایداری غشای سلولی، حداکثر کارآیی فتوشیمیایی فتوسیستم II و عملکرد دانه‌ در گیاه ریحان کاهش یافت و میزان تجمع کربوهیدرات، فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی، محتوای مالون دی‌آلدئید‌ و درصد اسانس افزایش یافت. نتایج مقایسه میانگین برهمکنش تنش خشکی و کودهای زیستی نشان داد که بیش‌ترین مقدار عملکرد دانه (11/917 کیلوگرم در هکتار) و حداکثر کارآیی فتوشیمیایی فتوسیستم II (713/0) از تیمار 70 میلی‌متر تبخیر و کاربرد همزمان ازوتوباکتر، سودوموناس و آزوسپریلیوم حاصل شد. محلول‌پاشی سالیسیلیک‌اسید به‌ترتیب منجر به افزایش 33/41، 17/54، 43/24 و 98/38 درصدی فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز، کربوهیدرات محلول برگ، شاخص پایداری غشاء و درصد اسانس و کاهش 72/54 محتوای مالون دی‌آلدئید شد. طبق نتایج به‌دست آمده، محلول‌پاشی با سالیسیلیک‌اسید و کاربرد توأم باکتری‌ها (ازوتوباکتر، سودوموناس و آزوسپریلیوم) توانست تا حدی اثرات منفی تنش خشکی را بر طرف و منجر به بهبود عملکرد و کیفیت گیاه ریحان گردیده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        22 - تأثیر باکتری محرک رشد بر عملکرد و برخی خصوصیات بیوشیمیایی گیاه سیاه‌دانه (Nigella sativa L.) در شرایط تنش خشکی
        مائده یوسفیان شهاب الدین میری نژاد زهرا رهامی
        یکی از راهکارهای مقابله با تنش خشکی استفاده از باکتری محرک رشد می باشد. بر این اساس تحقیقی به منظور بررسی تأثیر باکتری محرک رشد آزوسپیریلیوم در شرایط تنش خشکی بر عملکرد و خصوصیات بیوشیمایی گیاه سیاه دانه در سال زراعی 99-1398 در روستای سروک از توابع یاسوج در استان کهگیلو أکثر
        یکی از راهکارهای مقابله با تنش خشکی استفاده از باکتری محرک رشد می باشد. بر این اساس تحقیقی به منظور بررسی تأثیر باکتری محرک رشد آزوسپیریلیوم در شرایط تنش خشکی بر عملکرد و خصوصیات بیوشیمایی گیاه سیاه دانه در سال زراعی 99-1398 در روستای سروک از توابع یاسوج در استان کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفت. آزمایش به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه اجرا شد. آبیاری به عنوان فاکتور اصلی در سه سطح (آبیاری پس از مصرف 30 درصد رطوبت خاک (شاهد)، آبیاری پس از مصرف 60 درصد رطوبت خاک و آبیاری پس از مصرف 90 درصد رطوبت خاک) و عامل فرعی کاربرد باکتری محرک رشد آزوسپیریلیوم در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح بذر با باکتری) بود. نتایج به دست آمده نشان داد که تلقیح باکتری محرک رشد موجب بالا رفتن صفات عملکرد دانه و کربوهیدرات در شرایط تنش متوسط شد، در شرایط تنش شدید نیز صفات کاروتنوئید و مالون دی آلدئید تغییرات معنی داری داشتند. از طرفی صفات کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنوئید در هر دو حالت تنش متوسط و شدید تغییرات معنی داری داشتند. بیشترین غلظت کلروفیل کل و کاروتنوئید در تیمار آبیاری پس از مصرف 30 درصد رطوبت خاک و تلقیح با باکتری مشاهده گردید. بالاترین عملکرد دانه نیز با 1072 کیلوگرم در هکتار در تیمار آبیاری پس از مصرف 30 درصد رطوبت خاک و کاربرد باکتری مشاهده گردید. پیشنهاد می شود که میزان رشد گیاه در مراحل مختلف رشد و نمو اندازه گیری شود تا تأثیر تنش در هر دوره مشخص گردد و تفسیر مناسبی از تأثیر تنش بر روی گیاه بدست آید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        23 - بررسی اثر آلاینده‌های هوای شهر تهران بر سطح برگی، غلظت پرولین، کربوهیدرات‌های محلول و رنگیزه‌های فتوسنتزی (کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنوئیدها) در دو گیاه خرزهره L.) (Nerium oleander و اقاقیا (Robinia pseudo acacia L.)
        مه‌لقا قربانلی غلامرضا بخشی خانیکی2 زینب باکند
        اثرات آلاینده‌های هوای شهر تهران بر سطح برگی، غلظت پرولین، کربوهیدرات‌های محلول و رنگیزه‌های فتوسنتزی (کلروفیلa، کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنوئیدها) در اقاقیا و خرزهره موضوع این تحقیق بوده است. درابتدا با استفاده از اطلاعات سازمان حفاظت محیط زیست و اداره کنترل کیفیت ه أکثر
        اثرات آلاینده‌های هوای شهر تهران بر سطح برگی، غلظت پرولین، کربوهیدرات‌های محلول و رنگیزه‌های فتوسنتزی (کلروفیلa، کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنوئیدها) در اقاقیا و خرزهره موضوع این تحقیق بوده است. درابتدا با استفاده از اطلاعات سازمان حفاظت محیط زیست و اداره کنترل کیفیت هوا، پارک سرخه حصاربه عنوان محیط پاک و منطقه آزادی به عنوان محیط آلوده انتخاب و گیاهان مورد نظر از این دو منطقه برداشت شد. سطح برگی در ماه آبان (84) و خرداد (85) و غلظت پرولین، کربوهیدرات‌های محلول و میزان رنگیزه‌های فتوسنتزی (کلروفیل a و کلروفیل b و کلروفیل کل و کاروتنوئیدها) در تیرماه (85) با روش اسپکتروفتومتری تعیین و مقایسه شد. نتایج این تحقیق نشان داد که آلودگی هوا باعث کاهش معنی‌دار سطح برگی در اقاقیا و خرزهره شد. همچنین آلودگی هوا باعث افزایش غلظت پرولین در دو گیاه اقاقیا و خرزهره شد. غلظت کربوهیدرات‌های محلول در اثر آلودگی هوا در اقاقیا کاهش و در خرزهره افزایش یافت و این تغییرات از نظر آماری معنی‌دار بود. نتایح این تحقیق نشان داد که در اثر آلودگی هوا میزان رنگیزه‌های فتوسنتزی شامل (کلروفیل a وb و کلروفیل کل و کارو تنوئیدها) در خرزهره بطور معنی‌داری افزایش یافت و در اقاقیا کلروفیل a و کلروفیل کل و کاروتنوئید‌ها کاهش یافت که این کاهش در مورد کاروتنوئید‌ها معنی‌دار نبود و میزان کلروفیل b تغییر چندانی نکرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        24 - ارزیابی کمی و کیفی برخی متابولیت‌های اولیه و ثانویه گیاه دارویی برازمبل (Proveskia abrotanoides Karel.) در مراحل فنولوژیکی مختلف
        سمیه صباغ مریم نیاکان ابراهیم غلامعلی پور علمداری
        به‌منظور بررسی کمی و کیفی برخی متابولیت‌های اولیه و ثانویه گیاه دارویی برازمبل در مراحل فنولوژیکی مختلف اندام‌های گیاه در دو مرحله رویشی و گل‌دهی از منطقه روستای وامنان واقع در شهرستان آزادشهر جمع‌آوری و خشک گردید. در این تحقیق از عصاره از کل گیاه برازمبل در دو مرحله رو أکثر
        به‌منظور بررسی کمی و کیفی برخی متابولیت‌های اولیه و ثانویه گیاه دارویی برازمبل در مراحل فنولوژیکی مختلف اندام‌های گیاه در دو مرحله رویشی و گل‌دهی از منطقه روستای وامنان واقع در شهرستان آزادشهر جمع‌آوری و خشک گردید. در این تحقیق از عصاره از کل گیاه برازمبل در دو مرحله رویشی و گلدهی جهت شناسایی و ارزیابی کیفی تانن‌ها، ساپونین‌ها، ترکیبات آنتوسیانینی و ترپنوئیدی، فلاوون‌ها و فلاونوئیدها استفاده شد. همچنین میزان برخی متابولیت‌های اولیه نظیر کربوهیدرات‌های محلول نا محلول، پرولین و فنل کل در اندام‌های ریشه، ساقه، برگ و گل مورد ارزیابی کمی قرار گرفت. آنالیز کیفی کل گیاه برازمبل نشان داد در دو مرحله رویشی و گلدهی حضور ترکیبات ساپونینی و انتوسیانینی و تانن‌ها مثبت بود در حالی که وجود فلاون‌ها تنها در مرحله رویشی و ترپنوئیدها، فلاونیدها تنها در مرحله گلدهی مشاهده شد. آنالیز کمی نیز بالاترین نشاسته را در مرحله رویشی در ریشه و بیشترین کربوهیدرات‌های محلول و پرولین و ترکیبات فنلی را در برگ نشان داد.در مرحله گلدهی نیز میزان نشاسته کربوهیدرات‌های محلول پرولین و فنل کل بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد. به‌طورکلی نتایج این تحقیق نشان داد در مرحله رویشی صرف‌نظر از نشاسته برگ‌ها حاوی بیشترین قندهای محلول، پرولین و ترکیبات فنلی و در مرحله زایشی نیز ریشه از بیشترین ترکیبات یاد شده برخوردار بودند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        25 - اثرمصرف ترکیبی کافئین و کربوهیدرات بر عملکرد بی‌هوازی و قدرت عضلانی فوتبالیست‌های جوان مرد
        الهام فرهادفر سید محمد حسینی آرا
        هدف از این مطالعه تأثیر مصرف ترکیبی کافئین و کربوهیدرات بر عملکرد بی هوازی و قدرت عضلانی بازیکنان جوان فوتبال بود.12 ورزشکار مرد جوان در 20-25 سال داوطلب شدند. در نوبت کربوهیدرات، 21 گرم مکمل کربوهیدرات حل شده در 250 میلی لیتر آب به همراه طعم دهنده و رنگ خوراکی 30 دقیقه أکثر
        هدف از این مطالعه تأثیر مصرف ترکیبی کافئین و کربوهیدرات بر عملکرد بی هوازی و قدرت عضلانی بازیکنان جوان فوتبال بود.12 ورزشکار مرد جوان در 20-25 سال داوطلب شدند. در نوبت کربوهیدرات، 21 گرم مکمل کربوهیدرات حل شده در 250 میلی لیتر آب به همراه طعم دهنده و رنگ خوراکی 30 دقیقه قبل از آزمایش مصرف شد. مکمل کافئین 6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت محلول در 250 میلی لیتر آب مصرف شد. در نوبت مصرف ترکیبی مکمل ها، آزمودنی ها کافئین و کربوهیدرات مصرف کردند. در گروه دارونما 250 میلی لیتر آب به همراه طعم دهنده و رنگ خوراکی مصرف شد. 48 ساعت پس از آخرین مصرف، آزمایشات تکرار شد. برای تعیین توزیع نرمال داده ها از آزمون Shapiro-Wilk و برای مقایسه نتایج گروه ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون مخلی استفاده شد. سطح معنی‌داری آزمون‌ها 05/0p≥ بود. نتایج نشان داد که میانگین قدرت بی‌هوازی آزمودنی‌ها در گروه کافئین + کربوهیدرات حدود 15 درصد بیشتر از دارونما و 13 درصد بیشتر از کربوهیدرات بود. میانگین قدرت پایین تنه و بالاتنه آزمودنی ها در کافئین + کربوهیدرات 12 و 18 درصد بیشتر از دارونما و 9 و 15 درصد بیشتر از کربوهیدرات بود. همچنین مصرف کافئین، کربوهیدرات و ترکیب این دو تاثیری بر شاخص خستگی نداشت. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        26 - Effect of Dietary Non-Fiber Carbohydrate Sources and Sulfur Supplementation on <i>in vitro</i> Ruminal Fermentation and Digestibility of the Dairy Ration
        A. Rosmalia I.G. Permana D. Despal T. Toharmat F.R. Pambudi S.I.Z. Arif
        Synchronization of rumen degradable protein (RDP), non-fiber carbohydrate (NFC), and sulfur availability are needed for optimum microbial protein synthesis (MPS), rumen fermentation activity, and feed digestibility. Cassava and corn are rich in NFC content and have diff أکثر
        Synchronization of rumen degradable protein (RDP), non-fiber carbohydrate (NFC), and sulfur availability are needed for optimum microbial protein synthesis (MPS), rumen fermentation activity, and feed digestibility. Cassava and corn are rich in NFC content and have different carbohydrate characteristics. Most of the tropical feedstuff is deficient in sulfur, thus it needs to be supplemented in the ration. This study aimed to compare the effect of corn and cassava as NFC sources and sulfur supplementation on fermentability and digestibility using in vitro study. The experiment used a 2 &times; 3 factorial randomized block design with four different dairy cattle rumen liquor as replications (block). The first factor was NFC sources (corn and cassava), and the second factor was the level of sulfur supplementation (0%, 0.1%, 0.2%). Parameters observed include fermentability (rumen pH, NH3 concentration, total volatile fatty acids (VFA), molar proportion of VFA, MPS, rumen bacteria, and protozoa population) and in vitro digestibility (dry matter (IVDMD) and organic matter (IVOMD)). Data were tested using ANOVA followed by the Duncan test. The result showed an interaction between rumen pH (P&lt;0.05). The NH3 concentration was low in cassava treatment, while total VFA did not have a significant effect. Corn treatment produced a higher iso-butyrate and iso-valerate than cassava treatment (P&lt;0.05). The rumen microbes, MPS, IVDMD, and IVDMD, did not differ among the treatments. Cassava could replace corn as an NFC source for tropical dairy ration along with providing RDP in balance ratio and sulfur supplementation. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        27 - The Effect of Zinc excess on antioxidant enzymes, proline and soluble carbohydrates in Plantago major L.
