زمینه: نظر به اهمیّت خلاقیّت در توسعه جهانی و تأکیدبر پرورش آن در سنین کودکی و نقش هنر در شکوفایی آن ازیک سو و ابراز نگرانی ها مبنی بر بحران خلاقیّت و فقدان درک آن در مدارس، ازدیگرسو، لزوم ارائۀ راهکارهایی نو و کاربردی را در عصر حاضر ایجاب کرده است. هدف: پژوهش حاضر درصد چکیده کامل
زمینه: نظر به اهمیّت خلاقیّت در توسعه جهانی و تأکیدبر پرورش آن در سنین کودکی و نقش هنر در شکوفایی آن ازیک سو و ابراز نگرانی ها مبنی بر بحران خلاقیّت و فقدان درک آن در مدارس، ازدیگرسو، لزوم ارائۀ راهکارهایی نو و کاربردی را در عصر حاضر ایجاب کرده است. هدف: پژوهش حاضر درصدد طراحی الگوی موسیقایی کارآمد برای پرورش خلاقیّت دانش آموزان دبستانی با قابلیّت کاربست توسط معلّمان غیرمتخصّص ایرانی و اعتبارسنجی آن است. روش: این پژوهش از سه مطالعه پی درپی استفاده کرده است. مطالعات پیمایشی اول و دوم، در راستای طراحی الگوی مدنظر، شامل سنجش قابلیّت اجرایی شیوه آموزشی هنرمندان در پرورش خلاقیّت با مفاهیم موسیقایی و تجارب آموزشی جان کیج، موسیقی دان و معلّم برجسته قرن بیستم، در دو مرحله پرسش نامه محقق ساخته به روش دلفی، مورد ارزیابی متخصّصین سه حوزه آموزش و پرورش، هنر و موسیقی، بود. در مطالعه آزمایشی سوم با هدف اعتبارسنجی الگوی مزبور، اجرای آن توسط یک معلّم غیرمتخصّص، بر روی گروهی از دانش آموزان دختر اول ابتدایی، به همراه پیش و پس آزمون فرم الف آزمون تصویری خلاقیّت تورنس اجرا شد. یافته ها: یافته ها نشانگر پذیرش برخی از ابعاد الگوی آموزشی هنرمندان و راهبردهای آموزشی مبتنی بر تجارب جان کیج در قالب یک مجموعه راهبرد جهت اجرا در مدارس ایرانی بر اساس اجماع متخصّصان و همچنین نتایج مطالعه سوم نیز حاکی از وجود اختلاف معنادار میان گروه آزمایش دارای تجارب موسیقایی و کنترل در مؤلفه های خلاقیّت، سیالی، ابتکار، انعطاف و نمره کل خلاقیّت به جز نمره بسط بود. نتیجه گیری: تحلیل ها نشانگر کارآمدی الگوی مذکور بر پرورش خلاقیّت کودکان دبستانی و کاربستش توسط معلّمان غیرمتخصّص در محیط آموزشی ایران می باشد.
پرونده مقاله
نظریه ذهن(ذهنی کردن) یکی از ضروریترین مهارتها برای توسعه روابط اجتماعی است. از این رو پژوهشهای بسیاری در صدد یافتن روشهایی برای پرورش نظریه ذهن و به ویژه روشهای مبتنی بر فعالیتهای روایتمحور و بر آمده از داستان اند. از آنجایی که فضای دیجیتال، در دوره معاصر شیوه چکیده کامل
نظریه ذهن(ذهنی کردن) یکی از ضروریترین مهارتها برای توسعه روابط اجتماعی است. از این رو پژوهشهای بسیاری در صدد یافتن روشهایی برای پرورش نظریه ذهن و به ویژه روشهای مبتنی بر فعالیتهای روایتمحور و بر آمده از داستان اند. از آنجایی که فضای دیجیتال، در دوره معاصر شیوه ارتباطات بینافردی و همچنین فضای رودروی داستانسرایی را متحول ساخته است، اکنون امکانات دیجیتال بستری چندرسانهای برای بیان و گوش سپردن به داستان فراهم آمدهاست،این پژوهش درصدد تبیین ظرفیت و قابلیتهای رسانه داستانگویی دیجیتال بر پرورش نظریه ذهن است.این مطالعه مبتنی بر روش تحلیل مفهومی و استنتاجی در سطح نظری، ظرفیت ویژه و متمایز رسانه داستانگویی دیجیتال برای پرورش نظریه ذهن را مطرح می کند. بر پایه یافتههای قبلی در حوزه نقش داستانسرایی بر پرورش نظریه ذهن و براساس ظرفیت رسانه داستان گویی دیجیتال، این پژوهش برای نخستین بار این پیشنهاد را مطرح میکند که در تقابل با روشهای منفعل پیشین، میتوان از امکانات این رسانه نوین برای تدوین الگوهای داستان سرایی خلاقانه و مشارکتی با هدف پرورش نظریه ذهن در افراد بهره برد.
پرونده مقاله