• فهرس المقالات باختین

      • حرية الوصول المقاله

        1 - بررسی تطبیقی مولفۀ «چندصدایی» در رمان‌های معاصر عربی و فارسی با تأکید بر نظریات باختین ( سووشون سیمین دانشور- میرامار نجیب محفوظ)
        زهره دست پاک سعید حمیدیان فرهاد طهماسبی
        پژوهش حاضر با بهره‌گیری از آراء میخائیل باختین و به‌طور خاص نظریۀ چندصدایی، سعی دارد به صورت تطبیقی گفتمان‌های موجود در رمان‌های سووشون اثر سیمین دانشور و میرامار اثر نجیب محفوظ را واکاوی نماید و با استفاده از روش توصیفی _تحلیلی به بازتاب چندصدایی در این رمان‌ها بپرداز أکثر
        پژوهش حاضر با بهره‌گیری از آراء میخائیل باختین و به‌طور خاص نظریۀ چندصدایی، سعی دارد به صورت تطبیقی گفتمان‌های موجود در رمان‌های سووشون اثر سیمین دانشور و میرامار اثر نجیب محفوظ را واکاوی نماید و با استفاده از روش توصیفی _تحلیلی به بازتاب چندصدایی در این رمان‌ها بپردازد. نگارنده بر اساس منطق مکالمه‌ای باختین و مؤلفه‌های موجود در آن ‌ این رمان‌ها‌ را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و در ضمن پژوهش به این پرسش پاسخ‌ داده است که چگونه چندصدایی در رمان‌های منتخب ‌‌بازنمایی شده است؟ نتایج پژوهش نشان می‌دهد که در داستان‌های فوق ما شاهد چندصدایی هستیم، ‌اما شکل و نحوۀ بیان این چندصدایی باهم متفاوت‌ است و در هر داستان عواملی چون: جنسیت‌، ساختار اجتماعی و اقتصادی، جریانات روشنفکری در قالب دو قطب خودآگاهی و ازخودبیگانگی فرهنگی، در به ثمر رسیدن چندصدایی در قالب مؤلفه‌ها خود را بیش از سایر عوامل بازنمایی می‌کنند. زنان غالباً نقش دنباله‌رو اندیشه‌ای که از مرجع اخلاقی داستان صادر می‌شود، دارند و عموماً با سبک بخشی موجب تقویت چندصدایی در داستان می‌شوند. ساختار اجتماعی و اقتصادی و تقابل و تضاد طبقاتی و جریانات روشنفکری در داستان‌ها هرکدام با ایجاد دو قطب متقابل به‌عنوان دیگری، زمینۀ تنوع گفتمانی را ایجاد می‌کنند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بررسی تطبیقی داستان جزیره‌ از غزاله علیزاده و من می‌روم نوشته ژان اشنوز از منظر آرای باختین
        مریم دیباج رضوان صادقی قهساره
        در این مقاله با استفاده از مولفه چندصدایی باختین، مصداق ها و کاربست آن را با شیوه توصیفی تحلیلی در داستان جزیره غزاله علیزاده و رمان من می روم از ژان اشنوز بررسی کرده ایم و کوشیده ایم در آغاز به این سوال پاسخ دهیم که چندآوایی چه مولفه هایی دارد و چگونه در این دو داستان أکثر
        در این مقاله با استفاده از مولفه چندصدایی باختین، مصداق ها و کاربست آن را با شیوه توصیفی تحلیلی در داستان جزیره غزاله علیزاده و رمان من می روم از ژان اشنوز بررسی کرده ایم و کوشیده ایم در آغاز به این سوال پاسخ دهیم که چندآوایی چه مولفه هایی دارد و چگونه در این دو داستان نمود پیدا می کند. بر این اساس، تاکید این جستار بر بینامتنیت، چندزبانی و گفتگومندی است، چرا که منطق گفتگومندی و چندصدایی زمینه ساز خلق مفهومی تازه از سوی ژولیا کریستوا به نام بینامتنیت شده است. در ادامه این مولفه ها در هر دو داستان‌ بررسی و تحلیل میشوند. از منظرباختین چندآوایی به معنای وجود چندین صداست. هر شخصیّت بازنمای صدایی‌ست که یک خود فردی را جدای از دیگران نمایندگی می‌کند. داستان جزیره‌ی علیزاده متنی است که توانسته از نفوذ اندیشه تک گویه در گفتمان دوری جوید و زمینه ای مناسب را برای تضارب صداها واندیشه های متنفاوت و نگرش های ناهمگون و در نتیجه پذیرش دیگری به مثابه آگاهی مستقل و جداگانه فراهم آورد. در همین راستا در داستان من می‌روم اشنوز بازی با کلمات، ابهام، نمادپردازی، درهم‌آمیختن ژانرها، اتصال کوتاه، نقل قول‌هایی از نویسندگان دیگر یا بینامتنیت و طنز بیشتر به چشم می‌خورد. برآیند این مقاله آن است بینامتنیت که از مولفه‌های بدیع گفتگومندی می‌باشد در هر دو داستان به وضوح وجود دارد، لذا در نظر داریم با ذکر مثال نشان دهیم این مولفه چگونه در دو داستان نمود پیدا کرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - تحلیل دگرمفهومی در داستان «کبابِ غاز» براساس دیدگاه «باختین»
        لیلا هاشمیان ابراهیم واشقانی فراهانی فردین شریف‌نیا
        این نوشتار کوشیده است ویژگی‌های دگرمفهومی از دیدگاه باختین را در داستان کوتاهِ کبابِ غاز سیدمحمدعلی جمال‌زاده بررسی کند. بررسی ویژگی‌هایی همچون سبک‌خنده‌دار، زبان، واقعیت معاصر، قلمرو شخصیت، گفتمان، انکسار و انحراف نویسنده در داستان، دیدگاه تازه‌ای به مخاطب می‌دهد تا لا أکثر
        این نوشتار کوشیده است ویژگی‌های دگرمفهومی از دیدگاه باختین را در داستان کوتاهِ کبابِ غاز سیدمحمدعلی جمال‌زاده بررسی کند. بررسی ویژگی‌هایی همچون سبک‌خنده‌دار، زبان، واقعیت معاصر، قلمرو شخصیت، گفتمان، انکسار و انحراف نویسنده در داستان، دیدگاه تازه‌ای به مخاطب می‌دهد تا لایه‌های دیده نشده یا سطحی نگریسته‌شده برای او آشکار شود. همچنین بتواند زبان و گفتار نویسنده و شخصیت‌های داستانی را بشناسد؛ حتی با مکالمه‌گرایی و نسبی‌گراییِ باورها در داستان آشنایی پیدا کند. از آنجاکه جمال‌زاده را آغازگرِ واقع‌گرایی در داستان‌نویسی می‌دانند، این مقاله به بررسی دگرمفهومی در یکی از داستان‌های او می‌پردازد. داستانی که طنزگونه است؛ و خنده‌ـ که در دگرمفهومی اهمیت فراوانی داردـ در آن جریان دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - الحواریة فی قصیدة «قصة شهر سنکستان» لأخوان وقصیدة «الفقر والسقام» للرصافی
        هادی اخلاقی فریبرز حسینجانزاده محمد جعفری
        کثیر من الأشعار الحدیثة علی خلاف الشعر القدیم تتمتع بالحواریة وعناصرها کالقوال الثنائی والکرنفال والکرونوتوب والآلیات الأمریة والندائیة والإستفهامیة وإلخ. أخوان ثالث الشاعر الإیرانی المعاصر ومعروف الرصافی الشاعر العراقی المعاصر، هما اللذان اهتما إلی المضامین الإجتماعیة أکثر
        کثیر من الأشعار الحدیثة علی خلاف الشعر القدیم تتمتع بالحواریة وعناصرها کالقوال الثنائی والکرنفال والکرونوتوب والآلیات الأمریة والندائیة والإستفهامیة وإلخ. أخوان ثالث الشاعر الإیرانی المعاصر ومعروف الرصافی الشاعر العراقی المعاصر، هما اللذان اهتما إلی المضامین الإجتماعیة وتجسّداها فی أشعارهما وثاما بمعارضة الإستعمار والإستغلال. فهما حاولا أن یحلّا القضایا الإجتماعیة مستفیدین من المجالات الحواریة. إذن تحاول هذه المقالة علی أساس المنهج المقارن إلی دراسة الحواریة وعناصرها المختلفة فی قصیدة من أخوان قصة شهر سنکستان، و قصیدة لمعروف رصافی الفقر والسقام. قد خلصت النتیجة أن هاتین القصیدتین أنتجتا من الظروف الإجتماعیة وسعی الشاعران بتوظیف الحواریة وعناصرها لیتناولا الحواریة لحل المشاکل الإجتماعیة بصورة رمزیة. وأیضاً نجد أن اعتماد الشاعرین کان علی أهم عناصر الحواریة کالأمر والإستفهام والنداء والکرنوتوب، والکرنفال. یجدر الذکر أن المنهج المستخدم فی هذه الدراسة هو المنهج الوصفی التحلیلی، فی أساس المدرسة الأمریکیة فی الأدب المقارن. الحواریة فی قصیدة قصة شهر سنکستان لأخوان وقصیدة الفقر والسقام للرصافی تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - تحلیل جامعه شناسانۀ رُمان دل کور اثر اسماعیل فصیح
