هدف این پژوهش تعیین رابطۀ بین ذهنسازی و تجربۀ سوگ در زمان همهگیری کووید ۱۹ بود. روش این پژوهش همبستگی بود و برای این منظور ۲۰۰ نفر از زنان و مردان نوجوان، بزرگسال و میانسال ایرانی که در طی دوران همهگیری، یکی از اعضای خانواده یا آشنایان خود را ازدستداده بودند، به روش چکیده کامل
هدف این پژوهش تعیین رابطۀ بین ذهنسازی و تجربۀ سوگ در زمان همهگیری کووید ۱۹ بود. روش این پژوهش همبستگی بود و برای این منظور ۲۰۰ نفر از زنان و مردان نوجوان، بزرگسال و میانسال ایرانی که در طی دوران همهگیری، یکی از اعضای خانواده یا آشنایان خود را ازدستداده بودند، به روش نمونهبرداری دردسترس انتخاب شده و پرسشنامههای تجربۀ سوگ (مهدیپور، شهیدی، روشن و دهقانی، ۲۰۰۹) و کنش تأملی (فوناگی، لویتن، مولتون - پرکینز، لی، وارن، هاوارد و دیگران، ۲۰۱۶) را تکمیل کردند. تحلیل دادهها از طریق محاسبۀ همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین بعد قطعیت کنش تأملی و تجربۀ سوگ رابطۀ معنادار و مثبت وجود دارد. بین بعد عدمقطعیت و تجربۀ سوگ نیز رابطۀ معنادار و منفی وجود داشت. رابطۀ بین بعد قطعیت و تجربۀ سوگ، و رابطۀ بین بعد عدمقطعیت و تجربۀ سوگ به سن و جنس بستگی نداشت. باتوجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت ظرفیت ذهنیسازی در هنگام تجربۀ سوگ بهعنوان یک عامل حمایتکننده و محافظتکننده عمل کند و در نتیجه توصیه میشود از ذهنسازی در طراحی رویکردهای مداخلهای مناسب در تجربۀ سوگ استفاده شود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع اختلال دلبستگی یا برجاماندگی اختلال واکنشی دلبستگی در نوجوانی بود. بدین منظور براساس یک پژوهش زمینهیابی، نمونهای متشکل از 280 نوجوان
(140 دختر و 140 پسر) دبیرستانی مدارس دولتی شهر تهران انتخاب و با پرسشنامه دلبستگی بزرگسال (AAQ)، مق چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع اختلال دلبستگی یا برجاماندگی اختلال واکنشی دلبستگی در نوجوانی بود. بدین منظور براساس یک پژوهش زمینهیابی، نمونهای متشکل از 280 نوجوان
(140 دختر و 140 پسر) دبیرستانی مدارس دولتی شهر تهران انتخاب و با پرسشنامه دلبستگی بزرگسال (AAQ)، مقیاس بازنگری شده دلبستگی بزرگسال (RAAS) مصاحبه سازمان یافته تشخیصی اختلال واکنشی دلبستگی (RAD) و مصاحبه بالینی برجاماندگی اختلال واکنشی دلبستگی در نوجوانی ارزشیابی شدند. نتایج به دست آمده وجود نشانههای برجاماندگی اختلال واکنشی دلبستگی را در 5/10% از آزمودنیهای هر دو ریخت نشان داد: ریخت بازداری شده (5/3%) و بازداری نشده (8/6%). پژوهش حاضر افزون بر تعیین میزان شیوع برجاماندگی اختلال واکنشی دلبستگی در نوجوانان ایرانی، در سطح کاربردی نیز الگوها و ابزارهای جدید را برای ردیابی این اختلال در اختیار متخصصان بالینی قرار داد.
