-
حرية الوصول المقاله
1 - اندیشهی علیت و نقش معرفتی حس در آن نزد ابنسینا
فاطمه رمضانیعلیت از دو زاویه معرفت شناختی و وجود شناختی قابل تأمل است. بحث در حوزهی معرفت شناختی شامل کیفیت آشنایی انسان با علیت، بداهت علیت، ادله علیت، نقش حس در پیدایش علیت، ارتباط تجربه و علیت، شناخت ضرورت بین علت و معلول و غیره است. ابنسینا سهم فراوانی در توضیح و رفع شبهات ح أکثرعلیت از دو زاویه معرفت شناختی و وجود شناختی قابل تأمل است. بحث در حوزهی معرفت شناختی شامل کیفیت آشنایی انسان با علیت، بداهت علیت، ادله علیت، نقش حس در پیدایش علیت، ارتباط تجربه و علیت، شناخت ضرورت بین علت و معلول و غیره است. ابنسینا سهم فراوانی در توضیح و رفع شبهات حوزه معرفت شناختی علیت داشته است. وی با ارائه دو تبیین فلسفی و روان شناختی، بسیاری از رخنه های معرفتی علیت را مرتفع ساخته است. از جمله مباحث بسیار مهم معرفت شناختیِ علیت، ارتباط بین حس و علیت است. ابنسینا به این مسأله توجه داشته و درباره آن سخن گفته است. او علیت را محصول تعامل حس و عقل معرفی کرده است. به زعم او، عقل در دستیابی به مفهوم علیت، وابسته به حس و در تصدیق به علیت، از استقلال برخوردار است. وی با ارائهی تحلیل روان شناختی از علیت و اقتران آن با قیاس عقلی مبتنی بر امتناع تناقض، در صدد تبیین رابطه ضروری بین علت و معلول بر آمده است. این مقاله با ارائهی تبیین ابنسینا از علیت، درصدد تعیین جایگاه و نقش معرفتی حس در علیت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تحلیل و ارائه نظام معرفتشناسی تائویی
یاسمن سلمانی عظیم حمزئیان نوریالسادات شاهنگیاناین نوشتار با هدف ارائه تصویر نظامند از معرفتشناسی تائویی، به تحلیل محتوای دو منبع متقدّم اندیشه تائویی یعنی دائو ده جینگ و جوانگدزو پرداخته و مباحث اصلی معرفتیشناسی همچون ارکان معرفت، امکان معرفت، معیارصدق معرفت، ابزارهای معرفت، اقسام و مراتب معرفت، مرزها و حدود أکثراین نوشتار با هدف ارائه تصویر نظامند از معرفتشناسی تائویی، به تحلیل محتوای دو منبع متقدّم اندیشه تائویی یعنی دائو ده جینگ و جوانگدزو پرداخته و مباحث اصلی معرفتیشناسی همچون ارکان معرفت، امکان معرفت، معیارصدق معرفت، ابزارهای معرفت، اقسام و مراتب معرفت، مرزها و حدود معرفت، یقین و حد نهایی آن و موانع معرفت را استنباط و بررسی کرده و بهطور نظامند تبیین نموده است. اگرچه این منابع موجز و کنایی، با هدف ارائه نظام معرفتشناسی تدوین نیافتهاند اما برآیند پژوهش حاکی است، با تحلیل محتوای آنها میتوان نظام معرفتی تائویی را ترسیم نمود؛ نظام معرفتی که در آن ارکان معرفت دارای سنخیت و وحدت هستند. شناخت امری ممکن و شناخت یقینی در روند انحلال فردیت در تائو بینام حاصل میشود. علم بهمثابة نور است که شناخت را تحقق میبخشد اما حقیقت مطلق، تاریکی (فرانور) است و امکان معرفت به آن وجود ندارد. در رویکرد معرفتی آنان، شهود و علم حضوری، که میتواند وجود پویا، متغیر و سیال را ادراک نماید، جایگاه ویژه ای دارد. معرفت از نظر آنان امری ذومراتب و حاصل تجربه تواجد و برطرف نمودن موانع معرفتی چون ذاتگرایی، عقلگرایی، زبان، توجه به بُعدمادی نفس، جهان و همچنین احساسات است. معیار صدق معرفت، تطابق معرفت با کنه هستی است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی تعریف دین از نگاه توماس لوکمان
سمانه فیضی مهدی حسن زاده بهزاد حمیدیه منصور معتمدیلوکمان دین را نظامی معنایی تعریف می کند که انسان را از ماهیت بیولوژیک خود فراتر برده و به کنشگر صحنه ی اجتماعی تبدیل می کند. از آنجاکه درک مبانی فلسفی علم برای فهم و تفسیر دقیق نظریه ها و نتایج پژوهش مهم است و بنیان اندیشه ی محقق و میزان انسجام نظریه او را روشن میکند، أکثرلوکمان دین را نظامی معنایی تعریف می کند که انسان را از ماهیت بیولوژیک خود فراتر برده و به کنشگر صحنه ی اجتماعی تبدیل می کند. از آنجاکه درک مبانی فلسفی علم برای فهم و تفسیر دقیق نظریه ها و نتایج پژوهش مهم است و بنیان اندیشه ی محقق و میزان انسجام نظریه او را روشن میکند، در نوشتار حاضر مبانی هستیشناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این تعریف بررسی شده است. لوکمان در هستی شناسی موضعی بینابین دارد؛ در این که دین در رابطه بیناذهنی افراد به وجود می آید برساخت گرا و در این که به عنوان نهاد، قدرت کنترل اجتماعی دارد واقعگرا به نظر میرسد. او در معرفتشناسی و روش شناسی، برساختگرا است و معتقد است پدیدارشناسی رهیافتی است که می تواند چارچوبی برای درک مفاهیم و اندازهگیری واقعیت اجتماعی از موضع برساخت گرا به دست بدهد اما در روش میان جامعه شناسی به عنوان علم و پدیدارشناسی به عنوان فلسفه تمایز می نهد و پدیدارشناسی را هم چون زمینه نظری برای اندیشه خویش به کار می گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تحلیل مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی واقعگرایی اخلاقی نزد ابنسینا
لیلی حیدریان انشاءالله رحمتی جمشید جلالی شیجانیهدف پژوهش حاضر تبیین آراء ابنسینا در زمینه مبانی معرفتشناختی و هستیشناختی اخلاق واقعگرا است. واقعگرایی در اخلاق به معنای عینیتپذیری گزارههای اخلاقی است. مسئله اصلی تحقیق صورتبندی آراء ابنسینا ضمنِ اصول واقعگرایی است، اینکه آیا گزارههای اخلاقی ذیل آراء مشه أکثرهدف پژوهش حاضر تبیین آراء ابنسینا در زمینه مبانی معرفتشناختی و هستیشناختی اخلاق واقعگرا است. واقعگرایی در اخلاق به معنای عینیتپذیری گزارههای اخلاقی است. مسئله اصلی تحقیق صورتبندی آراء ابنسینا ضمنِ اصول واقعگرایی است، اینکه آیا گزارههای اخلاقی ذیل آراء مشهوره از همان اصولی تبعیت میکنند که در مبحث واقعگرایی در اخلاق مطرح شده است؟ نزد ابنسینا واقعگرایی اخلاقی بر اساس نفس الامری بودن محمولهای اخلاقی نظیر حُسن و قبیح تعریف میشود. در این نگرش حُسن و قبیح برای نفس- به عنوان موجودی که اعتلاء و سعادت آن امری واقعی است- تبیین شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که نزد ابنسینا ارتباط میان موضوعات اخلاقی و محمولهای اخلاقی نظیر حسن و قبیح بر اساس شهرت گزارههای اخلاقی و آراء عقلاء قوم تبیین شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - طراحی الگوی تدریس خلاق مبتنی بر مؤلفههای معرفتشناختی ژیل دلوز و فیلیکس گاتاری
