-
حرية الوصول المقاله
1 - تحلیل همسانی گفتارمتن های آوینی با یونگ و مولانا در تعالیم عرفانی
سیده زهرا حسینی نیا صابر امامی امیراسماعیل آذرهر متن بهعنوان یک ساختار، پدیدهای خودبسنده نیست، بلکه در مناسبت با متون قبل و بعد از خود، شبکهای درهمتنیده از دلالتها، مشابهتها وافتراقهای معناییوزبانی را تشکیل میدهد. ازاین منظرمعنا، امری تطبیقی و در تعامل با متون قبلوبعد از خود است. ادبیات دفاع مقدس بهعن أکثرهر متن بهعنوان یک ساختار، پدیدهای خودبسنده نیست، بلکه در مناسبت با متون قبل و بعد از خود، شبکهای درهمتنیده از دلالتها، مشابهتها وافتراقهای معناییوزبانی را تشکیل میدهد. ازاین منظرمعنا، امری تطبیقی و در تعامل با متون قبلوبعد از خود است. ادبیات دفاع مقدس بهعنوان نحلهای از ادبیات معاصر، برخی از معانی خود را از خلال روابط تعاملی با متون قبل از خود بهویژه متون عرفانی کسب کرده است و از منظری تطبیقی با ادبیات عرفانی تا حدودی در راستای یک گفتمان معناساز مشترک قرار دارد. در این مقاله کوشیدهایم تا با روشِِتحلیلی توصیفی با رویکردی تطبیقی، خاستگاههای عرفانی و میزان همسانی گفتارمتنهای آوینی را با آثار مولانا وکارل گوستاو یونگ، واکاوی کنیم. نتایج این تحقیق همسویی و همرنگی سخنان آوینی را با مفاهیمی همچون؛ تجلی، نور، ظلمت و لقاءالله که از واژهها و مفاهیم پربسامد ابیات مولانا و عرفان است و با بیان تازه در پیشنهاد و فرایند فردیت یونگ بهکار گرفته شدهاند آشکار میکند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تحلیل تطبیقی دژهوشربا با گنبد سرخ در هفت پیکر نظامی
محمد بهنامفر اعظم نظریدژهوش‌ربا یاقلعة ذات‌الصور که مثنوی معنوی با آن به پایان می‌رسد، یکی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین داستان‌های مثنوی است که تاکنون شرح‌های مختلفی بر آن نوشته شده است.گنبد سرخ نظامی در هفت پیکر هم در مجموعه آثار نظامی جایگاه ویژه و والایی دارد أکثردژهوش‌ربا یاقلعة ذات‌الصور که مثنوی معنوی با آن به پایان می‌رسد، یکی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین داستان‌های مثنوی است که تاکنون شرح‌های مختلفی بر آن نوشته شده است.گنبد سرخ نظامی در هفت پیکر هم در مجموعه آثار نظامی جایگاه ویژه و والایی دارد. با توجه به وجود پاره‌ای مشابهت‌ها بین این دو داستان، در مقالة حاضر سعی شده است تا با دیدی تطبیقی این دو داستان، تحلیل و بررسی شوند.نتیجة تحقیق حاکی از این است که یا مولانا درسرودن دژ هوش‌ربا تحت تأثیر گنبد سرخ نظامی بوده است و مانند دیگر داستان‌های مثنوی آن را در جهت اهداف و مقاصد خود به کار گرفته است و یااینکه هردو از منبع مشترک دیگری استفاده کرده‌اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - مقایسة برخی تأویلهای متفاوت مولوی از آیات قرآن در «فیهمافیه» و «مثنوی معنوی»
علی بازوند آرش امرایی رحمت شایسته فرمولوی جلالالدین از شاعران بزرگ قرن هفتم هجری است که آثار او مملو از گنجینههایی گرانبها از معارف الهی، آیات و احادیث است. مولوی درآثار خویش گاهی برداشتهای دیگرگونهای از آیات و احادیث ارائه میکند که حاکی از احاطة عمیق شاعر به علوم اسلامی به ویژه علوم قرآنی است. فهم أکثرمولوی جلالالدین از شاعران بزرگ قرن هفتم هجری است که آثار او مملو از گنجینههایی گرانبها از معارف الهی، آیات و احادیث است. مولوی درآثار خویش گاهی برداشتهای دیگرگونهای از آیات و احادیث ارائه میکند که حاکی از احاطة عمیق شاعر به علوم اسلامی به ویژه علوم قرآنی است. فهم کلام ایشان در بسیاری از موارد بدون اشراف و آگاهی داشتن از این برداشتهای دیگرگونه امکان پذیرنیست؛ زیرا در برخی موارد شاعر از یک آیه در دو متن یا دو موقعیت خاص، دو برداشت متفاوت ارائه میکند. فهم این نوع آیات و احادیث در سخنان مولوی گاهی مستلزم درک معانی مجازی برخی کلمات و عبارات است که به نمایندگی از اشخاص و اشیا و نظایر آنها چهارچوب ظاهری کلام را شکل میبخشند. این عبارات وکلمات به منزلة رموزی هستند که راه بردن به آنها و دست یافتن به حقیقت مفهوم آنها، جز از طریق گشودنشان ممکن نیست. هدف پژوهندگان در این مقاله این است که نشان دهند مولوی به تناسب موقعیت-های متفاوت و بسته به مقتضای شرایط و همچنین رویکرد متفاوت تربیتی، تأویلهای گوناگونی از یک آیه قرآن انجام میدهد. در این مقاله با مقایسة برداشتهای دیگرگونه مولوی در فیهمافیه و مثنوی شریف از یک آیه، میکوشیم خوانندگان را در فهم سخن مولوی یاری دهیم. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مولوی از یک آیه در شرایط خاص تربیتی برداشتها و تأویلهای متفاوتی داشتهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - جمال و جمالشناسی مولانا در مثنوی، با تکیه به غیب و شهادت، به مثابۀ استعارۀ اصلی اندیشۀ او
علی اصغر عابدی احمد ذاکری فاطمه حیدریجمال از نگاه مولوی تجلّی حق و بروز و ظهور لطف خداوند به هستی است. بنابراین جمالشناسی عارف دانشی است که به یاری آن میتوان از نحوۀ ظهور نور تجلّی بر عالم شهادت، آگاهی یافت. مولانا در جایگاه عارفی بزرگ و کمنظیر، به ویژه پس از آشنایی با شمس که چشم سرش بسته و چشم دلش گشود أکثرجمال از نگاه مولوی تجلّی حق و بروز و ظهور لطف خداوند به هستی است. بنابراین جمالشناسی عارف دانشی است که به یاری آن میتوان از نحوۀ ظهور نور تجلّی بر عالم شهادت، آگاهی یافت. مولانا در جایگاه عارفی بزرگ و کمنظیر، به ویژه پس از آشنایی با شمس که چشم سرش بسته و چشم دلش گشوده شد، در تمام اجزای هستی نور حق را مشاهده کرده و کوشیده است تصویری از این مشاهدات خویش ترسیم نماید. این مقاله سر آن دارد که بخشی از این دریافت را که شامل ذات جمال و جلوههای آن در جهان است، بررسی نماید. اطلاعات مربوط به مقاله با شیوۀ کتابخانهای به دست آمده و این اطلاعات پس از مقولهبندی، با شیوۀ کیفی، توصیف، تحلیل و گزارش شده است. هدف نویسندگان بازشناسی طرز تلقی مولانا از جمال است و نتایج تحقیق نشان می‎دهد که او به دلیل استغراق در جمال و بهره‎گیری از شهود و اشراق، در حدی باور نکردنی به رابطۀ جمال و جمیل پیبرده است. امّا نکتۀ اصلی این است که او این زیباییها را در چارچوب استعارۀ مرکزی اندیشهاش؛ یعنی استعارۀ شهادت و غیب، گنجانیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - بررسی و تحلیل طلب در اندیشۀ عطار و مولوی، در منطق الطیر و مثنوی
شهرام فروغی محمدعلی خالدیان حسنعلی عباسپور اسفدنطلب نشانه ای زبانی است که در عرفان اسلامی به اصطلاحی پرکاربرد تبدیل شده است. برای آن که جایگاه طلب در تصوّف اسلامی معلوم شود، ناگزیر باید عرفان را به عنوان یک نظام در نظر گرفت. نظامی که در یک نگاه بر سه ستون شریعت، طریقت و حقیقت بنا نهاده شده است. در این ساختار سلوک از أکثرطلب نشانه ای زبانی است که در عرفان اسلامی به اصطلاحی پرکاربرد تبدیل شده است. برای آن که جایگاه طلب در تصوّف اسلامی معلوم شود، ناگزیر باید عرفان را به عنوان یک نظام در نظر گرفت. نظامی که در یک نگاه بر سه ستون شریعت، طریقت و حقیقت بنا نهاده شده است. در این ساختار سلوک از طریقت منشعب می گردد و طلب، اولین گام در سلوک عارفانه به شمار می آید. بنابراین طلب جزیی جدایی ناپذیر از ساختار عرفان است و تقریباً در تمام آثار عرفانی ردّ پای آن را می توان دید. امّا در این میان دو عارف بزرگ ایران و جهان، عطار و مولوی به فراوانی از آن سخن گفته و ویژگی های آن را تشریح کرده اند. طلب در اندیشۀ عطار اولین وادی، از وادیهای هفت گانۀ سلوک به شمار میآید و بدین ترتیب باید آن را یکی از اجزای تعیین کنندۀ دستگاه فکری او دانست. امّا در مثنوی اساساً یک نظم فکری که بتوان جای اجزای اندیشۀ مولانا را در آن تشخیص داد، وجود ندارد. بنابراین طلب هم بنابراین طلب هم، در مثنوی، نه یک وادی از وادی های طلب دانسته شده و نه در جای مشخصی از آن سخن به میان آمده است. بلکه در همه جای مثنوی میتواند حضور داشته باشد. بی تردید یافتن و دسته بندی کردن و سنجیدن آنها با اندیشۀ عطار کاری دشوار است.حاصل این پژوهش نشان میدهد که عطار و مولوی طلب را آغاز سلوک و ابزار تحقق صدق و سلامت نفس و سعادت انسان میدانند. دادههای این پژوهش با روش کتابخانه ای به دست آمده و پس از دسته بندی با روش کیفی توصیف شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - دراسة الحکایات الرمزیة لمولوی فی غزلیات شمس