        سامان خانی اسفند آباد ماه نظری
        جامعه شناسی ادبیات، بررسی متون ادبی، از نگاه جامعه شناختی است که رابطۀ بین ادبیات و عناصر اجتماعی را نشان می دهد. در واقع این نوع تحلیل به بررسی تأثیر متقابل ادبیات و جامعه بر همدیگر می پردازد. خوانشِ متفاوت اثر ادبی، فرآیندی است دو سویه بین نویسنده و خواننده. اهمیت آ أکثر
        جامعه شناسی ادبیات، بررسی متون ادبی، از نگاه جامعه شناختی است که رابطۀ بین ادبیات و عناصر اجتماعی را نشان می دهد. در واقع این نوع تحلیل به بررسی تأثیر متقابل ادبیات و جامعه بر همدیگر می پردازد. خوانشِ متفاوت اثر ادبی، فرآیندی است دو سویه بین نویسنده و خواننده. اهمیت آن از آنجایی است که سنّت های ادبی در پی مطلق گرایی معنا هستند، نگاهی تک بعدی که انسان مُدرن، آن را برنمی تابد و به نوعی خواننده را دچار بی میلی می کند. اما نقد بر پایۀ جامعه شناسی به عنوان یک تحلیل جدید، باعث پیوند ذهن خواننده با ابعاد مختلف زیبایی شناسی متن می گردد. برای این منظور رُمان دل کور اسماعیل فصیح که دوران مختلف پرالتهاب تاریخ ایران از جمله سال های حکومت پهلوی و انقلاب مشروطه را در برمی گیرد، مورد نقد جامعه شناختی قرار گرفته تا ارتباط ادبیات با محیط و طبقات اجتماعی آن عصر را نشان دهد. در این پژوهش، ابتدا به تشریح نظریات نقد جامعه شناسی ادبیات و دسته بندی مؤلفه های جامعه شناسانه از دیدگاه گلدمن، لوکاچ، باختین و اسکارپیت پرداخته شده سپس این مؤلفه ها در بافت جامعۀ موردِ نظرِ نویسنده پیاده شدند تا بتوانیم نوع زندگی مردم، طبقات اجتماعی مختلف به خصوص قشر مستضعف و پایین جامعه، مشاغل آنها، جایگاه اجتماعی زنان و محرومیت هایشان ، مباحث تاریخی، زیرساخت های اجتماعی، نبود بهداشت، شیوع بیماری ها و قحطی، استفاده از طب سنتی به جای درمان های به روز، آسیب های اجتماعی، فقر، فحشا، تجاوز، خشونت، رباخواری، اسیدپاشی، باورهای مذهبی،باورهای عامیانه، خرافات آن عصر و ... را بهتر درک کنیم. لازم به ذکر است این تحقیق به روش توصیفی – تحلیلی انجام پذیرفته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - بررسی مؤلفه های کارناوال باختین در شعرحافظ
        آذر دانشگر
        کارناوالها، جشنهای عامیانه و عمومی هستند که در آن ها، طبقات اجتماعی واژگونه میشوند . دلقکها، پادشاه؛ احمق ها ،خردمند ومقدّسین، مسخره می شوند . به این ترتیب،نسبی بودن همۀ ادعاها با طنزی شیرین به نمایش گذاشته میشود.میخائیل باختین، منتقد بزرگ قرن بیستم،نخستین بار،نظریۀ کار أکثر
        کارناوالها، جشنهای عامیانه و عمومی هستند که در آن ها، طبقات اجتماعی واژگونه میشوند . دلقکها، پادشاه؛ احمق ها ،خردمند ومقدّسین، مسخره می شوند . به این ترتیب،نسبی بودن همۀ ادعاها با طنزی شیرین به نمایش گذاشته میشود.میخائیل باختین، منتقد بزرگ قرن بیستم،نخستین بار،نظریۀ کارناوال گرایی را که زیر مجموعۀ فرهنگ عامه و طنز می شود، در ادبیات مطرح کرد.با این فرض که می توان خوانشی دیگر مبتنی بر نظریۀ کارناوال گرایی در ادبیات بر شعر حافظ داشت؛ محقق در این مقاله کوشیده است به ردیابی مؤلفه های کارناوال از جمله: حضور محتوای فلسفی،غیر مذهبی بودن،وجود شخصیتی بهلول وار،قلمرو آرمان شهری،و گروتسک ،در شعر حافظ بپردازد.به این منظور، با روشی تحلیلی پس از توضیح دربارۀ نظریۀ کارناوال گرایی باختین و مؤلفه های آن به بررسی و تحلیل این مؤلفه ها با ذکر شواهد در شعر حافظ،پرداخته می شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - تمثّلات الهُجنة فی روایة "ساق البامبو" لسعود السنعوسی؛ قراءة علی ضوء المبدأ الحواری
        شهریار نیازی فاطمة اعرجی
        إنّ السرد باعتباره منتوجا ثقافیا تواصلیا، هو الظاهرة الحواریة بامتیاز، والذی لا وجود له خارج نطاق الحوار والتواصل. جاءت روایة "ساق البامبو" لتتدفق فی فضاء ثقافی على درجة ملحوظة من الاتساع، لتحقق إبداعاً أدبیاً مقنعاً، بمقدوره التعبیر بجرأة عن التناقضات والتشظی لدى الشرا أکثر
        إنّ السرد باعتباره منتوجا ثقافیا تواصلیا، هو الظاهرة الحواریة بامتیاز، والذی لا وجود له خارج نطاق الحوار والتواصل. جاءت روایة "ساق البامبو" لتتدفق فی فضاء ثقافی على درجة ملحوظة من الاتساع، لتحقق إبداعاً أدبیاً مقنعاً، بمقدوره التعبیر بجرأة عن التناقضات والتشظی لدى الشرائح المنبوذة فی المجتمعات. فهذه الروایة امتلکت القدرة على طرح التعددیات من منطلق توسیع المحدودیات. فإنها تنبّئ عن الفضاء الثقافی المتنوع وما یتولّد عنه من وعی روائی جدید، حیث تحمل هاجس التخلّص من الصوت المسیطر الواحدی بخلق کیان نصی متعدد الأبعاد والأصوات، وهو وعی یمکن إدراکه فی النهایة المفتوحة للروایة، وفی اتساع النبرات والتطلعات المختلفة فی وعی بطل الروایة الذی یعبّر عمّا فی داخله عن "التیه" ویصف نفسه کشجرة البامبو. فقد لفتت هذه الروایة انتباهنا حیث انفتحت فصولها فی المشهد الثقافی التعددی إیذانا بانفجار التناقضات التی تشکل العلامة الأهم فی مضمونها، فهی هازئة بالوحدویّة أی الشمولیّة. من هذا المنزع نهدف دراسة استطراق هذه الروایة للموضوعات المحرّمة بشکل ملحوظ، وقراءة سردها الذی وجّه سهامه نحو الأعراف والتقالید فی المجتمعات العربیة ونحو کل ما لا یجوز المساس به؛ ومن نفس المدخل نرمی إیضاح تمثلات الهُجنة فی الهویة باعتبارها منتوج ثقافی أی صُنعة ثقافیة. ذلک من خلال هذا النموذج الفنی الناجح، نؤکد علی قابلیة السرد الروائی فی إعادة قراءة القیم وقدرته علی تغییرها. فتمّت الدراسة بمنهج وصف – تحلیلی، واستناداً إلی نظریة "الحواریة"، کی تکشف عن تمثّلات الهُجنة فی الروایة. وما توصلنا إلیه عبر هذه القراءة، هو أنّ هذه الروایة جاء سردها على إیقاع محتج، غایته تدمیر التعالی الاستبدادی الذی یمارس طمس صوت الناس وتبدید أی فرصة للنمو بحریة. هذا ما لاحظناه فی هذه الروایة إذ قامت باختلاق فضاءً حواریاً، یقرّ بالتبادلیة، سواءً بدعوة القارئ فی التفاعل مع النص أو بتأسیس الهُجنة فی حبکة الروایة. فعلی العموم، وفق ما جاء به "باختین" من المعطیات النظریة، لاحظنا تحرّر هذه الروایة من جمود الأحادیة فی سبیل إعادة تفسیر وتقویم الهویة لدی الشخصیة المرکزیة للروایة. وهکذا وجدنا لها انتصاراً علی الصوت المرکزی المفرط، حیث یستخرج القارئ منها هُجنة المواقف والخیارات فی صفحاتها. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - السرد البولیفوني في روایة "دفاتر الورّاق" لجلال برجس علی ضوء نظریة "میخائیل باختین"
        مجید صالح‌بک مائدة ظهري عرب