علی عبداله یار مهدی سبحانی نژاد سیدمهدی سجادی محسن فرمهینی فراهانیپژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی تدریس خلاق مبتنی بر مؤلفههای معرفتشناختی ژیل دلوز و فیلیکس گاتاری به روش تحلیل مفهومی و نیز استنتاجی و با استفاده از مطالعۀ منابع مرتبط با اندیشههای دلوز و گاتاری انجام شده است. بر مبنای تحلیل مفهومی، مؤلفههای معرفتشناختی دلوز و گاتاری أکثرپژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی تدریس خلاق مبتنی بر مؤلفههای معرفتشناختی ژیل دلوز و فیلیکس گاتاری به روش تحلیل مفهومی و نیز استنتاجی و با استفاده از مطالعۀ منابع مرتبط با اندیشههای دلوز و گاتاری انجام شده است. بر مبنای تحلیل مفهومی، مؤلفههای معرفتشناختی دلوز و گاتاری شامل؛ اتصال و ناهمگونی، کثرت، گسست نادلالتگر، نقشهنگاری، فولدینگ و درونبودگی میباشند. بر این اساس الگوی تدریس خلاق با بهرهگیری از معرفتشناختی دلوز و گاتاری در قالب عناصری چون؛ معلم بهعنوان راهنما، تسهیل گر، همکار و عامل تغییر، دانشآموز بهعنوان محقق، کوچگر، خلاق، مشارکتجو، پرسشگر و نقاد، اهداف متأثر از تفکر افقی و واگرا، یادگیری مبتنی بر مدلهای یادگیری فعال، مشارکتی، کارآموزی، خدماترسانی، فعالیتهای یادگیری مبتنی بر تولید اندیشههای خلاق، محتوا مبتنی بر ویژگی کثرتگرایی، بینرشتهای، تداخل و درهمتنیدگی دیسیپلینها و غیره طراحی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - معرفتشناسی مولانا و دلالتهای تربیت اخلاقی
جعفر ابراهیمی مسعود اخلاقی عباسعلی رستمی نسب مراد یاری دهنویهدف از انجام این پژوهش بررسی دلالت های تربیت اخلاقی از منظر معرفتشناسی مولانا می باشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیق بنیادی و ابزار گردآوری داده ها فیش میباشد. تجزیه و تحلیل داده ها از راه طبقه بندی و تفسیر اطلاعات به دستآمده انجام گرفته است. مسأله شهود عرفانی از همان أکثرهدف از انجام این پژوهش بررسی دلالت های تربیت اخلاقی از منظر معرفتشناسی مولانا می باشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیق بنیادی و ابزار گردآوری داده ها فیش میباشد. تجزیه و تحلیل داده ها از راه طبقه بندی و تفسیر اطلاعات به دستآمده انجام گرفته است. مسأله شهود عرفانی از همان اوان زندگی اسلام و با آمدن قرآن آغاز گردید و این مسأله به عنوان راهی برای ارتباط بین انسان و خدا مطرح گردید.مولوی سر آفرینش را عشق می داند و زبان پنهان پدیده ها را زمزمه ای لطیف که از شوق و شور و عشق مایه می گیرد توصیف می کند.یافته های پژوهش نشان می دهد که روش ها، مراحل و اصول تربیت اخلاقی از دیدگاه مولانا به شرح ذیل می باشد: روش ها عبارتند از تلقین به نفس، تحمیل به نفس، هم نشینی با خوبان، تزکیه و دوری از تقلید. مراحل: توبه، تتبل، صبر، توکل، تسلیم و رضا، فقر و فنا و اصول شامل: کمال، تزکیه، مشورت، دوری از غرض ورزی و... تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - بررسی مقایسهای تحلیل محتوای کیفی و روش هرمنوتیک
طهمورث شیری ندا عظیمیمقاله حاضر با عنوان بررسی مقایسهای تحلیل محتوای کیفی و روش هرمنوتیک تدوین شده و در آن تلاش شده است ضمن مقایسه دو روش تحلیلی فوق با همدیگر، اشتراکها و تفاوتهای آن ها با همدیگر در قالبی مقایسهای مشخص و بازنمود یابد. این مقاله یک مقاله موردی- انتقادی است که با روش اس أکثرمقاله حاضر با عنوان بررسی مقایسهای تحلیل محتوای کیفی و روش هرمنوتیک تدوین شده و در آن تلاش شده است ضمن مقایسه دو روش تحلیلی فوق با همدیگر، اشتراکها و تفاوتهای آن ها با همدیگر در قالبی مقایسهای مشخص و بازنمود یابد. این مقاله یک مقاله موردی- انتقادی است که با روش اسنادی انجام شده و نتایج آن نشان میدهد که این دو روش به رغم تشابه در اصل کار خود که همانا پرداختن به محتوای متن به صورت کیفی است، هم از نظر هستی شناختی، و روش شناختی و هم از نظر هستی شناختی تفاوتهای معنی دار و قابل ملاحظهای با هم دارند، به گونهای که در تحلیل محتوای کیفی تلاش میشود با اتخاذ یک رویکرد تجزیهای- سازهای به استفاده از روشهای کمیگرایانه و مرحله به مرحله محتواهای آشکار و پنهان متن کشف و بازنمود یابد، اما در هرمنوتیک تلاش میشود با اتخاذ یک رویکرد کل نگر- ترکیبی و استفاده از استدلالهای گزاره پردازانه محتوای پنهان متن پیام کشف و بازنمود یابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - معرفتشناسی سواد رسانه ای در نظام های آموزشی کانادا و ژاپن بهمنظور الگوی بومیسازی سواد رسانهای در ایران
عزت علیقارداشی محمد سیفی خلیل غفاری علیرضا پویااین پژوهش با هدف معرفت شناسی سواد رسانه ای در نظام آموزشی کانادا و ژاپن بهمنظور ارائه ی الگوی بومیسازی سواد رسانه ای در ایران انجامگرفته بود. روش پژوهش، زمینه ای و از نوع کاربردی. جامعه ی آماری پژوهش نخست متخصصان سواد رسانه ای، برنامه ریزان آموزش أکثراین پژوهش با هدف معرفت شناسی سواد رسانه ای در نظام آموزشی کانادا و ژاپن بهمنظور ارائه ی الگوی بومیسازی سواد رسانه ای در ایران انجامگرفته بود. روش پژوهش، زمینه ای و از نوع کاربردی. جامعه ی آماری پژوهش نخست متخصصان سواد رسانه ای، برنامه ریزان آموزشی و معلمان سواد رسانه ای که از آنها برای تعیین عناصر جهت طراحی الگوی مطلوب، مصاحبه به عمل آمد. دوم کارشناسان سواد رسانه که برای اعتبار الگوی بومی سازی شده استفاده شد. حجم نمونه برای مصاحبه 25و برای اعتبار سنجی الگو 35 نفر بود. روش تجزیه وتحلیل شامل سه مرحلهی کدگذاری باز، محوری وانتخابی انجام و به شیوه تحلیل مضمون یافته در قالب شبکه ی مضامین پایه، سازماندهی شده. یافتههای پژوهش نشان می دهد برنامه ی درسی مدنظر شامل یک مضمون فراگیر،7 مضمون سازمان دهنده است. همچنین مطالعات نشان داد نظام آموزشی کانادا و ژاپن، حکایت از روش معقول و سیستماتیک میکند اما در ایران هنوز اجرای الگوی مطلوب جای تأمل و بازنگری دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - تأثیرپذیری سیّدمحمّد مکّی حسینی از اندیشههای عین القضات همدانی، با تکیه بر آراء معرفتشناسی در بحرالمعانی و تمهیدات
