• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - اعتبار سنجی مدل رفتار نوآورانه کاری میسمان و مولدر در میان مدیران و کارکنان بانک ملت
        خلیل موفق علی دلاور عبدالله شفیع‌آبادی فریبرز درتاج
        زمینه: نوآوری یا خلاقیت کارکنان پیامدی مهم در انطباق یافتن سازمان‌ها با شرایط محیطی و استفاده از فرصت‌ها تلقی می‌شود. علی‌رغم اهمیت این متغیر در جهت شناخت این سازه در بافت سازمانی و سنجش آن تاکنون تحقیقات کمی انجام‌شده است. هدف: در این تحقیق محققان به بررسی ویژگی‌های رو چکیده کامل
        زمینه: نوآوری یا خلاقیت کارکنان پیامدی مهم در انطباق یافتن سازمان‌ها با شرایط محیطی و استفاده از فرصت‌ها تلقی می‌شود. علی‌رغم اهمیت این متغیر در جهت شناخت این سازه در بافت سازمانی و سنجش آن تاکنون تحقیقات کمی انجام‌شده است. هدف: در این تحقیق محققان به بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی و اعتبار سنجی یکی از مدل‌هایمشهور رفتار کاری نوآورانه پرداخته‌اند که به‌تازگی توسط مسمان و مولدر (2012) توسعه داده‌شده است. روش پژوهش: بعد از ترجمه سؤالات پرسش‌نامه سی سؤالی رفتار نوآورانه سازمانی این پرسش‌نامه به همراه مقیاس رفتار نوآوری فردی هولمان و همکاران و آزمون تفکر واگرا بر روی 250 نفر از مدیران بانک ملت اجرا شد. یافته‌ها: تحلیل عاملی اکتشافی دال بر استخراج پنج عاملِ بررسی فرصت، تولید ایده، ارتقای ایده، محقق‌سازی ایده و تعمق در نمونه فعلی تحقیق بود که با نتایج توسعه‌دهندگان پرسش‌نامه همخوان بود. ضرایب پایایی هر پنج بُعد پرسش‌نامه بالاتر از 81/0 بود که دال بر مقادیر پذیرفتنی پایایی پرسش‌نامه بود. همبستگی خرده مقیاس‌های پرسش‌نامه رفتار کاری نوآورانه بین 43/0 تا 61/0 بود که دال بر اعتبار همگرای این پرسش‌نامه بود. از طرف دیگر، همبستگی خرده مقیاس‌های این پرسش‌نامه با نمره‌های تفکر واگرا و مقیاس رفتار کاری نوآوری فردی مثبت و معنا‌دار بود که دوباره نشانگر اعتبار همگرای این پرسش‌نامه بود. نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش می‌تواند برای محققان و کارفرمایان به‌منظور شناخت بهینه از طبیعت نوآوری سازمانی و سنجش این سازه مؤثر واقع شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - بررسی تأثیر اجرای برنامه فلسفه برای کودکان در افزایش خلاقیت و مؤلفه‌های سیالی، انعطاف‌پذیری، ابتکار و بسط
        نورمحمد رضایی نادر پادروند عبدالرضا سبحانی علی‌محمد رضایی
        زمینه: بسیاری از پژوهشگران آموزش فلسفه را یکیازابزارهایاصلیپرورشمهارت‌هایتفکر انتقادی و خلاق در کودکان می‌دانند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر اجرای برنامه فلسفه برای کودکان در افزایش خلاقیت و مؤلفه‌های سیالی، انعطاف‌پذیری، ابتکار و بسط در دانش‌آموزان پسر پایه پنجم چکیده کامل
        زمینه: بسیاری از پژوهشگران آموزش فلسفه را یکیازابزارهایاصلیپرورشمهارت‌هایتفکر انتقادی و خلاق در کودکان می‌دانند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر اجرای برنامه فلسفه برای کودکان در افزایش خلاقیت و مؤلفه‌های سیالی، انعطاف‌پذیری، ابتکار و بسط در دانش‌آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس منطقه 5 شهر تهران بود. روش: برای انجام پژوهش از روش پس‌آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به همین منظور، از بین دانش‌آموزان پایه پنجم تعداد 100 دانش‌آموز پسر (چهار کلاس)انتخاب شد. دانش‌آموزان به مدت 13 جلسه و در هر جلسه 45 دقیقه (هفته‌ای یک جلسه) به شیوه حلقه کندوکاو شارپ لیپمن و داستان‌های فکری فیلیپ کم، آموزش دیدند. پس‌ازآن آزمون خلاقیت تصویری تورنس فرم ب اجرا گردید. یافته‌ها: نتایج آزمون مانووا حاکی از تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر مؤلفه‌های سیالی، انعطاف‌پذیری و نمره کل خلاقیت و عدم تأثیر آن بر مؤلفه‌های ابتکار و بسط است. بحث و نتیجه‌گیری: با آموزش فلسفه به کودکان می‌توان خلاقیت دانش‌آموزان را افزایش داد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - راهبردهای ایجاد کارآفرینی در مؤسسه‌های فرهنگی و هنری کشور در عصر جهانی‌شدن
