شخصیّت‎پردازی از عناصر اصلی داستان‎پردازی است. شخصیّتهای داستان در تداوم پیرنگ داستان نقش اساسی دارند و بهمثابه الگو، نمایانگر جایگاه انسان در دنیاهای متفاوت فرهنگی و اجتماعی هستند و با بررسی آنها می‎توان، هم از فضای داستان مطّلع شد و هم به توانایی نویسن چکیده کامل
شخصیّت‎پردازی از عناصر اصلی داستان‎پردازی است. شخصیّتهای داستان در تداوم پیرنگ داستان نقش اساسی دارند و بهمثابه الگو، نمایانگر جایگاه انسان در دنیاهای متفاوت فرهنگی و اجتماعی هستند و با بررسی آنها می‎توان، هم از فضای داستان مطّلع شد و هم به توانایی نویسنده پی‎برد. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل شخصیّت‎های داستان با استفاده از الگوی کنشگر گریماس و پی بردن به شیوه‎های شخصیّت‎پردازی در داستان‎های کودکانه لینا کیلانی، نویسنده معاصر سوری و نادر ابراهیمی، نویسنده معاصر ایرانی اختصاص یافته‎است. الگوی کنشگر گریماس، با ساختاری نظام‎مند به تحلیل شخصیّت‎ها می‎پردازد. نتیجه پژوهش نشان میدهد که هر دو نویسنده در زمینه انطباق با این الگو موفق بوده‎اند، با این تفاوت که کنشگران داستان‎های ابراهیمی از تنوّع بیشتری برخوردار است، ولی در داستانهای کیلانی گونه‎های بیشتری شخصیّت می‎‎یابند. او علاوه بر حیوانات حتّی به جمادات و نباتات هم جان می‎بخشد.
پرونده مقاله
جهانی بودن عرصه های روایت از وجود عناصری حکایت می کند که در تمامی روایتها، از هر فرهنگ و ملیتی می توان آنها را یافت. در معنای خاص، متون روایی دارای ویژگیهای قصه و حضور قصه گو و تغییر حالت در یک دوره زمانی هستند. روایت در اسطوره، افسانه، حکایت اخلاقی، قصه، تراژدی، کمدی، چکیده کامل
جهانی بودن عرصه های روایت از وجود عناصری حکایت می کند که در تمامی روایتها، از هر فرهنگ و ملیتی می توان آنها را یافت. در معنای خاص، متون روایی دارای ویژگیهای قصه و حضور قصه گو و تغییر حالت در یک دوره زمانی هستند. روایت در اسطوره، افسانه، حکایت اخلاقی، قصه، تراژدی، کمدی، حماسه، تاریخ و ... حضور دارد. غزالی و مولوی در مسلک کلامی، اشعری و معتقد به رؤیت خداوند هستند اما آنها درباره کیفیت، محل و ابزار رؤیت خداوند، نگرش و تفسیر عرفانی هم دارند. دیدگاه کلامی غزالی غالب بر دیدگاه عرفانی او اما دیدگاه عرفانی مولوی غالب بر دیدگاه کلامی اوست. حکایت پردازی سنایی صرفا ابزاری برای تبیین و تعلیم مسائل اخلاقی است و جز در چند نمونه، ساختار و ظرافت داستانی مطرح نیست. مضامین حکایتهای مولوی، سنایی و غزالی را می توان در چهار عنوان خلاصه نمود: الف- ستایش فضایل اخلاقی ب- ذکر اوصاف خدا ج- نکوهش رذایل اخلاقی د- فناپذیری و بی وفایی روزگار و مردم آن. این پژوهش بر آن است تا ضمن بر شمردن مقاصد حکایات در داستانهای مولوی، غزالی و سنایی، به مقایسه روایت مولوی و غزالی و نیز اشتراکات فکری سنایی و غزالی پرداخته و شیوه های روایت گری، ساختار داستانی ،راوی و ... را در مورد هر کدام از آنها تبیین نماید.
پرونده مقاله
در پی ظهور مدرنیسم و آسیبهای جدی قرن بیست و بیست و یکم به طبیعت بهعنوان زیستبوم انسانها و خطر نابودی آن، پژوهشگران حوزه ادبیات نقد بومگرا را به¬عنوان دانشی نو معرفی کردند. رویکردی که به ارتباط ادبیات و هنر و طبیعت و تأثیر متقابل آنها میپردازد تا شاید با تمرکز بر چکیده کامل
در پی ظهور مدرنیسم و آسیبهای جدی قرن بیست و بیست و یکم به طبیعت بهعنوان زیستبوم انسانها و خطر نابودی آن، پژوهشگران حوزه ادبیات نقد بومگرا را به¬عنوان دانشی نو معرفی کردند. رویکردی که به ارتباط ادبیات و هنر و طبیعت و تأثیر متقابل آنها میپردازد تا شاید با تمرکز بر این موضوع ملاحظاتی در خصوص حفظ و حراست از زیستگاه از سوی جامعه انسانی در نظر گرفته شود. هرچند کنش و رفتار انسان با دگرگونی نظام ساختار اجتماعی و تحت تأثیر فلسفه نگاه به زندگی تغییر میکند اما آنچه سبب رابطه رفاقتی یا رقابتی با طبیعت، یگانه شدن یا تفوق بر آن میشود، ریشههایی در روان انسان دارد که پیشینی و بسیار بنیانیتر از روساختهاست. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سعی بر آن بوده که ریشه آسیب به طبیعت که سبب شکل گرفتن نقد بومگرا شده مورد بررسی قرار گیرد. مؤلفههایی چون ترس از طبیعت، جاندارپنداری طبیعت، وجود و حضور نظام مادر تبار و بالاخره مدرنیته که هرکدام در برهه خاص زمانی حد و حدود و چرایی و چگونگی رابطه و رفتار را تعیین کردهاند و البته نقش و مناسبات قدرت در این تأثیر و تاثر نیز قابل توجه است.
پرونده مقاله