پرونده مقاله
هـدف پژوهش حاضر، پیشبینی اهداف پیشرفت براساس جوّ کلاس با واسطهگری توانایی و سودمندی ادراکشده در نمونـهای متشکل از 300 دانشآمـوز سـال سوم دبیرستان شهر نور در سه رشتة تحصیلی (علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک) بود. برای سنجش جـوّ کلاس از پرسشنامة در کلاس مـن (هار چکیده کامل
هـدف پژوهش حاضر، پیشبینی اهداف پیشرفت براساس جوّ کلاس با واسطهگری توانایی و سودمندی ادراکشده در نمونـهای متشکل از 300 دانشآمـوز سـال سوم دبیرستان شهر نور در سه رشتة تحصیلی (علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک) بود. برای سنجش جـوّ کلاس از پرسشنامة در کلاس مـن (هاردر، کروسون، لای و ایکسیه، 2006) و مقیاس تلاش و تعهد نسبت به مدرسه (هاردر و ریو، 2003) و بـرای سنجش اهداف پیشرفت، توانایـی و سودمندی ادراکشده از پرسشنامة رویآوردهای یادگیری (گرین و میلر، 1996) بهره گرفته شد. دادهها با استفاده از روش بارون و کنی (1986) و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان دادند کـه جوّ کلاس به واسطة رابطه با توانایی و سودمندی ادراکشده، پیشبینـیکنندة اهداف پیشرفت در دانشآموزان دبیرستانی است
پرونده مقاله
در ایـن پژوهش یک نمونه 377 نفری از دانشجویان دختر مقـطع کارشناسی (188 غیرورزشکار و 189 ورزشکار) پرسشنامه تحول روانی ـ اجتماعی (هاولی، 1988) و فهرسـت پنج عاملی شخصیت (کاستا و مـککری، 1992) را تکمیل کردنـد. نتایج نشان دادند : الف) سطوح مؤلفههـای شخصیت، به جز نورزگرایی چکیده کامل
در ایـن پژوهش یک نمونه 377 نفری از دانشجویان دختر مقـطع کارشناسی (188 غیرورزشکار و 189 ورزشکار) پرسشنامه تحول روانی ـ اجتماعی (هاولی، 1988) و فهرسـت پنج عاملی شخصیت (کاستا و مـککری، 1992) را تکمیل کردنـد. نتایج نشان دادند : الف) سطوح مؤلفههـای شخصیت، به جز نورزگرایی در ورزشکاران نسبت به غیـر ورزشکاران بالاتر بود؛ ب) ورزشکاران نسبت به غیرورزشکاران از تحول روانی ـ اجتماعی بالاتری برخوردار بودند؛ ج) تحول روانی ـ اجتماعی بـا برونگردی، گشودگی، مقبولیت و وظیفهشناسی رابطه مثبت و بـا نورزگرایی رابطه منفی داشت؛ د) تحـول روانی ـ اجتماعی در ورزشکاران دارای نورزگرایی، گشودگی و وظیفهشناسی بالا بیشتر از غیرورزشکاران بـود اما تحـول روانی ـ اجتماعی غیـرورزشکاران برونگرد بیشتـر از ورزشکاران درونگرد بود .
