ادبیات تعلیمی مهمترین و اصلیترین گونۀ ادبی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او میداند و همّ خود را متوجه آموزش و تعلیم اندیشههای پسندیده دینی، عرفانی، فلسفی، مسائل اخلاقی، علوم و فنون؛ تهذیب نفس، تذکیه ذهن، پروش قوای روحی و تعالی و کمال انسان میکند. ادبی چکیده کامل
ادبیات تعلیمی مهمترین و اصلیترین گونۀ ادبی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او میداند و همّ خود را متوجه آموزش و تعلیم اندیشههای پسندیده دینی، عرفانی، فلسفی، مسائل اخلاقی، علوم و فنون؛ تهذیب نفس، تذکیه ذهن، پروش قوای روحی و تعالی و کمال انسان میکند. ادبیات تعلیمی شاخصهای محتوایی و صوری خاصی دارد که حدّ و مرز و وجوه تفارق آن را با انواع دیگر کاملاً معین و مشخص میکند. برخی از آنها، شرط اصلی، لازم و کافی برای ادبیات تعلیمی هستند که فقدان آنها تعلیمی بودن متن ادبی را منتفی میکند و بعضی از آنها فرعیاند. هدف این مقاله کشف ارتباطات تازه میان محتوا، زبان، صور خیال، موسیقی شعر، مباحث دستوری، صنایع ادبی و... با ادبیات تعلیمی است. برای هر یک از این شاخصها، نمونههایی از مثنوی، رباعی، قصیده، غزل، نثر و... آورده شده است و نقاط ضعف و قوّت آنها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. آشنایی با این شاخصها، در تشخیص متن تعلیمی از غیر آن، نگاه علمی به ادبیات و شناخت بهتر بسیاری از آثار ادبی تعلیمی کمک میکند.
پرونده مقاله
نظریۀ منطق مکالمه یا منطق گفتگویی در قرن بیستم در تقابل با نقد سبکشناختی و زبانشناسی ساختارگرای سوسوری مطرح شد. میخاییل باختین، از یک سو در اعتراض به رژیم تکآوای استالین و از سوی دیگر در مخالفت با نظریۀ فردی و غیراجتماعی بودن زبان -که پیش از او بر حوزۀ نقد ادبی حکمفر چکیده کامل
نظریۀ منطق مکالمه یا منطق گفتگویی در قرن بیستم در تقابل با نقد سبکشناختی و زبانشناسی ساختارگرای سوسوری مطرح شد. میخاییل باختین، از یک سو در اعتراض به رژیم تکآوای استالین و از سوی دیگر در مخالفت با نظریۀ فردی و غیراجتماعی بودن زبان -که پیش از او بر حوزۀ نقد ادبی حکمفرما بود- این نظریه را مطرح کرد و در آن به ساختار اجتماعی گفتار، نقش غیر یا دیگری در گفتگو و ماهیّت چندصدا و مکالمهگرای زبان ادبی و هنری پرداخت. از آنجا که باختین، گفتگومندی را در ذات هنر نهفته میداند، این نظریه در عصر حاضر برای خوانش متون مختلف و آثار ادبی و هنری بسیاری به کار گرفته میشود.
با توجه به اینکه منطق گفتگو برآمده از ساختار جامعهای تکصدا، جزماندیش و شادیستیز است، در این پژوهش یکی از تاریکترین ادوار حیات اجتماعی و ادبی ایران؛ یعنی دوره بعد از هجوم مغول مورد توجه قرار گرفته است و برای نشان دادن میزان تأثیر ساختار اجتماع بر گفتگوگرایی نویسندگان، دو اثر منثور قابوسنامه و گلستان که یکی مربوط به قبل از حملۀ مغول و دیگری مربوط به دوره استیلای مغول است، انتخاب شده است که گرچه به لحاظ اشتمال بر مضامین و نکات تربیتی و اخلاقی تا حدودی همسان هستند اما نوع بیان و رویکرد عنصرالمعالی با سعدی در روایت و توجه به مؤلفههای گفتگو تفاوت دارد. از اینرو در این پژوهش به بررسی منطق گفتگو در این دو اثر منثور ادب فارسی پرداخته میشود.