کاظم اصغری سمیه خادمیسیّدمحمّد مکّی در بحرالمعانی، توجه قابل تأمّلی به مباحث معرفتشناسی داشته است. هدف این پژوهش، تبیین آراء معرفتشناسی سیّدمحمّد مکّی و بررسی تأثیرپذیری او از تمهیدات عین القضات است. نوشتار حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه به منابع کتابخانهای صورت گرفته است. یافتهه أکثرسیّدمحمّد مکّی در بحرالمعانی، توجه قابل تأمّلی به مباحث معرفتشناسی داشته است. هدف این پژوهش، تبیین آراء معرفتشناسی سیّدمحمّد مکّی و بررسی تأثیرپذیری او از تمهیدات عین القضات است. نوشتار حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه به منابع کتابخانهای صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سید محمد مکی، در مباحث معرفتی، نه تنها در محتوا، بلکه در الفاظ و عبارات، متأثر از اندیشههای عین القضات همدانی بوده است. هر دو عارف، میان علم ظاهری و علم باطنی، تمیز قائل شدهاند و علم باطنی را همان معرفت الهی دانستهاند که عارفان به واسطة درجۀ ایمان و یقینی که دارند، از آن برخوردار میشوند. انسان میتواند از طریق شناخت خویش و شناخت محمد (ص)، به معرفت الهی، دست یابد. البته معرفت به ذات الهی ممکن نیست و تنها میتوان نسبت به اسماء و صفات و افعال الهی، به معرفت رسید. آنان از وجود ضرورت حجاب سخن گفتهاند و بر این باور هستند که این حُجب به صورت کامل برطرف نمیشود. همچنین معارف الهی به دلایلی از جمله محتوا، محدودیتهای بشریت و شریعت، عدم درک مخاطب و مسئله رازداری، بیانناپذیر هستند. این مباحث در نامههای سیّدمحمّد، به تفصیل بیشتری نسبت به تمهیدات آمده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - بررسی مبانی معرفتشناختی نظریۀ جبر و اختیار در کشفالمحجوب هجویری
رضا سمیعزاد اسماعیل گلرخ ماسولهدر این مقاله آراء معرفتشناختی هجویری در باب جبر و اختیار بررسی میشود و در خلال آن برخی مسائل دیگر که به نحوی با آن در ارتباط هستند، مورد تحلیل قرار میگیرند. از آنجایی که برخی از متصوفه نظیر هجویری به این نتیجه رسیدهاند که برای بر کنار داشتن آثارشان از انحرافات فکری أکثردر این مقاله آراء معرفتشناختی هجویری در باب جبر و اختیار بررسی میشود و در خلال آن برخی مسائل دیگر که به نحوی با آن در ارتباط هستند، مورد تحلیل قرار میگیرند. از آنجایی که برخی از متصوفه نظیر هجویری به این نتیجه رسیدهاند که برای بر کنار داشتن آثارشان از انحرافات فکری و اجتماعی، تبیین معرفتی آنها ضروری است لذا، تحلیل آرای آشکار و پنهان معرفتی صاحبان چنین آثاری در شناخت موضع معرفتی و مذهب آنها بسی راهگشاست و ضروری به نظر میرسد. در بررسی دیدگاههای هجویری چنین به نظر میرسد که جز مسئلۀ قبض و بسط که بیشتر ناظر بر حالات درونی و نفسانی انسان است، آن دسته از آرای او که به نحوی مربوط به اعمال و حوزۀ اختیارات و مسئولیتهای انسانی است، غالباً متأثر از آراء ماتریدیه باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - مباحثهطلبی: نقش برونگردی، باورهای معرفتشناسی و نیاز به شناخت
حسین پورشهریار سمیه احمدی زهرا تنهااین پژوهش با هدف شناسایی نقش برخی از عوامل مربوط به تفاوت¬های فردی در میزان گرایش افراد به مباحثه، به پیش¬بینی مباحثهطلبی بر پایه باورهای معرفت¬شناختی، نیاز به شناخت و برونگردی می¬پردازد. به این منظور 229 دانشجو (107 پسر و 122 دختر) با روش نمونهبردا أکثراین پژوهش با هدف شناسایی نقش برخی از عوامل مربوط به تفاوت¬های فردی در میزان گرایش افراد به مباحثه، به پیش¬بینی مباحثهطلبی بر پایه باورهای معرفت¬شناختی، نیاز به شناخت و برونگردی می¬پردازد. به این منظور 229 دانشجو (107 پسر و 122 دختر) با روش نمونهبرداری تصادفی انتخاب شده و به سیاهه¬ باورهای معرفت¬شناسی (شرو، بندیکسن و دانکل، 2002)، مقیاس مباحثهطلبی (اینفنت و رنسر، 1982)، مقیاس نیاز به شناخت (کاسیویو، پتی و کائو، 1984) و مقیاس برونگردی از سیاهه پنجعاملی نئو (کوستا و مککری، 1992) پاسخ دادند. تحلیل داده¬ها نشان دادند که برونگردی، نیاز به شناخت و یادگیری سریع از بین باورهای معرفت¬شناختی، پیشبینیکننده مباحثهطلبی در افراد هستند. نتایج و تلویحات آن بر پایه پیشینه نظری مورد بحث قرار گرفت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - بررسی انتقاد استاد مطهری از ادراکات اعتباری علامه طباطبایی در اخلاق
علی اصغر ترکاشوند عباس گوهرینظریّة ادراکات اعتباری برای اولین مرتبه توسط علاّمه طباطبائی(ره) مطرح شد و در حوزه معرفتشناسی از ابتکارات مبتنی بر رئالیسم تعاملی است، طبق این نظریه شناخت ما در مواجهه با واقعیّت خارجی تصحیح میشود و تکامل مییابد. طرح ادراکات اعتباری نتیجة مواجهة علاّمه با مسئلة تکثّ أکثرنظریّة ادراکات اعتباری برای اولین مرتبه توسط علاّمه طباطبائی(ره) مطرح شد و در حوزه معرفتشناسی از ابتکارات مبتنی بر رئالیسم تعاملی است، طبق این نظریه شناخت ما در مواجهه با واقعیّت خارجی تصحیح میشود و تکامل مییابد. طرح ادراکات اعتباری نتیجة مواجهة علاّمه با مسئلة تکثّر ادراکات است که بر اساس آن، ادراکات انسان تکثیر مییابد و به تبع آن، ماهیّت گزارههای اخلاقی تبیین میشود، طبق این فرض در برداشت اولیه استدلال علاّمه برای اعتباری بودن حُسن و قبح و نفوذ احساسات در اعتباریّات، ناخودآگاه به نسبیّتگرایی هنجاری منجر میشود، استاد مطهّری در مواجهه با دیدگاه علامه ضمن پذیرش نظریّة اعتباریّات با نقد دیدگاه علامه سعی در ثابت نگه داشتن پایههای اخلاقی دارد و راهحل قضیه را در تفکیک میان فعل اخلاقی و معیار اخلاقی، تفاوت قائل شدن بین من علوی و من سفلی انسان و تفکیک قائل شدن بین حسن و قبح فاعلی و حسن و قبح فعلی میداند، که صرف نظر از برخی نقدها میتوان رویکرد اصلاحی استاد مطهری را راهگشا دانست، ضمن اینکه باید اذعان نمود که رویکرد نگاه تکثرگرایانه علامه به مسئله اخلاق در ادراکات اعتباری راه گفتگو با دیگر فرهنگها را باز نگه میدارد. در این پژوهش ضمن پاسخ به این پرسش که انتقاد استاد مطهری نسبت به علامه طباطبایی در موضوع اخلاق از منظر ادراکات اعتباری چبست؟ دیدگاه استاد مطهری نیز در موضوع اخلاق از منظر ادراکات اعتباری نقد و بررسی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - رئالیسم و ایده آلیسم هستی شناختی و معرفت شناختی از دیدگاه علامه جعفری
