فریدون مشیری از شاعران مطرح معاصر است که طی چند دهه شاعری، از شعر خود برای ستایش ارزشهای اخلاقی و اجتماعی سود برده و در جهت ترویج مهرورزی، نوعدوستی، خیرخواهی و صفاتی از این دست کوشیده است. چنین رویکردی ضمن اینکه حکایت از غلبۀ اندیشهای انسانی و آرمانی و نیز گرایشی جام چکیده کامل
فریدون مشیری از شاعران مطرح معاصر است که طی چند دهه شاعری، از شعر خود برای ستایش ارزشهای اخلاقی و اجتماعی سود برده و در جهت ترویج مهرورزی، نوعدوستی، خیرخواهی و صفاتی از این دست کوشیده است. چنین رویکردی ضمن اینکه حکایت از غلبۀ اندیشهای انسانی و آرمانی و نیز گرایشی جامعهشناختی بر محتوای شعر مشیری دارد، کلام وی را از هنجاری تعلیمی برخوردار کرده و زمینۀ تکوین گفتمانی اجتماعی با ویژگیهای منحصربهفرد را در کار او فراهم کرده است؛ گفتمانی شاخصههایی دارد و میتوان رسالت آن را ترویج روحیۀ مدارا و تعلیمِ رواداری ارزیابی کرد. در این نوشتار، ضمن تبیین خاستگاه و ابعاد و عللِ موضعگیری مدارامدارانۀ مشیری در برابر مسائل انسانی و اجتماعی، مؤلفهها و تجلیات گفتمانِ مدارا در شعر وی بررسی و تحلیل میشود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد گفتمان مسلط شعر مشیری برآیند نگرش انسانی و روحیۀ تساهل در او و نیز نگاه و موضعگیری مسئولانۀ مشیری در قبال مسائل انسانی است که با ذهن و زبان سادۀ مشیری پیوندی تنگاتنگ یافته است.
پرونده مقاله
محمد کاظم صاحب (قرن یازدهم قمری) متخلص به مسیح البیان از شاعران خوش قریحه و در عین حال کمتر شناخته شدۀ روزگار صفوی است که در برخی منابع نیز با شاعر دیگری اشتباه گرفته شده است. آثار وی مشتمل بر دیوان و مجموعه مثنوی هایی است به عناوین ملاحت احمدی، صباحت یوسفی، آینه خانه و چکیده کامل
محمد کاظم صاحب (قرن یازدهم قمری) متخلص به مسیح البیان از شاعران خوش قریحه و در عین حال کمتر شناخته شدۀ روزگار صفوی است که در برخی منابع نیز با شاعر دیگری اشتباه گرفته شده است. آثار وی مشتمل بر دیوان و مجموعه مثنوی هایی است به عناوین ملاحت احمدی، صباحت یوسفی، آینه خانه و پری خانه. دیوان وی را یکی از محققان در سال های گذشته تصحیح و طبع کرده است، اما مثنوی های صاحب هنوز تصحیح و منتشر نشده است. مسئلۀ پژوهش فعلی در ناشناخته ماندن مثنوی ملاحت احمدی و عدم توجه به ارزش های متنی و ادبی اثر است. در این نوشتار مثنوی ملاحت احمدی که از جمله منظومه های تعلیمی و آیینی ادب فارسی در عصر صفوی است، از منظر متن شناسی و با روش تحلیل و توصیف محتوای کیفی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. ملاحت احمدی در بحر خفیف سروده شده است؛ کلیّت اثر به ستایش نبی مکرم اسلام (ص) اختصاص دارد. مهم ترین خصیصۀ اثر، جنبۀ آیینی منظومه است. ضمن متن حکایات کوتاه و بلند بسیاری که بعضاً رنگ و بوی واقعیت دارند نیز نقل شده است و شاعر گاه با زبانی صریح و مستقیم و گاه در خلال همین حکایات و تمثیلات آموزه های تعلیمی و عرفانی را با زبانی غیر مستقیم و با لحنی ساده و بی پیرایه برای مخاطبان تبیین می کند. از جمله عناصر تعلیمی پربسامد و مؤکد در منظومه؛ اهتمام شاعر نسبت به نفی اخلاق ذمیمه و ملکه ساختن فضایل معرفتی است؛ توضیح و تبیین مبانی و اصطلاحات عرفانی و مباحث تفسیری قرآن و حدیث را نیز وجهۀ همّت شاعر بوده است. سبک اثر تا حد زیادی متأثر از حدیقۀ سنایی است، زبان اثر نسبتاً روان و استوار است و گاهی لحن و رنگ و بوی غنایی نیز در شعر تنیده شده است.
