هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی نیمرخ هوشی، شخصیتی و خلاقیت دانش آموزان تیزهوش تحصیلی بود . روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع زمینه یابی است. از تمامی دانشآموزان مدارس سمپاد شهر تهران که حدود 5000 نفر بودند؛ با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای تعداد 120 نفر (60 نف چکیده کامل
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی نیمرخ هوشی، شخصیتی و خلاقیت دانش آموزان تیزهوش تحصیلی بود . روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع زمینه یابی است. از تمامی دانشآموزان مدارس سمپاد شهر تهران که حدود 5000 نفر بودند؛ با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای تعداد 120 نفر (60 نفر پسر و 60 نفر دختر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. از نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد – بینه، فرم بازسازی شده، پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا-نوجوان و آزمون خلاقیت عابدی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافتهها: یافته ها نشان داد که این گروه از دانش آموزان از لحاظ هوش متبلور، حافظه فعال و پردازش دیداری -فضایی در سطح تیزهوش قرار داشته و آسیب های روانی بیشتری را تجربه می کنند. به علاوه، از میزان خلاقیت بالاتری برخوردارند. نتیجهگیری: احتمالاً اضطراب دانشآموزان تیزهوش به دلیل انتظاراتی که از آنها میرود، بالا است. همچنین، با توجه به یافتهها، خلاقیت دانشآموزان تیزهوش نسبت به دیگر دانشآموزان بالا بوده و توانایی شناختی فزایندهای را در بسط و پس از آن، ابتکار و سپس سیالی دارند و می‎توان با افزایش ابتکار، انعطافپذیری و تدوین برنامههای آموزشی مناسب، خلاقیت و نوآوری این گروه از دانشآموزان را افزایش داد.
پرونده مقاله
هدف: با توجه به وجود فضای رقابتی بین بنگاههای اقتصادی و لزوم توجه به اقتصادهای دانش بنیان، در این پژوهش، به بررسی تأثیر سرمایه فکری و خلاقیت و نوآوری بر عملکرد مالی شرکت مهندسی و ساخت برق و کنترل مپنا پرداخته شده است. این بررسی به کمک ایجاد و آزمون دو فرضیه صورت گرفته چکیده کامل
هدف: با توجه به وجود فضای رقابتی بین بنگاههای اقتصادی و لزوم توجه به اقتصادهای دانش بنیان، در این پژوهش، به بررسی تأثیر سرمایه فکری و خلاقیت و نوآوری بر عملکرد مالی شرکت مهندسی و ساخت برق و کنترل مپنا پرداخته شده است. این بررسی به کمک ایجاد و آزمون دو فرضیه صورت گرفته است. روش: طرح پژوهش توصیفی – همبستگی و جامعه آماری پژوهش ، شرکت مهندسی و ساخت برق و کنترل مپنا است که بر اساس آمار جمعآوری شده تعداد 47 شرکت مهندسی برق فعالیت دارند و نمونهگیری در بین تمام سرپرستیهای شرکتهای مهندسی برق انجام شد. گردآوری اطلاعات با بهرهگیری از پرسشنامه استاندارد و به شکل میدانی انجام شد. یافتهها: با افزایش یک واحدی شاخص سرمایه فکری، شاهد افزایش0/07 واحدی شاخص عملکرد مالی بنگاه و با افزایش یک واحدی شاخصهای خلاقیت و نوآوری، عملکرد مالی شرکت0/48 واحد افزایش خواهد یافت که نشانگر اهمیت قابل توجه خلاقیت و نوآوری در بهبود شاخصهای عملکردی بنگاه مورد مطالعه است. نتیجهگیری: متغیر سرمایه فکری و همچنین متغیر خلاقیت و نوآوری تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد مالی بنگاه مورد مطالعه داشتند.
