زمینه:مدیریت تکنولوژی یک مبحث بین رشتهای است که علوم، مهندسی و مدیریت را بههم پیوند میزند. از دیدگاه مدیریت تکنولوژی، تکنولوژی اصلیترین عامل تولید ثروت است و ثروت چیزی بیشتر از پول است که میتواند عواملی همچون ارتقاء دانش، سرمایه فکری، استفاده مؤثر از منابع، حفظ م چکیده کامل
زمینه:مدیریت تکنولوژی یک مبحث بین رشتهای است که علوم، مهندسی و مدیریت را بههم پیوند میزند. از دیدگاه مدیریت تکنولوژی، تکنولوژی اصلیترین عامل تولید ثروت است و ثروت چیزی بیشتر از پول است که میتواند عواملی همچون ارتقاء دانش، سرمایه فکری، استفاده مؤثر از منابع، حفظ منابع طبیعی و سایر عوامل مؤثر در ارتقاء استاندارد و کیفیت زندگی را شامل شود. هدف: اینمقالهبراساسانجامیکمطالعهتوصیفیتهیهشدهاستوطیآن نقش مدیریتتکنولوژی،تحقیقوتوسعه[1]، درراستایپیشبینیعملکردهایسازماندر حوزههایکیفیتونوآوری،کهبه عنوان مهمترینمنابعدرکسبمزیترقابتیبرایسازمان هامطرحهستند، موردآزمونقرارمیگیرد. روش: بدین منظور شش فرضیه مطرح گردیده است و داده هایموردنیازاینپژوهشاز236مدیرشاغلدرشرکتهایتولیدیدارایبیشاز500پرسنل،در محدوده استان گیلان جمعآوریشده است که با استفاده از مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است.برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزارهای لیزرل[2] و اِس پی اِس اِس [3] استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که مدیریتتکنولوژی،تحقیقوتوسعه (مدیریت نوآوری جامع) دارایقدرتپیشبینیبرایعملکردهایکیفیسازماناست اما قدرت پیش بینی آن برای عملکرد های نوآوری سازمان، بالاتر است. نتیجه گیری: مهمتریننتیجه پژوهش حاضرایناستکه بهکارگیریمدیریتتکنولوژیوتحقیقوتوسعه سبب ارتقای عملکردهایکیفیت ومهمترازآنتقویتعملکردهاینوآوریدرسازمانها می شود. [1]. TIM [2]. Lisrel [3]. SPSS
پرونده مقاله
زمینه: تجاری سازی تحقیق در چند دهه اخیر به عنوان رویکردی جدید در تحقیقات دانشگاهی و علوم طبیعی گسترش فراوان یافته است. هدف: پژوهش حاضر سعی دارد تا با رویکردی تفسیر گرایانه چالشهای فراروی تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی از نگاه پژوهشگران حوزه علوم انسانی شناسایی کند. رو چکیده کامل
زمینه: تجاری سازی تحقیق در چند دهه اخیر به عنوان رویکردی جدید در تحقیقات دانشگاهی و علوم طبیعی گسترش فراوان یافته است. هدف: پژوهش حاضر سعی دارد تا با رویکردی تفسیر گرایانه چالشهای فراروی تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی از نگاه پژوهشگران حوزه علوم انسانی شناسایی کند. روش: رویکرد پژوهشی به کار برده شده از نوع روششناسی کیفی، میباشد و از روش مردم نگاری برای انجام عملیات تحقیق استفاده شده است. داده های این پژوهش با استفاده از روش مشاهده مشارکتی و تکنیک مصاحبه باز و عمیق جمع آوری و سپس با استفاده از تکنیک مثلث سازی ترکیب شدهاند. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش از نوع نمونه گیری کیفی- هدفمند است و با استفاده از شاخص اشباع نظری تعداد 14 نفر از پژوهشگران حوزه علوم انسانی به عنوان نمونه جامعه پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. نگرش و دیدگاه آنها نسبت به چالشها و مشکلات فراروی تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و نتیجه گیری از یافته های تحقیق از نظریه زمینه ای استفاده شده است و به عبارت دیگر در این پژوهش به جای آزمون نظریه و تأیید یا رد آن به ارائه نظریه به صورت محدود پرداخته میشود. یافته های اصلی این پژوهش با استفاده از نظریه زمینه ای شامل مقولاتی همچون هویت علمی علوم انسانی، سیاستگذاری، ناتوان میلی پژوهشگر، بدانگاری تجاری سازی و ساختار تحقیقات میباشد. نتیجه گیری: می توان تمامی مقولات را زیر مقوله هویت علمی قرار داد. به عبارت دیگر هویت علمی مقوله هسته در این نظریه زمینه ای می باشد. با استفاده از این مقولات مدل پارادایمی ارائه شده است.