        الروایة البولیفونیة هي الروایة التي نجد فیها اختفاء الرواي لصالح الشخصیات التي تتولی عملیة السرد والخطاب بنفسها وتعبر عن ذواتها وأفکارها وخلجات نفسها بحریة وهذا ما عبر عنه النقاد بالسرد البولیفوني. نواجه السرد البولیفوني في روایات أدب الحداثة وما بعد الحداثة وذلك باعتبا أکثر
        الروایة البولیفونیة هي الروایة التي نجد فیها اختفاء الرواي لصالح الشخصیات التي تتولی عملیة السرد والخطاب بنفسها وتعبر عن ذواتها وأفکارها وخلجات نفسها بحریة وهذا ما عبر عنه النقاد بالسرد البولیفوني. نواجه السرد البولیفوني في روایات أدب الحداثة وما بعد الحداثة وذلك باعتبارها انزیاحا عن الروایة التقلیدیة واتسامها بتعدد الأصوات في مستویات مختلفة. وظاهرة تعدد الأصوات داخل الروایة الجدیدة هي من أهم سمات الروایة البولیفونیة حیث یعد التعدد الصوتي واللغوي من أهم المفاهیم التي بحث عنها المنظر الروسي، "میخائیل باختین". ولا شك أن النص الروائي البولیفوني یعتبر نوعا جدیدا من النصوص الأدبیة وله أهمیة قصوی في تشکیل لغات وأصوات معارضة ذات انتماءات ثقافیة واجتماعیة مختلفة وفي جعل الروایة مسرحیة تتفاعل فیها الشخصیات الروائیة. وعلی هذا الأساس، یهدف هذا البحث إلی دراسة السرد البولیفوني في روایة "دفاتر الورّاق" للروائي الأردني "جلال برجس" علی ضوء نظریة میخائیل باختین وبالنظر إلی أن هذه الروایة تحتفل بتعدد الأصوات نطمح في هذا البحث أن نبین أسس البولیفونیة من خلال تطبیق المقومات البولیفونیة علی النص الروائي وبما أن الموضوع یستحق الکشف والترکیز علیه من جوانب متعددة حاول البحث التعمق في هذه الروایة من خلال ملامحها البولیفونیة، مستنتجا بأن النص الروائي عند جلال برجس ينفتح علی تعدد الشخصیات، تعدد أنماط الوعي، تعدد الإیدیولوجیات وغیرها التي تُعدّ من مکونات السرد البولیفوني. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - بررسی داستان‌های نویسند‌گان مهاجر زن بر اساس نظریه‌ی کارناوالیسم میخاییل باختین
        فاطمه جعفریان شروین خمسه سهیلا سیمی ترشیزی
        هدف از پژوهش حاضر، بررسی داستان‌های نویسندگان مهاجر زن بر اساس نظریه‌ی کارناوالیسم میخاییل باختین بود. جامعه‌ی پژوهش، شامل کلیه داستان‌های نویسندگان مهاجر زن بود. نمونه پژوهش، داستان‌های مهاجرت از گلی ترقی(12 داستان) و فیروزه جزایری دوما (خنده‌ی لهجه ندار)، که براساس نظ أکثر
        هدف از پژوهش حاضر، بررسی داستان‌های نویسندگان مهاجر زن بر اساس نظریه‌ی کارناوالیسم میخاییل باختین بود. جامعه‌ی پژوهش، شامل کلیه داستان‌های نویسندگان مهاجر زن بود. نمونه پژوهش، داستان‌های مهاجرت از گلی ترقی(12 داستان) و فیروزه جزایری دوما (خنده‌ی لهجه ندار)، که براساس نظریه‌ی کارناوالیسم میخاییل باختین از کتاب بوطیقای داستایفسکی بررسی شد. طرح پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات بر مبنای جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، اسناد و فیش برداری ، بر اساس ویژگی‌هایی چون کنش‌های کارناوالی، کرونوتوپ (بررسی زمان_مکان )، آرشیتکتونیک (سازماندهی روابط سوژه ها) و هتروگلاسیا (معنادهی در موقعیت) و بررسی موقعیت‌های کارناوالیزه‌ی مهاجرت در چند داستان از این نویسندگان انجام گرفت. داده‌‌‌ها با توجه به نظریه‌ی کارناوالیسم باختین تحلیل شدند. نتایج نشان داد که، مهاجران برای رسیدن به هماهنگی در شرایط زمان و مکان و موقعیت جدید در محیطی کارناوالیزه، رفتار و منش خود را تغییر می‌دهند تا خود را با سرزمین جدید هماهنگ کنند. هم چنین در دیدگاه کارناوالی، بیگانه در هر زمان و مکانی، دیگری به حساب می‌آید وهویت مردم سرزمین جدید را نمی تواند به‌تمامی بپذیرد. در آثارگلی ترقی و فیروزه جزایری دوما نیز کنار‌ آمدن با فرهنگ و زبان و موقعیت آدم‌های سرزمین‌های دیگر چالش برانگیز بود. هر دو نویسنده دو نوع زندگی را در دو موقعیت وطن و سرزمین مهاجرت شده تجربه کرده اند. داستان‌های این دو نویسنده بازتابی بی‌واسطه و واقع‌گرایانه از جهان زیسته‌ی آن‌ها بود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - تحلیل گفتمان زنانه در رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی‌پور با رویکرد گفتگومندی میخائیل باختین
        ملیحه السادات کاشی زاده عبدالحسین فرزاد فرهاد طهماسبی
        گفتگومندی از ویژگی‌های یک متن بالغ و رسا محسوب می‌شود. در یک متن گفتگومند مخاطب آواهای گوناگون و آرای متناقض و متقابل را در کنار هم دریافت می‌کند و خود به عنوان عنصری فعال در کنار سایر عناصر سازنده متن وارد کنه متن می‌شود. در این نوع رمان نویسنده متکلم وحده نیست بلکه در أکثر
        گفتگومندی از ویژگی‌های یک متن بالغ و رسا محسوب می‌شود. در یک متن گفتگومند مخاطب آواهای گوناگون و آرای متناقض و متقابل را در کنار هم دریافت می‌کند و خود به عنوان عنصری فعال در کنار سایر عناصر سازنده متن وارد کنه متن می‌شود. در این نوع رمان نویسنده متکلم وحده نیست بلکه در کنار سایر عناصر و خواننده سیر داستان را می سازد. این نظریه را میخاییل باختین از نظریه‌پردازان تاثیرگذار قرن بیستم در عرصه پژوهش‌های علمی ادبی، مطرح نمود. وی رمان را بستری مناسب برای تبلور یک متن گفتگومند می‌داند. در این پژوهش، رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی‌پور، ضمن بررسی ساختار گفتمان زنانه در سبک نویسنده از منظر منطق گفتگویی میخاییل باختین بررسی شده‌است. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و روش جمع‌آوری داده‌ها اسنادی - کتابخانه‌ای است. این پژوهش دریافت که نویسنده با قلمی زنانه به کمک شگردهای مختلف از جمله چرخش زاویه دید و بینامتنیت، دوصدایگی و چند زبانی، یک اثر گفت‌وگومند و چند آوا را آفریده‌است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - تحلیل وبررسی روایت در «داستان جامع مصیبت نامۀ عطار با تاکید بر طرح وپیرنگ، راوی» با رویکردی به نظریۀ «چندآوایی یا پولیفونی» باختین
        آمنه باطانی بتول فخر اسلام مهدی نوروز فرزاد عباسی
        چندآوایی به معنی تعددآهنگ و صداست و به گفتمانی اطلاق می‌شود که در آن چندین آوا هم‌زمان به صدا درمی‌آید. همانند نوای موسیقی که هرچند از ملودی های گوناگون ساخته شده‌اند، اما این ملودی ها در یک زمان نواخته می شوند تا آوا و نغمۀ نهایی خلق شود. منطق مکالمه ومفهوم گفتگو گوهرو أکثر
        چندآوایی به معنی تعددآهنگ و صداست و به گفتمانی اطلاق می‌شود که در آن چندین آوا هم‌زمان به صدا درمی‌آید. همانند نوای موسیقی که هرچند از ملودی های گوناگون ساخته شده‌اند، اما این ملودی ها در یک زمان نواخته می شوند تا آوا و نغمۀ نهایی خلق شود. منطق مکالمه ومفهوم گفتگو گوهرو اصل اندیشۀ باختین در زمینۀ انسان‌شناسی فلسفی است. مسأله و هدف اصلی در این مقاله، بررسی و واکاوی گفتگو و منطق مکالمه با تاکید بر طرح و پیرنگ، راوی، شخصیت در روایت جامع مصیبت نامه و مراتبی است که سالک فکرت با آن‌ها روبه‌رو می‌شود. سمفونی و منطق گفتگویی عطاردر چهل مقام نمود پیدا می‌کند. منطق مکالمه در روایت جامع، تلاشی است برای دانایی افراد ، نه فقط از طریق هم‌سخنی با دیگران، بلکه حضور هم‌دلانۀ آنان با خود و دیگران شکل می‌گیرد. دیدگاه و تفکر شخصیت‌ها که ممکن است به ایدئولوژی‌های متضادی تعلق داشته باشد، با دیدگاه نویسنده در یک سطح قرار گرفته و همه از اهمیت یکسانی برخوردار می‌شوند. در سمفونی آوایی عطار، بازیگران از هر صنف و طبقه و مقامی انتخاب شده ،تابتوانند ساز هم‌نوایی خود را بنوازند و در نهایت، این آواها منجر به آگاهی و درک بهتری از نغمۀ هستی و رسیدن به مقام قرب الهی می شود.روایت جامع به وضوح توانسته مفهوم چندآوایی یا پولیفونی را به نمایش بگذارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - تحلیل بینامتنی در داستان‌های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی با تأکید برگفتگومندی و چندصدایی باختینی
        نعمت منصوری بدریه قوامی رضا برزویی جمال ادهمی
        پژوهش حاضر به بررسی بینامتنیت در داستان‌های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه میخاییل باختین می‌پردازد. آنچه امروز از آن به عنوان بینامتنیت یاد می شود اصطلاحی است که می‌توان آن را گفتمان میان متون نامید. بینامتنیت مطالعه‌ی گفتمان متن‌ها در آثار أکثر
        پژوهش حاضر به بررسی بینامتنیت در داستان‌های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه میخاییل باختین می‌پردازد. آنچه امروز از آن به عنوان بینامتنیت یاد می شود اصطلاحی است که می‌توان آن را گفتمان میان متون نامید. بینامتنیت مطالعه‌ی گفتمان متن‌ها در آثار ادبی و فرهنگی جهان است‌. تا قبل از نظریات فردینان دوسوسور همه به مستقل بودن متن‌ها معتقد بودند، ولی نظریات سوسور از اعتبار این نظریه‌ها کاست. بر اساس این نظریه باختین معتقد است که متون و گویندگان آن‌ها آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه‌های فکری و ادبی یکدیگر بهره می‌برند. نویسندگان این مقاله برآنند که با شیوه تحلیل محتوا و با هدف شناخت بیشتر آثار این نویسنده بر اساس نظریه باختین و با روش کتابخانه‌ای این دو اثر را مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار دهند؛ یافته‌های پژوهش نشان می دهد که نویسنده تحت تأثیر قرآن و عقاید اسلامی قرار گرفته است و هم‌چنین در خلال داستان‌ها به بعضی از باورهای عامیانه اشاره کرده است. نمود ضرب‌المثل و اسطوره، کنایه و آوردن بخشی از دعا و مناجات از شاخص‌های دیگر این آثار است. ساعدی گاه به داستان‌های دیگر در لابه‌لای آثارش اشاره کرده است و در عزاداران بیل ازلحاظ محتوا و درون‌مایه تحت تأثیر بوف کور صادق هدایت و مسخ کافکا قرار گرفته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - بازخوانی منطق گفت‌وگویی باختین در آثار صادق هدایت
        محبوبه خراسانی مژده خواجه کریم الدینی مرتضی رشیدی آشجردی
        نظریۀ منطق گفت‌وگویی میخاییل باختین از نظریه‌های مطرح حوزۀ ادبیات است که در هر اثری ادبی، به‌ویژه رمان و داستان قابل‌تحلیل و بررسی است. در آثار صادق هدایت هم این ادعا قابل‌طرح است که می‌توان آثارش را با این نظریه تطبیق داد تا به این پرسش پاسخ داد که هدایت چه گزاره‌ها و أکثر
        نظریۀ منطق گفت‌وگویی میخاییل باختین از نظریه‌های مطرح حوزۀ ادبیات است که در هر اثری ادبی، به‌ویژه رمان و داستان قابل‌تحلیل و بررسی است. در آثار صادق هدایت هم این ادعا قابل‌طرح است که می‌توان آثارش را با این نظریه تطبیق داد تا به این پرسش پاسخ داد که هدایت چه گزاره‌ها و روش‌هایی برای گسترانیدن سخن و طرح دیدگاه‌های فلسفی و اجتماعی خود بهره برده است. هدایت که بنا بر آموخته‌های خود، با روش بینامتنیت تأثیرات بسیاری از آثار تاریخی و هنری پیش از خود گرفته، در پردازش آثارش، مهارت قابل‌تأملی داشته تا در نقد و تحلیل آثارش، آشنایی با فضای ذهنی او نیازمند دقت و تکاپوی بیشتر در علوم مختلف باشد. این پژوهش، با رویکرد و روش تحلیل محتوایی و بامطالعۀ کتابخانه‌ای، دیالکتیک من و خود و همچنین، تقابل خود با جامعه و چگونگی بهره بردن از گزاره‌های خطابی و تقابل من و دیگری موردبررسی قرار گرفته است. بنابراین، با این فرضیه که صاحب اثر و اندیشمند، به هر موضوعی بپردازد، تعلق‌خاطر دارد، آثار هدایت را می‌توان گاه برآمده از کنش حاصل از تقابل خود و اجتماع و گاه دیالکتیک خود با خود دانست. نتیجۀ حاصل از این پژوهش با تحلیل مؤلفه‌هایی من و دیگری، بینامتنیت، شیوۀ روایی و گزاره‌های خطابی پرسشی، ندایی و امری نشان می‌دهد که هدایت میان تقابل خود و جامعه و دیالکتیک خود با خود، در سیلان بوده و او از هر شیوه‌ای برای بیان عقاید خود در باب زندگی و جامعه و اندیشه‌های فلسفی خود بهره برده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - منطق گفتگویی و چندصدایی در رمان «گورستان غریبان» ابراهیم یونسی
        عبدالله لطیف پور علی دهقان حمیدرضا فرضی
        رمان گورستان غریبان نخستین رمان ابراهیم یونسی، نویسنده و مترجم معاصررکُرد ایرانی است.نویسنده در این رمان وضعیت اجتماعی و فرهنگی برخی از قومیت های ایرانی، طبقات وگروه های مختلف مردم و چگونگی تعامل و تقابل آن ها را با یکدیگر در کرونوتوپ (زمان ـ مکان) دوران پهلوی اول و در أکثر
        رمان گورستان غریبان نخستین رمان ابراهیم یونسی، نویسنده و مترجم معاصررکُرد ایرانی است.نویسنده در این رمان وضعیت اجتماعی و فرهنگی برخی از قومیت های ایرانی، طبقات وگروه های مختلف مردم و چگونگی تعامل و تقابل آن ها را با یکدیگر در کرونوتوپ (زمان ـ مکان) دوران پهلوی اول و در بخشی از جغرافیای غرب کشور (کردستان) منعکس نموده است و بدین جهت اثر او به صورت اثری رئالیستی و تاریخی در آمده است. به نظر می رسد نویسنده در این اثر برای ایجاد گفتگو و خلق فضایی چندصدایی در جهان رمان خود، تمهیدهایی و تلاش هایی انجام داده است. برای پیگیری و اثبات این تصوّر پیشینی، رمان از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات و بر اساس نظریات باختین و خصوصاً دو نظریّة مشهور او، یعنی گفتگویی بودن و چندصدایی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هرچند رمان گورستان غریبان از حیث گفتگویی بودن و چندصدایی با رمان های داستایفسکی و رابله ـ که باختین عمده نظریّات خود را از آثار این نویسندگان گرفته است ـ این همانی کامل ندارد امّا در این رمان هم نویسنده از تمهیداتی بهره برده که اثر او را به اثری چندصدایی و گفتگویی نزدیک کرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        15 - بررسی گفتمان رمان گرای مکالمه ای و دگر مفهوم در تاریخ بیهقی
        سمیه عطاردی مهدخت پورخالقی چترودی
