هدف این پژوهش، ارزیابی محتوای برنامه درسی رشته علوم تربیتی گرایش آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی بود. پژوهش حاضر، با روشی توصیفی پیمایشی انجام شد و جامعه آماری آن شامل دانشجویان سال سوم و چهارم رشته علوم تربیتی گرایش آموزش و پرورش پیشدبستانی و دبستانی، مدیران و مرب چکیده کامل
هدف این پژوهش، ارزیابی محتوای برنامه درسی رشته علوم تربیتی گرایش آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی بود. پژوهش حاضر، با روشی توصیفی پیمایشی انجام شد و جامعه آماری آن شامل دانشجویان سال سوم و چهارم رشته علوم تربیتی گرایش آموزش و پرورش پیشدبستانی و دبستانی، مدیران و مربیان مهدهای کودک شهر مشهد و معلمان مدارس ابتدایی نواحی هفتگانه شهر مشهد است. نمونه انتخابی، در مجموع 83 نفر بودند که شامل 53 نفر از شاغلان آموزش و پرورش پیش دبستانی، معلمان مدارس ابتدایی و نیز 30 نفر از دانشجویان سال سوم و چهارم رشته علوم تربیتی گرایش آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی میشد. برای ارزیابی محتوای برنامه درسی رشته علوم تربیتی، ارزیابی شیوه تدریس اساتید، ارزیابی تناسب محتوای ارائه شده توسط استادان با محتوای برنامه، و اصلاحات و پیشنهادات ارائه شده از 4 پرسشنامه محقق ساخته معتبر استفاده شد و روایی و پایای ابزارها احراز گردید. به منظور تحلیل دادههای گردآوری شده شاخصهای توصیفی، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون خیدو مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها نشان داد که شرکت کنندگان، کیفیت محتوای برنامه درسی رشته را در سطح متوسط ارزیابی کردند. مربیان مهد در مقایسه با دانشجویان و معلمان مدارس ابتدایی نگرش بهتری در مورد محتوای برنامه درسی رشته دارند. شرکت کنندگان در پژوهش با اعمال اصلاحات پیشنهادی موافق بودند. نتایج آزمون خی دو نیز نمایان ساخت که گروههای مورد مطالعه، جز در 4 مورد، در سایر موارد هیچ اختلاف نظری با یکدیگر نداشتهاند. علاوه بر این، نتایج نشان داد که از منظر دانشجویان کیفیت تدریس اساتید (05/0
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش، بررسی نقش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، مهارتهای رایانهای و پیشرفت تحصیلی دانشجویان در دیدگاه آنان نسبت به تعامل همزمان و ناهمزمان در رویکرد یادگیری ترکیبی است. تحقیق، از نوع توصیفی ـ مقایسهای بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور ش چکیده کامل
هدف از این پژوهش، بررسی نقش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، مهارتهای رایانهای و پیشرفت تحصیلی دانشجویان در دیدگاه آنان نسبت به تعامل همزمان و ناهمزمان در رویکرد یادگیری ترکیبی است. تحقیق، از نوع توصیفی ـ مقایسهای بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر مشهد است که از میان آنان با استفاده از فرمول کوکران، 382 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، شامل پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دیگروت، پرسشنامه محققساخته مهارت رایانهای و پرسشنامه دیدگاه دانشجویان نسبت به تعامل همزمان و ناهمزمان رویکرد یادگیری ترکیبی میشود. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین راهبردهای یادگیری خودتنظیمی زنان و مردان تفاوت وجود نداشته است و دانشجویان دیدگاه موافقی نسبت به تعامل همزمان و ناهمزمان رویکرد یادگیری ترکیبی داشتند. بین راهبردهای یادگیری خودتنظمی، مهارت رایانهای و پیشرفت تحصیلی دانشجویان با دیدگاه آنان نسبت به تعامل همزمان و ناهمزمان در رویکرد یادگیری ترکیبی ارتباط وجود داشته است. بنابراین راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، مهارت رایانهای و پیشرفت تحصیلی پیشبینی کنندههای مناسبی برای دیدگاه دانشجویان نسبت به تعامل همزمان و ناهمزمان رویکرد یادگیری ترکیبی هستند