پرونده مقاله
زمینه: یکی از ویژگی های منحصر به فرد انسان برخورداری از نیروی تفکر است، از آنجایی که خلاقیت به عنوان یکی از توانایی های ذهن انسان نقش عمده ای در نوآوری و حل مشکلات بشری بر عهده دارد، بررسی جنبه های مختلف آن یکی از اولویت های پژوهشی جهان حاضر به شمار می رود. هدف: هدف از چکیده کامل
زمینه: یکی از ویژگی های منحصر به فرد انسان برخورداری از نیروی تفکر است، از آنجایی که خلاقیت به عنوان یکی از توانایی های ذهن انسان نقش عمده ای در نوآوری و حل مشکلات بشری بر عهده دارد، بررسی جنبه های مختلف آن یکی از اولویت های پژوهشی جهان حاضر به شمار می رود. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی سهم خلاقیت و مؤلفه های آن در پیش بینی تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان پسر پایه سوم راهنمایی شهرستان قدس در سال تحصیلی 92/1391 می باشد. روش: به منظور انتخاب نمونه آماری از روش خوشهای دو مرحلهای استفاده شد و بدین ترتیب 110 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها نیز از پرسشنامههای خلاقیت عابدی، تفکر انتقادی کالیفرنیا و شادکامی آکسفورد استفاده شد. طرح تحقیق از نوع همبستگی بود و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافتهها: یافتههای حاصل از همبستگی پیرسون رابطه مثبت و معنادار خلاقیت با تفکر انتقادی و شادکامی را نشان داد. همچنین رگرسیون چند متغیری نشان داد از میان مؤلفههای خلاقیت مؤلفههای سیالی، بسط، و ابتکار پیش بینی کننده های معناداری برای تفکر انتقادی هستند اما ضریب رگرسیون مؤلفه انعطافپذیری، برای پیش بینی تفکر انتقادی معنادار نیست. همچنین کلیه مؤلفههای خلاقیت پیش بینی کننده های معناداری برای شادکامی هستند. بحث و نتیجهگیری: خلاقیت و مؤلفههای آن پبشبینی کنندههای تفکر انتقادی و شادکامی هستند، بنابراین با توجه به قابل آموزش بودن خلاقیت، باید در مطالعات علمی و تدابیر آموزشی به آن توجه ویژه ای داشت.
پرونده مقاله
زمینه: یکی از ویژگیهای اساسی و سازنده انسان، خلاقیت است که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری نقش مؤثری دارد. پژوهشگران معتقدند که دوران کودکی سرآغاز شکلگیری روند تفکر خلاق است. تاکنون اثر متغیرهای بسیاری بر خلاقیت مورد بررسی قرار گرفته است، اما تأثیر آموزش خلاقیت به ما چکیده کامل
زمینه: یکی از ویژگیهای اساسی و سازنده انسان، خلاقیت است که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری نقش مؤثری دارد. پژوهشگران معتقدند که دوران کودکی سرآغاز شکلگیری روند تفکر خلاق است. تاکنون اثر متغیرهای بسیاری بر خلاقیت مورد بررسی قرار گرفته است، اما تأثیر آموزش خلاقیت به مادران بر افزایش خلاقیت کودکان نادیده گرفته شده است.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش خلاقیت به مادران بر افزایش خلاقیت کودکان پیشدبستانی اجرا گردید.