        در سبک شناسی سنّتی گفتمان نثر هنری (گونه ادبی رمان) را یا شاعرانه، به معنای سطحی کلمه میپنداشتند و شاخصههای سبکشناسانه سنّتی را-که حاصل مطالعه صنایع ادبی بود- به آن نسبت می دادند یا برای تشریح زبان بر پایه داوری فردی این مسائل را به واژگانی ارزیابانه و بی محتوا مثل بیان أکثر
        در سبک شناسی سنّتی گفتمان نثر هنری (گونه ادبی رمان) را یا شاعرانه، به معنای سطحی کلمه میپنداشتند و شاخصههای سبکشناسانه سنّتی را-که حاصل مطالعه صنایع ادبی بود- به آن نسبت می دادند یا برای تشریح زبان بر پایه داوری فردی این مسائل را به واژگانی ارزیابانه و بی محتوا مثل بیانگری، صورخیال ووضوح محدود میکردند. در این زمینه نظریّات متن شناختی میخاییل باختین، نظریّه پرداز بزرگ روس،که بر پایه زبان شناسی و نوع خاصّ مکالمه و گفتگو استوار است، جالب توجّه است. باختین رمان را مجموعه متنوّعی از صداهای فردی که هنرمندانه سازمان یافته اند، تعریف می کند و بر این اساس نوع خاصّی از سبک شناسی را که بر پایه گفتمان مکالمه ای و دگر مفهومی زبان استوار است،ارائه می کند.دراین مقاله به تحلیل نوع خاصّ گفتمان در تاریخ بیهقی بر اساس نظریّه مزبور پرداخته وبه این نتیجه رسیده ایم که در میان متون کلاسیک ادب فارسی، تاریخ بیهقی با تأکید بر جنبه های رمان وارگی آن، قابلیّت بالایی برای انطباق با مؤلّفه های نظریّه گفتمان رمان گرای مکالمه ای و دگر مفهوم باختین دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        16 - رویکرد عبدالقاهر جرجانی به بلاغت: مقایسه‌ای با برخی نظریه پردازان مدرن
        پروین مزیدی
        تحقیقات فراوانی دربارۀ مفهوم بلاغت، نقد ادبی و همچنین نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی انجام شده است امّا مطالعات اندکی هستند که مفاهیم بلاغی جرجانی را با اندیشمندان دیگر، به خصوص اندیشمندان غربی مقایسه کرده باشند. هدف از این تحقیق، مقایسه بلاغت از دیدگاه جرجانی با عقاید و نظ أکثر
        تحقیقات فراوانی دربارۀ مفهوم بلاغت، نقد ادبی و همچنین نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی انجام شده است امّا مطالعات اندکی هستند که مفاهیم بلاغی جرجانی را با اندیشمندان دیگر، به خصوص اندیشمندان غربی مقایسه کرده باشند. هدف از این تحقیق، مقایسه بلاغت از دیدگاه جرجانی با عقاید و نظریه‌های دو تن از مشهورترین اندیشمندان بلاغی غرب در عصر حاضر، یعنی برک آمریکایی و باختین روس است. اندیشه‌های این متفکرین با استفاده از منابع داخلی و خارجی مطالعه و به صورت تطبیقی بررسی وموارد اشتراک و تفاوت آنها تبیین شده است. در پایان مشخّص گردید که تحولاتی که در بلاغت غرب رخ داده و باعث ایجاد عصر مدرن بلاغت شده، اشتراکات فراوانی با اندیشه‌های جرجانی دارد که قرنها پیش، آنها را بیان نموده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        17 - درآمدی بر گفتمان‌کاوی تاریخی: مطالعۀ موردی خطبۀ حضرت زینب (س) در شام
        محمد نصراوی
        کاربست روشهای زبان‌شناسی کاربردی در مطالعات تاریخی می‌تواند راه‌گشای بسیاری از مسائل مطرح در این حوزه باشد. این میان، گاه توجه به کنشهای زبانی جامعه، شناسایی بافت یک رویداد، و استخراج گفتمانهای تولید شده در آن آگاهیهای تاریخی نوینی پدید می‌آورد. بر این اساس، در مطالعۀ پ أکثر
        کاربست روشهای زبان‌شناسی کاربردی در مطالعات تاریخی می‌تواند راه‌گشای بسیاری از مسائل مطرح در این حوزه باشد. این میان، گاه توجه به کنشهای زبانی جامعه، شناسایی بافت یک رویداد، و استخراج گفتمانهای تولید شده در آن آگاهیهای تاریخی نوینی پدید می‌آورد. بر این اساس، در مطالعۀ پیش رو با کاربست نگاه گفتمانی و بهره‌گیری از روش توصیفی فرکلاف و نظریۀ آوای متعارض باختین کوشش می‌کنیم روشی نوین در مطالعات متون تاریخی در قالب واکاوی کنشهای گفتاری پایه‌گذاری کنیم. بدین منظور، با کاربست روش پیشنهادی در مطالعۀ موردی خطبۀ حضرت زینب (س) در شام، کوشش خواهیم کرد بدانیم پس از واقعۀ عاشورا حضرت زینب (س) سعی در پدید آوردن چه گفتمانی داشته‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        18 - روش تحلیل گفتمان و مسأله خود و دیگری
        فائزه قاسمی
        چکیده در طی بیست سال گذشته، تحلیل گفتمان به‌عنوان روشی مؤثر و رایج موردتوجه قرارگرفته است. حیطه فعالیت تحلیل گفتمان کلاسیک، کار بر روی توصیف و یا تحلیل و تبیین موشکافانه امور است. پرسش مهم این پژوهش، این است که چگونه می‌توان از تئوری و روش تحلیل گفتمان به‌منظور درکی به أکثر
        چکیده در طی بیست سال گذشته، تحلیل گفتمان به‌عنوان روشی مؤثر و رایج موردتوجه قرارگرفته است. حیطه فعالیت تحلیل گفتمان کلاسیک، کار بر روی توصیف و یا تحلیل و تبیین موشکافانه امور است. پرسش مهم این پژوهش، این است که چگونه می‌توان از تئوری و روش تحلیل گفتمان به‌منظور درکی بهتر از مسأله خود و دیگری در روابط بین‌الملل استفاده کرد. به عبارتی، هدف از این مقاله این است که ضمن نشان دادن اهمیت و سودمندی روش تحلیل گفتمان در درک مسأله خود و دیگری، امکان اتصال این دو بررسی شده و روش‌های مختلف تحلیل گفتمان و توان بالقوه آن برای فهم هویت روشن شود. در این مقاله، ضمن بررسی تئوری تحلیل گفتمان و مسأله هویت، این نتیجه حاصل شده که به علت نگاه تاریخی، موشکافانه و اکتشافی بودن موضع تحلیل گفتمان، استفاده از این روش برای درک مفاهیم و معناهای جدید از خود و دیگری ممکن و مفید است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        19 - کنش‏‌های جمعی کارناوالی و فضای شهری
        طلیعه خادمیان فاطمه قابل رحمت
        امروزه، کنش‌های جمعی و جنبش‌های جدید اجتماعی، پدیده‌ای مدرن و ناشی از شهری شدن، شکل‌گیری روابط اقتصادی، ارزش‌های جدید، انتظارات و تحرکات جدید اجتماعی هستند. تقابل میان حکومت و جنبش‌های جدید اجتماعی، در فضای شهری معنا پیدا می‌کند و در نتیجه‌ی کنترل حکومت، می‌تواند به جنب أکثر
        امروزه، کنش‌های جمعی و جنبش‌های جدید اجتماعی، پدیده‌ای مدرن و ناشی از شهری شدن، شکل‌گیری روابط اقتصادی، ارزش‌های جدید، انتظارات و تحرکات جدید اجتماعی هستند. تقابل میان حکومت و جنبش‌های جدید اجتماعی، در فضای شهری معنا پیدا می‌کند و در نتیجه‌ی کنترل حکومت، می‌تواند به جنبش اعتراضی و یا انقلاب تبدیل گردد. این جنبش‌ها به دنبال تغییرات کلان در حکومت نیستند و مطالبات محدود و مشخصی دارند و نهادهای کوچک قدرت، سبک زندگی، محیط زیست و مسائل اجتماعی را مورد پرسش قرار می‌دهند. فضاهای شهری نقش مهمی در زندگی اجتماعی-سیاسی داشته و به عنوان مرکز ارتباط و تحول در شهرها عمل می‌کنند. وجود اماکنی مانند میدان‌ها و پارک‌ها با ایجاد زمان – مکان متفاوت، می‌توانند فضای مناسبی را برای وقوع کنش‌های جمعی کارناوال گونه‌ای فراهم کرده و مطالبات طبقه‌ی متوسط را به شکلی متفاوت بیان کنند. این مقاله، با استفاده از روش مطالعه‌ی اسنادی، مصاحبه و مشاهده‌ی مستقیم، نقش و تأثیر فضاهای شهری را در فراهم‌آوری بستر مناسب برای شکل‌گیری کنش‌های جمعی و جنبش‌های جدید اجتماعی، با نظر به شهر استانبول در سال 2013 بررسی می‌کند. وجود اماکنی مانند میدان تقسیم استانبول، فضایی را پدید می‌آورد تا مکالمه، بحث و اظهار نظر به شکل آزادانه و باز برگزار شده و در صورت پدید آمدن بسترهای لازم گفتمان و تداوم آن، این امکان فراهم ‌شود تا از دل آن کنش‌های جمعی هدفمند و جنبش‌های اجتماعی اصلاحی پدید آمده و به رشد جامعه‌ی مدنی و ایجاد توسعه‌ی سیاسی کمک کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        20 - دیگرصدایی باختینی در سبک‌ شعر سپید‌ شمیسا
