هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگوی آموزشی مبتنی بر پرسش و پاسخ برای درس مطالعات اجتماعی و بررسی اثربخشی آن بر درک مفاهیم و تفکر انتقادی دانشآموزان پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 96-95 بود. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش آمیخته بوده که از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول چکیده کامل
هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگوی آموزشی مبتنی بر پرسش و پاسخ برای درس مطالعات اجتماعی و بررسی اثربخشی آن بر درک مفاهیم و تفکر انتقادی دانشآموزان پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 96-95 بود. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش آمیخته بوده که از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول طراحی الگوی آموزشی مبتنی بر پرسش و پاسخ برای درس مطالعات اجتماعی بوده و بخش دوم، اعتباریابی الگو با اثربخشی بر درک مفاهیم و تفکر انتقادی است. در بخش کیفی از روش سنتزپژوهی (پژوهش تلفیقی) استفاده شد. در بخش کمی که هدف آن آزمایش تأثیر الگوی طراحی شده بر درک مفاهیم علمی و تفکر انتقادی دانشآموزان پایه ششم ابتدایی بود؛ با استفاد از یک طرح آزمایشی از بین دانشآموزان پایه ششم شهرستان ایذه (50 نفر پسر) شامل 2 کلاس به عنوان نمونه آماری به صورت نمونهگیری تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، قرارگرفتند. درک مفاهیم علمی و تفکر انتقادی در هردو گروه و در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با ابزار آزمون تفکر انتقادی کرنل برای سنجش تفکر انتقادی و آزمون سنجش درک مفاهیم علمی برای درس مطالعات اجتماعی مورد مقایسه قرار گرفتند. با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس دادههای جمعآوری شده تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: در بخش کیفی نتایج تحقیق منجر به طراحی الگویی شد که شامل هفت بُعد (مبانی، اصول، فنون و راهبردها، مراحل، انواع پرسش، اهداف و ارزشیابی) است، نتایج در بخش کمی تحقیق نشان داد که الگوی طراحی شده موجب افزایش تفکر انتقادی و درک مفاهیم در گروه آزمایش شده است. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش با الگوی پرسش و پاسخ باعث افرایش درک مفاهیم و تفکر انتقادی در درس مطالعات اجتماعی در دانشآموزان پایه ششم ابتدایی میشود، لذا به معلمان این درس توصیه میشود که به کاریرد این الگو در درس مطالعات اجتماعی جهت تقویت تفکر انتقادی و افزایش درک مفاهیم توجه کنند.
پرونده مقاله
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی یا 5E بر خلاقیت دانش آموزان در درس علوم پایه ششم انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان چکیده کامل
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی یا 5E بر خلاقیت دانش آموزان در درس علوم پایه ششم انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پایه ششم در مدارس شهرستان شبستر بودند. از میان آن ها دانش آموزان پایه ششم دو مدرسه به صورت نمونه در دسترس انتخاب شده و به عنوان گروه کنترل ( 20 نفر) و گروه آزمایش ( 20 نفر) جایگزین شدند. پیش از اجرای متغیر مستقل (روش تدریس بایبی) میزان خلاقیت گروه ها به وسیله آزمون تورنس اندازه گیری شد. سپس آزمودنی های گروه آزمایش، به مدت هشت جلسه به یادگیری از طریق الگوی طراحی آموزشی بایبی پرداختند. و پس از اتمام مداخلات پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. یافته های پژوهش: نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داده است که، استفاده از الگوی طراحی آموزشی بایبی در آموزش درس علوم بر میزان خلاقیت دانش آموزان تاثیر معنی دار و مثبتی داشته است ( 001/0 ≥P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داده است که استفاده از روش تدریس بایبی می تواند در افزایش خلاقیت دانش آموزان پایه ششم موثر باشد.