پرونده مقاله
کتاب ارجمند کلیله و دمنه یکی از تأثیرگذارترین متون ادب فارسی است که کوشش کرده است به زبان حیوانات حرفهای جدی و اساسی مورد نیاز انسان را بیان کند. در کنار همه آنچه به عنوان زیرساختهای شکلگیری ترجمه نصرالله منشی در این کتاب مطرح است، به نظر میرسد تغییر اوضاع سیاسی و ن چکیده کامل
کتاب ارجمند کلیله و دمنه یکی از تأثیرگذارترین متون ادب فارسی است که کوشش کرده است به زبان حیوانات حرفهای جدی و اساسی مورد نیاز انسان را بیان کند. در کنار همه آنچه به عنوان زیرساختهای شکلگیری ترجمه نصرالله منشی در این کتاب مطرح است، به نظر میرسد تغییر اوضاع سیاسی و نهایتاً آشفتگیهای دوران، مترجم فرزانه را متقاعد کرده است که بسیاری از دردها و دشواریها و گرفتاریها را به زبان حیوانات بیان کند و این را میتوان از بابهای اضافه شده به متن اصلی کتاب هم دریافت.راست این است که سلجوقیان بیکمترین استحقاق و شایستگی اداره ایران، بر مسند قدرت قرارگرفتند و این پریشان احوالی پیش آمده بر چنین استیلایی کار را بر اهل فرهنگ و اندیشه سخت کرد. نصرالله منشی موفق شده است در سایه تحولات سیاسی سلجوقی سبک و سیاق کتاب خویش را دست کم در بخش بازتاب اندیشه به سوی نقد رفتارها پیش ببرد و حتی به آموزش شیوه های کشورداری به پادشاهان کم مایه سلجوقی دست بزند؛ حتی اگر این آموزش به زبان حیوانات باشد. هنر مترجم کلیله و دمنه استفاده از نقاب تمثیلهای جانوری (fable) در به تصویر کشیدن اوضاع جامعهای است که چندان خوشایند او نیست و کافی است گوش به فریادهای مترجم در مقدمه و متن کتاب بسپاریم.
پرونده مقاله
سلوک در راه شریعت و طریقت برای رسیدن به حقیقت بدون راهنمایی و هدایت کسی که خود این راه را رفته باشد، امکانپذیر نیست. برخی از مشایخ صوفیه که به چنین مقامی رسیده یا تا حدودی به آن نزدیک شدهاند، وظیفۀ تعلیم دیگران را بر عهده گرفتهاند. آنها برای نیل به این هدف از شیوهها چکیده کامل
سلوک در راه شریعت و طریقت برای رسیدن به حقیقت بدون راهنمایی و هدایت کسی که خود این راه را رفته باشد، امکانپذیر نیست. برخی از مشایخ صوفیه که به چنین مقامی رسیده یا تا حدودی به آن نزدیک شدهاند، وظیفۀ تعلیم دیگران را بر عهده گرفتهاند. آنها برای نیل به این هدف از شیوههای مختلف تعلیمی و تربیتی استفاده کردهاند. در پژوهش حاضر پس از معرّفی مختصر برخی از شیوههای تربیتی مشایخ صوفیه با توجه به منابع عرفانی منثور تا قرن ششم هجری، ضمن ذکر حکایتهای مرتبط با هر روش، به نقد پارهای از این شیوهها پرداخته شده است. مقایسه و تحلیل این روشها نشان میدهد که باوجود گوناگونی روشهای تعلیمی شیوخ صوفیه، الگوهای آموزشی یکسانی در بین آنها وجود داشته است نظیر پرسش و پاسخ، تنبیه، اعزام به سفر و اخراج از محیط روحانی و ... . همچنین تحلیل و بررسی حکایات نشان میدهد که ظرفیت، انگیزه و خواست مریدان برای آموختن و تعلیم دیدن، در برخورداری آنها از تعالیم صوفیه مهم است. طرح شمّهای از وضعیت آموزشی صوفیه به عنوان یکی از حوزههای اخلاقی و تربیتی وسیع و مهم آموزشی میتواند به عنوان پیشنهادی برای متولیان آموزش کنونی جامعه نیز به کار آید.
پرونده مقاله
جامعۀ بشری از آغاز تا به امروز گرفتار جنگ، کشتار، خشونت و قربانی نزاعهای مختلف قومی، دینی و سیاسی بودهاست. یکسویهنگریهای انجامگرفته، نبود مدارا، تساهل و تسامح در نابودی سرمایههای انسانی، فرهنگی و اجتماعی، نقش اصلی را داشتهاست. مدارا و تحمّل یکی از حلقههای مغفول چکیده کامل
جامعۀ بشری از آغاز تا به امروز گرفتار جنگ، کشتار، خشونت و قربانی نزاعهای مختلف قومی، دینی و سیاسی بودهاست. یکسویهنگریهای انجامگرفته، نبود مدارا، تساهل و تسامح در نابودی سرمایههای انسانی، فرهنگی و اجتماعی، نقش اصلی را داشتهاست. مدارا و تحمّل یکی از حلقههای مغفولماندۀ اخلاقیّات در تاریخ اجتماعی بسیاری از ملل جهان است. شناخت و بازنگری آرای گذشتگان در متون ادبی به عنوان آینه و ساماندهندۀ جامعه میتواند ما را در کاهش یا حلّ چالشهای فرارو در عرصههای داخلی و خارجی کمک کند. نویسندگان مقاله درصددند تا تحمّل و مدارا را به عنوان یکی از الگوهای اخلاق اجتماعی در قصاید حکیم ناصرخسرو قبادیانی بررسی و تحلیل کنند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که موضوع مدارا، به شکلهای گوناگون از سوی شاعر خِرد به تصویر کشیده شده است. علی رغم سفارشهای این شاعر به رعایت تحمّل و مدارا، به علّت غلبۀ تعصّب، تحجّر، جزماندیشی و... گسترش آن در جامعۀ عصر ناصرخسرو، امکانپذیر نبودهاست و سرانجام کار شاعر به حذف، راندن و تاراندن انجامیده است.