محمد غلامرضایی جنور برهانیالتمثیل الروائی عبارة عن قصة نثریة أو شعریة تحمل معنیین: معنىً أولیاً أو سطحیاً ومعنى ثانویاً أو باطنیاً یستتر تحت المعنى السطحی. وتعد الحکایات الرمزیة احدی أنواع التمثیل الروائی، وهی عبارة عن قصة قصیرة – نثریة أو شعریة – تهدف إلى إیصال عبرة ما إلى القارئ. و أکثرالتمثیل الروائی عبارة عن قصة نثریة أو شعریة تحمل معنیین: معنىً أولیاً أو سطحیاً ومعنى ثانویاً أو باطنیاً یستتر تحت المعنى السطحی. وتعد الحکایات الرمزیة احدی أنواع التمثیل الروائی، وهی عبارة عن قصة قصیرة – نثریة أو شعریة – تهدف إلى إیصال عبرة ما إلى القارئ. وعادة ما تکون شخصیات الحکایة الرمزیة عبارة عن حیوانات؛ لکن من الممکن أن تظهر فیها الآلهة والبشر والجمادات. وقد استعین بالحکایات الرمزیة فی التمثیل العرفانی الفارسی لبیان المفاهیم العرفانیة النظریة والتعالیم العملیة الخاصة بها. ومن الجوانب الفنیة التی تتمیز بها أعمال مولوی فی غزلیات شمس، الاستفادة من التمثیل الروائی؛ ومن بین أعمال التمثیل الروائی هنالک 16 حکایة رمزیة تقسم إلى نوعین من حیث البناء والصورة: 1. الحکایات الرمزیة ذات الإطار القصصی (6 حکایات)؛ 2. الحکایات الرمزیة ذات الإطار الحواری (10 حکایات). ویتمیز هذا النوع من القصص بحبکة ومصدر وبناء واحد من حیث المعالجة؛ أما البساطة والإیجاز فهی من خصائصها البارزة. وتندرج أربع حکایات رمزیة من حکایات مولوی تحت عنوان التمثیل الأخلاقی – العرفانی وعشرة منها تحت عنوان تمثیل المفاهیم العرفانیة النظریة واثنتان تحت عنوان تمثیل الأفکار الکلامیة. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - زبان تمثیلی ملای روم
جعفر هواسیمولوی در آثار خود به انحای گوناگون حکایات و ابیاتی را برای دست یابی به نتایج جدید به عنوان تمثیل آورده است . از نظر او ظاهرحکایات اهمیت چندانی نداردبلکه آن چه برای او مهم است نتایج و برداشت هایش از حکایات است . بیشتر صور خیالی که در اشعار مولوی به کار رفته از نوع تمثیل أکثرمولوی در آثار خود به انحای گوناگون حکایات و ابیاتی را برای دست یابی به نتایج جدید به عنوان تمثیل آورده است . از نظر او ظاهرحکایات اهمیت چندانی نداردبلکه آن چه برای او مهم است نتایج و برداشت هایش از حکایات است . بیشتر صور خیالی که در اشعار مولوی به کار رفته از نوع تمثیل است . به هر قصه و داستان تمثیلی مولوی می توان از دیدگاهی ویژه و متفاوت نظر انداخت و به اندازه ی درک و بینایی خویش منظره ای شگرف و شگفت دید .اشعار مولانا سخنانی معمولی در حوزه ی ادبیات نیست بلکه حکایات و تمثیل هایی حکمی و عالمانه است که اصول اخلاقی و تنوع آرا و تجارب خویش را در ضمن حکایات آورده است . رویکرد مولوی در حکایات تمثیلی معمولا مبتنی بر آموزه های عرفانی در جهت تبیین و تفسیر عالمانه موضوعات است . نویسنده کوشیده است تبحر و استادی ملای روم را در قصه ها و تمثیلات مورد بحث قرار دهد تا درجه ی تصرف و ابتکار مولانا را در طرح قصص و ایراد تمثیلات روشن و نمایان سازد . روش گردآوری مقاله ، کتابخانه ای و استفاده از منابع گوناگون و بر شیوه ی تحلیلی و توصیفی است . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - بررسی تطبیقی نمونههایی از حکمت عملی در تمثیلهای حدیقۀ سنایی و مثنوی مولوی
محسن بهاروند مسعود سپه وندیحکمت عملی عبارت است از علم به اینکه افعال بشر چگونه و به چه منوال خوب است و باید باشد و چگونه و به چه منوال بد است و نباید باشد. در حکمت عملی نقطه اتکا بیشتر بر اخلاق، تدبیر و تزکیه است و همه چیز به انسان محدود میشود و غیر انسان را شامل نمیشود و افعال اختیاری انسان ا أکثرحکمت عملی عبارت است از علم به اینکه افعال بشر چگونه و به چه منوال خوب است و باید باشد و چگونه و به چه منوال بد است و نباید باشد. در حکمت عملی نقطه اتکا بیشتر بر اخلاق، تدبیر و تزکیه است و همه چیز به انسان محدود میشود و غیر انسان را شامل نمیشود و افعال اختیاری انسان ارزش والائی دارد و تلاش میشود که راههای چگونه بودن انسان نمایش داده شوند. در واقع حکمت عملی جامع بایدها و نبایدهایی است که به اخلاق، سیاست وتدبیر منزل برمیگردد. حکمت عملی ازآنجا که راهی برای رسیدن بـه سـعادت آدمی است، همواره مورد توجه بوده است. تعالیم اخلاقی، بخش عمدهای از مفهوم شعر بوده و شاعران نقش بارزی در نشرفضایل اخلاقی داشته و هر کدام به روشی خاص بدان پرداخته اند. تمثیل یکی از روشهایی است که شاعران عارف مسلک به خصوص سنایی و مولوی به طریق توصیف با استفاده از آن ذهن مخاطب را هدف قرار داده و از اینطریق مصادیق حکمت عملی را به عنوان چراغ پیش روی انسان برای تزکیه وترقی اخلاقی مطرح کردهاند. این پژوهش درصدد است تا به شیوۀ مقایسهای چند نمونه از مصادیق حکمت عملی، همراه با مشابهتها و تفاوتهای آنها رادر قالب تمثیل در حدیقه الحقیقه سنایی و مثنوی مولوی موردبحث و مقایسه قرار دهد. بررسیها نشان میدهدکه نظام اخلاقی سنایی بـر پایۀ دین استوار است اما مولانا، علی رغم پایبندی به شریعت، تاحد زیادی متاثر از اندیشههای صوفیانه اسـت و رویکردی عرفانی به مباحث اخلاقی دارد. سنایی برای طی طریقِ سعادت، چراغ عقل را برمی افروزد و علم و عمل را ارج می نهـد و مولانـا ضـمن بـه رسمیت شناختن عقل وعلم، عشق وتمسک به دامان ِپیر را راه صعود و سعادت میداند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - بررسی "کنش ارتباطی" در یک حکایت تمثیلی از دفتر اول مثنوی معنوی (مطالعۀ موردی مذاکرات داستان پنجم مثنوی معنوی بر اساس نظریۀ "کنش ارتباطی" هابرماس)
ابوالفضل غنی زاده"دموکراسی گفتگویی" نظریهای است که در قرن بیستم بهوسیلۀ یورگن هابرماس، فیلسوف و جامعهشناس آلمانی طرح شد. این گفتگو در یک "حوزۀ عمومی" با "مشارکت آزاد شهروندان مستعد" شکل میگیرد. ابزار تعامل در آن "زبان ارتباطی عام" است و برای رسیدن به "تفاهم" یا "پذیرش استدلال برتر" أکثر"دموکراسی گفتگویی" نظریهای است که در قرن بیستم بهوسیلۀ یورگن هابرماس، فیلسوف و جامعهشناس آلمانی طرح شد. این گفتگو در یک "حوزۀ عمومی" با "مشارکت آزاد شهروندان مستعد" شکل میگیرد. ابزار تعامل در آن "زبان ارتباطی عام" است و برای رسیدن به "تفاهم" یا "پذیرش استدلال برتر" صورت میگیرد. این نظریۀ هابرماس در ادبیات سیاسی معاصر تحت عنوان "کنش ارتباطی" شهرت یافته است. مولوی در حکایت تمثیلی"شیر و نخجیران" مذاکره ای به کاربسته است که با ارکان نظریۀ یادشده قابل بررسی است. در این راستا، نوشتۀ حاضر ابتدا، به توضیح اجمالی مؤلفههای "نظریۀ انتقادی هابرماس"، "حوزۀ عمومی"، "جهان زیست" و "زبان ارتباطی عام" و تعریف تمثیل میپردازد. سپس با تحلیل و بررسی بخش مذاکرات داستان "شیر و نخجیران" مولوی، نتیجه میگیرد؛ که مذاکرۀ اول، با قواعد "دموکراسی گفتگویی" هابرماس، همخوانی بیشتری دارد و با پیشروی داستان، کنش ارتباطی مذاکرات کم و رنگ سیاسی و راهبردی آن غلظت پیدا میکند. رنگ سیاسی لایۀ اندرونی تمثیل یادشده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - مفاهیم تمثیلی و نمادین مار در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامهی فردوسی، خمسهی نظامی و مثنوی مولوی)
حمید ایاز سهیلا موسوی سیرجانینماد علامت، اشاره، کلمه، یا چیزی است که یک ویژگی چنان در آن بارز باشد که بتوان آن را نمایندهی آن ویژگی دانست و هدف از کاربرد آن، انتقال پیامی ورای مفهوم ظاهری خود است. این پژوهش با روش کتابخانهای و شیوهی توصیفی ـ تحلیلی نوشته شده است و هدف آن بررسی تطبیقی مفاهیم تمثی أکثرنماد علامت، اشاره، کلمه، یا چیزی است که یک ویژگی چنان در آن بارز باشد که بتوان آن را نمایندهی آن ویژگی دانست و هدف از کاربرد آن، انتقال پیامی ورای مفهوم ظاهری خود است. این پژوهش با روش کتابخانهای و شیوهی توصیفی ـ تحلیلی نوشته شده است و هدف آن بررسی تطبیقی مفاهیم تمثیلی و نمادین مار در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامهی فردوسی، خمسهی نظامی و مثنوی مولوی) است. ابتدا مفاهیم تمثیلی و نمادین این جانور در حیطههای حماسه، غنا و عرفان بیان میشود. سپس درصد تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین در دو یا هر سه اثر و درصد کاربرد مفاهیم نمادین مار در هر اثر تعیین میگردد. نتیجهای که از این مقاله به دست آمده، این است که 5/37 درصد مفاهیم مار (فرومایگی، آزاررسانی و پیچش) در هر سه اثر و 5/37 درصد (قدرتمندی، پاسبانی و تاریکی) در دو اثر مطابقت دارند؛ 25 درصد مفاهیم نیز فقط در یکی از سه اثر به کار رفتهاند. نیز 5/12 درصد مفاهیم در حیطهی حماسی و 25 درصد مفاهیم در حوزهی عرفانی است. برای مار هیچ مفهومی در حوزهی غنایی نیامده است. 5/62 درصد مفاهیم در دیگرحیطهها میگنجند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - بررسی شیوهی روایت تمثیلی «پیر چنگی» در مثنوی از منظر پسامدرنیسم