محمد حیدری فرد عبدالله نصریعلامه جعفری در دو رویکرد متفاوت، در حیطه هستی شناسی به رئالیسم و در حیطه معرفت شناسی به نوعی ایده آلیسم معتقد است. وی در مقام هستی شناسی با ارائه استدلال های چند، ثبوت جهان خارج را امری مسلم انگاشته، و از این عقیده دفاع می نماید، . البته بر استدلال هایی که وی در این مقا أکثرعلامه جعفری در دو رویکرد متفاوت، در حیطه هستی شناسی به رئالیسم و در حیطه معرفت شناسی به نوعی ایده آلیسم معتقد است. وی در مقام هستی شناسی با ارائه استدلال های چند، ثبوت جهان خارج را امری مسلم انگاشته، و از این عقیده دفاع می نماید، . البته بر استدلال هایی که وی در این مقام ذکر نموده می توان انتقاداتی داشت. اما در مقام معرفت شناسی، با ابداع نظریه بازیگریهای ذهنی، تطابق عین و ذهن را امری غیرممکن دانسته و ذهن را از حالت تماشاگری صرف خارج میکند؛ این امر او را به سمت نظریه ایدهآلیستی معرفتشناسانه سوق میدهد. وی در این مسئله تا حدودی به نظریه ایده آلیسمی معرفت شناسانه کانت نزدیک می گردد، هرچند تمایزاتی نیز بین نظر او و کانت وجود دارد. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - معرفتشناسی اجتماعی و مسألۀ عینیت علم
جلال پیکانی میثم صادق پوردر کنار دو قسم رویکرد غالب در قلمرو علوم در باب عینیت، یعنی رویکرد پستمدرنیستی ـ کوهنی و رویکرد پوزیتیویستی ـ پوپری، برخی دلالتها و لوازم معرفتشناسی اجتماعی بر دلالتهای علمشناختی خاص خود را دارد که میتواند برای دفاع از گونهای از عینیت در قلمرو علم به کار آید و در أکثردر کنار دو قسم رویکرد غالب در قلمرو علوم در باب عینیت، یعنی رویکرد پستمدرنیستی ـ کوهنی و رویکرد پوزیتیویستی ـ پوپری، برخی دلالتها و لوازم معرفتشناسی اجتماعی بر دلالتهای علمشناختی خاص خود را دارد که میتواند برای دفاع از گونهای از عینیت در قلمرو علم به کار آید و در عین حال از توجه به هر دو رویکرد اصلی غافل نباشد. در این مقاله، ابتدا، در نهایت اختصار چیستی معرفتشناسی اجتماعی را نشان دادهایم و سپس با برشمردن مشکلات دو رویکرد پیشگفته، نشان دادهایم که کدام مولفههای معرفتشناسی اجتماعی میتواند برای قائلان به عینیت علم به کار آید. با توجه به غلبۀ رویکردهای پستمدرنیستی ـ کوهنی در فضای فلسفی ایران و رویکرد پوزیتیویستی در فضای علمی، این راهِ میانه میتواند ثمربخش باشد. در این مقاله نشان دادهایم که معرفت-شناسی اجتماعی نه فاعل شناسا، و به طور خاص دانشمند را، در حصول معرفت ناظری کاملاً بیطرف میانگارد ـ که امکان کسب گزارههای کاملاً مطابق با واقع برای او به سهولت فراهم است ـ و نه اینکه او را در مقابل نظام قدرت و ساختار اجتماعی و پیشداوریهای خویش به کلی دستبسته و منفعل میداند. به بیانی روشنتر، معرفت شناسی اجتماعی به دلیل اتخاذ اصل مودی به صدق بودن، رویکردی اعتدالی درباره مسأله عینیت علم اتخاذ میکند. این رویکرد اعتدالی می تواند مقدمه ای باشد برای گشودن راهی نو. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - علوم انسانی و مبانی معرفتشناختی آن در رویکرد اسلامی
مهدی عباس زاده ابوالحسن غفاریتعریف علوم انسانی و مبانی نظری و معرفتی خاصی که این علوم بر آنها مبتنی هستند، از مهمترین موضوعات پژوهش نزد محققان است. مسئلة پژوهش حاضر، این است که اگر بنا باشد علوم انسانی با رویکرد اسلامی تولید شوند، بر کدام مبانی معرفتشناختی ابتنا دارند، این مبانی دارای چه مختصاتی أکثرتعریف علوم انسانی و مبانی نظری و معرفتی خاصی که این علوم بر آنها مبتنی هستند، از مهمترین موضوعات پژوهش نزد محققان است. مسئلة پژوهش حاضر، این است که اگر بنا باشد علوم انسانی با رویکرد اسلامی تولید شوند، بر کدام مبانی معرفتشناختی ابتنا دارند، این مبانی دارای چه مختصاتی هستند، و چگونه در فرآیند تولید این علوم اثر میگذارند. دستاوردهای حاصل از پژوهش حاضر عبارتند از: 1. مهمترین مبانی معرفتشناختیِ علوم انسانی در رویکرد اسلامی عبارتند از: واقعگرایی، مطابقتگرایی، مبناگرایی، یقینگرایی و عقلگرایی؛ 2. این پنج مبنا، دارای خصوصیت شبکهای هستند، بدین معنا که از یکدیگر منتج میشوند و بر هم اثر میگذارند یا به تعبیری، دارای ربط منطقی و متعامل هستند؛ و 3. با اشراب این مبانی در علوم انسانی، نیز با نظرداشت ابزارها و مراتب معرفت به ویژه معارف عقلی و شهودی، همینطور با بهرهگیری از منابع معرفت بهویژه متون دینی و مواجهه تفکر اسلامی با تکثرگرایی و نسبیگرایی معرفتی، نظرگاههای متفاوتی در علوم انسانی - به نسبتِ دیدگاههای غربی- به وجود خواهند آمد که بر اساس آنها میتوان در لایههای مختلفی از تولید علوم انسانی سخن گفت. پژوهش حاضر، درصدد ارائة تعریفی جدید از علوم انسانی و تبیین مبانی و مختصات معرفتشناختی این علوم، با روش عقلی- فلسفی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - جستارهای معرفت شناختی ویلیام چیتیک در ادب عرفانی
معصومه نقدبیشی محمد تقی فعالی هادی وکیلیبررسی معرفتشناختی گزارههای ادبیات عرفانی در نمونهای از آثار مولوی و ابن عربی از نظر ویلیام چیتیک هدف این جستار است. تحقیق و تقلید دو راهبرد شناختی هستند که در متون متقدم و متأخر رد پای خود را بر جای گذاشته و در معرفتشناسی معاصر نیز محل بحث و نظر بودهاند. حوزة متأثر أکثربررسی معرفتشناختی گزارههای ادبیات عرفانی در نمونهای از آثار مولوی و ابن عربی از نظر ویلیام چیتیک هدف این جستار است. تحقیق و تقلید دو راهبرد شناختی هستند که در متون متقدم و متأخر رد پای خود را بر جای گذاشته و در معرفتشناسی معاصر نیز محل بحث و نظر بودهاند. حوزة متأثر از این دو علوم عقلی و نقلی است که عرفان پژوهانی مانند ویلیام چیتیک را متوجه خود کرده و هرکدام شیوه متناسب خود را داراست. این گزارش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد چیتیک با روشی پارادوکسیکال عقل را در تمامی معارفی که به دست میآورد مقلّد و عقلانیترین جریان تقلید را که تبعیت از خداست موجّه میداند. او میکوشد تا از میراث ادبی و عرفانی اسلام برای احیای سنت عقلی سود برده و در مقام نقد معرفتشناسی مدرن، به نفس از دست رفته شناخت و وجود آدمی از نظر مولوی اشاره میکند که در تقلید گرفتار شده است و در آموزههای ابن عربی هم تقلید را امری ناگزیر در روند شناخت و تنها از خدا دانسته و راه تفکر و تعقل خلاق را باز میکند.هر چند که آرای چیتیک در این باره و نیز در نقد مدرنیته قابل نقد است و به پاره ای از آنها در این مقاله پرداخته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - ضرورت بازنگری در معرفتشناسی پوپر در سایۀ تغییر نگرش او نسبت به داروینیسم