        Mahlagha Ghorbanli Sedighe Arbabian Zeinab Taghizadeh Taghizadeh
        The increase of environmental pollutants especially heavy metals derives from human industrial communities. Zinc is one of the natural elements that exist in biotic environment, plants body, and animals in different forms. Zinc has toxic and lethal effects in high conce أکثر
        The increase of environmental pollutants especially heavy metals derives from human industrial communities. Zinc is one of the natural elements that exist in biotic environment, plants body, and animals in different forms. Zinc has toxic and lethal effects in high concentrations on plants. Also some plants are introduced as accumulators of this element. Therefore, an investigation was carried out to consider different concentrations of Zn on Plantago major in completely random form and with three replications. The ZnSO4.7H2O was included at 0, 50, 100, 250, 500, and 700 &micro;molar concentrations that were applied to the plants during 8 days. The results indicated that catalase enzyme activity increased significantly in comparison with control in root and shoot except at 50 &micro;molar concentration. Ascorbate peroxidase enzyme activity increased significantly only at 50 and 500 &micro;molar concentrations in comparison with control in shoots but it increased significantly in root with increasing metal concentration. Peroxidase enzyme activity increased significantly only at 50 and 700 &micro;molar concentration in shoot; however, this enzyme increased significantly in root with increasing metal concentration except at 500 &micro;molar concentration. The amount of proline increased significantly with increasing of zinc concentration. Soluble carbohydrates decreased significantly in comparison with control in root and aerial organs except at 700 &micro;molar concentration. These results derive from plant resistance against high concentrations of Zn. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        28 - Effect of Gamma Irradiation on Some Biochemical Parameters and Physico-chemical Properties of Oil in Soybean [Glycine max (L.) Merr.] .
        Abbas ali Dehpour
        The soybean (Glycine max l. merr) is one of oil seed plants from leguminous family. In this study, the effect of gamma radiation on chlorophyll, soluble and insoluble carbohydrate and composition oil seeds were investigated in soybean. Soybean variety J.K was irradiated أکثر
        The soybean (Glycine max l. merr) is one of oil seed plants from leguminous family. In this study, the effect of gamma radiation on chlorophyll, soluble and insoluble carbohydrate and composition oil seeds were investigated in soybean. Soybean variety J.K was irradiated with 0,100,200 and 300 gamma ray. The treatment and control seeds planed in with four replicates. The highest amount of total chlorophyll content was obtained in control plants. The highest amount of soluble carbohydrate was obtained in 200 gamma ray treatments. The contents of carbohydrates in the leaves tend to increase with increasing gamma ray doses. The elevated levels of the total soluble and insoluble carbohydrates in leaf are considered to be playing an important role in the osmotic adjustment. The results showed that the highest amount of total protein content was obtained in control plants. The contents of protein in the leaves tended to decrease with increasing gamma ray doses. The oil soybean seeds were extracted and analyzed for their chemical and physical properties such as acid value, percentage free fatty acids (% FFA), iodine value, and refractive index. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        29 - Effects of Different Preservative Solutions on Vase Life of <i>Narcissus tazetta</i> Cut Flowers
        Hassan Bayat Mohamad Aminifard
        The main aim of this study was to evaluate the effects of silicon (Si), ethanol (Et), ascorbic acid (AA) and citric acid (CA) on vase life of Narcissus tazetta L. cv. &lsquo;Shahla&rsquo;cut flowers. For this purpose, an experiment based on completely randomized design أکثر
        The main aim of this study was to evaluate the effects of silicon (Si), ethanol (Et), ascorbic acid (AA) and citric acid (CA) on vase life of Narcissus tazetta L. cv. &lsquo;Shahla&rsquo;cut flowers. For this purpose, an experiment based on completely randomized design was conducted with Si (5, 10 and 20 mM), Et (2 and 4%), AA (100, 200 and 300 mg L-1), CA (100, 200 and 300 mg L-1) and control (distillated water) with 3 replications and 3 samples (individual flowers) for each replicate. The results showed that addition of all preservatives to vase solutions significantly increased relative fresh weight, water uptake and vase life of cut flowers in comparison to control. Relative fresh weight of treated cut flowers with Si (5 mM) was higher than other treatments during all days of experiment and this treatment increased relative fresh weight and total water uptake by 16 and 27% compared to control (day 7 of experiment). Silicon (5 mM) also increased fresh weight of control flower (without stem) from 0.185 to 0.259 g (40% increases). The highest dry weight of flower (0.057 g) was obtained from 300 mg. L-1AA, by 32% increases when compared to control flower. Application of Si (5 mM) extended vase life of cut flowers by 2.66 day in comparison to control. According to the results of this experiment, Si, Et, AA and CA as safe and cheap compounds are suitable for extending the vase life of N. tazetta cut flowers. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        30 - The Effect of Cut Stem Length Treatment on Vase Life and Water Relations of Rose Flower (<i>Rosa hybrida</i>) cv. ‘Bingo White’
        Rahim Nagh Shiband Hassani Somayeh Yousefi Davoud Zare Haghi
        One of the most important factors in controlling the quality of fresh flowers is stem length because it is a major determinant of cut stem productivity. The grading and marketing of most cut flowers, like roses, are generally based on stem length. The present study aime أکثر
        One of the most important factors in controlling the quality of fresh flowers is stem length because it is a major determinant of cut stem productivity. The grading and marketing of most cut flowers, like roses, are generally based on stem length. The present study aimed to evaluate the effects of cut rose flower stem length on vase life and water balance of rose cv. &lsquo;Bingo White&rsquo; in a factorial experiment based on a Completely Randomized Design (CRD). Cut stem length was used at four levels of 25, 35, 45, and 55 cm kept in 50 mg/L sucrose sodium hypochlorite solution at two levels of 0 and 2% as preservative solutions with three replications at 23 &plusmn; 2&deg;C with 65 &plusmn; 5% relative humidity and 12&mu;mol/m2 s of light intensity (supplied by cool white fluorescent lamps) for 12 hours up to the end of vase life. Some qualitative and quantitative characteristics including vase life, flower and leaf water potential, ion leakage, membrane stability index (MSI), and leaf stomatal conductance were recorded. The results showed that the longest vase life (17 days) was significantly (P &lt; 0.01) observed at the lowest stem length (25 cm) and the shortest vase life (10 days) was related to the highest stem length (55 cm). The lowest rate of leaf and petal ion leakage was significantly (P &lt; 0.05) observed in the lowest stem length (25 cm). The stem lengths of 35 and 45 cm, however, did not significantly differ from the stem length of 25 cm. The lowest rate of leaf and petal membrane stability index was significantly (P &lt; 0.05) related to 55 cm stem length. The highest rate of flower and leaf water potential was significantly (P &lt; 0.01) obtained from 35 cm stem length as compared with other treatments. Stomatal conductance decreased over time, but it was not affected by stem length treatments significantly. Generally, our results showed that the shorter cut stem length treatment (25 cm) with the sucrose solution (2%) not only had the greatest effect on extending vase life but it also improved the water status, decreased the ion leakage, and increased the flower membrane stability index. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        31 - Drought Stress Impact on Some Biochemical and Physiological Traits of 4 Groundcovers (Lolium Perenne, Potentilla SPP, Trifolium Repens and Frankinia SPP) With Potential Landscape Usage
        Elham Samieiani Hossein Ansari
        Stress management is considered as an important factor in nowadays landscape. Therefore this research was conducted using a factorial experiment based on a randomized completely design with regulated deficit irrigation at four levels (100, 75, 50, and 25% of lawn irriga أکثر
        Stress management is considered as an important factor in nowadays landscape. Therefore this research was conducted using a factorial experiment based on a randomized completely design with regulated deficit irrigation at four levels (100, 75, 50, and 25% of lawn irrigation requirement) and three replicates to evaluate some biochemical and physiological traits on four groundcover plants (Lolium perenne, Potentilla spp., Trifolium repens and Frankinia spp.) with the potential use in landscape. Results showed that Frankinia spp. and 75% lawn irrigation requirement bears the highest proline content with same amount (0.84 mg/g fresh weight) and on the other hand highest (32.61 mg/g fresh weight) and lowest (15.95 mg/g fresh weight) chlorophyll content was shown in control (irrigation treatments) and Frankinia spp., respectively. For total soluble carbohydrates content, highest amount (1.54 mg/g fresh weight) belongs to Lolium perenne whereas the lowest (0.79 mg/g fresh weight) belongs to Trifolium repens. Trifolium repens also had the most DPPH free radical-scavenging assay (75.05%) among species. In general, regulated deficit irrigation affects different biochemical characteristics of examined groundcover plants significantly, but as a managing method applying it to below the damaging point for landscape plants can be a good method for water consumption management in this manner. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        32 - Effect of Gibberellic Acid Pulsing and Sucrose Continuous Treatment on Some Qualitative Characteristics of Cut Rose Flower cv. Velvet