پرونده مقاله
در نوع تعلیمی ادبیات هدف سراینده و گوینده، آموزش حکمت و اخلاق، همچنین تشریح و تبیین مسایل اخلاقی و تربیتی و اندیشههای مذهبی، حکمی و فلسفی جامعه است. بروز انحطاط فکری و اخلاقی و روابط غیرانسانی در جامعه سبب میشود که اشعار تعلیمی در کلام سخنوران گسترش روزافزون یابد. به چکیده کامل
در نوع تعلیمی ادبیات هدف سراینده و گوینده، آموزش حکمت و اخلاق، همچنین تشریح و تبیین مسایل اخلاقی و تربیتی و اندیشههای مذهبی، حکمی و فلسفی جامعه است. بروز انحطاط فکری و اخلاقی و روابط غیرانسانی در جامعه سبب میشود که اشعار تعلیمی در کلام سخنوران گسترش روزافزون یابد. به علاوه کثرت و شدت انحرافات موجود در جامعه، به خصوص طبقات بالای آن (حاکمان سیاسی و دینی) و سپس شیوع آن در بین مردم، باعث میشود تا بسیاری از شاعران به عنوان روشنفکر عصر خویش به بررسی و نقد اعمال این عاملان در آثار خود بپردازند و در کنار آموزههای اخلاقی و تشریح و تبیین مسایل تربیتی، به شعر خود رنگی از اعتراض و انتقاد نیز بزنند. نظامی که همچون جامعه شناسی آگاه به بررسی رفتارهای مردم جامعه زمان خود میپردازد، شعرش آیینه تمام نمای رفتارهای فردی و اجتماعی زمانش است که توانسته آن را به بهترین شکل به تصویر بکشد. حافظ نیز حامی ارزشها و منشهای اخلاقی است و پند و اندرزهایش مبتنی بر این اصول است. حافظ در پارهای از موارد از کلام نظامی تأثیر پذیرفته اما مقلد او نیست. به طور کلی از شعر وی به دو صورت استفاده میکند: یکی گرفتن مضامین و دیگر قالبهای شعری اما خیلی اسیر چارچوب تفکرات نظامی نمیشود.
پرونده مقاله
ادبیات تعلیمی بخشی گسترده از ادبیات کهن فارسی را شامل می شود. اگر چه شاهنامه اثری حماسی به شمار میرود اما فردوسی در جای جای این اثر ارزشمند، از هر فرصتی برای بیان آموزههای تعلیمی استفاده کرده است، به ویژه در صحنههای حساس و در پایان داستانها حضور آشکار فردوسی و بیان چکیده کامل
ادبیات تعلیمی بخشی گسترده از ادبیات کهن فارسی را شامل می شود. اگر چه شاهنامه اثری حماسی به شمار میرود اما فردوسی در جای جای این اثر ارزشمند، از هر فرصتی برای بیان آموزههای تعلیمی استفاده کرده است، به ویژه در صحنههای حساس و در پایان داستانها حضور آشکار فردوسی و بیان آموزههای اخلاقی قابل توجه است. توصیههای فردوسی به خردورزی، نام خواهی، دوری از آز، دادگری، رعایت اعتدال و... در حوزه زندگی شخصی و اجتماع، بیانگر توجه فردوسی به ادب تعلیمی است. دو قرن بعد سعدی به عنوان یک مصلح اجتماعی، بوستان را درحوزه ادبیات عرفانی و تعلیمی سرود. سعدی با توجه به مقتضیات جامعه ایرانی و به ویژه اوضاع زمانه خود در بوستان به مسائلی چون احسان، تواضع، دادگری، رعایت اعتدال، نام خواهی، اغتنام فرصت، نفی آز و... پرداخته است. مقایسه آموزههای تعلیمی فردوسی با سعدی بیانگر شباهتها و تفاوتهایی در نگاه این دو شاعراست. تفاوتها غالباً برخاسته از شرایط زمانی و اوضاع ایران در آن روزگار است که ازآن جمله میتوان به تأثیر قرنها تسلط بیگانگان، رواج عرفان و تفکر اشعری وکم رنگ شدن روحیه حماسی در روزگار سعدی اشاره کرد. در این مقاله به مقایسه آموزههای تعلیمی در شاهنامه فردوسی با بوستان سعدی پرداختهایم و شباهتها و تفاوتهای موجود میان آموزههای تعلیمی این دو شاعر فرزانه را مورد بررسی قراردادهایم.
پرونده مقاله