زمینه: امروزه سازمانها با درک اهمیت خلاقیت سازمانی توجه روزافزونی به آن داشتهاند به طوری که مقالات زیادی در مجلات پیرامون موضوع خلاقیت سازمانی دیده میشود. هدف: این پژوهش با هدف سنجش اثربخشی آموزش مبتنی بر حل مسئله خلاق (CPS) بر تفکر خلاق کارکنان موسسه اعتباری کوثر انج چکیده کامل
زمینه: امروزه سازمانها با درک اهمیت خلاقیت سازمانی توجه روزافزونی به آن داشتهاند به طوری که مقالات زیادی در مجلات پیرامون موضوع خلاقیت سازمانی دیده میشود. هدف: این پژوهش با هدف سنجش اثربخشی آموزش مبتنی بر حل مسئله خلاق (CPS) بر تفکر خلاق کارکنان موسسه اعتباری کوثر انجام شده است. روش: این پژوهش به صورت طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری تمامی کارکنان موسسه اعتباری کوثر بودند که 27 نفر از آنها به روش نمونه در دسترس انتخاب و با جایگزینی تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار داده شدند. ابزار لازم برای اجرای این پژوهش آزمون بازپاسخ محققساخته یادگیری تابآوری سازمانی بود که روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان موضوعی و اساتید روانشناسی و خلاقیت به دست آمد و به عنوان پیش آزمون و پس آزمون از آن استفاده شد. برای اجرای پژوهش از یک طرح درس 5 جلسهای برای آموزش به وسیله CPS استفاده شد. پاسخهای فراگیران به آزمون با استفاده از معیارهای تفکر خلاق تورنس (1969) با روش تحلیل محتوای کمی تحلیل شدند. نتایج حاصل با استفاده از تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر CPS بر مولفه های تفکر خلاق به صورت کلی تأثیرگذار است (p<0/05). همچنین تأثیر تکنیک CPS بر افزایش تمامی مولفههای تفکر خلاق فراگیران به صورت مجزا به جز مولفه بسط معنادار است(p<0/05). البته مولفه بسط نیز با اختلاف ناچیز (059/0) معنادار نشده است.
پرونده مقاله
زمینه: تحقیقات بیانگر آن است که ویژگی های فردی و شخصیتی کارآفرینی یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده بر رفتارکارآفرینی می باشند ویژگی هایی مانند ریسک پذیری، استقلال طلبی، خلاقیت و نوآوری، تحمل ابهام، سلامت فکری، عملگرایی و غیره. هدف: این پژوهش با هدف تحلیل ویژگی های شخصی چکیده کامل
زمینه: تحقیقات بیانگر آن است که ویژگی های فردی و شخصیتی کارآفرینی یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده بر رفتارکارآفرینی می باشند ویژگی هایی مانند ریسک پذیری، استقلال طلبی، خلاقیت و نوآوری، تحمل ابهام، سلامت فکری، عملگرایی و غیره. هدف: این پژوهش با هدف تحلیل ویژگی های شخصیتی کارآفرینی دانش آموزان دوره اول آموزش متوسطه استان کردستان اجرا شده است. روش: به منظور بررسی و آزمون سوالات پژوهش از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است و داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش دانش آموزان دوره اول آموزش متوسطه استان کردستان و نمونه آماری مطابق با فرمول کوکران 364 نفر برآورد گردیده است. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان از آن دارد که در بین ویژگی های هشت گانه شخصیتی کارآفرینی بیشترین موافقت مربوط به عملگرایی با 58/2 و کمترین موافقت از نظر دانش آموزان مربوط به کانون کنترل با 35/2 بوده است. نتایج تحلیل عاملی بیانگر آن است که عملگرایی و نیاز به موفقیت بیشترین بار عامل و کانون کنترل و رویاپردازی کمترین بارعاملی را به خود اختصاص داده اند. نتیجه گیری: میانگین نمره کارآفرینی در هر یک از ابعاد هشت گانه نشان از آن دارد که دانش آموزان از نظر ویژگی های فردی و شخصیتی کارآفرینی در وضعیت بسیار مناسبی قرار ندارند.