پرونده مقاله
چکیده این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهگری ترس از ارزیابی منفی در رابطه خودناتوان‎سازی و ناپایداری حرمت خود انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کل دانشآموزان دختر پایه هشتم متوسطه (با میانگین سنی 14 سال) تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به تحصیل بودند. چکیده کامل
چکیده این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهگری ترس از ارزیابی منفی در رابطه خودناتوان‎سازی و ناپایداری حرمت خود انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کل دانشآموزان دختر پایه هشتم متوسطه (با میانگین سنی 14 سال) تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به تحصیل بودند. بر اساس طرح زمینهیابی، نمونهای متشکل از 150 دختر پایه هشتم به روش نمونهبرداری در دسترس با استفاده از نسخه کوتاه ترس از ارزیابی منفی (FNES-B؛ لیری، 1983)، مقیاس خودناتوانسازی (جونز و رودولت، 1982) و مقیاس حرمت خود ناپایدار (چابرول، روسیو و کالاهان، 2006) بررسی شدند. دادهها با روش رگرسیون تحلیل شد و نتایج نشان داد که حرمت خود قادر به پیش بینی هر دو بعد خودناتوانسازی است. نتایج از نقش واسطهای ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین ابعاد خود ناتوانسازی و ناپایداری حرمت خود حمایت کرد. بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که ناپایداری حرمت خود تاحدودی از طریق ترس از ارزیابی منفی، بر خود ناتوانسازی تأثیر می گذارد. در نتیجه با تمرکز بر الگوی نظری و پرداختن به ترس از ارزیابی منفی میتوان موجب ارتقای پایداری حرمت خود در نوجوانان شود.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی بازیهای درمانی دلبستگی محور با استفاده از روش پسخوراند ویدیویی بر افزایش حساسیت مادرانه و کاهش بازنمایی‎های منفی کودک از خود و مادر بود. بدین منظور 25 زوج (12 زوج در گروه آزمایش ، 13 زوج در گروه گواه) مادر‎ـ‎کودک (3 تا 5 سال) به چکیده کامل
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی بازیهای درمانی دلبستگی محور با استفاده از روش پسخوراند ویدیویی بر افزایش حساسیت مادرانه و کاهش بازنمایی‎های منفی کودک از خود و مادر بود. بدین منظور 25 زوج (12 زوج در گروه آزمایش ، 13 زوج در گروه گواه) مادر‎ـ‎کودک (3 تا 5 سال) به روش در دسترس از سه مهدکودک و یک مرکز مشاوره در تهران انتخاب شدند و با ابزار رفتار مادرانه (پدرسون، موران و بنتو، 1999) و مجموعه داستانهای مک‎آرتور (امد، ولف و اوپنهایم، 2003) ارزیابی شدند. روش پژوهش شبه تجربی با پیش‎آزمون‎ـ‎پس‎آزمون و پیگیری بود. مداخله گروه آزمایش شامل هشت جلسه انفرادی و هفتگی به مدت 60 دقیقه بود و مادران گروه گواه، بسته آموزشی متمرکز بر افزایش مهارتهای شناختی کودکان را دریافت کردند. نتایج نشان دادند که بازی‎های درمانی مبتنی بر دلبستگی، حساسیت مادرانه را در گروه آزمایش به طور معنادار افزایش داد و بازنماییهای منفی کودک از خود و مادر نیز در گروه آزمایش کاهش معنادار یافت. یافته‎های پژوهش نشان دادند که به کار گیری بازیهای درمانی با توجه به مؤلفههای نظریه دلبستگی میتواند در توسعه پایگاه ایمن در کودکان پیش‎دبستانی مؤثر باشد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف پیشبینی نشانههای درونیسازی و برونیسازی نوجوانان بر اساس محتوا و فرایند خانواده آنان انجام شد. به این منظور 295 دانشآموز (148 دختر و 147 پسر)، با استفاده از روش نمونهبرداری خوشهای از مدارس مناطق 6 و 10 شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامة خودگزارش چکیده کامل