مهدی بروجردی هادی صمدی رضا عزیزی نژادفهم ما از تغییرات فکری پوپر دربارۀ تکامل زیستی میتواند ما را در آشکارسازی برخی زوایای مغفول از نظام فکری وی یاری دهد. دعوی مقاله آن است که برخی از آراء پوپر در طول حیات فکری وی بهتناسب رویکرد وی به تکامل، دچار دگرگونیهایی شده است. از امکان عدم بهکارگیری صدق و کذب در أکثرفهم ما از تغییرات فکری پوپر دربارۀ تکامل زیستی میتواند ما را در آشکارسازی برخی زوایای مغفول از نظام فکری وی یاری دهد. دعوی مقاله آن است که برخی از آراء پوپر در طول حیات فکری وی بهتناسب رویکرد وی به تکامل، دچار دگرگونیهایی شده است. از امکان عدم بهکارگیری صدق و کذب در آراء اولیه، تا تأکید بر موضوع صدق و حقیقتنمایی، و سرانجام گذار هر چه بیشتر از نگاه گزارهمحور به سمت دیدگاههای تکاملیِ غیرگزارهای، نمونهای از این تغییرات فکری به شمار میآیند. در پوپر متأخر شاهد رجوع به دیدگاه تکاملی، البته با خوانشی خاص، هستیم. این تغییرات پیامدها و نتایجی را برای نظام فکری پوپر بهخصوص در حوزۀ معرفتشناسی به بار میآورد. از سوی دیگر با توجه به آراء پوپر که در آن سازگاری بهعنوان محور و نتیجهای حاصل از یک فرایند حل مسأله معرفی میشود میتوان نتیجه گرفت که تکامل زیستی محصول یک فرایند معرفتی است. مقاله دعوتی است به بازسازی نظام فلسفی پوپر در سایۀ فهم او از خوانش بدیع وی از تکامل؛ خوانشی که با برخی تحولات نوین در زیستشناسی تکاملی همنواست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - لاک و مسألۀ معیار
محمد حسین اسفندیاریدر ادبیات مربوط به مسألۀ معیار جان لاک را روش گرا معرفی می کنند: کسی که معیار معرفت را بر مصادیق آن مقدم دانسته و باور دارد بر اساس معیار معرفت می توان مصادیقی را از آن یافت. با این حال، هیچ تحقیق مستقلی در اثبات این اسناد صورت نگرفته است. این یعنی، مستقلاً استدلال ها و أکثردر ادبیات مربوط به مسألۀ معیار جان لاک را روش گرا معرفی می کنند: کسی که معیار معرفت را بر مصادیق آن مقدم دانسته و باور دارد بر اساس معیار معرفت می توان مصادیقی را از آن یافت. با این حال، هیچ تحقیق مستقلی در اثبات این اسناد صورت نگرفته است. این یعنی، مستقلاً استدلال ها و شواهدی که مؤید روش گرایی لاک است، ارائه و بررسی نشده اند. مقالۀ پیش رو به همین امر توجه دارد. از اینرو، نویسنده پس از بررسی اجمالی مسألۀ معیار و پیشینۀ آن، دلایل و شواهدی له روش گرا بودنِ لاک ارائه میکند که عبارتند از استدلال بر پایۀ انکار معرفت فطری (NIKA)، استدلال بر پایۀ لوح سفید (TRA) و استدلال بر پایۀ ردّ اقتدارگرایی معرفتی. سپس، از چند و چون روش گرایی او و در واقع، نوع نگاه لاک به معیار معرفت بحث می شود. در ضمن این بحث، بررسی می شود که آیا لاک معیار معرفت را ناظر به حصول معرفت می داند یا توجیه. سپس، از این سخن می گوییم که چنان چه معیار معرفت در نظر لاک ناظر به حصول معرفت باشد، آیا باید معرفت شناسی او را طبیعی شده قلمداد کرد؛ و اگر بله، بحث از تقدم معیار معرفت بر مصادیق آن، که بحثی هنجاری ست، چه جایگاهی نزد لاک دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - جایگاه معرفتشناسی در دانش جغرافیا؛ خاستگاهها و رویکردها
بهزاد فزونی واجارگاهعلم جغرافیا یکی از علوم تأثیرگذار در زیست بشر است که درگذشته و حال، تحولات متعددی را به لحاظ بنیادهای فلسفی به دنبال داشته است. این تحول نشان میدهد که متخصصان و اندیشمندان این حوزه بر سر موضوع، ماهیت و تعریف این علم همنظر نبودهاند؛ اما باوجوداین تنوع موجود در علم جغر أکثرعلم جغرافیا یکی از علوم تأثیرگذار در زیست بشر است که درگذشته و حال، تحولات متعددی را به لحاظ بنیادهای فلسفی به دنبال داشته است. این تحول نشان میدهد که متخصصان و اندیشمندان این حوزه بر سر موضوع، ماهیت و تعریف این علم همنظر نبودهاند؛ اما باوجوداین تنوع موجود در علم جغرافیا، امروزه این علم توانمندی‎های بسیاری یافته و با ابزارهای فنی که در دست دارد دارای گرایش های تخصصی جدیدی گردیده است. فلسفه دانش جغرافیا بهمثابه اساسنامه یا قانون اساسی نظام علمی این دانش، نقشی کلیدی و مرکزی در حیات علمی آن دارد. اگرچه تحول در زندگی بشر و ضرورتهای نوین آن در بدو امر به تخصصگرایی در علوم منجر شد، ولی با گسترش شاخههای علمی توجه به کلیت معرفت بشری نیز به احساسی مشترک بین اندیشمندان مبدل گردید تا با نگرشی نو در گام نخست به تبیین فلسفة علم جغرافیا پرداخته شود و در راستای آن وضع معرفت جغرافیایی را بررسی نماید. امروزه موضوع معرفتشناسی در دانش جغرافیا از اهمیت ویژهای برخوردار است. این اهمیت متأثر از مکتبهای فلسفی مانند اثباتگرایی، هرمنوتیک و پساساختارگرایی است. در این مقاله تلاش شده است تا این مسئله مورد بررسی قرار گیرد و اهمیت آن برای دانش جغرافیا آشکار گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - بررسی معرفتبخشی خبر متواتر
کامران اویسیمعرفت بخشی خبر متواتر از مباحثی است که بیش از آنکه در دانش علوم حدیث به آن پرداخته شود، در منطق و به میزان کمتر در اصول فقه بدان پرداخته شده است. بن مایه های مطالعه معرفت شناختی خبر متواتر نشان می دهد معرفتی که عرف آن را پذیرا باشد، برای تحقق معرفت بخشی متواتر از راه کث أکثرمعرفت بخشی خبر متواتر از مباحثی است که بیش از آنکه در دانش علوم حدیث به آن پرداخته شود، در منطق و به میزان کمتر در اصول فقه بدان پرداخته شده است. بن مایه های مطالعه معرفت شناختی خبر متواتر نشان می دهد معرفتی که عرف آن را پذیرا باشد، برای تحقق معرفت بخشی متواتر از راه کثرت مُخبران و عدم امکان عادی تبانی بر دروغ، کافی است. تقسیم دوگانه تواتر به لفظی و معنوی و زیر مجموعه آن با نگاه به نوع معرفت دلالت آن در قالب تطابقی و تضمّنی و التزامی محدوده معرفت شناختی حاصل از خبر متواتر را توسعه خواهد داد. این نوشتار تلاش دارد با روش توصیفی- تحلیلی عدم دستیابی به یقین از راه تواتر را چنان که فخر رازی ادّعا نموده به چالش کشد و اثبات کند برای مخبرانِ خبر متواتر که از اهالی عرف محسوب می شوند، یقین روانشناختی و اطمینان مفید و کافی خواهد بود. بدیهی یا نظری بودن علم حاصل از تواتر مهم نیست؛ زیرا با توجه به نظریه احتمالات شهید صدر یا تدریجی الوصول بودن علم مذکور در نگرگاه غزّالی، بدیهی یا نظری بودن آن علم قابل جمع است. همچنین شبهات مطرح در حسی بودن علم مخبر تواتر از قبیل تغییرپذیر بودن محسوسات، با قائل شدن به تفصیل در مسأله قابل پاسخ است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - بررسی الزامات معرفتشناختی فطرت در تبیین گزارههای اخلاقی