لیلا رضایی عباس جاهدجاهمثنوی معنوی از نظر نوآوری در شیوههای روایت در میان متون کهن ادب فارسی، اثری منحصر به فرد است. شگردهای بدیع مولوی در بازروایت حکایتها – که پیش از مثنوی در آثار دیگر ادب فارسی ذکر شدهاند- گاه تا به جایی پیش میرود که نزدیکیها و شباهتهایی را به روایتهای مدرن و أکثرمثنوی معنوی از نظر نوآوری در شیوههای روایت در میان متون کهن ادب فارسی، اثری منحصر به فرد است. شگردهای بدیع مولوی در بازروایت حکایتها – که پیش از مثنوی در آثار دیگر ادب فارسی ذکر شدهاند- گاه تا به جایی پیش میرود که نزدیکیها و شباهتهایی را به روایتهای مدرن و پسامدرن به نمایش میگذارد. یکی از حکایتهای متفاوت و نوآورانهی مثنوی، حکایت پیر چنگی است. مولوی در پرداخت این روایت، تغییرات بسیاری ایجاد کرده و آن را از شکل اصلی که در کتاب اسرارالتوحید محمد بن منور ذکر شده دور کرده است. در پژوهش حاضر روایت تمثیلی مولوی از پیر چنگی از منظر نقد پسامدرن و با کمک آرای برایان مکهیل (Brian McHale) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجهی به دست آمده نشان میدهد که در این داستان شواهدی از مرگ مؤلف، خودمختاری شخصیت، افول کلانروایت، پایان باز و تداخل دنیاهای موازی (دنیای واقعی و تخیلی) را میتوان مشاهده کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - مستورگان در آثار مولانا
معصومه خدادادی مهاباددر مقاله ی حاضر تلاش شده است با دقت در آثار نظم و نثر مولانا (مثنوی، فیه ما فیه و مکتوبات) و نیز آثار مرتبط با زندگی و سلوک وی همچون مناقب العارفین به دیدگاه های مولانا در خصوص زنان بپردازد.با توجه به آن که مولانا در مثنوی معنوی، از جماد و نبات و حیوان تا شخصیت های گونا أکثردر مقاله ی حاضر تلاش شده است با دقت در آثار نظم و نثر مولانا (مثنوی، فیه ما فیه و مکتوبات) و نیز آثار مرتبط با زندگی و سلوک وی همچون مناقب العارفین به دیدگاه های مولانا در خصوص زنان بپردازد.با توجه به آن که مولانا در مثنوی معنوی، از جماد و نبات و حیوان تا شخصیت های گوناگون انسانی را به عرصه ی داستان ها می کشاند تا شاه کارهای فکری و عرفانی خود را خلق کند، بررسی شخصیت های زن در این داستان ها، مدخلی است برای رسیدن به اندیشه های ژرف این عارف و بلکه مصلح اجتماعی در باب زنان، زنانی که صاحب نامی شایسته اند همچون مریم وآسیه و... و یا در پرده ی خمول و گمنامی، اما دارای مقامات عارفانه اند، در فیه ما فیه نیز مطالب متنوعی در زمینه ی زنان است که با دقت در آنها به سرانجام فکری مولانا راه گشا می شویم. حسن و قبح سیرت زن در فیه ما فیه قابل بررسی است. مکتوبات به عنوان یکی از مهم ترین آثار در زمینه ی شناخت اندیشه ی مولوی هم از نظر پنهان نمانده است و با توجه به این که مکتوبات، همان نامه های مولانا است که هر کدام مستند به خاطرات و اتفاقات و زندگی اجتماعی و خصوصی او است، رازهای بسیاری را برای شناخت واقعیات زندگی مولانا بازگو می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - جلوههای تصاویر تعلیمی در دیباچههای مثنوی*
ابراهیم ابراهیم تباربی شک جلال الدین محمّد مولوی یکی از پرمایهترین گویندگان ایرانی است. شهرت او به کتاب عظیم الشان مثنوی است؛ و اطلاعات کم نظیر مولوی در این اثر موج میزند. دربارة این اثر بی مانند، آثار زیادی به چاپ رسیده است؛ امّا به دلیل حجم مطالب و موضوعات متنوع، هنوز جای خالی تحقیقات أکثربی شک جلال الدین محمّد مولوی یکی از پرمایهترین گویندگان ایرانی است. شهرت او به کتاب عظیم الشان مثنوی است؛ و اطلاعات کم نظیر مولوی در این اثر موج میزند. دربارة این اثر بی مانند، آثار زیادی به چاپ رسیده است؛ امّا به دلیل حجم مطالب و موضوعات متنوع، هنوز جای خالی تحقیقات احساس می شود. یکی از موضوعات قابل بحث، جلوههای تصاویر بیانی در دیباچه های مثنوی است که عرصة تبلور اندیشههای تعلیمی مولاناست. به تعبیر دیگر، مولانا از گونههای بیانی نه به قصد تزیین کلام، بلکه برای تفهیم و تعلیم مطالب آسمانی و روحانی با زبان رمز به سالکان طریقت بهرههای فراوان برده است. با توجه به گستردگی حوزة تخیّل شاعر، و بهرهوری از تصاویر در مثنوی، میتوان به دو گونة استعاره و تشبیه اشاره نمود که بیش از سایر عناصر بیانی، در خدمت تعلیمات حقایق الهی قرار گرفته است این پژوهش بر آن است تا زمینههای تعلیمی تصاویر بیانی را در دیباچة شش گانه مثنوی بررسی نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - بررسی تمثیلی زیبایی درون و برون از دیدگاه مولوی و حافظ
کاظم دهقانیان فرد سیّد احمد حسینی کازرونی سیدجعفر حمیدی مریم پرهیزگاریشاعران و نویسندگان ایرانی، در طول تاریخ ادب فارسی، همواره از انواع تمثیل برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی خود استفاده کردهاند. تمثیل، یکی از ابزارهایی است که علاوه بر التذاذ ادبی که در خواننده ایجاد میکند،حسّ عاطفی هم در او برمیانگیزاند و مفاهیم شعری را چنان بر دل و أکثرشاعران و نویسندگان ایرانی، در طول تاریخ ادب فارسی، همواره از انواع تمثیل برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی خود استفاده کردهاند. تمثیل، یکی از ابزارهایی است که علاوه بر التذاذ ادبی که در خواننده ایجاد میکند،حسّ عاطفی هم در او برمیانگیزاند و مفاهیم شعری را چنان بر دل و جان او مینشاند که گویی نقش بر سنگ است. حافظ و مولوی برای بیان مفاهیم اخلاقی و عرقانی از انواع تمثیل استفاده کردهاند؛ مولوی بیشتر از تمثیلهای داستانی؛ اسلوب معادله و ارسال مثل؛ و حافظ از تمثیلهای ارسال مثل و اسلوب معادله برای بیان تفاوت زیبایی درون با بیرون استفاده کردهاند.حافظ زیبایی درون را به آن و لطیفهی غیبی تعبیر میکند و مولوی با آوردن حکایت تمثیلی، زیبایی درون را که از پاکی دل و معرفت سرچشمه میگیرد بر زیبایی ظاهری که صفا و پاکی دل در آن هیچ دخالتی ندارد، ترجیح میدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - سرچشمههای عرفانی در مثنوی مولوی «با رویکرد تمثیلی»
مراد منصوری منیــژه فلاحی ملک محمد فرخ زاددر عرفان اسلامی آثار بسیار کثیری وجود دارد که هریک با رویکردی گوناگون سعی در شناسایی و معرفی جهان هستی دارد و غالباً روشها و ابزارهایی همانند: کنایه، نماد، مفاهیم مجازی و استعاری را برای نمایش جهان درونی عارف با الگو از دنیای پیرامونش به کار گرفتهاند. این رویکرد در مث أکثردر عرفان اسلامی آثار بسیار کثیری وجود دارد که هریک با رویکردی گوناگون سعی در شناسایی و معرفی جهان هستی دارد و غالباً روشها و ابزارهایی همانند: کنایه، نماد، مفاهیم مجازی و استعاری را برای نمایش جهان درونی عارف با الگو از دنیای پیرامونش به کار گرفتهاند. این رویکرد در مثنوی ستون سترگ ادبیات عرفانی و تمثیلی، مشهود است. مولانا این ابزارها را در ساحتهای تمام موضوعات خویش تعبیه نمود که میتوان از این موضوعات به عنوان موضوعات پرکاربرد تمثیلی و عرفانی مولانا نام برد که از جمله مهمترین آنها عبارتنداز: انسان کامل، معرفت خداوند و شناخت هستی است. مولوی با بهره بردن از تعالیم عمیق دینی و تجربیات مهمترین عارفان پیش از خود و آمیختن آنها با تجربیات عرفانی و تکیه بر مصادیق تمثیلی ادبیات فارسی توانست جهان شناسی، انسان شناسی عرفانی و در مجموع معرفتی تام و بسیار متعالی را در آثار منثور و منظوم خویش به بشریت عرضه نماید. هدف اصلی این جستار بررسی سرچشمههای عرفانی در مثنوی مولوی با تکیه بر ابزارهای تمثیل در چارچوب موضوعات یادشده می باشد. این جستارها به روشی تحلیلی و اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانهای و با استناد به مقالات و آثار از پیش پرداخته شده، جمع آوری گردیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - بررسی مسألۀ جبر و اختیار در آثار تعلیمی مولوی کرد*
جلال احمدیسید عبدالرحیم مولوی(1882- 1806 م) یکی از بزرگترین عالمان و عارفان کرد در سدۀ نوزدهم میلادی است. او نه فقط عالم و عارف، بلکه شاعری چیره دست و توانا است که به زبآنهای فارسی، عربی، کردی سورانی و اورامی شعر میسرود. آثاری که از او به جای مانده گویای آن است که مولوی کرد نه أکثرسید عبدالرحیم مولوی(1882- 1806 م) یکی از بزرگترین عالمان و عارفان کرد در سدۀ نوزدهم میلادی است. او نه فقط عالم و عارف، بلکه شاعری چیره دست و توانا است که به زبآنهای فارسی، عربی، کردی سورانی و اورامی شعر میسرود. آثاری که از او به جای مانده گویای آن است که مولوی کرد نه تنها در تفسیر و حدیث و شعر و کتابت از مقام والایی برخوردار است، بلکه به حق میتوان او را یکی از متکلمان برجسته به شمار آورد. سه اثرِ تعلیمیِ: فوائح (= به فارسی)، الفضیله(= به عربی) و عقیدۀ مرضیه(= به کردی سورانی) در قالب نظم، دقیقترین و لطیفترین مباحث کلامی را تشریح و تبیین کرده است. نگارنده در این مقاله، قصد دارد به یکی از جنجالیترین مبحث از مباحث علم کلام، از منظر مولوی بپردازد. در بارۀ جبر و اختیار پژوهشهای فراوانی شده است و از دیدگاههای گوناگون به آن نظر شده است؛ اما به نظر می رسد نگاه مولوی با نگاه دیگران تفاوتهایی داشته باشد. از این رو نتیجهای که از این پژوهش که به روش تحلیلی انجام شده، گرفته میشود این است که با توجه به تعریف قضا و قدر از نظر مولوی و پرداختی که به مسأله داده است، انسان در انجام افعالی که منجر به ثواب و عقاب باشد کاملاً مختار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - مختصری از تعالیم رجعت و تناسخ در مثنوی مولوی
