این مقاله به بررسی سبک نثر در داستانهای صادق هدایت اختصاص دارد. بدین منظور ابتدا ویژگیهای سبکی نثر وی از داستانهایش استخراج شد و سپس این ویژگیها تحت عناوین مربوط دستهبندی گردید. با توجه به تحقیق حاضر میتوان گفت که کاربرد برخی واژگان غریب از زبان عامیانه، استفاده ا چکیده کامل
این مقاله به بررسی سبک نثر در داستانهای صادق هدایت اختصاص دارد. بدین منظور ابتدا ویژگیهای سبکی نثر وی از داستانهایش استخراج شد و سپس این ویژگیها تحت عناوین مربوط دستهبندی گردید. با توجه به تحقیق حاضر میتوان گفت که کاربرد برخی واژگان غریب از زبان عامیانه، استفاده از واژگان فرنگی، توصیف برای معرفی شخصیت و فضاسازی، طرح پرسشهای ابهامآور تکرار اعداد، نحو ساده و گاه معیوب و سرانجام شاعرانگی از طریق تشبیه و اسناد مجازی و تشخیص، مهمترین ویژگیهای نثر هدایت است. مهمترین نتیجهای که از بررسی ویژگیهای نثر صادق هدایت و ذهنیت حاکم بر داستانهایش میتوان گرفت این است که فضای سیاه و یاسآلود این داستانها با زبان به کار گرفته شده در نثر نویسنده هماهنگ است.
پرونده مقاله
ادبیات نمایشی، برخلاف جایگاه و پیشینهای که در ادبیات غرب دارد، چنانکه بایسته و شایسته باشد، در ایران مورد اقبال و توجه نویسندگان و مخاطبان ادبیات قرار نگرفته است؛ به همین سبب، مراحل رشد، تکامل و شکوفایی خود را بهکندی طی میکند. این ژانر نوپای ادبی، بهویژه در سالهای چکیده کامل
ادبیات نمایشی، برخلاف جایگاه و پیشینهای که در ادبیات غرب دارد، چنانکه بایسته و شایسته باشد، در ایران مورد اقبال و توجه نویسندگان و مخاطبان ادبیات قرار نگرفته است؛ به همین سبب، مراحل رشد، تکامل و شکوفایی خود را بهکندی طی میکند. این ژانر نوپای ادبی، بهویژه در سالهای معاصر از قلم نویسندگان بهنام و صاحبسبکی همچون غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی و اکبر رادی، بهره برده است. در این میان اکبر رادی، که با حفظ وفاداری به درام، جز برای تئاتر قلم نزده، بیشتر شایان توجه است. رادی در حوزة نمایشنامهنویسی، یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر به شمار میرود. کسی که در پیشبرد نوع نمایشنامه و جهان نمایشنامهنویسی در ایران، نقش بهسزایی دارد. وی با حدود پنجاه سال کوشش، با خویشکاری شایسته برای آفرینش آثاری ارجمند و خلق شخصیتهای ماندگار در زمینة تئاتر، امروزه با عنوان پدر نمایشنامهنویسی معاصر ایران شناخته میشود. پژوهش حاضر به بررسی شخصیتهای نمایشی اکبر رادی و سیر تحول آنها میپردازد. نویسندگان این مقاله، نخست به دستهبندی گونههای شخصیتی در نمایشنامههای رادی پرداخته، سپس وجوه تمایز و تشابه شخصیتها، تحول و تکامل آنها را برجسته ساختهاند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر می‎کوشد با روش بررسی متن ادبی و تحلیل محتوای آن، چگونگی حضور اسطورة گیلگمش و شیوه‎های فراخوانی و به کارگیری آن شخصیت را در سرودة‎ مرثیّه إلی عائشه از عبدالوهاب البیاتی (1926-1999) مورد بررسی و نقد قرار دهد؛ زیرا این شاعر کوشیده برای اصالتبخشی به چکیده کامل
پژوهش حاضر می‎کوشد با روش بررسی متن ادبی و تحلیل محتوای آن، چگونگی حضور اسطورة گیلگمش و شیوه‎های فراخوانی و به کارگیری آن شخصیت را در سرودة‎ مرثیّه إلی عائشه از عبدالوهاب البیاتی (1926-1999) مورد بررسی و نقد قرار دهد؛ زیرا این شاعر کوشیده برای اصالتبخشی به سروده و پوشیده‎تر و ادبی‎تر کردن متن، با بهره‎گیری از شگرد نقاب، بیانی نمادین و سمبولیک داشته باشد و از رهگذر اسطورة گیلگمش و انکیدو مراد خویش را غیرمستقیم به مخاطب القا نماید. دخالت‎دهی اسطورة یادشده در متن شعری، این فرصت را به بیاتی داده است تا متنی منسجم و در هم تنیده به نمایش بگذارد. در دیگر سوی چنین استنباط می‎شود که هدف اصلی شاعر از کاربست این اسطوره در آن سروده، بیان مسألة سیاسی ـ اجتماعی و به چالش کشیدن آن باشد. آنچه را که در سرودة شعری شاهدیم این است که بیاتی معادل گیلگمش و عائشه معادل انکیدو قرار گرفته‎اند و به نقشآفرینی می‎پردازند.
