مکتب ادبی ناتورالیسم از بطن رئالیسم پدید آمده که طبیعت را عنصر اثرگذار بر ساختار زندگی دانسته و هدف آن بیان واقعیتهای دردناک جامعه است. سبک نویسندگی محمود دولتآبادی و علیاشرف درویشیان رئالیسم است و از نویسندگان صاحبسبک در میان داستاننویسان نسل سوم ادبیات داستانی ای چکیده کامل
مکتب ادبی ناتورالیسم از بطن رئالیسم پدید آمده که طبیعت را عنصر اثرگذار بر ساختار زندگی دانسته و هدف آن بیان واقعیتهای دردناک جامعه است. سبک نویسندگی محمود دولتآبادی و علیاشرف درویشیان رئالیسم است و از نویسندگان صاحبسبک در میان داستاننویسان نسل سوم ادبیات داستانی ایران هستند. داستانهای کوتاه این نویسندگان علیرغم تفاوتهای سبک نویسندگی، در بُعد اندیشه شباهتهایی دارند که اندیشههای ناتورالیستی دو نویسنده در داستانهای کوتاهشان یکی از این شباهتهاست، چنان که درونمایههای ناتورالیستی فراوانی در داستانهای کوتاه دولتآبادی (ته شب، ادبار، مرد، از خم چمبر، گاوارهبان، عقیل عقیل، آوسنة باباسبحان، باشبیرو، سایههای خسته) و درویشیان (فصل نان، از این ولایت، همراه آهنگهای بابام، آبشوران) که عموماً مربوط به فضای ایرانِ دورة پهلوی دوم هستند، دیده میشود. این نویسندگان زشتیهای جامعة ایرانِ دهة چهل را آشکارا در شرایط خاصّی از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر پهلوی به تصویر کشیدهاند. بنابر این، پژوهش پیش روی با هدف تبیین جلوههای ناتورالیستی در آثار دولتآبادی و درویشیان با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده که دستاورد آن تحلیل و تبیین جلوههایی مشترک از ناتورالیسم مانند: فقر و بیکاری، خشونت علیه زنان، جهل و خرافه، نبود عشق و زیبایی، کارکرد زبان محاوره، توصیف دقیق و شرح جزئیات، مرگ و فرجام غمانگیز توصیف رنجها و سختیهای زندگی شکست حرمت کلمات و مفاهیم، فضاسازی تیره و آزارنده د ر داستانهای کوتاه این دو نویسنده است.
پرونده مقاله
دیو موجودی اسطورهای – افسانهای در قصّههای عامیانۀ ایرانی است که در باورهای اساطیری ریشه دارد و پرورشیافتۀ اندیشه و خیال عامّه است. دیوها روزگاری در شمار خدایان هند و ایرانی بودهاند، امّا رفتهرفته در باور ایرانیان تنزّل یافتهاند. جنبۀ دوگانۀ برخورد با دیو در چکیده کامل
دیو موجودی اسطورهای – افسانهای در قصّههای عامیانۀ ایرانی است که در باورهای اساطیری ریشه دارد و پرورشیافتۀ اندیشه و خیال عامّه است. دیوها روزگاری در شمار خدایان هند و ایرانی بودهاند، امّا رفتهرفته در باور ایرانیان تنزّل یافتهاند. جنبۀ دوگانۀ برخورد با دیو در ناخودآگاه جمعی مردم تأثیر داشته و شخصیّت دیو را در افسانهها و باورهای مردمی دوگانه یا چندگانه ساخته است. از این روی ریشۀ دوگانگی یا چندگانگی شخصیّت دیوان را باید در باورهای اساطیری مختلف، جنسیّت و نوع آنها جست. این پژوهش شخصیّت و کنش دیو را از جنبههای مختلف در مجموعۀ چهار جلدی قصّههای ایرانی به شیوۀ توصیفی - تحلیلی کاویدهاست. یافتهها نشان میدهد، دیوها با ویژگیهای مختلفی در قصّهها ظاهر میشوند و شخصیّت آنان همواره ثابت نیست و در قصّههای ایرانی کارکردهای متفاوتی دارند که این کارکردها به ترتیب بسامد عبارتند از: مخرّب، سازنده، منفعل و متغییّر. چهرۀ دیوان در قصّههای ایرانی بازتابی از باورهای جمعی و اعتقادات اسطورهای ایرانی هستند. عشق دیو وآدمیزاد نیز بنمایهای برجسته در این قصّههاست که کامیابی و وصل با نیروی خیر و ناکامی با نیروی شر فراهم خواهد شد. سرنوشت و سرانجام دیوها نیز متناسب با چهرهها و کنشهای آنها در قصّههای مورد مطالعه است.
پرونده مقاله