امیدوار مالملیمقالة حاضر با هدف مطالعة "مختصری از تعالیم رجعت و تناسخ در مثنوی مولوی" است. مثنوی مولوی، شعری تعلیمی است و مولویه عقیده دارند که نفوس جملة آدمیان در عالم علوی موجودند، هریک به وقت خود به این عالم سفلی نزول میکنند، بر مرکب جسم سوار می شوند و کمال خود را حاصل مینمایند. أکثرمقالة حاضر با هدف مطالعة "مختصری از تعالیم رجعت و تناسخ در مثنوی مولوی" است. مثنوی مولوی، شعری تعلیمی است و مولویه عقیده دارند که نفوس جملة آدمیان در عالم علوی موجودند، هریک به وقت خود به این عالم سفلی نزول میکنند، بر مرکب جسم سوار می شوند و کمال خود را حاصل مینمایند. و باز عروج کرده و به عالم علوی باز می گردند. در این پژوهش سعی بر آن است تا با مرور بر مثنوی مولوی این مسألة مورد توافق عرفا و فلاسفه، مورد بررسی قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - بررسی زبان عامیانه در دفتر پنجم مثنوی مولوی
سعید قشقایی فاطمه اینالوییمولانا جلال الدین محمد بلخی در کتاب مثنوی شریف با استفاده ی مطلوب از عناصر عامیانه در زبان فارسی تلاش کرده است تا مفاهیم تعلیمی و عرفانی مورد نظر خویش را برای عامه ی مردم تبیین و تشریح نماید. بنابراین برای تأثیر بیشتر کلام بر مخاطب، در اثر سترگ خود از زبان و ادبیات عامی أکثرمولانا جلال الدین محمد بلخی در کتاب مثنوی شریف با استفاده ی مطلوب از عناصر عامیانه در زبان فارسی تلاش کرده است تا مفاهیم تعلیمی و عرفانی مورد نظر خویش را برای عامه ی مردم تبیین و تشریح نماید. بنابراین برای تأثیر بیشتر کلام بر مخاطب، در اثر سترگ خود از زبان و ادبیات عامیانه بهره جسته است. در این تحقیق به استخراج و طبقه بندی اصطلاحات عامیانه در دفتر پنجم مثنوی از کوچکترین تا بزرگترین واحد زبانی (یعنی از واج تا جمله) و ذکر شواهد شعری پرداخته شده است که می توان آنها را در زیر عناوینی چون واج، واژه، فعل، ترکیب، شبه جمله، جمله، حذف و تکرار، مَثَل (ضرب المثل) مشاهده نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - اطوار دل در مثنوی
علی اکبر افراسیاب پور میترا فخاری طهرانی نژادبیشک، مولوی بزرگترین شاعری است که سیر و سلوک باطنی را به سلک نظم درآورده؛ و شعر و تمثیل و حکایت را دست افزاری جهت بیانِ روشِ نیل به حقیقت، قرارداده است. کلید گشایش رمزهای مثنوی، دل در اطوار گوناگون است؛ در این پژوهش دل و اطوارِ آن در آثار برخی معاصران و اسلاف مولوی؛ و أکثربیشک، مولوی بزرگترین شاعری است که سیر و سلوک باطنی را به سلک نظم درآورده؛ و شعر و تمثیل و حکایت را دست افزاری جهت بیانِ روشِ نیل به حقیقت، قرارداده است. کلید گشایش رمزهای مثنوی، دل در اطوار گوناگون است؛ در این پژوهش دل و اطوارِ آن در آثار برخی معاصران و اسلاف مولوی؛ و به تفصیل در مثنوی مولوی، طرح و بررسی میشود. در مثنوی هفت مفهوم برای اطوار دل یافت شد. سه طورِِصدر، قلب و شغاف که از رشّ نور بهرهای ندارند مربوط به جسم دل هستند؛ و مولوی جسم دل را در خور پایة دل نمیداند. نام قلب برای طورهای دیگر دل نیز به کار رفته؛ ولی طور دوم دل فقط با نام قلب مشخّص شده است. دل در اطوار فؤاد، حبَّةالقلب، سویداء و مهجةالقلب از رشِّ نور نصیبی دارد. جلال الدّین برای طور آخر دل نامی ذکر نکرده است؛ لکن معانیش در مثنوی وجود وتعابیر فراوانی به آن اشاره دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - آفتابی در میان سایهای (جلوههای انسان کامل در مثنوی مولانا)
ناصر ناصری فریبا جلالیبا سیر در دنیای داستانهای مثنوی به ردپای سالکان طریقت و عارفان حقیقت برمیخوریم که در کوچه پس کوچههای افکار مولانا، سبیل سعادت پیموده و نغمة روح نواز زندگی واقعی را با نوای نی مولانا در بزم بیدلی عاشقانه سرودهاند و در میدان کسب حقایق معانی، گوی سبقت از دیگران ربودها أکثربا سیر در دنیای داستانهای مثنوی به ردپای سالکان طریقت و عارفان حقیقت برمیخوریم که در کوچه پس کوچههای افکار مولانا، سبیل سعادت پیموده و نغمة روح نواز زندگی واقعی را با نوای نی مولانا در بزم بیدلی عاشقانه سرودهاند و در میدان کسب حقایق معانی، گوی سبقت از دیگران ربودهاند و در کمال بندگی و خلوص نیّت، سر تعظیم بر آستان بارگاه احدیت سوده و از خواهشهای خویشتنِ خویش به کلی آسودهاند.انسان کامل مولانا از یک سو عارفی است از خود تهی و سرشار از روح خدایی، که در لحظات بیخودی به دریافت حقایق معانی و موهبت نعمتهای معنوی الهی نایل آمده است و از طرف دیگر عاشق دل سوختهای است که آتش در دل مشتاقان حضرت احدیت زده، از قابلی به مقبولی رسیده و مستغرق دریای وحدت الهی گردیده است. او مظهر اسماء و صفات الهی است و متصرف در جهان هستی؛ قلب جهان و علت غاییِ خلقت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - «مقدمه ای بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ»
یوسف جعفرزادهاز دیدگاه عرفان عاشقانه ، صیرورت «انسانیت»به عنوان تجلی صفات خداوندی در انسانها در سه مرحله صورت میگیرد: نفس بیدار نشده (آدم معصوم قبل از گناه)، نفس بیدار شده (آدم بعد از گناه) و عشق (آدم عاشق به خدا). در این نگاه ، فرشته نماد مرحله بیدار نشدگی نفس وشیطان نماد مرحله بی أکثراز دیدگاه عرفان عاشقانه ، صیرورت «انسانیت»به عنوان تجلی صفات خداوندی در انسانها در سه مرحله صورت میگیرد: نفس بیدار نشده (آدم معصوم قبل از گناه)، نفس بیدار شده (آدم بعد از گناه) و عشق (آدم عاشق به خدا). در این نگاه ، فرشته نماد مرحله بیدار نشدگی نفس وشیطان نماد مرحله بیدار شدگی نفس و انسان نماد مرحله عشق است و از این رو انسان جامع صفات فرشته و شیطان است. بعد از رخداد گناه ازلی، انسان از مرحله فرشتگی و ناآگاهی به مرحله بیدار شدگی و آگاهی قدم میگذارد و در واقع شیطان سبب ورود او به این مرحله میشود، اما این مرحله خود پنجرهای است برای ورود به صحنه معاشقه انسان با خداوند در متن تجلیات صفات جلالی و جمالی خداوند در این دنیا. بدین ترتیب در این نگاه ،عشق فرا رفتن از رابطه مبتنی بر قواعد حقوقی و اخلاقی به رابطه کاملا شخصی شده مبتنی بر ناز معشوق و نیاز عاشق است و در مرکز معنای زندگی این عالم قرار دارد.مقاله حاضر مقدمه ای است بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - معناشناسی عشق از نگاه عرفا با رویکرد به نظرات مولوی
زهرا کاشانیهاسخن دلانگیز عشق، حدیثی است که اوراق دفتر اهل عرفان و ادب دوستان را آراسته است و با رایحهاش فضای جان خاکیان را عطرآگین ساخته و هستی، از جمله روح انسان را با شمیم خود تلطیف نموده تا برای اتصال به عالم ملکوت آماده و بلکه شائق گرداند. عشق اسرار و رموزی دارد که عرفای بسیا أکثرسخن دلانگیز عشق، حدیثی است که اوراق دفتر اهل عرفان و ادب دوستان را آراسته است و با رایحهاش فضای جان خاکیان را عطرآگین ساخته و هستی، از جمله روح انسان را با شمیم خود تلطیف نموده تا برای اتصال به عالم ملکوت آماده و بلکه شائق گرداند. عشق اسرار و رموزی دارد که عرفای بسیاری در آثار خود به آن پرداخته و از آن راز گشایی نمودهاند و آن را نیروی محرکه سیر انسان و بلکه همه موجودات به سوی حق تعالی میداند که در دل ذرات عالم نهاده شده و هیچ ذرهای در جهان وجود ندارد مگر اینکه در محور جاذبه حق در گردش است. در این مقاله که جنبه توصیفی دارد بر آن شدیم به عشق که کلید گنج هستی و اکسیر سعادت است، پرداخته و دیدگاه عارفان نامی را با رویکرد به افکار «مولوی رومی» مورد بررسی قرار دهیم تا در پرتو این حقیقت؛ جانهایی با بارقۀ عشق طراوت یافته و با تفکیک عشق حقیقی از مجازی بتوانند صهبای وجودشان را از محبت حق سرشار کنند که «یحبّهم و یحبّونه»، سخن آن معشوق سرمدی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - تأملی در حوزة معرفتشناسی اخلاق و عقل و ارتباط آن با شیوة تفکّرعرفانی مولوی بلخی