پرونده مقاله
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش مؤلفههای هوش موفق بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانشآموزان دوره ابتدایی بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر تهران در سا چکیده کامل
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش مؤلفههای هوش موفق بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانشآموزان دوره ابتدایی بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود. با روش نمونهگیری در دسترس دو کلاس پایه پنجم ابتدایی شهر تهران انتخاب شد. تعداد ۶۰ دانشآموز دختر به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو کلاس ۳۰ نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. در این پژوهش از آزمون تفکر خلاق تورنس (۱۹۷۴)، فرم B تصویری تورنس برای ارزیابی خلاقیت دانشآموزان استفاده شد. دانشآموزان گروه آزمایش به مدت ۲۲ جلسه ۴۵ دقیقهای برنامه آموزش مؤلفههای هوش موفق استر نبرگ را دریافت نمودند و دانشآموزان گروه گواه تحت این آموزش قرار نگرفتند. یافته ها: تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که پس از مداخله، تفاوت معناداری بین دو گروه در خلاقیت و عملکرد تحصیلی وجود دارد (0/05≥p). اثر مداخله در طول زمان پایدار است و تفاوت میانگین دو متغیر خلاقیت و عملکرد تحصیلی در زمان های مختلف معنادار است. نتیجه گیری: از آنجایی که هوش موفق به عنوان یک هوش چند بعدی تفکر تحلیلی، خلاقانه و عملی را تقویت میکند، میتوان از آموزش هوش موفق برای افزایش خلاقیت و عملکرد تحصیلی استفاده کرد.
پرونده مقاله
زمینه: علیرغم اهمیت روزافزون نوآوری اجتماعی، تعریفی مورد توافق و درکی منسجم که انجام پژوهش تجربی بر روی این مفهوم را تسهیل کند، وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر در پی ارائه تعریفی یکپارچه و جامع از نوآوری اجتماعی است که بتواند به برداشت و درک مشترک و منطقی از آن کمک نماید. ر چکیده کامل
زمینه: علیرغم اهمیت روزافزون نوآوری اجتماعی، تعریفی مورد توافق و درکی منسجم که انجام پژوهش تجربی بر روی این مفهوم را تسهیل کند، وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر در پی ارائه تعریفی یکپارچه و جامع از نوآوری اجتماعی است که بتواند به برداشت و درک مشترک و منطقی از آن کمک نماید. روش: در فرآیند پژوهش، تحت تأثیر معرفتشناسی تعقلی و به منظور پیوند میان گزارههای انتزاع شده از روش تحلیلی- منطقی استفاده شده است.در این راستا، به منظور دستیابی به غنای نظری برای تدوین مدل نهایی، حداقل ۱۱۶ متن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. از بین این متون ۱۵ کتاب، ۳ سند و ۳۲ سایت مورد تأیید نخبگان حوزه، ۶ پایان نامه و ۶۰ مقاله مورد تحلیل قرار گرفت. در ادامه گزارههای استخراج شده بهوسیله روش دلفی فازی مورد خبره سنجی قرار گرفت. یافتهها: علاوه بر ارائه مفهوم نوآوری اجتماعی، تمایز نوآوری اجتماعی از دیگر مفاهیم نوآوری و پخش و گسترش نوآوری اجتماعی، مدل نه مرحلهای شامل: ۱. شناسایی نیاز اجتماعی 2. ایده پردازی و توسعه راه حل، ۳. ارزیابی ایدههای منتخب و انتخاب، ۴. استقرار و آماده سازی زیرساختها، ۵. پیاده سازی راه حل، ۶. ایجاد حلقه بازخور و ارزیابی تأثیر، ۷. اجرا در مقیاس وسیع، ۸. نهادینهسازی، ۹. یادگیری و تکامل مورد اجماع خبرگان قرار گرفت. نتیجه‎ گیری: پژوهش نشان داد که اگرچه پژوهشگرانی در دهههای اخیر بر روی نوآوری اجتماعی تأکید فراوانی داشتهاند، اما این مفهوم هنوز هم در مقایسه با نوآوری فنی، مورد غفلت زیادی قرار گرفته است. بنابراین برای کشف مختصات نوآوری اجتماعی، این مفهوم در مجموعهای جامع و مانع از گزارههای قطعی و مشخص خلاصهسازی کرد.