پرونده مقاله
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوشسازمانی و عملکردسازمانی با میانجیگری خلاقیت در میان کارکنان دانشگاه تهران بوده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش را، شامل کلیه کارکنان دانشگاه تهران و روش نمونه گیری از نوع نمونه چکیده کامل
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوشسازمانی و عملکردسازمانی با میانجیگری خلاقیت در میان کارکنان دانشگاه تهران بوده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش را، شامل کلیه کارکنان دانشگاه تهران و روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری طبقه ای ساده بوده است. ابزار جمع آوری داده، پرسشنامه های هوشسازمانی کارل آلبرشت، عملکردسازمانی هرسی و گلدسمیت و پرسشنامه خلاقیت سازمانی رندسیپ بوده است که بین افراد نمونه توزیع و گردآوری شده است. آزمونهای روایی و پایایی با استفاده از نرمافزار SPSS v22 انجام گردید و فرضیههای این پژوهش با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار Smart-PLS v2 مورد آزمون قرار گرفتند. یافته: نتایج حاکی از آن است که ضریب معناداری سه مسیر میان متغیرهای هوشسازمانی، خلاقیت و عملکردسازمانی (به ترتیب 9.279، 6.382 و 2.218) از 1.96 بیشتر اند که این مطلب نشان دهنده این امر است که تاثیر مستقیم هوشسازمانی بر عملکردسازمانی و همچنین تاثیر غیرمستقیم هوشسازمانی بر عملکردسازمانی از طریق متغیر میانجی خلاقیت، در سطح اطمینان 0.95 معنادار بوده و باعث تایید هر 4 فرضیه پژوهش می شود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که تاثیر مستقیم هوشسازمانی بر عملکردسازمانی و همچنین تاثیر غیرمستقیم هوشسازمانی بر عملکردسازمانی از طریق متغیر میانجی خلاقیت، در سطح اطمینان 0.95 معنادار بوده و دارای رابطه مثبت معنادار میباشند.
پرونده مقاله
زمینه: اداره سازمان ها در دنیای رقابت انگیز امروزه، بسیار پیچیده و دشوار می باشد. در این شرایط راه حل های گذشته دیگر پاسخگوی مسائل امروزی نیست. در این میان سازمان هایی که ظرفیت ایجاد خلاقیت و نوآوری دارند، سریعتر و بهتر از سازمان های غیر خلاق می توانند به چالش های محیطی چکیده کامل
زمینه: اداره سازمان ها در دنیای رقابت انگیز امروزه، بسیار پیچیده و دشوار می باشد. در این شرایط راه حل های گذشته دیگر پاسخگوی مسائل امروزی نیست. در این میان سازمان هایی که ظرفیت ایجاد خلاقیت و نوآوری دارند، سریعتر و بهتر از سازمان های غیر خلاق می توانند به چالش های محیطی پاسخ دهند دانشگاه یکی از محیط های اجتماعی است که دانشجویان، بسیاری از زمان خود را در آن صرف می کنند و به لحاظ آموزشی، انگیزشی و مهارتی، تأ ثیر زیادی از آن می پذیرند . هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی طراحی سازمان برای دانشگاه فرهنگیان با رویکرد یکپارچگی بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان و مدیران پردیس های استانی دانشگاه فرهنگیان بود؛ که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند در مجموع تعداد 14 نفر از مطلعین کلیدی به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. داده ها به روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و بحث گروه کانونی جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از روش کدگذاری استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که طراحی سازمانی دانشگاه فرهنگیان دارای هفت مؤلفه اصلی 1. رهبری 2. محیط 3. ساختار 4. فرهنگ 5. هدف 6. افراد 7. استراتژی بود. سپس ضمن شناسایی مولفه های محوری، مقوله ها در درون مؤلفه های اصلی قرار گرفتند و مدل نهایی شکل گرفت. نتیجه گیری: برای ایجاد یک دانشگاه با حداقل اتلاف و بیشترین ارزشمندی میبایست یک نگرش سیستماتیک و همه جانبه در قالب عوامل و مؤلفههای رهبری، محیط، ساختار، فرهنگ، هدف، افراد،استراتژی مورد توجه قرار گیرد.