روش: روش پژوهش شبه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش 60 نفر کودک پیش دبستانی بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب گردیدند و هر گروه از 30 نفر (15دختر و 15پسر) کودک پیش دبستانی تشکیل شده بودند. ابتدا از کودکان هر دو گروه آزمایش و کنترل، پیش آزمون تفکر خلاق تورنس فرم الف و ب تصویری به عمل آمد. پس از اجرای پیش آزمون، برنامه آموزش خلاقیت برای مادران گروه آزمایش به مدت 24 ساعت (یک روز در هفته ، هر جلسه چهار ساعت) اجرا شد. سپس کودکان به مدت یک ماه تمرین ها و بازیهای در فضای آزاد را انجام دادند و سرانجام بعد از گذشت دو ماه پس آزمون اجرا گردید. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیری انجام شد.
یافتهها: یافته ها نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در مؤلفههای اصالت، سیالی، بسط و خلاقیت کل تفاوت معناداری وجود دارد. اما در مؤلفه انعطافپذیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین بین کودکان پیش دبستانی دختر و پسر در مؤلفه های گوناگون خلاقیت تفاوت معناداری وجود نداشت.
بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت آموزش خلاقیت به مادران بر خلاقیت کودکان پیش دبستانی تأثیر دارد.
پرونده مقاله
زمینه: با عنایت به اینکه رویکرداکتشافیبهعنوانیکىازروشهاىیادگیرىفعالمطرحاستاستفادهازاین رویکرد مىتواندبهعنوانیکروشتدریسمناسبدرآموزشعلومتجربىمورد توجهقرارگیرد. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر آموزش علوم تجربی مبتنی بر رویکرد اکتشافی بر خلاقیت و انگیزه پیشرفت دانش چکیده کامل
زمینه: با عنایت به اینکه رویکرداکتشافیبهعنوانیکىازروشهاىیادگیرىفعالمطرحاستاستفادهازاین رویکرد مىتواندبهعنوانیکروشتدریسمناسبدرآموزشعلومتجربىمورد توجهقرارگیرد. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر آموزش علوم تجربی مبتنی بر رویکرد اکتشافی بر خلاقیت و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهر سنندج است. روش: روش تحقیق در این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه می باشد،برای این منظور60نفر از بین دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهر سنندج در سال تحصیلی91- 1390 به روش تصادفی چند مرحلهای انتخاب و از نظر خلاقیت و انگیزه پیشرفت مورد آزمون قرار گرفتند. یافتهها: نتایجحاصلازتجزیهوتحلیلاطلاعاتنشانداد رویکرداکتشافیبرخلاقیت و انگیزه پیشرفت دانش آموزانمؤثر است.همچنین در بررسی تأثیر رویکرد اکتشافی برمؤلفههای خلاقیت نتایج نشان داد که تفاوت میانگین نمرات سیالی، ابتکار و بسط دانش آموزان گروه آزمایش بیشتر از گروه گواه بوده است اما در مؤلفه انعطاف پذیری تفاوت میانگین بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری: تحلیلکوواریانس چند متغیره نشان داد رویکرد اکتشافی بر خلاقیت و انگیزه پیشرفت دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
پرونده مقاله
زمینه: خلاقیت یکی از فعالیتهای متعالی فرایندهای روانی است که در فرایند تحول روانی به اشکال گوناگون اما در یک سبک منحصر به فرد، نمود پیدا می کند. خلاقیت توانایی یا ظرفیت روانی و جسمانی است که جهت ساختن یا باز سازی واقعیت در یک روش خاص به کار گرفته می شود. هدف: هدف از ای چکیده کامل