پرونده مقاله
عشق موضوعی برجسته و هویت بخش در دیوان حافظ است که از دیدگاه های گوناگون می توان به آن نگریست. افزون بر جستارهای شناخته شده که در این زمینه انجام شده است و همواره به مبانی عرفانی عشق حافظ توجه شده و گاهی نیز پژوهشگران سیر آن را در زمین و روابط انسانی جستجو کرده اند، باید چکیده کامل
عشق موضوعی برجسته و هویت بخش در دیوان حافظ است که از دیدگاه های گوناگون می توان به آن نگریست. افزون بر جستارهای شناخته شده که در این زمینه انجام شده است و همواره به مبانی عرفانی عشق حافظ توجه شده و گاهی نیز پژوهشگران سیر آن را در زمین و روابط انسانی جستجو کرده اند، باید گفت این موضوع گنجایش واکاوی در نگرش های روانشناسانه را نیز دارد. حافظ بارها در غزل هایش به درد و درمان از دیدگاه عشق، سخن گفته و خود را طبیب عشق نامیده است. می توان گفت حافظ در مرتبه ی کسی که به انسان، زندگی و هستی اندیشیده است، عشق را اکسیری دیده و تعریف کرده است که بر سرشت و روان انسان اثر دگرگون کننده ای برجای می نهد. نگارنده در این پژوهش به این نکته که عشق مورد نظر حافظ چه کارکردهای مثبت روانی دارد ، پرداخته است و در انجام کار با استفاده از شیوه تحلیل محتوای کیفی داده ها را از غزل های حافظ جمع آوری و با بهره یابی از منابع گوناگون تحلیل کرده است. در واکاوی کیفی غزل های حافظ از منظر کارکردهای سازنده و مثبت عشق بر انسان، برآیندهای برجسته و تامل برانگیزی چون شادی، کمال انسان، جاودانگی، زندگی بخشی، آگاهی و تنبه و ... دیده شد. در این رویکرد حافظ مسایل و گرفتاری های کلان و فلسفی انسان تا مسایل شخصی را قابل درمان و حل یافته است.
پرونده مقاله
میرزا ابراهیمخانِ تفرشی، معروف به مدایحنگار که گاهی از او با نام محمّدابراهیم یاد کردهاند، از منشیان معروف دورۀ ناصری است. از او، سه تذکرۀ مجدیّه، تذکرۀ انجمن ناصری، تذکرۀ قدسیّه و نیز کتابی به نام مُلستان بر جای مانده است. مدایحنگار، مُلستان را که اثری تعلیمی ـ اخل چکیده کامل
میرزا ابراهیمخانِ تفرشی، معروف به مدایحنگار که گاهی از او با نام محمّدابراهیم یاد کردهاند، از منشیان معروف دورۀ ناصری است. از او، سه تذکرۀ مجدیّه، تذکرۀ انجمن ناصری، تذکرۀ قدسیّه و نیز کتابی به نام مُلستان بر جای مانده است. مدایحنگار، مُلستان را که اثری تعلیمی ـ اخلاقی به شمار میآید، به تقلید از گلستان سعدی در سال 1310 در پنج ساغر و یک جرعه به زبان فارسی به رشتۀ تحریر درآورد. در مُلستان بارزترین مقولههای تعلیمی بهصورت نظم و نثر آمده است. این جستار به روش تحلیلی ـ توصیفی میکوشد با بررسی کتاب مُلستان ازنظر تعلیمی مهمترین درونمایههای ادبیات اندرزی را در این اثر یافته است و به تحلیل افکار و اندیشههای اخلاقی مؤلّف بپردازد و به این سؤالات پاسخ دهد: شاخصههایِ اخلاقی کتاب مُلستان ـ که براساسِ آن، اندرزهای حکمی و تربیتی به نگارش درآمده است ـ چیست؟ نویسنده از چه روشهایی برای بیان مفاهیم اخلاقی خود استفاده کرده است؟ آبشخور آموزههای تعلیمی این اثر چیست؟ میزان تقلید یا نوآوری مصنّف در ارائۀ آموزههای تعلیمی چگونه است؟ یافتههای پژوهش گویای آن است که مدایحنگار با آوردن پنج ساغر (در حسن سلوک و عادات ملوک؛ اخلاق درویشان؛ در تفویض امور به ذات باری؛ در حمق و دانایی؛ در حکم و آداب) و یک جرعه که مختصری از احوال مصنّف است با پیروی از گلستان سعدی با آوردن انگارهها و مفاهیم بلند اخلاقی توانسته است قابلیّت و صلاحیّت خود را در نگارشِ اثری بدیع با نثری مسجّع و سرشار از صنایع ادبی و ممزوج از عبارات و اشعار عربی نشان دهد و لقبِ مدایحنگار را برای خود بامسما کند. استفاده از آیات و روایات، آوردن سخنان حکما و پادشاهان (بهشکلی تلفیقی از چهرههای متعلّق به سه تمدّن بزرگ دنیای کلاسیک ایران، یونان و اسلام)، بهکارگیری ضربالمثلها، استفاده از اشعار فارسی و عربی، بازنویسی برخی از حکایات گلستان سعدی از مهمترین روشهای مؤلّف در خلق این اثر تعلیمی است. مدایحنگار تقریباً نود و هشت آموزۀ تعلیمی را بهصورتهای مختلف در کتاب خود آورده که در آن میان، ستایش خرد و دانایی و نکوهش حُمق و نادانی بیش از دیگر تعالیم گوشزد شده است.
پرونده مقاله
متون ادبی زبان فارسی، همواره از مهمترین مصادیق و کارآمدترین عناصر تعلیم و تبیین آموزههای تربیتی و اخلاقی جامعه به شمار آمدهاند. حال با در نظرگرفتن این حقیقت که متون عرفانی ذاتاً و فی نفسه رسالت تعلیمی و انتقال آموزههایی تعالیبخش دارند؛ میتوان دریافت که بررسی و تحل چکیده کامل
متون ادبی زبان فارسی، همواره از مهمترین مصادیق و کارآمدترین عناصر تعلیم و تبیین آموزههای تربیتی و اخلاقی جامعه به شمار آمدهاند. حال با در نظرگرفتن این حقیقت که متون عرفانی ذاتاً و فی نفسه رسالت تعلیمی و انتقال آموزههایی تعالیبخش دارند؛ میتوان دریافت که بررسی و تحلیل وجوه تعلیمی این آثار با رویکردهای پژوهشی مختلف، یک ضرورت به شمار میآید. مولانا یکی از شاخصترین چهرههای عرفانی- تعلیمی ادب فارسی است که با بررسی سخن وی میتوان سویههای کارآمد پیوند عرفان و تعلیم را آشکار ساخت. وی برای تبیین و ابلاغ تعالیم روحانی خود، از همة شگردهای زبانی و بلاغی بهره میگیرد. در این زمینه، علم معانی و ابزارهای بلاغی آن؛ بهویژه اغراض ثانوی جملات، به دلیل آنکه بیشتر به ظرایف و ظرفیّتهای درونی سخن و اندیشهها وتعالیم عارف میپردازد، توانسته در خدمت رسالت هدایتمحور این شاعر قرار گیرد. هدف نگارنده در پژوهش حاضر بررسی، دریافت و معرفی تلاقی تعلیم و عرفان با استفاده از امر و نهی در غزلیات مولاناست. این که آیا غزلیات شمس به عنوان اثری عاشقانه- عارفانه، میتواند به عنوان اثری تعلیمی قلمداد شود؟ و امر و نهی چگونه و چقدر توانسته در خدمت وجه تعلیمی کلام مولانا باشد؟ روش بررسی در این مقاله تحلیلی- توصیفی با مطالعه موردی غزلیات شمس است. نتایج حاصل نشان میدهد؛ با توجه به نگاه مخاطبمحور مولانا در سخنانش و نیز آنکه در کاربرد امر و نهی، حضور مخاطب زنده و پویا است؛ توانسته در این اثر با وجود ماهیت غیرتعلیمی و غنایی آن، به دوشیوه مستقیم و غیرمستقیم و با هدف ارشاد و تعلیم به بیان اندیشه های تعلیمی خود بپردازد.