پرونده مقاله
زمینه: در سالهای اخیر منابع مزیت رقابتی از سرمایههای ملموس و سخت به داراییهای غیر ملموس و نرم مانند دانش و سرمایه فکری تغییر داده است. به دلیل اهمیت سرمایه فکری و ارزیابی آن در نظامهای آموزش عالی، دست اندرکاران امر آموزش عالی به شناخت مؤلفههای سرمایه فکری و نحوه سن چکیده کامل
زمینه: در سالهای اخیر منابع مزیت رقابتی از سرمایههای ملموس و سخت به داراییهای غیر ملموس و نرم مانند دانش و سرمایه فکری تغییر داده است. به دلیل اهمیت سرمایه فکری و ارزیابی آن در نظامهای آموزش عالی، دست اندرکاران امر آموزش عالی به شناخت مؤلفههای سرمایه فکری و نحوه سنجش آن نیاز دارند. هدف: شناسایی مؤلفههای سرمایه فکری به مدیران نظام آموزش عالی و به ویژه دانشگاهها کمک میکند تا با شناخت حاصل از آن، به نحو مطلوب و مؤثری سرمایههای فکری را مورد سنجش قرار داده و به دنبال آن فرایند مدیریت سرمایههای فکری را بهبود بخشند. این تحقیق تلاش میکند تا با بررسی شیوههای سنجش سرمایه فکری، مدلی مطلوب و کاربردی برای سنجش سرمایه فکری بر اساس سه عنصر سرمایههای انسانی، سازمانی و رابطهای و شاخصهای سنجش هر کدام از این سرمایه ها ارائه نماید. روش: این پژوهش به روش فرا تحلیل مدل ها و شیوههای موجود سنجش سرمایه فکری را از دیدگاه نقاط قوت و ضعف مورد بررسی قرار میدهد و به ارائه مدلی میپردازد که قابلیت کاربرد بیشتری در نظام آموزش عالی دارد. یافتهها: مدلهای و شیوههای مختلفی برای سنجش سرمایه فکری وجود دارد که هر کدام دربردارنده نقاط قوت و ضعف هستند. مدل مناسب سنجش باید مبتنی بر اهداف، مأموریتها و استراتژیهای مؤسسات آموزش عالی طراحی و تدوین گردد. نتیجه گیری: به منظور دست یابی به تولید علم نافذ و استفاده حداکثری از ظرفیتها و قابلیتهای دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ضرورت سنجش سرمایه فکری در نظام آموزش عالی در عصر اقتصاد دانش بنیان بر کسی پوشیده نیست و این امر نیازمند تدوین شاخصهای و معیارهای مناسب با اهداف و مأموریتهای دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی است.
