-
حرية الوصول المقاله
1 - تحلیل مدارهای هویت و دیگری در گفتمان اعتدالگرایی (مطالعه موردی: مستندهای انتخابات ریاستجمهوری دورههای یازدهم و دوازدهم)
سمیه شوکتی مقرباین پژوهش بر آن است تا با نگاهی تطبیقی، چگونگی بازنمایی هویت در مستندهای تبلیغاتی گفتمان اعتدالگرایی را در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دوازدهم در خرداد 1392 و اردیبهشت 1396 واکاوی نماید. نوشتار پیش رو بهگرد این پرسش میگردد که: در جریان مبارزات انتخابات ریا أکثراین پژوهش بر آن است تا با نگاهی تطبیقی، چگونگی بازنمایی هویت در مستندهای تبلیغاتی گفتمان اعتدالگرایی را در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دوازدهم در خرداد 1392 و اردیبهشت 1396 واکاوی نماید. نوشتار پیش رو بهگرد این پرسش میگردد که: در جریان مبارزات انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و دوازدهم، هویت چگونه در مستندهای انتخاباتی نامزد هژمونشده، مفصلبندیشده و با کاربست چه نشانگان، مولفهها و فرایندهایی تولید و بازتولید شده است؟ در مقام پاسخ، این مدعا میآید که در جریان این دو دوره انتخابات ریاستجمهوری، گفتمان پیروز تبلیغات خود را بر مبنای نمایش صورتبندی ایدئولوژیکی خاص خود مفصلبندی کرده است که در بافتار آن، خود و دیگری بهگونهای ویژه، در سایه دال کانونی مطرح و مرزهای گفتمان بهگونهای ایجابی و سلبی نمایان میشود. مبنای نظری پژوهش برپایه تعریف سه سطح طراحی شد. سطح خرد مبتنی بر سازوکارهای زبانی مانند دلالت صریح و ضمنی و پیوندهای بینامتنی است. در سطح میانی مفاهیم از راه کندوکاو زبانی حاصل و بهمنظور دستیابی به مفاهیم کلان از رهیافت گفتمانی لاکلا و موف و نورمن فرکلاف استفاده میشود. برمبنای یافتهها گفتمان اعتدالگرایی در هر دو دوره انتخابات ریاست جمهوری با ابتنای بر رویکردی سلبی و دگرسازانه، به ترسیم مرزهای هویت خود پرداخته و با استفاده از ابزار حاشیهرانی، خود را بهصورتی مثبت بازنمایی میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - صورتبندیهای گفتمانی قهرمان در سینمای حادثهای بعد از انقلاب تحلیل گفتمان فیلمهای افعی و سناتور
علی دلاور طاهره کوپالیدر تحقیق حاضر گفتمان قهرمان و ضد قهرمان در ژانر حادثه ای مورد بررسی قرار می گیرد. در پژوهش حاضر سه سطح تحلیل برای بررسی نمونههای سینمایی انتخاب شده است تا از سطح توصیف صرف فراتر رفته و وارد تحلیل گفتمان متون شویم. هدف از این پژوهش بررسی نحوۀ بازنمایی خودی در مقابل دیگ أکثردر تحقیق حاضر گفتمان قهرمان و ضد قهرمان در ژانر حادثه ای مورد بررسی قرار می گیرد. در پژوهش حاضر سه سطح تحلیل برای بررسی نمونههای سینمایی انتخاب شده است تا از سطح توصیف صرف فراتر رفته و وارد تحلیل گفتمان متون شویم. هدف از این پژوهش بررسی نحوۀ بازنمایی خودی در مقابل دیگری است. تصویر قهرمان به تنهایی مسئلۀ تحقیق نبوده است و تا جایی مورد بررسی قرار می گیرد که ضدقهرمان نیز حضور داشته باشد. در سطح اول روش شناختی از الگوی سلبی و کادوری برای بررسی معنای ضمنی و آشکار سکانسها، در سطح دوم الگوی روایت بارت برای توصیف نشانه شناختی استفاده شده است. در ادامه با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی وندایک گفتمان قهرمان و ضدقهرمان متن تحلیل شده است. یافتههای این تحقیق تعیینکننده و تبیین کننده نوع شخصیتپردازی، نقش در پلات، قطببندی و ادبیات کلامی و سطوح هرمنوتیکی معنا در فیلمهاست. با مشاهده و بررسی و تحلیل فیلمها آنچه که در مواجه با دیگری در تمام متون دیده شده است الگوسازی مطلوب برای خود و ایجاد عدم مطلوبیت برای دیگری است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - اکسیر مأثر نو؛ بررسی مقایسه ای ۱ مشکلة هویت در تاریخ نگاری قاجاریه
محسن خلیلیگزارش رخدادهای تاریخی به سه گونه متصور است: تاریخ نویسی، تاریخ نگاریو تاریخ نگری. هرکدام از آن ها را یک روایت می نامیم که مبتنی بر یک ویژگی تمایزآفرین است. کتابت رخدادهای تاریخی دوران قاجاریه در رفت و برگشتی آونگ وار میانتاریخ نویسی و تاریخ نگاری سرگردان بوده است. برای أکثرگزارش رخدادهای تاریخی به سه گونه متصور است: تاریخ نویسی، تاریخ نگاریو تاریخ نگری. هرکدام از آن ها را یک روایت می نامیم که مبتنی بر یک ویژگی تمایزآفرین است. کتابت رخدادهای تاریخی دوران قاجاریه در رفت و برگشتی آونگ وار میانتاریخ نویسی و تاریخ نگاری سرگردان بوده است. برای رهایی از این وضعیت بغرنج ودستیابی به نوعی تاریخ نگری ویژه دوران قاجاریه ناچاریم از مجموعه مفاهیم و واژگانیمتجددانه بهره بگیریم که ازآن میان هویت یکی از مهم ترین و در عین حال گریزان ترین آن مفاهیم و واژگان است. در این مکتوب هویت را به مثابه یک فرآیند مدّ نظر آورده ایمکه طی آن نوعی پاسخگویی آگاهانه و عامدانه به دو پرسش چیستی و کیستی به دست می آید. سپس هویت را به سه مجموعه مفهومی ، خود "دیگری" و پاره های سه گانه سنتی، دینی و قانونی اقتدار به عنوان هویت بخش و هویت ساز، منقسم ساخته و با اینمیزان سه متن تاریخ نگارانه دوره قاجاری، اکسیرالتواریخ، مأثر سلطانیه، تاریخ نو، را بهبررسی مقایسه ا ی کشانده ایم. مفروض نگارنده آن بوده که هویت بر ساخته ماست و گرنهخود هیچ عینیتی ندارد یا به تعبیر دیگرمفهوم هویت خود کاملاً بی هویت است. دستامد نگارنده آن بوده که در تاریخ نگاری دوره قاجاریه هویت در یک وضع پرسش انگیز و یا به تعبیری در یک دشواره قرار داشته است، زیرا نمی توانسته آمیختگی بهنگامی میان مؤلفه ها و درون مایه های سه گونه و سه گانه هویتی بیفزاید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تطبیق خویش ودیگری در«از آلمان» اثرمادام استال و «غربزدگی» آلاحمد
