زمینه: نیاز به ساختار، مفهومی است که اولین بار توسط کراگلانسی و همکاران (1990) مطرح شد. نیازبهساختار تمایلی برای جستوجوی ساختار، ساده کردن اطلاعات پیچیده و اجتناب از سردرگمی و ابهام تعریف شده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه نیازبهساختار با خلاقیت هیجا چکیده کامل
زمینه: نیاز به ساختار، مفهومی است که اولین بار توسط کراگلانسی و همکاران (1990) مطرح شد. نیازبهساختار تمایلی برای جستوجوی ساختار، ساده کردن اطلاعات پیچیده و اجتناب از سردرگمی و ابهام تعریف شده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه نیازبهساختار با خلاقیت هیجانی در بین دانشآموزان پسر مقطع متوسطه شهر اصفهان بود. روش: مشارکتکنندگان این پژوهش 270 تن از دانشآموزان پسر مقطع متوسطه شهر اصفهان بودند که به شیوه خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش متغیرهای پژوهش شامل پرسشنامه نیازبهساختار (روتز و ون هیل، 2007) و پرسشنامه خلاقیت هیجانی (آوریل، 1999) بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون ساده انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد، بین نیازبهساختار و ابعاد خلاقیت هیجانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. طبق نتایج بهدستآمده ضریب همبستگی بین نیازبهساختار با مؤلفه نوآوری 64/0-، آمادگی 63/0-، با مؤلفه اثربخشی 63/0- و با خلاقیت هیجانی کل 64/0- است. نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که افراد دارای نیازبهساختار بالا در همه ابعاد خلاقیت (نوآوری، اثربخشی و آمادگی) نمرات کمتری کسب میکنند و در سطوح پایینتری قرار دارند.
پرونده مقاله
زمینه: هدف برنامة آموزش فلسفه به کودکان ایجاد چالشهای فکری است و نقش مهمی در ایجاد تفکر خلاق دارد. هدف: پژوهش حاضر به بررسی تأثیر اجرای برنامة فلسفه برای کودکان بر بهبود پرسشگری و نگرش به خلاقیت در دانشآموزان دختر و پسر نابینا سنین 11-9 سال در شهر یزد پرداخته است. رو چکیده کامل
زمینه: هدف برنامة آموزش فلسفه به کودکان ایجاد چالشهای فکری است و نقش مهمی در ایجاد تفکر خلاق دارد. هدف: پژوهش حاضر به بررسی تأثیر اجرای برنامة فلسفه برای کودکان بر بهبود پرسشگری و نگرش به خلاقیت در دانشآموزان دختر و پسر نابینا سنین 11-9 سال در شهر یزد پرداخته است. روش: تعداد 28 نفر دختر و پسر نابینا، (14 نفر گروه آزمایش و 14 نفر گروه کنترل) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامة شیوة سنجش توانایی پرسشگری و نگرش به خلاقیت استفاده شد. در این پژوهش از روش آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، استفاده شد و سپس از روش کلاسداری به شیوة حلقه کندوکاو شارپ - لیپمن و از داستانهای فکری فلیپ کم و رابرت فیشر بهره گرفته شد. یافتهها: دادههای بهدست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزش فلسفه برای کودکان با روش حلقة کندوکاو در بهبود پرسشگری و نگرش به خلاقیت دختران و پسران نابینا مؤثر است. نتیجهگیری: آموزش فلسفه به کودکان در تقویت پرسشگری، تفکر انتقادی و خلاقیت در کودکان نابینا نقش مهمی دارد.
پرونده مقاله