عین الله خادمی علی حیدریفطرت، مبنای انسانشناسی دینی است. بر اساس مبانی حکمت متعالیه میتوان تبیینی قابل دفاع از فطرت ارائه نمود. فطرت بهمعنای خاص، بینش ها و گرایش های رتبه خاص هستی انسان است. به فطرت از دو حیث وجودشناختی و معرفت شناختی میتوان نگریست. فطرت در معرفتشناسی عام، مبنایی قابل دفا أکثرفطرت، مبنای انسانشناسی دینی است. بر اساس مبانی حکمت متعالیه میتوان تبیینی قابل دفاع از فطرت ارائه نمود. فطرت بهمعنای خاص، بینش ها و گرایش های رتبه خاص هستی انسان است. به فطرت از دو حیث وجودشناختی و معرفت شناختی میتوان نگریست. فطرت در معرفتشناسی عام، مبنایی قابل دفاع برای دیدگاه مبناگروی درباره ابتنای گزارههای نظری بر گزاره های پایه و بدیهی ارائه مینماید و بر مبنای آن میتوان از تئوری مطابقت، که نظریهای واقعگرایانه در باب صدق است، دفاع نمود. فطرت در مباحث معرفتشناسی اخلاق نیز لوازم مهمی در پی دارد. بر پایه آن میتوان از نوعی مبناگروی در اخلاق (فطری بودن اصول اخلاقیات) دفاع کرد. همچنین، چون اخلاق مبتنی بر فطرت ریشهای تکوینی دارد، می توان از نوعی واقعگرایی اخلاقی حمایت نمود که ثمرات آن، شناختگرایی اخلاقی، صدق و کذب پذیری، استدلالپذیری، مطلقگرایی و پذیرش داوری اخلاقی است. مکاتب اخلاقی از منظری به دو دسته وظیفهگرا و غایتگرا تقسیم میشوند. اما با تکیه بر پیوند عقل و شهود فطری میتوان به نوعی نظامسازی اخلاقی پرداخت که جامع مزایای وظیفهگرایی و غایتگرایی باشد. در غایتگرایی، از بررسی نتایج افعال اختیاری انسان با غایت مدنظر، اخلاقی بودن فعل توجیه میشود ولی اثبات اخلاقی بودن غایت مدنظر، که شکافی ترمیمنشدنی در طبیعتگرایی اخلاقی جلوه میکرد، در اخلاق مبتنی بر فطرت، از طریق جهتگیری الزامات فطری بهخوبی تبیین شده و طراوت و پویایی زبان اخلاق نیز بهلحاظ درگیری وجودی عامل اخلاقی با الزامات فطری تأمین میگردد.فطری بودن مبنای دین و اخلاق، ارتباط موجهی بین این دو مقوله برقرار نموده است؛ حکم اخلاقی ضروری حقانیت دین (صادق بودن خدا) را تأمین میکند و زمینه حضور گزارههای ارزشی دین در حوزه اخلاق هنجاری، غنای محتوایی این حوزه را فراهم میسازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - بررسی دیدگاه معرفتشناختی کالینگوود و دلالتهای آن در برنامه درسی
فاطمه زیبا کلام سمیرا حیدریمبانی معرفتشناختی در مطالعات برنامه درسی همواره میان صاحبنظران مورد بحث بوده است. در مقاله حاضر، دیدگاه معرفتشناختی کالینگوود، یکی از برجستهترین فیلسوفان قرن بیستم، مورد بررسی قرار گرفته است. از نکات مهم دیدگاه معرفتشناختی او میتوان به در هم تنیدگی تاریخ و فلسفه أکثرمبانی معرفتشناختی در مطالعات برنامه درسی همواره میان صاحبنظران مورد بحث بوده است. در مقاله حاضر، دیدگاه معرفتشناختی کالینگوود، یکی از برجستهترین فیلسوفان قرن بیستم، مورد بررسی قرار گرفته است. از نکات مهم دیدگاه معرفتشناختی او میتوان به در هم تنیدگی تاریخ و فلسفه اشاره کرد. با چنین پیشفرضی میتوان برنامه درسیای فعالتر را برای موضوعات درسی طراحی کرد، بهطوریکه دانش آموزان با دروس مختلف در بستر تاریخ مواجه شوند و اندیشههای مختلف را بازسازی کنند. روش تحقیقی که در این مقاله بهکار گرفته شده، روش تحلیلی و استنتاجی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - مطابقت وجودی ذهن و عین در معرفتشناسی ملاصدرا
مهدی دهباشی صغری باباپورمطابقت ذهن و عین از مباحث اصلی معرفتشناسی است. فلاسفه با واسطه قرار دادن ماهیت بین ذهن و عین و بهواسطه تطابق ماهوی سعی کردهاند مسئله مطابقت در شناخت را حل نمایند؛ اما نظریه تطابق ماهوی ایراداتی با خود بههمراه دارد که درنهایت نتوانسته پاسخگوی مسئله مطابقت باشد. در م أکثرمطابقت ذهن و عین از مباحث اصلی معرفتشناسی است. فلاسفه با واسطه قرار دادن ماهیت بین ذهن و عین و بهواسطه تطابق ماهوی سعی کردهاند مسئله مطابقت در شناخت را حل نمایند؛ اما نظریه تطابق ماهوی ایراداتی با خود بههمراه دارد که درنهایت نتوانسته پاسخگوی مسئله مطابقت باشد. در مقابل آنچه میتواند با اصول فلسفی و معرفتشناختی ملاصدرا هماهنگ باشد، نظریه اینهمانی وجود عینی است که انطباق را به واقعیت علم ارجاع میدهد که ناشی از نفی ماهوی بودن علم و اخراج علم. از مقولات ماهوی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - نظریه مطابقت و اشکالات وارد بر آن
فاطمه سادات هاشمی سلیمان حبیبی امیرعباس علیزمانیمسئله صدق در گزاره ها یکی از مسائل مهم معرفت شناسی است. از اینرو، فیلسوفان و معرفت شناسان از دیرباز تا کنون دیدگاه های گوناگونی درباره ماهیت و چیستی صدق و نیز معیار صدق ابراز داشته اند. در این نوشتار، ما به بررسی نظریه مطابقت می پردازیم اما رویکرد ما بیشتر معطوف به ماه أکثرمسئله صدق در گزاره ها یکی از مسائل مهم معرفت شناسی است. از اینرو، فیلسوفان و معرفت شناسان از دیرباز تا کنون دیدگاه های گوناگونی درباره ماهیت و چیستی صدق و نیز معیار صدق ابراز داشته اند. در این نوشتار، ما به بررسی نظریه مطابقت می پردازیم اما رویکرد ما بیشتر معطوف به ماهیت و چیستی صدق است نه معیار صدق. نظریه مطابقت یک پیش فرض مهم دارد و آن واقع گرایی است؛ بدین معنا که اولاً، ملتزم باشیم که واقعیتی مستقل از باورها و ذهن ما وجود دارد. ثانیاً، ذهن انسان را در کشف واقعیت توانمند دانسته، معتقد باشیم که انسان توانایی نیل به واقع و دسترسی به آن را دارد. ثالثاً، بپذیریم که زبان توان حکایت از واقع را دارا هست. نظریه مطابقت از آنجایی که به درک متعارف در باب صدق بسیار نزدیک است، پیشینه و رواج نسبی بیشتری نسبت به نظریه های بدیل خود داشته است، بهطوریکه بسیاری از فیلسوفان آن را مبنای معرفتشناسی نظام فلسفی خود قرار داده اند. با این حال، نظریه مطابقت نتوانست از عهده اشکالات گوناگون، از جمله عدم سنخیت، عدم جامعیت و عدم ارائه ملاک اثباتی برآید و سرانجام با انتقادات فیلسوفان معرفت یا بهشکل تعدیل یافته ظهور و بروز یافت یا جای خود را به نظریاتی چون نظریه انسجام، نظریه کارآمدی، نظریه زائد بودن و... داد. این نظریات برخلاف نظریه مطابقت، در باب چیستی صدق، صدق را نه به امری فراسوی باور بلکه به خود باور وابسته می دانند، یعنی بدون تلاش برای رفتن به فراسوی باور، باید در درون باورها وضعیتی کشف شود که بر اساس آن بتوان گفت باوری صادق است یا نیست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - معناشناسی تأویل و اعتبار معرفتشناختی آن در آراء ابوزید