صدیقه سلیمانیNormal0falsefalsefalseEN-USX-NONEAR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt: أکثرNormal0falsefalsefalseEN-USX-NONEAR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin:0in; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman","serif";} >موضوع مقاله، تأملی در حوزة معرفتشناسی اخلاق و عقل و ارتباط آن با عرفان و شیوه تفکر عرفانی در شعر و اندیشة مولوی بلخی است. این پژوهش برای جوابدادن به این پرسش است که تربیت به صورت های گوناگون و عقلانیت چگونه تبیین شده و دارای چه مراتبی است.فرضیهای که در ذهن پژوهشگران شکل میگیرد این است که مولوی تلقی خاصی از «عقل و رابطة آن با خداوند و تربیت انسان» داشته و به سبب این که یکی از مهمترینبخشهای مثنوی خود را به آن اختصاص داده، در پی شکلدهی شاعرانه ـ عارفانه به آن مفهوم و بنمایه بوده است. وی سرفصل ها، چهارچوب ها و اصول کلی با زیرمجموعه های خاصی را برای عـقل، مراتب آن و پیشروان عقل جامعه طرح کرده است.شیوة بررسی در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل دادههای متن، به ابعاد گوناگون سؤالهای طرحشده، پاسخ داده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - رویکرد عرفانی و تعلیمی برون و درونقصهای مثنوی معنوی براساس نظریة تداعی
محمد علی خزانه دارلو محمد کاظم یوسفپور حسین یاسریتداعی، یکی از توانمندیهای ذهنی است. این مقوله، به عنوان یک سبک در تعلیم، جایگاه ویژهای در متون ادبی و عرفانی، خاصه متون عرفانی دارد. در سبک آموزشی تداعی، امر آموزش از پیش تعیین شده و ساختگی نیست. این سبک، باعث تولید متن میشود، یا به سخن دیگر متن نویسا تولید میکند. م أکثرتداعی، یکی از توانمندیهای ذهنی است. این مقوله، به عنوان یک سبک در تعلیم، جایگاه ویژهای در متون ادبی و عرفانی، خاصه متون عرفانی دارد. در سبک آموزشی تداعی، امر آموزش از پیش تعیین شده و ساختگی نیست. این سبک، باعث تولید متن میشود، یا به سخن دیگر متن نویسا تولید میکند. مسیر و جهت آموزش را در جریان تعلیم مفاهیم عرفانی، مشخص میسازد. اصل و جوهر تداعی، حرکت و پویایی است. موضوع این پژوهش، بررسی کارکرد تعلیمی برون و درونقصهای مثنوی معنوی بر اساس نظریة تداعی است. پژوهش ما نشان میدهد که تداعی یک سبک آموزشی، تعلیمی و شیوة مولوی در مثنوی است. از جمله ویژگیهای تداعی در مثنوی: پروردگی مضامین عرفانی، تنوع اندیشگانی، پویایی و چندلایگیمتن و عدم یکنواختی تعلیم را میتوان نام برد. خلاقیت مولانا مقولة تداعی را- که فرایندی غیر ارادی است- در استخدام تعلیم که جنبة ارادی است، قرار داده و تعلیم را در خدمت تغییر درآوردهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - بررسی تجلی در دیوان شمس
عظیم حمزئیان طناز رشیدینسبتجلی حق در جهان هستی، یکی از مسائل مهم عرفان اسلامی محسوب می شود. بنا به اعتقاد عرفا، عالَم مظهر اسماء و صفات حق است و مهمترین این ظهورات، انسان کامل است که عالی ترین تجلی حق، در عالم است. مولوی از عرفای بزرگی محسوب می شود که از تجلی و ظهور حق سخن گفته اند. او بهترین ظه أکثرتجلی حق در جهان هستی، یکی از مسائل مهم عرفان اسلامی محسوب می شود. بنا به اعتقاد عرفا، عالَم مظهر اسماء و صفات حق است و مهمترین این ظهورات، انسان کامل است که عالی ترین تجلی حق، در عالم است. مولوی از عرفای بزرگی محسوب می شود که از تجلی و ظهور حق سخن گفته اند. او بهترین ظهور حق را شمس تبریزی دانسته و از این رو در این اثر، از او بسیار سخن گفته است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، در غزلیات شمس، به بررسی اندیشه های مولوی، دربارة ماهیت تجلی و ظهور اسماء و صفات حق پرداخته است، تا نشان دهد که درواقع، او با نگرش عرفانی خود، دربارة ظهور اسماء و صفات حق، با توجه به احادیث قرب نوافل و فرائض، در نهایتِ توحید، به ستایش عالی ترین تجلی حق، پرداخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - بررسی قضا و قدر از منظر آیات و احادیث با دیدگاه مولانا در مثنوی
احمد سلیمانی سید هاشم گلستانیپژوهش حاضر به روش تحلیلی - توصیفی به تشریح دیدگاه مولانا پیرامون جبر و اختیار و تبیین مواضع وفاق و اختلاف آن ها بدون رجحان یکی بر دیگری می پردازد که با هدف ایجاد بستری مناسب در قاب مقایسه و تحلیل، ذهن مخاطب را در این خصوص مشخصاً به سمت و سوی یک مطالعه منسجم و منطبق با م أکثرپژوهش حاضر به روش تحلیلی - توصیفی به تشریح دیدگاه مولانا پیرامون جبر و اختیار و تبیین مواضع وفاق و اختلاف آن ها بدون رجحان یکی بر دیگری می پردازد که با هدف ایجاد بستری مناسب در قاب مقایسه و تحلیل، ذهن مخاطب را در این خصوص مشخصاً به سمت و سوی یک مطالعه منسجم و منطبق با مبانی دینی بین عرفان و آیات سوق می دهد. اعتقاد به قضا و قدر ناشی از اعتقاد به اصل علیّت عمومی در جهان است، براساس اعتقاد به این اصل، در عالم، هر پدیدهای علت و اندازهای دارد و چیزی بدون علت و بدون اندازهگیری معیّن، به وجود نمیآید. هدف این تحقیق بررسی قضا و قدر در آیات و احادیث با دیدگاه مولوی است. در مثنوی معنوی مولانا، ارتباط عقل با قضا و قدر به شکلی زیبا و مناسب برجسته شده است. مولانا همانند گذشتگان خود تصوّر واحد و ملموسی از عقل و قضا و قدر ندارد، به همین خاطر در اثر معروف خود مثنوی معنوی به تشریح این موضوع میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - تحلیل عرفانی- روانشناسی میل خوردن از نظر گاه مولوی
کورس کریم پسندیدر نگرش انسانشناسانة مولوی، یکی از امیال اولیه و حیاتی انسان، میل خوردن است. مولوی با توجه به ساحت بیرونی انسان و با نگاه روانکاوانه، از یک طرف میل خوردن را نیاز اصلی و اساسی فیزیولوژیک انسان، زمینه سازِ ظهور امیال دیگر، و موجب رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه آدمی می أکثردر نگرش انسانشناسانة مولوی، یکی از امیال اولیه و حیاتی انسان، میل خوردن است. مولوی با توجه به ساحت بیرونی انسان و با نگاه روانکاوانه، از یک طرف میل خوردن را نیاز اصلی و اساسی فیزیولوژیک انسان، زمینه سازِ ظهور امیال دیگر، و موجب رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه آدمی میداند که با چرخة حیات و سیر انسان به سوی کمال مطلوب خویش ارتباط دارد. از طرف دیگر با تّوجه به ساحت درونی انسان و با نگرش عارفانه خود، تمرکز و فرورفتگی در میل خوردن را حجاب راه حق و حقیقت، منشأ امراض جسمانی و روحانی و باعث تیرگی دل و درون انسان میشمارد. این مقاله، به روش تحلیلی به واکاوی و تبیین نگرشهای معرفتی و روان شناختی مولوی دربارة میل خوردن میپردازد ؛ با این برآیند که انسانها، ضمن بهره مندی از انواع خوردنیها در حدّ اعتدال، نیازهای تنانی و جسمانی خود را فراهم آورند؛ و برای پرورش جنبة روحانی خویش، میل خوردن را تصعید ببخشند و در مجاری و کانالهای روحانی به کار گیرند تا به عقل، اندیشه و ایمان تبدیل شود و موجبات صعود آسمانی انسان را فراهم آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - بازتاب مایههایی از مکتب هرمسی در اشعار عطار،مولانا و حافظ
محمود تقی پور بدر شهین قاسمی فرزانه سرخیآیین هرمسی یکی از قدیمی ترین سنت های فکری در عرفان ایران است که خط سیر آن از طریق ذوالنون مصری و ابن عربی تا شهاب الدین سهروردی به شعر و ادب ایران راه یافته است هرمس یا هرمتیسم فلسفه و مذهبی است که بر اساس نوشته های هرمس تریسمجیستوس ایجاد شده است مقالۀ پیش رو با روش توص أکثرآیین هرمسی یکی از قدیمی ترین سنت های فکری در عرفان ایران است که خط سیر آن از طریق ذوالنون مصری و ابن عربی تا شهاب الدین سهروردی به شعر و ادب ایران راه یافته است هرمس یا هرمتیسم فلسفه و مذهبی است که بر اساس نوشته های هرمس تریسمجیستوس ایجاد شده است مقالۀ پیش رو با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای می باشد نتایج تحقیق نشان می دهد کوشش از این قابلیت برخوردار است که دنیای عینی و محسوس آدمی را به جهان انتزاعی و درون انتقال دهد. اقدام مهم این سه شاعر انسجام بخشی عرفان هرمسی با عرفان ایرانی درشعر خویش است این رویکرد آثار سودمندی برای ارتقای کیفی و کمّی زندگی انسان به ارمغان دارد. این جستارکوشیده است تا در برخی مباحث محوری چون؛ کیمیا، استحاله، تجلی، تجرید و ... اشتراک سخن این سه شاعر را بررسد. در نگارش این مقاله از منابع مستقیمی چون؛ دیوان عطار، مثنوی معنوی مولوی و غزلیات حافظ و کتاب های هرمتیکا و سنت هرمسی استفاده شده است، از نظر این مقاله سیر بن مایه های هرمسی در آثار شعری سبک عراقی، نتیحۀ فراگیر شدن اقبال عمومی شاعران در قرون 9-5 به نظم عرفانیات دیده شده است. کلید واژه: عرفان ، هرمس، مولوی، عطار ، حافظ. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - بررسی جایگاه زن در آثار سیمین دانشور، فرشته مولوی و راضیه تجار
