زمینه: ازآنجاکه مدیریت صحیح کلاس درس یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در بهبود عملکرد یادگیرندگان است، و بهبود عملکرد از اهداف غایی نظامهای تربیتی است. بنابراین شناخت عوامل تأثیرگذار بر مدیریت کلاس ضرورت دارد.
هدف: پژوهش حاضر باهدف مشخص کردن نقش میانجی خلاقیت هیجانی در چکیده کامل
زمینه: ازآنجاکه مدیریت صحیح کلاس درس یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در بهبود عملکرد یادگیرندگان است، و بهبود عملکرد از اهداف غایی نظامهای تربیتی است. بنابراین شناخت عوامل تأثیرگذار بر مدیریت کلاس ضرورت دارد.
هدف: پژوهش حاضر باهدف مشخص کردن نقش میانجی خلاقیت هیجانی در رابطه هیجانهای اساتید و مدیریت کلاس درس در دانشگاه فرهنگیان انجام گرفت.
روش: روش پژوهش از نوع توصیفی– همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری بوده و جامعه آماری کلیه اساتید دانشگاه فرهنگیان با جامعه 7000 نفر که با نمونهگیری به روش خوشهای تصادفی، 400 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامههای هیجان چن، (2016)، (پایایی 768/0) پرسشنامه مدیریت کلاس ولفگانگ و گلیکمن (1986)، (پایایی 767/0) و پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل (1991)، (پایایی 796/0) استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از ضریب مسیر و آماره تی وروش معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهای spss نسخه 23 و Amos نسخه 24 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. همچنین جهت اندازهگیری تأثیر متغیر میانجی از آزمون سوبل استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد رابطه مدیریت کلاس و هیجانهای اساتید منفی و معنادار است و خلاقیت هیجانی بهعنوان متغیر میانجی، رابطه هیجانهای اساتید با مدیریت کلاس را بهبود میبخشد.
نتیجهگیری: درمجموع نتایج نشان داد دادههای پژوهش برازش مطلوب و قابلقبولی دارد و از مدل پژوهش حمایت میکنند.
پرونده مقاله
زمینه: شرکتهای دانشبنیان در هر اندازهای که باشند نیاز دارند عملکرد خویش را در قالب نوآوری سازمانی و در بعضی موارد تابآوری سازمانی، بهبود بخشیده تا بتوانند به تعالی و اهداف مورد نظر خویش دست یابند.هدف: شناسایی ابعاد و مؤلفههای قابلیت نوآوری سازمانی با رویکرد تابآور چکیده کامل
زمینه: شرکتهای دانشبنیان در هر اندازهای که باشند نیاز دارند عملکرد خویش را در قالب نوآوری سازمانی و در بعضی موارد تابآوری سازمانی، بهبود بخشیده تا بتوانند به تعالی و اهداف مورد نظر خویش دست یابند.هدف: شناسایی ابعاد و مؤلفههای قابلیت نوآوری سازمانی با رویکرد تابآوری سازمانی در شرکتهای دانشبنیان است.روش: روش پژوهش حاضر به لحاظ پارادایم، تفسیری، به لحاظ رویکرد، استقرایی و به لحاظ روش کیفی است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز منابع کتابخانهای و مصاحبه است. برای جمعآوری دادهها با توجه به شرایط کفایت نمونهگیری و دستیابی به اشباع نظری، 25 نفر از خبرگان بصورت گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند.یافتهها: نتایج نشان داد که قابلیت نوآوری سازمانی دارای 13 بعد می باشد. این ابعاد تبیین می کنند که به منظور نوآوری تاب آورانه، بایستی به ایده ها و خصوصیات فردی، ظرفیتهای سازمانی و ساختاری سازمان و همچنین میزان تکنولوژی محوری، آسیب پذیری و انعطاف پذیری شرکتهای دانشبنیان در برابر بحرانها توجه داشت. همچنین باید آگاهی شرکتها از محیط پیرامون و استراتژی ها وظرفیت های تاب آوری مورد توجه قرار گیرد. این ابعاد و مؤلفهها شامل ابعاد فردی، ساختاری، عملیاتی، تکنولوژی، نوآوری، سازمانی، محیطی، آگاهی موقعیتی، آسیبپذیری، ظرفیت انعطافپذیری، ظرفیت تابآوری، استراتژی تابآوری و توانمندسازی میباشد.