حامد علی اکبرزاده مصطفی سلطانینصر حامد ابوزید بهعنوان یکی از اندیشمندان معاصر عرب و از شخصیتهای مهم جریان نومعتزله، دیدگاههای خاصی را درباره فهم و تأویل متون دینی بهویژه قرآن ارائه کرده که برخی از آنها باب مجادلات فراوانی را گشودهاند. ابوزید با استفاده از تحلیلهای زبانشناسانه مفهوم جدیدی از ت أکثرنصر حامد ابوزید بهعنوان یکی از اندیشمندان معاصر عرب و از شخصیتهای مهم جریان نومعتزله، دیدگاههای خاصی را درباره فهم و تأویل متون دینی بهویژه قرآن ارائه کرده که برخی از آنها باب مجادلات فراوانی را گشودهاند. ابوزید با استفاده از تحلیلهای زبانشناسانه مفهوم جدیدی از تأویل ارائه میکند و با نگاهی که به لایههای معانی متون دارد، هر نوع مفهومگیری از آیه را داخل در تأویل میداند. او تلاش میکند نگاه رسمی عالمان دینی به متون را مورد انتقاد قرار دهد و اختلاف در نوع تأویل متون را چیزی شبیه به اختلاف در اجتهاد میداند. وی با طرح بحث تأویل و تلوین، تأویلهای ایدئولوژیمحور از متون دینی را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است تلوین همان قرائت مغرضانه و دخالت دادن ایدئولوژی در فهم متون است. بهتعبیر دیگر، وی برای تأویل متعهد به ایدئولوژی، اعتبار و ارزش معرفتشناختی قائل نیست و معتقد است تأویل باید بدون هر گونه انقیادی انجام شود. او تأویلی را معتبر میداند که در آن نگاه ایدئولوژیک و متعصبانه دخیل نباشد. ابوزید موضع معتزله در فهم قرآن را میستاید و معتقد است آنان نخستین گروهی بودند که تأویل متون قرآن را با روشی درست آغاز کردند، چراکه در فهم متن، عقل را بهطور مستقل بهکار میگرفتند و برای عقل هیچ تعهد و وابستگیای نسبت به شرع قائل نبودند. امروزه نیز باید با همین عقل آزاد و رها سراغ تأویل متون دینی رفت. به اعتقاد ابوزید در مواجهه با متون دینی هدف از فعالیت معرفتشناسانه بهطور عام و عمل قرائت بهطور خاص، کشف حقایقی از وجود است که در سطحی خارج از افق ذات شناساننده یا خواننده قرار دارد و این همان تأویل صحیح است. در این مقاله دیدگاههای وی درباره مفهوم تأویل و ارزش معرفتشناختی آن مورد بررسی قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - نقش معرفتشناختی سنت در تاریخ بیهقی
مریم صادقی گیویشناخت و آگاهی انسان از عوامل مختلف نشأت میگیرد. موقعیتهای شغلی و اجتماعی فراتر و فروتر و مبانی و سنتهای دینی و فرهنگی و سیاسی رایج و حاکم بر جوامع، آگاهی و معرفت انسان را شکل میدهند و عملکردهای او را تعیین میکنند. در این پژوهش مهمترین رویکردهای معرفتشناختی در تار أکثرشناخت و آگاهی انسان از عوامل مختلف نشأت میگیرد. موقعیتهای شغلی و اجتماعی فراتر و فروتر و مبانی و سنتهای دینی و فرهنگی و سیاسی رایج و حاکم بر جوامع، آگاهی و معرفت انسان را شکل میدهند و عملکردهای او را تعیین میکنند. در این پژوهش مهمترین رویکردهای معرفتشناختی در تاریخ بیهقی در چهار محور اصلی: سنتهای اجتماعی و فرهنگی، ادبی، دینی و سیاسی با روش تحلیل گفتمانی، بررسی شده است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که بیهقی، با شیوههای گوناگون تلاش کرده است که مبانی معرفتی خوانندگان را با اهداف و رویکردهای خاص شکل دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - نزاع درباره«هنجار»، در معرفت شناسی طبیعی شده
حسین شقاقیکواین سعی دارد مسائل غیر علمی ای که به شکل سنتی در معرفت شناسی مطرح بودند، از معرفت شناسی طبیعی شده خود حذف کند، و معرفت شناسی را به مثابه علم؛ یا به تعبیری به مثابه فصلی از روانشناسی تجربی مطرح کند. ییگوان کیم در انتقاد به کواین، مدعی است رویکرد کواین مستلزم حذف هرگونه أکثرکواین سعی دارد مسائل غیر علمی ای که به شکل سنتی در معرفت شناسی مطرح بودند، از معرفت شناسی طبیعی شده خود حذف کند، و معرفت شناسی را به مثابه علم؛ یا به تعبیری به مثابه فصلی از روانشناسی تجربی مطرح کند. ییگوان کیم در انتقاد به کواین، مدعی است رویکرد کواین مستلزم حذف هرگونه عنصر هنجاری از معرفت شناسی است و از آنجا که -بر اساس استدلال کیم- خود مفاهیم معرفت و باور مفاهیم هنجاری هستند، در نتیجه نه معرفت و نه باور، نمی توانند موضوع معرفت شناسی طبیعی شده کواین باشند. در اینجا نشان می دهیم، عنصر هنجاری، به دو معنا در فلسفه کواین قابل دفاع است، ولی قبول عنصر هنجاری، ظاهرا با دفاع کواین از اصل تحقیق پذیری معنا، سازگار نیست. نهایتا سعی داریم این ناسازگاری ظاهری را با تفسیری از اصل تحقیق پذیری کواین، از بین ببریم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - بررسی روش شناسی کتاب مسائل علوم انسانی؛ چالش روششناسی (با تأکید بر روش شناسی و معرفت شناسی نظریه تمدن نوین اسلامی)
کاظم عظیمیچکیده: هدف این مقاله، بررسی روششناسی کتاب قضایا العلوم الإنسانیة؛ إشکالیة المنهج (مسائل علوم انسانی؛ چالش روششناسی) با تأکید بر روش شناسی و معرفت شناسی نظریه تمدن نوین اسلامی است. این کتاب، در سال 2014 به سرپرستی دکتر یوسف زیدان چاپ شده و مشتمل بر یک مقدمه و هشت مقاله أکثرچکیده: هدف این مقاله، بررسی روششناسی کتاب قضایا العلوم الإنسانیة؛ إشکالیة المنهج (مسائل علوم انسانی؛ چالش روششناسی) با تأکید بر روش شناسی و معرفت شناسی نظریه تمدن نوین اسلامی است. این کتاب، در سال 2014 به سرپرستی دکتر یوسف زیدان چاپ شده و مشتمل بر یک مقدمه و هشت مقاله درباره روششناسی پژوهش در برخی رشتههای علوم انسانی است. روش گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات در این مقاله، استدلالی است که پس از استخراج کلی محتوای مقالات، مهمترین اشکالات معرفتشناسی مقالات مشخص و گزاره برجسته روششناسی هر مقاله با استناد به منابع مربوطه نقد شده است. پرسش اصلی از نظر روششناسی و معرفتشناسی، چه نقدهایی بر محتوای کتاب با تاکید بر نظریه تمدن نوین اسلامی قابل طرح است؟ نتایج به دست آمده در این مقاله نشان می دهد که طرح و بسط روش شناسی علوم انسانی و بررسی جنبه های مختلف آن در گفتمان اسلامی، مقدمه طرح و بسط نظریه تمدن نوین اسلامی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - ماهیت دولت و مبانی تأسیس آن در فلسفه سیاسی هابز و لاک در روایتی پارادایمی