        Zahra Ahmadi Rahim Naghshiband Hassani
        The aim of this study was the better assessment of the relationship ofpulsing treatment of gibberellic acid as an anti-senescence agent and holdingin sucrose as a carbohydrate supply resource on improving some qualitativeand physiological attributes of cut rose flower c أکثر
        The aim of this study was the better assessment of the relationship ofpulsing treatment of gibberellic acid as an anti-senescence agent and holdingin sucrose as a carbohydrate supply resource on improving some qualitativeand physiological attributes of cut rose flower cv. Velvet. Hence, anexperiment involving the pulsing treatment with gibberllic acid (GA3) at 0,20, 40 and 60 mg L-1, for 24 hours, and holding them in sucrose at 0, 2 and3% with 250 mg L-1 of 8- HQS as an antimicrobial agent for all holdingtreatments was conducted. The study was performed as a factorial experimentbased on a randomized completely design (RCD) with three replication foreach combination treatment. Applying GA3 pulse treatment alone at all concentrationsincreased significantly vase life and its effect enhanced withsucrose holding at 2 and 3% compared with control. The effect of GA3pulsing in increasing of stem relative fresh weight (RFW) and solutionuptake (SU) was hastened by sucrose holding treatment at 2 and 3%.Highest amount of flower opening and petal water content during vase lifeperiod was observed in 60 mg L-1 of GA3 pulsing and sucrose 3% holdingtreatment which had been longer flower diameters and greater petals.Gibberellic acid pulsing alone and along with sucrose holding treatment atall concentrations caused to prevention of leaf chlorophyll degradationcompared with control. In conclusion, GA3 pulsing at 40 mg L-1 along withsucrose 2% holding treatment had a significant effect on improving vase lifeand other qualitative attributes of cut rose flower cv. Velvet. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        33 - اثر محلول‌پاشی سیلیس بر برخی صفات فیزیولوژیکی گیاه دارویی کلمو (Physorrhynchus chamaerapistrum)
        ابراهیم فانی شکوفه حاجی هاشمی
        با توجه به گسترش روزافزون مطالعات بر روی گیاهان دارویی و اهمیت آن‌ها در صنایع غذایی و دارویی، مطالعه حاضر بر روی گیاه دارویی کلمو (Physorrhynchus chamaerapistrum ) صورت گرفته است. سیلیس (Si) به‌عنوان یک عنصر مفید برای بسیاری از گونه‌های گیاهی شناخته‌شده است. در مطالعه ح أکثر
        با توجه به گسترش روزافزون مطالعات بر روی گیاهان دارویی و اهمیت آن‌ها در صنایع غذایی و دارویی، مطالعه حاضر بر روی گیاه دارویی کلمو (Physorrhynchus chamaerapistrum ) صورت گرفته است. سیلیس (Si) به‌عنوان یک عنصر مفید برای بسیاری از گونه‌های گیاهی شناخته‌شده است. در مطالعه حاضر به بررسی اثر تیمار سیلیس بر روی برخی از صفات فیزیولوژیک گیاه کلمو پرداخته‌شده است. بدین منظور محلول‌پاشی گیاهان کلمو در رویشگاه طبیعی خود در منطقه بهبهان توسط غلظت‌های صفر (آب مقطر به‌عنوان گیاه شاهد)، 10 و 20 میلی مولارسیلیکات پتاسیم محلول‌پاشی صورت گرفت. پس از یک ماه برگ گیاهان جهت بررسی پاسخ‌های فیزیولوژیکی گیاه به تیمار سیلیس برداشت شدند. بر اساس نتایج به‌دست‌آمده، تیمار سیلیس تأثیر معنی‌داری بر روی شاخص‌های فلورسانس برگ گیاه کلمو نشان نداد درحالی‌که سبب افزایش معنی‌دار رنگیزه‌های فتوسنتزی گیاه شد. تیمار سیلیسی تأثیر معنی‌داری بر روی میزانکارایی فتوسیستم 2 (Fv/Fm) و کارایی فتوسیستم های 1 و 2 (PIABS) نشان نداد. میزان کلروفیل های a، b و کل و کاروتنوئیدهادر گیاهان تیمار شده با سیلیس افزایش معنی‌داری را نشان دادند، درحالی‌که در شاخص‌های مذکور در تیمارهای 10 و 20 میلی مولار تفاوت معنی‌داری با یکدیگر نشان نداد. نتایج حاصل از مطالعه حاضر حاکی از آن است که سیلیس به‌عنوان یک عنصر معدنی غیرضروری بر گیاهان می‌تواند سبب ارتقاء عملکرد میزان رنگیزه های فتوسنتزی گیاهان شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        34 - Trade Liberalization, Exchange Rate Changes, And the Competitiveness of Carbohydrate Staple Markets in Nigeria
        Maduabuchi Mkpado C.J. Arene
        This study examined the effects of trade liberalization and exchange rate changes on carbohydrate staples in Nigeria. Secondary data published from 1974 to 2006 on cassava exports and rice imports as well as non-tradable carbohydrate staples were used. It was hypothesiz أکثر
        This study examined the effects of trade liberalization and exchange rate changes on carbohydrate staples in Nigeria. Secondary data published from 1974 to 2006 on cassava exports and rice imports as well as non-tradable carbohydrate staples were used. It was hypothesized that exchange rate changes and trade liberalization via price relatives, trade intensity and nominal protection coefficient have affected prices of carbohydrate staples in Nigeria. Results show that the effects of trade liberalization on prices of non-tradable carbohydrate staples were mixed. Trade liberalization accounted for most changes in the price of non-tradable rice than other crops. World prices positively affected the prices of maize and non-tradable rice. Also increasing exchange rate will lead to increase in price of non-tradable rice due to price competition with imported rice. The intensification of liberalization exercise from the removal of quantitative restriction to use of tariff, among other recommendations, should be encouraged because it can be a remedy to the negative impact of increase in the trade intensity and erosion of nominal protection coefficient on prices of the non-tradable crops. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        35 - بررسی اثر همزیستی قارچ میکوریزا آربوسکولار بر برخی از صفات فیزیولوژیک ذرت هیبرید سینگل‌کراس 704 در شرایط تنش کمبود ‌آب
        احمد افکاری
        به‌منظور بررسی اثر همزیستی قارچ میکوریزا آربوسکولار بر برخی از صفات فیزیولوژیک ذرت هیبرید سینگل‌کراس 704 در شرایط تنش کمبود ‌آب، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه فیزیولوژی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال 1394 اجرا گردید. أکثر
        به‌منظور بررسی اثر همزیستی قارچ میکوریزا آربوسکولار بر برخی از صفات فیزیولوژیک ذرت هیبرید سینگل‌کراس 704 در شرایط تنش کمبود ‌آب، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه فیزیولوژی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال 1394 اجرا گردید. فاکتور‌های مورد بررسی شامل چهار سطح تنش کمبود ‌آب (صفر، 4-، 8- و 12- بار) و پیش تیمار بذر با سه گونه قارچ میکوریزا (فونلی فورمیس موسهآ، ریزوگلوموس فسیکولاتوم و کلاروئیدوگلوموس اتانیکاتوم) و تیمار بدون تلقیح قارچی به عنوان شاهد بودند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که تأثیر تیمار تنش کمبود ‌آب بر تمامی ویژگی‌های مورد بررسی معنی‌دار بود. نتایج نشان داد که با افزایش تنش کمبود ‌آب میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل، کاروتنوئید، محتوای نسبی آب برگ کاهش و میزان پرولین و کربوهیدرات‌های محلول افزایش یافت. بذرهای تلقیح یافته با ریزوگلوموس فسیکولاتوم از افزایش میزان صفات مورد ارزیابی در مقایسه با عدم تلقیح برخوردار بودند. نتایج مقایسه میانگین برهمکنش تنش کمبود ‌آب و میکوریزا نشان داد که بیش‌ترین محتوای کلروفیل a (85/23 میلی‌گرم در گرم وزن تر)، کلروفیل کل (35/33 میلی‌گرم در گرم وزن تر) و محتوای نسبی آب برگ (45/86 درصد) مربوط به تیمار بدون اعمال تنش و گیاهان تلقیح شده با ریزوگلوموس فسیکولاتوم بود. به‌طور کلی، کاربرد قارچ میکوریزا آربوسکولار سبب افزایش تحمل در برابر تنش کمبود ‌آب از طریق تأثیر بر برخی از ویژگی‌های فیزیولوژیک در گیاه ذرت شد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        36 - بررسی خصوصیات فیزیولوژیک و فعالیت آنتی اکسیدانی زیره سبز با استفاده از آب مغناطیسی و سوپرجاذب تحت شرایط تنش آبی
        علی آشوری منوچهر قلی پور احمد غلامی حمید عباس دخت
        به منظور بررسی آب مغناطیسی و سوپرجاذب بر برخی صفات فیزیولوژیکی و فعالیتهای آنتیاکسیدانی زیره سبز(Cuminum cyminum L)تحت تنش آبی، آزمایشی در دو منطقه راهنجان و گرمن از توابع شهرستان شاهرود به ‌‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1400 أکثر
        به منظور بررسی آب مغناطیسی و سوپرجاذب بر برخی صفات فیزیولوژیکی و فعالیتهای آنتیاکسیدانی زیره سبز(Cuminum cyminum L)تحت تنش آبی، آزمایشی در دو منطقه راهنجان و گرمن از توابع شهرستان شاهرود به ‌‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1400-1399 انجام شد. نتایج حاصل از جدول تجزیه واریانس نشان داد که اثر متقابل سه گانه نیاز آبی &times; آب مغناطیسی &times; سوپر جاذب برای صفات مورد ارزیابی معنی‌دار بود..همچنین نتایج تجزیه واریانس اثر سه گانه نیاز آبی &times; آب مغناطیسی &times; سوپر جاذب برای آنزیم‌های پراکسیداز و گاتالاز و صفات کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کارتنوئید و آنتوسیانین معنی‌دار بود. تحت شرایط تنش متوسط، با استفاده از آب معمولی، تفاوت معنی‌داری بین تیمارهای شاهد و 200 کیلوگرم در هکتار سوپر جاذب مشاهده نشد. اغلب صفات در منطقه راهنجان دارای مقادیر بیشتری نسبت به منطقه گرمن بودند. به‌طورکلی استفاده از آب مغناطیسی و 200 کیلوگرم در هکتار سوپر جاذب در شرایط تنش خشکی متوسط(75درصدنیاز آبی)موجب افزایش فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه زیره سبز گردید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        37 - مقایسه ترکیبات بافت عضله ماهی شلج (Aspius vorax) و حمری (Carasobarbus luteus) رودخانه کرخه استان خوزستان