ملاحت بابایاری روشتی مجید یوسفی بهزادیجلال آلاحمد(1348-1302 ش) و مادام دو استال(1817-1766 م) در عرصه ادبیّات ایران و فرانسه از نویسندگان برجسته، شمرده میشوند که زمانه زندگی آنها از دیدگاههای مختلف ادبی، اجتماعی و فرهنگی همسانیهایی داشته و این عامل در نهایت به تقابل رمانتیسم آلمان و کلاسیسیسم فرانسه در ا أکثرجلال آلاحمد(1348-1302 ش) و مادام دو استال(1817-1766 م) در عرصه ادبیّات ایران و فرانسه از نویسندگان برجسته، شمرده میشوند که زمانه زندگی آنها از دیدگاههای مختلف ادبی، اجتماعی و فرهنگی همسانیهایی داشته و این عامل در نهایت به تقابل رمانتیسم آلمان و کلاسیسیسم فرانسه در از آلمان و غرب و شرق در غربزدگی منجر شده است. یکی از وجوه مشترک این دو نویسنده، قیاس است. حضور پُررنگ نگاه بهدیگری در نوشتار این دو نویسنده، عاملی تأثیرگذار در ارزیابیخویش است. چگونگی کاربرد نظریه پییر برونول(قانون ظهور) در القای اندیشههای آلاحمد و مادام دو استال، هدف اصلی این پژوهش است. در این پژوهش، با تکیه بر رویکرد تطبیقی خویش و دیگری که بیانگر قرابت و تضاد میان جامعهای که نگاه میکند و جامعهای که نگاه شده است، بهشرح و بیان این موضوع در این دو اثر میپردازیم و به این سوال پاسخ داده خواهد شد که چه عواملی، منجر به این اشتراکات فکری میگردد و این دو نویسنده را بههم نزدیک میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - بررسی مسئلۀ «خود» و «دیگری» در آثار میرزا ملکمخان ناظمالدوله
فاطمه کواشی احمد خاتمی فرهاد طهماسبیجامعۀ ایران در عصر قاجار و آستانۀ مشروطه جامعهای استبدادزده و مستضعف بود و مواجهه با غرب/دیگریِ متمدن و مقتدر، عمق عقبماندگیها و نابسامانیهای این مملکت را نمایاند و خودِ ناآگاه و بیدانش ایرانیان را در برابر چشمان بهتزدۀ آنان قرار داد. میرزا ملکمخان ناظمالدوله، أکثرجامعۀ ایران در عصر قاجار و آستانۀ مشروطه جامعهای استبدادزده و مستضعف بود و مواجهه با غرب/دیگریِ متمدن و مقتدر، عمق عقبماندگیها و نابسامانیهای این مملکت را نمایاند و خودِ ناآگاه و بیدانش ایرانیان را در برابر چشمان بهتزدۀ آنان قرار داد. میرزا ملکمخان ناظمالدوله، منورالفکر دوران پیشامشروطیت، با آثار و رسالههایش در تهییج و چرخش افکار مردم به سوی دیگری و گریز از خویشتن سهم بزرگی داشت. او کوشید تا با زمینهسازی برای تغییر گفتمان قاجار و استقرار گفتمان دموکراسی، جامعة درحال احتضار ایران را احیا کند. پرسش اصلی این مقاله چگونگی بازتاب خود و دیگری در مکتوبات ملکم و تأثیر رویکرد او در شکلگیری هویت ایرانی متجدد است. پژوهش حاضر نشان میدهد ملکم با اتخاذ سازوکارهایی سیاسی، ضمن افشاگری اوضاع داخلی کشور و نقد صریح شرایط موجود، همچنین تلاش برای به حاشیه راندن و حذف گفتمان دیرین سلطنتطلبی در ایران، به برجستهسازی گفتمان اروپایی و تقدیم جایگاه دیگری ارتقادهنده و توسعهبخش به غرب و فرهنگ و مظاهر تمدن غربی میپردازد و مساعی قلم وی مصروف استقرار گفتمان آزادیخواهِ قانونمدار ازطریق حذف خود و پذیرش غیر است. در این تحقیق، مسئلۀ خود و دیگری از منظر ملکم، با بررسی مجموعه آثار وی و کاربست روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی میشوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بازنمود «دیگری» در شعر عارف قزوینی و میرزاده عشقی از منظر نظریۀ پسااستعماری
منوچهر جوکار محمدرضا علم مختار ابراهیمی علی طاهانسبمطالعات پسااستعماری رویکردی بین رشتهایی است که در دهههای گذشته گسترش فراوان داشته است. این مطالعات به طور مشخص در حوزۀ ادبیات و تولیدات فرهنگی به واکاوی و نقد بازنمودهای گفتمان پسااستعمار در دوران پسااستقلال میپردازد. در این حوزة مطالعاتی، مفاهیم پسااستعماری همچون ار أکثرمطالعات پسااستعماری رویکردی بین رشتهایی است که در دهههای گذشته گسترش فراوان داشته است. این مطالعات به طور مشخص در حوزۀ ادبیات و تولیدات فرهنگی به واکاوی و نقد بازنمودهای گفتمان پسااستعمار در دوران پسااستقلال میپردازد. در این حوزة مطالعاتی، مفاهیم پسااستعماری همچون اروپامحوری، جنسیت، فرودست، دیگری، نژادگرایی و گفتمان شرقشناسی، در دو مقولة کلی استعمارگر و استعمارزده واکاوی میشود.این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس استقرا از مجموعه اشعار عارف قزوینی و میرزاده عشقی و با تکیه بر نظریات پسااستعماری به بررسی بازنمود دیگری در شعر آنها پرداخته و از منطر گفتمان پسااستعماری، نشان میدهد که این شاعران چگونه در برابر دوگانهسازی گفتمان استعماری، به بازیابی هویت خودی در برابر دیگری سازی غرب پرداخته اند و در عین مبارزه با استعمارگران، گاه با متوسل شدن به ناسیونالیسم باستانگرایی افراطی، در شناخت مقاصد استعمار مدرن دچار اشتباه شدهاند که نتیجهاش به سود استعمار و استبداد و تحکیم پایه های قدرت او تمام شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - «دیگری» در تذکرهالاولیاء عطار
محمدرضا حاجی آقا بابایییکی از جنبه‎های مهم هر متن روایی، بررسی چگونگی حضور دیگر شخصیتها و عوامل تأثیرگذار در متن است که از آن به عنوان دیگری یادمیشود. مفهوم دیگری، مفهوم وسیعی است و شخصیتهای انسانی و عناصر غیرانسانی همچون طبیعت یا امور ماورایی را نیز دربرمیگیرد. تذکرهالاولیاء عطار از أکثریکی از جنبه‎های مهم هر متن روایی، بررسی چگونگی حضور دیگر شخصیتها و عوامل تأثیرگذار در متن است که از آن به عنوان دیگری یادمیشود. مفهوم دیگری، مفهوم وسیعی است و شخصیتهای انسانی و عناصر غیرانسانی همچون طبیعت یا امور ماورایی را نیز دربرمیگیرد. تذکرهالاولیاء عطار از برجستهترین متون عرفانی است که در آن شرح حال عارفان و تجربیات و کرامات ایشان بیان شده است. با مطالعة این کتاب از منظر مفهوم دیگری متوجه میشویم که یک عارف در سیر و سلوک عارفانة خود با عوامل گوناگون در رویارویی و تقابل قرارمیگیرد و همین امر موجب تعالی وجودی و درک بهتر از من عارف میگردد. دیگری در این اثر به صورت خداوند، دیگر عارفان، مردم عادی، شیطان و نفس خود عارف، حیوانات و اشیا ظاهرشده است که هرکدام به گونهای خاص در پی آگاهیبخشی به عارف یا آگاه کردن دیگران از جایگاه وی است. براساس یافتههای این پژوهش اگرچه دیگری در تقابل با خود عارف قرارمیگیرد، شاهد هیچ گونه ستیزه میان عارف و دیگری نیستیم، بلکه تمامی این روابط تقابلی موجب آگاهی عارف از جایگاه خویش میگردد و دیگری کارکردی هدایتگر پیدامیکند. در مواردی که شخص عارف خود را در جایگاه برتری میپندارد، بلافاصله بر اثر حادثهای متوجه این غرور و خودبینی میشود و در این جا نیز دیگری کارکردی هدایتگرمییابد که موجب شناخت بیشتر عارف از خویشتن میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - مفهوم دیگری و دیگرستیزی و دیگرپذیری در مثنوی مولانا