پرونده مقاله
هدف: در حالیکه نوآوری باز در برخی شرایط برای تعدادی از کسب و کارهای کوچک و متوسط زیانآور بوده، تعداد زیادی از آنها در سراسر جهان از به‎کارگیری آن منتفع شدهاند. این موضوع نشان دهنده وجود عوامل تعدیلگر بر میزان و اثربخشی مشارکت کسب و کارهای کوچک و متوسط در فعالیته چکیده کامل
هدف: در حالیکه نوآوری باز در برخی شرایط برای تعدادی از کسب و کارهای کوچک و متوسط زیانآور بوده، تعداد زیادی از آنها در سراسر جهان از به‎کارگیری آن منتفع شدهاند. این موضوع نشان دهنده وجود عوامل تعدیلگر بر میزان و اثربخشی مشارکت کسب و کارهای کوچک و متوسط در فعالیتهای نوآوری باز است. اما در ادبیات موضوع در میان پژوهشهای ایران، کمتر نقش عوامل تکنولوژیکی سنجیده شده است. لذا هدف اصلی از انجام این پژوهش تعیین ارجحیت عوامل مؤثر بر میزان مشارکت کسب و کارهای کوچک و متوسط در فعالیتهای نوآوری باز (مورد مطالعه: شهرک صنعتی بروجرد) است.
روش: در این مطالعه، ابتدا با استخراج مدلهای سایر پژوهشها در زمینه عوامل مؤثر بر میزان مشارکت کسب و کارهای کوچک و متوسط در فعالیتهای نوآوری باز، مدل مناسب تبیین شد. سپس از دیدگاه 60 نفر از کارشناسان و مدیران کسب و کارهای کوچک شهرک صنعتی بروجرد (استان لرستان) و به روش در دسترس، دادهها به کمک پرسشنامه گردآوری و از طریق نرمافزار PLS Smart بهصورت کمی ارزیابی و رواسازی شد. بعد اهمیت نسبی شاخص‎های مدل از دیدگاه 10 مدیر خبره، به روش در دسترس، و به کمک نرم افزارهای ANP و PROMETHEE سنجیده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که این عوامل شامل پارامترهای مشخصات محصول، عوامل درون سازمانی و عوامل محیطی است. بهعلاوه، مهمترین عامل مشخصات محصول تعیین شد.
نتیجهگیری: لذا میتوان نتیجه گرفت که مشخصات محصول میتواند احتمال بهرهمندی شرکتهای کوچک و متوسط از فعالیتهای نوآوری باز را افزایش یا کاهش دهد.
پرونده مقاله
زمینه: اهمیت روز افزون کارآفرینی دانشگاهی بهعنوان راهبردی کلیدی جهت نوآوری و خلاقیت همسو با قابلیتها و مزیتهای منطقهای مورد توجه است. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی توسعه کارآفرینی دانشگاهی نوآور محور با تأکید بر مزیتهای منطقهای مبتنی بر روش فراترکیب انجام ش چکیده کامل
زمینه: اهمیت روز افزون کارآفرینی دانشگاهی بهعنوان راهبردی کلیدی جهت نوآوری و خلاقیت همسو با قابلیتها و مزیتهای منطقهای مورد توجه است. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی توسعه کارآفرینی دانشگاهی نوآور محور با تأکید بر مزیتهای منطقهای مبتنی بر روش فراترکیب انجام شده است. روش: این پژوهش با روش کیفی و رویکرد فراترکیب و با استفاده از تحلیل محتوایی مستندات انجام شده است. بدین منظور مستندات داخلی و خارجی مرتبط مشتمل بر118 سند شناسایی شدند و در نهایت 55 سند نهایی و مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس تحلیل محتوایی مستندات (مقوله،مفاهیم و کدها) شناسایی شد. یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، الگوی توسعه کارآفرینی دانشگاهی مبتنی بر مزیتهای منطقهای مشتمل بر(فرهنگ،جغرافیا و نیروی انسانی) بر اساس ارکان کلیدی (مزیت جویی، نوجویی و فرصتجویی) بوده است که در این فرآیند ارتباط و تعامل دانشگاه، صنعت، جامعه و دولت موجب توسعه کارآفرینی دانشگاهی میشود. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داده است عوامل حاکمیتی مشتمل بر(عوامل راهبردی، نظارتی و اسناد بالادستی)، عوامل نهادی مشتمل بر(نهادهای رسمی و نهادهای غیر رسمی)، مکانیزمهای تطابق پویا مشتمل بر (شناسایی فرصتها و قابلیتهای منطقهای، راهبردهای پاسخگویی و متناسبسازی با نیازهای منطقهای) و شاخصهای ارزیابی مشتمل بر(شاخصهای ارزیابی کلان و شاخصهای ارزیابی خرد) بودهاند که در فرآیند توسعه کارآفرینی دانشگاهی مبتنی بر مزیتهای منطقهای نقش کلیدی دارند.