        احمد جلیزی ابوالفضل عسکری ساری مژده چله مال دزفول نژاد محمد ولایت زاده
        این تحقیق در سال 1390 به منظور تعیین و مقایسه میزان پروتئین، چربی، کربوهیدرات، فیبر، خاکستر و رطوبت در دو گونه ماهی شلج (Aspius vorax) و حمری (Carasobarbus luteus) انجام شد. 15 قطعه ماهی حمری و 12 قطعه ماهی شلج از رودخانه کرخه تهیه شدند. میانگین میزان پروتئین، چربی، خاک أکثر
        این تحقیق در سال 1390 به منظور تعیین و مقایسه میزان پروتئین، چربی، کربوهیدرات، فیبر، خاکستر و رطوبت در دو گونه ماهی شلج (Aspius vorax) و حمری (Carasobarbus luteus) انجام شد. 15 قطعه ماهی حمری و 12 قطعه ماهی شلج از رودخانه کرخه تهیه شدند. میانگین میزان پروتئین، چربی، خاکستر و رطوبت در ماهی حمری به ترتیب 36/0&plusmn;19/17، 15/0&plusmn;23/3، 07/0&plusmn;28/1 و 32/0&plusmn;03/74 درصد و در ماهی شلج به ترتیب 36/0&plusmn;10/18، 20/0&plusmn;60/2، 09/0&plusmn;18/1 و 40/0&plusmn;10/72 درصد به دست آمد. میزان رطوبت بین دو گونه حمری و شلج اختلاف معنی داری داشت (05/0P&lt;)، اما بین میزان پروتئین، خاکستر و چربی در دو گونه مورد مطالعه ماهی اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0P&ge;). میزان پروتئین در عضله ماهی شلج بالاتر از ماهی حمری بود، اما میزان چربی، رطوبت و خاکستر در عضله ماهی حمری بالاتر از ماهی شلج به دست آمد. بنابراین نتایج نشان می دهد که از نظر پروتئین جانوری ماهی شلج نسبت به ماهی حمری مناسب تر است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        38 - Effects of Mixed and Row Intercropping on Yield and Quality Traits of Alfalfa and Three Grass Species in Rainfed Areas of Northern Khorasan, Iran
        Ali Akbar Ameri Ali Ashraf Jafari
        Strong benefits of species diversity have been demonstrated in mixed cropping on rangelands. In order to determine the best composition of mixed cropping of alfalfa (Medicago sativa) with three cool season grass species (Agropyron elongatum, Agropyron desertorum and Fes أکثر
        Strong benefits of species diversity have been demonstrated in mixed cropping on rangelands. In order to determine the best composition of mixed cropping of alfalfa (Medicago sativa) with three cool season grass species (Agropyron elongatum, Agropyron desertorum and Festuca arundinacea), on yield and quality traits, an experiment was conducted during two years (2009 and 2010) in Bojnourd, Iran. The used experimental design was a split plot based on randomized complete block design with three replications. Main factor was different compositions of alfalfa and grasses and sub factor were two intercropping methods (Mixed intercropping and Row intercropping). Dry matter (DM) yield, Land Equivalent Ratio (LER) and quality traits including Crude Protein (CP), Water Soluble Carbohydrates (WSC), Dry Matter Digestibility (DMD) and Acid Detergent Fiber (ADF) were determined. Results showed that the effects of treatments were significant for all of traits. The highest DM yield was obtained in mixed intercropping ratio of alfalfa 25% +A.elongatum 75% (2317 kg.ha-1) that increased 23.3% compared with alfalfa monoculture treatment. The effects of cropping method were significant for all of traits. The highest CP was obtained by mixed intercropping of alfalfa 75% + Festuca 25% (14.51%). In conclusion, mixed intercropping of alfalfa and Festuca arundinacea produced moderate DM yield coupled with higher quality traits. Whereas, mixed intercropping of alfalfa and A. elongatum produced highest DM yield but lower forage quality. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        39 - Effects of Seed Priming on Morph-physiological Traits of Three Ecotypes of Astragalus squarrosus Bunge Grown in Iran
        Mahshid Souri Saeedeh Nateghi Nadia Kamali Mina Bayat
        Astragalus squarrosus Bunge is one of the native and compatible range species in the dry lands of Iran. It is of great importance in terms of tolerance to specific ecological conditions as well as high nutritional value and soil conservation. In order to study the effec أکثر
        Astragalus squarrosus Bunge is one of the native and compatible range species in the dry lands of Iran. It is of great importance in terms of tolerance to specific ecological conditions as well as high nutritional value and soil conservation. In order to study the effects of seed priming on some morph-physiological traits, an experiment was conducted in form of split plots based on a completely randomized block design with five replications in Torud Research Farm in Semnan Province, Iran in 2017. Seed samples were collected from their natural habitats in Yazd, Kashan and Semnan in Iran. Seeds of three A. squarrosus ecotypes were treated by hydropriming (distilled water), hormonal priming (gibberellic acid: with concentrations of 125 and 250 ppm), (Salicylic acid: 100 and 200 mg/l), (Ascorbic acid: 100 and 200 mM) osmopriming (potassium nitrate: 0.3 and 0.2%) and control (without priming). The primed seeds and controls were sown in the field. No seeds were germinated for control and gibberellic acid (250 ppm). The results showed that the effect of priming was significant on leaf carbohydrate content, vegetation cover, dry matter (DM), yield and plant height (p&lt;0.01). According to the results, the highest DM yield and plant height with average values of 82 (g/m2) and 34 cm, respectively, were related to the ecotype of Yazd treated with salicylic acid 100 mg/l. The highest vegetation cover with an average value of 34.6% was observed in Kashan ecotype by applying salicylic acid 100 mg/l. For carbohydrate content, the highest value of 36 (g/100gFW) was obtained in Semnan ecotype using 100 mg/l salicylic acid. The highest rate of proline with a value of 3.39 (Mm/gFW) was obtained in Semnan ecotype using 125 ppm gibberellic acid. It was concluded that application of hormonal seed priming of A. squarrosus could be useful for direct seeding of this species for rehabilitation of degraded arid rangelands of Iran. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        40 - Effects of Phenological Stages on Yield and Quality Traits in 22 Populations of Tall Wheatgrass Agropyron elongatum Grown in Lorestan, Iran
        A. A. Jafari H. Anvari H. Nakhjavan E. Rahmani
        The objective of this research was to study the effects of phenological stages on yield and quality traits in 22 populations of tall wheatgrass Agropyron elongatum. A split plot design was conducted using a complete randomized block with two replications in Lorestan (Bo أکثر
        The objective of this research was to study the effects of phenological stages on yield and quality traits in 22 populations of tall wheatgrass Agropyron elongatum. A split plot design was conducted using a complete randomized block with two replications in Lorestan (Borujerd), Iran during 2007-2008. The genotypes were cut in five maturity stages as vegetation, stem elongation, heading date, anthesis, milky development and dough seed stage as main plots. Data were collected and analyzed for DM yield, stem number, plant height and three quality traits as; dry matter digestibility (DMD), water soluble carbohydrate (WSC) and crude protein (CP). The results showed the significant effects of phonological stages, genotypes and genotypes&times;phonology interaction effects for all of traits except stem number. The stem elongation and dough seed stages with average values of 2.58 and 5.08 Kg/ha had the lowest and highest yield production, respectively. In contrast, the average values of DMD and CP were high in both vegetation and stem elongation stages and they dramatically decreased in mature hay by 13% and 35% lower than those of vegetation hay, respectively. For WSC, the highest values (14.3 and 14.4%) were obtained in heading and pollination stages. Based on both yield and quality traits, it concluded that heading and pollination stages were the best stage for harvesting maximum DM yield couple with three quality traits DMD, WSC and CP yields in tall wheatgrass under conservation management. In comparison among genotypes, 301P10 (Alborz), 301M2 (Alborz) and 1599P10 (Gorgan), 1599P4 (Gorgan) 774M (Takestan) and 1755P9 (Ormia) with the range of 4.03 and 4.98 ton/ha had the higher forage production. Among them, 1599P10 (Gorgan), 774M (Takestan) and 1755P9 (Ormia) were recognized as the best genotypes for both yield and quality trait. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        41 - Variations of Water Soluble Carbohydrate in Plant Organs of Bromus tomentellus and Festuca ovina in Three Phenological Stages
        Hoseyn Arzani Mehdi Zohdi Ghavam Aldin Zahedi Raziyeh Shahbandari Roja Safaian
        Information on quality characteristics of forage species help the range managers to select a suitable grazing program that minimizes the damages to vegetation. Water Soluble Carbohydrates (WSC) -the main photosynthetic products- are stored in various plant parts and are أکثر
        Information on quality characteristics of forage species help the range managers to select a suitable grazing program that minimizes the damages to vegetation. Water Soluble Carbohydrates (WSC) -the main photosynthetic products- are stored in various plant parts and are more likely to be consumed when plants require them. In order to investigate the changes of WSC in distinguishable organs in three phenological stages, samples were taken from Bromus tomentellus and Festuca ovina in three phenological stages (vegetation, flowering and maturity). Samples of roots and aerial parts were taken for both species using a completely randomized factorial arrangement-based design with the phenological stages regarded as the first factor and herbage parts as the second factor with 5 replications. Higher WSC values were observed in the leaves of B. tomentellus (4.6%) and F. ovina (4.5%) in maturity and flowering stages, respectively. Maximum WSC values of roots were obtained in B. tomentellus (3.2%) and F. ovina (3.5%) at vegetation and maturity stages, respectively. It was suggested that range utilization in a phenological stage might be managed in which forage species can withstand the defoliation without severe reserve depletion. Results indicate that except flowering stage in B. tomentellus, WSC was increased with the increase of panicle weight in the maturity stage and there was an inverse relationship between plant components and WSC content percent in the other phenological stages. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        42 - Estimation of Nutritive Values of Some Range Species as Indicators for Rangelands Management