شهروز جمالی سیده رویا سجادیدرک وضعیت یا شرایط اجتماعی از ورای ادبیات و آثار ادبی، می تواند پژوهش گران را به درکی فراتر از دید رسمی و غالب زمانه رهنمون سازد. یکی از مهمترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. این پژوهش در این راستا به مطالعه آثار ادبی پرداخته است تا بتواند بازنمایی أکثردرک وضعیت یا شرایط اجتماعی از ورای ادبیات و آثار ادبی، می تواند پژوهش گران را به درکی فراتر از دید رسمی و غالب زمانه رهنمون سازد. یکی از مهمترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. این پژوهش در این راستا به مطالعه آثار ادبی پرداخته است تا بتواند بازنماییِ جایگاه و نقش زنان را بررسی نماید. به همین دلیل سه نویسنده زن انتخاب و آثار آنها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده در آثار سیمین دانشور زن نقش فعالتری نسبت به آثار راضیه تجار و فرشته مولوی دارد. زنان در آثار تجار جایگاه سنتی دارند؛ در رنج و ناراحتی هستند و حالتی از نارضایتی مداوم را نشان می دهند، در سکون و وابستگی به سر می برند، در مقابل مردان و سرنوشت تسلیم محض هستند و از خود قدرت، اراده و اختیاری ندارند. این در حالی است که برخی از زنانِ آثار دانشور از خود اراده و استقلال نشان می دهند، دارای قدرت و فعالیت اجتماعی بوده، نقش هایی غیر از خانه داری به عهده دارند و برای تغییر و بهبود شرایط خود و جامعه تلاش می کنند. در آثار فرشته مولوی با زنان متعددی روبرو هستیم که دارای جایگاه اجتماعی بینابینی نسبت به دانشور و تجار هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - تلقّی هنری مولوی از قرآن و حدیث در کلیات شمس
بدریه قوامیدر معارف اسلام و ادبیات مسلمانان، قرآن و حدیث دو منبع غنی و سرشار اولیه اند که در طول تاریخ همواره شاعران و نویسندگان از آن ها الهام گرفته اند. مولوی از جمله شاعران زبان فارسی است که به شیوه ای هنرمندانه از آن ها بهره برده است. گزینش و انتخاب هنری بعضی آیات و احادیث، مو أکثردر معارف اسلام و ادبیات مسلمانان، قرآن و حدیث دو منبع غنی و سرشار اولیه اند که در طول تاریخ همواره شاعران و نویسندگان از آن ها الهام گرفته اند. مولوی از جمله شاعران زبان فارسی است که به شیوه ای هنرمندانه از آن ها بهره برده است. گزینش و انتخاب هنری بعضی آیات و احادیث، مولوی را بیش تر از شاعران دیگر در پیوند با مخاطب موفّق ساخته است؛ این مسئله به غزلیات مولوی صورت ویژه و متفاوتی در مقایسه با غزلیات شاعران دیگر بخشیده است. هر چند این شیوه ی کاربرد، در شعر سنایی و عطار هم دیده می شود، امّا در کلیّات شمس بسامد چشم گیری دارد و از تنوّعی خاص برخوردار است، یعنی گاهی مولوی در الفاظ آیات و احادیث و یا در مفهوم آن ها تصرّف کرده است و گاهی آیه یا حدیث را در معنایی غیر از معنای حقیقی خود به کار برده است. هنر ویژه ی مولوی در نوع تلفیق این عبارات با دیگر کلمات شعر، و ساخت ترکیبات وصفی و اضافی است. نگارنده در این مقاله به عنوان نمونه، اشعاری از کلیّات شمس را مورد بررسی قرار داده و نوع استفاده ی شاعر از آیات و احادیث و بازتاب هنری آن ها را نشان داده است تا بعضی از جلوه های هنری غزل مولوی را از دیدگاه زیباشناسی برای مخاطبان آشکار کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - هنر زبانی مولوی در کلیّات شمس
بدریه قوامیراز زیبایی غزل های مولوی تا حدّ بسیاری مرهون زبان شاعر است که نوگرایی و کثرت لغات و ترکیبات، چهره ای ویژه به آن بخشیده است. تجربه های تازه ی مولوی سبب شده که وی به شناخت ظرفیّت های مختلف زبان دست پیدا کند و با استفاده از همین آگاهی از ظرفیّت های مختلف زبان، به زبانی منا أکثرراز زیبایی غزل های مولوی تا حدّ بسیاری مرهون زبان شاعر است که نوگرایی و کثرت لغات و ترکیبات، چهره ای ویژه به آن بخشیده است. تجربه های تازه ی مولوی سبب شده که وی به شناخت ظرفیّت های مختلف زبان دست پیدا کند و با استفاده از همین آگاهی از ظرفیّت های مختلف زبان، به زبانی مناسب برای شعرهای خود دست پیدا کند. این پژوهش حاصل نگرشی است نو به کلیّات شمس از نظرگاه زبانی؛ در این مقاله تلاش شده تا در حدّ توان زبان مولوی بررسی شود. زبان نیز مانند عناصر دیگر شعر (معنا و صورت) از چند دستگاه تشکیل شده است؛ دستگاه آوایی، دستگاه واژگانی و دستگاه دستوری. قصد نگارنده در این تحقیق، بررسی دستگاه واژگانی زبان مولوی در کلیّات شمس است.کلیّات شمس به لحاظ گستردگی واژگان در میان آثار غزل سرایان بینظیر است. این گسترش و تنوّع ناشی از وسعت دامنه ی اندیشه ها و عواطف مولوی است. توجّه مولوی به مفهوم، در کاربرد واژه ها تأثیر گذاشته است، آن چنان که واژه ها و ترکیبات عامیانه، نامأنوس و نوادری که در زبان غزل سرایان دیگر به ندرت می توان یافت، در دیوان شمس به وفور یافت می شود. هنر اصلی مولوی در ساخت کلمات تازه است، مولوی به اقتضای تجارب خود و هم چنین بر اساس نیاز عاطفی، کلمات و ترکیباتی ساخته است که پیش از مولوی سابقه ندارند؛ حتی الگوی ساخت برخی از این کلمات با قواعد آوایی و دستوری هم خوانی ندارد. همین عوامل نه تنها به زبان مولوی زیان نرسانده، بلکه هنر زبانی شاعر را برای مخاطبان آشکار می سازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - تحلیل و تطبیق عشق از نگاه حافظ، مولوی و ابنفارض
آذرنوش گیلانی وحید غلامیعشق از مسائل بنیادین عرفان است، چنانکه بدون در نظر گرفتن آن، عرفان و حکمت متعالیه قابل فهم نیست. در ادبیات عرفانی نیز عشق از جایگاه بالایی برخوردار بوده و هست؛ از این رو بخش زیادی از ادبیات عرفانی به این مورد اختصاص دارد. در ادبیات عرفانی، علی الخصوص در کلام حافظ و مولو أکثرعشق از مسائل بنیادین عرفان است، چنانکه بدون در نظر گرفتن آن، عرفان و حکمت متعالیه قابل فهم نیست. در ادبیات عرفانی نیز عشق از جایگاه بالایی برخوردار بوده و هست؛ از این رو بخش زیادی از ادبیات عرفانی به این مورد اختصاص دارد. در ادبیات عرفانی، علی الخصوص در کلام حافظ و مولوی و ابن فارض که مورد بحث این تحقیق می باشد، عشق را می توان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد. عشق مجازی یا انسانی و عشق الهی یا عرفانی. هرچند در این زمینه صاحب نظران، نظرات متفاوت و گاهاً متناقضی داده اند، ولی آنچه از فحوای کلام این شاعران پیداست، این است که عشق انسانی یا مجازی نیز در نظر آنها همچون پلی به نظر می رسد که به عشق الهی یا حقیقی راه مینماید و درعین حال منظور اصلی از آن همان رسیدن به عشق معنوی و برتر و الهی است؛ چرا که در نظر این شاعران، جمال انسانی و همهی زیباییهای موجود در جهان جز تجلی حق نیست. در این مقاله تلاش بر این است با استناد به منابع، به تحلیل و تطبیق عشق از نگاه حافظ و مولوی و ابنفارض پرداخته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - مقایسه بینامتنیت (تناص) اشعار قرآنی ابوالعتاهیه و مولوی درباره راهکارهای رسیدن به زهد
دکتر محمدجواد کوچکیزدی علی نبی اللهییکی از گنجینههای ادبی، اشعار شاعران است، در این میان بسیاری از شاعران مسلمان، متأثر از قرآن کریم بوده و در اشعار خود معارف آن را بازنشر دادهاند. بررسی مقایسهای بین برخی از این شاعران با هدف شناخت دیدگاههای ایشان و کیفیت اثرپذیریشان از قرآن درباره راه کارهای رسیدن به أکثریکی از گنجینههای ادبی، اشعار شاعران است، در این میان بسیاری از شاعران مسلمان، متأثر از قرآن کریم بوده و در اشعار خود معارف آن را بازنشر دادهاند. بررسی مقایسهای بین برخی از این شاعران با هدف شناخت دیدگاههای ایشان و کیفیت اثرپذیریشان از قرآن درباره راه کارهای رسیدن به زهد، هدف این نگاشته را تشکیل میدهد، برای انجام این کار دو شاعر مسلمان یعنی ابوالعتاهیه به عنوان شاعر عرب زبان و مولوی به عنوان شاعر پارسیگوی انتخاب شد، در ابتدا اشعار زهدی ابوالعتاهیه و مولوی شناسایی و سپس با استفاده از روش تحلیل محتوا و لفظ مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از شناسایی آیهای که شاعر آن را سرلوحه بیان خود قرار داده به تبیین نوع رابطه شعر با قرآن در سه قالب نفی جزیی، نفی کلی و نفی متوازی بر اساس دیدگاه کریستوا اقدام گردیده است. نتایج این تحقیق نشان داد؛ دیدگاههای این دو شاعر در زمینه راه کارهای رسیدن به زهد بسیار وسیع است؛ مواردی چون: مبارزه با هوای نفس، تأکید بر معادباوری، یادکرد نظارت دائمی خداوند و توجه دادن به پایان دنیا؛ از جمله این نتایج به شمار میرود، هم چنین میتوان گفت: اشعار زهدی ابوالعتاهیه بیشتر تک بعدی با رویکردی زاهدانه و اشعار مولوی چند بعدی و بیشتر عارفانه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - بررسی تطبیقی دیدگاه سنایی و مولوی در مورد سفر