پرونده مقاله
زمینه: حلمسئله مهارتی ارزشمند است که ارتقای آن با استفاده از برنامۀ آموزش خلاقانۀ حلمسئله (تریز) میتواند پیامدهای مثبت تحصیلی و غیر تحصیلی برای دانشآموزان به همراه داشته باشد و آنها را برای رویارویی با چالشها و مسئلههای مختلف آماده سازد.
هدف: هدف اصلی پژوهش حاض چکیده کامل
زمینه: حلمسئله مهارتی ارزشمند است که ارتقای آن با استفاده از برنامۀ آموزش خلاقانۀ حلمسئله (تریز) میتواند پیامدهای مثبت تحصیلی و غیر تحصیلی برای دانشآموزان به همراه داشته باشد و آنها را برای رویارویی با چالشها و مسئلههای مختلف آماده سازد.
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خلاقانۀ حلمسئله به روش تریز در ارتقای مهارتهای حلمسئله با تأکید بر نقش واسطهای تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه بود.
روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه به همراه دورۀ پیگیری بود که در آن30 دانشآموز به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت کاملاً تصادفی در گروه گواه و آزمایشی گماشته شدند. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایۀ ششم ابتدایی منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 است. گروهها در سه مرحلۀ پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسش نامه های مهارتهای حلمسئله کسیدی و لانگ (2006)، تفکر انتقادی ریتکس (2003) و احساس تعلق به مدرسۀ بری، بتی و وات (2004) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از الگوی چند نشانگر چند پاسخ در قالب حداقل مربعات جزئی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش تریز میتواند به شکل مستقیم تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه را و به شکل غیرمستقیم مهارتهای حلمسئله را ارتقاء دهد. در مجموع در مدل آزمایشی و مدل پیگیری کلیۀ ضرایب مسیر معنادار تشخیص داده شدند و مدل مفهومی پژوهش در مرحلۀ پس آزمون توانست 51 درصد از واریانس احساس تعلق به مدرسه، 41 درصد از واریانس تفکر انتقادی و 56 درصد از وایانس مهارتهای حلمسئله را تبیین کند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر اهمیت و تأثیر آموزش تریز در یک محیط تحصیلی بوده که به آموزگاران کمک میکند با استفاده از روشهای آن زمینه را برای ارتقای مهارتهای حلمسئله، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسۀ دانشآموزان فراهم سازند.