پرونده مقاله
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان تحقق اصول تفکر ناب و ارائهی مدل مدیریت ناب برای آموزش و پرورش ایران بود.روش: از رویکرد تحقیق آمیخته استفاده شد. با روش نمونه گیری هدفمند 122 نفر از مدیران مناطق آموزش و پرورش آذربایجان غربی پرسشنامه محقق ساختهی اصول ناب را تکمیل کردند. د چکیده کامل
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان تحقق اصول تفکر ناب و ارائهی مدل مدیریت ناب برای آموزش و پرورش ایران بود.روش: از رویکرد تحقیق آمیخته استفاده شد. با روش نمونه گیری هدفمند 122 نفر از مدیران مناطق آموزش و پرورش آذربایجان غربی پرسشنامه محقق ساختهی اصول ناب را تکمیل کردند. در بخش کیفی برای دستیابی به مدل، با روش اشتراوس-کوربین مصاحبههای نیمه ساختار یافته با 13 نفر از نخبگان تا حصول اشباع نظری ادامه پیدا کرد. یافتهها: یافتهها نشان میدهند که آموزش و پرورش مبتنی بر فلسفه بلند مدت بوده اما آینده نگر نمی باشد ، خدمات متناسب با نیاز افراد ارائه می شود، وظایف تخصصی و فرایندهای کاری روشن است، تربیت یافتگان به فلسفهی تعلیم و تربیت اسلامی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش پایبنداند. لذا اصول سوم، ششم، دهم و یازدهم محقق بوده و اصول اول و سیزدهم بطور نسبی برقرارند. در بخش کیفی نتایج تحلیل داده های حاصل از مصاحبهها حول الگوی پارادایمی در 23 مقوله شامل: موجبات علّی 5مقوله، شرایط محیطی 5مقوله، عوامل زمینهای 4مقوله، راهبردها 4مقوله و پیامدها 3مقوله قرار گرفتندنتیجهگیری: نمیتوان آموزش و پرورش را در وضعیت فعلی "ناب" اتلاق کرد اما با لحاظ قابلیتهای موجود، مدیریت ناب قابل اجرا در آموزش و پرورش میباشد. در بخش کیفی پس از تحلیل دادهای حاصل از مصاحبه با نخبگان، "ارزش آفرینی از طریق شناسایی و حذف حداکثری اتلافها" بعنوان پدیده اصلی شناسایی شد.
پرونده مقاله
زمینه: درحالیکه متغیرهای تابآوری و خلاقیت از مهمترین نیازها و مؤلفههای شناختی جنگهای پیشرو است، رابطه میان این دو متغیر در بستر و زمینه سازمانهای نظامی به روشنی تبیین نشده است.هدف: در پژوهش حاضر، رابطه میان متغیر تابآوری شناختی و مؤلفههای خلاقیت ذهنی دانشجویا چکیده کامل
زمینه: درحالیکه متغیرهای تابآوری و خلاقیت از مهمترین نیازها و مؤلفههای شناختی جنگهای پیشرو است، رابطه میان این دو متغیر در بستر و زمینه سازمانهای نظامی به روشنی تبیین نشده است.هدف: در پژوهش حاضر، رابطه میان متغیر تابآوری شناختی و مؤلفههای خلاقیت ذهنی دانشجویان یک دانشگاه نظامی با هدف استخراج راهنمای عمل شناختی برای نیروهای مسلح مورد بررسی قرارگرفته است.روش: پارادایم و رویکرد روششناسی پژوهش حاضر، اثباتی و کمی با روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری، دانشجویان سال سوم دانشگاه نظامی مورد مطالعه و روش نمونهگیری تصادفی طبقهای است. برای گردآوری دادهها از ابزار پرسشنامه و برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و ابزار اسمارت پی ال اس استفاده شده است.یافتهها: نتایج تحلیل دادهها حاکی است تمامی روابط فرضیهسازی شده در مدل (تأثیر تابآوری بر مؤلفههای تصویرسازی، تولید ایده، جاری شدن رود خلاقیت، تفکر قیاسی/ تشبیهی) بهجزء دو رابطه شامل رابطه متغیر تابآوری با متغیرهای دستکاری ایده و دوران نهفتگی خلاقیت تأیید شدند. بنابراین به جهت اینکه نتایج آزمونهای ارزیابی مدلهای اندازهگیری انعکاسی و ساختاری، پشتیبانیکننده مدل پژوهش است، میتوان نتیجه گرفت که با حذف دو رابطه غیر معنادار، مدل دارای مناسبت است.نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش، چنین نتیجهگیری میشود که در محیط پر استرس دانشگاه، ارتقاء تابآوری شناختی از طریق حفظ و پرورش مهارتهای ذهنی همچون ذهنآگاهی و تفکر نقادانه، با خلاقیت دانشجویان رابطه معنادار و مثبتی دارد.