محمد ذاکری حشمت الله آذرمکان نجمه دری عبدالله فروزان فردیگری از مفاهیم فلسفیای است که از قرن بیستم در آثار فیلسوفانی چون هایدگر، سارتر و بوبر و لویناس مطرح شده است.اگر چه در فلسفه اسلامی مفهوم دیگری به صورت یک مساله مطرح نشده است اما در ادبیات فارسی به شکلهای مختلفی چون اقلیتهای دینی، قومی و زبانی به این پدیده پرداخته ش أکثردیگری از مفاهیم فلسفیای است که از قرن بیستم در آثار فیلسوفانی چون هایدگر، سارتر و بوبر و لویناس مطرح شده است.اگر چه در فلسفه اسلامی مفهوم دیگری به صورت یک مساله مطرح نشده است اما در ادبیات فارسی به شکلهای مختلفی چون اقلیتهای دینی، قومی و زبانی به این پدیده پرداخته شده است. نگاه مولانا در کتاب مثنوی معنویاش به مساله دیگری به دو گونه است که هر دو نگاه، برخاسته از ویژگیهای شخصیتی و فکری خود او و ضرورتهای فضای فرهنگی عصر زندگی شاعر است. در نگاه اول مولانا در قامت یک فقیه مدرسهای وامدار بر ساختههای پیشین درباره دیگریهای مطرح در جامعه زمان خویش است و داوریهایی را روایت میکند که خود هیچ نقشی در تولید آن نداشته است و رنگی از ستیز با دیگری در قالب تحقیر، طرد و نفی را به همراه دارد. در نگاه دوم اما، دنیای مولانا بسیار متفاوت بوده و اندیشه خود وی و تجربیات شخصاش، شکلدهنده و تعریفکننده مفهوم دیگری است. اگر در نگاه اول، شاعر روایتگر اندیشههای دیگران است در نگاه دوم، خود دست به تولید معرفت میزند و در این افق جدید با کمک بن مایههای اندیشه عرفانی، بسیاری از بر ساختههای مرسوم پیشین را بر نتافته و تکرار نمیکند و با نگاهی انسانی و عرفانی، هستی و انسان را روایت میکند و از این رهگذر مفهوم دیگری نیز از تعاریف سابق خود دور و بازتعریف میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - حدود اختیارات مدیر فضولی
رضا شاکرمی سید ابراهیم موسویقانون مدنی ایران به شرح مندرج در ماده 306 اشاره به جواز اداره اموال غایب یا محجور و امثال آنها دارد. که نویسندگان حقوق ایران از آن به اداره فضولی مال غیر یاد کردهاند. از آنجا که در قانون مدنی تنها یک ماده در خصوص اداره فضولی مال غیر وجود دارد و محدوده اختیارات مدیر فضو أکثرقانون مدنی ایران به شرح مندرج در ماده 306 اشاره به جواز اداره اموال غایب یا محجور و امثال آنها دارد. که نویسندگان حقوق ایران از آن به اداره فضولی مال غیر یاد کردهاند. از آنجا که در قانون مدنی تنها یک ماده در خصوص اداره فضولی مال غیر وجود دارد و محدوده اختیارات مدیر فضولی به روشنی بیان نگردیده است، با بررسی مباحث مرتبط میتوان به نتایجی در خصوص محدوده این نهاد حقوقی دست یافت فلذا در این پژوهش تلاش شده علاوه بر تحلیل اراده قانونگذار ایران و تبیین و تفسیر هرچه بهتر اراده وی برای مسائلی مانند اداره امور غیر مالی، همچنین اداره دارایی اشخاص حقوقی راه حل مناسبی ارائه گردد. علی رغم قاعده عام پرداخت دین دیگری مندرج در ماده 267 قانون مدنی پرداخت دیون دیگری نیز در زمره مصادیق ماده 306 قانون مدنی قرار گرفته و اقدامات مدیر میتواند هر نوع تصرف اعم از مادی یا حقوقی که برای اداره مال دیگری ضروری تشخیص داده شود را در بر گیرد. اما لزوم اکتفا به قدر متیقن اجازه وصول مطالبات غیر به مدیر فضولی را با تردید مواجه میسازد. در نتیجه تکمیل مقررات قانون مدنی راجع به اداره فضولی مال غیر ضرورتی اجتناب ناپذیر به ذهن میرسد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - بررسی مفهوم «دیگری» در منطقالطیر عطار
نرگس صالحی محمدرضا حاجی آقاباباییمنطق‎الطیر عطار از منظومه‎های مهم عرفانی است که می‎توان آن را بر اساس نظریهی‎ منطق مکالمه‎ای باختین و تبیین مفهوم دیگری مورد بررسی قرار داد. عطار در پی تبیین جایگاه مرغان به عنوان من و سیمرغ یا همان ذات الهی به عنوان دیگری است. حرکت مرغان به سوی سیم أکثرمنطق‎الطیر عطار از منظومه‎های مهم عرفانی است که می‎توان آن را بر اساس نظریهی‎ منطق مکالمه‎ای باختین و تبیین مفهوم دیگری مورد بررسی قرار داد. عطار در پی تبیین جایگاه مرغان به عنوان من و سیمرغ یا همان ذات الهی به عنوان دیگری است. حرکت مرغان به سوی سیمرغ حرکتی برای شناخت ارزش وجودی خود است که با پشت سر گذاشتن مراحل سیر و سلوک، درکی درست از هویت و جایگاه خود پیدا می‎کنند. از دیدگاه عرفانی، جهان چیزی جز جلوه‎ای از ذات الهی نیست و از این رو اعتقاد به مفهوم دوگانه‎ی من و دیگری در اندیشه‎ی عرفانی، امری باطل است. مطابق با این دیدگاه منی وجود ندارد و اگر آدمی چنین تصور نادرستی دارد، به سبب وابستگی‎ها و تعلقات پیرامونی است و آنچه سیر و سلوک نامیده می‎شود، در حقیقت راهی است برای رساندن آدمی به شناخت تازه‎ای از خود و فهم این موضوع که خودی وجود ندارد و هرچه هست، اوست. با توجه به چنین اندیشه‎ای به هیچ روی گفت‎وگویی میان من و دیگری شکل نمیگیرد و اصولاً دیدگاه عرفانی، دیدگاهی چندصدا به شمار نمی‎آید. آنچه در عرصه‎ی عرفان وجود دارد و شخص عارف با سیر و سلوک خود در پی رسیدن به آن است، نفی من و متجلی ساختن خداوند است و این همان چیزی است که در عرفان توحید نامیده می‎شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - بررسی جلوههای فرهنگ عامۀ ایرانی در سفرنامههای هینریش بروگش آلمانی