دکتر رضا آقایاری زاهددر ادبیات فارسی، سفر با دو بعُد جسمانی و عرفانی در اشعار شاعران آمده است، بُعد معنوی که از آن با عنوان سفر درونی، روحانی و باطنی یاد می کنند، اصل اندیشگانی ادبیات عرفانی است، این سفر، سیرالی الله است که در نهایت با فنای فی الله به نوعی به تولد دوباره ی سالک (بقای بعد فن أکثردر ادبیات فارسی، سفر با دو بعُد جسمانی و عرفانی در اشعار شاعران آمده است، بُعد معنوی که از آن با عنوان سفر درونی، روحانی و باطنی یاد می کنند، اصل اندیشگانی ادبیات عرفانی است، این سفر، سیرالی الله است که در نهایت با فنای فی الله به نوعی به تولد دوباره ی سالک (بقای بعد فنا) ختم می شود، تمام تلاش عرفا در یک کلام، هدایت انسان به این مسیر هست، چناچه اگر اندیشههای عارفان را در طی قرن ها بررسی کنیم به یک پیوند اندیشگانی در این رابطه می رسیم. هرکدام در بیانی دیگر اما مفهومی یکسان بر سفر درونی تأکید دارند. در این مقاله اندیشه های دو قطب بزرگ عرفان: سنایی و مولوی در این رابطه بررسی شده است، سفر در بُعد جسمانی و عرفانی در شعر آنها بسیار توصیه شده اما اهمیتی که سفر باطنی دارد، سفر جسمانی ندارد، حاصل تحقیق نشانگر این است، هر دو شاعر رسالت عرفانی خود را در این دیده اند که انسان را در مسیر شناخت هویت الهی خود قرار بدهند. بنابراین توصیه به سفر درونی دارند، سفر اجباری انسان هبوط او از عالم علوی به این جهان است و انسان با سفر درونی باید تلاش کند دوباره به آن عالم برگردد؛ آداب آن نیز ترک شهوات دنیایی و سیر و سلوک عرفانی با پیروی از پیر راهنما است، از این منظر می توان آن را با کهن الگوی سفر قهرمان بررسی کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - واکاوی مفاهیم صوفیانه در اشعار مولوی کُرد
علی فتح الهی شمس السادات حسینیسید عبدالرحیم مولوی (1221-1300ه.ق) با تخلص شعری (مه عدوومی) شاعر برجسته و نامی کُرد زبان در سدۀ نوزدهم میلادی است. وی در میان متفکران کُرد دارای جایگاهی خاص بوده و به ویژه در علم کلام ید طولایی داشته است. مولوی، مرید طریقت نقشبندی بوده. او قصاید بسیاری را در مدح شیخ سرا أکثرسید عبدالرحیم مولوی (1221-1300ه.ق) با تخلص شعری (مه عدوومی) شاعر برجسته و نامی کُرد زبان در سدۀ نوزدهم میلادی است. وی در میان متفکران کُرد دارای جایگاهی خاص بوده و به ویژه در علم کلام ید طولایی داشته است. مولوی، مرید طریقت نقشبندی بوده. او قصاید بسیاری را در مدح شیخ سراج الدین و شیخ بهاءالدین سروده است. بیشتر اشعار مولوی مملو از ارادت نسبت به پیر و مرشد و اخلاص در طریقت است. مولوی به زبان های کُردی، فارسی و عربی مسلط بوده و آثاری را درهر سه زبان به رشته تحریر در آورده است. بهترین اشعار وی، سروده های صوفیانۀ اوست. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی نشان می دهد که مولوی کُرد شاعری توانا و صوفی مسلک است. او همانند بسیاری از عارفان بر معرفت و عشق ورزی تأکید دارد. مسأله زهدورزی یا تعلّق نداشتن مولوی کُرد به مادیات و همچنین کاربرد مفاهیم عرفانی و مصطلاحات زمینی نزد مولوی، مبتنی بر اصولی فلسفی و عرفانی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - چندلایگیِ معنا در تکاملِ تاریخیِ سبک باروک با نگاهی به پرسوناژ "پری" در غزلیات مولوی
نرگس محمدی بدر یحیی نورالدینی اقدم"باروک" یکی از ژانرهای مهمّ ادبی در قرن هفدهم میلادی است که بر چندین محور و موضوع و سبکِ گوناگون اطلاق میشود؛ عناصر دراماتیک در سبـکِ بـاروک، نویسندگان را بر آن میدارند که نگاه و کارکردِ ویژهای را در قبالِ رویکردِ هنریِ خویش برگزینند و آن، تأکید و توجّهِ بیشتر بر کش أکثر"باروک" یکی از ژانرهای مهمّ ادبی در قرن هفدهم میلادی است که بر چندین محور و موضوع و سبکِ گوناگون اطلاق میشود؛ عناصر دراماتیک در سبـکِ بـاروک، نویسندگان را بر آن میدارند که نگاه و کارکردِ ویژهای را در قبالِ رویکردِ هنریِ خویش برگزینند و آن، تأکید و توجّهِ بیشتر بر کشاکشِ انسان برای یافتنِ معنای عمیقتر در هستی و وجود است. قواعد اصلیِ "باروک" از یکسو آمیخته با رازآلودگی و ابهامهای گوناگون، و از سوی دیگر با نمادپردازیهای متکثّر و چندبُعدی، نقش مهمّی در تحوّلات اشعار متافیزیکی در عصر خود برجای گذاشت و حتّی در نوعی تکاملِ محتوایی ـ تاریخی، مسیر را برای تحوّلات سایر مکاتب ادبی و فلسفی هموار کرد. مقالة حاضر با درکِ این اهمّیت، کوششی است برای بررسی خاستگاههای ادبی و فلسفیِ سبکِ باروک و میکوشد مؤلّفههای اصلیِ این سبک را بر "شخصیتِ پَری" در غزلیات مولانا انطباق دهد و از منظر تطبیقی، این موضوع را بررسی کند. نگارندگان در این مقاله با احصای مستنداتِ گوناگونِ شخصیتِ پری در غزلیات مولانا، وجهِ تشابهِ شش مورد از مهمترین مفاهیم سبک باروک (یعنی: "بی ثباتی و ناپایداری جهان"، "ابهام و رمزآلودگی"، "عدم تقلید از گذشتگان"، "درهمتنیدگی مرزهای واقعیت و توهّم"، "عدم پذیرشِ قطعی و مُسلّمِ چیزها" و "تناسخ و جسمیت بخشیدن به همه اشیاء، حتی مرگ و روح") را با شخصیت "پری" مورد بررسی قرار دادهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - دنیامداری در داستانهای مثنوی مولوی
میرجلال الدین کزازی زهره وفایی فردمثنوی معنوی از ارزشمندترین آثار عرفانی ادب فارسی است که در پی تعلیم زندگی حقیقی و نمودن راه سعادت به بشر است. هرچند تأکید این کتاب بر وصول به منبع خلقت و کمال غایی انسان است اما در رابطهای دوسویه تلاش برای زندگی مطلوب این جهانی را نیز توصیه میکند. مسأله این پژوهش آن ا أکثرمثنوی معنوی از ارزشمندترین آثار عرفانی ادب فارسی است که در پی تعلیم زندگی حقیقی و نمودن راه سعادت به بشر است. هرچند تأکید این کتاب بر وصول به منبع خلقت و کمال غایی انسان است اما در رابطهای دوسویه تلاش برای زندگی مطلوب این جهانی را نیز توصیه میکند. مسأله این پژوهش آن است که دنیا و جلوههای آن به چه میزان و از چه منظری در این اثر نمود یافته است. بدین منظور با دستهبندی داستانهایی که شامل مؤلفههای دنیامداری هستند، به بررسی مفاهیم و بخشبندی آنها بر پایه سنجههای مورد نظر پرداخته شده است؛ همچنین تلاش شده چگونگی و چرایی گرایش مولانا به دنیا بررسی شود. از همین روی پس از شرح مفهوم دنیاگرایی مولانا، مثنوی در چند حوزه مهم از نمودهای دنیاگرایی یعنی خردورزی، مدارا، دوری از تعصب و تکیه بر اخلاقیات و دوری از تقلید کورکورانه بررسی شده و داستانهایی که این اندیشه را برجستهتر کردهاند واکاوی شده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - آنچه امروز نیز می توان از شمس تبریزی آموخت؟
رحمان مشتاق مهرشمس تبریزی همچنان یکی از چهرههای ناشناخته تاریخ عرفان و ادب ایرانی- اسلامی است. بخش مهم شناختی که از او داریم، مدیون مولانا جلالالدین محمد بلخی است که شعر و عرفان خود را ارمغان او میداند و معانی آثارش را عطایا و افاضات وی. امّا شمس خود سخنانی دارد که در مقالات او گر أکثرشمس تبریزی همچنان یکی از چهرههای ناشناخته تاریخ عرفان و ادب ایرانی- اسلامی است. بخش مهم شناختی که از او داریم، مدیون مولانا جلالالدین محمد بلخی است که شعر و عرفان خود را ارمغان او میداند و معانی آثارش را عطایا و افاضات وی. امّا شمس خود سخنانی دارد که در مقالات او گرد آمده است و دسترسی بدان را مدیون محمّد علی موحّد هستیم. این یادداشتها با مطالعه تحلیلی از همان مقالات فراهم آمده و گفتههای بیواسطه خود اوست. سعی شدهاست مهمترین دیدگاههای او در موضوعات اساسی از جمله خدا، وحدت ادیان و رسالت انبیا، شریعت و متابعت، خودشناسی، جمع ظاهر و باطن، استقلال رأی و نفی تقلید، استعداد و اهلیت لازمه هدایت و تربیت، خوشخویی و فراخ روحی، حقیقت را از پنجرههای متعدّد نگریستن و آینه مرگ، به صورتی نسبتاً مدوّن ارائه شود. شمس به دلیل تأکیدی که به استقلال رأی و دوری از تقلید دارد، به همه این موضوعات با دیدی متفاوت و کاملاً شخصی مینگرد؛ بدین سبب امروزه میتوان هم نوع تفکّر را از شمس آموخت و هم تعالیم او را که حاصلِ نگرشی مثبت به زندگی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - جزئینگری در مثنوی مولوی براساس نظریة اخلاق مراقبت