        زهرا صابری نیا
        مقاله حاضر می کوشد از رهگذر نظریۀ دیگرصدایی باختین، شناختی از سبک شعر سپید را با تکیه برزندگانی قدیمی است سیروس شمیسا ارائه دهد. بر این اساس متن،قهرمان اصلی سبک است نه شاعر و زبان فردی او. متن در سبک شناسی باختین، جایگاه چندصدایی و گفتگومندی است و مؤلف در آن خود را در پ أکثر
        مقاله حاضر می کوشد از رهگذر نظریۀ دیگرصدایی باختین، شناختی از سبک شعر سپید را با تکیه برزندگانی قدیمی است سیروس شمیسا ارائه دهد. بر این اساس متن،قهرمان اصلی سبک است نه شاعر و زبان فردی او. متن در سبک شناسی باختین، جایگاه چندصدایی و گفتگومندی است و مؤلف در آن خود را در پیوند بادیگری حضور می‌ بخشد. از دیدگاه نوشتار حاضر شعر سپید، کارناوالی از زبان و اندیشه است و شناخت گفتمان آن مستلزم دیدگاهی فرازبانی و فرامتنی است. کاربست سه رهیافتدگرمفهومی،مرکزگریزی وخصلت مکالمه ای باختین در شعر شمیسا نشان می دهد که در آن شاعر، مؤلفی است که به‌ظاهر برای حال درون خود شعر می سراید، اما در حقیقت خواهان گفتگو با خواننده و حضور او در سخن است. از این رو برای شناخت سبک او باید از محدوده نگاه مرکزگرا گذشت و با تمرکز بر متن،ادراک خاموش آن را در گفتگومندی بازجست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        21 - رویکردی "باختینی" به سنگ صبور صادق چوبک
        علی تسلیمی فاطمه ادراکی
        میخائیل باختین از برجسته‌ترین اندیش‌مندان و نظریه‌پردازان نقد ادبی است که گامی نو در این عرصه نهاد. از مهم‌ترین مؤلفه‌های قابل توجه، از دیدگاه وی، مفاهیمی چون منطق گفتگویی، چندصدایی و رویکرد کارناوالی است. از این میان چندصدایی که از مفاهیم جامع است، به چندین زیرمجموعه ت أکثر
        میخائیل باختین از برجسته‌ترین اندیش‌مندان و نظریه‌پردازان نقد ادبی است که گامی نو در این عرصه نهاد. از مهم‌ترین مؤلفه‌های قابل توجه، از دیدگاه وی، مفاهیمی چون منطق گفتگویی، چندصدایی و رویکرد کارناوالی است. از این میان چندصدایی که از مفاهیم جامع است، به چندین زیرمجموعه تقسیم می‌گردد که عبارتند از: هم‌گرایی، واگرایی، جدل و کارناوال. در این پژوهش داستان "سنگ صبور" صادق چوبک، که از ماندگارترین آثار عرصة داستان‌نویسی معاصر ایران است، از دیدگاه منطق گفتگویی باختین مورد توجه قرار گرفته است. "سنگ صبور" چوبک از جمله داستان‌هایی است که در آن با فراوانی صداها مواجه‌ایم. صداهایی که در ورای هر یک، جهان‌بینی خاص و منحصر به فردی نهفته شده است. این پژوهش، نخست به معرفی رمان سنگ صبور می‌پردازد و سپس نظریات مهم باختین را تعریف و تشریح می‌کند و در ادامه مفاهیم یادشده از باختین را در داستان "سنگ صبور" چوبک جستجو می‌کند و این هدف را می‌جوید که سنگ صبور به‌عنوان اثری چندصدایی معرفی شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        22 - بررسی مقایسه‌ای گفتگو در گلستان سعدی و قابوس نامه عنصرالمعالی با تکیه بر منطق گفتگویی میخاییل باختین
        حسین حسن پور آلاشتی مرضیه حقیقی
        نظریۀ منطق مکالمه یا منطق گفتگویی در قرن بیستم در تقابل با نقد سبک‌شناختی و زبان‌شناسی ساختارگرای سوسوری مطرح شد. میخاییل باختین، از یک سو در اعتراض به رژیم تک‌آوای استالین و از سوی دیگر در مخالفت با نظریۀ فردی و غیراجتماعی بودن زبان -که پیش از او بر حوزۀ نقد ادبی حکمفر أکثر
        نظریۀ منطق مکالمه یا منطق گفتگویی در قرن بیستم در تقابل با نقد سبک‌شناختی و زبان‌شناسی ساختارگرای سوسوری مطرح شد. میخاییل باختین، از یک سو در اعتراض به رژیم تک‌آوای استالین و از سوی دیگر در مخالفت با نظریۀ فردی و غیراجتماعی بودن زبان -که پیش از او بر حوزۀ نقد ادبی حکمفرما بود- این نظریه را مطرح کرد و در آن به ساختار اجتماعی گفتار، نقش غیر یا دیگری در گفتگو و ماهیّت چندصدا و مکالمه‌گرای زبان ادبی و هنری پرداخت. از آن‌جا که باختین، گفتگومندی را در ذات هنر نهفته می‌داند، این نظریه در عصر حاضر برای خوانش متون مختلف و آثار ادبی و هنری بسیاری به کار گرفته می‌شود. با توجه به این‌که منطق گفتگو برآمده از ساختار جامعه‌ای تک‌صدا، جزم‌اندیش و شادی‌ستیز است، در این پژوهش یکی از تاریک‌ترین ادوار حیات اجتماعی و ادبی ایران؛ یعنی دوره بعد از هجوم مغول مورد توجه قرار گرفته است و برای نشان دادن میزان تأثیر ساختار اجتماع بر گفتگوگرایی نویسندگان، دو اثر منثور قابوس‌نامه و گلستان که یکی مربوط به قبل از حملۀ مغول و دیگری مربوط به دوره استیلای مغول است، انتخاب شده‌ است که گرچه به لحاظ اشتمال بر مضامین و نکات تربیتی و اخلاقی تا حدودی همسان هستند اما نوع بیان و رویکرد عنصرالمعالی با سعدی در روایت و توجه به مؤلفه‌های گفتگو تفاوت دارد. از این‌رو در این پژوهش به بررسی منطق گفتگو در این دو اثر منثور ادب فارسی پرداخته می‌شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        23 - خاستگاه های قدرت در کلام سعدی
        گیتی شیروان دهی فاطمه شیخلووند محمد فرهمند مسعود زبردست
        در سطوح و لایه های ظاهری متن، سعدی در یک ساختاری هرمی، خاستگاه و منشأ قدرت را موهبت و فرۀ ایزدی می داند که به انسان هایی خاص اعطا می گردد و از آن ها نیز به یکی از اعضای خانواده منتقل می شود، اما متن همچون زبان سرشتی مکالمه بنیاد دارد و همواره محل تجمع معانی و مفاهیم و ص أکثر
        در سطوح و لایه های ظاهری متن، سعدی در یک ساختاری هرمی، خاستگاه و منشأ قدرت را موهبت و فرۀ ایزدی می داند که به انسان هایی خاص اعطا می گردد و از آن ها نیز به یکی از اعضای خانواده منتقل می شود، اما متن همچون زبان سرشتی مکالمه بنیاد دارد و همواره محل تجمع معانی و مفاهیم و صداهایی متعدد و متکثر است و علاوه بر نیت مؤلف و گفتمان غالب، صداهای متعدد دیگری را می توان در آن شنید، از این رو متن امکاناتی را بر روی خواننده و پژوهشگر گشوده می دارد، که فراتر از برداشت گفتمان غالب است. این مقاله در گام نخست تلاش می کند با استفاده از آراء اندیشمندانی چون میخائیل باختین و رولان بارت و پل ریکور نشان دهد که متون ترکیب و تلفیقِ آواها و نقل قول ها و ارجاعات و امکاناتی هستندکه از آگاهی مؤلفانه فراتر می روند و زمینه را برای خوانش ها و دریافت هایی تازه تر فراهم می آ ورند، سپس می کوشد جایگاه سعدی را در نظریۀ ایرانشهری قدرت سیاسی بررسی کند و در پایان در پی آن است که با دستاوردهای تبارشناسی میشل فوکو در مورد قدرت نشان دهد که قدرت در اندیشۀ و آثار سعدی نه در یک نهاد و جایگاهی خاص بلکه در سراسر روابط و شبکه های اجتماعی جریان دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        24 - Handling an Object without Leaving Fingerprints? Translators’s Presence in the Persian Translations of The Dead