پرونده مقاله
زمینه: روش تدریس مناسب از مهمترین پایههای کیفیت بخشی آموزش محسوبمیشود. بسیاری از روانشناسان تربیتی و مربیان آموزشی اعتقاد دارند، موقعیت یادگیری باید چنان سازماندهی شود که هر شاگرد بر اساس تواناییهای خود به فعالیت بپردازد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بهکارگی چکیده کامل
زمینه: روش تدریس مناسب از مهمترین پایههای کیفیت بخشی آموزش محسوبمیشود. بسیاری از روانشناسان تربیتی و مربیان آموزشی اعتقاد دارند، موقعیت یادگیری باید چنان سازماندهی شود که هر شاگرد بر اساس تواناییهای خود به فعالیت بپردازد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بهکارگیری روشهای مختلف تدریس (سنتی، پرسش شفاهی، نمایش علمی و مباحثه گروهی) بر خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مراکز تربیت معلم انجام شد. روش: پژوهش به روش نیمه تجربی انجام شد. جامعهی آماری، دانشجویان رشتههای مختلف مراکز تربیت معلم استان البرز بودند که با روشهای نمونه گیری تصادفی طبقهای متناسب، تعداد 270 نفر نمونه انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این تحقیق پرسشنامه خلاقیت عابدی و آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی بود. به منظور آزمودن فرضیههای تحقیق از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانوا)، تحلیل کوواریانس یکراهه(آنوا) و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافتهها: یافتهها حاکی از آن بود که میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان با توجه به روشهای مختلف تدریس (سخنرانی، پرسش شفاهی، نمایش علمی و مباحثه و مشارکت گروهی) متفاوت است. همچنین نتایج تحلیل دادهها نشان داد خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان با روش مباحثه و مشارکت گروهی بیشتر از سایر روشها افزایش نشان داده است. بر همین اساس به ترتیب روشهای نمایش علمی، پرسش شفاهی و روش سنتی (سخنرانی) بر خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تأثیرگذار بوده است. نتیجهگیری: دانشجویانی که با شیوههای جدید آموزش میبینند پیشرفت تحصیلی و خلاقیت بالاتری از خود نشان میدهند.
پرونده مقاله
زمینه:کارآفرینی دانشگاهی به عنوان یک رویکرد و همچنین به عنوان رسالت سوم دانشگاهها و آموزش عالی در سالهای اخیر مورد توجه میباشد. هدف: پژوهش حاضر سعی دارد تا با رویکردی تفسیر گرایانه چالشها و راهکارهای بهبود کارآفرینی دانشگاهی را از نگاه پژوهشگران و اساتید دانشگاه شن چکیده کامل
زمینه:کارآفرینی دانشگاهی به عنوان یک رویکرد و همچنین به عنوان رسالت سوم دانشگاهها و آموزش عالی در سالهای اخیر مورد توجه میباشد. هدف: پژوهش حاضر سعی دارد تا با رویکردی تفسیر گرایانه چالشها و راهکارهای بهبود کارآفرینی دانشگاهی را از نگاه پژوهشگران و اساتید دانشگاه شناسایی کند. روش: رویکرد پژوهشی به کاربرد شده از نوع روش شناسی کیفی میباشد و از روش مردم نگاری برای انجام عملیات تحقیق استفاده شده است. دادههای این پژوهش با استفاده از روش مشاهده مشارکتی و تکنیک مصاحبه باز و عمیق جمع آوری شده و سپس با استفاده از تکنیک مثلث سازی ترکیب شدهاند. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش از نوع نمونه گیری کیفی- هدفمند است و با استفاده از شاخص اشباع نظری تعداد 16 نفر از پژوهشگران و اساتید دانشگاه در حوزه علوم انسانی (علوم مدیریت) به عنوان نمونه پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. نگرش و دیدگاه آنها نسبت به چالشها و راهکارهای بهبود کارآفرینی دانشگاهی در حوزه علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و نتیجه گیری از یافته های تحقیق از نظریه زمینهای استفاده شده است، به عبارت دیگر در این پژوهش به جای آزمون نظریه و تایید یا رد آن به ارائه نظریه به صورت محدود پرداخته میشود. یافتههای اصلی این پژوهش با استفاده از نظریه زمینه ای شامل مقولاتی همچون تحول در نقش دانشگاهها(پذیرش نقش جدید)، بسترسازی، شبکه سازی،ارتقاء فعالیتهای دانشگاهی و تغییرات مدیریتی میباشد. نتیجه گیری: می توان تمامی مقولات را زیر مقوله کارآفرینی دانشگاهی قرار داد. به عبارت دیگر کارآفرینی دانشگاهی مقوله هسته در این نظریه زمینهای می باشد. با استفاده از این مقولات مدل پارادایمی ارائه شده است. .
پرونده مقاله