هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوشسازمانی و عملکردسازمانی با میانجیگری خلاقیت در میان کارکنان دانشگاه تهران بوده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش را، شامل کلیه کارکنان دانشگاه تهران و روش نمونه گیری از نوع نمونه چکیده کامل
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوشسازمانی و عملکردسازمانی با میانجیگری خلاقیت در میان کارکنان دانشگاه تهران بوده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش را، شامل کلیه کارکنان دانشگاه تهران و روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری طبقه ای ساده بوده است. ابزار جمع آوری داده، پرسشنامه های هوشسازمانی کارل آلبرشت، عملکردسازمانی هرسی و گلدسمیت و پرسشنامه خلاقیت سازمانی رندسیپ بوده است که بین افراد نمونه توزیع و گردآوری شده است. آزمونهای روایی و پایایی با استفاده از نرمافزار SPSS v22 انجام گردید و فرضیههای این پژوهش با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار Smart-PLS v2 مورد آزمون قرار گرفتند. یافته: نتایج حاکی از آن است که ضریب معناداری سه مسیر میان متغیرهای هوشسازمانی، خلاقیت و عملکردسازمانی (به ترتیب 9.279، 6.382 و 2.218) از 1.96 بیشتر اند که این مطلب نشان دهنده این امر است که تاثیر مستقیم هوشسازمانی بر عملکردسازمانی و همچنین تاثیر غیرمستقیم هوشسازمانی بر عملکردسازمانی از طریق متغیر میانجی خلاقیت، در سطح اطمینان 0.95 معنادار بوده و باعث تایید هر 4 فرضیه پژوهش می شود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که تاثیر مستقیم هوشسازمانی بر عملکردسازمانی و همچنین تاثیر غیرمستقیم هوشسازمانی بر عملکردسازمانی از طریق متغیر میانجی خلاقیت، در سطح اطمینان 0.95 معنادار بوده و دارای رابطه مثبت معنادار میباشند.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی راهبرد یادگیری معکوس بر بهبود تفکر تاملی و مولفه های آن در دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه در درس ریاضی انجام شد. روش: روش ﭘﮋوﻫﺶ نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه گواه بود؛ و جامعه ی آماری آن، کلیه دانش آموزان پسر پایه چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی راهبرد یادگیری معکوس بر بهبود تفکر تاملی و مولفه های آن در دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه در درس ریاضی انجام شد. روش: روش ﭘﮋوﻫﺶ نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه گواه بود؛ و جامعه ی آماری آن، کلیه دانش آموزان پسر پایه دهم تجربی دوره ی دوم متوسطه شهر اهر در سال تحصیلی97-96 می باشد؛ که از میان آن ها نمونه ای به حجم 46 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی تفکر تاملی کمبر و لیونگ(2000) استفاده شد. در ابتدا پرسشنامه به عنوان پیش آزمون بر روی هر دوگروه(آزمایش و گواه) اجرا شد. سپس گروه آزمایش به مدت 13 جلسه تحت راهبرد یادگیری معکوس؛ و گروه گواه طبق معمول تحت روش سنتی(مستقیم) در درس ریاضی قرار گرفتند. بعد از اتمام جلسات آموزشی، بر روی هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. یافته ها: داده ها با بهره گیری ازآمار توصیفی و استنباطی(تحلیل کوواریانس چندمتغیری) تحلیل شدند. یافته ها ی حاصل از تحلیل کوواریانس نشان دادند، راهبرد یادگیری معکوس بر تفکر تاملی دانش آموزان موثر بوده است؛ همچنین براساس نتایج، تاثیر یادگیری معکوس بر همه مولفه های تفکر تاملی (عادی، فهمیدن، تاملی و تفکر انتقادی) مثبت و معنادار است.