        Reza Dehghani Bidgoli Abulfazl Ranjbarforoei Davoud Akhzari
        Information on different rangeland plants&rsquo; nutritive values during variousphonological stages is of importance for the rangelands management. This information helpsrangeland managers to choose proper grazing times to achieve higher animal performancewith no detrim أکثر
        Information on different rangeland plants&rsquo; nutritive values during variousphonological stages is of importance for the rangelands management. This information helpsrangeland managers to choose proper grazing times to achieve higher animal performancewith no detrimental effects on the rangeland vegetations. Effects of various plant parts&rsquo;phenological stages and vegetation types on reserve carbohydrates and forage qualityindicators were investigated during 2009 and 2010 in Sabzkooh rangelands at Charmahalprovince, Iran. Plant samples were collected based on a Completely Randomized Design(CRD) at 3 phonological stages (seedling, vegetative and flowering) with 5 replications. Thespecies included grasses (Secale montanum and Festuca ovina), forbs (Lotus corniculatus andSanguisorba minor) and shrubs (Kochia prosterata and Salsola rigida). Aerial plant parts&rsquo;samples were harvested and oven-dried at 80oC for 24 hours; then, they were analyzed fordetermining the amounts of Water Soluble Carbohydrates (WSC), Crude Protein (CP), AcidDetergent Fiber (ADF), Dry Matter Digestibility (DMD) and Metabolic Energy (ME). Resultsshowed that forbs contained more WSC as compared to the other two vegetation types(grasses and shrubs). For other forage quality traits (CP, DMD, and ME), there weresignificant differences between species over two years and higher and lower forage qualitieswere obtained for forbs and shrub, respectively. For WSC, Sanguisorba minor and Lotuscorniculatus had the highest values while Secale montanum and Salsola rigida had the lowestWSC content. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        43 - اثر پاکلوبوترازول بر برخی ویژگی‌های فیزیولوژیکی چمن برموداگراس تحت تنش خشکی
        اصغر پاکدل حمید رضا میری رامین سامانی بابادائی
        چمن به عنوان یکی از مهمترین گیاهان پوششی در طراحی فضای سبز دارای جایگاهی بارزی است. این تحقیق به منظور بررسی اثر کندکننده رشد پاکلوبوترازول بر برخی ویژگی‌های فیزیولوژیکی چمن برموداگراس تحت تنش خشکی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار به اجرا در آ أکثر
        چمن به عنوان یکی از مهمترین گیاهان پوششی در طراحی فضای سبز دارای جایگاهی بارزی است. این تحقیق به منظور بررسی اثر کندکننده رشد پاکلوبوترازول بر برخی ویژگی‌های فیزیولوژیکی چمن برموداگراس تحت تنش خشکی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار به اجرا در آمد. پاکلوبوترازول در مقادیر صفر، 25، 50 و 75 میلیگرمدرلیتر و تنش خشکی در 4 سطح (آبیاری بر اساس، 100، 80، 60 و 40 درصد ظرفیت مزرعه) تیمارهای این آزمایش را تشکیل دادند. براساس نتایج بیشترین مقدار پرولین مربوط به آبیاری(۴۰ درصد ظرفیت مزرعه) و تیمار۵۰ و ۷۵ میلیگرمبرلیتر پاکلوبوترازول میباشد. چمنهایی که در شرایط تنش خشکی متوسط ۶۰ درصد ظرفیت مزرعه قرار داشتند و توسط غلظت ۵۰ میلیگرمبرلیتر پاکلوبوترازول تیمار شدند بیشترین میزان قندهای محلول را دارا بودند. کاربرد غلظت ۷۵ میلیگرمبرلیتر پاکلوبوترازول باعث افزایش میزان کلروفیل در چمن برموداگراس شد. چمن هایی که در شرایط نرمال ۱۰۰ درصد ظرفیت مزرعه آبیاری شدند و توسط غلظتهای مختلف ۲۵ و ۵۰ و ۷۵ میلیگرمبرلیتر پاکلوبوترازول تیمار شدند بیشترین محتوای نسبی آب را دارا بودند. بیشترین نشت یونی در تیمار تنش خشکی شدید ۴۰ درصد ظرفیت مزرعه و عدم کاربرد پاکلوبوترازول مشاهده گردید. در مجموع به منظور کاهش مصرف آب و یا بهبود وضعیت رشد چمن در شرایط کم آبی تیمار پاکلوبوترازول با غلظت ۵۰ میلیگرمبرلیتر توصیه میشود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        44 - بهبود عمر گل‌جایی گل بریده آلسترومریا (Alstroemeria hybrida) با کاربرد ساکارز، عسل و اسید سیتریک
        داود هاشم آبادی ریحانه محمدی
        به‌منظور بررسی برهمکنش ساکارز، عسل و اسید سیتریک روی عمر گل‌جایی گل بریده آلسترومریا آزمایشی به‌صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و 15 تیمار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل قند در 5 سطح (بدون قند، ساکارز 2 و 4 درصد، عسل 2 و 4 درصد) و اسید سیتریک در 3 سط أکثر
        به‌منظور بررسی برهمکنش ساکارز، عسل و اسید سیتریک روی عمر گل‌جایی گل بریده آلسترومریا آزمایشی به‌صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و 15 تیمار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل قند در 5 سطح (بدون قند، ساکارز 2 و 4 درصد، عسل 2 و 4 درصد) و اسید سیتریک در 3 سطح (0 و 200 ،400 میلی گرم در لیتر) بودند. تیمار عسل 2 درصد در 400 میلیگرم در لیتر اسید سیتریک با 7/18 روز بیشترین عمر گل‌جایی را به خود اختصاص داد که نسبت به شاهد (84/9 روز) 83/8 روز ماندگاری این گل بریده را افزایش داد. کمترین باکتری محلول گلجا (Log 10 CFU ml-1 66/3) و کمترین مقدار مالوندی‌آلدئید (30/11 نانومول در هر گرم وزن تر) در گل‌های تیمار شده با عسل 2 درصد در 400 میلی گرم در لیتر اسید سیتریک مشاهده شد. تیمار شاهد با 72/48 نانو لیتر در لیتر در ساعت در هر گرم وزن تر بیشترین مقدار اتیلن را داشت. کمترین مقدار اتیلن نیز به تیمارهای 200 و 400 میلی گرم در لیتر اسید سیتریک در شرایط بدون قند، ساکارز 4 درصد در 400 میلی‌گرم در لیتر اسید سیتریک و عسل 4 درصد در شرایط بدون اسید سیتریک اختصاص داشت. نتایج حاصل بیان‌گر آن بود که استفاده از عسل (2%) و اسید سیتریک (400 میلی‌گرم در لیتر) با کاهش باکتری محلول گلجا، مالون‌دی‌آلدئید و تولید اتیلن، پژمردگی گل‌ها را به تاخیر می‌اندازد. بنابراین تیمار گل‌های بریده با این ترکیبات جهت حفظ ماندگاری گل‌های بریده آلسترومریا توصیه می‌شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        45 - Effect of Zinc on the Growth of Two Pistachio (Pistacia vera L.) Rootstocks under Drought Stress
        Alireza Kermani Azam Jafari Soheil Karimi Mostafa Shirmardi
        In this research, the effect of two irrigation treatments (90 and 40% of available water) and four different levels of zinc (control, 5, 10, and 20 mg kg-1 soil) was investigated on pistachio rootstock seedlings including &lsquo;Akbari&rsquo; and &lsquo;Badami&rsquo; in أکثر
        In this research, the effect of two irrigation treatments (90 and 40% of available water) and four different levels of zinc (control, 5, 10, and 20 mg kg-1 soil) was investigated on pistachio rootstock seedlings including &lsquo;Akbari&rsquo; and &lsquo;Badami&rsquo; in a completely randomized design with four replications during 90 days. At the end of the experiment, plant growth characteristics including shoot height, stem diameter, number of leaves, leaf area, and dry matter accumulation in root, stem, and leaf were evaluated. Additionally, the relative water content, membrane stability index, photosynthetic pigment concentrations, and content of organic osmolytes were appraised as well. The results showed that drought stress reduced plant height, number of leaves, leaf area, and biomass of plants, and increased root dry weight. The zinc application increased plant growth under irrigation treatments. In addition, under drought stress, the application of 5 mg kg-1 zinc increased the membrane stability by16.76%, maintained chlorophyll a by 20.69%, b by 31.96%, and total chlorophyll of the leaf by 27.74%. However, the application of 20 mg kg-1 Zn in soil caused toxicity and exacerbated the effects of drought stress which led to the accumulation of proline and soluble carbohydrates in the pistachio rootstocks with more proline in &lsquo;Akbari&rsquo; than &lsquo;Badami&rsquo; rootstock, while Zinc could reduce the accumulation of soluble carbohydrates and proline. In general, &lsquo;Badami&rsquo; was introduced as a tolerant rootstock for use underwater stress, as well as using 5 mg kg-1 Zn to improve the growth and efficiency of both rootstocks under drought stress or without stress. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        46 - Study of Aluminum Toxicity on Photosynthetic Pigment, Soluble Sugars and Proline Contents in Two Sunflower Varieties
        NAJMEH ZIAEI ZAHRA REZAIATMAND MONIREH RANJBAR
        NAJMEH ZIAEI1, ZAHRA REZAIATMAND*1, MONIREH RANJBAR11- Department of Biology, Falavarjan Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran*Correspondent author Email: rezayatmand@iaufala.ac.irReceived: 1 December 2013 Accepted: 11 April 2014ABSTRACT Abstract Aluminum أکثر