فرشاد اسکندری شرفی مهدی صادقی درویشی وحید مبارکفرهنگ عامه مجموعه آیینها و مراسم، اسطورهها، افسانهها، داستانها، مَثَلها، ترانهها، لالاییها، چیستانها، بازیها و سرگرمیها، باورها و خرافهها و... یک قوم است. سفرنامهها از جمله نوشتههایی است که اطلاعات وسیع و ارزشمندی از اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ف أکثرفرهنگ عامه مجموعه آیینها و مراسم، اسطورهها، افسانهها، داستانها، مَثَلها، ترانهها، لالاییها، چیستانها، بازیها و سرگرمیها، باورها و خرافهها و... یک قوم است. سفرنامهها از جمله نوشتههایی است که اطلاعات وسیع و ارزشمندی از اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... مردم سرزمینهای گوناگون در آنها یافتمیشود. بنابراین واکاوی اینگونه نوشتهها در شناخت جلوههای فرهنگ عامۀ یک سرزمین بسیار مؤثر است. در این پژوهش که با روشی توصیفی- تحلیلی و بهرهگیری از منابع کتابخانهای صورت میگیرد، دو سفرنامۀ سفری به دربار سلطان صاحبقران و در سرزمین آفتاب، نوشتۀ هینریش بروگش آلمانی، که در زمان ناصرالدین شاه دو بار به ایران سفر کرده، با هدف بازخوانی جلوههای فرهنگ عامۀ ایرانی عصر قاجار، بررسی شدهاست. دستاورد پژوهش نشان میدهد که بخش قابل توجهی از این سفرنامهها به شرح و توصیف مؤلفههای فرهنگ عامۀ ایرانی اختصاص دارد. وصف صورت و سیرت ایرانیان، زیورآلات و آرایش، شکار، جشنها و شادمانیها، آیین سوگواری محرم، آیین ازدواج و عروسی، آیین مرگ، آداب و عادات غذاخوردن، آداب مهمانی و مهماننوازی، زبان و ادبیات عامه، بناها و مکانهای عامیانه، هنرهای عامیانه و صنایع دستی و باورها و خرافات مهمترین عناصر فرهنگ عامۀ ایرانی است که بروگش در سفرنامههای خود با نگاهی تیزبین و فراگیر پیرامون آنها سخن گفتهاست. در بخشهایی از سفرنگارههای بروگش، ذهنیت و نگاه غربی به شرقی که دیگری را با خود مقایسه میکند و خود را برتر میشمارد، به چشم میخورد. هر چند که قضاوتهای منصفانه نیز در آنها کم نیست و میتواند وجه تمایز این سفرنامهها با بسیاری از سفرنامههای اروپایی باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - بازخوانی منطق گفتوگویی باختین در آثار صادق هدایت
محبوبه خراسانی مژده خواجه کریم الدینی مرتضی رشیدی آشجردینظریۀ منطق گفتوگویی میخاییل باختین از نظریههای مطرح حوزۀ ادبیات است که در هر اثری ادبی، بهویژه رمان و داستان قابلتحلیل و بررسی است. در آثار صادق هدایت هم این ادعا قابلطرح است که میتوان آثارش را با این نظریه تطبیق داد تا به این پرسش پاسخ داد که هدایت چه گزارهها و أکثرنظریۀ منطق گفتوگویی میخاییل باختین از نظریههای مطرح حوزۀ ادبیات است که در هر اثری ادبی، بهویژه رمان و داستان قابلتحلیل و بررسی است. در آثار صادق هدایت هم این ادعا قابلطرح است که میتوان آثارش را با این نظریه تطبیق داد تا به این پرسش پاسخ داد که هدایت چه گزارهها و روشهایی برای گسترانیدن سخن و طرح دیدگاههای فلسفی و اجتماعی خود بهره برده است. هدایت که بنا بر آموختههای خود، با روش بینامتنیت تأثیرات بسیاری از آثار تاریخی و هنری پیش از خود گرفته، در پردازش آثارش، مهارت قابلتأملی داشته تا در نقد و تحلیل آثارش، آشنایی با فضای ذهنی او نیازمند دقت و تکاپوی بیشتر در علوم مختلف باشد. این پژوهش، با رویکرد و روش تحلیل محتوایی و بامطالعۀ کتابخانهای، دیالکتیک من و خود و همچنین، تقابل خود با جامعه و چگونگی بهره بردن از گزارههای خطابی و تقابل من و دیگری موردبررسی قرار گرفته است. بنابراین، با این فرضیه که صاحب اثر و اندیشمند، به هر موضوعی بپردازد، تعلقخاطر دارد، آثار هدایت را میتوان گاه برآمده از کنش حاصل از تقابل خود و اجتماع و گاه دیالکتیک خود با خود دانست. نتیجۀ حاصل از این پژوهش با تحلیل مؤلفههایی من و دیگری، بینامتنیت، شیوۀ روایی و گزارههای خطابی پرسشی، ندایی و امری نشان میدهد که هدایت میان تقابل خود و جامعه و دیالکتیک خود با خود، در سیلان بوده و او از هر شیوهای برای بیان عقاید خود در باب زندگی و جامعه و اندیشههای فلسفی خود بهره برده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - نشانهشناسی حافظۀ فرهنگی «هزار و یک شب» و «هزار و یک روز»
رضا طاهری اسماعیل آذر ساره زیرکهزار و یک شب و هزار و یک روز از رستۀ ادبیات عامیانۀ فارسی و بخش معنادار حافظۀ تاریخی فرهنگ مردم ایراناند. این دو اثر که در بستر زبان فارسی و سپهر نشانگانی فرهنگ خودی (ایرانی) برای ایجاد هنجار و نظم سیستم فرهنگی ایجاد شده بودند در فرایند ترجمه موجب شگفتی فرهنگ دیگری شدن أکثرهزار و یک شب و هزار و یک روز از رستۀ ادبیات عامیانۀ فارسی و بخش معنادار حافظۀ تاریخی فرهنگ مردم ایراناند. این دو اثر که در بستر زبان فارسی و سپهر نشانگانی فرهنگ خودی (ایرانی) برای ایجاد هنجار و نظم سیستم فرهنگی ایجاد شده بودند در فرایند ترجمه موجب شگفتی فرهنگ دیگری شدند و در گذر زمان بر ادبیات جهان تأثیر بسزایی گذاشتند. این دو اثر با همسانی نشانهها، چینش نشانهای و دلالت معنایی در سپهر نشانگانی و متون همریخت قصههای ایرانی این پرسش را تولید میکنند که مناسبات این دو اثر در حافظۀ متن ادبیات جهان چگونه است؟ از این رو این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر پایۀ نظریۀ نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان، مطالعۀ ارتباط دوسویه و نقشمند میان نظامهای نشانهای متفاوت، با بررسی ترجمهها و متون تأثیرگرفته از این دو اثر در حافظۀ فرهنگی ادبیات جهان نتیجه میگیرد: نشانههای فرهنگی این دو کتاب بازنمونی از ستیز، مدارا و گفتگوی انسان ایرانی با طبیعت، جامعه و با فرهنگهای مجاور است. ترجمۀ این قصهها گفتمان فرهنگ ایرانی با فرهنگهای دیگری بود. شروع این گفتمان با تکرار و تسلسل تولید ترجمه همراه بود، سپس با تأثیرگذاری بر شیوۀ تولید متنهای جدید بر پایۀ الگوی قصههای ایرانی، خودکارشدگی و بازتاب آن در فرهنگهای دیگری موجب تحول آن فرهنگها شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - از طرد تا حذف شدن سیاوش از منظر نشانهشناسی فرهنگی در شاهنامه فردوسی