این پژوهش با هدف پیشبینی نشانههای درونیسازی و برونیسازی نوجوانان بر اساس محتوا و فرایند خانواده آنان انجام شد. به این منظور 295 دانشآموز (148 دختر و 147 پسر)، با استفاده از روش نمونهبرداری خوشهای از مدارس مناطق 6 و 10 شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامة خودگزارشدهی نظام سنجش مبتنی بر تجربة آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001)، مقیاس محتوای خانواده (سامانی، 1387) و مقیاس فرایند خانواده (سامانی، 1387) پاسخ دادند. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین زیرمقیاسهای محتوا و فرایند خانواده و نشانههای درونیسازی و برونیسازیشدة نوجوانان رابطۀ معنادار وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام نشان داد که بر اساس مؤلفههای محتوا و فرایند خانواده میتوان 22 درصد واریانس نشانگان درونیسازی و 14 درصد واریانس نشانگان برونیسازی را در نوجوانان پیشبینی کرد. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر میرسد هر گونه نارسایی در فضا و شرایط روانشناختی خانواده از قبیل کنشهای خانوادگی و ظرفیتهای موجود در خانواده، آثار زیانباری بر رفتار و سلامت روانی فرزندان میگذارد و با توجه به شرایط ویژۀ نوجوانان بروز مشکلات رفتاری را در آنها تسهیل میکند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین ابعاد سبکهای فرزندپروری و ترس از ارزشیابی منفی و شناخت تفاوت این رابطه بین دختران نوجوان تیزهوش و عادی بود. بدین منظور بر اساس یک پژوهش زمینهیابی، نمونهای متشکل از 137 دختر دبیرستانی (34 نفر تیزهوش؛ 103 نفر عادی) توسط نسخه کوتاه مقیاس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین ابعاد سبکهای فرزندپروری و ترس از ارزشیابی منفی و شناخت تفاوت این رابطه بین دختران نوجوان تیزهوش و عادی بود. بدین منظور بر اساس یک پژوهش زمینهیابی، نمونهای متشکل از 137 دختر دبیرستانی (34 نفر تیزهوش؛ 103 نفر عادی) توسط نسخه کوتاه مقیاس ترس از ارزشیابی منفی (FNES-B؛ لیری،1983) و پرسشنامه ادراک از شیوههای فرزندپروری (PSQ؛ شفر،1965) مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها توسط روش همبستگی و آزمون z مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان دادند: 1) بین مؤلفه مهار سبکهای فرزندپروری و ترس از ارزشیابی منفی همبستگی مثبت وجود دارد ،2) بین مؤلفه محبت با ترس از ارزشیابی منفی همبستگی معنادار وجود ندارد، 3) درگروه نوجوانان عادی، بُعد مهار با ترس از ارزشیابی منفی رابطه معناداری نداشت، در حالی که این رابطه در گروه دانشآموزان تیزهوش مثبت و معنادار بود، 4) محاسبه آزمون z تفاوتی را در این همبستگی بین دو گروه نشان نداد. در مجموع، یافتههای پژوهش نشان دادند هر چه اعمال مهار بر فرزندان بیشتر باشد حساسیت آنها نسبت به ارزشیابیهای منفی دیگران افزایش مییابد و این اثر در مورد فرزندان تیزهوش بارزتر است.
پرونده مقاله
این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی بستة آموزشی گوش‎دادن احترام آمیز به کودکان بر ارتقای بهزیستی روان شناختی مادران انجام شد. 42 زوج مادر و کودک به صورت در دسترس از یک مرکز پیش دبستانی شهر تهران انتخاب شدند. با استفاده از سیاهة رفتاری برای کودکان (آشنباخ و رسکورلا، 200 چکیده کامل
این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی بستة آموزشی گوش‎دادن احترام آمیز به کودکان بر ارتقای بهزیستی روان شناختی مادران انجام شد. 42 زوج مادر و کودک به صورت در دسترس از یک مرکز پیش دبستانی شهر تهران انتخاب شدند. با استفاده از سیاهة رفتاری برای کودکان (آشنباخ و رسکورلا، 2001) و پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979) برای مادران از نبود اختلالهای روان شناختی و رفتاری برای شرکت کنندگان اطمینان حاصل شد و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. مادران هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه به مقیاس بهزیستی روان‎شناختی (واریک‎ـ‎ادینبورو، 2008) پاسخ دادند. مادران گروه آزمایش تحت آموزش گوش دادن احترام آمیز به کودکان و مادران گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری-مختلط (درون‎گروهی و بین‎گروهی) نشان داد که نمره‎های بهزیستی روان‎شناختی گروه آزمایش و گواه در مرحله پیش آزمون تفاوت چندانی نداشت اما پس از مداخله نمره‎های گروه آزمایش در پس آزمون به طور معناداری افزایش یافت و در پیگیری دوماهه نیز همچنان بالا بود. بنابراین می‎توان از مداخله‎های متمرکز بر ارتباط مادر-کودک به خصوص در زمینه گوش‎دادن مؤثر به کودکان برای ارتقای سطح بهزیستی روان‎شناختی مادران سود جست و از بروز برخی از اختلال‎های آتی پیشگیری کرد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، تدوین و تعیین اثربخشی برنامه‎ای مبتنی بر مدل پردازش اطلاعات بر مهارت‎های اجتماعی افراد دارای درخودماندگی با کنش‎وری بالا بود. اینپژوهش از نوع شبهتجربی با طرح پیشآزمونـ پسآزمون و پیگیری باگروه گواه وجامعه آن شامل همه نوجوانان دارای درخودمان چکیده کامل
هدف این پژوهش، تدوین و تعیین اثربخشی برنامه‎ای مبتنی بر مدل پردازش اطلاعات بر مهارت‎های اجتماعی افراد دارای درخودماندگی با کنش‎وری بالا بود. اینپژوهش از نوع شبهتجربی با طرح پیشآزمونـ پسآزمون و پیگیری باگروه گواه وجامعه آن شامل همه نوجوانان دارای درخودماندگی با کنش‎وری بالا در شهر سیرجان بود که از بین افراد مراجعهکننده به مرکز اتیسم مهرک، ابتدا 12 نفر بهصورت هدفمند انتخاب و سپس بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش(6n=)و گواه (6n=)تقسیم شدند. در مرحله پیشآزمون،مقیاس درجهبندی مهارتهایاجتماعی گرشام و الیوتـ نسخه والد و معلم (1990) و نیز مصاحبه نیمهساختاریافته با والدین و نوجوان روی گروه نمونه اجرا شد.برنامه آموزشی طی 12 جلسه دوساعته بهصورت هفتهای دو بار روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواهآموزشی دریافت نکرد. 60 روز پس از پایان جلسهها، گروهها به لحاظ وضعیت مهارتهای اجتماعی بار دیگر ارزیابی شدند تا ماندگاری نتایج، مورد بررسی قرار گیرد.نتایج نشان داد، آموزش مهارت‎های اجتماعی برمبنای این مدل به بهبود، تعمیم (مصاحبه با والدین و نوجوان) و ماندگاری مهارت‎های اجتماعی منجر شده است. بنابراین آموزش مهارت‎های اجتماعی متکی بر اصول مدل پردازش اطلاعات اجتماعی باعث بهبود، تعمیم و ماندگاری مهارت‎های اجتماعی در نوجوانان درخودمانده می‎شود.
پرونده مقاله
بهمنظور پیشبینی پیشرفت تحصیلی براساس رگههای شخصیت، تعداد 200 دانشآموز (100 دختر و 100 پسر) سال اول دبیرستان با نمونهـ برداری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامه رگههای پنجگانه شخصیتی NEO-FFI )کاستا و مککری، 1992) پاسخ دادند. برای اندازهگیری پیشرفت تح چکیده کامل
بهمنظور پیشبینی پیشرفت تحصیلی براساس رگههای شخصیت، تعداد 200 دانشآموز (100 دختر و 100 پسر) سال اول دبیرستان با نمونهـ برداری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامه رگههای پنجگانه شخصیتی NEO-FFI )کاستا و مککری، 1992) پاسخ دادند. برای اندازهگیری پیشرفت تحصیلی از معدل امتحانهای نهایی سال سوم راهنمایی استفاده شد. نتایج نشان دادند که پیشرفت تحصیلی بدون رابطه معنـادار با گشودگی، با رگههای برونـگردی، مقبولیت و وظیفهشنـاسی همبستگی مثبت و با نورزگرایی همبستگی منـفی دارد. نتایج رگرسیون گام به گـام مشخص کرد که تنها دو رگه نـورزگرایی و وظیفهشنـاسی توانست در دو گام حدود 9 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین کنند. نتایج بر پایه نظریه رگههای شخصیتی مورد بحث قرار گرفت.
پرونده مقاله