کلاس درس خط مقدم جبهه تعلیم و تربیت است که مسئولیت اداره آن و تحقق اهداف آموزشی و درسی به عهده استاد است. هدف پژوهش حاضر اعتبار سنجی الگوی ارائهشده برای مدیریت مؤثر کلاس درس علوم پزشکی اصفهان است. توصیفی و جامعه آماری پژوهش اساتید و دانشجویان علوم پزشکی میباشد که با ر چکیده کامل
کلاس درس خط مقدم جبهه تعلیم و تربیت است که مسئولیت اداره آن و تحقق اهداف آموزشی و درسی به عهده استاد است. هدف پژوهش حاضر اعتبار سنجی الگوی ارائهشده برای مدیریت مؤثر کلاس درس علوم پزشکی اصفهان است. توصیفی و جامعه آماری پژوهش اساتید و دانشجویان علوم پزشکی میباشد که با روش نمونهگیری در دسترس نمونه 277 نفری انتخاب و پرسشنامه مدیریت مؤثر کلاس درس روی آنان اجرا شد. پرسشنامه دارای 80 گویه بود که در قالب یک پیوستار از 1 تا 5 به گویه ها نمره داده شد. روشهای بکار رفته برای تحلیل گویه ها (ضریب هولستی) برای رهاسازی از روایی صوری، محتوایی و سازه (تحلیل عاملی) و برای اعتبار (محاسبه ضریب آلفای کرونباخ) برای کل پرسشنامهها و عاملها استفاده شد. درمجموع همه گویه ها یادگیری مدیریت مؤثر کلاس درس را موردسنجش قرار میداد. جهتبخش اعتبار الگو با توجه به کدهای استخراجشده کیفی از تکنیک تحلیل عاملی تائید استفاده گردید یا بهعبارتدیگر جهت بررسی اعتبار عاملی ابزارهای سنجش کُدهای اصلی پژوهش از رویکرد تحلیل عاملی استفاده گردیده که بارهای عاملی هفت مؤلفه به ترتیب 59-99-96-97-91-84 و 81 است. هدف از مطالعه حاضر ساخت اعتبار یابی و روا سازی پرسشنامه مدیریت مؤثر کلاس درس علوم پزشکی بود و با توجه به نتایج تحلیل عاملی هفت عامل شناسایی که درنهایت با توجه به الگوی بهدستآمده هفت مؤلفه مدیریت مؤثر کلاس درس از اعتبار و روایی مناسب برخوردار است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ارتقاء مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس دوره ابتدایی براساس آسیب شناسی وضعیت موجود بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و در دو بخش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شده است. مش چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ارتقاء مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس دوره ابتدایی براساس آسیب شناسی وضعیت موجود بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و در دو بخش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی، متخصصان آموزش ابتدایی و روانشناسان آموزش و پرورش بودند که به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه با مشارکت کنندگان به روش مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گرفت و تا رسیدن به اشباع دادهها به تعداد 15 نفر ادامه یافت. جامعه آماری در بخش کمی کلیه مدیران، معلمان و کارشناسان دوره ابتدایی کشور بودند که از بین آنها به صورت تصادفی چند مرحله ای تعداد 480 نفر انتخاب گردید. ابتدا با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش تحلیل محتوای کیفی، آسیبها در زمینه مسئولیت پذیری دانشآموزان ابتدایی شناسایی و پس از تأیید روایی محتوایی لاوشه، پرسشنامه 77 گویهای برمبنای آن طراحی و با روش پیمایشی و استفاده از تحلیل عامل تأییدی الگوی مسئولیت پذیری دانش آموزان دوره ابتدایی اعتباریابی گردید. جهت روایی گویههای پرسشنامه از دو معیار روایی همگرا و روایی افتراقی و برای پایایی ابزارها از دو معیار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده گردید. تجزیه و تحلیل یافتهها با استفاده از تحلیل عامل تاییدی و نرمافزارSmart PLS استفاده شده است با توجه به کدگذاری یافتههای حاصل از مصاحبه با اساتید و صاحبنظران، مسئولیت پذیری دانشآموزان دوره ابتدایی در شش بعد شناسایی شد. شاخصهای الگو از برازش مطلوبی برخوردار بودند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی عملی به منظور انتخاب و انتصاب مدیران مدارس متوسطه کشور انجام شده است. این پژوهش با استفاده از رویکرد ترکیبی صورت پذیرفته است که در مرحله کیفی به کمک تحلیل مضمون مصاحبه با 25 نفر از خبرگان و مدیران نظام آموزشی کشور، مولفه ها استخراج شده و در چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی عملی به منظور انتخاب و انتصاب مدیران مدارس متوسطه کشور انجام شده است. این پژوهش با استفاده از رویکرد ترکیبی صورت پذیرفته است که در مرحله کیفی به کمک تحلیل مضمون مصاحبه با 25 نفر از خبرگان و مدیران نظام آموزشی کشور، مولفه ها استخراج شده و در مرحله کمی با روش پیمایش مدل نهائی آزمون شده است. روایی مولفه های انتخاب شده حاصل از مرحله کیفی با استفاده از روش کاپا و پایایی آن به کمک معیارهای مقبولیت، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تاییدپذیری سنجش شد. با کدگذاری متون مصاحبه جمعاً 140 مضمون پایه به دست آمد که در 9 مقوله محوری دسته بندی شدند. پایبندی افراد به ارزش های دینی و اعتقادی، ویژگی های فردی و شخصیتی افراد، حسن سابقه، شهرت و مقبولیت افراد، مهارتها و تجربه های حرفه ای و شغلی افراد، توانایی های علمی و پژوهشی، مهارت های انسانی، اجتماعی و مهارتی ، شایستگی های فکری و ادراکی، توانایی های رهبری آزادمنشانه، مشارکتی و اثربخش افراد و علاقمندی، رضایت، انگیزه و تعهد شغلی و سازمانی مولفههای انتخاب و انتصاب مدیران مدارس متوسطه کشور هستند. شبکه مضمون استخراج شده با استفاده از پیمایش یک نمونه 380 نفره و روش تحلیل عاملی تاییدی و به کمک نرم افزار PLS مورد تایید قرار گرفت.
پرونده مقاله