لیلا خزل دکتر فرهاد طهماسبی دکتر ساره زیرکنشانهشناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانهشناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه میدهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطۀ برخورد با اق أکثرنشانهشناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانهشناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه میدهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطۀ برخورد با اقوام مختلف در زمرۀ متون چند فرهنگی است. از این رو تلاش میشود، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از طرد تا حذف شدن سیاوش در شاهنامه از منظر نشانه شناسی فرهنگی و تبیین جایگاه او از نظر خود و دیگری بررسی گردد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا سیاوش در نزد خاندان خود نیز دیگری انگاشته میشود. و نیز هدف این پژوهش گسترش دامنۀ مطالعات نشانهشناسی فرهنگی و فراهم کردن ابزارهای تحلیلی و نظریه بنیاد در تحلیل متن است. نتایج تحقیق نشان میدهد که سیاوش نه تنها از دیدگاه تورانیان دیگری انگاشته شده؛ بلکه در درون کشور خود نیز از دیده نزدیکترین کس به او (پدرش) فردی مساله ساز است و باید از مرکز حکومت دور گردد. و به نوعی او خودی دیگری محسوب میشود تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - روش تحلیل گفتمان و مسأله خود و دیگری
فائزه قاسمیچکیده در طی بیست سال گذشته، تحلیل گفتمان بهعنوان روشی مؤثر و رایج موردتوجه قرارگرفته است. حیطه فعالیت تحلیل گفتمان کلاسیک، کار بر روی توصیف و یا تحلیل و تبیین موشکافانه امور است. پرسش مهم این پژوهش، این است که چگونه میتوان از تئوری و روش تحلیل گفتمان بهمنظور درکی به أکثرچکیده در طی بیست سال گذشته، تحلیل گفتمان بهعنوان روشی مؤثر و رایج موردتوجه قرارگرفته است. حیطه فعالیت تحلیل گفتمان کلاسیک، کار بر روی توصیف و یا تحلیل و تبیین موشکافانه امور است. پرسش مهم این پژوهش، این است که چگونه میتوان از تئوری و روش تحلیل گفتمان بهمنظور درکی بهتر از مسأله خود و دیگری در روابط بینالملل استفاده کرد. به عبارتی، هدف از این مقاله این است که ضمن نشان دادن اهمیت و سودمندی روش تحلیل گفتمان در درک مسأله خود و دیگری، امکان اتصال این دو بررسی شده و روشهای مختلف تحلیل گفتمان و توان بالقوه آن برای فهم هویت روشن شود. در این مقاله، ضمن بررسی تئوری تحلیل گفتمان و مسأله هویت، این نتیجه حاصل شده که به علت نگاه تاریخی، موشکافانه و اکتشافی بودن موضع تحلیل گفتمان، استفاده از این روش برای درک مفاهیم و معناهای جدید از خود و دیگری ممکن و مفید است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - خوانش پسااستعماری رمان «بیوتن» بر اساس اندیشۀ شرقشناسی ادوارد سعید
تهمینه شجاعت زاده نرگس اسکویی آرش مشفقیاهمیت رمان بیوتن از منظر مطالعات پسااستعماری در آن است که نویسنده توانسته است در قالب ادبیات پسامدرن و با بهرهگیری از تبیین رخدادهای دنیای معاصر همچون سروری و سیادت امپریالیستی بر کشورهای دیگر، تقابل فرهنگی غرب و شرق و نفوذ نظام اندیشگانی و زبانی غربی بر شرق و نتیجتاً أکثراهمیت رمان بیوتن از منظر مطالعات پسااستعماری در آن است که نویسنده توانسته است در قالب ادبیات پسامدرن و با بهرهگیری از تبیین رخدادهای دنیای معاصر همچون سروری و سیادت امپریالیستی بر کشورهای دیگر، تقابل فرهنگی غرب و شرق و نفوذ نظام اندیشگانی و زبانی غربی بر شرق و نتیجتاً بحران هویت شرقی را به چالش بکشد و ماحصل آن را در شکل افزایش روزافزون گسترۀ نفوذ غرب بر شرق گزارش کند. پژوهش حاضر - با بهرهیابی از روش تحلیلی و توصیفی- اختصاص داده شده است، به برجستهسازی مؤلفههای اندیشۀ شرقشناسی ادوارد سعید همچون: هویت سنتی و مدرنیته، فرودستی شرق در قیاس با سروری و بالادستی جهان غرب، تقابل مفهوم هویتیِ خود و دیگری در ساحت مطالعات پسااستعماری و در بستر رمان بیوتن. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - تحلیل زمینههای اجتماعی، فرهنگی شکلگیری خشونتهای رفتاری (رمان «خریف العصافیر» به مثابه گزارشی انتقادی از بحران یک نسل)
علی سلیمی شادی رحیمیرمان، عموماً بازتولید تصویری از لایههای پنهان زندگی انسانی- اجتماعی است. رمان خریف العصافیر (پاییزگنجشکها) اثر نویسندۀ مغربی خالد اقلعی، از جمله رمانهایی است که بخشی از بحران فکری-اجتماعی نسل جوان در کشورهای اسلامی را بازگویی نموده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- ت أکثررمان، عموماً بازتولید تصویری از لایههای پنهان زندگی انسانی- اجتماعی است. رمان خریف العصافیر (پاییزگنجشکها) اثر نویسندۀ مغربی خالد اقلعی، از جمله رمانهایی است که بخشی از بحران فکری-اجتماعی نسل جوان در کشورهای اسلامی را بازگویی نموده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، این رمان را بررسی نموده و کوشیده به این پرسش پاسخ گوید که بر اساس باور نویسندۀ رمان، چه عواملی روانی و اجتماعیای، بستر شکلگیری و رشد خشونتهای رفتاری را در جامعه فراهم میکنند و افراطاندیشی دینی چه رابطهای با این مقوله دارد؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که مؤلفههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگیای مثل طلاق، فساد اجتماعی، نابرابری اقتصادی، بیعدالتی و استفادۀ ابزاری از تعالیم دینی، همگی زمینهساز شکلگیری بحرانهای روحی نسل جوان و ترویج خشونتهای رفتاری در میان این نسل بوده است. قهرمان رمان، یکی از قربانیان این تیپ اجتماعی است. سرنوشت تراژدیک او، وصف حال دردناک نسلی است که یک تجربه زیسته تلخ داشته و پس از آن، در رؤیای دستیابی به حقیقت و عدالت، عاشقانه دل به توهمات گروههای تندرو سپرده است. نویسندۀ رمان بر این باور است که افراطاندیشی دینی نیز به بهانه مبارزه با نابسامانیهای وضع موجود، پندار تنشزای دیگری منحرف را در میان این نسل تقویت و به آن رنگ و لعاب دینی بخشیده است که در نتیجۀ آن، ایجاد دشمنی و تیرگی در روابط میان افراد جامعه و توجیه دستزدن به هرگونه رفتار خشونتآمیزی به منظور حذف دیگریهای منحرف رفته رفته به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - سیمون دوبووار و زیباشناسی پدیدارشناسانه