        Zohreh Gharaei
        This study investigated the translator’s presence in three Persian translations of The Dead according to the Bakhtinian approach. To this effect, the presence is traced at three levels. First, following Hermans’ advice, the translations were analyzed apart f أکثر
        This study investigated the translator’s presence in three Persian translations of The Dead according to the Bakhtinian approach. To this effect, the presence is traced at three levels. First, following Hermans’ advice, the translations were analyzed apart from the source text for the noticeable presence of the translator. Second, following Munday’s advice, a stylistic analysis was conducted focusing on the features of free indirect discourse in both the source and translated texts. In light of this analysis, the author identified two types of alterations in the interaction of the source voices indicating the presence of translators: suppressing the characters' voice through empowering the narrator’s voice and suppressing the voice of the narrator by empowering the characters’ voice. The analysis at this level added one more piece of evidence to May’s hypothesis regarding the tendency of translators toward reducing the voices. To have a thorough examination of the translator’s presence, a third level of analysis was also added at which translations were compared with one another to look into the presence of the antecedent translator in the work of the following one. The author justifies this last kind of presence building on the Bakhtinian concepts of dialogism, heteroglossia, and assimilation. The use of the Bakhtinian perspective for justifying what goes on in translation is extended in this study to include the notion of originality and, thereby, wise assimilations on the part of translators were reflected on. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        25 - بررسی مقایسه‏ ای رمان به هادس خوش آمدید و اسطوره پرسفونه براساس نظریه بینامتنیت
        افسانه حسن زاده دستجردی
        نویسندگان متون ادبی گاه متون دیگر، شخصیت‌های داستانی دیگر و حتی کل یک پیکره داستانی را دستمایه کار خود قرار می‌دهند. یکی از این آبشخورهای داستانی اسطوره‌ها هستند که همواره به اشکال مختلف در آیین‌ها، باورها، قصه‌ها و حتی داستان‌ها بازتاب یافته‌اند. ازجمله این اسطوره‌ها ا أکثر
        نویسندگان متون ادبی گاه متون دیگر، شخصیت‌های داستانی دیگر و حتی کل یک پیکره داستانی را دستمایه کار خود قرار می‌دهند. یکی از این آبشخورهای داستانی اسطوره‌ها هستند که همواره به اشکال مختلف در آیین‌ها، باورها، قصه‌ها و حتی داستان‌ها بازتاب یافته‌اند. ازجمله این اسطوره‌ها اسطوره یونانی پرسفونه و رفتن او به قلمرو هادس، خدای جهان زیرین، است که یکی از اسطوره‌های مرگ و رستاخیز است و حالتی سفرگونه دارد. شخصیت اصلی رمان به هادس خوش آمدید اثر بلقیس سلیمانی نیز مانند پرسفونه سفری را در پیش می‌گیرد و حوادثی را از سر می‌گذراند که سرانجام، او را به دنیای زیرین می‌رساند. هدف ما در این جستار این بوده است که با روش تحلیلی مبتنی بر نظریه بینامتنیت که ژولیا کریستوا براساس آرای باختین مبنی بر منطق گفت‌وگوی متن‌ها و پیوندهای بینامتنی میان متون ادبی آن را مطرح کرد، جایگاه و نحوه حضور و بازآفرینی این اسطوره در رمان به هادس خوش آمدید رابررسی کنیم. حاصل پژوهش ما این است که اسطوره پرسفونه و هادس در حکم پیش متنی برای رمان به هادس خوش آمدید است و بر آفرینش این رمان تأثیر گذاشته است؛ هم در ساختار رمان و هم در شخصیت های آن؛ از این رو، زوایایی پنهان از این رمان در پیوند با اسطوره مذکور بهتر فهمیده می شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        26 - شاهنامه نمود حذف، غیاب یا حضور دیگری
        فرزاد بالو رضا ستاری فاطمه بصیری
        مفهوم دیگری به وسیلۀ میخائیل باختین به حوزۀ ادبیات و نظریه‌های ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمان‌های داستایفسکی را واجد شرایط گفت‌وگویی و حضور دیگری می‌پنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمان‌های تولستوی فاقد خ أکثر
        مفهوم دیگری به وسیلۀ میخائیل باختین به حوزۀ ادبیات و نظریه‌های ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمان‌های داستایفسکی را واجد شرایط گفت‌وگویی و حضور دیگری می‌پنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمان‌های تولستوی فاقد خصلت مکالمه‌ای می‌داند. او معتقد است بنیاد آثار حماسی بر پایۀ حذف و طرد دیگری استوارست. در مقالۀ حاضر کوشیدیم با رویکردی سلبی و ساختارشکنانه به رأی باختین در باب آثار حماسی، نمودهای دیگری در شاهنامه را نشان دهیم. این نمودها را در ساحت‌های متفاوتی می‌توان بررسی کرد که عبارت‌اند از: 1) آفرینش شاهنامه به مثابۀ نمود صدایی دیگر در برابر صدای حاکم؛ 2) شاهنامه تلاقی ژانرهای مختلف در کنار هم؛ 3) نهاد پهلوانی در برابر نهاد شاهی؛ 4) ازدواج با بیگانگان. همۀ این مؤلفه‌ها گواهی بر حضور دیگری و وجود چندصدایی و گفت‌وشنود در شاهنامه است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        27 - بررسی چندصدایی و چندزبان‌گونگی جهد و توکل ( مطالعۀ موردی دو داستان از مثنوی معنوی)
        لیلا میرزایی عبدالحسین فرزاد محمود طاووسی امیرحسین ماحوزی
        گفت وگوهای متعدد میان جهد و توکل در مثنوی معنوی اهمیت این مفاهیم را در نزد مولانانشان می دهد. نظریة چندصدایی باختین نیز بر پایة گفت گو استوار است. وی طرح اندیشه هایموافق و مخالف را در گونه های زبانی مناسب در صورت غالب نبودن یک صدا یا صدایراوی چندصدایی می نامد. این نظریه أکثر