پرونده مقاله
جنبش ادبی رمان نو یکی از جریان‎های پیشرو و شالوده‎شکن در داستان‎نویسی جهان بوده‎است. این جریان ادبی در فرانسه بسیاری از اصول داستان‎نویسی سنتی را تحت‎الشعاع قرار داد و نوعی شالوده‎شکنی در عرصۀ نوشتار و سنت‎های ادبی به وجود آورد. رمان نو ک چکیده کامل
جنبش ادبی رمان نو یکی از جریان‎های پیشرو و شالوده‎شکن در داستان‎نویسی جهان بوده‎است. این جریان ادبی در فرانسه بسیاری از اصول داستان‎نویسی سنتی را تحت‎الشعاع قرار داد و نوعی شالوده‎شکنی در عرصۀ نوشتار و سنت‎های ادبی به وجود آورد. رمان نو که از جریان‎های تأثیرگذار ادبیات مدرن به شمار می‎رود در جامعۀ ادبی ایران نیز نویسندگان و علاقه‎مندانی را به خود جلب کرد. در دوره‎ای که رئالیسم وجه غالب داستان‎نویسی در ایران بود، هوشنگ گلشیری متأثر از رمان نو به‎دنبال به‎کارگیری شیوه‎های نوینی در روایت و تکنیک داستان‎نویسی بوده‎است. این مقاله می‎کوشد اثبات کند که گلشیری در برخی از آثار خود تحت تأثیر رمان نو بوده‎است. نگارندگان در ابتدا نگاهی مختصر به جنبش رمان نو داشته، سپس به بیان شباهت‎ها و تفاوت‎های رمان نو در فرانسه و ایران پرداخته‎اند. در بحث اصلی مقاله نیز با لحاظ برخی از تفاوت‎ها در درون‎مایه و مضمون، نشان خواهیم داد که همنوایی و همپیوندی برخی از آثار گلشیری با رمان نو قابل تأیید و اثبات است.
پرونده مقاله
ابوالعلاء معری در میان شاعران دورههای مختلف ادبیات عربی جایگاه ویژهای دارد. او در دورۀ شکوفایی علمی و ادبی میزیست و عصر او شاهد بروز و ظهور بزرگانی هم‎چون متنبی و شریف رضی بود. بیشک شاعری که توانسته در میان چنین شاعرانی رخ بنماید در خور این است که شعر او مورد ن چکیده کامل
ابوالعلاء معری در میان شاعران دورههای مختلف ادبیات عربی جایگاه ویژهای دارد. او در دورۀ شکوفایی علمی و ادبی میزیست و عصر او شاهد بروز و ظهور بزرگانی هم‎چون متنبی و شریف رضی بود. بیشک شاعری که توانسته در میان چنین شاعرانی رخ بنماید در خور این است که شعر او مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا جلوههای زیبایی آن بازشناخته شود.پژوهش حاضر کوشیده با استفاده از ابزارهای زبانی و تکیه بر دانش زبانشناسی و نیز بهرهگیری از نظریات سبکشناسان معاصر، قصیدة لامیۀ معری در دیوان سقط‎الزند را با روش توصیفی- تحلیلی مورد واکاوی قرار دهد. برآیند پژوهش نشان میدهد که معری توانسته با به‎کارگیری ظرفیتهای وسیع زبان عربی شعر خود را به لحاظ آوایی از حیث موسیقی خارجی، داخلی، کناری و معنوی غنی سازد. هم‎چنین به لحاظ توجه به لایة نحوی، از ویژگیهای تعبیریِ جملات ماضی، مضارع، اسمیه و نیز جملات انشایی بهره گرفته و معانی مورد نظر خود را به نظم کشیده که در این میان جملة فعلیه جایگاه خاصی در مدایح وی داشته است. از نظر ادبی نیز معری توانسته با بهره‎گیری از تشبیه و استعاره تصویرهای زیبایی ترسیم نماید که در این میان تشخیص در مدایح او از جایگاه ویژهای برخوردار است.
