هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر نگرش به خلاقیت و نشاط ذهنی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی لرستان انجام شده است. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی در قالب طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه چکیده کامل
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر نگرش به خلاقیت و نشاط ذهنی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی لرستان انجام شده است. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی در قالب طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی لرستان در سال تحصیلی 97-1396 بود. نمونه پژوهش 40 نفر از دانشجویان مذکور بودند که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل هر گروه 20 نفر جایگزین شدند. قبل و بعد از اجرای آموزش تفکر انتقادی برای سنجش نگرش به خلاقیت، از آزمون نگرش به خلاقیت شیفرن (2003) و برای سنجش نشاط ذهنی، از پرسشنامه نشاط ذهنی ریان و فردریک (1997) استفاده شد. آموزش تفکر انتقادی برای گروه آزمایش به طور جداگانه، 10 جلسه 90 دقیقهای اجرا گردید و از دو گروه پسآزمون به عمل آمد. در این مدت برای گروه کنترل هیچ آموزشی اعمال نشد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تکمتغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش تفکر انتقادی باعث افزایش نگرش به خلاقیت و نشاط ذهنی دانشجویان شد (97/6=F، 003/0>P). نتیجهگیری: توجه به آموزش تفکر انتقادی در افزایش نگرش به خلاقیت و نشاط ذهنی در دانشجویان یکی از ضرورتهای پژوهش محسوب میشود و برگزاری دورههایی در این زمینه در مراکز آموزشی توصیه میشود.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش مهارتهای وسعتبخشی تفکر و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر خلاقیت(سیالی، ابتکار، انعطافپذیری، بسط) دانشآموزان انجام گرفت. روش: روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود.ج چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش مهارتهای وسعتبخشی تفکر و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر خلاقیت(سیالی، ابتکار، انعطافپذیری، بسط) دانشآموزان انجام گرفت. روش: روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه اول دوره متوسطه دوم شهر خرمآباد در سال تحصیلی 97-1396 به تعداد 1353 نفر بود که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای حجم نمونه برابر با 45 نفر انتخاب گردید و در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 15 نفر ) به صورت تصادفی جایگزین شد. پس از آن، دانشآموزان گروه آزمایش اول تحت آموزش را-هبردهای یادگیری خودتنظیمی و دانشآموزان گروه آزمایش دوم تحت آموزش مهارتهای وسعتبخشی تفکر قرار گرفتند، در این زمان دانشآموزان گروه گواه هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه خلاقیت تورنس(1966) استفاده شد. در نهایت برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره با استفاده از نرمافزار Spss استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که هم در مرحله پسآزمون و هم در مرحله پیگیری، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی توانست بر خلاقیت بهطور کلی تأثیر معناداری بگذارد و در مرحله پسآزمون برای سه خردهمولفه سیالی، انعطافپذیری و بسط تأثیر معناداری داشته و در مرحله پیگیری تنها برای خردهمولفه بسط تأثیر معناداری داشت؛ همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارت-های وسعتبخشی تفکر توانست در مرحله پسآزمون بر خردهمؤلفههای انعطافپذیری و بسط تأثیر معنادار داشته باشد اما این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار نشد. از طرفی هم، نتایج نشانگر آن بود که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در مقایسه با آموزش مهارتهای وسعتبخشی تفکر، تأثیر بیشتری بر خلاقیت بهطور کلی و خردهمؤلفه بسط داشت(P<0/05). نتیجهگیری: بنابراین میتوان گفت که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و مهارتهای وسعتبخشی تفکر میتواند باعث افزایش میزان خلاقیت دانشآموزان شود.
پرونده مقاله