محمد کمالی گوکی حجت زمانیرادهابز و لاک به عنوان دو اندیشمند انگلیسی قرن هفدهم میلادی، تأثیرات عمیقی بر جریان اندیشه سیاسی گذاشتند تا آنجا که می توان آن ها را از جمله مؤسسین فلسفه سیاسی لیبرالیسم ـ که اکنون یکی از فراگیرترین مکاتب سیاسی است- و بنیان گذارن نظام دولت - ملت فعلی جهان دانست که تحقیق د أکثرهابز و لاک به عنوان دو اندیشمند انگلیسی قرن هفدهم میلادی، تأثیرات عمیقی بر جریان اندیشه سیاسی گذاشتند تا آنجا که می توان آن ها را از جمله مؤسسین فلسفه سیاسی لیبرالیسم ـ که اکنون یکی از فراگیرترین مکاتب سیاسی است- و بنیان گذارن نظام دولت - ملت فعلی جهان دانست که تحقیق در اندیشه ی آن دو را ضروری می سازد. هابز و لاک هم از نظر فلسفی و هم از نظر اندیشه سیاسی شباهت بسیاری به یکدیگر دارند: هردو تجربه گرا و هر دو از اصحاب قرارداد اجتماعی اند. با این حال، اگرچه این دو در یک برهه ی تاریخی میزیستهاند و اگرچه به یک شیوه به تحلیل نظام سیاسی بر مبنای نظریه قرارداد اجتماعی پرداخته اند؛ اما نظام سیاسی پیشنهادی آنها که برآمده از یک قرارداد اجتماعی بود؛ تفاوت زیادی دارد. دولت هابزی، حکومتی اقتدارگراست اما نظام سیاسی لاک، حکومتی مردمی با سویههای دموکراتیک است. سؤال مقاله ی حاضر این است که دلیل چنین اختلافی در تحلیل دولت توسط هابز و لاک چیست؟ پاسخ به این پرسش در قالب رهیافت پارادایمی به اندیشه سیاسی و با روش تحلیل محتوا و تکیه بر آثار اصلی هابز و لاک انجام می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - مناظره روششناختی درباره نظریههای روابط بینالملل از دیدگاه فلسفه علم
رضا کاویانی شیده شادلواول از منظر فراتحلیل یعنی اینکه نظریههای روابط بینالملل از لحاظ هستیشناسی، معرفت شناسی و روششناسی چگونه ارزیابی میشوند. در واقع چرایی و چگونگی پیدایی و بازآوری اندیشهها در حوزه روابط بینالملل در مرکز ثقل این فراتحلیل قرار میگیرد. و گونه بعدی این پرسشها به مبانی أکثراول از منظر فراتحلیل یعنی اینکه نظریههای روابط بینالملل از لحاظ هستیشناسی، معرفت شناسی و روششناسی چگونه ارزیابی میشوند. در واقع چرایی و چگونگی پیدایی و بازآوری اندیشهها در حوزه روابط بینالملل در مرکز ثقل این فراتحلیل قرار میگیرد. و گونه بعدی این پرسشها به مبانی نظری استوار است که عبارتند از: مختصات روابط بینالملل در این نظریات چیست؟ مؤلفههایروابط بینالملل بر اساس نظریات مختلف در این رشته مطالعاتی کدامند؟ روابط بینالملل حائز چه ابعادی است؟ گفتمان مستتر در نظریات متفاوت روابط بینالملل چیست؟ چه رابطهای میان نظریه و اقدام حاکم است؟ نظریات روابط بینالملل دارای چه آثار و پیامدهایی از حیث روششناختی میباشند؟ براین اساس موضوع این مقاله در قالب مبحثی میان رشتهای با بهرهگیری از مفاهیم روابط بینالملل و فلسفه علم و از طریق روش توصیفی- تحلیلی به رشته تحریر درآمده است.در این مقاله نظریههای روابط بین الملل از دیدگاه فلسفه علم مورد بررسی قرار گیرد. این نوشتار بر دو گونه ارزیابی مبتنی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - تأثیر زمینههای هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی در مطالعه فرهنگ سیاسی: مقایسه دو رویکرد انسانشناسی و مطالعات نوسازی
افشین اشکور کیاییبا توجه به اشکال متنوع پژوهشهای اجتماعی و گوناگونی روندها و رویکردهای مختلف آنها در طول پژوهش، برای فهم بهتر هر کدامشان، معمولاً آنها را در چهار جنبه هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی و روش بررسی میکنند. در این مقاله هم سعی شده است با وجود رویکردهای مختلف بررسی فر أکثربا توجه به اشکال متنوع پژوهشهای اجتماعی و گوناگونی روندها و رویکردهای مختلف آنها در طول پژوهش، برای فهم بهتر هر کدامشان، معمولاً آنها را در چهار جنبه هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی و روش بررسی میکنند. در این مقاله هم سعی شده است با وجود رویکردهای مختلف بررسی فرهنگسیاسی، دو رویکرد انسانشناسی (با روندی کیفی) و مطالعات نوسازی (با روندی کمی) را از لحاظ این چهار جنبه معرفی و مقایسه کنیم تا به عمق تفاوت این دو رویکرد در بررسی فرهنگ سیاسی پیبرده شود. پرسشهای اصلی مقاله این است که چگونه چهار جنبه هستیشناسانه، معرفتشناسانه، روششناسانه و روشی در یک کار پژوهشی تأثیرگذار است؟ و این چهار جنبه در بررسی فرهنگ سیاسی چگونه تاثیرگذار است؟ فرض اصلی مقاله این است که هر نوع نگرش پژوهشگر نسبت به ماهیت پدیدههای اجتماعی (هستیشناسی)، بر نوع شناخت (معرفتشناسی) پژوهشگر تأثیرگذار است و در ادامه این دو جنبه بر نوع روششناسیهای مورد مطالعه اثر میگذارد و در آخر اینکه پژوهشگر در پیوند با آن سه جنبه دست به انتخاب نوع گردآوری دادهها (روش) میزند. هدف این نوشتار معرفی دو نوع همساز کردن و در کانال خاص قرار دادن این چهار جنبه در مطالعه فرهنگسیاسی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - تحلیلی موضوعی با نظر به کتاب مثنوی معنوی عقل جزئی و کلی در اندیشه مولانا
رضا ماحوزیمولانا هم از عقل جزیی و هم از عقل کلی یادکرده است. علاوه براین، وی عقل کلی را هم از منظر معرفتشناسانه و هم از منظر هستیشناسانه بررسی کرده است. اینکه هر کدام از سه معنای فوقالذّکر چه جایگاهی در اندیشه بشری دارد و چه نسبتی میان آنهاست، دو موضوع مستقل بشمار میرود که أکثرمولانا هم از عقل جزیی و هم از عقل کلی یادکرده است. علاوه براین، وی عقل کلی را هم از منظر معرفتشناسانه و هم از منظر هستیشناسانه بررسی کرده است. اینکه هر کدام از سه معنای فوقالذّکر چه جایگاهی در اندیشه بشری دارد و چه نسبتی میان آنهاست، دو موضوع مستقل بشمار میرود که این نوشتار درصدد است آنها را در اندیشه مولانا تحلیل کند. در این خصوص از دیدگاههای افلاطون پیرامون دیانویا (عقل جزئی) و نوس (عقل کلی) و نسبت این دو با انسان، جهان و خدا نیز کمک گرفته شده است. تفاصيل المقالة