پرونده مقاله
در سطوح و لایه های ظاهری متن، سعدی در یک ساختاری هرمی، خاستگاه و منشأ قدرت را موهبت و فرۀ ایزدی می داند که به انسان هایی خاص اعطا می گردد و از آن ها نیز به یکی از اعضای خانواده منتقل می شود، اما متن همچون زبان سرشتی مکالمه بنیاد دارد و همواره محل تجمع معانی و مفاهیم و ص چکیده کامل
در سطوح و لایه های ظاهری متن، سعدی در یک ساختاری هرمی، خاستگاه و منشأ قدرت را موهبت و فرۀ ایزدی می داند که به انسان هایی خاص اعطا می گردد و از آن ها نیز به یکی از اعضای خانواده منتقل می شود، اما متن همچون زبان سرشتی مکالمه بنیاد دارد و همواره محل تجمع معانی و مفاهیم و صداهایی متعدد و متکثر است و علاوه بر نیت مؤلف و گفتمان غالب، صداهای متعدد دیگری را می توان در آن شنید، از این رو متن امکاناتی را بر روی خواننده و پژوهشگر گشوده می دارد، که فراتر از برداشت گفتمان غالب است. این مقاله در گام نخست تلاش می کند با استفاده از آراء اندیشمندانی چون میخائیل باختین و رولان بارت و پل ریکور نشان دهد که متون ترکیب و تلفیقِ آواها و نقل قول ها و ارجاعات و امکاناتی هستندکه از آگاهی مؤلفانه فراتر می روند و زمینه را برای خوانش ها و دریافت هایی تازه تر فراهم می آ ورند، سپس می کوشد جایگاه سعدی را در نظریۀ ایرانشهری قدرت سیاسی بررسی کند و در پایان در پی آن است که با دستاوردهای تبارشناسی میشل فوکو در مورد قدرت نشان دهد که قدرت در اندیشۀ و آثار سعدی نه در یک نهاد و جایگاهی خاص بلکه در سراسر روابط و شبکه های اجتماعی جریان دارد.
پرونده مقاله
وجود اندیشه های اخلاقی در نظم و نثر فارسی، که از فرهنگ و تربیت دینی بهره می گیرد به ادبیّات فارسی غنای خاصی را بخشیده است. کتاب فرائدالسلوک یکی از آثار ارزشمند سده ی هفتم هجری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است و گنجینه ای از معارف، فضایل و حکمت ها را در بر دارد. در ا چکیده کامل
وجود اندیشه های اخلاقی در نظم و نثر فارسی، که از فرهنگ و تربیت دینی بهره می گیرد به ادبیّات فارسی غنای خاصی را بخشیده است. کتاب فرائدالسلوک یکی از آثار ارزشمند سده ی هفتم هجری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است و گنجینه ای از معارف، فضایل و حکمت ها را در بر دارد. در این پژوهش، سعی شده تا با روش استقرایی، متن هایی که به تصریح یا کنایه بر مضامین اخلاقی دلالت دارد؛ بررسی و با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوایی، واژگان و عبارات مورد نظر توصیف شوند. بنابراین، مهم ترین پرسشی که در این پژوهش مطرح است عبارتند از: که در کتاب فرائدالسلوک سجاسی، به کدام آموزه های اخلاقی و تعلیمی سفارش شده است و از چه رذایل اخلاقی نهی کرده است؟ بدین منظور کتاب فرائدالسلوک شمس سجاسی، به عنوان محور کار انتخاب و متناسب با موضوع به استخراج مصادیق اخلاقی در این کتاب پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: سجاسی در کتابش، علاوه بر ایجاد التذاذ ادبی برای مخاطب، از هر فرصتی برای انتقال اندیشه های تعلیمی خود به مخاطب استفاده کرده و تحت تاثیر آموزه های اخلاقی دین مبین اسلام، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از طریق بیان حکایت یا تمثیل های مناسب، خواننده را به متحلی شدن به فضایل اخلاقی سوق می دهد و با بیان عواقب ناشی از رذایل اخلاقی، ان ها را در نظرش ناپسند جلوه می دهد و سعی در هدایت انسانها در مسیر صحیح زندگی دارد.
پرونده مقاله