هدف پژوهش حاضر شناخت الگوهای کنش‎وری خانواده به عنوان میانجی‎گر ادراک دلبستگی دوران کودکی به هر والد (ایمن و ناایمن) و مقابلة مذهبی بود. 870 دانشجو با روش خوشه‎ای چندمرحله‎ای از دانشگاه‎های تهران، مقیاس ارزشیابی انسجام و انعطاف‎پذیری خانواده (الس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناخت الگوهای کنش‎وری خانواده به عنوان میانجی‎گر ادراک دلبستگی دوران کودکی به هر والد (ایمن و ناایمن) و مقابلة مذهبی بود. 870 دانشجو با روش خوشه‎ای چندمرحله‎ای از دانشگاه‎های تهران، مقیاس ارزشیابی انسجام و انعطاف‎پذیری خانواده (السون، جورال و تیزدل، 2004)، مقیاس مقابلة مذهبی (پارگامنت، کوئینگ و پرز، 2000) و مقیاس دلبستگی دوران کودکی نسبت به هر والد (هازن و شیور، 1986) را تکمیل کردند. برای تحلیل نتایج از روش مدل‎یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. نتایج نشان دادند که 1) خانواده رهاشدة آشفته به‎طور کامل رابطة بین دلبستگی ناایمن به هر والد و مقابلة مذهبی مثبت را میانجی‎گری می‎کند، 2) خانوادة منسجم منعطف، میانجی‎گر رابطة بین دلبستگی ایمن به هر والد و مقابلة مذهبی منفی است،3) سبک دلبستگی ناایمن به پدر اثر مستقیم و غیرمستقیمی (از طریق انسجام و انعطاف‎پذیری خانواده) بر مقابلة مذهبی منفی دارد، و 4) ایمنی به پدر اثر مستقیمی بر مقابلة مذهبی مثبت دارد، اما دلبستگی به مادر نقش مستقیمی در پیش‎بینی مقابلة مذهبی ندارد. بدین ترتیب، نه تنها نقش تاریخچة دلبستگی در درک راهبردهای مذهبی حایز اهمیت است، بلکه کنش‎وری خانواده در این رابطه نقش مهمی ایفا می‎کند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین مهارتهای بنیادی 103 دانشآموز پایة چهارم دارای ناتوانی ریاضی بر اساس آزمون ایران کیمت (هومن و محمداسماعیل، 1381) و ناتوانی توأم ریاضی و خواندن بر اساس خرده‎آزمون خواندن کلمهها در آزمون خواندن ( کرمینوری و مرادی، 1387) بود. نمونه متشکل بود از چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین مهارتهای بنیادی 103 دانشآموز پایة چهارم دارای ناتوانی ریاضی بر اساس آزمون ایران کیمت (هومن و محمداسماعیل، 1381) و ناتوانی توأم ریاضی و خواندن بر اساس خرده‎آزمون خواندن کلمهها در آزمون خواندن ( کرمینوری و مرادی، 1387) بود. نمونه متشکل بود از سه گروه که از لحاظ بهرة هوش همگن شده بودند: کودکان واجد ناتوانی ریاضی و توانایی متوسط در خواندن (24 نفر)، ناتوانی توأم در خواندن و ریاضی (24 نفر) و پیشرفت متوسط در ریاضی و خواندن (26 نفر). مهارتهای بنیادی شامل پردازش آوایی، پردازش زمانی ـ شنیداری و حافظة کوتاهمدت آوایی و حافظةکاری آوایی بودند. نتایج تحلیل واریانس تکمتغیری و آزمونهای تعقیبی (توکی) نشان دادند که کودکان دارای ناتوانی ریاضی نسبت به کودکان واجد پیشرفت متوسط در خواندن و ریاضی در پردازش زمانی ـ شنیداری عملکرد ضعیفتری دارند. نتایج در کل نشان دادند که نارسایی در پردازش آوایی، پردازش زمانی ـ شنیداری و حافظة کوتاهمدت آوایی در شکلگیری ناتوانی توأم خواندن و ریاضی نسبت به ناتوانی ریاضی، نقش بیشتری دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسة اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری و بازآموزی اسنادی بر حل مسئلة ریاضی دانشآموزان پسر دارای ناتوانی هوشی تحولی انجام شد. 45 دانش‎آموز پایة سوم راهنمایی به روش تصادفی خوشه‎ای از مدارس کم‎توان ذهنی استان تهران انتخاب و به تصادف در سه گرو چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسة اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری و بازآموزی اسنادی بر حل مسئلة ریاضی دانشآموزان پسر دارای ناتوانی هوشی تحولی انجام شد. 45 دانش‎آموز پایة سوم راهنمایی به روش تصادفی خوشه‎ای از مدارس کم‎توان ذهنی استان تهران انتخاب و به تصادف در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار داده شدند. طرح تحقیق از نوع طرح پیش‎آزمون‎ ـ پس‎آزمون با گروه کنترل بود. به هر یک از دو گروه آزمایش یکی از روش‎های راهبردهای یادگیری (بشاورد، 1379) و بازآموزی اسنادی (گلپرور، 1388) در هشت جلسة 45 دقیقه‎ای آموزش داده شد. از آزمون معلم‎ساختة ریاضی برای سنجش عملکرد حل مسئلة ریاضی و از آزمون هوش وکسلر (وکسلر، 1986) برای تعیین بهرة هوشی دانشآموزان استفاده شد. داده‎ها با روش تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که بین میانگین عملکرد ریاضی گروه‎های آزمایشی راهبردهای یادگیری و بازآموزی اسنادی، و گروه بازآموزی اسنادی و گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. می‎توان نتیجه گرفت که روش آموزشی راهبردهای یادگیری بیش از بازآموزی اسنادی عملکرد دانش‎آموزان را در حل مسئلة ریاضی افزایش داده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر پیش‎بینی ناگویی خلقی بر پایة راهبردهای نظم‎دهی شناختی هیجان و سلامت عمومی بود. 431 دانشجوی دانشگاه ارومیه (193 مرد، 238 زن) به عنوان نمونه به شیوة نمونه¬برداری تصادفی طبقه¬ای انتخاب و با پرسشنامه¬های راهبردهای نظم‎دهی شناختی هیجان چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر پیش‎بینی ناگویی خلقی بر پایة راهبردهای نظم‎دهی شناختی هیجان و سلامت عمومی بود. 431 دانشجوی دانشگاه ارومیه (193 مرد، 238 زن) به عنوان نمونه به شیوة نمونه¬برداری تصادفی طبقه¬ای انتخاب و با پرسشنامه¬های راهبردهای نظم‎دهی شناختی هیجان )گارنفسکی،کرایچ و اسپینهاون ،2002) پرسشنامة سلامت عمومی (گلد برگ و هیلر، 1979) و مقیاس فارسی ناگویی خلقی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور،1994) ارزیابی شدند. داده¬ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که ناگویی خلقی با تمام زیرمقیاس‎های سلامت عمومی رابطة مثبت معنا¬دار دارد. همچنین، ناگویی خلقی با ابعاد سرزنش دیگران، سرزنش خود و فاجعه‎آمیزپنداری، رابطة مثبت معنا¬دار، و با ابعاد توجه مثبت مجدد و پذیرش رابطة منفی معنا¬دار داشت. از بین متغیرهای پژوهش، نارساکنش‎وری اجتماعی، اضطراب، پذیرش، سرزنش خود و فاجعه¬آمیز¬پنداری، و سرزنش دیگران 25 درصد از واریانس ناگویی خلقی را تبیین کردند. هر چقدر ناگویی خلقی بالاتر باشد، سلامت عمومی پایین¬تر و کاربرد راهبردهای نظم‎دهی شناختی ناکارآمدترخواهد بود. نتایج این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش راهبردهای نظم‎دهی شناختی هیجان‎ها و سلامت عمومی را در پیش¬بینی ناگویی خلقی دانشجویان مورد تأکید قرار می¬دهند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی برنامة آموزش مدیریت رفتاری والدین درکاهش تنیدگی والدینی مادران کودکان درخودمانده بود. براساس یک طرح شبهتجربی، 30 مادر کودک درخودمانده انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. گروه¬ها از نظر سن و جنس کودک، و سن و تحصیلات م چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی برنامة آموزش مدیریت رفتاری والدین درکاهش تنیدگی والدینی مادران کودکان درخودمانده بود. براساس یک طرح شبهتجربی، 30 مادر کودک درخودمانده انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. گروه¬ها از نظر سن و جنس کودک، و سن و تحصیلات مادر همتا شدند. پرسشنامة¬ تنیدگی والدینی (آبیدین، 1990) در پیش‎آزمون، پس‎آزمون و پیگیری به دو گروه داده شد.‘گروه آزمایش، به مدت شش هفته (هر هفته یک جلسة دو ساعته) در جلسه‎های آموزش والدین شرکت کردند و گروه گواه مداخله‎ای دریافت نکرد. یافته‎های تحلیل واریانس با استفاده از اندازه¬های مکرر نشان دادند که این برنامه برکاهش تنیدگی والدینی اثر دارد و به افزایش توانایی مقابله با تنیدگی والدینی منجر می‎شود. استلزام‎های بالینی برای پیشگیری و درمان تنیدگی والدینی در مادران کودکان درخودمانده مورد بحث قرار گرفتند.