        NAJMEH ZIAEI1, ZAHRA REZAIATMAND*1, MONIREH RANJBAR11- Department of Biology, Falavarjan Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran*Correspondent author Email: rezayatmand@iaufala.ac.irReceived: 1 December 2013 Accepted: 11 April 2014ABSTRACT Abstract Aluminum is one of the most important heavy metals which not only can be easily absorbed by roots, but it also damages its normal function and blocks absorption of water and nutrients. According to this fact that sunflower has been widely used in industry, this study investigates the effects of aluminum toxicity on biochemical factors in two sunflower varieties including Sirena (tolerant) and Sanbero (sensitive). The study was carried out in a completely randomized design with aluminum (0, 100, 200, 300, 400, 700 &micro;M) treatments and four replications in hydroponic culture. Experiments are conducted in establishment stage of the plant in four iterations at concentrations of 0, 100, 200, 300, 400, and 700 &micro;m of aluminum. Results of biochemical tests show that aluminum, as a heavy metal, reduces the content of photosynthetic pigments and soluble sugars. In addition, it causes toxicity in sunflower plant. Increase in the proline content of two sunflower varieties show that varieties (Sirena and Sanbero) are more vigorous against oxidative stress with low concentrations of aluminum. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        47 - Effects of Vermicompost Application and Moringa Extract on Growth Responses, Yield and Bioactive Compounds in Cabbage (Brassica oleracea var. capitata)
        AHMED ALI HANI AL-HAIDERI HOSSEIN ALI ASADI-GHARNEH YASAMEEN FADHIL SALLOOM
        Effects of Vermicompost Application and Moringa Extract on Growth Responses, Yield and Bioactive Compounds in Cabbage (Brassica oleracea var. capitata) Ahmed Ali Hani Al-Haideri 1, Hossein Ali Asadi-Gharneh2*, Yasameen Fadhil Salloom3 1- Department of Horticulture, أکثر
        Effects of Vermicompost Application and Moringa Extract on Growth Responses, Yield and Bioactive Compounds in Cabbage (Brassica oleracea var. capitata) Ahmed Ali Hani Al-Haideri 1, Hossein Ali Asadi-Gharneh2*, Yasameen Fadhil Salloom3 1- Department of Horticulture, Faculty of Agriculture, Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran. 2- Department of Horticulture, Faculty of Agriculture, Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran. 3- Department of Agricultural Engineering Science, University of Baghdad. Baghdad Iraq. *Corresponding author email: h.asadi@khuisf.ac.ir Received: 8 November October 2022 Accepted: 20 January 2023 Abstract Soil fertility management plays a crucial role in agricultural production. Vermicompost and moringa extract are organic compounds that can enhance soil conditions and improve the productivity and efficiency of crops. This study aimed to examine the impact of vermicomposting and foliar application of moringa extract on the quantitative and qualitative characteristics of red and white cabbage under field conditions. Before transplanting, vermicompost was added to the soil at rates of 0, 0.5, and 1 kg/m2. Moringa extract was sprayed on the plants every 14 days at concentrations of 0, 10, and 20 g/l. The growth characteristics and bioactive compound content of cabbage were evaluated at the commercial maturity stage. The results showed that applying 1 kg/m2 of vermicompost resulted in an 8% increase in head diameter, a 28% increase in cabbage weight, and a 39% increase in crop yield. Additionally, using 20 g/l of moringa extract led to a 2% increase in head diameter and a 12% increase in weight and yield of cabbage. The use of vermicompost and moringa extract also increased the flavonoid content in red cabbage. The highest levels of bioactive compounds were achieved with the application of 1 kg/m2 of vermicompost and 20 g/l of moringa extract. These treatments are recommended as effective strategies for promoting cabbage growth and enhancing bioactive compound content, particularly in hot and dry conditions. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        48 - The Effect of Magnetic Field and Iron Fertilizer on Growth Characteristics of Greenhouse Cucumber
        MORADALI GHANBARPOURI AHMAD MOHAMADI GHAHSAREH MITRA ATTAABADI MEHRAN HODAJI
        The Effect of Magnetic Field and Iron Fertilizer on Growth Characteristics of Greenhouse Cucumber Moradali Ghanbarpouri1, Ahmad Mohamadi Ghahsareh*2, Mitra Attaabadi3, Mehran Hodaji4 PhD candidate, Department of Soil Science, Islamic Azad University of Isfahan, Ir أکثر
        The Effect of Magnetic Field and Iron Fertilizer on Growth Characteristics of Greenhouse Cucumber Moradali Ghanbarpouri1, Ahmad Mohamadi Ghahsareh*2, Mitra Attaabadi3, Mehran Hodaji4 PhD candidate, Department of Soil Science, Islamic Azad University of Isfahan, Iran Associate Professor, Department Soil Science, Islamic Azad University of Isfahan, Iran Assistant Professor, Department of Soil Science, Islamic Azad University of Isfahan, Iran Professor, Department of Soil Science ,Islamic Azad University of Isfahan, Iran *Corresponding author Email: mghehsareh@yahoo.com Received: 28 April 2021 Accepted: 10 June 2021 Abstract The importance of the effect of magnetic field and iron fertilizer on growth characteristics of greenhouse cucumber lies in the potential to improve plant growth and yield through increased soluble carbohydrate content, which can lead to significant benefits for agricultural production. So, the study was conducted to investigate the effect of above mentioned factors on cucumber as a factorial in a completely randomized design with three treatments, including magnetic field intensities in four levels (M1=0, M2=100, M3=200, and M4: 300 mT), and iron fertilizer as EDDHA in four levels (F1=0, F2=2.5, F3=5, and F4=10 mg.L-1) with three replications. The study found that different levels of iron chelate fertilizer had a significant effect on the soluble carbohydrate content of cucumber compared to the control group. The maximum content of soluble carbohydrates was achieved by using 10 grams of iron chelate fertilizer in one liter of irrigation water. The study also revealed that the soluble carbohydrate content of cucumber was high in different treatments with different levels of iron chelate fertilizer and magnetic field. The findings suggest that iron chelate fertilizer has a significant positive effect on the soluble carbohydrate content of cucumber, and the combination of iron chelate fertilizer and magnetic field can further enhance this effect. These findings are consistent with previous research on the positive effects of iron fertilizer on plant growth and development. Overall, this manuscript highlights the potential of iron chelate fertilizer and magnetic field to improve plant growth and yield through increased soluble carbohydrate content in cucumber. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        49 - بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم بر خصوصیات مورفولوژی وشیمیایی گیاه استویا (Stevia rebaudiana Bertoni)
        فاطمه صابرهمیشگی علیرضا ترنگ مرتضی مبلغی عباسعلی دهپوری زینب صابرهمیشگی
        به منظور بررسی اثرسطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم بر خصوصیات مورفولوژیکی و شیمیایی گیاه دارویی استویا تحت شرایط گلخانه، آزمایشی در سال زراعی 1389 در پژوهشکده بیوتکنولوژی شمال کشور به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد که در آن نیتروژن در چهار سط أکثر
        به منظور بررسی اثرسطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم بر خصوصیات مورفولوژیکی و شیمیایی گیاه دارویی استویا تحت شرایط گلخانه، آزمایشی در سال زراعی 1389 در پژوهشکده بیوتکنولوژی شمال کشور به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد که در آن نیتروژن در چهار سطح (صفر،20،40،60) کیلوگرم در هکتار و پتاسیم در چهار سطح (40،30،20 و صفر) کیلوگرم در هکتار در نظر گرفته شد. صفات مورد اندازه گیری شامل طول ساقه، طول میانگره، وزن تر ریشه، وزن خشک ریشه، و میزان کربوهیدرات بود. بیشترین طول ساقه با 90/90 سانتی متر و بیشترین طول میانگره با 31/4 سانتی متر و بیشترین وزن تر ریشه به میزان 5/15 گرم در بوته و بیشترین وزن خشک ریشه با 9/2 گرم در تیمار 4N یا کاربرد کود 60 کیلوگرم نیتروژن درهکتار مشاهده شد. بیشترین طول ساقه با01/77 سانتی متر در تیمار 4K یا کاربرد کود پتاسیم 40 کیلوگرم درهکتار به دست آمد. بیشترین میزان کربوهیدرات با 057/0 در تیمار (2K4N) یا کاربرد کود نیتروژن 60 کیلوگرم درهکتار و کود پتاسیم20 کیلوگرم درهکتار مشاهده شد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        50 - اثر تنش خشکی و سطوح مختلف کود پتاسیم بر عملکرد کمی و کیفی علوفه کوشیا (Kochia scoparia L.)
        محمدعلی کریمیان محمد گلوی مهدی دهمرده محمد کافی
        این آزمایش به صورت کرت ‌های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار طی سال 1390 در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل اجرا گردید. در این آزمایش آبیاری در سه سطح، شاهد (50% تخلیه مجاز رطوبت)، تنش متوسط (70% تخلیه مجاز رطوبت) و تنش شدید (90% تخلیه مجاز رطوبت) به ع أکثر
        این آزمایش به صورت کرت ‌های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار طی سال 1390 در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل اجرا گردید. در این آزمایش آبیاری در سه سطح، شاهد (50% تخلیه مجاز رطوبت)، تنش متوسط (70% تخلیه مجاز رطوبت) و تنش شدید (90% تخلیه مجاز رطوبت) به عنوان عامل اصلی و مقادیر کود سولفات پتاسیم در چهار سطح، عدم مصرف پتاسیم (شاهد)، 75 ، 150 و 225 کیلوگرم در هکتار به عنوان عامل فرعی بود. نتایج نشان داد تنش خشکی باعث کاهش وزن تازه، وزن خشک، ارتفاع، قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام و افزایش هیدراتهای کربن محلول در آب علوفه گردید و در مقابل کود پتاسیم، وزن تازه، وزن خشک، ارتفاع، قابلیت هضم ماده خشک علوفه را افزایش داد، ولی هر دو تیمار بر تعداد ساقه فرعی بی تاثیر بود. بین سطوح کود پتاسیم بالاترین میزان عملکرد خشک و تازه علوفه، ارتفاع، تعداد ساقه فرعی، قابلیت هضم ماده خشک و هیدرات های کربن محلول در آب در مصرف 225 کیلوگرم در هکتار کود پتاسیم بود. اثرات متقابل عوامل آزمایشی بر کلیه صفات مورد بررسی به جز تعداد ساقه فرعی معنی دار بود. با توجه به نتایج به دست آمده جهت حصول حداکثر عملکرد کمی و کیفی علوفه بهتر است از تیمار آبیاری پس از 50% تخلیه رطوبتی و مصرف 225 کیلوگرم در هکتار کود پتاسیم استفاده گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        51 - The Effect of Natural and Chemical Compounds on Rooting Traits of Bougainvillea (Bougainvillea spectabilis L.)
