پژوهش حاضر می‎کوشد با روش بررسی متن ادبی و تحلیل محتوای آن، چگونگی حضور اسطورة گیلگمش و شیوه‎های فراخوانی و به کارگیری آن شخصیت را در سرودة‎ مرثیّه إلی عائشه از عبدالوهاب البیاتی (1926-1999) مورد بررسی و نقد قرار دهد؛ زیرا این شاعر کوشیده برای اصالتبخشی به چکیده کامل
پژوهش حاضر می‎کوشد با روش بررسی متن ادبی و تحلیل محتوای آن، چگونگی حضور اسطورة گیلگمش و شیوه‎های فراخوانی و به کارگیری آن شخصیت را در سرودة‎ مرثیّه إلی عائشه از عبدالوهاب البیاتی (1926-1999) مورد بررسی و نقد قرار دهد؛ زیرا این شاعر کوشیده برای اصالتبخشی به سروده و پوشیده‎تر و ادبی‎تر کردن متن، با بهره‎گیری از شگرد نقاب، بیانی نمادین و سمبولیک داشته باشد و از رهگذر اسطورة گیلگمش و انکیدو مراد خویش را غیرمستقیم به مخاطب القا نماید. دخالت‎دهی اسطورة یادشده در متن شعری، این فرصت را به بیاتی داده است تا متنی منسجم و در هم تنیده به نمایش بگذارد. در دیگر سوی چنین استنباط می‎شود که هدف اصلی شاعر از کاربست این اسطوره در آن سروده، بیان مسألة سیاسی ـ اجتماعی و به چالش کشیدن آن باشد. آنچه را که در سرودة شعری شاهدیم این است که بیاتی معادل گیلگمش و عائشه معادل انکیدو قرار گرفته‎اند و به نقشآفرینی می‎پردازند.
پرونده مقاله
یکی از شاخص های شعر معاصر عربی، بازتاب میراث ادبی در آن است که در این میان، اسطوره های کهن جایگاه قابلتوجهی را به خود اختصاص داده است؛ بهگونهای که شاعران در دفترهای شعری خود برای بیان خواسته ها و دل مشغولی های سیاسی - اجتماعی و با هدف اصالت بخشی به اثر ادبی خویش و خر چکیده کامل
یکی از شاخص های شعر معاصر عربی، بازتاب میراث ادبی در آن است که در این میان، اسطوره های کهن جایگاه قابلتوجهی را به خود اختصاص داده است؛ بهگونهای که شاعران در دفترهای شعری خود برای بیان خواسته ها و دل مشغولی های سیاسی - اجتماعی و با هدف اصالت بخشی به اثر ادبی خویش و خروج از غنائی گری از آن یاری جسته اند. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی چگونگی حضور شخصیت اسطوره ای اُدیپ و شیوه های فراخوانی و کاربرد آن را در شعر معاصر عربی از سوی دو شاعر نامدار فلسطین، محمود درویش (2008- 1941) و سمیح القاسم (2014- 1939) مورد تحلیل و نقد قرار دهد و در فرجام، با الهام از الگوی آمریکایی در ادبیات تطبیقی، به نقد تطبیقی شیوه شاعران در الهام گیری از اسطوره یادشده بپردازد. چنین استنباط می شود که نامبردگان از اسطوره یادشده خوانشی سیاسی- اجتماعی داشته اند و برای القای مفاهیم ذهنی خود به مخاطب کوشیده اند با بهره گیری از این شخصیت کهن و همچنین با دخالت دهی گونه های مختلف ادبی به ترسیم دغدغه های شخصی و غیرشخصی خود بپردازند و از رهگذر آن، شرایط ناهمساز و ناهمگون محیط پیرامون را به چالش بکشند.
پرونده مقاله
این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی در دو حوزة ساختار و محتوا رمان الّذین یحترقون از نجیب کیلانی(1931-1935) نویسندة معاصر مصری را بر اساس مکتب رئالیسم مورد ارزیابی قرار داده است. قسمت محتوایی شامل مسائل اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی است که در رمان نویسنده به آن‎ها توجّه نش چکیده کامل
این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی در دو حوزة ساختار و محتوا رمان الّذین یحترقون از نجیب کیلانی(1931-1935) نویسندة معاصر مصری را بر اساس مکتب رئالیسم مورد ارزیابی قرار داده است. قسمت محتوایی شامل مسائل اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی است که در رمان نویسنده به آن‎ها توجّه نشان داده است و در بخش ساختاری نیز بازتاب برخی عناصر داستانی موجود در رمان چون: شخصیّت‎ها، زاویة دید، زبان کاربردی و گفتگو از منظر مکتب رئالیسم مورد ارزیابی قرار گرفته است. از مهمترین دستاوردهای جستار در بخش محتوایی رمان مذکور این است که نویسنده به مسائلی چون: آزادی، زن، ازدواج، طلاق، عدالت، فقر، مسائل اخلاقی و ... که از ویژگی‎های مکتب رئالیسم است، توجّه نشان داده‎ است و در قسمت ساختاری رمان، عنصر شخصیّت اهمیّت بیشتری نسبت به سایر عناصر دارد و خواننده می‎تواند با خواندن داستان، نسبت به شخصیّت‎ها احساس عشق، علاقه یا تنفر کند و از رهگذر آن با جامعه ارتباط برقرار کند. رمان الّذین یحترقون از نظر داستانی ساختار منسجمی دارد که بیشتر با دو شیوة ‎‎‎روایت دانای کل و اول شخص به بیان نابرابری‎ها، بی عدالتی‎ها و مسائل اجتماعی و اخلاقی جامعه می‎پردازد.
پرونده مقاله