        گفت وگوهای متعدد میان جهد و توکل در مثنوی معنوی اهمیت این مفاهیم را در نزد مولانانشان می دهد. نظریة چندصدایی باختین نیز بر پایة گفت گو استوار است. وی طرح اندیشه هایموافق و مخالف را در گونه های زبانی مناسب در صورت غالب نبودن یک صدا یا صدایراوی چندصدایی می نامد. این نظریه می تواند معیاری مناسب برای رسیدن به رویکرد مولانابه جهد و توکل باشد. در پژوهش حاضر، ایدئولوژی، جهان بینی و گونة زبانی شخصیت هایدو داستان از دفتر نخست و پنجم مثنوی معنوی بر پایة نظریة چندصدایی باختین بررسی شدهاست. نتایج نشان می دهد در گفت وگوهای حاوی جهان بینی و ایدئولوژی، چندزبان گونگیبی فروغ است، ولی در گفت وگوهایی که جهان بینی حضور و نقش ندارد، چندزبان گونگیپررنگ است. راوی در گفت وگوها دخالت آشکار دارد و از دو داستان نتیجة یکسان می گیرد.در پی فاصله گرفتن داستان از چندصدایی، صدای راوی غلبه می یابد: وی معتقد است، درصورت نداشتن ثبات قدم و تقلیدی بودن توکل، بازگشت کننده به مقام فرودین (جهد) درخورنابودی است تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        28 - تحلیل مؤلفه های کارناوالی در مجموعۀ هوای تازه از احمد شاملو؛ با رویکرد به آراء باختین
        رضا جلیلی پروین دخت مشهور
        میخاییل باختین با نظریۀ منطق مکالمه فضای نوینی در حوزۀ رشته های ادبیات، زبان شناسی و جامعه شناسی پدید آورد. یکی از شاخصه های اصلی این نظریه، سخن کارناوالی است که بارزترین ویژگی آن، از بین بردن مرزبندی های رسمی پذیرفته شده، دگرگون ساختن و واژگونی مبادی غالب از سوی نهادها أکثر
        میخاییل باختین با نظریۀ منطق مکالمه فضای نوینی در حوزۀ رشته های ادبیات، زبان شناسی و جامعه شناسی پدید آورد. یکی از شاخصه های اصلی این نظریه، سخن کارناوالی است که بارزترین ویژگی آن، از بین بردن مرزبندی های رسمی پذیرفته شده، دگرگون ساختن و واژگونی مبادی غالب از سوی نهادها و گفتمان های قدرت است. کارناوالیته با استفاده از ابزاری چون انتقاد، هجو، کنایه و تمسخر، مفاهیم و قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد و فضای تک صدایی را برهم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفت وگوهای متنوع پدید می آورد. در شعر معاصر فارسی، احمد شاملو به عنوان چهره ای منتقد، در سروده هایش از جمله مجموعۀ هوای تازه به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعۀ تک صدایی و محدود زمان خود پرداخته و مبادی فرهنگ رسمی را به چالش کشیده و مرزبندی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی معمول را درهم شکسته است. به این اعتبار، آنچه در مقالۀ حاضر بررسی و کاویده شده است، تطبیق توصیفی- تحلیلی موازین نظریۀ سخن کارناوالی باختین با رویکردهای انتقادی شاملو می باشد. به نظر می رسد شماری از مؤلفه های این نظریه همچون آمیختگی احساسات متناقض و بهره گیری از گروتسک، توجه به ابعاد زمینی حیات انسانی، درهم شکستن ارزش های رسمی و تحمیل شده به جامعه، نفی تک صدایی و ترویج چندصدایی با رویکردهای شاملو در مجموعۀ هوای تازه همخوانی دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        29 - تحلیل زبان‌ زنان در هشت داستان شاهنامۀ فردوسی و مقایسۀ آن با هشت داستان از مثنوی مولانا (بر پایۀ چندزبانی باختین)
        لیلا میرزایی عبدالحسین فرزاد امیر حسین ماحوزی
        شاهنامۀ فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزۀ داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در ای أکثر
        شاهنامۀ فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزۀ داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در این مقوله جای نمی دهد؛ مسألۀ پژوهش حاضر آن است که در صورت وجود لایه های زبانی در این دو اثر داستانی منظوم، میزان بهره مندی هر یک از چندزبانی چقدر بوده و این ویژگی چه تأثیری بر آن ها داشته است. در این پژوهش، بررسی زبان زنان هشت داستان از مثنوی معنوی و هشت داستان از شاهنامۀ فردوسی از دیدگاه چندزبانی نشان داده است که برخی از گونه های زبانی باختین در زبان تعدادی از این زنان یافت می شود، اما زنان شاهنامه بیش تر از زنان مثنوی از این ویژگی برخوردارند و فردوسی بیش تر از مولانا از چندزبانی در شخصیت پردازی زنان داستان ها بهره برده است. هم چنین این بررسی، تفاوت دیدگاه این دو شاعر بزرگ و خاست گاه داستان ها را دربارۀ زن نمایان می کند؛ زن در شاهنامه شخصیتی گفت وگو محور است، اما در مثنوی بیش تر سکوت می کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        30 - تحلیلی بر نقیضه‌پردازی در بازآفرینی روایت اساطیری و حماسی یوشتِ فریان
        ابراهیم واشقانی فراهانی سعید مهری مسعود محمدی لعل آبادی
        در دهه‌های بیست و سی شمسی، سنگینی بار شکست، رنج از مرور گذشته و احساس دلهره از تصوّر آینده، نویسندگان روشن‌فکر ایرانی را به انواع گریز‌ها فرا می‌خواند. نویسندۀ نسل شکست می‌کوشد با داستان‌های تمثیلی و با پناه‌بردن به روایت‌های اساطیری، خوانندگان خود را تسلّی دهد. در این أکثر
        در دهه‌های بیست و سی شمسی، سنگینی بار شکست، رنج از مرور گذشته و احساس دلهره از تصوّر آینده، نویسندگان روشن‌فکر ایرانی را به انواع گریز‌ها فرا می‌خواند. نویسندۀ نسل شکست می‌کوشد با داستان‌های تمثیلی و با پناه‌بردن به روایت‌های اساطیری، خوانندگان خود را تسلّی دهد. در این دوره، افسانه به دلیل غرابت و ابهام آن، موردتوجّه نویسندگان قرار می‌گیرد و اساطیر هم برای بازآفرینی شخصیّت و روحیۀ فروکوفتۀ جامعه، بازروایت و حتّا بازسازی می‌شود. احسان طبری، از نویسندگان معاصر ایرانی است که غور او در عالم فلسفه و اشتغالش به کنش‌های سیاسی، سایه بر آفرینش‌های ادبی او افکنده‌ و موجب شده ‌است که آثارش کم‌تر از منظر نظریه‌های ادبی تحلیل شود. او که به لحاظ فلسفی تعلّق به نحلۀ رئالیسم دارد، در آثار داستانیش هم‌راه با نشان دادن واقعیت، از طنز نیز بهره برده‌ است. این گرایش به طنز، معلول فضای بستۀ سیاسی در عصر پهلوی است و همین عامل، نحوۀ بیان داستان‌های او را نیز تمثیلی می‌سازد. هرجا که طنز به اثر ادبی تزریق می‌شود، می‌توان حضور نقیضه‌گویی و نقیضه‌اندیشی را نیز پیش‌بینی کرد. نقیضه را می‌توان شگردی در میان انواع شیوه‌های طنزپردازی پرخاش‌گرانه دانست که در گونه‌های متنوّع ادبی نمایان می‌شود. در این مقاله برآنیم که جلوه‌های نقیضه را در داستان یوشت فریان اثر طبری، بررسی کنیم. یوشت فریان داستانی افسانه‌ای است که در کتاب سفر جادو اثر احسان طبری آمده است. در این اثر، نویسنده با آشنایی‌زدایی از مفاهیم اسطوره‌ای، به نقیضه‌سازی روی آورده است. هدف نگارندگان در این مقاله آن است که نشان دهند نقیضه در اثر نویسنده چگونه خودنمایی کرده‌ است. از آن‌جا که این داستان ظرفیّت‌های متنوّعی برای خوانش در اختیار قرار می‌دهد، پس از تعریف نقیضه و ویژگی‌های آن، به شیوة تحلیلی، جای‌گاه این داستان در نظریه‌های ادبی چون ساختارگرایی، ساخت‌شکنی و هم‌چنین منطق گفت‌وگویی بررسی می‌شود. تفاصيل المقالة