پرونده مقاله
در این پژوهش میزان و عوامل ایجادکنندة فرسودگی شغلی دورة میانسالی و مشاغل خدمات انسانی مورد بررسی قرار گرفت. 1473 نفر از افراد میانسال شاغل در بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور از هشت استان به روش نمونه‎برداری تصادفی طبقه‎ای انتخاب شدند و پرسشنامة ویژگی¬های جم چکیده کامل
در این پژوهش میزان و عوامل ایجادکنندة فرسودگی شغلی دورة میانسالی و مشاغل خدمات انسانی مورد بررسی قرار گرفت. 1473 نفر از افراد میانسال شاغل در بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور از هشت استان به روش نمونه‎برداری تصادفی طبقه‎ای انتخاب شدند و پرسشنامة ویژگی¬های جمعیت شناختی، سیاهة فرسودگی شغلی مزلاچ (مزلاچ و جکسون، 1981) و سیاهة محققساختة عوامل فرسودگی شغلی را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که 47 درصد از نمونة پژوهش به فرسودگی شغلی بالا، 24 درصد به فرسودگی شغلی متوسط و 29 درصد فرسودگی شغلی پایین دارند. تفاوت بین سطوح مختلف فرسودگی شغلی افراد در تمامی عوامل فرسودگی شغلی معنادار بود. تفاوت بین افراد دارای سنوات خدمت زیاد و کم در زیرمقیاس‎های فرسودگی شغلی (خستگی هیجانی، شخصیت‎زدایی و فقدان تحقق شخصی) معنادار بود، اما در مقیاس کلی فرسودگی شغلی تفاوت معنادار وجود نداشت. از بین عوامل فرسودگی شغلی اثر اضافه ¬بار شغل، مهارگری، پاداش‎ها و نظام ارزش‎ها بر میزان فرسودگی شغلی معنادار بود. تلویحات این یافته‎ها در رابطه با پیشگیری و درمان فرسودگی شغلی میانسالی به منزلة یک رویداد بالقوه در خلال فرایند تحول روانشناختی در بافت‎های حرفه‎ای انسانی مورد بحث قرار گرفتند.
پرونده مقاله
به منظور آزمون تغییرناپذیری ساختار عاملی سیاهة تنیدگی ناشی از انتظارهای تحصیلی (انگ و هوان، 2006)، 680 دانش‎آموز دبیرستانی (355 تیزهوش ، 325 غیرتیزهوش) به این سیاهه پاسخ دادند. برای بررسی روایی بین¬گروهی این سیاهه یا تغییرناپذیری ساختار عاملی آن در بین دانش&no چکیده کامل
به منظور آزمون تغییرناپذیری ساختار عاملی سیاهة تنیدگی ناشی از انتظارهای تحصیلی (انگ و هوان، 2006)، 680 دانش‎آموز دبیرستانی (355 تیزهوش ، 325 غیرتیزهوش) به این سیاهه پاسخ دادند. برای بررسی روایی بین¬گروهی این سیاهه یا تغییرناپذیری ساختار عاملی آن در بین دانش¬آموزان تیزهوش و غیرتیزهوش از تحلیل عاملی تأییدی چندگروهی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی تک¬گروهی نشان دادند که در هر دو گروه تیزهوش و غیرتیزهوش، الگوی دو عاملی سیاهة تنیدگی ناشی از انتظارهای تحصیلی (عامل تنیدگی ناشی از انتظارهای خود و عامل تنیدگی ناشی از انتظارهای والدین/معلمان) برازش خوبی با داده¬ها دارد. نتایج تحلیل عامل تأییدی چندگروهی، تغییرناپذیری بین گروهی ساختار عاملی، بارهای عاملی، واریانس‎ها و کواریانس‎های بین¬عاملی سیاهة تنیدگی ناشی از انتظارهای تحصیلی را در دو گروه نوجوانان تیزهوش و غیرتیزهوش نشان داد. نتایج پژوهش حاضر با تأکید بر تغییرناپذیری ساختار عاملی این سیاهه در بین دانش¬آموزان تیزهوش و غیرتیزهوش نشان دادند که سیاهة تنیدگی ناشی از انتظارهای تحصیلی در دو گروه، از نظر مفهومی، سازة مشابهی را اندازه¬گیری می¬کند.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف شناخت رابطة سبک‎های دلبستگی و والدگری با تجربیات معنوی و اعمال مذهبی اجرا شد. 333 دانشجوی پسر با (دامنة سنی 20 تا 30 سال) از دانشگاه علامه طباطبایی به روش نمونه‎برداری خوشه‎ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد بررسی از پرسشنامة اقتدار وال چکیده کامل
این پژوهش با هدف شناخت رابطة سبک‎های دلبستگی و والدگری با تجربیات معنوی و اعمال مذهبی اجرا شد. 333 دانشجوی پسر با (دامنة سنی 20 تا 30 سال) از دانشگاه علامه طباطبایی به روش نمونه‎برداری خوشه‎ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد بررسی از پرسشنامة اقتدار والدگری (بوری، 1991)، سیاهة سبک دلبستگی (بشارت، 1379) و سنجش چندبُعدی معنویت و دینداری (مؤسسه ملی سلامت، 1999) استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین سبک دلبستگی ایمن با تجربیات معنوی و اعمال مذهبی در بزرگسالی رابطة مثبت معنادار وجود دارد. همچنین، یافته‎ها مبین آن بود که بین سبک والدگری مقتدرانه و تجربیات معنوی و اعمال مذهبی رابطة مثبت معنادار وجود دارد. در مجموع، می‎توان نتیجه گرفت که شیوة والدگری مقتدرانه و سبک دلبستگی ایمن پیش‎بینی‎کنندة مناسب تجربیات معنوی و اعمال مذهبی در بزرگسالی هستند.
پرونده مقاله