        Mehran Fathi Hossein Zarei Feryal Varsteh
        Bougainvillea (Bougainvillea spectabilis L.) is an evergreen, difficult-to-root ornamental plant with plentiful applications in green spaces. One of the effective methods in plants propagation is the use of hormonal compounds such as indole butyric acid. Despite the pos أکثر
        Bougainvillea (Bougainvillea spectabilis L.) is an evergreen, difficult-to-root ornamental plant with plentiful applications in green spaces. One of the effective methods in plants propagation is the use of hormonal compounds such as indole butyric acid. Despite the positive effects of these hormones on rooting process, their chemical nature causing environmental risks. Thus, the use of alternative natural compounds with favorable influence to create environmental health and living creatures is important. This experiment was conducted to examine the impact of natural carbohydrate compounds and chemical hormonal compounds on the rooting traits of bougainvillea in the research greenhouse of Gorgan Agricultural Research Center and in the Horticulture Laboratory of Department of Plant Production, Gorgan University of Agriculture Science and Natural Resources, Iran in 2015-2016. The study was based on a Completely Randomized Design with six treatments (indole butyric acid (IBA), aspirin pills, LD pills, natural honey, grape syrup, and gum Arabic), each at four rates, and a control with five replications, each one including five cuttings. The natural and chemical treatments influenced rooting traits including rooting percentage, the number of primary and secondary roots, primary root length, root fresh and dry weight, and survival rate of the cuttings significantly at the 1% level. The treatments of 4000 ppm IBA and 10% grape syrup exhibited significant differences with other studied treatments, control, and displayed the best quantity and quality of the rooting. However, 20% gum Arabic and honey, 4 pills L-1 (320 mg L-1) aspirin, and 4 pills L-1 (0.72 mg L-1) LD were related to the best rooting of the cuttings as compared to other treatments and control. Given the effectiveness of natural compounds like grape syrup on the rooting of bougainvillea cuttings, because of the natural and non-chemical nature, their cost-effectiveness, organic and friendly environmentally it is recommended to use them. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        52 - Impact of Calcium Supplementation on Photosynthetic Pigments, Compatible Osmolytes Contents and Membrane Stability Index in Triticale (x Triticosecale Wittmack) Exposed to Salinity Stress
        Malihe Jahani Mohammad Reza Hadi Mojtaba Jafarinia Sedighe Jahani
        In many areas, salinization is considered as one of the most serious dangers to environmental resources and human health. Calcium has a crucial role in plant resistance to salinity stress. In order to investigate the impact of calcium supplementation on photosynthetic p أکثر
        In many areas, salinization is considered as one of the most serious dangers to environmental resources and human health. Calcium has a crucial role in plant resistance to salinity stress. In order to investigate the impact of calcium supplementation on photosynthetic pigments, compatible osmolytes contents and membrane stability index (MSI) in triticale (x Triticosecale Wittmack) exposed to salinity stress, an experiment as a completely randomized design with 3 replications in greenhouse condition (25 &plusmn; 2&deg;C, 35% relative humidity, 16-hour photoperiod) was conducted. The seeds were germinated in soil. One week old triticale seedlings (with two leaves) were imposed by 0, 50, 100 and 150 mmol L-1 NaCl and 0, 6 and 10 mmol L-1 CaCl2 for 5 weeks and assayed for some morpho-physiological parameters including fresh weight (FW) and dry weight (DW) of shoot, photosynthetic pigments (chlorophyll (Chl) a and Chl b, total Chl and carotenoids (Car)) contents, proline and glycine betaine (GB) contents, soluble sugars and starch contents and MSI in leaves. Results showed that with incrementing salinity meaningfully decremented FW and DW of shoot, photosynthetic pigments, starch content and MSI while proline, GB and soluble sugars contents incremented in leaves. Calcium treatment meaningfully incremented FW and DW of shoot, photosynthetic pigments, starch content and MSI but caused a meaningful decline in proline, GB and soluble sugars contents in leaves. It can be concluded that calcium had exerted an ameliorative impact on triticale under salinity stress. Maximum ameliorative impact of calcium was observed in plants exposed to 6 mmol L-1 CaCl2. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        53 - مطالعه هیستوشیمیایی و بررسی تجمع یون کلسیم وکربوهیدرات در بافت های کبد و تخمدان ماهی مولی سیاه ماده (Pocilia sphenops)
        شبنم فراهانی شهلا جمیلی مهدی سلطانی فاطمه عباسی
        تحقیق حاضر با هدف محاسبه درصد خاکستر و رطوبت و بررسی کیفی تجمع یون کلسیم و کربوهیدرات در بافت های کبد و تخمدان ماهی مولی سیاه ماده(pocilia sphenops) بر روی 30 نمونه ودر سه گروه بالغ (مولد و پیش مولد) و نابالغ در بهمن ماه 1388 انجام پذیرفت. بر اساس آنالیز آماری، میزان خا أکثر
        تحقیق حاضر با هدف محاسبه درصد خاکستر و رطوبت و بررسی کیفی تجمع یون کلسیم و کربوهیدرات در بافت های کبد و تخمدان ماهی مولی سیاه ماده(pocilia sphenops) بر روی 30 نمونه ودر سه گروه بالغ (مولد و پیش مولد) و نابالغ در بهمن ماه 1388 انجام پذیرفت. بر اساس آنالیز آماری، میزان خاکستر و رطوبت تخمدان در هر سه گروه مولد (4 ماهه)، پیش مولد (3 ماهه) و نابالغ(5/1 تا 2 ماهه) تفاوت های معناداری (Pandlt;0.05) از خود نشان دادند که در این میان تخمدان گروه نابالغ، پیش مولد و مولد به ترتیب بیشترین و کمترین میزان خاکستر و رطوبت را به خود اختصاص دادند، اما در میزان خاکستر و رطوبت در بافت کبد هر سه گروه اختلاف معنادار مشاهده نشد. بررسی میزان خاکستر و رطوبت بافت کبد در گروه های مربوطه نشان داد که میزان این عناصر در گروه نابالغ از دو گروه پیش مولد و مولد بیشتر بود. رنگ آمیزی کلسیم به روش Von-kossaدر بافت های کبد و تخمدان نیز نشان دهنده افزایش تراکم این عنصر با نزدیک شدن به دوره بلوغ است. برای رنگ آمیزی کربوهیدرات کبد و تخمدان از روش PASاستفاده گردید. تجمع کربوهیدرات در تخمدان به ترتیب در گروه های مولد، پیش مولد و نابالغ و در کبد در گروه های نابالغ، مولد و پیش مولد به ترتیب افزایش می یابد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        54 - اثر سطوح مختلف دارچین و کربوهیدرات بر فاکتورهای رشد و شاخص‌های ایمنی ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
        میترا راوردشیری سمیه بهرام سید روح الله جوادیان معصومه بحرکاظمی
        در مطالعه حاضر تاثیر سطوح مختلف دارچین (Cinnamomum verum) در دو سطح کربوهیدرات بالا (30 درصد) و پایین (20 درصد) جیره بر عملکرد رشد و برخی از فاکتورهای ایمنی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان (Oncrhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 360 قطعه قزل آلای رنگی أکثر
        در مطالعه حاضر تاثیر سطوح مختلف دارچین (Cinnamomum verum) در دو سطح کربوهیدرات بالا (30 درصد) و پایین (20 درصد) جیره بر عملکرد رشد و برخی از فاکتورهای ایمنی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان (Oncrhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 360 قطعه قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 33/1 &plusmn; 12/16 (میانگین &plusmn; انحراف معیار) گرم با شش جیره شامل جیره اول (کربوهیدرات پایین؛ 20 درصد کربوهیدرات)، جیره دوم (کربوهیدرات پایین و 3 درصد دارچین)، جیره سوم (کربوهیدرات پایین و 5 درصد دارچین)، جیره چهارم (کربوهیدرات بالا؛ 30 درصد کربوهیدرات)، جیره پنجم (کربوهیدرات بالا و 3 درصد دارچین) و جیره ششم (کربوهیدرات بالا و 5 درصد دارچین) به مدت 56 روز تغذیه شدند. مطابق نتایج به‌دست‌آمده تاثیر جیره حاوی کربوهیدرات و دارچین بر میزان وزن نهایی و افزایش وزن معنی دار بوده (05/0 &lt; p)، به طوری که بیشترین وزن نهایی و افزایش وزن در جیره 2 (کربوهیدرات پایین و 3درصد دارچین) و جیره 3 (کربوهیدرات پایین و 5 درصد دارچین) مشاهده شد که با جیره 6 (کربوهیدرات بالا و 5 درصد دارچین) اختلاف معنی دار نداشتند (05/0 &lt; p). نتایج شاخص های خون شناسی مربوط به گلبول سفید و شمارش افتراقی آن در ماهیان قزل آلای رنگین کمان نشان داد که اختلاف معنی داری بین تیمارها در میزان گلبول سفید، مونوسیت، بازوفیل، نوتروفیل و ائوزینوفیل مشاهده نشده است (05/0 &lt; p). اما درصد لنفوسیت تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفته و بالاترین درصد لنفوسیت در ماهیان تغذیه شده با جیره 3 مشاهده شده است (05/0 &gt; p). سطح فعالیت آنزیم لیزوزیم، ایمنوگلوبولین و سیستم کامپلمان تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند (05/0 &lt; p). با توجه به نتایج مربوط به عملکرد رشد و برخی از شاخص های ایمنی ماهیان تغذیه شده با جیره دوم و سوم عملکرد مناسب تری نسبت به سایر تیمارها داشتند داشتد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        55 - بررسی اثرات تزریق کربوهیدرات‌ها و آنتی اکسیدان‌ها در تخم مرغ‌های بارور انبار شده بر جوجه درآوری، ریخت‌شناسی روده، پارامترهای خونی، فعالیت آنتی‌اکسیدانی و محتوای گلیکوژن بافت جوجه‌های تازه بدنیا آمده
        محمد نعیم آسا محمد چمنی سید ناصر موسوی علی اصغر صادقی فرهاد فرودی
        تتحقیق حاضر جهت بررسی اثر تغذیه درون تخم مرغی کربوهیدرات‌ها و آنتی اکسیدان‌ها در تخم مرغ های جوجه کشی انبارشده انجام شد. برای انجام آزمایش 1200 عدد تخم مرغ قابل جوجه کشی از مرغ مادر گوشتی سویه کاب 500 پس از انبار شدن در دو بازه زمانی 3 و 14 روز جهت تزریق آمنیونی در روز أکثر
