پژوهش حاضر، باهدف تعیین شاخصهای تفکر انتقادی در آموزش و یادگیری در ایران بر مبنای نظریه داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک منسوب به اشتراوس و کوربین و منطق پارادایمی انجام شد. حوزه این پژوهش شامل متون و نظریات مربوط به آموزش تفکر انتقادی در حسابداری بوده است. جهت جمعآوری چکیده کامل
پژوهش حاضر، باهدف تعیین شاخصهای تفکر انتقادی در آموزش و یادگیری در ایران بر مبنای نظریه داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک منسوب به اشتراوس و کوربین و منطق پارادایمی انجام شد. حوزه این پژوهش شامل متون و نظریات مربوط به آموزش تفکر انتقادی در حسابداری بوده است. جهت جمعآوری دادههای مورد نیاز؛ علاوه بر ادبیات تحقیق، از تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته با اساتید دانشگاههای برتر و روش نمونهگیری گلولهبرفی استفاده شده است. تحلیل دادهها بر مبنای سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. یافتهها با 41 مفهوم/مضامین و 212 شناسه نهایی در شش مقوله کلی دستهبندی شد. در نهایت نظریه اولیه اجرایی الگوی فرآیندی تفکر انتقادی در آموزش و یادگیری دانشجویان حسابداری بصورت الگوی پارادایمی مفهومی تدوین شد. از آنجا که توانایی تفکر انتقادی یک پیامد مهم آموزش است، نیاز به تحقیقات بیشتر و توسعه مداوم ابزارهای پایا و روا برای اندازهگیری تفکر انتقادی دانشجویان به منظور هدایت راهبردهای آموزشی که به طور موثر تفکر انتقادی را در میان دانشجویان تسهیل نماید، وجود دارد.
پرونده مقاله