        اسماعیل کاوسی سید صادق اوالی
        زمینه: جهانی‌شدن ازجمله مفاهیم کلیدی است که در دهه‌های گذشته موردتوجه ویژه اندیشمندان و سیاست‌گذاران بوده است، به‌طوری‌که این مفهوم را می‌توان یکی از متداول‌ترین و پراستفاده‌ترین مفاهیم علوم انسانی دانست که با گذشت زمان افق‌های جدیدی از آن آشکار می‌شود. رشد سریع و تکامل چکیده کامل
        زمینه: جهانی‌شدن ازجمله مفاهیم کلیدی است که در دهه‌های گذشته موردتوجه ویژه اندیشمندان و سیاست‌گذاران بوده است، به‌طوری‌که این مفهوم را می‌توان یکی از متداول‌ترین و پراستفاده‌ترین مفاهیم علوم انسانی دانست که با گذشت زمان افق‌های جدیدی از آن آشکار می‌شود. رشد سریع و تکاملی دانش فنی و فنّاوری و گسترش بازار مصرف، مجال استفاده از تجارب و راه‌حل‌های گذشته را از آدمی ربوده است. به‌طوری‌که این تجارب و راه‌حل‌ها برای مسائل جاری و آینده سازمان‌ها کارگشا نیستند. هدف: این تحقیق به دنبال بررسی راهبردهای ایجاد کارآفرینی در مؤسسه‌های فرهنگی و هنری کشور در عصر جهانی‌شدن است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوة گردآوری داده‌ها (طرح تحقیق) آمیخته اکتشافی به شمار می‌رود. در مرحله کیفی داده‌ها با روش مطالعة موردی گردآوری ‌شد و در مرحله کمّی گردآوری داده‌ها توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعة آماری این تحقیق شامل 400 نفر از خبرگان دانشگاهی و صاحب‌نظران حوزهٔ فرهنگ و هنر، مدیران و کارشناسان مؤسسات فرهنگی، هنری و کارآفرینان فرهنگی است. در مرحله کیفی از روش نمونه‌گیری هدفمند استفاده ‌شد. در مرحله کمّی نیز از روش نمونه‌گیری هدفمند قضاوتی استفاده شد. با توجه به فرمول کوکران، حجم نمونه برابر 250 نفر است. تعداد 275 پرسش‌نامه با احتساب ده درصد بیشتر از حجم نمونه بین افراد توزیع شد. یافته‌ها: بر اساس اطلاعات حاصل از مصاحبه و پرسشنامه به تدوین ارزش‌های بنیادی، مأموریت‌های کسب‌وکارهای فرهنگی و استخراج عوامل محیط داخلی و خارجی پرداخته شد. نتیجه‌گیری: با استفاده از چارچوب اِس‌دبلیو‌او‌تی[1] و ماتریس کیو‌اِس‌ام‌پی[2]، راهبردهای ایجاد کارآفرینی در مؤسسه‌های فرهنگی و هنری کشور در عصر جهانی‌شدن استخراج ‌شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر خلاقیت دانش‌آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران: مطالعه موردی
        نرگس رحمتی رضا رستمی محمدرضا زالی جمیله زارعی
        زمینه: کودکان به مثابة آینده‌سازان هر کشوری باید بتوانند نقش‌آفرینی نوینی در فنّاوری و صنعت داشته باشند. با توجه به مطالعات مختلف می‌توان از نوروفیدبک برای پرورش خلاقیت کودکان بهره برد. براین اساس نهادها و سازمان‌های مجری آموزش کودکان می‌توانند این آموزش را در برنامه‌ها چکیده کامل
        زمینه: کودکان به مثابة آینده‌سازان هر کشوری باید بتوانند نقش‌آفرینی نوینی در فنّاوری و صنعت داشته باشند. با توجه به مطالعات مختلف می‌توان از نوروفیدبک برای پرورش خلاقیت کودکان بهره برد. براین اساس نهادها و سازمان‌های مجری آموزش کودکان می‌توانند این آموزش را در برنامه‌های ویژه کودکان بگنجانند؛ چراکه کودکان با دریافت آموزش‌های لازم برای تفکر خلاق در سن مناسب، می‌توانند تا آخر عمر از آن بهرة فراوانی ببرند. هدف: مطالعة حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر خلاقیت در دانش‌آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی در قالب طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه کنترل بود. به این منظور شصت دانش‌آموز به شیوة هدفمند انتخاب شدند. در مرحله پیش‌آزمون تمام آزمودنی‌ها با نوار مغزی کمّی‌شده و آزمون‌های تفکر خلاق تورنس ارزیابی شدند و بر اساس نمره‌های همتاسازی در دو گروه سی‌نفره جایگزین شدند. یکی از گروه‌ها به‌تصادف گروه آزمایش و دیگری گروه کنترل در نظر گرفته شد. در این مطالعه دانش‌آموزان گروه آزمایش بیست جلسه تحت آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند و همزمان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پس از گذشت دو ماه، تمام دانش‌آموزان با آزمون‌های تفکر خلاق تورنس، فرم تصویری دوباره ارزیابی شدند. