هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش برنامه جرأتورزی بر میزان تفکر انتقادی(خلاقیت، بالندگی، تعهد) در دانشآموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه اول شهر خرمآباد انجام گرفت. روش: طرح پژوهش به شیوه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش برنامه جرأتورزی بر میزان تفکر انتقادی(خلاقیت، بالندگی، تعهد) در دانشآموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه اول شهر خرمآباد انجام گرفت. روش: طرح پژوهش به شیوه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه اول شهر خرمآباد در سال تحصیلی 95- 1394 بود. حجم نمونه به تعداد 44 نفر(22 نفر گروه آزمایش و 22 نفر گروه گواه) با استفاده از روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب گردید. ابزار اندازهگیری در این پژوهش پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) بود. گروه آزمایش تحت آموزش برنامه جرأتورزی قرار گرفت، بعد از اتمام جلسات آموزشی، از هر دو گروه آزمایش و گواه پسآزمون و مجدداً دو ماه بعد، از هر دو دو گروه پیگیری به عمل آمد. دادهها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با کمک نرمافزار spss-19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش برنامه جرأتورزی بهطور کلی بر تفکر انتقادی(001/0p<) و از بین خردهمؤلفههای آن، بر بالندگی و تعهد (001/0p<) تأثیر داشت ولی بر خردهمؤلفه خلاقیت تأثیر نداشت. این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ گردید. نتیجهگیری: آموزش برنامه جرأتورزی موجب افزایش تفکر انتقادی دانشآموزان شده است.
پرونده مقاله
زمینه: خلاقیت یا آفرینندگی یکی از موضوعهای بسیار جالب و بحثانگیز در حوزههای مختلف علمی به ویژه علوم تربیتی و روانشناسی است. این موضوع در هر دوره از تاریخ، بهعنوان قدرت اساسی ذهن بشر، هدف اصلی مدارس و مراکز آموزشی بوده است. هدف: هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی چکیده کامل
زمینه: خلاقیت یا آفرینندگی یکی از موضوعهای بسیار جالب و بحثانگیز در حوزههای مختلف علمی به ویژه علوم تربیتی و روانشناسی است. این موضوع در هر دوره از تاریخ، بهعنوان قدرت اساسی ذهن بشر، هدف اصلی مدارس و مراکز آموزشی بوده است. هدف: هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تکنیکهای فراشناختی بر میزان خلاقیت دانشآموزان دختر دبیرستانی شهر اصفهان بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر به شیوهٔ نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل اجرا شد. جامعهٔ آماری این پژوهش تمامی دانشآموزان دختر دبیرستانی در سال تحصیلی 1392-1391 در شهر اصفهان بود که از میان آنان تعداد چهلنفر به روش تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری در این پژوهش پرسشنامه خلاقیت عابدی (1980) بود. پس از اعمال مداخله پسآزمون و بعد از چهار ماه آزمون پیگیری اجرا شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون آماری تحلیل واریانس و نرمافزار اِسپیاِساِس-20 تجزیهوتحلیل شد. یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد، بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و گواه در مرحله پسآزمون و پیگیری در میزان خلاقیت تفاوت معنیداری وجود دارد (005/0p<). بحث و نتیجهگیری: نتایج این پژوهش اثربخشی آموزش تکنیکهای فراشناختی بر میزان خلاقیت دانشآموزان دختر دبیرستانی شهر اصفهان را نشان میدهد؛ بنابراین یافتههای این پژوهش مداخلات مبتنی بر آموزش تکنیکهای فراشناختی را برای افزایش میزان خلاقیت دانشآموزان دختر پیشنهاد میکند.
پرونده مقاله
زمینه: مدیران نقشی حساس در رشد و بهبود کمی و کیفیت برون دادها (دانش آموختگان) دارند. خلاقیت و نوآوری سازمان در گرو خلاقیت و نوآوری مدیران سازمانهاست. عوامل متعددی از جمله هوش، شخصیت و سبک تفکربا خلاقیت و نوآوری مدیران در ارتباط هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی رابطة چکیده کامل
زمینه: مدیران نقشی حساس در رشد و بهبود کمی و کیفیت برون دادها (دانش آموختگان) دارند. خلاقیت و نوآوری سازمان در گرو خلاقیت و نوآوری مدیران سازمانهاست. عوامل متعددی از جمله هوش، شخصیت و سبک تفکربا خلاقیت و نوآوری مدیران در ارتباط هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی رابطة بین سبکهای تفکر (قضاوتگر، اجرایی و قانونگذار) و خلاقیت مدیران مدارس متوسطه شهر خرم آباد بود. روش: در این تحقیق از روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد. جامعة آماری کلیة مدیران مدارس متوسطه شهر خرم آباد به تعداد 145 نفر (67 زن و 78 مرد) بود که با استفاده از فرمول کوکران، نمونة آماری تعداد 107 مدیر (48 زن و 59 مرد) تعیین و به روش نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب شد. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز پرسشنامههای سبک تفکر استرنبرگ- واگنر و خلاقیت رندسیپ، بهکار رفت. برای تعیین روایی پرسشنامهها از روایی محتوایی استفاده شد و پایایی پرسشنامهها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 90/0 و 92/0 تعیین شد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین سبکهای تفکر قانونگذار و قضاوتگر با خلاقیت مدیران رابطة مثبت و معنادار وجود دارد ولی رابطه بین سبک تفکر اجرایی و خلاقیت مدیران معنادار نبود. از بین سبکهای تفکر، سبک قانونگذار پیشبینی کننده مناسبی برای خلاقیت مدیران بود. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که سبک تفکر در ایجاد نوآوری نقشی محوری و بنیادی دارد.
پرونده مقاله