تقابل و تعامل جمال و جلال در مثنوی مولانا
الموضوعات :
علی اصغر عابدی
1
,
احمد ذاکری
2
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.
2 - دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج،کرج،ایران
الکلمات المفتاحية: جمال, جلال, جمع اضداد, مولوی, مثنوی,
ملخص المقالة :
عرفان و تصوف در هر کجای عالم که شکل گرفته، اساساً وجههیی دینی داشته است. امّا عارفان، برخلاف اهل شریعت، نگاهشان به دین نگاهی جمالشناسانه بوده است. اینان با تکیه بر تجربههای شخصی و ژرفنگری در شریعت و دریافتهای اشراقی خویش، از دین، عادتزدایی کرده و کوشیدهاند مردم را با سرچشمۀ باورهای دینی آشنا کنند. همین طرز تلقی از دین، به تدریج نظام عرفانی را با سازههای مختلف، پدید آورده است. در این میان بنیادیترین عنصر، اسم یا کلمه است که تمام هستی با تجلّی آن ایجاد میگردد. همچنان که در اسلام و عرفاناسلامی کلمۀ کُن، ایجادگر هستی است. در مقالۀ حاضر تقابل و تعامل دو کلمه یا اسم جلال و جمال، که به یک اعتبار مصدر تمام آفریدهها در دو ساحت قهر و لطف الهی و زمینهساز حرکت و پویایی هستی است، در مثنوی مولانا، مورد بحث قرار گرفته است. تامل بر دادههای تجلّی جمالی و جلالی و قلمرو گستردۀ آنها، که با روش کتابخانهیی گردآوری و با روش توصیفی تحلیل شده است نشان میدهد که مولانا، ضمن توجه به تقابل این دو، همهجا جمال را بر جلال مقدم شمرده و با توجه به نگرش عاشقانهاش به هستی، جلال الهی را هم نوعی جمال یا لطف خدا به انسان در نظر گرفته است.