شمس الملوک مصطفوی سعیده گل محمدیدر فلسفه امروز، امکان مؤانست، نزدیکی و درهم آمیزی حوزه های مختلف، از جمله حوزه ادبیات و فلسفه فراهم شده است. هدف از تقریر این مقاله، بررسی زیباشناسی پدیدارشناسانه آثار سیمون دوبووار، فیلسوف و نویسنده مشهور قرن بیستم و تبیین پیامدهای مثبت این نگرش خلاق است. در واقع دو أکثردر فلسفه امروز، امکان مؤانست، نزدیکی و درهم آمیزی حوزه های مختلف، از جمله حوزه ادبیات و فلسفه فراهم شده است. هدف از تقریر این مقاله، بررسی زیباشناسی پدیدارشناسانه آثار سیمون دوبووار، فیلسوف و نویسنده مشهور قرن بیستم و تبیین پیامدهای مثبت این نگرش خلاق است. در واقع دوبووار فیلسوفانه می نویسد و در قالب نوشتن رمان متافیزیکی، حوزه ادبیات و فلسفه را به یکدیگر نزدیک می کند. وی بیش از آنکه نویسنده باشد هنرمندی است که از طریق متون اندیشمندانه و آثار داستانی اش، به پرورش اندیشه ها درباره هنر و ادبیات می پردازد. سیمون دوبووار پدیدارشناس نیست اما اندیشه هایش استعداد خوانش پدیدارشناسانه را دارد چنانکه توجه وی به قصدیت، رابطه بیناسوژگی، فرد، تجربه، دیگری و خود-تنها انگاری، آثار او را درخور بررسی و پژوهش پدیدارشناسانه کرده است. مقاله حاضر برآن است که با مرور اجمالی مفاهیم مطرح شده در آثار دوبووار، امکان چنین خوانشی از آثار وی را فراهم آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - نشانهشناسی فرهنگی کشفالمحجوب؛ بررسی فرایندهای معناورزی و الگوهای معناساز
زهرا ناظری مهدی فیاض سید محسن حسینی مؤخردر نسل سوم نشانه شناسی، توجّه خاصی به نظام های معناورزی، تولید و انتقال معنا شده و با رویکردهای مختلف، سازوکارهای معناپردازی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از این رویکردها، نشانه شناسی فرهنگی است که با تمرکز بر نشانههای یک فرهنگ، فرایندهای فرهنگیِ معناساز را بررسی أکثردر نسل سوم نشانه شناسی، توجّه خاصی به نظام های معناورزی، تولید و انتقال معنا شده و با رویکردهای مختلف، سازوکارهای معناپردازی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از این رویکردها، نشانه شناسی فرهنگی است که با تمرکز بر نشانههای یک فرهنگ، فرایندهای فرهنگیِ معناساز را بررسی می کند. در این پژوهش با معرفی ابرالگوی معناساز فرهنگ ـ طبیعت، سازوکارِ تولید معنا در متن عرفانی کشفالمحجوب، به روش توصیفی ـ تحلیلی در چهارچوب دیدگاه نشانهشناسی فرهنگی تبیین می شود. نتایج حاکی از آن است که بنیان مطالب کشف المحجوب بر مدار ابرالگوی معناساز فرهنگ ـ طبیعت و از عمق معتقدات ایدئولوژیکی و فرهنگی هجویری نشأت گرفته است. وی برای این کار از سه زیر الگوی فرهنگ/ پادفرهنگ، طرح کوسموس یا نظمی عرفانی در برابر غیاب یا نفی آن و خود/ دیگری بهره برده است. به منظور تثبیت و هویتسازی، الگوی فرهنگ/ پادفرهنگ برای جناحبندی و ارزشگذاری دالّ های حوزة فرهنگ عرفانی و انباشت پدیدارهایی در قالب پادفرهنگ بهکار برده می شود. چینشِ پرشمار دوگان های نظم مندی ـ بی نظمی نیز در این متن، حکایت از غالبیّت و ارجمندی نشانه های حوزة عرفان داشته و حیطة مقابل را فضایی غیر اصیل و مغلوب نشان می دهد. همچنین از طریق ضبط کنش های مشایخ صوفیه در جایگاه آرمانیترین خود و با برساختِ بیشترین میزان دشمنی با نفس انسانی و شرح دقایق شناخت و مواجهة با آن، دورترین دیگری در پرتو الگوی خود/ دیگری ساماندهی می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - شاهنامه نمود حذف، غیاب یا حضور دیگری
فرزاد بالو رضا ستاری فاطمه بصیریمفهوم دیگری به وسیلۀ میخائیل باختین به حوزۀ ادبیات و نظریههای ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمانهای داستایفسکی را واجد شرایط گفتوگویی و حضور دیگری میپنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمانهای تولستوی فاقد خ أکثرمفهوم دیگری به وسیلۀ میخائیل باختین به حوزۀ ادبیات و نظریههای ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمانهای داستایفسکی را واجد شرایط گفتوگویی و حضور دیگری میپنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمانهای تولستوی فاقد خصلت مکالمهای میداند. او معتقد است بنیاد آثار حماسی بر پایۀ حذف و طرد دیگری استوارست. در مقالۀ حاضر کوشیدیم با رویکردی سلبی و ساختارشکنانه به رأی باختین در باب آثار حماسی، نمودهای دیگری در شاهنامه را نشان دهیم. این نمودها را در ساحتهای متفاوتی میتوان بررسی کرد که عبارتاند از: 1) آفرینش شاهنامه به مثابۀ نمود صدایی دیگر در برابر صدای حاکم؛ 2) شاهنامه تلاقی ژانرهای مختلف در کنار هم؛ 3) نهاد پهلوانی در برابر نهاد شاهی؛ 4) ازدواج با بیگانگان. همۀ این مؤلفهها گواهی بر حضور دیگری و وجود چندصدایی و گفتوشنود در شاهنامه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - دیکانستراکشن و هرمنوتیک؛ چالش "فهم" و "دیگری" بانگاهی به مناظره دریدا و گادامردر پاریس (1981)
محمدرضا خان زاد محمدرضا شکریچکیده بیتردید یکی از جنبشهای مؤثر فکری در جهان امروز وادی هرمنوتیک است. این رویکرد از ابتدای شکل گیری اش تا به امروز به تبع ظهور متفکران گوناگون دچار تغییر در رهیافتها شده است. گادامر هوشمندترین و رادیکال ترین مدافع نحله ای از هرمنوتیک است که ازآن به هرمنوتیک فلسفی أکثرچکیده بیتردید یکی از جنبشهای مؤثر فکری در جهان امروز وادی هرمنوتیک است. این رویکرد از ابتدای شکل گیری اش تا به امروز به تبع ظهور متفکران گوناگون دچار تغییر در رهیافتها شده است. گادامر هوشمندترین و رادیکال ترین مدافع نحله ای از هرمنوتیک است که ازآن به هرمنوتیک فلسفی تعبیر می شود. درآن سو دریدا جریانی را در به چالش کشیدن متافیزیک حضور غرب نمایندگی می کند که به هرمنوتیک و مرکزیتِ فهمِ برآمده ازآن چندان اعتماد ندارد و روی خوش نشان نمی دهد. این مقاله با نگاهی گذرا به تاریخ هرمنوتیک، ضمن بررسی کلی پارادایم های اندیشگی دو متفکر در حوزه مورد بحث، با محور قرار دادن مناظرة معروف گادامر و دریدا در موسسه گوته پاریس، به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی مهمترین چالش مستتر در این مناظره را واکاوی می نماید. سوال اصلی مقاله نیز در همین راستا طرح شده است: چالش میان"فهم" و "دیگری"، با توجه به این مناظره چگونه واکاوی می گردد؟ اینگونه خوانش با هدف گسترش رویکردهای خوانشی غیر متعارف می تواند همچون رهنمونی روش شناختی در دیگر ساحتهای معرفتی بکار آید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - تحلیل دو مسئله شناخت و مسئولیت در برابر خداوند و «دیگری»: مطالعه تطبیقی بین علامه طباطبایی و لویناس