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار اِس‌پی‌اِس‌اِس 21 از طریق آزمون تحلیل واریانس تک متغیره انجام شد. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد، بین گروه آزمایش و کنترل در مؤلفه‌های سیالی، انعطاف‌پذیری، ابتکار و خلاقیت کل تفاوت معناداری وجود دارد. بحث‌ونتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به‌دست‌آمده می‌توان گفت نوروفیدبک بر خلاقیت دانش‌آموزان تأثیر دارد؛ بنابراین، از آموزش نوروفیدبک برای بالابردن خلاقیت در دانش‌آموزان می‌توان استفاده کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - نقش ابعاد مختلف انگیزشی مدیریت زمان بر خلاقیت دانشجویان دانشگاه تبریز
        رحیم بدری گرگری فریبا حسنی
        زمینه: خلاقیت از دیدگاه نظری تولید ایده‌ها، محصولات، فرایندهایی جدید و مفید به‌وسیله افراد یا گروه‌ها تعریف‌شده است. خلاقیت تابعی از زمان در دسترس فرد است و به‌صورت منفی با فشار زمانی تجربه‌شده فرد رابطه دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه بین ابعاد مختلف انگیزشی م چکیده کامل
        زمینه: خلاقیت از دیدگاه نظری تولید ایده‌ها، محصولات، فرایندهایی جدید و مفید به‌وسیله افراد یا گروه‌ها تعریف‌شده است. خلاقیت تابعی از زمان در دسترس فرد است و به‌صورت منفی با فشار زمانی تجربه‌شده فرد رابطه دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه بین ابعاد مختلف انگیزشی مدیریت زمان (تمایل به بی‌سازمانی، کنترل ادراک‌شده زمان و سرسختی روان‌شناختی) با خلاقیت دانشجویان انجام شد. روش: با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای 240 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شدند. آزمون تفکر خلاق تورنس، مقیاس ابعاد نگرش و انگیزش مدیریت زمان به‌منظور جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل آماری داده‌ها به کمک نرم‌افزار اِی‌موس[1] و با روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته‌ها: خلاقیت دانشجویان به‌وسیله کنترل ادراک‌شده زمان (22/0= β) و تمایل به بی‌نظمی یا بی‌سازمانی (18/0-= β) پیش‌بینی شد. همچنین یافته‌ها نشان داد بُعد سرسختی به‌صورت مستقیم با خلاقیت دانشجویان رابطه ندارد اما مسیر غیرمستقیم آن از طریق کنترل ادراک‌شده زمان (09/0= β) معنادار است. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان داد، کنترل تصوری زمان و رفتار مدیریت زمان برای تولید مؤثر ایده‌های خلاق ضروری است. [1]. AMOS پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - پرورش خلاقیت و افزایش میزان یادگیری با بهره‌گیری از الگوی پرورش خلاقیت ویلیامز در درس علوم اجتماعی
        محمد شاهعلی زاده سجاد دهقانی حجت دهقانزاده
        زمینه: یادگیری وخلاقیت ازجمله عنصرهای مهم برای پیشرفت یک کشور است. قابلیت یادگیری و آموزش خلاقیت، این امکان را برای مسئولین آموزش‌وپرورش فراهم می‌کند که راهکارهایی برای افزایش خلاقیت و یادگیری دانش آموزان و دانشجویان ایجاد کنند. هدف: هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر ا چکیده کامل
