زمینه: الگوهای منفعل تدریس سنتی در عرصة تعیلموتربیت برای کاربست تفکر خلاق به دلیل ناآشنایی با الگوهای جدید افزایش خلاقیت، کافی نیست. هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر روش تدریس بایبی و سنتی بر میزان خلاقیت و بارشناختی دانشآموزان سال اول دبیرستان در درس شیمی بوده است. چکیده کامل
زمینه: الگوهای منفعل تدریس سنتی در عرصة تعیلموتربیت برای کاربست تفکر خلاق به دلیل ناآشنایی با الگوهای جدید افزایش خلاقیت، کافی نیست. هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر روش تدریس بایبی و سنتی بر میزان خلاقیت و بارشناختی دانشآموزان سال اول دبیرستان در درس شیمی بوده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و آزمایش بود. جامعة آماری شامل کلیة دانشآموزان پسر پایة اول دبیرستان شهر ملایر بود که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند. تعداد نمونه 30 نفر از دانشآموزان بودند از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو کلاس 15 نفره گماشته شدند. ابزار گردآوری دادهها فرم ب آزمون تورنس و پرسشنامه سنجش بارشناختی برونکن، پلاس و لیوتنر بود. به منظور جمعآوری دادهها، در ابتدا آزمون خلاقیت بر روی آزمودنیها اجرا شد. درپایان هر جلسه آموزش (که شامل 3 جلسه نیم ساعته بود) پرسشنامة بارشناختی نیز بین آزمودنیها توزیع شد. در پایان نیز آزمون خلاقیت بر روی آزمودنیها اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از نمره ها پیشآزمون و پسآزمون از آزمون تی مستقل و تحلیل کواریانس استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که به کارگیری روش تدریس بایبی در مقایسه با روش تدریس سنتی موجب افزایش میزان خلاقیت و همچنین کاهش بارشناختی آزمودنیها در درس شیمی میشود. نتیجهگیری: نتیجه این پژوهش نشان داد که کاربست روش تدریس بایبی موجب افزایش میزان خلاقیت و همچنین کاهش بارشناختی آزمودنیها در درس شیمی میشود؛ بنابراین، به مجریان آموزش توصیه میشود برای تدریس درس شیمی از این روش تدریس فعال در آموزش بهره ببرند.
پرونده مقاله
زمینه: خلاقیت، ویژگی مطلوب انسانی است که مدرسهها باید برای آموزش و یا پرورش آن جدیت نشان دهند. آموزش خلاقیت و یا تربیت تفکر خلاق، یکی از هدفهای اساسی و شناخته شده و جزء جدایی ناپذیر تعلیم و تربیت امروزه و به ویژه کتب درسی است. بنابر این، این پژوهش به بررسی میزان انطبا چکیده کامل
زمینه: خلاقیت، ویژگی مطلوب انسانی است که مدرسهها باید برای آموزش و یا پرورش آن جدیت نشان دهند. آموزش خلاقیت و یا تربیت تفکر خلاق، یکی از هدفهای اساسی و شناخته شده و جزء جدایی ناپذیر تعلیم و تربیت امروزه و به ویژه کتب درسی است. بنابر این، این پژوهش به بررسی میزان انطباق کتاب علوم تجربی سال دوم دبستان با مؤلفههای خلاقیت بر اساس دیدگاه گیلفورد و بیکاردز و همچنین تحلیل محتوا، فعالیتها و آزمایشهای درس بر اساس حیطۀ شناختی بلوم پرداخته است. هدف: این پژوهش به منظور بررسی میزان انطباق کتاب علوم تجربی دوم دبستان با مؤلفههای خلاقیت بر اساس دیدگاه گیلفورد و بیکاردز و همچنین تحلیل محتوا، فعالیت و آزمایشها بر اساس حیطۀ شناختی بلوم انجام شد. روش پژوهش: در این تحقیق، از روش تحلیل محتوا به شکل تجزیه و تحلیل کمّی استفاده شده است. پس از مشخص کردن مؤلفههای مورد نظر، از دیدگاه گیلفورد و بیکاردز به عنوان ملاکهای تحلیل، با استفاده از تکنیک ویلیام رومی، به تحلیل محتوایِ متن و تصاویر کتاب اقدام شد. همچنین، محتوا، فعالیت و آزمایشهای کتاب، با توجه به سطوح حیطۀ شناختی بلوم مورد تحلیل قرار گرفت. جامعة آماری پژوهش، شامل کتابهای علوم دورۀ دبستان بود. یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد حدود 10% درصد از محتوا، فعالیت و آزمایشها در سطوح بالای حیطۀ شناختی بلوم (تحلیل، ترکیب و ارزشیابی) قرار دارند. همچنین، ضریب درگیری محتوا با مؤلفههای خلاقیت 23% درصد و ضریب درگیری تصاویر با مؤلفههای خلاقیت 31% درصد به دست آمد. نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که تعداد فعالیت و آزمایشهای کتاب علوم تجربی دوم دبستان در سطوح بالای حیطۀ شناختی بلوم (تحلیل، ترکیب و ارزشیابی) بسیار اندک است. همچنین، کتاب مورد بررسی، از لحاظ توجه به مؤلفههای خلاقیت، به خصوص در بخش محتوای درس و تصاویر، نیاز به بازنگری و اصلاحات اساسی دارد.
پرونده مقاله