محمد یاوری زینب رحمانیاناخلاق مراقبت نظریة اخلاقی نوینی است که برپایة اصول مراقبت و مسئولیت تعریف شده و کرول گیلیکان آن را در تقابل با اخلاق سنتی بینان نهاده است. وی روش کلبرگ را در رشد قضاوت اخلاقی کودکان به کار گرفت و آن را مبتنی بر سه محور جزئینگری، جانبداری و عاطفهگرایی استوار کرد. بهطو أکثراخلاق مراقبت نظریة اخلاقی نوینی است که برپایة اصول مراقبت و مسئولیت تعریف شده و کرول گیلیکان آن را در تقابل با اخلاق سنتی بینان نهاده است. وی روش کلبرگ را در رشد قضاوت اخلاقی کودکان به کار گرفت و آن را مبتنی بر سه محور جزئینگری، جانبداری و عاطفهگرایی استوار کرد. بهطوریکه اخلاق سنتی تکلیفگرا و نتیجهگرا را رد کرد و آن را ناقص و مردسالارانه شمرد. در این مقاله، با روش تحلیلی ـ توصیفی، ابتدا با تبیین نظریة اخلاق مراقبت، محور جزئینگری اصول قضاوت اخلاقی مولانا در مثنوی بررسی میشود. با تعمق در اشعار و داستانهای مولانا این نتیجه حاصل شد که این عارف اخلاقمدار با جهانبینی دینی و عرفانی خود که در تعالیم اسلامی ریشه دارد، بین عقل و عاطفه تعادل اخلاقی ایجاد کرده و نظریة اخلاق مراقبت را در کلام خود به کار برده است. وی فراتر از جنسیّت و زمان، با اشاره به جزئیترین اصول اخلاقی مانند ریا، تجاوز، غیبت، فساد، نفاق، تقلید و... عواقب رعایتنکردن این اصول را قضاوت میکند. مخاطبان اصلی وی در این مقوله، ارکان سیاسی حکومت، عالمان و فقیهان، شاعران، مداحان و دلقکان، طبقات عامة مردم، کجفهمان، صوفیان و زاهدان دروغین و شخصیتهای دروغین هستند. گفتنی است بیشترین بسامد در طبقة صوفیان و زاهدان دروغین است و مولانا به نقد تزویر، ریا، نفاق و فساد در آن میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - غُلغُلِ اجزایِ عالم بشنوید (تحلیل عارفانة نماز از دید مولوی)
عطامحمد رادمنشنماز ستون دین و نزدیکترین راه به حق است؛ برپا داشتن آن با حضور قلب، موجب دستیابی به گنجهای اسرار و حقایق الهی و در نتیجه سبب تقرب به معشوق سرمدی است. نماز بهترین و کارآمدترین سلاح نبرد با ابلیس و خدعههای اوست. نماز بدرقة آدمی است تا وی را از چنگالِ دیو نفس برهاند و أکثرنماز ستون دین و نزدیکترین راه به حق است؛ برپا داشتن آن با حضور قلب، موجب دستیابی به گنجهای اسرار و حقایق الهی و در نتیجه سبب تقرب به معشوق سرمدی است. نماز بهترین و کارآمدترین سلاح نبرد با ابلیس و خدعههای اوست. نماز بدرقة آدمی است تا وی را از چنگالِ دیو نفس برهاند و نخستین پیمان بندگی وی با حق را تجدید کند. فریضهای که حضرت رسول(ص) آن را قرّة العین خویش شمرده دارای چنان شأن و فضیلتی است که برگزاری حتی دو رکعت از آن بر دنیا و امتیازات آن برتری دارد و ترک آن موجب انهدام دین میشود. مولوی که از سخنوران نامی عرفانی است، برای نماز ظاهر و باطنی قایل است که نمازگزار با توجّه به قابلیت خویش و درک حقیقت آن میتواند به اهداف نماز دست یابد و مأجور حق شود. او نماز عاشقانه را بر نماز زاهدانه اَولی میداند؛ چه زاهد با پای تن و به کندی راه وصال میسپرد؛ ولی عارف با پر و بال عشق هر دم به ساحت محبوب نزدیک میشود. وی پاک کردن درون را از پندارهای بازدارنده و اَصنام هوا و هوس، ضرورت راه تعالی میداند و با تکیه بر آیات شریف معتقد است که علاوه بر آدمی و پری، حیوان، گیاه و جماد نیز به ذکر و ستایش حق میپردازند؛ لیکن گوش دل باید گشود تا نغمههای پر شور توحیدی آنها شنیده شود. این پژوهش رویکردی به تجلی عارفانة نماز در آثار مولانا دارد، خاصّه بر ابیاتی از مثنوی که بر پایة آیات قرآن کریم و احادیث شریف بنا شدهاند؛ همچنین نگارنده در طی این پژوهش نیمنگاهی دارد به سخنان عارفان بویژه آنان که از مقتدایان و پیشروان مولوی محسوب میشوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - جنبه تعلیمی هزل در مثنوی مولوی
محمدرضا ساکیمولانا جلال الدین محمّد مولوی از عارفان و بزرگان این مرز و بوم است. وی کتاب گران سنگ مثنوی را برای آموزش و تعلیم مریدان و دیگر خوانندگان خویش به نظم درآورده است، لیکن در این کتاب، به ظاهر با زننده ترین هزل ها و کلمات سست روبرو می شویم و همین، سبب شده بسیاری از محققان وی أکثرمولانا جلال الدین محمّد مولوی از عارفان و بزرگان این مرز و بوم است. وی کتاب گران سنگ مثنوی را برای آموزش و تعلیم مریدان و دیگر خوانندگان خویش به نظم درآورده است، لیکن در این کتاب، به ظاهر با زننده ترین هزل ها و کلمات سست روبرو می شویم و همین، سبب شده بسیاری از محققان وی را سرزنش کنند و مدعی شوند که مولوی مجاز به آوردن چنین هزل ها و کلماتی نبوده است. در این جستار تلاش می کنیم ابتدا طنز و هزل را از دیدگاه برخی صاحب نظران تعریف کنیم و سپس این نکته را باز کنیم که مولانا جلال الدین بلخی منحصراً در جهت تعلیم و آموزش نکته های عالی اخلاقی و عرفانی سود جسته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - شادیگرایی و جنبههای تعلیمی آن در غزلیات شمس
علی دهقان جواد صدیقی لیقوانشادی یک پدیدة درونی و روحی است که در زندگی فردی و اجتماعی بشر حضور و نقش فعّالی دارد. از این رو در دین و عرفان اسلامی جایگاهی والا یافته است. ابعاد تعلیمی شادی در عرفان از مهمترین نقشهای آن به شمار میآید. غزلیات جلال الدّین محمد مولوی بلخی - موسوم به غزلیات شمس تبریزی أکثرشادی یک پدیدة درونی و روحی است که در زندگی فردی و اجتماعی بشر حضور و نقش فعّالی دارد. از این رو در دین و عرفان اسلامی جایگاهی والا یافته است. ابعاد تعلیمی شادی در عرفان از مهمترین نقشهای آن به شمار میآید. غزلیات جلال الدّین محمد مولوی بلخی - موسوم به غزلیات شمس تبریزی- به اعتبار میزان کاربرد مضمون شادی، برای تحقیق در این مورد اهمیت و ظرفیت زیادی دارد و هدف این مقاله آن بوده که پس از تعریف شادی، از دیدگاههای مختلف- بویژه عرفانی- نقش تعلیمی، عوامل و نشانه های شادی گرایی را در غزلیات شمس بررسی نماید. در این تحقیق به شیوة کتابخانه ای و اسنادی تمامی غزلیات مولوی مطالعه و شواهد مربوط به موضوع تحقیق استخراج و بررسی شد. نتیجه این بررسی نشان می دهد که مولانا شاعری شادی گرا بوده و از خواصّ و کارکردهای تعلیمی شادی برای القای اندیشه های عرفانی اش بهرة فراوانی برده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - ولدنامه در سایة مثنوی معنوی
امیدوار مالملیولدنامه اثری است در قالب مثنوی که در بحر خفیف سروده شده است. این کتاب در تفسیر دقایق و معانی عرفانی و اخلاقی و شرح اخبار و احادیث و تفسیر آیات قرآن همراه با ذکر امثال و بیّنات، حکم و کنایات، نوادر لغات و ترکیبات و اعلام احوال مولانا جلالالدین، برهانالدین محقق، شمس تبر أکثرولدنامه اثری است در قالب مثنوی که در بحر خفیف سروده شده است. این کتاب در تفسیر دقایق و معانی عرفانی و اخلاقی و شرح اخبار و احادیث و تفسیر آیات قرآن همراه با ذکر امثال و بیّنات، حکم و کنایات، نوادر لغات و ترکیبات و اعلام احوال مولانا جلالالدین، برهانالدین محقق، شمس تبریزی، صلاحالدین زرکوب و دیگران است که تصویری درست از زندگی جسمانی و روحانی مولانا و حالات و مقامات مریدان و مصاحبان او را منعکس میکند.این اثر حدود ده هزار بیت است که در سال 690 هجری به وسیلة سلطان ولد، فرزند ارشد مولوی، سروده شده است.با عنایت به ابعاد گوناگون مثنوی معنوی، درمییابیم شاید سلطان ولد اولین شاعر صوفی باشد که بعد از مولانا توانست در شعر تعلیمی صوفیانه، روش وی را سرمشق خود قرار دهد.بنابراین حل بسیاری از مشکلات مثنوی ولدنامه به دلالت و هدایت مثنوی مولوی وابسته است و فهم اسرار کلمات و عبارات پسر جز به وسیلة اطلاعات راهگشای پدر، میسر نیست، بهطوریکه سایة پدر را بر تمامی آثار او میتوان احساس کرد.سلطان ولد در احیای طریقت مولانا اهتمام خاص داشت و در طی حیات خویش نیز کوشید تا در کار تألیف و تصنیف آثارش شیوة کار پدر را تقلید نماید.این مقاله کوشیده است برخی از این تأثیرپذیریها و جلوههای مشترک را معرفی کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - سیمای امام علی(ع) در مثنوی معنوی
رقیه نیساری تبریزیدر عمق افکار و عقاید مولوی و گفتههای او در مثنوی، نوعی ارادت و محبت به امیرمؤمنان علی(ع) و خاندان پیغمبر اکرم(ص) وجود دارد. آراستن سخن به گوهرهای گنجینة کلام مولا و نقل و اخذ تعداد قابلملاحظهای از اقوال آن امام، صرفاً برای استناد و استشهاد و یا به قصد نشان دادن علم و أکثردر عمق افکار و عقاید مولوی و گفتههای او در مثنوی، نوعی ارادت و محبت به امیرمؤمنان علی(ع) و خاندان پیغمبر اکرم(ص) وجود دارد. آراستن سخن به گوهرهای گنجینة کلام مولا و نقل و اخذ تعداد قابلملاحظهای از اقوال آن امام، صرفاً برای استناد و استشهاد و یا به قصد نشان دادن علم و فضل نیست، بلکه این همه تعظیم و تمجید، در قالب حکایات و ذکر اقوال، بیانگر تولی و محبت بسیار این شاعر به مولا و حاکی از افق گستردة اندیشه تابناک و عمق و گسترة نظر و وسعت دید و رشد و کمال روحی مولاناست.این نوشته تبیین دیدگاه مولانا در مورد امیر مؤمنان و بازنمایی جلوههایی از کلام آن امام است که آشکارا و یا به تلمیح و اشاره در مثنوی آمده و سبب جاودانگی اندیشههای بلند این شاعر گردیده است. تفاصيل المقالة