        تتحقیق حاضر جهت بررسی اثر تغذیه درون تخم مرغی کربوهیدرات‌ها و آنتی اکسیدان‌ها در تخم مرغ های جوجه کشی انبارشده انجام شد. برای انجام آزمایش 1200 عدد تخم مرغ قابل جوجه کشی از مرغ مادر گوشتی سویه کاب 500 پس از انبار شدن در دو بازه زمانی 3 و 14 روز جهت تزریق آمنیونی در روز 5/17 جنینی، در قالب طرح کاملا تصادفی به 10 تیمار و 5 تکرار (هر تکرار 24 عدد تخم مرغ) توزیع شدند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) کنترل منفی (بدون تزریق)، 2) کنترل مثبت (تزریق 5/0 میلیلیتر محلول نرمال سالین)، 3) تزریق 5/0 میلی لیتر محلول قندی، 4) تزریق 5/0 میلی لیتر محلول آنتی اکسیدان و 5) تزریق 5/0 میلی لیتر مخلوط محلول قندی و آنتی اکسیدان بودند. درصد تلفات در تیمارهای مخلوط کربوهیدرات ها و آنتی اکسیدان ها در هر دو بازه زمانی کمتر از شاهد شد (05/0 &gt; p). عمق کریپت و نسبت طول به عرض پرز روده و همچنین گلیکوژن ماهیچه ران جوجه هایی که از تخم مرغ های تحت تزریق کربوهیدرات ها و مخلوط کربوهیدات ها و آنتی اکسیدان ها در طی دو بازه زمانی 3 و 14 روز انبارداری که بدنیا آمده بودند، بهبود معنی داری نسبت به شاهد داشتند (05/0 &gt; p). غلظت گلوکز خون جوجه هایی که از تخم مرغ های تحت تزریق کربوهیدرات ها، آنتی اکسیدان ها و مخلوط آن ها و 3 روز انبارداری بدنیا آمده بودند، افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشت (05/0 &gt; p). ظرفیت آنتی اکسیدانی کل در جوجه هایی که از تخم مرغ های تحت تزریق آنتی اکسیدان ها و 3 روز انبارداری بدنیا آمده بودند، افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشت (05/0 &gt; p). نتایج نشان می دهد که تزریق کربوهیدرات ها، آنتی اکسیدان ها و مخلوط کربوهیدرات ها و انتی اکسیدان ها در دوران قبل از هچ در تخم مرغ های بارور ذخیره شده، موثر می باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        56 - تأثیر تنش شوری و کاربرد ورمی‌کمپوست بر برخی ویژگی‌های مورفوفیزیولوژیک، عملکرد و میزان غلظت عناصر گیاه دارویی گاوزبان (.Borago officinalis L)
        احمد افکاری
        به‌منظور بررسی اثر شوری و کاربرد ورمی‌کمپوست بر برخی ویژگی‌های مورفوفیزیولوژیک، عملکرد و میزان غلظت عناصر گاوزبان (.Borago officinalis L) آزمایشی به‌صورت فاکتوریل برپایه طرح کاملا تصادفی با چهارتکرار در گلخانه‌ ایستگاه تحقیقاتیدانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز در سال زراعی1 أکثر
        به‌منظور بررسی اثر شوری و کاربرد ورمی‌کمپوست بر برخی ویژگی‌های مورفوفیزیولوژیک، عملکرد و میزان غلظت عناصر گاوزبان (.Borago officinalis L) آزمایشی به‌صورت فاکتوریل برپایه طرح کاملا تصادفی با چهارتکرار در گلخانه‌ ایستگاه تحقیقاتیدانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز در سال زراعی1394 اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل تنش شوری در چهار سطح (عدم اعمال تنش شوری به‌عنوان تیمار شاهد، چهار، هشت و 12 دسی‌زیمینس بر متر کلریدسدیم) و تیمار ورمی‌کمپوست شامل چهارسطح (صفر-شاهد، پنج، 10 و 15 درصد وزنی) بودند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که تأثیر تیمار کودی بر تمامی صفات مورد بررسی معنی‌دار بود، هم‌چنین نتایج حاکی از آن بود که تیمارهای مختلف شوری سبب افزایش معنی‌دار تمام صفات اندازه‌گیری شده به‌جز غلظت فسفر شد. اثر برهمکنش تنش شوری و ورمی‌کمپوست بر صفات منیزیم، سدیم و کلر در سطح یک‌درصد، بر عملکرد گل خشک و محتوای کلروفیل در سطح پنج‌درصد معنی‌د‌ار بود. مقایسه میانگین تیمارها مشخص نمود که با افزایش تنش شوری مقادیر کربوهیدرات‌های محلول، پرولین، فسفر، سدیم و کلر افزایش و ارتفاع بوته، عملکرد اندام‌هوایی در بوته، عملکرد گل خشک، کلروفیل، پتاسیم و نیتروژن کاهش یافت. در این میان بیش‌ترین مقادیر صفات فیزیولوژیکی و درصد عناصر غذایی گاوزبان در تیمار ۱5 درصد وزنی ورمی‌کمپوست به‌دست آمد. بنابراین،استفاده از ورمی‌کمپوست به‌عنوانیککودآلی،علاوه بر افزایش رشد گیاه، می‌تواند راهکار مناسبی برای کم کردن اثرهای منفی ناشی از غلظت زیاد سدیم وکلر در خاک‌ها بر رشد گاوزبان اروپایی باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        57 - تاثیر تمرینات قدرتی و مصرف مکمل کربوهیدرات بر برخی فاکتور‌های آمادگی‌جسمانی مردان بدنساز
        احسان ا... فخار محمد امین صفری
        هدف: جستجو برای دستیابی به یک ماده جادویی که موجب اعطای یک رده‌ی بالاتر رقابتی شود، همیشه مد نظر بوده است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر هشت هفته تمرین قدرتی و مصرف مکمل کربوهیدرات بر چابکی، انعطاف‌پذیری، توان انفجاری و سرعت مردان بدنساز می‌باشد. روش‌ها: بدین منظور 36 مرد ج أکثر
        هدف: جستجو برای دستیابی به یک ماده جادویی که موجب اعطای یک رده‌ی بالاتر رقابتی شود، همیشه مد نظر بوده است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر هشت هفته تمرین قدرتی و مصرف مکمل کربوهیدرات بر چابکی، انعطاف‌پذیری، توان انفجاری و سرعت مردان بدنساز می‌باشد. روش‌ها: بدین منظور 36 مرد جوان بدنساز، داوطلب شرکت در تحقیق شدند و به طور تصادفی به سه گروه تجربی، دارونما و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی‌های گروه تجربی مکمل کربوهیدرات و آزمودنی‌های گروه دارونما، دارونما مصرف کردند ولی گروه کنترل هیچ‌گونه مکملی را مصرف نکردند. آزمودنی‌های هر سه گروه به مدت 8 هفته، هفته‌ای 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه تمرینات قدرتی منتخب با شدت 80-60 درصد یک تکرار بیشینه را انجام دادند. قبل و بعد از هشت هفته چابکی، انعطاف-پذیری، توان انفجاری و سرعت آزمودنی‌ها اندازه‌گیری شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار spss و روش آماری تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته‌ها: نتایج تحقیق نشان داد که توان انفجاری بین گروه‌های تحقیق تفاوت آماری معنی‌داری دارد (019/0=p)، اما بین مقادیر چابکی، انعطاف‌پذیری و سرعت تفاوت معنی‌داری بین گروه‌ها مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج تحقیق، می توان بیان کرد که تمرینات قدرتی همراه با مصرف مکمل کربوهیدرات باعث افزایش توان انفجاری می شود و پیشنهاد می شود که بدنسازان در کنار برنامه تمرینی خود از مکمل کربوهیدرات برای بهبود برخی از عوامل آمادگی جسمانی از جمله توان انفجاری خود استفاده کنند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        58 - نقش تعیین‌کننده تغذیه در تسریع فرآیند بازتوانی ورزشکاران
        دانیال تارمست
        با توجه به تعدد میزان آسیب دیدگی در ورزش، آسیب دیدگی ورزشی علاوه بر تأثیرات بدنی و روانی بر ورزشکاران، هزینه‌های هنگفتی را به تیم‌ها و فدراسیون‌های ورزشی تحمیل می‌کنند. این هزینه‌ها شامل درمان، جراحی، و دوره‌های طولانی بازتوانی می‌باشد. با این حال، یک برنامه تغذیه‌ای مت أکثر
        با توجه به تعدد میزان آسیب دیدگی در ورزش، آسیب دیدگی ورزشی علاوه بر تأثیرات بدنی و روانی بر ورزشکاران، هزینه‌های هنگفتی را به تیم‌ها و فدراسیون‌های ورزشی تحمیل می‌کنند. این هزینه‌ها شامل درمان، جراحی، و دوره‌های طولانی بازتوانی می‌باشد. با این حال، یک برنامه تغذیه‌ای متناسب و دقیق در دوره بازتوانی می‌تواند به کاهش این هزینه‌ها کمک کند، زیرا سرعت بهبودی را افزایش داده، و از آسیب‌های مجدد پیشگیری می‌نماید. در دوره بازتوانی، پروتئین نقش حیاتی در ترمیم بافت‌ها و جلوگیری از تجزیه عضلانی ایفاء می‌کند، و مصرف روزانه 2/1 تا 2 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن با تاکید بر اهمیت لوسین توصیه می‌شود. کربوهیدرات‌ها، به عنوان منبع اصلی انرژی، نقش مهمی در تسریع روند بهبودی دارند، به طوری که تقریباً 3 تا 5 گرم بر کیلوگرم وزن بدن یا 55% کالری‌های مصرفی از کربوهیدرات‌های پیچیده تأمین شود. چربی‌ها نیز باید تقریباً ۲۰ تا ۲۵% کالری مصرفی را تشکیل دهند، که معادل 8/0 تا ۲ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز می‌باشد. نشان دهده شده است که استفاده از منابع سالم نظیر روغن زیتون، آووکادو و ماهی به کاهش التهاب و پشتیبانی از ترمیم بافت کمک می‌کنند. همکاری میان مربیان، ورزشکاران، و مدیران ورزشی با متخصصان تغذیه ورزشی برای توسعه و اجرای برنامه‌های تغذیه‌ای مناسب، نه تنها به سرعت‌بخشی به فرآیند بازتوانی کمک می‌کند بلکه از هزینه‌های مالی ناشی از آسیب‌دیدگی‌های ورزشی نیز جلوگیری می‌نماید. تغذیه متعادل و هدفمند، شامل مصرف پروتئین کافی، کربوهیدرات‌های پیچیده و چربی‌های سالم بوده، که اساس بازگشت سریع‌تر ورزشکاران به سطوح عملکردی بالا را فراهم می‌آورد، و به کاهش دوره‌های بازتوانی و هزینه‌های مرتبط کمک می‌کند. با توجه به تعدد میزان آسیب دیدگی در ورزش، آسیب دیدگی ورزشی علاوه بر تأثیرات بدنی و روانی بر ورزشکاران، هزینه‌های هنگفتی را به تیم‌ها و فدراسیون‌های ورزشی تحمیل می‌کنند. این هزینه‌ها شامل درمان، جراحی، و دوره‌های طولانی بازتوانی می‌باشد. با این حال، یک برنامه تغذیه‌ای متناسب و دقیق در دوره بازتوانی می‌تواند به کاهش این هزینه‌ها کمک کند، زیرا سرعت بهبودی را افزایش داده، و از آسیب‌های مجدد پیشگیری می‌نماید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        59 - تاثیر کربوهیدرات‎های مختلف روی رفتار تخم ریزی ملکه ومیزان ذخیره عسل در کلنی زنبور عسل
        ابوالفضل اسعدی دیزجی محمد عراقی حمیده معینی علیشاه
        یک کندو هر چه با جمعیت زیاد وارد فصل جمع آوری شهد شود به همان اندازه میزان شهد و عسل جمع آوری شده زیاد خواهد شد، به این جهت برای تامین احتیاجات انرژی در مواقع کمبود شهد در طبیعت، باید از شهدهای مصنوعی جهت جایگزین کردن شهد طبیعی استفاده نمود. به منظور بررسی تاثیر جایگزین أکثر
        یک کندو هر چه با جمعیت زیاد وارد فصل جمع آوری شهد شود به همان اندازه میزان شهد و عسل جمع آوری شده زیاد خواهد شد، به این جهت برای تامین احتیاجات انرژی در مواقع کمبود شهد در طبیعت، باید از شهدهای مصنوعی جهت جایگزین کردن شهد طبیعی استفاده نمود. به منظور بررسی تاثیر جایگزینی شهدهای مصنوعی به جای شهد طبیعی بر روی جمعیت کلنی ، چهار تیمار غذایی و یک گروه شاهد روی 25 کلنی زنبور عسل با 5 تکرار در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت .نتایج نشان دادکه بین جیره های غذایی از نظر میزان تخم ریزی ملکه در سطح احتمال 1% اختلاف معنی دار وجود دارد. ولی بین سمت راست و چپ قاب (از نظر تعداد نوزاد) اختلاف غیر معنی دار بود . با توجه به مقایسه میانگین ها مشخص شد که اختلاف 3 تیمار عسل ، شکر و ( نشاسته + عسل) ضمن دارا بودن میانگین بالا غیر معنی دار می باشد. بنابراین در نظر گرفتن هزینه غذایی برای هر یک از تیمارها ، شکر به عنوان بهترین غذا برای افزایش تولید جمعیت معرفی شد و ترکیب (نشاسته + عسل) و عسل به ترتیب در مراحل دوم و سوم قرار گرفتند. هم چنین از مطالعه میزان ذخیره عسل مشخص گردید که تیمارهای مربوط به غذاهای( نشاسته + شکر) و( نشاسته+ عسل) با میانگین بالا و اختلاف غیر معنی دار، بیشتر از غذاهای دیگر بر روی میزان ذخیره عسل موثر هستند. تفاصيل المقالة