پرونده مقاله
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین تدریس تحولآفرین و نوآوری کاری با نقش واسطهای مشارکت کاری در دبیران دوره متوسطه اول شهر کرمانشاه بوده است.روش: روش طرح پژوهشی حاضر، با توجه به هدف آن از نوع کاربردی و شیوهی اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعهی آماری این چکیده کامل
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین تدریس تحولآفرین و نوآوری کاری با نقش واسطهای مشارکت کاری در دبیران دوره متوسطه اول شهر کرمانشاه بوده است.روش: روش طرح پژوهشی حاضر، با توجه به هدف آن از نوع کاربردی و شیوهی اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعهی آماری این پژوهش دبیران دورهی متوسطه اول مشغول به تدریس در سطح شهر کرمانشاه به صورت تقریبی، تعداد 967 نفر در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادهاند که بر اساس جدول مورگان، تعداد 276 نفر به روش تصادفی خوشهای به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. ابزارهای مورد استفاده پژوهش، پرسشنامههای تدریس تحولآفرین (TTQ) بوچامپ و همکاران (2010)؛ پرسشنامه نوآوری و کسب و کار اصلی سازمان مقیمی (1390) و پرسشنامه مشارکت کاری توماس لاداهل و کنجر (1965)استفاده گردیده است.یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری نشان دادند که بین تدریس تحولآفرین با نوآوری کاری با نقش واسطهای مشارکت کاری رابطه وجود دارد. تدریس تحولآفرین بر نوآوری کاری، اثر مستقیم دارد. مشارکت کاری بر نوآوری کاری، اثر مستقیم دارد. تدریس تحولآفرین بر مشارکت کاری، اثر مستقیم دارد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد میگردد که مسئولان آموزش و پرورش با فراهم آوردن امکانات و شرایط لازم برای تشکیل گروههای کاری دبیران در جهت مشارکت کاری و تبادلنظر در مورد روشهای تدریس تحولآفرین و ایجاد نوآوریهای کاری آنان بکوشند تا بتوانند آموزش نوآورانهتری برای دانشآموزان خلق کنند.
پرونده مقاله
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین روابط سواد تحلیلی و سواد رایانه ای با خلاقیت و با نقش تعدیل کنندگی جنسیت در دانش آموزان دوره متوسطه دوم استان گیلان بوده است . روش شناسی: روش پژوهش توصیفی نوع همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان گیلان در نیمسال اول سال چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین روابط سواد تحلیلی و سواد رایانه ای با خلاقیت و با نقش تعدیل کنندگی جنسیت در دانش آموزان دوره متوسطه دوم استان گیلان بوده است . روش شناسی: روش پژوهش توصیفی نوع همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان گیلان در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399بود. تعداد نمونه آماری با استفاده از ملاک کلاین 384 نفر(191دختر و 193 پسر) بود که به روش خوشه ای و به شیوه حضوری و الکترونیکی انتخاب شدند . ابزار سنجش متغیرها شامل آزمون خلاقیت عابدی، پرسش نامه محقق ساخته سواد رایانه ای و سواد تحلیلی بود. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی، رگرسیون چندمتغیری و آزمونZ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد اثر سواد رایانه ای و سواد تحلیلی بر خلاقیت دانش آموزان مثبت و معنی دار است. هم چنین تاثیر سواد رایانه ای به واسطه جنسیت بر خلاقیت معنی دار بود. رابطه سواد رایانه ای با سواد تحلیلی مثبت و معنی دار بوده است. نتیجه گیری: نتایج می تواند در پیش بینی خلاقیت در دانش آموزان پسر و دختر مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله
هدف: هدف پژوهش حاضر نقش فرهنگ سازمانی در رفتار شهروندی سازمانی با میانجیگری گرایش به تفکر انتقادی دبیران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و همچنین مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دبیران دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر خرمآباد در سال تحصیلی ۴۰۰- ۱۳ چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش حاضر نقش فرهنگ سازمانی در رفتار شهروندی سازمانی با میانجیگری گرایش به تفکر انتقادی دبیران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و همچنین مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دبیران دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر خرمآباد در سال تحصیلی ۴۰۰- ۱۳۹۹ بود که تعداد 265 نفر (147 زن، 118 مرد) به عنوان نمونه پژوهش، به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای فرهنگ سازمانی دنیسون (2000)، رفتار شهروندی سازمانی فارح و اورگان (1997) و گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، مدل معادلات ساختاری و شاخصهای نکویی برازش استفاده گردید و برای بررسی روابط غیرمستقیم مسیرها از روش بوت استرپ استفاده شد. یافتهها: یافتههای حاصل از این پژوهش نشان داد که مدل مفروض رفتار شهروندی سازمانی بر اساس فرهنگ سازمانی با میانجیگری گرایش به تفکر انتقادی دبیران دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر خرمآباد برازنده دادهها است. نتایج نشان داد که فرهنگ سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی و گرایش به تفکر انتقادی اثر مستقیم دارند (01/0>p)؛ همچنین ضریب مسیر β از گرایش به تفکر انتقادی به رفتار شهروندی سازمانی به لحاظ آماری معنیدار میباشد (01/0>p). نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که فرهنگ سازمانی از طریق میانجیگری گرایش به تفکر انتقادی اثر غیرمستقیم بر رفتار شهروندی سازمانی ندارد.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش، طراحی یک مدل آموزش خلاق برای دانشآموزان دوره ابتدایی با تأکید بر پایه ششم ابتدایی است، به نحوی که مؤلفههای کلی و جزیی آن شناخته شود و بتوان در ساختار نظام آموزشی از آن بهره برد. روش این پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر شیوه گردآوری دادهها توصیفی چکیده کامل
هدف از این پژوهش، طراحی یک مدل آموزش خلاق برای دانشآموزان دوره ابتدایی با تأکید بر پایه ششم ابتدایی است، به نحوی که مؤلفههای کلی و جزیی آن شناخته شود و بتوان در ساختار نظام آموزشی از آن بهره برد. روش این پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر شیوه گردآوری دادهها توصیفی و پیمایشی و از نظر عملیاتی آمیخته – اکتشافی است. در این راستا در مرحله اول مؤلفههای آموزش خلاق در متون مستند موجود شناسایی شد و پس از مصاحبه نیمهساختاریافته با 20 تن از خبرگان به صورت کدگذاری سهمرحلهای به صورت مقولههای اصلی و فرعی درآمد و سپس از طریق پرسشنامه محققساخته به صورت پیمایشی با نمونه آماری 384 نفر مطابق جدول گریج، نظر کارشناسان و خبرگان و صاحبنظران دریافت شد. یافتهها نشان داد که مؤلفههای اصلی رهبری و مدیریت آموزشی، تقویت زیرساخت آموزش، روشهای تدریس و رویکردهای یادگیری و یاددهی، محیط آموزش، محتوای کتب و شیوه ارزشیابی اساس الگوی آموزش خلاق در دوره آموزش ابتدایی پایه ششم ابتدایی است، همچنین معلوم شد که رهبری و مدیریت آموزشی از نفوذ بالا و تاثیرپذیری کمی نسبت به سایر مؤلفهها برخورداربوده و هیچ متغیری در این الگوی خودمختار نبود. به بیان دیگر میتوان چنانچه عزم اجرای برنامه آموزش خلاق با هدف پرورش خلاقیت در دوره ابتدایی وجود داشته باشد، زیرساختها و زمینههای لازم برای این امر فراهم شود تا معلمان به عنوان اصلیترین رهبران آموزشی بتوانند به کمک مدیران مدارس و خانوادههای دانشآموزان نسلی خلاق و توانمند برای مواجهه با جهان پیچیده پیش رو، تربیت نمایند.
پرونده مقاله
هدف: هدف این پژوهش، بررسی رابطه خودآگاهی با خلاقیت و تفکر نقادانه در دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر پیشوا بود. روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع پژوهش و شیوه اجرا توصیفی-پیمایشی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 391 دانش آموز دختر پایه ششم ابتدایی چکیده کامل
هدف: هدف این پژوهش، بررسی رابطه خودآگاهی با خلاقیت و تفکر نقادانه در دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر پیشوا بود. روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع پژوهش و شیوه اجرا توصیفی-پیمایشی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 391 دانش آموز دختر پایه ششم ابتدایی شهر پیشوا بود که با روش تصادفی خوشه ای 193 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامههای خودآگاهی کوپر(1997)، خلاقیت عابدی (1372)و سنجش تفکر نقادانه کالیفرنیا (1992)، در اختیار دانشآموزان قرار گرفت و بعد از جمع آوری پرسشنامهها، دادهها با روش همبستگی و با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که بین خودآگاهی با خلاقیت و تفکر نقادانه در دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر پیشوا، ارتباط مثبت معنیداری وجود دارد و همچنین بین خلاقیت و تفکر نقادانه نیز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت که سطح بالای خودآگاهی با سطوح بالای خلاقیت و تفکر نقادانه رابطه مستقیم دارد.
پرونده مقاله