        زمینه: یادگیری وخلاقیت ازجمله عنصرهای مهم برای پیشرفت یک کشور است. قابلیت یادگیری و آموزش خلاقیت، این امکان را برای مسئولین آموزش‌وپرورش فراهم می‌کند که راهکارهایی برای افزایش خلاقیت و یادگیری دانش آموزان و دانشجویان ایجاد کنند. هدف: هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر الگوی پرورش خلاقیت ویلیامز بر یادگیری و خلاقیت دانش آموزان است. روش: این پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع، اهداف و فرضیه‌ها از نوع کاربردی است و در زمره طرح‌های شبه آزمایشی قرار می‌گیرد. جامعة آماری پژوهش را کلیة دانش آموزان پسر پایة اول دبیرستان شهرری تشکیل می‌دهند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌های چندمرحله‌ای استفاده‌ شد. در این تحقیق، ما با دو گروه آزمودنی پسر پایه اول دبیرستان امام خمینی (ره)، سروکار داشتیم که یک گروه در معرض متغیر مستقل (الگوی پرورش خلاقیت ویلیامز) و گروه دیگر در معرض روش تدریس سنتی قرار گرفتند تا تأثیر متغیر مستقل بر یادگیری و خلاقیت بررسی شود. ابزارهای پژوهش، آزمون یادگیری محقق ساخته و آزمون خلاقیت تورنس بود و در پیش‌آزمون و پس‌آزمون از آن‌ها استفاده شد. در پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها استفاده شد و برای انجام محاسبات آماری از نرم‌افزار اس پی اس اس[1] استفاده شد. یافته‌ها: در بررسی فرضیه‌ها مشاهده شد که الگوی پرورش خلاقیت ویلیامز در افزایش یادگیری و خلاقیت نسبت به روش تدریس سنتی اثربخشی بهتری دارد. بنابراین، این الگو یکی از راهکارهای افزایش یادگیری و خلاقیت است که می‌توان از آن استفاده کرد. نتیجه‌گیری: نتایج تحقیق با بسیاری از تحقیقات داخلی و خارجی همسو بود. در پایان پیشنهادهایی برای استفاده از این الگو در محیط‌های یادگیری حضوری و محیط‌های یادگیری الکترونیکی و همچنین ایجاد کارگاه‌های آموزشی برای آشنایی معلمان با این الگو داده شد. [1]. spss پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - بررسی رابطه هوش هیجانی و خلاقیت با اثربخشی سازمانی مدارس دوره متوسطه شهرستان سنندج
        سیروس قنبری محمد رضا اردلان بهرام محمدی
        زمینه: اثربخشی سازمانی را میزان تحقق اهداف سازمانی، میزان نزدیکی سازمان به اهداف مورد انتظارش و نیز میزان کسب اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت سازمان با توجه به انتظارات ذینفع‌ها، ارزیابی و مرحله زندگی سازمانی تعریف کرده‌اند. اثربخشی سازمانی از مهم‌ترین مشخصه‌های سازمان‌های پی چکیده کامل
        زمینه: اثربخشی سازمانی را میزان تحقق اهداف سازمانی، میزان نزدیکی سازمان به اهداف مورد انتظارش و نیز میزان کسب اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت سازمان با توجه به انتظارات ذینفع‌ها، ارزیابی و مرحله زندگی سازمانی تعریف کرده‌اند. اثربخشی سازمانی از مهم‌ترین مشخصه‌های سازمان‌های پیشرو است که با مؤلفه‌های درون‌سازمانی ازجمله کارایی، خلاقیت، هوش و استعداد کارکنان ارتباط معناداری دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و خلاقیت با اثربخشی سازمانی مدارس دوره متوسطه شهرستان سنندج بوده است. روش: روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش، کلیه دبیران مدارس دوره متوسطه شهرستان سنندج در سال تحصیلی 93-1392 به تعداد 869 نفر بوده است. حجم نمونه 250 نفر با روش خوشه‌ای چندمرحله‌ای و استفاده از فرمول کوکران تعیین‌شده است. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه هوش هیجانی، آزمون خلاقیت و پرسشنامه اثربخشی سازمانی بوده است. یافته‌ها: نتایج حاصل از تجزیه‌وتحلیل داده‌های تحقیق، مبین وجود رابطه معنادار میان مؤلفه‌های خودآگاهی، مهارت‌های اجتماعی و خود انگیزی از مؤلفه‌های هوش هیجانی و تمامی مؤلفه‌های خلاقیت با اثربخشی سازمانی مدارس بوده است. نتایج تحلیل رگرسیونی داده‌ها نشان داد که متغیر انعطاف‌پذیری در دبیران و سیالی به ترتیب بیشترین و کمترین میزان همبستگی را با اثربخشی سازمانی مدارس دارند. همچنین نتایج آماره‌های تحلیلی رگرسیونی چندمتغیره نشان داد که متغیرهای هوش هیجانی و خلاقیت در دبیران به‌طور خالص 565/0 درصد از واریانس اثربخشی سازمانی مدارس را تبیین می‌کنند. نتیجه‌گیری: مهم‌ترین نتیجه پژوهش حاضر این است که با تقویت هوش هیجانی و خلاقیت در دبیران، اثربخشی سازمانی مدارس ارتقا خواهد یافت. پرونده مقاله