بحران تولد کودک کم توانذهنی، بر سلامت روان اعضای خانواده خصوصا مادر اثرگذار میباشد. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی و معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری مادران کودکان کم توانذهنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با چکیده کامل
بحران تولد کودک کم توانذهنی، بر سلامت روان اعضای خانواده خصوصا مادر اثرگذار میباشد. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی و معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری مادران کودکان کم توانذهنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه مادرانِ دانشآموزانِ کمتوانذهنی مدارس استثنایی شهر ارومیه در سالتحصیلی1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس60 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش(40 نفر) و یک گروه کنترل(20 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه ریف برای سنجش بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه ماتسون برای سنجش مهارتهای ارتباطی و پرسشنامه آبیدین برای سنجش استرس والدگری مادران استفاده شد. گروه آزمایش اول مهارت های زندگی و گروه آزمایش دوم معنادرمانی را از طریق پکیج آموزشی 10جلسهای دریافت کردند و گروه کنترل هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تکمتغیره و کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی در افزایش بهزیستی روانشناختی و پنج خرده مقیاس آن و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس های آن اثربخش بود(05/0> p). آموزش معنادرمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و چهار خرده مقیاس آن و کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس های آن اثربخش بوده است(05/0> p). در مقایسه اثربخشی دو درمان مهارت های زندگی و معنادرمانی؛ در بهزیستی روانشناختی؛ خرده مقیاس زندگی هدفمند و در استرس والدگری؛ خرده مقیاس ویژگیهای فرزند مشکل آفرین و استرس والدگری در حالت کلی اثربخشی بالاتری نسبت به معنادرمانی در پی داشت.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروهی مدیریت رفتاری مادران بر میزان پرخاشگری، اضطراب و افسردگی مادران دارای کودکان 4 تا 7 ساله بود. روش پژوهشی به روش نیمه تجربی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران کودکان 4 تا 7 سال شهر تبریز چکیده کامل
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروهی مدیریت رفتاری مادران بر میزان پرخاشگری، اضطراب و افسردگی مادران دارای کودکان 4 تا 7 ساله بود. روش پژوهشی به روش نیمه تجربی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران کودکان 4 تا 7 سال شهر تبریز در سال 1401 بود که به بیمارستان شهریار و کلینیک خصوصی برای رفع مشکلات کودکان خود مراجعه میکردند که دراینبین مادران از دو مرکز درمانی و از هر مرکز 20 مادر بهصورت هدفمند انتخاب شدند. مادران مرکز اول در معرض آموزشهای گروهی مدیریت رفتاری مادران قرار گرفتند و مادران مرکز دوم بهعنوان گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. قبل از اجرای برنامههای آموزشی دو گروه توسط پرخاشگری بأس و پری، پرسشنامه اضطراب بک، پرسشنامه افسردگی بک آزمون شدند، برای گروه آزمایشی اول آموزش مدیریت رفتاری مادران در 8 جلسه 90 دقیقهای اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند، درنهایت با انجام دوباره پاسخگویی به پرسشنامه پرخاشگری، اضطراب و افسردگی توسط مادران پسآزمون صورت گرفت. دادههای این تحقیق با استفاده از نرمافزار SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با تحلیل ANCOVA انجام یافته است. یافتههای پژوهشی حاکی از این بود که آموزش گروهی مدیریت رفتاری مادران بر میزان پرخاشگری، اضطراب و افسردگی مادران دارای کودکان 4 تا 7 سال اثربخشی بیشتری نسبت به گروه کنترل دارد.
پرونده مقاله