حامده راستایی احد فرامرز قراملکیمسأله این تحقیق بررسی سه مسئله شناخت و مسئولیت در برابر خداوند و دیگری و پاسخگو بودن آنها، بر اساس رویکرد علامه طباطبایی و لویناس است. روش این مطالعه، تطبیقی و تحلیل مواضع وفاق و خلاف این دو دیدگاه است. از دیدگاه علامه طباطبایی، حق تعالی بیکران و آدمی کرانمنمد است و شن أکثرمسأله این تحقیق بررسی سه مسئله شناخت و مسئولیت در برابر خداوند و دیگری و پاسخگو بودن آنها، بر اساس رویکرد علامه طباطبایی و لویناس است. روش این مطالعه، تطبیقی و تحلیل مواضع وفاق و خلاف این دو دیدگاه است. از دیدگاه علامه طباطبایی، حق تعالی بیکران و آدمی کرانمنمد است و شناخت کنه ذاتِ حق تعالی میسر نیست. مسئولیت در قبال حق تعالی نیز محور سایر مسئولیتها در قبال دیگران است و سرّ این مسئولیت ریشه در فقر و وابستگی ذاتی انسان دارد. این مسئولیت هرچند اختیاری میباشد، اما اختیاری است که آدمی مجبور به پذیرش آن است. باتوجه به مالکیت مطلقه خداوند، هیچ کس را یارای مواخذه او نیست. از منظر لویناس نیز کشف هویت دیگری با شناخت مفهومی امکانپذیر نیست. قوام سوژه وابسته به دیگری است و در قبال او مسئولیتی نامتناهی دارد. مسئولیتی که سوژه در پذیرش آن کاملا منفعل و همچون گروگانی است که حق مواخذه دیگری را ندارد. علیرغم اختلافاتی که میان خصوصیات خدا و دیگری وجود دارد، میتوان بین این دو مسئله تناظری تنگاتنگ برقرار نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - نظریۀ خودگفتمانی و جایگاه آن در تجربۀ دینی
قدرت الله قربانی پگاه جمشیدیهستۀ نظریۀ خودگفتمانی توسط هوبرت هرمنس و کمپن شکل گرفته است. از نظر هرمنس خودگفتمانی بهعنوان یک مفهوم و توانایی روانشناختی-فرهنگی در جریان گفتگو تأثیر بهسزایی دارد. ما جایگاه این جریان را درباره ساحت تجربۀ دینی بررسی کردهایم. این جریان، عالم درون فرد را در میان تجار أکثرهستۀ نظریۀ خودگفتمانی توسط هوبرت هرمنس و کمپن شکل گرفته است. از نظر هرمنس خودگفتمانی بهعنوان یک مفهوم و توانایی روانشناختی-فرهنگی در جریان گفتگو تأثیر بهسزایی دارد. ما جایگاه این جریان را درباره ساحت تجربۀ دینی بررسی کردهایم. این جریان، عالم درون فرد را در میان تجارب دینی ادیان متفاوت، مانند جامعهای از موقعیّتهای نسبتاً مستقل، همچون یک منظرۀ خیالی، امّا بر اساس عالم خارج در نظر میگیرد و از جایگاهی فراتر و مشرف بر موقعیّتهای تصوّر شده به آنها توجّه میکند. با وجود شرایط تأثیرگذار بر گفتگوی ادیان، وجود یک پذیرش بیقیدوشرط در رویکرد کثرتگرایی، زودباوری و مسئلۀ تحمیل در ارتباط با یک تجربۀ فرض شده دینی، خودگفتمانی در عین در برداشتن و تمرکز بر تجربۀ من و دیگران، میتواند پذیرش راحتتر و قانع کنندهتری از آنچه که تجربه کردهام و آنچه که میتوانست تجربه شود داشته باشد. همچنین با توجّه به شرایط غیرمستقیم تأثیرگذار بر چگونگی وقوع تجربۀ دینی، آن میتواند موقعیّتهای دینی دقیق، جزئی و واقعبینانهتری را تصوّر و آنها را از منظر همهجانبهتر تحلیل کند. در اولین جایگاه، میتواند با تجربۀ مبهم و پیچیدۀ منتسب به حقیقت دین در فرد، مواجهه واقعبینانهتری داشته باشد. دوم، ارتباط دادن هویّتهای دینی در موقعیّتهای متفاوتِ درون یک فرد است. سوم، تأثیر آن بر شکوفایی ظرفیّت معنوی فرد است. خودگفتمانی اولویّتهای درون یک فرد و دلیل این اولویّت یافتنها، پیشفرضها و اعتقادات اثبات شده ما را مورد توجّه قرار میدهد و با توجّه به تأثیرپذیری ما از پیوندهای عاطفی و اجتماعی، قضاوت واقعبینانهتری انتظار دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - ارتباط بین فهم و زبان دراندیشه ویتگنشتاین و گادامر
قاسم فضلیویتگنشتاین متأخر و گادامر معتقدند فهم متضمن کاربرد است. در اندیشه آنها، حضور ِدیگری در فهم راستین نمایان می شود. ویتگنشتاین برآن است که ما نمیتوانیم هیچ شکل زندگی خاصی را مستقل از شکل های دیگر زندگی بفهمیم. گادامر نیز می گوید من نسبت به گفته های دیگری گشوده است، زیرا أکثرویتگنشتاین متأخر و گادامر معتقدند فهم متضمن کاربرد است. در اندیشه آنها، حضور ِدیگری در فهم راستین نمایان می شود. ویتگنشتاین برآن است که ما نمیتوانیم هیچ شکل زندگی خاصی را مستقل از شکل های دیگر زندگی بفهمیم. گادامر نیز می گوید من نسبت به گفته های دیگری گشوده است، زیرا گفتگوی واقعی فقط با چنین گشودگیای میسر می شود. از دیدگاه ویتگنشتاین، اساساً داشتن زبان خصوصی برای انسان مقدور نیست، زیرا قواعد حاکم بر کاربرد واژه های مبین حسیات، قواعدی همگانی و اجتماعیاند. ما این قواعد را در صحنهجامعه و در گفتگو با دیگران یاد می گیریم و بهکار میبندیم. نزد گادامر نیز زبان محیطی است که در آن، دو طرف گفتگو به فهم متقابل میرسند و ویژگی هر گفتگوی راستین این است که دو طرف گفتگو برای دیدگاه و گفتههای یکدیگر ارزش قائل باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - خوانش فرهنگی از گفتوگوی بینادینی در ایران؛ یک مطالعه کیفی
مجید جعفریان حسن بشیر سید جواد میریایرانِ پس از انقلاب تجربههای گوناگونی را در عرصههای مختلف از سرگذارنده است. از تجربههای مهمی که بیشتر در حوزههای نخبگانی مطرح بوده، گفتوگوهایی است که نه در عرصه سیاسی بلکه با رویکردی دینی و در قالبهای سازمانی و آکادمیک با رویگردی دینی رقم خورده است. این پژوهش برا أکثرایرانِ پس از انقلاب تجربههای گوناگونی را در عرصههای مختلف از سرگذارنده است. از تجربههای مهمی که بیشتر در حوزههای نخبگانی مطرح بوده، گفتوگوهایی است که نه در عرصه سیاسی بلکه با رویکردی دینی و در قالبهای سازمانی و آکادمیک با رویگردی دینی رقم خورده است. این پژوهش براساس روش تحلیل مضمون میکوشد با تمرکز بر دانش و تجربه کنشگران به فهم و تفسیر فرهنگی آنها از گفتوگوی بینادینی پرداخته و آن را به گونهای روشمند سامان دهد. بدینمنظور، دادههای میدانی به روش هدفمند و در مصاحبه نیمساختیافته با 15 نفر از کنشگران این عرصه گردآوری شد. در تحلیل مضامین برآمده از گفتارها مشخص شد به لحاظ فرهنگی، دیگری یک سوژه است و نه یک ابژه و نوعی این همانی بین من و دیگری برقرار است. گفتوگو نقشی هویتساز داشته، جامعهپذیرکردن آن امری ضروری و مهمترین عامل برای تقویت مداری اجتماعی است. این رویکرد، با اتخاذ نگاهی انسانشناختی در گفتوگو با دیگری دینی اصالت را به دیگری داده و توجه به کرامت، برابری حقوق و ارزشهای مشترک را مهمترین عواملی میداند که به یکیشدن من و دیگری با محوریت مرجعیتپذیری انسانی کمک خواهد کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - جستجوی «خود»و«دیگری» در اثر حاجیبابایاصفهانی