زمینه: خلاقیت یکی از فعالیتهای متعالی فرایندهای روانی است که در فرایند تحول روانی به اشکال گوناگون اما در یک سبک منحصر به فرد، نمود پیدا می کند. خلاقیت توانایی یا ظرفیت روانی و جسمانی است که جهت ساختن یا باز سازی واقعیت در یک روش خاص به کار گرفته می شود. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثر بخشی دو شیوه جدید و قدیم ارزشیابی تحصیلی در بروز خلاقیت و پیشرفت درسی دانش آموزان دوره ابتدایی است. روش: روش این پژوهش از نوع علَی- مقایسه ای یا پس رویدادی است که در زمره طرح های پس از وقوع قرار می گیرد در این پژوهش جامعه آماری کلیه مدارس دوره ابتدایی دخترانه شهرستان اسلامشهر هستند، یعنی مدارس ابتدایی که شیوه قدیم ارزشیابی هنوز در آنها به کارگرفته میشود و مدارس ابتدایی که در آنها شیوههای جدید ارزشیابی (ارزشیابی توصیفی)، به کار بسته میشود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که از طریق آن 2 مدرسه که شیوه قدیم ارزشیابی را به کار می گرفتند و همچنین 2 مدرسه که شیوه های جدید ارزشیابی را به کار می گرفتند به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافتهها: با توجه به نتایج، به جز تعاملات درمتغیرهای جنسیت، پایه تحصیلی و گروه (روش جدید ارزشیابی در مقابل روش قدیمی)، در نگرش به خلاقیت تفاوت معناداری مشاهده شده است. عملکرد دختران، بهتر از پسران بوده، دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی، عملکرد بهتری نسبت به دانش آموزان پایه پنجم داشته اند و همچنین دانش آموزانی که به روش مرسوم ارزشیابی شده اند در نگرش به خلاقیت، عملکرد مطلوب تری ازدانش آموزانی داشته اند که به روش جدید ارزشیابی شده اند، اما در پیشرفت درسی تفاوت معنا داری بین دو گروه دیده نشد. نتیجه گیری: روش ارزشیابی جدید (توصیفی)، نتوانسته به اهداف مورد نظر که سبب به کارگیری آن بوده است براساس نتایج این پژوهش دست یابد.
پرونده مقاله
زمینه: یکی از اهداف مشترک نظامهای آموزشی در سراسر دنیا به رشد شخصیت خلاق مربوط می شود، شخصیتی که بتواند به آسانی خود را با جامعه امروزی که دستخوش تغییرات سریعی است، وفق دهد. هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر به کارگیری روشهای تدریس خلاق بر خلاقیت دانش آموزان اجراگرد چکیده کامل
زمینه: یکی از اهداف مشترک نظامهای آموزشی در سراسر دنیا به رشد شخصیت خلاق مربوط می شود، شخصیتی که بتواند به آسانی خود را با جامعه امروزی که دستخوش تغییرات سریعی است، وفق دهد. هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر به کارگیری روشهای تدریس خلاق بر خلاقیت دانش آموزان اجراگردید. روش: شبه تجربی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش شامل 240 نفر دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی بود که به طور مساوی به گروه آزمایش یعنی دانشآموزان مدارس سما (120 نفر) که معلمانشان برای به کارگیری روشهای تدریس خلاق دوره آموزشی دیدند و گروه گواه (120 نفر) تقسیم شد. جهت گردآوری اطلاعات و اندازه گیری سطح خلاقیت دانش آموزان، در مرحله پیش آزمون، از فرم الف خلاقیت تصویری تورنس و در مرحله پسآزمون ، از فرم ب خلاقیت تصویری تورنس برای هر دو گروه استفاده شد. داده های پژوهش با بهره گیری از روش t دو گروهی مستقل مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گواه در چهار مؤلفه خلاقیت (سیالی، انعطاف پذیری ، اصالت و بسط) وجود دارد. با اطمینان 99 درصد میتوان گفت میزان رشد خلاقیت دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه بیشتر است. نتیجه گیری :کاربرد روشهای تدریس خلاق ، خلاقیت دانش آموزان را رشد می دهد.
پرونده مقاله