پرونده مقاله
جامعهشناسی ادبیات،(1) بررسی و تحلیل علمی یک اثر ادبی است. بررسی و تحلیلی که رویدادها، روابط و پدیده‎های اثر ادبی را بر مبنای اصول جامعه‎شناسی می‎سنجد. رمان "پرندة من" اثر فریبا وفی، یکی از آثار داستانی معاصر است که بخشی از اجتماع، با انواع ریزهکاری‎های چکیده کامل
جامعهشناسی ادبیات،(1) بررسی و تحلیل علمی یک اثر ادبی است. بررسی و تحلیلی که رویدادها، روابط و پدیده‎های اثر ادبی را بر مبنای اصول جامعه‎شناسی می‎سنجد. رمان "پرندة من" اثر فریبا وفی، یکی از آثار داستانی معاصر است که بخشی از اجتماع، با انواع ریزهکاری‎هایش در آن منعکس شده است. پی‎یر بوردیو یکی از مطرح‎ترین جامعه‎شناسان معاصر فرانسوی است که با ارائة "نظریة عمل" بر مبنای "میدان" و "منش"، به تحلیل جامعه‎شناسی کنش کنشگران در عرصة اجتماع پرداخته است. این نوشتار بر آن است تا جامعة منعکسشده در رمان "پرندة من" را براساس "نظریة عمل" بوردیو، مورد بررسی و تحلیل قرار بدهد. بر طبق نظریات بوردیو، کنش کنشگران در این رمان، حاصل "میدان و منشی" است که شخصیتها بدان متعلق‎اند. از دیدگاه بوریو، چهار سرمایة اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین، بیشترین سهم را در مشخص کردن مرز میدانها دارند و منش (عادتواره‎ها) افراد در کنار ویژگی‎های طبقه هر فرد، شکلدهندة کنش افراد در جامعه است.
پرونده مقاله
گروه اسمی یکی از واحدهای ساختاری زبان فارسی است که در مرتبهای بالاتر از کلمه و پایینتر از بند قرار دارد. این واحد ساختاری دارای سه عنصر: وابستة پیشرو (پیشین)، هسته و وابستة پیرو (پسین) است با 4 جایگاه برای وابستههای پیشرو و 5 جایگاه برای وابستههای پیرو که از مجم چکیده کامل
گروه اسمی یکی از واحدهای ساختاری زبان فارسی است که در مرتبهای بالاتر از کلمه و پایینتر از بند قرار دارد. این واحد ساختاری دارای سه عنصر: وابستة پیشرو (پیشین)، هسته و وابستة پیرو (پسین) است با 4 جایگاه برای وابستههای پیشرو و 5 جایگاه برای وابستههای پیرو که از مجموع وابستههای پیرو واحد واژگونمرتبه وابستة پیرو شماره 5 میباشد. بر این اساس بخشی از پیچیدگی ساختار جمله، نتیجه پیچیدگی ساختار گروه اسمی مرتبط با واحدهای واژگونمرتبه آن است. این بررسی بر آن است که به تبیین وابستهای که در گروه اسمی کارکرد توضیحی دارد و در نظریة ساختارگرایی مقوله و میزان واحد واژگونمرتبه نامیده میشود، بپردازد و این مقوله را در کلام حافظ بررسی نماید؛ چرا که حافظ شاعر برجستهای است که از ظرفیت زبان، بالاترین بهره را برده و یکی از راههای بخشیدن ظرفیت معنایی متناسب کاربرد واحدهای واژگونمرتبه در گروه اسمی است که این ویژگی در کلام وی از بسامد بالایی برخوردار است.
پرونده مقاله
دستور نقشگرای نظام‎مند، ارائه‎گر ابزاری برای کشف معنا در زبان و ارتباط کاربرد زبان با بافتهای اجتماعی است تا در درک ما از زندگی اجتماعی مشارکت نماید. به این دلیل که در این دستور الگوهای تجربه بهصورت افعال و فرآیندها بهواسطة فرانقش اندیشگانی حاصل میشوند، بنا چکیده کامل
دستور نقشگرای نظام‎مند، ارائه‎گر ابزاری برای کشف معنا در زبان و ارتباط کاربرد زبان با بافتهای اجتماعی است تا در درک ما از زندگی اجتماعی مشارکت نماید. به این دلیل که در این دستور الگوهای تجربه بهصورت افعال و فرآیندها بهواسطة فرانقش اندیشگانی حاصل میشوند، بنابراین با بررسی و تعیین افعال و فرآیندها و میزان رخداد آنها در یک داستان، میتوان راه به تجربیات، افکار و دنیای ذهن نویسنده برد. در تحقیق حاضر و بر مبنای این دستور، به بررسی 40 حکایت از هشت باب گلستان سعدی پرداخته شده است تا با تعیین افعال و میزان کاربرد فرآیندهای فرانقش تجربی در آنها به‎عنوان شاخصی سبکی، به بررسی ارتباط میان فرآیند به کار رفته و مضمون حکایات گلستان پرداخته شود. نتایج تحلیل، حاکی از آن است که فرآیند رابطه‎ای و بهرهگیری از ساختار وصفی در چهار باب از هشت باب، فرآیند غالب است؛ ضمن آنکه پایینترین میزان بهره‎گیری از فرآیند ذهنی و وجودی حاکی از بیان پیام موجود در حکایات، با استفاده از زبانی ساده و بدون ابهام و دشواری است.
پرونده مقاله