جواد مویزچی سید خدایار مرتضویخود و دیگری از جمله تعابیر خصم ساز است که به فاصله گذاری بین اجتماعات و هویت ها منجر می گردد. این مفهوم در نظریه ی گفتمانی لاکلا و موف، به عنوان موتورهای پیش برنده ی یک گفتمان تعبیرشده اند و وجه گریزناپذیری از کارکردِ مقاومت و خصم سازی را نشان می دهند. جستجوی أکثرخود و دیگری از جمله تعابیر خصم ساز است که به فاصله گذاری بین اجتماعات و هویت ها منجر می گردد. این مفهوم در نظریه ی گفتمانی لاکلا و موف، به عنوان موتورهای پیش برنده ی یک گفتمان تعبیرشده اند و وجه گریزناپذیری از کارکردِ مقاومت و خصم سازی را نشان می دهند. جستجوی این دو مفهوم، در رمان حاجی بابای اصفهانی موضوع محوری این مقاله است، به ویژه آنکه با توجه به نگاه مستشرقی نویسنده (موریه)به جامعه ی ایرانی(نگاه از بیرون) زمینه های قابل توجهی را در قضاوت و انگاره سازی یک بیگانه، نسبت به فرهنگ و مناسبات ایران را نشان می دهد.دراینجا پس از ارایه ی تعاریف و تعابیر مختلفِ خودودیگری، جایگاه و اهمیت کتاب حاجی بابای اصفهانی به عنوان مدخلی برای مطالعه ی خلقیات و اخلاق سیاسی-اجتماعی ایرانیان مورد اشاره قرارگرفته است. بعد از طرح این دو مبحث، اضلاع و نسبت های مختلف خود و دیگری از کتاب مذکور استخراج و باتوجه به رهیافت گفتمانی، برخی اغراض و نسبت سازی های این داستان تمثیلی-تخیلی، با کردار و خلقیات ایرانیان عصرقاجار،ارزیابی شده است؛ . نتایجی این بررسی، حکایت از عمق شکاف بین خود و دگرهای مطرح در داستان دارد که ضرورت عبور از انگاره های فاصله سازکتاب و دقت بیشتر در بازخوانی این اثر آن را مورد تاکید قرار می دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - تقابل و تعامل با دیگری در شاهنامه فردوسی از منظر نشانه شناسی فرهنگی (از گیومرت تا فریدون)
فرهاد طهماسبیتقابل و تعامل با دیگری در فردوسی از منظر نشانه شناسی فرهنگی (از گیومرت تا فریدون) فرهاد طهماسبی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 2/11/1397 تاریخ پذیرش: 30/4/1398 چکیده این مقاله موضوع تق أکثرتقابل و تعامل با دیگری در فردوسی از منظر نشانه شناسی فرهنگی (از گیومرت تا فریدون) فرهاد طهماسبی* دانش یار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 2/11/1397 تاریخ پذیرش: 30/4/1398 چکیده این مقاله موضوع تقابل و تعامل فرهنگی را از منظر نشانه شناسی فرهنگی، در بخش اساطیری، مورد بررسی قرار می دهد. در ابتدا مفاهیمی هم‎ چون خود و دیگری، طرد و جذب، آرامش و آشوب و سپهر فرهنگی که از مفاهیم بنیادین نشانه شناسی فرهنگی به شمار می آیند، به کوتاهی توضیح داده می شود. سپس با تکیه بر متن، مصادیق این مفاهیم، تحلیل و تشریح می گردد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و برمبنای نظریه های نشانه شناسی فرهنگی است و نتایج نشان می دهد که بنابر متن فردوسی، فرهنگ ایرانی بنابه دلایل گوناگون، فرهنگی پذیرا بوده و در شرایط مختلف با دیگران نه فقط تقابل بل که تعامل هم داشته و از قدرت جذب و ترکیب قابل توجهی برخوردار بوده است، اما همواره به ثبات و تکرار چرخه وار بر مبنای سپهر فرهنگی نهادینه شده در آن، روی خوش نشان داده و از تغییر بنیادین روی گردان بوده است. کلیدواژه ها: خود و دیگری، تعامل و تقابل، مرکز و حاشیه، جذب و طرد، شاهنامۀ فردوسی. * . farhad.tahmasbi@yahoo.com تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - توجه متمرکز بر خود، دیگران و سوگیری قضاوت در افراد مبتلا به نشانگان اختلال هراس اجتماعی و افراد عادی
منصور بیرامی یزدان موحدی مرتضی پورمحمدی عبدالخالق میناشیریهراس اجتماعی از اختلالات مهم روان شناختی است. توجه متمرکز بر خود و سوگیری های انتخابی در توجه، تعبیر، حافظه و قضاوت اجتماعی از مولفه های اصلی شناختی مطرح در زمینه ی هراس اجتماعی است و به نظر می رسد هرگاه افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در موقعیت های اجتماعی گرایش د أکثرهراس اجتماعی از اختلالات مهم روان شناختی است. توجه متمرکز بر خود و سوگیری های انتخابی در توجه، تعبیر، حافظه و قضاوت اجتماعی از مولفه های اصلی شناختی مطرح در زمینه ی هراس اجتماعی است و به نظر می رسد هرگاه افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در موقعیت های اجتماعی گرایش دارند، توجه خود را به سمت جنبه های درونی از جمله برانگیختگی، رفتار، افکار، هیجانات یا ظاهر خود انتقال می دهند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی توجه متمرکز بر خود، دیگران و سوگیری قضاوت در افراد مبتلا به علایم اختلال هراس اجتماعی و افراد عادی بود. بدین منظور، طی یک پژوهش مقایسه ای 50 فرد مبتلا به هراس اجتماعی و 50 نفر از افراد عادی به روش غربال گری از بین دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب و از نظر هراس اجتماعی، کانون توجه و سوگیری قضاوت مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین دو گروه مبتلا به هراس اجتماعی و افراد عادی در توجه متمرکز بر خود و دیگران و سوگیری قضاوت، تفاوت معناداری وجود دارد. افراد مبتلا به هراس اجتماعی در توجه متمرکز بر خود و سوگیری قضاوت، نمره ی بیشتر و در توجه متمرکز بر دیگران، نمره ی کمتری از افراد عادی کسب کردند. به نظر می رسد افراد مبتلا به هراس اجتماعی در موقعیت های اجتماعی، توجه را بر خودشان متمرکز می کنند و موقعیت های اجتماعی را به شکل منفی تعبیر کرده و قضاوت سوگیرانه دارند. تفاصيل المقالة