هدف این پژوهش آسیبشناسی آموزش به زبان فارسی بر اساس دیدگاه برنامهٔ درسی چند فرهنگی و مسائل دوزبانگی است. پژوهش از نوع طرحهای تحقیق به روش آمیختهٔ (ترکیبی) و با رویکردی تشریحی است و ازنظر هدف کاربردی است. جامعهٔ آماری شامل 160 دبیر و 4023 دانشآموز و نمونه آماری آن 113 چکیده کامل
هدف این پژوهش آسیبشناسی آموزش به زبان فارسی بر اساس دیدگاه برنامهٔ درسی چند فرهنگی و مسائل دوزبانگی است. پژوهش از نوع طرحهای تحقیق به روش آمیختهٔ (ترکیبی) و با رویکردی تشریحی است و ازنظر هدف کاربردی است. جامعهٔ آماری شامل 160 دبیر و 4023 دانشآموز و نمونه آماری آن 113 دبیر و 354 دانشآموزان دبیرستانی کردزبان شهرستان سنقر و کلیایی است که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدهاند. ابزار پژوهش: الف) پرسشنامهٔ محقق ساخته برای بررسی دیدگاه دانشآموزان و دبیران (شامل 21 گویهٔ بسته پاسخ) در مورد آسیبهای فرهنگی، دانشی، نگرشی و توانشی است. ب) مصاحبه انفرادی نیمه ساختاریافته با 20 نفر از مسئولان آموزشی و پرورشی و دبیران نمونه که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. اعتبار پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ برای دبیران 75/0 و برای دانشآموزان 76/0 برآورد گردید و روایی صوری و محتوایی پرسشنامه و سؤالات مصاحبه با نظر کارشناسان و اساتید گروه علومتربیتی در حد مطلوب ارزیابی شد. در تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (جدول فراوانی، میانگین، درصد فراوانی و آزمون T تک نمونهای) استفاده شد. یافتهها نشان داد که آموزش به زبان فارسی، یادگیری دانشآموزان را در حیطههای دانشی، نگرشی و توانشی با اختلال روبهرو کرده و در مسائل فرهنگی باعث دور شدن دانشآموزان از هویت فرهنگی و بیتوجهی به زبان مادری شده است. تحلیل دادهها نیز نشان داد که بیشترین آسیبهای یادگیری به ترتیب معطوف به حوزه دانشی، نگرشی و توانشی است؛ بنابراین برای کاستن این آسیبها در دانشآموزان دوزبانه و برقراری عدالت آموزشی شایسته است برنامۀدرسی چندفرهنگی در نظامآموزشی اجرا شود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر، درصدد تبیین بازتولید فرهنگی ـ طبقاتی دانشگاهی برحسب مؤلفههای ناهمسوی برنامه درسی پنهان به منظور ارائه ملاحظاتی کاربردی برای دانشگاه است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بوده که طی آن از استنتاج مبتنی بر تحلیل مفاهیم و مفهومپردازی مجدد، استفاده شده است. جامعه پ چکیده کامل
پژوهش حاضر، درصدد تبیین بازتولید فرهنگی ـ طبقاتی دانشگاهی برحسب مؤلفههای ناهمسوی برنامه درسی پنهان به منظور ارائه ملاحظاتی کاربردی برای دانشگاه است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بوده که طی آن از استنتاج مبتنی بر تحلیل مفاهیم و مفهومپردازی مجدد، استفاده شده است. جامعه پژوهش، مجموعه متون نظری مرتبط با عنوان پژوهش بوده که به کمک فرم فیش برداری، اطلاعات لازم استخراج شده است. یافتههای پژوهش نشان داد؛ مؤلفههای ناهمسوی برنامههای درسی پنهان آموزش عالی میتوانند در تثبیت پایگاه و منزلت بازتولید فرهنگی ـ طبقاتی دانشجوی طبقه خاص مؤثر بوده و بالعکس در نومیدی از تغییر وضعیت کنونی برای دانشجویان طبقههای متوسط و پایین، مؤثر باشند. تبلور عینی این رخداد متأثر از مؤلفههای ناهمسوی برنامه درسی پنهان آموزش عالی در تعدادی از استنادهای پژوهشی مطالعه حاضر محسوس است. براین اساس؛ در پایان فهرستی از ملاحظات عملی نمونه در راستای ابعاد مختلف مؤلفههای ناهمسوی برنامه درسی پنهان موردتوجه واقعشده که از آن جمله میتوان به برقراری عدالت آموزشی، تأکید بر روشهای انتقادی و گفتگو محور، کاهش دیوانسالاری به منظور بروز قابلیتهای طبقات مختلف در فعالیتهای دانشگاهی (علمی، پژوهشی، فرهنگی، دانشجویی)، تأکید بر برنامه درسی چندفرهنگی، توجه به شیوههای کیفی به جای شیوه کمی در ارزشیابی، کاربرد و اجرای راهبردهای تدریس فعال و مشارکتی و تغییر در محیطهای آموزشی اشاره نمود.
پرونده مقاله