زمینه: خلاقیت کارکنان و استفاده از نظرات آنها از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر پیشرفت سازمان ها بوده و به عنوان پادزهر رخوت و سستی در سازمان عمل می کنند. در این بین عوامل مختلفی خلاقیت کارکنان را تحت تأثیر قرار می دهند که طردشدگی در محل کار و سکوت سازمانی از جمله آنها می چکیده کامل
زمینه: خلاقیت کارکنان و استفاده از نظرات آنها از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر پیشرفت سازمان ها بوده و به عنوان پادزهر رخوت و سستی در سازمان عمل می کنند. در این بین عوامل مختلفی خلاقیت کارکنان را تحت تأثیر قرار می دهند که طردشدگی در محل کار و سکوت سازمانی از جمله آنها می باشند. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش میانجی سکوت سازمانی در رابطه بین طردشدگی در محل کار و خلاقیت کارکنان در دانشگاه لرستان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است که در زمره پژوهش های توصیفی-پیمایشی قرار می گیرد، از نظر فلسفه پژوهشی قیاسی است که بر مبنای پارادایم اثبات گرایی انجام شده و از نظر شاخص زمانی از پژوهش های مقطعی به شمار می آید. جامعه آماری پژوهش 440 نفر از کارکنان دانشگاه لرستان بوده که براساس جدول مورگان از میان آنها نمونه ای به حجم 205 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه طردشدگی در محل کار فریز و همکاران (2008)، خلاقیت تورنس (1979) و سکوت سازمانی ون داین و همکاران (2003) استفاده گردیده که پایایی آنها به وسیله ی آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که طردشدگی در محل کار با سکوت سازمانی رابطه مثبت و با خلاقیت کارکنان رابطه منفی دارد. نتیجه گیری: نتایج کلی پژوهش نشان می دهد که طردشدگی در محل کار هم به صورت مستقیم و هم از طریق سکوت سازمانی با خلاقیت کارکنان رابطه منفی دارد.
پرونده مقاله
زمینه: سازمان ها برای ادامه حیات خود و باقی ماندن در عرصه رقابت نیازمند کارکنانی خلاق و نوآور هستند که پاسخگوی چالش های محیط اطراف خود باشند. در این بین عوامل مختلفی خلاقیت کارکنان را تحت تأثیر قرار می دهند که رهبری ماکیاولیستی و خستگی عاطفی از جمله آنها هستند.هدف: هدف چکیده کامل
زمینه: سازمان ها برای ادامه حیات خود و باقی ماندن در عرصه رقابت نیازمند کارکنانی خلاق و نوآور هستند که پاسخگوی چالش های محیط اطراف خود باشند. در این بین عوامل مختلفی خلاقیت کارکنان را تحت تأثیر قرار می دهند که رهبری ماکیاولیستی و خستگی عاطفی از جمله آنها هستند.هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش میانجی خستگی عاطفی در رابطه بین رهبری ماکیاولیستی و خلاقیت کارکنان در دانشگاه لرستان بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و در زمره پژوهش های توصیفی-پیمایشی قرار می گیرد، از نظر فلسفه پژوهشی قیاسی است که بر مبنای پارادایم اثبات گرایی انجام شده و از نظر شاخص زمانی از پژوهش های مقطعی به شمار می آید. جامعه آماری پژوهش 440 نفر از کارکنان دانشگاه لرستان بوده که براساس جدول مورگان از میان آنها نمونه ای به حجم 205 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه رهبری ماکیاولیستی داهلینگ و همکاران (2009)، خلاقیت وانگ و همکاران (2013) و خستگی عاطفی ماسلاچ و جکسون (1981) استفاده گردیده که پایایی آنها به وسیله ی آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که رهبری ماکیاولیستی رابطه منفی و معناداری با خلاقیت کارکنان و رابطه مثبت و معناداری با خستگی عاطفی دارد، خستگی عاطفی نیز رابطه منفی و معنی داری با خلاقیت کارکنان دارد، همچنین رهبری ماکیاولیستی از طریق خستگی عاطفی رابطه منفی و معنی داری با خلاقیت کارکنان دارد.نتیجه گیری: نتایج کلی پژوهش نشان دهنده این است که رهبران ماکیاولی با ترجیح دادن منافع شخصی خود بر منافع سازمانی و استفاده ابزاری از کارکنان برای رسیدن به اهداف خود باعث افزایش استرس و خستگی عاطفی کارکنان شده که به تبع آن خلاقیت کارکنان کاهش می باید.
پرونده مقاله