پرونده مقاله
زمینه: تغییراتی که در جهان کنونی روی داده است، آن را به سویی برده است که خلاقیت و نوآوری بخش جدا نشدنی از آموزش است. اما جهت افزایش خلاقیت داشتن ویژگیهای شخصیتی خاص و دانش و هوش ضروری است.هدف: هدف از انجام پژوهش تبیین رابطه ساختاری بین صفات شخصیت و خلاقیت براساس نقش می چکیده کامل
زمینه: تغییراتی که در جهان کنونی روی داده است، آن را به سویی برده است که خلاقیت و نوآوری بخش جدا نشدنی از آموزش است. اما جهت افزایش خلاقیت داشتن ویژگیهای شخصیتی خاص و دانش و هوش ضروری است.هدف: هدف از انجام پژوهش تبیین رابطه ساختاری بین صفات شخصیت و خلاقیت براساس نقش میانجیگر هوش و دانش است. روش: پژوهش حاضر یک طرح توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه شامل 300 نفر از دانشآموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان کرج است که به روش تصادفی – طبقهای انتخاب شدند. چگونگی برازش مدل با دادههای گردآوری شده، به کمک روش تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار AMOS 24.0 و برآورد بیشینه احتمال (ML) مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که ضریب مسیر بین عامل گشودگی شخصیت و خلاقیت با میانجیگری هوش مثبت و در سطح0/01 معنادار است. اگرچه ضریب مسیر بین عامل وظیفهشناسی شخصیت و خلاقیت با میانجیگری هوش در سطح 0/05 معنادار نبود . با وجود این ضریب مسیر غیر مستقیم مزبور در سطح 07/0 معنادار است. بر این اساس مشخص شد که هوش به صورت مثبت و معنادار رابطه بین صفات شخصیت گشودگی و با کمی اغماض، وظیفهشناسی با خلاقیت را میانجیگری میکند. که ضریب مسیر غیر مستقیم بین عامل گشودگی شخصیت و خلاقیت از یک سو و ضریب مسیر غیرمستقیم بین عامل وظیفهشناسی شخصیت و خلاقیت از سوی دیگر مثبت و در سطح0/01 معنادار است. این موضوع بیانگر آن است که دو متغیر هوش و دانش رابطه بین دو عامل گشودگی و وظیفهشناسی با خلاقیت را میانجیگری میکند. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که صفات شخصیت هم به صورت مستقیم و هم با میانجیگری متغیرهای دانش و هوش، خلاقیت را پیش بینی میکند.
پرونده مقاله
زمینه: پرورش، ارتقاء و جهتدهی به خلاقیت کودکان به دلیل قرارگیری در سن رشد دارای اهمیت است. فضاهای باز مسکونی، در برآورده ساختن نیازهای اجتماعی و فردی کودکان، نقش منحصربهفردی دارند. به نظر میرسد که اینگونه فضاها بخش عمدهای از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان ازجمله ک چکیده کامل
زمینه: پرورش، ارتقاء و جهتدهی به خلاقیت کودکان به دلیل قرارگیری در سن رشد دارای اهمیت است. فضاهای باز مسکونی، در برآورده ساختن نیازهای اجتماعی و فردی کودکان، نقش منحصربهفردی دارند. به نظر میرسد که اینگونه فضاها بخش عمدهای از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان ازجمله کودکان و نوجوانان را به خود اختصاص میدهند و ارتقاء کیفیت آن میتواند در سلامت و رشد قوای جسمی، تقویت تعاملات اجتماعی و همبستگی گروهی و حتی آموزش و رشد خلاقیت کودکان و نوجوانان مؤثر باشد. هدف: لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر فضاهای سکونتی ویلایی و آپارتمانی در رشد خلاقیت کودکان است. روش: جامعه آماری پژوهش 140 کودک دختر بین 7-9 سال در سه دبستان، در سه موقعیت اجتماعی متفاوت در شهر شیراز است که بر اساس موقعیت قرارگیری محل سکونت دانشآموزآدانشآموزآآن در خانههای ویلایی و آپارتمانی و با استفاده از نمونهگیری خوشهای انتخابشدهاند. دادهها با استفاده از آزمون تفکر خلاق (فرم ب تورنس)، جمعآوری و با روش تحلیل واریانس و مقایسههای زوجی میانگینها تحلیلشده است. یافتهها: طبق یافتههای پژوهش حاضر نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین خلاقیت دانشآموزان دبستانی در دو گروه سکونتگاه ویلایی و آپارتمانی در دو فرضیه پیشنهادی وجود ندارد. نتیجهگیری: لذا کودکان ساکن در خانههای ویلایی و آپارتمانی از لحاظ چهار مؤلفه ابتکار، بسط، سیالی و انعطافپذیری تقریباً در یک سطح از خلاقیت قرار دارند.
پرونده مقاله