پرونده مقاله
زمینه: خلاقیت از دیدگاه نظری تولید ایدهها، محصولات، فرایندهایی جدید و مفید بهوسیله افراد یا گروهها تعریفشده است. خلاقیت تابعی از زمان در دسترس فرد است و بهصورت منفی با فشار زمانی تجربهشده فرد رابطه دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه بین ابعاد مختلف انگیزشی م چکیده کامل
زمینه: خلاقیت از دیدگاه نظری تولید ایدهها، محصولات، فرایندهایی جدید و مفید بهوسیله افراد یا گروهها تعریفشده است. خلاقیت تابعی از زمان در دسترس فرد است و بهصورت منفی با فشار زمانی تجربهشده فرد رابطه دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه بین ابعاد مختلف انگیزشی مدیریت زمان (تمایل به بیسازمانی، کنترل ادراکشده زمان و سرسختی روانشناختی) با خلاقیت دانشجویان انجام شد. روش: با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 240 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شدند. آزمون تفکر خلاق تورنس، مقیاس ابعاد نگرش و انگیزش مدیریت زمان بهمنظور جمعآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل آماری دادهها به کمک نرمافزار اِیموس[1] و با روش تحلیل مسیر انجام شد. یافتهها: خلاقیت دانشجویان بهوسیله کنترل ادراکشده زمان (22/0= β) و تمایل به بینظمی یا بیسازمانی (18/0-= β) پیشبینی شد. همچنین یافتهها نشان داد بُعد سرسختی بهصورت مستقیم با خلاقیت دانشجویان رابطه ندارد اما مسیر غیرمستقیم آن از طریق کنترل ادراکشده زمان (09/0= β) معنادار است. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد، کنترل تصوری زمان و رفتار مدیریت زمان برای تولید مؤثر ایدههای خلاق ضروری است. [1]. AMOS
پرونده مقاله
زمینه: پرورش خلاقیت یکی از مهم ترین هدف های آموزش عالی به شمار می آید. هدف: این تحقیق با هدف تعیین تأثیر تکنیک ایده جویی (اسکمپر) بر تفکر خلاق دانشجویان دختر رشته های فنی- مهندسی دانشگاه تبریز انجام گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر رشته های فنی- مهندسی چکیده کامل
زمینه: پرورش خلاقیت یکی از مهم ترین هدف های آموزش عالی به شمار می آید. هدف: این تحقیق با هدف تعیین تأثیر تکنیک ایده جویی (اسکمپر) بر تفکر خلاق دانشجویان دختر رشته های فنی- مهندسی دانشگاه تبریز انجام گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر رشته های فنی- مهندسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 91-1390 بودند که تعدادشان 1070 نفر بود. طرح پژوهش از نوع شبه تجربی با گروه گواه و به صورت پیش آزمون و پس آزمون بود و 60 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس (داوطلبانه) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30 دانشجو) و کنترل (30 دانشجو) جایگزین شدند. ابزار پژوهش استفاده شده آزمون خلاقیت تصویری تورنس (فرم الف) بوده است. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که آموزش تکنیک ایده جویی(اسکمپر) به دانشجویان موجب افزایش خلاقیت آنها در مؤلفه های گوناگون سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار و بسط میشود. یعنی میتوان گفت روش ایده جویی یک روش مؤثر در پرورش خلاقیت دانشجویان میباشد و موجب افزایش تفکر خلاق آنها میشود.
پرونده مقاله
زمینه: تفکر انتقادی، گرایش آن و تفکر خلاق، مهارتهایی هستند که همواره مدنظر عالمان تعلیم و تربیت بوده است. امروزه به دلیل تغییر و تحولات سریع در تمام عرصهها، انفجار اطلاعات و آموزش ندادن مهارتهای استفاده درست از آنها، لزوم فراگیری این مهارتها بهعنوان خروجی آموزشوپ چکیده کامل
زمینه: تفکر انتقادی، گرایش آن و تفکر خلاق، مهارتهایی هستند که همواره مدنظر عالمان تعلیم و تربیت بوده است. امروزه به دلیل تغییر و تحولات سریع در تمام عرصهها، انفجار اطلاعات و آموزش ندادن مهارتهای استفاده درست از آنها، لزوم فراگیری این مهارتها بهعنوان خروجی آموزشوپرورش و بهویژه آموزش عالی، بیشتر احساس میشود. هدف: این مطالعه در پی آن است تا با کمک فن شش کلاه تفکر دوبونو، مهارتهای تفکر انتقادی و خلاق را در دانشآموزان پرورش دهد. در این فن افراد با تصور پوشیدن کلاههایی به رنگهای مختلف (شش رنگ) مسئله و موضوع بحث را از شش جنبهٔ مثبت، منفی، عاطفی، خلاقانه، بیطرفانه و کنترلی در نظر میگیرند. روش: برای بررسی نتیجه این امر از طرح آزمایشی پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا و پرسشنامه خلاقیت عابدی استفاده شد. به دلیل انتخاب طبیعی گروهها (کلاس درس)، پس از مداخله، نتایج آزمونهای اصلی و زیر مقیاسهای آنها با تحلیل کوواریانس بررسی شد. یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد، تفاوت بین گرایش به تفکر انتقادی در گروه آزمایش و گواه معنیدار بوده است اما اختلاف معنیداری در خلاقیت دو گروه مشاهده نشد. نتیجهگیری: با استفاده از فنهای آموزشی چون شش کلاه تفکر دوبونو میتوان مهارتهای تفکر انتقادی و نه خلاقیت را در دانشآموزان ارتقا داد.
پرونده مقاله