پرونده مقاله
زمینه: مهمترین رکن توسعه هر کشوری پژوهش است و ازاینرو کشورهای توسعه یافته مقدار قابل توجهی از درآمد ناخالص خود را صرف پژوهش میکنند و در نتیجه شغل بعضی از افراد پژوهشگری شده است. وجه متمایز پژوهش از سایر فعالیتها مانند مطالعه و خلاقیت و نوآوری سیستمانیک در مقیاس دان چکیده کامل
زمینه: مهمترین رکن توسعه هر کشوری پژوهش است و ازاینرو کشورهای توسعه یافته مقدار قابل توجهی از درآمد ناخالص خود را صرف پژوهش میکنند و در نتیجه شغل بعضی از افراد پژوهشگری شده است. وجه متمایز پژوهش از سایر فعالیتها مانند مطالعه و خلاقیت و نوآوری سیستمانیک در مقیاس دانش است که باعث رقابتپذیری شرکتهای اقتصادی و حتی کشورها شده است. هر چه نوآوری و خلاقیت در کشوری بیشتر باشد از لحاظ اقندار بر دیگر کشورها برتری دارد. نوآوری و خلاقیت زیرساختهای خاصی میطلبد که یکی از آنها زیرساختهای حقوقی و اخلاقی است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی زیرساختهای حقوقی و اخلاقی بروز خلاقیت در جامعه است. روش: روش پژوهش شبهتجربی است. نخست با بررسی متون و مصاحبه با خبرگان عوامل اخلاقی و حقوقی مؤثر بر خلاقیت استخراج و سپس با استفاده از فن دیماتل روابط بین آنها بررسی شد. جامعه آماری تمام متخصصان حوزه اخلاق، حقوق، خلاقیت و نوآوری است و نمونه آماری ۳۰ نفر است که به شیوه گلوله برفی انتخاب شدهاند. یافتهها: تحلیل نتایج نشان میدهد کمبودها، امکانات بیش از حد، دسترسی آسان به محاکم قضایی، شناخت اثرات فردی و اجتماعی انجام فضایل، قوانین مناسب و وجود شفافیت از مهمترین عوامل اخلاقی و حقوقی برای خلاقیت و نوآوری است. محیط اجتماعی، تربیت، پایبندی الگوها به اخلاق، شناخت فضایل و رذایل، اجرای بدون ملاحظه قانون، شناخت پاداشهای انجام فضایل و شناخت مجازاتهای انجام رذایل معلولها هستند. نتیجهگیری: برای ایجاد فضای مناسب برای خلاقیت و نوآوری در کشور نخست باید آموزشهای حقوقی و اخلاقی داده شود. الگوها علیالخصوص حاکمیت به رعایت حقوق مالکیت فکری پایبند باشد. همچنین دسترسی به محاکم قضایی برای رسیدگی به تخلفات سهل باشد.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش مهارتهای وسعتبخشی تفکر و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر خلاقیت(سیالی، ابتکار، انعطافپذیری، بسط) دانشآموزان انجام گرفت. روش: روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود.ج چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش مهارتهای وسعتبخشی تفکر و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر خلاقیت(سیالی، ابتکار، انعطافپذیری، بسط) دانشآموزان انجام گرفت. روش: روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه اول دوره متوسطه دوم شهر خرمآباد در سال تحصیلی 97-1396 به تعداد 1353 نفر بود که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای حجم نمونه برابر با 45 نفر انتخاب گردید و در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 15 نفر ) به صورت تصادفی جایگزین شد. پس از آن، دانشآموزان گروه آزمایش اول تحت آموزش را-هبردهای یادگیری خودتنظیمی و دانشآموزان گروه آزمایش دوم تحت آموزش مهارتهای وسعتبخشی تفکر قرار گرفتند، در این زمان دانشآموزان گروه گواه هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه خلاقیت تورنس(1966) استفاده شد. در نهایت برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره با استفاده از نرمافزار Spss استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که هم در مرحله پسآزمون و هم در مرحله پیگیری، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی توانست بر خلاقیت بهطور کلی تأثیر معناداری بگذارد و در مرحله پسآزمون برای سه خردهمولفه سیالی، انعطافپذیری و بسط تأثیر معناداری داشته و در مرحله پیگیری تنها برای خردهمولفه بسط تأثیر معناداری داشت؛ همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارت-های وسعتبخشی تفکر توانست در مرحله پسآزمون بر خردهمؤلفههای انعطافپذیری و بسط تأثیر معنادار داشته باشد اما این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار نشد. از طرفی هم، نتایج نشانگر آن بود که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در مقایسه با آموزش مهارتهای وسعتبخشی تفکر، تأثیر بیشتری بر خلاقیت بهطور کلی و خردهمؤلفه بسط داشت(P<0/05). نتیجهگیری: بنابراین میتوان گفت که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و مهارتهای وسعتبخشی تفکر میتواند باعث افزایش میزان خلاقیت دانشآموزان شود.