پرونده مقاله
فرایند یاددهی ـ یادگیری در هر فرهنگ با نظر به ادراکات و برداشتهای کنشگران اصلی آن متفاوت است. این مقاله فرهنگ تدریس خلاق را در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مورد شناسایی و تحلیل قرار داده است. با استفاده از روش تحقیق کیفی، نمونهگیری هدفمند و بر اساس چکیده کامل
فرایند یاددهی ـ یادگیری در هر فرهنگ با نظر به ادراکات و برداشتهای کنشگران اصلی آن متفاوت است. این مقاله فرهنگ تدریس خلاق را در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مورد شناسایی و تحلیل قرار داده است. با استفاده از روش تحقیق کیفی، نمونهگیری هدفمند و بر اساس منطق اشباع نظری، دیدگاههای 16 نفر از اساتید دانشکده مذکور شناسایی شد. دادهها با استفاده از ابزار مصاحبه غیرساختارمند یا عمیق جمعآوری گردید و از طریق روش ‎کدگذاری تحلیل شد. یافتهها در پنج مقوله شامل: ویژگیهای دانشجویان، فاصله قدرت استاد ـ دانشجو، وابستگی دانشجو به استاد، نگرش ستایشگرانه به علم و تأکید بر پژوهش و فقدان دانش تربیتی اساتید دسته بندی شد. نتایج نشان داد که اساتید تصورات متفاوتی نسبت به ویژگیهای دانشجویان دارند و بر وجود یک مرز مشخص بین دانشجوواستاد تأکید میکنند. علاوه بر این، یافتهها نشان داد که از نظر اساتید، دانشجویان تمایل دارند درس را مستقیماً از استاد بیامورند و همچنین به بحث و چالش در فرایند تدریس تمایلی ندارند. تأکید بر پژوهش و فقدان دانش تربیتی نیز از جمله عوامل مؤثر دیگر بر فرایند تدریس خلاق شناسایی شد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکردهای برنامه درسی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته برنامه درسی صورت گرفت. روش از حیث هدف، کاربردی و از جهت روش، توصیفی ـ پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه دانشجویان رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه فردوسی مشهد در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکردهای برنامه درسی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته برنامه درسی صورت گرفت. روش از حیث هدف، کاربردی و از جهت روش، توصیفی ـ پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه دانشجویان رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه فردوسی مشهد در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 88 ـ 89 بود (51 نفر). کلیه دانشجویان به روش سرشماری انتخاب شدند و پرسشنامه محقق ساخته رویکردها را تکمیل نمودند. این پرسشنامه بر اساس رویکردهای برنامه درسی ارنشتاین (رفتاری، سیستمی، مدیریتی، علمی، انسان گرایی و نو مفهوم گرایی) در قالب 30 گویه با یک مقیاس چهار گزینهای بر اساس طیف لیکرت بود. دادههای حاصل با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه و چند راهه) تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد: 1 ـ غالبترین رویکرد دانشجویان، رویکرد انسان گرایی و کمترین میانگین مربوط به رویکرد رفتاری بود و به طور کلی، دانشجویان مورد بررسی به رویکرد غیر فنی، گرایش بیشتری داشتند. 2 ـ بین دانشجویان در رویکرد فنی و غیر فنی بر حسب جنسیت تفاوت معناداری وجود نداشت 05/0p>. 3- بین دو مقطع تحصیلی در دو رویکرد فنی و غیر فنی تفاوت معنادار نبود 05/0p>. 4- بین سال ورود و گرایش به رویکرد غیر فنی دانشجویان تفاوت معناداری وجود نداشت(05/0>p). با توجه به این که دانشجویان مورد بررسی به رویکرد غیر فنی، گرایش بیشتری داشتند؛ اینگونه استنباط میگردد که غالب دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته برنامه درسی، با شیوههای آموزش و برنامههای درسی سنتی در چالش بوده، بیشتر با خط مشیهای تعلیم و تربیت جدید، هماهنگ و همسو هستند.
پرونده مقاله