محمد کاظم صاحب (قرن یازدهم قمری) متخلص به مسیح البیان از شاعران خوش قریحه و در عین حال کمتر شناخته شدۀ روزگار صفوی است که در برخی منابع نیز با شاعر دیگری اشتباه گرفته شده است. آثار وی مشتمل بر دیوان و مجموعه مثنوی هایی است به عناوین ملاحت احمدی، صباحت یوسفی، آینه خانه و چکیده کامل
محمد کاظم صاحب (قرن یازدهم قمری) متخلص به مسیح البیان از شاعران خوش قریحه و در عین حال کمتر شناخته شدۀ روزگار صفوی است که در برخی منابع نیز با شاعر دیگری اشتباه گرفته شده است. آثار وی مشتمل بر دیوان و مجموعه مثنوی هایی است به عناوین ملاحت احمدی، صباحت یوسفی، آینه خانه و پری خانه. دیوان وی را یکی از محققان در سال های گذشته تصحیح و طبع کرده است، اما مثنوی های صاحب هنوز تصحیح و منتشر نشده است. مسئلۀ پژوهش فعلی در ناشناخته ماندن مثنوی ملاحت احمدی و عدم توجه به ارزش های متنی و ادبی اثر است. در این نوشتار مثنوی ملاحت احمدی که از جمله منظومه های تعلیمی و آیینی ادب فارسی در عصر صفوی است، از منظر متن شناسی و با روش تحلیل و توصیف محتوای کیفی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. ملاحت احمدی در بحر خفیف سروده شده است؛ کلیّت اثر به ستایش نبی مکرم اسلام (ص) اختصاص دارد. مهم ترین خصیصۀ اثر، جنبۀ آیینی منظومه است. ضمن متن حکایات کوتاه و بلند بسیاری که بعضاً رنگ و بوی واقعیت دارند نیز نقل شده است و شاعر گاه با زبانی صریح و مستقیم و گاه در خلال همین حکایات و تمثیلات آموزه های تعلیمی و عرفانی را با زبانی غیر مستقیم و با لحنی ساده و بی پیرایه برای مخاطبان تبیین می کند. از جمله عناصر تعلیمی پربسامد و مؤکد در منظومه؛ اهتمام شاعر نسبت به نفی اخلاق ذمیمه و ملکه ساختن فضایل معرفتی است؛ توضیح و تبیین مبانی و اصطلاحات عرفانی و مباحث تفسیری قرآن و حدیث را نیز وجهۀ همّت شاعر بوده است. سبک اثر تا حد زیادی متأثر از حدیقۀ سنایی است، زبان اثر نسبتاً روان و استوار است و گاهی لحن و رنگ و بوی غنایی نیز در شعر تنیده شده است.
پرونده مقاله
یکی از اقسام مهم و در عین حال مورد توجه نویسندگان برجستۀ درباری، نثر منشیانۀ دیوانی است. این گونه نثر از قرن پنجم قمری در قالب آثار مانند تاریخ بیهقی، سیاستنامه، قابوسنامه و... آغاز میشود و در قرن ششم با نمونههای اعلایی چون عتبة الکتبةو التوسّل الی الترسّل به قوام و ن چکیده کامل
یکی از اقسام مهم و در عین حال مورد توجه نویسندگان برجستۀ درباری، نثر منشیانۀ دیوانی است. این گونه نثر از قرن پنجم قمری در قالب آثار مانند تاریخ بیهقی، سیاستنامه، قابوسنامه و... آغاز میشود و در قرن ششم با نمونههای اعلایی چون عتبة الکتبةو التوسّل الی الترسّل به قوام و نضج میانجامد. آثار ترسّل و انشا از جهات گوناگون سیاسی، تاریخی، اجتماعی و ادبی ارزش فراوان دارند. از حیطههای کمتر بررسیشده در متون مزبور، جنبۀ تعلیمی و اخلاقی برجستۀ حاکم بر روح متن است که در جزءجزء ساختار بیانی نوشتار دیده میشود. دبیران که وظیفۀ نگارش مکتوبات دیوانی را به عهده داشتند، بنا به سابقۀ فکری اسلامی و اخلاقی، در ضمن نامهها نیز به ذکر مبانی تعلیمی و اخلاقی مبادرت میکردند. در میان اقسام مختلف مکتوبات دیوانی، منشورها و فرمانهای گماشتن افراد نیز از بابت ساختارهای بهکاررفته و هم از جهت تعدد و تنوع مضامین اخلاقی و تعلیمی جایگاه ویژهای دارند. بررسی تعلیمی مناشیر در آثار مورد بحث این نوشتار، نشاندهندۀ آن است که دبیران توصیههای دیوانی را در خطاب به سه گروه سلاطین، افراد منصوبشده و جامعۀ تحت امر تدوین نمودهاند. مهمترین توصیه به شاهان، اقامۀ مبانی اسلام و دادپیشگی است و به منصوبان، رعایت عدل و داد و حسن خلق با مردم و به زیردستان، توصیه به اطاعت و انقیاد است. توصیهها گاه صرفاً اخلاقیات را تأکید کردهاند و در مواردی هم نوعی مبانی تعلیمی و آموزشی را بیان کردهاند که اقامۀ آنها در جهت بهبود سیرت و صورت سلطان و منصوبان مؤثر واقع میشود. نگارنده در پژوهش حاضر با شیوۀ تحلیلیتوصیفی و از زاویۀ ادب تعلیمی مناشیر و احکام دیوانی را بررسیده است.
پرونده مقاله