پرونده مقاله
زمینه: دنیای اطراف ما به سرعت در حال تغییر است برای همگام شدن با این تغییرات و حل مسائلیکه به تبع این دگرگونیها به وجود میآید، نیازمند افرادی خلاق و مبتکر هستیم. هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشیآموزش نقاشی خلاق بر افزایش خلاقیت و مولفههای آن در کودکان6 ساله بو چکیده کامل
زمینه: دنیای اطراف ما به سرعت در حال تغییر است برای همگام شدن با این تغییرات و حل مسائلیکه به تبع این دگرگونیها به وجود میآید، نیازمند افرادی خلاق و مبتکر هستیم. هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشیآموزش نقاشی خلاق بر افزایش خلاقیت و مولفههای آن در کودکان6 ساله بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان مقطع پیش دبستانی شهر زاهدان بودندکه به روش نمونه گیری در دسترس یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه انتخاب شد سپس به صورت تصادفی دوکلاس به عنوان گروه آزمایش(دختران: 24، پسران: 22) و دو کلاس به عنوان گروه کنترل(دختران: 22، پسران: 22) انتخاب شدند.گروه آزمایش 10 جلسه آموزش نقاشی خلاق را دریافت کردند و در هر دو گروه پرسشنامه تفکر خلاق تورنس فرم تصویری قبل و بعد از آموزش اجرا شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس چند راهه نشان داد آموزش نقاشی خلاق باعث افزایش خلاقیت و مولفههای آن در کودکان شده است و نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد بینگروه دختران و پسران در مولفههای خلاقیت تفاوت آماری معناداری وجود دارد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهدکه آموزش نقاشی خلاق میتواند در افزایش خلاقیت کودکان پیش دبستانی موثر باشد.
پرونده مقاله
هدف: هدف از پژوهش حاضر، نقش سلامت روان در رفتارهای خلاقانه دانش آموزان بود. روش پژوهش: روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ جمع آوری داده ها، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مدارس دخترانه شهر تهران در سال تحصیلی 96-97 بود. نمونهی این پژوهش مت چکیده کامل
هدف: هدف از پژوهش حاضر، نقش سلامت روان در رفتارهای خلاقانه دانش آموزان بود. روش پژوهش: روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ جمع آوری داده ها، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مدارس دخترانه شهر تهران در سال تحصیلی 96-97 بود. نمونهی این پژوهش متشکل از 150 نفر از دانش آموزان دختر شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفتهشده، پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و پرسشنامه خلاقیت کودکان از نظر معلمان بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین سلامت روان و رفتارهای خلاقانه رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که اضطراب و بی خوابی در بین مؤلفه های سلامت روان قادر است به میزان 60/0- از واریانس رفتارهای خلاقانه را پیش بینی نماید. نتیجهگیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت: یکی از عوامل تأثیرگذار بر رفتارهای خلاقانه دانش آموزان، سلامت روانی آن هاست.
پرونده مقاله
هدف: هدف این پژوهش، ارایه مدل مفهومی خلاقیت در بازاریابی داخلی با رویکرد بهبود عملکرد در صنعت آب و فاضلاب است. روش: روش تجزیه و تحلیل این پژوهش روش ساختاری تفسیری (ISM) بود که با استفاده از این روش، تجزیه و تحلیل مدل ارایه شده انجام پذیرفت. یافتهها: نتایج بدست آمده حاک چکیده کامل
هدف: هدف این پژوهش، ارایه مدل مفهومی خلاقیت در بازاریابی داخلی با رویکرد بهبود عملکرد در صنعت آب و فاضلاب است. روش: روش تجزیه و تحلیل این پژوهش روش ساختاری تفسیری (ISM) بود که با استفاده از این روش، تجزیه و تحلیل مدل ارایه شده انجام پذیرفت. یافتهها: نتایج بدست آمده حاکی از آن است که متغیرهای نظام جامع انگیزشی، نگرش اقتصادی به صنعت آب، نظام جامع سرمایه های انسانی، نظام شایستگی در انتصابات، چشمانداز و تدوین استراتژی و مدیریت فرآیندها در ناحیه پیوندی نمودار قدرت نفوذ- وابستگی این روش تحلیلی قرار گرفته اند که نشان دهنده آن است که متغیرهای این ناحیه قدرت نفوذ و میزان وابستگی بالایی دارند. نتیجه گیری: در نهایت ابعاد فوق جزء متغیرها یا همان ابعاد کلیدی بازاریابی داخلی محسوب می شوند و باید به منظور پیاده سازی بازاریابی داخلی در صنعت آب و فاضلاب به آنها اهتمام ویژه ای داشت.
پرونده مقاله
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته بر میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم در درس علوم تجربی انجام گردید.پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدای چکیده کامل
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته بر میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم در درس علوم تجربی انجام گردید.پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدایی شهرستان طارم در سال تحصیلی 97-96 بود.از میان آنها تعداد 40 مدرسه در قالب دو گروه گواه و آزمایش و هر گروه به تعداد 20 مدرسه به صورت تصادفی خوشه ای در نظر گرفته شده است.پس از گرفتن پیش آزمون از مباحث فصل دوم "تغییرات مواد" علوم تجربی پنجم دبستان ،به مدت چهار جلسه آموزش با استفاده از نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته در مدرسه صرفا برای گروه آزمایش اجرا گردید و پس از اتمام دوره آزمایش،پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد.برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه پیشرفت تحصیلی علوم تجربی و آزمون سنجش خلاقیت عابدی استفاده شد.به منظورتعیین پایایی آزمون محقق ساخته، از روش الفای کرونباخ استفاده شد و پایایی ابزار برای پیش آزمون 838/0و برای پس آزمون856/0 تعیین گردید. داده ها با روش تحلیل کواریانس و با کمک نرم افزار آماری تی( T ) تحلیل گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از چندرسانه ای آموزشی محقق ساخته بر میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دا نش آموزان در درس علوم پنجم دبستان تاثیر مثبت داشته است.
پرونده مقاله
زمینه: توجه به استعدادهای درخشان یک حرکت جهانی بوده و همگامی با رشدعلم و فن آوری شناخت ویژگی های تیزهوشان را بسیار مهم و حیاتی می سازد. از سویی بنابراهمیت نقش مدرسه و کلاس در فرآیند رشد عاطفی - اجتماعی و کیفیت زندگی نوجوانان، مطالعه عمیق و همه جانبه مدرسه نیز ضروری می ن چکیده کامل
زمینه: توجه به استعدادهای درخشان یک حرکت جهانی بوده و همگامی با رشدعلم و فن آوری شناخت ویژگی های تیزهوشان را بسیار مهم و حیاتی می سازد. از سویی بنابراهمیت نقش مدرسه و کلاس در فرآیند رشد عاطفی - اجتماعی و کیفیت زندگی نوجوانان، مطالعه عمیق و همه جانبه مدرسه نیز ضروری می نماید. هدف: هدف از این مطالعه مقایسه محیط مدرسه و هوش هیجانی به عنوان شاخصی از ویژگی های عاطفی- اجتماعی، بین دانش آموزان تیزهوش وعادی، در دو سطح مدرسه و کلاس است. روش: شرکت کنندگان این مطالعه شامل 134 دانش آموز تیزهوش و82 دانش آموز عادی از مقطع متوسطه بودند که به طور تصادفی از دو مدرسه تیزهوشان و دو مدرسه عادی انتخاب شدند. ابزارهای این مطالعه شامل پرسشنامه های محیطمدرسهو پرسشنامه هوش هیجانی بار- اون بود. روش این تحقیق از نوع علی- مقایسه ای و روش تحلیل از نوع تحلیل چندسطحی در دو سطح مدرسه و کلاس بود. یافته ها: یافته ها نشان داد که محیط مدرسه و هوش هیجانی بین دو گروه مورد مطالعه، تفاوت معناداری دارند. نتایج آزمون چندسطحی نشان داد ادراک از محیط مدرسه در مدارس تیزهوشان دارای تفاوت معنادار است، به طوری که این دانش آموزان در مؤلفه ها ی انتظارات آموزشی، فرصت های آموزشی و روابط با معلم دارای میانگین بالاتری نسبت به دانش آموزان عادی بوده و نوع کلاس بر ادراک از محیط مدرسه تأثیری ندارد و معنادار نیست. همچنین میانگین هوش هیجانی، در مدارس تیزهوشان بالاتر است و نوع کلاس با هوش هیجانی ارتباطی ندارد. نتیجه گیری: به طورکلی به دلیل بالاتر بودن هوش هیجانی در تیزهوشان و ادراک متفاوت آنها از محیط مدرسه توجه به برآوردن انتظارات آموزشی بالاتر آنان نیز اهمیت بیشتری دارد.
پرونده مقاله